هدفگذاری و تأثیر آن در زندگی - صفحه 21 (به ترتیب امتیاز)

602 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ماریا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1848 روز

    به نام مهربان پروردگارِ باسخاوتم که هدایتم کرد به این سایت توحیدی

    سپاسگزارم از شما استاد عباسمنش عزیزم که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدین

    الان درست شش ماه مونده تا عید و من برای این شش ماه ،متعهد شدم که با تمرکز بالا و به صورت لیزری روی آگاهی های این سایت کار کنم تا قوانین رو بهتر درک کنم و بیشتر باهاشون زندگی کنم تا بتونم رشد در تمام جنبه های زندگیم رو شاهد باشم

    _درس اول این فایل این بود که ،هدفت رو به افراد قابل اعتماد اعلام کن،

    که من اینجا و دراین فضایی که انسان های شریف و هم فرکانسیم هستند اعلام کردم ،بار اولی که داشتم اعلام میکردم برام ترس داشت اما اینکارو کردم تا هروقت که خدای نکرده کمی انگیزم کم شد یاد اعلامم بیوفتم و باز پرشور به راهم ادامه بدم

    _درس دوم:با ایده ی اولیه شروع کن اما بهش نچسب و به جریان هدایت اجازه بده تا راهنماییت کنه, خوب من ایدم این بود که صبح تاشب باتمرکز بالا محصولات و فایل های دانلودی و دیدگاه ها و ..‌.رو بخونم و بنویسم و تو زندگیم بکار ببرم و باورهای محدود کننده رو شناسایی کنم و با باورهای قوی جایگزین کنم تا بهتر قوانین رو درک کنم اما حالا یک کاری بهم پیشنهاد شده که مدتها بود منتظرش بودم ، از یک طرف خیلی خوشحال شدم که بالاخره بهش رسیدم اما از طرفی چون میخواستم تمرکز صدمو بزارم رو این آگاهی ها ،کمی دو دل بودم برای قبول کردنش ،درنهایت تصمیم گرفتم مسیر رو باز بزارم چون یقین دارم جذب کردن خود همین کار ،بخاطر تعهدی بود که با خودم بستم برای بهبود در تمام جنبه های زندگیم …،پس دست خدارو باز گذاشتم و پذیرفتم که انعطاف بخرج بدم اما برای تمرکز گذاشتنم باز برنامه های جدید چیدم .

    _درس سوم:وقتی ادامه میدی نتایج خیلی زود پدیدار میشن

    همون‌طور که بالا توضیح دادم دقیقا نتایج خیلی زود از راه رسید ،شغل مورد علاقم بهم پیشنهاد شد ومن دیدم و تحسین کردم و ازش استقبال کردم ،اما از هدفم که تمرکز لیزری روی برنامه های این سایته کوتاه نمیام و به شدت اصرار دارم که تحت هر شرایطی دراین مسیر بمونم و به تعهدم پایبند هستم ،حتی شده ساعت خوابمو خوراکمو کم میکنم اما ازتایم دریافت آگاهی ها کم نمیکنم ،

    _درس چهارم :آگاهی از الگو های سازنده

    بله چون این مسیر مسیرِ آگاهیه و من هرروز اینجا ازخودم رد پا میذارم پس عملا این مسیر برام سیو میشه و همیشه میتونم ازش استفاده کنم برای جامه عمل پوشاندنِ خواسته های بعدی

    _درس پنجم:تبدیل شدن این الگو به عادت رفتاری و شخصیت!!!

    خیلی دوست داشتم این درس رو ،چون واقعا به اینجاش فکر نکرده بودم ،حالا که نگاه میکنم میبینم ،چقدر زیبا میشه اگه با روش قوانین زندگی کنم و این بشه لایف استالم، واااااااااااااای خیلی هیجان زدم براش ،زندگی به شیوه ی این آگاهی ها برای ابد برای همیشه ،واقعا من تعهد شش ماهه بسته بودم حالا می‌دونم میشه لایف استالش کرد چه خبری بهتر و بزرگتر ازاین …

    وقتی من موجودی فرکانسی هستم ،پس چه چیزی بهتر از اینکه جوری زندگی کنم که همیشه درحال بالابردن مدار و فرکانسم باشم و این یعنی موفقیت در تمام جنبه های زندگی

    سپاسگزارم از شما استاد عباسمنش عزیزم بابت این یاد آوری و این درس زیبا

    _درس ششم :به هدف رسیدن و الگو شدن برای دیگران

    بله قبلا تو زندگی خودم اتفاق افتاد واین الگو رو تو زندگی خیلی ها دیدم که چه مثبت چه منفی ،در زندگی خیلی ها تأثیر گذار بودن ، وحالا من با رسیدن به خواستم میتونم الگویی باشم برای کسانی که، محدودیت ذهنیشون سدی شده برای امکان پذیر بودنه خواسته هاشون .‌‌

    واماسوال فایل،چه الگوهایی در گذشته باعث دست یابی شما به اهدافتان شد

    خوب الگویی که من شناسایی کردم ،اولش اشتیاق آتیشن بود،

    هرررروقت من خیلی عطش داشتم برای رسیدن به هدفم اونو دنبال کردم و بهش رسیدم ،در طی مسیر انقد نتیجه ی نهایی میومد جلو چشمم که اصلا نمیتونستم کوتاه بیام ،کلا وسط راه رها کردن ،سبک من نیست ،بهم برمیخوره نیمه رهاش کنم ،احساس ضعیف بودن میکنم ، دلم میخواد وقتی شروع کردم دیگه صدمو بزارم روی هدفم ،چون می‌دونم بعد اون کلی رشد میکنم کلی اعتمادبنفسم بالامیره،حتی اگه نتیجه ی داخواهمو نگیرم ،که انصافا تاحالا نشده نگیرم

    حتی دراون صورت هم کلی به تجربیاتم اضافه شده

    الان با آموزش های این جلسه متوجه شدم که به مسیر پیشنهادیم نچسبم و دراین مورد انعطاف داشته باشم و اجازه بدم تا هدایت شم ،اینجوری قطعا راحت تر و بالذت بیشتری به نتیجه میرسم ،اما تمرکز لیزری بزارم رو هدفم و آنقدر جدی بگیرمش تا سبک زندگیم شه، واقعا تعهد غیر قابل مذاکره بستم که این هدفمم جامه عمل بپوشونم

    همیشه دوست داشتم که به قوانین مسلط شم و به شیوه ی قوانین زندگی کنم و تمام عکس العمل هامو از فیلتر قوانین رد کنم چون یقین دارم بهترین نتایج رو ازاین طریق میگیرم

    استاد عباسمنش عزیزم سپاسگزارم از شما که این آگاهی های زندگی ساز رو دراختیارمون قرارمیدین تا خوب زندگی کنیم و کمک کنیم جهان جای بهتری برای زیستن باشه.

    دوستتون دارم و عشق برای همه ی بچه‌های سایت توحیدی عباسمنش 🟢

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    مهشید گفته:
    مدت عضویت: 1641 روز

    سلام خدمت اساتید عزیزم

    سلام به دوستان خوبم

    این فایل چند روز پیش فایل نشانه من بود ولی الان فرصت کردم کامنتش رو بنویسم…

    این نشانه بعد از یه تحویل پروژه مهم برای من اومد و توی کامنت قبلی که درمورد اون پروژه نوشتم، توضیح دادم که در روند انجام اون کار من سعی کردم کاملا با روشهایی که استاد آموزش دادن و طبق قوانین و آگاهیهایی که یاد گرفتم پیش برم و چقدر هم خوب جواب گرفتم ازشون.

    بعد از تحویل پروژه، چون من فرصت نکرده بودم همه کار رو تکمیل کنم، با اینکه دیگه اصلا نیازی به تکمیلش نبود، یه حسی در درونم دلش میخواست که بشینم کار رو ادامه بدم و تکمیلش کنم….

    این احساس، درکنار مطالبی که استاد توی این فایل نشانه گفتن، اطمینان من رو برای انجام این کار بیشتر کرد و بعدش یه لیست تهیه کردم از کارهایی که میتونم برای بهتر شدن اون پروژه انجام بدم و از دیروز استارت کار رو زدم.

    امیدوارم که با یاری و هدایت خدا دوباره از نتیجه کار شگفت زده بشم.

    والبته متوجه شدم که این روشی که در انجام این کار پیش گرفتم رو باید در بقیه کارهام هم استفاده کنم و هر بار نتایجی که میاد رو تایید و تحسین کنم و این روش رو دیگه تبدیل کنم به عادت و سبک زندگی خودم.

    استاد عزیزم سپاسگزارم.

    آگاهی های این فایل:

    وقتی که شما به یک موفقیتی می‌رسید، راه رسیدن به موفقیت‌های بعدی رو پیدا می‌کنید؛ چون الگوش یکیه…. راهش یکیه…. روشش یکیه…. حالا می‌خواد ثروت باشه، روابط باشه یا اندام مناسب، یادگیری زبان جدید، مهاجرت، بیزینس یا هر چیز دیگه ای که باشه. یعنی برای رسیدن به اهداف مختلف، همشون یک راه یکسانی رو دارن.

    حالا وقتی که شما به هدف‌های زیادی می‌رسید، دیگه راه رو از چاه بهتر می‌فهمید و کمتر اشتباه می‌کنید…. کمتر آزمون و خطا انجام میدید.

    نکات این فایل:

    + اگر خیلی مطمئن باشی و متعهد باشی که می‌خوای به هدفت برسی، می‌تونی بیای جلوی مردم اعلامش کنی: کار راحتی نیست، کار ذهنی پیچیده‌ایه، ولی اگر به اون حد از آمادگی، به اون حد از تعهد به اون حد از ایمان رسیده باشی که من می‌خوام به این هدفم برسم، اون وقت اون شجاعت و جسارت رو داری که بیای جلوی بقیه اعلامش کنی و بگی که من می‌خوام به این هدف برسم. بنابراین اگر یک هدفی رو دارید و می‌خواید خودتون رو متعهد کنید، به یه سری افراد از دوستان نزدیک و کسانی که انسان‌های قضاوتگری هم نباشن، انسان‌های منفی نگری نباشن، یعنی انسان‌هایی نباشن که بخوان توی سرت بزنن، بلکه انسان‌هایی باشن که ساپورت کنن، بیا به اونا اعلام کن…. بیا اعلام کن که من می‌خوام این هدف رو پیگیری کنم و بهش برسم.

    این بهت کمک می‌کنه در روزهایی که یه ذره شل می‌گیری، یادت بیاد که آقا من اینو یه جایی اعلام کردم و الان باید پیگیرش باشم و باید ادامه بدم.

    + مورد بعدی اینکه: وقتی حرکت می‌کنی و ایمان داری و باور داری، خداوند هدایتت می‌کنه: اونم از مسیرهایی که شاید اولش هیچ ایده‌ای براش نداشتی.

    یعنی خیلی موقع‌ها هست وقتی ما یه هدفی رو انتخاب می‌کنیم، یه سری ایده داریم برای رسیدن به اون هدف. ولی احتمالاً وقتی که به الهاماتمون گوش می‌کنیم، وقتی که از خداوند هدایت می‌طلبیم، چیزهایی به ما گفته میشه و مسیرهای جدیدی به ما گفته میشه که با ایده اولیه ما اصلاً در ارتباط نیست و آدم باید ذهنش رو برای الهامات و برای تغییر این مسیر باز بزاره و نباید بچسبه بگه: آقا من می‌خوام به این هدفم برسم و فقط هم از این مسیر می‌خوام به هدفم برسم!!! نه…. بجاش بگه:

    ««من می‌خوام به هدفم برسم، از هر مسیری که هدایت بشم. حالا من اولین چیزی که به ذهنم میاد حرکت می‌کنم، بعد منتظرم که هدایت‌ها گفته بشه و من ادامه بدم»».

    بنابراین اول اعلام می‌کنی…

    (وقتی خیلی مطمئنی که می‌خوای به هدفت برسی به یه سری افراد نزدیکت به کسایی که بهت قدرت میدن، اعلام می‌کنی که من می‌خوام به این هدف برسم).

    دوم راه‌های رسیدن به هدف رو باز میذاری…. یعنی ذهنت رو در مورد انتخاب‌هایی که ممکنه برای رسیدن به هدفت داشته باشی و برای مسیرهایی که ممکنه برای رسیدن به هدفت بهت گفته بشه، باز میذاری.

    و اجازه میدی که خداوند تو رو هدایت کنه…. باز میزاری برای این مسیر….. نمی‌چسبی به یک مسیر خاص، و بعد می‌بینی از چه راه‌هایی که اصلاً به فکرت هم نمی‌رسید، هدایت میشی.

    + مورد بعدی اینکه وقتی نتیجه‌ها داره میاد (و نتیجه‌ها هم آروم آروم میاد و یه دفعه همه چیز عوض نمی‌شه)، همون خود نتیجه می‌تونه بهت انگیزه بده برای ادامه دادن مسیر درست. یعنی از یه جایی به بعد، خود نتیجه‌ها کمکت می‌کنن. و وقتی نتیجه‌های اولیه رو می‌بینی به خودت بگو:

    ««همینه…. داره جواب میده….. تموم شد…. من فقط باید ادامه بدم»». و باید به یه Life Style جدید برسم. به یه سبک زندگی برسم، و اون رو روی خودم پیاده کنم.

    یعنی نتیجه‌ها کمک می‌کنه که شما مسیر رو ادامه بدی و بعد که مسیرو ادامه بدی، نتیجه‌ها بزرگتر میشه. نتیجه‌ها که بزرگ‌تر میشه، کمک بیشتری می‌کنه که مسیر رو ادامه بدی و مسیر رو که ادامه بدی، باز نتیجه‌ها بزرگتر میشه و این توی یه سیکل مثبت می‌افته.

    ولی مهمه که بدونی از چه مسیری نتیجه‌ها رخ داده. یعنی مثلاً استاد الان Crystal Clear می‌دونن که دقیقاً به چه شکلی این نتیجه (یعنی قانون سلامتی و نتایجش )رخ داده…. مخصوصاً توی بحث جسمی، دقیقه دقیق… وااااااضح می‌دونن که از چه مسیری رفتن. و برای اینکه برنگردیم به شیوه قبلی زندگیمون، برای اینکه تبدیل نشیم به اون آدم قبلی که اون نتایج نامناسب رو گرفته بود، بیا روی ذهنت کار کن که این مسیر جدید رو تبدیل کنی به عادت. نه به یک رفتاری که الان دارم انجام میدم تا به نتیجه برسم و وقتی به نتیجه رسیدم بگم خب دیگه تموم شد! من به هدفم رسیدم حالا برمی‌گردم به حالت قبلی! چون دیگه ما می‌دونیم اگر برگردیم به حالت قبلی نتایج قبلی دوباره اتفاق می‌افته.

    دلیل اینکه نتایج عوض شده اینه که تو، مسیر متفاوتی رو رفتی و رفتارهات رو عوض کردی. حالا برای اینکه اون رفتارهای تغییر یافته که منجر شده به نتایج مناسب‌تر، ادامه پیدا کنه و بشینه توی وجودت، باید اون رفتارها تبدیل بشه به عادت. این اون چیزیه که ما باید دنبالش باشیم…..

    دنبال نتایج کوتاه مدت نباش. دنبال موفقیت کوتاه مدت نباش. دنبال یه مسیری باش که فقط رو بهبود باشه. برای اینکه رو به بهبود باشه، من باید رفتارهام همیشه بهتر و بهتر بشه…. من باید توی مسیر درست، استوار ادامه بدم.

    به خاطر همین، بیا این مسیری رو که بهت کمک کرد به نتیجه برسی رو، تبدیل کن به عادت. یعنی:

    منطقش رو درک کن

    و تمرینش کن

    و دیگه یک بار هم به مسیر قبلیت برنگرد

    و دیگه یک بار هم شیوه قبلی رو ادامه نده

    و فقط توی این مسیر باش

    و اگر خوب روی ذهن خودت کار کنی، حتی وسوسه هم نمیشی که برگردی به اون مسیر قبلی، و توی مسیر درست حرکت می‌کنی.

    یعنی وقتی که ما نتیجه می‌گیریم، نتایج به ما کمک می‌کنه که باورت قوی‌تر بشه برای اینکه ادامه بدی؛ و وقتی که ادامه میدی، باید یادت باشه که از چه مسیری داری نتیجه می‌گیری و اون مسیرو تبدیل کنی به عادت تبدیل کنی……. به عادت، نه یک بار…. نه اینکه بگی حالا من نتیجه گرفتم و دوباره برگردیم به آدم قبلی!!!

    ممکنه یه عده‌ای توی بیزینسشون یا روابط عاطفیشون، یه مسیر درستی رو میرن و یه نتیجه‌ای می‌گیرن. بعد میگن خب دیگه ما نتیجه گرفتیم، حالا بزار یه ذره حال کنیم!!! بزار یه ذره فان داشته باشیم!!! بزار یه ذره برگردیم به همون حالت قبلی!!!

    پس کاری که باید بکنم اینه که: من وقتی یه نتیجه‌ای رو گرفتم و می‌فهمم که چه مسیری اون نتیجه رو داده، حککککککش کنم توی مغزم، که بره توی وجودم. که آقا اگر می‌خوام نتایج پایدار باشه، فقط توی این مسیر باید حرکت کنم.

    باید سعی کنی زندگیت سینوسی نباشه (یه بالا و پایین نداشته باشه). باید همیشه توی مسیر درست حرکت کنی. یعنی:

    هر روز باید بهتر باشه

    هر روز باید بهتر باشه

    هر روز باید بهتر باشه

    برای اینکه هر روز باید بهتر باشه، من باید هر روز بهتر باشم. من یه مسیر درستی رو پیدا می‌کنم، و یه سری نتایج می‌گیرم؛ حالا باید توی اون مسیر استوارتر بشم…. اون مسیر رو بهتر کنم…. باید توی اون مسیر بمونم.

    مرور مطالب گفته شده:

    1- برای اینکه به هدفت متعهدتر باشی، بیا اعلامش کن. وقتی که حرکت می‌کنی، نچسب به یه مسیر ثابت و از پیش تعیین شده قبلی که فکر می‌کنی مسیر رسیدن به هدفته….

    اجازه بده

    اجازه بده خداوند هدایتت کنه. وقتی که خداوند هدایتت کرد و مسیرو پیدا کردی و نتایج رو گرفتی، نتایج اولیه باید بهت انگیزه بده برای ادامه دادن. نه اینکه مثلاً یه نفر بگه من که حالا اون خونه رویاییم رو نخریدم! حالا فقط تونستم یه خونه‌ای رهن کنم!

    نه!!! اینطور نیست!! تو همون خونه رهنی رو هم نداشتی…

    باید اون نتایج بهت انگیزه بده که بفهمی مسیرت درسته و باید ادامه بدی…..

    ادامه میدی و نتایج کوچیک باید بهت انگیزه بده برای ادامه دادن.

    وقتی که ادامه دادی، نتایج بزرگتر میشه و نتایج بزرگتر باید انگیزه‌های تو رو بیشتر کنه برای ادامه دادن و در نهایت باید پایدار باشی در مسیری که نتایج رو داره برات رقم می‌زنه.

    باید این رفتارهایی رو که باعث شده نتایج جدید به وجود بیاد رو تبدیل کنی به عادت…

    تبدیل کنی به شخصیت

    تبدیل کنی به لایف استایل

    تبدیل کنی به وجود خودت

    اگر می‌خوای نتایج پایدار باشه.

    و وقتی که تو به نتایج خوب و پایداری می‌رسی، فقط خودت ازش استفاده نمی‌کنی…. تو تنها کسی نیستی که ازش سود میبری…. هزاران نفر، شاید میلیون‌ها نفر، و شاید میلیاردها نفر، از نتایج تو سود می‌برن… الگو میشی برای بقیه…

    اینسپایر می‌کنی بقیه رو برای اینکه اونا هم به هدف‌هاشون برسن….

    به بی‌نهایت طریق، مثل دوره قانون سلامتی استاد

    شما وقتی به هر هدفی میرسی، (مثلاً به یه هدف مالی می‌رسی مثلاً یه خونه جدید می‌خری) کمک می‌کنی به کلی کارگر و شرکت ساختمانی و شرکت لوازم خانگی و به بی‌نهایت طریق به شرکت‌های حمل و نقل و غیره که میان براتون اون خونه رو می‌سازن و باور ایجاد می‌کنی برای فرزندت، برای دوستت، برای خواهر و برادر و فامیلت: که می‌شود.

    الگو میشی برای دیگران که باور می‌کنن می‌شود…

    که می‌شود این اتفاق بیفته.

    این چقدر ارزشمنده…. غیر از اینکه، به هر حال اگر شما یه خونه خوب داشته باشی، خانوادت دارن ازش لذت می‌برن و استفاده می‌کنن. یعنی اون هدف‌هایی که شما انتخاب می‌کنید و بهش می‌رسید، فقط به شما سود نمیده…. بلکه به جهان داره سود میده. بنابراین خیلی مهمه که وقتی که هدفت رو انتخاب میکنی و اعلامش میکنی:

    دست خدا رو باز بذاری برای اینکه هدایتت کنه…

    و نتایج کوچیک رو که میبینی، تحسین کنی، جشن بگیری براشون و باعث بشه بهت انگیزه بده.

    و بعد

    مسیری رو که داره بهت نتیجه میده رو تبدیل کنی به عادت.

    و بعد که نتیجه گرفتی، توی اون مسیر بمونی.

    و بدونی…

    بدونی که داری با این کار به جهان خدمت می‌کنی،

    غیر از اینکه داری به خودت خدمت می‌کنی.

    نتایج استاد در قانون سلامتی ببین که چه تاثیری رو می‌تونی توی دنیای اطرافت بذاری وقتی که تو به نتیجه میرسی…

    تمرین این فایل

    برای بهره برداری از پیام این فایل، به سوال زیر فکر کن و در بخش نظرات به آن جواب بده:

    سوال: چند هدف که در زندگی خود به آن‌ها رسیده‌ای را به یاد بیاور. چه الگوها یا رفتارهایی را می توانی شناسایی کنی که باعث دستیابی شما به آن اهداف شد؟

    برای انجام این بخش از تمرین میخوام رفتارها و تکنیکهایی رو که برای انجام همین پروژه اخیرم استفاده کردم رو بگم.

    چطور انگیزه‌هایت را حفظ می‌کردی؟

    یکی از کارهایی که کمک میکرد انگیزه هام رو حفظ کنم خوندن عبارات و جملاتی بود که روی دیوار روبروی میزم چسبونده بودم. بعضی هاشون آیه هایی از قرآن بود… بعضی هاش از صحبتهای استاد و قوانین بود. بعضی هاش از کامنتهای سایت بود… خلاصه هر جمله ای که بهم قوت قلب میداد…

    مثلا:

    + نترس…. پیش برو…. خدا با ماست

    + تو سهم خودت رو انجام بده، خدا کارش رو خوب بلده…. مسیر رو برات هموار میکنه. چه وعده ای بالاتر از وعده خدا؟! وعده خدا حقه…

    + من کار خود را به خدا واگذارم که خداوند نسبت به بندگانش بیناست.

    + فرمانروای مشرق و مغرب… هیچ خدایی جز او نیست… اورا کارساز خویش برگزین.

    بعضی از اینها رو هم به صورت صوتی هم با صدای خودم ضبط کرده بودم و بعضی شبها میرفتم پیاده روی و مدام گوششون میدادم.

    چند تا ویس هم رکورد کرده بودم که تشکر و سپاسگزاری برای نتیجه عالی کارم بود و اونا هم خیلی بهم عالی بودن و تاثیر فوق العاده ای داشتن. به خصوص که یکیشون خیلی کوتاه و مختصر بود و به قول استاد قله پایانی رو میدید و میگفتم: خدایا شکرت پروژه فلان عالی شد.

    چطور ذهنت را برای ایده‌های بهتر باز می‌گذاشتی؟

    اول اینکه یه دفتر خریده بودم و هر ایده ای راجع به کارم به ذهنم میرسید داخلش مینوشتم. بعد حتی توی یکی دو روز آخر هم چند تا ایده هی به ذهنم میرسید که درواقع باید یه سری چیزها رو توی کار تغییر میدادم که بتونم اون ایده ها رو اجرا کنم. یادمه یه همچین چیزی از ذهنم گذشت که اگر این ایده ها الهامی باشه و خدا میخواد که انجامشون بدم پس خیلی راحت و آسون انجام میشن و این نشونه رو برای خودم گذاشته بودم. و واقعا هم همینطور شد.

    جالبیش اینه که در روز ارائه استادم دقیقا از همون قسمتهای کارم برای بقیه بچه ها مثال زد به عنوان اینکه چقدر خوب انجام شدن.

    کلا هم گوش دادن و تکرار عبارتهای تاکیدی قبل از شروع کار، خیلی توی نتیجه و بازدهی اون روزم تاثیر میذاشت و همه چیز خیلی آسون و روون پیش میرفت.

    چه نگاهی کمک می‌کرد تا بتوانی هدایت‌ها و نشانه‌ها را بهتر ببینی و دنبال کنی؟

    یکیش همین مورد که توی سوال قبل گفتم. یعنی دیگه از بس استاد تکرار کردن که راه هدایت راه آسونیه، اگر یه راه حل یک کاری رو سریع و آسون پیدا میکردم میدونستم که الهامه.

    چطور نجواهای ذهن را کنترل می‌کردی و در مسیر می‌ماندی؟

    با یادآوری اینکه من در تمام مدت این کلاس حال خوبی داشتم پس در مسیر درست هستم چون این مدت لذت بردم از کلاس. پس این راهیه که خدا برای من میخواد و اینکه وقتی جایی گیر میکردم میگفتم همون خدایی که تمام راه حل های تا اینجای کار رو بهم گفته از اینجا به بعدش رو هم بهم میگه. و بعدش گاهی میرفتم یه فیلم شاد نگاه میکردم و سرحال میومدم و برمیگشتم ادامه میدادم.

    اواخر هم یاد گرفته بودم که اگر راه حل کاری رو پیدا نمیکنم یا از مسیر سختی داره انجام میشه، طبق آموزه های دوره شیوه حل مسائل، من دارم از مسیر اشتباهی میرم و باید مسیرم رو عوض کنم.

    دیدن چه الگوهایی ایمان شما را درباره امکان پذیر بودن آن هدف تقویت می‌کرد؟

    مثلا چندین بار پیش اومد که رفتم فایلهای جلسات قبلی که آماده کرده بودم رو دوباره نگاه کردم و خودم رو تشویق و تایید کردم و به خودم یادآوری کردم که همون خدایی که ایده انجام اینها رو بهت الهام کرد، این یکی رو هم به نتیجه میرسونه.

    و اینکه امکان نداره خدایی که منو تا اینجا آورده، اینجا رهام کنه و کمکم نکنه.

    درکل هم همش سعی میکردم کارهای بقیه بچه های کلاس رو که شر میکردن رو تحسین کنم و آگاهانه حواسم بود که نرم توی حس رقابت و سعی کنم ایده ها و سبک شخصی خودم رو داشته باشم و خیلی نرم توی این فاز که بقیه چیکار کردن.

    تمرین ستاره قطبی رو هم مرتب انجام میدادم. به خصوص اون اواخر دیگه اینجوری بود که اون لحظه ای هم که میخواستم فایلم رو باز کنم قبلش میرفتم توی ستاره قطبی برای خدا مینوشتم و ازش طلب هدایت میکردم که خودش بهم بگه که چیکار کنم و راه رو بر من هموار کنه.

    سپس بنویس چطور می‌توانی از این الگوها برای رسیدن به هدف فعلی خود استفاده کنی؟

    هدف فعلی من تکمیل همون پروژه است. چون برای اون کلاس نیازی نبود که حتما تا مرحله آخر پیش بریم. ولی یه حسی دارم که دلم میخواد تمومش کنم. فقط تفاوتی که با اون موقع هست اینه که دیگه ددلاین و زمان خاصی برای تحویل پروژه ندارم ولی دلم میخواد منظم و با دیسپلین پیش برم و تکمیلش کنم. شاید یه مهارت و تکنیک جدید که قرار هست یاد بگیرم هم همینه که بدون وجود ددلاین بتونم به تصمیمی که گرفتم متعهد بمونم و تا آخر تکمیلش کنم.

    فکر میکنم تک تک کارهایی که دفعه قبل استفاده کردم رو الانم میتونم استفاده کنم به خصوص یادآوری اینکه همون خدایی که دفعه قبل کار رو با اون کیفیت برات انجام داده، از اینجا به بعدش رو هم بهت میگه که چیکار کنی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      زهرا الف گفته:
      مدت عضویت: 1734 روز

      سلام مهشید جان

      خداقوت

      خیلی لذت بردم از جوابهای تمرین ، خیلی ظریف و آموزنده بود .

      جوابها مرتبط و کارا بودند و میتوان برای هر هدفی استفاده کرد

      و چندتا باور بسیار زیبا از متن شما پیدا کردم

      راه هدایت راه آسونیه ،اگر راه حلی سریع پیدا کنی پس یعنی الهام

      اگر کاری از مسیر سخت انجام میشه یعنی مسیر اشتباه

      امیدوارم که همیشه موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 1088 روز

    به نام تنها قدرت جهان هستی

    با سلام خدمت استاد عزیزم وخانم شایسته بزرگوار

    ودوستان عزیزم

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    استاد عزیزم شما تو دنیا نظیر ندارین واقعا لذت میبرم از این همه وموفقیت وپشتکار منم با خواندن نتایج دوستان در دوره قانون سلامتی تونستم با نکته هایی که یادداشت کردم شش کیلو توسه ماه از وزنم ثابت کم کنم حالا دوره قانون سلامتی رو بخرم چی میشه اصلا رژیم غذاییم عوض شده انرژیم بالا رفته همه میگن چیکار کردی اندامت زیبا شده منی که حتی سالها بود یه کیلو هم کم نمیکردم با خواندن نتایج دوستان شش کیلو دائمی کم کردم واقعا لذت بخشه برام دارم رو خودم کار میکنم به اهدافم برسم. باتشکر از همه عزیزان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    عیسی غریبلو گفته:
    مدت عضویت: 3109 روز

    سلام و درود

    هزار ماشاالله به این اراده و ایمان و قدرت

    چقدر منم دارم آدم می شم :)

    چقدر باشگاه تر و تمیز و خوشگلی ، رنگ های دستگاه ها واقعا عالی و پر انرژی بودن

    خواستن & توانستن

    …………..

    نکته های خیلی خوبی فرا گرفتم واقعا دموتن گرممممممممممممممممم

    شیوه ای که می بینم برای موفق شدن جواب میده رو فرا بگیرم و ستایشش کنم و همون بارها و بارها انجامش بدم تا به عادت تبدیل شه !!

    و هرگز و هرگز به عادت بد قبلیم برنگردم

    بزرگترین و کامل ترین جمله ای بود که تو زندگیم شنیدم .

    واقعا برام لازم بود و چقدر قلبم منو هدایت کرد تا این فایل رو حتما ببینم واقعا صدای قلبم برای دیدن این فایل خیلی بالا بود و خیلی واضح … سپاس

    من نه تنها باید برخی افکار رو تکرار کنم

    نه تنها باید برخی احساسات خوب رو همیشه دنبال کنم

    بلکه در کنار اینها باید یکسری رفتار های خوب و سازنده رو هم همیشه تکرار کنم تا تبدیل به عادت شوند و در ضمیر ناخود آگاه جا باز کنند .

    نه تنها رفتارم با دیگران و طبیعت بلکه رفتار در هر حوزه ای باید به این شکل باشد نه تنها یکبار نه تنها در یک دوره خاصی بلکه همیشه و برای همیشه

    اگر در کسب و کارم رفتاری سازنده و خوب است ، باید هر روز و فقط برای یک روز اون رفتار رو اجرا کنم و به همین شکل ادامه بدم تا از اعتیاد به رفتار های گذشته خودم رها شوم و اعتیاد به رفتارهای سازنده در خودم ایجاد نمایم .

    با آرزوی بهترین ها برای بهترین خلایق خداوندم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    محمد مردان نژاد گفته:
    مدت عضویت: 1158 روز

    به نام خداوند غفور رحیم

    سلاااام سلامی پر از انرژی خدمت استاد عزیزم

    خدمت خانم شایسته مهربان

    خدمت دوستان عزیزم که این کامنتو میخونن

    اقا ما سه شب پیش به یک مهمانی دعوت شدیم خونه ی دختر عمم

    جاتون خالی خیلی خوش گذشت

    از اونجایی که من خیلی روی خودم کار کردم تقریبا دیگه همه جا راحتم و بهم خوش میگذره

    عزیزان این کامنت به موضوع فایل مربوطه هدف و مسیر رسیدن بهش که در اون قرار دارم تا اخرش بخونید

    اقا من اعتراف میکنم قبلا خجالتی بودم بی دلیل

    یعنی به دلیل های مضخرف که از کمبود عزت نفس بود و در مهمانی ها وقتی میخواستم وارد بشم همش به فکر این بودم چجوری وارد شم اخرین نفر برم یه گوشه بشینم سنگین باشم شخصیتمو حفظ کنم نقاب بزنم خودم مباشم … غافل از خوش گذرونی با اون نعمت ها و اقوام و دوستانم که در اون جمع هستند غافل از شکر اون صفا و صمیمیت فکر این بودم چجوری لباس بپوشم و .. باز هم فک میکردم پرفکت نیستم

    ولی خوب به جایی رسیدم که عمیقا احساس خوش حالی میکنم وقتی وارد جمع میشم بلند به همه سلام میدم خوشحالیمو بروز میدم محبتم رو به اونها ابراز میکنم و دست میدم بغلشون میکنم و میگم که از دیدنتون چقدر خوشحالم با همون لباس هایی که از صبح سر کار بودم باهاشون و مو های شونه نکرده و ادکلن نزده حتی نوک جورابمم سوراخ بود خواهرم گفت محمد جورابت خخ منم خندیدم گفتم انگشت پام دندون داره خیلی هم گرسنست و سر حرفای قنگ حرف هایی که میخوام از جنسشون وارد زندگیم بشه رو باز میکنم با دوستانم و اقا کلی با بازی های ساده مثل پانتومین و .. خوشگذروندیم زدیم رقصیدیمو شاد بودیم جاتون خالی اقا اخرای مجلس بود که شیطون اومد سراغم وقتی داشتم اسنپ میگرفتم برگردیم شیطون داشت در گوشم میگفت تو چیزی نداری ماشین نداری و فلان همون جمله های معروفش دیگه منم تو ذهنم گفتم برو پی کارت من میدونم چیا دارم چه نعمت هایی دارم که الله مهربانم بهم داده همین عزت نفسم که فارغ از نظر دیگران دارم خوش میگذرونم قبلا نداشتم الان دارم قبلا خیلی ازارم میداد و باعث شده بود انسان ضعیف تری باشم ولی الان دارم و خدارو شکر چهار ستون بدنم به لطف خدا سالمه که ارزوی خیلی هاست عزیزانم که دورم جمعا و سالمند و داریم خوش میگذرونیم و این ها قبلا نبود و میتونست اگر از مسیر اشتباهی میرفتم الانم نباشه ولی خدارو شکر هفت ساله که وارد بازار کار شدم هفت سال پیش یه فروشنده ساده لودم یه پا دو که فقط سعی میکردم که سر بار مادرم نباشم که خرج خونه رو میداد و روزی ده ساعت کار میکرد ولی دوسال بعدش مغازه صنف پوشاک برای خودم اجاره کردم به مادرم گفتم سر کار نرو و یک سال بعد شعبه دومم رو باز کردم و دامادمون رو هم که کارگر مردم بود وَشغلی بلد نبود اوردم پیش خودم کار کنه و الان چهار ساله که خرج خونه رو من میدم به بهترین شکل و کیفیت یک شعبه با محصولات کمم تبدیل شده به دو شعبه پر از محصول تولید کننده شدم با کلی ارگان قرارداد بستم و یک ساله که با استاد اشنا شدم وارد سایت شدم حالم هر روز بهتر دیروز شد کسب کارم رو از چک تبدیل کردم به نقد الن هم کلی از حجم بدهی هام کم شده عمل گرا شدم و فروش انلاینمو استارت زدم مدتیه که هر روز محتوا تولید میکنم هر روز سعی میکنم کنترل ذهن کنم ورودی هامو بهتر کنم سپاسگذار تر باشم خدایا شکرت اره من همه چی دارم و در مسیر درستی هم قرار دارم اهدافمم مشخصه و به محض رسیدن بهشون اهداف بعدیمو مشخص میونم و تا اخر عمر این روند رو ادامه میدم و لذت میبرم اره من همه چی دارم شیطان برو برو پی کارت

    خدایا شکرت

    اقایون داداشا خانوما خواهرا

    این یه کنترل ذهن بود در مسیز هدف روی دوچرخه توی باشگاه وزنمو زدم و دارم هوازی میزنم نوشتممش راستی یک سالو نیم هم هست که بی وقفه ورزش میکنم و بدنمم ساختم و لطف خداست شکرش

    امید وارم لذت برده باشید

    استاد عزیزم خانوم شایسته مهربان دوستتون دارم

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    فرزاد امان اله زاده گفته:
    مدت عضویت: 1601 روز

    بنام خدای مهربان

    فَإِذا فَرَغتَ فَانصَب

    پس هنگامی که فراغت یافتی، (به عبادت و نیایش) بکوش

    سلام به استاد عزیزم سلام به همه دوستان عزیزم و خانم شایسته زیبا

    تمرکز و تمرکز و تمرکز

    استاد عزیزم اون موقع ها که همین فایل دوازده قدم دیدم گفتم استاد یه راهی پیدا میکنه متفاوت از همه و الحق هم هدایت شدین به بهترین راه .و حالا بماند که چقدر از دوستان داخل ایران این دوره قانون سلامتی را با اسم خودشون تبلیغ میکنن.و بقول خودتون مردم هر جور میخوان کپی کنند خداوند به من آگاهی های جدید الهام میکنه و صد البته هم که اینجور هستش و مطمن هستم این دوره قانون سلامتی به زودی آپدیت میشه

    در مورد هدف گذاری و تمرکز

    من خودم از اون موقع که فایل های پیدا کردن الگو های تکراری اومد رو سایت فهمیدم من یه مسئله خیلی اصلی در مورد روابط و احساس ارزشمندی دارم

    اومدم تمرکزی فقط با فایل های دانلودی و کامنت دوستان باورهای خیلی خوبی در مورد روابط پیدا کردم گوش دادم و خوندم و نوشتم و تکرار و تکرار و تکرار که چه معجزه ها می‌کنه انجام دادم و هر دفعه اون کد اشتباه در زندگیم اجرا می‌شد این بار به صورت معجزه وار بدون اینکه من کار فیزیکی خاصی انجام بدم اونی شد که من میخواستم دقیقا

    حالا این قانون تمرکز اومدم رو بحث ثروت دارن انجام میدم بدون اینکه دوره ثروت داشته باشم تمرکزی دارم کار میکنم هنوز صد خودمو نذاشتم ولی نتایج عالی هستش به تارگت که دارم به زودی میرسم و میام دوباره با تمرکز بیشتر از اول شروع می‌کنم و این دفعه با روانشناسی ثروت

    به امید خدا

    جهان همواره داره به ما پاسخ میده

    عاشقتون هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    علیرضا نقدیان گفته:
    مدت عضویت: 1711 روز

    سلام به استاد عزیز خانوم شایسته و دوستان خوبم که یک خانواده شدیم

    .

    .

    استاد یه چیزی که به من خیلی کمک میکنه که اعتماد به نفس خودم رو ببرم بالا اینکه تمسخر دیگران یادم می مونه آدمی نیستم که بخوام همه چیز رو به دیگران بگم مثل خودتون در دوره 12 قدم گفتید که راجب حرف هایی که خداوند به شما گفته به دیگران گفتید شخصیت من اینجوری نیست چون ممکنه با تمسخر زیاد دیگران از مسیر دور بشم و نا امید بشم خودم رو نسبت به قبل خوب میشناسم ولی خیلی از کارهایی که انجام میدادم دیگران من رو تمسخر میکردند و من نمیدونم چجوری هست خوبه یا بد هست که همه چیز از گذشته با دیتیل زیاد توی ذهنم می مونه بعد از آشنا شدن با قوانین فقط گفتم من باید از گذشته درس بگیرم و خاطرات خوب رو به یاد خودم بیارم نه اینکه ابزاری کنم این رو برای سرزنش خودم و هر احساس بد که من رو از خواسته من دور میکنه چون گذشته مرده مثل آدم های نامناسبی که نسبت به گذشته در زندگی من نیستند انگار استاد در دنیای من این افراد مردند با خودم بعضی وقت ها شوخی میکنم میگم خدا بیامرزتشون و چقدر آدم های خوبی روز به روز در دنیای من متولد میشوند وارد دنیای من میشوند چون من دارم تغییر میکنم و بعد بار ها و بارها دیدم که اول تمسخر بوده توسط آدم های نامناسب و بعد که به نتیجه میرسی بدون اینکه به کسی چیزی بگم همون کسایی که تمسخر میکردن اولین نفر ها هستند که تبریک میگویند و حتی اونها هم inspire میشن و اونها هم میرن اون کار رو انجام میدن حتی برای چیز هایی مثل مدل لباس پوشیدن و بعد این اتفاق من چیزی بهشون نمیگفتم اما هزار بار توی ذهنم خودم مرورو میکردم که 1- ببین چقدر وجود تو برای این جهان خیر هست 2- ببین چقدر وقتی تو پیشرفت میکنی نه تنها تو بلکه این دنیا از وجود تو خیر میبره وکمک میکنی به گسترش سیستم 3- من همیشه یکی از چیز هایی که دوست داشتم توی زندگیم این بود که نه تنها خودم به جای عالی برسم بلکه کمک کنم دیگران هم زندگی بهتری داشته باشند که قبل آشنایی با قانون شده بودم برام نشتی انرژی ولی بعدش با آشنا شدن با مبحث الگو ها دیدم هرچقدر من موفق بشم و ساکت باشم و نخواسته باشم دیگران رو تغییر بدم خود الگو شدن من تاثیری میزاره که اصلن قابل توصیف نیست و فقط روی پیشرفت خودم سعی کردم کار کنم مثلا همین کار کردن روی فایل های شما کلا دوبار ازم پرسیدن مثلا چی گوش میدی اونهم چون قبلا دیده بودم اون افراد دنبال موفقیت هستند گفتم فایل های عباسمنش در همین حد تمام و دیگه بعد از این هیچی نگفتم و اون آدم ها رو هم دیگه ندیدم و اونجا هم اشتباه کردم نباید میگفتم .

    .

    یه درسی دیگه ای که این فایل برای من داشت همین مبحث الگو شدن باعث میشه موفق تر شدن تو به پیشرفت گلی آدم کمک کنه پس هرچقدر پیشرفت کنی هرچقدر ثروتمند تر بشی به بقیه هم داری کمک میکنی مثالش ترامپ انسانی که موفقیت اون باعث شد کلی آدم دیگه در رشته های مختلف که ربطی به سیاست نداره با الگو گرفتن از اون موفق بشوند و به خواسته ریاست جمهوری برسند در انتخاباتی که بقیه افرادی که شرکت کردن سالها در عرصه سیاست بودن این به من نشون داد به هر خواسته ای بخوای میتونی برسی هر چقدر هم که بقیه نخوان حتی اگه کل آدم ها نخوان ، اینکه چقدر بر عکس اون دیدگاه فیلم ها بود که درباره ثروت و ثروتمندان نشون دادن و واقعیت چی بوده و ما چی به ذهنمون دادیم، چقدر درک من بالا رفت و چقدر دیدگاه من تغییر کرد و چقدر جهان رو از دید وسیع تر نگاه کردم اصلن من این مدلی قبلا فکر نمیکردم که خونه شما میسازی نه تنها به هزاران نفر به صورت مستقیم داری کمک میکنی بلکه باعث میشی میلیون ها نفر خیر ببینند میلیون ها بیزینس مثل خرید ماشین از کسی که پیچ برای ماشین میسازه تا اون کسی که سر هم میکنه تا اون نگهبان دم کارخونه تا اون کسی که گازوئیل میفروشه و ماشین های حمل بار کارخونه گازوئیل میزنند تا اون کسی که در اون جایگاه پمپ بنزین کار میکنه و… دیگه حساب کن و یه سری باور های مثبت که در من ایجاد شد دوست دارم با بقیه خانواده خودم اینجا به اشتراک بگذارم

    .

    مثلا در مورد سرمایه گذاری خیلی باور بد شنیده بودم : مثل اینکه بساز بفروش ها خونه های مردم رو مفت میخرند و چیزی به این صاحب ملک ها نمیدن و…. در حالی که واقعیتی که دیدم افراد با قیمت کارشناسی خونه رو میخرند و به زور هم که نمیشه از کسی با کمکم این قوانین محکم کشور ها خرید و همیشه هم یه واحد با کیفیت به اون فرد میدن و باعث میشه کل اون محله زیبا تر بشه نگاه کردم دیدم هرجا زیبایی در جهان هست به خاطر وجود ثروتمندان و سرمایه گذار ها هست و این دیدگاه منفی هم بود که هر چیزی گرون میشد میگفتن ثروتمند ها اینها رو گرفتن انبار کردند که گران بشه و….

    فکر کردم دیدم هر چیز زیبایی میبینم و دیدم به خاطر وجود و کارهایی هست که ثروتمندان انجام دادن مثل برج های عظیم زاده در شمال ، برج میلاد که نماد شهر تهران شده میدان آزادی ورزشگاه انقلاب شاید خیلی هاش هم دولتی باشه نمیدونم ولی باعث شده شهر قشنگ تر بشه باعث شده هزاران نفر اونجا مغازه بزنند و کلی ثروتمند و توریست بیان اونجا ، هر جای شهر رفتم دیدم اتفاقا جاهایی که اجاره مغازه بیشتر هست باعث شده که افراد مغزاه دار و کاسب بیان فکر کنند و کلی ایده بدن تا بیشتر پول بسازند و بتوانند هزینه های خودشون رو بدن مثل آنلاین کردن کار و یا کلی خدمات بیشتر که باعث شده همین ایده ها که نه تنها این هزینه اجاره رو راحت بدن و بپردازند بلکه نسبت به بقیه بیشتر پیشرفت کنند چون اگر پیشرفت نکنند هزینه ها اینها رو نابود میکنه ، دیدم هرجا که ثروتمندان سرمایشون رو اوردن باعث شده کلی بیزینس که با کیفیت تر از بقیه کار میکنند بیان اونجا جا بگیرند و کل به پیشرفت اون شهر کمک کنند مثل ولاگ هایی که از شهر بورلی هیلز دیدم که هرجای شهر با کیفیت شده و خونه های لاکچری تری بوده برند های مثلamiri . dior دیگه بیان اونجا .

    .

    یا یه ترمز دیگه داشتم این بود که مثلا یه کسی سرمایه گذاری توی یه منطقه ای باعث میشه قیمت خونه بره بالا و افراد کمتری بتونند خونه بخرند : ولی چیزی که در واقعیت دیدم نه تنها این اتفاق نیوفتاده بلکه باعث شده رشد ساخت و ساز تو اون منطقه بیشتر بشه و میلیون ها نفر از طریق رشد اون منطقه که بیزنس هایی بهتر خدمات بیشتر و با کیفیت تر ایجاد میشه برن سر کار و سرعت ساخت و ساز رو توی اون منطقه ببرند بالا و این باعث میشه هزاران برابر شغل های سریع تری ایجاد بشه ، بلکه باعث شده که کلی آدم بیان و از این فرصت استفاده کنند اونجا به ثروتمندان خدمات بدن و اعداد بالاتری رو نسبت به بقیه برای خدماتشون دریافت کنند ، باعث شده که اون منطقه با ارزش بشه ثروتمندان دیگه سرمایه خودشون رو بیارند اونجا بیزنس کنند و شهر رو زیبا تر کنند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    Rojina گفته:
    مدت عضویت: 1793 روز

    سلام به همگی

    چه فایلی.. چقدر بهش نیاز داشتم.

    میخوام مسیری که خودم رفتم دقیقا با همین فایل رو برای خودم مرور کنم تا به عمل کردن به اگاهی های قسمت های مرتبط این فایل با الانم برسم.

    من یه هدف برای خودم انتخاب کردم که: توی یکی از دانشگاه های خوب ایتالیا توی رشته معماری پذیرش بگیرم و ازمون دو تا دانشگاه رو شرکت کردم و توی یکی که اتفاقا شرایط بهتری برای من داشت پذیرش گرفتم.

    از همون اول چون همزمان ایران هم دانشگاه میرفتم به همکلاسی ها و استادام اعلام کردم که من چنین هدفی رو دارم و واقعا بهم کمک کرد که ادامه بدم. اگه جایی سرد می‌شدم، می‌گفتم الان میخوای به بقیه چی بگی؟ بگی نرسیدی به این هدفت؟ اینجوری ضربه نمی‌زنی به باورت نسبت به توانایی هات؟

    و ذره ذره باعث شد ادامه بدم و خداروشکر اون نتیجه ای که میخواستم رو خلق کنم به لطف خداوند مهربان و با معجزه هایی که طی مسیر برام رقم زد.

    (از این مرحله این درس رو گرفتم که اگه من با جدیت بیشتری برای هدفم تلاش می‌کردم، باور بهتری به خودم می‌دادم و لمس و گرفتن نتیجه خیلی برام لذت بخش تر بود و اون جدیت، ناخودآگاه باعث واضح تر شدن خواسته هام توی مراحل بعدی می‌شد. پس الان هر هدفی رو انتخاب کنم سعی میکنم با جدیت زیاد براش تلاش کنم، نه اینکه فقط صرفا تلاش کنم. با امید و انگیزه مضاعف دادن به خودم تلاش کنم و برم جلو. هم مسیر برام جذاب تر میشه و هم دریافت نتیجه برام لذت خیلی بیشتری رو برام همراه خواهد داشت.)

    ————————————————————

    یه سری ایده اولیه داشتم که از کجاها شروع کنم به خوندن، چون آزمون منابع مشخصی نداشت.

    بعد که اون ایده ها رو انجام دادم و رفتم جلو، دیدم سوالات آزمون با چیزایی که من تمرین کرده بودم فرق داره و سطحش بالاتره. و هدایت شدم به اینکه یه سری مجموعه سوال دیگه رو تمرین کنم. هر چند همون ایده اولیه باعث شد بِیس ذهنی بهتری پیدا کنم و برای سوالات یکم سخت تر آماده بشم.

    توی مسیر خداوند به طرق عجیبی هدایتم می‌کرد که یه سری اطلاعات لازم رو یاد بگیرم و بهتر تمرین کنم. (دست خداوند رو باز گذاشتم و سعی کردم به یک مسیر خاص نچسبم)

    ————————————————————

    یه چیزایی که یاد میگرفتم و هر باری که تسلط بیشتری پیدا میکردم به مطالب، اشتیاقم و تمایلم برای اینکه راحت تر بیام و بشینم پای درسا بیشتر می‌شد.

    وقتی انگیزه ام کم میشد سعی میکردم به خودم استراحت بدم، برم پیاده روی، فایل گوش کنم و یذره خودم رو رفرش کنم.

    توی مراحل بعدی که باید برای اومدنم طی می‌کردم، ویزا و … تماما سعی کردم فقط ذهنم آرومی داشته باشم، هر روز از خداوند هدایت بخوام و بازی شکارچی نکات مثبت رو توی نوت گوشیم انجام بدم و تمرکزم رو روی خوبی ها و نکات مثبت بذارم.

    و نتیجه این شد که خداروشکر تمام کارهام به ساده ترین و لذت‌بخش ترین شیوه ی ممکن انجام شد.

    ————————————————————

    حالا رسیدم به اینکه یه ویژگی ای رو در درونم پایدار کنم و اون کار کردن مداوم روی خودمه

    من هر روز با دوره عزت نفس یذره باورهام رو بهتر میکردم، با زیبایی های سریال سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت همراه می‌شدم و تمرین می‌کردم دیدن زیبایی ها رو، آروم بودن و رها بودن رو، گیر ندادن به رقم خوردن اتفاق دلخواهم دقیقا همونجوری که من تعیین میکنم.

    و مهم تر از همه، گول حرفای منفی ذهنم رو نخوردن.

    توی این پروسه ذهنم همش میخواست بهم القا کنه که تو آدم بی‌هدفی هستی و با تمام وجود واسه این موضوع تلاش نمیکنی.

    شاید من در هدفمندترین حالت ممکن نبودم، ولی تکرار این افکار و احساس گناه دادن به خودم باعث نمی‌شه که من تبدیل بشم به یه آدم کاملا هدفمند، بلکه منو فقط به سردرگمی بیشتر سوق میده.

    اتفاقا دقیقا باید مسیر برعکسش رو برم.

    یعنی مدام باید به خودم این باور رو بدم که من انسان هدفمندی ام، من آدمی هستم که خواسته های واضحی دارم و من دقیقا می‌دونم از زندگیم چی می‌خوام.

    تا در مدار دیدن خواسته هام، داشتن آرزو و هدف های کاملا واضح و مشخص و ویژگی های زندگی رویاییم و خودِ رویاییم در تمام جنبه ها قرار بگیرم.

    تازه کلی هم احساس خوب با این کار نصیب خودم کردم.

    حالا که وارد این حوزه شدم، برم تمام جنبه هاش رو یاد بگیرم. توش مهارت پیدا کنم، ورودی مرتبط به ذهنم بدم و ذهنم رو برای ایده های بیشتر و طراحی های بهتر بارور کنم.

    و دیگه اینقدر به این شک نیفتم که نکنه این مسیرِ من نیست! نه، این اون چیزی که من می‌خواستم نیست! نه، این اون شور و هیجان رو در من ایجاد نمی‌کنه! و …

    راه رسیدن به لذت های بیشتر و هدایت شدن به کارهایی که شور و شوق بیشتری برای زندگی بهم میده اینه که از همین قدمی که الان جلوی پامه شروع کنم. هر کاری از دستم برمیاد براش انجام بدم. ذهنم رو با ورودی هاش بمباران کنم و روش تمرکز کافی بذارم. روی خودم کار کنم و هر روز بهتر از دیروزم باشم. حرفه ای تر روی نکات مثبت بی‌شماری که اطرافمه تمرکز کنم و به احساسم و هدایت خداوند توجه کنم.

    و باور داشته باشم وقتی که من تمام این کارها رو انجام می‌دم و با تعهد هم انجام می‌دم، شرایط برای من عوض می‌شه، همه چیز روز به روز رو به بهبود می‌ره. شرایط دو روز بعدم مثل الان نمی‌مونه. وقتی من توی مسیر درست ادامه می‌دم، ذهنم رو کنترل و احساسم رو عالی میکنم، همه چیز بهتر می‌شه.

    و وقتی با این فرمون برم جلو هر بار این عملکرد و رفتار رو باید سعی کنم جوری و اونقدر تکرارش کنم که به وجودم رسوخ کنه. که بشه جزئی از من. تا دیگه اون موقع نترسم که نکنه نتونم شرایط رو بهتر کنم و نکنه من ناتوانم!

    باید اینقدر تمرین کنم تا اون مسیر درست کار کردن روی خودم رو پیدا کنم و برسم بجایی که از مسکن وار گوش دادن، باور کنم و عملکردم رو تغییر بدم.

    از یه جایی به بعد هم دیگه اتوماتیک و نه ارادی…

    برای خودم توی این مسیر آرزوی موفقیت دارم:)

    شاد باشین؛))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    مجتبی کاظمی گفته:
    مدت عضویت: 3348 روز

    به نام خداوند هدایتگر مهربان

    خدایا من هرآنچه که دارم از آن توست و از تو به من رسیده است

    سلام و درود و سپاس بر استاد عباس‌منش عزیز و سرکار خانم شایسته گرامی

    خداوند را بابت فرصت زندگی کردن و داشتن روزی جدید و بودن در این سایت الهی شاکر و سپاسگزارم

    روز 182

    تحسین می‌کنم این حد از تعهد و پایبندی شما نسبت به هدفی که تعیین می‌کنید و استمراری که در مسیر رسیدن به این هدف از خود نشان می‌دهید و وقتی که جهان این حد از تمرکز و توجه و تعهد شما را در راه رسیدن به هدف می‌بیند تمام درها را بروی شما گشوده و شما را به مسیری هدایت می‌کند که رسیدن به این هدف را آسان‌تر و لذتبخش‌تر می‌کند

    و تحسین می‌کنم این باشگاه فوق‌العاده تمیز، شیک و عالی را که حتی می‌شد بوی خوشی که در فضای آنجا پراکنده شده را از تصاویر هم حس کرد ، این امکانات بی‌نظیری که به وفور در این باشگاه به‌چشم می‌خورد و اقعا تحسین‌برانگیز و ستودنی است

    و اما درسهایی که این فایل عالی برای من داشت:

    اولاً اینکه من بایستی همواره در زندگی‌ام هدف داشته باشم، امروز از خداوند هدایت خواستم و به آیه 179 سوره اعراف که خداوند می‌فرماید:

    وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لَا یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا یَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ

    به طور مسلم گروه بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریدیم، آنها دلهائی دارند که با آن نمی‏فهمند و چشمانی دارند که با آن نمی‏بینند و گوشهائی دارند که با آن نمی‏شنوند، آنها همچون چهار پایانند، بلکه گمراه تر اینان همانا غافلانند

    راستش اولش خیلی بهم برخورد که خداوند اینگونه مورد خطاب قرارم داد، شروع کردم به استغفار کردن و مرتب این آیه:

    رَبَّنَا ظَلَمۡنَآ أَنفُسَنَا وَإِن لَّمۡ تَغۡفِرۡ لَنَا وَتَرۡحَمۡنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ

    پروردگارا، ما به خودمان ستم کردیم و اگر ما را نیامرزى و بر ما رارحم نکنى، قطعاً از زیانکاران خواهیم شد

    در ذهنم تکرار می‌شد و مشغول استغفار از خداوند بودم و بعد که بسراغ روزشمار تحول زندگی رفتم و این فایل را مشاهده کردم فهمیدم که اگر من هدفی در زندگی تعیین نکرده و برای رسیدن به این هدف قدمی برندارم همچون چهارپایانی هستم که خداوند در این آیه به آنان اشاره فرموده و من جزء غافلین خواهم بود.

    دوماً وقتی هدفی تعیین می‌کنم باید قدم‌هایی را که می‌دانم و می‌توانم برداشته ولی به مسیری که عقلم تعیین می‌کند که صرفاً از طریق این مسیر باید قدم بردارم نچسبم و ذهنم را خالی کنم و اجازه بدهم که خداوند در مسیر من را هدایت کند، اعلام کنم که خدایا من نمی‌دانم و نمی‌توانم ولی تو آگاهی و توانمند و تویی که تمام راه‌ها را اطلاع داری پس فرمان زندگی من را بدست بگیر و از هرمسیری که خود می‌دانی من را هدایت فرما

    و مهمترین مساله این است که من باید بهرطریق این مسیر را ادامه بدهم و متعهد باشم برای برداشتن قدمها و هرگز از آن تخطی نکنم که در صورت ادامه دادن نتایج پدیدار خواهد شد

    من بدنبال مسیری هستم که فقط روبه بهبود باشد و برای اینکه نتایج فقط روبه بهبود باشد من باید رفتارهایم همواره بهتر و بهتر باشد و در مسیر درست استوار و متعهد ادامه بدهم

    و اولین قدم تعیین هدف…:

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  10. -
    ثريا حشمتي گفته:
    مدت عضویت: 1779 روز

    سلام

    من وقتی ،اندام استاد رو که تو یکی از فایلها تازه اومده بودن جلو دوربین بعد از تغییراتی که کرده بودن و هنوز ابتدای راه بودن ،رو دیدم

    بششدت شوک شدم و خیلی تحسینشون کردم

    إستاد موفقیت های زیادی کسب کرده اند تو هر زمینه،

    ولی این یه مورد خیلی منو بفکر برد

    یادمه وقتی استاد تو ١٢ قدم علنی این هدفگذاری مطرح کردن،من همیشه پیش خودم میگفتم ،چقدر شجاعت داره استاد که اینطوری داره اعلام میکنه هدفش رو

    رسیدن به هدف ،واقعا کنترل ذهن میخاد،جهاد اکبر میخاد،نشوندن درست اهرم تو ذهن رو میخاد

    و اینها کار هرکسی نیست

    حتی بعداز یک سال بیشتر شده بود که من خیلی به این موضوع دقت میکردم که استاد هدفش رو کفته ولی در ظاهر داره فعالیت میکنه تو پرادایس،سبک تغذیه گیاهخواری رو پیش گرفتن ،ولی اصلا خبری از اون نتیجه دلخواه نیست !!!

    میکفتم این بشر چطوررر میتونه ،جلوی نجواهای ذهنش رو بگیره،من جای استادبودم

    هر روز تقلا میکردم،مسافرت و لذت بردن از لحظاتم رو به بعد موکول میکردم،تمام فکر و ذهنم این میشد که برا رسیدن به هدفم که انقدر هم اشکارا پیش هزاران نفر اعلامش کردم یه کاری کنم

    بابا سه ماه گذشت،شش ماه گذشت،داره یه سال میشه

    پس کو؟؟حتی نتایج کوچیک هم نگرفتم که من ؟،!!!

    خدایا هدایتت کو؟

    خدایا راه چاره چیه ؟؟

    و از این نجواهای مزخرف نمیتونستم در امان باشم

    و در عین حال لذت ببرم ،زندگی کنم،با مرغ و خروسها مشغول باشم،حتی تو سفر فیلم از غذا خوردنم بگیرم و شیر کنم و تمام این کارها رو انجام بدم و در ارامش باشم

    و نگران هدفم و نتیجه نباشم

    شاید استاد رو ذهنشون کار میکردن،قدمهایی هم برداشته بودن،ولی وقتی خودتو مورد قضاوت دیگران قرار میدی

    نتیجه نهایی و واضح و فاحش ،برات خیلی بولد میشه و دوست داری که با نتیجه برگردی پیش افرادی که راجب هدفت باهاشون حرف زده ای

    من این کنترل ذهن استاد رو

    ارامشش رو

    اعتمادی که به هدایت الله داشتن

    رو تحسین میکنم

    بیشتر از اندامشون و سلامتی و این دوره فوق العاده

    درسی که این موضوع برام داشت

    تا مدتها

    منو از عجله کردن،از فورس کردن روی خدا برای هدایتم

    برای دنبال راهکار برای رسیدن به هدفم بودن و اثبات خودم به ذیگران

    دور نگه داشته بود

    و من

    به یاد میاوردم این دستاورد و این مسیری که رفتن رو

    و به خودم میگفتم

    ارامش و توکل به خدا

    باعث میشه

    نه تنها از مسیری که دیگران رفتن ،نری

    بلکه مسیر فابریک رو خدا جلو راهت میزاره

    وقتی دست هدایت خدا رو باز میزاری،نه تنها به تناسب اندام،نه تنها به سلامتی تو رو میرسونه

    بلکه

    تو که تو مدار ثروت هستی

    و هیچ پلنی برای ساخت ثروت از این راه نداشتی ،خدا از طریق این هدفت،تو رو به ثروت هم میرسونه

    نه تنها با افتخار میای از رسیدن به هدفت میگی و سرت رو خدا بالا نگه میداره

    بلکه

    الگویی میشی برای میلیونها نفر که برسن به سلامتی ،برسن به اندام دلخواه

    و خداوند وقتی میخاد پاداش بده ،به متقین

    فقط یه نعمت نمیده

    فقط یه هدفش رو براش تیک نمیزنه

    اون

    مکملی از تمام نعمتها رو بهت میده و کاری میکنه

    که

    لعلک ترضی بشی

    من خودم وقتی هدفگذاری میکنم

    به راههایی که براساس پیش فرضهام تو ذهنم دارم ،فکر میکنم،به مسیرهایی که دیگران رفتن و تنها مسیر رسیدن به اون هدف هست فقط عقلم قد میده،

    به شرایط فعلی نگاه میکنم

    به اراده الانم نکاه میکنم

    به شکست هایی که شاید قبلا داشتم برای اون هدفم فک میکنم

    و رسیدن به هدف

    تو ذهنم پیچیده،سخت و طولانی بنظر میرسه

    و حتی چند قدم برنداشته ،از ادامه مسیر منصرف میشم

    ولی

    الان باید اینو برای خودم الگو قرار بدم که

    خدا میتونه

    از بی نهایت راه با هدایت هاش که میتونه منحصربه فرد باشه،براحتی ،منو به خواسته ام برسونه.

    میتونه اون اهرم رو تو ذهنم جوری جا بندازه که ،حرکت تو مسیر هدفم،تبدیل به لایف استایل و اسونترین و لذت بخش ترین کار بشه برام

    من خودم بارها به خییلی از اهدافم رسیدم

    قبل از اشنایی با قانون سلامتی ،از طریق یه پیجی ،برنامن غذایی گرفتم و شروع کردم به رژیم گرفتن

    متعهدانه جلو رفتم و تو هفته اول کم شدن سایزم رو متوجه شدم و این انگیزه بسیییار بالایی شد که با امید بیشتر ادامه بدم،و نتیجم تو چهل روز اول رژیمم که البته خیلی هم برام سخت نبود و با لذت تونستم انجام بدم،

    بقدری برای اطرافیانم محسوس و بزرگ بود که

    خییییلی از همکارام و دور و بریام ،از طریق این فرد و دیدن نتایج من ،رژیم گرفتند و کلی براشون الگوی خوبی بودم که میشه و اونها هم تونستن

    الان هم با سبک قانون سلامتی پیش میرم

    ولی مثل استاد متعهد نیستم

    بارها برای چند روز برگشتم به سبک قبلی

    ولی

    منطق های دوره انقدر محکم هستند،انقدر موقع عمل به این دوره ،انرژیم بالاس،حالا بیماری و اضافه وزن ندارم ،ولی سلامتی واقعی رو وقتی بهش عمل میکنم تازه درک میکنم چیه

    یکی از هدفهایی که اینجا مینویسم تا ثبت بشه و انگیزه بشه برام که نامیدی اومد سراغم این تعهدم رو بیاد بیارم و این فایل رو ببینم و برای خودم

    واژ ه

    شدن

    رو دوباره معنا کنم

    اینه که

    دوست دارم تو زمینه علاقم که کار قنادی هست و الان بصورت پارت تایم انجامش میدم

    حرفه ای بشم

    بتونم با افزایش مهارتم

    با تقویت باورهام

    با کار روی توحیدم

    بصورت شغل و حرفه اصلی بهش مشغول بشم و از کار کارمندی که بعلت شرکهای وجودیم،پایبند هستم ،استعفا بدم و رها بشم

    کاری رو که عاشقانه دوستش دارم

    کاری که از انجامش لذت و بهشت رو تجربه میکنم

    کاری که میدونم رسالته منه تو این دنیا و موقع انجامش ،روحم به پرواز در میاد

    رو انجام بدم

    خدایا هدایتم کن و دستم رو بگیر و مسیر رو برام اسان کن و توانایی کنترل ذهن تو این هدفگذاری ام رو بهم عطا کن

    روزی برسه که پیش همه شماها بیام و مث استاد با افتخار و غرور از تیک زدن هدفم بنویسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: