بررسی حجاب در قرآن | قسمت 5 - صفحه 6 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/08/abasmanesh-4.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2021-08-22 06:50:552023-03-26 07:44:07بررسی حجاب در قرآن | قسمت 5شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام خدمت استاد عزیز سپاسگزارم برای تهیه این فایل بی نظیر
نکته مهم این جلسه به نظر من این هست که فرزندان نیز جز اموال وزینت دنیا محسوب میشه کاملا درسته
سخن استاد ذهن مرا بازکرد من تا به حال به این موضوع به این صورت فکر نکرده بودم
وابستهگی میتونه به فرزند هم باشه
مثلآ قارون وابسته پول بود
یعقوب به یوسف
وابستگی میتونه به همسر باشه
میتونه به یک حیوان باشه
نوح هم میتونست وابسته به فرزندش بشه ولی رها کردزینت دنیا را
توی ذهن خیلی از آدمها اموال وزینت دنیا
بیشتر اوقات پول خونه ماشین به حساب میاد
ولی با درک آگاهی این جلسه زینت دنیا را که در قرآن اومده خیلی بهتر فهمیدم
و این جوریه که پول و مال اگر داشته باشی جز زینت این دنیا به حساب میاد
یه سری آدمها فقیر فکر میکنند چون پول و مال ندارند دیگه وابسته به زینت دنیا نیستند
ولی میبینم که خیلی وابسته به فرزندشون
ویا همسرسون هستند
و خداروشکر این موضوع برای واضع شد
بسیار سپاسگزارم از استاد عزیز و خانم شایسته مهربان
در پناه خداوند مهربان شاد سلامت وسربلندباشید
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
165. روز شمار احول زندگی من از این جعبه شگفتی خدا
به آرامش برس
وقتی میفهمی یکی هست که هر لحظه ،قدم هات رو میچینه و زمانی که اجازه میدی تا خودش حرکت های بعدیت رو بهت بگه ،آرامش خاصی میاد سراغت که فوق العاده ترین حسه و دیگه یاد میگیری که آروم باشی و فقط سعی کنی چشم بگی به این حس و انجامش بدی
که به قول استاد عباس منش ، دنبال نتیجه هم نباش فقط انجامش بده و بعد نتیجه هارو میبینی
من صبح که بیدار شدم ، نشسته بودم و اصلا قصد نداشتم برم بیرون ، یهویی حس کردم پاشو برو نون بگیر و از اونجا برو به مدرسه نزدیک خونه و نقاشی دیواری رو بگو
من حاضر شدم و رفتم ،اول رفتم مدرسه تو راه گفتم خدا من نمیدونم چه چیزی در این هدایتت هست ولی میدونم که خیر هست و خودت دیگه میبینی حرکت ها و قدم هامو باقی باخودت
و وقتی رسیدم فکر کردن برای ثبتنام اومدم و گفتن جا نداریم پر شده ظرفیت
گفتم نه برای یه کار دیگه اومدم و مدیر مدرسه داشت میرفت ،رفتم بهش گفتم برای نقاشی دیواری مدرسه تون اگر میخواین رنگ بشه دیوارا بهم بگین
گفت میخوام ولی باید با سری بعدی ،با مدرسه هماهنگ کنم چون دو شیفتیم ، و شماره مو ازم گرفتن و برگشتم
کنارش یه مدرسه پسرونه هم بود رفتم اونجا گفتم ،گفتن که نه نمیخوایم و برگشتم
مدیر مدرسه گفت که رایگاه از شهر داری میان هر سال رنگ میکنن !!!!
برام سوال شد گفتم خدا اگر هر سال رنگ میکنن چرا دیوارای مدرسه سالهاست اینجوری رنگش رفته
رفتم از سازمان زیباسازی شهری که پیج اینستاگرامشو داشتم پرسیدم
و گفتن وقتی فراخوان میدن از سازمان ،نقاشا طرحاشونو میدن و برای دیوارای شهر و یا مدارس ،طرحاشون که انتخاب شد هم طرحشونو میخرن و هم هزینه رنگ کردنشو شهرداری میده
من وظیفه ام هست که قدم هامو بردارم و هرچی که خدا میگه انجام بدم میدونم که این روزا برای تکاملم هست و باید سعی کنم به بیشترش عمل بکنم تا نتایج رو ببینم
من وقتی تمرین رنگ روغنم رو انجام دادم و ظهر تموم شد مادرم گفت میره بازار و وسیله بخره
منم کاغذ a4نیاز داشتم که تبلیغای نقاشیامو چاپ کنم
یه حسی بهم میگفت نرو
ولی مادرم میگفت من برم کاغذ بگیرم نمیتونم بیارم سنگین میشه و میگفتم خدایا چیکار کنم تو بگو
و باز حس میکردم که نباید بری
و مادرم میگفت بیا باهم بریم
بهش گفتم نمیام و بعد تو دلم گفتم باشه خدا هرچی تو بگی نمیرم
ولی اون حس از طرف خدا نبود وقتی بهش فکر کردم دیدم اون لحظه من هی داشتم به این فکر میکردم که پول ندارم برای چی برم بازار کاغذ رو با چی بخرم
که باعث میشد با مادرم نرم و مادرم اصرار میکرد که باهاش برم و میگفت بیا کمکم کن و من میگفتم نه نمیام بعدا میخرم
و میگفتم میخوام بشینم خونه نقاشی بکشم
وقتی دوباره مادرم رفت از در خونه اومد بیرون بهم گفت پاشو بیا ، یه لحظه تو دلم گفتم خدا نمیدونم چیکار کنم برم یا نرم ؟؟
یهویی همون لحظه مادرم گفت بیا ده بیست سی کنیم اگه برای تو اومد میای و شروع کرد گفت 10 20 30 40 ….
و 100 که گفت سمت من بود اشاره دستش
و خندید گفت که دیگه نه نگو پاشو بیا و انقدر خوشحال شد که رفتم حاضر بشم
یه وقتایی آدم حس میکنه اون حسی که داره و فکر میکنه از طرف خداست ولی وقتی به حرفای استاد عباس منش فکر میکنم و میگفت که
اگر دیدید اون نجوا بهتون حس بد میده ،یا میگه نداری یا نمیشه اون نجوای ذهنه
ولی اگر اون حس بهتون حس آرامش داد و همیشه تشویقتون کرد و گفت من درستش میکنم برو صدای خداست و از طرف خدا
امروزم فکر میکردم این حس رو از طرف خدا بود که مانعم میشد نرم بازار ولی وقتی شب فکر کردم و میخواستم بنویسم اتفاقات روزمو خدا قشنگ بهم یادآوری کرد و گفته شد که اون لحظه نجوای شیطان بوده که مانع از رفتنم میشد
که حتی با مادرم هم نرم که کمکش کنم
وقتی با هم رفتیم یه چیز خیلی باحال رخ داد مادرم برای من وسیله خرید و پولشو نگرفت ازم
و پول کاغذا رو هم داداشم داد
و من هیچی از خودم پرداخت نکردم و اینا لطف و محبت خداست که بهم کلی محبت کرد
امروز من چند جا تبلیغ نقاشیامو زدم و به چند نفر کاغذ تبلیغاتمو دادم خوشحالم ار اینکه وقتی پخش میکنم تبلیغ نقاشیامو دارم هی تکرار میکنم خدا گفته و باید انجامش بدم و میدونم که خیره
همه چیز به نفع من رخ میده
به نام خدا
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته
روزشمار تحول زندگی من روز 165
در ادامه فایل قبلی و دراین فایل استاد با بررسی تمام آیات با ریشه ز ی ن پی بردم که دو نوع زینت وجود دارد فیزیکی و غیر فیزیکی و در هیچ آیه ای از اندام و موی سر بعنوان زینت یاد نشده و هیج عذابی برای بیرون امدن موی سر و یا اندام نیامده البته خداوند فرموده که اگر عفت کنید برای شما بهتر است. مفهومی که بسیار مهمتر از زینت و حجاب به اون پی بردم این است که مال و اموال و فرزندان هم زینت هستند تا بدین گونه وابسته به دنیا نباشیم و اخرت را فراموش نکنیم که نگاه تک بعدی و فقط دنیوی گمراهی بزرگی هست که ما رو از آخرت غافل میکند و از صراط مستقیم دور میشویم.
خداروشکر میکنم که در این مسیر هستم و از خدا میخواهم که همواره سپاس گزار نعمت هایش باشم و همواره به خود یاداوری کنم که در مسیر درست باشم و از خدا هم در این دنیا و هم در اخرت نعمت و حسنه رو بخواهم.
بررسی حجاب در قرآن | قسمت 5
سری فایل های دانلودیروزشمار تحول زندگی من رد پای روز 165
بنام و یاد خداوندی که حجاب ها و نقاب ها را بر میدارد تا مسیر رسالتم به نور ایمان و تقوای الهی روشن و منور گردد
تا بتوانیم فکر خداوند را درباره ی کلمه زینت و زینه در قرآن، درک کنیم
فتبارک الله احسن الخالقین و سلام استاد عزیزم ممنون و سپاسگذار که خداوند بهترین استاد رو برای آگاهی روز افزونم خلق کرد خدایاا شکرت
مرسی مرسی استاد عزیزم که این فایل ها رو با عشق برامون تهیه کردید ..
مرسی استاد عزیزم که آنقدر شیوا و ظریف و دقیق این مسایل رو توضیح دادید که دیگه هیچ شک و تردید در هیچ کجای ذهنم باقی نمانده بخصوص دوستان عزیزی که با این دقت تحقیق و بررسی کردند و از اینکه نحوه ی تحقیق و ریشه یابی این سه حرفی ها و این مباحث رو توضیح دادید ممنون و سپاسگذارم و همچنین برای کامنت های زیبایی که مرا به آگاهی های بیشتری هدایت کرد ممنون و سپاسگذارم
دیدگاه قرآن هم از دو زاویه و دو قطب مثبت و منفی به قوانین جهان هستی نگاه می کنه
اینکه این جهان مادی رو هم از جهت مثبت توضیح میده و هم از جهت منفی توضیح میده
ما آسمان دنیا رو به ستارگان زینت بخشیدیم
یعنی آسمان را با یک چیز درخشنده از کلمه ی زینت استفاده شده
اعمال نادرست و زشت فرعون زینت داده شد
شیطان به اعمال زشت شأن بیاراست آراسته کرد..
به کسی که کردار و اعمال بد و زشت ش را زیبا جلوه داده شده است
خداوند فرمودند ما کار درست رو در قلب تون زینت دادیم و کارهای نادرست و کفر و و عصیان را بر شما کریح و نازیبا کردیم
یعنی برای آدم های درستکار از کلمه ی زینه استفاده کرده
تفاخر و زینت رو بدنبال هم آورده .. همانند ثروت قارون با فخر فروختن و پُز دادن مال و اموال دنیوی گفته شده که اگر فقط به این مادیات دنیا توجه داری مال و اموال و اولاد و فرزندان و همسر و غیره یک زینت دنیوی است و جزو مصادیق دنیوی و فانی و ناپایدار است و نباید فخر بفروشد و عصیانگری کنی. چون زینت های این جهان مادی گذرا بودن این دنیای مادی رو بهمون یادآوری می کنه
البته مال و اموال و ثروت داشتن بدان معنا نیست که از مال و اموال دنیا استفاده نکنیم و لذت نبریم زیرا خداوند در قرآن فرمودند که چه کسی گفته این زینت های دنیا برای شما حرامه؟؟؟ بلکه بدین معناست که استفاده کنیم و لذت ببریم ولی به این زینت ها وابسته نشیم و از مسیر مون دور نشویم و بدانیم که این زینت ها ذهن ما رو مشغول بازی های این جهان مادی نکنه که فکر کنیم این دنیای مادی تا ابد برامون هست و از آخرت و جهان بعدی دور شویم بلکه یادمون باشه که ما مسافری هستیم که با تمام شدن این زندگی خاکی و مادی این اموال رو همینجا می گذاریم و می رویم پس سعی کنیم زاویه ی نگاه مون فقط و فقط زینت های این جهان مادی نباشه بلکه درستکار باشیم و بدرستی از این اموال استفاده کنیم و لذت ببریم و سپاسگذار این موهبت هایی باشیم که از جانب خداوند برامون تدارک داده شده است
بقول استاد همیشه در فایل ی توحیدی گفتن
هر وقت دیدی تو ذهنت قدرت را میدی به غیر خدا،بدون که داری از مسیر خارج میشیخداوندهمه چیزرومیبخشه به جزشرک… میدونید چرا نمیبخشه؟؟؟؟
فکر میکنید بخاطر خودشه؟؟؟؟؟
نههههههههه عزیزم بهیچ وجه بخاطر خودش نیست…. چون دوست نداره با کله بخوری زمین .. چون دوست نداره سیلی محکم این آدمها رو بخوری … چون دوست نداره عزت و احترام و ارزشمندی تو لهه بشه … چون دوست نداره خوار و خفیف و دون بشی …
وقتی خداروباورکنی خداوندمردم رودورتوجمع خواهدکرد… بهترین زینت های این دنیا رو بهت می بخشه
خداوند از ریشه ی «ز ی ن» برای تأکید بر نعمت ها و زیبایی های استفاده کرده است که در دنیا بعنوان پاداش، نصیب مومنان شده است و تأکید می کند که در آخرت هم به صورت خاص، این نعمت ها به مومنان می رسد
استاد داستان قشنگی رو از قول میرداماد تعریف کردند .. اینکه میرداماد داشت از سپاسگذاری و بندگی به خداوند صحبت می کرد ولی شخصی آمد گفت شما چون وضعیت ت خوبه داری از خداوند سپاسگذاری می کنی و از خداوند تعریف می کنی ولی من چی ؟؟ من که چیزی ندارم و بخوام ازش سپاسگذاری کنم ؟
و بقول میرداماد … وقتی به آن شخص صحبت کرد گفت :: تفاوت من با تو در این هست که افسار اسب های من به گِل میخه ولی افسار اسب تو به دل ..
آدم افسار تعلقات مادیش باید به گل میخ باشه نه دل و دارم یعنی مال تو اگر از بین بره قلبت هم از بین میره
ولی اگر اسب های من فرار کنند برند چون به زمین بسته شده بود ناراحت نمی شم . این حرف رو توی خودم تقویتش میکنم.
اینکه بعضی ها هم میگن فقط آخرت مهم هست یک باور اشتباهی است
لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ
شکر نعمت به جای آرید شما رو میافزایم
صَدَّقَ بِالْحُسْنَىٰ ، فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَىٰ
اگر خوبیها رو به خوبی تصدیق کنید ، ما هم شما رو آسون میکنم برای آسونیها
وَأُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ
و من کار خود به خدا وامیگذارم، که او کاملا بر احوال بندگان بیناست.
خدایا ازتو می خواهم ظرف درک وجودی من رو بزرگتر کنی تا درک بهتری از این جهان مادی و زینت ها و قوانینت داشته باشم الهی آمین
خدایاااا شکرت که من با بهترین موهبت های الهی ام احاطه شده ام
خدایاااا شکرت که من بهترین ورژن از خودم رو در این جهان مادی زیبایت را تجربه خواهم کرد
خدایاااااا ما را هدایت کن به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت و پول و ثروت و برکت و سلامتی و تندرستی و دل خوش و شادی و شادمانی را داده ای و امنیت کامل و آزادی عمل را آگاهانه وارد تجربه ی زندگی مون کنیم تا جهت دهی درست و مناسب افکار و باورهایمان را داشته باشیم.
خدایاااا تنها فقط و فقط ترا می پرستم
و تنها فقط و فقط از تو یاری می خواهم
IN GOD WE TRUST
ما به تو اعتماد داریم
IN GOD WE TRUST
به دانش گرای و بدو شو بلند
چو خواهی که از بد نیابی گزند🌺🥀🌹🌷⚘
هزاران هزار بار سپاس از شما استادان عزیزم که آشنایی با شما بهترین و زیباترین اتفاق زندگی من هست😍🤗
هر چه که در مباحث قرآنی جلوتر میریم احساس مسئولیت سنگین تری در برابر پروردگارم احساس میکنم و آرزو میکنم که صبحت درباره این مباحث قرآنی همیشگی باشه و درباره تمام مسائل و ابعاد زندگی با دیدگاه قرآنی زندگی کنیم تا به امید الله در دنیا و آخرت سعادتمند باشیم 🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏
تا اینجا آنچه که من از صحبتهای گوهر بار شما درباره زینت زن که نباید نشان داده بشه؛متوجه شدم زینت فیزیکی نمیتونه باشه،احتمالا مربوط میشه به نیت (زن)که نباید حرکتی رو به قصد جلب توجه انجام بده یعنی قصد و نیت از اهمیت زیادی برخوردار هست،اما بی صبرانه منتظر قسمتهای بعدی فایل حجاب میمونم و عجب دریای بیکرانی خداوند به نام “قرآن”در اختیار ما قرار داده،خدایا بی نهایت بار سپاسگزارم.
استاد عزیزم ممنونم از شما که این همه وقت میزارین و زحمت میکشید برای ما و این اطلاعات ناب وخالص رو با کمال اخلاص در اختیار ما میزارین،برای شما و تمام اعضای محترم سایت سعادت دنیا و آخرت رو خواهانم دوستون دارم به امید دیدارتون
💖❤💛💚💙💜💞💞💞💞
سلام استاد عزیز ممنونم از آگاهی های نابی که در اختیارمون قرار میدین . ممنون از سبک قرآن خوانی شیوا و بیان درست شما که به دور از هر تعصبیه !
معنی زینت چیه ؟؟ زینت آسمان ستارگان اند یا زینت زمین گیاهانی که از آن می رویند. من فکر نمیکنم در این آیه منظور از زینت طلا و جواهر باشه چرا که چه ربطی داره به کودکانی که آگاهی جنسی ندارن . یا چه ربطی داره به کنیزان مرد و زن !!یعنی ما باید طلا و جواهرمون رو فقط به این افراد نشون بدیم ؟؟!!!! و اینکه این آیه ربطی هم محارم نداره و گرنه چرا گفته برده هایی که تمایلی به زن ندارن؟ یعنی جلو برده ها مشکلی نداره حجاب نداشتن؟؟یا چرا به عمو و دایی اشاره نکرده ؟؟
از طرفی هم فکر نمیکنم اشاره به اغواگری و عشوه گری داشته باشه! و گرنه خدا میگفت جوری حرف نزنن یا جوری رفتار نکنن مگر برای همسر و پدر همسر و …… درحالی که خدا میگه آشکار نکنن ! یا بعدش که میگه جز آن مقدار که نمایان است! مگر عشوه گری قسمت نمایانی داره؟؟ پس احتمالا باید یه چیز فیزیکی باشه
من فکر میکنم با توجه به قسمت اول آیه که میفرماید پارچه رو روی سینه های خود بندازن و زینت خود را جز آن مقدار که نمایان است آشکار نسازند .
منظور از زینت اشاره به بدن زن داره . اندام هایی از بدن زن که جذابیت داره .یعنی بدن خود را نمایان نکنند و جز آن مقدار که بصورت طبیعی نمایان است . از طرفی قسمت قبل اشاره داره که با پارچه سینه های خودشون رو بپوشانند . حالا در حالت عادی یک خانوم کدام قسمتهاش نمایانه؟؟ قطعا که برهنه نیست و پوشش جوری هست که سینه ها و اندام تناسلی پوشیده است مثلا بلوز و شلوار رو اگر حالت عادی بگیم پس قسمتهایی که بصورت طبیعی نمایانه دست و پا و صورت و موی سرشه ! و قسمت هایی از بدن زن که جزء زینت زن هست مثل سینه ها و اندام تناسلی رو بپوشونه
لطفا اون قسمت که استاد با تاکید بیشتری میگن (زینت رو لازم نیست فقط همسر ببینه ، اون اشخاصی که تو آیه اومده هم میتونن ) رو با دقت بیشتری گوش کنین
این برداشت من بود بازهم اگر دوستان نظری دارن خوشحال میشم کامنت بزارن
درود بر استاد جان.
من فقط نظر و باور خودم رو مینویسم.
خدایا شکرت که با موهای زیبایی که برام خلق کردی به من زینت دادی خدایا شکرت که با ظرافتها و زیبایی هایی که در اندامم قرار دادی به من زینت دادی .اگه موی سر من که مشکی و بلنده و زیباست و خیلی هم دوستش دارم زینت من حساب نمیشه پس من همین الان میرم از ته با شماره ۱ میزنم چون زینت حساب نمیشه و بود و نبودش هم فرقی نداره .
نظرات دوستان هم خوندم خیلی جالب بود من خودم نمیخواستم نظر بزارم چون انقدر تمرکزم روی توحیده و فایل های سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت رو نگاه میکنم که دوست نداشتم ذهنم درگیر این مسئله بشه. باید بگم استاد عزیز شما توحیدی ترین الگویی هستین که من در زندگیم پیدا کردم ازتون سپاسگزارم🤗من هر روز صبحم رو با فایلهای شما شروع میکنم.چیزی که برام خیلی جالب بود اینه که شما نظرات مخالف خودتون رو هم انتشار دادین در سایت و این عزت نفس شما رو من تحسین میکنم این یعنی احترام به عقاید همدیگه .
سلام
کسایی که میگن مو و اندام زینته، می تونن بپذیرن یه خانومی فقط موهاش رو، کاری به اندام ندارم، به برده ها و مردانی که رغبتی به زنان ندارن نشون بده؟ آیا اینا هم به اصطلاح، محرم هستن؟ تو اون آیه عمو و دایی رو نگفته، پس اونایی که می گن مو زینته و نباید نشون داد باید قبول کنن که موها رو به دایی و عمو نمی شه نشون داد چون اونا رو نگفته. واقعا منظور از افرادی که تو اون آیه گفته، این محرم و و نامحرمی که به ما گفتن بوده؟
من نمی گم حجاب اشکال داره، استاد هم اینو نمی گه و نگفتن که حجابتون رو بردارین. بحث اینجاست که باید بیشتر فکر کنیم در مورد چیزهای که به ما گفتن و شنیدیم از جامعه و گذشتگان در مورد مسائل مختلف
با سلام
به نظر من استاد نکته ای را در این فایل گوشزد کردند که میتونه سر لوحه ما در روش تفکر و حل کردن مسائل و مشکلات باشه و اون این است که باید همیشه هدف و فلسفه وجودی اون باید یا نباید رو تحقیق و بررسی کرد . مثلا در اینجا ما در انتها به این مطلب رسیدیم که پوشش برای این بوده که زنان مسلمان ، خودشون رو متمایز از زنان دیگر کنندتا مورد اذیت و آزار مردان اون زمان که با هر زنی ظاهرا هوسرانی میکردند ،قرار نگیرند. و در واقع هدف از این پوشش این بوده که کمتر مورد اذیت و آزار قرار بگیرند و اگر شما در جایی قرار گیری که اگر حجاب داشته باشی مورد اذیت قرار می گیری پس بهتر است حجاب نداشته باشی .
این مطلب منو یاد سفر حجی انداخت که با مادرم سال 80 رفته بودم . در این سفر چون من رها بودم از لحاظ فکری و بایدها و نبایدها از همون روز اول خودم رو آزاد گذاشتم تا ببینم چه حسی از محیط می گیرم . یادمه روز اول که فرودگاه جده رسیدیم همه رفتند تو فرودگاه نماز بخوانند ولی من نرفتم و وقتی در مدینه هتلمون را تحویل گرفتیم من رفتم به فروشگاه های اطراف سر زدم و اون وسط هم یک سری به مسجدالنبی زدم . اوایل به قول معروف تو افساید گیر می افتادم و وقتی میرفتم فروشگاه یک دفعه وقت اذان میشد و مغازه ها تعطیل میشد .به مرور دیدم من هم باید مثل خودشون رفتار کنم . مثلا فاصله اذان ظهر و عصرشون کم بود من هم بعد از نماز ظهر می رفتم مغازه تا اذان عصر . اینقدر جالب بود روز دوم دیدم دیگه وقتی اذان میگند اتومات دارم به سمت مسجد نبی میدوم . اونجا هم مثل اونها وضو می گرفتم مثل اونها روی فرش بدون مهر نماز می خواندم . حتی لباس دشداشه رو خریده بودم ومثل اونها لباس می پوشیدم . حتی برام سوال بود که بعد از نماز ،مرده هاشون رو که نماز میت می خوانند چطوری در قبرستان نبی خاک می کنند . و دو بار رفتم زیر برانکاردی که با حالت دو جنازه رو میبردند داخل قبرستان . جالبه که کسی نمیتونست خارج از ساعات تعیین شده در روز وارد قبرستان بشه و تازه توی اون ساعات نمیتونستی همه جای قبرستون رو سر بزنی ولی من چون با خودشون می رفتم مثل خودشون بعد از خاک کردن کل قبرستون برام آزاد بود برای سر زدن و دیدن کل قبرستان . نکتش همین بود که چون من لباس شخصی نمیپوشیدم اصلا مورد توجهشون به عنوان یک شیعه نبودم و اصلا احساس نا امنی نمی کردم ولی یادمه یکی از هم کاروانی ها به من گفت من خواستم با برانکارد جنازه برم تو قبرستان ولی نگذاشتند . در واقع همین عدم تعصب من به لباس پوشیدن به سبک آنها ،باعث شده بود خیلی چیزها اونجا دیدم و یاد گرفتم .حتی یادمه یک شب تا دیر وقت داشتم تو خیبانهاشون راه میرفتم بطوریکه وقتی وارد بازار سنتی شدم همه تعطیل بودند و کسی داخل بازار نبود و من تنها بودم بطوریکه هر رهگذری که از پشت سرم میامد من را به ترس میانداخت ولی وقتی نزدیک می شد خیلی عادی رد میشد. حتی وقتی وضو گرفتن اونها رو دیدم از لحاظ منطقی و هم از لحاظ بهداشتی دیدم خیلی بهتر از وضو گرفتن ما هست . قشنگ میشینند و دست و پا و صورت و گوش رو میشورند و تازه چطور ممکنه کسانی که اجدادشان در زمان پیامبر بودند و پیامبر رو دیدند ندونند پیامبر چطوری وضو می گرفته و ما که بعدا در زمان ابوبکر و عمر مورد هجوم و تصرف اعراب قرار گرفتیم و اسلام در ایران به مرور حاکم شد ،بهتر می دونیم پیامبر چطور وضو میگرفته !!!!
در واقع اگر همیشه دنبال حکمت و فلسفه مطالب باشیم به جای تقلید کردن ، خیلی از مسائلمون برامون حل می شود .
حتی من یادمه وقتی برای اولین بار،20 سال پیش به یکی از شهرهای ساحلی ترکیه رفته بودم . بعد از چند روز وضعیت پوشش خانمها در کنار استخر و ساحل عادی شده بود بطوریکه اصلا حس تحریک و یا انحراف فکری نداشتم و در واقع اون اتفاق اولین تجربه من در یک کشور باز بود که منجر به این فکر شد که تمام این آموزه های بعد از سال 57 در مورد حجاب بی پایه و اساس بود .
امیدوارم تونسته باشم تجربه خودم را به شما انتقال بدم
با سپاس از خداوند بخشنده و مهربان
به نام الله مهربان
سلام استاد عزیز ،مریم عزیز و دوستان گلم
میخواستم مطلبی رو در مورد این قسمت بنویسم که استاد تمام توضیحات لازم رو در متن این فایل گذاشته
چقدر خوب و عالی مفهوم ز.ی.ن. رو خیلی واضح و مشخص توضیح دادی که هم در زیبا جلو دادن اعمال و کارهای خوب برا مومنین قرار داده هم زینت بخشدن کارهای زشت و ناپسند برای افرادی که در مسیر نادرست هستند اما در کل قلب انسان همیشه ندای عشق و پاییداری و کلام خداوند رو فریاد میزنه
ذهن هم نجوای شیطان رو میگه،،
همینه که میگن این قران هم میتونه هدایت کننده باشه «برا مومنین»
هم گمراه کننده «برا گمراهان»
اما هرکسی خودش داره این مسیرهارو انتخاب میکنه با افکار و باورهاش،،
خب من بگم از نتایج و تجربه ام در یک روز گذشته با استفاده کردن از آموزها و ستاره قطبی ،من با ایمان و احساس خوب درخواست و توجه کردم به یه خواسته و با خداوند گفتم خدایا خودت برام انجامش بده هنوز کامل انجام نشده میدونم به همین زودی کامل رخ میده اما 3/4تا نشانه دیدم از دیروز توسط دوتا از دوستانی که مدتها بود اصلا ازشون هیچ خبری نبود اما دیروز بهم زنگ زدن که ما فلان کارو میخواهیم انجام بدیم و بهت خبر میدیم از کامنت های دوستان دارم دریافت میکنم بخدا از دیروز چقدر درکم بیشتر شد از زیبایی و بینظیر بودن کامنت های دوستان در کل جهان همش از دیروز میگم آخه چطور من تاالان این همه کامنت باارزش بوده اما درکم نسبت به الان کمتر بوده خداروشکر که اینجا حضور دارم بخدا همش دارم میگم دوستان اینجا بهترین و باارزش ترین خانواده ی من هستن دوستان واقعا قدر اینجارو بدونید بهشن برین اینجاست اینجا بودن لیاقت میخواد تکامل میخواد برا هرکسی چنید جایگاهی نیست چقدر باعث افتخار من هستید،مگه بهتر از اینجا هم داریم،، گفتم خدایا ببین داری از چه راههایی بهم کمک میکنی و داری منو به خواسته ام میرسونی دارم هرروز ایمان آوردن رو به معنای واقعی درک میکنم،
چقدر خوبه که اگه حرف خاصی برا گفتن در هر فایلی نداریم بجاش از تمرینات و تجربه ها و نتایج روزانه مون بنویسیم که بدرد بقیه بخوره،
من از خداوند درخواست کردم یه تجربه ای در زندگیم هست کاملا حذف بشه و در تجربه ی من نباشه ذهن نجواگرم میگفت نمیشه اما من با ایمان درخواستم رو کردم گفتم خداوند انجامش میده از یه هفته قبل تا الان 40درصد اتفاق افتاده چقدر ایمانم بیشتر شده میگم پس میشه ،شدنی ست من توانایی خلق زندگیم رو دارم همه چیز میتونه دست من باشه،،
مثلا توضیحات و مباحث همین فایل های حجاب در قرآن درخواست و تکرار فرکانس های مکرر من بوده که الان دارم دریافت میکنم اگر استاد هم توضیح نمیداد خداوند از راههای دیگه بهم میرسوند اما از طریق استاد تکامل یافته تره و کار رو خیلی برامون ساده تر کرده
ممنونم از زحماتت استاد عزیز،،
مثلا چندوقتی بود میگفتم خدایا چجوری و با چه تمریناتی میتونم عضلات گردنم رو همراه با بقیه عضلات بدنم که دارم تمرین میکنم قدرتمند کنم تا چند وقت پیش هرتمرینی میکردم زیاد کارایی نداشت مطالعه،ویدیو نگاه کردن اما خیلی موثر نبود تا اینکه 4روز قبل احساسم بهم گفت این تمرین رو انجام بده که برا یه انجام دادن یه بخشی از مهارت تخصصم هست پریشب شروع کردم به انجامش که بعداز اتمام تمرین اومدم خونه دیدم چقدر عضلات گردنم درگیر شدن و این تمرینم چقدر داره ساخته میشه بلکه این تمرین داره با یه تیر دو نشون میزنه هم مهارته ایجاد میشه هم تقویت عضلات گردن،،
مهم فقط اینه که حرکت کنیم قدم برداریم و به احساس قلبیمون گوش کنیم حتی اگر اون احساس و الهام ظاهرش بی ربط به کار ما باشه اما بهش اعتماد کنیم و انجامش بدیم
اونوقت میبینیم که واقعا ضرر نمیکنیم و چقدر کارها ساده انجام میشه،،
یکی از اقوام که برام خیلی اوقات نامناسبه چندروز قبل اومده بود در تجربه ی زندگیم گفتم خدایا من توجه میکنم به زندگی خودم و تمرکزم رو کنترل میکنم خودت بقیه کارها و انجام بده روز بعد خیلی ساده و راحت اون فرد از تجربه زندگی من خارج شد بدون هیچ دردسر و دلخوری،،
خلاصه داره همینطور خلق کنندگی زندگی هرروز بهتر و جالب تر میشه برام
ممنون از همگی خداوند نگهدارتون باشه،،
بنام خداوند بخشنده بخشایشگرم
بنام خداوند نشانه ها خداوندیکه هر لحظه در حال هدایت ما هست در صرات المستقیم..
سلام دوباره به سایت بهشتیم..بهشتی که معنای زندگی کردن را به من آموخت…
چقدر این فایل درونمو برانگیخته کرد..در مورد ایات زینت.
پونت مهم این فایل از نشانه ها..چیزی رو در درونم برانگیخت..تعادل بیین زندگی دنیوی و اخروی …
همین الان صدای اهنگ غمناکی از راه دور به گوشم میرسه…صدای خوندن شخصی برای فردی که به خاک سپرده شده!
این صدا..صحبت شما استاد عزیزم رو برام یاداور شد…
وقتی ما میمیریم و به جهان دیگر سفر میکنیم..چقدر افراد،دوستدارن با خوندنشون.با حالتی دلسوزانه!.مرگ رو جوری شکل بدن.که گاها افراد دیدم به مرز نابودی کشونده شدند..
و دل دینشون از زنده بودن برای رشدشون کاملا از بیین میره و زندگی یکنواخت کاری بسرشون میاره.که خیلی راحت بهمون شکل خودشونم بهمون سمت هدایت میشوند…
یه مثالی میزنن..که یفرد میتونه از یه بر بوم بیفته یفردی دیگه از یطرف بوم…
این نشون میده هر دو همین شخصیت رو دارن تکرار میکنن..فقط نوع موقعیتش متفاوته…
نقطعه بزرگی با گفتن این ایات تو درونم تو ذهنم روشن شد…
که باید تو مسیر راست بمونم لاجرم ثروت نعمت خوشبختی سعادتمندی رابطه خوب زندگی در تمامی جنبه ها از همه لحاظ عالی میشه و من وجود مقدس الهیمو تو این دنیای خاکی بیشتر میرسم..و با فراغی بال به سمت اخرت سفر میکنم…
فقط باید یادم بمونه این تعادل!…اگه تو شرایطی باشم که هنوز رشد مالی نکردم یا هر جنبه ایی از زندگیم هنوز به اون شکلی که میخام انجام نشده و با تکامل این مسیر رو میگذرونم…نکنه ذهنم بیفته تو دام بخاد برگرده به راه نادرست و گمراه کننده..
که خداوند مدام بهم یاداوری نموده…
که یادت بمونه زینت دنیا فریبت نده…چون هر فریبی منو از مسیر درست دور میکنه…
و قسمت دیگه..خداوند بهم مدام گفت..ما بهت رزق بی حساب میدییم.. خداوند مدام هدایتهاش بهم میرسونه و تمام خاسته هامو واسم تایید کرده..و بهم بصورت خواب صادقانه نشون داده…فقط باید بتونم تو مسیر راست بمونم
و باید استقامت داشته باشم..
و تعادل رو اینروزا در زندگیم نگهدارم..و با انگیزه فراوان…چون ذهن کارش اینه.کمبود رو بیشتر میبینه..
باو وجود اینکه تمام زندگیم پر از برکت خداوند هست..بازم نجوای فقر حکم میده..
من باید…
این تعادل همون میانه رو بودن..تو مسیر درست همه چیزه…پونت این فایل…بهم گفت اگه تضادیم فعلا تو زندگیت هست..باید بتونی تو مسیر درست خودت بمونی…
امروز داشتم یه قسمت از کارمو ریش ریش میکردم..
اونجاها که کارم کم و زیاد داشت.ریشه هاش کم و زیاد میشد..
ولی اونجاها که راست بود..ریشه ها بسیار دقیق و راحت انجام شد…
باز قانون رو خداوند از این نشانه بهم یاداور نمود که اگه تضادیم هست.تو مسیرت ثابت قدم باشم..
کلمه زینت..چیزی که نیاز انسانه…نیازی که تو میخای گمراه بشی…یا به سمت راست کشونده بشی..
دو دو حالت خودشو نشون میده…خداوند مدام داستان قارون رو بهمون یاداور شده…
ولی از جهات های مختلف به بنده هاش!میگه ما روزی بی حساب بهتون میدییم..
و یا از جهاتی بزرگی اسمان و زمین و خورشید و ستارگانشو مدام میگه ما زینت دادیم..
و خداوند این قدرت رو در درونمون گذاشته که ما انتخاب کنیم..چجور از این زینتها به نفع خودمون استفاده کنیم..
زینتی که برای ما مومنان خداوند بارها بیان کرده چشمه ها و رودها جاری هست…و یا رزق پایدار..و یا احسان و پاداش.و مدام این کلمات خداوند با نور الهیش بهم یاداور شده..
در صورتی که من تو مسیر درست بمونم..این پکیچ ها شامل حالم میشه…
نه گمراه بشم..و بخام از راا گمراهی مثل قارونها فخر بفروشم..هر چیزی که منو به گردن خودش اویخته کنه…حالا ترس از فقر باشه..ترس از مردن شخصی که برام خیلی عزیزه..هر چیزی میخاد باشه این مسیر گمراهی هست…
پس این تعادل و ماندن در مسیر درست..باعث میشه انسان همجوره خودشو تیون کنه به مدار بالاتر…و همیشه رستگار بمونه!…و رضایت و خوشنودی رو شامل حالش بشه..
در نهایت سپاسگزار خداوندم که همجوره بفکر ماست..و همجوره در حال هدایتمونه به مسیر درستی و راستی!..