نحوه برخورد با الگوهای تکرار شونده دیگران - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/06/abasmanesh-6.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-06-27 08:39:062024-02-14 06:19:47نحوه برخورد با الگوهای تکرار شونده دیگرانشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عزیزم و همه دوستان
این صحبتا درست تر از درست هستند. تو دوران کارشناسی چند واحد پاس کردم به اسم یادگیری حرکتی و تو اون درس سیستم عصبی رو برای ما باز میکردند که چطوری میشه تو یه مهارتی حرفه ای بشیم و چرا وقتی یه مهارتیو غلط یاد گرفتیم تغییرش سخته…
سر درس شنا استادمون میگفت اگر شنا بلدین خوشحال نباشین چون پوستتون کنده میشه حرکت اصولی رو مجدد یاد بگیرین …
یادمه همین درس شنا برای من خیلی سخت بود خدا می دونه من جز ساعت کلاس چقدر تایم استراحتم می رفتم تمرین میکردم ما 8 واحد شنا داشتیم دیگه دو واحد آخر جلسات آخر بود استادم صدام زد گفت فرزانه چقدر تکنیکت تغییر کرده چقدر روان میری جلو…. یعنی میخوام بگم سیستم عصبی ما با دعا و درخواست و تصمیم جواب نمیده واقعا باید با تمام وجود یه چیزی رو در مغز و سیستم عصبی برنامه نویسی کرد.
تا الان چند بار پیش اومده تو موقعیت های آشنایی طرف مقابل ازم پرسیده آیا میتونین به من متعهد( تعهد یه ارتباط دو نفره) باشین گفتم نه! و با تعجب پرسیده چرا و منم جواب دادم چون تعهد استاندارد منه دلیلش نمیتونه شما و یا فرد خاصی باشه.
یادمه قبلا یه بنده خدایی یه جایی منو دید و همون اولم نگفت کیه با گوگل شجره نامش در میاد … خیلی رویایی از زندگی مورد علاقش گفت از الگوی رفتاری که داشته و تغییراتی که میخواد داشته باشه رفتم دانشگاه با استادم مشورت کردم ایشون گفت تو مگه اینجا درس نخوندی مگه تو 50 واحد درس عملی تجربه نکردی یادگیری و بازیادگیری یه حرکت بچه بازی نیست؟ طرف داره میگه سال ها فلان کارو کردم آیا میتونی ازش بپذیری که دیگه انجام نده؟ گفتم نه! گفت پاشو برو بگو نه و از این به بعد معیارت رفتار های تکرار شونده طرف باشه و هر زمان خط قرمزات و الگوهای تکراری اون فرد یکسان بود دیگه دنبال زیر بغل مار نگرد.
خودمم تا الان دو میلیون بار به خودم قول دادم از بوی سیگار عصبانی نشم اما تا الان مثقالی تغییر نکردم. بوی سیگار همسایه بالایی که یه آدم کم توان ذهنی هم هست کار منو کشوند به دکتر، دکتر گفت کمتر سیگار بکش گفتم من سیگاری نیستم در معرض سیگارم روزی 17 تا قرص برام نوشت خوب شدم. اما اینقدر حالم از بوی سیگار بد میشه و عصبانی میشم که خودم متحیرم. فعلا این موضوع را از ریشه حل نکردم از ساقه و برگ حل کردم با سقف کاذب جلوی دود سیگارش گرفته شده.
نسبت به سر و صدا خیلی تونستم بهتر بشم بخصوص که در قدم ششم استاد اینو توضیح دادن…. پارسال همسایه کناری ساخت و ساز داشت زنگ زدم پلیس اومد و کلی باهم دعوا کردیم اما الان اصلا متوجه نمیشم کی شروع می کنند کی تموم. یا نسبت به سر و صدای بچه ها حساسیتم کمتر شده کنترل توجه خیلی بهتری دارم.
و در مورد نه گفتن چقدر بهتر شدم …
شجاعت نه گفتن پیدا کردم خیلی خیلی خوب
در یکی دو ماه گذشته بیش از ده بار نه مودبانه گذاشتم کف دست افراد که خودم لذت بردم. و این برام نشونس که حرف بقیه داره برام کم اهمیت تر میشه چون منم نسبت به حرف بقیه استاد ناراحت شدن بودم اما دیگه وارد مسیر بهبود شدم. الان دوست صمیمیم میاد پیشم تمرین هزینه پرداخت میکنه اگر قبلا بود عمرا قبول میکردم پول بده و تغییرات مشابه….
در حال حاضر اون لیزر تمرکزم رو رها نکردن یه کارای ادامه دار مثل زبان و مثل نخوردن یه سری چیزا و …. هست. خود همین که الان شش ماه هست توی این سایت و دوره ها هستم و دارم رو خودم کار میکنم جایزه نوبل باید بهم بدن قبلنا با یه کتابی یا فایلی کوتاه مدت جو گیر میشدم و رها می کردم. دلیلشم فکر میکنم اینکه استاد انگیزشی عملی آموزش میدن. وقتی آموزشا صرفا انگیزشی باشه مغز دوپامین تشرح میکنه و مغز معتاد به دوپامین اصلا صبر کردن و تو مسیر بودن متوجه نمیشه سریع میخواد به یه چیزی برسه و نمیرسه و اون دوپامین از سطح عادیش میاد پایین تر فرد نا امید میشه و رها میکنه.
جالبه داشتم در همین راستا نتایج مجموع تحقیقات روی هورمون ها رو مطالعه میکردم گفته بود آدمای دوپامینی میفتن تو چرخه عجله هیجان و نا امیدی و برعکس موقعی که تمرکز روی پیشرفت ها هست و شکرگزاری و … اینجا هورمون سروتونین رو داریم تو این مسیر صبر وجود داره! جفت اینا هورمونای شادی بخش هستند اما دوپامین یه سطح پایه داره که نباید بالا و پایین بشه و وقتی ماها دائم میخوایم به یه چیزی برسیم و حوصله تمرکز رو زمان حال و بهبود ها و شکر گزاری نداریم یعنی این تعادل هورمونی خورده به هم معتاد به دوپامین شدیم مثل اینایی که باید چایی و شیرینی بخورن تا حالشون وسط روز جا بیاد و هزار مثال دیگه . حالا من خبر ندارم استاد به حیطه ها وارد شدن یا خیر اما من متوجه شدم سبک آموزش استاد این تعادل رو داره که البته سعی کردم خیلی ساده و خلاصه بگم.
در مجموع تو دوره ها پاشنه های آشیلمو میدونم یه جاهایی تو این شش ماه موفق بودم یه جاهایی هم نه، یه جاهاییم اصلا هنوز ورود نکردم. اما می دونم ریشه ی همه ی ریشه ها تو مسیر بودن. دارم از تغییراتم لذت میبرم قصد ندارم با عجله خرابش کنم.
خدایا ما رو در تمام قدم هامون به راه راست هدایت کن
راهی که آسون تره و پر نعمته
راه پیشرفت و صعود و ترقی
سلام فرزانه خانوم
سپاس از شما دوست عزیز که اینقدر قلم شیوا داری برای ابراز آگاهی های تو وجودتون
بسیار زیبا و با منطق تعادل در رفتارهای احساسی بیان کردین و قانون تکامل منطقی کردین در ذهن من ..
کامنت بی نظیر نوشتین و مطمئنا سیو میکنم که باز بخونمش و از آگاهی هاش استفاده کنم
دوست عزیز سلام.
من کامنت شمارو خوندم،خوب بود.
ولی یجاییشو متوجه نشدم،که گفتید چند بار پیش آمده که وارد رابط بشید و طرف ازتون پرسیده آیا میتونید متعهد باشید.
من منظور حرف شمارو نفهمیدم.
اگر امکان داره بیشتر توضیح بدید و دلایل به وجود آمدن اون نوع طرز رفتار و افکار رو هم بگید.
ممنون از این که تجربیات خودتونو به اشتراک گذاشتید
درود دوست گرامی آقای سلطانی
منظور اینکه دلیل خیانت نکردن و تعهد من فرد مقابلم نیست. چون شخصیت لباس نیست که عوضش کنیم.
ما باید با خودمون در صلح و هماهنگی باشیم بنابراین اگر کسی به من بگه آیا به من متعهد میمونی من جواب میدم نه این شخصیت و سطح استاندار خودمه …. این پاک و درست بودن که نمیتونه وابسته به فرد مقابل باشه مثلا من بگم به آقای الف متعهدم و تو رابطمون پاکم و درستکار اما اگر آقای ب باشه ممکنه بهش خیانت کنم.
این طرز فکر از دوره عشق و مودت اومده تو اون دوره استاد خیلی تاکید دارن که ما به خودمون بپردازیم همه چیز در نتیجه هماهنگی و صلح با خودمون پیش میاد برعکس که در طول زمان به ما القا شده همه تلاش ها بیرونی باشه و ما دنبال تایید های بیرونی و قول گرفتن و این داستانا باشه.
بازم اگر خوب توضیح ندادم بفرمایید به بیان دیگری توضیح بدم
در پناه الله شاد باشید
سلام مجدد.
من چیزی که از حرف های شما متوجه شدم اینه که تعهد شما به یک فرد بستگی به رفتار اون فرد داره(موضوع همین فایل؛الگو های تکرار شوند).
یعنی اگر اون فرد ارزش داشت که بهش متعهد بمونید،شما این کارو میکنید و اگر اون فرد رفتار های تکرار شونده منفی از خودش نشون داد شما این اجازه رو به خودتون میدید که اون فرد رو کنار بزارید و متعهد نباشید به اون رابط سممی.
اگر مطالبی که من نوشتم دیدگاه شما باشه،و اگر شما فردی باشید که واقعا این کارو انجام میدید (به نظرم)این از یک عزت نفس بالا سرچشمه میگیره که متاسفانه خیلی از افراد چه خانوم و چه آقا دارای همچین ویژگی نیستند.
دوست عزیز سوالی که الان برام پیش آمد اینه که با این وجود آیا نیاز نیست که شما با افراد زیادی رابط داشته باشید تا به یک فرد خوب هدایت بشید یا اینکه فکر میکنید در ابتدای زندگی به یک فرد خوب هدایت میشید؟؟
راستی از کامنت اصلیتون حدث زدم که دانشجو رشته تربیت بدنی هستید،رشته من هم همین بود.
سپاس از جوابتون
سلام مجدد
شما کامنت منو این قسمت رو اشتباه متوجه شدین، مجدد بخونین.
صفت متعهد بودن یعنی خیانت نکردن هیچ ارتباطی به طرف مقابل نداره! و این کسی هم که متعهده معنیش این نیست که اگر رابطه غلط بود ادامه بده.
شما الان دارین چیزی رو بیان میکنین که با تجربه و معنا و مفهوم پشت حرفم فرق میکنه.
در پناه الله شاد باشید
به نام خدایی که با عشق گِل ما را سِرشت
سلام خدای مهربونم که هنوز درست نمیدونم برای چی من رو به این دنیا آوردی(خدایا شکررررررررت، همین که متوجه شدم که برای چیزی به این دنیا آمده ام و گرنه از گمراهان بودم)
سلام به استاد عزیزم که پا, تک رو (maverick) هستند.از چیزی سخن می گویید و کاری رو از ما میخواهید که فکرش هم عذابمون میده چه برسه به انجام آن، وآن چیزی نیست مگر اینکه آقا به فکر خودت باش،خودت رو اصلاح کن کارت به بقیه نباشه
سلام به عزیز دل استاد و همراه و همپا و الگوی همه ما مریم بانوی مهربان و زیبا
سلام به دوستان توحیدی و ثروتمندم
استاد من هنوز این فایل و فایل قبلی رو گوش نکردم، یعنی میترسم گوش کنم، میترسم با باورهایم روبرو بشم و با آنها مقابله کنم، احساس میکنم هنوز قدرت این همه رویارویی با این همه باور مخربی که یه عمره فکر میکردم،این راه درسته، الان بیام یه جور دیگه عمل کنم رو ندارم. من الان فهمیدم که هیچی نمیدونم و میخوام از صفر صفر شروع کنم.
من الان میخوام به با الهام از این حدیث برم جلو که میگه«النَّاسِ نِیَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا .مردم در خوابند و زمانی که مُردند آگاه میشوند»
بله وقتی که بمیری آگاه میشوی، دقیقا چیزی که شما از ما میخواهید، از ما میخواهید که بمیریم، و قبول این بسیار سخت است، حالا این مرگ چطوری است، آدم مرده، حسودی نمیکنه،تو فکر بقیه نیست،نمیخواهد کاسه داغ تر از آش باشه، غیبت نمی کنه، دروغ نمیگه، حرص نمیزنه، و فقط خدا را میبینه و بس.
و اگر به مرگ اختیاری مُردیم، آنوقت است که آگاه میشویم، آگاه به اینکه چه بگیم،چه نگیم،کجابریم،کجا نریم . به چه کسی کمک کنیم به چه کسی کمک نکنیم چه درسته چی غلطه.
فقط باید مُرد.
و من باید خودم را مرده فرض کنم که بتونم راحتر با این موضوع کنار بیام که نباید کاری به کار کسی داشته باشم.
بعد از دو هفته کار کردن روی اینکه فقط به کسی چیزی نگم(در مورد موفقیت و توحید و..) ، به این نتیجه رسیدم که من اصلا چیزی نمیدونم که بخوام بگم، و این همه مدت چرا سر خودم رو علکی درد آورده بودم
خدایا مرا بُکش و آگاهم کن.
استاد سپاس
سلام خانوم یوسفی ..
دوست عزیز و بانو آگاه
ممنونم ازت بابت یاداوری این قانون مهم و این حدیث زیبا که اتمام حجت بود برای من
واقعا ما باید بمثال مرده باشیم،کاری به کسی نداشته باشیم ،کاسه داغتر از آش نباشیم ،حسود نباشیم،قضاوت نکنیم و مهمتر از همه نخواهیم کسیو درست کنیم چون ما خودمون هیچ بلد نیستیم
آخه چرا وقتی خودمون توی خیلی موارد جواب نگرفتیم بیام ادعا دانا بودن کنیم ..
ممنونم ازت خانوم یوسفی بابت این آگاهی ..
من باید زییپ دهنمو بکشم و فقط روی خودم کار کنم
به نام خدای مهربان
سلام آقا محمد عزیز و توحیدی و ثروتمندم
خود من به شخصه هم کاسه داغ تر از آش بودم و هم کلی ضربه خوردم از این کارها و این دلسوزی ها.
بل اینکه این همه دارم روی عزت نفس کار میکنم آخرش اون ته ته دلم راضی نمیشه و مرا در هالهای از ابهام میذاره، چرا که از بچگی دوست داشتم به بقیه کمک کنم.
ولی الان به این ذهن نجواگر گفتم استاد رو میبینی چطور به هزاران هزار نفر داره کمک می کنه و زندگی اونها را درست و اصولی و پایه ای تغییر داده، پس اگه میخوایی مثل استاد به خلق الله کمک کنی، اول باید به خودت کمک کنی، اول باید بتونی خوب و بد رو از هم تمیز بدی.
ان شاءالله خدای مهربان همه ما را کمک کنه بتونیم، خودمون رو بشناسیم و به آگاهی برسیم.
آقا محمد عزیز در پناه حق روز به روز توحیدی و ثروتمندتر باشید
سلام بر رضوان دوست داشتنی و توحیدی که همیشه کامنتهای زیبا میزاره
رضوان عزیزم عالی بود خیلی خیلی لذت بردم از کامنتت باور کن اصلا قصد کامنت گذاشتن نداشتم اما انقد این حرفت زیبا بود نتونستم کامنت نزارم
من الان میخوام به با الهام از این حدیث برم جلو که میگه«النَّاسِ نِیَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا .مردم در خوابند و زمانی که مُردند آگاه میشوند»
بله وقتی که بمیری آگاه میشوی، دقیقا چیزی که شما از ما میخواهید، از ما میخواهید که بمیریم، و قبول این بسیار سخت است، حالا این مرگ چطوری است، آدم مرده، حسودی نمیکنه،تو فکر بقیه نیست،نمیخواهد کاسه داغ تر از آش باشه، غیبت نمی کنه، دروغ نمیگه، حرص نمیزنه، و فقط خدا را میبینه و بس.
و اگر به مرگ اختیاری مُردیم، آنوقت است که آگاه میشویم، آگاه به اینکه چه بگیم،چه نگیم،کجابریم،کجا نریم . به چه کسی کمک کنیم به چه کسی کمک نکنیم چه درسته چی غلطه.
فقط باید مُرد.
وای رضوان جان چقد آیه ای که گفتی زیبا بود
خواستم بگم رضوان عزیزم منم چند هفته اس دارم رو خودم تمرکزی کار میکنم قبلا فکر میکردم دارم کار میکنم و نتیجه هم نمیگرفتم اما از وقتی دارم تمرکزی کار میکنم فکر میکردم ایرادی ندارم باور مخربی ندارم وای ن نگم برات ینی فک میکردم دارم عمل میکنم قبلا تو نگو من فقط شنونده بودم و عمل نمیکردم الان ک دارم کار میکنم میگم یا خدا این همه باور مخرب از کجا اومده یا خدا چقد احساس لیاقتم عزت نفسم پایینه ینی ب تمام معنا هیچ خود ارزشی نداشتمالانم مثلا ی اشتباهی میکنم اولش خودمو سرزنش میکنم میگم تکرار شد باز بعد چن دقیقه میگم استاد میگه سرزنش نکن مقاومت نکن تو مسیر تغییر یه شبه ب وجود نمیاد تو فقط رو خودت کار کن و لذت ببر از مسیر
پس خواهر فقط مشکل تو نیست منم هستم
دوست داشتم اینارو بهت بگم
لذت ببریم و خداوند پناه هممونه
ما میتونیم
دوست دارم عزیزم
سپاسگزارم از کامنت زیبات ک باعث نوشتن این جملات شد
سپاسگزارم از استاد عزیزم و مریم بانوی مهربان
هزاران درود و سلام بر شما دوست عزیز.
کامنت شما تعبیر خوابم بود. ساعت 5 و نیم صبح است و من ساعت 3 بامداد با احساس شیرین مرگ خودم از خواب بیدار شدم و تا این لحظه فقط کامنت خواندم تا رسیدم به کامنت زیبای شما. در این فکر بودم برای من که از مرگ ترس داشتم چرا در خواب احساس بینظیر پرواز، سبکی و رها شدن از جسمی سنگین که تابحال به بهترین شکل ممکن برایم کار کرده را داشتم؟ احساس میکردم بسیار خوشحالم که روح من دارد به منبع اصلی خود متصل میشود. و این کامنت به زیبایی جواب سوالات مرا داد. خدا را شکر برایم تعبیر رسیدن به آگاهی را دارد. مرده ای که راه بازگشت ندارد و میفهمد که این دنیا چقدر کوتاه و گذرا بود، چقدر الکی خودش را بخاطر هیچ اذیت کرده و چقدر وابستگی بی اساس داشته. دوست دارد به این دنیا بازگردد که بتواند خودش را تجربه کند و کارهای ناتمام و لذتهایی که میخواست، ولی هرگز جدی نگرفت را دنبال کند باید یک بار مرد تا بفهمیم از این دنیا چه میخواهیم. حتما حتما لطف خداوند شامل حالم شده و درهایی از رحمت، آگاهی و آرامش برایم باز کرده، در واقع باز بوده و این من هستم که توانایی دیدن این موهبت ها را پیدا کرده ام. من هم برای شما آگاهی هر روزه و آرامش و خوشبختی را آرزو دارم.
به نام خدایی که در این نزدیکی ایست
سلام زهرا جان
اگه بخوام بگم که این کلمات از من نیست و خدای مهربان آنها را گفته و من نوشتم، حتما برای شما آشناست، ولی این دفعه من اصلا حتی قصد دیدین فایل رو نداشتم چه برسه کامنت بذارم، بعد که دیدم استاد فایل جدید گذاشته گوشی رو گذاشتم کنار و دراز کشیدیم، که یهو این حدیث تو گوشم پیچید، و اون تعبیر که اگه بخوایی به آگاهی برسی باید به مرگ اختیاری بمیری و آنوقت است که زنده میشوی و زندگی می کنی مثل زندگی استاد.
خدا را سپاس می گویم که دستی شدم از دستان بی انتهایش برای بندگان خاص اش.
زهرا جان تعبیر خواب شما دقیقا همین است، رسیدن به آگاهی و جاودانگی ایست.
در پناه حق روز به روز توحیدی تر و ثروتمند تر و موفقیت تر باشی مهربانم
بنام خداونده بخنشده و مهربانم..
سلام رضوان خانوم..
الله اکبرررر الله اکبر چه همزمانی برای این افکاری که از صب تا الان داره روحم سوهان میکشه الله اکبررر دمت گرمممم دمت گرمممم ممنونم ازت برای این کامنت به موقعی که گذاشتی برای من ممنونم ازت بنده خوب خدااااا الهی صد هزار بار شکرررررررررررر..
در پناه جان جانان شاد سلامت و ثروتمند باشی
به نام خدایی که در این نزدیکی ایست
سلام آقا حسین برادر توحیدی و ثروتمند و پرانرژی ام
خدا را سپاس که همه ما لایق دریافت هدایت ها والهامات خدای مهربان هستیم. خدا راشکر که خدای مهربان همه ما را گلچین کرده تا بر این خوان نعمتش در خانه بنده مخلص اش مهمان باشیم و از این نعمات بی پایان بهره ببریم.
در پناه حق روز به روز توحیدی تر و ثروتمند تر و شادتر و موفق تر باشی.
یا حق
بنام رب
سلام استاد جان
شما انقدر فایل های رایگانتون ارزشمنده که من همش میگم پس دوره ها ببین چه خبره
این فایل هم که اصلا منو حسابی تکون داد
وای من چقدر این کلمه قول میدم رو شنیدم اما نسبت بهش بی تفاوت بودم و در واقع خودمو گول میزدم
خب تو کارم خیلیا بودن کارو خراب میکردن و تهش میگفتن بخدا قول میدم این دفعه درست انجام میدم این دفعه تکرار نمیشه
و البته من باور کمبود داشتم که یه جورایی خودمو قانع میکردم اگر این ادم بره کارمند خوب کمه یا اصلا نیس منم که کارم گیره در واقع مشرک میشدم و حرفشو قبول میکردم و دوباره و دوباره
توی پول قرض دادن هر وقت به کسی قرض دادم یا پس نداده یا با بدبختی پس داده و قول میدم تکرار نمیشه این دفعه فرق داره و من باز مشرک میشدم اعتماد بی جا و کمبود اعتماد به نفسم باعث میشد دوباره و دوباره
توی روابطم همسرم اشتباه میکرد بعد میگفت قول میدم یا خودم میگفتم باید قول بدی و اون بنده خدا سعی میکرد بازم نمیشد بازم قول میگرفتم و هر بار شکسته تر ناامیدتر (وابستگی شدید)
و الان طوری شده اصلا نمیگم قول بده میدونم نباید رو حرفش حساب کنم باید رو خودم حساب کنم و روی تصمیمات خودم و خب چون دیگه رو حرفاش حساب خاصی باز نمیکنم حساس نمیشم یا حداقل حساسیتم خیلی کمتر شده و باعث شده رابطه مون بهتر بشه چون دیگه خیلی رفتاراشو کنکاش نمیکنم
البته استاد جان اگه زودتر این فایلو میذاشتین و من میدیدمش قطع به یقین تصمیمات بهتری میگرفتم در تمام موارد زندگیم
بازم ممنون که اینقدر خوب قانونو متوجه شدین و انقدر عالی به من آموزشش میدین
خدا خیرتون
سپاسگذارم و عاشقتونم
به نام خداوند بخشنده مهربان .
سلام استاد جان عجب فایل بی نظیری .
بینهایت هم لذت بردم وهم متوجه خیلی چیزها شدم ..
البته که منم خیلی از این دست اتفاقات توزندگی داشتم ودارم .
ولی ازوقتی دارم روی باورهام کارمیکنم ..خیلی بهتر شدم خیلی ..
ولی العان با این فایل بینظیر متوجه شدم که خیلی بیشتر هم باید برای حل این مساعل وقت بزارم انرژی بزارم ومتهدانه پیش برم…
یکی از پترن های زندگی من همسرم هست …
اینکه ایشون همیشه توشرایط سخت من رو تنها میزارن ..
وهمه مشکلات رودوش من والعان که بچهام بزرگتر شدن رودوش اونها هم میزاره .…..
سالهاست که ایشون اینطور هستن ..
البته که همسرم اعتیاد داره وسالهاست شاید ازهمون دوران جوانی قبل از ازدواج ایشون اعتیاد داشتن و تابه العان ..
من به شخصه اون اوایل خیلی احساسی تر بودم وهروقت مشکلی برای ایشون پیش میومد خودم رو موظف میدونستم به ایشون کمک کنم ..اوایل برایم کار جالبی بود .وخدا پسندانه
ولی کم کم توزندگی دیدم ایشون خیلی راحت اززیر بار مسولیت شونه خالی میکنن .ودرکل شرایط که سخت میشد ازلحاظ مالی .
من رو با طلبکارها روبه رو میکرد ..
راستش توی تمام این سالها نتونستم از ایشون جدابشم
حتی همین العانم ایشون .من وبچها رو گذاشته و رفته ……
ولی من العان اون آدم سابق نیستم ..
اولین اتفاقی بزرگی که در من افتاد این بود که دیگه ترس ندارم از ایشون .از اینکه بخواد جلوی منو بگیره یا بهم زوربگه ..
نه این قدرت رو ازش گرفتم چون خودم بهش داده بودم با ترسهام باگذشته ای که داشتم ..
ودیدم این شرکه به خداونده
وامدم باورهام رو نسبت به همسرم تغییر دادم
..وهرروز روی خودم تواین زمینه کارمیکنم ..
وخدارو شکر راضیم ازخودم ..
چون این موضوع درک کردم اگر نتونم توهمین وضعیت العانم مساعلم رو حل کنم حتی باجدایی از همسرم هم نمیتونم .پس اول باید خودمو تغییر بدم تازندگیم تغییر کنه
نکته بعدی اعتیاد ایشون بود .
سالهاست من ناراحت این موضوع بودم .وبرام سخت بود .ولی اونقدر باورهای محدود کننده دارم و هنوز دارم که نتونستم تصمیم قطعی رو بگیرم که از ایشون جدابشم
ولی آمدم با خودم این موضوع رو اینجوری حل کردم ..
که حتی اگر همسرم اعتیاد داشته باشه هیچ تاثیری توزندگی من نداره این مسیریه که خودش انتخاب کرده ..
البته که قبلا خیلی سعی کردم ایشون رو ترک بدم ولی خودش نخواست ونمیتونه ..
ومن دیدم نمیتونم بیشترازاین براش وقت بزارم ازیه جایی به بعد رو خودم وقت گذاشتم خودم رو شخصیت خودم رو تغییر دادم .
باورهایی که بهم کمک کرده این موضوع دیگه برام اصلا اهمیت نداشته باشه اصلا
چون می دیدم این مسأله ی من با همسرم به این راحتی برام حل نمیشه چون خیلی ریشه داره توزندگیم .
آمدم تقسیمش کردم ..
واروم آروم دارم این باورها رودرست میکنم ..
خیلی سخته ذهنم رو کنترل کنم .
خیلی سخته باخودم تکرار کنم باورهای جدید رو بعضی اوقات بغض میکنم ولی نیروی قوی درونم من رو نگه میداره ومن میدونم اون نیرو خداونده که بهم کمک میکنه وهدایتم میکنه
و یادحرفهای استاد میوفتم که میگن این باورها یه شبه نیومده که به شبه بره ..
ساختن باورهای مناسب وقت میخواد انرژی میخواد تعهد میخواد ..
ومن دارم انجامش میدم ..
باخودم گفتم همسرم هرکاری بکنه باخودش کرده اون خودش این مسیر رو انتخاب کرده در هرحال من هرگز آسیبی ازاین مسأله نمیبینم .ومن روی خودم برای خودم وقت میزارم کارمیکنم واگر ایشون تغییر کرد بامن تواین مسیر میمونه غیر این اززندگیم میره کنار ..
البته که اینو باید بگم که ازوقتی خودم رو تغییردادم باورهاممنظورمه .واقعا روابطم با همسرم خیلی زیاد تغییر کرده خیلی ..بهتر شده ولی به قول استاد که ایشون یک سری عادات دارن که نمیتونن تغیرش بدن ….
اما من متعهدانه روی باورهام کارمیکنم …
چون به واقع من این موضوع رو توزندگیم دیدم ..
چون قبلا وقتی یه موضوعی پیش میومد ایشون کلا توخونه بود وازخونه بیرون نمیرفت وهرروز با بهانه های مختلف اسباب یک اتفاق ناخوشایند بود توزندگیم ..
ولی العان میبینم که چطور جهان ایشون رو اززندگیم. دور کرده ..
که اصلا راحتم توخونه هم خودم هم بچهام وارامش خیلی زیادی داریم ..
شاید اگر آدم قبل بودم ازرفتارهای ایشون خیلی زیاد ناراحت و…….
نمیخوام این جملات رو بگم میشدم..
ولی العان واقعا این حرفها رو قلبی میزنم ..
حالا که قوانین خداوندراتاحدودی فهمیدم وحرفهای استاد راه منو برام روشن کرد ..
میدونم که ایشون ادمخوبیه واقعا قلب مهربونی داره وواقعا دوست داره تغییر کنه ولی نمیتونه ..
ومن فهمیدم این ها دست من نیست ومن نمیتونم کمکی به ایشون بکنم چون خودش نمیتونه خودش رو تغییر بده ..
واصلا باورنداره که بشه …
من این وقت وانرژی رو روی خودم گذاشتم ..وچقدر خدایا من سبک شدم من راحت شدم من آزاد شدم من رها شدم ..
نمیتونم واقعا احساس واقعی خودم رو بهتون بگم ..
که من مثل پرنده آزادم العان وخوشحال وشاد ..
من العان یادگرفتم مسالم رو خودم حل کنم .خدایا هزار مرتبه شکرت ..
مساعل مالیم رو خودم حل کنم خداهزارمرتبه شکرت.
یادگرفتم ترسهام رو کناربزارم وشجاعانه پیش برم خدایا هزار مرتبه شکرت..
یادگرفتم اعتماد به نفس داشته باشم ..
خودمو دوست داشته باشم برای وجود خودم ارزش قایل بشم..
یادگرفتم هرروز خودم رو بهبود بدم ..
یادگرفتم پترن های زندگیم رو شناسایی کنم .خدایا هزار بارشکرت ..
یادگرفتم توشرایط سخت زندگی دستمو جلو کسی دارز نکنم، گریه نکنم الکی دادوبیداد نکنم، پیش بقیه سفره دلمو بازنکنم ..
من العان مادرم خواهرم برادرم هرکی ازم بپرسه چطوره زندگیم میگم عالی عالی خداروشکر .همه چی خوبه همه چی هست نعمت فراوانی ..
به خدا قسم ازوقتی باورهام رو اینجوری تغییردادم همینطورم شده ..
خدایا هزار مرتبه شکرت ..واقعا من معجزه ها دیدم توزندگیم ..
من چقدر تغییر کردم.
من خلقشون کردم .من .من ..
پس میشه بهترازاینم بشه ..
خدایا بینهایت ازت سپاسگذارم ..
همسرم بهمدرس خوبی بااین رفتارهاش داد ..
ازوقتی اینو به خودم گفتم که من در هر صورت همه چی به نفع من تموم میشه همینطورم میشه ..
چون رفتارها و کارهای همسرم باعث شد تضادهای زندگیم رو ببینم وبدونم چی میخوام .وروخودم کارکنم .وازخدا بخوام وبهمبده اونم زیاد ،خواسته های بزرگ ….
خدایا شکرت ..
من نه تنها درمورد همسرم درمورد خیلی چیزهای دیگه تغییر کردم و این تغییرات در درونه منه واین خیلی برام ارزشمنده..
چند روز پیش برادرم از وضعیت زندگیم پرسید ومن گفتم خداروشکر همه چیز عالیه خوب خوب ..
ایشون ناراحت شد وگفت ..این حرفهای عباسمنش تروجادو کرده .(.البته که خواست خودشون بود تامن ایشون رو به سایت معرفی کنم )
چون اگه آدم قبل بودم میخواستم بشینم کلی بدو بیراه به همسرم بگم ولی نه خودم گفتم ونه اجازه دادم اونا ادامه بدن وبحثو عوض کردم ..
یرادرمم بهم گفت مسیری که میرم اشتباهه واین سایت واین چیزها الکیه ..
اگه آدم قبل بودم حتما تمام تلاشم رو میکردم بهش ثابت کنم ..
ولی چقدر آرام بودم چقدر طبیعی بودم چقدر راحت بودم ..
وگفتم توراست میگی حق باتوعه عزیزم وادامه ندادم …
چون اون نمیفهمه ونمیدونه وقتی خدارو به رب بودنش قبول میکنی میفهمی دیگه بقیه چیزا خیلی کوچیکه که به خاطرش بخوام چیزی بگم ..وترجیح دادم سکوت کنم ..
وادامه ندم ..
من امروز ازلحاظ فکری بزرگتر شدم ..
وخوشحالم وسپاسگذارخداوند هستم که حامی وهادی من بوده و هست ..
ومن ایمان دارم به هرآنچه که بخوام میرسم وتوهمین سایت تمامش رو برای تمام بچها میگم وبه خودم افتخار میکنم که تونستم اینهمه تغییر کنم ..
خدایا بینهایت ازت سپاسگذارم .چون همهش به خاطر هدایت و حمایت توهست ..
استاد ازت بینهایت سپاسگذارم واین فایل خیلی بینظیر بود .
دوستتون دارم ..در پناه الله یکتا باشید
بنام رب العالمین
سلام به روی ماهت مریم جونم
هزار ماشالا چقدر شما زیبایی و چه چشم های مهربونی داری خانومی
با کامنتت اشک ریختم از شادی و لحظه به لحظه خدا رو دیدم
مریم جونم تحسینت میکنم که روی شونه های خدا نشستی و خدا داره کارها رو برات انجام میده
خداروشکر که داری آسون میشی برای آسونی ها
خداروشکر که اینقدر فوق العاده یی
خداروشکر که خداوند هدایتت کرده
چقدر تحسینت کردم که چشمت و به ظاهر زندگیت بستی و به غیب ایمان داری
و خداوند خودش بارها تو قرآن گفته کسانی که به غیب ایمان دارند پاداش میگیرن
چقدر تحسینت کردم که به قانون درست عمل میکنی و بجای اثبات خودت سکوت کردی
بخدا که تو بینظیری
ایمان دارم به وعده خدا، آخه خدا خُلف وعده نمیکنه
چنان پاداشی بهت بده که از شادی اشک بریزی و به پاس سپاسگزاری از رب العالمین سجده شُکر بجا بیاری عزیزم
خیلی دوستت دارم
خدای مهربون پشت و پناهت باشه بنده بینظیر خدا
سلام سارای مهربونم دوست قشنگم سپاسگذارم ازت بابت کامنتی که برام گذاشتی..
درسته ساراجان منم همین حس رودارم روی شونه های خدا هستم ..چون همه ی زندگیم شده معجزه عشق وحضور خدا ..
ازوقتی خودمو پیدا کردم خدارودیدم ..
وازش خواستم همیشه هدایتم کنه تا باخودش بمونم ..
عزیز دلم ،شماهم خیلی زیبا هستی ..ودوست داشتنی وکامنتی ازقبل ازشما خوندم که بینهایت لذت بردم ..ودیدن دوباره شما حس خوبی بهم داد..
بهترینها رو برات ازخداوند میخوام درپناه الله یکتا شاد خوشبخت وسلامت وثروتمند باشی
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام مریم عزیزم
بی نهایت تحسینت می کنم دختر
قطعاً الان داری در بهشتی که خلق کردی زندگی می کنی
نوش جونت باشه عزیزم
بران بهترین ها رو آرزو می کنم
هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ ۖ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ
اوست اوّل و آخر و ظاهر و باطن، و او به هر چیزى داناست.
هُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّهِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ ۚ یَعْلَمُ مَا یَلِجُ فِی الْأَرْضِ وَمَا یَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا یَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا یَعْرُجُ فِیهَا ۖ وَهُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنْتُمْ ۚ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ
اوست که آسمان ها و زمین را در شش روز آفرید، سپس بر تخت فرمانروایی و تدبیر امور آفرینش چیره و مسلط شد. آنچه در زمین فرو می رود و آنچه از آن بیرون می آید و آنچه از آسمان نازل می شود، و آنچه در آن بالا می رود می داند. و او با شماست هرجا که باشید، و خدا به آنچه انجام می دهید، بیناست.
یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ یَعْرُجُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ کَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَهٍ مِمَّا تَعُدُّونَ
[همه] امور را [همواره] از آسمان تا زمین تدبیر و تنظیم می کند، سپس در روزی که اندازه آن به شمارش شما هزار سال است به سوی او بالا می رود.
سلام دوست عزیز
ممنون ار
ز کامنت زیباتون که با احساس و درونی نوشتین و به اشتراک گذاشتین و واقع از این کامنت زیباتون درهها میشه گرف که من باین جمله تون ارتباط گرفتم چون احسا میکنم پاشنه آشیل منم هست
چون اون نمیفهمه ونمیدونه وقتی خدارو به رب بودنش قبول میکنی میفهمی دیگه بقیه چیزا خیلی کوچیکه که به خاطرش بخوام چیزی بگم ..وترجیح دادم سکوت کنم
واقعا تحسین میکنم به ابن آگاهی و ایمان و عمل
سلام مریم عزیزم نتونستم کامنت نزارم
عزیزم چقدر قوی هستی
چقدر عاای راهت را پیدا گردی
چقدر بینظیر از دل تضاد راه حل رو پیدا کردی
عزیزم من رشد شما رو حس میکنم
میتونم تصور کنم چقدر حالت احساست خوبه
مریم عزیزم دوردانه
بنده محبوب خدا
ادامه بده
که لایق بهترین هایی
و زیبایی ات نفس گیر وجذاب است
مریم قشنگم دوست خوبم
بهترین هارو از ته ته قلبم برا تو
برای توی دوستداشتنی میخواهم; )
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی
سلام به استاد نازنینم،استاد تموم زندگیم …
سوال همیشگی سعیده بعد از دیدن یک فایل جدید از استاد …
خدایا ؟من با استاد هماهنگم؟یا استاد با من ؟
چرا و چطوری و چگونه ؟
زندگی من و سوال هایی که برام پیش میاد،منطبق شده بر فایل هایی که استاد از قبل تصمیمش رو گرفته که آماده کنه؟
با عقل ناقص خودم….تنها به این جواب میرسم ..
این نور هدایته که درجریانه …
استاد…دست ارزشمند خداونده که با این جریان هدایت هماهنگه …و مثل نور خورشید میتابه …
و من بعد از 500 روز تعهد بی مثال، این لیاقت رو کسب کردم که سلول های خورشیدی زندگیم رو برپا کنم …تا هرچقدر بیشتر ازین نور و انرژی استفاده کنم ….
وَ لِلّٰهِ الْحَمْدُ، الْحَمْدُ لِلّٰهِ عَلَىٰ مَا هَدانا، وَلَهُ الشُّکْرُ عَلَىٰ مَا أَوْلانا
ستایش ویژه خداست بر آنچه ما را بدان هدایت کرد و او را سپاس بر آنچه به ما ارزانی داشت
استاد عباسمنش عزیزم …طبق تعهدم ..وضو گرفتم و قرآن رو باز کردم و از خداوند هدایت خواستم برای نوشتن در سایت …برای صلات …
سوره کهف ، آیه 110
قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحَىٰ إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَٰهُکُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ فَمَنْ کَانَ یَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا یُشْرِکْ بِعِبَادَهِ رَبِّهِ أَحَدًا
بگو: جز این نیست که من هم بشری مانند شمایم که به من وحی می شود که معبود شما فقط خدای یکتاست؛ پس کسی که دیدار [پاداش و مقام قرب] پروردگارش را امید دارد، پس باید کاری شایسته انجام دهد و هیچ کس را در پرستش پروردگارش شریک نکند
چقدراین آیه من رو به یاد شما میندازه استاد عباسمنش جانم …
حتی توی خلوت خودم …حتی توی صحبت دیگران …
نمیتونم اسمتون رو بدون لفظ استاد بیارم …
انقدر که به قلب و روح و جان من نفوذ کردید …
از خداوند طلب هدایت میکنم …قبل از رفتن به سرای آخرت …
در بهترین زمان و مکان …با بهترین نتایج ببینمتون …
و ازتون با نشون دادن نتایج سپاسگزاری کنم …
استاد عزیزم …پیرو فایل قبلی …و پیدا کردن یک الگوی تکرار شونده …
باگی توی ذهن من بود ..
اینکه قانون تمام اتفاقات زندگی من،توسط من و کانون توجهم رقم میخوره
با پیدا شدن یک الگوی تکرار شونده ی آزار دهنده
درحالیکه مدت هاست درحال کار کردن روی خودم و ارسال فرکانس درست هستم
چه منافاتی با هم داره …؟
درسته که این الگوی مشکل در روابط …بسیار با فاصله های بیشتری داره رخ میده ..اما حذف نمیشه!
درسته از روزی چند بار به ماهی یکی دوبار تبدیل شده…اما هنوز به قوت خودش باقیه و داره بیشترین نشتی انرژی من میشه و شدیدترین احساسات منو برانگیخته میکنه …
این سوال توی ذهن من بود،تا امروز صبح که از شیفت شب برمیگشتم و دیدم یک عکس زیبای دیگه از استاد روی بنر سایته و یک فایل جدید داریم …
شیطان نجوا کرد …این همه کار داری امروز …؟کی به این فایل گوش بدی …؟
از خداوند برکت زمان خواستم و به لطفش تونستم دوبار گوش بدم به صحبت هاتون و استاد عجب فااایل سنگینی بود…
یک فایل رایگان …با این فرکانس و آگاهی های سنگین …
خدایا به سلول های خورشیدی مغزم قدرت بده تا بتونم بیشتر و بیشتر نورِ این آگاهی ها رو دریافت کنم …
استاد اول بگم بی صبرانه منتظر دوره ای که گفتید هستم که لیزر فوکس بزارم روی احساس لیاقتم که ازش ضربه ها خوردم …
و بعد با اینکه احتیاج هست که بارها و بارها این فایل رو گوش بدم …اما جملاتی از صحبت های ارزشمندتون ..برای من بولد تر شده بود …
وحالا میخوام به خودم بگم …
سعیده …
تو تموم تلاشت رو کردی …
هرکاری که لازم بود انجام دادی…
و این اتفاقات آزار دهنده ی تکرار شونده …
پاشنه ی آشیل کس دیگه ست …
نه مشکلی از کم کاری تو …
آروم باش …
مسیر رو با قدرت بیشتر از قبل پیش برو …
جسارت به خرج بده …
سعی نکن از خداوند دلسوزتر باشی …
توحیدی باش وتوحیدی عمل کن و به قول قرآن از جاهلین نباش و احساساتی عمل نکن …
با نوشتن خواسته هات … پلن بعدی رو مشخص کن
تسلیم هدایت خدا باش
تمرکز بزار روی نکات مثبت …و اجازه بده جهان کارهارو برات انجام بده …
همچنان روی احساس لیاقتت کار کن
و اجازه بده این احساس لیاقت …
همه چیز رو برات به طرز معجزه آسایی تغییر بده ..
و به قول استاد در جلسه دو قدم 5
روی خودت کار کن…تمرکزت رو،روی آدم های دیگه نزار …
اجازه بده خداوند و جهانش …قانون مدار ها رو رعایت کنه ….
اجازه بده خداوند …با معجزاتش …اشک هارو به صورتت بیاره …و به سجده بندازتت ….
رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً ۚ إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ
پروردگارا! دل هایمان را پس از آنکه هدایتمان فرمودی منحرف مکن، و از سوی خود رحمتی برما ببخش؛ زیرا تو بسیار بخشنده ای
استاد جانم …سپاسگزارم ازت …
بی نهایت …تشکر از شما …به کلام نمیاد …
نور حق و روشنایی …همیشه بر قلبتون جاری باشه …
نفستون حق …
دوستون دارم …
خیلی زیاد …
سلام به دوست خوبم
سعیده جان چقدر زیبا و دلنشین نوشتی… همون آیه ی اول کامنتت رو که خوندم اصلا اشک تو چشام جمع شد… قربون خدا برم که این روزا هر کامنتی میخونم یه جوری بهم چشمک میزنه و یه پیامی یه هدایتی برای مسائل خودم میگیرم ازشون، و چقدر این زیبا و مایه ی خوشحالی و ذوق و شعفه واقعا:)))
و آیه های بعدی، و حرف ها و نوشته های از ته دل… 500 روز تعهد!!! ماشالا هزار احسنت و آفرین
تک تک خط هات و نکته هات به دلم نشست و ازشون استفاده کردم
در پناه خدا روز به روز موفق تر باشی تو همه زمینه ها عزیزم*)
بنام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام ودرود فراوان بر سعیدی توحیدی و فوقالعععععاده
اشکر کم الله و اشکر کم الله الناس
شکر گذارترین شما نسبت به خدا کسی است که نسبت به مردم سپاسگزارتر باشد .
نوشته های شما رو باید روی سنگ حک کرد و دوستان خوب حک شادگان روی قلبند…
بسی شایسته است از شما بابت کامنت هاتون
وقلم تواناتون
و با آیه قرآنی که میارید
سپاس و قدر دانی خویش رو به شما ابراز کنم …
قدر دان شما هستیم
بنده نوازی کردید.
تشکر سخاوتمند مندانه ی من رو با او حرکت محبت آمیز تون بپذیر
اندازه ی پلک زدنات
و حسای قشنگت
دوست داریم .
یادم رفت، عید قربان رو هم به شما و تمام هم دانشگاهی های عباس منش تبریک عرض میکنم .
واز صمیم قلبم به همشون عشق می ورزم و بی نهایت دستشون دارم .
به نام خداوند بخشنده مهربان
استاد عزیزم سلام سلام به خاله مریم عزیزم
استاد بینهایت سپاسگزارم از این دوتا فایلی که گذاشتید بینهایت سپاسگزارم من تازه دوره دوازده قدم خرید دارم روی این دوره کار میکنم اما این دوتا فایل مثل یک جرقه برای روشن شدن دینامیت تو مغز من برای ترکیدن دیدار سیمانی باورهای بود که باید منفجر میشدم چند روز از این دوتا فایل گذشته از زمانی که این فایل شنیدم اصلا ذهن من دائما داره فکر میکنم انگاری یک میکروسکوپ آوردم بعد تمام ابعاد فکری و ذهنی و باورهای خودم گذاشتم زیر ذره بین دارم نگاه میکنم من در جواب سوال اولی کامنت گذاشتم اما آنقدر ذهن من آنقدر فکر من درگیر به خودش کرد از صبح بلند میشم از هفت صبح تا دوازده شب که میخوام بخوابم دارم هی فکر میکنم هی مینویسم بعد به ابعاد شخصیتی به ریز جزییات در باورها در نوع فکر کردن دارم میرسم که اصلا باورم نمیشه بابا من این باور داشتم بعد که نتایج تکراری کنار هم میزارم میگم بله من این باور دارم که دارم از مسله چندین بار اون هم نه مدت یکسال دوسال هر ماه دارم این نتیجه تکراری دریافت میکنم مثلا یکی از این الگو های تکراری این من هر روز مدت چندسال دارم فایل هارو گوش میدم اما زمانی که من به یک تضاد بر میخورم انگیزه من برای اینکه ذربینی روی فایل ها روی باور ها کار کنم زمانی اتفاق میافته که من به تضادی به مشکلی به شرایط نا جالبی بر میخورم بعد گفتم چیکار کنم این اتفاق نیفته گفتم بیام بجای اینکه همه اش به تضاد بر بخورم بیام روی خواسته های خودم روی انچه که میخوام به دست بیارم کار کنم براش باور بسازم یا اصلا ترمز هاشو پیدا کنم که چرا با وجود تلاش زیاد من هر کاری میکنم نمیتونم بهش برسم استاد خیلی جالب بود برام اولین ترمزی که تو این موضوع پیدا کردم فهمیدم ذهن من اصلا با اینکه من ذهنم تغییر بدم شرایط من تغییر کنه مقاومت داشت از کودکی آنقدر گفت بودن باید از صبح تا شب بی خوابی بی پولی رنج گرسنگی نداری بعد توی این فیلم ها نشون میداد مثل قهرمان داستان فیلم با نهایت تلاش با گرسنگی با بی خوابی داره برای رسیدن به خواستش تلاش میکنم از اون ور هم هستن یک سری ها با این قهرمان داستان دشمنی دارند و سنگ جلوی راه میندازند بعد صدای موسیقی داخل فیلم پخش میشه بعد یک جای مظلومیت قهرمان داستان نشان میدهند این جریانهای فکری باوری از کودکی تو ذهن ما نشست یا مثلا تو فامیل یک شخصی بوده طرف همسرش فوت کرده نمیدونم بیماری داشته خلاصه مشکلات خودش داشته بعد فامیل می نشستن حرف زد در مورد این شخص آره این آدم خیلی آدم خوبی هست اما خدا براش نمیخواد خدا هر کس که آدم خوبی باشه اینجوری آزمایش میکنه بد تر از همه مخصوصا قوم لر که مواقعی که این شخص هم اگر بود اصلا یک غم ناراحتی بعد با یک موسیقی ته غم غصه. استاد یکی از همین اتفاقات بخاطر باور های قبلی باعث شد کلا باور من اصلا تو یک مورد عوض کنه اینه من زمانی که پدر من فوت کرد من با یک صحنه های غمگین روبرو شدم یادم من 12. سال بود اصلا هنوز من از یادم نمیره با این حال که ما در تهران به دنیا آمدید و فرهنگ اینجا یاد گرفتیم من هیچ وقت یادم نمیره اصلا ما یکسری رسم رسوماتی داریم واقع خیلی داغون خیلی داغون از زمانی که من پدرم فوت کرد دیگه هیچ وقت مراسم ختم هیچ کس نرفتم حتی عزیز ترین های فامیلم عمو خاله مادر بزرگم چون میدونستم اگر برم میرم تو حال هوای غم اندوه از همان کودکی من دیگه هیچ وقت آهنگ موسیقی فیلم غمگین از فیلم های تهش بدبخت بیچارگی از این فیلم نگاه نمیکنم اصلا من تا زمانی که با شما آشنا نشده بودم همیشه یک غم یک اندوه عجیبی در من بود و علتش نمیدونستم بعد ها متوجه شدم این باور از کودکی اومده زمانی که من به مشکلاتی بر میخوردم فکر میکردم اگر غمیگین باشم ناراحت باشم این باعث میشه من در درون خودم فکر کنم نه من خیلی آدم مسولیت پذیری هستم من به فکر هستم که این مشکل حل کنم به فکر آینده خودم هستم بعد که با شما آشنا شدم دیدم بابا اینا همه چرت پرت حسن این حرف ها چیه و این باور به کل گذاشتم کنار البته نه یک شب سه سال طول کشید نه به طور کامل اما خیلی فرق کردم با اون زمان استاد بینهایت از شما سپاسگزارم که به ما راه رسم زندگی خوب عالی یاد میدهد
استاد جواب سوالی که فرمایش کردید
برای کارم دنبال یک نخی میگشتم اسم نخ نخ شنل بود و باهاش میخواستیم یک محصول تولید کنیم من خیلی روی این نخ شناخت نداشتم و به ما هم گفت بودن این در شهر یزد هست و زمانی که دنبال این نخ بودم یکسری باورهای مخرب یک سری کد های مخرب به من داد بودن خلاصه من رفتم شهر یزد یک کارخانه پیدا کردم بعد به این کارخانه سفارش دادم گفتم این مقدار نخ با این چند رنگ برای من تولید کنید استاد بعد اومدیم مدتی گذشت اسم شخص نمیخوام ببرم میگم آقای ایکس این آقای ایکس بعد از مدتی یک سوم فرستاد گفت آقا زنگنه تا بقیه اش آماده بشه شما تولید کنید من الباقی هم میفرستم طرف مدت چند روز گفتیم باش خلاصه شروع کردیم تولید همون نخ اولی هم که فرستاد ایراد داشت بعد تماس گرفتیم گفتیم ایراد داره نخ گفت نه مگه میشه من فرستادم گفت آقا زنگنه درست میکنم بعد دوباره هی همین ادامه پیدا کرد ادامه پیدا کرد بعد هر دفعه به یک بهانی از ما زمان میخرید میگفت درست میشه فقط زمان بدید استاد من سه دفعه از تهران بلند شدم رفتم یزد دوباره هی از ما زمان خواست من گفتم باشه یکی از علت های که من این همه صبر میکردم اون موقع فقط بخاطر این باور بود من باور به فراوانی نداشتم و فکر میکردم فقط این کارخانه میتونه به من این نخ بدهد بعد هی ترس من بخاطر باورهای نادرست خودم هی صبر میکردم دیگه صبر تمام شد رسید به درجه تحمل فقط دیگه داشتم تحمل میکردم بعد اون موقع هم باور های من نسبت به الان آنقدر رشد نکرده بود بعد میترسیدم میگفتم اگر این نتونه به من بده چی میشه چیکار کنم این ها این که شما هی فریاد میزنید بابا همه چیز باور اما یکی مثل من بخاطر این باور ندارم اصلا تو مدار هدایت نیستم اصلا مدارش نبودم که بفهم داستان چیه بابا خوب جای دیگه برو جای دیگه هم بگرد هدایت میشی بگرد بعد خلاصه این پروسه شیش. ماه گذشت یعنی از فروردین تا آخر شهریور بعد قرار شد به من نخ جدید با کیفیت خوب و مطلوب به من بدهد خلاصه دوباره یک مقداری نخ برای من فرستاد بعد گفتم چرا الباقی نفرستادی این آخر شهریور بود گفت آقا زنگنه شنبه به شما میدم الباقیش گفتیم باشه شنبه شد صبح بسم الله الرحمن الرحیم با یاد خدا زنگ زدم دیدم گوشی خاموش کرده کلا دیگه جواب مارو هم نمیدهد خلاصه اون روز من گفتم این شخص کلا هم بد قول هم این نمیتواند آنچه که ما نیاز داریم با کیفیت خوب با کیفیت میخواهیم به ما بدهد بعد به خودم قول دادم اگر این شخص بهترین نوع نخ در جهان آورد بگو ممنونم از شما آقای ایکس از مدتی که زحمت کشیدی بینهایت سپاسگزارم و خدا نگه داره شما این جمله دقیقا به خودم گفتم حالا از این ور گفتم مواد اولیه برای دستگاه چیکار کنم همونجا تو کارخانه کنار دستگاه ایستاده بودم هیچ وقت یادم نمیره گفتم خدایا غلط کردم من شرمندم به قول استاد من دیگه توانایی چک لگدو ندارم میدونم مقصر خود من بود من میخواستم با عقل خودم کار انجام بدم شرمنده خودت من هدایت کن عین این جمله گفتم گفتم من ببر به یک کارخانه تو همین نزدیکی قزوین نمیدانم تهران کاشان نزدیک من باشه من راحت برم یک محصول با کیفیت خرید کنم خودت من هدایت کن من توبه میکنم توبه من بپذیر من تسلیم من اون روز اون حرف زدم فردای اون روز اون موقع من اصلا هیچ وقت از خواب بلند میشم تا زمانی که نروم دوش حسابی نگیرم صبحانه مفصل نخورم محال بودم به موبایلم نگاه کنم اما اون روز صبح یک حسی هدایتی به من گفت گوشی باز کن برو تو اینستاگرام من تو رختخوابم بودم چشمام درست نمیدید بعد باز کردم دیدم اولین صفحه که اومد تبلیغ یک شرکتی که نخ شنل داره بعد آدرسش تهران دقیقا نزدیک خودم است بعد زنگ زدم صحبت کردم گفتم شما این نخ دارید گفت بله آدرس گرفتم رفتم دفترشان کلا نیم ساعت صحبت کردم بعد نمونه های کارهاشون آوردن نمونه عالی در حد اروپایی اصلا آنقدر با کیفیت آنقدر عالی اصلا کلا گرید من را نسبت به اون نخ تا هزار برابر بالاتر اصلا عوض کردن خلاصه سفارش دادم چند روز بعد رسید دستم الان خیلی راحت دارم کار میکنم خلاصه بعد از اون اتفاق متوجه شدم کاری که من با زور خودم با عقل خودم میخوام انجام بدم نتیجه اش میشه شیش ماه حرص خوردن اعصاب خوردی کاری که خدا انجام میده به راحترین شکل میشه مثل آب خوردن بعد با این نتیجه خلاصه بعد از چند وقت همه این بنده خدا تماس گرفت گفت حاظر کردم گفتم ممنونم زحمت کشیدی دقیقا همان جمله هارو گفتم نه دیگه نمیشه خدا نگه دار شما و این یکی از الگوهای بود که برای من اتفاق افتاد برای من همیشه وقتی تو این شرایط مشابه گیر میکنم این جمله میگم
با خدا پادشاهی کن بی خدا باش هر چه خواهی کن
استاد بینهایت ازت سپاسگزارم برای این همه به ما عالی یاد میدهید ممنونم
در پناه حق تعالی
به نام تنها ابر قدرت حاکم بر جهان هستی
سلام به همه عزیزانم در این فضای بهشتی و سپاس فراوان از دوستانی که با عشقی پاک و الهی پاسخهایی ارزشمند زیر کامنتهایم ارسال میکنند.
در طول زمانی که داستان آن دختر و مادر و رابطه سمی اش را تعریف میکردید میخندیدم چه زیبا داستان زندگی مرا در قالبی دیگر تعریف میکردید.
پلان B را با قدرت اجرا کردم ،پس از 16 سال ،بعداز فرصت دادن ها و اعتماد کردن های مکرر به تعهداتی که پایه و اساسش حبابی بیش نبود.
جهل هایم را کنار گذاشتم و به بیرحمانه ترین و درست ترین شکل ممکن طبق اصل بقای اصلح، رابطه ای که بارها و بارها از روی حس ترحم و دلسوزی و وابستگی برگشته و سعی بر اصلاحش داشتم را تمام کردم.
از خدا خواستم در مقابل آن شخص در قلبم سنگی قرار دهد که دیگر فریب خورده گریه ها و تعهدات بی اساس نشوم.
و خدا برایم اینکار را کرد. آنقدر که حتی زمانی که ایشون مورد اصابت گلوله و سرقت مسلحانه قرار گرفت نه تنها پایم را برای ملاقاتش به بیمارستان نگذاشتم بلکه با اعتماد به نفس کامل به برادرش تماس گرفته و خواستم او را به خانه مادرش ببرند. نقش پرستاری از آدم های ناسالم را از روی دوشم برداشتم.
من گوش خود را محکم پیچانده ام که دیگر فریب التماس ها و گریه ها و وعده وعید ها را نخورم.
من گوش خود را پیچانده ام که فروشی نباشم.
من گوش خود را محکمتر میپیچانم که هر حرفی را باور نکنم و دست از ساده لوحی هایم بردارم ، تحقیق کنم و صحت و سقمشان را بسنجم.
حتی زمانی که پدرم تماس گرفته و میخواست مرا متوجه شرایط حساس کنونی کرده و با ترسهایش مرا وادار کند به خانه اش بروم با احترام خداحافظی کرده و بر تصمیمم مصمم ماندم و از پذیرایی و تیمار و پرستاری کسی که امر الهی واجب کرده بود از آن فرکانس افراد فاصله بگیرم خودداری کردم.
در بهبوحه ای که مرا متهم به همدستی با سارقین کرده در را به روی همه بسته بودم و راه ارتباط با همه را قطع کرده و در خانه ام به پاکسازی پرداخته و بازی های ذهنی انجام دادم و هرگونه نیازم به بودن در آن شرایط را قطع میکردم.
در طول زمانی که همه در هول و ولا بوده و ترس پشت مردها را نیز لرزانده بود روی دوشهای خدا نشسته و بهترین کافه های شهر میرفتم و آمریکانویی سفارش میدادم و رو به پارک نیاوران نشسته و کتاب پول پر برکتم را میخواندم و به خدایی ایمان داشتم که در صورت تقوای الهی یجعل له مخرجا وعده ای حتمیست که مسئولیتش را برعهده گرفته.
یک گوشم دری بود و گوش دیگرم دروازه ،باید تعهدم را له خدا نشان میدادم باید ثم استقاموا را رعایت میکردم.
حتی آن شرایط هم مرا بر این جهل وا نداشت که از درخواستم صرف نظر کنم.
امر الهی بود درخواست مهریه نفقه اجرت المثل و نفیسه ای که همیشه از حقوق الهی اش به خاطر ترسها و احساس عدم لیاقتها گذشته بود ، حالا نیاز بود تعهدی به خدا نشان دهد و از هزار تومنش هم نگذرد.
دیگر برایم مهم نبود بقیه در چه شرایطی هستند ، چه کسی بیمار است ، چه کسی حالش با این کار من بد میشود ، چه فکری در مورد من میکنند ، و چه تهمتهایی میزنند،چه تهدیداتی میکنند. چه کسی نمیتواند در جلسات دادگاه شرکت کند.
روزی که دو مرد روبرویم در مجموع روی هم 300 کیلو عضله جلویم قرار گرفتند و با چرب زبانی هایشان و فیلم بازی میخواستند سند ازدواج مرا از دستم گرفته و با مکرهایشان کاری صورت دهند را هرگز فراموش نمیکنم ، من بودم و خدا چنان قدرتی به من داد که آن را از زیر دستشان کشیده و در را به رویشان بستم و قدرت خدا را به تماشا نشستم که وقتی خدا پشتت باشد مهم نیست تو 40 کیلو باشی و در مقابلت 300 کیلو عضله پیروزی با توست.
به داستان تعریف شده از آن دختر و مادر میخندیدم و یاد خودم افتادم و روند 16 ساله رابطه سمی ام همچون معتادی بودم که به بودن در یک رابطه سمی انس گرفته ، آن احساس گناه ها ، آن عدم لیاقت ها مرا محکوم کرده بود تا خود را لایق بودن در آن رابطه مسموم که اساسش بر تحقیر و توهین و تهمت میگذشت بدانم.
چه درک نازیبایی از عشق داشتم.
گویا خاطرات کودکی ام عشق را برایم با تحقیر و تهمت و توهین یکی کرده بود. از کودکی مادری را دیده بودم که به ظاهر به پسرش عشق دارد ، اما در دهانش رکیک ترین الفاظ است.
مادری را میدیدم که هربار پدرم عزمش را جزم کرده تا آن فضا را ترک کند با گریه زاری ها و برانگیختن احساسات پدرم او را برگردانده و اما دریغ از کوچکترین تغییری ، همان آش و همان کاسه.
و هربار میشنیدم که به خاطر عشق زیاد به پسرش این رفتار را دارد.
به همین خاطر بود که همچون عشقی را جذب کرده بودم.
تعریف ذهنی من از عشق این بود.
تحمل کردن آن صحنه ها ،سکوت و ماندن در آن محیط از جانب والدینم به من یاد داده بود که من هم هرگاه در آن شرایط قرار بگیرم باید سکوت کنم باید آن شرایط را تحمل کنم.
و خود را میدیدم که دقیقا در همان سبک رابطه قرار گرفته ام.زیرا یک عمر کانون توجه من همان رابطه بوده.
هربار که کارد به استخوانم رسیده بود ،عزمم را جزم میکردم که آن شرایط را تمام کنم، اما همچون معتادی لغزش داشته و با اولین چراغ سبز و وعده وعیدها جهل ها بر من غلبه کرده و سر خانه اولم بر میگشتم.
در حال گذراندن قدم سوم بودم خود را همچون معتادی میدیدم که از ترک عاجز شده ،دستانم را به نشانه تسلیم بالا برده و سر به سجده قرار دادم و به ناتوانی ام اقرار کردم.
اقرار کردم که با عقل ناقص خود پیش رفته و چون جهل های نوح سعی در اصلاح عملی غیر صالح داشتم. من به ناتوانی ام اقرار کردم و تسلیم شدم از اینکه بتوانم کسی را تغییر دهم.
از آنجا بود که دستان یاری رسان الهی را مستقیم در تک تک روند پروسه قطع رابطه سمی ام دیدم.
او نمیتوانست تغییر کند، آن داروهای ممنوعه بدنسازی به او این اجازه را نمیداد.
به من خیلی محبت کرده بود ، نمیتوانستم مهربانی هایش را نادیده بگیرم. فکر میکردم میتوانم با حضورم به او کمک کنم.
مخصوصا وقتی وابستگی اش را به خودم میدیدم. که با نبود من کل زندگی اش مختل میشود.خواب از چشمانش ربوده میشود و به این وابستگی چه افتخاری میکردم.خوشحال بودم کفتر جلدی دارم که هرجا برود آخر به سمت خودم باز میگردد.
خوشحال بودم که در نبود من خواب از چشمانش ربوده میشود.
خوشحال بودم که آنقدر او را به خود وابسته میدیدم که اذعان داشته احساسی که بعد از رفتن من تجربه کرده برایش با روز مرگ پدرش یکی بوده.
لذت میبردم از اینکه میشنیدم میگوید من مریض تو هستم.
و روزی از همه این احساست بیزاری جستم.
این اعترافات چه دردناک است اما درسهایی گرانبهاست که برایش بهایی سنگین پرداخت کرده ام.
به من یاد داده بودند که باید همسرم را به خود وابسته کنم تا زندگی ام دوام داشته باشد، امان از جهل ، امان از عدم درک قوانین و چه ظلمی به خود کرده و از یک مشت جاهل تبعیت کرده و چک و لگدش را سیر خورده بودم.
او را همچون کودکی میدیدم که بعد از هر خطا پشیمان شده و با التماسها و گریه ها سعی میکند حس ترحم جلب کرده و قول بدهد دیگر آن خطا را تکرار نکند. تا مدتی خوب است اما وقتی خر از پل گذشته همان آش و همان کاسه.
با یادآوری همان الگوهای تکراری بود که دیگر هیچکدام از وعده وعیدهایش ، تغییراتش مرا از تصمیمم منصرف نکرد.
بودن در آن مسیر ، بودن با افراد نامناسب ، استفاده از آن داروها آنچنان جسم و روحش را درگیر کرده بود که یک پایش در بیمارستان بود و مشت مشت دارو خوردن و یک پایش در باشگاه.
دست خودش نبود ، به خودش هم آسیب رسانده بود ، چه روحی ، چه جسمی چه مالی،
روزی به خود آمده و دیدم من هم باید با زاناکس بخوابم، من هم کیسه دارو در دست داشته و دنبال درمان از این دکتر به آن دکتر.
چه انتظاری داشتم کسی که به خود ظلم میکند با من بهتر عمل کند.
یاد موسی می افتم زمانی که به یاری آن اهلش رفته تا از درگیری نجاتش دهد و خودش قتل کرده و خط قرمز رد کرد.
یاد موسی افتادم و زمانی که سری بعد آن مرد از او کمک خواست دیگر به یاری اش نرفته و خود را از مدار بودن با جاهلین نجات داد.
یاد خضر می افتم که حتی در مورد موسی نیز جهل هایش را کنار گذاشته و وقتی دید او نمیتواند بر سر تعهدش برای سکوت کردن بماند از او کناره گرفت.
و این الگوی بینظیر قرآنی مرا به درستی و اصل بودن آموزه هایتان میرساند.
این الگوهای قرآنی به من می آموزد، حتی اگر موسی هم مرا همراهی کرد اما به اصول و استاندارهای من پایبند نباشد از ادامه همراهی با او خودداری کنم.
باز هم میرسم به اهمیت همراه ، یار، دوست تا باری دیگر به تجربه یوم الحسرت کاش فلانی را به دوستی نگرفته بودم نرسم.
خانواده ام حق داشتند که تصمیم من برای جدایی و قطع این سیکل معیوب را جدی نگیرند.
همچون مثالی که زدید بودم هربار عاشقانه با آغوشی باز پذیرایم بوده و کمک میکردن من از یک رابطه سمی بیرون بیایم.
از همسران خواهرانم گرفته که عاشقانه به امداد من آمده و هرکار از دستشان برآمده انجام میدادند که من لاکچری ترین تفریحات را داشته باشم که لحظه ای فکر برگشت به سرم نزند.
از دانشگاه آزاد که هزینه میکردند، که اسمم را رد کنند که غیر حضوری بدون رفتن سر کلاس مدرک بگیرم.
از سفرهایی که ترتیب میدادند تا فیل من یاد هندوستان نکند.
از برادرم تا همسرش گرفته که عاشقانه بلیط هواپیما گرفته در شهری دیگر پذیرایم بوده و با عشق زیر پر و بالم را گرفته تا جانی دوباره گیرم.
از پدر مادرم که عاشقانه امداد الهی من میشدند و روح و جسم بیمار مرا تیمار میکردند.
و اینها هم همه از فضل الهی بود تا من به عقب بر نگردم.
اما من جاهل به خاطر وابستگی هایم به خاطر گمراهی هایم و عدم درک قوانین یک اشتباه را چندبار تکرار میکردم.
یکی از دلایلی که لازم بود به خدا تعهداتی برای آمدن بیرون از آن رابطه نشان دهم را شاید بیشتر درک کنید ، زیرا هربار به راحتی مرا بیرون کشانده اما به طرفه العینی هرچه خدا ریسیده بود من پنبه میکردم.
ولی من به خود میبالم که استادی چون شما داشتم که با آموزه هایتان جوری آن رابطه را قطع کردم که بعید میدانم آن فرکانس مردها از صد فرسخی من هم عبور کنند.
کلاهشان هم اطرافم بیوفتد ، عطایش را به لقایش خواهند بخشید.
این نفیسه را خیلی دوست دارم ، گرچه احساسی بودن پاشنه آشیلم است،نیاز است چهارچشمی مراقبش باشم زیرا به وضوح دریافته ام این جهل چه گندی در زندگی ام زده است.
بویش بلند شود در نطفه خفه اش میکنم.
در مورد نزدیکترین افرادم هم احساساتم را کنار گذاشته ام مخصوصا اگر بیمار باشند و یا بخواهند با بیماری شان مرا تحت تاثیر قرار دهند بلافاصله از آنها دوری کرده و سنگی در قلبم قرار میدهم و این میل به پرستاری کردن از افراد بیمار را در زندگی ام قطع میکنم.
چندی پیش از نزدیکانم پیشنهاد دادند آپارتمانم را فروخته و در کاری که میخواستند انجام دهند مشارکت کنم، با اینکه برایم سود بسیاری داشته اما نه را محکم اعلام کردم زیرا طبق تعهدات و آموزش های الهی شما و بلندترین آیه قرآن قرارم بر این است که قراردادهای مالی را حتی با پدرم مکتوب و محضری کرده و راه هر جهلی را در این مورد ببندم.
و از آنجا که آن عزیز در این مدار و فرکانس نیستند نه را میگویم و نشتی انرژی ها را قطع میکنم.
میتوانم نمره 100 را برای اجرا کردن پلان B به خود بدهم.
چه خوب است رسولی چون شما داشتن، چه خوب است که گوش من محرم شنیدن آیات مبین و آشکار الهی از زبان پر از صدق الهی تان شده و وعده صدق الهی اجرا شده و مرا از ظلمات به نور رساند.
سلام بر دوست عزیز
بر گوهر گرانبهای خدا که خدا خودش اسم شما را برگزید و بر دل پدر و مادرتان انداخت تا چنین اسمی بروی شما بگذارند
نفیسه
کاملا میتونم حس کنم برای نوشتن این کامنت حداقل نصف روز زمان گذاشتین و از این بابت ممنونم از شما که اینگونه اجازه دادین تا خدا در کلام و انگشتان شما جاری شود تا ساقی همه ما شود ، ساقی از جنس
وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا
(21؛ انسان)
چقدر لذت بردم از تسلط شما بر قرآن و تفسیر آیات قرآن با تجربیات زندگیتان
از موسی و خضر و نوح و….
اینقدر مات و مبهوت این جمله در کامنت شما شدم که چند لحظه برویش توقف کردم و تفکر…
“اقرار کردم که با عقل ناقص خود پیش رفته و چون جهل های نوح سعی در اصلاح عملی غیر صالح داشتم”
واقعا بی نظیر بود
نیست شدن و رهاشدن شما را تحسین میکنم
و این نیست شدن و رها شدن سرآغاز خوشبختی است
شما به درجه فَٱخۡلَعۡ نَعۡلَیۡکَ رسیده اید و وارد بِٱلۡوَادِ ٱلۡمُقَدَّسِ طُوࣰى شدین که چنین کلماتی را از ملکوت برایمان مینویسید که من اسمش را میگذارم “قرآن نفیسه”
اصلا با خودم میگم توی چنین شرایط روحی چطور شما میتونید اینجوری این کلمات را کنار هم بچینید که اینگونه تحت تاثیرشان قرار بگیریم؟؟
اما باشد اندر پرده بازی های پنهان…
بازی هایی از جنس وَمَا رَمَیۡتَ إِذۡ رَمَیۡتَ وَلَـٰکِنَّ ٱللَّهَ رَمَىٰ
وابسته شدنتان را به تنها قدرت عالم رب العالمین و قطع وابستگی تان را از غیر خودش تحسین میکنم
و پیشاپیش آینده ی زیبای شما هم در این دنیا و هم در آخرت به شما تبریک میگم آینده ای از جنس
(إِنَّ ٱلۡمُتَّقِینَ فِی جَنَّـٰتࣲ وَنَهَرࣲ)
(فِی مَقۡعَدِ صِدۡقٍ عِندَ مَلِیکࣲ مُّقۡتَدِرِۭ)
[سوره القمر 54 و 55]
سلام نفیسه جان لذت بردم از کامنتت، قلم زیبات ،اعتماد به نفست و قاطع و محکم بودنت ،
قطعا لایق بهترین ها هستی در اینستاگرام عکسهاتو دیدم بسیار زیبا و جوان و جذاب هستی و دختری بسیار با لیاقت
مطمئنم با این چنین عزم و اراده ای که داری و عمل به قوانین قطعا بهترین ها در انتظارت هست ،
لذت بردم از عزت نفس و اعتماد به نفست به راحتی میشه از کامنت هات فهمید چقدر خودت را لایق میدونی و تلاش میکنی و عمل میکنی به قوانین ،
من هم وقتی این تضاد روابط را در زندگی خواهر و برادرم میبینم بیشتر مصمم میشم روی خودم کار کنم و به رابطه ای که دوست دارم برسم ،
کامنتهات خیلی زیبا و دلنشینه هر چه از دل بر آید لاجرم بر دل نشیند ،
و چه زیبا تجربه هاتو با قانون توضیح میدی ،
درک و عملت از قانون برام ستودنی است ، وقتی شما رو میبینم من هم ایمانم قویتر میشه که میشود به چیزی که دوست دارم برسم فقط باید خودم را در مسیر درست حفظ کنم و به قانون عمل کنم بدون اما و اگر …
لذت بردم از کامنتت که قطعا از فرکانسی بینظیر بر میاد ،
انشالله به زودی توی کامنتات شاهد نتایج عالیت باشم ، با این عزم و اراده و احساس لیاقت مطمئنم به راحتی به خواسته هات میرسی .
بنام خدای مهربونم
سلام به روی ماهت نفیسه جونم
چقدر قلمِ زیبایی داری عزیزم
خیلی لذت بردم از خوندن کامنتت ،
خداروشکر که در این بهشت با آدم های بینظیری که توحید و سرلوحه قرار دادن آشنا شدم
عزیزم بهت افتخار میکنم که زندگی تو داری میسازی
ایشالا که آسون بشی برای آسونی ها
چه خوب است رسولی چون شما داشتن، چه خوب است که گوش من محرم شنیدن آیات مبین و آشکار الهی از زبان پر از صدق الهی تان شده و وعده صدق الهی اجرا شده و مرا از ظلمات به نور رساند
.عالی بود عالی بود نفیسه جان ممنونم که به اشتراک با ما گذاشتی که ایمانمون هزار برابر بشه وتبریک بخاطر شجاعتت آفرین دمت گرم
سلام به نفیسه عزیز
احسنت به تو با این قلم شیوایی که داری نفیسه جان تورا تحسین میکنم بخاطر شجاعت بخاطر عمل به تعهدات ترا تحسین میکنم که نفیسه جدیدی از خودت ساختی نسخه ای قویتر وباارزش تر وبا ایمان تر
نفیسه خط به خط کامنتت که خواندم یاد زندگی قبلی خودم افتادم کلمه کلمه حرفات را با تمام وجودم تجربه کردم فهیمه ای بودم که نقشم پرستاری از یک آدم معتاد بود واو از عشق ودوست داشتن میگفت از اینکه مرا ترک کنی میمیرم ……
ممنون که نوشتی تا منم یادم بیاد تنها قدرت مطلق رب العالمین هست یادم بمونه که اگر من تسلیم درگاهش باشم راهها به آسانی وراحتی برایم باز میشه
خدا را سپاسگزارم به کامنتت هدایت شدم تا درک کنم چقدر تغیر کردم ورشد کردم
از صمیم قلبم بهترین ها را برات آرزو دارم
در پناه حق شاد وسلامت وثروتمند وسعادتمند باشید
سلام عزیزم
سلام بانوی قدرتمند که تونستی ققنوسی باشی و از خاکستر دوباره رشد کنی
استقامت و تعهدت رو تحسین میکنم
“””” امر الهی بود درخواست مهریه نفقه اجرت المثل و نفیسه ای که همیشه از حقوق الهی اش به خاطر ترسها و احساس عدم لیاقتها گذشته بود ، حالا نیاز بود تعهدی به خدا نشان دهد و از هزار تومنش هم نگذرد. “””””
بعد از خوندن این جمله سرم درد گرفت، قلبم فشرده شد و بعد از 12 سال از جدایی از بخشش مهریه نفقه خودم و فرزندم با اینکه 100% مسئولیت فرزندم بدوش من بود اولین بار هست که احساس پشیمانی کردم همیشه فکر میکردم هنر کردم و کار درستی انجام دادم که بخشیدم درسته من میترسیدم من احساس ارزشمندی نداشتم و همیشه از اینکه میدیدم زنان مهریه میگرفتن نسبت به آنها حس بدی میگرفتم در صورتیکه الان متوجه شدم کار درست را آنها انجام داده اند
و من چه کردم با خودم
سپاسگزار تو هستم با این قلم جادوییت
در پناه الله یکتا همیشه سرافراز و قدرتمند و موفق باشی
سلام نفیسه عزیزم
چقدر شما متعهد و قوی هستی
بی نهایت از شما آموختم و می آموزم چقدر ازت ممنونم به خاطر راهنماییهایی که کردی من رو چقدر باعث گسترش ظرفیت من در هر زمینه ای شدی
باعث افتخاره کنار دوستانی چون شما بودن در این خانه بهشتی عاشقتم
آفرین
احسنت به شما
چه دقیق و موشکافانه از دل تک تک جملات استاد کد حل مسائل خودتون رو پیدا میکنید
و از همه مهمتر
واقعا عجب قلم رسایی دارید
دقیقا مثل یک رمان جذاب خواننده رو با خودتون و داستان زیبا و آموزنده تون همراه میکنید
چه استعداد خارقالعاده ای دارید در نویسندگی
و ذهن خلاق و پویایی دارید و از همه مهمتر
جمله بندی هاو نحوه نگارشتون بسیار عالیه
بنظر من حیفه شما کتاب ننویسید
رمان های آموزنده و حتی عاشقانه
که در اون آموزشهای استاد رو بکار بگیرید
جوانهای نسل ما پندپذیری اندکی نسبت به نسل ما دارن
ولی در قالب رمان شما میتونید اونها رو با این آموزه ها آشنا کنید
و برای خودتون هم یک منبع درآمد بشه ، هم تکرار باورهای مثبت و سازنده
اینکه انقدر قوی جلوی زورگویی اطرافیان ایستادید واقعا قابل تحسینه
اینکه نترسیدید از مکر مکاران و زور زورگویان قابل ستایش ه
موقعیتهایی که من اخیرا با ضعیف تر از اینها مواجه شدم اما ترسیدم و قدرت رو از خدا گرفتم و در دستان دیگران دیدم
دیگرانی که حتی اون 300 کیلو عضله رو که شما گفتید نداشتن که هیچ ، دوپاره استخون بودن و نحیف و بیمار ، ولی من از نیش زبانشون ترسیدم، نفهمیدم اگر توکل کنم بر الله یکتا بر زبانهای اونها مهر میزنه
خَتَمَ اللَّهُ عَلىٰ قُلوبِهِم وَعَلىٰ سَمعِهِم ۖ وَعَلىٰ أَبصارِهِم غِشاوَهٌ ۖ وَلَهُم عَذابٌ عَظیمٌ﴿ بقره7 ﴾
خدا بر دلها و گوشهای آنان مهر نهاده؛ و بر چشمهایشان پردهای افکنده شده؛ و عذاب بزرگی در انتظار آنهاست.
اینها رو فراموش کردم
مدتیه که دوباره برگشتم به این مسیر توحیدی سراسر نور و امید
ولی به خدا گفتم من طاقت برداشتن اون بار سنگین دادگاه و کشمکش و …رو ندارم، من تسلیمم
خودت گفتی
لایُکَلِّفُ الله نَفساََ اِلا وُسعَها
من باری که در توانت نباشه به دوشت نمیزارم
بهش گفتم خدایا الان فقط در توان من اینه که خودم و ببندم به این آموزه ها و بمباران کنم خودم رو با نشونه هات
و
چه به موقع بود این فایل بینظیر استاد
که اغلب ماها گرفتار صدها سیکل معیوب تکراری در زندگیمون هستیم چون اکثراً. یه باور عمیقی در ما نهادینه شده که تحمل کن صبرکن یه نفر میاد ومعجزه میکنه همه رو نجات میده
شما 80 میلبون نفر و بلکه 7 میلیارد نفر انسان دست روی دست بزارید تا یک نفر بیاد و همه کارها رو روبراه کنه
برای همین در مواجهه با تضادهای تکرار شونده معمولا ایثار و دلسوزی بیجا و …پیشه میکنیم
و
خودمون رو نادیده میگیریم
که تا کی من باید به این نادلخواه ها تن بدم بخاطر دلسوزی و ترحم برای کسی که خودش دلش برای خودش نمیسوزه
کسی که حتی راه رو هم بهش نشون میدی و میگی بیا اینجا مسیر درست. رو بهت نشون میدن میگه من از آدمهایی که حرف میزنن بدم میاد
و حاضر نیست حتی یک بار امتحان کنه
گوش کنه
شاید یه نفر یه چیزی بهتر از خودش بلد بود
شاید پیام خدا از زبون اون جاری شد براش
اصلا
اگر ما انسانها نیازمند هدایت و یه هادی نبودیم حکمت فرستادن 124000 رسول چی بود ؟؟
فقط این جمله ها تون لایق هزار امتیاز مثبت بود :
(( چه انتظاری داشتم کسی که به خود ظلم میکند با من بهتر عمل کند.
یاد موسی می افتم زمانی که به یاری آن اهلش رفته تا از درگیری نجاتش دهد و خودش قتل کرده و خط قرمز رد کرد.
یاد موسی افتادم و زمانی که سری بعد آن مرد از او کمک خواست دیگر به یاری اش نرفته و خود را از مدار بودن با جاهلین نجات داد.
یاد خضر می افتم که حتی در مورد موسی نیز جهل هایش را کنار گذاشته و وقتی دید او نمیتواند بر سر تعهدش برای سکوت کردن بماند از او کناره گرفت ))
خدایا این درسها کجای داستان های قرآنی تو بود که به ما یاد ندادن؟؟
و فقط بر تلفظ ولاالضّالّین تاکید کردن
باز هم خدایا شکرت که انسانهای زیادی در جهل مردن ولی ما حتی تو این سن و سال قدم در راه آموختن این آگاهیها گذاشتیم و جاهل به نزد تو نمیایم
خدایا شکرت
نفیسه جان به نویسندگی فکر کن
شاید این الهام خدا باشه
واقعا قلم جذاب و رسایی داری
موفق باشی گلم
سلام به نفیسه زیبا
چقدر کامنتت پر از درس بود. ممنون بابت به اشتراک گذاشتن درسهایی که گرفتی.
به خوندن این کامنت واقعا نیاز داشتم و کاملا به موقع و هدایتی اومدم اینجا و کامنت شمارو دیدم.
چقدر خوب تونستی اینبار پای عهدت بمونی و زندگیتو نجات بدی.
منم اشتباهایی اخیرا تو زندگیم کردم که بخاطر زود اعتماد کردن بود. داشتم به این نتیجه میرسیدم که به کسی تو هیچ زمینهای زود اعتماد نکنم.
تا اینکه کامنت شما رو دیدم و کمک بزرگی بود برام.
در پناه خدا شاد و پیروز باشی عزیز جان
سلام خدمت استاد عباس منش و همه دوستان در این سایت بسیار عالی و فوقالعاده که باعث تغیرات شگفت انگیزی توی شخصیت همه ماها شده، خواستم تجربه خودم در رابط با این فایل استاد رو بروی سایت بگزارم، من 23سالمه و یک پسر عمو داشتم که یک سال از من کوچک تره و ما از بچگی باهم بزرگ شدیم و مثل دوتا برادر بودیم همیشه، و تمام کودکی و نوجوانی ما باهم گذشت، این پسر عموی عزیز من توی 3سال گذشته دچار اعتیاد به سیگار شد و من بخاطر علاقه زیاد برادرونم بهش سعی کردم نزدیک تر شم بهش و کمکش کنم با ورزش سیگارش رو ترک کنه به گفته خودش میخواست تغیر کنه، اینم بگم که من مربی باشگاه هستم و رشته تربیت بدنی خوندم، خلاصه ما رفتیم باشگاه باهم و این داداشه ما بعد از تمرین یه نخ سیگار روشن میکرد میگفت که میخوام کم کم کمش کنم، منم برای اینکه بهش فشار نیاد میگفتم باشه مشکلی نیست، و این کار تا 3 4 روز ادامه پیدا کرد و من دیگه دیدم واقعا نمیتونم تغیرش بدم و این ادم فقط هر سری داره با بهانه های مختلف منو میپیچونه، هربار هم بهش میگفتم این جریان رو میگفت که نه قول میدم داداش تو کنارم باش پشتم باش من میزارمش کنار باهم میچسبیم به باشگاه، نمیخوام الان ضعف خودم رو گردن اون بندازم ولی از یجا به بعد منم باهاش سیگار میکشیدم که شاید اونم کم کم ببینه بخاطر منم شده دیگه نکشه فکر میکردم واقعا اینکارو میکنه، چون واقعا همو خیلی دوست داشتیم، خلاصه اینکه گذشت من سیگاری شدم ولی اونم ترک نکرد، بعد از گذشت مدت طولانی دیدم اومدم اونو تغیر بدم خودمم مثل اون شدم، و خداروشکر خیلی سریع با توجه به اراده اهنینم سیگارو ترک کردم ولی اون پسر عمو و داداش عزیزمم برای همیشه ترک کردم، چون این داستان توی جنبه های دیگه هم تکرار شده بود و من متوجه شدم مهم نیست که چقدر همو دوست دارید اگر بلد نباشید همو درست دوست داشته باشید و رابطمو بعد از فهمیدن پترن های اون شخص به طور کل قطع کردم، من واسطه شرایط مالی بهتر خانوادم نسبت به پسر عموم یه مغازه زدم و پسر عموم که بیکار بود رو اوردم توی مغازه خودم و به یه کسی که بیکار بود به بهانه اینکه دوسش دارم و میخوام کمکش کنم این ادم رو کردم مسئول یک بخش مهم از فروشگاه خودم، کار به جایی کشید که بخاطر اون شراکت و وجود اون ادم توی محیط کار اعتبار من خدشه دار شد که هیچ، ورشکست کردیم مغازه رو هم به کل بستیم،خواستم بگم الویت همیشه باید نگه داری و مراقب خودتون بودن باشه گاهی این اتفاقا میفته از سمت افراد نزدیک ما ولی بازم دلیل نمیشه که ما خودمون رو فراموش کنیم و دوست نداشته باشیم خومون رو بیشتر از بقیه، همینجور که استاد قبلا هم گفته بودن توی یکی از فایل هاشون، اگر بخوایید به این افراد که پترن های نا مناسب تکراری دارن فرصت بدین و قصد کمک داشته باشین ضربات سنگینی میخورید، خلاصه که اینم از تجربیات من، بابت اگاهی الانم خداروشکر میکنم و خودمو میبخشم بابت گذشته من همچنان ارزشمندم و تمام سعی ام رو میکنم اشتباهات قبل رو تکرار نکنم و با توجه به این هنوز کلی جوونم بتونم اینده فوقالعاده بهتری رو رقم بزارم به لطف الله و خداوند مهربان و بخشنده، این اولین کامنت من بروی سایت استاد عزیز و دانا جناب اقای عباس منش هست، با تشکر فراوان از تیم عباس منش و همه ی دوستان این سایت
سلام ب محمد مهدی عزیز
اول از همه ورودت ب این سایت الهی رو خوش آمد میگم خیلی خوش اومدی
دوم اینکه کلی تحسینت کردم ک با سن کمت جسارت ب خرج دادی و داری روی خودت کار میکنی و سوم اینکه با اینکه کامنت اولت بود ولی واقعا زیبا نوشتی و از کامنتت لذت بردم پسر
دم شماگررم
سلام استاد عزیزم من جمعه تولد 30 سالگیمه و در حالی دارم این متن و مینویسم که 8 امین سالیه که شاگردتونم با عشق و افتخار
تارگتای کاری و مالیمو زدم
اعتماد بنفسم خیلی توی این سالها رشد کرده
اولین دختر میلیاردر خودساخته ی خانواده و فامیلم و اولین طراح لباس ایرانی که با مجله ی ELLE مصاحبه کرده و کالکشنم تحسین شد
اینارو نوشتم چون مدت ها ننوشتم و مث همیشه تمرکز 100 ام روی اموزش هاتون و رشد کارم و شخصیتم و مهم تر از همه باورهام بود
استادجان رفقای عزیزم بعنوان کسیکه نتایج درخشانی در ایران و بین الملل گرفته میخوام بگم در رابطه با این فایل که از مهم ترین بخش در مباحث و اموزه های استاد عزیزم کنترل ذهن و احساساته !
اینکه شما در برخورد با افراد همیشگی رفتارهای تکراری داریدو بهشون اعتماد میکنید یا نه گفتن واستون سخته و درس نمیگیرید از پیام های جهان باعث میشه این الگو ها رفتارها و افراد انقدر در زندگیتون تکرار شن که ضربه سختی بخورید تا بالاخره درستونو یاد بگیرید
خود دوستی خیلی مهمه ! اگه این تجربیات براتون تکرار میشه لطفا دیگه احساسات و کمبود عزت نفس و اعتمادبی جارو اف کنید و با عزت نفس بگید نه قرض نمیدم توی رابطه باهات نمیمونم اجازه نمیدم بهم اسیب بزنی و ..
چون خودمو احساسمو وقتمو و زندگی و ذهنمو دوس دارم و خودتون عوضکنیدشرایط رو
الان که نشستم تو یه کافه ی دنج جاتون خاالی استاد لواسون هستم برگشتم ایران تا جشن تولدم کنار خانواده ودوستانمباشم
نفر اول واسه خودم غذا سفارش دادم و دارم تنهایی لذتشو میبرم و عشق میکنم کیف میکنم که تولدمه و خودم نفر اول واسه خودم تکی جشن گرفتم
.
میخوام بگم اول و اخر داستان خودتی که مهمی و زمانیکه خودت به خودت ارزش بدی تمام جهان بقول استاد مجبور میشه بهت احترام بذاره
.
استاد قشنگم مریم جانم من برگردم حتما ویدیو از نتایجم میگیرم و براتون میفرستم
راستی ! امریکا اومدن تا پارسال رویام بود
اما اللان به لطف خدا در حال انجامه کارام و بزودی در زمان مناسب میام و میبینمتون استاد
ارادتمندتونهستم مرسی که هستید
شاگرد 8 سالتون مانیا
مانای عزیز
لذت بردم از کامنتت و حسابی تحسینت میکنم که با عزت نفس نتایجت رو نوشتی و اینقدر موفقی و به خودت احترام میزاری
شدی ی الگو واسه من
که جدیدا خیلی دنبال الگوهای موفق میگردم که خانوم باشن و تقریبا تو رده های سنی خودم و تصمیم گرفتم بیشتر کامنتارو بخونم تا الگوهای بهتری پیدا کنم
یک خانوم موفق و میلیاردر و ایرانی و البته که جز خانواده صمیمی عباسمنش
خدایا ممنونم بابت این نشونه و مانای عزیزم که به خواسته و اهدافش رسیده پس منم میتونم برسم
سلام زینب عزیز
منم خیلی به دنبال الگوی خانم موفق بودم.
نه هر الگویی
الگویی که دقیقا همون چیزایی رو داشته باشه که من میخوام و همونقدری به قلبم بشینه که شخصیتی که دارم از خودم میسازم مینشینه.
خداوند به یه الگو هدایتم کرد که احتمالا برای تو هم مفید خواهد بود:
فرناز جاودان خرد
که شاگرد استاد هستن به همراه همسرشون
بشدت انسان فوق العاده ای هستن
ویدیوی مصاحبه شون رو توی یوتیوب میتونین ببینین،
محشره!
برات آرزوی موفقیت دارم
خدای من شکرت
قلبم سرشار از عشق و لذته که این سایت شگفت انگیز و این آدمهای فوق العاده مثله روژینا هستن و خدا از این طریق هدایتم میکنه به مسیر خواسته هام و دیدن و شنیدن و در فرکانس عالی بودن
ممنونم ازت روژینا که خانم فرناز جاودان خرد رو بهم معرفی کردی
تو یوتیوب مصاحبه 1 ساعت وخورده ای رو نگا کردم و از تک تک جملاتش لذت بردم و چقدر تحسین کردم و تصدیق شد واسه قلبم و روحم و افکارم که میشود
و خدا هدایتم کرد مصاحبه چن تا خانم موفق و قانون جذبی دیگه رو هم دیدم
خیلی بهتر از قبل حرف استاد رو درک کردم که میگن همه چی علاقه هس
کاری که علاقه داری رو شروع کن همه چی باهاش وارد زندگیت میشه
تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس
که خود راه بگویدت که چون باید کرد
روژینای عزیز
سلام
پیام دادم که ازت تشکر کنم بابت پادکستی که بهمون معرفی کردم. منم هدایت شدم به خوندن پیامت و تو یوتیوب مصاحبه فرناز عزیز و همسرش رو تماشا کردم.
خیلی خیلی ممنونم ازت عزیزم. این روزا به چه الگوهای معرکه ای دارم هدایت میشم. چقدر تحسینشون کردم. چقدر دلم میخواد منم یکی از شاگردای سربلند استاد باشم و یه روز اینجوری با عزت نفس و اعتماد به نفس بالا از موفقیتهام حرف بزنم. مطمئنم که میشه. تو مسیرشم و هر کاری خدا میگه رو دارم انجام میدم.
بازم سپاسگزارم ازت دختر گل. پیامت برام هدایت دلچسب و بزرگی بود.
در پناه خداوند موفقیتهای فراوون رو برات آرزو میکنم عزیزم.
سلام و درود مانای عزیز امیدوارم همیشه زندگیتون مانا باشید!تولدتونم پیشاپیش مبارک باشه.
خوشحالم بابت موفقیت ها و نتایجی که داشتید.تحسینتون میکنم بابت مداومت ها و استمراری که در این مسیر زیبا داشتید.آفرین و احسنت به شما بابت فرکانس مثبتی که داشتید که اینقدر زود هدایت شدید به این مسیر زیبا و تونستید نعمت ها و ثروت خداوند را در اوج جوانی تجربه کنید. این نتایج زمانی ارزشمند تره و تاثیرش روی ذهنمان بیشتره که این موفقیت ها رو یک خانم تونسته بدست بیاره و این میتونه الگوی خوبی نه تنها برای خانم ها بلکه برای ما آقایون هم باشه. کامنتتون این درس و برام داشت که با استمرار داشتن، رسیدن به خواسته ها قطعی است.و کامنت های دوستانی که این استمرار و مداومت را داشتند تائید کننده این مطلب است.
میخوام بگم اول و اخر داستان خودتی که مهمی و زمانیکه خودت به خودت ارزش بدی تمام جهان بقول استاد مجبور میشه بهت احترام بذاره
این جملتو خیلی دوست داشتم. مینویسمش تا بهش قدرت بدم، تا عزت نفسم را بیشتر و بیشتر کنم.خیلی طول میکشه تا ما به این باور برسیم. خیلی طول میکشه که ما بدونیم افکار و نظر دیگران برای خودشان محترمه و تاثیری در رشد و تعالی و حال خوبم نداره.ثروت و موفقیت هاتون روزافزون و گوارای وجودتان .یا حق
سلام مانیا جون
انقدرررر عشق کردم با خوندن کامنتت قلبم باز شد دلم خواست بیام و بنویسم که چقدر خوشحالم از این همه موفقیتت خیلی راضیم کرد کامنتت
انقدر تصویری که نشونم دادی واضح بود واسم حس کردم خودمم نشستم دارم غذامو میخورم و کامنت مینویسم
خیلی زیاد بری بالا خوشحالترینم برای این رشدت و روند رشدی که تازه شروعشه و تصاعد غوغا میکنه تو زندگیت بدرخشی به زودی هم انشالله ویدئوت ماهم ببینیم
بنام الله مهربان
سلام به روی ماهت مانیا جونم
عزیزم تولدت مبارک باشه هزار بار
خانومی تحسینت میکنم که در اوج جوانی به مسیر بهشت هدایت شدی و این بهشت زیبا رو برای خودت ساختی عزیزم
گوارای وجودت
در اوج باشی هر لحظه
دوستت دارم
سلام ودرود مافیای عزیزم.
اوا از همه تبریک میگم تولد سی سالگی شمارا. این یک نشانه برای من بود. منم تیرماهی هستم و دیروز برای خودم دوره کشف قوانین را کادو تولد گرفتم
دوره مقدماتی استاد میگن نشانه هارا از همین امروز میبینی تو یه قرعه کشی فامیلی 5 میلیون برنده شدم بدون اینکه بهش وابسته باشم یا اینکه اصلا یادم باشه
دنبال زنان موفق وثروتمند میگشتم چون ذهن من به شدت با موفقیت خانم ها مقاومت شدید داره. تو خانواده من رسم نیست خانم ها پول بسازند فقط خانم هایی که مطلقه هستند یا همسران بیکار ومعتاد دارند کار میکنند. والان شما یک هدیه الهی هستی برای قلب من. که میشه خانم باشی ومیلیادر باشی.
میشه ببین شده. سیستم عصبی تو ومانیا یکی هست اگه او تونسته توهم میتونی. باورهای رو عوض کن
ممنونم که کامنت گذاشتی عزیزم
ازته دلم برات آرزوی موفقیت بیشتر ثروت بیشتر شادی وعشق بیشتر آرزومندم.
خدایا شکرت بخاطر دوستان همفرکانسی ام
سلامدوست عزیزم
واقعا شدنیه
من همین امروز بازهم تجربه شیرین درامد میلیاردی در اولین روز 30 سالگی و تجربه کردم
راستش کنترل ذهن احساسات تداوم روزانه در اموزش ها و دریم برد خیلی بهم کمک میکنه و
الهی شکر واقعا شدنیه
نگرانش نباشید تا خدا هست قراره کلی میلیارد ها میلیارد پول دربیاریم و در بهترین شرایط زندگی کنیم چرا که نه
پس الهی شکر :)
سلام ودرود عزیز دلم
با اینکه شما راندیدم عجیب دوستتون دارم ویکی از الگوهای زن موفق برای من تواین چند روزه شدید
الهی همیشه موفق باشی عزیزم
صددرصد حال واحساس عالی وکنترل ذهن میتونه شرایط عالی تری برات درست کنه
خدارو صدهزار مرتبه شکر میکنم بخاطر همفرکانس شدن با شما
دوست خوبم تحسینت میکنم ودرامد میلیاردی اولین روز سی سالگی را بهت تبریک میگم افرین برتو
الهی که روزیت هزار برابر بشه.
هرروز موفق تر وثروتمند تر
چراکه هم خودت داری لذت میبری هم الگو میشی برای دیگران وبی نهایت جهان را گسترش میدی
منتظر موفقیت های بیشتر شما هستم
هرروزتون پراز معجزه های خدا
سلام دوست عزیزم
چقددرررر خوشحال شدم از کامنتتون مختصر و مفید ولی پر از درس، کلیی تحسین کردم این عملگرا بودنتون رو چقدرعالیه که از نتایجتون نوشتید کلمه به کلمه کامنتتون انگار قلبم رو روشن کرد و امیدم رو برای مسیر پیش روم بیشتر ،کلا من با دیدن نتیجه خانمها بیشتر ذهنم نرم میشه و باورش میشه که میشود امیدوارم بزودی شاهد ویدیو نتایجتونم باشیم و کلی لذت ببریم و یاد بگیریم، ازت سپاسگزارم و امیدوارم همیشه در مسیر پیشرفت و در اوج باشی
سلام مانیا خانم
تولدت مبارک
تحسینتون میکنم که دارید عالی زندگی میکنید و کمک میکنید جهان جای بهتری برای زندگی دیگران باشه با موفق شدن شخص خودتون باعث گسترش میشید
امید من با دیدن الگو های موفق بیشتر میشه که با جهاد اکبر روی باور هام کار کنم
تمرکز 100 درصد رو روی خودم بذارم
ممنون
سلام مانای عزیز
واااای که چقدر احساس عالی گرفتم از خوندن کامنتتون چون منم عاشق طراحی لباسم هرشب و هر روزم باهاش میگذره تمام رویاها و تصوراتمو پر کرده و خیلی خیلی خوشحال شدم از خوندن کامنتتون اشک تو چشمام جمع شد چون یه الگوی موفق دارم میبینم تو حوزه کاری خودم درسته من تازه اول راهم خیلی تازه واردم ولی اونقدر عشق و علاقه به اینکار دارم که مطمئنم منم روزی کامنتی مثل کامنت شما میزارم و از نتایجم میگم امیدوارم هرروز درخشان تر و موفق تر باشید
سلام بر دوست عزیز وزیبای نیک اندیشم
تولدتون مبارک امیدوارم همه آرزوهاتون براتون خاطره بشه
احسنت بر این همه موفقیت و انرژی خداوند یار و یاور تان چقدر لذت میبرم برای داشتن چنین دوست موفق وثروتمندی
امیدوارم سال جدید زندگیتون پراز شادی وعشق وثروت باشه
دوستت دارم تولدت مبارک
سلام وصد سلام
سپاسگذارم بابت احساس خول وتنهایی زیبایت که برامون مکتوب کردین .
سپاسگذارم که وقت گذاشتین ومکتوبات خودتون رو در معرض دید ما نهادی تشکر وسپاسگذارم
خیلی لذت بردم از کلمنت شما نازنین بانوی ایرانی ..
سپاسگذارم
سلام استاد عزیزم من جمعه تولد 30 سالگیمه و در حالی دارم این متن و مینویسم که 8 امین سالیه که شاگردتونم با عشق و افتخار
تارگتای کاری و مالیمو زدم
اعتماد بنفسم خیلی توی این سالها رشد کرده
اولین دختر میلیاردر خودساخته ی خانواده و فامیلم و اولین طراح لباس ایرانی که با مجله ی ELLE مصاحبه کرده و کالکشنم تحسین شد
اینارو نوشتم چون مدت ها ننوشتم و مث همیشه تمرکز 100 ام روی اموزش هاتون و رشد کارم و شخصیتم و مهم تر از همه باورهام بود
استادجان رفقای عزیزم بعنوان کسیکه نتایج درخشانی در ایران و بین الملل گرفته میخوام بگم در رابطه با این فایل که از مهم ترین بخش در مباحث و اموزه های استاد عزیزم کنترل ذهن و احساساته !
اینکه شما در برخورد با افراد همیشگی رفتارهای تکراری داریدو بهشون اعتماد میکنید یا نه گفتن واستون سخته و درس نمیگیرید از پیام های جهان باعث میشه این الگو ها رفتارها و افراد انقدر در زندگیتون تکرار شن که ضربه سختی بخورید تا بالاخره درستونو یاد بگیرید
خود دوستی خیلی مهمه ! اگه این تجربیات براتون تکرار میشه لطفا دیگه احساسات و کمبود عزت نفس و اعتمادبی جارو اف کنید و با عزت نفس بگید نه قرض نمیدم توی رابطه باهات نمیمونم اجازه نمیدم بهم اسیب بزنی و ..
چون خودمو احساسمو وقتمو و زندگی و ذهنمو دوس دارم و خودتون عوضکنیدشرایط رو
الان که نشستم تو یه کافه ی دنج جاتون خاالی استاد لواسون هستم برگشتم ایران تا جشن تولدم کنار خانواده ودوستانمباشم
نفر اول واسه خودم غذا سفارش دادم و دارم تنهایی لذتشو میبرم و عشق میکنم کیف میکنم که تولدمه و خودم نفر اول واسه خودم تکی جشن گرفتم
.
میخوام بگم اول و اخر داستان خودتی که مهمی و زمانیکه خودت به خودت ارزش بدی تمام جهان بقول استاد مجبور میشه بهت احترام بذاره
.
استاد قشنگم مریم جانم من برگردم حتما ویدیو از نتایجم میگیرم و براتون میفرستم
راستی ! امریکا اومدن تا پارسال رویام بود
اما اللان به لطف خدا در حال انجامه کارام و بزودی در زمان مناسب میام و میبینمتون استاد
ارادتمندتونهستم مرسی که هستید
سپاسگذارم
سپاسگذارم
سپاسگذارم
سلام به شما دوست عزیز
از خوندن کامنتتون خیلی خوشحال شدم
منم چند روز دیگه 30 سالم میشه و بینهایت انگیزه گرفتم از اینکه شما هم سن من هستید و تونستید اینهمه موفقیت کسب کنید واقعا بهتون تبریک میگم و از صمیم قلب آرزوی بهترینهارو براتون میکنم
سلام ب مانیای عزیز و موفق
خوشحالم ک 30سال پیش ب این دنیا اومدین و با موفقیتات تونستی الگوبخش ، نتیجه بخش و الهام بخش خیلی از ماها بشین ک میشوووود اولین میلیاردر خودساخته در خانواده و فامیل باشی … جاداره وجود 30سالگیتون رو با این همه موفقیت ، تبریک و تهنیت عرض بکنم
موفق باشید
سلام مانای عزیز
تولدتون هزاران بار مبارک باشه
چقدر خوبه که تو 30 سالگی دقیقا تو وضعیتی باشی که دلت میخواد.
خیلی خیلی تحسینتون میکنم که شما اینقدر تعهد داشتید و عملگرا بودین
احساس میکنمکامنت شما برای من یه نشونه بود تا دوباره تمرینات استاد رو از سر بگیرم و دوره کشف قوانین رو خریداری کنم.
19 سالمه و خیلییی خوشحالم که در این سن تو این مسیرم و میخوام علاقمو دنبال کنم و جهانی بشم.
ایشالله همیشه عالی و خوشحال باشید و تولدتون رو کنار عزیزانتون جشن بگیرید
وووواااوو خدای من
تبریک میگم مانیا خانم زیبا و نازنین
تولدتون مبارک…قلبم وایسادازخوندن کامنتتون …حساااابی تحسینتون میکنم
بلافاصله رفتم اسمتونو سرچ کردم خانم مانیا تدین . چهره تونم مثل وجودتون زیباس گلم وعشق کردم این حداز مهارت و ایمان وتعهد برای مسیری که بهش علافمندهستین…خیلی لذت بردم خیلللی
دنیای مد واقعا جادویی ورویاییه …بهتون افتخار میکنم وپیشرفت روزافزون رو براتون ارزومندم ..
سلام مانیای عزیزم
امیدوارم سال جدید زندگی تون بهترین سال عمرتون باشه تا الان و هرسال بهتر از این سال باشه براتون..
تحسین میکنم موفقیتتون رو در طراحی اعتماد ب نفستونو و اینکه با اقتدار و احساس خوب در مورد موفقیتتون صحبت میکنید
این اولین بودن در همه اطرافیانتون چقدر با ارزش و قابل احترام و قطعا تاثیر ب سزایی در ایندشون داره
ب خاطر اون باوره ک اگه مانیا تونسته پس ما هم میتونیم
مخصوصا اینکه شمارو میشناسن این باوره خیلی قوی تر میشه
موفقیتتون روز افزون
سلام به روی ماهتون مانیا جون
تولدتون مبارک
مرحبا به این عزت نفس ،باعث افتخاری و یه الگوی عالی برای من که یه دختر 25 ساله هستم،هستی.
تقریبا دوماه هستش که عضو سایت هستم وخدارو هزار بار شاکرم که استاد عباس منش مهربانم،خانم شایسته ی زیبا وشما دوستان عزیز وبااراده واهل عمل رو در مسیر زندگی من قرار داد.
خدایاشکرت
مانیای عزیز تولدت مبارک
امیدوارم به همه آرزوهات برسی
خیلی لذت بردم از کامنت زیبات
واقعا تحسینت میکنم از ته دل برای این همه موفقیت .
امیدوارم همیشه موفق وشاد و سلامت باشی .
سپاسگزارم بابت حس خوبی که باما به اشتراک گذاشتی .
به نام الله زیبایی ها
سلام به مانیا عزیز
دوست نازنینم هزاران بار این همه موفقیت و رشد و اعتماد به نفس رو بهتون تبریک میگمقطعا که شاگرد نمونه ای برای استاد و بنده عمل کننده به قوانین برای خداوند بکتا هستید
آفرین بر شما و همه موفقیت های عالیتون
احسنت بر شما که اولین اولویت زندگیتون خودتون هستید و تجربه همه ما نشون داده که هر چقدر خودت در اولویت رندگیت باشه، جهان برای تو خواهد بود و برای همه خواستنی و در اولویت خواهی بود
الگوی ناب و نمونه ای برای همه ما هستید و به خودم افتخار میکنم که در جمع بهترینها هستم
دنیا دنیا عشق سلامتی آرامش ثروت و خوشبختی رو برای هممون آرزومندم
بنام تنها خالق هستی
سلام به شما دوست عزیزم..چقدر هماهنگی عالی..
منم دقیقا هم رشته شما هستم.خیلی خوشحالم این موفقعیت شما را خوندم.تحسینتون میکنم.
که اینقدر عالی عمل کردین انشالله منم بتونم طبق هدایتی که خداوند بهم کرده گام بردارم.
و بتونم کارامو به نحو احسن انجام بدم…
من سپاسگزار خداوندی هستم که در این سایت این همزمانیهای عالی رو بین ما و دوستان برقرار میکنه..و ما رو رشد میده…
و باوراهای زیبایی که امشب بهم قابل درکتر شد که منم میتونم…و میشود.میشود…
تحسینتون میکنم دوست عزیزم هر جا باشید موفق و پایدار و سعادتمند!…
دوست عزیز صحبتهاتون بسیار زیبا بود…ممنونم بابت نظر باارزشمندتون.
تحسینتون میکنم در جایگاه عالی قرار گرفتین..
و تحسین به استاد عزیز هر دفعه فایلهای بینظیر میزارن..تا خودشناسیمون و خداشناسیم بیشتر بشه…
چقدر این فایل لیاقت و ارزشمتد بودن خودمونو به رخ میکشونه!
چون ما توان تغییر کسی رو نداریم..چون پترنهای خودمون با کار کردن اینقدر زمان میبره…خدا بداد کسی برسه که اصلا از این موضوع بیخبره!…
بازم تشکر از دوست عزیزم.موفق باشید
سلام به مانیای عزیز
تبریک فراوان به خانم میلیاردی خودساخته،توبینظیری،
چقدرخوشحال شدم وقتی گفتی من ملیاردر خودساخته هستم واینکه خانم هستی بیشتر باور کردم که میشه یک خانم هم ثروت فراوان بسازه،فوق العاده هستی
خیلی لذت بردم که اینقدر به خودت ارزش میزاری که اولین نفربرای خودت تولد گرفتی وخودتو به رستوران دعوت کردی ،تولدت 30 سالگیت مبارک عزیزم
توبهترین الگو هستی که من هدایت شدم که کامنتتو بخونم ،چون هم باورسن رو برام ساختی،که درهرسنی میشه ثروت ساخت(البته شما ریشه هارو ازقبلا وسالهای قبل ساختی ،وحالا داری میوه رو میچینی)
وباور خودارزشمندی ،باورنادرستی که فقط آقایون میتونن،باور مهاجرت خیلی راحت میشه
ان شاالله نتایجی که بذارین وباورهایی مخربی که شکسته بشه
سپاس فراوان دارم برای نتایجی که گرفتی،چون الگوی بسیارخوبی برای من وسایر دوستان هستی
برات آرزوی بهترینها رو دارم
سلام سلام سلامی گرمو پر از انرژی به استاد گرانقدرم و مریم بانوی شایسته و مانیا خانوم گل و همه دوستانم در این خانواده ی صمیمی
واقعا اشک تو چشام جمع شد با خوندن این کامنت زیبا که چقدر با استقامت و با وقار نوشته شده بهتون تبریک میگم خواهر گلم که این همه موفقیت کسب کردید انشالله به هر چی میخوای برسی چون واقعا لیاقت بهترین ها رو داری
هر کجا که هستید در پناه الله مهربان باشید
با تشکر
سلام مانیای عزیزم .با خوندن کامنت زیبات به وجد اومدم .از اعماق وجودم تحسینت می کنم .آفرین به تو با نتایج فوق العاده ای که خودت خلق کردی .گوارای وجودت این همه تعهد واستمراری که تو این مسیر گذاشتی .برات بهترینها رو از خدای مهربون خواستارم وعاشقانه دوستت دارم .
سلام دوست عزیز و بانوی موفق
بسیار بسیار خوشحال شدم از نتایج عالی که گرفتین و لبخند بهم هدیه دادین ..
تولدتون مبارک و هر سال بیشتر پیشرفت کنید و نمود عینی بشید برای ما که اول راهیم ..
از خدا براتون عمر با عزت و موفقیتهای بیکران آرزومندم
سلام مانیای عزیزو دوست داشتنی چقدر از خواندن کامنت شما لذت بردم اول کلمنت که نوشته بودید اولین دختر میلیادری فامیل بلند شدم وایستاده براتون دست زدم وشما عرضه ولیاقتتون رو تحسین کردم امیدوارم من هم با تغییر باورهام وتلاش بتونم به رویاهام برسم براتون بهترینها رو آرزومندم دختر بالیاقت.
وای خدای من امروز صبح از خواب بلند شدم و اومدم سایت استاد و هدایت شدم به کامنتای این فایل
و ببینید چی شد کامنت خانم مانیا تدین اصلا کوپ کردم خدایا شکرت
همینطور که داشتم کامنت زیباتون رو میخوندم اشک از چشمام سرازیر شد
آخه چقدر خداوند عزیزم همیشه دقیق عمل میکنه
من خیاطم حدود یه سال هست که خیاطی میکنم دلیل خیاط شدنم هم این بود که میخواستم طرح ها و ایده هایی که تو ذهنم دارم رو بتونم اجرا کنم و خدا رو شکر تو این یکسال خیلی از لحاظ مهارتهای دوختی پیشرفت کردم
اما یه چند وقته دنبال طراحی لباس هستم و میخوام این حوزه رو هم یاد بگیرم
سلام مانیاخانم خیلی تحسین میکنم به خاطراینهمه اعتمادبنفس واین همه نتیجه واین همه شجاعت درمسیروادامه دادن ازت ممنونم که نتایجت روبه اشتراک گذاشتی ازنتایجت لذت بردم تولدت هم مبارک باشه
خیلی جمله قشنگی گفتی
اول وآخرخودت هستی
برای خودت ارزش قائل باشی
جهان هم برات ارزش قائله
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته و
شما مانیای عزیز تولدتون را به شما تبریک میگم، امیدوارم امسال هم مثل سالهای قبل موفق و موفق تر باشی،
چقدر خوشحالم که کامنت شمارو خوندم منم هم رشته شما هستم و خداد خدا میکنم زودتر ویدیو بسازید و استاد داخل سایت بزارند نمیدونید چقدر دوست دارم بدونم چه مسیری را طی کردین و چطور اقدام کردین چون منهم دوست دارم تو این مسیر قدم بگذرارم ولی نمیدونم چطوری باید درسطح بین المللی فعالیت کرد و چه کارهاییو باید انجام داد
و سوای از این چه تفکرات و باورهای ذهنی داشتید که تونستید به این موفقیت برسید..
امیدوارم استاد ویدیوی شما را در سایت بگذارند
من و خیلی از دوستان که درزمینه طراحی دوخت و طراحی لباس فعالیت میکنیم بی صبرانه منتظر دیدن و شنیدن موفقیت هاتون هستم تا شمار هم مثل بقیه شاگردان موفق استاد الگوی رفتاری باوری و عملی خودمون بدونم
و سپاسگزارم از استاد عزیز که این فرصت هارو برای ما ایجاد میکنند.
سلام
مانیا بهت تبریک میگم بابت موفقیت هات نوش جانت باشه پول ودرآمدت واینکه نتایجت رو به اشتراک گذاشتی
وحرف های خوب زدی معلومه با رعایت کردن قوانین این همه موفقیت کسب کردی برات خوشحالم به امید خدا به آمریکا هم مهاجرت می کنی واز تمام جنبه های زندگیت لذت می بری
سلام مانیا خانوم تحسینتون میکنم برای این همه رشد و پیشرفت
اون قسمتی که توضیح دادین که تمرکز تون کلا روی کار تون وآموزش های استاد هست خیلی خوب بود
تولدتون مبارک امیدوارم سال جدید زندگیتون سرشار از موفقیت ثروت و حال خوب باشه براتون
یک خانوم موفق و میلیاردر که با نوشتن نتایجش با این صداقت به چند صد هزار نفری که این کامنت رو میخونن باور اینو میده که موفق شدن جنسیت نداره بلکه باور درست میخواد پشتکار میخواد صداقت میخواد تمرکز روی هدف میخواد
سلام به مانیای عزیز
تولدت رو تبریک میگم انشالله در پناه
الله یکتا زندگی سراسر پر از موفقیت و
شادی داشته باشی
بابت موفقیتهات هم بهتون تبریک
میگم انشالله همیشه در اوج کارت باشی
برای رفتن به آمریکا هم انشالله هرچه
سریعتر برید چون این هم یکی از
آرزوهای منه
خیلی خوشحال شدم که کامنتتون رو
خوندم اول صبح هست و با کامنت
زیبای شما حالم عالی شد
در پناه الله یکتا شاد و سر بلند و پیروز باشید ️
به نام خدایی که تنها اوست همواره درهای توبه اش بازست!
سلام به استاد عزیزم و همه رفقای گلم…
عجب فایل شاهکار و بی نظیری بود و خیلی لذت بردم واقعا برازنده کلمه استاد هستین و چه قدر افتخار می کنم که به یکی از بهترین محتواهای دنیا دسترسی دارم..
دوست دارم صحبتم رو با دو آیه از قرآن شروع کنم که خیلی دقیقه ( 14 – 15 بقره) :
وَإِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَىٰ شَیَاطِینِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ
اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَیَمُدُّهُمْ فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ
در قرآن شاید حتی از شرک بالا تر بیشترین چیزی که خیلی خدا اشاره ویژه ای بهش کرده نفاق و دو رویی هست که پایش دقیقا دروغه و وقتی که ما با این افراد همراه و دم خور میشیم یعنی اینکه دارم رفتار اون هارو تایید می کنیم
در این آیه اشاره به داستان و گروهی داره که میرسن به پیامبر میگن ای محمد همانا ما ایمان آوردیم و زمانی که بر میگردن پیش شیاطین و رفقای بد تینت خودشون میگن حال کردین چه جوری مسخرشون کردم؟ شما هم دوباره این کار رو بکنید!
در آیه بعد خدا می گه خبر ندارن که خدا اون هارو مسخره می کنه و اونا در همین حماقت و نا فرمانی ( کلمه طغیان ) پایدار می کنه
به قول شعر معروف آن کس که نداند که ندادن در جهل مرکب ابد الدهر بماند!
چه قدر میتونم مثال بزنم از انسان هایی که همین الگو غلط رو دارن و همیشه همین رفتار رو میتونی ببینی
دوست دارم اول از خودم با یک مثال ساده شروع کنم بعد یک نتیجه گیری جالب میرسم
به نظرم بعد از این فایل متوجه شدم دلیل اینکه خیلی موفق عمل کردم تو این سال ها و انرژیم کمتر هدر رفته و در بخش زندگی آزادانه واقعا خوب عمل کردم اینه که 95 درصد آدم ها به من میگن پسر تو چه قدر سنگدلی! چه قدر بی احساسی!
در حالی که نمیدونن 6 سال از عمرم رو صرف این کردم که این صفت رو به دست بیارم!
من در سخت ترین روز های زندگیم به پدر مادر خیلی راحت نه هایی گفتم که شاید به هرکس بگی بهش بر می خوره ولی خوب فهمیدم که چه قدر الگو ها در آدم ها زیاده و آدم ها میلی برای تغییر ندارن…
اما بریم سراغ یه مثال جالب که فک می کنم خیلی کمک کنه به درک این مسئله :
همیشه جمله ای هست که میگه خودشناسی منجر به خداشناسی میشه و خداشناسی یعنی اینکه بر قوانین کیهان چیره بشی! وقتی ما ذات خودمون رو خوب درک کنیم بهتر میتونیم دنیا و جهان رو درک کنیم پس من خودم رو شرح می کنم
من به عنوان یک انسان که الگویی هستم از دیگر انسان برام یک مسئله جالب پیش اومد و اونم اینکه طی این 2 ماه که دارم متمرکز رو زبان انگلیسیم کار می کنم بالای 40 تا کلاس گروهی شرکت کردم و با 3 تا استاد کلاس برداشتم و بلاخره موفق شدم یک مشکلم رو 40 درصد حل کنم: اونم اینکه حالا الان متوجه میشم و بعد از اشتباه کردن میتونم اصلاحش کنم
اونم اینکه در بیان انگلیسی ما دوبار منفی نداریم مثلا :
There is not no body outside!
این غلطه و صحیحش میشه (یک بار می تونه منفی به کار ببری )
There is not any body outside!
من الان هنوز هم این خطارو دارم ولی جالب اینجاست که بعد از 2 ماه تمرین متوجهش میشم و با ادامه دادن بعد از مدتی تقریبا کم رنگ میشه ولی بازم ممکنه باشه!
حالا وقتی که من یک خطای ساده رو انقدر برای حل کردنش زمان طی کردم می خوام از بین ببرمش انقدر زمان گذاشتم چه جوری انتظار دارم مشکلات اساسی که حاصل باورهای تربیت شده بر اساس هزاران بار تکرار عادی به وجود اومدن رو یک شبه از دست بدم؟!
پس حق ندارم بر این اساس نتیجه ساده که از رفتار خودم متوجه شدم انسان های که الگو یا پترن های تکراری دارن رو بگم اینا دیگه درست میشن!
من ذاتا آدم خوش بینی هستم ولی یاد گرفتم که عمر خودم رو حروم نکنم سر اینکه اونا به تغییر بزرگ برسن حالا هرکسی می خواد باشه برای من واقعا مهم نیست! یعنی اصلا هرکسی غیر خودم باشه برای من شهرام پهرام و پدر مادر نداره
فک می کنم بعضی از ماها فکر می کنیم بالای 300 سال عمر داریم برای همین خیلی بی کاریم که صرف بهتر کردن دیگران بکنیم!
من حتی با اینکه عاشق این فضای سایت هستم ولی تا واقعا تغییر توی شرایطم حس نکنم نمیام کامنتی بنویسم چون ستاره هاش بهم کیف میده یا خوشحالم می کنه
یا برای این بنویسم که بچه ها خوشحال بشن بلکه میام می نویسم که هم تمرین بکنم نگاهم رو به اشتراک بزارم و همینکه واقعا ردپایی از خودم بزارم تا آینده بدونم از چه باورهایی عبور کردم و چون این سایت جایی هست که خوب ارگنیاز و دسته بندی شده از نوشتن رو کاغذ برای من بهتره برای همین بخش زیادی از کامنت هام رو برای خودم می نویسم که داشته باشم
چه قدر واقعا چوب کمک بی جا کردن به دیگران رو جوری خوردیم کمرمون دولا شده! و باعث شده که خیلی راحت زندگیمون بی کیفیت و خالی از هرگونه کیفیت بشه!
واقعا من آدمی هستم که تو زندگیم همیشه دستی بودم برای کمک به دیگران ولی از الان تصمیم گرفتم کمک کردنم به دیگران رو تغییر بدم و فقط معطوف کنم به خلق ارزش…
به کسی حتما کمک ویژه می کنم که دو اتفاق بیفته : 1- دیگه هرگز نبینمش ( که انتظاری تو ذهنم نباشه برای آینده)
2- ترجیها مطمئن باشم اون فرد اون کمک باعث امید واهی بهش نمیشه!
خیلی وقتی دیدم که با یک سری نگاه غلطم و کمک های غلطم به انسان ها چههه قدر اونارو بدبخت کردم!
بله دقیقا بدبختشون کردم و کاری کردم دیگه نتونن به زندگی عادیشون ادامه بدن!
من یه مثال جالب دارم :
خواهرم به من پیام داد چند روز پیش گفت علی یک پروژه دانشجویی دارم و می خوام برام انجامش بدی و …
گفتم حتما با کمال میل فقط زحمت بکش برای سایتم ui خوشگل طراحی کن چون می خوام عوضش کنم و هر موقع صفحه اول رو دادی من بهت بخش اول رو میدم با اینکه شاید اون کار برای خواهرم 2 روز زمان ببره ولی برای من 2 ساعت زمان داره اون پروژه…
چون بارها دیدم که آدم ها نا سپاس بودن و این عادت براشون به وجود اومده که هم حمالشون ولی می خوام هم درسی بهش بدم که بدونه برای رسیدن به هر چیز باید بهایی پرداخت کنی دو اینکه بدونی من انسانی نیستم که وقتم رو مفت در اختیار بقیه بزارم
من برای رسیدن به این موقعیت واقعا زمان و انرژی گذاشتم و درک های زیادی داشتم و واقعا هزاران ساعت با خودم حلاجی کردم که چه مشکلاتی دارم و برای همین می تونم سریع مچ خودم رو بگیرم ..
من حتی الان آدمی شدم که اگر کسی بدونم صد در صد مسیرش غلطه بیدارش نمی کنم چون با بیدار کردن اون من دقیقا خودم رو در دنیایی قرار میدم که وظیفم بیدار کردن بقیه میشه..
خیلی ها میگم پس آقا و بل والدین احسنی چه میشه و اینکه تو قرآن میگه بهشون اف نگو چی ؟
من همیشه دو تا جواب دارم :
اول از همه بین پیامبران جرجیس رو انتخاب کردی؟! ما بالای 6000 آیه در قرآن داریم که بالای 50 درصدش برای بهبود زندگی تو هست بعد تو فقط رفتی چند آیه رو آوردی اگر راست میگی به بقیش هم عمل کن به این هم عمل کن و سو استفاده نکن از مفاهیم!
بعدش کجا خدا گفت پول قرض بده که بعدش دنبال دردسر باشی! من همیشه به خانواده و هرکسی که در کنارم باشه به اندازه ظرفیت انفاقم هدیه میدم و اصلا به پس دادن پول فکر نمی کنم چون لحظه ای که پول میره دستشون میدونم نگاهم بهشون تغییر می کنه پس میگم خدایا من این بخشش رو کردم چون می خوام بزرگ بشم و انفاق باعث بشه من به تو نزدیک بشم
چون وقتی تا اندازه توانم : ( 10 – 20 درصد درآمدم که بسته به حالم و شرایطم داره ) می بخشم اعتقاد دارم اون ده درصد همیشه بزرگ تر میشه و حس می کنم به منبع متصله و با زیرکی 90 درصد منم بزرگ میشه!
خیلی مهمه که درگیر کج فهمی نشیم و اعتدال رو رعایت کنیم و از فردا هرکس اومد بگیم تو آدم عوضی هستی چون دروغ گفتی! نه واقعا ذاتا ما باید خوش بین باشیم تا خوشی سراغمون بیاد ولی وقتی باورهای مخفی و غلطمون رو نمی شناسیم ممکنه دچار تجربه هایی بشیم که باید بفهمیمش و تصحیحش کنیم
آقا وقتی میبینی چیزی حالت رو بد میکنه ازش دوری کن تا بتونی بهش چیره بشی به نظرم مشکل اساسی که همه ازش رنج میبرن تقلید کور کورانست و انقدر فشار میارن که خسته میشن و براشون مسیر بسیار سخت میشه!
خیلی جالبه استاد وقتی داشتن در مورد این صحبت میکردن که این به روزرسانی زیاد طول کشیده سریع ذهنم یه آلارم زد که چه قدر ایشون ساده گیره و راحت کار رو انجام میده! و براشون تعجب بوده که آپدیت طول کشیده در حالی که همین آدم ویدئوهای قبلیش تو استودیو با دم دستگاه بوده!
حتی با اینکه الان میکروفون DJI هم داره ولی همه جا نمیزاره و دیدین این ویدئو با آیفون 14 پرو مکس گرفته شده!
بخوام خلاصه کنم حرفامو خیلی مهمه واقعا بفهمیم کجای کاریم و چه صفاتی داریم و چه چیزی به ما لذت بیشتری میده چون به هر حال ما روزی از این دنیا میریم و چه قدر خوبه با کیفیت زندگی کنیم!
به امید آینده زیبا از زندگی قشنگ الانتون غافل نشین چرا که حتی ماهی 1 میلیارد تومن درآمد داشتن هم باعث نمیشه شما خیلی احساس بی نظیری بکنین بلکه واقعا احساس بی نظیر زمانی میاد که شما بتونین از هرچیزی لذت ببرین و این باعث میشه شما بتونین در هر شرایطی از یه چیزی استفاده کنین..
وقتی واقعا فهمیدم که برای سفر رفتن همیشه چارچوب ها ممکنه ذهن من رو مخدوش کنه منی که عاشق سفرم بهتره حتما برای خودم یه پاسپورت فراهم کنم!
وقتی این خواسته تو ذهنم شکل گرفت خدا هدایتی برام ایجاد کرد که این سفر رو با کوله بیام!
الان کمتر از یک ماه گذشته و یک راه بسیار عالی برام باز شده با استفاده از همایت خدا که می تونم انشالله به انگلستان مهاجرت کنم و در یک مدت معقول پاسپورتم رو بگیرم!
و تصمیم گرفتم بیشتر ثروتم رو در مسیر رسیدن به خواسته هام خرج کنم و عاقلانه زندگی کنم و دلسوزی رو برای خودم بزارم تا دیگران در نهایت هم پدر مادرم زندگی خودشون رو دارن منم زندگی خودم..
وقتی بارها پدر مادرم یا همه آدم هایی که باهشون حرف زدم تمایلی به شنیدم حرفام نداشتن!
وقتی باهشون حرف میزدم یهو میگفت راستی فهمیدی سیب زمینی چه قدر کم یاب شده! خب اینجا یه فحش خواهر مادر میداد طرف بهتر بود دیگه!
گنجتون رو برای خودتون نگه دارین چرا که برای خیلی اون گنج نیست و اگر قرار بود هدایت بشن مطمئن باشین الان داشتن اینجا کامنت میزاشتن و می خوندن!
به این فکر کنین خودتون به اینجا چه جوری رسیدین و چه جوری دارین تغییر میدین بعد به حرفم می رسین که همه باید همینطوری باشن!
بارها دیدم بچه هایی که تو پروفایلشون نوشتن من دوره های استاد مجانی دستم رسید ولی 5 سال طول کشید تا وارد سایت بشم!
من خودم هم از وقتی که اولین فایل رایگان استاد رو دیدم 1 سال زمان برد تا فایل دوم رو باز کنم و هیچ کس تو این مسیر نگفت بیا این راه حق است بیا به سمت خدا بلکه خودم تغییر کردم..
همه آدم های دورم وقتی خودشون فهمیدن تغییر کردن! مادرم وقتی رهاش کردم و گفتم من خیلی دوستت دارم ولی دیدن خدا و نعمت هاش رو بیشتر دوست دارم و در یک دل دو عشق نمی گنجه و من به سمت خدا میرم اگر هم غصه بخوری به ضرر خودت قدم برداشتی…
بچسب به زندگیتو کیف کن و در بهترین مکان و بهترین زمان هم دیگر رو میبینم!
این آدمی که الان مهمونیشم 25 سال انگلستان زندگی کرده و قشنگ به لطف الله میتونم ببینم زندگیش چه جوریه! خیلی جالبه به من گفت تقریبا هر پولی در میارم مال خودمه و چهارتا بچه دارم و همشون خودشون باید زندگیشون رو تامین کنن چون از 18 سال رد شدن!
و چه قدر تو ذهنم تعداد زیادی انسان هایی اومدن که تمام زندگیشون رو صرف تغییر فرزندانشون کردن ولی حتی اون فرزند دیگه پیششون نیست و حتی خلافشون عمل کرده …
پس من چون نمی خوام کسی رو قضاوت کنم خودم رو در شرایط قضاوت قرار نمیدم و کمک بی جا نمی کنم!
یه جمله ای از حضرت علی شنیدم:
کسی ازشون پرسید یا علی اگر تو اتاقی باشی که یک عالم نا محرم برهنه باشن چه کار می کنی و چه جوری به خدا پناه می بری؟!
پاسخ ایشون خیلی قشنگ بود :
اصلا تو این اتاق نمیرم که بخواد این شرایط به وجود بیاد و بخوام کنترل ذهن بکنم!
حالا هم من اصلا نمی خوام انرژیم رو برای بقیه بزارم همینکه رشد بکنم و همینجا کامنت بزارم و فردا روزی به صورت گذری حرفام رو 10 نفر بشنون تاثیرش از هزااااران کمک مستقیم و پولی بهتره چون به گسترش جهان کمک کردم و انسانیت هم بهتر شده!
پیشنهاد می کنم حتما اون فایل استاد در مورد کبوتر ها که مردن بر اثر کمک بی جا رو ببینین :
abasmanesh.com
امیدوارم دست از کمک کردن بی جا برداریم که این بدترین خیانت در حق انسان هاست نه انسان دوستی!
موفق ترین در پناه یگانه عالم باشید
با یاد ونام خدا
سلام بر آقای علی خوشدل
این کلام شما که نوشتید مثل یه پتگ بود که باید برسرمن میخورد
این حرف ها از قلب هست که شما مینویسید
آخه من تو این سایت کسی مثل شما ندیدم که اینقدر توحیدی باشه حتی اول صحبت هاش هم من را به یاد قرآن بندازه
من از شما سپاسگزارم که در این سایت مینویسید ومن یکی هدایت های خدا رامی بینم از نوشته های شما
مثل گنج بود حرف هاتون واقعا باید هرروز ببینم تا آویزه گوشم کنم
که خود خواه باشم برای خودم
چقدر چوب دلسوزی را خوردم والان با حرف های شما درکم بهتر شد
اول خودت مهمی این را بفهمم با گوشت و پوست واستخوانم
وقتی برای خودت ارزش قائلی بقیه بیشتر جذبت میشوند
آخ قربون بزرگی خدا برم با قوانینش
بی نهایت سپاس از کامنتتون
واقعا شما جای در ستون هستید
آفرین
سلام بر دوست عزیزم سید علی خوشدل
من این فایل استاد را ندیدم ولی به کامنت شما هدایت شدم
هدایت اینکه سمانه ذهنت را از رو دخترت بردار
نخواه بهش همه چی را یاد بدی
اگه تا لنگ ظهر میخوابه اگه خیلی هیجان برا کلاس رفتن نداره اگه منفی نگر ووووووو تو به فکرش نباش تو نخواه اونو تغییر بدی تو نخواه چیز بهش یاد بدی رهاش کن فقط کامل رهاش کن
چند روز رها نکن بعد دوباره بخوای درس بهش بدی
درسته راهش اشتباه هست ولی تو مسئول اون نیستی
درسته وقتی میخندی میگه چرا میخندی وقتی چیزی میخونی یا کسی باهات حرف میزنه
درسته خیلی بامن فرق داره
اما
زمانی میرسه که دختر من هم از پیشم میره و زندگی خودش را میکنه
من باید لذت ببرم از زندگیم اون جوری که خودم دوست دارم
علی اقا سپاس از شما که مینویسیدو باعث میشین ما هم بنویسیم
خیلی عالی از نتایجتون گفتین
و چقدر عالی مثال زدین و توضیح دادین
در پناه الله باشین
سلام به سید علی عزیز
چقدر دقیقا حس و حال این یکی دو روزه منو نوشتی
من دو سه روزه دارم به همسر و فرزندم انتقاد میکنم و اونها رو به بهتر شدن و تنبلی نکردن و … سوق میدم
یعنی قشنگ حس و حالم داغون شد
از مسیر خارج شدم
ارزشم پایین اومد و …….
امروز صبح همه خواب بودن قبل طلوع خدا بیدارم کرد ….
گفت چته داری چیکار میکنی
یادت بیار اون روزهایی که تمام زمانت رو صرف دیدن خودت و شناختن خودت میکردی چه نتایج معجزه واری گرفتی حالا تو رو جو گرفته مثلا شدی خدا براشون که من خیر و صلاح شما رو میخوام شما متوجه نیستید …..
بنده خدا اونی که متوجه نیست خود تویی چطور با یه نخ باریک شیطان از مسیر به این راحتی منحرف شدی ..
این کامنت شما دقیق دقیق به نوشته ها و تعهد الان من ربط داشت ممنونم از شما که دلی مینویسید
در پناه رب العالمین خوش باشید
سلام به روح الهیت سید علی جان. قلبت پر از نور باشه
بند بند نوشته هات توش درس بود. همه اش از یک منبع اصیل آگاهی و خودشناسی میاد که کاملا روشنه روش با وسواس کار کردی. به همین خاطر تاثیرگذاره و هدایتگر.
چون برای خودت می نویسی و جز الله از کسی تایید و تحسین انتظار نداری.
چون انقدر چشمت پره که سیراب شدی و تکاملت رو خیلی عالی طی کردی. و نکته خیلی ارزشمند اینجاست که به حد تکاملت راضی و قانع نشدی و همچنان داری خودت رو بالا و بالاتر میکشی.
این میزان تسلط به آموخته هات چه قرآنی چه قانون جهان چه فایلهای استاد و چه شعری که در لحظه به مفهومش نیاز داری و درجا ذهنت برات از گنجه هاش بیرون میکشه و به خدمت مفهوم موردنظرت درمیاره نشون از خلوص نیتت برای تغییره.
من شما رو تحسین می کنم چون شایسته تحسینی.
خدای بزرگمو تحسین می کنم چون دارم به چشم میبینم چه ظرفیتی در ماها قرار داده که اینطوری مثل استاد و مثل شما مسیر ابراهیمی شدن رو پیش بگیریم. ابراهیم و محمد و مریم و موسی و عیسی کسی نبودند جز شبیه شما و سید حسین عباسمنش که همین مسیر درست رو ادامه دادند و ثابت قدم موندند.
بقول سهراب گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد؟ چشمها را باید شست جور دیگر باید دید.
من وقتی شروع کردم به شستن چشمهام دارم می بینم که من هم میتونم یک موحد مثل ابراهیم باشم. چون برای ذهنم منطقی شده که استادم و بعضی شاگردهاش مثل شما هم دارن شبیه و شبیه تر به ابراهیم حنیف میشن.
من شما رو تحسین می کنم چون به خودم بر می گرده و در مسیری مشابه و هم جهت با شما قرار می گیرم از این طریق.
شما بنده برگزیده خدا نیستی. الله الهه برگزیده شماست. خدا روی شما دست نگذاشته بلکه شما مثل محمد که یک ماه از سال انتخاب میکرد در غار حرا باشه و از خودشناسی به خداشناسی برسه به قول خودت 6 ساله که در غار حرای ذهنیت هستی و چه جای تعجب که بشی نفر اول برگزیدگان اعضای سایت اونم بدون اینکه خودت دنبالش باشی.
دقیقا شدی مصداق مفهوم یعز من یشائ. و آنکه خدا او را عزیز کند و خیر به او برساند چه کسی می تواند خیر را از او دفع کند یا آسیبی رساند.
در نهایت عرض کنم که انگلیس و سپس امریکا از آنچه در مخیله شما می گنجد به شما نزدیکتر است.
به نام خدایی که در همین نزدیکیست
درود به شما دوست عزیز و هم مدار من سعیده خانم خوشبخت
چقدر معنی اسمتون زیباست «خوشبخت»
سعیده خانم شما فوقالعاده زیبا می نویسی
هم شیوه نگارشت زیباست و خیلی دلنشینه برای مخاطب
هم از اون مهمتر
مطالب خیلی اساسی و ارزشمندی می نویسی
شما، چقدر زیبا به رها بودن و یکتا پرستی و اجرای توحید در عمل علی آقا اشاره کردی
و چقدر زیبا این مفهوم رو بازگو کردی و بست دادی که ابراهیم و محمد برگزیده خدا نبودن
خداوند الههی برگزیدهی اونها بود
احسنت
واقعاً زیبا نوشتید
خیلی تأثیر گذار بود
چقدر زیبا به این موضوع ارزشمند اشاره کردید که…
به همون شکل که استاد و سید علی عزیز دل ما مسیر توحید و یکتا پرستی رو انتخاب
و
هر روز دارن بیشتر به سبک ابراهیم حنیف زندگی می کنند
ما هم می توانیم…
بهتون تبریک میگم به خاطر نگاه زیبابینی که دارید
به خاطر قلب پاک و شفافی کع دارید که این آگاهی ها رو دریافت و درک می کنید
سپاسگزارم
شما رو به دستان مهربان خداوند یکتا می سپارم
سلام به آقای تجلی گل
وقتی که اجازه بدی نور خدا به قلبت بتابه و هدایت رو دریافت کنی از هر گوشه و کناری پیداش می کنی.
از تحسین اسم من معلومه خوشبختی رو داری بیشتر و بیشتر درخواست می کنی و جهان بهت هدیه میده. و سری قبل هم یادمه از عکس خانوادگیم تعریف کردی. مطمئن باش در مدار کانون گرم خانوادگی قرار داری و اگر الان متجلی نشده حتما به زودی تجلی خواهد یافت.
اینم زیبایی فامیلی شما که میتونه برات معنی خاصتری پیدا کنه.
همیشه همینجوری به تحسین هر آنچه در نظرت میاد ادامه بدی بیشتر و سریعتر خواسته ها و نتایج در واقیت عینی تجلی پیدا می کنند.
متشکرم از محبتت پسر خوب و نازنین.
بدرخشی مثل الماس!
درود به شما خانم رضایی خواهر بزرگوارم
سپاسگزارم به خاطر این همه تعریف از فامیلی بنده
من شیوهی نگارش شما رو دوست دارم و تحسینتون می کنم
کم کم دارم به این درک میرسم که آدم هایی که فرهنگی هستند، قدرت تکلم بالایی دارند، روابط عمومی خیلی بالایی دارند و توانایی مدیریت گفتگو و مدیریت نفس خودشون رو در هنگام گفتگو دارند
البته بنده شما رو به صورت حضوری ملاقات نکردم و نمیدونم تا چه حد در زمینه گفتگو توانمند هستید
ولی از نوع نگارش و جمله بندی های شما و عزت نفس تحسین بر انگیزی که پشت این مدل نگارش هست می توانم بفهمم که روابط اجتماعی قوی ای دارید و در این زمینه توانمند هستید
بهتون تبریک میگم خانم رضایی
یکی از دوستان عزیزم آقای خانی
حدود 40 و خوردهای سالشون هست
همکار من در حوزه مشاور املاکه
به شدت هم قابل احترام و ستودنی هستش ایشون
همین امروز بازدید از یک واحد کلید نخورده با مشتری داشتیم
در مسیر برگشت ایشون رو تحسین می کردم و بهش می گفتم چقدر توانایی بالایی در مدیریت گفتگو داره و چقدر توانمند هستش که در شرایط استرس یا حساس یا اعصبانیت نفس خودش رو کنترل کنه و واکنش گرا نباشه، بسیار پخته و خردمندانه عمل کنه و تصمیم درست رو بگیره و حرف درست رو بزنه
داشتم به ایشون می گفتم که چقدر ازش درس یاد می گیرم و ازش تشکر می کردم
ایشون چند سالی هست که معاون آموزشی مدرسه است و فکر می کنم حدود 10 پونزده سال هم معلم بوده و تدریس می کرده، به طور کلی بیش از 20 سالِ که سابقهی فرهنگی بودن رو داره
ایشون در پاسخ به من گفت که تنها دو نفری که هیچ وقت اجازه نمیدهند با هم مرخصی بروند مدیر مدرسه و معاون آموزشی مدرسه است
چون وظایف این دو نفر خیلی مهمه و به قول ایشون باید یه نفر باشه که مدرسه رو جمع و جور کنه یعنی مدیریت کنه
به طور کلی می خواهم بگم با توجه به الگوهای تکرار شونده در روابطی که با افراد فرهنگی داشتم به این درک رسیدم که معاشرت با دوستان فرهنگی مثل شما و آقای خانی و افراد دیگه ای که حتی کوتاه مدت ارتباط باهاشون دارم مثل مشتری ها، باعث پیشرفت من میشه و بابت این موضوع بسیار خوشحالم و از خداوند سپاسگزارم
از شما سپاسگزارم خانم رضایی برای دیدگاه های زیبا و آموزنده ای که در سایت می نویسید
ان شا الله همیشه توحیدی و خوشحال و غرق در نعمت های بی نهایت خداوند یکتا باشید
خدایا تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری میجویم
با سلام خانم رضایی
انجا که گفتی
شما بنده برگزیده خدا نیستی
و الله الهه برگزیده شما بوده
بسیار زیبا گفتید
چون فکر اینکه بعضی ها خوش شانس هستند خدا هواشونو داره اینطور نیست و ما هستیم که به سمت خوشبختی وخدا میریم و اون مارو هدایت بهتر بهتر میکنه
درود بر علی عزیزم
واقعاً از سپاسگزارم که این احساسات فوقالعاده موحدانه خودت را به اشتراک میگذاری
وقتی صحبت از انفاق میشه ما همش فکر میکنیم که باید از پولمون خرج کنیم اما این ایمان، این نگاه زیبا و توحیدی مهمترین انفاقیه که هرکس میتونه انجام بده.
قبلاً از اینکه اهداف و برنامههام را به دیگران اعلام کنم خیلی مقاوت داشتم چون میترسیدم که نکنه یه وقت نشه من ضایع بشم اما ازونجایی که هر روز دارم به درک بهتری میرسم که من هستم که دارم اتفاقات زندگیم رو خلق میکنم دیگه هر جا احساس کنم که میتونم از اهداف و برنامههام بگم با قاطعیت اعلامشون میکنم چون خود من بهخوبی دارم تغییرات و بهبودهای زندگی خودم و دوستان عزیزی مثل شما را میبینم که هربار نوشتهها داره از نتیجههای عمیقتر میاد و این قانون توانایی خلق اتفاقات قویتر و منطقیتر میشه و این بهنظرم بهترین راه انفاقه. یعنی ازونجایی که باید برای ذهنمون منطقی کنیم باورهارو بارها باید بگیم که آقا تنها راه کمک کردن به دیگران قوی شدن و حال خوب خودمونه. وقتی ما باایمان حرکت میکنیم میتونیم الگوسازی کنیم، انگیزه برای کسانی که در مسیر هستند بهوجود بیاریم، کِی این اتفاق میفته؟ زمانی که تمرکزمون از روی دیگران برداشته بشه و فقط روی بهبود خودمون بگذاریم.
کاری که دقیقاً خود استاد داره انجام میده. اینکه ما هر روز با عشق بیشتری این مسیر رو ادامه میدیم و انقدر این صحبتها بر جانمون میشینه، این حد از درک و عملگرایی استاد به قانونه، وگرنه اگر استاد عمل نمیکرد به این آگاهیها مطمئناً این فرکانس ایجاد نمیشد.
باز هم ازت سپاسگزارم دوست من
سپاسگزار از استاد عزیز که این فضای فوقالعاده رو ایجاد کرد و سپاسگزار خدایی که ما را به سمت این فضا هدایت کرد
سلام دوست عزیز
کامنتهای آقای خوشدل یک سمت و کامنتهایی هم که باقی دوستان در پاسخ تشکر از ایشون می نویسید یک طرف .
چقدر روز عید قربان من احساس خوشبختی بزرگی دارم که اینقدر زیاد دارم آگاه میشم.
مثل همیشه خدا عاشق منه . در ستاره قطبی مینویسم خدایا ازت میخوام با صدای بلند و واضح هدایتم بکن و …..
هدایتهای خدا بوضوح آشکاره .
اونقدر حال خوبی دارم که دلم میخواد گریه کنم تا این هیجان زیاد از قلبم خارج بشه .
تا خدا بیشتر هدایتم بکنه تا بتونم بهتر عمل کنم …
خیلی ممنون که مینویسید . تک تک این کلمات باارزش و باارزش هستند و نشون از عشق خدا به ماست .
گاهی من میخوام کامنت بذارم و قبلش میخونم ومیام می بینم یا خدا اینها که عین حرفهای منه عین تجربه خودمه ….
خیلی جای خوب و درستی هستم . خیلی راضی ام و قلبم آسوده ست .
خدایا هزار بار شکرت
ممنونم دوست عزیز . ممنونم آقای خوشدل . ممنونم استاد عباس منش استادهمه زندگیم
بنام الله
سلام به تو دوست ارزشمندم
خداروشکر میکنم که به کامنت بی نظیرت هدایت شدم از صمیم قلبم از شما سپاسگزارم که احساستون را اینجا نوشتید تا هم رد پایی بماند وبرای شما وقسمتهایی از کامنتتون مهر تاییدی بشه برای من فهیمه که آیا مسیری انتخاب کردم درسته؟ هدایت خواستم از خدا وامروز با خواندن کامنتت متوجه شدم بله درسته؟
حتی با اینکه عاشق این فضای سایت هستم ولی تا واقعا تغییر توی شرایطم حس نکنم نمیام کامنتی بنوبسم
واین قسمت کامنتتون آقا وقتی میبینی چیزی حالت رو بد میکنه ازش دوری کن تا بتونی بهش چیره بشی به نظرم مشکل اساسی که همه ازش رنج میبرن تقلید کور کورانست و انقدر فشار میارن که خسته میشن و براشون مسیر بسیار سخت میشه!
از صمیم قلبم بهترینها را برات آرزو میکنم چون مطمئنم لایق بهترین بهترینهایی
سلام علی جون
داداش حرفات کامنتات عالی بی نظیر انرژی گذاشتن برای دیگران هیچ تاثیری نداره
واقعا من تورو الگو برای خودم قرارردادم چقدر الگوی خوبی هستی الا دوروزه دارم رو سنگدل بودنم کار میکنم
و چقد بهتر شده نتایج و چقد لذت بیشتری میبرم
چون من فقط میتونم خودمو راضی نگه دارم و بس
به زودی میبینمت به لطف رب العالمین در کنار استاد در پناه حق باشی داداش
سلام برادر عزیزم سید علی عزیز
از خوندن کامنتهات لذت میبرم
باورت میشه بعضی جاهاشو حتی نمیفهمم و فقد فکر میکنم میبینم ن واقعن در مدارش نیستم و هرچقد بخام بزور تلاش کنم ک درک کنم از مسیر شاید دور بشم
چقدر زیبا گفتید ک وقتی میشینی با ادما راجب این گنج صحبت میکنی یهو میگن سیب زمینی کم یاب شده….
منم ی مثال اینجوری داشتم و میخام اینجا بگم ک عجب درسی بود برام
با دوستم داشتیم تو خیابون قدم میزدیم و حرف میزدیم من داشتم به مغازه ها اشاره میکردم و میگفتم نعمتها هرروز دارن بیشتر میشن ببین مردم چقدر ثروتمندن و خرید میکنن و ….
یهو حرفمو قط کرد گفت واییی ببین زنه فندوق خریده
گفتم مگه چیه
گفت مگه الان میشه فندوق خرید مگ مردم پول دارن و کلی ازین حرفا ….
همون موقع با لبخند بهش گفتم دوست عزیزم خیلی خوشحال شدم قربونت برم من باید برم و یکم بعدش رفتم
همون موقع به خودم قول دادم ک ازین گنج استفاده نکنم هرجایی و هدرش ندم
خداروشکر برای این سایت بینظیر چون واقعن اینجا ک میام حس میکنم تو بهشتم و از حاشیه ها دورم
خدایا شکرت
خدایا شکرت
سلام علی اقا ایول چه عالی نوشتی
مخصوصا اونجا که گفتی وقتی برای پدر مادرم یا دیگران داشتم حرف میزدم یهو میپرسیدن سیب زمینی کم یاب شده
دقیقا درست گفتی ما به احتمال زیاد 300 سال عمر نمیکنیم و باید گنجمون رو برای خودمون نگه داریم
دیگرانی وجود ندارند
به قول استاد نه سوار یک کشتی هستیم و نه حتی در یک اقیانوس
هرکس هدایت بخواد هدایت میشه
حتی شاید توسط ما اما باید بخواد باید بپرسه باید درخواست بده باید شوق داشته باشه اون وقت خدا به بی نهایت طریق هدایتشون میکنه
خدا به همرات دوست خوبم
به نام رب العالمین
سلام آقای خوشدل ممنون از کامنت پر از آگاهی که نوشتید.حال دلم رو خوب کرد به من هم خیلی گفته میشه خیلی سنگدل و خونسردی و دقیقا باور اکثریت اینه که اگه آدم دلسوز و غمخواری برا بقیه باشی خوبی ولی کسی که این مسیر رو بره هیچ وقت برا خودش زندگی نمیکنه من همه انسانها رو دوست دارم و احترام میگذارم بهشون ولی برا خودم وقت و انرژیم ارزش قائلم دوست دارم همه وجودم رو در هر لحظه برا بهتر شدن همه ابعاد وجودی خودم خرج کنم چون این لذت بیشتری نسبت به هر کاری در این دنیا به من میده و احساس فوقالعاده ای رو تجربه میکنم وقتی با خودم هستم و درون خودم کنکاش میکنم برا پیدا کردن ضعف های شخصیتیم و تبدیلش به قدرت برا پیدا کردن استعدادهام و قدرتمند کردنش در یک کلام برا پیدا کردن شرک های وجودم و رفعش با جاگزین کردن توحید،درسته من توحیدی شدن رو خیلی خیلی میخوام و این رو هر روز از خدا میخوام نزدیکی به خودش …ایمان دارم خدا از خودم درباره خودم سوال میکنه نه بقیه و دوست دارم موقع رفتن سرم بالا باشه و خوشحال باشم از زندگی در این دنیا و اثری که از خودم باقی گذاشتم…
خوشحالم برات به خاطر حال خوب و آرامشت و موفقیت هات
دوست من انشاالله همواره مسیر زندگیت به سمت راحتی ها و لذت ها و موفقیتها و در یک کلام توحیدی باشه …
سلام ودرود داداش علی گل من به شماتبریک میگم بابت پیشرفتهاتون
کامنتتون خیلی به دلم نشست مرسی داداش منم واقعا همیشه وقتی در مورد آگاهیهام با نزدیکترین افراد زندگیم صحبتی میکردم نتیجه ی برعکس میگرفتم باورتون نمیشه حتی بعضی اوقات اشکم در میومد واونقدر به در ودیوار خوردم تا فهمیدم نه اینها برای من گنجه ولی برای بقیه حتی برای مادرم که عاشقانه دوستم داره برابری میکنه با همون سیب زمینی وپیازی که مدام نگران بالا وپائین شدن قیمتهاشونن
من هنوز هم این ایراد رادارم اما بسیار بسیار کم شده خداراشکر
یاد گرفتم که خودم را معطل این واون نکنم وبرای رشد خودم با حال خوب جلو برم من خیلی موارد از کامنتتون یاد گرفتم نه گفتن حس لیاقت وارزشمندی واینکه هر کسی در زمان مناسب هدایت خواهد شد همانطور که من به این مسیر زیبا هدایت شدم داداش دمت گرم آرزوی بهترینها برای تو
سلام دوست عزیز
با تشکر از صحبت های زیبا شما.
من از نوشته های شما نت برداری کردم ومیخواهم در عمل انجام بدم. من هم خیلی دنبال کمک کردن به دیگران و تغییر دیگران بودم الان یک مدت است دارم تلاش میکنم این نقطه ضعف را رفع کنم و از شما ممنون که الگو خوبی در این مورد هستید. ممنون
بینهایت سپاسگزارم
علی جان
واقعا کامنتهات فوق العاده و با ارزش گذاشتی
کلی نکته و اگاهی داره
من با خوندن کامنت خیلی از موارد و پاشنه های اشیلم رو بیاد بود
که بعضی موارد پیش میاد که میخوام دیگران رو به راه راست دعوت کنم
و دقیقا انگار اب در هاونگ کوبیدن است
که طرف اصلا گوش به حرف تو نمیده و بعد جالبتر اینکه میگه من اصلا نمیفهمم تو چی میگی
واقعا این جملهات رو تایید و تحسین میکنم که ما باید کاملا خسیس و بی احساس باشیم نسبت به دیگران
البته ما باید کاری کنیم که نتیجهاش فقط و فقط باعث رشد و پیشرفت ما بشه
مثل همین کامنتی که تو سایت مینویسیم
ما بسیار قدرتمند هستم در تغییر خودمان
و بسیار ناتوان و عاجز هستیم در تغییر شرایط زندگی دیگران
عاشقتم سیدعلی عزیز
بینهایت تشکر میکنم که کامنتهای زیبات رو با ما به اشتراک میذاری و کمک میکنه تا ما قانون رو بهتر درک کنیم
خدا خیرت بده
انشالله هر کجا هستی در پناه رب شاد ، سالم ، خوشبخت و ثروتمند باشی
فعلا
یا حق
سلام به دوست عزیز و همفرکانسی ام در این سایت الهی
سپاس از شما بابت این کامنت ارزشمند تون ،نکات بسیار ارزشمند در کامنتتون مطرح کردین که خوندنشون واقعا جای تامل داره خیلی لذت بردم و تصمیم گرفتم نکات رو بنویسم دوباره بخونم و هر روز به خودم یادآوری کنم و استفاده کنم به صورت عملی در زندگیم
باز هم تشکر میکنم آقا سید عزیز
در این مسیر الهی ثابت قدم باشین ،
در پناه الله یکتا شاد،پیروز،سعادتمند و ثروتمند باشین
بنام رب العالمین
سپاسگزار خداوندم که این کامنت زیبا رو رزق من کرد
علی عزیز سلام
بیشتر ادم ها که من هم یکی از اونها بودم فکر می کنند وقتی صحبت از انفاق میشه
حرف از پول به میان میاد اما اینطور نیست پول هم یک نوع از انفاق در راه خداست
چون یه باور غلط در ذهن بعضی از ادم ها نقش بسته که فقط چون پول حلال مشکلاته
همه انفاق رو کمک مالی می بینند شنیدید بعضی اوقات وقتی کمکی به دیگران میکنند
اونظرف بر میگرده میگه این کمکت اندازه 100 میلیارد می ارزید همین انفاق دیگه یه انفاق معنوی
با میلیارها تومن چرا ما همیشه انفاق رودر کمک مالی میبینیم؟
اما برای انفاق کردن در راه الله راه های بسیاری هست
یکی پول نداره اما علم داره و با علمش به دیگران انفاق میکنه
یکی پول نداره اما قدرت بدنی داره با قدرتش به دیگران انفاق میکنه
یکی پول نداره اما هنر داره با هنرش انفاق میکنه
یکی پول نداره اما ارتباطات قوی داره با ارتباطش انفاق میکنه
و مثال های بسیار دیگه که هر کسی با هر توانایی که داره میتونه انفاق کنه
اگر اندیشه کنیم متوجه میشیم نعمت بیرون از ما چه خاصیتی داره اگر ما ساخته نشیم یعنی میگیم اگر این 100 تومن رو بدی ما 1000 تومن بهت میدیم خب این مال دیگه چه خاصیتی داره باید ببینیم چی به دست اوردیم آدم با انفاق خودش رشد میکنه بسط شخصیتی پیدا میکنه روح و روان تعالی پیدا میکنه وگرنه نعمت که بیرون ماست.
شما اگر درست نعمت خداوند رو به جا بیاری خودت رشد کردی خودت افزایش پیدا کردی مثل یه وزنه برداری هست که با هر تمرینی میکنه ای از وزنه های کوچک هست که میتونه با تمرین وزنه های سنگین تری رو بزنه
الحمد الله رب العالمین
سلام دوست عزیز
بسیار عالی بود کامنتتون
من هنوز فایلو ندیدم و این اولین کامنتی بود که از این فایل خوندم
حرفهاتون توی کامنت برای خیلیا قابل هضم نیست ولی یک حس رهایی به ادم میده
منی که دارم کامنتتون رو میخونم با اینکه ذهنم کمی مقاومت داره با حرفهاتون ولی ی حس رهایی حس خوب بهم میده و این حس معنیش اینه که راه درست همینه
مرسی از کامنت زیباتون
موفق باشید
به نام خدا
درود بر شما علی عزیزم
هر وقت میام شهرستان بیشتر انرژیمو واسه تغییر دیگران گذاشتم و البته نسبت به قبل بهتر شدم و کدهای مخرب تا حدودی درآوردم با کامنتهایی که قشنگ از دلتون برون میاد ومینویسین زودتر میتونم خودمو جمع کنم و به خودم برسم
علی جان خیلی عالییی
درود
سلام بر شما آقای خوشدل عزیز
چه زیبا نوشتید، با همه وجود می فهممتون. منم در این مدتی که با قوانین آشنا شدم سعی می کنم دلسوزی بیجا نکنم. خیلی عوض شدم. شاید نزدیکانم این حس رو از من بگیرن که اون معصومه احساساتی و غمخوار چرا اینقدر سنگدل شده؟! اما با این وجود هنوز گاهی اوقات احساس گناه سراغم میاد که مثلا چرا من فلان کار رو برای بابام یا داداشم انجام ندادم؟ تا این حس میاد سراغم میرم و یکی از فایلای دوره عزت نفس رو گوش میکنم و آروم میشم و دوباره به خودم یادآوری میکنم که تو مهمتری. وقتی تو شاد و سالم و پولدار نباشی، چطور میتونی به بقیه کمک کنی. چرا باید از نیازهای خودت بزنی که بقیه ازت راضی باشند.
و دیگه اینکه دارم سعی میکنم که فقط به حرفهای خدا گوش کنم و تنها تکیه گاهم باشه. خیلی بهتر شدم. تا از کار یه نفر میترسم یادم میاد که ترس دشمن ایمانه. و به خودم میگم ببین تو داری این آدم رو شریک خدا قرار میدی، داری بهش قدرت میدی، فکر کردی کاری ازش ساخته هست؟ تو برو و فقط روی خودت کار کن و توکلت به خدا باشه.
سلام آقای خوشدل
چقدر امروز من به این حرفها احتیاج داشتم.از روزی که الگوهای تکرار شونده اومد روی سایت من ذهنم توی گوش کردن بقیه فایلها مقاومت داشت چون یاد گذشته افتاده بودم واعصابم خرد میشد.امروز صبح انقدر حالم بد بود نشستم گریه کردم از اینکه چرا من در تغییر دادن رفتارهای پسرم و مادرم ناتوانم و همیشه باید به حرفهای اونا گوش کنم و روی خوش نشون بدم و از ترس کلام قرآن هم هیچوقت به مامانم نه نگفتم واین به جایی رسیده که الان از هر صد تا کلمه ای که بامن حرف میزنه 99 تاش مسخره کردنه و من فقط گوش میکنم و حرص میخورم.
پسرم رو میخواستم بزور تغییر بدم که بره دنبال یه کاری و تنبل نباشه…
چقدر بجا و بموقع هدایت شدم خدایا واقعا شکرت..من فقط اومدم ببینم اگر کامنتا چیزی داره که نشون میده این فایل بدرد من میخوره برم فایل رو دانلود کنم اما حالا میفهمم که هدایت شدم…خدایا شکرت بخاطر وجود این استاد…الان بینهایت از ته قلبم خوشحالم و شکر گزار…
جناب خوشدل ممنون که تجاربتون و هدایتهاتون رو اینجور راحت و بی کم وکاست دراختیار ما قرار میدید.
استاد عزیزم ممنون ازینکه چشم مارو به حقایق این جهان باز میکنید…ممنون که دستی شدید برای گسترش کلام خدا در بین ما و زبان از تشکر کردن از شما قاصره.
وقت بخیر
چه جالب
دقیقا منم این باورها رو دارم که الان خیلی بهتر شدم ولی هنوز
یه آدم کم رو، هستم که درخواست نمیکنم ،کمک میکنم،نه گفتن رو یاد نگرفتم،دلسوزی بیجا،رودروایستی میکنم،رک نیستم وووو
متاسفانه ضربه های بدی خوردم
و دارم یاد میگیرم رودروایستی رو بزارم کنار سنگدل بشم بی احساس بشم و این برای من که خیلی احساساتی ام خیلی خیلی سخته،ولی چون ایندم و زندگیم و ثروتم بهش بستگی داره باید خودمو اصلاح کنم
از کامنت زیبات سپاسگزارم
سلام دوست عزیز
شروع عالی و پایان عالی تر
اگر بخوام فقط از شروع کامنت عالیتون بگم که باچقدر عالی و به جا صفات خداوند رو که توبه پذیر است و اوست که فقط اگر 100بار هم اشتباه کنی و بدقولی و به تعهدت عمل نکنی یا آغوش باز پذیرای تو میشه و گذشتن رو فراموش میکنه نه اینکه بیاد بگه چون مثل پترنهای من نبودی تورو تردد کنه و….
آخرین جمله هم که بیان کردید کمک به انسانها(بانیت دلسوزی و بیدار کردنشون) به انسانیت خیانت کردیم و به قول استاد که تو یکی از فایلهاشون گفته بودن که ما میخواهیم بجای خدا تصمیم و عمل کنیم که چرا این اتفاق و پیشامد برای فلان کس اتفاق افتادده و ما بیاییم اونودرستش کنیم با کمک کردن و دستکاری کردنش
خواستم ازتون تشکر کنم و خوشحالم که دیدگاههای شما رو به عنوان آلارم انتخاب کردم که هروقت کانت میزارین من مطلع میشم و میام مطالب جالب و درست و هدایتی تون رو میخونم و به دانسته هام اضافه میشه و از خدا میخوام نو عمل کردنش بهم یاری برسونه
در پناه خدای بی همتا موفق و پیروز باشین و هر روز روبه جلو قدم بردارین
بنام خدای مهربان
سلام به سید علی عزیز
آقا دمت گرم ، واقعا لذت میبرم کامنت و باورهات رو میخونم
چقدر خوب تونستی تکاملت رو طی کنی ورها باشی
چقدر عااالی با خود در صلحی ، احسنت ، آفرین پسر
من و شما تقریبا هم سنیم و افتخار میکنم که دوستانی توحیدی مثل شما دارم
و این دیدگاهت برام خیلی ارزشمنده ، منم دارم به همین باور میرسم که خودم ارزشمند ترم و نیازی
نیست که بخوام بقیه رو تغییر بدم ، دیگه خیلی وقته که با کسی کاری ندارم ، حتی پدر و مادر ، خواهر و
برادر ( البته که هر از چند گاهی تلفنی احوال هم رو میپرسیم )
بهم میگن بی احساس شدی ، از ما دور شدی ، کلا عوض شدی ولی من نه توجه میکنم ، نه باهاشون
بحث میکنم ، نو پیششون میرم که بخوان در مورد چیزهای نازیبا صحبت کنند و در واقع الان خودمم و
خدای خودم و دارم رو خودم کار میکنم و چقدر لذت بخشه که هر روز دارم آگاهی های بیشتری رو درک
میکنم و احساس میکنم ظرفم داره بزرگتر میشه
خلاصه خیلی لذت بردم از کامنتت ، از خداوند میخوام هرجا که هستی موفق ، سلامت ، شاد و خوشحال
باشی و در مسیر خواسته هات حرکت کنی و هدایت الله همیشه باهات باشه
خدایا سپاسگزارتم واسه همه چیز
سلام سید علی جان دوست هم فرکانس وتوحیدی ام
من خیلی ازت الگومیگیرم
ازخوندن کامنت هات لذت میبرم که انقدرقشنگ وباجزئیات توضیح میدی وانقدرخودت هستی چقدراین خودت بودن آدم روجذاب ودوست داشتنی میکنه
عاشقتم هرچی آرزوی خوبه مال تو
سلام آقای علی خوشدل
مرسی از این کامنت زیباتون که نشون میده خوب قانون رو درک کردین و دارین بهش عمل میکنین و انگار که این کامنت برای من بود که بفهمم ایرادم از کجاست من باور دارم که هر کسی هر کامنتی داره میخونه اون کامنت هدایتی هستش یعنی هدایت شده به اون کامنت که چیزی ازش یاد بگیره و جهان همیشه اینجوری عمل میکنه یعنی هر کسی میاد تو زندگیت یا باهاش روبه رو میشی یا از زندگیت میره بیرون یا هر چیزی که میاد تو زندگیت فقط برای اینه که تو چیزی یاد بگیری و زندگیت رو درست کنی حالا خیلیا میفهمن و درک میکنن خیلیا هم نمیفهمن و کور کورانه زندگی میکنن بر اساس واقعیت زندگی که نمیتونن تغییرش بدن
بازم ممنون از کامنت زیباتون
سلام علی جان بابا دمت گرم بابت این کامنت فوق العاده که گذاشتی چقدر خواندن این کامنت برای من نیاز بود اون قسمت کامنت که ما نمیتوانیم اطرافیانمان را تغییر بدیم و اگه بخوایم این کار را بکنیم ضربه محکمی خواهیم خورد چون وقتی صحبت میکنیم میبینیم که اصلا طرف حرف های من رو نمیشنوه ویک دفعه یه چیزی میگه که آدم دوست داره زمین دهن باز کنه بری تو زمین که چرا اصلا برای کسی که تو فرکانس تو نیست زمان گذاشتی
وبریم سراغ اون قسمت کامنت که گفتی به مادرم گفتم تو را خیلی دوست دارم ولی بین هدایت خداوند و تو باید یکی رو انتخاب کنم و خداوند رو انتخاب میکنم
و من هم الان چند وقتیه درگیر این هستم که بین هدایت خداوند و مادرم باید کدوم رو انتخاب کنم و از اونجایی که من هم مادرم رو خیلی دوست دارم نمیدونستم چه جوری بایداز مسیر کاری ای که با هم داریم ازش جدا بشم و خداوند بعد اون ده ها نشانه ای که برای من فرستاده بود که شرایط بهتری را برای من در نظر گرفته دوباره جواب سوالم را از طریق کامنت بی نظیر شما گرفتم
علی جان خیلی دوستت دارم بهترین ها رو برات آرزو میکنم
سلام به شما علی آقا
باورتون نمیشه الان من از یه چیزی ناراحت بودم اومدم تووسایت بماند که قبلش یکی دو ساعت حرص زدم
ولی بعد گفتم ولش کن بیا تو سایت و بزن روی گزینه مرا به سوی نشانه ام هدایت کن
ولی بعد نمیدونم دستم خورد و اومدم اینجا
من جواب کلی از سوالاتم رو تو کامنت شما خوندم دوست عزیز مثلا اینکه وقتت رو برای خودت بذار
یا اینکه حتی دلسوزی برای مادر هم درست نیست
و اینکه به دیگران نه بگیم ودر قبال کار ازشون یه کار دیگه بخوایم
من چه دلسوزی ها که برا دیگران نکردم و بعد چه قدر ناراحت شدم
چقدر وقتم رو برا دیگران هدر دادم تا به حساب خودم کمکشون کنم …درسته وقتی خودمون برا خودمون ارزش قائل نباشیم دنیا هم همین کارو میکنه با ما ….پس بیایم یادوبگیریم دلسوزی بیجا نداشته باشیم وگاهی اوقا وقتی داری به دیگران لطفی میکنی فک میکنن تو وظیفت هست و اینقدر وقت اضافه آوردی که به اونا بپردازی…..همیشه در پناه خدا باشی علی آقا
سلام وخدا قوت بر شما دوست عزیز وزیبا اندیش سایت
چقدر زیبا وعالی کامنت مینویسید من لذت میبرم کاملا واضح وزیبا
بسیار برای شما آرزوی موفقیت دارم وخوش حالم که وقتی کامنت شما را میخونم در کنار فایل های بی نظیر استاد چقدر آگاهی و مسیرم را بهتر درک میکنم
امیدوارم موفق و سربلند باشید