آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 6 - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)

179 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطیما اسدی گفته:
    مدت عضویت: 2124 روز

    سلام به خالق تمام زیبایی ها.

    درود خدمت استاد ثروتمندم که هروقت ما از مدارمون و فرکانسمون دور میشم وجود شما باز مارو برمیگردونه.. نشانه امروزم مثل تجربه یا درس دوران مدرسه میشه که اگه خودت نخونی و امتحان نکنی برات عبرت نمیشه.. دیروز توی سالن آرایشگاهی که من و عمه گلم که مدیریت آرایشگاه رو داره باهم کار میکنیم و هر روزمون رو پرانرژی تر از روزقبل شروع میکنیم بودیم شخصی اومد که انرژی های منفی او باعث شد باشناختی که از قبل ازش داشتم قضاوتش کنم و باوجود رفتاراش هرومون واقعا اذیت شدیم بعد از رفتنش و آروم گرفتن ذهنمون یه حسی بهم گفت هرکس مسئول زندگی خودش است و نشانه امروزم هدایت دوباره ام بود که ذهنم را کنترل کنم.. استاد جانم مچکرم که راه درست رو به ما نشون میدید❤

    دوستت دارم عزیزمممممم 🌷

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 1063 روز

    سلام خدا قوت به تیم استاد

    من از فایل های رایگان استفاده کردم و همچنین یک سری فایل ها را از تلگرام دانلود کردم خیلی عالی هست شما پیامبر زمانه ماهستین جامعه ایران به وجود شما احتیاج دارد خدا را شکر که اینقدر شهامت و جسارت داشتید و وارد این حوزه کاری شده اید از زمانی که فایلها را گوش دادم خیلی آرام شدم خدا خیر وبرکت فراوان به زندگی شما و خانواده تان و گروه سایت عطا نماید

    مردم دینشان را گم کرده اند مردم کسی را قبول ندارند اما شمارا قبول دارند الحمدا….

    کسی نبود که بتواند به انبوه سوالات جوانان پاسخ دهد اما با دیدن فایل قانون جذب در قران و نامه حضرت علی در نهج البلاغه تمام سوالات پاسخ داده شده

    خوشحالم که شما به مردم کمک کردید به امید روزی که جامعه آگاه و روشن و مهربان داشته باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    بهاره صرام گفته:
    مدت عضویت: 1241 روز

    دقیقاااا درست و به جا ، مثل تمام برنامه ریزی های جهان هستی !!!

    من داشتم از اصل خودم دور میشدم هی پشت سرهم این و اون و قضاوت میکردم ، چند روز پیش فایل نشانم از استاد این بود که قضاوت نکن حتی خودتو قضاوت نکن !

    حالام این فایل اومده !

    ذهن و باور من خیلی جای کار داره تا پایان عمر !

    من به عنوان یه موجودی که روی زمین خلق شدم دارم زندگی میکنم ، چطور به خودم اجازه دادم که از طرف خالقم بیام و یکی از موجوداتی که اشرف مخلوقاتت نامیدی و قضاوت کنم ؟؟؟!!!

    این که این چند روز فقط باشم و تماشا کنم و ساکت باشم خیلی جمله ی قشنگی بود ، چقدر من میتونم آدم قشنگ تری باشم با این کار .

    خدایا خودت هدایتم کن که بتونم از پس این کار بر بیام ، خدایا شکرت که خیلی برنامه ریزی هات درست و به جاست و

    من دقیقا در مکان و زمان مناسبی قرار دارم ، هیچ عجله ای ندارم و خیلی خیلی ذوق دارم که دارم کم کم تکاملمو طی میکنم ، دارم به چیزهایی دسترسی پیدا میکنم ،که فقط خدای من میدونه چه حس خوبی دارم .

    خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    فرزاد بازیار گفته:
    مدت عضویت: 788 روز

    سلام خدمت همه ی دوستان

    بخشنده شو تا طبیعت در تو جاری شود چقدر زیباست بخشندگی و طبیعت خیلی قشنگیه امید وارم بتونم راحت تر ببخشم و فراموش کنم،چند وقت پیش با پدرم راجع به بخشندگی صحبت می کردیم و می‌گفت بخشش آرامش میاره و چه زیباست..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    حسینی ترین نرگس دنیا گفته:
    مدت عضویت: 2419 روز

    «لزومی ندارد که تعیین کنی این گل زیباست یا زشت»

    بااااااورم نمیشه.

    باورم نمیشه که یکی از باگ‌های بزرگ شخصیتم رو توی یه فایل سه‌دقیقه‌ای پیدا کرده باشم ، اونم توی خودش نه ، توی توضیحاتش.

    خب حالا چی هست اون باگ؟!

    من از سالها پیش که با استاد و مباحث قانون جذب آشنا شدم ، میدونستم که باید به نکات مثبت هرچیز توجه کنیم و این کار رو تا حد زیادی خوب انجام میدادم.

    اما هیچوقت نمی‌دونستم که همین نکته ممکنه باعث اشتباه عمل کردن قانون بشه.

    چجوری؟!

    اینجوری که زیادی تمرکزم رو گذاشتم بودم روی بقیه ، به نوعی تمرکزم بیشتر از اینکه روی خودم باشه روی بقیه بود.

    آقا من هرجا میرفتم هر کیو می‌دیدم سرررریع تو ذهنم شروع میکردم گشتن دنبال اینکه چه نکات مثبتی تو این پروژه هست ، مخصوصا وقتایی که اصلا حوصله نداشتم.

    یعنی خودم رو زووووری مجبور میکردم که این کار رو انجام بدم و خب چون زورکی بود بدتر به احساس بد میرسیدم.

    در واقع بجای اینکه به خودم توجه کنم و حواسم به این باشه که با استفاده از شرایطی که توش هستم چطور خودم رو به احساس بهتری برسونم ، همش میخواستم دلم رو خوش کنم به اینکه دارم نکات مثبت فلان پدیده رو میبینم.

    گور بابای نکات مثبتِ «مربوط به بقیه» وقتی «خودت» رو از اولویت خارج کردی.

    اره خلاصه :)))

    این نکته رو فهمیدم و یکی اینجاست که خیلی خوشحاله ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    مژگان علیزاده گفته:
    مدت عضویت: 676 روز

    به نام حق تعالی

    با سلام خدمت استاد عزیزو همه عزیزان

    قضاوت نکنیم

    قضاوت تورا محدود می کند

    قصاوت آرامش را ازتو می گیرید

    قصاوت تورا از اصل حقیقی ات دور می کند

    وقتی قضاوت می کنی از تجربیات گذشته ات برای رقم زدن آینده ات استفاده می کنی اونوقت انگار در گذشته خودت همیشه می مانی

    مثل یک گل باش مثل یک گل فقط تماشاگر باش مثل یک گل که نه قصاوت را می شناسد نه حسد را نه خشم و نه کینه را

    تو هم مثل گل لطیف و تماشاگر باش تا به اصل خودت وصل باشی تا در آرامش باشی و از قیل وقال نفس در امان باشی

    خدایا شکرت به خاطر این آگاهی ناب و این فایل و این استاد عزیزم

    خدایا هزاران بار سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    الیاس یوسفیان گفته:
    مدت عضویت: 1198 روز

    سلام به همه عزیزان. خیلی جالب هست هدایت من. داخل مسجد بودم وهمه روداشتم قضاوت میکردم بعد هدایتمو باز کردم این صوت وگوش کردم وخیلی دیدم عوض شد چون داشتم به چشم ماتریکس ومقلد به همه نگاه میکردم واین صوت دیدمو عوض کردممنون از استاد بزرگوار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    فریبرز کاوه گفته:
    مدت عضویت: 1899 روز

    درود بر شما استاد بزرگوارم جناب عباس‌منش گرامی و بانو شایسته‌ی عزیز و یکایک شما هم‌فرکانسی‌های گلم

    امشب در یک مجلس عروسی بودم. متوجه شدم که چه اندازه دارم قضاوت می‌کنم. خدایا تو را سپاس می‌گویم که مرا آن‌گاه که از تو هدایت خواستم، راهبری کردی و از دنیای تنگ و تاریکم رهایی بخشیدی.

    داشتم یکایک انسان‌هایی را که در آن محلی عروسی بودند را قضاوت می‌کردم که خدایا به دادم آمدی و به یادم انداختی که به‌راستی این من هستم که در حال قضاوت شدن هستم. من دارم خودم را قضاوت می‌کنم، دارم خودم را بالاتر از این جمعیت می‌بینم و پیوسته خودم را نکوهش می‌کنم که چرا بین این آدم‌ها هستم، جای من بالاتر از این‌هاست. ولی، این به این خاطر است که من در مداری هستم که این مردم هستند( منظورم مردمی که در این جشن عروسی دیدم‌شان). اگر هم که نظر من درست باشد، باید به خودم گوشزد کنم که؛ تنها راه نبودن با چنین افرادی، رفتن به مدت یک بالاتر است و تنها راه آن‌هم، خودشناسی و خودسازی است و بس. بنابراین، می‌بینم که دلیل قضاوت‌های من خودم هستم و بس. من اگر به خودسازی بپردازم، مدارم عوض شده و به مداری بالاتر می‌رود و ناگزیر، دیگر این افراد را نخواهم دید و با آن‌ها هیچ سر و کاری نخواهم داشت. پس، باز هم توپ در زمین خودم هست و بس!

    خدایا پروردگارا، سپاسگزارم که من را در این مسیر زیبای آگاهی و شناخت و هدایت گذاشتی و راهم را برای رفتن به مدارهای بالاتر هموار می‌سازی.

    خدایا برای استاد بزرگوارم و بانو شایسته‌ی عزیز و همراهان گرامیم در این مسیر زیبا سپاسگزارم.

    ارادتمند شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: