مصاحبه با استاد | فرهنگ ناب «لا اِکْراهَ فِی الدّین» - صفحه 34 (به ترتیب امتیاز)

687 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رها گفته:
    مدت عضویت: 936 روز

    بنام خدای محقق کننده خواسته هایم بزیبایی و اسانی و عزت

    من خوشحالم و قدردان که در چنین مسیر نور و روشنی در حرکتم

    خداروشکر میکنم که هرروز از دروازه های نور و روشنی رحمت و برکت الهی را دریافت میکنم

    خداروشکر میکنم که زندگیم سراسر اسانی شده است

    سراسر برکت و رحمت

    من سپاسگزار خدایی هستم که من را به سرچشمه آگاهی وصل کرده است

    خدایی که هرروز زندگیم را چنان زیبا و هموار و اسان پیش میبرد که مشتاقانه اطاعتش میکنم

    خدایاشکرت

    هرروز زندگیم پر روزی

    پر برکت

    پر مشتری

    پر پول

    پر عشق

    پر اعتبارنیک

    پر آزادی

    پر سلامتی

    پرسعادت شده است

    ومن هرچه شکر بگویم بازهم کم است

    سپاسگزار استاد آگاهی بخشم هستم

    دعای خیر من رو به اضافه تمامی بچه های سایت به همراه دارید چراکه چراغ راه ما شدید در مسیر توحید و یکتاپرستی و باور به کافی بودن خداوند

    ـــــــــ

    چقدر درک همین موضوع من رو مدتهاست اسوده خاطر کرده است

    درباره اینکه من تاثیری بر سرنوشت کسی ندارم بسیار توجیه بودم از سالها قبل

    اما درباره فرزندم مدتی هست به این درک رسیدم و جالب اینجاست که چنان ارامشی هم بدنبالش برام امده

    چنان راحتی

    و حتی رابطه زیبا و دلچسب

    تلاشی برای تغییر دیدگاهش دیگه ندارم

    البته که از دیدگاه خودم مطلعش میکنم اما اکر نظر مخالفی داشته باشه فقط شنونده هستم

    و همین امر حتی مارو به هم نزدیکتر هم کرده و رابطمون رو عاشقانه تر کرده

    ـــــــ

    از همون لحظه ای که با تمام وجود خواستم باور کنم هر کسی دنیاش با ارتعاشش ساخته میشه دنیا برام جور دیگه ای شد

    هر اتفاقی میافته ربطشمیدم به همین ارتعاش شخصی

    و اونوقت جور دیگه ای میشه همه چی

    خداروشکر

    من امروز ارامش خیالی دارم که زندگی رو برام راحت کرده

    و قدردان این ارامش هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    شیدا میرزایی گفته:
    مدت عضویت: 2332 روز

    سلام بر تمام خوبان

    استاد جان منم کاملا موافقم اینکه خدا بنده هاشو آزاد خلق کرده اصلا به نظرم قشنگی این جهان و این دنیا به همینه اگه قرار باشه همه مثل هم فکر کنیم پس چرا این همه ملت و مذهب و اعتقاد وجود داره…هر کسی میتونه اعتقادات و فرهنگ خودشو داشته باشه تا زمانیکه به دیگران آسیبی نرسونه.

    استاد به نظرم اونایی که میخوان با دیگران بحث و جدل کنن و با زور دیگران رو مجاب کنن خودشون با خودشون و خدای خودشون و دنیای خودشون به صلح و آرامش نرسیدن و الا چرا بحث چرا چالش؟یعنی خودشونم یه جورایی هنوز بلا تکلیفن و به ثبات نرسیدن.

    و گرنه کسی که با خودش در صلحه و تکلیفش مشخصه کاری به دیگران نداره و در هر بحثی همه چی رو با یه لبخند خاتمه میده و انرژیشم هدر نمیده چون این بحثها نتیجه ای برای هردو طرف نداره چه خوبه که یاد بگیریم به همدیگه احترام بگذاریم و یاد بگیریم که به حقوق هیچکسی تجاوز نکنیم تا همه در کنار همدیگه با خوشی و لذت زندگی کنیم.

    همگی در پناه خدای مهربان باشیم

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    Ati گفته:
    مدت عضویت: 1516 روز

    به نام الله یکتا

    ردپای شماره 67

    مصاحبه با استاد

    خداوندا ازت سپاسگزارم برای تجربه یه روز جدید و کلی آگاهی جدید که با ایمان به تو حتما بهترین چیزی هست که میتونه برام اتفاق بیفته .‌‌

    خداوندا سپاسگزارم برای تمام نعمت های مادی،معنوی و سلامتی که در این لحظه دارم ،همسری که عاشقمه و مسئولیت پذیر و متعهد،فرزندانی سالم و باهوش ،زندگی مرفه و امکانات خوب ،رفاه حال که هرچه دارم از جانب توست و همچنان به هر خیری که از تو بهم برسه فقیرم …

    نکات مهم این فایل از روزشمار:

    بپذیریم هر فردی آزاد است به شیوه خودش زندگی کند

    بارها و بارها در این تله گیر کردیم که قضاوت کردیم کسانی رو که به شیوه ما فکر و عمل نمی کنند ،به شیوه ما خداوند رو عبادت نمیکنند و عقاید خاص خودشان رو دارند ،واقعا به چه دلیلی به خودمون اجازه میدیم درست و غلط خودمون رو به اونا دیکته کنیم و در مقام خداوند برای کسی حکم صادر کنیم !

    یادم باشه از امروز بیشتر حواسم به قضاوت نکردن دیگران باشه حتی اگر از نظر من راه و عمل اونا کاملا غلط باشه…

    نکته دوم:

    ما هرگز توانایی خوشخبت نمودن فردی غیر از خود را نداریم زیرا ما هیچ قدرتی در خلق تجربه های زندگی دیگران که خودشان فرکانس دارند و طبق قانون، زندگی شان فقط با فرکانس های خودشان رقم می خورد، نداریم.

    در جهانی که بر پایه فرکانس و مدار ساخته شده تا فرکانس ها و باورهای هر فرد را به شکل تجربه به زندگی اش بازگرداند، ما توانایی پذیرش مسئولیت در خوشبختی دیگران را نداریم. ساختار این جهان چنین اجازه ای نمی دهد.

    افرادی که در مسیر زندگی با شما همراه هستند و تصور می کنید فقط به خاطر ماجراجویی ها یا تصمیمات شما این مسیر را تجربه می کنند، نه تنها یک شاهد بیرونی در برابر آن تجارب نیستند، بلکه خودشان بخشی از روند آن مسیر و تجربه هایی هستند که در آن مسیر رخ می دهد و آنها به واسطه ی فرکانس ها و باورهای شان با آن جنس از تجارب هم-مدار شده اند.

    یعنی بودن در آن شرایط و تجربه آن روند، حاصل فرکانس های خودشان است.

    الهی شکر…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    وحید ولاشجردی گفته:
    مدت عضویت: 1346 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد گل و همه دوستان عزیز

    چقدر خوش حالم که بعد از چند روز بازهم اومدم اینجا

    قبل از هر چیزی اول این خبر خوش رو بدم که استاد اولین ماشین خودمو خریدم ماشینی که 1قرون کسی بابتش کمک نکرد همه چیزش با خودم بود قبلا تو کامنت ها گفته بودم که بلاخره میگیرم و شد 206 سفیدخدایاشکرت

    ولی مبحث این این فایل استاد به وضوح حس کردم با پوست و استوخونم که وقتی من خودم‌را مسئول بدونم برای بهتر کردن زندگی پدر مادرم فقط یه فشار و بار روانی روی خودم زیاد کردم

    که من بایدفلان جا کمک کنم چون من پسرشونم و وظیفمه

    من این مدت بارها به همین خاطر دچار خارج شدن از مدار شدم راهو گم کردم ولی به لطف خدا بازم میومدم اینجا و برمیگشتم بهدمسیر

    یکی از دلایلش فشار مضاعفی بود که خودم رو خودم میارم چون فکر میکنم وظیفه ام باشه که کمک کنم تا خانواده ام خوش بخت باشن

    اونا خودشون با فرکانسشون میسازن زندکیشونو پس من نقشی ندارم

    ممنون از شما استاد عزیزم و همه دوستان

    در پناه خدای خوبم باشید🫡

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    افسانه نوشادی گفته:
    مدت عضویت: 715 روز

    سلام

    راه ارتباط با راهنمای درون و دریافت الهامات :اگر تو پیش فرض ها و تجربه های قبلی را کنار بگذاری او همیشه به تو الهام میکند و تو باید بتوانی به آن اعتماد کنی تا بتوانی به آن عمل کنی وقتی که تجربه های قبلی و ذهن منطقی ات را کنار بگذاری بهتر می توانی دریافت و عمل کنی به آن،اگر اون گفتگو به تو احساس خوبی می دهد یعنی الهامات است و تو باید به آن عمل کنی

    با دیگران بحث و مخالفت نکن هر کسی هر جوری فکر کند زندگی کند به تو چه،تاثیری در زندگی تو ندارد هر کس نتیجه ی اعمال خود را می گیرد تو مسئول خودت و اعمال خودت هستی چه کار به دیگران داری ،تو نمی توانی دیگران و زندگیه دیگران را تغییر دهی، راه خودت زندگی خودت را بکن چه کار به دیگران داری ،مگر تو می توانی دیگران را خوشبخت یا بدبخت کنی ،هر کسی هر جوری هست زندگی می کند به خودش مربوطه نه به تو ،تو زندگیه خودت به خودت ربط دارد

    اگر دیدگاهی ،تفکری به تو کمک می کند برای تو نتیجه می دهد به آن عمل کن، وگرنه اعراض کن از آن با آن نجنگ

    اگر از چیزی یا کسی خوشت نمی آید اعراض کن از آن، همین!!!!!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    ابراهیم گفته:
    مدت عضویت: 1407 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم سلام برای استفاده از هدایت: باور کنید همچین راهنمایی هست باور کنید پاسخ میده بهتون ذهن منطقی جلو استفاده از الهام رو میگیره گفتگوهای ذهنی رو با باورهای مناسب جایگزین کنید باید روی باورهامون کار کنیم و وقتی نشانه اومد تاییدش کنیم. تضادها خواسته ها رو به ما میگن،محرک های پیش رفت هستند هیچ کس مسئول دیگری نیست. صدای الهامات :آرامش و احساس خوب صدای نجوا :احساس ترس سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    محمد سلطان زاده گفته:
    مدت عضویت: 2645 روز

    خانوم شایسته خداشاهده ایولا دمت گرم با این کار قشنگت عجب برنامه ای شده این پروژه ….

    عشق کردم

    حقا که خدا خوب کبوتر باکبوتر باز با باز رو کنارهم چیده

    هم استاد هم شما عالی و مهربون و بالطف فراوان هستین هزارتا لایک امیدوارم ادامه داشته باشه و بیشتر و بیشتر استفاده کنیم این برنامه شاید رایگان باشه اما بنظر چیزی و دست کمی‌از دورهای استاد نداره

    قشنگ داره یک‌سیر تکامل رو نشون‌میده و اگر‌هرکس با این پروژه جلو بره هر روزش میتونه فرکانسشو تنظیم‌کنه و مدارشو ارتقا بده عالیه هرچقدر تشکرکنم‌کمه هر روز‌منتظر هسم‌قدم‌بعدی و قسمت بعدی گذاشته بشه بسیار عالی و بینظره خداقوت استادعزیز و خانوم شایسته مهربون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    علیرضا گفته:
    مدت عضویت: 2641 روز

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    خدایا هر آنچه ک دارم همه از آن توست

    سلام استاد گرانقدرم و بانو شایسته عزیز

    مهمترین راه ارتباط با راهنمای درون اینه :::

    وقتی ازش درخواست میکنی و ایمان و باور داشته باشید و به حرفش گوش میدی آدرس‌های بهت میده که بهت خوش میگذره وقتی فعالش کنی با سکوت وقتی سکوت کنی وحالت خوب باشه بهش وصل بشی باهات حرف میزنه و ایده میده که چیکار کنی وقتی باورش داری ازش سوالهای خوب میپرسی بی جواب نمیمونی و بشرط اینکه وقتی گفت در لحظه بی چون و چرا عمل کنی به اون خدای درونت وتسلیم باشی و روی خودش حساب کنی

    خیلی جاها جوری هدایتم کرده که بعضی وقتها به یاد میارم اشک میریزم یادم میاد ی شب وقتی خواب بودم دیدم ی صدای توی خواب منوبیدارم کرد و دوباره سرم گذاشتم رو بالش بخوام دیدم میگه پشت بخاری رو نگاه کن و من غلت خوردم به طرف دیگه که بخوام دیدم بازم اون صدا هست میگه برو برو دوباره بلند شدم همسرم عزیزم گفت چرا نمیخوابی گفت ی صدایی میگه پشت بخاری رو نگاه کن و رفتم چراغ روشن کردم دیدم شلنگ گاز در حال سوختن شدن بود و خاموش کردم بخاری رو و تا صبح اشک می‌ریختم و همینطور همسر عزیزم و سجده شکر کردیم که چقدر حواسش بما هست

    از کجا بفهمیم الهامات هست یا نجوای شیطان؟

    اگر ایده یا راهکار برای انجام ی کاری بهت میده به قلبت نگاه میکنی میفهمی که داره خدا حرف میزنه یا شیطان برمیگرده به احساسی ک داریم اگه احساسمون خوبه همون موقع عمل میکنی و باور داری خدا این راه رو نشون داده و اگه حست بده اصلا نباید انجام داد چون داره شیطان میگه

    یعنی توی هر خرید هر کاری اگه دارم انجام میدم فقط از خودش کمک بخوام یعنی بشه جزئی از شخصیتم که ناخودآگاه از خودش سوال بپرسم در مورد خرید یا هر چیز دیگه خیلی جواب میده بشرطی که همیشه قبل از انجام هر کاری بپرسی بهت میگه البته وقتی حالت خوبه بلافاصله جواب میده من خودم ی اسم گذاشتم براش شده رفیق فابریک ازش میپرسم جواب میده

    برای خوب شدن احساس خوب همیشگی باید دائما گفتگوهای درونی رو مدیریت کنم وکار همیشگیمون باشه

    یعنی ی موقعی که نجواها شروع میکن به وراجی کردن همونجا هست که با کلام خودت صحبت هایی کنی باخودت که مثبت باشه و کلا قطع بکنیم ک بیشتر وراجی نکنه وقتی باهاش هم کلام میشیم شروع میکنه به ترسوندن اگه باهوش باشم بمحض اینکه میخواد حرف مفت بزنه همون اول کلام رو بر زبان بیارم و خودم رو مشغول کامنت کنم کلا محو میشه و کمتر میام طرف ما بشرطی که هر روز ادامه بدیم

    وقتی هر روز دارم روی خودم کار میکنم نشونه هایی میبینم مبلغ هایی از جایی که فکرش رو نمی‌کنم میاد بحسابم و دنبالش نیستم که چطور و از کجا اومده همون موقع اشک شوق میریزم و این باور رو دارم که خدا روزی رسان بی حساب من است و از فضل خودش از راه‌های حکیمانه و عزتمندانه و مثبت خودش برای هر خریدی که دارم اون مبلغ رو مینویسم و حتی بالاتر از اون مبلغی که میخواستم اومده بحسابم

    چون ی تجربه بمن شد ی مبلغی اومد بحسابم بجایی اینکه رها باشم و خدا رو شکر کنم و خوشحال باشم پیگیر بودم چطور این مبلغ اومده بحسابم وقتی دنبالش اینطوری میگرفتم میدیم یکی ی بیعانه برای ی کاری ریخته بود بعد میومد بیعانه رو می‌گرفت و از همون موقع هر پولی میومد بحسابم فقط میگفتم خدایا تو هستی که این پول آوردی تو زندگیم

    ایاک نعبد و ایاک نستعین

    در پناه خداوند یکتا باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    رویا میانکاله گفته:
    مدت عضویت: 999 روز

    بنام خالق زیبایی ها

    سلام استاد عزیزم و مریم جانم و تک تک دوستانم

    استاد جانم نمیدونم سوالم رو تو عقل کل خوندید یا نه.

    قرار بود تو این پروژه هر روز کامنت بزارم ولی دقیقا از هفته قبل یه تضادی به وجود اومد که تمام خانواده ام درگیرش شدیم.

    هم تعجب بود هم اینکه باور داشتم خیری توش هست.

    استاد من تو دل این تضاد و این درگیری یک هفته ای الهاماتی رو دریافت کردم.

    این تضاد حال بسیار بد خواهرم بود که تا مرز جنون رفته بود اولیش اینکه مادرجونم که تقریبا 90 سالشه و یک جا نشین هست و یک جورایی آلزایمر داره بهم گفت تو باید دست خواهرت بگیری کمکش کنی ،وظیفه بزرگی بود ولی میدونستم خدا کمکم میکنه.خیلی تقلا کردم که خواهرم پیش مغز و اعصاب نبرن تری از قرص ها داشتم آخه خواهرم 4 سال داره کار میکنه اصلی مشوق من برای این مسیر بوده،ولی تسلیم شدم گفتم خدایا اگه تو میگی چشم،رفتیم دکتر خداروشکر مغزش کاملا سالم بود ،

    آوردیم خونه چند روز نتونستم پیشش برم ولی شوهر و خواهرای دیگه ام بودن ،

    همش از خدا کمک میخواستم گفتم این حرف خودت بهم زدی راهش هم بهم نشون میدی ،دوشنبه رفتم پیشش ،دیدم همه دارن غذا تو دهنش میزارن عصبی شدم چون من خواهرم درک میکنم که الان چقدر از درون خودش بی ارزش میبینه ،بخدا تک تک حرفام از هدایت خدا بود خواهرم از من بزرگتر .

    خلاصه بهش،گفتم پاشو تک تک کارهات خودت برس گفتم اگه دوست نداری قرص بخوری باید رو پای خودت باشی به دیگران ثابت کنی همه نمیتونن مثل من درکت کنن.با حرفام جون گرفت پیاده روی رفتیم اصلا نزاشتم قرص بخوره خواهرم خیلی بهتر شد حسش خوب شد

    متاسفانه وابسته سایت و فایل ها شده بود یک انسان تک بعدی که فقط میخواست روی فایل ها باش از کار خونه و زندگی روزمره گذشت .

    و دکتر تاکید کرد باید گوشی ازش دور کنید ولی گفتم اینم چالش.

    خواهرم تو دوره احساس لیاقت بوده تا جلسه 4 ،چیزی که بهم گفت و من درک کردم این بود که خواهرم ارزشمندیش فقط روی سایت بودن وصل کرده فک میکنه کارهای مثل تمیزکاری و بچه داری و همسرداری کار بی ارزش،الان خودش بی هویت میبینه

    هر روز برام زنگ میزنه خدا از دستان من داره کمکش میکنه

    بهش گفتم فک کن یک چالش که نباید فایل گوش بدی الان تو خودت همه چی بلدی باید اجرا کنی روزانه تو آینه نگاه کن به خودت لگو همین گونه ارزشمندی بنویس کتاب بخون غذاهای متفاوت درست کن با بچه ات درس کار کن پیاده روی برو با اینکارا خودت ارزشمند بدون و واقعا انرژی میگیره.

    خدای من شاهده گاهی وقتها غرور میخواد منو بگیره ولی سریع مچش میگیرم میگم خدایا شکرت که منو دستانی از دستان خودت دونستی من حس خوب همون لحظه میگیرم.

    استاد جانم نمیدونم کامنتم میخونی یا نه ،من خیلی خیلی مهربون و تاثیر گزارم .قبلا انگار دنبال یکی بودم تا حالش خوب کنم و احساس ارزشمندیم تو این میدیدم و به قول شما آدم های مشکل دار جذب میکردم و بعدش انتظار جبران داشتم

    ولی الان بزرگ شدم میبینم انتظاری ندارم با کار کردن روی دوره عزت نفس نه گفتن یاد گرفتم،اینکه برای دل خودم کار انجام بدم.یک مدت هر کسی کمکی داشت باب میلم نبود نه گفتم ولی کم کم متوجه شدم بخصوص با فایل های قبلی که گفتید هر کسی باید با خصلتی که داره بپذیره ،مثلا من مهربون و تاثیر گذار بودن خودم قبول کنم خودم بپذیرم و هی نترسم که ازم سو استفاده بشه.

    حس میکنم این رسالت منه،این خصلت از سن شاید 5 الی6 سالگی تا الان که مرز 30 سالگی هستم همراهم بود الان پذیرفتمش عاشقشم

    دیشب با همسرم صحبت کردم دیدم تو زندگی خودم اکثر مسئولیت ها گردن منه،حامی همسر و بچه هام هستم و من هر چقدر زور بزنم که حامی نباشم نمیشه اتفاقا باید با آغوش باز بپذیرمش و عشق کنم .

    چون من با کمک کردن لذت میبرم حس خوبی میگیرم نتیجه خودم همون لحظه دریافت میکنم دیگ هم نباید منتظر نتیجه باشم .

    یاد گرفتم که اگه کسی ازم کمک خواست اول بگم از سمت خداست بعدش هم از خدا کمک بخوام برای راهنماییش بعدش هم دوباره بسپارم به خدا.

    استاد من تو این هفته دیدم که بزرگ شدم بخدا انگارچندسال بزرگ شدم یه فهمی یه آگاهی دریافت کردم .

    من باید صبور باشم .

    استاد در کنار همه این کمک کردن ام از طرفی خدا اصلا نمیخواد من از کسی کمک بخوام یا وابسته کسی بشم از بچگی به هرکسی وابسته شدم به صورت خیلی افتضاح ازم گرفته شد یا ضربه خوردم اینم تو این هفته متوجه شدم که من دور دونه خدا هستم خدا میخواد من تنها وابسته خودش باشم آنقدر عاشق منه که فقط کافیه تو خیابون به یه چیزی فکر کنم همون لحظه برام فراهم میکنه آنقدر سریع،

    باید این باور قوی تر کنم تا به تک تک خواسته هام برسم .

    آموز تو شوک هستم ولی حس میکنم رسالت من اینه .

    بخاطر همین که من با کوچیک و بزرگ ،مرد و زن زود ارتباط میگیرم با عشق باهاشون رفتار میکنم اصلا انگار یه جوری به همه نزدیکم.

    همه اینارو من تو این 3 سال قدم به قدم تکاملی بهش رسیدم .

    همه رو با هدایت های که دریافت کردم و عمل کردم،با همه اشتباه و تضادی که برای خودم به وجود آوردم دریافت کردم .

    و خداروهزاران بار شکر میکنم که روز به روز دارم متواضع تر میشم در برابرش و خودم تسلیم نگه میدارم.

    ممنونم از شما که برای من دستی از دستان خدا شدید تا خودم پیدا کنم .

    عاشق همتون هستم براتون بهترین ها رو میخوام.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    الهام رهنما گفته:
    مدت عضویت: 1599 روز

    به نام خدای مهربون و بخشندم

    الهی صدهزار مرتبه شکرت برای یک روز شگفت انگیز دگ ک برام رقم زدی بیدارم کردی و دوباره چشمم رو ب جهان باز کردی تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری می‌جویم بی نهایت عاشقتممممم پروردگارم

    “لا اِکراهَ فِی الدّین”

    از وقتی ک خودمو از بند باورهایی ک ب خوردم داده بودن و من بدون تفکر و تعقل پذیرفته بودمشون سعی کردم خودم رو رها کنم خدا خودش کمکم کرد خودش عزت و نعمت و محبوبیت و آرامش و رهایی از همه چیز رو بهم هدیه داد اون زمان باوری ک بهم داده بودن ترس از خدا بود هرکار کوچیک و بزرگی ک انجام می‌دادم سریع عذاب وجدان میگرفتم و پشت بندش حال خرابی و هی خراب و خراب تر و ب طبع طبق قانون بدون تغییر الله اتفاقات نامناسب ک هی بیشتر و بیشتر می‌شد نمازی ک میخوندم روزه ای ک میگرفتم چادری ک سر میکردم همه و همه حس خوب ب من نمی‌داد فقط روز ب روز شرایطمو داغون تر می‌کرد من نمیگم این کارا خوب نیس سو برداشت نشه ولی میگم آدم خودش ب این نتایج برسه و انجامش بده با حس خوب و دلی انجام بده هرکاری ک انجام میدیم همینجوری باشه بهترین نتایج نصیبمون میشه الهی میلیون ها بار سپاسگزارم برای این ک از همون تضادها منو بزرگ کردی و رشد دادی استاد منم ب راهی ک مامانم داره اصلا اعتقادی ندارم همون راهی ک منم ی زمانی مجبورا داشتم انجامش می‌دادم اوایل سعی کردم ک ی سری چیزارو بگم شاید ب دردش بخوره و دگ خودش و انقد اذیت نکنه ولی ب قول شما هرچقد ک بخایم برای کسی ک امادگیش و نداره راه نشون بدیم جواب عکس می‌گیریم از همون موقع دگ ول کردم و چسبیدم ب تغییر خودم تمرکز روی خودم و خدا خودش شاهد ک چقد خیر نصیبم شد اصن خود مامانم خود بخود بدون اینک من کاری کنم تغییر کرد همون مامانی ک انقد تعصبات الکی داشت و من تا سرکوچه هم نمیتونسم برم از بس زنگ میزد دوران مجردیم چند بار مسافرت های تکی رفتم و چقد نشونه های جذاب و باحال دریافت کردم همون مامان الان دگ کاری با من نداره و زندگیمون از هرنظر عالی داره پیش میره پر از نعمت و خوشبختی هس همون مسئله اعراض بود ک انجامش دادم و نتیجش ب بهترین شکل حاصل شد استاد قشنگم اونجا ک گفتین من نمیام شمارو از رختخواب بکشم بیرون و بگم این چیزایی ک میگم رو قبول کنین خاستم بگممممممم من خودممم ک خودمو از رختخواب میکشم بیرون و تشنه این اگاهیی ها شدم اصلا هیچ راهی نداره باید آمادگی داشته باشی تا بتونی در مسیرهای زیبا قرار بگیری بازم اشاره می‌کنم ب تاریخ عضویتم تو این بهشت ک ربطی نداره ب الانم و 1410 روز گذشته ک عضو این خانواده شدم باید تکامل طی بشه و قدرت درک بهت داده بشه والسلام

    چقد این مدل تربیت بچه رو دوست دارم و چقد تحسینتون میکنم استاد ینی عاشقتونممممممم ک انقد رهااااا و فارغ از کل دنیا اون کاری رو انجام میدین ک دوست دارین و بهش معتقدین ی چیزی ک برام خیلی تحسین برانگیزه اینک اون موقع پسرتون بود و این حرفای قدرتمند رو درمورد تربیت بچه زدین و الانم ک نیس روی همون اصول هستین واقعا با تمام وجودم تحسینتون میکنم منم باورهای قدرتمند کننده ای از الان دارم میسازم برای روزی ک بچه دار شدم ک ب امید خدا انجامش بدم و بچه ای رو بدنیا بیارم ک از همون اول مسئول زندگی خودش بار بیاد و نخاد ب منو پدرش تکیه کنه هیچ نگرانی براش نداشته باشم و وابستش نباشم خدا کمکم کنه ک بتونم عمل کنم و عمل کنم حرفهام فقط در حد حرف نباشن الهی صدهزار مرتبه شکرت برای نفس‌هایی ک هر لحظه بهم میبخشی

    برای هدایت ب اونجایی ک منم از هر نظر آزاد باشم و اونطور ک دلم میخاد زندگی کنم

    برای آدمهای مناسبی ک از هزاران راه سرراهم قرار میدی

    برای هرچیزی ک یک روزی خاستم و ب بهترین شکل در زندگیم جاری کردی

    برای همسری ک خودت برام انتخابش کردی و چقد خوشبختیم کنار هم

    برای مسیرهای قشنگی ک در راستای اهدافم برام هموار میکنی

    از عمق وجودممممممم سپاسگزارم

    استاد قشنگم عاشقتونم

    مریم جونم عاشقتم

    خانواده قشنگم عاشقتونم

    خدای بی نظیرم عاشقتممممم

    الهی ک همیشه در پناه خودش شاد و سالم و پرروزی و آروم باشین

    فعلا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: