مصاحبه با استاد | فرهنگ ناب «لا اِکْراهَ فِی الدّین» - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)

687 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سارا محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1462 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    خدایا منِ نقطه، هیچی نمی دونم تو دانای نهان و آشکاری

    تو رب العالمینی

    پس از خزائن علم و حکمتت بر علم و حکمتم بیفزای … علم و حکمتی از جنس علم و حکمت سلیمان

    خدایا از شر نجواهای ذهنم… از شر باورهای ناهماهنگم … از شر قل و زنجیرهای نامرئیِ باورهای محدودکننده ام، به تو پناه میبرم

    ای خیر الرازقین… ای ارحم الراحمین… ای کریم… ای غنی… منو از عوامل بیرونی بی نیاز کن … منم می خوام غنی بودن رو در همه ابعاد از سرراست ترین و لذت بخش ترین مسیر، تجربه کنم

    آمین

    ===================================

    سلام به استاد نازنینم

    سلام به مریم جااااانم

    سلام به دوستان مدار بهشت

    سلام به سارای در حال رشد

    فرهنگ ناب «لا اِکْراهَ فِی الدّین»

    ++مهم ترین باور برای فعال کردن راهنمای درون⬅️

    فارغ از انکه ما مذهبی هستیم یا نه، این نیرو هدایتگر در وجو همه هست

    وقتی درخواست کنیم پاسخ میده

    ++ ترمزهایی که مانع اعتماد به راهنمای درونی میشه یا چرایی استفاده کم از راهنمای درونی و متکی بودن به عقل خود⬅️

    حساب کردن روی تجربیات گذشته

    ++ نشانه ی تشخیص الهامات قلبی از گفتگوهای ذهنی⬅️ طیف احساس اگه منفی باشه الهام نیست… ولی اگه خوب باشه یا خنثی باشه الهامه

    ++ راهکار شنیدن هدایت های راهنمای درونی⬅️ باید استدلال های ذهن را که از تجربیات و باورهای محدودکننده گذشته می آید، از مدار خارج کنی؛

    ++ باورهای قدرتمند کننده ای که ذهن منطقی ما را خاموش می کند تا صدای الهامات درونی را بشنویم:

    مواردی رو به یاد بیاریم که به الهاماتمون که منطمقون قبول نمی کرده، عمل کردیم و نتیجه گرفتیم

    مثلاً اواخر اردیبهشت امسال قلبم گفت وسایل هاتو جمع کن ببر خونه… منم بدون مقاومت قبول کردم و جمع کردم آوردم خونه… ولی بعدش هی ذهن منطقیم میومد می گفت: چرا این کار رو کردی؟؟ سال دیگه کارت سخت میشه… امیر علی هم امسال قرار بره مدرسه… چطوری می خوای هندل کنی خودت یه مدرسه دیگه… فاطمه یه مدرسه دیگه.. امیر علی ام یه مدرسه دیگه… هر بار می گفتم: من به پلن خدا اعتماد دارم…

    تا اینکه من تابستان تمرکزی روی قرآن و دوره ارزشمندی و سایت کار می کردم تا اواخر شهریور بهم پیشنهاد شد که برم مرکز سنجش و مشاوره… الان فقط خدا می دونه چقدر از کارم راضی ام… چقدر تایم خالی دارم که با عشق می تونم روی خودم کار کنم… خدا برام شاهکار کرد

    یه مورد دیگه وقتی رفته بودم منابع آزمون استخدامی آ. پ رو بگیرم با پول کم رفته بودم که حداقل یکی یا دوتاش رو بخرم اما در دومین مغازه هدایت اومد و کتاب هایی بهم معرفی شد که مناسب شرایطم بود هم از لحاظ مدیریت زمان و هم مالی… منم بدون مقاومت خریدم و خیلی خیلی خیلی راضی بودم و آزمون هم با تراز خوب قبول شدم

    داستان های قرآنی مثل: مادر موسی

    خود موسی و دریا

    ابراهیم و قربانی کردن پسرش

    ابراهیم و رها کردن زن و نوزادش در بیابان

    ++ مثالهایی از نشانه های کار کردن روی باورهای ثروت ساز و بهبود آنها… نشانه های کوچک را تایید کنیم تا باورهامون تقویت بشه… جای پارک راحت… پیامک واریزی پول..‌. برخورد مناسب افراد با ما… آسان شدن کارها…

    ++ تنها مسئولیت زندگی ما از دیدگاه قوانین⬅️ مسئولیت فقط خودمان… هیچ کس بار دیگری را به دوش نمی کشد

    ++ ما توانایی خوشبختی یا گمراهی یا هدایت هیچ فردی غیر از خودمان را نداریم؛… چون همه چی فرکانس و ما نمی تونیم از طرف دیگران فرکانس ارسال کنیم.

    ++ تضادها بد نیستن چه برای ما و چه برای عزیزانمان… تضادها موهبت هستن هم برای ما و هم برای عزیزانمان چون اون ناخالصی ها که ریشه اون تضاد و مدام داره فرکانس ارسال می کنه میاد بالا و باعث میشه ما آگاه بشیم ازش و درستش کنیم…. چون باعث میشه خواسته هامون واضح بشن… چون محرک های پیشرفت هستن…

    ++فرهنگ زیبای لا اکراه فی الدین ⬅️ هر کسی حق داره هر جور دوست داره فکر کنه و عمل کنه البته عملش تا حدی منع نداره که به دیگران آسیبی نزنه… مادر استاد تو مسیر برخلاف استادِ ولی استاد نمیاد باهاش بحث کنه و اثبات کنه حتی اگه تو اون مسیر نیاز به کمک مالی داشته باشه، کمک می کنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    مریم شریعت گفته:
    مدت عضویت: 874 روز

    باسلام

    وقتی آدم و حوا به زمین هبوط کردند خداوند فرمود هدایتی بر شما میاید هر کس پیروی کند نه حزنی دارد و نه نگرانی

    و من احساس میکنم این هدایت چیزی از درون ماست که ما را هر لحظه هدایت میکند و مربوط به همه انسانها هم میشود چه مذهبی و چه غیر مذهبی

    مثلا ترامپ وقتی علت ثروتمند شدنش را پرسیدند گفت من کاری نکردم فقط گوش به حرف حسم میدادم میگفت برو این ملک رو بخر منم میخریدم و سود میکردم و جالبه هیچ مقاومتی هم نشون نمیداد

    بله استاد جان باید به این حس درونی ایمان داشته باشیم وگرنه هدایت پروردگار همیشه در حال جریان است و عمل کنیم

    و به لطف خدا من آروم آروم دارم صدای خدارو واضح میشنوم و واقعا لذت بخش است

    موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    مهسا گفته:
    مدت عضویت: 1725 روز

    سلام به همه‌ی دوستان عزیزم

    ردپای گام پنجم و ششم:

    واقعا گوش دادن این دو تا فایل دو تا بار بزرگ رو از دوش من برداشت و باعث شد حس خیلی بهتری داشته باشم و ازاد تر باشم.

    یکی رابطه با خداوند که کاملا درونی و شخصیه و اگر تقلید بشه اشتباهه..و من گوشه‌ای از ذهنم همیشه این سوال بود که ایا عذاب وجدان داشته باشم واسه اون تقلیدایی که انجامشون ندادم؟؟ تکلیف چیه…و دیگه برام جا افتاد که نه، بازی اصلا فرق داره

    قرآنم رو شروع کردم به خوندن معنی هاش فعلا به صورت ساده بدون دیدگاه قبلی و از خداوند هدایت خواستن.

    باید خودمون فکر کنیم و بهش برسیم و انجامش بدیم..حتی خود خداهم اجباری برامون درنظر نگرفته..این ما هستیم که انتخاب میکنیم.

    بدون تعصب و باور های قبلی باید پیش بریم..یه درس مهمی ام که امروز توی سریال زندگی در بهشت قسمت 68 و 69 گرفتم..این بود که بعض وقتا حذف کردن یه چیزی، نسبت به اضافه کردن چیزهای جدید، تغییرات خیلیییی بزرگ تری ایجاد میکنه..مثل همین حذف کردن باور ها و تعصبات قبلی که اصلا نباید بجنگیم باهاشون فقط ذهنمون رو ازش پاک کنیم و حذفشون کنیم.

    خیلی خوشحالم از بابت اینکه با کامنت نوشتن توی این سایت مقاومت های ذهنیم کمتر و کمتر میشه.

    و حال خوبم ماندگار تر

    بخوام روراست باشم با خودم، هنوز هم شک ها میان، هنوزم ذهنم یه جوری جلوه میده که فایده ای نداره و…

    ولی باید ادامه بدهم که نتایج بزرگتر و نشانه ها هم حاصل بشه.

    یادمه وقتی شروع کردم اجرا کردن قانون نتایج خیلیی عالی ظاهر میشد و شور و ذوق زیادی هم داشتم از اینکه داره جواب میده اما بعد کم کم فراموش کردم و نتایج هم اروم اروم محو شد

    اما قلبم بهم میگه که تنها راه و بهترین راه همینه..و باید همین مسیر رو به محض اینکه میبینی نشانه ها داره توش ظاهر میشه ادامه بدی..و این شد تجربه من و تکامل من که من رو عقب انداخت اما اماده ام کرد برای تعهد بیشتر و استمرار بیشتر ورزیدن تو‌ این مسیر.

    به اندازه ای که آدم تسلیم باشه، باور داشته باشه و رو عقل خودش و‌تجربیات قبلیش حساب نکنه..از اون نیروی هدایتگر میتونه نتیجه بگیره

    و اون نیرو وقتی فعال میشه که مهم تر از همه ما اول باور کنیم که همچین نیرویی هست و‌اگر ازش درخواست کنیم هدایت میکنه.

    باید همیشه و همیشه و همیشه رو گفت و گوی های ذهنی خودمون کار کنیم..نه اینکه باور خوب ک ساختیم ولش کنیم و بگیم خود به خود خوب میمونه.

    نه اتفاقا خود به خود بد میشه ولی خود به خود خوب نمیمونه چون همیشه صعود انرژی میخواد ولی سقوط نه!

    حتی روی کار کردن باور های ثروت ساز هم همون اول نشانه ها میاد که پول پیدا میکنی مثلا یا هدیه میگیری و واریزی میگیری و…

    این دقیقا اتفاقی بود که برای من افتاد و من همش ذوق زده میشدم..نه بخاطر واریزی ها..بلکه بخاطر اینکه قانون و کار کردنم روش و تغییراتم داره جواب میده.!

    حالا که شروع کردم باز..این مسیرو میخوام بگیرم و تا آخر برم.

    و نکته مهم دیگه‌ای که خیلیی راحتم کرد این بود که استاد گفت…من اصلا برخلاف بقیه، بی‌پولی..تو رفاه نبودن..بدهکاری..طلاق…مرگ..مریضی رو بد نمیدونم…نه..فقط جزئی از مسیر زندگیه ک اتفاقا کمک میکنه که خواسته هامون رو بفهمیم..

    یه مدت فکر میکردم لول زندگیمون خیلی پائینه و تقریبا یه نفر هم این قضیه ارو کرد بود توی چشمم و واقعا حس بدبختی بهم داده بود..

    از همه لحاظی..

    ولی واقعا بد نیست و محرک های پیشرفت هستند.

    و اگه اذیت هم بشیم برامون خوبه.چون کمک میکنه خواسته هامون رو بشناسیم.

    و ما مسئول زندگی و خوشبخت کردن کسی نیستیم..اصلا تواناییش رو نداریم چه برسه بخوایم مسئول باشیم.

    این اصل حتی توی قران هم هست که آقا بیا کار درست خودتو بکن اینکه بقیه گوش بدن یا نه به خودشون مربوطه ما وکیل وصی کسی نیستیم.

    ما فقط مسئول کار خودمون هستیم.

    و‌درکل اگر با دیدگاهی موافق نیستی نیاز به گفتن و واکنش نشون دادن نیست.. فقط باید اعراض کرد و اون انرژی رو گذاشت برای رشد خودمون.

    انجام میدیم با ذهنیت پاک و نتایجش رو با قبل مقایسه میکنیم و اگه خوب بود همون رو ادامه میدیم.. تمام شد رفت.!

    اگه تو این مسیر حرکت کنیم و رو باور هامون کار کنیم هیچ درد و رنجی به وجود نمیاد که اگرم بیاد خیلی زود محو میشن و در نهایت الخیر فی ماوقع به نفعمون تموم میشه.

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    مهدی افشار گفته:
    مدت عضویت: 2050 روز

    سلام دوست عزیز بنده هم چند ماهیست که با توجه به تضادی که در زندگی شخصی خود مواجه شدم توسط هدایت خداوند با استاد عزیز وشما دوستان بینظیر اشنا شده ونظر من دررابطه با این مسیراینست که فقطو فقط ناامید نشیم وتکامل خود رو طی کرده طبق اموزه های استاد وسعی کنیم حالمون خوب باشه وبه هدایت خداوند بزرگ ایمان داشته باشیم وقطعا منوشما وهمه دوستان هم مسیر از روزیکه دیدمون رو نسبت به زندگی تعقیرداده نتایج کوچیک ولی ماثر برای ادامه راه نمایان شده خدارو شاکرم برای اشنایی بااستادوشما عزیزان یاحق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    خدیجه شریعتی گفته:
    مدت عضویت: 1961 روز

    بنام خدایی که هدایتگرست و وهااااب

    بنام خدایی که مرا خالق زندگی خودم خلق کرد

    🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

    سلام به استاد بی نظیرم و مریم بانوی زیبا

    سلام به دوستان نازنینم

    اصلیترین و مهمترین نکته ای که من از این فایل یاد گرفتم که بارها‌ و بارها استاد تو فایلهاشون تکرار کردن اینه که هر کسی زندگی خودش رو با باورها و افکار خودش خلق می کنه. یعنی قدرت خلق زندگی خودش تو دست خودشه.یه جور معادله اس با یه جواب مشخص. پس فرقی نمی کنه این معادله کجا و با چه شرایطی مطرح بشه. من هر جای دنیا که باشم و با هر قوم و‌قبیله یا شهر یا کشوری باشم خودم زندگی خودمو خلق می کنم. منم که مسئول خوشبخت شدن خودمم. منم که مسئول بدبخت شدن خودمم.

    پس وضعیت خانواده و بچه های منم دقیقا تابع همین قانون و همین معادله اس. جهان قوانینی داره که اگه اونا رو یاد بگیرن و بر پایه قانون رفتار کنن میتونن زندگیشون رو از نقطه صفر به نقطه صد برسونن و اگه نخوان قانونمند باشن باز هم طبق همین قانون نتیجه شو دریافت می کنن.

    البته درک این قانون خداییش یکم سخته و من هنوز خیلی جاها نتونستم درک کنم که مسئول اتفاقات ناخوشایند زندگیم خودم هستم. ولی دارم یواش یواش یاد میگیرم عمل کنم به آنچه آموختم.

    پس من قدرت اینو ندارم که بچه هامو خوشبخت کنم و اگه اونا تو این مسیر با من همراهن بخاطر انتخاب خودشون بوده.

    نکته بعدی که یاد گرفتم اعراض( به قول قرآن) و shift delete( به قول استاد )

    و باز هم به این نکته میرسیم که تمام حرفهای استاد بر پایه قرآنه. استاد خیلی لذت بردم از این برداشتتون. که اجازه میدین اطرافیان و خانواده تون هرجور دوست دارن فکر کنن و حتی هزینه میکنید برای طرز فکرشون. تحسینتون می کنم که مفهوم کامل آیه لااکراه فی الدین رو در عمل اجرا می کنید و به ماهم یاد میدین. جمله ای که بارها و بارها بزرگانمون تکرار میکردن ولی به هیچ عنوان بهش عمل نکردن و این رفتار یجورایی رفته تو ناخوداگاه ما، که میخوایم بچه هامون طبق رای و نظر ما زندگی کنن.

    و من باز هم میرسم به عزت نفس بالای شما که باعث میشه همچین رفتاری داشته باشین و رای و نظر دیگران براتون هیچ اهمیتی نداره.

    من وقتی به نظر دیگران اهمیت ندم دیگه لازم نمی بینم خودم رو براشون توجیه کنم یا اونا رو با خودم هم مسیر کنم. و من عاشق شخصیت شما شدم استاد و از خدا میخوام کمکم کنه تا یه همچین شخصیتی برای خودم بسازم. شخصیتی برپایه قانون هایی که خداوند خلق کرده و همچین شخصیتی رو بارها و بارها ستوده………

    خداوندا هدایتم کن به راه آنانکه که در مسیر نعمتها و ثروتها هستن.

    خداوندا من به هر خیری از جانب تو محتاجم. هدایتم کن تا تنها تورا بپرستم و تنها از تو یاری بجویم🙏🙏🙏🙏⁦♥️⁩⁦♥️⁩⁦♥️⁩⁦♥️⁩⁦♥️⁩⁦♥️⁩

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    Farnazq گفته:
    مدت عضویت: 2893 روز

    روز ۶۷ م

    سلام استاد عزیز اتفاقا من این تضاد را دارم این باور اشتباه را . و حالا که تصمیم گرفتم مسیر موردعلاقه م را برم خیلی نجوا می اد سراغم. اینکه گفتید براشون خوبه من رو به یه دید متفاوت رسوند. اتفاقا براشون خوبه و اون ها هم یاد می گیرن مسیر علاقه شون رو برن و از زندگیشون لذت ببرن. تو خانواده ما همه کارمند بودن درصورتیکه استعدادهای فوق العاده دارن اما کار غیرکارمندی بشدت نکوهش میشه و منم خیلی عذاب وجدان داشتم چون الان درامدم اندازه یک کارمند پایه نیست. اما از زمان کارمندیم خیلی روحیه بهتری دارم و واقعا شادتر شدم در مسیر علایقم. و حتی سحرخیزتر. دوست دارم بیدار شم ایده هام رو عملی کنم و از اجرای ایده هام لذت می برم و برعکس نه تنها خسته نمیشم بلکه پر انرژی تر هم میشم. و میتونم کنارش به کارای خونه و فردی هم برسم. حتی منظم تر هم شدم. درصورتیکه اون موقع که کارم خلاف علایقم بود همیشه خسته و عصبی بودم و هفته ای یک بار هم نمی تونستم موهام را شونه کنم و درونم در جنگ بود. اما حالا خیلی خوشحال و راضیم و تنها دغدغه م خانواده م هستن که نتونستم اونجور که باید خوشحالشون کنم یا بقولی حقوق ثابت سرماه و بیمه داشته باشم برای خشنودی پدرومادرم یا تو مشکلات مالی عشقم و رابطمون کمکی کنم. اما طعم مسیر علایقم خیلی شیرینه که انگار نمی تونم کار دیگه ای انجام بدم. و باید باورهام را درست کنم. این عذاب وجدان ها به خاطر باورهای اشتباهمه. این که ما مسئول زندگی هم هستیم و یا می تونیم تو زندگی هم خیلی تاثیرگزار باشیم این باورها همه اشتباهه. میدونم باید مسیر علایقم را پیش برم و البته و البته باورهایی بسازم که از علایقم به ثروت برسم. شاید همون ته زمینه اشتباه فکریم بیاد بگه آره تو باید سریع تر کاری کتی تا از علایقت ثروت بسازی تا بتونی به خانوادت کمک کنی و بهشون ثابت کنی! بازم این نوع تفکر بشدت اشتباهه چون بازم دیگران و تاثیرگذاری روی دیگران در اولویت من بوده. درصورتی که من باید به حدی از باورهای درست و عزت نفس برسم که خودم در اولویت باشم. مطمئنم یعنی حسی بهم میگه وقتی من جسارت کنم و قدم بردارم و برای خودم و فقط برای دل خودم موفق بشم اون ها هم خود به خود تمرکزشون رو از روی من برمیدارن و به زندگی خودشون و شکوفا کردن ایده های خودشون متمرکز میشن البته اگر در مسیر درستی باشن کلا باید اجازه بدیم هرکی مسیر خودش رو بره حتی خودمون هم مسیر خودمون رو بریم و اجازه بدیم دیگران هم همینطور مسیر خودشون رو برن. چون ما نمی تونیم رو زندگی هم تاثیر بزاریم اما می تئنیم وجه درستی از هم رو برانگیخته کنیم یا ت مدار افراد و رفتارهای هم جهت با باورهامون قرار بگیریم.

    استاد من تو دلم خیلی از دیگران گله می کردم که چرا در زندگی من دخالت می کنن ولی با موردهایی که مثال زدین متوجه شدم خودم هم این اخلاق را دارم و متوجه نبودم منم گاهی میخواستم مسیر زندگی دیگران را تغییر بدم و یا تو دلم خیلی قضاوتشون کردم. و همه این ها به این دلیل بوده که تمرکزم روی خودم نبوده. عین یک فانونس دریایی می چرخیدم تا یکی رو پیدا کنم که یا بهش گیر بدم یا اون طرف بهم گیر بده و بگه مثلا اشتباه رفتی و ازم انتقاد کنه.

    پس یکی از باورهای که خیلی باید روش کار کنم اینه که من فقط و فقط مسئول خودم هستم.متاسفانه خیلی شرک عمیقی دارم و این یکی از پاشنه های آشیلم می تونه باشه که باید بیشتر کار کنم. خداروشکر میکنم که متوجه شدم اینجا روی این باور نیازدارم کار کنم. از خداوند بسیار سپاسگزارم و ازش میخوام قدرتم رو در پذیرش باورهای درست و قدرتمند بیشتر کنه. ممنونم از استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و همه اعضای این خانواده دوست داشتنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    آینا راداکبری گفته:
    مدت عضویت: 3353 روز

    سلام

    آگاهیها باید با ذهن باز پذیرفته شوند و با تکرار در آنها به مهارت

    دست پیدا کنیم

    هر کسی مسئول زندگی خودش است و هر کسی هم فرکانسهای خاص خودش را دارد پس ما توانایی خوشبخت کردن یا بدبخت کردن کسی را نداریم

    ما مسیر زندگی هیچ کسی را نمی توانیم تعیین کنیم و کاری برای آن شخص انجام دهیم و هر کسی در هر مداری که هست همان اتفاقات را تجربه میکند و می بیند.

    اگر در مسیرمان تضادهایی داریم یا دیگران دارند این به معنای رشد است برای خودمان یا دیگران که لازم است این تضادها را داشته باشیم تا رشد کنیم

    برای اینکه به دیگران کمک کنیم لازم است که بزاریم آنها تجارب جدید داشته باشند و ازاین تجربه ها استفاده کنند.

    از نظر من همه چیز که برای ما پیش می آید برای ما لازم است و اصلا بدی نیست واگر هست به ظاهر است و در درونش برایمان پیامی دارد.

    محرکهای پیشرفت من همان تضادهایی هستند که در زندگی من پیش می آید که برای دیگرانی که با ما هم هستند حتما لازم است

    بحثهای شما به اندازه کافی برای من چالش بر انگیز است که با خودم صحبت کنم با خودم فکر کنم و با خودم صحبت کن که باید چه کار کنم ووو پس نیازی برای من ؛ صحبت کردن با دیگران نیست.

    این حرف همیشه من است هر کسی نون باورهای خودش را می خورد.

    هر چقدر بیشتر به این باورها عمل کنیم وعملگرایی داشته باشیم بیشتر به نتیجه میرسیم و این راه درست است یعنی عملگراییییی بودن

    اجبار به قبول کردن یا نکردن حرفهای ما بستگی به خود فرد دارد و ما باید موافقت و مخالفت را با دیگران یاد بگیریم وانتقاد پذیر باشیم و هر کسی با هر باوری وفکری در کنار هم زندگی می کنند و با هم هم در صلح هستند.

    بهترین خودت باش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    حسن کفاش دوست گفته:
    مدت عضویت: 2935 روز

    سلام استاد فرزانه

    سلام خانم شایسته

    سلام دوستان عزیزم

    چقدر خوب بود این فایل اومد روی سایت

    دقیقا این ترمز من هم بود

    چون من شرایط این دوستم رو داشتم و دارم

    و جواب دندان شکن شما راهی روشن به من نشون داد که من باید برم دنبال ماجراجویی خودم و از زندگی خودم لذت ببرم و خانواده من راه خودشون رو پیدا خواهند کرد

    من نباید نگران اونها باشم

    چیزی که من درادامه این فایل زیبا برای خودم یادآوری شد این بود که مگر من چند بار به دنیا می آیم که نخواهم از زندگی براساس خواسته های خودم لذت نبرم و در حسرت آرزوهای خودم نباشم؟؟ ؟

    من به دنیا آمده ام که لذت ببرم

    از آنچه که خودم دوست دارم

    لذت بردن باید جزئی از زندگی من باشد

    فارغ از اینکه دیگران چه حالتی خواهند داشت و یا چه مسئله ای برای اونها بوجود میاد

    من برنامه خودم را دارم و برای خودم زندگی میکنم

    من لذت خودم را میبرم

    البته که مثل هر کار دیگه‌ای تکامل میخاد

    ولی نکته مثبتش اینه که من شروع کردمبرای اولین بار ساعتی را که خودم دوست داشتم خرید با توجه به اینکه همسرم دوست داشت بیاد و وقتی که متوجه شد کمی ناراحت شد ولی من با اعتماد به نفس بالا گفتم که خودم خوشم و خریدم

    شاید برای دیگران خنده دار باشه

    ولی من از وقتی ازدواج کردیم همه خرید های مون با هم بوده

    واین خرید تنهایی برای من یه کار بزرگ بود

    ترسهای هرکس متفاوت است

    و من بر اون غلبه کردم

    خدایا شکرت

    الهامات خوبی به من شده است که از نتیجه اقدامات در سایت خواهم گفت

    در آینده نزدیک

    در پناه الله یکتا شاد باشید و سربلند باشید

    💙💜💚💜💙💜💚💚💜💙

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    مرضیه پری پور گفته:
    مدت عضویت: 2741 روز

    به نام تنها فرمانروای جهانیان، رب و صاحب اختیار وهاب من

    سلام

    سپاسگزار خداوندی هستم که هر لحظه با هدایت و حمایتش مرا در مسیر مستقیم خودش ثابت قدم نگه می دارد.

    روز شمار تحول زندگی من 😍😍 روز ۶۷ ام:

    «خیلی جنبه ها باید این سوال جواب داد، من این جوری فکر نمی کنم که اگر خانوادم در رفاه نباشه بد باشه، در کل من همیشه گفتم نه فکر می کنم مرگ بده، نه مسائلی که آدم در زندگی بهش بر می خوره بده ، نه این ها مسیر زندگیه، با همین تضادهاست که ادم خواسته هاشرو می شناسه. و‌محرک های پیشرفت هستند. و از این زاویه نگاه نمی کنم که همسرم و‌فرزندم اذیت بشه، اگر هم اذیت بشن براشون خوبه، خواسته ها شون رو پیدا می کنند.»

    هر کسی پاسخ کانون توجه و باورهای و فرکانس هایش خودش رو تجربه می کنیم . موندن توی یک شرایط هم دلیل نمیشه که بقیه خوشحال بشن یا اذیت بشن. توی یک لحظه تمام افراد یک خانواده در یک تجربه یکسان و زمان و مکان یکسان می توانند نتایج خاص خودشون رو داشته باشند.

    «اگر دیدگاهی دوست نداشته باشم، ازش اعراض می کنم، اصلا بحث نمی کنم، همه آزاد هستن هر دیدگاهی داشته باشند»

    من عاشقتونم توحیدی ترین الگوی دنیا که اینقدر عالی و ساده قوانین رو یاد میدی.

    «اگر شما با دیدگاهی مخالف هستی اعراض کن، این ادم حق داره هر جوری می خواد زندگی کنه . اجبار نکنیم که بقیه مثل ما فکر کنند.هر کسی نتیجه اعمال خودش میگیره.»

    استاد جان اصلأ از همین یک مورد رو رعایت کنیم که تمرکز و انرژی مون آزاد میشه و می تونیم روی خودمون کار کنیم . فکر می کنم از دید محدود ما و اینکه به همه چی صفر و یکی نگاه می کنیم میاد . فکر می کنیم تنها یک رؤش و دیدگاه باید باشه و هر چیزی​که غیر از اون باشه اشتباهه. و از اونجایی که خیلی به دانسته های خودمون غره هستیم فکر می کنیم که ما در ست می گیم و بقیه اشتباه می کنند و همین نگرش باعث میشه که بخواین خودمون رو با بحث کردن با دیگران بهشون ثابت کنیم . در صورتی چندین هزار دین و فرقه در جهان هست که هر کدوم هم یقین دارم که اونا درست میگن و بقیه اشتباه می کنند.

    فکر کنم این ثابت کردن خودمون از عزت نفس کم مون هم نشأت می گیره .

    چقدر احساس آرامش می کنم وقتی که می پذیرم همین طور که من آزادم به شیوه ای که دوست دارم زندگی کنم . دیگران هم حق دارند به شیوه ای که دوست دارند زندگی کنند .

    یک نکته خیلی مهم دیگه هم اینه که ما با توجه کردن به ناخواسته ها باعث جذب ناخواسته هایش بیشتری برای خودمون می‌شیم . پس بیایم و به این اصل قانون با تعهد عمل کنیم.

    «ما مسئول کسی دیگر نیستیم، ما فقط مسئول خودمون هستین.هیچ‌کسی بار کسی دیگه رو به دوش نمی کشد.»

    این یعنی اصل توحید . اینکه باور داشته باشیم که ما تنها کسی هستیم که می تونیم زندگی رو خلق کنیم و هیچ کس هیچ توانایی در مورد تاثیر گذاشتن روی ما و زندگی مون ندارم. و بطبع اون ما هم هیچ تاثیری در زندگی دیگران نداریم حتی در زندگی فرزند مون . درک این حقیقت بی نهایت آرامش روانه زندگی و قلب من کرد.

    «ما اصلا تواناییی خوشبخت کردن یا بدبخت کردن کسی رو‌نداریم.»

    اگر این اصل رو همیشه به خاطر داشته باشیم تحت هیچ شرایطی احساس گناه یا احساس قربانی بودن نمی کنیم.

    «زندگی همسر، فرزند، پدر و‌مادرم بر می گرده به خودش نه من ، تصیمات ما چیزی رو‌خراب نمی کنه ، شاید ظاهر این قضیه این باشه ،اما در نهایت فرزند من تصیمیم می‌گیره از شرایط به نفع خودش استفاده کنه یا به ضررر خودش.»

    استاد جان وقتی که این صحبت ها رو از شما شنیدم انگار صدای خدا رو می شنیدم که آرام آرام دوباره قوانین ثابت جهان مون رو به من می گفت. می گفت یادت بیار که من بهت گفت تو هیچ تاثیری در زندگی دیگران نداری و دیگران هم هیچ تاثیری در زندگی تو ندارن . به یاد بیار که اومدی روی زمین تا خودت رو تجربه کنی . فقط خودت رو . پس لذت ببر و بهترین تجربیات و زندگی رو برای ​خودت خلق کن.

    «این که دنبال هدف هام و ایده هام نرم به خاطر این که ممکنه همسر، فرزندم، اذیت بشند. اشتباهه.»

    اصلأ هر وقت که تمرکز مون رو می داریم روی موفقیت . خوشحالی و آرامش دیگران نتیجه عکس می گیریم . نه تنها اون خوشحال و … نمیشه بلکه کلی هم خودمون احساس نارضایتی می کنیم.

    «اگر ما در مسیر درست باشیم و باورهای درست داشته باشیم به مسیر سخت نمی خوریم اگرم بخوریم با تغییر باورها سریع تغییر می کنه.»

    دقیقا استاد این سوال یک مقدارش هم به این خاطره که ما احساس می کنیم برای رسیدن به موفقیت و خواسته هامون باید سختی بکشیم . در صورتی که هر مسیر سختی مسیر اشتباهه.

    در پناه خدا در تمام جوانب زندگی موفق باشین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    مینا _ از اتاقم تافلوریدا گفته:
    مدت عضویت: 2250 روز

    سلام به رهروان راه حقیقت

    روزشمار تحول زندگی من روز شصت و هفت

    استاد منم یکی از اون کسایی هستم که بشدت نسبت به اطرافیانم احساس مسئولیت میکردم خودمو فدا میکردم غمخواری میکردم و وقتی وارد این راه شدم یکسال کامل دنبال تک تکشون میدویدم که این فایلها رو گوش بدن و نه تنها گوش ندادن بلکه فراری هم شدن مسخره میکردن اذیت میکردن و بعد واقعا دیدم کارم فقط باعث پسرفتم میشه دست از اموزش اجباری برداشتم در مرحله دوم دیدم غمخواری و دلسوزیم باعث شده توجهم به نکات منفی اطرافیانم باشه و این امر هم فقط موجب ناراحتی من میشد تاحدیکه من بیشتر از اطرافیانم واسه زندگیشون غصه میخوردم ولی دیدم نمیشه واقعا نمیشه من خودمو بکشم نمیتونم مدار کسیو عوض کنم پس واقعا ول کردم الان به هیچ کسی نمیگم چکارکنه یا نکنه یاخودم چکار میکنم اصلا.

    حتی نسبت به دخترم عذاب وجدان داشتم که چرا در این شرایط بچه بدنیا اوردم ولی با اشنایی با شما فهمیدم دخترم خودش این شرایط رو انتخاب کرده و الان که چهار ساله من قشنگ تضادهاشو میبینم که میگه من از این چیز خوشم نمیاد دوست دارم اونجوری یاشه و یادگرفته مثل من وقتی خواسته شو میبینه ذوق میکنه شکرگذاری میکنه مرتب میگه خدایاشکرت

    پس من مسئول زندگی هیچکس نیستم و اینو کاملا قبول کردم و هرکسیم چیزی میگه اعراض میکنم اصلا نمیشینم بحث کنم نه اینطور نیست چون میدونم اب در هاون کوبیدنی بیش نیست

    من باور دارم هرکسی مسئول زندگی خودشه

    از اتاقم تا فلوریدا راهی نیست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: