مصاحبه با استاد | فرهنگ ناب «لا اِکْراهَ فِی الدّین» - صفحه 5 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/07/abasmanesh-1-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-06 18:40:012025-01-08 11:00:23مصاحبه با استاد | فرهنگ ناب «لا اِکْراهَ فِی الدّین»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدایی که. عاشقانه ی عاشقانه هرلحظه هدایت میکند دردانه های نابش را
به نام خدایی که قدرت خلق زندگیم رو تنها تنها در دست خودم قرار داده
خدای من شکرت هزاران بارشکزت گه امروز هم فرصتی دادی که چشمان زیبایم ببینه این همه نعمت این همه فراوانی این همه زیبایی و عشق را خدای من شکرت هزاران بارشکرت برای هدیه ی ناب امروزم که هدایتم کردی به سمت درک بهتر و عمیق تر جاافتادن بهتررر قوانینت در بند بند وجودم خدای من شکرت برای این همه نعمت و برکت و فراوانی و ثروت برای هرلحظه هدایت های نابش خدای من شکرت هزازان بارشکرت که امروزهم فرصتی دادی که همسفر و همقدم استاد نازنینم مریم عزیزم باشمم خدایاشکرت هزازان بارشکرت
سلام به روی ماه استادعزیزمم
استاد عمل در هرلحظه
سلام به بانوی زیبای بهشتمون مریم نازنینم الگوی بینظیرم
چقدر چقدرر عاشقق جای جای کپشن بینهایت فوق العاده مونم که سرسرش هدایت و اگاهی های خداونده یعنی یعنی ادم دیوانه میشهه که چقدر چقدر زیباستت کلمه به کلمه اش خدای من شکرت هزازان بارشکرت. که هراحظه به درک بهترجای جای قوانینت هرلحظه هدایتمون میکنیی خدای من سپاسگذارم که اگاهی هاایت بر قلبمون الهام میکنی هرلحظه بهمون وحی میکنی خدای من شکرت هزاران بارشکرت
چقدرر عاشقققتونمم مریم. عزیزم چقدر هرلحظه دارم
درک میکنمم هرلحظه دارم بهتر درک میکنم که وقتی استادمون میگه هزاران باریه فایل رو بببینی ایمان داشته باش توی هزاران و یکمین بار انگار بار اولته که شنیدی و اگاهی های جدیدی تری بهت گفته میشه و بهت الهام میکنه چقدرررعاشق اینم که اینو تکرار کنم و بهتر برای خودم بازترش کنمم تا درک عمیق تر و جاافتاده تر بشه و بهتر وعمیق تر درک کنم و عمل کنم
جقدر خدارو هزازان بارشکرمیکنمم برای هر دم وبازدمم دربهشت بینهایت خودش خدایاشکرت هزازان بارشکرت
چقدر عاشق این جمله و اگاهی ناب خداوندم
یعنی اینو من کاملا درک کنم و اجرا گنمم و ادامه دار اجزاش کنم برام کافیه به خدا چقدرزیبا گفتین مریم قشنگم بانوی زیبای زیبایی ها
“”ما هرگز توانایی خوشبخت نمودن فردی غیر از خود را نداریمم زیرا ما هیچ قدرتی در خلق تجربه های زندگی دیگران که خودشان فرکانس دارند و طبق قانون زندگی شان فقط با فرکانس های خودشان رقم.میخورد را نداریم””
این تمام اصل قانونه…تمام اول و اخر قانونه چقدر زیبا گفتین مریم نازنینم که
اول اینکه ایند خود منم که دارمم خلق میکنم همه چیزم رو یعنی هیچ کسی هیچ قدرتی نداره و تنها تنها جهان به باورای من به فرکانس من پاسخ میده یعنی همینجوری که من هیچ قدرتی ندارن توی زندگی دیگران و مسئولیت خودشون با خودشونه هیچ کس همم هیچ هیچ قدرتی نداره و تنها این منم که با باورام با افکارم دارم خلق میکنم لحظه لحظه ام رو خالص صد ورصد شرایط خودم تنها خودم هستم….چقدر زیباگفتین که اونا خودش با فرکانس های خودشون دارن شرایط خودشون رو رقم میزنن همینجوری که منن دارم با فرکانس هدی خودم شرایط تنها خودم رو رقم میزنمم و جهانن تنهاا به افکار و باورای من پاسخ میده ولاغیرر چقدر این نهایتت توحیدهه جقدر جای جای این فایل بینهایتتت اگاهی های خود خداوند خود خود توحید بود
استادم چقدر چقدر با تمام وجودم این عزت نفس بینظیرتون این کهدچقدر زیبا هیچچ اهمیتی نرف مردم براتون نداره چقدر بینهایت تحسینتون میکنم اینن قسمت خودش اقیانوس ها اگاهی ها و درس ها داره خدای من خدای من چقدر چقدر زیبا گفتین استاد عزیزمم که وقتی در مسیر درست باشیی وقتی باورای درست و قدرتمن کننده ایی داشته باشی و حقیقتت قانون رو درک. کنیی دیگه هر اتفاقی بهت بیوفته خیر مطلقهه هر اتفاقی بیوفنهه داره هدایتت میکنه بهدسمت خواسته اتت چونن خداوندد عاشققق اینکه تو عاشققانه برسونه به خواسنه و هرلحظه به فرکانس های ما به باورای ما پاسخ میده تنهااا به باورای ما پاسخ میده چقدر زیبا گفتی که اونایی که حتی توی اینومسیر با من هستن حتی اگر باورای ودرست و قدرتمندکننده داشته باشند حتی تضاد های این مسیر که خود خود کمک خداونده خود نعمته خود برکته خوو رحمته به خدا باعث رشدشون میشه باعث اصلا جهش و بهتر بهتر بزرگ شدن ظرفشون میشه واون باز تنها به باور ها و افکار و بینهایتتت فرکانس خودشون بستگی داره و مسئولیت هر کس با خودشه میخوام بگم چقد ر چقدر زیبا گفتین استاد عزیزم که دقیقا اینکه چقدر میتونه از این تضاد به نفع خودش استفاده کنه و چقدر میتونه بهش نگاه کنه بستگی به باورا و فرکانس خودش داره چون هر کدوممون مسئدلیت قانیه ثانیه مون با خودمون وهیچ ربطی به پدر و نادر این چرت وپرتا نداره تنهاا منم که مسئول صد درصد خودمم و اونام مسئولیت خودشون با خودشون و این دقیقا یعنی من دخالتی نکنم و حتی دقیقا بهذاین فکر نکنم که من کاری میکنم برای اون بد میشه نه من تمام توجهم مهم اینکه تمام توجهم روی خودم باشه چون مهم ترین و ارزشمندترین و اولیت ترین سرمایه ی من فرکانس ها و باورای من هستن که داره خلق میکنن همه جیززو من تنها باید حواسم به فرکانس و کانون توجه خودم باشه چون تنهاا جهانن به افکار و فرکانس من پاسخ میده و توی جهان خودم تنها خودم وجود دارم هیچ چیزی بیرون من نیست ولاغیر و دقیقا هرکسی فرکانس خودشو داره
چقدر خدای من چقدر جقدر بینطیر بود خدای من من دیوانه شدم
استاد عزیزم جقدر زیبا گفتین که برای من مهم نیست که شما چه فکری میکنین مهم اینکه من الهامی که بهم شده رو انجام بدمم و عمل کنم به هدایت خداوندمم مهم اینکه من رسالتم رو انجام بدم حالا کسانیی که در مدار شنیدن این وحی منزل هستن هدایتت میشنن هدایت میشن وکسایی که نه…
چقدر زیبا گفتین که اون کسایی که باکر کردننن که به خدا خود خوو خداستتت اقا خود وحی منزلهه این اگاهی های خود خداستت کلام خود خداست قوانین خود خداست جز این مسیر توحیدی نیست این خود خود وحی منزل خداونده که بر کلام استادمون الهام میکنهه ربمم و خیلیی ها هستن که وحی منزل باور دارن و بوسیدن و گذاشتن رو.چشمشون و از زمین تا اسمون نتایج گرفتن و کن وفیکون شده لحظه لحظه ی زندگیشون…خدای من شکرت هزاران بارسپاسگذارم هزارام بارسپاسگذارم که هدایتم کروی معبود هدایتگر و وهابممم رب هدایتگر و قدرت درونمم هدایتم کردی و در مدار شنیدن عمل کردن این اگلهی های نابمم خدای من شکرت
چقدر چقدر زیبا گفتین استاد نازنینم چقدر زیبا گفتین که وقتی من بیام و توجهم.رو بحث کزدن و حتی قانع کردن بذارم یعنی حاشیه و حاشیه یعنی دور شدن از مسیر اصلیی چقدر چقدر این برام درس داشت که دقیقا هر بحثی یعنی تمرکز منن توجه من که اصلی ترین و مهم ترینن سرمایه ی من است وقتی قاطی بشه یعنی باید مواظب باشم که از مسیر اصلی یعنی توجه و تمرکز بروی اصل و اصل رو بهتر درک کردن وهرلحظه بهتر و بهتر عمل کردنش بذارممم چقور چقدر زیبا گفتین استاد عزیزمم که اصل اینکه تو تمرکزت روی خودت باشههه و هر لحظه حواست به افکار و فرکانست باشه چون مسئولیت خودمم تنها با خودمه و هیچ چیزی بیرون من نیست هیچچ گسی ام هیچ قدرتی نداره و این منم که با فرکانس و افکارم دارم هرلحظه خلق میکنمم خالق صد درصد زندگیم تمام شرایطم تنها خودمم ولاغیر چقدر زیبا گفتین که اصل اینکه ایمان داشته باشی و باور داشتهدباشی و مهم تر از همهدعمل کنی به کحی منزل خداوند و هرچقدر باور داشته باشی که این باور منجر به عمل تو میشه نتایج جاری ترین جاری ترین میشه بر زندگیت
چقدر زیبا کفتین استادم که اگه دیدگاهی باشه که ضدقانون جهان هستی باشه و من خوشم نیاد تنها کاری که باید بکنم اعراض از اونه چون یعنی توجهم برمیدارم و دارم هرلحظه به یگانه ترین و اصلل اصل قانون زیبای ربم که به هر چیزی توجه کنم از ریشه و اساس اون وارد زندگیم میشه عمل میگنم گه توجهم رو میذارم بروی اون خواسته ها و نعمت ها و زیبایی ها و باورای ناب خودم چون همین با اعراض کردنم دارم همون به نظر بقیه دخالتی نمیکنم و نمیخوام تغییرشون بدم چون تغییر اونا هیچ هیچ در دست من نیست و این از توان من اصلا خارجه چون هر کسی مسئولیت خودش و تغییر خودشو دازه و مهم تر جهان تنها تنها به فرکانس و افکار هر کسی پاسخ میده و لاغیرر و اینکه به خودم احترام میذارم و ارزش قائلم به ورودی های نازنین ذهنم که هماهنگ با خواسته هام باید بسازمشون
چقدر چقدر این فایل بینهایتتتت گرانبهای خداوندم چقدر بینظیر بود خدای من جقدر چقدر بینظیر بودد چقدررر سراسر اگاهی و اصل و اصل قانون رو داشت برام یاداوری میکرد چقدر چقدرر خدارو هزاران بارشکرمیکنم که هرلحظه هدایتم میکنی به سمت زیبایی ها نعمت ها و فراوانی ها و ثروت ها و بینهایتت درک عمیق تر و بهتررر جای حای قوانینش به عملگرا تر بودنم خدایاشکرتتت هزاران بارشکرت برای این همه زیبایی برای این همه نعمتت این همه فراوانیی برای این خونه ی بینطیزززز و سراسر فراوانی استادعزیزمم خدای من شکرت که هرلحظه به سمت زیبایی های بیشترر به سمت نعمت های بیشتر به سمت فراوانی های بیشتر هرلحظه هدایتمون میکنی
چقدرر چقدر این صلح بینظیر این همه ثروت واین عشق و صلح فوق العاده ی مردمان نازنین امریکارو تحسیننشون میکنم چقدر این صلح بینظیرتون استاد عزیزم این عزت نفس فوق العاده تون رو بینهایت تحسینتتون میکنم چقدر زیبا یاد کلام نابتون توی فایل بقای اصلح افتادم که چقدر زیبا کفتین بچه ها من این حرفا رو برای همه نمیزنم و هر کسی در ندارش باشه و مهم تیست چطور فکر میکنین این اصل و اساس قانونه و جز این مسیری نیست و اون چیزی حقه رو دارم میگمم من دارم رسالتمو انجام میدم حالا بقیه اش با شماست قبولش یا نکردنش با شماست
چقدر چقدر با تمام وجودم این عزت نفس بینظیرتون استاد عزیزم جقدر تحسینتون میکنم چقدر برای من درس داشت خدای من خدای من چقدر چقدر زیبا خداوندم در بهترین زمان هدایتت میکنه هرلحظه هدایتمون میکنه چقدررعاشقانه سریع الاجابه هدایتمون میکنه چقدر برام درس داشت مثال مادر عزیزتون که دقیقا دقیقا اصلا کاری به عقیده ی همدیگه ندارین اینکه دقیقا از ریشه قبول ندارمم و غلطه حرف طرف مقابلم و کار من نیست که حالا برم و درستش کنم تغییرش بدم و به زور بگم نه عقیده ی من درسته نه من در مسیر خودمم چونننن تنهاا باباورام هست که دارم شرایط رو خلق میکنم و مادرم و یاهر کس دیگه در مسیر خودشون هستن و چقدر زیبا گفتین استاد عزیزم که بتونیم تحمل کنیم دیدگاه متقاوت با خودمون رو و مهم تر از همه یاد بگیریم که اعراض کنیم نه اینکه داخل حتی بحث بشیم و تمرکز ووتوجهمون قاطی بشه نه
یا بگیریم که اعراض گنیم و تمرکزمون رو روی خودمون و افکار و کنترل فرکانس خودمون بیاریم چون هر کسی نتیجه ی عمل و فرکانس خودشو میبینه…هیچ کسی هیچ قدرتی نداره که حالا میخواد چیکار کنه هیچ کسی هیچ قدرتی نداره
استاد نازنینم چقدر چقدر تحسینتون میکنم که چقدر رها هستین و مهم تر از همه چقدر چقدرر زیبا جای جای زندگیتونن عمل تر از عمله و اجرای ثانیه ثانیه ی قوانینه خدای من
چقدر زیباگفتین که دقیقا ما مسئول فقط فقط خودمونیمم و مسئولیت تنها تنها خودمم با خودمم و تنهاا اینن منم که دارم هر لحظه ام رو خلق میکنمم و هر کسی مسئولیت خودشو داره چون اصلا اینن قانون بی برو برگرده که اصلا مسئولیت هر کسی با خودشه چه برسه که حالا بخوایم خوشبختش کنیم چونن هیچ کسی هیچج قدرت وتاثیری نداره توی زندکیمون ماهم توی زندگی اونا هیچ تاثیری نداریم هر کسی خالققق صد درصد زندگی خودشه و هیچ کسی هیچچ قدرتی نداره و این تنها منم که دارم خلق میکنم با باورا و افکارم و جهان تنها تنهاا به باورای منن به افکار من پاسخ میده و لاغیر چقدر زیبا گفتین استاد عزیزم که حتی مایک عزیزمون توی اون شزایط باز مسئولش خودش بوده و با باورای مناسب دقیقا میتونسته از اون شرایطی که هر دفعه موقعیتش مکانش تغییر میکرده استفاده کنه و چقدر زیبا گفتین من مسئول خودمم نه بچه و این و ان و چقدر چقدر با تمام وجودم این عزت نفستون این بینهایتت استقلال و بینهایت عالی عملگراییتون رو با تمام وجودم بینهایت تحسینتون میکنم که حتی هیچ هیچ یک از اینا ب اتون مانع نشدن و شما اون اجازه رو ندادین که بشن و دقیقا دقیقا خودتون با باوذای نابتون خلق کردین شرایطتتون و به بهترین شکل با ایمان و توکل جتی چندین مهاجرت انجام دادین چقدر با تمام وجودم این رهایی و اینکه چقدرر بینطیر گفتین که فرزندم باشه هر کسی باشه با باورای خودش میتونه استفاده کنه از این شرایط و من کار خودمم ایده های خودمم رو عملی میکنمم. و حرکت میکنم و اجرا میکنم و مسئولیت خودم با خودمه چقدر برام درس داشت خدای من چثدر چقدر با تمام وجودم یینهایت تحسینتون میکنم
خدای مم شکرت هزاران بارشکرت که هدایتم کردی و این اکاهی های نابت این اگاهی های خالصت الماست رو روزی ام کردی خدای من معبود هدایتگر و یگانه قدرت درونم بینهایت سپاسگذارم کهدهرلحظه هدایتمون میکنی و هرلجظه بهمون الهام میکنی هرلحظه به سمت درک بهتر و عمیق تر به سمت زیبایی ها نعمت ها فرا انی ها شادی ها سلامتی ها و عملگرا بودن جدی ترمون هدایتمون میکنی
خدای من شکرت مارا به سمت مسیر کسانی که به انان نعمت و برکت و ثروت و عشق و فراوانی عطا کردی هدایتمون کن
خدای من شکرت شکرت شکرت
سپاسکذارم استاد نازنینم بینهایتت با تمام وجودمم سپاسگذارم برای این اگاهی های نابی که با خانوادتون عاشقانه به اشتراک میذارین بینهایت بینظیر بود خیلی خیلی خیلیی در بهترین زمان خدای هدایتگرم رو هزاران باذشکر میکنم که هرلحظه به رشد بهتر و بیشتر مون هر لحظه هدایتمون میکنه خدایاشکرت خدای هزاران بارشکرت
عاشققتونم عاشققتونم💚💚
سلام بر استاد مهربان
فایل های مصاحبه با استاد خیلی برای من راه گشا تا به حال بوده است
این فایل و این صحبت ها خیلی من را تحت اثر قرار داد
از همه مهم تر اینکه به نکاتی دست پیدا کردم که خیلی جای حرف و صحبت دارد
من مسئول خوشبخت کردن زندگی دیگران نیستم
هر کس خود بنابر عقاید و افکار و باورهای خودش است که می تواند زندگی خودش را بسازد
مهم این است که من باید روی باورهای خودم کار کنم و هیچ نیاز نیست که بخواهم دیگران را قانع کنم
همه چیز در دستهای خود من است و دیگران هیچ تاثیری در زندگی من دارند
هر کس دوست دارد در مسیر خودش حرکت کند و هیچ نیازی نیست که من بخواهم دیگران را قانع کنم که این مسیر درست و یا غلط است و تنهاترین و بهترین راه این است که از آن مسیر من اعراض کنم
چه جمله نابی
هیچکس بار مسئولیت دیگری را به دوش نمی کشد
این بدان معنی است که من توانایی این را ندارم که کسی را خوشبخت و یا بدبخت کنم چرا که هر کس باور ها و دیدگاههای خودش را دارد
این درسی بزرگ برای من داشت و در این صورت باید فقط و فقط روی باورها و ذهنیت خودم کار کنم
صحبت های استاد هیچ چیز نیست جز درک کامل و صحیح قانون جهان هستی
این صحبت ها را می توان همیشه و همیشه با خودم همراه داشته باشم چرا که برای من رمز موفقیت و پیروزی است
ممنونم استاد مهربان
سپاس از خدای زیبایی ها
سپاس از خدای فراوانی ها
🌺به نام خداوند بخشنده و مهربان🌺
در مورد این فایل ، من خب مجرد هستم و زن و بچه ندارم که این ترس هایی که دوستمون گفتن رو بدونم چی هستن دقیقا و واقعا هم درکش نمیکنم ولی یه اتفاق مشابهی که برای من افتاد این بود که من تقریبا دو و نیم سال پیش که به قصد مهاجرت اومدیم اینجا ، همون موقع به خونوادم گفتم من میرم و دیگه برنمیگردم ، و واقعا هم اشتیاق زیادی برای خواسته هام داشتم و هنوزم دارم البته و دارم در مسیرشون حرکت میکنم.
همون موقع ها نگرانی ها میومد سمتم که اگه من نباشم کی میخواد ازشون حمایت کنه یا به کار ها رسیدگی کنه و یه جورایی چون فرزند ارشد خونواده هستم خودمو مسئول پدر و مادر و برادر کوچکترم میدونستم ولی با تمام این اوصاف من کلا مهاجرت کردم و برای من که واقعا خیلی خوب شد چون واقعا من تو همون مسیر هایی که دوست داشتم حرکت کردم و الان به level های خیلی بالاتر قدم گذاشتم و واقعا احساس میکنم خیلی بزرگ تر شدم.
خونوادم هم همچنان دارن زندگیشونو میکنن و خیلی هم راضی هستیم هممون.
خیلی از دیدگاه ها و سبک زندگی من از نظر خونوادم ، جالب نیست ولی قرار نیست من دیگرانو راضی کنم و ترجیح میدم جوری که دوست دارم زندگی کنم.
من واقعا قبلا خیلی دوس داشتم برادرمو خیلی حمایت کنم و خیلی هواشو داشته باشم ولی الان وقتی میبینم وقتی من اصلا نیستم و اصلا مورد حمایت کسی نیست فکر میکنم خیلی بهتره براش چون میبینم که مثلا خیلی کاراشو تنهایی انجام میده و یه جورایی مستقل تر بار میاد.
البته پدر و مادرم هم اخلاق های اینچنینی ندارن که الکی و بیش از حد از فرزند حمایت کنن و منم واقعا یه جورایی مستقل بار اومدم که خیلی هم خوب شد برام.
💯💯💯💯💯💯💯💯💯💯💯💯💯💯💯
از خدا میخوام به هممون شهامت تغییرو بده.
از خدا میخوام در مسیر تغییر و بهبود دائمی کمکمون کنه.
از خدا میخوام کار ها رو برامون انجام بده.
سلام و درود بر استاد عباسمنش وخانم شایسته محترم و تک تک عزیزان هم فرکانسی …
من چند وقت پیش استاد دیدگاهم گذاشتم و گفتم هیچ گونه محصولی هنوز خریداری نکردم قصد دارم بزودی پکیج رسیدن به رویاها روخریداری کنم فقط دارم روی تحویل روزشمار زندگی تمرکز میکنم هر فایل از روز اول تا الان که رسیدم فصل سوم بالا5بار با دقت گوش میدم و انجام میدم درکنارش روزی 5صفحه کتاب میخونم و 10صفحه قرآن یعنی استاد همین فایل های رایگان هم بخدا کامله اصلا نکات عالی توشون هست هرکسی دقت کنه ….استاد نمیدونم چجوری ازتون تشکر کنم بخدا الان بغض گلوم گرفته ….تواین مدت کوتاه که خیلی تمرکز کردم …اول بهترین مکان هست محل کارم نگهبانی هست وسط بیابان یعنی صبح تا شب شاید با 2الی 3نفر آدم گذری برخورد کنی کشاورز هستن ..این ایده آمد که محل کارم بهترین جا هست که راحت روباورهام کارکنم دقیق همون شد…راحت کتاب میخونم راحت مناجات میکنم راحت فایل ها رو گوش میدم تمرکز میکنم تمرین میکنم رو باورهام ولذت میبرم ازین سرسبزی زمین های کشاورزی اطرافم انواع کشت آسمان صاف زیبا پرنده های قشنگی هروز میبینم آرامشی که دارم احساس عالی که دارم فقط اینا توی 20روز هم نشده دارم حسش میکنم ….ایده بعدی آمد تو ذهنم تقریبا 5روز پیش بود 2هکتار زمین کشاورزی خالی قابل کشت جفت محل کارم مال سازمان آب هست استاد یه دفعه این ایده آمد توذهنم گندم کشت کنم واقدام کردم باقدرت وامیدوار بخدا زنگ زدم تراکتور خوبه بگه من چند قطعه پایین تر دارم کشت میکنم ساعت4عصر گندم هاتو بیار تا من الان میام زمینت آماده میکنم برات گندم کشت کنم…بدون ریالی پول بدون یه دونه گندم زنگ زدم به رفیقی داشتم بوجاری گندم داره گفت همه رو بردن ولی اندازه 3هکتار فقط دارم مال یکی هست اگه نیومد ببره تا یه ساعت دیگه تو بیا ببرنیاز من اندازه فقط2هکتار بود استاد توشوک هستم هنوز. رفیقم خودش گندم توماشین گذاشته برام فرستاده سر زمین بدون ریالی پول گندم بدم گفت سر برداشت بیا حساب کتاب کن تراکتور کشت کرد برام گفت هر برداشت کردی پول کشت وکارای زمین پرداخت کن …زنگ زدم خدمات کشاورزی گفت بیا هرچی خاستی کود و سم ببر بعدا پرداخت کن ایرادی نداره …..الان من استاد گندم 2هکتار کاشتم تازه جوانه زده لذت میبرم نگاهش میکنم اینا همه کار خداست اینه قانون جهان هستی فرکانس و قدرت باور و ایمان به خودت و خدا الهی شکر خدایاشکرت بابت همه چی سپاسگزارم….استاد ایده ای که قبلاً گفتم کسب کار آنلاین راه اندازی کردم داخل تلگرام بدون هزینه فراوان تبلیغات دوستم مغازه محصولات ورزشی داره بدنسازی بهم 40درصد از فروش میده کل کارای اینترنتی وانلاین دست خودم هست این ایده اجرا کردم درسته هروز فروش ندارم ولی چند روزی 2تا3تافروش دارم ولی از روزی تعهد نوشتم و روزشمار دارم گوش میدم انجام میدم فروشم از 7روزی 3تاالان شده 5تا6تا فروش محصول و ایده دیگه چندروزه آمده تو ذهنم درکنار کانال آمدم یه گروه هم زدم تلگرام که روی هردو کانال و گروه تلاش و سرمایه گذاری کنم ….وخداروشکر تا اینجا دارم خوب پیش میرم….
قصدم روز اول این بود تک تک فایل های رایگان رو با دقت و درست گوش بدم تمرکز کنم وتمریناتشون انجام بدم …..بعد خرید محصول رسیدن به رویاها رو بگیرم و بعد عزت نفس….برنامه ریزی دقیق کردم ….
خدایاشکرت سپاسگزارم منو به خودت وصل کردی منو به قرآن وصل کردی الهی شکر
استاد من به راحتی روزی بالا7نشانه از خداوند میبینم که انگاری دارم هدایت میشم به آرامش به لذت بردن از زندگی به رسیدن به خواسته ها راه راست الهی بخدا بی نظیره همه چی من انگاری کور بودم این همه نشانه رو نمیدیدم ….
از استاد عباسمنش بابت این همه فایل رایگان واین همه محصول حرفه ای که تک تکشون من تا آخر سال میخرم و انجام میدم …. سپاسگزارم خدایاشکرت
استادعباسمنش من به قیمت جانم شده بایدتوحیدی بشم باید اینقدر رو باورهام کارکنم و فرکانس مثبت و احساس خوب به جهان بفرستم -به تک تک آرزوهام و خواسته هام برسم ….چون لایق بهترین ها هستم که الان تو خانواده عباسمنش هستم…..
زندگی آینه باور هاست….
از تک تک خانواده هم فرکانسی که این همه کامنت زیبا نوشتن سپاسگذارم کلی انرژی مثبت الهی شکر ….
بنام پرودگار یکتا
سلام
مهاجرت به مدار بالاتر گام ششم: فرهنگ ناب لا اکراه فی الدین
در ابن جلسه متوجه شدیم که مهمترین راه ارتباطی با راهنمای درون و یا دریافت الهامات الهی اینه که باور کنیم اصلا چنین راهنمایی وجود داره و همواره در حال راهنمایی من هست، فقط من باید باورش کنم و روی تجربیات گذشته خودم و روی عقل خودم حساب باز نکنم، در همه موارد از او کمک بخوام و مطمئن باشم که او همواره هدایتگره منه.
سئوال بعدی که استاد پاسخ دادن در مورد این بود که آیا ما باید تا کی روی ذهنمون کار کنیم و کنترل ذهن کنیم؟
جواب این بود که ما همیشه باید ذهنمون رو کنترل کنیم وگرنه اتوماتیک وار ذهن ما به سمت منفی میره و به نکات منفی توجه میکنه، در این مورد تجربه من هم نشون میده هر وقت با انگیزه و تمرکزی روی کنترل ذهنم کار کردم نتایج هم عالی شده و کاملا نتایج مثبت رو در زندگیم لمس کردم و هر وقت از این مباحث فاصله پیدا کردم دچار نجواهای ذهنی شدم و نتایج هم منفی شده.
و اما مورد دیگه ای که سئوال شد و استاد پاسخ دادن در مورد تضادی که ممکنه در مسیر رشد ما برامون پیش بیاد و خانواده آسیب ببینن، در حقیقت تضادها میان تا ما خواسته هامون رو بشناسیم و نگران این مورد نباشیم هر چه در مسیر پیش بیاد میتونه باعث رشد ما و اطرافیانمون بشه، در حقیقت تضادها عامل پیشرفت ما هستند.
و اما یه اصل مهم برای پیشرفت اینه که هیچوقت نخوایم با کسی بحث کنیم تا چیزی رو به کسی ثابت کنیم چون ما توان این رو نداریم که دیگران رو تغییر دهیم و با بحث و اجبار چیزی درست نمیشه، نمونه بارز این مورد همین تبلیغات اسلامی هست که حدود 50ساله که با تمام توان میخواد مردم رو به راهی که فکر میکنن درسته هدایت کنن، اما نتایج کاملا برعکس بوده و اکثریت جامعه دین گریز شدن اگه ما با حرف و عقیده کسی مخالفیم بهتره که اعراض کنیم چون با بحث کردن فقط خودمون رو از مسیر دور میکنیم،
بقول قران که به پیامبر میگه تو رسالتت دعوت کردنه و تو وکیل و وصی مردم نیستی،
نخواهیم که کسی رو قانع کنیم، در این مورد هم مثالهای زیادی هست که هر وقت خواستم کسی رو قانع کنم طرف واکنش نشون داده و فقط خودم رو درگیر کردم، ما مسئول دیگران نیستم پس نخواهیم که دیگران رو تغییر دهیم، حتی در مورد همسر و فرزندان هم باید این مورد رو لحاظ کنیم چون مسئول خوشبخت کردن و یا بدبخت کردن کسی نیستم، افراد زیادی در رفاه کامل بزرگ شدن اما راه رو اشتباه رفتن و افراد زیادی در فقر بزرگ شدن اما نتایج عالی رو گرفتن پس این ما نیستیم که بتونیم تغییری در زندگی افراد ایجاد کنیم بلکه هر شخصی مسئول زندگی خودشه و تمام اتفاقات هول محور خودش رو با کانون توجهش رقم میزنه اینو باید بارها و بارها به خودم متذکر بشم و فقط کانون توجهم رو بزارم روی نکات مثبت هر موضوعی
خدایا شکرت که هدایتم کردی به راه راست راه کسانیکه نعمت داده ای
خدایا شکرت که آسانم کردی برای آسانیها
خدایا شکرت بخاطر اتفاقات خوبی که امروز برام افتاد
خدایا شکرت که بهترینها رو در مسیر من قرار دادی (بهترین مشتریها، بهترین استادکارها، بهترین مهندسان، بهترین اطرافیان، بهترین استاد موفقیت و … )
با تشکر از استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته و شما دوست عزیز که در این مسیر الهی گام برمیداری
بهترینها رو براتون آرزومندم تا گام و جلسه بعدی خدانگهدار
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
رد پای روز 19 دی رو مینویسم
گام 6 پروژه مهاجرت به مدار بالاتر
یادمه یک سال پیش خیلی دوست داشتم منم ببینم خدا چجوری نشونه و الهام میکنه و وقتی این سوالم سبب شد که به این سایت هدایت بشم
از لحظه ای که تصمیم گرفتم اجازه بدم خدا هدایتم کنه ،توی این یکسال کاملاتکامیلی هدایتم کرد و الهاماتشو درک کردم به بی نهایت طریق
و از اونجایی که حسم خوب بود و رفته رفته میدیدم عمل کردن به اون الهامات سبب رشدم میشه
فهمیدم که در مسیر درستم و باید بیشتر تمرین کنم تا این حس و درک هام قوی تر بشن
نه فقط امروز من ، بلکه هر روزم پر هست از هدایت ها و نشونه های خدا
حتی اگر خودت هم حواست به چیزی نباشه
من به یادت میارم و تاکید میکنم که در مسیر باشی
حتی اگر مقاومت هم داشتی و قدم های بعدی رهایی رو نمیتونستی برداری ، من کمکت میکنم
چون تو برای من ارزشمندی ،چون تو اجازه دادی در زندگیت وارد بشم
چون تو درخواست کمک کردی ،درخواست تسلیم بودن ،درخواست حال خوب ،درخواست عشق و اجازه دادی وارد زندگیت بشم
و من وظیفه دارم که به خواسته هات پاسخ بدم
اما طیبه جان ،عشق دلم
امروز تاکیدی کردم برای تو ،که بهت گفتم و دوباره تاکید کردم که با یک بار گذشتن از خواسته ات ،کافی نیست
و یه سری کارهارو هم باید انجام بدی تا رهاتر بشی
به نشونه ها دقت کن و عمل کن
یه سری کارها که خودت خوب میدونی که ناتمام مونده و باید رها بشی و بگذری
تو اگر ایمانت رو به من نشون بدی ،من بهتر میتونم به وظیفه ام که پاسخ دادن به درخواست های تو هست پاسخ بدم
چون من با توجه به قدم هایی که برمیداری میتونم بهت کمک کنم و به وعده ام عمل کنم
و درخواست های تو ،اگر روی باورهات کار کنی و باورهای هم جهت با خواسته ات رو بسازی و قدرتمند کنی ،به راحتی رخ میده
امروز هم بگذر
نه فقط امروز، بلکه هر ثانیه و هر لحظه بگذر از هرآنچه که داری ، که برای تو نیست و تو هیچی
رها باش طیبه
من کمکت میکنم قدم به قدم ، اینو بارها بهت قول دادم
این تویی که در تقسیم کار بینمون به وظیفه ات درست عمل نمیکنی
اگر درست عمل کنی به راحتی رخ میده
یادته که چند روز پیش نشونه دادم بهت که بخش 6 دوره قانون آفرینش تقسیم کار با خداوند رو نشونت دادم
تو باید قسمت خودت رو درست انجام بدی ،وگرنه من همیشه کارم، درست انجام دادنِ قسمت خودم هست
درمورد چیزهایی که بهشون رسیدی فکر کن
درمورد همه شون ، دیدی چجوری رها بودی و رسیدی ؟
به ساده ترین شکل و هموارترین شکل ممکن
یادته رها بودی و سیم کارت به نامت زده شد از جایی که فکرشم نمیکردی ؟چون اون لحظه تصمیم گرفتی بری یه سیم کارت دیگه بخری و گفتی نمیخوامش و واقعا نخواستی
با اینکه دوست داشتی به اسمت بشه اما گذشتی
و وقتی گذشتی بهت عطا کردم
یه یادت بیار روزایی رو که میرفتی جمعه بازار و تقلا میکردی و چشمت به سر آدما بود که از فروشنده های دیگه خرید کنن و برای تو هیچ مشتری نمیومد و یا اگر میومد کم میومد
اما از لحظه ای که تمرین کردی و تصمیم گرفتی به نکات مثبت فکر کنی و رها باشی و سپردی به ربّ ،و صاحب اختیارت ، مشتری پشت سر هم اومد و در آمد هر هفته جمعه بازارت ،میانگین 10 میلیون بود
طیبه جان اگر بیشتر فکر کنی از این موارد نه فقط توی این یکسال بلکه درکل زندگیت رخ داده
کافیه به یاد بیاری و ببینی که وقتی گذشتی چقدر حس خوبی داشتی
و این حس خوب و کنترل ذهن ،سبب شد که بهت داده بشه
ترس هات رو به سرعت باهاشون رو به رو شو ، قدم اول رو برداری ،جوری دلت رو آروم میکنم که قدم بعدی برات آسون تر بشه ، و راحت تر بگذری
یه نیم قدمم کافیه طیبه جانم
تو قفط حرکت کن حتی شده نیم قدم
پس به من اعتماد کن
قدم بردار
سلام ، این پیامی بود که درک کردم ، که خدا داره با تک تک نشونه های این چند روز بهم میگه
من خوب میدونستم منظور خدا از نشونه ها چیه
خودمو خوب میشناسم ، که تو وجودم چه مقاومتی دارم که سبب شده بود هنوز بچسبم به خواسته ام
و رها نشم
با اینکه 2 دی ماه قدم آخر رهایی رو برداشتم و از خواسته عشق گذشتم
اما قدم هایی هم باقی مونده بود
که باید برمیداشتم و 18 روز بود که برنداشتم
چند روز پیش یعنی شنبه ، 15 دی ، که هنوز رد پای اون روز و یک شنبه رو ننوشتم
نمیدونم چرا ننوشتم ،تعلل میکردم
شاید دلیلش این بود که مقاومت داشتم و امروز که دوباره همون نشونه رو دیدم متوجه شدم که حرف خدا از هدیه و گیفت و حس خوبی که میماند چیه
از امروزم بگم ،از امروز پر از حس خوب و پر از عشق خدا به من
از روز بهشتی که سعی کردم تا جایی که تونستم چشم بگم به خدا و آروم باشم و ذهنم رو با روحم هماهنگ کنم
از امروز دیگه هر هفته چهارشنبه ها ،میرم گالری هنرجوی استادم، که بهم گفته رایگان تذهیب یادم میده
و من هر هفته با عشق روز چهارشنبه ها میرم میدان انقلاب اسلامی
یادمه پارسال تو هوای برفی ،اوایل ورودم به سایت بود ،و من روی خودم کار میکردم
یادمه پیاده تو هوای برفی راه میرفتم و میدان انقلاب رفته بودم
خیلی حس خوبی داشتم
اون روزا داشتم روی خودم کار میکردم و کنترل ذهن برام خیلی خیلی سخت بود ،که تسلیم باشم نسبت به خواسته عشقی که از خدا داشتم
یادمه اصلا متوجه نشدم که رسیدم به یه پاساژ که کلی نقاشی و گالریایی بود که تدریس میکردن
یادمه فقط یه طبقه شو رفتم و دیدم و برگشتم خونه
فکرشو نمیکردم یه روزی برم اونجا و تذهیب یاد بگیرم
و از دختر هنرجوی استادم که طراحی یاد گرفته از استاد طراحی کلاسمون ، و بهش گفته طراحیت قوی شده میتونی تدریس کنی ، به طرز شگفت انگیزی هنرجوی استادم از من درخواست کرد که دخترش در طراحی بهم آموزش بده و ایرادای کارمو بهم بگه
حالا جزئیاتشو مینویسم
اصلا فکرشو نمیکردم که رایگان آموزش ببینم
هدیه خدا برای امروز من بود
من هر روز تو تمرین ستاره قطبیم مینویسم که از خدا هدیه میخوام و خدا به بی نهایت طریق هر روز بهم هدیه داده
عشق بی نهایتش رو که هر روز بهم هدیه میده
اما هدیه های اینجوری هم بهم میده
امروز که بیدار شدم و تمرین ستاده قطبیم رو نوشتم ، راستش چند روزیه که چند تا خواسته رو مینوشتم و احساس میکردم که دلیل رخ ندادنشون اینه که باید باورهای قوی رو بسازم و ضبط کنم با صدای خودم
دو تا خواسته داشتم ،به طرز عجیبی از یکیش امروز ، گذشتم و از یکی دیگه که گفتم، خدا ،من از تو میخوام این هدیه رو
و قبلش از خدا میخواستم تو تمرین ستاره قطبیم که از طریق فردی اون هدیه رو بهم بده و در اصل نوع خواسته ام رو میدونستم درست نیست اما مقاومت داشتم
تا اینکه خدا امروز بهم نشونه داد و سبب شد که من از اون دوتا خواسته رها بشم و به یک باره گفتم نمیخوامشون
وقتی تمرینم رو نوشتم یه خواسته ام هم ،که هر روز مینوشتم این بود که دو تا تابلوهایی که دادم به هنرجوی استادم که گالری داشت برام بفروشه ،به فروش برسن
و اما امروز
من حاضر شدم و راه افتادم به سمت انقلاب
تو راه نزدیک خونه مون دوباره از اون درخت عجیب و زیبا که میوه شبیه لوبیاش رو دیدم و دو تا برداشتم و با خودم بردم اونجا
تو راه عکس گرفتم و تو اینترنت دیدم نوشته اسم درختش خرنوب هست و خواصشم نوشته بود
جالب بود برام و درموردش کمی خوندم
تو مترو که وایساده بودم
از یه ایستگاه که رد شد ، اون نشونه چند وقت پیش رو دیدم
که خدا میگفت بین من و خواسته ات خودت انتخاب کن
که من خدارو انتخاب کردم و گذشتم از خواسته عشق
بیلبورد
خودت انتخاب کن رودیدم
گفتم الان دیگه زیاد نمیبینمش
داشتم با خدا صحبت میکردم و میگفتم ببین طیبه هر بار یه نشونه دریافت کردی و دیگه اون نشونه هارو نمیبینی ،
اینارو میگفتم سرمو بالا بردم ،یه تبلیغی بود نگاه کردم نوشته بود طلا
گرفتم اون نشونه ای رو که باید ازش میگرفتم
چون من تصمیم به تعویق انداخته ام که برای طراحی طلا بود و دو تا قاب عکس گرفته بودم رو داشتم حاضر میکردم
و بلافاصله اون اومد جلو چشمم
که یهویی به همون طلا نگاه کردم و دیدم نوشته شروع کن
قبلش نوشته بود، حتی با 100 هزار تمن
من تابلو هایی که این هفته شنبه ، دو تا خریدم یادم اومد که
400 تمن شدن
و دو تا تابلو شد، برای شروع طراحی طلا و فروشم
به خودم گفتم ببین چرا من این تبلیغ رو تو این مدت ندیدم
البته میدیدمش شکل پول و شمش طلا رو ،اما توجهی بهش نداشتم
انگار امروز زمان دریافت نشونه از این تبلیغ مترو بود
وقتی رسیدم انقلاب ، دوباره اون نشونه روز شنبه رو دیدم ،که هنوز رد پامو ننوشتم
نوشته بود حس خوبی که میماند
و بالاش به انگلیسی گیفت نوشته بود و طرح جعبه کادو داشت
میدونستم چرا روز شنبه این نشونه رو دیده بودم و یادم بود چه حرفی به خدا گفتم
اینو که دیدم عکسشو گرفتم ، انگار یه حسی بهم میگفت این جمله یه پیام داره برات
اما متوجه نشدم و رفتم
وقتی رسیدم گالری هنرجوی استادِ رنگ روغنم ،سلام دادم
دخترشم اونجا بود با یه هنرجو و متوجه نشدم دخترشونه
وقتی بعد احوال پرسی منتظر بودم که بهم تذهیب یاد بده
یهویی گفت که میخوای اول طراحی یادت بدم ؟ و اگه ایرادایی داشتی رفع بشه
میدونم خودت طراحی کار میکنی
اما دلم میخواد وقتی میای اینجا هم طراحی کار کنی که اگر ایراد داشتی برطرف بشه و هم تذهیب یادت بدم
خیلی خوشحال بودم
چون داشتم یه محبت بی نهایت بزرگ رو از طرف خدا میدیدم
چون این روزا من مدام میگفتم تمرکزی روی طراحیم کار کنم
و کسی اشکالاتم رو بهم بگه
چون نمیتونستم برم کلاس طراحی استادم دیگه خودم طراحی میکردم
وقتی اینو گفت ،هنرجو داشت، منو برد بیرون و گفت که اینجا راحت تر باهات صحبت میکنم
دلم میخواد دخترم تو تدریس کردن مهارت پیدا کنه و میخوام باهات یه ساعت کار کنه که هم خودش یاد بگیره و مهارت کسب کنه
و هم اینکه تو که میای اینجا در کنار هم پیشرفت کنین و دختر منم یاد بگیره که چجوری باید تدریس کنه
گفت نمیخوام اذیتت کنم اگر این محبت منو می پذیری از این به بعد چهارشنبه ها بیا و یاد بگیر
ما هم مجسمه داریم و میتونی طراحی کنی
خیلی خوشحال بودم
این دومین باری بود که بعد 2 دی ماه ،که هنرجوی استادم که باز هم یه خانم مهربون بود و خودش استاد بود ،برای من ناهار خرید
و الان یه هنرجوی دیگه که استاد بود خودش بهم پیشنهاد دادن رایگان از خودش و دخترش یاد بگیرم
هم طراحی و هم تذهیب رو
وقتی قبول کردم و برگشتیم گالری ،گفت شروع کنید و از پایه تمرین رو شروع کردیم
با هم صحبت میکردیم حین کار ، که یه حرفی بهم گفت
یه پیام بسیار بزرگی برای من داشت
گفت دقت کردی استاد رنگ روغنمون ،به بچه هایی که کار نمیکنن و تمرین نمیارن حتی اگه کاراشون بد میشه ،میگه آفرین ؟؟
گفتم بله ،اما چرا ایراداشونم میگه ، اما زیاد کاری نداره با کسایی که تمرینم نمیارن سر کلاس
گفت یه چیزی بهت میگم این همیشه یادت باشه
استاد به هنرجوهایی توجه میکنه و بهشون یاد میده و مشتاقانه توضیح میده که ببینه با جون و دل و با عشق دارن کار میکنن و هدف دارن برای نقاشی
وقتی میبینه کسی هدفی نداره و نمیاد سر کلاس و درست تمرین نمیاره دیگه کاری به کارش نداره
دقت کردی؟؟؟
وقتی اینارو میگفت دو تا چیز یادم اومد
حس کردم که خدا داشت بهم میگفت اگر ببینم تو داری با تمام تلاش و سعیت روی خودت کار میکنی
من بیشتر بهت توجه میکنم
الانم توجهمو باید فهمیده باشی که اومدی اینجا تا یاد بگیری و اشکالات طراحیت برطرف بشه
دیدی که این روزا تاکید هام هی تکرار میشن
این یعنی خیلی بیشتر و بیشتر از خودت مشتاقم که در مسیر من قدم هاتو به سرعت برداری طیبه
اینکه میبینم مشتاقی و از ترس هات گذشتی و خواسته هات رو که داشتی و از یه خواسته ات ،دو سال داشتی و بعد یک سال ،شجاعت داشتی و ایمانت رو در عمل نشون دادی و قدم آخر رو برداشتی
من هم دوست دارم بیشتر کمکت کنم طیبه
دوست دارم مدارها رو در تمام جنبه ها به راحتی طی بکنی
و راه رو برای تو هموار تر میکنم
و بعد دومین چیزی که یادم اومد حرفای استاد عباس منش بود
که میگفت من دوستانی رو باهاشون صحبت میکنم که با نتایج میان و مشتاقم که دعوت کنم خونه مون تا صحبت هاشو بشنوم
وگرنه کسی که عمل نمیکنه نمیخوام ببینمش
این حرف ها سبب شد که من بیشتر توجه کنم
و از خدا خواستم کمکم کنه ،این محبتی که توسط دستی از دستانش بهم رایگان داده رو به بهترین شکل انجامش بدم و یاد بگیرم
وقتی شروع به یاد دادن تذهیب کرد
و گفت گل پنج پر بکش
من ریز ریز شروع کردم به گل کشیدم
مدام ذهنم میگفت
اصلا چرا باید تذهیب یاد بگیری
طراحی رو ول کردی اومدی اینو یاد بگیری که چی بشه
ریز گل میکشی و دستات درد میگیره و کلی حرف دیگه که سبب شد بگم
من نباید قبول میکردم که یاد بگیرم
و تو دلم حسم ناخوب شد
اما سعی کردم به خودم بگم اینم نقاشیه و اگر بتونم یاد بگیرم تو قسمت هایی از نقاشی هام میتونم از تذهیب هم استفاده کنم
که استاد رنگ روغنم میگفت سعی کنین تکنیک های برجسته و تکنیک های دیگه رو هم یاد بگیرید
و حتی من الان دارم کارای ریز طراحی رو هم در رنگ روغن و هم طراحی طلا انجام میدم پس اینم میتونم
خدا بهم قدرت میده و دستام قوی میشن و سعی میکنم ورزش کنم
وقتی داشتم به ذهنم منطقی شو میگفتم
و تمام گل هاشو بهم یاد داد و گفت تمرین کن و هفته بعد برای من طرح هاتو بیار
وقتی داشتیم صحبت میکردیم بهم گفت تابلوهاتو قبول نکردن و گفتن چون برای هدیه میخوایم
ترجیحا تابلوهای کوچیک میخوایم و با رنگ روغن باشه
اصلا ناراحت نشدم، یا اینکه بگم حالا چی میشه تو دلم اولین جمله که گفتم
خدایا شکرت بود
اینکه من باید بیشتر روی باورام کار کنم
گفتم اشکالی نداره صد در صد قدم بعدی برای من بهترین ها رخ میده
و یهویی بهم گفت رو یه بوم 30 در 30 یه طرح گل بکش با رنگ روغن که تابلوهای کوچیک رو در حد 1 میلیون و 500 کار کن
من خودمم گل کار میکنم
با توکل به خدا من شروع میکنم و ان شاء الله که خیر هست
وقتی تابلوهامو برداشتم و خواستم برگردم
تو راه مدام نجوای ذهنم میگفت که دیدی فروش نرفت
باید قیمتشو بیاری پایین و سریع بفروشی ، 500 قیمت بذار و تو دیوار بفروش
وقتی اینو شنیدم اولش گفتم بذار کم قیمت بذارم که بفروشم ،بعد گفتم چرا باید قیمتو پایین بیارم
250 پول بوم هست
یعنی ارزش کارمو پایین بیارم!
نه اصلا نمیفروشم ،درسته که در حد معمولی بود این نقاشیام
اما 1 میلیون و 500 گفتم زحمت کشیدم این قیمت لا توجه به کیفیت کارم براش خوبه
و من باید روی باورام کار کنم که اینا هم میدونم به فروش میرسن به زودی
کافیه که من باورایی که نوشتم و ضبط کردم ، هر روز گوش بدم
تو مترو بودم و داشتم فکر میکردم درمورد ایده طراحی گردنبند که خودم طرحشو بدم و ببرم بفروشم به طلا سازا و طلا فروشیا
گفتم خدایی که این ایده رو داده صد در صد به من مشتری میشه که حتی به راحتی ازم خرید میکنه
منتظره که من قدم بردارم و تکمیل کنم کار رو و برم برای فروشش
و گفتم خدا نمیدونم چیکار کنم تو بگو
من دارمکارای طراحیشو انجام میدم
تا سرمو بالا بردم که به آدما نگاه میکردم یهویی تبلیغ مترو رو دیدم رو برو صندلی داخل قطار
نوشته بود
پولت رو طلا کن
و یه شمشی بود که نصفش طلا بود و نصفش پول
خیلی جالبه ،چقدر خدا داره دقیق هدایتم میکنه
اصلا حواسم به تبلیغش نبود
بعد که با بی آر تی برمیگشتم خونه ، داشتم به حرفای هنرجوی استادم فکر میکردم
تو دلم گفتم طیبه تو چرا وقتی توضیح میداد که یادت بده درست گوش نمیدادی؟
یه سری حرفاش یادت نموند حواست جای دیگه بود
تمرکز نداشتی چرا ؟؟؟
بعد همینجور داشتم به تمرکز فکر میکردم و میگفتم تمرکزه که داره کار رو انجام میده
و مثل استاد که ذره بین رو میگفت یادم میفته
وگرنه هرچی باورارو تکرار کنم اما فکرم جای دیگه باشه به هیچ دردی نمیخوره
و یاد حرف استاد افتادم که میگفت اگر نماز رو الکی بخونید توجه نکنید به معنی که فایده نداره
اگر فایده داشت که همه ثروت مند میشدن
همینجور داشتم فکر میکردم گفتم تمرکز
تمرکز !؟
که یه لحظه از بی آر تی بیرونو نگاه کردم و دیدم اون ور اتوبان یه بیلبورد سمت خیابون که از پشت درختا دیده میشد ، نوشته بود
” حتما یه خبری هست ”
برام جالب بود
سریع پیام این جمله رو گرفتم
که خدا بهم گفت، حتما خبری هست در تمرکز، که این روزا دارم تاکید میکنم بهت ، که تمرینش کنی و در هرکاری تاجایی که تونستی تمرکز داشته باشی
و اگر هر روز تلاش کنی این روند رو مستمر ادامه بدی ،تمرکز کردن رو تمرین کنی
صد در صد مهارت کسب میکنی
اینم مثل کسب مهارت نقاشی هست هر روز تمرینش کن
میدونم که تو میتونی طیبه
چون تمرینات زیادی رو انجام دادی و به نتیجه رسیده پس اینم میتونی
وقتی رسیدم خونه خواهرم ناهار درست کرده بود و آورده بود
با عشق خوردم و ازش تشکر کردم و
داشتم گوش میدادم به جلسه 4 دوره عزت نفس
درمورد ترس میگفت
همزمان هم داشتم طراحی طلا رو کار میکردم و رنگ میکردم و اذان مغرب که شد قبل اذان قرآن گذاشتن
یه حسی بهم یادآوری کرد که ساکت باش و فایل رو قطع کن و به قرآن گوش بده
این آیه رو خوند
وَٱلسَّمَآءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ ٱلۡمِیزَانَ7
و آسمان را او کاخى رفیع گردانید و میزان را در عالم وضع فرمود
حس کردم یه حرف و پیامی برای من داره
رفتم از اپلیکیشن دیدم سوره الرحمن هست
أَلَّا تَطۡغَوۡاْ فِی ٱلۡمِیزَانِ8
که هرگز در میزان تعدّى و نافرمانى مکنید
وَأَقِیمُواْ ٱلۡوَزۡنَ بِٱلۡقِسۡطِ وَلَا تُخۡسِرُواْ ٱلۡمِیزَانَ9
و هر چیز را به ترازوى عدل و انصاف بسنجید و هیچ در میزان کم فروشى و نادرستى مکنید
یه چیزی هست که همیشه متعجبم کرده ،مثلا من از اتفاقات و نشونه های روزم یا حرفایی که با خدا زدم در طول روز ،شده بارها یادم رفته
اما بعد خدا به طرز شگفت انگیزی درمورد همون موضوع بهم نشونه داده و اون حرفمو یادم انداخته
این آیات رو که خوندم گفتم خب یعنی چی ؟
به آخرین آیه که رسیدم
یهویی حرفم یادم اومد که میگفتم و به نجوای ذهن گوش میدادم که برسم خونه این دو تا تابلویی که هنرجوی استادم پس داد و گفت نگرفتن ،بذارم تو دیوار و قیمتشو 500 بذارم که فقط بفروشمشون
وقتی این یادم اومد پیام آیه رو گرفتم که خدا بهم گفت طیبه به فکر کم فروختن نقاشیت نباش
حوصله کن
با انصاف روی ارزشمندی کارت دقت کن
به وقتش به فروش میرسن، مطمئن باش و تو فقط تکرار کن باور های قوی درمورد ثروت و فراوانی رو
وقتی این پیامو دریافت کردم آروم شدم و بعد نمازمو خوندم و دوباره به فایل عزت نفس گوش دادم
وقتی درمورد ترس گفت یاد یه ترسم افتادم که باید روز 2 دی با برداشتن قدم آخر در مورد خواسته عشق ، برمیداشتم و بعد تحویل امانتیام کلا هرچی تو گوشیم داشتم حتی شماره رو پاک میکردم
و این ترس خیلی بزرگی بود
اما از خدا خواستم بهم کمک کنه
بارها اون قسمت ترس رو که استاد توضیح میدادن گوش دادم
ساعت 20:32 بود
انقدر گوش دادم که انگار یه حسی بهم میگفت الان وقتشه طیبه
پاک کن هرچی تو گوشیت مونده و باید پاک بشه
حتی باید شماره اش رو هم پاک کنی
که روز 2 دی نوشتم جریانشو
من حتی مدام میگفتم آخه اگه پاک کنم ،اونیکی امانتیمو هنوز نداده بهم اون چی میشه ؟
دوباره حس کردم که بگذر ازش ،من بهتر از اونو بهت میدم
اما مقاومت داشتم و داشتم به دقیقه های 43 که درمورد ترس بود گوش میدادم
بارها گوش دادم و آخرش تصمیمم رو گرفتم
و تو گوگل درایوم نوشتم
و از خدا کمک خواستم و اولین کاری که کردم
رفتم تو گوگل درایوم اسلایدی که برای عشق نوشته بودم و عکس و نوشته گذاشته بودم پاک کردم
و اومدم به خدا نوشتم و یه فایل به اسم رهایی باز کردم و حرفامو به خدا نوشتم
اولش میخواستم تو دفترم بنویسم اما اومدم تو گوگل درایو نوشتم
وقتی نیم قدم رو برداشتم ،یعنی پاک کردن عکس و نوشته هایی که تو درین بورد آرزوهام نوشته بودم
و اومدم با خدا صحبت کنم به طرز عجیبی یه آرامش عمیقی ته ته دلم بود که انگار اون ترسی که شدیدا اذیتم میکرد دیگه وجود نداشت و کمتر شده بود
من نوشتم و با خدا صحبت کردم
هر بار گفتم خدا کمکم کن ولی نتونستم پاک کنم فقط از گوگل درایوم پاک کردم
بعد میخواستم دوباره سعیمو بکنم که مهمون اومد و دیر وقت رفتن و گفتم فردا حتما پاک میکنم
شب وقتی میخواستم بخوابم گفتم آرومم کن ربّ من ، اومدم تو سایت و نشونه ام رو انتخاب کردم
زندگی در بهشت قسمت 127 بود
چقدر خدا داره دقیق بهم میگه که با این قدم برداشتن های کوچیکت در این روزها داری آجرهای خونه بهشتیت رو یکی یکی روی هم میذاری و من نشونه هایی که توی این دو ماه مدام بهت دادم و این سریال رو نشون دادم ،این بود که داره زندگی بهشتیت آماده میشه
فقط کافیه که به وظایفت عمل کنی و قدم های کوچیک و مستمر رو برداری و بگذری از هرآنچه که باید ازش بگذری
امروز خدا مثل همیشه حواسش بسیار بسیار ذره بینی به من بود که منو هدایت کنه ،نشونه بده ،کمک کنه و در قدم برداشتن کمکم کنه
خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر استاد عزیزم
سلام بر بانو شایسته
از خداوند مهربان سپاسگذارم که مرا دراین مسیر قرارداد
از استاد شایسته به خاطر استارت پروژه ی مهاجرت به مدار بالاتر .
میخواستم در مورد این چندروز که دارم با تعهد بیشتری کار میکنم روی خودم توضیح بدم و بگم استاد جان همین الانم مدارم عوض شده چون با نشانه های خیلی واضح دارم میبینم که خداوند از هر طرف داره هدایتم میکنه ومن دارم درکش میکنم .
وقتی باور کنیم که نیروی همواره درحال هدایت ماست وهر لحظه داره مسیر رو بهمون نشون میده اونجاست که میتونی هدایت ها رو دریافت کنی .
وقتی همیشه روی گفتگوهای ذهنیت کارکنی ومهارشون کنی اونجاست که راحتتر میتونی صدای الهامات رو بشنوی الهاماتی که بااحساس خوب همراه هست .
روزی که به دنبال خونه بودیم برای جابجایی اصلا ایده یی نداشتم که کجا باید خونه بگیریم فقط یه باور توی وجودم بود که انسان های بسیار خوبی هستند که ما میتونیم خونه شونو اجاره کنیم .
2 تا خونه رو رفتیم ودیدیم ومورد پسنمون واقع شد ولی معامله انجام نشد ویا واگذار شد به کس دیگه ایی درعین حالی که اون خونه ها رو دوست داشتم وکمی هم ناراحت شدم ولی یه حسی بهم میگفت حتما خیری درش هست نگران نباش .اگه به فراوانی باور داری خونه ی خوب با صاحب خونه ی خوب هم زیاده پس نگرانی این وسط چیه؟
پس بعداز مدتی وارد برنامه ی دیوار شدم و یه اگهی دیدم که همون موقع بارگزاری شده بود
شرایط یه خونه رو نوشته بود ویه حسی بهم گفت تماس بگیر
ومن تماس گرفتم با اینکه هیچ عکسی هم از خونه نذاشته بود وباهاش صحبت کردم وقرار بر بازدید گذاشتیم که شب بریم .
رفتیم بازدید وپسندیدیم و بیعانه دادیم و تمام
باورتون میشه که از تمام خونه هایی که دیده بودیم با شرایط قیمتی که میخواستیم بهتر بود متراژ بالاتر تک واحدی خلوت و یک صاحب خونه ی خوب وبا احاره ی خیلی کمترودر محله ی دیگری که حتی از محله ی الانمون بهتر بود .
وقتی احساست روازاتفاقات خوب نگه میداری وامیدواری قطعا خداوند پاسخ میدهد حتی از خواسته ی تو بهترشو بهت میده .
توی خونه ی قبلیمون هر طبقه دوواحد بود وواحد کناریمون یه خانواده ی بسیار پرسروصدا بودن که دائم صداشون توی خونه ی ما بود
میدونین ما توی این شرایط چکار کردیم
کنترل ذهن توجه نکردن به صدای اونها وتمرکز روی خوبیهای اون خونه
ما یه چند بار درکل 3 سال بهشون تذکر دادیم اما بیشتر سعی کردیم که توجه نکنیم ونتیجه این شد
که کم کم سروصدا کمتر شد کم کم دعواهاشون کمترشد
وگاهی صدای موسیقی خیلی آرامش بخشی میومد
وبالاخره جهان مارو جابجا کرد به جایی فوق العاده ارام که فقط سکوت مطلق وگاهی فقط صدای پرنده ها رو میشنویم .
بله جهان وقانون پاسخ میدهدهرلحظه درحال پاسخ گویی به ماست به شرط کنترل ذهن
استاد جانم من امروز تازه فهمیدم که درحال عجله کردن هستم و این باور کمبود رو میرسونه من نگران هستم و تازه دارم میفهمم که از تمام این لحظه ها باید لذت برد من اگر الان دراین شرایط هستم دارم یاد میگیرم که تنها چیزی که باید داشته باشم لذت بردن از تمام این روزهایی است که من دارم میگذرونم به خاطر دیدن نتایج بزرگتر ولی این نشانه های کوچک رو بهشون توجه نمی کنم .
من از بودن درکنار دخترم که داره بزرگ میشه و ممکنه برای چند سال آینده برای خودش مسقل بشه وازما جدا بشه لدت ببرم هرروز این لحظه ها رو قدر بدونم از درس خوندنش از صبحانه حاظر کردن براش از نگاه کردن به چشماش از نشستن کنارش و حرف زدن باهاش از لمس وجودش هر ثانیه باید لذت ببرم
این روزها به سرعت میگذرند وتمام خاطرات خوش باقی میمونند باید خوشحال باشم که هرروز خونه مون رو باید تمیز کنم هرروز باید غذا بپزم برای خانوادم
من باید خوشحال باشم به خاطر وجودشون به خاطر اینکه هرروز صبح که بیدار میشم میبینم همه مون سالم وسلامتیم و کنارهمیم .
همه درحال کار ورشدیم و تک تکمون کار خودمون رو داریم .
من از وقتی دارم روی خودم کار میکنم محیط اطرافم خانوادم و فرزندانم بسیار رشد داشتن واونها هم دارن روی خودشون کار میکنند بدون اینکه من ازشون بخوام
لا اکراه فی الدین
واقعا در هیچ کاری اجباری نیست ومن مدتهاست که کاری بهشون ندارم و سپردمشون به الله واو خوش بهترین زمان هدایتشون میکنه
خلاصه ی داستان توجه و توجه وتوجه هست کنترل ذهن کنترل ذهن کنترل ذهن
ایمان به نیرویی قدرتمند که هرلحظه درحال مراقبت از ماست
مدار مالیمون درحال بالا رفتنه به وضوح نشانه هاشو دارم میبینم
از همین چندروز کلی مشتری عالی داشتم ومن با عشق کارم رو انجام دادم
من به این دنیا اومدم که لذت ببرم من اومدم که نقش خودم رو به بهترین شکل ممکن ایفا کنم و همین
تازه دارم میفهمم که هنوز توی ناخداگاه من حس دیرشدن رو داشتم و حالا این رو ازبین میبرمش با لذت بردن و قدردانی
مریم جان واستاد عزیزم تحولات بزرگی درحال رخ دادنه یکنفر داره خیلی پیشرفت میکنه واین پیشرفت همین خودسازی چقد لذت بخشه
چقد من شگفت انگیزم هرروز دارم بهتر میشم و هرروز دارم آگاهتر میشم .
واین جانب ازبودن دراین مسیر و ادامه دادن دست نخواهم کشید تا پایان عمرم .
ازتون متشکرم دستانتون رو میفشارم و درآغوش میگیرمتون .
میام واز اتفاقات دوباره مینویسم منتظر باشید
درپناه الله شاد سعدتمند ثروتمندباشید .
آیه 11 سوره رعد است که می فرماید «ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا بانفسهم»، (خدا وضع و حال هیچ قومی را عوض نخواهد کرد مگر آنکه انسانها به خودشان وضع و حال خودشان را تغییر دهند
ببینید خداوند با آن همه قدرتش چه میگوید ؟ پس وای به حال ما
من واقعا بااین سخنان شما 100%موافقم
وبرگردیم به سخنان وآموزهای شما ؛ چون هرکسی فرکانسی متفاوت دارد وبه نظر من این متفاوت بودن اززیباییهای آفرینش است
بله واقعا من خودم وقتی اسمی ازشما یادیدگاهی ازشما رادرجمعی بیان کردم دقیقا به نتیجه سخن شما ؛ جواب شنیدم اینها دیوانه اند اینها برای جیب خودشان است و……
وبیشتر کسانی این حرفها رامیزنند که این مسیر رادرک نمیکنند
اما اینجا میخواهم بگویم تنها سایتی که من دارم وتنها مسیری که دارم دنبال میکنم گروه تحقیقاتی عباسمنش است وباتمام وجودم میگویم که مثل خداوند به آموزها و آموزشها ی این خانواده ایمان دارم وهروقت طبق این آموزها عمل میکنم زندگیم بهشت میشود والبته که بهشت شده است
ومیخواهم به تمام جهان فریاد بزنم که من با آموزها ی این خانواده از نو ، نو ؛ متولد شدم ومن کسی هستم که باسخنان آقای عباسمنش زندگیم درتمام جنبه ها ؛ به خاطر آموزشهای عباسمنش به بهشت تبدیل شده است وعباسمنش عزیز ؛ آن یک نفری که میگفتی ؛ من هستم. وخداوند را میلیاردها بار سپاسگزارم زنده باشی عباس جان بتاز وپردههای جهل وتاریکی رانابود کن انشاالله
سلام دوست عزیز
احسنت و تبریک میگم خدمتتون
در پناه خدا شاد و سعادتمند باشید
با سلام
دیروز که داشتم سوره ی قصص رو میخوندم به این دو آیه رسیدم اونهم پشت سر هم که دقیقا مرتبط با مبحث مطرح شده توی این فایل بود. من که خودم واقعا از فرکانسی بودنشون لذت بردم و دوست داشتم با دوستان هم اینها رو به اشتراک بزارم :
وَإِذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَقَالُوا لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَکُمْ أَعْمَالُکُمْ سَلَامٌ عَلَیْکُمْ لَا نَبْتَغِی الْجَاهِلِینَ ﴿۵۵﴾
و هنگامی که سخن بیهوده ای بشنوند، از آن روی برمی گردانند و می گویند: اعمال ما برای ما و اعمال شما برای شما، سلام بر شما [سلام متارکه]، ما خواستار [همنشینی و معاشرت با] نادانان نیستیم. (۵۵)
56
إِنَّکَ لَا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ ۚ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ ﴿۵۶﴾
قطعاً تو نمی توانی هر که را خود دوست داری هدایت کنی، بلکه خدا هر که را بخواهد هدایت می کند؛ و او به هدایت پذیران داناتر است، (۵۶)
به نام خداوند یکتا
سلام استاد جان و مریم بانو
چقدر نام قشنگی برای این سری فایلها “روز شمار تحول زندگی من” انتخاب کردید به معنای واقعی متوجه تغییرات و تحول تا اینجای کار شده ام و خدارو شاکرم بابت این موضوع
سوال دوستی که پرسیدند شاید در زندگی همه مردم یک امر بدیهی است و در فکر افرادی که با قوانین الهی آشنا نیستند نوعی مسئولیت پذیری به حساب میاد . خود من پدرم سالها پیش بخاطر شکست مالی مالی که خورد تا همین الان توسط مادرم سرزنش میشه چون مادرم اعتقاد داره که آینده ما فرزندان رو از بین برده در صورتیکه همین الان ما هرکدوم به تنهایی افرادی موفق و خودساخته در زندگی شخصی و کاریمون هستیم شاید اگر این تضاد نبود ما هم انسانهایی وابسته میشدیم که تنها افتخارشون در زندگی ثروت پدر بود . در صورتیکه اگر پدرم اعتماد به نفسش رو از دست نمیداد و به راهش ادامه میداد و همراه مادرم همانطور که گفتید باورهای درستی داشتند در نهایت به یه شرایط خوب میرسیدند
این توضیحات شما منو یاد داستان حضرت ابراهیم انداخت که برای انجام رسالت خود همسر و فرزندش رو در بیابان رها کرد با این باور که آنها هم خدایی دارند و اطمینان داشت که الله از آنها محافظت میکند و آنها رو به بهترین مسیرها هدایت میکند .
در مورد بحث و اجبار به پذیرش عقاید ما ایرانیها همانطور که گفتید صاحب جایگاه ویژه ای هستیم من که خودم اینجوریم وقتی من رو مجبور به کاری میکنند مقاومت میکنم و انجام نمیدم ولی وقتی فقط آگاهی دریافت میکنم به مرور خودم میرم سراغش تحقیق میکنم و با طی کردن تکامل اون کار رو انجام میدم . اما خودم به شدت دنبال این بودم که هرچیزی که فکر میکردم درسته به زور به اطرافیانم تزریق کنم اما الان خداروشکر به دیگران حق انتخاب میدم حتی اگر ببینم کسی داره راه اشتباه میره مثل شما استاد جان بهش تذکر میدم ولی ببینم توجه نمیکنه میزارم بره جلو چون اعتقاد دارم اگر راه اشتباه باشه درس میگیره برمیگرده یا شاید اصلا راه درست باشه و من هستم که دارم زود قضاوت میکنم
این بحث نکردن این درگیر نبودن با افکار دیگران برای ما آرامش و صلح درونی به همراه داره و در سایه این آرامش هست که میتونیم تمرکز کنیم رو نکات مثبت و …
در پناه حق