مصاحبه با استاد | مفهوم «ایمان + عمل صالح» در مسیر هدف - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-53.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-08 01:03:072025-01-10 06:46:26مصاحبه با استاد | مفهوم «ایمان + عمل صالح» در مسیر هدفشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز
و همه دوستان بینظیرم
مصاحبه با استاد 16
سوال اینه که آیا میشه فقط با تجسم کردن و تغییر باورها به هدف و خواسته مون برسیم .؟
و جواب یک ساعته و پر از آگاهی استاد اینه که مگر تغییر باورها با نشستن و خواندن چند تا ذکر ممکنه .
مگه میشه تو تجسم کنی ولی کاری نکنی و خدا درهای نعمت رو به روت باز کنه .
مگه از قدیم نگفتن از تو حرکت از خدا برکت
جواب استاد اینه که تا حرکتی نباشه تغییر باوری صورت نمیگیره .
و تا تغییر صورت نگیره هدایت نمیشی
قدم بعدی بهت گفته نمیشه .
حالا داستان خودم رو بگم تا ایمانم قوی تر بشه برای ادامه مسیر
استاد من وقتی قرار بود گواهینامه مو بگیرم خودمون ماشین داشتیم و همسرم گفت کمکت میکنم برو گواهینامه تو بگیر و از این حرفا .
خلاصه من رفتم ثبت نام کردم و کلاسها شروع شد
مربی مون میگفت تو جاده های خلوت میتونی پشت فرمون بشینی و تمرین کنی تا امتحان افسر رو راحتتر قبول بشی .
خلاصه همسر من هم نزدیک باغ مون یه جاده بودکه خیلی خلوت بودکه اونجا بهم ماشین رو چند باری داد ولی من هم خیلی نابلدبودم و بخاطر فرکانسهای نه چندان خوبم مربی خوبی هم نداشتمو همین نابلدی من باعث میشد که همسرم هر بار با من دعوا کنه و نصفه راه با قهر و ناراحتی از پشت فرمون میومدم کنار .
و توی شهر هم که به هیچ وجه ماشین رو نمیداد اون موقع ها خیلی ناراحت بودم از دستش ولی الان که فکر میکنم می بینم کارش درست بوده .
با همه این تفاسیر من افسرم رو قبول شدم و دیگه دوست داشتم که برم و رانندگی کنم ولی بشدددت میترسیدم .
و همین ترس من به همسرم منتقل میشد و اون هم حاضر نبود برای حتی پنج دقیقه ماشین رو به من بده .و خب یه سری ناراحتی هم پیش میومد پیشمون که اگر توی سایت نبودم حتما روزهای بدی رو تجربه میکردم ولی چون داشتم از آموزشهای شما استفاده میکردم سعی میکردم خیلی تو حال بد نمونم .(هرچند که خواسته رانندگی هم با توجه به آموزشهای شما در من شکل گرفت )ممنونم استاد عزیزم .
ولی استاد وقتی خواسته ای رو با دل و جون بخوای خدا درها رو برات باز میکنه وقتی تعهد تو رو ببینه اول تو باید به جهان نشون بدی که پای کار ایستادی .
یک روز من با یکی از خانومهای فامیل صحبت میکردم که بهم گفت تو پیج اینستا دیدم که یه آقایی گفته فقط برای اینکه ترستون بریزه استارت ماشین رو بزنید و اصلا راه نیفتید فقط ماشین رو روشن کنید همین .
و من هم یکی دو روز بعد همین کار رو انجام دادم و فقط ماشین رو روشن کردم و بلافاصله همسرم اومد و دعوا کرد و منم اومدم پایین .
یه روز دیگه هم همین اتفاق افتاد و همون آش و همون کاسه
ولی اشتیاق سوزان من به رانندگی بیشتر از این حرفها بود
چون بارها و بارها همسرم اینقدر منو دعوا کرده بود که من به خودم قول داده بودم که دیگه دست به ماشین نزنم ولی باز اون اشتیاقه کار خودشو کرد و من میرفتم پشت فرمون
تا اینکه اولین جلسه گفتگوی دوستان اومد روی سایت که سپیده عزیز تو کلاب هاوس گفتن خدا خیلی واضح بهم گفته من هواتو دارم تو فقط به حرف من گوش کن .
و اون صدا به من هم گفت پاشو برو با ماشین دور بزن ولی ترسها نمیذاشت
باز دوباره گفت سه باره گفت و من هر بار از ترسهایی مثل تصادف ،مثل اینکه پیچ بپیچه و من نپیچمو چیزای دیگه به خودم اجازه قدم برداشتن حتی ندادم ولی اون صدا محکمتر از اینا بود
و من بالاخره تسلیم شدم و رفتم
صبح زود که همسرم خواب بود ماشین رو برداشتم و رفتم همون اطراف خودمون دور زدم و یکم نبات خریدم و برگشتم .
توی راه تمام مدت داشتم از ذوق بال در میاوردم
اولین بار بود که بدون هیچکسی کنارم ،
داشتم رانندگی میکردم یه ترس همراه با ذوق فراوان نمیدونم حسم رو میفمین یا نه ؟
موقع برگشت هم تمام مدت شیطان میگفت احمد که خوابه نمیخواد بهش بگی ولی من تصمیم خودمو گرفته بودم و بهش گفتم و اونم باز کلی دعوام کرد و گفت آخرین باری باشه که ماشین رو برمیداری
ولی جواب من این بود که تو هرکاری میخوای بکن ولی من دیگه به حرف تو گوش نمیدم و ماشین رو برمیدارم .
استاد میخوام بگم که جهان به تلاش تو پاسخ میده .
دیگه نگم که هر بار ماشین رو برداشتم کلی حرف شنیدم کلی دعوا شنیدم ولی دیگه اون لذت رانندگی همه چیز رو برای من بی اهمیت کرده بود و من فقط به اون لذت فکر میکردم .
استاد کم کم همسرم بهم اعتماد کرد و راههای نزدیک رو اجازه میداد که با بچه ها برم تا پارک واینجور جاها ولی فقط تو محدوده خودمون .
یه روز که میخواست بره جایی و ماشین رو لازم نداشت به من گفت ماشین رو میزارم بچه ها رو ببر پارک (همون شخصی که اینهمه با من دعوا کرد)
من هم با ذوق رفتم به خواهرم گفتم حاضر بشین با هم بریم بازار .
همه راه افتادیم و توی راه گفتم کدوم بازار بریم و بچه ها یک بازار تو مرکز شهر و یه جای دور و شلوغ رو گفتن منم موافقت کردم .
توی بازار که بودم همسرم زنگ زد که بپرسه من کجایم و وقتی شنید که رفتم اون منطقه شهر خیلی تعجب کرد ولی هیچی نگفت
و اون بازار رفتن و سالم برگشتن و لذت بردن ما و تشکر کردن از همسرم باعث اعتماد اون به من و رانندگیم شد و من الان هر جای شهر رو خودم میرم با عشششق و لذذذت .
استاد من این رانندگی رو برای خودم درس زندگی کردم یعنی هر جایی از زندگیم ناامید میشم میگم از اون که سخت تر نیست
احمد با اون همه نارضایتی بالاخره تسلیم خواسته تو شد .
اگر اونو تونستی بقیه رو هم میتونی .
میخوام بگم اگر کم میاوردم
اگر تسلیم حرفهای همسرم میشدم
اگر ترسها بهم غلبه میکرد
من هیچ وقت این لذتها رو تجربه نمیکردم .
استاد من و بچه هام اینقدر با هم رفتیم تفریح و خوشگذرونی که خدا داند و بس .
همون موقع ها تو خیابونای شلوغ ،تو جاهای تنگ خدا میدونه که چی به حال من میگذشت ولی هر بار که انجامش میدادم اعتماد به نفسم بیشتر میشد هربار که میرفتم ایمانم بیشتر میشد و حالم بیشتر خوب میشد .
استاد عزیزم تمام این ایمان ،ادامه دادن ،متوقف نشدن رو من فقط و فقط از اینجا دارم از حرفهای شما دارم
از آموزشهای عالی تون دارم .
خدا شما رو برای ما نگهداره استاد جانم و ما رو هم ثابت قدم در این مسیر .
باز هم ازتون ممنونم و میدونم که نمیتونم تشکر واقعی رو ازتون داشته باشم در قالب کلمات ولی میدونم که شما فرکانس سپاسگزاری منو دریافت میکنید .
مریم عزیزم از تو هم ممنونم که فایلهای سفرنامه رو ترتیب دادی تا ما با تعهد بیشتری کامنت بگذاریم و خودمون بیشتر استفاده کنیم .
خدایا من به هر خیری از جانب تو فقیرم هدایتم کن الله مهربانم ️️️
سلام صدیقه ی عزیز
شما نشانه ی دیروز من بودین از جانبم ربم که ، خداوندم از طریق کامنت شما ،منو راهنمایی کرد
بهم گفت که ببین سارا ، تو هم از همین مسیری برو که این بنده ی من رفته و نتیجه گرفته
صدیقه جان ، بله منم میتونم با همین روشی که شما رفتین ، عمل کنم و نتیجه بگیرم ، منم مثل شما واقعا عاشق رانندگی هستم از این که با آزادی کامل هروقت خواستم هر جا خواستم برم و ایمان دارم منم مثل شما روزی میرسه که رانندگی کنم و لذت ببرم از رانندگی کردن و از آزادی که با رفتن توی دل ترسهام بدستش میارم
خداوندم را سپاسگزارم که از بینهایت طریق منو هدایت میکنه از راه هایی که حتی به فکرم هم نمیرسه
از بیشمار دستان یاری گرش
سپاسگزارم از شما و رب تمام جهانیان
سلام سارای عزیزم
چقدر خوبه که صبح بیای توی سایت و ببینی نقطه آبی داری از یک دوست عزیز .(یک عالمه ایموجی چشم قلبی)
ممنونم عزیزم که کامنت منو خوندی و با پاسخ قشنگت باعث شدی تا من هم کامنتم رو بخونم و یادم بیاد که چه روزهایی داشتم و ایمانم به مسیر بیشتر بشه .
عزیز دلم رانندگی یک لذته
ترسی نداره.
اگر ترسی هست فقط از ورودیهای نادرستی هست که از جامعه به ما منتقل شده به قول استادبرو
شروع کن
نترس
قدم اول رو بردار
خدا هدایتت میکنه .
خدا تنهات نمیزاره.
مطمئن باش.
در پناه رب مهربان خوشبخت و سعادتمند باشی
سلام صدیقه عزیزم
امیدوارم که حال دلت عالی باشه
نمیدونم موقعی که داشتی این دیدگاه رو مینوشتی میدونسی خدا مامورت کرده که با نوشتن این کلمات قوت قلب بدی به یه بنده دیگش؟
خدای من بی نهایت ازت سپاسگزارم
همین چن دقیقه قبل داشتم از خدا سپاسگزاری میکردم که بهم شجاعت رفتن به دل ترسم رو داده
داشتم ازش تشکر میکردم که کمکم کردکه امروز با ماشین رانندگی کنم و روبه رو بشم با ترسم
منم عاشق رانندگیم صدیقه جان
امامیترسیدم و بهونه میاورم خیابونا شلوغه ،تنهایی میترسم رانندگی کنم و امثال اینها
صبحها که ماشین جلو خونه پارک بود و من با تاکسی پسرم رو میبردم مهد با حسرت به سویچ ماشین نگاه میکردم
دو روزه با تمام ترسی که دارم میرم سوار ماشین میشم و یکم رانندگی میکنم،قبلا هم اینکارو کردم،اما زود ناامید شدم
اما این سری میخام تا تهش برم و طعم رانندگی کردن رو بچشم و لذت ببرم
بازم ازت سپاسگزارم صدیقه جان
بهترینها رو برات آرزو میکنم
در پناه الله مهربان باشین
سلام به زهرا عزیزم
ترس از رانندگی یه چیز طبیعیه حتی برای آقایون
ولی چون اونا انجامش دادن براشون طبیعی تر شده
و راحتتر انجامش میدن.
ولی برای خانوم ها هم فقط یک توهمه و خیلی زود برات عادی میشه عزیزم فقط نباید بهش بها بدی
لذتی که بعداً میبری به تمام این تو دل ترس رفتن ها میارزه.
اگر ماشین هست و همسرت هم موافقه که کار برای شما خیلی راحته .
برو تو دل ترست و ایمان داشته باش که خدا همراهته.
من یه جاهایی بود دور میدون مثلاً از شدت ترس پاهام میلرزید ولی انجامش میدادم چون بعدش کلی به خودم افتخار میکردم .
من تو مشهدم و اینجا معمولا تمام خیابونا شلوغه و واقعا رانندگی کردن بعضی مواقع سخت میشه ولی نمیدونم چرا من اینهمه عاشق این کار هستم و لذت میبرم از رانندگی .
منتظر خبرهای خوبت هستم که برام تعریف کنی چه جاهای قشنگی رفتی و چه لذتهایی بردی عزیز دلم .نگران هیچ چیزی نباش
خدا همراهته
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربان
وسلام به تک تک دوستانم
روز هفتادویکم، روز شمار تحول زندگی من!
استاد جانم باید یه تشکر ویژه والبته بسیار فراوان از شما داشته باشم که انقدر باعشق قوانین جهان آفرینش رو به زیبایی توی فایلهاتون، خصوصا این فایل وصف کردید، واقعا هرکسی تو مدار دریافت ودرک این اصول اساسی باشه برد کرده..
این فایل خودش به تنهایی برای من یک دوره محسوب میشه، که توش از کشف قوانین جهان هستی، ازچگونگی بدست اوردن عزت نفس، راهکارهای عملی رسیدن به خواسته وآرزوها، جهان بینی توحیدی،شیوه حل مسایل زندگی، چگونه فکر خدا را بخوانیم و حتی خلاصه ی دوره 12 قدم و…… یه پکیج کامل بود، دیشب تا الان به مدت 12 ساعت این فایل داشت به تکرار وپشت سرهم برام پخش میشد، حتی وقتی خوابه خواب بودم، وجالبه خواب دیدیم که یکی از اقوام داشت در مورد مدارها وفرکانس ها باهام صحبت میکرد و میگفت اگه فلان اتفاق برات افتاده وفلان شرایط برات پیش اومده چون تو، توی مدارش بودی، وفلان شخص وفلان چیز در مدار تو نبوده که از زندگیت رفته…
صبح که به خوابم فکر میکردم دیدم بله، خودشه، من 4 سال پیش وقتی کلیپهای انگیزشی که از شما توی واتساپ و تلگرام شر میشد رو دیده بودم وبعد وارد کانال تلگرامتون شده بودم، جسته گریخته، بدنبال کشف قوانین جهان آفرینش بودم ، از کامنت دوستان و فایلهای شما فهمیده بودم که یه کتابی در مورد چگونه فکر خدا را بخوانیم نوشتید، نمیدونم چرا انموقعه وارد سایت نشدم، ومیرفتم از کتاب فروشی ها پرسوجو میکردم که کتابتون رو بخرم!!!!
واقعا انقدر کار سختی بود عضو سایت شدنم؟!
الان می فهمم که من اونموقعه تو مدار وفرکانس دریافت اینهمه اگاهی نبودم، من به خاطر مشکلات زندگیم ومسائلی که پیش اومده بود فقط دنبال یه راهکار ساده وعملی والبته فوری بودم، فکر میکردم اگه فقط می تونستم کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم رو پیدا میکردم و میخوندم و از راهکارهاش استفاده میکردم موفق میشدم اوضاع زندگیمو برای همیشه سروسامون بدم…
وحالا میفهمم که هیچ راه میانبری برای رسیدن به خواسته ها وجود نداره، ویک سیر تکاملی برای هر چیز وهر شخصی وجود داره، که برای هر شخص هم متفاوته، نسبت به شرایط زندگیش ومسائلی که ازسر گذرونده وباورهایی که داره…
وامروز من با یقین براینکه من مسئول صد درصد زندگیم هستم واین خودم هستم که خالق شرایط زندگیم هستم وبا ایمان وباور قلبی که من تنها رها نشدم توی این مسیر زندگی وخداوند حامی و هدایت کننده من هست، اون بخشی که سهم خودم هست رو به لطف خداوند پیدا میکنم وتمام سعی خودم رو میکنم که انجامش بدم وباقی رو به خداوند میسپارم که همیشه به بهترین شکل نتایج رو رقم زده..
تجسم کردن خواسته ها وآرزوها موقعه ای اثر گذار هست که من نسبت به اون انقدر ذوق وشوق داشته باشم که باهر قدمی که به سمتش برمیدارم و تلاشم رو میکنم کلی حس خوب داشته باشم، خودم رو در حالتی که دریافتش کردم وبهش رسیدم تصور کنم تا بتونم انگیزه بگیرم برای برداشتن قدمهای کاربردی بعدی، وگرنه تجسم کردن و رویاپردازی به تنهایی کارساز نیست..
اما همینکه من در هنگام تلاش کردن وانجام سهم ونقشم برای رسیدن به هدفم این امید وحس خوب رو داشته باشم که جهان( خداوند) پاداشش رو بهم میده وپاداشش رسیدن به خواسته وآرزومه، یقین داشته باشم که تلاشم بی ثمر نمی مونه، کمکم میکنه باعشق وامید به راهم ادامه بدم…
منیکه اینهارو می نویسم منیکه میگم یقین دارم وباور دارم که این مسیر ، مسیری درست ومستقیمی هست هم گاهی شک و دودلی وترس سراغم میاد، ولی شکر الله مهربان ابزارهای قدرتمندی دارم، مثل نتایجی که در دست دارم از گذشته، مثل این سایت دوره 12 قدم، فایلهای دانلودی، کامنت دوستان ومقاله های ناب مریم جان…اینها در کنار هم در مواقع ترس ونگرانی ودودلی به کمکم میان..
استاد جانم واقعا تحسینتون میکنم شما کسی مثل خودتون رو نداشتید که با یکدنیا تجربه های ناب واقعی و امید وانگیزه وکلی راهکار وابزار بیار وتوی اون مسیری که از روز اول تا الان طی کردید یارییتون کنه، اما ایمانی راسخ داشتید به خدایی که میدونستید تحت مراقبت ومحافظت وهدایتش هستید…
هزاران آفرین برشما…
وآرزوی هر روز من از خداوند داشتن ایمانی از جنس ایمان شماست…
انشالله هر لحظه وهمیشه در پناه امن خداوند باشید
به نام خداوند روزی دهنده
درود بر اساتید عزیزم
درود بر دوستان گرامی
گام هشتم : مفهوم ایمان + عمل صالح در مسیر هدف
به خواسته ای که در حال حاضر بیشتر از هر چیز دوست داری به آن برسی فکر کن. سپس لیستی آماده کن درباره اینکه: چه بهایی حاضری برای تحقق این خواسته بپردازی؟
من میخوام در درجه اول مدارم بالا بره
میخوام به ثروت فراوان برسم. چون با داشتن ثروت میتونم به همه خواسته هام برسم.
خوب من اول باید بهای رسیدن به هدفم رو پرداخت کنم.
* کنترل ذهن و ورودیهای اون
* بیشتر توی سایت باشم
* محصولاتی که خریدم با جدیت روش کار کنم
* کامنت بخونم، خیلی بیشتر از قبل
* کامنتای عقل کل رو هم بخونم اونایی که در مورد فراوانی و ثروت هست
* به فراوانی هر چیزی توجه کنم
* در مورد هدفم با خودم صحبت کنم و بنویسم
* باورهای قدرتمند کننده در راستای هدفم بسازم و تکرار کنم
* ثروت 1 ، 2 ، 3 رو بخرم و مثل وحی منزل به آگاهی های اون عمل کنم و تمرینات رو انجام بدم
* فایل چند برابر شدن درآمد در یک سال و گوش کنم و کامنتا رو بخونم
* در یک حرفه که علاقه دارم به صورت حرفه ای آموزش ببینم و متخصص بشم
* با توکل به خدا قدم بردارم در راستای هدفم و از اون تخصصی که کسب کردم ، کسب درآمد کنم
* اگه به مشکلی برخوردم نا امید نشم و ادامه بدم که جهان پاداش میده بهم
* سعی کنم حرفه ای که انتخاب میکنم، در مسیر درست باشه و هیچ وقت پا رو اصولم نذارم
* برای موفقیت استعداد مهم نیست. باید ایمان ،باور،توکل و جسارت داشته باشم
* اگه به تضاد برخورد کردم نا امید نشم. چون تضادها باعث میشه که من خواسته هامو بشناسم
* افراد سمی رو از زندگیم حذف کنم
امیدوارم هر روز یک قدم کوچک در راستای رسیدن به هدفم بردارم
در پناه الله
به نام الله یکتا
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز دل
چقدر این فایل برای من زیبا بود
با اینکه چند بار این فایلو دیدم ولی این بار نکات جدیدی ازش یاد گرفتم
نکته اول ما باید در مدار خواسته خود باشیم تا به آن هدف برسیم ما باید در مدار خواستههای خود باشیم تا به آن هدف برسیم
باید به آن هدف علاقه داشته باشیم این اولین شرط رسیدن به هدف است و از مسیر لذت ببریم و راجع به آن هدف مطالعه و تحقیق زیادی داشته باشیم و همراه با آن روی ذهن خود کار کنیم ذهنمون رو کنترل کنیم مدام مثل نفس کشیدن باید تلاش کرد در مسیر اهداف ولی لذت برد این یکی از پاشنه آشیلهای من بود که فکر میکردم وقتی برای رسیدن به هدفم درس میخونم باید از تفریح و خوشی غذا خوردن یا حتی خوابیدن پرهیز کنم فقط تمرکز داشته باشم روی هدفم و اینجوری رسیدن به هدف برای من زجرآور بود اما با فایلهای استاد یاد گرفتم از مسیر لذت ببرم تا اینکه عجله داشته باشم به مقصد برسم زمانی که مدرسه میرفتم فکر میکردم که فقط باید درس بخونم و کلاً 3 ساعت در شبانه روز میخوابیدم و همش درس میخوندم و چیزی به جز ناراحتی اعصاب و بیماری معده نصیبم نشد اما از وقتی که با فایلهای استاد عباس منش آشنا شدم دیدم که باید از مسیر لذت ببرم تفریحم به جاش کارم به جاش زندگیم اصلاً زیر و رو شدیادمه موقع خرداد که این برنامه رو اجرا کردم یعنی تفریحم به جاش فایلهای استاد به جاش کار کنارش میکردم و کمتر از موقع اول سال درس میخوندم نمرههام به طرز عجیبی رفت بالا و حال روحیم بهتر شد چون اون موقع از مسیر لذت میبردم و عجلهای نداشتم برای رسیدن به هدف
نکته سوم باید برای هدف خود بها پرداخت کنیم چقدر این حرف زیباست چقدر این حرف قشنگه یادمه سال 99 که میخواستم رشته انسانی رو انتخاب کنم و از مدرسه استثنایی برم به مدرسه عادی همه با من مخالفت کردن گفتن که اگر شکست بخوری چی اگر نمرههات افت کنه چی و کم و بیش نمرههام افت کرد اما خوشحالم چون چند روز پیش یکی از دوستانم به من زنگ زد از مدرسه استثنایی و با حال و احوال کردی من ازش پرسیدم چه خبر اون گفت که هیچی تو خونه نشستم گفتم که خب دانشگاه نمیری سر کار اینا گفت نه رشته ما دانشگاه نداره و فقط تا دیپلمه گفتم کار چی گفت کارم نداره و من چقدر خوشحال شدم که سم تو اون رشته نرفتم و رفتم مدرسه عادی و رفته رفته اعتماد به نفسم رفت بالا و کنارش کار کردم و تو جامعه رفتم و کنارش با استاد عباس منش آشنا شدم همیشه از دل تضادها یک نوری میزنه بیرون اگر ایمان داشته باشی من ایمان داشتم که موفق میشم من ایمان داشتم که کار درستی کردم
یا وقتی میخواستم آنلاین شاپ بزنم هیچ پولی نداشتم و چون قرض گرفتنم کار اشتباهی بود
طلامو که مدرسه بهم کادو داده بود و عیدی خواهرم که بهم کادو داده بود فروختم برا خودم محصول خریدم و آنلاین شاد زدم اولش خیلی ترسیدم که شاید به دستم بمونه ولی شاید به 24 ساعت نکشید همش فروش رفت و دوباره رفتم خریدم و درآمدم چندین برابر سالهای قبل شد خیلی خوشحالم
وقتی روی افکارت کار کنی وقتی روی ذهنت کار کنی ترس دیگه بیمعناست
برای رسیدن به اهداف خود وقت بگذاریم
اگر من اگر منو فائزه زندگی خوب مال ثروت سلامتی خوشحاله میخوام باید روی ذهنم کار کنم باید جلوی ورودیهای ذهنم رو بگیرم جلوی ورودیهای منفی باید روی کنترل ذهنم هر لحظه تمرین کنم
خداوند به همه چی پاسخ میدهد همه چیو بسپاریم به خدا از وقتی که من جدیتر روی ذهنم کار میکنم قشنگ میبینم هم از لحاظ سلامتی هم از لحاظ ثروت هم از لحاظ حتی خواب راحت ترم
حتی روی روابطم با آدمها کلاً زندگیم سراسر حس خوب شده و مطمئنم اگر بیشتر از این پیش برم اصلاً یک طوری میشه که آینده برای من قشنگتره به شرط اینکه روی کار کنم
ایمان داشته باشم عمل کنم
به قول استاد ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است
همیشه حسرت بچههایی رو میخوردم که بیشتر از من امکانات دارند و زندگیشونو از من بهترن
اما به قول استاد به خودم یادآوری میکنم تضادها ما را به زندگی بهتر هدایت میکنند اگر که ایمان داشته باشیم و ادامه دهیم و بندگی کنیم
استعداد مهم نیست مهم ایمان است
بهای هدف خود را بپردازیم و حرکت کنیم
نکته دیگه صداقت در کار خود داشته باشیم و کارمونو با کیفیت انجام دهیم یادمه که من ا از وقتی آنلاین شاپم از مشتری همیشه میپرسم از محصول راضی بودید اگر راضی نبودید به من بگید که محصول بهتری براتون بیارم یا پولو بهتون برگردونیم همه به من میگفتن ضرر میکنید اینجوری نکن ولی با حرف خیالم راحت شد
یا وقتی که همیشه راستشو میگفتم همه میگفتند تو این جامعه به هیچ جا نمیرسی الان تو این دوره زمونه کسی به راستگویی تو اسکار نمیده
تو نابود میشی تو این جامعه زیر دست و پای بقیه
اما این حرف استاد روح منو جلا داد وقتی اگر ما تغییر کنیم به جایی هدایت میشویم که با فرکانس ما هماهنگ شوند مثل استاد عباس منش
و تا وقتی ناسپاسی کنیم نعمتی از ما گرفته میشود چقدر من سر این موضوع سرم خورده به سنگ
استاد ممنونم بابت این فایل زیبا با اینکه بار چندمه دارم این فایلو میبینم ولی این بار نکات جدیدی ازش یاد گرفتم و مطمئنم اگر چندین بار دیگه ههم نکات بیشتری یاد میگیرند
خدایا ممنونم ازت که منو با این سایت آشنا کردی
و این نکته چقدر قشنگ بود هر کسی در مدار شنیدن حرفهای استاد عباس منش باشه خود به خود با سایت آشنا میشه اصلاً نیازی به تبلیغ نیست
من اصلاً یادمه که موقعی با استاد عباس منش آشنا شدم که معلمم ایشونو بهم معرفی کرد و اصلاً نیازی به تبلیغ نبود
خدایا من ازت ممنونم اینجا هستم و این فایل قشنگ و زیبا رو دیدم
امیدوارم هرجا که هستید شاد و سلامت باشید ممنونم از این فایل زیبا
سلام
درود برشمااستاد خوبم بابت این فایل و این اگاهی هایی که دراختیار ماقرار میدی دستت رو توی قلبم میبوسم ازت ممنونم وقتی داشتم این فایل روگوش میدادم از ارامشی که گرفتم دوبار خابم برد ونتونستم تااخرش گوش کنم همسرم که ظهر اومدخونه بهم گفت دیدی فایل جدید رو وبهم گفت با وجود مشتری دوبار پنج دقیقه پنج دقیقه گوش دادم بیا ببین چقدرعالیه وسریع گوشیم رو روشنش کردم و تا اخرش نشستیم و دیدیم و اشک ریختم .عالی بود عالی .وقتی به کارهای خودم فکر میکنم میگم خدایا شکرت من خیلی راهها رو رفتم و تجربه کردم ازین به بعد میخام ازتجربیات استاد استفاده کنم .
الان اینجایی که هستم روزی جزعه رویاهای من بوده وقتی برمیگردم به قبلم و خودم رومقایسه میکنم مات ومبهوت میمونم از قدرت خدا .صبح که از خواب بلند میشم وچشمم رو باز میکنم اتاق زیبام رو میبینم فقط میگم خدایا شکرت چه ارامشی چقدر زیبایی چقدر نعمت .من هم بهای رسیدن به این فراوانی رو پرداخت کردم ازین به بعد میخام باتغییر باورهام وکارکردن روی افکارم پیش برم دیگه راه ومسیرت روشنه فقط باید با ایمان و اراده پیش برم .
چند وقته باخدا تقسیم کارکردم ودرمورد کسب درامدواستقلال مالی به خداگفتم خدایا درخاست کردن وساختن باورهای مناسب بامن وبقیه کارها وچطوری و چگونگیش باتو خدایا ازت ممنونم که هوامو داری وازم حمایت میکنی خدایا توکه همه چیزبهم دادی سلامتی فرزندان زیبا وسالم عشق ارامش اسایش .مطمعنم این روهم برام فراهم میکنی والان مدتیه دارم ازهمه چیز لذت میبرم.
یه روزی میگفتن دهه پنجاه وشصتی ها نسل سوخته ی جامعه ان ولی الان من میگم خدایاشکرت به خاطر سن وسالم به خاطر خانواده صمیمی ودوست داشتنی که توی این مسیرپیدا کردم خدایابه خاطر همه چیز ممنونم ما داریم ثابت میکنیم به خودمون میشه مثل حضرت ابراهیم وسط اتش رو گلستان کرد میشه خداروحس کرد تولحظه های ساده میشه همه چیز رو داشت و خداروهم داشت خیلی راحت خیلی اسون میشه دوست داشتنی باشی میشه سلامت باشی میشه بابت سختی ها ودرد هایی که کشیدی خداروشکر کنی من ممنونم ازتمام درهایی که زدم و بسته بودن اونها به اذن خدابسته شدن تامن در اصلی رو پیدا کنم من ممنونم حتی از پدرو مادرم که منورها کردند تا خودم رو بسازم ممنونم از خدابابت تمام تضادها تمام اشتباهاتم چقدر دلچسبه چقدر دلنشینه چقدراین خوشبختی عالیه و ارزوی خیلی هاس خدایاشکرت من شاگرد استادی هستم که دلش پرازمحبت وعشق وصداقته چقدر احساس امنیت و صمیمیت میکنم با این خانواده بزرگ .
ارزوی بهشت رو دردنیا و اخرت برای همه ی شما دارم .
سلام خواهر گلم مرضیه جون
موفقیتت رو تبریک میگم .
عالیه که همسرتون هم همراهته
چه باور عالی ساختی که خدایا درخواست کردن و ساختن باور های مناسب با من و بقیه کارها و چطور ی و چگونگیش باتو
منم وقتی خدا رو پیدا کردم که
از کمک دیگران به خودم ناامید شده بودم
پیش خدای اومدم که همیشه با روی باز جواب همه ی خواسته هام رو میده
برات آرزوی ثروت های بیشتر ؛ موفقیت های بیشتر ؛ سلامتی بیشتر از خداوند میخوام .
سلام
از نوشته هاتون لذت بردم
عااااااااااااااااااااالی بود
درود بر شما
ممنونم از نگاه زیبات و امیدوارم درپناه خداشاد باشی و از همه چیز لذت ببری دوست خوبم ?
به نام خدای مهربان
نکات کلیدی مصاحبه با استاد قسمت 16
ایمانی که عمل نیاورد حر ف مفت است
بهای رسیدن به هدف صرف زمان است در صورت نیاز بهای مالی هم باید پرداخت شود
وقتی میگی من به خدا ایمان دارم باید خیالت راحت باشد اگر خیالت راحت نیست پس ایمان نداری
من باید بندی خودمو بکنم کار من خدایی کردن نیست اون خداست و میدونی کی بده
تضادها باعث شکل گیری خواسته میشن
وظیفه من این که حرکت کنم و ایمانم را نشون بدم
چه اتفاقی می افتد که خداوند دل ها را برای شما نرم میکند؟ ایمان این کار را انجام میدهد
استعداد مهم نیست ایمان مهم است باور مهم است توکل مهم است به همین دلیل هزاران نفر با استعداد در همین کشور نون شب شون را ندارند بخورند ولی افرادی هستند با استعداد به مراتب کمتر از انها ولی مولتی میلیادر هستند
تجسم قسمتی از کار است بعد از اینکه روی باورهات کار کردی ایده هایی به تو گفته میشود که باید انجامشون بدی ایده های حرکتی
امکان ندارد مسیر نادرست شما را به هدف برساند
وقتی در مسیر درست قرار بگیری و ایمان داشته باشی توکل داشته باشی حرکت کنی به الهاماتت توجه کنی و باور کنی وعده های خداوند را چیزهایی بهت داده میشه که قابل مقایسه با کارهایی نیست که بقیه میتونند برات انجام بدن همه برات همهئکار میکنند چون خداوند همه چیز را برات منظم میکنه و همیشه سرت بالاست
هر فردی باید در زندگیش بر اساس یک اصول زندگی کنه پیدا کردن اصول سخت نیست کافیه کارهایی که دوست نداری در حق تو بشه در حق دیگران انجام ندی
درود و نور بر استاد عزیزم و مریم جان و دوستان همراه داخل سایت
استاد امروز عصر بقدری خوشحال شدم که صدای ضربان قلبمو میشنیدم که از شادی میکوبید.
گفتم این خبر خوش رو براتون کامنت کنم مطمینم که میخونید!
امروز بالاخره بعد اینهمه تلاش، توکل و صبر قرارداد کار رو کارفرمای مهربون از آلمان برام ایمیل کرد و گفت امضا کن برامون بفرست و برو سفارت آلمان برای درخواست ویزا… بعنوان استاد زبان آلمانی با حقوق بلوکارت استخدام شدم . انقدر این لحظه فرستادن قرارداد رو صبحها تو حالت آلفا با احساس خوب تجسم کرده بودم که بالاخره اتفاق افتاد.
خدایا به چه زبونی شکرت کنم که حق مطلبو ادا کرده باشم؟؟؟ آخه رب من ،هر چی ازت تشکر کنم بازم کمه!!!
تازه خانم لورنز (کارفرمام) برام نوشته من برای خونه گرفتن کمکت میکنم یه آپارتمان کوچیک برات میگیریم تا با پسرت ساکن شی و بعد که رسیدی اینجا سر فرصت خودت خونه بزرگتر اجاره کنی.
من تو ستاره قطبیم نوشته بودم تا جمعه یا قراردادم رو بفرسته یا حداقل یه ایمیل بزنه که فلان موقع قراردادت آماده س برات میفرستیم. و خود ش خونه رو برام جور کنه که من مجبور نشم هزینه هتل بدم.
و کلی هم تجسمش کردم و اتفاق افتاد!!!! خدایا دمت گرم! این نتیجه توکل و تلاشمه ، نتیجه قدم برداشتن برای آرزوهامه، خب بزارین براتون تعریف کنم
من حدودا سه ساله خواسته مهاجرت به دلم افتاده،
ولی از اردیبهشت امسال تمرکزی جلو رفتم. اصلا تو سر رسیدم موقع تحویل سال1403 نوشتم سال مهاجرت…
و نوشتم چه قدمهایی رو باید براش بردارم. در ابتدا چون اطلاعات از آدمهای معمولی جمع میکردم همه بهم باور غلط میدادن اطلاعات اشتباه میدادن. که تو نمیتونی بعنوان استاد زبان آلمانی قرارداد مستقیم بگیری . حالا دلیلشونو براتون بگم!! خنده تون میگیره!
چون انقدر تو آلمان ، استاد المانی زبان نیتیو و یا مسلط هست که تو رو از ایران نمیارن. براشون صرف نداره. منم خام بودم و باور کردم دنبال آدمهایی تو آلمان میگشتم که مثلا قرارداد کار صوری بگیرم برای هر شغلی جز رشته تحصیلی خودم که مترجمی آلمانی هست و سالهاست تجربه تدریس و ترجمه دارم.
یعنی انقدر عزتنفس پایین، انقدر تواناییمو کم میدیدم.
خب هربار هم میخوردم تو دیوار، خیلی تلاش کردم با کلی آدم آلمانی و ایرانی داخل آلمان و کلی موسسه مهاجرتی داخل ایران و آلمان مشورت کردم همه میگفتن تو فقط میتونی تحصیلی بیای برای فوق لیسانس درخواست بدی. کاری به هیچ عنوان نمیشه!!
خلاصه منم فقط دنبال ویزا و قرارداد کاری بودم.
تا اینکه استاد تو یه فایلی گفت اگه تا حالا کسی آرزوی شما رو زندگی نکرده که ازش الگو بسازی واسه ذهنت تو بشو اون اولین نفرر ؛ تو بشو اولین الگو برای تحقق اون آرزو. و اینجا بود باورش در من شکل گرفت. من بعنوان اولین استاد زبان از ایران قرارداد میگیرم و خدا هدایتم میکنه.
من فروردین 1402 یک شب از ساعت 11 تا ساعت 6 صبح فقط رزومه فرستادم برای سایتهای کاریابی مدرسه ها و آموزشگاههای زبان داخل آلمان، بدون اینکه حتی پلک بزنم از صفحه لبتاپ چشم بردارم،
خلاصه بعد چند روز سر کلاس آنلاین بودم داشتم درس میدادم دیدم از طرف همین خانم لورنز برام ایمیل اومده و ازم مدارک بیشتر خواسته و لیسانس آلمانی مو خواسته و یه روز رو برای مصاحبه آنلاین معین کرده، انگار رو ابرها بودم … باوره تازه داشت شکل میگرفت که سارا، تو اولین نفر باش، تو الگو شو واسه بقیه… خلاصه هی نجوا اومد اگه بفهمه ایرانی چی؟ اگه تو مصاحبه موفق نشی چی؟؟
به ذهنم گفتم عزیزم یه دقیقه آروم بگیر خب نهایت نمیشه، چیزی از دست نمیدی!! این اولین مصاحبه کاری من با یک آلمانی بود با ترس و استرس رفتم داخل مصاحبه. خلاصه خانم لورنز گفت من تمام استادهام رو از خارج آلمان آوردم تو رو استخدام میکنم. ولی قانونه که باید مدرک س1 آلمانی بدی.
منم گفتم میشه نامه کفایت زبان بدی بیام آلمان امتحان بدم؟ ایران این سطح آزمون رو گوته سالی دوبار برگزار میکنه و سخته. ایشون قبول کرد رفت دنبال مجوز استخدام گرفتن، بعد یکهفته ایمیل زد میخوام باهات تصویری تماس بگیرم و گفت متاسفانه اینجا قبول نکردن و میگن باید س1 از ایران ارائه بدی
خیلی دمغ شدم. خیلی تلاش کرده بودم برای پیدا کردن یه راه به آلمان. خلاصه پتو کشیدم سرم خوابیدم از ناراحتیم کم شه وقتی بیدار شدم دیدم خانم لورنز ایمیل زده من بهت کمک میکنم اجازه میدی مدارکتو برای دوستم که تو اداره مهاجرهاس بفرستم و راهنماییت کنه؟ منم قبول کردم و باخودم گفتم طفلک دیده من دمغ شدم خواسته دل منو خوش کنه!
بعد اونروز ایمیلها و راهنماییهای این دوست خانم لورنز شروع شد و همش نتیجه این میشد که باید س1 بگیری! من که اینهمه تجربه داشتمو و هر روز با آلمانی سرو کله میزدم نمیدونم چرا از این امتحان میترسیدم.
و سمتش نرفتم. و به جاش شروع کردم سایت آموزش زبان مو آوردم بالا. محصول گذاشتم و 8 ماه تمرکزی تا اردیبهشت 1403 روی سایت کار کردم بعد همزمان دوره حل مسائل و عزتنفس رو کار کردم. دیدم برای پول دار شدن و آزادی زمانی بیشتر باید سایتمو راه بندازم، رفتم تو دل ترسم و شروع کردم یاد گرفتن نرم افزارها و علم مرتبط به کارم و استارت زدم.
بعد باخودم گفتم برای مهاجرت بهم ثابت شد اگه س1 بگیرم میتونم قرارداد بگیرم. پس سایت که تموم شد میرم سراغ خوندن س1 و آماده شدن برای امتحان.
از دیماه هم شروع کردم جسته گریخته در کنار کارهای سایت و ضبط محتوا، دنبال منابع امتحان گشتن.
تا اینکه اردیبهشت بمحض تموم شدن ضبط آخرین محصول، استارت آماده شدن برای آزمون رو زدم و تمرکزی خوندم. و تو گروهها ی تلگرام سرچ کردم متوجه شدم که ترکیه باید امتحان بدم و بازم خدا دستهاشو فرستاد و یکی از شاگردام که آلمان هست بهم پیشنهاد داد که برام هزینه امتحان رو واریز کنه .
و اینم حل شد. چون همزمان همیشه من تدریس آنلاینمو دارم شروع کردم پس انداز برای هزینه سفر.
و 2 شهریور سفر کردم استانبول برای امتحان . و امتحانمو خدا کمک کرد و عالی دادم . تو این مدت یکسال هم به خانم لورنز ایمیل زدم و گفتم من تابستون س1 امتحان میدم برات میفرستم و اونم میگفت پیش من کار داری. خیالت راحت.
باورتون میشه؟؟؟ خدا چطوری دستانشو میفرسته؟؟
فقط دوبار باهم ویدیو کال کردیم همین!!
بعد 5 هفته موسسه استانبول ایمیل زد پست امتحان کتبی تونو گم کرده به آلمان نرسیده سه هفته وقت داری بیای مجدد امتحان بدی. سفر به هزینه خودت ولی امتحان رایگانه. شوک شدم!! دو روز بهم ریختم به خانم لورنز نوشتم چه اتفاقی افتاده و گفت بیخیال س1 شو. من پرس جو کنم ببینم قانونی اومده تو رو بدون س1 بیارم.
اینو که شنیدم ایمانم بیشتر شد! گفتم این بنده خدا دست خدا همه جوره پای من واستاده!!
من دوباره میرم امتحان میدم. خلاصه دوباره رفتم 2 آبان ترکیه دو روز فقط امتحان دادم و برگشتم و پول سفر معجزه آسا جور شد برام! عالی دادم امتحانمو. حالا دقیقا همونموقع بود که اسراییل میخواست موشک بزنه تو یه کامنت تعریف کردم که چطور ذهنمو کنترل کردم در حالیکه من تو هواپیما روی آسمون بودم موشک زدن تهران ولی سالم هواپیما نشست.
بعد 6 هفته کارنامه اومد با بالاترین نمره قبول شدم.
خدایا بازم شکرت! وقتی کارنامه رسید دستم، اشک تو چشام زد. میدونی چرا؟؟؟
چون قبل اینکه بدونم کجا باید امتحان بدم چی باید بخونم کارنامه رو تجسم کرده بودم بارها و با نمره بالا.
و دقیقا الان تجسمم تو دستم بود( قدرت تجسمو جدی بگیریم)
و بعد برای خانم لورنز ایمیل کردم تا جواب بده یکهفته ای طول کشید . یادمه بعد از یکهفته بی جواب موندن ایمیلم از ناراحتی تب کردم . نجوا اومد که دیدی اینهمه تلاش کردی توکل کردی هزینه کردی رفتی تو دل ترسهات بی نتیجه موند! ولی ته ذهنم دنبال راه میگشتم خلاصه تو حال تب و لرز که تمامش بخاطر نجوا بود گفتم خدایا نزار ایمانمو از دست بدم.
یهو دیدم همون لحظه ایمیلمو جواب داد و خلاصه گفت من برات عجله میکنم و این مدارکو بفرست. و تب من قطع شد و باز به سجده افتادم.
بعد هم تعطیلات سال نو و کریسمس شروع شد باز دل تو دل من نبود. فقط با تجسم و فایل گوش دادن و پیاده روی ذهنمو کنترل کردم. تو این بین برای برادرم مسئله مالی خیلی سختی پیش اومد بدهی زیاد و چک برگشتی که اونطرفم باید کنترل ذهن میکردم .
تا اینکه امروز دوباره نجوا داشت اذیتم میکرد که چرا خانم لورنز انقدر طولش میده و هنوز نفرستاده. نکنه پشیمون شده. وقتی حس کردم دیگه کاری نمونده که انجام نداده باشم
گوشیمو خاموش کردم از 12 تا 4:20 دقیقه خوابیدم.
رها کردم. تا نجوا نیاد تا آروم باشم.
وقتی بیدار شدم که ده دقیقه بعدش کلاس آنلاین داشتم با شاگردم که آلمانه. نیم ساعت درس دادم یهو
انگار یه صدایی بهم گفت ایمیل تو چک کن
به خودم گفتم از صبح ایمیل نداده محاله الان داده باشه، باز گفت ایمیلتو چک کن دختر جان! رفتم چک کردم دیدم برام قرارداد فرستاده.
و شروع کار رو اول مارس زده 11 اسفند (خدایا تا اونموقع ویزام بیاد پول بلیطامونم خودت ردیف کن آمین)
و خلاصه دیگه نتونستم کلاسو ادامه بدم و کلی با شاگردم ذوق کردیم. با خوشحالی به پدر و مادرم خبر دادم اومدن سریع پیشم،
همیشه فکر میکردم این لحظه برسه خیلی ذوق مرگ شم ولی انقدر به قول استاد تجسمش کردم انگار 90 درصدشو تو تجسمم تجربه کردم.
استاد خواستم این خبر خوش رو براتون بگم و تو شادیم شریک شین.
کامنتم طولانی شد. ایشالا به زودی خبر ویزا شدنم رو میدم.
نا گفته نمونه تمام مسیر رو خودم و خدا باهم رفتیم
بدون کوچکترین حمایت، تشویق ، کمک فکری ،کمک مالی یا انگیزه ای که کسی بخواد بهم بده . حتی فامیل درجه یک ، دو ، سه مخالف مهاجرت منم بودن.
فقط خدا بود و خدا بود و خدا بود!
امروز به عکس خودم داخل گالری گوشیم نگاه میکردم و کیف میکردم. گفتم سارا خیلی ارزشمندی! از وقتی خالق بودن خودتو باور کردی چقدر رشد کردی چقدر جسورانه برای آرزوهات قدم برداشتی. چقدر دوست دارم دختررر پرتلاش و قوی و با ایمانم،
با تمام وجودم سارا را دوست دارم تحسینش میکنم
استاد دوستون دارم
سارا
سلام سارای عزیزم
شاید هیچکس اندازه من برات خوشحال نباشه، این دو روز که فهمیدم کارای مهاجرتت درست شده اول برات اشک شوق ریختم ولی بعدش دلم گرفت. از اینکه یکم آزمون دورتر میشی
هیچ کدوم از بچه های سایت نمیدونن که چقدر تلاش کردی، چقدر رو خودت کار کردی و زحمت کشیدی
هیچکی نمیدونه چقدر رفتی تو دل ترسات، با خودت جنگیدی، خودتو ذره ذره شکستیو از نو ساختی
کامنتهایی که مینویسی و بچه ها میخونن یک هزارم اون تلاشهایی نیست که تو مسیر رسیدن به خواسته هات انجام دادی
تو یکی از قوی ترین و مهربونترن زنهای دنیا هستی، و همیشه به عنوان یک آدم موفق ازت یاد میکنم
درود بر رحمان عزیز
دوست خوب و بامعرفت حالت چطوره؟
یکی از بزرگترین دستاوردهای این سایت برای من آشنا شدن با تو بود.
واقعا خوشحالم و شاکرم برای دوستی با تو، تنها کسی که حرفهامو تو این سالها گوش میداد، بهم انگیزه میداد، تشویق میکرد، هر جا میرفتم تو جاده خاکی قانون رو یادم مینداخت و دلسوزانه کنارم بود. ازت ممنونم که انقدر نابی،
راستش من خودمم دلم گرفته، یه حال غریبیم، اینهمه برای رسیدن به هین لحظه تلاش کردم دعا کردم توکل کردم الان یه حس عجیبی دارم
دلم میخواد ویزام بیاد و راهی شم ولی انگار از ناشناخته ها میترسم هم شوق دارم هم اضطراب و استرس.
هم شوق تجربه های جدید، زندگی جدید و پیشرفت تو کارم رو دارم،
هم با خودم میگم یعنی تصمیمم درست بوده؟ برم از ایران!؟
باید پدر مادر برادرها دوست خوبی مثل تو خانواده فامیل ، شهر و کشورم و تمام خاطراتی که 41 سال و اندی اینجا ساختم بزارم و زندگیمو بریزم تو یه چمدون و راهی شم به جایی که
برام ناشناخته س، یه قاره دیگه س!
خدا کمکم کنه بتونم قدمهامو محکم بردارم و احساساتی نشم.
هرجای دنیا باشم بهترین رفیق منی رحمان جان و باهم در تماسیم.
ویزا میگیری میای باهم اروپا رو میگردیم. من هم تلاشهای تو رو دیدم. تغییرات مثبتی که داشتی رو دیدم. و همیشه بخاطر توحید. و نور ایمانی که تو قلبته تحسینت کردم.
خوش بینی و امیدوار بودن خصلت توست.
دوست هم میمونیم تا همیشه
سارا
درود بر شما سارا خانم
فوق العاده بود
خوندن کامنت شما اون هم الان ساعت چهار صبح دنیایی از نور و امید و روشنایی در دلم انداخت
واقعا به قول استاد اشک ما را هم درآوردی سارا خانم بنده بینظیر و الهی خداوند
چقدر خداروشکر کردم که از کامنت قبلی شما پیگیر کامنت های امید بخشت شدم و با خوندن هر یک از نوشته هات و نتایجت واقعا از صمیم قلب خوشحال میشم و درس میگیرم از اینهمه تعهد و ایمان قوی که در این مسیر داری
بهت تبریک میگم
واقعا حس خالق بودنت را در کامنتهات میشه درک کرد و این حس فوق العاده به من هم منتقل شده و نور امیدی در قلبم روشن کردی که من هم میتونم به هر آنچیزی که دوست دارم با تعهد و پشتکار برسم و با داشتن ایمان یه عالم غیب با آرامش و حس خوب خواسته هایم را در بهترین زمان تجربه کنم
برای شما آرزوی تندرستی و شادی بی کران دارم
موفق باشید
درود بر آقای شجاعی عزیز
ممنونم که برام نوشتین و با دایره آبی خوشحالم کردین
هر کدوم از ما بشخصه خالق هستیم فقط باید باورش کنیم تا از قدرت رب که درونمون هست استفاده کنیم و خلق کنیم. همه ما منحصر بفرد هستیم و روحمون آگاهه از قدرت خلق کنندگی که خالق بهمون داده. فقط باید نجوا رو کنترل کنیم.
روح از جسم و افکارمون مجزاست. ما جدا از بدن و نجواهای توی ذهنمون هستیم . لامصب ذهن خیلی چموشه. من که شخصا از دستش کلافه م. مدام باید مچشو بگیرم که هی! الان داری به چی فکر میکنی باز حالت بد شده؟ ریختی بهم؟ ریشه استرست و ترس الانت چیه؟ واقعا از استاد عباسمنش سپاسگزارم که یادمون داد ناظر بر افکارمون باشیم البته که من هنوز گاهی یادم میره ولی خیلی بهتر از قبل شدم.
الهی نور امید توی قلبتون هر روز پررنگ تر از دیروز باشه.
منتظرم به زودی از نتایجی که میگیرین و تا اینجای راه گرفتین برامون بنویسین.
در مسیر نور باشی تا همیشه
به نام الله هدایتگر
خدایاهرانچه که دارم ازان توست وازتوبه من رسیده است
گام هشتم
اولین شرط رسیدن به خواسته علاقه داشتن به اون خواسته هست وپرداخت بهابرای رسیدن به اون
خیلی وقت هاشده که من یک خواسته داشتم والان دارم ولی بهاشونمیپردازم وبعدمبگم چرانتایج خوب توزندگی من رخ نمیده
چرا
چون ایمانی که عمل نیاوردحرف مفت است
چون :توخودپای درراه بنه وهیچ مپرس
خودراه بگویددکه چون بایدکرد
تجسم وتغییرباورقسمتی ازمسیره ووقتی که تواین فضاهستیم ایده هایی که باشرایط الان ماقابل انجامه روبایدانجام بدیم وعمل کنیم به الهامات خداوندوتومسیراگه سخت باشه این تصادهاخواسته هایی رودردرون مابه وجودمیارن وماهدایت میشیم به سمت خواسته هامون
خداوندپاسخ میدهدوقتی ماایمان داشته باشیم وعمل کنیم بااحساس خوب وخودبه خودکارهاانجام میشه وخداکارهاروانجام میده واتفاقات رخ میده برای رسیدن به خواسته هامون
نمیدونم چطوره که هروفت این فایل روگوش دادم اشکم جاری میشه واین فایل روبایدهزاران بارگوش کردچون اگاهی های این فایل خیلی عالیه وهردفه گوش میدی به قول استادچیزجدیدی میشنوی والان من این بارگوش دادم چیرهای جدیدی شتیدم وعالی بود
بایدقدم برداری وحرکت کنی وتمرکزکنی
چون استعدادمهم نیست توکل مهمه ایمان مهمه
کسی که ازراه نادرست کاری روشروع کنه هیچ وقت موفق نمیشه ونمونش یکی ازدوستان من که خیلی زرنگه واستعدادبالایی توحوزه کاری خودش داره ورییس یک مجموعه شدسال96امادوسال پیش افتادزندان چون فقط دزدی کرددراون سازمان ودیگه هیچ کس براش احترام قایل نیست چون خیلی بدنامه بین دوستان چون خشت اول رودرست نزاشته بودوالان هیچی نیست وابرونداره ومثال های اینجوری زیادهستندکه ازراه نادرست شروع کردندونابودشدند
من میخوام هدفم استقلال مالی ورسیدن به شغلی که عاشق اون هستم هست
وبایدصداقت داشته باشم احساس خوب داشته باشم سپاسگذارباشم وکلاس هایی درززمینه کسب مهارت درموزدشغل موردعلاقم رفتم که تجارت هست اماکافی نبود
روی باورهام کارکنم به زیبایی هاتوجه کنم
ادم های منفی رواززندگیم حذف کنم
شبکه های اجتماعی روکمتروکمترکنم
تلوزیون که خداروشکرچندساله حذف کردم
بیشترباخدای خودم حرف بزنم وگوش کنم به الهامات خداوند
به ایده هایی که برای شغل وکسب درامدوعلایقم که باشرایط الان منه عمل کنم وقدم بردارم وبدونم که خداحواسش بهم هست وفقط روی خداحساب کنم وازاوکمک بخوام
ورزش کنم
باشگاه بدن سازی برم
برم تودل ترس هام وازنقطه امن خودم خارج بشم
تمرکزکنم روی علایقم ومهارت کسب کنم
توحیدی تربشم
وقتی توروی خودت کارمیکنی جهان توروهدایت میکنه به شرایط وادم هاوفرصت های بهتر
طبق اصول خودت بروجلووببین چه کارهایی رودوست نداری دیگران برای توانجام بدن همون کارهارودیگه انجام نده
مثل دروغ غیبت حرف های بیهوده زدن بیاحترامی
تحقیرکردن عصبانیت زیاد بدقولی ووو
اگه میخوای زندگیت تواین دنیاهم بهشت باشه بایدبهاشوبپردازی
ایمان وعمل صالح بااحساس خوب
شادوموفق باشید
بنام خالق هستی.
سلام به استاد ومریم بانوی عزیزم
سلام به دانشجویان این سایت فوقالعاده
سپاسگزار خداوند هستم که این فایل روزی امروز ما کرد
سپاسگزارم استاد که این فایل خیلی درسها درش داشت نکته های که خیلی مهم هستند و باید به من یاد اور میشد الهی شکر
خدا رو شکر برای خودم مکان ایزوله ای درست کردم بدون کسی تا بشینم و با تمرکز وتعهد روی خودم کار کنم البته خداوند این موقعیت برام فراهم کرد
درمورد دوست ورفیق یا هرکسی که فاصله گرفتم یا بگیرم هیچ مشکلی نداشتم وندارم
بهای هر محصولی را که خریدم از راه درست پرداخت کردم واینها همه لطف خدا بوده
درمورد مهاجرت ایمان داشتن هم این کار هم انجام دادم ترس داشت ولی اقدام کردم مسیر زندگیم عوض شد خوب سختی های داشت
واین که درمورد به خدا ایمان داشته باشی خداوند دستهایش را میاره توحرکت کن دقیقا شرایط من هم شبیه شما بود استاد من زمانی که به هردری زدم تا خودم بتونم خونه ای اجاره کنم بدون پول پیش حتی اجاره بالاتر نشد تا اون روزی که تسلیم شدم گفتم خدا یا نمی دونم چکار کنم نه وسیله ای نه پولی نه کسی خداوند من رو هدایت کرد به یه همکاری که شرایطی رو منزل مادرش داشت ودر عرض 10 دقیقه همه چی اوکی شد دل این انسان را نرم کرد برای من طبقه بالای مادرشون با تمام وسایل امکانات بدون پول پیش بدون هیچ نوشته ای همون روز من به این خونه قدم گذاشتم خدا رو هزاران بار شکر که یه خانواده خوب مطمئن قسمت من کرد مادر مهربانشون البته چند ماه به رحمت خدا رفتن خیلی حواسش به من بود با اجاره کم واقعا وقتی دست خدا رو باز میزاری از خودش می خوای خوب بلده چکار کنه به مو میرسه پاره نمیشه اون روز خودش هدایتم کرد به کسی که چند وقت همکار من بودن وشرایطی رو داشتن من رو به اتاق این خانم هدایت کرد تا بپرسم شما جای سراغ دارید با این شرایط درجا گفت اره حتی من مبلغ بیشتری برای اجاره گفتم خودش گفت نه کمتر بده این کار کی می تونه باشه همون خدای که دلها رونرم می کنه برای من از خوشحالی رو پای خودم بند نبودم مادرشون قبول کرد به قول خودشون خیلی ها درخواست داده بودن برای اجاره بگیرن اینها قبول نکرده بودن همین خانم چند سال پیش از همسرش جدا شده بود وسایل خریده بود 5سال اینجا زندگی کرده بود بعد خونه دار میشه میره این خونه وسایل همین جا می ماند مادرشون هم تنها طبقه ای پایین بسیار زن مهربان وخوش رو
استاد وقتی داستان اون خانم که تعریف کردید یاد داستان خودم افتادم با یه مقدار تفاوت انشا الله بتونم هر روز در این مسیر متمرکزتر متعهد تر وبا ایمان وتوکل بیشتر ادامه بدم به امید الله مهربان
درپناه حق باشید
درووووود.صبح تا حالا منتظربودم استاد.وقتی فایل جدید میاد دل تو دلم نیس ببینم وکللللی چیزایه جدید یاد بگیررررم.مرررسی استاد جاااااان????