مصاحبه با استاد | باورهای قدرتمند کننده برای درمان وابستگی - صفحه 6 (به ترتیب امتیاز)

255 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Nafis گفته:
    مدت عضویت: 1072 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    به نام خداوندی که همه زندگی منو کفایت می‌کند.

    الان داره یه بارون خوبی میاد که نشون از برکت و فراوونی این جهان دارد خدایا شکرت.

    دوست دارم چند تا نکته رو اینجا برای یادآوری خودم بنویسم.

    هفته‌ای که گذشت نمایش علوم بچه‌ها بود و هر کدوم باید پروژه‌های علومشون را تحویل می‌دادند یک چیزی شبیه روزنامه دیواری‌های زمان مدرسه خودمون .

    به صورت مسابقات برگزار می‌شود و بخشی از نمره علومشان هست. من هم رفته بودم کمک .

    برای معلم بچه‌ها چند تا اتفاق کوچیک ناراحت کننده افتاده بود و زنگ تفریح معلم رفت بیرون مدرسه وقتی که برگشت با یه حالت خیلی شاد و خندون و بشکن و برقص اومد سر کلاس به بچه‌ها گفت می‌خوام یه رازی رو بهتون بگم هر وقت دیدین حالتون خوب نیست بهتره با آواز خوندن و رقصیدن حالتون رو خوب کنید و توی حال بد نمونید!

    همین نکته رو توی کامنت آقای خسروی در سفر به دور آمریکا قسمت 7و8 دیدم ایشون هم توی کامنتشون متذکر شده بودند که گاهی اوقات حال آدم به قدری بده و ذهن به قدری آدم رو اذیت می‌کنه که حتی شنیدن فایل‌ها یا خوندن قرآن و غیره نمی‌تونه کمکش کنه تنها کاری که می‌تونه بکنه اینه که یکم از اون فضا یکم از اون حال بد فاصله بگیره هر کسی به یه روشی یکی با فیلم دیدن یکی با موزیک گوش دادن یکی با آشپزی کردن یکی با نقاشی کشیدن یکی با سفر رفتن یکی با خوابیدن یکی با ماشین دور دور زدن فقط باید حواس ذهن رو پرت کنی .

    این دقیقاً همون کاریه که من نیاز دارم مهارتش رو یاد بگیرم چون وقتی ذهن بر اثر بی‌ایمانی خودم منو می‌ترسونه حتی خواب راحت را ازم می‌گیرد

    من خیلی تعجب کردم از این صحبت معلم ، چون با شناختی که توی این مدت ازش پیدا کردم با توجه به باورهای مذهبیش اصلاً اعتقادی به قوانین و اینجور صحبت‌ها(ی فانتزی از نظر خودش) ندارد. اما خوب بلده چطور خودش رو از احساسات منفی دور نگه داره یک بار دیگه هم بهم گفت هر وقت خبر بدی می‌شنوه و ناراحت میشه شروع می‌کنه به کیک پختن چون آشپزی اون رو از مود بد خارج می‌کند.

    دومین اتفاقی که افتاد، یکی از بچه‌ها و هم‌گروهیش پروژه علومشون رو کامل نکرده بودند و مادرش رفته بود کپی رنگی گرفته بود و توی مدرسه به جای اون تند تند ‌ می برید و چسب می‌زد. وقتی بچه اومد، به جای تشکر کردن از مامانش گفت: چرا این کارو کردی؟ من اینجوری دوست نداشتم بچسبونم !و مامانش برخلاف انتظار من ازش عذرخواهی کرد!!!! و گفت که فقط قصدش این بوده که کمکی کرده باشه » شاید 10 بار از بچه عذرخواهی کرد که ناراحتش کرده و تو کارش دخالت کرده.

    اونجا یاد حرف استاد افتادم که می گویند: برای هیچکس دلسوزی نکنید هر کسی هر جایی هست جای درستش است.

    حالا اگه من بودم اولاً که اصلاً این کارا رو نمی‌کردم /: همین الانشم نمی‌کنم /: چون ز نظر من بچه باید مستقل رو پای خودش باشد و کارهای مدرسه وظیفه خودشون است نه من //:

    اگه یه موقع هم می‌کردم و همچین برخوردی می‌شد به بچه می‌گفتم عوض تشکرته!! جالب‌ترش اینجاست که وقتی اومدم خونه تعریفش کردم برای خانواده ، بچه‌ها به من گفتن مامان اگه تو بودی همونجا پروژه رو پاره می‌کردی ://و می‌گفتی حالا که قدر نمی‌دونی خودت برو از اول درستش کن //: یعنی همچین مامان مقتدری کجا دیدی: )))

    امروز می‌خواستم سیب زمینی بریزم توی آبگوشت اولش گفتم با پوست بریز بعد از خودم پرسیدم برای چی می‌خوای با پوست بریزی وقتی پوستش چروک شده و خیلی خوب تمیز نمی‌شود جواب این بود که اگر پوستش را بگیرم گوشت سیب زمینی خیلی بیشتر از موقعی که پخته می‌شه و پوستش را از رویش جدا می‌کنی گرفته می‌شود. فهمیدم من تا این حد باور کمبود دارم می‌دونستم باور کمبود خیلی توی من ریشه دوانده و برای حل این مشکل همون جا پوستش رو کندم و گفتم همون خدایی که تا حالا رسونده از این به بعد هم می‌رسونه .

    تو مصرف کردن هایم متوجه می‌شوم چقدر باور کمبود عمیق در من ریشه دوانده و تازه اول راه هستم برای شناختش و تا آخر عمر هم اگه هر روز روش کار کنم بازم جای کار داره.

    خدایا هر وقت ایمانم به تو ضعیف میشه شیطون و نجواهای ذهن بهم بدجوری حمله می‌کند من واقعاً از پسش بر نمیام من واقعاً بدون تو هیچم نابودم خودت بهم کمک کن . خودت نعمت‌هام رو بهم یادآوری کن که وقتی نجواهای شیطانی میاد حتی قدرت سپاسگزاری کردن هم ندارم .

    خودت قلبمو به قدرتت گره بزن

    ایمانم را قوی کن

    طناب توکلم را محکم کن

    که منو به هر خیری که از جانب تو برسد سخت محتاجم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      سمانه جان صوفی گفته:
      مدت عضویت: 1912 روز

      سلام مامان جانِ مقتدر.

      درود به تو و نگاهت نسبت به استقلال و مستقل بودن فرزند.

      من از همین کوچولوییِ حافظ دارم روی خودم کار میکنم، سریع خواسته هاشو اجابت نکنم.

      یعنی اسباب بازی هاشو ندم دستش.

      صبر کنم خودش تلاش کنه.

      حرکت کنه، برداره، بازی کنه.

      تو خونه وقتی دوتایی هستیم، ساعت هایی هست که تو اتاقش هستیم، اون با اسباب بازی های خودش مشغوله، منم موبایلم دستمه و مشغولم.

      گاهی هم میاد از سر و کول من بالا میره، صحبت میکنه، منم کیف میکنم صورت و سلامتیشو میبینم.

      الهی شکرت.

      وقتی کامنتت رو میخوندم برام یاداوری شد:

      ما هر جایی بریم خودمون و باورهامونو با خودمون میبریم.

      فرق نمیکنه کجا باشیم، باورهامون چسبیده بهمون.

      و چقدر بهت افتخار میکنم که برای بهبود خودت تلاش میکنی.

      ممنونم که شفاف و رک و صریح مینویسی.

      اینکه از حمله ی نجواهات نوشتی، بهم یاداوری کرد سمانه خانم این مدت زیادی سخت گرفتی و میگیری گاهی به ذهنت و افکارت و نجواهات…

      حقیقتش اینه که قبل از کامنتت داشتم کامنت پاکیزه جان رو میخوندم که با خودش به زیبایی هر چه تمام صحبت میکرد و به خودش احترام میذاشت و عشق میداد.

      در حقیقت از طریق ایمیلم و پاسخ ناعمه جان براش، هدایت شدم به کامنت سرشار از عشقش نسبت به خودش.

      در حقیقت یهو به خودم اومدم، سمانه

      این مدت مهربون نبودی با خودت.

      دایم فکرت یه طوری بود و هست که انگار کم هستی و ناکافی و ناتوان.

      در صورتیکه اینطوری نیست.

      سمانه جان قول میدم فکر کنم به این راهنمایی و هدایت الله و باهات یه گپ عشقولانه رو استارت بزنم.

      نفیسه جان یکی از جذابیت های کامنتهات برام قسمتهاییه که از مدرسه فرزند نازنینت مینویسی، از پروژه هاش، معلمش، اینکه برای مشارکت میری مدرسه و معلم کمک میکنی.

      یادمه یه بار رفته بودی با دستگاه کپی تو مدرسه کپی بگیری و اولش بلد نبودی.

      بعد یاد گرفتی.

      اعتماد به نفس و عزت نفس و احساس لیاقتی که خودت اگاهانه برای خودت میسازی، ستودنی و تحسین برانگیزه.

      یه چیزی بگم؟

      توی عکست حجاب داری.

      من با اینکه خودم اعتقادات مذهبیم تا حدودی باقی مونده، حس میکردم هر کسی بره خارج از کشور، قسمت حجابش عوض میشه.

      اما برام جالب و زیباست که شما تو امریکا هستی و خودتی.

      عکست با حجابه یعنی خودت حجاب رو اونجا انتخاب کردی که بمونه.

      تو کامنتهات از باورهای مذهبیت هم میخونم.

      فکر میکنم اینکه خارج از کشور با همه ی ازادی هاش، ادم بتونه و بخواد همونطوری که خودش قبول داره زندگی کنه، شجاعت و جسارت میخواد.

      البته داخل و خارج فرق نداره.

      اینکه هر زمانی، هر مکانی، هر شرایطی ادم بتونه و بخواد همونطوری که خودش قبول داره زندگی کنه، شجاعت و جسارت میخواد.

      مرسی که از تحلیل هات نسبت به باورهای کمبود و … مینویسی.

      الهام بخش هست.

      ماچ به روی ماهت.

      فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

      الهی شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    گلشیفته گفته:
    مدت عضویت: 1095 روز

    به نام خدایی که تو شرایط سخت این روزها منو هدایت کرد به بهشت زمینی عباسمنش…

    بماند این ردپا از گلشیفته ای که هنوز اول راهه.

    استاد جان امروز داشتم با خودم فکر میکردم چرا باید اونقدر وابستگی عاطفی به همسرم داشته باشم که با وجود رفتارهای سمی بازم نمیتونم تغییر در شرایط ایجاد کنم…من مدت زمان کوتاهی هست که عضو شدم ولی تو همین مدت کوتاه خیلی شناخت بهتری پیدا کردم از خودم خدا جهان هستی اصلا مفهوم زندگی برام عوض شده ولی خب خیلی کار دارم حالا حالاهااااا..‌‌‌امروز همینکه فایل جدید مصاحبه رو باز کردم و مریم جان همون اول سوال وابستگی رو پرسیدن از خوشحالی جیغ زدم،،،،میخوام دوره ۱۲ قدم رو بخرم و بهتر درک کنم که این منم که دارم اتفاقات رو رقم میزنم اگه شرایط من الان خوب نیست مقصر منم فقط من،،خدایا شکرت.‌‌..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  3. -
    مسعود گودرزی گفته:
    مدت عضویت: 1283 روز

    به نام تنها قدرت

    سلام استاد و خانم شایسته

    اره استاد انجمن معتادان گمنام ی برنامه ای که جواب داده و ممنون که اینقدر خوب انجمن و معرفی میکنیت

    استاد منم عضو انجمن معتادان گمنام و خداروشکر 18 ساله که پاکم از مواد مخدر و 11 ساله که سیگار استفاده نمیکنم و زندگیم از صفر به 100 رسید من الان هیچ ربطی به گذشتم ندارم و ی ادم ارزشمند ی شهروند خوب ی انسان با اعتماد به نفس ی انسان کار افرین ی انسان با شخصیت هستم و خداروشکر خداروشکر میکنم که عضوی از انجمن معتادان گمنام

    و خداروشکر خداروشکر که عضوی از سایت شما استاد عزیز هستم

    من وظعیت اسفناکی داشتم و معتاد به کراک بودم و هیچ امیدی دیگه به زندگی نداشت و فکر میکردم آخرین روزهای عمرم و دارم سپری میکنم

    اما با ی حرکت کوچولو از طرف من و باقیش و دیگه خدا انجام داد هدایت کرد و من نجات پیدا کردم و امروز خیلی روزگار خوبی دارم خیلی خوبم مخصوصا که تو این مسیر توحیدی هم هستم و پیشنهادم برای کسانی که درگیر اعتیاد هستن رفتن به جلسات انجمن معتادان گمنام NA باقیش و خداوند هدایت میکنه

    به امید روزی که هیچ معتادی روی کره خاکی نباشه چون اعتیاد خیلی بدو خانمان سوز

    ممنون استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  4. -
    اکرم هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 1429 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته عزیز و دوستان موحد و ثروتمندم:

    راهکار رفع وابستگی

    فکر کردن به گذرابودن دنیا

    فکر کردن به مرگ

    کسی که دوسش داریم احتمال داره بی خبر از دنیا بره

    هر وسیله ای که داشته باشم با مرگ خودم تموم میشه میره

    همه چیزو گذرا ببینم

    راحت بگذرم

    راحت بگیرم

    آدما رو تو بعد فرکانسی ببینم

    من روی فرکانس خودم هستم

    دارم رو خودم کار میکنم

    اگر فرکانس من تغییر کنه باعث میشه اطرافیانم عوض بشن

    مهم نیست که من چقدر تلاش میکنم که با اونا باشم

    ما مسیرمون از هم جدا میشه

    بحث فرکانسو درک کنیم میفهمیم بحث کبوتر با کبوتر ، باز با بازه

    اگه آدمای نامناسب دور و برم هستن، بدونم خودم یه ایرادی دارم که روی اون فرکانسم

    این کمک میکنه بجای اینکه از بقیه ایراد بگیرم از خودم ایراد بگیرم

    آدما ممکنه مسیر فکریشون، شکل نگاهشون به دنیا عوض بشه

    به هر دلیلی

    از فرکانسم برن بیرون

    اونوقت جهان کاملا الطیبین الطیبات میکنه

    افرادی که هماهنگ ترن وارد زندگیم میشن

    ناهماهنگا از زندگیمون خارج میشن

    اصلا مهم نیست چقدر به ما نزدیک باشن

    پدر

    مادر

    همسر

    فرزند

    بهترین کار اینه خیلی راحت بگم من رو خودم کار میکنم

    فرکانسم تغییر میکنه

    آدمای هم مفرکانس وارد زندگیم میشن

    از بودن باهاشون لذت میبرم

    توی هر فرکانسی که وارد بشم قضیه همینطور اتفاق میوفته

    و کار من اینه روی خودم کار کنم تا فرکانس بهتری داشته باشم

    شخصیت بهتر

    سالم تر

    مفید تر

    آرام تر

    شادتر

    و اجازه بدم جهان آدمای مناسبو وارد زندگیم کنه

    آماری استاد از داراییش نداره، چه باوری پشت این نگاهه، چقدر میتونه کمک کنه دارایی به پای آدم بند نشه

    این همونه

    سرمایه اصلی شما چیست

    سرمایه اصلی دارایی مادی نیست

    تمرکزیم رو اونا نداره استاد

    اما از اول اینجوری نبود

    تکامل طی شده

    اولش ادم اعتماد بنفس میگیره وقتی خونه اول و دوم و بعدی رو میخره

    اعتماد بنفس و خود باوری تحت تاثیر قرار میگیره

    ولی اگه بخوایم روی اینا حساب کنیم ،رو چیزای دیگه حساب نمیکنیم

    پس دارای اصلی توکل، اعتماد بنفس ، توانایی هاست

    دارایی اصلی رو دقیقا میدونم چقدر دارم

    نه دارایی مادی

    بلکه توانایی های خودم

    خدایی که با من هست

    توکلی که در وجودم رشد میدم

    اعتماد بنفسی که بیشترش میکنم

    واقفم بهشون

    سعی میکنم افزایشش بدم

    نتیجه این خروجی مالیه

    هر بار باید بیشتر و بیشتر بشه

    حالا بشینی فکر کنی چقدر داری، این بیهودست

    چون اونا رو مهم میکنه تو دیدت

    دارایی ما ایناست؛

    توانایی ما در یادگیری

    توانایی ما در حل مسئله

    توانایی ما در کنترل احساسات

    توانایی ما در باور کردن خدا

    توانایی ما توکل کردن به خدا

    توانایی ما در ارتباط با دیگران

    توانایی ما بهتر کردن مهارتامونه

    توانایی ما بیرون اومدن از منطقه امن

    توانایی ما جسارتمونه

    .

    .

    انشاءالله خداوند ما رو جزو مومنین و متوکلین به خودش قرار بده

    یادمون باشه اون قسمتی که مربوط به خداونده کلا حله

    قوانین خدا مثل ساعت کار میکنه

    دقیقه

    دائمه

    مو لای درزش نمیره

    و مشخصه

    تو قران بارها گفته شده

    اگه بهمون تو مدرسه گفتن قران کتاب هدایت و زندگیه ولی ما جدی نگرفتیم

    راست گفتن بهمون

    هرچی قراره بدونیم اونجا هست

    چیزی که میمونه سهم ماست

    قدم ماست

    کار ماست

    همونایی که استاد گفتن

    ساختن یه خود بهتر در مقایسه با خودِ ۱ دقیقه قبلمون

    این وظیفه ماست

    بقیش دیگه کار خداست

    و کار خدا کار نیست

    شاهکاره

    چونکه اون شاه و فرمانروای بلامنازع کل کائناته

    نه خللی تو کارش هست

    نه کم کاری

    نه خواب و غافل شدنی

    اون پرفکته

    تمومه

    پس ذره بینو بندازم روی خودم

    اگه از فرکانسی که توشم ناراضیم فقط ذره بینو بندازم رو خودم

    واقعا خداروشکر

    استاد

    من فکر میکنم باید چکاپ فرکانسی برای خودم بنویسم

    البته اون دوره فوق العاده رو ندارم

    ولی یه بار گفتین از همون نوشتن چکاپم خیلیا تازه دستشون اومد اوضاعشون چجوره

    باید ذره بینو که روی خودم میندازم پروژکتورا رم روشن کنم و خودم

    همینه کار کردن روی خود

    همینه معنی اینکه خودت مسئول ۰ تا ۱۰۰ زندگیتی

    اینکه کسی اون بیرون نیست و دنیای ما شخصیه ، معنیش تحت الفظی نیست

    نه اینکه تویی و تویی و اون بیرون وهمه و هیچی نیست

    معنیش اینه اون بیرون کم و کاست و اشتباهی وجود نداره

    اون بیرون دقیقه دقیقه

    شاکی هستی فقط و فقط و فقط مشکل از خودته

    همینه و جز این نیست

    بپذیر تا تمرکزتو بذاری جای درست

    و کن فیکون کنی

    و خوب زندگی کنی

    و دنیا رو جای قشنگ تری برای زندگی کنی

    الهی شکرت

    الهی شکرت

    الهی شکرت

    استاد

    مرسی هستین

    در پناه خدا باشید

    اهدافم در ۱۴۰۱

    عاشق الله بشم

    بلطفش بیزنسمو ران کنم

    بلطفش فهم و حفظ و تثبیت قرانم عالی بشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  5. -
    مهدی صالحی گفته:
    مدت عضویت: 2264 روز

    سلام و درود بر شما

    چقدر زیبا استاد در مورد قوانین میگویند .

    قانون گذرا بودن دنیا. یک پوشه توی نوت گوشیم دارم قوانینی که درک میکنم رو اونجا مینویسم . خلاصه نویسی میکنم . و این قانون گذرا بودن دنیا رو امروز درک کردم و نوشتمش کنار یادداشت های قبلیم که در این مورد بود.

    همیشه سوال بود برام چرا دنبال مرده میرن و زیر تابوت میگیرند چون من اصلا تشییع جنازه و مجالس عزاداری نمیرم بنا به دلایل درست یاغلط که باید بررسی کنم برای خودم.

    آیا بخاطر زنده ها بگویند اینم اومده تشییع جنازه میرم که بعدا مثلا بیان برای نزدیکان من هم شرکت کنن؟ و پیرمردی بود که ازش پرسیدم گفت بخاطر اینه که یادآوری بشه که اخرین راه ،که فراری نیست ازش راه مرگ هست و اینقدر به دنیا نچسبیم.

    و چقدر زیبا گفتند استاد که دارایی های ما چیزای مادی نیستند که بخایم براش نگران باشیم و وقت بزاریم حساب کتاب کنیم . و مهمترین داریی ، توانایی هامون هستند که باید روشون کار کنیم . من ایمان به خداوند و توکل به خداوند رو خیلی باید روش کار کنم یادم میره که این ارتعاش رو دائم داشته باشم توی افکارم تا به باور و یقین تبدیل بشه. اینکه خداوند نظم داده به این جهان . خداوند منسجم کرده همه چیز رو. اینکه من عامل هستم و باید بوجود بیارم با نظام عالم خودمو تطبیق بدم . نظام عالم عدالت کبوتر با کبوتر هست و من دخالت نکنم بخام جای کبوتر رو عوض کنم . خودم هم که کبوترم اگر میخام با باز بپرم باید تبدیل بشم و بسازم اون شخصیت رو که هم فرکانس با اون هست . باورهام رو تغییر بدم .

    باور درونی من اینه که دنیا نابود میشه و جنگ میشه ، چرا؟ چون چهل سال فیلم و سریال مربوط به جنگ جهانی و پایان دنیا و قحطی و… بوده رو دیدم و شنیدم

    در معتادان گمنام مطلبی هست بنام تظاهر به ایمان. که ما باور میکنیم بهبود یافتیم و تظاهر به درست بودن اوضاع میکنیم . نه اینکه ایمانی دروغین باشه بلکه در باورهای مخرب بجا مانده از دوران سیاه اعتیاد ، باور و امیدی مثل یک جوانه میکاریم و ظاهر میکنیم مدام و هرشب و بهش توجه میکنیم با نادیده گرفتن باورهای مخرب . باور به شدن و پاک ماندن در حضور کسانی که تونستند پاک شوند ، برخلاف باور اینکه می‌گفتند نمیشود ترک کرد فقط باید مرد.

    تظاهر به ایمان و باور من در مورد نابودی دنیا که از فیلم ها باقی مانده، دائم با تظاهر و بمباران فایل ها و صحبت های خوب افکارم رو درست میکنم . ولی با دیدن یک فیلم و گریز زدن ولغزش به قول انجمنی ها دوباره عین عقربه دور موتور ماشین از بالا یهو برمیگرده صفر .

    من بیست ساله پاکی از مواد دارم. و برای بهبود مالی هدایت شدم به اینجا. از کلاس های فروش که شرکت کرده بودم به طور اتفاقی با معرفی یک دوست که اسم استاد گفتند و ممنونهستم ازشون . ‌ و چیزی که منو جذب استاد کرد همون اول این بود که در مورد انجمن معتادان اطلاعات داشتند و به طور عجیبی شفاف بودن که انجمن چطوری هست.

    و موقعی که گفتند اگر یک معتاد تونسته تغییر کنه دیگه هیچ انسانی در دنیا نیست که نتونه تغییر کنه ، من باورم خیلی قوی شد که ما واقعا خالق زندگیمون هستیم .

    توی انجمن یک باوری هم هست که میگه ما قربانی بیماری اعتیاد شدیم و تا وقتی که تمایل به پرهیز و تغییر پیدا نکردیم همچنان قربانی باقی میماندیم. و من مدتها به اشتباه فکر میکردم در گذشته چون عامل مصرف مواد بیماری اعتیاد هست ، پس من خالق زندگیم نبودم و قربانی بودم . با کسب آگاهی گوش دادن به این فایل بیشتر متوجه شدم که عدم توانایی کنترل احساسات و عدم کنترل ورودی های دوران کودکی و عدم توانایی های دیگه باعث بوجود اومدن اعتیاد شده و وابسته شدن به چیزای بیرونی شده.

    و سخن اخر اینکه من نمیدونستم دارایی واقعی این توانایی هایی که استاد نام بردند هست و واقعا قدرت هم محسوب میشوند برای ادامه مسیر و زندگی کردن

    تشکر از سید و همراهان سایت زیباشون .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  6. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2166 روز

    به نام خدای زمین و آسمان

    الهی هره دارم از آنه توست

    .

    .

    .

    تا وقتی در سایت هستم و از فایل ها استفاده می کنم و فایل ها را گوش می دهم

    اصلا آدمیت و انسانیتم عوض میشه.

    وقتی استاد با این طرز بیان به خانم شایسته می گویند ««عاشقتم »»»دلم غش می ره

    و به خودم میگم واقعا میشه زندگی داشت که سراسر عشق و عاشقی باشه

    و هر کسی میگه نه بابا کو عشق کو عاشق من به خودم میگم چرا است من ندیدم تو ندیدی

    وگرنه هست از نوع و جنس خوبش هم هست

    الهی شکر

    .

    .

    .

    فایل یه رابطی بین ما و خداوند است تا راهنمای درون خودمون را بهتر بفهمیم

    الهی شکر

    .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  7. -
    سمیه زحمتکش گفته:
    مدت عضویت: 1630 روز

    به نام خداوند بخشاینده مهربان

    ای رب الاربابم ،بهترین دارایی ام ،ای لطیف ،مهربانم شنگ‌ترین شعر هستی ای نقاش بال پروانه ها ،این نقاشی هر موجود زنده که بهترین خلق کننده ای.

    ای پروردگارم که به هر خواسته ای پاسخ می‌دهی،فقط ایمان و توکل کافیست ا تو چه قدرتمند می‌شوم با تو چه آرام است دلم یا رب.

    ای بهترین روزی دهنده،بهترین خلق کننده بهترین خالق،برای من ،تو کافی هستی .

    خداوندا توراسپاس بابت گام 23پروژه مهاجرت به مدار بالاتر.

    نکات ارزشمند گام 23

    1-چیزی که به شدت به من کمک می‌کند که وابسته نشوم،فکر کردن به گذرا بودن دنیا است،فکر کردن به مرگ.

    گذرا بودن دنیای مادی،خیلی کمک می‌کند که آدم وابسته نشود به چیزی،به کسی دائمی نبیند، همه چیز را،خیلی گذرا ببیند و خیلی راحت‌تر بگذریم و خیلی راحت‌تر بگیریم.

    2-من سعی می‌کنم آدم‌ها را توی بعد فرکانسی ببینم،وقتی توی فرکانسی هستم که دارم باورهامو قوی‌تر می‌کنم شخصیتم رو بهتر می‌کنم،اون آدم‌هایی که باهاشون در ارتباط هستم اگر اون‌ها فرکانسشون عوض بشود،یا فرکانس من عوض بشود،مهم نیست که من چقدر تلاش می‌کنم،که با اون‌ها باشم،مهم نیست،ما مسیرمون از هم جدا می‌شود.

    3-انسان‌ها کبوتر باز با بازه،انسان‌ها به هر دلیلی ممکن است مسیر فکریشون شکل نگاهشون به دنیا عوض بشود،از فرکانس شما بیایند بیرون،و بعد اون وقت جهان کاملاً،جدا میکند،افرادی که هماهنگ ترند با شما وارد زندگیتون می کند ،وافرادی که با شما هماهنگ نیستند،از زندگیتون خارج می‌شود.

    4-کار من این است که من روی خودم کار کنم و هی فرکانسم بره بالاتر و آدم بهتری،بشوم و شخصیت بهتری بشوم سالم‌تر باشم ،مفیدتر باشم،آرام‌تر باشم شادتر باشم ،دیگه اجازه بدهم که خداوند آدم‌های مناسب رو وارد زندگی من بکندواز بودن باهاشون لذت ببرم.

    5-من سرمای اصلی رو اون دارایی‌های مالی رو که ملکی که هست نمی‌دانم، من دارای اصلی‌ام را و سرمایه اصلیم را توکل، اون اعتماد به نفس، اون دارایی ها روی اون‌ها حساب می‌کنم. دارایی‌های توانایی‌های خودم خدایی که با من هست،توکلی که توی وجود خودم رشد می‌دهم،اعتماد به نفسی که در خودم ایجاد می‌کنم،مهارت‌هایی که اضافه می‌کنم،و هر روز سعی می‌کنم افزایششون بدم.

    6-مهمترین دارایی ما توانایی ما در یادگیری توانایی مادر حل مسئله است، توانایی ما در کنترل احساساتمان است توانایی مادر باور کردن خداوند است ،توانایی مادر توکل کردن به خداوند است،توانایی ما در ارتباط با دیگران است،توانایی ما در بهتر کردن مهارت‌هایمان است،توانایی موج سرعت بیشترمان است توانایی ما بیرون آمدن از نقطه امنمان است.

    7-دلایلی که باعث اعتیاد می‌شود، اون خلا‌های درونی اون عدم کنترل ذهن،اون خلا‌های عاطفی خیلی ریشه دار است.

    8-اون چیزی که درمان نمی‌شد با نیروی معنوی با اتصال به خداوند درمان شده است.

    انسان می‌تواند اگر به اسفل السافلین هم رفته باشد،می‌شود برگردد.

    9-اون دوره بندرعباس و اون انجمن معتادان گمنام، فکر من رو عوض کرد که باور کنم انسان می‌تواند تغییر کند .

    10-اگرشما دوست دارید ،یک ذره دنیای اطرافتون رو بهتر بشناسید و باور کنید انسان‌ها چقدر می‌توانند تغییر کنند بروید انجمن.

    و با چشم خودتون ببینید که انسان‌ها چقدر می‌توانند تغییر کنند،تا چه حد می‌توانند بهتر شوند.

    این هم بگذارید تو برنامه‌هاتون.

    برای اینکه بزرگتر شود،برای اینکه یک سری باورهاش در مورد تغییر کردن بهتر شود برود انجمن و ببیند که می‌شود تغییر کنی،این اتفاق افتاده و و میلیون‌ها میلیون نفر توسط انجمن معتادان گمنام از بیماری اعتیاد رها شدند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  8. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1152 روز

    سلام و درود به استاد عزیزم و مریم جان عزیزم و تمامی دوستان گرامی .

    « باورهای قدرتمند کننده برای درمان وابستگی» .

    وابستگی می‌تونه هم نسبت به آدمها باشه و هم نسبت به مادیات .

    کسانی که به مادیات وابستگی دارن درک درستی از قوانین جهان ندارن .

    چرا که این افراد فکر می‌کنن تا ابد هستند و تا ابد قراره تو این دنیا زندگی کنن این افراد هیچ وقت به مرگ فکر نمی‌کنن . شایدم فکر می‌کنن اگر بمیرن قدرت بردن مال و اموالشونو دارن در واقع این افراد فکر می‌کنن مرگ فقط برای همسایه ست.

    به خاطر همین دو دستی مالشونو می‌چسبن که کسی ازشون نگیره کسانی که وابستگی به مال و ثروتشون دارن از زندگی لذت و بهره ی خاصی نمی‌برن . نه تنها ویژگی بذل و بخشش ندارن حتی به خودشون هم رحم نمی‌کنن و خودشون هم درست و به اندازه ی نیازشون از مال واموالشون استفاده نمی‌کنن . که همه ی این احساسات ناشی از ترسهای آدمها و در نهایت عدم ایمان به خدا و جهان آخرت هستش .

    خدا را شکر می‌کنم اگه در گذشته یه کم این ویژگی رو داشتم

    الان دیگه ندارم . بخصوص تو این سالها از دوران بیماری پندمیک به اینور که دیدم چقدر انسان‌ها می‌تونن راحت از دنیا برن ، به همین جهت خیلی خوب درک کردم که واقعاً این دنیا ارزش چسبیدن به مال دنیا رو نداره . خیلی جاها متوجه نمی‌شدم و برای بدست اووردن خواسته‌هام حرص و جوش می‌زدم اما امروز یاد گرفتم حتی برای بدست اووردن چیزی که ندارم هم ، تقلا نکنم چون معلوم نیست تا کی زنده هستم . بنابراین تو این سالها سعی کردم یاد بگیرم در لحظه زندگی کنم و از داشته هام لذت ببرم و ترس از دست دادن چیزو نداشته باشم و.

    به خودم می‌بینم که اگه روزی ثروتمند بشم ‌در کنار لذت بردن خودم از زندگی ، بی نهایت بذل و بخشش می‌کنم و هیچ وابستگی به اموالم نخواهم داشت همیشه این تجسمات رو میکنم که اگه روزی مال زیادی بدست اووردم ذهنم باز باشه .

    چون از کمک و هدیه دادن به دیگران لذت میبرم .

    و اما در مورد وابستگی به آدمها یعنی بیشتر در مورد عزیزان و بستگان نزدیکمون نکته‌هایی میخوام عرض کنم که احساسات خودمم در موردشون خواهم گفت.

    اول اینکه باید بدونیم ریشه ی وابستگی توی ترسه . ترس از دست دادن هر چیزی و هر کسی چ مادیات و چ افراد نزدیکمون .

    در گذشته فکر می‌کردم کسانی که وابستگی به عزیزانشون دارن نشون دهنده ی دوست داشتن اونها و عشق ورزیدنشون نسبت به اون فرد هستش . از اونجایی که خودم بابت این موضوع خیلی درد و عذاب کشیدم از سمت فردی که وابسته به من بوده به همین جهت خیلی خوب درک کردم که وابستگی هیچ ربطی به دوست داشتن و نشون دادن عشق و علاقه به فرد مقابل نیست . حتی اگه اون فرد فرزندت باشه.

    خیلی وقتا طرف ، بیش از حد نگران شخصی میشه به همین جهت مدام اون شخص مقابل را مورد کنترل خودش در میاره یا زیادی بش امر و نهی می‌کنه و زیادی بهش خط و نشون می‌کشه چون فکر می‌کنه داره از اون شخص مراقبت می‌کنه . اینم یه جور وابستگی هستش که تو خیلی از افراد دیدم

    این هم می‌تونه به عدم ایمانمون برگرده . اینکه من به قدرت نیروی برترم اعتماد ندارم و برای مراقبت از عزیزانم ، خودم دست بکار میشم و دست و پا می‌زنم و از جون مایه میزارم به قول استادعزیز از خودم میکنم و به بقیه خدمت می‌کنم و فکر می‌کنم آدم خیلی مهربون و با گذشت و فداکاری هستم. خیلی وقتا تو جامعمون به این آدمها دقیقاً همچین نگرشی داشتیم که حالا متوجه شدیم کاملاً نگرش اشتباهی بوده .

    کسی که به خودش آسیب و لطمه وارد کنه که به خیال خودش داره به کس دیگه‌ای کمک می‌کنه در واقع این فرد با ظلم کردن به خودش داره به جهان هستی فرکانس منفی ارسال می‌کنه پس در نهایت همون ظلم و همون درد رو دریافت می‌کنه‌. چرا باید من به خاطر کسی حتی اگر عزیزم باشه درد بکشم ؟!!! شاید پیش خودتون فکر کنید که طبیعیه و از اونجایی که کسیو خیلی دوست دارم کسی برام خیلی عزیزه با درد اون ، منم باید درد بکشم ولی در اصل نباید اینطور باشه. چکار کنیم که درد نکشیم ؟! کسی که ایمان به خدا و قدرت خدا داشته باشه این درد رو تحمل نمی‌کنه و به اندازه ی سهم و نقش خودش و در حد توانش اگه کاری از دستش بر میاد برای طرف مقابلش انجام میده و بدون اینکه متحمل دردی بشه و بعد اونو به آغوش خدا می‌سپاره چون متوجه شدیم که دردی که به هر علتی برای مراقبت از عزیزانمون می‌کشیدیم یه حرکت و رفتار بیهوده و بی‌ثمری بوده و هست .

    چرا باید از خودم سلب آرامش کنم که حال یه نفر دیگرو خوب کنم ؟! این نگرش‌ها با قوانین جهان هستی تناقض داره . به همین جهت با تمرین کردنمون سعی کردیمو و می‌کنیم به گونه دیگه ای عمل کنیم که هم بتونیم در حد توانمون به کسی کمک کنیم و همین که هیچ صدمه‌ای به خودمون وارد نکنیم.

    آرامش وقتی بدست میاد که بفهمم قدرت برتری هست که به تک تک ما عشق میورزه و از ما و از عزیزانمون خوب مراقبت می‌کنه.

    قطع وابستگی به معنای این نیست که ما نسبت به اون‌هایی که دوسشون داریم بی‌توجه بشیم ! بلکه به معنی اینه که خواسته و عزیزانمون رو به خدای قدرتمند و مهربان بسپاریم.

    از استادعزیز یاد گرفتیم تنها مسئول اعمال و رفتار خودمون هستیم.

    برای قطع وابستگی باید تمریناتی انجام بدیم و هر روز تلاش داشته باشیم تا با قطع وابستگی آرامش را برای خودمون به ارمغان بیاریم .

    قطع وابستگی مهم‌ترین اصل در هر رابطه ی سالمی هستش .هر یک از ما فرد آزادی هستیم که دوست داریم طبق خواسته‌ها و عقاید و علایق خودمون قدم برداریم . هیچکس دوست نداره زیر سلطه ی کس دیگه‌ای باشه.

    به هر چیزی که فکر کنیم از همون جنس اتفاقات را جذب می‌کنیم .

    امروز با همه ی توانم مفهوم قطع وابستگی رو تو روابطهام به کار می‌برم . حتی اگه نتونم کاملاً رها کنم حداقل سعی می‌کنم به اون کسی که وابسته هستم نچسبم.

    هرچی بیشتر خودمون رو درگیر وابستگی کنیم عمیق‌تر در گودال جدایی میفتیم .

    هر کسی تو هر شرایطی از زندگی خودش ، قادر به ادامه ی راه خودش هستش و نیازی به دخالت ما نداره .

    زندگی در کنار عزیزانمون باید توام با آرامش و آزادی و حق انتخاب باشه.

    امروز به خاطر عشق بلاعوضی که نسبت به فرزندانم و حمایت از اونها دارم خدا رو شکر می‌کنم. و یقین دارم که خداوند بهتر از من ، ازشون مراقبت می‌کنه . به همین جهت خیلی جاها اون‌ها رو با عشق رها می‌کنم و فقط براشون دعا می‌کنم و به خدا می‌سپارمشون سعی می‌کنم هر اتفاقی براشون بیفته اونا رو مصلحت خدا و تضادی ببینم که برای رشد و موفقیت و پیروزی‌های بعدی فرزندانم بدونم .

    وابستگی باعث درد میشه و عدم وابستگی به شادی و سرور ختم میشه.

    هر وقت احساس می‌کنیم به چیزی یا کسی وابسته هستیم باید ذهنمون رو آگاهانه به خدای بزرگمون معطوف کنیم و حتی شکست و موفقیت را به خدا واگذار کنیم .

    فقط در این صورت هستش که می‌تونیم به آرامش و رضایت حقیقی دست پیدا کنیم .وقتی ما خودمون را وابسته به کسی می‌کنیم آدمای متوقع ای میشیم چون وقت و انرژی زیادی برای شخص مقابل میزاریم و وقتی که از اون‌ها بی‌اعتنایی ببینیم باعث میشه که ازشون دلگیر و ناراحت بشیم. حتی خیلی وقتا وابستگی‌های ما ، باعث سلب مسئولیت از دیگران میشه حالا این دیگران می‌تونه فرزندانمون باشه یا همسرمون و یا …. وقتی سلب مسئولیت از دیگران کنیم دیگران سهم و نقش خودشون رو گم یا فراموش می‌کنن.

    وقتی وابسته ی کسی باشیم تمام فکر و ذهنمون رو دیگران درگیر می‌کنن و وقتی برای مراقبت از خودمون پیدا نمی‌کنیم بنابراین از وقت و زمانمون نمی‌تونیم استفاده و بهره ی درستی ببریم . باید به بچه‌هامون هم ، عدم وابستگی و رها کردن رو یاد بدیم .

    خیلی جاها وابستگی‌های ما ریشه در خودخواهی‌های ما داره ، نه دوست داشتن و عشق ورزیدن. چون همه چیز رو به خاطر خودمون می‌خواهیم انجام بدیم که ریشه تو ترسهامون داره.

    کسانی که وابسته به کسی هستن اعتماد به نفس ضعیفی دارن و از توانایی‌های خودشون آگاه نیستن و دنبال تایید دیگران هستند.

    اگه وابسته به کسی باشم زیاد قضاوتش می‌کنم و توقع و انتظاراتم ازش خیلی بالا میره .

    فرد وابسته همیشه تصورات باطل و کنترل زیادی روی فردی که بش وابسته هستش داره .

    همه وابستگی‌ها از ضعف ایمان میاد . ما باید یاد بگیریم که سهم و نقش خودمون رو تو هر جایگاهی مثلاً من، تو جایگاه مادر تو جایگاه دختر تو جایگاه همسر درست انجام بدم و سعی کنم نقش خودم رو خوب ایفا کنم و کاری به نقش دیگران نداشته باشم . ایرادی نداره آگاهی به کسی بدیم اما نه تحمیلی فقط در حد آگاهی دادن باشه .

    سعی کنیم مسئول رفتار و اعمال خودمون باشیم .

    به مسئولیتهای دیگران کاری نداشته باشیم . هرجا به هر علتی که ترسیدیم یادمون باشه خدایی هست که آگاه‌تر از ماست و بهتر از ما می‌تونه از عزیزانمون مراقبت کنه.

    خدا را شکر می‌کنم تو این چهار پنج سال اخیر به مرور زمان یاد گرفتم و حتی خیلی جاها درس گرفتم که وابستگی به هیچ عزیزی نداشته باشم و با اعتمادی که به قدرت خدای خودم دارم و با توجه به شناختی که از خدای خودم پیدا کردم ، همه چیزو ، هرجایی که حس نگرانی و ترس سراغم میاد آگاهانه بسپارمش به خدا و اون موضوع رو رها کنم و سعی کنم بهش فکر نکنم .

    پی بردن به ارزش‌های درونی خودت و اینکه بدونی تو لایق آرامش و حس خوب نسبت به خودت هستی عامل مهمی هستش برای قطع وابستگی .

    شاید خیلی جاها آگاهانه یا ناآگاهانه به خاطر وابستگی نسبت به کسانی که داشتیم آرامش را از خودمون گرفتیم و بیش از حد توانمون به کسی به نظر عشق ورزیدیم در حالی که معنا و مفهوم عشق ورزیدن با چیزی که ما یاد گرفته بودیم فرق می‌کنه. باید اول عشق دادن و محبت کردن به خودمون رو یاد بگیریم و در صورت مراقبت درست از خودمون در حد توان و میزان لازم به دیگران کمک کنیم و عشق بورزیم.

    باورهای خیلی اشتباهی نسبت به وابستگی داشتیم که با کار کردن دوره‌های مختلف استاد عزیز پی به تک تک اشتباهاتمون بردیم و سعی کردیم در مسیر درست و بهتری گام برداریم که هم خودمون آرامش داشته باشیم و هم باعث سلب آرامش دیگران نشیم .

    اجازه بدیم هر کسی حتی فرزندانمون مسئول اعمال و رفتارهای خودشون باشن تا بیشتر و بهتر رشد کنن.

    افراد وابسته همیشه مضطرب و پریشون حال هستن .

    و چیزی از زندگی نمی‌فهمن .

    من به نوبه ی خودم از سمت همسرم که بهم وابستگی شدیدی داشت ضربه‌ها و آسیبهای زیادی خوردم . هر چقدر همسرم نسبت به من ، عشق و محبت بی اندازه داشت بیشتر منو از خودش دور می‌کرد و خیلی جاها باعث آزار و اذیتم بود .

    چرا که حق انتخاب و آزادی را از من گرفته بود. به نظر خودش این رفتار و احساسش درست بود اما با گذشت سالها بالاخره متوجه شد که مسیرو خیلی اشتباه اومده و این عشق و علاقه شدیدش چیزی جز نفرت و دوری به بار نمیاره.

    چیزی که خودمون به جهان ارسال می‌کنیم رو دریافت میکنیم .بنابراین اگه وابسته به کسی یا چیزی باشیم که همیشه بخاطرش مضطرب و نگرانیم ، جهان هم در پاسخ صدمه زدن و عدم آرامش رو برامون میاره .

    با تغییرات زیادی که تو این چن سال اخیر کردم به طور معجزه آسا و ناخودآگاه دیدم همسرمم کم کم تغییرات زیادی کردش فکر می‌کنم دوست داشتن و محبتش در حد تعادل و اندازه ی درستش هستش .

    هیچ وقت فکر نمی‌کردم تغییر کنه اما به عینه دیدم با تغییرات من ، تغییرات شگفت‌انگیز زیادی داشته .

    خدا را سپاس میگم و از خدا ممنونم که آرامش رو به زندگی من وارد کرد. نمیگم ایشون مقصر بوده حتماً خودمم فرکانسهایی داشتم که همچین رفتارهایی رو جذب می‌کردم.

    به همین منظور برای بدست اووردن هر چیزی و هر تغییری تمرکزمو روی خودم میزارم تا بتونم اون موضوع رو حل کنم.

    و چیزی رو که می‌خوام به دست بیارم.

    استاد جونم ممنون و سپاسگزارم از شما و آموزه‌های قشنگتون که توی زندگی من ، کاربرد بسیاری داشته .

    مرسی که هستید.

    الهی که باشید همیشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  9. -
    محمدمهدی گفته:
    مدت عضویت: 1744 روز

    به نام خداوند پاک و یگانه

    وابسته نبودن در عمل و احساس یعنی : من از همین لحظه و همین امکاناتی که دارم لذت میبرم و سعی میکنم در این لحظه فقط به نعمتهایی که در دسترسم هست نگاه کنم و استفاده کنم و لذت ببرم .

    و قانون میگه : وقتی توجهت بر زیبایی ها و داشته ها و نعمتهاست (احساس خوب )‌ ، از جنس همان امکانات و نعمتهای زیبا بیشتر وارد زندگی ات میشود.

    وابسته نبودن تمرین میخواد مثل هر کار دیگری

    ما باید برای وابسته نبودن به هرچیزی یا کسی ، سعی کنیم بصورت آگاهانه مدتی بصورت آگاهانه خودمون رو از اون فرد یا اون چیز دور کنیم و از زندگی بدون اون لذت ببریم.

    باید بارها و بارها با خودمون صحبت کنیم که اگر به کسی جز ” رب العالمین ” که همیشه باهاته و همیشه صداتو میشنوه و در خدمتته و تنها کسیه که میتونه کمکت کنه و همیشه هم بهت نزدیکه و همه قدرت و ثروت و خوشبختی هم تنها در دستان اونه ، وابسته بشی ، پشتت خالی میشه و اون فرد یا اون چیز با سرعت از تو دور میشه و باهات بدرفتاری میکنه تا این درک رو بهت برسونه که تو شخصیتت فقط باید به ” رب العالمین ” وابسته باشه .

    اگر فهمیدی و در زندگیت اعمال کردی ، همون ” رب العالمین ” خواسته هاتو اجابت میکنه و مثل یک پادشاه در دنیا زندگی میکنی.

    اگر نفهمیدی با درد عمیق وابستگی و عدم کنترل ذهنت ، قطاری از اتفاقات بد رو وارد زندگیت میکنه که کمرت از وجودشون توو زندگی خورد بشه !

    باید بارها به خودم بگم که من یه روح مجردم که مجرد بدنیا اومدم و مجرد هم از دنیا خواهم رفت ، پس هیچکس و هیچ چیز همیشه با من نیست ، پس از همین لحظه بودنشون لذت ببرم و بهشون نچسبم و اگر رفتن هم از خداوند سپاسگزاری کنم و بگم خدایا بهترشو وارد زندگی من کن و از دیگر جنبه های زندگیم لذت ببرم.

    وابسته شدن به چیزی یا فردی یعنی : من فقط با وجود تو هویت دارم و میتونم زنده باشم و زندگی کنم و اگر تو نباشی من هیچم و میمیرم .

    در واقع اون فرد یا اون چیز در ذهنمون تبدیل به خدا میشه .

    و کائنات برای اینکه توحید رو به ما یاد بده ، صد در صد اون فرد یا اون چیز رو از ما میگیره تا یاد بگیریم تنها کسی که باید بهش وابسته باشیم ” رب العالمین الله یکتاست ” و هویت ما به ” رب العالمین ” وابسته ست .

    برای وابسته نبودن باید روی عزت نفسمون کار کنیم و درک کنیم ‌که فرکانس هر فردی ممکنه تغییر کنه و نخواد توو زندگی ما باشه ، اما خداوند حتما ، فردی همفرکانس با ما رو وارد زندگی ما میکنه اگر که ما از لحاظ ذهنی به اون فرد قبلی وابسته نباشیم.

    وابسته شدن به چیزی یا فردی یعنی شرک ورزیدن و عدم ایمان به خدا و آخرت

    جلسه سوم و جلسه هشتم دوره عشق و مودت در روابط و جلسه نهم دوره عزت نفس برای درک این موضوع عالیه و ما رو به اصل خودمون برمیگردونه.

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  10. -
    سید حسن گفته:
    مدت عضویت: 1073 روز

    سلام

    خیلی وقت ها وقتی به خواسته ای میرسیم

    به دلیلی که وابستگی زیادی به آن خواسته نشان می‌دهم

    دیگر به روند یک نواختی پیش میرویم

    چون دیگر ذهن را برای بالا بردن کیفیت بهتر تربیت نمی‌کنیم و اینکه نمی‌خواهیم موارد جدید و موقعیت های جدید را تجربه کنیم

    و این جزو قانون نیست که فقط باید آنچه را که میرسیم محکم آنها را بچسبیم و نکنه یک وقت آنها رو از دست بدهیم

    این بر میگردد به باور کمبود و فقر

    وقتی ذهن ثروتمند را تربیت میکنیم دیگر محتاج داشته . خواسته ها نیستیم چون همه چیز به آسانی بدست می آید

    این درسی هست که از دوره روانشناسی ثروت بدست آوردم

    خدایا شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای: