مصاحبه با استاد | قرار گرفتن در مدار «دریافت الهامات الهی» - صفحه 20 (به ترتیب امتیاز)

336 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مریم رنجبر گفته:
    مدت عضویت: 1031 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    خدایا مارا به راه راست هدایت کن راه کسانیکه به آنها نعمت داده آیی نه راه گمراهان وغضب شد گان

    خدایا تنها ترو میپرستم وتنها ازتویاری می‌جویم ای مهربانترین مهربانان ….

    سلام خدمت استاد عزیزم خانم شایسته عزیزم وتک تک دوستانم …

    خدارو شکر امروز هم فرصتی بهم دادی تا اینجا باشم وبتونم‌ ازاین فایل ارزشمند استفاده کنم …

    خدایا به امید خودت …

    نکات مهم این فایل …

    خداوند همیشه داره باما صحبت می‌کنه ،چندبارقسم به زمین و خورشید و ماه واسمان بالا و پایین وچپ وراست خداوند قسم میخوره که بگه فَأَلۡهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقۡوَىٰهَا

    کلمه ی الهام ریشه ی (لهم ) یکبار تو قرآن آمده ،توهمین یه دونه آیه هم آمده دیگه هم تکرار نشده .

    اما کلمه وحی چرا خیلی زیاد آمده ولی الهام یکبارامده اونم چند تا 6یا7بارقسم میخوره به خورشید وماهو آسمان که ما به شما خیروشرتون رو الهام میکنیم .

    یعنی به شما میگم این مسیردرسته این‌مسیر غلطه اما چیزی که باید بدونیم اینه که باتوجه به آمادگی مامسیر برای ما روشن میشه

    باتوجه به اینکه مامدارمون می‌ره بالاتر آگاهی ها خالص ترمیشن وما دریافت می‌کنیم مثل این میمونه که باتوجه به اینکه یه بچه چقدر قابلیت فهم ریاضیات وداره که بخواییم بهش ریاضی یادبدیم اگه ما به یه بچه ی اول ابتدایی بخواییم انتگرال آموزش بدیم خوب مشخصا نمیتونه بفهمه

    درک کنه حتی اگه براش توضیح بدیم بازم‌نمیفهمه اون بچه چیزی رو‌میفهمه که براش آماده ست …..

    اینکه ما چقدر دریافت می‌کنیم ازخداوند به اندازه ظرفمون به اندازه ای میزان امادگیمون به اندازه درسهاییکه قبلا خودندیم وپاس کردیمه ….

    خداوند درقران میگه إِنَّ عَلَیۡنَا لَلۡهُدَىٰ ما برخودمان واجب کردیم که شما را هدایت کنیم

    همه‌ی ما دسترسی داریم به هدایت خداوند همه ی ما دسترسی داریم به آگاهی به شهود اما به‌اندازه ی خودمون ..

    مثل داستان موسی وخضر که اون موقع موسی ظرفش آماده نبود برای دریافت آگاهی ها وهمش ازخضر ایراد می‌گرفت وخضر هم بهش گفت توادمی نیستی که صبر کنی وبفهمی دلیل یه سری قضایا رو….

    تو داستانها مامتوجه میشیم که این در واقع توی بحث الهامات اگرقران رو بعنوان الهاماتی که خداوند به محمد داد داشته بپذیریم متوجه میشیم که حتی همون هم ربط داشت به ظرف پیامبر اسلام یعنی پیامبر اسلام که ازهمون اول آماده دریافت این الهامات نبوده طی سالهای سال سالی یکماه تک و تنها میرفته‌غارحرا روخودش کارمیکرده تا یواش یواش اماده‌بشه برای دریافت ،تاظرفش یواش یواش بزرگ بشه بعد ک ظرف بزرگ میشه پیامبر مبعوث میشه توسن چهل سالگی ……

    سوره های بسیار کوتاه قرآن که جز30قران هست آیه های موزون آیه هایی که درکشون خیلی سخته آیه هایی که میتونن چندین و چند پهلو داشته باشن آیه هایی که درمورد قیامت یک فضای نامشخص که اتفاق می افته وخیلی موزون وشعرگونه‌هست ،اینا چیزهایی که هنوز پیامبر آمادگی دریافت مطالبی که یه ذره برای خودش قابل فهم ودرک باشه رو نداشته ..

    در واقع جلو رفته ومیرسیم به آیه های سوره های ابتدایی قرآن که اینا سالهای آخر عمر پیامبر بهش گفته شده مثل سوره ی نسا آل عمران بقره اینا همشون جز آیه های اخریه قبل از وفات پیامبر که همشون خط داستان دارن همشون مشخصن واضحن ویک سوالی رو دارن پاسخ میدن یک موضوعی که پیامبر درگیرشه یاامت پیامبر درگیرشه وداره پاسخ میده وخیلی خیلی منطقیه موزونم نیست شعرگونه هم نیست ….

    وکاملا قابل درک وفهمه واین مهمه که بفهمیم هرچیزی بستگی داره به خودمون دریافت الهامات خداوند بستگی داره که چقدر خودمون آماده باشیم اینکه خداوند بی نهایته نه به این معنا نیست که ما بتونیم بی نهایت رو دریافت کنیم ما به اندازه ظرفمون میتونیم دریافت کنیم …….

    مثل ریاضیات که هرچقدر اول جمع ویادمیگیریم آماده میشیم برای تفریق ،تفریقو یادبگیریم آماده میشیم برای تقسیم بعد هی آماده میشیم برای‌جذر وبعد مشتق وبعد انتگرال وبعدازاون آماده میشیم برای مثلثات و ……..

    برای مراحل بعدی اماده میشیم اگه مرحله قبلی رو فهمیده باشیم درکشون کرده باشیم ازشون استفاده کرده باشیم ویه همچین فضایی رو درمورد خودمون وخداوند ببینیم

    این توهم که فکر کنیم مادسرسی داریم به کل آگاهی خداوند درحالی که خودمون اون ظرفمون بزرگ نشده نباید عجله کنیم ……..

    نکته ی بعدی ……..

    ماهم یه موسی ایم اولش یه ذره شاید نفهمیم قضیه رو نیازداریم بهتر بشیم نیاز داره رو خودمون کارکنیم نیاز داره پیشرفت کنیم صبوری کنیم وخداوند به اندازه آیی که مارشد میکنیم الهامات رو دریافت می‌کنیم واضح تر مشخص تر ….

    ظرفمون چطور بزرگتر میشه ؟

    باعمل کردن به اون چیزهایی که حس میکنم درسته، تومسیر درست قرار گرفتن ،ایمان داشتن، وعمل کردن ،عمل صالح داشتن ،اینک قبلا حس میکردم درسته تومسیر درست قرار گرفتن ایمان داشتن وعمل کردن عمل صالح داشتن دنبال این هدایت بودن واون چیزی که میفهمی رو دریافت میکنی وبعدش عمل میکنی حتی اگه کج و کوله ست حتی اگه یه ذره ترسناکه حتی اگه یه ذره نیاز به شجاعت وایمان وجسارت بیشتر بعد دیگه الگوها رو پیدا میکنی همه چیزها بهت گفته میشه ……

    نکته ی بعدی …….

    کلید برای عمل کردن به ایده های الهامی …..

    بیشتر ازعمل کردن به ایده های الهامی بیشتر باور به اینکه این ایدهه الهامی هست ،یعنی من خودم وقتی ایده آیی بهم الهام میشه اونها رو بدون اینکه بحث کنم انجام میدم اغلب مواقع

    فقط صرفا به اینکه این باورتو‌وجود من هست که این ایده ازیک آگاهی بالاتر آمده…….

    استاد میگه من تصورم درمورد خدا مثل این میمونه که ما توجنگل هستیم وخداوند با هلیکوپتر داره مارو ازاون بالا نگاه می‌کنه مسیرها رو میبینه کدوم طرف رودخونه ست کدوم طرف آب کدوم طرف جاده ست کجا پرتگاهه

    ازاون بالا نگاه می‌کنه وبهمون میگه به سمت چپ بریم یاراست یا هرچی شبیه این وچون تصوردارم که خداوند داره به این شکل هدایت می‌کنه و داره چیزهایی رو میبینه که من نمی‌بینم خیلی باایمان بیشتر به اون ایده ها عمل میکنم ..

    آدم اگه باور داشته باشه وایمان داشته باشه که اون ایده ها آمدن که بهت کمک کنن برای اینکه به اون خواستت برسی وازاگاهی بالاتری میان که تو عقلت شاید نرسه شاید تو اصلا اونقدر دید وسیعی نسبت به اتفاقات وشرایط نداشته باشی

    خیلی راحت بهشون عمل میکنی……

    خدایا هدایتم کن تادرمسیر درست صحیح پرازنعمت وثروت وبرکت وایمان وتوکل ثابت قدم باشم

    خدایا کمکم کن تا درک و فهم من ارقوانینت هرروز بهتر بشه

    خدایا کمکم کن تا درک و فهم من ازتو وحرفهات بیشتر بشه

    ویادم عملگرا تری باشم توی درکم ارقوانینت …

    خدایا به تو پناه میارم از افکاربیهوده وبیخود ازترس وتنهایی ازفقر وشرک ازبی ایمانی از وسوسه های شیطانی

    خدایا تنها ترو میپرستم وتنها ازتو یاری می‌جویم …

    استاد عزیزم خانم شایسته بینهایت ازشما سپاسگذارم بابت تمام فایلها واین فایل ارزشمند ..

    در پناه خداوند یکتا باشیم ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    آقای نیکو گفته:
    مدت عضویت: 3074 روز

    بنام خداوند مهربان.

    سلام

    گام 24 مهاجرت به مدار بالاتر:

    قرار گرفتن در مدار دریافت الهامات الهی

    خداوند همیشه و در هر مورد ما رو راهنمایی میکنه، اما این ما هستیم که باید قدرت درک مون رو ببریم بالا تا متوجه این الهامات بشویم.

    با توجه به آمادگی ما مسیر برامون روشن میشه

    یکی از بهترین راه های دریافت الهامات اینه که هر چند وقت یکبار مدتی رو با خودمون و خدای خودمون خلوت کنیم و با خدا حرف بزنیم و ازش راهنمایی بخوایم،

    مثل حضرت محمد که در غار حرا با خدای خودش خلوت میکرد.

    مثل استاد عباسمنش که هر وقت میخواد دوره ای رو آماده کنه یه جایی میری توی خلوت تنهایی و ممکنه ماهها تنهایی یه جا باشه و با خدا خلوت کنه و اگه لازم باشه تحقیقاتی رو هم با تمرکز انجام بده، مثل زمانی که قانون سلامتی رو آماده کرد و مثل الان که بقول خودشون حدود هفت ماه تنها بودن و روی دوره جدید کار میکردن.

    پس تنها بودن و با خدا خلوت کردن یه کلیده

    اگه حس کردیم یه ایده ای از طرف خداونده دو دو تا چارتا نکنیم و بسرعت عمل کنیم

    زمانیکه متعهد شدم که تمرکزی روی سایت استاد کار کنم در همون سه ماه اول که تمرکزی روی دوره شیوه حل مسائل گذاشتم ایده های عالی رو دریافت کردم و با عمل به اونها نتایج عالی گرفتم، اما الان چند وقته احساس میکنم متوجه الهامات نمیشم باید تمرکز بیشتری بزارم و سپاسگزاری رو بیشتر در دستور کار قرار بدم

    به امید اینکه درکم بالاتر بره و خداوند راهها رو برام به آسونی باز کنه

    خدایا شکرت بخاطر نعمتهای عالی که در اختیارم قرار دادی مانند سلامتی ماشین خوب خانه خوب شغل خوب مشتریهای خوب

    خدایا هدایتم کن براه راست راه کسانیکه نعمت داده ای

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    مهناز اسکندری گفته:
    مدت عضویت: 2194 روز

    به نام خدا

    گام 24

    سلام به استاد و خانم شایسته عزیزم و دوستان مهاجر به مدار بالاتر

    این گام در مورد الهامات خداوند است و ما هر چقدر که ظرفمون بزرگتر بشه به همون اندازه الهامات خداوند رو دریافت می‌کنیم ، خداوند به همه‌ی ما الهام می‌کنه و همه ما به یک اندازه به هدایت خداوند و آگاهی و شهود دسترسی داریم ولی اینکه ما چقدر هدایت خداوند رو دریافت می‌کنیم به آمادگی ما و اندازه‌ی ظرف وجودیمون بستگی داره.

    الان باید جایگاه خودمونو بدونیم و دنبال بهتر شدن باشیم اولش شاید ما الهامات رو نفهمیم پس نیاز داره بهتر بشیم ، روی خودمون کار کنیم و پیشرفت کنیم، صبوری کنیم و خداوند به اندازه‌ای که ما رشد می‌کنیم الهامات و دریافت ها رو مشخص تر و واضح تر می‌کنه .

    چه جوری ظرف وجودیمون بزرگتر میشه ؟

    با عمل کردن به اون چیزایی که فکر می‌کنیم درسته ، توی مسیر درست قرار گرفتن ، ایمان داشتن و عمل صالح انجام دادن ، دنبال هدایت بودن ، اون چیزی رو که میفهمی و دریافت میکنی رو بهش عمل کنی حتی اگر کج و کوله باشه ، حتی اگر یه ذره ترسناکه ، حتی اگر نیاز داره به شجاعت و ایمان و جسارت بیشتر ، بعد الگوها رو پیدا کردن و سپس مسیرها گفته میشه .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 857 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان و غفار و روزی دهنده عزیزم

    دو تا اتفاق جالب اخیرا برام افتاد که درسهای جالب و زیادو بزرگی داشت مینویسم که هم برای خودم و هم عزیزانم درسی داشته باشه

    مورد اول:

    من مغازه لباس فروشی دارم و طراح لباسم هستم

    یه روز بخاطر یه کاری رفتم به کارگاه تولیدی شهرمون وقتی ازش قیمت دوخت ها رو گرفتم خیلی برام جالب و تعجب برانگیز بود که عع اینجاهم باقیمت خیلی کم لباس می‌دوزندو کارهاشون شامل تیشرت و‌شلوار راحتی بودن بیشتر و یاکارایی که برش زده براشون میفرستادن و فقط این کارگاه کاردوخت براشون انجام میداد

    اولین نکته برای من اینجا رقم خورد

    طی نکردن قانون تکامل

    از اونجایی که تو اینستا پیج پارچه فروشی داشتم و داشت همون پارچه مجلسی و شیکی که خیلی مانتوش ترند شده بود تو بازار رو میفروخت باقیمت به نسبت مناسب،گفتم بجای اینکه بیام تیشرت شلوار به این سادگی بدم بدوزن حالاپارچشو ازکجاپیداکنم و….بذار این کارمجلسی رو بدم برام بدوزن خلاصه که چقددددر طول کشید تا پارچه رو برش بزنه شاید حدود2هفته طول کشید تا برسه به دستم،به هرحال رسوندمش دست خیاط و تازه متوجه شدم عع خیاطه هم انکار اونقدراکه فکر کردم مهارت مزونی نداره،شاید حدود1ماه دستش بود، همون موقع مامانم گفت قیمتشو طی کردی باهاش ؟منم ازاونحایی که خیلی رفت و امد شده بود دیگه قیمتشو نگفتم و پیش خودم گفتم بابا بلوز شلوار اونقدددددددرکم میدوزه حالا مانتو رو مثلا چنذبرابرش میگیره بازم پولی نیست….خلاصه بعد یک مااااه که چقد هرروز به فکرش بودن که چی شد یاد بهش پیام بدم و….رفتم و گفت ببخشید خانم فلانی مانتو دوتانرفت(این درحالیه که من بهش کفتم ببین پارچه فروشه میگه واسه دوتامانتو باید انقد پارچه ببری میگفت نه همینقد که من میگم بیار بسه)القصه یعد یک ماه مانتورو داد من بهش گفته بودم سایز46بزن اونم گفت من گشتم سایزرو از تو اینترنت دراوردم اندازه هاش این بودو مانتو با اندازه های ایشون سایز52بود تقریبا،ینی یک دونه مانتو سایز52به من تحویل داد و بقیشم پارچه بود که توبه کردم از پیشش پارچه رو اوردم حالا قیمتش چقد بود؟یه قیمت بسیار بالا گفت کارمزونه و براش زحمت کشیدم…..مانتورو اوردم اول ازهمه که هزارنفر اومدن دیدنش و‌عاشقش شدن چون پارچش خیلی شیک بود ولی سایزهیچکسسسس نبود یکی‌دونفرم سایزشون شد گفتن این دوختش چرااینطوریه؟انکار خیاطشون خوب نبوده…!!!!!!

    فقط یه نفراومد که تنش خیلی خیلی شیک بود و نبردش چون گفت قصدخرید لباس اسپرت داشتم…

    خلاصه درس اول

    رعایت کردن قانون تکامل

    از تیشرت راحتی شروع میکردی بعد پارچه به اون گرونی رو بهش میدادی و اعتماد میکردی!

    خب این لباس از اول زمستون تومغازه بود و میدیدم که هیچکس یا دوختشونمیخاد سایزش و خیلی بابتش ناراحت میشدم که این همه پول و‌زمان حیف شد….

    دوباره همون خانمه که خیلی بهش میومد لباسه اومد ولی بازم نبردش

    تااینکه چندروز پیش یه خانم دیگه اومد و گفت خوب بود قیمتشو که گفتم ،گفتمش بهت تخفیفم میدم….خانمه هم گفت یکم قیمتش زیاده اکر‌کم کنی ازش ببرمش ،منم یه مقدار خیلی عالی کم کردم چون قرارم بود بخاطر اخرفصل حراجش بزنم نمونه

    گفتم خب حالاعب نداره این ببره پولش دستم بیاد

    گفت نه من انقد نمیخام فکر‌کردم میخای بگی فلان تومن (یه مبلغ خیلی خیلی پایین)گفتمش که اصلااا نمیتونم،گفت خب باشه اگر دیدی واست راه داشت اطلاع بده میام میبرمش

    حالا منم استرس که ای بابا حالا یکی‌خوشش اومده بده بره دیگه

    گفتم باشه فلان قد

    دیدم نهههه بازم راضی نیس ینی سه برابر قیمت اولی که براش کم کردم کمش کرد(ینی یه عدد بسیاربزرگ)گفتمش نه اصلا(ولی تو ذهنم بازم یه حرفی بود که بابا کی‌میخاد ببره بفروشش بره )ولی ازاونحایی که خوشم نیومد دیگه انقد ارزشو بیارم پایین و اونم راهشو بلد بود دید من قصد فروششو دارم هردم و‌دیقه میگفت باشه من میرم اکه اوکی بودی زنگ‌بزن منم‌گفتم باشه(منظورم از باشه این بود که زنگ‌میزنم)دیدم کارتو‌دراورد گفتم‌ خب ولش کن دیگه کارتشو‌اورده میگشم میره

    خلاصه با یه مبلغ بسیارررررکم خریدش و رفت

    دقیقا20یا21دیقه بعدش همون خانمه که قبلا پوشیده بودش اومد گفتم مانتوم کو؟من یه ساعت پیش رد شدم دیدم داریش اومدم ببرمش

    باهمون قیمت میخاست ببره حالاشاید با یه کن تخفیف!!!!!!

    بله!!!20دیقه بعدش اومد!!!!

    انقد اون خانمه میگفت من میرن زنک‌بزن و من استرس که نکنه بره نیاد و لباسه بمونه!!!!

    یاد حرف استاد افتادم که میگفت من هرجا بگن الان بهترین موقعیه واسه خرید فلان چیز یاواسه فروش فلان چیز من دقیقا توهمون موقع این کارو نمیکنم!!!!!

    حرص خوردم بعدش ولی راستش نه خیلی زیاد

    چون من خودم به خدا گفته بودم خدایا درساتو اسون یادم بده

    و این یه درس بود که درسته خیلی درد داشت ولی این دردش به درسی که یادگرفتم می ارزید

    من داشتم میدیدم که چقد ارزش کارم داره پایین میاد ولی به هرقیمتی حاضر شدم اون ادم نره!!!!!

    و خدا چه جواب محکمی به این رفتارم داد

    که انقد اون مشتری رو‌برای خودم گنده کردم

    انقد فکر‌کردم فرصت طلایی گیرم اومده

    مثل تمام موقعیت های دیگه که فهمیدم هرکاری عجله توش باشه اصرارزیاد به انجام دادن یا ندادن توش باشه اون کار خطاست!!!!بازهم محکمتر فهمیدم،و ان شاالله که درسم رو‌خوب یادبگیرم دیگه و‌تکرارش نکنم

    مورد بعدی تو همین زمینه ولی باعملکرد عالی من بود که تو کامنت بعدیم مینویسمش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    عسل گفته:
    مدت عضویت: 743 روز

    1403/11/20روز217

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد و مریم عزیز و دوستان گل

    خدایاشکرت که چه آگاهی بی نظیری امروز نصیبم شد

    من همیشه فکر میکردم قرآن به همین ترتیبی که هست نازل شده و چقدر جالب بود دقیقا من وقتی جز 30میخونم هر بار میگفتم چقدر این آیه ها فرق دارن اصلا چرا اینقدر کوتاه هستن و ..

    ممنونم ازتون استاد که این مبحث و خیلی خوب توضیح دادید .

    دقیقا همینجا هم بحث تکامل بوده دیگه از آیه های کوچکتر تا به بزرگ‌تر

    چندروزه با یک تضادی برخورد کردم من همش به خودم میگم الخیر فی ما وقع و خیلی این تضاد داره یسری وجه هایی از من و بیرون میکشه که تا حالا باهاش آشنا نبودم

    اینکه همش سعی می‌کنم احساسمو کنترل کنم و میگم اگر احساسم بد بشه میفتم توی جهنم و سعی می‌کنم زودی خودم و بادیدن سریال های توی سایت و‌توجه به نکات مثبت یا آموزش دیدن و آهنگ شاد گوش کردن احساسمو خوب نگه دارم

    اما امروز صبح دچار یه درگیری لفظی شدم با یکی از کارفرماها خیلی خیلی خودمو کنترل میکردم هم احساسمو هم خشمم و اما بعداز20دقیقه توضیح دادن اون آدم همش وجه بد منو میخواست بکشه بیرون و درنهایت هم کشید بیرون

    خودم خیلی شوک شدم که چیشد که من یهو اینطوری شد مکالمه ام از طرفی برای خودم ارزش قایل شدم و نزاشتم بیشتر از بی احترامی کنه و جوابشو دادم

    اما از طرفی بعدش احساسم بد شد و که چرا من خودمو کنترل نکردم البته بعداز یه تایم طولانی دیگه از دستم در رفت و اینجا یاد دوره عشق و مودت افتادم که میگفتید بعضی ها وجه بد آدم و رو میکنن

    از طرفی همش نجواها میاد که تو نباید جوابشو میدادی و اون بی احترامی کرد تو نباید بی احترامی میکردی و…

    اینجا دوباره رسیدم به دوره احساس لیاقت که میگفتید چقدر زمان میبره تا خودمون و ببخشیم و بپذیریم که اشتباه کردن هم جزیی از زندگیمون و توی احساس گناه نمونیم که خودش فرکانس نامناسبی میفرسته

    تازه میفهمم استاد توی دوره ها چی میگید و همش میگید و باید هر روز روی خودمون کارکنیم برای اینکه ظرفمون بزرگ‌تر بشه برای اینکه وقتی با تضاد برخورد کردیم بتونیم زودتر از احساس بد خارج بشیم

    من به شخصه توی این اتفاقاتی که توی زندگیم داره رخ میده نتیجه دوره ها و هر روز گوش کردن و فکر کردن هارو میبینم و خیلی سریع تغییر جهت و مسیر میدم

    اما قبلا اینطور نبودم چون قانون و نمیدونستم شاید روزها و هفته ها توی احساس بد میموندم و نمیتونستم ذهنمو کنترل کنم

    از این جهت به خودم تبریک میگم و از طرفی هم اتفاقی که امروز افتاد و اول اینکه مسئولیتش و به عهده میگیرم و میپذیرم که خودم این شرایط و خلق کردم با باورهام چون هنوز مدارم پایینه با آدم‌هایی برخورد می‌کنم که این اتفاقات رخ میده من باید تغییر کنم

    دوم اینکه به این تضاد به یک درس نگاه می‌کنم و ببینم چه چیزهای برای من داشت:

    1-اینکه سعی کنم حواسم به برخورد با ادما باشه وقتی از اول حد و مرز برای خودم مشخص کنم ادما به خودشون اجازه نمیدن که بهم توهین کنند

    2-اینکه اینا نشانه اس که اگر تغییر نکنی اگر ثروتمند نشی اگر حرکت نکنی توی همین مدار میمونی با آدمای این مدلی برخورد میکنی و هی احساست بد میشه

    این تضاد امروز باعث شد که من ازاین شرایط و‌موقعیتی که هستم خودمو لول آپ کنم

    3-اینکه یاد میگیرم که وقتی مساله ایی پیش میاد از خدا کمک بخوام و آماده باشم که بهم بگه و بشنوم و عمل کنم

    4-اینکه یاد گرفتم که وقتی مساله ایی پیش میاد ذهنمو کنترل کنم و نخوام از مساله فرار کنم (البته چون این پروژه رو نمیشه ازش فرار کرد ) ومجبور م‌که حلش کنم شاید اگر مساله دیگه ایی بود ازش فرار میگردم اما این اجبار داره به من درس حل مساله و کنترل ذهن و میده

    دقیقا وقتی تلفنم و با اون حال بد قطع شد بدنم و سرم از عصبانیت داغ شدم بود یه چند دقیقه نشستم بعدش یهو ذهنم آلارم داد که داری میری توی احساس بد و بلا فاصله رفتم حمام و زیر دوش آب گرم و حواسمو پرت کردم و زیر دوش که بودم شاید 10دقیقه بعد یهو یه الهامی اومد که به فلان مهندس زنگ بزن و از ش راهکار بپرس و بعد دوش زنگ زدم و یک بند قانونی بهم گفت و گفت بزار توی توضیحات نقشه هات و دوباره بارگذاری کن و اگر نیاز به دفاع بود من میام نگران نباشم .

    خداروشکر وقتی احساسم نرمال شد بعد از چندین ساعت نشستم کارو اصلاح کردم و مجدد بارگذاری کردم و توکل کردم به خدا که انشالله که این پروژه تایید بشه و دیگه با اون کارفرما که اون نوع مکالمه اتفاق افتاد برخورد نکنم .

    بعد ازینکه بارگذاری کردم یه آهنگ شاد ریمکس اندی گذاشتم و کلی رقصیدم و احساسم فوق العاده شد و توی همون حال یکی از دوستان بهم زنگ زد و ارتباطمون خیلی نزدیکتر شد و کلی حرفهای قشنگ زدیم و خندیدیم و بعدشم اومدم سراغ این سایت فوق العاده و هدایت شدم که امروز و با این فایل به اتمام برسونم خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    مریم drg گفته:
    مدت عضویت: 281 روز

    بنام پرودگار جهانیان

    سلام ودرود خدمت همه بچه های سایت و استاد عزیزو مریم عزیزم

    کامنت امشبم تلفیق چند نکته است

    از ورودی های ذهن و الهامات و

    امشب کنار همسرم نشسته بودم که داشت تو فضای مجازی اخبار بالا رفتن دلار و طلا نگاه میکرد اینکه چقدر بالا رفته نا خوداگاه ذهنم بهم یاداوری کردکه مواظب ورودی هات باش هرچی رو میشنوی یا میبینی ذهن در مورد پردازش میکنه و مدام گسترشش میده حالا اگه نیمه خالی لیوان باشه که بدترررر

    چون ذهن بقول استاد تو دوره قانون افرینش همیشه چرت و پرت میگه مگر اینکه تربیتش کنیم با ورودی ها و افکار مثبت و باور شونده که منم همون لحظه گفتم خدای من قدرتش بالاتر از دلار و طلا و خیلی چیزهاست اون میلیارد ها ساله داره خدایی میکنه و میدونه منو از چه مسیری ببره ،اینا دنیایه بیرونه

    اگر من باور کنم که خالق زندگی خودم هستم اینا نه تنها اثری نداره بلکه میتونه به خیر و صلاح من بشهه

    دوستان من خیلی از این حس شهود کمک میگیرم البته به لطف استاد با توجه به احساسم بهش عمل

    میکنم اگر یه فکری بیاد حس خوب بده خوب از سمت خدا میدونم و عمل میکنم اما اگر احساس کمبود و عجله بده به خودم یادآوری میکنم خداوند همواره وعده فراوانی و عزت و ابادانی میده حواست باشه احساست رو خوب نگهدار مومن واقعی که به خداوند ایمان واقعی داره لاخوف و لایحزنون نه میهراسد و نه غمگین میشود…

    راستش چندین وقته دارم باور اینکه خداوند هادی و هدایت میکنه تو هر حالتی و پاسخ میده رو میسازم

    چند روز پیش یه مبلغی دستم بود و واقعا از خداوند خواستم که خودت هدایتم کن بهم بگو چی بگیرم که سود خوبی کنم ،یه حسی بهم گفت طلا ولی واقعیت داشت تو بازار روند کاهشی پیدا میکرد،اما چون این حسه یجوری عمییییق بود و حالم و احساسم خوب بود گرفتم و واقعا تو بازه زمانی کوتاه سود خوبی داشت الهی شکررر شکررر شکررر

    چند تا باور که خیلی بهم احساس خوبی میده

    خداوند میخواد من به همه چیزهایی که دوستدارم در این دنیا برسم و زندگیم روز به روز شکوفا تر بشه

    همیشه در زمان مناسب و مکان مناسب با افراد مناسب قرار دارم و هر انسانی به خیر و صلاح منه

    خداوند منشا همه ثروت هاست و همه انسانها و میایل زندگی برای رساندن موهبت الهی به من هستن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    زهره گفته:
    مدت عضویت: 1156 روز

    سلام

    اینکه خداوندخیروشرهرکسی درهرلحظه میگه من بهش ایمان پیداکردم همین دوهفته پیش بودکه من باشخصی بودم که احساسم فرق کرده بود بادوروز پیش وحالم خوب نبود وهرروز سراین پروژه حاضربودم وهستم همون موقع فایل تسلیم خداباش نه تسلیم مشکلات شنیدم دقیقاهمزمان شده بود تواون لحظه که من به دوراهی رسیده بودم خدایامن چکارکنم واین فایل گوش کردم ومبهوت شده بودم که چقدردقیق من همین الان به همچین چیزی احتیاج داشتم وبهم گفت همین امروز کات کن خداازبی نهایت طریق نعمت واردزندگیت میکنه جالبه من ازخداقبلش درخواست هایی داشتم وازطریق زبون اون شخص نشونه این که قرارخواستت اجابت بشه پیش خودم گفتم من اینوبه خداگفتم چقدردقیق خداداره نشونه میده وقطعا خدا ازدست دیگه ای درزمان مناسبی که ظرف من آمادست

    نعمت بهتری واردزندگیم میکنه

    هرچقدرازتصمیم که گرفته بودم می‌گذشت هی بهترمتوجه میشم که خداداره منوهدایت میکنه

    یادمه چندسال پیش آرزوم این بودکه چزانمیفهمم نشونه وبازهم این نشونه هاواضح ترمیشه هرچقدرمن ظرفم بزرگ تربشه

    ولی الان بهتردارم نشونه هادرک میکنم خداروشکرمیکنم روزهایی بودبه خاطر اتفاقات که میوفتدکلی غصه میخوردم این چه بلایی بود ولی الان متوجه میشم که چقدراون درس ها والگوها به من داره کمک میکنه تصمیمات بهتری بگیرم وروی ادم هاحساب نکنم وچقدرحس خوبی دارم خداهی اون درس ها روبه یادم میاره ومیگه ببین این جااگه استفاده کنی میوه هاشومیچینی

    به قول خانم شایسته اگاهی که من اون لحظه شنیدم ازتولیدبه مصرف بود همون لحظه شنیدم وعمل کردم وتسلیم خداشدم وقربانی خودخواهی های دیگران نشدم گفتم من خالق زندگی خودم هستم

    وایشالاکه بتونم بیشتروبیشترتسلیم باشم ونمونه هاروبازواضح تربشنوم خداروشکرت

    چقدراون اتفاقات ودرس هابه من داره کمک میکنه درک بهتری ازقانون داشته باشم خداروشکرت

    که داری ظرف وجودموبزرگ ترمیکنی برای نعمت های بهتروبیشتر

    واستادجون وخانم شایسته ازتون بی نهایت سپاس گزارم

    چقدرخوبه تواین مسیرم وزندگی راحت تری دارم تجربه میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    زهره گفته:
    مدت عضویت: 1156 روز

    سلام

    اینکه خداوندخیروشرهرکسی درهرلحظه میگه من بهش ایمان پیداکردم همین دوهفته پیش بودکه من باشخصی بودم که احساسم فرق کرده بود بادوروز پیش وحالم خوب نبود وهرروز سراین پروژه حاضربودم وهستم همون موقع فایل تسلیم خداباش نه تسلیم مشکلات شنیدم دقیقاهمزمان شده بود تواون لحظه که من به دوراهی رسیده بودم خدایامن چکارکنم واین فایل گوش کردم ومبهوت شده بودم که چقدردقیق من همین الان به همچین چیزی احتیاج داشتم وبهم گفت همین امروز کات کن خداازبی نهایت طریق نعمت واردزندگیت میکنه جالبه من ازخداقبلش درخواست هایی داشتم وازطریق زبون اون شخص نشونه این که قرارخواستت اجابت بشه پیش خودم گفتم من اینوبه خداگفتم چقدردقیق خداداره نشونه میده وقطعا خدا ازدست دیگه ای درزمان مناسبی که ظرف من آمادست

    نعمت بهتری واردزندگیم میکنه

    هرچقدرازتصمیم که گرفته بودم می‌گذشت هی بهترمتوجه میشم که خداداره منوهدایت میکنه

    یادمه چندسال پیش آرزوم این بودکه چزانمیفهمم نشونه وبازهم این نشونه هاواضح ترمیشه هرچقدرمن ظرفم بزرگ تربشه

    ولی الان بهتردارم نشونه هادرک میکنم خداروشکرمیکنم روزهایی بودبه خاطر اتفاقات که میوفتدکلی غصه میخوردم این چه بلایی بود ولی الان متوجه میشم که چقدراون درس ها والگوها به من داره کمک میکنه تصمیمات بهتری بگیرم وروی ادم هاحساب نکنم وچقدرحس خوبی دارم خداهی اون درس ها روبه یادم میاره ومیگه ببین این جااگه استفاده کنی میوه هاشومیچینی

    به قول خانم شایسته اگاهی که من اون لحظه شنیدم ازتولیدبه مصرف بود همون لحظه شنیدم وعمل کردم وتسلیم خداشدم وقربانی خودخواهی های دیگران نشدم گفتم من خالق زندگی خودم هستم

    وایشالاکه بتونم بیشتروبیشترتسلیم باشم ونمونه هاروبازواضح تربشنوم خداروشکرت

    چقدراون اتفاقات ودرس هابه من داره کمک میکنه درک بهتری ازقانون داشته باشم خداروشکرت

    که داری ظرف وجودموبزرگ ترمیکنی برای نعمت های بهتروبیشتر

    واستادجون وخانم شایسته ازتون بی نهایت سپاس گزارم

    چقدرخوبه تواین مسیرم وزندگی راحت تری دارم تجربه میکنم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    ساره امین آبادی گفته:
    مدت عضویت: 1215 روز

    به نام پروردگار یکتا

    سلام به استاد عباسمنش عزیزم و خانوم شایسته مهربان

    میخوام یه کامنت کوتاه از هدایتم صرفا جهت رد پا اینجا بنویسم . هفته ی پیش یه مبلغی یهویی برام واریز شد که تا دو روز نفهمیدم به چه دلیله . حالا هدایت خداوند به دل من این بود به محض اینکه این پول برام واریز شد دلم میخواست برم باهاش سکه بخرم . یه چیزی میگفت همین امروز سریع برو اماااا ذهن حسابگرم گفت این پول رو شاید کاریش داشته باشی یا صبر کن هفته دیگه برو حالا دیر نمیشه . اینو بگم که من اصلااااا اخبار سکه و … رو دنبال نمیکنم . خلاصه من به هدایتم گوش ندادم همانا و بعد چند روز شنیدم که سکه بسیار گرون شده . انصافا من از اضافه نکردن سود ناراحت نشدم اما دو فکر توی سرم بود : یکی اینکه ساره این دفعه سریع حکمت اون صدا رو فهمیدی و ایمانت قوی تر شد تا دفعه بعدی تعلل نکنی … و بعدی اینکه ناراحت شدم چون اگر به هدایتم گوش میدادم خیلیییی ایمانم نسبت به الان قوی‌تر میشد.

    باید هر هدایت رو سریع عمل کرد . اون خدایی که از بالا داره بهت آمار میرسونه آمار در لحظه رو میرسونه نه یک هفته بعد یا یکسال بعد . ممکنه بعدا مسیر بهتر عوض بشه .

    این هم از درس این هفته ی من

    همگی رو به خداوند میسپارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1265 روز

    به نام خدای بخشنده و مهربان

    با سلام خدمت دوستان عزیز

    و تشکر از استاد عباسمنش و سپاس از خانم شایسته گرانقدر بابت تهیه پروژه مهاجرت به مدار بالاتر

    واقعا خداروشکر میکنم که تو این فضا هستم و هرروز به اون هدفی که با شروع این پروژه در نظر گرفتم نزدیکتر میشم.

    در مورد الهامات: با توجه به آمادگی و مدار ما آگاهی هامون خالص تر می‌شود و ظرف وجود ما بزرگتر می‌شود و به همون اندازه الهامات را دریافت می‌کنیم.

    همه ما به هدایت خداوند دسترسی داریم اما به‌ اندازه آگاهی هامون و ظرفمون برای هدایت الهام دریافت میکنیم،اما چیزی که باعث عمل کردن به الهامات یا ایده می‌شود باورمون هستش، باور به اینکه این الهامات از یک منبع بزرگ و بالاتر و لایزال هستش.

    در قرآن بهترین الگوها و انسان های بزرگ برای دریافت الهامات هستش مانند حضرت محمد و حضرت موسی و ….. و مهمتر از اینکه زندگی این انسان های بزرگ هم نشون میده با طی تکامل و بزرگ شدن ظرف وجودشون الهامات اونها هم تغییر میکرده و دریافت و عمل به اونها هم با گذشت زمان بهتر و کاملتر می‌شده، پس ما هم نباید به خودمون سخت بگیریم یا ناامید بشیم برعکس با الگو گرفتن‌ از این انسانهای بزرگ انگیزه بگیریم تا از این موهبت و نعمت بزرگ نهایت استفاده را بکنیم،آن شاءالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: