مصاحبه با استاد | قرار گرفتن در مدار «دریافت الهامات الهی» - صفحه 22 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/07/abasmanesh-9.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-02-07 07:41:532025-02-08 07:22:06مصاحبه با استاد | قرار گرفتن در مدار «دریافت الهامات الهی»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدایی که هرچه دارم از اوست
سپاسگزارم از استادان عزیز
سلام دوستان همراه
گام بیست و چهارم
مهمتر از چطور در مدار الهامات خداوند قرار بگیریم اینه که اول باور داشته باشیم که الهام میشه بهمون
ما انسانها وقتی کسی حرفی بزند و بابت حرفش قسم بخوره هر چقدر هم که اعتقاد داشته باشیم باز حرفشو قبول میکنیم
یه وقتایی شاید اگه یک بچه قسم بخوره بگیم این نمیفهمه
ولی وقتی آدم بزرگی قسم بخوره چی …
حالا پروردگار جهانیان داره قسم میخوره
که میثم جان من خوب و بد کارهاتو بهت میگم
ولی اگه گوش کنی
چطوری؟
این صدا با توجه به آمادگی هر شخص ولوم داره
برای من خیلی ضعیف هست باید تلاش کنم تا بشنوم
یعنی سعی کنم اولا خوب سکوت کنم و پچ پچ های اضافی ذهنمو حذف کنم تا بشنوم
و با هر بار شنیدن و البته عمل کردن به اون الهامات من در شنیدنشون قوی تر میشم
البته من لالایی بلدم ولی خودمم هنوز نتونستم خوب بخوابم.
خدایا هدایتم کن تا آسان تر شوم برای آسانی ها
🟥به نام رب وهاب🟥
این فایلو فک کنم بالای 10 بار گوش کردم بازم احساس میکنم کمه هی انگار یه چیزی هس که هنوز نشنیدنش یه همچین حسی دارم
کلا بحث الهامات درونی خیلی شیرینه
این که منبع قدرت و پادشاه جهان داره باهات حرف میزنه از راههای مختلف یه جور حس دلگرمی
مث بچه ای که خیلی کنجکاوه و از محیط اطرافش همش براش سوال پیش میاد و هرچی از پدر مادرش میپرسه بیشتر آگاه میشه بیشتر میفهمه
🟢دقیقا مثل داستان ما با خداست🟢
من خودم این قضیه رو به اندازه ی ظرف فعلیم درک میکنم حتی فایلهایی که گوش میکنم درکم خیلی ببشتر شدع نسبت به حتی هفته ی پیش و میفهمم که ظرفم بزرگ تر شده یه سری الهامات درونی مه بهم گفته میشه واقعا نمیدونم نمیفهمش ولی یه سریا خیلی واضحن دقیقا مثل یه مکالمه
یه بار تو تهران ماشینم خاموش شد و هرکاری کردم استارت نخورد کارایی که بلد بودم چیزهایی که ب استارت ربط داشتو همرو انگولک کردم به باتری ساز زنگ زدم چن تا کار گفت که همرو انجام دادم
نشد که نشد دیگه شب شده بود زنگ زدم به امداد مشکلو گفتم و گفتم احتمالا از رله دوبل باشه با خودت بیار گفت باشه هزینه هارو بهم گفت و اینا گفتم بیا گفت باشه لوکیشن برام بفرست واتش اپ تا نیم ساعت دیگه اون جام
بعد این که گوشیو قط کردم و قبل این که لوکیشنو بفرسم بهم الهام شد یه بار دیگه برو رله دوبلو باز کن تمیزش کن بعد ببند
در صورتی که من فک کنم 7 ،8 بار این کارو کرده بودم ولی گفتم باشه انجامش میدم
و انجامش دادم و ماشین روشن شد خیلی حس عجیبی بود خیلی حس قدرت بهت میده که که خدا همیشه پشتته همیشه و هرجا
امشب میخاسم یه میلغی طلای ابشده انلاین بخرم
باید قبلش کیف پول انلاینمو شارژ میکردم 2بار این کارو کردم ولی زد تراکنش ناموفق فهمیدم که نباید الان بگیریم که بعد به بابام گفتم قیمتش خوبه الان بگیر چون اون تو کیف پولش موجودی بود از قبل و وقتی که خرید گفت اومده پایین
و این شاید یه نشونه بود که ممکنه پایین ترم بیاد عجله نکن ولی خب اون موقع نمیفهمیدمش
یا چیزی که اللن یادم که خیلی برا خودمم عجیب بود
یه شب خونه ی یکی از دوستام بودم و توی اشپزخونش پریز برق کم داشت و کلا دوتا داشت
که یکیش پشت گاز بود یکیشم پشت لباسشویی که لباسشویی محافظ مخصوص به خودشو داشت و نصابش گفته به غیر این محافظ و دوشاخه لباسشویی دوشاخه دیگه ای بهش نزن
و دوشاخه ی یخچال که روبه روی گاز بودو باید به پریز پشت گاز میزدم و خب این کارم کردم ولی نمای خیلی زشتی به آشپزخونه داده بود
گفتم یه 4 پایه بیار که کابلشو به از بالا به پشت گچ بری آشپزخانه چسب بزنم که خوشگل تر بشه
این دوست من 4 پایه نداش و وسیله ای نداش که بلند باشه بشه بری روش و کابلو درست کنم
گفتم برم از همسایه روبه روییت بگیرم که واقعیت خیلیم دوس نداشتم این کارو کنم
ذهنم میگفت بیخیال بابا خونه ی تو که نیس دیونه ای خودتو اذیت کنی آخه
ولی یه حسی بهم میگفت تو برو حالا
و رفتم نگام خورد به یه نیمکت چوبی نسبتن بلندی که روی کمد پاگرد بالا گذاشته بودن
دوست من آخرین طبقه ی اون ساختمون یعنی 4 یود و دیگه بعد اون بالا پشت بوم بود و یه سریا وسایل مثل کمد و اینا اون جا بود که من تا حالا اصلا ندیده بودم و دیدم این نیمکت چوبیه روی اون کمدس
خیلی برام خوبو قشنگ بود که به حسم رجوع کردم و جواب گرفتم بدون این که زنگ همسایه روبزنم
وتا چن دقیقه فقط خدارو شکر میکردم
اینا مثالایی خیلی ساده ای که به خاطرم اومد و شاید الان ساده باشه و لی تو زمان خودش کم از معجزه نداش
الهامات خدا همیشه هست فقط ما خالص نیستیم و به اندازه ی ظرفمون دریافت میکنیم
دقیقا حرفی که استاد زد خیلی عالی بود
🟨 که گفت خدا بینهایته ولی ظرف ما بی نهایت نیست 🟨
و چقد این دید استادودوس دارم که وقتی یه حسی اومد یا الهامی شد بگیم این از یه آگاهی برتره این از قدرت بالاتره و بگیم چشم
🟢مثل هلیکوپتری که از بالا به جنگلی که همه جاش شبیه همه مشرفه و اون ادمی که تو جنگله شاید مسیرو از زاویه خود پیدا نکنه ولی خدا از اون بالا همه چیو میبینه🟢🟢
بسم الله الرحمن الرحیم
دریافت الهامات الهی
اولین شرط اینه که با تمام وجود باور کنی خدا بهت الهام میکند .
یادمه تو یکی از کامنتها خونده بودم که رابطه ما با خدا یه رابطه دو طرف است . مثل بقیه روابط بستگی به این داره که تو چقدر با خدا صحبت میکنی چقدر قبول داری که او با تو صحبت میکند در روز چقدر به خدا مراجعه میکنم چقدر باور دارم خدا از طریق نشانههایش با من صحبت میکند از طریق یک نقطه آبی یا از طریق یک کامنت دوستان . شاید حتی از پرواز یک پرنده یا آوازش تو را هدایت کند.
با توجه به آمادگی ما ، مسیر برای ما روشن میشود وقتی آگاهانه با این موضوع برخورد کنیم که در حال دریافت الهامات هستیم دریافتهایمان شفاف و واضح میشود خدا همواره در حال ارسال الهامات و هدایتها برای ما است اینکه ما چقدر دریافت میکنیم به میزان ظرفمان و آمادگی مان دارد.
آمادگی را چطور به دست میآورم؟
ظرفم را چطور بزرگ کنم؟
وقتی حسی توی قلبم گفته میشه که این کار رو انجام بده بهش عمل کنم . کار پیچیدهای نیست به بقیه نگاه نکنم که خدا مستقیم باهاشون صحبت میکند. با هر کسی به شیوه خودش صحبت میکنه فقط کافیه به هر حسی که بهم گفته میشه و قلبم بهم میگه درسته عمل کنم. هر چقدر موارد قبلی را درک و کاربردی کرده باشم آماده میشم برای دریافت مرحله بعد.
دنبال بهتر شدن باشم
ایمان داشتن به هدایت و عمل کردن و دنبال هدایت بودن آنچه که میفهمم رو عمل کنم آنچه که دریافت میکنم را عمل کنم حتی اگر نیاز به شجاعت و جسارت و ایمان بیشتری داشته باشد بعد مسیرها گفته میشود راههای جدید گفته میشود. با ایمان به اینکه خدا چیزهایی را میبیند که من نمیبینم و این آگاهیها از مقام بالاتری میآید
میدانم خدا بینهایت است اما ظرف ما بینهایت نیست پس با عمل کردن به موارد کوچکتر ظرفم را آرام آرام بزرگ کنم.
گفتگو کردن با خدا حس و حال خیلی خوبی به آدم میده.
خدایا میشه ما رو همنشین خودت کنی
فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر
به نام خدای مهربان
نودوپنجمین تعهد
با توجه به امادگی ما مسیر برای ما روشن میشه با توجه به این که ما مدارمون بالاتر میره اگاهی ها خالص تر میشود و ما دریافت میکنیم
این که ما چقدر دریافت می کنیم از خداوند به اندازه ی ظرفمونه به اندازه میزان امادگی مونه به اندازه ی درسایی که قبلا خوندیم و پاس کردیمه به اندازه ای که فهمیدیمه همه ی ما دسترسی داریم به اگاهی به شهود به هدایت خداوند اما به اندازه ی خودمون
بنام خداوند مهربون و قدرتمندم
سلام به استاد عزیزم،مریم جان و همه دوستان هم مدارم.
من اوایل خیلی این موضوع رومتوجه نمیشدم که چجوری باید دریافت کنم الهامات الهی رو .
تااینکه یه مدت گذشت و بنظرم تکامل رو طی کردم با بررسی این سوال و گوش دادن به فایل ها
و جوابشو از خودتون گرفتم که مثلا اونجایی که منتظر دریافت الهی هستی و یدفعه یه تصویری از ذهنت عبور میکنه یا مثلا بین دوراهی گیر کردیم و میبینیم یه پرنده ای داره به سمت یه جاده حرکت میکنه و …. میشه الهامات
مثلا من یه روز دنبال نون همبرگر بودم چنتا سوپر مارکت رفتم ،جاهایی که نون باگت داشت رفتم حتی به یه مغازه ساندویچ فروشی رفتم و نداشت
بعد از خدا خواستم خدایا خودت بهم الهام کن که کجا برم که داشته باشه
یدفعه تصویر یه نون باگت فروشی تو محلمون اومد تو ذهنم و سریع تغییر مسیر دادم و رفتم ازونجا خریدم
و خیلی بابت این موضوع خوشحال شدم
الانم خیلی از خدا میخوام که بهم الهام کنه و به تکتکنشانه ها توجه میکنم ، خیلی حس خوب و خوشحال کننده ای داره….)
استاد من از وقتی که با دوره ها و فایل های رایگان شما کار میکنم خیلی تغییر کردم
مثلا تلویزیون دیگه نگاه نمیکنم یعنی انتن تلویزیون خونمونو کلا برداشتم و 4 ماهه که نداریم و خداروشکر همسرمم به لطف الله باهام هم مسیره.
علاقم به غیبت کردن بسیار بسیار کم شده ،جاهایی که یا افرادی که خیلی غیبت میکنن دیگه دوست ندارم اونجا باشم یا درکنار این افراد باشم.
احساس میکنم اندازه 5-10درصد شجاعتم بیشتر شده مثلا من از ورود به جاهای جدید ترس داشتم اما دیروز تو یه جاده جدیدی که همه میگن خطرناکه یا اصلا نشسته بودم رانندگی کردم چون از خدا کمک خواستم.
این جمله که خدایا منو آسان کن برای آسانی ها بشدت معجزه گره امروز از خدا خواستم که میخوام برم یه کار اداری انجام بدم همه چی عالی باشه
و به لطف خدا، مسئولش یه خانم مهربونی بود که حد نداشت انقدر با دقت و وجدان کار میکرد که لذت بردم
اینا فقط بخشی از تغییرات منه و خیلی حالم خوبه
ممنونم ازتون استاد جان
و سپاسگزار رب قدرتمندم که منو وارد این مسیر بهشتی کرد
و انشالله تو زمینه پول جان و ثروت هم عالی پیش میرم و میام از نتایج میگم
به نام خالق روشنایی و نور
خدایا مرسی
مرسی بابت اینکه دوباره هدایتم کردی
امروز توی فکر این بودم آیا این کارو انجام بدم یا نه
اومدم نشانه امروز من و دیدم
فهمیدم این یه نشونه بوده و باید بهش عمل کن
این یه الهام بوده از جانب خدا
جریان از این قراره:
یه زمین دارم توی مشهد و کارهای دادگاهی داره
منم قم زندگی میکنم
چند سال درگیره کارهای دادگاهی این زمین هستم
چندتا وکیل عوض کردم
این چند وقت همش این ورد زبونم بود(ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده)
خیلی وقته دادگاه زمین راکد مونده و هیچ جوابی نمیاد
پسرم رفته بود گفته بودن یا باید خودش بیاد یا وکیل قانونیش
وکیل هم به همین راحتی نمیره میگه فقط موقع دادگاه میرم
امروز در حال آشپزی یهو به فکرم رسید بلند شم برم مشهد و خودم پیگیر کار بشم
بعدش گفتم آخه چطوری؟
اینم بگم من کلا از دادگاه و اینا ترس دارم
میترسم برم و بهم بگن نمیشه و همه ی آمال و آرزوهام خراب بشه
میترسم خودم برم و همیشه وکیل فرستادم
میترسم برم و ناامید برگردم
تازگیا خیلی امید دارم و خیلی فرکانس خوب برای زمین میفرستم
شبا موقع خواب تصور میکنم از دادگاه مشهد زنگ زدن و گفتن سریع بیا سند زمین و بزنیم به نامت و من سر از پا نمشناسم
و نمیدونم چطوری باید خودمو برسونم مشهد
ته دلم قنج میره
دوباره صبح با همین تصورات روزمو شروع میکنم
برای همین میترسم برم و یکی اونجا بهم بگه نه و من…
من به شدت انرژی منفی و سریع جذب میکنم و نگه میدارم
برای همین نمیرفتم مشهد که مبادا بهم انرژی منفی بدن
ولی انگار خدا داره هدایتم میکنه
چون پسرم گفت من وایمیستم کافه تو میخوای بری برو
این در صورتیه که پسرم باشگاه پینگ پنگ میره و یه روزم باشگاهشو رها نکرده حتی وقتی مریض بوده حتی وقتی کرونا بود
یکی از دوستای خیلی خوبم گفت ماشینتو درس میکنم با هم بریم هم گردش کردیم هم کار تو رو انجام دادیم
اینجا بود که با دیدن نشانه ی امروز من که این فایل بود فهمیدم خدا میخواد به ترسم غلبه کنم و راهی رو که نشونم داده بره
باید به این ترسم غلبه کنم
چون نتیجه اش خیلی قشنگ میشه مطمئنم
روزی که میام و میگم نتیجه ی غلبه به ترسم این بود که باید میرفتم و این اتفاق خوب افتاد.
خدایا شکرت بابت چراغی که باهاش راه و بهم نشون میدی
بابت اینکه این درک و پیدا کردم به الهاماتت گوش کنم شکرت
شکرت بابت اینکه وقتی دنبال ثروت و زیبایی هستیم کمک میکنی تا بیشتر از ثروت و زیبایی دنیا لذت ببریم
به امید حق
《به نام خداوند بخشنده مهربان》
خدایا من هرچی دارم از آنِ تو، خدایا من هیچی از خودم ندارم و هرخیری که از جانب تو بمن برسد باز من فقیر توهستم، خدایا من نمیدونم من بلد نیستم تو هدایتم کن…
سلام سلام به همه عزیزانم مخصوصا استاد و بانو شایسته عزیزم، امیدوارم حال دِلِتون عالی باشه و در پناه خدای مهربان باشید…
خدایا شکرت که سالم و تندرست هستیم، خدایا شکرت که باز هم میتونم دست به تایپ بشم و یه رد پایی از خودم بجای بذارم…..
الهامات!!
توی این مدتی که سعی میکنم روی خودم و باورهام کار کنم دارم به وضوح الهامات خدا را میشنوم و میبینم و حس میکنم بعضا قابل درک و بعضا اصلا قابل درک نیست و من متوجه نمیشم چرا باید انجام بدم و در اینصورت یا انجام میدم یا نمیدم که هر کدومش برام یه درسهایی داره
حالا اگه انجام بدم تعداد الهامات بیشتر میشه و واضح تر میشه ولی ولی امان از روزی که الهامات رو ببینی و بی توجهی کنی بهشون دیگه الهامات رو دریافت نمیکنی مثل یه انسان کور، کر و لال میشی و بی راهنما….
الان یه مدتی که دارم تمرکزی کار میکنم و با یه الهاماتی روبرو میشم اصلا نمیدونم چرا ولی با اینکه برام خیلی سخته یکسری از الهامات سعی میکنم انجامشون بدم و خب فعلا اون یسری الهامات مبهم کی و کجا بکار بیان نمیدونم من فقط باید تمام تلاشم رو انجام بدم که به الهاماتم عمل کنم…. حالا یه سری الهامات هستند که بهم گفته میشه و به وضوح میبینم و انجام میدم و در لحظه نتیجه میگیرم دقیقا توی شغلم این الهامات رو دریافت میکنم مثلا تا یکی از مشتری های قدیمی ام رو میبینم اون حس قشنگه میگه برو یه سلام و حال احوالی بپرس که این سلام و حال احوال خودش میشه یه فروش یا یه اجاره بی قیدوشرط….. که خیلی از این اتفاقات برام توی این مدت افتاده اوایلش خیلی سخته ذهنم میگفت بابا نرو بذار خودش بیاد جلو ناسلامتی تو مدیر املاکی اون به تو نیاز داره و کلی تقلا اما اون حس قشنگه اون حس آروم کار خودشو انجام میداد..
توی رانندگی هم من از همون استارت کار میگم خدا تو هدایتم کن وسلام بعدش اینقدر قشنگ هدایت میشم از یه جاهایی از یه مسیرهایی منو میبره که تو کمترین ترافیک ممکن و راحتترین راه ممکن میافتم و با خیالی راحت میرسم تازه یه موقع هایی توی یه ترافیک خیلی سنگینی که میافتم میگه از سمت راست برو اصلا باورکردنی نیس بطور معجزه آسایی راه برام باز میشه و تا انتهای ترافیک خیلی راحت میرم، خداروشکر
دوست داشتم یکم درباره دریافت الهاماتم با شما صحبت کنم سپاسگزارم ازتون که کامنت منو میخونید و سپاسگزارم ازتون که چه کامنتهای زیبایی مینویسید
خدایا شکرت
استاد و مریم بانو خیلی دوستون دارم عاشقتونم از راه دور میبوسمتون بغلتون میکنم ماچ بوس بغل به امیددیدار تو پرادایس
خدایا شکرت بخاطر امروز که بهمون اجازه زندگی کردن و خلق زندگیمون رو دادی
با خدا باش و پادشاهی کن بی خدا باش وهرچه خواهی کن
خدایا شکرت
ایاک نعبد و ایاک
سلام و درود به استاد عزیزم و تمامی همسفران عزیزم
راستش داشتم دنبال دفتر روانشناسی ثروت یک می گشتم ک اتفاقی دفتر دلنوشته هام رو پیدا کردم.لبتابم روشن بود.موزیک های تجسمی استاد رو گوش میدادم و همراهش اون دلنوشته ها رو می خوندم .خیلی حال و احساسم خوب شد.که البته بی ارتباط با موضوع هدایت نبود.
یک حسی بهم گفت اونو با شما به اشتراک بزارم.منم به ندای قلبم گوش کردم.
موضوع: دلنوشته و درخواست
سلا م لیلای من.امشب غوغایی در درونم ایجاد شده.
دلتنگم،دلتنگ شنیدن صدای لیلی،دلتنگ توکه در تنهاترین تنهایی هایم باشی،من باشم و تو ودیگر هیچ.
دلتنگ اینکه مبادا از من رنجیده باشی.میدانی و میدانم که اگر نظر تو باشد،من به هیچ چیز و هیچکس نیاز ندارم.
معبود من گفتی از من بخواه تا بهت بدم.
من هم اکنون در این لحظات ناب و دلتنگی از تو می خواهم که مرا ببخشی و با من صحبت کنی.
به من بگو که چه کنم تا لایق شنیدن صدای بی مثالت شوم؟
لیلی من با من بگو
از هر چه که می خواهی بگو
اجازه بده صدایت را بشنوم
اجازه بده در حریم عشق تو باشم
اجازه بده صدای دلنشینت را به گوش جان بشنوم
اجازه بده مدهوش شوم از شنیدن طنین صدایت
اجازه بده جامه دران کنم از حس حضورت
مهربان عاشق دوستت دارم و میپرستمت .
می دانم که من خود حجاب شدم که نمیبینم و نمیشنوم
اما تمام امیدم به لطف و کرم توست
مگر نه اینکه تو عاشقی و من معشوق؟ مگر نه اینکه عاشق تمام وجودش را به معشوق میبخشد؟ مگر نه اینکه عاشق نمیتونه غم و غصه معشوقش رو ببینه؟
به من بگو چگونه میتوانم لایق شنیدن صدای یار شوم؟
به من بگو چگونه میتوانم روی زیبایت را ببینم ؟
میدانم که هر عیبی ومانعی هست و هر حجابی هست از طرف من است.
تو پاکی و منزه و عاری از هر عیب و نقصی.
میدانم که این نوشتن و سخن گفتن را دوست داری.
امشب دلم شکست و غبطه خوردم که چرا تا حالا صدای تو را نشنیدم
محبوب من ،عزیزم، معبودم ،خدای من ،رب من ،اله من ،پروردگار من ،عاشق من مهربان من ،ای کریم ،ای محبوب،ای رحمان، ای رحیم، ای ستارالعیوب و ای غفار الذنوب ،ای خالق یکتا وای خدای بیهمتا ،با من بگو با من صحبت کن.
زبانم قاصر است از بیان احساساتم. من تو را میخواهم ،خودت را ،عشقت را، محبتت را، رحمتت را.
نازنین پروردگارم،ای بخشنده و وهاب، ای کریم پوزش پذیر، ای ستارالعیوب، وقتی تو خطای مرا میپوشانی قطعاً مرا دوست داری.
کمکم کن تا مثل کودکان ساده و بیآلایش شوم. کمکم کن تا نازیبایی ها رو سریع فراموش کنم و داشتهها و زیباییها در وجودم رسوب کند.
نمیدانم چی باید بنویسم و نمیدانم چطور بگویم
فقط میدانم که :
معبود من دوستت دارم
به نام خدای مهربانم .
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته و همه دوستانم .
الهی شکرت یک روز زیبای دیگه بهم فرصت زندگی دادی تا بتونم در این سایت بهشتی از خودم ردپا بزارم .
چه فایل فوق العاده ای بود یکم مدارش بالاست و من چندین بار گوشش کردم و چون یک مقدار امروز زیاد
تو فرکانس های جالبی نبودم یکم بیشتر دقت کردم و خیلی پر مغز بود این فایل مثل همه فایلها سپاس فراوان .
واقعا الهامات چه جوری هستند این سوال برای هر کدام از ما انسانهای خوشبخت که چنین ارتباط فوق العاده
نزدیک را خدا به ما انسانها داده باعث خوشحالی ذوق و شوق و مهربانی و بخشندگی بی حدو اندازه پروردگارمون هست
خدای من دمت گرم که این محبت بخشندگی نعمت به این اندازه بزرگ که چراغ راه ما به سمت بهشت میشه را به ما
هدیه دادی این هدیه بزرگ و گرانبها انقدر با ارزش و غیر قابل باور هست که خیلی از ماها انسانها باورش
نمیکنیم انقدر بزرگ و دور از تصور ذهنی ماهاست البته که در جوامع بشری چون بهش اصلا بها ندادن و
در موردشون صحبت نشده و عده کمی بودن که این هدیه ویژه استفاده کردند و زندگی بهشتی را هم در این دنیا
و هم در سرای آخرت تجربه میکنند و من و همه دوستانم که با استاد عزیزم برخورد کردیم داریم از این محبت
بزرگ که خداوند خودش را مسول هدایت ما قرار داده داریم میشنویم درک کنیم و عمل کنیم تا بتوانیم زندگی
خالق بودنمون را درک کنیم و خالق باشیم مثل پروردگار جهانیان ما هم قدرت خلق داریم به شرط پیروی از
هدایت های الله خیلی با ذهن منطقی فاصله داره درکش فهمیدنش مخصوصا اوایل که من خودم این
هدایت را شنیدم و میشنیدم از بچه های سایت و فایلها که استاد بارها و بارها و بارها ازش حرف میزنن
انقدر استاد عزیزم راحت روان آسوده به زبانشون جاری میکنن هدایت الله را که ناخوداگاه برای ما اسون میشه
و یه جورایی باور پذیر میشه که ما هم داریم در طول زندگی هدایت میشیم و باید دنباله رو این هدایت بود
خیلی اوایل ذوق داشتم همش میخاستم بیشتر بفهممش چون فکر میکردم یه پروسه خاصی داره که باید
یادش بگیرم خیلی تو فایلها و گفتگوها کامنتها دنبالش بودیم که بالاخره فهمیدم امیدوارم که درست
فهمیده باشم و با صدای نجواهای شیطان اشتباه نگرفته باشم شاید نه حتما برای همه شما ها هم پیش اومده
که این ندا صدای شیطان هست یا خداوند که با تکرار آگاهی ها و فهم بیشتر فهمیدم که من اگر دارم
رو خودم کار میکنم و در کل حالم خوبه مدتی احساس عالی دارم هر اتفاقی بیفته اون میخاد منو به خواسته هام
برسونه حالا اون اتفاق به هر شکلی باشه مهم نیست فقط نشونه اش اینه که اگر مدتی دارم رو خودم کار میکنم و
احساسم عالیه یعنی اون اتفاق حالا ظاهرش ناجالب باشه جواب درخواست من را خداوند داده
و خیلی از ماها اولش شاکی هستیم که چرا من دارم رو خودم کار میکنم این اتفاقات ناجالب برام افتاده
در صورتی که من باید اینو بپدیرم که وقتی دارم رو خودم کار میکنم که نشونش احساس خوبه هر اتفاقی
بیفته برام اون همون چیزی هست که منو به خواستهام میرسونه شاید ظاهرش برا خوشایند نباشه
ولی من باید به خداوند اعتماد کنم که اون میدونه من چه میدونم چی برام خوبه من طرف خودم را انجام
میدم خداوند مانند مادری دلسوز برای من بهترین پلن را چیده که با ظرف وجودی من هماهنگ باشه
شاید من ظرفم هنوز آماده دریافت اون خواسته نباشه اون میخاد منو به استقبال مراحل قبل از این خواسته ببره
یعنی من پیش نیازه خواسته هام را ندارم باید برم خدا منو با اتفاقی هدایت میکنه که من اون درس ها را پاس
کنم که پیش نیاز ارزوی که دارم هست من به اون ظرف برسم امادش باشم درس های قبل دانشگاه را
پاس کنم بدونم داستان چیه انتگرال را بدانم چیه بعد برم برای اون ظرفی که انتخاب کردم
من خودم خیلی چک و لگد های جهان را خوردم برای من با چک و لگد بود برای کسی که بدونه
تضادهای کوچک اومدن هولت بدن تو حرکت کنی دیگه به چک و لگد و پتک نمیرسه در یک کلام
اذیت نمیشی وقتی هدایت را بپذیری میری برای مرحله بعد مهم اینه که ما هدایت را قبول نمیکینم
اگر ظاهرش خوب نیست درکش نمیکینم و نمیریم و بعدش کلکمون کنده میشه
من به این نتیجه رسیدم وقتی باور کنم که خدا در هر لحظه به من وصل هست و در تمام زمینه های
زندگی میتونه راه ها را بهم بگه دیگه به عقل منطقی تکیه نمیکنم و از هدایت سوال میپرسم با باور
به اینکه جواب میده در هر لحظه پاسخ میده من در هر جایی کاری ازش سوال پرسیدم باورش کردم
بهترین راه حل رو برام گفته انجام دادم که اگر تمام انسانهای جهان میخاستن حلش کنن عمرا نمیتونستن
در زمان مناسب و در مکان مناسب اون کارو برام انجام بدن کلا ادم وقتی باورش کنه وقتی انجام میشه
با هدایت ادم کف مکینه و اگر زیاد این کارو کنی دیگه برات عادی میشه معجزات برات میشه روتین
زندگی هر چقدر حرفه ای هم بشیم منطق ذهن ما میتونه به راحتی این شیطان ما را دلسرد کنه
از مسیر دورمون کنه اصلا خیلی ما ادمها فراموشکاریم به همین دلیل استاد عزیزم همیشه تاکید
به مداومت در مسیر همیشگی دارن مثل یکی از روتین های زندگیمون باید با این کار کردن
با خودممون را جا بندایم مثل خوردن خوابیدن باید این شکلی قوانینی زندگی کردن بشه عادت روزانه
نباشه نتونیم زندگی کنیم مثل الگوی عالی مثل استاد دیگه زندگی میشه آزادی کامل در بهشت خود ساخته خودمون
نه جهنم خود ساخته خدایا کمک کن بتونم همیشه در زندگیم قوانین تورو زندگی کنم آمین
دوستون دارم عاشقتونم خدا یارو نگهدار و هدایتگرمون باشه
راستی همسر عزیزم گفتن خانم شایسته عزیز بگو رنگ زرد خیلی بهشون میاد همیشه سلامت و شاد باشید در
کنار استاد عزیزمون .
خدا نگهدارتون
گام بیست و چهارم – پروژه مهاجرت به مدار بالاتر
.
سلام
با مطالعه، تمرین، تکرار و تجربه تو هر زمینه ای آدم صاحب اختیار و به شهود میرسه.
شهود و الهامات چیز عجیبی نیست، اونی که تو بازار ماشین کار میکنه به مرور میتونه با نگاه کردن به ماشینا سال ساخت و میزان رنگ و… حدس بزنه و بگه یا پزشک یا معمار یا… حالا این فی مابین هرچی تست و تجربه بیشتری کنی دقت و احتمال خطا میاد پایین تر.
در این فایل اگاهی های کاربردی در مورد شهود و دریافت الهامات الهی شنیدمو احساس میکنم مدارم رفت بالا تر اونجایی که استاد گفت همه ما مثه موسی پیامبر هستیم.
مرحله مرحله ظرفمون بزرگ تر میشه میتونیم الهامات و هدایت های پروردگار بیشتر و واضح تر دریافت کنیمو خیلی شیرین و راحت به اهداف و خواسته ها برسیم.
در ادامه با مثال اون بچه ای که هرکاری کنی نمیتونه جبر و انتگرال بفهمه ، متوجه شدم نباید به خودم برای فهم و دریافت چیزی که آماده ش نیستم تقلا کنم.
قوه شهود و الهامات تکاملی فعال میشه ، با عمل کردن و تمرین و تکرار فضای بزرگ تری را میشه دید و دریافت کرد.
فقط در این بین یادم باشه همه ی الهامات به چیزی که فکرشو میکنم وصل نمیشه اما در نهایت راه حل بدست میاد.
خداروشکر راجب شهود و الهام، فایل های زیادی توسط استاد عباسمنش ضبط شده که از خدا با تمام وجودم تقاضا میکنم ظرفمو بزرگ تر کنه تا بتونم بیشتر پذیرای شنیدن و عمل کردن بهشون باشم.
سپاسگزارم
+1761