مصاحبه با استاد | قرار گرفتن در مدار «دریافت الهامات الهی» - صفحه 21 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/07/abasmanesh-9.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-02-07 07:41:532025-02-08 07:22:06مصاحبه با استاد | قرار گرفتن در مدار «دریافت الهامات الهی»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام الله یکتا
استاد عزیزم و مریم جانم سلام
من قشنگ بزرگ شدن ظرفم و احساس میکنم اینو از اونجایی میفهمم که هرسری که فایلهای قبلی که شاید صدبار گوش کردم رو دوباره گوش میکنم یه سری نکته هایی رو میشنوم که تا اونموقع نشنیده بودم
واسه همین دارم طی شدن تکاملم رو با بالا رفتن درکم از گفته های شما مببینم
استاد عزیزم بخاطر مثالهای ساده ای که میزنید که واسه ما قابل درک باشه ازتون ممنونم
درپناه الله یکتا شاد و ثروتمند باشید
سلام خدمت همه دوستای گلم
چقدر لذت بردم از این فایل زیبا
این فایل فایل هدایت من بود در واقع
کامنت همه دوستانو خوندم .
تو شرایطی هستم که به یک تضاد عاطفی برخوردم ، الان دقیقا تنهای تنها شدم . خدایاشکرت که بعد ازین تضاد کلی خواسته هام واضح تر شده این روزا بیشتر با خدا حرف میزدم آرامتر شدم و حس میکنم سبک تر شدم و بیشتر تمرکز گذاشتم روی خودم
خدایاشکرت بابت این فایل تصمیم دارم شروع کنم به خوندن قران هرچند که تو دوره 12 قدم هستم و دارم پیش میرم و مطمنم خدا کلی خبرای خوب برام کنار گذاشته
هدایت و الهام :
موضوعی که قدم به قدم باید جلو بریم اینارو دارم به خودم میگم عجله نکنم عجول نباشم خدا هیچ وقت دیر نمیکنه . خداوند همه کاراش به موقع اس زمانیکه من گوش بدم به هدایتاش و قدم قدم جلو برم همینه کل داستان همینه اقا منتهاا منه انسان فراموشکارم یادم میره که خدا با منه عاشق منه همیشه اونه که داره منو هدایت میکنه اونه که داره همه چیز پیش میبره فقط کافیه بهش اعتماد کنم عجول نباشم خداوند همه چیز درستش میکنه
بهش اعتماد کنیم
شاداب باشید
بنام خداونده بخشنده مهربان.خداروشکر میکنم که دارم به یه آگاهی و رشدی میرسم.که عجول نباشم و تقلا نکنم و اینو فهمیدم از قانون که همه چیز تکامل و باوره قانون فرکانس این رو بمن نشون میده.خدایا خودت کمکم کن که هر روز آگاه تر و با حوصله تر این این مسیر رو دنبال کنم
به نام خداوند بخشنده ومهربان و غفار و روزی دهنده عزیزم
کامنت قبل یه موضوعی درباره اصرار نداشتن با انجام دادن یا ندادن کاری رو بیان کردم
و ایننکته خیلی برام نکته کلیدی شده که استاد میگن اون راهی درسته که اسونه
و من اینو باتماموحودمفهمیدم که راه درست شاید تلاش بخواد ولی جون کندن توش نیست
مسیرش انقد همواره و صافه که تو میتونی بفهمی راهت درسته یاغلط
موهای من بلندبود چندوقت پیش شاید چیزی حدود20سانت ازشون کوتاه کردم ولی دوباره بعد چندماه هم به شدت دلم موی کوتاه میخاست(یه جمله هست وقتی یه دختری میخاد خودشو عوض کنه اول موهاشو کوتاه میکنه )خیلی بهم حسخوب و انگیزه خوب میداد،مخصوصا که من تورویاهام همیشه میگفتم مثلا بعد ازدواجم موهامو کچتاه میکنم و اینطوری واونطوری
و بعد دیدم خب من تاکی باید انتظار بکشم کی ازدواج میکنم کیموهام کوتاه کنم من نمیخاد انتظار بکشم از انتظار خوشم نمیاد میخامکاری که دوست دارم انجام بدم از طرفی یه مدت ریزش موگرفته بودم وموهای بلندم خیلیییی نازک شده بودن ولی موهای جدیدم خیلی پرپشت و خوب بودن خداروشکر پس یک کوتاهی قشنگ حال موهامو جا میاورد و دوباره پرپشتی موهام معلوم میشد و قشنگ میشد،و از طرفی اون تغییره خیلی بهم انکیزه تغییر کلی میداد
خلاصه که یکباره جو گرفتم که حتماااامیخام کوتاه کنم بعد پیش خودم گفتم من که میخام کوتااه کنم موهامم که خیلی بلنده خب بفروشمشون
یه خانم اومد میگفت موی تو خیلی مشکیه و راستش یکم اخلاقشم جالب نبود میگفت حوصله ندارم سردرددارم!!!!منم اخلاقش خیلی به دلم ننشت ولی خب قشنگ هوسه منو گرفته بود میخاستم کوتاه کنم ،اولش کفت مثلا انقد گفتم نه بابا کمه بعد دیدم من که میخامکوتاه کنم عب نداره هرچقد گفت بعد دیدم گفت نه من از بیخ بزنم برام میصرفه و یه قیمت بسیار کم!
بازهم متوجه جو منفی میشدم ولی صدای ذهنم انقد بلند بود که میگفت فقط کوتاه کن فکر نکن….اینجور مواقع یک لحظه صدای ذهنم خاموش شه خوب میشم ولی خاموشش نمیکردم….به هرترتیب رسید یه جایی خانمه میگفت اصن موی تورو نمیخام کوتاهه من یاید اینطور بزنمش و اونطورکنم که بدرد بخوره
دیگه قرار شد بره
منم گفتم فردا بشه من از فکر ش بیرون میام و تقریبا هم اینطورشد
ولی باز هردم به سرم میزد بیا خودت قیچیبردارکوتاه کن
نمیدونم اژ این حسا بهتون دست داده تاحالا
انگار ذهنم یه بچه سه ساله لجباز میشه فقط میخاد یه کاری بکنه،ولی خب بازم کناراومدم گفام نه فاطمه چت شده ولشون کن
خلاصه گذشت تا امروز که مشغول شکرگزاری یودم یه خانمه واسه خرید موهام گفت
وای چقد حالب بود
اینکه چقددد خوش اخلاق و خوش برخورد بود
چقددددد اسان گیر بود
چقددد قیمت عالی بهم گفت و موهامو جوری کوتاه کرد که ارایشگر مدل باب تونست بعدش برام دربیاره!!!
و بعد باز به این نتیجه رسیدم هیچ ساعتی بهتراز ساعت خدانیست فقط کافیه صبرکنی و توکل
و من نتیجه کنترل هربار هوس الکی که به من میگفت بابا قیچیبذار توموهات خیلی مزه میده ،کنترل اون لحظه که خانمه اکر یه مبلغ خیلییییی حیلی خیلیییی ناچیز ینی یک شیشم پولی که بهم داد رو میگفت بازم قبول میکردم فقط بخاطر اینکه نخوام صبرکنم و بخوام فقط کاری که گفتم رو همییییین الان انجام بدم،یحورایی درگیر هوس بشم بدون فکر!!!روکرفتم
بایه قیمت خیلی خیلی عالی با یک عالمه خنده وشوخی و خوشرویی
یدون هیچگونه سخت گیری
با یه مدل موی زیبا
موهامو فروختم
کاش یادم بمونه که هیچساعتی بالاترو بهترازساعت خدانیست…..
کافیه بهش اعتمادکنی
و صبرکنی….
عاشقتم خدا
به نام خدای هدایت گرم.
استاد سلام
استاد متشکرم
مریم جان متشکرم
چقققققدر به موقع این فایل اومد برام
چقققققدر تو بهترین زمان ، تو بهترین مکان برام اومد.
این جمله ی استاد عزیزم چقققققدر بهم درس ها ی توحیدی و بهم یادآوری می کنه.
اگه باور کنی که اون ایده از یه آگاهی بالاتر اومده، که به تو کمک کنه اگه تو باور کنی و با این باور عمل کنی این عمل کردن باعث موفقیت تو میشه.
استاد دقیقاً امروز تو بهترین مکان ایده ای بهم گفته شد .
من باور دارم که خداوند بهم گفته، چون این فایل هم چقققققدر هماهنگ شده با این ایده.
من بیشتر باور می کنم که این آگاهی از بالا ست فقط ایمان می خواد.
فقط عمل می خواد.
الهامات تضمین شده هستند.
وقتی خداوند تو قرآن میگه ما بر خود واجب کردیم هدایت را برای شما.
این دگه بر می گرده به باور من.
استاد عصری داشتم قدم میزدم
شادی می کردم
خونه های شیک که وقتی می دیدمشون چقققققدر تحسین می کردم چقققققدر ثروت و می دیدم ،
انواع پرندگان می اومدن دسته دسته چقققققدر به حال خوب من کمک می کردند.
چقققققدر تو تک تک لحظات امروز تو رو دیدم
و ساعتی بعد که گذشت دیدم ایده ای برام اومد که هر چی بهش فکر می کردم بیشتر متوجه میشدم که آره به راحتی می تونم.
امشب که فایل و با جون دل گوش کردم و نکته برداری کردم، مهر تأیید خورد بر این ایده ی من.
چون من باور دارم وقتی حالم خوبه اگه ایده میاد پس درسته،
خدایا شکرت که مسیر درست و درست تر زمانی بهم جا می افته که حالم خوبه
خدایا شکرت
استاد متشکرم
مریم جان متشکرم
بازم گل کاشتی مثل همیشه
خدایا شکرت
بنام خدای مهربان
خدایا هر آنچه دارم از آن توست
سلام بر شما استاد عزیز و خانم شایسته توانا
و درود خدمت همه عزیزان همفرکانسی من
امید ه هر کجایی دنیا باشید خوش و آرام باشید
مصاحبه با استاد | قرار گرفتن در مدار «دریافت الهامات الهی»
مثل همیشه این هم یکی بهترین فایل های بود که در زمان مناسب گذاشته شد
من که هر بار به الهامات خود عمل کردیم پاداش خود را گرفتیم و نظر به توانم عمل کردیم میخایم همه روزه بهتر و بهتر شوم فقط برای همین که الهامات در موقع اش دریافت کنم
ما چه وقت الهامات را دریافت میکنیم ؟
در دو حالت میتانیم این الهامات را دریافت کنیم
یک : موقع که خود را لایق دریافت الهامات بدانیم
دو : نگویم من میدانیم و من حالیمه و هرگز نگویم من همه چیز را میدانیم ( منبع کامل توحید عملی قسمت یازدهم )
خداوند همیشه وقت وعده ثروت و فراوانی میده و شیطان همیشه وقت وعده فقر و بدبختی میده
تمام این فایل ها را باید بارها و بار ها گوش گرفت
در حفظ الله باشید !
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ»
«أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ
—————————————————————–
سلام به استاد عباس منش به استاد شایسته و دوستان همراه در این پروژه بابرکت
الهی شکرت خدایا سپاسگزارم برای بودن در این جمع در این پروژه، سپاسگزارم که تو این مدت با اینکه هنوز چند جلسه رو نتونستم کار کنم ولی میتونم بگم خییییلی فرق کردم نسبت به قبل از پروژه ، خالصتر شدم انگار بزرگتر شدم و با صحبتهای استاد نازنینم فهمیدم دلیل این همه دریافتهای الهی از همین ناشی میشه.
استاد عاشقتم واقعا سپاسگزارم از شما ،از استاد شایسته عزیزم که به هدایت خداوند گوش دادن و این فایلهارو مثل دوره ای ارزشمند تو سایت گذاشتن که جدی تر روشون کار کنیم ، برای من که کلی سود داشته، تو شناخت خدا ، تو شناخت خودم ،تو قویتر شدن ایمانم، تو باز شدن گره های ذهنم، تو دست به عمل تر شدنم، و مهمترینش تو خالص تر شدن و پاک تر شدنم برای دریافت الهامات،برای شنیدن خدا ، برای شجاعتر شدن مومن تر شدن، برای دیدن قدرتهای وجودم.
إنّا علینا للهدی ، براستی که همواره خدا داره هدایت میکنه خدایی که رد وجود منه همواره و همواره ،
“هو معکم أین ما کنتم ”
و من هر روز بیشتر و بیشتر همصحبتی و هدایت خدارو میبینم و بیشتر یاد میگیرم ازش بپرسم،ازش هدایت بخوام و واقعا احساس بزرگ شدن در وجودم دارم.
خدایی که هم بینهایته، هم به همه چیز آگاه هست و بهترین راهنمایی هست که میتونم داشته باشم، پس خودمو رها میکنم در آغوشش و سعی میکنم آرام بگیرم از تقلاها و ترس ها .
إیّاک نعبد و إیّاک نستعین إهدنا الصّراط المستقیم
من هر لحظه با تو سخن میگویم
من هر لحظه با تو صحبت میکنم
من هر لحظه با تو و در کنار تو هستم
حتی لحظاتی که مرا از یاد بردی
و لحظاتی که مرا بر یاد داشتی
در عین حال هیچ گذشته و آینده ای وجود ندارد و هر چه که هست در لحظه حال است
قلبت را پاک کن
آرام باش و مطمئن
تو هر چه که بخواهی به دست خواهی آورد
ایمان داشته باش
قلبت را سرشار از ایمان کن
من هر لحظه باتو و درتو هستم
ما هر لحظه در حال گفتگو و عاشقی هستیم
هیچ پیامی در دنیای مادی بزرگتر از عشق نیست
همه ذرات از دل عشق سر برآوردند و زنده شدند
عاشقانه زندگی کن به همه عشق بورز به همه عالم
چون همه تکه ای از یک پیکرند
دلم میخواد پرواز کنم
به نام خداوند هدایتگر
1 نکته اول؛
خداوند فرموده ما بر خودمون لازم میدانیم که شما را هدایت کنیم
و بعد یکی از راه های هدایت رو میگه که :ما خوب و بد شما را بهتون الهام می کنیم.
= البته برای دریافت این هدایت باید تکامل طی بشه و برای پیامبر هم همین طور بوده و ما به اندازه ای که رشد می کنیم به منبع هدایت خداوند دسترسی میکنیم
2 نکته دوم
یک نکته ی خیلی عالی که اینجا دریافت کردم وخیلی کمک می کنه به رفع احساس گناه این نکاتی بود که استاد در مورد حضرت موسی به عنوان پیامبر خدا گفتند
که آقا موسی که پیامبر خدا بود هم یه سری نکات مثل عجول بودن،تند خو بودن،مدتی توی خونه ی فرعون بود و از لقمه ی اون میخورد، و یکی رو هم کشت و دست آخر پیامبر شد
این به ما یادآوری میکنه که خداوند تا چه حد آمرزنده و مهربان است
باشد که قلبتان با یاد خدا آرام باشد
بنام خالق هستی که همه چیزم هستی
با سلام خدمت استاد عزیزم و همه همراهان گرامی
سلامی ویژه به بانو شایسته نازنین و مهربان
گام 24 : قرار گرفتن در مدار دریافت الهامات الهی
1- با توجه به اگاهی ما الهامات دریافت میکنیم
مرحله اول که باور کردن اینکه خداوند با من حرف میزنه از گذشته در من درست شده بود من از دوران نوجوانی حس میکردم خداوند با من حرف میزنه ولی به شکل الهام به شکل های مختلف و هرگز به این شکلی که الان صداش از درون با صدای خودم میشنفم نبوده
2- ما ادم هایی هستیم در مدار های فرکانسی که دسترسی داریم به اون چیزها و اگاهی های در اون مدار های همون مداری که هستیم و به اندازه ظرفیت خودمون
الان من خیلی راحت تر درک کردم که باید تکامل م طی کنم و کم کم با تجربه درک میکنم
دیگه خیلی عجله ندارم
ولی میدونم به میزانی که خودم میشناسم و روی خودم کار میکنم به روند این تغییر مدار سرعت میتونم بدم
روند تکامل در مسیر حضرت محمد هم میبینیم که سال ها یک ماه میرفته با خداوند صحبت میکرده
بعد که ظرفیت ش اماده شد پیامبر شد و بعد این روند هی تکامل که طی میکنه الهامات هم کم کم به اندازه کارکردش تصاعدی بیشتر شده اینطور نبوده که به اندازه همون 40 سال طول بکشه که الهامات دریافت کنه و این روند سرعت پیدا کرد
3- دنیای مادی دنیای محدودی هست و بی نهایت نیست
4- باورکردن به ایده الهامی یک بخش مهمی هست که ما بتونیم دست به عمل بزنیم
اینکه اعتماد کنیم و انجام بدیم و هرچند برای ما شاید ظاهر خوبی نداشته باشه ولی انجام بدیم
من خودم زمان هایی بوده که نمیدونستم که الهام هست یا نه ولی از خداوند خواستم که یک نشونه واضح تر بهم بده تا بتونم با ایمان حرکت کنم
و هر چه ما بیشتر عمل کنیم به هر الهامی که بهمون میشه کم کم باعث میشه ما عملگرا تر میشیم و راحت تر عمل میکنیم
ولی بار اولی که میخوایم حرکت کنیم شاید خیلی شک و تردید داشته باشیم و نیاز به اعتماد کردن زیادی بخواد
ولی وقتی چند بار حرکت کرده باشیم دفعات بعد میتونه خیلی راحت تر بشه
استاد و خانم شایسته عزیز بی نهایت از شما سپاسگذارم
که بهم یاد دادید چطور متوجه بشیم الهام خداوند هست
مهمترین عامل این هست که به احساسمون توجه کنیم
واگر ایده ای به ما بشه اگر با امکانات حال حاضر بشه انجام ش داد اون الهام از سمت خداوند هست
ولی اگر چیزی باشه که با امکانات حال حاضر ممکن نیست و خیلی بیش از توان ما هست ونیاز به چیزهایی داره که در دسترس ما نیست اون نجواهای ذهن هستن و از سمت خداوند نیستن
این دو تا نکته طلایی بوده که استاد بهم یاد دادن که در هر شرایطی بتونم مسیر درست و از راه ناخواسته تشخیص بدم
بی نهایت از شما سپاسگذارم
خدایا تنها تو را میپرستم و از تو یاری میجویم مرا به راه راست هدایت کن راه کسانی که به انها نعمت دادی
خدایا من اسان کن برای اسانی ها
در پناه خدای همیشه هدایتگر که وعده هاش حق باشیم .
سلام به استاد عزیز و دوستان
من هروقت به داستان موسی فکر میکنم واقعا مو به تنم سیخ میشه ، برای درک بهتر عظمت ایمان این مرد و کاری که کرد شاید بهتر باشه کمی از تاریخ مصر در اون دوران بدونیم ، به گفته بیشتر محققان داستان خروج در حدود 1300 سال پیش از میلاد مسیح یعنی حدود 3300 سال پیش در زمان حکومت رامسس دوم بر مصر اتفاق میفته
در اون زمان مصر بزرگترین پادشاهی تمام دنیا بوده و خیلی از تمدن های باستانی هنوز شکل نگرفته بودن ، امپراطوری هخامنشیان خودمون حدود 800 سال بعد در ایران شکل میگیره
در طول حدود 3000 سال حدود 180 فرعون بر مصر حکومت میکنند اما رامسس دوم به گفته تمام مورخین قدرتمند ترین و ثروتمند ترین و در عین حال سختگیرترین فرعون از بین تمام اون ها بوده ، اگر بخوایم میزان قدرت اون رو با مقیاس امروز بسنجیم ،فرض کنید مجموع قدرت تمام ابرقدرت های دنیا مثل امریکا و روسیه و چین رو بیاری بذاری در دستان یک نفر…این شرایط رو تجسم کنید
حالا به موسی وحی میشه برو با این شخص گفتگو کن ، این رو هم اضافه کنید که موسی یک نفر رو هم کشته بوده و یک همچین آتویی هم دست فرعون داشته ، یعنی به راحتی میتونسته همون اول بگه به همین جرم اعدامش کنند
کما اینکه موسی اولش میترسه و میگه میترسم بکشنم اما در نهایت میره
گفتم این فرعون معروف بوده به سختگیری در مقابل دشمنانش و کسانی که اونها رو مجرم میدونسته و گفته میشه به اندازه یک شهر افراد قطع عضو شده در زمان رامسس دوم وجود داشته
کما اینکه در یک آیه هم اشاره میشه که خطاب به ساحرانی که به موسی ایمان میارن میگه دست و پاهاتون رو قطع میکنم و بر نخل ها آویزانتون میکنم…
حالا فقط خودمونو جای موسی بذاریم و ترسی که از انجام وظیفه خدا میتونه بهمون دست بده رو تصور کنیم و حجم ایمانی که نیازه تا به این ترس غلبه کنیم…
ما میخوایم یه درخواست فرضا از مدیر محل کارمون یا فلان رئیس بانک یا فلان مسول بکنیم کلی سرخ و سفید میشیم حالا موسی قرار بوده با قوی ترین فرد دنیا روبرو بشه و خودش و کل عقاید و مذهبشون رو زیر سوال ببره…
من خودم همیشه تو دعاهام میگم خدایا ازت میخوام ایمان منو به موسی نزدیک کنی