درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 1 - صفحه 11 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2025/03/abasmanesh-7.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-03-19 05:37:312025-04-30 07:31:22درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدای بزرگ و بخشنده
سلامودرود خدا به استادعزیزوگرانقدرم و مریم جان عزیز و تمومی دوستان ارزشمندولیاقتمندم
پیشاپیش عیدنوروز رو به تمومی شماعزیزان تبریک میگم و ان شالله سالی سرشارازخیروبرکت و امیدونوروسلامتی برای همگیتون باشه
استادجان چقدر موضوع این فایل هماهنگ بود با این روزایی که اکثرمردم باور کردند که همه چیز گرون شده و برای خرید عیدنوروز چیزی بالای چهل پنجاه ملیون پول لازمه و اگه این مقدار پول تو دستت نباشه نمیتونی حتی یه خلال دندون بخری..
من همیشه باورم درمورد خرید کردن اینه که برای من بهترین جنس بابهترین کیفیت و با مناسب ترین قیمت توی بازار هست و خداروشکر هرسال به مناسبت عیدنوروز از نوع بهترین جنس باکمترین قیمت،چه خوراکی باشه و چه لباسوپوشاک باشه برای هر سه تامون خرید کردم و جالبه که به هرکس میگیم فلان لباس یا فلان خوراکی رو بااین قیمت خیلی مناسب خریدیم باورش نمیشه و براش سوال پیش میاد که شما ازکجا این مغازه هاروپیدا می کنید؟!
اتفاقا همین چندروز پیش بود که برای دخترم لباس خریدم و ازنظرخودم بهترین جنس بابهترین قیمت ممکن خریدم درصورتی همین لباس رو همه جا دوسه برابر بیشتر می فروختن
بعدخوب من دیگه فهمیدم باورای اکثر جامعه به چه شکله حتی خونواده ی خودم،وقتی خواهرم ازم پرسید این لباس رو چند خریدی،باشوخی همون قیمتی رو بهش گفتم که دوسه برابر بازار بیشتر از اون مقداری که میفروخت،من خرید کرده بودم،و خواهرم درجواب بهم گفت ببین چقدر جنسش خوبه واقعا آدم هرچی پول بده آش میخوره…
قبلا خواهرم همیشه وقتی میگفتم فلان لباس رو باقیمت خیلی مناسب خریدم،بهم میگفت چون ارزون خریدی مطمئن باش کیفیت نداره و زود خراب میشه،ولی اینبار که گفتم این لباس رو برای دخترم بااین قیمت بالا خریدم،گفت که خوب اینو بااین قیمت بالا خریدی جنسش هم عالیه،درصورتی که باقیمت خیلی کم خریده بودمش…
بعدباخودم فکرکردم که ببین چقدر جامعه شرایط اقتصادی رو سخت میکنن و فکر میکنن اگه باقیمت خیلی بالا یه چیزی رو بخری کیفیتش هم عالیه…
یامثلا دوست همسرم چندروز پیش برای همسرم کلی نالیده بود که من فقط ده ملیون برای بچه هام لباس خریدم،من خیلی تعجب کردم که چرا خیلیا خرید کردنِ ایام عید رو انقدر سخت میگیرن
خودم واقعا هیچ سالی بااینکه همه میگن تورم به شدت بالارفته، اینو جدی میگم که هیچوقت نشده یه چیزی رو گرونتر از حد معمول بخرم و باورکنم چون تورم اقتصاد بالارفته،دیگه جنس مناسب باکیفیت بالا پیدانمیشه
اتفاقا چون اینو باورکردم،همیشه هم به سمت بازاری هدایت میشم که انصافا هم ازلحاظ کیفیت و هم ازلحاظ قیمت کاملا مناسبه،و جالب اینجاست که وقتی فامیل ازمن میپرسن فلان لباس یاخوراک رو باچه قیمتی خریدکردی،اگه گرونتر از حد معمول بگم،درجواب میگن خوب همینه دیگه،اقتصاد جامعه بهم ریخته شده،و کلا هرچی پول بدی آش میخوری…
ولی وقتی حقیقتش رو میگم فوری درجواب میگن تاببینیم چه جنس بی کیفیتی رو بت انداختن،و مطمئن باش که این لباس خیلی کار نمیده،چون ازقیمت ارزونش معلومه که قراره چقدر کاربده…
توهمین ایام عید من به هرکی میگم فقط بادوملیون تومن لباس خودمو دخترمو نو کردم باور نمیکنه،ومیگه تو ازکجا این مغازه هارو پیداکردی
یه باوری که موقع خریدکردن همیشه باخودم تکرارمیکنم،میگم خدا خودش منو به سمتی هدایت میکنه که پول بیشتری برام بمونه و باکمترین قیمت بهترین لباس مُدِ سال رو میخرم
و واقعا این باوررو ازته قلبم پذیرفتم و هییچوقت نشده لباس بی کیفیت باقیمت بالا بخرم
قبلاازین کارم راضی نبودم و فکرمیکردم یک خانم قناعت کاری هستم،ولی الان میفهمم که میشه تو شرایطی که کل جامعه از گرونی بازار گله مند هستند،و باورشون اینه که پولی نیست
من باورکردم که نه تنها پول هست بلکه میشه باکمترین قیمتها بهترین خوراکو پوشاک رو برای خودت بخری و بیشترین پول رو پس اندازکنی
و واقعا هم همینطور خداروشکر همه چیز عالی پیش رفته،و تواین اوضاع اقتصادی که مردم ایران کلی ناله میکنند،ماخداروهزارمرتبه شکر نه تنها تونستیم ماشین صفرکیلومتر بخریم،بلکه امسال بهتراز هرسالمون خرید عیدنوروز کردیم،و این رو مدیون آموزشهای استادعزیز هستم که به من یاد داد تا کمبود رو باور نکنم و تو این شرایط حساس کنونی جامعه با یک خیال جمعی راحت زندگی کنم و عین خیالم نباشه که اوضاع جامعه قراره درآینده چی براش پیش بیاد…
من یک خدایی دارم که واقعا درهمه ی شرایط دستمو گرفته و از بی نهایت دستانش به منو خانوادم کلی خیروبرکت رسونده…
من یک خدایی دارم که الان به محضی که گفتم فراوانی زیاده،باران رحمتش شروع به باریدن کرد و از صدای شر شر باران دارم ازعشق خداوند به بنده هاش حال میکنم
الهی صدهزارمرتبه شکرت برای فراوانی نعمتهای این جهان پهناور…
شادوپیروز باشید
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
رد پای روز 8 فروردین رو با عشق مینویسم
امروز از صبح هی درگیر طرح نقاشی دیواری مدرسه ای بودم که مدیرش گفته بود برای من طرح بیار
هی میگفتم باید به صورت وکتور و طراحی خوب انجام بشه
اول به یه دوستم گفتم که فتوشاپ بلد بود ،بهش گفتم برای من با برنامه ساخت وکتور و نقاشی دیجیتال طرحامو درست میکنی که اگه طرحم قبول بشه و کار رو بگیرم یه مبلغی برای دستمزد بهش پرداخت کنم
که گفت بلد نیست و همینجوری داشتم با خدا صحبت میکردم و میگفتم خدا چیکار کنم هیچی از فتوشاپ و ساخت وکتور ندارم
از طرفی هم تمام برنامه های ساخت وکتور هم اگر بخوام یاد بگیرم آیپد و تبلت و کامپیوترم ندارم
لب تابم رو هم پارسال به خواهرم دادم ،سر جریان طراحی طلا و جواهران که تغییر رو شروع کرده بودم و چون تکاملم رو طی نکرده بودم و شنیده بودم که وقتی چیزی رو میخوای بخری ،اونی که داری رو باید بدی بره تا اون چیزی که میخوای بیاد تو خونه ات
منم لب تابمو به خواهرم دادم و چون هیچ پولی نداشتم نتونستم لب تاپ بخرم و الانم نمیتونم یاد بگیرم چون هیچ کدوم از اینارو فعلا ندارم
و از خدا خواستم یه راهی نشونم بده که بتونم طرحامو تبدیل به وکتور کنم و هزینه کمی باشه ، و چون فعلا نمیتونم یاد بگیرم ،کارمو راه بندازه
بعد یهویی یه دوستم که سال 96 باهاش آشنا شدم و از طریق اون که دستی از دستان خدا بود و من هدایت شدم سمت کلاس نقاشی ، یادم اومد که دوستم طراحی نقاشی دیجیتال بلده
بهش پیام دادم و گفتم میشه برای من این کارو انجام بدی و من طراحی کنم و شما به صورت وکتور درستش کنی ،
گفت میتونم و بعد که طرحمو بهش فرستادم یه پیشنهادی داد
گفت طیبه چرا با برنامه هوش مصنوعی طرحت رو وکتور نمیکنی ؟
راستش وقتی این حرفشو شنیدم مقاومت داشتم گفتم نه این کار درست نیست ، من باید بدم برام وکتورش کنن
بعد نمیدونم چی شد
یکی از کارامو با هوش مصنویی وکتور کرد خیلی خوب شده بود
تصمیم گرفتم بقیه طرحامو بهش بدم تا وکتورش کنه
نمیدونم این کارم درست بود یا نه ؟!
تو اون لحظه گفتم خدا این کارو انجام بدم که طرحمو به مدرسه نشون بدم ومدیر تایید بکنه برم یاد بگیرم و سعی کنم یه آیپد بخرم و خودم یاد بگیرم
و کلاس طراحی آناتومی رو هم یاد بگیرم و خودم طراحی کنم شخصیتایی که خدا ایده شو بهم میگه
بازم از خدا میخوام کمکم کنه. به راه درست و خداگونه هدایتم کنه
بعد من هی درگیر بودم و ذهنم میگفت نمیتونی و بلد نیستی و از این حرفا
یه دوستم یه حرفی گفت که سبب شد به خودم بیام
گفت طرح برای مدرسه هست و طرحتو که نمیخوای بدی شهرداری که حساسیت نشون میدی
مدیر هم پذیرفته که بلد نیستی و گفته طرح ببری براش
بعد یاد روزی افتادم که به مدیر مدرسه گفته بودم که طرح من دستیه و با برنامه بلد نیستم و قبول کرده بود که طرح ببرم
بعد دیدم ذهنم داره کاری میکنه که ممکنه مومنتوم مثبت قطع بشه ،سریع نقاشیا رو کنار گذاشتم و اومدم طراحی هایی که دوره خریده بودم رو تمرین کنم که هدایت شدم به دانلود قدم 6 و 7 که از وقتی خریده بودم دانلودشون نکرده بودم
وقتی دانلود کردم گفتم بذار گوش بدم ببینم چیه
من به جای جلسه یک قدم 6 ، جلسه دو رو دانلود کردم و چند بار اشتباه شد که آخرش تونستم جلسه یک رو دانلود کنم
وقتی شروع کردم به گوش دادن درمورد هدایت بود
اونجا بود که با شنیدن حرفای استاد به خودم گفتم ببین طیبه بذار خدا هدایتت کنه و تو الان امکاناتت اینه و قرار شده طرح رو به مدیر ارائه بدی
دیگه به قبول کردن و قبول نکردنش فکر نکن
مهم اینه که تو داری یاد میگیری و همین که داری تلاش میکنی خودش کلی ارزشمنده
بعدشم درسته تبلت و آیپد و کامپیوتر نداری ، اشکالی نداره
الان طرحت رو به صورت دستی انجام بده و این طرحارو که دادی تا وکتورش کنم رو نشون بده
شد شد ،نشد هم صد در صد برای تو خیر هست
چون خدا مجدد هدایتت کرده به اون مدرسه ،مطمئن باش صد در صد خیر هست و برای رشد کردن تو کمک میکنه
وقتی اینار رو گفتم و به حرفای استاد گوش میدادم انگار انگیزه شد برام و بلند شدم سومین طرح رو برای دیوار رو طرحشو چیدمان کردم
استاد یه جایی گفتن
تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید کرد
من این جمله رو بارها تو این یکسال شنیده بودم اما به قول استاد هی فراموشمون میشه باید هی تکرار کنیم
من اینو که شنیدم گفتم من نمیدونم خدایی که هدایتم کرد به این مدرسه همون خدا هدایتم میکنه تا طرحشو درست کنم
چیدمانشو خدا میگفت و من عکسایی که از اینترنت برمیداشتم رو میچیدم کنار هم و میچسبوندم رو کاغذ تا بعد بفرستم برای دوستم تا وکتورشو درست کنه با برنامه ای که میگفت
و من چون طراحیم قوی نبود و بلد نیستم طرح های کارتونی رو درست دربیارم ،از اینترنت دنبال طرح های وکتور که شبیه بودن به اون چیزی که من در نظرم داشتم و خدا بهم الهام کرده بود گشتم و خدا خیلی راحت طرح هایی که قرار بود باشه رو بهم نشون داد و دانلود کردم و کنار هم چیدم مثل یه پازل
موضوعی که مدیر تایید کرده بود این بود
آدمی زاده افکار خویش است
فردا همانی میشود که امروز می اندیشد
و من یه سری شغلا رو که هدایت شدم سمتشون ،عکسایی پیدا کردم و چیدمانشو انجام دادم
بعد قرار بود خرید کنم ،حاضر شدم و رفتم بیرون درست وقتی رسیدم خیابون محله مون یه ماشین kmcمشکی رد شد
من فقط میخندیدم و میگفتم که ببین این یعنی تایید
این یعنی موجوده
و بعد که خریدامو انجام دادم و برگشتم دوباره ماشین kmc رد شد
تا دو ماه پیش من نشونه ای اگر میدیدم خیلی خیلی کم بود ،اما الان ، خیلی از آدما kmcخریدن و همه میان از روبه روی من رد میشن ،میدونم که قانون داره به درست ترین حالت ممکنش عمل میکنه
و به خودم میگم که میشه ادامه بده طیبه
از جایی که فکرشم نمیکنی بهت عطا میکنه
امروز از صبح تا شب داشتم از شادی میرقصیدم وقتی برگشتم خونه به سجده افتادم از این همه حال خوبم شکر کردم
و لذت بردم و با خدا صحبت
بعد هدایت شدم به جلسه 4 قدم 7 دوره 12 قدم
چقدر با دیدن مایک خوشحال شدم. چقدر بزرگ شده بود
تک تک لحظات فایل رو لذت بردم
اون سالی که این فایل رو سایت گذاشته شده بود من تو سایت نبودم و الان که میدیدمش 5 سال از سال 98 گذشته و مایک عزیز الان از اون مدرسه بی نهایت فوق العاده فارغ التحصیل شده و صد در صد طبق گفته های استاد الان کارشو شروع کرده
خیلی لذت بردم از دیدن لباسای فرم مدرسه اش و سریع رفتم و رد پامو برای جلسه 4 قدم 7 نوشتم و خیلی لذت بخش بود
انگار خدا با نشون دادن این فایل بهم گفت که ببین وقتی استاد عباس منش صحبت میکردن که این خودش بوده که با افکارش سبب شده که در چنین مدرسه عالی تحصیل کنه
پس وقتی پسر استاد عباس منش تونسته ،صد در صد تو هم میتونی در نقاشی پیشرفت کنی
کافیه کنترل کنی ذهنت رو و تلاش کنی برای پیشرفتت در مهارت نقاشی
خدایا شکرت که با دیدن این فایل ها دارم یاد میگیرم
سپاسگزارم
به نام خداوندبخشنده و مهربان
سلام
استاد چه عیدی فوق العاده ای در واپسین ساعات سال 1403به ما دادی.
این فایل واقعا پر از آگاهی بود من که با تمام وجود لذت بردم ویاد گرفتم.
ذهنیت ما وپیش فرضهای های ذهنی ما در حال
شکل دادن به اتفاقات هستند.
ذهنیت ما از یک اتفاق خنثی می تواند برداشت مثبت داشته باشد و به همان نسبت رفتار مثبت و احساسات مثبت از خود نشان میدهد .
واز همان اتفاق خنثی میتواند برداشت منفی داشته باشد وبه همان نسبت میتواند رفتار منفی واحساسات منفی از خود نشان دهد.
حال با این باور که خداوندچنین قدرتی را برای ذهن من برنامه ریزی کرده تا من انسان با اختیار خود بتوانم انتخاب کنم که چه چیزی را دوست دارم تجربه کنم وبا چه نگاهی اتفاقات را تفسیر کنم تا نتایج آن طور که میخواهم برایم رقم بخورد، دیگر هیچ شرایط و تجربه ای نیست که من بخواهم
ونتوانم خلق کنم .
این یعنی قدرت این یعنی فقط من خالق زندگی خود هستم و تمام.
بنا براین وظیفه من فقط ساختن باورهای قدرتمند کننده و تغییر نگاهم به اتفاقات آن گونه که دوست دارم و استاد شدن در اجرای این قوانین وعمل کردن به آنهاست.
استاد بی نهایت سپاسگزار شما هستم که مارا با این قوانین آشنا وآگاه میکنی.
پیشاپیش سال 1404شمسی رابه شما استاد عزیزم وخانم شایسته عزیز وهمه دوستان عزیزم در این خانواده بزرگ تبریک میگویم .
و انتظار رخ دادن بهترین اتفاقات وشرایط فوقالعاده رابرای خودم وهمه شما عزیزان در سال جدید دارم.
امیدوارم سال جدید پربار تر از همه سالهای زندگی مان باشد و سالهای بعد پر بار تر از سال جدید..
به امید دیدارشما استاد عزیز..
به نام خداوند بخشنده ومهربان
سلام به اساتید عزیزم ودوستان خوبم
استاد عزیز با گوش کردن فایل متوجه رفتارها وگفتار خودم در هر لحظه با خودم وبا دیگران شدم
وتجربه هایی که بدنبال پیش فرضهای ذهنی ام از افراد واز خودم ایجاد شده وحتی بدنبال اون تصمیماتی که گرفتم چه در زمینه کاری وچه در زمینه ارتباطات با افراد خانواده ودوستان شرایطی وذهنیتی رو ایجاد کرده(چه افرادی که مورد توجه من هستند وتحسینشون میکنم،وچه افرادی که با پیش فرضهای ذهنی ام کمتر باهاشون در ارتباطم)
که این روند ادامه داره
حتی در مورد خودم وقضاوت کردن خودم ودرکم از آگاهی ها وهم قدم شدن با دوستان ،این پیش فرضی که تغییر شخصیتم خیلی زمان بر هست ونتایج من با توجه به تجربه های قبلی من در زمینه های مختلف،،،دیر تر ایجاد میشه،،،کنترل ذهن هر لحظه من رو ممکنه برام پیچیده کنه،مثل اینکه تو حالا حالا ها زمان میبره که گفتار وافکارت رو کنترل کنی، ،در صورتیکه بهتر از قبل عمل میکنم
وآگاهتر هستم نسبت به فرکانسی که ارسال میکنم
وتکرار بعضی تجربه ها رو دارم،که الان بیشتر درک میکنم که خودم از قبل انتظار رخداد این موضوع یا این ارتباط با افراد رو دارم،،در صورتیکه اگر نگاه من به اون موضوع عوض بشه،اتفاقات هم زیباتر رخ میده وایمان من به تغییر شخصیتم وروند رشدم بیشتر میشه
البته استاد عزیز توجه به ظواهر وحواشی بخصوص در خرید کالا و وسایل خاص ممکنه دغدغه افراد باشه واینهم از عدم شناخت خودمون وآنچه که بهمون آرامش میده ودر راستای خواسته واقعی مون هست،ناشی میشه ،،،خدا رو شکر اینقدر شناخت خودم واحساس آرامش واقعی ام با تغییر شخصیتم برام مهم هست که هزینه ای برای خرید کالا یا برند خاص نمیذارم ودغدغه من نیست،،ولی مطمئنا اگر در شرایط مشابه قرار بگیرم طبق پیش فرضهای ذهنی ام در اون مورد عمل میکنم،،هرچند در زمینه رشد شخصیتم میتونه کمک کننده باشه که چقدر راحت با نوشتن پیش فرضهایی که دوست دارم در روند ارتباطات زیباتر با خودم وبقیه تجربه کنم،ذهنم رو با جهت دهی ،زیباتر کنم وآرامش بیشتری تجربه کنم
سپاسگزارم استاد عزیز از وقت وانرژی که برای درک بهترمون از روند راحت تر رشدمون در این مسیر زیبا ،میگذارید
به نام خداوند مهربان
سلام استاد وخانم شایسته عزیز
این فایل را با دقت گوش دهید و تجربیات خود را در این زمینه با ما به اشتراک بگذارید.
-در مورد خرید محصولات آنلاین و بررسی نظرات دیگران در مورد آنها متوجه شدیم که بسیاری از نظرات افراد بسیار متفاوت از تجاربی است که ما هنگام استفاده از محصول داشته ایم برخی افراد محصول را بسیار عالی و برخی دیگر بسیار بی کیفیت توصیف کرده اند بنابراین تصمیم گرفتیم دیگر نظرات افراد را مطالعه نکنیم چون به این نتیجه رسیده ایم که اگر در مدار مناسب باشیم و باورهای خوبی داشته باشیم حتی محصولات با وجود نظرات نامناسب برای ما مناسب و اگر در مدار نامناسب باشیم حتی اگر گرانترین و با کیفیت ترین کالا را خریداری کنیم برای ما نامناسب خواهد بود بنابراین صرفا اقدام به خرید محصول مورد نظر خود می کنیم
-در مورد پلاسیبو یا دارو نماها در افراد مسن بارها شنیده ایم که رفتن به این دکتر باعث شد تمام دردهای ما درمان شود و با بررسی نسخه های آنها مشاهده کردیم تمام قرص های داده شده تنها ویتامین و مواد معدنی است اما شلوغ بودن صف انتظار و نوبت دادن ماهی یکبار به دیگران باعث شده تمام آنها چندین روز و چندین ساعت پشت درها در صف انتظار باشند
-بسیاری از محصولات با برندهای تقلبی در بازارها و کلاهبرداری از افراد به خاطر ذهنیت آنهاست و بسیاری از کالاها با برندهای معروف ساخت ایران و چین هستند که به اسم آلمان آمریکا ژاپن ….به فروش می رسند
-بارها محصولی را با برندهای معروف مصرف کرده و متوجه شده ایم اتفاقا کالاهای معمولی مورد استفاده بسیار با کیفیت تر از آنها بوده اما به دلیل رنگ و لعاب بسته بندی زیبا و رنگارنگ توصیف و تعاریف بیهوده طرز بیان و پوشش شخص فروشنده در توصیف آن و کیفیتی که به آن داده و حتی اسامی عجیب و غریبی که برای آن ایجاد و انتخاب شده آن را در ذهن ما خاص و متفاوت جلوه می دهد
-حتی برخی افراد خدمات معمولی خود را به شکلی توصیف کرده که تنها پس از دریافت آن متوجه می شویم با فن بیان خوب خود خدمات بسیار بی کیفیتی را ارایه داده و شخص دیگر به دلیل کمبود عزت نفس خدمات با کیفیت بالاتری داشته اما ما شخص اول را به دومی ترجیح داده ایم
خدایا شکرت
عاشقتونیم
به نام پروردگار یکتا
سلام استاد عزیزم سلام دوستان گلم
نوروز مبارک
چندسال پیش همه دوست و رفیقام میگفتن آرایشگر خوب پیدا نمیشه خلاصه هرآدم بی سلیقه ای رفته آرایشگر شده و بری پیششون همه گند میزنن و….
این حرف شده بود پیش فرض ذهنی من! و تا مدتها هر آرایشگاهی میرفتم حتی برای یه کار ساده مثلا موهام 5 و6 سانت کوتاه کنن یا…. اون کارو خراب میکردن!
یه روز فکر کردم آقا چرا حرفی که اتفاقات بدی رو برام رقم میزنه باور کردم؟ خودآزاری دارم مگه؟
«« و یا دوروز پیش با برادرم هماهنگ کردیم ساعت 9بریم جایی ،قبلا چندباری برادرم دیر میکرد دوس نداشتم منتظر بمونم،این پیش فرض تو مغزم مونده بود و با اینکه فاصله زمانی ما در حدود ده دقیقه بود اما نیم ساعت الی چهل دقیقه دیر تر اومد و من تو سرمای 9شب واقعا تو فکر رفته بودم این چه ذهنیتی که درمورد برادرم ساختم و بهش قدرت دادم و همیشه دیر میکنه اونهم کسی که اکثرا آنتایمه؟
چه مرتبط با این فایل بود پیش فرض ذهنم کارو دست گرفته
و این فایل مرتبط با بخش دوم آفرینشه که الان دارم کار میکنم
اونجا استاد درمورد درخواست ها صحبت میکنه و میگه ما بخاطر پیش فرض های ذهنیمون گاهی درخواستی رو مطرح نمیکنیم چون از قبل تو ذهنمون جوابِ درخواستمون رو ساختیم! و باور کردیم منفی میشنویم.
واقعا تو این زمینه خیلی جای کار دارم چون تو موارد مختلف برام پیش اومده
مثلا از شخصی یه ویژگیشو میگن من بر اساس همون ویژگی نگاهش میکنم و یا یه کاری از کسی ببینم بعد از اون مدام با اون کار قضاوتش میکنم و….
سلام.
سال نو همگی پر از برکت و نور خداوند.
سرشار از ثروت و شادی و سلامتی باشه.
چند سال پیش طبق عادت که هی شغل عوض میکردیم و فکر میکردیم مشکل از شغل هاست که ثروتمند نمیشیم،اقا ما اومدیم توی کار فروش تره بار و میوه.
یه همسایه داشتم که همیشه بارهامون از یک جا خرید میکردیم.یعنی بدون تردید هر جفتمون با هم از یک جا خرید میکردین و میوردیم مغازه و میفروختیم.
یه روز باجناقم اومد مغازه و گفت زردآلو ها کیلویی چند.مثلا گفتم کیلویی 30 تومان.
گفت باشه و خداحافظی کرد رفت.
از قضا شب رفتیم خونشون که بشینیم پاسور بازی کنیم و منم کاملا اتفاقی زرد آلو و گیلاس با خودم بردم خونشون که دست خالی نرفته باشم.
بعد از شام خانومش تدارک میز میوه رو دید.
دیدم زرد آلو خریده بود از همون همسایه من.
به خانومش گفتم من زردآلو و گیلاس اوردم میخواید از همون ها بیارید.
باجناقم گفت نه خانوم شما میوه هایی که خودم خریدم رو بیار تا اقا فرشاد کیفیت میوه رو ببینه.
و نمیدونست میوه هایی که خرید با میوه من یکی بودن.
گفتم کیلویی چند خریدی گفت کیلویی 100 تومان.
یعنی دقیقا 3 برابر و خورده ای گرون تر.و همسایه من بهش گفته بود که این زردآلو وارداتی و از ترکیه اومده و کاملا ارگانیک هستش و مثلا زردآلو توی بازار نیستن.
به زنش گفتم یه دونه بده.خوردم و از زردآلو خودم هم خوردم اصلا تفاوت نداشت.
به با جناقم گفتم از دو تا تست کن.
پس از خوردن خداشاهده گفت تفاوت زمین تا آسمون.
اصلا این 100 تومانی ها خیلی باکیفیت و خوش طعم هستند.
من فردا صبح زود، هنگام خرید از میدون تره بار، که همون همسایه من هم بودش نامحسوس شروع به فیلم برداری کردم و هر دو خرید کردیم از یک جا و یک جنس مشابه و گذاشتیم توی وانت و آوردیم توی مغازه ها.
یک ساعت بعد من قیمت زردآلو رو زدم 30 تومان.رفتم قیمت همسایه رو دیدم و نوشته بود زردآلو وارداتی ارگانیک کیلویی 120 تومان.
و ازش عکس و فیلم گرفتم و شب بردم خونه باجناقم. هم فیلم توی میدون تره بار رو و هم فیلم قیمت های توی مغازه رو بهش نشون دادم.
بخدا گوشاش شل شد.گفت فردا میرم شکایتش میکنم.
گفتم شکایت نکن فقط خودت و ذهنت رو اصلاح کن.
وقتی شلواری که ما میخریم 3 میلیون و همون شلوار رو یه بازیکن معروف فوتبال میره 40 میلیون میخره و صاحب بوتیک هزار تا قسم بخوره که جنس ترک اصلِ.
اونم به راحتی میخره.
اینجوریاس داستان باورها و نگرش به زندگی.
من باور دارم امروز یک روز عالی و امسال یک سال پر از ثروت و پول فراوان و شادی زیاد و سلامتی همیشگی رو تجربه میکنم و قطعا همین میشه
زنده باشین
سلام به برادر عزیز اقا فرشاد
عیدتان مبارک انشالله سالی پر از سلامتی عشق پول پربرکت داشته باشی
مثال هایتان خیلی برام جالب بود این اتفاق ها زیاد برای ما میفته اما جون توجهی بهش نداشتیم ورد شدیم
اما وقتی با مدرک بزارن جلومون اون موقع باور میکنیم
من یه تولیدی کوچک پوشاک دارم پیراهن مردونه وشلوار میدوزم
دوستم بوتیک داره میاد از من لباس میبره وبه مشتری هاش میگه این کار ها را از تهران آوردم وبه قیمت بالا میفروشه از قضا یه دوست مشترک ما اومد ازم خرید کنه وقتی قیمت پیراهن را ازم پرسید ومدل وپارچه ها راهم دید فهمید که دوستم دروغ میگه
او گفت من فکر میکردم چون فقط میگن از تهران جنس آوردیم هم کیفیت بالا تره وهم دوختش بهتره به خاطر همین به دوبرابر قیمت میخریم
اما الان فهمیدم که تو شهرستان ها بیشتر به خاطر جذب مشتری میگن این جنس ها از تهران یا کیش وقشم اومده تا اعتماد مشتری را جلب کنن
کاسب ها به خاطر اینکه باذهن مردم بازی میکنن مشتری هارا این طور فریب میدن
باشکر موفق باشی
سلام بانو.سال نو شما هم مبارک باشه
ببینید بحث مرکز کشور و شهرستان نیست.البته قطعا که همیشه پایتخت ها جلوتر هستند.ولی موضوع دقیقا دیدگاه کهنه ای هستش که توی ذهن اکثریت جامعه جهانی مونده.نه تنها ایران بلکه همه جا.
همیشه ارزش همه جیز رو با پول تعیین میکنند.
توی دوره روانشناسی ثروت یک استاد مثال های جالبی در مورد همین داستان و خرید کت و شلوارهاش میزنه.
به قول استاد 4 یا 5 درصد هر جامعه رو افرادی تشکیل میدند که نمیتونن جنس یا خدمات ارزون دریافت کنند.
مثلا اگر یه شلوار ساخت آمریکا با بهترین جنس رو خوده شما بدی یه یکی از همین افراد ولی با قیمت جنس ایرانی.قطعت اونها نمیخرند از شما چون میگن ارزونه.
خب این ها واقعیت همه جوامع و خداروشکر ما از بدنه جامعه جدا شدیم
خداروشکر بابت این همه آگاهی.
سال پر برکت و پر از سلامتی و شادی و ثروت رو براتون آرزو میکنم
سلام به استاد عزیز و بزرگوارم
امروز هدایت شدم به فایل جدید و درس جدید
قبل از هر چیز از استاد عزیزم بابت به اشتراک گذاشتن این فایل های رایگان سپاسگذارم که این اگاهی ها خودشون در قالب یه دوره اموزشی میتونست فروش بره و شما به رایگان در اختیار بچه های سایت قرار میدید و این باور را برای من تقویت کرد که ثروت بی نهایته شما نمیترسید از اینکه حالا چه دوره ایی بذارم و هزار تا افکار مشابه که نمیخام بهشون فکر کنم که چی ها میتونن باشن ولی در عوض با اینکار ثابت میکنید که اگاهی بی نهایته ثروت بی نهایت خداوند از راههای زیادی به من ثروت میرسونه و در زمان مناسب به من گفته خواهد شد
واقعا از شما سپاسگذارم شما یک الگوی بی نظیر هستید
رزق امروز از اگاهی های سایت عباس منش ………
در مورد ذهنیت صحبت میکنید و اینکه به هر چیزی فکر کنید جهان همان را به شما نشان میدهد و این مکانیسم جهان هست و قانون یکسان هست و تغییر نمیکنه
به قول اسکاول شین از کلام تو بر تو حکم میشود
هر چیزی برای ما درسی داره و خداوند در هر چیزی و هر مطلبی درس اموزنده ایی قرار داره و درس امروز هم از یک توت فرنگی شیرین و ابدار شروع شد
شما استاد چقدر نکته سنج هستید که به راحتی درسها رو یاد میگیرید
الان که به گذشته دقت میکنم میبینم دقیقا من جاهایی که در مورد موضوعی ذهنیت خوبی داشتم
دقیقا جواب مثبتی گرفتم و جاهایی که با پیش داوری به موضوعی وارد میشدم دقیقا بهم ثابت
میکرد که دیدی درست فکر میکردم دیدی همون شد و من درک نمیکردم که اینها قواعد بازی هست که من
بلدشون نبودم ما حتی زمانی که توی بحث فروش کار میکردیم مدام به مدیر فروشمون میگفتم فلانی نمیخره فلانی پول نمیده و ایشون تک کلامش بود که پیش داوری نکن و کارتو انجام بده
و من ان زمان درک نمیکردم که دقیقا چرا این حرف رو ایشون میزنه شاید من دیگه جلوی اون فرد تکرار نکردم ولی توی ذهنم قضاوته رو میکردم و خوب نتیجه هم که نگفته مشخصه چی بود
یا برعکسش زمانهایی که با ذهن مثبت پیش میرفتم واقعا نتیجه هم مثبت بود و این موضوع یکی از هزاران قانون بی تغیییر خداوند هست که امروز ریشه و اساسش رو به لطف استاد عزیزم پیدا کردیم
یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ
ای تغییر دهنده دلها و دیده ها
ای مدبر شب و روز
ای گرداننده سال و حالت ها
بگردان حال ما را به نیکوترین حال
از درگاه ربوبی میخواهیم درسال جدیدکه طبیعت وجود ما را به بهترین و نیکوترین طبیعتها تبدیل کند و این تغییر باطنی یا ظاهری وجودی ما را همسو با تغییر و دگرگونی طبیعت ظاهری، در مسیر شکوفایی و بالندگی قرار دهد.
امین یارب العالمین
باسلام وهزاران درود خدمت اساتید گرانقدروهمه عزیزان عضوخانواده الهی وصمیمی عباسمنش
پیشاپیش سال جدید رابه اساتیدنازنین ،سایرعوامل سایت وهمه سروران گرامی عضو سایت تبریک وتهنیت عرض نموده امیدوارم به یاری الله یکتا سال 1404بهترین سال زندگیمون باشد.
باکسب اجازه ازاستاداین کامنت خارج ازموضوع جلسه صرفا برای عرض تبریک سال جدید وتشکرازمحضرشماها نازنین بود
خداوند رابی نهایت سپاسگزارم که به من فرصت دادتایکسال دیگردررکاب پیامبرزمانه اش استادعباسمنش باشم
حال که درروزپایانی سال 1403میباشیم ازخودم یه چکاپ گرفتم متوجه شدم شکرخدا دریکسال گذشته پیشرفت خوبی داشتم درهمه ابعادزندگی ودرهمه زمینه ها رشدچشمگیری داشتم ازخداوند رحمان یاری میطلبم تا انگیزه لازم راداشته باشم وهمچنان باپشت کارواستمرارداشتن دراین مسیرالهی ثابت قدم باشم وبااستفاده ازاموزه های استاد وتجربیات خانم شایسته نازنین وهمه دوستان عزیزم درسایت درقالب کامنتهای گران بهایشان سال 1404 سال شکوفایی واوج گرفتن من درهمه ابعادزندگی باشم
امین یارب العالمین
لازم است برای هزارمین بارتشکرکنم ازاساتیدگرانقدر استادعباسمنش عزیز استادشایسته نازنین اقاابراهیم عزیزخانم فرهادی نازنین وهمه دوستان همراه درسایت عباسمنش وازدرگاه ایزدمنان بهترین ها رابرای همه شماعزیزان خواستارم به امیداینکه سال جدیدبهترین سال زندگیتون باشد.
درپایان تصنیف زیبای “بوی باران” باصدای ماندگارواسمانی استادشجریان باشعرزیبای مرحوم فریدون مشیری تقدیم نگاه زیبایتان
بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
شاخه های شسته، باران خورده پاک
آسمان آبی وابر سپید، برگ های سبز بید
عطر نرگس رقص باد، نغمۀ شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک میرسد اینک بهار
میرسد اینک بهار، خوش به حال روزگار
خوش به حال چشمه ها و دشت ها
خوش به حال دانه ها و سبزه ها
خوش به حال غنچه های نیمه باز
خوش به حال دختر میخک که میخندد به ناز
خوش به حال جام لبریز از شراب، خوش به حال آفتاب
ای دریغ از تو، اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من، اگر مستم نسازد آفتاب
اگر دریغ از ما، دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
گر نکوبی شیشۀ غم را به سنگ
هفت رنگش میشود هفتاد رنگ
هفت رنگش میشود هفتاد رنگ
خداوندا در آستانه ی بهار ی نو… دلهامان را سرشار از مهر… لبهامان را سرشار از لبخند… دستهامان راسرشار از خوشبختی و یادهامان را سرشار از عطر حضور خودت فرما… چنان کن تا پاک بمانیم و پاک به سوی تو برگردیم… چنان کز ازل پاک آفریدیمان… ای تا انتها نور و عشق…!
به نام خداوند جان آفرین
حکیم سخن بر زبان آفرین
سلام استاد گرامی، خانم شایسته و دوستان همفرکانسی
سال نو بر همگی ایرانیان در سرتاسر جهان مبارک باد
امیدوارم که در این سال جدید همه بتوانیم بهترین اتفاقات برای خودمان بسازیم
درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری
الله اکبر
این چقدر عالی است که انساین می تواند از دیدن یک شوی تلویزیونی و از دیدن نکات آن اینهمه ننکته زیبا برداشت کند که بتواند هم برای خودش و هم دیگران این همه درس داشته باشد .
خدایا شکرت بابت بودن دراین مسیر بسیار زیبا که من قرار دارم.
همه چیز ذهن است، همه چیز باور است
استاد جان می خواهم یک خاطره ای که خیلی هدایتی آن اتفاق برای من رخ داد صحبت کنم که بسیار زیاد ربط دارد به این موضوع این جلسه
من در جایی که زندگی می کنم خیلی زیاد نزدیک است به دریا و من زیاد می آیم و کنار دریا می نشینم.
یک روز زمستانی که هوا هم خیلی سرد بود و من با کاپشن و کلاه آمده بودم بیرون و فکر کنم دمای هوا حدود 4 الی 5 درجه بالای صفر بود آمدم کنار دریا، و داشتم از زیبایی های دریا لذت بردم . در همین حال و هوای خودم بودم که دیدم یک خانم که ظاهرشان نشان می داد که از روسیه باشد آمد و خیلی راحت و آسان لباسهایش را درآورد و رفت داخل آب جهت شنا کردن، در حال که ساعت حدود 10 صبح بود و هوا هم کاملا ابری بود و هوا هم خیلی سرد بود.
من و این خانم، دو دیدگاه کاملا متفاوت و دو ذهنیت کاملا متفاوت در مورد آب و سرمای آب
من آب را خیلی سرد می دیدم و اصلا تصور اینکه بروم توی آب شنا کنم هم برای من وحشتناک بود
این خانم شنا در این آب برایش لذت بخش بودم و به راحتی رفت و حدود یک ربعی شنا کرد و راحت آمد بیرون و لباس پوشید و رفت. جالبه که لباس آنچنان گرمی هم نپوشید.
آب همان آب برای من و ایشان ولی دو ذهنیت کاملا متفاوت در این مورد باعث شده بود که من تصور شنا کردن در این هوا برایم ترسناک باشد از این جهت که سرما خواهم خورد و مریض خواهم شد، اما او این تصور را نداشت و به راحتی پرید توی آب و شنا کرد.
این اتفاق در همان زمان هم خیلی برایم جالب بود که چقدر ذهنیت یک فرد می تواند در نحوه انتخاب موارد جهت زندگی کردن مفید باشد.
و تا مدتها این اتفاق را برای خودم یادآوری می کردم که به صورت عملی خدا به من نشان داد که تفاوت ذهنیت یک فرد چقدر می تواند در عملکرد یک فرد موثر باشد و دو نفر با دو ذهنیت متفاوت چقدر نتایج متفاوتی دارند.
این تفاوت ذهنیت قطعا از محل زندگی فرد، خانواده ای که بزرگ شده است و نحوه ساختن باورهای فرد در مورد مثلا این موضوع شنا کردن در آب سرد و هزاران دلیل دیگر ساخته شده است.
منی که از کودکی به من می گفتند که حتما باید خودت را در زندگی بپوشانی وگرنه سرما می خوری و اگر لباست مثلا در اثر برف و یا باران خیس شد سریع عوض کنی که سرما نخوری و هزاران داستان مشابه این باعث شده است که من از آب سرد و سرمای زمستان در باور خودم انتظار سرماخوردگی داشته باشم، در صورتی که قطعا این خانم باید باورهایی متفاوت با من داشته باشد، چرا؟ چون نتایج ما کاملا با هم متفاوت بود.
باز یک خاطره دیگر در همین زمینه یادم آمد.
زمانی که دانشجو بودم در بیرجند بودم، شهری کویری که در زمستان با اینکه بارندگی زیادی نداشت ولی هوای بسیار سردی داشت و تقریبا همه ماها لباسهای بسیار گرمی داشتیم که سرما نخوریم، اما یک دوستی داشتیم که یادم نیست از کدام شهر ایران بود ولی ایشان در زمستان و تابستان فقط تیشرت می پوشید. هر زمان که در زمستان می پرسیدیم ازش که سردت نیست؟ خیلی راحت جواب می داد که نه. و این در عملکردش هم مشخص بود. اون می گفت که من فقط و فقط لباس تی شرت و یا نهایتا پیراهن دارد و تاکنون در عمرش کاپشن نداشته است و می گفت که کل خانواده ایشان هم همینطور هستند به خاطر اینکه پدرش و مادرش هم از کودکی همه آنها را به این شکل بزرگ کرده اند.
این هم یک تفاوت در ذهنیت فرد.
اگر بخواهم از خودم هم در این موارد بگویم چند مثال می توانم بگویم
من الان سه تا فرزند دارم و از کودکی در مورد سلامت فرزندانم این باور را داشتیم که خودشان خوب می شوندو و خودم هم همین باورها را در مورد سلامتی داشته ام و این ذهنیت را دارم که اصلا بدن من این قابلیت را دارد که خودش خودش را خوب کند و با هدایت به دوره قانون سلامتی که این باور در ذهن من خیلی خیلی زیاد تقویت شد و من الان با یک استایل خیلی عالی مدتهاست که اصلا مریض نشده ام. این باور من در مورد سلامتی، باعث شده بود که در مور د فرزندان خودم هم همین باور را داشته باشم و حتی خانم من هم همین باور را داشته باشد و الان که دخترم 14 سالش است هنوز که هنوزه اصلا فرزندان من مریضی سختی نداشته اند. در صورتی که کل خواهران و برادران خودم را می بینم که چقدر د رگیر انواع مریضی و بیماری ها هم خودشان هستند و هم فرزندانشان.
به خدا همین است
همه چیز باور است
همه چیز ذهنیت است
و من باید و باید تلاش کنم که در مورد مسائل ذهنیت مثبت داشته باشم .
سپاسگزارم از شما استاد گرامی بابت این این فایل زیبا
در پناه الله یکتا شاد باشید و سربلند