درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 1 - صفحه 16 (به ترتیب امتیاز)

350 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد خدیوپور گفته:
    مدت عضویت: 1519 روز

    بسم الله الرحمان الرحیم

    سلام خدمت اساتید گرامی استاد عباس منش عزیزم وخانوم شایسته مهربان

    آقا یه داستان جالب میخوام بگم واسه همین 3شب پیش هست

    تقریبا 3روز پیش با برادرم ومادرم رفتم شهرستان جهرم بعد یه سری کار داشتیم بعد از اتمام کارهامون واسه خرید رفتیم فروشگاه افق کوروش بعد از خرید من رفتم یه مدل آب معدنی هست بهش میگن آب لاورژی حالا یه بطری زیبا داره من خریدم مادرم کلا عادت داره سردر میگیره وقتی خسته میشه برادرم هم وزنش سنگینه ووقتی میریم یه جایی یه کم خسته میشه و احساس بی حالی میکنه من تا نشستیم تو ماشین شروع کردم به تعریف کردن از این آب معدنی که این 3برابر آب معمولی اکسیژن داره وکلا بدن سرحال میکنه وبه خاطر وجود اکسیژن زیاد کلا انرژی بینظیری به بدن میده وباز بخاطر وجود این ویژگیش کلا حتی شدید ترین خستگی درد وسردرد رو خوب میکنه خلاصه 5دقیقه ورودی مثبت دادم به برادر ومادرم

    اولش برادرم گفت مگه میشه گفتم همین که میگم خلاصه قبول کردن وهم مادرم وهم برادرم از این آب خوردن خدارو شاهد میگیرم به خدا قسم بگم 30دقیقه نشد مادرم گفت چه عالی من که چقدر سرحال شدم وحتی سردردم خوب شده بعد پشت بندش برادرم گفت واقعا خواب از چشمام پرید چقدر پُرانرژی شدم من هیچی نگفتم رسیدیم خونه

    بعد خدا وکیلی حقیقت اینه که این آب معدنی لاورژی یه آب معمولی هست وبا بقیه آب معدنی ها هیچ تفاوتی نداره وفقط شکل بطریش یه کم شیک تر هست وزیبا تره

    واقعا واقعا همه چی ذهن کنترل ذهن وورودی های ذهن هست تمام

    خدایا شکرت به خاطر همه چی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    رضا فخریان گفته:
    مدت عضویت: 851 روز

    سلام استاد عزیزم و خانوم شایسته گرامی ، همچنین سلام و عرض ادب به همه دوستان این سایت درجه یک

    واقعا هر چی تو مسیر این آگاهی ها پیش میرم بیشتر میفهمم

    که چقدر جای کار هست ، ذهن چقدر روی ما کنترل داره چقدر این

    ذهن ، در روح و جان ما رخنه کرده و چقدر ما تحت کنترل

    ذهن هستیم به جای اینکه اون تحت کنترل ما باشه و این نشان

    دهنده این که تا ابد باید روی کنترل ذهن کار کنیم ، اولش

    که استاد توضیح دادن در مورد توت فرنگی ژاپنی زیاد متوجه

    وخامت اوضاع نشدم ، وای خدا وقتی واکنش مردم رو دیدم

    یه لحظه به خودم گفتم اگر من هم بجای اون افراد بودم صد

    در صد همین عکس العمل رو نشون میدادم ، و استاد یک زاویه

    دیگه ای از نجوا و عملکرد ذهن رو جلوی چشممون به نمایش

    گذاشتن ، من که مدتیه دارم روی خودم و ذهنم کار میکنم و

    فکر میکردم که به یک حد تقریبا متوسطی از کنترل ذهن رسیدم

    و حواسم هست که ذهنم منو گول نزنه یهو ناخودآگاه جلوی

    چشمم اومد که بارها همچنین اتفاق مشابهی برام افتاده و منم

    اسیر اون پیش فرض ها و ورودی ها شدم ، مثلا

    یادمه یک سال پاییز همه میگفتن امسال گفتن زمستونِ سرد

    و سختی داریم و فلان و چنان ، که منم تحت کنترل ذهن ،

    همش تو فکرم بود چیکار کنم ، لباس فلان بخرم ، لوله ها رو

    چیکار کنم یخ نزنه ، یک بخاری اضافی خریدم و تو فکرم

    اون نگرانی بود ، و در نهایت چی شد ؟ ، اون سال هم به لطف خدا درست مثل سال های دیگه گذشت ولی من الکی فقط نگران

    بودم و بهم سخت گذشت و حتی سردتر از سال های قبل ، که

    بعدا سرچ کردم دیدم سال قبل یه روزایی دما از امسال هم پایین تر اومده بود یعنی سردتر بوده

    الان یکی از کنترل ذهنام اینه که طوری فکر کنم و در ادامه

    عمل کنم که از زمستون فقط لذت ببرم ، اصلا به اخبار

    گوش نکردم و فقط تو ذهنم به خدا و زیبایی های خلقت

    خدا توجه میکردم ، شاید باور نکنین چون برای خودم هم

    باور کردنی نبود ، این زمستون که اومد نه تنها سخت نبود

    برام بلکه به طرز معجزه واری انگار سرما برام گرم تر بود نسبت

    به قبل و اذیت نشدم حتی لوله های خونه آخ نگفتن ،

    گاهی که هوا خیلی سرد میشد به دماسنج که نگا میکردم ،

    با دیدن علامت منفی کنار عدد ذوق میکردم و با خودم

    میگفتم چقدر این دما زیباست ، چقدر خدا توانا و قادر است

    که همچین هوایی رو خلق کرده ومدیریت میکند ،

    وقتی تو ذهنم مرور کردم دیدم از این موارد زیاد بوده که من

    حواسم نبوده و اسیر عملکرد ذهن بودم ، از طعم میوه ها که الان

    دیگه مزه ندارن و گلخانه ای شدن و باعث شده واقعا میوه ها

    و سبزیجات برام بی مزه بشه، تا تاثیر یک داروی خاص که میگفتن

    خوبه و منم میخوردم و نتیجه میداد ، و چندین و چند مثال دیگه

    ولی درسی که میتونم بگیرم از این فایل اینه که زیاد به حرف

    بقیه و به قول استاد بدنه جامعه توجه نکنم ، ورودی هامو بشدت

    کنترل کنم ، روی داده ها و اطلاعاتی که میبینم و می شنوم

    بی نهایت حساس باشم ، ببینم چی به درد من میخوره ، چی الکی

    و به قولی برام مضره ، با نگاه مثبت و پیشفرض خوب به هر چیز

    ، هر کس یا هر موقعیتی میتونم اون رو برای خودم تغییر بدم به سمت مثبت و جالب ، درست مثل مزه توت فرنگی که فقط

    با تغییر افکار ، مزه توت فرنگی معمولی توی دهان ، شد همون

    مزه شیرین و خاص که 20 دلار میارزه ، واقعا عجیبه یک فکر و

    خیال میاد و یک اتفاق فیزیکی که همون مزه میوه در دهان هست

    رو ایجاد میکنه ، پس ممکنه و این فایل نشونه و الگو هست که

    میتونیم با یک فکر و باور ، یک موقعیت فیزیکی رو تغییر بدیم .

    خداروشکر این بار هم استاد یک زاویه دیگه از رفتار ذهن رو

    بهمون نشون دادن

    به نظر من همین یک فایل خودش یک دوره ست ، میتونیم با عمل

    به آگاهی هاش موقعیت و شرایط و اتفاقات جهان اطرافمون رو

    اونطور که میخواهیم خلق کنیم و در ادامه به مدار های بالاتر

    صعود کنیم ، مدارهای با کیفیت بالاتر و نعمت و ثروت بیشتر ، چون استاد میگه کنترل ذهن یعنی کنترل زندگی ،

    ذهن خیلی قدرت داره که اگر بتونیم کنترلش کنیم و

    افسارشو به دست بگیریم میتونه مارو به همه جا برسونه ، به

    هرجا که میخواهیم و آرزو داریم

    استاد جان سپاسگذارم که زاویه دیگه ای از کنترل ذهن و تاثیر

    افکار و باورهامون رو به ما نشون دادین

    آرزوی خوشبختی و موفقیت دارم برای شما و همه دوستان و یک زندگی پر از نعمت و ثروت و سلامتی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    محبوبه سما گفته:
    مدت عضویت: 1465 روز

    سلام به استادعزیز و دلبرم

    وای من مردم از شدت هیجان و این قدرت ذهن و قدرتی که یک باور میتونه در آدم ایجاد کنه

    خدای من یعنی ببین با تعریف هایی که ازون توت فرنگی 19 دلاری شده بود چقد همشون با لذت داشتن میخوردن و چقدد براشون طعم و لذت متفاوتی داشت و بعد که اون معمولی رو میخوردن فقط چون میدونستن معمولی حتی نحوه خوردن و حرف زدن در موردش هم فرق داشت

    خدای من چقد شما استاد عشقید عاخه که از یه مسئله ساده چه درس هایی از دلش بیرون میکشید

    خیلی خیلی تحت تاثیر فایل قرار گرفتم داره میگه که اگه حتی به یک اتفاق معمولی یجور دیگه نگاه کنی و با یه ذهنیت دیگه باشی چقد میتونی از اون اتفاق معمولی نگاه مثبت و نتیجه مثبت برا خودت رقم بزنی

    برام خیلی جالبه همین دیروز برای یکی از عزیزانم در مورد سلامتی به تضادی برخوردم که ذهنم رو خیلی درگیر کرد که چکاری میتونم براش انجام بدم عجیب حالم گرفته بود

    اومدم که اجازه ندم مومنتوم منفی شکل بگیره و خودمو مشغول ظرف شستن کردم در همون حالی انگار خداوند شروع کرد به صحبت کردن باهام و گف تنها کاری که لازمه بکنید اینکه بمبارانش کنید با صحبت های مثبت در مورد سلامتی تا توجهش از روی بیماری برداشته بشه و متمرکز بشه روی سلامتی

    میگف خودتم آروم باش فقط همین کارو بکنید اگه یه حرکت خوبی انجام میده تحسینش کنید و بگید تو در حال بهتر شدنی و …

    موضوع جالب دیگه اینه که خودش دیروز به سمت قهوه من رفت و اسمش رو پرسید و گفت من بخورم اگه از طعمش خوشم اومد بخرم استفاده کنم چون در مورد قهوه چیزای خوبی خوندم که مفیده

    و توی این فایل هم شما به همه همین موضوعات اشاره کردین اینکه قدرت باورها حتی اگه واقعا درست نباشه میتونه اگه باورش کنی نتیجه مثبت بگیری و هم به قهوه اشاره کردین

    خدا کمک کنه هدایت کنه بتونم یه قهوه لوکس بخرم براش چون باور مناسب هم خودش داره فک کنم بتونه برای بهبود ذهنی و بعد باور به واقعا سلامتی کمکش کنع الهی شکرت

    وای چقد این فایل رو میشه تعمیم داد به ابعاد زندگی در همه جهت

    اینکع وقتی در مورد کسی که ندیدی تعریف میشنوی ندیده بهش علاقه مند میشی و وقتی میبینیش فرکانس مثبت میفرستی و اون هم میگیره

    یا برعکسش وقتی بد میشنوی بهش که برمیخوری همه رفتارش رو دقیقا برا خودت تحلیل نامناسب میکنی و میگی اره دقیقا همونجور که شنیدم بوده

    وای صد بار دیگم گوشش کنم کمه . جالبه ها همه اینارو میدونیم اما باز هر بار که میشنویم دیوانه میشیم چقد قوانین جهان عجیبه و باحال و ناناست

    استاد نازم ازتون هزاران بار سپاسگزارم

    از خداوند هزاران بار سپاسگزارم که منو هدایت کرد و توی گمراهی نمردم و منو هدایت کرد به این سایت الهی

    خدایا شکررررتتتت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      سیده ملیکا مرتضوی گفته:
      مدت عضویت: 836 روز

      به نام خدایی که هرچه دارم از اوست

      سلام سلام سلام

      سلام خواهر عزیزم

      سلام محبوبه عزیزم

      امیدوارم حالت عالی باشه …

      صمیمانه عید رو بهت تبریک می‌گم….عزیز دلم …امیدوارم امسال یکی از بهترین سال های زندگیت باشه….

      وقتی ابتدای کامنت شما رو خوندم که گفته بودید ؛

      حتی به یک اتفاق معمولی یجور دیگه نگاه کنی و با یه ذهنیت دیگه باشی چقد میتونی از اون اتفاق معمولی نگاه مثبت و نتیجه مثبت برا خودت رقم بزنی

      .

      .

      یادم افتاد به یک تجربه و یه داستانی که دوست دارم اینجا تعریفش کنم ….

      دختری توی یک شهرستان بود با کلی محدودیت و اینا …سال 99 تصمیم میگیره خودش زندگیشو خلق کنه و توی مسیر علاقش پیش بره …قایمکی یک پیج اینیستا میزنه و بعد که همه می‌فهمند کلی سرزنش و دعوا و اینا ….راسش تا اینجای داستان منم همینطور بودم و من پاک کردم و ادامه ندادم و تسلیم محدودیت هام شدم ولی اون نشد و ادامه داد تا تونست با درآمدی که از اینیستاگرام و فروش ماگ که عاشقش بود یه 206 سفید بخره …یک دختر 17 ساله ….

      اینقدر به خاطر ماشینش ذوق کردو با ذوق تعریف کرد که از اون موقع به بعد افراد زیادی شناختنش …از جمله من …جالب اینجا بود که منکه نه موبایل داشتم نه اینیستا از زبان یکی از دوستام شناختمش که اومد ذوق و شوق خرید ماشین با درآمدش رو برام تعریف کرد و بعدش خودم مشتریش شدم …

      ببین اصلا خدا چقدر عالی هدایت میکنه …و برای دیگران مشتری میاره …

      کاری که اون دختر کرد دقیقا همین جمله ی شما بود …چون از بعد اون روز فالور هاش دو برابر شدن و فروشش چند برابر و الان بعد 5 سال میلیاردره ….

      چقدر این ذهنیت مهمه …

      جالب اینجاست که بعد این همه سال حتی توی همون سال ها اصلا درباره ی مشکلاتش صحبت نمی‌کرد و بعدا درباره ی اینکه چقدر استقامت داشته البته که اذیت شده چون قوانین رو نمیدونسته ….

      ممنونم که باعث شدی این رو یاد آوری کنم برای خودم …که من باید این ذهنیت مثبت رو ایجاد کنم بقیه کار ها رو خدا انجام میده ….

      امیدوارم امسال سال عالی براتون باشه

      بازم ممنونم …

      منتظر نتایج بی نظیرتون هستم …

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        محبوبه سما گفته:
        مدت عضویت: 1465 روز

        سلام ملیکای عزیز و زیبایم

        ممنونم ازت که واسم کامنت گذاشتی چون خیلی خیلی بهش احتیاج داشتم

        منم سال نو رو بهت تبریک میگم و آرزو میکنم هرجا هستی بهترین ها برات رقم بخوره و معجزات خداوند پی در پی وارد زندگیت بشه

        راستش الان در موقعیتی بودم که کنترل ذهن نداشتم و اومدم شروع کردم به نوشتن داخل دفترم تا حدی حالم اکی تر شد و گفتم بذار برم یه قسمت از سریال زندگی در بهشت رو ببینم که از لحاظ فرکانسی بیام توی مسیر که نقطه آبی رو دیدم و با کلی ذوق و شوق گفتم خدایا تو از طریق دستانت باهام حرف بزن

        تو شدی دستی از دستان خداوند که دقیقا و دقیقا و دقیقا داستانی که برای خودت تعریف کردی انگار برای منم بود و باید حتما میشنیدم از موفقیت اون دختر 17 ساله باحال که دمش گرم که ادامه داد و ادامه داد و ادامه داد و اجازه نداد محدودیت ها جلو استمرارش رو بگیرن و خداوند هم پاداش هاشو به سمتش سزاریر کرد از ماشین از مشتری ها از فالورها و … و این پاداش ها همچنان ادامه داره تا بی نهایت

        چون خداوند وعده روزی و نعمت و برکت و اعتبار نیک میده چون خداوند از نیازها و خواسته های ما آگاهه و لازم نیست داد بزنیم بهش بگیم خودش میدونه و هدایت میکنه به شرطی که باورش کنیم و باور کنیم که خداوند لذت میبره که نعمت بده بهمون خوشبختی بده ثروت بده

        خداوند خودش همه چی میشه واسمون . ثروت، مشتری های فوق العاده، حال خوب، اعتبار نیک، ایده، نعمت، روابط عالی، آزادی زمانی و مکانی و …

        خدایا شکرت

        ملیکای نازنینم ازت بی نهایت ممنونم بخاطر کامنت بی نظیرت الهی که حال دلت عالی و پر از نور الهی باشه همیشه

        قطعا ده ها بار دیگه کامنتت رو میخونم چون پیام خداوند بودی واسم عزیرم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    عصمت دهقانی گفته:
    مدت عضویت: 1280 روز

    سلام به استاد نازنینم امروز وقتی وارد سایت شدم دیدم فایلی جدیدی گذاشتین حسی به من گفت فایلو دانلود کن و گوش کن و کامنت بذار منم گفتم چشم فایلو دانلود کردم و گوشش کردم خدارشکر فایل تکان دهنده ای بود برام باز بحت باورها رو ریشه ای برام باز کرد و متوجه شدم

    تست توت فرنگی 19دلاری و توت فرنگی معمولی

    خب خیلی جالبه که دوتا توت فرنگی که از یک مغاذه از یک سبد برداشته شده اینهمه تفاوت عظیمی رو داشته باشه اونم به وسیله ذهنیت ما

    وقتی توت فرنگی اولو میدن به مردم و میگن این همون توت فرنگی 19 دلاری همه میخورن و تعریف میکنن چقد خوشمزه هست چقد آبداره چه طعمی داره چه نرمه

    و مرحله دوم وقتی توت فرنگی دومو بهشون میدم و میگن این از این توت فرنگیای معمولیاست از اوناییکه ارزونه میبینن که وقتی میخورن همه میگن چقد بی مزه اس مزه آب میده بااین تفاوت که دوتا توت فرنگی از یک مغاذه بوده

    اینجا موضوع باورهارو میگه چون بااون ذهنیت که اون توت فرنگی گرونه حتما خوشمزه تره ارزشمندتره اونا وقتی خوردن باورشون این کارو کرده که در نظرشون خوشمزه بیاد ووقتی گفتن این توت فرنگی معمولیه چون این ذهنیتو داشتن اون توت فرنگی براشون خوشمزه نبود

    بهشون گفتند که این دوتا توت فرنگی یک مدل بوده باورشون نشده که دوتا توت فرنگی یک مدل این همه تفاوت داشته باشه

    اگر ذهن ما مثبت باشه به یک چیز خنثی مثل توت فرنگی ذهن مثبت ما معنا میده و اون خوشمزه میاد

    اگر ذهن ما منفی باشه خب اون توت فرنگی بد مزه میشه

    استاد خوب توضیح دادند که این مسئله رو در تمام جنبه های زندگی بررسی کنیم

    مثلا اگر بگن این آدم خیلی آدم مهربونیه خوش اخلاقه وقتی میریم میبینیمش رفتارهای مهربون ازش می‌بینیم چون ذهن ما از همون اول اینجور برداشت کرده

    یا اگر بگن فلانی آدم حوصله سربریه چون ذهن ما اینجور خواسته وقتی اون آدمو می‌بینیم دنبال ایراد میگردیم بگیم این آدم واقعا حوصله سربره

    من خودم چندوقت پیش رفتم رستورانی چون غذاش گرون بود میگفتم که غذاهای خوشمزه ای داره چه با کیفیته چون خوبه اینقد شلوغه

    همسرم میگفت اون طرف دیگه هم رستورانه

    غذاشو ارزون تر میده بعد من گفتم نه اونجا بدرد نمیخوره ارزونه غذاهاش خوب نیس

    حالا میفهمم این دیدگاه خودم بوده نسبت به اون غذا نگرشه خودم بوده

    بارها بوده بهم گفتم فلانی پرحرفه بعد وقتی رفتم جز پرحرفی چیزی دیگه ای از اون نفر ندیدم فقط ذهنم دنبال همون نکته پرحرفییش بود چون از قبل با همون ذهنیت بوده

    یا گفتن فلانی خیلی دستپختش خوبه ووقتی غذاهاشو خوردم جوری بالذت میخوردم که قشنگ مزشو بچشم چون ذهنیت این بوده ایشون غذاهاشون خوش مزه اس

    چقد قشنگه بحث باورها و تاثیرشون در زندگیمان

    هرچی دنبال الگو میگردم میبینم آره همون باوره همون ذهنیته داره معنی میده

    خودم باورم اینه من بدن سالمی دارم همیشه سالمم ولی خیلی دیدم میگن من همش سرمامیخورم بدنم ضعیفه وقتی فکر میکنم چون باورش اینه سرمامیخوره که باوره تاییدبشه

    خدارشکر توانستم امروز با عشق شروع کنم پراز حس خوب صبح که بلندشدن گفتم امروز روز خوبیه واقعا همینجور شد چون ذهن من انتطار داشت که امروز روز خوبی بشه

    خدایاشکرت امروزم توانستم در سایت فعالیت کنم دیدگاهمو بنویسم

    خدایا شکرت امروزم در سلامتی کامل هستم

    خدایاشکرت به خاطر استاد دوستان مهربون این سایت

    خدارشکر به خاطر خدای مهربونم که همیشه کنارمه حواسش بهم هست دستان گرمش روی شونه هامه

    فایل بی نظیری بود دوست دارم بارها و بارها گوشش کنم و در زندگیم به صورت عملی اجرا کنم

    استاد جان خدا قوت بهتون میگم همیشه شاد و سلامت باشید دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    مهتاب گفته:
    مدت عضویت: 1301 روز

    بنام خدای خوبم

    سلام استادعزیزم خانم شایسته ودوستان گرامی

    سپاسگزارخداوندم که از طریق استاد نازنینمون بهمون عیدی داد ویه فایل پربرکت روزیمون کرد

    منم یه مطلب یادم اومد اینجا میگم

    سالها پیش که پسرم چهارپنج ساله بود توی حسینیه بودیم و موقع مراسم بچه‌ها مرتب طول حسینیه رو میدویدن وسروصدا زیاد بود من که طبق معمول داشتم ازبازی

    بچه ها لذت میبردم ولی یه گروه مسن هستن که بنده‌های خدا حوصله سرو صدا وشلوغی بچه‌ها روندارن

    وگاهی وقتها هم حرصشون میگیره که چرا این مادرا حواسشون به اونا نیست و بین خودشون پچ‌پچه که خب هرکس بچه کوچیک داره اصلا نیاد مراسم والا گناهش بیشتر از ثوابشه خخخخخ

    خلاصه یکی از همون خانمهای مسن که فامیل دورمون هم هستن بالاخره طاقتش طاق شد پاشد اومد وسط بچه‌ها و اونا رو می‌گرفت و یه هلی بهشون میداد و

    باتشر میگفت برین پیش مادرهاتون بشینین و تو همین حین ووین پسرمنم که کنارم نشسته بود گفت مامان من میخوام برم بیرون با

    بچه‌ها بازی کنم

    و درحالی که بیخبر از همه جا داشت از عرض حسینیه میرفت به سمت در خروجی با همون شلوغی بچه‌ها قاطی شد و اون خانم یه هلی هم به پسرمن داد و سرش دادزد برو پیش مامانت

    پسرمنم که بیخبر بود اصلا محلش نذاشت وراهشو ادامه داد رفت بیرون منم که طبق برنامه تربیتیم که قبلا هم گفتم هیچ واکنشی نشون ندادم که البته اگه چندسال قبلش درباره دخترم همچین اتفاقی می‌افتاد اصلا کوتاه نمیومدم وبشدت اعتراض میکردم و

    ماجرا رو کش میدادم اما کلا بیخیال شدم و خلاصه بچه ها پخش وپلا شدن و اون جو آرومتر شد

    اون خانم هم رفت سرجاش نشست

    فردای اون روز صبح زود نوه‌ش بهم زنگ زدو گفت مادربزرگم یه خورده خوراکی برای علی فرستاده میخوام براش بیارم

    منم تعجب کردم به چه مناسبت

    نگو ماجرا اینجوری بوده که اون خانم که میره میشینه سرجاش خانم بغل دستیش بهش میگه اون پسره که فلان لباس رو پوشیده بود بی تقصیر بود داشت از اونجا ردمیشد و

    قاطی بچه‌ها نبود ایشون عذاب وجدان میگیره که وای بی گناه این بچه رو هل دادم حالا اون بچه کی بود طرف هم میگه منم نشماختمش

    اونشب ایشون تب میکنه وحالش بد میشه و ربطش میده به اون هلی که به بچه من داده و همین پیجور میشه ببینه اون بچه کی بوده بره از دلش دربیاره

    تا بالاخره متوجه میشه پسرمن بوده و کلی خوراکی از کیک وبسکویت و پسته وشیرینی براش فرستاده بود وگفته بود حتما بهش بگو حلالم کنه

    وقتی به پسرم گفتم گفت من فهمیدم که اشتباه کرد منظورش من نبودم

    خلاصه یه هل شد یه پاکت خوراکی خخخ

    عاشقتونم ودرپناه حق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    زهرا محمد خانی گفته:
    مدت عضویت: 1074 روز

    به نام خدای بخشنده مهربان

    استاد یه خاطره داغ داغاوردم نمیدونم هفت سالم بود یا کلاس پنجم بودیم ولی یادمه کوچیک بودمو این قانونا نه خبر داشتم نه چیزی سرم میشد حالا داستان چیه من خواهر دو قلو دارم

    خواهری من دل درد شدید گرفت گفت احتمالا اپاندیس رفتند عمل کردم منم دنبال خواهری م بودمو میدیدم دلش درد میکنه سمت چپ هی برام توضیح میداد ابجوش بخوری بدتر میشه شبا بدتر میشه

    اقا خواهری عمل کردن رفتیم من یه شب زودتر رفتم خواهری بیمارستان خابوندن فرداش اومد اقا ما که از بیمارستان اومدیم همون علایم مو به مو گرفتیم

    ولی کسی باور نکرد ولی خودم باورم شده بود اپاندیسه این دل دردا ویه ترس داشتم که نگو همش صحنه های خواهری میومد جلو چشممو دلم بدتر میشد تا اینکه رفتیم دکتر همون فردا پسفرداش

    گفتن چیزی نیست با یه امپور خوب میشه واون امور خوردم گفتم تا دیگه نترسی وهر دردیو باور نکنی

    واایی قشنگ یادم مونده تاحالا احساسش

    واایی چقد شبیه قانون قشنگ دلدرد بدی گرفتم که منم بردن دکتر

    واایی واقعا دلم میخاد زهن خوشگلمو کنترل کنم هر چیو نخوره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    مریم مهدوی فر گفته:
    مدت عضویت: 998 روز

    یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ

    ای تغییر دهنده دلها و دیده‏ ها ای مدبر شب و روز ای گرداننده سال و حالت ها * بگردان حال ما را به نیکوترین حال

    سلام‌ و صدسلام به استاد ارزشمندم ومریم بانوی عزیزم

    خانم فرهادیِ نازنینم و آقا ابراهیم گُلِ گلاب

    و همه دوستانم در اولین روزِ سال جدید و بودن در این فضا و حس و حال ملکوتی

    عیدتون مبارک باشه عزیزانِ دلم ، هر لحظه شاد و خوشحال و شکرگزار باشید

    عششششق به همه تون

    خداروبی نهایت شاکروسپاسگزارم بابت هدیه هفت سینِ امسالِ خودش برای وجود و زندگی مان در این مسیر بهشتی که سلامتی،سربلندی،سعادتمندی،سیرت نیکو،سادگی وصفا،سرزندگی و سرورو شادمانی می باشد.

    عجب تحویل سالی شد برایم که امروز صبح هم مثل هرروز باعشق و احساس شعف و شکرگزاری و دیدن یک خوابی که بسان توصیف بهشت بود، دشتی سرسبز با دیدن حیاطی لبریز از آب جاری و ماهی هایی که انگار پرواز می کردند و دوباره می نشستند و دیدن تمشک های رسیده و وجود حیوانات اهلی که تا همین الان هم احساسش مرا به وجد می آورد،

    بیدار شدم و مصطفی جان گفت که سال تحویل می خوام یه جایی که عاشقش هستی ببرمت و من فوری گفتم دریا آخ بخدا اسمش می آید اشکم جاری می شود بس که حالم را به احسن الحالی عجیب و غریب مبدل می کند ….

    سوار بر موتورِ رعنای مان شدیم و با خواندن دعای سفر و از خداوند هدایت خواستن باعشق حرکت کردیم و از روستاهای اطراف گذشتیم و به ساحل دلوار و دریای سخاوتمند و شگفت انگیز خداوند بسلامتی رسیدیم ،بر شانه های خداوند سوار شدن و تنها از او یاری و هدایت خواستن تنها سفری می شود که تو را لبریز از شادی و شکرگزاری می کند و تمام مبدأ و مقصد را برایت امن ترین ….

    ای جانم ساحل لبریز بود از مسافران عزیزی که با توجه به پلاک ماشین های شان می شد فهمید از شهرهای مختلف تشریف آورده اند و هر کدام از خانواده ها هم سفره هفت سین کنار دریا برپا کرده بودند،

    خدای من چقدر بی نظیر و رویایی ، عجب ویویی و ما هم که روی یک صندلی نشستیم و چون امسال سفره هفت سین نداشتیم انگار با این عزیزان خود را شریک می دیدیم و سال تحویل شد و عجب شروع سالی بود جوووونم به دریای بیکران خداوندم ،دریایی که لبریز از ثروت است و فراوانی در تمام زمینه ها……

    بعد هم که به لطف خداوند بسلامتی برگشتیم خانه بهشتی خودمان و با استقبال کبوتران زیبای مان مواجه شدیم که عشقِن عشششق و بعد رختخواب پهن کردیم و به خواب عمیقی فرو رفتیم ،خدایاشکرت.

    و اما این فایل بی نظیر که وقتی هر کدام از این مدعوین برای تست، گازی بر توت فرنگی می زدند ،دهان من آب می اُفتاد و می بینید چقدر بدن‌مان زود واکنش نشان می دهد با دیدن این صحنه و چقدر هوشمندانه عمل می کند،

    ذهن ما هم همین قدر آگاه است و خداروشکر با بودن مان و پیوند عمیق مان در این مسیر و آگاهی هایی که باورهای چند ساله مان را دستخوش تغییرات اساسی کردند ذهن مان هم تربیت اصولی به خودش گرفت و ما تمام تمرکز خود را روی زیبایی ها و نکات مثبت معطوف کردیم و روز به روز حال و احساس مان هم تغییر کرد و درک کردیم که ذهن هم به صورت کاملا طبیعی مثل کبد،کلیه و تک تک اعضاء بدن بی نظیرمان عمل می کند فقط کافی بود آرام آرام بستری بدلیش فراهم کنیم تا به تنظیمات اول کارخانه خداوند برگردد همان ذهن زیبایی که در کودکی مان با دیدن یک اسباب بازی و یا یک تاب سواری و کلی چیزهای قشنگ و ساده انگار تمام دنیا را بهش داده بودند و قلب مان هم ابریز می شد از شادی و شعف و شوروشوق و به دور از هر گونه اتفاق و یا مسئله ای ،در دنیای خود خوش بودیم و کم کم بزرگ شدیم و تربیت هایی که هر کدام مان در مقاطع مختلف ،تجربه کردیم و ذهنی که دیگر ترس و عجله و نگرانی و….را داشت به خودش تزریق می کرد و قلبی که متلاطم بود .

    زنجیره ناآگاهی از نسلی به نسلی دیگر و با وجود قرآن کریم این کتاب ارزشمند و سرنوشت ساز که من در جای جای خانه مان می دیدم اما امروز به این درک رسیدم و آگاه تر شدم که به قول استاد فقط بر بار قاطری حمل کردیم ،بدون ذره ای عمل کردن به آن و فقط خوانده می شد که بگویند فلانی عجب آدم خوب و باخدایی هست و به قولی بیرونش را مردم‌می دیدند و امان از رفتارهای داخل خانه ،خانه ای که بسیار بسیار مکانی مقدس بود و سرنوشت ساز برای خانواده و ما دیگر ذهن مان و تاروپودمان بیمار شد و ناآگاهانه ادامه دادیم

    اما واقعا روزی هرچقدر شًکر کنم کم است برای هدایتم به این مسیر الهی و عمل به آگاهی هایی که شدند نورو روشنایی برای ذهن و قلبم ،

    باید که سجده شکر گذاشت بابت این دگرگونی عظیم ،هرروز تمرین و تکرارِ با عشق این آگاهی ها که بشوند امروزه سبک زندگیم،

    عادت به زیبا اندیشیدن،

    تمرکز روی نکات مثبت ،

    مدیتیشن های هرروزه که معجزه می کند،

    تمرکز روی نشانه های هرروز و فایل های سفرنامه، شنیدن صحبت ها ،دیدن سلامتی و شکرگزاری از بدنِ مقدس مان

    هرروز صبح با عشق و ذهنی بازو پاک چشمان زیبای مان را گشودن و با عشق کارها را انجام دادن و این کیفیت اول صبح تا آخر روز خودش را بی نظیر نشان می دهد.

    چند روز پیش بود کولرمون باید سرویس اساسی می شد و همچنین درب قهوه خانه که وقتی آفتاب بهش می خورد موقع باز شدن صدا میداد و درست قفل نمی شد من هم که عادت دارم عزیزدلم رو حسابی تشویق کنم که آره تو میتونی جونم ،خداوند ذهن خلاقی بهت داده تو دست به هر کاری می زنی عالی تَرش می کنی و کلی تعریف و تمجید و به لطف خداوند هم هر دو مورد عالی انجام شد،

    واقعا این صحبت ها از کجا نشأت می گیره

    از یک ذهن مثبت اندیش،از یک صلح درون ،از همان اول صبح که با احساس و آرامش عالی دل به خداوند و هدایت هایش می سپاری از همان نوشتن شکرگزاری های دلی که در دفتر ستاره قطبی می نویسی از دیدن باغچه حیاطی که احساس می کنی در تیکه ای از بهشت خداوند سکنی گزیده ای از صحبت های عاشقانه و احترام و عزتی که به عزیز دلت بعد از یازده سال زندگی می گذاری و همان را دریافت می کنی و رابطه تان هرروز طراوت و شادابی خاصی داردو……

    و بعد چشمکی می زنی به خداوند که احساس می کنی روبرویت نشسته و همه چیز را رصد می کند و کلی می خندی و شاد هستی و شکرگزار و می گویی خدایا همه چیز رو تو داری به عالی ترین شکل مدیریت می کنی چون من می خواهم همیشه زیر سایه ایمان و توکل به خودت پیش بروم و آگاهانه عمل کنم ،رفتار کنم وزندگی کنم و تو خشنود باشی .

    واقعا مگر می شود با این روش زندگی ،ذهن و قلب لبریز از عشق نشود و به قول مولانای جان:

    بی عشق نشاط و طرب افزون نشود

    بی عشق وجود خوب و موزون نشود

    صد قطره ز ابر اگر به دریا بارد

    بی‌جنبش عشق در مکنون نشود

    و خود را لبریز از عشق کردن و عشق را هر کدام به سهم خود مثل گل قاصدک پخش کردن به تمام زوایای ،تادنیایی لبریز از عشق را تجربه کنیم و خالقِ عشقی می شویم که خالق مان ما را با عشق خودش به این دنیا آورد و همه چیز عشق است …

    در پناه رب العالمین و خالق عشق

    هر لحظه شاد،سلامت، سعادتمند،ثروتمند با ذهن و قلبی پاک وباز و لبریز از عشق به زندگیه زیبا و شگفت انگیز خود ادامه دهیم و هر روز در سایه ایمان به خداوند خالق زیبایی ها باشیم و آگاهانه زندگی کنیم.

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    متشکرم متشکرم متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    سمیه زحمتکش گفته:
    مدت عضویت: 1717 روز

    به نام خداوند بخشاینده مهربان

    ادامه کامنت این جلسه وچیزهایی که الهام شد وباید بنویسم .

    استاد مثلاً شما اومدید باورمون را نسبت به خدا عوض کردید .

    باوری که از بچگی با ترس وناامیدی وجهنم بود وخدایی که من می ترسیدم ازش .

    حالا شما نگاهتون به خدا تغییر کنه ،خدا به همون شکلی میشه که تو باورش کردی .

    خدای مهربان یا خدای خشمگین

    خدای بخشنده یا خدای مجازات گر

    چقدر نگاه به هر چیزی، دیدم را تغییر میده به خدا ،ونتایجم را متفاوت از خانواده ام کرد.

    خدای الآنم خدایی است ،مهربان که روی شانه هایش می شینم ،واسان میشه برای آسانی ها .

    من فکر میکردم باید همسرم تغییر کنه که دنیای من تغییر کنه ولی نگاهم تغییر دادم و باعث شد 9ماه دورشم از همسر وچقدر برام خوب شد .

    استاد شما واقعا نگاه وباورم را نسبت به خدا تغییر دادید ،وچقدر دنیای من فشنگتر شد .

    والان هم با دوره هم جهت با جریان خدا ،چقدر ذهنم را دوست دارم,باورتون میشه استاد جان

    هر وقت ذهنم یه چیزی میگه که منفیه ،بهش میگم ذهن جان ،باهاش نمی جنگم ،دوستش دارم .

    امروز یه لباس برای دخترم خریدم ولی دخترم دوستش نداشت وگفت برو پس بده مامان وپولش را بگیر خودم چیزی که دوست دارم بخرم .

    یه لحظه گفتم مگه پس میگیره بعدش گفتم به خودم آره ،وقتی ذهنم مثبت باشه ودبدم به همه انسانها خوب باشه حتما لباس را میگیره وپولش را راحت پس میده .

    با احساس خوب رفتم وتجسم کردم با آغوش باز لباس را میگیره وپولم را میده .

    رفتم وبا خوشرویی وارامش(قبلاً طلبکارانه وبا ترس می رفتم ونگاه اینکه بقیه می خواهند گولم بزنند می رفتم )براش توضیح دادم وگفت برو دوساعت دیگه بیا پول نقد ندارم،من هم گفتم باشه .

    دوساعت بعد رفتم وگفت اصلا لباس را نمی تونم پس بگیرم فقط تعویض دارم .

    از خدا خواسته بودم که کنارم باشه وزبان خانم را نرم کنه برام .

    ولی من آرام بودم ودوتا کلام که اون هم خدا حرف زد با زبان من ،اون خانم گفت باشه وپولم را راحت داد.

    این موضوع را مامانم قبلاً که یه لباسی خریده بود وبرده بود پس بده وبا اون آقا دعواش شده بود در حد کتک کاری .

    الان می فهمم که نوع نگاه وموندن در مومنتوم مثبت واحساس خوب ،برای من مثل اکسیژنه .

    و اینکه سمت خودم را درست انجام بدم وبقیه اش با خدا .

    چند سالی میشه به لطف خدا ،نگاهم به سلامتی خیلی تغییر کرده و باعث شده 7یا 8سال تغذیه خوب و بدون اینکه حتی یه قرص بخورم وهبکل خوب نتیجه اش شده .

    چون با نگاه بقیه که بخور کم بخور

    همه چی باید بخوری وگرنه فلان میشی

    آدم تا زنده است باید همه چی بخوری

    دیگه نگاهم تغییر کرده وباور قوی دارم که جسم من قویه و سلولهای قوی داره دیگه در فرکانس سلامتی هستم به لطف خدا .

    به خدا همه چی نگاه من به دنیاست .

    قربونت برم خدا ،چقدر خفنی با قوانینت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    خدامنو دخترم ----شماهمه😂 گفته:
    مدت عضویت: 268 روز

    سلام ودورد به همه عزیزان

    319ایه قران درباره نوشتنه

    چندتا خواسته هاتو تا الان نوشتی ؟

    چندروز نوشتی ؟

    چه جوری نوشتی؟

    وقتی نوشتی احساست همراه میشدبانوشتت؟

    معلومه الان لیست خواسته هاتو درمیاری 90درصدبهشون نرسیدی!

    چون فکرمیکنی شانسیه

    شب به شب باید بنویسی امروز چکارکردی

    بخودت نمره بدی

    چندتا کارت برای رسیدن به اهدافت بوده

    امروزچقدربه اطرافیان خدمت کردی؟

    امروزچقدرخودتو دوست داشتی؟

    امروزچندتا کارخوب کردی؟

    چقدرخودتو دوست داری میری جلوی آبنه لوپای خودتومیکشی؟

    چقدرکودک درونتو فعال کردی ؟

    کودک درون مرده سالهاست بیچاره مرده !

    استاد من اینقدر کودک درونم زنده هست فکرمیکنم 18سالمه و خیلی جالبه برام هرکس منومیبینه فکرمیکنه 28سالمه :)))

    خیلی دوستدارم الان که 40سالمه خیلی پخته تر و جدیتر رفتارکنم چون خیلی الگوی اطرافیانم هستم

    آقااااا.

    دوستان مواظب راه رفتنتون باشید

    مثل فقیرا راه نرو مثل فقیرا میمیک صورتتو پرنکن -ازبدبختی

    نمیدونی جهان هستی خیلی بی رحمه

    فکرکردی جهان هستی دلسوزه ؟!

    دست کنه توجیبیش بگه آخی دخترم -پسرم

    بیا اینجا ببینم عزیزم شمافقیربودی ؟

    بروباصدای خودت اعلام کن

    من یک فقیرهستم

    جهان هستی چیزی جز فقربه تونمیده

    نگاه کن قبل ازاینکه ازخونه بری بیرون

    توآینه نگاه کن بگو این صورت -صورت یک ثروتمند -صورت یک جانشین خداست ؟!

    این صورت ادم خوشبخته؟!

    نمی بینی بغل خیابونا روزی 100نفرتوجوب میمیرن ؟!چراجهان هستی نمیره اینارو ازتوجوب دربیاره؟!

    بخاطراینکه جهان هستی داره به خواست واراده اینا احترام میزاره !

    توبدون اینکه بدونی رفتی تیک بدبختی رو زدی

    جهان هستی میگه میگه بدبختی نادانی ناتوانی میخای ؟دودستی تقدیمت میکنم!

    ثروت میخای عزت آرامش شادی میخای بازم تقدیمت میکنم .

    مامتوجه نشدیم باکوه قدرتمندی طرفیم که هرچی مابگیم پژواکشو3برابر وارد زندگیمون میکنه .

    بگومن فقیرم اونم 3برابرمیگه من فقیرم!

    یعنی درمقابل فقر تو-جهان هستی هم روی فقرخودشو نشون میده !

    فکرکردی روی ثروتشونشون میده؟!

    اگرما میخایم ثروتمندبشیم

    نه فقط مالی-کل زندگیمون بهبودپیداکنه

    رااهی نیست غیرازاینکه شخصیتمون عوض بشه

    اگرهمون آدم قبلی با باورهای قبلی هستی

    هیچ معجزه ای نیست همون نتایج قبلی رومیگیری

    معجزه اینه من تغییرمیکنم -جهان من تغییرمیکنه

    مادرهرلحظه درحال ارسال فکرهایی هستیم به جهان هستی -جهان هم پاسخی مشابه اون رو وارد زندگیمون میکنه به شکل شرایط اتفاقات افراد و….

    افکارازکجا بوجودمیان ازورودیهای ذهنمون بوجودمیان

    ورودیها چیاهستن؟

    چیزای که میبینیم ومیشنویم وتکرارمیکنیم وصحبت میکنیم .

    چیزهایی که پدر مادرجامعه کتابها تیوی به ماگفته

    اون افکارکه زیاد تکرارمیشن تبدیل میشن به باورهای ما.

    ازاونجا که باورهای ما قدرت خلق زندگی ما رادارند -ماسعی میکنیم باورهامونوتغییربدیم .

    این کل داستانه

    ازاول امسال خیلی واضح ومشخص بنویسید چیومیخاید

    چرا اینقدرنگرانید

    چرا اصلا نگرانید چی میشه بعدش!

    چراقدم اولو برنمیدارید این ذهن متطقی شماست

    بعداچجوری میشه بهت میگیم !

    بعداجهان بهت نشون میده

    خیلی ازماها فکرمیکنیم به خواستمون نمیرسیم !

    خواسته رونداریم چون راهی براش بلدنیستیم

    فقط بگوچیومیخای

    اصلا کاری نداشته باش چجوری میشه

    همیشه درطی مسیر راه حلش گفته میشه

    تو درخواست واضخ داشته باش

    راهها بعدا بهت گفته میشه .

    امسال یه سال محشره

    باتوفقط خوش میگذره

    عیدی من یادت نره

    یه لحظه خندیدن تو -ازهمه چی قشنگتره

    تولحطه تحویل سال عیدی من یادت نره

    وقتی مبای خبربده تا آبرو داری کنم

    تموم دنیا رو واست یک شبه گل کاری کنم

    هرچی که دلخوری داری ازتوی قلبت بتکون

    بزارکه موندگاربشه خاطرهای خوبمون :))

    استاد عیدت مبارک

    میخام نشانه روز اول امسال برات بنویسم

    یک سوال مهم که دغدغه منه ازخداپرسیدم خداگفت قرآن روبازکن یدفعه و4صفحشو مطالعه کن بهت بگم

    دستامو گرفت قرآن باز کرد

    فقط نشانه روبببن افتخار کن به شاگردت

    سوره هود

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    آیه 20)اینها هیچ قدرت وراه مفری درزمین ازقهرخداندارند وجزخداکه اوبرعذابشان خواهدافزود ازهیچکس حتی ازاعضا وقوای خودیارومددکاری نخواهندیافت که هرگز گوششان هم درشنوایی وچشم دربینایی به آنها مددنتواندکرد.

    23)آنان که بخدا ایمان آورده وبه اعمال صالح پرداختندوبه درگاه خدای خود خاضع وخاشع گردیدندآنها البته اهل بهشت جاویدندودرآن بهشت متنعم ابدی خواهندبود

    24)حال این دوگروه کفر وایمان درمثل به شخص کور وکر وشخص شنوا وبینا ماننداست آیا حال این هردوشخص یکسانست؟!

    هرگز یکسان نیست پس چرامتذکر نمیشوید .

    25)مانوح رابرای هدایت قومش به رسالت فرستادیم اوقومش راگفت که من با بیان روشن برای نصیحت واندرزشما امدم .

    36)وبه نوح وحی شد که جز همین عده که ایمان آورده انددیگرابدا هیچکس ازقومت ایمان نخواهند آورد وتوبرکفروعصیان این مردم لجوج محزون مباش

    37)وبه ساختن کشتی درحضور ومشاهده ما وبه دستورما مشغول شو ودرباره ستمکاران که البته باید غرق شوند دیگرسخن مگوی .

    استاااد وقتی با ممنتوم مثبت پیش میرم

    خدا توخواب برام کامنت نوشت تو تمرکز کن روی لاغرشدن وبخودت برس من بقیه چالشهاتو حلش میکنم گفتم چشم و شروع کردم به لاغرشدن .بعد توخواب بمن الهام کرد

    ویانا ومن و استاد عباسمنش درکشتی تایتانیک هستیم وآقااا تمام تلاشتوکردی کشتی تایتانیک متوقف کردی وکشتی رو برعکس حرکتش دادی که به کوه یخی برخورد نکرد .

    این ایه های بالا چندباربمن الهام شده ولی باسوالی که ازخداپرسبدم برام واضحترشد صحبت خداوند .

    گفتم خداجونم یعنی برای اینکه من به خواسته های بزرگم برسم باید برم دربیابان کشتی بسازم اخه

    من الان باید چیوبسازم

    خداگفت نخیر نمیخادبری کشتی بسازی :)

    من همش این مثال کشتی روبرات مثال میزنم که بفهمی یک چیزی روباید توزندگیت بسازی تا به همه خواسته هات برسی و دردنیا وآخرت خوشبخت بشی !!

    گفتم خب کشتی نسازم پس چیو بسازم ؟!!

    گفت قبلا توخوابت مگه برات کامنت ننوشتم برو روی قانون سلامتی تمرکز کن و لاغرتربشو خودم برات ثروت وعشق وسلامتی وارامش و فرزندان سالم صالح ومهمترازهمه عشقتو وارد زندگیت میکنم؟!!!

    گفتم اوووووکی فهمیدم :)))

    چشم انجام میدم

    خداجونم عاشقتم مثل رفیق نشستی کنارم بامن واضح صحبت میکنی ::)))

    استادچقدرلذتبخشه خدا باهام صحبت میکنه باهام شوخی میکنه مثل کوه پشتمه .

    شب عید داداشام خواب دیده بابام خیلی خوشحاله اومده توخوابش

    امیرحسین داداشم تلفنی خوابشو برام تعریف کرد گفت بابا اومده توخوابم خیلی خوشحال بوده بهش گفتم برای چی خیلی خوشحال بوده خب؟!

    امیرگفت نمیدونم !

    خدا به قلبم الهام کرد

    گفت پرنیابخاطرتوبابات خوشحاله

    چون بابات خیلی دلش میخاد توخوشبخت بشی و بایک فرد متوکل وثروتمند وخوشتیپ و…..خوشبخت باشی .

    گفتم بله خداجونم میدونم

    آخه من عزیز درودنه بابا بودم وبچه اول بودم بهترینهارو بمن میداد.

    اینقدر بمن میرسی کل اقوام میدونن من عزیز دودونه بابابودم :))

    استاد دوستت دارم

    خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  10. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1240 روز

    سلام به استاد عزیز خودم و مریم جان عزیز و دوستان گرامی .

    بهترین‌ها نصیب دلهای مهربونتون.

    اینکه پیش فرضها و انتظارات ، افکار و باورهای ما رو تشکیل میدن کاملاً درسته .

    همه جا و در همه وقت و در هر شرایط و موقعیتی ، کنار همه جور آدمی این پیش فرضها تاثیرگذارن و اتفاقات بعد ، ما رو خلق میکنن.

    دقیقاً برای داشتن پیش فرضهای مثبت آگاهانه باید دقت و تمرکز خودمونو بالا ببریم تا بتونیم افکار و باورهای خوبی تو ذهنمون ایجاد کنیم .

    بیشتر وقتها پیش فرضهای منفی از نگاه عموم جامعه گرفته میشه که تقلیدی هستش .

    اینکه تو آدم عاقلی باشی و با منطق و استدلال درست پیش بری خیلی مهمه اینکه تو به قضاوت و نگاه بقیه کاری نداشته باشی خیلی ارزش داره و باعث میشه رشد بیشتری داشته باشی.

    پیش فرضهای منفی و مثبت همه جا وجود دارن و همه جا دیده میشن مثلاً اگر یه نفری به تو بگه فلان آرایشگاه خیلی لاکچریه و کارش خیلی خوبه و تو بری اونجا و شینیون یا میکاپ یا کوتاهی و یا هر چیز دیگه‌ای داشته باشی انتظار خاص تری داری که کارشو عالی انجام بده .

    اگه از کار اون طرف احساس رضایت نداشته باشی قبل از اینکه بگی فلان آرایشگاه رفتی شاید صادقانه دیگران نظر خودشونو بگن ینی بت بگن خوب نشدی ، ولی اگر بگی من اونجا رفتم به خصوص اینکه بگی چقدر هزینه دادی به نظر همه خوب میرسی .

    بابت خرید پوشاک هم همینطور ! اگه لباس بی‌نهایت ساده بپوشی ولی اعلام کنی که فلان برندهستش ، دیگران نگاه خاصی به تو و لباست خواهند داشت در حالی که شاید منه نوعی تو ذهنم بگم چ لباس زشتی پوشیده ، دور از جون چقدر دیوونه ست که همچین هزینه‌ای رو به همچین لباسی داده ! دیدم تو تغذیه و مراقبت از جسم هم خیلیا خیلی نظرا و پیش فرضها دارن . هرکسی با توجه به احساس و یا تجربه ی خودش اعلام میکنه میگه فلان چیزو اگه بخورید خیلی خوبه ! نمی‌دونم چی برای پوست خوبه ! چی باعث لاغری میشه چی باعث چاقی میشه . گاهی طوری حرف می‌زنن که صد به یقین مطمئناً که حرف و تجربه ی خودشون درسته ، در حالی که بارها تجربه کردم و نتیجه‌ای که اون اشخاص گرفتن رو نگرفتم . پس نمیشه چیزی رو تحمیل کرد و با قطعیت حرف زد و نگاه کسی رو نسبت به چیزی بد کرد .

    تو خوردن و تغذیه کاری به کسی ندارم چون افراط و تفریط ندارم و تقریبا همه چیز دوست دارم ، هر چیزی که بهم حس خوب بده به نظرم برام خوبه و می‌خورمش .

    اینکه کی در مورد مضراتش چی میگه ، بش توجه نمی‌کنم .

    تو خرید لباس هم همینطور !

    هر چیزی که به تنم بیاد و خودم نسبت بهش حس خوب داشته باشم ‌میخرم و می‌پوشمش . اینکه دیگران چ پیش فرضی در مورد تیپ من داشته باشن به خودشون ربط داره خودمم سعی می‌کنم نسبت به سلیقه و تیپ کسی نظر ندم البته اینو چن ساله که یاد گرفتم و گرنه در گذشته خیلی تو ذهنم انتقاد و قضاوت می‌کردم .

    بابت اخلاق و رفتارها و منشهای دیگران هم خیلی تجربه کردم وقتایی که پیش فرضهای منفی داشتم دقیقاً بیشتر از اون نوع رفتار رو دیدم و هر زمانی که تونستم کنترل ذهن داشته باشم و پیش فرضهای مثبت نسبت به اون شخص ، وقتی که با هم برخورد داشتیم به هیچ وجه رفتار منفی از اون شخص ندیدم این میشه همون توجه کردن به ویژگی‌های مثبت اشخاص اینکه آگاهانه تمرکزتو از روی نقاط منفی افراد برداری و روی ویژگی‌های مثبتش تمرکز کنی ، خیلی جوابگو هستش .

    در مورد احساسات و ترسها و نگرانی‌ها هم دقیقاً همینطوره !جاهایی که پیش فرضهای منفی دارم که قطع به یقین زمانهایی هستش که خدا رو فراموش می‌کنم ترسها و نگرانی‌ها و اضطراب و استرس طوری بهم هجوم میارن که با اتفاقاتی مواجه میشم که اون‌ خیلی منفی رو تشدید می‌کنن و برعکسش زمانهایی که با توکل و ایمان به خداوند و هدایت طلبیدن از خداوند غلبه به ترسها و نگرانی‌هام می‌کنم، اتفاقاتی تو زندگیم به جریان میفتن که نه تنها آرامش دارم بلکه شاد هم میشم و از اون لحظات لذت بیشتری می‌برم .

    از هر چیزی انتظار هر چیزی رو داشته باشیم همون پیش میاد قبل از اینکه با کسی ملاقات کنی اگه پیش فرضهای مثبت داشته باشی حتماً ملاقات خوبی خواهی داشت.

    قبل از اینکه سر کلاس بری حالا هر کلاسی میخواد باشه اگه واقعاً پیش فرضهای مثبت داشته باشی خیلی بهتر و بیشتر از اون کلاس درس می‌گیری . من جلسات اولی که کلاس گیتار می‌رفتم بقدری ترس و استرس همرام بود که از کلاس چیزی نمی‌فهمیدم ، تا اینکه یاد گرفتم قبل از رفتن کلی انرژی مثبت به خودم بدم و باور کنم که هر آنچه استاد آموزش میده رو به بهترین شکل ممکن یاد میگیرم . از همه مهمتر اینکه آرامش داشته باشم و هم از کاری که انجام میدم لذت ببرم و همینم شد.

    هرجا مهمونی میخوایم بریم سعی می‌کنم پیش فرضهای مثبت داشته باشم تا بیشتر بهم خوش بگذره .

    قبل از مسافرت رفتن پیش فرضهای مثبت باعث میشه سفر خوبی داشته باشی و اتفاقات خوبی تجربه کنی .

    قبل از هر خریدی سعی می‌کنم پیش فرضهای مثبت داشته باشم و از خداوند هدایت بطلبم تا خریدم به بهترین شکل ممکن انجام بشه حتی فروشگاه و مرکز خریدهایی برم که ب نظر لاکچری نباشه خریدهای خوبی میکنم که بعدن ب خاطرش هم لذت میبرم هم خیلی خوشحال که قیمت مناسب خریدم طوری که قیمتشو به هر کی بگم ، باورش نمیشه .

    البته ب خاطر باورهای کمبود از قصد جاهای ارزون قیمت نمیرم ، اگه تو مسیر به همچین مراکز خریدی بخورم میخرم .حتی مغازه های لاکچری و برند هم پیش اومده که اکثر مواقع با آف 70 درصد خرید کردم چون بیشتر مواقع پیش فرض مثبت بابت خرید داشتم .

    حتی تو ورزش کردن داشتن پیش فرضهای مثبت تاثیرات خیلی فوق العاده ای روی اندام و سلامت جسمت خواهد داشت.

    بنابراین همیشه باید ذهن چموشمون رو کنترل کنیم و مراقب باشیم تا سمت پیش فرضهای منفی نره .

    در مورد همسرم و توقعاتی که تو هر زمینه چ احساسی چ مالی و چ هر چیز دیگه ای که ازش دارم داشتن پیش فرضهای مثبت خیلی بهم جواب میده و همه چیز تا حدودی طبق میل خودم پیش میره . در مورد فرزندانم هم همینطور حتی در مورد تربیتشون.

    ما ایرانی‌ها ضرب المثل‌های زیادی داریم که خیلیاشون اصولی و درست هستن و در عین حال خیلی‌هاشون بی‌منطق و غلط هستند.

    حالا اینکه بر چ پایه و اساسی این ضرب المثل‌ها درست شدن نمی‌دونم فقط اینو می‌دونم که هر ضرب المثلی رو نباید پذیرفت و اگه جایی کسی از ضرب المثل‌های که بار منفی دارن استفاده کرد نباید باورش کرد .

    یه نمونه الان اومد تو ذهنم در مورد مردهایی که به لحاظ مالی ضعیف بودن و به مرور زمان اوضاع مالیشون خوب شده ، میگن : « مرد که پولدار بشه شلوارش دوتا میشه » .

    به نظرم ضرب المثل احمقانه و مضحکیه !

    در حالی که دیدم که خیلیا باورش دارن و خیلیا قانع هستن به چیزی که دارن و دلشون نمیخواد ثروتمند بشن که مبادا همسرشون زن دیگه‌ای اختیار کنه و داریم کسانی رو که همسرشون به ثروت رسیده و خانم از ترس این موضوع همیشه همسرشو کنترل میکنه و حتی برعکسشم هست دیدم مردهایی رو که دوست ندارن خانمهاشون درآمد زیادی داشته باشن که مبادا اون‌ها رو ترک کنن .

    پیش فرضها موضوع مهمی هستن که در مورد هر موضوعی باید حواسمون بهش باشه . اونها به افکار و باورهای ما جهت میدن که در عملکرد و رفتارهای ما دیده میشه و در پس اون رسیدن به خواسته‌های ما رو دور یا نزدیک می‌کنه .

    یه عمر به خاطر پیش فرضهای منفی دست از انجام خیلی از کارهای مثبت و خیلی از توانمندی‌ها و مهارتهای خودمون برداشتیم که مبادا قضاوت نشیم.

    و به خاطرش کمبودها و خلاهایی در درون خودمون کاشتیم که الان با کسب این آگاهی‌ها ، سعی می‌کنیم پیش فرضهای مثبت برای خودمون ایجاد کنیم تا بتونیم دنبال هدفها و چالش‌ها و رفع خلاهای درونی و حتی علایق خودمون بریم .

    همیشه با پیش فرضهای منفی که من نمی‌تونم ! دیر شده ! از سنم گذشته ! مردم چی میگن ! مانع رشدم شدم .

    امروز با پیش فرضهای مثبت تمام افکار منفی رو سرکوب ، قضاوتهای دیگران رو بی‌اهمیت می‌دونم و به خودم احترام میذارم و به سمت هر آنچه که علاقه دارم میرم .

    استاد جونم ممنون و سپاس از موضوعی که انتخاب کردید اگر چ مفصل‌تر و دقیقترش تو دوره ی کشف قوانین بهمون آموزش داده بودید.

    خیلی خوبه به هر بهانه‌ای درسها و آموزه‌ها بهمون یادآوری و مرور بشن .

    ممنون و سپاس از شما بزرگوار .

    استاد جونم مرسی که هستی .

    الهی که باشی همیشه عزیزم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: