درس‌هایی از انیمیشن گربه چکمه پوش - صفحه 17 (به ترتیب امتیاز)

794 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    بهنام عباسیان گفته:
    مدت عضویت: 2274 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    مدت تولد در سایت 1555 روز

    خدایا میلیاردها بار شکر

    به اندازه ای که شکر گزار هستید ظرف وجود شما را می افزایم

    سلام به استاد گلم

    که در این ساعت که کامنت مینویسم احتمالا در پرادایس خواب هستند

    وصورت ماهتان را از دور میبوسم

    سلام به خانم شایسته مهربان

    وسلام به بجه های گل سایت

    سپاسگزار چشمهایی هستم که این کامنت را می‌خواند

    خدای مهربانم بگو تا بنویسد انگشتان یکی از بندگانت …..من نمی‌دانم تو بگو

    بسم‌الله الرحمن الرحیم

    ففرو الی الله

    به سوی خداوند بشتابید( فرار کنید)

    آیه 23 سوره هود

    آن الذین آمنوا وعملا الصالحات واخبتوا الی ربهم اولئک اصحاب الجنه هم فیها خالدون

    آنهایی که به خدا ایمان آورده وعمل نیکو پرداختند

    وبه درگاه خداوند خاضع وخاشع گردیدند

    آنها البته اهل بهشت جاویدند

    ودر آن متنعم ابدی خواهند بود

    به به به این پرادایس زیبا

    که می‌شود هوای عالی واین عطر دل‌انگیز هوا را در پرادایس استشمام کرد واین

    همه زیبایی را دید وتحسین کرد

    خدا را شکر برای داشتن

    استاد عزیزم

    خدایا شکرت برای استاد شایسته گل

    خدایا شکرت برای بچه های گل سایت عباس منش عزیز

    خدایا شکرت برای پرادایس زیبا وبهشتی

    خدایا شکرت برای نعمت موبایل واینترنت

    خدایا شکرت برای چشمهایم

    دستهایم

    پاهای من

    لب ودندان وسق دهان

    زبانم

    خدایا شکرت به خاطر

    موهای زیبایم

    صورت زیبایم

    به خاطر ابروها ومژه هایم

    خدایا شکرت به خاطر

    گلو.. نای ..معده روده ..زانوها…کلیه هایم

    خدایا شکرت به خاطرناخن ها انگشتان دست پاهایم

    به خاطر کبدو قلبم

    به خاطرلوزالمعده رگ وپی تلیاردها سلول بدنم

    به خاطر گوش هایم به خاطر حس لامسه حس چشایی حس بویایی

    وسلامتی وخون که در رگ هایم جاریست

    به خاطر گلوبولهای سفید ودستگاه ایمنی قوی

    خدا را تلیارد ها بار شکرت

    وبه خاطر تمام نعمتهایی که از حساب بانکی وماشین سنگین هوو

    که این کامنت رو در عسلویه پتروشیمی جم دارم مینویسم وبار زدم برای تهران شور اباد

    به خاطر پدر ومادر وهمسر وفرزندان

    وحساب بانکی وپراید موتور و موبایل اینترنت

    وهزاران میلیاردها نعمت که عاجزم از شمارش آنها خداوند را بابت نعمتهایم

    سپاسگزاری میکنم

    خدایییییییییییییا شکرررررررررررررررت

    استاد عزیزم …..انیمیشن گربه چکمه پوش…..

    از شما تشکر میکنم که این انیمیشن رو برای ما

    با توجه به قوانین قوانین توضیح دادید

    واگر ملیونها نفر هم این انیمیشن را ببیند هیچ درکی از آن نمی‌کنند وتنها خردمندان

    به قول قران متذکر می‌شوند

    واستاد گلم همانجور که مدیر فنی آقا ابراهیم عزیز

    گفتند

    شما استاد همه چیز رو با عینک قانون می‌بینید

    دوش دیشب با من گفت کاردانی تیز هوش

    که اسان گیر بر خود کارها

    که از روی طبع جهان سخت می‌گردد بر مردمان سخت کوش(کسانی که خلاف قانون را بروند)

    واین فایل بسیار ارزشمند رو استاد عزیزم برای

    ما ظبط کرد

    سپاسگزارم استاد

    واینکه ما مغرور نشویم ودر مقابل خداوند متواضع باشیم وکردیت واعتبار همه چیز رو در زندگی به رب مهربانم بدهیم

    هذا من فضل ربی

    اینها همه از فضل رب من است

    انشالله هر کجا هستیم هدایت شویم

    برای آسانی ها

    وبه اتهاماتی که خداوند می‌گوید عمل کنیم

    چند روز پیش پشت یه ماشین سنگین نوشته بود

    به راه بادیه رفتن

    به است از نشستن باطل

    (معنی آن با عینک قانون)

    یعنی که ما به اندازه‌ای که میدونیم با توجه به تکامل عمل کنیم (یعنی بیکار نباشیم)

    نه اینکه تو خونه بشینیم وبگیم یه گونی پول خدا بندازه پایین

    خدا یار ونگهدار همگی باشه

    سپاسگزارم که وقت گذاشتید وکامنت این بنده را خواندید

    سپاسگزارم که خداوند گفت ومن هم نوشتم

    خدایا دوستت دارم

    آاخر وعاقبت همه ما را ختم به خیر کن

    خدایا چنان کن سر انجام کار تو خوشنود باشی وما رستگار

    شاگرد شما

    بهنام عباسیان از شهرضا

    سپاسگزارم️️️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  2. -
    مریم شمسا گفته:
    مدت عضویت: 2018 روز

    به نام خدای مهربان

    إِنَّ رَبَّکُمُ اللهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فی سِتَّهِ أَیّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ ما مِنْ شَفیعٍ إِلّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذالِکُم اللهُ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ أَ فَلا تَذَکَّرُونَ

    پروردگار شما،خداوندى است که آسمانها و زمین را در شش روز [= شش دوران]آفرید; سپس بر تخت (قدرت) قرار گرفت، و به تدبیر کار (جهان) پرداخت; هیچ شفاعت کننده اى، بى اذن او نیست; این است خداوند، پروردگار شما!پس او را پرستش کنید. آیا متذکّر نمى شوید؟!

    4إِلَیْهِ مَرْجِعُکُمْ جَمیعاً وَعْدَ اللّهِ حَقّاً إِنَّهُ یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعیدُهُ لِیَجْزِیَ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ بِالْقِسْطِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمیم وَ عَذابٌ أَلیمٌ بِما کانُوا یَکْفُرُونَ

    4 ـ بازگشت همه شما به سوى اوست! خداوند وعده حقى فرموده; او آفرینش را آغاز مى کند، سپس آن را باز مى گرداند، تا کسانى را که ایمان آوردند و کارهاى شایسته انجام داده اند، به عدالت جزا دهد; و براى کسانى که کافر شدند، نوشیدنى از مایع سوزان است; و عذابى دردناک، به خاطر آن که کفر می‌ورزند!

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته زیبایم

    سلام به همه دوستای توحیدی ام

    خدایاشکرت منو هدایتم کردی به بهترین سایت دنیا

    که پر از نور تو هست پر از توحید و یگانگی پر از تواضع در پیشگاه تو

    خدایا ممنون به خاطر وجود استاد نازنین که اونقدر در مدار وحدانیت تو هست که همیشه در بهترین مکان و زمان قرار دارد و هدایتش به بهترین‌های عالم هست

    خدایا ازت سپاسگزارم که ما شاگردان او هستیم و از تمام نعمت ها و هدایت‌های ایشان نیز بهره می‌بریم.

    خدایاشکرت، ما چقدر خوشبختیم که اینجا هستیم.

    استاد عزیزم وقتی شما از شخصیت داستان میگفتین همش زندگی ام در ذهنم مرور می‌شد زمانی که با قوانین آشنا شدم و بکار گرفتم نتایج خوبی گرفتم ولی با باورهای اشتباه ،،،می دونیم که جهان دو قطبی هست قطب خوبی و قطب بدی ما در هر قطب که باشیم سیستم خداوند به ما برحسب باورها و فرکانس هامون کمک میکنه چه خوب و چه بد ،من فک میکردم با استفاده از قانون می تونم راه اشتباه برم و نتیجه خوب بگیرم و به خودم مغرور شدم وقتی در فرکانس ناآگاهی باشی هر چیزی به چشمت مطلوب و درست میاد من اوایل که با قانون آشنا شده بودم در مدت خیلی کم وارد دوتا کار جدید هم زمان و روابط خوب ، عزت و احترام و دوستان خوب شدم همه چی خوب پیش می‌رفت دنیا به کام من بود و من مغرور از اینکه آره دیگه یاد گرفتم چطور زندگی کنم و همه چی پیش ببرم … و اعتبار همه اون نتایج به خودم میدادم و با افتخار به همه میگفتم آره من با توانایی های خودم اینا رو بدست آوردم و…. بعد از مدتی همه چی برگشت از قانون دور شدم نجواها شروع شد و کار و رابطه ام کلا از دست دادم و تمام جهانم سیاه شد تا جاییکه حتی برای خودم دیگه انگیزه نداشتم حتی لباس نمی خریدم و اونقدر که دیگه نمی تونستم بیرون برم چون آدمها آزارم میدادن پوشش اونها رفتارشون، خنده هاشون ، موفقیتهاشون همه و همه انگار سوهان روحم شده بود و من شکسته تر از همیشه دیگه توان نداشتم حتی برگردم به سمت فایلها، اگر گوش میکردم هم انگار هیچی نمیشنیدم و هیچ تاثیری در من نداشت چون دنیا دیگه برا من تموم شده بود همه جا روسیاهی میدیدم، ناامید از همه، تمام اون بتهایی که برا خودم ساخته بودم و بهشون قدرت داده بودم یکی یکی بهم پشت کردن و من تنهایی تنها در قعر نا امیدی بودم … به خاطر تمام باورهای اشتباه که در وجودم بود به خاطر تمام مزخرفات جامعه که در ذهنم فرو کرده بودن با وجود این شرایط من فقط فایلها رو گوش میکردم می دونستم که انگار کر شدم و نفهم از درکشون ،ولی صدای شما آرومم می‌کرد تا اینکه اسفند شد و گفتم خدایا بسه دیگه بسه خسته شدم من دیگه ظرفیت ندارم کمکم کن و خدا بود که پا به پام بود و هدایتم کرد کم کم اول آرومم کرد و بعد بهم گفت یه چله برا خودت بردار ،کارهایی که بود بهم گفت نوشتم و انجام دادم عیدقربان چله ام تموم می‌شد و من در عید قربانی تمام اون مریم ناامید و شکسته و ناتوان قربانی کردم و مریم جدیدشروع به خلق کردم که تمام اینها به اذن خدا بود و بعد از چله کم کم هدایت شدم به دوره کشف قوانین زندگی با تعهد شروع کروم در روز پنجم بودکه از محل همون کار قبلیم بهم پیشنهاد کار دادند، ولی اینبار من بودم که زمان کار و حقوقم مشخص میکردم حتی محل کارم خودم مشخص کردم ولی به خاطر تمام اون تحقیر های قبلی و همون آدم‌های قبلی ترجیح دادم که دیگه اونجا نرم برای کار ،نمی دونم کارم درست بود یا نه گاهی اوقات به خودم میگم نباید میترسیدی و میرفتی ولی من دیگه نمیخواستم تو اون فرکانس باشم …و اینا نجوا های ذهنم هست

    بعد از خرید دوره خیلی با عشق و مصمم دارم در سایت فعالیت میکنم و تنها و تنها جایی که آرامش منو خداوند ،از طریق آن تشدید میکنه همین سایت و دوستای توحیدی و فایلهای بی نظیر استاد هست که هر لحظه جواب سوالاتم میگیرم و هدایتم می‌کند و گام‌های کوچکی را برمی‌دارم

    استاد من دیگه نمیخام اون مریم معمولی باشم همیشه به شاگردام میگفتم تو زندگیتون شجاع باشین وغافل از اینکه خودم ترسو بودم دیگه میخام شجاع باشم،دیگه نمیخام به باورهای مخرب اجازه بدم منو پایین بکشن همه شون با قیچی منطق می برم تا سبکبال بشم و برم بالاترین مرحله ،که منه انسان لایق اون جایگاه هستم و تمام تلاشم در این راه انجام میدم چرا که تلاش در این راه بهتر از غرق شدن در ناآگاهی و غفلت هست

    من اینجا خدا رو پیدا کردم، خدای واقعی خدای عادل خداییکه ،اجازه خلق تک تک اتفاقات زندگیم بهم میده خودشو نشون داد، خودشو هدیه کرد به من ،چی بهتر از این که همه امورت بسپاری به خدا و با خیال راحت از زندگی لذت ببری و قشنگی های زندگیو پر رنگ کنی، مگه ما چقدر در این دنیا هستیم که همش در دست و پا زدن باشیم با باورهای اشتباه که فقط برای خودمون دردسر بوجود بیاریم و در سیکل معیوب اشتباهات گیر بیافتیم.

    از وقتی شروع کردم گره های ذهنیم خیلی راحت باز میشه آدما برام زیباتر و مهربونتر میشن استاد شما درست میگید که، رابطه تون با خدا درست کنید همه چی درست میشه، ثروت میخای بهت میده رابطه خوب میخوای بهت میده، سلامتی میخوای بهت میده

    آره همه چیو میده ،حتی آدم‌های اطرافتو اونطوری که تو میخوای باهات رفتارکنند تنظیم میکنه

    در این مسیر نجواها هست ناامیدی ها هست ولی این منم که می تونم مثل گذشته بهشون اجازه جولان بدم یا نه سریع افسار ذهنم بدست بگیرم و بگم تا حالاش درست کرده بقیه اش هم درست میشه همه چی در زمان و مکان معین درست میشه آروم باش و نترس و نگران آینده نباش.

    قلبتون پر از نور الهی استاد عزیزم و خانم شایسته زیبا و دوست‌داشتنی ام .

    دوستون دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  3. -
    Rojina گفته:
    مدت عضویت: 1807 روز

    سلام به استاد خانم شایسته و دوستان عزیزم

    استاد ازتون ممنونم که این انیمیشن فوق‌العاده رو معرفی کردین.

    من امشب دیدمش و به تک تک نکاتی که گفتین تجربه کردم چون دقیقا در شرایطی بودم که باید به ترسم غلبه می‌کردم البته هنوز تکاملم بهم اجازه نمیده که یهویی جامپ کنم و خیلی خیلی خیلی بهتر بشم، اما قدم مهمی رو برداشتم که واقعا ازش می‌ترسیدم

    حالا چرا این قدم رو برداشتم؟

    وقتی قیافه ی اون گرگ رو دیدم که نماد یه مسئله ی بسیار وحشتناک و ترسناکه، دقیقا حس همون گربه بهم دست داد

    همونجوری ترس بهم حمله کرد. طوری که یه لحظه حس کردم نکنه دارم خواب بد می‌بینم و دلم ریخت…

    و کاملا خودم رو وسط جهنم احساس می‌کردم

    به قول شما انگار تمام ترسهای جهان با هم اومده بود سراغم

    دیدم که من چقدر این حس رو دوست ندارم.

    دوست ندارم دیگه تا آخر عمرم حتی یک لحظه این حس رو تجربه کنم و این شد خط قرمزم

    حتی اون لحظه ترسیدم که ادامه ی کارتون رو ببینم اما گفتم باید ادامه بدی،

    و بعد که گربه مراحل رو طی می‌کرد، هر بار که ترس میومد سراغش منم سعی می‌کردم باهاش که نترسم.

    تا اینکه آخرش واقعا خودمم با شجاعت و با حس غلبه به ترس به چشمای گرگه نگاه می‌کردم که من ازت نمی‌ترسم…

    بعد که کارتون تموم شد، دیدم واقعا وجودم تاب تحمل این حجم از فشار رو نداره و اهرم رنج بهم فشار آورد و من حرکت کردم و به دل ترسهام زدم.

    اونم این بود که علاقه ی واقعی ای که توی قبلم بود رو اعلام کنم و بگم که می‌خوام برم سراغش، و اینو بگم که از گفتنش بیشتر از انجام دادنش می‌ترسیدم، اینو بعدش فهمیدم.

    بعد دیدم هیچ اتفاق خاصی نیفتاد! فقط من شجاع تر شدم فقط من به ترسم غلبه کردم و واقعا از امشب من یکی دیگه شدم.

    گرچه مسیر خواسته هام رو عوض کردم و تغییر دادم،

    اما اصل اون احساس و اون لبخند رضایتیه که ناخودآگاه هر چند دقیقه روی لب هام میاد…

    اصل اینه که امشب اگه بخوابم و صبح بیدار نشم، راضی‌ام از خودم و کاری که امروز کردم.

    اصل اینه که خداوند به من شهامت داد بهم قدرت داد تا بتونم به ترسم غلبه کنم

    واقعا تنها امید زندگی من اینه که خداوندی در جهان هست که مراقبمه و هدایتم می‌کنه به هر سمتی که می‌خوام و هر بار برایم تصحیح مسیر می‌کنه

    و من فقط باید به خودش با اعتماد کنم و اصول رو از فرعیات جدا کنم و از زندگیم لذت ببرم

    من تا قبل از امشب، هیچ‌وقت اینقدر جدی به لحظه مرگ فکر نکرده بودم.

    و خوشحالم که این فکر من باعث شد به خودم کمک کنم و رشد کنم

    خداوند امشب اون بار سنگین رو انگار از روی دوش من برداشت

    و من رو گسترش داد، تا دلم بخواد به ترس های بیشتری حمله کنم. تا بخوام یجورایی ترسهام رو به مبارزه بطلبم…

    و همزمان با تمام این روند لذت بردن از زندگی رو هم یاد بگیرم

    چون من عاشق اون حس آرامش بعد از غلبه به ترسم.

    چون می‌دونم اگه بهترین حس دنیا نباشه، جز بهتریناست.

    من صبح یه کامنت نوشتم، ولی منتشر نشد و پرید.

    دلیلش رو الان فهمیدم

    خدایا شکرت

    استاد، ازتون خیلی ممنونم

    در پناه خداوند بزرگ شاد و سلامت باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  4. -
    فرحناز کریمی گفته:
    مدت عضویت: 1096 روز

    ماییم که از باده ی بی‌جام خوشیم

    هر صبح منوریم و هر شام خوشیم

    گویند سرانجام ندارید شما

    ماییم که بی‌هیچ سرانجام خوشیم

    سلام و درود

    استاد عزیز وخانم شایسته مهربان درود بر دوستان عزیزم

    خدایا سپاس گذارم

    دوباره بوم نقاشی زیبای پرادایس ،استاد عزیزم ،درختان زیبا ،اسمان آبی ونیلگون و هدایتی دیگر از جانب استاد دلها

    یه خدا قوت جانانه به شما استاد وخانم شایسته همراه

    چقدر فایل زیبایی بود اول فایل را خوب گوش دادم بعد هم رفتم وفیلم را دانلود کردم و دیدم ،عالی،بی نظیر

    چقدر خودم را پیدا کردم چقدر درس ها گرفتم

    سه تا نقش متفاوت با افکار متفاوت چقدر در زندگی ما این لوکیشن ها زیاد اتفاق افتاده ،چندین بار فایل را گوش دادم اصلا انگار خیلی جاها من بودم تو همه نقش ها ،یه جا نقش گربه چکمه پوش ،یه جا اون دختر ،یه جا اون گربه پنجه طلا واقعا همه جا حس کردم نقش هایش

    را داشتم تو زندگیم

    یه لحظه خودم را گزاشتم جای گربه چکمه پوش ،خیلی جاها، منم ،زدم اره من انجام دادم کار خودم بود بعد یادم با کله اومدم زمین اما خودمون را زدیم به کوچه علی چپ ادامه دادیم گره ها میومد باز که میشد یادم می‌رفت تو باز نگردی ،یکی دیگه باز کرده یادم خیلی چکودلگد خوردم از دنیا تا اینکه یه روز فهمیدم تو هیچی نیستی اگه اون بالای نباشه ،اره تو قدم بر میداریم اما کی که می‌ره تو جا می‌زاری جای پاش فقط خدا ،،،

    چقدر ترس ها داشتم چقدر ترسیدم یادم 30سال پیش اولین ترسم سوار شدن به تاب بود وقتی سوار شدم و ترسیدم موقع پیاده شدن خوردم زمین و سرم شکست اولین ترسم و تجربه کردم ،سعی کردم دیگه نترسم گذشت بزرگتر شدم زندگی تشکیل دادم خیلی جاها ترسیدم ،باختم اما دوباره یه نیروی کمکم کرد گفت پاشو من هستم از سن 22سالگی که دیگه حسابی ترس هام درس عبرت شد برام دیگه نترسیدم خیلی جالب دنیا بعضی وقتها از چشم ما قشنگ نیست خودم را میگم درست 20سالگی دنیا برام شد جهنم اما یکی اومد سر راهم عینک بدبینی رو برداشت مثل قصه این گربه و سگ ،چقدر قشنگ وقتی نقشه را باز کردن اونا مسیر تاریک دیدن اما اون چون رها بود آزاد ،فقط زیبایی دید

    مثل آمایی که میان سر راه ما به ما میگن دنیا خیلی قشنگ ولی ما بعضی وقتا میگیم نه تو اینجوری فکر می‌کنی اره درست چون اونا با چشمای خودشون نگاه نمی کنند با چشم دلشون نگاه میکنن

    منم وقتی چشم دنیاییم رو بستم وچشم دلم رو باز کردم دیدم اره خار تو بیابون هم قشنگ ،یه جوی باریک داخل یه کوچه ی کاه‌گلی هم قشنگ ،صدای باد هم وقتی میوزه داخل درختان شاید اگه زیبا گوش بدی قشنگ باشه شاید هم اگه گوش جان نسپاری بترسی

    استاد دنیام را وقتی چشم دلم را باز کردم خیلی قشنگ تر دیدم یادم چند سال قبل از همه چی بدیش برام رقم میخورد

    امروز گرگ این داستان خیلی درس ها به من داد ما با نگاه خودمون گرگ درونمون را زنده میکنیم و همه‌چیز را بد میبینیم حتی اگه نگاهت هم قشنگ باشه می تونی عزراییل را زیبا ببینی اون به خودت بستگی داره

    چقدر اون قسمت داستان که گربه بین تمام تصویر های خودش زندانی شد جالب بود

    غرور ،فخر ،منم ،نیازی به کسی نیست انواع چهر ها را بهش نشون دادن جالب خودش هم دوست نداشت گذشته ی وجود خودش را

    اینکه آدم بپذیر خیلی حرف استاد

    امروز درس بزرگی گرفتم اینکه بپذیری اونوقت میتونی تغییر بدی رها بشی

    خود واقعیت رو پیدا کنی

    چقدر استاد این حرفتان دلنشین نوشتم بزرگ داخل اتاقم زدم

    هر چقدر در مقابل خداوند فروتن باشی خداوند هرروز بزرگتر ت می‌کنه

    این جمله طلایی

    شاید روزی هزار بار بهش فکر میکنم

    چقدر حالم خوبه از وقتی در مسیر شما قرار گرفتم

    از همه چیز زندگیم لذت می‌بریم

    از غذا پختن روی آتیش ،موتور سواری داخل باغ ،گوشدادن صدای پرندها ،راه رفتن ودویدن کبک ها میان درخت‌ها ،دیدن میوه های باغ وچیدنش که حس بی نظیر دنیا ،پختن املت گوجه با گوجه های باغی و فلفل سبز های ریز، داخل سینی روحی وبا دست غذا خوردن ،شنیدن صدای آب رود خونه و تنی به آب زدن ،دیدن ماه کامل وسط این آسمون زیبا ،رهابودن از حرف مردم ودل دادن به خدایی که می‌دونی امروز را بهت فرصت دوباره داده ،چیدن بادوم ریختن پرزه هاش روی دستات وسوزشش که باحال ،نشستن پشت وانت و پاهات را آویزون کردن وخوش حال بودن ونترسیدن از این که خودت باشی

    استاد همش از وقتی خدای وجودم را پیدا کردم به کمک شما دارم

    با تمام وجود به دوستان عزیزم میگم که زندگی کنید ،مهم نیست همه‌چیز اوکی باشه تو باید پایه باشی همه چی درست میشه

    کلام آخرم

    استاد چند روز پیش یه فایل از شما گوش دادم در مورد یکی از دوستان که از شما پرسیده بود در مورد مرگ شما زیبا و صف کرده بودین که. این دنیا مثل یک مهمانی که میایم وهر کس به اندازه ای که خودش دوست داره لذت می‌بره ومیره شاید به اندازه برداشتیم یه شکلات یا شاید چندین پرس غذا و جالب که گفته بودید من در مسیر خوب زندگی کردم منتظر نبودم حتما به چیزی بر سم تا لذت ببرم از مسیرم لذت بردم از همان ابتدا واقعا استاد محشرید نمی دونم با تمام وجودم از شما تشکر میکنم عاشقتونم استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  5. -
    صالح گفته:
    مدت عضویت: 1260 روز

    سلام استاد

    دیروز قبل از دیدن انیمیشن کامنت گذاشتم

    و الان بعد از دیدنش

    چیزهایی که من یاد گرفتم

    اون سگ نماد بچه ها بود

    بچه هایی که پیشفرض هایی ادم بزرگ هارو ندارن

    زود اعتماد میکنن

    قلبشون پاکه

    دنیارو جای خوبی میدونن

    اگه کسی ناراحت بشه نوازشش میکنن تا خوب بشه حالش

    باور های سمی مثل بی اعتمادی ندارن

    اولین برخورد کیتی و سگ کیتی از سگ میپرسه تو عضو گروه سگ های خلاف کاری

    میگه نه

    کیتی میگه باور نمیکنم

    سگ بهش میگه اوکی هرچی رو دوس داری میتونی باور کنی

    یه سگی توی لوک خوش شانس هم بود به اسم بوش وگ ما میگفتیم چقدر خنگه خلاف کارا میخواستن بکشنش

    اون میگفت آخجون آقاهه میخواد با من بازی کنه اون خنگ نبود

    به قول شما نماد خوشبختی بود و

    اتفاقا همیشه به طرز معجزه اسایی از تیر اندازی ها نجات پیدا میکرد

    این سگ نماد خوشبینی بود

    کارگردان میخواد بگه که خداوند نزد گمان بنده اش است

    ما هر باوری داشته باشیم جهان پیش رو همون مسیر رو برامون باز میکنه

    ما در جهان موازی زندگی میکنیم و بی نهایت مسیر میتونه برای ما وجود داشته باشه

    سنگلاخ و پر پیچ و خم و با مسائل سخت

    یا اسان جنگلی سرسبز و پر از اتفاق های خوب

    ما در زندگی بارها میتونیم تغییر مسیر بدیم

    میتونیم با هر اتفاق بیرونی

    واکنش نشون بدیم و بگیم دنیا جای نامردی و بی اعتمادیه

    بکش تا کشته نشی

    و جهان مسیر پیش رومون رو تبدیل به میدان جنگ میکنه

    و بعد ما میگیم دیدین گفتم

    اینجا کسی به کسی رحم نمیکنه

    ولی درستش اینه که با برخورد به هر تضادی

    همچنان ایده اولوژی مون نسبت به جهان هستی رو مثل همون سگ داستان

    مثل دوران کودکی مون حفظ کنیم و بگیم حالا یبار هم پیش اومد حتما خیری درش هست

    چون مهمه که چه باوری رو تثبیت میکنیم

    چون باور های ما مسیر رو نشون میدن

    اون نقشه توی فیلم نماد آینه باور ها بود

    دست هرکی می افتاد نشون میداد شخص چه باور هایی داره.

    هرجا که گرگ سر کلش پیدا میشد و اون سوت مخصوص خودش رو میزد

    نماد ترسها

    و باور های محدود کننده ما هست که تا میخوایم از زندگی لذت ببریم میاد میگه مراقب باش زیاد وقت نداری

    مراقب باش ازت ندزدن مراقب باش فرصت کمه

    نعمت کمه

    و…

    یه مثالی هست میگن ترسو روزی هزار بار میمیره و شجاع در زندگیش یبار میمیره

    خدارو شکر تو مسیری هستم که هر روز چیزهای جدید یاد میگیرم

    میدونم‌این چیزهای جدید روزی برام تبدیل به باور و توحید عملی میشن

    و من مسیر بهشتی رو پیش روم باز میکنم

    خدایا شکرت

    شکرت برای عدالت بی حرف و حدیثت

    استاد ازت ممنونم برای معرفی این انیمیشن خیلی عالی بود

    مخصوصا اونجایی که اون دختره فهمید همین الان یه خانواده خوب داره

    مخصوصا اونجایی که اون جادوگر داشت به وزق میگفت من تو یه خانواده ثروت من که منو خیلی دوست داشتن به دنیا اومدم اما اینا کافی نیس و اون وزق تعجب کرد

    مخصوصا اونجا که

    گربه ها فهمیدن درسته که خیلی باهوشن

    اما باید به هدایت سگ اعتماد کنن

    مخصوصا اونجا که

    سگ گفت ارزویی ندارم هرچی که برای خوشبختی لازمه رو همین الان دارم

    مخصوصا اونجا که

    گربه چکمه پوش گفت فرار از روی ترس بسه

    یا پیروزی یا مرگ

    مخصوصا اونجا که

    سگ از اتفاق های ناگوار گذشتش به نیکی یاد میکرد

    سگ ساده لوح نبود

    سگ استاد نماد استاد بزرگ موفقیت و عزت نفس و خوش بینی بود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  6. -
    رها گفته:
    مدت عضویت: 929 روز

    به نام الله یکتا خدای رب العالمین

    الهی شکرت شکرت

    هرموقع من طلب هدایت میکنم راه را نشان میدهد این بار با این فایل ،شکرت خدا

    خیلی داشتم رو خودم وهوشم حساب میکردم قبل این فایل به دلم افتاد که از خداوند بخواه بگو که عاجزی تو همین افکار بودم که اومدم تو سایت و این فایل پر از آگاهی رو گوش دادم خدایا سپاسگزارم

    استاد جه قشنگ در هرچیز که مینگرید توحید و قوانین جهان را وصف میکنید واقعا چه دید زیبا بین و تربیت شده ای

    همیشه اینجوریه که:

    هیچ چیز بدون اجازه شما خوشحالتان نمیکند و هیچ چیز بدون خواسته شما نمیتواند غمگینتان کند.

    درواقع فقط از درون میتوان به خوشبختی رسید.

    به این معنا که :هرچیزی که نیاز دارید تا باعث خوشحالی شما بشه در درون خودتان است. شما قدرتی دارید که تصمیم میگیرید خوشحال باشید یا غمگین.

    به این شیوه بهشت یا جهنم، خوشبختی و یا بدبختی خود را می آفرینید.

    خوشحالی از درون به بیرون انتقال میابد پس غمگین بودن چیزی نیست که از بیرون به شما تحمیل شده باشد.

    ما ها موجودات قدرتمندی هستیمکه میتوانیم بر زندگی خود تاثیر بگذاریم

    ، کسی هستید که میتوانید درباره آنچه تجربه میکنید تصمیم بگیرید خوشحال باشید یا ناراحت .

    هیچ چیز نمیتواند شما را از آنچه که در لحظه حال هستید کامل‌تر کند. بلاخره میتوانید شریک خوبی پیدا کنید یا شغل خوبی به دست اورید یا وزن زیادی کم کنید و یا کلی پول به دست آورید، اما این چیزها چیزی به تکامل شما اضافه نمیکند و ماهیت روحتان را توسعه نمیبخشد.

    پس… آن کسی که واقعا در درونتان هستید نیازی به اصلاح ندارد، فقط باید فهمیده و شناخته شود..

    فقط باید وسیع شود روح خداوندی که در وجودمان هست و ایمان خالصانه به الله یکتا و به قول خانم شایسته عزیز توحید عملی که در عملمون باشه نه کلامی

    از خداوند براتون عشق و شادی وسلامتی و ثروت خواهانم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  7. -
    پروین کوثری گفته:
    مدت عضویت: 952 روز

    بهنام خدای زیبایی ها

    سلام به همه جهان زیبا به استاد قشنگ وخانم شایسته

    استاد خدا قوت دستتون درد نکنه برای تک تک باور های قشنگی که تو ذهن ما میکارید وبا فایل های رایگان به این زیبایی ابیاری میکنید

    هر لحظه همه تلاشتون اینه به مایاد بدید که زیبایی های دوروبرتو ببین درسته که شما میخواید قانونو برای خودتون تو هر لحظه مرور کنید ولی میتونستید بدون ضبط هیچ ویدئویی این کارو کنید وما هم هیچ کلامی نشنویم ونبینیم واین نشون میده شما چقدر هدایت شدیدوما هم با شما هم مسیر شدیم وهدایت شدیم خدارو شکر

    این انیمیشن هم فکر کنم ساخت کشور امریکا باشه اگه اشتباه نکنم ومن اخراشو دیدم تو تلوزیون وخیلی حیفم اومد که چرا از اول ندیدمش وچقدر داستانش برام جالب بود وشما که این شکلی تحلیل کردید گفتم پس من درست حس کردم این برنامه درستی بود واین کشور از این دست انیمیشن ها بسیار داره مثل پاندای کونگ فوکار که چقدر روی ارامش ذهن کار کرده ودلیل پیشرفت خودشو به نظرم با ساخت این چنین فیلم وانیمیشن ها به جهان نشون میده ولی کمتر کسی میتونه درک کنه

    زندگی انسان پر از هدایته لحظه به لحظه اینقدر زیاده که واسمون عادی میشه اینقدر زیبایی داریم که دیگه میگیم بزار یه ذره اونوری بریم شاید بهتر باشه غافل از اینکه همین وری که داری مینگری رو بهتر ببین بیشتر ببین ارامش درونتو پیداکن حالتو خوب کن احساستو خوب کن اول خودتو روی یه قایق ارام در یک دریای ارام رها کن ودست از پاروزدن بردار بعد چشمتو ببنید وبه خداوند اجازه بده هدایتت کنه خداوند اینقدر ناخدای خوب ومهربون ودست ودلبازی هست که حد نداره خداوند اینقدر ارامه که با ترس در یک کشتی نمیشینه چون جایگاهش به اندازه ی تر س نیست خیلی بالاتره خیلییییییی

    خداوند اینقدر ارامه که با خشم کینه نفرت هم نشین نمیتونه باشه از خدا بریست این صفتها

    خدا تو قلب ارام جایگاه داره وقتی متشنج میشی دلهره میگیری جای خدارو توقلبت به بدی ها میدی

    خدا اسانه خیلی اسان تر از اب روان حرکت ابر ها پرواز پرنده ها

    وقتی داشتید از هدایتتون وارتباطتون با خدا صحبت میکردید اشک تو چشمم جم شد یه لحظه نگاهم به گلهای تو اتاقم افتاد احساس کردم وسط همون گلستانی هستم که به روی ابراهیم باز شد حس کردم قشنگترین گلهای دنیا رو دارم یه حس قشنگ کل تنمو روحمو وقلبمو گرفت عجیب اروم شدم عجیب نجواها رفتن وجاشونو به خدادادن وقتی شما از خدا میگید قلبم باز میشه عجیب اروم میشم دلم میخواد ساعت ها بشنوم وقتی صبح ها میام نعمتهامو بشمارم خودم خجالت میکشم که واسه اون چیز کوچیکا که به نظر من کوچیکن وچقدر بزرگن چون خدایی بزرگ اونارو به من داده سپاسگزار نبودم تا به حال از سفره صبحانن گرفته تا فرش زیر پام تا اینه ای که زیبایی چهره ای که خداوند نقاش اونه رو هرروز میبینم تا هر چیز دیگه ای که برام عادی شده وای کاش هیچ وقت وجود خدا ونعمتهاش برامون عادی نشه که اون روز روزی هست که تمام ترسهای دنیا بر قلب ما چیره میشه

    وقتی کسی رو میبینم که موقع تماشای جاهایی از اروپا میگه چی میشد اونجا به دنیا میومدیم میگم مگه استاد امریکا به دنیااومده تو ازادی که در زمین خدا هرجا که بخوای بری زندگی کنی مگه تو انسان نیستی بدون محدودیت باقدرتی بدون مثال فقط کافیه حرکت کنی خزه نشی به کف رود بچسبی بکنی خودتو وجدا کنی از هر انچه تورو مجبور به چسبیدن کرده

    ما تو زندگی هامون به نظرم یه جورایی گربه ایم هروقت ترسیدیم مردیم هروقت مغرور شدیم مردیم وخداوند هنوز به ما امید واره که برگردیم وسپاسگزار باشیم برای همین اون گرگ ازراعیل رو هنوز بهش گفته دست نگه دار من منتظر عزیزترین کسانم هستم که به سمت من برگردن ومن چقدر ناسپاسم که هنوز با گردن کشی بیراهه هارو انتخاب میکنم چشم به همه دارم جز خدا اسم همه روزبونم جز خدا ……..

    چند روز پیش نماز صبح خواب موندم نزدیک طلوع خورشید بود که بیدار شدم بعد از کمتر از یه رب از بیداری من خورشید طلوع کرد من از پنجره ماتم برده بود یه بغضی گلومو گرفته بود که نمیتونم توصیف کنم گفتم خدایا این تویی این همه زیبایی این همه شکوه این همه عظمت خدایا شکر فقط میتونستم شکر کنم یه حالی بودم که نمیدونم بگم از کلمات بر نمیاد واقعا انگار خداومن تنها کنار پنجره باهم قرار گذاشته بودیم همو ببینم چقدر قشنگ بود اونروز صبح طلوع خورشید خدایاشکرت

    خدایاشکرت که استاد وسط زندگی من هست

    خدایاشکرت که سرمو چرخوندی سمت خودت تا فقط خودتوببینم

    خدایاشکرت کور وکر از دنیا نرفتم صدای هدایتتو شنیدم زیبایی جهانتو دیدم واندازه قلب درک کردم ودر تلاش هستم درکمو بیشتر کنم

    خدایاشکرت که ارامم با تو تویه قایق بدون پارو وسط یه اقیانوس بی انتهاوارام در حرکت به سمت نعمتهاب فراوان

    خدایاشکرت که اینجام تو این سایت زیبا وفرصت نوشتن از حال خوبمو دارم

    خدایاشکرت که هدایت شده ام تو هادی وراهگشای منی

    خدایاشکرت که دارم تمرین میکنم ترسهامو کنار بزنم برای رسیدن بیشتر فقط به تو

    خدایا برای همه چیز از تو سپاسگزارم

    واستاد از شما سپاسگزارم وعزیز دلتون که اینقدر زیبا قوانین روبرای ما باز میکنید وتوضیح میدید درپناه رب العالمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      ناعمه احمدی گفته:
      مدت عضویت: 1300 روز

      سلام پروین عزیزم

      چقدر کامنتت زیبا بود، چقدر متصل بودین انگار خدا میگفت و شما می نوشتین، اون عشق بازی ک با خدا دارین رو میشد در شما حس کرد اون آرامش تون، بهتون تبریک میگم عزیزم.

      خودتو روی یه قایق ارام در یک دریای ارام رها کن ودست از پاروزدن بردار بعد چشمتو ببند وبه خداوند اجازه بده هدایتت کنه خداوند اینقدر ناخدای خوب ومهربون ودست ودلبازی هست که حد نداره

      برای خودم بارها پیش اومده هر وقت عجله کردم و ترسیدم تصمیماتی گرفتم نادرست چون اون لحظه نتونستم آرامش خودم رو حفظ کنم صدای هدایت الله رو نشنیدم، چقدر این مثالی ک زدین خوب در دهن میمونه.

      اتفاقا من هم این روزها عاشق گلهای خونه مون شدم، همه شون رو از بالکن ب گوشه ای خونه انتقال دادم و یک گلخانه کوچیک ساختم با اینکه خانواده محالفت میکردن و میگفتن خراب میشه من ب خدا گفتم خدایا من میخوام یه گلخونه بسازم و هر روز از دیدنشون لذت ببرم خودت ازشون محافظت کن و تابحال هیچ اتفاقی براشون نیوفتاده و سرحال سرحال هستن خداروشکر، بهشون میرسم، تمیزشون میکنم، باهاشون صحبت میکنم، قربون بچه کوچیکای تازه به دنیا اومده شون میرم و از دیدن شون حظ میکنم.

      در مورد سپاسگزاری و نعمت هایی ک خدا بهمون عطا کرده گفتین، چه بد ک منِ فراموشکار بسیار ناسپاس میشم و فکر میکنم خب عادی عه دیگه، سلامتی عادیه دیگه، ولی اگر ذره ای ناخوش احوال شم اون وقت قدر تن سالم خودم و اطرافیانم رو میدونم و یاد یکی از ابیات خانم پروین می افتم( ناتوانی زان دهی بر تندرست، تا بداند کانچه دارد زان توست) و یا نعمت محبت و صمیمیت خانواده ام این آرامش در خانه مان این اعضای خانواده سالم و صالح و هزاران بیشمار نعماتم، به قول استاد هر روز از خدا بخواییم خدایا ب من قدرت سپاسگزاری بیشتر را بده چرا ک دیدم با ناسپاسی و ندیدن نعمت های خدا زندگی رو چه جهنمی میکنه آدم برای خودش.

      سپاسگزارم ک با دوستان گلی در این صراط مستقیم هم قدم هستم

      سپاسگزار این حضورو هدایتم در این سایت الهی هستم

      سپاسگزار استاد استادم هستم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        پروین کوثری گفته:
        مدت عضویت: 952 روز

        سلام عزیزم دلم من ازخدای خودم سپاسگزارم که تو جمه گرم وصمیمی استاد عباس منش هستم و از شما سپاسگزارم که وقت گذاشتیدو درمورد کامنتم تایپ کردید

        الان شیوه من این شکلی شده که سعی میکنم بیشتر ساعات روز رو ارام یاشم مسئله ای پیش میاد که نگران میشم به خودم میگم ارام باشه اگه میخوای همه چیز به نفعت بشه این قانون دیگه برام ثابت شده منطقی شده برای ذهنم که وقتی درشرایط نا ارام من ارام مشم انگار جهانم ارام میشه من دقیقا مرکز جهان خودم هستم که وقتی ارامش دارم تا فرسنگها تحت الشاعع من ارام میشه واین باعث میشه همه چیز خوب پیش بره وسرعت بگیره انگهر این ارامش قلب سه کاتالیز گره وبرعکس نگرانی انگار یه تزمز گیر حرفه ای وصفته که مانع پیش روی میشه برای همین تلاش میکنم توقایق روی اب بدون پاروزدن در حرکت باشم وامیدوار هستم بتونم موفق باشم خدارو شکر گزارم برای حتی لحظه ای ارامش داشتنم چون من ادم به شدت نگران وپریشان احوالی بودم ولی الان حالم نسبت به روز قبل ماه قبل وسال قبل خییییییلللللِللللییییییییی بهتره خدارو صد هزار مرتبه شکر

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    منصوره گفته:
    مدت عضویت: 2136 روز

    به نام خدای مهربانم

    سلامت به استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته گرامی

    خیلی وقته کامنت ننوشتم اما الان اتفاقی افتاده که نمیتونم ننویسم

    چند روزه فایل رو دانلود کردم اما هر بار خواستم گوش کنم یا نمیشد یا فقط یه کمی ازش رو گوش میکردم و ادامه اش رو نمی تونستم بشنوم( گاهی فایل پلی میشد اما من یا خوابم میبرد یا کاری پیش میومد). این در حالی بود که انیمیشن رو هم دانلود کردم و چند بار دیدیم با بچه هام.

    تو این چند روز من حال روحی م خوب نبود، خیلی ناراحت و عصبانی بودم و از خدا خواستم من رو هدایت کنه، خدا هم من رو به یه راه درست و منطقی هدایت کرد، راهی که با دو دوتا چهارتا کاملا منطقی بود و صد در صد حق با من بود، حتی وقتی تو سایت نشانه امروز من رو کلیک کردم فایل عشق بوقلمونی برام اومد که دیگه مهر تایید بود بر تصمیمی که احساس میکردم بهش هدایت شدم.

    و اما امروز کمی آروم تر شدم، گذر زمان و اینکه دیشب رفتم کلی دوییدم و سعی کردم به خواسته هام توجه کنم همه ی اینها باعث شد امروز آروم تر باشم، اتفاقا ظهر خونه ساکت بود، کلاس مجازی م تشکیل نشد و برای نهار یه ایده ساده بهم الهام شد در نهایت یه زمان خالی خوب پیدا کردم و با خودم گفتم بهتره بدم فایل رو گوش کنم

    الله اکبر

    هر چقدر آدم رو خودش کار میکنه و فکر میکنه همه چی درسته دیگه باز یه دری باز میشه و یه دنیای جدید به آدم نشون میدید، غرور که فکر میکردم اصلا ندارم، داره فواره میزنه زیر خاکستری از من میتونم و من بلدم که از بچگی از اطرافیانم شنیدم و فکر میکردم خوبه دیگه اعتماد به نفسه

    تا حدی که خیلی ناخودآگاه زمانی که فقط با هدایت الله و بدون هیچ مدرک زبانی و هیچ پشتوانه مالی و انسانی کانالم رو زدم، زمانی که کلاسهای خصوصی مجازی م تشکیل دادم که دانش اموزهاش رو خدا ، فقط خدا برام فرستاده بود، اصلا یادم میرفت حتی تو دلم به یاد خدا باشم. بطور کلی وقتی به موفقیت هام و همینطوری شاگرد جور شدن برای من در حالی که مربی های زبان چشمهاشون چهارتا میشد وقتی میگفتم من شاگرد خصوصی اون هم مجازی دارم، وقتی تا کانالم رو زدم چندتا کانال که من به عمرم ندیده بودمشون بنرم رو میزدن حتی با وجود اینکه من زیر صد نفر عضو داشتم و اونها بالای هزار و بالاتر در حالی که بهشون میگفتم من تبادل ندارم و تبلیغ نمیکنم اما اونها رایگان این کار رو انجام میدادن، بطور کلی همیشه یادم هست که خدا بوده و همیشه شکر میکنم اما اون لحظه های خاص وقتی مثل گربه میخوام وزنه رو بلند کنم، یادم میره.

    یادم میرفت همیشه

    جاهایی که مدام اطرافیانم رو نصیحت میکنم حتی تو حرفهای روزمره، من بلدم و تو بلد نیستی ، توجه به اینکه بقیه بلد نیست، توجه به نکات منفی اطرافیانم و نابود کردن رابطه هام خدایااااااا

    خدایا شکرت ماجرای من و غرور تازه شروع شده باید حسابی کشفش کنم.

    درس دوم که الله اکبر از این درس

    نقشه یکیه هر کس بر اساس حال خودش نقشه براش نمایان میشه

    تو روزهای قبل حالت بد بود و بر اساس اون حال هدایت شدی به بهترین راه اما الان حالت خوبه و بر اساس این حال هدایت میشی به بهترین راه، تو هدایت میشی هر بار بر اساس ظرفیتت و توانایی ت.

    پس تا میتونی روی خودت کار کن، خودت رو ارتقا بده و روح ت رو قوی کن که هدایتهای سطح بالاتر بگیری

    وقتی روح ت کوچیکه بیشتر از پراید نمیتونی بخوای، نمیاد تو ذهنت که بخوای، نمیتونی خودت رو توش تصور کنی، وقتی روح ت رو بزرگ میکنی میتونی پورشه بخوای، میاد تو ذهنیت میدونی چه شکلیه که بخوای درخواستش کنی.

    خدایا شکرت

    خدایا کمک م کن فقط روح م رو گسترش بدم بقیه اش اتوماته

    ممنونم استاد عزیزم

    خدا شما و خانم شایسته عزیز رو حفظ کنه

    خدا روز به روز بیشتر بغلتون کنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      امیر جوانزاده گفته:
      مدت عضویت: 1859 روز

      سلام منصوره خانم از این تیکه کامنتتون خیلی لذت بردم خیلی دوست دارم که الگوهای موفق تو هر زمینه ای پیدا و باور کن تا بتونم روحم رو بزرگتر کنم راستش زیاد موفق نبودم تو زمینه پیدا کردن الگوی خوب چه تو روابط یا درآمد از شما سپاسگزارم.

      نقشه یکیه هر کس بر اساس حال خودش نقشه براش نمایان میشه

      تو روزهای قبل حالت بد بود و بر اساس اون حال هدایت شدی به بهترین راه اما الان حالت خوبه و بر اساس این حال هدایت میشی به بهترین راه، تو هدایت میشی هر بار بر اساس ظرفیتت و توانایی ت.

      پس تا میتونی روی خودت کار کن، خودت رو ارتقا بده و روح ت رو قوی کن که هدایتهای سطح بالاتر بگیری

      وقتی روح ت کوچیکه بیشتر از پراید نمیتونی بخوای، نمیاد تو ذهنت که بخوای، نمیتونی خودت رو توش تصور کنی، وقتی روح ت رو بزرگ میکنی میتونی پورشه بخوای، میاد تو ذهنیت میدونی چه شکلیه که بخوای درخواستش کنی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        منصوره گفته:
        مدت عضویت: 2136 روز

        ممنونم دوست عزیز که کامنت رو خوندی و نظرت رو برام نوشتی، با خوندنش دوباره برام یادآوری شد که قوی باشم و فقط خودم رو ارتقا بدم جهان کارش رو بلده خیلی بهتر از من و هزارتا عقل دیگه که بخوام مشورت بگیرم و به فکر راه چاره باشم. فقط باید روی خودم کار کنم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    الهام رجب پور گفته:
    مدت عضویت: 2915 روز

    سلام استاد جانم و مریم جان عزیزم

    سلام دوستان قدرتمندم

    امروز دوتا تجربه برای در لحظه حال بودن و توجه به نکات مثبت داشتم که خیلی برام لذت بخش بود

    دوست داشتم باهاتون به اشتراک بذارم

    وقت دندون پزشکی داشتم و رفتم سوار تاکسی شم تاکسی ی مقدار دیر اومد و بعدم خوردیم به ترافیک

    ذهنم یکم نجوا داشت که دیر میرسی(چون آدمیم که به موقع رسیدن برام مهمه ،هم همزمان نجوا میومد که به وقت دکتر نمیرسم،هم خود سرزنشی)البته شاید در حد خیلی کم یکی دو دقیقه

    تو ذهنم بود رسیدم اونجا چی بگم و….

    بعد یهو به خودم گفتم الهام الان فقط به لحطه ی حال بچسب بعدا وقتی رسیدی اونجا هر چی‌میخوای بگو

    (ترافیکم شدید بود)

    گفتم خب بیا تو لحظه ی حال،و شروع کردم

    به حس کردن بیناییم،شنواییم و شکرگزاری کردن بابتشون

    اینکه میتونم رنگ ها رو ببینم و تشخیص بدم

    صداها رو بشنوم و تشخیص بدم

    همینطور غرق شده بودم واسه چند لحظه

    یهو دیدم راه باز شد

    استاد واقعا باز شد و بعد اون ماشین جوری با سرعت میرفت که من نه تنها دیر نرسیدم بلکه یه ربع هم زودتر رسیدم به مطب دکتر

    قبلش هم تو کد نویسی صبح نوشته بودم میخوام کار دندونم کم باشه مثل سری پیش نباشه سریع انجامش بده و…

    و دقیقا همین اتفاق افتاد سری پیش 45 دقیقه طول کشید

    این سری 20 دقیقه

    الهی شکرت رب من

    خب میرسیم به برگشت

    موقع برگشت از مطب یه تاکسی وایساده بود

    و من تنها مسافرش بودم

    هی اول نجوا اومد که داری الاف میشی پاشو برو سر خیابون شاید زودتر بری و…

    آفتابم بود

    دوباره آگاهانه گفتم بیا از لحظه لذت ببر

    صبحش یکی از دوستان یه هتل از مارماریس ترکیه برام فرستاده بود

    یهو یاد اون افتادم

    چشمام رو بستم گفتم خودت رو تصور کن تو ساحلش نشستی و داری آفتاب میگیری

    آخخخ چقدر چسبید

    تو همین حین آفتاب گرفتن بودم دیدم

    چند تا مسافر دیگه سوار شدن و راه افتاد ماشین

    چقدر این در لحظه بودن و لذت بردن و کنترل ذهن مهمه

    چقدر مسیرو برامون هموار تر و قشنگتر میکنه

    الهی شکر برای این مسیر

    برای این آگاهی ها

    برای وجود پر برکت شما استاد جانم که ما رو با این قوانین آشنا کردین

    قلبتون پر از عشق و نور

    عاشقتونم

    خدا کارشو بلده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      فاطمه عظیمی گفته:
      مدت عضویت: 3523 روز

      سلام الهام جون نشانه امروزم این فایل بود ومن چون عجله داشتم (خخخخ) فایل رو گوش نکردم و اترین کامنت رو خوندم که کامنت شما بود و دیدم نشانه امروزم کامنت شماست عجله نکنم فریب ذهنه در لحظه زندگی کنم و چقدر در لحظه بودن شادبودن درلحظه و سپاسگزاری رو قشنگ درقالب خاطره امروزت گفتی گویا خدا بهم گفت چکار کنم مرسی دختر قشنگ و دوست داشتنی

      در پناه نور و عشق خداوند باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        الهام رجب پور گفته:
        مدت عضویت: 2915 روز

        سلاااام فاطمه جانم

        ممنون که برام نوشتی عزیزم

        دقیقا خیلی باید حواسمون به این قضیه باشیم که در لحظه بمونیم،از لحظه لذت ببریم،

        به قول استاد جانم هر چند وقت یه بار در طول روز از خودمون بپرسیم سلام حالت چطوره؟چه احساسی داری؟

        اگر ترس داری یعنی تو اینده ای

        اگر غم یعنی تو گذشته ای

        پس خودمون رو بیاریم تو لحظه حال

        تمرکز روی همین لحظه و داشته هامون

        بودن در لحظه بزرگترین هدیه ایه که‌میتونیم به خودمون بدیم…

        پس از خودمون دریغ نکنیم

        با خودمم الهام از خودت دریغ نکن لذت و آرامش در لحطه بودن رو

        موفق باشی عزیزدلم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    علی میرفخررجایی گفته:
    مدت عضویت: 1516 روز

    به نام خدای مهربان که هر چه داریم ز اوست

    سلام استاد جان عزیز و مریم خانوم دوست داشتنی

    می‌خوام از تجربیات خودم بگم از موضوع ترس و ایمان

    هر کجا که تونستم ایمانم رو حفظ کنم و ترس رو از خودم دور کنم نتایج فوق العاده بوده

    1- تقریبا پیارسال بود که قبل از آشنایی با استاد سر چک هایی که داده بودم و تا چک دوم رو به زور پاس کردم و 3 تای بقیشو نتونستم پاس کنم یک مقدار ترس داشت بر من غلبه میکرد و شیطان همش میخواست منو بترسونه ،و اون شخصی که برای کارهام بهش چک داده بودم و هنوز هیییییچ کاری برام انجام نداده بود هی دائم به من زنگ میزد و می‌گفت علی چکهارو پاس کردی ؟من آبروم در خطره !ما باهم رفیقم آخه چرا داری با من اینطوری میکنی؟!چون چکهارو همون اول رفته بود خرج کرده بود بدون اینکه هنوز کاری به من تحویل بده طی همون چندماه

    بعد منم از روی مهم بودن نظر اون و البته گنده کردن اون تو ذهنم اول داشتم به این فکر میکردم که از کی پول قرض کنم چه خاکی تو سرم بریزم تا اون چکهارو پاس کنم،

    بعد یادمه یه روز داشتم با خدا را و نیاز میکردم ازش خواستم بهم بگه چیکار کنم،

    گفت هیچی بهش بگو تو که هنوز هیچ کاری انجام ندادی من هم چکهارو پاس نمیکنم اصن برای چی باید پاس کنم؟

    و همونجا ترس من تبدیل شد به ایمان و خداوند گفت اشکال ندارد اگر هم اشتباه کردی و چک دادی هیچ اشکال نداره خودم برات درستش میکنم،

    و این طور شد که اون دیگه به من زنگ نزد البته که اون طرف که چکهارو ازش گرفته بود برگشت زد چکهارو اما باز هم سعی کردم ترسی به دلم راه ندم و به خداوند توکل کنم با اینکه تازه از پدرم جدا شده بودم و هیچ درآمدی هیچ ایده ای برای پاس کردن اون چک ها نداشتم،ولش کردم،گفتم هرچی میخواد بشه،تو این لحظه که کاری از دست من بر نمیاد،و ورق برگشت ،من طلبکار اون بنده خدا شدم و اون از من فراری که هنوز هم کار منو انجام نداده،

    و منی که نمیدونستم از کجا و از چه طریقی میتونم این مسئله رو حل کنم با اینکه بارها پیام ابلاغیه دادگاه برام میومد با توکل به خدا رفتم تو دل ترس ها و ایمانمو حفظ کردم و خداوند هدایتم کرد تا این مسئله حل بشه و طبق آخرین جلسه ی دادگاه انشاالله به زودی پول اون بنده خدا که چک‌ها دستشه رو میدم تازه دوبرابر هم شده و اونم میدم به لطف خدا و کلی چیز من تو این مسیر یاد گرفتم کلی تونستم از توانایی هام ثروت خلق کنم بدون هیچی،این تضاد کلی برام درس داشت و خدارو شکر دارم سربلند ازش بیرون میام،

    2-موضوع دیگه ای که خیلی برام واضحه توی همین بحث

    توی این 13 14 سالی که هنر های رزمی کار میکنم،تمووووم افرادی که از آسیب دیدن از شکستن دماغشون یا هر آسیب دیگه ای میترسیدن دقیقا اون اتفاق براشون میفتاد و حالا خود من یا دوستانی که اصلن برامون مهم نبود و ترسی نداشتم حتی یک بار هم شکستگی بد جور نداشتیم،و همون آسیب جزئی بوده که بالاخره تو رشته های مبارزه ای هست،و زود هم خوب میشد و ما برمیگشتیم به ادامه مسیر،

    3-توی هر مسابقه ای که تونستم قبلش ایمانم رو حفظ کنم و استرسم رو کنترل کنم و توی ذهنم خودمو برنده بازی بدونم اون مسابقه رو برنده شدم،

    البته که نیاز داره که قبلش اینقدر تمرین کرده باشم اینقدر آماده باشم که بتونم توی ذهنم خودمو برنده بدونم،و هر کجا که کم کاری کردم یا مثلن قبل از بازی آسیبی داشتم و نمی‌تونستم توی ذهنم خودمو برنده ببینم و ترسیدم بازی رو باختم که خدارو شکر تعدادش کمتر از انگشتان یک دست بوده توی این سالها،

    4-توی مستند کانر مگ گرگور که سال 2017 منتشر شد که توصیه میکنم دوستان حتما ببینن،

    کانر قهرمان مبارزات آزاد سازمان UFC بعد از برد های زیادی که داشت و واقعا داشت همه رو میزد می‌رفت جلو و دارنده کمربند وزن خودش بود،در مقابل حبیب نورماگوف روسی که یک شخص مسلمان و بسیار با ایمان هست مبارزه رو تسلیم شد،

    (حبیب نورماگوف شخصیتی بسیار با ایمانی داره و همیشه قبل و بعد از بازی هاش با انگشت اشاره خدارو نشون میده و میگه من هر موفقیتی دارم به خاطر الله هست،که البته با این دیدگاه رکورد 30 برد و 0 باخت رو به نام خودش ثبت کرد و خداحافظی کرد،)

    (کانر ایرلندی هم دیدگاه مذهبی نسبت به خداوند نداشت اما ایمانی در وجودش بود که اون نتایج بزرگ رو کسب کرده بود ولی در مقابل حبیب ترسید)

    کانر توی اون مستند بعد از اینکه از بازی میاد بیرون بارها تکرار می‌کنه که من ترسیدم ترسیدم که باختم و یه کوچولو داشت با خودش صحبت میکرد و به خودش می‌گفت این حرفو،میگفتم ترسیدم ترسیدم ترسیدم که باختم،

    و در واقع ایمان حبیب به کانر چربید و تونست بازی رو ببره،

    و من بعد از آشنایی با استاد خیلی بهتر این موضوع رو در کردم که ترس موجب شکست و ایمان موجب پیروزیه،و خب ما اینو تو مسابقات رزمی انفرادی خیلی واضح میتونیم ببینیم،

    محمد علی کلی هم درواقع به نظر من به خاطر اون ایمان و شجاعتش تونست اون همه رکورد فوق العاده کسب کنه و در بین جوامع محبوب شد که هنوز هم که هنوزه اسمش به یادگار مونده،

    5-یادم اومد وقتی بچه بودم یه دوست داشتم که میرفتم خونشون،و این یه سگ پاکوتاه کوچولو داشت که هر وقت من وارد پارکینگ خونه اینا میشدم اول یه ده دوری دور پارکینگ من از دست این سگ فرار میکردم تا دوستم بیاد بگیرتش :))))

    بعد می‌رفتیم تو خونه بازی میکردیم،و بار ها هم دوستم بهم میگفت که چون می‌ترسی میکنه دنبالت اگر نترسی کاریت نداره،و بالاخره یه روز تصمیم گرفتم که وقتی وارد پارکینگ شدم نترسم و فرار نکنم،تا وارد پارکینگ شدم دوید سمتم،منم چشمانم بستم و همونجا وایستادم،اونم هیچ کاریم نکرد و شروع کرد منو بو کردن و لیس زدن،

    دیگه از اونجا به بعد که فکر کنم تقریبا 10 11 سالم بود دیگه از هیچ موجودی نترسیدم و هر روز شجاعتم بیشتر شد،

    اتفاقا امروز رفته بودیم توی یک جنگل فوق العاده و بکر برای تفریح،دو تا سگ کوچولو هم همراه ما بود،

    این سگ کوچوعه ما اینقدر شیطون و شجاع بود که چندتا سگ بزرگ که اولش خود ماهم یه مقدار ازشون ترسیدیم اومدن سمت ما و بیشتر اومده بودن تا این سگهای مارو بخورن و این توله سگ میدوید با سرعت سمت اینا و پارس میکرد و اونا فرار میکردن :)))))

    البته ما هم به سمت سگ ها حرکت کردیم و اونا رفتن و دیگه جرعت نکردن بیان دنبالمون،

    ،

    ولی در کل خدارو شکر خیلی با ایمان تر و شجاع تر از گذشته هستم و اصلن یه جورایی نمیتونم متهم بشم به بی ایمانی و ترسو بودن، و اینو بارها و بارها به خودم ثابت کردم و با قوی ترین افراد ،حرفه ای ترین افراد مبارزه کردم و نتیجه خوب برای من اتفاق افتاده،با به قول خودمون با بزرگترین افراد و مشهور ترین افراد و کله گنده ترین افرادی که برخورد کردم سعی کردم خیلی عادی و با ایمان و شجاعت برخورد کنم،و این درخواستی بوده که همیشه از خدا میخواستم ،بهش میگفتم عزت بهم بده سربلندی بهم بده ایمان و شجاعت بهم بده و خدارو شکر داده و هر روز بیشتر میشه،

    و حتی در مقابل ماموران محترم نیروی انتظامی خیلی موقع ها اتفاقاتی میفتاد که میخواست منو بترسونه و سعی کردم با خونسرد بودنم و حفظ ایمانم نتیجه رو به نفع خودم تغییر بدم،

    حتی یک بار واقعاااااااا طبق قانون جمهوری اسلامی باید منو میگرفتن و می‌بردن و پدرمو در میاوردن :)))))))) اما به خدا همونجا قانونو به یاد خودم آوردم و سعی کردم آروم باشم خونسرد باشم و حالا اون دوستم که همراه من بود و خیلیییی ترسیده بود و داشت گریه میکرد رو آروم کنم و میگفتم اشکال ندارد درست میشه،و اون مامور هی میپرسید طبق قانون ما الان باید شمارو ببریم فلانتون کنیم،و هی می‌گفت حالا چیکار کنیم با شما،

    منم با ایمان،گفتم که هر طور که صلاح میدونید،اون هم وقتی ایمان و شجاعت منو دید گفت برین:)))))) به خدا هر کی دیگه بود میمرد از ترس،

    و بعد من دوباره ایمانم به خداوند قوی تر شد،

    .

    .

    و دیگه خیلی مثال هست که میتونم بزنم اما کامنتمو طولانی میشه،

    .

    و اما اینکه واقعا باید شکر گذار و سپاسگذار همین لحظه و همین نعمت هایس باشیم که الان داریم که خیلی هاشون تا همین چند وقت پیش آرزو های ما بودن اما ما خیلی زود فراموش میکنیم و مغرور میشیم،

    به خدا الان دو تا از بهترین باشگاه های شهرمون دست منه و من مربی اونجا هستم،

    بعد چندوقت پیش به خودم اومدم دیدم عههههه چقدر این باشگاهه شبیهه عکسیه که تو دریم بردم گذاشته بودم گفتم عههههه این دقیقا همین خواسته پارساله منهههه و من الان دارمش و چقدر برام عادی شده بود،وانصافن کم شکر این نعمت رو به جا آوردم خیلی کم،

    نه فقط این نعمت،به خداوندی خدا،خداوند موفقیت هایس برای من توی این یک سال اخیر برام رقم زده که اگر برای هر کدومشون هزاران بار بگم خدایا شکرت کمه ،چندتاشو می‌نویسم که یادم بمونه

    مهاجرت به تهران

    قهرمانی تو مسابقات انتخابی یکی از بهترین تیم های بوکس ایران

    افزایش درآمدم از صفر به ماهی تقریبا 30 میلیون تومن،

    داشتن شاگردهای بسیار زیاد که تعدادشان از دستم در رفته و هر روز دارن بیشتر میشن،

    حسن شهرت و محبوبیت در شهری که تازه مهاجرت کردیم

    پیدا کردن دوستان بسیااار فوق العاده و کاملن متفاوت از چیزی که قبلن تجربه کردم،

    قهرمان مسابقات بهترین بهترین بوکس ایران

    کلی سفر ،کلی تجربه جدید،کلی رشد شخصیتی ،

    کلییییی خیرو برکت که همه و همه به برکت انجام تمرین ستاره قطبی و گوش کردن به فایل ها و کنترل ورودی ها و هدایت خداوند یکتا وارد زندگیم شده،

    و این فایل باعث شد که دوباره به خودم بیام و مغرور نشم و به یاد خودم بیارم که هر خیریییییییی به من میرسه از طرف الله یکتاست

    خدایا شکرت خدایا ازت ممنونیم به خاطر اینکه تو از قبل همه‌ی نعمت هارو برای ما آماده کردی،و هر آنچه بخواهیم به ما عطا میکنی،

    خدایا شکرت که هر روز از طریق بی نهایت دست فوق العادن به ما کمک میکنی و خیر میرسونی

    خدایا شکرت که هر روز از بینهایت طریق دستانت به من محبت می‌کنی و عشق میورزی و به من هدیه میدی،

    خدایا شکرت که هرآچه بتوانم تجسم کنم برای من خلقش می‌کنی ،خیلی راحت خیلی آسون

    خدایا شکرت که هر کجا که ایمانمو نشون دادم و حرکت کردم و شجاع بودم بیشتر از آنچه که تو ذهنم میگنجیده به من عطا کردی

    خدایا شکرت که مارو با قوانین خودت آشنا کردی

    خدایا شکرت به خاطر هدایت هات،به خاطر خانواده خوبم،به خاطر رزق و روزی پر برکتی که سر سفرمون توی زندگیمون توی کسب و کارمون قرار دادی،

    خدایا شکرت که هر روز کلیییی زیبایی نشونم میدی،کلی آدم های خوب به سمتم هدایت میکنی،کلی ایده های ثروت آفرین به من میگی

    و خدایا شکرت به خاطر سلامتیم که میتونم میتونم از کل این نعمت هایی که بهمون عطا کردی استفاده کنم خدایا شکرت ازت ممنونیم و سپاسگذار تو هستیم ازت مچکریم خدایا

    استاد جان ممنونم بابت این آگاهی ها،خانم شایسته ممنونم به خاطر دستان پر محبتت که این گوشی رو نگه می‌داری و از استاد فیلم میگیری

    خدارو شکر بابت حضور شما دو عزیز تو زندگیم

    کارتون رو هم دانلود کردم که ببینمش

    فعلا

    در پناه الله یکتا

    همگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای: