درس‌هایی از انیمیشن گربه چکمه پوش - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)

794 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زینب ندرلو گفته:
    مدت عضویت: 1001 روز

    به نام خدای مهربون

    از صبح که این انیمیشن رو دیدم فکرم درگیر درس هایی که میتونم از این برنامه بگیرم

    و مثل یه کودکی که برنامه م رد علاقه اش رو دیده ذوق دارم که بیام و بازم بنویسم چون این اولین بار که آگاهانه یه فیلمی رو دیدم

    وقتی گربه چکمه پوش با لدت زندگیشو می‌کرد و به خودش که 9 تا جون داره مغرور شده بود و فهمید فقط یه جونش باقی مونده

    منو یا. یه چیزی انداخت

    چند سالی هست که یکی از نزدیکانم درگیر بیماری

    تو این چند سال هم زندگی به خودش هم به اطرافیان سخت شده

    هر روز با مرگ دست و پنجه نرم‌میکنه و ترس از مرگ زندگی رو براش زهر مار کرده

    یه لحطه به خودم نگاه کردم و دیدم چقدر راحت اون طرف رو قصاوت میکنم که بابا اززندگی لدت ببر

    ولی ترس این گربه از جون آخر

    بهم گفت خودت اگر تو اون شرایط بودی چه عکس العملی نشان میدادی

    چرا غرور برداشته ات که تو سالها زنده میمونی

    تویی که آنقدر در مقابل خدا ضعیفی که اگر فقط چند ثانیه قلبی که الان داره خوشگل میتپه نتپه همه چی تموم

    مدتی بود هر روز به خودم یاد آوری میکردم امروز یه فرصت دوباره است

    خدا بهم امروز رو فرصت داده

    ولی چقدر در روز اینو فراموش میکنم و برمیگردم به روال قبلی

    فک‌میکنم سالها زنده ام و حالا حالاها مرگ سراغم نمیاد

    چی میشه که آنقدر مغرور میشم و فک میکنم همه چی خودمم

    هرکدوم از ما هر روز فقط 24 ساعت فرصت داریم

    سگ داستان یه جمله ی قشنگی‌گفت که من همیشه یه جون داشتم اما ماجراجویی با شما زندگیمو تغییر داد فک‌کنم همین یه جون کافی باشه

    همه ی ما 24 ساعت زمان داریم تو یه روز

    اما خیلی هامون می‌خواهیم زمان کش بیاد تا بتونیم کارهای بیشتری کنیم

    ولی آدم های موفق هم همین مقدار زمان رو دارن

    این منو یاد این میندازه که همه ی ما آنچه که برای یه زندگی خوب نیاز داریم در دسترسمون

    اما دنبال چیزایی دیگه ای هستیم که باهاش بتونیم از زندگی لذت ببریم

    یه بار توی سریال زندگی در بهشت کامنت آقای عطار روشن رو خوندم که تاثیر زیادی روم گداشت

    راست میگفتن همه یما دوش حمام یه سقف بالاسر و یه ماشین رو داریم ولی آیا لدتی که استا میبره رو می‌بریم

    مرع و خروس داشتن که چیز عجیبی نیست بیشترمون هم توی بچگی تجربه اش رو داشتیم یا توی روستا

    ولی استاد جوری با لدت این کار رو انجام میده که آدم عاشق مرع و خروس میشه

    همش دنبال یه چیز خاصی هستیم تا بتونیم لذت ببریم ولی همین قلبی که داره میتپه همسن خونی که در رک هام در جریان نشانه از طرف خداست که امروزم فرصت داری بنده ی من‌لدت ببر و از نعمت هایی که بهت دادن استفاده کن

    اونجایی که دختر داستان از آرزوش میگذره د به نجات خرس میره همونجایی که دنبال یه سری آرزو ها هستیم ولی میفهمیم همین چیزایی که داریم کم‌نیستن

    خیلی وقتا هست داشته هامون رو مینویسم واسه کوچکترین شکر گزاری میکنم بعد میگم یه جوراب یه لباس یه لیوان آب اگه داشته است من چقدرررر نعمت توی زندگیم دارم بعد اونوقت چسبیدم به چند تا چیزی که توی زندگیم نیست

    من از همه ی این نعمت ها میتونم استفاده کنم

    همش دنبال اینم که یکم بیشتر داشته باشم تا بتونم لذت ببرم

    وقتی استاد میگفتن یه کتونی داشتم که پاره بود ولی حالم خوش بود تازه میفهمم چی میگن اونم نه درک‌کامل فقط انکار یه چیزایی فهمیدم

    خیلی دوست داشتم پیاده روی کنم ولی همیشه میگفتم چه فایده کتونی خوب ندارم

    کتونی خوب رو گرفتم میگفتم وقت ندارم بچه کوچیک دارم

    یه لحطه به خودم اومدم و گفتم تا کی میخای بهونه بیاری بسه پاشو

    دیدم بازم که شرایط جور دهنم نجوا میکنه پس بچه هات چی

    ولی من قدم برداشتم و شروع کردم پیاده روی رو

    ایندفعه هدفم لاغری نبود هدفم لذت بردن از زیبایی و سکوت شهر بود

    بهونه ها رو گداشتم کنار و دارم میبینم چقدر دارم لدت میبرم

    دختر داستان ما 3 تا خرس کنارش داشت که عاشقانه دوستش داشتن

    بهشون دستور میداد و قدرشون رو نمیدونست دنبال یه چیز جدید بود برای لدت ولی خوب موقع فهمید که باید تغییر کنه و قدر داشته هاش رو بدونه

    کاش یاد بگیرم قدر داشته هامو بدونم

    اونجایی که گربه چکمه پوش تصمیم گرفت که دیگه با ترس زندگی نکنه

    چقدر دوست داشتم

    چقدر داستان تو این سایت خوندم که تا تصمیم گرفتن پا بزارن رو ترس هاشون همه چی تعییر کرده

    ولی چی باعث میشه وقتی می‌ترسی قدم برندارم

    اونم نبود ایمان

    توی قلبی که ایمان نباشه ترس میاد

    مگه میشه ایمان و ترس با هم قلب باشن ابدا

    امروز تو مسیر پیاده روی یه سگ تو مسیرم بود دیدم یه خانومه که جلو تر از من میره سگ‌افتاد دنبالش و شروع کرد به بو کردن ولی اون خانوم خیلی ریلکس راهش رو رفت و سگ رفت پی کارش ولی من ترسیدم قلبم شروع کرد به تپش مسیرم رو به سرعت عوص کردن آنقدر تند تند راه میرفتم که نفسم بند اومده بود یهو یه جا برگشتم گفتم وایسا این ترس یعنی چی

    یعنی نبود ایمان

    برگرد اگه راست میگی از همون مسیر برو

    همش جنگ بود بین قلبم و دهتم

    گفتم باشه برمیگردم وقتی برگشتم دیدم سگ رفت اونور خیابون

    برگشتم به مسیر و مدام این تجسم رو کردم که خدا محافظ و مراقب منه دیگه خبری از سگ نبود

    هر روز باید به خودم بگم

    فقط روی خدا حساب باز کن فقط خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 94 رای:
    • -
      رضوان یوسفی گفته:
      مدت عضویت: 2225 روز

      به نام خدایی که همواره با ماست در درون ماست و ما را هدایت و راهنمایی می کنه

      سلام زینب جان مهربان بانوی مومن و موحد و خداجویم

      چه زیبا به نعماتی که داریم اشاره کردی، فرصتی که هر روز خدای مهربان در اختیار ما قرار میده تا اون امامت الهی که خلق زندگی مان است رو به بهترین نحو انجام دهیم ولی باز ما غافل میشم، و این یادآوری هایی که در این سایت الهی است چه به موقع و به جاست، همانند آب گوارا ایی در یک ظهر تابستان که دلت را خنک کنه و بهت جانی تازه ببخشه، وانسان را سرشار از طراوات و تازگی بکنه.

      سپاس گذارم زینب جان که این نکات ارزشمند رو یادآوری کردی.

      در پناه حق روز به روز توحیدی تر و ثروتمند تر و شادتر و موفق تر باشی مهربان بانو.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        زینب ندرلو گفته:
        مدت عضویت: 1001 روز

        سلام رضوان عزیزم

        دوست نازنینم

        ممنونم بات کامنت پر مهرت

        چقدر این روزا خوشحالم که دوستای موحدی مثل شما دارم

        در کنار تک تکتون عاشقی میکنم و درس ازتون یاد میگیرم

        باعشق فراوان دوستتون دارم

        برات از خدای مهربان بهترین ها رو میخام عزیز دلم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سیدمصطفی میردهقان گفته:
      مدت عضویت: 1891 روز

      سلام

      زینب خانم

      چقدرلذت بردم وتحسینتون کردم وقتی دیدم تومدت300روز آخرین ستارتون هم درحال طلایی شدن هست ونشان ازفعالیت شمامیده خوشحال شدم وشروع کردم به خواندن کامنتون وازمطالبی که نوشته بودید چقدرلذت بردم واقعا منزل ماهم دوش داره سقف بالاسر داره ومن هم بادیدن مرغ وخروس های استاد الان مدتی مرغ دجوجه هایی دارم که تخم گذاشتم وازتخم بیرون اومدن وچه تجربه های جدیدی با این کاربدست آوردم وچه جوجه های خوشکلی بزرگ کردم که انشاالله تاچندوقت دیگه تخم میگذارن وباخوندن کامنت شما دیدم چقدربهترمیتونم ازاین خواسته ای که الان درزندگیم هست لذت ببرم شماگفتی واسه پیاده روی بارها دلیل آوردی من واسه کامنت گذاشتن

      موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        زینب ندرلو گفته:
        مدت عضویت: 1001 روز

        سلام آقای میر دهقان عزیز

        ممنونم از کامنت پر مهرتون

        وقتی سریال زندگی در بهشت رو شروع کردم اوایلش میگفتم عجب جایی اینا فقط تو آمریکاست

        تا وقتی نری اونجا نمیتونی ببینی این زیبایی ها رو

        ولی یواش یواش فهمیدم من باید از همین چیزایی که دارم لدت ببرم

        خونه ما نزدیک جاده چالوس

        پر از پارک های باصفا و خوشگل

        یعنی فاصله ما با رودخونه کلا 5 دقه هم نمیشه

        ولی من منتطر بودم به یه جای بهتر هدایت شم تا لذت ببرم

        ولی وقتی مسیرم اشتباهه عوص کردم مسیر رو

        الان میرم پارک بند بند وجودم با جیک جیک گنجشک ها ذوق میکنه

        ابرهای تو آسمون منو به وجد میاره

        نشستن زیز سایه ی یه درخت بهترین لدت دنیا شده برام

        دیگه حسرت بودن تو پرادایس رو ندارم چون میدونم الان بهترین جای دنیام

        قبلا وقتی میرفتم روستامون با غرو گلایه از کمبود امکاناتش میرفتم ولی خدا میدونه از وقتی نگاهمون تعییر دادم چقدر ر زندگی زیباتر شد

        الان به چشم یه فرصت بهش نگاه میکنم وقتی میرم روستا آرامش عجیبی دارم که نمیتونم توصیفش کنم

        قدر اینکه میتونید مرع و خروس داشته باشید و لدت ببرید رو بدونید بهترین فرصت

        دوست عزیز براتون بهترین ها رو از خدا میخام

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
        • -
          سیدمصطفی میردهقان گفته:
          مدت عضویت: 1891 روز

          سلام

          چقدرخوشحال شدم وقتی فهمیدم جاده چالوس ونزدیک رودخونه هستید هم اون موقع که میخوندم وهم حالا که دحال نوشتن این کامنت هستم خودم رد دیدم اونجا تواون جاده های سرسبز و پرپیچ خم اون هوای خنک ونمناک اون صدای جیرجیرکها که یادمه وقتی اون مسیر رومیرفتم صدا قطع نمیشد چقدرمن عاشق آب ودریا ورودخونه هستم هرجاآب میدم میزدم کنار وتنی به آب میزدم واقعا عجب آبی روح وجسم آدم متحول میشه چقدعاشق داشتن مرغ وخروس هستم تواون فضا که حیونها آزادواسه خودشدن برن وبیان چقدرلذت بخشه خوردن شیر تازه وتخم مرغ تازه همراه باچای آتیشی

          باورکنیدچندباور تصور کردم وآمدم اونجا وسری بهتون زدم فکر میکنی سالهاست شما رومیشناسم ودیدمتون

          آرزوی موفقیت وسلامتی میکنم براتون

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
          • -
            زینب ندرلو گفته:
            مدت عضویت: 1001 روز

            سلام آقای میر دهقان عزیز

            تقریبا از اون روزی که عضو سایت شدم همیشه به سایت سر زدم د. روزی میشه آنقدر سرم شلوغ شده توی طول روز نتونستم بیام سایت البته حتما باید یک بار رو بیام سر بزنم

            امروز موقع خواب گفتم باید به سایت سربزنم

            وقتی اومدم و کامنت شما رو دیدم نتونستم براتون ننویسم

            آنقدر که قشنگ نوشته بودید

            آنقدر زیبا توصیف کردید جاده چالوس رو

            وقتی گفتید اومدم بهتون سر زدم اشک تو چشمام جمع شد فقط خدا رو شکر کردم که زندگیمو پر کرده از آدم های مهربون

            ممنونم خیلیی ممنونم بابت کامنتتون که خیلی به موقع به دستم رسید

            این کامنت دقیقا برام یه نشونه ای بود

            چون تو زندگیم وارد چالشی شدم که باید بتونم ذهنمو کنترل‌کنم

            پیام شما برام نشونه بود که خدا حواسش بهت هست

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
            • -
              سیدمصطفی میردهقان گفته:
              مدت عضویت: 1891 روز

              سلام زینب خانم

              خیلی برام جالب شد وقتی که نگاه کردم به زمانی که شما نوشتیدبرام درست زمانی هست که من درحال نوشتن این جواب برای شما هستم بدون این که اصلا من بدونم وبرنامه ریزی کرده باشم این همزمانی اتفاق افتاد وبازخودش ی نشونه هست انشاالله که ازاین چالش سربلند بیرون میاد وازنتایجش درصورت تمایل برام بنوسید

              آرزوی بهترینها رابراتون دارم

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    افلاطون نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 1281 روز

    به نام‌ خداوندی که من رو خالق آفرید تا زندگیمو خودم خلق کنم

    سلام میکنم خدمت استاد عباسمنش، خانم شایسته و همه دوستان عزیزم

    بینهایت سپاسگذار خداوندم که منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کرده

    من مدت هاست تمرکزمو گذاشتم رو روانشناسی ثروت 1 و فایل های جدیدی که رو سایت میادو دنبال نمیکنم: امروز صبح که از خواب بیدار شدم طبق عادت هر روزم اومدم سراغ سایت و دیدم استاد فایل جدید گذاشته، یه هدایتی اومد ببینش، هدفونو گذاشتم رو‌ گوشم و رفتم سراغ ماشینم که بعد از 3 سال و نیم اولین بار میخواستم بشورمش( همیشه میبردمش کارواش) وقتی استاد راجب سپاسگذاری گفتین یه نکته هایی تو گوشم زنگ خورد؛ من مدت هاست میخوام ماشینمو عوض کنم‌ و اینکه با ماشین فعلیم باهاش کلی مسافرت رفتم باهاش کلی رفتم تفریح کردم؛ یعنی جنگلی نیست تو مازندران من باهاش نرفته باشم، کوهی نبود که من باهاش نرفته بشم: الان که دارم با این زاویه نگاه میکنم این ماشین مثل یه رفیق بوده باهام بعد گفتم این ماشین این همه جا برددت تو شده شلنگ بگیری خودت بشوری؟ استاد نمیتونه آروی رو ببره کارواش؟ نمیتونه ماشیناشو ببره کارواش؟ چرا خودش میشوره؟ داره ازشون سپاسگذاری میکنه دیگه، منم با یه احساس فوق العاده شروع کردم به شستن ماشینم و ازش سپاسگذاری کردن، دوباره یادم اومد همین یک ماه جلوتر بوده که من از یکی از دوستام که خیلی دوسش داشتم بخاطر یه مراوده کاری که داشتیم 150 میلیون من ازش طلب کار بودم: بعد چند روز پیگیری موفق نشدم باهاش تصویه کنم: با اینکه خیلی دوسش داشتم همش رفتارش برام‌قابل تحسین بود، بخاطر حساب و کتاب شروع کردم تو ذهنم بهش بدو بیراه گفتن دیدم رفتارش نسبت به من عوض شد به گونه ایی که انگار نمیخاد اون پولو بده؛ به هر حال این احساس بد نسبت بهش تا جایی ادامه داشت که من شروع کردم از خداوند سپاسگذاری کردن راجب دوستم و ویژگی های مثبتشو نوشتن دقیقا همین روزی که من شروع کردم به سپاسگذاری: رفتم دفترش چک 150 میلیونی رو گرفتم.

    اینجا با خودم گفتم یادته زمانی که شروع کردی به سپاسگذاری چکتو گرفتی؟ گفتم حالا شروع کن با جان و دل سپاسگذاری کردن بخاطر ماشینت تنها راه شکستن اون سد همین سپاسگذاریه؛ من مدت هاست احساس خیلی فوق العاده ایی دارم و دارم رو روانشناسی ثروت 1 کار میکنم؛ با توجه به نتایج استثائی که گرفتم؛ منتظر سیل عظیمی از نعمت و ثروت بودم و هستم که تو یکی از کامنت های روانشناسی ثروت 1 یکی از دوستان گفت گاهی اوقات ما رو خودمون کار میکنیم؛ فرکانس های فوق العاده میفرستیم؛ اما یه ترمز مثل دیواره سد میمونه که اونو شناسایی کنی و برطرف کنی اون دیواره سد میشکنه و سیل عظیمی از نعمت و ثروت اون فرکانس های فوق العاده ایی که فرستادی تو زندگیت جاری میشه؛ اینجا باز هم یه چراغ سبز تو ذهنم چشمک زد که اون دیواره سدت همون سپاسگذاریه؛ به نحم احسن انجام بده تا سیل عظیمی از نعمت و ثروت وارد زندگیت بشه.

    بعد تو همین حال و هوا و احساس خوب بودم که دیدم ماشینمو برق انداختم و چشمم خورد به باغ خونه پدرم اینا؛ خونه پدریم تو یه باغ 300 متریه با درخت میوه و بوته های گوجه و خیار؛ شروع کردم به آبیاری باغ و شروع کردم به تشکر کردن از خداوند بابت این نعمت هایی که دارم و گاهی اوقات یادم میره؛ استاد یادته میگفتین شما میومدین شمال بابت این سرسبزی ها و درخت و بارون کلی ذوق و شوق میکردین اما بچه های شمال تعجب میکردن؟ گاهی اوقات این زیبایی ها برامون عادی میشه؛ اما من امروز شروع کردم به سپاسگذاری بابت این زیبایی ها و بابت این نعمات و کل درختا و بوته هارو آبیاری کردم واقعا احساس فوق العاده ایی بود؛ چشمم خورد به گلدوت های مادرم تو حیاط خونمون؛ من مامانم تو خیاط خونمون بالای 100 تا گلدون با گلای زیباو رنگارنگ داره و بازهم با تموم وجودم سپاسگذاری کردم بابت دیدن این زیبایی ها بابت مادر مهربونم که با عشق و علاقه این زیبایی رو به حیاط خونمون آورد و شروع کردم به آبیاری گلدون ها اونقدر احساس آرامش داشتم که قابل توصیف نبود و بعد چشمم خورد به میاط خونمون شروع کردم به شستن حیاط خونمون؛ من اولین بار بود که حیاط خونمون رو میشستم اونم با این احساس فوق العاده و یادم اومد مادرم عاشق اینه حیاطش شسته باشه وقتی درو وا کرد دید من دارم حیاطو میشورم انگار دنیارو بهش دادم وقتی برق خوشحالی رو تو چشاش دیدم: گفتم خدایا شکرت به دلم انداختی این فایلو گوش بدم، به دلم انداختی ماشینمو بشورم، اون آگاهی ها و هدایت هارو به دلم انداختی: به دلم انداختی من ببینم این زیبایی و سرسبزی های تو خونمون رو، به دلم انداختی این درخت ها، بوته ها و گل و گیاهو آبیاری کنم و به دلم انداختی حیاط خونه رو بشورم و تونتم بازم دل مادرمو مثل همیشه شاد کنم

    تو همین حال و هوا بودم یه چیزی باز اومد به ذهنم؛ شست و شوی حیاط که تموم شد: شلنگ آبو‌ گرفتم بستم به دیوار‌ مثل دوش شد و رفتم زیر آب خنک وای اون لحظه بهترین لحظه بود؛ خیلی وقت بود زیر آفتاب دوش آب سرد نگرفته بودم؛ تموم وجودم سرشار از آرامش بود و خدارو تو وجودم پیداش کردم؛ خدایا با تک تک سلول های بدنم عاشقتم

    استاد من هر روز میگم، هر لحظه میگم هر ثانیه میگم با تموم وجودم سپاسگذار خداوندم که وارد این سایت شدم؛ و هر روز و هر روز و هر روز دارم بزرگ تر میشم این 19 ماهی که تو سایت بودم به اندازه 19 سال بزرگ شدم از همه لحاظ؛ هم مالی، هم روابط، هم معنویت، و نکته لذت بخش اینه این رشد ها این بزرگ شدن ها ادامه داره تا بینهایت ادامه داره.

    بقول خانم شایسته شما استاد تشخیص اصل از فرع و‌استاد این هستین که این اصل هارو به دیگران آموزش بدین؛ قطعا و قطعا و قطعا سایت شما بهترین سایته و شما بهترین معلم، بهترین مربی و بهترین استاد روی کره زمین هستین و شما لایق تموم نعمت ها و ثروت هایی هستین که تو زندگیتون جاریه و با قطعا 1000 برابر بیشتر به زندگیتون بر میگرده؛ خیلی دوستون دارم استاد

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 102 رای:
    • -
      اعظم برزگری گفته:
      مدت عضویت: 1409 روز

      سلام آقای نوروزی عزیز

      تمام احساس کامنت تون رو دریافت کردم و از لحظه لحظه ی کارایی که انجام دادین و لذت بردین و سپاسگذاری کردین رو درک کردم و به من هم انتقال یافت این حس زیباتون! چون هر روز هر باری که به اطرافم نگاه میکنم و از دیدنشون لذت میبرم و شکر گذاری میکنم از آسمان زیبا با ابرهای سفید و خاکستری و به هنگام غروب نارنجی و لاجوردی !از درختان همیشه سرسبز با میوه های خوش رنگ و خوشمزه!سپاسگذاری بابت تک تک برگاشون!از دیدن لحظه ی زیبای طلوع خورشید از مشرق زیبا که پشت پنجرم میشینم و نظاره گر زیبایی های خورشید هستم و شکر گزار خداوند مهربان!از غروب زیبایش با رنگ های فوق العاده ی آسمان!از تک تک گلهای روییده شده در هر نقطه ایی حتی کوچکترین و ریزترینشون،از حرکت خورشید و ماه و ستارگان و این چند وقتیه که ماه زیبا و حرکتش تو مدارش برام فوق العاده تامل برانگیزه!از نگاه زیبای همسرم که عاشقانه دوستم دارد و میدانم لطف و مهربانی خدایم است که در قالب همسرم بر من هدیه داده میشه!از ورودی های مالی خوبم،از مشتری های روزانه ام،از وفور نعمت های خدای قدرتمندم،از رشد مدارم به کمک خودش و این سایت،از الهامات هر لحظه اش و…

      ممنون از حس زیباتون که با ما به اشتراک گذاشتین از خدا براتون و برای خودم قدرت هر لحظه سپاسگذاری و عمل به قانون رو میخوام.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
      • -
        افلاطون نوروزی گفته:
        مدت عضویت: 1281 روز

        سلام خانم برزرگری

        با تموم وجودم ازتون سپاسگذارم بابت کامنت فوق العاده ایی که برام نوشتین و هر لحظه سپاسگذار خداوندم که منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کرده و‌من اینجام کنار شما ، کنار بهترین آدمای روی کره زمین، کنار عزیز دور دونه های خدا

        خدارو 1000 بار شکر که پیام من به دلتون نشست؛ البته پیام خدا بود، همه کامنت های منو جمله به جملشو خدا بهم میگه مینویسم: میخام بگم آرامشی که اینجا کسب کردم، آرامشی که الان دارم، الان ضربان قلبم تند میزنه انقدر هیجان دارم، انقدر احساس شورو شعف دارم؛ این یعنی سپاسگذاری، یعنی ایمان به خدا، استاد میگه وقتی به خدا ایمان دارین؛ محزون نیستین، نا امید نیستین، حرص ندارین، ترس ندارین؛ خدایا شکرت که تموم وجودمو فرا گرفتی، با تک تک سلول های بدنم سپاسگذارتم

        عاشقتم خدای مهربونم

        آرامش روز افزون خدایی و نعمت و ثروت آسمونی نصیب قلب مهربونتون خانم برزگری

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      حمید حیدری گفته:
      مدت عضویت: 1820 روز

      سلام و درود آقای نوروزی عزیز و شاکر

      چقدر خوندن کامنت شما حس قشنگ سپاسگزاری رو زنده کرد، اره یوقتایی برای انجام بعضی کارها خودمون دست بکار میشیم اون حس شکرگزاری عملی لذتش خیلی بیشتره، مثلا من زبونی بگم خدایا شکرت بابت فلان چیزم ولی تو عمل بیام مثلا ماشینمو بشورم، لمسش کنم، ازش بابت هر لحظه که تو بکرترین جاها باهام بوده و به بهترین نحو بهم خدمات رسونده اون جنس از سپاسگزاری میشه سپاسگزاری عملی، که حتی حسشم زیباست و موندگارتره، اینکه تو لحظه باشی و کلی نعمتهامون اطرفامون هست و با دقت و ارتعاش تشکر ازشون قدردانی میکنیم، یه چیز دیگه اس، مثلا قبلنا تو فیلما میدیدیم که طرف ماشینشو پاک میکنه باهاش صحبت میکنه، از زاویه دید ما میگفتیم این کارای مسخره چیه ولی العان قشنگ میشه متوجه شد همه چیز انرژیه،این جهان هستی داری شعور هست، همه چیز فهم دارن وقتی ازشون قدرانی و تشکر میشه بهترین وجه خوبشون رو بما نشون میدن.‌مرسی از کامنت زیباتون خیلی عمیق وعالی بود.

      براتون بهترینهارو از خدای یکتا آرزومندم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
      • -
        افلاطون نوروزی گفته:
        مدت عضویت: 1281 روز

        آقا حمید دوست خوبم سلام

        با تموم وجودم سپاسگذارتم که با چشمای قشنگ کامنتمو خوندی، با انگشتای قشنگ برام کامنت نوشتی: ینی میخام بگم این قشنگ ترین اتفاقه برام بیام تو سایت ببینم کنار اسمم آبیه؛ ینی اونقدر ذوق میکنم که نگو؛ واقعا شما انسان های خوبی هستین و منم خیلی خوشحالم که اینجام کنار شما دوستان عزیزم و آگاهم؛ باهاتون موافقم که سپاسگذاری از داشته هامون بستگی داره چطوری عمل میکنیم؛ مثلا همین ماشین؛ به موقع روغنشو تعویض کنیم، اگر جایی نیاز به تعمیر داره پشت گوش نندازیم، بشوریمش، تمیز نگهش داریم، حالا میتونه خونه باشه، دوچرخه باشه، موبایل باشه ، لپ تاپ باشه طرز استفاده و نگهداریمون نشون دهنده میزان سپاسگذاریه

        حمید جان؛ بازم مرسی که کامنت گذاشتی؛ عکس پروفایلتم خیلی قشنگه

        خدایا شکرت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      رضوان یوسفی گفته:
      مدت عضویت: 2225 روز

      به نام خدایی که در این نزدیکی ایست

      سلام افلاطون نوروزی عزیز و ثروتمند و توحیدی

      نمیدونم چی بگم غیر از این که تشکر کنم که این احساس قشنگ و لطیف را اینجا ثبت کردید که اشک مرا درآوردید.

      مگه داریم برررسی یه انیمیشن اینهمه خیر و برکت میتونه داشته باشه. من که از صبح تا حالا حالم منقلب است.

      افلاطون عزیز ان شاءالله هر روزتان نوروز، هر لحظه تان با یاد خدا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
      • -
        افلاطون نوروزی گفته:
        مدت عضویت: 1281 روز

        سلاااااام سلااااام و سلااااام خدمت خانم رضوان یوسفی: عکس پروفایل جدیدتون بینهایت زیباست

        با تموم وجودم با تک تک سلول های بدنم سپاسگذارتونم که برام کامنت نوشتین؛ با تموم وجودم هر لحظه و هر حال سپاسگذار خداوندم که منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کرده و من اینجام کنار شما دوستان عزیزم و آگاهم

        من خودمم دیروز حال دلم عجیب و غریب منقلب بود؛ وقتی داشتم فایل گوش میدادم، وقتی داشتم ماشین میشستم، وقتی داشتم گل و گیاه و درختای خونه ی پدرم رو آبیاری میکردم، وقتی داشتم حیاط خونه رو میشستم، وقتی ذوق مادرمو دیدم، وقتی داشتم زیر نور آفتاب دوش میگرفتم با شلنگ آب وقتی داشتم کامنت مینوشتم حالم دلم منقلب بود، حال دلم خدایی بود

        سپاسگذارم از شما؛ واقعا سپاسگذارتونم اینجا بهترین آدم های روی کره زمین دوره هم جمع شدن؛ آرامش روز افزون خدایی و نعمت و ثروت الهی نصیب قلب مهربونتون رضوان خانم

        خدایا شکرررررررررت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      سمانه جان صوفی گفته:
      مدت عضویت: 1904 روز

      سلام آقا افلاطونِ عزیز و محترم و خوش قلم.

      خیلی ازتون ممنونم که این کامنت رو نوشتین، انقدر زیبا و کاربردی.

      از همون ابتدای کامنت تون خوشحالیم شروع شد:

      جمله ی آغازِ کامنت که انقدر محکمه و عمیق…

      که تازه تونستم امروز کمی بهتر درکش کنم و حالا تو کامنتِ شما خوندمش:

      به نام‌ خداوندی که من رو خالق آفرید تا زندگیمو خودم خلق کنم

      من فکر میکرم برای سپاس گزاری از داشته هام، همینکه ازشون استفاده کنم کافیه.

      الان با کامنت شما، بهم یادآوری شد سبکِ مراقبت و نگهداری و رسیدگیِ من نسبت به وسایل، هم، سپاس گزاری ازشون محسوب میشه.

      خیلی برام جالب بود، مرسی که از این زاویه نگاه کردین و نوشتینش.

      چه حال و هوایی رو توضیح دادین، انقدر قشنگ و از دل نوشتین که لاجرم بر دل می‌نشینه.

      کامل تصویرسازی شد تو ذهنم شستن ماشینتون با عشق و سپاس گزاری، حیاطتون، گلدان های رنگی رنگی و باصفای مادر و آب دادن بهشون و خوشحالیِ مادر (ان شاالله مادر و پدرتون سلامت باشن و شاداب همیشه)، درخت های میوه و بوته های گوجه خیار و آب دادن بهشون با سپاس گزاری و حسِ خوب و نشاط، شستن سنگفرش حیاط و بوی خوشی که از آبیاری درختان در فضا پیچیده…

      نوشِ جونتون قرار گرفتن در این بهشتِ زیبا…

      من اعتقاد دارم، همه، تو خونه ی خودشون یا اطرافشون، بهشت دارن فقط کافیه با چشمِ قلبشون ببینن اطراف رو…

      مرسی که کامنتِ به این دل انگیزی نوشتین.

      نورِ خدا هر لحظه بتابه به زندگیتون.

      خوندن ماجرای دوستتون و مبلغ بدهیش هم جالب بود، اینجا هم سپاس گزاری معجزه کرد.

      یه بار من تحسین رو تست کردم، توی یه رابطه، از موقعیتی که میرفت تنش زا بشه 180 درجه برعکس شد، شد گل و بلبل…

      کاش به قولِ سعیده جانم، یادم بمونه این فرمول تا بارها و بارها تکرارش کنم و نتیجه بگیرم.

      قوانین ثابت و بدونِ تغییره، فقط باید ملکه ی ذهنم بشه.

      الهی شکر برای حضورِ خدا توی زندگیِ تک به تکمون.

      الهی شکر برای آگاهی های نابِ این فایل و همه ی فایلهای استاد.

      الهی شکر برای آگاهی های نابِ همه یکامنت های سایتِ ارزشمندمون.

      خدایا شکرت که دائم داری بهم یادآوری میکنی سپاس گزاری معجزه میکنه تو زندگیم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
      • -
        افلاطون نوروزی گفته:
        مدت عضویت: 1281 روز

        سلاااااااام خدمت سمانه خانم صوفی

        با تموم وجودم سپاسگذارتونم بابت کامنت فوق العاده ایی که برام نوشتین بابت انرژی مثبتی که برام فرستادین و از خداوند وهابم میخام برکت این انرژی مثبتی که برام فرستادین و تموم وجودم سرشار از شورو شعف شد؛ 1000 برابرش به زندگیتون بر گرده

        همیشه گفتم بازم میگم بهترین اتفاق زندگیم اینه بیام تو سایت و اون نقطه آبی رو ببینم واقعا میگم با تموم وجودم خوشحال میشم که دوستان برام کامنت میذارن و خداوند رو سپاسگذارم بابت کلماتی که به قلبم جاری میکنه و من نگارش میکنم و به دل بنده های نازنینش میشینه و اون بنده ها بهترین کلمات ابراز احساسات میکنن و تموم وجودم سرشار از حال خوب میشه

        با تموم وجودم سپاسگذار خداوندم که منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کرده و من اینجام کنار شما دوستان عزیز و آگاهم و هر روز دارم یاد میگیرم، هر روز دارم رشد میکنم و بزرگ تر میشم

        هر چقدر داره میگذره دارم سپاسگذار تر میشم: سپاسگذاری ها دیگه واقعی واقعیه و فقط برای داشته هام نه برای اینکه به خواسته ایی برسم؛ نگاه الانمو درک الانمو تز سپاسگذاری خیلی دوست دارم، آرامشم خیلی بیشتر شده و اون عجول بودن داره کم رنگ تر و کم رنگ تر میشه

        خدایا با تموم وجودم با تک تک سلول های بدنم سپاسگذارتم بابت نعماتی که بهم دادی و من کاملا بهشون اشراف دارم و بابت نعماتی که بهم دادی و من اشراف و درکی ازشون ندارم

        سمانه خانم با تموم وجودم شما و همه دوستانی که اینجا حضور دارن عزیز دوردونه های خدارو تحسین میکنم که متعهدانه دارین رو خودتون کار میکنید؛ از نتایج و دست آوردهای دیگران خوشحال میشین و براشون مینویسن این نشان از قلب وسیعتون هست؛ همینکه اینجا حضور داریم، همینکه از بدنه جامعه جدا شدیم و هر روز داریم بزرگ میشیم و رشد میکنیم باید روزی 1000 بار از خداوند سپاسگذاری کرد

        خدایا شکرت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      رویا مهاجرسلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2197 روز

      درود و وقت بخیر خدمت دوست گرامی و خوش تیپ سایت مون آقا افلاطون عزیز..

      هر وقت اسم زیباتون رو میبینم یاد پروفایل تون میوفتم که به استاد می گفتید من افلاطون ام افلاطون چقدر خوشحال و خندانم از این سبک معرفی تون .. من که کاملا توی ذهنم حک شد اسم زیبا و کمیاب تون آقا افلاطون عزیز!!! . اسم شما جزو محدود اسم هایی هست که بندرت دیده میشه.. .

      آقا افلاطون عزیز چقدر کامنت زیباتون به آدم احساس خوبی میده .. احساس قدرشناسی بیشتر .. احساس لطیف تر .. احساس زلال تر … احساس عملی شکرگذاری بیشتر.. احساس کردم منم می تونم یک چنین حیاط زیبایی رو داشته باشم که بتونم گل و گلدون هامو با شیلنگ آبیاری کنم.. کلا من آب بازی رو دوست دارم یعنی خیلی دوست دارم حیاط بزرگی داشته باشم و سبزیجات بکارم و گوجه فرنگی و گوجه مینیاتوری و خیار و غیره بکارم و خودم ازشون نگهداری کنم.. الان روی بالکن خونه ام توی گلدون تخم فلفل دلمه ای کاشتم الان در اومده و گل داده هنوز به ثمر نرسیده .. چند تا گوجه مینیاتوری خراب شده داخل یخچال داشتم که پیش خودم گفتم ببرم بریزم توی گلدون .. بعدش دیدم سبز شده و جوانه زده و در اومده الان هم گل داده .. منتظرم به ثمر بشینه و میوه شو ببینم .. همش یک شاخه سبز شده و ضخیم شده ولی چند تا گل زرد خوشگل داده که هی بهش نگاه می کنم و مواظبش هستم . حتی سیب زمینی هم توی گلدون کاشتم و در اومده یعنی اتفاقی اومدم خاک گلدون رو عوض کنم دیدم یک عالمه سیب زمینی های کوچولو موچولو از ریشه به هم وصل هستند خیلی خوشحال شدم چون سال پیش کاشته بودمش و یادم نبود اینا رو اصلا کی کاشتم من؟؟؟ .. البته من قبلنا یک باغ هزار متری سمت فیروزکوه نمرود داشتم که پر از انواع درختان سیب ( هر نوع سیب رو داشتم ) و آلبالو و گلابی داشتم و خیلی هم بهش می‌رسیدم ولی خب بخاطر باورهای مخرب و تضادهای قبل از آشنایی ام با استاد کلا همه چی رو از دست دادم .. ولی الان با سپاسگذاری از همین گلدون های زیبایم و خواندن کامنت های تحسین آمیز قدرشناسی شما از اون حیاط زیبا و آبیاری گلدون های مادر عزیز و بزرگوار تون که انشالله همیشه سلامت و شاد باشند..یک شور و شوق زیادی در من ایجاد شد و خدا رو شکر گذاری کردم بخاطر وجود شما عزیزانی که در این سایت حضور دارید و چشم و چراغ این فضای الهی هستید که من هر روز سپاسگذار خداوندم هستم که بخاطر اون تضادهای گذشته ام هدایت شدم به چنین استاد عزیزی و چنین سایت الهی و قدرتمندی و چنین دوستان فوق العاده ای که عاشقانه همه رو دوست دارم.. خدایاااا سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم

      چقدر خوبه که ماشین تون رو خودتون شستید .. خدا رو شکر که اومدید اینجا و این احساس خوبتون رو با ما به اشتراک گذاشتید و تحسین تون کردم و امشب چقدر احساس خوبی بهم دست داد و یاد گذشته ام افتادم که منم همیشه ماشین هامو خودم می شستم ( آخه چندتا ماشین خوب داشتم ) کمتر پیش میومد که ببرم کارواش .. چون اعتقاد داشتم که خودم ریزبینانه تر به داخل و بیرون ماشین توجه می کنم گاها بیشتر از نصف روز طول می کشید که داخل و بیرون ماشین رو حسابی زیر و رو تر و تمیز کنم .. الان وقتی داشتم این قسمت کامنت تون رو می خوندم کلی احساس لذت بخشی به من دست داد و این خواسته رو در من ایجاد کرد که مناسب ترین و عالی ترین و زیباترین وسیله ی نقلیه رو بدست بیارم.. چو داشتم تجسم می کردم که دارم ماشین زیبا یم رو می شورم و بقول شما گفتید با ماشین فعلیم باهاش کلی مسافرت رفتم باهاش کلی رفتم تفریح کردم؛ یعنی جنگلی نیست تو مازندران من باهاش نرفته باشم، کوهی نبود که من باهاش نرفته بشم: الان که دارم با این زاویه نگاه میکنم این ماشین مثل یه رفیق بوده باهام بعد گفتم این ماشین این همه جا برددت انگار داشتم گذشته ی خودمو می‌دیدم ولی با این تفاوت که اون موقع ها از قوانین اطلاعی نداشتم ولی الان شکر خدا آگاهانه آنقدر شکرگذاری می کنم که ورد زبانم شده و مهمتر از همه چی نعمت قدرت تحسین کردن دیگران رو در وجودم نهادینه کردم ..

      خدایا شکرت. که این نعمت شکرگذار بودن رو نصیبم کردی

      خدایا شکرت که ذهن مو برای تحسین کردن تربیت کردم بواسطه ی آموزش های استاد عزیز..

      خدایاااا شکرت که هر روز در مدار آگاهی روز افزون بیشتری در این سایت هستم

      خدایاااا شکرگذارم شکر گذارم شکرگذارم

      آقا افلاطون عزیز ممنونم که با خواندن کامنت زیبا و پر محتوا و ساده ی شما به درک و آگاهی بیشتری هدایت شدم و می‌دونم که با ارسال این کامنت من چراغ آبی کنار پروفایل تون خوشحال میشید و من از همین الان چهره ی خندان و شاد شما رو تحسین می کنم .. و در نهایت بهترینهع بهترین و زیباترین و مناسب ترین وسیله ی نقلیه ی جدید و عالی رو براتون آرزو می کنم که به سادگی براحتی و به آسونی و سهولت و به زیبایی عزتمندانه سند قطعی به نام زیباتون افلاطون نوروزی میزنید و میبینم که میآید و اینجا برامون می نویسید که دارید توی حیاط خانه ی مادر با شلنگ آب افتادید به جونش و دارید حسابی می شورید و براق و درخشانش کردید..

      روز و شب تون بخیر و شادی و

      شادمانی و سلامت و موفق و پایدار و ثروتمند..

      ایام بکام تون شیرین و گوارا همراه با عشق الهی رو آرزومندم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
      • -
        افلاطون نوروزی گفته:
        مدت عضویت: 1281 روز

        سلاااااااااااااااااااااااااام خدمت رویا خانم: با تموم وجودم سپاسگذارتونم بابت کامنت فوق العاده ایی که برام نوشتین، خدارو هر روز هر لحظه و هر ثانیه 1000 بار شکر میکنم که اینجام کنار شما، کنار بهترین آدمای روی کره زمین، کنار عزیز دور دونه های خدا؛ چرا انقدر شما خوبین؟ چرا انقدر قلبتون مهربونه؟ چرا نوروزی؟ چون به خدا وصلن، انقدر حس خوبی با پیامتون بهم دادین، اصلا شما استاد انرژی مثبتین، ینی سیل عظیمی از شورو شعف وارد قلبم شده: اصلا نمیدونم چی‌بگم؛ اره خیییییییییلی خوشحال میشم نقطه آبی کنار اسممو میبینم، خصوصا بیام ببینم شما کامنت گذاشتی، چون شما قشنگ روح آدمو با کامنتتون جلا میدین؛ وقتی اون قسمت گفتین میدونم نقطه آبی میاد کنار اسمتون گوشه لبام چسبید به گوشم انقدر لبخندم عمیق بود؛ خییییلی خوشحالم کردین خیلی، واقعا سپاسگذارتونم منو خوشتیپ سایتمون معرفی کردین، انقدر قلبم تند میزنه، انقدر حالم خوبه، انقدر آرامش دارم؛ میگم خدایا شکرت واقعا شکرت بهترین آدمای روی کره زمین دوست منن

        کامنت شمارو با عشق 100 بار خوندم

        با تموم وجودم با تک تک سلول های بدنم از خدا میخام به شما ثروتی بده یه زمین 10/000 متری بخرین، توش انوع و اقسام میوه هارو بکرین، توش خیارو گوجه و فلفل بکارین، اصلا هر چی دوست دارین بکارین؛ بخدا شما لایقش، بخدا شما لیاقتشو داری؛ وسط باغم یه ویلای خوشگل بسازین؛ فقط قول بدین منو به باغ خوشگلتون دعوت کنید

        رویا خانم بخدا این پیام خداست، یه حسی به دلم افتاد که بهتون بگم صاحب یه باغ 10/000 متری میشین و دارم میبینمتون با عشق دارین تو باغتون زندگی میکنید: یه قسمت از باغو گل روز قرمز بکارین: یه عالمه؛ مثلا 500 شاخه رز قرمز یک دست یک انداز؛ وااااااای میدونین چقدر خوشگل میشه 500 شاخه رز کنار هم؟ نظرتون چیه تعدادشو بکنید هزار تا؛ رو سر درش بنویسید به «باغ 1000 رز رویا خوش آمدین»

        انقدر اون باغ زیباست که ملت میان اونجا برای دیدن باغتون برای عکس برداری؛ خصوصا اون قسمت 1000 رزش

        رویا خانم بهتون تبریک میگم بابت هدیه خدا؛ بابت این باغ زیباتون، این کاشتن گل و گیاه رو بالکن خونتون میدونین برا چیه؟ آفرین درست حدس زدین؛ شما دارین الان تکاملتون رو طی میکنید، طی کنید که خداوند قراره بهتون هدیه بده، قراره بهتون جایزه بده؛ من قربون خدا برم که دست به هدیه دادنش خوبه، میدونین لارجه؛ خوب خرج میکنه برا ما؛ عشق منه،

        رویا خانم خییییییییلیییییییی مبارکتون باشه باغ 1000 رزتون

        منتظرم منو دعوت کنید به باغتون

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
        • -
          رویا مهاجرسلطانی گفته:
          مدت عضویت: 2197 روز

          درود و سلام خدمت آقا افلاطون عزیز ..

          نقطه آبی رو دیدی و بدوووووو بدو. آومدی ببینی کیع کیه در میزنع و خوش خبری رو بهتون می‌رسونه …. آره ؟؟؟؟

          میدونستم از اون داره آبی رنگه خیلی خوشتون میاد ..‌

          یعنی همه ی بچه های سایت همین طور هستند .. استاد بهمون گفته باید احساس تون رو خوب نگه دارید و شاد باشیم .. ببین الان منم گوشه ی لبم چسبیده به گوشم از خوشحالی … آخع ما داریم اینجا زندگی می کنیم .. باورتون میشه الان چطوری فکر می کنم ؟؟؟ الان فکر می کنم سایت دنیای واقعی کنه و دنیای واقعیت دنیای مجازیع…

          چقدر این جمله ای که برام نوشتید برام ارزشمند بود اینکه گفتید..

          با تموم وجودم با تک تک سلول های بدنم از خدا میخام به شما ثروتی بده یه زمین 10/000 متری بخرین، توش انوع و اقسام میوه هارو بکارین، توش خیارو گوجه و فلفل بکارین، اصلا هر چی دوست دارین بکارین؛ بخدا شما لایقش، بخدا شما لیاقتشو داری؛ وسط باغم یه ویلای خوشگل بسازین؛ فقط قول بدین منو به باغ خوشگلتون دعوت کنید به امید خدا حتما شما رو دعوت می کنم و من از خداوند خواستم منو در مدار و فرکانس دوستان الهی عباسمنشی قدرتمند و ثروتمند و توحیدی و شاد و خوشحال خوش تیپ فوق العاده عالی ام هم مدار کنه … ممنونم بابت دعاهای قشنگتون که مطمعنان این گفته های زیباتون اول به خودتون مثل بومرنگ برمی گرده … وقتی در آخرین قسمت کامنتون برام نوشتید انقدر اون باغ زیباست که ملت میان اونجا برای دیدن باغتون برای عکس برداری؛ خصوصا اون قسمت 1000 رزش چقدر تجسم سازی کردم چقدر تصویر سازی کردم خودمو توی همون باغی که تعریف کردید دیدم ووووواااای آقا افلاطون عزیز شما مثل یک کارگردان صحنه ی رویایی رو برام روی اکران تجسم ذهنم زنده کردید ممنونم مرسی مرسی مرسی تشکر و جالبترش اینکه از حالا بهم تبریک گفتید و انگار پیشاپیش خداوند رو دیدم که قبل از من حرکت کرده و در عالم متافیزیک برام انجام شده!!!!!!

          رویا خانم بهتون تبریک میگم بابت هدیه خدا؛ بابت این باغ زیباتون، این کاشتن گل و گیاه رو بالکن خونتون میدونین برا چیه؟ آفرین درست حدس زدین؛ شما دارین الان تکاملتون رو طی میکنید، طی کنید که خداوند قراره بهتون هدیه بده، قراره بهتون جایزه بده؛ من قربون خدا برم که دست به هدیه دادنش خوبه، میدونین لارجه؛ خوب خرج میکنه برا ما؛ عشق منه،

          باور کنید منم مثل شما گوشه لبام چسبید به گوشم انقدر لبخندم عمیق بود؛ خییییلی خوشحالم کردین. که گفتید رویا خانم بخدا این پیام خداست، یه حسی به دلم افتاد که بهتون بگم صاحب یه باغ 10/000 متری میشین و دارم میبینمتون با عشق دارین تو باغتون زندگی میکنید: یه قسمت از باغو گل روز قرمز بکارین: یه عالمه؛ مثلا 500 شاخه رز قرمز یک دست یک انداز؛ وااااااای میدونین چقدر خوشگل میشه 500 شاخه رز کنار هم؟ نظرتون چیه تعدادشو بکنید هزار تا؛ رو سر درش بنویسید به «باغ 1000 رز رویا خوش آمدین» چه اسم قشنگی برای باغم انتخاب کردید همیشه فکر می کردم اسمشو بذارم سلطان بانو مثل فیلم خرم سلطان ولی این اسمی که شما گذاشتید بیشتر به باغ 1000 ROZ می خوره مرسی مرسی مرسی …

          آقا افلاطون عزیز و نازنین اگر بخوام کلمه به کلمه های زیبای شما رو زیر زره بین ببرم یک دنیا مفهوم فرکانسی برام داشت بخاطر شما و دیگر دوستانی که در این سایت گوهر نشان به من ابراز مهر و محبت می کنید از خداوند ممنون و سپاسگذارم .. همیشه بابت تضادهای گذشته ام از خداوند تشکر و قدردانی می کنم که منو هل دادند به چنین مکان امن و فوق العاده دوست داشتنی و چقدر از خداوند ممنون و سپاسگذارم که منو از 99٪ جامعه و دوست و آشناها و اقوام منفی بخاطر باورهای مخرب و محدود کننده شأن. جدا کرد ..

          باورتون میشه حتی به نزدیکترین افراد زندگیم ( که خواهرم باشه ارتباطمون بیشتر در حد یک تلفن اون هم خیلی دیر به دیر هست ) هم نمی تونم نزدیک بشم ؟؟؟؟ البته می‌دونم که باورتون میشه چون تمام افراد اینجا توحیدی هستند و شما هم خیلی خوب این موضوع رو درک می کنید یعنی استاد راست میگن که آدم هایی که با ما هم فرکانس نیستند رو جهان خودش جدا می کنه چقدر خوشحالم از اینکه قوانین رو درک کردم و حالا علت خیلی از اتفاقات زندگی مو درک کردم خدایاااا شکرت .. بلطف آموزه های استاد نازنین و این بستر و فضای الهی در مکان درست و مناسب و در زمان درست مناسب هستم یعنی اینجا در این سایت هم مکان درست و مناسب جادویی است .. و هم زمان درست و مناسب و جادویی است .. وووااای. آقا افلاطون نمیدؤنید چقدر خوشحالم از اینکه اینجا هستم و تمام وقتم توی این مسیر می چرخه .. یعنی دارم دفتر هامو می نویسم و کامنت می خونم و کامنت می نویسم و فایل نگاه می کنم و مدیتیشن انجام میدم و روی خودم کار می کنم اصلا وقتی پیاده روی می کنم و با هر کسی صحبت می کنم و خرید می کنم همه رو به چشم قانون نگاه می کنم .. وووااای خدایا اصلا همش همه چیرو مثل استاد عباسمنش نگاه می کنم و بخودم میگم اگه الان استاد اینجا بود چطوری به قضیه نگاه می کرد ؟؟؟ یا الان من باید چه باوری درست کنم؟؟؟ یا چه اتفاقی توی باورهام افتاده. که ورق بنفع من تمام شد؟؟؟ اینقدر با خودم حرف میزنم که یاد استاد میوفتم که می گفت. تمام مدت من صحبت می کنم … و یا اگر کسی بود با اون صحبت می کنم و یا اگر کسی هم نبود بلند بلند با خودم صحبت می کنم و اگر کسی از جایی صدای منو می شنید فکر می کرد من دارم با کسی صحبت می کنم الان تازه به این حرف های استاد رسیدم که منم همین طوری شدمممم . .. می‌بینید الان چقدر صحبت کردم ؟؟؟؟خخخخخ

          خدایاااا شکرت که اینجا تنها جایی هستش که میشه اینقدر حرف بزنیم و بنویسیم و همدیگر و تحسین و تمجید کنیم و اصلا هم خسته نشیم ..

          ممنون و سپاسگذارم بخاطر تمام پاسخگویی ها و کامنت های خوب و زیبایی که در این سایت میذاریدو من همه شون رو خواندم و مراحل تکامل رو درک کردم خدایاااا شکرت .

          مرسی مرسی مرسی

          بهترینهع بهترین ورودی های پولی و مالی و معنوی و دیده ها شنیده ها زیبایی ها آگاهی ها موفقیت ها و آرامش و آسایش و سلامتی رو برای شما آقا افلاطون خوش تیپ رو آرزومندم می‌دونم الان گوشه ی لب تون چسبید به گوش تون. !!!! خخخخخخخخ خیلی خوبه که می خندید..

          و ایام بکام تون شیرین و گوارا همراه با عزیز دل تون که همیشه عشق تون پایدار باشه رو براتون آرزومندم

          شاد و موفق و ثروتمند و پایدار باشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      جواد صنمی گفته:
      مدت عضویت: 1944 روز

      به نام یار مهربانم خدای بزرگ

      سلام افلاطون عزیزم

      نمیدونی چقدر دلم برای کامتت تنگ شده

      آخه هرچی کامنت ازت برام میومد داخل دوره روانشناسی ثروت بود و من چون فعلا ندارمش نمی‌تونستم کامنت هات رو بخونم

      رفیق دمت گرم

      چقدر حس خوبی داشت وقتی که داشتی از حیاط خونه مادرت میگفتی

      از باغ 300 متری پدرت میگفتی از گلها فراوان و رنگارنگ و زیبایی که توی خونه مادرت هست رو میگفتی و چقدر من لذت بردم و حس کردم خودم رو اونجا

      افلاطون عزیزم

      برات بهترین ها رو از خدای بزرگ می‌خوام

      من هم خیلی نزدیک هستم بهت به لطف خدا من توی کلاردشت زیبا هستم و این چند روزه چقدر هوا عالی بوده

      چقدر اینجا زیباست

      چقدر اینجا قشنگ هست

      چقدر احساس نزدیکی بیشتری کردم به خدای بزرگم

      آخه ابرها کف دستت هستند از بس که نزدیک هستند به زمین

      واقعا اینجا خیلی زیباست

      خیلی دوست داشتم ببینمت

      اما فردا قرارع این زیبایی ها رو ترک کنم و برم به جای زیباتر دیگه

      ولی اینجا خیلی به خدا حالم خوب بود بیشتر از قبل

      از خدای بزرگم ممنونم که من رو آورد به اینجا و این تجربه زیبا رو هم داشتم و نمردم و این زیبایی ها رو دیدم

      هنوز کامتتی که بهم دادی رو دارم افلاطون جان و خیلی وقت ها میخونمش و لذت میبرم و انگیزه میگیرم

      امیدوارم حال دلت همیشه و همه جا خوب باشه رفیق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        افلاطون نوروزی گفته:
        مدت عضویت: 1281 روز

        سلااااااام سلااااااام و سلااااااام خدمت دوست عزیزم جواد جان

        آقا جواد اول از همه بگم خیلی خیلی خیلی دوست دارم و خوشحالم که بازم برام کامنت نوشتی واقعا ازت تشکر میکنم بخاطر اینکه همیشه به من لطف داشتی و برام کامنت میذاری و این نشان از وسعت قلبته؛

        قطعا و قطعا و قطعا در بهترین زمان و مکان ماهمو ملاقت میکنیم و میشینیم ساعت و ساعت ها در خصوص قوانین صحبت میکنیم

        به به به و به به؛ کلاردشت زیبا، کلاردشت سر سبز با انبوهی از جنگل های زیبا؛ خوشا به سعادتت پسر، ایولا، دمت گرم: قطعا شما لایق این زیباها هستی، قطعع لایق دیدن و تجربه کردن تموم زیبایی ها هستی؛ تو عزیز دوردونه خدایی اگه نبودی اینجا چیکار میکردی؟ اینجا هر کی هست عزیز دور دونه خداست، عزیز دل خداست، ببین چقدر بزرگ شدی از وقتی اومدی اینجا ببین چقدر رشد کردی از وقتی اومدی اینجا، ببین چه آرامشی نصیبت شد از وقتی اومدی اینجا ببین چقدر سپاسگذار تر شدی ببین چقدر با نگاه زیبا به این دنیا نگاه میکنی ببین چه نتایج و دستاورد هایی کسب کردی؛ بله جواد جان شما عزیز دور دونه خدایی قطعا به تموم آرزوهات میرسی قطعا هدایت میشی به زیبایی ها، قطعا هدایت میشی به نعمت ها، به ثروت ها و به فراونی ها

        بازم ازت تشکر میکنم که بار دیگر برام کامنت نوشتی جواد جان؛ از خداوند وهابم برات نعمت و ثروت الهی خواستارم

        خیلی خیلی خیلی دوست دارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      کیمیا رضایی گفته:
      مدت عضویت: 1933 روز

      سلام به آقا افلاطون عزیز

      چقدر لذت بردم کیف کردم از خواندن این کامنت قشنگی که نوشتی خواندن خط به خطش و هر کلمه کلی حال خوب و حس عالی بهم میداد

      نوشته بودین در این 19 ماه به اندازه 19 سال بزرگ شدم خیلی تبریک میگم بهت که تونستی با تعهد و ایمان عمل کنی اینقدر از همه لحاظ رشد کنی قطعا رشد و پیشرفت برازنده کسی هست که عمل می‌کنه و ایمان داره و قدم برمیداره چون قانون بدون تغییر خدا به هرکسی هرچقدر که بخواد نعمت میده کافیه ما قدم برداریم و عمل کنیم تا نتایج رو ببینیم

      خیلی تحسین میکنم شمارو برای این رابطه خوبت با خدا برای این حس سپاسگزاری برای این نتایج عالی که با کنترل ذهنت گرفتی چقدر قشنگ به هدایت خدا گوش دادی و لذتش رو بردی

      امیدوارم هر روز نتایج بیشتر و موفقیت های بیشتری از شما رو‌ ببینم همیشه شاد و سلامت و ثروتمند باشی دوست خوبم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        افلاطون نوروزی گفته:
        مدت عضویت: 1281 روز

        سلام کیمیا خانم

        امیدوارم عالی باشید؛ عکس پروفایلتون رو دیدم بسیار زیباست

        با تموم وجودم سپاسگذارم برام کامنت نوشتین؛ یکی از قشنگ ترین و هیجان انگیزترین اتفاقات زندگیم اینه بیام تو سایت و اون نقطه آبی رو ببینم: من عاشق بچه های اینجام: بچه های اینجا بهترین آدمای روی کره زمین هستن: از موفقیت های دیگران شاد میشن، خوشحال میشن، ابراز احساسات میکنن؛ با تموم وجودم ازتون سپاسگذارم کیمیا خانم

        منم با تموم وجودم تحسینتون میکنم؛ اینجا هر کی حضور داره قابل تحسینه، اینجا هر کی حضور داره دور دونه خداست، اینجا هر کی حضور داره میخاد به موفقیت برسه، میخاد پیشرفت کنه و از بدنه جامعه جدا شده؛ ایستاده شما و همه بچه های سایت رو تشویق میکنم و عاشق همه تونم

        بازم مرسی که برام کلی انرژی مثبت فرستادین

        از خداوند وهابم براتون آرامش روز افزون الهی و نعمت و ثروت الهی خواستارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      ستاره حیدری گفته:
      مدت عضویت: 773 روز

      به نام خداوند بخشنده ومهربانم

      سلام به همه دوستان عزیزم در این بهشت زیبای خدایی

      آقای نوروزی عزیز من کامنت ها شما رو خیلی دنبال میکردم و از همه اون ویلاهایی که میگفتید معرفی می‌کردید اسکرین میگرفتم که داشته باشم که تو برنامه باشه که بریم

      با هر لحظه از حرفاتون و آبیاری دقیقا حس کردم که انگار خودم تو حیاط سر سبز و زیبا هستم

      خیلی خوب و عالی روی خودتون کار کردید و پیشرفت کردید از همه مهمتر اون ذوق وشوق که تو این مسیر مشهوده

      ان شاالله همیشه شاد و سلامت و ثروتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        افلاطون نوروزی گفته:
        مدت عضویت: 1281 روز

        سلام خدمت ستاره خانم حیدری

        بینهایت سپاسگذارتونم بابت کامنت فوق العاده ایی که برام نوشتین: 1000 بار گفتم بازم میگم قشنگ ترین اتفاق زندگیم اینه که بیام تو سایت و اون نقطه آبی رو ببینم

        هر روز و هر لحظه و هر حال سپاسگذار خداوندم که اینجا حضور دارم کنار شما دوستان عزیز و آگاهم

        خیلی خوشحالم که کامنت های منو دنبال میکنید و با اون چشم های زیباتون کامنت های منو میخونید و با اون دست های زیباتون برام کامنت مینویسین؛ قطعا قطعا و قطعا در بهترین زمان و مکان همو ملاقات خواهیم کرد برای بازدید از ویلاها

        و قطعا و قطعا و قطعا ذوق شوق دارم برای این مسیری که توش هستم و تموم وجودم سرشار از حال خوب و آرامش خداونده و هر روز خداروسپاسگذاری میکنم بابت فرصتی که بهم داده تا من این دنیا رو زیباتر کنم برای زندگی

        خیلی خیلی خوشحالم که اینجا حضور دارم و دارم رو خودم کار میکنم؛ آرامش تموم وجودمو فرا گرفته روز ها و روز ها میتونم بشینم و‌صحبت کنم بابت این حال خوبم بابت این آرامشی که از خداوند و از این مسیر دریافت کردم

        از خداوند وهابم با تموم وجودم براتون آرامش روز افزون خدایی و نعمت و ثروت آسمانی خواستارم ستاره خانم

        خدایاشکرت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1271 روز

    «فَکُلِی وَاشْرَبِی وَقَرِّی عَیْنًا فَإِمَّا تَرَیِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِی إِنِّی نَذَرْتُ لِلرَّحْمَٰنِ صَوْمًا فَلَنْ أُکَلِّمَ الْیَوْمَ إِنسِیًّا»

    ﭘﺲ ﺑﺨﻮﺭ ﻭ ﺑﻴﺎﺷﺎم ﻭ ﺧﺎﻃﺮ ﺧﻮﺵ ﺩﺍﺭ ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﻣﺮﺩم ﻛﺴﻲ ﺭﺍ ﺩﻳﺪﻱ ﺑﮕﻮ : ﻣﻦ ﺑﺮﺍﻱ ﺭﺣﻤﺎﻥ ﺭﻭﺯﻩ ﻧﺬﺭ ﻛﺮﺩﻩ ﺍم، ﭘﺲ ﻫﺮﮔﺰ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺎ ﻫﻴﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﻲ ﺳﺨﻦ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﮔﻔﺖ(سوره مریم آیه ٢۶)

    خدایا تو را سپاس بخاطر احساس خوب و آرامش این لحظه ام. خدایا تو را سپاس بخاطر احساس خوشبختی و لذتی که از زندگیم میبرم، خدایا تو را سپاس بخاطر اکسیژنی که به ریه های من وارد می‌کنی و تپش قلب و جریان خونم به قدرت بینهایت تو، خدایا تو را سپاس بر غذایی که رزق من می‌کنی و آبی که بر من مینوشانی، خدایا آگاهی را بر قلبم جاری کن و انگشتانم را به حرکت بیانداز تا چیزی را بنویسم که مایه یادگیری و رشد من باشد و مرا در مدار عبودیت و سپاسگزاری خودت بالاتر ببری.«تَعْلَمُ ما فِى نَفْسى وَ لا أَعْلَمُ ما فِى نَفْسِک إِنَّک أَنْتَ عَلاّم الغُیوب»

    سلام و درود و رحمت بینهایت فرمانروای قدرتمند و وهاب عالم به همه اعضای خانواده نازنینم، سلام استاد عباس منش عزیز ، سلام استاد شایسته بزرگوار ، سلام دوستان هم مدار من. الهی که در پناه رب العالمین حال دلتون عالی عالی عالی باشه ، شاد باشید و خندون و بمب انرژی مثبت.

    وقتی از خداوند هدایت خواستم که برای نوشتن کامنت برای این فایل ارزشمند یه آیه بهم بده منو هدایت کرد به این آیه 26 سوره مریم. «فَکُلِی وَاشْرَبِی وَقَرِّی عَیْنًا فَإِمَّا تَرَیِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِی إِنِّی نَذَرْتُ لِلرَّحْمَٰنِ صَوْمًا فَلَنْ أُکَلِّمَ الْیَوْمَ إِنسِیًّا»

    «ﺑﺨﻮﺭ ﻭ ﺑﻴﺎﺷﺎم» نماد اینه که از نعمتهای خداوند بهره مند باش، استفاده ببر، بقول خودمون برو حالشو ببر، نوش جون کن. «ﺧﺎﻃﺮﺕ ﺭﺍ ﺷﺎﺩ ﻭ ﺧﻮﺵ ﺩﺍﺭ» احساست رو مثبت نگه دار ﻭ اصلا مهم نیست ﺍﮔﺮ ﻣﺮﺩم بخوان چیزی بگن، توجه نکن به حرف مردم، نذار مردم حال بد خودشون رو به تو منتقل کنن. یه وقتایی سکوت کردن خودش از سوءتفاهم های زیادی پیشگیری می‌کنه. ((خداوند توی اون شرایط حساسی که برای مریم اتفاق می‌افته که کنترل ذهن برای مردم عادی غیرممکن میشه اینجوری توصیه می‌کنه در حالیکه بقیه اینقدر شرایطشون سخت نبوده. هیچ مقطع حساس کنونی به اندازه مقطع حساس کنونی حضرت مریم مقطع حساس کنونی نبوده)) شرایط و چالشهای ما همش جوک و خنده است. فقط ما زیادی ادای آدمهای منطقی رو‌ درمیاریم و ماجرا رو سخت میکنیم. قصه شخصیت این انیمیشنه.

    ویژگی فایلهای استاد عباس منش اینه که می‌تونه یه جوری آدم رو شگفت زده کنه که انگار تازه داری با قوانین آشنا میشی و تا پیش از این فقط داشتی مبانی رو یاد می‌گرفتی.‌ جای شکرش باقیه من تنها کسی نیستم که توی سن 36 سالگی، هنوز انیمیشن میبینم و بخاطر اینکه هیجانات کودک درونم رو پنهان کنم مجبورم بگم من برای تقویت زبان انگلیسی دارم نگاه میکنم. ولی واقعیت موضوع اینه که همیشه انیمیشن های امتیاز بالا از کمپانی دریم‌ورکس و دیزنی و پیکسار و … تم روانشناسی و آموزشی و موفقیت دارن. شاید اگه توی کامنت نبود میتونستم بیش از ده تا انیمیشن نام ببرم و هر کدوم رو براتون تحلیل کنم که چقدر نکات آموزشی داره. به جرأت میتونم بگم بعضی هاشون به اندازه یه کتاب مفید و اثر گذار هستن. این انیمیشن امتیاز روتین تومیتو 95% داشت، واقعاً عالی بود. این درحالیه که فیلم میان ستاره ای ساخته کریستوفر نولان با اون همه شهرتش امتیاز روتین تومیتو 73% داره. بودجه ساخت همین انیمیشن حدود110 میلیون دلار و درآمد ناشی از فروشش بیش از 500 میلیون دلار بوده. این اعداد و ارقام جدای از تغییر باورهای مالی ما، نشون میده یه تیم حرفه ای پشت ماجراست منجمله یه تیم روانشناسی. نشون میده که این کمپانی ها چقدر برای موفقیت مخاطبین که عمدتاً از قشر کودک و نوجوان هستن سرمایه گذاری میکنن. بماند که بزرگسالان هم کلی از این انیمیشن ها یاد میگیرن.(اینا رو مقایسه کنید با کارتن های بچه های دهه شصت و هفتاد).

    برای انیمیشن های این چنینی اشخاص معروف گویندگی میکنن، مثل همین کارکتر پوس که آنتونیو باندراس نقشش رو ایفا می‌کنه.

    منجمله نکات آموزشی این انیمیشن میشه به همه اون صحبتهای ارزشمند استاد عباس منش و استاد شایسته اشاره کرد. اونقدر صحبتهای استاد عباس منش دقیق بود که بنظرم میرسه هیچ نکته آموزشی از این انیمیشن نادیده باقی نمونده باشه. بعد از دو بار شنیدن صحبتهای استاد، و دو بار دیدن انیمیشن و البته دو بار دیگه هم گوش دادن به صحبتهای استاد واقعاً نکات زیادی رو یاد گرفتم. البته کار من هنوز با این انیمیشن تموم نیست تا یه 7-8-10-15 بار دیگه نبینمش که دیالوگ‌ها رو کاملاً حفظ بشم ، ول کنش نیستم. همون کاری که با انیمیشن های پاندا، مگامایند، بدگایز، سول ، موآنا ، رایا، لوکا، زوتوپیا، How to train your dragon و … کردم. و البته toy story بخاطر گل روی ماه «تام هنکس» در نقش وودی.

    اونقدری این انیمیشن به آموزشهای استاد نزدیک بود که اگه بهم میگفتن نویسنده داستانش از اعضای سایت هست من تعجب نمی‌کردم. و نکته ای که برام جالب بود فارغ از رنگ و نژاد و ملیت و قومیت و مذهب و … قوانین الهی همیشه و همیشه به یک شکل جواب میده. یکی اسمش رو می‌ذاره خدا یکی بهش میگه کائنات، یکی بهش میگه «انرژی چی» یکی بهش میگه جهان هستی و … اینکه شما چه تصویری رو توی ذهنت با کلمات ترسیم کنی مهم نیست مهم اینه که قوانین الهی همیشه جواب میده. مثلاً اگر شکرگزاری کنیم بر شخصیت، ورودی ها و ظرف وجودمون افزوده میشه. هر جا که میخوای باش، هر مذهبی که میخوای داشته باش.

    خدا رو هزاران بار شاکرم بخاطر این تغییر مداری که این روزها دارم احساس میکنم. بخاطر احساس زیبای خوشبختی. در حالی احساس خوشبختی میکنم که چالشهایی که پیش رو دارم حمید گذشته رو میتونست تا مرز خودکشی پیش ببره. ولی حمید امروز بیخیال و خوش و خرم و سرخوش و امیدوار و امیدوار و امیدوار به لطف و رحمت پروردگاره.

    دیروز توی کامنت برای یکی از دوستان عزیز نوشتم که تا پیش از اینکه بیام توی سایت، بخاطر آسم آلرژیک (ناشی از کار توی صنعت) یه نوع اسپری تنفسی استفاده میکردم که هر ماه باید دو تاشو تموم میکردم. فکر کنم دو تاش هنوز مونده که به احتمال زیاد تاریخ مصرف شون گذشته باشه و مدتهاست من اسپری استفاده نمیکنم. یادمه همیشه کتفم رو با کتف بند میبستم بخاطر درد ناشی از کش اومد تاندون ها و آسیب به مفصلش ، باور کنید الان چند لحظه فکر کردم تا یادم بیاد کتف راستم بود یا چپ. احساس آرامشی که با دنیا عوضش نمیکنم. احساس معنویت و ارتباطی که با خدا پیدا کردم و هر روز چند بار از قرآن درخواست کمک و هدایت میخوام و هر بار از قرآن و وعده های الهی شگفت زده میشم.

    اینها رو با چه اعداد و ارقام و مقیاسی میتونم بیان کنم تا این ذهن نجواگر و منطقی بپذیره این همه تغییر در مدت کمتر از دو سال؟؟ استاد عباس منش توی دوره دوازده قدم میگن ابزار ذهن منطقه. منطق ذهن نمودار و شاخص و اعداد و ارقام میخواد. مدل و قیمت ماشین، متراژ خونه، مانده حساب بانکی، ورودی و خروجی حساب و و و و … از چالش ذهن منطقی خودمون رها بشیم انگشت قضاوت دیگران هم هست که همیشه آدم رو به سخره میگیرن یا به شدت به چالش میکشن و قضاوت میکنن. اینجاست که ذهن خودمون هم مجدداً دست به کار میشه و میگه نکنه فلانی درست میگه، نکته کار من اشتباهه و کلی سوال الکی دیگه. ولی نه دست خدا بالای همه دست هاست. قوانین الهی همیشه به درستی کار می‌کنه. وقتی همه میگن باید سخت کار کنی و تلاش کنی تا بتونی از پس چالشها عبور کنی… ولی واقعیت موضوع اینه که باید در خونه فرمانروای وهاب عالم دست تسلیم بالا بیاری و سر تواضع پایین و بگی خدایا تو هدایت کن من نمی‌دونم… اون موقع است که بدون هیچ تقلایی و بدون اینکه پوست آدم کنده بشه و براحتی و با لذت و با آرامش مسائل و چالشها حل میشه.

    «گر دست دهد خاکِ کفِ پایِ نگارم ؛ بر لوحِ بَصَر خطِّ غباری بنگارم»

    «بر بویِ کنارِ تو شدم غرق و امید است ؛ از موجِ سرشکم که رسانَد به کنارم»

    «پروانهٔ او گر رسدم در طلبِ جان ؛ چون شمع همان دَم به دَمی جان بِسِپارَم»

    «زلفین سیاهِ تو به دلداریِ عُشّاق ؛ دادند قراری و بِبُردَند قرارم»

    در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید در مدار آسانی ها و وفور نعمات.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 111 رای:
    • -
      سعيده رضايى گفته:
      مدت عضویت: 2005 روز

      سلام به بنده خوب درگاه خدا. سلام به قلب بازتون و ذهن روشن شده از تقوا….

      ابتدای کامنت رو با نور پاشیده شده به قلب مریم مقدس آغاز کردید و با دعای بسیار ارزشمند و پرمغز در حق خودتون(که البته همه مون مستحقش هستیم) به زیبایی ادامه دادید. لذت بردم و باهاش ارتباط قلبی برقرار کردم.

      آفرین که به کودک درونت اهمیت میدی و با غذاهای سالم و مقوی تغذیه اش می کنی.

      صدآفرین که هرکدوم از غذاها رو تجزیه تحلیل می کنی و با آگاهی هر لقمه اش رو چندین بار می جوی تا بدونی چه تاثیر مثبتی داره روی جسم و روحت می گذاره.

      سلامتی جسمت مبارک.

      روشنی روحت مبارک.

      آرامش ذهنت مبارک!

      این از معجزات پروردگاره که وقتی بنده ای روحش رو به دست خدا می سپاره تا بتونه اثری نیکو در جهان باقی بذاره که رنگ و بوی الهی داشته باشه، خداوند در وجودش سکینه و یه دلبری خاصی قرار میده که هرکسی کمی آمادگی قلبی داشته باشه(در واقع مرضی توی دلش نداشته باشه) جذبش میشه. دلش نرم میشه. شاد میشه.

      این دقیقا مهریه که خدا در دل مردم نسبت محمد امین قرار داد. مهر و محبتیه که در دل ماها نسبت به استاد عباسمنش قرار داد.

      این همون جنس علاقه و هیجانیه که نسبت به ساخته های پرامتیاز کمپانیهای دیزنی و پیکسار و دریم ورکس و …. در ما شکل می گیره.

      و وقتی امروز با آگاهی از روح قوانین الهی متوجه میشیم از چنین انیمیشن هایی خوشمون میاد(حداقل کاری که می تونیم بکنیم اینه که خوشمون بیاد) یا اینکه در سطح بالاتر اونها رو تحلیل می کنیم و راجع به اتفاقاتش فکر می کنیم، و در سطح خیلی بالاتر از کاری که استاد می کنن و میان فایل توحیدی ازش تهیه می کنن، پس می تونیم به خودمون امیدوار باشیم که مسیرمون درسته.

      در جهت همون خدا یا انرژی یا کائنات جهان هستی که شما به درستی با هم یکی گرفتیش قرار داریم.

      یه مستند دیدم راجع به سرگذشت و آینده زمین و زهره. که می گفت در واقع سیاره زهره و زمین در ابتدای خلقشون دوقلوی همسان بودن. از همه لحاظ یکی بودن. ولی در مقطعی با هم برخورد می کنن و طی برخورد زهره خلاف جهت میچرخه و میدان مغناطیسی خیلی ضعیفی داره و این باعث میشه به خورشید نزدیک تر بشه. حرارت خورشید و میدان مغناطیس ضعیف خودش که نمی تونسته مانع از ورود بادهای خورشیدی به سطحش میشده تمام آبهاش رو بخار کرده و اون بادها هم به نوبه خودشون سنگینی و فشار سطح رو بیشتر کردن

      (500 کیلو بر اینچ) و دمای سطحش رسیده به 900 درجه. یعنی طبق توصیف همون دانشمندان یک جهنم واقعی. که آتشفشانهاش همیشه فعاله و باران فلزات مذاب میباره. سطحش جوشانه و یک جهنم واقعی در همین لحظه ایه که همزادش زمین گلستان موجودات زنده است.

      با دیدن اون مستند فقط اشک می ریختم. خیلی مرتبط و هماهنگ با بحث امروز دیدمش و خدا رو به خاطر اینهمه نشونه ای که در اطرافمون و حتی درون وجود خودمون قرار داده تا فقط بهش ایمان بیاریم و حرف هدایتش رو گوش بدیم سپاسگزارم.

      از شما هم بسیار بسیار ممنونم که همیشه عالی از ته دلت می نویسی.

      شاد و نورانی و تندرست باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
      • -
        رضا احمدی گفته:
        مدت عضویت: 1748 روز

        بسم الله الرحمن الرحیم

        سلام سعیده خانم عزیز و نازنین

        چقدر این قانون فرکانس دقیقه

        امشب داشتم پیاده روی میکردم

        وقتی که روی زمین قدم بر میداشتم ، با خودم فکر میکردم که این کره زمین یک روزی شبیه یک گوی آتشین بوده

        بعدش همین موادِآتشین بر اثر شدت حرارت بخار میشوند و ابرها را تشکیل میدهند و بعد باران های شدید و پی در پی و بعد تشیکل اقیانوس ها و بعد خشکی ها و…

        با خودم گفتم

        دقیقا مثل وقتی که مهمان میخواد بیاد خانه ما ، خیلی قشنگ قبل از آمدنش آب و جارو میکنیم تا مهمان ما در رفاه و لذت کامل وارد خانه ما شود ، حالا خدا هم برای ما چنین کرده

        یعنی قشنگ زمین را آماده کرده و بعدش ما را به مهمانی دعوت کرده و گفته…

        (مَتَـٰعࣰا لَّکُمۡ وَلِأَنۡعَـٰمِکُمۡ)

        [سوره النازعات 33]

        حالا منی که داشتم امشب اینجوری فکر میکردم ، آمدم و به کامنت شما هدایت شدم و شما در مورد سیاره زهره گفتین و با خواندن این متن قشنگ شما من غرق در این عظمت خدا شدم…

        کلا نجوم شناسی و نگاه به آسمان عجیب انسان را غرق در توحید میکنه…

        دقیقا مثل حضرت ابراهیم که اسوه توحیدی حضرت محمد بود که خدا در مورد او چنین میگه

        (فَنَظَرَ نَظۡرَهࣰ فِی ٱلنُّجُومِ)

        [سوره الصافات ٨٨]

        اینکه چرا حضرت ابراهیم نگاه کرد به نجوم جای تفکر داره…

        باز هم از شما تشکر میکنم بابت نظرات ارزشمندتان که نشان از آرامش و برکت و بهشت درونتان دارد که اینقدر بر جان می نشیند

        در پناه رب العالمین به شایستگی اسمتان سعید و خوشبخت باشین و به شایستگی فامیلتان در مقام رضای الله باشید…

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
        • -
          سعيده رضايى گفته:
          مدت عضویت: 2005 روز

          سلام و درود الهی به شما و قلب روشنتون آقا رضای گل با این متن شیوا و مفاهیم زیبا.

          چه سورپرایز قشنگی برای لحظه ای که آدم بیدار میشه و یه چشمی از زیر پتو اول سایت رو چک میکنه! یه نقطه آبی خوشگل کنار اسمم و یه نسیم ملایم و دلچسب توحیدی از جانب الله از زبان یک دوست.

          چقققدررر خوشگل تعبیر کردید که خدا خونه رو آب و جارو کرده تا مهمونا بیان. چقدر به عمق دلم نشست و بهم عزت نفس داد. راستش همین چند دقیقه پیش که همچنان خواب تشریف داشتم، داشتم خواب می دیدم توسط کسی کشته شدم و دوباره زنده شدم(شاید تحت تاثیر همین انیمیشن و کامنتها) و برگشتم پیش خانواده. دیدم که همه چقدر دوستم دارن و اشتباهات گذشته ام رو بخشیدن و انگار که از صفر شروع کردم، چه حس خوبی بود. اجازه داشته باشی دوباره از اول زندگی کنی بدون قضاوت و با عشق.

          الان که دارم می نویسم می بینم خدای مهربون هر روز داره به ما این فرصت رو میده. با خوابیدن انگار که مردیم و با بیدار شدن در روز بعد یه تولد دیگه. ما هر روز این فرصت رو داریم و اگر خودمون دست از سر خودمون برداریم و نگران قضاوت دیگران نباشیم فرکانس احتمالی منفی اونها هییییج تاثیری روی ما نداره. چه بسا تبدیل به انرژی مثبت هم میشه. اگه به اندازه کافی قبول کنیم که ما مهمان این بزم الهی هستیم که یک سیاره رو برامون آب و جارو کرده تا در این رقص یک خار هم به پامون نره. اون وقت ما چیکار می کنیم؟ غر میزنیم یا زمین کجه؟ چرا ماستش شله؟ چرا نور خورشید زیاده؟ چرا فلانی به من گفت بالا چشمت ابرو؟

          یکیش خود من. بله شخص شخیص بنده. تو موقعیتش که قرار بگیرم یکی پا رو دمم بذاره زبون گزنده ام باز میشه. هنوز نتونستم لبهای محترم رو فرو ببندم و مثل اون توله سگه بگم عههههه داره با من قایم‌ موشک بازی میکنه….. همچنان غرور لعنتی بهش برمیخوره که چراااااا فلانی فلان حرف رو به سعیده خانم علیه السلام زد؟

          (علیها سلام درست تره)

          خوب بسلامتی به لطف انرژی خالص و خوشبوی شما دیگه هردوتا چشمام وا شد.

          آهان راستی متشکرم که اسم و فامیل منو اینقدر زیبا معنی کردید. خودمم خیلی دوستشون دارم الهی شکر!

          در پناه الله نازنین همیشه خوشدل، خوشبین، خوش انرژی و خوشبخت باشید.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
          • -
            آزاده افضلی گفته:
            مدت عضویت: 1128 روز

            سلام برسید جان

            چقد ب دلم نشست اگه ما دست از سر خودمون برداریم فرکانس منفی افراد برای ما تاثیری نداره

            واقعا ااا همینه هااا

            اگه غرور بزاریم کنار خیلی خودمون جدی نگیریم ن ناراحت میشیم و ن فروانس منفی میگیریم

            اون موقعست ک خار برامون گل میشه

            چقد خود من خودمو گاهی اوقات جدی میگیرم و باعث ناراحتیم میشد

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        سید عظیم بساطیان گفته:
        مدت عضویت: 814 روز

        بنام الله مهربان

        سلام بیکران بر بانوی عشق و فرشته ی نازنین

        سعیده ی خجسته و مبارک

        میری توی یک باغ پر از گل ، اگه گلها از یه نوع باشن قطعا تنوع کمتری داره ،

        ولی وقتی از هر نوع گلی باشه آدم لذت میبره،

        اینجا باغ بهشته، با گلهای متنوع

        چقدر بچه ها بی نظیرن

        از کی بگم …

        برای کی بنویسم .

        من چقدر خوشبختم

        که دوستانی چون گل دارم …

        این همه آگاهی ؟

        واقعا اگه کم کاری کنی ؟ به خودت ظلم کردی؟

        ما بدهکاریم

        به دستامون .

        به پاهامون.

        مرسی که نوشتید

        و مرسی از این همه آگاهی …

        من جامانده از قافله عشق چی دارم بگم ؟

        من جوجه ی صد روزه

        مات و مبهوت

        مانده‌ام.

        الهی شکر

        به این گلهای بهشتی

        دعای گوی همتون هستم.

        خدا میدونه.

        بوس به کله ی همتون

        در پناه حق باشید .

        سلامتی و حال خوب

        رفیق همیشگی تون .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      رضوان یوسفی گفته:
      مدت عضویت: 2225 روز

      به نام آنکه زیباست و زیبا می آفریند

      عکس پروفایل تون بینظیره. دریا سه رنگ متفاوت داره. همون روزی که شما عکس پروفایل رو عوض کردید هدایت شدم به سریال زندگی در بهشت قسمت 142

      abasmanesh.com

      دقیقا این مرغ دریایی ها اونجا بودند. انگار شما اونجا عکس گرفتید.

      سلام به حمیدِ حنیفِ عزیزِ موحد و مومن و خداجویم.

      این سپاس گذاری اول نوشته ات ورد این روزهای من است. سپاس گذاری بخاطر اون حس قشنگ کنار خدا بودن، فکر کنم داریم کم کم می‌رسیم به مداری که استاد در بندر عباس داشتند، اون احساس قشنگی که کسی نمیدیدش و فقط استاد مست از اون حس قشنگ بود.

      چندی پیش تو یکی از کامنت هات نوشته بودی خدایا من رو همین الان ببر،( من سر منبر رفتم برات) الان من اون حس رو دارم، میگم نکنه سرگرم دنیا بشم اون حس قشنگ کم بشه کمرنگ بشه دلم نمیخواد کم بشه دوست دارم روز به روز شعله ور تر بشه اونقدر که لحظه ای بی یاد او نباشم.

      خدایا تو را سپاس بخاطر احساس خوب و آرامش این لحظه ام. خدایا تو را سپاس بخاطر احساس خوشبختی و لذتی که از زندگیم میبرم

      میگم در مورد آیه 26 سوره مریم، روزه سکوت، کاش ما هم روزه سکوت داشتیم، بعضی وقتها میگم بذار بگم روزه سکوت دارم و چند روز تو خودم باشم.

      گرچند الان فرقی با روزه سکوت ندارم.

      خواستم بیام برات کامنت بذارم یکم سربه سر کودک درونت بذارم، ظاهرا کودک درون من رفته تو لک، حس شوخی نداره دلش میخواد فقط سکوت کنه و نظاره گر باشه.

      سپاس گذارم بخاطر وجود نازنین شما و اون کودک درونت که عاشقشم.

      از خدای مهربون میخوادم دمادم اون پیاله ها را پر کنه و سر بکشیم و مست حضورش باشیم و لحظه ای هشیار نباشیم.

      در پناه حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1271 روز

        سلام و درود به رضوان عزیز

        سپاسگزارم از شما بخاطر کامنت ارزشمندی که برام نوشتی

        فایلی که فرستادی برام خیلی زیبا بود و انرژی مثبت. منم این چنین تجربه ای شبیه استاد عباس منش داشتم، توی زمستون که مراغه‌ای دریایی سمت جنوب زیاد میشن من میرفتم از مرغ فروشی 10-15 تومن اشغال مرغ می‌خریدم و بعداً میبردم براشون این مرغهای دریایی یه سر و صدایی میکردن که آدم ذوق زده میشد، یه وقتایی هم براشون پرت میکردم هوا توی آسمون مثل جنگنده اف هیجده سوپر هورنت انواع و اقسام مانورها رو میزدن که یه تیکه بال مرغ رو بگیرن. (از اسپلیت S و بریک ترن گرفته تا مانور کبرا و استال دایو.)

        ولی خداییش مرغهای دریایی بوشهر اینقدر مثل مرغهای دریایی فلوریدا پر رو نیستن که لقمه رو از دستت بگیرن.

        حکایت این عکس پروفایل این بود که یه روز بعد از مدتها رفتم عکاسی که کار با دوربین رو یادم نره. چندتا عکس از مرغهای دریایی گرفتم با بکگراند دریا. ولی این عکس بعداً تو حین ادیت نظرمو جلب کرد. همه مرغها روی زمین به جهات مختلف ایستادن، فقط یکیشونه که شجاعت پرواز به طرف خواسته رو به خرج داده. و این مفهوم برام جالب و جذاب شد و این عکس رو گذاشتم روی پروفایلم با این ذهنیت که هر کسی شجاعت رفتن به طرف خواسته رو نداره.

        بازم پر حرفی های حمید امیری. در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی رضوان عزیز.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      صدیقه شریعتی گفته:
      مدت عضویت: 1965 روز

      سلام به برادر عزیزم آقا حمید عزیز

      حمید حنیف من واقعا هر بار که کامنتهای شمارو میخونم بی نهاااایت لذت میبرم .

      آقا شما کجای ذهنت اینهمه اطلاعات رو نگه می‌داری

      از هوافضا می‌دونین

      از انیمیشن می‌دونین

      اشعار مولانا و حافظ رو می‌دونین

      از هر چیزی که کوچکترین حرفی راجبش میشه شما میتونی یه طومار بنویسی

      واقعا قابل تحسین هستین

      چقدر لذت بردم از کامنتتون و اینهمه اطلاعات .

      آقا حمید راستش منم از دیدم انیمیشن خیلی لذت میبرم

      اصلا ما بچه های دهه شصتی اینقدر کوزت و حنا رو دیدیم و رنجی که اونا کشیدن

      الان که یکم تو انیمیشن ها رقص و آواز داره اصلا حالی به حالی میشیم .(کلی ایموجی خنده)

      من یه چند تایی از این انیمیشن ها رو که گفتین با بچه هام دیدم برم که بقیه شو دانلود کنم و ببینم و لذت ببرم .

      ممنونم ازتون برادر خوبم

      در آغوش امن خدا باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      حمید حیدری گفته:
      مدت عضویت: 1820 روز

      سلام به حمید عزیز

      سپاسگزارم از این کامنتای زیبا و دلی که میزاری،دقیقا قانون مدارها تو همه چیز و همه جا صدق میکنه، حتی تو درک معنای قرآن‌و حتی نگاه و درک خداوند صدق میکنه، شما ماشالا انقدر تو هر زمینه ای اطلاعات دارید که استاد یه گوشه از اطلاعات رو میده شما پرونده اون اثر رو مو شکافانه با تمام تاریخچه اش بیان میکنید،از هواپیماهای جنگنده بگیر تا فیلم ها و انیمیشن ها و حتی دوبلرهای فیلم، خیلی تحسینتون میکنم

      در پناه رب العالمین جان بهترنیها رو براتون آرزومندم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1271 روز

        سلام و درود به شما آقا حمید عزیز. هم نام خودم. الهی که حال دلتون عالی عالی عالی باشه. از لطف و محبت شما بسیار ممنون و سپاسگزارم. لطف کردین و برام کامنت نوشتین. براتون از خداوند متعال بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو درخواست میکنم. از تحسینتون سپاسگزارم ، شما هم شایسته تحسین هستین و اینکه بیش از سه ساله متعهدانه روی خودتون کار کردین و دوره های ارزشمندی رو کار کردین، منجمله دوازده قدم و عزت نفس ، کشف قوانین ، حل مسائل ، عشق و مودت و همه کتابهای استاد، واقعاً بسیار تحسین برانگیز بود و از صمیم قلبم تحسینتون کردم. مشتاق خوندن نتایج طلایی تون هستم جناب حیدری ، دوست عزیزم.

        در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      فاطمه ابراهیمی گفته:
      مدت عضویت: 1632 روز

      سلام دوست عزیزم

      تشکر از کامنت خوب شما

      خوشحالم که شما و خیلی ها و از جمله خودم الان هم که بچه هام نوجوان هستند باز هم علاقه به انیمیشن های خوب دارم.

      تمام انیمیشن ها که گفتید را تماشا کردم و معتقدم واقعا ارزشمند هستند و بسیار آموزنده هستند

      به آنچه شما گفتید انیمیشن

      روح

      شانس

      هم اضافه می کنم البته خیلی بیشتر از اینها هم هستند ولی این دو تا الان یادم آمد که واقعا لذت بردم ازشون

      موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1271 روز

        سلام و درود به شما خانم ابراهیمی. از شما بسیار ممنون و سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمند تون و همچنین لطف و محبت تون. بسیار بسیار تحسینتون میکنم که شما هم اهل دیدن انیمیشن های با امتیاز بالا هستید.

        خدا رو صد هزار مرتبه شکر.

        امیدوارم زبان اصلی ببینید. که هم برای تقویت زبان انگلیسی تون عالی باشه و هم مفهوم اصلی موضوع بدون دخل و تصرف دوبلاژ رو دریافت کنید.

        انیمیشن روح‌ بیییییییینظیر بود. اصلا فکر نمیکنم این انیمیشن برای کودکان ساخته شده باشه ، بیشتر برای بزرگسالان بود. که یادمون باشه هر ثانیه و هر دقیقه زندگی مون رو زندگی کنیم.

        اون جمله ای که خانم نوازنده به جو گاردنر میگه «در مورد ماهی که دوست داشت اقیانوس رو ببینه، و وقتی بهش گفتن الان توی اقیانوس هستی، گفت نه این که فقط آبه، من میخوام اقیانوس رو ببینم» این جمله سرگذشت خیلی از ماست. امیدوارم که بتونیم نکات طلایی رو آموزشهای سایت بدست بیاریم و از قوانین الهی در زندگی مون به بهترین شکل ممکن استفاده کنیم و اون ماموریت الهی که ما از خداوند درخواست کردیم رو بتونیم کشف کنیم و به سرانجام برسونیم.

        در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

        راستی بسیار تحسین تون میکنم دوره دوازده قدم و عزت نفس رو با موفقیت به اتمام رسوندین. خدا رو شاکرم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
        • -
          فاطمه ابراهیمی گفته:
          مدت عضویت: 1632 روز

          سلام جناب امیری عزیز

          بله اون جمله خانم نوازنده واقعا عالی بود.

          من انیمیشن های فان و خنده دار هم خیلی دوست دارم مثلا هتل ترانسیلوانیا 1 و 2 و 3

          مینیون ها

          ولی انیمیشن شانس به نظرم خیلی زیبا یک مفهوم متافیزیک به اسم شانس را با زبان تصاویر زیبا توضیح داده. در واقع شانس همون هم زمانی ها که استاد همیشه توضیح می دن رو نشون میده و نتیجه گیری آخر انیمیشن هم خیلی آموزنده بود.

          موفق و پایدار باشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          فاطمه ابراهیمی گفته:
          مدت عضویت: 1632 روز

          سلام جناب امیری

          دیروز با بچه ها انیمیشن لئو را دیدم(2023) خیلی جالب و تاثیر گذار بود لئو یک مارمولک بود و داستان خیلی خلاقانه بود.

          خواستم این انیمیشن را به شما معرفی کنم. البته انیمیشن عناصر (المنت) هم خیلی جالب بود.

          می خواستم ببینم انیمیشن جدید که موضوع چالش برانگیر درباره خودشناسی و یادگیری داشته باشد به تازگی دیده اید که معرفی کنید

          ممنونم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          • -
            حمید امیری Maverick گفته:
            مدت عضویت: 1271 روز

            سلام و درود به شما خانم ابراهیمی بزرگوار ، بینهایت سپاسگزارم ، انیمیشن لئو رو چند روز پیش دیدمش خیلی عالی بود. مخصوصاً وقتی که لئو درونمون متوجه میشه که وقت داره تموم میشه و باید یه کار مفید بکنه. مخصوصاً وقتی که متوجه میشیم بقول استاد از اونجایی که ما سعی میکنم برای حل مسائل دیگران یه کار مفیدی کنیم جهان درهای نعمتش رو به روی ما باز می‌کنه. لئو 74 سال عمر کرده بود و توی آکواریوم مخصوص خزنده ها بود، و وقتی باورش شده بود که فقط یکسال وقت داره تلاش کرد برای تغییر، تلاش کرد برای حرکت. جهان یه قدم اون رو چند برابر پاسخ داد. این انیمیشن ها ساخته میشه تا روی ناخودآگاه کودکان اثر بذاره.

            المنت رو هنوز ندیدم و ممنونم که برام معرفیش کردین. چند وقت پیش برای چندمین بار «بدگایز» (the Bad Guys) رو دیدم.

            اونم خیلی درس توش داره. اگه ندیدینش پیشنهاد میکنم ببینید. و البته که منتظرم پاندای کونگ‌فوکار4 ریلیز بشه.

            یه وقتایی از خودم میپرسم آیا انیمیشن دیدن زمان هدر دادن نیست … ولی بعداً میبینم که من با عینک قانون دارم بهشون نگاه میکنم و با احساس مثبت و در کنار اون تقویت زبان انگلیسی هم هست. به نظرم میاد ارزششو داره.

            خیلی ممنونم از لطف شما و اینکه زمان گذاشتین و برام کامنت نوشتین بینهایت سپاسگزارم. در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشید.

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
            • -
              فاطمه ابراهیمی گفته:
              مدت عضویت: 1632 روز

              سلام جناب امیری

              میخواستم پاسخ شما رو بخونم دستم خورد روی اسم پروفایلتون و داستان آشنایی با سایت رو خوندم. وقتی گفتید 4 سال طول کشید تا تکاملتون را طی کردید از وقتی اسم استاد عباسمنش رو شنیدید تا زمانی که به طور جدی شروع کردید. برای من هم تقریبا همین اندازه طول کشید. به راستی اینجا قانون مدارها رو بهتر درک کردم که تا زمانی که مدار من خیلی دور از مدار استاد بود جهان هنوز اجازه ورود من را نداد و بعد از طی تکامل چه آسان و راحت وارد سایت شدم و از آن روز بهترین روزهای عمرم تا به اکنون رقم خورده است.

              از شما ممنونم برای این یادآوری درست

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      کیمیا رضایی گفته:
      مدت عضویت: 1933 روز

      سلام به آقای امیری عزیز

      هربار که ایمیل میاد که شما کامنت گذاشتید روی سایت مطمئنم قراره کلی آگاهی جدید و حس خوب بگیرم از کامنت شما و چقدر اینبار هم لذت بردم و از این کامنت زیبایی که نوشته بودید از اون همه اطلاعاتی که راجب انیمیشن ها دادید و قطعا میرم همشون رو نگاه میکنم خیلی خیلی تحسینتون میکنم برای سلامتی که با تعهد بهش رسیدید و این آرامشی که دارید و این رابطه خوبتون با خدا

      من تجربه لذت بردن از هدایت خدارو بارها چشیدم و می‌دونم چقدر لذت بخشه که ازش هدایت بخوایم تا همون راه سوت زنان و اون راه جنگلی که فقط از مسیر میشه لذت برد رو بهمون نشون بده

      مرسی از شما برای این کامنت زیبا و پر از حس خوبتون و پر از آگاهی که از خواندنش فقط میشه لذت برد و شکرگزار خدا بود برای داشتن دوستانی مثل شما که اینقدر کامنت های ارزشمندی میزارن روی سایت.

      امید وارم همیشه شاد و ثروتمند و سلامت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      حمید رضا خجسته سیستانی گفته:
      مدت عضویت: 1906 روز

      سلام حمید عزیزم

      باور کنید من اصلا اهل کامنت نوشتن نیستم و بیشتر خواننده کامنت های دوستان هستم،

      ولی واقعا از ریز بینی سطح اطلاعات و درک شما از قوانین حال عالی و انرژی که من رو مجاب کرد برای شما بنویسم لذت بردم.

      نقاط مشترک زیادی با هم داریم علاوه بر اینکه هم دهه هستیم من متولد 1366 هستم و اسم ها مشترک داریم، تغییرات مشترک زیادی از جنس تغییرات شما من انجام دادم در این سال اخیر و خیلی خوشحال شدم که خداوند من رو به سمت خواندن کامنت شما هدایت کرد.

      امیدوارم حال دلتون عالی باشه و از خدا برای شما سلامتی و عزت و ثروت میخوام

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1271 روز

        سلام و درود به حمید رضا عزیز بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم از لطف و محبت و بزرگواری شما.

        احتمالا متولد 15 خرداد 66 نیستین؟؟ چون منم 66 هستم. با این همه ویژگی مشابه گفتم شاید شما هم مثل من خردادی باشین.

        از این همه لطف و محبت شما سپاسگزارم. الهی که همیشه در پناه رب العالمین شاد و سلامت باشید.

        یه نکته در مورد کامنت نوشتن گفته بودین. به نظرتون احترام میذارم. و با نهایت ادب نظر من اینه که این کامنت ها مثل دفتر مشق زمان مدرسه مون هست. هر چیزی رو یاد گرفتیم باید سریعاً بنویسیمش ، هیچ جای نگرانی نیست چون شما هر جوری که قانون رو متوجه بشی و هر جوری تجربیاتتون رو بیان کنید اعضای نازنین این سایت شما رو قضاوت نمیکنن، بلکه به زیبایی بهتون انگیزه و اشتیاق میدن.

        الهی که در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید ، ازتون سپاسگزارم که برام کامنت نوشتین حمید عزیز.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          حمید رضا خجسته سیستانی گفته:
          مدت عضویت: 1906 روز

          ممنونم حمیدد خان عزیزم

          چه قدر با صبر و تحمل جواب پیام من رو دادین و لذت میبرم از هر لحظه حرف زدن و بودن با بچه ها سایت استاد.

          من هر روز برنامه زندگیم بودن و زتدگی کردن در این سایت هست و خدا آگاهی را اینجا به من الهام میکنه در بیشتر مواقع و سپاسگزارم از خداوند وهاب

          امیدوارم حال دلتون عالی باشه و در پناه الله مهربان باشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    رضوان یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 2225 روز

    به نام خدایی که در این نزدیکی ایست

    سلام به قافله عشق و قافله سالارش

    همین دیروز بود که هدایت شدم به این قسمت عقل کل که معرفی فیلم سینمایی خوب بود.(والان استاد یکی از پاسخ ها را داد)

    abasmanesh.com

    db%8c%db%8c-%d8%ae%d9%88%d8%a8/

    تو یکی از پاسخ ها، پاسخ دوست عزیزمون بهاران

    (خیلی جالبه من کلا تلویزیون نمیبینم ولی هروقت جذبش میشم ، یا داستان موفقیت یه ادمی رو داره نشون میده یا اینک مثلا داستان تکامل انسانها رو نشون میده یا یه نکته جالبی داره ک شگفت زده میشم …

    حتی تو برنامه ای ک اکثرا درباره همه چی صحبت میکنه و خوب و بد قاطی هست ، من دقیقا یه تیکه از حرفاشون رو میشنوم ک برام لذت بخشه…)

    حال استاد هم هدایت شدن به انیمیشنی که کلی درس توحید و عمل به قانون بود، خدایا قوانین بدون تغییرت را شکر.

    درس های بزرگی که در این انیمیشن بود.

    درس اول

    ●غرور و منیت مخصوصا در برابر خداوند مساوی است با نابودی

    (این یک قانون است و خدا با کسی خصومتی ندارد.)

    ●ترس داشتن از عوامل بیرونی یعنی به اسارت رفتن زیر یوغ آنها

    (این یک قانون است و خدا با کسی خصومتی ندارد.)

    ●خوش‌بینی و دید زیبا داشتن باعث آسان شدن کارها و امور می شود.

    (این یک قانون است و خدا با کسی خصومتی ندارد.)

    ●دنیا اون جوری میشه که ما داریم به دنیا نگاه می کنیم، اگه سخت میگیریم، دنیا هم سخت میگیره و بالعکس

    (این یک قانون است و خدا با کسی خصومتی ندارد.)

    ● با هر چی بجنگی اون را ماندگارتر می کنی، وقتی با نرمی با اون رفتار کنی پلی می‌شود برای عبور از آن مرحله

    (این یک قانون است و خدا با کسی خصومتی ندارد.)

    (در اینجا می‌رسیم به داشتن نعمت و نادیده گرفتن اون. من یه مدتی از خانواده ام بخاطر همفرکانس نبودن فاصله گرفته بودم، ولی دیشب دعوت خواهرم رو برای تولد پسرش با جان و دل قبول کردم و رفتم و کلی بهم خوش گذشت و کلی خدا را سپاس گفتم بخاطر داشتن خانواده ای عاشقانه دوستت دارند و دوست دارند پیشرفت و موفقیت را ببیند، مادری که میگه بیا بشین فقط نگاه ات کنم،و کلی ابراز محبت، که باز اعتبار همه این ها برمی گرده به خدای مهربونم.

    این همزمانی که پیش میاد واقعا آدم را مست می کنه، شب بخاطر خانواده ات از جان ودل از خدا سپاس گذار باشی و صبح برای بودنش در دفتر شکر گذاریت بنویسی و الان مهر تاییدش رو از استاد بگیری)

    ●هر چه در برابر خداوند متواضع و فروتن باشی، به همان اندازه خداوند ظرفت رو بزرگ تر و برای استفاده بیشتر از نعمات و هدایتت می کنه و مسیر زندگی آسان میشه.

    (این یک قانون است و خدا با کسی خصومتی ندارد.)

    احساس خوشبختی بخاطر داشتن یه چیز خاص نیست، خوشبختی دیدین زیبایی های آنچه داریم است.

    از خدای متعال میخوام دکمه هدایتمون همیشه روشن باشه.

    خدا یار و نگهدار همه ی ما ساکنین این بهشت الهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 120 رای:
    • -
      محمد دِرخشان گفته:
      مدت عضویت: 1921 روز

      سلام خانم رضوانی عزیز

      بسیار تحسینتون میکنم که همیشه کامنت های زیبا و مفید می‌نویسید و همه کامنت دوستان را مطالعه میکنید و لایک و کامنت میدید

      واقعا چقدر متعهد هستید به این مسیر و این از نوع نگارش کامنتاتون مشخصه که دارید عالی پیش میرید

      از توضیح واژه غرور و عامل 100 درصدی عدم پیشرفت ماست و ما در منیتمون حبس میکنه و نمیزاره که به چیز دیگه ای فکر کنم

      سپاس

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
      • -
        رضوان یوسفی گفته:
        مدت عضویت: 2225 روز

        به نام خدایی که همواره با ماست و ما را هدایت و حمایت می کنه

        سلام آقا محمد عزیز و توحیدی و ثروتمند و خداجویم

        آقا محمد سپاسگزار خداوندم بخاطر وجود شما که حضور گرمتان در سایت همیشه دنبال می کنم.

        و سپاس گذارم که محبت کردید و مرا مورد لطف خودتان قرار دادید.

        منم از شما سپاسگزارم که تقریبا بیشتر اوقات نفر اولی هستید که از حضور گرم بچه ها در سایت با امتیاز دادن تشکر می کنید.

        فقط یه سوال برام پیش اومده بود، و اون این بود که انگار نسبت به قبل خیلی وقت آزاد ندارید. مگه شغلتون رو عوض کردید. کامنت های خیلی مختصر می نویسید، جریان چیه؟ شاید هم خاطر خواه شدید(چشمک و خنده)

        خلاصه حس ششم میگه شما محمد چند ماه پیش نیستید.

        محمد عزیز در پناه حق همیشه شاد و خندان روز به روز توحیدی تر و ثروتمند تر و شادتر و موفق تر باشید.

        یا حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
        • -
          محمد دِرخشان گفته:
          مدت عضویت: 1921 روز

          ممنونم خانم یوسفی

          شغل من کشاورزی هستش و چون کار ما بهار و تابستون بیشتر هستش دیگه کمتر وقت میکنم نسبت به زمستون بیام و خودم هم نسبت به اینکه کمتر ‌کارم میکنم هم ناراحت هستم،شاید هم دارم بهونه میارم ولی سعی میکنم بیشتر و بیشتر در سایت باشم و روی خودم کار کنم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      محمد کرمی گفته:
      مدت عضویت: 1219 روز

      سلام به خانوم یوسفی عزیز

      دوست عزیزم و بانوی زیبا رو و زیبا بین ،باعث افتخار که در جمع شما باشم و از کلام شیرین و آگاهی هاتون استفاده کنم

      این ذهن چموش من با اینکه یه میلیارد بار بهش گفتم زیبا بین باش و از نعماتت سپاسگزاری کن ولی شیطونی میکنه و امان از این آدم فراموش کار ناسپاس

      بودن شما دوستان آگاه و استفاده کردن از آگاهی های شما منو به مسیر بر میگردونه و افسار ذهنمو میده دستم

      سپاسگزارم ازت بخاطر نکته ای که راجب خانواده گفتی و کلی لذت بردم و همین الان تصمیم دارم به روش خودم روش کار کنم و مثل شما سپاسگزار لحظه به لحظه زندگیم باشم ..چون این یک قانون است

      سپاسگزارم ازت دوست عزیز من

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    اسداله زرگوشی گفته:
    مدت عضویت: 1270 روز

    به نام یگانه قادر هستی

    سلام و درود بر استاد عباسمنش گرانقدر و همه عزیزانم دراین سایت الهی

    درسهایی از یک انیمیشن توحیدی!

    اگر بخواهم از سکانس آخر به سکانس اول نگاه کنم و نتیجه و درسی که از دیدن این انیمیشن گرفتم رو با دیدگاه و درس هایی که استاد بیان کردند مقایسه کنم میتوانم بگم :

    تفاوت نگاه کیتی(گربه ماده) و گربه چکمه پوش با نگاه پریستو (سگ/توله داستان) تفاوت میان نگاه من به زندگی با نگاه استاد به زندگی است! و این »نگاه توحیدی» است که این تفاوت فاحش رو ایجاد کرده است!

    اعتراف میکنم با اینکه چند بار فایل و صحبت های استاد رو گوش کردم و انیمیشن رو نگاه کردم ولی تفاوت نوع نگاه و درک من با نوع نگاه و درک استاد به بزرگی فاصله بین نتایج من با استاد درزندگی بود!

    استاد صبح که صحبت هاتونو گوش کردم رفتم و انیمیشن رو دانلود کردم و با خودم گفتم صبر میکنم دخترمم از استخر بیاد با همدیگه انیمیشن رو ببینیم و سورپرایز بشه! خلاصه نزدیکای ظهر موقعیت فراهم شد و گفتم شینا استاد یه انیمیشن تازه معرفی کردن بیا با همدیگه ببینیمش.تا انیمیشن شروع شد دقیقآ گفت: بابا این انیمیشن رو من خیلی وقته دیدم احتمالآ دیر به دست عباسمنش رسیده! کلی تو دلم خندیدم و کنارم دراز کشید و یبار دیگه انیمیشن رو نگاه کرد.

    در ادامه برمیگردم به اول داستان و درسهای دیگری که این انیمیشن برایم داشت را مرور می کنم.

    =================================================

    * استاد گفتید گربه ها در این فیلم 9 جان دارند (دخترمم میگفت در همه کارتونها گربه ها 9 جان دارند) و من یادم افتاد انسانها بارها و بارها در زندگی می میرند ولی نمی دانند چند جان دیگه دارند! هر بار که به هر دلیلی جسممان از روحمان فاصله می گیرد ما جانمان را از دست می دهیم. مگر غیر از اینست که اعتبار این جان به روحی است که خدا در آن دمیده است! هر بار که ما خدایمان را فراموش می کنیم و از خداوند دور می شویم در واقع ما یکبار داریم مرگ و تجربه می کنیم.

    * وقتی قانونمندیهای جهان را رعایت نکنیم ممکنست اتفاقی در زندگیمان بیفتد که کل موفقیت های زندگی را برایمان کمرنگ کند و ما را در گودالی بیندازد که نتوانیم موفقیت هایمان را بیاد بیاوریم. مانند اتفاقی که برای قهرمان داستان (گربه چکمه پوش) افتاد و مجبور شد قبول کند که یک گربه خانگی در منزل پیرزن باشد. این تیکه انیمیشن منو یاد خاطره ای از دیه گو مارادونا اسطوره بی نظیر فوتبال انداخت! دیگو مارادونا یک مدت به خاطر افسردگی بعد از ترک اعتیاد در بیمارستان روانی بستری بود، هنگام مرخص شدن از بیمارستان خاطره عجیبی از روزهایی که در این بیمارستان بستری بود تعریف کرد. او گفت:اینجا آدم های زیادی هستند که همه مشکلات روحی روانی دارند، یکی میگوید من چه گوارا هستم و همه باور می‌کنند، یکی دیگر میگوید من گاندی هستم و باز همه باور می‌کنند ولی وقتی من به آنها گفتم که من مارادونا هستم همه به من خندیدند و میگفتن: هیچوقت، هیچکسی، مارادونا، نمیشود!!!

    * وقتی که کیتی و گربه چکمه پوش به نقشه نگاه می کردند مسیر بسیار سخت و غیر قابل دسترسی نشان داده میشد به گونه ای که باور دارند جنگل نمیخواد هیچ کسی به آن ستاره برسد! جنگل در اینجا استعاره از همه کس غیر خودمان است ! چقدر در زندگیمان گفتیم خدا برای ما نخواسته، پدرم اجازه نمیده، دولت و حکومت نمیذارن، رئیسم جلومو گرفته و … و به هر کسی در زندگیمان قدرت داده ایم بجز به خودمان و خدایمان!

    جهان همواره به دید نظاره گرش واکنش نشان می دهد! جهان را هر جور که نگاه کنی (باور کنی) جهان هم همانگونه برایمان خواهد بود و اتفاقات و شرایط و موقعیت هایی سر راهمان قرار می دهد که این باورمان را تقویت نماید.انتظار هر چیزی رو داشته باشیم، همان برایمان اتفاق می افتد زیرا جهان فرکانس های ما را مانند آئینه به ما برمی گرداند سخت گیرد جهان بر مردمان سخت گیر. و وقتی که پریستو (توله سگ) نقشه را نگاه می کند مسیر برایش راحت وگلستان می شود.

    چقدر این باور که خداوند ما رو برای سختی و رنج و امتحان خلق کرده؛ دین و دنیای ما رو به باد داده و نه تنها باعث نشده ما به خداوند نزدیک بشیم بلکه سبب شده کلا منکر وجود خدا بشیم تا بتوانیم چند نفس هر چقدر هم کوتاه با خیال راحت بکشیم! و بگیم آب که از سر گذشت چه یک وجب ، چه صد وجب!

    * هنگامی که کیتی(گربه ماده) و گربه چکمه پوش در مسیر پریستو (توله سگ) حرکت می کنند با گلهای رز در مسیر درگیر میشن و وقتی در این مبارزه شکست میخورند رو به پریستو می کنند و میگند: قرار بود مسیرت راحت باشه؟! و پریستو در جوابشان می گوید: به نظرم تنها کاری که باید بکنید اینه که با حوصله رزها رو بو کنید! مسیر عجله بردار نیست! وقت بگذارید و حسابی از مواهبی که در جلوتونه تشکر کنید! چقدر در این جواب قانون و باورهای مناسب نهفته است! پریستو میگه موانع و تضادهای جلو روی مسیرتان را موهبت و نعمت الهی بدونید! چوقت اینجور میتونیم نگاه کنیم به موانع زندگیمان؟ وقتی که مانند پریستو با خودمان و اطرافمان در صلح باشیم! وقتی که به قول پریستو نخواهیم عجبه کنیم و یک شبه راه صد ساله را طی کنیم! وقتی که اجازه بدیم تکاملمان را طی کنیم! و مهمتر از همه وقتی نعمت های زندگیمان را ببینیم و بابتشان شکرگزار خداوند باشیم!

    یک راه مشترک، یک تجربه و موقعیت مشابه ولی نتایج متفاوت به ما ثابت می کند که این ما هستیم که با نوع نگاه و فرکانسمون موقعیت ها و شرایط زندگیمان را خلق می کنیم . اینکه دنیا چه رویی رو به ما نشون میده همش برمیگرده به باورهامون، به درونمون! و اینگونه نیست که از قبل در طالع ما نوشته شده باشه و ما اسیر شرایط و موقعیت و اتفاقات زندگیمان باشیم و فکر نکنیم که جنگل نمیخواهد کسی به آن ستاره برسد!!

    * «ترس؛ برادر مرگ است» یا «از هر چه بترسیم، سرمون میاد» اینها باورها و ضرب المثل های درستی اند که میتوان ردپای قانون رو درشون دید.

    وقتی که میترسیم یعنی ایمان نداریم! و وقتی ایمان نداشته باشیم از خداوند دوریم و وقتی از خداوند دوریم یه مرده متحرکیم!

    وقتی که ما از رخ دادن اتفاقی میترسیم؛ فرکانسی که به جهان صادر می کنیم را دوباره از جهان دریافت می کنیم و آن اتفاق در زندگیمان رخ می دهد.

    گرگه (عزرائیل) در این انیمیشن دیالوگ مهمی گفت که خیلی برامون میتونه درس داشته باشه.من بوی ترسُ احساس می کنم!. من وقتی میترسی بوشو احساس می کنم. وقتی که ما میترسیم جهان بوشو احساس میکنه! وقتی که ما از کسی یا چیزی و یا حیوانی می ترسیم آن شخص یا حیوان میفهمه که ما ترسیدیم! از کجا میفهمه؟! از آنجا که انرژی منتقل میشه!. این مساله به ما کمک میکنه که بدونیم چه کسی باهامون صادقه و چه کسی نیست! چه کسی انرژیش مثبته و چه کسی نیست! مثلا همه ما در صادق بودن استاد شک نداریم. چرا؟ چون انرژی ای که این ادعا را ثابت میکنه را دریافت کردیم و داریم دریافت میکنیم! و هیچ کسی نمیتونه سر انرژی و فرکانس کلاه بگذاره.

    نکات و درسهای این انیمیشن و صحبت ها و نکاتی که استاد اشاره می کنند بی شماره و در پایان میخواهم برای اینکه خستگیتون رفع بشه و خنده رو لباتون بیاد، خاطره ای از دوران نوجوانیم تعریف کنم که بی ربط با موضوع فایل و خاطره ای که استاد تعریف کردند نیست.

    ===============================================

    خاطره ای از سال سوم راهنمائیم

    در مقطع راهنمایی با شروع تابستان، من برای اینکه درآمدی داشته باشم و بتوانم چیزایی که دوست دارم رو بخرم، تابستونها ساندویچ فلافل میفروختم.منزل ما در شهرکی در 5 کیلومتری ایلام قرار داشت و من برای تهیه فلافل و گرفتن صمون (یک نوع نان ساندویچ که شکل لوزی دارد و اگر در اینترنت صمون عراقی رو سرچ کنید خواهید دید) صبح زود بیدار میشدم و با مینی بوس به ایلام میرفتم و ابتدا صمون میخریدم و بعدش فلافل و انبه میگرفتم و برمیگشتم به منزلمان و بساط فروش رو راه می انداختم و دو سال قبل هم اینکار را کرده بودم و تجربه موفقی داشتم. این تجربه موفق سبب شده بود که دوستان و هم سن و سالهای فامیل رقیب من شوند و آن ها هم ساندویچ فروش شوند و رقابتی بین ما شکل بگیرد که زودتر ملزومات رو تهیه کنیم و در جای بهتری برای فروش مستقر بشیم. این عادت زود بیدار شدن سبب شده بود که ساعت بدن من کوک شود و من اتومات و بدون کوک کردن ساعت از خواب بیدار می شدم و توبره ام رو بر می داشتم و راهی ایستگاه مینی بوس میشدم. در یکی از شب ها طبق معمول هر روز از خواب بیدار شدم و توبره ام رو برداشتم و راهی ایستگاه اتوبوس شدم (آنوقت ها ساعت مچی نداشتم! البته الانم ندارم خخخ). در بین مسیر یه پیر زن را دیدم که یک حلبی زباله بر دوشش بود و میخواست زباله ها را در کانال بین مسیر بریزد و من با دیدنش یکم اضطراب گرفتم که نکنه دیر کردم که این پیرزن بیدار شده و آمده زبالشو خالی کنه! به همین دلیل بر سرعت گامهایم افزودم و وهنگامی که غرق این افکار بودم در کسری از ثانیه پیرزن از جلو چشمم غیب شد و من نتونستم ردشو پیدا کنم. به سرعت خودم رو به ایستگاه مینی بوس رسوندم و در کمال تعجب دیدم نه تنها هیچ مینی بوسی نیست بلکه هیچ آدمی هم آنجا حضور نداره! با خودم گفتم ای دل غافل خواب موندم و میدان رو به رقبایم واگذار کردم.(ایموجی دست رو پیشونی)

    حدود یربع بیست دقیقه هر چه اطرافو نگاه می کردم هیچکسی نبود و همه چیز برایم مشکوک میزد! از آمدن مینی بوس نا امید شدم و راهم را به سمت منزل کج کردم. برای اینکه زودتر به منزل برسم از مسیر میانبری که از میان کوچه های تنگ و تاریک می گذشت مسیر برگشت رو طی می کردم که ناگهان در تاریکی مطلق که چشمام قادر به دیدن چیزی نبود سگی از جلوی پام از خواب بیدار شد و شروع کرد به پارس کردن! منکه قلبم اومده بود تو دهنم (هنوزم که دارم تعریف میکنم طپش قلب می گیرم خخخ) پا به فرار گذاشتم و سگ هم بدنبال من می اومد و پارس می کرد. با چنان سرعتی می دویدم که اگه سرعتمو محاسبه می کردند باور کنید رکورد دو در همه ماده ها رو شکسته بودم خخخ. ولی مگه سگ کوتاه می اومد؛ هر لحظه که نگاه می کردم پوزه سگ رو بر پشت پای کفش هام حس می کردم. خلاصه این سگ نامرد حدود 1 کیلومتر رو با من دوید و فقط یادمه خودمو پرت کردم داخل حیاط و سگ تا آخرین ثانیه و لحظه ورود به منزل دنبالم کرد.(آنوقت ها تابستونها هوا خنک بود و ما داخل حیاط می خوابیدیم و درب منزل هم از این حلبی ها بود که با فشار به راحتی باز میشد و نیاز نبود کسی بیاد در رو واست باز کنه). نمیدانم با اون پرش و صدای توپ مانندی که من خودمو پرت کردم داخل حیاط هیچ کسی از خواب بیدار نشد که بگه چی شده! خلاصه یکم که خودمو پیدا کردم رفتم داخل منزل که ساعتو نگاه کنم ببینم ساعت چنده؟ و در کمال نابوری دیدم ساعت 2:10 دقیقه شبه!!! بازم ایموجی دست رو پیشونی ( هنوز بطور واضح ساعت شمار و دقیقه شمار یادمه) رفتم رو تشک که خنک هم شده بود دراز کشیدم و ترسم زمانی بیشتر شد که غیب شدن پیرزن رو جلو چشمام بیاد آوردم! یه ایموجی بوق خودتون بذارید.

    خلاصه اینقدر ترسیده بودم آن شب که عطای گرفتن جای تاپ رو به لقایش بخشیدم و تا هوا کاملا روشن نشد، جرات نکردم از منزل بیرون برم.عایدی آن تابستان من 5 هزار و 500 تومن بود و هدفم (کوتاه مدت) این بود که دوچرخه همسایمون رو بخرم که مصادف شد با اول مهر و همسایمون هم قیمت دوچرخه رو 7 هزار عنوان کرد و حاضر به تخفیف نبود و برادر بزرگم بعلت اینکه مدارس شروع میشن از تامین مابقی پول مادرم رو منصرف کرد و من بدلیل برآورده نشدن این آرزوی نوجوانیم اولین کاری که کردم یه دوچرخه برای دخترم خریدم تا آرزو به دل نمونه خخخ.یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 126 رای:
    • -
      محمد دِرخشان گفته:
      مدت عضویت: 1921 روز

      سلام بر آقای زرگوشی

      همیشه از خوندن کامنت های پر مفهوم و زیباتون لذت میبرم

      سپاسگزارم بابت این همه توجه به نکات مثبت

      واقعا عالی پیش میرید و به خوبی قانون را درک کردید

      این جمله تون که دیگه منا ترکوند:

      تفاوت نگاه کیتی(گربه ماده) و گربه چکمه پوش با نگاه پریستو (سگ/توله داستان) تفاوت میان نگاه من به زندگی با نگاه استاد به زندگی است! و این »نگاه توحیدی» است که این تفاوت فاحش رو ایجاد کرده است!

      چقدر زیبا توصیف کردید،یاد فایلی که استاد میگفتن که چرا شاگردای من مثل من نتیجه نمیگرن افتادم

      سپاس گزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
      • -
        اسداله زرگوشی گفته:
        مدت عضویت: 1270 روز

        سلام و درود محمد جان

        ممنونم که مثل همیشه وقت گذاشتید و کامنت طولانی منو خوندی. هر چقدر بیشتر در این مسیر گام برمیداریم و حرکت میکنیم، توحید برایمان بعنوان یک اصلی که تمام تفاوت ها و نتایج رو رقم میزنه بیشتر بولد میشه!

        و واقعا هم همین گونه است که از قول استاد نوشتید یعنی تفاوت نتایج ما در تفاوت تعهد و نوع نگاهی است که وجود دارد.برایت در این مسیر زیبا ارتباط توحیدی عمیق با خداوند آرزو میکنم دوست عزیز.یا حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      عارفه محمودی گفته:
      مدت عضویت: 1437 روز

      سلام درود فراوان به آقای زرگوشی

      اول از همه این رابطه پدر و دختری تون تحسین می کنم.

      چقدرررررر لذت بردم چقدرررر خوشحال شدم چقدررر برام قابل تجسم و دوست داشتنی بود وقتی فرمودید که “انیمیشن رو دانلود کردم و با خودم گفتم صبر میکنم دخترمم از استخر بیاد با همدیگه انیمیشن رو ببینیم و سورپرایز بشه! ”

      چقدر سوپرایز شدن یه دختر توسط پدرش براش لذت بخش حتما دارم که این لحظات در ذهنش می مونه، حالا بماند که شینا عزیز زیاد سوپرایز نشدن چون که دیده بودن.

      اما برام اینقدرررر لذت بخش تحسین برانگیز بود این نوع برخورد دخترتون که با اینکه دید بودخواسته پدرشو رد نکرد کنار پدر مهربان نازنین دوست داشتنیش دراز کشید باهم نگاه کردن برای بار دوم درست تکراری بود براش اما با پدر دیدن براش تکراررر نبود اصلا کیف هم داره دوتایی نگاه کردند حرف زدن بهانه برای باهم بودن پدر دختری، گل روی شینا عزیر ببوسید آخ این دختر چقدررر می تونه دوست داشتنی باشه این نشون می ده چقدررر این رابطه پدر و دختری و بلعکس دختر و پدری خوب عالی. برای تون بهترین لحاظات باهم بودن، رابطه ای که سرشار ازعشق سرشارازدوست داشتن رابطه که هرچقدر شینانازنین بزرگتر شدن این رابطه قشنگتر قشنگتر عاشقانه تر بشه براتون از خدا یکتا خواستارم…..خدایااا شکرت،خیلی برام دوست داشتنی بود همین اول کامنت تون کلش لبخند روی لبام بود….

      و پارت سوم کامنت تون اول بنویسم. لذت بردم از خاطره تابستان تون . توی پرانتز بگم من یکبار توی عالم بچگیم ابتدایی بودم که اینقدرر غرور داشتم خیلی تند می دوم و کسی نمی تونه به من برسه…. سگی که نگهبانی باغمان رو می کرد و باز بود و منم می دونستم بازه به خیال اینکه نمی تونه به من برسه از جلو چشماش دویدم که باهاش مسابقه داد باشم.. همان 2 متری اول به من رسیدو ازپشت حمله کرد بهم ومنو زیر دستاش نگه داشت( وقتی شما توی کامنت تون نوشته بودید یک کیلومتر دوید سگ بهتون نرسید تحسین تون کردم و فهمیدم نه از من تندتر دویدید من غرورر داشتم )

      چون از پشت به من حمله کرد من صورتم مثله حالت سجده چسبوندم زمین با دستام صورتم گرفتم از ترس جیغ هم نزدم اما زیر دستاش بودم تا پدرم آمد ،سگ دوست داشتنی بود دندونم نگرفت اما خو طوری از پشت حمله کرد با اون هیکلش که انگاری دزد گرفته. اینم تاوان غرور من که نگم تند می دوم شیر هم به من نمی رسه 2 متر تقریبا دویدم سگ طوری گرفت که جرات تکون خوردن زیر پنجه هاش نداشتم جالب وقتی زیرپنجه هاش بودم دندونم نگرفت فقط تحویل پدرم داد.این دختر سربه هوا رو نترس اخ ادم با سگ نگهبان هم مسابقه می زاره با چه عقلی من اینکار کردم نمی دونم اما هیکل سنگینش دوبرابر هیکل اونزمان من بود مثل آب خوردن بچه خرگوش انگار گرفت هنوز هنوز یاد پنجه هاش روی شونه هام اون هیکل و قدش می افتم الان می ترسم اونوقت با چه عقلی اینکار کردم نمی دونم غرور فقط غرورر بگذریم….

      پارت دوم کامنت تون که اصل هست برام. من باید کامنت های شمارو حتماااا بخونم چون که کلی نکته داره برام کلی قانون برام دوره میشه کلی درش برام باورهام تقویت می کنه تحسین تون می کنم که اینقدررر خوب عالی روی خودتون کار می کنید.و بازخوردش ما توی کامنت هاتون دریافت می کنیم و استفاده می کنیم سپاسگزارم‌.

      این تکه از کامنت تون که نوشته بودید” جهان همواره به دید نظاره گرش واکنش نشان می دهد! جهان را هر جور که نگاه کنی (باور کنی) جهان هم همانگونه برایمان خواهد بود و اتفاقات و شرایط و موقعیت هایی سر راهمان قرار می دهد که این باورمان را تقویت نماید.انتظار هر چیزی رو داشته باشیم، همان برایمان اتفاق می افتد زیرا جهان فرکانس های ما را مانند آئینه به ما برمی گرداند سخت گیرد جهان بر مردمان سخت گیر.” بگم با گوشت پوست جانم درک کردم چشیدمش بی راه نگفتم اگه هزاران بار توی فایل و کامنت های استاد بشنوم باز برام یه معنی ویک آگاهی جدید داره..‌..

      و تکه ای که نوشته بودید.

      ” این ما هستیم که با نوع نگاه و فرکانسمون موقعیت ها و شرایط زندگیمان را خلق می کنیم . اینکه دنیا چه رویی رو به ما نشون میده همش برمیگرده به باورهامون، به درونمون! و اینگونه نیست که از قبل در طالع ما نوشته شده باشه و ما اسیر شرایط و موقعیت و اتفاقات زندگیمان باشیم و فکر نکنیم که جنگل نمیخواهد کسی به آن ستاره برسد!! ” می دونید من گاهی اوقات ناخودآگاه درگیر همان باورهای کهنه و قدیم که در پس زمینه های زندگی قبل از آشنایتم با استادمیشم. اینقدررر اینها بتن سیمان شدند که با کوچکترین ترس بحث و…. زودی دنیا روی بدشو بهتر بگم روی از باوراای منو به خودم نشون می ده این جملات شما درست استادد بارهاا در فایل هاشون مطرح کرده می کند شاید بفرمایید من که چیز جدید نگفتم همان حرف استاد با کمی تغییر نوشتم.

      اما برای من جدید برای منی که هنوز هنوز دارم انرژی فرکانس های نابه دلخواه خودم دریافت می کنم جدید،

      یاد حرف استاد می افتم که می فرمایند فایل هامنو بارها بارها گوش بدید الان درک می کنم این جمله یعنی چی؟ هرچقدر ظرف من از درک قانون قوانین می ره بالا به همان اندازه با شنیدن جملات به اصطلاح تکراری، اما برای من جدید هستش برای من با یک دنیا آگاهی جدیدهمراه …

      این نظم و پارت بندی که در کامنت هاتون دارید من خیلی دوست دارم این تقسیم بندی کامنت هاتون خیلی خیلی به من خواننده کمک می کنه،خیلی دوست دارم این سبک کامنت نوشت تون. ممنون وسپاسگزارم آگاهی هاتون رو با کامنت نوشتن باما به اشتراک می زارید و ماهم استفاده می کنیم سپاس فراوان

      براتون بهترین ها رو درکنار شیناعزیز دختر گل تون آرزو مندم. درپناه الله مهربان شاد سلامت پایدار باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
      • -
        اسداله زرگوشی گفته:
        مدت عضویت: 1270 روز

        سلام و درووود برخانم محمودی عزیز

        ممنونم از اینکه وقت گذاشتید و کامنت طولانی منو خوندید و تشکر میکنم بابت کامنت طولانی و پر بارتون که خط به خطش رو با عشق خوندم.

        ممنونم بابت نگاه زیباتون به رابطه منو دخترم. باور کنید روزی نیست که من خداوند رو از بابت داشتنش شکرگزار نباشم. این دختر با تمام همسن و سالهاش فرق می کند! نه اینکه چون دخترمه اینو میگم، نه! همه فامیل و هر کسی که باهاش برخورد داشته تحسینش میکنه. خیلی مودب، شوخ، باهوش و مستقل است. و همیشه یک رهبر و لیدر بین بچه هاست.قانون مندی ها رو خیلی خوب استفاده میکنه و حتی به ما هم تذکر میده! چند هفته است بصورت خودجوش علاقمند شده با مروارید دستبند مردانه و دخترانه درست می کنه و از بچه های فامیل و حتی بزرگترها سفارش میگیره و خلق پول میکنه! خودشم قیمت تعیین میکنه خخخ. چند روز پیش بیرون بودیم عموشو دید بهش گفت عمو من دستبند درست میکنم دوست داری یه دستبند هم واسه تو درست کنم؟ عموشم که خیلی دوسش داره گفت آره. به محض شنیدن این کلمه سریع با متر خیاطی دور دستش رو اندازه گرفت و بهش گفت عمو مال شما 30 هزار تومن میشه ها خخخ همه زدیم زیر خنده و عموش گفت باشه. دیدم رفت مروارید و وسایلشو پهن کرد و شروع کرد به آماده کردن سفارش. حالا تصور کن ما یه شب اومدیم خونه باغی و همه بچه ها و همسن و سالهاشم هسنتد و سفارش بعضی هاشونو تحویل داد و برای بعضی هاشونم سفارش گرفت. یاد جمله استاد عباسمنش افتادم که میگفت بچه ها نیاز به هیچ چیزی ندارند. آنها بیشتر ازما به خداوند نزدیکند. کافیست باورهاشونو خراب نکنیم!

        راجع به نکات کامنت ها کاملا باهاتون موافقم چون خودم اینو تجربه کردم و دلیل اینکه منم مثل استاد کامنت ها رو میخونم همین مرور و تکرار قوانین است که در ما باور می سازه!

        خیلی وقت ها کلمات و جملات ما یکی هستند ولی به نظرم آن انرژی و باوری که پشت این کلماتند سبب میشه به مخاطب منتقل بشه و مخاطب اون درک و انرژی رو دریافت کنه و بکار ببنده! و نکته دیگه هم که به خوبی اشاره کردید تفاوت مدار و فرکانس هاست که سبب میشه درک جدید و بهتری از قوانین داشته باشیم.

        بازم ممنونم عارفه عزیز استفاده کردم از کامنتتون و یکبار دیگر مروری داشتم بر قوانین. برایتان در این مسیر زیبا رشد روز افزون و سلامتی و سعادت آرزو میکنم دوست عزیز.یا حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
        • -
          عارفه محمودی گفته:
          مدت عضویت: 1437 روز

          سلام درود فراوان به برادر ایران زمینم سلام

          چقدررر خوشحال شدم از شیناعزیز برامون نوشتید سپاسگزارم

          این روحیه خلاق، وپشتکار و اعتماد به نفسی که منجر به خلق ثروت شده تحسین می کنم و تبریک می گم به شما و شینای عزیز.

          شیناجان، تودختر کوچک و باهوشی و پُراز امید هستی با روحیه پر از نور

          آینده‌ای درخشان برای تو در انتظار است

          برآورده کردن رؤیاهات، قدم اول است

          پس با اعتماد به نفس و شجاعت به جلو حرکت کن

          دستان کوچکت قادر به خلق ثروت بسیار و سپید کردن دل های بسیاراست

          صدای تو ملودی زندگی است و آسمان را فروغ می‌دهد

          شینا، تو دختری با قلبی پر از عشق و مهربانی هستی

          باد صبح، سحاب قوس قزح، خورشید درخشان

          برای تو به عنوان یک دختر خاص و زیبا ساخته شده‌اند

          به هر آنچه که می‌خواهی برس و به رویایت پایان نده

          شینا، تو دختری هستی که همه افتخار می‌کنندبهت و خواهندکرد.

          با آرزوی موفقیت های روز افزون منتظر خبرهای خوبت در سایت هستم،دختر سرزمینم ایران شینای زیباروی.

          در پناه الله مهربان

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
          • -
            اسداله زرگوشی گفته:
            مدت عضویت: 1270 روز

            سلام و درووود بر خانم محمودی عزیز

            چقدر زیباااااااا نوشته ای بانو! چقدر نثر آهنگین و شیوایی دارند! انگار کلمات در جلوی چشمانم می رقصند! احسنت به شمااااا؛ دستمریزاد عارفه جان…

            حتما این متن زیبا رو برای دختر و خانمم خواهم خواند. همانطور که خودم بارها خواندم و لذت بردم .خدا می داند این جملات الهی ات چقدر باورهای شینا را قویتر می کند! و چقدر از این لطف و محبتت در ذهنش ماندگار میشود.

            آرزو میکنم این احساس و انرژی فوقالعاده ای که به ما انتقال دادی 1000 برابرش به خودتون و زندگیتون و فرزندان نازنینت برگردد.در پناه خداوند باشی دوست عزیز.یاحق

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      وجیهه بانو گفته:
      مدت عضویت: 1827 روز

      هزاران درود به برادر باصفا و خوبم

      سلامی ویژه به شینای عزیز و دوست داشتنی ، با این اسم زیبایی که زلال و روان و دلنشینه…

      خداوند برای شما و همسر گلتون ببخشه و زیر سایه شما دو عزیز خوشبخت و سعادتمند دنیا و اخرت باشه ان شاءالله..

      چقدرررررررررررررر من شما رو تحسین میکنم در نوشتن کامنت هاتون..

      احسنت به شما با این نظم و دسته بندی مطلب هم از نظر نوشتار و هم از نظر محتوا….

      اولین موردی که اتفاقا برای منم جالب بود و در کامنت خودمم بهش اشاره کردم این نکته بود:

      «« تفاوت نگاه کیتی(گربه ماده) و گربه چکمه پوش با نگاه پریستو (سگ/توله داستان) تفاوت میان نگاه من به زندگی با نگاه استاد به زندگی است! و این »نگاه توحیدی» است که این تفاوت فاحش رو ایجاد کرده است!»»

      دومین مطلب تون:

      نزدیکی روح الهی بچه ها به منبع لایزال ملکوت هست که خیلی عجیبه…

      راستش رو بخواین الان به این درک رسیدم که خداوند به ما فرزندانی میده نه به خاطر اینکه بهشون چیزی یاد بدیم و تربیتشون کنیم بلکه از بچه ها چیزی یاد بگیریم و اصل فراموش شدهٔ خودمون رو به یاد بیاریم و تربیت بشیم برای خودِعزیزش…..

      و خیلی از مطالب دیگه که در انیمیشن بود و شما هم به زیبایی بهش اشاره کردین که سپاسگزارم ازتون بابت همه یادآوری های مفید…

      اما در مورد خاطره تون :)))))

      منو به یاد یک خاطره از یک فامیل نزدیک انداخت…

      ایشون میگفت ی روز مامانم ی پیراهن خیلی قشنگی برام خریده بود..

      من و خواهرم تو خونه تنها بودیم و میخواستیم خاله بازی کنیم..

      منم پیراهنمُ پوشیدم ، هرکدوم مون یک گوشه بهار خواب رو انتخاب کردیم شروع کردیم اول جارو زدن(با جارو سیخی) و بعد آبپاشی برای چیدن اسباب بازیهامون…

      میگفت وقتی داشتم آبپاشی میکردم احساس کردم یک چیزی مثل زنبور توی پیراهنمه قسمت شکمم هی میخورد به شکمم و هی میسوخت سریع همون قسمت پیراهنمو محکم گرفتم تو دستم جیغ میکشیدم و دور خونه میدویدم

      خواهرمم ترسیده بود، گفت واستا ی فکری دارم قیچی رو آورد و همون قسمت پیراهنمو‌ قیچی کرد!!!!!!

      وقتی قسمت قیچی شده افتاد یک سیخ جارو داخلش بود!!!!!!

      میگفت فرصت نشد خاله بازی کنیم من تا اومدن مامانم برای پیراهن نوی سوراخم اشک ریختم…..

      بله ترسها عجیب ضرر میزنن به ادم و خیلییییی هم انعطاف پذیرن چرا که در هر سنی به نوعی تغییر شکل میدن…..

      امیدوارم خداوند ایمانی از جنس نور خودش به قلبهامون بتابونه که از هیییییچ‌چیزی جز عملکرد بد خودمون نترسیم……

      ممنونم برادر خوبم و الهی در کنار همسر عزیز و شینای نازنین غرق در نور و عشق الهی باشید .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        اسداله زرگوشی گفته:
        مدت عضویت: 1270 روز

        سلام و درود بر خواهر عزیزم بانوی عشق

        دقیقآ همین طوره که فرمودین بانو! بچه ها با ضمیر و فطرتی پاک که حاصل دمیده شدن روح خدا درشون است به دنیا میان و اگر ما باورهاشونو با رفتارها و آموزه های غلط خراب نکنیم، احتیاج به هیچ گونه تربیتی ندارند.به قول معروف ما شر نرسونیم خیر پیشکشمون! و واقعآ من اینو در دخترم میبینم. و تلاشم اینست که خودمو بگونه ای تربیت کنم که باورهای مخربم رو به بچه ام منتقل نکنم!

        باور کنید من هیچ تلاشی برای تربیت دخترم نمی کنم و در واقع او دارد ما رو تربیت می کند! خخخ و خدا رو شکر خودشم اینقدر باورهاش خوبه که بهمون میگه نمیدونم چرا هر کی منو میبینه عاشقم میشه! و واقعآ هم همینه! زیرا دنیای بیرون ما انعکاس دنیای درون ماست.

        بارها میبینم میره تراس خونه میگه بابا کسی لطفا تنهایی منو بهم نزنه! میپرسم چرا؟ میگه میرم تراس میخواهم با خدا حرف بزنم! و میبینم چقدر راحت با خدا رابطه داره و حرف میزنه! اصلا مقاومتی برای درخواست از خدا نداره! روزی نیست نیاد بگه من این چیزا رو از خدا خواستم و خدا بلافاصله برام اجابت کرده! من مفهوم خیلی از صحبت های استاد رو در مورد مقاومت نداشتن با دیدن دخترم درک می کنم!

        هر بار که نگاهش میکنم خدا رو در صورتش میبینم و غش میکنم براش! گاهی من و بیشتر مادرشو راهنمایی میکنه و قانون رو بهمون یادآوری میکنه! و حرفایی میگه که اگه ضبط کنی و بشنوی باورت نمیشه که این حرفها و درک یک دختر 9 ساله از قانون و زندگیه! وقتی که همسرم حامله بود من باهاش قرار گذاشتم که فرزندمون چه دختر باشه و چه پسر من همین یه فرزند رو بیشتر از خدا نمی خواهم و همسرم هم میگفت اگه دختر باشه تو دلت پسر میخواد! و تا همین یکی دو سال پیش هم همین حرفو میزد خخخ. و روزی نیست که من بابت داشتن دخترم سپاسگزار و شکرگزار خداوند نباشم. ان شااله در زمان مناسب و مکان مناسب عزیزانم رو ملاقت کنم و از نزدیک ببینید حرفایی رو که نوشتم. ممنونم از نگاه زیبا و احساس قشنگ و دعای زیباتون. برای شما و خانواده محترمتون سراسر عشق و نور و شادی آرزو میکنم بانو.یا حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      آزاده کاکاوندی گفته:
      مدت عضویت: 1448 روز

      سلام به اسداله عزیزبرادر توحیدی

      سلامی هم بکنم از کرمانشاه به شهر زیبای ایلام به مردمان دوست داشتنی ایلام به قول صفامنش یه اهنکی برای ایلام خونده من خیلی دوستش دارم

      عشقم نفسم هاته ایلام

      ایلام سلام شار خوش نام

      له عه‌هد و‌لی تا وه ئیمرو

      له آسنگران تا مددکو

      البته آهنگهای اقای صفامنش خیلی دوست دارم اما این اهنگو چون اون زمان پارتنر من ایلامی بود و همو دوست داشتیم اینو همیشه میشنیدم و میخوندم به یاد اون میفتادم .خخخخ(الانم با وجود اینکه همو دوست داریم هنوزم اما خودم خواستم کات بشه و رو خودم کار کنم احساس لیاقت و خودارزشیمو بالا ببرم چون حس کردم الکی دارم رابطه رو کش میدم و بیس رابطه از اول هم اشتباه بود البته نظرم اینه اگ من عمقی تغییر کنم اگ ایشون هم مدار من باشه که خداوند خیلی راحت مارو به هم میرسونه اگه هم نباشه که باکسی ک لیاقتمه و هماهنگ با من هم مدارمیشم و ازدواج میکنیم به راحترین شکل ممکن

      ولی بخاطر وجودش تو زندگیم که باعث شد خیلی درسها از هم بگیریم و رشد کنیم همیشه سپاسگزار خداوند هستم چه قبلا ک بود چه الان که نیست)

      بگذریم ولی کلا ایلام و مردمانشو دوست دارم

      خداراشکر با شما تو این مسیر توحیدی هم مسیر هستم که بیشتر درس بگیرم و هرروز درکم بالا تر بره و مدارم بالاتر

      داداشم تحسینتون میکنم بخاطر رابطه قشنگت با دخترت شینای عزیزو خوشگل و دوست داستنی من داداش دومم رابطه اش با بچه هاش همینطوره خیلی قشنگه یه هفته پیش خونه ما بودن بچه دومش که دختر خیلی داداشمو (باباش)دوست داره یه جورایی شبیه مرحوم مادرمه (زمانی ک زنداداشم باردار بود تازه فهمید بارداره مادرم در بستری بیماری بود و چن روز بعدشم فوت کردند اما زنداداشم گفت خواب دیدم مادرجون یه قاچ مغزهندونه خوشمزه بهم داده فهمیدیم بچه اشون دختره) و یه جورایی این دختر داداشم هم شبیه مادرمه هم خیلی دوستش داریم البته همه بچه های داداشمو دوست داریم ها ولی این دختر داداشم باوجود اینکه مادرمو ندیده ولی عاشق مادرمه همش میگهفت کاش مام بریم پیش مادر جون بهشت بعد جالبه خیلی احساساتی و وقتی داداشم یاد مادرم میفته و گریه میکنه باوجود اینکه بچه اس این دخترش (الان تازه میخاد بره مدرسه)اما اینم باهاش گریه میکنه.خخخ.همیشه ام با داداشش دعوا میکنه چرا تو مادرجون دیدی من ندیدمخلاصه دنیایی دارند بجه ها

      اقای زرگوشی انشالله صدسال سایه تون رو سر دختر نازت باشه شینا رو هم به جای من ببوس

      بگو آزاده گفته به زودی میبیننتمت حالا بخاطر اینکه کامنتم طولانی نشه وقتی اون خاطره فرار از سگ رو تعریف کردید یاد خاطره ای از خودم افتادم قبلا هم تو کامنتام گفته بودم من خیلی از انواع حیوانات و موجودات میترسم از بچگی الان ک دارم رو خودم کار میکنم نترسم البته کم کم این کارو میکنم اینم تکاملیه به نظر من

      حالا خاطره ام از سگ چی بود یادمه تازه لیسانس گرفته بودم فک کنم حدودای 89و90 بود یادم نیست شایدم 91 اینا تو جهاد سارندگی تابستونها یه طرحی بودبه نام واکسیناسیون مرغ و خروس باید میرفتی روستاهای اطراف شهرمون و تمام مرغ و خروسها رو واکسبناسیون میکردی تعدادمون زیاد بود و هر مینی بوس یه روستا میرفت ماشین ما رسید به روستایی و هرکدام که پیاده شدیم به چند گروه تقسیم بندی میشدیم دخترعموی بزرگم و خواهر زن پسرعموم هم گروه من بود ما که پیاده شدیم از مینی بوس از پشت آبادی راه افتادیم ک بریم برای واکسن زدن گفتیم اینحا خلوت تره یه چن کیلو مترراه رفتیم تا رسیدیم به دم خونه ای یه سگ وحشی دم خونه نشسته بود همین که ما رسیدیم شروع کرد پارس کردن دخترعموم و خواهرزن پسرعموم ترسیدن و پا به فرار هرچی گفتم نترسید باوجود اینکه من ترس داشتم اما اصرار داشتم نترسید چون میفته دتبالمون اما دیدم اونا پا به فرار منم که دیدم تنها هستم و ترس وجودمو گرفته بود یه قدم که جلو یا عقب میرفتم سگ جلو میومد این صحنه رو دیدم گفتم الان ک منو بگیرهو منم عرصه رو برخود تنگ دیدم پا به فرار اقا سگ افتاد دنبالمون دخترعمو اینام جلوتر بودن و هر بدویی که میکردم سگ به من نزدیکتر میشد این وسط یه سطل دارو با من بود و تنها راهی که به ذهنم رسید من فقط اون سطل دارو رو برای سگ پرت کردم که سگ مشغول اون بشه و من فرار کنم حالا یه چیز خنده دار این وسط بود دخترعموم گوشه یه دیوار خودشو پنهان کرده بودوای بعدا اتقد به این صحنه خندیدیم که نگو چون اون فکر میکرد سگ پیداش نمیکنه یادش رفته بود سگ بو میکشهخلاصه بگم من هی فرار میگردم یه لحظه پشت سرمو نگاه کردم ببینم سگ تا کجا اومده که دیدم سگ مشغول سطل داروها شد و خیلی با من فاصله داره دیکه دنبال من نیومده بود ولی من همچنان از ترس فرار میکردم که یهو با پیشانی خوردم رو زمبن سفت خاکی وای فقط فکر کردم پیشنونیم خورد رو سنگ انقد ک زمین سفت بودو پیشونیم یه ذره بالای ابروم ترک بست اصلا و خون شدید ازش میومد و پاره شد اصلا اون قسمت و هنوزم جاش هست اما خیلی کمه و دیگه از اون ماجرا ترسم بیشتر شد

      یادمه پارسال با همین پارتنرم که اومده بود دیدنم کرمانشاه پارک کوهستان بودیم داشتیم قدم میزدیم که من یه سگ از دور دیدم چنان ترسیدم که اومدم سمت چپ پارتنرم و گفتم تو کنار من باش ایشون به کوردی گفتن (نترس بومه نذرت من کنارتم) کاریت نداره بعضی وقتها یاد اون خاطره میفتاد میخندید تو از سگه ترسیدی دیگه میدونست من از حیوانات ترس دارم و چون ایشون شجاع بود همیشه دلم میخاست با کسی ازدواج کنم مثل ایشون که از چیزی نترسهاما الان دارم روش کار میکنم گفتم برای اینکه یه فرد شجاع ازدواج کنم باید خودمو شبیه اون بکنم و نترسم خلاصه گفتم برم تت دل ترسم

      اتفاقاچند روز پیش رفتم پارک محل خونمون که یه سگ تو مسیر بود رو زمین داشت اب میخورد وهی گفتم آزاده الان وقته عمله بیا از جلوی سگ رد شد بدون اینکه بترسی ن اینکه از پشت سرش با تو دلم هی گفتم خدا محافظ منه سگ به من اسیبی نمیزنه اینارو تکرار میکردم و باعث شد از جلو سگ رد بشم دیدم اصلا سگ یه نگاه کوچولو انداخت ب من و مشغول خوردن ابش شد و گفتم بابا اگ نترسی اینا کاریت ندارن

      خلاصه انقد اون لحظه خوشحال شدم و شکرگزاری کردم تونستم یه ذره بررترسم غلبه کنم انگار جایزه نوبل به من دادند

      کامنتم طولانی شد اما دوست داشتم اینارو اینجا بنویسم

      در پناه الله شاد و موفق و ثروتمند باشی برادر توحیدیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        اسداله زرگوشی گفته:
        مدت عضویت: 1270 روز

        سلام و بان گیان آزاده عزیز

        سلامی گرم در این هوای گرم به آزاده جان هم فرهنگ و هم زبان

        اون آهنگ صفا منش رو من هم خیلی دوست دارم و اینجا صفا منش خیلی طرفدار داره و خمیشه هم کنسرت میذاره.

        باور می کنید یکی از آرزوهام برای همه جوانان مجرد اینه که با آگاهی های این سایت آشنا بشن. اصلا نوع نگاه؛ نوع معیارها؛ نوع انتظارات از زمین تا آسمان فرق میکنه! چقدر خدا رو شکر کردم براتون! چقدر لذت بردم از این نگاه درستی که به رابطه تون دارید! چقد تحسینتون کردم که فقط خوبی های پارتنرتون تو ذهنتون مونده! چقدر عالیه که دست خدا رو نبستید و اجازه می دید هدایت بشید.باور کن اشک تو چشمام نقش بسته!

        شما با این باورهای قشنگ و درون زیبا؛ لایق بهترینها خواهی بود و قطعا جهان به فرکانس های شما پاسخ مناسب رو خواهد داد.(کره چنه احساساتیو بیم خخخ باور کی بی اختیار گیروسم!)

        کامنتتو که میخوندم با خودم گفتم مگه رابطه من با دخترم چجوره که دوستای دیگه هم بهش اشاره کردن؟ مگه رابطه باید غیر از این باشه؟ و وقتی کامنت شما و رابطه با پارتنرتون رو خوندم و اشکم درومد جوابمو گرفتم. ما اینقدر زیرپوستی و آروم تغییر می کنیم که متوجه تغییر رفتار مون با رفتار جامعه نمی شویم و وقتی نگاه شما رو با نگاه جامعه به رابطه مقایسه کردم متوجه شدم چقد افکار و دیدگاه هاتون با عامه مردم متفاوته!رابطه ها در این دوران یا میمیرم برات میمیرم براته یا می ..نم براته! یا از این ور بوم میفتن یا از اونور بوم. و خداوند رو شاکرم که شما در مسیر درستید و قطعا با باورهای درستی که دارید؛ فرد مناسبی رو جذب خودتون خواهید کرد.به روح مادر عزیزتون نور بباره عزیز. قطعآ نگاه شما در مورد مرگ هم الهی و متفاوت از باورهای عامه است.

        حتما شینا رو به نیتتون میبوسم. کلا تو طول روز من هر وقت ببینمش میبوسمش خخخ و به امید خدا دوستان هم فرکانسی رو در زمان مناسب و در مکان مناسب ملاقات خواهم کرد.

        کلی خندیدم وقتی اون صحنه ها رو تصور میکردم (کامنتت شد صحنه اشک و لبخندها خخخ) ولی آخرش انگار یادت رفت بگی دختر عموت با سگ چکار کرد! فک میکنم بو کشیده و دختر عموتو پیدا کرده و کلی جیغ و داد و بیداد خخخ

        ولی یه چیزی که من از استاد یاد گرفتم و در همین فایل گربه چکمه پوش بهش اشاره کردند اینست که نه تنها در ظاهر نباید بترسیم بلکه در باطن هم نباید بترسیم زیرا فرکانس منتقل میشه و نمیشه برای کسی، حتی یه حیوان نقش بازی کرد! پس ایندفعه با این باور به دل ترسهات برو. باور می کنید همسر من بقدری از سگ میترسه که اگه جایی بریم یک کیلومتر دورتر سگی ببینه از ماشین پیاده نمیشه! در این حد! و هنوز نتونسته با ترس هاش غلبه کنه و تلاشی هم نمیکنه و هر جا میریم سگ ها به خودش جذب میکنه و همواره جیغ و داد داریم وقتی جایی میریم خخخ

        …کوردی گفتن (نترس بومه نذرت من کنارتم) کاریت نداره! چقدر این جمله فرکانسش خوبه و به دل میشینه! آفرین به همشهریم بابت گفتن این جمله خخخ

        گاهی یه جمله کردی رو نمیشه با یه کتاب توضیحش داد! همین کلمه بومه نذرت! چقدر میشه معانی مختلفی براش تعریف کرد. چقدر میشه از زاویه های مختلف تحلیلش کرد! انگار یه چاه عمیق میمونه که ته نداره! هر چقدر پائین بری چیزای جدیدتری رو کشف میکنی. خلاصه عشق قشنگه…!

        لذت بردم آزادجان از کامنت زیبات و چقدر احساسم عالی شد با کامنتت.خدایا شکر بابت عزیزانی مثل شما که مثل خانواده ام هستند. مراقب خوبی هات باش و برایت در این مسیر زیبا عشق و سعادت و خوشبختی آرزو میکنم دوست عزیز.یا حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
        • -
          آزاده کاکاوندی گفته:
          مدت عضویت: 1448 روز

          سلام و بان چاو(البته مه لک زبانم)گیانت سلامت برای عزیزم

          سپاسگزارم از کامنت زیبایت و سپاسگزارم که به کامنت من پاسخ دادید و چه نکات قشنگی رو بیان کردید

          خودمم هیچ وقت اینجوری نگاه نکرده بودم به قضیه

          قربان اشک چاویل قشنگت و خنیله عزیزت برا(بزار به لکیم بگم بومه قربان عصر چمت و خنل قشئنت برا)

          اما رابطمون خداراشاهده از وقتی با این شخص بودم من همیشه و هرجا چه روبرو چه پشت سرش همیشه فقط خوبیهاشومیگفتم خدایی ایشون شاید 90 درصد اون چیزایی ک من میخاستم داشت واقعا هم نمیتونستم به چیزای منفیش توجه کنم البته ایشون هم همیشه و هرجا از خوبیهای من میگفت اینا فقط زبانی بود ناخوداگاه از ته دل خوبیها به زبون میومد حتی فامیل و دوستاش هم همیشه خوبیهای منو میگفتن فقط ایشون شرایط ازدواج نداشت اونم بخاطر عزت نفس پایین من بود که رابطع رو از اول کشش دادم وگرنه بارها بهم گفت اوایلم خیلی وابسته بودم ولی اومدم داخل سایت میزان وابستگی کمتر شد اما بازهم عزت نفس من پایین بود و یه جایی دیگه کم اوردم فکر کردم من تا کی میتونم ادامه بدم 4 یا5 سال کم نیست وقتم هدر رفت چرا دست خدا را بستم پس بهتره رو خودم کار کنم و دست خدا را باز کنم ایشون اگ هم مدار من باشه تغییر میکنه(ایشون تغییرات جزیی داشت چون من تغیبراتم جزیی بود با وجود دوره عشق و مودت) و میاد اگ نباشه فرد بهتری میاد و از وقتی من تصمیم گرفتم کات کنم حتی یه ماه بعدش پیام داد گفت اومدم کرمانشاه یادت افتادم کلی گریه کردم اما من دیگه مثل قبل نبودم و جوابشو ندادم شاید قبلا بود سریع منتظر بودم جواب بدم با وجود این خودمم اشکم دراومدو ذهنمو کنترل کردم بعد چند ساعت اما گفتم نه من نمیخام یه رابطه ای که سودی برام نداره ادامه بدم باید ارزشموبه جهان نشون بدم که جهان فردی با ارزش و لیاقت تو زندگی ام بیاره یا ایشون میشه یا کسی دیگه و حتی پسردایشم همین ماه تماس گرفت خیلی اصرار کرد باهاش صحبت کنم گفتم نمیخام خاهش میکنم دیگه با من تماس نگیر

          (و اون موردی هم گفتم واقعا رشد کردیم درکنار هم اغراق نبود خیلی رفتهای اشتباه منو بهم میگفت با آرامش و من همجنین میگفتم و باعث میشد تغییرش بدم خیلی بامرام بود و مهربان و با اخلاق و با محبت واقعا تمام تلاششو میکرد بدون اینکه من بهش بگم خداشاهده فقط منو خوشحال کنه اون به من میگفت چون تو لیاقتسو داری و از خوشحالیت خوشحال میشم چون تو دختر شادی هستی ینی اگ هم بدی هم بود من این وسط توجه نمیکردم )

          حالا بریم ادامه صحبتهامچقدر هم من پرحرفم البته همیشه این فرد به شوخی میگفت منم میگفتم من خوش صحبتم ولی دیگه باشه کم حرف میزنم چون خودش نسبت ب من کم صحبتتر بود و قتی ساکت میشدم میگفت تروخدا صحبت کن انگار یه چیزی کمه این وسط وقتی ساکتی

          و وقتی نگاه کردم تو این دوسه ماه خیلی کم من خیلی تغییرات کوجک کردم اما زیاد متوجه نشدم از نوع احترام گذاشتن به پدرم و بقیه و دخالت نکردن تو کار برادرزاده و خواهرزاده هام از نوع ادبم از غیبت و قصاوت نکردن دیگران و از خیلی تغییرات کوچک دیگه البته هنوزم جز شخصیتم نشده گاهی ناخوداگاه انجامشون میدم و یادم میاد سریع حسمو خوب میکنم میگم اشکال نداره سالهاس با این رفتارها زندگی کردی ولی باید ادامه بدی تا به چیزایی ک میخای برسی و دارم خودمو شبیه چیزی میکنم که دوست دارم انشالله خدا در این راه بتونه کمکم کنه

          رابطه ات با شینای عزیزخیلی صمیمی و قشنگه دقیقا شبیه رابطه داداش دومم با دختراش پسرش(ایشون یه پسرو دوتا دختر داره) مخصوصا همون دختر دومش که چن روز پیش میگفت عمه من بابام عشقمه جونمه بدون اون میمیرم هنوزم 7 سالشه ببین چقد میفهمه کلی تحسینش کردم و لذت بردم یاد رابطه خودم افتادم با پدرم که زیاد دوستانه نبود ولی با مادرم بود اما الان ک دارم رو خودم کار میکنم رابطه ام داره بهتر میشه خداراشکر و حتی زنداداشم حتی گفت عه آزاده به پدرجان گفت چشم منم خندیدم گفتم دارم یاد میگیرم بگم حتی گفت دیگه کمتر غر میزنی و نمیگی به بقیه این کارو انجام بدن و با ندن و خیلی چیزای دیگه هم گفت حتی خودم میدونستم نمیگم اما نمیدونستم انقد تغییرم عمیق تر شده و ناخوداگاه انجامش میدم

          در مورد دخترعموم هم هیچی دیگه وقتی که من سطل دارو پرت کردم و دیدم سگ دنبالم نمیاد ایشونم از گوشه دیوار اومد بیرون بعدا کلی بهش خندیدیم

          حتما نطرتون در مورد نترسیدن از سگ اجرا میکنم اون صحنه پارتنرم هیچ وقت یادم نمیره گفت نترس بومه نذرت گیانمه نذرت مه هسم کاریت نیری

          همیشه میگفتم به شوخی روستای شما سگ داره ما ازدواج کردیم تو کنارم باش داداش دومیت پشت سرم اونیکی داداشت جلوم اونیکی سمت چپم خلاصه بادیگرادهای من باشن و راه برند که من نترسم وقتی میریم پیاده روی تو روستا اونم میخندید باشه

          ینی من مثل همسرت میترسم کلا من از حیوانات میترسم بجز بعضیاشون اما الان دارم روش کار میکنم وحتما پیشنهادتو انجام میدم در مورد نترسیدن

          بازم ازت سپاسگزارم که وقت گذاشتی کامنتمو خوندی وپاسخ دادی به کامنتم

          خوشحال بیم حتما سلام مه و همسر گرامیت برسن

          انشالله هرچیزی که از خدا میخاید خدا بهتون بده دست بزنی به خاک طلا بشه برات برا

          راستی یادم رفت در مورد خاطره دوچرخه خریدنتون و اینکه نشد بخرید و ارزوش ب دلتون موند اینو که تعریف کردید و گفتید اولین چیزی که برای شینا گرفتم دوچرخه بود که حسرت به دل نمونهفکر کردم گفتم ما ادمها کلا وقتی چیزایی ک خواستیم و بهش نرسیدیم در مورد همه چیز همیشه میگیم چون خودمون نرسیدیم بزاریم بچه هامون حسرتشو نخورند البته اینا ارزوهای ماست که در مورد کسی دیگه براورده اش میکنیم و لذت هم میبریم که این کارو برای فرزندانمون انجام دادیم غافل از اینکه ما مسیول کسی نیستیم اما ناخوادکاه انجامش میدیم گفتم عجب ما انسانهای عحیبی هستیم و کلی هم خندیدیم

          اما میتونید مثل استاد برید و دوچرخه بخرید این بار برای رسیدن خواسته خودت هرچند این باور اشتباه تو ناخوداگاهمون هست که دیکه زمانی که اون خواسته رو داشتیم گذشته اما اگ باور متاسب جایگزین کنیم بگیم مهم نیست چه زمانی بوده مهم اینه الان بهش رسیدم و لذت ببریم از بودن درکنار اون ارزومون چقد فشنگ میشه

          درپناه الله یکتا شاد و ثروتمند باشی برادر عزیزم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
          • -
            سید عظیم بساطیان گفته:
            مدت عضویت: 814 روز

            بنام الله مهربان

            سلام بر خواهر و جواهر ارزشمند آزاده ی بی نظیر و خوش زبان

            کامنت ها شما و حرف های شما با آقای زرگوشی بسیار جالب بود و کلی استفاده و حال خوب

            نکته جالب اونجا بود گفتید لک زبانم و من کلی لذت بردم ..

            که توی سایت لک زبانم داریم.

            منم لک زبانم …

            خدا رو شکر میکنم به خاطر وجود شما …

            بی نهایت خوشحال شدم …

            از حرفاتون و افکار زیباتون بسیار لذت بردم…

            هر کجا هستی درپناه، جان ، جانان باشی …

            انشاءالله معمار زندگیتون باشی .

            روزگارت شیرین

            بزم عشقت پر سرور

            قلب نازنینت از غصه دور .

            عمر شیرینت بلند .

            فرشته ی عاشق

            آزاده ی فوق العاده

            خیلی خیلی خوشحال شدم.

            سلامتی و ثروت

            رفیق همیشگیت.

            منتظر کامنت های بی نظیر و تاثیر گذار تون هستیم …

            اندازه ی حس قشنگت دوست دارم

            و عاشقتم

            (هر جا هین،سرت سلامت بو)

            (هر کجا هستی سرت سلامت باشه)

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
            • -
              آزاده کاکاوندی گفته:
              مدت عضویت: 1448 روز

              سلام به برادر توحیدی عزیزم سیدعظیم بزرگوار

              خیلی سپاسگزارم از حسن توجه شما به گفتگوی کامنت من و اقای زرگوشی عزیز و بابت کامنت برمحتوا و زیبات ازت ممنونم قطعا هرچه که در من دیدی و توجه شما رو جلب کرده اول در خودتون بوده مطمئنم شما خودتون بهترینید

              داداش عزیز این سایت تنها جایی که ادم میتونه راحت حرفاشو درباره خودش و قواتین بگه وحتی نگران قضاوت دیگران هم نباشه البته که ما همیشه باید نگران قضاوت نباشیم و حرف و تایید مردم برامون مهم نباشه چون ما خودمون فقط مسیول زندگی خودمون هستیم نه دیگران و هیج کس هیچ قدرتی در زندگی ما نداره و خداوند قدرت خلق زندگی خودمون رو به ما داده نه کسی دیگه حتی ما هم مسیول زندکی دیگران نیستیم و قدرتی در زندگیشون نداریم

              من نمیدونم لک کدوم شهر هستید اما منم بسیار خوشحال شدم که شمام لک زبان هستید و هم فرکانس من همیشه کامنتهای شما رو میخونم حتی نتایجی که مینویسید و کلی همیشه لذت میبرم از نتایج و درکتون از قوانین و عمل کردنش در زندگیت چه نتایج کوچک چه بزرگ که قطعا اگه ما ادامه بدیم نتایج بزرگترم هم میاید

              بازم سپاسگزارم ازتون

              سر وژتو خانوادتیشت سلامت بو برا عزیزم

              انشالله هرچه و خدا مِت بیه بنت و دس بینه خاک بوعه طلا ارانت

              (خودتو خانواتم سلامت باشید و انشالله هرچی از خدا میخاین بهت بده دست به خاک بزنی طلا بشه)

              یه چیزی رو دوست داشتم بگم برام اتفاق افتاد امشب من همیشه کودک درونم فعاله و همیشه با برادرزاده و خواهرزاده هام رابطه خوبی دارم باهاشون بازی میکنم و لذت میبرم از این کار

              امشب با داداش اینام رفتیم پارک بعد خیلی دوست داشتم جامپینگ امحتان کنم و لذت ببرم برادرزاده ام 4 سالشه اسمش اویناس داداشم گفت دوست داری جامپینگ بری گفت اره ولی میترسم گفتم من باهات میام بعد گفتم مردم برام مهم نیستن چی بگن راجبم چون من همیشه از بودن خودم در این جاهای شلوغ پارک اینا لذت میبرم حتی خانوادکی که میریم جاهای تفریحی یا شنا و ابتنی میکنیم یا رقص خلاصه میگیم فقط خوش بگذزه حتی پارکم کع میریم با بچه ها سرسره بازی میکنمدر این حد کودک درونم فعاله

              و خلاصه من با اوینا رفتم جامپینگ فقط به مسیولش گفتیم این مینرسع اجازه هست منم باهاش برم گفت اره میتونید اقا من رفتم با خواهر زاده ام امیرحسین ک 12 سالشه و تو این سایتم هست و اوینا وای انقد خوش گذشت انقد خندیدیم وقتی میپریدیم و داداش و خواهرم اینا ازرخنده روده بر شده بودن به رفتارهای من و منم فقط صدای بلند میخندیدیم و میپریدیم هوا و کلی شکرگزاری کردم بابت این در زمان حال بودنمون و لذت بردن

              و کلی خوش گذشت با وجود اینکه حای شهرمونم کوچکه و مردم خیلی به فکر اینن کاری برخلاف مردم انجام ندهند که پشت سرشون حرف بزنن ولی من اصلا در مورد بازی کردن و تفریح کردن کلا کودک میشم و لذت میبرم

              باور کن داداش هیچی مثل زمان حال نیست به قول اسناد حس خوب اتفاقای خوب من حتی الان ساعتها میشینم در مورد باورهام فکر میکنم چه باوری دارم که حلشون کنم و متطقیش کنم برای ذهنم البته که دستی از دستان خدا که دوست منه و تو این سایت هستش کلی کمکم میکنه برای منطقی کردن باورهام حتی خودشم میگه چون میبینم داری عمل میکنی دوست دارم برات همیشه کمک کنم و مثال بزنم و لذت میبرم از این کار و به اکثر دوره های استادم تسلط داره

              نمیدونمم واقعا چرا این داستان امشبو تعریف کردم چون من اول پیاممو نوشتم بعد انگار یه حسی گفت برو کامنتتو ویرایش کن این قسه امشبم تعریف کن

              منم خیلی دوست دارم داداش عزیزم

              درپنتاه خداوند یکتا شاد و پیروز موفق باشی

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      رضوان یوسفی گفته:
      مدت عضویت: 2225 روز

      به نام خدایی که در این نزدیکی ایست

      اتفاقا برام سوال بود شما چطور هر روز صبح زود بیدار میشید؟ نگو بخاطر رسیدن قبل از همه و گرفتن یه جای اوکی بوده(کلی خنده … )

      واااااااااای دلم در گرفت از بس خندیدم و قشنگ تصویر شما رو میتونستم ببینم و مثل کارتون ها که از دست کسی فرار می کنند و پشت در شکمشون از ترس بالا پایین میشه و بعدش با حالت وا رفته میرن تو رختخواب.

      خیلی باحال و در عین حال ترسناک.

      اون پیرزن حتما مثل شما دستپاچه بوده، گفته تا بقیه بیدار نشدن به کار وبارم برسم.

      این خاطره شما رو دقیقا همین ساعتی که گفتید برای دایی ام اتقاق افتاد‌، دایی ام حدودا سال 70 بود داییم قبل از سربازی میرفت کارگری. یه شب بیدار میشه لباس میپوشه میزنه بیرون. بعد پاسگاه میگیرش میگه کجا؟ میگه دارم میرم سرکار. خلاصه بهش میگن ساعت 2 شب کی رفته سرکار که تو دومیش باشی؟ و میبرنش بازداشتگاه تا صبح نگه می دارند بعد صبح آزادش می کنند.

      ولی خدایی کارتون خیلی قابل تحسین است که سعی می‌کردید خرج خودتان را دربیارید.

      با تشکر فراوان از شما بخاطر آگاهی هایی که نوشتید و خاطره با حالی که تعریف کردید.

      در پناه حق روز به روز توحیدی تر و ثروتمند تر و شادتر و موفق تر باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        اسداله زرگوشی گفته:
        مدت عضویت: 1270 روز

        سلاااام رضوان جان

        این سر خیزی هم خودش فلسفه جالبی داره بذار بگم یکم بخندین!

        خانواده ما خانواده پرجمعیتیه، 4 برادر و 4 خواهر! صبح ها که مادرم چایی دم میکرد بین من و داداش بزرگترم رقابت بود سر اینکه کدوممون زودتر چایی بخوره! و سر این قضیه هر صبح با هم کری داشتیم و هر کسی زودتر میخورد نعلبکی رو میذاشت رو پیاله و اعلام برنده شدن می کرد. به همین دلیل خیلی وقتها که قبل از دم کردن چایی بیدار میشدیم سر اینکه مادرم برای کدوم یکیمون اول چایی بریزه دعوا بود! خلاصه انگیزه زود بیدارشدنمان بالا بود خخخ هرچند آن زمانها که ما به خاطر جنگ آواره بودیم و زیر چادر در دشت و کوه زندگی می کردیم و امکانات الان نبود و اصلا برقی وجود نداشت و همان اول شب با تاریک شدن هوا میخوابیدیم به همین دلیل خوابمان کامل بود و با انرژی پا میشدیم.

        واقعا حال و روز من همانگونه بود که تصور کردی؛ خدا نکشتت کلی خندیدم وقتی تصورش کردم خخخ

        اون پیرزنه اون وقت شب هم جن بود! چون جایی که غیب شد کاملا در دید من بود و مکانی مسطح بود که اطرافش چیزی وجود نداشت و نمیتونست به این سرعت از دید من محو بشه! نترسی ها خخخ

        خلاصه ممنونم که نوشتی برام و بازم کلی خندیدم.دمت گرم! در پناه حق باشی رضوان جان.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 2973 روز

      سلام به اسداله عزیز

      خداراسپاسگزارم تا زمینه ای فراهم شد تا تنها باشم وبتونم‌کامنتها را بهتر بخونم وسپاسگزار دوستانی چون شما باشم بخاطر وجود ارزشمندتون از اینکه همیشه هستید ومینویسید

      اسداله عزیز هر قسمت کامنتت که خواندم لذت بردم وتحسینت کردم که اینقدر خوب قانون را درک کردی ورد پای توحید را در تمام جمله بندیهات می‌توان دید

      تحسین میکنم این رابطه بامحبت وعاشقانه ای که با شینای عزیز دارید

      این تیکه از کامنتت

      وقتی قانونمندیهای جهان را رعایت نکنیم ممکنست اتفاقی در زندگیمان بیفتد که کل موفقیت های زندگی را برایمان کمرنگ کند و ما را در گودالی بیندازد که نتوانیم موفقیت هایمان را بیاد بیاوریم. مانند اتفاقی که برای قهرمان داستان (گربه چکمه پوش) افتاد و مجبور شد قبول کند که یک گربه خانگی در منزل پیرزن باشد. این تیکه انیمیشن منو یاد خاطره ای از دیه گو مارادونا اسطوره بی نظیر فوتبال انداخت! دیگو مارادونا یک مدت به خاطر افسردگی بعد از ترک اعتیاد در بیمارستان روانی بستری بود، هنگام مرخص شدن از بیمارستان خاطره عجیبی از روزهایی که در این بیمارستان بستری بود تعریف کرد. او گفت:اینجا آدم های زیادی هستند که همه مشکلات روحی روانی دارند، یکی میگوید من چه گوارا هستم و همه باور می‌کنند، یکی دیگر میگوید من گاندی هستم و باز همه باور می‌کنند ولی وقتی من به آنها گفتم که من مارادونا هستم همه به من خندیدند و میگفتن: هیچوقت، هیچکسی، مارادونا، نمیشود!

      که اشاره کردی به قانون مندی جهان که چقدر دقیق هست این رو من با تمام وجودم حس کردم یادم رفت من چقدر خوب از عهده کارها بر میومدم یادم رفت چقدر روحیه بالایی داشتم وصبرزیادی داشتم ولی خداروشکر همیشه تضادها وشرایط ناجالب برای ما درسهای بسیاری بدنبال داره که سبب میشه سپاسگزارتر باشیم واز زاویه دیگه ای به زندگیمون نگاه کنیم

      در پناه حق شاد وتندرست وثروتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        اسداله زرگوشی گفته:
        مدت عضویت: 1270 روز

        سلام و درود فهیمه عزیز

        برای من شما قهرمان زندگی تونید! وقتی میدونم چه روزهایی رو پشت سر گذاشتی و مردانه جهاد کردید برای سرپا نگه داشتن زندگیتون، جهان پاداش اینکار را به شما داد. همیشه سرتون رو بالا بگیرید و به خودتان افتخار کنید. همون طوری که من سرمو بالا می گیرم و به وجودت افتخار میکنم.

        هرگز! هرگز! هرگز! خودت را کم نبین! باور کن! باور کن! خیلی از ما مردها هم در مقابل کارهایی که شما انجام داده اید، ناتوانیم!!!

        همیشه خودت را تحسین کن. همیشه خودت را نوازش کن. همیشه به خودت آفرین بگو.قهرمانان فقط مال فیلم ها و داستانها نیستند. هر قدمی که برای ساختن زندگیت برداشتی و برمیداری؛ هر قدمی که برای ساختن شخصیت و افزایش ظرف وجودت برمیداری؛ هر قدمی که در راه برطرف کردن نقاط ضعفت برمیداری؛ هر قدمی که برای روشن کردن نقاط تاریک درونت برمیداری و هر قدمی که در مسیر رشدت برمیداری تو قهرمان میشی و تو قهرمانی.

        ممنونم فهیمه جان که وقت گذاشتی و برایم نوشتی.برای داشتن دوستان قوی ای مثل شما به خودم افتخار میکنم و همواره برایتان سلامتی و شادابی و نعمت روز افزون آرزو میکنم.یا حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          فهیمه زارع گفته:
          مدت عضویت: 2973 روز

          سلام اسداله عزیز

          ممنون از لطفی که به من دارید میدونی اسداله خدا از دیشب تا حالا همین جور داره منو سوپرایز میکنه فایل جدید استاد را صبح یکدفعه بی صدا نگاه کردم چون همسرم خواب بود ودوباره که ایشون رفتند سر کار گوش دادم گفتم کامنتش رو بنویسم ویساعتی بخوابم ولی حسم گفت نه پاشو همین الان بنویس آمدم سایت دیدم شما برام کامنت نوشتی سرشار از انرژی احساس خوب شدم ببین چه دل بزرگ وپاکی داری که نمیدونم چی بگم چی بنویسم برات که حق مطلب را ادا کرده باشم من صبح داشتم از خدا سپاسگزاری میکردم بابت جسم قدرتمندم از تک تک اعضای بدنم همان جور که صبح اشک ریختم در حین سپاسگزاریم الان هم با کامنتت همان حس وحال تجربه کردم بی‌نهایت ازت سپاسگزارم ازت سپاسگزارم بابت راه حل‌هایی که بهم میگی تا روز به روز بهتر وبهتر زندگی کنم اسداله عزیز هزار برابر حال خوب رو که اعتبارش با خداونده به خودت وزندگی سراسر عشقت بر میگردونم امیدوارم در زمان مناسب ،مکان مناسب روز به روز خداوند با معجزاتش تو را سوپرایز کنه

          در پناه حق شاد وتندرست باشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    رضا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1092 روز

    سلام استاد عزیزم، بانو شایسته و رفقای صمیمی

    استاد بمحض اینکه فایل رو دیدم، انیمیشن گربه چکمه پوش رو دانلود و بدقت تماشا کردم..

    عجب انیمیشن توحیدی بود استاد

    من تنها چیزی که از این انیمیشن دیدم توحید بود و تسلیم.

    باور کنید استاد اگر کمپانی سازنده این انیمیشن رو میداد شما کارگردانی کنید خروجی داستان همینی می شد که الان هست.

    تمام سکانس‌ها منطبق بود بر آموزه های شما…

    وقتی نقشه جادویی, مسیر پر از زیبایی پریتو ( همون سگه) رو ترسیم کرد، و قرار شد سه تایی بسمت ستاره آرزوها حرکت کنند، اون دوتا گربه از پریتو پرسیدن تو آرزویی داری؟!!!

    گفت: نه من همینجوری بدون آرزو اومدم تو این مسیر

    با تعجب از سگه پرسیدن مگه میشه آرزویی نداشته باشی؟!

    و سگ قصه ما جواب داد: من هر چی که می خوام رو دارم.

    لباسهام تنمه و شما هم که رفیقام هستید، پس همه چی دارم…

    یعنی خدایا شکرت برای تمام داشته هام…

    یعنی الخیر و فی ما وقع…

    بنظر من سکانس خیلی ثقیل و پر محتوایی بود.

    محتواش همونهایی بود که بما آموزش دادید استاد.

    بابت داشته هامون شکرگزار باشیم تا ظرف و ظرفیتمون بزرگ بشه.

    وقتی بدون آرزو و از سر تسلیم به رب العالمین پا در راه می نهی، هر چی پیش بیاد خیره…

    استاد،زندگی من شباهت زیادی با گربه چکمه پوش داره

    یک روزی همه بمن می‌گفتند و حتی خودم هم می گفتم توپ تکونم نمیده ، خدا رو بنده نبودم و از اون همه نعمت و امکاناتی که خدا در زندگیم قرار داده بود در مسیر درست استفاده نکردم.

    گربه چکمه پوش از یک قهرمان و مبارز تبدیل شد به یک گربه خونگی و من از بالاترین منصب سازمانی به کارگری در غربت رسیدم.

    این سقوط من ، دقیقا مصداق پشه ای بود که نمرود رو هلاک کرد، و من با یک اتفاق خیلی ساده و مسخره همه چیمو از دست دادم.

    دوستان، این حرف الانه منه که میگم با یک اتفاق ساده، وگرنه اون اتفاق در زمان خودش برای من خیلی بزرگ بود چون آسان شده بودم برای سختی ها، اما این روزها که به لطف الله یکتا از اون روزها فاصله گرفتم دوباره عزت و اعتبارم برگشته و بقول استاد آدمهایی مثل من که یکبار با مخ خوردن زمین قدر داشته های فعلیم رو می دونم، و روزی هزار مرتبه شکرگزارم

    الان متوجه شدم که با همین شرایط فعلی ام اینقدر نعمت و ثروت در زندگیم هست که واقعا نمی تونم هر روز شکر همه اش رو بجا بیارم

    نعمتهای رایگانی که از الله رحمان هر روز دریافت می کنیم، مثل نور خورشید ، روشنایی ماه، زیبایی ستارگان ، زمین حاصلخیز، هوایی که نفس می کشیم، آب گوارایی که می نوشیم و آسمان آبی که فقط ما بعنوان ناظر زمینی آسمان رو آبی می بینیم وگرنه از جو زمین که خارج بشی همه جا سیاه و سفیده، خانواد و دوستان و همکارانی که داریم، و خیلی چیزهای دیگه هست که واقعا ساعت ها میشه در موردش شکرگزار باشیم.

    پیام این انیمیشن هم همینه ، آخر داستان بعد از کلی بگیر و ببند، گربه چکمه پوش و عشق قدیمش بعلاوه اون پریتو( سگ دوست داشتنی) فهمیدن که غایت آرزو همین رفاقتها ست، همینکه کنار هم باشیم و با خودمون و دیگران در صلح باشیم.

    من صبحها وقتی بیدار میشم اول خدارو شکر می کنم که امروز رو بمن هدیه داده، بعد به همسرم و فرزندانم که در کمال آرامش خوابیده اند نگاه می کنم و شکرگزاری می کنم که خانواده ام در صحت و سلامت کامل خوابیده اند.

    چه چیزی بالاتر از این آرامش و رضایت درونی، من همین احساس خوب رو حفظ کنم بقیه اش رو خدا خودش درست می کنه.

    یک کشاورز مگه چیکار می کنه، بذر رو می کاره و رها می کنه و این رب جهانیانه که به ابر و باد و مه و خورشید دستور میده تا اقدامات لازم رو برای رشد بذر کاشته شده انجام بدن.

    خدایا شکرت که چون تویی دارم.

    خدایا بگیر از من آنچه که تو را از من می گیرد

    عاشقتم استاد عباسمنش و استاد شایسته

    پیروز و پاینده باشید رفقای صمیمی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 150 رای:
    • -
      سیدحبیب حافظان گفته:
      مدت عضویت: 2065 روز

      سلام و درود بر شما آقا رضای عزیز

      چقدر از خوندن کامنت شما لذت بردم

      یاد این شعر افتادم

      نردبــــان این جهان ما و منی ست عاقبت ایــــن نــردبان افتــــادنی ست

      لاجرم هر کس کــه بالاتر نشست استخوانش سخت تر خواهد شکست

      خوشحالم که از زندگی فعلیتون راضی هستیدو همه چیز خوب و بر وفق مراده

      و خوشحالم که مثل من شما هم به این سایت الهی و توحیدی هدایت شدید

      از خداوند متعال آرزوی اجابت تمام دعاهاتونو دارم

      منتظر خبرهای خوب تون هستم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      وجیهه بانو گفته:
      مدت عضویت: 1827 روز

      هزاران درود به برادر بزرگوارم آقا رضا

      چقدرررررررررررررر کامنت تون پر بود از بوی خدا

      خدایا شکرت

      از خط به خط این نوشته ها لذت بردم…

      و بسیار تحسینتون میکنم که جاری شدین در چشمه روان الهی…

      نور همیشه جاریست…

      عشق همیشه جاریست…

      خدا همیشه و هر لحظه هست…

      امان از روزی که ما غافل بشیم….

      کامنت تون هم برام تلنگر بود و هم بشارتی از طرف خدا….

      خداوند میفرماید:

      به صرف این که بگویید ایمان آورده ام قبول نیست ما شما را می آزماییم…

      و خدا رو شکر که تا اینجا از آزمایش الهی سر بلند بیرون آمدین…

      تبریک میگم که در خیل شکر گزاران درگاهش وارد شدین…

      جناب سعدی بزرگ چه قشنگ حال اکنون شما و بسیاری دیگر از عزیزان نورانی رو بیان کردن که راه تسلیم رو پیش گرفتین:

      ما گدایان خیل سلطانیم

      شهربند هوای جانانیم

      بنده را نام خویشتن نبود

      هر چه ما را لقب دهند آنیم

      گر برانند و گر ببخشایند

      ره به جای دگر نمی‌دانیم

      چون دلارام می‌زند شمشیر

      سر ببازیم و رخ نگردانیم

      خوش به سعادت عزیزانی که در این مسیر سر ببازند و رخ نگردانند…

      همواره غرق عشق و نور الهی باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      فرزانه ارزشمند گفته:
      مدت عضویت: 729 روز

      سلام به آقا رضای نازنین ،

      آقا رضا از کامنتی که نوشتین بسیار لذت بردم..

      امروز از ظهر دارم کامنت هارو میخونم…واقعا هر کامنت یه درس پر محتوا ست…

      کامنت تون سراسر سپاسگزاری و شکر نعمت ها بود…نعمت هایی که درعین سادگی ، نشانه عظمت و بزرگی رب العالمین هست !!! نعمت های که برای همه ما در دسترس. هستن ولی ما انسانها نمی‌بینیم!!!

      چون همیشه دنبال سختی ها هستیم…

      در صورتی که همه چیز در آسانی و سادگی ست…

      اونجایی که نوشتین هر روز داریم از نعمت های رایگان خداوند استفاده میکنیم نشون میده چقدر قلب بزرگی دارین که اینهارو می‌بینید و از نظر خیلی از ماها دور میمونه…

      آقا رضای عزیز، با زبانی ساده و دلنشین غایت و هدف زندگی که همون آرامش هست رو یادآوری کردید ….

      و اصل توحید رو با مثال کشاورز که فقط بذر رو میکاره …باقیش همش لطف و عنایت الله یکتاست…

      راستی چه‌ مثال های ساده ای ..که ما

      با کمی تفکر توی این جهان با اینهمه شگفتی …میتونیم به درک وجود خدا پی ببریم.!!!! سبحان الله…

      هیچوقت اینقدر ساده و راحت وجود خدارو درک نکردم…همیشه دنبال یه چیز عجیب غریب و سخت برای اثبات وجود خدا بودم!!!!

      واقعا یه بذر چطوری به گیاه و در نهایت میوه میشه!!!!! سبحان الله…

      یه جای دیگه گفتید آقارضای نازنین …که انیمشین ..میخاست نشون بده که هیچی توی دنیا مهم نیست ..جز دوستی ها و عشق و محبت!!!!!!!

      الهی شکرررررت .

      دیگی چی بگم….نتوان وصف تو گفتن که در فهم نگنجی!!!!

      نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی!!!

      آقا رضای نازنین ، برای شما و خانواده عزیزتون از پیشگاه پروردگارم ، سلامتی شادی ثروت و آرامش آرزومندم

      دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ

      ای هیچ برای هیچ بر خویش مپیچ!!!!

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
      • -
        رضا حسینی گفته:
        مدت عضویت: 1092 روز

        فرزانه عزیز سلام

        کامنت شما قلب من رو باز کرد

        رزق امروز من کامنت سراسر مهر و محبت شما بود.

        خوشبختی یک جریانه فرزانه جان، مثل رودخانه ای که در امتدادش قدم می زنی و از صدای آب لذت می بری، تو برای شنیدن صدای آب نیازی نیست به قسمت خاصی از رودخانه بری در هر نقطه ای از رودخانه توقف کنی صدای شُرشُر آب گوشت رو نوازش میده

        زندگی هم همینه از هر زاویه ای که بهش نگاه کنی زیباست و میشه ازش لذت برد

        فقط باید باور کنیم که میشود از همین داشته هامون لذت ببریم

        اینجاست که جهان لیاقت ما رو رصد میکنه و هدایت میشیم به زیباییهای بیشتر

        انشالله هرجا هستی شاد سالم خوشبخت و پاینده و پیروز باشی.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
        • -
          سمانه جان صوفی گفته:
          مدت عضویت: 1904 روز

          سلام آقا رضای نازنین.

          خیلی ممنونم ازتون برای تک تکِ کامنت‌هایی که برای این صفحه نوشتین، کامنتهای پاسخ دوستان هم مثل کامنت اولی تون سرشار از حس های خوب و ناب و امیدواری بود و هست.

          دیگه نتونستم مقاومت کنم و فقط به دادنِ 5 ستاره به کامنت هاتون اکتفا کنم.

          جنسِ کامنت هاتون از نور هست، از قلب اومده و یه قلب مینشینه.

          این تکه از کامنت تون عین نور شد و واردِ قلبم شد:

          خوشبختی یک جریانه فرزانه جان، مثل رودخانه ای که در امتدادش قدم می زنی و از صدای آب لذت می بری، تو برای شنیدن صدای آب نیازی نیست به قسمت خاصی از رودخانه بری در هر نقطه ای از رودخانه توقف کنی صدای شُرشُر آب گوشت رو نوازش میده

          زندگی هم همینه از هر زاویه ای که بهش نگاه کنی زیباست و میشه ازش لذت برد

          فقط باید باور کنیم که میشود از همین داشته هامون لذت ببریم

          برای شما و خانواده ی محترم تون بهترین ها رو آرزو میکنم.

          خیلی خوشحالم در مدارِ خوندن و بعد درک کامنت هاتون قرار گرفتم.

          خوندنِ یه کامنت کافی نیست، من خط به خطِ کامنت تون رو با قلبم حس کردم، درک کردم، انگار که وصل باشه به منبع و جوشش پیدا کنه.

          خدا رو شکر برای همه ی کامنت هایِ توحیدیِ سایتِ ارزشمند و توحیدی مون.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        سمانه جان صوفی گفته:
        مدت عضویت: 1904 روز

        سلام به فرزانه ی جانِ جانانِ ارزشمند و دوست داشتنیِ خودم.

        چه میکنی دختر…

        قشنگ حس میکنم مدارت جابه جا شده، رفتی تو بغلِ خدا، بالا و بالاتر میری.

        خیلی ارزشمندی عزیزِ دلم.

        افتخار میکنم بهت که بسیار زیبابین هستی، تحسین برانگیز هستی، وصل هستی به انرژیِ منبع، به خدا…

        الان داشتم کامنتهای دیگه ات تو این صفحه رو میخوندم و غرقِ لذت و افتخار و تحسین شدم که ایشون فرزانه جانِ ارزشمندِ خدا، رفیق خالص و نابِ خودمه.

        عاشقتم دختر.

        چه شعر زیبایی نوشتی:

        دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ

        ای هیچ برای هیچ بر خویش مپیچ!!!!

        همون به زبانِ ساده میشه:

        سخت نگیر…

        آسان بگیر…

        لذت ببر و زندگی کن…

        ماچ به روی ماهت، در آغوشِ امن و گرم و لذت بخشِ خدا باشی عزیزِ دلم.

        الهی شکرت برای همه ی هدایت هایی که هر لحظه بر من سرشار میکنی.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      نجمه السادات حسینی گفته:
      مدت عضویت: 2956 روز

      از سگه پرسیدن مگه میشه آرزویی نداشته باشی؟!

      و سگ قصه ما جواب داد: من هر چی که می خوام رو دارم.

      لباسهام تنمه و شما هم که رفیقام هستید، پس همه چی دارم…

      من قبلا دوبار این فیلم را دیده بودم و ازین سکانس شدیدا منقلب میشدم

      و اینبارهم الان با خوندن متنش اشک از چشمام جاری کرد

      یه لحظه از درون به پوچی نارضایتی هام از خودمو زندگیم پی بردم

      چقققققققدر داشته دارمو در طول روز نمیبینم

      همین الانش که چند وقتیه بسیاااار مصمم و مداوم با اراده قوی دارم تلاش میکنم که یک تغییر اساسی در زندگیم بدم تنها تمرکزم به اینکه میخوام چی بشم

      چقققققدر روزانه برای خودم تجسم میکنم اگر عزت نفسم فلان طور بشه ، اگر رابطم با همسرم فلان شکل بشه ، اگر در رابطه با فرزندم یک مادر دلسوز و مهربان و آگاه بشم…. ، اگر ماشین فلان داشته باشم چه خوبی هایی دارهو چقدر لذت داره

      و به نظر خودم اینارو کردم اهرم لذت روزانه ام برای امیدوار موندنم به ادامه تلاشم.

      درحالی که اصلا یک درصدم حواسم نبود که همین الان رابطم با همسرم چه خوبی هایی داره که خیلی ها ندارند. عزت نفسم و شخصیتم چه خوبی هایی داره و من چه ارزش‌ها و داشته های اخلاقی خوبی دارم که بهش اعتباری نمیدم و واقعا جذابه

      چقدر تا همین الانشم سعی کردم مادر خوبی باشم و ته ته خودمو گذاشتم و چه رفتارهای مادرانه خوبی داشتم که شاید جایی برای برخی افراد یک رویا باشه

      من اینطوری نگاش نکردم

      و حالا که اینجوری نگاه میکنم مسیر حرکتم خیلی جذاب تر از اون اهرم لذتم هست

      از بعد دیدن این فایل استاد همون ساعت رفتم یه دفتر خوشکل گرفتم و هر روز دارم یکی از خصلت های خوب همسرم که توی اونروز دیدم را مینویسم چون بیشترین تمرکزم روی خلق یک رابطه ی عاشقانه و محترمانه با همسرم بود

      و اصلا متوجه این نبودم که همین الانشم تو رابطه با همسرم چیزایی دارم که برای یه عده رویاست

      بعد سه روز که اینارو نوشتم

      حالا برام اومده که نجمه تو همش بخودت گیر میدی که من ال هستم و بل هستم اگر فلان تغییر خلقی را داشتم اگر اراده ام فلان میشد… اگر صبورتر میشدم . اگر جسورتر میشدم. اگر تایید طلبی ام کم میشد ، اگر ترس از قضاوتم کم میشد …. و…. اگر… اگر

      فقط فوکوس کردم به چیزهایی که میخوام بشم و تغییراتی که دوست دارم داشته باشم

      درحالی که بیاد آوردم که توهم خوبی هایی داری که خیلی ها حسرتش را می‌خورند

      توهم خصلت خوب کم نداری

      پس اگه تو بتونی روزانه از خوبی های خودتم برای خودت لیست کنی و بنویسی کم تاثیری روی رابطت با همسرت و حتی دیگران نداره

      چه تکاملی هدآیت ها میاد

      اول مصمم میشی به انجام تمرینات و سخت تمرین میکنی و مقید میمونی

      بعد برات میاد قرار نیست سخت تمرین کنی هاااا

      میتونی اول با دیدن داشته هات شارژ بشی

      بعد با تجسم خواسته هات انگیزه حرکت بیشتر بگیری و بعد بخوشی و راحتی تمرینات و تلاشت رو ادامه بدی

      و در آخر سپاسگذارم آقا رضا از شما بابت پیام تاثیرگذارتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      زینب ندرلو گفته:
      مدت عضویت: 1001 روز

      سلام آقا رضای عزیز

      ازتون ممنونم بابت کامنت قشنگی که نوشتید پر بود از احساس

      اونجا که نوشته بود سگ داستان گفت من هر چی که میخوام رو دارم

      چقدر منو به فکر فرو برد

      ما هر چی که برای لذت بردن از این زندگی می‌خواهیم داریم

      من چشم هایی دارم که زیبایی ها رو میتونه ببینه

      قلبی دارم که هر روز با عشق داره میتپه خانواده ای که کنارمن

      سلامتی شنوایی،بویایی

      هوا خورشید آسمون ماه ستاره

      به چه چیزایی اشاره کردید که رایگان در خدمتتون هستن و ما نمیبینمشون

      سایه یه درخت

      آب گوارا

      اینهمه زیبایی تت‌ طبیعت

      مگه اینا پولی ؟

      قدرتی که به تازگی قدرشو میدونم تجسم

      وای خدا دیوانه میشم وقتی این نعمت ها رو بیاد میارم و چقدر ناسپاس بودم که قدر اینهمه نعمت رو نمیدونستم

      ممنون که با نوشتن این کامنت بهمون یاد آوری کردید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      مصطفی پوری گفته:
      مدت عضویت: 1935 روز

      رضای عزیزسلام

      بسیار تاثیر گذار نوشتی و من احساست کردم و اینکه نمیتونیم شکرگزاری کنیم را هرروز و هرلحظه بهتر درک میکنیم که واقعا فقط نعمت نفس کشیدن را نمیشه شکرگزاری کرد وبدونیم که همه چیز خداست و به قول قران : آیا نمیدانید خداوند برهمه چیز تواناست

      خدایا شکر بابت این نوشتن و نعمتهایی که الان از لطف و رحمتش بهره مندیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      رضوان یوسفی گفته:
      مدت عضویت: 2225 روز

      به نام خدایی که در این نزدیکی ایست

      سلام آقا رضا عزیز و موحد و مومن و خداجو

      اولین باری که کامنت شما را دیدیم تقریبا دو هفته پیش بود. عکس پروفایل تون یه حس عجیبی بهم داد انگار (حُر) یار امام حسین علیه السلام رو دیدیم، اصلا یه حالی شدم این‌قدر اشک ریختم، گریه کردم، بخاطر اینکه خانواده متوجه نشن رفتم زیر دوش و برای خودم سیر دلم گریه کردم. چرا نمیدونم فقط همین حس باعث شد این انقلاب درونی صورت بگیره.

      البته یه ارتباطات بود ولی درست متوجه نمی‌شدم، مثل یه الهامی که واضح نباشه. الان که دوباره پروفایل تون رو دیدیم همان حال شدم و دوباره اشک.

      هر کجا هستی خدا پشت و پناه ات.

      در پناه حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        رضا حسینی گفته:
        مدت عضویت: 1092 روز

        رضوان عزیز

        سلام و درود خدا و فرشتگان بر تو

        کامنت شما هم منو منقلب کرد، رزق امروزم بود از طرف الله رحمان، همه ما اینجاییم تا یاد بگیریم جهان رو به جای بهتری برای خودمون و دیگران تبدیل کنیم.

        اگر من به اذن خداوند تونستم تاثیری روی رضوان عزیز داشته باشم این یعنی نشانه ای از سمت خداست که من دارم به یکی از خواسته هام میرسم.

        رضوان جان، ممنونم از تو که احساس بی نظیرت رو با من به اشتراک گذاشتی

        انشالله هرجا هستی پیروز و سربلند باشی.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    الهه امینی گفته:
    مدت عضویت: 987 روز

    سلام سلام به استادان الهی و توحیدی

    با مرور درس‌های انیمیشن گربه چکمه پوش انگار گذشته زندگیم در منزل پدری از جلوی چشمانم رد می‌شد که با گذر زمان خانواده‌ام رو از عرش به فرش آورده بود وضعیت مالی بسیار بسیار عالی رو داشتیم و روز به روز بهتر می‌شد یادم میاد که توی اطرافیانمون وضع مالی ما از همه بهتر بود ماشین خوب، خونه خوب، ویلای شمال ،انواع و اقسام خوردنی‌هایی که اغلب برای مصرف سالانه تهیه می‌شد و همیشه باید کلی قفسه بندی می‌کردیم تا همه چیز جا بشه از جعبه طلاهای مادرم که هر بار بزرگتر می‌شد انگار یه مدتی تفریح عصر روز تعطیل خرید طلا بود خلاصه نعمت روی نعمت پول روی پول یه زمانی پدرم انقدر فروش داشت که یادمه آخر شب پول‌های مغازه رو با گونی میاورد خونه چون نتونسته بودند توی محل کار دسته کنند از بس مشتری داشتند از شاگردی و دست فروشی توی روستا رسیده بود به بازار تهران و عمده فروشی و خرید کارخانه بریز و بپاشی که هنوزم بعد از گذشته حدود 25 سال جایی مثلش رو ندیدم ( الان متوجه هستم نه اینکه اون وفور نعمت وجود نداشته باشه بلکه یعنی من دیگه توی مدارش نرفتم) با اینکه پدر مادرم سنی نداشتن اما بقیه فامیل به خاطر هر مسئله‌ای باهاشون مشورت می‌کردن و از یه جایی به بعد دیگه انگار همه چیز متوقف ششد( چون تبل تو خالی بود اعتبارش به حاج بهرام بود ) و همه چیز به مرور زمان کم و کم و کمتر و بعد از بین رفت کارخانه رفت مغازه رفت ویلای شمال رفت خونه تهران رفت زمین‌ها دونه به دونه رفتن عزت و احترام رفت و مواد مخدری که آرامش بخششون شد و خدایا چه سخت میگذره که از عرش به فرش میای کمتر کسی تاب میاره هنوزم با این همه آموزش و کنترل ذهن یادم میاد اشکهام سیل میشن که این غرور این فخر فروشی این منیت با ما چه کرد این تمرکز بر نکات منفی و ایراد گیری این کمال بینی و مقایسه با غیر از خود به کجا آوردمون …

    فکر میکنم اصول اون سگ خوش بینه رو ناخودآگاه اجرا کردم به خاطر یکی اینکه توی اون شرایط سخت من بازم سعی میکردم حالمو خوب نگهدارم ویه چیزایی گذشت که من با خودم فکر میکنم چطور من اون زمان با عشق او کارو کردم الان میگم من نبودم خدای من بود که انجام داد بعد درخواست دادم به خداوند که خدایا من خسته شدم از این وضعیت دلم میخواد برم سر زندگی خودم و از اونجا که تمام توجهم به رفتارهای ناجور پدر و برادرام بود یه همسری نصیب شد یه نفر اما پکیج کامل ازسه نفر قبلی ( پدر و دو برادر)

    خلاصه حسابی چک و لگدی شدم تا اینکه با قوانین دنیا آشنا شدم و این درس رو همیشه به یادگار دارم که اعتبار همه چی حتی حتی همین دو شب پیش اون لحظه که سرمو برگردوندم ماه رو توی آسمون دیدم به خدا بدم که خدا سرمو برگردوند

    و اینکه الان واقعاً خوشحالم که درس به این بزرگی رو در ابتدای مسیر آزادی مالی از خانوادم گرفتم که خدایا هرچی داره میاد اعتبارش به توئه وانقدر این تجربه‌ها محکمم کرد که تقریبا با هر چیز خاصی نمی‌ترسم وسریع کنترلمو از دست نمی‌دم چون قبلا سخت ترش گذشته اینم میگذره و حتما خیری در اون هست که بعداً معلوم میشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 174 رای:
    • -
      سمانه جان صوفی گفته:
      مدت عضویت: 1904 روز

      سلام الهه ی نازنینم.

      این تکه از کامنت ات برام درس داشت:

      اعتبار همه چی حتی حتی همین دو شب پیش اون لحظه که سرمو برگردوندم ماه رو توی آسمون دیدم به خدا بدم که خدا سرمو برگردوند.

      عاشقتم که انقدر دقیق درک کردی خدا و محبت ها و هدایت هاشو.

      من بارها و بارها نگاهم خورده به ماه که چقدر رویایی بوده، یا همین دیروز عصر که هدایت شدم به پباده روی و صحنه ای از غروب با همراهیِ ابرهای اطرافش دیدم که ذوق مرگ شدم و سریع عکس گرفتم…

      باعث شدی از این به بعد نگاهم به خورشید و ماه که افتاد، چه طلوع، چه غروب، بگم خدایا مرسی که نگاهمو دادی به این سمت، تا این قشنگی رو با چشم هام دریافت کنم.

      الهه جان بهترین ها تو زندگیت رقم بخوره.

      تو مدار زیبایی ها، رشد، اگاهی، ثروت، سلامتی، سعادت، امنیت، روابط خوب و همه قشنگیها قرار بگیری بیشتر از بیش.

      خدایا شکرت که سمانه صوفی و دوستانِ نازنینش در این سایت هستن، تو مدارِ دریافتِ این آگاهی های ناب هستن، مرسی برای استادهای بسیار خوبی که برامون فرستادی، استاد عباس منش نازنینم و مریم جانِ گلِ گلابم، که صداش و تصویرش منو یاد عشق میندازه.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
    • -
      عارفه گفته:
      مدت عضویت: 1205 روز

      سلام الهه نازنین

      چقدر دلچسب بود لحظه ای که یه حسی بهم گفت امروز توجهت بیشتر به کامنت های خانم ها باشه و برو از صفحه اول بخون و بیا و اولین کامنتی که جلوی چشمم اومد از تو بود عزیزم.

      تو میگفتی و من تجسمش میکردم و باهات همراه میشد و حست را داشتم دریافت میکردم

      حالا که دارم به حرفات فکر میکنم میبینم ما بر عکس شما بوده ولی همون غروره انگار یه جورایی همه جا نقش خودش را بازی میکنه

      ما تا سن 14 سالگی من 4تا بچه بودیم با یک بابای کارمند که کنار کارش شغل های دیگه ام داشت و ما هنیشه یاد گرفته بودیم به قناعت و روز هایی که بابام شیفتشون جوری بود که غذا خونه نمیومدند غذای ما میشد غذاهایی مثل سیب‌زمینی پخته تفت داده شده با یک سس مامان درست کن که با نون می‌خوردیم یا ماکارانی با کلی رب که کمبود گوشت به چشم نیاد و….

      حتی مامان هم تو خونه یک سری کار های برقی که بابام نیاورد را انجام می‌داد که البته کل خانواده همکاری می‌کردند تا جایی که توانی داشتند تو اون کار

      گذشت و گذشت و ما بچه هام هم تو کارگاه بابام که کنار کارمندیش داشت و وسایل برق سنگین آماده می‌کردند کار میکردیم

      ما جیزی به معنی تو خونه تنها باشیم و برای خودمون باشیم نداشتیم و میرفتیم سر کار یادمه مدتی تو خونه آپارتمانی دوخوابه 100متری زندگی می‌کردیم با چهارتا بچه این موقع ها دیگه چندسال قبلش خواهرم ازدواج کرده بود و بچه هم داشت و یه داداش کوچولو به ما اضافه شده بود و فکر کن سه تا بچه بزرگ و یه پسر تو یک اتاق باید باهم بودند

      گاها که مادرم سفر مینداخت هر بار که میومد ظرف هارا از تو کابینت های کوچیک دربیاره به همه مهمون هاش میگفت دعا کنید خونم بزرگتر بشه زود به زود مهمونی بدم

      گذشت و خونه قبلیشون را باز سازی کردی خونه ای بزرگ و حیاط دار با یک واحد مجازه پایینش که همه دستشونه و حتی پایین را کانل دیدار هارا جوری سرامیک کردن که نوه ها بازی کنند و دیوار ها خراب نشه بله اینا همش به ظاهر زیبا بود ولی الان نه از مهمونی خبریه نه از بازی نوه ها تو واحد پایین چون انقدر هربار آدم میره اونجا از شیطونی نوه هاشون حرص می‌خورند که این خرا نشه اون خراب نشه که آدم احساس بدی میگیره و دقیقا چون توجهشون هم به این ماجراست همه نوه هاشون انگار از حالت طبیعی خارج میشند و رفتار هایی انجام مبدند که خسارت ایجاد میکنه و با توان مالی خوبش نسبت به قبل از مهمونی دادن فراری هستند و دنبال دو دوتا چهارتا مالیش هستند.

      و انگار یه غروری اونا گرفته که ما با داشتن 5تا بچه تونستی ابن زندگی ها را بسازیم جهاز و سیسمونی بریم اون خونمون هم بدیم پسرمون بشینه و…. ولی هم رده های خودمون نتونستند

      چیزی که من با توجه به قانونی که استاد یادمون داده میفهمه

      اینه که چه تو عرش باشی برسی به فرش و چه تو فرش باشی و برسی به عرش ولی توحید مبنای اصلی زندگی نباشه هیچ احساس خوبی با خودش نداره

      از خدا زندگی توحیدی برای تک تکمون میخوام

      مرسی که با کامنت خوبت یاد منم انداختی که غرور چکار میتونه باهام بکنه و مواظب باشم

      بهترین هارا برات میخوام

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
      • -
        ابراهیم گفته:
        مدت عضویت: 1395 روز

        سلام عارفه عزیز

        چقدر جواب کامنتت به الهه قشنگ بود،کامنت الهه با کمی درجات پایین تر منو یاد خودم انداخت و کامنت شما که درجواب نوشتی خیلی برام درس داشت مخصوصا این قسمت انگار برای من نوشتید که:(اینه که چه تو عرش باشی برسی به فرش و چه تو فرش باشی و برسی به عرش ولی توحید مبنای اصلی زندگی نباشه هیچ احساس خوبی با خودش نداره)

        امروز تو دوره عشق و مودت جلسه یک انگار یه مروری شد بر همه دورها وآگاهی هایی که داشتم و اونم منطبق کردن ذهن بر روحه که حاصلش احساس خوبه،استاد حتی در بحث ارتباطات میگه فقط روی خودتون کار کنید و سعی کنید احساس تون رو خوب کنید با چرخش نگاهتون به رابطه و همسرتون،ما وظیفه داریم فقط وفقط روی خودمون کار کنیم و با باور توحیدی حال واحساس خودمون رو عالی کنیم

        سپاسگزارتون هستم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
        • -
          عارفه گفته:
          مدت عضویت: 1205 روز

          سلام ابراهیم عزیز

          منم با کامنت الهه عزیز عشق کردم و گذشته ام جلوی چشمم اومد و گاهی احساس میکنم یک سری جمله ها از سمت پدر و مادر بک چیز طبیعیه مثل اینکه فکر می‌کنند بچه ها محبت هاشون را یادشون رفته و هی می‌خواند منت بزارند که خیلی سخت بچه هاشون را بزرگ کردند درصورتی که خودشون هم یادشون میره بابا همین بچه ها روزی تو اوج خواسته هاشون با بغض خوابیدند و پا رو خواسته هاشون گذاشتند و کنار شما کار کردند حالا هر کدام اندازه توانشون

          من خاطرم هست انقدر برای یک خواسته باید التماس میکردیم که وقتی هم که تازه با پول های خودمون که جمع کرده بودیم میخریدیم دیگه از مد افتاده بود و دیگه جذاب نبود

          مثلا من یا مدت به شدت دوربین فیلم برداری میخواستم چیزی که تازه برای کل خانواده خوب بود ولی با التماس ها و… به زمانی رشید که بخشی از پول را خودم دادم بخشیش را بابام و به چند ماه نرسید که دوربین هایی اومد که حافظه داشت و فیلم داخلش نمی‌خورد اصلا بعد از مدتی دوربین برام جذاب نبود

          میخوام بگم واقعا همون حرف استاده خود مسیر باید لذت بخش تر از رسیدن به خود هدف باشه چون شاید مثل من وقتی بهش می رسیم و احساس خوبی نداره در صورتی چقدر شب ها با تجسم فیلم برداری عشق میکردم

          گفتید دوره عشق و مودت و دست گذاشتید روی دوره ای که عشق منه

          من اگه بهم بگم کدوم دوره باعث شد دوباره متولد بشی میگم دوره عشق و مودت

          اصلا فوق العاده است

          دقیقا همون جلسه اول آدم مجذوب حرفای استاد میشه وقتی از فاصله روح و ذهن میگند

          ابراهیم عزیز من حتی لحظه ای که بچه هام باهم بحث می‌کنند به خدا میگم من هیچ توانایی برای آروم کردنشون ندارم قدرت دست خودته و می‌سپارم به خودش حالا یه به زبونم میندازه جیزی بگم بهشون یا خود بچه آرام میشند و هر لحظه بابد تسلیم خودش بود واین واقعا تمرین میخواد اونم تمرین هایی که ازش لذت میبریم

          بهترین هارا برات آرزو میکنم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
          • -
            حسن موسوی گفته:
            مدت عضویت: 677 روز

            سلام به همه دوستان عزیزم

            سپاس خداوندی که مرا به این مکان مقدس هدایت کرد

            الان داشتم کامنت شما رو می خوندم فرزندم دائما می اومد و در تلاش بود که من رو به سمت کاری که خودش میخواست بکشونه منم یکی دو بار ردش کردم اما هر بار مصمم تر از قبل دوباره سراغم می اومد تا اینکه این تیکه از کامنت شما رو خوندم >

            بعد همون لحظه که متن تمموم شد دوباره اومد منم چشمام رو بستم یه نفس عمیق کشیدم و همین گفته شما رو تکرار کردم . یهو از زبانم با آرامش این جمله جاری

            بابا من کار دارم برو شما به کارات برس تا من کارم تموم بشه .

            همین و رفت .

            خدایا شکرت به خاطر همه آنچه که به من عطا کردی به خاطر تمام نعماتی که به من ارزانی داشته ای .

            خدایا به خاطر آرامشی که در اینجا به من میدی سپاسگزارم

            خدایا سپاسگزارم به خاطر عارفه ی عزیزی که حال قشنگ و خوبش رو با من و ما به اشتراک گذاشته .

            خدایا سپاسگزارم به خطر سید حسین عباسمنش ، مریم شایسته عزیز دو استاد بزرگوار و گرانقدر

            خدایا سپاسگزارم به خاطر ابراهیم عزیز و پاسخی که به کامنت عارفه داده بود و اون هم در پاسخش این جمله های هدایتی ارزشمند رو نوشته بود .

            و سپاسگزارم از همه شما عزیزان همراهان که هر کدام خود گنجینه ای از دانش خداوندی هستید .

            سپاسگزارم . سپاسگزارم . سپاسگزارم

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
            • -
              عارفه گفته:
              مدت عضویت: 1205 روز

              سلام به حسن عزیز

              حسن عزیز

              خوشحالم تو هم هدایت شدی به این خانواده و سایت پر برکت

              حسن جان احساسه خوب پشت کامنتت را متوجه شدم و منم بابت داشتن دوستان خوبی چون شما خداراشکر گفتم

              یه جا گوش می‌کردم که ریشه معجزه کلمه عجز هست و وقتی ما به عجز بیفتیم به درگاه الله معجزه صورت میگیره

              و همین که ما به خدا بگیم نا توانیم خودش سنگ تمام میزاره برامون

              حالا برعکسش هم بازم احسای خوبه. یعنی چی؟

              یعنی وقتی فرزندتون میاد هی میگه بابا بیاند بازی یا فلان کار را بکن اگه تسلیم خدا باشی همون اسرار اون بچه را هدایت الله میدونی و تو دلت میگی خدایا من با بچه ام بازی می‌کنم یا فلان کار را می کنم فقط برای رضای خودت اینجوری هر قدمتون پر خیر برکت میشه

              حسن عزیز بهترین هارا براتون آرزو دارم

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      سینا عارفی گفته:
      مدت عضویت: 1262 روز

      سلام خانم امینی عزیز

      چقدر خوب درک کردی و چقدر مشخصه که ساعت ها و روز ها جدی روی خودت کار کردی که انقدر شفاف راجع به باورهات توضبح دادی.

      این روز های وسط ماه وقتی ماه توی آسمون کامل و بسیار زیباست من یک ساعت قبل از طلوع آفتاب پیاده راه میفتم به سمت پارک و تمام طول مسیر رو دارم به ماه زیبا ، پرنور و عشق نگاه میکنم و باخدا صحبت میکنم ، میگم خدایا من ستاره قطبیمو نوشتم ، احساسم هم عالیه ، تویی که خلقتت پره از این همه نظم و شکوه و زیبایی و عظمت… قطعا خواسته های منو سه سوته ردیف میکنی ، اصلا ردیف میکنی چیه ؟! به محض اینکه من به دلم میفته و احساسم خوبه ینی ردیف شده هست ، دیگه چی میخوام …

      واقعا همین نعمت حضور ما و سلامتی و درک این نعمت ها خودش هزاااران بار و میلیون ها بار جای سپاسگذاری داره.

      یک ساعت دیگه هم توی این هوای خنک و عالی حرکت میکنم به سمت پارک و توی این سکوت و خلوت از خدا میخوام همیشه در بهترین حال ممکن باشید و سپاسگذار

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    مهدی سابقی نژاد✨🤍 گفته:
    مدت عضویت: 2107 روز

    سلام استاد عزیزم چقدر دلم براتون تنگ شده بود وقتی با تمام قلب و وجود داشتم فایل گوش میدادم گوله گوله اشک از چشم هام میومد و نمیتونستم حتی تصور کنم این شخصیت گربه چکمه پوش منم

    من همون پسری هستم دوس داشتم صبح تا شب انقدر رو عزت نفسم کار کنم که همه منو دوس داشته باشن همه به من احترام بذارن همیشه حرف من باشه همیشه من بگم چی درسته چی غلطه و بقیه اصن آدم نیستن و فقط من آدم هستم

    هر جای زندگیم که عزت نفس باعث شده بود من محبوب بشم دیده بشم آدم به ظاهر جذابی باشم

    با غرور زیادم همیشه میگفتم

    من از همه بهترم

    من از همه جذاب ترم

    من از همه خفن ترم

    همین نگرش چنان بدهی برام بالا آورده بود که خانواده ام و خودم رسیده بودیم

    به منفی 250میلیون بدهی

    غرور چنان منو ترکوند که دیگه گفتم خدایا غلط کردم

    خدایا نمیخوام هیچی فقط کمکم کن صفر بشم

    همیشه میخواستم بهترین شاگرد استاد باشم

    میخواستم کامنت بنویسم همیشه جز پر بازدید ترین کامنت ها باشم بگم دیدی کامنت هات مثلا 500تا لایک میخوره حتما از همه بهتر هستی

    با اینکه همه بهم میگن نابغه هیچوقت قانع نبودم این شخصیت جاه طلب من میخواست از همه بهتر باشه

    تو هر جمعی میرفتم بخاطر عزت نفسی داشتم همیشه محبوب بودم

    همیشه دلم میخواست از همه پولدارتر جذاب تر خوش اندام تر باشم

    با اینکه تو سخنوری میتونم 16ساعت درمورد ی موضوع صحبت کنم بصورت بداهه بدون اینکه مخاطب خسته بشه

    اماااا ی روزی به اینکه نتیجه رسیدم این نگاهی که من دارم درسته باعث رشد انفجاری من تو کارم شده

    اما غرور باعث شده من خیلی دوستای زیادی نداشته باشم بیشتر اوقات تنها باشم

    تازه به تنهایی خودم افتخار کنم بگم من تو تنهااای دنیارو میترکونم نتیجه ش هم مشخصه دیگه

    از وقتی این موضوع حل کردم سعی کردم با خودم به صلح برسم و با هیچکس رقابت نکنم و فقط وفقط از زندگیم لذتت ببرم

    فقط 4ماه طول کشید کل بدهی به روی راحتی پرداخت بشه انقدر پرداخت بدهی 250میلیونی منو خوشحال کرده بود دیگه حتی نمیخواستم از کسی بالاتر باشم

    دیگه حرفی نزدم که جذاب بنظر برسم فقط سعی کردم خودم باشم

    همون مهدی ماه هاست که سکوت کرد و هیچی نگفته کامنت ننوشته داد نزده

    با اینکه خیلیا از موفقیت های من خوشحال نبودن و با جعل هویت من رفتن خیلی کار های اشتباه کردن

    تصمیم گرفتم سکوت کنم و گذشت کنم ببخشم و بگذرم

    کاری که من نکردم نخوام ثابت کنم

    به مرور زمان حقیقت بر میلا میشه آدما با قضاوت هاشون فقط خودشونو از ی زندگی لذت بخش دور میکنن

    سعی کردم آدما هارو با هر جایگاهی هستن دوست داشته باشم حتی اگر اذیتم کردن مسخره ام کردن

    اتفاقاا اونای که مسخره م کردن خیلی دوست داشتنی هستن چون باعث شدن جدی تر عمل کنم جدی تر تلاش کنم

    لونای که موفقیت هامو دروغ میدونن باعث شدن بیشتر به توانایی هام ایمان داشته باشم و تو انتخاب ادما و مکان ها دقت کنم و هرچی هر جای نگم

    تنها جای که میتونم صادقانه از موفقیت هام یگم این سایته

    تنها جای میشه با قلبم بنویسم دارم آدم بهتری میشم همینجاست

    دیگه به گذشته دردناکم افتخار نمیکنم گذشته مال گذشته ست

    مهم اینه که الان فهمیدم من غرور داشتم غروز باعث شده کلی عقب بمونم کلی بدهی بالا بیارم

    اصن همین نگرش که من باید تلاش کنم از همه بهتر باشم آرامش ازم گرفته بودم

    چرا از دیروزم بهتر نشم

    خیلی دوس دارم استاد جانم روزی بیام آمریکا که بگم به درآمد یک میلیون دلار رسیدم و فقط خودمو با خودم مقایسه کنم

    همونطوری بدهی ،250میلیونی تو 4ماه پرداخت شد برای خدا کاری نداره کمک کنه به یک میلیون دلار برسم

    و تو 6 روز رکورد فروش 500میلیون زد شد بیشتر هم میشه اگر بیشتر کار کنم

    میخوام ی چالش برای خودم بذازم با آموزش های شما استاد جان به این عدد برسم

    میدونم این حرفم کلی تعهد میخواد همونطوری شما تونستی منم با تمام وجودم ادامه میدم ایمان دارم میتونم

    عاشقتم استاد جانم مرسی که هستی

    یکساله هر روز زندگیم هیجان انگیزه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 414 رای:
    • -
      فرزانه ارزشمند گفته:
      مدت عضویت: 729 روز

      بنام خداوند بخشنده مهربان …

      خدایی که هر لحظه نگهبان و حامی ماست و نور آگاهی و عشق و ثروت و مهربانی و رحمتش رو دست و دلبازانه به زندگی ما بخشیده..

      الهی شکرت خدای خوبم …چقدر ما خوشبختیم بخاطر داشتن خدایی چون تو!!!

      عاشقتم معبودم…

      آقا مهدی نازنین ، کامنت خالی از غرور و ساده و دلنشین و سراسر توحیدی و آگاهی شما رو خوندم …چقدر به دلم نشست…

      دوست دارم تحسینتون کنم مهدی جان….

      دوست دارم شمارو بمباران تحسین و تقدیر کنم ، چون لایقش هستین‌‌…

      آقا مهدی عزیز…تحسین می‌کنم شمارو بخاطر اینکه خودتون رو شناختین و دارین مهدی سابقی نژاد رو به مدارهای بالا میرسونید..

      تحسین می‌کنم شمارو که جسورانه نوشتید از گذشته ای که بخاطر غرور..از دست دادین و آینده آیی که میخواین در پرتو توحید بسازید…

      تحسین می‌کنم شمارو بخاطر شجاعتتون…

      تحسین می‌کنم شمارو عزیز دل…که توی 4 روز بدهی 250 میلیونی رو صاف کردین..

      تحسین می‌کنم شمارو بخاطر اینکه …توی کمتر از یک هفته رکورد 500 میلیونی رو شکوندین…

      تحسین می‌کنم شمارو پسر خوب خدا، که دارین جهان هستی رو شخم میزنید و ثروت می‌سازید…

      تحسین می‌کنم شمارو که هدفمند هستین…

      تحسین می‌کنم شمارو مهدی جان که قصد سفر به آمریکا رو دارید ….

      آقای مهدی عزیز …

      انسانی چون شما شایسته تحسین و تقدیر و لطف و عشق و پروردگار هست….

      از صمیم قلبم …درودها به شما می‌فرستم و هر آنچه از انرژی خوب الهی در قلبم وجود داره ..به سوی شما می‌فرستم ….

      پسر خوب خدا …کامنتی که نوشتی …1000 امتیاز ویژه داره…

      و مهمتر از همه امتیاز این کامنت به خداوند برمیگرده که به ما این فرصت رو داد تا بنویسیم از الله یکتا….از خدای خوبی ها‌‌‌‌….

      تا بدونیم هرجا شکست خوردیم بخاطر چی بود..

      و هرجا به قله رفتیم از خدا بود!!!!!!

      ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی

      نروم جز به همان ره که توام راهنمایی!!

      همه توحید تو گویم که به توحید سزایی!!!

      الهی شکرررررت خدای خوبم..دوستت دارم …خدایا بنده هات به هر خیری که از تو میرسه فقیرترین هستن…

      آقا مهدی عزیز … براتون از خدای بزرگ …ذوقی از سر رسیدن به خواسته هاتون آرزو مندم…

      همیشه شاد باشین و توحیدی..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 62 رای:
      • -
        سمانه جان صوفی گفته:
        مدت عضویت: 1904 روز

        سلام به فرزانه ی نازنینم.

        به فرزانه ی خوش قلب.

        به فرزانه ای که انقدر زیبا تحسین میکنه.

        و این زیبایی ها از درونِ خودش میاد.

        فرزانه جانم، دلم میخواست برای کامنت روحانی و توحیدی که برام نوشته بودی پاسخ بذارم، دکمه ی پاسخ نداشت، گفتم خدا خودش میگه کجا برات بنویسم و چه زمانی…

        این چه زمانی و چی نوشتن خیلی مهمه.

        چون وقتی خدا میگه بنویس، خودش میگه چی بنویسم و مطمئنا بهترینها تایپ میشه توسط انگشت‌های من.

        منبع و اعتبار نوشته ها از خودشه.

        اینجا، این صفحه، محلیه که هدایت شدم بنویسم برای تو.

        در ظاهر اومدم کامنتِ برتر این صفحه رو بخونم از آقا مهدیِ سابقی نژادِ عزیز که تحسین برانگیز هستن، اما متوجه شدم مقصد من کامنتِ تو بود…

        میخوام تحسینت کنم برای این کامنت …

        چقدر قلبت صیقلی و شفافه که اینطوری فکر میکنی و اینطوری مینویسی.

        بهت افتخار میکنم.

        به خودت افتخار کن.

        میدونی دقیقا قبل از اومدن به این صفحه هدایت شدم چه کنم؟

        تو نوتِ موبایلم از نکات مثبت، زیبایی ها، تغییرات و بهبودهای سمانه مینوشتم، که یادم بمونه لطفِ خدا باعثِ به دست آوردن، خلق یا داشتنِ چه نعمتهایی برای من شده…

        چیزهایی که نداشتم ولی تو مسیر رسیدم بهش.

        میدونی چرا؟

        چون دیروز با این فایلِ نابِ گربه ی چکمه پوش2 بهم تلنگر خورد اینکه قبلا به واسطه ی غرور و منیتت، ناسپاسی ات، ندیدن نعمتهایی که خدا از فضلش به تو داده، باعث شدی نعمتها رو از دست بدی مهم نیست…

        گذشته…

        درس اش رو گرفتی…

        هر چند که دردت میاد…

        اما الان مهمه…

        بجنب سمانه

        بیا و یادآوری کن برای ذهنت که چی داری الان، چیا عوض شده، چه بهبودهایی در تو ایجاد شده که با هیچ پولی برابری نمیکنه…

        دیروز پاسخِ آقا حمیدِ حنیفِ نازنین رو میخوندم که برای پاکیزه جانِ زیبا و نازنین نوشته بود و خیلی لذت بردم و تلنگری مجدد شد برام:

        آقا حمید نوشته بود آسم داشته اسپری میزده اما از وقتی تو این مسیرِ رشد و بهبود قرار گرفته، آسمش پر زده رفته، دو تا قوطی اسپری اش هم تاریخشون گذشته…

        یعنی چی؟

        یعنی سلامتی…

        به قول خودشون، چه پولی برابری میکنه با این نعمت برای آقا حمید؟

        و سمانه…

        آرامشی که الان دارم با هیچ پولی برابری نمیکنه…

        درسته من دنبال پول هم هستم کنارِ همه چیز.

        اما باید دقت کنم همه ی داشته هامو بدارم روی میز، نه فقط نداشته ها و کمبودهارو…

        داشته ها انقدر زیادن، خودشون میز رو پر میکنن جا واسه کمبود و نداشته ها نمیمونه لاجرم تو ذهنم…

        و نوشتم از خودم و حتی ذخیره اش کردم تو گوگل درایوم…

        وای خدایا، چقدر این فایلها و کامنتها تو عمقِ جانم نفوذ میکنن و درس های تو رو میرسونن به دستم…

        فرزانه جانم:

        من، تو و همه…

        از پَسِ هر چیزی بر میایم تو زندگیمون.

        چون دستِ خدا روی شونه هامونه …

        گاهی پیش میاد که میوفتیم تو یه چالشِ نفس گیر…

        کلافه میشیم، از شرایط، از خودمون…

        از ناتوانی و ضعف مون…

        اشکال نداره فرزانه

        منم کلافه شدم از خودم و ضعفهام

        تو هم شاید بشی…

        اما همیشه، همیشه کی برنده میشه؟

        من و تاریکی هام؟

        یا نورِ خدا….

        البته که نورِ خدا…

        خودش روزنه ای باز میکنه.

        نور خودش رو میتابونه به قلبهامون…

        همون چیزی که خودتم اشاره کردی، منظره زیبایی که از شیشه ماشین دیدی روزنه ی تو بود…

        خدا رو شکر که خدا هست و دستمون رو میگیره…

        خدا میدونه ما داریم تاتی تاتی میکنیم تا یاد بگیریم، خودش همیشه اون کنار ایستاده، ناظر هست، خودش راهنمایی مون میکنه…

        برای قلبِ نازنین و قشنگت کلی نور آرزو میکنم فرزانه جانم.

        ماچ به روی همچون ماهت دخترِ خوب، فرزانه جانِ ارزشمندِ خدا.

        ممنونم ازت برای تک تک واژه های زیبایی که تو کامنت برام مینویسی، همه اش از زیبایی درونت بیرون میاد.

        ممنونم با اعماقِ وجودم برای مهر و عشق فراوانی که هر بار میفرستی سمتم و بهم هدیه میدی.

        من خیلی خیلی خوشحالم برای گفتگوهامون، با تو، با همه ی بچه های سایت.

        از بس که اینجا امن و شریفه، همه مون از خودمون مینویسیم، با شجاعت، چون میدونیم اینجا چقدر شریفه، چقدر اَمنه.

        فرزانه جان، دریافتِ نقطه آبی، و پیکی که پیام تو و بقیه ی دوستای قشنگ و نازنینم رو به من میرسونه، که منو یاد محبت خدا بهم میندازه، همیشه باعثِ خوشحالیمه.

        خدایا شکرت.

        استاد جان، سپاس گزارم.

        الهی شکرت.

        یهدی الله لنوره من یشاء

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
        • -
          فرزانه ارزشمند گفته:
          مدت عضویت: 729 روز

          بنام خداوند بخشنده مهربان…

          سپاسگزارم از درگاه خدای بزرگ بخاطر اینکه منو لایق این سایت بهشتی با یاران بهشتی و در رأس همه اینا استاد بهشتی که کلامش وحی منزل هست…قرار داد..

          الهی شکرررررت خدای مهربونم..

          سمانه عزیزم، یار بهشتی من، زیباروی نورانی درود می‌فرستم به نگاه قشنگت ، که اینقدر دست و دلبازانه ..در حال بذل و بخشش نور و آگاهی الهی هستی…

          دوست نازنینم….قبل از صحبت کردن ، اول محکم بغلت میکنم و صورت ماهتو بووووس بارون میکنم..باشد که آرام جانی…

          سمانه نازنینم ..هربار که کامنتی برام میزاری…خدای بزرگ رو گواه می‌گیرم که همون چند لحظه قبلش من درگیر گفتگو و تضاد هستم …

          وقتی کامنت شمارو باز میکنم…الله اکبر …

          جواب رو خدا به من رسونده…!!

          من فقط باید سکوت و تعظیم کنم در مقابل این همزمانی ها!!! که درست و به موقع و بجا از دست خدا( سمانه نارنینم) به من وحی میشه!!!!

          سر تعظیم فرود میارم مقابل درگاه الله..

          قلبم باز شده..حالم دگرگون شده…

          خیلی دوستت دارم عزیزدلم که برام نوشتی….

          سمانه عزیزم چند روزی ست مهمان خونه خواهرم هستم و چون اینجا دوست ندارم جلوی کسی توی دفترم بنویسم و بخاطر همین توی نت گوشیم … تمرینات رو انجام میدم..( حالا فهمیدم چقدر جانم به جان تو نزدیکه) ..

          سمانه عزیزم نمی‌دونی چقدر دوست دارم پیشم می‌بودی و باهم پیاده روی می‌رفتیم و برام گل میگفتی و گل می‌شنیدم…!!!

          عزیزدلم ، قشنگممممم اونجایی که نوشتی:

          «« فرزانه جانم:

          من، تو و همه…

          از پَسِ هر چیزی بر میایم تو زندگیمون.

          چون دستِ خدا روی شونه هامونه …»»

          همین قسمت باعث شد باور کنم که خدای خوبم دوباره از زبان سمانه قشنگش بهم یادآوری کرده…همه چیز درست میشه!!!

          اشک توی چشمام جمع شده…

          هیچ چیزی نمیتونم بگم ..جز شکر و سپاس به درگاه رب العالمین….

          خودش بهتر می‌دونه چیکار کنه..من که از سر راهش کشیدم کنار..هرشب بهش میگم خدا جونم..فرمون دست توهه..هرجا دستور بدی اطاعت میکنم!!!

          سمانه نازنینم یارو همدم دلنوشته هام…از اینکه اینهمه به من عشق و محبت داری ، متشکرم….

          تحسینت میکنم عزیزدلم بخاطر قشنگی وجود نورانی ت….

          دلم میخواد بدرخشی…اونقدر بدرخشی که آوازه درخششت رو توی سایت بهشتیمون ، همه ببینن و تحسین کنن..

          عاشقتم …بوس به روی ماهت خواهر خوبم

          الله یکتا پشت و پناهت باشه

          با قلب فراوووننن

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
          • -
            سمانه جان صوفی گفته:
            مدت عضویت: 1904 روز

            به نام خداوند بخشنده و مهربان.

            به نام خداوندِ روزی رسان به همه ی مخلوقات.

            سلام به فرزانه جانم.

            دقت کردی فرزانه جان، اینکه ما یه درخواستی داریم و راهنمایی میخوایم از خدا، خدا چقدر زیبا جواب میده.

            (سریع یا کند بودنِ زمانِ رسیدنِ جواب خدا بهم دست خودمه، جوابها ارسال میشن بلافاصله، من باید دسترسی هامو باز کنم.)

            اینکه میخوای و میشه یعنی ارتباطت با خدا نزدیک و نزدیکتر داره میشه.

            الهی شکر.

            از فضلِ خودشه که ما مستفیض شیم از توجهش بهمون.

            گاهی به صورتِ یه حس خوب، گاهی به صورتِ نشانه ها، بارون، ورود نعمت، پاسخِ یه سوال، توجه به قشنگی ها، درکِ یه آگاهی و عمل بهش، دریافتِ محبت از دیگران و …

            میخوام بگم هر چی میاد سمتم خودم ساختم از قبل، خودم فرستادم…

            همه چیز اَعم از خیر و شر…

            خیرها که اعتبارشون از الله یکتاست میاد، شرها از درونِ خودم و شرک هام.

            بما کسبت ایدیهم

            هر چی میاد سمتت، خودت ساختی…

            وقتی حس های خوب میان سمتت یعنی خودت کنترل ذهن کردی، خودت رفتی تو مدار توحید که الان داری میوه هاشو میچشی…

            حالا به نطرت ما همیشه تو خوبی و خیر هستیم؟

            نه

            آدمیم خُب…

            حتما ناآگاهی هم داریم اما تلاش می‌کنیم که بهتر شیم پله پله

            آسان شو بر آسانی ها…

            اینو فقط من نمیگم، کامنتِ بقیه ی بچه هارو هم خوندم…

            تو با عشقی خالص میری برای بچه ها کامنت میذاری.

            داخلت صلحه که اینکار رو میکنی.

            خداوند از فضلش بهت داده، تو هم انقدر هوشمند و ارزشمندی که داری استفاده میکنی…

            تو تحسین میکنی بقیه رو، به همین دلیل هم تحسین میاد سمتت هم چیزهای خوبِ دیگه…

            مثلا اون تضادی که اومده و ذهنت رفته سمتش، واسه اونم پاسخ میاد برات تا گره ی ذهنیت باز شه…

            پس از سمت خدا خیر میاد و خیر و خیر…

            تو به واسطه ی عملت، این خبرها رو بیشتر میکنی برای خودت…

            انگار که خدا میگه فرزانه بچه ی خیر و خوبی طلبی هست برای جهان، پس منم هی بیشتر و بیشتر بهش میدم…

            باز تو بیشتر عاشقِ خدا میشی و این سیکل ادامه پیدا میکنه، نعمتهای بیشتر و بیشتر…

            خیلی جالبه که فوکِسِ این روزها رفته روی سپاس گزاری

            به خودم (قلبم) میگه.

            به دوستام میگه برام بنویسن سمانه سپاس گزاری.

            خودمم که دارم در ظاهر برای تو مینویسم، باز تو کامنت اسمِ سپاس گزاری میاد…

            ببین از تجربه ی شخصیم بگم، من واسه تست کردن، به‌ حرف استاد در رابطه با توجه به زیبایی ها گوش کردم پارسال و ادامه دادم و کاملا راضی ام و خوشحال…

            چرا که زیبایی ها سرریز شدن تو زندگی و احوالاتم.

            حالا میخوام به سپاس گزاری هم توجهِ ویژه کنم، مطمئنم شک ندارم نتایج شگفت انگیزی میاره برام…

            البته که همین الان هم دارم، اما میدونم بهتر و بهتر میشه، جا داره تا همیشه واسه بهتر شدن.

            کامنتت که به دستم رسید، خب ذوق کردم مثل همیشه، مثل وقتیکه کامنت همه دوستام میرسن به دستم…

            و فرداش صبح تو پیاده روی خطاب به تو گفتم فرزانه الان داریم با هم پیاده روی میکنیم…

            بوس و بغلی عاشقانه، خواهرانه، خدمتِ تو فرزانه ی نازنینِ ارزشمند…

            کیف میکنم پاسخِ بچه های سایت رو برات میخونم…

            همچین که مینویسن فرزانه جان…

            میگم بَه بَه، این فرزانه جان رفیقِ خودمه که لحظه به لحظه مدارش داره بهتر و بالاتر میاد.

            احسنت بهت…

            میدونی چیه؟

            ذهنِ من خطا میکنه وقتی فکر میکنه به دلیلِ x و y لایقِ خوشحال بودن، لذت بردن از زندگی، تحسینِ خودش، لذت بردن از وجودِ خودش با هر چی که الان داره یا نداره نیست…

            سمانه، خدا وقتی تو رو خلق کرد، دکمه ی لیاقت رو پیش فرض داخلت گذاشت، پس تو و همه ی بنده ها پیش فرض لایق هستین، لایقِ همه چی.

            این از سمتِ خدا.

            سمتِ تو اینه، دکمه ی لیاقت رو اکتیو کنی…

            چطوری…

            با عشق به خودت و پیرامونت هر چی که هست…

            یادت میده خدا…

            تو دکمه رو اکتیو کن خدا خودش میگه چیکار کنی، چطوری فکر کنی، باقیش با خدا…

            تو یه آدمی با مجموعه ویژگی های انسانی…

            ممکن الخطا هستی…

            راهِ توبه بازه.

            مسیر توحید بازه.

            از فضلِ بی انتهای خدا نسبت به همه مون هم هر چی بگم کمه…

            خدا که اینهمه بهم لطف داشته و داره، نان استپ داره از فضل خودش بهت میده، هر چی میخوای از خودش بخواه…

            از ماژیکِ اکریلیِ پیکاسو گرفته تا بهبود در مدارِ توحید و ….

            مادی و معنوی رو ترکیب کن، همه رو با هم از خودش بخواه….

            نه تنها از دیگری نخواه، حتی از خودتم نخواه…

            فقط روی خدا حساب کن…

            مگه وقتی یه گشایشی برات اتفاق میوفته دیگران بودن یا خودت؟

            نه.

            همه اش از اونه.

            شروعش با خودشه.

            وسطش با خودشه.

            انتهاش با خودشه.

            بینش هم با خودشه.

            فقط دخالت هات رو قطع کن، هر چی بهتر رها شی و بی وابستگی به جسمت، راحت تر و سریعتر میرسی…

            مرسی که بهم انگیزه و عشق دادی برات بنویسم و به تحلیل خودمم هم بپردازم.

            همه اش از فضل و مهربانیِ اللهِ یکتاست…

            اینکه سمانه و فرزانه داخلِ یه مدار میرن با استاد و سایرِ دوستانِ سایت، خیلی بزرگه، خیلی ارزشمنده، اعتبارش از اللهِ یکتاست…

            خدارو شکر برای هم مداری ها

            میدونم در حالت کلی فرکانس و مدارم با استاد فاصله داره، اما مطمئنم یک مدار مشترکی دارم با استاد که الان اینجام و هر روز فایلهاشونو گوش میدم و در مسیرم…

            خدا رو شکر که تو مسیرم.

            برسی به خواسته های قلبت فرزانه جان.

            خدای من، داشتم متنم رو میخوندم برای اصلاح و ویرایش، این تکه یهو بولد شد چون جوابِ مستقیمِ خودمه…

            انگار یهو هوشیار شم…

            یه نور بیاد کنارِ این قسمت…

            الله اکبر

            این تیکه:

            فقط دخالت هات رو قطع کن، هر چی بهتر رها شی و بی وابستگی به جسمت، راحت تر و سریعتر میرسی…

            خدایا سپاس گزارتم برای بهبودِ صلحِ درونیم.

            الهی الحمدالله که از فضلِ بی انتهای خودت، بهمون نعمت میدی.

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          فاطمه پارسا گفته:
          مدت عضویت: 892 روز

          به نام خداوند یکتا..

          سمانه ی عزیزم چقدر لذت بردم از کامنت شما..

          اینکه منم چند روزیه بخاطر درد جسمم، حالم بد شده و برنامه ریزیم بهم خورده و کلافه بودم..

          ساعتی قبل خداوند هدایتم کرد که فاطمه ،حالا که بعد دیدن این فایل استاد، رفتی انیمیشن گربه چکمه پوش رو دانلود کردی و دیدی..

          برو ببینین بقیه بچه ها ، چه نکات جدیدی رو ازش دریافت کردن..

          و از رو کامنت های پر امتیاز ، شروع به خواندن کردم..

          همه شون عالی بودن..چون خودمم اینبار مغرور شدم و پس گردنی خوردم..

          ولی خواندن کامنت تو ، که بازم هدایت خدا بوده.. منو از نا امیدی یه پله بالاتر کشید..

          بخصوص اونجایی که گفتی …

          در آخر ، من و تاریکی هام پیروز میشیم ؟! یا نور خداوند!؟

          معلومه که همیشه نور خداوند پیروزه .

          و اونجایی که گفتی خدا خودش ناظره همیشه و می‌دونه که ما اول راهیم و هنوز داریم تاتی تاتی میکنیم.و.مارو هدایت می‌کنه…

          آره خداوند غفور و رحیمه..میبخشه..

          دستمونو که از تو دستش رها کردیم، خودش دوباره میگیره و ما رو به جلو می‌بره..

          مثل همین امروز که از طریق کامنت شما ،بهم حرفشو زد و گفت که من خبر دارم از درونت..از تاریکی هات ،از نجواهات، از تلاشت و انگیزت برای بهتر شدن..پس به من امید داشته باش من هرگز رهات نمیکنم..ببین منو….من همیشه باهاتم..کنارتم..فقط امیدتو به من حفظ کن..و ادامه بده..دلسرد نشو.. من همیشه هستم..

          من خدایی هستم که هرگز نمی‌میرد و تو رو به فراموشی نسپارده است..

          خدایا شکرت..

          خیلی ممنونم ازت مهربونم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        مهدی سابقی نژاد✨🤍 گفته:
        مدت عضویت: 2107 روز

        سلام فرزانه جان

        چقدر لذت بردم از نوشته بی نظیرت

        بهت افتخار میکنم تو این مسیر عالی هستی

        منم تحسینت میکنم به واسطه شخصیت عالیت که عادت کردی موفقیت ها رو ببینی و تحسین کنی واقعاا اینکه تمرکزت رو نکات مثبت بقیه ست عالیه

        راستش پرداخت بدهی تو 4 روز نبود حدود 4ماه زمان برد

        البته دیروز داشتم کامنت مینوشتم نصف کامنت خودمو پاک کردم و خلاصه شو منتشر کردم

        مرسی بخاطر قلب مهربونت با عشق کامنتت خوندم حالم خیلی عالی تر شد

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
        • -
          فرزانه ارزشمند گفته:
          مدت عضویت: 729 روز

          سلام مهدی جان دل…

          پسر تحسین برانگیز فایل گربه چکمه پوش….

          اگه قرار باشه ….روی این فایل ، مثالی زده بشه برای شفافیت موضوع،، مهدی سابقی نژاد بهترین الگو می‌تونه باشه!!

          داشتم فکر میکردم اینجا کجاست که همه فارغ از جنسیت ،همدیگه رو تحسین میکنیم، قوت قلب هم میشیم و به همدیگه کمک میکنیم، رشد می‌دیم و عشق می‌دیم و………!!!!

          این روزا حال دلم خیلی خوبه ..بیشتر از همیشه بخاطر تضاد بدی که چند روز پیش توش گیر کرده بودم و خدا حسابی از خجالتم دراومد…(( البته اگه غرق منیت شدم..کار خدا نبود، نتیجه باور های خودم بود)) منظورم اینه که هدایت های خدارو ندیدم…

          به خدا نزدیک شدم…متعهد تر نزدیک سحر بیدار میشم…و به خدا وصل میشم و ازش هدایت میخوام و….!!!

          همین نیم ساعت با اینکه هنوز توی تضاد هستم ، اومدم گوشی رو برداشتم..بله کامنت پر از عشق مهدی سابقی نژاد عزیز.. چشمام پر از ستاره شد!!!!!

          مهدی جان بهت افتخار میکنممممممممممممم، تو باعث شدی این دنیا قشنگ تر از قبل بشه …

          هرچقدر تحسین کنم کمه…

          یادم اومد نوشتی که قبلاً دوست داشتی کامنت پر امتیازی بگیری.

          .!!!

          اما اینبار نخواستی از بس تسلیم بودی و … اما ترکوندی!!!!

          الهی شکرررررت

          خداروشکر میکنم که کامنتی که نوشتم و همش لطف بی کران الله هست، تونسته حال دلتو بهتر کنه…

          مهدی جان، اونقدر موقع خواندن کامنتت ،قلبم پر از شوق و تحسین و الله اکبر شد…که همون لحظه هرچی تحسین توی قلبم بلند شد رو باید میپاشیدم به وجود نازنینت..

          (( تازه اینا یه اپسیلون تحسین ها بود…باقیش رو گذاشتم واسه بقیه نتایج فوق العاده یی که همین روزا برامون مینویسی)))

          مهدی نازنین میدونم که توی 4 ماه بدهی رو صاف کردین..اشتباه تایپی بود!!!!!!!

          پرقدرت در حال کشف ثروت و آرامش باشی و بدرخشی ‌‌پسرخوب خدا، زیر سایه لطف بیکران پروردگار…

          امیدوارم در آینده ای نزدیک ، برامون باز هم از نتایج شگفت انگیز و پرستاره ت،، برامون بنویسی.

          با درود و قلب فراوااااان….

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
    • -
      محمد دِرخشان گفته:
      مدت عضویت: 1921 روز

      سلام مهدی جان

      چقدر داستان زندگیت شبیه سرگذشت من بوده

      عالی نوشتی پسر

      منم یه روزی میخواستم همه ازم تعریف و تمجید کنن،در نظر دیگران باحال و پرانرژی دیده بشم

      از همه داناتر،عالی‌تر به نظر برسم،یعنی من دو وجه بودم در یک جسم،یک وجه مرا که مردم میدیدن و وجه دیگرم را خودم میدیدم و خودم دیگه خوب میدونستم که من اون آدمی که تظاهر میکنم نیستم

      چقدر یاد گذشتم اوفتادم و یاد تغییراتی که تا حالا کردم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
      • -
        مهدی سابقی نژاد✨🤍 گفته:
        مدت عضویت: 2107 روز

        سلام محمد جان عشق منی میدونی که خیلی دوستت دارم همین الانم خیلی جذاب و عالی هستی کلی بهت افتخار می کنم میدونی قشنگی مسیر همین که خودمون رو میشناسیم و تو مسیر حرکت میکنیم

        باورت میشه من الان هیچ تلاشی نمیکنم برای دیده شدن حتی تو سایت راحت میشه دیده شد

        دیروز وقتی میخواستم کامنت بذارم نصف کامنت پاک کردم

        چون هر جا میرم همه دوست دارن با من دوست بشن

        ی مدت 9ماهه هم از مردم فراری بودم اگه میدونستم کار کردن روی عزت نفس برام یکم درد سر سازه روش کار نمی کردم بیش از حد

        قلبی محمد عزیزم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      امیر تهرانی گفته:
      مدت عضویت: 870 روز

      سلام به مهدی عزیز

      برتری طلبی ویژگی ای هست که خودم به طور شدیدی درگیرش بودم که ریشه اش میتونه در عقده های دوران کودکی و خشم نهفته ای باشه که ما داریم از اینکه بی عرضه و ناتوان خطاب شدیم یا افرادی رو با ما مقایسه کردن و موفقیتاشون رو تو سرمون کوفتن

      و عزت نفس پایین ما هم باعث شرطی شدن ما شده که اگر اول باشی فقط میتونی خودتو دوست داشته باشی و گرنه حالم از خودم بده …

      تایید طلبی و نیاز به شنیدن تحسین و حس قربانی شرایط بودن که منجر به تقلا برای اثبات خودمون به دیگران بشه هم میتونه از عوامل قدرت طلبی و جنون نفر اول بودن و شهرت و سروری بر دیگران باشه …

      خودم شدیدا درگیر این مسئله بودم به طوری که الان پس از 6 ماه کار کردن رو خودم این برتری طلبی از 100 به 20 رسیده و دیگه به طور ناخوداگاه بدون اینکه حالم بد بشه موفقیت دیگران رو تحسین میکنم و براشون ارزو بهترین ها رو دارم و از این که بگن فلانی از تو بهتره و زرنگ تر و فلان کمتر بهم میریزم؛ واقعا خدارو شکر

      من داشتم فکر میکردم که برتری طلبی با توحید هم مشکل داره و شرک به خداست ؛ چون تنها کسی که سزاوار سروری و نفر اول بودنه خداست و به خودم گفتم اگر تمام کشورای اروپا بشن یک کشور و تو پادشاهش باشی نمیتونی بگی من پادشاه و سرور مردم این مُلک هستم چون خدا امثال نمرود و فرعون و…. رو مثل اب خوردن دخلشون رو اورد و باید بگم این امکان رو خدا به من داده که اداره امور این کشور به عهده من باشه و برنامه هامو پیاده کنم و من با یک شهروند عادی هیچ تفاوتی ندارم و یکسانم .

      باید مثل یوسف نبی باشم که گفت خدا منو عزیز مصر کرد به خودش اعتباری نمیده ،سلیمان نبی هم همینطور ؛نه که بخوان تواضع به خرج بدن و تعارف تیکه پاره کنن … نهههه… اینا واقعا میگن: ایها الناس ما باید بفهمیم هیچه هیچیم به طور مطلق .

      خدا 1 هست و بقیه صفر ؛ تمام.

      برتری طلبی وجود نداره وقتی همه صفرن وقتی یه قدرت هست اونم خداست همه وابسته به اونن به هیچ صفری نباید

      اعتبار و قدرت داد حتی اگر درامدش روزی 1 میلیارد دلار باشه

      تصورش هم سخته که من در دیدار با فردی مثل جف بزوس نلرزم و نترسم و برخوردم باهاش عین برخورد با یه کارگر ساده باشه و هیچ فرقی نکنه و احترام ویژه تری بهش نزارم و عین سایر مردم ببینمش …. کاری که انبیا انجام میدادن و با حاکمان سرزمین ها و پولدار ترین ادمای قومشون محکم صحبت میکردن و هیچ ترس بر اونها نبود زیرا عددی حسابشون نمیکردن و فقط خدا درنظرشون قدرت داشت .

      و بعدم که موفقیتی بدست میاوردن همه رو از خدا میدونستن و هیچ اعتباری به خودشون نمیدادن .

      اینکه درک کنیم صفر مطلقیم خیلی نعمت بزرگیه و از خدا میخوام درک کنم این حقیقت رو چون از درکش عاجزم

      اینجوری دیگه غرور معنا نداره بعضی از ما ها کد نویسی هامون که درست درمیاد و تو دوره کشف قوانین تمرینات رو انجام میدی خیال میکنیم ما داریم سلطنت میکنیم و دیگه واقف شدیم به امور و بازی خلق خواسته ها رو یاد گرفتیم و به خودمون غره میشم که ما ساز و کار جهان رو فهمیدیم و حالا فقط میخواییم تخت گاز بریم و مغرور میشیم که هر چی میخوامو خودم دارم میسازم .. در صورتی که منه بدبخت نمیدونم خدا این سازو کار رو راه انداخته و ایجاد کرده و منو از هیچ افریده و بین این همه ادم تو جهان منت سرم گزاشته این اگاهی ها رو بهم فهمونده و حالا من فکر میکنم خودمم که دارم خلق میکنم و من خالقم !!!! نه من فقط دارم تو مسیر طراحی شده خدا گام برمیدارم و همه رو اون انجام میده و قدم برداشتن منم از اونه نه خودم

      چند روزیه به این فکر افتادم که من سپاسگزاری میکنم که پول بیشتری بیاد برام یا با خدا صمیمی تر شدم که نعمت بیشتری چنگ کنم در صورتی که اینجوری دارم خدا رو پله میکنم برای پول و شهرت و لذت و رابطم با خدا ابزاری برای پول بیشتره در صورتی که من فقط بی قید و شرط باید خود خدا رو بخوام اصن به پول دادنش فکر نکنم به خواسته هام نچسبم فقط بخوام روز به روز به خدا وابسته تر بشم بیشتر عاشقش بشم و باهاش حرف بزنم و به منبعش وصل بشم، این لذت ابدی هست که میتونم داشته باشم و اونموقع به خودم میام و میبینم که ازادی مالی دارم روابطم عالیه و موقعیت اجتماعیم فوق العاده شده و همه خواسته ها خیلی راحت و خود به خود محقق شدن درست همون موقع که فقط خدا رو برای خودش خواستم و باهاش عشق بازی میکردم .

      خدایا شکرت بابت اینکه متوجه شدم باید تو رو برای خودت بخوام و داری هر روز رابطمو با خودت عمیق تر میکنی و منو به خود وابسته تر میکنی

      دوستت دارم عشقم .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
      • -
        Nafis گفته:
        مدت عضویت: 1064 روز

        سلام امیر آقا

        واقعا نمی‌دونم چی بگم جمله به جمله کامنتتون پر از نکته بود

        یه حقیقتی رو از خودم بخوام فاش کنم اینه که من درگیر مقایسه ام ،مقایسه تعداد روزی که افراد عضو سایت شدند و کامنت‌های پر محتوایی که می‌گذارند.

        ببینم من چند روز طول می‌کشه تا به این سطح از آگاهی‌ها برسم در صورتی که اشتباه محض است و خودم رو باید فقط با خودم مقایسه کنم با پیشرفت‌های خودم اینو فقط گفتم که بهتون تبریک بگم بابت درکتون از قوانین و فهمتون و مدارتون ‌.

        در قسمت نت گوشیم جملاتی است دوستان که بهم کمک می‌کنه توی حس خوب بمونم توی مدار توحیدی یادداشت می‌کنم و در طی روز بهش مراجعه می‌کنم تا از آگاهی‌های ناب دوستان و الهاماتشون بهره‌مند باشم از کامنت شما خیلی قسمت‌های مهمی برام بولد شد اما این تیکه را یکبار دیگر اینجا می نویسم چون من به دنبال ثروت اومدم تو سایت ثبت نام کردم بدون اینکه خیلی فایل دانلودی ببینم یا از استاد چیزی بدونم ولی متوجه شدم گم شده من خداست توی زندگیم و برای همین فایل‌های ثروت و کنار گذاشتم و الان دنبال درس‌های توحیدی هستم.

        چون تازه فهمیدم توحید همه چیز است .

        در صورتی که منه بدبخت نمیدونم خدا این سازو کار رو راه انداخته و ایجاد کرده و منو از هیچ افریده و بین این همه ادم تو جهان منت سرم گزاشته این اگاهی ها رو بهم فهمونده و حالا من فکر میکنم خودمم که دارم خلق میکنم و من خالقم !!!! نه من فقط دارم تو مسیر طراحی شده خدا گام برمیدارم و همه رو اون انجام میده و قدم برداشتن منم از اونه نه خودم…………..تا آخر

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      حمید امیری Maverick گفته:
      مدت عضویت: 1271 روز

      سلام و درود فراوان آقا مهدی عزیز و گرانقدر. از خوندن کامنت شما خیلی لذت بردم و خیلی تحسینتون میکنم. و صد البته که مشتاقم از نتایج طلایی تون بیشتر و بیشتر بخونم.

      الهی صد هزار مرتبه شکر بخاطر احساس خوب و مثبت و عالی این لحظه تون.

      الهی صد هزار مرتبه شکر بخاطر اینکه خدا رو پیدا کردین. نعمت و ثروت بینهایت نتیجه موندن توی مدار خداست. اگه خدا رو نداشتیم، چقدر ثروت میخواست جای خدا رو برامون پر کنه؟؟

      الهی شکر که در مسیر توحید قرار گرفتین و خداوند جلوه‌هایی از ثروتش رو به روی شما باز کرده و بیشتر و بیشتر و بیشتر در راهه.

      این مدار، مداریه که از قبل نتایج اونجا قرار داده شده. فقط کافیه ما به حرکت توی این مدار ادامه بدیم.

      الهی صد هزار مرتبه شکر.

      تحسینتون میکنم.

      در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      الهام رمضانی گفته:
      مدت عضویت: 1461 روز

      سلام مهدی جان تحسینت میکنم بخاطر موفقیتت مرد

      واقعا بخشش قلب ها را ارم میکند

      چقدر خوشحالم که خودتون رو درک کردید پیشرفت کردین و الان خوشحالید

      واقعیت من هم خیلی زیاد به ستاره های کناره اسمم در سایت اهمیت میدادم بطوری که کاملا وارد حاشیه شدم

      اما دیدن شما دوست عزیزم مهدی جان

      خیلی خیلی حالم رو بهتر کرد و بیشتر به خطایی که کردم پی بردم

      و چه اموزشی بهتر از دیدن الگو ها

      دیدن این رفتار و درکتون بسیار برامیم مفید و فرح بخش بود ممنونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        مهدی سابقی نژاد✨🤍 گفته:
        مدت عضویت: 2107 روز

        سلام الهام جان

        خیلی خوشحالم بخاطر وجود ارزشمندت

        ارزش انسان به میزان ستاره های کنار اسمش نیست میدونی من توانایی اینو دارم کامنت های بنویسم که کلی بچه ها دوست داشته باشن هزاران نفر تحسینم

        اما هیچوقت هدفم این نیست و نبوده هدفم از نوشتن کامنت رشد خودم هستش

        پر شدم ازش بنظر من اگر ما تمرکزمون رو از روی مورد توجه قرار گرفتن برداریم بذاریم رو اینکه ارزش خلق کنیم حتی اگر اوایل دیده نشیم ولی ثابت قدم باشیم دیده میشیم بالاخره

        اگر واقعااا دوس داری مشهور بشی آدمی باشی که کلی مخاطب داره توجه تو از روی همه بردار بذار روی خودت فقط خودتو جذاب ببین

        زمانی به شهرت و محبوبیت میرسی که دیگه برات مهم نباشه

        و در کنارش باور های شهرت بساز

        افرادی تو جهان مشهور شدن که اصن دنبالش نبودن

        مرسی که برام کامنت نوشتی تا این متن برای خودم بنویسم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
        • -
          شکوه دوراندیش گفته:
          مدت عضویت: 962 روز

          بنام خدای مهربان

          وسلام به استاد مهربان و بانوی مهربان سایت

          وسلام به دوست گرامی آقا مهدی عزیز

          بسیار تحسین برانگیز هستید و لایک دارید

          آفرین به شما که رو شناخت وپیشرفت خودتون با جدیت کار کردید

          خدارو شکر میکنم که تونستید در 4 ماه بدهی هارو پرداخت کنید والانم تونستید تجربه زیبایی از برخورداری مالی داشته باشیدسپاسگزار خداوندم وامیدوارم هر لحظه موفق تر باشید

          من هم غرور و تکبر ومنیت هام فوران داره

          واینکه همیشه دوست داشتم همه جا ودر مورد همه چیز تک باشم و خاص باشم وبه تضادهایی هم برخوردم ولی نمیفهمیدم از کجاس ؟ اما با این فایل بسیار زیبا دریافتم مسائل از کجا آب میخورن

          اما البته هرجا که از طرف افراد تمایلی به افت شخصیتم بوده خیلی جاها خدا چنان از طریق افراد نوازشم کرده ومحبت بهم داشته وباعث سرافرازیم شده که شکرگزارش بودم وهستم و اینجاها تونستم تشخیص بدم که از طرف خدا بوده و من در اون لحظه مورد عنایت ومهربانی خودش قرار داشتم

          خدارو بی نهایت شکرگزارم

          اما دوست دارم بدونم شما چه تمریناتی وچجوری انجام میدیدبرای رشد فردی واجتماعی خودتون وبا ما به اشتراک بزارید سپاسگزارم از شما برای کامنت زیباتون

          وسپاسگزارم برای این سایت بی نظیر

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      ام البنین بیگدلی فر گفته:
      مدت عضویت: 3072 روز

      سلام آقا مهدى عزیز

      چقدر خوب نوشتید.

      منم مثل شما موقع گوش کردم فایل فقط اشک میریختم ، چون خودم رو میدیدم ، جواب سوالى که یه مدت دنبالش بودم رو گرفتم .

      خیلى تحسین میکنم شما رو که تونستید به صلح برسید و تبریک میگم. مشخص خیلى خوب روى خودتون کار کردید که تو ۴ ماه تونستید بدهى تون رو پرداخت کنید .

      بهترینها رو براتون آرزو میکنم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        مهدی سابقی نژاد✨🤍 گفته:
        مدت عضویت: 2107 روز

        سلام ام البنین جان

        مرسی بخاطر قلب مهربونت که برام کامنت تونستی

        درمورد پرداخت بدهی همش لطف خدا بود وگرنه تا قبلش کلی ایده اجرا کردم نتونسته بودم پرداختش کنم

        با قلبم تمام کامنت هاتو میخونم میدونم و ایمان دارم امسال رکورد میزنی

        خیلی خوشحال میشم بیشتر تو سایت فعال باشی حضورت خیلی ارزشمنده

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      سمانه جان صوفی گفته:
      مدت عضویت: 1904 روز

      سلام آقا مهدیِ عزیز و نازنین.

      برادرِ خوبم، بهت افتخار میکنم.

      تحسینت میکنم که از غرور و منیت عبور کردی، زیرِ پات لهش کردی و وارد مسیرِ سبز و زیبا شدی…

      تحسینت میکنم برای کار کردن روی خودت و باورهات، که به سمتِ بهبود و آرامش رفتی.

      بی نهایت براتون موفقیت، سلامتی، ثروت و آرامش رو آرزو میکنم.

      در پناه خدا باشین همیشه.

      تو کامنتت اشاره کردی به اینکه:

      همیشه میخواستم بهترین شاگرد استاد باشم.

      میخواستم کامنت بنویسم همیشه جز پر بازدید ترین کامنت ها باشم بگم دیدی کامنت هات مثلا 500تا لایک میخوره حتما از همه بهتر هستی

      و یهو دیدم ای دلِ غافل، منم گاهی اینطوری فکر میکنم…

      منیّت همون شرکه…

      گاهی انقدر پنهان میشه که آدم شاید متوجهش هم نشه، فکر کنه نه، من که غرور ندارم، من که منیت ندارم…

      اما یهو پرده ها کنار میره و آدم خودشو میبینه.

      همیشه استقبال میکنم از تمام لحظاتی که پرده ها کنار میرن و من متوجه داخل و درون خودم میشن، هر چند سخت و دردآور….

      این غرور و منیت، اینطوری نیست که الان نابودش کنم و خیالم راحت شه، دائم باید دقت کنم به خودم و مسیرم و افکارم و اعمالم…

      گاهی انقدر غرق میشم که اصلا یادم میره یا متوجه نمیشم افتادم تو باتلاقِ منیت…

      الان داشتم با مادرم صحبت می‌کردم تلفنی، خیلی خوشحال بود، برای دو موردِ خیلی خوب…

      از زبونِ مامانم الهی شکر نمیوفته هیچوقت، با قلبش میگه همیشه، از بچگیم یادمه الهی شکر گفتن هاشو…

      ادا نداره، یکی از بهترین سپاس گزارهای نعمتهای خداست که من اطرافم دیدم…

      داشت میگفت نیت کرده برای انجام یه کارِ خیر و …

      (محفوظ بین خودش و خدا)

      یه لحظه فکر کردم:

      خدا که همیشه و دائم، نان استپ، داره نعمت میده بهمون، منتها ما وقتی چشمِ قلبمون باز میشه تازه متوجه نعمتهاش میشیم و هیجان زده میشیم و سپاس گزاری می کنیم.

      این سوال برام پیش اومد:

      وقتی انقدر هیجان زده میشم از نعمات خدا و چشمهام به روی نعمتهای خدا باز میشه، چه کنم که مراتبِ سپاس گزاریِ قلبی مو به خدا نشون بدم؟

      – همون گفتنِ الهی شکرت با تمومِ وجودم.

      – اینکه ببینم خدا هر لحظه بهم چی میگه، همونو چشم بگم و انجام بدم، هم میشه یه راهِ سپاس گزاری از خدا.

      – اینکه خدا به دلم میندازه کاری رو برای کسی انجام بدم، چشم بگم، با عشق انجام بدم، (با احساس لیاقت و بخشندگی نه احساسِ دلسوزی- دستِ خدا بودن)، میشه سپاس گزاری به درگاهِ خدا.

      – اینکه دائم توی ذهنم و قلبم از نعمتهایی که خدا بهم داده و میده هر لحظه یاد کنم و تشکر کنم، میشه سپاس گزاری از خدا.

      – اینکه لذت ببرم از داشته هام، استفاده شون کنم، میشه سپاس گزاری از خدا.

      یه نکته ی مهم هم درک کردم:

      سپاس گزاری از خدا یعنی: اعتبارِ هر چیز خوبی از اللهِ یکتاست.

      اینطوری با یه تیر چند نشان رو زدم:

      – خودِ سپاس گزاری

      – خوب کردن حسم، چون وصل میشم به فرکانسِ خدا که خیلی خالص و قویه.

      – از غرور و منیت هم فاصله میگیرم، چون دارم اعتبارِ همه چیز رو میدم به خدا.

      سپاس گزاری باید بره تو شخصیتم، اینطوری نتایجش تو زندگیم آشکار میشه.

      آقا مهدیِ عزیز، مرسی که به هدایت گوش دادی و این کامنتِ خوب رو نوشتی.

      الهی شکر برای همه چیز، برای همیشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      سمانه جان صوفی گفته:
      مدت عضویت: 1904 روز

      سلام آقا مهدیِ عزیز و نازنین.

      برادرِ خوبم، بهت افتخار میکنم.

      تحسینت میکنم که از غرور و منیت عبور کردی، زیرِ پات لهش کردی و وارد مسیرِ سبز و زیبا شدی…

      در مورد خودم:

      این غرور و منیت، اینطوری نیست که الان نابودش کنم و خیالم راحت شه، دائم باید دقت کنم به خودم و مسیرم و افکارم و اعمالم…

      گاهی انقدر غرق میشم که اصلا یادم میره یا متوجه نمیشم افتادم تو باتلاقِ منیت…

      الان داشتم با مادرم صحبت می‌کردم تلفنی، خیلی خوشحال بود، برای دو موردِ خیلی خوب…

      از زبونِ مامانم الهی شکر نمیوفته هیچوقت، با قلبش میگه همیشه، از بچگیم یادمه الهی شکر گفتن هاشو…

      ادا نداره، یکی از بهترین سپاس گزارهای نعمتهای خداست که من اطرافم دیدم…

      داشت میگفت نیت کرده برای انجام یه کارِ خیر و …

      (محفوظ بین خودش و خدا)

      یه لحظه فکر کردم:

      خدا که همیشه و دائم، نان استپ، داره نعمت میده بهمون، منتها ما وقتی چشمِ قلبمون باز میشه تازه متوجه نعمتهاش میشیم و هیجان زده میشیم و سپاس گزاری می کنیم.

      این سوال برام پیش اومد:

      وقتی انقدر هیجان زده میشم از نعمات خدا و چشمهام به روی نعمتهای خدا باز میشه، چه کنم که مراتبِ سپاس گزاریِ قلبی مو به خدا نشون بدم؟

      – همون گفتنِ الهی شکرت با تمومِ وجودم.

      – اینکه ببینم خدا هر لحظه بهم چی میگه، همونو چشم بگم و انجام بدم، هم میشه یه راهِ سپاس گزاری از خدا.

      – اینکه خدا به دلم میندازه کاری رو برای کسی انجام بدم، چشم بگم، با عشق انجام بدم، (با احساس لیاقت و بخشندگی نه احساسِ دلسوزی- دستِ خدا بودن)، میشه سپاس گزاری به درگاهِ خدا.

      – اینکه دائم توی ذهنم و قلبم از نعمتهایی که خدا بهم داده و میده هر لحظه یاد کنم و تشکر کنم، میشه سپاس گزاری از خدا.

      – اینکه لذت ببرم از داشته هام، استفاده شون کنم، میشه سپاس گزاری از خدا.

      یه نکته ی مهم هم درک کردم:

      سپاس گزاری از خدا یعنی: اعتبارِ هر چیز خوبی از اللهِ یکتاست.

      اینطوری با یه تیر چند نشان رو زدم:

      – خودِ سپاس گزاری

      – خوب کردن حسم، چون وصل میشم به فرکانسِ خدا که خیلی خالص و قویه.

      – از غرور و منیت هم فاصله میگیرم، چون دارم اعتبارِ همه چیز رو میدم به خدا.

      سپاس گزاری باید بره تو شخصیتم، اینطوری نتایجش تو زندگیم آشکار میشه.

      الهی شکر برای همه چیز، برای همیشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      یگانه ثروت گفته:
      مدت عضویت: 1759 روز

      قال هذا رحمه مِن ربی: گفت این رحمتی بود از جانب پروردگار من.

      سلام مهدی عزیز. از خوندن کامنتتون سرشار از شعف و شادی شدم و چشم هام پر اشک شد.

      سپاسگزارم، بی نهایت سپاسگزار و قدردانم که این کامنت رو نوشتی.

      خیلی تحسینتون می کنم.‌ خیلی تحسینتون می کنم که لایق این تحسین هستید.

      می دونی مهدی جان؟ راستش من الان بدون اینکه فایل رو ببینم و هیچ اطلاعی از داستان فایل و صحبت های استاد داشته باشم، بلافاصله هدایت شدم به کامنت شما. و از همون سطر اول انقدر احساس نزدیکی کردم که نتونستم برم سراغ فایل و کامنت های دیگه. و اومدم که براتون بنویسم.

      بعد می رم فایل رو می بینم.

      مهدی جان وقتی کامنتتون رو خوندم انگار شرح حال خودم بود. شرح حالی که به این وضوح و شفافیت ازش آگاه نبودم و لازم بود بیام اینجا و شما مثل آینه اون رو به من نشون بدید.

      من هم همیشه یه غرور خاصی داشتم و البته دارم. همیشه دوست دارم در هر گروه و هر جمع و مهمونی و هر جایی بهترین باشم، از لباسم گرفته تا درسی که مثلاً در یک دوره آموزشی ارائه می دم تا غذایی که درست می کنم و…

      اتفاقاً در دوره ای که این اواخر برای یادگیری سایت شرکت کردم، دلم می خواست تکلیفم رو زودتر و بهتر از بقیه ارائه بدم. و با اینکه به زعم خودم سعی می کردم با بقیه ارتباط بگیرم و بهشون کمک می کردم، ولی تنها بودم و کسی خیلی با من ارتباط نمی گرفت. انگار ازم خوششون نمی اومد.

      در جاهای دیگه هم همینطور، همیشه تنها بودم و هستم. همیشه مورد توجه رئیس هام و معلم هام بودم و هستم و خیلی تأیید و تشویقم می کنن ولی با هم‌ردیف های خودم رابطه خوبی ندارم. حس می کنم آدما از من خوششون نمیاد.

      تا الان فکر می کردم دلیلش اینه که بهم حسادت می کنن. به خودم می گفتم انقدر من خوبم و کارم عالیه که بقیه بهم حسادت می کنن. واسه همین نمی تونن هم‌سطح من باشن و بیان پیشم و تکلیفم رو لایک نمی کنن. واسه همین توی هر جمعی تنها هستم، چون سطحم و کلاسم از اونا بالاتره!

      ولی الان نظرم با خوندن کامنت شما عوض شد.

      در مورد کامنت نوشتن توی سایت هم همینطور بودم. یه زمانی برام مهم بود که کامنتم جزو کامنتای منتخب بشه و همه لایک کنن. هر بار کامنت می ذاشتم ده دفعه می اومدم چک می کردم ببینم چقدر لایک خورده.

      بعد از مدتی به خودم اومدم و دیدم من دارم از اصل دور می شم. از هدف دور می شم. کامنت می ذارم که بقیه به‌به و چه‌چه کنن. واسه اینکه تحسین بشم.

      بعد به خاطر همین دیگه نیومدم. یه مدت کامنت نذاشتم. کار می کردم، فایل ها رو گوش می کردم ولی کامنت نه.

      الان بهتر شدم. تمایلم به تاپ شدن و اول شدن خیلی کم شده‌ در سایت که دیگه اصلاً اینطوری نیستم و اگه کامنتی بذارم، به خاطر اینکه بهم گفته می شه، کامنت می ذارم. به لایک کاری ندارم.

      ولی هنوز خیلی راه دارم مهدی جان.

      کامنتت رو باید ده بار دیگه بخونم تا بتونم از مسیر هدایتت الهام بگیرم.

      خیلی ذوق کردم که در چهار ماه بدهی 250 میلیونی رو پرداخت کردی و در شش روز پونصد میلیون تومن فروش کردی. ماشاالله، ماشاالله. خدا رو هزار مرتبه شکر که اینطور ظرف وجودی شما رو بزرگ کرد و تونستید در مدار ثروت و زیبایی قرار بگیرید. و خدای ارحم الراحمین رو هزاران بار شکر که من رو به کامنت شما هدایت کرد تا اینطور قشنگ بتونید ضعف و مشکل من رو بهم نشون بدید.

      برات بهترین ها رو از خداوند وهاب طلب می کنم. همیشه سلامت و در احساس خوب، غرق نعمت و شادی و آرامش باشی دوست عزیزم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      عادل حسینی گفته:
      مدت عضویت: 2906 روز

      سلام ب استاد عزیز و اقا مهدی و دوستان

      اقا مهدی تحسینتون میکنم ک واقعا 250 میلیون رو توی 4ماه پرداخت کردی خیلی خیلی خیلی تحسینتون میکنم .

      دلیل اینکه وادار شدم به نوشتن کامنت

      وقتی میخوندم در مورد مغرور بودنت نوشتی وقتی میخوندم

      در مورد اینکه همیشه و همه جا خواستی بر دیگران برتری داشته باشی

      و این غرورهای که داشتی

      منم هی داشتم که خودمو میدیدم

      و انگار تلنگری شد این کامنتت

      که منم خیلی مغرور هستم

      خیلیییییییییییییی

      و همیشه داشتم سعی کنم بر دیگران پیروز باشم بر دیگران برتری داشته باشم

      و رقابت با دوستان و هم سن سالهای خودم میکردم و هی درحال رقابت و مقایسه و نگرانی و ترس دلهره

      نکنه تو فامیل بگن مثلا فلانی خیلی زرنگ هست تازه عروسی کرده و چقدر وضعش خوب شده

      وهمیشه در این حالت بودم و غرور داشتم

      با خوندن کامنتت خیلی خودم برام واضح شد .

      و اصلا شایت خیلی از ناکامی هام خیلی از خواسته هام بخاطر همینا بود یعنی شایت 100درصد بخاطر اینا بوده

      چون این غرور ها این مقایسه شدن ها این رقابتی ها دلهره و نگرانی ها. همشون با هم احساس بد رو میارن .

      و این احساس بد نتیجه جز اتفاقات بد رو نداره.

      خیلی ممنونم بخاطر این کامنت زیبات .

      و از خدا تشکر میکنم ک هدایتم کرد ب این صفحه و بهم نشون داد ک دلیل اصلی ترسیدن ب خواسته هات

      همیناست ک خروجیش احساس بد .

      و ما فقط با احساس خوب میتونیم در مسیرخواسته هامون قرار بگیریم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 2973 روز

      بنام نامی الله

      سلام مهدی عزیز

      خداراسپاسگزارم که به کامنت ارزشمندت هدایت شدم البته که من پریروز هم کامنت شما را خوانده بودم ولی تمرکزی نداشتم فقط چون مهمان داشتم خواستم بتونم نجواهای ذهنم را کنترل کنم وامروز هرچی خواندم کلمه به کلمه اش برام جدید بود در حین خواندن کامنت چقدر تحسین کردم تسلیم شدنت را

      چقدر تحسین کردم تعهدت وعملگراییت

      تمام مواردی که در کامنتت اشاره کردی همه ماها تجربه کردیم مسخره شدیم تحقیر شدیم ولی حالا با آشنایی با استاد وکار کردن روی خودمون یاد گرفتیم که در برابر هر مسئله یا هر شخصیت از چه زاویه ای نگاه کنیم والبته وصدالبته که اگر از زاویه تحسین،بخشش وگذشت باشه نتایج عالی آن مال خود ماست

      سپاسگزار وجود ارزشمندت هستم ممنون که هستی ونوشتی ودستی از دستان خداوند شدی جهت رشد بیشتر ما

      در پناه حق شاد وسلامت وثروتمند وسعادتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      احسان شهرکی گفته:
      مدت عضویت: 856 روز

      ب نام رب فرمانروای جهانیان

      سلام مهدی عزیز

      درود برتو داداش دمت گرم ک فهمیدی پات رو ترمزه و شناختیتش و حل کردیش

      بهت افتخار میکنم با تک تک جملاتت بغض کردم

      استاد عزیزم هر وقت صداتو میشنوم میخوام گریه کنم

      ممنونم استاد عزیزم ک راه درست زندگی کردن رو ب ما آموختی .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      حیدر احمدی برزگر گفته:
      مدت عضویت: 1250 روز

      به نام خداوند مهربان

      مهدی جان، ممنونتم بابت حرفه های زیبای که از قلب برآمده و بر قلبم نشسته،

      خدا رو شکر بابت این آگاهی های که در این مسیر بودن به ما عنایت شده،

      انسان در سیر تکاملی ش به سمت توحید و شناخت خداوند ، باید طی مسیر کنه، من هم مثل شما و خیلی از آدمها دنبال این بودم که خودم رو تو هر جمع ای بالاتر نشون بدم و تمام حرفهایت به دلم نشست ، چون خودم هم این حرفها رو در دل داشتم ،

      درک قوانین خداوند وقتی به دست میاد که ما درخواست هدایت داشته باشیم، خیلی خوشحالم که در این جمع هستم ، در پناه آلله یکتا، شاد، سالم، خوشبخت ،ثروتمندوسعادتمنددردنیاوآخرت باشیم آمین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    Ehsan Moqadam گفته:
    مدت عضویت: 1928 روز

    یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ

    به نام خالق عشق و زیبایی

    درود و خداقوت به اساتید و دوستان بهشتی خودم در این بهشت زیبا

    سپاس‌گزار خدایی هستم که مرا به زیبایی و آسانی هدایت می‌کند؛ اگر ساده باشم به‌سمت سادگی‌ها و اگر سخت باشم به سمت سختی‌ها

    دیروز یه صحبتی در خانواده شد که خیلی قابل تأمله و مرتبط با موضوعی که مطرح شد و اون هم تعریف موفقیت و افراد موفق در دوست و آشنا و فامیل بود. یکی میگفت آره به‌نظرم فلانی از همه موفق‌تره چون اینو اینو اینو داره، یکی دیگه میگفت نه فلانی رفته فلان جا فلان ازدواج رو کرده فلان مدرک رو گرفته فلان شرکت رو راه انداخته، بعد من پرسیدم که بین همه این مثال‌هایی که زدید کدومشون وقتی دو دقیقه پیشش میشینی حالت رو خوب میکنه؟ انرژی و کلام خوبش چنان تو رو در برمیگیره که اصلاً نمیتونی لب به گله و شکایت باز کنی؟

    سال‌ها فکر میکردم که موفقیت یعنی فلان دانشگاه قبول شدن، فلان مدرک رو گرفتن، فلان شرکت رو تأسیس کردن و بی‌رقیب بودن، با فلان کس ارتباط داشتن، فلان و فلان جا سفر کردن. واسه همین من هم دویدم دنبال فلان چیز و فلان کس اما دیدم هر چه تندتر میدوم بیشتر دارم نفس نفس میزنم تا اینکه نشستم سر این کلاس که یکی صحبت از توحید کرد، صحبت از سپاس‌گزاری، صحبت از توجه به نکات مثبت، صحبت از زندگی در لحظه، صحبت از اعراض از نازیبایی‌ها، صحبت از انا اقول کن فیکون، صحبت از خلق زندگی به‌وسیله کانون توجه و افکار غالب ذهن، صحبت از اینکه تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثنا نتیجه فرکانس‌های ارسالی خودمون به جهان هستی است، صحبت از رب و عدالتش.

    توی این چند سالی که از خدا عمر گرفتم به جز عزیزانی که تو این سایت هستند به‌ندرت آدم‌هایی رو پیدا کردم که حالشون با زندگیشون خوبه و از ته دل سپاس‌گزار هستند و از کلام و انرژیشون روحت شاد میشه.

    چه بسیار افراد مشهوری که جلوی دوربین ظاهر شدند و برای نیفتادن از تکاپو و خارج نشدن از کانون توجه مردم خودشون رو همرنگ جماعتی کردند که خودشون هم نمیدونند در زندگی به‌دنبال چه چیزی هستند و اصلاً برای چی هستند. طبیعیه که نفهمیم موفقیت و خوشبختی رسیدن نیست. یک جریانه.

    خانم مسنی در همسایگی ماست که تنها زندگی میکنه و دیروز رفته بودن جایی و تو راه یه بستنی با دوستشون خورده بودند که صاحب مغازه گویا اشتباهاً نردیک چهار میلیون تومان اضافه کشیده بود از کارت ایشون و اومدن در خونه و از من خواستند که برم و پولشون رو بگیرد. تو راه که داشتیم میرفتیم گفتم خدایا این بنده تو اومده پیش من فکر کرده که میتونم بهش کمکی کنم اما من که میدونم قدرتی ندارم و قدرت دست توست خودت کارش راه بنداز. بعد تو ذهنم داشتم این رو میپروروندم که آره الان میرسیم و صاحب مغازه خیلی راحت پول رو برمیگردونه (به این خانم گفته بود که نمیتونم الان برگردونم پول رو). بعد که رسیدیم شروع کردم خیلی آروم با طرف صحبت کردن اولش می‌گفت باید تا فردا صبر کنید و اینا، بعد همون موقع گفتم خدایا خودت کار ما رو راه بنداز، بعد به ثانیه نشد یه دفعه یکی از دوستاش رو دید گفت فلانی ما اینجا اشتباه کارت کشدیدم داری فلان قدر بزنی برای ایشون و اون بنده خدا هم زد. بعد که داشتیم برمیگشتیم تو راه این خانم همسایه کلی تعریف و تشکر و اینا. یه لحظه به این فکر کردم من که میدونم این کار من نبود. درسته من رفتم قدم رو برداشتم اما میتونست نده، هرچقدرم قلدربازی در میوردی اما میتونست اون لحظه یجور دیگه‌ای عمل کنه اما اینکه یه دفعه انقدر نرم شد و این همزمانی اتفاق افتاد که دوستش رو ببینه که کار کی میتونه باشه غیر از خدا؟

    وقتی که برگشتم خونه خیلی فکر کردم به این موضوع. با خودم میگفتم ببین ما آدم‌ها به‌واسطه جایگاهی که پیدا میکنیم چقدر میتونیم فراموش کنیم مسیر رو که کی این جایگاه رو به ما داده و برعکس با یادآوری توحید چقدر میتونیم بهشتی کنیم جایی که داریم زندگی میکنیم رو. فرقی نداره نقش ما در زندگی خود و اطرافیانمون چیه، پدر، مادر، دوست، پیمانکار، تمام این‌ها به‌واسطه قدرتی است که خداوند به ما داده، مسیری است که برامون روشن کرده و ما رو از تاریکی به‌سوی نور رهنمون ساخته و میکنه.

    خود سپاس‌گزاری نعمتی است که هر کسی از آن مطلع نیست. دیروز داشتم به مدارها و صحبت‌های خانم شایسته در جلسه 3 کشف قوانین که میگفتن وقتی رو خودت کار میکنی نه قدم به قدم، بلکه مدار به مدار رشد میکنی فکر می‌کردم. چقدر این تئوری مدارها هماهنگه با مفهوم لازدینکم، لازم نیست تلاش طاقت‌فرسا کنی یا زندگی رو یه میدان مبارزه ببینی کافیه دستت رو بذاری تو دستای خدا به جا اینکه پارو رو سفت نگه داری.

    اعتراف میکنم که خود من درخصوص آسانی خیلی مقاومت دارم و خیلی برام البته قابل درک‌تر شده که آسانی بنای جهان هستی است.

    دیشب با یکی از دوستان داشتیم در مورد مفهوم ان مع‌العسر یسری و جریان هدایت صحبت می‌کردیم و بهش گفتم، از اونجایی که فوتبالی هم هست، تا حالا دقت کردی که مسی و رونالدو چقدر آسان در موقعیت گلزنی قرار می‌گیرند؟ به‌قول استاد انگار بقیه بازیکنا مسخ میشن و یه راهی برای این‌ها باز میشه که خیلی آسون برن گل بزنن. چجوریه بقیه بازیکنا هم که دارن تو همین تیمی بازی میکنن و از نظر بحث‌های فنی خیلی استانداردهای بالایی دارند اما جلوی این‌ها حرفی برای گفتن ندارند، همون راموسی که هیچ‌کس نمیتونه ازش رد بشه جلوی مسی دریبل میخوره یا رونالدو یه جوری تو نقطه‌ای به پرواز در میاد که هیچ‌کس حتی 1% هم به عقلش نمیرسه که بشه توپ ازونجا بره تو گل. آیا غیر از اینکه این افراد دارند هدایت میشن؟ چرا هدایت میشن حالا؟ چون خودشون رو باور دارند، باور دارند که میتونن به این نقطه برسند و رسیدن به این نقطه دشوار نیست.

    یه مصاحبه‌ای از رونالدو میدیدم که ازش مصاحبه‌گر پرسید چه حسی داری از اینکه رکوردها رو یکی پس از دیگری پشت سر میگذاری و گفت من به‌دنبال رکوردها نیستم رکوردها به‌دنبال من هستند، من از کاری که انجام میدم لذت میبرم و همه این‌ها خودش اتفاق افتاده.

    بعد به این فکر کردم که دقیقاً بقیه بازیکن‌ها و خود ما تو زندگی داریم خلاف این عمل می‌کنیم و تو زندگی همش دنبال رکورد زدن هستیم، الان فلان کارو انجام بدم الان فلان عدد تو حسابم ایجاد کنم الان فلان چیزو داشته باشم، که چی؟ که با کی مسابقه بدیم؟ لحظه مرگ کدوم یک از این‌هارو میتونیم با خودمون ببریم؟ آخرین باری که یه کاری برای خودت کردی که فقط برای خودت مهم بود و ازش لذت بردی که بود دقیقاً؟

    چند وقت پیش یک فضایی پیش اومد که با چندتا از بزرگان صنعت و الگوهایی که من تو کارم خیلی فکر می‌کردم خفن هستن و اینا یه جلسه‌ای داشتیم و باورم نمیشد که انقدر حوصله‌سر باشن، یعنی انتظار من این بود که الان میرم کلی انرژی مثبت هستند و کلی چیزای خفن ازشون یاد میگرم و اینا، یاد گرفتم اما نه اونجوری که فکر میکردم. یاد گرفتم که مسیری که خدا برات روشن کنه چقدر تفاوت داره با مسیری که خودت بخوای روشن کنی. یاد گرفتم که زندگی یعنی لذت بردن با کارت عشق کردن، سپاس‌گزار بودن، نه اینکه دو تا چیز به کار و زندگیت اضافه بشه و دیگه خدا رو بنده نباشی (این رو هم بگم که من از این بابت سراغ این افراد رفتم که تو ذهنم آدم‌های موفقی بودند و اصلاً کاری ندارم با اون کسایی که هیچی ندارند و تو زندگیشون و فکر می‌کنند هر که در این وادی مقرب‌تر است جام بلا بیشترش میدهند). یاد گرفتم اصل اینکه حال دلت خوب باشه و این زمانی که همه چیز خودش طبیعی اتفاق بیفته. چقدر خدارو سپاس‌گزاری کردم که چقدر مسیر رو درست اومدم چون خدا هدایتم کرده. این‌ها الگوهای زمان ضلالتم بودند زمانی که فکر میکردم موفقیت تعریفیه که بقیه دارند اما از زمانی که مسیر رو برام روشن کرد عباس‌منش‌ها رو نشونم داد، ابراهیم ها رو نشونم داد، ایلان ماسک‌ها رو نشونم داد، بزوس‌ها رو نشونم داد، رونالدو ها رو نشونم داد. کسانی که زیبا زندگی کرده و جهان رو جای زیباتری برای زندگی می‌کنند.

    این اون چیزیه که من به‌دنبالش افتادم.

    یه مصاحبه‌ای رو از ایلان ماسک میدیدم که میگفت بسیاری از بیلیونرها جلف‌ترین نمایش رو از ثروت دارند. ماشین‌های گرون قیمت، هواپیمای شخصی، یات‌های چند میلیونی، این‌ها چیزهایی نیست که به رشد دیگران کمکی آنچنانی بکنه، ثروتمند واقعی کسیه که بتونه جهان رو با حضورش جای بهتری برای زندگی بکنه.

    اینه همان هدایت خدا که نشی قارون، فکر کنی ثروتت به‌واسطه علمه خودته، این علم همون هدایت خداست که اگر به‌یاد داشته باشی پایدار خواهی ماند و همیشه بهتر میشی و اگر فراموش کنی همون غرقت میکنه.

    وَإِذْ قَالَ اللَّهُ یَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ أَأَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِی وَأُمِّیَ إِلَٰهَیْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ ۖ قَالَ سُبْحَانَکَ مَا یَکُونُ لِی أَنْ أَقُولَ مَا لَیْسَ لِی بِحَقٍّ ۚ إِنْ کُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ ۚ تَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِی وَلَا أَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِکَ ۚ إِنَّکَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُیُوبِ

    و آن گاه که خدا گوید: ای عیسیِ پسر مریم، آیا تو مردم را گفتی که من و مادرم را دو خدای دیگر سوای خدای عالم اختیار کنید؟ عیسی گوید: خدایا، تو منزهی، هرگز مرا نرسد که چنین سخنی به ناحق گویم، چنانچه من این گفته بودمی تو می‌دانستی، که تو از سرائر من آگاهی و من از سرّ تو آگاه نیستم، همانا تویی که به همه اسرار غیب جهانیان کاملاً آگاهی.

    مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا مَا أَمَرْتَنِی بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّی وَرَبَّکُمْ ۚ وَکُنْتُ عَلَیْهِمْ شَهِیدًا مَا دُمْتُ فِیهِمْ ۖ فَلَمَّا تَوَفَّیْتَنِی کُنْتَ أَنْتَ الرَّقِیبَ عَلَیْهِمْ ۚ وَأَنْتَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ

    من به آن‌ها هرگز چیزی نگفتم جز آنچه تو مرا بدان امر کردی، که خدای را پرستید که پروردگار من و شماست، و من بر آن مردم گواه و ناظر اعمال بودم مادامی که در میان آن‌ها بودم، و چون روح مرا گرفتی تو خود نگهبان و ناظر اعمال آنان بودی، و تو بر همه چیز عالم گواهی.

    خدایا سپاس‌گزارم که دروازه‌های رحمت و آگاهی‌ خود را به رویمان گشودی، ما را در پناه خودت حفظ بفرما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 435 رای:
    • -
      سیدعلی خوشدل گفته:
      مدت عضویت: 2628 روز

      سلام به احسان خوش قلم

      دستات خسته نشد؟ :))) دمت گرم که امقدر با عشق نوشتی و این نوشتن چه قدر بهت برکت میده

      تبریک میگم با شیوه نگاه زیبات و تفکر بلندت به این دلیل که هر کسی که دیدم اینطوری فکر کرده به موفقیت رسیده…

      لا به اای حرفات یک نکته رو دیدم که خواستم بهش اشاره کنم چرا فک می کنی کار اون پیرزن راه افتاد؟ یعنی بزار اینطوری بگم..

      چرا تونستی اون مرد رو راحت رام کنی قلبش رو؟

      چون رها بودی و به احتمال زیاد برات اهمیت نداشت نتیجه و این فرمول رو هرجا اجرا کنی جواب میده…

      من در ابتدای این هستم که اولین محتوام رو بزارم تو سایتم پ اولین ویدئوم رو بارگزاری کنم ولی مدیونی با اینکه شک ندارم درآمد داره و کار بی نظیری هست دارم دست و پا میزنم!

      چون کمال گرایی بزرگی جلو راهمه و دو خیلی عجله دارم و‌خلاصه کنم برام مهمه

      اگر واقعا کیفشو ببرم خیلی خیلی راحت حل میشه

      اسم خوبی براش انتخاب کردم لوگوش 2 روزه آماده شد و‌همه چیزش عالی جور شد…

      ولی چشمام کوره چرا چون عجله دارم …

      باورت میشه حتی اگر 1 میلیون کاربر داشتم تو سایت جدیدم بازم حس و حالم همین بود!

      داشتم امشب با خدا صحبت می کردم که با کی در حال مسابقه ام و چرا نمی تونم شل کنم!

      منم خواب استاد عباسمنش رو می خوام اون خوش خوابی بی نظیر

      منم اون حال خفنی که رفته چادر زده تو جنگل رو می خوام

      منم اون حالی که استاد تنها شبا میرفته قدم میزنه رو می خوام چون شک ندارم بالا ترین ارزشش بوده ولی متاسفانه در تکاپو هستم و می خوام بگم هرکجا که شما هستی از گنج احظش استفاده‌کن که بهترین ها برات آباد میشه و بزرگان صنعت برات کوچیکان‌خلقت میشن!

      ارادتمندم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 67 رای:
      • -
        Ehsan Moqadam گفته:
        مدت عضویت: 1928 روز

        درود بر شما سیدعلی جان

        اتفاقاً به این موضوع خیلی فکر کردم که چرا انقدر ساده این موضوع اتفاق افتاد، درحالی‌که خود اون خانم در تلاش قبلی موفق نشده بود به این کار که پولش رو پس بگیره، بعد ازینکه کارمون تموم شد و پول رو پس گرفتیم لابه‌لای صحبت‌هاش گفت اتفاقاً 1-2 روز پیش تو صف نانوایی بودم یه چند نفر داشتن درباره اینکه آره مغازه‌دارها کارت مشتری‌هارو میگیرن و اضافه‌تر میکشن صحبت می‌کردن بعد همین بلا سر منم اومد، بعد همون موقع با خودم گفتم عه پس همینه توجه کردی و تجربه کردی و همون موقع متوجه شدم که:

        1. من اون پیش‌فرضی که این خانم داشت درباره مغازه‌دارها رو نداشتم یعنی تو ذهن من هیچ‌کس آدم کلاهبرداری نیست اگر کسی ازش کلاه‌برداری میشه چون در مدار این موضوع قرار داره

        2. حس و تصویر پاکی که از این خانم تو ذهنم بود باعث میشد مطمئن بشم که خدا کار اینسون را راه میندازه(چقدر این احساس گناه و لیاقت داشتن در مورد تحقق خواسته‌ها نقش پررنگی داره)

        3. باور داشتم که این اتفاق میفته و حتماً از عمد نبوده و در محله ما شکرخدا اصلاً همچین چیزایی وجود نداره و کسی که بخواد این کارهارو انجام بده در اینجا جایی نخواهد داشت. یعنی هیچ مقاومتی نداشتم که نشه

        و اما در مورد سایتت باید بگم که خیلی خوشحالم و دوست دارم که بیشتر درباره فعالیت‌هات بدونم اما چون من هم خودم شرایطی شبیه شما رو دارم اوایل خیلی عجله داشتم و فکر میکردم اصلاً دنیا دیگه منتظر اینکه من سایتم بیاد بالا و دیگه بترکونم و کاربریه که از سر و کول سایت میره بالا اما وقتی که قانون تکامل رو بهتر درک کردم متوجه شدم که دنیا هرگز همچین اجازه‌ای به تو نمیده(اگه دوست داشته باشه) چون تو هرچقدرم در جاهای دیگه یا روی پروژه‌های دیگه موفقیت کسب کرده باشی باید رو پروژه جدید هم تکاملت رو طی کنی، همونجوری که آمازون طی کرد(مصاحبه‌های سال‌های قبل بزوس رو پیشنهاد می‌کنم ببین) یا گوگل یا خیلی‌های دیگه یا حتی سایت خود استاد عباس‌منش

        یه شرکت ساختمون‌‌سازی رو در نظر بگیر، هرچقدر پروژه‌های غول‌پیکر ساخته باشه اما وقتی می‌خواد یه پروژه جدید اجرا کنه نمیاد بگه خوب من از طبقه صدم شروع می‌کنم به ساختن، هرگز این اتفاق نمیفته.

        درسته تجربه و مهارت و سرمایه و نیروی انسانیش بهتر شده و پیشرفت کرده اما این‌ها دلیل نمیشه که بخواد قانون تکامل رو دور بزنه.

        من خودم همیشه وقتی یه چیزی فکرم رو مشغول میکنه میرم قدم میزنم و میرم تو پارک و بازی بچه‌های کوچک رو میبینم، یعنی بی‌خیال همه مباحث موفقیت، دیدن رفتار و هیجانات این بچه‌ها خودش خود خود موفقیته، وقتی بازی میکنن نه حواسشون هست پدرشون کیه مادرشون کیه چقدر تا حالا زمین خوردن وضع مالیشون چطوره چقدر خندیدن ، با یه حالت سرمستانه‌ای فقط تو لحظه زندگی میکنن، اصلاً دنیارو آب ببره اینا متوجه نیستن انقدر که غرق بازی هستن، تا حالا چند تا بچه دیدی وقتی داره بازی میکنه با اولین باری که پدر مادرش صداش میزنه بی‌خیال بازی کردن میشه؟ باید صدبار صداش بزنه که اکثرشم آخرش دیگه به ضرب و زور تهدید و قهر بچه بی‌خیال میشه، چرا اینجورین بچه‌ها؟ چون دارن عشق میکنن، تمام وجودشون تو اون لحظه غرق شده، هرچقدرم ناراحت بشن به ثانیه نمیکشه قه قه میخندن و کینه‌ای از هم به دل نمیگیرن.

        حالا چون در این فایل هم صحبت سگ شد این رو هم اضافه کنم که وقتی داشتن بچه‌ها بازی میکردن (شاید بالا60-70 تا بچه) یه عدشون با توپ بازی میکردن که یه سگی اومد و شروع کرد با اینا بازی کردن، سگه توپ اینارو میگرفت اینا هی توپ رو از زیر سگه میزدن قه قه میخندیدن و سگ رو میدیدی قشنگ میفهمیدی داره کیف میکنه

        همون سگ یه جا اومد نزدیک یکی از مادرا مادره یه جوری ترسید از سگه که خود سگه از تعجب وایساد. بچه‌ها از هیچی نمیترسند اگر بزرگا نترسوننشون.

        قشنگ هم قانون تکامل رو رعایت میکنند. اون‌هایی که یکم بزرگ‌تر هستن بینشون از کوچیک‌ترا حمایت می‌کنند و سطح بازیشون رو جوری تنظیم میکنند که اون‌ها هم بتونن بازی کنند.

        باز هم سپاس‌گزارم علی عزیزم امیدوارم که هر روز بیشتر از حال خوبت بشنویم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 75 رای:
        • -
          ژیلا موسوی گفته:
          مدت عضویت: 1199 روز

          سلام به آقا احسان مقدم

          این قسمت متن شما رو من تو زندگیم دارم لمس میکنم که گفتی

          بچه ها از هیچی نمیترسن اگه بزرگا نترسونندشون

          مادر من یجوری از حیوانات می‌ترسه که نگو مثلا مار تو تلویزیون میبینه فریاد میزنه آاااای ماااار

          گربه رو هم که هروقت ببینه پیشته میکنه حتی این اواخر از این تن پوش عروسکی ها که گاها جلو مغازه‌ها وایمیایستن برا تبلیغات میبینه عکس العمل بدی نشون میده

          حالا ببین دیگه من چی شدم از تموم پرنده ها و چرنده ها ترس دارم تا چند سال پیش گربه که واقعا نقش یه جن رو برام داشت حتی با دیدنش از چند متری هم وحشت میکردم

          بعد که این جمله رو درک کردم که بچه ها از چیزی نمیترسن مگه اینکه ما میترسونیمشون

          گفتم من با دخترم اینجور رفتار کنم

          یذره ترس از حیواناتم رو نذاشتم دخترم متوجه بشه الان دختر 6ساله من آنقدر با حیوانات دوسته با سگ یکی از دوستان انقدر بازی کرد

          با گربه دختر خالم انقدر مهربونه انقدر بازی کرد خداروشکر

          البته منم دارم روخودم کار میکنم دیگه اون وحشت رو ندارم حتی تو فاصله نیم متری هم رفتم

          بازم خدارو شکر میکنم برای بودن تو این سایت خدایی

          این روزا واقعا از ته دلم اول برای هدایتم به این سایت خدارو سپاسگزارم بعد از نعمتهای زیادی که خدا بهم داده و بعد هم در حال پاک سازی محیط زندگیم هستم دارم خلوت میکنم محیط خونه رو از اسباب و اثاثیه اضافی که سالها کاریش نداشتیم فقط ازین خونه به اون خونه کشیدیم

          هی نجوای شیطان میاد که نکن نده نفروش میخایی یه زمانی لازمت میشه گرون میشه بعدا چجوری میخای بخری

          ولی خدا رو شکر افتادم تو این خط

          نمیدونید با هر وسیله اضافه ای که میره بیرون انقدر سبک میشم اصلا فکرم باز میشه نفس راحت میکشم چقدر اینا از آدم انرژی میگرفتن

          خدا رو شکر هزااااارااان بااار

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
      • -
        سمانه سادات گفته:
        مدت عضویت: 995 روز

        سلام بر سید علی خوشدل

        اینجا می‌نویسم چون هدایت شدم اینجا

        زمانی که به من گفتین ده مورد استفاده خوب و بد را بنویس و بدها بیشتر بودن من به این نتیجه رسیدم که بگم تمام کنیم

        حتی با پدرشون هم تک و تنها صحبت کردم گفتم بیاین به یه نتیجه برسیم و با احترام از هم جدا بشیم

        ایشون حدود چند ماهی میشه مدارک منو برداشتن و بهم نمی‌دن چون ترس داره که من مهرم را جرا بزارم

        در صورتی که چندین باره گفتم انجام نمیدم

        میدونید امروز چی متوجه شدم اینکه ایشون دارن اموالی که به نامشون هست را به نام کسی دیگه میکنند و حتی پلاک ماشین هم تغییر دادن و همش میگه صبر کن هر چیزی بوقتش و فقط داره تهدید می‌کنه

        که تازه من متوجه شدم و میخواد اذیت کنه

        من اینقدر غرق کار کردن رو خودم بودم و کار جدید که شروع کردم و اصلا به این فکر نمی‌کردم که میخواد این کارها را انجام بده

        من به غیر از یه کم طلا هیچی ندارم که بخوام برم جدا زندگی کنم

        حالا از یه طرفی اگه ایشون هیچی به من نده و هیچ جایی برای زندگی ندارم خونه مادرم هست ولی نمیخوام برم

        می‌خوام بدونم من زمانی که رفتم بدون هیچی اون موقع تسلیم هستم در مقابل خدا و الان هم هستم و ایمان دارم کمکم می‌کنه

        از یه طرفی قسمت 13 جلسه کشف قوانین استاد چیز دیگه میفرمایند که تو حالت را عالی و تجسم کن تا خلق بشه

        حالا دو مسیر متفاوت هست

        در پناه الله

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      فرزانه ارزشمند گفته:
      مدت عضویت: 729 روز

      بنام خداوند بخشنده مهربان

      درود خداوند به احسان عزیز توحیدی ، مرد خوب خدا..

      احسان جان ، کامنت شما دریایی از آگاهی بود…

      چقدر قشنگ ، هرچی از دوره ها یاد گرفتی ..با ذکر مثال ..

      توی پاراگراف های جداگانه ، توضیح دادین…

      هر بند گویی یه دوره از خدا شناسی و خود شناسی بود…

      تحسین می‌کنم شمارو بخاطر. تعهدی که به ایمان و این سایت دارین

      اعتراف میکنم اگر هر کدوم از ما این کامنت رو درست حسابی بخونیم و تک تک کلمات رو درک کنیم..می‌تونه شخصیت مون رو زیر و رو کنه….

      ..

      از ابتدای کامنت تا وقتی موضوع پیرزن همسایه رو لطف خداوند به دست شما حل کرد..یه درس توحیدی بی نظیر بود…

      چون یاد میگیریم…اول اول اول ….فارغ از اینکه کی هستیم چی هستیم ..مشکل چیه…در خونه خدارو بزنیم و فقط روی خدا حساب کنیم..

      بعدم که مشکل حل شد..بنده فراموشکار الله نباشیم و… سپاسگزار باشیم…!!!

      توی یک مثال ساده…یاد دادین که اول چطوری توکل کنیم بعدم چطور سپاسگزاری کنیم و فقط روی خدا حساب کنیم…!!!!

      …الهی شکررررت خدای خوبم ….

      پارگراف بعدی در مورد ….اثرات ایمان به خدا…اعتماد به هدایت الله و خودباوری زیر سایه خداشناسی هستش….

      مثالی که از رونالدو و مسی زدین..

      نشون داد که به هدایت ها اعتماد کنیم و تسلیم باشیم و خودمون رو باور کنیم که میتونیم انجام بدیم‌‌‌…

      این پارکراف سراسر درس عزت نفس بود!!!!!!

      وقتی عزت نفس دارداریم…دیگه دنبال چیزی نمیدویم..دیگه دنبال خودنمایی و رکورد زدن نیستیم..

      بلکه تمام تمرکزمون روی اینه که از مسیر لذت ببریم…

      دیگه موفقیت ها خودشون دنبال ما میدون….چون ما خودمون رو لایق دیدیم.!!!!!!

      تحسین می‌کنم شمارو آقا احسان عزیزدل..‌‌‌‌که اینقدر خوب به قوانین مسلط هستین و اینقدر خوب نوشتین و جمع بندی کردید..

      پارگراف های بعدی به ما میگه که ای انسان به جا رسیدی ، امتیازش برای الله یکتاست ..مغرور نشو و گرم دنیا نشوو و خدارو فراموش نکن…

      .. احسان عزیز ، بزرگ مرد…از شما بی نهایت متشکرم که می نویسید و با نوشتن قلب مارو هم باز میکنید..حضور بین شما دوستان توحیدی سایت الهی عباسمنش..سعادتی از جانب لطف الله مهربان به بنده هستش…

      کامنتم رو با شعری از مولانای جان به پایان میرسونم..

      با علی گفت آن یکی در رهگذار

      از چه باشد جامه ی تو وصله دار

      ای امیر تیــزرای ٍ تیــزهوش

      جامه ای چون جامه شاهان بپوش

      کس ندیده، ای جهانی را پناه

      جامه ی صدوصله بر اندام شاه

      گفت:صاحب جامه را بین؛جامه چیست؟

      دیــد بایــد در درون جــامــه کیـسـت

      ظاهر زیبا نمی آید به کار

      حرفی از معنی اگر داری بیار

      مرد سیرت را، به صورت کار نیست

      جامه گر صد وصله باشد عار نیست

      کار ما در راه حق کوشیدن است

      جامه زهد و ورع پوشیدن است

      زهد باشد، جامه پرهیزکار

      کار دنیا را به دنیا واگذار

      «مولانای جان»

      دوستتون دارم

      در پناه الله یکتا ، توحید قلبتان سر به آسمان بزاره‌.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 57 رای:
      • -
        Ehsan Moqadam گفته:
        مدت عضویت: 1928 روز

        درود بر شما فرزانه جان

        سپاس‌گزارم از نام و نوشته ارزشمند شما

        شعری که ذکر کردید من رو یاد یه موضوعی انداخت که یادآوریش خیلی کمک‌کنندست

        در جایی استاد در مورد ثروت بیان کردند که متوجه شدند بسیاری از باورهای بیمارگونه‌ای که در این‌باره وجود داره توسط افرادی ایجاد شده که خودشون به ثروت نرسیدند و گفتند حالا که نرسیدیم پس ثروت اخه

        حالا این موضوع رو میشه در مورد تعریف و شاخص‌های موفقیتی که توسط جامعه تعریف شده هم سنجید، انقدر همه به‌دنبال این بودند که با رسیدن به یک جایگاه، عدد، افراد یا اشیا خاص به موفقیت برسند و حال خوبی رو تجربه کنند، بعد با این ایده و فرضیه که رسیدن به این موارد حال مارو خوب میکنه با هزار بدبختی رسیدن به این چیزها اما درنهایت اون حال خوبه حاصل نشده و فقط خواستن که یه سری از خلاهای درونیشون رو پر کنند، همه ما اینگونه هستیم و کم پیش میاد هدف واقعی کسی از تجربه خواسته‌هاش صرفاً رسیدن به احساس خوب و نه پر کردن خلاهای درونی باشه.

        به همین منظور وقتی صحبت از حال خوب و رسیدن به خواسته‌ها از طریق حال خوب میشه همه میگن تو که انقدر حرف قشنگ میزنی دنبه این حرفات کو؟ خونه و ماشین و ویلات کجاست؟ تو باید اول چهارتا چیز داشته باشی بعد اصن به حال خوب داشتن فکر کنی.

        درصورتی‌که قانون جهان احساس خوب=اتفاقات خوبه.

        به‌نظر من استاد علاوه‌بر اینکه انسان بسیار توحیدی هست بسیار باهوش هم هست چون از زمانی که این مسئله رو درک کرد فقط همین موضوع رو تمرین کرد. خود من اعتراف میکنم با اینکه این همه زمان تو این مسیر بودم اما ذهنم هنوز دنبال چیز جدیده فکر میکنه نه یه چیزای دیگه‌ای هم هست برای رسیدن به خوشبختی، درحالی‌که خوشبختی یعنی تکرار همین حال خوب، کنترل همیشگی کانون توجه، نه اینکه تا وقتی رو خودمون کار میکنیم حالمون خوب باشه یه ذره نتیجه بگیریم بعد رها کنیم و فکر کنیم که خب این‌ اتفاق‌ها همیشه میفته، بله میتونه بیفته اما تا زمانی که تو همیشه روی خودت کار کنی چون بیش ازینکه ما این آگاهی‌ها رو شنیده باشیم ورودی‌های منفی رو دریافت کردیم.

        باز هم از شما دوست عزیزم سپاس‌گزارم و امیدوارم که همیشه در این مسیر پایدار باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 49 رای:
        • -
          مهدی نامجوفر گفته:
          مدت عضویت: 1370 روز

          سلام احساس جان نمیدونم اما ی جورای از وجودت واقعا لذت میبرم

          واقعیتش من بلد نیستم مثل 99 درصد بچه های سایت خوب بنویسم و جمله های رو اسافاده کنم تو نوشتنم دلیلش هم این هست من خیلی اهل درس خوندن نبودم و شاید کل زندگیم تا قبل از هدایت شدنم به مسیر توحیدی و صراط مستقیم کلان چی بگم والا 10 دفتر پر نکرده باشم .

          خدایاشکرت من خیلی باورهلی اشتباه دارم و میدونم هم دارم یکی از همین باورهام غرور الکی که دارم و نمیتونم خودم باشم با اینکه خیلی سعی می کنم خوب خیلی بهتر از قبل شدم اما پاشنه اشیلم هست که باید رو خودم کار کنم.

          در جواب به نوشته خانم ارزشمند یک جمله ای رو به کار بردین که من فکر نمی کردم پاشنه آشیلم باشه و تازه دارم ی کوچولو قانون تکامل و باورها و مدارها رو درک می کنم همون جمله معروف استاد عزیزمون رو که میگن من حرف هام برای همه نیست اونی که میشنوه و درک می کنه و ی عده هم میشنون ولی بعد درک می کنن . بعد از گذشت 1 و نیم سال الان یکی از جملات ارزشمند استاد رو درک کردم و فهمیدم پاشنه آشیل من هست. جمله استاد این موضوع بود که شما هم بهش اشاره کردین

          جلسه 4 از قدم دوم راجب بحث ثروت . استاد گفتن وقتی روی خودشون کار می کردن و انقدر قرق آرامش بودن که انگار هیچ نیازی به هیچ چیزی نداشتن و وفتی راجب این مباحث در مساجد و مدارس به صورت رایگان صحبت می کردن افراد به شکل های مختلف که به استاد برنخوره میرسوندن که توی که از این خدا صحبت می کنی پس پولت کو مسافرت های خارجیت کو ماشینت کو و استاد اینجا ی جمله طلای گفتن در ادامه صحبتشون که من حرف اون آدم ها رو تعید می کردم هر باری که این جلسه رو گوش میدادم و استاد گفتن ( اون ها هم خوشبختی و آرامش رو در ساعت فلان مارک و کت و شلوار و پول میدیدن ) و من می گفتم با خودم که خوب مگه غیر از اینه درست گفتن موفقیت و خوشبختی یعنی پول داشتن مثال شما بود مهر تعید این باور غلط منبعد از یک و نیم سال کار کردن و گوش دادم به فقط قدم دوم جلسه چهارم که شما هم گفتین

          به همین منظور وقتی صحبت از حال خوب و رسیدن به خواسته‌ها از طریق حال خوب میشه همه میگن تو که انقدر حرف قشنگ میزنی دنبه این حرفات کو؟ خونه و ماشین و ویلات کجاست؟ تو باید اول چهارتا چیز داشته باشی بعد اصن به حال خوب داشتن فکر کنی.

          درصورتی‌که قانون جهان احساس خوب=اتفاقات خوبه.

          و تحسین برانگیزی شما احسان جان

          مخصوصا مثال رونالدو که بعد از سوال مجری گفت . من از کاری که انجام میدم لذت میبرم رکورد ها خودشون دونبال من میان .

          وقتی حالت خوبه وقتی باور داری ثروت جزء ی از خداونده و با وحود ثروت تو انسان توحیدی تری میشی وقتی با عشق و با توکل و با این باور که خداوند هدایتم می کنه و اون کاری که باهاش حالت خوبه انجام میدی فارق از نگاه مردم اون موقع هست که کنفیکون میشه برات.

          احسان جان عاشقتم

          از خانم ارزشمند هم واقعا سپاسگزارم و تحسین می کنم ایشون رو که انقدر خالصانه و با ذوق تحسین میکنن و مینویسن با دیده دل دمتون گرم

          خدایاشکرت به خاطر این همه آگاهی و این جایزه ای که امشب به من دادی پیدا شدن یکی از مهم ترین پاشنه های آشیلم در زمینه موفقیت مالی نه موفقیت در خوشبختی.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
          • -
            Ehsan Moqadam گفته:
            مدت عضویت: 1928 روز

            درود بر شما مهدى جان

            سپاس‌گزارم برادر عزیزم که انقدر زیبا و با تمام وجودت نوشتی

            اولش فکر کردم خود استاد برام نوشته عکستون خیلی شبیه استاد هست

            وقتی به موضوع ثروت فکر می‌کنم اولین چیزی که به ذهنم میاد کاربردشه یعنی ما اینکه میگیم خدایا بهمون ثروت بده یا امیدوارم که ثروتمند بشی یعنی چی دقیقاً؟

            به یاد استاد در ثروت2 میوفتم که درباره ثروت میگن ما ثروت رو برای آزادی می‌خوایم چون احساس می‌کنیم داشتن پول به ما آزادی میده، درواقع ما آزادی رو می‌خوایم نه خود پول رو

            بعد من با خودم میگم که خب اگر داستان اینکه هست همین الان هم من ثروتمند هستم،

            همینکه من میدونم که داشتن آزادی یعنی ثروت خودش من رو چقدر خوشحال میکنه، کسانی رو در نظر بگیر که بسیار پولدار هستند اما آزادی رو احساس نمی‌کنند بس که سرگرم چیزهای بیهوده هستند.

            اینکه میدونم من هرچقدر خونه و ماشین و زمین و قدرت داشته باشم صاحب هیچکدامش نیستم و صاحب اصلیش خداست و بهترین حافظ خودشه و برای همین هم اگر از دستشون بدم نگران و ناراحت نمیشم چون صاحب اصلیش صلاح دونسته که نباشه تو زندگیم چون قراره بهترش رو بهم بده یا اصلاً خود نبودش شاید اون بهتره باشه همین نگاه چقدر آدم رو آزاد میکنه، کسانی که دو تا اسباب‌بازی تو زندگیشون دارن و صبح تا شب فکر اینن که چجوری دو تا رو بکنند سه تا و سفت مالشون رو بچسبند که اتفاقی براش نیفتاده یا دائم نگران این که کسی چپ به زن و بچشون نگاه نکنه یکی نیاد مخ زن و شوهر و بچه و پدر و مادر و دوست بزنه بدبختش کنه یا اتفاقی براشون نیفته.

            همینکه میدونم جریان طبیعت جریان سلامتیه و هیچ بیماری نیست که زائیده ذهن نباشه به‌جای اینکه اسیر دوا و این دکتر و اون دکتر باشم میام گره‌های ذهنیم رو باز میکنم و نگرانی‌هام رو کم میکنم تا سیستم بدنم به‌راحتی خودش رو ترمیم منه چون خدای من چیز ناقص و ابتر خلق نمیکنه و خودش بهترین طبیب هاست خودش اون کسی که مرده رو زنده میکنه اگرم مسئله‌ای پیش بیاد خودش هدایتم میکنه به بهترین فرو و امیدم تنها به خودشه.

            میدونم روزی دست خداست و من باید سمت خودم رو انجام بدم به همین خاطر به این فکر نمی‌کنم که صبح تا شب چجوری فروشم رو بیشتر کنم و چجوری اینو به مشتریم ارائه بدم که بپسنده و یه جوری راضیش کنم و مخش رو بزنم، نه کارم رو انجام میدم و اعتماد میکنم به خداوند میگم اگر من بهتر بشم لاجرم اوضاع من هم بهتر میشه پس اگر من هنوز دنبال قالتاق بازی هستم و نگران خرج اجاره و زندگی و زن و بچه و فردا چی میشه یعنی هنوز این موضوع رو درک و باور نکردم.

            میدونم همه آدم‌ها روح خدا هستند و اگر من محبت کنم فارغ از اینکه چه بازخوردی میگیرم جهان من رو با آدم‌های بهتر هم‌مدار میکنه تا عشق بیشتری رو دریافت کنم بنابراین خودم رو وابسته به کسی نمی‌بینم و از کسی هم توقعی ندارم که در حقم کار خیر و شری انجام بده چون میدونم جهان قانون کبوتر با کبوتر رو به‌خوبی رعایت میکنه اگر آدم نامناسب تو زندگی من هست نشونش اینکه من هنوز آدم مناسبی که فکر میکنم نیستم

            اگر هنوز این نگرانی‌ها رو دارم نشونش اینکه من هنوز رو باورهام خوب کار نکردم و فکر می‌کنم که دارم رو خودم کار میکنم

            همه این‌ها از نقطه به صلح رسیدن با خود شروع میشه

            همینکه به خودت به‌عنوان مخلوق خوب خدا نگاه میکنی و عشق میورزی و احترام میگذاری جهان روی دیگه‌ای رو بهت نشون میده

            همینکه به خودت سخت نمیگیری و برای اشتباهات خودت رو سرزنش نمیکنی جهان هم بهت آسون میگیره و موقعیت‌هایی رو‌ برات ایجاد میکنه که خودت رو سرزنش نکنی

            همینکه میدونی خدا ما رو خلق نکرده تا کارهای عجیب غریب انجام بدیم و پدر خودمون رو دربیاریم و هدف عبادته و برای بهتر شدن تنها باید سپاس‌گزار باشیم خودش زندگی رو برامون چقدر آسون‌تر و لذت‌بخش‌تر میکنه چقدر ما رو از قید و بند مقایسه جدا میکنه و میبرتمون تو دنیای قشنگ خودمون

            حالا این‌ها ثروت واقعی هستند یا چهارتا صفر تو حساب بانکی؟!

            این جریان هدایت و صراط مستقیم و این باور که من خالق زندگی خودم هستم و برای لحظات زندگیم سپاس‌گزارم و سعی میکنم ازشون لذت ببرم و مرگ جز طبیعی جهان مادی است و هر وقت خداوند اراده کنه من رو میبره یه جای بهتر نزدیک‌تر پیش خودش تا هر روز با این نگاه که فکر نکنم جهان دائمیه تقلا نکنم یا دائماً ترس مرگ نداشته باشم و و مسیر به این زیبایی و استاد و دوستان به این خوبی ثروته یا چهارتا خونه و‌ماشین و سفر وآهن؟!

            به‌همین خاطره اگر باور داشته باشی همه چیز برای خداست و تنها روی نیازت به او باشه و شاکر باشی خودش ظرفت رو بزرگ میکنه چون همه این‌ها رو از قبل قرار داده تو این دنیای قشنگ

            یه دعایی جدیداً میکنم که خودش بهم الهام کرد و گفت اینجوری بخواه که خدایا جوری به من ببخش و ظرفم رو بزرگ کن که شایسته بنده‌ای باشه که روی نیاز و نگاهش تنها به‌سوی توست

            از شما دوست عزیزم بسیار سپاس‌گزار و دوستدارتان هستم

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
            • -
              مهدی نامجوفر گفته:
              مدت عضویت: 1370 روز

              احسان جان چقدر من خوش سعادت هستم که شبیه به استادم هست چهره من تو این عکس و چقدر قشنگ مثال زدی راجب ثروت و من در صحبت های شما متوجه قانون رها بودن رو احساس کردم که واقعا اگر باورت راجب هر چیزی درست باشه چه زنان پاک و فراوان چه مردان پاک و فراوان چه ثروت به شول پول و فراوان چه احساس زیبا بودن چه ایده های برای راحت تر زندگی کردن وو انتهای نداره و بدونیم که اینها همه وجود داره و هر روز هم داره بیشتر و بیشتر میشه چون بامنطق به اینکه جهان باید رشد کنه در تمام ابعادش و من این باور رو داشته باشم که لایق بهترین ها هستم در تمام ابعاد دنیای مادی و مهم ترین موضوع رها باشم فارق از چطور و چگونگیش لاجرم من در مدار دریافتش با اون اتفاق های زیبا و خواسته های که حتی فکر نمی کنیم وجود داشته باشه چه برسه بخوایمش برخورد می کنیم پس خیلی آزاد تر زندگی می کنیم این ها پاشنه های آشیل من هست احسان جان .

              خیلی خیلی سپاسگزارتم به خاطر پاسخی که به کامنت من دادی و بسیار سپاسگزارم به خاطر دعای قشنگی که بهت الهام شده و پای کامنت من مهر امضاء زدی بهترین ها لایق تو باد

              خدایا جوری به من ببخش و ظرفم رو بزرگ کن که شایسته بنده‌ای باشه که روی نیاز و نگاهش تنها به‌سوی توست

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      سمانه جان صوفی گفته:
      مدت عضویت: 1904 روز

      سلام آقا احسانِ عزیز و نازنین.

      آقا عجب کامنتِ خوبی نوشتی.

      ممنونم ازت که به هدایتِ خدا چشم گفتی و نوشتی و نوشتی و نوشتی…

      بی نهایت لذت بردم از خوندن تک به تک واژه ها و جملاتِ این کامنت.

      از قلب اومده و لاجرم بر قلب میشینه‌.

      خیلی خوشحالم و سپاس گزارِ خدا که در مدارِ دریافتِ این کامنت قرار گرفتم.

      قبلا درکی از مدار نداشتم، فکر میکردم انتخاب می‌کنم این کامنت رو میخونم، اینو نمیخونم، اینو دوست دارم، اینو دوست ندارم، این طولانیه، با این کامنت ارتباط برقرار میکنم یا نمی کنم و …

      هر چی درکم نسبت به مدار و فرکانس بهتر شد، بیشتر سپاس گزارِ خدا شدم که داخلِ مدارِ خوبی، نیک، زیبایی، هدایت، خیر و شادی، سلامتی، ثروت، آرامش و … قرار گرفتم.

      همین اواخر به واسطه خوندن پیام های دوستان، با شما آشنا شدم و اتفاقا دو روز پیش ایمیلم رو روی اکانت شما فعال کردم و اینکه امروز به کامنتِ شما رسیدم که جزو سه کامنتِ برترِ این صفحه است، برای خودم خیلی جالبه و نشونه ی جذابی.

      کامنتتون و مثال هاتون رو خیلی دوست دارم.

      ماجرای کمک به خانم مسن همسایه و اینکه خدا خودش چطوری جلو برد ماجرا رو…

      به سادگی و شیرینی.

      حتما که بانوی مسن، باور توحیدی داشتن که مسئله شون با دست های خدا به سادگی و شیرینی حل شد.

      و البته برای شما این یه هدیه بود که در جریانِ این ماجرا هم حضور داشته باشین هم بتونین دستِ خدا باشین.

      اینکه بهتر با مثال درک کنین قدرتِ خدا رو، هدایت هاشو و از همه مهمتر برای من: اینکه بیاین این داستان رو تو کامنت بنویسین و به همه مون کمک کنین ایمانمون به توحید، به خدا و قدرتِ بی انتهاش بالا و بالاتر بره.

      کیف کردم که به نقل قول از مریم جان گفتین: پله پله جلو نمیریم، مدار به مدار جلو میریم…

      فقط کافیه تو مسیرِ درست باشیم، تو ریلِ اصلی باشیم، بقیه شو خدا آسان میکنه.

      من هم ذهنی دارم که در گذشته مخصوصا، تا قبل از مهر 1401 گارد داشت، مقاومت داشت، تعصب داشت زیاد، یه ذهنِ سفت و سخت و به قولِ خودم منطقی بیشتر تا احساسی …

      هنوزم هستم اما…

      این 10 ماه که تمرکزی تر کار میکنم روی خودم با فایلهای استاد، ورژنِ بسیار منعطف تری از خودم رو شاهدم، یه طوریه که خودم هم تعجب می‌کنم.

      بی نهایت سپاس گزارِ آرامشی هستم که خلق کردم به واسطه ی افکار و اعمالم، که همه شو از خدا دارم، اعتبارش از اللهِ یکتا هست نه سمانه.

      من هیچ، همه تو

      یه سوالِ ذهنی داشتم در رابطه با قدرت خدا و قدرت من در رابطه با خلقِ زندگیم توسط خودم…

      تا اینکه متوجه شدم، بله، من قدرتِ خلق دارم، با نهایت قدرت و کیفیت میتونم خلق کنم هر چیزی رو که دلم میخواد واسه زندگیم…

      دچار دوگانگی شدم که این منم منم ها خودش شرک نمیشه؟

      بعد کاشف به عمل اومد برام که دختر خوب، تو قدرتِ خلق رو از کی گرفتی؟

      کی بهت دادتش؟

      خب، تو به پشتوانه قدرتی که خدا بهت داده میتونی خلق کنی، این قدرت رو به همه داده، این آپشن رو به همه داده، دکمه ی خلق، پیش فرض به محضِ تولد به همه مون داده شده، حالا بستگی داره کی و کِی به این آگاهی میرسه که اکتیوش کنه…

      من به پشتوانه و قدرتی که الله بهم داده، میتونم و قدرت دارم زندگیمو هر طور که خودم دوست دارم خلق کنم، در مسیر خدا بهم کلی کمک میکنه، هدایت میکنه، به شرطِ باور…

      مسئولیت زندگیم، با هر چیزی که خلق می کنم به عهده ی خودمه ولاغیر، چه زیبایی خلق کنم چه نازیبایی.

      خداوند انتخاب رو داده به دست خودم.

      خودش دخالت نمیکنه تو انتخاب های من.

      اگه کمک بخوام راهنماییم میکنه. (هدایت)

      الهی شکرت، الهی شکرت، الهی شکرت.

      یه نمونه از آرامشم امروز صبح که خودمم رگ به رگ شدم از آرامشم و ورژنِ جدیدم:

      آب ریختم تو قابلمه که بذارم روی گاز بجوشه.

      بی دقتی کردم قابلمه کج و کوله شد، مقداری از آب ریخت روی گاز و زمین…

      واکنش سمانه ی قدیم:

      اَه، ایش، لعنتی…

      چرا؟ اعصاب خوردی، حس بد، سرزنش و ….

      واکنشی که سمانه خلقش کرده به لطف خدا، واکنشی کاملا آمده از درونم نه اَدا و اطفار و نمایش:

      اِ

      خیره

      آب روشنیه

      اشکال نداره

      سمانه بپر برو تی رو بیار، حالا که خیس شده زمین، از آب استفاده کن و کف آشپزخونه رو تی هم بکش…

      الان که مینویسم هم خوشحالم، هم سپاس گزارم، هم خنده ام میگیره که خدایا عجب واکنشِ خفنی…

      سمانه چی بودی، چی شدی…

      همه اش از فضل خداست…

      این آرامش. با هیچ مبلغی قابل اندازه گیری نیست…

      من وسواس داشتم، حساسیتم بالا بود به آب، به پاکی و نجسی، به طهارت و …

      الان ریلکس شدم…

      آب از بالای ساختمون بریزه پایین که رد میشم میگم، آب، روشناییه، پاکه، خیالت راحت…

      من و امثالِ من، درک میکنن از حساسیت بالا، از وسواسِ فکری برسی به این مرحله از آرامش یعنی چی…

      یعنی انگار داری پرواز میکنی تو زندگی…

      خدایا شکرت.

      استاد جان، این یکی از بی نهایت تغییرات و نتایج منه که آموزش ها و فایلهای شما باعثش شده، سپاس گزارتونم تا همیشه.

      آقا احسانِ عزیز و ارزشمند:

      ممنونم از کامنت توحیدی، گیرا و شفاف تون.

      در پناه خدا باشین همیشه.

      الهی شکر برای حضورم در مدار و مسیرِ آگاهی و رشد و بهبود

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
      • -
        Ehsan Moqadam گفته:
        مدت عضویت: 1928 روز

        دورد بر شما سمانه جان

        سپاس‌گزارم که انقدر زیبا و ریزبینانه قانون رو متذکر شدی و این یادداشت زیبا رو نوشتی

        این روزها عمیق‌تر از گذشته به کاربرد و مفهوم سپاس‌گزاری و قانون مدارها فکر می‌کنم، در همین فایل کامنتی رو از دوستی خوندم که از آقای عطار روشن نقل می‌کردند که در یکی از فایل‌ها زندگی در بهشت نوشته بودند همه مرغ و خروس دیدن و داشتن اما استاد عباس‌منش یه‌جوری با اون‌ها رفتار میکنه آدم عاشق مرغ و خروس‌ها میشه، هممون یه دوش آب، یه سقف که زیر اون باشیم داریم اما جوری که استاد عباس‌منش از این امکانات استفاده میکنه و باهاشون رفتار میکنه آدم رو عاشق میکنه.

        توی بررسی‌های که در قرآن داشتم هیچ جا ندیدم که پیامبری درخواستی مادی از خداوند داشته باشه، یعنی برای خرج زندگی یا روابطش از رب درخواست کرده باشه چون به‌نظرم اولین قدم برای ورود به وادی این آگاهی گذر این موضوعاته، نه اینکه ثروت یا روابط مهم نباشه اما این افراد عبور کردند از این موضوع در زندگی چون رزاقیت خدا را باور کردند.

        یاد جمله استاد در قدم اول افتادم که میگفتن شما اگر یکی از این باورها رو عمیقاً باور کنید زندگیتون متحول میشه، بعد گفتن خدایا من خودم یه نفر اگر عمیقاً فقط روی باور به رزاقیت خداوند کار کنم و سعی کنم درک کنم این باور رو هرگز دیگه نگران هیچ موضوع مادی نخواهم شد، هرچند که رزق صرفاً جنبه مادی نداره اما دست‌کم اون جنبه مادیش برای ما خیلی میتونه کمک کننده باشه.

        اگر ما واقعاً باور داشته باشیم که روزی دست خداست و این شغل و این مشتری همه نشانه حضور خدا در زندگی است چقدر فارغ از اینکه کسب‌وکارمون رشد کرده یا نه سپاس‌گزارتر میشیم به‌خاطرش. به خدا گفتم خدایا این همه من بین باورهای ثروت و توحیدی دنبال این بودم که ترمزم رو پیدا کنم که چیه اجازه نمیده این آهوی خوش‌خرامان پیش بره، بعد متوجه شدم که من حالم با کارم خوب نیست، فکر میکنم عاشق کارم هستم اما عاشقی رو گره زدم به حضور مشتری، تا زمانی که مشتری باشه شادم و نباشه غمگین، این چه عشقیه، درک نکردم که عزیز من این شغل یه راهیه که خدا برات روشن کرده تا به‌وسیله اون استعدادهات رو شکوفا کنی، خودت رو کشف کنی، به خودت و دیگران خدمت کنی و جهان رو تبدیل به جای زیباتری برای زیستن کنی، چرا این همه نعمت رو سپاس‌گزار نیستی.

        وقتی این شهود رو دریافت کردم و شروع کردم به سپاس‌گزاری برای کارم و مسیری که خداوند برام روشن کرده به وسیله این شغل جای شما خالی یه قهوه برای خودم درست کردم و گفتم از همین لحظه میخوام برای همه چیز سپاس‌گزار باشم، تا اومدم لب بزنم به قهوه یه مشتری خیلی خوب باهام تماس گرفت، یه انسان بسیار پاک و همون موقع به خودم گفتم این یه نشونست. یه نشونه عالی.

        خداوند بی‌نهایت دست داره من نباید نقشه بکشم که چیکار کنم که پولدار بشم. گفتم تو آرامش خودت رو حفظ کن و با آرامش و توکل به الله کارت رو انجام بده کاری هم نداشته باش که این خرید نخرید، روزی دست خداست، شاید الان به این وسیله شاید به وسیله بهتر و بیشتر و هزاران مسیری که تو الان ازش بی‌خبر هستی. به خودم گفتم یک عمر به این نعمت خدا بی‌توجه بودی و حالا یاد گرفتی که باهاش خوب باشی، چطور توقع داشتی توقع بهش بدی و عشق دریافت کنی؟ می‌خوای کارت حالت رو خوب کنه؟ بهش حال خوب بده. سپاس‌گزار باش. بگو خداروشکر که خدا این توفیق رو به من داد که به بندگانش(هم خودم و دیگران) به وسیله این کار خدمت کنم، خودش هم افراد مناسب رو با من هم‌مسیر میکنه، خودش هم ایده‌ها رو میده، چون این کار برای من نیست، راهیه که خدا برام روشن کرده هر زمان هم که نیاز باشه من رو هدایت میکنه به یه مسیر بهتر.

        کجا استاد عباس‌منش اومده اصرار کرده که بچه‌ها بدوین بیاین این محصول رو بخرید برعکس پیشنهاد میکنه نخرید اگر آمادگیش رو ندارید. این رفتار از کجا میاد؟ آیا استاد بدش میاد محصولاتش به فروش برسه؟ آیا بدش میاد آگاهی ما بره بالاتر؟

        هرگز، استاد قانون رو میدونه، میدونه که روزی دست خداست، این مسیر مسیر خداست و خودش افراد مناسب رو هم‌مدار میکنه با این مسیر. تمرکز نمیگذاره چیکار کنه که فروشش بره بالاتر چون میدونه خدا براش میفروشه، تمرکزش رو میگذاره رو اینکه جریان هدایت رو بهتر درک کنه و از سر راه خدا میره کنار. مشکل ما اینجاست که از خدا می‌خوایم اما جلو راه خدا وایسادیم اجازه نمیدیم برامون بفروشه، اجازه نمیدیم بهترین فرد رو وارد زندگیمون کنه، اجازه نمیدین ببرتمون زیبایی‌های جهانش رو نشونمون بده، اجازه نمیدیم بهترین ملک رو برامون پیدا کنه، اجازه نمیدیم شیرین‌ترین لذت‌ها رو روزیمون کنه.

        دقیقاً بحث مدارهایی که میفرمایید همین موضوعه، همین کامنت‌های دوستان خودش یه دریچه جدیدی از هدایت و آگاهی رو برام باز کرده و من خیلی خیلی سپاس‌گزارتر از گذشته هستم.

        این همان چیزی است که خدا از ما میخواد. سپاس‌گزاری. یعنی در عمل از نعمت‌ها استفاده کنیم و تو کارش دخالت نکنیم، از زندگی لذت ببریم و وابسته ندونیم لذت رو به یه موضوع خاص و اجازه بدیم خودش چیزهایی رو وارد زندگیمون کنه که باعث لذت بیشتر در زندگیمون میشه چون همه این نعمت‌ها همین الانم هستند فقط کافیه ما قلبمون رو باز کنیم تا هدایت بشیم.

        باز هم از شما دوست عزیز برای نوشتت بسیار سپاس‌گزار هستم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
        • -
          سمانه جان صوفی گفته:
          مدت عضویت: 1904 روز

          به نامِ اللهِ یکتا

          به نام خداوندی که روزی دهنده ی همه ی مخلوقاته.

          به نام خداوندی که به زیبایی و با جزئیات هدایت میکنه.

          سلام به همه ی نازنینانِ سایت.

          سلام به برادرِ ارزشمند و دوست داشتنی ام، آقا احسانِ عزیز.

          آقا احسان، جنسِ کامنتهات خیلی نابه، بی نهایت لذت بردم از خوندنِ کامنت هات.

          هم کامنتهات به صورتِ مستقل و هم کامنتی که لطف کردی پاسخ برای من گذاشتی.

          سپاس گزار خدا هستم که تو مدار دریافت این کامنتها و آگاهی ها قرارگرفتم.

          من متحیّرم از حجمِ وسیعِ برکت و روزی هایی که این فایل و کامنت هاش، همینطور همه ی فایلهای استاد و کامنتها، برام به ارمغان آورده…

          الهی شکرت.

          امروز با شگفتی و سورپرایز آغاز شد، ساعت 4:15 دقیقه بامداد در حالیکه تازه بیدار شده بودم (از لطف و هدایتِ خدا) و هدایت شدم به سایت، نقطه آبی رو دیدم و پیامِ شما همراهِ دو پیام دیگه از دوستانِ نازنینم…

          دقیقا چند دقیقه قبلش داشتم به روزی و نعمت و برکت (از منظرِ مادیات) فکر میکردم و اینکه خداوند چه پِلَنی برای ما داره؟

          بعد، کامنت شما رو خوندم که دقیقا اشاره کردین به روزی، به رزاق بودنِ خداوند، همونجا لبخند روی لبم نشست، عاشقِ این سیستمِ به شدت دقیق و منظمِ خداوندم…

          کامنت تون رو بسیار دوست داشتم و دارم.

          لازم دارم چند بار بخونم تا بهتر حسش کنم.

          بهتر درکش کنم.

          بهتر عینِ عسل، شیرینی اش بره داخلِ قلبم بشینه.

          ممنونم که با کامنت تون بهم یادآوری کردین:

          اصل اینه که تو زندگی، سپاس گزار باشم، لذت ببرم از همه چی…

          وقتی میگم همه چی یعنی دقیقا همه چی…

          از لحظه ای که از خواب بیدار میشم و زندگیِ مجددم که معجزه است آغاز میشه تا وقتی که میخوابم…

          من یه کشفی در مورد خودم کردم…

          تو پیاده روی امروز، یه پرده کنار رفت و من داخل خودمو دیدم دوباره:

          اینکه من بلد نیستم به صورت بنیادین، یعنی به حالتی که تو شخصیتم رفته باشه و بشه رفتارِ پیش فرضم، در لحظه لذت ببرم از داشته هام، از نعمت هام…

          گاهی رعایت میکنم، سپاس گزارم در لحظه برای نعمتی که اون لحظه گرفتم که میتونه هر چیزی باشه: مادیات، معنویات، سلامتی، ارامش، حس خوب و …. همه چیز.

          ولی آگاهی ام نسبت به خودم منو بیدار کرد که تو بلد نیستی در لحظه زندگی کنی، یعنی خیلی کم بلدی، گاهی یادت میاد ولی فراموش میکنی…

          و فکر غالبِ تو اینه که چقدر خوب بود قبلا که اینو داشتم، یا اینطوری بود، اینو به دست آوردم و …

          (یعنی ناراحتی از گذشته)

          یا حالت دومم: یعنی اگه فلان چیز تموم شه چی میشه؟ چیکار کنم؟ اگه با توجه به چیزی که الان میبینم شرایطش نباشه فراهم کنم چی؟؟؟

          (یعنی ترس از آینده)

          سمانه جان:

          گذشته که گذشته، اگه خوب بوده تکرارش کن وگرنه ولش کن بذار بره.

          آینده هم که هنوز نیومده، اینجاست که توکل و امید به خدا کامل در وجودت خودشو نشون میده…

          میرسم به اصلِ کنترلِ ذهن

          که در هر صورت کنترل ذهن کنم و طوری فکر کنم که بهم حس خوب بده و کمکم کنه تونستم کم کم این باگ رو در خودم اصلاح کنم.

          لحظه ی حال، فقط لذت بردن از الانِ زندگیمه، با هر چی که دارم، که نه تنها کم نیستن بلکه فراوان هم هستن.

          در لحطه ی حال نه ترسی وجود داره و نه غم و ناراحتی.

          دقیقا همون فلا خوف علیهم و لاهم یحزنون

          یعنی برای هر دردی، درمان هم وجود داره.

          یعنی با هر سختی، آسانی هست.

          ان مع العسر الیسری

          به عبارتی حس میکنم قرآن برای انسان حکمِ شفاخانه رو داره، داخلِ قرآن راهکارهای درمانِ انسان وجود داره.

          من که خیلی تازه کارم، شناختم از قرآن خیلی خیلی کوچولو هست، اما برای همین اندازه هم خیلی خیلی سپاس گزارم.

          چون قبلا همین هم نبود و الان به شدت قدر دانِ ارتباطِ فعلیم با قرآن جان هستم.

          الله جان، خودش دستورِ کار، درمان رو داده به بشر از طریق قرآن، کلامِ نورانی و زیبای خودش.

          یادِ شخصیتِ توله سگ تو انیمیشنِ گربه چکمه پوشِ 2 افتادم و دقتش به زندگی در لحظه و لذت بردن از هر چی که داره.

          اینکه همونی که الان داخلشه، براش شگفت انگیزه، دوستش داره، ذوق میکنه براش…

          من وقتی انیمیشن رو دیدم بلافاصله متوجه فاصله فرکانسی خودم و استاد شدم و اومدم بنویسمش ولی خجالت کشیدم ننوشتم…

          الان مینویسم: استاد از منظرِ بسیار زیبایی نگاه میکنه به همه چیز و زیبایی ها رو از تو دل هر چیزی، هر چیزی، بیرون میکشه و در موردش صحبت میکنه…

          همینطور مریم جون…

          سمانه جان، خیلی خیلی خوش بین تر و زیبا بین تر شده نسبت به گذشته اش …

          کاملا درک میکنم این حاصلِ روندِ تکاملیِ استاد و مریم جان هست در مورد توجه به زیبایی ها و دیدن هر چیزی از منظری که به آدم حس خوب بده، حس امید بده و به صورت کلی به آدم کمک کنه…

          چقدر خوبه که فایلها منو وادار به تفکر در مورد خودم میکنن، خیلی آسان و ساده و شیرین.

          الهی شکرت، استاد جان مرسی.

          چقدر لذت بردم از این قسمتِ کامنت:

          این همان چیزی است که خدا از ما میخواد. سپاس‌گزاری. یعنی در عمل از نعمت‌ها استفاده کنیم و تو کارش دخالت نکنیم، از زندگی لذت ببریم و وابسته ندونیم لذت رو به یه موضوع خاص و اجازه بدیم خودش چیزهایی رو وارد زندگیمون کنه که باعث لذت بیشتر در زندگیمون میشه چون همه این نعمت‌ها همین الانم هستند فقط کافیه ما قلبمون رو باز کنیم تا هدایت بشیم.

          و یه قسمتِ جذابِ دیگه:

          خداوند بی‌نهایت دست داره من نباید نقشه بکشم که چیکار کنم که پولدار بشم. گفتم تو آرامش خودت رو حفظ کن و با آرامش و توکل به الله کارت رو انجام بده کاری هم نداشته باش…

          اگر ما واقعاً باور داشته باشیم که روزی دست خداست و این شغل و این مشتری همه نشانه حضور خدا در زندگی است چقدر فارغ از اینکه کسب‌وکارمون رشد کرده یا نه سپاس‌گزارتر میشیم به‌خاطرش.

          ممنونم آقا احسان برای این کامنتِ به موقع و دوست داشتنی، ممنونم از این هدیه ی عالی.

          بی نهایت رزق و روزی فراوان در همه ی جنبه ها وارد زندگیتون شه هر لحظه.

          الهی شکرت برای کامنتهای دوستانِ نازنینم، کامنت‌هایی که با هدایت خودت مینویسم، برای این هدیه های ناب و خالص.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
        • -
          مریم شمسا گفته:
          مدت عضویت: 2000 روز

          سلام به شما آقای مقدم عزیز

          کامنتتون در جواب دوست عزیزمون چقدر عالی بود و پر از نور و نعمت

          شما و آقای عطار روشن راست میگید ما خودمون تو حیاطمون مرغ و خروس داریم و درختان میوه باورمی کنید ،از وقتی استاد و مریم جان دیدم که از تک تک مرغ و خروسهاشون صحبت می‌کنند و اسم براشون گذاشتن و از پرادایس و زیبای اش با عشق شکرگزاری می‌کنند منم کلا دیدم به باغمون و حیوانات عوض شده باهاشون حرف میزنم کلی سپاسگزار خداوند هستم به خاطر همه این نعمتها

          و آگاهی بعدیتون در مورد رسیدن به رزاقیت خداوند می باشد که واقعا اگر ما اعتمادمون به خدا صددرصد باشه میگیم خونه داشتن و ماشین و… که طبیعه از بخشندگی و لطف خدا و اعتماد به هدایتها بهمون میرسه و گام فراتر برمیداریم و دنبال اون رزق های به غیر الحساب میریم اون علمی که نزد اوست ارتقای مقام انسانیتمون و پی بردن به رسالت الهی مون و قرب الهی

          و به قول شما دیگه خوشحال بودنمون به مشتری و یا به یه آدم خاص و یا زندگی در یک مکان خاص یا کسب موقعیت خاص وابسته نمی کنیم ،چرا که ایمان به رزاقیت خداوند یعنی همه اینها به علاوه اون آگاهی ها‌‌‌‌..

          لازم می دونم بهتون بگم که این کامنت شما هم رزق من بود که ازش کلی آگاهی کسب کنم

          از خدای مهربان ممنونم که به این کامنت هدایتم کرد

          و از شما بابت کامنتهای پر از آگاهیتون سپاسگزارم

          قلبتون پر از نور الهی

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      محمد دِرخشان گفته:
      مدت عضویت: 1921 روز

      سلام احسان آقای گل

      چه کامنت پرمحتوا و زیبایی

      کامنتی که همش توحید را گوشزد می‌کرد

      کیف کردم واقعا خصوصا اونجایی که گفتید داشتم میرفتم پول همسایه را پس بگریم و همه کارها را سپرده بودم دست خدا و به خودم اعتباری نمی‌دادم و همه چیز را لطف خدا و از طرف خدا میدونستم یا به قول استاد اعتبار همه چیز را به خدا میدادم

      انشالله همیشه همینطور عالی پیش بری

      ممنون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
    • -
      سیدجابر سجادی گفته:
      مدت عضویت: 1908 روز

      سلام احسان عزیز

      خیلی لذت بردم از دیدگاه فوق‌العاده ت

      کامنت های عالی وخوبی را ازتو میبینم توی سایت خدایاشکرت

      بااین دیگاه خیلی حال کردم

      *

      توی این چند سالی که از خدا عمر گرفتم به جز عزیزانی که تو این سایت هستند به‌ندرت آدم‌هایی رو پیدا کردم که حالشون با زندگیشون خوبه و از ته دل سپاس‌گزار هستند و از کلام و انرژیشون روحت شاد میشه.*

      ماخیلی ازموقع ها فراموش می‌کنیم که جز هدایت شدگان هستیم واقعا وناسپاسی

      میکنیم وجز اقلیت جامعه هستیم

      ووقتی که توی جامع حتی با آدم‌هایی که از دید ما موفق هستند برخود میکنیم

      وهم کلام میشیم

      اون موقع میفهمیم که خداوند رحمان ما را به چه مسیری هدایت کرده

      وبا چه آدم‌های فوق‌العاده هم کلام وهم کلاس هستیم

      خدایا شکرت که ما راهدایت کردی به راه راست به راه درست به راه صحیح

      موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      رسول خانکی گفته:
      مدت عضویت: 1119 روز

      سلام به احسان عزیز و مرد دوست داشتنی و توحیدی

      احسان جان با خوندن کامنتت واقعا اشک شوق ریختم.

      واقعا دمت گرم برای رسیدن به این درک و احساس زیبای توحیدی.

      واقعا لذت بردم.

      چقدر با این جمله شما حال دلم خوب شد که گفتی

      آیا پیش کسی رفتی حال دلت خوب شد بهت احساس خوبی دست داد ،تو را یاد خدا انداخت.

      و واقعا من خودم معیارم از آدمها و ارتباطم با اونها همین یه جمله هست که آیا با یه نفر هم کلام میشی تو را یاد خدا میندازه یا تو را به جاده خاکی دعوت میکنه.

      یاد حرف استاد قمشه ای تو یکی از سخنرانی‌هاش افتادم که میگفت

      تمام تلاش بشر اینه که از کثرت به وحدت برسه که همون توحیده.

      تمام قدرت اوست و من هم توانمندم، فوق العاده ام ،بینظیرم،دوست داشتنی ام ،ارزشمندم،هدایت شده خدا هستم ،

      عزیز دردونه خدا هستم و به هر چی بخوام میرسم

      چون قدرت و رحمت اون پشت منه.و هرچه هست اوست.

      اللهم ما بنا من نعمت فمنک.

      حال دلما خیلی خوب کردی مرد نیک خدا.

      خدا حفظت کنه داداش گلم.

      همیشه سالم و ثروتمند باشی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      محمد کرمی گفته:
      مدت عضویت: 1219 روز

      سلام احسان جان

      پسر تو چقدر خوب و بینش عمیق مسائل تحلیل کردی و با چشم ریز بین خودت درست مثل استاد عباس منش همه چیزو تحلیل میکنی

      لذت بردم از مبحث مصاحبه های که از رونالدو و ایلان ماسک تحلیل کردی و برداشت خودتو با ما به اشتراک گذاشتی

      واقعا منو به خودم آورد که ملاک موفقیت رسیدن به یه سری نتایج نیست بلکه لذت بردن از مسیر و قدرت رو دادن به رب ،مثل تمام افراد موفقی که ما میشناسیم و در عمل اجراش کردن و نتیجه خودش دنبالشون میره ..

      همون توپی که دقیقا میره جایی که رونالدو و مسی هستن و گل میشه ،همون الرزق رزقان میشه برای ایلان ماسک و جف بزوسها

      خدایا سپاسگزارتم بخاطر وجود دوستان آگاهی مثل شما

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      رها گفته:
      مدت عضویت: 925 روز

      درود بر آقای مقدم

      سپاسگزارم از این حجم از آگاهی بینظیر

      سپاسگزارم

      چه زیبا با مثال و تجربه نکات کلیدی ایمان و توحید رو باز کردید

      با داستان خانم همسایه

      یک لحظه به این موضوع اگاه شدم که اینروزها من در حال خدمت به عزیزترین و قابل احترام ترین موجود روی کره زمین درزندگیم هستم، این من نیستم همه اش خداست

      خداست که بساط ارامشی را فراهم میکنه

      لیوان ابی به دست عزیزم میرسونه

      خداست که میشنوه و چشم میگه

      مگر نه همه این سفر رو خودش فراهم کرد

      مگر نه خودش اسان کرده

      مگرنه برای برای برگشتش هم خودش تدارک اسانی دیده برام

      اعتبار همه اش از خداست

      بدون او هیچکدوم ممکن و میسر نبود

      و چه درس بزرگی داره برام

      چنین نگاهو نگرشی ساختن مهمترین کارم باید باشه

      سپاسگزارم از شما

      .

      چقدر این اگاهی عالی هست که “یاد گرفتم که مسیری که خدا برات روشن کنه چقدر تفاوت داره با مسیری که خودت بخوای روشن کنی”

      یک دنیااا نکته هست

      اصل همینه

      همیشه زور و تلاش برای روشن کردن مسیرمون داشتیم

      غافل ازاین که مسیر میتونه خیلی اسان و زیبا روشن بشه

      اونم توسط کسیکه تماما روشنیه

      خدایا شکرت

      ممنونم که داری من رو اگاه میکنی به اصل و اساس جهان هستی

      و هر لحظه به شکلی در میای تا روشنی بخش مسیرم بشی

      سپاسگزارم ️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      مرضیه ایزدی گفته:
      مدت عضویت: 1515 روز

      سلام آقا احسان عزیز

      عجب کامنت زیبایی گذاشتی چقدر به موقع بود چقدر مثالهات خوب بود به قول استاد از قول انیشتن گفتند که تنها راه آموزش مثال زدن است و این مثالها چقدر در ذهن می مونه

      چقدر حالمون خوب می شه وقتی می یایم داخل سایت

      چقدر حرفتون در مورد رابطه با آدما قشنگ بود چقدر دلم این نوع رابطه را می خواد که ساعتها با کسی حرف بزنم که در کنارش احساس کنم که روحم شاد می شه وقتی که از خدا و انرژی اش می گیم از معجزاتش از اینکه الان با قانون آشنا شدیم و چه چیزی بهتر از این می تونه برامون باشه

      آقا احسان خیلی کامنتتون دلی بود خیلی به دل نشست نمی دونم چی بگم فقط خواستم بگم وقتی اینجور کامنتهارو می خونم احساسم اینقدر خوب می شه چون احساس می کنم خدا باهام حرف می زنه و بهم یادآوری می کنی نکاتی که باید تو زندگیم بگیرم

      چقدر از کامنت آقای خوشدل برای شما خوشحال شدم که خیلی راحت برای شما نوشتند و تحسینتون کردند در حالیکه کامنت ایشون هم پربازدید بود و برام جالبه که اینقدر مکالمات قشنگی بین شما ایجاد شد و چقدر اینا برای ما درس داره

      خدا را شاکرم بابت حضورم در سایت و خوشحالم که دوستانی دارم در این سایت که همش حال خوب می گیرم ازشون و درس یاد می گیرم

      همیشه سلامت و شاد باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      علی یوسفی گفته:
      مدت عضویت: 959 روز

      خدایاسپاسگزارم ک دروازه های رحمت واگاهی خودت را ب رویمان گشودی خدایا مارا در پناه

      خودت حفظ بفرما آمین یارب العالمین.سلام احسان جان این بار اول کامنت شماروخاندم ک اینهم هدایت خدابود هنوز کامتو باز نکرده ب دلم نشست ی حسی خوبی بهم گفت بخون مال تویه اشک از چشام جاری شد دقیقا شخصیت داغون قبلی وشخصیت عالی الان من بود

      ازوقتیکه خدا دروازه رحمتش رو ب روم بازکرد تواین سایت خدارو شکر همه چیز توزندگیم عالی شده برای شخصیت قبلی من زندگی همش ذلت خاری ترس وغم اتفاقهای بد پشت سرهم بود

      بزرگترین دشمنم خدابود میگفتم بخت بد بهم داده هزاران فوش میدادم تاکه دیگه خسته شدم تاکه خدا با دامادمون اشنا کرد باهم صحبت کردیم ی سایت برام داد سایت عباسمنش دادکام ازهمون لحظه زندگی کم کم خوب شد خداروشکر شخصیت الان من زندگی براش فقط فقط وفقط لذته سلامتیه ارامشه زیباییه ثروته خوشحالیه شادیه خلاصه همه چیز عالیه دیگه اون خدای غضبناکی که ب ما معرفی کرده بودن حالاشده خدای مهربونتر ازمادر خدای زیبائیها خدای ارامش خدائیکه فقد خوبی میده وخوبی منومیخاد خدایا میلیارها بارشکرت که منوبااین سایت اشنا کردی اینجا واقعا خود بهشته احسان جان ازخدا برات وبرای همه مون تو این سایت بهترینهارو میخام آمین یارب العالمین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      زهرا سرلک گفته:
      مدت عضویت: 887 روز

      سلام و درود آقا احسان بنده توحیدی خدا

      چقدرزیبانوشتین قلب من باتک تک کلماتتون به تپش افتاد،باخوندن کامنت اکثربچه ها می‌خوام دیوونه بشم چرا که اینقدر آگاهی میگیرم،واقعاخیلی شما واکثربچه هارو تحسین میکنم که اینقدر روی توحیدتون کارکردین وبه این مدار خالص رسیدن،امروز کامنت شماقلبم رو نورانی کرد و اون انرژی که باید می‌گرفتم رو گرفتم،دقیقاصحبتهای شما راجب به کارتون پاشنه آشیل منم بود،دیگه عجله ای ندارم برای رسیدن فقط می‌خوام دستمو رهانکنه حتی برای یه لحظه،ازتون خیلی سپاسگزارم که واسطه شدین حرفهای پروردگارمهربونم رو به گوشم برسونید،اون جریان خانم همسایه برای منم دیروز اتفاق افتاد اما طوردیگه،اماالان با صحبتهای شمامتوجه شدم که باید بسپارمش به ربم‌ که خودش درستش کنه،ازپروردگار مهربانم می‌خوام بهترین اتفاق هارو براتون رقم بزنه که با نوشته های خدایی تون حال من رو دگرگون کردین،هم شما وهمه بچه های عزیزی که اینقدر زیبامینویسن،دستمریزاد به همتون،الحق که دانشجوهای استاد چیزی کم از خودش ندارن،اگرغیراز این بود جای تعجب داشت،این سایت خداگونه ست،بازهم ازتون سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      داود نیکزاد گفته:
      مدت عضویت: 1906 روز

      سلام آقای مقدم

      از اینکه سطح مدارم انقدر بالا رفته که به کامنتهایی به مثال شما بر میخورم خیلی خوشحالم

      تو این فایل استاد دوستان از بس مثالهای جالب از غرورهاشون میزنن آدم همه منم منم هاش میریزه

      به قول دوستی که فروشنده بود و بهش گفتن امروز فروش چطور بود گفت تا وقتی من فروشنده باشم فروش همیشه عالی خواهد بود و روی خودم حساب کردم نگفتم به لطف خداست و از اون موقع دیگه ورق برگشت

      وقتی در این کامنت گفتی

      (فرقی نداره نقش ما در زندگی خود و اطرافیانمون چیه، پدر، مادر، دوست، پیمانکار، تمام این‌ها به‌واسطه قدرتی است که خداوند به ما داده، مسیری است که برامون روشن کرده و ما رو از تاریکی به‌سوی نور رهنمون ساخته و میکنه.)

      این باور برام ساخته شد که وقتی دارم برای همسرم خدمتی انجام میدم یا برای دخترم چیزی میخرم هم باید اعتبارشو به خدا بدم این من نیستم خداست که داره بهشون خدمت میکنه

      و حتی به منم منم های خیلی نزدیک پی بردم

      وقتی گفتین

      (بعد به این فکر کردم که دقیقاً بقیه بازیکن‌ها و خود ما تو زندگی داریم خلاف این عمل می‌کنیم و تو زندگی همش دنبال رکورد زدن هستیم، الان فلان کارو انجام بدم الان فلان عدد تو حسابم ایجاد کنم الان فلان چیزو داشته باشم، که چی؟ که با کی مسابقه بدیم؟ لحظه مرگ کدوم یک از این‌هارو میتونیم با خودمون ببریم؟ آخرین باری که یه کاری برای خودت کردی که فقط برای خودت مهم بود و ازش لذت بردی که بود دقیقاً؟)

      خیبیبیلی تامل کردم

      و جای که گفتین

      کم پیش میاد هدف واقعی کسی از تجربه خواسته‌هاش صرفاً رسیدن به احساس خوب و نه پر کردن خلاهای درونی باشه.

      بینهایت تاثیر گرفتم و تاییدش کردم

      قبلاها به کامنتهای خوب نمیخوردم و میدونستم که مدارم پایینه وگرنه کامنتهای عالی زیاده من نمیبینم

      الان با خواندن هر کامنت عالی به کامنتهای عالیتر میخورم و مثالی که استاد در کتاب رویاها برای مایک زد یادم میاد که هرچه از الماسها بردارم و به دیگران نشان بدم الماسهای بیشتر و با کیفیتتر پیدا میکنم

      عاشقانه منتظر کامنتهای شما با مثالهای فوق العادت هستم آقا احسان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      زکیه لرستانی گفته:
      مدت عضویت: 1729 روز

      سلام احسان جان دوست عزیز و ارزشمندم

      چقد کامنت شما فوق العاده بود

      چ آگاهی های نابی داشت

      چقد توحیدی بود و میشد روح پاکتونکبا ذهنتون هماهنگ شده رو دید و حس نابی ک ب خدای درونتون دارین و لمس کرد

      الهی صد هزار بار شکرت

      چقد لذت بردم

      چقد تحسینت کردم

      و

      بهت افتخار کردم

      بهت تبریک میگم از صمیم قلبم

      چقد عالی روخودت کار کردی ک وقتی پیرزن همسایه ازت درخواست کرد ک بری پولشو پس بگیری

      اولین چیزی ک اومد تو ذهنت این بود ک:

      گفتم خدایا این بنده تو اومده پیش من فکر کرده که میتونم بهش کمکی کنم اما من که میدونم قدرتی ندارم و قدرت دست توست خودت کارش راه بنداز. بعد تو ذهنم داشتم این رو میپروروندم که آره الان میرسیم و صاحب مغازه خیلی راحت پول رو برمیگردونه

      اینکه قدرت و تو ذهنت ب خدا دادی و ابراز عجز کردی ک من نمیتونم خودت درستش کن

      چقد درس داشت برای من و دیدم ک خدا چقد سریع جواب درخواستت و داد

      چقدخوبه اینقد فروتنی در مقابل الله

      خییلی تحسینت میکنم

      واینکه بازم بعد اتمام کار یادآوری کردی ب خودت ک من انجام ندادم خدای من از, طریق من کار ایشونو انجام داده

      چقد حس خوبی گرفتم الهی شکرت

      چقد خوشم اومد از این قسمت ک:

      یه مصاحبه‌ای از رونالدو میدیدم که ازش مصاحبه‌گر پرسید چه حسی داری از اینکه رکوردها رو یکی پس از دیگری پشت سر میگذاری و گفت من به‌دنبال رکوردها نیستم رکوردها به‌دنبال من هستند، من از کاری که انجام میدم لذت میبرم و همه این‌ها خودش اتفاق افتاده.

      چقد قشنگ قانون احساس خوب مساوی با اتفاق های خوب و یاد آوری کردی بهم

      اینکه دنبال رکورد زدن نباشم و فقط از مسیر لذت ببرم و تو لحظه باشم و حسم و خوب نگه دارم

      بقیه چیزا خودش اتفاق میفته وقتیک رها باشم و فقط احساسمو خوب نگهدارم

      چقد این نکات فوق العاده بود:

      یاد گرفتم که مسیری که خدا برات روشن کنه چقدر تفاوت داره با مسیری که خودت بخوای روشن کنی. یاد گرفتم که زندگی یعنی لذت بردن با کارت عشق کردن، سپاس‌گزار بودن، نه اینکه دو تا چیز به کار و زندگیت اضافه بشه و دیگه خدا رو بنده نباشی

      اینکه مسیری ک خدا بخواد برات روشن کنه

      چقد تفاوت داره با مسیری ک خودت بخوایی برای خودت روشن کنی

      چقد معنا داشت این جمله

      اینکه بیام فقط ب حرف خدای درونم ب الهامات و احساسم گوش بدم

      چقد منو جلو مینداره و موفقم میکنه تو دنیا وآخرت

      ولی اگه بخوام خودم دست بکار بشم و کورکورانه تقلید کنم کل جنبه های زندگیم رو

      فقط خدا میدونه سراز کدوم ناکجا آباد درمیارم

      احسان عزیز

      خیییلی ازت سپاسگزارم

      برای این دلنوشته ی نابت و خداروشکر میکنم ک منو هدایت کرد ک ببینم و دریافت کنم

      ان شاالله ک بتونم ب تک تک ابن آگاهی ها عمل کنم وثابت قدم باشم تو این مسیر الهی

      ب الله یکتا میسپارمت و ازش بهترین ها رو میخوام برات دوست خوبم ا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      رویا طالبی گفته:
      مدت عضویت: 1695 روز

      درود و خدا قوت به استاد عزیزم و مریم جان

      و آقای مقدم عزیز

      چقدر کامنت شما آرام بخش بود

      و چقدر تو نوشته هاتون از قانون بدون تغییر صاحب اختیار زیباییمان سخن گفتی دوست عزیز

      هر وقت کامنت شما رو میخونم یک آرامش عجیبی پیدا میکنم از بس که نگاه توحیدی دارید واقعا عالی هست از خدای قشنگم میخوام همه مارو به اندازه ابراهیم متعهد به توحید کنه که وقتی میریم به دیدارش شرمنده و سر افکنده نشویم

      هفته پیش که یک آزمون داشتم اون بازه زمانی که منتظر ماشین بودم هدایت شدم یکی از کامنت های شما رو خوندم واقعا قبلا اون آزمون باور های رو شناختم که باعث شد آروم تر بشم

      از خدای مهربانم سپاسگزارم که این فضایی معنوی رو در اختیارمان گذاشته تا روز به روز بهش نزدیک بشیم

      و از استاد عزیزم و از شما سپاسگزارم

      در پناه الله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      غزل عطائی گفته:
      مدت عضویت: 2398 روز

      سلام جناب آقای مقدم عزیز

      سپاسگزارم که انقدر زیبا خودتون رو در جریان هدایت خداوند قرار دادین تا انقدر قشنگ بهتون الهام بشه و بنویسید برامون .

      کامنتتون انقدر عالی بود که یک لحظه احساس کردم دارم یک کتاب پرفروش فوق العاده ی سال رو که توسط یک نویسنده مشهور نوشته شده میخونم .

      خیلی عالی و قابل فهم دریافتهاتون رو نوشتید . خیلی تحسینتون میکنم و بینهایت شکر میکنم که هدایت شدم تا متنتون رو بخونم و ازتون یاد بگیرم

      نکات مهمی که در متنتون هست رو باید یادداشت کنم تا بعدا در نوشتن تمریناتم ازشون استفاده کنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      محمد گفته:
      مدت عضویت: 1252 روز

      سلام احسان جان

      خدا قوت

      لذت بردم از خوندن کامنت قشنگت

      مثال های قشنگی زدی و پر از نکته

      منم این روزا دنبال ادم هایی هستم که حال دلشون خوبه و فارغ از هر احساسی که داری کنارشون اروم میشی ادم هایی که بوی خدا میدن

      به لطف خدا این ادم ها را کنارم دارم میبینم

      بازم سپاسگذارم که این نکته را به من یاداوری کردی

      ممنون از کامنت های زیبات

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مهدیه سلطانی گفته:
      مدت عضویت: 771 روز

      سلام دوست عزیز

      خیلی کامنت زیبایی نوشتید ممنون بابت اینکه این آگاهی ها و حس خوب رو با ما به اشتراک گذاشتید

      چقدر این سوالتون خوب بود

      آخرین باری که دقیقا کاری رو انجام دادی که فقط برای خودت بود کی بود؟

      در مورد خودم باید بگم همه کار هام ناخالصی داره چون وقتی نگاه میکنم میبینم همه جا توی هر کاری این توحید یه نقشی داره

      و من کارهام یه جورایی یه بخشی ازش واسه خودمه و بازم یه بخشی ازش واسه اثبات خودم به دیگرانه و حتی شاید بیشتر هم واسه بقیه اس و یکم واسه خودم!!!!!

      ولی با همه این ها خوشحالم چون قبل از اینکه دوره رو شروع کنم و روی خودم کار کنم همین یه بخشی هم واسه خودم نبود کلا واسه بقیه بود زندگیم؛ این خیلی خوشحالم می کنه که یکم بهتر شدم همین یعنی اینکه خدایی که من رو یاری کرده هدایت کرده و حمایت کرده که همین قدر تغییر رو هم ایجاد کنم و همین قدر هم بهتر باشم بازم همون خدا رو داره دستم میگیره و می‌تونه بازم منو بهتر کنه من که همینشم نداشتم همینم کار خدا بود همینم لطف خودش بود خودش من رو به قوانینش هدایت کرد و خودش وقتی ازش خواستم بهم قدرت داد که بتونم عمل کنم لااقل تا حدی که در توانمه واقعا ممنون خدای من

      و بین همه کارهایی که انجام میدم در حال حاضر اون چیزی که بیشتر از همه ازش لذت میبرم و بیشتر برای خودمه کارکردن روی دوره ها ست انگار هر بار که یه قدم کوچیک بر می دارم حالم بهتره و خوشحال تر هستم و به خصوص اون جاهایی که نقش خدا رو تو زندگیم پررنگ تر میبینم و بیشتر حضورش رو کنارم حس میکنم و حس میکنم که تنها و رها شده نیستم و یه راهنما دارم خیلی برام لذت بخشه واقعا خداروشکر خداروشکر

      واقعا خداروشکر که با همه ناخالصی های که تو وجودم دارم آروم آروم دارم بهتر از قبل میشم واقعا وقتی به قبل از کار کردن روی خودم نگاه میکنم میبینم من همین ایمانی که ناخالصی داره رو هم قبلاً نداشتم همه اش ترس بود ولی الان یه ایمانی حتی شده کوچول موچولو هم دارم واقعا قبلاً همینشم نبود اینم کار خدا بود

      وقتی به قبلاً نگاه میکنم همین یه کوچولویی هم که الان برای خودم زندگی میکنم هم نبود همه‌اش واسه بقیه بود اصلا کلا همه چی واسم بقیه بودن

      واقعا خدا نجاتم داد خدا هدایتم کرد خدایا واقعا شکرت خیلی خوشحالم واقعا خوشحالم

      همین که نسبت به قبل که کلا حالم خوب نبود الان اگه یه دفعه حالم بده سه دفعه خوبه خدایا شکرت واقعا قبل کار کردن روی خودم همین هم نداشتم و چه جالبه که چه زود آدم فراموش می‌کنه که خدا چه قدم هایی واسش برداشته چه زود آدم یادش می‌ره که کجا بوده و الان کجاست واقعا منم یادم می‌ره ولی بازم خداروشکر این کامنت باعث شد به خودم یاد آوری کنم که کجا گازش رو گرفتی می ری می خوای یه شبه ایمان حضرت ابراهیم رو به دست بیاری و یه شبه افکار و باور هات بشن مثل استاد خودت صبر کن بابا بزار تکامل کار خودش رو بکنه بازم خدارو شکر که یادآوری شد واسم و کلی حالم بهتر شد با نوشتن این کامنت واقعا خدایا صدهزار مرتبه شکرت

      بازم سپاس گزارم بابت کامنت فوق العاده تون

      در پناه ایزد یکتا باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        Ehsan Moqadam گفته:
        مدت عضویت: 1928 روز

        درود بر شما مهدیه جان

        سپاس‌گزارم برای نگاه و نوشته زیباتون

        دیروز داشتم به پا گذاشتن روی ترس‌ها و رها کردن دلبستگی‌ها فکر می‌کردم و همش داستان ترک ابراهیم از همسر و فرزندش تو ذهنم مرور میشد.

        با خودم میگفتم حتی الان هم تصورش دشواره که تو یه خونه یا محلی که داری زندگی میکنی یه لحظه به دور از همسر و فرزندت باشی چه برسه اون موقع و در بیابان فقط برای یک الهامی که دریافت شد و حرکت کرد.

        شوق ابراهیم به هدایت رب و ایصال به معشوق در همون سال‌های ابتدایی که از بین ماه و ستاره و خورشید رب اصلی خودش رو پیدا کرد چنان شعله‌ای رو در وجودش روشن کرد که هرگز خاموش نشد همان شعله‌ای به وقتش زبانه‌های آتش رو تبدیل به گلستان کرد و کعبه شد برای هاجر و اسماعیل و ما.

        کامنت شما دقیقاً یادآوری همین موضوع برام شد.

        اگر به‌یاد بیاریم که در شروع کار و قبلش کجا بودیم و جفتک میزدیم برای خودمون خیلی بیشتر قدر لحظه به لحظه این دیدار رو میدونیم.

        معشوقی که در هر لحظه صدا میزنه:

        غم مخور جانا که غمخوارت منم

        این جهان و آن جهان یارت منم

        بر سر بازار ملک کاینات

        اول و آخر خریدارت منم

        رو به داروخانه درد من آر

        چون شفای جان بیمارت منم

        گر به دوزخ می‌کشندت خوش برو

        چونکه در آتش نگهدارت منم

        ور به جنت می‌روی بی ما مرو

        چون فروغ باغ و گلزارت منم

        می‌روی هر جا که می‌خواهی برو

        بازگشت آخر کارت منم

        تمام این کائنات به‌خاطر وجود نازنین من و شما ایجاد شده و معشوقمون هر لحظه داره ما رو صدا میزنه اما این ترس‌ها مانع میشن و اجازه نمیدن که بوسه بر صورت مبارک یار بزنیم

        وقتی که به‌یاد میاریم مسیر رو و امدادهای الهی رو در این جان دم مسیحایی میزنیم و دوباره با عشق و انرژی سرشار ادامه میدیم،

        هر ترس و مقاومتی که پیدا میشه و اقدام و ایمانی که ایجاد میشه در واقع همان دم مسیحایی است بر کالبد این نهال سر از خاک برآورده وجودمان دمیده میشه

        معلومه که باید سپاس‌گزار باشیم و شاد

        از شما دوست عزیزم بسیار سپاس‌گزارم و از خدای مهربان برای شما بهترین‌ها رو خواستارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
        • -
          مهدیه سلطانی گفته:
          مدت عضویت: 771 روز

          سلام وقت تون بخیر باشه آقای مقدم عزیز

          چه پاسخ به موقعی خدا به من داد این شعر زیبا که گفتید واقعا خیلی با این روزام که دارم روی توحید کار میکنم هماهنگ و البته دلنشین بود

          حس میکنم اینم یه نشانه از طرف خداست که بهم میگه که در مسیر توحید و در مسیر درست داره من رو هدایت و حمایت می‌کنه خداروشکر همیشه خدا سر بزنگاه رسیده و جایی که لب پرتگاه بودم دستم رو گرفته و نذاشته بیافتم واقعا شکرت خدای من البته از وقتی که نگاهم رو بهش تغییر دادم و سعی ام رو کردم که طی روند تکاملی باورم رو نسبت بهش قوی کنم و اینم یه نشانه و یه نمود عینی دیگه که تا چه حد قوانین خداوند دارن دقیق عمل میکنن و هر زمان اون چیزی رو که نیاز داری بدونی تا قلبت آروم بشه رو بهت میگن شکرت خدای بزرگم

          ممنون بابت دعای زیباتون منم از خدا براتون توحید عملی روز افزون می‌خوام

          در پناه ایزد یکتا باشید

          خدا یار و نگهدارتان

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      FARANAK گفته:
      مدت عضویت: 1028 روز

      با نام خدا و با سلام به همه ی دوستان و شما دوست عزیز

      امروز کامنت شما رو خوندم واقعا عمیق و دقیق بود

      بسیار بسیار ازش یاد گرفتم

      گاهی اوقات حس میکنم بعضی کامنت ها انگار خودش یه مبحث آموزشیه اینقدر که تاثیر گزار و به جاست

      خداوند رو هزاران بار شاکرم برای علم و آگاهی هایی که برای شما سرازیر شده

      ان شاءالله زندگیتون همیشه پربرکت و پر از احساس حضور خدا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
      مدت عضویت: 1316 روز

      سلام و درود بشما آقا احسان گل گلاب..

      همیشه کامننتتون عالیست.

      امروز به محض اینکه از طرف خداوند هدابت شدم به این فایل کارتون همین که استاد معرفی کردن.نگاه کردن..

      بسیار زیبا بود..

      اون فردی که بنام جک بود..بسیار مغرور..لحظه ایی که روی ستاره قرار گرفت..کسی بود که کوتاه نیومد.حتی هر چی همون ملخه روی شونش نشسته بود بهش میگفت .ولی گوش نمیکرد..

      تا اینکه موقع از بیین رفتنش.انگشت اشارش بخودش بود..

      دقیقا یادم بنام بما قدمت ایدیکم افتاد..

      واقعا این کارتون عالی بود…مخصوصا موقع جنگ با اون گرگ روی ستاره…

      من سپاسگزار این خداوندم و این سایت بهشتی.که همچنین فرشته هایی رو دور همدیگه جمع کرده..تا امروز شاهد باشم.که توحید رو بیشتر درک کنم..

      احسان عزیز..اسم زیباتون مثل خودتون نیکو و زیباست..

      مرسی ممنونم از کامنت عالیتون .برای همیشه پیام های الهی و نورانی بزاریید!…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      ولی اله افتخاری گفته:
      مدت عضویت: 852 روز

      سلام به استاد عباس منش عزیز و همه دوستان گلم

      استاد همیشه میگه تا میتونید کامنت های دوستان رو بخونید که این کامنت ها از صدتا کتاب موفقیت هم بهتره خداییش این کامنت از نظر من یکی از اون کامنت ها هست آقا احسان بهتون تبریک میگم اینقدر قوانین و درست درک کردید واستون و واسه همه دوستان گلم و استاد عزیز بهترینها رو آرزومندم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      شکوه دوراندیش گفته:
      مدت عضویت: 962 روز

      بتام خداوند مهربانی ورأفت

      وسلام ودرود فراوان به استاد مهربان ورئوف وعزیز دلمون خانم شایسته مهربان

      وسلام به دوست گرامی آقای احسان

      حرفهای زیباتون خیلللللی دلنشین بود چقددددر تحسینتون میکنم چقدر احترام قائلم براتون

      چقدر دقیق و درست گفتید

      وقتی استاد عزیز میگن که حرفهای کامنت ها از صدها کتاب موفقیت با ارزشتر وگرانبهاتر هست چقدر درسته چون دلنوشته ها از صمیم قلب لاجرم به قلب هم میشینه

      مسائلی که شاید در وجود همه ما باشه اما به علت مخفی بودن و غفلت از نظر ما پنهان مونده و خوندن کامنت ها دقیقا میزنه به هدف

      اینکه خوشبختی واقعی چیه

      ودنبال ی سری افراد دویدن برای خود بزرگ جلوه دادن خودمون و برای چشم دیگران و برای اینکه از بقیه عقب نمونیم وجامون کسای دیگه پر نکنن ومسابقه برای خودمون ترتیب میدیم واینکه اعتبار همه چی رو به غیر خدا میدیم خدارو این ما بین فراموش میکنیم خیلی عالی وزیبا بیان کردید

      تحسینتون میکنم و آرزوی موفقیت های بالاتر براتون دارم

      تمام فایلهای استاد بی نظیر ویکی از یکی بهتر هست اما این فایلهای اخیر عجیب بی نظیرتر وشگفت انگیزتر هستن و تمام باطن انسان رو میاره بالا

      درست مثل ی حوض آب که به ظاهر تمیزه و گل ولای نداره اما وقتی سنگی داخلش انداخته میشه یا مورد نظافت قرار میگیره تمام گل ولای ولجن ها میاد بالا وتبدیل پر از آلودگی و رنگ دیگه ای میشه

      فایلهای استاد این وآلودگی ها و ناخالصی ها رو از ما میریزه بیرون

      و بسیار سپاسگزارم از استاد جان

      وبسیار سپاسگزارم از خدای جان برای هدایتهای شگفت انگیزش

      آرزوی بهترینهارو برای همتون دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    سیدعلی خوشدل گفته:
    مدت عضویت: 2628 روز

    به نام خدای لحظه ها ناب، خدایی که لحظه هاش نابه ،‌پس نام خدای تمام لحظه ها

    سلام به استاد آگاه و زیبارو من و خانم شایسته عزیز…

    ماشالله به خانم شایسته شما با این دوره سلامتی دستتون فک کنم از استاد بیشتر عضله زده ها! یعنی 40 دقیقه دورین نگه داشتن اونم تکون نخوره خیلی انرژی می خواد دم شما گرم!

    اول از هرچیز می خوام بگم که وقتی شما ذاتا انسان آگاهی بشی با تمریناتت به مرور زمان از هر منبعی میتونی آگاهی دریافت کنی و همینکه خدا به غیرالحساب روزی میده نشانش همینه که حتی از انیمیشن گربه چکه پوش هم میتونی درس هایی از زندگی دریافت کنی!

    خیلی جالبه استاد چند وقت پیش تو یکی از فایل هایی که ازشون گوش میکردم گفت ببین مدارها یعنی اینکه وقتی تو توی یک مدار هستی یعنی حتی اگر تلوزیون هم روشن بشه یا فیلمی ببینی دقیقا همون چیزی رو نشون میده که هم مدار با تو هست! و این نشان دهنده این هست که شما تو نتفلیکس که دنیایی از انیمه و انیمیشن و فیلم هست یکی از گزینه های عالی رو انتخاب می کنی که تو همه این ها باید دقت کرد…

    اون جایی جالبه که شما نه قسمت های قبل رو دیدی و نه ارتباطش رو با شرک تو ذهنت هست! پس این نشون میده مطلقا شما هدایت شدی و این باز هم تاییدی هست بر این قانون بی نظیر خدا…

    اما بریم سر موضوع این فایل که دقیقا محور اصلی من در زندگی هست…

    همه ما آدم ها در زندگیمون به واسطه اطلاعاتی که به مرور با شهود و مطالعه به دست میاریم میتونیم مسائل زندگیمون رو حل کنیم و به مرور زمان که میریم جلو نتایج بیشتر و تکرار میشه مبحثی درون ما شکل میگیره به اسم عزت نفس!

    یعنی به عنوان یک انسان این عزت در خودمون ایجاد می کنیم که توانایی حل مسائل رو در خودمون می بینیم…. تا اینجا بهترین اتفاق عالمه ولی وقتی که خودمون رو بر اون چیره میبینیم و احساس می کنیم دیگه نیاز به رشد نداریم و احساس کامل بودن می کنیم دو تا اتفاق شیرین میفته…

    1- با فاصله کوتاهی دنیا بهمون ثابت می کنه دست بالای دست بسیارست که نشان دهنده رشد هست…

    2- فرد مغرور به خاطر اینکه نیاز به رشد نمی بینه کم کم زندگیش رو از دست میده ولی متوجهش نیست وقتی متوجه میشه که کامل همه چیزش تهی شده!

    میشه این غرور در همه جااااای قرآن دید که از آیه 6 سوره انفطار یا أیها الإنسان ما غرک بربک الکریم : ای انسان دو پا فراموش کار چه چیزی باعث شده تو نسبت به پروردگارت مغرور بشی!

    انسانی که تقریبا تمام موارد حیاطیش غیر ارادی هست و روی هیچ چیزی کنترل نداره از ضربان قلب گرفته تا … بازم به خاطر نتایجی که میگیره به قول استاد اسباب بازی ها! دیگه خودش رو مطلق میدونه!

    و دلیل ترس هامون هم همین ریشه در ترس ها داره…

    که می خوام یکی از اون هارو اینجا از خودم افشا کنم دیروز به لطف خدا بخش های اصلی سایتم که تموم شد از خدا درخواست کردم که هدایتم کنه برای اولین فایل بعد که داشتم صفحه ثبت نام رو کامل می کردم گفتم اگر یکی ایمیل نداشت چی؟!

    همونجا حسم گفت در موردش آموزش بزار و وقتی با ابزار هام چک کردمش دیدم چه قدر هم مطلب پردرخواستیه!

    اما این ترس میگفت بدو بدو سریع بزار ! به کسی هم نگو که ازت میگیرنش! حالا چه ربطی به غرور داره؟!! خیلی سادست من وقتی این ایده رو مال خودم میدونم و فکر می کنم منم کسی که قرار این کار رو انجام بده معلومه ترس دارم و این دقیقا همون غروره! و این ترس باعث میشه ویدئوم رو احساسی ضبط کنم و تکاملم رو طی نکنم و طبق قانون خدا مطلق خدا رشد نکنم! تموم شد رفت پی کارش …

    چون من خودم رو عامل این داستان میبینم، باز اشاره به آیات بعدی همین آیه زیبا میشه کرد :

    الَّذِی خَلَقَکَ فَسَوَّاکَ فَعَدَلَکَ «7» فِی أَیِّ صُورَهٍ ما شاءَ رَکَّبَکَ «8» کَلَّا بَلْ تُکَذِّبُونَ بِالدِّینِ «9» وَ إِنَّ عَلَیْکُمْ لَحافِظِینَ «10» کِراماً کاتِبِینَ «11» یَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ «12»

    به اون کسی مغروری که تو رو ابتدا خلق کرد سپس به وسیله عضلات و استخوان تو رو استوار کرد یا حتی میشه اینو برداشت رو داشت که در زندگی پایدارت کرد و در ادامه بالانست کرد!

    اونایی که راننده هستن میدونن اگر یه چرخه جلو بالانس نباشه چه قدر فرمون برات بندری میره!

    در آیه 8 میگه صورت و یا ظاهر تو رو به شکلی که در مشیتش و سیستم تکاملش بود شکل داد!

    در آیه بعد باز هم با اینکه همه این هارو میدونی بازم تکذیب می کنی قوانین خدارو؟!

    فک کردی خیال کردی!!!:)) در هر لحظه ما برای شما نگهبانانی گذاشتیم که از ساعت هوشمند دقیق تر وضعیت شمارو به صورت فرکانسی ضبط می کنن!

    در آیه بعد میگه کرام کاتبین : برداشت من اینه که کرام یعنی همه چیز رو درک می کنن که شما چه رفتاری دارین و خدا این دسترسی رو بهشون داده که همه چیز رو استراق سمع کنن و یادداشت کنن و در آیه بعد میگه آگاهان به آنچه شما انجام میدین!

    خیلی جالبه نه! این سیستم مو لا درزش نمیره و چه قدر همه چیز سر جاشه!

    من برای بیزینس خودم دقیقا همین ایده و همین فکر رو دارم که اصلا متقابل غرور کار کنم و همه چیز رو ساده کنم! قرار نیست حتما آموزش برنامه نویسی هسته ای بدم که چه طور آپولو هوا کنیم! نه دقیقا با الگویی که از استاد خوبم یاد گرفتم خیلی راحت باید به اصل اشاره کرد و توحید در اصله!

    مسائل خیلی سادست و انسان هایی که می خوان رشد بکنن دنبال راه حل ساده ان و قرار نیست شما بری سراغ اینکه همه چیز رو پیچیدش بکنی!

    آموزش های ساده ای مثل همین ایمیل درست کردن که من عاشقشم ساعت ها وقت بزارم به کسایی که واقعا با این دنیا آشنا نیستن آموزش بدم!

    چه قدر استاد شوق و ذوق دارن برای آموختن قوانین ساده هستی ؟! دقیقا همین تو زندگی منه که به همه بفهمونی آقا اونقدر هم سایت پیچیده نیست ها! کلا می خوام بگم وقتی شما پرده غرور رو از جلوی چشات برداری و با آرامش به سمت جلو حرکت کنی و انسان هارو به خاطر ندونستن یا نتونستن دسته بندی نکنی هم فرصت های شغلی خوبی داری هم دنیای بزرگی برات میشه…

    من اهل کتاب خوندن نیستم و تنها کتاب که خیلی روش مانور دادم قرآنه ولی از یک نفر می شنیدم که از کتاب سنگ فرش های چین از طلا می گفت رشد مال و سعادت دنبال کسانی میره که در سادگی پیش برن!

    این روزا برای اینکه بفهمم فرق استاد عباس منش با بقیه اساتید چیه یکم بقیه اساتید رو نگاه کردم و با خودم گفت چه قدر خنده داره که آدم ها با کلمات دوره ی پول سازی! دوره بیا تو چرا میلیاردر نیستی !‌دوره حالا وقتشه با شورتک لب سواحل میای باشی! چه قدر سعی می کنن مخاطب جذب کن!!

    و منی که خودم تخصصم بررسی روند مخاطب و ابزار های جستجو هست بعد از 5 سال بودن با استادی که خلاق این مسیر رو میره دیدم ایشون داره بهترین پارامترهای بازاریابی و روش مخاطر داشتن رو تو کل دنیا استفاده می کنه و باید هم جواب بده!

    اینکه شما غرور نداشته باشی و نخوای مال و اموالت رو به رخ مخطار بکشی و انگشتر طلا سه تنی دستت کنی،‌عینک آفتابی بزنی با پوششی از طلا و کتی بندازی از مخمل ترکستان !!!

    یاد آیه ای از قرآن میفتم در مورد قارون که خیلی برام جالبه

    یعنی اگر کسی همین دو آیه رو درک کنه می فهمه برای کسی که قرار به عنوان برنامه نویس خفن بیاد جلو دوربین لازم نیست پشت سرت مانیتور چارصد اینچی بزاری و کسی بزاری که توش 35 هزار تا فنی 20 میلارد رنگ می چرخه…

    انقدر خندم میگیره :))))

    قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِی أَوَلَمْ یَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَکَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّهً وَأَکْثَرُ جَمْعًا وَلَا یُسْأَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ

    قارون گفت همانا آنچه به من داده شده است توسط علمی است که من دارم ( خب مشخصا رسیدن به ثروت علمی داره )

    ولی این قارون خبر نداشت که ما ( سیستم جهانی ) قبل از او در دوران گذاشتی کسانی که از اون قوی تر بودن و از اون جمع های بزرگ تری داشتم تبدیل پودر خاک سنگ کردیم و فکر کردی ازشون سوال نکردیم بابت گناهانی که مرتکب شدن!؟!؟ ها بگو ببینم!

    آیه بعد انقدر طلایی که باید هر روز صبح من بفهممش:

    فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِی زِینَتِهِ قَالَ الَّذِینَ یُرِیدُونَ الْحَیَاهَ الدُّنْیَا یَا لَیْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِیَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِیمٍ ﴿79﴾

    پس از خونش با خدم و حشم و رفقاش خارج شد در زینت و مکنت و وسایلی که برای برای شو آف به بقیه نشون بده که دیگه ید طولی داره …

    حالا کیا جذب این آدم شدن؟! کیا مخاطب این آدم شدن؟! کیا دنبال این آدم اومدن؟ کسایی که صرفا چشمشون دنبال همین مادیات بود و نگرششون صرفا این بود که بدو بدو باید به دست بیاری بدو بدو مبلارو عوض کن!

    بدو بدو فرشارو عوض کن! و هفته ای یک بار پرده جدید بیار که آی داداشم اینا دارن از فرنگ میان نگن واه واه خواهرم چرا مبلش کجه :))))

    حالا اینایی که قارون رو دیدن چی گفتن:

    گفتند: ای کاش مانند آنچه به قارون داده اند برای ما هم بود، واقعاً او دارای چیز های خیلی خفن و بزرگی هست!

    یعنی تمام! بهترین اصول مارکتینگ بسته شد!‌آقا اگر مخاطبی رو داری برای خودت جمع می کنی اگر به خاطر شو آف میاد بزار نیاد! چون می بینی که اگر یه تغییر کوچیک تو ظاهرت بدی چه قدر سریع تغییر می کنن!

    خیلی این مثال ها در قرآن زیاده که چه قدر قارون زیاد شده تو این دور و زمونه و چه قدر انسان ها وقتی فراموش می کنن چه کسی بهشون در زندگی اعتبار داده با مشت و لگد روزگار مواجه میشن چون طبیعیه که خداست حلال تمام مسائل ( یعنی اگر من فقط 5 درصد به جمله آخر باور داشته باشم نونم تو روغنه ولی چه حیف که 0.1 درصد هم شاید نباشه )

    انقدر آیه هست که دلم می خوام بگم در مورد همینکه انسان خودش رو بر روی زمین چیره میدونه و فک می کنه دیگه تموم شد ولی خدا جوری دهنش رو آسفالت میکنه که آخرتش رو نبازه!

    دلیلش خیلی سادست، خدا مارو دوست داره و همواره به ما یادآوری می کنه که آقا بیدار شو ولی همیشه فکر نکنین که ظاهر درسته به قول استاد خیلی از این آدما که میبینین تو فضای مجازی به خدای احد و واحد 2 درصد زندگیشون جلوی دوربینه و حقیقت زندگیشون رو مخفی می کنن و این در شما مقایسه ای ایجاد می کنه که شما از حقیقت حالتون راضی نباشین!

    راضی نبود باعث میشه رفتار احساس بکنیی برین تو بورس و فارکس و رمز ارزها و زندگیتون رو به باد بدین!

    کسب ثروت یک رونده آقا نه ترفند! هرکس با ترفند میخواد پولدار بشه دزدی ساده ترینشه!

    شما باید خلق کنی یک مسیر رو و روش سوار بشی و اگر علاقه نداشتی باشی نمی تونی واردش بشی چون علاقه مهم ترین فرموله!

    گیریم شما 100 دلارت رو کردی 1000 دلار تهش چی؟! حالا می خوای 1000 دلار رو بکنی 10000 اونجا درجا میزنی و می بینی که 0 شد و میری سراغ بازار های سمی فیوچرز!

    دوست خوبی که فیوچرز کار می کنی منم اینکارو کردم قدیم و می خوام بگم شما داری پول قرض می کنی از مارکت ها! هرچه قدر هم سود می کنی ولی داری از شبکه پول قرض میگری و برای همین لیکوئید میشی و پولت میره!

    هر انسانی در این دنیا نفسی داره و هر نفسی مخاطبی داره و خیلی از آدم ها مخاطب شما میشن فقط به خاطر خود شما نه چیز دیگه باور ندارین برین یوتیوب ببینین کیا 100 کا فالور دارن!

    درد ما اینه که فکر می کنی مردم باید حتما ببینین ما چه قدر چیزهای خفنی داریم! ولی حقیقت اینه که نفس حق کار خودش رو می کنه و برای همینه که شما وقتی به صدای نی گوش میدی چه قدر دلت رو می نوازه چون نفس پشتشه!

    ایمان داشته باش به خدایی که روح ما از طریق دمیدن ایجاد کرده و همین چه قدر میتونه کافی باشه اگر به این باور داشته باشی که خدا کافیست…

    به امید خدا پا در این مسیری که گذاشتم بتونم به خدا نزدیک تر بشم و هر روز درک بیشتری پیدا کنم چون میدونم بزرگ ترین وظیفه من داشتن زندگی سرشار از عشق الهی هست

    در پناه سکان بان عالم با تکیه به خودش به حقیت زندگی برسید :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 520 رای:
    • -
      زهرا نظام الدینی گفته:
      مدت عضویت: 2398 روز

      سلام سیدعلی عزیز،

      زبان خدا شدی برادر توحیدی‌ام.

      بی‌مقدمه می‌رم سر اصل موضوع که هم از شما تشکر کنم و هم برای خودم بنویسم تا پیغامی که خدا اینجا بهم داد رو فراموش نکنم.

      امروز نشسته بودم و یک دفعه از خواهرم پرسیدم من اگه فلان مقدار پول دستم اومد، یه ماشین بخرم (در شرایط جدیدم خیلی نیاز به ماشین دارم، به‌عنوان وسیله‌ای که زندگی‌م رو روون‌تر می‌کند) یا یه مقدار وسایل خونه مثل پرده و مبل و …. این‌ها رو عوض کنم که اگه برای دخترم خواستگار اومد، سر و وضع خونه مرتب باشه؟

      دقیقا می‌دونستم ماشین نیازمه؛ اما می‌خواستم با وسایل خونه اعتبار کسب کنم که اگه خواستگار برای دخترم اومد، سرش بالا باشه.

      هنوز یک ساعت از حرفم نگذشته بود که خدا در کلام شما بهم اخطار داد که زهراخانم، حواست باشه که اعتبار از کی داری می‌گیری؟ حواست باشه که بزرگتر خونه‌ت منم و تو نگران پرده‌ای؟

      ممنونم از بزرگ‌تری که گاهی فکر می‌کنم جز من بنده‌ای ندارد و چهار دانگ حواسش به این زهراست.

      آقا سیدعلی عزیز، برات تو وادی توحیدی، سبد سبد معرفت آرزو می‌کنم که بی‌شک لایق بهترین معرفت‌ها هستی!

      خوش بدرخشی!

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 73 رای:
    • -
      اعظم بابازاده گفته:
      مدت عضویت: 1014 روز

      درود بر سیدعلی خوشدل

      هر انسانی در این دنیا نفسی داره و هر نفسی مخاطبی داره و خیلی از آدم ها مخاطب شما میشن فقط به خاطر خود شما نه چیز دیگه باور ندارین برین یوتیوب ببینین کیا 100 کا فالور دارن!

      این جملات شما چقدر به دلم نشست و چقدر زیبا به قوه ادراکم گفته شد هر چیزی که خارج از تو شکل گرفته ، چه خوب چه بد ، چه زشت چه زیبا فرقی نمیکنه همه از درون خودت سرچشمه گرفته

      واقعا که درک تون از مسائل بسیار بالاست و البته بیان تون هم شیوا

      از قلم شما نگاه شما و تجربیات شما بسیار استفاده میکنیم آقای خوشدل عزیز

      امید به خدا بتونم یه روز مثل شما جزو شاگردای پرکار باهوش عملگرا و پر از نتایج مثبت استاد توانمندمون باشم

      در پناه خدا سید علی خوشدلِ خوش نام

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 61 رای:
      • -
        نسرین نجفی گفته:
        مدت عضویت: 1278 روز

        سلام به خدای هدایتگر در هر زمان و هر مکان

        سلام به استاد عباسمنش عزیزو خانم شایسته عزیز

        سلام به سید علی خوش دل و اعضای توحیدی سایت الهی

        حیف که من امروز موفق نشدم فایل گربه چکمه پوش و تصویری ببینم هر کاری کردم آپلود نشد نمیدونم مشکل چی بود به هر حال بسنده کردم به فایل صوتی و خدارو صد هزار مرتبه شکرت که هدایت شدم به این فایل و چقدر لذت بردم از آگاهی‌های این فایل و نگرش توحیدی و زیبای استاد که همیشه در مدار زیباییها و خوبی و توحید قرار داره وچقدر مطالب این فایل ربط داشت به اتفاقات امروز من و درسهای زیادی ازش گرفتم

        و آگاهی‌های این فایل کاملتر شد با کامنت بی نظیر سید علی و بچه های سایت

        سید علی همیشه کامنتهات و میخونم و تو سایت انتخاب کردم که هر وقت کامنت گذاشتید به من اطلاع داده بشه اینقدر که کامنتهات عالی و توحیدی و از قلبت برای همه گفته میشه و با خود افشایی مسائل خودت مارو آگاه میکنی که مسیرو درست بریم خصوصا وقتی کامنتهات با آیه های نورانی از قرآن منور میشه پسر تو بی نظیری که اینقدر تو مدار هدایت الهی قرار داری که آیه هایی که میاری دقیقا با الهامات نوشته شده

        برم سر اصل مطلب اتفاقات امروز

        ما امروز دعوت بودیم به یه مراسم مکه ای

        حتی تو این مراسم که طرف رفته خانه خدارو زیارت کرده و مطهر و پاک شده باز بوی غرور و تکبر و تجملات بیداد می‌کرد این داستان مراسمات ما ایرانی‌ها که از حد در اومده همش برای خودنمایی و ابراز وجود و ریا و …

        و اینکه تو این مراسمات خصوصا قسمت خانمها از همون ساعت اولیه غیبت قضاوت غرور و خودنمایی و به رخ کشیدن وضع مالی دارایی و زیباییهاشون میشه نقل مجلس و تا بیاییم از کنار هم بودن لذت ببریم مراسم تموم شده و هیچی به هیچی

        البته نه اینکه خودم خیلی کامل باشم و وقتی من هم تو این جمع قرار میگیرم مطمئنا خودم شرایطو خلق کردم

        اما یه تفاوت و به وضوح احساس کردم و خدارو شکر میکنم که چقدر واضح بود برام فرق من با اون جمع و اینکه من با آگاهی‌های این سایت چقدر رشد کردم و شخصیتم تغییر کرده چقدر بعداز مراسم خدارو شکر کردم و به خودم بالیدم که من اینجا باید متوجه بشم که چقدر تغییر کردم و تواضع پیدا کردم در برابر قدرت خداوند که هر چی دارم از بزرگی و رزاقییت و ربوبیت خداونده و دیگه اون غرور قبل و ندارم که من من میکردم و از اینکه چقدر رهاتر بودم و از لحظه هام لذت میبردم در صورتیکه بقیه بیشتر تو ظاهر و تجملات و غرور غرق بودن

        خدارو شکر کردم که چقدر این سایت و آگاهی‌هایش به من آموخت که فقط با خدا باشم و پادشاهی کنم

        و از داشته هام که از من نیست و از خدای منه لذت ببرم

        و چقدر رها هستم که از دارایی‌هایم که از لطف خداونده میخوام بقیه هم که نیاز دارن بهره ببرن و دستی بشم از دستان خداوند برای بی نیازی نیازمندان و چقدر این حس زیبا رو دوست دارم حس تواضع و یاری رسوندن

        مثلا اینکه اگه تو اون مراسم کسی ماشین نداره ما برسونیمش که حتی تو کد نویسی امروز هم نوشتم که دوست دارم امروز دست خدا باشم برای یاری رساندن ولی نگاه متفاوتی از نزدیکانم دیدم و غبطه خوردم به حالشون که چقدر برای همچین مسائلی که میتونه زندگیشونو بهتر کنه با خودشون در عذابن که چرا ما فلانی و برسونیم خوب اسنپ بگیرن چرا همش ما باید فلانی و ببریم بیاریم و این نگاه ندارن که خدارو شاکر باشن برای داشتن ماشینشون که هم خودشون و به مقصد میرسانن و هم کسی که نیاز به اونا داره و این امر چقدر میتونه برکت و روزی اونارو بیشتر کنه و احساس زیباتری به زندگی داسته باشن

        البته نه اینکه من خودم کامل بدونم نه

        ولی خدارو شاکرم برای این رهایی و حس کمک کردن و لذت بردن از یاری رسوندن و اعتماد و ایمان داشتن به اینکه خداونده که همه چیزو همه کس و کل کیهان در سیطره اوست و ما هیچیم و هیچ قدرتی از خود نداریم وتمام داراییهامون برای خداست چطور مارو هدایت و حمایت میکنه

        خدایا شکرت که به این درک و شعور و آگاهی رسیدم که رها باشم تواضع داشته باشم غرور و ترس وشرک و از خودم دور کنم و فقط روی خدا حساب کنم

        خدایا بی نهایت شکرت که بالاترین

        ثروتی که دارم بودن باتو و بودن تو با من است

        استاد عزیزم و سید علی جان بی نهایت از شما سپاسگزارم که هر روز از گنجینه اگاهیهاتون نثار ما میکنید امید که کار هروز من عمل به آگاهی‌ها و هدایت الهی باشه

        امین

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 38 رای:
    • -
      فرهاد مصلی نژاد گفته:
      مدت عضویت: 1937 روز

      سلام

      بر سید علی عزیز

      من تمام کامنت های شما را با عشق میخوانم و دو هفته پیش دوستان از دبی

      به مشهد آمدن و ذکر خیر شما هم بود و دوستان عزیز مون خیلی

      شما را تحسینتون می کردند

      و بعنوان یک الگو موفق و انسان بخشنده نام‌می بردند

      زندگی ساده است ساده زندگی کردن سخت است

      بقول برانکو ایوانکویچ فوتبال بازی کردن ساده است ساده فوتبال بازی کردنه سخته

      یک تمرین استاد در قدم اول جلسه هفتم و در دوره روانشناسی ثروت یک گفتن این که با پول دوست باشید و از چک پول پنجاه تومانی شروع کردند و کم کم زیاد کنید و باور یهودیها چیزی را نفروشید خلق کنید

      این تمرین واسه همه چیز کاربرد داره. داخل تمام بازارهای مالی میشه استفاده کنید

      (بورس ، طلا ، نقره ، ارز دیجتال و فارکس )

      تمام افرادی داخل بازارهای مالی میان هیجانات بازار

      را معامله می کنند هیچکس دنبال شرکت سود ده و خلق کننده نیستند همه دنبال هیجانات زیان ده و تکنیکال و نوسان گیری

      چارت و جدول هستند

      و دلیل شکستشان بخاطر عدم قانون تکامل و تصمیمات هیجانی است

      داخل ایران عزیزمان همه می نالند شرکتهایی هستند سی و چهل همت سود خالص می سازند بالا صد تا شرکت موجود است میلیاردی سود می دهند در صنایع مختلف موجود است

      طبق یک روند درست و تکاملی روی خودت سرمایه گذاری کنی و آموزش و مهارت سرمایه‌گذاری ببینی قانون تکامل طی کنی

      نتیجه اش سود سهام می گیری داخل هیچ شرکت خارجی نود درصد سود تقسیم نمی کند

      بعد از چهار سال دارایی رایگان داری و در آمد غیر فعال مادام العمر داری

      هیجا بهتر از ایران نیست وقتی متفاوت از بقیه دنیا را نگاه می کنی

      مانند سگ خوشبین داخل انیمیشن باشی و زندگی را ساده بگیری و زیبا ببینی به چیزهای زیبا و راههای ساده تر هدایت میشوی

      چند تا شرکت عالی و سود ساز داخل استان محل تولد شما است

      که سود دهی عالی داره هیج

      جای جهان اینجوری سود نمی دهد

      موفقیت ابتدا انجام ندادن

      یک سری کارهای اشتباه است

      و بعد انجام متوالی کارهای درست است

      فرصتها هر روز داره بیشتر بیشتر

      میشود این باید بسازی

      خدایا مرا در زمان و مکان مناسب قرار بده باید بسازی

      خدا بهت الهام می کنه را باید بسازی.

      برگی بدون اذن خداوند نمی افتد

      را باید بسازی

      و غیره …

      وقتی اینها را ساختی ترس

      کم کم کمرنگ میشه و آرامش

      جایگزین میشود

      در قدم نهم استاد در مورد مسابقه ثروت که بهش الهام شده

      که با معلولین مسابقه می داد خیلی به من کمک کرده فایل قدم هفتم جلسه سوم بارها و بارها گوش بده که در مورد رهایی و به زمان خودش است

      خیلی عالی است

      سید علی جان بی نظیری و فوق العاده با آرزوی بهترینها برای شما

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 43 رای:
    • -
      محمد دِرخشان گفته:
      مدت عضویت: 1921 روز

      سلام و درود بر آقای خوشدل

      سید علی که این روزها داره میترکونه و جزء بهترین هاست

      این چند روز که کامنت هات را دارم میخونم و کیف میکنم از حد توحیدت،ایمانت و عشقت به مسیر

      از توجه به کوچکترین چیزها اینی که قانون سلامتی با خانم شایسته چه کرده که 40 دقیقه گوشی را بدون لرزش گرفت و فیلمبرداری کرد من اصلا به این نکته توجه نکرده بودم

      از توصیف مدارها که اگه انسان در مدار درست باشه دنیا هم همه کائنات را برابر اون فرکانسش قرار میده یعنی تلوزیون میبینه اون چیزی هست که باید ببینه،گوشی میبینه اونی چیزی هست که باید ببینه،راه میره در راه اون شخصی را میبینه که باید ببینه و این ها همش درس است برای ما

      توصیفت از غروری که کم و بیش همه ما در وجودمون هست و همین هست که بعضی ها نمیتونن پیشرفت کنن و خودشون،خودشون را در زندان افکار و باورهایشان حبس میکنن

      سپاسگزارم از کامنت ها و مسیر فوق العاده ای که دارید درست پیش میرید همین طور با قدرت ادامه بدید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
    • -
      آقای خاص گفته:
      مدت عضویت: 1870 روز

      سلام سید علی خوشدل خوش به حال ما که دوست فرکانسی مثل شما داریم.

      اونقدر از کامنت هات انرژی میگیرم که نوتیفیکیشن گذاشتم به محض اینکه کامنت میزاری بهم خبر بده و هرجایی باشم آب دستم باشه زمین میزارم و کامنتت رو میخونم و هربار کلی درس میگیرم و لذت میبرم و یه جاهایی اگه متوجه فایل نشم کامنت شما کمک میکنه کاملا به درک برسم.

      نتایج و کامنت های شما باعث شد دوره دوازده قدم رو که پارسال شروع کردم تا قدم 3 رفتم ‌و رها کردم دوباره با قدرت شروع کنم و پر قدرت تا قدم آخر برم.

      دوستت دارم عزیز برادر…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
    • -
      حمید امیری Maverick گفته:
      مدت عضویت: 1271 روز

      سلام و درود فراوان به سید علی جان عزیزم. سید علی عزیز مثل همیشه بینظیر و عالی و آموزنده نوشتی. کامنتهای شما یه کلاس درس توحیده. واقعاً تحسینت میکنم مرد بزرگ. و از خالق بی‌همتا بینهایت نعمت و ثروت و فراوانی و سلامتی برات میخوام. الهی که آسان باشی برای آسانی ها. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر وجود ارزشمندت و بخاطر نتایج طلاییت. الهی صد هزار مرتبه شکر. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی سیدعلی عزیزم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      بهروز علایی گفته:
      مدت عضویت: 1726 روز

      با سلام

      دوست عزیزم و برادر گرانقدر

      جناب آقای سید علی خوشدل،

      بسیار زیاد از متن زیبا و خدا پسندانه شما لذت بردم،

      خدا خودش میدونه از این فایل استاد چقدر غرق خدا شدم،

      میدونی چرا اینقدر این فایل ها دلنشینه؟؟؟؟

      چون از نفس مرد الهی یعنی استاد عباس منش بالا میاید!!!!!!!!!!!!!!! (اشک شوق)

      و همچنین به تبع اون در این قافله خدایی شما برادر بزرگوار و همه اعضای گرانقدر سایت که انتهایش ناپیداست، دارن این کاروان الهی را همراهی میکنن

      و من این کاروان را به کهکشان راه شیری تشبیه میکنم

      که هر کدوم از اعضایش، نور مخصوصی دارند و در کل هم یک ابری از انرژی بزرگ را در این جهان هستی ایجاد کردن

      و….

      خدایا شکرت که منو به این راه صراط المستقیم هدایتم کردی،

      برادر عزیزم جناب آقای خوشدل،

      خشوع و خضوع شما چقدر قابل تحسینه، من از صمیم قلبم تبریک میگم این حال خوبتون را، و این روح متبلور شدن خدایی را و…

      خیلی به نکات جالب و قابل تامل اشاهر فرمودین، که منو مجبور میکنه که حواسم باشه

      حواسم باشه، مثل قارون نباشم،

      حواسم باشه که بقول استاد عزیز

      شرک خیلی مخفیه و از جایی وارد میشه که نامرئی هست

      باید تقوایم را اینقدر بالاتر ببرم که با نور الهی بتونیم، این نامرئی بودنش را تشخیص دهم

      و….

      چقدر به ترس از ایمیلی که میخواستین درست کنین در سایت

      و آیه هایی که آوردین

      همه آن نشان از روح بلند و نزدیکی شما به خداونده،

      و این جمله آخر که گفتین خیلی برام لذت بخش بود:

      درد ما اینه که فکر می کنی مردم باید حتما ببینین ما چه قدر چیزهای خفنی داریم! ولی حقیقت اینه که نفس حق کار خودش رو می کنه و برای همینه که شما وقتی به صدای نی گوش میدی چه قدر دلت رو می نوازه چون نفس پشتشه!

      ایمان داشته باش به خدایی که روح ما از طریق دمیدن ایجاد کرده و همین چه قدر میتونه کافی باشه اگر به این باور داشته باشی که خدا کافیست

      درود خدا بر شما

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      الهه السادات میرمحمدی گفته:
      مدت عضویت: 2294 روز

      با نام خدا

      سلام اقای خوشدل

      امیدوارم هرجا که هستید حالتون خوب باشه

      اول تشکر کنم بابت اینکه این اگاهی ها رو خالصانه توو سایت مینویسین و خالصانه در اختیار ما قرار میدید.

      انقدر کامنت شما عمیق بود که واقعا نمی دونم چی بگم و چه جوری تشکر کنم، انگار یه کسی یه کتاب ارزشمند و 500 صفحه ای رو خونده و اونو تووی یه صفحه خلاصه اش کرده، اون یه صفحه واقعا حکم یه عصاره رو داره

      کامنت های شما هم برای من خاصیت عصاره رو دارند چون انگار پوسته رو شکاف میدن و اصل و هسته ی مطلب رو میگن.

      اونجا که بحث غرور رو باز کردید واقعا برای خودم جالب بود که یه وقتایی ما غرور و با عزت نفس اشتباهی میگیریم. و به جای اینکه روی عزت نفس مون کار کنیم به دارایی هامون مغرور میشیم و سعی میکنیم اونهارو به رخ بکشیم.

      اقای خوشدل در پناه خداوند بهترینها اتفاق بیوفته براتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      الهام گفته:
      مدت عضویت: 1321 روز

      سلام دوست عزیزم

      خیلی خیلی لذت بردم از کامنت بی نظیرتون مثل همیشه عالی بود بهتون تبریک میگم بابت این همه رشد

      و خیلی عالیه ک شما در مسیر علاقتون هستید و شغلی رو دارید ک عاشقش هستید

      من یه سوال از شما داشتم اینکه چرا فارکس نه؟ مگه این شکلی نیست ک تو باید یه سری مهارت هارو بلد باشی بعد وارد بازار بشی و هرچقدر بیشتر بلد باشی سود بیشتری میبری در واقع این شغل هم نیاز ب مهارت داره وگرنه الان خیلی ها دوست دارن وارد بشن سود کنن مثل خود من اما چون مهارت ندارن و بلد نیستن نمیتونن پولی ازش دربیارن، اما من کسایی رو دیدم ک مهارت داشتن تکنیک هارو بلد بودن و خیلی خوب هم سود کردن

      ممنون میشم بهم کمک کنید

      من به طور واضح دلیلش رو متوجه نشدم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
      • -
        سما میم گفته:
        مدت عضویت: 912 روز

        سلام دوست عزیز. نکته ش اینه که در این بازار ارزشی خلق نمیشه، عملا از ضرر دیگران سود میکنی(تا جایی ک میدونم) اما کسی که سهام ارزشمندی رو با آگاهی و برای بلند مدت میخره و درگیر چک کردن سود و زیانش نیست و دغدغه خرید و فروش رو نداره داستان فرق میکنه.. مساله دیگه علاقه ست. بعضی ها واقعا به این بازار علاقه دارن و با عشق مهارتش رو یاد میگیرن دائم حتی خرید و فروش هم میکنن که خب بالا پایین زیادی داره و باید کنترل احساسات رو هم خوب بلد باشی و طمع نکنی و به هم نریزی، و سود هم میکنن که خب نوش جونشون. به نظر من که بیشتر شبیه قماره هرچقدر هم علمش رو داشته باشی… . کسی که صرفا دغدغه بی پولی داره و دچار طمع میشه و وارد این بازارها میشه هم معمولا مسیر رو به اشتباه میره متاسفانه..

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سهیلا مقدمی گفته:
      مدت عضویت: 1012 روز

      سلام آقای خوشدل و خوش فکر و البته خوش زبان

      بسیار مطالب عالی بود و کامنت شما حکم فایل استاد را برایم داشت چون هم همزمانی شگفت انگیزی با حال و هوای این روزهایم داشت و هم تلنگری و هم درسی ،که من با دقت چند بار خوندم و تفکر کردم و هم نکته برداری و یادداشت

      اول اعتبارشو میدم به خدای بزرگ و مهربانم که مرا در مدار کسب این آگاهی قرار داد و بعد شما و استاد و برکت حضور در این سایت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      مهدی نامجوفر گفته:
      مدت عضویت: 1370 روز

      سلام سید جان چقدر قشنگ نوشتی واقعا تحسین برانگیز صحبت کردی و این ها همه نشون از این هست که باورها دارن کار می کنن و حرف های که نوشتین از درون بود نه از شنیدن چند کلمه از یک گوینده دیگه.

      چقدر قشنگ توصیف کردین حرفی رو که بارها به خودمون نزدیم و در قرآن هم خداوند به اون اشاره کرده که انسان از دمیدن من جان گرفت خدایاشکرت

      و هر انسانی دمی دارد و هر دمی مخاطبی دارد پسر دمت گرم واقعا قشنگ اشاره کردین واقعا تحسین برانگیز گفتین.

      من خودم چند روزی هست دارم سایت خودم رو راه اندازی می کنم کاری که در باورهای من هم نمیگنجید منی که تنظیمات گوشیم رو یکی دیگه باید درست می کرد تا قبل از هدایت شدنم الان با توکل به خدا دارم کاری انجام میدم که واقعا چندین روز هست فقط درگیر تغییر آیکون بالای سایتم هستم شرین هست اما واقعا زمان بر شده برام و از خداوند چند شب هست که درخواست می کنم این کار برای من به راحت ترین و لذت بخش ترین و ساده ترین و کم هزینه ترین روش ممکن انجام بشه و ایمان دارم در زمان مناسبش انجام خواهد شد دستان خدا از راه خواهند رسید.

      ارزو می کنم توحیدی تر از ابراهیم خلیل الله باشیم هم شما و هم خودم و هم تمای بچه های که در تواین مسیر هستن و ایمان دارم با داشتن استادی توحیدی و صادق و سخاوتمند حتما این امر شدنیست.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      رها گفته:
      مدت عضویت: 925 روز

      درود بر سید علی اقای خوشدل

      که اینروزهاا از شماهم بسیار می اموزم

      .

      سپاسگزارم از اینکه درک زیبای حقیقی خودتون از قوانین رو برای ما قرار میدید

      چقدر زیبا مطالب رو روشن میکنید

      راستش من هنوز فایل استاد رو گوش نکردم

      فقط دارم کامنتها رو میخونم

      و البته دوست دارم اینیمیشن رو قبل از صحبتهای استاد ببینم

      .

      علی اقا من واقعاااز اینکه با ایات قران نکات زیبایی از غرور و سادگی فرمودید لذت بردم

      و برای کارم باید سایت داشته باشم و مشتاقم هر چه زودتر از محتوای اموزشی شما استفاده کنم

      محصولی که یکی از شاگرداهای باایمان استاد تهیه کردن قطعاا محصول عالی هست

      .

      باور دارم خداوند سادگی رو دوست داره

      و نه شواف کردن

      نه با غرور و تفاخر زندگی کردن

      .

      مبنای تولید محصولاتم رو همین سادگی قرار میدم

      و خداوند همیشه من رو به بهترینها هدایت میکنه

      ممنون از اگاهی های ناب و عالیتون

      .

      مسیرتون همینطور روشن و رو به نور الهی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      فاطمه گفته:
      مدت عضویت: 2002 روز

      سید علی جان، سلام

      نکته فوووق العاده

      همه میدونیم غرور بده و….

      اما من، به شخصه دلیلش رو نمیدونستم.

      یعنی مثلا یه فردی که مغروره، میدونم خیلی رو مخه! ولی اینکه چرا این غرور بد و نکوهش شده هست رو نمیدونستم. در واقع اون لحظه که مرقه این آگاهی رو دریافتکردم فهمدیم که نمیدونستم!

      چرا غرور بده؟ چرا نکوهش شده؟

      اون غروره بده که من همه چی میدونم، من اوکی ام، من بلدم، من فلانم و نمیخوام راهکاراتونو بشنوم، نمیخوام بم بگید چیکار کنم، لازم نیست من همه چیو میدونم….

      این بده! اینه که بده.

      این یعنی تو دیگه رشد نمیکنی!

      و تو جهان رو به گسترش و پیشرفت، ما در جا زدن نداریم! عقب گرد داریم!بنظرم آدم مغروری ک زمین خورده، یه جایی، به این رسیده که بسه من میدونم! ولی به قول استاد، در این جهان مادی حد نهایی نداریم. همه چیز بهتر و بهتر میشه. بیشار، و بالاتر. آگاهی، ثروت، سلامتی و….

      مرسی بابت این نکته عاااالی.

      و برای منی ک دوست دارم تو کسبو کارم موفق بشم و پول رو پول بزارم، این حرفتون بسی حرف بود.

      هر انسانی در این دنیا نفسی داره و هر نفسی مخاطبی داره و خیلی از آدم ها مخاطب شما میشن فقط به خاطر خود شما نه چیز دیگه باور ندارین برین یوتیوب ببینین کیا 100 کا فالور دارن…

      سپاسگزارم ازتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      خدیجه غلام زاده گفته:
      مدت عضویت: 1912 روز

      سلام بر سید علی عزیز

      چقدر کامنت شما عالی بود و اصلا اگه ده ها صفحه ام باشه متوجه گذر زمان نمیشم موقع خوندنش. و چقدر این تیکه از کامنت شما هماهنگ با افکار این روزای من بود ((انسان خودش رو بر روی زمین چیره میدونه و فک می کنه دیگه تموم شد ولی خدا جوری دهنش رو آسفالت میکنه که آخرتش رو نبازه!

      دلیلش خیلی سادست، خدا مارو دوست داره و همواره به ما یادآوری می کنه که آقا بیدار شو))

      دقیق یک ماه هست که تعهد دادیم و شروع کردیم و ورودی ها رو خیلی کم کردیم. به لطف الله مهربانم درک کردیم با خیلی ها تو سایت  اشنا شدیم. یادمه هفته های اول این اشنایی ها چنان شهد شیرینی برام داشت که از ته دل از خداخواستم خودش کمک کنه که این مسیر رو رها نکنم. چون بارها به خودم قول دادم و شروع کردم و باز رها کردم. و توی هیاهوی زندگی گم شدم.(همون یو یو) تو این یک ماه درامدمونم حدود 2تومن بیشترشد.همزمانی های عالی داشتیم. اهمیت بالای توحید برامون یقین شد. هدایت خدارو گاه بی گاه تونسیم بفهمییم. هدایتی که همیشه هست مث یک بارون همیشگی داره میباره و ما به اندازه ظرفمون ازش بهره مند میشیم. ب اندازه: احساس لیاقتمون. به اندازه باورهای قدرت مندمون. به اندازه ورودی های مثبتمون. به اندازه عمل کردن و ایمان و نترسیدن. به اندازه شخم زدن شخصیتمون و رسیدن به خودشناسی.  همه این موارد مث یک زنجیر به هم وصل و مرتبط هست. 

      از خدا میخام منم زیبا بین باشم و ببینم زیبایی های زندگی مو. بتونم از دل هر موضوعی به مثبت ترین وجهش  توجه کنم که این قدم اوله.

      دارم هروز ده تا موهبت تو زندگیم مینوسیم که نباید هیچ کدام تکراری باشه از کتاب راندا برن یاد گرفتم بعضی روزا از درونم میجوشه و گاهی هر چه فکر میکنم چیزی نمیاد که بنویسم. و به حسم تو اون روز بر میگرده و میفهمم که همه چیز حسه خوبه.این روزا به یک تضاد کوچیک برخوردم و وقتی توی ذهنم دنبال ریشه اش گشتم فهمیدم ١. چون تعهد این دفعه ام جدی تر از بقیه وقت هاست فک کردم یه چیزایی از قانون فهمیدم ولی زهی خیال باطل که حتی قطره ای از این دریا وسیع درک نکردم.و ٢. فهمیدم که چون فقط 2یا 3 روز شل گرفتم و ورودی هامو کمتر کنترل کردم این تضاد اومد و خداوند به قول شما میخاد بگه اقا بیدارشو چون دوسمون داره.

      ممنونم از کامنت های عالی تون. در پناه خدا باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      مهری جزایری گفته:
      مدت عضویت: 835 روز

      سلام سید علی عزیز،دوست هم فرکانسی،خیلی خیلی از خوندن دیدگاهتان لذت بردم،آفرین که اینطور درک کردی،و به این حجم از شعور رسیدی،چقدر لحظه هایی در زندگی که مغرورشدم،چه لحظه های که به خودم گفتم این منم که تونستم ،وهمون وقت با مخ رفتم تو دیوار،چه جاهایی که یادم رفت خدارو وهمه چیز رسید به مو،و تا دوباره گفتم خدااااا….‌آرومم کرد.ممنونم و سپاسگذارم به خاطر مطالب زیبات در پناه الله، بی همتا،یا علی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      سارا گفته:
      مدت عضویت: 1920 روز

      درود برشما دوست عزیز

      از کامنت تون کلی یاد گرفتم و سپاس بابت به اشتراک گذاشتن آگاهی ها و دریافتتون از این فایل استاد.

      علی آقا من کارم تدریس هست قبلا حضوری و بلطف کرونا آنلاین شد و بسیاررر ساده. از نوروز 1400 ایده سایت و تولید پکیج آموزشی بهم الهام شد بخاطر ترس از نرم افزار و پیچیده کردن مسیر تولید ویدیو و طراحی سایت 3 بار شروع کردم ولی همون فاز ابتدای کار رها شد . و یکهفته س که مجدد پیگیر شدم و تا به انجام نرسونیم بیخیال نمیشم بخودم تعهد دادم و ایمان دارم مسیرم اینه.

      ازتون یه راهنمایی میخوام اگه براتون مقدوره. چون تو کامنت اشاره کردین شما هم تصمیم دارین پکیج آموزش طراحی سایت رو تولید کنید.میتونم بپرسم

      شما ویدیوی  آموزش هاتون رو با چه نرم افزاری میسازید ؟ برای من که ابتدای کار هستم کدوم کار با کدوم نرم افزار راحتتره؟؟؟

      دارم کمتازیا رو یاد میگیرم ولی سخته بنظرم

      ممنون میشم راهنماییم کنید.

      در پناه خدا باشید تا همیشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      مهدی شادکام گفته:
      مدت عضویت: 3446 روز

      سلام دوست عزیز اقای خوش دل وخوش قلب .

      ممنون بابت کامنتهای زیبائی که تو هر قسمت سایت ودوره ها میرم از شما مطالعه میکنم لذت میبرم ودرس میگیرم تحسینتون میکنم که چقدر قوانین رو خوب دارید درک میکنید.موفق وپایدار باشید .

      یک سوال از شما داشتم برای مراجعه به قرآن به چه ترجمه یا منبعی رجوع میکنید .چون خودم فقط قرآن رو معنی میخونم ونسبت به درکم برداشت میکنم .

      ولی دوست دارم عمیقتر بفهمم ویا راحتر .مثل شما وبعدها مثل استاد عباسمنش .

      لطفن اگر تونستید پاسخ بدید .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      غزل عطائی گفته:
      مدت عضویت: 2398 روز

      سلام جناب آقای خوشدل ‌

      خیلی خیلی سپساگزار خدایی هستم که شمارو هدایت میکنه تا برامون بنویسید .شما خیلی روان و قابل فهم و منسجم مینویسید . طوری که هربار از خوندن کامنتتون یه فهم خوبی به دست میارم .

      خیلی تحسینتون میکنم که انقدر عالی پیش میرید و انقدر انسان تاثیرگذاری هستین .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      عیسی غریبلو گفته:
      مدت عضویت: 3105 روز

      سلام و درود فراوان سید علی عزیز

      سید جان ممنون بابت کامنت زیبای شما

      ممنون می شم در مورد بازار های مالی کمی بیشتر باهاتون صحبت کنم . چون من به این نوع بازار ها علاقه دارم و سالهاست که در موردشون تحقیق می کنم .

      چطور می تونم باهاتون در تماس باشم ؟

      سپاس

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      فرشته شریفی گفته:
      مدت عضویت: 1282 روز

      بنام خدای مهربان

      سلام سید علی خوشدل عزیزم

      امیدوارم که زندگیت و روزهای قشنگت خوشه خوش باشه

      راستش به خدا گفتم هدایتم کن چی بخونم ؟

      گفت برو صفحه سید علی

      اومدم بعدش گفت برو کامنتای فایلهای دانلودیش رو بخون !

      گفتم چشم فقط کدوم کامنت؟

      اوردم رو این کامنت

      خوب حالا خدا از طریق کامنت شما بمن چیگفت؟

      گفت ببین فرشته همه این جهان تو مشت منه و من دارم ثانیه به ثانیه چک میکنم احساستو ببینم چی میفرستی!؟

      دقیقا من اون قارون وجودم به جوش اومده بود و داشتم به راه و مسیر کج میرفتم

      من واقعن خیلی سپاسگزار این خدای مهربان هستم ک من رو بیدار میکنه

      قبل از اینکه از مسیر خارج بشم من رو بیدار میکنه

      خدای مهربونم خیلی ازت سپاسگزارم برای کامنت زیبای برادر عزیزم

      (“خیلی این مثال ها در قرآن زیاده که چه قدر قارون زیاد شده تو این دور و زمونه و چه قدر انسان ها وقتی فراموش می کنن چه کسی بهشون در زندگی اعتبار داده با مشت و لگد روزگار مواجه میشن چون طبیعیه که خداست حلال تمام مسائل “)

      این جملت با من بود انگار

      احساس میکنم بخاطر ورودی هام بوده ک قارون وجودم رشد کرده

      خیلی سپاسگزارم برای کلمات طلاییت داداش

      میدونی میخام پشت سره استاد شما عمو رضا و خیلی از بچه هایی ک نتیجه های خوبی گرفتن بزارم و بیام پشت سرتون

      میدونم برای این کار باید خیلی روی خودم کار کنم

      باید ذهنم رو خاموش کنم و بتونم و تلاش کنم

      میدونم سخته ولی انجامش میدم قول میدم قول دادم به خودم

      من تو سایت به استاد هم گفتم ک من خیلییی موفق و خوشبخت میشم

      من قول دادم به خودم به خدا به استاد و میخوم اینجا یکبار دیگه به شما قول بدم ک من فرشته شریفی به تمام خاسته هام میرسم

      نمیدونم چجوری ولی میدونم ک خدا هست و همین برای من کافیه!

      عاشقتم داداش

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مریم حسینی مطلق گفته:
      مدت عضویت: 987 روز

      سلام اول به استاد مهربون و پاکم و مریم جان عزیزم

      سلام اقای خوشدل

      من چنروز پیش ی کامنتی از شما خوندم توی همین سایت

      و که چقدرررر عالی در مورد سوره ضحی تفسیر گفته بودین

      من با خوندنش اشک چشمام بند نمیومد و برای خودم تو گوشیم کپیش کردمو میخونمش

      به طرز عجیبی کامنتهای شما به دل ادم بدجور میشینه

      هرچه از دل براید

      لاجرم بر دل نشیند

      از خداوندم سپاسگزارم که اول من رو هدایتم کرد،به این مسیر زیبا،به سمت بهترین دستش روی زمین استاد عباسمنش و مطالب عالی که مریم جانم میزاره،الانم خوندن کامنتهای عالیه شما حال دلمو خیلی خوب میکنه،از شماهم خیلی خیلی سپاسگزارم

      لطفا همینطور فعاااال و فعااال بمونین تو سایت و خدا حفظتون کنه

      در پناه الله

      شاد سالم پر روزی ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: