درسهایی از انیمیشن گربه چکمه پوش - صفحه 30
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/08/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-08-04 05:51:392023-08-04 05:53:32درسهایی از انیمیشن گربه چکمه پوششاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز
این فیلم رو همین امشب دیدم و پیشنهاد میکنم ببینین!
استاد جان این فایل روش یا بهتر بگم علت حل نشدن خیلی از مشکلاتی که من در گیرشون هستم رو حتی بهتر از دوره حل مسایل یادم داد! من رو اگاه کرد به بازنگری به تمام جنبه های زندگیم و مشکلاتی که بعضا از اونها به عنوان پاشنه اشیل خودم یاد کردم
استاد عزیزم من متوجه شدم که بزرگترین علت نرسیدن من به خواسته ام و حتی برخورد با خیلی از ناخواسته هام خلاصه شده تو ناسپاسی من و من ناسپاس هستم!
ناسپاسی که چشم من روکورکرده برای دیدن نعمات زندگیم
خیلی از خواسته های من که حتی بعضا اونهارو پاشنه اشیل خودم بحساب میاوردم در واقع نتیجه ناسپاس بودن من هستن
مثل داشتن رابطه محبت امیز با همسرم
همسری که بی حد به من عشق میورزه مادری خوب برای بچه هامه در سلامتی کامل جسم و جانه و هر روز تمام تلاشش رو میکنه که زندگی بهتری رو کنار من داشته باشه و من ناسپاس وجودش هستم و به دلیل همین ناسپاسی و ندیدن نکات مثبتش سعی در تغییر اون دارم نه تغییر باورها و زاویه دیدم نسبت به اون!
من متوجه شدم که ناسپاس بودم از خانواده ای که در اون بزرگ شدم و همیشه ته ذهنم ازشون ناراضی بودم
من متوجه شدم که ناسپاس بودم از ثروتی که وارد زندگیم میشه و میترسم از کم شدن درامدم و نه با باور به فراوانی بلکه از روی ترس و باور به کمبود (که نتیجه همون ترسیدن من هست ) از خداوند تقاضای بیشتر و بیشتر داشتم !
من متوجه شدم که بسیاری از نعماتی که ذکر گویان از خداوند درخواستشون رو دارم الان دارمشون و تو زندگیم هستن و من چون ناسپاسم نمیبینشون دنبال ستاره آرزوهام هستم
استاد عزیزم من متوجه شدم که من میخواستم با ثروتمند شدن احساسم رو خوب کنم و لذت بردن از مسیر رو فراموش کردم من متوجه شدم که باید مثل اون توله بدون اسم باشم
مثل گربه داستان که 9 تا جون داشت و درسهاش رو وقتی گرفت که رسید به جون اخرش جونهای من با دیدن این فایل تموم شدن و متوجه شدم که من یه جون بیشتر ندارم پس سپاس گزار باشم و نترسم .
خداوند رو شاکرم که چشمم رو بینا و گوشم رو شنوای هدایتش کرد تا با این فایل به یاد بیارم که سپاس گزار باشم و به قول قران تو ایه 7 سوره ابراهیم که میگه: سپاس گزار باشید تا شمارا بی افزاییم .
خداروصدهزارمرتبه شکر که هدایت میشیم
سلام و درود به همه دوستان عزیزم و استادعزیزم و خانم شایسته مهربان
چند روزی هست با یکی از دوستان اومدیم مسافرت چیزی که هست من چند وقتی هست دوره عزتونفس رو کار میکنم و عشق و مودت در روابط.اوایل چون من رو عزت نفسم کار کرده بودم همه چیز خوب بود ولی چون عزت نفس از پاشنه های آشیلمون هست بعضی اوقاتم هست که بخواهیم سوتی بدهیم و این دوستمون که دید من هم در این موارد ضعف هایی دارم شروع کرد به رقابت و من این مدت با استفاده از فایل ها و کامنت های سعی در اثبات خودم که من عزت نفس بالاتری دارم بودم و اون دوستمون هم در این رقابت بود و این کشمکش باعث شده بود تا غرور هم به طبع وسط کشیده بشود منی که بسیار انسان متواضع بودم (البته من فک میکنم بخاطر این پاشنه آشیلم متواضع بودم)و یک فایل از استاد گوش کردم که گفتن ما در رقابت با دیگران برای ترین بودن نیستیم ما میخواهیم اعتماد بنفس بهتر.شرایط مالی مستقل تر داشته باشیم.و مهمتر اینکه از زندگی مون لذت ببریم همه چیز داشته باشه روابط خوب با خداوند باشه پول باشه زندگی خوب باشه روابط خوب باشه احترام باشه همه چیز باشه.
در یک فایل از استاد میگفتن این که با نیت درست باید فایل ها رو استفاده کنیم اینکه ما به درستی قوانین پی بردیم ولی بخواهیم با نیت نادرست و با قصد مختلف استفاده کنیم راه به جایی نمی بریم و نتایج کوتاه مدتی می شود.
در صورتی که اگر بخواهیم باور ها برامون جا بیفته و نتایح بلند مدت بگیریم فقط و فقط با گوش دادن هست که کامنتها میتونه برای درک بهتر و از تجربه دیگر دوستان کمک بگیریم.
و این یک آگاهی بود که غرور رو کنار بگذاریم و رقابت نکنیم و ب دنبال ثابت کردن خودمون نباشیم.
بنظرم فراموش کردن خداوند باعث میشه که غرور سراغمون بیاد که فایل های توحیدی استاد کمک بسیار بزرگی میتونه بهمون بکنه.
و نکته بعدی این که ما بدلیل اراده که در خودمون ضعیف کردیم باعث شده به فایل ها با دقت بیشتر گوش نکنیم و به مرحله اجرا در نیاوریم.
و همچنین احساس گناه بزرگترین ترمز هست که هم نتونیم روی فایل ها کار کنیم و ادامه بدیم و هم حالمون رو بدتر کنه.
نکته بعدی اینکه من با فایلهای رایگان بهتر ارتباط برقرار میکنم و فایل هایی که ارتباط با خداوند هست رو بهتر بنظرم چون در محیط مذهبی بزرگ شدم به همین دلیل با این فایل ها راحتر می تونم باور سازی کنم.
ولی در بعضی مدت ها به یک چالش هایی متوسط بر میخورم که نشان میده تنها با فایل های دانلودی نمیشه نتیجه گرفت اگه نتایج بزرگ می خواهی و چالش های کمتر و آرامش بیشتر.
و فایلهای توحیدی و شکرگزاری اول صبح و آخر شب کمک بسیارربزرگی میتونه بکنه.
و اینکه درست هست ما این مطالب رو یادگرفتیم و برای خودمون یادآوری میکنیم و چیزی که هست نباید هر لحظه به فکر جلب توجه باشیم.
اگه بتونیم و همیشه در همه حال تمرکزمون روی خواسته هامون باشه خیلی همه چی اوکی می شود.
نیاز هست که ما هر دو روز یکبار فایلهای توحیدی رو بصورت کامل گوش کنیم.
نیاز هست که هدف برای خودمون تعریف کنیم این بی هدفی باعث میشه به حاشیه کشیده بشویم.
به نام خدای هدایتگرم که هر لحظه به هر کمکی از سمت او نیازمندم
خداجونم شکرت….این روزا خیلی حضورت رو کنارم حس میکنم دقیقا کنارم ایستادی نه اینکه فقط تماشا کنی ها نهه… قدم به قدم حتی جلو تر از من هستی و همه کار هام رو انجام میدی ،بهم توان میدی، جاهایی که میترسم اعتماد بنفسم میشی ، جاهایی که میخام جا بزنم شجاعتم میشی.
خداجونم تو همیشه بودی ولی من وجودت رو مثل الان حس نمیکردم. گاهی مغرور میشدم فکر میکردم که من دارم همه چیز رو انجام میدم ولی این تو بودی
من از خودم چیزی ندارم مغز من رو تو آفریدی وتوان تفکر و ایده وخلاقیت وفکر کردن من از سمت توعه
بلند شدن و نشستن من از توعه . من اگر خودم باشم فقط گوشت و استخوانیم که اونم تو آفریدی.
هرچی که هستم از توعه هر فکری که منو هدایت میکنه، هر ایده ای که کار من رو راحت تر میکنه .
من هر لحظه به هر کمکی از سمت تو نیازمندم.
وظیفه من فقط بندگی کردنه قدرت رو از جانب تو دیدنه حساب بردن از توعه باقیش با خودته
من بندگی میکنم فقط روی تو حساب میکنم از قضاوت کسی نمیترسم از فکری که بقیه راجبم میکنن نگران نیستم از کسی حساب نمیبرم ایمانم رو نشون میدم حرکت میکنم هر لحظه با فکر کرن به تو حالم رو خوب نگه میدارم بقیش با خودته.
من فقط دکمه هدایت رو روشن میکنم و تو جاده ی صاف و لذت بخش حرکت میکنم و گل هارو بو میکنم از تپه راه حل های آسون عبور میکنم و به سادگییی به ستاره آرزو ها میرسم.
به نام خدای قشنگم
سلام استادِجانم و مریم جان. ازتون ممنونم برای آماده کردن این فایل در این بهشت رویایی با اون ترکیب رنگهای جادویی ، رنگ سبز فوق العاده زیبای چمن ها ، نور خورشید، آسمون ، دریاچه خوشگل با اون فواره خواستنی ، چقدر همه چیز زیباست خدایا شکرت.
استاد توی دوره عزت نفس میگین یه اتفاق ممکنه تمام بنیان عزت نفس شما رو بهم بریزه و شما باید هر روز روی عزت نفستون کار کنین، میگین به ترس هاتون حمله کنین ، من چند بار این کار رو کردم و البته اون تمرین مهم آگهی بازرگانی رو هنوز انجام ندادم ، قراره با همسرم بریم مترو انجام بدیم ، فکر کردن بهش قلبم رو میاره توی دهنم ولی میدونم که پشت این کار یه اتفاق خیلی خوبی هست. من هم یک من خودبرتر بین و برتری جو دارم که همیشه میخواد از همه بهتر باشه ولی مدام به خودم میگم تو فقط از دیروز خودت بهتری ( اگه باشم ) و حتی الان خدا تو رو موظف کرده و داری به همینایی که فکر میکنی ازشون بهتری خدمت میکنی. البته تعریف های دیگران خیلی اون من خودبرتر بینم رو خوشحال میکنه و بهش خوراک میده ولی از طرفی شما توی دوره میگین تعریف های دیگران رو بپذیرین و ازشون تشکر کنین و به نکات مثبت خودشون هم اشاره کنین. به نظرم این اشاره کردن به نکات مثبت دیگران ضمن پذیرفتن تعریف هاشون، تعادل بین عزت نفس و غرور رو حفظ میکنه و من چقدر باید یادم بمونه که این کار رو انجام بدم.
چقدر ما به تواضع دربرابر خدای بزرگ نیاز داریم . یادمه شما توی یه فایلی گفتین به میزانی که به جهان ارزش ارائه بدی ثروت وارد زندگیت میشه.
من یکسال در پیجم کار کردم و خیلی زیاد به همه کمک کردم از دانشی که داشتم و البته لطف خدا بود رسیدن این آگاهی ها به من. ولی خبری از ثروت و پول ساختن و اینا نشد آنچنان ، و ذهن من مدام میگفت خب چی شد پس من این همه ارزش دادم
خدایا مگه خودت نگفتی
یه جوری بود که انگار ذهنم میگفت ببین من عمل کردم ولی هنوز خبری نشده
پناه بر خدا از این نجواهای شیطان
بعد یه شب انگار بهم گفته شد ، یهو به ذهنم رسید
آهای چیه هوا برت داشته ، فکر کردی خیلی هنر کردی ؟ تو اندازه سر سوزنی نمیتونی جبران این همه نعمتی که خدا بهت داده رو بکنی
31 ساله داری میبینی ، حرف میزنی، حس میکنی، بو میکنی ، فکر داری عقل و شعور داری
تمام این کره زمین و دم و دستگاه رو خدا واسه تو آفریده
کاری که داری میکنی و خدمتی که داری به بنده ها میکنی ، وظیفه ته ، سپاسگزاریه به خاطر وجود و هویتی که خدا بهت داده ، برای اینکه اجازه داده اینجا باشی و زندگی کنی
و من فهمیدم چقدر در برابر خدای بزرگم ناسپاسی کردم
و البته میدونم که میبخشه به راحتی
انقدر که بزرگ و مهربونه
عزت نفس یعنی تو خودت رو ضعیف ترین و محتاج ترین بدونی به خداوند
و خودت رو قوی ترین و بی نیازترین بدونی از خلق خداوند
خدایا ما رو به راه راست هدایت کن
و کمک کن هر آنچه از شرک و خودبینی و خودپرستی و منیت در وجودمون هست ریشه کن بشه
سلام استاد مهربان و خانم شایسته عزیز بابت این فایل بینظیر واقعا ازتون ممنونم
من تو اینستاگرام چند روز پیش تا بازش کردم دیدم پیج استاد این فایل رو اپلود کرده و یه لحظه اینستاگرام پستهارو بروزرسانی کرد و از جلو چشمم رفت ولی این تیتر فایل یادم موند ک ” درسهای گربه چکمه پوش ” بعدش رفتم دانلودش کردم فیلم رو و با دید و نگرش مثبتی این فیلم رو دیرم مثلا وقتی اون سگ وارد فیلم شد انگار ک یجورایی شده بودم میگفتم خدای من ببین این سگ یا این کاراکتر تو این انیمیشن داره چه درس هایی ب من میده مثبت بین باشیم سعی کنیم در لحظه زندگی کنیم از داشته هامون بتونیم نهایت لذت رو ببریم و اون قسمت ک وارد اون غار شدن و چه گربه نقش اول یا اون گربه دختر وقتی دستشونو رو نقشه میزاشتن کلا راه و فضای داستان رسیدن ب ستاره آرزوها فرق میکرد با زمانی که سگ دستشو میزاشت رو نقشه این نشون میده ب ادم ک طینت زیبا داشتن قلب زیبا و رئوف داشتن چقدر تو زندگی برام ادم خوبه
چقدر خوبه ک بتونیم زیبایی هارو ببینیم و زیبایی های افراد شرایط موقعیت ها مکان ها رو ببینیم با چ دل بهمشون نگاه کنیم و وقتی دیدن ک مسیرهای اونا خیلی ترسناکه چکار کردن نقشه رو دادن ب سگه و با شرایط سگه جلو رفتن و چند قدم جلو تر دیدیم ک گلهای رزی ک از زمین می امدن بیرون فقط با سگه خوب بودن و با اون دوتا اصلا خوب تا نمیکردن و مانع شون میشدن و اینجا چقدر قشنگ درسی ک ب ما میده میگه بایستی ازین رزهایی ک جلومون سبز شدن ب چشم زیبایی بنگریم تا بتونیم رد شیم و لذت ببریم و سگه بوشون میکرد و انرژی مثبت ازشون استقبال میکرد و اوناهم سگه رو رو سرشون میزاشتن و اخر اینکه گربه ها هم اومدن و براه سگه رفتن و ازش یاد گرفتن ک زیبایی دیدن چه میکنه با ادم من خیلی خوشحالم ک هدایت شدم اون لحظه برم تو اینستاگرام بعد برا چند لحظه تیتر پست جدید استاد رو ببینم و بیام با دیری متفاوت این انیمیشن زیبا و پراز اکاهی رو ببینم استاد ازتون ممنونم بابت تمام توضیحاتی که تو این فایل برامون فرمودین واقعا لذت بردم جا داره از مریم خانم تشکر ویژه ای بکنم ک ایشان در طول این چهل دقیقه طوری حرفه ای دوربین رو در دست داشتن و پرقدرت حتی برای لحظه ای کادر عوض نشد و ما استاد رو تماما تو کادر موبایل داشتیم واقعا خداروشکر بخاطر اگاهی های این فایل من دانشجوی دوره دوازده قدم، قدم شش هستم خیلی از خدا راضیم ک هدایتم کرد ب سمت دوره عالی یه اتفاقی هم درون من رخ داده ک تو فایل جلسه پنج قدم شش تو نظرات مینویسم
دوستت دارم خیلی زیاد از خدا براتون ثروت و سلامتی و انرژی زیاد و دلخوشی ارزو میکنم
ارادتمند شما مَهدی
سلام و عرض ادب،
بسیار لذت بردم از این فایل زیبا، موضاعاتی که در این فایل مطرح شد بسیار آموزنده و عالی بود و هست، در مورد غرور صحبت شد و اینکه نباید مغرور باشیم در مورد الله که بسیار عالی مطرح شد، هم در انیمیشن و هم در صحبت های شما استاد عزیز و بزرگوارم، در مورد لذت بردن از لحظه به لحظه زندگی صحبت شد که به درستی و بسیار عالی و درست یادآوری شد به من و هر کسی که این فایلو ببینه یا بشنوه،که زندگی همین الانه و باید هر جایی که هستی و با هر خانواده ایی که هستی سعی کنی از زندگیت لذت ببری و فکر نکنی زندگی خوب یه جای دیگه است و الان این شرایطی که توشی زندگی نیست(چه یادآوری نابی) چه خوب مطرح شد این موضوع، چقدر بهش فکر کردم به این دو موضوع که زیبایی زندگیو ببین و از لحظه به لحظش لذت ببر،چقدر منو مجبور به فکر کرد، خیلی لذت بردم از این فایل و شاد شدم و احساس خیلی خوبی دارم انگار شیرینی لذیذی زیر زبونمه و دارم از اروم اروم حل شدن در دهانم لذت میبرم، خداوند را شاکرم که در این لحظه این فایل عالی و پر از نکاتو دیدم و لذت برم،
از صحبت خانم شایسته در مورد اون دوتا دکمه عقل و هوش خودم و هدایت الله که در وجودش بود چقدر استفاده کردم و خیلی خوب مطرح کرد، بسیار عالی بود.
پ.ن 1 : چه ملک سرسبز و عالی که انگار علفاش نمیخواد خشک بشه(همیشه ماشالاه سرسبز)(همیشه بهاره انگار این بخش از امریکا)، چقدر زیباست و رودخانه زیبایی وسط این ملک و چقدر خوردن یک میان وعده یا یک لیوان چای در کنار رودخانه لذت بخشه، امیدوارم خداوند این صحنه و سکانسایی که دیدم از داخل قاب دوربین را نصیبم بکنه و بتونم بدون وجود دوربین و لبتاپ بینم و از نزدیک داخل همچین ملک عالی باشم و از قدم زدن در کنار همچین آب عالی لذت ببرم. ندیدم همچین ملکی داخل ایران اونم ملکی که وسطش رودخانه داره.
پ.ن 2 : چقدر از فواره ای که گذاشتید وسط رودخانه لذت میبرم، وسط فایلا وقتی دارین صحبت میکنید و در بکگراند صدای آب میاد مدهوش کنندست واقعا، چه زیبایی،چه لذتی؛ واقعا لذت میبرم برای منی که هزاران کیلومتر اونطرفتم چه برسه به شما که وسط ماجرا هستید.
واقعا لذت بردم، برای همه آرزوی سلامتی میکنم،خداوند را بسیار شاکرم ، و هزاران بار به خودم میگم فاصله من با ثروت بسیار زیاد، با سلامتی با شادی فقط فاصله فرکانسیه، اگه مدارمو بالا ببرم این ملک زیبا نصیب منم میشه و نصیب همه بچه ها، الهی شکرت بابت دیدن این فایل زیبا و این همه زیبایی.
سلام به به همه دوستان
عزیز وسپاسگزارم هردفعه میام به سایت سر بزنم کلی مطالب عالی یاد می گیرموباید یادم نره که چه کسانی برای این سایت زحمت می کشند ازشون سپاسگزارم
من ازتجربه خودم بگم 5ماه بود صبح ها به یه باشگاهی می رفتم که اولش خوشحال وسماسگزار بودم احساس خوبی داشتم کم کم توجه من رفت روی نکات منفی وایراد گرفتن که یکی از عاملهاش عادی شدن نعمت واینکه هم فرکانس شدن با افرادی که کلا ایراد می گرفتن منم شدم یه ایراد گیر که چقدر باشگاه گرمه یا فلان دستگاه رو چرا ندارن یه روز نشستم نوشتم میخوام باشگاه هی که برم چه چیزایی داشته باشه خواستمو نوشتم
دوروز پیش شهریه باشگاه رو باید می دادم هرچی کارت رو منشی باشگاه کشید دستگاه پوز کار نکرد حتی موقع رفتن هم کارتو کشید کار نکرد وقتی اومدم خونه گفتم شاید این یه نشونه هست که باید یه جای دیگه برم شاید خدا می خوام منو به یه جای بهتر به خواستم برسونه گفتم پسرم بهم زنگ زد مامان بیا برو فلان باشگاه تجهیزات به روز داره گفتم اینم نشونه دوم بلند شدم رفتم ثبت نام کنم گفتن باشگاه ساعت 8 باز میشه وزودتر نمیشه من همیشه ساعت 10 دقیقه به 7 باشگاه بودم وکلی به کارام می رسیدم واین اولین چالش برای من بود چون شاغلم ساعت 7 باید تو محیط کارم باشم با خودم گفتم بلاخره زمان رو یه جوری مدیریت می کنم امروز روز اول باشگاه تازه متوجه شدم خدا چرا منو اینجا آورد تا قدر چیزایی که داشتم رو بدونم میدونی اولش می گفتم من لیاقت دارم باشگاه بهتری برم چون روی عزت نفسم کار می کنم به خاطر قانون لیاقت که نباید یه چیزایی را تحمل کرد وقتی می تونی شرایط بهتر رو داشته باشی واینکه از نا شناخته ها نترسم وجاهای تازه ومکان های تازه وشرایط تازه رو امتحان کنم این تصمیم رو گرفتم باشگاه رو عوض کنم حتی از فایل مرا به سمت نشانه ام هدایت کنم نیت کردم تا هدایت بشم که آیا لازمه باشگاه رو عوض کنم یا تو این شرایط بمونم که اینطور بود که باید تغییراتی ایجاد کنم واز تغییرات نترسم چون یکی از ترسها م رفتن به دل نا شناخته ها تغییر دادن جایی که هستم بلاخره همه اینا باعث شد من باشگاهمو عوض کنم حالا درسش ونکته ش چی بود
من امروز متوجه شدم چرا باید هدایت میشدم به باشگاه جدید من فهمیدم خیلی وقتها از جایی که هستیم ناراضی هستیم وشرایط جدید رو می خوایم وتو شرایط جدید هم چیزایی هست که وقتی متوجه میشم هیچ جایی نیست که توش تضاد نباشه اگه یه کم خوش بین باشیم وبه منفی ها تمرکز نکنیم البته خوشحالم باشگاه من عوض شد ودرسته امروز با دستگاهها چالش داشتم ولی فهمیدم هیچ وقت هیچ چیزی کامل نیست اگه اینطور نبود خواسته های جدید بوجود نمی آمدند واینکه توجه کنم به موارد ناخواسته به چیزایی که می خوام تمرکز کنم وشکرگذار داشته اکنونم باشم امروز نیم ساعت دیرتر رسیدم ولی به جای تمرکز گفتم باید یاد بگیرم زمانم رو درست مدیریت کنم شاید باید پن یه چیزایی رو تو خودم تغییر بدم فلیم گربه چکمه پوشو دیدم وقتی سگه به سرزمین راه حلهای آسون اشاره کرد متوجه شدم راه حلهای آسون همیشه هست اگه ما چیزهایی رو سخت نکنیم خوابهای اینکه درسهای قشنگی بهم بده کاری کرد دستگاه موز کارتمو نخونه به دل پسرم انداخت درست همون لحظه بهم زنگ بزنه تا ظرف منو بزرگتر کنه چون ازش کمک خواسته بودم می دونم بهم کمک می کنه زمانم رو درست مدیریت کنم وقت کم نیارم ویا به جای دیگه هدایتم کنه که زودتر باز بشه یا تو دل مسؤل این باشگاه بندازه که زودتر باز کنه همه چی رو به خودش سپردم وتصمیم گرفتم بیشتر روی موارد مثبت تمرکز کنم که با نا خواسته ی کمتری مواجه بشم ممنونم از خدا واز کسانیکه این سایت رو درست کردند تا از این طریق آگاهانه تر فکر ورفتار کنیم
به نام خدای هدایتگر مهربان
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته نازنین
(اول از همه باید بگم این کامنت شاید بدرد همه نخوره
چون یه خودشناسی شخصیه!!!)
چه فایل فوق العاده ای بود. لذت بردم واقعا
بزرگترین پاشنه آشیل من بعد از کمالگرایی همیشه همین غرور بوده
لطفی که خدا بهم داد از سن 17-18 سالگی آگاهی هاشو بهم داد. قوانین رو بهم یاد داد از طریق شما
که زندگیمو تغییر بدم از یه شخص افسرده به یه شخصیت هدفمند و شاد و پر انگیزه تبدیل بشم
اما نوعی از غرور هم توی وجودم بود که با این فایل ها و کسب آگاهی ها بیشتر شد
غرور همه چیزو خراب میکنه
بخاطر غرور سالهای دو سه سال همش دنبال دوستای کامل بودم همش باورهای اشتباه دیگران رو میدیدم قضاوت میکردم دوستی نمیکردم با دیگران
بخاطر نوعی از غرور و حس اینکه خیلی میدونم بارها شد که درست حسابی عمل نکنم
جای تسلیم بودن پر توقع باشم
جای بهبود عملکردم، غر بزنم که چرا با اینکه دارم روی ذهنم خلاف عموم کار میکنم نتیجه نمیگیرم
وقتی فک میکنی خیلی خوبی، درست حسابی باور سازی و عمل نمیکنی
گوش دادن به فایل ها بجای ساختن شخصیت تسلیممم
یه شخصیت مغرور ازم ساخته بود
البته الان که بهش فک میکنم متوجه میشم
غرور هم مثل بقیه نقص های وجودی نیاز به خودشناسی داره
همیشه در حالت عادی فک نیمکردم که انسان مغروری هستم
و ما باید خودمون بشناسیم
که نکنه بواسطه این فایل ها و این آگاهی ها فک کنیم خیلی خوبیم
ظرف خوب بودنمون پر بشه..
همه این طرف خوب بودن را خالی کنیم با عبارت هایی که
من نمیدانم
اعتبار همه چیز به خداونده
من فقیرو نیازمندم به خداوند
غرور ینی اینکه فک میکنی دیگه تهش هستی
خیلی میدونی
این غرور باعث میشه به خودمون اجازه بدیم کارهای بیخود کنیم
کارهایی که حتی عوام مردم اونایی که آگاه نیستن از قوانین انجام نمیدن!!!!
غرور من باعث شد از کسی کمک نگیرم
غرور من موجب شد تکامل رو رعایت نکنم
غرور من موجب شد وارد رابطه عاطفی نشم
غرور من موجب شد کارهای بیخود و مجوز انجام کارهای بدرد نخور به خودم بدم
غرور من موجب شده تا عمکردم بهبود ندم، چیز بیشتری یاد نگیرم
به اندازه ای که غرور رو تونستم کنار بذارم
دوست های خوب اومدن
عملکردم و هدف هام بهتر شدن و نتیجه پشت نتیجه
عملگرا شدم
و چقدر این تسلیم قشنگه
چقدر گفتن اینکه
“خدایا من نمیدانم تو میدانی”
گاهی فک میکنیم مایی که توی این مسیر هستیممم خیلی خوبیممم
خیلی کارمون درسته
مایی که هر روز سپاس گزاری میکنیم
هر روز سعی میکنیم باورسازی کنیم
اما اینطور نیست….
حتی سپاس گزاریمون هم باید از روی خشوع باشه
نه معامله گری
خیلی موقع ها شده سپاس گزاری کردم
بعد یه مدت یه اتفاقی پیش اومده سریع ذهنم جای اینکه آروم باشه
ریخته به بهم
با پرتوقعی
این سوالو پرسیده با پرروییی
“منییییی که اینقدرررررر سپاس گزارم چرا باید این اتفاق برام بیوفته؟”
سپاس گزاری، مراقبه و باورسازی جای اینکه یه شخصیت آروم و متواضع بسازه
یه شخصیت پررو و سرکش و مغرور ساخته گاهی
یه شخصیتی ساخته که فک میکنه خیلی خوبه
این شخصیت دیگه دنبال بهبود عملکرد نیست
این شخصیت به خودش اجازه انجام کارهای بیخود و قدم های رو به عقب میده
غرور پلید ترین و زشت ترین موجودی هست که میشه بهش فک کرد
که آدمو به کجاها میتونه ببره
اینا خودشناسی هایی هست که رسیدم و خیلی عمیقه…
و باید میلیونها بار به خودم یادآوری کنم این موضوع رو
و چقدر رسیدن به این آگاهی قشنگه
که همه چیز از خداونده
اعتبار همه چیز و همه چیز به خدا برمیگرده
حتی نوشتن این متن ها
حتی این خودشناسی ها
اعتبار دوست های خوبم
اعتبار تمام آگاهی ها
اعتبار سلامتی
اعتبار زیبایی هایی که داده
اعتبار تمام ویژگی های خوبی که در خودم ساختم
و من هیچ نمیدانم
من محتاج هدایت هستم
من فقیرم به خداوند
چقدر این آگاهی ها قلبم رو باز کرد
الهی شکر
اعتبار این هم به خداونده
امیدوارم که مفید بوده باشه.
سلام به هادی زارع عزیز و همه دوستان و استاد عباس منش و خانم شایسته
هادی جان لذت بردم از این کامنت پر از تجربه و پر محتوایی که نوشتی و چقد این نتایج رو من هم بهش رسیدم و چقد شبیه به هم هست.
این نشان از این هست شما پر قدرت دارید روی خودتونکار میکنید که به این درک و تجارب بالارسیدید بهتون تبریک میگم.
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر بنام الله یکتا . تنها شادی بخش دلها . سلام به استاد زیبایم که نور الهی در چهره زیبایش موج میزنه و سلام به بانوی گل خانم شایسته عزیز. عاشقتونم استاد نمیدونم چجوری شروع کنم وقتی که بحث توحید رو در آخرای فایل بازکردید من باز اشک درچشام جمع شد از شادی. و خیلی کمک کرد تا بذر توحید رو در وجودم با تمام قدرت بکارم. نمیدونم چرا هروقت بحث از توحید میشه بی اختیار اشک میریزم و خدا درقلبم ازخوشبختی و سعادتی که ازش با تمام قلبم ازش درخواست کردم عاشقونه حرف میزنه و یقین میده و احسااااااس عشق خوشبختی سعادت شاااادی وصف ناپذیررر در من ایجاد میشه و عاشقانه سجده میکنم و سپاسگذاری میکنم با تمام قلب و روحم و چقدر احساسش میکنم. الهی شکرت. استاد میخواستم در مورد سگها که گفتید داستانی رو تعریف کنم و دیگ بحث توحید اومد و قلبم باز شد و این کامنتارو نوشتم باعشق. استاد 3 سال پیش من ساعت 2 بامداد رفتم بیرون و تو اون منطقه سگهای خیابوونی این ساعتها میان بیرون بعد ازینکه همه میرن خونه و تک و تنها خودم بودم و از سمتی که من رد میشدم دست کم 40 تا سگ گشنه بود که همشون پارس میکردن و از گرسنگی میخواستن همدیگه رو بخورن. ومن با ایمانی که داشتم بدون یه ذره ترس وقتی درست از وسط اونها رد میشدم صداشون اروم و وحشتناک بود و اصلا بهم نگاه هم نکردن و سالها قبل تر ازون اتفاق من و 2 تا از دوستان دبیرستانیم میرفتیم از یک جاده خلوت و خاکی صبح ساعت 7 و دیرمون شده بود به درخواست من بادوستان از جاده پشت دبیرستان و خاکی رفتیم که زود برسیم و داشتیم میرفتیم هوا هم بارونی و زیبا بود آذر ماه بود فک کنم سال 92 و اون سمت یک کارخونه بود که 5 تا سگ وحشی داشت دوتاشم سیاه بود و هرموقع کسی رو میدیدن که داره ازونجا رد میشه وحشتناک حمله میکردن و من یکی دوبار قبلا با دوستان دیگه ازونجا گذر کرده بودم و هیچ اتفاقی هم نیوفتاده بود و تو جاده خاکی نزدیک اون کارخونه که میشدیم این دوستام بار اولشون بود وقضیه رو نمیدونستن که ایجا سگه و حمله هم میکنن وگرنه از اولش بامن به این جاده نمیومدن و یهو اون سگهااا باز حمله کردن به سمت ما که من به دوستام گفتم نترسین همینجا بمونین و اونام داشتن میومدن وحشیانه و نزدیک که شدن تقریبا 1.5 متر دوستام فرار کردن و منی که وسط بودم سگا تو فاصله 1.5 متری از حمله به من تغییر جهت دادن به سمت دوستانم که فرار کردن و یکیشون سر خورد چون گلی بود بارونم باریده بود و نقش برزمین شد و سگ بهش نزدیک شد و بعد برگشتن جاشون برگشتم دیدم اون یکی دوستمم یجوری فرار کرده این سمت که از دید داره دور میشه و من رفتم دنبالش گفتم چررا فرار کردین که اومد سمتتون و خلاصه که این دوستمون که خورد زمین پشیمون شد از تزس و فرارش و دید که این ترس پوچ و خالی بود و سگه باهاش کاری نداشت بعدازینکه خورد زمین ووایساد چون اگر همینطوری به فرار ادامه میداد بازم دنبالش بود سگا . و من از ایمان و باوری که داشتم عشق کردم ولی اونموقع به این حد از قوانین وفرکانس و بوی ترس آگاه نبودم و الان فهمیدم که چرا اونموقع سگها اصلا به من حمله نکردن. استاد تجربه خوبی بود و کلی ازین فایل لذت بردم واقعا خاطره خوبی بود . استاد من تو زندگیم به این باورم که بهترین باور ( ️و ایمان اینه که از ته دل واقعا ایمان داشته باشی که خدا همیشه پیشته️) وقتی این باور رو درخودم واقعی ایجاد کردم ترس در وجود من بصورت باور نکردنی خشکید والانم ذره هایی که مونده بود اونام دارن به لطف الله میخشکن. خدارو صد هزازمرتبه شکر استاد منو ول کنی از توحید حرف میزنم هزاران بار و خسته نمیشم و این کامنت زیبایی که نوشتم لحظه تایپش الان اصلا احساس خستگی ندارم میتونم صدبار دوباره برگردم بنویسم بدون حتی یکبار کپی پیست و انگشتانم رو با عشق رو کیبورد تایپ میکنم عاشقانه و این انرژی خدا هس که میتونم بدون خستگی و خوردن آب و غذا صد بار این کلمات کهکشانی رو تایپ کنم. استاد با عشق این کامنت رو نوشتم و یقین دارم دوستانی که با حوصله این متن رو بخونن خییلی تاثیر داره که باورهای قدرتمند توحیدی رو در وجودشون ایجاد کنند . عاشقتوووونم یه روز توی آمریکا از نزدیک میبینمتون و همینطور در بهشت زیباتون و کلی برات حرف دارم. .و لحظه دیدار عاشقانه در آغوش بکشم تورو️ بارالها سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم
سلام دوست عزیزم.
افرین به شما و شجاعتتون بابااا
واقعا نترسیدن از سگ یه شجاعت بسیار قابل تحسینه.
من خودم از اونا که حتی از سگای پا کوتاه هم میترسم. البته الان خییلی بهتر شدم خیلی بهتر.
من از حیوونا میترسیدم اما با تقویت ایمان و شجاعتم گربه و سگ و گوسفند و لمس کردم. البته سگ فقط یکبار.
با این فامیل استاد دوباره این به فکرم افتاد که برم سمت ترسم و با سگ ها رفیق بشم.
دوستاتی مثل شما هم میشن الگو که باورپذیری این عمل و برام بیشتر میکنن.
سپاسگزارم از کامنت زیباتون و خداروشکر میکنم برای وجود همنوعایی مثل شما که ایقد عاشقانه به خودش نزدیکه. اینقدر عاشقانه به خداوند عشق میورزه و شور و اشتیاق و امید و در بقیه هم زنده میکنه.
عاشقتونم شاد باشید
به نام خدایی که هرلحظه مرابه او نیازست
سلام به تمامی بهترینهای زندگی
خدایا باید اعطراف کنم زمان هایی بوده که در درگاهت تسلیم نبودم
یا گردن کش بودم یا ناامید حتی خیلی اوقات در زندگیم با این خیال که من علم فلان کار و مهارت رو دارم پس من همه چیزو میدونم و خودم خیلی قدرت دارم اما غافل از اینکه قدرت هدایت های الهی هرلحظه میتونه بینهایت و فراتر از ذهن کوچولوی من باشه
واقعا این خدا انگار تمام کار زندگیشو گذاشته برا اینکه حتی برنامه کارتن ها و فیلم هایی که همه برا سرگرمی نگاه میکنند اما برا شما استاد و بعد برا ما فقط پیام ها و نشانه های تفکر و هدایت الهی باشند
و من سالها پیش اسم این گربه چکمه پوش رو شنیده بودم اما نمیدونستم همچین داستانی داره الان دیگه واجب شد حتما برم نگاهش کنم و درس هاشو بگیرم
دیروز صبح این منطقه ای که من هستم گاز قطع شد تا همین چنددقیقه پیش یعنی فقط یه شبانه روز قطع بود اما یه عالمه مشکل ایجاد شده بود امروز به این فکر بودم که خدایا وقتی فقط یه مشکل کوچک بوجود میاد ببین چطور ما برامون چالش و محدودیت ایجاد میشه بعد دیگه به چی میتونیم دائم تکیه کنیم یا ادعاشو کنیم وقتی حتی فقط یه عوامل بیرونی که در زندگی مون رخ میده چقدر ما مشکل ایجاد میکنه اگه عوامل درونمون به مشکل بربخوره دیگه چی میشه
امروز یه تمرین در کار مورد علاقه خودم انجام میدادم وقتی متوجه شدم که من دارم با زور فکرم انجام میدم انجام دادنش خیلی برام سخت بود اما وقتی گفتم بذار ذهنمو بازتر کنم اون بدن خودش انجام بده بلکه من دنبال اون برم دیدم راحت تر دارم انجام میدم در واقع اینچیزی که گفتم همونی که بقول معروف میگن ذهنتو باز بذار که راحت تر و بیشتر یاد بگیری و بتونی انجام بدی
پس همه چیز از قدرت الهی ست نه ما
من هرزمان میگم خدایا تمام این چیزهایی که دارم تو بهم دادی دوتا از اولین چیزهایی که یادم میفته یکی بدنم
یکی تضادهای زندگیم که خداوند خودش بوجود آورده پس این برنامه خودش بوده برام که منو از طریق تضادها یه عالمه رشد و شکوفا کنه،،واقعا چه کسی میتونست حتی تضادهایی که برا خیلی ها عذاب آور هستند جزء خدا بوجود بیاره
اینکه میگن همه چیز خداست همینه
حتی کارهایی و گفته هایی که خیلی ها میخواند عمدأ انجام بدند برا ضربه یا کمک به ما هم خداست
من هرزمان به این فکر میکنم خیلی بهتر درک میکنم که همه چیز خداست
و بهتر میتونم در مقابل درگاه الهی تسلیم باشم و درک کنم اونه که داره همه کار میکنه نه غیر اون،
«هرگاه تسلیمم در کارگه تقدیر بی باک تر از شیرم آرام تر از آهو
هرگاه که میکوشم در کار کنم تدبیر رنج از پی رنج آید زنجیر از پی زنجیر»
امیدوارم تنها چیزی که همیشه آویزه گوش مون باشه اینکه هیچ وقت اونقدر رو علم و دانایی خودمون حساب نکنیم که باعث طغیان و منیت در وجودمون بشه و به سرعت بریم به دره نابودی چونکه من خودم بارها در زندگیم ناخودآگاه این اتفاق برام افتاده
چقدر این دره ها در زندگی خیلی هامون هست ممکنه خیلی اوقات داره بهمون چشمک میزنه باید همیشه هوشمندانه عمل کنیم
شکر خدای هدایتگر مدتهاست که این واژه هوشمندانه برا من شده به معنای اینکه من تنها تکیه گاهم به هدایت پروردگار باشه نه هوشمندی ذهن خودم یا دیگران
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
در مسیر بهترینها باشید.