درسهای زندگی از یک بازی | قسمت 1 - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)

693 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ریحانه یاراحمدی گفته:
    مدت عضویت: 1712 روز

    به نام الله یکتا

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    من هنوز این فایل رو کامل ندیدم اما میخواستم قولی که به خودم دادم رو عملی کنم و یک کامنت بنویسم

    من وقتی که دوسالم مادرمو ازدست دادم و بشدت احساس میکردم که من قربانی این شرایط شدم و حق من نبوده که این اتفاق برام بیفته من زندکی بدی ندارم و الان از داشتن پدر و مادرم راضیم اما با این احساس قربانی شدنی که داشتم انگار هروز شرایط بدتر میشد رابطه ام با خانوادم عجیب داشت خراب میشد انگار همیشه میخواستم باهاشون دعوا کنم و انگار مقصر این شرایط اونا بودن خداروشکر اون احساس قربانی بودن رو کنار گذاشتم و الان دارم سعی میکنم با کنترل ذهن و همچنین کنترل حرف هایی که میزنم شرایط رو برای خودم بهتر کنم

    یک مثال دیگه ای هم که من دارم برای انتخاب رشته بود من دلم میخواست رشته تجربی بخونم ولی رشته ریاضی رو قبول شده بودم وای که نگم من چقدر داغون شده بودم البته که یک سره این ماجرا به عزت نفس من مرتبط هست اما یکسره دیگه ماجرا میگفت تو قربانی شرایط شدی میگفت اگه یه مدرسه دیگه میرفتی میتونستی تجربی بخونی اما چون مدرسه ات اینه و فقط رشته های الف رو قبول میکنن تو الان این شرایط رو داری یه چیزی که توی شرایط من خودم همیشه میبینم که بازهم ریشه در عزت نفس داره انگار دنبال یک مقصر هستیم که تمام این مشکلات رو به گردن اون بندازیم و از بار این احساس بد روی دوشمون کمتر کنیم من هم دنبال مقصر بودم کسایی رو که من رو به اون مدرسه نوشتن مقصر میدونستم و بله شرایط بدتر و بدتر میشد من همش با این احساس که من این رشته رو دوست ندارم و باید تغییر رشته بدم تا اخر تابستون رو سپری مردم و تابستون با اینکه درس خونده بودم و نمره برای تغییر رشته اوردم اما بازهم نمره برای اون مدرسه کافی نبود و باید نمره بالاتر میاوردم منکه رشته تجربی رفتم اما میخوام بگم یک قانون همیشه هست احساس خوب=اتفاق خوب و برعکس این جمله هم اتفاق میفته من هروزی که اخساس خوب داشتم حالم خوب بوده انگار حال جهان هستی هم خوب بوده و اون روز رو برای من به یک روز عالی تبدیل کرده

    از شما استاد عزیز و خانم شایسته عزیزم بابت ظبط کردن این فایل متشکرم️

    خدایا شکرت🫀🫀

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  2. -
    محمد میرزائی گفته:
    مدت عضویت: 1420 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    درود خدا برشما که اینقدر عالی هستید

    درود خدابرشما که اینقدر پرانرژی هستید و به ما انرژی عالی میرسونید

    درود خدابرشما که اینقدر حال دل مارا عالی میکنید

    درود خدا برشما که به ما روش صحیح زندگی کردن یاد دادید

    درود خدا برشما که مارا با این قوانین کیهانی آشنا کردید

    وهزاران درود دیگه که هرچه بگم کمه

    چقدر رفاقت باشما قشنگه و حال دلم عالیه باشما خدارا صدهزار مرتبه شکرت شکرت شکرت بابت این سعادتی که خدای رحمان به من داده و مرا با شما آشنا کرده ومرا دراین مسیر درست قرار داده

    من بیشتر روزامو با شما سپری میکنم و داخل این سایت زیبا و بی نظیر میچرخمو میچرخم و میخونم و میبینم وچقدر حال دلم عالی میشه و چقدر اتفاقات عالی در طول روز و شب برام رقم میخوره

    هرچند استاد عزیزم من زیاد در نوشتن کامنت یه کم ضعف دارم اما بیشتر وقتا اکثر فایلهای این سایتو میبینم وکامنت بچه‌های عزیز ودوست داشتنی را میخونم و لایک میکنم وکلی باهمین دیدن این فایل های رایگان من نتیجه در زندگیم گرفتم و خیلی تغییرات عالی در زندگیم این مدت گرفتم

    وبا خداییکه که الان دارم با خدای قبلنا کاملا فرق داره و هر لحظه لحظه باشم و رفیق شدم باش وخیلی عالی صدامو میشنوه و هر لحظه لحظه هدایتم میکنه حمایتم میکنه و حفاظتم میکنه همه جوره

    خدایا صدهزار مرتبه شکرت شکرت شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  3. -
    محمد زمانی گفته:
    مدت عضویت: 1073 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته

    بریم سر اتفاقات زندگیم

    من تو یک کارخانه دارویی کار میکنم هر روز همکارانم از کار و مدیریت گله داشتند قضاوت بی جا میکردند

    من هم پیش اونها ماه ها تایید میکردم چون فکر میکردم اگه تایید نکنم آدم بدی میشم درباره ی من جور دیگه فکر میکنند تا این که فهمیدم یکی از ایراد های من همین همنشین با این افراده که پیشرفتی ندارم باورهای حرف مردم و احساس قربانی شدنه که دارم فکر میکردم داره به من ظلم میشه من دارم بیش از حد کار میکنم و خلاصه هر روز ناخودآگاه احساسم بد میشد

    تا این که به قول قرآن اعراض کردم و دور شدم کارم و توانایی ام را تحسین میکردم اون مدیریت را تحسین میکردم دیگه با اون دوستانم اصلا صحبت نمیکردم حتی بعضی اون مواقع که پیس من درباره چیزای منفی صحبت میکردند من میگفتن راضی ام بدونه اینکه بترسم یااینکه درباره ی من چی فکرمیکنند

    این کار ادامه داشت و اینقدر حالم خوب شد که موقع قرارداد رسید بیشتر همکاران با ناراحتی قرار داد را امضا کردند تا نوبت من شد خداشاهده قرارداد من خیلی بیشتر از حد نرمال افزایش حقوق داشتم گفتم چرا حسابدار گفت مدیرعامل دستورشو داد همون لحظه قانون احساس خوب اتفاق خوب که اینقدر استاد میگفت را درک کردم

    یعنی حقوق من با کسی که سی سال تو این مجموعه داشت کار میکرد برابر شد

    همونجا خدارا شکر کردم کل حرفای استاده عزیزمو درک کردم

    باخودم گفتم من با چند ماه روخودم کار کردم به این افزایش حقوق رسیدم اگه این کارو ادامه بدم همه رو تحسین کنم باور های منفی که حالمو بد میکنه رو دور کنم جهان چه پاداش های بزرگی را بهم میده

    من خودم را باور کردم توانایی هامو باور کردم حالمو خوب نگه داشتم در کل در خودم احساس لیاقت را ساختم

    هر روز منتظر اتفاقات خوبم چون درک کردم حرف فای استاد رو به قول استاد هر وقت شخصیتت و رفتارت عوض بشه اونوقت باورات تغییر کرده

    دوست داشتم یکی از اتفاقاتی که در زندگیم رخ داده بود را با شما به اشتراک بزام

    ممنون از استادم که اینقدر در تلاشه که همه ی ما را که در این مدار هستیم و خواهان تغییر زندگیمونیم را قوانین را به خوبی یادمون بده

    واقعا سپاسگزارم سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  4. -
    عمران نوری گفته:
    مدت عضویت: 2036 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت دوستان و استاد عباس منش و خانم شایسته عزیز

    میخوام در مورد عدم لیاقت و باور عدم به وجود فراوانی صحبت کنم

    خدایا شکرت به لطف استاد و خانم شایسته عزیز که این فایل بینظیر رو گذاشتند من تونستم یکی از ترمزهام رو شناسایی کنم اون هم باور عدم لیاقت

    و باور کمبود بود که دیروز در موردش صحبت کردم و توضیح دادم

    و خداشکر وقتی من فهمیدم تو این مورد باورهام ایراد داره دیگه بعد از دیدن فایل اموزشی

    نشستم و دفتر رو اوردم فقط یکسره نوشتم و خودم رو بمباران کردم از اینکه من لایق هستم و اینکه فرصتها پولسازی رو نوشتم و براش الگو اوردم و فراوانی ثروت و نعمت رو نوشتم

    خلاصه اینکه از دیروز تا الان کار من شده بود همین که یکسره بنویسم و هی با خودم صحبت کنم و بارها بارها تکرار کنم

    خود انجام این تمرین خیلی ایمان منو قوی کرد چون بعدازظهر همون روز من دیدم به طرز جادویی زنگ خور من بیشتر شد و انواع مختلف مشتریها با من ارتباط گرفتن تو حوزه کاری من که همشون فرصت پولسازی جدید بود که من میتونستم از اون طریق هم پول خلق کنم

    من با دیدن این نشونه ها هی تایید میکردم نسبت به فراوان بودن و بینهایت بود فرصتها و ایده‌ها جدید برای خلق ثروت و بارها به خودم میگفتم که

    من لایق دریافت بینهایت ثروت هستم

    من باید همیشه ثروت خلق کنم

    من با خلق ثروت بیشتر دارم کار خداگونه و مقدس و الهی انجام میدم

    و دارم به خلق خدا کمک میکنم تا اونها هم خوب و عالی زندگی کنند

    من با حل کردن مسائل مردم و بیشتر کردن رفاه زندگی‌شون و کمک میکنم به اینکه اونها هم ثروتمند باشند و من با اینکار میتونم ارزش خلق کنم و باهاش پول بسازم

    پس برای من بینهایت فرصت هست بینهایت موقعیت پولسازی وجود داره

    جالبه من از دیروز تا الان که شروع کردم که حسابی و تمرکزی روی خودم کار کنم

    چند بار ادمها و موقعیتهای پولسازی برای من فراهم شد که مشتریها بیان از من خرید کنند

    این درصورتی بود قبلا شاید هر سه یا چهار روز شاید یه تماس میداشتم ولی از دیروز تا امروز بالای 10 فرصت پولسازی برای من فراهم شده بود که همشون ایده جدید بود برای خلق ثروت

    که امشب یه مشتری با یه ایده جدید با من تماس گرفت و میگفت من تو سیستم گلخانه‌ام به مشکل خوردم و نیاز به مشاوره دارم و من خیلی راحت با باور لیاقتی که روی خودم کار کرده بودم با اعتماد بنفس بهشون گفتم من بابت مشاوره پول دریافت میکنم و بنده خدا هم خیلی راحت بمن گفت اوکی و برام واریز کرد

    منی میگی ایمانم به سقف چسبید که من تونستم خلقش کنم

    و بعد من هم کمکش کردم تا مشکلش حل بشه

    این در صورتیه قبلا همش بصورت رایگان مشاوره میدادم و پولی نمیگرفتم

    ولی الان خیلی فرق کرده این ثابت میده من خودم رو لایق دونستم و جهان هم ادمهایی سمت من هدایت کرد تا این باور رو برای من تایید کنه و من با حل کردن مسئله مردم خیلی راحت ثروت خلق کنم

    حالا حساب کنید من از دیروز تا الان روی باور لیاقت و باور فراوانی کار کردم چقدر فرکانس خوب به جهان ارسال کردم که نتیجه‌اش فرصتهایی و ایده‌ها و ادمهایی فراوان بود که سمت من هدایت میشدن که من خیلی راحت بتونم پول خلق کنم

    این در صورتی قبلا این خبرا نبود

    چون تمام تمرکزم فقط تو فروش یک و دو محصول خاص بود

    ولی وقتی که باورهام رو تغییر دادم از اینکه بینهایت فرصت وجود داره که بدون هزینه و بدون تلاش فیزیکی خیلی راحت میشه پولهای عالی خلق کرد

    کلی فرصتهای جدید بمن الهام شد که همه‌شون برای موقعیت پولسازی بود که قبلا بهشون توجه نمیکردم

    دوست داشتم تو این کامنت در مورد این موضوع صحبت کنم از اینکه من روی باورهام کار کردم و چقدر خوب جهان پاسخ داد و منو به خواسته‌ام رسوند

    و این اتفاقات امروز باعث شد من ایمانم خیلی قویتر بشه و با قدرت بیشتر این مسیر الهی رو ادامه بدم خدایا شکرت

    دوست داشتم از تجربه و اتفاقات امروزم برای دوستان تعریف کنم

    عاشق همه تون هستم

    انشالله هر کجا از این کره خاکی هستید در پناه الله یکتا ، شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید

    فعلا

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  5. -
    حمید حیدری گفته:
    مدت عضویت: 1873 روز

    یا رب العالمین

    سلام به همگی

    سوره اسراء آیه 65

    إِنَّ عِبَادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطَانٌ ۚ وَکَفَىٰ بِرَبِّکَ وَکِیلًا

    توهرگز سلطه ای بر بندگان من، نخواهی یافت، همین قدر کافی است که پروردگارت حافظ آنها باشد.

    استاد چقدر این فایل همزمان شد با جلسه سوم قدم دوم 12 قدم، وقتی داشتم اون فایل رو گوش میدادم اونجا گفتید که یه ناخواسته ای برام افتاد و مثال rv رو زدید، که خیلی از مردم وقتی ناخواسته هایی براشون پیش میاد، و به این فکر میکنند که الان چکار فیزیکی انجام بدم تا این مشکل رو حل کنم، بجاش اومدم تمرکزم رو از اون ناخواسته برداشتم و تمرکزم رو گذاشتم رو زیبایها، و اون قضیه براحتی حل شد، و به نفعتون شد، و چقدر زیبا اشاره کردید که اکثر مردم به ناخواسته میخورن اگه با احساس بد یکار عملی انجام بدن و فکر میکنند دارن یکار درست انجام میدن در حالیکه درستش اینکه اول ذهنشون رو از ناخواسته بردارن و یه نفس عمیق بکشن و بجای یکار فیزیکی اول احساسشون رو خوب کنند، چرا چون کل زندگی ما داره با افکارمون و کانون توجهمون شکل میگیره، خیلیها نمیتونند این رو درک کنند، چون اساس جهان بر اساس فرکانس، چون ما نمیبینیم، پس سخته درکش کنیم که همه کارو داره افکار‌ واحساسمون خلق میکنه، ولی اگه درکش کنیم معجزها میاد، وچقدر این آیه زیبا مصداق پیدا میکنه که وقتی خداوند میگه من حافظ بندگانم هستم و توهیچ کنترلی بر اونها نداری، داره به بندگانی اشاره میکنه که میتونند ذهنشون رو کنترل کنند، داره به کسانی اشاره میکنه که تقوا دارن، وقتی بنده ای از خداوند بتونه ذهنش رو کنترل کنه و بگه همه از خداییم و بسوی خدا باز میگردیم، و بتونه احساسش رو خوب نگه داره و بتونه از زاویه دید بهتری قضییه رو درک کنه، نتیجه اش میشه احساس خوبش در لحظه و لاجرم طبق قانون بدون تغییر جهان هستی، لاجرم اتفاقات زندگیش بطرز جادویی رقم میخوره واینجاست که وقتی خداوند میگه هیچ کنترلی بر بندگانم نداری و من حافظشون میشم اینجا مصداق پیدا میکنه، استاد چقدر قشنگ تو این فایل به احساس قربانی بودن اشاره کردید، که تو جلسه دوم عزت نفس بطور کامل بهش پرداختید، من وقتی داشتم در مورد احساس قربانی بودن کار میکردم، اولش ذهنم میگفت بابا تو که دیگه این احساس رو نداری، کی شده اتفاقی بیفته بیای با آب تاب به دیگران بگی، بعد وقتی عمیق شدم دیدم بابا این احساس هر سری از یه زاویه بهش حمله میکنی رنگ عوض میکنه و با نوع و رنگ دیگه خودش رو ظاهر میکنه، و درنهایت میخواهد این حس رو در وجودم زنده نگه داره، وقتی در گذشته فکر کردم دیدم چقدر اتفاقات زندگیم با این احساس خراب شده، دیدم یکی از بنیادی ترین احساسات هست که یه لحظه ازش غافل شم و نادیده بگیرم سریع میخواد ابراز وجود کنه، و نقش قربانی رو بهم بده، حالا یا با احساس دلسوزی بخود، یا اینکه من حقم نبود، خلاصه از هر دری میخواد خودش رو وارد کنه، و و قتی اشاره کردید که این سطح از فرکانس منظور احساسات مخرب سطح پایین مثل احساس قربانی شدن یا احساس گناه، اینجور احساسات چطور میتونند اتفاقات بد زندگی و رویدادها و باعث برانگیخته شدن وجه بد افراد میشه، خلاصه استاد خیلی باید آگاهانه روی کنترل ذهن کار کرد و این نیاز داره که دائم رو خودمون کار کنیم، این ذهن کارش تخریبه، بمحض اینکه رهاش کنیم میخواد تخریب کنه و مارو از منبعمون دور نگه داره، اینجاست که نیاز داره به اعتمادبنفس واقعی، نیاز داره خودمون رو قلبی دوست داشته باشیم، نیاز داره وقتی تو ظاهر همه چی بر خلاف ما داره رقم میخوره ما دنیای درونمون رو واقعی بدونیم، چون همه چیز از درون، وقتی به این درک واقعی برسیم، دنیای بیرون هم خودبخود خوب میشه، و بهشت واقعی رو تو این دنیا تجربه میکنیم.

    عاشق همه تونم در پناه خداوند همواره شاد و سلامت و تندرست پیروز باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  6. -
    مینا گفته:
    مدت عضویت: 1975 روز

    عرض سلام و ادب خدمت استاد و دوستان.

    من یک زمان طولانی گرفتار رابطه بدی بودم که دلسوزی بیخودم و یا شاید باور اینکه قربانی این رابطه هستم، باعثش بود؛ استاد عباسمنش در فایلی گفته بود به کسی که دوستش نداری توجه نکن،در موردش با کسی حرف نزن و در عوض خصوصیات فردی که دوست داری وارد زندگیت بشه رو تصور کن که من با اینکه برام سخت بود و زمان زیادی برد تا بتونم انجامش بدم،اما انجام دادم و در کنار تصور اون آدم رویایی،خصوصیاتش رو روی کاغذی هم نوشتم و بعدها به طور معجزه‌آسایی شخصی با اون خصوصیات وارد زندگیم شد!

    به طوری که وقتی یبار اون کاغذ رو دیدم،کلی تعجب کردم که همه خصوصیات در این آدم هست و حتی به خودش هم نشون دادم و تعجب کرد.

    این ماجرای جالب و مفصلی هست،اما از اون می‌گذرم تا برسم به سوال اصلی این فایل که احساس عدم لیاقت هست.

    همسر من بسیار بسیار به معنای واقعی، انسان خوبی است و خصوصیات بدش خیلی خیلی کم هست،همچنین خیلی زیباست و همین موضوع باعث میشه من گاهی احساس عدم لیاقت پیدا کنم،مثلا چون شاغل هستم و وقت کمی دارم،در غالب مواقع ایشون موهای من رو سشوار میکشه و خودم همزمان کرم به صورتم میزنم یا کارهایی که میشه کرد رو انجام میدم،یا جلوی بلندپروازی‌ها و خواسته‌هایی که دارم و شاید قلبا راضی نباشه رو نمیگیره،یا در محل کار و خونه زمان‌هایی منتظرم میمونه و غر نمیزنه یا کارهایی که بهش میسپرم رو بدون منت انجام میده و حتی اگه ازش بخوام مثلا واسه فلان فامیل من هم این کار رو انجام بده،حرفی نداره و انجام میده و هزاران کار ریز و درشت دیگه. اما گاهی نجوای درونی بهم میگه چرا این آدم باید اینقدر به تو خوبی کنه؟خجالت نمیکشی؟و اینجور حرف‌ها که باعث عذاب وجدان و احساس گناه هست.

    باید بگم سعی کردم در غالب موارد جواب این نجواها رو بدم،مثلا بگم خب منم غذا درست کردم،منم همیشه به همسرم محبت میکنم،من شاید به زیبایی ایشون نباشم،اما باطنم مثل آینه است،مهربونم،خوش اخلاقم و غیره.

    حالا هم با شنیدن این فایل، دقیق متوجه شدم که باید دائما احساس لیاقت داشت و من که شاید جزو معدود افرادی هستم که یک همسر تقریبا بی نقص دارم، باید بیشتر حواسم باشه که درگیر احساس عدم لیاقت نشم.

    در رابطه با راه‌های کوچک لذت بردن هم باید بگم اسکار این موضوع در زندگی من به پیاده‌روی میرسه و تقریبا هرروز بعد از ساعت‌ها کار فکری،پیاده‌روی میکنم و واقعا هم جسمم و هم روحم انگار ری‌استارت میشن و این کار با شنیدن فایل‌های شما،دوچندان لذت‌بخش میشه.

    همچنین “خوردن” از نظر من یک لذت خوب هست

    کوهنوردی هم ورزش مورد علاقه من هست که در کنار ورزش،با دیدن طبیعت،روح آدم هم جلا پیدا میکنه و انسان با دیدن نشانه‌های عظیم الهی،بیشتر به خدا احساس نزدیکی میکنهخوبی این ورزش و سرگرمی و تفریح این هست که مثل استاد عزیز و همسرشون،من هم اون رو با همسرم انجام میدم و درواقع کنار زندگی مشترک،در تفریح هم علایق مشترک داریم و باهم رفیق هستیم و حالا که فکر میکنم،به قول مریم جان عزیز،ما هم در این بازی و ورزش تجربه‌های زندگی کسب کردیم؛مثلا شاید ادم‌های عادی سال‌ها طول بکشه تا بتونن توی شرایط سخت همدیگرو محک بزنن،اما ما تو هوای سرد و برفی و کولاک باهم بودیم و همدیگه رو حمایت کردیم یا مثلا گم شدیم،اما توکل کردیم و امید داشتیم و بهم دلگرمی دادیم و نجات پیدا کردیم و سطح عمیق‌تری از یک رابطه رو تجربه کردیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      الهام گفته:
      مدت عضویت: 723 روز

      سلام به مینای زیبا و خوش سیما،جالب هست مواردی که درباره همسرتون و شخصیتتون نوشتید خیلی به من و همسرم و تا حدودی به روند زندگیم شبیه، زندگی در نهایت زیبایی خواهد بود وقتی نوع نگاهمون رو توحیدی کنیم و جز به جز روند این زندگی دنیایی رو وصلش کنیم به خدا، من این روزها در حال تجربه این اتصال الهی هستم و برای تو و همه اهل جهان این آرزو رو دارم که بینهایت آرامش بخش و حس برندگی به انسان دست میده.

      همیشه در کنار همسرت در یک زندگی رویایی بدرخشی عزیزم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      ملکه قربانی گفته:
      مدت عضویت: 901 روز

      سلام مینا جون دوست عزیز خیلی خوشحال شدم از خوندن کامنت پر محتوا شما خیلی ایده های خوبی برای روابط با همسرتون گفتید خیلی خوشحال شدم که اون همسر دلخواه

      خودتون را جذب کردید انشالله سالیان سال کنار هم خوش و خرم باشید

      ممنون میشم اگه بیشتر راهنمایی کنید برای رسیدن به همسر دلخواه خودت چکار کردید

      چون که دختر من هم درگیر این مسئله است دوست داره یه انسان شریف و مثبتی را جذب کنه اگه امکانش هست بیشتر توضیح بدید

      چون که ما الان حدود دو سال هست که با این سایت آشنا شدیم

      کلی رو دوره عشق و مودت کار کردیم

      و همچنین عزت نفس و الان احساس لیاقت را داریم کار می کنیم ولی اون نتیجه دلخواه را نگرفتیم

      ممنون میشم راهنمایی کنید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        مینا گفته:
        مدت عضویت: 1975 روز

        عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت شما و دختر عزیزتون.

        سپاس از محبت شما.

        بنده کوچیک‌تر از اون هستم که جنابعالی و دخترتون رو راهنمایی کنم،اما در رابطه با تجربه خودم باید عرض کنم به نظرم شرایط من خیلی سخت‌تر بود،چون به‌خاطر افکار اشتباهم داشتم یک رابطه خیلی بد رو تحمل میکردم و به همین خاطر هم باید فکر و تمرکز رو از روی اون رابطه برمی‌داشتم و هم باید به یک آدم ایده‌آلی که دوست داشتم، فکر میکردم و خصوصیات اون رو تصور میکردم، اما شاید کار دخترخانم شما ساده‌تر باشه، از این جهت که لازم نیست تمرکزش رو از روی فرد خاصی برداره، فقط لازمه آنچه رو که میخواد، تصور کنه.

        قدم اول من این بود که باور کنم و خودم رو متقاعد کنم که اگه بخوام و خصوصیات فرد مورد علاقه خودم رو تصور کنم و حال خودم رو خوب نگه دارم، شخصی با این ویژگی‌ها رو جذب میکنم.

        بنابراین تصمیم گرفتم این موضوع رو باور کنم و با خودم گفتم تصور کردن خصوصیات مردی که دوستش دارم که کار سخت و ناراحت‌کننده‌ای که نیست، بنابراین انجامش میدم و به امید خدا که متوجه میشم قانون جذب داره عمل میکنه و اگر یک درصد نشد، چیزی از دست ندادم.

        در قدم بعدی نشستم دقیق نوشتم که دوست دارم مرد زندگی من چطور باشه؛ با جزئیات کامل! یعنی چشم رنگی داره،قد بلند داره، مهربونه، ورزشکاره، خانواده سنتی با افکار امروزی داره و ده‌ها مورد دیگه.

        قدم بعدی این بود که هرشب تجسم میکردم که با مردی با این قیافه و خصوصیات در ارتباط هستم.

        مدت زیادی گذشت و دیگه اون شخص کاملا برام ملموس بود؛از طرفی در کل روز هم تلاش میکردم حال خودم رو به هر بهانه‌ای خوب نگه دارم.

        فکر کنم آخرین قدم هم عمل به قانون رهایی بود؛یعنی وقتی کاملا باور کردم چنین آدمی به زندگی من پا خواهد گذاشت، رهاش کردم.

        مدت‌ها گذشت و من یک روز فردی با مشخصاتی که میخواستم رو تو کوه دیدم و کم‌کم باهم آشنا شدیم و من وقتی دقیق‌تر شدم دیدم این همون مردی هست که تجسمش کرده بودم!

        در آخر هم نکته‌ای که به نظرم اومد بگم این هست که گویا سه تا دوره خوب احساس لیاقت،عزت نفس و عشق و مودت رو تهیه کردید و در رابطه با موضوع همسر مناسب، فکر میکنم دوره‌های درستی رو انتخاب کردید،بنابراین حتما با عمل کردن دقیق به آموزه‌ها،به آنچه که میخواید،می‌رسید،انشاالله.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          ملکه قربانی گفته:
          مدت عضویت: 901 روز

          سلام مینا جون انشالله که حال دلت عالی باشه میخواستم این موضوع را با شما به اشتراک بگذارم هدایتی اومدم به این پاسخ شما که پارسال این موقع‌ها از شما در روابط ازتون سوال کردم و شما این پاسخ را به من دادی خیلی خوشحال هستم که یه همچین دوستانی در این سایت الهی آشنا شدم

          الان میخوام بگم که من و دخترم هم به خواسته هامون رسیدیم دقیقا از اون روز حدود یه سال گذشته والان خدا را شکر ما هم به یک فردی که کاملا قانونی و عضو سایت هست آشنا شدیم و الان هم دخترم نامزد کرده در واقع به اون خواسته ای که آرزوش داشت رسید سپاس گزارم برای توضیحات عالیتون

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
          • -
            مینا گفته:
            مدت عضویت: 1975 روز

            عرض سلام و ادب و تبریک فراوان خدمت شما و دخترخانم عزیزتان، خیلی خیلی خوشحال شدم از اینکه همسری شایسته بنا به وعده الهی در قرآن که شایستگان را نصیب شایستگان می‌کند،نصیب دخترخانمتان شده است.

            از اینکه بنده هم کمکی در حد نوشتن چند سطر به ایجاد چنین باوری در شما بزرگواران کرده‌ام، بسیار خوشحال و مسرور شدم و برای خوشبختی آن دو عزیز دعای خیر میکنم.

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
            • -
              ملکه قربانی گفته:
              مدت عضویت: 901 روز

              سلام عزیزم سپاس گزارم از این همه لطف و محبت شما خدا را شکر برای وجود شما عزیزان که دستی از دستان خداوند شدید ودر این سایت الهی حضور داریم واز همدیگر درس های زندگی را یاد می‌گیریم انشالله که همیشه در این مسیر الهی پایدار بمانیم افتخار می کنم به شما دوستان عزیز و گرامی همیشه شاد و سلامت باشید

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      اعظم م گفته:
      مدت عضویت: 1394 روز

      سلام مینای عزیز و دوست داشتنی

      خوش حال شدم که همسری عالی جذب کردید

      حتما عالی هستید که خداوند بخشنده و مهربان همسری ایده آل و مهربان نصیبتان کرده

      سجده شکر به جای آورید

      و به پاس این نعمت ونعمت های بیشمار زندگیتان هر لحظه را با عشق زندگی کنید

      برشما مبارک باد این لیاقت و شایستگی

      برای خودتان و همسر عزیزتان آرزوی سلامتی و عمری طولانی پر از شادی و موفقیت وسلامتی آرزومندم.!!

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      مژگان ز گفته:
      مدت عضویت: 1366 روز

      درود بردوست خوبم مینای عزیز.

      خیلی خوشحال شدم که کامنت شما رو خوندم وخداروهزاران بارشکر برای حال خوب امروز شما.

      قدرتی که درنوشتن هست معجزه میکنه عزیزم،خداروشکر که شما متوجه شدید ومدار وفرکانستون رو تغییر دادید که زندگیتون تغییر کرد.

      شما لیاقت وشایستگی بهترین رابطه با افراد،اتفاقات وزندگی رو دارید این یه قانونه که هرچیز رو که بهش توجه کنید،درذهنتون تجسم کنید ،بخواهید ودربارش فکر کنید رو جذب میکنید وشما این کار رو به نحو احسنت انجام دادید بشما تبریک میگم.

      طبیعتاًزندگی یه مسیر ویه بازیه که بایدهدفگذاری کنیم،برنامه ریزی کنیم،بهش با لذت وآگاهی مسیربدیم،جذب کنیم ولدت ببریم پیش بریم واحساس خوب ومثبت رو داشته باشیم،قدر داشته هاتون رو بدونید وشکر گذاری رو فراموش نکنید.

      موفق ،سربلند وسلاپت باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    تنها خدا برایم کافیست گفته:
    مدت عضویت: 1166 روز

    فتبارک الله احسن الخالقین

    سلام استاد عزیز و مریم بانو گرامی و تمامی عزیزان همراه

    خدایا شکرت برای این هدایت‌های پی در پی که نشانه تسلیم بودنم در برابر پروردگار گرامی هست خدایا شکرت

    وقتی فایل رو شنیدم در جای جای زندگیم نمود این باور کمبود ،عدم لیاقت و عدم عزت نفس

    تو آخرین مسافرتم که کلی به من خوش گذشت و عالی بود یعد ده روز که داشتیم برمیگشتیم ی حسی ک همون نجوا و شیطان ذهنم هست،در قالب دلسوزی و کسی که بفکر و منافع من هست همش میگفت خداکنه این آخر سفر هم خوب پیش بره و بشه ی خاطره عالی ،خلاصه یهو ی ترسی وجودم رو گرفت با اینکه از خدا یاری میخواستم ولی ترسیدم و ب میزان همون ترسی ک داشتم و خداروشکر تونسته بودم خودم رو کنترل کنم دقیقا نیم ساعت کمتر مونده ب مقصد ی دعوای بیخودی بین منو همسرم پیش اومد ک کامم رو زهر مار کرد خلاصه اشکم درومد هرچند روز بعد اوکی شدم ولی این رو یادم اومد ک عدم لیاقت شادی داشتن و نگرانی چجوری میتونه مخرب باشه.

    اینم از کامنت های دوستام یادم اومد وقتی برا اولین بار ماشین صفرکیلومتر خریدم اصلا باورم نمیشد کلا میترسیدم سوار شم با اینکه همسرم مجبورم کرد رانندگی کنم و پشتش با خیال راحت بشینم ولی همش استرس داشتم هرچند خوب پیش رفت ولی آخر سر از دستم رفت چون نمیخواستم و باور داشتن ماشین صفر رو نداشتم اینم شد ی معیار واسم ک لایق داشتن هر چیزی و بهترین رو دارم همونجوری ک وقتی این آگاهی هارو نداشتم تونستم بدست بیارم پس بازم میتونم خلقش کنم اینبار دائمی دائمی با احساس عالی .

    من همیشه پول داشتم و خدا خوب هوامو داشته خداروشکر پلی باوری ک داشتم والانم دارمش ک دیگه ب فضل خدا حذفش میکنم این هست ک ناراحت بودم ازینکه من خوش پوش باشم و پول داشته باشم ولی اطرافیانم نداشته باشن و همیشه یجوری وانمود میکردم ک ب بقیه حس خوبم رو انتقال ندم ک نکنه ولشون بسوزه یا بدتر ازهمه چشم بخورم!!!که صددرصد موجب شد در زندگی متاهلی م با مشکلات عدیده مواجه بشم و سقوط کنم که خداروشکر الان با آگاهی های الانم تونستم از همین سقوط سکوی پرتاب و پرش به سوی بهترین تجربه های زندگیم رو خلق کنم و همیشه میگم قطعا و یقینا هر اتفاقی برام بیوفته بدون شک خیر و منفعت من در همونه و همون مسیر رشد پیشرفت و سعادت من هست و انصافا ورودی مالی م اوضاع عاطفی م و تمامی شرایط روحیم رو به بهبود هست و از همه مهمتر حالم خوبه خدایا شکرت

    و آخرین مورد هم مربوط به استخدامی در بهترین جای ممکن بود ک ب یمن باور عدم لیاقت م و اینکه همش در ذهنم میگفتم یعنی من با این آسانی و راحتی میتونم برم سر کاری که عاشقشم و خلاصه جوری بهم خورد ک همه شکه شدن،ک البته خداروشکر ک نشد چون اونموقع جدا از باور عدم لیاقت ک الان متوجه شدم من بشدت به غیر خدا وابسته بودم و الان با حال خوب به خدا سپردم و راه برام باز شده و بهتر از قبل ولی با دستان خدا داره درست میشه دیگه چی ازین بهتر خدایا شکرت و سپاسگزارم

    خدایا شکرت و سپاسگزارم برای نعمت و وجود همسرم که دستی از دستانت شده برای خلق زندگی عالی برای من و کسب لذت در لحظه لحظه زندگیم،خدایا شکرت و سپاسگزارم

    خدایا شکرت برای وجود دختر نازنینم ک موجب خنده و شادی قلبم هست

    خدایا شکرت در مسیر ایده ها،کارها،اتفاقات و افرادی هستم ک لحظه لحظه زندگیم رو سرشار از عشق و آسایش می‌کنند

    خدایا شکرت وکیلم هستی و برایم کافی هستی و خلف وعده نمیکنی خدایا شکرت

    از تمامی عزیزان سپاسگزارم ک منت گذاشتید و وقت عزیزتون رو برای خوندن این کامنت گذاشتید

    در پناه الله یکتا شاد سالم سعادتمند و ثروتمند در دنیا و آخرت باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  8. -
    فاطمه کدخدا گفته:
    مدت عضویت: 2161 روز

    سلام به هردوی شما که اینقد خوبید ،عطر خوبی شما تمام وجود ما رو هم فراگرفته

    چقدر زیبا وکامل کل قانون رو تو این فایل بیان کردید ، به اندازه ی ظرف وجودمون ما این صحبت ها رو درک میکنیم

    کل این صحبت ها خلاصه دوازده قدم بود انگار یک جمع بندی کاملی بود وصد البته دوره عزت نفس

    تو شغل و درامدم من این دو مورد ،احساس قربانی شدن و عدم احساس لیاقت درامد بالا رو تجربه کردم

    بیشتر وقتا وقتی سفارش و درامدم بالا میره و کل درامدم میشه سود و سود و سود ،به قول استاد اون عدم لیاقت که از گذشته با خودمون یدک کش کردیم و میاد تو وجودمون و همه چیز رو خراب میکنه ،اینو با گوش دادن این فایل متوجه شدم

    و از سمتی بعضی مشتری هام به قیمت محصولم ایراد میگیرند و یابا دیر پرداخت کردن هزینه محصول ،من بارها بارها خودم رو قربانی این ماجرا میبینم و در اولین فرصت میرم برای دیگران بازگو میکنم

    واز سمتی دیگر هم میگم چرا پیشرفت نمیکنم ،چرا درامدم بالا پایین میره

    چقدر زیاد من جای کنترل ذهن و کار کردن

    روی ذهنم دارم

    به خصوص احساس قربانی شدن تو تک تک مسائل زندگیمون هست و خیلی باید حواس رو جمع کنم که زیر این ضربه های پنهان و مداوم له نشوم

    و نکته جالب دیگه که از این فایل یاد گرفتم اینه که به خودم بگم فقط امروز من ذهنم رو کنترل کنم ،فقط امروز رو احساسم و حالم رو خوب نگه دارم و به گذشته و آینده کاری نداشته باشم

    لاخوف علیهم و لا هم یحزنون

    خدا رو شکر که منو به این مسیر زیبا آشنا کرد و شما دو عزیز سر راهم قرار گرفتین تا از زندگیم و این اگاهی های گهربار لذت ببرم و معنی واقعی زندگی رو بفهمم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  9. -
    باران ناصر گفته:
    مدت عضویت: 1422 روز

    سلام استاد عزیزم چقدر این فایلتون درس داره

    وسط فایل استاپ کردم و دارم به ایده ای که از حرفاتون گرفتم فکر می کنم . یه چند روزی همش به این دارم فکر می کنم خدایا چجوری چجوری من دلم می خواد خونه خوب داشته باشیم دلم می خواد شهر خوب یه کشور خوب زندگی کنم دلم می خواد بچه ام جای خوب بره مدرسه دلم می خواد امکانات خوب و لوکس و مدرن رو تجربه کنم من دلم درآمد بالا می خواد آزادی مالی و زمانی می خواد خدایا من دلم گشت و گذار تو پاساژهای لوکس را می خوادمن دلم خریدهای با کیفیت می خواد خدایا اینها چطور ممکنه چطور من می تونم بهشون برسم من الان خیلی فاصله دارم با اون چیزایی که می خوام من سالهاست این خواسته ها را دارم ولی خدا با اینکه دو 3 ساله قانون را شناختم و نتایج خوبی گرفتم ولی باز انگار گیر کردم نمی دونم کدوم قفل مغزم رو باید باز کنم انگار گیج شدم نمی دونم دست رو کدوم ترمز ذهنی بذارم و انگار افتادم تو یه دور که رشته کارا از دستم در رفته و دارم درجا می زنم عقب نرفتم و جلو رفتنم کنده

    و اما ایده ای که گرفتم شما داشتید می گفتید هر وقت احساستون توی بازی بد می شد پشت سر هم می باختند این اتفاق خیلی آشناست هممون تجربه کردیم و باز گفتید یه وقتایی تو بازی یه جوری بود که هیچ امیدی به بردتون نبود ولی شما به خودتون می گفتید باید ذهنمو آروم کنم و فقط به توپ بعدی فکر کنم و اونجا بود که منم با خودم گفتم آره خدا جونم فهمیدم منم باید کل بازی را ول کنم و فقط به قدم بعدی فکر کنم اینطوری قدم به قدم کنترل اوضاع رو دستم میگیرم اونموقع اینهمه خواسته هام بهم فشار نمیاره اونموقع ذهنم را راحتتر می تونم کنترل کنم اگه به قدمهای کوچیکتر فکر کنم

    به قول شما باید فقط ضربه بعدی را بهتر بزنم و کاری نداشته باشم به نتیجه نذارم نتیجه حالمو بد کنه و فقط اون لحظه را اون روز را خوب زندگی کنم و بهترین خودمو ارائه بدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  10. -
    ابوالفضل حیدری گفته:
    مدت عضویت: 1163 روز

    سلام به دوستان و استاد عزیز، امیدوارم که حالتون خوب و زندگیتون پر از عشق و سلامتی و ثروت باشه.

    الان حدود یک ماه میشه که با بعضی از دوستام تقریبا دو روز در هفته یه خونه اماده میکنیم یا یه فضایی که برق و امکانات و تلویزیون داشته باشه و میریم جمع میشیم دور هم و دو به دو pes بازی میکنیم، و من الان این موضوع رو متوجه شدم که هر بار من نسبت به یاری که دارم یه احساس بدی داشتم که مثلا این یار من بد بازی میکنه یا تک روی میکنه فقط و پاس نمیده یا مثلا سبک بازیش به من نمیخوره نمیتونیم با هم هماهنگ باشیم، بلا استثنا ما بازنده بازی بودیم با اینکه یارم بازیش از من قوی تر هم بوده یا مثلا هم سطح همدیگه بوده بازیامون، اگر هم احساس بدی نسبت به یارم نداشتم ولی تو بازی خودم اشتباه میکردم یا یارم یه جایی از بازی اشتباه میکرد من انقدر به اون اشتباه توجه میکردم که بازم ما اون بازی رو میباختیم و بعد بازی کلی بحث میکردیم اخرشم به ناراحتی کشیده میشد، ولی برعکسش هم اتفاق افتاده و پیش اومده که یارم خیلی بازیش ضعیف بوده ولی از بازی همدیگه تعریف کردیم و همدیگه رو تحسین کردیم و حداقل شیش یا هفتا بازی بدون باخت داشتیم و زمانی دیگه میباختیم که دیگه خسته میشدیم از بازی کردن و میرفتیم کنار یه استراحت میکردیم دوباره مینشستیم به بازی کردن و دوباره کلی بازی رو پشت سر هم میبردیم با نتیجه های پرگل. اون زمان هایی که میباختیم من اصلا حواسم نبود دارم به چی توجه میکنم و این فایل رو که الان دیدم ازش یاد گرفتم در هر شرایطی باید ذهنم رو کنترل کنم حتی زمانی که دارم بازی میکنم.

    درباره استعداد هم که صحبت کردین جا داره یکی از تجربه هامو تعریف کنم براتون، تقریبا دو سال پیش من با یه آدم فوق‌العاده ای اشنا شدم که مسیر زندگی منو تغییر داد الانم دیگه مثل برادریم و خیلی نزدیکیم به هم اسمش هم حسامه و فوتبالیسته، از فردای روزی که با هم اشنا شدیم تا الان ما داریم با هم تمرین میکنیم و اون اوایل من اصلا بازیم خوب نبود و توی تمرینا افتضاح بودم طوری که اگه مثلا توپ جلوی پام پله میشد هیچ دستوری مغزم نمیداد که الان چطور باید توپ رو کنترل کنم، یه روز حسام بهم گفت اون روزای اولی که میرفتیم تمرین با هم دنبال یه بهونه ای بودم رابطه مونو قطع کنم چون پیش خودم میگفتم اگه این بخواد باهام بیاد تمرین جلوی پیشرفتمو میگیره چون خیلی چیزا رو باید بهش یاد بدم، ولی به لطف خدا و اون تلاش بی وقفه ای که داشتم تونستم بازیمو به جایی برسونم که هر وقت برم تو زمین حداقل رو یه گل تیمم تاثیر مستقیم یا غیرمستقیم داشته باشم، یعنی یا پاس گل میدم یا گل میزنم خودم یا اون پاس قبل پاس گلو میدم، دیگه خیلی کم پیش میاد که هیچکدوم از اینا اتفاق نیوفته تازه اگه اتفاق هم نیوفته بازم انقدر عملکردم خوب هست که گل نزدن یا پاس گل ندادن اصلا به چشم نیاد.

    از این فایل واقعا الان خیلی چیزا یاد گرفتم و فهمیدم که در هر شرایطی من باید ذهنمو کنترل کنم حتی موقع بازی کردن نه فقط زمانی که شرایط به ظاهر بده و یادم اومد موقعی رو که با بی استعدادی چقدر تونستم پیشرفت کنم و چه انگیزه ای داشتم و دارم.

    خیلی ازتون سپاسگزارم استاد که این فایل رو ظبط کردین و ازتون سپاسگزارم که به صورت رایگان این آگاهی ها رو به شاگردان خودتون میدید

    خداوند نگهدار خودتون و خانوادتون باشه انشالله خداحافظ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای: