https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/01/abasmanesh-3.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-11 01:44:092024-11-08 05:09:27live | بهبود عملکرد، یک روند دائمی است
523نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
1.زندگی رو ساده و راحت بگیریم و از لحظاتمون لذت ببریم .
2. موفقیت و خوشبختی ما به عوامل بیرونی ربطی نداره اینکه چه کسی رئیس جمهور باشه
بلکه به فرکانس ها به ایمان و عملکرد ما بستگی داره.
3. وقتی یه خواسته و هدفی داریم تجسم به تنهایی به ما کمک نمیکنه که بهش برسیم یا اصطلاحا جذبش کنیم بلکه احساس خوب ، فرکانس و باور مناسب
کسب مهارت استمرار و تلاش معقول و عملکرد هم مهم هست ( توحید در عمل)
4. اصل موضوع اصل قانون رو درک کنم و فقط تمرکزم بر روی آموزش های شما باشه.
5.همونطور که وقتی در مسیر هستیم اولین چیزی که تغییر میکنه حال و احساسمون هست آرام تر و
سالم تریم وقتی هم از مسیر این آگاهی ها خارج بشیم و به ذهنمون خوراک مناسب ندیم کانون توجهمون رو کنترل نکنیم اولین نشانه اش اینکه از لحاظ جسمی کسالت پیدا میکنیم ، افکار منفی میاد سراغمون و دچار روزمرگی میشیم.
سلام ودرود خدمت استادِ جان و مریم جان عزیز و تمام دوستان گلم
قدم شانزدهم از خانه تکانی ذهن 1403/07/20
بهبود عملکرد روند دائمی
همیشه آرزوهام رو زندگی میکنم و نمیزارم آرزوهام به ولی و اما و اگر تبدیل بشه به هیچ ولی و اما و اگر مثل سن وپول و همراه و … فکر نمیکنم همیشه سعی میکنم با امید ادامه بدم حتی وقتی شکست داشته باشم چون یقین دارم حتما درست میشه از یه راه بهتر چون خدایی که اون آرزو رو تو دلم انداخته حتما قدرت رسیدن بهش رو در من دیده
من مسیر زندگیم رو درست میرم من برای خودم ارزش قائل هستم نگاه دیگران برای من اهمیت ندارد زندگی من حتما متحول میشود
همیشه به خودم میگم تو فوق العاده هستی سمن ناز تویی که با همهی سختی ها ادامه دادی تویی که خییلی جاها دست خودتو گرفتی و تویی که زیبایی های درونت رو دیدی و شناختی تویی که زخم خوردی و رنج کشیدی ولی اشکاتو پاک کردی و بلند شدی و کم نیاوردی میدونم اینجوری زیاد پیشرفت میکنم دعا میکنم که خدا منو از مشکلاتم قوی تر کنه و اینو میدونم که این مشیعت الهی هست که روزی نخواهد رسید که هیچ مشکلی در زندگی نداشته باشیم
ایمان یعنی چی ، احساس یقین ، احساس آرامش احساس خوشبختی ، احساس شادی ایمان به این میگن
اگه هنوز نگرانی افسرده ای میترسی ناراحتی عصبانی هستی ایمان نداریم چون ایمان نمیتونه با اینها با هم باشه چون ایمان فقط با یقین فقط با شادی با عشق و آرامش میاد اینها همیشه میتونن با هم باشن اینقدر باید رو خودمون کار کنیم که ایمانمان تبدیل بشه به ایمان محض ایمان به یقین ایمان با امید به آینده خدا گفته جوری زندگی کنید که انگار همین امروز رو فرصت دارید و جوری امید داشته باشید که اصلا مرگ وجود نداره
ایمان امید به بهتر شدن اوضاع
بهتر شدن کم کم اوضاع چون همه باید تکاملمون رو طی کنیم
من شایسته ی عشق ، موفقیت ، فراوانی ، شادی هستم
نور الهی به وجودم می تابد و توانایی منو چند برابر میکند
من قدرت تجلیلی ، قدرت ، ثروت رو در زندگی دارم
من باور دارم معجزات و هدایت های زیادی برای من در راه است
ارتعاش بالای من خواسته هامو جذب میکنه
یکی از نشانه های احساس بی لیاقتی اینه که اگه یکی از دوستان همسر و نزدیکان ما حالش بده ما هم وظیفه خودمون میدونیم به او شخص کمک کنیم و حالشو خوب کنیم این یعنی ما برای خودمون ارزش قائل نیستم و حال خودمون رو هم بد میکنیم چو در فرکانس بد خودمون رو قرار دادیم
چرا ما به خواستمون نمیرسیم چون تلاشی نمیکنیم فعالیتی نمیکنیم هدف نداریم اصل مطلب یعنی تمرکز نداریم اگه میخوام به خواستم برسم باید تلاش کنم حرکت کنم قدم بردارم نترسم اقدام کنم مثل حضرت نوح کشتی بسازم مثل مادر حضرت عیسی فرزندم رو به آب بسپارم و ….. مثل حضرت ابراهیم که حرکت کرد و آماده ی قربانی کردن اسماعیل شد و بدون ترس و نگرانی چاقو به گردن فرزندش گذاشت بدون فیلم بازی کردن به قربانی کردن ادامه داد
خدایا کمکم کن تا به ترس هام غلبه کنم و بهای کارهام رو بپردازم
سلام به استاد عزیز و دوستان همفرکانسی مخصوصا پروژه خانه تکانی ذهن
خداروشکر خداروشکر بعد از حدود 20 روز که این پروژه استارتش خورده شد
من دیروز هدفی که به خاطرش این پروژه رو شروع کردم یک نشانه ی واضحش رو دیدم
که قبلن اصلا وجود خارجی نداشته برام
همشم به لطف این مطالب لایوها بودن که چه قدر جدید بودن
سعی کردم بازم عملگرا تر باشم چون فهمیدم خیلی جاها فقط لب و دهنم
با اینکه خیلی خستم ساعت 11 شب اومدم که کامنت هم بنویسم در مورد اقدامات عملی ای که باید انجام بدم
من متوجه شدم که برنامه های تمرینی که روزانه توی کارم دارم در حقیقت درستن و باید ادامه بدم این روندو
و وقت بیشتری بزارم برای انجام ایده های داخل کارم چون بعضی وقتا بین این تعادل روی مباحث این پروژه کردن و روی ایده های کارم کار کردن میمونم ، نمیدونم باید چیکار کنم و کدوم اولویتش بالاتره
که با توجه به صحبتهای این جلسه فهمیدم اولویت انجام ایده ها بالاتر باید باشه
یه موصوع خیلی جالبیم بهش برخوردم اینکه درگیر گذشته و پیش بینی آیندم ، مخصوصا پیش بینی اینده ی رابطم نباشم
بگم امروز چه کارایی باید انجام بدم
همین یدونه سوال خیلیی منو از اینده مخصوصا میکشه بیرون و فکر میکنم اگر ادامش بدم بازم نتایج بزرگتری برام میاره
همین ، خلاصه که من 20 روز پیش از خدا پرسیدم گفتم خدایا چیکار کنم به درآمد 3 برابری برسم؟
همون روز دقیقا خانم شایسته استارت این پروژه رو اعلام کردن
و من قشنگ فهمیدم که جوابم اینه.
و اصلا به ذهنم خطور نمیکرد حتی نشونه ش رو بتونم ببینم
با گوش دادن فایلهای عزت نفس متوجه دو عیب شخصیتی در وجود خودم شدم یکی حسادت و دومی مقایسه کردن که هر دوی این موارد به شدت اعتماد بنفس و عزت نفس منو پایین آورده بودند .متعهدانه تصمیم گرفتم حلشون کنم ،مدتی از خودم غافل شده بودم و این حس حسادت تو وجودم پررنگ شده بود، حال ناخوشی داشتم و دوست نداشتم با این حس روز هامو بگذرونیم ، بر اساس آنچه که استاد توی فایلهاشون گفته بودند،بهتر راه برای درمان این ایراد شخصیتی تحسین کردن دیگران است شاید اوایل انجام این کاربرام سخت بود، اما این کارو انجام دادم ،با انجام دادنش آن احساس آرامشی که پیدا میکردم ،ان بهبود روابطی که صورت میگرفت و همچنین پاداشهای که خداوند بهم میداد بیشتر ترغیب میشدم که ادامه بدم والان از خودم احساس رضایت دارم اما میدانم که باید تا ابد ادامه داد.
مقایسه کردن ،عیب دیگر شخصیتی من است از زمانی شروع شد که آن همه توانایی و استعداد تو زمینه های متفاوت رو ندیدم و چشم دوختن به خرده موفقیتهای آدم های معمولی ، برای رفع آن توانایی ها مو بیشتر دیدم،خودمو بیشتر تحسین کردم خیلی خیلی بهتر از قبل شدم ،اما هنوز خیلی جای کار دارم یعنی با یک لحظه غفلت حتی اگر توی دستم پر از دستاورد باشه دارم خودمو مقایسه میکنم حس میکنم باید شکر گزارترباشم و باور کنم توانمند هستم از مقایسه خودم با گذشته خیلی احساس خوبی دارم واقعا از همه نظر رشد داشتم شاید بهترین راه تمرکز بیشتر روی خودم باشه اگه تمرکز روی زندگی دیگران باشه این مقایسه کردن ها هم وجود خواهد داشت .
سلام به استادعباسمنش عزیز و مریم جان و همه ی دوستان
سپاسگزارم بابت مباحث خانه تکانی ذهن
و همه ی مطالب بسیار ارزشمند موجود در سایت
بابت کامنت های فوق العاده عالی و تاثیرگذاری که میزارید
سپاسگزارم
از خداوند میخواهم که نهایت استفاده و هدایت را ببرم از همراه شما بودن و از این مطالب گوهربار
و بقول استاد عزیز حرکت کنم و دقیقا به همون الهام و ایده عمل کنم و در قدم بعدی به هدایت بعدی دست پیدا کنم و قدم بعدی رو بردارم تا سیر تکاملم طی شود در آرامش و ایمان ،عمل داشته باشم
ایمان و عمل در کنار هم به نتیجه ای شگفت تبدیل میشوند
در ابتدا ظرف وجودی من و شخصیت من باید ساخته شود و آماده شود برای دریافت هدایت و نعمت های الله
و هر قدمی که برمیدارم برای رشدو پیشرفت شخصیتم مهمترین سرمایه گذاریست برای من
مسیر ساده است و همه ی مسائل گفته شده فقط اینکه باید تکرار و تمرین شود و در لحظات مختلف زندگی به کار برده شود
هر روز دنبال مطالب جدید و متفاوت نباشیم و همین مطالب رو به کار ببریم این ها اصل کار هستن و به دنبال فرعیات نباشیم و خودمونو در این موارد قوی کنیم
و این رو بدونیم که مثل وعده های غذا که بایکبار سیر شدن وعده ی بعدی رو بازهم نیازداریم در این راه هم مدام به یادآوری و تکرار و تمرین نیاز داریم
من پارسال که درگام قبلیم گفته بودم علاقه ومسیرم روپیداکردم ،البته در سردرگمی بودم وتمامأذهنم آسوده نبود که اون موقع هدایت شدم وناخودآگاه رفتم به همون جایی که الان درواونجا کارآموزم ،هدایت که شدم احساسم بهم گفت برو ومن هم بهش عمل کردم وآدم وقتی هدایت میشه انگار توی یه جنگلیه وبادستات آروم آروم راه روبرا خودت باز میکنی وبعد که جلوترمیری دوباره به یه جای ناشناخته ی دیگه ای هدایت میشی وبهت میگه این کارو بکن ،اولش غیرمنطقی میاد وامابعدکه انجامش میدی ،میبینی نه کارش درسته ، من باید همین کارو میکردم و همیشه جلوتری وکارای پیشرفته تری از بقیه انجام میدی…
من پارسال دقیقا این وضعو داشتم وخدارو شکر مسیرم روپیداش کردم و
الان ذهنم فقط دنبال اینه که مهارتهارو به صورت عالی یادبگیرم وبه قول استاد ارره مو تیز تر کنم
و قبلاً ذهنم خیلی واگرابود یه کم ازاین یه کم ازاون ..ولی الان دارم سعی میکنم سعی میکنم که ذهنم روجمع کنم تا ذهنم همگراباشه وسرم توکارخودم باشه تا نشتی انرژی نداشته باشم وجمعش کنم تو یه کار ..
به امید خدا به امید نتیجه های بزرگ و بزرگتر و البته حالا که استاد ومریم جونم طبق قوانین عمل کردن و نتیجه هم گرفتن ،انشاالله کارهایی که دارم روی خودم انجام میدم و البته دارم عمل میکنم بی جواب نخواهند ماند .
الهی هدایتم را سپاس، قوانین ثابت جهان را سپاس، میل به تحولم را سپاس
” چکاپ فرکانسی ”
چه تمرین بینظیری
مقایسه خودت با گذشته ات
اولین بار که چکاپ فرکانسی خودم رو نوشتم و چند ماه فایل گوش دادم و دوباره نوشتم و مقایسه کردم، تغییراتی داشتم، نمیگم تغییرات خیلی بزرگ بود ولی مشهود بود.
اگه بخوام یه مثال بزنم ؛
سال 84 که مادرم بصورت ناگهانی فوت شدن، داغون شدم، روزها و ماه ها و سالها درگیر بودم، نمیدونم چطوری توضیح بدم انگار زمان متوقف شده بود. اصلا خودم رو گم کرده بودم، هیچ چیزی برام معنی نداشت، هر لحظه حال بد، گریه، غم و بازم حال بد بیشتر…. با خانواده یا تنهایی خاطرات رو میگفتیم و غم تمام وجودمون رو میگرفت….الانم اون آسیب ها هنوز هست. و اون زمان من اصلا نمیدونستم قانون چیه و استاد رو نمیشناختم.
چند سالی هست که با سایت آشنا هستم، فایل گوش میدم، دارم تمرین میکنم و حالا اون دوران فوت مادرم رو مقایسه میکنم با سال 1403 و امروز که 40 روزه پدرم فوت شدن. اینبار تونستم مدیریت کنم، گریه کردم ولی پیاده روی هم رفتم، عزاداری کردم ولی فایل هم گوش دادم، حتی یکی از مراسم ها شرکت نکردم، یعنی درک کردم که این مراسم ها ضرورتی نداره، و حرف مردم برام مهم نبود، یا لباس مشکی رو زودتر در اوردم، یا عکس و فیلم ناراحت کننده ندیدم یا مراسم رو استوری نکردم.
الان اون غم از دست دادن هست، ولی نوعش فرق داره، جنسش متفاوته. یعنی تا حالم بد میشه میگم نه! نباید تو حس بد بمونی، چون اتفاق بد و حال بد بیشتری رو تجربه میکنی، نباید در مورد گذشته و خاطرات صحبت و مرور کنی، حالت بدتر میشه، باید حست رو جایگزین کنی، یعنی آگاهانه کاری میکنم حواسم بره به فایل یا مطالب سایت یا خواندن کتاب یا هر کاری که از اون فضای غم بیرون بیام.
انگار نگاهم به زندگی و مرگ تغییر کرده، انگار درکم بهتر شده، انگار فهمیدم که نباید در مورد ناخواسته ها صحبت کنم، نباید تمرکز کنم روی منفی ها. نمیگم کلا حل شده یا تونستم بپذیرم ولی خیلی با گذشته فرق داره.
“شاید اینم نوعی مهاجرته، از جایی که هستی به جایی که میخوای باشی”
از ترس از دست دادن ها به پذیرفتن قانون طبیعی جهان در مورد مرگ و زندگی پس از آن
ترس نشدن ها، نرسیدن ها، ندانستن ها به شدن ها و رسیدن ها
من پذیرفتم تا زمانی هستیم، که باید باشیم، وقتی باید بریم اتفاق می افته، پذیرفتم که تاثیری در مرگ و زندگی هیچکسی نداریم، پذیرفتم که قانون جهان ثابته.
” و این رو مدیون آگاهی ها و صحبت های استاد هستم. ”
سلااااااام سلااااااام خدمت همه ی عزیزان و هم فرکانسی های نازنینم
داشتم با خودم فکر میکردم که چقدر من خوشبختم که این جا و این فایل ها رو دارم، وقتی توی جمع قرار میگیرم و صحبت اطرافیان رو میشنوم، وقتی راجب داشته و نداشته هاشون صحبت میکنن، وقتی راجب زندگی هاشون صحبت میکنن، با خودم میگم خب خداروشکر من میدونم مسیر درست چیه،من یه چیزی توی دست هام دارم، شایدالان که اول راه هستم 100 در 100 عمل نکنم ولی همین که میدونم مسیر درسته چیه همین بهم ارامش میده. شاید الان همسطح اطرافیانم باشم ولی میدونم که اگاهیش رو دارم و میتونم با کار کردن روی این اگاهی ها زندگیم رو تغییر بدم.
اگه 2 سال پیش بود این رو نمیگفتم ولییی الان با این دوره خانه تکانی ذهن،اصلا انگار گوش های من باز شد،انگار این حرف ها و اگاهی ها عمیقا به قلبم نشست،انگار درهای بسته باز شدن و این دوره و اگاهی هاش، شاه کلیدهایی بودن که درهارو برام باز کردن.
شاید الان بپرسید خب نتایجت توی این دوسه هفته؟؟
یه امیدی توی قلب من نشسته،یه روشنایی رو درون خودم میبینم که انگار خبر از روزهای خوش آینده میده، چون این سری دارم عمل میکنم،چون این سری در مورد مسئولیت پذیری فهمیدم،چون اصل رو فهمیدم و سعی میکنم در زندگیم اجراشون کنم.خیلی فوق داره با سری ها قبل که فقط مینشستم خونه و روی افکارم کار میکردم و عمل نمیکردم.
عمل نکردن: همیشه ذهنیت من به عمل نکردن بود، با خودم فکر میکردم یه کیسه پول از اون بالا میندازن برای من و منم خوشبخت میشم و…..
بلد نبودم عمل کنم،نتیجه کنکورم که فوق العاده شد هم بخاطر عملم بود.عمل کردم، یکی دوماه اخر روزی 8 ساعت اینجورا درس میخوندم ولی من اصلااا این رو عامل موفقیت نمیدیدم و میگفتم نه خب بخاطر ایمانم بوده و ……
انگار که 50 درصد راه رو رفته بودم و اون 50 درصد که مربوط به اقدام میشد رو نرفته بودم.
یاد یه تجربه ای افتادم،امتحانای پایان سال تحصیلی دوران مدرسم بود که رفتم خونه یکی از دوستام بهش شیمی یاد بدم،بعد از چندساعت درس خوندن، برگشت بهم گفت لیلا ولش کن من که این هارو نمیفهمم بزار از الان تا فردا صبح که امتحان دارم بشینم سرسجاده و فقط دعا کنم بلکه خدا فرجی کنه امتحان فردا رو پاس بشم.
این دیدگاه اشتباه خیلی از ما هست و منم همین دیدگاه رو تا قبل از این دوره خانه تکانی ذهن داشتم.
اولین فایل از این دوره رو که گوش دادم،شروع کردم به عمل کردن چون فهمیده بودم که من بایدددد مسئولیت زندگیم رو گردن بگیرم.
اره ایمانی که عمل نیاره حرف مفته.من نزدیک به 2سال و 6 ماهه که با مفاهیم استاد اشنا هستم ولی عمل نمیکردم و همین ترمز بزرگی بود.
الان خداروشکر میکنم که فهمیدم اشکال کار کجاست،از هفته دوم یه شغلی رو از صفر شروع کردم و خیلی بابتش خوشحالم،روزی 3یا 4 روز میرم دانشگا تا پایان نامم رو تموم کنم، هفته ای چند ساعت برای سازم وقت میزارم و دارم با عشق ادامش میدم و خیلی دوسش دارم، مسئولیت هایی که توی خونه برای من هست رو سعی میکنم حتی با وجود خستگی انجام بدم و ادم بی مسئولیتی نباشم.
این ها قبلا نبود و خداروشکر که الان عمل میکنم و لذت میبرم.
این موضوعی که استاد گفتند را خودم آن را تجربه کرده ام
می دانم که باید و باید همان راهی را بروم که دقیقا استاد گفته اند اما بارهای بار شده است که من آن موضوع را به قول معروف برای خودم شخصیی سازی کرده ام و آنرا به میل خودم تغییر داده ام
چقدر این موضوع برای من بارهای بار پیش آمده است و در نهایت من نتوانستم به دستاورد خوب و درست دست پیدا کنم
یادم باشد که باید حرکت قدم
باید قدم بردارم
باید به سمت جلو بروم
هر چه بیشتر و بهتر به جلو بروم بی شک من موفق تر و پیروزتر و سرحال تر خواهم بود
هر چه بیشتر و من جلو بروم من ارام تر خواهم بود
ممنون خدای خوب خودم هستم که من را اینگونه هدایت می کند تا بتوانم به آسانی جلو بروم
شرط آن این است که که باید من جوری رفتار کنم که تسلیم خدای مهربان خودم باشم
من باید در همه حال از صدای دل خودم طبعیت کنم
خداوندی که تا اینجا من را آورده است از این به بعد من هوای من را خواهد داشت و به من کمک می کند
این باور برای من آرامش را می آورد و حال من را خوب می کند
من می توانم بهترین شرایط را در زندگی خودم داشته باشم
وقتی که تا اکنون به دست آورده ام از این به بعد هم به دست خواهم آورد
این بزرگترین کاری است که من باید همیشه در زندگی و کسب و کار و روابط خودم داشته باشم
آنچه که می بینم
آنچه که می شنوم
آنچه که در مورد آن صحبت می کنم
همه و همه برای من خیلی مهم است تا بتوانم ورودی های خودم را کنترل کنم و در نهایت چیزهایی را بشنوم که و ببینم که دوست دارم و جهان هم در این راه به من کمک خواهد کرد
روند این مسیر باید ادامه دار باشد
باید همیشه و در همه حال روی خودم کار کنم
باید و باید مسیر رشد و پیشرفت خودم را فراموش نکنم
باید بدانم که از کجا شروع کرده ام و به کجا رسیده ام و این نکته بسیار مهم است
واقعا از خدای خودم ممنون هستم که من را در این راه فوق العاده هدایت کرده است
سلام و عرض ادب و احترام به خانواده صمیمی و بزرگ عباس منش
جملات اول این فایل یکم من و به فکر فرو برد و یک زنگی در ذهن من به صدا دراومد که نکنه من در مسیر کسب ثروت با اینکه دارم تلاش میکنم زمان میذارم ،شاید دارم بیشتر دور میشم؟ من در جنبه های دیگه ،مثل روابط ،سلامتی، معنویت تا حد خوبی رشد کردم و به یه ثبات تونستم برسم ولی در بحث ثروت هنوز به اون رشدی که دوست داشتم ، نرسیدم .
نتایجی داشتم ولی گذارا بوده و ثابت نشده. باید بررسی کنم که تو اون جنبه های دیگه تونستم نتیجه بگیرم، چطوری عمل کردم و از همون الگوها تو این جنبه هم استفاده کنم.
از خداوند هدایت میخوام و از دوستانی تو بحث مالی رشد چشمگیری داشتن درخواست راهنمایی دارم ، از تمرین هایی که انجام دادن. مدل تمرین ها . زمانی که گذاشتن و باوری که ساختن و…
دلم میخواد از این فایل فقط تو همین یه موضوع به وضوح برسم تا تکلیف مو با خودم بدونم که مسیرم درسته یا نه؟
انشاالله بزودی نتیجه این آگاهی ها و همین جا درج میکنم برای خودم اول و بعد دوستان…
روز 90 ، فصل سوم، روز شمار تحول زندگی من:
به نام خدای لیاقت ها….
استاد عزیزم ممنونم از اینکه این لایو رو سیو کردید
وقت گذاشتید و به سوالات پاسخ دادید.
نکات مهمی که من از این فایل دریافت کردم:
1.زندگی رو ساده و راحت بگیریم و از لحظاتمون لذت ببریم .
2. موفقیت و خوشبختی ما به عوامل بیرونی ربطی نداره اینکه چه کسی رئیس جمهور باشه
بلکه به فرکانس ها به ایمان و عملکرد ما بستگی داره.
3. وقتی یه خواسته و هدفی داریم تجسم به تنهایی به ما کمک نمیکنه که بهش برسیم یا اصطلاحا جذبش کنیم بلکه احساس خوب ، فرکانس و باور مناسب
کسب مهارت استمرار و تلاش معقول و عملکرد هم مهم هست ( توحید در عمل)
4. اصل موضوع اصل قانون رو درک کنم و فقط تمرکزم بر روی آموزش های شما باشه.
5.همونطور که وقتی در مسیر هستیم اولین چیزی که تغییر میکنه حال و احساسمون هست آرام تر و
سالم تریم وقتی هم از مسیر این آگاهی ها خارج بشیم و به ذهنمون خوراک مناسب ندیم کانون توجهمون رو کنترل نکنیم اولین نشانه اش اینکه از لحاظ جسمی کسالت پیدا میکنیم ، افکار منفی میاد سراغمون و دچار روزمرگی میشیم.
خداجونم سپاسگزارم بابت وجود استادای عزیزم
و انسانهای فوق العاده ای که در مسیر زندگی ام
ملاقات میکنم.
سلام ودرود خدمت استادِ جان و مریم جان عزیز و تمام دوستان گلم
قدم شانزدهم از خانه تکانی ذهن 1403/07/20
بهبود عملکرد روند دائمی
همیشه آرزوهام رو زندگی میکنم و نمیزارم آرزوهام به ولی و اما و اگر تبدیل بشه به هیچ ولی و اما و اگر مثل سن وپول و همراه و … فکر نمیکنم همیشه سعی میکنم با امید ادامه بدم حتی وقتی شکست داشته باشم چون یقین دارم حتما درست میشه از یه راه بهتر چون خدایی که اون آرزو رو تو دلم انداخته حتما قدرت رسیدن بهش رو در من دیده
من مسیر زندگیم رو درست میرم من برای خودم ارزش قائل هستم نگاه دیگران برای من اهمیت ندارد زندگی من حتما متحول میشود
همیشه به خودم میگم تو فوق العاده هستی سمن ناز تویی که با همهی سختی ها ادامه دادی تویی که خییلی جاها دست خودتو گرفتی و تویی که زیبایی های درونت رو دیدی و شناختی تویی که زخم خوردی و رنج کشیدی ولی اشکاتو پاک کردی و بلند شدی و کم نیاوردی میدونم اینجوری زیاد پیشرفت میکنم دعا میکنم که خدا منو از مشکلاتم قوی تر کنه و اینو میدونم که این مشیعت الهی هست که روزی نخواهد رسید که هیچ مشکلی در زندگی نداشته باشیم
ایمان یعنی چی ، احساس یقین ، احساس آرامش احساس خوشبختی ، احساس شادی ایمان به این میگن
اگه هنوز نگرانی افسرده ای میترسی ناراحتی عصبانی هستی ایمان نداریم چون ایمان نمیتونه با اینها با هم باشه چون ایمان فقط با یقین فقط با شادی با عشق و آرامش میاد اینها همیشه میتونن با هم باشن اینقدر باید رو خودمون کار کنیم که ایمانمان تبدیل بشه به ایمان محض ایمان به یقین ایمان با امید به آینده خدا گفته جوری زندگی کنید که انگار همین امروز رو فرصت دارید و جوری امید داشته باشید که اصلا مرگ وجود نداره
ایمان امید به بهتر شدن اوضاع
بهتر شدن کم کم اوضاع چون همه باید تکاملمون رو طی کنیم
من شایسته ی عشق ، موفقیت ، فراوانی ، شادی هستم
نور الهی به وجودم می تابد و توانایی منو چند برابر میکند
من قدرت تجلیلی ، قدرت ، ثروت رو در زندگی دارم
من باور دارم معجزات و هدایت های زیادی برای من در راه است
ارتعاش بالای من خواسته هامو جذب میکنه
یکی از نشانه های احساس بی لیاقتی اینه که اگه یکی از دوستان همسر و نزدیکان ما حالش بده ما هم وظیفه خودمون میدونیم به او شخص کمک کنیم و حالشو خوب کنیم این یعنی ما برای خودمون ارزش قائل نیستم و حال خودمون رو هم بد میکنیم چو در فرکانس بد خودمون رو قرار دادیم
چرا ما به خواستمون نمیرسیم چون تلاشی نمیکنیم فعالیتی نمیکنیم هدف نداریم اصل مطلب یعنی تمرکز نداریم اگه میخوام به خواستم برسم باید تلاش کنم حرکت کنم قدم بردارم نترسم اقدام کنم مثل حضرت نوح کشتی بسازم مثل مادر حضرت عیسی فرزندم رو به آب بسپارم و ….. مثل حضرت ابراهیم که حرکت کرد و آماده ی قربانی کردن اسماعیل شد و بدون ترس و نگرانی چاقو به گردن فرزندش گذاشت بدون فیلم بازی کردن به قربانی کردن ادامه داد
خدایا کمکم کن تا به ترس هام غلبه کنم و بهای کارهام رو بپردازم
به امید فردا های بهتر
در پناه الله یکتا باشید
سلام به استاد عزیز و دوستان همفرکانسی مخصوصا پروژه خانه تکانی ذهن
خداروشکر خداروشکر بعد از حدود 20 روز که این پروژه استارتش خورده شد
من دیروز هدفی که به خاطرش این پروژه رو شروع کردم یک نشانه ی واضحش رو دیدم
که قبلن اصلا وجود خارجی نداشته برام
همشم به لطف این مطالب لایوها بودن که چه قدر جدید بودن
سعی کردم بازم عملگرا تر باشم چون فهمیدم خیلی جاها فقط لب و دهنم
با اینکه خیلی خستم ساعت 11 شب اومدم که کامنت هم بنویسم در مورد اقدامات عملی ای که باید انجام بدم
من متوجه شدم که برنامه های تمرینی که روزانه توی کارم دارم در حقیقت درستن و باید ادامه بدم این روندو
و وقت بیشتری بزارم برای انجام ایده های داخل کارم چون بعضی وقتا بین این تعادل روی مباحث این پروژه کردن و روی ایده های کارم کار کردن میمونم ، نمیدونم باید چیکار کنم و کدوم اولویتش بالاتره
که با توجه به صحبتهای این جلسه فهمیدم اولویت انجام ایده ها بالاتر باید باشه
یه موصوع خیلی جالبیم بهش برخوردم اینکه درگیر گذشته و پیش بینی آیندم ، مخصوصا پیش بینی اینده ی رابطم نباشم
بگم امروز چه کارایی باید انجام بدم
همین یدونه سوال خیلیی منو از اینده مخصوصا میکشه بیرون و فکر میکنم اگر ادامش بدم بازم نتایج بزرگتری برام میاره
همین ، خلاصه که من 20 روز پیش از خدا پرسیدم گفتم خدایا چیکار کنم به درآمد 3 برابری برسم؟
همون روز دقیقا خانم شایسته استارت این پروژه رو اعلام کردن
و من قشنگ فهمیدم که جوابم اینه.
و اصلا به ذهنم خطور نمیکرد حتی نشونه ش رو بتونم ببینم
سلام استاد عزیزم
سلام خانم شایسته نازنین
با گوش دادن فایلهای عزت نفس متوجه دو عیب شخصیتی در وجود خودم شدم یکی حسادت و دومی مقایسه کردن که هر دوی این موارد به شدت اعتماد بنفس و عزت نفس منو پایین آورده بودند .متعهدانه تصمیم گرفتم حلشون کنم ،مدتی از خودم غافل شده بودم و این حس حسادت تو وجودم پررنگ شده بود، حال ناخوشی داشتم و دوست نداشتم با این حس روز هامو بگذرونیم ، بر اساس آنچه که استاد توی فایلهاشون گفته بودند،بهتر راه برای درمان این ایراد شخصیتی تحسین کردن دیگران است شاید اوایل انجام این کاربرام سخت بود، اما این کارو انجام دادم ،با انجام دادنش آن احساس آرامشی که پیدا میکردم ،ان بهبود روابطی که صورت میگرفت و همچنین پاداشهای که خداوند بهم میداد بیشتر ترغیب میشدم که ادامه بدم والان از خودم احساس رضایت دارم اما میدانم که باید تا ابد ادامه داد.
مقایسه کردن ،عیب دیگر شخصیتی من است از زمانی شروع شد که آن همه توانایی و استعداد تو زمینه های متفاوت رو ندیدم و چشم دوختن به خرده موفقیتهای آدم های معمولی ، برای رفع آن توانایی ها مو بیشتر دیدم،خودمو بیشتر تحسین کردم خیلی خیلی بهتر از قبل شدم ،اما هنوز خیلی جای کار دارم یعنی با یک لحظه غفلت حتی اگر توی دستم پر از دستاورد باشه دارم خودمو مقایسه میکنم حس میکنم باید شکر گزارترباشم و باور کنم توانمند هستم از مقایسه خودم با گذشته خیلی احساس خوبی دارم واقعا از همه نظر رشد داشتم شاید بهترین راه تمرکز بیشتر روی خودم باشه اگه تمرکز روی زندگی دیگران باشه این مقایسه کردن ها هم وجود خواهد داشت .
به نام خداوندهدایتگرمهربان
سلام به استادعباسمنش عزیز و مریم جان و همه ی دوستان
سپاسگزارم بابت مباحث خانه تکانی ذهن
و همه ی مطالب بسیار ارزشمند موجود در سایت
بابت کامنت های فوق العاده عالی و تاثیرگذاری که میزارید
سپاسگزارم
از خداوند میخواهم که نهایت استفاده و هدایت را ببرم از همراه شما بودن و از این مطالب گوهربار
و بقول استاد عزیز حرکت کنم و دقیقا به همون الهام و ایده عمل کنم و در قدم بعدی به هدایت بعدی دست پیدا کنم و قدم بعدی رو بردارم تا سیر تکاملم طی شود در آرامش و ایمان ،عمل داشته باشم
ایمان و عمل در کنار هم به نتیجه ای شگفت تبدیل میشوند
در ابتدا ظرف وجودی من و شخصیت من باید ساخته شود و آماده شود برای دریافت هدایت و نعمت های الله
و هر قدمی که برمیدارم برای رشدو پیشرفت شخصیتم مهمترین سرمایه گذاریست برای من
مسیر ساده است و همه ی مسائل گفته شده فقط اینکه باید تکرار و تمرین شود و در لحظات مختلف زندگی به کار برده شود
هر روز دنبال مطالب جدید و متفاوت نباشیم و همین مطالب رو به کار ببریم این ها اصل کار هستن و به دنبال فرعیات نباشیم و خودمونو در این موارد قوی کنیم
و این رو بدونیم که مثل وعده های غذا که بایکبار سیر شدن وعده ی بعدی رو بازهم نیازداریم در این راه هم مدام به یادآوری و تکرار و تمرین نیاز داریم
سپاس بی نهایت از خداوند و هدایت های هر لحظه اش
سرشار از نور و هدایت الهی باشید
آمین
سلام به استاد عزیزم ومریم خانم شایسته ی گل
وسلام به تمام این خانواده ی صمیمی
ردپای گام شانزدهم
من پارسال که درگام قبلیم گفته بودم علاقه ومسیرم روپیداکردم ،البته در سردرگمی بودم وتمامأذهنم آسوده نبود که اون موقع هدایت شدم وناخودآگاه رفتم به همون جایی که الان درواونجا کارآموزم ،هدایت که شدم احساسم بهم گفت برو ومن هم بهش عمل کردم وآدم وقتی هدایت میشه انگار توی یه جنگلیه وبادستات آروم آروم راه روبرا خودت باز میکنی وبعد که جلوترمیری دوباره به یه جای ناشناخته ی دیگه ای هدایت میشی وبهت میگه این کارو بکن ،اولش غیرمنطقی میاد وامابعدکه انجامش میدی ،میبینی نه کارش درسته ، من باید همین کارو میکردم و همیشه جلوتری وکارای پیشرفته تری از بقیه انجام میدی…
من پارسال دقیقا این وضعو داشتم وخدارو شکر مسیرم روپیداش کردم و
الان ذهنم فقط دنبال اینه که مهارتهارو به صورت عالی یادبگیرم وبه قول استاد ارره مو تیز تر کنم
و قبلاً ذهنم خیلی واگرابود یه کم ازاین یه کم ازاون ..ولی الان دارم سعی میکنم سعی میکنم که ذهنم روجمع کنم تا ذهنم همگراباشه وسرم توکارخودم باشه تا نشتی انرژی نداشته باشم وجمعش کنم تو یه کار ..
به امید خدا به امید نتیجه های بزرگ و بزرگتر و البته حالا که استاد ومریم جونم طبق قوانین عمل کردن و نتیجه هم گرفتن ،انشاالله کارهایی که دارم روی خودم انجام میدم و البته دارم عمل میکنم بی جواب نخواهند ماند .
خدا یارونگهدارهمه ی ما باشد…
سلام استاد محترم و دوستان همراه
الهی هدایتم را سپاس، قوانین ثابت جهان را سپاس، میل به تحولم را سپاس
” چکاپ فرکانسی ”
چه تمرین بینظیری
مقایسه خودت با گذشته ات
اولین بار که چکاپ فرکانسی خودم رو نوشتم و چند ماه فایل گوش دادم و دوباره نوشتم و مقایسه کردم، تغییراتی داشتم، نمیگم تغییرات خیلی بزرگ بود ولی مشهود بود.
اگه بخوام یه مثال بزنم ؛
سال 84 که مادرم بصورت ناگهانی فوت شدن، داغون شدم، روزها و ماه ها و سالها درگیر بودم، نمیدونم چطوری توضیح بدم انگار زمان متوقف شده بود. اصلا خودم رو گم کرده بودم، هیچ چیزی برام معنی نداشت، هر لحظه حال بد، گریه، غم و بازم حال بد بیشتر…. با خانواده یا تنهایی خاطرات رو میگفتیم و غم تمام وجودمون رو میگرفت….الانم اون آسیب ها هنوز هست. و اون زمان من اصلا نمیدونستم قانون چیه و استاد رو نمیشناختم.
چند سالی هست که با سایت آشنا هستم، فایل گوش میدم، دارم تمرین میکنم و حالا اون دوران فوت مادرم رو مقایسه میکنم با سال 1403 و امروز که 40 روزه پدرم فوت شدن. اینبار تونستم مدیریت کنم، گریه کردم ولی پیاده روی هم رفتم، عزاداری کردم ولی فایل هم گوش دادم، حتی یکی از مراسم ها شرکت نکردم، یعنی درک کردم که این مراسم ها ضرورتی نداره، و حرف مردم برام مهم نبود، یا لباس مشکی رو زودتر در اوردم، یا عکس و فیلم ناراحت کننده ندیدم یا مراسم رو استوری نکردم.
الان اون غم از دست دادن هست، ولی نوعش فرق داره، جنسش متفاوته. یعنی تا حالم بد میشه میگم نه! نباید تو حس بد بمونی، چون اتفاق بد و حال بد بیشتری رو تجربه میکنی، نباید در مورد گذشته و خاطرات صحبت و مرور کنی، حالت بدتر میشه، باید حست رو جایگزین کنی، یعنی آگاهانه کاری میکنم حواسم بره به فایل یا مطالب سایت یا خواندن کتاب یا هر کاری که از اون فضای غم بیرون بیام.
انگار نگاهم به زندگی و مرگ تغییر کرده، انگار درکم بهتر شده، انگار فهمیدم که نباید در مورد ناخواسته ها صحبت کنم، نباید تمرکز کنم روی منفی ها. نمیگم کلا حل شده یا تونستم بپذیرم ولی خیلی با گذشته فرق داره.
“شاید اینم نوعی مهاجرته، از جایی که هستی به جایی که میخوای باشی”
از ترس از دست دادن ها به پذیرفتن قانون طبیعی جهان در مورد مرگ و زندگی پس از آن
ترس نشدن ها، نرسیدن ها، ندانستن ها به شدن ها و رسیدن ها
من پذیرفتم تا زمانی هستیم، که باید باشیم، وقتی باید بریم اتفاق می افته، پذیرفتم که تاثیری در مرگ و زندگی هیچکسی نداریم، پذیرفتم که قانون جهان ثابته.
” و این رو مدیون آگاهی ها و صحبت های استاد هستم. ”
سپاس بابت مطالب دوره فوق العاده
سلااااااام سلااااااام خدمت همه ی عزیزان و هم فرکانسی های نازنینم
داشتم با خودم فکر میکردم که چقدر من خوشبختم که این جا و این فایل ها رو دارم، وقتی توی جمع قرار میگیرم و صحبت اطرافیان رو میشنوم، وقتی راجب داشته و نداشته هاشون صحبت میکنن، وقتی راجب زندگی هاشون صحبت میکنن، با خودم میگم خب خداروشکر من میدونم مسیر درست چیه،من یه چیزی توی دست هام دارم، شایدالان که اول راه هستم 100 در 100 عمل نکنم ولی همین که میدونم مسیر درسته چیه همین بهم ارامش میده. شاید الان همسطح اطرافیانم باشم ولی میدونم که اگاهیش رو دارم و میتونم با کار کردن روی این اگاهی ها زندگیم رو تغییر بدم.
اگه 2 سال پیش بود این رو نمیگفتم ولییی الان با این دوره خانه تکانی ذهن،اصلا انگار گوش های من باز شد،انگار این حرف ها و اگاهی ها عمیقا به قلبم نشست،انگار درهای بسته باز شدن و این دوره و اگاهی هاش، شاه کلیدهایی بودن که درهارو برام باز کردن.
شاید الان بپرسید خب نتایجت توی این دوسه هفته؟؟
یه امیدی توی قلب من نشسته،یه روشنایی رو درون خودم میبینم که انگار خبر از روزهای خوش آینده میده، چون این سری دارم عمل میکنم،چون این سری در مورد مسئولیت پذیری فهمیدم،چون اصل رو فهمیدم و سعی میکنم در زندگیم اجراشون کنم.خیلی فوق داره با سری ها قبل که فقط مینشستم خونه و روی افکارم کار میکردم و عمل نمیکردم.
عمل نکردن: همیشه ذهنیت من به عمل نکردن بود، با خودم فکر میکردم یه کیسه پول از اون بالا میندازن برای من و منم خوشبخت میشم و…..
بلد نبودم عمل کنم،نتیجه کنکورم که فوق العاده شد هم بخاطر عملم بود.عمل کردم، یکی دوماه اخر روزی 8 ساعت اینجورا درس میخوندم ولی من اصلااا این رو عامل موفقیت نمیدیدم و میگفتم نه خب بخاطر ایمانم بوده و ……
انگار که 50 درصد راه رو رفته بودم و اون 50 درصد که مربوط به اقدام میشد رو نرفته بودم.
یاد یه تجربه ای افتادم،امتحانای پایان سال تحصیلی دوران مدرسم بود که رفتم خونه یکی از دوستام بهش شیمی یاد بدم،بعد از چندساعت درس خوندن، برگشت بهم گفت لیلا ولش کن من که این هارو نمیفهمم بزار از الان تا فردا صبح که امتحان دارم بشینم سرسجاده و فقط دعا کنم بلکه خدا فرجی کنه امتحان فردا رو پاس بشم.
این دیدگاه اشتباه خیلی از ما هست و منم همین دیدگاه رو تا قبل از این دوره خانه تکانی ذهن داشتم.
اولین فایل از این دوره رو که گوش دادم،شروع کردم به عمل کردن چون فهمیده بودم که من بایدددد مسئولیت زندگیم رو گردن بگیرم.
اره ایمانی که عمل نیاره حرف مفته.من نزدیک به 2سال و 6 ماهه که با مفاهیم استاد اشنا هستم ولی عمل نمیکردم و همین ترمز بزرگی بود.
الان خداروشکر میکنم که فهمیدم اشکال کار کجاست،از هفته دوم یه شغلی رو از صفر شروع کردم و خیلی بابتش خوشحالم،روزی 3یا 4 روز میرم دانشگا تا پایان نامم رو تموم کنم، هفته ای چند ساعت برای سازم وقت میزارم و دارم با عشق ادامش میدم و خیلی دوسش دارم، مسئولیت هایی که توی خونه برای من هست رو سعی میکنم حتی با وجود خستگی انجام بدم و ادم بی مسئولیتی نباشم.
این ها قبلا نبود و خداروشکر که الان عمل میکنم و لذت میبرم.
سلام به استاد عزیز
سلام به دوستان خوب خودم
این موضوعی که استاد گفتند را خودم آن را تجربه کرده ام
می دانم که باید و باید همان راهی را بروم که دقیقا استاد گفته اند اما بارهای بار شده است که من آن موضوع را به قول معروف برای خودم شخصیی سازی کرده ام و آنرا به میل خودم تغییر داده ام
چقدر این موضوع برای من بارهای بار پیش آمده است و در نهایت من نتوانستم به دستاورد خوب و درست دست پیدا کنم
یادم باشد که باید حرکت قدم
باید قدم بردارم
باید به سمت جلو بروم
هر چه بیشتر و بهتر به جلو بروم بی شک من موفق تر و پیروزتر و سرحال تر خواهم بود
هر چه بیشتر و من جلو بروم من ارام تر خواهم بود
ممنون خدای خوب خودم هستم که من را اینگونه هدایت می کند تا بتوانم به آسانی جلو بروم
شرط آن این است که که باید من جوری رفتار کنم که تسلیم خدای مهربان خودم باشم
من باید در همه حال از صدای دل خودم طبعیت کنم
خداوندی که تا اینجا من را آورده است از این به بعد من هوای من را خواهد داشت و به من کمک می کند
این باور برای من آرامش را می آورد و حال من را خوب می کند
من می توانم بهترین شرایط را در زندگی خودم داشته باشم
وقتی که تا اکنون به دست آورده ام از این به بعد هم به دست خواهم آورد
این بزرگترین کاری است که من باید همیشه در زندگی و کسب و کار و روابط خودم داشته باشم
آنچه که می بینم
آنچه که می شنوم
آنچه که در مورد آن صحبت می کنم
همه و همه برای من خیلی مهم است تا بتوانم ورودی های خودم را کنترل کنم و در نهایت چیزهایی را بشنوم که و ببینم که دوست دارم و جهان هم در این راه به من کمک خواهد کرد
روند این مسیر باید ادامه دار باشد
باید همیشه و در همه حال روی خودم کار کنم
باید و باید مسیر رشد و پیشرفت خودم را فراموش نکنم
باید بدانم که از کجا شروع کرده ام و به کجا رسیده ام و این نکته بسیار مهم است
واقعا از خدای خودم ممنون هستم که من را در این راه فوق العاده هدایت کرده است
سپاس از خدای هدایتگر خودم
سپاس از خدای مهربان خودم
سپاس از خدای فراوانی ها
بنام رب رزاق و هدایت گر
سلام و درود به استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی
سلام و عرض ادب و احترام به خانواده صمیمی و بزرگ عباس منش
جملات اول این فایل یکم من و به فکر فرو برد و یک زنگی در ذهن من به صدا دراومد که نکنه من در مسیر کسب ثروت با اینکه دارم تلاش میکنم زمان میذارم ،شاید دارم بیشتر دور میشم؟ من در جنبه های دیگه ،مثل روابط ،سلامتی، معنویت تا حد خوبی رشد کردم و به یه ثبات تونستم برسم ولی در بحث ثروت هنوز به اون رشدی که دوست داشتم ، نرسیدم .
نتایجی داشتم ولی گذارا بوده و ثابت نشده. باید بررسی کنم که تو اون جنبه های دیگه تونستم نتیجه بگیرم، چطوری عمل کردم و از همون الگوها تو این جنبه هم استفاده کنم.
از خداوند هدایت میخوام و از دوستانی تو بحث مالی رشد چشمگیری داشتن درخواست راهنمایی دارم ، از تمرین هایی که انجام دادن. مدل تمرین ها . زمانی که گذاشتن و باوری که ساختن و…
دلم میخواد از این فایل فقط تو همین یه موضوع به وضوح برسم تا تکلیف مو با خودم بدونم که مسیرم درسته یا نه؟
انشاالله بزودی نتیجه این آگاهی ها و همین جا درج میکنم برای خودم اول و بعد دوستان…
در پناه رب رزاق و هدایت گر