live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه - صفحه 16
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/03/abasmanesh-6.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-12 01:48:112024-10-12 03:44:55live | خروج از جامعه “معلولان باوری” و خلق زندگی دلخواهشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند بخشنده و مهربانم
الفاتحه
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
ستایش خدای را که پروردگار جهانیان است
سلااام به همه عزیزانم
استاد جان من حالا حالاها باید با این ایه ساعتها،روزها،و تا آخر عمرم با این ایه نورانی که بیس همه چیز هست زندگی کنم
توحید ،توحید و توحید
که اگر خوب گوش بسپاریم به استاد عزیز
میرسیم به شکرکزاری،شکرگزاری و شکرگزاری
صبح از خواب بیدار شدم و از خدای خودم برای اینکه یه روزِ دیگه به من اجازه داده که در مدارِ شکرگزاریِ بینهایت نعمتِش قرار بگیرم سپاسگزاری کردم و ستاره قطبی را نوشتم
و فقط و فقط ازَش خواستم امروز به من لیاقت شکرگزاری بده در تمام ابعاد
چای را دم کردم و منتظر دردونه ها بودم که بیدار بِشَن برای صبحانه
،فاطمه جانم بِهِم گفت که نون باید بگیری
رفتم نونوایی یه بنده خدایی پشتِ سرِ من وایستاده بود
که رو به من کرد و گفت خیلی گرمه ،کی میشه از این گرمای لعنتی نجات پیدا کنیم
الله اکبر ،الله اکبر ،الله اکبر
یه لبخندی بِهِش زدم و سریعا رومو به سمتِ نونوایی برگردوندم که دیگه کلامی از زبونِش منعقد نشد
و من تو دلَم بسیار از این بنده خدا سپاسگزاری کردم که منو یاد این نعمت انداخت که سالهای ساله داره به ما میتابه و منشا بینهایت نعمت و ثروت و فراوانی برای ماست و میتونه منشا شکرگزار بودن بیشتر برای ما باشه.
خلاصه به صورت رگباری هر آنچه که تو ذهنم از فواید این نعمت بیپایان بود گفتم و به لذت رسیدم
و وقتی تابش خورشید را روی پوستم احساس میکردم دیگه احساسم هر لحظه بهتر و بهتر میشد چون من طور دیگه ای به این نعمت نگاه کردم.
استاد جان حدودا 3 سالِ پیش رفته بودم مستمری مادرم را بعد فوت پدرم درست کنم که رئیس برگش گفت باید کارشناس بیاد کارشناسی بشه و توی یه پرونده یه برگه دراومد و گفت بر اساس این بخشنامه باید کارشناسی بشه و عملا باید یه ماه صبر میکردیم تا پروسه انجام بشه
من اون روز رفتم خونه و دوروز دیگه با یه انرژی خیلی خوبی مراجعه کردم و در همون بدو ورودم شروع به سپاسگزاری از ساختمونِ زیبا و برخوردِ خوبِ پرسنل و هر چیزی که میشد در اون محل سپاسگزاری کرد را
انجام دادم و حالم عالی شد و رفتم که کارم رو دوباره پیگیری کنم
بله در کمالِ ناباوری رئیس نبود
میتونستم ناسپاسی کنم و غر بزنم ولی گفتم حتما خیره و پلنِ خداونده و همه چیز به نفعِ من تموم میشه
یه بنده خدایی گفت برید پیش معاون شعبه بیمه،
من رفتم پیش ایشون ،درحالی که حالِ خوشی را در قلبم و درونم احساس میکردم
معاون شعبه گفت بزارید پروده را نگاه کنم ببینم بخشنامه چی میگه در مورد شما.
خدارا شاهد میگیرم 15 دقیقه گشتن و هیچ چیزی پیدا نکردن و
این خانم گفت فقط شما برید پیش فلانی و یه تعهد بدید و از این ماه مستمری مادرتون برقرار میشه
منم که محکم خداوند را در آغوش گرفته بودم و حالم عالی بود
فقط به خودم متذکر میشدم که خدایا اگر تو را درک کنیم این زندگی برامون بهشت میشه.
و خلاصه که ماجرا به خوشی تموم شد بدون طی پرسه خاصی،همون روز انجام شد کارَم.
و دستهای بینهایتِ خداوند همراهِ من شدند.
استاد جان الان من باید هر لحظه با باور لیاقت و ارزشمندی همین نتایج کوچیک و بزرگ را به ذهنم بدم تا یادم نره که عاملی که باعث شده الان این آرامش و این نعمتها را داشته باشم رسیدن به حالِ خوبه که با سپاسگزاری و کنترلِ ذهن و توکل ایجاد شده و نخوام که نتیجه محور باشم و بچسبم به نتیجه .
بلکه هرروز و هر لحظه به خودم این نهیب را بزنم که ببین رسول این سپاسگزاری و رسیدن به حالِ خوبه که نتایج را به همراه داره.
و همین رسیدن به حالِ خوب بزرگترین نعمته که خداوند داره ظرفم را بزرگ میکنه و لاجرم نعمتها که بینهایت هستند دارن تو ظرفم وارد میشَن.
و من با چشم بینا و شکرگزار باید اینها را هر روز ببینم و به ذهنم منطق بِدَم که ببین داره نتایج به میزانِ تغییراتِ فرکانسیِ من دارن از راه میرسن و باید با قدرتِ بیشتری ادامه بِدَم.
و باید به حربه شیطان هم حواسم باشه که از چپ و راست و بالا و پایین تمامِ سعیش اینه کا من سپاسگزار نباشم و یکی از تله هاش همین معطوف کردنِ حواسّ من به نتیجه محور بودن هست.
استاد جان با اجازتون این هدایتِ امروزم را به سپاسگزاری بیشتر به فالِ نیکمیگیرم و این 20 دقیقه اولِ فایل را برش زدم و یه آهنگ براش گزاشتم و هر روز گوش میدم بهِش که یادم باشه که سه تا عامل هست که منو به منبع وصل میکنه
عاملِ اول
اینکه قدرت خلق را به من دادی که من زندگیم را با سپاسگزاری بسازم و من باید مسئولیت اون نقطه از زندگیم را که ازَش راضی نیستم و به خاطرِ بینهایت ورودی به اینجا رسیده به عهده بگیرم و فقط انگشت اشاره رو به خودم باشه نا به عواملِ بیرونی شغل،همسر،و بیماری و هزار تا عاملل بیرونی دیگه
عاملِ دوم
از همین الان که سپاسگزاری را شروع میکنم نتیجه در دستِ منه و اون حالِ خوبِ من هست
و اگر مدتی هست که روی خودم کار میکنم و یه اتفاقِ به ظاهر ناخوب ،
اومده که به من پاداش را برسونه به شرط اینکه من حالم خوب باشه و سپاسگزار باشم و طوری به قضیه نگاه کنم که حالِ خوب در قلبم احساس کنم.
عامل سوم
اینه که وقتی من مسئولیت پذیر شدم و سپاسگزاری کردم و به حالِ خوب رسیدم
حالا به منبع وصل شدم و حالا زمانی هست که من میتونم خواسته هام را به الله یکتا بگم با صحبت کردن، با فکر کردن ،با نوشتن شرایط دلخواهم و اینجاست که خداوند در این حس و حال بهترین پاسخ را با کوتاهترین زمان ممکن به من میده.
دقیقه 1 تا 5 فقط و فقط برمیگرده به احساس لیاقت و تمرکز به اصل که این کل چیزی هست که ما باید توجهمون تمام و کمال بِهِش باشه و همون کانون توجهمون هست .
سپاسگزاری ابزاری که شمارا ، چه تو قعر ذلت باشی ،چه تو قله موفقیت باشی
میتونه اوضاع شما را بهتر کنه..
استاد جان دقیقه 21 به بعد و داستانِ و الهام خواب برای شما بزرگترین درس را برای من داره و داشته که اولا زور نزنم برای رسیدن به خواسته هام و فقط و فقط با سپاسگزاری و کنترل ذهن و توکل مدارم و باور لیاقتم را بالاتر ببرم و این هم مسیر نمیشه که فقط و فقط سرم تو زندگیه خودم باشه و اصلا به هیچ کسی کاری نداشته باشم و مقایسه نکنم خودم را با بقیه و اگر هم به کسی نگاه کردم و الگو قرار دارم
که اون هم الگوهای درست هست
با این دید به اونها نگاه کنم که این بنده خدا تونسته
پس من هم با سپاسگزاری نعمتها ،داشته ها در تمام زمینه ها به این نقطه و بالاتر میرسم
انگیزه بگیرم برای اینکه با قدرت بیشتری ادامه بِدَم.
مسابقه ای در کار نیست و اینو به ذهنم بِدم که 99 درصد افراد دارَن خلاف مسیر رودخونه را میرن و من باید مصداق این شعر باشم
باید پارو نزد وا داد ! باید دل رو به دریا داد !
خودش می بردت هر جا دلش خواست …
به هر جا برد بدون ساحل همونجاست…
استاد جان من دیروز هدایت شدم به قدرم 7 و فایل 2
و خداوندی خدا احساس کردم برای اولین باره دارم این فایل را میشنوم و آگاهی های خالص تری را دریافت کردم از سپاسگزاری .
در دقیقه 30 :29 این لایو ارزشمند استاد جون این جملتون را باید از طلا نوشت
وقتی تو مدارِ سپاسگزاری باشید دیگه اشگِ چشمتون بند نمیاد و این نشونه باز شدن قلبه
الله اکبر.یعنی قلبتون را خداوند باز میکنه یعنی یه حسی را تجربه میکنید که حاضر نیستند با هیچ چیزی عوض کنید .
خدایا هزاران مرتبه شکرت.
به همه ما نعمت سپاسگزاری را عنایت فرما.
امین.
خدارا شکرت که به من اجازه دادی در مورد سپاسگزاری، تو دفتر مشقم بنویسم و باورهام را دوباره و دوباره بازیابی کنم و با قدرت بیشتری این مسیر بهشتی و لذت بخش را ادامه بدَم.
الهی شکرت.
(به نام الله مهربان و هدایتگر)
سلام به شما آقا رسول عزیز
خیلی خیلی ازتون سپاسگزارم بابت کامنتی که نوشتید
من پروفایل شما رو فعال کردم و هر وقت کامنت میذارید شوق دارم که بیام کامنتتون رو بخونم
خیلی ازتون یاد میگیریم در هر موردی ،
و این کامنتتون که دیگه اصلا نگم….
به قول خودتون و حرف استاد که یادآوری کردین : وقتی سپاسگزاری قلبت باز میشه و ناخودآگاه اشک از چشمانت جاری میشه
واقعا همینطوره ، اون لحظه ای که قلب باز میشه با هیچییییی نمیشه عوضش کرد
اون لحظه که حس میکنی به پرواز دراومدی ، از هر وقتی به خدا نزدیکتری و چه حسی از این قشنگ تر:))))
شاید بهترین آرزویی که واسه هممون دارم اینه که تو زندگیمون از این لحظه هایی که قلبمون باز میشه بیشتر و بیشتر بشه انشالله:))
به نام خداوند بخشنده و مهربانم
سلام و درود به بانو صالحی عزیز
بسیار خوشحالم این روزها
و وقتی روزم را میخوام شروع کنم واقعا طوری شده که خودم را در بهشت تصور میکنم
یعنی واقعا سعی میکنم روی نعمتهام که بینهایته فکوس کنم و چیزی که الان متوجه شدم اینه که ذهنم راحت باهام همراهی میکنه چون دوسالی هست که من و فاطمه جانم واقعا بها دادیم و واقعا ورودیها را به صورت خیلی متعهدانه بستیم
و خدارا شاکرم که علاوه بر بینهایت نتایجی که وارد زندگیمون شده
حس و حال خوبی را داریم تجربه میکنیم
که بالاترین اون حس و حالِ سپاسگزاریه
خانم دکتر عزیز بسیار خوشحالم متوجه شدم شما اهل سنندج هستیدو من یه سالی در این شهر زیبا در لشکر 28 خدمت کردم و واقعا مردم بسیار خونگرم و محترمی داره و واقعا پر از مهر و محبت هستند.
خدارا شاکرم که با انسانهای شریف و محترمی در این سایت هستم و واقعا احساس میکنم جز خانواده خودم هستند و بسیار احساس نزدیکی میکنم به تک تک دوستانِ عزیز و ارزشمندم.
سپاسگزارم از لطف و محبت شما دوست گرامی.
براتون بهترینهارا آرزومندم.
به نام الله مهربان
سلام مجدد به شما آقا رسول عزیز
ممنون بابت نقطه آبی که به قول سعیده جان در بهترین زمان و مکان به دستم رسید
دقیقا بعد از اینکه پیروز شدم بر نجوا های ذهنم و تونستم به احساس خوب و احساس سپاسگزاری برسم ، نقطه ی آبی شما رو دریافت کردم و بار دیگه مهر محکمی کوبیده شد بر اینکه قانون جواب میدهد!!
خدایی رو شکر میکنم که انقدر قشنگ داره هدایت میکنه و منو از فرکانسای ناجور میکشه بیرون و جدا میکنه از بقیه ، خیلی خدامون مهربونه ، خیلی رحمانه ، خیلی رحیمه ، خیلی کریمه ، خیلی زود پاسخ میده به تلاش های ما ، به کنترل کردن ذهنمون ، به کنترل احساس و ورودی هامون
الهی شکر که تو شهر زیبای من تجربه ی خوبی داشتین
واقعا این شهر و مردمش فوق العاده ن و خیلی خدا رو شکر میکنم که تو همچین شهر قشنگی زندگی میکنم
الهی شکر بخاطر وجود شما و فاطمه جونم تو این سایت که قشنگی این سایت رو صد ها برابر کردین و الگو های بی نظیری هستین واسه ما
موفق و پاینده باشید در این مسیر زیبا:)))
سلام خانم صالحی عزیز
بنده تمام پروفایل و نحوه آشنایی شما را یکبار خوندم و برای بار دوم اونو برای همسرم خوندم چقدر چهره مهربان و دوست داشتنی ای دارید و خیلی خوشحال شدم که فهمیدم کردید و هم زبان هستیم
در پناه الله یکتا شاد و سلامت باشید.
(به نام الله یکتا و مهربان)
سلام خدمت شما دوست عزیزم
خیلی خیلی ازتون ممنونم که واسم نوشتین
خیلی خوشحالم کردین و مطمئنا صد ها برابر این انرژی مثبت به زندگی خودتون برمیگرده
سپاسگزارم که به من لطف داشتین
منم خیلی خوشحالم که دوستان کورد و هم زبان اینجا دارم
در پناه الله یکتا روز به روز موفق تر باشید:)))
سلام و درود خداوند بر آقا رسول گل
باورم نمیشه پسر تو هم لشگر 28 خدمت کردی!!!
من سال 81_ 82 اونجا خدمت کردم. توی کوی سازمانی بلوک افسر وظیفه ها کنار غذا خوری بودیم . چقدر خاطره ها برام زنده کردی پسررررر. واقعا خدمت نبود عشق و حال بود. یه تجربه تکرار نشدنی با دوستان نابی مثل خودت که هنوزم باهاشون در ارتباطم.
اوایل تو بلوکمون که حموم نداشتیم و گاز کشی نشده بود میومدیم حمام عمومی تو خ امام پائینتر از پادگان . ..نون سنگک شنی پنجشبه و جمعه ها.... پیاده روی از میدان انقلاب ( دوره میان) تا دیدگاه و برگشتن از همان مسیر….. خوردن لبو قرمز…. رفتن به تلفن عمومی در میدان آزادی برای تماس با خانواده ( 6 بهمن) … رفتن به حسن آباد برای گرفتن حقوق ماهانمون…رفتن به بازار شیطان و خرید میوه و تره بار و مایحتاج برای غذا پختن توی کوی….رفتن به استخر توی کوی بصورت رایگان… یادش بخیرررر .چه روزا و چه خاطراتی داشتیم…چند سال پیش با ماشین خودم بچه ها رو بردم و داخل کوی رو گشتم، خیلی تغییر کرده بود، ولی اون خاطرات زنده بودن…. نمی دونم چه سالی اونجا بودی ولی مطمئنم کلی خاطرات و حرف داری برای گفتن. بهانه ای بود بهد مدتها احوالی ازت بپرسم. روی ماه هلیسا و محمد حسن و جای من ببوس و به فاطمه جان سلام برسون. در پناه خدا باشید همگی.یا حق
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به اسدالله عزیزم
امیدوارم که حالت عالی باشه
راستش منم دقیقا سال 81 _82 در لشکر 28 خدمت کردم وبعد یک سال گردان 116 مامور شدیم به مهران
بریم
من در رکن 2 منشی بودم
و تموم اون خاطراتی که گفتی در دلم زنده شد و در طی خوندن کامنتت لبخند رو لبم بود
هر وقت میرفتم تو شهر واقعا انسانهای محترم و شریفی را میدیدم و برخوردشون عالی بود با من.
و 6 ماهی که در مهران هم بودم در سنگر بودیم و خونه های کاهگلی و شربت آبلیمو و گرفتن سهمیه یخ در ساعتهای بامدادی شب و
گردهمایی غروب با دوستان و خوانندگی خودم برای بچه ها
واقعا دوران خوب و به یادماندنی در لشکر و مهران گذروندم و همه و همه برام خاطره هست.
نمیدونم شاید هم تو اون صبحگاه ها همدیگه رو دیدیم و از کنار هم عبور کردیم.
سپاسگزارم از لطف و محبتت اسد جان
شماهم روی ماه شینا جان را ببوس
سپاسگزارم که مارا یاد کردی
و من و فاطمه جان هم در گفتگوهای روزانه همیشه شما و تعدادی از دوستان عزیزمون را یاد میکنیم و همیشه یه همصحبتی درباره کامنتهای عزیزان در گفتگوهای ما هست.
انشالله با این مسیر بهشتی
این استاد و دوستان
هر لحظه حضور خداوند را در لحظه لحظه زندگیمون حس کنیم و به سمت پیشرفت و بهبود دائمی حرکت کنیم.
سلام و درود مجدد رسول جان
عجیبه بخدا. مگه میشه؛ مگه داریم!!! دنیا چقدر کوچیکه خدااااا
اینکه دو نفر تو یه پادگان تو یه سال خدمت کرده باشن و بعد 22 سال از طریق یه سایت این بفهمن! اینم از معجزات خداونده.
من محل خدمتم دفتر نقدی تو پشتیبانی لشگر بود. من مسئول دادن پوتین و جیره افراد کادر و وظیفه بودم و تو مناقصات لشکر برای تامین مایحتاج لشکر شرکت می کردم.
یادته صبح ها هر روز تو میدان رژه پادگان ورزش میکردیم حدود یکساعت و من چون فوتبالم خوب بود، سرهنگ امامی راد (امیدوارم اشتباه نکردخ باشم اسمشو) فرمانده پشتیبانی لشگر بود و همه ازش حساب میبردن، منو صدا زد که تو تیمش بازی کنم و بعد از اون بود که ما رفیق فابریک هم شدیم و همه مثل امامی راد از من حساب میبردن خخخ یا بقول خودت شایدم از کنار هم رد شدیم بارها.
یادم میاد آنزمان بحث حمله آمریکا بود و از لشگر خواسته بودن که یه تیپ ببره مهران. جالبه بدونی من متولد مهرانم و بعد جنگ دیگه ساکن ایلام شدیم و برنگشتیم به مهران ولی دائمآ بعنوان سرزمین پدر و مادری رفت و آمد داریم . خوب دوم آوردی تو گرمای مهران. با بادهای سورانش در تابستان (محلی ها بهش میگیم سِموم) البته امیدوارم نیمه دوم اونجا خدمت کرده باشی. غروب زیبای مهرانُ حتما تائید میکنی. چون غروب دشت ها واقعآ خورشید بزرگ و زیباست.
ان شاء الله یروز ببینمت و کلی عکس نشونت بدم از لشگر و خاطراتت زنده بشه و بگیم و بخندیم. همیشه این هممداری و هم راستا و همجهت بودن شما و فاطمه جان رو تحسین میکنم و این مسیر رسیدن به خواسته ها رو هموارتر و زندگی را لذتبخش تر میکند.در پناه خداوند باشید عزیزانم. یا حق
سلام و درود خدمت اسداا..عزیز،،تک ب تک کامنت هاتو میخونم و لذت میبرم،واقعا عالی هستید..اسداله عزیز،،ی سوالی داشتم،،ایا شهریور ماه،وقت مناسبی هست برای سفر ب کردستان و کرمانشاه،،شما کدوم استان رو بیشتر پیشنهاد میدید،،ی چندتا جای دیدنی رو معرفی میکنید،،حالا روستایی باشه،،طبیعتی،،ممنونم ازت،،من برنامه داشتم برا عید نوروز برم،،ولی با پیگیری هواشناسی فهمیدم ب لطف خدا بارندگی زیاد داره و سرده،،میخواستم ببینم برا شهریور خوبه،،من تقریبا همه جای ایران رفتم،،فقط سمت غرب نیومدم..ممنون از لطفت..
سلام و درود خداوند بر آقا حمید گل
حمید جان سلیقه ها متفاوته. هر کسی ذائقه و سلیقه مختص خودشو داره. من خودم از تجربه جاهای جدید لذت میبرم. آب و هوای استانهای غربی مانند اکثر نقاط کشور در این یکی دو ماه تقریبا گرم است. بهترین زمان برای لذت بردن از استانهای گفته شده همون فصل بهار است. الان پیج های گردشگری و سایت های زیادی هستند که میتونید سرچ کنید و بصورت تصویری آن مناطق رو ببینید و اگه دوس داشتید سفر کنید. در پناه خدا باشی، یا حق
بنام خدای هدایتگر
سلام استاد عزیزم ودوستان گلم ،این دومین فایلیه که امروز هدایت شدم راجب شکرگذاری صحبت شده ،من هرروز صبح روزمو باشکر گذاری شروع میکنم ولی حس میکنم اونجور که باید سپاسگذار نیستم واقعا واقعا استاد اگه ماتوبهشت باشیم ولی ناخن انگشت پامون شکسته باشه فکر میکنیم توی جهنمیم واین کار شیطانه ،من الان وامروز توی شرایط فوق العاده هستم ولی چون چند تا موضوع کوچیکه که قراره تواین هفته وماه حل بشه اون قدردانی واقعی ودرونی رو ندارم چون فقط کلامیه میخام حس درونی سپاس رو باهمه سلولهام حس کنم ،دقیقا این موضوع که منتظرم پولی ازیک جای اداری برام واریز بشه ویک ماه گذشته ولی مدام امروز وفردا میکنن ،اینکه استاد توی اون شرایط حواسش هست که اگه بتونه اون لحظه کنترل ذهن رو انجام بده اوضاع برمیگرده اینکه من اهمیت نمیدم ولی همسرم مدام میگه چرا چرا چرا؟؟حالا الان من مطمئنم که فردا صبح به حسابم واریز میشه ،الان حسم عالیه تمرین ستاره قطبی هم اینو گفتم ،اینکه استاد میگه چقدر ما توانمندیم واسه تغییر شرایط ،خدای درون ما ،ظاهرقضیه رو کامل به نفع ما تغییر میده ،این همزمانی که ذهنم درگیر موضوعی بود واستاد راجبش حرف زد یعنی فرکانسم تغییر کرده ودرمدار خوبی هستم ،اینو الان فهمیدم خداروشکر ،الان یه حس خوبی دارم چون یک پرده ازذهنم کناررفت وبعد این شرایط دیدم تجسم کردم خودمو دیدم تواون شرایط فوقالعاده بود همه چیز حس خوبه ،درها داره باز میشه ،خدایاشکرت،خدایاشکرت،خدایاشکرت،اره اینه اون حسی که ازشکرگذاری دوست داشتم ،دوست داشتم حسم وکلامم یکی باشه نه اینکه حرفی بزنم که تودلم اون نیست،ونکته بعدی راجب فرمول وتکنیک خاص توزندگی ،اینکه هرروز یک اتفاق وایده جدید میاد اگر بخوای دنباله رو این تکنیک ها باشی مسیرو گم میکنی ،استاد همیشه یک مسیر مشخص رو ادامه میده من هم یاد گرفتم این شاخه اون شاخه نپرم چون هدفم گم میشه من قبلاً راه های متعدد زیادی رو رفتم ولی هیچ کدوم اندازه این مسیر منو زندگیمو شخصیتمو تغییر نداد پس همین راه رو میرم چون نتیجه گرفتم قوانین بدون تغییر خداوند همیشگیه ،الگوی زندگی من کسیه که دارم واضح وروشن زندگیشو مستند میبینم ،نگاه توحیدی ،من در چهل سالگی دارم تومسیر درست زندگی باارامش زندگی میکنم ولذت میبرم ،استاد عاشقتم ️
live 21 با استاد عباسمنش | قسمت
سری فایل های دانلودیتوانایی کنترل ذهن
به نام خداوندی که رحمتش همگان رو دربرگرفته و رحمت های خاص و ویژه ای داره برای کسانی که خاص و ویژه باورش میکنن سپاسگزارم
خدایا شکرت که هر روز صبح زود منو با آرامش روز افزون بیشتری از خواب شیرین و با کیفیتم بیدارم می کنی
خدای مهربانم شکرت به من نعمت شکرگزاری نعمتهای بیشمارت را عنایت کردی
خدای مهربانم وجودم را از آگاهی های ناب الهیت پر و لبریز کن
صبح که بیدار میشم همون اول چشم هامو می بندم و همزمان با نفس های عمیق طوری که خودم صدای خودم رو بشنونم میگم:
خدایا تنها تو رو می پرستم و تنها از تو یاری می خواهم
من رو هدایت کن به مسیر درست ، امروزم رو پر کن از همزمانی های معجزات الهییم ، اجازه بده تا شب اشک شوق بریزم از هدایت هایت … اجازه بده بیشتر حضورت رو در زندگیم احساس کنم و بیشتر به غیب ایمان بیارم و به زیبایی ها و نکات مثبت بیشتری هدایت شوم و سپاسگذاری بیشتری داشته باشم
خدایا شکرت که روزم رو با یاد و نام تو آغاز کرده ام
با درود و سلام خدمت بزرگوارانم استاد عباسمنش عزیزم و خانم شایسته ی نازنینم
و درود و سلام به دوستان عزیزی که حال دلشان عالیع و هر روز بیشتر و بیشتر در مدار حال خوب و انرژی مثبت هدایت شده اند
سوال. مهم و تمرکزی :
چه کار کنم تا بعد از یه مدت روی کار کردن روی باورها، رها نکنم؟ (یعنی از کار کردن روی ذهن دست نکشیم و ادامه بدیم)
توجه به نکات زیبا و مثبت
سپاسگذار بودن
ایمان و تقوا داشتن
به نعمت ها توجه داشتن
احساس خوب داشتن
اتفاقات و همزمانی ها رو درک کنیم
نشانه ها و هدایت ها و معجزات خداوند رو ببینیم و بشنویم درک و کنیم
کنترل ورودی های ذهن
انسان کلا فراموش کاره یعنی انسان خیلی زود فراموش می کنه که انسان با افکارش زندگیشو خلق می کنه
یکسری نتایج وارد زندگیمون میشه که در گیر آن نتایج میشیم و این خیلی خیلی نکته ی مهم و کلیدی است که باعث میشه آدم فکر کنه خب حالا که به این نتایج رسیدم و خواسته ام رو خودم با افکارم و باورهایم خلق کردم و خواسته ام وارد زندگیم شده.. دیگه یادمون میره که همچنان باید بازم روی ذهن مون کار کنیم و ادامه بدیم تا نتایج از این بهتر و بهتر بشه.. یادمون میره که با تغییر باورها مون تونستیم آن خواسته رو وارد زندگی مون کنیم و خیلی هم سپاسگذاری می کنیم ولی بعدش فراموش می کنیم بخاطر اون نتایج خوب و عالی رو که گرفتیم و بعدش یواش یواش یادمون میره که اون عاملی که سبب شده این نتایج خوب رو بگیریم و آنقدر درگیر اون نتایج میشیم که یادمون میره که باز هم باید ادامه بدیم و یا باید همچنان به نکات مثبت تمرکز داشته باشیم و در نتیجه آرام آرام بر میگردیم به خونه ی اولمون و و دوباره توجه به نکات منفی و ناشکری و ناسپاسی و به حالت قبل و احساس وابستگی و نیاز .. و بعد اون نتایج خوب بطور کلی از بین میره..و باز دوباره غمگین میشیم و غیره.. و در این صورت خیلی زود فراموش میکنیم که عوامل اصلی رسیدن به خوشبختی و خواسته مون چی بوده و به فرع و حاشیه ها کشیده می شویم ..
برای اینکه از مسیر خارج نشیم لازمه که همیشه خودمون رو آنالیز و چک کنیم و احساسات مون رو کنترل کنیم و یا سلامتی مون رو کنترل کنیم هر کجا که احساس مون نامناسب شد باید زود تشخیص بدیم که GPS بدنمون داره آلارم میده که از مسیرمون خارج شدیم پس باید دوباره خاطرات خوب و خوش رو بخودمون یادآوری کنیم باید به نکات مثبت و زیبائ ها توجه کنیم باید احساس سپاسگذار بودن
رو در خودمون تقویت کنیم
باید ورودی های ذهن مون رو کنترل کنیم
استاد جان خیلی خیلی ممنون و سپاسگذارم که در این قسمت از فایل بهترین و مهمترین آموزش رو برامون تدریس کردید اینکه مهمترین عامل و مهمترین ابزاری که در اختیار داریم برای رسیدن به آرزوها و اهداف و خواسته هامون چه در قله ی موفقیت باشیم و چه در ذلت ابزاری بنام نعمت شکرگذار بودن می تونه ما رو به خواسته هامون برسونه هست
اینکه استاد با تاکید گفتند سپاسگزاری در هر حالتی معجزه می کنه
اونجا که گفتین: ««شیطان گفته من از چپ و راست و پشت سر و بالای سر بندگان تو میام، و تو میبینی که خیلی از اونها سپاسگزار نیستن!»
یکی دیگر از ابزارهای معجزه آسای رسیدن به خواسته هامو قدرت نوشتن است .. همانطور که خداوند در قرآن به قلم سوگند خورده ..
خدایاآ شکرت که قدرت نوشتن و قدرت کلامم سرشار از قدرت ثروت بخش توانگری است
و شیطان در هر لحظه می تونه وارد عمل بشه برای ناسپاسی حتی اگر در اعماق بهشت باشیم
ولی خداوند میگه ..
نه…. این ظاهر قضیه است. و تو میتونی ظاهرو تغییر بدی،
اگر که فرکانس مناسب رو بفرستی، و اگر باورهاتو درست کنی.
اگر سپاسگزار باشی،
اگر احساس خوبی داشته باشی،
اگر تمرکزت رو بذاری روی چیزهای زیباتر. »»
و اینکه: سپاسگزاری واقعی داشته باشیم
من مطمعنم که تمام گذشته ی من به بهترین شکل جبران خواهد شد چون دارم روی باورهام کار می کنم
چون دارم روی نعمت هام تمرکز می کنم
چون دارم روی نکات مثبت و زیبایی ها تمرکز می کنم
چون صبحهای خیلی زود بعشق سپاسگذاری بیدار میشم و فرکانس عالی با یک احساس خوب و عالی رو ارسال می کنم
چون به عشق دیدن زیبایی های اول صبحم بیدار میشم تا لحظات روشن شدن آسمان رو ببینم
چون می خوام بدونم آفتاب هر روزم از چه زاویه ای طلوع می کنه
چون می خوام لحظه ی طلوع خورشید درخشان صبحگاهی مو ببینم
چون میخوام تنفس در هوای پاک صبحگاهی رو بچشم
چون می خوام صدای سنفونی چهههه چهههه دسته جمعی پرندگان بهشتی رو بشنوم
چون می خوام آن ابرهای قشنگ و کوههای دوردست رو ببینم
چون میخوام با عشق به گلدون های سرسبز و زیبایم نگاه کنم و آبیاری می کنم و از صدای آن آب در صبحگاه لذت میبرم خدایااا شکرت ..
راستی من توی یک گلدونم گوجه فرنگی مینیاتوری کاشتم الان هم سبز شده و گل داده خدا رو شکر
یک دانه از ذرت رو توی گلدان کاشتم الان سبز شده و از لابلای برگ های بزرکش کاکل ذرت پیدا شده خدایا شکرت
برای گلهای شمعدانی و گل رُوز و قاشقی و دیگر گلدون های زیباییم شکرگذارم
از شبهایم لذت میبرم
چون میخوام شبها ستارگان رنگارنگ و ماه و مهتاب و هلال ماه رو از روی بالکنم ببینم
چون میخوام لذت یک خواب لذت بخش همراه با آرامش شبانگاهیم رو توی یک رختخواب گرم و نرم رو همیشه بچشم ..
و آنقدر روی خودم کار می کنم که شخصیتم تغییر کنه و وقتی جهانم تغییر کنه متوجه میشم که شخصیتم تغییر کرده که گذشته ام به بهترین شیوه و بنیادین جبران خواهد شد حتی بهتر و بیشتر و قشنگتر از قبل
بقول استاد آنوقت نعمت ها بمب بمب بمب وارد زندگیمون میشه
بخدا الان همینطور هم شده
وقتی دفتر ستاره ی قطبی ام رو چک می کردم دیدم خدای من هر روز نعمت ها در هر یک از جنبه های زندگیم خود نمایی می کنه و همش دارم از هدایا و عطایای الهی بهره می برم و لذت می برم خدایااا شکرت
بقول آقای میرفخر رجایی قهرمان ملی کشتی کشورمان قسمتی از کامنت ایشون رو اینجا کپی کردم و می نویسم
abasmanesh.com
اینکه گفتند این اتفاق هم برای استاد افتاده وقتی نگاه استاد به پول عوض شد وقتی نگاه استاد به خداوند عوض شد و قوانین رو درک کردن و شروع کردن به کار کردن روی خودشون شرایطی اتفاق افتاد که همه ی اون سالها جبران شد و همه چیز تغییر کرد
،پس می شود برای من هم همینطور خواهد شد فقط باید ادامه بدم و رها نکنم
اصلا وقتی همه چی سر جای درستش باشد همه اتفاقات خوب به موقع رخ میده
باز هم مثل همیشه این باور رو آویزه ی گوشم می کنم و تکرار و تمرین روزانه ی من بوده است
.تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء نتیجه ی ارسال فرکانس ها و باورهای خودمان است چه آگاهانه و چه ناآگاهانه
به هر آنچه که توجه می کنیم از ریشه و اساس همون موضوع وارد زندگی مون میشه
پس طبق این قانون ما در هر لحظه داریم اتفاقات مون رو خلق میکنیم، بنابراین اگر میخواهیم نتایج نتایج پایداری باشه باید همیشه روی خودمون کار کنیم
اینکه پاسخ کانون توجه مون رو می گیریم
اینکه پاسخ افکارمون رو می گیریم
اینکه پاسخ باورها مون رو می گیریم
پس باید همیشه روی باورها مون کار کنیم
خدایااا خودت کمکم کن که مدارم بالاتر بره
خدایاا خودت کمکم کن که بسمت مرحله ی بعدی زندگیم هدایت شوم تا مدارم بالاتر. بره
خدایاا خودت منو بسمت زندگی جدیدم هدایتم کن تا مدارم بالاتر بره
خدایاا منو بسمت تغییر و تحول فوق العاده معجزه آسای بینظیرم هدایتم کن تا مدارم بالاتر بره
خدایاا می خوام با بهترین ها دیده بشم
خدایاا کمکم کن که مدارم بالاتر بره تا در مدار دریافت خواسته ها و تغییر و تحولات بالاتری هدایت شوم
خدایاا شکرت که من در هماهنگی کامل با خواسته و آرزوهایم هستم
خدایا شکرت که من در مدار دریافت خواسته ام هستم
خدایا خودت زیبای های بیشتر این جهان را بر من آشکار کن تا بتونم بذر خواسته هام را در دلم بذارم و رشد کند و شکوفا شود و وارد تجربه ی زندگیم شود که رسیدن به هر خواسته ای امکان پذیر است آمین
خدایاااا شکرت ممنون و سپاس
خدایاااااا ما را هدایت کن به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت و پول و ثروت و برکت و سلامتی و تندرستی و دل خوش و شادی و شادمانی را داده ای و از اینکه در مدار امنیت و آزادی کامل در تمام جنبه های زندگیم هستم ممنون و سپاسگذارم خدایا شکرت کمکم کن تا در این مسیر الهی و جهت دهی درست و مناسب افکار و باورهایم آگاهانه حرکت کنم تا به موفقیت و نتایج و احساس خوب پایدار هدایت شوم
من باید همیشه استادم رو الگو قرار بدم و این سوال رو از خودم بپرسم
خدایا چگونه میتوانم از این بهتر و بهتر شوم. و خودم را متعهد به نتیجه کنم و همانند استادم با نتایجم صحبت کنم ؟ خدایا خودت هدایتم کن
خدایاااا تنها فقط و فقط ترا می پرستم
و تنها فقط و فقط از تو یاری می خواهم
IN GOD WE TRUST
سلام به استاد عزیز.
من این حقیقت که در قران هم گفته شده رو میدونستم که انسان فراموش کاره
اما به خوبی برام قابل درک نبود تا اینکه در این چند روز اخیر یک سری اتفاق رخ داد و یجورایی برام ملموس تر شد
من چند وقتی بود که بعد از کار کردن روی باورهام برآیند کارم مثبت بود(بعد از داشتن برآیند منفی)
چی باعث شد برآیندم مثبت بشه؟ داشتن احساس عالی. کنترل ذهن. سپاسگزاری و…
بعد حدود چند روز دیدم دارم سقوط میکنم و از اون اتفاقات عالی که چند وقت اخیر رخ دادند فاصله میگیرم
یکم که فکر کردم دیدم من درگیر نتایج شدم
(یجورایی اون کنترل ذهن و سپاسگزاری و تمرکز روی نکات مثبت رو مثل قبل نداشتم)
به طور معجزه وار ویدیویی که امروز از استاد دیدم یکی از موضوعاتی که دربارش صحبت کردن همین بود
که انسان فراموش کاره
یک مدتی تمرکز میکنه و روی خودش و باورهاش کار میکنه و طبیعتا نتیجه هم میگیره
ولی بعدش درگیر نتیجه ای که گرفته میشه و اصل رو فراموش میکنه
و خب من وقتی ذهنم درگیر نتایج شد کم کم فراموش کردم مثل قبل ذهنم رو کنترل بکنم
و طبق قانون وقتی ذهنت رو کنترل نکنی از مدار درست خارج میشی و اتافاقات و شرایط نامناسب میشوند
درسی که من گرفتم این بود که تمام تمرکزم روی کنترل ذهن و نکات مثبت و کار کردن روی باورهام و این مسایل باشه
زمانی که از مدار درست خارج میشویم شرایط به حالت اول برمیگیرده.
خدایا شکرت.
سلام به استاد مهربان
درود بر دوستان خوب خودم
ادامه دادن مسیر که روی خودم باید همیشه کار کنم
وقتی که من در یک مسیر موفق می شود نباید این روند و این مسیر را فراموش کنم
همان راه را ادامه بدهم و نکته دیگر این است که از همان موفقیت برای خودم الگو بسازم برای دیگر مراحل زندگی خودم و ساخت موفقیت های تازه و عالی تر
یک درس عالی
سپاسگذاری کردن
سپاسگذار خدای مهربان خودم بودن
از خدای خودم در همه حال تشکر کردن
و این سبب می شود که حال من را خوب کند و همیشه حس آرامش و خوبی را داشته باشم
این حس خوب و آرام بودن برای من لذت بخش است و زندگی من را آرام تر و خوشبختر می کند
کنترل کردن ذهن خودم
توانایی کنترل مردن افکار خودم
یکی دیگر از راه کارهایی است که باید همیشه در زندگی خودم آنرا بکار ببندم
ذهن خودم را در مواقعی که حالم بد است و ناراحت هستم کنترل کنم و در این میان به نکات مثبت اطراف خودم توجه کنم این سبب می شود که بهتر بتوانم به آرامش برسم و آنوقت بی شک من موفق تر خواهم بود و به نتیجه و هدف خودم خواهم رسید
باورهای من است که بهترین و بیشترین رکن را در زندگی من دارد
بهترین انگیزه را برای من ایجاد می کند تا به موفقیت برسم
همه اینها زمانی برای من محقق می شود که بتوانم به راحتی و آسانی با کمک آموزه های استاد روی خودم کار کنم و در مسیر درست قرار بگیرم
این رمز موفقیت من می تواند باشد
تمرکز کردن روی زیبایی ها
تمرکز کردن روی سپاسگذاری
کنترل کردن ذهن خودم با دیدن نکات مثبت و کلیدی که در اطراف خودم است
هر وقت اینگونه عمل کنم من مطمین زندگی ارام و خوبی را تجربه خواهم کرد
ممنونم از استاد عزیز بخاطر این فایل های ارزشمند
سپاس از خدای هدایتگر خودم
سپاس از خدای فراوانی ها
سلام به اساتید عزیزم
سلام به دوستان خوبم
استاد جان، این فایل چند روز پیش فایل نشانه من بود و هم کلی همزمانی جالب برای من داشت، و هم اونقدرررر نکته و مطلب داشت که چند روز طول کشید تا تکمیلش کردم. یعنی دقیقا حس کردم که به اندازه یکی از جلسات 12 قدم، نکته و آگاهی داره و باید چندین و چند بار گوشش بدم که آگاهی هاش رو دریافت کنم.
استاد، اینقدر ررررر این فایل هماهنگه با شرایط فعلی من، که خودم باورم نمیشد این همه شباهت رو.
و اونقدر من با این فایل گریه کردم …. به خصوص قسمتهایی که درباره سپاسگزاری صحبت کردید.
وقتی داشتم از روی نکاتی که یادداشت کرده بودم میخوندم که صوتی تایپشون کنم، اون قسمتهایی که درباره شیطان گفتین و اینکه مانع میشه که ما سپاسگزار باشیم، اونقدر باهاشون گریه کردم…..
داستان همزمانیهای این فایل رو از اینجا شروع میکنم که در ادامه یه تصمیمی که اخیرا گرفته بودم، یه سری نجواها توی ذهنم هر از گاهی (شاید هم بیشتر از هر از گاهی)، میومدن و من سعی میکردم از هر روشی که بلدم برای خوب نگه داشتن احساسم استفاده کنم. تا اینکه، شب که میخواستم وضو بگیرم که نماز بخونم، یکم حس کردم که دیگه دارم بیتاب میشم از دست این نجواها و همینطور که داشتم وضو میگرفتم ناخودآگاه، 3 بار آب به صورتم زدم و همزمان 3 بار گفتم خدایا از شر نجواهای شیطان به تو پناه میبرم.
و بعدش اومدم فایل نشانه ام رو باز کردم و شروع کردم به خوندن متن فایل و میخواستم بعد از نماز بیام خود فایل رو ببینم…
شروع کردم به خوندن متن فایل، و همینکه چشمم به کلمه شیطان افتاد، و آیه ای که توی متن فایل بود رو خوندم، به خودم گفتم خدایا شکرت چقدر سریع الجوابی و همون لحظه حس کردم که حتما توی این فایل کلی از جوابهای سوالات من هست…
استاد، صحبتهای این فایل درباره سپاسگزاری فوق العاده بودن…… قشنگ آدم اون حس باز شدن قلب رو احساس میکنه…. من این فایل رو روی گوشیم هم دانلود کردم که به خصوص این قسمت سپاسگزاریش رو مرتب گوش بدم.
اونجا که گفتین: ««شیطان گفته من از چپ و راست و پشت سر و بالای سر بندگان تو میام، و تو میبینی که خیلی از اونها سپاسگزار نیستن!»»، مو به تنم سیخ کرد.
و اینو هم چقدر دوست داشتم که گفتین:
««ولی خدای درون ما میاد میگه:
نه…. این ظاهر قضیه است. و تو میتونی ظاهرو تغییر بدی،
اگر که فرکانس مناسب رو بفرستی، و اگر باورهاتو درست کنی.
اگر سپاسگزار باشی،
اگر احساس خوبی داشته باشی،
اگر تمرکزت رو بذاری روی چیزهای زیباتر. »»
و اینکه:
سپاسگزاریی واقعیه:
که به قول قرآن: لا خوف علیهم و لا هم یحزنون. یعنی سپاسگزاریی که باعث میشه نه ترسی و نه غمی توی وجود آدم باشه.
+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
بریم سراغ آگاهی های فایل
سوال اول:
چه کار کنم تا بعد از یه مدت روی کار کردن روی باورها، رها نکنم؟ (یعنی از کار دست نکشم و ادامه بدم)
این موضوع برمیگرده به اینکه چقدر ما داریم باور میکنیم که چقدر تاثیر انجام این کارها رو باور میکنیم؟
این کار کردن روی ذهنمون،
توجه کردن به نکات مثبت،
نوشتن
احساس سپاسگزاری داشتن
و اینکه وقتی که صبح از خواب بیدار میشیم سپاسگذار باشیم
و چقدر باور میکنیم که این نوع نگاه، این نوع تفکر و این نوع نگرش، داره نتایج خوبتری رو برامون به وجود میاره؟
برای اینکه ببینیم این موضوع که خودم میتونم با افکارم یه سری اتفاقات رو خلق کنم، میشود یا نمیشود، میتونیم شروع کنیم:
روی توجه به نکات مثبت،
روی احساس خوب،
و روی بحث سپاسگزاری
(که همه اینا برمیگرده به احساس خوب)، کار کنیم.
یعنی شما چه توجه کنید به:
نکات مثبت،
چه سپاسگزار باشید،
چه به خداوند فکر کنید،
چه در مورد ایمان صحبت کنید، ….
تهش میرسیم به احساس خوب.
و وقتی میای این کار رو انجام میدی، میبینی که اصلا یه سری اتفاقات به صورت کاملاً واضح داره رخ میده. یعنی: یه سری همزمانیها، یه سری اتفاقات و یه سری موقعیتهایی رخ میده که:
دیگه اصلاً نمیتونی قدرت خلق کنندگی ذهنت رو کتمان کنی.
و بعدش باید سعی کنی که این روند رو ادامه بدی. ولی اینو هم باید بدونی که انسان فراموشکاره… یعنی آدم خیلی زود فراموش میکنه که داره با افکارش زندگیش رو رقم میزنه. یعنی، یه سری نتایج توی میاد توی زندگی آدم. بعد ممکنه که ما درگیر اون نتایج بشیم.
مثلاً شما میای:
با ذهنت،
با کار کردن روی باورهات،
با احساس سپاسگزاری،
با توجه به نکات مثبت خودت و دیگران،
یک رابطه عاطفی خیلی خوبی رو که کاملاً برات باورنکردنی بوده رو جذبش میکنی. یعنی رفتی توی یه رابطه عاطفی و اولش خیلی خوشحالی و خدا رو شکر میکنی…. خدایا تو به وعدت عمل کردی…. دیدی من تونستم خلق کنم…. فلانی رو که اصلاً فکر نمیکردم بتونم باهاش همچین رابطهای رو داشته باشم، الان ما با هم توی رابطه هستیم….
حالا اتفاقی که میافته اینه که، ما یادمون میره که عاملی که سبب شد این نتیجه رخ بده چی بوده، و میریم توی دل نتیجه و میریم توی دل اون رابطه عاطفی.
و بعد انقدر درگیر میشیم و انقدر یادمون میره و انقدر برمیگردیم به همون ویژگیهای قبلیمون، که اون رابطه هم خراب میشه!
یعنی اولش خیلی خوب پیش میره، بعد یواش یواش به سختی میرسه. بعد یواش یواش نابود میشه! و بعد ما میشینیم غصه میخوریم.
حالا توی یه همچین شرایطی، ممکنه بعضیا به این نتیجه برسن که:
««ای بابا… قانون جواب نداد»»!!!
یا یه عدهای که یه ذره بهتر فکر میکنن، بگن:
««قانون جواب داد تا وقتی که من داشتم ازش استفاده میکردم، ولی من درگیر یه رابطه عاطفی شدم… همون رابطه باورنکردنی که به واسطه قانون برام به وجود اومد، ….
ولی من بجای اینکه اون مسیر درستی که رو که باعث شد این نتیجه رو خلق کنم ادامه بدم، رفتم درگیر حواشی شدم!
و فراموش کردم:
اون تمرکز بر نکات مثبت رو.
یواش یواش شروع کردم به گیر دادن! به قر زدن! به تمرکز به نکات منفی!
یواش یواش رفتم توی حالت وابستگی!
یواش یواش به جای اینکه خودم حال خودم رو خوب کنم، نیاز داشتم که اون یه کاری انجام بده که احساس من بهتر بشه و خیلی چیزای دیگه»».
خلاصه به خاطر همینه که خیلی از ماها فراموش میکنیم که عامل اصلی رسیدن ما به خوشبختی چی بوده؟ و ممکنه وسط راه، راهو گم کنیم.
ولی باید همیشه به یاد خودمون بیاریم عوامل اصلی رو. که البته نیاز داره که تمرین کنیم.
+ و اینو هم باید درنظر داشته باشیم که این موضوع برای همه افراد میتونه پیش بیاد.
حتی خود استاد هم گفتن که یه مدتی فراموش کردن که چه عواملی باعث شده که ایشون زندگی بهتری داشته باشن، و داشتن میرفتن توی حاشیه و فراموش کردن اصل رو.
حالا راه حلش چیه؟
راهش اینه که مثل ایشون، مدام به خودت یادآوری کنی
یعنی مدام سعی کنی خودت رو مانیتور کنی
افکارت رو مانیتور کنی
سلامتیت رو مانیتور کنی
و یه ذره که احساست خوب نباشه، یه ذره که افکار بد بیاد توی ذهنت، یا یه ذره که از لحاظ سلامتی احساس کردی که بدنت داره یه سری آلارمها رو میده، بفهمی که داری از مسیر خارج میشی.
حالا بعدش باید چیکار کرد؟
اون وقت دوباره شروع کن با تمرکز بیشتر روی:
احساس خوب،
مخصوصاً روی احساس سپاسگزاری
کار کن.
یعنی سپاسگزاری یه ابزاریه که توی هر حالتی،
توی هر حالتی، معجزه میکنه
معجزه میکنه.
به قول قرآن شیطان میگه من از چپ و راست و پشت سر و بالای سر بندگان تو میام، و تو میبینی که خیلی از اونها سپاسگزار نیستن:
ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شَاکِرِینَ ﴿17﴾
سپس از پیشرو و از پشت سر و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغ آنها میروم و اکثر آنها را شکرگزار نخواهی یافت. (سوره اعراف -آیه 17)
یعنی سپاسگزاری یه ابزاریه که در تمام موارد، چه توی قله موفقیت باشی، و چه توی قعر ذلت باشی، سپاسگزاری یه ابزاریه که میتونه کمک کنه برای اینکه اوضاعت بهتر بشه. توی هر حالتی که هستی….
ولی سپاسگزاریی که وقتی انجامش میدی قلبت باز میشه
حالت خوب میشه
تمرکزت میره روی نعمتهات، روی سلامتیت، روی زیباییهای اطرافت، روی چهچه یه پرندهای که داری میشنوی….
و وقتی این کار رو میکنی دیگه بوم بوم بوم اتفاقات عالی از در و دیوار وارد زندگیت میشه.
سپاسگزاری به خاطر چیزهایی که داریم یعنی، توی هر شرایطی که هستیم، یه چیزایی هست که آدم میتونه به خاطرش سپاسگزار باشه. حالا اگر آدم شروع کنه و سپاسگزار خداوند باشه به خاطر اون نعمتهاش، اون وقته که دروازه دریافت نعمتها به روش باز میشه.
ولی سپاسگزاریی احساس خوب بده… اصلا جهان اینطوری نیست که ما بیایم یه ادایی در بیاریم و فیلم بازی کنیم و الکی بگم سپاسگزارم و خدایا شکرت! نه….
زمانی سپاسگزاری واقعیه که وقتی شما انجامش میدی، قلبتون به شما میگه که توی مسیر درست هستی….
احساست خوب میشه…
بدنت رها میشه، دردهای فیزیکیت کم میشه…. بدنت سبک میشه….
آرامش پیدا میکنی.
این حالتها خیلی مواقع با نوشتن پیش میان…. خیلی موقعها با نوشتن…. اصلاً جادو میکنه نوشتن.
خیلی مواقع، موقع نوشتن اصلاً اشک آدم در میاد. چون وقتی که مینویسی تازه میفهمی که چقدر نگاه نکرده بودی به این همه نعمتی که دور و برت بوده!
چون شیطان همیشه این توانایی رو داره که شما توی بهشت باشی، ولی به خاطر یه موضوع بسیار جزئی کاری کنه برات که حس کنی انگار توی جهنمی!!!
یعنی با اینکه شما توی بهشتی و همه چیز بینهایت عالیه، فقط یه موضوع جزئی و کوچیک پیش اومده؛ این شیطان میتونه کاری کنه با شما، که فکر کنید توی جهنمی!!! فقط به خاطر همون موضوع کوچیک! فقط به خاطر همون موضوع!!!
به خاطر همین وقتی که آدم سپاسگزاری میکنه و لیست نعمتهایی رو که داره مینویسه، اصلاً شرمنده میشه…. میگه:«« آقا من این همه نعمت دارم و این همه اتفاقات خوب داره توی زندگیم میافته، بعد من فقط به خاطر اون یه دونه موضوع، ناسپاسم»»!!!
و استاد هم که این همه سال هست که دارن روی خودشون کار میکنن و همیشه هم سعی کردن خودشون رو توی مسیر درست نگه دارن، هر چقدر که بیشتر میگذره، ایشون روی سپاسگزاری بیشتر تاکید میکنن.
به قول قرآن:
وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ ۖ وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ ﴿٧﴾ سوره ابراهیم
و هنگامی را که پروردگارتان اعلام داشت: اگر شکرگزاری کنید، بر شما خواهم افزود؛ و اگر ناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است.
اگر سپاسگزار باشید، بر شما میافزایم…. یعنی شما را میافزایم…. شما را بزرگ میکنم.
یعنی اگر کسی میومد قرآن رو از نگاه قوانین میخوند، حتماً به این فرمول میرسید که: سپاسگزاری بزرگترین دروازه دریافت نعمتهاست.
یعنی میرسید به اینکه من بیام سپاسگزار باشم. سپاسگزار واقعی باشم، نه ادا و اطوار.
سپاسگزاری که به قول قرآن: لا خوف علیهم و لا هم یحزنون. یعنی سپاسگزاریی که باعث میشه نه ترسی و نه غمی توی وجود آدم باشه، باعث میشه که آدم تمرکزش رو بذاره روی داشتههاش، روی نعمتهاش، روی استعدادهاش.
اصلا تو بیا فقط سپاسگزاری کن برای استعدادها و تواناییهایی که داری و در مورد کارهایی که میتونی انجام بدی.
در مورد ویژگیهای مثبت خودت بیا سپاسگزار خداوند باش.
بیا بنویس لیستش رو:
خدایا سپاسگزارم به خاطر این ویژگیم، این استعدادم، این تواناییم، این شکل ظاهریم.
بشینید بنویسید…. بعد ببینید چقدر نعمت هست…
و همینکه شروع میکنید به نوشتن سپاسگزاریهاتون، (حالا یا به صورت نوشتنی یا گفتنی یا تجسمی یا با خدا صحبت کردن، به هر شکلی که بهتر میتونید انجام بدید و هر شکلی که براتون بهتر جواب میده) وقتی که میاید انجام بدید، معجزهاش رو میبینید.
اصلاً این نیست که کلی طول بکشه و زمان ببره! نه…. همون لحظه اتفاق میافته. همون لحظه، تک تک سلولهای بدن شما واکنش نشون میدن به این نوع فرکانس جدید.
همون لحظه و در همون روز، آدمهایی که شاید با شما رفتار ناجالبی داشتن و اصلاً انگار مشکل داشتن با شما، رفتارشون برمیگرده و ورق برمیگرده….
+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
جملات و نکات مهم خاطره استاد که ما هم میتونیم توی شرایط مشابه، ازشون استفاده کنیم:
+ من الان باید بتونم ذهنم رو کنترل کنم و تمرکز کنم بر روی زیباییها و سپاسگزار خداوند باشم به خاطر نعمتهایی که دارم.
+ خدایا شکرت به خاطر این نعمتهایی که هست.
+ به خودت بگو: بین من الان اگر بتونم ذهنم رو کنترل کنم، همه بازی برمیگرده.
حتی اگر ظاهر قضیه جالب نباشه و اینطور نشون نده، اگر بتونم الان ذهنم رو کنترل کنم و اگر الان بتونم تمرکز کنم بر روی زیباییها، و نعمتهایی که دارم، اونوقت همین رفتار برمیگرده و من میتونم رفتار آدمها رو با خودم برانگیخته کنم.
حتی اگر ظاهر قضیه اینجور نباشه!
+….ولی ماهایی که قانون رو میدونیم باید این موقعها بتونیم عمل کنیم دیگه.
+ سعی کردم تمرکزم رو بذارم روی زیباییها و سپاسگزاری کنم و با خودم صحبت کنم و احساسم رو خوب کنم؛ به جای اینکه تمرکز کنم روی اینکه اینا چرا اینجوری رفتار کردن؟!
یعنی اجازه ندیم که این حرفهایی که میخواد ماجرا را از دید حق به جانب ببینه، توی ذهنمون بیاد. [ناراحت بودن رو برای خودت منطقی نکن…. نخواید که با منطق به خودت ثابت کنی که چرا من باید توی این شرایط ناراحت باشم و ناراحت بودن من منطقیه].
به جای این حرفها:
+ بیا تمرکز کن بر روی زیباییها: چقدر زیباست، چقدر فوق العاده است، چقدر بانک خوبیه، چقدر امکانات خوبه.
و در اون لحظه شروع کن به کار کردن روی ذهنت و هرچی میتونی توی ذهنت زیباییها رو ببین.
توی مثالی که استاد از تجربه بانک گفتن، ظاهر قضیه بدترین حالت بود… ولی وقتی ایشون تونستن ذهنشون رو کنترل کنن، و باور داشتن که اگر بتونن ذهنشون رو کنترل کنن، بازی عوض میشه (با اینکه ظاهر قضیه اصلاً جالب نبود)، اینقدر اوضاع تغییر کرد که تبدیل شد به یه تجربهای که انقدر شیرین بود، و علاوه بر درخواست اولیه شون، با درخواستهای بعدیشون هم موافقت کردن و با کمال میل براشون انجام دادن. و همه چیز 180 درجه تغییر کرد! و این همه اتفاقات خوب افتاد.
و این مثال نشون میده که ببینیم که چقدر ما توانا هستیم برای اینکه بتونیم به جای اینکه ظاهر[نامناسب] قضیه رو ببینیم، بیایم:
تمرکز کنیم بر روی چیزی که به ما احساس بهتری میده،
و بیایم سپاسگزار باشیم،
و توجهمون رو برداریم از روی اون چیزهای منفی، و توجهمون رو بذاریم روی چیزهای خوب.
و همه این اتفاقات بدون هیچ حرفی انجام شدن!!! یعنی همه چیز در درون استاد اتفاق افتاد.
[یعنی اینطور نبود که ایشون بخوان با یک عمل فیزیکی، کاری رو انجام بدن یا مثلاً کسی رو راضی کنن. این خداونده که دلها رو نرم میکنه]. و حتی رئیس بانک پیششون مونده تا کاراشون انجام بشه، در حالی که اصلاً اصل قضیه این بود که ایشون وقت قبلی نگرفته بودن!
و این نشون میده که چقدر ما توانمندیم برای اینکه شرایط زندگیمون رو تغییر بدیم و چقدر راحت، حتی خود استاد که دارن آموزش میدن، ممکنه فراموش کنن این قضیه رو!
و چقدر راحت شیطان میتونه گمراهمون کنه!!! یعنی بیاد ظواهر رو به ما نشون بده و بگه: آقا این همینی هست، که میبینی…. اینا امروز اینجورین!!! همینه که هست! مگه نمیبینی چجوری دارن برخورد میکنن؟!
و میاد خیلی منطقی ظاهر قضیه رو اینجوری بهت نشون میده، و میگه: همینه که هست!
ولی خدای درون ما میاد میگه:
نه…. این ظاهر قضیه است. و تو میتونی ظاهرو تغییر بدی،
اگر که فرکانس مناسب رو بفرستی، و اگر باورهاتو درست کنی.
اگر سپاسگزار باشی،
اگر احساس خوبی داشته باشی،
اگر تمرکزت رو بذاری روی چیزهای زیباتر.
+ و نکته اینه که: خیلی اتفاقات هست که داره تغییر میکنه، و ما داریم تمرکزمون رو تغییر میدیم و میذاریم روی نکات مثبت، و داره اتفاقات هم تغییر میکنه، ولی مثلاً فرداش یا یه هفته بعدش خودش رو نشون میده. و شاید ما به این دقت متوجه نشیم.
ولی برای تک تک ماهایی که توی این مسیر هستیم، این اتفاق افتاده که اومدی روی یه چیز زیبا تمرکز کردی و همون موقع یه دوستی بهت زنگ زده، یا همون موقع یه خبر خوشی شنیدی، یا پول پیدا کردی، و خلاصه همون موقع یه اتفاق خوب افتاده.
+ وقتی که در مورد قوانین خداوند صحبت میکنیم انرژی میگیرم.
توی دنیای امروز آدمای کمی هستن که دارن روی اصل و روی توحید کار میکنن. روی زیباییها، روی نعمتها و روی سپاسگزاری.
+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
موضوع دوم: من باید چه کاری انجام بدم که همون نتایجی که توی روابط، توی سلامتی و توی کارم گرفتم رو، از لحاظ مالی هم بگیرم؟
اصلاً مسابقهای در کار نیست… اصلاً مسابقهای در کار نیست.
تو اصلاً نیاز نداری که با بقیه مسابقه بدی…. تو توی دنیایی داری زندگی میکنی که 99.9 درصد آدمها از لحاظ فکری معلول هستن!
تو بشین روی باورهات کار کن. اصلاً بحث، بحث مسابقه نیست، کمبود نیست، بحث زود رسیدن نیست.
یعنی الان مردم و شبکههای اجتماعی دارن وقتشون رو، فرکانس و تمرکزشون رو روی چی میذارن؟!
توی زندگیشون دارن به چی فکر میکنن؟ دارن در مورد چی صحبت میکنن؟ واقعاً تمرکزشون روی چیه؟!
در مورد بدبختی، کمبود، نگرانیهاشون، جنگها و بیماریها!!! به خاطر همین هم هست که تعداد کمیان که دارن روی باورهاشون به درستی کار میکنن.
اصلاً نگران رقابت با بقیه نباش…. اصلاً بقیهای وجود نداره.
و هر چقدر بیشتر میگذره، ما داریم بیشتر میبینیم که اصلا در فضای جامعه جهانی، مردم گمراهن! خوشون رو گم کردن! به خاطر همین هم هستم که همه دارن تقلا میکنن. به خاط همینم هستم که همه دارن زجر میکشن و مشکلات و درگیریهای فراوانی دارن.
به خاطر اینکه اصلا تمرکزشون روی نازیبائهاست!!!! تمرکزشون روی ناشکریه…. روی مشکلاته!
+ به خاطر همین:
اگر تو واقعا متعد باشی (مثل اون تعهدی که استاد داشتن و دارن)،
و اون مسیری که استاد رفتن رو بری،
و تمرکز کنی روی زیبایها،
تمرکز کنی روی فراوانی،
و تمرکز کنی روی سپاسگزاری،…… اصلا باورت نمیشه که چقدر زود میتونه دنیات تغییر کنه.
دنیای دیگران نه….. دنیای تو تغییر میکنه….. ممکنه دنیای خواهر و برادر و پدر و مادرت و دوستان و فرزندانت تغییری نکنه ها… چون اونا نتایج خودشون رو میگیرین.
ولی دنیای تو تغییر میکنه… خیلی خیلی زود تغییر میکنه
و اونایی که توی این مسیر ثابت قدم بودن دیدن؛….
دیدن تغییر در دنیای اطرافشون رو، تا وقتی که دارن این مسیر رو ادامه میدن.
+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
چرا من نمیتونم با سپاسگزاری ارتباط برقرار کنم؟
وقتی که توی مدارش قرار بگیری، اونقدر با سپاسگزاری ارتباط برقرار میکنی که اشکات بند نمیاد…
وقتی که این حرفهای استاد رو میشنوی، ممکنه اولش که توی مدارش نیستی نفهمیشون. ولی وقتی که برات اتفاق میوفته، اونوقت قضیه مدارها رو خیلی خیلی خوب تجربه میکنی و خیلی خوب میفهمیش.
چون این حرفها، هی به مرور زمان، هی بیشتر و بیشتر برات قابل درک میشه، به وسیله:
بیشتر کار کردن،
با بیشتر توی این مسیر حرکت کردن،
مخصوصا با تجربه کردن.
تجربه کردنه احساسی که ما داریم درموردش صحبت میکنیم.
+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
سوال: بهترین راه شناسایی باورها چیه؟
بهترین راه شناسایی باورها، عملکرد شماست. عملکرد شما، عملکرد شما نشون میده که باورهای شما چیه.
به این جمله فکر کنید:
عملکرد شما، نه حرفهاتون، (نه ادا و اطوارتون)، عملکردتون نشون میده که چه باوری دارید.
+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
150 قسمت سریال زندگی در بهشت در کمتر از 1 سال که حدودا 1 روز در میان یک قسمت روی سایت رفته.
فایلهایی که توی سایت هست حتی فایلهای رایگان، خیلی فوق العاده هستن. وقت بذار از اول تا آخر، بارها و بارها ببینشون و بعد اگر احساس کردی محصولی بهت کمک میکنه، اون محصول رو بخر و بعد ببین که چقدر زندگیت تغییر میکنه.
+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
از تعییر مکان زندگی بگید:
وقتی که آدم روی خودش کار میکنه خود به خود، یکی سری اتفاقاتی میوفته. و اگر اون فضایی که توی اطرافش هست، فضای نامناسبی باشه، هدایت میشه به فضاهای بهتر. یعنی یه جوارایی جهان هولتون میده به حرکت کردن. مگر اینکه یه سری وابستگی های شدید داشته باشی، یه سری بندها و زنجیرهایی داشته باشی که نذاره حرکت کنی.
وگرنه وقتی آدم میاد روی خودش کار میکنه، اگر اون مکانی که هست مکان جالبی نباشه، و مکانهای جالبتری باشه برای فرکانسهای جدیدش، (ممکنه اون مکانی که شما هستی هم مکان خوبی باشه ولی مکانهایی وجود داشته باشه که از لحاظ فیزیکی برای فرکانس جدیدت که داره شکل میگیره، جای بهتریه)، اونوقت، وقتی که ما درست روی خودمون کار میکنیم، هدایت میشیم، خیلی ساده…. خیلی ساده هدایت میشیم، مگر اینکه یه سری مقاومتها داشته باشیم.
اما اگر مثل استاد، مقاومتی روی جای خاصی نداشته باشی توی زندگیت، به محض اینکه تغییر فرکانس میدی، این اتفاق میوفته و جهان هم هدایت میکنه.
+ و اصلش اینه که:
آنچه که از لحاظ فیزیکی و واقعی در اطراف ما اتفاق میوفته، هماهنگه با فرکانسهای ما. و وقتی که ما تغییر میکنیم اطراف ما هم تغییر میکنه. اگر جای بهتری باشه برای فرکانسهای الان ما، و ما هم یه علاقه ای داشته باشیم برای اینکه حرکت کنیم، خیلی زود هدایت میشیم و حرکت میکنیم.
استاد بارها گفتن که موافق حرکت کردن هستن. حرکت فیزیکی یا کلا هر حرکتی:
هر حرکتی که به امید پیشرفت باشه،
هر حرکتی که به امید درک بهتر جهان باشه،
هر حرکتی که به امید تجربه های جدیدتر باشه.
استاد خیلی موافق اینا هستن. حالا این اتفاق میتونه توی فضای مهاجرتی بیفته یا توی خیلی مسائل دیگه. به خاطر همین، استاد یه احترام ویژهای برای اون افرادی که مهاجرت میکنن قائل هستن (افرادی که خودشون مهاجرت میکنن). و این افراد، خیلی پیشرفت میکنن.
البته ما باید اینو بدونیم که اون مهاجرت فاکتور اصلی نیست، بلکه اون باوره و اون ایمانه فاکتور اصلیه. وقتی که کسی از یه جائی فرار کنه، احتمالاً اونجاییم که میره جای جالبی نخواهد بود.
+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
احساس لیاقت در رابطه عاطفی؟
توی دوره عشق و مودت خیلی در مورد این موضوع صحبت شده و توصیه استاد اینه که اونایی که میخوان رابطه عاطفی خوبی داشته باشن، دوره عشق و مودت در روابط رو از سایت عباس منش دات کام خریداری کنن که خیلی بهشون کمک میکنه.
و اینو بدونیم که اون سرمایه گذاری که ما روی محصولات سایت میکنیم، خیلی خیلی بیشتر از اونی که فکرشو میکنیم توی زندگیمون به شکل خوشبختی، آرامش، سلامتی و ثروت وارد میشه.
+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
احساس ترس؟
احساس ترس کاملاً توهمیه….
چون وقتی که آدم توی دل ترسهاش میره میبینه که اصلاً ترسهاش وجود نداشتن. یعنی همه ترسها، مثل ترس از تنهایی، ترس از حرف مردم، ترس از شکست، ترس از تاریکی و غیره، وقتی رفتیم توی دلش، و با ایمان حرکت کردیم، دیدیم که اصلاً ترسی وجود نداره.
+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
در مورد قرآن بیشتر صحبت کنید
توی دوره قانون آفرینش بخش قرآنی هست و توی دوره 12 قدم هم که توی هر قدم، یه جلسه راجع به مباحث قرآنی صحبت شده.
کلاً فکر نکن که یه تکنیکها و باورهای خاصی هست که باعث میشه نتیجه بگیری!!! نه….
بازی خیلی ساده است….. بازی خیلی ساده است و برمیگرده به کنترل ذهن.
اینکه دنبال یه سری تکنیکها و روشهای خاص باشی، همش توهماته…. همش فرعیاته!!!
اصلا جهان اینجوری عمل نمیکنه….. جهان داره هر لحظه با فرکانسهای من کار میکنه و پاسخی که جهان داره به من میده متناسب با فرکانسهای هر لحظه منه.
فرکانسهای منم مشخصه: وقتی احساس خوبی دارم، فرکانسهای خوبی ارسال میکنم و وقتی احساس بدی دارم، فرکانسهای بدی ارسال میکنم. به همین سادگی….
حالا بقیهاش اینه که من سعی کنم آگاهانه با همون چیزای ساده که اصلاً تکنیک عجیب و غریبی نیست، فرکانس مثبت بفرستم.
چجوری فرکانس مثبت بفرستم؟
با همون بحث سپاسگزاری،
با همون بحث تمرکز کردن و نوشتن نکات مثبت،
با همون توجه کردن به زیباییهای اطرافم،
با توجه کردن به نکات مثبت اطرافیانم و نکات مثبت خودم،
با همون باورهای مناسب در مورد مسائل مالی،
و با همون باورهای مناسبی که باعث میشه ترسهای من کمتر بشه
مثلاً وقتی من بیشتر و بیشتر به باور فراوانی اعتقاد پیدا کنم، ترسهای من در مورد آینده مالیم کمتر میشه. (وقتی باور کمبود دارم ترسهای من بیشتره).
+ هر چیز که باعث بشه:
ترسهای من کمتر بشه
و ایمان من بیشتر بشه
آرامش من بیشتر بشه
توکل من بیشتر بشه
احساس رهایی من بیشتر بشه
یعنی اینکه من دارم در مسیر درست حرکت میکنم.
+ کلا بازی خیلی ساده است….
بازی خیلی ساده است…. همه چیز خیلی خیلی سادهتر از اون چیزیه که ما فکر میکنیم. وقتی بتونی ذهنت رو کنترل کنی، میتونی دنیات رو کنترل کنی و هر چقدر که تمرین کنی، توی این کار قویتر میشی.
به خاطر همین هم اگر میخوای توی این مسیر نتیجه بگیری سراغ چیزا و تکنیکهای عجیب غریب نرو، دنبال تکنیک خاصی نباش.
اصلاً داستان عجیبی نیست. حتی در مورد قرآن هم ما یه همچمن چیزی شنیده بودیم، در حالیکه خود قرآن گفته که ما این آیات را برای شما آسان کردیم آیا کسی هست که پند بگیرد؟ بارها و بارها این آیه ها رو تکرار کرده: (آیات 17،22،32 و 40 سوره قمر)
وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ
و یقیناً ما قرآن را برای پند گرفتن آسان کردیم، پس آیا پند گیرنده ای هست؟
بعد وقتی بیای با این ذهنیت نگاه کنی، میبینی که چقدر ساده و راحت داره قوانین رو میگه. مثلاً چقدر واضح داره در مورد حزن، در مورد بما کسبت ایدیهم، بما کانوا یعملون، بما قدمت ایدیهم، در مورد سپاسگزاری، در مورد توحید، در مورد رب، در مورد الله، در مورد داستان پیامبران: حضرت ابراهیم، حضرت موسی، پیامبر، حضرت عیسی صحبت کرده. و وقتی میای همه این داستانها رو کنار هم میذاری، میبینی که کلاً داره قوانین رو میگه و اصلاً هیچ پیچیدگی خاصی هم در کار نیست.
در نهایت منظور اینه که: کل داستان ساده است… اینو اصلاً پیچیده نکن توی ذهنت.
برای خوشبختی و برای موفقیت، دنبال چیزهای عجیب غریب و متفاوت نباش. چون خیلی ساده است، نمیبینیدش! چون ساده است، فکر میکنید تاثیری نداره!
و اینا، نگاه و تجربههای استاده، و از سالها قبل در مورد آینده خودشون پیشبینی کرده بودن. چرا؟
چون مطمئن بودن که قانون داره عمل میکنه و جواب میده و اصلاً پیچیده نیست….. باید توی این مسیر برن و هی بهتر بشن توی این مسیر، و تموم شد و رفت…..
الان ما داریم اون نتایج رو توی زندگی استاد میبینیم که با اطمینان میگن:
بازی ساده است…. بازی اصلاً پیچیده نیست. اصلاً تکنیک خاصی وجود نداره. اصلاً اصلاً پیچیده نیست، فقط کافیه که ما همین چیزهای ساده رو تمرین کنیم و کار کنیم تکرار کنیم و هی بهتر و بهتر بشیم و هی بهتر شدنمون باعث بشه که اعتماد به نفسمون بالا بره. باعث بشه باورمون به این قوانین بیشتر بشه و هی بیشتر روش کار کنیم و بیشتر ذهنمون رو کنترل کنیم و بیشتر هم نتایج بهتری بگیریم.
و این مسیریه که استاد رفتن که در تمام ابعاد انقدر زندگی خوبی رو دارن تجربه میکنن که یکی از بهترین مسیرهای زندگی در دنیاست که میشه تصور کرد. که قبل از 40 سالگی به جایی برسی که چنین آزادی زمانی داشته باشی که هر وقت که بخوای، هر جوری که بخوای، بتونی زندگی کنی.
آزادی زمانی یعنی: هر وقت بخوای، هرجوری که بخوای زندگی کنی و هیچ اما و اگر و باید و نبایدی در مورد زمانت نباشه.
استاد آزادی مکانی دارن که: هر وقت که بخوان، هر جایی که بخوان میتونن برن….
آزادی مالی دارن که: هر وقت که بخوان، هر چیزی رو که بخوان، به هر شکلی که بخوان، میتونن تهیه کنن…
سلامتی و روابطشون و همه چیزای دیگهای که توی زندگی استاد هست، که فقط بحث پول و حساب بانکی هم نیست. بحث، بحث استفاده و لذت بردن از اون چیزیه که آدم توی زندگیش داره و اینا چیزایین که خلق شدن.
اگر به نتایج و حرفهای استاد باور داریم، باید باور کنیم که بازی پیچیده نیست…. باور کنیم که بازی پیچیده نیست.
چون ساده است، خیلی خیلیا نمیبیننش!!!
چون ساده است، باورش نمیکنن!!!
وقتی در مورد سپاسگزاری صحبت میشه، ممکنه بعضیا فکر کنن که حالا چیز خاصی هم نیست! (چون از قدیم راجع بهش زیاد شنیدن، فکر میکنن حرف سطحیه) و باید به جای این، دنبال تکنیکهای خاصی بگردن!
نه…. تکنیک خاصی نیست….
در کل، کل داستان کنترل ذهنه.
اگر بتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم، زندگیمون رو میتونیم کنترل کنیم.
حالا چه راهی برای کنترل ذهن پیدا کنیم؟
باید از همین روشهای ساده استفاده کنیم.
+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
+ اینکه کامنتهای پیج استاد انقدر با بقیه جاها متفاوته، نشون دهنده اینه که بچههایی که اینجا هستن، کیفیت کامنتهاشون، کیفیت صحبتهاشون، و عشقی که میورزن، حرفهای خدایی که میزنن، متفاوت با جاهای دیگه است. و این نشون میده که وقتی که ما روی خودمون کار میکنیم، مدار اطراف ما تغییر میکنه…. ممکنه یه سری آدما، جاهای دیگه باشن ولی توی مدار ما نیستن و توی زندگی ما هم نیستن.
دوست داشتم کامنتم رو با این جمله که استاد توی لایو گفتن، تموم کنم:
عزت شما هم زیاد و ابدی باشه دوست عزیزم و خدا شما رو هم حفظ کنه.
خدایا شکرت
به نام خداوند مهربان
سلام به همگی عزیزان
سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز
خدایا سپاس گزارم بابت اینکه در این فضا هستم ،در این فضای الهی و درمدار این آگاهی ها
خدایا سپاس گزارم بابت قوانین ساده و بدون تغییرت که وقتی روشون کار میکنم اتفاقات خوب و هر آن چیزی که میخواهم از درو دیوار وارد زندگیم میشن و من فقط به نحوی پامو از رو ترمزها برمیدارم و اصن خوده جهان و خداوند داره گاز میده ،و من احساس میکنم با تمام وجودم که من خالق زندگیمم و ذهن من داره اتفاقات رو رقم میزنع ، آره خداوند جهان رو جوری طراحی کرده که هرروز به سمت گسترش در تمام ابعاد میره و این گسترش با خودش هرروز فرصت ها و موقعیت های بیشتر فراهم میکنه برای رشد و فقط کافیه که من باور کنم و توی مدارش قرار بگیرم ، استاد عزیزم راجب مثال بی نظیری که زدید اینکه شیطان توانایی اینو داره که کاری کنه با ما که اگر تو بهشتم باشیم به خاطر شکستن ناخن انگشت کوچیکه پامون فک کنیم تو جهنمیم و این مثال خیلی شبیه اون حدیث بی نظیر پیامبر راجب شرک بود ، من تحسینتون میکنم که انقد بی نظیرید استاد عزیزم ، و موضوع سپاس گزاری که صحبت کردید راجبش و من میخوام از تجربه دوسه روز پیش بنویسم و حرف شمارو تایید کنم که میگید ما یادمون میره ، چند روز پیش به خاطر یک سری از اتفاقات مدارم اومده بود پایین و خدارو سپاس گزارم که در مدار پایین که باشم هیچ کاری سعی میکنم نکنم و از خدا میخوام که خدایا منو هدایت کن به مسیر درست و به گرفتن تصمیمات درست و مثل همیشه که بهترین راه کنترل ذهنم سایت عباس منش دات کامه اومدم تو سایت و رو خودم کار کردم و قبل اینکه رو خودم کار کنم نجواها زیاد شده بود و اصن اوضاع قمر در عقرب بود از همه لحاظ اما خیلی زود در عرض سه روزی که روی خودم کار کردم که همیشه این کار و میکنم اما یک سری تضادها باعث شده بود که راجب تصمیماتی بلاتکلیف باشم و اصن تومدار پایین همه چی به هم ریختس و الآنم نمیتونم درست توضیحش بدم ،اما در عرض سه روز تمرکز بر نکات مثبت و سپاس گزاری و گوش دادن فایل و نوشتن آگاهی ها همه چی برگشت یه پیشنهاد خوب که یه ورودی خوب وارد حسابم شد دیروز یه پیشنهاد کاری خوب و پولی که وارد زندگیم شد و امروز حسم گفت برو تو حسابت و رفتم و پول واریز شده به حسابم برا همین میگم که باتمام وجودم احساس میکنم که خالق شرایط هستم و این با تکرار هزاران باروتابی نهایت میتونه بهتر بشه و میخوام بگم الان که در این شرایطم که سه روز پیش این آرامش و بودن در این مدار و این ورودی مالی و این روابط خوب که در عرض سه روز درست شد (البته بگم که من تکاملم طی شده بود راجب این اتفاقات خوب معجزه اساو فقط چند روزی نتونستم تمریناتمو انجام بدم و اوضاع به هم ریخته بود)ولی میخوام بگم که الان که به خواسته های سه روز پیشم رسیدم اصن انگار نه انگار که من سه روز پیش اصن آرزوم بود اینا از ته دلم و اصن خیلی خیلی کم سپاس گزار خداوندیم که منو هدایت کرد ؟؟؟چرا چون شیطان توانایی اینو داره که هی من فراموش کنم نعمت هامو و اینکه تو چه مداری بودم و الان کجا هستم از دوست عزیزی که این سوال خوب رو پرسید سپاس گزارم اینکه چیکار کنیم که بعد از کار کردن روی باور هامون رها نکنیم ؟؟؟ و جوابهای عالی استاد مثل همیشه و کل داستان هستی برمیگرده به مسعلع سپاس گزاری و خداوند خودش رو شکور مینامه ،خوده خداوند سپاس گزاره فکرشو بکن ،اونوخ ما خیلی سطحی میگیریمش به قول استاد ومثال بانک رو استاد زدن که چقدر میشه در هر لحظه خالق بود و جهنم رو تبدیل به بهشت کرد و ما این توانایی رو داریم ،و کنترل ذهن یعنی کنترل زندگی و تمام ،هیچ رمزی درکار نیست هیچ رمزی و هیچ مسابقه ای ، اگر ما بتوانیم در هر شرایطی با تمرکز بر نکات مثبت به احساس بهتری برسیم اوضاع صددرصد به نفع ما پیش خواهد رفت و این وعده و قانون خداونده ، و کل داستان کنترل ذهنه ،چطوری ذهن کنترل میشه با همین تمریناتی که به قول استاد انقد سادس که هیشکی باورش نمیشه و همه دنبال پیچیدگین ، سپاس گزاری بابت داشته هامون بزرگترین کلید دریافت نعمت هاست ،سپاس گزاری بابت استعدادها و توانایی هامون و این همه نعمت که دور و برمون هست که ما با تمرکز برنکات مثبت و با قرار گرفتن در مدار زیبایی ها از حجم زیبایی و نعمتی که دور و برمون بود و ما نمی دیدیم مبهوت خواهیم شد .
ما فقط روی خودمون کار میکنیم و خداوند بقیه کارها و انجام میده مثل اینکه استاد تو بانک به گوشه میشینه و بدون اینکه لب تکون بزنه تو درونش رو خود شکار میکنه و خداوند مدیر بانک رو از جاش بلند میکنه و میفرسته تا درخواستهای استاد رو اجابت کنه در نهایت عزت و احترام و این اون نکته ای هست که استاد گفت و تا ابد تو گوش من خواهد موند انشالله ،اینکه استاد گفت منی که حتی دارم آموز شنیدم چقدر میتونم زود فراموش کنم قانون رو و اصل رو ،پس در نتیجه ما مدام باید روی خودمون کار کنیم نه مثل غذا خوردن بلکه به نظرم مثل نفس کشیدن باید هر لحظه باشه .
خدایا شکرت بابت همه چیز ،خیلی دوست دارم همش بنویسم ،ولی دارم میرم به جایی و برگردم با خیال راحت بشینم روی سایت و کار کنم و اتفاقات رقم بخوره (خدایا عاشقتم)
در پناه الله یکتا .
خدای خوبی های همیشگی!
از تو به خاطر کوچکترین و بزرگترین نعمت های زندگی ام ممنونم!
از زمانی که تو را یافته ام، چشمم هرچه میبیند و گوشم هرچه میشنود، همه تویی!
من در تک تک لحظات روزمرگی ام، در همه چیز تو را میبینم!
از تو بابت آسمانی که ابرها در آن میرقصند، ممنونم!
بابت گل هایی که ردیف به ردیف در باغچه ها قد کشیده اند، ممنونم!
بابت موسیقی هایی که روح را به پرواز در می آورند!
بادبادک قرمزی که اوج میگیرد!
بالش های نرمی که مایهی آرامش اند!
برگ هایی که روی شاخهی درختان بلوط جولان میدهند!
اتوبوس هایی که سر وقت میرسند!
آدم هایی که لبخند میزنند!
مداد هایی که روان مینویسند!
جوراب هایی که دل آدم را میبرند!
چشم هایی که میبینند هرچه زیباییست را!
قلبی که انتخاب کرده است شاد زیستن را!
خدایا بابت لیوان هایی که جای بیشتری میگیرند، شکرت!
بابت شوینده هایی که بوی خوب را پخش میکنند در سرتاسر خانه، شکرت!
بابت فرش های رنگ روش!
بابت ناخن های کوتاه!
خدایا! بابت توانایی ام در لذت بردن از چیزهای کوچک، از تو ممنونم!
خدایا! بابت حضورت، بودنت، و وجود همیشگی ات از تو ممنونم!
به اندازهی همهی ستاره های کوچک درخشانی که شب ها جا خوش میکنند در آسمان, دوستت دارم!
– شکرگزاری – 1403/01/15
به نام خدای رزاق و هدایتگر و مهربان
درود خدمت استادعباس منش و خانم شایسته و تمامی دوستان هم فرکانسی خودم در سایت عباس منش
خدایا سپاسگزارم به خاطر عضویت در این سایت
خدایا سپاسگزارم به خاطر درک بهتر و طی کردن تکامل در نحوه درک مطالب و قوانین بدون تغییر خداوند که داره روز به روز بیشتر و بیشتر به بهتر شدن زندگی من در تمامی ابعادش کمک میکنه و اینها را مدیون استاد عباس منش هستم که دستی از دستان خدا شده اند تا وارد زندگی من بشوند و منو تغییر بدهند
خدایا سپاسگزارم بابت فرصت داشتن برای شکرگزاری کردن که دیگه میدونم چقدر تاثیر مثبت در زندگی من داره و بقدری این کار درسته که با همسر عزیزتر از جانم و پسر گلم یک گروه واتس آپی درست کردیم و در اون بصورت لحظه ای شکرگزاری های روزمره زندگیمونو مینویسیم و چقدر احساس خوبی بهمون دست میده که نتیجه این احساس خوب هم مشخصه که شده بینهایت اتفاق خوب در زندگی ام چه از نظر روابط چه از نظر سلامتی و چه از نظر ثروت و …
امروز میخوام با توجه به معجزه شگرگزاری و مطالب این فایل یک موردی را که همین چند روز پیش برای من رخ داده تعریف کنم تا برای خودم بمونه به یادگار و تلنگری باشه برای خودم که اگر واقعا سپاسگزار باشیم و توکلمون به خدا باشه ،خودش همه کارها را درست میکنه
راستش در شرکتمون اعلام کردند یک کارت خرید 50 میلیونی بهمون میدهند که ماهی دو میلیون از حقوقمون قسطی کم میکنند و خب چی از این بهتر که بدون سود این پول را دریافت کنیم و خدارو شکر کردم و رفتم و درخواست دادم ولی گفتند هفته دیگه آماده میشه و خب از اونجاییکه منم انسان هستم و عجول، رفتم و یک چیزی برای خونه خریدیم که باید 60 میلیون تومان پرداخت میکردیم و حساب کردم که 10 تومان داریم که بلا استفاده است و 50 هم که این کارت خرید است و میشه اون وسیله را خرید و اینکار را انجام دادیم و اومدیم خونه و البته نکته مهم این موضوع این بود که با توجه به تعالیم استاد من این کار را هم نوعی قسطی خریدن میدونستم و ته قلبم ناراحت بودم که ایکاش اینکار را هم نمیکردم و چند روز بعد اون کارت خرید کنسل شد( الان نمیدونم بغضم را کنترل کنم یا بنویسم ) .سریعا خدا را دیدم و فهمیدم که چه کار اشتباهی کردم ولی خودمو بخشیدم و گفتم خدا جورش میکنه و به همون خدا قسم که سر سوزنی استرس نداشتم و فقط هر روز در دفتر ستاره قطبی خودم مینوشتم که خدایا سپاسگزارم بابت جور شدن راحت پول مورد نیازم و حالا بصورت خلاصه براتون میگم چی شد …. ما از چند ماه پیش داشتیم برای هزینه دندانپزشکی خودمون نقد پرداخت میکردیم و گفتیم هر موقع تمام شد نامه بیمه تکمیلی را میگیریم و از بیمه هر چقدر داد را پس میگیریم و اینکار را دو هفته قبل از این جریان انجام داده بودیم و اصلا هم در این لحظه یادم نبود به اون عدد و یک روز دیدم 20 تومان به حسابم واریز شد از طرف بیمه تکمیلی و خدارو شکر کردم که خب 30 تومان دیگه را خدا از کجا میخواد جور کنه و من کاری ندارم و خودش میدونه و باز با احساس خوب به کارهام رسیدم و در همین حین فروشنده تماس گرفت که وسیله شما کمی زمان میبره تا آماده بشه و 15 روز دیرتر تحویل میده و خب منم که میدونستم اینها همش کار خداست ، خندیدم و گفتم ایراد نداره و در همین حین یک مشاوره ای داده بودم چند وقت پیش که 10 تومان ازش مانده بود و دوستم تماس گرفت و با کلی عذر خواهی که ببخشید خیلی دیر شده و اینها بهم گفت که10 تومان به حسابت واریز میکنم و ماند 20 تومان دیگه (الله اکبر) خب ما رفتیم در شرکت و یک کار خفن با سود آوری خیلی بالا با همکاری نیروهای زیر مجموعه انجام دادیم و مدیر عامل از خوشحالی همونجا دستور پرداخت پاداش 10 میلیونی داد و ماند 10 تومان دیگه که همون طور که عرض کردم خدا قبلا فکرشو کرده بود و فروشنده کار را دیرتر ارسال میکرد و من حقوقمو گرفته بودم و براحتی 10 تومان باقیمانده را هم دادم و به لطف پروردگار و با احساس خوب و استفاده از قانون شکرگزاری تونستم این مورد را هم به زیبایی و راحتی هر چه تمام تر انجامش بدهم و دیگه برای من و دوستان هم فرکانسی من شنیدن این موارد عادی شده و تعجبی نمیکنیم و فقط به خاطرش خدا را سپاسگزارم که اینهمه به من لطف داشته که حواسش به من هست
خدایا سپاسگزارم خدایا سپاسگزارم خدایا سپاسگزارم
سلام خدمت دوست عزیزم محسن جان
اتفاقا من نیاز داشتم به خواندن داستان قشنگ زندگی شما که خدای مهربون لحظه به لحظه رو داشت مدیریت میکرد.
وچقدر شما رو تحسین میکنم بخاطر این حس اطمینان واعتمادی که به رب عالمین کردین.
به لطف خدا هرکسی بهش اعتماد واطمینان کنه خودش به تنهایی برای بندش کافی هست
چه کسی مهربون تر از خدا به بندهاش هست؟
خدا حفظتون کنه امیدوارم هر لحظتون سرشار از عشق وامید به خدا باشه.
استاد عزیزم خیلی زیاد ازت ممنونم بخاطر این فایل قشنگتون وعاشقتم که همیشه به قانون عمل کردی.
سلام استاد خوبیها امیدوارم همیشه پایدار باشی چقدر انرژی بخش و ساده وآسون قوانین زندگی خوشبختی رو بیان میکنید واقعا ممنونم من از موقعی که با شما اشنا شدم برای من به این شکل بوده که وقتی توی فایلهاتون از تجربهاتون وداستانهایی که براتون اتفاق می افته واقعا با تمام وجود جذب میکنم به خودم و تاثیرش خیلی زیاده واسه من خاطراتو و تجسمات وقدرت رو درونم بیدار میکنید و باعث میشه من دوباره بیاد بیارم گمراه نشم همه اتفاقاتو شانسکی ندونم واقعا این یه فایل معجزه میکنه الان دوباره بای حرفهای شما مهر تایید میزنم واین باور رو جاشو تو ذهنم سفت کنم که با کنترل ذهن توجه به نکات مثبت واحساس خوبه که هر شرایطی رو میشه عوض کرد و این یه نکته خیلی طلایی شما اشاره کردید که چون همه چیز خیلی آسونه ما سختمونه که باور کنیم چقدر این فایل احساس سپاسگذاری من رو بیشتر کرد احساس میکنم من توی سن 38 سالگی تازه متولد شدم و تازه میخوام زندگی جدیدی رو شروع کنم به امید دیدار