https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/04/abasmanesh1.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2019-04-06 14:20:232024-09-24 19:24:19live | “توحید” و فعال کردن قدرت خلق درونی
1536نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
وقتی چشم برداشتم از همه،همه اومدن به سمتم برای دسته خدا بودن و کمک بی چشم داشت…
امروز صبح وقتی برای قرارداد بستن رفتم،به صورت معجزه اسایی منی که قرار بود پول پیش بدم با مبلغی اجاره و اصلا هیچ توقعی از هیچ کس حتی برادرم ک همراهم بود نداشتم،همون برادر شد دست خداوند
جای من حرف زد
جای من پول داد
جای من و بیشتر از من،خوشحال بود
رهن کامل
بهم گفت تو فقط لذت ببر از کارت،از چیزی ک عاشقش بودی
مامان بابایی که هیچ وقت موافق ورزش من نبودن،و از نظر اونا ورزش کار نیست، ورزش درامد نداره،این روزها به شدت امیدو انگیزه میدن و هی میگفتن توکلت بخدا باشه یجای خوب پیدا میشه و تماس پشت تماس،فکر پول نباش جورمیشه
اون یکی ابجیم ،یهو زنگ زد گفت من پول میزنم بهت،هروقت خواستی بده من بهش احتیاجی ندارم
میخوام بگم،من به هیچکدوم ازین ادمااا اصلا درخواست پول و کمک ندادم
من هروز میگفتم من درسته پول نقد ندارم اما از داشته های خودم ،استفاده میکنم و از هیچ کس قرض نمیکنم،خدا بهم میگه چیکار کنم یا طلا میفروشم
حتی به خانوادم به داداشو ابجیم بابام،گفتم من پول نیمخوام
طلا دارم
اما دستای خدا اینجورین که تو درخواست نمیدی به ادما،
خودشون میان سمتت
به همشون میگفتم دارین این پولو میدین من نمیدونم کی برمیگردونما
میگفتن ما لازم نداریم
من امروز کلید باشگامو گرفتم
یه فضای نقلیه کوچیک با دیوارای بلند تقریبا 5متر ،کولر گازی،سرویس بهداشتی تمیز،دیوارا سفید
با صاحب ملکه عالییییییی
صاحب ملک،میگفت دیوارارو خودم برات طراحی میکنم تو انتخاب کن!!!
تو این دوره زمونه،به مستاجر اجازه نمیدن خط بندازه رو دیوار یا میخ! بهم میگفت من خودم انجام میدم
این یعنی همون باوری ک هی میگفتم صاحب ملکه خوب بفرست برام
من به سرویس بهداشتی حساسم و دوس دارم همیشه تمیز باشه، صاحب ملک،مشخصا مبلغی پول داده بود یکی، فقط سرویسو بشوره و بهم گفت واسه من تمیزیه سرویس مهمه و خواستم تمیز تحویل بدم
خداییییی من،دقیقا همون خواسته ی من
طبقه ی همکف،تهویه ی عالی
من الان یه ملکی گرفتم که رهن کامله!!!!
بدون اجاره….
خدای من
مثل معجزست
انگار خدا این ملکو با این مشخصات برای من ساخته بود
من وقتی توی کامنته قبلی،نشستم با ذهنم روبرو شدم انگار جهان تواین سه روز کارارو پیش برد
بازرس اداره اومد تازه کلی ازم تشکر کرد که برای مجوز ،شروع کار اعلام کردم که بیاین فضارو ببینین و تایید کنین
تایید که لفظه!من این خواسترو داشتم و تایید شده ی خدا بود
چه استقبالی!!!
چه روی خوشی!!!
ازم دعوت کردن،که یه سمتی توی اداره تربیت بدنی داشته باشم
قبول نکردم
گفتم میخوام همه ی تمرکزم روی کارخودم باشه
خدا چقدر منبع نامتناهییه…
چیزی که خواسته ی من بود،و قبلا بخاطر کامل نبودن باورام ،ترسناک بود،حالا شده بود ماییه ی افتخارم
شاگردام پیام پشت پیام،ما بیایم کمک
من نه درگیریه ذهنی دارم نه نگرانی نه عجله….
اگه با استاد اشنا نشده بودم،رو حساب باورای قبلی که از بچگی بزرگ شده بودم باهاش،راه انداختن کسبو کار خودم باید مصادف میشد با عذابو سختی
اما در شروع کار، که به صورت معجزه اسایی ،اسون تر از اسون پیش رفت
از فردا برای تجهیزات قدم ها بهم گفته میشه
خیلی خوشحالم
خوشحالم برای یه همزمانیه زیبااااااا
اونم اینه که عقد قرار داده من مصادف شده با افتتاحییه کترینگ ابجی لیلا(لیلا بشارتی)
امروز دوتایی کمتر از نیم ساعت همو دیدیم من از باشگام گفتم اونم از کترینگ
خیلی برای هم خوشحال بودیم
خیلییییی
قابل وصفنیس
از منبع و سیستم حرف زدیم
از ارامش در پرتو اگاهی::::
ببخش به طبیعت تا طبیعت بهت ببخشه
رها باش
خدمت کن و به نفس که میگه نفع من چیه ،گوش نده
دقیقا همون جمله هایی که من هفته ی پیش توی یکی از کامنتام به عنوان ارامش در این پروسه ی دنبال باشگاه بودن، نوشته بودم
،
هیچ حس عجله ای ندارم
وقتی امروز میخواستم به تجهیزاتم فکر کنم
یه لحظه احساس کردم جنس احساسم خالص نیس و تواما نگرانی داره تهش
سریع گفتم قدمهای امروزو برداشتم و کافیه
بقیش بمونه برای فردا
رها کردم
رهاییو یاد گرفتم
میدونم وقتی با ارامش پیش برم ،سرعت کارم خیلی بیشتر از وقتیه که دارم عجله میکنم
این سفرنامه با من چیکار کرد
تا حدی این سیستم رو درک کردم
باورای جدید،که هنوز خیلی محکمو قوی نیستن ،این فرکانسارو فرستادن که من نتیجم سریع اومدو کسبو کارمو دارم راه میندازم
چه قدر قشنگتر قراره بشه همه چی…
چقدر این جمله ی استاد که قرض نکنین با شرایط فعلی کارتونو شروع کنین ،نه با توهم و طی نکردن تکامل
من راحتتر تونستم انتخاب کنم
در واقع شسته رفته تر درخواستمو به سیستم اعلام کردم،واضح تر
با حس ارامش بیشتر
خب قبلا ملک بالای 100 متر میخواستم،اما وقتی یهنگاه به شرایط فعلیم انداختم دیدم من 60 متر میخوام
این ملک اصلا معجزست
یه جای 60 متری با سقف 5
داداشم وقتی دید گفت چجوریه اصلا،اقاهه چه فکری کرده اینجوری ساخته؟؟؟
تو دلم گفتم ،واسه من ساخته شده…
مجوز برای یه جای 60 متری؟؟؟!!!!
اره شد…
همون خدایی که گفته بود اکی میکنه
امروز خیلی روز قشنگیه
یادمه استاد میگفت بعد از اولین سمینار حضوریشون،یکیی پرسیده بود با ذوق استاد چه حسی دارین؟استاد گفته بود هیچی…
منم اون ذوقو که بگم ااااا پسررررررر شددددده !!!نیس
انگار بارها من باشگاه زدم قبلا،فقط ازینک اینجا هم اکی شد خوشحال شدم
ذوق زده، مثل اینکه بخوام از ذوقش نخوابم ،نیس! فقط خوشحالی ک انگار یه کاری درست شده،نمیدونم چطور بگم حسمو
واقعا خوشحال شدم که اینقدر اتفاقات عالی براتون داره رقم میخوره، مشخصه که خیلی عالی دارین روی خودتون کار میکنین، منم بابت این ایمان و تلاش وافر بهتون تبریک میگم.
تحسینتون میکنم با خاطر داشتن توکل ، رعایت قانون رهایی ، رعایت اصل تکامل و عجله نداشتن ، سپردن کارها به خدا، قشنگ نشستین رو دوش خدا و اون داره کارهای شما رو انجام میده ، براتون آدم مناسب جور میکنه ، براتون پول جور میکنه ، براتون مکان مناسب جور میکنه و هر لحظه داره هدایتتون میکنه ، خدا رو هزاران بار شکر میکنم به خاطر این لطف و محبت بی منتش نسبت به شما
من هم خیلی از کامنت زیباتون انرژی گرفتم و ایمانم و ارادم بیشتر شد برای ادامه این مسیر زیبا.
منتظر موفقیتهای بعدیتون هستم و بهترین ها رو براتون آرزو میکنم
چقدر کیفففف کردم چقدر لذت بردممممممممم الهی صد هزار بار شکرررررر
مثل من برا پیدا کردن خونه یه خونهئعالی یه خونه بزرگ یه صاحب خونه فوق العاده و عالی برای منم رخ داد خدارو صد هزار بار شکرررررر
خدا هیچچ وقت دیر نمیکنه این ماییم که نجواها نابودمون میکنن
نجواهااااا نابود کنندن به کمبود به چطور به کی به چجوری به الله اکبر که چقدررررررر وحشتناک هستن من خیلی از روزا نجواها نابودم میکننن که میخوام تسلیم بشم بهشوننننن ولی خدا کمک میکنه میگه حسیننننن من باهاتم من پشتتم
نگران چی هستی و من بهش میگم خدایا عالم و اگاه به اسرار تویی علم مطلق تویی خدایا منهیچچچچی نمیدونم تو بگو تا یاد بگیرمممممم خدایا شکرررت خدایا من رو از هدایت شوندگان قرار بده الهی شکرتتت رب من
خیلیییی ازتون ممنونم برای تبریک و احساس عالیتون که از دیدن پیامتون به من منتقل کردین
خدا هیچ وقت دیر نمیکنه
بله دقیقا همینطوره
همون انرژیی که همیشه بوده ،هست،خواهد بود
فقط منتظره ببینه ما کی میخوایم از تقلاهای الکی و اما و اگرهای مسخرمون،دست بکشیم و لحظه ای برگردیمو با احساس خوب نگاش کنیم تا ببخشه بهمون از هر انچه که میخواستیمو میخواهیمو خواهیم خواست
هزاران بار تحسینتون میکنم که آنقدر متوکلین و آنقدر وصلین به قدرتمندترین نیروی کل کیهان
چقدر تحسین برانگیز هستین شما ندای عزیز
من کامنت قبلی شما رو هم خونده بودم ، دنبال مکان مناسب برای باشگاه بودین و فقط توکلتون به خداوند بود و این بار که کامنت شما رو خوندم که جای مناسب پیدا کردین و مجوز جور شد و بقیه کارها انجام شد بسیار خوشحال شدم از موفقیتتون و اینکه بله قانون و توکل کردن و حساب کردن فقط روی خدا همیشه جواب میده
شما الگوی خوبی برای موفقیت هستید
من ایمان دارم تجهیزات باشگاهتون هم به همین راحتی و اسانی براتون جور میشه به شرط توکل به شرط صبر و به شرط ایمان به غیب
منتظر خبرهای خوب از موفقیت هاتون در تمام جنبه های زندگیتون هستم که برامون بنویسید و ما تحسین کنیم و الگو باشید برای من و بقیه دوستان همفرکانسی
با چشمایی ک یه نگاه میندارم به باشگاه قشنگم ی نگاه ب صفحه ی گوشیم تا براتون از احساسم بگم
من تقریبا 6ماهه در این مکان مقدس،دارم با خدای خودم عشق بازی میکنم
هروز دارم باهاش حرف میزنم
کامنت شما یکی از بزرگترین نشونه های زندگیه منه
خدا داره باهام حرف میزنه
در راستای حرفهایی ک دیشب بین منو ابجی لیلا(لیلا بشارتی) ردو بدل شد،صبح زیر دوش گفتم خدایا بزار بیشتر درکت کنم،گفتم خداجون من میخوام بیشتر ببینمت
چندبار امروز سایتو رفرش کرده بودم،مرا به سوی نشانه ام هدایت کن رو دیده بودم
داشتم توی نوشته ها و کامنتا دنبال رسالته امروزم میگشتم،در لحظه ینی چندثانیه یهو دیدم یه نقطه ی ابی اومد بالای صفحه،اونقدر ذوق زده شدم ک میدونم ک درک میکنین از چه نوعی حسی حرف میزنم
اومدم ببینم خدا از زبونه شما چی بهم میگه،
ساعت کامنتتون 11:11 بود
24/402
«« بسیار خوشحال شدم از موفقیتتون و اینکه بله قانون و توکل کردن و حساب کردن فقط روی خدا همیشه جواب میده»»
««حساب کردن فقط روی خدا»»
کلی اشک ریختم از خوشحالی
من این روزها زندگیم پره از نشونست،که مسیره درستم
که خدا قادره مطلقه
که ذهنه ناقصه من،فقیره به این قدرت
از فایل توحیدیه 10 و مرور زندگیم در این یکسال ک من پارسال این موقع کجا و درگیره چه مسائلی بودم و حالا الان چه معجزه هایی فرا تر از حله اون دغدغه ها هم ساخته شد
خدا با من چه کرد در این یکسال
و حالا همین چندروز،با چه معجزه هایی در زندگیه خودم و اطرافیانم داره باهام حرف میزنه و برای من از شدنهامیگه
همین حین ک دارم تایپ میکنم،پیام واریز اومد
اینم ی نشونه
من از خدا ممنونم ک با نشونه های امروزش ،به سوالات دیشب من،جواب داد
ک ندا جانم،تو فقط بخواهو لذت ببر
دنبال چگونگیه اومدنه اینا و عملکرده من نباش
دنبال اینک از کجا و از چه زمانی،نباش
همین اشکات ،همین ذوقت،کم کم به جوابا میرسونه تورو
تو همه چیو میدونی
فقط فراموش کردی
تو از وقتی به این زمین فرستاده شدی،همه چیو میدونستی
فقط فراموش کردیو به زودی با همین توکلو ایمان دوباره بیاد میاری ک من کجامو از کجا اومدم
و اگر روی گرداندن آنان بر تو سنگین و دشوار است، اگر بتوانی نقبی در زمین، یا نردبانی برای راه یافتن در آسمان بجویی تا [از عمق زمین و پهنه آسمان] معجزه ای برای آنان بیاوری [این کار را انجام ده ولی آنها ایمان نمی آورند]؛ و اگر در مشیت خداوند قرار میگرفت، همه آنان را به راه هدایت گرد می آورد؛ پس هرگز از بی خبران مباش
———————————————————————————————————————————
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامی
این باور یکی از ریشه ای ترین باورهای خود منه که روش کار کردم و بهاشو انصافا پرداخت کردم و خیلی بهتر شدم اما خیلی جای کار داره.. من سالها خونه پدرم نشستم و همیشه چشم انتظار حمایت هاش بودم چون از کودکی تا نوجوانی و جوانی این مدلی در خانواده رشد کردم و پدرم همه کاره بود و من حتی به سیاه و سفید دست نزده بودم..
اما یه صدایی از درون همیشه بهم میگفت اگه میخوای خوشبخت بشی باید این گاو شیرده رو بکشی!! و انصافا در کشتنش مثل قوم بنی اسرائیل نیومدم مدام منطق بچینم و بهونه بیارم که چرا یا چطوری..
اولین قدم در دوران دانشجویی بهم گفته شد که هزینه های مالیتو خودت باید تامین کنی.. یادمه اون دوران خیلی از لحاظ فکری درگیر بودم و شرایط روحی اسفناکی داشتم.. و هنوز با این سایت توحیدی آشنا نشده بودم..
قدم اول هر دو تا مسئله من رو پوشش داد..سه ماه تابستون رو رفتم تو شرایط سخت که یه ماهش رمضون بود با زبان روزه و در کار صحافی مشغول شدم برای این که هم پول درارم و هم از شدت کار و خستگی ذهنم مجال نجوا نداشته باشه.. آره من بهاشو پرداختم…
قدم بعدی بعد از این سه ماه بهم گفته شد!! خدا گفت باید ازدواج کنی؟ در حالی که تمام دوران دانشجویی با این فکر سپری شد که یه شغل دست و پا کنم و پولی جمع کنم تا بعدش بتونم ازدواج کنم و خدا بهم گفت اگر اینا رو میخوای که ازدواج کنی پس اصلا چرا ازدواج؟! ازدواج کن تا اینا تامین بشه و من بهت وعده دادم..
و منی که اعتماد به نفسم نابود بود و پدرم به شدت منطقی بود و اصلا اهل ریسک نبود و شرایط مالی خوبی هم نداشت، با یه آرامشی رفتم پیشش و باهاش مطرح کردم..
و گزینه ای که بهش گفتم دختری بود که خدا برام انتخاب کرده بود!! و از چند طریق از دوست و آشنا باهام مطرحش کرده بود چون واقعا از خودش خواسته بودم و تسلیمش بودم..
و پدرم بدون هیچ مقاومتی پذیرفت!!
و ما رفتیم خواستگاری دختری که کلی خواستگار رد کرده بود.. و خانواده اصیلی داشت.. و ازشون طی چندتا رفت و آمد و صحبت بله رو گرفتیم طوری که من خودم باورم نمیشد!!
و اون دختر شد زندگیم، شد رفیقم، شد عشقم.. شد همون که حضرت موسی گفت:
وَاجْعَلْ لِی وَزِیرًا مِنْ أَهْلِی تا اونجا که میگه: کَیْ نُسَبِّحَکَ کَثِیرًاوَنَذْکُرَکَ کَثِیرًا
و ما با هم بسیار خدا رو به فضلش یاد میکنیم و شدیم لباس هم و ضعف هامونو پوشش دادیم.. همون که خدا میگه:
هُنَّ لِبَاسٌ لَکُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ
و یکماه مونده به تاریخ عروسی که همسرم پیشنهاد داد در حالی که من هنوز شغلی نداشتم و ما خدا رو امتحان کردیم!!
شغلم جور شد و همینطوری معجزه پشت معجزه..
همسری که فقط رفیق نبود.. همسری که باهاش ساعتها حرف میزنی و عیب هاتو پیدا میکنی و روی ضعف هات کار میکنی..
و من از یه آدم بچه ننه که محصول زندگی قبل از ازدواج بود تبدیل شدم به مرد زندگی.. و خداوند تمام اینها رو به ما تفضل کرد..
فقط کافیه به خدا اعتماد کنیم..و بهش ایمان بیاریم وکسی و چیزی رو شریکش قرار ندیم..
و صد درصد مسئولیت زندگیمون رو بپذیریم.. و خدا میدونه بعد از این چه اتفاقاتی در راهه و از برکات توحید چه نعمتهایی خدا نصیبم کرد
از خونه و شغل و رسمی شدن گرفته تا سه تا زندگی، سه تا بچه که نمیشه با هیچ عبارتی ارزششون رو تخمین زد.. و یه زندگی پر از گرما و عشق
خداوندا سپاسگذارم… و شاکرم که یکبار دیگه به توفیق تو این دوره 28 روزه رو شروع میکنم و ان شاالله از دستاوردهام خواهم گفت…
و نعمت خدا را بر خود و پیمانش را که [توحید و یکتاپرستی] با شما محکم و استوار کرد، یاد کنید، هنگامی که گفتید: شنیدیم و اطاعت کردیم. و از خدا پروا کنید؛ زیرا خدا به آنچه در سینه هاست، داناست
این از اعجاز و اعجاب حضرت دوسته که هر بار قلبم رو منور به نور خودش می کنه
داداش حسین مطمئنم که تو روحت هم خبر نداشت که داری جواب یک سری درخواست رو می نویسی
اره این کامنت تو برای من شده مثل اون سبد میوه ی حضرت مریم از رب العالمین که چشم یحیی رو روشن کرد و قلبش رو مطمئن که این خدا خیلیییی خیلییی کارش درسته و هوای بنده هاشو داره
بارالها
یاد ده ما را سخنهای دقیق
که ترا رحم آورد آن ای رفیق
هم دعا از تو اجابت هم ز تو
ایمنی از تو مهابت هم ز تو
گر خطا گفتیم اصلاحش تو کن
مصلحی تو ای تو سلطان سخن
کیمیا داری که تبدیلش کنی
گرچه جوی خون بود نیلش کنی
این چنین میناگریها کار تست
این چنین اکسیرها اسرار تست
آب را و خاک را بر هم زدی
ز آب و گل نقش تن آدم زدی
سبحان الله
این چه نقلی و چه حرفی است که جاری می کنی
خدایا از اینکه امروز این جملات گوهر بار را روزیم کردی تو را تقدیس و تسبیح می کنم
تو را سپاس می گویم
حسین جان یکی از اصلی ترین خواسته هایم همسری همنفس و همدم و همفکر بود که در لیست خواسته هایم از چند سال پیش که فهمیدم که باید درخواست کنم بود.
اما این باور هایم بود که نمی گذاشت تا در مدار این خواسته قرار بگیرم
تا این چند ماه پیش که یکسری موضوعات بیدارم کرد و جدیتر درخواستم را فریاد زدم، اما باورهایم مخصوصا باور مالی که بزرگترین پاشنه آشیلم در این موضوع هست مانع حرکت کردنم می شد و خوب می دانستم که ترس ها و بی ایمانی های ذهنی ام هست که مانع ورود خیر کثیر خداوند به زندگی ام می شود. تا اینکه دو ماه پیش به اتفاق خانواده به مشهد رفتیم و یک روز که مشرف حرم امام رضا(ع) شدم جایی که خداوند حاجت بندگانش را به فضل و رحمتش اجابت می کنه با حالی خوب از خدا خواستم که فرد مناسب را وارد زندگی ام کند.
الحمد لله
الآن که نگاه می کنم خدا داره بعد از این سفر هر بار الگو هایی رو نشون من میده تا باورم رو تغییر بده
خدایا شکرت
برای من هنوز بزرگترین ترمز موضوع مالی هست با اینکه قلبم گواهی میده که موضوع خیلی ساده تر از اون چیزی که فکرشو می کنم برام اتفاق می افته اما هروقتی این ذهن کارخودشو می کنه
خوب می دونم که خدا کارشو خوب انجام میده مثلا این کامنت تو که سرشار از ایمان و یقینم کرد.
و از جایى که گمان نمىبرد به او روزى مىرساند و هر کسى بر خدا توکل کند، خدا او را بس است؛ زیرا خداوند فرمانش بر همه چیز غلبه دارد و خدا براى هر چیزى اندازهاى قرار داده است. طلاق 3
با اینکه هنوز هم شغل خاصی ندارم ولی از این نوشته طلاکاری تو مطمئن شدم که او از فضل خودش سیرابم می کنه.
خیلی خوشحال شدم از خوندن کامنتت و دستی رو می بوسم که این کامنت رو نوشت و دستی که منو به این کامنت هدایت کرد.
سلام بر علی آقای گل.. ان شااالله خداوند به شما این توفیق مبارک رو عنایت کنه.. واقعا وقتی با پدرم موضوع ازدواج رو مطرح کردم.. اونم پدری که بی نهایت حسابگره و اصلا اهل ریسک نیست شرایط پدرم به لحاظ مالی بسیار بد بود.. اینا رو میگم که بدونی چند تا مسئله رو خدا با هم حل کرد.. پدرم حتی نمیتونست به پسرش در تهیه جهیزیه کمک کنه چه برسه به پول پیش خونه.. من خودم که اصلا کار نداشتم و هیچ شغلی .. تازه اینا مهم نیست.. من خودمم قبول نداشتم و احساس لیاقت پایینی داشتم.. یادمه حتی به خاطر احساس گناه و این حد از عدم احساس لیاقت به خانمم تو جلسه اول خواستگاری ایراداتم رو لیست کردم گفتم ببین من اینم اینم..
ولی علی آقا یه چیزی رو اینجا بگم.. تو همون جلسه خواستگاری به خانمم گفتم.. ببینی من درسته که این مسائل رو دارم .. که کوچیکش مسائل مالی بود.. اما یه چیزی میخوام که به خاطرش اومدم اینجا خواستگاری.. به پشتوانه موضوعی اومدم اینجا خواستگاری.. و اون موضوع اینه که من میخوام با شما خوشبختی و موفقیت رو تجربه کنم!! بهش گفتم من تو رو برای نه فقط این دنیا، بلکه برای اون دنیا میخوام که باهم باشیم و با هم به پیشرفت و موفقیت برسیم.. الان هیچی ندارم. حتی به لحاظ شخصیتی خیلی سطحم پایینه اما میخوام بسازمش.. اون موقع از قانون هیچ چی نمیدونستم..بخدا خانمم از یه خانواده خیلی ممتازه.. اما خدا وقتی بنده کار رو بهش بسپاره دلها رو نرم میکنه.. اصلا بخدا این دختر نازنین رو خدا واسم انتخاب کرد و بهترین انتخاب رو کرد.. علی آقا به خدایی که میپرستم با این همسر درک کردم که خدا میگه از نفس شما همسرانی براتون قرار دادم.. چون وقتی پیش هم هستیم هیچوقت فکر نمیکنیم دو نفریم!! انگار همیشه با هم بودیم. علی آقا فقط صادقانه بهش بسپار.. با همین الگو خدا خونه دارمون کرد.. با همین الگو خدا شغلمو درست کرد و هزار تا اتفاق.. حالا با همین الگو میخوام به توفیقش کسب و کار خودمو داشته باشم و از کار رسمی بیام بیرون و صد البته تکامل رو رعایت خواهم کرد.
بخصوص وقتےاز خدامیگفتین من فقط عشق میکردم و اشک میریختم
قبل ازینکہ بصورت جدے روےخودم با فایلھاےشما کار کنم منم مث اکثر مردم فکرمیکردم۔باقانون آشنا بودم اما ھیچ جاتوےھیچ سمینارے جنس حرفاےشمارو نشنیدم اما شکرخدا ازروزےکہ فایل توحیدعملے5رودیدم بیشتر از ھمہ چیز و ھمہ کس فاصلہ گرفتم و خداروشکر میکنم کہ الان تنھاچیزےکہ برام مھمہ فقط و فقط خداست و عزیزانم
و میبینم کہ چققققدر فاصلہ فرکانسےدارم بادیگران،بادوستام و بابستگانم و خداروشکر کہ من دیگھ توے اون فضاھا نیستم و حتے تعجب میکنم از رفتاردیگران در مورد سیل و گرانے و اینکہ انتظاردارن دیگران مشکلاتشون روحل کنن و اینکہ من الان این نتایج رو بدست اوردم از لحاظ تغییر افکار و دیدگاھ ھام ھمش بھ لطف اللہ مھربان و شما بودھ۔
من اینجا توےاین سایت با این خونوادھ ارامش بدست میارم۔امید بدست میارم و دنیایےاگاھےکہ ھرروز بیشتروبیشتر میشھ و
کلےانگیزھ ازینکہ قرارھ بھترینھا رو با خداےخودم خلق کنم و دارم ازین زندگےلذت میبرم
و خداوند چقدر زیبا جواب سوالم روداد توے این فایل۔۔
متوجھ شدم اگھ قرارھ خدا رو باتمام وجود حس کنم باید و باید بندگیشو کنم،باید ایمان خودمو نشون بدم
باید ازھیچ کس ھیچ توقعےنداشتھ باشم و باید ھرلحظھ حواسم باشھ بھ اینکہ روےکےدارم حساب میکنم؟روے خدا یا روے بندھ ش؟
بینھایت از دیدن شما و صحبتھاتون لذت میبرم و ھرروز دارم مشتاقتر میشم براے خلق آیندھ م
نمیدونم چطورےچیزایےکہ توذھنمھ قرارھ اتفاق بیفتھ فقط میدونم بینھایت ھیجان دارم بخاطر آیندھ اے کہ ھرلحظھ دارھ زیباتر میشھ و ھمینطور خدایےکہ برایم کافیست تا توکل کنم بھش و ھمہ چیز روبسپارم بھ خودش تا با زیبایےھرچھ تمامتر مسیرم رو روشن کنھ!
من فقط ایمان دارم و میدونم خداوند خیلےبیشتر از رویاھام بھم نعمت و ثروت و خوشبختےمیدھ
واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای خدا تو چقد عشقی به خودت قسم
یعنی تمام این موضوعاتی که تو این فایل گفته شد تو این چند روزه تو ذهن من بود غیر دلیل اصلی ضبط شدن فایل چون اگه من واقعا بخوام دانش آموز درجه یکی باشم باید از همون فایل طوفان مایکل این مساله واسم حل شده باشه که هر اتفاقی میافته به نفع منه و خدای من نه فقط به من تنها بلکه به این همه بنده های خوشکل و جذاب خودش ظلم نمیکنه٫ من که اصلا هیچ منطقی نه از الان ازهمون موقعی که تونستم فکر کنم نتونستم واسش پیدا کنم که اصلا چرا باید خدا به ما ظلم کنه یعنی هیچ جوره درک نمیکنم
وقتی خدا میگه ما زمینو اسمونا رو برای شما خلق کردیم چه دلیلی داره واقعا که بخاد به ما ظلم هم بکنه؟؟؟؟ جز این دلیل که هنوز یاد نگرفتیم درست فکر کنیم نگاه کنیم و بفهمیم٫ جز اینکه هنوز خدارو اون جوری که واقعا هست نشناختیم؟؟ بازم به این نتیجه میرسم اونی که باید فکرش و باوراش تغییر کنه منم نه خدا
موضوعاتی که ذهن من درگیر بود اینا بود
چند روز بود همین بحث منجی توذهنم میچرخید منکه که جوابمو گرفتم
مساله دومی این بود که من میتونم از اسطوره های که توذهنمه هم بزرگتر بشم این میدونی یعنی چی؟؟ این یعنی همه چیییی
یعنی هیچ محدودیتی واسه بزرگ شدن من وجود نداره اصن این جمله زندگی بود وهست
مساله بعدی هم خود همین فایل بود من جاتون خالی دیروز رفته بودیم کوه انقدی هم عاشق کوهم که نمیشینم میرم قله ی کوه
دیروز اتفاقا داشتم میرفتم بالا هی درسای استادو مرور میکردم
اول اینکه مث عموم مردم نه فک کنم نه عمل پاشم حرکت کنم زیبایی ها رو ببینم و لذت ببرم
دوم اینکه هر چی میرفتم بالا زیبایی های بیشتری میدیدم و میتونستم تصویر بزرگتری روهم ببینم
سوم اینکه وسط راه یه جاهایی توقف میکردم و لذت میبردم با خودم میگفتم اصلا قرار نیست لذت نبری سریع بری بالا یه جاهایی بشین تخمه بخور و نگاه کن زیبایی ها رو و به قول استاد تکاملتو طی کن و از مسیر لذت ببر
خب همه ی اینارو گفتم که بگم خسته بودم اومدم خوابیدم و لایو هم نمیدونستم هست وقتی پیامشو دیدم گفتم عه
ولی این عه خیلی طولانی نشد مث اوایل که این مسیرو شروع کرده بودم و بااینکه هزارتومن هم نداشتم عجله داشتم که تمام فایلای استادو بخرم هنوزم دوره نگرفتم جز دو تا کتابای استاد و فایلای رایگان الان دیگه این باورو ساختم که چیزی که من باید بشنومو میشنوم به وقتش و وقتی دیدم که اومده رو سایت هی با خودم گفتم جاااااااااااااان باز قراره بزرگتر شم که به لطف خدای عزیزم شدم
“این مورد قابل توجه کسایی که فک میکنن فایلای رایگان استاد اهمییتی نداره من هرشب سریال مورد علاقم یه ساعت گاهی هم از بس جذاب میشه بیشتر نگاه میکنم سریال جذاب و هیجان انگیز عباسمنشه اصلنم واسم تکراری نمیشه هردفعه مبیبنم واسم تازگی داره کلی هم حسم خوب شده و آرامش دارم خیلیییییییییییییییییی آروم شدم میدونین چرا ؟؟؟ چون کارگردانش خیلی عشقه کارگردانش آگاه ترین خلاق ترین و همه ی ترین هایی که یه کارگردان میتونه باشه هست کارگردانش خداست ملت٫
به این واژه خدا بیشتر فکر کنین غرق میشین توش و کیف میکنین به خودش قسم”
مساله چهارم اینکه من از ۱۲ ،۱۳ سالگی قران میخوندم اونم معنی فارسیش وقتی یه سری آیه هایی میومد برای توصیف مومنان کلا آدمای خوب میگفتم خدا من میخوام جز اینا باشم یعنی قشنگتر بگم اینجوری میگفتم میشه منم جز اینا باشم؟؟
که باز امشب استاد تو این فایلش یه اشاره ای کرد و من به این جواب همیشه زندگیم رسیدم اره اگه خودم بخوام چرا که نه حتما میشه٫٫
یه مساله دیگه اینکه استاد میگن من تو همه موارد از خدا هدایت میخام البته ما چه بخایم چه نخاییم داریم هدایت میشیم طبق ایه ی قران حالا یا آگاهانه یا نا آگاهانه
یعنی شاید باورتون نشه من کلید هم که گم میکنم یا یادم میره کجا گذاشتم مث یه رفیق فوق صمیمی از خدا میپرسم خدایا کجاست و تو کسری از ثانیه هدایت میشم سمتش اینجاست که معنی اینکه تو قران خدا میگه ما سریع الجوابیم رو میفهمم که به چشم هم میبینم این اتفاق واسه من چندین بار افتاده و به خودم ثابت شده که همیشه هدایت میکنه و خیالم راحته یه عظمتی داره هدایتم میکنه که هیچ قدرت و عظمتی بالاتر از اون نیست
و مساله بعدی اینکه همین چند ساعت پیش به خدای خودم گفتم خدایا حس میکنم یه خورده ارتباطم باهات کم شده با صحبتای استاد حس کردم خدا محکم منو تو بغلش گرفت گفت نخیرم تو حواست پرت شده و گرنه جات همیشه اینجاست
استاد حرفاتون نمیخوام بگم گوشت شد به تنم چون دارم یه خورده چربی های اضافه رو میریزم دور که جاش تناسب اندامی که دوست دارم رو داشته باشم ولی انصافا آگاهی شد چسبید به روحم اصلا روحم به رقص اومد این مطالب هم تو همین رقص روحم داره نوشته میشه
واقعا میفهمم وقتی استاد میگن که انگار خدا کاروزندگیشو ول کرده داره کارای منو انجام میده الانم انگار حتی وقتی من خودم هم حواسم نیست و یه مساله ای همینجوری از تو ذهنم رد میشه و من توجهی بهش نمیکنم جواب اون مساله ی به نظر من غیر مهم رو هم به هزاران طریق بهم میده
خدایی کجای دنیا کجای این هستی بگردی همچنین خدایی پیدا میکنی؟؟؟ بابا بچسب بهش اگه ولت کرد٫٫٫
خدای عزیزم یه روزی که ارتباطم باهات بیشتر شد گفتم خدایا من میخام دلم واست بلرزه دیدین یه موقع هایی برای یه سری خیلی کم از اطرافیانمون از بس که دوسشون داریم دلمون میلرزه؟؟
من از خدا خواستم یه بار دلم واسش بلرزه از اون وقتی که اینو خواستم همش دلم واسش میلرزه واین از نظر من عشقه
خدایا میدونم بیشتر از اون چیزی که عاشقتم عاشقمی ولی بازم خیلی دوست دارم
بابت عباسمنشت هم که از طریقش این همه مساله رو حل کردی دمت گرم خیلی هزاران بار به اندازه ی بزرگی خودت شکرت
آآآآآآآآآآآآآآآآی ملت باور کنیم این خدای زیبا رووووووووووو
تمام حرفاتونو رو تایید میکنم و میخوام بگم تک تک این اتفاقات واس منم افتاده و تمامش رو تجربه کردم راستش از اون حرفتون خوشم اومده که گفتی درسته پولشو ندارم بخرم ولی مطمعنم اگر قرار باشه بشنوم به سمتش از هر راهی که بشه هدایت میشم اصلاااااا منو متحول کرد این حرفت انگار از طرف خود خدا جونم بود مرسی رفیق ٫٫
و اینکه استاد واقعاا بهترین دست خدا برای تک تک اعضای و خانواده صمیمی عباسمنش هستند واقعا خدارو سپاس
و اینکه امیدوارم این تشکر و ببینی عاطفه جان مرسی بابت اینکه وقت گذاشتی د با تمام وجود حسترو بیان کردی ٫٫???
سلام خدمت اوستاد عزیز و خانواده دوست داشتنی خودم از اونجای که غلط املای زیاد دارم زیاد کامنت نمیزارم اینم بهم گفته شد ٫ من بچه گلستانم شهر گرگان روستای محمد اباد این بنده خداهای رو که سیل زد ۵کیلومتر تا روستای ما فاصله دارن اونای که گرگان اشنا داشتن رفتن اونجا اونای که نداشتن جایرو امدن روستای ما بهشون اسکان دادن روستای ما بزرگه یک نمایشگاه بینل مللی سه تا مدرسه یک سالن ورزشی حسینیه مسجد خانه های خالی عموی من شورا و دوست سمیمی من دهیاره روستاست عموم شب زنگ زد گغت بیا مشکل برقی داریم چند جا حلش کن رفتم اونجا همش حرف از این که دولت کمکی نمی کنه ما خودمون باید کمک کنیم از این حرفها کارمو سریع انجام توی این مدت کوتاه چقدر کمک های مردم خدایا شکرت خدایا چقدر نعمت چقدر برکت تا دیروز هرجا میرفتم همه داشتن مینالیدن کمکهای مردمی مثل باران میومد هرچی که فکرشو بکنی این همه نعمت و برکت چیشد پس همه میگفتن گرانیه مردم ندارن بخورن٫ کارمو سریع انجام دادم امدم خونه خدا خودش بهتر از من به اون بنده خدا ها کمک میکنه ۵صبح یکی میگه پاشو زیاد توجه نکردم باز گفت مگه نمیگم پاشو ساعتو نگاه کردم دیدم پنجه باخودم گغتم چرا پنج صبح پاشم گفت بلنشو برو مغازه گفتم مغازه روز عید روز خوشش ۹صبح میرم باید میرفتم همه جا تاریک هرکی منو میدید شاخ در میاورد ولی میدونستم خبراییه اخه کامپیوترم مغازست کامپیوتر رو روشن کردم دیدم بله نشانه دنبال کردم ای جججااان قدم اول این حس خوبو با دنیا عوض نمیشه کرد ای جانم نفس که میکشی توی دلت دنیا برات روشن میشه اون اشکی که میاد توی چشمات جم میشه مو به تنت سیخ میشه ای خدا٫ گفتم پول ندارم گفت با من ظهر نشده پول جور شد خریدم جان جان فقد خودم میدونم چی خریدم و خودم با اونای که بسترو خریدن زنم گفت بریم مسافرت گفتم نه پولشو دارم نه ماشینشو فردا دباره نشونه مسافرت پول مسافرت جور شد ماشین جورشد زدم به جاده رفتم ۴ روز گردش جای همتون خالی خوش گزشت توی یک مسیر باران شدید گرفت ماشین ما مدل ۸۴بیشتر از ۹۰تا نمیشد بری بعد چند تاماشین های مدل بالا رو دیدم که توی جاده خراب شدن یاد حرف استاد افتادم میگفت ای فلانی خوشانسه با ماشین مدل پاین هرجا میره چیزی نمیشه حالا ما با ماشین مدل بالا میریم ماشین مون خراب میشه خخخ٫ توی مسیر برگشت به خونه کامیون های کمک های مردمی به شهر اقلا خدارو شکر کردم برای این همه نعمت ٫ سفر به سلامت رسیدیم خونه یه سر رفتم پیش دوستم که دهیاره توی سالن ورزشو بود ۵دقیقه هم اونجا نبودم سه تا وانت کمک های مردمی امد ٫خدایا شکرت امدم خونه شب رفتم خونه عموم ۱۰ روز از روز سیل زدگی از روز اولی که امده بودن گزشته بود گفتم عمو چه خبر از این بنده خداها گفت هیچی عمو داریم روستارو تخلیه میکنیم گفتم چرا گفت هرچی بهشون خوبی میکنی نیازشون بیشتر میشه اون چیزهای که تا به حال نداشتنو بهشون دادیم بازهم میان گله او شکایت دارن داریم واگزارشون می کنیم به اورگانهای دولتی ٫ شب پانزدهم عید تمام شد دوست دهیارم امد خونم گفت هیجا نتونستم برم با این که هم ماشین خوبی داشت هم پولشو منم با خودم هی خدارو شکر می کردم خدایا شکرت که سالی پر از برکت ونعمت رو شروع کردم تا اخر امسال چه شود حسش میکنم ٫ استاد و خانم شایسته خیلی دوستتون دارم انشا الله بتونم یک روزی بیام تمپا خیلی قشنکه خیلی چه مردمانی چه ادم های خوبی٫ تمام
سلام و صد سلام به همه دوستان عزیز و متعهدم و اساتید بزرگوارم.
خدارو شکر میکنم به خاطر تمام هدایتهای ناب و بینظیرش.
خداروشکر میکنم به خاطر اینکه هرلحظه هست و هرلحظه داره الهام میکنه.
خداروشکر میکنم به خاطر خدایی که با بندگانش مثل ملکه ها و پادشاه ها رفتار میکنه.
خداروشکر میکنم به خاطر تمام امکاناتی که تا الان در زندگیمون داشتیم اما ندیدیم و بهشون فکر هم نکردیم.
خداروشکر میکنم به خاطر صفحه لمس گوشیم که از طریقش میشه نوشت و سپاسگزار بود.
شکر میکنم خدارو به خاطر اینکه هست و اینهمه ام قدرتمنده و اینهمه ام هوامونو داره.
اساتید عزیزم. به نظر من دوازده قدم یکی از بهتریییین دوره هاییه که هرررآدمیو قدم به قدم به سمت بزرگ شدن و رشد کردن و کسب نتیجه دلخواه میبره . به حرات میتونم بگم با این که هر دوره ای رو که گوش دادم گفتم وااای ازین بهتر نمیشه ، اما باز وقتی رفتم سمت دوازده قدم به این نتیجه رسیدم که اصلا نداریم بهترررر ازین دوره و این آگاهیهاق ناب.
قلب و روحم منو به سمت این دوره میکشه .
حتی وقتی میخوام یه کار ویژه یا برنامه ای رو پیش ببرم قلبم میگه حالا یه جلسه از دوازده قدمو گوش بده. بعدش برو سراغ کارای دیگه .
خداروشکر میکنم که در مدار دریافت آگاهیهای دوازده قدم قرار گرفتم و زندگیم به واسطه اون آگاهیها دگرگون شد.
نام اثر : “توحید” و فعال کردن قدرت خلق درونی
خداوند یک سیستمه که همواره داره به همه انرژیهای ما واکنش نشون میده. اون نمیخااد به کسی ظلم کنه. نمیخواد کسیو آزار بده . نمیخواد بلا و مصیبت رو به جایی وارد کنه.
چند روز پیش یه تضادی ایجاد شده بود وقتی که ما اومدیم خونه. اول اولش(قبل اینکه از مسافرت برگردیم خونه) که من فهمیدم، گفتم ای بابا چیزی نیست که… حالا اینهمه خوبی و خوشیو تجربه کردیم یکمم تضاد تجربه کنیم . یجوری برای خودم رفته بودم بالا منبر و داشتم از قانون برا خودم میگفتم که حتی تصور نمیکردم که اون تضاد بخواد سختیو برام ایجاد کنه. وقتی اومدیم خونه تا پنج شش ساعت هیچ خبری از حس بد نبود . تا این که ذهنم شروع به پچ پچ کرد و همه سختیارو آورد جلو چشمم و انرژیمو مغلوب کرد و درونمو دچار تنش کرد . فردای اونروز شروع کردم گفتم خدایا ما به امید تو اومدیم . مگه قرار نبود این تضاده درست بشه ؟ دیدم نععع ! با این حرفاا و خودمو لوس کردناام شرایط درست نمیشه .
فرداش شد و عصبی شده بودم و کم کم داشت با خدا دعوام میشد. گفتم مگه من ایینهمه همیشه سپاسگزار تو نبودم؟ مگه من طبق قانون پیش نمیرم؟ مگه من رو توحید کار نمیکنم این چه مسخره بازیه که پیش اومده و درست هم نمیشه ؟
اینو که گفتم یهو یاد دوهفته پیش افتادم که داشتم باخودم میگفتم که آدم تو شرایط خوب حالش خوب باشه که هنر نکرده ، باید تو تضاد و چالشها بتونی آروم باشی و به جای غر زدن حالتو خوب کنی.
خلاصه تا یادم اومد به جای مظلوم نمایی تصمیم گرفتم فکر کنم ببینم چه کاری از دستم برمیاد که شرایط یکم بهتر بشه ؟ وقتی ایده مو اجرا کردم دیدم این تضاده همچین بدم نیستااا . میشه باهاش زندگی کرد اتفاقا یه سری خوبیا ام داره . میشه به همه ی زیباییهای دیگه توجه کرد و اینو نادیده گرفت.
وقتی تونستم از پسش بربیام دیدم چقدر ساده ست. بعد شروع کردم به سپاسگزاری و انقدر سطح انرژیم بالا اومد که انگار نه انگار تضادی هم هست ..
به قول استاد اگر تو مسیر درستی و داری تمرین میکنی و یه تضادی به ظاهر ناخوشایند به وجود میاد بدون و آگاه باش که این دقیقا همون اتفاقیه ک تورو به خواسته ت میرسونه. پس به مسیرت ادامه بده .
من الان چند ساله که هربااار درباره خواسته هام صحبت میکنم و به یه موصوع خاص هم اشاره میکنم هربار . میدونم که این تضادی که پیش اومده داره سرعت رسیدنمون به اون خواسته رو بیشتر میکنه. هیچی غیر ازین نیست . خداروشکر.
خداوند یک سیستم و انرژیه که به فرکانسهای ما پاسخ میده . همه تضادها در طول تاریخ باعث گسترس و پیشرفت جهان شدن. اگر هیچ تضادی نباشه اصلا پیشرفتی وجود نداره .
اولین و مهمترین قدم اینه که بپذیریم : من مسئول زندگی خودم هستم و هیییچکسی به غیر من در زندگی من و برای من وظیفه ای نداره. اگر چیزی هست که من نمیتونم بپذیرمش این مشکل منه نه هیچ چیز دیگه ای
نه پدر، نه مادر ، نه همسر، نه رئیس و مسئول و نه هیچ کس دیگه ای کوچکترین وظیفه ای در قبال من ندارن .
این قدرت و توانایی خودمه که میتونه زندگیمو تغییر بده. این افکار و باورهای منه که داره هرلحظه زندگی مارو تغییر میده ،
حتی اونی که ما بهش میگیم مسئول، یکی از خود ماست. اگر در زندگی من ایرادی هست ، اون ایراد در خود منه نه هیچ کس دیگه ای.
اگر یه شرایط یکسان برای دونفر دونتیجه متفاوت رو رقم میزنه ما واقعا باید بهش فکر کنیم. چرا این اتفاق میفته ؟
کسی که ذهنش فقیره از دیگران توقع داره که اوناباید یه کاری انجام بدن تا من احساس خوشبختی کنم. این نوع تفکر میتونه میلیاردها میلیارد ثروت و شکوه رو از زندگی من دور کنه. چون این شرک و قدرت دادن به عوامل بیرونیه گ
توقع از عوامل بیرونی میتونه باعث بدبختی و بدحالی ما بشه .
نیازی نیست با کسی بحث کنیم یا ثابت کنیم که من درست میگم و تو اشتباه میگی.
ما با جهان هستی طرفیم نه با آدما… حتی اگر کسی داره مسیرو اشتباه میره ، تو نمیخواد مثل اون پیش بری تا بهش ثابت کنی که این راه درست نیست .فقط ولش کن …
هرکسی داره نون باورهاشو میخوره .
هیچ منجی ای وجود نداره تو داری نون باورهاتو میخوری و هر گلی زدی به سر خودت زدی و تو وظیفه داری برای زندگی که بهت داده شده یه کاری بکنی.
اگر منتظر نباشی تا یکی بیاد که زندگیتو درست کنه ، اگر مسئولیت زندگی خودتو قبول کرده باشی ، اگر از خداوند بخوای و بنده ی خوبی هم باشی
همون خدایی که داره کل جهانو هداین میکنه. همون خدایی که مدیریت زمین و زمان و همه کائناتو به عهده داره برات خدایی میکنه.
اگر مثل بقیه عمل کنی، مثل بقیه هم نتیجه میگیری و اگر برای خودت و به خاطر سپاسگزاری از جهان و خداوند کاری انجام بدی ، خداوند طبق وجود خودت بهت نتیجه میده.
کسیکه به خدا ایمان داشته باشه نحوه ی فکر کردنش کلا عوض میشه . توحید عملی یعنی مسئولیت زندگی خودتو بپذیر و کسیو مقصر ندون و به خدا توکل کن.
تو رو خودت کار کن.خدا همه کارهارو انجام میده و همه چیزو درست میکنه و راههارو باز میکنه.
وقتی کامنتت رو خوندم و از تضادها گفتی یاد این روزای خودم افتادم ک یه خواسته دارم نشونه هاشم دارم میبینم اما وارد زندگیم نمیشه و عجیب بهم ریختم ک چرا نمیشه آخه منکه دارم روش کار میکنم بعد فهمیدم یه مسئله کاملا ریشه ای دارم و زمانی ک فهمیدم حالم بهتر شد اما نه مثل قبل انگار دنبال یه چیز دیگه بودم
کامنتت رو خوندم فهمیدم چرا نمیاد چون اولا من مشکل دارم و خدا هربار داره یه چیزی رو از این طریق بهم نشون میده تا من بفهمم و روش کار کنم و به محض فهمیدن خواسته ام میاد انگار این خواسته من هربار داره با بیرون ریختن یه باور ریشه ای از من ظرف منو بزرگ تر میکنه و هربار داره بهم کمک میکنه .
من یادم رفته بود همچین چیزی رو و الان ک کامنتت رو خوندم قشنگ همین تیکه کامنتت برام چشمک زد و گفتم آره آره همینه من این خواسته رو دارم و داره جلو چشمم رژه میره ها وارد نمیشه به زندگیم چون قراره ظرفم رو از طریق این بزرگتر کنم و اصلا هم نیومدنش الان چیز بدی نیست خدایا شکرت
سلام به همه دوستان و استاد و خانم شایسته ی چیزی که برام جالب بود در این چند روزه این بود که بعضی ها خیلی ناشکر هستند . در روز هایی که باران نمیامد غر میزدند از بی آبی است و حال که باران می آید غر میزنند که چرا انقدر باران می آید. مردم سیل زده را نمیگویم چون جای آن ها نیستم که بدانم چقدر سختی دارد . بعضی از فامیل های خودم را میگویم که همیشه در هر شرایطی به طور عجیب ی موظوعی برای غر زدن دارند همان کسانی که از هر نظر دارن سر جاشون درجا میزنند . ممنون از وقتی که گذاشتید و کامنت من را خواندید?
یه درخواستی که ازشمادارم که بارهادیدم که دوستان زیادی هم دربخش های مختلف سایت ازشمادرخواست کرده اند اینه که لطف کنیدمثل گذشته بخش دیدگاه محصولات وبرای تمام اعضای سایت قابل مشاهده کنیدباورکنیدمن خودم باخوندن نظرات دوستان درکامنت محصولات سایت تونستم دوره راهنمایی دستیابی به رویاهاروتهیه کنم
چون افرادی که هنوزتوانایی تهیه محصولات وندارندباخوندن دیدگاه دوستان خودشون و با اون گفته هاهم فرکانس میکنندتامیتونن دوره هاروتهیه کنن
سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته نازنین و همهی دوستان عزیز..
راستش استاد از شما چه پنهون دیروز که این فصل جدید رو دیدم یه جورایی امتیازش رو به خودم هم میدم، چون من درخواست دادم که به مدت یکماه تمرکز صددرصدی بزارم روی یک دوره
دقیقا سه روز پیش بود که یه حسی بهم گفت فصل سوم روز شمار تحول زندگی رو استارت بزنم، من هم اطاعت کردم و همون لحظه کل فصل رو دانلود کردم و در پوشه مخصوص قرار دادم،
اتفاقا این لایو هم توی این فصل روز شمار بود، یعنی من دو روز زودتر دانلودش کردم
با خودم و خدای خودم قرار گذاشتم که از اول مهر شروع میکنم..
دیروز که این ایده جدید خانم شایسته عزیز رو دیدم گفتم من باید روی همین فصل کار کنم، اون تعهد و تمرکز و اون ایده رو باید اینجا اجرا کنم.
و به این شکل جهان به درخواستم پاسخ داد و قراره یک تجربه فوقالعاده برام رقم بزنه.
نام دوره؛ خانه تکانی ذهن
نام اولین گام؛ توحید” و فعال کردن قدرت خلق درونی
استاد شما بهترینی، خدا رو شکر میکنم که در زندگیم استادی دارم که بهتر از هرکس در دنیا در حال اشاعه توحیده، همون اصلی که در همهی این سایت در موردش صحبت میشه. چقدر خوشحالم که من هم همون عدهای هستم که روی سخن استاد باهاشونه.
خدا رو شکر که این خانواده در حال بزرگتر شدنه و هرروز انسان های با کیفیت به این جمع اضافه میشوند..
همیشه بیان مثال های ساده و صادقانه شما برای من راه گشاست و البته دلیل اینکه این مثال ها در آموزههای شما این قدر تأثیر گذار هست اینه که
*اولا خیلی به جا و حرفهای عنوان میکنید
*ثانیا این مثال ها رو خودتون حس و تجربه کردید، زندگی کردید باهاشون
برای همین خیلی ملموسه.
مهمترین نکته یا پیغامی که در این فایل برای من خیلی بولد شد اونجایی بود استاد که فرمودین؛
مراقب باش توی این دام و تله نیفتی که مدام فکر کنی دوقرون دو زار از طریق کسی یا یک عامل بیرونی بخواد بهت اضافه بشه..
این تفکر سمی جلوی میلیونها دلار ثروت رو در آینده میگیره که قراره با تکیه کردن روی خودت، خدای خودت و توانایی هات وارد زندگیت بشه….
وای استاد که چه زیبا دارین با اشاعه توحید جهان رو گسترش میدین
امیدوارم که در اوج سلامتی و شادی و ثروت شما و خانم شایسته و دوستان عزیزم رو ملاقات کنم.
من ویدیو رو تو اینستاگرام با تاخیر دیدم٫ خیلی عالی بود و بسیار متشکرم٫
من یک چیزی میخواستم بگم نمیدونستم کجا بگم٫ حالا که این فایل مربوط به اینستاگرامه اینجا میگم٫
استاد یکی دو بار تو فایلهای رایگان گفتن برای کنترل ورودی ها باید یک سری کارها بکنیم و یکی از اونها دوری از شبکه های اجتماعیه٫ راستش فکر میکنم این حرف استاد یه تبصره داره٫(کاملا واضحه که خود استاد هم اینستاگرم دارن، البته میدونم فعالیتشون کمه) اون تبصره اینه که شبکه های اجتماعی به خودی خود چیز بد یا خوبی نیستن٫ این ما هستیم که تعیین میکنیم چه چیزی رو در شبکه های اجتماعی ببینیم، بخونیم، بشنویم و بنویسیم٫ اگر کسی احساس میکنه که شبکه های اجتماعی بسیار منفی هستن، بهتره به جای دی اکتیو کردن، به این فکر کنه که داره چه چیزهایی رو اونجا دنبال میکنه که اینقدر منفی یا بیهوده هستن؟ چون احتمالا در دنیای غیراینترنتی هم ناخودآگاه دنبال کننده ی همون افراد و همون افکاره٫
من فکر میکنم توی شبکه های اجتماعی خیلی راحتتر از محیط هایی مثل خونه، دانشگاه، مهمونی و٫٫٫ میشه کنترل ذهن رو انجام داد٫ مثلا من نمیتونم سر میز شام حرفهای منفی خانواده درباره ی وضعیت اقتصادی ایران رو نشنوم و مسلما نمیخوام با خانوادم قطع ارتباط کنم٫ میخوام همراهشون شام بخورم و تنها کاری که میتونم بکنم اینه که همزمان با صحبتهای منفی بقیه، من توی ذهنم افکار مثبت رو تکرار کنم٫ اما در شبکه های اجتماعی، مثل اینستاگرم، به راحتی میشه تصمیم گرفت که چه چیزی رو ببینیم و چه چیزی رو نبینیم٫ در اینستاگرم میشه پیج استاد عباسنش رو فالو کرد، همچنین، میشه یک پیج سیاسی بسیار منفی رو فالو کرد٫ انتخاب با ماست! من از اینستاگرم برای خیلی چیزهای مفید استفاده میکنم٫ وقتی که با استاد عباسمنش آشنا شدم، پیج های منفی رو آنفالو کردم و استوریهایی که معمولا منفی هستن رو میوت کردم تا نبینم٫ باور کنید شبکه های اجتماعی به خودی خود چیز بد یا خوبی نیستن٫ این ما هستیم که تعیین میکنیم چجور ازشون استفاده کنیم٫ من در اینستاگرم انسانهای موفق، آثار هنری جذاب و زیبا، متنهای مثبت، عکس طبیعت و خیلی چیزهای خوب دیگه میبینم٫ در واقع، دارم از اینستاگرم برای کنترل ورودی ذهن استفاده میکنم٫ به طوری که دنبال کردن بعضی از اون افراد موفق، حتی باعث شده آموزه های استاد عباسمنش رو بهتر درک کنم چون نمونه ی واقعی رو دیدم٫ از تلگرام هم به طور مثبت استفاده میکنم٫
به نظر من خود استاد هم منظورشون دی اکتیو کردن نبوده وگرنه خودشون، هر چند کم، در اینستاگرم فعالیت نمیکردن٫
این فکر «شبکه های اجتماعی بد هستن» خودش یه فکر منفیه که اگر تکرار بشه تبدیل به یه باور منفی و بدبینی میشه٫ ما که داریم یاد میگیریم نگاهمون رو نسبت به همه چیز تغییر بدیم، نگاهمون رو نسبت به ابزارهای ارتباطی هم تغییر بدیم وگرنه همچنان منفی نگر و بدبین میمونیم٫ درست مثل وقتی که عده ای استفاده از دستگاه ویدیو رو گناه میدونستن!
یه چیز دیگه هم میخوام بگم که کاملا مربوط به صحبتهای استاد در این ویدیوست٫ توی تعطیلات نوروز من دو فرد فوق العاده ثروتمند رو دیدم و خیلی به حرفها و رفتارشون دقت کردم٫ دور هم نشسته بودیم و گپ میزدیم که اون فرد موفق و ثروتمند بدون اینکه کسی ازش بپرسه، میون صحبتهای عادیش تمام باورهای ثروت سازش رو میگفت و حرفهاش کاملا با آموزه های استاد عباسمنش تطابق داشت٫ من به وضوح میدیدم که این افراد فقط روی خدا حساب کردن، بسیار انسانهای محترمی هستن، مهربونن، دست و دلباز و سخاوتمندن٫ خیلی خندان و شادن و عزت نفس بالاشون رو در همه ی رفتار و حتی جزئیات دکور خونه شون دیدم٫ مهمتر از همه اینکه ایشون از بچگی ثروتمند نبود و بعد از برخورد با یه تضاد بزرگ، تونست به موفقیت خیلی زیادی برسه٫ ایشون گفت که وقتی فقیر بوده، مشرک بوده و وقتی خدا رو باور کرده، ثروت بی حساب نصیبش شده٫ اینو برای دوستانی گفتم که هنوز به آموزه های استاد شک دارن و میپرسن ایا کسی هست که با تغییر باور، باورهای توحیدی، عزت نفس و٫٫٫ به ثروت خیلی خیلی زیاد رسیده باشه؟ من خودم اول راهم ولی میتونم بهتون بگم که بله، من این افراد رو از نزدیک دیدم٫ اونها وجود دارن٫ اونها شاگرد استاد عباسمنش نیستن اما با همین روش موفق شدن چون اینها قوانین خداست٫
سلام دوست عزیزم کاملا با این صحبت های شما موافقم من هم از وقتی با این قوانین آشنا شدم صفحه اینستاگرم جدید باز کردم و افراد بسیار موفق و ثروتمند مخصوصا دختر های ایرانی که بسیار موفقند رو فالو کردم و زمانی رو در روز به مشاهده دیدگاه ها و نحوه ی زندگیشون میپردازم که بسیار بسیار الگوهای فوق العاده ای شدن برای من و البته صفحاتی از لوکس ترین های جهان و زیباترین مکان های زمین ، یه جورایی اون مصاحبه با افراد موفق و الگو برداری برای من به این شکل اتفاق افتاده سپاسگزارم از نکته ای که ذکر کردین.
با سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته ی زیبا
روز 74ام و تعهد من!
برای باشگاه قرارداد بستم
مجوز و تایید گرفتم
وقتی چشم برداشتم از همه،همه اومدن به سمتم برای دسته خدا بودن و کمک بی چشم داشت…
امروز صبح وقتی برای قرارداد بستن رفتم،به صورت معجزه اسایی منی که قرار بود پول پیش بدم با مبلغی اجاره و اصلا هیچ توقعی از هیچ کس حتی برادرم ک همراهم بود نداشتم،همون برادر شد دست خداوند
جای من حرف زد
جای من پول داد
جای من و بیشتر از من،خوشحال بود
رهن کامل
بهم گفت تو فقط لذت ببر از کارت،از چیزی ک عاشقش بودی
مامان بابایی که هیچ وقت موافق ورزش من نبودن،و از نظر اونا ورزش کار نیست، ورزش درامد نداره،این روزها به شدت امیدو انگیزه میدن و هی میگفتن توکلت بخدا باشه یجای خوب پیدا میشه و تماس پشت تماس،فکر پول نباش جورمیشه
اون یکی ابجیم ،یهو زنگ زد گفت من پول میزنم بهت،هروقت خواستی بده من بهش احتیاجی ندارم
میخوام بگم،من به هیچکدوم ازین ادمااا اصلا درخواست پول و کمک ندادم
من هروز میگفتم من درسته پول نقد ندارم اما از داشته های خودم ،استفاده میکنم و از هیچ کس قرض نمیکنم،خدا بهم میگه چیکار کنم یا طلا میفروشم
حتی به خانوادم به داداشو ابجیم بابام،گفتم من پول نیمخوام
طلا دارم
اما دستای خدا اینجورین که تو درخواست نمیدی به ادما،
خودشون میان سمتت
به همشون میگفتم دارین این پولو میدین من نمیدونم کی برمیگردونما
میگفتن ما لازم نداریم
من امروز کلید باشگامو گرفتم
یه فضای نقلیه کوچیک با دیوارای بلند تقریبا 5متر ،کولر گازی،سرویس بهداشتی تمیز،دیوارا سفید
با صاحب ملکه عالییییییی
صاحب ملک،میگفت دیوارارو خودم برات طراحی میکنم تو انتخاب کن!!!
تو این دوره زمونه،به مستاجر اجازه نمیدن خط بندازه رو دیوار یا میخ! بهم میگفت من خودم انجام میدم
این یعنی همون باوری ک هی میگفتم صاحب ملکه خوب بفرست برام
من به سرویس بهداشتی حساسم و دوس دارم همیشه تمیز باشه، صاحب ملک،مشخصا مبلغی پول داده بود یکی، فقط سرویسو بشوره و بهم گفت واسه من تمیزیه سرویس مهمه و خواستم تمیز تحویل بدم
خداییییی من،دقیقا همون خواسته ی من
طبقه ی همکف،تهویه ی عالی
من الان یه ملکی گرفتم که رهن کامله!!!!
بدون اجاره….
خدای من
مثل معجزست
انگار خدا این ملکو با این مشخصات برای من ساخته بود
من وقتی توی کامنته قبلی،نشستم با ذهنم روبرو شدم انگار جهان تواین سه روز کارارو پیش برد
بازرس اداره اومد تازه کلی ازم تشکر کرد که برای مجوز ،شروع کار اعلام کردم که بیاین فضارو ببینین و تایید کنین
تایید که لفظه!من این خواسترو داشتم و تایید شده ی خدا بود
چه استقبالی!!!
چه روی خوشی!!!
ازم دعوت کردن،که یه سمتی توی اداره تربیت بدنی داشته باشم
قبول نکردم
گفتم میخوام همه ی تمرکزم روی کارخودم باشه
خدا چقدر منبع نامتناهییه…
چیزی که خواسته ی من بود،و قبلا بخاطر کامل نبودن باورام ،ترسناک بود،حالا شده بود ماییه ی افتخارم
شاگردام پیام پشت پیام،ما بیایم کمک
من نه درگیریه ذهنی دارم نه نگرانی نه عجله….
اگه با استاد اشنا نشده بودم،رو حساب باورای قبلی که از بچگی بزرگ شده بودم باهاش،راه انداختن کسبو کار خودم باید مصادف میشد با عذابو سختی
اما در شروع کار، که به صورت معجزه اسایی ،اسون تر از اسون پیش رفت
از فردا برای تجهیزات قدم ها بهم گفته میشه
خیلی خوشحالم
خوشحالم برای یه همزمانیه زیبااااااا
اونم اینه که عقد قرار داده من مصادف شده با افتتاحییه کترینگ ابجی لیلا(لیلا بشارتی)
امروز دوتایی کمتر از نیم ساعت همو دیدیم من از باشگام گفتم اونم از کترینگ
خیلی برای هم خوشحال بودیم
خیلییییی
قابل وصفنیس
از منبع و سیستم حرف زدیم
از ارامش در پرتو اگاهی::::
ببخش به طبیعت تا طبیعت بهت ببخشه
رها باش
خدمت کن و به نفس که میگه نفع من چیه ،گوش نده
دقیقا همون جمله هایی که من هفته ی پیش توی یکی از کامنتام به عنوان ارامش در این پروسه ی دنبال باشگاه بودن، نوشته بودم
،
هیچ حس عجله ای ندارم
وقتی امروز میخواستم به تجهیزاتم فکر کنم
یه لحظه احساس کردم جنس احساسم خالص نیس و تواما نگرانی داره تهش
سریع گفتم قدمهای امروزو برداشتم و کافیه
بقیش بمونه برای فردا
رها کردم
رهاییو یاد گرفتم
میدونم وقتی با ارامش پیش برم ،سرعت کارم خیلی بیشتر از وقتیه که دارم عجله میکنم
این سفرنامه با من چیکار کرد
تا حدی این سیستم رو درک کردم
باورای جدید،که هنوز خیلی محکمو قوی نیستن ،این فرکانسارو فرستادن که من نتیجم سریع اومدو کسبو کارمو دارم راه میندازم
چه قدر قشنگتر قراره بشه همه چی…
چقدر این جمله ی استاد که قرض نکنین با شرایط فعلی کارتونو شروع کنین ،نه با توهم و طی نکردن تکامل
من راحتتر تونستم انتخاب کنم
در واقع شسته رفته تر درخواستمو به سیستم اعلام کردم،واضح تر
با حس ارامش بیشتر
خب قبلا ملک بالای 100 متر میخواستم،اما وقتی یهنگاه به شرایط فعلیم انداختم دیدم من 60 متر میخوام
این ملک اصلا معجزست
یه جای 60 متری با سقف 5
داداشم وقتی دید گفت چجوریه اصلا،اقاهه چه فکری کرده اینجوری ساخته؟؟؟
تو دلم گفتم ،واسه من ساخته شده…
مجوز برای یه جای 60 متری؟؟؟!!!!
اره شد…
همون خدایی که گفته بود اکی میکنه
امروز خیلی روز قشنگیه
یادمه استاد میگفت بعد از اولین سمینار حضوریشون،یکیی پرسیده بود با ذوق استاد چه حسی دارین؟استاد گفته بود هیچی…
منم اون ذوقو که بگم ااااا پسررررررر شددددده !!!نیس
انگار بارها من باشگاه زدم قبلا،فقط ازینک اینجا هم اکی شد خوشحال شدم
ذوق زده، مثل اینکه بخوام از ذوقش نخوابم ،نیس! فقط خوشحالی ک انگار یه کاری درست شده،نمیدونم چطور بگم حسمو
انگار یه مسافر داشتمو بهم رسیده و خوشحالم!
ولی به شدتذوق دارم برای تحقق خواسته های بعدییم
به شدت ذوق دارم ببین با باورام چیو میخوام خلق کنم
…..
برای باشگاه قراردادبستم
مجوز و تایید گرفتم
وقتی اینو خوندم مثل فنر از جام پریدم
چشمام پر اشک شد
چندبار خوندم ببینم درست دیدم!
خدای من خیلی خوشحالم
موناجان خیلییی برات خوشحالم
هر وقت ایمیلی ازت دریافت میکردم
میگفتم ایندفه دیگه مونا باشگاهی که میخاسته پیدا کرده…
نمیدونم از روز دوم یا سوم تعهدت،همراهتم همیشه دیدگاهات رو میخونم
بارها تحسینت کردم
اونقدرر خوشحال شدم که یادم شد سلام کنم..
سلاممممممم مونای عزیزم
و باز هم خدا بزرگی و قدرتشو به رخم کشید
که ببین اگه به من بسپاری و قدم برداری و ایمان داشته باشی
تو رو برمیدارم میبرم همون جایی که باید باشی
منتظر خبرهای بعدی فوق العادت هستم
منتظر خلق اتفاقات بی نظیرت هستم
عاشقتم
در پناه خدای مهربان باشی
سلام زهرای عزیزم
چقدر من خوشحال شدم از دیدن ذوقت
حستو احساس کردم
چقدر با خودت در ارامشو صلحی که اینجوری برام نوشتیو خوشحالی کردی
چقدر تو بزرگی که از دیدن موفقیت کسایی ک حتی نمیشناسیشون،اینجوری با محبتو سخاوت احساس خوب میفرستی
من اسمم نداست
اما واقعا مگه مهمه اسم من ندا باشه یا مونا؟؟
من پاره ای از خدام و مالک این جسمم
منو تو یکی هستیم
….
همین چند کلمه کامنته منو
شما،به دلیل همین فرکانساس
اینکه من از انگشتای قشنگ تو،یه همچین احساسه عالی بگیرم
خداروشکر
——
همه چیز خیلی راحتتر از راحت داره پیش میره
دستای خدا….
اصلا مثل یه خواب و رویای شیرین
ایکاش بتونم تک تک لحظه هامو بنویسم توی کامنتا
ممنون ازت که وقت میذاری و کامنتای منو مطالعه میکنی
احساس عالی واست ارزو میکنم
سلامی دوباره ندای عزیزم
عذر خواهی میکنم بابت اشتباه نوشتن نام زیبات
اونقدر ذوق زده و هیجان زده بودم که اصلا نمیدونم چرا بجای ندا نوشتم مونا
همون لحظه که پیامت رو خوندم،شروع کردم به نوشتن و ارسال کردم
و وقتی که متوجه اشتباهم شدم دیگه کار از کار گذشته بود و پیامم در انتظار تایید بود
این سری قبل از ارسال چند بار چک کردم :)))
ازت درخواست میکنم که وقت بزاری و بنویسی
که هم ذوق کنم از نتایجت وهم یک الگوی بی نظیری هسی از خواستن و خلق کردن
و برای منی که تازه علاقمو پیدا کردم
خیلی کمکم میکنه…
ایمانم قویتر میشه…
.
.
ندای عزیزم منتظر نتایج بزرگت هستم
بوس به کلت
سلام ندا خانم عزیز
واقعا خوشحال شدم که اینقدر اتفاقات عالی براتون داره رقم میخوره، مشخصه که خیلی عالی دارین روی خودتون کار میکنین، منم بابت این ایمان و تلاش وافر بهتون تبریک میگم.
تحسینتون میکنم با خاطر داشتن توکل ، رعایت قانون رهایی ، رعایت اصل تکامل و عجله نداشتن ، سپردن کارها به خدا، قشنگ نشستین رو دوش خدا و اون داره کارهای شما رو انجام میده ، براتون آدم مناسب جور میکنه ، براتون پول جور میکنه ، براتون مکان مناسب جور میکنه و هر لحظه داره هدایتتون میکنه ، خدا رو هزاران بار شکر میکنم به خاطر این لطف و محبت بی منتش نسبت به شما
من هم خیلی از کامنت زیباتون انرژی گرفتم و ایمانم و ارادم بیشتر شد برای ادامه این مسیر زیبا.
منتظر موفقیتهای بعدیتون هستم و بهترین ها رو براتون آرزو میکنم
بنام خداونده بخشنده و مهربانم
چقدر کیفففف کردم چقدر لذت بردممممممممم الهی صد هزار بار شکرررررر
مثل من برا پیدا کردن خونه یه خونهئعالی یه خونه بزرگ یه صاحب خونه فوق العاده و عالی برای منم رخ داد خدارو صد هزار بار شکرررررر
خدا هیچچ وقت دیر نمیکنه این ماییم که نجواها نابودمون میکنن
نجواهااااا نابود کنندن به کمبود به چطور به کی به چجوری به الله اکبر که چقدررررررر وحشتناک هستن من خیلی از روزا نجواها نابودم میکننن که میخوام تسلیم بشم بهشوننننن ولی خدا کمک میکنه میگه حسیننننن من باهاتم من پشتتم
نگران چی هستی و من بهش میگم خدایا عالم و اگاه به اسرار تویی علم مطلق تویی خدایا منهیچچچچی نمیدونم تو بگو تا یاد بگیرمممممم خدایا شکرررت خدایا من رو از هدایت شوندگان قرار بده الهی شکرتتت رب من
اقای عبادی سلام
خیلیییی ازتون ممنونم برای تبریک و احساس عالیتون که از دیدن پیامتون به من منتقل کردین
خدا هیچ وقت دیر نمیکنه
بله دقیقا همینطوره
همون انرژیی که همیشه بوده ،هست،خواهد بود
فقط منتظره ببینه ما کی میخوایم از تقلاهای الکی و اما و اگرهای مسخرمون،دست بکشیم و لحظه ای برگردیمو با احساس خوب نگاش کنیم تا ببخشه بهمون از هر انچه که میخواستیمو میخواهیمو خواهیم خواست
براتون احساس عالی ارزو میکنم که این همه چیزه
سلام ندای عزیز
هزاران بار تحسینتون میکنم که آنقدر متوکلین و آنقدر وصلین به قدرتمندترین نیروی کل کیهان
چقدر تحسین برانگیز هستین شما ندای عزیز
من کامنت قبلی شما رو هم خونده بودم ، دنبال مکان مناسب برای باشگاه بودین و فقط توکلتون به خداوند بود و این بار که کامنت شما رو خوندم که جای مناسب پیدا کردین و مجوز جور شد و بقیه کارها انجام شد بسیار خوشحال شدم از موفقیتتون و اینکه بله قانون و توکل کردن و حساب کردن فقط روی خدا همیشه جواب میده
شما الگوی خوبی برای موفقیت هستید
من ایمان دارم تجهیزات باشگاهتون هم به همین راحتی و اسانی براتون جور میشه به شرط توکل به شرط صبر و به شرط ایمان به غیب
منتظر خبرهای خوب از موفقیت هاتون در تمام جنبه های زندگیتون هستم که برامون بنویسید و ما تحسین کنیم و الگو باشید برای من و بقیه دوستان همفرکانسی
سلام خدمت سارای عزیزم
اسمتون چقدر بمن حس خوب میده
شکری
امیدوار
عکس پروفایلتون
با بغض دارم مینویسم
با اشک خوشحالی
با چشمایی ک یه نگاه میندارم به باشگاه قشنگم ی نگاه ب صفحه ی گوشیم تا براتون از احساسم بگم
من تقریبا 6ماهه در این مکان مقدس،دارم با خدای خودم عشق بازی میکنم
هروز دارم باهاش حرف میزنم
کامنت شما یکی از بزرگترین نشونه های زندگیه منه
خدا داره باهام حرف میزنه
در راستای حرفهایی ک دیشب بین منو ابجی لیلا(لیلا بشارتی) ردو بدل شد،صبح زیر دوش گفتم خدایا بزار بیشتر درکت کنم،گفتم خداجون من میخوام بیشتر ببینمت
چندبار امروز سایتو رفرش کرده بودم،مرا به سوی نشانه ام هدایت کن رو دیده بودم
داشتم توی نوشته ها و کامنتا دنبال رسالته امروزم میگشتم،در لحظه ینی چندثانیه یهو دیدم یه نقطه ی ابی اومد بالای صفحه،اونقدر ذوق زده شدم ک میدونم ک درک میکنین از چه نوعی حسی حرف میزنم
اومدم ببینم خدا از زبونه شما چی بهم میگه،
ساعت کامنتتون 11:11 بود
24/402
«« بسیار خوشحال شدم از موفقیتتون و اینکه بله قانون و توکل کردن و حساب کردن فقط روی خدا همیشه جواب میده»»
««حساب کردن فقط روی خدا»»
کلی اشک ریختم از خوشحالی
من این روزها زندگیم پره از نشونست،که مسیره درستم
که خدا قادره مطلقه
که ذهنه ناقصه من،فقیره به این قدرت
از فایل توحیدیه 10 و مرور زندگیم در این یکسال ک من پارسال این موقع کجا و درگیره چه مسائلی بودم و حالا الان چه معجزه هایی فرا تر از حله اون دغدغه ها هم ساخته شد
خدا با من چه کرد در این یکسال
و حالا همین چندروز،با چه معجزه هایی در زندگیه خودم و اطرافیانم داره باهام حرف میزنه و برای من از شدنهامیگه
همین حین ک دارم تایپ میکنم،پیام واریز اومد
اینم ی نشونه
من از خدا ممنونم ک با نشونه های امروزش ،به سوالات دیشب من،جواب داد
ک ندا جانم،تو فقط بخواهو لذت ببر
دنبال چگونگیه اومدنه اینا و عملکرده من نباش
دنبال اینک از کجا و از چه زمانی،نباش
همین اشکات ،همین ذوقت،کم کم به جوابا میرسونه تورو
تو همه چیو میدونی
فقط فراموش کردی
تو از وقتی به این زمین فرستاده شدی،همه چیو میدونستی
فقط فراموش کردیو به زودی با همین توکلو ایمان دوباره بیاد میاری ک من کجامو از کجا اومدم
اروم باش و فقط بشین رو شونه هامو لذت ببر
سارای عزیزم،این فقط یه کامنت نبود ک برام نوشتی
تو زبونه خدا شدی برام
تو شدی مهر تایید مسیرم
وَإِنْ کَانَ کَبُرَ عَلَیْکَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِیَ نَفَقًا فِی الْأَرْضِ أَوْ سُلَّمًا فِی السَّمَاءِ فَتَأْتِیَهُمْ بِآیَهٍ ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَىٰ ۚ فَلَا تَکُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِینَ
و اگر روی گرداندن آنان بر تو سنگین و دشوار است، اگر بتوانی نقبی در زمین، یا نردبانی برای راه یافتن در آسمان بجویی تا [از عمق زمین و پهنه آسمان] معجزه ای برای آنان بیاوری [این کار را انجام ده ولی آنها ایمان نمی آورند]؛ و اگر در مشیت خداوند قرار میگرفت، همه آنان را به راه هدایت گرد می آورد؛ پس هرگز از بی خبران مباش
———————————————————————————————————————————
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامی
این باور یکی از ریشه ای ترین باورهای خود منه که روش کار کردم و بهاشو انصافا پرداخت کردم و خیلی بهتر شدم اما خیلی جای کار داره.. من سالها خونه پدرم نشستم و همیشه چشم انتظار حمایت هاش بودم چون از کودکی تا نوجوانی و جوانی این مدلی در خانواده رشد کردم و پدرم همه کاره بود و من حتی به سیاه و سفید دست نزده بودم..
اما یه صدایی از درون همیشه بهم میگفت اگه میخوای خوشبخت بشی باید این گاو شیرده رو بکشی!! و انصافا در کشتنش مثل قوم بنی اسرائیل نیومدم مدام منطق بچینم و بهونه بیارم که چرا یا چطوری..
اولین قدم در دوران دانشجویی بهم گفته شد که هزینه های مالیتو خودت باید تامین کنی.. یادمه اون دوران خیلی از لحاظ فکری درگیر بودم و شرایط روحی اسفناکی داشتم.. و هنوز با این سایت توحیدی آشنا نشده بودم..
قدم اول هر دو تا مسئله من رو پوشش داد..سه ماه تابستون رو رفتم تو شرایط سخت که یه ماهش رمضون بود با زبان روزه و در کار صحافی مشغول شدم برای این که هم پول درارم و هم از شدت کار و خستگی ذهنم مجال نجوا نداشته باشه.. آره من بهاشو پرداختم…
قدم بعدی بعد از این سه ماه بهم گفته شد!! خدا گفت باید ازدواج کنی؟ در حالی که تمام دوران دانشجویی با این فکر سپری شد که یه شغل دست و پا کنم و پولی جمع کنم تا بعدش بتونم ازدواج کنم و خدا بهم گفت اگر اینا رو میخوای که ازدواج کنی پس اصلا چرا ازدواج؟! ازدواج کن تا اینا تامین بشه و من بهت وعده دادم..
وَأَنْکِحُوا الْأَیَامَىٰ مِنْکُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَائِکُمْ ۚ إِنْ یَکُونُوا فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ ۗ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ
و منی که اعتماد به نفسم نابود بود و پدرم به شدت منطقی بود و اصلا اهل ریسک نبود و شرایط مالی خوبی هم نداشت، با یه آرامشی رفتم پیشش و باهاش مطرح کردم..
و گزینه ای که بهش گفتم دختری بود که خدا برام انتخاب کرده بود!! و از چند طریق از دوست و آشنا باهام مطرحش کرده بود چون واقعا از خودش خواسته بودم و تسلیمش بودم..
و پدرم بدون هیچ مقاومتی پذیرفت!!
و ما رفتیم خواستگاری دختری که کلی خواستگار رد کرده بود.. و خانواده اصیلی داشت.. و ازشون طی چندتا رفت و آمد و صحبت بله رو گرفتیم طوری که من خودم باورم نمیشد!!
و اون دختر شد زندگیم، شد رفیقم، شد عشقم.. شد همون که حضرت موسی گفت:
وَاجْعَلْ لِی وَزِیرًا مِنْ أَهْلِی تا اونجا که میگه: کَیْ نُسَبِّحَکَ کَثِیرًا وَنَذْکُرَکَ کَثِیرًا
و ما با هم بسیار خدا رو به فضلش یاد میکنیم و شدیم لباس هم و ضعف هامونو پوشش دادیم.. همون که خدا میگه:
هُنَّ لِبَاسٌ لَکُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ
و یکماه مونده به تاریخ عروسی که همسرم پیشنهاد داد در حالی که من هنوز شغلی نداشتم و ما خدا رو امتحان کردیم!!
شغلم جور شد و همینطوری معجزه پشت معجزه..
همسری که فقط رفیق نبود.. همسری که باهاش ساعتها حرف میزنی و عیب هاتو پیدا میکنی و روی ضعف هات کار میکنی..
و من از یه آدم بچه ننه که محصول زندگی قبل از ازدواج بود تبدیل شدم به مرد زندگی.. و خداوند تمام اینها رو به ما تفضل کرد..
فقط کافیه به خدا اعتماد کنیم..و بهش ایمان بیاریم وکسی و چیزی رو شریکش قرار ندیم..
و صد درصد مسئولیت زندگیمون رو بپذیریم.. و خدا میدونه بعد از این چه اتفاقاتی در راهه و از برکات توحید چه نعمتهایی خدا نصیبم کرد
از خونه و شغل و رسمی شدن گرفته تا سه تا زندگی، سه تا بچه که نمیشه با هیچ عبارتی ارزششون رو تخمین زد.. و یه زندگی پر از گرما و عشق
خداوندا سپاسگذارم… و شاکرم که یکبار دیگه به توفیق تو این دوره 28 روزه رو شروع میکنم و ان شاالله از دستاوردهام خواهم گفت…
وَاذْکُرُوا نِعْمَهَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَمِیثَاقَهُ الَّذِی وَاثَقَکُمْ بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ
و نعمت خدا را بر خود و پیمانش را که [توحید و یکتاپرستی] با شما محکم و استوار کرد، یاد کنید، هنگامی که گفتید: شنیدیم و اطاعت کردیم. و از خدا پروا کنید؛ زیرا خدا به آنچه در سینه هاست، داناست
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
سلام حسین آقای گل
صد رحمت و صد آفرین بر دستی که این جملات رو نوشته
منزه هست پروردگاری که اینچنین زیبا هدایت می کنه
این از اعجاز و اعجاب حضرت دوسته که هر بار قلبم رو منور به نور خودش می کنه
داداش حسین مطمئنم که تو روحت هم خبر نداشت که داری جواب یک سری درخواست رو می نویسی
اره این کامنت تو برای من شده مثل اون سبد میوه ی حضرت مریم از رب العالمین که چشم یحیی رو روشن کرد و قلبش رو مطمئن که این خدا خیلیییی خیلییی کارش درسته و هوای بنده هاشو داره
بارالها
یاد ده ما را سخنهای دقیق
که ترا رحم آورد آن ای رفیق
هم دعا از تو اجابت هم ز تو
ایمنی از تو مهابت هم ز تو
گر خطا گفتیم اصلاحش تو کن
مصلحی تو ای تو سلطان سخن
کیمیا داری که تبدیلش کنی
گرچه جوی خون بود نیلش کنی
این چنین میناگریها کار تست
این چنین اکسیرها اسرار تست
آب را و خاک را بر هم زدی
ز آب و گل نقش تن آدم زدی
سبحان الله
این چه نقلی و چه حرفی است که جاری می کنی
خدایا از اینکه امروز این جملات گوهر بار را روزیم کردی تو را تقدیس و تسبیح می کنم
تو را سپاس می گویم
حسین جان یکی از اصلی ترین خواسته هایم همسری همنفس و همدم و همفکر بود که در لیست خواسته هایم از چند سال پیش که فهمیدم که باید درخواست کنم بود.
اما این باور هایم بود که نمی گذاشت تا در مدار این خواسته قرار بگیرم
تا این چند ماه پیش که یکسری موضوعات بیدارم کرد و جدیتر درخواستم را فریاد زدم، اما باورهایم مخصوصا باور مالی که بزرگترین پاشنه آشیلم در این موضوع هست مانع حرکت کردنم می شد و خوب می دانستم که ترس ها و بی ایمانی های ذهنی ام هست که مانع ورود خیر کثیر خداوند به زندگی ام می شود. تا اینکه دو ماه پیش به اتفاق خانواده به مشهد رفتیم و یک روز که مشرف حرم امام رضا(ع) شدم جایی که خداوند حاجت بندگانش را به فضل و رحمتش اجابت می کنه با حالی خوب از خدا خواستم که فرد مناسب را وارد زندگی ام کند.
الحمد لله
الآن که نگاه می کنم خدا داره بعد از این سفر هر بار الگو هایی رو نشون من میده تا باورم رو تغییر بده
خدایا شکرت
برای من هنوز بزرگترین ترمز موضوع مالی هست با اینکه قلبم گواهی میده که موضوع خیلی ساده تر از اون چیزی که فکرشو می کنم برام اتفاق می افته اما هروقتی این ذهن کارخودشو می کنه
خوب می دونم که خدا کارشو خوب انجام میده مثلا این کامنت تو که سرشار از ایمان و یقینم کرد.
وَیَرۡزُقهُ مِنۡ حَیثُ لَا یَحتَسِبُۚ وَمَن یَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ فَهُوَ حَسبُهُۥٓۚ إِنَّ ٱللَّهَ بَٰلِغُ أَمرِهِۦۚ قَدۡ جَعَلَ ٱللَّهُ لِکُلِّ شَیۡءࣲ قَدۡرࣰا
و از جایى که گمان نمىبرد به او روزى مىرساند و هر کسى بر خدا توکل کند، خدا او را بس است؛ زیرا خداوند فرمانش بر همه چیز غلبه دارد و خدا براى هر چیزى اندازهاى قرار داده است. طلاق 3
با اینکه هنوز هم شغل خاصی ندارم ولی از این نوشته طلاکاری تو مطمئن شدم که او از فضل خودش سیرابم می کنه.
خیلی خوشحال شدم از خوندن کامنتت و دستی رو می بوسم که این کامنت رو نوشت و دستی که منو به این کامنت هدایت کرد.
الهی ممنون
الهی ممنون
الهی ممنون
سلام بر علی آقای گل.. ان شااالله خداوند به شما این توفیق مبارک رو عنایت کنه.. واقعا وقتی با پدرم موضوع ازدواج رو مطرح کردم.. اونم پدری که بی نهایت حسابگره و اصلا اهل ریسک نیست شرایط پدرم به لحاظ مالی بسیار بد بود.. اینا رو میگم که بدونی چند تا مسئله رو خدا با هم حل کرد.. پدرم حتی نمیتونست به پسرش در تهیه جهیزیه کمک کنه چه برسه به پول پیش خونه.. من خودم که اصلا کار نداشتم و هیچ شغلی .. تازه اینا مهم نیست.. من خودمم قبول نداشتم و احساس لیاقت پایینی داشتم.. یادمه حتی به خاطر احساس گناه و این حد از عدم احساس لیاقت به خانمم تو جلسه اول خواستگاری ایراداتم رو لیست کردم گفتم ببین من اینم اینم..
ولی علی آقا یه چیزی رو اینجا بگم.. تو همون جلسه خواستگاری به خانمم گفتم.. ببینی من درسته که این مسائل رو دارم .. که کوچیکش مسائل مالی بود.. اما یه چیزی میخوام که به خاطرش اومدم اینجا خواستگاری.. به پشتوانه موضوعی اومدم اینجا خواستگاری.. و اون موضوع اینه که من میخوام با شما خوشبختی و موفقیت رو تجربه کنم!! بهش گفتم من تو رو برای نه فقط این دنیا، بلکه برای اون دنیا میخوام که باهم باشیم و با هم به پیشرفت و موفقیت برسیم.. الان هیچی ندارم. حتی به لحاظ شخصیتی خیلی سطحم پایینه اما میخوام بسازمش.. اون موقع از قانون هیچ چی نمیدونستم..بخدا خانمم از یه خانواده خیلی ممتازه.. اما خدا وقتی بنده کار رو بهش بسپاره دلها رو نرم میکنه.. اصلا بخدا این دختر نازنین رو خدا واسم انتخاب کرد و بهترین انتخاب رو کرد.. علی آقا به خدایی که میپرستم با این همسر درک کردم که خدا میگه از نفس شما همسرانی براتون قرار دادم.. چون وقتی پیش هم هستیم هیچوقت فکر نمیکنیم دو نفریم!! انگار همیشه با هم بودیم. علی آقا فقط صادقانه بهش بسپار.. با همین الگو خدا خونه دارمون کرد.. با همین الگو خدا شغلمو درست کرد و هزار تا اتفاق.. حالا با همین الگو میخوام به توفیقش کسب و کار خودمو داشته باشم و از کار رسمی بیام بیرون و صد البته تکامل رو رعایت خواهم کرد.
ان شاالله موفق باشی و با خبرای خوب ما رو شاد کنی.
وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا ۖ وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا ۚ وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قِیلًا
سلام بر داداش حسین دوست داشتنی
الهی شکرت که دستانت را برای تقویت ایمانم اینچنین زیبا می فرستی
ممنونم ازت حسین جان که این بار تخصصی برایم نوشتی
ذوق کردم و لذت بردم و جانم تازه شد
مخصوصا که از آخر کامنتت را با این آیه فوق العاده به پایان رساندی
وعده الله حق است و چه کسی راست گفتار تر از خدا
این روزها همزمانی ها و هدایتهایش را با ذره بین جستجو می کنم و حواسم به قطب نمای درونم هست
این روزها خداوند دارد مرا برای یک تحول آماده می کند، تزکیه می کند و می آراید.
یک مربی همه چیز تمام
بارها کامنتت را خواندم و می خوانم تا باور کنم که این خدا برایم کافی است، اوست که مرا به این خانه تکانی دعوت کرد و به خواندن جملات گوهر بارت رساند
آری اوست که قادر مطلق و دانای مطلق است
اوست رزاق و وهاب
اوست که گفته : إِنْ یَکُونُوا فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ
چه کسی راست گفتار تر از او
خدا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
حسین جان حتما از خبر های خوبی که حضرت دوست در راهم قرار داده برایت بازگو خواهم کرد.
سلام و سلامتی ام نثار تو و فرشته های زندگی ات
سلام استاد عزیزم
لایو اینستاھم مث فایلاےدیگھ عالےبود عالے
بخصوص وقتےاز خدامیگفتین من فقط عشق میکردم و اشک میریختم
قبل ازینکہ بصورت جدے روےخودم با فایلھاےشما کار کنم منم مث اکثر مردم فکرمیکردم۔باقانون آشنا بودم اما ھیچ جاتوےھیچ سمینارے جنس حرفاےشمارو نشنیدم اما شکرخدا ازروزےکہ فایل توحیدعملے5رودیدم بیشتر از ھمہ چیز و ھمہ کس فاصلہ گرفتم و خداروشکر میکنم کہ الان تنھاچیزےکہ برام مھمہ فقط و فقط خداست و عزیزانم
و میبینم کہ چققققدر فاصلہ فرکانسےدارم بادیگران،بادوستام و بابستگانم و خداروشکر کہ من دیگھ توے اون فضاھا نیستم و حتے تعجب میکنم از رفتاردیگران در مورد سیل و گرانے و اینکہ انتظاردارن دیگران مشکلاتشون روحل کنن و اینکہ من الان این نتایج رو بدست اوردم از لحاظ تغییر افکار و دیدگاھ ھام ھمش بھ لطف اللہ مھربان و شما بودھ۔
من اینجا توےاین سایت با این خونوادھ ارامش بدست میارم۔امید بدست میارم و دنیایےاگاھےکہ ھرروز بیشتروبیشتر میشھ و
کلےانگیزھ ازینکہ قرارھ بھترینھا رو با خداےخودم خلق کنم و دارم ازین زندگےلذت میبرم
و خداوند چقدر زیبا جواب سوالم روداد توے این فایل۔۔
متوجھ شدم اگھ قرارھ خدا رو باتمام وجود حس کنم باید و باید بندگیشو کنم،باید ایمان خودمو نشون بدم
باید ازھیچ کس ھیچ توقعےنداشتھ باشم و باید ھرلحظھ حواسم باشھ بھ اینکہ روےکےدارم حساب میکنم؟روے خدا یا روے بندھ ش؟
بینھایت از دیدن شما و صحبتھاتون لذت میبرم و ھرروز دارم مشتاقتر میشم براے خلق آیندھ م
نمیدونم چطورےچیزایےکہ توذھنمھ قرارھ اتفاق بیفتھ فقط میدونم بینھایت ھیجان دارم بخاطر آیندھ اے کہ ھرلحظھ دارھ زیباتر میشھ و ھمینطور خدایےکہ برایم کافیست تا توکل کنم بھش و ھمہ چیز روبسپارم بھ خودش تا با زیبایےھرچھ تمامتر مسیرم رو روشن کنھ!
من فقط ایمان دارم و میدونم خداوند خیلےبیشتر از رویاھام بھم نعمت و ثروت و خوشبختےمیدھ
خداروھزاران مرتبھ شکربخاطراینکہ میتونم شماوفایلھاتونو ببینم۔۔
سپاسگزارم استاد و جملہ پایانےمن:
خیلللللےدوستتون دارم
???
سلام
واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای خدا تو چقد عشقی به خودت قسم
یعنی تمام این موضوعاتی که تو این فایل گفته شد تو این چند روزه تو ذهن من بود غیر دلیل اصلی ضبط شدن فایل چون اگه من واقعا بخوام دانش آموز درجه یکی باشم باید از همون فایل طوفان مایکل این مساله واسم حل شده باشه که هر اتفاقی میافته به نفع منه و خدای من نه فقط به من تنها بلکه به این همه بنده های خوشکل و جذاب خودش ظلم نمیکنه٫ من که اصلا هیچ منطقی نه از الان ازهمون موقعی که تونستم فکر کنم نتونستم واسش پیدا کنم که اصلا چرا باید خدا به ما ظلم کنه یعنی هیچ جوره درک نمیکنم
وقتی خدا میگه ما زمینو اسمونا رو برای شما خلق کردیم چه دلیلی داره واقعا که بخاد به ما ظلم هم بکنه؟؟؟؟ جز این دلیل که هنوز یاد نگرفتیم درست فکر کنیم نگاه کنیم و بفهمیم٫ جز اینکه هنوز خدارو اون جوری که واقعا هست نشناختیم؟؟ بازم به این نتیجه میرسم اونی که باید فکرش و باوراش تغییر کنه منم نه خدا
موضوعاتی که ذهن من درگیر بود اینا بود
چند روز بود همین بحث منجی توذهنم میچرخید منکه که جوابمو گرفتم
مساله دومی این بود که من میتونم از اسطوره های که توذهنمه هم بزرگتر بشم این میدونی یعنی چی؟؟ این یعنی همه چیییی
یعنی هیچ محدودیتی واسه بزرگ شدن من وجود نداره اصن این جمله زندگی بود وهست
مساله بعدی هم خود همین فایل بود من جاتون خالی دیروز رفته بودیم کوه انقدی هم عاشق کوهم که نمیشینم میرم قله ی کوه
دیروز اتفاقا داشتم میرفتم بالا هی درسای استادو مرور میکردم
اول اینکه مث عموم مردم نه فک کنم نه عمل پاشم حرکت کنم زیبایی ها رو ببینم و لذت ببرم
دوم اینکه هر چی میرفتم بالا زیبایی های بیشتری میدیدم و میتونستم تصویر بزرگتری روهم ببینم
سوم اینکه وسط راه یه جاهایی توقف میکردم و لذت میبردم با خودم میگفتم اصلا قرار نیست لذت نبری سریع بری بالا یه جاهایی بشین تخمه بخور و نگاه کن زیبایی ها رو و به قول استاد تکاملتو طی کن و از مسیر لذت ببر
خب همه ی اینارو گفتم که بگم خسته بودم اومدم خوابیدم و لایو هم نمیدونستم هست وقتی پیامشو دیدم گفتم عه
ولی این عه خیلی طولانی نشد مث اوایل که این مسیرو شروع کرده بودم و بااینکه هزارتومن هم نداشتم عجله داشتم که تمام فایلای استادو بخرم هنوزم دوره نگرفتم جز دو تا کتابای استاد و فایلای رایگان الان دیگه این باورو ساختم که چیزی که من باید بشنومو میشنوم به وقتش و وقتی دیدم که اومده رو سایت هی با خودم گفتم جاااااااااااااان باز قراره بزرگتر شم که به لطف خدای عزیزم شدم
“این مورد قابل توجه کسایی که فک میکنن فایلای رایگان استاد اهمییتی نداره من هرشب سریال مورد علاقم یه ساعت گاهی هم از بس جذاب میشه بیشتر نگاه میکنم سریال جذاب و هیجان انگیز عباسمنشه اصلنم واسم تکراری نمیشه هردفعه مبیبنم واسم تازگی داره کلی هم حسم خوب شده و آرامش دارم خیلیییییییییییییییییی آروم شدم میدونین چرا ؟؟؟ چون کارگردانش خیلی عشقه کارگردانش آگاه ترین خلاق ترین و همه ی ترین هایی که یه کارگردان میتونه باشه هست کارگردانش خداست ملت٫
به این واژه خدا بیشتر فکر کنین غرق میشین توش و کیف میکنین به خودش قسم”
مساله چهارم اینکه من از ۱۲ ،۱۳ سالگی قران میخوندم اونم معنی فارسیش وقتی یه سری آیه هایی میومد برای توصیف مومنان کلا آدمای خوب میگفتم خدا من میخوام جز اینا باشم یعنی قشنگتر بگم اینجوری میگفتم میشه منم جز اینا باشم؟؟
که باز امشب استاد تو این فایلش یه اشاره ای کرد و من به این جواب همیشه زندگیم رسیدم اره اگه خودم بخوام چرا که نه حتما میشه٫٫
یه مساله دیگه اینکه استاد میگن من تو همه موارد از خدا هدایت میخام البته ما چه بخایم چه نخاییم داریم هدایت میشیم طبق ایه ی قران حالا یا آگاهانه یا نا آگاهانه
یعنی شاید باورتون نشه من کلید هم که گم میکنم یا یادم میره کجا گذاشتم مث یه رفیق فوق صمیمی از خدا میپرسم خدایا کجاست و تو کسری از ثانیه هدایت میشم سمتش اینجاست که معنی اینکه تو قران خدا میگه ما سریع الجوابیم رو میفهمم که به چشم هم میبینم این اتفاق واسه من چندین بار افتاده و به خودم ثابت شده که همیشه هدایت میکنه و خیالم راحته یه عظمتی داره هدایتم میکنه که هیچ قدرت و عظمتی بالاتر از اون نیست
و مساله بعدی اینکه همین چند ساعت پیش به خدای خودم گفتم خدایا حس میکنم یه خورده ارتباطم باهات کم شده با صحبتای استاد حس کردم خدا محکم منو تو بغلش گرفت گفت نخیرم تو حواست پرت شده و گرنه جات همیشه اینجاست
استاد حرفاتون نمیخوام بگم گوشت شد به تنم چون دارم یه خورده چربی های اضافه رو میریزم دور که جاش تناسب اندامی که دوست دارم رو داشته باشم ولی انصافا آگاهی شد چسبید به روحم اصلا روحم به رقص اومد این مطالب هم تو همین رقص روحم داره نوشته میشه
واقعا میفهمم وقتی استاد میگن که انگار خدا کاروزندگیشو ول کرده داره کارای منو انجام میده الانم انگار حتی وقتی من خودم هم حواسم نیست و یه مساله ای همینجوری از تو ذهنم رد میشه و من توجهی بهش نمیکنم جواب اون مساله ی به نظر من غیر مهم رو هم به هزاران طریق بهم میده
خدایی کجای دنیا کجای این هستی بگردی همچنین خدایی پیدا میکنی؟؟؟ بابا بچسب بهش اگه ولت کرد٫٫٫
خدای عزیزم یه روزی که ارتباطم باهات بیشتر شد گفتم خدایا من میخام دلم واست بلرزه دیدین یه موقع هایی برای یه سری خیلی کم از اطرافیانمون از بس که دوسشون داریم دلمون میلرزه؟؟
من از خدا خواستم یه بار دلم واسش بلرزه از اون وقتی که اینو خواستم همش دلم واسش میلرزه واین از نظر من عشقه
خدایا میدونم بیشتر از اون چیزی که عاشقتم عاشقمی ولی بازم خیلی دوست دارم
بابت عباسمنشت هم که از طریقش این همه مساله رو حل کردی دمت گرم خیلی هزاران بار به اندازه ی بزرگی خودت شکرت
آآآآآآآآآآآآآآآآی ملت باور کنیم این خدای زیبا رووووووووووو
سلام دوست عزیزم
تمام حرفاتونو رو تایید میکنم و میخوام بگم تک تک این اتفاقات واس منم افتاده و تمامش رو تجربه کردم راستش از اون حرفتون خوشم اومده که گفتی درسته پولشو ندارم بخرم ولی مطمعنم اگر قرار باشه بشنوم به سمتش از هر راهی که بشه هدایت میشم اصلاااااا منو متحول کرد این حرفت انگار از طرف خود خدا جونم بود مرسی رفیق ٫٫
و اینکه استاد واقعاا بهترین دست خدا برای تک تک اعضای و خانواده صمیمی عباسمنش هستند واقعا خدارو سپاس
و اینکه امیدوارم این تشکر و ببینی عاطفه جان مرسی بابت اینکه وقت گذاشتی د با تمام وجود حسترو بیان کردی ٫٫???
سلام یاسمن جانم
خیلی خوشحال شدم کامنتو خوندی و برام نوشتی
دیروز یه حسی بهم گفت یه سری به کامنتی که گذاشتی بزن منم اینو یاد گرفتم هرچی حسم بهم میگه عمل میکنم
اومدم کامنت شمارو دیدم و باز خدای درونم رو لایک کردم
برات بهترینا رو میخام
میسپرمت به یگانه قدرت هستی
شاد باش.
عاطفه جونم سلام
یه جایی وسط صحبتات نوشتی خدا بغلت کرده،بغضم گرفت از ته دل دلم خدارو میخواد یه جوری که با قلبم بشناسمش دلم بلززه براش.حالی رو که داری خریدارم….
سلام به روی ماهت هاجر جان
راه داشتن این حال اینه که فقط و فقط ازش بخوای
من فقط ازش خواستم اجابت شد
با خدا زندگی کردن تو هر لحظه نمیدونی چه حالی داره بسه بسه بسه برات
در پناه این خدای زیبا باشی دوستم
سلام خدمت اوستاد عزیز و خانواده دوست داشتنی خودم از اونجای که غلط املای زیاد دارم زیاد کامنت نمیزارم اینم بهم گفته شد ٫ من بچه گلستانم شهر گرگان روستای محمد اباد این بنده خداهای رو که سیل زد ۵کیلومتر تا روستای ما فاصله دارن اونای که گرگان اشنا داشتن رفتن اونجا اونای که نداشتن جایرو امدن روستای ما بهشون اسکان دادن روستای ما بزرگه یک نمایشگاه بینل مللی سه تا مدرسه یک سالن ورزشی حسینیه مسجد خانه های خالی عموی من شورا و دوست سمیمی من دهیاره روستاست عموم شب زنگ زد گغت بیا مشکل برقی داریم چند جا حلش کن رفتم اونجا همش حرف از این که دولت کمکی نمی کنه ما خودمون باید کمک کنیم از این حرفها کارمو سریع انجام توی این مدت کوتاه چقدر کمک های مردم خدایا شکرت خدایا چقدر نعمت چقدر برکت تا دیروز هرجا میرفتم همه داشتن مینالیدن کمکهای مردمی مثل باران میومد هرچی که فکرشو بکنی این همه نعمت و برکت چیشد پس همه میگفتن گرانیه مردم ندارن بخورن٫ کارمو سریع انجام دادم امدم خونه خدا خودش بهتر از من به اون بنده خدا ها کمک میکنه ۵صبح یکی میگه پاشو زیاد توجه نکردم باز گفت مگه نمیگم پاشو ساعتو نگاه کردم دیدم پنجه باخودم گغتم چرا پنج صبح پاشم گفت بلنشو برو مغازه گفتم مغازه روز عید روز خوشش ۹صبح میرم باید میرفتم همه جا تاریک هرکی منو میدید شاخ در میاورد ولی میدونستم خبراییه اخه کامپیوترم مغازست کامپیوتر رو روشن کردم دیدم بله نشانه دنبال کردم ای جججااان قدم اول این حس خوبو با دنیا عوض نمیشه کرد ای جانم نفس که میکشی توی دلت دنیا برات روشن میشه اون اشکی که میاد توی چشمات جم میشه مو به تنت سیخ میشه ای خدا٫ گفتم پول ندارم گفت با من ظهر نشده پول جور شد خریدم جان جان فقد خودم میدونم چی خریدم و خودم با اونای که بسترو خریدن زنم گفت بریم مسافرت گفتم نه پولشو دارم نه ماشینشو فردا دباره نشونه مسافرت پول مسافرت جور شد ماشین جورشد زدم به جاده رفتم ۴ روز گردش جای همتون خالی خوش گزشت توی یک مسیر باران شدید گرفت ماشین ما مدل ۸۴بیشتر از ۹۰تا نمیشد بری بعد چند تاماشین های مدل بالا رو دیدم که توی جاده خراب شدن یاد حرف استاد افتادم میگفت ای فلانی خوشانسه با ماشین مدل پاین هرجا میره چیزی نمیشه حالا ما با ماشین مدل بالا میریم ماشین مون خراب میشه خخخ٫ توی مسیر برگشت به خونه کامیون های کمک های مردمی به شهر اقلا خدارو شکر کردم برای این همه نعمت ٫ سفر به سلامت رسیدیم خونه یه سر رفتم پیش دوستم که دهیاره توی سالن ورزشو بود ۵دقیقه هم اونجا نبودم سه تا وانت کمک های مردمی امد ٫خدایا شکرت امدم خونه شب رفتم خونه عموم ۱۰ روز از روز سیل زدگی از روز اولی که امده بودن گزشته بود گفتم عمو چه خبر از این بنده خداها گفت هیچی عمو داریم روستارو تخلیه میکنیم گفتم چرا گفت هرچی بهشون خوبی میکنی نیازشون بیشتر میشه اون چیزهای که تا به حال نداشتنو بهشون دادیم بازهم میان گله او شکایت دارن داریم واگزارشون می کنیم به اورگانهای دولتی ٫ شب پانزدهم عید تمام شد دوست دهیارم امد خونم گفت هیجا نتونستم برم با این که هم ماشین خوبی داشت هم پولشو منم با خودم هی خدارو شکر می کردم خدایا شکرت که سالی پر از برکت ونعمت رو شروع کردم تا اخر امسال چه شود حسش میکنم ٫ استاد و خانم شایسته خیلی دوستتون دارم انشا الله بتونم یک روزی بیام تمپا خیلی قشنکه خیلی چه مردمانی چه ادم های خوبی٫ تمام
اشاره ی جالبی کردید. قدرنشناس بودن اون مردم. ممنون از وقتی که گذاشتین
بنام پروردگار همراه و قدرتمند .
سلام و صد سلام به همه دوستان عزیز و متعهدم و اساتید بزرگوارم.
خدارو شکر میکنم به خاطر تمام هدایتهای ناب و بینظیرش.
خداروشکر میکنم به خاطر اینکه هرلحظه هست و هرلحظه داره الهام میکنه.
خداروشکر میکنم به خاطر خدایی که با بندگانش مثل ملکه ها و پادشاه ها رفتار میکنه.
خداروشکر میکنم به خاطر تمام امکاناتی که تا الان در زندگیمون داشتیم اما ندیدیم و بهشون فکر هم نکردیم.
خداروشکر میکنم به خاطر صفحه لمس گوشیم که از طریقش میشه نوشت و سپاسگزار بود.
شکر میکنم خدارو به خاطر اینکه هست و اینهمه ام قدرتمنده و اینهمه ام هوامونو داره.
اساتید عزیزم. به نظر من دوازده قدم یکی از بهتریییین دوره هاییه که هرررآدمیو قدم به قدم به سمت بزرگ شدن و رشد کردن و کسب نتیجه دلخواه میبره . به حرات میتونم بگم با این که هر دوره ای رو که گوش دادم گفتم وااای ازین بهتر نمیشه ، اما باز وقتی رفتم سمت دوازده قدم به این نتیجه رسیدم که اصلا نداریم بهترررر ازین دوره و این آگاهیهاق ناب.
قلب و روحم منو به سمت این دوره میکشه .
حتی وقتی میخوام یه کار ویژه یا برنامه ای رو پیش ببرم قلبم میگه حالا یه جلسه از دوازده قدمو گوش بده. بعدش برو سراغ کارای دیگه .
خداروشکر میکنم که در مدار دریافت آگاهیهای دوازده قدم قرار گرفتم و زندگیم به واسطه اون آگاهیها دگرگون شد.
نام اثر : “توحید” و فعال کردن قدرت خلق درونی
خداوند یک سیستمه که همواره داره به همه انرژیهای ما واکنش نشون میده. اون نمیخااد به کسی ظلم کنه. نمیخواد کسیو آزار بده . نمیخواد بلا و مصیبت رو به جایی وارد کنه.
چند روز پیش یه تضادی ایجاد شده بود وقتی که ما اومدیم خونه. اول اولش(قبل اینکه از مسافرت برگردیم خونه) که من فهمیدم، گفتم ای بابا چیزی نیست که… حالا اینهمه خوبی و خوشیو تجربه کردیم یکمم تضاد تجربه کنیم . یجوری برای خودم رفته بودم بالا منبر و داشتم از قانون برا خودم میگفتم که حتی تصور نمیکردم که اون تضاد بخواد سختیو برام ایجاد کنه. وقتی اومدیم خونه تا پنج شش ساعت هیچ خبری از حس بد نبود . تا این که ذهنم شروع به پچ پچ کرد و همه سختیارو آورد جلو چشمم و انرژیمو مغلوب کرد و درونمو دچار تنش کرد . فردای اونروز شروع کردم گفتم خدایا ما به امید تو اومدیم . مگه قرار نبود این تضاده درست بشه ؟ دیدم نععع ! با این حرفاا و خودمو لوس کردناام شرایط درست نمیشه .
فرداش شد و عصبی شده بودم و کم کم داشت با خدا دعوام میشد. گفتم مگه من ایینهمه همیشه سپاسگزار تو نبودم؟ مگه من طبق قانون پیش نمیرم؟ مگه من رو توحید کار نمیکنم این چه مسخره بازیه که پیش اومده و درست هم نمیشه ؟
اینو که گفتم یهو یاد دوهفته پیش افتادم که داشتم باخودم میگفتم که آدم تو شرایط خوب حالش خوب باشه که هنر نکرده ، باید تو تضاد و چالشها بتونی آروم باشی و به جای غر زدن حالتو خوب کنی.
خلاصه تا یادم اومد به جای مظلوم نمایی تصمیم گرفتم فکر کنم ببینم چه کاری از دستم برمیاد که شرایط یکم بهتر بشه ؟ وقتی ایده مو اجرا کردم دیدم این تضاده همچین بدم نیستااا . میشه باهاش زندگی کرد اتفاقا یه سری خوبیا ام داره . میشه به همه ی زیباییهای دیگه توجه کرد و اینو نادیده گرفت.
وقتی تونستم از پسش بربیام دیدم چقدر ساده ست. بعد شروع کردم به سپاسگزاری و انقدر سطح انرژیم بالا اومد که انگار نه انگار تضادی هم هست ..
به قول استاد اگر تو مسیر درستی و داری تمرین میکنی و یه تضادی به ظاهر ناخوشایند به وجود میاد بدون و آگاه باش که این دقیقا همون اتفاقیه ک تورو به خواسته ت میرسونه. پس به مسیرت ادامه بده .
من الان چند ساله که هربااار درباره خواسته هام صحبت میکنم و به یه موصوع خاص هم اشاره میکنم هربار . میدونم که این تضادی که پیش اومده داره سرعت رسیدنمون به اون خواسته رو بیشتر میکنه. هیچی غیر ازین نیست . خداروشکر.
خداوند یک سیستم و انرژیه که به فرکانسهای ما پاسخ میده . همه تضادها در طول تاریخ باعث گسترس و پیشرفت جهان شدن. اگر هیچ تضادی نباشه اصلا پیشرفتی وجود نداره .
اولین و مهمترین قدم اینه که بپذیریم : من مسئول زندگی خودم هستم و هیییچکسی به غیر من در زندگی من و برای من وظیفه ای نداره. اگر چیزی هست که من نمیتونم بپذیرمش این مشکل منه نه هیچ چیز دیگه ای
نه پدر، نه مادر ، نه همسر، نه رئیس و مسئول و نه هیچ کس دیگه ای کوچکترین وظیفه ای در قبال من ندارن .
این قدرت و توانایی خودمه که میتونه زندگیمو تغییر بده. این افکار و باورهای منه که داره هرلحظه زندگی مارو تغییر میده ،
حتی اونی که ما بهش میگیم مسئول، یکی از خود ماست. اگر در زندگی من ایرادی هست ، اون ایراد در خود منه نه هیچ کس دیگه ای.
اگر یه شرایط یکسان برای دونفر دونتیجه متفاوت رو رقم میزنه ما واقعا باید بهش فکر کنیم. چرا این اتفاق میفته ؟
کسی که ذهنش فقیره از دیگران توقع داره که اوناباید یه کاری انجام بدن تا من احساس خوشبختی کنم. این نوع تفکر میتونه میلیاردها میلیارد ثروت و شکوه رو از زندگی من دور کنه. چون این شرک و قدرت دادن به عوامل بیرونیه گ
توقع از عوامل بیرونی میتونه باعث بدبختی و بدحالی ما بشه .
نیازی نیست با کسی بحث کنیم یا ثابت کنیم که من درست میگم و تو اشتباه میگی.
ما با جهان هستی طرفیم نه با آدما… حتی اگر کسی داره مسیرو اشتباه میره ، تو نمیخواد مثل اون پیش بری تا بهش ثابت کنی که این راه درست نیست .فقط ولش کن …
هرکسی داره نون باورهاشو میخوره .
هیچ منجی ای وجود نداره تو داری نون باورهاتو میخوری و هر گلی زدی به سر خودت زدی و تو وظیفه داری برای زندگی که بهت داده شده یه کاری بکنی.
اگر منتظر نباشی تا یکی بیاد که زندگیتو درست کنه ، اگر مسئولیت زندگی خودتو قبول کرده باشی ، اگر از خداوند بخوای و بنده ی خوبی هم باشی
همون خدایی که داره کل جهانو هداین میکنه. همون خدایی که مدیریت زمین و زمان و همه کائناتو به عهده داره برات خدایی میکنه.
اگر مثل بقیه عمل کنی، مثل بقیه هم نتیجه میگیری و اگر برای خودت و به خاطر سپاسگزاری از جهان و خداوند کاری انجام بدی ، خداوند طبق وجود خودت بهت نتیجه میده.
کسیکه به خدا ایمان داشته باشه نحوه ی فکر کردنش کلا عوض میشه . توحید عملی یعنی مسئولیت زندگی خودتو بپذیر و کسیو مقصر ندون و به خدا توکل کن.
تو رو خودت کار کن.خدا همه کارهارو انجام میده و همه چیزو درست میکنه و راههارو باز میکنه.
سلام غزل عزیزم
امیدوارم ک حالت خوب باشه
وقتی کامنتت رو خوندم و از تضادها گفتی یاد این روزای خودم افتادم ک یه خواسته دارم نشونه هاشم دارم میبینم اما وارد زندگیم نمیشه و عجیب بهم ریختم ک چرا نمیشه آخه منکه دارم روش کار میکنم بعد فهمیدم یه مسئله کاملا ریشه ای دارم و زمانی ک فهمیدم حالم بهتر شد اما نه مثل قبل انگار دنبال یه چیز دیگه بودم
کامنتت رو خوندم فهمیدم چرا نمیاد چون اولا من مشکل دارم و خدا هربار داره یه چیزی رو از این طریق بهم نشون میده تا من بفهمم و روش کار کنم و به محض فهمیدن خواسته ام میاد انگار این خواسته من هربار داره با بیرون ریختن یه باور ریشه ای از من ظرف منو بزرگ تر میکنه و هربار داره بهم کمک میکنه .
من یادم رفته بود همچین چیزی رو و الان ک کامنتت رو خوندم قشنگ همین تیکه کامنتت برام چشمک زد و گفتم آره آره همینه من این خواسته رو دارم و داره جلو چشمم رژه میره ها وارد نمیشه به زندگیم چون قراره ظرفم رو از طریق این بزرگتر کنم و اصلا هم نیومدنش الان چیز بدی نیست خدایا شکرت
سپاس گزارم ازت بابت یادآوریت
روز عالی داشته باشی
سلام به همه دوستان و استاد و خانم شایسته ی چیزی که برام جالب بود در این چند روزه این بود که بعضی ها خیلی ناشکر هستند . در روز هایی که باران نمیامد غر میزدند از بی آبی است و حال که باران می آید غر میزنند که چرا انقدر باران می آید. مردم سیل زده را نمیگویم چون جای آن ها نیستم که بدانم چقدر سختی دارد . بعضی از فامیل های خودم را میگویم که همیشه در هر شرایطی به طور عجیب ی موظوعی برای غر زدن دارند همان کسانی که از هر نظر دارن سر جاشون درجا میزنند . ممنون از وقتی که گذاشتید و کامنت من را خواندید?
به نام خالق زیبایی
آقای قربانی عزیز راست میگین آدمهای اطرافمان چه خوشحال باشن چه ناراحت یه بهونه هابی واسه ناشکری وغر زدن پیدا میکنند .
خداروشکر که داریم سپاسگزار تر میشیم .
موفق باشید
سلام استادعزیزم
یه درخواستی که ازشمادارم که بارهادیدم که دوستان زیادی هم دربخش های مختلف سایت ازشمادرخواست کرده اند اینه که لطف کنیدمثل گذشته بخش دیدگاه محصولات وبرای تمام اعضای سایت قابل مشاهده کنیدباورکنیدمن خودم باخوندن نظرات دوستان درکامنت محصولات سایت تونستم دوره راهنمایی دستیابی به رویاهاروتهیه کنم
چون افرادی که هنوزتوانایی تهیه محصولات وندارندباخوندن دیدگاه دوستان خودشون و با اون گفته هاهم فرکانس میکنندتامیتونن دوره هاروتهیه کنن
دوستان اگه بانظربنده موافق هستندلطفالایک کنن تااستاددراین باره تجدیدنظرکنند
ممنون
به نام خدای مهربان
سپاس مخصوص خدایی ست که فرمانروای جهانیان است
سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته نازنین و همهی دوستان عزیز..
راستش استاد از شما چه پنهون دیروز که این فصل جدید رو دیدم یه جورایی امتیازش رو به خودم هم میدم، چون من درخواست دادم که به مدت یکماه تمرکز صددرصدی بزارم روی یک دوره
دقیقا سه روز پیش بود که یه حسی بهم گفت فصل سوم روز شمار تحول زندگی رو استارت بزنم، من هم اطاعت کردم و همون لحظه کل فصل رو دانلود کردم و در پوشه مخصوص قرار دادم،
اتفاقا این لایو هم توی این فصل روز شمار بود، یعنی من دو روز زودتر دانلودش کردم
با خودم و خدای خودم قرار گذاشتم که از اول مهر شروع میکنم..
دیروز که این ایده جدید خانم شایسته عزیز رو دیدم گفتم من باید روی همین فصل کار کنم، اون تعهد و تمرکز و اون ایده رو باید اینجا اجرا کنم.
و به این شکل جهان به درخواستم پاسخ داد و قراره یک تجربه فوقالعاده برام رقم بزنه.
نام دوره؛ خانه تکانی ذهن
نام اولین گام؛ توحید” و فعال کردن قدرت خلق درونی
استاد شما بهترینی، خدا رو شکر میکنم که در زندگیم استادی دارم که بهتر از هرکس در دنیا در حال اشاعه توحیده، همون اصلی که در همهی این سایت در موردش صحبت میشه. چقدر خوشحالم که من هم همون عدهای هستم که روی سخن استاد باهاشونه.
خدا رو شکر که این خانواده در حال بزرگتر شدنه و هرروز انسان های با کیفیت به این جمع اضافه میشوند..
همیشه بیان مثال های ساده و صادقانه شما برای من راه گشاست و البته دلیل اینکه این مثال ها در آموزههای شما این قدر تأثیر گذار هست اینه که
*اولا خیلی به جا و حرفهای عنوان میکنید
*ثانیا این مثال ها رو خودتون حس و تجربه کردید، زندگی کردید باهاشون
برای همین خیلی ملموسه.
مهمترین نکته یا پیغامی که در این فایل برای من خیلی بولد شد اونجایی بود استاد که فرمودین؛
مراقب باش توی این دام و تله نیفتی که مدام فکر کنی دوقرون دو زار از طریق کسی یا یک عامل بیرونی بخواد بهت اضافه بشه..
این تفکر سمی جلوی میلیونها دلار ثروت رو در آینده میگیره که قراره با تکیه کردن روی خودت، خدای خودت و توانایی هات وارد زندگیت بشه….
وای استاد که چه زیبا دارین با اشاعه توحید جهان رو گسترش میدین
امیدوارم که در اوج سلامتی و شادی و ثروت شما و خانم شایسته و دوستان عزیزم رو ملاقات کنم.
در ضمن پاییزتون هم مبارک
یا حق…
سلام استاد عزیز
من ویدیو رو تو اینستاگرام با تاخیر دیدم٫ خیلی عالی بود و بسیار متشکرم٫
من یک چیزی میخواستم بگم نمیدونستم کجا بگم٫ حالا که این فایل مربوط به اینستاگرامه اینجا میگم٫
استاد یکی دو بار تو فایلهای رایگان گفتن برای کنترل ورودی ها باید یک سری کارها بکنیم و یکی از اونها دوری از شبکه های اجتماعیه٫ راستش فکر میکنم این حرف استاد یه تبصره داره٫(کاملا واضحه که خود استاد هم اینستاگرم دارن، البته میدونم فعالیتشون کمه) اون تبصره اینه که شبکه های اجتماعی به خودی خود چیز بد یا خوبی نیستن٫ این ما هستیم که تعیین میکنیم چه چیزی رو در شبکه های اجتماعی ببینیم، بخونیم، بشنویم و بنویسیم٫ اگر کسی احساس میکنه که شبکه های اجتماعی بسیار منفی هستن، بهتره به جای دی اکتیو کردن، به این فکر کنه که داره چه چیزهایی رو اونجا دنبال میکنه که اینقدر منفی یا بیهوده هستن؟ چون احتمالا در دنیای غیراینترنتی هم ناخودآگاه دنبال کننده ی همون افراد و همون افکاره٫
من فکر میکنم توی شبکه های اجتماعی خیلی راحتتر از محیط هایی مثل خونه، دانشگاه، مهمونی و٫٫٫ میشه کنترل ذهن رو انجام داد٫ مثلا من نمیتونم سر میز شام حرفهای منفی خانواده درباره ی وضعیت اقتصادی ایران رو نشنوم و مسلما نمیخوام با خانوادم قطع ارتباط کنم٫ میخوام همراهشون شام بخورم و تنها کاری که میتونم بکنم اینه که همزمان با صحبتهای منفی بقیه، من توی ذهنم افکار مثبت رو تکرار کنم٫ اما در شبکه های اجتماعی، مثل اینستاگرم، به راحتی میشه تصمیم گرفت که چه چیزی رو ببینیم و چه چیزی رو نبینیم٫ در اینستاگرم میشه پیج استاد عباسنش رو فالو کرد، همچنین، میشه یک پیج سیاسی بسیار منفی رو فالو کرد٫ انتخاب با ماست! من از اینستاگرم برای خیلی چیزهای مفید استفاده میکنم٫ وقتی که با استاد عباسمنش آشنا شدم، پیج های منفی رو آنفالو کردم و استوریهایی که معمولا منفی هستن رو میوت کردم تا نبینم٫ باور کنید شبکه های اجتماعی به خودی خود چیز بد یا خوبی نیستن٫ این ما هستیم که تعیین میکنیم چجور ازشون استفاده کنیم٫ من در اینستاگرم انسانهای موفق، آثار هنری جذاب و زیبا، متنهای مثبت، عکس طبیعت و خیلی چیزهای خوب دیگه میبینم٫ در واقع، دارم از اینستاگرم برای کنترل ورودی ذهن استفاده میکنم٫ به طوری که دنبال کردن بعضی از اون افراد موفق، حتی باعث شده آموزه های استاد عباسمنش رو بهتر درک کنم چون نمونه ی واقعی رو دیدم٫ از تلگرام هم به طور مثبت استفاده میکنم٫
به نظر من خود استاد هم منظورشون دی اکتیو کردن نبوده وگرنه خودشون، هر چند کم، در اینستاگرم فعالیت نمیکردن٫
این فکر «شبکه های اجتماعی بد هستن» خودش یه فکر منفیه که اگر تکرار بشه تبدیل به یه باور منفی و بدبینی میشه٫ ما که داریم یاد میگیریم نگاهمون رو نسبت به همه چیز تغییر بدیم، نگاهمون رو نسبت به ابزارهای ارتباطی هم تغییر بدیم وگرنه همچنان منفی نگر و بدبین میمونیم٫ درست مثل وقتی که عده ای استفاده از دستگاه ویدیو رو گناه میدونستن!
یه چیز دیگه هم میخوام بگم که کاملا مربوط به صحبتهای استاد در این ویدیوست٫ توی تعطیلات نوروز من دو فرد فوق العاده ثروتمند رو دیدم و خیلی به حرفها و رفتارشون دقت کردم٫ دور هم نشسته بودیم و گپ میزدیم که اون فرد موفق و ثروتمند بدون اینکه کسی ازش بپرسه، میون صحبتهای عادیش تمام باورهای ثروت سازش رو میگفت و حرفهاش کاملا با آموزه های استاد عباسمنش تطابق داشت٫ من به وضوح میدیدم که این افراد فقط روی خدا حساب کردن، بسیار انسانهای محترمی هستن، مهربونن، دست و دلباز و سخاوتمندن٫ خیلی خندان و شادن و عزت نفس بالاشون رو در همه ی رفتار و حتی جزئیات دکور خونه شون دیدم٫ مهمتر از همه اینکه ایشون از بچگی ثروتمند نبود و بعد از برخورد با یه تضاد بزرگ، تونست به موفقیت خیلی زیادی برسه٫ ایشون گفت که وقتی فقیر بوده، مشرک بوده و وقتی خدا رو باور کرده، ثروت بی حساب نصیبش شده٫ اینو برای دوستانی گفتم که هنوز به آموزه های استاد شک دارن و میپرسن ایا کسی هست که با تغییر باور، باورهای توحیدی، عزت نفس و٫٫٫ به ثروت خیلی خیلی زیاد رسیده باشه؟ من خودم اول راهم ولی میتونم بهتون بگم که بله، من این افراد رو از نزدیک دیدم٫ اونها وجود دارن٫ اونها شاگرد استاد عباسمنش نیستن اما با همین روش موفق شدن چون اینها قوانین خداست٫
انشاالله همه مون موفق باشیم٫
سلام دوست عزیزم کاملا با این صحبت های شما موافقم من هم از وقتی با این قوانین آشنا شدم صفحه اینستاگرم جدید باز کردم و افراد بسیار موفق و ثروتمند مخصوصا دختر های ایرانی که بسیار موفقند رو فالو کردم و زمانی رو در روز به مشاهده دیدگاه ها و نحوه ی زندگیشون میپردازم که بسیار بسیار الگوهای فوق العاده ای شدن برای من و البته صفحاتی از لوکس ترین های جهان و زیباترین مکان های زمین ، یه جورایی اون مصاحبه با افراد موفق و الگو برداری برای من به این شکل اتفاق افتاده سپاسگزارم از نکته ای که ذکر کردین.