live | شباهت باورهای محدود کننده با علف های هرز - صفحه 22 (به ترتیب امتیاز)

627 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    لیلا توسلی گفته:
    مدت عضویت: 797 روز

    به نام خالقم ومربی خودم خداسلام بابایی.

    سلام دوستانه به استادم ومریم جون که به خودشون وخدای خودشون تعهددادنددرراه اجابت الهی توی صراط مستقیم اهسته وپیوسته گامهای ریزتاتی تای بردارندولی برنده که ردپاهشون به اعماق زمین فروبره و نمایندهایی که ازاعماق قلبشون خداراصدازدن وخدااونهارواجابت کرده این مصیردرست بازگشت به سمت خداروواضح ببینندودرک وفهم کنن ‌وابراهیم وارعمل کنن حالاهرکس به اندازه درک خودش نتیجه می‌بیند.استادسپاسگزارم که به مایادمیدین چگونه ابزارمونوتیزکنیم وداس مونوبرداریم برای دروکردن علفهای هرزذهنمون .بالای15ساله برادرشوهرم برای لذت بردن اززندگیش تاالان 3مرتبه واضح وآشکارازدواج مجددداشته اگرازدواج پنهانی دیگرداشته نمیدانم دوتای اول روخانمش گفت شمادامادش کردین ولی یرای سومی اصلابه روی خودش نیاورد ازماپنهان کردن چون دیدشوهره خودش ازپس همه کاربرمیادولی پسرش ازعزیزدل معذرت خواهی کرده وگفته مابی جهت شماروقضاوت کردیم!حالابعداز15سال روزجمعه8ام که گام8خانه تکانی ذهن رو،روی سایت گذاشتین ماکل خانواده شونودعوت کردیم خونمون وپذیرایی عالی غذاازبیرون سفارش دادیم چون جای غذادرست کردن زیادرونداریم قبل ناهاروبعدناهاررقصیدیم جاتون خالی حال داد. درضمن الان حدود2سال هست آشتی کردن برای عروسی پسرش وعروسی پسرمن حضورداشتیم خیلی خوب وعالی وحتی برای حمام بردن پسروعروسم ازشهرمیخواستیم بریم حمام روستامارودعوت کردخونه ی خودش وخونه دخترش بعدازحمام پذیرای عصرانه داشتیم قصدداشتیم بعدحمام عروسی میهمانانمونوببریم استراحتگاه ویارستوران ولی. جاری خانمم اجازه ندادن بریم بیرون بنده خداگفت بیاین خونه ی ماتوی روستااونهاخونه دارن وادامه مجلس.خیلی عالی برگزارشد.و….واردجزئیات نشم تاهمینجای داستان گرفتین چی میخوام بگم؟!طی این15سال هرجاجاری خانم ودیدم سلام کردم شاید هم شده بودکه قضاوت نمیکنم حتماآنقدرآهسته جواب داده که من متوجه نشدم وحتی روبوسی هم میکردم خودشوعقب میکشید!ولی امسال رسماماروبه باغشون دعوت کردن بعداز10سال که باغ داشتن برای خوردن آلبالوگیلاس ولی جاتون خالی خیلیییییییی خوش گذشت.بساط رقص وآوازداشتیم کیف کردیم. وماهم یک پتو2نفره چشم روشنی بردیم. وتوی این4سال قانون جذب ازشماعزیزان یادگرفتم که باتغییرخودم اونهاخودبه خودبرمیگردن همون دختروپسرش که سفارش کردن مااصلاعمووزن عمووپسرعمونداریم. حتی پسرکوچکش توتعمیرگاه ماشین پیش پسرداییش کارمیکردبه پسرم گفته بودباعصبانیت بروبه بابات بگودیگه برای تعمیرماشینتون اینجانیاین من نگاه نمیکنم. پسرم خندیده اومده بیرون شوهرم به صاحب مغازه گفته مااجازه آمدن به مغازه شمارونداریم به این دلیل! که صاحب مغازه گفته شماپسرجان هرمشکلی داری بیرون ازمعازه من تصمیم بگیرواین عموجان وپسرهاشون بهترین مشتری من هستند.استادمیدونم شماباورمیکنیدهمین پسرتعمیرماشین بلده عزیزدلم یک روزجمعه تماس گرفت آقامهدی ماشین خواهرخانمم خاموش شده ازروستامیای توی مسیربیاماشینشوروشن کن بنده خداآمدبدون دستمزدماشینوروشن کردوپارسال توی مسافرت شمال ماشین پسرم خراب میشد زنگ میزدیم میگفت عکس بگیرین بفرستین تامشگلشو حل کنم بالاخره شمامیگین به حرفهام ایمان بیاریدنتیجه هاکم کم میادمتشکرم استادومریم جون که منووادارکردین برای هرگام ردپابذارم اینهانتیجه ی عمل صادقانه ام بوده ومالی هم بوده انشاالله بیشترمیشه خدانگهدار.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    لیلی گفته:
    مدت عضویت: 697 روز

    سلام ب استاد عزیز و بانو شایسته

    سلام ب روی ماه خودم

    امروز ک داشتم گام نهم رو میدیدم برام یجورایی لذت بخش بود متوجه شدم معنی تکرار رو معنی استمرار داشتن

    چون تا وقتی اینجا هستی و داری فایل میبینی نکته برداری میکنی

    تا وقتی کامنت ها رو میخونی حالت خوبه انگیزه هدف گذاری ، قدم برداشتن و خلاصه هر کاری رو داری

    اما

    ب محض اینکه از این فضا دور میشی همچیز عوض میشه انگار

    ذهن شروع میکنم تو رو بردن تو یک عالم دیگه

    گاهی اوقات ی چیزایی یادم میاره ی اتفاقات عجیب و غریب گذشته مال چند سال قبل رو جوری واضح و روشن یادم میاره ک میمونم توش و فقطم قسمت های بدش رو بهم نشون میده

    میشینم با ذهنم حرف میزنم میگم خب پدر بیامرز اگه بلدی یچیزی یادم بیار حالم خوب کنه

    ن اتفاقات تلخی ک بدتر حالم رو خراب کنه

    اگر هنری داری حالم رو خوب کن مثلا هرچی فشار میارم لحظات خوش رو اینطور با جزئیات. بیاد بیارم یادم نمیاد ولی خاطره های بد 10 سال قبل رو یجوری بیادم میاره ک خودم توش میمونم از این هنرمندیش

    و اینجاست ک متوجه کنترل ذهن میشم متوجه آگاهانه نگه داشتن حال خوب میشم

    خدایا سپاس گذارم برای این فایل های الهی برای این لحظات ناب خداکمکم کن ثابت قدم باشم کمکم کن ایده ها و الهامات رو ببینم و بشنوم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    مرضیه قدیری گفته:
    مدت عضویت: 3093 روز

    به نام خدایی که نامش آرام بخش قلبها و دلهاست

    درود براستاد عزیزم و خانم شایسته نازنین

    خدارو هزارها بار شکر که به هر طریقی با آگاهی های در مسیرم داری نگه میداری شکر شکر شکر.

    شاید هیچ کس الان مثل من ضربه های که از کمال‌گرایی خوردم را نخورده باشه چقدر عالی و تکاملی داشتم زندگی ام را طی میکردم ونتایج هم واضح و روشن بود ولی با کمال‌گرایی به کجا که نرسیدم که اگه روی خودم کار نمیکردم و به خدایم ایمان

    نداشتم تا الان به قر چاه رسیده بود و ..‌ خدارو هزارها بار شکر که به لطفت دارم حرکت میکنم خیلی برام سخته ولی میدونم اگه با همون فرمون برم دیگه نابود میشم و هر لحظه با هدایت خداوند و کنترل افکارم و با تکامل حرکت میکنم و باید بیشتر از این بتونم در روز خودم و رفتارها و تغییرات را ببینم که انرژی و انگیزه ام بالا بره و به نتیجه های پایدا ربرسم .

    الهی شکر برای دستان مهربانت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    ستاره گفته:
    مدت عضویت: 1605 روز

    سلاااااااام استااااد جانمممم

    سلامممم برمریم خانم زیباااا

    سلااااام بر دوستای عزیزم

    راجبه این فایل بخوام بگم نکات بسیار جذابی داشت ودوست دارم توی این مسیر خانه تکانی ذهن هر فایل رو کامنت بزارم وهربار به نتایج خودم یا ادمهایی که دیدم ربط بدم تا برام منطقی تر بشه

    شباهت باورهای محدود کننده وعلف هرز

    چه مثال به جایی

    دقیقا هر باور محدود کننده کلی باور دیگه بهش وصله که پیچ در پیچه باید کنکاش کنم

    مثلا باور عدم لیاقت

    هزار باور محدود کننده داره که در هم گره وپیچ وتاب خوردن که در نهایت شدن احساس بی لیاقتی که استاد جان خیلی فوق العاده در دوره ی لیاقت توضیح دادی

    تحقیر هایی که شدم

    سرزنش ها

    سرکوب ها

    مسخره شدن ها

    گفتگو منفی ذهن

    مقایسه

    باورهای جامعه

    و…..

    وهمه ی اینا باهم گره خوردن شدن احساس بی لیاقتی که اکثر ما داریم

    چه جمله ی طلایی گفتی استاد که هر کسی موفق شده نخواسته یکجا اون کارو انجام بده وقطعه وقطعه وقدم به قدم رفته واولش سخته ولی هر چی ادامه بدی سرعت رشدت بیشتر میشه یا به اصطلاح تساعدی میشه

    مثلا من قصد داشتم قسمتی رو که به شدت بهم ریخته بود جمع کنم اولش وحشتناک به نظر میرسید ولی از یه قسمتش شروع کردم وتیکه وتیکه رفتم جلو که تموم شد وبه اون نظمی که میخواستم رسید به خودم گفتم دیدی چه راحت بود دیدی اولش سخت بود وقتی رفتی توی دل کار همه چی انجام شد پس برای تمام مسائل همینه از دور سخته وبهونه هست وقتی بری تودل کار اول اینکه قدم به قدم ایده والهام میاد که میری قدم بعدی ودقیقا درسته قدم های بعدی ویا دفعات بعد بسیار سریعتر انجام میدی اون کارو چون اماده شدی سرعت رشدت میره بالاتر

    توی همه چیز قانون همینه

    خدایا شکرت

    مرسی استاد قشنگم بابت نکات زیبا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    هدیه کردی گفته:
    مدت عضویت: 1636 روز

    سلام به همه دوستان فوق العاده ای که قوی و پرووو دارن میان جلووو توی این مسیر بهشتی خفن

    خدایا شکرت برای وجودتون که انقدر با کامنتایی که ازتون میخونم چند درجه باز آگاهیم رشد میکنه و استفاده میکنم از تجربیاتتون خدایا شکرت

    سلام به استادان عزیزم

    استاد عزیزم خانوم شایسته مهربونم

    الهی شکر برای وجود شما دو فرشته توی زندگیم

    یک نعمته که من صبح به صبح چشامو باز میکنم میام روی سایت کلیک میکنم

    میام میبینم اصل و اساس موفقیت و رشد توی زندگیم

    همش داخل همینجاست

    دارم با سایت زندگی‌میکنمممممم استاد عزیزم

    صبح سفر به دور آمریکا

    بعدش گام ها

    بعدش توحید

    بعدش باورهام

    شدی جزوی از زندگیممممم

    خدایت شکرت

    (تکامل)

    اصلی که بخواییم از توی این فایل برداریم

    استاد واقعا درست میگین که وقتی میخواییم یکاری رو شروع کنیم

    همش فک میکنم به اینکه همشو باید با هم ببریم جلو

    همشو باید همین روز انجام بدیم

    همشوو باید تیک بزنیم چون همش مهمه

    ولی اینجا شما به ما یاد دادین که

    باید قدم به قدم بریم جلو

    تیکه تیکه کنیم مسیرو برای خودمون

    نخواییم از اول بدونیم که باید چیکار کنیم

    بیام قدم اولی که میدونبم رو انجام بدیم

    بعدش قدم بعدی بهمون گفته میشه

    آروم آروم مسیر باز میشه برامون

    آروم آروم هدایت های الهی رو می‌شنویم

    آروم آروم رشد میکنیم

    آروم آروم جهان پاسخ میده به درخواست های ما

    و وقتی انجامش میدی

    چقدر بزرگ میشی توی مسیر

    چقدر رشد میکنی

    اعتماد به نفست چقدر رشد میکنه

    احساس قدرت

    احساس توانمندی

    با انجام دادنش کلی انگیزه میگیری برای انجام قدم های بعد

    چقدر این قانون داره قشنگ کار میکنه

    یادمه توی یکی از فایل ها گفتین استاد که من برای خودم یه چیزی رو سخت میکردم

    مثلا نشسته بودین به باشگاه فک میکردین که باید کفشامو پام کنم

    ساک لباسامو آماده کنم

    پاشم ماشینو روشن کنم برم باشگاه

    اونجا وزنه بردارم

    همینجوری همیشه برای خودمون مسیرو سخت میکنیم توی ذهنمون

    ولی وقتی بیاییم قدم اول رو برداریم

    قدم دوم

    بعدش قدم سوم

    همینجوری بریم میبینیم که عههه ببین انجامش دادم

    خدایا شکرت

    استاد عزیزم و خانوم شایسته مهربونم

    عاشقتونم

    از خدا میخوام کمکمون کنه توی این مسیر بهشتی

    ثابت قدم حرکت کنیم

    هر روز به دنبال بهبود باشیم

    الهی شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1263 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    باورهای محدود کننده:

    مانند علف های هرز در ذهن ما وجود دارند

    ارتباط زیادی بین:

    باورهای محدود کننده و علف های هرز وجود دارند و هر دو از یک سیستم تبعیت می کنند

    زمانی که کاری را به پایان می رسانیم:

    احساس موفقیت عزت نفس , توانایی های کسب شده به ما کمک می کند قدم های بعدی را با باورهای بهتر توانایی ها ایمان یقیین و قدرت بیشتر برداریم

    خصوصا اگر انجام کار برای ما چالش برانگیز و همراه با ترس باشد

    موفقیت: موفقیت می آورد

    همواه سعی کنیم:

    از دایره ی امن خود خارج شده و به خودمان مهارت ها و توانمندی هایمان را یادآور شویم تا بتوانیم قدم های بعدی را برداشته :

    نتایج بهتری کسب کرده و احساس خوبی داشته باشیم

    باورها افکار منفی و نامناسب:

    مانند علف های هرز به هم متصل هستند

    زمانی که قصد شروع کاری را داریم:

    -نخواهیم تمام کارها را یک دفعه و یک شبه انجام دهیم

    -انجام کارهای بزرگ را به قطعات کوچکتر تقسیم کنیم

    -قدم به قدم پیشرفت کرده تا به تدریج بتوانیم قدم های بزرگتری برداریم

    -قانون تکامل را به درستی رعایت کنیم

    -زمانی که قدم اول را برمی داریم سرعت برداشتن قدم های بعدی برای ما بیشتر و بیشتر خواهد شد

    -موفقیت در ابتدا تکاملی و سپس به صورت تصاعدی رشد و پیشرفت خواهد داشت

    -زمانی که قدم اول را برداریم قدم های بعدی به ما گفته خواهد شد

    -برداشتن قدم اول سخت است و به تدریج با تغییر باورها تمرین و تکرار مداوم و مکرر عملکرد بهتر و قوی تری خواهیم داشت

    -از مقایسه ی خود با افرادی که نتایج بسیار بزرگتری نسبت به ما دارند خودداری کنیم و بدانیم آنها قدم های بسیار بیشتری برداشته و تکامل خود را به درستی طی کرده اند

    -از طبیعت می توانیم درس ها و تجارب بسیار زیادی کسب کرده قوانین الهی را به درستی درک کنیم

    -کار را به عنوان زجر و سختی در نظر نگریم خوشبختی به معنای انجام ندادن هیچ کاری نیست باید حرکت کرده قدم برداریم مولد و خالق باشیم

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    شیدا گفته:
    مدت عضویت: 2481 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی عزیزم و همه دوستان عزیزم در پروژه گام به گام

    خدایا شکرت بخاطر این فایل عالی و پر از آگاهی. خدا قوت استاد جان . واقعا چ لذتی داره هر وقت در این مسیر بهشتی پیاده روی کنید و یا موتور سواری خدا میدونه چقدر لذت ببرید و تحسین کنید و شکرگزاری.

    دقیقا مشکل شروع نکردن هر کاری یا اجرا نکردن هر ایده ای اینه که از همون اول به فکر انجام کل کار هستیم و چون کار و ایده خیلی بزرگ و یا نامشخص هست ترس مانع عمل کردن میشه.من واقعا اکثرا این مشکل رو دارم. مثلاً تو کار خودم میگم تقریبا 20 ساعت باید وقت بذارم تا کار سایت رو تموم کنم .هر ماه تقریبا این پروسه تکرار میشه . ترس این 20 ساعت کار نمی‌ذاره شروع کنم. در حالی که اگه من روزی 1ساعت وقت بذارم به آخر ماه نرسیده کار سایت قسمت فروشم تموم شده. همین یه نکته که بیام کارم رو به قدم های کوچک کوچک تقسیم کنم و اینقدر تو ذهنم نگم که در دو روز باید تموم بشه در پروسه کاری خودم می‌تونه یه تحول بزرگ باشه و نتیجه ش هم میشه که همیشه سروقت کارم تموم شده و همچنین دیگه بهم فشار جسمی و فکری نمیاد .این مشکل برمیگرده به کمال گرایی که انتظار دارم از خودم زود کارو تموم کنم و تحویل بدم.همین احساس عجله و کمال گرایی باعث میشه که از کارم هم لذت نبردم و بهم استرس وارد بشه.

    خدایا کمکم کن که شروع کارها رو با قدم های کوچک کوچک جزو عادتهای زندگیم کنم و هر روز قدمی کوچک و مستمر در مسیر خواسته هام بردارم.

    خدایا هدایتم کن که به هدایت و الهاماتت بیشتر از هر وقتی در زندگیم محتاجم.

    خدایا شکرت بخاطر اینکه بیشتر از همیشه حضورت رو احساس میکنم و هر لحظه با منی

    خدایا شکرت که بهم انگیزه دادی و انرژی و اشتیاق که قدم امروزم رو هم بردارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    مریم صادقی گفته:
    مدت عضویت: 396 روز

    به نام خداوند بخشایشگر و هدایتگرم

    خداوندی که منو به سادگی و زیبایی و عزتمندانه در زمان مناسب به سمت خواسته هام هدایت میکنه

    سلام به استاد عباسمنش بزرگوار و مریم بانو عزیزم ،سلام به دوستان هم فرکانسیم

    من از خداوند خواستم که منو در مسیر آگاهی و موفقیت و پیشرفت قرار بده مثل همیشه بهم پاسخ داد و با دستان مهربانش منو به سمت این سایت الهی هدایت کرد خودم رو به جریان این هدایت میسپارم و ایمان دارم منو به بهترین مسیرها هدایت میکنه

    خدارو صدهزارمرتبه شکر بابت این سایت نمونه که پر از آموزه های ارزشمند و زندگی سازه و با تمرکز روی نکات مثبت و زیباییها حس و حال خوب و آرامشی الهی به من میده

    چقدر صحبتهای استاد انرژی بخش و آرامش دهنده ست این فایلهای دانلودی و هدیه از هزاران سمینار و همایش و کتاب ارزشمندتره و اینقدرنکات آموزشی در اون نهفته ست که باید با تک تک سلولها اونارو جذب کرد وبا طلا نوشت

    از همین لحظه به خودم قول میدم متعهدانه به فایلها گوش بدم و عمل کنم تا طبق گفته استاد بتونم روزی با نتایجم باهاتون صحبت کنم

    با لذت و عشق شبانه روزی شروع به دیدن و گوش دادن به این فایلها میکنم هر فایل رو چندین بار گوش میدم نت برداری میکنم و سعی میکنم تا جایی که بتونم به اونها عمل کنم حتی توی خواب هم اونارو مرور میکنم کامنتهای بچه ها رو که پر از آگاهیه میخونم

    خداروصدهزار مرتبه بابت دوستان انرژی مثبت و هم فرکانسم

    خدایا شکرت که منو به این ساحل آرامش هدایت کردی

    خدایاشکرت بابت بهشت پرادایس چقدر لذت میبرم و حس خوبی میگیرم با دیدن این همه زیبایی و وفور نعمت ،درختان زیبای سر به فلک کشیده دریاچه آرام و چشمه ها و…

    امیدوارم روزی با دوستان هم فرکانسی درکنار استاد و مریم بانو در پرادایس زیبا ی دورهمی داشته باشیم

    عاشقتونم در پناه الله یکتا شاد سعادتمند سالم و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    سجاد طبسی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2855 روز

    ای که مرا خوانده ای راهو نشانم بده

    سلام به هدایت شدگان راه عشق

    واقعا بعضی اوقات میشه مانند همین چندروزه اخیر ناخودآگاه درگیر علف های هرز ذهنم شده بودم ولی با این فایل دوباره حواسم جمع شد نشستم با خودم حرف زدم و بیاد آوردم که من الان در شرایط فعلی که اینقدر دارم به خودم سخت میگیرم و خودمو ناراحت میکنم آخه من همون آدمم که قبلا خواسته هایی که هیچ زمان نداشتمشون ولی من با یه ذره تغییر زاویه دید تونستم بدستشون بیارم و الان همونارو برا خودم سندهای محکم میکنم برا منطق ذهنم که اینقدر نجوا میکنی پس چرا اونموقع ها تونستم اون خواسته هارو خلق کنم و موفق بشم،

    این موضوع علف های هرز من در دوره شیوه حل مسائل خیلی بهتر درک کردم خیلی خوب فهمیدم و حس کردم که هرزمان میبینم کارهام خیلی رو هم شده من نباید بیام به تمام کارها و مسائل نگاه کنم که ذهن من بترسه و احساس ناتوانی کنم بلکه بیام به یه ذره یه ذره انجام شدن کار نگاه کنم چونکه ذهن بهتر میپذیره و اونوقت بصورت واقعی حالم خوب میشه و انگیزه میگیرم که با باور واقعی برم کارهارو‌ انجام بدم

    من‌خودم توی تخصص خودم با کمک دوره شیوه حل مسائل شروع کردم به تقسیم کردن به قسمت های کوچک کارمو و الان چندتا مرحله از کارمو به قسمت های خوبی رسوندم چونکه هم لذت داره انجام کارها هم ذهن راحت تر قبول میکنه و آدم بیشتر به حرکت وا میداره

    یا مثلا میرم از جلسه ششم قدم اول استفاده میکنم چونکه محتوای اصلیش اینکه که ما موفقیت های قبل مون حتی کوچک اینقدر برا خودمون پررنگ و بزرگ نمایی کنیم که انگیزه هامون زنده بمونن که برای موفقیت های بعدی که با قدرت و باور قوی حرکت کنیم

    خدا قوت به همگی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    زهره زیدآبادی گفته:
    مدت عضویت: 1405 روز

    الهی شکر که جسم دارم

    ظاهرا شکر میکنم ، اما میدانم که قلبی و با طنی به صورت عمیق و دائمی  نیست و در این مسیر باید تکاملم طی شود ، تکاملی که جهاد اکبر میطلبد ،

    زهره : مرد میدان عملی  یا مرد حرف مفت ؟

    خلوتی  میابم و زهره را وسط میکشم ، لمسش میکنم ، گوشت و پوست و استخوانش را ، دستانش را میبوسم و بدنش را لمس میکنم ، دستی به سرو رویش میکشم و موهایش را نوازش میکنم  ،  که 49 سال تا به امروز  همراهیم کرده و عجیب رفیقِ با مرامیست ،

    مهربان بود و زیبا

    خوش بر و رو بود و خوش سخن

    الان هم هست

    طفلک سالها چوب نا آگاهی مرا خورد و باز هم با من بود

    جوانیش را به پایم گذاشت و موهایش رو به سپیدی تغییر رنگ داد

    اما همیشه رفیق روزگارانم بود

    چوبهای نادانیم به پیکره ی زیبایش خورد و اشکهای غفلتم از چشمان شهلایش فرو ریخت

    و حال که شاهد چروکهای ریز و زیبای اطرافشان شده ام و با قانون آشنایی پیدا کرده ام و در حال قطع کردن علقهای هرز از ذهن هستم

    فهمیده ام که چه خطایی مرتکب شدم و دنیای بدون نگرانی و ترس با ذهنی آگاه و آرام چه لذتی دارد .

    پس  میخواهم شکراین مرکب نازنین  را عمیق تر و واقعی تر به جا آورم

    باشد لبخندش که بسته به جانم است را شاهد باشم .

    الهی شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: