live | شباهت باورهای محدود کننده با علف های هرز - صفحه 31
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/04/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-09-29 02:02:592024-09-29 06:45:40live | شباهت باورهای محدود کننده با علف های هرزشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوندی که هر لحظه به بهترین و زیباترین مسیرها هدایت میکنه.
سلام عزیزان
خدارو هزاران بار شکر که امروز این فایل رو تونستم ببینم و این صحبتهارو بشنوم که دقیقا مطابق با شرایطیه که همین الان دارم، دارم هدفگذاری میکنم برای انجام کاری که چیزی ازش نمیدونم و اولش میترسیدم از انجامش اما خداوند هدایتم کرد به اینکه بیا بصورت هفتگی برنامه ریزی کن و برای هر هفته یه هدفِ قابل دستیابی داشته باش و کوچک شروع کن، لازم نیست بخوای کل کار رو با هم انجام بدی.
خیلی این صحبتها درس داره ما همیشه باید از دایره ی محدودیتهامون یه قدم و فقط یه ذره بریم بالاتر وقتی این کارو کردیم به خودمون بگیم چقدر امکان پذیر بود چقدر خوب بود، بعدش قدم بعدی رو محکم تر برمیداریم و بعد نتیجه این پشتکار و ادامه دادن و ناامید نشدن رو میبینیم، لازم نیست از همون اول کل مسیر رو بذاریم جلومون و بخوایم یه دفعه به تهش برسیم، بلکه کافیه از همون جایی که هستیم یه ذره جلوتر بریم و هر روز این کار رو تکرار کنیم هر روز این روند رو ادامه بدیم هر روز کار کنیم مثل استاد که این روند رو ادامه دادن.
اینکه هدف داشته باشیم و کار کنیم در راستای هدفمون هر روز، اینه که زندگی رو لذتبخش میکنه، من وقتی هدفی دارم و دارم روش کار میکنم احساس زنده بودن دارم.
ابن به چالش کشیدن خود، رفتن در دل کاری که قبلا ازش میترسیدیم ایناست که به آدم حس زنده بودن و شادی میده، ایناست که زندگی رو به ماجراجویی ای جذاب تبدیل میکنه.
استاد جان و خانم شایسته نازنین سپاسگزارم.
به نام خدا، سلام.
زیباترین و تاثیرگذارترین توصیف در مورد کمال گرایی رو الان خوندم تو توضیحات این فایل:
کمالگرایی یعنی بر علیه خودت بودن
پیشنهاد کمال گرایی، بی نقص عمل کردن است و قبول این پیشنهاد، آنقدر تو را درگیر حساب و کتاب برای اشتباه نکردن میکند، که فرصتی برای تمرکز بر اصل نمی ماند. اصل لذت بردن از مسیر رشد است. اصل، دیدنِ نشانههای هدایت و دریافت ایدههای الهام شده است.
یه جمله ی عالی دیگه هم خوندم امشب تو کامنت یکی از دوستانم:
کنترل ذهن یعنی اول کنترل ورودی (چشم، کلام، گوش)، بعد میشه که کنترل ذهن انجام بشه.
الان تو ذهنم چیزی گفته شد و به خودم همین الان برای تکلیف گفتم تو میخوای عُر بزنی و شکایت کنی؟
میگی از فلان چیز خسته شدم؟
خب بیا و کنترل ذهن کن، از طریقِ کنترلِ کلامت…
فکر میکنم این روزها به کنترلِ کلامم.
که آیا کنترلش میکنم؟
آیا هیجانی واکنش بروز می دم؟
ایا بهتر شدم نسبت به قبلِ خودم؟
اصلا نمیدونم ربطی داره اینجا مینویسم یا نه، ولی نوشتم..
الهی شکرت برای این روزی ها.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
سلام به استاد عزیزم وسلام به مریم جانم وهمگی خانواده ی توحیدی ام
ردپای قدم نهم:
ازبین بردن علفهای هرز ذهن وشروع کارها با تکامل.حالا که فکرش رو میکنم میبینم چقدرکارهای زیادی رو استارت زدم بدون ازبین بردن علفهای هرز؛ذهن.بدون تمرکزوتکامل از؛روی ناآگاهی.وهمه اینا منجرشد به رها کردن اون کار.چون ازاول باورها اشتباه بود تکامل طی نشد نجواهای شیطانی وخستگی ها اومد سراغم ونصفه ونیمه همه چی تموم شد.
الان برعکس اونموقع هستم خیلی خیلی بهتراز اونموقع هام شدم.باورهای درست وحسابی پشتکاربیشتر،خاموش کردن نجواها،طی کردن تکامل،قدم های کوچیک کوچیک برداشتن،صبوری صبوری وصبوری؛پشتکاااااار،وازهمه مهم ترعلاقه وایمان به خدا.
همه اینا باعث شده توی انجام کارهام ویادگیری مهارتهای جدید،تداوم وپشتکارش محکم تراز قبل رفتارکنم وامیدی که به آینده و،وجود خداوحمایت هاش دارم شده سوخت موشکی من.والبته توقع ندارم سرعتم موشکی باشه.خخخ
استادجانم ممنونم از شما بابت انتشارآگاهی ها.
درپناه خداباشید.آمین
خانه تکانی ذهن گام به گام
گام نهم
سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته
یک نکته رفتاری در این فایل و تمام فایلهای استاد وجود داره ، استاد در فایلهای مستند و در شرایط مختلف زندگی که برای ما فایل تهیه میکنند تک تک لحظات رو در قالب قانون برای ما توضیح میدهند برای همین موضوع هستش که در کوتاهترین فایلها هم نکته های مهم نهفته هستش ، برای مثال در فایلهای زندگی در بهشت یا سفر به دور امریکا که فایلهای مستند هست ، نکته مشترک همه فایلها تمرکز روی زیبایی هستش و در کنار ان موارد دیگر قانون رو بازگو میکنند و همین کار و تکرار ان باعث میشه ما هم در طول روز کارها و رفتار خودمون رو با قانون بسنجیم و هر روز در حال بهبود خودمون باشیم و الان به این درک رسیدم فایلهای دوره ها فقط اموزشی نیست بلکه تمام فایلها جنبه اموزش داره و بسیار با ارزش هستش.
بینهایت سپاسگزارم بابت این اگاهی های عالی
الشعراء
وَمَا أَهْلَکْنَا مِن قَرْیَهٍ إِلَّا لَهَا مُنذِرُونَ
ﻭ [ ﻣﺮﺩم ] ﻫﻴﭻ ﺷﻬﺮﻱ ﺭﺍ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﻧﻜﺮﺩﻳﻢ ﻣﮕﺮ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﻴﻢ ﺩﻫﻨﺪﮔﺎﻧﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻮﺩ ،(٢٠٨)
=========================
الشعراء
ذِکْرَىٰ وَمَا کُنَّا ظَالِمِینَ
ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻧﺪﺭﺯ ﺩﺍﺩﻥ ﻭ ﺍﺗﻤﺎم ﺣﺠﺖ ; ﻭ ﻣﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﺳﺘﻤﻜﺎﺭ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺍﻳﻢ [ ﻛﻪ ﻣﺮﺩﻣﻰ ﺭﺍ ﺑﺪﻭﻥ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻥ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﻛﻨﻴﻢ . ](٢٠٩)
=========================
سلام به استاد عزیزم و سر کار خانم شایسته عزیزم و سلام به همهی دوستان عزیزم
چند مدت پیش داخل دفتر دوره ی 12 قدم از خداوند خواستم که برای رسیدن به علاقه ام کمکم کند، و طوری بتونم اون کار رو انجام بدم که آزادی مکانی، مالی وزمانی رو داشته باشم و واسه خودم چندین الگو پیدا کردم بعد از اون مدت تنها کاری که کردم از زندگی ام لذت بردم، سپاسگزاری کردم، کارایی رو کردم که به لطف دوره ی 12 قدم یاد گرفتم، کاری که 35 سال انجام ندادم
تا اینکه چند روز پیش ایده ایی اومد که من فهمیدم علاقم چی هست و راهش رو پیدا کردم که به آزادی هم برسم.
اقدامات لازم رو با پسرم شروع کردیم
باورتون شاید نشه هر لحظه از هر دری شیطان ناامیدم میکرد
امااااااااا به خودم گفتم این نشد سری های قبل، من میرم دنبال علاقم حتی اگررررر یک ریال هم درآمد کسب نکنم
چرا به خودم این حرف رو زدم؟! چون همیشه در شروع هر کاری به درآمد فکر میکنم که بعدش میشه مقایسه و نهایتاً بی خیال اون کار میشم
بعدش به خودم گفتم، استاد عزیزم گفتن که شما به دنبال علاقتون بروید، قطعاااا ثروت نتیجه اون کار میشه
مرتب جملاتی رو که از دوره ی مقدس 12 قدم یاد گرفتم با خودم تکرار میکنم که نجوای شیطان رو نشنوم، امروز اولین قدم عملی و اصلی رو برداشتم، احساس میکنم تمام ترس هام از بین رفتن و من قدرت گرفتم
خدایااااا شکرت
انشاالله که در پناه الله یکتا، شاد، سالم و ثروتمند باشید.
دوستدار شما :سیما
به نام الله یکتای بی همتا
سلام به یاران همراه همراهان اگاه
من امروز درحالی روزم روشروع کردم که شب قبلش با خداوند صحبت کردم درباره کارم که کاری کن که من برای درامد منتظر فقط افرادی که حضوری مراجعه می کنند نباشم چون محل کارمن بیرون ازشهراست وکافی نت دیگه ای هم وجود داره من هدف اصلی ام راه اندازی یه شرکت نرم افزاری هست که چندین سال بود بهش فکرمی کردم اما کمال گرایی وهمه چه خوب وپرفکت باشه من خودم کلا همه چیزدان باشم وغیره تا بتونم شرکتم روراه اندازی کنم وخلاصه این حرفها بود اما یک سال پیش تصمیم گرفتم که کاررو شروع کنم ومغازه رواماده کردم وسایل هم گرفتم چون خودم بلد نبودم ودنبال نیروی ماهر بودم که نتونستم پیدا کنم درواقع هنوز درمدارش نبودم نشد ویک سال مغازه وتجهیزات خاک می خوردند تااینکه حدود یک ماه پیش تصمیم جدی گرفتم تا شرکتم رابراساس پایه وبیس همین کافی نت استارت بزنم چون چند ماه پیش توی دوره برنامه نویسی شرکت کردم ولی دیدم خیلی انگیزه ندارم بعدش تصمیم گرفتم کافینت روبیس کاربزارم تابرپایه این کارمجبورباشم خودم رو درگیراین کارکنم وتجربه کسب کنم وچالش هایی این مسیرو باهاش مواجه بشم البته منظورازمجبور این بود که اهمال کاری نکنم وهم برای درامدم باشه ومیدان عمل وهم محیط اینده روشبیه سازی کنم وخودم رودراینده ببینم وهمین که مسیرتکامل روطی کنم پله پله وازمسیرلذت ببرم خیلی حاشیه رفتم واصل مطلب این بود که من طبق اصول وقوانین ومسیرخانه تکانی ذهن
باخداوند صحبت کردم که یه کاری کن که درامدم بیشتر بشه وتنها ازخدمات حضوری نباشه بلکه یه جوری باشه که راهت پول بسازم من یه کارمند نیمه وقط استخدام کردم که صبح ها کارکنه وخودم وقتم ازادترباشه تا به یه سری کارها برسم وبعد ازظهرخودم توی دفترکارم صبح ها هم خودم سرمیزنم وخلاصه امروزدوستی تماس گرفت وازمن خواست یه سری کارها روبراش انجام بدم واینکه من هم چون درتخصص خودم فعلا نبود یکی ازدوستانم رومعرفی کردم که صحبت نهایی روکردند وسفارش دادند ودرنهایت قرارشد من برای دوستم بعنوان سفارش گیرند عمل کنم وکلا کارهاشون رومن تحویل بگیرم ودرصدی روبرای خودم بردارم واین شد که امروزجواب صحبت باخدارودریافت کردم وهمچنین چند ساعت بعد یه دوست دیگه که من قراربود کاری براش انجام بدم بهم پیشنهاد یه کاری داد وحتی گفت این دفترت رودراختیارماقراربده تا با هم درزمینه املاک فعالیت بکنیم اما من گفتم من اینجا رو نه تنها براکافی نت بلکه یه هدف بزرگی دارم که باید بااین شروعش می کردم وکم کم تکاملش بدم تا به اون هدف اصلی وبزرگم برسم وحاضر نیستم که وارد مسیر به غیر از هدفم بشم واون
رو به هرچیز دیگه ترجیع می دم خلاصه پیشنهاد داره همین جوری مییاد والبته قبل ازاقدام قطعی وعملی من دراین زمینه همچین مواردی رونداشتم حتی وقتی خودم به دنبال کاربودم نمیشد که نمیشد وازجایی که کمال گرایی وسستی روکنارگذاشتم وباهمون چیزهای اماده ودم دستی وهمون شخصیتی که هنوز متخصص نیست شروع به کارکردم واتفاقا قبل ازورود به دوره خانه تکانی ذهن که کمی مردد بودم درکارم که چه کارکنم واقعا مسیرم درسته یا نه ودچارتردید شده بودم وقتی که بعدازمدت ها که به سایت عباس منش سرنزده بودم دوباره سرزدم چشمم به مطلب خانه تکانی ذهن خورد اما توجه نکردم بعد چشمم به دکمه به من نشانه هایم روبگو خورد با خودم گفتم خدا یا خودت بگو چی کارکنم ایا مسیرم درسته همین مسیری روکه میرم برم یا نه وبااین نیت واردش شدم که بازم دیدم خانه تکانی ذهن قدم به قدم روبرام اورد بعدش گفتم پس دیگه بایداین مسیررو برم تااخر ونتیجه شد این که گفتم اتفاقات جالب ومعجزه وارالبته این اتفاقات برای من جدید نبودند اما چون چند وقت بود ازمدارش خارج شده بودم وازتمرکز بروی نکات مثبت خارج شد ه بودم همه چی رویادم رفته بود و اینکه خداوند درهرلحظه داره ماروبه مسیردرست هدایت میکنه اگه نشانه هاروببینیم وبفهمیم امید وارم همراهان راه ویاران همراه دراین زمینه موفق بشنوند که می شوند اگر به قانون عمل کنند ونترسند وتوکل داشته باشند همه تون رودوست دارم شماهم خودتون رودوست داشته باشید به امید رسیدن به قله های موفقیت درهرلحظه زندگیتون
اما الان یک هفته بیشترنیست وارد ابن مسیرشدم ونتایج عالی هستش ودارم تکاملم روطی میکنم ونتایج روبادوستان مسیربه اشتراک میزارم البته توردپاهای جلسات قبلم ازگذشته وتجربیاتش گفتم واما حالا ازتجربه های همین چند روزروکه دارم تجربه میکنم وواقعا قانون داره عمل میکنه رومیگم امید وارم همه به نتایج دلخواهشون برسند اما صبرداشته باشید تمرکز کنید برروی نکات مثبت ودرهرحالت احساس خودتون روخوب نگه دارید من یه مشکلی دررابطه با رفت وامد مشتری هام به مغازه برام پیش اومد که حالم بدشد وهی خود خوری میکردم ازاونجایی درمسیرتمیرانت کلاس هستم سعی کردم خودم روکنترل کنم البته چند روز که حالم ازاین موضوع خوب نبود هی تکرارمیشد اما تلاش کردم احساسم روخوب کنم ودیگه کم کم مشکل رفع شد به همین راحتی وقتی قانون روبلدی می دونی که چطوری حلش کن اما وقتی قانون روندونی همش مشکل پشت مشکل حالت بدترمیشه مشکلاتت هم بزرگتر وبه نسبت حادترو بد رشد میکنه وتوهمش دیگران رومقصر می دونی درحالی که عامل اصلی خودتو هستی اما تونمی دونی تا اینکه قانون روبفهمیش وباید بهش عمل کنی تاجواب بگیری
وخداوند راه های هدایت را به شما نشان میدهد
سلام به استاد عزیزتر از جانم
سلام به خانم شایسته گل
سلام به دوستای که فرکانسمون باعث شده اینجا باشیم و از آگاهی های همدیگه استفاده کنیم
داشتم کامنت یکی از دوستان رو میخوندم به این فکر میکردم که سبحان جان ببین یه لحظه تصور کن استاد اصلا وارد زندگیت نمیشد و این آگاهی ها رو کسب نمیکردی چه اتفاقاتی رو تجربه میکردی؟
حتی تصورشم برام سخت بود و یک لحظه به خودم اومدم چون قبلاً به این موضوع فکر کرده بودم قبلی که استاد وارد زندگی من بشن و من باهاشون آشنا بشم اینقدر زندگیه سرد و بی روحی رو تجربه کردم که حتی یک لحظه هم دوست ندارم به اون روزا برگردم به همین خاطر هر روز روی خودم کار کردم و میکنم و خواهم کرد
در مورد تکامل که استاد بسیار زیبا توضیح دادن داشتم فکر میکردم که از وقتی وارد سایت شدم و چقدر کمالگرا بودم و هرچقدر با آگاهی های این سایت روی خودم کار کردم این ترمز برداشته شد و حس میکنم الان نسبت به اون روزا خیلی تغییر کردم و هعی یادآوری میکردم و لذت میبردم و به خودم یاداوری میکردم که سبحان این نتایجی که تا الان گرفتی(از کار کردن روی خودت و ذهنت و عمل به این آگاهی ها بوجود اومده)
پس مغرور نباش و حواست باشه که اگه کار نکنی
طبق قانون
دوباره برمیگردی سرخونه اول و اگر هر روز روی خودت کار کنی نتایج بزرگ و بزرگتر میشن
قانون تکامل به ما گوشزد میکنه که هیچ محدودیتی در رشد کردن وجود نداره و اگه به 100هم برسی دوباره 101وجود داره و همچنین 102و… تا بینهایت میتونی رشد کنی
درس دیگه ای که به من داد این بود که بهترین نداریم چون بهتر از بهترین هم وجود داره
قانون تکامل منو رسوند به بینهایت که شرط اول،برداشتن قدم اوله و منم که تا اینجا رشد کردم مهم نیست چند قدم برداشتم مهم اینکه قدم بعدی من چیه قدم بعدی استاد گفتن قدمیه که بتونی در شرایط حال حاظر برداری به راحتی و یه پله بالاتر بری
سبحان جان روزی که این کامنت رو میخونی دوباره مطمئنم گام های فراتر از الانت برداشتی و آگاهی های جدید تری از این کامنت دریافت خواهی کرد.
1403/7/8. ساعت:21:00 یکشنبه
به نام خالق زیبایی ها
خانه تکانی ذهن (شباهت باورهای محدود کننده با علف های هرز)
“اندر دل من، درون و بیرون همه اوست
اندر تن من، جان و رگ و خون همه اوست”
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و تمامی دوستان سایت عباسمنش
استاد چقدر با دیدن این فایل زیبا و قشنگ و سرسبز دلم برای پارادایس زیبا تنگ شد، خیلی وقته دیگه سریال زندگی در بهشت رو نمیزارید خیلی دلم برای شما و خانم شایسته عزیز و اون فضای روحانی پارادایس و اون زیباییهاش تنگ شده، چقدر با دیدن سریال زندگی در بهشت لذت می بردم از فضای اونجا از درختان، از رودخونه، از خونه زیبا، از ماشینا، از موتورا، از دوچرخه ها، از وسایل کار، از فضای خونه، از فضای پارادایس، از مرغ و جوجه ها، از ماهی ها، از گوسفندها و بزها، از براونی، از ابزارها، از آر وی، از سرسبزی اونجا، از مهموناتون، از آشپزیهاتون، از نجاریهاتون، از کارهای مختلفی که تو پارادایس کردید از همه و همه، از همه چی و از همه مهمتر شما و خانم شایسته و روابط عاشقانتون
خدایا شکرت برای این فایل قشنگ و یادآوری روزای قشنگ زندگی در بهشت
خدایا شکرت که نهمین روز پروژه خانه تکانی ام پشت سر گذاشتم و آگاهی های قشنگی دریافت کردم و به امید رب العالمین به آنها عمل خواهم کرد.
خدایا شکرت که یاد گرفتم برای هدف های بزرگ باید قدم های کوچک و متوالی بردارم چون آرام آرام و با طی کردن تکامل و به صورت مستمر می تونم به اهدافم برسم.
خدایا شکرت که یاد گرفتم وقتی کاری را به اتمام می رسانم که در شروع سخت به نظر می رسید اعتماد به نفسم بسیار بالا میره که این اعتماد به نفسی که در وجودم ساخته میشه از صدها نتیجه بیرونی سازنده تر و رشد دهنده تره.
خدایا شکرت که یاد گرفتم مقاومت های ذهنیم رو درباره امکان پذیر شدن خواستم کم کنم تا ذهنم در مورد اجرای ایده ای الهامی در راستای خواسته ام دست به کار بشه.
خدایا شکرت که یاد گرفتم همیشه قدم بعدی وقتی به ما گفته میشه که قدم اول را برداریم.
خدایا شکرت که یاد گرفتم در مسیر هدف هیچ وقت خودم را با دیگران مقایسه نکنم بلکه با خود قبلیم مقایسه کنم.
خدایا خیلی خیلی شکرت به خاطر این همه آگاهی های ناب
خدایا تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جویم.
ما را به راه راست هدایت کن.
راه کسانی که به آنها نعمت داده ای.
بهترین ها را از صمیم قلبم برایتان آرزومندم.
به نام خدا که رحمتش بی اندازه است و مهربانیش همیشگیست
با درود و سپاس خدمت استاد گرامی و مریم خانم گل و دوستان همفرکانسیم
سرفصل آگاهی های فایل نهم خانه تکانی ذهن
هدف های بزرگ، با قدم های “کوچک اما متوالی” محقق می شوند: تو کامنت قبلی نوشتم، در مسیر هدفم، خیلی ملو پیش می رفتم ولی با این وجود دست نکشیدم و متعهد بودم، زمانیکه خدا ببینه شما متعهد هستی انسانها و شرایط خوب رو جلوی راهت قرار میده. وقتی ما به محله جدید نقل مکان کردیم مدتی توی آموزشم وقفه افتاد اون هم متاسفانه به خاطر باورهای محدود کننده ای بود که در مورد شهریه آموزشگاههای اون منطقه داشتم، بعد از حدود دو سال در آموزشگاه محل زندگی جدیدم ثبت نام کردم، حدود یک سال بعد دوباره خونه امون رو عوض کردیم و دقیقا بغل خونه امون فرهنگسرایی بود که آموزش موسیقی هم داشت و آموزشم رو با هزینه مناسب ادامه دادم، البته بگم تا اون موقع هنوز باور مرتبط با هدفم رو ایجاد نکرده بودم، بعد از عوض شدن یک استاد و جایگزینی استاد دیگه در فرهنگسرا، که تا الان من همچنان تحت آموزش ایشون هستم، این استاد فوق العاده، نگاه من رو به هدفم تغییر داد (به قول امروزی ها ترکوند.) اگر حتی قدمهات کوچیک باشند بعد از مدتی تلاشت به بار خواهد نشست. این استاد نازنین باعث شد، استعداد ذاتی نهفته وجودم در هنر، شکوفا بشه و من چنان با اشتیاق هر روز بیشتر و بیشتر روی هدفم تمرکز می کنم که به خودم می گم ای کاش زودتر ایشون رو ملاقات می کردم و خیلی زودتر این اشتیاق و تمرکز انجام می شد، الان خودم از رشد در تعجبم.
در این مدت از فایل های هدیه استفاده می کردم و دوره ی شیوه حل مسائل زندگی رو هم خریده بودم و کار می کردم و تغییرات عظیمی در من به وجود آورد، که در فایل های قبلیم در مورد یکیش نوشتم و اینجا هم در مورد یکی دیگه اش که تمام استعداد من رو شکوفا کرد می نویسم.
من در دوره شیوه حل مسایل معجزه باور سازی رو با عمق وجودم درک کردم، با ساخت هر باور جدید شاهد اتفاقات رویدادهای بینظیر می شدم، من باورهای جدید رو پیدا می کردم و هر روز صبح با همسرم، در مسیر محل کارم می ساختیم، ما هر روز باورهای بهتر و با ارزش تری رو ایجاد می کردیم تا اینکه طبق فرمایش استاد مسیر تکامل طی شد و من به ساخت باورهای مربوط به هدفم رسیدم به 21 روز هم نرسید، خیلی راحت و سریع چندین قدم مهم برداشتم هر باوری می ساختم هر چی تو ستاره قطبی می نوشتم تیک می خورد. تلاش من همونه ولی دارم هر روز بیشتر به هدفم نزدیک می شم. هر جلسه خیلی بیشتر مورد تشویق استادم قرار می گیرم، واقعا حس ام قابل وصف نیست
قدم ها داره یکی یکی بر داشته می شه، تکاملم داره طی می شه، باورهای جدید هر روز داره شکل می گیره.
امروز فایل شیوه حل مسائل رو گوش می کردم طبق فرمایش استاد وقتی مدار هامون بالا میاره درک مون از مطلب قبلی که شنیده بودیم بیشتر می شه، امروز صحبت های خانم شایسته عزیز در این دوره بر جان و روحم بیشتر نشست، با خودم گفتم خود این دوره پایه همه دوره هاست تو دنبال چی بودی دختر.
وقتی کاری را به اتمام می رسانی که در شروع سخت به نظر می رسید، اعتماد به نفسی که از “توانستن” در وجودت ساخته می شود، از هر نتیجه ی بیرونی، سازنده تر و رشد دهنده تر است: زمانیکه برای رسیدن به هدفم قدم های که هر روز در ستاره قطبی می نویسم رو بر می دارم شاهد افزایش اعتماد به نفسم هستم. به همین راحتی
به طور مستمر اما تکاملی، از دایره محدودیت های ذهنت، فراتر برو: باورهای محدود کننده من بعد از پا گذاشتن رو ترس هام و شروع قدم ها داره پیدا می شه و سریع داره جاش باورهای قدرتمند کننده ساخته میشه خدا رو شکر
نتیجه پشتکار و ادامه دادن: فقط پشتکار در ایجاد تغییر با ساخت باور و کار روی هدف، ایمان به مشیت الهی و قوانین بدون تغییر خدا، توکل و دست نکشیدن از هدف و صبر و شکیبایی و طی کردن تکامل نتیجه رو نمایان می کنه و لا غیر
چگونه مقاومت های ذهن را درباره “امکان پذیر بودن خواسته” کم کنیم تا ذهن نسبت به اجرای ایده های الهامی در راستای خواسته، دست به کار شود: تلاش برای ایجاد منطق های قوی. من با انجام هدفم رسالتم رو تو دنیا انجام خواهم داد، شادابتر، سالمتر و ثروتمندتر و با اعتماد به نفستر خواهم شد.
همیشه قدم بعدی وقتی هویدا می شود که قدم کنونی را برداری. زیرا توانایی لازم برای برداشتن قدم بعدی، “در طی اجرای این قدم” در وجود شما ساخته می شود: تا قدم اول رو برندارید هرگز نمی تونی قدم بعدی رو ببینی این یک اصله، من تا تمرکز رو هدفم نکرده بودم تا اعتماد به نفسم رو بالا نبرده بودم تا باورهای خودم رو درست نکرده بودم حتی چنین روزی رو تصور هم نمی کردم.
در مسیر هدف، خودت را با دیگران مقایسه نکن. بلکه قدم کنونی را با قدم های قبلی خود مقایسه کن: من اصلا به غیر از هدفم به چیزی توجه نمی کنم چون فکر می کنم جاده مستقیم همینه که استاد داره یادم میده چرا باید به مسیرهای فرعی سرک بکشم و انرژی و وقتم رو تلف کنم.
منابع مرتبط با آگاهی های این فایل:
دوره «شیوه حل مسائل زندگی» هست به همه دوستان این دوره رو توصیه می کنم.
ممنونم از استاد و مریم جان در تهیه گام های این دوره پاکسازی ذهن.
به نام خدا
خانه تکانی ذهن/گام به گام
گام نهم
•
تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را
تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را
•
ز همه خلق رمیدم ز همه بازرهیدم
نه نهانم نه پدیدم چه کنم کون و مکان را
•
چه خوشی عشق چه مستی چو قدح بر کف دستی
خنک آن جا که نشستی خنک آن دیده جان را
•
ز تو هر ذره جهانی ز تو هر قطره چو جانی
چو ز تو یافت نشانی چه کند نام و نشان را
•
منگر رنج و بلا را بنگر عشق و ولا را
منگر جور و جفا را بنگر صد نگران را
•
سلام
سلام و ارادت خدمت استادهای عزیزم و همگی دوستان
این چند بیت از مولانا رو نوشتم چون بطرز عجیبی داشت تو ذهنم تکرار میشد و من بعنوان یک نشونه خیلی زیبا اون رو به فال نیک گرفتم.
حتما با خودش یک آگاهی و کلید برام آورده که ساعتهاست داره تو ذهنم تکرار میشه.
فایل امروز و هدفش در مورد علفهای ذهن ذهن بود که در واقع همون باورهای اشتباه و محدودکننده هستند.
همونهایی که انقدر بی رویه رشد کردن که راه رو بستند و تشخیص راه از بیراهه رو سخت کردن.
همون علفهای هرزی که به اندازه درختهای تنومند قدرت گرفتن و به همدیگه تنیده شدند بطوریکه از ریشه کندنشون سخته.
ولی خبر خوب اینه که وقتی تیشه به ریشه یکیشون زدیم و نترسیدیم، وقتی از کم و کوچیک شروع کردیم و ذره ذره تکاملمون رو طی کردیم، با از میان برداشتن یکیشون می تونیم خیلی های دیگه رو هم به همراهش از سر راه برداریم.
این دقیقا زمانی خودش رو نشون میده که دچار سردرگمی هستیم.
جاهایی که نمی تونیم راه رو پیدا کنیم و مستأصل میشیم همون نقطه ایه که باید تسلیم بشیم، دستها رو بالا ببریم و از خدا بخوایم که کمکمون کنه ذهنیت های فقیرانه و بازدارنده مون رو برامون واضح کنه.
بفهمیم کجای کارمون می لنگه و این عدم وضوح از کجا داره نشأت می گیره.
و چقدر مهمه که باز هم دچار کمالگرایی نشیم. فکر نکنیم همون روز اول باید همه نقاط ضعفمون رو پیدا کنیم و رفعشون کنیم.
یکی یکی
پله به پله
درخت به درخت
کوچه به کوچه
تا بالاخره به حدی از راحتی برسیم که بشه راه رو از میون جنگل تشخیص داد.
جاهای کمی بوده تو زندگیم که تونستم با این شفافیت و اطمینان راهمو پیدا کنم.
اما تعداد کم برام برکات زیادی به همراه داشته.
این بار هم در تلاشم تا روزی یک ساعت، یا حتی شده 10 دقیقه روی پاکسازی محیط ذهنیم وقت بگذارم.
و چقدر هوشمندانه و دقیق خانم شایسته این فایلها رو تدوین کردن که مختصر و مفید هر آنچه که ذهن منطقی برای قانع شدن نیاز داره به خوردش میدن.
این فایلها و آگاهی هاش گنجه و باید بارها و بارها تکرار بشه.
همیشه نیازمند پاکسازی ذهن و روح هستیم چون ما بقول مولانا یک بی نام و نشانیم که فقط نام و نشانمون رو از خدا داریم.
مثل یک ظرف خالی که اگر از عشق خدا پر نشیم قطعا با علفهای هرز متنوعی پر میشیم که ما رو به اشتباه میندازن.
تنها سلاحمون امید به پرتوهای نور پروردگاره که ما رو توی کنترل ذهن موفق کنه.
آرزو و درخواستم برای خودم و همه دوستانم همینه.