live | شباهت باورهای محدود کننده با علف های هرز - صفحه 32 (به ترتیب امتیاز)

627 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مرضیه بهرامی گفته:
    مدت عضویت: 2144 روز

    سلام استاد عالی بود ممنون از شما

    خداقوت دست گلتون درد نکنه چه جاده ای شده استاد پهلوانم

    چقدر شما بی نظیری

    بهترین استاد دنیایی صداقت ازچشماتون صداتون حرکات و زندگیتون می باره

    آفرین به شما انسان خودساخته …

    شما الگوی فوق العاده ای هستی

    من لایو رو مستقیم دیدم لذت بردم اونجایی که می خواستین رو نیمکت بنشینید زیرلب گفتید بسم الله الرحمن الرحیم …

    این الله مهربان چقدر شمارو دوست داره

    استاد ی خواهشی دارم ازتون :

    لطفا تمرکز بزارید رو سلامتی جوانی خودتون چون شما باید خیلی خیلی عمر کنی جهان و مردمانش خیلی به شما احتیاج دارن …

    با آرزوی سلامتی و تجدید جوانی 🍃🌸💗🍃🌸💗🍃🌸💗🍃

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    مهدی فرهمند گفته:
    مدت عضویت: 2253 روز

    سلام بر استاد عزیرم.

    مرد بزرگ زندگیم که من رو زمین تاآسمون تغییرداد واین لطف الله بزرگ بوده.

    ومیدونم خیلی خیلی جایی رشدوپیشرفت هست.تبریک بهتون میگم که به افکارتون وتجسم خلاقانتون تونیستید خودتون رو تواین لول برسونید و تواین منطقه بِکر و زیبا زندگی کنید که واقعا قابل وصف تو نوشتن نیست و قطعا دیدن این مناظر ازنزدیک روح و جسم انسان روجلا میده.این مناظر زیبا وسرسبزی که امیدرو به زندگی میده و عظمت پروردگارم رو نشون میده.

    اینکه همت میکنید و انجام میدید(منظورم بریدن درختها و هموار کردن جاده تو اون منطقه بسیار زیبایی پارادایس هستش)که هرکسی جایی شماباشه افرادی رو میگیره که براش انجام بدن و این موضوع

    به من انگیزه میده که وقتی الهاماتی صورت میگیره بلندبشم و انجام بدم.

    حرکت کنم،قدم بردارم.

    چون کار ذهن فالو کردن هستش واسه انجام ندادن.

    حالا بزار فردا…

    حالا بزار بعدازظهر…

    حالا بزار هوا بهتر بشه…

    حالا بزار ناهار بخورم…

    کاره ذهن اینه که نزاره انجام بدی،چون همش دنبالِ تنبلیه،و اگر فالو اول رو بزنه و موفق بشه دیگه دلایل بعدی موضوع رو برات سندی ترش میکنه که آره دیگه حالا وقتش نیست.

    راست میگه افکارم،بزار بعدا…واین یکی ازبزرگترین چالشهای زندگی من بوده ومن خودم تو این مسئله هنوز مشکل دارم ولی خیلی قویترشدم همون چرخه تکامل.

    چون از خودتون یادگرفتم که فاصله بین موفق شدن و نشدن تو انجام دادن یا ندادن هستش.

    از تکنیک ۵ثانیه استفاده میکنم.

    یعنی وقتی قلبم میگه الان فلان تماسوبگیر یا الان فلان کارو بکن،خداوکیلی ذهنم دست به کار میشه،به خودم ۵ثانیه وقت میدم دست به کار بشم و خیلی خوب ج گرفتم.

    ۱.۲.۳.۴.۵حالا دست به کارشو مهدی…

    خدارو شکر استاد یه عالمه مطلب از لایوتون گرفتم و وقتی دیدم دست به کار شدید یه جورایی خجالت کشیدم.

    زندگیم خیلی فرق کرده و در آینده میگم ازشون.

    استاد خیلی خوبی و انگیزه بخش یه عالمه انسانی.

    استاد تورو خدا مراقب باشید تو بحثهای سیاسی نبرنتون.

    خداوکیلی ج سوالاتی که میگن نماز میخونید یا نه رو نیازی نیست بدید.

    اینکه تو قرآن گفته شده نماز بخونیم یا نه!!!!؟؟؟

    ازشما یادگرفتم که هرچیزی که حالم روخوب میکنه انجامش بدم.

    میتونه نماز خوندن باشه یانه…

    چه ایرادی داره.

    در آخر…

    استاد ما به شما نیاز داریم چون شما دستی از طرف الله هستی.

    من کوچیک شما و تمام خواهر برادرای هم جهتم هستم.

    به امید دیدار…

    خداحافظتون باشه…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    nashmil گفته:
    مدت عضویت: 2458 روز

    سلااام و دورد بر پیام آور زیبایی ها..

    استاد عزیزم الان که دارم این نظر رو مینویسم ساعت 4 و 14 دقیقه صبحه و من طبق روال هر شبم در این دو هفته ی گذشته،شبانه روزم رو دارم با شما و تو این سایت میگذرونم..

    استاددد باز اشکم دراومد.

    این سری از اینکه که من چقدر چشمام به روی زیبایی های اطرافم بسته شده بود،تماممم این زیبایی های این فایل که شما بارهای بار براش سپاسگذاری کردین رو ما توی محل زندگیمون داریم،آسمان زیبااا وهوای پاک،برگای فسفری درختان،صدای پرندگااان…

    حتی مزرعه مون خیلی شبیه به پردایسه،دقیقا رودخونه از کنار زمینای ما رد میشه،صدای پرنده ها،سرسبزی بوته های ذرت که داخلش اونقدر وسیعه که خوف میکنی تنها بری داخلش،صدای خش خش برگایی که زیر پاته،سرسبزی گندمای اول تابستون که هنوز زرد نشده،کلی گوجه و خیار و لوبیای وخربزه های محلی که هر بار میتونیم با دستای خودمون بچینیم…

    واااای استاااااد شما الان منو با تمام زیبایی های مزرعه مون آشتی دادین…اشک تو چشام حلقه زده،میخوام سجده کنم و بگممم خدایااا منو ببخش،بگم خدایاااا اگه هر بار اومدم مزرعه و اون همه زیبایی رو دیدم باز حسم خوب نشده منو ببخش،بگم خداااایااااا اگه استاد عباس منش به اون جایگاه رسیده، به اون حد از آزادی زمانی و مکانی رسیده فقط به خاطر این دیدگاه زیبا نگرشون بوده..

    استاددد هر چی بیشتر بعضی قسمتهای آمریکا رو میبینم بیشتر متوجه میشم که چقدر شبیه بوکانه،شهر زیبای محل تولدم..

    درختاش،سرسبزیش،آب و هوای معتدلش،هوای پاکش،مردم مهربونش..

    استاد ممنونتونم که منو دارین با زیبایی های اطرافم آشتی میدین..به اینکه هر کجا باشم باید لذت ببرم،زیبایی ها رو ببینم و تحسینش کنم..

    چقدر این دو هفته که شب و روز تو سایت شما وقت میگذرونم از خودم راضییم..چقدر حس مفید بودن میکنم،چقدر خوشحالم،چقدر به خودم افتخار میکنم که هر بار از شما نکات بیشتری رو یاد میگیرم..

    من با پاک کردن تمام بزنامه های مجازیم اعم از واتساپ و تلگرام و اینستاگرامم چقدر در وقتم صرفه جویی کردم و تمام اون وقتایی رو که بیهوده صرف اونا میکردم الان با عشق و تعهد دارم تو این سایت صرف میکنم..

    استادد من یه عادت خوبی که دارم مثل شما از راکد ماندن و هیچ کاری نکردن تنفر دارم و باید هر روز تلاش کنم برای بهتر شدن و دقیقا روزی که از دیروزم بهتر نشده باشم عذاب وجدان شدیدی میگرفتم و حالا خوشحال و شادانم که دارم با وقت گذاشتن روی فایلهای بی نظیر شما از زمان و انرژیم به بهترین نحو استفاده میکنم..

    خیلی خیلی سپاسگذار خدا هستم که من رو هم فرکانس با شما قرار داده..

    دوستدار شما دختر برفی..(بفرین)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    محسن زارعی سیوکی گفته:
    مدت عضویت: 1939 روز

    سلام اقا من به این درک رسیدم که برای کسب ثروت به مدرک تحصیلی نیاز نیست. و توی مسیر که قرار میگیری خداوند خودش راه هموار میکند بخدا قسم من از روزی که شروع کردم به فایل های شما گوش کردم و یه ندایی به من میگفت ادم موفق فقط میتواند برای خودش کار کند کارم را ول کردم سال ۹۲ من از شرکت ۱۵۰۰میلییون حقوق میگرفتم یک سال طول کشید تابتوانم بیام بیرون از شرکت یه چیزی به ذهنم خطور کرد عملیش کردمن گفتم من اگه حقوقم را دوبرابر کنی کار میکنم اونها هم قبول کردن باز هم میگفتم اشتباه کردم دوباره گفتم اگه علاوه بر حقوق یه ماشین پارس صفر برام بخری یک سال دیگه کار میکنم بعد میگفتم حرفهای شما استاد تضاد داره گفتم ماشینی که خریدی مال خودت من نمیتوانم با شما کار کنم فقط می خواهم آزاد باشم هر کای که دلم خواست انجام دهم خدارا شکرت امدم بیرون از شرکت تاسیساتی خصوصی .

    سال مورخ ۱۳۹۶/۰۴/۳۱بلاخره امدم بیرون که شرایطم بعد از پنج ماه خوراک منو خانوادهام سیب زمینی اب پز بال تخم مرغ بود هیچ ایده ای نداشتم فقط اول سال نوشته بودم که امسال میخواهم درامدم را سه برابر و بیشتر کنم زیر شو امضا کردم تاریخ ۲۵/ ۱۲ /۱۳۹۶ یکصد بیست میلییون امد به حسابم از یه طریقی که خواسته توضیح بدم سر خودم شاخ درمیاروم چون حرفهای شما را باورکردم.الان بیشتر تاثیر میگذارد حرفهای شما خدارا شکر میکنتم که در هر شرایطی که بودم از خداوند را تشکر کردم شما دعا کنید که به ماشین النترا امسال برسم و بروم کیش کنار دریا ارامش بگیرم با خانم وبچهایم حالشو ببرم ولی بخاطر همین ماشینی که الان زیر پام هست خدارا شکر میکنم ولی به این درک رسیدم احساس خوب اتفاق عالی .

    الان خدا را شکر همه چیز عالیه این ماه توی قرنطینه که هیشکی کارنکرده من سه تا ماشین خریدم وفوختم درامدم شده ۱۵ میلیون .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    نوشا گفته:
    مدت عضویت: 3152 روز

    استاد عزیز بی نظیرم،

    بهتون افتخار میکنم،واقعا و از ته قلبم

    برا ۲۰ کیلو وزنی ک کم کردین،برا رسیدن ب هدفی ک تو اولین قدم از دوره ی ۱۲ قدم ازش صحبت کردید و برا اینکه هر روز رو خودتون،رو باورهاتون کار میکنید با وجودیکه خودتون میگید و کاملا مشخصه و ب تمام اهداف تون رسیدید تا الان ولی بازم ادامه میدید.

    همیشه از خودم سوال میکنم این حجم از انگیزه و شور و شوق شما برا رسیدن ب اهدافتون از کجا میاد و اینکه اگه من جای شما باشم و ب همه ی ارزوها و اهدافی ک داشتم رسیده باشم ایا بازم انقد انگیزه و شور و شوق دارم برا ادامه ی این مسیر یا نه.

    بهرحال،هدفی ک شما بهش رسیدید هدف منم هست،۲۰ کیلو کاهش وزن اگه داشته باشم خیلی خوب میشه و دقیقا همین انرژی ای ک شما ازش حرف میزنید و من الان لازمش داره،دلم میخاد انقد انرژی داشته باشم ک بتونم کوه و جابجا کنم،این روزا ب شدت بی انگیزه م و مدام دلم میخاد بخابم،از سرکار ک برمیگردم ولو میشم رو مبل یا تختم و هیچ کاری برا انجام دادن ندارم و هیچ انگیزه ای.

    ولی از امروز صبح ک داشتم رانندگی میکردم ب سمت محل کارم،تو راه فک کردم ک من میتونم این شرایطو ب یه فرصت بی نظیر و عالی تبدیل کنم،این شرایطی ک کرونا هست تو دنیا و من حجم کارم خیلی کمتر از قبل شده،بهترین فرصته ک صبح تا شب و شب تا صبح روی باورهام کار کنم و روی قوانین،ب ایده هایی ک بهم الهام میشن عمل کنم و کارهامو پیش ببرم و ب قول شما استاد عزیزم،حتما ارزششو داره ک رو خودم کار کنم و حتما گشایشی تو زندگیم ایجاد میشه ک بعدا از نتایج ش شگفت زده میشم.

    از امروز تصمیم گرفتم هدف مو ب هدفهای کوچکتر تقسیم کنم و هر روز یه قسمتی از کارو انجام بدم تا زمانی ک برسم ب اون چیزی ک میخام.

    در مورد رژیم غذایی ک در پیش گرفتین،من چندین سال پیش این روش و امتحان کردم و بی نظیر و عالی بود و اون موقع در متناسب ترین وزنم ب سر میبردم و نسبت ب الان خیلییی انرژی و انگیزه م بیشتر بود و واقعا رژیم غذایی نامناسب و اضافه وزن تاثیر خیلیی زیادی روی کاهش انگیزه و انرژی و احساس کسالت و خواب آلودگی داره،باهاتون موافقم و ب این رژیم تون ادامه بدید چون نتایجش بی نظیره.

    دوستون دارم و براتون بهترین هارو از الله یکتا میخام

    با احترام ❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    زهره محمودی گفته:
    مدت عضویت: 2868 روز

    سلام به همگی

    این فایل فوق العاده عالی بود و متن خانم شایسته بر این فایل دیوانه کننده بود

    مریم شایسته ی شگفت انگیز ! عاشقتم مرسی که اینقدر خوبی ! چه نعمتی هستی ! چه نشانه ای هستی از عشق ! از رحمت الهی !

    پاشنه آشیل وحشتناک من کمالگرایی هست و الان اصلا نمیتونم راجع به متنی که نوشتید و روشنایی که برام ایجاد کرد بنویسم . ولی مطمئنم حجت برمن تمام شده!

    کاش پی دی اف متن ها هم مثل قابلیت دانلود فایل صوتی و تصویری وجود داشت . خانم شایسته عزیزم بی نهایت متشکرم برای همه متن های فوق العاده آگاهی بخش و زیبایی که مینویسد ❤ کتابتون حتما در جهان میدرخشد 😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2516 روز

    با سلام خدمت استاد عزیزم

    اومدم امروز به شکرانه این زیباییها یی که دارم میبنم نظر خودم رو بنویسم مگر نه اینکه خداوند در قرآن می فرماید اونهایی که کذبوا به آیاتنا هستند کافر هستند و فسنیسره للعسری میشن؟

    مگر نه اینکه اونایی که صدق بالحسنی باشن فسنیسره للیسری میشن؟

    مگر نه اینکه انتخاب با منه که جز کدوم دسته باشم ؟

    پس من میخوام جز دسته صدق بالحسنی بشم من می خوام خداوندی رو سپاسگزار باشم که در زمان مناسب و در مکان مناسب من رو به سایت استاد هدایت کرد تا ناظر اینهمه زیبایی از قاب دوربین استاد باشم.

    می نویسم تا یادم باشه که از کجا به کجا رسیدم با بودن با استاد و کار کردن روی خودم . منی که به خاطر شرایطم نمی تونستم مسافرت برم اصلا نمی تونستم خیلی از خونه بیرون برم تا زیبایی ببینم الن توی خونه و در کمال آرامش دارم زیبایی های جهان رو از قاب دوربین استاد می بینم و این یعنی اینکه من لایق بودم که جهان اینجوری داره به من کمک میکنه .لایق بودم چون ی روزی آگاهانه تصمیم گرفتم مثل اکثریت جامعه نباشم . تصمیم گرفتم که راهی توی ذهنم باز کنم( مثل این مسیری که استاد به اون توجه کردن وآگاهانه اون رو هرس کردن ). ذهنی که با باورهای محدود کننده پر از علف های هرز شده بود. یعنی تو کهکشان راه شیری باور بد نبود که تو ذهنم من نباشه خخخخ.

    راستش اولش جرات ورود به داخلش رو نداشتم چون به نظر خیلی وحشتناک می اومد اما کم کم که واردش شدم و ذره ذره بازش کردم فهمیدم که اونقدر ها هم وحشتناک نیس .ابزارش خودم بودم و خدای خودم و بس. فقط باید با خودم به صلح میرسدم بقیش با ایمان و توکل به خداوند و با طی کردن تکاملم اتفاق می افته( و هنوز هم من مشغولم کاری که باید تا آخر عمرم انجام بدم و الن نه تنها نمی ترسم بلکه شور و اشتیاقم بیشتر شده)

    تکامل چه واژه قشنگیه. اون زمانی که دانش آموز بودم و چیزهای ضد و نقیضی راجع به تکامل داروین می شنیدم نمی دونستم بالاخره این قضیه راسته یا دروغه. اما الن بقول استاد به هر چی نگاه میکنم تکامل رو توش می بینم. حتی تو خوب شدن ی جوش توی صورت آدم. چند هفته پیش ی جوش عفونی بزرگ زیر پوستی کنار گردنم پیدا شد. اول که حسش کردم ی کم ناراحت شدم ذهنم رفت سراغ تجربیات قبلیم که حتما آجیل زیاد خوردم یا صابونم خوب نبوده و هزارتا چیز دیگه . از داشتن این جوش تو صورتم داشت حالم بد می شد اما ی دفه یاد قضیه تکامل افتادم و سعی کردم از دید تکامل به این قضیه نگاه کنم . دیگه اون حس بد رو نداشتم ..فقط دنبالش می کردم ببینم چه اتفاقی می افته. آره جوشه اولش خیلی بزرگ بود و به نظر می رسید راهی برای بیرون اومدن از اون زیر رو نداشته باشه اما هر روز که می گذشت اون خودش رو جمع تر و جمع تر می کرد و بالاخره از زیر پوست اومد بیرون و کم کم روال بهبودی طی می شد. شاید باورتون نشه اما سه هفته طول کشید تا اون تکاملش رو طی کنه. الن که دارم این متن رو می نویسم هم ی ذره از اون هست و من مطمنم که ی هفته دیگه دیگه اثری ازش نیست. همین جوش من رو به فکر فرو برد که خداوند چقدر همه چیز رو دقیق آفریده که حتی توی هم چین چیزی هم باید تکامل طی بشه تا نتیجه بدست بیاد و اگر من سعی می کردم با دستم یا هر وسیله ی دیگه ای جوش رو نابود کنم مطمانا نتیجه چیز خوبی نمیشد و حال و احساس من بد و بدتر.

    آره تکامل همه چیزه.

    بحث درختان هرز توی این فایل هم منو یاد چند وقت پیش انداخت که رفته بودیم ی تیکه زمینی که توش عدس کاشته بودیم رو از نزدیک ببینیم. هوا بهاری و همه جا سرسبز.و قتی که که رسیدیم بالای زمین جوانه های سبز عدس داشتن از دور خودنمایی می کردن جلوی چشمامون و صحنه ی خیلی زیبایی رو بوجود آورده بودن اما وقتی رفتیم نزدیک و نزدیکتر دیدیم که ای وای چقدر علف هرز اونجاست. یاد حرفهای استاد افتادم و باورهای محدود کننده که عین همین علف های هرز همه جای ذهن ما هستن .ذهنی که از دور شاید زیبا به به نظر برسه اما وقتی میری توش میبینی که ای دل غافل چه چیزهای هرزی اونجاست که اگه نچینیشون همه ذهن رو نابود می کنن.

    دقیقا مثل این مسیر توی فایل با خودم فکر کردم که چکار سختیه بخوای روی دوپا بشینی و این همه علف های هرز رو بچینی آخه چکاریه به خودم سختی بدم اولش نخواستم برم تو زمین اما باز یاد حرفهای استاد تو فایلهای قبلی افتادم . ی لحظه با خودم گفتم فرض کن این ذهن توه چکار می کنی؟!!!!!!!

    دیگه مطمان شدم که باید برم و شروع کردم .رفتم و شروع کردم بعضی علف ها خیلی نازک بودن و خیلی ریشه نداشتن مثل اون باورهای بد ما که هنوز اونقدر تکرار نشدن که سیمانی بشن و کندنشون راحت بود اما امان از اون علف های ضخیم و خادار و ریشه دار که به انرژی و نیروی زیادی احتیاج داشتن باید اونقدر باهاشون ور میرفتی که بتونی از ریشه درشون بیاری و بعضی وقتها نمیشد اما باز با خودم میگفتم باید بیشتر فشار بدم صبر بیشتری داشته باشم تا کم کم از ریشه دربیان .اگر میخواستم عجله کنم مثل آشغالهای زیر مبل میشد فقط سرشون قطع میشد و ریشه بود. خلاصه با این افکار تونستم برا اولین بار ی قسمتی از اون کار رو انجام بدم با موفقیت قابل قبول.

    جالب این بود که زمینه کنار ی رودخونه بود رودخونه ای که سالهای قبل نشانه های خشک شدنش ظاهر شده بود اما امسال آبش از هر سال بیشتر و زلال تر بود و صدای جریانش توی سکوت اونجا و صدای پرنده ها لذت بردن از مسیر رو دوچندان میکرد باور کنید امسال اینجایی که من هستم مثل فلوریدا شده بارون های پی در پی هوای معتدل نسیم های خنک چیزی که من سالهای قبل ندیده بودم این موقع سال. الن که دارم مرور میکنم یاد حرفای استاد می افتم که میگه اگه شما رو خودتون کار کنید جهان به کمک شما میاد و با شرایط خوب احاطه میشین .

    خلاصه اینکه من این روزها آموزه های استاد رو دارم به عینه توی اطرافم میبینم و همین ایمان من به اونها رو زیادتر میکنه. باور کنید باورم نمیشه اینهمه چیز به ذهنم اومد و من نوشتم.. ممنونم استاد خوبم.ان شا الله که بیام اونجا و از نزدیک ببینمتون. همتون رو . خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    آذر گفته:
    مدت عضویت: 2414 روز

    سلام استاد

    وقتتون بخیر

    ببخشید استاد میشه لایک سبز یکم کمتر بزنید تعداد کامنتای لایک سبز یکم زیادن و ما نمیرسیم همشونو بخونیم

    از وقتی لایک سبز اومده بعضی متنا مشخصه خیلی یجورایی شده که نیت لایک سبزه انگار

    و این باعث شده اون حس خوب متنا کم بشه

    وقتی لایک سبزا رو میخونیم بعضیاشون حس خیلی خوبی میدن ولی بعضی یجورایین همون نیته لایک سبزه نزاشته حسش خوب باشه

    ممنون از خوبیهاتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    فریبا هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 1961 روز

    سلام

    ممنونم از مطلب عالی تون

    جالبه که من از نظر خودم کمال گرا نیستم،اما انگیزه یی در خودم برای انجام قدمهای کوچک بطور مستمر نمیبینم.گاهی فکر میکنم شاید سخت گیر باشم،بخودم میگم فریبا حالا ۱۰ روز انجام دادی و الان ۳روره انجام نمیدی چیزی نشده توکه راهشو یادگرفتی از نو شروع کن…و گاها این از نو شروع کردنها خیلی به زمان میخورن.

    با این مطلب بنطرم ادمد که چطور میتونم انگیزه مو شارژ نگا دارم؟!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: