live | شباهت باورهای محدود کننده با علف های هرز - صفحه 34
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/04/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-09-29 02:02:592024-09-29 06:45:40live | شباهت باورهای محدود کننده با علف های هرزشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام سلام به استاد عزیزم و همه دوستانم
این قسمت ها به حدی واضح توی همون دو دقیقه اول جواب سوالات من رو میده که من اصلا دستپاچه میام فقط توی سایت کامنتش کنم
آخه مگه میییییییشه مگه میشه اینقدر دقیق و از 10 جا
یعنی من یه سوالی می کنم اونم نه به وضوح با تضاد یا تو کار یا توی مرور اهدافم و هرچی یهو یه سوالی پیش میاد و باورتون نمیشه همون لحظه جواباش اومده قبلش جواباش اومده آره قبلش اومده
یعنی مثلا این فایل دیروز اومده بود و من هر روز گام ها رو همون روز گوش کردم به جز گام نهم که دیروز نتونستم و امروز گوش کردم و دقیقا باید امروز گوشش میکردم چون امروز بود که راجع به این موضوع سوال کردم و جوابش اومد. بی نظیره این دوره گام به گام. این دوره رایگانه ولی هر ارزشی که براش بگین کمه چون بیییی نظیره مثل همه فایل ها مثل همه دوره ها که یه پولی بابتش میدیم ولی در ازاش چیزی دریافت می کنیم که غیر قابل ارزش گذاریه ممنونم از شما.
«موفقیت همینه انجام کارهایی که باید انجام بدی، احساس موفقیت، احساس توانایی، احساس اعتماد به نفس بهت کمک می کنه قدم بعدی رو محکم تر برداری»
دقیقا به یه جایی رسیده بودم که توی کارم باید یه قدم به قدم می کردم که ایمان بیشتری نیاز داشت و به خدا گفتم کمکم کنه بتونم این قدم رو راحت بردارم و خدا از زبون شما بهم گفت چیکار کنم که این کار رو راحت بردارم.
من عاشق خدام چون اینجوریه که از 10 جا جواب رو بهت میگه تا ترست بریزه مطمئن شی نجوا نیست. چون امروز برای همین سوالم از قانون سوال 12 قدم هم استفاده کردم و نتیجه ای که می خوام رو به خدا گفتم و گفتم چیکار کردم که اینجوری شد و در جواب جمله ای از یکی از فایل های شما توی دوره 12 قدم قدم 12 که می گفتین :«از یه نقطه ای که خیلی با جایگاه فعلیت فاصله نداره شروع کن، یه موفقیتی کسب کن و ازش انرژی بگیر خودباوری بگیر با خودت صحبت کن در موردش بگو که تونستی و به خودت انرژی بده و دوباره برو سراغ هدف بعدی» اومد توی ذهنم.
الانم که اومدم این فایل رو پلی کردم و همون اول شما این حرف رو زدین و من عااااااشق این خدام. خدایا ممنونم که اینجوری بنده تو هدایت می کنی قررررربونت برم
اصلا وقتی شما این جمله رو گفتین من از جام پا شدم و توی خونه می چرخیدم و بلند بلند با خودم حرف میزدم که خدایا آخه تو چقدر از من جلو تری چرا من به این جلوتر بودنت اعتماد نمی کنم چرا ایمانم کم و زیاد میشه. من که توی رابطه به تو اعتماد کردم و همیشه جمله ام توی رابطه این بود: خدا 2 سال از من جلوتره پس من نمی دونم خودش هر کاری می کنه بکنه. و من رابطه ام رویایی تر از چیزیه که توی رویاهام بوده و واقعا خدا از فضل خودش گذاشت روش و به من داد. حالا توی ثروت این اعتماد رو چرا نمی کنم. چرا هر روز هرچی میشه اینو به خودم نمی گم و خودم رو آزاد نمی کنم از بند نجوا ها. اصلا دری به روم باز شد یه در بزرگ که توی اون 2 دقیقه بود.
…………………………………………………………………………….
الان فایل رو تا آخر گوش کردم و می خوام تا زمانی که بیدارم بارها و بارها این فایل رو گوش کنم چون باید بره توی پوست و گوشتم بشینه چون تمام کاریه که باید انجام بدم
ممنونم استاد عزیزم که زبان خداوند هستید و این آگاهی های بی نظیر رو به ما میدین. ممنونم از خانم شایسته عزیز برای درست کردن این گام به گام بی نظیر.
به نام نامی دوست که هرچه دارم از اوست
سلام به اهل بهشت
باور های محدود کننده و علف های هرز مثل هم هستن و اونقدر باورهای محدود ما به هم متصل هستن که تا یک باور رو درست میکنی یکی دیگه هست تا اونم درست کنی و همینجوری ادامه پیدا میکنه تا نتیجه بزرگه به وجود میاد
ادم یک کاری رو که شروع میکنه اولاش خیلی براش سخته اما به مرور زمان کم کم که نتایج میان دلش گرم میشه که مسیر مسیر درسته و ادامه میده تا به اون اتفاق بزرگه برسه ما باید از دایره محدودیت هامون بیاییم یک ذره بالاتر و چقدر اعتماد به نفسمون بیشتر میشه بعد قدم های بعدی رو محکم تر برمیداریم و به این شکل انسان پیشرفت میکنه وقدم های بعدی رو محکم تر برمیداره بعد به خودت میگی دیدی تونستم و نتیجه رو که میبینه چقدر حالش خوب میشه و نتیجش همون پشتکار ادامه دادن ناامید نشدن و پاکسازی کردن ذهن میشه نتیجه های عالی که باعث لذت بردن خودت میشه
وقتی ادم کاری هم بخواد شروع کنه واین هم قانون داره که
نباید کل پروژه رو باهم شروع کنه یعنی باید قطعه قطعه کنه اون پروژه رو مثلاً اگه استاد میخواست همون روز اول فکر کنه که کل محوطه رو تا اخر و یک روزه تمام کنه که چون ذهن براش رنج اوره همونجا میگفت اوه ولکن بابا ولی استاد از کم شروع کردند به پاکسازی و هرروز مدت زمان و مکان اون محوطه رو نیم فوت و هرروز هی بیشترش میکردند تا جایی که هم ذهن وهم بدن هردو اماده بودند و فشار به هیچ چیزی هم نمیومد واین تکامله
و همینجوریه که انسان تساعدی رشد میکنه و موفقیت با گام بلند رشد نمیکنه موفقیت با گام های کوچک رشد میکنه اولش اهسته هست بعد که ادامه میدی متعهد میشی و قدم هارو برمیداری و هی حرکت میکنی و سرعت رشدت بیشترو بیشترو بیشتر میشه
مقایسه
کسانی هستن که الان فردی که20ساله به موفقیت رسیده رو میبینن و مداوم خودشون رو با اون فرد مقایسه میکنه و مدام میگه ببین طرف این و داره ثروت داره اینقدر شهرت و توانایی داره بعد میگه من که نمیتونم مثل این فرد بشم و احساس بی ارزشی میکنه ولی اون فرد نمیاد گذشته فردی که به موفقیت رسیده رو نگاه کنه ببین از چی شروع کرده و اونم روزی مثل تو بوده واز صفر شروع کرده اما قدم هارو برداشته اشتیاق داشته ایمان و باور داشته که میتونه و خودش رو با خودش مقایسه میکرده نه کسی دیگه
خوشبختی به معنی این نیست جایی بشینی و هیچ کاری نکنی نه به خدا نیست خوشبختی یعنی حرکت کردن و از دل حرکت کردنت نتیجه ها میان کسی که این فکر رو میکنه هنوز به این موفقیته نرسیده حرکت کردن و مولد بودن ادم رو زنده نگه میداره و پیشرفت میکنه ادم
ادم زمانی از موضوعی صحبت میکنه که نتایج اون به صورت پایدار در زندگی اش جاری باشه
به نام خداوند هدایتگر مهربان
خدایا من هرآنچه که دارم از آن توست و از تو به من رسیده است
بحث شباهت باورهای محدود کننده با علفهای هرز بطور کاملاً مبسوط در جلسه اول قدم دهم توسط استاد شرح داده شده و چقدر زیبا در اون جلسه استاد همزمان با کندن علفهای هرز و باز کردن تریل برای رفتوآمد با موتور و پیادهروی شباهت علفها را به باورهای محدودکننده عنوان میکنند
علفهای هرز و باورهای محدود کننده از یک سیستم پیروی میکنند
وقتی کاری را شروع میکنم و برای آن قدم برمیدارم وقتی به نتیجه میرسم، احساس خیلی خوبی به من دست میدهد؛
موفقیت یعنی تعیین کردن هدف و قدم برداشتن برای آن و با رسیدن به نتیجه، احساس توانایی و احساس عزت و اعتمادبهنفس بالا پیدا کردن و این اعتمادبه نفس به من کمک میکند که قدمهای بعدی را محکمتر و باایمانتر بردارم؛
باورهایم قویتر میشود و به تواناییهایم بیشتر ایمان میآورم.
احساس اعتمادبه نفسی که انسان از انجام کارهای جدید بدست میآورد به او کمک میکند که کارهای بعدی را با باورهای قدرتمند بیشتر و ایمان قویتر انجام دهد.
همیشه باید از دایره محدودیتهایم کمی پایم را فراتر بگذارم و بالاتر بروم و با برداشتن و نتیجه دادن اون یک قدم بخودم یادآوری کنم که چقدر عالی بود که من توانستم این کار را انجام بدهم البته با ایمان محکمتر؛
این شکل پیشرفت و موفقیت انسان است.
قوانینی که باید برای هدفگذاری مدنظر داشتهباشم:
-نباید کل پروژه را درنظر گرفته و بگویم که میخواهم همه را باهم انجام دهم و باید کار را قطعهقطعه کنم،
مثلاً همین پروژه خانهتکانی ذهن که خانم شایسته طراحی کردهاند یک پروژه یکماهه و تقریبا کوتاهمدت است که هرروز با برداشتن یک قدم شروع شده و خدا میداند در پایان پروژه چه تاثیرات شگرفی در زندگی تمام شرکتکنندهها خواهد گذاشت
من هرروز صبح بخودم میگویم که امروز را فقط دوساعت به آگاهیهای قدم امروز توجه کن و سعی کن یک نکته که آموختهای را در زندگی بکار ببندی و این برای ذهن من منطقیتر است تا اینکه بگویم من متعهد میشوم که یکسال هرروز و روزانه دوساعت بخواهم زمان بگذارم و روی خودم کار کنم.
به اندازه هرقدمی که متعهد هستم و برمیدارم من آمادگی بیشتری بدست میآورم برای برداشتن قدم بعدی و همانگونه که استاد میفرمایند وقتی خداوند نیز تعهد و مداومت من را مشاهده میکند درها را برای من باز میکند تا من راحتتر بتوانم روی خودم کار کنم
– در صورت تعهد داشتن برای برداشتن قدمها، موفقیت بصورت تصاعدی رشد میکند، در ابتدا آهسته است ولی وقتی که ادامه میدهم و متعهد میشوم به حرکت کردن، سرعت رشد من بیشتر و بیشتر میشود
-بابرداشتن قدم اول، قدمهای بعدی به من گفته میشود و ایمانی که از برداشتن قدم اول درون من ایجاد شده باعث میشود من با اطمینان بیشتری قدمهای بعدی را بردارم.
-باید دست از مقایسه کردن خودم با دیگران بردارم و فقط خودم را به قبل خودم مقایسه کنم که اگر نسبت به قبل خودم بهتر شدهام یعنی اینکه در مسیر درست هستم.
-هرلحظه و هرگوشه از طبیعت برای کسانی که تفکر میکنند نشانهای است برای درس گرفتن و بکار بستن و رشد و تعالی داشتن
انسان با حرکت کردن و مولد بودن، خلق کردن و رشد کردن به خوشبختی میرسد
من چند سال است که بازنشسته شدهام و به لطف خداوند زندگیام بدون کارکردن براحتی در حال سپری شدن است، ولی مدتی است که احساس خیلی بدی نسبت به این بیکاری و بیهدف بودن در زندگیام پیدا کردهام و از خداوند خواستهام که من را به مسیری هدایت فرمایند تا بتوانم هرروزم را به شوق انجام قدمهایی برای رسیدن به هدفی که تعیین میکنم بیدار شوم
وقتی استاد فرمودند خوشبختی این نیست که بیفتی یکجا و هیچکاری نکنی و هرکسی به این شکل فکر میکند هنوز به این موقعیت نرسیده، کاملاً صحبت شما را تایید کردم چون من به این موقعیت رسیدهام که هیچکاری ندارم ولی به لطف خداوند درآمد کافی برای گذران یک زندگی را دارم ولی به این حس پوچی و بیهدفی رسیدهام و میدانم که اگر هرچه سریعتر قدمی برندارم، عواقب خوبی در انتظارم نخواهد بود.
به نام خداوند بخشنده و مهربان
خداروشکر صدهزارمرتبه شکر
کاملا راه رو جلوی چشام گذاشته
که اگر نرفتم دیگه جای گلایه و حرف حدیث نباشه
خداوندا
آنگونه که خودت صلاح میدانی
در زمان خودت و به روش خاص خودت
از من برای اهداف با ارزش خودت استفاده کن
خداروشکر روز به روز دارم بهتر میشم
لطیف تر
آروم تر
باورهای کمبود خیلی سریع داره ازم دور میشه
دارم ثروت تو دست مردم میبینم
4ساله که تلویزیون خاموش کردم
خدارو صذهزار مرتبه شکر
درگیر اخبار نیستم
تا همینجا هم اومدم بالا لطف خدا بوده
ولی خب خیلی جا داره که بیام بالاتر کنار شما عزیزان
پاک کردن علف های هرز هم تو ذهن مثل همین پروژه خونه تکونیه
هر روز میام یه مقدار علف های هرز پاک میکنم
ایشالا تا پایان دوره یه گیف حسابی بگیرم
مرسی از استاد خانم شایسته
درود و عشق بر یاران جان
تشکر از بانو شایسته که تمیز و مرتب دارند این فصل از لایو ها رو هر روز ادامه میدن…
تا منم میخوام بهتون برسم شما یه پست جدید میزارید…
این از اختلاف فرکانسی من با سایته…
کلی فایل عقب مونده دارم که باس ببینم…
یکیش سریال سفر به دور آمریکا تازه الان رسیدم وسط های آن…
و هنوز کلی فایل های دانلودی دیگه…
و هنوز کلی دوره دیگه که باس بخرم…
قشنگ فک کنم تا 100 سال دیگه فایل دارم برای گوش دادن…و هنوز فک کنم یه 1000 سالم کلی کامنت هست که باس بخونم…
آخه هم فایل ها بی نظیرن و هم کامنت های دوستان…
اصلا هرچی راجب قانون میشنوم…
هرچی درکش میکنم…
هرچی عمل میکنم…
هرچی نتیجه میگیرم میبینم اِ اینجا شد اِ اونجام جواب داد اِ این رابطم عالی شده
اِ این پولم که منتظرش بودم اومد…
اصلا دیوانه وووار دلت میخواد همش راجب قانون بشنوی و راجبش صحبت کنی…
به هر حال وضعیتم شده زه گهواره تا گور از سایت عباس منش دانش بجوی….
واقعا دانش بجویی اصلی اینجاستا… نه توی مدرسه و دانشگاه و….
و هیچ جای دیگه…
اصل اینجاس… که خییلیا با تعصباتشون اجازه ندارند بشنون این آگاهیی هارو…
یه استاد آگاهی چند روز پیشا باهاش صحبت میکردم خیلی آدم پُری بود کلی کتاب خونده بود که دوره فن بیان و مدیریت و کلی سمینار…
گفت تو هم کتاب میخونی گفتم نه بابا من از وقتی که با استاد عباس منش آشنا شدم دیگه کتابارو گذاشتم کنار چون اصل رو پیدا کردم…
این جوری با دستش زد توی کلش گفت چی عباس منش او ایشون هزارتا ایراد داره…
برو بشین کتاب بخون و کلی استاد از ایشون بهتر است توی ایران…
بعد منم گفتم خب کسی کامل نیست و من به اطلاعات اضافه نیازی ندارم…
خلاصه اینجور بود که طرف توی کلی حاشیه بود…
و ما دیگه جاده آسفالته رو پیدا کردیم قدم زنان بدون هیچ عجله ایی داریم میریم جلو و لذت میبیریم…
خدارو صد هزار مرتبه شکر…
این تفاوت هارو گفتم بگم که قدر دان باشیم از خداوند برای این سایت توحیدی…
و قدر دان وجود استاد عزیز و بانو شایسته و همه دستاندرکاران… و قدر دان خودمون که کلی پیش خدا عزیز بودیم که هدایتمون کرده اینجا…
دوستارتون سهند ️
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام خدمت استاد عباس منش و همه عزیزان.
بازهم فایل لایو عالی.واقعا در دوره دوازده قدم زیبا توضیح دادید درمورد علف هرز و ذهن.
انسان آفریده شده برای حرکت برای رشد کردن برای مولد بودن. قدم های کوچک تکامل را طی میکند.
موفقیت باعث موفقیت میشه قدم های متوالی سرعت رشد را بالاتر میبرد. باور را قویتر میکند. اراده بیشتر میکند. موفقیت موفقیت میاره.
استاد جان میخواستم بپرسم اگر در زندگی مسیری را رفتی در راه هدفت مثلا کلاسی را در زمینه هدفت میری ولی از یکجایی متوجه میشوی اون کلاس و آموزشی که تو میخواستی نیست و تو آموزشهای اصولی تر و بهتر میخوای،آن کلاس را رها میکنید و میایید روی باورهاتون کار میکنید و تجسم میکنید تا به اون مسیری که میخوایید هدایت شوید یا اینکه کلاس را ادامه میدهید تا به اون جایی که میخوایید هدایت شوید؟ یعنی اینجا باید رها کردن اجرا بشه و ساخت باورهای مناسب و تجسم وتوجه به خواسته ها از دل تضادها یا ادامه دادن تا رفتن به جایی بهتر؟ مثلا در فایلی گفتید فهمیدم برای مهاجرت باید دفترها را جمع کنم آیا بعد از جمع کردن دفترها بلافاصله مهاجرت کردید یا مدتی روی باورها کار کردید و بعد مهاجرت کردید؟
سلام و درود فراوان بر استاد عباسمنش و خانم شایسته…
این چند بیت زیبا از هوشنگ ابتهاج تقدیم به تمامی اعضای سایت گروه تحقیقاتی عباسمنش:
نشود فاش کسی آنچه میان من و دوست
تا اشارات نظر نامه رسان من و اوست
گوش کن با لب خاموش سخن میگویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست
روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید
حالیا چشم جهانی نگران من و توست
گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید
همه جا زمزمه ی عشق نهان من و توست
گوبهار دل و جان باش خزان باش،ارنه
ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست
این همه قصه ی فردوس و تمنای بهشت
گفت و گویی و خیالی زجهان من و توست
نقش ما گو ننگارند به دیباچه ی عقل
هرکجا نامۀ عشق است نشان من و توست
سایه ز آتشکده ی ماست فروغ مه ومهر
وه ازین آتش روشن که به جان من و توست…
بازهم تشکر دارم از گروه تحقیقاتی عباسمنش که با این فایل های آموزنده و تصاویر این بهشت زیبا احساس من را دگرگون وحال دلم را عالی میکنند…
تلاش و پشتکار و صداقت استاد عباسمنش قابل تحسین فراوان است و چقدر خوب است که همیشه با تلاش و پشتکار فراوان یک زندگی کوچک را در بندرعباس تبدیل به این زندگی رویایی در فلوریدای امریکا کردن و هنوز هم دست از تلاش و کوشش برنداشته و همچنان دنبال بهتر کردن شرایط زندگی رویایی خود هستند…
من هر روز یک صفحه از کامنت های بسته ای شیوه ای حل مسئله را مطالعه میکنم و دیروز بعد از مطالعه ای کامنت های این بسته،تصمیم گرفتم یک مسئله ای اساسی را حل کنم…
شیشه ای سمت شاگرد اتومبیل من از وقتی که این ماشین را خریداری کرده ام مشکل داشت،چندین و چند بار پیش باتری سازها و تعمیر کارهای شیشه بالابر ماشین در شهرهای مختلف رفته ام ولی متاسفانه مشکل آن حل نشده است…
و دیروز بعد از مطالعه ای کامنت های دوره ای شیوه ای حل مسئله بر آن شدم که به صورت ریشه ای این مسئله را حل کنم.
در تمامی بالابر های ماشین های سایپا،برای نصب تقویت بالابر سیم رنگ قهوه ای مخصوص برق است و سیم رنگ قرمز مخصوص اتصال به بدنه میباشد،ولی در بالا بر ماشین من وقتی به این صورت بسته میشود شیشه بدون لمس کلید بالا میآید و دیگر پایین نمیرود و موتور بالابر درگیر است و به خاطر همین مسئله تعمیر کارها سیم های تقویت را جابه جا متصل میکنند،قهوه ای را برای اتصال به بدنه و قرمز را به برق متصل میکنند که در این حالت بعضی اوقات شیشه اصلأ بالا نمیاد ولی من با این باور که خداوند نگهدار مال حلال من است گاهی شیشه ای ماشین را در تهران و شهرستان خودم پایین بوده و من ماشین را بغل خیابان پارک کرده و وارد ساختمان و مغازه شده ام و خدارو شکر تا حالا سرقت نرفته است.
دیروز من برای حل این مسئله دنبال یک رشته سیم داخل وسایلم میگشتم که اندازه ای سیم برق را افزایش دهم،چونکه فکر میکردم به خاطر کوتاهی دچار قطع و وصل میشود که به صورت معجزه آسا یک تقویت بالابر پراید کارکرده در لوازم هایم پیدا کردم و گفتم که بگزار تقویت را عوض کنم و سیم مثبت را بلند کردم وجای بستن تقویت بالابر بر بدنه را عوض کردم و به صورت معجزه آسا مشکل حل شد و امروز صبح وقت رانندگی از بالا و پایین کردن شیشه لذت میبردم و دیگر لازم نبود برای بالا آوردن شیشه به رو دری بیچاره ای ماشینم مشت بزنم و با خیال راحت شیشه ای ماشین را بالا دادم و به سرویس بهداشتی و پیاده روی رفتم و با خیال راحت به نانوایی رفتم و از خوردن صبحانه بانان تازه لذت بردم…
خدانگهدار…
سلام استاد عزیزم امیدوارم همیشه عالی باشید.
در همین مورد که باید قدم به قدم جلو رفت و اجازه داد نتایج حاصل بشه، من داشتم روی خودم با استفاده از آموزش های شما کار میکردم و خداروشکر حالم خوب بود تا اینکه به یک مسئله ای برخوردم و اون اینکه رابطم با شریک عاطفیم بهم خورد. هر چند احساس میکنم این کاره جهان بوده و ما با هم هم فرکانس نبودیم که خیلی راحت و بدون دعوا یا کش و قوس خاصی این اتفاق افتاد ولی الان با گذشت یکماه دلتنگی و ناخودآگاه مرور خاطرات 6 ساله با ایشون داره اذیتم میکنه. اینم بخاطر ناآگاهی های سابق و اینکه نباید به کسی وابسته شده یا دلیل دیگه، نمیدونم…
فقط خواستم راهنماییم کنید که آیا با کمک گرفتن از قانون میشه راه حلی پیدا کرد؟
یا خودتون تجربه مشابهی توی زندگی خود یا دانشجویان داشتید که بتونه به من کمک کنه؟
لطفاً کمکم کنید چون حس میکنم این موضوع و حال بد داره به روند تکامل و کار کردن روی خودم لطمه وارد میکنه و تاخیر میندازه و منو از مسیر دور میکنه…
سپاسگزارم
بنام خداونده بخشنده و مهربانم…
کَلَّا وَالْقَمَرِ ﴿32﴾
نه چنین است [که مى پندارند] سوگند به ماه (32)
وَاللَّیْلِ إِذْ أَدْبَرَ ﴿33﴾
و سوگند به شامگاه چون پشت کند (33)
وَالصُّبْحِ إِذَا أَسْفَرَ ﴿34﴾
و سوگند به بامداد چون آشکار شود (34)
إِنَّهَا لَإِحْدَى الْکُبَرِ ﴿35﴾
که آیات [قرآن] از پدیده هاى بزرگ است (35)
نَذِیرًا لِلْبَشَرِ ﴿36﴾
بشر را هشداردهنده است (36)
لِمَنْ شَاءَ مِنْکُمْ أَنْ یَتَقَدَّمَ أَوْ یَتَأَخَّرَ ﴿37﴾
هر که از شما را که بخواهد پیشى جوید یا بازایستد (37)
کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَهٌ ﴿38﴾
هر کسى در گرو دستاورد خویش است (38)
(سوره مدثر ایه 32 تا38)
سلام به استاد عباسمنش عزیزم و استاد مریم بانو بزرگ قلب..
از خداوند طلب هدایت و نور رخمت میکنم که این اگاهیارو به قلبم بباره تا در عمل ازشون استفاده کنم
خدایا صد هزار بار شکرت بینهایت شکرت….
جاده جنگلی ذهنت رو درست علفهای هرزش رو حرص کن..
باور باور باور باور…
اون باورهای محدود کننده ای که در روز
از اول صب که شروع میشه احتمال با هاشون برخورد داریم که مثل یه کود شمیایی میمون برای علفهای هرز ذهنت که تازه حرصشون کردی
یه ان به خودت میای مبیننی چقدر این علفها بلند شدن دوباره باید تلاش کنی و حرص کنی…
چقدر خوب به باورهامون کود ضد آفت بدیم و تا هر کود قوی کننده ای که از بیرون روشون پاشیده میشه رو نابود کنه…
این کود ضد آفت همین سایت استاد عباسمنش استاد عزیزم مریم بانو و بچه های این سایت است
که همه کودهایی هستن که نمیزارن علفهای هرز باورهااا رشت کنن و نابود کننده ای این علفها هستن…
من یه موضوعی رو در مورد خودم بگم در مورد اعتماد به نفس خودم..
من شروع کردم و تصمیم گرفتم ازمون نظام مهندسی شرکت کنم …
رفتم بدون هیچ اگاهی بار اول و رد شدم..
بار دوم رفتم با کمی اگاهی رد شدم..
بار سوم رفتم..
بار چهارم رفتم…
و بار پنجم قبول شدم…
هر بار که رد میشدم یه چیز مهم میفهمیدم هر بار که رد میشدم متوجه میشدم مشکل چیه…
بعد از قبولی خیلی ها تبریک گفتن و گفتن اخر قبول شدی بعد از این همه تلاش و این همه فلان و خستگی و اینا….
من جوابی نمیدام و میگفتم اره
ولی پیش خودم همیشه سپاسگزار الله بودم که بهم قدرت داد که هر دفع که تویه این مسیرم میرم نگران نتیجه نباشم نگران نباشم چی میخواد بشه و فقد برم…
و هر بار هم این اتفاق به ظاهر نامناسب رخ میداد میگفتم الخیر فی ما وقع…
و دورباره شروع میکردم و میخوندم نه مثل قبل با قلبی اگاهاتر با تی کردن تکامل که باید اینکارو کنم و برم جلووو
خدارو صد هزار بار شکر بینهایت شکر هدایت های الله میومد و من میرفتم جلو هر جا که باگی داشت از خودم بود که به الهامتم توجه نمیکردم و حرص میخوردم و میترسیدم و میگفتم نه اینرو هم بزرنم و و و…
بعد که نگاه میکردم حسرت میخوردم که چرا به الهاماتم گوش ندادم و این تست رو زدم…
و بار اخر بینهایت متوجه شدم که باید تسلیم باشم و از خدا هدایت خواستم و به سادگی تمام تستهایرو که بهم الهام میکرد میزدم…
و مرداد ماه امسال قبول شدم به لطف رب
خدایا صد هزار بار شکرت برای این پاداشی که به هر کسی که به تو ایمان داشت باشه میدی بدون هیچ چشم داشتی خدایا شکرت بینهایت سپاس از تو رب من…
ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی…
به قول استاد ادم دوست داره حرکت کنه دوست داره مولد باشه دوست داره خلق کن چیزرو
اینا باعث رشت ادم میشه این باعث زنده بودن ادم میشه…
منم اینرومیخوام از خدا مولد بودن رشت خالق بودن …
موفقیت موفقیت میاره ما باید همیشه یه ذره از دایره محدودیتهامون بریم بالاتر یه قدم…
منم به لطف رب نازنیم یه قدم رفتم و میرم برای قدم بعدی و ازمون بعدی به امید الله که ابان ماه است به امید خدااا و هدایت الله موفق و سر بلند میام
(به قول لیلا خانوم بشارتی)
با هر اقدامی که نتیجه میاد اعتماد به نفس میاد و ریشه های این اقدامات از اینجاست که اینقدر حس لیاقت و خود ارزشمندی و عزت نفس داری که میگی شروع میکنم حالا نتیجه هر چیزی که میخواد بشه از ارزش های من کم نمیکنه بدون نتیجه هم ارزشمندم…
خدایا صد هزار بار شکرت برای این اگاهیااا ناب طلای صد هزار بار شکرت رب من…
در پناه جان جانان رب العاالمین شاد سلامت و ثروتمند باشید
با عشق حسین عبادی بنده خوب خدا
به نام خدای یکتا رب و یگانه قدرت هستی!
سلامی پر از مهر خدمت استاد جان خانم شایسته عزیز و تمامی دوستان ارزشمندم.
استاد من روز به روز آروم تر و صبور تر میشم هم زمان ایمانمم قوی تر میشه استاد و مریم جان شما به کمک خدای مهربان چه می کنید با ما!!!!!!!!!
آرامش و خوشحالی ناشی از ایمان در وجودم روز به روز با پروژه خانه تکانی ذهن بیشتر و بیشتر میشه .
سپاس گزارم که با دادن مثال از خودتون که چگونه پارادایس رو روزه به روز از علف های هرز پاک سازی کردید و این روند اوایل سخت بود به مرور زمان تساعدی پیشرفت و شما در این مثال از لحاظ فیزیکی خیلی قدرتمند شدید.
منم اگه می خوام به هدفم برسم باید قدم به قدم و آروم آروم برم جلو اولش ممکن برام سخت باشه ولی اگه این روند رو ادامه بدم باورام به شکل تساعدی رشت میکنه، استاد روزهای اول و دو و سه خانه تکانی ذهن هیچ احساسی نداشتم فقط با خودم می گفتم اشکالی نداره منیره که هیچ احساسی در تو ایجاد نشده و یا هیچ درکی از فایل ها نداری ادامه بده چون وقتی خدا تورو به این پروژه هدایت کرده حتما چیزی بزرگی برات داره ادامه بده گوهرش نمایان میشه حتما گنج رو پیدا میکنی از روز پنجم استاد درکم از فایل ها شروع شد و همزمان روز به روز حسم بهتر و قدرتمبیشتر شد.