live | شباهت باورهای محدود کننده با علف های هرز - صفحه 35

627 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سید مصطفی حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1736 روز

    بنام الله باری تعالی

    سلام به استادان عزیزم وهمه دوستان

    گام نهم از خانه تکانی ذهن

    هدف های بزرگ با قدم های کوچک و متوالی شروع میشوند من از شما یاد گرفتم بجای کمال طلبی در جهت بهبود مستمر وتدریجی حرکت کنم

    اگرکاری در ابتدا که میخواهی شروع کنی کل پروژه رو در نظر بگیری خیلی سخت میشه باید تیکه تیکه وکم کم درست بشه

    من با کار کردن روی خودم خونه ای رو که سالها بوددست پدرم بود و هزینه اش رو داده بودم ،خریداری کرده بودم ولی بهم داده نمیشد خدا رو شکر من با کنترل ذهن وباور الخیر فی ماوقع این اتفاق رو خیر می‌دیدم سال پیش که با عشقم پیش پدرم رفته بودیم خودش سند خونه رو بهم دادوگفت برو درستش کن من وعشقم از خوشحالی تو پوستمون نمی گنجیدیم وما پاداش این مسیر رو گرفتیم

    من این خونه رو در حالی تحویل گرفتم که برق قطع شده بود کنتور آب شکسته لوله های آب ترکیده و به خاطر اینکه کسی داخل خونه نبوده سقفش آویزون وقتی خونه رو دیدیم اصلا دپرس شدیم تا یک هفته نمی‌دونستم چکار کنیم اصلا کجاش رو درست کنیم داشت گریه ام می‌گرفت خدا رو شکر خودم رو کنترل کردم و شروع کردم نکات مثبتش رو بشمرم وحالم بهتر شد گفتم این خونه خیلی مهندسی سازه بزرگه جای خوبی داره ویلایی هست جلوش دیوارساحلی داره که رودخانه خیلی زیبایی از جلوش رد میشه محیطش سرسبزه هوای پاک وخوبی داره

    اول کابل گرفتم وبرقش رو وصل کردم روشنایی خانه وصل شد که دیدم لامپ ندارم چندتا لامپ ومهتابی خریدم قفل درب گرفتم محافظ پنجره گذاشتم شن و ماسه آوردم وبنا گیرم نیومد خودم بناشدم یکی از پنجره ها رو برداشتم وبجاش دیوار گذاشتم وهمون پنجره رو اون طرف خونه نصب کردم و دوباره هم یک قسمت دیوار ریخته بود خودم چیدم

    گل کار دیواری بودکه به ارتفاع دو متر وعرض 3 مترگذاشتم خیلی صاف طوری که پدرم دید گفت کدوم بنا رو آوردی من وعشقم خندیدیم گفتم خودم بنا هستم چقدر توی این پروژه من تجربه کسب کردم و بزرگتر شدم ابزار خریدم دور پنجره رو متر گرفتم وبه اندازه آهن گرفتم ومحافظ جوش دادم ضد زنگ زدیم و دوباره رنگ کرم در سه مرحله زدیم و با عشقم نصب کردیم وآخر کار که می‌دیدیم چقدر لذت میبردیم که خودمون کار ها رو انجام میدهیم واون اعتماد به نفسی که بدست آمد باعث شد تمام در ها رو ضد زنگ بزنیم ورنگ بزنیم دوباره من دوتا درب دیگه جوش دادم وسیمان کاری کردم

    پرده های خونه رو خودمون اندازه گرفتیم عشقم دوخت و نصب کردم وآنقدر این پروسه لذت بخش بود که ما فکر می‌کردیم طرح میریختیم وعمل میکردیم ونتیجه کار رو که می‌دیدیم اون موفقیت بسیار ارزشمند بود برامون وهر دفعه خودمون رو تحسین میکردیم واقعا من انسان فوق العاده ای هستم من بینظیرم از پس هر وسیله ای برمیایم من یک نابغه ام خدایا شکرت

    بهبود تکاملی ومستمر همچنان ادامه داره کلی لوازم بردیم از یخچال وگاز وفرش و.. که شد ویلای تفریحی، ویلای تنهایی من وعشقم البته داخل خونه هنوز کار داره وکم کم بهبود داده میشه

    سپاسگزارم استاد از وقتی که مستمر فایل ها رو گوش میدم باورهای جدید هی مرور میشه وزندگیم تکاملی در حال رشده بعضی وقتا کمتر خیلی وقتها هم بیشتر عاشقتم استاد عزیزم ای بنده توحیدی خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    مهدی اکبر گفته:
    مدت عضویت: 1386 روز

    چرابه نام خدا.

    سلام⁦◉⁠‿⁠◉⁩

    تحسین میکنم استاد عزیزم رو بخاطر این درک زیبایی که پیدا کردند. از طریق این رابطه باور های محدود کننده و علف های هرز من خیلی از مفاهیم برام واضح تر شد.

    چرا علف های هرز مضر هستند؟

    – محیط رو زشت و شلوغ میکنند

    – هیچ فایده ای برای محیط و درختان ندارند.

    – باعث تجمع حیوانات وحشراتی میشوند که حتی برای رشد درختان زیان اور هستند.

    – انرژی (آب و خاک) رو مصرف میکنند.

    – ممکنه حتی باعث آتش سوزی بشن.

    یه جا خوندم “شما نمی‌توانید علف های هرز رو ریشه کن کنید، بلکه تا زمانیکه پیوسته از بین ببریدشون، فقط قدرتشون کم میشه “. و چقدر این جمله هماهنگه با این اصل که باورهای محدود کننده تا زمانی که ما روی خودمون کار کنیم ضعیف میشن و اگه ما مدتی روی خودمون کار نکنیم، اونا دوباره قدرت پیدا میکنند.

    پس به هیچ وجه کار کردن روی خودت رو قطع نکن.

    برای از بین بردن این علف ها، از بین بردن عادت ها و هر کار دیگری، باید از قدم های کوچکتر شروع کنیم.

    خودمو بگم اینو واقعا دیدم.

    من برای ترک یک عادت بد، تا زمانی که به خودم میگفتم، من باید این رو از بین ببرم، دیگه این عادت رو نباید انجام بدم، نتیجه ای نمیگرفتم. نهایتا دو روز خوب بود دوباره تکرار عادت شروع میشد.

    ولی از وقتی که گفتم اوکی اشکال نداره، بیا لااقل امروز این کار رو نکنیم، مسیر بهتر پیش میرفت.

    اما هنوز اون عادت از بین نرفته بود.

    ولی من ادامه دادم به مسیر‌ گفتم اشکالی نداره، خدا هدایتم میکنه.

    و به صورت تکاملی به اصل و ریشه اون عادت هدایت شدم و خیلی خوب دلرم پیش میرم و اصلا هم سختی ای توی مسیر حس نمیکنم.

    ــــــــــــــــــــــــ

    – علف ها بین درختان پخش میشن و با سایر علف ها هم تنیده میشن تا جایی که شما حتی اگه یه علفو. از ریشه بزنی، بازم اون علف سر جاشه و راه‌حل اینه که باید اون علفای دیگه رو هم بزنی تا بتونی بکنیشون.

    یاد بعضی از دوستان افتادم، اونا وقتی با استاد آشنا میشن سریعا میان دوره های ثروت رو میگیرن و بعد یه مدت میگن ما نتیجه نمیگیریم.

    اخه اونا توی خیلی از باور های پایه شخصیتی مشکل دارن، مثلا عملگراییشون ضعیفه، عزت نفس و احساس لیاقت ندارن.

    خب شما برای جایگزین کردن باور های ثروت ساز، باید درکنارش روی سایر جنبه های شخصیتی هم کار کنی.

    تازه این مسیر یه تکاملی هم داره که باید طی بشه. و چقدر این قانون تکامل زیباست.

    امروز یه خبر خیییییییلی خوب درمورد کسب وکارم شنیدم، که باعث شد یاد این بیوفتم که منم یروزی اوایل مسیر باورم نمیشد به این نتایج خوب برسم تو کارم، اما مسیر رو قبول کردم، موندم، جا نزدم و نتیجش شد این همه پیشرفت، این همه نتایج زیبا.

    ـــــــــــــــ

    یکی از مهم ترین قدم ها برای پیشرفت من همین پروژه گام به گام بوده که با پا گذاشتن تو این پروژه زیبا، اتفاقات خوب پشت سر هم دارن برام اتفاق میوفتن.

    از همین جا دست استاد و خانم شایسته زیبا رو میبوسم که ما رو با قانون آشنا کردند.

    خدایا شکرت.

    خبرای خوب بشنوید…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    فواد بنیادی گفته:
    مدت عضویت: 889 روز

    به نام خداوند مهربان و بخشنده

    مَثَلُ الْجَنَّهِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ أُکُلُها دائِمٌ وَ ظِلُّها تِلْکَ عُقْبَى الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ عُقْبَى الْکافِرِینَ النَّارُ

    توصیف بهشتی که به پرهیزکاران وعده داده شده، (این است که) از زیر (درختان) آن، نهرها جاری ست (و) میوه‌ها و سایه‌اش همیشگی ست. این، فرجامِ کسانی ست که خود را (از خشم خدا) حفظ کردند، و فرجامِ کافران، آتش است.

    رعد – 35

    سلام به استاد عزیزم مریم جان عزیز و دوستان خوبم

    خداوند را هزاران مرتبه شکر بابت یک روز عالی دیگر الهی شکرت

    تجربه امروزم

    خداوند را هزاران مرتبه شکر امروز خییلی روز عالی داشتم الهی شکرت

    در اول کمی هوا سرد بود و اصلا نمی خواستم برم باشگاه خدا را شکر با وجود که ذهنم این کار را برایم سخت کرده بود و توانستم برم و چقدر عالی شد و چقدر کیف کردم خدایا شکرت

    و چقدر روزم عالی بود و پر از نعمت های خداوند بود خدایا شکرت

    نکات این فایل

    در شروع کار همه چیز سخت به نظر می رسد و ذهن این طور نشان می دهد ذهن از تقلا و بیکاری خوشش می آید باید با اهرم رنج و لذت خوب بتوانیم ذهن خود را کنترل کنیم و بعد با برداشتن هر قدم تمام خواسته ها آسان و آسان تر می شود خدایا شکرت

    موفقیت موفقیت می آورد

    با انجام دادن قدم های کوچک ولی مستمر همه چیز به ذهن منطقی می شود و همه کار ها آسان و آسان تر می شود

    وختی یک مار را شروع میکنم نباید تمام کار را یهو شروع کنیم باید کار ها را به قسمت های کوچک تقسیم کنیم و آهسته آهسته کار ها انجام می شود

    و نباید خییلی کمال گرایانه به موضوعات نگاه کنیم باید تکامل را طی کنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    سپیده آقایاری گفته:
    مدت عضویت: 1836 روز

    با نام و یاد خدا

    خانه تکانی ذهن روز نهم

    اولا که گوش دادن فایلها با تمرکز با گوش دادن سرسری خیلی متفاوته. این فایل رو چند بار گوش دادم اما با خودم گفتم این فایل چه اهمیتی داره که خانم شایسته انتخاب کردن به عنوان گام نهم این پروژه. اما وقتی با تعهد اومدم و شروع به نوشتن کردم دیدم جواب خیلی از سوالاتم تو دل این فایله.

    من خیلی از کارهایی که ایده اش بهم داده شده اما انجامشون ندادم رو دقیقا به همین دلیل شروعشون نکردم یا تو قدمهای ابتدایی دلسرد شدم که نیومدم هدف بزرگ رو برای خودم کوچیک کنم. یه حجم زیادی از کار رو میدیدم و فکر میکردم تو مدت زمان کوتاهی هم باید انجامش بدم. واسه همینه که همه پروژه ها هم فازبندی میشن.

    نکته بعدی که خیلی مهم بود اینه که ما با انجام دادن قدم اول توانایی هامون بیشتر میشه و در هر قدم آمادگی لازم برای قدم بعدی رو کسب میکنیم. مثلا اگه صاحبان کسب و کارهای بزرگی مثل آمازون میدونستن از روز اول که بیزینسشون قراره انقدر رشد کنه شاید از فکر مسائلی که در چنین کسب و کارها و میزان مسئولیتی که براشون ایجاد میشه جا میزدن، چون در شروع کار براشون ترسناک بوده.

    اما وقتی تو همراه با هدفت رشد میکنی و ظرف وجودت بزرگتر میشه، توانایی هات هم برای حل مسائلی که در آینده باید حلشون کنی هم بیشتر میشه.

    چقدر همین 2 باور کمک میکنن که اولا انگیزه داشته باشیم برای شروع کردن بدون داشتن عجله و با طی کردن تکامل، هم اینکه امیدمون بسیار بیشتر میشه که نتایج میتونن از چیزی که ما الان تصورش رو میکنیم بزرگتر باشه.

    واقعا در بیشتر مواقع همینه. همیشه نتایج فراتر از انتظار ماست. مثلا کسی که برای دل خودش ورزش میکنه و یهو میشه قهرمان المپیک. یا کسی که اولش با اجاره دادن یه اتاق به مسافرها شروع میکنه میشه صاحب یکی از بزرگترین هتلهای زنجیره ای لوکس دنیا.

    ممنونم از شما دو عزیز بابت این فایل عالی که درسهای بسیار بسیار بزرگی داشت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    مینا کاشی گفته:
    مدت عضویت: 1278 روز

    به نام رب العالمین

    گام نهم از پروژه خانه تکانی ذهن

    سلام بر استاد عزیز

    سلام بر خانم شایسته و ممنون بابت این خانه تکانی

    دقیقا این پروژه اشاره داره به همین فایل.

    وقتی شروع به خانه تکانی ذهن میکنیم کلی باورهای محدود کننده لابلای ذهنمون گیر افتادند.و خیلی جاها یکدفعه حالمون که بد میشه میفهمیم که اون باوره زده بیرون.

    و شروع به تمیز کردن همون باور میکنیم و وقتی داری اینکار را انجام میدی متوجه میشی این باوره خودش به شاخه های باورهای دیگه گیر داره.

    و کار را برات سخت میکنه چون ظاهرا اون باوره انگار بزرگتره ولی خودش را پنهان کرده و پیچیده به این باور کوچک.

    و ما باید اگرچه سخت ولی مداوم این گیرها را باز کنیم و بچینیم و از ریشه در بیاریم این باورهای محدود کننده را که خودش را پنهان کرده بود.

    وقتی شروع میکنیم ترس هامون را مینویسیم وقتی همون باور را قبول میکنیم و مینویسیم و میپذیریم که این باور هست و کتمان نمیکنیم . ، خیلی راحت تر میشه باور را با باور جدید جایگزین کرد.

    این همون پذیرش است و بعد قانون رهایی

    ما توی باغ توی شمال وقتی داشتیم همین کار را میکردیم و علف های هرز را در میاوردیم و پاکسازی میکردیم و زمین را خوب زیر و رو میکردیم و بعد آن چیزی که دوست داشتیم را میکاشتیم مثلا گل میکاشتیم نهال میوه میکاشتیم و بعد زیبایی را میدیدیم و الان که میریم لذت میوه های اونموقع را میبریم. همون نهال ها برای خودشون درختی شدند و چقدر زیبا و قوی شدند.

    دقیقا در ما هم همینطوره وقتی علف های هرز ذهن را با یک چیز خوب جایگزین میکنیم حتما نتیجه اون در آینده میاد.

    شاید الان نمیبینیم شاید الان متوجه نمیشیم اما قطعا جای علف های هرز گل های زیبا در میاد اگه احساست خوبه.

    پس قانون جواب میده . نتایج الان ما حاصل افکار گذشته ماست.

    پس وقتی الان داریم روی آگاهی های خودمون کار میکنیم . وقتی حالمون خوبه . قطعا نتایج عالی در آینده میبینیم.

    البته که نتیجه ، الان “آرامش” است.

    مثل همون باغ خالی از علف های هرز است و پاک و تمیز میشه و وقتی همون لحظه نگاه میکنیم آرامش نصیبمون میشه .

    پس آرامشی که الان داریم نتیجه همین کندن علفهای هرز ذهنمون است .

    استاد من دقیقا چون اینکار را برای باغ انجام دادم کاملا این را درک میکنم و احساس میکنم. و خوشحالم که عملا انجام دادم. و لذت برده ام.

    واقعا سپاسگزارم برای تک تک فایل هاتون

    سپاسگزارم بابت درس های عملی شما که هیچ وقت فقط حرف نبوده بلکه الگو کامل ما در عمل بوده اید.

    خدایا شکرت که من را در این مسیر گذاشته ای و سپاسگزار تو هستم بخاطر آگاهی های هر لحظه ام.

    دوستتون دارم

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    جلال مسعودی گفته:
    مدت عضویت: 2409 روز

    بنام خدا. ، گام نهم

    پروردگارا تورا سپاس گزارم بابت نعمت هدایت و الهامات فراوانت که همواره در زندگیم جاریست.

    از تشبیه بی‌نظیری که استاد درباره باورهای محدود کننده در این قسمت استفاده کردند ، سپاسگزارم.

    خیلی درک فرآیند خلق و رشد باورهای محدود کننده با این مثال برایم راحت تر شد ، هر چند چندمین باری بود که می دیدم اما باز هم برای من نکته های جدیدی داشت .

    آخر فایل که یکی از دوستان پرسیده بود چرا استاد انجام اینکار را به دست شرکت یا شخص دیگری نسپرده و استاد در جواب گفتند چون خودم لذت میبرم از انجام بعضی کارها و احساس مفید بودن میکنم ،. من تعبیری جالب تری به ذهنم اومد به خودم گفتم درسش برای من اینه که اگه باورهای محدود کننده از درون من شکل گرفته و ریشه دار شده ، پس معلومه که هیچ عامل بیرونی اعم از شخص یا شرکت یا دولت و .‌‌…‍‌ نمیتونن اونو عوض کنند مگر خودم

    باز هم از تک تک عزیزان و همراهان این مسیر لذت بخش بینهایت سپاسگزارم.

    شاد و پیروز و تندرست باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    رضا زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1046 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به همگی عزیزانم

    سپاس گزار خداوندم بابت بودن در مسیر هدایت به سمت نور ومعرفت و یکتاپرستی

    و اما «باور»

    من در جهانی زندگی میکنم که به افکار و فرکانس های من پاسخ میده

    یعنی جهان هیچ شکلی نداره و جهان هرشخص برمبنای فرکانس های ارسالی اون شخص رقم میخوره

    حالا توی این جهان حقیقت ماجرا چیه ؟؟؟

    حقیقت اون چیزیه که من بهش باور دارم

    اگر در هر شرایط و هر اتفاق به ظاهر بد و حتی وحشتناک برام رخ بده و نگرش من الخیر فی ما وقع باشه ،محال ممکنه طبق قانون نتیجه ی اون اتفاق به نفع من تغییر نکنه ،چرا چون من اینطور باور کردم و خداوند انرژی های مشابه رو کنارهم قرار میده

    امروز موقع مطالعه قرآن به یه آیه ای رسیدم

    باورهای من حاصل ورودی های منه

    و من با تغییر ورودی هام میتونم رفتار جهان و خداوند رو تغییر بدم ،یعنی جهان تماما مسخر باورهای منه و خداوند میگه ما دیوهارو به تسخیر سلیمان درآوردیم ، چرا ؟؟؟چون سلیمان باورهای قدرتمند کننده ی بیشتری ساخته بود

    به قول استاد خدا برا همه می‌تونه کارهارو‌انجام بده ،امااون باورهای درست نیست .

    این چند روزه صدهزار مرتبه شکر در لحظه هستم خیلی بیشتر و هر چقدر توی این فضا هستم ،بیشتر به من گفته میشه که کار تو‌فقط همین لذت بردن و اجازه دادن به خداونده که درزمان مناسبش برات رقم بزنه خواسته هاتو

    تو خواستت مشخصه و فقط باید آرام باشی و الهامات رو دریافت کنی و هدایت بشی و انجام بدی

    همه چیز تکاملیه ،درک قانون ،درک آیه به آیه قرآن و ما فقط کارمون اینه که مدام ذهنمون رو با این آگاهی ها تغذیه کنیم و سعی کنیم هر بار به اندازه‌ی درکمون از این آگاهی ،ا‌ونطور فکر کنیم و به دانسته و اون درک عمل کنیم و بعدش دیگه فک نکنم کار ما باشه ،بقیش کارخداونده ،کار من فقط برداشتن مقاومت ها و کنترل ذهن در شرایط به ظاهر نامناسبه وخداوند کارش انجام دادن کارهای منه ،باز هم به اندازه‌ای که این آگاهی رو درک کنم ازش نتیجه میگیرم و این درک هم آرام آرام با تکامل بیشتر میشه ،امامنظور از آرام آرام درک بیشتر هم درحالتیه که ما داریم ادامه میدیم به صورت مستمر

    خیلی مثال از تکامل میشه زد

    مثال از ذهنیت بچگی و خودم و دوستام بچگیم میزنم

    ما یادم میاد زمانی که بچه بودیم مثلا دوم دبستان ، دوست ما که مثلا سوم دبستان بود ،میومد میگف که دوم راحت بود ،کلاس سوم بیاید میخواید چیکار کنید ؟؟؟سخته و از این حرفا و ما یادمه چقدر میترسیدیم و یه وقتایی می‌گفتیم تجدید بشیم بهتره ،یا دوست کلاس چهارم دبستان میگف اوه اوه اوه ،شما کلاس دومی ها طولانی ترین مشقی که دارید مثلا دو صفحس ، بیاید چهارم باید 6هف صفحه مشق بنویسید و ما میترسیدیم ،چون خب ما همون دو صفحه مشق مینوشتیم ،انگشتامون درد میگرف واقعا ، یا مثلا دوستای ما که تا کلاس سوم دبستان توی دهات خوندم و بعد اومدیم شهر ،دوستای ما که راهنمایی بودن ،اونا دیگه به چشم ما شاخ غول آخر بودن و اصن یادمه تو همون بچگی می‌گفتیم که فلانی راهنماییه و اصن انگار فلانی یه آدم خاصی بود از نظر ما و درساش سخت بود ، یعنی این داستان که پول درآوردن هم سخته که توی ذهن ما نهادینه شده ،میخوام بگم از چندین جهت مثل همین باورهای محدود کننده بهش حمله شده و ملتم که عاشق اینن که بگن کاری که من انجام دادم سخت بود و اینا که مثلا جلب توجه کنن یا آدم شاخی به نظر برسن ،

    توی مثال همین درس و دبستان ما اینو درنظر نمیگرفتیم که پله به پله ما درس هارو یاد میگیریم و تکامل طی میشه و مثلا انگشتا عادت می‌کنه به 5شش صفحه مشق نوشتن

    یا توی کلاس چهارم که دیگه گفتن حق ندارید با مداد بنویسید و باید با خودکار بنویسید ،یادمه چقدر هممون بدخط مینوشتیم و چون میترسیدیم که اشتباه بنویسیم و پاک کردنش سخت باشه با لاک پاک کن ، خیلی اشتباه مینوشتیم و بعد اون هم به مرور درست شد و جا افتاد

    ، با قبولی توی هر کلاس ما اعتماد به نفسمون برای کلاس بعدی و یه پله بالاتر رشد میکرد و کلاس قبلی توانایی مارو یک پله رشد میداد برای مواجه شدن با کلاس یک پله بالاتر و پله بعدی و به همین ترتیب

    یعنی تکامل توی همه چیز هست

    یه درختی که میخواد با تبر قطع بشه ،باید چندین بار بهش ضربه بزنی و ضربه آخر اونو میندازه ،اما بحث فقط ضربه ی اخرنبود ،چندین بار تکرار شد این عمل تا نتیجه داد

    پس بسیار منطقیه تکرار قانون

    پس نتایج ما حاصل یک روند و یک پروسه تکاملیه و تکرار فرکانس های درست نتایج خوب رو رقم میزنه و با دریافت نعمت جدید هربار اعتمادبه نفس ما ،خودباوری ما ،ارزشمندی ما ،باوربه توانایی ما ،باور به خالق بودن ما ،اطمینان به وجود قوانین ثابت جهان ،باورما نسبت به قدرت خداوند ، بیشتر و بیشتر میشه و این باورهای قدرتمند کننده باهر بار تکرار قوی تر میشن و باعث میشن ما رهاتر باشیم و به خواسته ای نچسبیم ،باعث میشه آرام باشیم و نگران نتیجه نباشیم و صبورتر و احساس خوشبختی درلحظه و درکمون از زندگی عمیق تر بشه و همه‌ی این ها باهم میشه ،رشد تدریجی و آرام آرام ظرف وجودی ما که هربار با تکرار این مسیر و قدرت گرفتن این باورها نتایج بزرگتر و بزرگتر میشه و انتهایی برای بهتر شدن نیست و این دقیقا قانونیه که بر جهان حاکمه و من تجربش کردم

    موفقیت ،موفقیت میاره ،به همین سادگی

    امروز حتی آگاهی های خیلی خوبی دریافت کردم ، یعنی تکامل توی درک هراگاهی هست

    و امروز واقعا درک بهتری از تکامل پیدا کردم و این هم امروز یهو به وجود نیومد ،من تکامل خودم رو در درک تکامل تا به این نقطه طی کردم ،ههههه یعنی خود تکامل هم تکامل میخواد ،

    مثلا ما تکرار میکنیم که خداوند از جایی که فکر نمی‌کنیم می‌رسونه و درهارو بازمکینه ، خب اینا آگاهین ، و من امروز درک بهتری از این آگاهی ها پیدا کردم ، چرا ؟؟؟ چون بی چون و چرا تصمیم گرفتم روی خودم کارکنم و بپذیرم و به اندازه‌ی پذیرش این آگاهی ،این دوسه روزه تجربیاتی داشتم که کلی این باور رو تقویت کرد که آره منظور از اینکه از جایی که فکرش رو نکنی میده یا منظور از اینکه استاد میگه فقط روی خودتون کار کنید و به الهامات تون عمل کنید و خداوند همه کارها رو انجام میده براتون ،منظور از اینکه توجه کن به نکات مثبت هر لحظه و احساس خوب راه ورود خواسته ها به زندگیه اینه ها ، درکل درک از قانون عمیق تر شده ،حتی یک پله و این خیلی برام ارزشمنده ،شخصیتی که آرام آرام داره با پایه های قوی شکل میگیره و برای هرباوری منطق قوی داره و خداوند هدایت می‌کنه ، و باز هم می‌خوام بگم درکم از اینکه استاد میگه ،به اندازه‌ای که باورها تغییر کنه نتایج میاد ،یعنی چی !!!! چون تجربه کردم

    خب خیلی هامون توهم داریم که باورها تغییر کرده فقط باید صبر کنیم تا نتیجه بیاد ،اما این با قوانین جور درنمیاد ،

    و به قول استاد اگر یک درصد تغییر کنی ،اون یک درصد باید بیاد تو زندگیت ،نه یک ماه دیگه همین الان ، و اگر نتیجه نیست ،یعنی که متفکر می‌کنیم داریم روی قانون کار میکنیم ،

    و جالبی این داستان درک اینه که اصن انتهایی نداره، یعنی آدم فکر می‌کنه چقدر مسلطه به قانون و بعد که ادامه میده و درکش یه پله بهتر میشه ،میگه اصن من هیچی درباره قانون نمی‌دونستم والان میفهمم قانون چی میگه و با ادامه این مسیر هربار به این شکل به صورت تکاملی درک ما از قانون بهتر و عمیق تر میشه و ما به اندازه این درک عمل میکنیم و نتایج بزرگتر میشه و ایمان قویتر و دوباره انگیزه بیشتر باعث نتیجه کمی بزرگتر و به همین شکل

    خدایا صدهزار مرتبه شکرت .

    فرض می‌کنیم که یک زمین خالی داریم و خاک این زمین به شدت حاصل خیز و غنیه و هرچیزی بکاری توش امکان نداره رشد نکنه و رشد می‌کنه و میوه میده به ما ،و این زمین فرض کنید که اصن محدودیت نداره ،یعنی میوه گرمسیری بکاری جواب میده ،میوه سردسیری بکاری جواب میده ،میوه استوایی بکاری جواب میده و تصمیم گیرنده ماییم که چه نوع نهالی داخل زمین بکاریم و محدودیت بابت نهال و قیمت نهال و اینا نداریم و اصن به بی نهایت نهال ازهمه رقم دسترسی داریم و فقط باید بره توی خاک تا رشد کنه و میوه بده .

    دقیقا ذهن هم همینه ،دقیقا مثل مثال بالا

    یعنی هر فکری که ما تصمیم میگیریم توی ذهن خودمون نگه داریم ،حکم همون نهالیه که به خاک فرومیره ، و اون فکره صددرصد رشد می‌کنه ،چه مثبت چه منفی ، دقیقا مثل اون زمین نهال کاشتن و رشد دادن و پرورش دادن و میوه گرفتن زحمت و نگهداری و تمرکز میخواد ،اما برای رشد علف های هرز اصن برنامه نیاز نیست و خودشون درمیان ،

    پس تصمیم گیرنده ماییم که چه نوع نهالی درخاک حاصلخیز ذهنمون بکاریم و ازش نگهداری کنیم تا تکامل خودش رو اون نهال (آگاهی +دیدن الگوهاوتایید اونها +باور)طی بشه و به ما ثمرشو بده به صورت فیزیکی

    یعنی دقیقا مثل پرورش نهال میمونه ،پرورش یک فکر جدید وبه تبع اون فکر ،عادت جدید رفتار جدید و شخصیت جدید .

    یعنی ما نهال رو میکاریم و اگر مطمئن باشیم که اون نهال ،نهال سالمیه و از شخصی گرفته باشیم که بهش اطمینان داریم و اون شخص بسیار صادق بوده و به ما گفته که صددرصد این نهال رشد می‌کنه و میوه میده ،با خیال راحت از بابت اینکه میوه میده و رشد می‌کنه مثل بقیه نهال هایی که از اون شخص گرفتیم و همگی رشد کردن و میوه دادن ،ما اون نهال رو میکاریم و دیگه هر زمان و هر انرژی و هر فداکاری و هر ابیاری و هر چیزی که برای رشد نهال لازمه رو با عشق انجام میدیم ،چون به نتیجه اصن شک نداریم و می‌دونیم که نتیجه صددرصد رخ میده .

    حالا اینو تشبیه کنیم به خداوند و قوانین جهان هستی ،

    اگر ما به خداوندی که عالم رو آفریده و خداوندی که قرآن رو نازل کرده و در قرآن خودش گفته که این کتاب از جانب منه و سخن من حقه و وعده های من همه محقق خواهد شد ،

    اگر ما به خداوندی که در قرآن میگه ،ادعونی استجب لکم ،ماهر لحظه به درخواست‌های شما پاسخ میدیم و اجابت میکنیم ،(هر درخواستی ) و به خداوندی که قانونش اینه که به غیر از فرکانس های ارسالی ما هیچ چیزی تاثیر گذار نیست توی زندگیمون ،ایمان صددرصد داشته باشیم ، و این جنس ایمان رو پرورش بدیم توی وجودمون و مثل یک نهال بهش ای بدیم و انرژی بزاریم تا به جای هزارتا روش بازاریابی تو حوزه مالی و عمل جراحی برای بهتر و جذابتر دیده شدن و هزارتا دکتر برای سلامت شدن ،فقط انرژی بزاریم تا این وعده‌های خداوند رو باور کنیم ، دیگه ما به پشتوانه‌ ی این ایمان اصن فارغ از هر نتیجه‌ای محکم و باقدرت قدم برمیداریم و هیچ شکی در رخ دادن نتیجه دلخواه نداریم ،چون خداوند رو اجابت کننده باور کردیم و مهربان و رزاق و وهاب و….. ، اگر این ایمان ساخته بشه و فقط به پرورش این ایمان بپردازیم و بدونیم اصل همینه و بس، اونوخ دیگه خیلی راحت تر براش وقت میزاریم ،چون اهمیت موضوع رو درک کردیم و به قول استاد عزیز بهتر میتونیم از زمان خودمون استفاده کنیم ،

    الله اکبر ، با این مثال خداوند درهایی از آگاهی رو به روم باز کرد ،

    و اینگونه خداوند از طبیعت به ما درس میده .

    برای کسانی که اهل تفکر و تعقل در آیات الهی هستند ،

    و خداوند اینگونه هدایت می‌کنه به سمت نور و «مومنان واقعی رو از غم و اندوه نجات میده »

    امروز صب که داشتم قرآن مطالعه میکردم ،خیلی حس خوبی به من داد این آیه از سوره انبیا و چقدر حس و حال خوبی داشتم ،

    خانوم شایسته عزیز بی نهایت سپاس گزارم بابت این سفر پرخیر و برکت و مطمئنم خداوند هزاران هزار برابر این عشق و لطف و معرفت شما به زندگی شما وارد می‌کنه ،شما یک باره دیگه با راه اندازی این سفر باعث خلق این لحظات ناب و این اتصالهای غیر قابل ارزش گذاری شدید .

    استاد عزیزم سپاس گزارم از شما که تمام فایل هاتون باعشق و دلی روی سایت میاد ،کلمات کم میاره در مقابل قدردانی از شما .

    استاد امروز به یه آیه ای برخوردم توسوره ی انبیا و چقدر تحت تاثیر قرار گرفتم و اشک ریختم از این عظمت ،

    که خداوند میگه (اگر دریاها همه مرکب شوند قبل از اینکه کلمات پروردگارت به پایان برسه دریا خشک میشه ،حتی اگه باز دریا بهش وصل کنی ) میخوام بگم این عشق و احساس نسبت به شما رو من توی هیچ کلمه ای نمیتونم بیان کنم و کلمات کم میارن ،

    و من حتی عاجزم برای سپاس گزاری از شمایی که خداوند در مسیر زندگی من قرار داد ، و همه‌ی این نگاه توحیدی رو از شما دارم و شما یاد دادید به ما که همه چیز اونه و یاد دادید به ما که هیچ اعتباری به خودمون ندیم بابت موفقیتی واعتبار اصلی رو به خداوند بدیم و من به صحبت های شما ،به دورهای شما هزاران برابر هزاران برابر بیشتر از اینکه به کشل آموزش نگاه کنم ،به این شکل نگاه کردم که این مسیر ،دقیقا مسیریه که خداوند برای ما درنظر داره ، نه آموزش و تکنیک و متد و …. و شما بزرگترین و بی‌رقیب ترین استاد تشخیص اصل از فرع هستین و چقدر امروز توی ذهنم شمارو توی گفتگوهای ذهنیم بابت این درک خالص از قوانین تحسین کردم ،

    نمیگم که تصمیم گرفتیم به این شکل نگاه کنم ،اصن تصمیم دست من نبوده ، قلب من این مسیر رو اون مسیری شناخت که خداوند ازش حرف میزنه و قصد خداوند بوده و فکر میکنم برای خیلی ها که اینجان همین حس صادق باشه و سپای گزارخداوندم که هدایت کرد به معرفت یکتاپرستی .

    تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم .

    در پناه الله یکتا .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      محمد رضا نعمتی گفته:
      مدت عضویت: 1412 روز

      سلام.آقا رضا بابت مثال زیبای دوران مدرسه و رشد تدریجی و نگاه ما به بالاتر از خودمون سپاس گذارم و مقایسه اون با ثروت خیلی درست و به جا تو ذهن آدم منطقی میشه اتفاقات و جریان ها…

      هر جا هستی موفق و پیروز باشی.

      دوستدار تو محمد رضا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      زینب حاجتی گفته:
      مدت عضویت: 988 روز

      سلام به اساتید عزیزم

      سلام به برادرم آقا رضا زارعی

      من همیشه کامنت های شما رو میخونم واین دومین پاسخیه که برا شما می‌نویسم

      وقتی این کامنت رو خوندم نخاستم پاسخ بدم ولی یه چیزی درونم گفت برو حتما ازش تشکر کن

      آخه تو چقدر عالی مینویسی یعنی توی هر کامنت شما کل قانون برای من مرور میشه

      من کامنت های شما رو روزنامه وار نمیخونم، با دقت وتآمنینه میخونم مث خوندن کتاب های درسی در شب امتحان

      روی هر جمله شما مکث میکنم بهش فکر میکنم مینویسمش تا در عمق وجودم رسوخ کنه

      درکل خوندن هر کامنت از شما حدود 1الی2ساعت از من زمان میبره

      کامنت های شما شبیه مقاله های مریم شایسته پر مغز و پرمحتوا هستن

      ممنون که می‌نویسید وبه رشد خودت و ما کمک میکنید

      موفق و پاینده باشید در پناه اله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        رضا زارعی گفته:
        مدت عضویت: 1046 روز

        سلام زینب عزیز

        سپاس گزارم ازت دوست نازنینم که انقد لطف داری

        من واقعا ارتباط قلبی برقرار میکنم با همه‌ی دوستانی که توی این فضا هستن و دارن عالی روی خودشون کار میکنن

        نظر لطف شمارو می‌رسونه این کامنت پر از محبت و تحسین

        ،و‌چقدر تحسین کردم شمارو که توی یک مداری هستی که به راحتی از جمله به جمله قانون رد نمیشی حالا چه من نوشته باشم وچه یه دوست دیگه ،درواقع خداوند داره این فضا رو مدیریت می‌کنه و بسیاری از این کلمات سخن خداونده

        امیدوارم همینجوری عالی روی خودت کار کنی و نتایج فوق العادتو اینجا برامون بنویسی تا لذت ببریم از تعهد یک انسان و هدایت های الهی

        در پناه الله یکتا باشی دوست عزیزم .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      ابوالفضل خازنه گفته:
      مدت عضویت: 1572 روز

      به نام خدای مهربان

      سپاسگزارخداوندم به خاطربودن تواین مسیرپرازاگاهی

      اقارضای عزیزممنونم که اینقدرتوب قانون درک کردی وداری روتودت کارنیکنی وکامنت های پرازاگاهی روساده بیان میکنی سپاسگزارم

      ماشالله چه بدن قشنگی ساختی پسرکیف کردم تحسینت میکنم

      رضاجان من کامنتاای شماروهمیشه دنبال میکنم چون گذشته شبیه خودم داشتی تنسینت میکنم لذت میبرم ازمسیرناکجاابادتااینجا تواون کامنتهای ازخودت مینویسی منودربرابرخداوندکریم خداوندی که پاسخ گو خداوندی پاسخ داده من ندیداین رضاجان این روضامنم دارم تمرین درلحظه بودن میکنم میخوام ازحس خودم بگم انگارتواون لحظه تمام چیزاهاز که توزندگیت توابن 52سال نداشتی همه رویجاداری حس بی نیازی حس قدرت حس افتادگی حس اینکه هیچ کسی نیس فقط توز اون نمیدونم چی دارم مینویسم توپارک نشستم اشک ام سرازیر بی توجه به دورواطرافم باچشمای مراشک تارمیبینم هی تایب میکنم میبینم اشتباه پاک میکنم دوباره مینویسم فقط میخوام بنویسم خداروشکرچندروزه دارم با تعقیرات این مدتی که وسایت بودم فکرمیکنم دیوانه میشم اخ بابابه کی بگم بفهمه جزبچه های این سایت سال 85 یه شب توحیاط خونه ازسراجزوناتوانی زانوزدم ودرخواست کردم بابا خسته شدم دیگه چندبارخودم خواستم ترک کنم مصرف موادشب تاصبح ازدردساق پاهام میکوبیدم به دیوارامادوروزبدروزانوروزی ازنوتااین که فرداراقراربه اجزدستهابرای کمک اومدن ومنوبه کمپ بردن مسئول کمپ توجلسه ای گفت ازشما15 نفریک نفرپاک میشه اونجامن خواستم اون یک نفرباشم وشدم اومدم گفتن زمین بازی ممنوع من ماشینم زمین بازیم بودتاسه ماپیاده اینورواونوررفت بعدم فروختم گفتن مشغول کارشومن من کارم قالبسازی صنعتی درواقع ساخت وتولیدم رفتم تویک کارگاه که خیلی ازمحل زندگیم دوربود وحقوق کمی میدادفقط چون نمیخواستم برگردم به اون مسیرگفتم اشکال نداره فقط کارکنم یکماه بعد ازسرکارپیاده داشتم میومدم خسته بودم سرم گرفتم بالا گفتم ببین دارم کارمیکنم وبی این حقوق حق من نیست اومدم خونه سب یک ازدوستان زنگ زدکجای چکارمیکنی گفتم فلان جامیرم سرکار گفت اومجاچرا گفتم میخوام کارکنم همین گفت فلانی میشناسی گفتم اره گفت دربه درداره دنبال قالب سازمیگرده فقط رفتی حقوق کمترازاین عددنگوعددی که دوستم گفت دقیقا دوبرابراونچیزی بودکه مگرفتم تااین تفاوت که باخونه ما10دقیقه راه بودمشغول به کارشدم ازلحاظ مالی واعتباری رشدکردم منی که هرجامیرفتم ازکارم خیلی راضی بودن امامسئله اعتیادم قابل قبول نبودنهایتن 6ماه بعداخراج امامن 10سال اونجاکارکردم بعدشم باعشق جام عوض کردم من تاسه تاشرکت قالبسازی شونو انجام میدادم ولی پیشرفت مالی نداشتن فقط یه مقدارراحتتر ازبقیه زندگی میکردم تااینکه سال 98 یه روزدیگه کم اوردم مثل اجزمشرف مواد گفتم خدایامن قدرتتوقبول ندارم میکی افریدم زادوولدکه داره خودش انجام میشه درختهاکه خودشون رشد میکنن خورشیدکه خودش سرساعت میاد سرساعت میره و……نقش توچیه عدالت کو یکی داره یکی نداره یکی مریض یکی سالم بابا نشونم بده تااین من دعوت شدبه بازاریابی شیکه ای وازاونجاتوسط یکی ازدوستان پاکست استا شنیدم همانانشستن صوت زیباودل نشین خداوند ازگلو ی استادنازنین که جملش این بود((دوستدارم خداوندچه کاری برای من انجام بده))دیگه واردسایت شدن شب روزفایل گوش دادن ارام ارام ارام شدن کاری به کارکسی نداشتن ویواش یواش کامنت خوندن منی که 5دقیقه مطالعه میکردم تواب میگرفت رسیدبه جای که تا3 ساعتم من کامنت خوندم سرت دردنیارم رضاجون مواد رفت کنار مشروب رفت کنار قرص رفت کنا سیگاررفت کنار 25کیلووزن اضافه رفت کنار تلدزیون رفت کنا شبکه های خبری واجتماعی رفت کنار دوسان گذشته رفت کنا روابط داغون واسباب واساسه شکستن رفت کنارخودخوری گیردادن به همه رفت کنار باج دادن برای کار دروغ گفتن ازترس رفت کنارمریضی رفت کنار جای همه اینایه جادارم که دل اونجاارم چون یه میزبان باعشق دارکلی دوستای اگاه دارم یه استادنازنین اگاه دارم که هرموقع بخوام دردسترسم هرجاباشم باهامه خداروشکرهدایم کردبیام تواین مسیر قدرتشودرکنم عدالتشودرکنم رابطم باهاش درکنم اختیاراتم برای خلق زندگیم درک کنم خداروشکر

      اقازضای عزیزسپاسگزارم که هستی که باعث شدم بازم بتونم مقاومتم بشکنم وبنویسم خداروشکربرای کامنتی که نوشتم

      استاد عزیزسپاسگزارم

      خانم شایسته عزیزسپاسگزارم

      همه دوستان سپاسگزارتک تکتونم

      درپناه الله مهربان باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        رضا زارعی گفته:
        مدت عضویت: 1046 روز

        سلام به اقا ابوالفضل عزیز

        عمو ابولفض امیدوارم حال دلت عالی باشه ،لذت بردم از اینکه نوشتی برامون ،

        هرموقع شده مثلا لایک هارو نگاه کنم ،اسم شمارو همیشه دیدم زیر کامنتهام و اونروز حسم گف این آقا هر کیه ،معلومه که خیلی خوب داره رو خودش کارمیکنه و از خداوند سپاس گزاری کردم که کامنت های من و آگاهی هایی که خداوند داره مدیریت می‌کنه و مینویسم ، می‌تونه تاثیر مثبتی بزاره که عزیزانی لطف دارن و کامنت های منو دنبال میکنن ،

        ولی میگفتم عکس نداره این آقا ابولفض ،که امروز که عکس شمارو دیدم و کامنت از شما دیدم ،چقدر خوشحال شدم و دیدن عکس شما چه حس خوبی داشت ،یک چهره ی آرامی که در تاریکی های مطلق خداوند رو پیدا کرده و اینش قشنگه ، من خودم با افتخار میپذیرم گذشته ی خودم رو چون اون گذشته باعث شد خداوند واقعی رو پیدا کنم ،خدایی که خیلیا تا آخر عمرشون نمیتونن پیداش کنن

        عمو ابولفض هم سن پدر منی و اون تغییری که شما داشتی بی نهایت قابل تحسینه و اصن قابل مقایسه نیست با تغییرات من ،چرا که در اون سن و سال شما تصمیم گرفتی یک جوره دیگه فک کنی و شک کنی به تمام حرفهای قبلی و خدای قبلی ،

        چون من دارم میبینم که افرادی که سن و سالشون بالاست مثل پدر من ، اولا که به هیچ عنوان نمیپذیرن که ایراد دارن و همیشه یه نفر دیگه مقصره ،دوما یه انگیزه‌ ی وحشتناک قوی شاید بتونه راه بندازه اونارو شایدم نه ، و دارم میبینم که با چه شدتی چسبیدن به تعصبات و مذهب و اینا ،

        من خیلی بهت افتخار میکنم عموجان که در این سن و سال به مسیر حق لبیک گفتی و الگو شدی برای افرادی که سنشون زیاده و میخپان تغییر کنن ، نه کسایی که ایراد های واضح خودشون رو هم نمیپذیرن ،

        من با تمام قلبم اعتقاد دارم که بودن دراین فضا مهر لیاقت میخواد از جانب پروردگار

        غرق در عشق خداوند بودن و محرم اسرار خداوند بودن و با چشم هایی اشک بار حاصل از عشق الهی نوشتن و عشق بازی کردن لیاقت میخواد ،

        یه آیه ای توی قرآن هست که خداوند میگه ،اول پاکت میکنم ،بعد بهت نعمت میدم ،

        و یه آیه ای توی سوره واقعه هست که خداوند می‌فرماید ،جز پاکان دست احدی به کتاب قرآن نمی‌رسه ،و هر موقع که موقع شروع قرآن یا ختم قرآن یا وسط خوندن یاد این آیه میفتم خیلی احساساتی میشم ،

        عمو جان امیدوارم حال دلت همواره عالی باشه و خداوند رو برای تک تک لحظات زندگیت آرزومندم .

        در پناه رب توانا .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          ابوالفضل خازنه گفته:
          مدت عضویت: 1572 روز

          به نام خدای مهربان

          سلام به اقارضای عزیز

          نقطه ابی ازجانب شمادرزمان مناسب بهم رسید این پاداش کنترول ذهنی که سعی کردم انجام بدم موضوع ازاین قراه که همسرم بادخترم بهسشون شدومن فقط سعی کردم توموقعیت بمونم تمرین کنم عکس العمل نشون ندم چون قبلا حتماخودم قاطی بهس میکردم بالامنبرمیرفتم میخواستم ازقانون براشون بگم اما ازیجایی دیگه واقعادارم تمرین میکنم کاری به کارکسی نداشته بشم به منچه روخوب دارم کارمیکنم حالاهرکی میخوادباشه وداره جواب میده بااینکه قبلاترک موقیعت میکردم حالم خراب میشداماازیه روزی که فکرکنم اقاابودردانی عزیزنوشته بودشماازموقعیت فرارمیکنی فرکانستوهم باخودت میبری دیدم راست میگه روهمین اصل موندم توموقعیت فقط به قول استادتودوره عشق ومودت همسرت داره غرغرمیزنه توتجسم اون رابطه دلخاهتوانجام بده سخته ولی به اطف خداتواین مسیر تاحدی کنترول ذهن دارم چرااینوبااین قدرت میگم اگرکنترول ذهن نداشتم هنوزمصرف کننده مواد .مشروب.قرص‌.سیگار.موادغذای ناسالم و….بودم ونتیحه موندن توموقیعت وسعی کردن خوب نگه داشتن احساسم این شدکه دخترم رفت بیرون همسرم خودش گفت ابوالفضل پاشوبروبیرون من میخوام باخودم غربزنم تونشنوی منم ازخداتواسته رفتم بیرون یک ساعت بعدبرگشتم دیدم ارام شده منم نشتم جلوی گل خونه قشنگم وواردسایت شدم وداشتم کامنت شماروکه برروی جلسه 1 قدم سه گذاشته بودیدمیخوندم که یه حسی گفت بروبزن روی نشانه روزببین چی میگه اومدچشم افتادبه نقطه ابی بقل عکسم وکامنت زیبای شمارضاجان وسرازیرشدن اشکام وارام ارام ارام شدن وجودم سپاسگزارتم رضاجان سپاسگزارتم

          خداروشکربه خاطراشک چشمام که دیگه شورنیست وشیرین

          خداروشکربه خاطراین مسیراین محیط که راحت ادم حرفاشومیزنه

          خداشکرداره کامنت نوشتنم هرروزه میشه چون خیلی دوست داشتم بنویسم

          خداشکرکه اگاه شدم به جهان به خداوندبه قوانینش

          خداروشکرکه ازاکثریت دارم ارام ارام جدامیشم دیگه درموردشرایط اقتصادی سیاسی کسی بامن حرف نمیزنه

          خداروشکربه خاطراستادنازننم خداروشکربه خاطر بانوی مهربان پارادایز خداروسکربه خاطرتک تک دوستان چه اونای کامنت میزان چه اونایی کامنت نمیزارن

          امیدوارم درپناه نورالله همگی شادسلامت ثروتمنددردنیاواخرت باشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    علی وزیری وصال گفته:
    مدت عضویت: 2735 روز

    به نام خدای یگانه

    ما به خداوند اعتماد داریم

    واقعا خدارو سپاسگزارم که میتونم تمرین کنم و در مسیرم قدم بردارم

    گام نهم در روز 9 مهر 1403

    پروژه خانه تکانی ذهن گام به گام

    سلام میکنم به استاد عزیزم و خانم شایسته ی عزیز که واقعا از هر دو نفرتون من متشکرم بابت تک به تک زحماتی که برای اجرای الهامات و بهبود دسته بندی فایل ها و این های زیبا برای بهبود و تغییر کاربران سایت انجام دادید سپاسگزارم

    بریم سر اصل مطلب و برداشت من از این فایل لایو زیبا

    در ابتدا تحسین میکنم استادمو از این حس خوب و شادابی و ذوقی که داره و داره با عشق لایو میگیره و چه زیبا در پرادایس که خدارو شاکرم بابتش قدم برمیداره

    نکته اول اینجاست که واقع واقعا چه تعهد خوبی داشته باشید بجای ورزش کردن که خیلی کار مهم هستش به یک کار مهمتر تغییر بدید اون هم بریدن درختان هرز

    نکته اول اینه که ما بجای ورزش کردن یا گوش دادن به فایل بطور مثال کاری کنیم مشابهش که هم ورزش کنیم و هم ذهنمون رو از این درختان هرز ببریم مثل همین پروژه خانه تکانی ذهن گام به گام

    چه هدفی و چه اهرم رنج و لذتی برای این کار نوشتید که برای خلق یک جاده صاف و زیبا وسط جنگل که قند خون می افتاده و حتی فشار خون افت می کرده خوب حتما یک چالش مثبت و یک نتیجه عالی پشتش دارید اون هم جاده زیبا ساختن

    باورهای محدود کننده شباهت عجیب و جالبی به همین علف ها و درختان هرز میان و باید ما هر روز این جاده زیبا رو به خوشبختی به آرامش درونی و مرتب کردن ذهنمون هستش و چقدر من با این کار استاد حال میکنم.

    و اینجاست که مطلب رو عمیق تر میکنه تو این نکته که استاد میگه (من که میخوام ورزش کنم این کار روز( یعنی کار سختی مثل بریدن علف های هرز رو و مرتب کردنشون رو ) میذارم جای ورزش و وقتی آدم یک کار رو تمام میکنه به حس خوب میرسه و این یعنی موفقیت)

    من استاد رو تحسین میکنم که شباهت عالی داره

    قدم ها رو برداری و انجام کار های متوالی و تموم کردنشون بهت احساس توانایی ، احساس خوب میده اعتماد به نفسِ ت قوی تر میشه و باورات قوی تر میشه و بهت میگه که قدم های بعدی رو محکمتر برداری واقعا عالیه

    من خودم یادمه یه چالش محتوا سازی برای خودم گذاشتم که اوایل اصلا برام خوشایند و خوب نبود و اصلا حس خوبی ازش نداشتم اما هدفی بود که میدونستم اگر انجام بدم توقیت میشم و وقتی شروع کردم شده بود که من نا نداشتم ویدیو بگیرم اما انجامش دادم اما اون کار رو رها نکردم و این چالش هم هر روزه بود تعطیلی اینا نمداشتم و وقتی تموم شد واقعا حالم چنان خوب شد که روز های آخر چالش برام شده بود مثل آب خوردن و حتی کار ها برام به سرعت انجام می شد یعنی قلق کارها دستم اومده بود و حتی یک سری کار های اضافی رو انجام نمیدادم

    میتونم بگم همین تمرین روی ذهن یا کنترل ذهن مثل انجام دیسیپلین یا استمرار داره و چقدر تاثیر گذار و یک ویدیو دیدم که این ویدیو بهم گفت تو اگر در استمرار و تکرار روزانه کاری رو که متناسب با هدفتِ یا رُشدتِ یا اصلا قدم اولته برداری و حسشو نداری ولی با تمام این قدم و برداری و این دیوار کمالگرایی رو بشکنی مثل بدنسازی و درد اولش ، مثل طراحی و پراکندگی اولش و مثل کنترل ذهن با تضاد هاش آرام آرام با تکرار برات قلقش دستت میاد که خوب این افکار رو افسارشون رو دستت بگیری و حالا این کار کنترل ذهن و پاکسازی ذهن که زندگیمون بهش گره خورده و چون زندگیمون بنا به باور ها و افکار و کانون توجه و ورودی های ذهنمونه بلا استثنا پس انجامش میدی من که متعهد شدم کنترل ذهنم رو فولاری تر و باور های محدود کننده مالیم رو ریشه کن کنم میدونم خسته هم میشم اما ادامه میدم و پایان ندارد

    وای شباهت این درخت های هرز و این منفی هارو حالا دوهزاریم افتاد چقدر عجیبه که مثل زامبی یا چی بگم با یه سرنخی به جایی و درختی دیگه دوباره خودشونو تقویت می کنند نباید حتی اگر بریده باشی هم اما باید از زمین ذهنت حواست باشه ببریشون بیرون و نذاری تقویت بشن با توجه به نکات مثبت با تضعیف کردن تضاد و افکار منفی واقعا عجیب و جالب شد

    موفقیت موفقیت میاره ، اگه یذره از دایره امن مون بیرون بیاییم اون کاری که بهمون الهام شده رو تموم کنیم باز جالب میشه عالیه!

    باز داره جالب تر میشه استاد دقیقا یه حس متمرکزی و یک شخصیت دیگه میشیم حتی پس از این موفقیت های کوچک به ظاهر و رفته رفته و تکرار این کار های جدید این قدم ها میبینیم نتها کاری انجام دادیم بلکه کلا شخصیتمون تغییر کرده و تغییر از همین قدم های کوچیکه

    جشن گرفتن و بلد کردن موفقیت های کوچیک به و انگیزه دادن به خود!!

    آفرین استاد تحسینت میکنم درستش همینه واقعا همین اصل مطلبه ما یادمون میره اصلا نمیبینیم این موفقیت هارو و سریع فراموش میکنیم که بابا همین کارای به ظاهر کوچک و چالشی رو خیلی ها که قدم برنمیدارن دوما خیلی ها تو قدم های وسطش جا میزنن و ول میشه اما منی که تا تهش اومدم و از قدم و تمرین قبلیم قوی تر شدم چه رشدی کردم و خودمو تحسین میکنم و چه شیرینی داره حسش و خود به خود دنبال چالش بعدی میرم و زودتر دنبال چالش می گردم و انجام میدم متمرکز تر و قوی تر از قبل و باز موفقیت بزرگتر و هی بزرگ تر و این پرادایس ذهن رو مرتب تر و دایره امن یال بهتره بگم دایره قلمرو ام رو گسترش دادم و جسارت به خرج دادم

    واقعا نباید ما کل راه رو بدونیم یا اگر هدفی داریم کل راهرو بلد باشیم ما فقط قدم اول رو برداریم، قدم بعدی به ما گفته میشه یا اگر هدفمون کاملا برامون واضح هستش یک دفعه ای نخوایم انجامش بدیم بلکه قطعه قطعه ای و یا قطره قطره

    اینجا استاد یاد قطره های کولر گازی یادتونه توی بندرعباس!؟ که وقتی از کنار یک کولر گازی پنجره ای که یک مشکلی که داشتن قطره قطره بنا به دلایل رادیات و کاز و سرد کردن هوا قطره قطره ازشون آب می چکید به روی موزاییک توی کوچه یا حتی آسفالت یا حتی سیمان باور پذیر نیست که اون متریال سفت شده چه سیمان، چه کاشی چه آسفالت و هرچیزی در مقابل آب شکاف خورده بود ! چرا چون قطره قطره و استمرار و توالی اون حرکت انجام شده بود و یک مایع ای به نام آب ماده های سفت جهان رو با قانون استمرار شکافته و هنوزم این قانون تبدیلی نداره

    پس اگر من هم این هدفم رو تبدیل کنم به کار های روتین روزانه و این قطرات مو بریزم و انجامشون بدن شکاف بزرگی و غیر قابل باوری میخوره در انتهای مسیر و چالش و نتایج بسیار عجیبی برامون رقم میخوره که همون اثر مرکب میشه واقعا عالیه

    آدما میخوان کاری رو انجام بدن فکر میکنند باید روز اول همه ی کار هارو انجام بدن، اما هیچ آدم موفقی این کارو نکرده!

    چقدر جالبه که همه در این ریتم و این قانون تکامل نشسته تاحالا اینجوری قانون جهان برام واضح باز نشد و باز یه سر سوزن بهتر قانون تکاملم رو درک کردم و همین قدر آگاهی چقدر بهم ایمان داده و منو از کمال گرایی دور کرده که فقط انجامش بدم ، واقعا ممنونم استاد

    با برداشتن هر قدم شما آدم قدم بعدی میشد! و خود به خود الهام باید بشه !

    اینو واقعا حسش کردم و چقدر بهم کمک کننده شد که این اقدام و قدم برداشتن مهم و ضروری و مهم و فوری هستش و چقدر کار راحت تر و این اعتماد به نفس و این اعتماد به درون و خدا و تقویت تمام چیز هایی که تو وجودمون باید قوی بشه قوی میشه حتی اون چیز هایی که ما فقط نشونه اش رو می بینیم مثل بیان مون مثل انگیزمون مثل انرژیمون یعنی به روایت تصویر شخصیتمون از درون تغییرات بنیادی کرده یعنی همون باور ها رو به روایت نشانه تغییر دادیم داره برام این تاریکی مطلق به چیز های مبهم تبدیل میشه یعنی دارم میبینم و حسش میکنم و این شفافیت رو حس میکنم واقعا عالیه اصلا میشه بازی و گیم تو زندگ

    این طبیعت هستش که به ما درس میده واقعا درسته استاد!

    از چوب های بامبو از صبر تا تاثیر قطره بر روی صخره با تکرار و استمرار و این علف های هرز حتی برای پاکسازی و کنترل ذهن و هزاران چیز که من واقعا نمیتونم این طبیعت رو با زبان توصیف کنم واقعا خدارو شاکرم

    واقعا سپاسگزارم از خودم که این استمرار رو به خرج داد و پای تمرینش امروز هم موند

    سپاسگزارم از خدای درونم که باز به خودش برمیگرده همه چیز که هدایتم کرد سپاسگزارم

    سپاسگزارم از استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز که زحمت میکشند و این حس خوب و این آگاهی هارو باعشق با لذت انتقال می دهند

    استاد عزیزم ممنونم من هم کلی درس گرفتم از این فایل و لذت بردم عاشقتونم ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    گام نهم

    از پروژه خانه تکانی ذهن گام به گام

    9 مهر 1403

    علی وزیری وصال

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    سید حسن گفته:
    مدت عضویت: 1080 روز

    سلام

    خدایا هزاران بار شکر که من رو هدایت کردی به بهترین آگاهی ها

    وقتی دارم روی خودم کار میکنم خداوند. بهترین لحظات رو برامون می‌فرسته تا استفاده کنیم وقتی درکی از آن نعمت نداری و احساس خود ارزشی نصبت به آن نعمت نداری یواش یواش آن نعمت ازت گرفته میشود

    وقتی انسانها بازنشسته می‌شوند دیگه میگن ما باز نشست شدیم دیگه کار نمی‌کنیم کلی درد و مرض سراغشون میاد چون دیگه از نعمت کارهایی که میتونن انجام بدهند صرف نظر میکنند و خودشون رو از نعمت های سلامتی محروم میکنند و درست همه این باورها که باز نشستی باید کار نکنی همان علف های هرز است

    وقتی استاد از این پروژه عظیم صحبت میکند و انجام داده است

    با این که کلی زحمت کشیده ولی کلی درس گرفته کلی سلامتی بدست آورده .همین که با جمع آوری علف های هرز قانون یکسان بودن منفی ها را بدست آورده و دوره های بهتری تونستن با این درس بزرگ علف های هرز بدست آورن

    و قانون بر طرف کردن منفی های ذهن و همون علف های هرز ذهنی را با همین روش کار کردن روی باور تا بشه جایگزین نکته های منفی بشی

    و این نیاز داره به برنامه ریزی یعنی کلی به نتیجه نگاه کنی ذهن مقاومت داره پس تکامل را طی میکنیم و ذره ذره این باورها را در ذهن میکاریم و به همان صورت یواش یواش نتیجه ها هم بزرگ میشه و میشه درس گرفت که آقا باید تکامل طی بشه اولش شاید برای تغییر باورها سخت باشه بعد وقتی مداوم و پایدار باشه ذهن بیشتر و راحتتر می‌تونه تغییر را قبول کنه و به همین صورت پیشرفت را دریافت کنیم خدایا شکر.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    پارمیدا ۰ گفته:
    مدت عضویت: 368 روز

    به نام خدایی که هر چه دارم از آن اوست

    عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

    سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته مهربانم

    سلام به دوستان و خانواده دوست داشتنیم

    خدارو سپاسگزارم که من رو به این فایل هدایت کرد

    این باشه رد پای من در خانه تکانی

    استاد چقدر چقدر زیبا این جاده جنگلی

    اول که فهمیدم شما خودتون این کار و کردین تعجب کردم که

    چطور این همه شاخه و درخت و شما تمیز کردین

    چون من اون رو یک دفعه و یک شبه تصور کردم

    بعد که روند تکاملی شما رو دیدم کیف کردم

    هر وقت که از تکامل صحبت میکنین یا روند تکاملی شما میبینم

    یک احساس آرامش میکنم که منم تو این مسیر تکاملی و روز به روز دارم پیشرفت میکنم

    به نجوا های ذهنم میگم که ببین هی میای و میگی که چرا به نتیجه نمیرسی پس کی به خاسته هات میرسی ببین باید روند تکامل طی بشه

    و خداروشکر منم دارم روند تکاملم و طی میکنم

    باید ایمان داشته باشم

    ایمانی که عمل میاره

    عملی که استمرار داره

    استمراری که تکاملی طی بشه

    و نتایج شگفت انگیز !!

    خب حالا نجوا ها و باور های اشتباه هم هست که توی این 15 سال زندگیم تو ذهنم به خاطر ورودی های اشتباه به وجود اومده

    حالا با هدایت خدا اون ها رو شناسایی میکنم و باور های خوب و درست و جایگزین شون میکنم

    و خداروشکر و به لطف الله به نتایج می‌رسیم خداروشکر

    به همین راحتی

    نه کوه کندی نه سختی کشیدنی و نه چیز خاصی

    به خاطر فرکانس هایی که فرستادم متاسفانه جدیدا آدم های موفق ی رو میبینم که میگن باید سختی بکشی پدرت در بیاد باید بمیری تا موفق بشی

    که انشالله رو باور هام کار کنم و آدم های موفقی رو ببینم که آسون به خاسته هاشون رسیدن

    خداروشکر

    به لطف خدا روند تکامل منم طی میشه از همین فایل های دانلودی

    بعد هم با نتایجم دوره ها رو میخرم و بیشتر از قبل به لطف خدا پیشرفت میکنم البته اگه واقعا کار کنم رو خودم

    خداروشکر میکنم که من رو به این فایل هدایت کرد

    خیلی ممنونم استاد عزیزم بابت این فایل زیبا

    از استاد شایسته مهربانم خیلی ممنونم

    از دوستان عزیزم که وقت میزارن کامنت میزارن و کامنت میخونن ممنون

    انشالله موفق باشید در تمام جنبه های زندگی

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: