سریال زندگی در بهشت | قسمت 260 - صفحه 16

530 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نفیسه محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1647 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد عزیزم ، مریم مهربانم و دوستان گلم که کامنت های بسیار عالی نوشتن .

    استاد داشتم کامنت میخوندم و لذت میبردم که یه حسی بهم گفت خب بیا تو هم بنویس که چقدر لذت میبری از کارهایی که امروز انجام دادی

    استاد امروز از قضا من توی باغ پدرم تنها هستم . و کلی لذت بردم . پدر و مادرم مسافرت هستن و برادرم هم کار داشت و رفت بیرون و این شد که من تنها شدم و این تنهایی توی یه باغ برام لذت بخش بود . امروز صبح زود لیدار شدم قبل طلوع آفتاب و صدای پرندگان که خبر از دراومدن خورشید رو میدادن خیلی زیبا بود . آسمون کم کم شروع به روشن شدن کرد و این حس و حال منو ترغیب کرد که بیام روی ایوون بشینم و طلوع رو تماشا کنم . لحظه خیلی قشنگیه وقتی از پشت کوهها خورشید بیرون میاد و از لابه لای شاخه درختان خودشو متجلی میکنه و رنگ طلاییش رو توی خیاط پخش میکنه . و سرود خوندن پرندگان بسیار برام جذابه . امروز چون تنها بودم رفتم سراغ درختان و میوه هاشون رو باز کردم و با یک موزیک سنتی بسیار بسیار لذت بردم . استاد کندن میوه از درخت خیلی انرژی خالصی داره برام و تمام وقت داشتم لذت میبردم از این جنس انرژی که حالمو عالی میکرد . با درختا صحبت میکردم . موزیک سنتی در وصف خدا انرژی اون لحظه و محیط رو بیشتر میکرد .

    . لذت آب دادن به گلها . لذت گریل کردن ماهی رو آتیشی که خودت با چوبهای باغ درست کردی . لذت خورد کردن اون چوبها با تبر تیز و برنده و به قول مریم جون عین کره چوبها رو تبکه میکنه .

    استاد کلا بودن در طبیعت بسیار لذت بخشه . منم روحیه ام یه جوریه که زندگی درطبیعت رو بسیار دوست دارم و حتی شغل ام هم جوری پایه ریزی کردم که بتونم به زودی به یکی از طبیعت های اطرافم برم و اونجا زندگی کنم . من لذت میبرم از اینکه شما توی پرادایس زندگی میکنین و هر لحظه تون رو با طبیعت گره زدین . چیزی که منو خیلی مشتاق کرد که بیام و براتون بنویسم این تجربه امروزم بود که با شما به اشتراک گذاشتم.

    خب دیگه من باید برم ماهی کبابی خوشمزه رو به بدن بزنم . براتون آرزوی زیبای های بیشتر رو دارم

    دوستون دارم ……

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    سمانه گفته:
    مدت عضویت: 1931 روز

    سلااااام به استاد عزیزممم و مریم جانم و همه دوستانم

    وااااااای عجب گوشتی عجب دستگاهی عجب بازی فوق العاده ای

    بعد مدتها سریال زندگی در بهشت خیلیییی بهم چسبید

    من با دیدن این فایل همین الان هدایت شدم به درست کردن کتلت بدون ادویه با اینکه منطقشو هنوز نمیدونم ولی شما هر کاری بگید انجام میدم چون بی نهایت بهتون ایمان دارم

    من یکی از لذت هام توی خونه گوش دادن خانوادگی به آهنگ و خوندن و رقصیدنه خیلیییی جوابه یکی دیگه توضیح دادن حین آشپزیه باورتون میشه یکی دیگش طرف شستنه نگاه کردن به ابزار خونم و بچه هام و همسرم برام لذته خوردن تنقلات هم برام لذته ولی باید تبدیل به رنجش کنم چون به نفعم نیست

    بازی با بچه ها برام لذته که بدون در نظر گرفتن حرف مردم که میگن چقدر حوصله داری انجامش میدم هر وقت در موقعیتش قرار میگیرم

    پیاده روی و دور زدن و بیرون رفتن و به دل طبیعت رفتن و حرف زدن در مورد قوانین جهان با عشقم ( همسرم) برام لذته حتی کنار هم آهنگ گوش دادن و خوندن و ادا دراوردن برامون لذته با هم خرید رفتن برامون لذته

    خدایااااا ازت میخوام منو در مسیر لذت های بیشتری قرار بدی

    به خدای بزرگ میسپارمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    آیدا ربانی گفته:
    مدت عضویت: 1257 روز

    سلام به همه دوستان و سلامی به استاد جان و مریم بانو

    چقد دلم برای بازی پینگ پونگتون تنگ شده بود واییی استاد چقدر این صداهاتون سر بازی باحاله خیلی باحالین دمتون گرم مریم عزیزم چه با مصمم بازی میکردین واقعا دستمریزاد خب برای قسمت اول سوال من و پدرم و برادرم معمولا یکبار در روز رو ورق بازی میکنیم و این انقدر باعث شور و شوق تو وجودم میشه که واقعا باعث شکرگزاری من میشه چون این بازی به تمرکز و هچنین کنترل ذهن بالا نیاز داره علی الخصوص اینکه بخوای با کسایی بازی کنی که همشون حرفه ای هستن و البته ی تفریح دیگه من رقصیدن هست و من واقعا از اینکارم لذت میبرم چون هم باعث ورزش کردن میشه و هم باعث نشاط میشه برای مورد بعدی من واقعا میتونم از همین پیاده روی داخل طبیعت لذت ببرم چون واقعا روحم رو جلا میده و منو اصلا به ی دنیای دیگه میبره درمورد مورد سوم من و برادرم واقعا رابطه فوق العاده ای داریم خداروشکر و ما با پیاده روی کردن و با حرف زدن در حین اون ی حس عشق عمیقی رو بین هم حس میکنیم و سپاس گزارم خداوندم که من و برادرم باهم همفرکانسیم و زندگی رو داریم به معنای واقعی تجربه میکنیم

    خیلی دوستون دارم ممنون بابت این فایل زیبا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    سامان سادین گفته:
    مدت عضویت: 1692 روز

    بسم رب العالمین سلام سلام استادم سلام مریم بانوی مهربان شکر که این باور واحساس عالی رو باما به اشتراک میزارید چه شجاعت و حال خوبی ازپینگ پنگ بازی کردن شما تو فرشته خدا که جدا از عشق زیبای که بهم دارین آنقدر جدی و محکم باهم بازی میکنید این شور اشتیاق بردن تون ستودنی هستش شکر از این زمان آزاد آزادی مالی که میتونید وقت برای لذت بردن بیشتر از خودتون واین رابطه زیبا داشته باشید درباره‌ برزیلین چی بگم قبلش افتخار میکنم که انقدر عاشقانه و زیبا هم ودر آغوش گرفتین وبهم تبریک گفتین از لذت این حرکت شما اشک تو چشام حلقه زد باتمام وجود همچین رابطه سالم و درستی رو از خدا خواستم تبریک به مریم بانو که بدون کمک گرفتن دستگاه رو از باکس در آورد وچقدر خندیدم ولذت بردم که مثل بچه گی همه ما باسیخ ها شمشیر بازی کردین این حال خوب که از خودتون بودن سرچشمه میگیره و زیبای عشق بین شما انسان های توحیدی وجود داره برام باورپزیر کرد عشق بی قید وشرط و شدین باو که میتونم منم این احساس عشق و با فرد توحیدی که در رابطه هستم داشته باشم وای از اون شمشیر سه لبه و مجهز شدن مریم بانو عاشقانه دوست تون دارم و روزی نیست شکر گزار خدا نباشم از وجود شما قسمت درست کردن وبرش گوشت و حرف دل نشین استاد که لبالب از عشق بود که مواضب دستت باش وچی بگم الله اکبر چه گوشت های تازه و عالی که میخوان با خورده شدن توست شما به تکامل وبه انرژی تبدیل بشن چقدر این دستگاه عالیه چقدر تکامل پیموده که به این راحتی آسانی انجام کار رسیده چقدر جا داشت تا مدل های مختلف گوشت وهم زمان بپزه وخودش گوشت هارو میچرخونه تا ما وقت آزاد داشته باشیم برای رسیدن به کارها مون خداروشکر قسمت برش و آماده شدن وچاقوی که وقتی تیز باشه کارهارو راحت میکنه لذت انجام کار بیشتر میشه وچقدر عالیه حرکت وانجام بدی ودر مسیر تکامل ودرک بهتر برای انجام درست تر هر کارو به دست بیاریم درک این که وقتی یه مرتبه غذا آماده شده رو بخوری می‌توان کامل تر غذا خورد تیکه تیکه خوردن زودتر سیر میکنه و حجم کمتری میشه خورد، این نشان میده وقتی برای انجام کاری یک مرتبه وبا تمرکز کاری رو انجام میدیم و تا جای که میشه کامل پیش میریم نتیجه کامل ترو بیشتر خواهد بود تا این که کارو تیکه تیکه انجام بدیم هر روز یه کوچولو اون کارو پیش ببریم مثال خود شما وقتی هر روز یه ساعت درست کنی زمان کمتری طول میکشه که ساعت ساز حرفه ای بشی تا هر ماه یک ساعت درست کنیم یاد گرفتم وارد کاری بشم که هیچ ایده ای ندارم و تو مسیر با هدایت آسانی میشه بهتر ودرست تر عمل کرد استاد زندگی و برخورد شما با مسائل خودش فایل های آموزشی والگو گرفتنه شکر وبی نهایت سپاس گزارم از وجود شما امید توحید وایمان که از شما میبینم بیشتر وبزرگ تر بشه تو وجودم خدا رو هر جوری ببینی بسازی همون قدر نتیجه وایمان دارم این و فهمیدم وباورشو تکرار میکنم که خدا قادر وقدرت مند تر از هر خواسته وتضاد در زندگیمه هر چقدر بزرگی خدارو بیشتر ببینم باور کنم نتایج تغییر میکنه نشانه این باور هم احساس آرامش اطمینان وحال خوب وشادیه به این نقطه که برسیم تازه بندگی کردم شکر خدا استاد ومریم بانو دوستتون دارم وشکر گزارم از وجود شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2173 روز

    بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین

    سلام به همه عزیزانـــم، سلام سلام سلام

    میخوام دوباره برای این قسمت بنویسم.اصلا مینویسم باز دوباره میخوام بیام بنویسم. اصلا من فقط عاشق اینم هر چی تو ذهن میاد رو تند تند بنویسم ولی حالا اینبار قرار نیست هر چی مینویسم باشه میخوام بخاطر خودم تمرین کنم و اون سوال ها رو با دقت بخونم و جواب بدم، میخوام بخاطر این کار ارزشمند و هدفمند فایل های اخیر با سوالات و پیامی که به عنوان دیدگاه اصلی فایل مطرح شده الگو بگیرم و با اون الگو هر چی اومد فقط بنویسم. خب پیام این فایل چی بود.

    پیام این است که: قدرت لذت های ساده را دست کم نگیریم.

    چقدر این پیام حرف داره، چقدر این پیام زیباست، چقدر این پیام به من میگه از لحظه به لحظه زندگی باید لذت برد. اصلا وقتی دیشب کامنت بچه ها رو میخوندم بیشتر دیدم که چقدر من از چیزهای زیادی لذت میبرم،چقدر خوبه که به یاد آوردم تا دست کم نگیرم. چقدر این موضوع به من کمک میکنه که در لحظه اکنون زندگی کنم و همش لذت ببرم. چقدر این موضوع و خوندن کامنت ها به من گفت میشه احساس خوب به همه چیزهای ساده و روتین زندگی داشت و با احساس خوبه که لذت بردن از اون چیز تکراری، تکراری نمیشه و منو در فرکانس خوبی ها نگه میداره. چون همش در حال لذت بردنم. مگه میشه کسی از چای خوردنش، از نشستن کنار پنجره، از دیدن پرنده ها لذت نبره و در لحظه حال زندگی نکنه. مگه میشه با همین چیزهای ساده لذت برد و احساست سراسر در فرکانس خوبی قرار نگیره…اصلا میگم این خودش کلی برام درس داره.ممنونم از دوستانی که از لذت هاشون با دقت و صداقت نوشتن و باعث شدن اینقدر آگاهی تو ذهنم موج بزنه.

    میرم برای نوشتن جواب به سوال ها…خدایا خودت کمکم کن اون چیزهایی رو بنویسم که باید بنویسم.

    مورد اول: نمونه ای از لذت های ساده ای را ذکر کن که موجب شادی و رضایت شما از زندگی ات شده است.

    1. نوشتن نوشتن نوشتن

    2 دیدن نقطه آبی رنگ کنار اتاق شخصی ام در بهترین جای دنیا

    3.خوندن کامنت ها، مقاله ها و هر اون چیزی که تو سایت هست

    4. شنیدن صدای پرنده ها که چهچه میزنن، آواز میخونن

    5. خوردن چای و آب وقتی خیلی تشنه ام

    6. بو کردن گل ها، دیدن شون و عکس گرفتن از زاویه های مختلف

    7. عکاسی کردن

    8. گاهی با صدای بچگانه حرف میزنم لذت میبرم.

    9. مروج علم بودن و با اشتیاق صحبت کردن

    10. دیدن همین بنر کهکشان و سحابی که به تازگی به اتاق مون زدیم.

    11. دیدن خودم در آینه قدی قشنگ مون که به مناسبت سالگرد ازدواج مون به خونه اضافه شد.

    12. رقصیدن جلو آینه

    13. ورزش کردن جلو آینه وقتی میبنم ماهیچه هام دارند کار میکنن و زیباهاشون رو نشونم میدن.

    14. مرتب کردن خونه و نظم دادن همه چیز

    15. تمیز کردن و برق انداختن سینک ظرفشویی

    16. به گلذان های آفتاب خورده که نگاه میکنم لذت میبرم.

    17. دیدن همسرم وقتی غرق کار کردنشه با شور و عشق

    18. صحبت کردن با همسرم

    19. دلتنگ شدن برای خانواده ام لذت میبرم وقتی به یاد میارم چرا اینجام.

    20. از دیدن نشانه ها لذت میبرم

    21. از سپاسگزاری لذت میبرم

    22. از دیدن موهای پرپشتم که لاش موهای سفید داره لذت میبرم

    23. از به یادآوردن تک تک هدایت های خدا لذت میبرم.

    24. من از تمام خونه مون لذت میبرم.

    25. از اینکه زمان کمی صرف آشپزی میکنم خیلی لذت میبرم

    26. از اینکه با خودم میتونم اسپیکر حمام ببرم و بازهم صدای استاد جان رو بشنوم از اون حمام و تمیزی لذت میبرم.

    27. از شگفتی و علم لذت میبرم

    28. از تجربه کردن لذت میبرم

    29. از دیدن لپ تاپ و وسایل ساده خونه میزم لذت میبرم.

    30. از قلب هایی که اطرافم هست یا خریدم لذت میبرم.

    31. از نوشته های رو میزلپ تاپم لذت میبرم.

    32. از بودن با خودم تنهایی لذت میبرم.

    33. از دیدن زیبایی ها لذت میبرم.

    34. از یاد گرفتن که خیلی خیلی لذت میبرم.

    35. از حل کردن مسائلم لذت میبرم.

    36. از به چالش کشیدن خودم لذت میبرم.

    37. از خودکارهای رنگی رنگی روی میزم لذت میبرم.

    38. از داشت ماگ های قشنگ مون لذت میبرم.

    39. از چیدمان و تغییر دکور لذت میبرم.

    40. از صحبت کردن در مورد قانون لذت میبرم.

    41. از اینکه پول دارم میسازم هرچند کم و شروع کردم لذت میبرم

    42. از صدای قلبم که با سپاسگزاری به تپش درمیاد لذت میبرم.

    43. از اشک شوقی که تو چشمام جمع میشه مثل الان لذت میبرم

    44. از باز شدن قلبم لذت میبرم.

    45. از آگاه شدن لذت میبرم.

    46. از آینه کوچیکی که روی میزم گذاشتم لذت میبرم.

    47. از دستبندهای چرمی که دوست هنرمندم برام درست کرده لذت میبرم.

    48. از وجود همسرم حتی وقتی خشمگین میشه لذت میبرم.

    49. از دیدن عکس هامون که به دیوار زدم لذت میبرم.

    50. از پیاده روی اطراف خونه لذت میبرم.

    51. از دیدن فراوانی و شلوغی تو مترو، خیابون لذت میبرم. از کار کردن و فعالیت داشتن لذت میبرم.

    52. از تزیین های ساده و زیبا دیدن اطرافم لذت میبرم

    53. از بودن با آدم های هدفمند و قوی لذت میبرم.

    54. از رفتن به بازار گل نزدیک خونمون هربار به وجد میام و حسابی لذت میبرم.

    55. از بودن در تهران بزرگ لذت میبرم.

    56. از بستن موهام لذت میبرم.

    57. از پوشیدن لباس های هم رنگ و هماهنگ لذت میبرم.

    58. از راحت گرفتن و آسان گرفتن کاره لدت میبرم

    59. از شستن ظرف ها و خلوت شدن شینک لذت میبرم.

    60. از بوی سیر و سرخ شدن پیاز لذت میبرم

    61. از دیدن این همه تنوع در همه چیز خیلی لذت میبرم.

    62. از رفتن به برج میلاد لذت میبرم

    63. از دیدن شهر در ارتفاع لذت میبرم.

    64. از خط خطی کردن های الکی خودم لذت میبرم

    65. از خرید کردن بدون نگرانی لذت میبرم

    66. از کار با لپ تاپ لذت میبرم.

    67. از نشستن و فکر کردن لذت میبرم

    68. از سرچ کردن و تحقیق کردن و مطالعه کردن لذت میبرم

    69. از سکوتی که باعث آرامشم میشه لذت میبرم.

    70. از دیدن سریال های زندگی در بهشت و سفر به دورآمریکا که با همسرم نگاه میکنم لذت میبرم

    71. از طبیهت لذت میبرم

    72. از چیزهای هماهنگ و رنگی لذت میبرم

    73. از چوب لذت میبرم

    74. از دیدن آسمان شب و دنبال ستاره ها گشتن لذت میبرم

    75. از دیدن ماه لذت میبرم

    76. از رنگ سبز وسایل آشپزخونه لذت میبرم

    77. از دیدن رنگ بنفش و یاسی لذت میبرم

    78. از لباس های زردی که با هم ست میپوشم لذت میبرم.

    79. وقتی کاری رو با عشق انجام میدم و میفرستم و راضی کننده است منو راضی میکنه و لذت میبرم.

    80. از به اسمان و حرکت ابرها خیره بشم لذت میبرم

    81. از زیر بارون قدم زدن و دیدن باران خیلی خیلی لذت میبرم

    82. از بازی با بچه ها لذت میبرم

    83. از سورپرایزهای خدا لذت میبرم

    84. از دقت کردن هام و کنجکاوی هام لذت میبرم

    85. از حس تمیز شدن خوهه بعد جارو کردن لذت میبرم

    86. از دیدن عکس بزرگ عروسی مون لذت میبرم

    87. از فرش های خونمون لذت میبرم.

    88. از جاکفشی که با همسرم با هم ساختیم لذت میبرم

    89. از ایده هایی که میگم و با همسرم اجرا میکنیم لذت میبرم.

    90. از نور خورشید لای موهام که بهشون هم باد بزنه لذت میبرم

    91. از دیدن رنگ طبیعی موهام و ابروهای مشکی ام لذت میبرم

    92. از قهوه درست کردن های اول صبح همسرم لذت میبرم

    93. هم از سکوت و هم از هیاهو لذت میبرم

    94. از طراحی کردن لذت میبرم

    95. از تمام شدن و رندر نهایی گرفتن کارا لذت میبرم

    96. از پولی که به حسابم واریز میشه لذت میبرم

    97. از دیدن آدم های موفق لذت میبرم

    98. از خواب هایی که توش در مورد قانون حرف میزنم یا استادجان هم هستن خیلی لذت میبرم

    99. از فکر کردن به آینده روشن لذت میبرم

    100. از رقصیدن لذت میبرم اونم یک آهنگ زیبا رو تکرار کنم

    101. از اینکه چشم هامو ببندمم بی وقفه هر چی میاد بگم و شکرگزاری کنم لذت میبرم

    102. از دیدن مهارت همسرم در ریز کردن پیازها و سرعت و دقتش در کار با چاقو لذت میبرم و تحسینش میکنم

    103. از دیدن گلدان پتوس با اون برگهای قلبی شکلش که رشد کرد و یک گوشه اپن آشپزخونه رو گرفته لذت میبرم.

    104. از تمام امکاناتی که یواش یواش داره به خونمون اضافه میشه لذت میبرم.

    105. از دیدن مریم و استاد کنار هم لذت میبرم.

    106. از داشتن دوستان جدید و هم فرکانسی لذت میبرم.

    107. ازتمام عکس گرفتن هام لذت میبرم

    108. از پول بیشتر داشتن و تراول نو داشتن لذت میبرم

    109. از پوشیدن لباس های زیبا و دیدن خودم تو آینه لذت میبرم

    110. از سوار مترو شدن لذت میبرم

    111. از باز کردن پنجره خونه و دیدن اون درخت ها و حیاط صاحبخونه لذت میبرم

    112. از آشپزی کردن عزیزدلم لذت میبرم.

    113. از اینکه وقتی شروع به نوشتن و یادگیری میکنم و یا غرق نوشتن هام میشم و ساعت یادم میره لذت میبرم.

    114. از هدیه دادن و خوشحال کردن آدم ها لذت میبرم

    115. از دیدن اسمم تو سایت استاد سید حسین عباسمنش لذت میبرم.

    116. از دیدن آدم ورزشکار و سالم لذت میبرم

    117. از دیدن رابطه های عاشقانه و زیبا لذت میبرم

    118. از دیدن گل ها لذت میبرم

    119. از جشن تولدهای ساده ایی که برای عزیزانم میتونم بگیرم و خاطرات خوش و حس خوب بدم لذت میبرم

    120. از عاشق شدن و با عشق زندگی کردن لذت میبرم

    121. از اینکه در بهترین زمان و بهترین مکان میبینم قرار میگیرم راضی میشمو لذت میبرم

    122. از حس کردن حضور خدا و دیدنش همه جا لذت میبرم این بهترین حسی هست که لذت میبرم و کلا لذت میبرم که دارم دنیا رو تجربه میکنم و زنده ام و خدا رو در قلبم دارم هربار بهتر پیداش میکنم. هربار عمیق تر زندگی میکنم و لذت میبرمو این خداست که میگه که تو فقط لذت ببر و به دنبال من همه جا باش من هستم تو فقط گوش و چشم و دلت رو باز کن تا منو پیدا کنی. انگار من جوینده خدا روی زمینم و راهشم اینه فق لذت ببرم و در تمام لذت ها و زیبایی ها و حس های خوبم دنبال خدا بگردم.خدایا شکرت شکرت شکرت….

    خدایی اصلا چند تا میخواستم بنویسم چی شد….این هنوز مورد اول بود، تازه فکر کنم موتروم روشن شد تا لذت هامو ببینم و هی داشتم لذت میبردم چقدر فراروانی در لذت بردن همین چیزهای ساده هست.خدایا بی نهایت بار شکرت…

    مورد دوم: اگر حرف مردم را کنار بگذاری و به داشته های زندگی ات منصفانه تر نگاه کنی، چه فرصت های دیگری را برای لذت بردن از چیزیهای ساده، پیدا می کنی؟

    چقدر این سوال رفت تو لایه های عمقی شخصیتم. منم با اینکه فکر میکردم حرف مردم برام مهم نیست ولی کشف کردم تو رفتارهای ریزی ازز من هست که خیلی پنهان این ترس از قضاوت، یا حرف مردم ونگاه مردم رو به شکل های عجیبی دارم.

    فرصت پریدن رو جدول کنار خیابون ها موقعی که پیاده روی میکنم و دستم رو باز کنم بگم خدایا شکرت…

    پوشش ام رو جذب تر انتخاب میکنم چون اندامم رو دوست دارم یا شاید رنگ شال ها عوض میشد(البته ناگفته نماد از پارسال لباس و مانتو قرمز هم بیرون پوشیدم و رنگ زرد. عمرا فهیمه قبلی اینا رو بیرون میپوشید.)

    احتمالا زمان های بیشتری سر به هوا تر راه میرفتم…

    بازم باید به این سوال موقعی که فرصتی برای لذت بیشتر هست و به دلایلی (مثل حرف مردم)از خودم محروم میکنم دقت کنم.

    مورد سوم: چه فعالیت لذت بخشی هست که هم مورد علاقه شماست و هم مورد علاقه شریک عاطفی شما (دوست یا عضو خانواده)؟ مثل یک ورزش مشترک یا یک هنر مورد علاقه یا کاری مثل باغبانی و گلکاری و ..

    و چطور می توانید از طریق این علائق مشترک، سطح عمیق تری از ارتباط با یگدیگر را تجربه کنید؟

    اولین فعالیت مشترک پیاده روی با همسرم هست که من خیلی دوست دارم.

    پیاده جاهای جدید رو کشف کردن و سپاسگزاری کردن و توجه کردن به زیبایی ها

    دیدن سریال های سایت استاد عباسمنش با همسرم

    با هم خونه رو چیدن و مرتب کردن و بهبود دادن و ساختن و تعمیر یک سری وسایل با همسرم

    اینکه قبلا حیاط داشتیم و با هم سبزی کاشتیم یا توت فرنگی و با هم میرفتیم انجام میدادیم برای هردمون لذت بخش بود.الان نداریم و بنظرم باید یکم روی موارد مورد علاقه هردومون بیشتر فکر کنیم و کار کنیم.

    مثلا یک دسته بدمینتون داریم قراره یکی دیگه هم بخریم به امید الله یکتا بزنیم بریم بازی کنیم من دوست دارم، آقای همسر فکر کنم از پینگ پنگ ولی بیشتر خوشش بیاد.

    وقتی کنار خانواده هستیم پاستور بازی و پانتومیم و ادا بازی میکنیم و همه دوست داریم. البته با بعضی دوستامون هم انجام دادیم.

    همسر من از فیلم دیدن لذت میبره و اغلب تنهایی نگاه میکنه. من خیلی اهل فیلم دیدن نیستم گاهی باهم فیلم هایی که موضوع رو منم دوست داشته باشم میبینیم و منم لذت میبرم.

    با هم فوتبال جام جهانی نگاه کردیم و لذت بردیم.

    با نظر هم خرید خونه انجام میدیم یا دکور خونه رو عوض میکنیم و لذت میبریم.

    ولی در کل در این مورد کار مشترک مورد علاقه بنظرم باید بیشتر کار کنیم و قدر لذت های ساده دونفره مون رو دست کم نگیریم. جدی بگیریم و بیشتر از کنار هم بودن و با هم بودن لذت ببریم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  6. -
    Mona گفته:
    مدت عضویت: 3883 روز

    درود بیکران

    بر استاد سرزنده و شاداب

    بر مریم جان فعال و پر انرژی

    استاد بزرگوار بازی شما درس خیلی بزرگی به همراه داره اینکه شما در زمان امتیاز گرفتن همش با صدای بلند تکرار می‌کردید(((( عالیه ، عالیه )))))

    جالب تر اینکه زمانی که امتیازی از دست می‌دادید اصلا چیزی نمی‌گفتید و بازی با انرژی بیشتر ادامه می‌دادید.

    این نشون میده شما آنقدر روی باورهاتون و سیستم عصبی مغزتون عالی کردید

    که به طور ناخودآگاه هم حتی در زمان بازی از افعال بد و نامناسب استفاده نمیکنید و غر نمیزنید.

    این درس خیلی بزرگیه که کوچکترین چیزا هم خیلی((( پر اهمیت)))) هستش .

    صرفا به چیزای عالی فوکوس کردین و با صدای بلند خوبی‌ها تکرار میکنید.

    حالا میخوام سوالات پاسخ بدم:

    مورد اول:

    نمونه ای از لذت های ساده ای را ذکر کن که موجب شادی و رضایت شما از زندگی ات شده است؟

    من همسر عزیزم یکی از تفریحات لذت بخشمون رفتن به بیرون هستش از جمله مراکز خرید و دیدن اجناس مختلف .

    رفتن به پارک با بچه‌ها و بازی کردن اونا و من همسر عزیزم از لذت بردن اونا خیلی خوشحال میشیم.

    پاستور بازی به صورت دو نفره و یا چهار نفره زمانی که کسی پیشمون باشه.

    مورد دوم:

    اگر حرف مردم را کنار بگذاری و به داشته های زندگی ات منصفانه تر نگاه کنی، چه فرصت های دیگری را برای لذت بردن از چیزیهای ساده، پیدا می کنی؟

    یکی از چیزای ساده لذت بردن نوشیدن چای یا قهوه هستش که من و عشق جان اون زمان کنار هم میشینیم و با لذت از کنار هم بودن و نوشیدن لذت می‌بریم و فرصتی میشه که باهمدیگر صمیمی صحبت میکنیم.

    سوار ماشین میشیم و میریم بیرون و محیطهای اطراف میگردیم و از منظره‌ها لذت می‌بریم.

    خیلی دوست دارم این فرصت برامون فراهم بشه تا بریم پیاده روی کنیم و یا فرصت ورزش کردن فراهم بشه. انشالله دختران شیرخوارمون که بزرگ شدن و تونستن راه برن این کارو تو برنامه مون میزاریم تا هم راه بریم و هم از فضا و محیط عالی بیرون لذت ببریم.

    وقتی دو فرزند دلبندم محو tv دیدن میشن و با چنان لذتی برنامه کودک میبینن کلی حال میکنم که دوتاشون با آرامش دارن در کنار هم لذت میبرن و یاد میگیرن چطور باهمدیگر ارتباط برقرار کنن.

    فرصت سفر رفتن با ماشین شخصی و چادر زدن در هر جایی که دوست داری و سعی کنی تمام جاهای دیدنی که میتونی پیدا کنی بهش سر بزنی و از طبیعت بکر لذت ببری

    مورد سوم:

    چه فعالیت لذت بخشی هست که هم مورد علاقه شماست و هم مورد علاقه شریک عاطفی شما (دوست یا عضو خانواده)؟

    من و عشق جان عاشق گشت و گزاریم. همش بزنیم به دل طبیعت و از لحظه به لحظاتش لذت ببریم کیف کنیم.

    عاشق دویدن و ورزش کردن

    عاشق زدن به دل آب

    عاشق رفتن و بازدید اقوام و دوستان

    عاشق مهمونی دادن

    به امید اتفاقات ناب و فرح بخش برای همه عزیزان

    تا درود دیگر بدرود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    شیدا جمشیدی گفته:
    مدت عضویت: 3301 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عزیزم، مریم جان و دوستان هم فرکانسی

    استاد چقدر دلمون برای سریال زندگی در بهشت تنگ شده بود، چقدر زیبا و حرفه ای بازی می کنید، خیلی حس خوبیه که یک جای مخصوص در سوله برای بازی درست کردید، کنارش صندلی گذاشتید که دوستان هم بنشینند و بازی رو تماشا کنند، ما هم همگی از زاویه دوربین نشستیم و از بازی شما لذت بردیم، خدا رو شکر به خاطر این سوله زیبایی که ساخته شده، خدا رو شکر به خاطر حجمی از وسایل نقلیه که در داخل سوله جمع شدند، ماشین ها، موتورها، تراکتور، دوچرخه ها، اسکوترها، چقدر همشون یک جا حس خوبی داره، خدا رو شکر

    استاد چقدر اندام هر دوتون شما و مریم عزیزم، زیبا شده، تیپ و استایل لباس پوشیدن مریم جون رو من خیلی دوست دارم، خدا رو هزاران بار شکر

    استاد چقدر کباب پز برزیلی عالی بود، گوشت ها چقدر خوب و قشنگ پخته شدند، چقدر فراوانی و ثروت خوبه که میشه چنین چیزهایی رو خرید و در خونه با سلیقه خودت ازش استفاده کنی، خدا رو شکر

    پرادایس زیبا چقدر انرژی مثبت و خالصی داره چقدر بودن در اینجا خوبه، یک مدتی هست که من و خواهرم شروع کردیم از اول فایل های زندگی در بهشت رو نگاه میکنیم به خصوص شب ها بیشتر نگاه میکنیم، بعدش که میخوابم احساس میکنم تا صبح توی خواب با شماها بودم شما هی دارید در مورد قوانین صحبت میکنید.

    استاد از وقتی که تمرکزی شروع به کار کردن روی خودم کردم، میتونم بگم هر لحظه زندگی من پر از شادی و آرامش و آسایش هست، وقتی نگاه میکنم به درو و برم میبینم چقدر خونواده ی عالی هستیم چقدر همه چیز راحت داره پیش میره، احساس میکنم یکی از خوش شانس ترین افراد روی زمینم، از هر جهت خداوند به من لطف داشته بهترین ها رو نصیبم کرده همیشه ازش سپاسگزارم به خاطر این همه نعمتی که توی زندگیم هست،

    استاد اگر بخوام با جزئیات به سوالات پاسخ بدم، چیزهای ساده ای که من رو خوشحال میکنه و باعث میشه احساس بهتری بکنم اولینش اومدن توی سایت عباس منش هست نشانه رو که میزنم هدایتم میکنه به بهترین فایل که بعد از دیدنش احساسم به مراتب بهتر و بهتر میشه، دیدن سریال های زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا بیشتر احساسم رو خوب میکنه، از قسمت دانلودها بعضا یک بخش رو انتخاب میکنم و روزی یک فایل سعی میکنم توی برنامم باشه تا بهش گوش کنم این هم خیلی احساسم رو خوب میکنه، بعد از سایت، من و خواهرم خیلی فیلم ها و انیمیشن های ماجراجویی و تخیلی نگاه میکنیم، وقتی این فیلم ها یا انیمیشن ها رو میبینم احساس میکنم ذهنم باز شده قوه تخیلم بیشتر گسترده تر شده، من عاشق ماجراجویی هستم، مورد بعد پیاده روی رو خیلی دوست دارم با خانواده پیاده روی کنم و این کار رو بیشتر انجام میدیم بعضا 2 ساعت 3 ساعت پیاده وری میکنیم، در حین پیاده وری هم که با خواهرم در مورد قوانین و اهدافمون صحبت میکنیم لذت پیاده روی رو بیشتر میکنه، مورد بعد استخر رفتن و شنا کردنه، که خیلی خیلی حالم رو خوب میکنه، من سعی کردم بتونم خودم شنا یاد بگیرم و عملکردم خوبه بوده، واقعا بودن در آب خیلی احساس رو خالص میکنه، مورد بعد رانندگی و گوش دادن به آهنگ هست بعضی وقتا هم به فایل ها گوش دادن هست که احساسم رو خوب میکنه.

    استاد عزیزم خیلی ازتون سپاسگزارم که این فایل های زیبا رو آماده میکنید و در اختیارمون قرار میدید

    در پناه خداوند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    امیر حسین ترابی گفته:
    مدت عضویت: 2127 روز

    سلام به استاد عزیز مریم عزیز وگل خانواده ی عزیزم نوشتن یا ننوشتن مسئله این است.

    من سمیه هستم وسه تا بچه دارم واین که اینجاست پسر بزرگم هست خدا حفظش کنه

    فکر که میکنم میبینم چیزی نسیست که ازش خوشم بیاد هیچ بازی یا فعالیتی نه تفریحی نه …

    نمیدونم چراا ولی اصلا چیز مشترکی نیست واز قبل هم نبوده حتی چیز انفرادی هم نیست که علاقه داشته باشم البته سالها قبل خیلی علاقه مند به شنا بودم خیلی علاقه به کوه نوردی داشتم به اسب سواری اما به دلایل مختلف سمت هیچکدوم نرفتم وشدن حسرت تو دلم البته که یه انسان مشرک بودم وبا مسائل جذب وتوحید حقیقی هم آشنا نبودم گرچه فکر میکردم موحد ومسلمان خوبی هستم

    اما الان دیگه اشتیاقش هم ندارم کلا دیگه علاقه ای ندارم سعی میکنم کنترل ذهن کنم سعی میکنم حالم رو خوب نگه دارم اما چندان نمیتونم شاکر داشتهام باشم واقعااا بایدتوی زندگی عشق باشه تا حرکتت بده تا خونت رو به جریان بندازه اگه ذوق وسرمستی نباشه تو تاریکی وسایه هستی نور چندانی نمیاد داخل انگار نور حضورش به اندازه ی عشق درونت وابسته هست کم باشه کم میاد زیاد که باشه نور هم با شدت وزیاد میاد داخل

    واین روزها از عشق وذوق خالی هستم محیط خوب وپر از زیبایی و سرسبزی نزدیکمون هست اما من که میرم چندان لذت نمیبرم وزیبایی رو درک نمیکنم اما من میرم که بلکا حالم تغییر کنه اما تاثیر چندانی نداره قبلا با یک دهم چیزایی که بود چقدر شاکر وذوق میکردم حتی تو حیاط داز میکشیدم واز دین رنگ ابی آسمان یا چند تا تکه ابر مدتها لذت میبردم اما الان نه

    کاشکی کسی حال منو درک نکنه که اگه بکنه اونم مثل من حالش اصلا خوب نیست الهی شادی بیاد توقلبم عشق وذوق درونم قلیان کنه الهی گرمی وسرخوشی کل زندگیم رو فرا بگیره الهی همانطور که یه زنبور از هدایت خدا بی بهره نمونده منم هدایت بشم به صراط المسقیم صراطی پر از عشق ونور پر از آرامش پر از نعمت پر از نور پر از رضایت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      فهیمه پژوهنده گفته:
      مدت عضویت: 2173 روز

      سلام به شما امیرحسین ترابی عزیز

      سلام به شما سمیه عزیز

      چقدر این قسمت کامنت تون پر از درس و آگاهی بود، اونجایی که نوشته بودین:

      “واقعااا بایدتوی زندگی عشق باشه تا حرکتت بده تا خونت رو به جریان بندازه اگه ذوق وسرمستی نباشه تو تاریکی وسایه هستی نور چندانی نمیاد داخل انگار نور حضورش به اندازه ی عشق درونت وابسته هست کم باشه کم میاد زیاد که باشه نور هم با شدت وزیاد میاد داخل”

      چقدر اول کامنت قشنگ نوشتین، نوشتن یا ننوشتن مسئله این است… بنظرم مسئله هر چی هست در درون خودش جواب داره.

      همون جمله های زیباتون جواب مسئله و تمام سردرگمی ها و بی اشتیاقی هاتون هست.

      من نمیدونم چرا نوشتین، چی شد که اینجا هستین اما اینو مطمئنم و با تمام قلبم ایمان دارم قانون اشتباه نمیکنه.

      من اولا شما رو تحسین میکنم برای داشتن پسرهاتون، برای وجود امیرحسین جان

      اینا نشان میده که شما خیلی اطرافتون عشق و نور و خوبی ث زیبایی و نعمت دارین و خودتون هم تا حدی میبینید و میدونید اما چرا اینطور نوشتین یا همچین احساسی دارین.

      چون خودتون رو با تمام تجربیات و خطا ها واشتباه هاتون نپذیرفتین

      مسؤلیت تمامش رو نپذیرفتین.

      اول باید خودتون رو همینی که هست دوست داشته باشین تا به برای خودتون ارزش قائل بشین تا ارزش ها و زیبایی های اطراف تون رو ببینید که اینا اومدن تا شما خوب زندگی کنید، اومدن تا تجربه ها و حس های خوب بهتون بدن. پس سمیه عزیزم خودتو دوست داشته باش خودتو ببخش و به خودت لذت و شادی رو تقدیم کن.

      سعی کن گذشته رو رها کنی و در لحظه اکنون فقط لذت ببری، شروع کن از چیزهای کوچیک و روزمره لذت بردن. من مطمئنم وقتی این متن رو نوشتی یک چیزی در قلبت، در وجودت تو رو به حرکت درآورد این انکشتانت رو به حرکت درآورد و نوشتی. پس ببین که چقدر این عشق در وجودت زیاده ففط تو باید بپذیریش، باید بهش اجازه بدی، فقط باید باورکنی. باید بذاری انرژی عشق و امید و حرکت جاری بشه، مثل کلماتی که اینجا جاری کردی و قطعا این اتفاق اتفاقی نیست. قطعا این خدای هدایتگر تو رو سرشار میکنه.

      من واقعا ازت سپاسگزارم که نوشتین و جاری شدین و میخوام بگم دوستتون دارم

      ممنونم که باعث لذت بردن من شدین و یک عشق رو در من زنده کردین که میگه تو فقط باش من همیشه هستم، وقتی هم خوابی من هواتو دارم.

      سمیه جان از خدای مهربون و سریع الاجباب بخواه و ایمان داشته باش که سریع جوابت رو میده و سعی کن بینا و شنواتر باشی برای دیدن پاسخ هاش.

      من با عشق منتظر خوندن لذت ها و شادی ها و اتفافات خوبتون هستم.

      ارادتمند شما فهیمه پژوهنده

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        امیر حسین ترابی گفته:
        مدت عضویت: 2127 روز

        سلام دوست عزیز سپاس برای حضورتان واینکه وقت گذاشتید وبرای من نوشتید واز ابراز دوست داشتنتان گفتید و از راهکار وراهنمایی حتما وبشدت مفیدتان سپاسگزارم عکس زیباتون در کنار همسر عزیزتون رو دیدم براتون آرزوی سعادت همیشگی دارم الهی عشق ونعمت هرروز توی زندگیت پررنگ تر و بیشتر از قبل باشه

        آمین

        چقدر خوب متوجه علت حال من شدید دوست نداشتن ونبخشیدن خودم گرچه فکر میکردم گذشته رو رها کردم واز خودم رنجشی ندارم اما به لطف توجه وپاسخ شما مشخص هست که هنوز درگیر گذشته هستم بیشتر دلخوریم بخاطر اینه که من از خدای عزیم برای مسئله ای که داشتم راهکار وکمک خواستم اما خداوند راه واضح رو با کلی نشونه

        100 درصدی جلو پام گذاشت که بعدها دیدم جز بیراهه چیزی نبوده وجالبه که هر روز بیراهه بودنش رو بیشتر مشخص میکنه ومن چطور از دست خدا وخودم گله نداشته باشم چطور با این موضوع کنار بیام بارها با گفتگوهایی مثل اینکه من متعلق به خدا هستم هر جور خواسته همون خوب بوده ومن حرفی ندارم مگه میشه برگی بی اذن خدا بیفتاد وقتی خودش گفته مگه میشه این مسیر من بی اذن او بوده باشد و…

        اما چه کنم باز هم مشخصه که نتونستم بیخیال موضوع بشم ومیبینید که چطور اشتیاق وشور وشوق رو از دلم برده انگار اعتمادم نسبت به خودش رو از دست دادم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          فهیمه پژوهنده گفته:
          مدت عضویت: 2173 روز

          سلام به روی ماهتون

          خوشحالم از اینکه با بودن کنار هم به رشد و آگاهی های هم کمک میکنیم و حتی شما هم به من دارید خیر و خوبی میرسونید.

          ممنونم از تمام لطف و بزرگواری تون، سپاسگزارم برای توجه خوبتون از دعای زیبای قشنگ تون.واقعا سپاسگزارم سمیه جان.و چندین برابر این دعا به خودت برگرده عزیزم.

          ببین تو یک جمله قشنگ رو نوشتی از کلمات زیبایی استفاده کردی اما بازم حال کامنتت خوب نبود، نتونسته بودی لذت هاتو بنویسی و گفتی نمیتونی همون چیزهایی که قبلا لذت میبردی الان برات لذتبخش و راضی کننده باشه.(احتمالا لذت هاتو به چیزی گره زده بودی که اشتباه بود درست نبود. و قطعا یک وابستگی در وجودت هست. اونو باید درست کنی عزیزم)

          غیر از اینه که تو خودت رو دوست نداری و منتظر عشقی بیرون از خودت هستی پس برای منی که خودمو شاگرد استاد عباسمنش میدونم باید خیلی خوب بتونم اصل رو بفهمم. اصل مسئله شما با اینکه من نه شما رو میشناسم نه از مسئله اصلی یا مسائلی که در این ماه های اخیر باهاشون روبرو شدی خبر دارم و اصلا فرد کنجکاویی در این زمینه نیستم. جنس حرف هاتون به من اینو رسوند.

          سمیه جان بهتون پیشنهاد میکنم درباره خواست خدا آیه های انشالله و ان تشالله و ان یریدالله تحقیق کن، اصلا تو سایت سرچ کن برو در بخش عقل کل اینجوری خیلی از سوتفاهم هات رفع میشه. خودت ماهیگیری یاد میگیری و مسائلت رو یکی یکی براشون راه حل پیدا میکنی.

          من اینجا خیلی فایل میتونم بهتون از سایت استاد معرفی کنم، خیلی میتونم در حد درکم توضیح بدم اما این خیلی خوبه الان که شما اینجا هدایت شدین خودتون برین متوجه بشین و ببینین شاید شما یک چیزهایی رو اشتباه متوجه شدین یا درک تون از مسائل، از خودتون از خواستن ،از خدا اشتباهه. وقتی خودتون دست به کار میشدید جهان اتفاقاتی رو سر راه شما قرار میده، آگاهی هایی رو سر راه شما قرار میده که برای شما و اون چیزی که الان لازم دارین درست ترینه.پس ازتون میخوام بیشتر تو قسمت های مخلف سایت بچرخید، به عقل کل سر بزنید و موضوعاتی که ازش رنجیده خاطر هستید یا فکر میکنید درست نیست رو از زاویه دوستان دیگه بخونید، فایل های استاد رو در مورد خواست خدا و اصلا خدا ببینید، اینقدر موضوع هست که براحتی چنان اعتماد و عشق و انگیزه و اشتیاقی در وجود شما برمیگرده که خواهید فهمید که هیچ اتفاقی اتفاقی نیست و خدا همیشه همراه شما بوده و هست و خواهد بود. مثل الان که من شاید به عنوان دستی از خدا با عشق نوشتم و قطعا منم مثل همون برگی هستم که به اذن خدا(طبق قانون بدون تغییر خدا هدایت شدم از بین این همه پیام به خوندن پیام شما و جواب دادن به شما)

          فقط اینو بهتون قول میدم اینجا که هستین بهترین جای دنیا هستید. اینجا هر کوچه و پس کوچه اش پر شده از آگاهی و دُر و گوهر که فقط یک مشتاق برای جستن میخواد، یک مشتاق تغییر میخواد، اینجا یکی رو میخواد که حاضره برای تغییر خودش و دنیای اطرافش تلاش کنه…من اون یکی رو در وجود شما میبینم پس سمیه جان برو یک جوینده مشتاق تغییر باش.

          بقول استاد عزیزمون خوب زندگی کنیم و جهان رو جای بهتری برای زندگی کردن کنیم.

          منتظر شنیدن خبرهای خوبی که در راهه هستم…

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
          • -
            امیر حسین ترابی گفته:
            مدت عضویت: 2127 روز

            ممنون دوست عزیزم فکر میکنم باید دهها بار بیام واین راهنمایی شما رو بخوونم ومرور کنم حق با شماست بهتون تبریک میگم که اینقدر خوب وعالی روی خودتون کار کردید مشخصه زمان طولانی وبا حوصله زیاد پیگیر آموزشها بودید که الان واقعا از نظر من در حد یک کارشناس متوجه موضوع میشید وراهنمایی میکنید واقعا تحسینتون میکنم اعتراف میکنم که یک دهم شما هم من رو خودم کارنکردم

            چشم دوست عزیزم حتما به توصیه شما عمل میکنم

            میدونم که از محتویات داخل سایت وکامنتها چنان مطمین واگاه هستید که اینقدر با قاطعیت گفتید که جواب سوالاتم رو تو همین سایت پیدا میکنم ومن باید این کار رو انجام بدم چند بار میخاستم برم مشاوره اما وقتی فکر میکنم که مشاور اشنا به قوانین واقعی رو از کجا باید پیدا کنم که نظرات وباورهای غلط وشخصی خودش رو نخواد بهم دیکته کنه مشاوری که با توحید وهدایت رب آشنا باشه وبعد از مشاوره منصرف میشم اما جنس حرهفهای شما یه جوریه که میدونم حتما جواب وپاسخ کاملی اینجا دیدید ومیدونید که هست پس به امید خدا از همین جا شروع میکنم امیدوارم ربم به اسانترین وراحت ترین شکل منو به پاسخ وحال خوب رهایی برسونه آمین

            وباز هم جز دعای خیر چیزی برای تشکر از شما ندارم امیدوارم همیشه حال دلت عالی باشه ولب خندون الهی آگاهی هایت روز به روز جنس الهی تر وکامل تری به خودش بگیره تا جایی که در مقام راضیهً مرضیه باشی انشاالله

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
          • -
            امیر حسین ترابی گفته:
            مدت عضویت: 2127 روز

            فهمیمه عزیزم ممنون میشم راجع به این که استاد میگن که توحیدعملی یعنی:

            باور کنی تمام اتفاقات زندگی تو بدون استثناء توسط باورها و فرکانس های خودت خلق می شود و نه هیچ عاملی بیرون از تو.

            ایا میدونید توی کدوم فایل ها استاد منطق این حرف رو توضیح دادن وبه چه دلیلی استاد به این نتیجه رسیدن چرا این موضوع رو به توحید ربط دادن مگه توحیداین نیست که فقط به یک رب ویک قدرت اعتماد واعتقاد داشته باشیم وشریکی براش قایل نشیم

            من ارتباط این جمله استاد که

            باور کنی تمام اتفاقات زندگی تو بدون استثناء توسط باورها و فرکانس های خودت خلق می شود و نه هیچ عاملی بیرون از تو. )) با توحیدکه یعنی برای خدا شریک قائل نشدن هست متوجه نمیشم ممنون میشم راهنماییم کنی

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
            • -
              فهیمه پژوهنده گفته:
              مدت عضویت: 2173 روز

              سلام عزیزم

              چقدر خوشحالم برای وجودت و این حس داشتن نقطه آبی رنگی که به من امروز هدیه دادی. واقعا ازت سپاسگزارم برای تمام وجودت و بودنت عزیزم.

              ممنون از لطفت اینکه حرف من گوش کردی، کامنتم رو بهش توجه کردی واقعا سپاسگزارم ازتون.

              بریم سراغ سوال زیبا و قشنگی که پرسیدید.

              پیشنهادم خوندن مقاله “رابطه توحیدی عملی و شرک با قوانین کیهانی”

              abasmanesh.com

              اینم لینک اون قسمت با عشق تقدیم شما سمیه جانم.

              راستی اگر توحید رو بیشتر درک کنیم و بعد بخوایم اونو در عمل و رفتار خودمون اجرا کنیم توحید عملی در لایه های بیشتری واقعا درکش سخت میشه و اصلا من خودم توی این موضوع خیلی خیلی تازه کارم.

              اما وقتی این موضوعات رو با قوانین ثابت و سنت الهی و قدرتی که به ما به عنوان انسان و اشرف مخلوفات داده کمی درک ارتباطش راحت تر میشه.

              اگر باور کنیم که ما هم مثل خدا خالق زندگی خودمون هستیم اونم با باورها و فرکانس هامون و هیچ عامل خارجی تاثیر گذار در زندگی ما نیست. عمل و رفتارمون تکیه بر خودمون میشه و هیچ عامل و قدرتی وجود نداره جز قدرتی که خدا در اختیارمون قرار داده و بیشتر میریم به این سمت که اینطوری عمل کنیم و قطعا اینجوری ارتباطش رو بهر درک میکنیم.

              عزیزم پیشنهاد میکنم اینجور سوال های قشنگ رو در بخش عقل کل بپرس تا دوستان ارزشمندمون هم بیشتر ببیند و این عقل کل بتونه بهتر به شما در مسیر رشد و بهبود زندگی تون کمک کنه.

              پیشنهاد میکنم اگر دوست داری با امکانات سایت بهتر آشنا بشی و راحت تر این دُر و گوهرها رو از تو سایت بتونی استخراج کنی بخش راهنمای ویدیویی امکانات سایت رو بهش سر بزن. اینجا همه چی هست و راحت و آسان.

              منو بالای صفحه گزینه سوال دارم بعد بخش راهنمای ویدیوی امکانات سایت. اونجا هر بخشی که نمیدونی چطور ازش استفاده کنی یا اصلا کاربردش رو نمیدونی بهت راهنمایی میکنه تا راحت تر اینجا یعنی تو این سایت بینظیر بچرخی.

              اینم لینکش تقدیم با عشق

              abasmanesh.com

              سمیه عزیز منتظر خوندن ردپاهات و نتایج عالی که خلق میکنی هستم.

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    شهرام قرقانی گفته:
    مدت عضویت: 2330 روز

    بنام آنکه من رو آفرید و من رو اشرف مخلوقات برای لذت بردن نام برد.

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته

    سلام به تک تک دوستان گلم

    ↔و اما یه فایل بینظیر دیگه که روح آدم رو به پرواز در میاره و در این قسمت ما یاد میگیریم که چطور با همان داشته های الانمون لذت ببریم و در واقع “ساده زیستن ”

    ↔من 1 ماهی میشه که تقریبا از شیراز اومدم سمت کامفیروز که جزء شهرستان مرودشت میشه و تو روستا زندگی میکنیم و چند سالی شیراز بودم و خسته شده بودم از تکراری بودن روند زندگیم و شاید تنها دلیل این اتفاق هم سبک زندگی استاد در پرادایس باشه که من رو به روستا کشوند.

    ↔ما اینجا که هستیم یه جای کوهستانی هست و به لطف خدا رودخانه کر که به سد درودزن وصل میشه از کنار روستامون گذر میکنه و این برای منی که دارم از قانون استفاده میکنم هم نعمت بزرگیه و هم جای سپاسگزاری داره.

    ↔هر روزصبح من با صدای گنجشکا از خواب بیدار میشم و صبحم رو با یه شور و نشاط خاصی شروع میکنم و لذت میبرم از وجود این پرنده ها که بدون هیج دقدقه ای و با حس آزادی از زندگی لذت میبرن و برای جوجه هاشون غذا میارن واقعا فوق العاده است و پر از درس.

    ↔گزینه بعدی داشتن یه هوای خنک که واقعا روح رو به پرواز درمیاره.

    ↔من هم عاشق موسیقی ام،هم نقاشی،هم پیاده روی،هم آرایشگری و هم اینکه باغداری

    ↔هر روز که بیدار میشم 1 ساعت میرم تو باغ سیبی که داریم هم فایل گوش میکنم هم از وجود طبیعت لذت میبرم و خدایا ازت بابت تمام نعمت هایی که آفریدی سپاسگزارم.

    ↔تو روستا نمیشه از لحاظ پوشش خیلی ساده بود ولی 2 روزه با تیشرت و شلوارک به سبک شخصی خودم زندگی میکنم واین برام خیلی جالبه هم یه جور تمرینه هم اینکه من باید اونجور که دوست دارم زندگی کنم.

    ↔لذت بعدی اینه که هر چند روزی 1بار میرم کنار رودخانه و از رها بودن جریان آب لذت میبرم و انرژی زیادی بهم میده.

    ↔لذت بعدیم گرفتن ماهی از رودخونه هست مخصوصا کنار رودخونه آتیش کنم و با توری کباب کنم.

    ↔لذت بعدیم خوندن کامنت دوستان عزیزم هست واقعا برای تمرکز و کنترل ذهن عالیه

    ↔لذت بعدیم، ماجایی هستم که ” بهشت گمشده و تنگ براق و آبشار مارگون” نزدیکمونه هر از گاهی میرم و لذت میبرم مخصوصا آبشار مارگون که واقعا آدم به قدرت خدا پی میبره.

    ↔لذت بعدیم پیاده روی در شب واقعا ذهن خالی میشه از افکار منفی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    فاطمه بیرانوند گفته:
    مدت عضویت: 1452 روز

    سلام استادم،مریم جان وخانواده بزرگ عباسمنش.

    یکی از چیزهای دیگری که خیلی منو به وجد میاره اون لحظه ایه که یه چیزی خیلی به دلم میشینه حالا می‌تونه دیدن ی لباس قشنگ باشه توی ویترین یه بوتیک یا دیدن ی چهره که خیلی بهم انرژی بده یا خواندن یه مطلب مثل شعری که امروز از فریدون مشیری خواندم و منو حسابی تحت تاثیر قرار داد مخصوصا اونجا که درباره لبخند گل حرف میزنی و به شیوه خیلی شاعرانه میگه شادی یعنی شادی بیشتر.

    و اما این شعر زیبا:

    چه خوش فرمود آن پیر خردمند

    وزین خوشتر نباشد در جهان پند

    اگر خونین دلی از جور ایام

    لب خندان بیاور چون لب جام

    به پیش اهل دل، گنجی ست شادی

    که دستاورد بی رنجی ست شادی

    به آن کس می‌رسد زین گنج، بسیار

    که باشد شادمانی را سزاوار

    چو گل هرجا که لبخند آفرینی

    به هر سو رو کنی لبخند ببینی

    مشو در پیچ و تاب رنج و غم، گم

    به هر حالت تبسم کن، تبسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: