سریال زندگی در بهشت | قسمت 263 - صفحه 23 (به ترتیب امتیاز)

469 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زینب کریمی گفته:
    مدت عضویت: 561 روز

    بنام خدای بخشنده و‌مهربان…

    سلام خدمت مریم عزیزم،استادجانم، و همه دوستان هم مدارم.

    مریم جان خدارو خیلی سپاسگزارم برای اینکه با فرشته ای مثل شما آشنا شدم ،خداروشکر میکنم بخاطر اینکه چشم هایی دارم که میتونم این صحنه های زیبا و‌اگاهی دهنده رو ببینم

    گوش هایی دارم که میتونم صدای زیبای شما و مطالب اگاهی دهندتونو بشنوم.

    چقدر این قسمت باورهای منو جابه جا کرد

    چقدر اگاهی های این قسمت متفاوت بود با چیزهایی که تاالان شنیدیم یا حتی دیدیم.

    چقدر این مادر با خودش در صلح بود

    چقدر شاد و بشاش بود

    چقدر هیکل قشنگی داشت

    چقدر همه چیزو ساده گرفته بود

    چقدر ساده اومده بود جلوی دوربین بدون اینکه بگه موهامو درست کنم،لباس فلان بپوشم ….

    وای خدای من

    باورش برام سخته و نیاز دارم چندبن بار دیگه این سریال رو‌ببینم

    چقدر اخرین هفته بارداری این خانم سرحال بود

    بدون ذره ای پف کردن الله اکبر

    تاالان هرچیزی که دیدم متفاوت از این خانم بود

    خانم های بارداری که پف میکنن، دیگه ماه های اخر انقدر سنگین میشن حال ندارن،یا استراحت مطلق

    ولی این خانم چقدر پرانرژی داشت شنا میکرد خدای من…..

    با یه بچه کوچیک‌مدام در سفر

    مستلزم بودن بچه ها به اینکه روزانه یک تا دوساعت با بچه در ارتباط باشن

    سرحال و ارام بودن ابم بچه ها در سن حساس نوجوانی

    این سریال انگار یافته های علمی رو‌هم زیرو رو کرد

    خدایا

    ورزش کردن این خانم چقدر قشنگ بود

    چقدر نظم برای اینکار

    افرین

    تحسین میکنم این خانم و خانواده ی عزیزش رو

    مریم جان بینهایت ازتون سپاسگزارم

    مرسی که این سریال رو برامون اپلود کردید و این حد اکاهی های ناب رو در اختیارمون قرار دادید

    سپاسگزارم از استاد عزیزم

    برای دوره قانون سلامتی

    البته من هنوز ندارم اما از خداوند میخوام هدایتم کنه به این سمت

    الهی شکر برای اینهمه اگاهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    مهتاب دنیایی گفته:
    مدت عضویت: 330 روز

    به نام پروردگار بخشنده مهربان

    سلام و عرض ادب

    خدا رو سپاس که صدای خانم شایسته عزیزم رو بعد از مدت ها شنیدیم و این فایل زیبا که به نظرم باز هم نظریات پزشکان و دانشمندان رو نقض کرد چون پزشکان معتقدن که باید از شش ماهگی له بعد غذای کمکی کودک شروع بشه ولی این مادر تا نه ماهگی فقط شیر خودشون رو به کودک دادن و هیچ مشکلی هم از نظر رشد قد و وزن کودک پیش نیومده

    یاد یه فایل از استاد عباسمنش افتادم که میگفتن ول کنید نظریه دانشمندان رو ببینید چه باوری نسبت به اون قضیه دارید چون هر چند وقت یه بار نظریه دانشمندان تغییر میکنه یه بار میگن این روش خوبه و چند وقت دیگه همون نظر رو نقض میکنن و یه نظر دیگه میدن

    چققدر تحسین برانگیز بود شیوه زندگی کردن این خانواده تقسیم کارها، ورزش کردن روزی یک ساعت با اینکه دائما در سفر هستن،آسان گیریشون در همه تصمیماتی که ممکنه برای هر کسی چالش برانگیز باشه مثل زایمان ایشون که در خانه اتفاق افتاده و درس بچه ها که باز هم خود این مادر به عهده گرفته بودن ،خیلی درس بزرگی بود که انقدر زندگی رو سخت نگیریم چون هر جور که به زندگی نگاه کنیم همانطور پیش میرود خیلی آرام و خونسرد به نظر میرسیدن واین با وجود دوتا نوجوان ویک کودک کنجکاو که هر لحظه احتیاج به مراقبت داره خیلی فوق العاده بود درس های زیادی داشت

    چقدر کار خوبی کردید که از پاردایس تصویر گرفتین انگار واقعا تو دوره هم جهت با جریان خداوند یاد گرفتیم خلق کنیم چون من یکی دو روزی هست که تو دلم بود که کاش استاد و خانم شایسته حالا که بهار شده یه فایل از پارادایس بزارن تا ریباییهای اونجا رو ببینیم و امروز دیدم که بله خلقش کردم فایل از بهشت گذاشتید اونم چه بهشتی واقعا احساس خوبی به من میده ،میشد طراوت هوای بهشت رو حس کرد ما بچه های سایت با هر گوشه این بهشت خاطره داریم و احساس خوبی بهمون میده، دریاچه، نم بارون،براونی ، سرسبزی محوطه، درختان برای همه اینا دلتنگ بودم

    این چهارمین چیزی بود که تو این چند روزه بهش فکر کردم و انجام شده چقققدر خوشحالم خدا رو بسیار سپاسگزارم وقتی میبینم فکر میکنم و اتفاق میوفته ایمانم چند برابر میشه

    ممنونم ازتون شنیدن صدای شما بعد از مدت ها حتی بدون دیدن روی ماهتون خوشحالمون کرد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    مینا ابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 1045 روز

    سلام خانم شایسته عزیز چقدر دلتنگ تون بودم ممنونم که این فایل پرمحتوا و زیبا رو اماده کردین چقدددر لذت بردم از دیدنش چقدر لذت بردم از نگاه مثبت اندیش و ریزبین شما که انقدر خوب زیبایی های خانواده رو به تصویر کشیدید

    مخصوصا که من خودم یه پسر بچه یکسال و نیمه شیطوون دوست داشتنی باهوش و سلامت دارم،

    چقدر توضیحاتتون درمورد قانون سلامتی به من انگیزه دوباره داد تا جدی تر بگیرم این لایف استایل رو.من و همسرم هم یکسال قبل بچه دار شدن قانون سلامتی رو شروع کردیم و با بدنی سالم و پاک باردار شدم ،تا جاییکه تونستم توی دوران بارداری روی قانون‌یلامتی لوپم نمیگم 100 درصد ،و 20 روز بعد از زایمان طبیعیم قانون سلامتی رو جدی و مطلق شروع کردم،توی یکی دوماه بدنم به استایل مورد نظرم برگشت،البته اینم بگم که با زایمان طبیعی واقعا اون چاقی و بزرگی شکم باقی نمیمونه و بقیش تغذیه سالمه.خداروصدهزارمرتبه شکر،با اینکه نوزاد 20 روزه داشتم و همه میگفتن تو‌شیر میدی این بچه شیر میخواد فستینگ نگیر یا غذای کربوهیدراتی و شیرین بخور که شیرت زیاد شه،من چوون معجزات و نتایج قانون سلامتی رو‌ تجربه کرده بودم و از وزن85 کیلو به 68 کیلو رسیده بودم،با عشق و ارداه و با تمرکز بر اهرم رنج و‌لذت از همون 20 روز بهد از زایمان برگشتم به طور حدی فستینگ هامو شروع کردم و کلا کربوهیدرات و شیرینی رو حذف کردم( چون توی بارداری یکمی رها کرده‌بودم ) و سختیش فقط دو سه رپز بود که ضعف میکردم موقع شیر دادن بعد از اون سریع بدنم اداپته شد و هر رپز حداقل 14 -15 ساعتشو توی فستینگ بودم و همین روند سالم روی رشد پسرم ذو بدن سالم و قویش روند مستقیم داشت،دقیقا اینکه میگین وزن عضلانی خوبی داشت رو درک میکنم چون آرتیمان پسرم هم همینطوره ،تپلی انچنانی نیست ولی بدن پر و واقعاااا قوی ای داره خداروشکر،از اول سر سفره ما فقط پروتئین دیده و همبنه که الانم اگه جایی مهمون باشیم و اگه خیلی ام گرسنه باشه اصصلا علاقه ای به برنج نداره و نهایت شاید 3 قاشق کوچیک بخوره.ولی عاشق مرغ و گوشته .واقعا خداروصدهزارمرتبه شکر.درمورد تمیزی و حساسی هم من و همسرم از اول سخت گیری های عموم‌حامعه رو‌نداشتیم،بقیه هر وقت پستونک یا قاشق یا خوراکی بچه زمین میفته سریع میرن میشورنش،ولی من پستونک ارتیمان که تا9ماهگب میخورد رو هر وقت زمین میفتاد نمیشستم ،برخللللاف نظرات کوبنده‌ی بقیه ،ولی ارام‌و رها بودم و ایمان داشتم سیستم ایمنی بدن ما خیلی قوی هست،همونطور که خودمون خداروشکرر سالم هستیم و‌مریض نکیشیم و اهل دارو‌نیستیم ،آرتیمان پسرمون هم همینطوره و‌جالبه که چقدر خدا خوب هدایت مون کرد ،یکی دوبار که ارتیمان کمی حالت مریضی داشت ما دقیقااااا به دکتر متخصصی هدایت شدیم که اصصصصلا اهل دارو‌دادن نیست و انگار کاملا با این اگاهی ها هم جهته،فقط بهمون چندتوصیه برای کنترل تبش کرد و یک داروی تقویتی،واقعا خداروشکر میکنم که به این اعتقاد درمورد سلامتی رسیدیم ،البته که همسرم سالیان زیادی هست که هیچ دارویی نمیخوره واز قبل از ازدواجمون میگفت معتقده بیماری از ذهن میاد ،و همین تاثیر مثبت هم روی من داشت و منم 7 سالی هست داروی انچنانی یادم نمیاد خورده باشم،و اصلا اهل قرص مسکن خوردن نیستم برخلاف اطرافیانم

    خداروصد هزار مرتبه شکر خیلی خییلی تحسین میکنم این خانواده‌ی محترم و شما رو ،واقعا از علاقه ها و ارزوهای من اینه که توی سفر باشم و‌دنیارو بیبینم،و اونم از همین سن کم آرتیمان نه وقتی بزرگ شد،همیشه با همسرم دوست داشتیم یه خیاط بزرگ داشته باشیم تا آرتیمان برای خودش بازی کنه و‌خودمون هم غرق لذت باشیم،و خدا مهجزه وار این‌خومه رو‌بهمون داد با حیاط150 متری( که توی دوره هم‌جهت با جریان خداوندد داستانشو‌نوشتم)

    و حالا که توی خونه جدید مشغول بازسازی هستیم هر رروز آرتیمان توی گچ و خاک و رنگ و‌شلوغی بازی میکنه و کیف میکنه و‌من و همسرمم هم مدام نگران کثیفی دست و پاشو صورتش نیستیم،و همین چند روز پیش که مشغول رنگ کردن قسمتی از خونه بودیم گفتم چقدر ما خوشبختیم که تو این صحنه هارو ،لمس این ابزار رو ،تجربه دیدن کارهای مختلف ساختمونی رو‌داری از نزدیک‌میبینی و حس میکنم تجربه کردن هر لحظه ادم رو‌بزرگتر میکنه .خداروصدهزار مرتبه شکر ممنونم ازتون که این فایل رو‌تهییه کردین و خوشحالم که این شور و سپاسگزاری در من هم زنده شد و اومدم این کامنت رو‌نوشتم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    فاطمه شفیعی زاده گفته:
    مدت عضویت: 285 روز

    سلام درود فراوان بر استادجان

    سلام ویژه بر راوی داستان مریم شایسته

    مگر میشود ایقد خودت باشی. با آرامش. بدون استرس بچه ای زیبا آرام. بزرگ کنی

    بچه های بزرگ هم ایقد آرام زیبا. انگار فیلم هست

    همه چی از قبل فراهم شده اینا تو نقش هستن

    ولی نه اینا خود خودشون هستن

    اینا به منبع آگاهی نور آرامش وصل هستن

    اینا قبل از اینکه وارد سایت بشن ما فیلم شون ببینیم. اینگونه بودن

    ما توفیق پیدا کردم. جهت تکمیل درس هامون با اینا هم مدار بشیم. هم ببینیم

    خدایا اگر یکی اینجا بچه دار میشد عالم آدم باید خبردار بشن مرخصی بگیره همه باید همکاری کنن از همه مهم تر. مزاحم هم نشن مهمون نیاد براش خودش محدود میشد جای نمی‌رفت از صبح تا شب می‌دوخت به هم که بچه. کوچک دارم فرصت ندارم.

    ولی این بچه چه زیبا راحت داره بزرگ میشه. بدون هیچ زحمتی. در کمال آرامش. آگاهی

    این که روح های جدید که به دنیا می آیند از ماه آگاه تر هستن یعنی همین

    بعد این سریال فهمیدم هیچی سخت نیست آسان گیر تا براتون آسان شود

    جهان از روی طبع سخت میگیرد بر مردمان سخت کوش

    ممنون سپاسگزارم از خدا بابت این آگاهی ها

    یا رب نظر تو برنگردد نظر تو آسانی بود فروانی نعمت ثروت بوده در جهان

    محدودیت ها همه در ذهن ماست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    محبوبه گفته:
    مدت عضویت: 250 روز

    به نام خداوند مهربانم

    سلام به دوستان و استاد عزیزم و مریم جان

    از خداوند خواستم امروز من را به دیدن فایل زیبایی هدایت کنه، وارد سایت شدم و دیدم قسمت جدید سریال زندگی در بهشت آپلود شده گفتم این همون هدایته و نگاهش کردم.

    چه فایل زیبایی بود کودک زیبا و خانواده ایی دوست داشتنی

    جالبه که چون استاد و مریم جان با خودشون در صلح هستن دوستانشون هم با خودشون در صلح هستن، چقدر خوبه در صلح بودن با خودت.

    چه خوب که قانون سلامتی رو یادآوری کردین من واقعا عاشق قانون سلامتی هستم اما بعضی از آگاهی هاش رو فراموش کردم که باید دوباره گوش کنم.

    بهترین دوره ای که خریدم و با اون تونستم 12کیلو براحتی کم کنم.

    این فایل نشون داد که چقدر کارها راحته، میشه باردار بود و خودت رو محدود نکنی، با بچه مسافرت بری، شاد باشی و رها

    خیلی راحت کودک با طبیعت ارتباط برقرار می کرد و مادرش معتقد بود با لمس کردن و چشیدن کودک دنیا رو میشناسه درصورتیکه خیلی ها از جمله خودم فکر میکنم بچه اگر دست کثیف بکنه توی دهنش مریض میشه

    یا اینکه اسباب بازی نداشت، درصورتیکه مثلا من باورم این بود با اسباب بازی بچه قدرت ذهنیش شکوفا میشه که اینجا دیدم چه باور اشتباهی.

    خیلی برام جالب بود کودک نه ماه فقط شیر مادر میخوره درصورتیکه خیلی از ماها بعد از شش ماهگی کودک نگران تغذیه اش هستیم که نکنه بچه سوتغذیه بشه.

    آسان گرفتن و در صلح بودن با خود، دو خواسته من هست. دوست دارم آسان بگیرم زندگی رو و رها باشم. واقعا با دیدن فیلم های زندگی در بهشت مخصوصا جایی که مریم جان باشن یا صحبت میکنن انرژی مثبت می گیرم و خیلی به دلم میشینه

    خدا رو شکر برای دیدن و هدایت من به این فایل زیبا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    حسین نظری گفته:
    مدت عضویت: 3085 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به مریم جان شایسته

    سلام به استاد عزیز دل

    سلام به دوستان گلم

    الهه هستم

    مریم جان عزیزم واقعا ازتون سپاسگذارم چقدر از این فایل به بعد حتی بحث مادرشدن هم آسان میشود

    من دقیقا نقطه مقابل این دوست عزیز شما هستم

    جوری به خودم در بارداری و بچه داری سخت گرفتم که بازخورد جهان به من هم سخت بود

    الان جوری شده که تا اسم بچه دوم میاد کهیر میزنم و همیشه برام سوال بود بقیه چکار کردند که اینقدر همه چی براشون راحت پیش میره توی بچه داری توی حاملگی و جوابم رو در دوره مقدس هم‌جهت با جریان خداوند گرفتم بی خیالیشون دقیقا من همین حالاشم نتونستم بی خیال باشم و دارم تمرین میکنم که باشم واقعایک ارامش خاصی میشد در چهره مادر خانواده دید اینکه سبک تغذیه ای مشابه با قانون سلامتی داشته باشی و منی این روز ها پریشونم برای دوباره برگشتن به این سبک چون الان دورویه قضیه رو دیدم و اون سبکبالی و حتی نداشتن یک درد و بی حالی در سبک قانون سلامتی منو وادار به کارهایی کرد که تا به عمرم انجام نداده بودم و دارم خودم رو آماده میکنم که با قدم های تکاملی برگردم و صددرصد عمل کنم به دوره نه نودو نه درصد و این فایل رو خداوند برای من گذاشت توی سایت که بهم بگه باید تمام دوره قانون سلامتی روگوش کنم بعد وارد عمل بشم تا با منطق های استاددیگه حتی سمت اون خوراکی ها برای پسرمم نرم وبزارم طبیعی زندگی و رشد کنه و چقدر بابت اسباب بازی نخریدن من شگفت زده شدم

    زمانی که عرفان به دنیا اومد شرایط مالی ما سخت بود و خالقش خودمون بودیم و من همیشه حسرت کسانی رو می‌خوردم که راحت برای بچه هاشون خریدمیکردند اما از وقتی همراه با استاد شدم و دست از مقایسه خودم با دیگران برداشتم به راحت ترین شکل چیزی که نیازه عرفان بود به زندگی ما اومدو از الان واقعا می‌خوام بیشتر هدفم لذت بردن وجود عرفان از طبیعت اطرافش باشه و بیشتر مواقع در حال خاک بازی یا آب بازیه و میبینم دیگه علاقه ای به اسباب بازی یا تلویزیون نداره و با این فایل انگار بیشتر درک کردم وجود عرفان روکه آزادش بزارم و الان متوجه شدم وقتی استاد میگن نیازی به کنترل زندگی نیست یعنی رها و آزاد باش و حتی بزار دیگران مثل بچت هم آزاد باشه تا خودشو و جهانشوکشف کنه

    عاشقتم مریم جانم کاش از روی ماه خودتم فیلم میگرفتی دلم براتون تنگ شده بود و خدارو بسیار سپاسگذارم به خاطر وجودارزشمندتون توی زندگیم

    عاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    محبوبه ویسی گفته:
    مدت عضویت: 447 روز

    به نام خدای جان خرد

    سلام مریم جان و تمام دوستان عزیزم در این بهشت عالی

    یک فایل دیگه با کلی محتوای اموزنده و زیبا از وجود یک فرشته زمینی و شیوه جالب این خانواده توحیدی

    بله دوستان توحید از تک تک باور ها و حرکات زندگی این خانواده هویدا است .

    چه قدر یک خانم میتونی به خداوند اعتماد داشته باشه که؛ در مورد سلامتی بچه اش که از مهمترین مسائل هست ریسک میکنه و اون در استخر به دنیا میاره اونم فقط با یک قابله وبدون دکتر ها و وسایل پزشکی در این دوره زمانی بسیار کمیاب هست و نادر با باور های که در زندگی روزمره وجود داره و این نمونه کامل اعتماد به خداوند در عمل هست که به همچین مرحله برسد واقعا شگفت انگیزه و من این خانم شجاع و توحیدی را بسیار تحسین میکنم و سعی میکنم در بیشتر موارد با خیال راحت مسائل به خداوند بسپارم.

    تغییر کلید واژه که خیلی برام همیشه چالش بر انگیزه البته نه تنها من میدونم که خیلی از دوستانم با این چالش رو به رو هستند این فایل برای ماست عزیزانم

    من شخصا انسانی هستم که از تغییر ها چه در زندگی ام و چه در باورهام استقبال نمیکنم ؛ البته این موضوع برمیگرده قبل اشنایی من با استاد عباس منش و خانم شایسته ؛ الان پیشرفت کردم و توانایی این دارم که خیلی کم یا اصلا در برابر تغییر هااعتراض کنم با این باور بسیار مهم(( خداوند بهترین چیز ها رو برای من رقم میزنه و هر اتفاقی بیافتد به نفع من هست ))

    تازه خانم فلورانس اسکاول شین میفرماید که(( هر انسانی که وارد زندگی تو میشود نه دوست تو هست و نه دشمن تو بلکه معلمی که باید از ان درس یاد گرفت)) این جمله رو زمانی که از افرتد ناراحت یا عصبی هستیم خوبه که یاد بیاریم.

    خودم بعد از اشنایی با سبک زندگی استادعباس منش کم کم به تغییر اجازه دادم تا حدودی به زندگی ام راه پیدا کنند و این خودش یک پیشرفت بزرگ هست و به خودم برای این موضوع افتخار میکنم.

    این خانواده شیوه زندگی شون این که در سفر هستند و به هیچ جا خوی نمیگیرند ؛ و هر لحظه به دنبال چشیدن تجربه های جدیدان اماده حا کردند چالش ها واقعا برام جالبه و تحسین افرینه ؛ من خودم به شخصه سفر کردن دوست دارم و از اون لذت میبرم ولی از حق نگذریم ؛سفر کردن و خروج از محدوده امن و استیبل همیشه با چالش ها رو برو هست که به شخصیت شجاع و توحیدی نیاز هست که دارم سعی کنم این تو ویژگی رو افزایش بدم ؛ چه قدر خوبه که این خانواده اجازه دادن که خودشون همراه با بچه هاشون درس های دانشگاه زندگی رو در طبیعت بگذرونند ؛ و کلی موارد شگفت انگیز یاد بگیرند ؛ واقغا قابل تحسین هستند و دوست داشتنی ؛ بچه ایی که از یک ماهگی سفر کردند اغاز کنه ؛ تصور این بچه در اینده بسیار زیبا و قابل تامل هست چون کلی اطلاعات داره که از پوست استخون تجربه شون کرده و وعلم رو از طبیعت اموخته بدون نیاز به هیچ اموزش تئوری و وسیله های انسانی .

    من خیلی برام جالبه با وجود همچین فرشته زیبایی در خانواده ؛ همه چیز ارومه و همه از وجودش لذت میبرند ؛ چون این روز ها خیلی میشنوم بچه کمتر زندگی راحت تر یا اگه بچه بیاری باعث میشه که از زندگی عقب بمونی و لذت نمیری ؛ این خانواده دقیقا نقطه مقابل این باورهای نادرست هستند ؛ همگی خودشون با این سبک زندگی سفر گونه تطبیق داده اند حتی این پسر شیرین ؛ چه قدر خوبه که انسان همچین خواهر برداری داشته باشه که باهاشون وقت بگذرونه و از بودن با اون ها لذت ببره ؛ من در رابطه با یان موضوع بسیار خوش شانس هستند چون من هم یک فرشته مهربون به نام مبینا دارم ؛ که هر بار میبینمش خدا رو برای فرستادن همچین خواهر عاقل و زیبایی شکر میکنم .

    من تحسین میکنم مادر این خانواده رو که چه روحیه عالی داره ؛ که میزاره بر خلاف همه حرف هایی که در مورد بزرگ کردن بچه ها هست ؛ بچه رشد طبیعی خودشو با مواد اولیه زندگی و شیر خودش بزرگ کنه ؛ تازه بچه هر چیزی هم بخوره واکنش بدی نشان نمیده و ازاد گذشته که تجربه کنه این واقعا دل بزرگ میخواد که فقط از یک شخصیت توحیدی بر میاید درود بر ایشان برای داشتن همچین صفت عالی خیلی برام قابل تامل هست که با این همه مشغله که داره هر روز ورزش میکنه و به سلامتی خودش اهمیت میده واقعا خانم تحسین برانگیزی هستند .

    جالب تر از جالب حتی تصور هم نمیکردم یک خانم تقربا تو 8 الی 9 ماهگی بخواد در یک دریاچه با اب سرد شنا کنه و لذت ببره ؛ این اصلا قابل باور نیست ؛ تو ایران همانطور که خانم شایسته فرمود جامعه دلشوره های بزرگ به مادر القاح میکنه که غیر کم فعالیت حرکتی کند و غذا بیشتر از حد نیازش استفاده کند تا سلامتی نوادش به خطر نیافتد و الان داریم خلاف این میبینم الله اکبر که چه بار های بهتر شگفت انگیزی وجود دارند در این دنیای سراسر شگفتی که هر لحظه میتونه جایگزین باور های نادرست ما شود و زندگی رو برامون راحت تر و اذت بخش تر کنه ؛ من یکی از فامیل های درجه یک به دلیل شرایط کاری اش مجبور بود که روزانه حداقل ساعت کار فیزیکی انجام دهد با این که حامله بود ؛ و خدارو شکر تونست دو تا بچه اش با این که سن کمی داشت به راحتی و به حالت طبیعی به دنیا بیاورد ؛ و بعد چند روز در سلامت کامل خودش و بچه اش به کارش اش بازگردد ؛ و این نمونه این هست همیشه برخورد با تضاد ها و محدودیت ها اگر با باور درست هماهنگ باشد نتیجه عالی به ارمغان میاورد بر خلاف حرف های مردم و جامعه

    با سپاس فراوان از خانم شایسته غزیز برا تهیه و ادیت این فایل عالی

    سپاس از استاد عباس منش برای وجود این بستر مملو از فرکانس های خوب و موارد اموزنده

    سپاس از تو دوست عزیز که با افکار من همراه بودی و چشم ها و ذهن ات را برای چند دقیقه ای با من به اشتراک گذاشتی

    در سایه الله همیشه دل اروم باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  8. -
    ارمغان رضوی گفته:
    مدت عضویت: 1289 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت اساتید بزرگ و عزیزم عاشقتونم تا ابد و بی نهایت طلایی

    من الان دوباره اومدم تایمه انتراکم دیدم این فایله بینظیر رو واقعا زیبا بود اولا که چقد منو در صلح با خودم اورد بیشتر خدایاشکرت و چقد این بچه خوشگل با چشمای خوشگله ابیش خدایاشکرت چقد راه رفتنش قشنگه مریم جون دوره ی قانون سلامتی که میگین فقط شیوه ی استفاده ش نیست و اون اگاهی هاش هم هست اگاهی های سالم زندگی کردن زندگی به روش سلامتی طبیعی و من باید دوباره از اول گوش کنم دقیقا درسته اینقدر تایمم برای دوره های دیگه میزارم هنوز هدایت نشدم ولی حتما توی پلنم میزارم ولی همون گوشت خوردن و پیاده روی مو الان سه ساله از همون روزای اول دوره ی قانون سلامتی تا الان با قدرت دارم انجام میدم و چقد هم نتایجه فوق العاده ای گرفتم و چقد خوشحالم این بچه از همون بدو تولد با این اگاهی ها همسو هست یاد حرف استاد افتادم تو دوره ی احساس لیاقت بینظیر که استاد گفتن یکی از دانشجوهاشون خبر بچه دار شدنشون‌رو بهتون دادن و بعد گفتن من از بدو تولد این اگاهی هاتون رو براش میزارم بعد استاد گفتن تو اصلا نمیخواد این اگاهی ها رو برای اون بچه بزارین تو فقط روی خودت کار کن اون بچه از همون بدو تولد اگاه ترهست دست بهش نزنین

    واقعا این بچه هم به شیوه ی طبیعی داره زندگی میکنه و خدا روشکر که ما که من تو مدارشم و دارم با چشمام میبینم اول شما و استاد مریم جون بعد این خانم‌و بچه شو و کلا خانواده ش و همینطور دوستتون که از بچه های این دانشگاه بینظیر استاد هست فک میکنم سمیه جون هست اسمشون با همسرشون که چقد الگو هستین همتون برام و من این حجم از ارامش زیبایی تعهد وفاداری عشق ثروت سلامتی امنیت و از همه مهم تر برای من در صلح بودنتون رو با تموم وجودم تحسین میکنم گفتم حسم گفت بیام بنویسم عاشقتونم الان خیلیییییی عالی شدم توی رها بودن رهایی از ادمها شرایط ..اما بازهم بیشتر و بیشتر میخوام رها تر بشم با خودم بیشتر در صلح و هماهنگی فراوان قرار بگیرم

    روی ماهتون‌رو میبوسم

    فعلا در پناه الله یکتا باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    سعیده گفته:
    مدت عضویت: 418 روز

    سلام بر همه عاشقانِ اللهِ مهربان.

    من وقتی این مادر دوست داشتنی رو دیدم،خودم رو خیییلی بهش نزدیک دیدم.

    خیلی از خصوصیات اخلاقی منم در رابطه با فرزندانم شبیه ایشونه.

    پسر کوچکم که چندماه دیگه میشه 6 سالش،عاشق گِل بازیه.

    هر جا بریم که کوپه ماسه یا شن ببینه میپره داخلش.

    و من به راحتی اجازه میدم این کار رو بکنه و از لذت بردنش،لذت میبرم.

    برام مهم نیست کثیف شدن و خاکی شدن لباسش.

    دیدگاهم این هست که چیزهایی که قابل جبرانه،نباید براش نگران بود.

    تنها چیزی که غیرقابل جبرانه،اسیب روحی و روانی به خودمون و بچست.

    نهایتش اینه که موها و لباساش خاکی میشه و با یه حمام و یه لباس شستن جبران میشه.

    سر کوچمون یه زمین خاکی هست.

    پسرم یه فرغون و بیل و چنگک اسباب بازی داره.

    هروقت پسرم بخواد بره خاک بازی من مانعش نمیشم.

    و برای اینکه مواظبش باشم،خودم هم میرم سر کوچه مینشینم تا با خیال راحت هرچی خواست بازی کنه.خخخ

    بعضی وقتا هم میگه مامان بشین همینجا تا من برم از خونه اب هم بیارم و بیام.

    و منم میگم باشه مادر برو.

    حالا تصور کنید مخلوط اب و خاک!

    یه بار هم با کمک دوستش یه گودال درست کرد.دورتا دورش رو با گل اورد بالا.

    بعد توش پراز اب کرد و کلی ذوق کردن که دریا ساختیم!

    بعضیا هم با تعجب نگاهم میکنن ولی واسم شادی بچم مهمتره.

    چندبار هم زن همسایه بهم گفت بچت مریض میشه ولی من توجهی نکردم.

    اتفاقا خودم هم بسیار لذت میبرم و همزمان با نشستن سرکوچه،اموزش های استاد هم گوش میدم.

    خلاصه تو این موارد خیلی سهل گیر هستم.

    یادمه زمستون بارون شدید هم میومد هوا هم داشت تاریک میشد ولی بچه هام زیر بارون داشتن با دوستاشون بازی میکردن.و کیفِ دنیا رو میکردن.

    از اون بازیها که چندتا سنگ میذارن روی هم بعد با فاصله میایستن با یه سنگ دیگه میزنن سنگها تا بریزه!

    به شدت خیس شده بودن و هرچی گفتم بیاین خونه نیومدن و نهایتش من خودمم یه چتری برداشتم رفتم سرکوچه پیششون ایستادم!

    بچه ها میگفتن اتفاقا زیر بارون خیلی بازی کیف میده.

    و اصلا سرما هم نخوردن.

    خلاصه چقدر حس خوبیه یاداوری این خاطرات.

    پسر کوچکم عاشق درست کردن خمیر با آرده.

    منم یه سینی معدنی بزرگ دارم.

    هر وقت بخواد،ارد و اب میذارم توی سینی میذارم تو اشپزخونه تا برای خودش خمیر درست کنه.

    چون اشپزخونه سرامیکه تمیز کردنش راحت تره.

    یا هر وقت میریم نونوایی پسرم میگه مامان برام از نانوایی خمیر بگیر.

    منم همیشه یه چونه خمیر براش میگیرم و کلللللی با همون چونه ی خمیر سرگرم میشه.

    حتی اگر بخواد با گواش بازی کنه،چندتا کاغذ اچار و یه لیوان اب و چند تا گواش میذارم جلوش تو اشپزخونه،پیرهنش رو بیرون میارم تا راحت هرکار خواست کنه.

    اخرش هم اشپزخونه رو میشورم.

    حتی بچم از پسرخالش هم که همسن خودشه کتک بخوره یا بخوره زمین و گریه کنه،بازهم حسم انچنان بد نمیشه.

    تا این حد من و همسرم نگران نیستیم که پسرم که هنوز 6 سالش هم نشده،دو سه بار به درخواست و اصرار خودش با دوچرخش برای صبحونه رفته سر کوچه برامون اش خریده اومده!

    و وقتی هم با اش برمیگشت، خیلی احساس غرور میکرد و ماهم خیلی ازش تشکر میکردیم و میگفتیم نمیدونیم چرا این اش اینقدرررر خوشمزه هست؟؟؟اونم میگفت چون من خریدم!وچشاش از ذوق برق میزد.

    خلاصه خیلی ارامش ذهنی دارم و نگرانی الکی به خودم راه نمیدم.

    یه بار هم رفت سر کوچه برام پیاز خرید.

    و چند بار هم از سوپری محله که تو کوچه هست،تخم مرغ و لوبیا و عدس و پنیر و ماست و…خرید کرد!

    وقتی از این ماشین های تره بار فروشی میان تو کوچه،اگر چیزی بخوام که کم باشه پسرم با این سن کمش میره برام میخره.

    مثلا یک کیلو پیاز،یا کاهو،

    و اینجوری هم اعتماد به نفسش بالا میره هم با بزرگتر از خودش هم صحبت میشه و هم کلی چیز یاد میگیره.

    یه بادکنک های کوچولویی هست که بهش میگن بادکنک ابی.

    خیلی ارزونه.

    هر 4 تاش هزارتومن.

    بچه ها از این بادکنکا میخرن میارن خونه پر از اب میکنن،میبرن تو کوچه میزنن به همدیگه.و بادکنکه با برخورد به دوستاشون میترکه!

    و با لباس خیس بر میگردن.

    خیلی وقتها خودم یا همسرم این بادکنها رو برای بچه ها پر اب میکنیم و گره میزنیم!

    واقعا برامون مهم نیست که بچه ها خیس بشن.

    و فقط از دیدن خنده و شادی و لذت بردنشون لذت میبریم و از ته قلبمون شکرگزار گزار وجود بچه ها هستیم.

    اخ که چقدر کامنت نوشتن خوبه.

    چقدر قلب ادم رو باز میکنه.

    چقدر حین نوشتن کامنت خاطرات زیبای بچه ها برام مرور شد!

    همین الان یادم اومد که بعضی وقت ها جاهایی که خلوته،همینطور که داریم میریم با بچه ها مسابقه دو میدم.

    و همیشه بچه ها برنده میشن.

    خدایا شکرت برای این فایل پربرکت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    فاطمه پورهدایتی گفته:
    مدت عضویت: 1493 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به خانم شایسته ی عزیز که چقققققدر دوست داشتم ببینمتون.

    امیدوارم حال دلتون همیشه عالی و عالی باشه.

    چند وقتی بود که قلبم می‌گفت دوست داری یه فیلم ببینی از پارادیس ، گفتم آره خیلی دوست دارم.

    من با توجه به اینکه دارم یاد می‌گیرم که وقتی خواسته ای میاد تو وجودم یعنی خود خدا برات آماده داره فقط می خواد میگه تو می خوای بهت میدم.

    من تو دوره ی هم جهت با جریان خداوند این درخواست ها رو دارم به راحتی یاد می گیرم ،

    من از خدا خواستم ، بعد هی پشت سر هم می دیدم که دوستان عزیزم هم این درخواست و کردند و این نشونه برام کاملاً واضح شد که خداوند داره یه کارهایی می کنه.

    خانم شایسته متشکرم که به ندای قلب ت گوش کردید و منو به خواسته ام رسوندید.

    چقققققدر به موقع و چقققققدر هماهنگ این فایل با این دوره هم جهت با جریان خداوند هست.

    اونجایی که اون فرشته ی کوچولو، برای گرفتن چوب شما هیچ تقلایی نکرد و خیلی راحت یه چوب دگه که نزدیک خودش بود و در دسترس تر بود و انتخاب کرد.

    دوم اونجایی که گفتید این فرشته ی کوچولو این پدر و مادر و انتخاب کرده که بیاد زمین و کلی تجربه کسب کنه و شروع این تجربه ها از سفر شروع کرده.

    من خیلی موافقم با این حرف آره ، این حتماً انتخاب خودش بوده، و این دو انسان خوب و خودش انتخاب کرده و کانالی برای اومدن به این دنیا.

    خدا می دونه که تو زندگی که از اینجا شروع شده و به قول شاعر که میگه سال نیکو از بهارش پیداست ، کن ایمان دارم که با کلی باور و و تجربه و درس های عالی این زندگی زمینی براش خیلی خوب رقم می خوره ،

    قلبم میگه خیلی از روح هابی هستند که دوست دارند بیان این‌جا را تجربه کنند و این درخواست ها داره چیدمان میشه،

    یکی شون اینه که خیلی از بچه‌های سایت وقتی این فیلم و می بینند حتما لذت می برند و مشتاق میشن که این مادر نمونه و الگو می گیرند و از خداوند درخواست فرشته هایی نابی از خداوند می کنند و اون روح ها از این کانال ها آماده می‌شوند که بیاد زمینی بشنوند و کلی تجربه کنند.

    خداوند هست که از یک فیلم و بی نهایت راه ها داره درخواست های تمام کل کیهان و جواب میده.

    خدا رو شکر که من دارم هر روز امیدوارتر میشم که خداوند چقققققدر راحت و ساده پاسخ می‌دهد.

    مریم جان متشکرم

    خدایا متشکرم

    منم خیلی دوست دارم مثل خانم شایسته یه ویلا باغ بزرگ داشته باشم و کلی باهاش زندگی کنم، لذت ببرم.

    خدایا حتماً اینم برام ثبت کن و کمک م کن که آماده بشم برای دریافت ش.

    خدایا شکرت

    خدایا من را به راه راست هدایت کن، راه کسانی که به آنها نعمت داده‌اید.

    آمین

    من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: