پیروی از هدایت الهی و پدیده همزمانی - صفحه 11 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/11/abasmanesh-9.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-11-18 06:32:302022-12-14 08:24:44پیروی از هدایت الهی و پدیده همزمانیشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خدایی که توان وصف کردنش راندارم هرکلمه ای به ذهنم میاد رو پاک میکنم وزبانم قاصره از رحمت لایزالش ونمیتونم الان احساس این لحظه رو با هیچ واژه ای بیان کنم.
سلام به استادی که هرکلامش مثله در وگوهر گرانبهاست و اینو وقتی بهتر درک کزدم که عمل کردم و نتیجه ها هی داره بزرگ و بزرگتر میشه
خدایا تورا شاکرم که کارفرمای استاد تو شرکت نفتی به ایشون حقوق نمیداد وباعث شد که استاد اون روز خاص استعفا بدن و زنده بمونن
تو را شاکرم که مادر استاد یه روزی به جای هرچیزی یه قران آبی رنگ رو توشه کسب وکار پسرش کرد
تورا شاکرم که استاد دراون لحظه عصبانیت بخاطرتفاوت رفتاری مسلمونها و کاپیتان کشتی تصمیمی درست گرفت و قران رو نگه داشت
توراشاکرم که نه تنها قران رو خوند بلکه بخاطر محقق بودنشون کنه وبنه قران رو درآوردن وریشه ای دنبال معانی وتفسیر ایات قران برآمدند.
تورا شاکرم که توزندگیشون انقدر تضاد داشتن که برای رفع اونا حاضر شدن قدم بردارن و حرکت کنن
تو راشاکرم که شالوده تحقیق و تفحص های استاد دریک کلام شد توحید به معنای واقعی آن
تو راشاکرم که مزه درک وفهم این کلمه انقدر براشون دلنشین و گوارا بود که شعله عشق انتشار این مفهوم تو دلشون زبانه کشید وشد تنها رسالت این مرد
تو راشاکرم که منم هدایت کردی به این مکتب عشق بازی واتشی در دلم افروختی که هر روز مصمم تر ازقبل از خواب بیدار میشم که بفهمم که عمل کنم البته با لذت
ومسلما که نتایج هم تکاملی در حال باریدن است.
در ادامه کامنتهای قبلی گفتم خداوند برای راه اندازی داوری حقوقی منو هدایت کرد که تکامل رو رعایت کن و قدمهای کوچک بردار
منم از زدن دفتر خودداری کردم و تصمیم
گرفتم یه مدت همینطوری بدون دم و دستگاهی کار رو شروع کنم و هر روز دارم بخاطر این تصمیم درست خداروشکر میکنم
همونطور که تو بیشتر کامنتهام گفتم داستان داوری کاملا هدایتی و پراز همزمانی و نور الله بوده.
ما یه گروه تو ایتا داریم از داوران حرفه ای مازندران و هر ازگاهی بچه ها باهم تبادل نظر والبته بیشتر ناله وشکایت از وعده هایی که داده شده وتابحال انجام نشده میکنن
قضیه اینه که دادگاه ها باید مواردی که به داوری ارجاع میشه رو بفرستن برا داوران
ولی گویا در بیشتر شهرها اینکار انجام نشده
من بی تفاوت به این اعتراضات هر روز داشتم رو خودم کار میکردم و رها وشاد به زندگیم میرسیدم
یه روز گفتم نکنه باید کاری انجام بدم وانقدر بیخیال طی نکنم بعد فکر کردم و به این نتیجه رسیدم تو شهرهای دیگه که اینهمه مراکز داوری هست وضع اینه
تو رامسر که حتی یه دونه مرکز داوریم نیست و هربارم باهرکس دیگه صحبت کردم اطلاعی از این نهاد نداشتن پس
بهتره دنبال راهی باشم که مردم رو با داوری آشنا کنم.
بهتر دیدم با چندتا از اساتید دانشگاه که شمارشون رو داشتم مشورت کنم که اونام پیشنهاد مفیدی ارائه ندادن وداشت حسم بد میشد که
گفتم خدایا اصلا من چیکارم ؟ تو خودت منو انداختی تو این مسیر خودتم همه چیو درست کن
ودوباره بیخیال شدم و به زندگی عادیم برگشتم
دقیقا سه شنبه قبل آقایی تماس گرفت و گفت دادگاه شما رو به عنوان داور انتخاب کرده قرارشد قرارداد و وابلاغیه دادگاه رو برام بفرسته
وقتی دیدم همه موارد درسته پرونده هم باتوجه به لحاظ کردن تکامل گزینه خوبیه با توکل به خداوند رفتم و لایحه قبولی رو برا دادگاه ارسال کردم.
امروز هم درست موقعی که داشتم این فایلو گوش میدادم و تو عالم توحید وتوکل و اعراض از شرایط موجودجامعه بودم باز گوشیم زنگ خورد ویه آقایی گفت دادگاه شما رو به عنوان داور انتخاب کرده !!!
در عرض یه هفته دوتا پرونده!!!
درحالیکه بقیه همکاران دارن تو سرو بارشون میزنن که این چه وضعیه ؟ اینا قول دادن . ما رو حرفاشون حساب کردیم. ما امیدمون به وعده هاشون بود. چرا اینجوریه اوضاع؟
ویه عده دیگه هم در جواب میگن پرونده ها میره برا یه گروه مافیایی که تو املاک کله گندن یا باید حتما موسسه بزنیم تا معروف بشیم تا شناخته بشیم تا بهمون پرونده بدن ویه سری حرفای دیگه که ته همش یعنی
یه عامل بیرونی مقصره وما کاره ای نیستیم و درنهایت یعنی شرک
اگه دقت کرده باشید آخر جملات همگیشون به شرک ختم میشد
وقتی اینا رو میبینم بیشتر متوجه میشم گه استاد همش دارن فریاد میزنن تنها عامل بدبختی شرکه و تنها عامل سعادت توحیده یعنی چی
منکه فقط دارم رو خودم کار میکنم وتوکل کروم به خود خودش دوتا پرونده برام اومده واونا که دارن همش مینالن و گله وشکایت میکنن و از زمین و زمان ناراضین همچنان هیچی
تازه اونا آدمایی هستن که یا وکیلن یا قاضی بازنشستن یا تو شوراهای حل اختلاف کار میکردن و در مجموع اینکه شناخته شدن وکارهای مختلف حقوقی کردن
نه مثله منکه اولین باری که رفته دادگاه چندروز قبل بوده اونم رفتم که قبولی رو اعلام کنم.
یه درس دیگه هم که گرفتم اینکه خدابم نشون داد تو نمیخواد داوری رو جابندازی من خودم اینکارا رو میکنم
کی برات پرونده فرستاد؟ من
کی تو رومعرفی کرد؟ من
تنها منم که هرکاری رو میتونم انجام بدم فقط تو بسپر بهم و بقیه رو ول کن ببین چه ها نمیکنم.
ناگفته نماند که هدایتها حاکی از اینه که پرونده دوم رو قبول نکنم !!
تو شرایطی که همه له له پرونده میزنن حتما میگین من دیوونه شدم
خودمم خیلی با ذهن منطقیم جنگیدم
اون هی میگفت :بابا این بهترین فرصته خودتو جابندازی تو دادگاه
اگه بگی نه دادگاهم دیگه روت حساب نمیکنه و پرونده نمیفرسته برات
پرونده مبهمه که باشه، در تخصص تو نیست اشکال نداره کارشناس میگیری حلش میکنه
تازه مگه نمیگی خدابرات فرستاده پس حتما خیره قبولش کن
وهزار نجوای دیگه
ولی ته دلم میدیدم انگار یه جورایی پروندش دلنشین نیست
مسخرس نه ؟ مگه پرونده باید دلنشین باشه؟
اره والا ، اون اولی به دلم نشست همه چیزش ولی این نه
به ذهنم گفتم اینا رو خدافرستاد نه دادگاه
بازم میفرسته بهتر ازاینم میفرسته
عجله وشتاب ممنوع هیچ چیزی قرار نیست تموم بشه
مهم گرفتن صدتا پرونده نیست مهم اینه که رای به مرحله اجرا برسه پس عجله ای نداریم
درسته خدافرستاده ولی اون خواسته بم بگه ببین وقتی بسپری بمن چندتا چندتا میفرستم برات
تکامل باید رعایت بشه از هول حلیم نباید خودمو بندازم تو دیگ
من تازه شروع کردم ومیخوام از زندگیم لذت ببرم از مسیری که دارم میرم لذت ببرم واین با برداشتن چندتا هندوانه بایه دست منافات داره
اخرشم رفتم سراغ قران واز خودش هدایت خواستم
گفتم اگه بگی انجام بده انجام میدم فقط واضح بهم بگو واین آیات اومد:
فَتَوَلَّ عَنۡهُمۡۘ یَوۡمَ یَدۡعُ ٱلدَّاعِ إِلَىٰ شَیۡءࣲ نُّکُرٍ
پس روى از کافران بگردان (تا) روزى که ندا کنندهاى (چون اسرافیل، خلق را) به عالمى حیرتآور و قیامتى هولانگیز دعوت کند
خُشَّعًا أَبۡصَٰرُهُمۡ یَخۡرُجُونَ مِنَ ٱلۡأَجۡدَاثِ کَأَنَّهُمۡ جَرَادࣱ مُّنتَشِرࣱ
که (از هول آن) کافران به خوارى چشم بر هم نهند و سر از قبرها بر آورده مانند ملخ به عرصۀ محشر منتشر شوند
مُّهۡطِعِینَ إِلَى ٱلدَّاعِۖ یَقُولُ ٱلۡکَٰفِرُونَ هَٰذَا یَوۡمٌ عَسِرࣱ
در آن حال منادى محشر را ناچار به سرعت اجابت کنند، کافران با هم گویند: این روز همان روز سخت است .
بدون شرح
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
بنام خدای زیبایی ها و هدایتگر
سلام
سلام بر استاد عزیزم و خانم شایسته
سلام بر تک تک اعضای این خانواده دوست داشتنی و خیلی خوبم
بعد از مدتها این کامنت رو دارم میرارم که نتونستم این کار رو نکنم و ذهن همیشه تنبل و فراموشکارم نتونست حریف این همه انرژی مثبت حال خوب و به قول استاد محیط روحانی بشه که استاد برامون به اشتراک گذاشت
استاد دو وجودت گرررررم و همیشه زنده پاینده باشی
امروز جمعه 27ابانماه که از خواب بیدار شدم حدود ساعت 7/5 از چند روز قبل حس خوبی نداشتم و یه جورایی کم توان و کم انرژی بودم و فکر میکردم یه چیزیم شده و باید برم آزمایش بدم تا دلیلش رو پیدا کنم و اصلا چیزی بهم مزه نمیداد همش بی حوصله و کم طاقت بودم فکر میکردم فشارم پایینه
ولی همسرم فشارمو گرفت و آمپول تقویتی زد زیاد موقر نبود باز از خواب که بیدار شدم همون حس کسل کننده داشتم منی که همیشه پر از انرژی و خنده و شادی و پر تحرک و خستگی ناپذیر بودم اصلا انگار من اون آدم قبلی نبودم
البته شغل من ویزیتوری هست از صبح تا شب با مشتریان فروشگاه و مغازها سرو کار دارند و باید با این آدمها تبادل کنم و از اونجا که جو اینجا متشنج و ناراحت کننده است و بدون اینکه خودتم بخوای خود ب خود با اتفاقهای اخیر ذهنت درگیر میشه تاثیر میزاره تو افکار و حالشو هوایی که داری
خلاصه من هر روز شکر کزاریهامو دارم ولی امروز که بعداز حدود یک هفته یه سر به سایت زدم اصلا انگار یه انقلابی تو وجودم ایجاد شد بدون اینکه فایلو باز کنم گفتم این فایل بسیار عالی باید باشه همینکه فایلو باز کردم شمارو توتون فضای بسیار باحال و پر از انرژی خدایی دیدم انگار من اونجا بودم و به یک چشم بهم زدن تمام ناراحتی ها و بیحالی ها و ناتوانیهای فراموش شد انگار تازه متولد شدم و اونقدر حالم خوب شد و احساس سبکی و عالی بهم دست داد گفتم اگه بهم انرژی هسته ای هم تزریق میکردن اینجوری نمیشدم
استاد نمیدونی که بادلم چه کردی شما بهترین فردی هستی که تا به حال دیدم که میتونن اینقدر شفاف ،خوب ، درست و کامل از چیزی که خودش حس کرده و تجربه کرده رو بتونه انتقال بده
من در خیلی از وقتها دوستانه که میخوان از یک فیلم با یک غذا یا یک محیط خوبی تعریف کنند قادر نیستند و میگن باید خودت اونجا باشی یا باید خودت امتحان کنی ما نمیتوانیم اونجوری که هست بگیم ولی شما استاد اونقدر با همون انرژی و آگاهی که دریافت کردید کامل اونو انتقال میدید بدون هیچ کمو کاستی پ صد البته بیشتر و بهتر چون شما خیلی بهتر و با دید بازتر حس میکنید
خدایا شکرت بابت این حال خوب استاد و حال خوب خودم که همون جور که دراخر این فایل بابهترین ترانه ای که میشد به این فایل ربطش داد و توصیفش کرد نتوان گفت و نتوان وصف کرد خدایا تو بی نظیری
استاد من کاملا فایلو ندیدمون نتونستم طاقت بیارم تا آخر ببینم گفتم این دل نوشتمو بنویسم و این حس خودمو همونجور که استاد انتقال داد منم بیان کنم و از خدای خودم وارد شما استاد عزیز و خانم شایسته و گروه تحقیقاتی عباس منش تشکر کنم و بگم اگه استاد منظور از این قبیل فایلها رو میزان برای نشان دادن زیباییها و برای توجه به نکات مثبت جهان هستی و برای هدایت شدن به کارت خوب استاد بهتون تبریک میگم خدا حافظ شما باشه
من هم حالم خوبه وهم پر انرژی و پر توانم و هم زیباییهای دیدم که قابل توصیف نیست وهم هدایت شدن به سمت حال خوب و اتفاقهای خوب
خدا حووووونم شکرت
دوستتون دارم و از استاد و خانم شایسته سپاسگزارم
باسلام دوباره دوست دارم امروز برای این فایل کامنت بذارم
واقعا تحسین میکنم شما رو استاد ک هدایت خدا رو راحت میپذیرید ومریم جان ک اینقد مدارش بالا هست ک درکنار شماست
دقیقا درک کردم با تمام وجودم وقتی میام خوب ذهنم رو کنترل میکنم بطور مستمر افراد نامناسب ازمن راحت دور میشن خیلی طبیعی من سرگرم چیز دیگه ای میشم واونا سرگرم کارای دیگه واقعا دهن آدم باز میمونه
چقد قانون بدون تغییر هست هرسری ورودیامو کنترل نکردم سر وکله ی افراد البته نه همه افرادی ک حذف شدن ها نه همشون
معمولا 95 درصد افراد نامناسب حذف شدن چندساله رفتن ونیستن اینقدر دیدگاهها فرق کرده اما حداقل 5 درصد دورم هستن ک خانواده درجه یک خودم وخانواده درجه یک شوهرم هستن
همین 5 درصد اگر من کار نکنم. روی ورودیام حتی اگر فایل گوش کنم اما حالم خوب نباشه سروکله این 5 درصد در زندگیم پیدا میشه وتلفن های علکی حرفای علکی خبرای بد رفتوآمد بی هدف وعلکی شروع میشه ومن همینجوری فقط ب این اتفاق زل میزنم خدایا من دوباره از مسیر خارج شدم ودوباره میبینم نشانه ها واضح هست هرسری دقیقا همون مدلی وهمون شکلیه
ومن ترس برم میداره ک وای اگر نیای دوباره مث قبل کنترل کنی همه اتفاقات وافرادی ک دوسشون نداری تورو احاطه میکنه وهمین ترس باعث مییشه من تمام تلاشم رو بکنم ک بعد میگم چطور تونستم من توی اون شرایط خودمو کنترل کنم واقعا
واز بس نشانه روز رو دنبال میکنم در سایت سریال سفر ب دور آمریکا برام باز میشه
منی ک ماهی یکبار تفریح میرفتم الان هرهفته تفریحم این هم یک تغییر بزرگ هس برای من
استاد وقتی میام روزانه یک ساعت سکوت میکنم تو فضای ساکت قرار میگیرم
روحم لطیف میشه انگار این ذهن سکوت کنه افکار زیبا میشه آرام میگیرم وچقدر نیاز دارم ب این سکوت واین آرام بودن
الان ب شوهرم گفتم برنامه بریزیم من هفته ای یکبار بدون تو وبچه ها برم بیرون با خودم حرف بزنم واولین باره همچین درخواستی کردم
بااینکه توی دوزه عزت نفس شما گفته بودین تنها برو بیرون اما ن بهانه کار باید برم ب بهانه اصلیم ک خلوت باخودم هست
تازه بعد از یکسال از خریدن دوره ها من کم کم دارم درک وعمل میکنم
واقعا هدایت میشیم ب اون چیزی ک میشنویم همیشه من ب حرفاتون هدایت میشم وبعد میفهمم شما از چی میگفتین
استاد مرسی ک هستی
سلام دوست عزیز .سپاس از کامنت زیبایتان ممنون از یاد آوری این مطلب مهم که اگر روی خودم کار کنم مدارم بالا باشه ویا ذهنم را کنترل کنم چه اتفاقاتی می افته .(فرادنامناسب مشغول کاری می شوند که سمت من نمی آیند اگر مدارم بالا باشد خیلی به مروراین مورد نیاز داشتم).از هر لحاظ در شرایط عالی باشید.
سلام آقا اکبرزاده
هرجا هستید سالم وخوش وموفق باشید
خداروشکر میکنم برای وجود عزیزانی مثل شما
واینکه کامنت من برای شما مفید بوده وپیامی برای شما بوده
وخداروشکر ک توی این خانواده همه از همدیگه چیزهای خوب یاد میگیریم
پیروز باشید
سلام استاد عزیزم خانم شایسته مهربان و همه اعضای سایت اولا بسیار بسیار سپاسگزارم بخاطر این فایلهای ارزشمندتون که همیشه اشک منو نه از سر ناراحتی بلکه از سر شوق در میاره و اینو تو ذهنم بارها و بارها مرور میکنه که خدا هست خدا هست خدا هست پس نترس بخند و قوی باش
در مورد تمرینی که استاد فرمودن *یکی از خواسته های من اومدن به شهر بزرگتر و زیباتر و تمیز تر از شهری که قبلا ساکن بودم بود ولی هیچ ایده ای نداشتم که چطوری باید بیام و چون من کارمند هستممیگفتن که انتقالی گرفتن از شهر کوچیک به کلان شهر معمولا موافقت نمیشه و نیاز به پارتی بزرگ داره ولی من موقعی که برای تفریح اومده بودم به اون شهر بهم الهام شد برو به اداره اون شهر سر بزن و برای انتقالی تقاضا بده در حالی که طبق قانون من باید اول موافقت شهری که اونجا کار میکردم رو میگرفتم ولی من به الهامی که بهم شده بود گوش دادم و رفتم به اون اداره ای که تو اون شهر میخواستم باشم و موقعی که داشتم در مورد درخواستم با معاون اونجا صحبت میکردم یکی از افراد کارگزینی اومد داخل و متوجه شد که من میخوام بیام اونجا گفت اتفاقا پست شما اینجا خالی هست و ما به شما نیاز داریم و همونجا در جا نامه منو زدن و موافقتشون را اعلام کردن و بعد اداره خودمون هم به طور معجزه آسایی قبول کرد و من بدون هیچ تلاش اضافه و به قول خودشون پارتی بزرگ اومدم به شهری که میخواستم
*در مورد خرید خونه هم این اتفاق برای من افتاد و من هدایت شدم به بهترین خونه برای خرید و بهترین زمان برای خریدن
*در مورد پیدا کردن آدرسها بارها هدایت شدم
*من همیشه علاقه به گرفتن عکس داشتم و دوست داشتم عکاسها ازم عکس بگیرن چون استایل قشنگی دارم همیشه کلی پول به عکاسها میدادم برای گرفتن عکس از من ولی یک روز به طور هدایتی رفتم جایی بعد یک عکاس بهم گفت چه چهره جذاب و استایل قشنگی دارید میشه مدل من بشید و الان کلی عکس دارم به صورت مجانی
*خیلی هدایتهای ریز و درشت هست مثلا هدایت شدن برای تعمیر بوق ماشینم به آدم کار درست و کار بلد که با مبلغ خیلی ناچیز و جا انداختن فقط یه قطعه کوچک درستش کرد در حالی که تعمیر کار قبلی میگفت خیلی هزینه بر است و باید کل فرمونت باز بشه و خیلی زمان براست
* حتی هدایت شدن به فایلهای شما در حالی که اون موضوع درست و دقیقا همون مسئله ای بوده که ذهنم را درگیر کرده
* هدایت شدن به دوره بینظیر قانون سلامتی و کلی مسائل منو حل کرد
* هدایت شدن به واضحی که هنوز که هنوزه الهام خداوند در مورد روابط با همسرم در گوشم زنگ میزنه و چقدر منو آروم کرد و روابطم را بهبود بخشید
*هدایت شدن برای شروع کار جدید که خیلی وقت هست که در خواست من از خدا بوده که دیگه کارمند نباشم هنوز اول راه هست انشالله میام از نتایجش با ذوق براتون میگم و ایمان خودم و بقیه را قویتر میکنم
در آخر روی شما استاد قشنگم و مریم شاییسته ام را میبوسم و قدران شما هستم که اصلا بزرگترین هدایت منهدایت به سایت و آگاهیهای شما بوده دوستتون دارم انشالله که همیشه سلامت ثروتمند و سعادتمند باشید و بدرخشید مثل الماس دوستتون دارم
سلام به استاد عزیزم و مریم جون و همه دوستان خوبم
با چشمای اشکی دارم این کامنت رو مینویسم ♥️
اولین نشونه قشنگ لحظه ای که این فایل تموم شد و من شروع کردم به نوشتن ساعت ۱۲:۱۲ دقیقه شد 😍😍😍
ظهر جمعه شروع کردم به دیدن این فایل و اول فایل با دیدن این زیبایی واقعا رویایی و مسحور کننده بغضم گرفت از این عظمت و قدرت و جلال و زیبایی خدای خودم 🥹🥹♥️♥️♥️
تا وسطای فایل دیدم و کاری پیش اومد و تا الان که آخر شب ادامه شو دیدم
و واقعیت اول که شما گفتید برفه باور کردم 😁😁 و بعد با خودم گفتم پس چرا استاد با آستین کوتاه هست تو اون سرما 😁☺️😊 بعدم گفتین با پای برهنه بازم تعجب کردم روی برف و پای برهنه تو اون سرما 😂😁😁 تا این که گفتید شوخی کردید و اینا شن سفید هست 😍😍😍 برای این اول باور کردم چون واقعا ندیده بودم اینجا رو تا حالا حتی عکساشو ولی بعدش رفتم سرچ کردم نشنال وایت سند رو 😍
ولی قبلا ساحل با شن سفید و خودتون رفتید و از این طریق دیده بودم ولی دیگه کویر سفید و ندیده بودم واقعا 😍😍😍
فقط میشه گفت الله اکبر سبحان الله چه خداااااییی ♥️♥️چقدررررررررر زیباست اینجا واقعاااااا 😍😍😍
من واقعا عاشق دیدن این صحنه هام وقتی برف همه جا رو سفید کرده باشه ولی چون خیلی با سرما اوکی نیستم خیلی کم این مدل همه جا سفید باشه رو دیدم
ولی این که کویر با شن های سفید دیگه واقعاااااا خیلییی زیبا و باورنکردنی و رویایی و فوق العاده س 😍😍
بعد از دقیقه ۴۱ که در مورد هدایت خدا حرف زدید باز بغض گرفت من و از این خدا و هدایت هاش و از درون قلبم میخوام که بیشتر خودم رو بسپرم به هدایت خدا و واقعا تسلیم باشم و دست خدا رو باز نگه دارم و واقعاااا چقدررر قشنگ گفتید ک به ذهن و هوش خودتون هیچ اعتباری نمیدید و همش خدا همش خدا و همش خداس ♥️
واقعااا هم همینطوره
چون ما هیچیییی نمیدونیم و فقط خودشه که میدونه و با تمااام قلبم میخوام که خودم رو عمیقاً بسپرم به دستای خدای خودم و تو بغل خدا باشم و اون همه جا من و ببره 🥹🥹♥️
و از اون جایی که با درون فیلم گرفتید و آهنگ خدایی و مورد علاقه من پلی شد دیگه این بغض به هق هق تبدیل شد و الانم همینطور دارم با این حال تایپ میکنم و فقط همین جاس که منی که با هیچ کس در این موارد صحبت نمیکنم اینجا میتونم از این حتی اشک ریختن و هق هق هم بگم چون بچه های اینجا و حال اینجا درک میکنند
دیگه حتی نوشتن برام سخت میشه با این اشکی که از چشمام داره میاد
استادم کاملا فرق داشت حال شما هم تو این فایل و این فضای فوق العاده ♥️
با قلبم از خدای خودم ممنونم که محرم شدم برای شنیدن و دیدن این فایل ها چون
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشوی ♥️
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش 👌🏻
استاد جان از بعد از اون فایلی که حضوری با بچه ها قرار گزاشتید و اول فایل در مورد اهمیت نوشتن گفتید
منم صبح و بیشتر شب ها شکرگزاری مو مینویسم و واقعا انگار یه پرده این چند وقت باز از جلو چشمام رفته که قبلا سعی میکردم شکر کنم برای همین داشته های عالیم ولی خیلی نمیتونستم ولی الان شکر میکنم و مینویسم بعد بهش فکر میکنم و اشک میریزم از شکرگزاری اون نعمتی که دارم
کاملا حس میکنم این چند وقت که مدارم رفته بالاتر
یه همزمانی همین امشب م و بگم که غروب رفتیم خونه خواهرم که نزدیک خونه مون هست و چون شام زودتر خوردیم از طبق معمول همیشه من گفتم زودتر بریم و گفتم زوده اولش و بعد که اومدیم خیابون آروم و ساکت و بعد که اومدیم خونه و رسیدیم چند دقیقه بعد دیدم صدای هایی از بیرون میاد و گفتم خدای جان دلم ازت ممنونم که من و در زمان مناسب در مکان مناسب قرار دادی 😍♥️🥹
این چند روزه باز چرخ زندگی برام روون تر شده و کارام راحت تر انجام شده شکررررت خدای خوبم 😍🥹♥️
استاد جان ازتون ممنونم به خاطر این فایل عالی و حرف های عالی و زیبایی بی نظیر و
بازم شد ی خواسته تو وجودم دیدن این زیبایی فوق العاده از نزدیک و مطمئنم و شک ندارم که ی روز محقق میشه در زمان درست 😍♥️
چقدر با دید درون هم قشنگ بود واقعاااااا این بهشت 😍😍
خدایا شکرت به خاطر وجود این وسیله که زیبایی ها رو از بالا به ما نشون میده
استاد خدایی من ازتون ممنونم که با ایمانت با ثروتت و با عمل کردنت به قانون باعث گسترش جهان و خواسته های ما شدی ازت ممنونم
و همینطور از مریم جون این همراه پایه و هم دل و بازم با تمام قلبم تحسین میکنم این رابطه هماهنگ و هم فرکانس شما رو و براتون بهترین ها رو آرزو میکنم ♥️
در پناه خدا باشیم همگی ♥️
سلام عرض ادب به استاد عزیزم ومریم خانم شایسته ی گل…
اول ازهمه چی بگم که بسیاربسیاردوستتون دارم اینوواقعامیگم….
خداوندروبسیارشاکرم که اولین هدایتی که یادمه منو باشما آشنا کرد ،تقریبأ5سال پیش بود که به صورت کاملاً هدایتی به وسیله ی پسرعموم باشما آشنا شدم واصلا انگار دنیا یه در دیگه ای هم داشت و برای من بازش کرد….
2.یکی دیگه ازهدایت های من وقتی بود که همسرم مسافرت بودن وخیلی دلتنگشون بودم وناراحت بودم از اینکه کمترخونه ست ومن سایت روبازکردم ویه فایلی گذاشته بودید درموردهمین موضوع ومیگفتید که من بعضی وقتا میرم مسافرت ومریم خانم تنهایی توپرادایس میمونن و…واینکه نبایدبه هم وابسته باشیمو…
یعنی استاداون فایل نقطه عطفی بود که باعث شد من مستقل باشم وبدون وابستگی به هیچکس.
3.وقتی میخواستیم خونه ی جدیدمون رو بگیریم ،یه روزی اصلأ دنبال خونه نمیگشتیم فقط گفتیم یه دوری درشهر بزنیم وبه زیبایی ها وفراوانی ها توجه کنیم که بایک املاکی آشناشدیم وگفتش یه خونه ی خوب ودراین محله ی زیبا دارم برید نگاش کنید و در عرض نیم ساعت ماخونه روگرفتیم وتموم شد خیلییی آسون…
4.دراین روزا من آزمون ارشدداشتم وکسی نبود که بچه هام روبرام نگه داره تا از آزمون تموم بشم ولی یه لحظه دوستم زنگ زد که میخواییم بیاییم خونه ی شما واتفاقا میخواییم شبم بمونیم ومن خیلی خوشحال شدم که باخیال راحت میرم سرجلسه
خیلی دوستتون دارم
خدایار ونگهدارهمه ی ماباشد…
بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا من هر آنچه که دارم از آن توست
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از خودت یاری میطلبم خدایا یاری ام کن.
خدایا من به هر خیری که از جانب شما به من برسد فقیرم خدایا یاری ام کن.
خدایا من روی دوش شما مینشینم و خودم را می سپارم به جریان هدایت خدایا هر کجا که تو من را ببری همان جا جای درستشه و من هم همان را میخواهم
خدایا عاشقتم
خدایا میخواهم از هدایتهایت به من بگویم که هر کجا تسلیم تو شدم و ذهنم را خاموش کردم تو برایم معجزه ها کردی
خدایا وقتی برای سربازی پسرم علیرضا با وجود اینکه دفترچه خدمت گرفته بود و مدتی هم از سربازی اش گذشته بود من تسلیم خودت شدم و کاملا هدایتی پسرم را به خودت سپردم و تو معجزه کردی و معافیت سربازی اش را به او دادی به طور شگفت انگیز پسرم معافیت پزشکی شد
خدایا بینهایت شکر.
خدایا من وقتی یک آدم نامناسبی در زندگی ام بود و اون را فقط به خودت سپردم و گفتم خدایا هدایتم کن
و کاملا معجزه وار اون آدم از زندگی من و فرزندانم و همسرم حذف شد بدون اینکه من کاری انجام دهم خودش خود به خود انجام شد
خدایا بینهایت شکر
خدایا من وقتی دنبال مدرسه برای خودم بودم دنبال رشته مورد علاقه ام بودم وقتی تسلیم خودت شدم بهترین رشته تحصیلی مورد علاقه ام و بهترین هنرستان را به من دادی
خدایا بینهایت شکر
خدایا من خیلی دوست داشتم بارش برف را ببینم و وقتی به خودت سپردم و گفتم خدایا هدایتم کن همان که میخواستم و حتی خییییلی بهتر از اون را به من دادی آلان چند روز است که بارش برف داریم و من پر شدم از برف و سپاسگزار
خدایا بینهایت شکر.
خدایا وقتی اقامت خواستم تو خودت بدون اینکه من ذره ای تلاش کنم به صورت کاملا هدایتی اقامت کشور امارات را داری برایم درست میکنی
و خیلی هدایتهای دیگه
خدایا من چگونه شکر نعمتهایت هدایتهایت و توجه ات به خودم را به جا بیاورم خدایا من ناتوانم حتی از سپاسگزاری در مقابل تو
خدایا بینهایت شکر
سلام خدمت استاد عزیزم و سرکار خانم شایسته گل؛
اول از همه باید بگم که بی نهایت از خداوند سپاسگزارم که توی عصری زندگی میکنم که شما هستید و میتونم از آموزه هاتون استفاده کنم وشاید این خودش زیبا ترین همزمانی دنیای من باشه,مرسی که هستی استاد قشنگم؛
این اولین باریه که یه حسی از درون به گفت کامنت بنویسم.توی این یک سال و نیم که عضو این خانواده بی نظیر شدم همیشه بصورت مونو لوگ شما و دوستان رو میدیم و و عشق میکردم ولی امشب یه حسی بهم گفت بنویس.
واقعا به صورت کامنت و چند خط نمیشه تحولات زندگیمو از نظر مالی,سلامتی,آدمای خوب اطرافم,حال خوبم و از همه مهمتر رابطم با منشا این جهان یعنی خداوند بزرگ رو توضیح بدم,فقط سعی میکنم به صورت خلاصه مطالبی رو که مربوط به این فایل یعنی همزمانی هستش رو عنوان کنم؛
من حدود دو سال پیش تصمیم به یکسری تغییرات گرفتم و از خدای خودم که اون روزا خیلی جای بزرگی تو زندگیم نداشت خواستم که کمکم کنه.خیلی زود با مطالب حوضه مثبت اندیشی آشنا شدم و به صورت معجزه وار و دقیقا زمانی که آماده بود ذهنم با شما آشنا شدم و به خودم گفتم محمد ایشون همونه که دنبالش بودی….
سریع اسمتونو سرچ کردم و سایتتون رو پیدا کردم بعد از عضویت و دیدن فایل های دانلودی علاقه و اشتیاقم به شما صد برابر شد و اینها همش درست در زمانهای عالی که من آمادش بودم اتفاق افتاد,شاید اگر یک سال قبلش این حرفارو میشنیدم بهش میخندیدم.
به صورت هدایتی دوره فوق العاده کشف قوانین زندگی رو خریداری کردم و از اونجا بود که داستان من شروع شد….
استاد عزیزم شما هزاران هزار مطلب مخطلف رو دارید به ما آموزش میدید و من میخوام بگم که چطور فقط با اجرای یدونش ولی اساسی,تمام زندگیم تغییر کرد و این مطلب رو مینویسم که تا آخر دنیا هر وقت هرکسی خوند باور کنه که وقتی انسان باورهاش تغییر میکنه یه اتفاقاتی از جاهایی که فکرش رو نمیکنه می افته…
من از سال 1390 تصمیم به مهاجرت گرفتم و روی زبانم کار میکردم و شاید کمتر موسسه مهاجرتی توی تهران باشه که نرفته باشم و هزینه نداده باشم,چند بار هم تا یک قدمی مهاجرت پیش رفتم ولی نشد.تا اینکه توی دوره کشف قوانین زندگی بامفهوم ترمز آشنا شدم؛
اونجا بود که فهمیدم من برای این خواستم یه ترمز بزرگ به اسم دلتنگی خانواده دارم,نشستم به صورت ریشه ای روی این باور کار کردم و کمتر از یک ماه توی اینستا گرام با ریپلای کردن یک استوری کار مهاجرتم جور شد.به صورت معجزه وار با یک دوستی آشنا شدم که تو کشور مقصد من بود و وقتی شرایطم رو بهش گفتم گفت بیا اینجا با هم درست میکنیم کاراتو.
واسه دو روز بعد بلیط پیدا کردم و رفتم,
همزمانی بعدی زمانی رخ داد که تو هفته اول من یه شغل مرتبط با رشته تحصیلیم پیدا کردم و درآمدم چندین برابر شد,
همزمانی بعدی زمانی بود که یکی از دوستام میخواست خونه تهیه کنه و نیاز به هم خونه داشت و از من دعوت کرد که با این دست مهربون خدا زندگی کنم,و دقیقا زمانی که با هم یه خونه عالی پیدا کردیم یه دست دیگر خداوند داشت از اون کشور میرفت و تمام وسایل زندگیشو با یه قیمت بسیار ناچیز به ما فروخت….
و صدها اتفاق جذاب و معجزه واری که برای من توی این مدت مهاجرتم توسط افرادی که من اصلا نمیشناختمشون رخ داد که الان به موضوع همزمانی و اینکه اجازه بدی خداوند کارهارو برات انجام بده به شدت ایمان آوردم.
الان دیگه کم کم باورم شده که معجزه یه چیز طبیعیه تو آین دنیا و عدم رخداد معجزه غیر طبیعی هستش.
مثالش هم همین تولد که هر روز در اطراف ما اتفاق میفته و یک تک سلول تبدیل میشه به چشم و گوش و زبان و عقل و هوش و …. و هر روز به خودم یاد آور میشم که هیچ کدوم از خواسته های من سخت تر و عجیب تر از تولد یک انسان نیست که هر روز داره به صورت طبیعی اتفاق میفته…
بازم تشکر میکنم از شما استاد گرامی که حق پیامبری به گردن ما دارین و هیچ کجا هیچ کس خدارو اونجوری که شما برای ما تعریف کردی و مارو عاشقش کردی تعریف نکرده بود,
آدمهایی که میان تو این مسیر شاید اولش تنها با انگیزه مالی باشه ولی بعدش علاوه بر پول به ثروت هایی میرسن و طوری دیدگاهشون نسبت به جهان تغییر میکنه که باور نکردنیه.
ممنون که وقت گزاشتین.در پناه الله یکتا
سلام محمد جان
امیدوارم حالت عالی باشه ، کامنتت رو خوندم و واقعا لذت بردم ؛ از اونجایی که استاد با فایلهای سفر به دور امریکا همه ما رو عاشق امریکا کرده ، منم عاشق مهاجرت شدم و کامنت تو انگیزه بیشتری بمن داد که میشوددددد براحتی و هدایتی و معجزه وارانه خدا هدایت کنه منو به جایی که عاشقش هستم ؛
ازت ممنونم و امیدوارم بهترین لذتها رو ببری دوست خوبم 😘🌷
سلام
سلام دوست عزیز
با خوندن کامنتتون توجهم به یه همزمانی مهم تو زندگیم جلب شد. من وقتی نوجوون بودم خیلی از خدا میخاستم که راه و روش زندگی رو به من نشون بده که درسترین باشه و در نهایت باعث بشه برم بهشت.کاملا تو ذهنم مونده که یه چالش خیلی مهمی توی اون دوران بود
و الان که خدا پاسخ داد و منو به این سایت و استاد اشنا کرد.
من توسط خواهرم با استاد اشنا شدم اما اوایل که در مدار نبودم اصلا نمیشنیدم حرفای استاد رو واقعا و اصلا هم نمیتونستم درک کنم با اینکه پلی میشد.
اما با برخورد به یک سری تضاد و ایجاد نیاز شدید به این آموزه ها خیلی جدی خودم دنبال کردم و الان اموزه های استاد و این سایت یکی از مهمترین کارهایی که انجام میدم و زیباترین و خاصترین بخش زندگی من هستن.
چیزهایی رو اینجا یاد گرفتم و مهارتهای زندگی که به صورت تکاملی یاد گرفتم که بدون اونها با توجه به شرایطی که داشتم الان توی چه بدبختی غرق شده بودم، اما خدا به من عنایت داشت و داره واقعا.دیشب خواب دیدم که توی خواب دارم فاتحه میخونم یعنی سوره حمد و قل
چقدر پر حس خوبم و امیدواری چون یه نشونه است. شنیدم تعبیر این خواب یعنی مورد عنایت خدا قرار گرفتن اومدن فراوانی نعمت به زندگی، و کلی چیز خوب
شاید خواب سند نباشه اما هر چیز مثبت رو باید بش توجه کرد حتی تعبیر یک خواب
خداروشکر که خدا به من پاسخ داد،هم چالش نوجوانی منو و هم درخواست دیشب من قبل از خواب که گفتم خدایا میخام همراه من بمونی همیشه و همیشه. منو متصل به خودت نگه دار همیشه و همه جا
خدایا شکرت
ممنون از استاد
و از دوستانی مثل شما که چراغهایی رو در ذهن روشن میکنن
سلام محمد جان چه کامنت زیبایی انشالله تو کشور جدید هروزت عالیتر از روز قبل باشه و چه نکته یا ترمز خوبی اشاره کردید سپاسگزارم من عاشق مهاجرت هستم که الان متوجه ترمز شدم انشالله برطرفش کنم و با سرعت حرکت کنم
برات آرزوی بهترین ها رو دارم
به نام خداوند بخشنده، هدایتگر و روزی رسان بیحساب 🙏🏼
یک سوال بپرسم؟
آیا این خوشبختی نیست؟ توی جهانی که اکثریت هم مسیرن، تو و یک خانواده ی صمیمی بزرگ، یک مسیر متفاوت از همه را داری تجربه میکنی، جوری که دلیل اتفاقات را میتونی درک کنی، هدایت ها را ببینی، برای هر چیزی که میخوای از خداوندت بخوای تا هدایتت کنه و زمانی که هدایت کرد و نشانهها را دیدی دیگه وقت عمل کردن.
والا بلا مااا خوشبختیم 🥹😍 یوهووو
پرانرژیترین سلام دنیااااا خدمت هم پاره های خارق العاده ام، با صفام، دوست داشتنیم، جذاب، گیرا، ثروتمند و سالم و با انگیزه ام، سلامممممممم 🕺🏻😃
حالموننننن چطورههههههه؟؟؟
همه با همم …
… عالــــــــــی….. 😆
نه نه 😕! صداتون پایینه، یباره دیگه یبار دیگه
حالمون چطورهههههههه؟؟؟
عالـــــــــــــ یوهووو 😎🥳🥰😍💃🏼🕺🏻
خب خداروشکر برای این کودک درون بسیار فعال (به قول حمید جان ) خداروشکررر.
خداروشکر که یک فایل دیگه را میتونم ببینم بشنوم حس کنم درک کنم و بنویسم براش، درست در زمان و مکان مناسب ان شاا.. خدا هدایتم کنه به یک کامنت سوپر ارزشمند و حال خوب و کارا.
بازم خداروشکر میکنم که توی مسیر صراط المستقیم هستم و با خانواده ام رو به جلو هستیم.
خداروشکر میکنم برای ساده ترین و در عین حال در دسترس ترین نعمتهایی که پیش مای منه، از جفت چشمای سالمی که دارم و میتونم ببینم و قدرشو بیشتر میدونم وقتی که چشمامو میبندم! هه
خداروشکر میکنم برای گوش هایی که میتونم بشنوم و قدرشو مثبیشتر میدونم وقتی که گوش هامو با انگشتم فشار میدم و چیزی دیگه نمیشنوم! – سکون –
خداروشکر میکنم برای اینکه میتونم نفس بکشم! نه نه دیگه اینو نمیتونم حتی امتحانش کنم چون بعدشو نیستم و دنیایی دیگه ام🤷🏻♂️
خداروشکرررر
سلام استاد جان جونم سلام مری جانم عاشقتونمم من
خوشحال و سپاس گزارم که دوباره شما را میبینم.
برف نیست که 😆😂 دکی 😄
شن های روان و سفید و جادویی که مثل آرد نرم در وایت سند نشنال پارک در نیومکزیکو آمریکا، یوهووو
پدر جونم، چه تی شرت زیبایی به به و متفاوت البته، چه کلاهی چه عینک هیولایی ایولا حستون را خریدارم چند تومانه برره میدهی؟! 😆
ولی خداوکیلی این فایل ۶۹ دقیقه است؟؟!! هووم 🥹😯 خداااا یک دوره است بابا چی قراره بشنوم واوو چه ذوقی دارمم من، من من قراره چی بنویسم؟!
الهییی شکررر تنهااا تو را می پرستیم و تنهاا از تو یاری می جوییم، تنهاا تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم آمین یا رب العالمین
آفیتتتتت بابااا مریمم جون عطسه ی هیولایی بود😃 / Bless you
ما فقط از تو کمک میخوایم و از تو هدایت میجوییم و توکلمون بر تو و میدونیم اگر مارو هدایت کنی تو دل هر شرایطی تو دل هر موقعیتی به سمت مسیرهای بهتر و پر از نعمت و برکت هدایت خواهیم شد.
واییییی واییی واییی الله اکبرر پسررر این چه فایلیه!!😮💎‼️🔔 چقدررر انرژی دارم ازش دریافت میکنمم واووو خدای من .. به قول یکی از دوستان پرانرژیمون که تو کامنت نوشته بود؛ اصن یکی از هم زمانی ها و هدایت های زندگیمون اومدن این فایل روی سایت بوده ، منن ممنونم از دوست عزیزمون به خاطر توجه مثبتش و ممنونم از همه عزیزای دلم که مینویسن و ردپای قشنگشون را ثبت میکنند تا همه لذت ببریم.
استاد میگه؛
خیلی حالم خوبه، قبل از اینکه بیایم اینجا ما چند ساعت پیاده روی کردیم توی این فضای روحانی، نشستیم با عزیز دلم اهداف سال جدیدمون را نوشتیم، نشستیم با خداوند صحبت کردیم، خدایا ما چی میخوایم، نشستیم تمرکز کردیم روی خواسته هامون به جای اینکه مثل خیلیهای دیگه تمرکزشون توی زندگیشون روی ناخواسته هاشونه و با ناخواسته ها میجنگند ما نشستیم در صلح با خداوند صحبت کردیم صدامونو هم ظبط کردیم خدایا ما امسال چی را میخوایم- خدایا تو امسال چه نعمت هایی را بهمون دادی این همه سال – دوست داریم شخصیتمون امسال اینجوری بشه خواسته هامون اینه این نعمت ها را میخوایم این مسیر را و خداوند به قول مریم جون مهرشو زد و گفت چشممم شما خواسته های جدیدتون را در این نقطه ی روحانی متولد کردید و فقط یادتون باشه تو مسیر درست باشید تو مسیر سپاس گزاری باشید تو مسیر توجه بر نکات مثبت باشید تا خداوند همیشه شما را هدایت کند.
ان شاا.. ان شاا… ان شاا..
همزمانی ها، ممنونم مریم عزیز که این هم زمانی ها را نوشتی و ممنونم استاد جون که دوست داشتین این حال خوب احساس خوبتون را با ما به اشتراک بذارین.
📝 خداروشکر میکنم برای برنامه گوگل کیپ که مدتهای مدیدیه، 😀 زیادیه که آشنا شدم توی همین سفر به دور آمریکا و دارم ازش استفاده میکنم و واقعا کار کردن باهاش ساده و لذت بخش هست.🙏🏼 از advantage های دیدن سفر به دور آمریکا همین وضوح در خواسته ها و آشنایی با دنیاهای جدید و گاهی وقت ها یکی از همین دنیاها، دنیاتو تغییر میده برای همیشه … 😌
همزمانی اول؛
مربوط به سفر خارج از کشور استاد بوده که همه کارهاشو انجام داده بوده، بلیط خریده بوده، همه ی کارهااا را انجام داده و خلاصه نشانه گذاشته منتظر هدایت شدن بوده و خلاصه دو سه روز قبل سفر میاد و یک نشانه واضح میاد که آقا جوون نباید بری و ایشونم تسلیم و مطیع رب نمیره، و از یک سمت دیگه چون ذهن استادآماده سفر بوده تو فضای سفر بوده و همه چی آماده بوده و کلییی جاهای دیگه را نرفته فرصت را عالی میبینه که به اون سمت و جاهایی که نرفته بره مثل یلواستون زیبا که تا حالا قسمت های زیادی را با اجابت خواسته ایشون، خواستههایی را هم در دل ما بذرشون کاشته شده.
واقعا استاد جانم تحسینتون میکنم آرامشتون را مطیع بودنتون منننن دارممممم یاد میگیرم که اینجوری باشم، مثل شما. دارم یاد میگیرم که به خواسته هام بیشتر اهمیت بدم کاری کنم براشون تحققشون ببخشم میدونی، حرکت کنم براشون چون واقعا مهمن، ارزشمندن با تجربه کردنشون و مسیری که طی میکنم براشون کلـــی بزرگتر میشم، رشد میکنم، عمیق تر میشم. نگاهم، جهان بینیم رشد میکنه. دارم ازتون یاد میگیرم … 😭❣️
عاااشقتمم من پدر …
همزمانی دوم: خرید تراک کمپر
وقتی استاد فورد را خرید خب به دنبال تراک کمپر هم بوده، البته گزینه خرید ون هم داشته ولی خب اگر میخواسته ون بخره مایل بوده یک نو بخره تا خودش اون جوری که دوست داره و تمام امکانات کاملشو داره توی کارگاه درست کنه و سوار البته، خلاصه هدایت میشه توی این حال توی این شرایط که تراک کمپر بگیره برای فورد سبک، حالا چه هدایت هایی چه همزمانی هایی چه نشدن هایی که شد با خدا و میشود با خدا، با سپردن خودت به خدای یکتای بی نهایت و قادر و توانا و مطلق … چه نشدن هایی که میشود با خدا … الله اکبر 😭 چی میشه که تو میری تو سایت دوست داشتنی شرکت محبوبت توی این کار و میبینی که اقا زودترین زمانی که میشه کمپر بهت بدن ۶ ماه به بعد و تو میگی اقا جون هه من الان میخوام برم سفر تو این دو سه روزه چی هست از این ور باور داری که میشه از اون ورم میگی من میخوام خدااا باباا هدایت میکنه، بی پاسخ نمیمونه میدونی این خیلی حرفه این نگاه دقیقا مثل دو خط موازی 🟰 میمونه، نگاه درست نسبت به خودت نگاه درست نسبت به خدا و توانایی هاش، خلاصه جوری میشه که ساعت ۳ بامداد بیای بری ببینی هدایت بشی و یک نفری که دقیقا تراک کپر خریده ولی کوچیکه حالا میخواد سایز بزرگترشو بخره بعد بذاره برای فروش و «««فقطممم»»» دو روز باشش و از یک سمتم پول نقد بخواد، و سمت دیگر ویکند هم باشه بعد چی میشه استاد ببینه و ۷ ساعت برونه تا اونجا ببینه بخره اون دوستمون فروشنده Shock بشه و بعد هفت ساعتم برگردیم!! نه … اه خدای من چی بگم
این حس و حال الانم منو یاد اون دو فایل هدایت های الهی که استاد شما توی شورلت برامون ظبط کردید از یک داستان ساده از یک اتفاق ساده که شوینده میخواست مریم جان و بعد دم در میبینین که چطور این شوینده مال شما تو پارکینگ نیست و این جلوئه و شما گفتی باید با خودم بیارمش و بعد میاریدو تو مسیر مری زنگ میزنه و میگه از همون شوینده بیاری و بعد میگی باورت میشه عزیز دلم من الان اوردم باهامه بدون اینکه بهم بگی از قبل! من از کجا میدونستم خب البته همه ی ما به هم وصلیم، متصلیم … We are Connected
و داستان مهاجرتتون به امریکا دیدن نشانه مجسمه ازادی که مریم مییبینه، رنت کردن ون تو پاریس، دست های خدا … زندگی، زندگی خیلی میتونه این چنین قشنگ باشه وقتی تو تسلیمی و سرسپرده و تو مسیری و ثابت قدم)))
این همونیه که باید باشیم! 🟡👌🏼
همزمانی: سفر به ایران
عاشقتمم استاد جونم که انقدر قدرتمندی و قشنگ لیست بندی کردی و میکنی و چقدر قشنگ به ایده های عالی هدایت میشی و میخواستی انجامشون بدی. توکل بر خدا من از سمت خودم باید انقدر قدرتمند بشم و باشم که وقتی شما میای تو بهترین حال توحیدیم شکا را ملاقات کنم و در آغوش بکشم.
خداروشکر که این چنین خداوند هدایت میکند.
ان شاا.. یک ایران قدرتمند در حال ساخته شدنه من مطمئنم 🤚🏼💯
خداروشکر که درسته اون ایده اجرا نشده فعلا – سفر به ایران – ولی وقتی شما سپردی به خدا چقدر قشنگ هدایتتون کرد بعد از هفت سال بچه ها را از نزدیک توی بهترین حال در LA ببینید. 🥹🤩
چقدر استاد کاپشن زیبایی پوشیدید خیلی خوشگله 😍 مشکی رنگ و کاپشن مری جون سفید چه تضاد قشنگیه بهم داره میگه ببین محمد هر آدمی هم سیاهی داره هم سفیدی این تویی که باید انتخاب کنی کدومشو بازی کنی، کدومشو رشد بدی و بدون که هیچکی کامل نیست … ☯️
+ وقتی تفاوت فرکانسی شما با یک فضایی منطقه ای ادمی یعنی شما خیلی خوب باشی اونجا بد و یا برعکس، جهان اجازه نمیده که جذب هم بشین حتی اگر خودت بخوای.
وقتی ما روی خودمون کار میکنیم ما هدایت میشیم به شرایط به ادمایی که باعث لذت بیشتر، شادی بیشتر، عشق بیشتری در ما میشه، و وقتی هم کار نمیکنیم باعث میشه ما هدایت میشیم به صورت برعکس.
ایناا اینااا این نکته هایی که شما پدر میگی، اینکه سپاس گزار باشیم، نعمت های خداوند را ببینیم، تو حال خوب باشیم، مثبت باشیم میدونی اینارووو هزاررر باررر گفتید شما و همین اصل و من میخوام بگم از خدا میخوام به خدامون میگم برای همه امون میگم، که خدایا پروردگارا 🦋 ما رو توی این مسیر زیبای توحید آوردی، ممنونیم از تو، خدایا مارو ثابت قدم کن توی این مسیر، ثابت قدم کن و ظرفمون را رشد بده آگاهی عمیق تر بر دلمون بنشون، بینشمون را قوی تر کن به مسیر مستقیم هدایت من به مسیر تحقق خواسته ها به آسانی و لذت بخشی، آمین 🙏🏼.
چقدر خداروشکر میکنم به خاطر اینکه قوانین خداوند ثابت، شما درصدی فکر کن تغییر میکرد! No
💎 تفکر غالب اجتماع ایران میگه که باید با شرایط الان جنگید، رهبر باید عوض بشه اون باید عوض بشه این باید عوض بشه و جنگ جنگ تا پیروزی … طبق قانون وقتی روی ناخواسته هات توجه کنی از همین جنس توجهم بیشتر و بیشتر میشه و شده البته.
حالا تفکر استاد و این خانواده بزرگ و صمیمی عباسمنش چیه؟ تو باید روی خودت کار کنی توجه ات را بذاری روی زیبایی ها و طبق قانون تو اقلا هدایت میشی به سمت زیبایی های بیشتر به جایی هدایت میشی که اصلا اونجا درست هست تو نیازی نیست تغییرش بدی، کنار ادمایی میری که درست هستند، شرایطی که درست هست تو نیازی بجنگی براش.
و این نگاه دقیقاا برخلاف هم و نتیجه ام مخالف همند.
خدایا چی بگم … بذار سجده ی شکر تو را به جا بیارم 🧎🏻❣️ چی بگم؟! 🥺 الان، مدام این باور این حقیقت تو ذهنم تکرار میشه که وقتی خدا همه کست بشه تو دیگه بیکس نیستی، وقتی خدا همه چیزت میشه تو همه چی داری، همه چی…
نکتهی مثبتی که میبینم، رابطه ی درست و توحیدی هر دوی شماست، «عشق، ارزش، احترام و آزادی» موج میزنه، تحسین نکنم این رابطه را توانایی شمارو باورهای قشنگ شمارو پس چکار کنم؟!
خداروسپاس گذاری نکنم پس چکار بکنم؟! 😊
همزمانی بعدی؛ خط و مشی
استاددد استادد منمم همینجورم in the most moments 🤩 دارم فکر میکنم و تجسم میکنم وقتی که با هم سفر بریم چی میشه … یوهووو چه همزمانی هایی چه اشک هایی چه دیوونه بازی هایی، الهی شکر
دم شما گرم مریم جان که شما هم برنامه داشتی برای گسترش خودتون، سایت و گفتید خب وقتی استاد میره منم میمونم ران میکنم، به روز رسانی میکنم ولی خب وقتی استاد برنامه اش طی نشانه ها تغییر میکنه و میمونه شما هم میگید خب این نشانه است منم باید سفر برم، این انعطاف پذیری در رسیدن به خواسته ها یکی از ویژگی های افراد موفق، الهی شکر چه درسی خوبی را مرور کردم.
همزمانی: کنزا سیتی و تولد رایان
یادم باشه که بهتره فقط قدم بعدی را ببینم، و منتظر هدایت و نشانه ها باشم، باید لذت برد از مسیر، مسیر خدا مسیر راحتی و سادگیست.
یاد یک خاطره از ایران گردی افتادم، اردیبهشت ۹۸ بود و تو دلم بود که وقتشه به استان مرکزی برم و اونجا را اکسپلور کنم حالا چرا مرکزی دقیقا الان که دارم به اون زمانم فکر میکنم میگم، نشانه ها بود، مدام استوری های تراول ویدیو از زیبایی های این استان را میدیدم و یک سمت دیگه هم یکی از برادارام ارشدش را ازاد اراک بود و هر دو هفته یکبار میرفت اونجا.
خلاصه من اومدم کارهای دستیمو اماده کردم و روزی که برادر میخواست بره با ماشینش با هم رفتیم، هنوز که هنوزه عظمت کوه های برفی 🏔 توی مسیر را یادمه و اشکهایی که میرختم، از عظمت هستی، از عظمت خالق، از همزمانی ها و مهربانی بی نهایت خداوند، خلاصه رفتیم و بعد از برادر بعد از اون روز جدا شدم و رفتم سراغ ماجراجوییهای از سبک محمد مارکو، گفتم خدایا کجا بریم کجا باید بساط کنیم؟ گفت فلان جا .. رفتم توی خیابون اصلی اراک فکر میکنم خیابان ملک بود اونجا هدایتم کرد اقا من این اعتقاد و باور را ایجاد کرده بودم در خودم من هدایت میشم به سمت افراد مناسب، شرایط مناسب و کارها به راحتی فروش میره و همه ی جهان سرای منه و در جهان من همه چیز نیکوست.
هدایت شدم توی همین خیابون روبه روی بانک ملی بود بساط کنم به نظرتون منی که این باورها را دارم و حالمم عالی و ایمانم را در عمل نشون دادم چه اتفاقاتی برام افتاد؟؟؟ 😉
دقیقاااا 👌🏼 آدمای مناسب و شادترین و ثروتمندترین ها را اون روز من جذب خودم کردم ادمایی که حالشون خوب بود از درون از بیرون همه جوره و اقااا انقدررر خوبب بود منی که پیش فرض گفتم یک روز میخوام بمونم اراک و بعد برم جاهای دیگه هیچهایک کنم و ماجراجویی اقااا شد فکر میکنم ۴-۵ روز من هر روز از ظهر میرفتم تا هر وقت دلم میخواست بساط میکردم، دعوت شدم خونه دانشجویی وای وای چقدررر رقصیدیم چقدر خندیدیم چقدرر برای بچه هاا تعجب اور بود که یک نفر با یک کوله این چنین حالشممم عالیه سفر میکنه بعد ادمای جدید را میبینه استقبال میکنن و این چنین ثروت میسازه و زندگی میکنه، متفاوت داره نگاه میکنه، اقا تو اون خونه دانشجویی چه الهامات و تاثیراتی که روی بچه ها نداشت! هنوز که هنوز دوتا از اون بچه ها گاهی تماسی پیامی میدن و از اون روزا و تاثیراتش توی زندگیشون میگن کلی سپاس گزاری میکنن. خداروشکر
خلاصه اقاا گفتیم موندیم روز اخر بساطم دیدم یک نقر اومد سمتم و نشست پیشم و بهم گفت محمد شب ما مهمونی داریم تولد داریم میخوام شما هم بیاید ( من و دوستم از همون بچه های خونه دانشجویی – علی رضای عزیز) گفتم باشه و نشانه دیدم اینکه گفت بیا فردا هم من تایم دارم دوست دارم زیبایی های اطراف اینجا را نشونت بدم. دیگه نشانه را دیدم رفتم توش 😆 البته من اینجوری نبود که فکر کنم بهش 😂 به قول استاد وقتی توی مسیر درستی توی حال خوبی اصلا هدایت هم میشوی به حال بهتر به ادمای بهتر … بعد از کلی اتفاقات فوق العاده که کتاب میتونم در موردش بنویسم فقط توی همین تایم بین عصر که ایشون اومد تا شبی که رفتیم مهمونی اقا جون، حوالی ساعت ۱۰ شب ادرس را پرسیدم و رفتیم حالا ادرس خونه اش کجا بود؟! 😀
به قول مرتضی، چوچه یا کوچه ی پشتی جایی که بساط کرده بودیم درست تو دل منطقه ثروتمند و لارج اونجا، رفتیم و خدای من اخر مهمونی بود به رسم یادگار و چیزی که بهم خیلی حس خوبی میده، اومدم یک دستبند هدیه بدم به خانم عزیزی که تولدش بود اقا دیدم انقدرر خوشحال شد و بچه های دیگه هم بودند اقا گفتند کارهات چیه چطوره میشه نشون ما بدی منم نشون دادم و همونجا درست تو دل شادی و حال خوب، کلی هم ثروت نقدی خلق کردم و رو به علیرضا گفتم ببین پسر! حال خوب= اتفاقات خوب))) را میسازه.
و فرداش با میزبان عزیزم که تجلی خدای من بود رفتیم با ازادی تمام و همراهی دو دوست شگفت انگیزم ماجراجویی در اطراف اراک، و درست همون زیبایی که توی اینستاگرام میدیدم را خودم با چشمای خودم دیدم – جایی به نام جاسب – خدای من چقدررر زیبا بود چقدرر کوه های تراشیده و فوق العاده کلی غار، کلی سنگ های زیبا، اسمون چی میگفت وای وای وای خدای من ابرهااا دیوانه کننده بودند و کلی عکس گرفتیم ویدیو گرفتیم خدایا شکرت و توی مسیر که بودیم انقدررر حالمون خوب بود به محلات هم هدایت شدیم و چشمه آب گرم، اونجا استخر شخصی داره و کرایه میدن اتاق اتاق و وای وای خدای من اصلاا نبودیم توی این دنیا بارونم بود اوخ اوخ هواا سرددد بعد رفتیم تو اب گرم اصلااا چسبید الهی شکر بعد یک جاشم یادمه منه دیوانه میدیدم و میدونستم بارونه با شرت ورزشیم اومدم بیرون و دراز کشیدم رو سکو تا همینجور قطره های بارون بهم بخوره 😂 اخه یکی از فانتزیام بود. و این چنین بود.
ببین همش از اینکه گفتید تولد رایان بود این خاطره ها با وضوح فول اچ دی یادم اومد.
کمتر از یک هفته است که از یک سفر برگشتم که توی دو کامنت قبیلیم یک کوچولو توصیفش کردم که چه حال بهشتی را تجربه کردم، بهترین سفر زندگیم بوده، یک چیزی توی این سفر از بچه ها یاد گرفتم اونم این هست که وقتی کسی باعث میشه حالا با سوالش با گفتن یک مطلب و مرور یک چیزی توی ذهن اون را بیان کنم، کلمه های مثبتی را بگم از توحید بگم از یکتاپرستی از اون شخص یا افراد سپاس گزاری کنم که باعث شدند با گفتن اون مطالب * من بیشتر در احساس خوب باشم بیشتر به خواسته هام توجه کرده باشم، ممنونم از شما مریم جانم استاد جانم ☺️
همزمانی بعدی؛ بودن در اخرین روز یلواستون
الهی شکر برای این هدایت شدن و همزمانی برای بودن و تجربه کردن کمپینگ در یلواستون درست در روزی که هوا هم خوب بوده.
کامنت های بچه هااا که واقعاا فوق العاده بوده.
همزمانی؛ رایس و تیفانی
چقدرر این زوج فوق العاده را تحسین میکنم، خیلی در صلح بودند، خیلی. الهی شکر
همزمانی؛ ترما پلیس و آب گرم
تجربه ی رویایی استخر آب باز که یادش بخیر یکی از خواسته های مریم عزیز بوده.
همزمانی دیدن آدام
یکی از خواسته های من همین توانایی رانندگی در جاهای صعب العبور ان شاا.. هدایت بشیم و تجربه اش کنم.
خانواده جیسون، همزمانی بعدی ماست.
واوو چقدرر چیزهای فوق العاده از زیبایی هاا قراره جلوتر ببینیم و لذت ببریم یوهووو …
🤩 پوینت این داستان اینه که وقتی از خدا میخوای که در زمان مناسب و در مکان مناسب باشی، و میخوای در شادی بیشتری باشی و رها هستی و مقصدی را مشخص نمیکنی منو هدایت کن به جایی که حال کنم و لذت ببرم این همه اتفاق خوب میافته، برسیم به جایی که از خدا برای هر چیزی هدایت بخوایم، و ببین نخوایم با عقلمون به خاطر ورودی هایی که داشته و محدود تصمیم بگیریم و بخوایم از خدا که هدایت کنه و به صورت هدایتی پیش بریم و حالا اینو میشه توی تمام موارد تجربه کرد. روابط، ثروت، کسب و کارو …
و این نگاه چقدر زیباست که هر اتفاقی میافته، خیره. 🤩🚀 ببین اصلا اینجور شکست ناپذیر خواهی بود.
🏖 استاد: من هیچ کریدیتی به ذهن و منطقم نمیدم برای تمام اتفاقات خوب و هدایت هایی که میشم. نه هوش من نه مغز من نه منطق من
الهی شکر
واقعا دوست دارم 🪂 این خواسته را تجربه کنم، برسم به جایی که بتونم همیشه در سفر باشم – با هر ابزاری که دوست دارم (هواپیما- ماشین- ار وی- موتور- دوچرخه … ) و هر چقدر میخوام توی اون جایی که دوست دارم بمونم به تنهایی – با عزیز دل- با دوستان رویاییام – با تور – با … باش مهم نیست خیلی هر چی هست میدونم خداست و درست ترینه). * ان شاا.. و منم این دعا را دارم برای عزیزای دلم، آزادی بسیار مقدس زمانی، مکانی و مالی.
همزمانی ال ای و دیدن بچه ها
همزمان با دورهمی توی ال ای من هم تجربه ی فوق العاده ای کنار عزیزای دل هم فرکانسیم در یک سفر کاملااااا هدایتی که اصلا خبر نداشتم، جفت و جور شد همه چی واقعا و اون ادمایی که بایستی میومدن اومدن همدیگرو دیدیم همش خنده بود، همش رقص و جک بود همش هدایت همش … چی بگم دیشب یکی از همین بچه های نازنین الهام عزیز بهم گفت توی این سفر خیلی بچه ها صحبت نکردند حرف از خدا نزدند ولی در عوض همش توی حال خوب و رقص و پایکوبی به یک شکل دیگه همه امون در حال عبادت خدا بودیم. الهی شکرت واقعااا، واقعا هر کدام از ما توی این سفر اصلا یک آدم دیگه شدیم متفاوت از قبل سفر و چقدر ما حالا بزرگتر شدیم چقدر درکمون بیشتر شده خداروشکر. و توی کامنت قبلیم گفتم این همزمانیه این دو تا دورهمی یک نشانه واضح بود از اینکه به اون دورهمی بزرگ هم خواهیم رسید در آمریکای مقدس و باشکوه ان شاا… .
همزمانی تعویض روغن فورد؛
الله امبر چی میشه که باید برای تعویضش از قبل نوبت بگیری ولی به صورت کاملا هدایتی میریم و نمایندگی فورد میریم و اینترنتشون قطع بوده و اونا فکر میکنند که از قبل رزرو شده و خلاصه کلی سرویس هم دادند و بعدشم که اینترنت وصل میشه متوجه میشن 😀 و خدای من در لحظه همه چی انجام میشه الهی شکر الهی شکر واقعا.
بازم دوباره ✅ هر اتفاق مثبتی وارد زندگیم شده و میافته فقط میتونم بگم از جانب خدا بوده و هست
🚫 اونایی که میجنگن و میکشن و دنبال این هستند نابود میشن، هیچ کسی با جنگیدن به صلح نرسیده هیچ کسی.
(تا الان که این کامنت بیش از ۶ ساعت طول کشیده ⛹🏼♀️ )
🦋 چقدر این نکته ساده است ولی در عین حال فراموشش میکنیم خیلی زود، اینکه در جهان هر چیزی چیزی را جذب کند گرم، گرمی را و سرد سرد را …
در مورد هم زمانی های سفر اخیرم میخوام بگم به شمال، لفور بی نهایت زیبا در کنار دوستان بینظیر بهشتیم.
+ اینکه اول خود جفت و جور شدن و رفتن به این سفر کاملا هدایتی بود و هم زمانی صورت گرفت.
+ هم زمانی بعدی مربوط به دوست عزیزم میشه که توی رابطهای بود و اون شخص عزیز هم قرار بود به این سفر بیاد ولی تضادی پیش میاد و به قول شما استاد وقتی توی مدارش نباشی حتی اگر خودت بخوای اونجا باشی جهان این اجازه را نمیده و حالا این اتفاق افتاد درست توی مسیر رسیدن به شهر مورد نظر اون شخص اومدنش منتفی شد و رابطه دو دوست عزیزمون هم تمام شد به این شکل ولی سناریوی خدا اخ اخ 😊قربونش برم چیزی دیگه بود، برخورد سرموقع در زمان مناسب و در مکان مناسب دوست عزیزم با عزیزی دیگه که برای اولین همدیگرو دیدند و دل به دل هم دادند. 🥹❣️
+ همزمانی دیگه مربوط به منبع درآمد من میشه، من بعد از خدمت که ۱۷ مهر ۱۴۰۱ تموم شد با معجزه هایی معجزه آسا، از خدا خواستم که یک ورودی مالی حداقل داشته باشم جوری که آزادی زمانی و مکانی بهم بده در وهلهی اول و در تمام جنبه ها منو رشد بده در کنار این ورودی مالی و کار کردن روی خودم بتونم هم روی بیزینس و مسیر رویایی خودم کار کنم که نیاز داره به کلی باورساختن و تمرکز و انرژی و عشق …
از خدا خواستم، دنبال کردم، پرسیدم، حرف زدم. 🥹
و اتفاقی که افتاد این بود که بعد از یک مدت یعنی در واقع چند هفته، هدایت شدم و خبر از دعوت به این سفر رویایی بین ۱۸ تا ۲۰ آبان بهم داده شد، بعد از این همه تجربه هم زمانی درست تو روز اخر سفرم تیر آخرو که برای من یک شروع جدید در یک دنیای جدید زده شد!
Real State in United Arab Emirates just by a Smart Phone
اونم در حالی که من خوزستانم و از اینجا قراره ثروت بسازم …
خداروشکر میکنم به خاطر امروز، به خاطر این فایل زیبا و پر از درس و قشنگی، عاشقتونم. 🦋❣️
سلام به استاد عزیز و پر از عشق و مریم خانم پر از انرژی و آرامش که همیشه دوست دارید ما هم از کیلومترها اون طرف تر همراه خودتون کنید
من سپاس گزاری میکنم ازتون که باعث حال خوب بقیه هم هستید …
استاد منم همیشه با توجه به صحبت هایی که از شما شنیدم همیشه دوست دارم زندگیم فقط هدایت بشه به سمت بهترین های که الله یکتا برام در نظر گرفته
خیلی برام جالب بود چند روز پیش که با همسرم سر یه موضع با هم بحثمون شد و من خیلی شدید ناراحت بودم از شرایطی که پیش اومده و خیلی از خدا گله میکردم تا اینکه ظهر شده و یه کم اوضاع آروم تر شد از خونه زدم بیرون و رفتم نهار بگیرم که هم هوام عوض بشه و اینکه نهار هم بخرم و.. بیام
تا اینکه وقتی اومدم بیرون همچین بازم تو اون شرایط یه چیزی از قلبم گذشت که یه سر به ساختمانی که داشتم میساختم بزنم و یه کار خیلی کوچولو داشتم انجام بدم و بعد برم نهار بگیرم و بیام و تو راه هم همش داشتم با خدا حرف میزدم حرف چیه یقه خدا رو گرفته بودم که چرا شرایطم اینجوری شده که باید آنقدر اعصابم بریزه به هم و…. و اینکه پس تو کجایی و…. ادامه میدادم که رسیدم به ساختمون و رفتم داخل کارگرها داشتن کار میکردن من و نگهبان تو حیاط ایستاده بودیم و صحبت میکردیم که یهو نگهبان گفت مهندس آهن از بالا داره میاد سمتت آنقدر وقت کم بود برای فرار که من صدای آهن رو شنیدم و فقط دستم رو گذاشتم رو سرم… یه باره حس کردم آهن از بین دستم و سرم که قشنگ سرم و صورتم رو نوازش کرد رد شد و افتاد رو زمین کل زمان شاید ۶ ثانیه طول نکشید انقدر لحظه عجیبی بود که نگهبان به قول خودش گفت دلم کنده شد و گفتم مهندس دیگه کارت تمام شد و من فقط اون تیکه آهن که به صورت تیز هم بود با اون سرعت چنان از موازی سرم و صورتم گذشت که حتی خطی هم روی صورتم نداخت ….
اون لحظه فقط همون جا نشستم خدارا شکر میکردم فقط به خاطر یک موضوع اونم این بود که تو شرایطی که من داخلش بودم و فکر میکردم که خدا رهام کرده چطور خدا من رو هدایت کرد به سمتی که اصلا اون لحظه تو برنامه ام نبود و چنین اتفاقی بیوفته و من متوجه بشم که خدا چقدر بهم نزدیکه و حتی به قولی از رگ گردن هم نزدیک تر و بعد از این اتفاق حالم آنقدر خوب شد که ممکن بود هر اتفاقی بیوفته حتی تا نبودن آلان من ولی آنقدر شیرین داستانش جمع شد که خدا بگه من هستم همیشه مثل همه زمان های دیگه تا الان که بودم و تو ندیدی پس با خیال راحت و با تمرکز روی خوبی ها بازم برو جلو و تا جایی که خودت بخوایی من هدایتت میکنم ….
مثل الانی که بعد از مدت ها به سایت استاد هدایت شدم و یه قابل توپ و عالی و پر از انرژی از استاد عزیزم و مریم خانم پر انرژی دیدم و کلی لذت بردم و عزمم رو جزم کردم که بیشتر رو زیبایی ها و هدایت خدا تمرکز کنم …
من صمیمانه ازتون سپاسگزارم استاد عزیز و مریم خانم پر انرژی و پر از آرامش که دارید با عشق به انسان های دیگه هم که دوست دارن فرکانسشون رو بیارن بالا کمک میکنید ..
محمد هستم یکی از بهترین مخلوق های خدای خوبی ها که همیشه من رو هدایت میکنه به سمت بهترین زمان و مکان
خدایا هزاران مرتبه شکرت