پیروی از هدایت الهی و پدیده همزمانی - صفحه 50 (به ترتیب امتیاز)

853 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مجید داودی گفته:
    مدت عضویت: 3908 روز

    با سلام واحترام. استاد عزیزم و خانم مهندس شایسته عزیز. ممنونم از شمادوبزرگوار برای ثبت این لحظات خاص و روحانی و پر برکت. مگر رزق بغیر الحساب چیه؟همین نصیحت های پدرانه و بیان قوانین که باعث سلامتی شادی امنیت آسایش و ثروت میشود. ممنون شما دو بزرگواریم اینقدر هزینه و طی مسیر در سفر داریدوبه راحتی و سخاوتمندانه ما را در لحظات و حال خوشتان شریک میکنید. سپاس از شما و این بیانات ارزشمند شما. چقدر لذت بردم از بازی کردن استاد با ماسه ها کودک معصوم درونتان فعال شده بود به همسرم گفتم ببین ذات درونی کودک درون استاد اینه بازی و لذت ،لذت بردم از این بازی با ماسه های شما. باور کنید حس خنکای مایه ها که درون دستتان بود را درک کردم. استادماسه ها را مشت مشت بالای مشتتان میرختید از پایین به مقدار کم خارج میشد برای من تداعی ان فایلتان شد که هزینه یک هزارم درامد باشد. صدای خنده آدمها. رد پا در صفحه ی زیبای ملکوتی ان منطقه چقدر حس ادم را پالایش میداد آنقدر در انتقال این حس شما و خانم شایسته عزیزقدی هستید که گرمای نور خورشیدو خنکاو نرمی ماسه ها را درک میکردیم. سپاس برای اینکه دراگون بچه رو به پرواز درمیارید تا ماهم تمام اون منطقه رو از بالا ببینیم. وقتی متوجه شدید فایل مقداریش ضبط نشده چقدر زیبا و قشنگ قانون عدم مقاومت و رها سازی را به ما اموزش دادین. زبانم قاصر ازتوصیف این همه زیبایی است. سپاس برای خوبی هایتان و حس عالیتان. خداوند نگهدارتان باشد .💞💞💞💞

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1159 روز

    به نام خداوندی که مالک روزجزاست.

    سلام به استادعزیز دل ومریم عزیز.

    پیروی از هدایت الهی وپدیده ی همزمانی.

    عجب جایی ،عجب مکانی ،واقعنم فضای روحانی وملکوتی هستش .

    وقتی آدم ازهمه چی سیراب باشه ،همچین فضاهایی که سکوت وسادگی وبی آلایشی درش حکم فرماس،مثل همین کویر شنهای سفید،باعث ایجادبعدمعنوی ،وحس نزدیکی خودش ومعبودش به آدم دست میده.

    کویرزیباست.

    ازخاک وشن پاک کلی انرژی مثبت دریافت میشه .

    میتونم حس کنم استادومریم جون چ حس های قشنگی ازاین فضادریافت کردن .

    خوش به حالشون که به چنین فضایی هدایت شدن.وممنون ازشون که ماراهم شریک این حس قشنگشون کردن.

    ماهم احساس خوبی پیداکردیم .منم خداراخیلی یادکردم .وازش خیلی تشکروسپاسگزاری کردم.

    طبق گفته های استاد،خدایامارابه راه راست هدایت کن .تومسیرخواسته ها،تومسیرهدایتت،تومسیرسپاسگزاری .

    استاد همیشه میگن :ناخواسته هاتون راسرزبون نیارید،همیشه ازخواسته هاتون حرف بزنید.

    به نظرم ،وقتی خودت روبه دست پروردگارت میسپاری وخودت ازش درخواست میکنی که منوهدایت کن ،خیلی اتفاقات جالب و هیجان برانگیزی میفته.

    انگارلذت هرچیزی برات صدبرابربیشترازقبل میشه .

    به نظرم درک بعضی از حقایق بی نهایت برات لذتبخش میشه .

    مشقتهاوسختیهای دنیابرات نامفهوم میشه .طوری رهاهستی که باورداری ایناچیزی جزبازی های کودکانه ی دنیاوجهان نیست.

    خداراهمه جاوتوهرلحظه حس کردن بهترین وبیشترین انگیزس .

    مقاومت‌هاتو،راحترکنارمیزاری باتضادهاراحترروبرومیشی

    جهان راپراززیبایی وشکوه وجلال می بینی .

    به چشم توهیچ چیزی بدیازشت به نظر نمیاد.

    همه ی آدماباهمه ی خصوصیات اخلاقیشون ،دوست داشتنی وخوب به نظرمیرسن .

    انگارهیچی تواین جهان وجودنداره که توراعصبانی یاخشمگین بکنه .

    همه ی وجودت سرشارازمهرومحبت خدایی میشه .

    خدایاواقعن مارابه راه راست هدایت کن 🙏.

    تنهاتورومیپرستیم وتنهاازتویاری میجوییم .

    چقداین واژه هادلنشینن.وقتی ازته اعماق وجودت ودرونت بیرون میاد چ حس قشنگی بت دست میده .انگارتواون لحظه توآغوش گرم ،خدانشستی وداری خودتوبراش لوس میکنی .

    کاش همیشه این احساس راتووجودمون درک میکردیم وازیادنمی بردیم.

    کاش بدونیم همه چی زندگیمون باکانون توجهمون نسبت به هرآنچه زیباست ،بهتربوجودمیاد.

    خداکنه همیشه حواسمون به کانون توجهمون باشه که منه خالق ،چی دارم برای زندگی خودم خلق میکنم .

    وسعی کنم جززیبایی ،وخوبی ،ومثبت نگری ، چیزی نبینم .

    هرآنچه استاددرمورداوضاع وشرایط کشورمون گفتن رامنم قبول دارم .قبول دارم که باجنگیدن وایجاددرگیری ومبارزه ،کاری ازپیش نمیره .وبااین همه انرژی منفی، من ایرانی به جایی نمی‌رسم حتی اگه سران کشورم تغییرکنن .

    بله میتونم اینودرک کنم که شادی وخوشبختی درگرو،عوامل بیرونی نیس بلکه تودرون منه وبامنه.

    استاد،من طوری زندگی میکنم که انگارتواین کشورنیستم .واقعن هیچ توجهی به این اتفاقات وخبرهاوحوادث روزانه ندارم .

    خداروشکرمیکنم که هیچی نه می بینم ونه می‌شنوم .

    استاد ناراحت شدم که قصد اومدن به ایران راداشتی ولی به تعویق افتاد.

    امیدوارم که، به قول خودتون دربهترین زمان و بهترین مکان ،تشریف بیاریدکشورخودتون .وکشورماراباانرژی مثبت خودتون ،عطرآگین کنید.

    به امید اون روز🙏.

    تک تک همزمانی های استادومریم جون بابت اتفاقاتی که براشون می افتاده وباکلی آدماواتفاقات جدیدروبرومیشدن ،جالب بود.وهمه ی اینا،زمانی رخ میده که واقعن خودتوبه دست خدابسپاری وباهدایتش پیش بری.

    بازم بابت سفر،واینکه بدون برنامه ریزی به هرجایی که هدایت میشن ،میرن .خاستم بگم من برعکس اینکاروانجام میدادم وفک میکردم که برنامه بچینی وطبق اون بری ،خوبه.

    ولی حالامتوجه شدم ویادگرفتم، اتفاقاباهدایت پیش بری بهتره.وبیشترخوش میگذره.وتجربه های بهتری کسب میکنی چون ممکنه باآدمای جدیدواتفاقات جدید،روبروبشی .

    میگم که هرچی باخداباشی ،همه کارات رله تره.

    خب استادازماخواستن هرجایی که تسلیم شدیم و هدایت شدیم ،بنویسیم .

    راستش استادجونم ،من ازاول سال ینی ورودبه ۱۴۰۰۱،شروع کردم بطورجدی طبق قوانین وخواسته های شماپیش رفتن.

    وپیروی ازدستورالعملهاوتجربه های شما.وتغییرات باورهای منفی ومخربم که باعث شده بودن سالهای سال ازهمه چی عقب بمونم وهیچ رشدوپیشرفتی توهیچ زمینه ای نداشته باشم .

    خیلی تغییرها،توخودم صورت دادم .نتایج خیلی مثبتی هم گرفتم ولی توبعضی اززمینه هافعلابانشانه هاپیش میرم تابادوره ی تکامل ،به نتایج عالی ای که میخام ودرنهایت رسیدن به تمام خواسته هام راببینم .

    استاد،من تسلیم دربرابر خانوادم ،دربرابرپدرم ،مادرم ،خاهرهام وبردارهام‌.من تسلیمم ودیگه درپی تغییراونهانیستم .

    تسلیمم دربرابر خانواده ی همسرم .همه ی اونهارامیپذیرم وباز قصدتغییراونهاراندارم.

    دربرابر پسرم ،ودخترم تسلیمم ،وبه خودم اجازه ی مداخله برای انجام خواسته هاواحساساتشون نمیدم .فقط درحدآگاهی .

    اجازه میدم‌ خودشون هرآنچه که بایدراتجربه کنن .به جای امرونهی کردن به اونها،خودم راتغییرمیدم تاالگوی مناسبی برای هردوشون باشم.

    دربرابر همسرم تسلیمم،باهمه ی خوبیهاولطف ومحبتهاش ،اخلاقهایی داره که در فرکانس من نیس ،ولی نگاهم راازش برمیدارم وتوجهم راروی نکات مثبتش میزارم .استادیه کمبودی توروابطم دارم که سالهاس ،دامنگیرمه .هر ترفندی راکه بگیدانجام دادم ولی نتیجه ی خاصی نگرفتم .بازفکرش وکمبودش سراغم میاد.انگارمدام بایدلحظه به لحظه حواسم باشه که نرم توفکرش واجازه ندم که توافکارم بیاد.

    این یکی از خواسته های بزرگمه که دوست دارم از ذهنم حذف بشه.چون متاسفانه ،وجودش توافکارم اجازه ی انجام خیلی ازکارهاواحساسات رانمیده .

    ولی من خودمودربرابراین احساس هم تسلیم کردم وبااینکه یه جاهایی به خاطرش دردمیکشم ،میخام باهدایت خداپیش برم تاببینم چ اتفاقاتی راخودش برام درنظرداره .شایدکه نه ،صددرصدیه جای کار خودم میلنگه که هنوز نتونستم این مشکل درونیم راحل کنم .ولی دیگه حرفشونمیزنم .وپیش خداقورنمیزنم .سعی میکنم خواستم رابگم نه اون چیزی که ندارمش .

    روزی که این مشکل درونیم رفع بشه ،حتمن برای شماودوستانم به اشتراک میزارم .

    الان، فقط ازخدامیخام منوازوجودخودش سیراب کنه که این فکرواین احساس ازوجودمن خارج بشه.چون فک میکنم تنها راه حلش ،همینه .من که دارم سعی خودمومیکنم .ب امیداونروز.

    تسلیمم دربرابر مشکلات ،ناملایمات زندگی .

    تسلیمم دربرابر هرآنچه توزندگیم اتفاق میفته.

    دربرابرهوا،سرما،گرما،همه چیه طبیعت جهان هستی ،تسلیمم ومثل قدیم قورنمیزنم چقدهواگرمه ،سرده ،چرااینجوریه وهزاران بهانه های دیگه .

    تمام سعیم رامیکنم دربرابر همه چی باپذیرش اون چیز ،تسلیم باشم.

    دربرابرخداوقدرت خداودانایی وبزرگی وعظمت خداوندهم تسلیمم .

    دوست دارم دربرابرفرمان خدا،امرخداوندهم تسلیم باشم .ودراین جهان بتونم فقط بندگیشوبکنم .

    سخته ولی میشه ،استادتونسته منم بایدبتونم .

    سخته که ازبعضی چیزایی که تولحظه دوست داری انجامش بدی ولی خدای تومخالفه اون رفتاروکردارتوس ،بگذری .وطوردیگه وجوردیگه عمل کنی ،انصافا سخته .

    ولی اگه بتونی طبق قوانین جهان وخواسته ی امرخدا،انجام بدی ،میدونم دقیقن می‌دونم بعدش ب چ حس خوبی میرسی که قابل مقایسه با هیچ احساسی نیست.فقط رعایت اصول تولحظه رامیخاد.

    فقط نیازبه آگاهی داره .اینکه حواست باشه تولحظه آگاهانه تمرکزت رابه کجامیبری .

    بایه انتخاب ساده ،لحظه ی بعدخودت راخلق میکنی .

    آقاشیطون ،اگه میشه لطف کن وکمتردورو،ورمابپلک .بزارماکاردرست راانجام بدیم .ماکه ازتوخیری ندیدیم .توهم که ازماخیری نمی بینی .پس کمتربیاسمت ما.انقدذهن ماراآشفته وپریشون نکن .

    ماتورانمیخاییم .😬

    ماخدارادوست داریم .

    مادوست داریم برای کسی که حس خوب بهمون میده ،بندگی کنیم .بالاغیرتن سمت مانیا.

    می‌دونم روزی که عاشقانه وبادل وجون ،همه جوره توهمه لحظات تسلیم خداباشم .اون روزه که من رهاوآزادوخوشبخت هم دراین دنیاهم تودنیای بعدخواهم بود.

    آرامش من بدست نمیاد مگر اینکه تسلیم خداباشم .وباهدایت خودش پیش برم .

    انشالله که بتونیم .

    حتمن میتونیم .چون مادوست داریم که بتونیم ،حتمن یه روزمیادکه تونستیم .

    ماتوفرکانس خیرها وخوبیهاومثبتهاوزیبایی های جهانیم .اگرچه فعلن لنگ می‌زنیم ولی یادمیگیریم که پرقدرت ،این بهره هاراازدنیاببریم .

    استادجونم عزیزدلم که همیشه انرژی مثبت هستی .تواین فیلم که دیگه خیلی بیشتر.

    بهترینها برای تک تکمون.

    عاشقتم عباس منشم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    مائده کردی گفته:
    مدت عضویت: 2530 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    ستایش مخصوص خداوندیست که پروردگار جهانیان است

    خداوندی که بخشنده و بخشایشگر است

    خداوندی که مالک روز پاداش است…

    سلام به استاد فوق العاده و مریم بی نظیر

    استاد فقط همینو بگم که حتی فایل شما هم برای من همزمانی عجیبی داشت که میخوام خیلی سریع برم سراغ این اتفاقات معجزه واری که رخ داده و همزمان شد با فایل شما…

    استاد جانم این چیزایی که مینویسم عین واقعیت هست و من خودم تا چند روز توی فکر رفته بودم و گفتم خدای من جواب تمام فرکلنس هایی که دارم میفرستم برات که میگم میخوام بهت نزدیکتر بشم میخوام یکتاپرستی و درونم بیشتر کنی

    میخوام توحیدی تر بشم تو داری جوابمو میدی

    استاد حدود سه الی ۴ روز بعد از این اتفاقات توی ایران من قلبم فریاد می‌زد شما میخواین بیاین ایران و اینو هم به مهدی گفته بودم هم هدیه

    و هر روز ایمانم داشت بیشتر می‌شد که شما قراره بیاین انگار یکی داشت بهم میگفت به زودی استاد میاد تا اینکه چند دوز بعدش اون فایل خارق العاده ۵۰ دقیقه ای از شما روی سایت آپلود میشه که خب اون فایلم کلی همزمانی داشت برای من

    وقتی آپلود شد گفتم الله و اکبر

    قلبم میگفت یه چیزی از لستاد تو میشنوی

    استاد من دیگه توجهی به احساسی که بهم میگفت میخواین بیاین نکردم تا اینکه‌…

    حدود دو الی سه روز پیش قبل از اینکه این فایل جدید شما آپلود بشه روی سایت من شب قبل از خوابیدن به سوالاتم پاسخ دادم و خواسته هامو نوشتم و با هدیه کلی حرف زدیم راجب خواسته هامون ک بعدش خوابم برد

    توی خواب با شما بودم و مریم جون دقیقا با فورد بودیم که شما اومده بودین توی شهر ما و در حین حرف زدن با شما و مریم جون بودم که شما به من میگی که بیا بشین پشت فورد بعد من گفتم استاد پس من اگه نشستم پشت ماشین میبرمتون شهر و بهتون نشون بدم

    و خیلی ناگهانی شما میگین نه من نمیتونم بیام

    من میگم چرا استاد ینی چی شما اومدین اینجا بعد میخواین نیاین کل شهر و نشونتون بدم

    شما برمیگردین میگین که نباید بیام صلاح نیست…

    از خواب بیدار میشم صبح ساعت ۷ اینطورا بود که هم یه ذوق بی توصیفی درونم بود هم یه جورایی ناراحت بودم که شما نیومدین شهر و نشونتون بدم

    گذشت من خوابمو برای مهدی و هدیه تعریف کردم و کلی ذوق و خوشحالی درونم بود

    تا اینکه…

    دیروز جمعه ۲۶ آبان ۱۴۰۱

    ساعت ۱ ظهر بود که از تمرین و پیاده روی برگشته بودم چون صبح زود رفته بودم یه جورایی خسته بودم

    افتادم روی تخت و همینجوری که داشتم با گوشیم کار میکردم خوابم برد

    و اما خوابی که دیدم:

    یه خواب روحانی در عین حال ملکوتی

    من بودم و هدیه و مهدی یه جای عجیب و غریب بودم اما بی نهایت شلوغ بود تو صف بودم انگاری

    سرمو برگردوندم دیدم پشت سرم دو تا مرد بودن

    یکی قدبلند و ریشو و روحانی طوری

    دیگری بادیگارد محسوب می‌شد

    مرد قدبلند ریشو گفت دستتو بده منم گفتم چرا بدم ناگهان دستمو گرفت همینجوری که داشت با شصتش دستمو فشار میداد شماره هایی و بلند بلند تکرار می‌کرد و منم همینجوری داشتم نگاش میکردم

    دستم تو دستش بود که یهو حرفایی زد که نشان از ایمان من داشت که من چقد به خدا نزدیک و نزدیک تر شدم

    و جنس حرفاش جنس ایمان و امید و انگیزه بود

    از خواب که بیدار شدم

    چند ساعت بعدش مهدی بهم زنگ زد و گفت مائده استاد یه فایلی گزاشته روی سایت باید حتما ببینیش

    لستاد دقیقا قبل از اینکه بخوابم یکی از دوستای قدیمیم به من توی تلگرام تکست میده که من ایتالیام

    من برگام میریزه میگم الله و اکبر چی میگی

    میگه باور کن مائده دقیقا یه روز قبل از اینکه ایران این اتفاقا توش بیوفته من هدایت میشم به ایتالیا

    و بعد خواب من و حرف رفیقم و در نهایت هدایت میشم به فایل شما

    میشینیم با هدیه فایل و می‌بینیم

    و هر قسمت و تیکه از فایل استاپ میزنیم و هر همزمانی های زندگیمون حرف میزنیم که چقد اتفاقاتی افتاد و ما اینجا و این نقطه هستیم

    استاد وقتی برگشتی گفتی من بلیط ایران گرفته بودم قلبم داشت از جا کنده می‌شد و فایل استاپ کردم و تا چن مین بهت زده شده بودم

    به خدا گفتم الله و اکبر داری چیکار میکنی با من

    من قلبم فریاد زده بود شما قراره بیاین

    بعد تو خواب من شما میاین میگین نمیتونم بیام باهات صلاح نیست این چه قانونی هست که اینقد دقیق عمل کرده

    فرکانسهای شما لینقد زیاده اینقد روی خودتون دارین کار می‌کنید که اینجا ما دریافتش میکنیم

    الله و اکبر ….

    خداوند همه چیز می‌شود همه کس را

    این همزمانی که برای من اتفاق افتاد و مصادف شد با فایل شما و این حرفای ناب اعلی که نشات گرفته از ذات الهی درونت بود

    همشونو با گوشت و پوست و جون دریافتش کردم

    و من چقد شکرگزار الله هستم که اینقد منو داره هدایت میکنه و چقد لذت بردم زمانی گه برگشتی گفتی استاد که وقتی نشونه رو دریافت کردم تصمیم و عوض کردم و مسیر و جهت دادم به سمت سفر به دور آمریکا

    شما الگوی واضح در برابر توحید در عمل هستین

    شما الگوی واضح در برابر ایمان درر عمل هستین

    شما استاد الگویی هستین که قانون و زندگی می‌کنید

    خدای من

    نمیدونم چی بگم از دیشب

    دستم به نوشتن نمی‌رفت تا اینکه امروز تو حال و هوای کامنت خوندن بودم که قلبم گفت برو بنویس مائده

    این همزمانی برای من نشانه از مهاجرت بود چون من مدتی هست دارم روی مهاجرت کار میکنم

    و تمام توجه و تمرکزمو گزاشتم روی نکات مثبت و زیبایی و خواسته هام و غیر از اتفاقات خوب به خداوندی خدا برام اتفاق نیوفتاده

    هر قدمی برمیدارم هر کاری میکنم حتی یه لیوان آبم که میخورم همش به نفع من رخ میده و سود من اتفاق میوفته

    و من قلق این جهان قشنگ دستم اومده

    خدای من شکرت خدای من شکرت خدای من شکرت…

    همزمانی دیگه ای که اتفاق افتاد دقیقا امروز

    اومدم بشینم مثل همیشه به آموزش سایت دیدم چون هدایت شدم که باید سایت ببینم

    نشسته بودیم دوتایی منو مهدی داشتیم استارت آموزش هارو میزدیم که دیدیم Xmap بالا نمیاد

    و روشن نشد گفتیم خیریتی هست جتما باید یه کار دیگه انجام بدیم که مهدی برگشت گفت مائده دیشب از زبون دو نفر راجب بازار یه جیزایی شنیدم

    احساسم میگه باید بریم بازار و دوباره بررسی کنیم

    (بازار کریپتو) بعد منم بدون هیچ مقاومتی گفتم بزن بریم

    استاد باورت نمیشه از زمین تا آسمون تحلیل تغییر کرد رنگ تحلیل جنس تحلیل همه چیش از ریشه تغییر کرد

    الله و اکبر الله و اکبر الله و اکبر

    وقتی شروع کردیم به تحلیل کردن گفتیم ما هیچی نمیدونیم خدایا ما هیچی نیستیم همه جی تویی خودت هدایتمون کن به تحلیل درست

    خودت هدایتمون کن از اینکه قراره چه اتفاقی بیوفته

    خدا قوروبنش بشم نزاشت به یه ساعت بکشه

    اشک تو چشای هردومون جاری شد و گفتیم الحق که خودشه الحق که همه چی می‌شود همه کس را

    به شرط پاکی دل

    به شرط طهارت روح

    به شرط پرهیز از معامله با ابلیس

    استاد استاد استاد باورتون میشه که با یک همزمانی کوچیک ینی کانکت نشدن ما به xmap

    هدایت شدیم که باید چارت و دوباره بررسی کنیم

    تا چن ثانیه قبلش مصمم بودیم به تحلیلمون و معالمه باز داشتیم استاد باورت میشه معامله هامونو زودتر از آنچه که ضرر کنیم گفت ببندین😭😭😭😭

    الله و اکبر این چه خداییه فقط کافیه بهش باور کنیم

    فقط کافیه ایمان بیاریم بهش

    فقط کافیه تمام این حرفایی که میزنیمو بیاریم توی عمل

    لستاد چرا میگم شما الگویی واضح در برابر ایمان در عمل هستین چون شما از کوچیکترین اتفاقاتی که میوفته درس میگیرین و میگین پشتش یه حکمتی هست

    از اون مواد شوینده ای که به طور معجزه وار جلو در ماشینتون ظاهر میشه و شما میگی این الکی تا اینجا نیومده حتما حکمتی داشته برمیداری میزاری توی ماشین بعد که ۱۰۰ کیلومتر که از تمپا فاصله میگیری عزیزدلتون تکست میده که نیازمند اون شوینده هست

    از کوچیکترین نشونه ها شما هدایت های الهی و دریافت می‌کنید خدای من

    لستاد شما چرا شدین استاد عباسمنش شدین باید فرقی بین شما و بقیه باشه دیگه….

    الان دارم میفهمم چرا خداوند منو به سمت شما هدایت کرد

    چرا بهم گفت مائده عباسمنش الگوییه بی نظیری هست برای تو

    الان دارمم میفهمم

    چون توی زندگیم تمام تلاشمو میکنم که از کوچیکترین حرکت ها من نشونه بگیرم و ازشون نگذرم

    چشامو تیز کنم

    از خدای بزرگم میخوام که قلبم و باز کنه برای روشنایی ها

    گوشامو تیزتر و قوی تر کنه برای دریافت نشانه ها

    چشم هامو بیناتر کنه برای دریافت الهامات

    هر روز از خدای بزرگم توی ستاره قطبیم مینویسم گه منو بزار روی دوشت و با خودت ببر منو

    استاد باور میکنی که دقیقا حرفایی گه توی این فایل گفتی نکته به نکتشو من توی ستاره قطبیام هر روز مینیوسم و نتایج ها داره رخ میده

    اتفاقات عجیب و خارق العاده

    و فقط شکرگزار الله هستم….

    سوره حمد شده آیین زندگی من

    ناشده روزم بدون این سوره و دریافت الهلماتش شروع بشه

    هر روز صبح قبل از اینکه ستاره قطبیمو بنویسم

    سوره حمد و مینویسم و با عشق تکرارش میکنم

    وای استاد وای یکی دیگه از تمرین هایی که به طور خارق العاده داره تاثیر میزاره روی زندگیم

    موفقیت هایی که کسب کردم و مدام و مدام مرور می‌کنم

    و هر لحظه به خودم میگم که ایمانم بیشتر بشه

    و استاد استاد استاد

    اصن بزار بگم این اتفاقا چرا داره میوفته اللن دارم میفهمم

    به خاطر اینکه من دو ماهی هست که هر روز و هر لحظه دارم میگم که خداوند بیشتر از من می‌خواهد که من موفق بشم

    خداوند بیشتر از من میخواد که من به خواسته هام برسم

    این کلمه و عبارات کلیدی  هست که با موفقیت هام ترکیبشون می‌کنم و هر موفقیتی که مرور میکنم و ویس هایی که از صدای خودم گرفتم و پلی میکنم

    در کنارش میگم چون خداوند بیشتر از من دوست داشته که من این موفقیت و به دست بیارم

    و دوباره هر موفقیتی که دارم با صدای خودم گوش میدم در ادامش میگم چون خداوند بیشتر از من دوست داره که من این معجزات و توی زندگیم تجربه کنم برای همین کمکم میکنه😍😍😍😍😍😍

    این تمرین خیلی همزمانی ها برای من ایجاد کرده

    لین تمرین برای من معجزه وار ترین لحظاتمو رقم زده

    بی نهایت سپاسگزارت هستم استاد خارق العاده😍❤️

    و همزمانی آخری که میخوام توی این فایل بگم:

    منو مهدی حدود چندهفته ای هست که خداوند هدایتمون کرده سایت بزنیم و هردومون جداگونه

    اولش استاد قرار بود تیمی باهم یه سایت بیاریم بالا

    از اونجایی که خدای بزرگم بیشتر از ما دوست داره که ما رشد کنیم خیلی خوشگل از طریق نشانه ها هدایتمون کرد به سمت جداگونه سایت زدن و جداگونه برند شخصی بالا آوردن که خب ما هم الا نیوردیم و پر قدرت رفتیم سمتش

    این برند شخصی که هردومون داشته باشیم و هردومون دارای یه سایت متفاوت باشیم هم همزمانی ها داشت

    شب قبلش من هدایت میشم به یک فروشگاه لباس زیر زنانه که خب یکی از دوستام مدیر فروشگاه بود

    نشستم باهاش حرف زدم که خیلی عجیب داشت از برند شخصی حرف می‌زد و داشت میگفت برای فروشگاهم میخوام سایت بزنم و یه چیز جالب که من جذبش شدم و خداوند میخواست از این طریق با من حرف بزنه این بود که اون خانم یه حرکتی زده بود توی مغازش که هیچ کدوم از فروشگاه های لباس زیر زنانه اینجا نداشتن چنین چیزیو برای همین شده بود بهترین فروشگاه که برگشت گفت من از روز اول درآمد خوبی داشتم که خب شد برای من نشونه و همزمانی پیدا کرد با ایجاد سایتی جداگونه برای هرکدوممون😇🙃

    خب میخوام از اینجا بگم که استارت سایت ما با چه همزمانی هایی رقم خورد

    ما تصمیم گرفتیم آموزش های سایت و خریداری کنیم و بشینیم در کنار کارمون در راستای هدفمون سایت هم بیاریم بالا اما هنوز اقدامی براش نکرده بودیم

    فکر کنید ما شنبه تصمیم میگیریم که حرکت کنیم به سمتش فرداش که میشه یکشنبه من میرم دانشگاه کلاس دارم بعد از اینکه کلاسم تموم میشه

    یکی از دوستام بهم میگه بیام بریم سمت ساختمون انسانی بعد برو

    گفتم اوکی

    حالا از جایی که ما بودیم تا ساختمون انسانی چند متری راه بود

    رسیدیم ساختمون انسانی و در حین حرف زدن با دوستم ناگهان چشم روی تابلو اعلانات گیر میکنه

    میرم سمت تابلو میبینم نوشته برگزاری همایش قانون های منظم در کسب و کار

    همونجا گفتن الله و اکبر نشونه است

    رفیقم کنارم بود گفت چه خبره مائده چیزی شده😂

    تو دلم گفتم این چی میفهمه😁

    بهش گفتم نه عزیزم چیزی نشده فقط این همایش برای من نشونه است

    خلاصه چی بشه من بعد از کلاسم پاشم برم ساختمون انسانی بعد بربخورم به همایش

    (دقیقا یاد اون زمانی افتادم استاد رفتی تهران بعد سرتو آوردی بالا و چشمت خورد به همایش)😍

    گفتم خودشه نشونه است

    اومدم خونه با چه ولعی داشتم برای مهدی تعریف میکردم که مهدی ببین چه همزمانی

    ما دیروز داشتیم راجب سایت حرف میزدیم همین امروز صبحم باهمدیگه داشتیم برنامشو می‌ریختم بعد من هدایت بشم به این همایش

    مهدی باید بریم باید بریم

    مهدی بچه هم اولش مقاومت کرد بعد یادش آوردم داستان هدایت استاد و همزمانی هارو براش گفتم

    اونم از آخر قبول کرد

    حالا اینجاش قشنگه😍😎

    هزینه همایش بود ۱۵۰ تومن یه سانش

    سانش بعدی بود ۱۵۰۰ میلیون تومان

    بعد ما گفتیم ۱۵۰ تومنشو ثبت نام میکنیم که خب تماس گرفتم ثبت نام کنم

    زمان ثبت نام بهشون گفتم من تبلیغات روی تابلو دانشگاه آزاد بود دیدم و گفتم دانشجو هستیم

    گفت باشه چند دقیقه صبر کنید باهاتون تماس میگیرم

    هزینه ثبت نام ۱۵۰ بود دیگع درسته؟؟؟!!!

    اما چون من دانشجو بودم برای ما نفری ۱۱۰ افتاد😍😍😎😎

    اینم از یه همزمانی دیگه خدای من شکرت

    خلاصه که بهتون بگم رفتیم همایشو توی همایش دقیقا هدایت شدیم به کسب و کار

    الله و اکبر😍😍😍

    چیزی که منو مهدی چند هفته ای بود درگیرش شده بودیم بعد که تصمیم گرفتیم حرکتی براش بزنیم

    خداوند به قول مریم جون عزیزدل مهره تاییدشو زد گفت حرکت کن بنده من

    من خودم هواتو دارم چون خودم بیشتر از تو دوست دارم که تو موفق بشی و خرسند بشی و به درآمد های فوق العاده برسی😊☺️😌

    اینم از یک همزمانی دیگه که خدای بزرگم چه ها کرده توی زندگیم و قراره چه ها بکنه

    چون من یه فرکلنس هایی فرستادم قراره کلی اتفاقای خوب و جذاب و شیرین و تجربه کنم😇😎🥰

    استاد  جانم مریم جانم

    عزیزدلم هستین باور کنید نمیدونم چطوری شکرگزاری کنم برای وجودتون

    برای اینکه اینقد عشق هستین

    خدای من شکرت خدای من شکرت خدای من شکرت

    استاد در ضمن اینم بگم لایوی گه با استاد عرشیاتفر گزاشتین و من چندین بار میبینم و دیدنش سیر نمیشم

    سر اون لایو من دررونم غوغا شد و شما نمیدونید چه اشک ذوقی ریختم و نمیدونی استاد توی اون لایو با اون حرف‌هایی که از سر وجودتون میومد چه کردین با من

    که توی دفترم نوشتم و کلی شکرگزاری کردم🥹🥲❤️

    خلاصه اینکه عاشقتونم عوشقتونم

    خداوندا ما راه به راه راست هدایت کن

    راه کسانی که به آنان نعمت داده ای نه کسانی گه غصب کرده ای و نه گمراهان🙂✨🪐❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    آنا گفته:
    مدت عضویت: 1715 روز

    خدایا شکرت

    شکر برای این نعمتی که به من رسوندی و من یه خانواده و یک مهمانی دارم که هرروز هر لحظه که بخوام میتونم برم تو این مهمونی و از صحبت های میزبان عزیزدلم (استاد و مریم جون) و مهمان‌های دیگه لذت ببرم

    شکرت برای این هم نشینی هم صحبتی

    کلی لذت بردم از تماشای این فایل زیبا و این همه زیبایی

    منو یاد کویر مرنجاب انداخت که اونجا دیدم خدارو

    حس کردم بزرگیشو

    پیشنهادم به هرکس نرفته اینه که بره و در کویر خدارو نزدیک تر حس کنه

    کلی هم کیف کردم وقتی دیدم استاد موضوع مشخص کرد و از بچه ها خواست کامنت بذارن

    ..

    عاشق این جور فایل هام

    کامنتهای بچه ها گنجینه هدایته

    توش پر از نشونه و هدایته برای کارت برای زندگیت

    ..

    ‌‌..

    یکم بی انصافی بود خودم نیام بنویسم و فقط خواننده باشم.

    البته این کامنت نوشتن ها برای خودمون بیشتر فایده داره

    ردپاس

    بجای اینکه تو دفتر بنویسی و جایی حفظ نشه و پراکنده بشه و بعدا سراغش نری، اینجا که مینویسی هربارمیتونی بری و فرکانس های قبلیا رو چک کنی که کجا بودی و الان کجایی

    وقتی از خدا میخوای بهت الهام کنه هرلحظه حتی تو خواب هم دنبال هدایتش باش بدون هرچیزی میتونه یه نشونه باشه و مدام در حال هدایتی

    وقتی کارم رو شروع کردم اولش چون روحیه مدیریتی و کارآفرینی داشتم کارو راه انداختم ولی خودم انجام نمیدادم. بخاطر همین هیچ دانش عملی توش نداشتم و فقط تئوری میدونستم. تا حالا دست نگرفته بودم که مسائل رو بهشون برسم تا بعد بخوام به راه حل برسم. مجبور بودم به کاری که از پیمانکار میرسید دستم اکتفا کنم. ولی خب همون یک شروع بود برای روز بروز موفقیتم

    تضادها به وجود اومدن

    – هزینه هام میرفت بالا

    – کیفیت مورد قبول نبود

    – طرح‌هام توسط پیمانکار اسپویل میشد

    – کارها حین انجام توسط خودم کنترل کیفی نمیشد

    – وقتی کار از کار گذشته بود و تموم شده بود و رسیده بود دستم تازه به نکته های منفی پی میبردم که قابل حل نبود

    خلاصه همه اینا هرسری جمع شد باعث شد تصمیم بگیرم درامدمو بذارم و کارگاه خودمو راه بندازم

    بعد بهم الهام شد که باید خودت اون حرفه روبلد باشی

    از صفر شروع کردم و آموزش دیدم و خودم مرحله به مرحله انجامش دادم

    هربار بهتر از قبل شدم

    وقتی یکاری رو بلد نبودم صبحش از خدا میخواستم من دارم حرکت میکنم و قدم بر میدارم برای یادگیریش

    تو هدایتم کن

    و میرفتم تو دلش و انجامش میدادم طوری هدایت میشدم که انگار خدا دستمو گرفته و داره انجام میده

    الان به جایی رسیده که خودم میتونم آموزش بذارم

    و هربار هدایت هایی میشم و خدا از زبان بنده هاش هدایتم میکنه به راه حل های مسائلی که جلوی راهمه

    ..

    کارگاهم به زودی راه میفته و دارم هرروز برای دکوراسیونش هدایت میشم به بهترین افراد و اجناس

    ..

    از روزی که تلاشم بیشتر شده برای مدیریت بهتر کارم و فروشم، ایده های ناب و عالی بهم میرسه هرروز

    از طریق مختلف

    گاهی از طریق کامنتهای این سایت

    گاهی از طریق اتفاقات و آدمهای روز مره

    گاهی از زبان بستگانم به طور اتفاقی در یک مهمانی

    و منی که میدونم همه سراسر هدایته

    توجه میکنم به همشون و خدارو شکر میکنم و خدا افزونشون میکنه

    نه فقط کار

    هر موضوعی ازخدا هدایت بخوای و قدم برداری و بتازی و جلو بری

    به بهترین مسیر هدایتت میکنه

    .

    .

    عاشقتونم

    آنا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    بر بلندای آسمان گفته:
    مدت عضویت: 1928 روز

    سلام استاد قشنگم و مریم جانم

    وای که چقدر دیدن این صحنه زیبا بود… من وقتی دیدم این فایلو گذاشتید و وقتی اول فایل رو یکم دیدم، یکم دورو اطرافم شلوغ بود و تمرکز نداشتم، اما خیلی دلم میخواست حالا که این صحنه رویایی و روحانیه من هم یه حای خلوت باشم و تمرکزی این فایلو نگاه کنم واین شد که الان این فایلو دیدم و چقدررررر لذت بخش بود، چقدر از ته قلبم دوست داشتم که منم اونجا بودم رو ی اون شنای نرم راه میرفتم و به دوردستها میرفتم و با خدای خودم حرف میزدم و عشق میکردم… شکرت خدای من… تو که انقدر چیزای زیبا و فوق العاده خلق کردی پس خودت چقدر میتونی زیبا باشی… میخوام که خودت هدایتم کنی به سمت زندکی بهتر و با ارامش یه زندگی که توش از نظر زمان و مکان ازاد باشم ولذت ببرم. این مدتی که این اتفاقات افتاد و به قول شما همه فقط درباره ی این چیزا حرف میزدن، منو همسرم گفتیم ما نباید بهش توجه کنیم، خدا میدونه که چقدر تا الان سخت بوده وقتی همه ی نزدیکانت که مجبوری در کنارشون باشی درمورد نازیبایی ها حرف میزنن اما تا جایی که تونستیم از این فضاها دوری کردیم و سعی کردیم روزهای تعطیل بیرون شهر بریم و تو طبیعت یه جای دنج پیدا کنیم و فقط زیبایی ببینیم، واقعا کنترل ذهن کار سختیه و تعهد جانانه میخواد و کار هرکسی نیست، ولی خوب تا اینجای کار سعی کردیم فقط به چیزای مثبت فکر کنیم و خداروشکر هم موفق بودیم تا حد زیادی. ممنونم استاد به خاطر این فایل عالی و حس و حالی که باهامون درمیون گذاشتید. این یه فایلی بود که واقعا بهش احتیاج داشتم🤗

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    فاطمه پارسا گفته:
    مدت عضویت: 2268 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    الحمدالله رب العالمین

    الرحمن الرحیم

    مالک یوم الدین

    ایاک نعبد و ایاک نستعین

    اهدنا الصراط المستقیم

    الصراط الذین انعمت علیهم

    غیر المغضوب علیهم

    والضالین

    سلام به استاد عزیز و تسلیم

    سلام به بانوی شایسته

    و سلام به خونواده قشنگ همفرکانسیم

    خدا رو سپاسگزارم که تو این روزهای ابری

    حس و حالمون بارونی و بهاریه خدایا شکرت…

    هفته ای که گذشت هفته ای فوق جادویی بود برام با اتفاقات نابییی که افتاد

    لحظه لحظه هفته گذشته رو حس کردم

    لذتتتتت بردم

    اشک ریختم

    خداروشکرررر کردم

    سجده کردم

    و رسیدممم به حرفهای ناب استادم …

    غربال میشید از بدنه جامعه که حس و حال خوبی ندارن هدایت میشید به جا و مکانی که پر از زیباییه شادی و حس خوبه

    خدای مننننن چکار کردی با من …

    درخواست داده بودم دو سه ماه پیش به یه حرفه زیبا و حال خوب کن و از هفته گذشته خیلیییی هدایتی مشغول شدم که لحظه لحظه ش حس خوبه شادیه لذته خدایا عاشقتم که اینقدر عاشقانه به بنده هات نگاه میکنی

    عاشقانه میگی دستتو فقط بذار تو دستم و غمی نداشته باش میبرمت به زیبا تر ازونجایی که تصور میکردی …

    اتفاقات عالی که داره یکی یکی میوفته مصمم ترم کرده تا همین اعراض رو تو جنبه های دیگه زندگیم هم انجام بدم چون نتیجه ش رو لمس کردم فوق‌العاده ست.. و جواب میده برای هر ناخواسته‌ای مهم نیست چیه کافیه اعراض کنی عکس العملی انجام ندی و حالتو خوب نگه داری و توجه تمرکزت روی خودت و خواسته هات باشه ینیییی همین خودش رمز و راز خوشبختیه…

    همین مورد که میشه مهمترین رکن زندگی

    که میشه کنترل ذهن

    میشه تقوا

    بدون چون چرا عملی کنیم تو زندگیمون چیزی نیست که بخوایم و نشه …

    خدایا شکرت

    ازت سپاسگزارم بنده صالح خدا برای درک و عمل اشاعه این اصل

    در پناه الله یکتا شاد و ثروتمند سلامت باشید🌺🥰🤗

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    نسترن نظامی گفته:
    مدت عضویت: 976 روز

    به نام یگانه پروردگار هستی

    سلام خدمت استاد عزیز و مریم جان و همه دوستان

    خدا رو صد هزار مرتبه شکر برای این هجم از زیبایی این هجم از آگاهی .

    چقدر زیبا بود استاد عزیزم این مکان با شنهای سفید و تمیز و سکوت و آرامش و آسایش و روحانی ، خدا رو هزاران هزار مرتبه شکر برای اینکه چشمان من هم از قاب دوربین شما شاهد این زیبایی ها بود .

    سپاس از مریم عزیزم برای یادآوری این همزمانی های خوب و عالی

    چقدر استاد شما واقعا رها هستین

    چقدر متوکل و واقعا توحیدی هستین

    هیچ کسی مث شما ندیدم و این همه تفاوت شما با دیگران همینه که تمام رفتار شما توحیدی هستش در هر لحظه .

    خدایا خودت هدایتم کن من هیچی نیستم

    تو میدونی و من نمیدونم ،تو آگاهی ، تو صاحب این جهانی و همه چیز دست تویه ، تنها تو رو میپرستم و تنها از تو یاری میجویم

    ،منو به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت داده ای نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و نه گمراهان .

    این فایل عالی بود استاد پر از آگاهی های ناب که باعث شد که بفهمم یه سری مشکلات از کجا آب میخوره .

    (وقتی کانون توجهت روی نکات مثبت و زیبایی ها تنظیم باشه فارغ از اینکه بیرون چه خبره و قوانین دولت ها و شرکت ها چیه !

    خداوند تو رو هدایت میکنه به جاهای درست و کارها رو برات به بهترین شکل انجام میده .)

    خدایا صد هزار مرتبه شکر برای همه چیز 🙏🏼

    دنبال نشانه ها باش ، گوش به زنگ باش سمیه عزیزم بهت میگه . 🧚‍♀️🙏🏼❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    شیما محسنی گفته:
    مدت عضویت: 3576 روز

    با سلام و احترام

    دیگه نتونستم تحمل کنم و شروع به نوشتن نکنم ….

    استاد عااالی این فایل

    دایما رو شونه خدا باشی و بری و بری …..

    تمام و کمال خودتو بسپاری به خدا، خود خدا …..

    بابا حالمون دگرگون شد استاد

    خدا حفظتون کنه ….

    خدایا ما رو به راه راست هدایت کن، راه کسانی که به آن ها نعمت داده ای … نه راه گمراهان ….

    استاد من هم خیلی دوست دارم که بتونم مثل شما در اکثر اوقات زندگی ام رو شونه خود خدا سوار بشم و کاری به کار چیز دیگه نداشته باشم و فقط بدم…. رهای رها

    از تجربه هایم بگم که ۸ ماه پیش که صاحبخانه ما به ما گفت که من دیگه نمیخوام شما اینجا بشینین، اولش خیلی ناراحت شدیم که ای بابا … حالا باید کلی دنبال خونه باشیم. ما هم که نسبتا از خونه راضی بودیم … افتادیم دنبال خونه .. بعد شنیدیم که می خواد بفروشم این خونه رو .. ما هم که خانه ای در کرج داشتیم، تصمیم گرفتیم که اونجا رو بفروشیم و این خونه رو حتما بخریم. خلاصه بگم که یه جورایی صاحبخانه به شکل های مختلف بهانه می آورد و فروشش …. ومن گفتم این نشونه هست که اینجا رو نخریم …. در کل اینکه اون از ما خواست که بلند شیم، یه تضادی بود که به فکر تبدیل املاک دیگه مان در شهرستان افتادیم که به ملک در تهران تبدیل کنیم و راحت بشیم از مستاجری … واقعا خدا ما رو هدایت کرد … با اینکه اولش کلی ناراحت شدیم از صاحبخانه، ولی آخرش که خدا رو شکر یه آپارتمانی خیلی بهتر از خونه ی ه توش بودیم، خریدیم، کلی خدا رو شکر کردیم که چه خوب خدا ما رو هدایت کرد به سمت خرید خونه … چیزی که اصلا فکرش را نمی کردیم. و الان واقعا دا دو سپاس گذارم اینکه صاحب یک آپارتمان عااالی شده ایم … خدا رو سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    محمد برناه گفته:
    مدت عضویت: 2739 روز

    باسلام خدمت استاد عزیز وخانم سایشته عزیر منم بخواهم از یک هدایت براتون بگم اینه که داشتم میرفتم مسافرت ودر میان راه ماشینم خراب شد همین جور که ماشین داشت میرفت یواش یواش دقیق جوری تعمیرگاه واستاد ساعت 10شب تعمیرگاه هم باز بود رفتم گفتم ماشینم خراب شده اونم اومد نگاه کرد یک قطعه ش خراب شده بود وشاگردش فرستاد گرفت کلا 10دقیقه بیشتر زمان نبرد ماشینم درست شد چقدر خوبه که وقتی در مسیر درست هستی وقتی ماشینتم خراب بشه درست جلوی تعمیرگاه باشی خداوند سپاسگزارم بخاطر قانون بدون تغییرش وبخاطر استاد نازنین وعالی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    شهناز شیخی گفته:
    مدت عضویت: 1478 روز

    به نام خدای مهربان

    مثل همیشه همه چی پرفکت و عالی

    ی جای رویایی انگار به ی تیکه از بهشت وارد شدم خدای من شکرت🌺🌺🌺

    منم اول فکر کردم برفه، با خودم گفتم استاد رفتی برف بازی چه حالی بکنیم ما امروز، اما ، اما🤔🤔

    بحث بحث صحرا و شنهای سفید ویک دستش است الله اکبر از این همه عزمت و جلال.چه جای روحانی رویایی است.🤗🤗🤗

    شما وخانم شایسته هم با درایت بسیار دست به نوشتن شدید واز این حال خوب اهدافتان را رهبری کردید ،توجه بر خواسته هاتون وچه زیبا مهر تأیید خدا راهم گرفتید. ❤️عاشقتونم❤️

    چقدر خوب توصیفش کردید مثل آرد نرم ومثل برف سفید😏😏😏

    خدارو شکر برای همزمانی که براتون پیش اومد وشماهم مثل همیشه گوش به فرمان هستید.

    بانو شایسته عزیز چقدر خوب توصیف کردی همزمانی ها را وچقدر زیبا خداوند همه چیز را کنار هم چید و شما هم گوش به فرمان.🙌🙌

    شماهم با این سفرتون نگاه من و دوستان سایت را به زیبایی ها بردید دستتون طلا.🌼🌼🌼

    منم خیلی سعی میکنم به جریانات دورو برم توجه نکنم ، هروقت هم اخباری می‌شنوم ویا بحثی پیش می آید به آن توجه نمیکنم ودرکل حال خودم را خوب نگه داشتم.

    انشالله به زودی زود همدیگر را میبینیم منم دست پر شما را ملاقات خواهم کرد.❤️

    پس من توجه بر زیبایی ها دارم، حال خودم را خوب نگه میدارم، از نعمت‌هایی که بهم عطا شده سپاسگزاری میکنم، نعمت سلامتی، فرزند خوب، همسر مهربان، زندگی گرم وآرام بر عکس لین شرایطی که همه اطرافیان از گرانی و چیزهایی که هست ناراضی هستند، من و همسرم شکر خدا را میکنیم وشادیم‌😀😀😀

    باور نمی‌کنید استاد زندگی من هیچ فرقی از لحاظ خورد وخوراک،پوشاک و… با قبل نکرده و حتی به یقین میگویم بهتر و روانتر ازقبل🌺🌺🌺

    استاد جان منم باید بیشتر

    یاد بگیرم برای رسیدن به خواسته هام نجنگم بلکه رهاش کنم فقط قسمت خودم را درست انجام بدم بقیه را به خدای رب العالمین بسپارم.

    چند روزیست مدام با خودم تکرار میکنم :خدایا هرچه از تو برمن رسد من به آن فقیرم من تسلیم توام.🙌🙌

    خدایا مرا به راه راست هدایت فرما، راه کسانی که به آنها نعمت داده ای؟!

    راه رستگاران

    خدایا خودت هدایتم فرما ،دستم را رها مکن ،

    نعمت‌هایت را برایم روز افزون بفرما. خدایا شکرت، شکرت، شکرت ❤️

    بانو شایسته ی عزیزم چقدر خوبه که ما شمارا داریم با این نکته برداری های ظریف و به جا که شما انجام میدهید،به تمام سوالات من وامثال من پاسخ میدهید قلم وکلام شما خیلی پرقدرت است خدایا شکرت🌺🌺🌺

    استاد جان من و همسرم هم خیلی وقتها همینطور سفر میکردیم مثلاً ی با تصمیم گرفتیم تعطیلات عید به جنوب بریم، دل به جاده زدیم اولش من خیلی دو دل بودم اما طبق ایمانی که به همسرم دارم هیچ نگفتم هرجا دلمون میخواست می ایستادیم و از اطراف لذت می‌بردیم یکی یکی شهرها را رفتیم حتی به دوجا از مناطق جنگی هم رفتیم من از این سفر حلی عکس و فیلم دارم که همه عالیست واین سفر بیاد ماندنی ترین سفرهای طول عمرم هست خدایا شکرت🧡🧡🧡

    استادم عاشقتم❤️

    عالی عالی عالی

    به قول استاد وقتی از خداوند میخوای که هدایتت کنه تا در شرایط و موقعیت مناسب قرارگیری وکلا همیشه در حال شادی باشی پس او تورا هدایت می‌کنه به جاهای بهتر و زیبایی های بیشتر.فقط کافیست دستت و بگذاری تو دستش.

    خدایا کمکم کن که بشنوم صدایت

    منم روی دوش تو می‌نشینم وتو مرا هدایت میکنی ، شکرت شکرت

    چقدر زیبا بانو شایسته ی عزیز هدایت ها را بازگو می‌کنه و استاد هم خیلی رسا توضیح میدهد،

    استاد جان من چند روز پیش دخترم و خودم به پزشک مراجعه کردیم دکتری که می‌خواستیم بریم برای اعتصابات تعطیل بود من هم به داروخانه نزدیک دکتر رفتم واز متصدی پرسیدم آیا دکتر دیگه ای هست که من به او مراجعه کنم،

    متصدی گفت نه همه مطب‌ها بستن وقتی از داروخانه بیرون آمدم خانمی با همسرش از پشت مرا صدا زد و گفت دکتر میخواهید ۳۰۰متز پایینتر مطب دکتری هست که بازه آنها ماشین داشتند

    ومسیرشون همان طرف بود و مارا رساندند بعد از ویزیت من دنبال داروخانه آنلاین طرف قرارداد با بیمه خودم بودم که البته یکی که همیشه از آنجا دارو می‌گرفتم بود ولی دوربود از دکتر که پرسیدم گفت صد قدم پایینتر هست و اتفاقا طرف قرارداد نیز هست منم بدون معطلی رفتم ودارو گرفتم بدون اذیت شدن واینها همه هدایت الله بود در آن روز.

    منم از شما دوبزرگوار سپاسگزارم که این قانون را برایم یادآور بودید:

    وقتی توجه میکنی به زیبایی ها فارق ازاینک دور و اطراف چی میگذارد،

    فارق از اینکه جامعه به چه سمتی میرود،

    فارق از اینکه دیگران چی میگویند

    هدایت می شوی به جاهای بهتر

    وقتی خودت را درست میکنیم خداوند هم تورا هدایت می‌کنه به جاهای درست وبهتر، مثل داستانهای قرآنی که خداوند آنها را هدایت کرد در زمان مناسب به مکان مناسب.

    خدایا تو دستم را بگیر، هر خیرو شری از تو برسد من به آن فقیرم.

    ایا کنعبدو و ایا کنستعین

    تنها تورا میپرستم وتنها از تویاری میخواهم.

    اهدنا صراط المستقیم، صراط الذین انعمت علیهم غیر مغضوب علیهم والضالین

    مرا به راه راست هدایت کن راه آنان که به آنهانعمت داده ای نه راه گمراهان‌.

    الهی آمین

    خدایا بزرگی تو شکر

    استاد عاشقتونم

    خدا یارونگهدا تون❤️❤️❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: