توحید عملی | قسمت ۱ - صفحه 27 (به ترتیب امتیاز)

1595 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ماه مددی گفته:
    مدت عضویت: 1698 روز

    خدای نازنینم تکیه گاه من تو هستی،

    منو ببخش که اونجوری که باید، نتونستم بندگی تو رو بکنم، منو ببخش که ته دلم روی دیگران همیشه حساب کردم، منو ببخش که سال هاست منتظر نشستم که کس دیگه ای بیاد و زندگیمو تغییر بده، منو ببخش که قدرت تو رو نادیده گرفتم، روی همه چیز و همه کس حساب کردم جز تو،

    خدایا میدونم قدرت تویی، تویی که تو سلول به سلول وجودم جای داری، تو قدرتی، تو توی وجودمی،

    بعد من! قدرت زندگیمو دادم به بیرون از خودم،!!

    خدایا منو ببخش که باورام انقدر ضعیفه،

    انقدر شرک توی وجودم رخنه کرده، خدایا اگه تو دستمو نگیری من غرق میشم تو این منجلاب شرک…

    دستمو بگیر

    دستمو بگیر

    دستمو بگیر

    نزار غرق شم، نزار غرق بشم تو این گرداب شرک و بی ایمانی،

    نزار دیگه این مسیر ترس و بی ایمانی رو برم، خودم خسته شدم از ین همهههه باج دادن به ترسام، خودم خسته ام دیگه…

    دستمو بگیر خدایا، بلندم کن،

    آره من بنده مشرک و بی ایمانم، اما از خودت الان میخوام نجاتم بدی،

    با این حجم از شرک و بی ایمانی اما امیدم تویی که تو دستمو بگیری و کمکم کنی…

    جز تو یاری نیست، جز تو نجات دهنده ای ندارم،،،

    جز تو کسی نتونست کمکم کنه،…

    هیچ کس نتونست…

    قدرت خودتی، تویی فرمانروای این جهان با عظمت..

    تو همه چیزی، اول و آخر تویی، همهههه چیییز خودتی همه چیز…

    خدایا وجودمو پاک کن، پاکم کن از ترس از بی ایمانی، خدایا کمکم کن محکم توی این مسیر توحیدی قدم بردارم، خودت گفتی که فقط بیا روی باورای توحیدی کار کن…

    پس خودت کمکم کن و دستمو بگیر…

    هرچی میکشم از این ترسائی که مثل سیمان دورم کشیدم،

    قدرت بده بهم که ازین ترسا بیام بیرون

    کمکم کن خدا

    منو پاک کن…

    امیدم تویی،… تسلیمم… منو ببخش

    بهم این قدرتو بده که با شجاعت توی مسیر خواسته هام قدم بردارم،

    بهم توان بده،.. بهم ایمانی بده که هیچ چیز نتونه منو توی این مسیر منصرف کنه، دلسردم کنه…

    قدرت تویی تو….. امیدم تویی، نا امیدم نکن..

    ایاک نعبد و ایاک نستعین…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    علی یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 1709 روز

    سلام استاد جانم

    وقتی از سرگذشت اتفاقاتی که براتون رخ داده صحبت میکنید یاد وقتایی میفتم که خداوند به منم زندگی دوباره داد

    چندین بار که در معرض خطر و بلا و اتفاقات بد بودم خدا نجاتم داد

    واقعا وقتی بهش فکر میکنم میفهمم که چقدر عقبم تو فهم عشق خدا به بنده هاش

    این که چقدر خداوند مهربونه این که چقدر بزرگ و بخشندست

    همیشه در سخت ترین شرایط دست بنده هاشو گرفته و عشق و امید به زندگی رو سر راه قرار داده

    اینکه با بنده هاش عشق رو فریاد میزنه و میفهمونه که راه خوشبختی از چه راهیه

    این که هدایت میکنه و حواسش به همه چی هست

    این که فقط برای بنده هاش راحتی و خوشبختی و خیر و برکت میخواد

    واقعا من با صحبت های شما استاد عاشق خدای واقعی شدم

    عاشق خدایی که همیشه برام بهترینارو خواسته و میخواد

    اینکه قدرت خلق زندگیمو داده بهم

    واقعا وقتی از عشق خدا به خودم به همه در واقع میگم وقتی به یادش میارم زبونم قفل میکنه

    واقعا هیچ ادمی نمیتونه انقدر ببخشه

    انقدر چشم پوشی کنه از خطاها

    زبونم قفله در مقابل عظمت پروردگارم

    هر روز سعی میکنم نگاهم رو به نعمت هایی که دارم بزرک کنم و سپاسگزاری کنم ولی بازم کم میارم

    چقدر نعمت اخه چقدر واقعا چقدر….

    خدایا برای هر نعمتی که به ما دادی و ذهن کوچیک ما توانایی به یاد اوردنشو نداره شکرت

    استاد عزیزم همواره فرکانس عشق فرکانس محبت فرکانس زیبایی و بزرگی رو به سمت شما ارسال میکنم

    اخ که چقدر شما خوبین

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    مژگان ز گفته:
    مدت عضویت: 1386 روز

    بنام انکه همه چیزاز اوست.

    خداروشکر که امروز ام درمسیرزیبای سفرم هستم واین لطف شامل حال من شد که این فایل عالی روگوش کنم.

    همه چیز به دیدگاه وباور ما ارتباط داره ولی فکرمیکنم واقعاًیه موضوعاتی ازتوان ماخارج هست مثلاً مرگ هرکسی،یه نفر دریک سالگی به پایان زندگی دنیوی میرسد یکی درسی سالگی یکی هم درنود سالگی،مثلاً همین حادثه سخت وتکان دهنده انفجار نفتکش،که بدرستی حال استاد رودگرگون کرده ودر راه دیگری قدم برداشتند.

    اما دوستان من به یک موضوع که فکر میکنم بنظرمن،شاید اگراستاد اون روز هم مثل هرروزسرکارشون میرفتند وبه امورات تخلیه وپاکسازی اون نفتکش نظارت میکردند احتمالاً به درب اون نفتکش توجه میکردند واون اتفاق نمیفتاد،چون بهرحال اولین بار نبود که داشتند اینکارروانجام میدادند.قدرت مطلق خداونده،برای هرکسی هرآنچه براشون خیراست رُخ میدهد.

    خداوندخیرمطلق است،نوروبرکت مثبت است،شافی ورزاق است.خداوند ازهرگونه منفی وکمبود بدوراست.باورکنیم توحیدکمال جهان هستی است.خدایکی است،عالم،قادر وتوانا،مهربان وروزی دهنده.

    اگر الله یکتا هدایتگرما باشه دیگه همه چی امن وراحته.

    موفقیت،پیروزی وسرافرازی همه دوستان درپناه امن خدا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 694 روز

    بنام خداوند هدایتگر

    سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی مهربان

    روز 23ام سفرنامه

    قبل اینکه با این سایت آشنا بشم اصلأ نمی‌دونستم که شرک یعنی ترسیدن از هر عامل بیرونی

    شرک یعنی قدرت دادن به عوامل بیرونی

    شرک یعنی حرکت نکردن شرک یعنی هدف نداشتن شرک یعنی شجاع نبودن و ترس از شروع کاری

    من فکر میکردم شرک یعنی پرستیدن بتهای سنگی و چوبی

    ولی الان میفهمم که چقدر وجود من پر از شرک بود و نمی‌دونستم

    حتی اگه تا به حال به این شیوه زندگی کرده باشی و الان از خدا کمک بخوای خداوند دستان یاریگرش رو به سوی تو می‌فرسته و کمکت می‌کنه

    و استاد دستی از دستان خداوند هستند که بذر توحید و باور به ربوبیت خداوند رو در دل های ما می‌کارند

    نمی‌دونم من چه رسالتی دارم و از خداوند می‌خوام که من رو به رسالتم هدایت کنه

    خدایا شکرت که من رو با این راه آشنا کردی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      ارشیا گفته:
      مدت عضویت: 2220 روز

      دوست من سلام

      یعنی تو چند لحظه نعریفی برام‌گفتی از شرک کهب ه دنبالش بودم، همونسوتفاهپ رو برطرف کردی که میگفتن شرک وجودنداره دیگه و بت پرستان ها و سنگ مرستان و کافران مکه و مشرکان مگه شرک داشتن.

      اما متوجه شدم گه ترس وز عامل بیرونی، قدرت دادن به غیر خدا، همه تاثیذاره.

      اتفاقا اخیرا از شرک یک ضربه حسابی خوردم، و امشب پیش خودم تصمیم گرفت که از بلاتکلیفی دربیارم و این نقطه ضئف اساسی رو به روش کارکنم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    Leili گفته:
    مدت عضویت: 645 روز

    سلام استاد عزیز و خانم شایسته عزیز

    این اولین دیدگاه منه که دارم مینوسم امیدوارم بخونید

    من تازه با شما آشنا شدم

    یعنی فک کنم پارسال بود کسی شما رو معرفی کرد و من فقط تو اینستا فالو کردم همین….

    حدود دوماه پیش ی شب داشتم از خدا میخواستم راه نشونم بده و نمیدونم چطور یاد شما افتاد و اومدم تو سایت

    حس میکردم گوشی تو دستام سنگین شده

    باورم نمیشد خدا جوابمو داده ایتقدر زود…

    من ی تایم واقعآ از خدا کمک خواستم و هیچکس هیچکس نبود حتی صدامو بشنوه و این خدا بود که قدرتمندتر از هرآنچه هست

    ثروتمندتر از هرآنچه هست

    بدون اینکه بترسم و خجالت بکشم

    بدون گرفتن وقت قبلی

    بدون هزینه ملاقات

    باهاش حرف زدم ارتباطمو باهاش بیشتر کردم

    اون نیازی به من نداشت

    ولی من نیازمند اون بودم

    ولی باز هم مهربانانه هوامو داشت

    هروقت ارتباطم باهاش خوب بوده همه چیز خوب پیش میرفت

    من زمین نخوردم

    من بلندشدم

    سالها میگذره از اون روزا…

    الان دوباره میخوام اون ارتباطه بیشتر بشه

    حرفام بیشتر بشه باخدا

    که هروقت این ارتباط بیشتر بشه

    بقیه کارها بهتر پیش میرن

    امیدوارم بتونم ثابت قدم باشم و خداوند کمکم کنه مثه هرباری که کمکم کرده

    ممنون از شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    محمد موتیوه گفته:
    مدت عضویت: 3057 روز

    سلام خدمت همه عزیزان این سایت و استاد عباس منش عزیز.

    یادمه از این همه فایهای که استفاده کردم و برام خیلی خوب بود و مرا واقعا متحول کرد و واقعا حس کردم که در راه فوق العاده هستم و مثل باران اشک می ریختم اولین فایلی که به دستم رسید روانشناسی ثروت 3 بود جلسه دوم که بی نهایت مثل باران اشک ریختم و خدا کنار خودم هست کردم و امروز هم این فایل اشکهای منو در آورد الان که احساس میکنم که واقعا به خدا نزدیکم .

    منم مثل این دوست عزیز که کامنت نوشته بود فکر میکنم من آمدم که میلیاردر بشم ولی با خدا آشنا شدم و راهی هست که واقعا با ارزش هست و می ارزه که آدم داخل این راه و این مسیر باشه هم لذت میبرم و هم خوشحال الان که در یک راهی هستم که حس قشنگی داره احساسات خوبی داره یعنی فکر میکنم در این راه همه چی وجود داره هر چی که ما فکرشو نمیکنم بش از آن در این راه هست، و الان نمیدونم با کدام زبان سپاسگزاری کنم ، با زبان قلبم ،با زبان ایمانم ،با زبان اعتقاداتم،با زبان روحم ، یا تو یک زبانی بده خدا به اندازه فلک که بتوانم در این راه سپاسگزار تو باشم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    عبدالحمید گفته:
    مدت عضویت: 2455 روز

    سلام خدمت دوستان عزیزم وهمچنین استاد عزیزم

    خداروصدهزارمرتبه شکر

    من مدت زیادیه که با این گروه آشناهستم وازمطالب آن استفاده میکنم.وخداروصدهزارمرتبه شکر بابت این گروه دوست داشتنی .

    امروز من وقتی که داشتم کتاب قرآن رو مطالعه میکردم رسیدم به این آیات از سوره لیل که میفرماید (واِنَّ علَینا للهُدی*واِنَّ لنا للآخرتَ وَالاولی).یعنی ماهدایت میکنیم وآخرت هم مال ماست ودنیاهم مال ماست.

    یعنی فقط شما بندگان به درگاه مابیایید وازمابخواهید مادنیاوآخرت شمارو آبادان میکنیم.

    وقتی این آیه ازقرآن رسیدم به یاد این حرف استاد افتادم که میگه اگه ما بخواهیم استخدام شویم ازبین قوی وقوی تر ،قویتر را انتخاب میکنیم ،واین نکته رابه خودم یادآور شدم که خداوند هست که دارای تمام قدرت هاست.

    ومن باید فقط ازاوبخواهم واز او سپاس گذار باشم.

    خیلی دوستتون دارم شاد باشید سعادتمنددر دنیا وآخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    علیرضا گفته:
    مدت عضویت: 1952 روز

    به نام خداوند خداوند هدایتگر

    روز بیست و سوم سفرنامه

    سلام

    فکر میکنم هر کسی در زندگی اش یک بار این تلنگر را خورده،هر کس به طریقی

    استاد عباسمنش با اون اتفاق،یه فردی شاید بعد از،از دست دادن کل زندگیش،فردی دیگه با طلاق و …

    برای فردی یک تلنگر کافیه و برای فردی دیگر باید چند بار اتفاق بیفته

    من زندگی داشتم که طبق باورهای اون روزهام پر از بدبختی و در به دری و بدبیاری بود.من فرد بسیار غمگینی بودم،اتفاقاتی که اطرافم میفتاد و طرز نگاهی که به آن ها داشتم باعث شد تا افسرده بشم و این افسردگی شدید تر شد و به اسکیزوفرنی تبدیل شد.دیگه زندگی عادی نداشتم،تقریبا هر روز یه اتفاق بدی داشت میفتاد و دکتر ها برای اینکه فراموش کنم قرص هایی داده بودند که باعث میشد هیچی یادم نمونه و اعیاد به اون دارو ها…من کارم به جایی کشید که چند بار خواستم خودم رو از بین ببرم،عزت نفسم کاملا از بین رفته بود،دیگه اون آدمی نبودم که قبلا بود،هیچ انگیزه ای از زندگی نداشتم و همین باعث شده بود تا بخوام که تمام کنم!اما بعد از آخرین باری که تو بیمارستان بیدار شدم اولین چیزی به ذهنم آمد عین همین جمله بود که انگار در خواب جایی رفته بودم و کنار کسی بودم که این را به من گفته بود : “من رسالتی دارم،باید رسالتم را به انجام برسانم ” از آن روز سعی کردم به شناخت بهتری از خودم برسم،رسالتم را پیدا کنم و در جهت رسیدن به اهدافم روز به روز بیشتر روی خودم کار کنم

    من زندگی را نمی دیدم،روزهای سیاهی و پوچی،اما همان روز ها لازم بود تا من امروز به اینجا برسم و خدا را از بابت آن روزها سپاسگزارم و سیلی که مرا بیدار کرد.

    بقیه میگویند معجزه ، من میگویم وعده ی خداوند

    این قسمت از سفرنامه،این قسمت از توحید عملی و تمرکز بر روی نکات مثبت مرا شدیدا احساساتی کرد

    استاد عزیزم بابت این فایل بی نظیر که به حق بهترین تمرکز بر روی نکات مثبت بود سپاسگزارم،گفته های شما بعلاوه ی تجربه ی خودم امشب مرا غرق در سپاسگزاری کرد

    خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      سید حامد حقیقت طلب گفته:
      مدت عضویت: 801 روز

      علیرضا جان سلام

      بسیار تحت تاثیر کامنتت قرار گرفتم. و واقعا بهت افتخار میکنم که انقدر انسان قوی و شجاعی بودی تا خودتو از اون وضعیت در بیاری.

      دقیقا منم به این باور رسیدم که سختی هایی که در گذشته کشیدیم جزو تکاملی بوده که باید طی میکردیم و نباید دنبال چراییش بود چون جواب مشخصه.

      امیدوارم هرکجا هستی دلت شاد و لبت خندان و باورهات توحیدی باشه برادر.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        علیرضا گفته:
        مدت عضویت: 1952 روز

        درود محسن جان

        روش پیشنهادی من اینه که استاد هم تو جلسه دوم راهنمای عملی بهش اشاره کردند

        از مسیر علاقمندی هات برو،به چیزی که علاقه داری شروع کن یادش بگیر،روش کار کن . آرام آرام مسیر های بعدی به تو گفته خواهد شد.

        یا اگر میتونی یک فضای تنهایی رو برای خودت تو طبیعت ایجاد کن چند روز و فکر کن به رسالتت.پیام های خداوند را دریافت خواهی کرد (من این تمرین رو قبلا ناخوداگاه انجام دادم و تاثیر بسیار عالی داره )

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    پگاه مرجانی گفته:
    مدت عضویت: 2213 روز

    سلام استاد عزیزوخانم شایسته نازنین واقعا لذت بردم ازاین فایلتون من عاشق فایلهای توحیدی شما هستم واقعا ارامش میگیرم حسم خوب میشه وقتی تکیه به قدرتمندترین وتنهاترین قدرت جهان کردم وخداوند وهرثانیه وهرلحظه درزندگیم میبینم وزندگیم سراسر ارامش شده باتمام وجودم حرفهاتون وازته قلبم میفهمم وحس میکنم وباتمام وجودم قبولشون دارم چقدر زیباست درباره یکتاپرستی صحبت کردن درمورد فرمانروای کل جهان صحبت کردن واقعا تحسیتنون میکنم واین جایگاهی که شما دارین حق مسلم شماست که ثمره ایمان به الله وباور توحیدی شماست داستان زندگی شما وهدایتهای شمارو هربار که گوش میدم ایمان من قویترمیشه ومصمم تروباایمان هرچه بیشتر قدم برمیدارم وارامش وحس خوبم بزندگی هزار چندان میشه وتسلیم تر به الله به جلو حرکت میکنم چون ایمان دارم همه چیزو بمن میگه وباهروز قویتر شدن ایمانم ثروت سلامتی .عشق .روابط درست تری واردزندگی من میشن خدایا شکررررت که مسیر درست الهی وبمن نشون دادی.وسپاسگزارم از شما استاد بزرگوار که باحرفهای درستتون باورهای مارو روز به روز درستتر میکنین نسبت به الله وقوانین فوق العاده اش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    زهرا یکتاپرست گفته:
    مدت عضویت: 1793 روز

    بنام الله یکتا..سلام خانواده من..روز 23سفر..امروز بیشتر از دیروز فهمیدم باید بیشتر وبیشتر یکتاپرست تر شوم خدا هدایتم کردی به این جا خدایا تو بودی که دستم را گرفتی ومنو از مشرک ماندن رها کردی از بندگی برای بندگانت از ترس از نگرانی…من بذر توحید روتازه درقلبم کاشتم ودرحال رشد است خدایاکمکم کن درمسیر بمانم ورهایم نکن..من برای گذشته ام تنها امیدم به تو بود گفتی بخشیدی ایمانم بیشتر شد..خدایاسپاسگزارم برای همه چیز برای همه هدایت هایت برای همه نعمت هایت برای عدالتت که همیشه برابم سوال بود که با این سایت به ان رسیدم..استادومریم بانوی عزیز سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: