توحید عملی | قسمت 10 - صفحه 46 (به ترتیب امتیاز)

1163 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    پریسا شعبانی گفته:
    مدت عضویت: 2681 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    خداوندی که خوبی هاش بی‌نهایته برامون

    جواب 1/2/3 شما برای من فقط و فقط باید بگم‌در تک تک لحظه هام محبت خداوند بوده و هست

    هیچ وقت در زندگی ام به مو‌ رسیده رو تجربه نکردم چون برایم خنده دار بوده

    خداوندی که من دارم من رو در پر قو داره و من ازش خاسته ام که خودش بنده اش رو حمایت کنه

    من هیچ‌ وقت ب خدای خودم‌ مغرور‌نشدم و‌نمیشوم ،اصلا از اینکار میترسم و انگاری میدونم که اگه انجام بشه زندگی ام استوپ‌میکنه و یا حتی به عقب بر‌میگرده ،

    ب همین راحتی

    همیشه عاجزانه و خاضعانه ازش میخاهم

    من هم خیلی دوست دارم خودم‌ و بر‌دوش های خداوند ببینم و انگاری با این‌مثال و‌توضیح خیلی راحتتر شده ام

    قبلا برایم خیلی سخت بود بر دوشهای خداوند سوار شدن

    صحبتهایی مثل زشت و توهین ب حساب میاوردم

    فایل توحیدی 6

    مصاحبه استاد 6

    توحید‌عملی قسمت 10

    همه و‌همه دارن بهم میگن هر چقدر باورهای توحیدی ات و بالاتر ببری موفقیت با تو هست ،

    هر چقدر از خداوند نشانه و حمایت بخاهی خداوند راه چاره برات میشود

    فقط لازمه اش اینه چقدر به این انرژی ایمان داری

    چقدر روش حساب میکنی

    چقدر همه چیز ات رو ب اون وابسته کردی

    پیشرفت روز ب روز

    سپاسگذارم از استاد عزیز و تمامی شما دوستان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  2. -
    مهدی ایزدی گفته:
    مدت عضویت: 1697 روز

    بنام الله یکتا

    سلام خدمت استاد عزیزم تنها استادی که ازش صداقت ،درستی و افتادگی در مورد خداوند رو یاد گرفتم

    سلام خدمت خانم شایسته وسلام خدمت همه اعضای این خانواده بزرگ

    چقدر به جا و چقدر به موقع

    درست زمانی که بشدت نجواهای ذهن بهم داشتن فشار میاوردن و همون منم منم ها داشت منو از مسیر درست دور میکرد

    یه مدتی به لطف خداوند اتفاقات خوبی روتوی زندگیم تجربه کردم و موجی از نعمت های خداوند وارد زندگیم شد و از اونجایی که همیشه آدم انتظارش و توقعش بیشتره از جایگاهی که هست خیلی ذهنم شروع کرده به این که ن چه فایده ای داره و فلانی و فلانی که خیلی بیشتر از تو رشد کردن و این که چیزی نیست

    خیلی هم تو این مدت این فشارها باعث شد که از زندگیم نتونم لذت ببرم و در یکلام حالم اونجوری که باید خوب نباشه و اشتیاقم رو از بین برده این نجواها

    و الان که فکر میکنم میبینم دقیقا من همینو فراموش کردم که فکر میکنم این اتفاقات خوبی که توی زندگیه من رخ داده رو خودم یا افراد دیگه ای برام رقم زدن واگرنه اگر نگاه من به خداوند باشه نباید اجازه بدم این نجواها تو ذهنم قدرت بگیرن و به خودم بگم که تمام این مشتری ها و اتفاقاتی که رخ میده و آدم های خوبی که اطرافم هستند همشون کار خداونده و خداوند این قلب هارو داره نرم میکنه برای من واگرنه من واقعا خودم نمیتونستم این کارهارو به این شکل انجام بدم والان هم همون خداوندی که تا اینجا هدایتم کرده میتونه خیلی کارهای بزرگتری رو انجام بده اگر من ازش دور نشم و وارد احساس بد نشم و به منم منم دچار نشم

    من از وقتی که خدای خودمو شناختم و همون خدا منو هدایت کرد به این سایت که بهتر بشناسمش و شروع کردم روی ذهنم کارکنم و باورهای شرک آلودی که تو مغزم رفته بود تاثیرشون رو کمتر کنم الان چندین ساله که یدونه قرص نخوردم برای اینکه سلامت باشم و به لطف خداوندی که داره سلول های بدن منو مدیریت میکنه یکبارهم پام به دکتر و دارو باز نشده

    چندین ساله که اتفاقات نادلخواه خیلی خیلی کم تو زندگیم تجربه شده و اگر اومده در نهایت درس هایی بوده برای رشد بیشتر و آسان تر شدن مسیر زندگی

    از روزی که خدای خودم رو شناختم و به خدای خودم وصل شدم هربار زندگیم بهتر آسانتر و پربارتر شده و روابطم هربار با آدم ها بهتر شده و خداوند قلب های آدم هارو نرم کرده برای من

    این اتفاقات فقط بخاطر این بوده که من سعی کردم قدرت خداوند رو باور کنم و سعی کردم کمتر روی خودم حساب کنم و بیشتر روی خدای خودم حساب کنم

    و اگر بتونم همیشه این غروری که منو وارد احساس بد و وارد احساس ناسپاسی میکنه رو از خودم دور کنم و قدرت و اعتبار نتایجم رو که کاملا واضح هم هست رو به خدای خودم بدم میتونم به مدارهای بالاتر برم و لطف و محبت بیشتری رو از خدای خودم دریافت کنم همون خدایی که امروز از هجوم نجواهای شیطان به فایل های آرامش در پرتوی آگاهی پناه بردم که به آرامش برسم و بعد گفت بیام توی سایت و یهو چشمم به این فایل افتاد و گوش دادن به این فایل اصلا انگار آبی بود که ریخته شد روی آتش

    خدایا شکرت بخاطر این آگاهی ارزشمند که فهمیدم و چقدر این موضوع مهمی هست و همیشه باید بیاد خودم بیارم تو این مسیر که من چیزی از خودم ندارم هرآنچه تو زندگیم هست از آن خداونده

    هر ایده ای که به من الهام میشه

    هر انسانی که توی زندگیم میاد

    هر درآمدی که وارد زندگیم میشه

    هر لحظه ای که در سلامت کامل جسمی زنده ام فقط لطف خدای منه

    چقدر دیدم نتایج افرادی رو که داشتن خوب پیش میرفتن اما از یجایی به بعد که فکر کردن خودشون قدرت دارن یا آدم های دیگه قدرت دارن نتایجشون متوقف شد و آرام اوضاع براشون بدتر شد

    سپاسگزارم از خداوند بخاطر اینکه همیشه تو شرایط سخت کنارم بوده و به شکل های مختلف کلامشو به من رسونده

    استاد عزیزم خیلی ازت سپاسگزارم بخاطر اینکه به اون الهامی که بهت گفته شد عمل کردی

    أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ

    امیدوارم که همیشه خداوند هدایتم کنه وبیادبیارم این آگاهی هارو و درمقابل هدایت خداوند تسلیم باشم

    درپناه یگانه فرمانروای عالم شاد و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  3. -
    ریحان گفته:
    مدت عضویت: 1196 روز

    سلام استاد عزیزم

    خیلی این فایل تاثیرگذار، عالی بود و من وقتی اومدم تو سایت و دیدم موضوع توحید عملی رو مطرح کردین خیلی خوشحال شدم اولش فکر کردم که فایل قدیمی هست ولی با توجه به فضا و فایل‌های قبلی فهمیدم جدیده

    من امروز دنبال شنیدن همین موضوع بودم اومدم تو سایت که بگردم در این باره بخونم و خدای من یه فایل جدید راجع به موضوعی که من می‌خواستم و این معجزه‌است خدایا شکرت

    چقدر خداوند کارها رو برام انجام می ده ولی من بعضی وقتا یادم می‌ره‌. البته الان من خیلی خوب شدم و بیشتر ازش می‌پرسم و اعتبار داشته‌هام رو به اون می‌دم ولی هنوز گاهی وقتها یادم می‌ره. خدایا همیشه بهم بگو همیشه خودت رو به من نشون بده می‌خواهم همه لحظاتم با تو باشه می‌خوام در همه لحظات از تو بپرسم تو من رو به جاهای عالی هدایت می‌کنی الان احساس می‌کنم رشدم بیشتر شده چون اون رو درون خودم بیشتر درک می‌کنم. ولی بازم زمان‌هایی هست که یادم بره چه نیروی عظیمی درون منه. خدایا شکرت. من با وجود اون می‌تونم هر ‌کاری رو انجام بدم. خدایا هدایتم کن که بیشتر از تو هدایت بخوام من می‌خوام به قول استاد رو دوش تو بشینم و تو من رو به خواسته‌هام برسونی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  4. -
    ابوالفضل ش گفته:
    مدت عضویت: 2635 روز

    سلام و ارادت و عشق تقدیم استاد و خانم شایسته، دو موحد عزیزم، و دوستان خوبم در سایت،

    امیدوارم که خوش و خرم و پرانرژی باشید،

    این داستان من و این فایل فوق‌العاده تقدیم توجهتون:

    چند روزی بود خوشحال نبودم، کیفیت حالم نوسان داشت، لحظاتی غمگین موضوعی می‌شدم. به دلم افتاد که ریشه مشکل و راه‌حلش کجاست. به صفحه “دانلودها” دسته‌ی “اجرای توحید در عمل” رفتم. آخرین فایل “توحید عملی|قسمت 9” بود، قبلا مشاهده کرده بودم، کلیک کردم در تب جدیدی باز شد، دوباره تماشا کردم، حالم بهتر شد ولی بیشتر می‌خواستم. برگشتم به تب دسته‌ی “اجرای توحید در عمل”. صفحه رفرش شد و دیدم عکس فایلها جابجا شد، بله یک فایل جدید بارگزاری شده، به به، خدا یا شکرت. “بله، معلومه که حرف خداست، برای من، از زبان شما استاد.”

    شروع کردم به تماشا کردن، چقدر این صحبتها برای حال الان من است. چقدر آرام می شوم. چقدر حالم خوب است. چند جایی پخش را متوقف می‌کنم، می‌خواهم جملات گفته شده به عمق وجودم برود، گویی می‌خواهم لحظات را متوقف کنم.

    برمیگردم اتفاقات را مرور می‌کنم، می‌بینم که هر خیری بود از خدا بود وقتی که تو ایمان داشتی و آرام بودی، و هر شری بود آنجا بود که “خود”ت را وارد کردی، آنجا که با خدا معامله نکردی، یا به زبان گفتی و به دل و عمل آن کار دیگر کردی، آنجا که رضایت دیگری برایت مهم شد. پناه بر خدا از اینکه ذره‌ای اعتبار را به خودم بدهم.

    فایل را چند بار می‌بینم، در آرامشی که حالا دارم برمیگردم مرور کنم که کجا و چرا رسم رفاقت را به جا نیاوردم. آنقدرها هم مشرک نبوده‌ام، خیلی جاها اعتماد کردم و ببین نتیجه چقدر خوب بود، خدایا تو انجامش دادی. من هم سال‌ها است هر روز به خدا می‌گویم که “هر چه دارم از توست”، باید حواسم بیشتر باشد که این حرف از سر عادت و بدون ایمان و عمل نباشد.

    می‌بینم در جایی که باید با خدا معامله می‌کردم، کار را به دست او می‌سپردم و خودم راحت می‌شدم، این کار را نکردم، به زبان آوردم ولی در دل و عمل نکردم. خدا صبوری کرد، ولی من باز متوجه نشدم. در آن زمان، آرام و در صلح به صورت عمیق نبودم، در نتیجه الهامات را نفهمیدم و لذا دریافت‌کننده‌ی خوبی نبودم. و نعمت از دست رفت.

    جای دیگر، رضایت بنده‌ی خدا برایم مهم شد، فکر می‌کردم از سر احترام و خوب بودن با بنده خداست. کاری کردم از نظر خودم نایس و جزیی، فرض کنید چیزی شبیه به اینکه زیر پست یکی از اساتید دانشگاه کامنت تبریک بگذاری. گویی خط قرمزی بزرگ را رد کرده باشم، خدا با این یکی شوخی ندارد. آن کامنت جزیی تبریک، در یک زنجیره اتفاقات چنان پس‌کله‌ای شد که نمی‌دانم از درد آن بسوزم یا متحیر کار خدا باشم.

    حالا تقریبا متوجه شده‌ام از کجا خورده‌ام. سخت است، از دست خودم به خاطر سوتی‌ها ناراحتم، سعی می‌کنم خود را سرزنش نکنم، ولی خب با فشار سوتی‌های داده شده و فرصت/نعمت از دست رفته چه کنم؟ راه حل می‌رسد، خشیت داشته باش، بشکن آن “خود” بدون خدا را. هیچ نیستم بدون خدا، هیچی از خود ندارم. هر چه دارم از خداست. خدایا من به هر خیری که از تو برسد فقیرم. سبک می شوم. این بهترین تراپی دنیاست. خدایی که اینطور حضور دارد و سیستمش دقیق عمل می‌کند مرا به خواسته‌هایم می‌رساند، دست او باز است و نعمت‌هایش فراوان.

    درسش را گرفته‌ام، اگر چه از راه سخت. آن همه اتفاقات و نعمت‌های خوب که اجازه دادم خداوندم وارد زندگی‌ام کند را مرور می‌کنم. و حالا حالم خوب است. فایل را برای چندمین بار می‌بینم. استاد مثال می‌زند از رستورانی که آمادگی ارایه خدمات به تعداد بالایی ندارد. ای خداااا، من هم که آمادگی نداشتم، کلمه رستوران ذهنم را به سمتی می‌برد که می‌بینم در موضوع مورد نظرم باید صبر کنم و روی کار خودم تمرکز کنم. متوجه می‌شوم باید بگذارم خدا کار را پیش ببرد به شکل درست، در زمان درست، و به نحوی که برای من خوب است. این مثال هم اینطوری چفت شد با شرایط من. “بله، معلومه که حرف خداست، برای من، از زبان شما استاد”.

    حالا بعد از چند روز که فایل را بارها دیده‌ام و گوش داده‌ام، خوشحالم و سپاسگزار که دسترسی به این آگاهی‌ها و یادآوری‌ها دارم. لازم دارم که مرتبا این ورودی‌ها را داشته باشم تا اتفاقات خوب و نعمت‌ها و حال خوب را به صورت مستمر داشته باشم. برنامه الان هم لذت بردن و خوشحال بودن به خاطر نعمت‌هایی است که هم اکنون در زندگی ام دارم.

    در پناه خداوند یکتا، شاد و سلامت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  5. -
    سید حمید میرزایی گفته:
    مدت عضویت: 995 روز

    بنام خدای بصیر خدای رحمان خدای رحیم

    خدایا من هر انچه دارم از آن توست

    سلام خدمت استاد عباسمنش و خانم شایسته

    چند روزه تو این فکر بودم چجوری باید تسلیم خدا باشم کاش یه تمرین بهم می‌رسید…و امشب رسید خدایا شکرت

    چه فایل توحیدی خوبی از خدا مچکرم که هدایتم کرد گوش بدم و جواب سوالمو داد

    یادمه ناچار تسلیم شدم در مقابلش زمانی که چندین برابر الانم بدهکار بودم و اومدش و فقط تو سه ماه نه تنها بدهکاریهامو داد بلکه پولم اضافه تر بهم داد خدایا شکرت

    اکیپ بهم داد کار بهم داد ولی من مغرور شدم در مقابلش و همچی رو باختم …نفهمیدم که همش خودش بوده همچی خودش بوده خدایا ببخش منو که یادت برای مدتی رفت و شیطان وسوسه کرد الان میخام باز برگردم سمتت و تمام اعتبار رو به خودت بدم البته با کمک خودت چون من یادم میره اگه کمکم نکنی

    میخام تسلیم تو باشم ای خدای بزرک

    یادم میاد یه مشکل خیلی بزرگ داشتم که تمام زورمو زدم و نشد تسلیم شدم و اومدی حلش کردی واسم من الان میفهمم که اون موقع تسلیم شدم که درسش کردی تا زمانی که من با اراده شخصی خودم خواستم درسش کنم نشد ولی وقتی ناتوانی خودمو ندانسته پذیرفتنش درست شد

    واقعا استاد امروز خیلی به من کمک کردین با این فایل زیبا و باید بارها و بارها گوشش بدم و ازش نکته بگیرم

    تمرین کنم و روزی هزاربار یادم بیاد که من در مقابلش ناتوانم عاجزم و همه چی خودشه

    تو که تیر ننداختی خدا انداخت

    خدایا شکرت شکرت هدایتم کن توحیدی بشم و فقط روی خودت حساب کنم خدایا شکرت که بعد این فایل هم از طریق تلویزیون که حذفش کردم واسه خودم یه لحظه موقع خوندن قرآن با زیر نویس فارسیش هم بهم گفتی و تایید کردی حرفه‌ای استاد رو )(آیا ما قلب تورا باز نکردیم)چیزی که داشت زیرنویس می‌کرد چقدر خدا داره کمکم میکنه خدایا شکرت بازم کامت میزارم روی این فایل باید باز گوشش بدم و نکته بیشتری بردارم ازش بازم مچکرم استاد خدایا شکرت هدایتم کن

    هر لحظه که تسلیمم در کار گه تقدیر آرام‌تر از آهو بیباکتر از شیرم

    هر لحظه که می‌کوشم در کار کنم تدبیر

    رنج از پی رنج اید زنجیر پی زنجیر

    خدایا من میخام که تسلیم تو باشم کمکم کن تو این مسیر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  6. -
    فریبا ترابی گفته:
    مدت عضویت: 3126 روز

    سلام بهترین استادها (آقای عباس منش و خانم شایسته مهربونم)

    1- در بانک نشسته بودم حدود 30 دقیقه منتظر بودم تا نوبتم بشه وقتی نوبتم شد کارمند بانک گفت اینجا کار شما انجام نمیشه باید برید رییس صندوق …..ولی چون خیلی وقته منتظر هستید من کار شما را انجام میدم (خدا دستانش را فرستاد و مهر مرا به دل کارمند بانک انداخت)

    2- پول های من در بورس بود که ناگهان بورس ترکید….هر روز اضطراب هر روز استرس …ترس برمن چیره شد …. خدایا چی کار کنم ؟ کدوم سمت برم؟ یک وضعیتی شد که دردم را نمی‌تونستم به کسی بگم ….ناگهان چند روز بعد پولم نجات داده شد یعنی در آخرین لحظه به مو رسید ولی خدا نگذاشت پاره بشه

    3- وقتی بیکار بودم هیچ منبع درآمدی نداشتم کاسه ی چه کنم؟ چه کنم؟ دستم گرفتم خدا بود که شغلی برایم پیدا کرد و بعد از آن راه را هموار کرد تا معلم شدم

    4 – وقتی دانش آموز خصوصی می اومد و نمره 20 می‌گرفت می گفتم من معلم خوبی هستم و مغرور میشدم ولی ترم بعد نمره 15 یا 16 می‌گرفت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  7. -
    زهرا M گفته:
    مدت عضویت: 532 روز

    به نام خدایی که همدم تمام لحظه هاست

    از وقتی که به یاد دارم با شلوغی که اطرافم بود باز هم احساس تنهایی داشتم،همیشه ازت خواستار همدم بودم ولی غافل از اینکه آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردم.

    سالها طول کشید که بتوانم پیدایت کنم سالهای سخت و طاقت فرسا سالهایی که رنگی جز سیاهی نمیدیدم ولی وقتی اجازه ورود به قلبم را دادم آمدی و دنیایم را رنگی کردی آمدی و شدی همدمی که سالها در پی اش بودم نمیدانم از کوچک بودن من بود یا از نازهای معشوق ولی هر چه بود گویی باید این همه سختی را میکشیدم تا پیدایت کنم‌.

    مگر می‌شود تو باشی و من در پی همدم دیگری باشم چه طور بود که سالها چشم هایم لیاقت دیدن روی زیبایت را نداشت.وقتی تو در گلی زیبا خودت را نشانم میدادی.در صدای پرندگان خودت را به گوشم می‌رساندی،در باران پوستم را نوازش میکردی آری تو هر لحظه بودی و من محروم از دیدنت بودم آنقدر غرق در چیزهای بیهوده بودم که تو نمیدیدم که نمیدیدم همدمی مشتاق دارم تا ازش درخواست کنم و با اشتیاق اجابتم کند.

    نمیدانم چرا اشک امانم نمی‌دهد بعد از گذشت آن سال‌های سخت من تو پیدا کردم امشب قلبم خواست که برایت بنویسد نمیدانم از سر دلتنگی ست یا افسوس سالهایی که غافل بود ولی هر چه بود دارد کم کم وجودت را حس می‌کند.

    او اهلی تو شد تویی که هرگز تنهایش نخواهی گزاشت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  8. -
    نیلوفر گفته:
    مدت عضویت: 1458 روز

    سلام استاد عزیزم و مریم جان شایسته

    خدایاشکرت برای این فایل توحیدی

    من جز کسانی هستم که با فایلهای توحیدی شما مخصوصا قسمت 5 و 6 خیلی نتایج گرفتم

    من از خونه دار بودن به شغلی هدایت شدم که سریع توی اون کار پیشرفت کردم ارتقا گرفتم درآمدم بیشتر شد

    من تو ی قرعه کشی بانک برنده شدم شاید مبلغلش کم بود ولی نتیجه توحیدم بود

    بارها پیش اومده وقتی منتظر تاکسی هستم یه ماشین با راننده خانم سوارم کرده و گفته که مسیرش بوده و خواسته لطف کنه به من و رایگان منو رسونده محل کارم

    هر وقتم که مغرور شدم و روی خودم و توانایی هام حساب کردم همه چی سریع از دست رفته

    من عاشق این فایلهای توحیدی شما هستم خدا شما رو برای من فرستاده دوساله که با صدای شما زندگی میکنم و الان روی دوره کشف قوانین دارم کار میکنم بی نظیره

    انشالله به زودی میام و ازنتایج بزرگتری براتون کامنت مینویسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  9. -
    سارا گفته:
    مدت عضویت: 2105 روز

    سلام به شما استاد عزیز عزیز من

    استاد عزیز

    من واقعا یه سوالی ذهنمو درگیر کرد بعد از اون روزی که این فایل منتشر شد و گوش دادمش. اول یه جیزی بگم

    اونموقع حس کردم یه تیکه پازلی افتاد سر جاش

    حس فوق العاده درستی میده وقتی کردیت کوچکترین توانایی ها و اتفاقات رو به خداوند میدم

    اصلا انگار درستش از اول همین بوده

    اما چیزی که درکش نمیکنم

    اینه که وقتی قراره روی توانایی ها و کنترل عزت نفسم متمرکز بشم

    وقتی قراره روی این مسئله کار کنم

    و مثلا میام روی یه کاغذ توانایی هام رو مینویسم و اونجا که ذهنم میخواد بیاد این باور رو بسازه که من انسان قدرتمند و توانایی هستم

    این صحبت های شما تو ذهنم پخش میشه که کردیت همه ی توانایی هامون رو باید بدیم به خداوند

    و بعد به خودم میگم که

    مگه تو اینکار هارو انجام دادی که میخوای به خودت ربطشونبدی و عزت نفست رو ببری بالا..

    اوکی من که مقاومتی ندارم سر این موضوع که کردیت همه چیز رو بدم به خداوند

    ولی پس چطور بیام رو توانایی هام متمرکز بشم وقتی من هیچکدوم رو انجام ندادم ؟

    این موضوع واقعا برام سواله

    من اصلا قلبم بهم میگه که صحبت شما درسته استاد

    اما سر این مسئله کمی گیج شدم

    از استاد یا دوستان عزیز ممنون میشم اگه ذهنیت خودشون رو در این باره برام بنویسن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      علیرضا روح اله گفته:
      مدت عضویت: 1484 روز

      خانم سارا سلام عرض ادب و احترام

      این صرفا دیدگاه من به این قضیه است

      من دو تا پاسخ دارم به این سردرگمی شما

      یکی اینکه؛

      وقتی صحبت از عزت نفس و ایمان به توانایی ها میشه یعنی شعله ور کردن نیروهای درونی که از ازل و با تولد ما خداوند در وجود ما قرار داده

      قدرتهایی که از اول وجود داشته و فقط به خاطر اجتماع و طرز تربیت و تفکر غالب جامعه فراموششان کردیم و زمانی که روی عزت نفسمون کار میکنیم دوباره غین توانایی ها شعله ور میشه

      مورد دوم اینکه؛

      ما چیزی جز خداوند نیستیم

      تکه ای از خداوند، خلیفه خدا روی زمین، از این رو ایمان به توانایی هامون یعنی ایمان به خداوند

      شخصی که عزت نفس بالایی داره جلوه ی مشخصی از خداوند روی زمینه( البته خودت مبدونی یه مرز باریکی هست بین عزت نفس و غرور)

      و در آخر ابنو بگم زیاد آموزه های استادو سخت نگیر. خیلی نیاز نیست عرفانی و معنوی به قضیه نگاه کنی

      من قبلا وقتی استاد می‌گفت روی خودتون کار کنید همیشه فکر میکردم چطور باید انجامش بدم و دنبال تکنیکهای پیچیده بودم

      ولی الآن به این نتیجه رسیدم همین چهار خط کامنت کوتاه نوشتن، یه شکرگزاری چند دقیقه ای اول صبح، نوشتن خواسته های چندساله، چندماهه و چند روزه، گوش کردم مداوم به همین فایلها، صحبت کردن در موردشون با کسی که در این فرکانس هست(مثل استاد و خانم شایسته) و همین کارای ساده پس از مدتی تغییرات بزرگی ایجاد میکنه

      براتون آرزوی بهترینها رو دارم

      موفق باشید

      الهی و ربی من لی غیرک

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      خانم موفق گفته:
      مدت عضویت: 1459 روز

      سلام دوست عزیز

      میتونید از این روش برای تمرین عرت نفس استفاده کنید که دچار دوگانگی نشید :

      مثلا بگید خدایا شکرت که من مهارت رانندگیم بالاست

      یا خدایا شکرت قدرت بیان خوبی دارم

      واز این قبیل مثالها

      اینطوری هم تمرکز کردید روی ویژگیهای خوبتان و هم باشکر کردن اعتبارش رو دادید به خدا .

      موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      فاطمه رستاخیز گفته:
      مدت عضویت: 1396 روز

      به نام خدایی که مارا به آسان ترین شکل ممکن به مسیرخواسته هایمان هدایت میکند

      سلام به شما دوست عزیزم

      در جواب کامنت شما به احساسی توجه کردم که به من گفته شد جواب کامنت شمارو بدم

      اینکه به این نکته بسیار خوب که اعتبار همه کارها را به خدا بدهیم توجه کردید جای تحسین و سپاسگزاری داره و اما سوال شما :

      ولی پس چطور بیام رو توانایی هام متمرکز بشم وقتی من هیچکدوم رو انجام ندادم ؟

      دوست عزیز مبدا همه چیز درما به خداوند برمیگرده این یعنی اینکه هرکس با وجود توانایی های منحصربفرد خودش بازهم ریشه و مبدا وجودش به خداوند برمیگرده

      پس شما درحین توجه به نکات مثت توانایی هاتون باید بتونید بگید مبدا و ریشه این توانایی ها به خداوند یکتا برمیگرده یعنی درشما توانایی وجود داره و درهرفرد متفاوت هست اما این توانایی و ریشه رو نباید براساس قضاوت و ذهن منطقی خودتون بهش نگاه کنید بلکه باید بگید خداوندی که رزاق هست در وجود و روح من این توانایی رو قرار داده پس من باید شاکرباشم که خداوند این توانایی رو به من داده تا به کمک اون بتونم به رشد و پیشرفت جهان کمک کنم و باعث پیشرفت جهان بشم

      استعداد و توانایی صرف مهم نیست مهم اینه که شما با چه باور و جایگاه و صفاتی به اون توانایی یا مهارت نگاه میکنید و اعتبار داشتن و منبع اون مهارت رو آیا براساس هوش و استعداد خودتون میدونید یا اینکه منبع اون مهارت رو به خداوند میدید و در جهت رشد و مواظبت از مهارتتون چه اقدامات عملی انجام میدید تا بالفعل بشه؟

      مثال ماشین گرانقیمتی هست که شما در پارکینگی مجهز نگهش میدارید و نمیاید بدون هیچ قفلی وسط خیابان ولش کنید و با توکل به خدا ازش مواظبت میکنید و دوست دارید دربهترین جایگاه ممکن نگهش دارید پس استعداد و توانایی شماهم به همین صورت هست و باید با توکل به خدا از منبع خداوند همشو سرچشمه بدونید و در جهتش تلاش کنید

      سپاسگزار خداوندی هستم که درمورد کامنت شما به جواب های درست هدایتم کرد

      درپناه خداوند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      سيد حسين موسوي گفته:
      مدت عضویت: 1341 روز

      سلام خانم سارا

      عزت نفس انسان رابطه مستقیمی با میزان فاصله از خداجان داره. هرچه فاصله کمتر، عزت نفس بیشتر و مگر نه این است که عزت نفس در ارتباط با دیگران معنی پیدا می کنه؟ حالا اگر دیگران وزنی و اعتباری نداشته باشن، خود به خود عزت نفس به عرش اعلی می رسه.

      حالا شما اگر در آغوش خدایی ، یعنی با خدا یکی می شی و بیان نقاط مثبتت (تمرکز بر توانائی ها) به معنی تمرکز بر نعمات الهی هستش و کار به جایی می رسه که فقط و فقط نعمت (توانائی ها و نقاط مثبت) می بینی و به همین خاطر دائما سپاسگزاری.

      پس نقطه اشترک فایلهای عزت نفس و این فایلهای توحیدی، افزایش شکرگذاری به خاطر داشته ها و نعمتها (توانائی ها) است و این که تمامی نعمات اعم از بسیار کوچک (دیدن یک صحنه زیبا) یا بسیار بزرگ (باز شدن قلب انسان و ورود به مدار بالاتر) همه و همه نشانی از قریب بودن خودش دارد. قربونت برم خداجون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      خانم موفق گفته:
      مدت عضویت: 1459 روز

      سلام دوست عزبز

      همینکه تونستی موفق بشی تو یه کاری این هست که باورهای توحیدیت قوی بوده و باعث حرکت تو شده .

      یکی اش همین روی خدا حساب باز کردن بود یا همون توکل خودمون .

      مثلا من خودم رو تحسین میکنم چون خیاط ماهری هستم

      حالا آیا خیاط ماهر بودن بدون خداوند یا توکل ممکن بود ؟

      نه من نمیتونم بدون پشتوانه قوی که همون خداونده یا همون توکل به خدا حرکت کنم به سمت خواسته ام.

      یا مغز ما که خداوند آفریده وظیفه ثبت اطلاعات رو به عهده داره وکلیه اعضایی که باهاش همراه هستند و هدایتهایی که طی مسیر میشه و…که اگه اینها نبودند انجام کاری ممکن نبودپس اعتبارش رو میدیم به خدا .

      من یادم مباد مدرسه که میرفتم علیرغم اینکه خوب درس میخوندم ولی ازخدا میخاستم که هرچی خوندم به یادم بباره و من پاسخ بدم .

      پس اعتبارش رو به خدا میدم . و خودمو تحسین میکنم .

      مثلاوقتی از بیشتر افراد موفق حالا در هر زمینه ای که باشه دلیل موفقیت رو می پرسن میگن :

      اول توکل به خدا

      دوم کمک پدر ومادرم

      سوم خودم .

      اینم همین جوریه دیگه .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    پریسا کرد گفته:
    مدت عضویت: 3280 روز

    استاد جان این فایل یعنی این فایل طبق همون خود هدایتی که شما گفتید درست شد و اگاهی ها بر بیان شما جاری شد واقعااا تک تک‌ جملاتتون و من گرفتم درک کردم و باعث شد چشم و گوشم بیشتر باز شه به قول خودتون بفهمیم که کجاها هدایت رو داره ذهن میسازه یا از طرف خداست این دقیقا جمله ای بود که من مدت ها دنبالش بودم و متوجه نمیشدم که کجاها هدایته پس چرا بعضی هدایت ها جواب نمیده خیلی یعنی ذهنم درگیر بود یه مدت حتی آنقدر خدا بزرگه که تو‌همین مدت هم که درگیر این سوال بودم یه سری موارد رو بر طبق خدایت خودش برام پیش برد و الان دارم میفهمم یعنی آنقدر این خدا بزرگه و عظیمه .

    حتی اون موقعی که الان دارم میفهمم که اون هدایت ها ساخته ذهن بوده و برای من در کل اون مواردی که میخواستم خوب نبوده از هزار طرف داشت هدایتم می‌کرد که نشه اون نشه و برات خوب نیست نشونه ها رو‌میاورد اما من ترسیدم باز افسار و دادم دست شیطان و منم منم کردم گفتم نه من‌میگم درسته بزار به زور بشه و در آخر من بازنده شدم اما خودش در چند قدمی داشت میگفت که نه این خوب نیست قرار بره …حالا قربونش برم باز هم آنقدر این خدا عشقه تهش اون قدر برام بد نشد باز بخیر گذشت اما خوب میتونست هم نشه دیگه من وقتم بیشتر سیو‌میشد پولم انرژیم روحیه شاد و خیلی چیزای دیگه .

    یه مثالی میزنم من چند سال پیش یه ایده اومد تو ذهنم که برم دانشگاه ادامه تحصیل بدم با یه رشته کاملا متفاوت با مار خودم و کلا میخواستم تغییر شغل و جهت بدم تو زندگیم خیلی از جانب یکی از عزیزانم انگار صدای خدا شده بود که نکن این‌کارو همین‌کار خودتو‌ادامه بده یا اگر میخوای تحصیل کنی تو‌همین کار خودت برو‌ دانشگاه من واقعا حس میکردم که دارم از مسیر دور میشم چون اون ایده دانشگاه بر اساس مقایسه به وجود اومده بود بر اساس یه سری باور های غلط اومده بود تو ذهنم وقتی رفتم دانشگاه تو ترم دوم فهمیدم که اشتباه اومدم و این رشته مال من نیست دیگه به زور میرفتم سر کلاسا و فقط میرفتم که پاس شه بره .یه مدت خیلی سرزنش کردم خودمو اما باز هم خدا دستم و‌گرفت حالم و‌خوب کرد بهم‌گفت عیبی نداره حالا تو این مدت از همین فضا لذت ببر از محیط دانشگاه از خیابان های اطرافش که پر از کافه رستوران هست و مغازه لذت ببر این هم‌میگذره و دیگه دوران دانشجویی هم تموم میشه .و اتفاقاااا دقیقا کوچه بالایی دانشگاه ما یه مغازه ای و‌پیدا کردم که وسایل کار مورد علاقه ام رو میفروخت با قیمت های عالی و خوب گفتم خدایا شکرت باز یه خیریتی هنوز هست چون الان یه سری سفارشات دارم یه وقتایی زنگ میزنم به اون مغازه چون خیلی مغازه معروفی هست ‌وکلی وسایل داره و من اصلا از قبل نمیشناختم اونجارو.

    خلاصه منظور حرفم اینه که واقعا توحید و هدایت و هیچ وقت هیچ‌وقت نباید یادم بره کل مسیر همینه .واقعیتش من خیلی روی دوره ها همیشه کار میکنم حتی این اواخر در دوره عالی احساس لیاقت کشف قوانین و…با این حال که بارها استاد از هدایت گفته بودن اما احساس میکرذم این‌جند وقته یه تیکه بزرگی از پازل کمه اون‌ چیه چرا نمیفهممش و الان با این فایل ارزشمند گرفتم .

    خدارو شکر میکنم به خاطر وجود شما استاد جانم در پناه خدا باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای: