اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد جان جان جان من و مریم جان عزیزم و دوستان عالی و بینظیرم
استاد دیروز یک سوالی رو همسرم از جهان داشت و سوال من هم بود . این که چرا ما تو یک قدمی نتیجه می رسیم ولی کارمون سرانجام نمگیره ؟ یه عالمه باورهای اشتباه پیدا کرده بودیم ولی احساس میکردیم یه باوری ریشه دارتر هست که مخفی هست که ما هنوز پیداش نکردیم و واقعا از خدا هدایت خواستیم .
من دیروز هدایت شدم به یک مقاله ایی از تو سایت که یک سوالی رو یکی از دوستان سایت، پرسیده بودند و دقیقا سوال ما بود و خانم شایسته عزیز چقدر عالی پاسخ داده بودند و من اون باور اشتباه یا کد خراب رو پیدا کردم . ایندهمون کد خراب اصلیمون بود که پیدا کردم و اون کد خراب این بود :
《احساس باور عدم لیاقت در موضوع راحت پول در آوردن 》.
خانم شایسته عزیزم بینهایت سپاسگزارم که جواب مسئله ما را اینچنین به خوبی پاسخ داده بودید. و من انقدر راحت هدایت شدم ، خدایا بی نهایت سپاسگزارم
وقتی توضیحات خانم شایسته رو خوندم هم بسیار خوشحال شدم و هم بسیار خشمگین از خودم .
خشمگین به خاطر جهل و شرک خودم .
و خوشحال از اینکه جواب مسئله مون رو پیدا کردیم .
هیچ چیزی بیرون از ما نیست هر اتفاقی که تو زندگیمون رخ میده خودمون به وجودش آوردیم . بعد اون وقت میگیم خدایا پس چراااا درست نمیشه.
دیروز به همسرم گفتم: مشتری اومده بدون اینکه تو تبلیغ کنی ، خداوند به سمتمون هدایت کرده ، درخواست کردیم و خداوند جواب خواسته هامون رو داده و افراد رو به سمت ما هدایت کرده ، اما اون کد خرابی که در ما نصب هست کار رو خراب میکنه . اجازه نمیده کارها راحت انجام بشه .
اون کد خراب میگه: مگه میشه فقط با یک تماس تلفنی انقدر پول به راحتی بیاد ، اصلا برای چی باید بیاد . شما که کاری نکردید .سختی نکشیدید .مگه پدرت ، پدربزرگت، تمام کس و کارت کدومشون اینطوری پول درآوردن همه شون با سختی پول درآوردن . با سختی پول در بیاری همه میگن بَه ببین چقدررررر فلانی با غیرته که انقدر زحمت میکشه برای خانواده اش نون میبره و رفاه رو فراهم میکنه . که همین باور یعنی شرک بزرگ و مخفی . رزق و نعمت تک تک افراد خانواده فقط فقط در دست خداوند است .
وقتی که از دیروز این باور اشتباه، این کد خراب رو پیدا کردم احساس میکنم که شونه هام سبک شده . الان دارم متوجه میشم منظورتون از گاری زهوار دررفته که تو دوره ی 12 قدم گفتید یعنی چی ؟ استاد من اون گاری رو از خودم جدا کردم ، خدایا شکرت
باید روی این باور بیشتر کار کنم که من لیاقت به آسانی به دست آوردن نعمت های خداوند هستم .
احساس میکنم اون سدی که خودم ساخته بودم شکسته شده و آبی که پشت اون سد جمع شده بود الان به جریان افتاده .
خدایا یاریم کن که در مدار آسانی ها قرار بگیریم
آسان کارها را برای آسانی ها
خدایا تنها تو را بندگی میکنم و تنها از تو یاری می جویم
خدایا مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ایی هدایت کن
استاد عزیزم و مریم جان عزیزم بی نهایت سپاسگزارم به خاطر همه چیز
به قول استاد عزیزم خدایا قدرت سپاسگزاری بیشتر رو به من بده
خداروشکر که امروز بهترین فایل را برایم فرستادی که یک بار دیگر یادآوری کنم ربوبیت و یکتای بی همتایی تو را
شهادت می دهم که خدایی جز خدایی یگانه بی همتا نیست
اوست قادر مطلق توانا خالق تمام جهانیان
خدایا ازت سپاسگزارم که در این سایت بزرگترین و مهم ترین مطلبی که اموختم این بود که شرک نورزم
قبلا که قرآن می خوندم و به آیه های شرک که میرسیدم فک میکردم شرک فقط در زمان گذشته بوده و اونها بودن که بت پرست یا خورشید پرست یا ستاره پرست بودن و در این زمانه شرکی نیست ولی با آموزه های استاد عزیزم خیلی وقته متوجه شدم که حتی تاثیر یک وسیله چ برسه به آدم در زندگیت پر رنگ کنی اونقدر که نبودش باعث استرس و ترست بشه ،میشی مشرک از همون مشرکایی که در قرآن گفته بله شرک یعنی شریک قرار دادن یعنی قدرت به غیر خدا دادن
زمانی که باور به تاثیر عوامل بیرونی مثل: ژنتیک، سیاست، قدرت یک فرد خاص و… داشتید، چه نتایجی در زندگیتان گرفتید؟
وقتی در زندگیم از لحاظ مالی پیشرفت نکردم و حتی کار ثابتی نداشتم همش دولت و قانون هاش و پدرم و مادرم و زمین و زمان مقصر میدونستم می گفتم اگه ما هم پارتی داشتیم یا پدرمون ایثارگر بود می تونستم خیلی راحت کار پیدا کنم یا برای ازدواج اگه ما هم وضعیت مالی خوبی داشتیم یا پدر و مادرم اینطوری بودن خب ازدواج موفقی داشتم با تکرار این باورهای غلط نه تنها مشرک بودم بلکه هی تو باتلاق بیشتر فرو میرفتم
توی رابطه ام چقدر طرفم بت کردم چقدر از خودم گذشتم تا بتونم حفظش کنم چقدر خودم وابسته وجودش کردم چقدر گفتم نباشه من میمیرم و چقد خودم مقایسه کردم چقدر خانواده ها رو مقایسه کردم و قدرت دادم به غیر خدا و چوبشم خوردم
نا امیدی استرس اینده و حسرت گذشته و آتشی که در دلم زبانه می کشید و تمام جانم می سوخت به خودم میگفتم جهنم در همین دنیاست چه آتشی سوزنده تر از اینکه بفهمی “ظلمت نفسی “به خودم ظلم کردم و چاره ای ندارم و در قعر بی عزتی و اعتماد بنفسی خدایا از تمام جهالت و مشرک بودنم معذرت میخواهم خدایا تو تنها خالقی مهربان و بخشنده ای از اشتباهاتم درگذر
همه این اینها از باورهای اشتباه من بود باورهای مخرب که فقط دولت و پارتی در استخدامی موثر هست و لاغیر و جهان هم به راحتی الگوهای ذهنی جلو پام میذاشت و باعث میشد بیشتر باور کنم که آره پس درست فک میکردم
در مورد ازدواج هم همین بود باعث شده بود که خانوادهام مقصر اصلی بدونم و بگم اگه شما این کار میکردین اگه اینطور بودین من الان در بهترین زندگی بودم و این باور اشتباه بحث های بیهوده و قهر ها و بی احترامی ها رو به بار میآورد و احساس ضعف و گناه بیشتر میشد
در رابطه عاطفی ام نبود عزت نفس و ندیدن ارزشهای خودم ترجیح اون به خودم اولویت دادن به خواسته های اون به خاطر باور نادرست دلسوزی بیش از حد و مقایسه سبک زندگی ها به خاطر نبود اعتماد به نفس باعث میشد بیشتر کمبود ها رو ببینم باورهای اشتباه مربوط به سن وضعیت شغلی خانوادگی ظاهر همه و همه مزید بر علت میشد…..
به قول استاد تا جایی که به خودت نیایی چک و لگد جهان ادامه داره و بدجور زمینت بزنه تا بفهمی که داری بیراهه میری اونم چه بیراهه ای مشرک شدن که خدا هیچ جوره از این نمیگذره
خدایا از ما که نا آگاه و غافل بودیم بگذر و ببخش
====
خداروشکر از وقتی به این آگاهی رسیدم که قدرت فقط دست خداست و نه دیگران شروع به تمرین کردم و خیلی آسان و بطور معجزه آسایی همه چی درست شد اولش به آرامش قلبی رسیدم انگار یه آب سرد رو آتیش دلم ریخته شد. اونو خاموش کرد امیدم به ادامه زندگی بیشتر شد
در مورد کارم خداشکر همه چی سپردم به خدا ازش کمک خواستم خیلی راحت و آسون و عزتمندانه درستش کرد و درآمد و پولهای بسیار عالی و بالایی به حسابم واریز کرد
خداروشکر در مورد روابط ،در رابطه با خانواده ام خیلی آرامتر شدم و صبورتر و خوش رو تر شدم این تفاوت خودم خیلی واضح احساس میکنم و در رابطه عاطفیم بهبود حاصل شده و می بینم که رفتارها و عملکرد ها تغییرات مثبت و عالی هست .خدایاشکرت خدایا ما را به راه راست هدایت کن به راه کسانی که به آنان نعمت دادی و نه گمراهان
و این هدایت دیروز من به قرآن بود که بازم بهم گفت فقط من برای تو کافی هستم بهم توکل کن و ایمان داشته باش خدایا ازت ممنونم همه جوره هوامو داری
آیا خدا برای بنده اش [در همه امور] کافی نیست؟ و مشرکان [به پندار خود] تو را از کسانی که غیر خدا هستند، می ترسانند و هر که را خدا به کیفر [کفر و عناد] ش گمراه کند، او را هیچ هدایت کننده ای نخواهد بود؛ (36)
اگر از آنان بپرسی: چه کسی آسمان ها و زمین را آفرید؟ بی تردید می گویند: خدا. بگو: پس مرا درباره معبودانی که به جای خدا می پرستید خبر دهید، که اگر خدا آسیبی را برای من بخواهد، آیا آنها می توانند آسیب او را از من برطرف کنند؟ یا اگر رحمتی را برای من بخواهد، آیا می توانند رحمتش را باز دارند؟ بگو: خدا مرا کافی است. توکل کنندگان فقط بر او توکل می کنند. (38 زمر)
وقتی آن باورهای شرک آلود را تغییر دادید، چه تغییرات مثبتی در نتایج شما ایجاد شد؟
به چه شکل توانستید باورهای توحیدی را جایگزین این باورهای شرک آلود کنید؟ این نگاه توحیدی چه تغییراتی در رفتار، شخصیت، عملکرد، ایمان و جسارت شما ایجاد کرده است؟
سلام بچه های پاکار سایت عباس منش و تیم پشتیبانی خفن سایت
امید دارم هر کجای این جهان زیبا هستید شاد ، سلامت ، سعادتمند و ثروتمند باشید
استاد عزیزم چقدر ریتم شروع فایل معرکه بود بی نهایت ازت سپاسگزارم ؛ من رو غرق در زیبایی های خدای مهربانم کردی عالی بود عالی
چقدر خودتون عالی تر و زیبا تر و خوش اندام تر شدید؛ دمتون گرمکه خط شکن باورهای محدود کننده ما شدید
چقدر منظره پشت سرتون زیبا و دلنشین بود
واقعا این پردایس زیبا قابل تحسین و یک شگفتی هستش
استاد عزیزم تو مقطعی از زندگیم به دست آوردهای بزرگی رسیدم بخصوص که سن کم داشتم ، داشته هام بیشتر تو چشم میومد و بیشتر همرو از عملکردم متعجب میکرد مثلا درآمد به دلار و خرید خودروی صفر کیلومتر و… توی سن 20 و 21 سالگی برام اتفاق افتاده که واقعا نگاه همه رو به سمت من جلب کرده بود ولی هیچوقت یادم نمیاد که اون زمان با وجود اون همه زیبایی تو زندگیم یه بار حتی از سر زبون نه ته دل گفته بودم خدایا شکرت یا خدایا دمت گرم اصلا خدا تو زندگیم و دست آوردام جایگاهی نداشت تا اینکه چرخ جهان هستی چرخید
و من رو به جایگاه از سیلی خوردن رسوند و به یک آن توی چندین ماه همه دست آوردام صفر شد و شروع به نزول کرد تا جایی که توی بدهی هم افتادم
انقدر از جهان هستی چک و لگد خوردم تا مسیر درست برام آشکار شد
اون روزا که شرایطم خوب بود قبل از منفی شدنم اصلا به یاد لطف خدا نیفتادم اصلا نفهمیدم بابا دلیل این موفقیاتا چیه تا اینکه داسته هامو از دست دادم و اون جا بود که گلایه هام از خدا شروع شدو چون تو شرایط منفی و تنهایی به سر میبردم و نمیتونستم خودم رو از وضعیت پیش اومده ببخشم فقط سر حرفم این بود چرا باید اینجور میشد
که الان بعد گذشت حدودا 3 سال از اون روزا واقعا بابت اون روزا بی نهاااااایت سپاسگزارم
اون روزا تکامل من بودن تکاملی که بشینم و بگم خدایا من دیگه تسلیمم تو کمکم کن
خدایا فقط دیگه تو رو دارم تو کمکمکن
و هدایتا استارت خورد
اتفاقات منفی شروع به محو شدن شد
آدمای اضافی شروع به حذف شدن شد
و رشد زندگی دوباره استارت خورد
امروز که این دیدگاه رو مینویسم فقط و فقط یک قدرت برتر در زندگی من وجود داره اون هم خداست و تمام داشته هام رو مدیون بزرگی و رحمت خدا میدونم که بعد از اینکه دید من هم میخوام تغیر کنم دستم رو گرفت و به مسیر درست ، مسیری کسانی که بهشونپاداش میده هدایت کرد
نمیتونم بگم این ایمان هنوز در عمل بصورت 100 درصد هست ولی به قطعیت میتونم بگم در تلاش هستم به 100 درصد برسونم که زندکیم رو رها کنم برای خدا تا خدا بسازه چون میگن خدایا تو بساز ، تو بسازی قشنگه
توی مسیری سراشیبی که داشتم فقط یه درس بزرگ برام اتفاق افتاد که با ارزش ترین قسمت زندگیم هستش اون هم اینکه خودت رو ، زندگیت رو ، سلامتیت رو ، وضعیت مالیت رو ،
بسپارش خدا
خدا خودش به بهترین شکل دستت رو میگیره و ما رو بسمت خواسته هامون هدایت میکنه
استاد سه سالی هست که روی خودم کار میکنم و خداروشکر همیشه ته دلم ته ذهنم قدرت اصلی خدا بوده و باقی رو دستی از خدا دیدم که برای انجام کارهای من ( بنده ای که نگاه خدا رو با افکار و توجهاتش به سمت خودش جلب کرده ).
فایل فوق العاده ای بود بی نهایت از خدای مهربان بابت هدایتم به این فایل زیبا و داشتن استاد عزیزی چون شما سپاسگزارم
خدارو شکر میکنم که امروز هدایتم کرد به کامنت گذاشتن برای این فایل بینظیر و مثل همیشه تأثیرگذار..
میخوام راجع به موضوع بسیار بزرگی برای خودم حرف بزنم که بیش از نصف سنم رو درگیرش بودم و اونم بخاطر شرک!!!
از13 سالگیم دندونام به صورت نامرتب رشد کردن
و 2 تاش حتی روی هم قرار دارن و زیبایی صورتم رو خیلی تحت تاثیر قرار دادن..
طوری که من دیگه نمیتونستم تو جمع ها بخندم،نمیتونستم شوخی کنم و راحت صحبت کنم ،چون دندونام دیده میشد و بشدت عزت نفس و اعتماد به نفسم رو نابود کرده بود ..
همیشه موقع خندیدن دستم روی دهنم بود تا بقیه نبینند.. ولی خب به هر حال گاهی از دستم در میرفت و بالاخره میدیدن..یه سریا مسخره میکردن..یه سریا میپرسیدم چرا درستشون نمیکنی؟..یه سریا نگاه ترهم آمیز و عجیب تحویلم میدادن..
و این موضوع خیلی اذیتم میکرده..طوری که با کسی خیلی صمیمی نمیشدم..بخصوص تو دوران دانشگاه..یعنی تا زمان دانشگاه هم ادامه داشت و هنوزم درست نشده کامل..
ولی جریان چی بود ؟ که دندونام درست نمیشد اونم بعد 16 سال و بعد ازدواج و حتی بچه دارشدنم، بازم قدمی برای درست شدن دندونام برنمیداشتم..
من به گفته های بقیه باور داشتم و شرک هاشونو پذیرفتم..!
اینکه ژنیتیکا دندونام خرابه و راهی ندارد و مجبور میشم مثل پدرم تو 38 سالگی دندون مصنوعی بزارم..
اینکه پدرم پول نداد و هیچوقت هزینشو نمیداد که برم درستشون کنم..
اینکه شوهرمم مثل پدرم پول نداره و اگه داشته باشه هم نمیده..
اینکه من شانس ندارم تو دندون..
اینکه من قربانی هستم که دندونام اشتباه رشد کرده و هیچکسم برای ارتودنسی کردن دندونام حمایتی نکرد..
اینکه بقیه ظالم و خودخواهن و نزاشتن من زیبایی و خندیدن رو تجربه کنم..
اینکه دندونپزشکا فقط پول میگیرن و راه نمیان تو پرداخت هزینه..
اینکه من فقط قربانیم و محکوم که دندونام همینطوری باشه..
تا اینکه از سال 99 خداوند هدایتم کرد به آموزش دیدن و اردیبهشت پارسال به شما هدایتم کرد، البته فقط تو یوتیوپ،.. صبح ها ویدیوهاتونو میدیدم ..
اون زمان، قدر آموزشها رو نمیدونستم و تو فرکانس شما هنوز نبودم، با این حال کمی بیشتر شرک رو درک کردم و رو خودم کار میکردم و نتیجه این شد که بعد این همه سال خودم تنها رفتم دنبال کارای دندونام تو شهر کناریمون که مرکز استانه..
ولی هنوزم بشدت احساس قربانی بودن داشتم و. نمیشد که درست بشه..کلی گره و چاله بوجود میومد که هر دندونپزشکی یه حرفی میزد و من گمراه و گیج تر میشدم و هر بار بعد دندونپزشکی رفتن بی نتیجه گریه میکردم و دیگه از دیدن آموزشهای شما هم خارج شدم..
.تا اینکه بعد یه تاریکی بزرگ، خداوند منو دوباره به خودم اورد و از بهمن ماه به طور جدی با شما شروع کردم و عضو سایت شدم و از پایین شروع به دیدن ویدئو ها کردم..
و آگاهی های رو بدست آوردم و درک کردم و عمل کردم که هیچوقت قبلش نداشتم..و نتایج رو به تغییر رفت..بخصوص از اواخر خرداد ماه که دوره ی عزت نفس رو تونستم بخرم اونم با پولی که به لطف آموزشهای شما از کاری که شروع کرده بودم بدست آورده بودم..
بعد اون نتایج خیلی بزرگتر و بهتر شد..خواسته هام داره تیک میخوره..
اینکه الان هر هفته دارم میرم دندونپزشکی و چندتاشو عصب کشی و ترمیم کردم و قراره دو هفته بعد برم با یه ارتودنس دیگه حرف بزنم که شاید نظرش این باشه که دندونام با ارتودنسی درست میشه و نیاز به ایمپلنت نداره..
این مدت هر بار برای رفتن به دندونپزشکی یه آزمایش از طرف خدا برای شرک ازم گرفته میشه و به لطف و کمک خدا ،وقتی قبول میشم، به راحتی تو آرامش و امنیت، بچم رو به یکی از دستان خدا میسپارم و میرم و به طرز معجزه آسایی همونجا توی مطب بعد اتمام کارم، خداوند پولش رو برام میفرسته و عزتمندانه،هزینه رو نقد حساب میکنم و برمیگردم..
نگم براتون از حال و هوایی که موقع برگشت از دندونپزشکی دارم.. گاهی اشک شوق میریزم که چطور خداوند قدرت داشت همیشه و من باورش نداشتم و حالا که باورش میکنم، غیرممکنهارو ممکن میکنه ..
.وقتایی که امیدم رو از همسرم و پدرم برمیداریم و با ایمان و حال خوب میگم ،خدایا مطمئنم کمکم میکنی و هزینه ها رو جور میکنی..
بعد میبینم پیامک واریز به حسابم میاد ..
که همون لحظه برای همسرم و پدرم از جایی دور از انتظار پول زده شده و اونام به حساب من واریز کردن..
خدای قدرتمندم ازت ممنونم بابت این آگاهی ها.بابت این مسیر..بابت این همه لطفت..بابت اینکه خودتو تو انسانهایی تجلی دادی که تو این مسیر کمکم کنی..
مطمئنم امسال تموم دندونام سالم و مرتب میشن بهتر از همیشه..بهت ایمان دارم، به خودم باور دارم که امسال تو شغل رویایی و رسالتم موفقیت بزرگ و شگفت انگیزی بدست میارم..
ممنونم ازتون که تا انتها خوندین..امیدوارم قلبتون پر از نور خداوند باشه
بهتون تبریک میگم که انقدر عالی تو همه زمینه های زندگیتون دارید باور های مخرب رو شناسایی میکنید
با خوندن کامنت شما منم ب فکر فرو رفتم
چقدر حرف دل من بود صحبت های شما ولی تا الان اصلا بهش به دید این ک چقدر باورهام داغونه فکر نکرده بودم
منم یک سمت دندون هام بد رشد کرده و من تقریبا از 13_14 سالگی با این مسئله درگیر بودم و همیشه یا ی لبخند کوچیک میزدم یا همیشه دستم جلوی دهانم بود موقع خندیدن
جوری ک الان دختر یکسالم ک همه کارهای منو نگاه میکنه و دقیقا تکرار میکنه موقع خندیدن دستش رو جلوی دهانش میگیره
ممنونم بابت این آگاهی
ممنونم ک بهم یادآوری کردی که میتونم با درست کردن باورهام این مشکلم رو هم حل کنم و دیگه روی همسرم حساب نمیکنم و هیچ وقت فکر نمیکردم خودم بائو بتونم درستشون کنم و همش منتظر ی دست از بیرون بودم ک قبلا پدرم بود و الان همسرم و منم در واقع شرک خفی داشتم و بی خبر بودم
ممنونم دوست خوبم ی چراغ دیگه تو ذهنم روشن شد و یک پله درکم بالاتر رفت
مچکرم ازت و امیدوارم بهتر از قبل بتونید همه چیز رو برای خودتون عالی رقم بزنید
سلام نیلوفر جان ..ممنونم از انرژی خیلی خوبی که برام فرستادی..
به همین روند ادامه بده حتما تو هم بزودی از نتایج شگفت انگیزت برام میگی.. همینطور که خداوند هر هفته برای من در جواب ادامه دادنم به مسیر اگاهی،داره برام معجزه ها رقم میزند و حتما بازم تو فایلهای جدید استاد از معجزات جدیدی که تو همین مسیر دندونام رقم خورده و رقم خواهد خورد میگم..سعی کن بخونیشون تا انگیزت برای شروع خودت خیلی قوی تر و ایمانت محکم تر بشه..
یادمه چندسال پیش یکی ازدوستانم میخواست باتبلیغات دردولت به پست ومفامی برسه وبه من گفت بیاازماحمایت کن وباماباش من اگه به جایی بریم توروهم میبرم سرکاربعدمنم چندروزباهاش بودم ولی هیچ اتفافی نیفتادونه خودش به جایی رسیدونه من این یعنی تکیه برعوامل بیرونی مقل دولت دوست رییس وووو
وهمین چندهفته پیش قراربودمن یک پولی به حساب کسی بزنم تابتونم برم یک سفرکاری بعدپولشونداشتم که مبلغش3میلیون تومان بود وخیلی هم دوست داشتم برم بعدهمش بخودم مبگفتم استادگفته قرض ندیدن وقرض نگیریدمنم گفتم قرض نمیگیرم ولی همه گفتندحالاپولی نیست این 3تومن خوب بگیرو حتی من وسوسه شدم 1میلیون تومنشوازبرادرم که قولشوداده بودبگیرم امانگرفتم
بعددیدم نتیجه نشون دادن ایمان خودم روواین که روی کسی حساب بازنکنم بعدچندروزچندبرابراون پول ازجایی که فکدشونمیکردم به حساب من واریزشدومن میتونستم برم مسافرت چون توکل کردم به خودش وگفتم خودت پولشواکی کن وشدویک مشتری برام جورشدومن قراردادبستم جوری که فکرشونمبکردم
وقتی بهش توکل کنی همه چی بهت میده هرچی بخوای به مومیرسه اماپاره نمیشه
وقتی روی توانایی های خودت وخدای خودت حساب کنی ازاون چیزی که فکرشومیکنی خیلی بیشتربهت داده میشه
باورکنیم چیزهایی که دوست داریم درزندگیمون اتفاق بیفته
من حرف استادروباورکردم وقرض نگرفتم وچقدربه نفع من بوداین حرف
من باوردارم که ثروت بینهایته
من باوردارم که فرصت هابیشتروبیشترمیشن
من باوردارم که خدادندحامیه منه وعاشق منه
من باوردارم که اگه بهش توکل کنم وارام باشم واحساس خوب داشته باشم وباورام درست باشه همه چی درست میشه
من باوردارم که شرک بزرگ ترین گناهه وبخشودنی نیست
من باوردارم که خداوندمن خدای صلح ودوستیه وخیلی ازگناهان مارومیبخشه وهابه رزاقه مهربانه بخشندس رحیمه
شادی خوشبختی به عوامل درونی ربط داره یعنی اگه توتسلیم باشی حالت خوب باشه باورهای درست داشته باشی توخوشبختی توهمه چی داری
سلام استاد عزیزم ممنونم از تصاویر زیبایی که مریم جان در ابتدای صحبت هاتون گذاشتن و چقدر لذت بخش همین تصاویر حاکی از این هستند که آیا کسی جز قدرت پروردگار میتونه این همه زیبایی رو خلق بکنه اونوقت با علم و آگاهی از اینکه این جهان هستی و همه چیز رو و خود مارو از کوچکترین قسمت بدنمون تا کل اون رو همین خدای بزرگ آفریده به سراغ خرافاتی که برچسب علم روش میزارن برای اینکه مردم راحت تر باور کنند میبرند ممکنه دوستان بگند که خوب اگر ژنتیک دروغه ونمیتونه روی زندگی ما تاثیر بزاره پس همین که ما بر اساس ژنتیک پدر ومادر و اجدادمون بدنیا میایم از لحاظ شباهت این رو چی میتونید کتمان کنید پس اینکه میتونه مسایل دیگه هم ژنتیک باشه میشه درست باشه اما من میخوام بگم نه دوستان عزیزم خداوند هر کدوم از ما انسان هارو با خلق و خوی متفاوت و در نهایت خواسته های متفاوت و با اراده بدنیا آورده و هیچ چیز نمیتونه بالاتر از این باشه که خداوند برای هر کدام از ما سرنوشتی رو قرار میده که خودمون بر اساس اراده انتخاب بکنیم همین طور که از یکپدرو مادر ناشنوا فرزند سالم بدنیا میاد ژنتیک آخرین و جزیی ترین مساله میتونه باشه در زندگی ما دوستان وقتی ما انسانها خلق میشیم بر اساس شرایط اجتماعی و فرهنگی که پرورش پیدا میکنیم باورهایی رو چه با گفتار در خانواده چه با دیدن اون در بیشتر اوقات به خورد ما میدهند و ما به این باور میرسیم که این ژنتیک هست و قبول میکنیم در صورتیکه اگر آگاهانه فکر کنیم و هر چیزی رو که باور کردیم اجازه ندهیم در ذهنمان باقی بماند و آنها را از ذهنمان بیرون ببریم به وسیله قدرتمندترین و با ارزشترین چیزی که خداوند به همه ما انسانها عطا کرده قدرت ذهن و تخیل میتوانیم باور کنیم آنها. را تصور کنیم و به آنها برسیم هر چیزی رو اگه بخوای باور کنی دقیقا همون موضوع وارد زندگی شما میشه و دقیقا حق باشماست درسته و اتفاق میفته من از زمانیکه اون صحبت های استاد که در مورد چشم زخم هست رو شنیدم که حدودا پنج سال پیش میشه از کانال تلگرامیشون به این نتیجه رسیدم که هیچ وقت خدای بزرگ اراده زندگی ما رو بدست آدمهای دیگه نمیده که به راحتی بتونند با نگاه کردن به زیبایی های زندگی ما خوشبختی مون اون رو چشم بزنند و از بین ببرند و از همون موقع به بعد هم هر اتفاقی رو ربط ندادم به این موضوع که فلانی چشم کرد فلانی دید و اتفاقا چقدر کم و معدود اتفاق های عجیب غریب برام میفته و هر چیزی هم که بشه دلیل اصلیش روخودم میدونم و کوتاهی خودم ولی متاسفانه تقریبا نود و نه درصد آدمهایی که میبینم کاملا به این موضوع اعتقاد دارند و ترس دارند یعنی شرک مطلق هر چقدر براشون دلیل و استدلال میاری نمیتونن باور کنند و هر روز زندگیشون درگیر چنین مسایل خرافی و احمقانه ای هست از دکتر مهندس استاد دانشگاه تا یک آدم بی سواد هیچ فرق نمیکنه و چقدر اصرار میکنند به اینکه نه ما درست میگیم و چقدر دلیل میارند که همه دلیل هاشون به راحتی نقض میشه و من به این نتیجه رسیدم که بیشتر آدمها دوست دارند خرافاتی باشند و لذت میبرند از این موضوع از اینکه مسایل زندگیشون رو بندازن گردن دیگران خوب ژنتیک هم همینه هیچ فرقی نمیکنه من تمام خصوصیاتی که در وجودم هست نه در خانواده پدری و نه مادری میبینم ولی بشدت بعضی از افراد اصرار دارند به من بقبولونند که این رفتارت این استعدادت به پدرت رفته به داییات رفته در صورتیکه این طور نیست من یک سری از این خصوصیات رو در خودم پرورش دادم آگاهانه قبلا خبری از این خصوصیات نبود ولی اطرافیان بشدت دوست دارن ما رو به ژنتیک ربط بدن و هر چیزدیکه ای که ثابت بکنند ربطی به اراده و خواست خودت نداره و مربوط به دیگرانه و تو فقط یه کپی کننده هستی حالا این میتونه هم خصوصیات بد باشه هم خصوصیات خوب فرقی نمیکنه و چقدر راحت ذهن همون لحظه میخواد این حرف و باور کنه و چقدر راحت تو رو قانع میکنه اما دوستان بیاید از این نعمت ارزشمند در جهت سود و منفعتمون بهره مند بشیم نه در جهت ضررمون بیاید هر چیزی روکه حتی اگه هزارم نفر هم ثابت کردن اگه به ضررمون بود قبول نکنیم و فقط به راه خودمون ادامه بدیم همون طور که ناپلئون هیل هیچ وقت باور نکرد که پسرش ناشنواست از همون لحظه تولد با اون مثل یک آدم عادی رفتار کرد اونو مدرسه عادی فرستاد یعنی دیگه از این خارق العاده تر میتونه باشه و بعد از سالها به راحتی پسرش تونست بشنوه و چونکه از اول پدرش روی قدرت تکلمش کار کرده بود مثل انسان های عادی تونست صحبت کنه و کلی کارهای ارزشمند کرد انقد راحت روضه هایی که براتون با هر برچسبی میخونند رو باور نکنید و خودتون رو بی تاثیر ندونید شما تاثیر گذارترین فرد در زندگیتون هستید طوری که میتونید یک انسان دیگه از خودتون بسازید که همه بگن این به کی رفته چقدر همه چیش خوبه بدرود
سلام استاد نازنینم و خانم شایسته عزیز و دوستان توحیدی من
استاد تحسین میکنم این هیکل عالیتون رو، تحسین میکنم لباسای قشنگتون رو چقدر بهتون میاد ،تحسین میکنم آسمان زیبا با ابرای سفیدخوشگل رو،تحسین میکنم دریاچه زیبا درختان زیبا و دریاچه بزرگ وپر از آب رو خداروسپاسگزارم بابت همه این نعمتها
استاد من اعتراف میکنم که خیلی آدم مشرکی هستم و دربیشتر مواقع قدرت رو دادم به عوامل بیرون مثل سردرد های که دارم و ربط دادم به اینکه چون مامانم خاله هام عمه ام سردرد دارن منم ارث بهم رسیده به مامانم میگفتم چیزی دیگه نبود ارث بدی سردرد بهم دادی ،یا،علت اینکه ما شرایطمون الان اینجوریه اینکه بابام ما رو جلو همه خورد کرده بی ارزش کرده تو سری خور شدیم، ،یا تو رابطم با عزیز دلم چون اون زنگ نمیزنه،به فکرم نیست رابطمون ضعیف شده، تو رشته دانشگاهی چون بابام مجبورم کرد برم رشته حسابداری الان نمیتونم کار پیدا کنم تو این رشته ،،اگه بخوام ادامه بدم صفحه ها باید پر کنم از اینکه من تو هر چیزی تو زندگیم دیگران مقصر بودن من بی گناهه بی گناه ،،
استاد عزیزم شما دقیقا درست میگین وقتی من دیگران رو مقصر بدونم کاری نمیکنم باسه تغییر زندگیم و همش احساس قربانی بودن میکنم
استاد دقیقا من به حرفتون رسیدم که ثروت تو جهان هر روز داره بیشتر بیشتر میشه آدمایی که تو روستای ما بودن کارگر بودن خونه نداشتن ،حتی باسه روز پاتختی زنش یه لباس نخرید براش الان خونه ساخته 2طبقه ،ماشین خریده ،طلا مسافرت ،،امروز با خانواده رفتیم یکی از روستاهای گردشگری نزدیک شهرمون خونه هایی دیدم بزرگ سنگ نما ویلایی شیک که حتی تو شهر ندیده بودم اینها همه ثروته دیگه اما من چرا ثروتمند نیستم چون باور ندارم که پول به وفور هست چون تو مدارش نیستم
استاد سوال پرسیدن که وقتی آن باورهای شرک آلود را تغییر دادید، چه تغییرات مثبتی در نتایج شما ایجاد شد؟
باید بگم من هنوز باورهای شرک آلودم هست نتونستم تغییر بدم بهتر شدم اما هنوز هستن و فقط از خداوند متعال میخوام کمکم کنه تا تغییر بدم وگرنه خودم به تنهایی نمیتونم
وقتی من قدرت رو تو هر زمینهای دادم به عوامل بیرونی و توکل به خدا نکردم اتفاقات به ضررم تمام شد الان تازه دارم میفهمم چرا تو اتفاقات زندگیم میگفتم خدایا چرا باسه من اینجوری شد این بود که من قدرت دادم به عوامل بیرونی خداوند هم گفت تو که از من نخواستی برو از هرکی کمک خواستی همونم بهت کمک کنه
استاد مهربونم خیلی خیلی خیلی دوستتون دارم ان شاالله همیشه تنتون سلامت باشه و شاد و ثروتمند باشین و خدا حفظتون کنه برای ما
سلام بر استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم و دوستان عزیزم
استاد جان من قبلا پیش یه روانشناس کار میکردم که ایشون یه بیمار داشتن که افسردگی شدید داشت یه روز درمورد اون بیمار با من صحبت میکردن و میگفتن که این افسردگی توو خانواده شون موروثیه پدر و پدربزرگش هم افسردگی داشتن و تنها راهش اینه که یه عمل خاصی باید روی مغزش انجام شده تا درست شه چون همه راهارو امتحان کرده بود و نتیجه نگرفته بود
یه خانواده ای رو میشناسم که 4تا فرزند دارن و 2تای اولی بعد از دوره نوجوانی نابینا شدن با اینکه پدرو مادرشون کاملا سالم بودن و دکترا تشخیصشون این بود که به علت ازدواج فامیلیه هرچند که پدرو مادرشون نسبت فامیلی دوری داشتن اما خب دوتا از فرزندانشون هیچ مشکلی در بیناییشون ندارن
استاد جان شما درمورد ماتریکس صحبت کردین چیزی که خواهر خودم درگیرش شده و خیلی هم سعی داره منو به اون راه ببره و کلا این توهمو داره که یه سری موجودات هستن که هرکسی اونارو نمیبینه اما من میبینمشون چون چشم سوم من بازه میگه من صداشونو میشنوم میگه وسایل خونومو تکون میدن حالا این خواهرم ویژگی اصلی شخیصتش اینه که به شدت زود عصبانی میشه و کلی دادو بیداد میکنه خیلی از کلمات رکیک توو صحبتاش استفاده میکنه و خیلی هم ادعا داره که توو دستاش پر از انرژی مثبته و با اینکه همسر داره اما به دنبال جفت روحیشه ، استادجان من مطمئنم که این راه اشتباهه چون اخلاق خواهرم هرروز داره بدتر و بدتر میشه واقعا اصلا قبلانا اینطوری نبود استاد جان منو خواهرم دنبال زندگی بهتر هستیم اما اون رفته در مسیرایی که هرروز مد میشه و من همچنان در مسیر شما هستم و شاهد نتیجه خودم و اون هستم که من چقدر به آرامش رسیدم و اون چقدر به ناآرامی
درمورد مثال شرک اگر از خودم بخوام بگم اینکه من وقتی دانشگاهو تموم کردم به عالم و آدم میسپردم که به من کار پیدا کنن اما چندسال گذشت و من همچنان بیکار بودم اصلا انگار اون آدما خواسته منو فراموش میکردن چون میگفتن بهت خبر میدیم ولی هیچ خبری ازشون نمیشد تا اینکه من درست وقتی که اصلا پیگیر کار نبودم وارد یه شغل نسبتا خوب شدم
استاد جان همین چند روز پیش سرگیجه عجیبی گرفته بودم انقدر شدید بود که چند بار خواستم برم درمانگاه فشارمو بگیرم اما من به خودم قول دادم که حتی هزارتومنم خرج دواو دکتر نکنم .همش میرفتم ترشی جات میخوردم چون احساس میکردم فشارم بالاست ولی هیچ تغییری نمیکردم تا اینکه گفتم خدایا خودت درمانم کن و اومدم فایل آرامش در پرتو آگاهی 5 رو گوش دادم ،دوبار گوش دادم ، توو دور دوم یه لحظه به اون قسمتی که میگید :(بدن تو همه داروها را در خود دارد، داروخانه بزرگی که همیشه همراه توست) توجه کردم و انگار یه لحظه تسلیم شدم و ناخودآگاه اشک ریختم و وقتی از جام بلند شدم دیگه هیچ اثری از سرگیجه نبود هیچ اثری هیچ اثری شاید باورش برای یه سریا سخت باشه اما خداخودش شاهده که من فقط با دوبار گوش دادن فایل شما سرگیجه غیر طبیعییی که دو روز درگیرش بودمو درمان کردم
استاد جان دقیقا خانواده خوده من هم معتقد هستن که ما خانوادگی افسرده هستیم ما اجتماعی نیستیم ما غم و غصه توو وجودمونه و دیگه نمیشه کاریش کرد اما من از وقتی فهمیدم که میشه زندگیمو تغییر بدم اینو نمیپذیرم و به جرات میتونم بگم که در حال حاضر روحیه من خیلی خیلی بهتر از خواهرامه در صورتی که قبلا من بدتر از همه شون بودم
استاد عزیزم بی نهایت از شما و خانم شایسته عزیز سپاسگذارم برای این فایل فوق العاده عاشقتونم
دقیقاً این فایل جوابی بود برای حل مسئله من که باید صد هزار بار گوش کنم ،تا یکم این باورهایی که مثل سیمان در ذهنم رشد کرده،آرام آرام خورد بشه البته که یک شبه این باورها بوجود نیومده و که بگم الان فهمیدم خوب چرا اوضاع تغییر نمیکنه !!
این باورهاحاصل شنیدن بارها بارها و دیدن افراد و نتایج نزدیکانم است پول خیلی کمه ،نمیشه دیگه پس انداز کرد،خرج گرونه همه چیز گرونه،مردم خوب پول میگرن ولی خرج نمیکنن،مشتری کمه،پول زیر پای فیل باید دربیاد،همین که زنده باشیم بسه نخواستیم ثروتمند باشیم !!!!خوب همین نمیزاره یه قدم بریم جلو
به خودم میگم که گیر کردم تو شرک و عوامل بیرونی تو زندگیم
من و اکثر افراد فکر میکردیم که تو ایران نمیشه از شغل خودمون یا توانایی هامون پول بسازیم اکثرا هم شغل دیگران از نظرم پول ساز بود
حالا تو شغل خود من که چندین سال هست کارمیکنم میگفتم غیرقانونی است و خیلی گیر میدن تو ایران سخت میشه کار کرد تو کشورهای دیگه راحت تر و بیشتر میشه پول ساخت اگه برم همه چیز درست میشه و این کار رو هم کردم
من این رو خیلی شنیدم که پول نیست ،اصلا ما شانس نداریم خدا واسه ما نمیخواد ما خانوادگی اینجوری هستیم
ای کاش تو کشور دیگه به دنیا اومده بودیم ثروتمند میشدیم
اگه پدر مادر من حمایت میکردن اینجوری نمیشد
آقا اینها همه شده نتیجه اش کمبود برای من
جالبه من نمیدونستم این آنقدر مخفی شده در ذهنم
مهاجرت کردم تو یه کشور دیگه کارم رو شروع کردم
بعد از کلی سختی و مقاومت
الان بعد سه سال حالا میگم تو ایران بیشتر پول میدن واسه این حرفه اینجا نمیشه به این راحتی پول ساخت
واز همه جالب تر الگو نشونم میده که تو ایران چقدر راحت پول میسازن
منطق میگه الان اوضاع فرق کرده مردم توانایی مالیشون تو ایران رفته بالا اگه میموندی الان ببین چه پولی میساختی
عجب گیری کردیم از این ذهن یه بیماری داره به اسم (خودفریبی)
و میبینم امروز اوضاع من از لحاظ مالی تو یه سطح متوسط مونده چندساله و حتی ضعیف ترم شدم
و باز دلایل عوامل بیرونی هست که نمیزاره من از لحاظ مالی رشد کنم
و یه مسیر تکراری دو قدم جلو چهار قدم به عقب رو دارم تجربه میکنم
فکر میکنم به این نتیجه رسیدم برم یه شخم اساسی به روانشناسی ثروت یک و دو بزنم تا پیدا کنم ریشه های این کمبود رو …
این دوره ها رو باید هزاران بار گوش داد مثال پیدا کرد و عمل کنیم
من مشتاقانه پذیرای تغییرات درونی خودم هستم و به این مسیر تغییر ادامه میدم
اگر نتایج دلخواه نیست حتماً من کم روی خودم کار کردم نیاز هست که بیشتر عوامل بیرونی رو بشناسم و تغییرشون بدم با باورهای مناسب
به زودی از نتایجم هم براتون مینوسم،خداروشکر که عضو این خانواده عزیز عباس منش هستم
اول که خیلی خوشحالم که میبیینم انقدر موفق هستید و تونستید به راحتی به این اندام زیبا برسید که البته میدونم با کلی تحقیق هم بوده اما این که تونستید با یک قانون ساده به سادگی هم خودتون رو هم ادم های اطرافتون رو به اندام زیبا و دلخواه برسونید تحسین برانگیزه
امیدوارم که همیشه سالمو سلامت و موفق تر بشین چون وقتی میبینمتون و میشنوم چی میگید من هم موفق میشم
برای شرک:
من مدت ها بود از بچگی به خاطر حرف های یکی از اطرافیانم به یه سری از ادم ها قدرت میدادم( میدونم که این مورد رو خیلی تو کامنت هام تکرار کردم اما انقدر خوشحالم از تغییرش که هر بار با احساس سپاس میگمش) که البته من از شما استاد عزیزم ممنونم برای این که فایل های توحید رو قرار دادید در سایت من با گوش دادن بارها و بارهای یکی از اون فایل ها تونستم مقدار بسیار زیادی از شرکی که داشتم و به اون ادم ها قدرت میدادم رو بزارم کنار ،ادم هایی که زمانی انقدر تو ذهن من بزرگ بودن و قدرت داشتن العان اصلا حتی نمیبینمشون و اصلا حرفی نمیشنوم دربارشون ،یادمه اون روزها که چقدر ذهنم با توجه کردن اونارو بزرگ میکرد اما با عوض کردن باورم در مورد قدرت اونها زندگیم پر از لذت شده خدارو شکر ،میدونم که باید مسیر رو ادامه بدم خوب اون در مورد اون ادم ها بود اما من باید این قانون رو در مورد همه مسائل انحام بدم
مورد دوم:
من یه بار با یکی از همکارام بحسم شد و اون ادم بی اخترامی کرده بودو من هم به میریت اطلاع دادم چون من مشهد هستم و دفتر اصلی تهران است گفتم بگم که بار بعدی تکرار نشه وخیلی پیش میومد که باید به اون همکارم زنگ میزدم برای کار مشتری ،خلاصه من این رو به میدیر گفتم ایشون هم با اون اقا برخورد کردن و یکی از معاونین با من تماس گرفت گفت شما از تهران دوری و نیاز داری به این ادم هایی که اینجا هستن همیشه که مدیر نیست که ازت دفاع کنه باید با این ها راه بیای که البته لحن با تحدید بود من چیزی نگفتم و تو دلم گفتم ( اگر میرت هم باهات لج بیوفته چی بازم با نترسی حرف میزنی گفتم اره حداقل از العان روی باورهام کار میکنم که به هیچکی قدرت ندم) العان که دارم کامنت مینویسم اتفاقا چون از تهران دورم شاید اون ادم تونسته کاری کنه که مدیر هم طرفش باشه چون مدیریت دیگه هیچ حمایتی که علنی باشه از من نمیکنه اما من کار خودم رو درست انجام دادم با این که یک نفر بودم در شعبه مشهد به تنهایی اندازه چند نفر اونایی که تهران نشستن کار کردم و تجربه دارم و خداهم دوتا از بهترین دستاشو فرستاد پیشم با ذهنیت مثبت با ذهن ثروتمند
میدونم این هاهم مثل مدیرم دستی از خداهستن اگر این هاهم نباشن از یک طریق دیگه مراقب من هست
سوال دوم:
من یه مدت چون تنها شده بودم مجبور بودم تو دفتر تنها کار کنم و یک شعبه رو پیش ببرم خوب من روی یه سری از باورهای شرکم کار کرده بودم اما روی یه سری دیگه نه انگار که باید داعم بگردی باورهای شرکتو پیداکنی انقدر که زیادن
اولش فکر میکردم دیگه تنها شدم یه خانم تنها چطور میتونه امنیت داشته باشه چطور میتونه شهرهای مختلف بره برای انجام کار اندازه گیری دکور چطور میتونه بدون سابقه کاری خاصی با مشتری های ثروتمند ارتباط بگیره چطور میتونه دوتا کارو همزمان انجام بده چطور میتونه از راه دور با تهران ارتباط داشته باشه و کارشو انجام بدن وکلییییییی مسئله….
اما
انجامش دادم
گفتم پیش میرم درست میشه همزمان فایل گوش کردم و گفتم خدارو شکر تو دفتر تنهاهستم روی خودم کار میکنم فایل گوش کردمو کار کردم،اولش مسئله امنیت من بود جوری شد بنا به دلایلی برای برج نگهبان گذاشتن جلوی ورودی اونم چنتا بعد کمکم نگهبان ها منو شناختن و فهمیدن تنهام و همکارام رفتن،بعد جوری شد که تمام برج تلفن هایی داشتیم که اول مشتری که میاد نگهبان اجازه ورود اون رو میگیره بعد میفرسته بالا
بعد خدارو شکر من حدود 8 ماه تنها کار کردم و خدارو هزار بار شکر تمام مشتری هایی که اومدن دفتر از بهترین ادم های دنیا دستچین شدن و کلی چیز بهم یاد دادن و من رو تحسین کردن و من در کمال امنیت بودم
کم کم اولش با داداشم رفتم اندازه گیری و چون اون دیگه نخواست باهام بیاد خودم رفتم و کار خودم رو انجام دادم و جالبه خود مشتری هم میومد کمکم اونم طلافروشایی که میگن دست به سیاهو سفید نمیزنن و از بالا مارو نگاه میکنن خدارو هزار بار شکر چنان احترامی بینشون دارم
خدارو شکر تنها خانمی هستم تو مجموعه کار میکنم چون همه اقا هستن و واقعا بینشون خیلی موفق هستم
من خیلی تلاش میکنم و یکجا نمیشینم اما باور های ثروتم خیلی ضعیفه این ضعف منه که اول سال روانشناسی ثروت رو گرفتم و دارم کار میکنم نتایج کوچولو کوچولو پیش میره انگار که انقدر باور فقر قوی هست که انگار یک سنگ بسیار بزرگه که میلیمتری دارم میدمش کنار اما پیش میرم اینم درست میشه
خلاصه که موردی که میگفتن نمیشه یه خانم نمیتونه رو من انجام دادم
این روزا که این همکارام اومدن میبینم که یه ادم با باور های درست میتونه خیلی کارا انجام بده ها چون گاهی از توانایی ها و کارهایی که انجام دادم براشون صحبت میکنم تعجب میکنن
یه نکته جالب هم پیدا کردم تو خودم این که به راحتی میتونم ادم ها و تیپ های مختلف شخصیت رو قانع کنم که از نحصولاتمون خرید کنن و البته که محصولات بسیار با کیفیتی هم داریم
اما بهتر از اون ادمی که کلی سابقه کاری داشته میتونم با مشتری ارتباط بگیرم اونم به راحتی
بچه ها یه نکته بهتون بگم در مورد جذب مشتری این رو واقعا بهش ایمان اوردم
همه میگن بریم چیزایی یاد بگیریم که مشتری جذب کنیو اونو قانع کنیم بیاد از ما بخره
من میگم با مشتری دوست باشیم انگار که خانواده خودمونه و صادقانه بهش بفروشیم
مثلا: اگر جنس فلان ایراد رو داره در کنار خوبی های زیاد محصولمون بگیم باور کنید که ازتون میخره جالبه که میدونه اون ایراد رو داره اما میخره
یا اگرم نخره جالبه که کلی میره پیش همکاراش ازتون تعریف میکنه اونا میان میخرن
عاشقتونم امیدوارم همتون موفق ترین های دنیا بشین
دوستتون دارم استاد عزیزم که مثل یک پدر من رو راهنمایی کردین که چه راهی رو برم درست ترینه خدا شمارو برامون سالمو سلامتو شاد با باورهای توحیدی قوی نگه داره
به نام خدای وهاب
سلام به استاد جان جان جان من و مریم جان عزیزم و دوستان عالی و بینظیرم
استاد دیروز یک سوالی رو همسرم از جهان داشت و سوال من هم بود . این که چرا ما تو یک قدمی نتیجه می رسیم ولی کارمون سرانجام نمگیره ؟ یه عالمه باورهای اشتباه پیدا کرده بودیم ولی احساس میکردیم یه باوری ریشه دارتر هست که مخفی هست که ما هنوز پیداش نکردیم و واقعا از خدا هدایت خواستیم .
من دیروز هدایت شدم به یک مقاله ایی از تو سایت که یک سوالی رو یکی از دوستان سایت، پرسیده بودند و دقیقا سوال ما بود و خانم شایسته عزیز چقدر عالی پاسخ داده بودند و من اون باور اشتباه یا کد خراب رو پیدا کردم . ایندهمون کد خراب اصلیمون بود که پیدا کردم و اون کد خراب این بود :
《احساس باور عدم لیاقت در موضوع راحت پول در آوردن 》.
خانم شایسته عزیزم بینهایت سپاسگزارم که جواب مسئله ما را اینچنین به خوبی پاسخ داده بودید. و من انقدر راحت هدایت شدم ، خدایا بی نهایت سپاسگزارم
وقتی توضیحات خانم شایسته رو خوندم هم بسیار خوشحال شدم و هم بسیار خشمگین از خودم .
خشمگین به خاطر جهل و شرک خودم .
و خوشحال از اینکه جواب مسئله مون رو پیدا کردیم .
هیچ چیزی بیرون از ما نیست هر اتفاقی که تو زندگیمون رخ میده خودمون به وجودش آوردیم . بعد اون وقت میگیم خدایا پس چراااا درست نمیشه.
دیروز به همسرم گفتم: مشتری اومده بدون اینکه تو تبلیغ کنی ، خداوند به سمتمون هدایت کرده ، درخواست کردیم و خداوند جواب خواسته هامون رو داده و افراد رو به سمت ما هدایت کرده ، اما اون کد خرابی که در ما نصب هست کار رو خراب میکنه . اجازه نمیده کارها راحت انجام بشه .
اون کد خراب میگه: مگه میشه فقط با یک تماس تلفنی انقدر پول به راحتی بیاد ، اصلا برای چی باید بیاد . شما که کاری نکردید .سختی نکشیدید .مگه پدرت ، پدربزرگت، تمام کس و کارت کدومشون اینطوری پول درآوردن همه شون با سختی پول درآوردن . با سختی پول در بیاری همه میگن بَه ببین چقدررررر فلانی با غیرته که انقدر زحمت میکشه برای خانواده اش نون میبره و رفاه رو فراهم میکنه . که همین باور یعنی شرک بزرگ و مخفی . رزق و نعمت تک تک افراد خانواده فقط فقط در دست خداوند است .
وقتی که از دیروز این باور اشتباه، این کد خراب رو پیدا کردم احساس میکنم که شونه هام سبک شده . الان دارم متوجه میشم منظورتون از گاری زهوار دررفته که تو دوره ی 12 قدم گفتید یعنی چی ؟ استاد من اون گاری رو از خودم جدا کردم ، خدایا شکرت
باید روی این باور بیشتر کار کنم که من لیاقت به آسانی به دست آوردن نعمت های خداوند هستم .
احساس میکنم اون سدی که خودم ساخته بودم شکسته شده و آبی که پشت اون سد جمع شده بود الان به جریان افتاده .
خدایا یاریم کن که در مدار آسانی ها قرار بگیریم
آسان کارها را برای آسانی ها
خدایا تنها تو را بندگی میکنم و تنها از تو یاری می جویم
خدایا مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ایی هدایت کن
استاد عزیزم و مریم جان عزیزم بی نهایت سپاسگزارم به خاطر همه چیز
به قول استاد عزیزم خدایا قدرت سپاسگزاری بیشتر رو به من بده
دوستتون دارم آرامش من
سلام.
خانم رحمتی
میشه سوال دقیق تون وبپرسم چی بودوجواب دقیق چیبود؟
فکرمیکنم مشکل ما مشترک هست
اگه جواب بدید ممنون ومتشکرم
فکرمیکنم منم هم همین مسئله رودرزندگیم تجربه میکنم،همیشه بنحوی کارهام دقیقه نود جورنمیشه
وخیلی خیلی برام سواله که کدوم کدمخرب وبایددستکاری کنم که پول وثروت بیاد توزندگیم
واین موضوع واقعا برام قابل تحمل نیست
خواهشن اگه هم سوال وهم جواب وبرام بگید ممنون میشم
به نام خدای یکتای مهربان
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته زیبایم
و همه دوستان گلم
خداروشکر که امروز بهترین فایل را برایم فرستادی که یک بار دیگر یادآوری کنم ربوبیت و یکتای بی همتایی تو را
شهادت می دهم که خدایی جز خدایی یگانه بی همتا نیست
اوست قادر مطلق توانا خالق تمام جهانیان
خدایا ازت سپاسگزارم که در این سایت بزرگترین و مهم ترین مطلبی که اموختم این بود که شرک نورزم
قبلا که قرآن می خوندم و به آیه های شرک که میرسیدم فک میکردم شرک فقط در زمان گذشته بوده و اونها بودن که بت پرست یا خورشید پرست یا ستاره پرست بودن و در این زمانه شرکی نیست ولی با آموزه های استاد عزیزم خیلی وقته متوجه شدم که حتی تاثیر یک وسیله چ برسه به آدم در زندگیت پر رنگ کنی اونقدر که نبودش باعث استرس و ترست بشه ،میشی مشرک از همون مشرکایی که در قرآن گفته بله شرک یعنی شریک قرار دادن یعنی قدرت به غیر خدا دادن
زمانی که باور به تاثیر عوامل بیرونی مثل: ژنتیک، سیاست، قدرت یک فرد خاص و… داشتید، چه نتایجی در زندگیتان گرفتید؟
وقتی در زندگیم از لحاظ مالی پیشرفت نکردم و حتی کار ثابتی نداشتم همش دولت و قانون هاش و پدرم و مادرم و زمین و زمان مقصر میدونستم می گفتم اگه ما هم پارتی داشتیم یا پدرمون ایثارگر بود می تونستم خیلی راحت کار پیدا کنم یا برای ازدواج اگه ما هم وضعیت مالی خوبی داشتیم یا پدر و مادرم اینطوری بودن خب ازدواج موفقی داشتم با تکرار این باورهای غلط نه تنها مشرک بودم بلکه هی تو باتلاق بیشتر فرو میرفتم
توی رابطه ام چقدر طرفم بت کردم چقدر از خودم گذشتم تا بتونم حفظش کنم چقدر خودم وابسته وجودش کردم چقدر گفتم نباشه من میمیرم و چقد خودم مقایسه کردم چقدر خانواده ها رو مقایسه کردم و قدرت دادم به غیر خدا و چوبشم خوردم
نا امیدی استرس اینده و حسرت گذشته و آتشی که در دلم زبانه می کشید و تمام جانم می سوخت به خودم میگفتم جهنم در همین دنیاست چه آتشی سوزنده تر از اینکه بفهمی “ظلمت نفسی “به خودم ظلم کردم و چاره ای ندارم و در قعر بی عزتی و اعتماد بنفسی خدایا از تمام جهالت و مشرک بودنم معذرت میخواهم خدایا تو تنها خالقی مهربان و بخشنده ای از اشتباهاتم درگذر
همه این اینها از باورهای اشتباه من بود باورهای مخرب که فقط دولت و پارتی در استخدامی موثر هست و لاغیر و جهان هم به راحتی الگوهای ذهنی جلو پام میذاشت و باعث میشد بیشتر باور کنم که آره پس درست فک میکردم
در مورد ازدواج هم همین بود باعث شده بود که خانوادهام مقصر اصلی بدونم و بگم اگه شما این کار میکردین اگه اینطور بودین من الان در بهترین زندگی بودم و این باور اشتباه بحث های بیهوده و قهر ها و بی احترامی ها رو به بار میآورد و احساس ضعف و گناه بیشتر میشد
در رابطه عاطفی ام نبود عزت نفس و ندیدن ارزشهای خودم ترجیح اون به خودم اولویت دادن به خواسته های اون به خاطر باور نادرست دلسوزی بیش از حد و مقایسه سبک زندگی ها به خاطر نبود اعتماد به نفس باعث میشد بیشتر کمبود ها رو ببینم باورهای اشتباه مربوط به سن وضعیت شغلی خانوادگی ظاهر همه و همه مزید بر علت میشد…..
به قول استاد تا جایی که به خودت نیایی چک و لگد جهان ادامه داره و بدجور زمینت بزنه تا بفهمی که داری بیراهه میری اونم چه بیراهه ای مشرک شدن که خدا هیچ جوره از این نمیگذره
خدایا از ما که نا آگاه و غافل بودیم بگذر و ببخش
====
خداروشکر از وقتی به این آگاهی رسیدم که قدرت فقط دست خداست و نه دیگران شروع به تمرین کردم و خیلی آسان و بطور معجزه آسایی همه چی درست شد اولش به آرامش قلبی رسیدم انگار یه آب سرد رو آتیش دلم ریخته شد. اونو خاموش کرد امیدم به ادامه زندگی بیشتر شد
در مورد کارم خداشکر همه چی سپردم به خدا ازش کمک خواستم خیلی راحت و آسون و عزتمندانه درستش کرد و درآمد و پولهای بسیار عالی و بالایی به حسابم واریز کرد
خداروشکر در مورد روابط ،در رابطه با خانواده ام خیلی آرامتر شدم و صبورتر و خوش رو تر شدم این تفاوت خودم خیلی واضح احساس میکنم و در رابطه عاطفیم بهبود حاصل شده و می بینم که رفتارها و عملکرد ها تغییرات مثبت و عالی هست .خدایاشکرت خدایا ما را به راه راست هدایت کن به راه کسانی که به آنان نعمت دادی و نه گمراهان
و این هدایت دیروز من به قرآن بود که بازم بهم گفت فقط من برای تو کافی هستم بهم توکل کن و ایمان داشته باش خدایا ازت ممنونم همه جوره هوامو داری
أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ ۖ وَیُخَوِّفُونَکَ بِالَّذِینَ مِنْ دُونِهِ ۚ وَمَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ ﴿٣6زمر ﴾
آیا خدا برای بنده اش [در همه امور] کافی نیست؟ و مشرکان [به پندار خود] تو را از کسانی که غیر خدا هستند، می ترسانند و هر که را خدا به کیفر [کفر و عناد] ش گمراه کند، او را هیچ هدایت کننده ای نخواهد بود؛ (36)
37
وَمَنْ یَهْدِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ مُضِلٍّ ۗ أَلَیْسَ اللَّهُ بِعَزِیزٍ ذِی انْتِقَامٍ ﴿٣٧﴾
و هر که را خدا هدایت کند، او را هیچ گمراه کننده ای نخواهد بود. آیا خدا توانای شکست ناپذیر و صاحب انتقام نیست؟ (37)
38
وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ ۚ قُلْ أَفَرَأَیْتُمْ مَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرَادَنِیَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ کَاشِفَاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرَادَنِی بِرَحْمَهٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِکَاتُ رَحْمَتِهِ ۚ قُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ ۖ عَلَیْهِ یَتَوَکَّلُ الْمُتَوَکِّلُونَ ﴿٣٨﴾
اگر از آنان بپرسی: چه کسی آسمان ها و زمین را آفرید؟ بی تردید می گویند: خدا. بگو: پس مرا درباره معبودانی که به جای خدا می پرستید خبر دهید، که اگر خدا آسیبی را برای من بخواهد، آیا آنها می توانند آسیب او را از من برطرف کنند؟ یا اگر رحمتی را برای من بخواهد، آیا می توانند رحمتش را باز دارند؟ بگو: خدا مرا کافی است. توکل کنندگان فقط بر او توکل می کنند. (38 زمر)
وقتی آن باورهای شرک آلود را تغییر دادید، چه تغییرات مثبتی در نتایج شما ایجاد شد؟
به چه شکل توانستید باورهای توحیدی را جایگزین این باورهای شرک آلود کنید؟ این نگاه توحیدی چه تغییراتی در رفتار، شخصیت، عملکرد، ایمان و جسارت شما ایجاد کرده است؟
سلام استاد نازنینم دست مهربان خدای من
سلام بچه های پاکار سایت عباس منش و تیم پشتیبانی خفن سایت
امید دارم هر کجای این جهان زیبا هستید شاد ، سلامت ، سعادتمند و ثروتمند باشید
استاد عزیزم چقدر ریتم شروع فایل معرکه بود بی نهایت ازت سپاسگزارم ؛ من رو غرق در زیبایی های خدای مهربانم کردی عالی بود عالی
چقدر خودتون عالی تر و زیبا تر و خوش اندام تر شدید؛ دمتون گرمکه خط شکن باورهای محدود کننده ما شدید
چقدر منظره پشت سرتون زیبا و دلنشین بود
واقعا این پردایس زیبا قابل تحسین و یک شگفتی هستش
استاد عزیزم تو مقطعی از زندگیم به دست آوردهای بزرگی رسیدم بخصوص که سن کم داشتم ، داشته هام بیشتر تو چشم میومد و بیشتر همرو از عملکردم متعجب میکرد مثلا درآمد به دلار و خرید خودروی صفر کیلومتر و… توی سن 20 و 21 سالگی برام اتفاق افتاده که واقعا نگاه همه رو به سمت من جلب کرده بود ولی هیچوقت یادم نمیاد که اون زمان با وجود اون همه زیبایی تو زندگیم یه بار حتی از سر زبون نه ته دل گفته بودم خدایا شکرت یا خدایا دمت گرم اصلا خدا تو زندگیم و دست آوردام جایگاهی نداشت تا اینکه چرخ جهان هستی چرخید
و من رو به جایگاه از سیلی خوردن رسوند و به یک آن توی چندین ماه همه دست آوردام صفر شد و شروع به نزول کرد تا جایی که توی بدهی هم افتادم
انقدر از جهان هستی چک و لگد خوردم تا مسیر درست برام آشکار شد
اون روزا که شرایطم خوب بود قبل از منفی شدنم اصلا به یاد لطف خدا نیفتادم اصلا نفهمیدم بابا دلیل این موفقیاتا چیه تا اینکه داسته هامو از دست دادم و اون جا بود که گلایه هام از خدا شروع شدو چون تو شرایط منفی و تنهایی به سر میبردم و نمیتونستم خودم رو از وضعیت پیش اومده ببخشم فقط سر حرفم این بود چرا باید اینجور میشد
که الان بعد گذشت حدودا 3 سال از اون روزا واقعا بابت اون روزا بی نهاااااایت سپاسگزارم
اون روزا تکامل من بودن تکاملی که بشینم و بگم خدایا من دیگه تسلیمم تو کمکم کن
خدایا فقط دیگه تو رو دارم تو کمکمکن
و هدایتا استارت خورد
اتفاقات منفی شروع به محو شدن شد
آدمای اضافی شروع به حذف شدن شد
و رشد زندگی دوباره استارت خورد
امروز که این دیدگاه رو مینویسم فقط و فقط یک قدرت برتر در زندگی من وجود داره اون هم خداست و تمام داشته هام رو مدیون بزرگی و رحمت خدا میدونم که بعد از اینکه دید من هم میخوام تغیر کنم دستم رو گرفت و به مسیر درست ، مسیری کسانی که بهشونپاداش میده هدایت کرد
نمیتونم بگم این ایمان هنوز در عمل بصورت 100 درصد هست ولی به قطعیت میتونم بگم در تلاش هستم به 100 درصد برسونم که زندکیم رو رها کنم برای خدا تا خدا بسازه چون میگن خدایا تو بساز ، تو بسازی قشنگه
توی مسیری سراشیبی که داشتم فقط یه درس بزرگ برام اتفاق افتاد که با ارزش ترین قسمت زندگیم هستش اون هم اینکه خودت رو ، زندگیت رو ، سلامتیت رو ، وضعیت مالیت رو ،
بسپارش خدا
خدا خودش به بهترین شکل دستت رو میگیره و ما رو بسمت خواسته هامون هدایت میکنه
استاد سه سالی هست که روی خودم کار میکنم و خداروشکر همیشه ته دلم ته ذهنم قدرت اصلی خدا بوده و باقی رو دستی از خدا دیدم که برای انجام کارهای من ( بنده ای که نگاه خدا رو با افکار و توجهاتش به سمت خودش جلب کرده ).
فایل فوق العاده ای بود بی نهایت از خدای مهربان بابت هدایتم به این فایل زیبا و داشتن استاد عزیزی چون شما سپاسگزارم
سعادتمند و سلامت و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید.
به نام خداوند یکتا و یگانه..
سلام به همه ی اعضای خانواده عباسمنش..
خدارو شکر میکنم که امروز هدایتم کرد به کامنت گذاشتن برای این فایل بینظیر و مثل همیشه تأثیرگذار..
میخوام راجع به موضوع بسیار بزرگی برای خودم حرف بزنم که بیش از نصف سنم رو درگیرش بودم و اونم بخاطر شرک!!!
از13 سالگیم دندونام به صورت نامرتب رشد کردن
و 2 تاش حتی روی هم قرار دارن و زیبایی صورتم رو خیلی تحت تاثیر قرار دادن..
طوری که من دیگه نمیتونستم تو جمع ها بخندم،نمیتونستم شوخی کنم و راحت صحبت کنم ،چون دندونام دیده میشد و بشدت عزت نفس و اعتماد به نفسم رو نابود کرده بود ..
همیشه موقع خندیدن دستم روی دهنم بود تا بقیه نبینند.. ولی خب به هر حال گاهی از دستم در میرفت و بالاخره میدیدن..یه سریا مسخره میکردن..یه سریا میپرسیدم چرا درستشون نمیکنی؟..یه سریا نگاه ترهم آمیز و عجیب تحویلم میدادن..
و این موضوع خیلی اذیتم میکرده..طوری که با کسی خیلی صمیمی نمیشدم..بخصوص تو دوران دانشگاه..یعنی تا زمان دانشگاه هم ادامه داشت و هنوزم درست نشده کامل..
ولی جریان چی بود ؟ که دندونام درست نمیشد اونم بعد 16 سال و بعد ازدواج و حتی بچه دارشدنم، بازم قدمی برای درست شدن دندونام برنمیداشتم..
من به گفته های بقیه باور داشتم و شرک هاشونو پذیرفتم..!
اینکه ژنیتیکا دندونام خرابه و راهی ندارد و مجبور میشم مثل پدرم تو 38 سالگی دندون مصنوعی بزارم..
اینکه پدرم پول نداد و هیچوقت هزینشو نمیداد که برم درستشون کنم..
اینکه شوهرمم مثل پدرم پول نداره و اگه داشته باشه هم نمیده..
اینکه من شانس ندارم تو دندون..
اینکه من قربانی هستم که دندونام اشتباه رشد کرده و هیچکسم برای ارتودنسی کردن دندونام حمایتی نکرد..
اینکه بقیه ظالم و خودخواهن و نزاشتن من زیبایی و خندیدن رو تجربه کنم..
اینکه دندونپزشکا فقط پول میگیرن و راه نمیان تو پرداخت هزینه..
اینکه من فقط قربانیم و محکوم که دندونام همینطوری باشه..
تا اینکه از سال 99 خداوند هدایتم کرد به آموزش دیدن و اردیبهشت پارسال به شما هدایتم کرد، البته فقط تو یوتیوپ،.. صبح ها ویدیوهاتونو میدیدم ..
اون زمان، قدر آموزشها رو نمیدونستم و تو فرکانس شما هنوز نبودم، با این حال کمی بیشتر شرک رو درک کردم و رو خودم کار میکردم و نتیجه این شد که بعد این همه سال خودم تنها رفتم دنبال کارای دندونام تو شهر کناریمون که مرکز استانه..
ولی هنوزم بشدت احساس قربانی بودن داشتم و. نمیشد که درست بشه..کلی گره و چاله بوجود میومد که هر دندونپزشکی یه حرفی میزد و من گمراه و گیج تر میشدم و هر بار بعد دندونپزشکی رفتن بی نتیجه گریه میکردم و دیگه از دیدن آموزشهای شما هم خارج شدم..
.تا اینکه بعد یه تاریکی بزرگ، خداوند منو دوباره به خودم اورد و از بهمن ماه به طور جدی با شما شروع کردم و عضو سایت شدم و از پایین شروع به دیدن ویدئو ها کردم..
و آگاهی های رو بدست آوردم و درک کردم و عمل کردم که هیچوقت قبلش نداشتم..و نتایج رو به تغییر رفت..بخصوص از اواخر خرداد ماه که دوره ی عزت نفس رو تونستم بخرم اونم با پولی که به لطف آموزشهای شما از کاری که شروع کرده بودم بدست آورده بودم..
بعد اون نتایج خیلی بزرگتر و بهتر شد..خواسته هام داره تیک میخوره..
اینکه الان هر هفته دارم میرم دندونپزشکی و چندتاشو عصب کشی و ترمیم کردم و قراره دو هفته بعد برم با یه ارتودنس دیگه حرف بزنم که شاید نظرش این باشه که دندونام با ارتودنسی درست میشه و نیاز به ایمپلنت نداره..
این مدت هر بار برای رفتن به دندونپزشکی یه آزمایش از طرف خدا برای شرک ازم گرفته میشه و به لطف و کمک خدا ،وقتی قبول میشم، به راحتی تو آرامش و امنیت، بچم رو به یکی از دستان خدا میسپارم و میرم و به طرز معجزه آسایی همونجا توی مطب بعد اتمام کارم، خداوند پولش رو برام میفرسته و عزتمندانه،هزینه رو نقد حساب میکنم و برمیگردم..
نگم براتون از حال و هوایی که موقع برگشت از دندونپزشکی دارم.. گاهی اشک شوق میریزم که چطور خداوند قدرت داشت همیشه و من باورش نداشتم و حالا که باورش میکنم، غیرممکنهارو ممکن میکنه ..
.وقتایی که امیدم رو از همسرم و پدرم برمیداریم و با ایمان و حال خوب میگم ،خدایا مطمئنم کمکم میکنی و هزینه ها رو جور میکنی..
بعد میبینم پیامک واریز به حسابم میاد ..
که همون لحظه برای همسرم و پدرم از جایی دور از انتظار پول زده شده و اونام به حساب من واریز کردن..
خدای قدرتمندم ازت ممنونم بابت این آگاهی ها.بابت این مسیر..بابت این همه لطفت..بابت اینکه خودتو تو انسانهایی تجلی دادی که تو این مسیر کمکم کنی..
مطمئنم امسال تموم دندونام سالم و مرتب میشن بهتر از همیشه..بهت ایمان دارم، به خودم باور دارم که امسال تو شغل رویایی و رسالتم موفقیت بزرگ و شگفت انگیزی بدست میارم..
ممنونم ازتون که تا انتها خوندین..امیدوارم قلبتون پر از نور خداوند باشه
سلام دوست عزیزم
بهتون تبریک میگم که انقدر عالی تو همه زمینه های زندگیتون دارید باور های مخرب رو شناسایی میکنید
با خوندن کامنت شما منم ب فکر فرو رفتم
چقدر حرف دل من بود صحبت های شما ولی تا الان اصلا بهش به دید این ک چقدر باورهام داغونه فکر نکرده بودم
منم یک سمت دندون هام بد رشد کرده و من تقریبا از 13_14 سالگی با این مسئله درگیر بودم و همیشه یا ی لبخند کوچیک میزدم یا همیشه دستم جلوی دهانم بود موقع خندیدن
جوری ک الان دختر یکسالم ک همه کارهای منو نگاه میکنه و دقیقا تکرار میکنه موقع خندیدن دستش رو جلوی دهانش میگیره
ممنونم بابت این آگاهی
ممنونم ک بهم یادآوری کردی که میتونم با درست کردن باورهام این مشکلم رو هم حل کنم و دیگه روی همسرم حساب نمیکنم و هیچ وقت فکر نمیکردم خودم بائو بتونم درستشون کنم و همش منتظر ی دست از بیرون بودم ک قبلا پدرم بود و الان همسرم و منم در واقع شرک خفی داشتم و بی خبر بودم
ممنونم دوست خوبم ی چراغ دیگه تو ذهنم روشن شد و یک پله درکم بالاتر رفت
مچکرم ازت و امیدوارم بهتر از قبل بتونید همه چیز رو برای خودتون عالی رقم بزنید
سلام نیلوفر جان ..ممنونم از انرژی خیلی خوبی که برام فرستادی..
به همین روند ادامه بده حتما تو هم بزودی از نتایج شگفت انگیزت برام میگی.. همینطور که خداوند هر هفته برای من در جواب ادامه دادنم به مسیر اگاهی،داره برام معجزه ها رقم میزند و حتما بازم تو فایلهای جدید استاد از معجزات جدیدی که تو همین مسیر دندونام رقم خورده و رقم خواهد خورد میگم..سعی کن بخونیشون تا انگیزت برای شروع خودت خیلی قوی تر و ایمانت محکم تر بشه..
منتظر خبرهای خوبت هستم..چون مطمئنم خداوند همه ی مارو داره هدایت میکنه..
شاد و موفق باشی عزیزم
به نام الله هدایتگر
به نام خدایی که همیشه حامی ماست
سلام استادخوشتیپم وسلام دوستان عزیزم
یادمه چندسال پیش یکی ازدوستانم میخواست باتبلیغات دردولت به پست ومفامی برسه وبه من گفت بیاازماحمایت کن وباماباش من اگه به جایی بریم توروهم میبرم سرکاربعدمنم چندروزباهاش بودم ولی هیچ اتفافی نیفتادونه خودش به جایی رسیدونه من این یعنی تکیه برعوامل بیرونی مقل دولت دوست رییس وووو
وهمین چندهفته پیش قراربودمن یک پولی به حساب کسی بزنم تابتونم برم یک سفرکاری بعدپولشونداشتم که مبلغش3میلیون تومان بود وخیلی هم دوست داشتم برم بعدهمش بخودم مبگفتم استادگفته قرض ندیدن وقرض نگیریدمنم گفتم قرض نمیگیرم ولی همه گفتندحالاپولی نیست این 3تومن خوب بگیرو حتی من وسوسه شدم 1میلیون تومنشوازبرادرم که قولشوداده بودبگیرم امانگرفتم
بعددیدم نتیجه نشون دادن ایمان خودم روواین که روی کسی حساب بازنکنم بعدچندروزچندبرابراون پول ازجایی که فکدشونمیکردم به حساب من واریزشدومن میتونستم برم مسافرت چون توکل کردم به خودش وگفتم خودت پولشواکی کن وشدویک مشتری برام جورشدومن قراردادبستم جوری که فکرشونمبکردم
وقتی بهش توکل کنی همه چی بهت میده هرچی بخوای به مومیرسه اماپاره نمیشه
وقتی روی توانایی های خودت وخدای خودت حساب کنی ازاون چیزی که فکرشومیکنی خیلی بیشتربهت داده میشه
باورکنیم چیزهایی که دوست داریم درزندگیمون اتفاق بیفته
من حرف استادروباورکردم وقرض نگرفتم وچقدربه نفع من بوداین حرف
من باوردارم که ثروت بینهایته
من باوردارم که فرصت هابیشتروبیشترمیشن
من باوردارم که خدادندحامیه منه وعاشق منه
من باوردارم که اگه بهش توکل کنم وارام باشم واحساس خوب داشته باشم وباورام درست باشه همه چی درست میشه
من باوردارم که شرک بزرگ ترین گناهه وبخشودنی نیست
من باوردارم که خداوندمن خدای صلح ودوستیه وخیلی ازگناهان مارومیبخشه وهابه رزاقه مهربانه بخشندس رحیمه
شادی خوشبختی به عوامل درونی ربط داره یعنی اگه توتسلیم باشی حالت خوب باشه باورهای درست داشته باشی توخوشبختی توهمه چی داری
خدایاهدایتم کن
سلام استاد عزیزم ممنونم از تصاویر زیبایی که مریم جان در ابتدای صحبت هاتون گذاشتن و چقدر لذت بخش همین تصاویر حاکی از این هستند که آیا کسی جز قدرت پروردگار میتونه این همه زیبایی رو خلق بکنه اونوقت با علم و آگاهی از اینکه این جهان هستی و همه چیز رو و خود مارو از کوچکترین قسمت بدنمون تا کل اون رو همین خدای بزرگ آفریده به سراغ خرافاتی که برچسب علم روش میزارن برای اینکه مردم راحت تر باور کنند میبرند ممکنه دوستان بگند که خوب اگر ژنتیک دروغه ونمیتونه روی زندگی ما تاثیر بزاره پس همین که ما بر اساس ژنتیک پدر ومادر و اجدادمون بدنیا میایم از لحاظ شباهت این رو چی میتونید کتمان کنید پس اینکه میتونه مسایل دیگه هم ژنتیک باشه میشه درست باشه اما من میخوام بگم نه دوستان عزیزم خداوند هر کدوم از ما انسان هارو با خلق و خوی متفاوت و در نهایت خواسته های متفاوت و با اراده بدنیا آورده و هیچ چیز نمیتونه بالاتر از این باشه که خداوند برای هر کدام از ما سرنوشتی رو قرار میده که خودمون بر اساس اراده انتخاب بکنیم همین طور که از یکپدرو مادر ناشنوا فرزند سالم بدنیا میاد ژنتیک آخرین و جزیی ترین مساله میتونه باشه در زندگی ما دوستان وقتی ما انسانها خلق میشیم بر اساس شرایط اجتماعی و فرهنگی که پرورش پیدا میکنیم باورهایی رو چه با گفتار در خانواده چه با دیدن اون در بیشتر اوقات به خورد ما میدهند و ما به این باور میرسیم که این ژنتیک هست و قبول میکنیم در صورتیکه اگر آگاهانه فکر کنیم و هر چیزی رو که باور کردیم اجازه ندهیم در ذهنمان باقی بماند و آنها را از ذهنمان بیرون ببریم به وسیله قدرتمندترین و با ارزشترین چیزی که خداوند به همه ما انسانها عطا کرده قدرت ذهن و تخیل میتوانیم باور کنیم آنها. را تصور کنیم و به آنها برسیم هر چیزی رو اگه بخوای باور کنی دقیقا همون موضوع وارد زندگی شما میشه و دقیقا حق باشماست درسته و اتفاق میفته من از زمانیکه اون صحبت های استاد که در مورد چشم زخم هست رو شنیدم که حدودا پنج سال پیش میشه از کانال تلگرامیشون به این نتیجه رسیدم که هیچ وقت خدای بزرگ اراده زندگی ما رو بدست آدمهای دیگه نمیده که به راحتی بتونند با نگاه کردن به زیبایی های زندگی ما خوشبختی مون اون رو چشم بزنند و از بین ببرند و از همون موقع به بعد هم هر اتفاقی رو ربط ندادم به این موضوع که فلانی چشم کرد فلانی دید و اتفاقا چقدر کم و معدود اتفاق های عجیب غریب برام میفته و هر چیزی هم که بشه دلیل اصلیش روخودم میدونم و کوتاهی خودم ولی متاسفانه تقریبا نود و نه درصد آدمهایی که میبینم کاملا به این موضوع اعتقاد دارند و ترس دارند یعنی شرک مطلق هر چقدر براشون دلیل و استدلال میاری نمیتونن باور کنند و هر روز زندگیشون درگیر چنین مسایل خرافی و احمقانه ای هست از دکتر مهندس استاد دانشگاه تا یک آدم بی سواد هیچ فرق نمیکنه و چقدر اصرار میکنند به اینکه نه ما درست میگیم و چقدر دلیل میارند که همه دلیل هاشون به راحتی نقض میشه و من به این نتیجه رسیدم که بیشتر آدمها دوست دارند خرافاتی باشند و لذت میبرند از این موضوع از اینکه مسایل زندگیشون رو بندازن گردن دیگران خوب ژنتیک هم همینه هیچ فرقی نمیکنه من تمام خصوصیاتی که در وجودم هست نه در خانواده پدری و نه مادری میبینم ولی بشدت بعضی از افراد اصرار دارند به من بقبولونند که این رفتارت این استعدادت به پدرت رفته به داییات رفته در صورتیکه این طور نیست من یک سری از این خصوصیات رو در خودم پرورش دادم آگاهانه قبلا خبری از این خصوصیات نبود ولی اطرافیان بشدت دوست دارن ما رو به ژنتیک ربط بدن و هر چیزدیکه ای که ثابت بکنند ربطی به اراده و خواست خودت نداره و مربوط به دیگرانه و تو فقط یه کپی کننده هستی حالا این میتونه هم خصوصیات بد باشه هم خصوصیات خوب فرقی نمیکنه و چقدر راحت ذهن همون لحظه میخواد این حرف و باور کنه و چقدر راحت تو رو قانع میکنه اما دوستان بیاید از این نعمت ارزشمند در جهت سود و منفعتمون بهره مند بشیم نه در جهت ضررمون بیاید هر چیزی روکه حتی اگه هزارم نفر هم ثابت کردن اگه به ضررمون بود قبول نکنیم و فقط به راه خودمون ادامه بدیم همون طور که ناپلئون هیل هیچ وقت باور نکرد که پسرش ناشنواست از همون لحظه تولد با اون مثل یک آدم عادی رفتار کرد اونو مدرسه عادی فرستاد یعنی دیگه از این خارق العاده تر میتونه باشه و بعد از سالها به راحتی پسرش تونست بشنوه و چونکه از اول پدرش روی قدرت تکلمش کار کرده بود مثل انسان های عادی تونست صحبت کنه و کلی کارهای ارزشمند کرد انقد راحت روضه هایی که براتون با هر برچسبی میخونند رو باور نکنید و خودتون رو بی تاثیر ندونید شما تاثیر گذارترین فرد در زندگیتون هستید طوری که میتونید یک انسان دیگه از خودتون بسازید که همه بگن این به کی رفته چقدر همه چیش خوبه بدرود
سلام استاد نازنینم و خانم شایسته عزیز و دوستان توحیدی من
استاد تحسین میکنم این هیکل عالیتون رو، تحسین میکنم لباسای قشنگتون رو چقدر بهتون میاد ،تحسین میکنم آسمان زیبا با ابرای سفیدخوشگل رو،تحسین میکنم دریاچه زیبا درختان زیبا و دریاچه بزرگ وپر از آب رو خداروسپاسگزارم بابت همه این نعمتها
استاد من اعتراف میکنم که خیلی آدم مشرکی هستم و دربیشتر مواقع قدرت رو دادم به عوامل بیرون مثل سردرد های که دارم و ربط دادم به اینکه چون مامانم خاله هام عمه ام سردرد دارن منم ارث بهم رسیده به مامانم میگفتم چیزی دیگه نبود ارث بدی سردرد بهم دادی ،یا،علت اینکه ما شرایطمون الان اینجوریه اینکه بابام ما رو جلو همه خورد کرده بی ارزش کرده تو سری خور شدیم، ،یا تو رابطم با عزیز دلم چون اون زنگ نمیزنه،به فکرم نیست رابطمون ضعیف شده، تو رشته دانشگاهی چون بابام مجبورم کرد برم رشته حسابداری الان نمیتونم کار پیدا کنم تو این رشته ،،اگه بخوام ادامه بدم صفحه ها باید پر کنم از اینکه من تو هر چیزی تو زندگیم دیگران مقصر بودن من بی گناهه بی گناه ،،
استاد عزیزم شما دقیقا درست میگین وقتی من دیگران رو مقصر بدونم کاری نمیکنم باسه تغییر زندگیم و همش احساس قربانی بودن میکنم
استاد دقیقا من به حرفتون رسیدم که ثروت تو جهان هر روز داره بیشتر بیشتر میشه آدمایی که تو روستای ما بودن کارگر بودن خونه نداشتن ،حتی باسه روز پاتختی زنش یه لباس نخرید براش الان خونه ساخته 2طبقه ،ماشین خریده ،طلا مسافرت ،،امروز با خانواده رفتیم یکی از روستاهای گردشگری نزدیک شهرمون خونه هایی دیدم بزرگ سنگ نما ویلایی شیک که حتی تو شهر ندیده بودم اینها همه ثروته دیگه اما من چرا ثروتمند نیستم چون باور ندارم که پول به وفور هست چون تو مدارش نیستم
استاد سوال پرسیدن که وقتی آن باورهای شرک آلود را تغییر دادید، چه تغییرات مثبتی در نتایج شما ایجاد شد؟
باید بگم من هنوز باورهای شرک آلودم هست نتونستم تغییر بدم بهتر شدم اما هنوز هستن و فقط از خداوند متعال میخوام کمکم کنه تا تغییر بدم وگرنه خودم به تنهایی نمیتونم
وقتی من قدرت رو تو هر زمینهای دادم به عوامل بیرونی و توکل به خدا نکردم اتفاقات به ضررم تمام شد الان تازه دارم میفهمم چرا تو اتفاقات زندگیم میگفتم خدایا چرا باسه من اینجوری شد این بود که من قدرت دادم به عوامل بیرونی خداوند هم گفت تو که از من نخواستی برو از هرکی کمک خواستی همونم بهت کمک کنه
استاد مهربونم خیلی خیلی خیلی دوستتون دارم ان شاالله همیشه تنتون سلامت باشه و شاد و ثروتمند باشین و خدا حفظتون کنه برای ما
سلام بر استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم و دوستان عزیزم
استاد جان من قبلا پیش یه روانشناس کار میکردم که ایشون یه بیمار داشتن که افسردگی شدید داشت یه روز درمورد اون بیمار با من صحبت میکردن و میگفتن که این افسردگی توو خانواده شون موروثیه پدر و پدربزرگش هم افسردگی داشتن و تنها راهش اینه که یه عمل خاصی باید روی مغزش انجام شده تا درست شه چون همه راهارو امتحان کرده بود و نتیجه نگرفته بود
یه خانواده ای رو میشناسم که 4تا فرزند دارن و 2تای اولی بعد از دوره نوجوانی نابینا شدن با اینکه پدرو مادرشون کاملا سالم بودن و دکترا تشخیصشون این بود که به علت ازدواج فامیلیه هرچند که پدرو مادرشون نسبت فامیلی دوری داشتن اما خب دوتا از فرزندانشون هیچ مشکلی در بیناییشون ندارن
استاد جان شما درمورد ماتریکس صحبت کردین چیزی که خواهر خودم درگیرش شده و خیلی هم سعی داره منو به اون راه ببره و کلا این توهمو داره که یه سری موجودات هستن که هرکسی اونارو نمیبینه اما من میبینمشون چون چشم سوم من بازه میگه من صداشونو میشنوم میگه وسایل خونومو تکون میدن حالا این خواهرم ویژگی اصلی شخیصتش اینه که به شدت زود عصبانی میشه و کلی دادو بیداد میکنه خیلی از کلمات رکیک توو صحبتاش استفاده میکنه و خیلی هم ادعا داره که توو دستاش پر از انرژی مثبته و با اینکه همسر داره اما به دنبال جفت روحیشه ، استادجان من مطمئنم که این راه اشتباهه چون اخلاق خواهرم هرروز داره بدتر و بدتر میشه واقعا اصلا قبلانا اینطوری نبود استاد جان منو خواهرم دنبال زندگی بهتر هستیم اما اون رفته در مسیرایی که هرروز مد میشه و من همچنان در مسیر شما هستم و شاهد نتیجه خودم و اون هستم که من چقدر به آرامش رسیدم و اون چقدر به ناآرامی
درمورد مثال شرک اگر از خودم بخوام بگم اینکه من وقتی دانشگاهو تموم کردم به عالم و آدم میسپردم که به من کار پیدا کنن اما چندسال گذشت و من همچنان بیکار بودم اصلا انگار اون آدما خواسته منو فراموش میکردن چون میگفتن بهت خبر میدیم ولی هیچ خبری ازشون نمیشد تا اینکه من درست وقتی که اصلا پیگیر کار نبودم وارد یه شغل نسبتا خوب شدم
استاد جان همین چند روز پیش سرگیجه عجیبی گرفته بودم انقدر شدید بود که چند بار خواستم برم درمانگاه فشارمو بگیرم اما من به خودم قول دادم که حتی هزارتومنم خرج دواو دکتر نکنم .همش میرفتم ترشی جات میخوردم چون احساس میکردم فشارم بالاست ولی هیچ تغییری نمیکردم تا اینکه گفتم خدایا خودت درمانم کن و اومدم فایل آرامش در پرتو آگاهی 5 رو گوش دادم ،دوبار گوش دادم ، توو دور دوم یه لحظه به اون قسمتی که میگید :(بدن تو همه داروها را در خود دارد، داروخانه بزرگی که همیشه همراه توست) توجه کردم و انگار یه لحظه تسلیم شدم و ناخودآگاه اشک ریختم و وقتی از جام بلند شدم دیگه هیچ اثری از سرگیجه نبود هیچ اثری هیچ اثری شاید باورش برای یه سریا سخت باشه اما خداخودش شاهده که من فقط با دوبار گوش دادن فایل شما سرگیجه غیر طبیعییی که دو روز درگیرش بودمو درمان کردم
استاد جان دقیقا خانواده خوده من هم معتقد هستن که ما خانوادگی افسرده هستیم ما اجتماعی نیستیم ما غم و غصه توو وجودمونه و دیگه نمیشه کاریش کرد اما من از وقتی فهمیدم که میشه زندگیمو تغییر بدم اینو نمیپذیرم و به جرات میتونم بگم که در حال حاضر روحیه من خیلی خیلی بهتر از خواهرامه در صورتی که قبلا من بدتر از همه شون بودم
استاد عزیزم بی نهایت از شما و خانم شایسته عزیز سپاسگذارم برای این فایل فوق العاده عاشقتونم
سلام خدمت استاد عباس منش عزیزم و دوستان
دقیقاً این فایل جوابی بود برای حل مسئله من که باید صد هزار بار گوش کنم ،تا یکم این باورهایی که مثل سیمان در ذهنم رشد کرده،آرام آرام خورد بشه البته که یک شبه این باورها بوجود نیومده و که بگم الان فهمیدم خوب چرا اوضاع تغییر نمیکنه !!
این باورهاحاصل شنیدن بارها بارها و دیدن افراد و نتایج نزدیکانم است پول خیلی کمه ،نمیشه دیگه پس انداز کرد،خرج گرونه همه چیز گرونه،مردم خوب پول میگرن ولی خرج نمیکنن،مشتری کمه،پول زیر پای فیل باید دربیاد،همین که زنده باشیم بسه نخواستیم ثروتمند باشیم !!!!خوب همین نمیزاره یه قدم بریم جلو
به خودم میگم که گیر کردم تو شرک و عوامل بیرونی تو زندگیم
من و اکثر افراد فکر میکردیم که تو ایران نمیشه از شغل خودمون یا توانایی هامون پول بسازیم اکثرا هم شغل دیگران از نظرم پول ساز بود
حالا تو شغل خود من که چندین سال هست کارمیکنم میگفتم غیرقانونی است و خیلی گیر میدن تو ایران سخت میشه کار کرد تو کشورهای دیگه راحت تر و بیشتر میشه پول ساخت اگه برم همه چیز درست میشه و این کار رو هم کردم
من این رو خیلی شنیدم که پول نیست ،اصلا ما شانس نداریم خدا واسه ما نمیخواد ما خانوادگی اینجوری هستیم
ای کاش تو کشور دیگه به دنیا اومده بودیم ثروتمند میشدیم
اگه پدر مادر من حمایت میکردن اینجوری نمیشد
آقا اینها همه شده نتیجه اش کمبود برای من
جالبه من نمیدونستم این آنقدر مخفی شده در ذهنم
مهاجرت کردم تو یه کشور دیگه کارم رو شروع کردم
بعد از کلی سختی و مقاومت
الان بعد سه سال حالا میگم تو ایران بیشتر پول میدن واسه این حرفه اینجا نمیشه به این راحتی پول ساخت
واز همه جالب تر الگو نشونم میده که تو ایران چقدر راحت پول میسازن
منطق میگه الان اوضاع فرق کرده مردم توانایی مالیشون تو ایران رفته بالا اگه میموندی الان ببین چه پولی میساختی
عجب گیری کردیم از این ذهن یه بیماری داره به اسم (خودفریبی)
و میبینم امروز اوضاع من از لحاظ مالی تو یه سطح متوسط مونده چندساله و حتی ضعیف ترم شدم
و باز دلایل عوامل بیرونی هست که نمیزاره من از لحاظ مالی رشد کنم
و یه مسیر تکراری دو قدم جلو چهار قدم به عقب رو دارم تجربه میکنم
فکر میکنم به این نتیجه رسیدم برم یه شخم اساسی به روانشناسی ثروت یک و دو بزنم تا پیدا کنم ریشه های این کمبود رو …
این دوره ها رو باید هزاران بار گوش داد مثال پیدا کرد و عمل کنیم
من مشتاقانه پذیرای تغییرات درونی خودم هستم و به این مسیر تغییر ادامه میدم
اگر نتایج دلخواه نیست حتماً من کم روی خودم کار کردم نیاز هست که بیشتر عوامل بیرونی رو بشناسم و تغییرشون بدم با باورهای مناسب
به زودی از نتایجم هم براتون مینوسم،خداروشکر که عضو این خانواده عزیز عباس منش هستم
در پناه خدا
به نام خدا
سلام به استاد عزیزم و مریم مهربان
اول که خیلی خوشحالم که میبیینم انقدر موفق هستید و تونستید به راحتی به این اندام زیبا برسید که البته میدونم با کلی تحقیق هم بوده اما این که تونستید با یک قانون ساده به سادگی هم خودتون رو هم ادم های اطرافتون رو به اندام زیبا و دلخواه برسونید تحسین برانگیزه
امیدوارم که همیشه سالمو سلامت و موفق تر بشین چون وقتی میبینمتون و میشنوم چی میگید من هم موفق میشم
برای شرک:
من مدت ها بود از بچگی به خاطر حرف های یکی از اطرافیانم به یه سری از ادم ها قدرت میدادم( میدونم که این مورد رو خیلی تو کامنت هام تکرار کردم اما انقدر خوشحالم از تغییرش که هر بار با احساس سپاس میگمش) که البته من از شما استاد عزیزم ممنونم برای این که فایل های توحید رو قرار دادید در سایت من با گوش دادن بارها و بارهای یکی از اون فایل ها تونستم مقدار بسیار زیادی از شرکی که داشتم و به اون ادم ها قدرت میدادم رو بزارم کنار ،ادم هایی که زمانی انقدر تو ذهن من بزرگ بودن و قدرت داشتن العان اصلا حتی نمیبینمشون و اصلا حرفی نمیشنوم دربارشون ،یادمه اون روزها که چقدر ذهنم با توجه کردن اونارو بزرگ میکرد اما با عوض کردن باورم در مورد قدرت اونها زندگیم پر از لذت شده خدارو شکر ،میدونم که باید مسیر رو ادامه بدم خوب اون در مورد اون ادم ها بود اما من باید این قانون رو در مورد همه مسائل انحام بدم
مورد دوم:
من یه بار با یکی از همکارام بحسم شد و اون ادم بی اخترامی کرده بودو من هم به میریت اطلاع دادم چون من مشهد هستم و دفتر اصلی تهران است گفتم بگم که بار بعدی تکرار نشه وخیلی پیش میومد که باید به اون همکارم زنگ میزدم برای کار مشتری ،خلاصه من این رو به میدیر گفتم ایشون هم با اون اقا برخورد کردن و یکی از معاونین با من تماس گرفت گفت شما از تهران دوری و نیاز داری به این ادم هایی که اینجا هستن همیشه که مدیر نیست که ازت دفاع کنه باید با این ها راه بیای که البته لحن با تحدید بود من چیزی نگفتم و تو دلم گفتم ( اگر میرت هم باهات لج بیوفته چی بازم با نترسی حرف میزنی گفتم اره حداقل از العان روی باورهام کار میکنم که به هیچکی قدرت ندم) العان که دارم کامنت مینویسم اتفاقا چون از تهران دورم شاید اون ادم تونسته کاری کنه که مدیر هم طرفش باشه چون مدیریت دیگه هیچ حمایتی که علنی باشه از من نمیکنه اما من کار خودم رو درست انجام دادم با این که یک نفر بودم در شعبه مشهد به تنهایی اندازه چند نفر اونایی که تهران نشستن کار کردم و تجربه دارم و خداهم دوتا از بهترین دستاشو فرستاد پیشم با ذهنیت مثبت با ذهن ثروتمند
میدونم این هاهم مثل مدیرم دستی از خداهستن اگر این هاهم نباشن از یک طریق دیگه مراقب من هست
سوال دوم:
من یه مدت چون تنها شده بودم مجبور بودم تو دفتر تنها کار کنم و یک شعبه رو پیش ببرم خوب من روی یه سری از باورهای شرکم کار کرده بودم اما روی یه سری دیگه نه انگار که باید داعم بگردی باورهای شرکتو پیداکنی انقدر که زیادن
اولش فکر میکردم دیگه تنها شدم یه خانم تنها چطور میتونه امنیت داشته باشه چطور میتونه شهرهای مختلف بره برای انجام کار اندازه گیری دکور چطور میتونه بدون سابقه کاری خاصی با مشتری های ثروتمند ارتباط بگیره چطور میتونه دوتا کارو همزمان انجام بده چطور میتونه از راه دور با تهران ارتباط داشته باشه و کارشو انجام بدن وکلییییییی مسئله….
اما
انجامش دادم
گفتم پیش میرم درست میشه همزمان فایل گوش کردم و گفتم خدارو شکر تو دفتر تنهاهستم روی خودم کار میکنم فایل گوش کردمو کار کردم،اولش مسئله امنیت من بود جوری شد بنا به دلایلی برای برج نگهبان گذاشتن جلوی ورودی اونم چنتا بعد کمکم نگهبان ها منو شناختن و فهمیدن تنهام و همکارام رفتن،بعد جوری شد که تمام برج تلفن هایی داشتیم که اول مشتری که میاد نگهبان اجازه ورود اون رو میگیره بعد میفرسته بالا
بعد خدارو شکر من حدود 8 ماه تنها کار کردم و خدارو هزار بار شکر تمام مشتری هایی که اومدن دفتر از بهترین ادم های دنیا دستچین شدن و کلی چیز بهم یاد دادن و من رو تحسین کردن و من در کمال امنیت بودم
کم کم اولش با داداشم رفتم اندازه گیری و چون اون دیگه نخواست باهام بیاد خودم رفتم و کار خودم رو انجام دادم و جالبه خود مشتری هم میومد کمکم اونم طلافروشایی که میگن دست به سیاهو سفید نمیزنن و از بالا مارو نگاه میکنن خدارو هزار بار شکر چنان احترامی بینشون دارم
خدارو شکر تنها خانمی هستم تو مجموعه کار میکنم چون همه اقا هستن و واقعا بینشون خیلی موفق هستم
من خیلی تلاش میکنم و یکجا نمیشینم اما باور های ثروتم خیلی ضعیفه این ضعف منه که اول سال روانشناسی ثروت رو گرفتم و دارم کار میکنم نتایج کوچولو کوچولو پیش میره انگار که انقدر باور فقر قوی هست که انگار یک سنگ بسیار بزرگه که میلیمتری دارم میدمش کنار اما پیش میرم اینم درست میشه
خلاصه که موردی که میگفتن نمیشه یه خانم نمیتونه رو من انجام دادم
این روزا که این همکارام اومدن میبینم که یه ادم با باور های درست میتونه خیلی کارا انجام بده ها چون گاهی از توانایی ها و کارهایی که انجام دادم براشون صحبت میکنم تعجب میکنن
یه نکته جالب هم پیدا کردم تو خودم این که به راحتی میتونم ادم ها و تیپ های مختلف شخصیت رو قانع کنم که از نحصولاتمون خرید کنن و البته که محصولات بسیار با کیفیتی هم داریم
اما بهتر از اون ادمی که کلی سابقه کاری داشته میتونم با مشتری ارتباط بگیرم اونم به راحتی
بچه ها یه نکته بهتون بگم در مورد جذب مشتری این رو واقعا بهش ایمان اوردم
همه میگن بریم چیزایی یاد بگیریم که مشتری جذب کنیو اونو قانع کنیم بیاد از ما بخره
من میگم با مشتری دوست باشیم انگار که خانواده خودمونه و صادقانه بهش بفروشیم
مثلا: اگر جنس فلان ایراد رو داره در کنار خوبی های زیاد محصولمون بگیم باور کنید که ازتون میخره جالبه که میدونه اون ایراد رو داره اما میخره
یا اگرم نخره جالبه که کلی میره پیش همکاراش ازتون تعریف میکنه اونا میان میخرن
عاشقتونم امیدوارم همتون موفق ترین های دنیا بشین
دوستتون دارم استاد عزیزم که مثل یک پدر من رو راهنمایی کردین که چه راهی رو برم درست ترینه خدا شمارو برامون سالمو سلامتو شاد با باورهای توحیدی قوی نگه داره