ریشه جذب ناخواسته ها و راهکاری برای تغییر آن - صفحه 26 (به ترتیب امتیاز)

698 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نسیم حسن زاده گفته:
    مدت عضویت: 1761 روز

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته و همه دوستان و همراهانی که با هم داریم هر روز داریم برای بهتر شدن خودمون و زندگیمون او به جلو حرکت میکنیم

    واقعا لذت بردم از این فایل بسیار عالی و آموزنده و باور ساز

    لطف خدا بوده که من از بچگی همیشه از این که ترحم دیگران رو نسبت به خودم برانگیخته کنم واقعا حس بدی داشتم و همیشه درد و مریضی حتی زمین خوردنم رو از بقیه قایم میکردم و تا رسید به این که من دوران نوجوانی متوجه شدم که انحراف شدید زانو به شکل ایکس دارم و هم واقعا اذیت میشدم و دوست داشتم جراحی کنم تا شکل ظاهری پام و آسیب ناشی از این انحراف برطرف بشه و توی انتخاب لباس همیشه رعایت میکردم تو شکل ایستادن تا کسی متوجه نشه تو ایران به پزشک مراجعه کردم برای انواع اقسام درمان و جراحی که انقدر سخت دکترا نسبت بهش برخورد می‌کردند و میگفتنند هر پارو تو یه نوبت جراحی می‌کنند و این پروسه و خارج کردن ‌پلاتین جراحی و فیزیوتراپی حدود چهار سال زمان میبره من اصلا حرف دکترا رو باور نکردم و خلاصه که من توی دفتر خواسته و اهدافم نوشتم که خدایا من ازت میخوام هر دو پام با هم جراحی بشه و من چهار ماهه خوب بشم اون موقع هیچ اطلاعاتی نداشتم که میشه یا چی فقط به خدای خودم اعتماد کردم و به زندگیم ادامه دادم یه روز واقعا حس کردم آماده هستم و وقتشه خلاصه هی سرچ کردم به فارسی به انگلیسی هر جوری که میشد تا تو روسیه یه دکتر پیدا کردم که به یه سبک خاصی هر دو پارو جراحی میکرد تازه بدون پلاتین داخل پا و یه دستگاهی روی پا از بیرون پیچ می‌کردند و از قضا این دکتر ترک بودن و من خیلی راحت که زبان مادریم ترکی هست با ایشون صحبت کردم و در مورد جراحی هزینه ها و نقاهت پرسیدم و متوجه شدم با یه مبلغ نه اونقدر زیاد و‌ منطقی که خیلی از ایران و دکترای افاده ای که هی منت میزارن و واقعا توضیح نمیدن وقت ندارن باید ۶ ماه ۶ ماه تو نوبت بمونی خلاصه با کلی زور و بلا لطف کنن یه جراحی از سر باز کنی انجام بدن و این که تو اون روزا من تو یه کانال عضو شدم و خیلی جراحی های نا موفق رو دیدم که همه از بهترین دکترا مینالیدن خلاصه که من رفتیم روسیه و هر دو پارو با هم عمل کردم بهترین امکانات رو تو بیمارستان داشتم یک ماه در یک اتاق وی ای پی در حد هتل که اصلا بوی بیمارستان نمیداد چون من بوی بیمارستان رو اصلا دوست ندارم و بعدم بلیط هواپیما بیزینس کلاس رو با قیمت مناسب و ردیف اول تونستم تهیه کنم و از طرف بیمارستان با آمبولانس مجانی رفتم فرودگاه تو فرودگاه کلی همه کارکنان فرودگاه کمک کردن کارم به سرعت انجام شد و من دقیقا کل عمل تا بهبودی کامل هر دو پا و برگشتن به زندگی عادی برام چهار ماه طول کشید خیلی ها اصلا متوجه نشدن من عمل کردم به حال خیلی هم کار آسونی نبود ولی به لطف الله و کمکهای مکررش از طریق دست های خدا این پروسه به بهترین نحو برای من گذشت که فقط و فقط نتیجه اش رو ایمان به خدا و محکم نگهداشتن خودم از این که هیچ وقت به مریضی و رختخواب باج ندادم میدونم

    امیدوارم به ساختن باورهاتون کمک هر چند اندکی کرده باشم ممنون از همه 🙏🏻🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    امیر عزیزی گفته:
    مدت عضویت: 1350 روز

    سلام و درود برشما بزرگوار

    هر چی بگی بر علیه خودت تو دادگاه (زندگی) استفاده میشه

    همیشه عاشق این جمله توی فیلمهای پلیسی آمریکایی بودم و بعدها کمی درک کردم که در کل و تمامیت هم همینه …

    و وقتی توی قرآن با مواردی که از کلام گفته شده روبرو شدم درک و باورم بهش تکمیل شد …

    چقدر در قرآن اومده که آنچه بر دلهایتان (انفسِکم) دارید و برزبان می آورید عامل برشماست …

    چقدر توی قران اومده نفس اماره فاقد دانش و بقول اکهارت عزیز کالبد دردمند و بی مغز و بی مُخ …

    هر کلام …

    هر رفتار …

    و هر فکر اشتباهی این نفس اماره یا منی که هنوز فاقد دانش هستم رو داره بسمت :

    جهل بیشتر …

    احتیاج به کمبود بیشتر …

    کسب تاییدات کسانیکه خودشون فاقد دانش هستن …

    ” دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید ”

    ممنون بابت وجودتون و حضورتون …

    دوستتون دارم استاد بزرگ و البته خانم شایسته ستایش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1194 روز

    سلام بر استاد عزیز

    سلام بر دوستان خوب خودم

    چقدر این فایل برای من نکته های عالی داشت

    درس های خوبی از آن یاد گرفتم

    صحبت کردن در مورد ناخواسته ها

    جلب توجه کردن نسبت به آن و حس ترحم و دلسوزی خریدن

    احساس قربانی شدنم

    خود آین کارها سبب می شود که من بیشتر و بیشتر آن ناخواسته را در زندگی خودم جذب کنم

    قانون این جهان این است که به هرچیزی که توجه کنم از همان جنس بیشتر در زندگی من رخ می دهد

    خوب من هم باید روی خودم و خواسته های خودم بیشتر کار کنم و توجه خودم را بگذارم روی خوبی ها و داشته ها و نکات مثبت

    خیلی از مشکلات من که بیشتر در کارم به وجود می آمد بخاطر این بوده است که درتمرکز دایم روی آن مشکلات داشتم

    برعکس بجای اینکه نکات خوب کار های خودم را ببینم یک لیست از کمبودها و ضعف ها تهیه می کنم و این خود به خود باعث می شود که از آن جنس مشکلات بیشتر برای من رخ بدهد

    پس باید به خودم قول بدهم که از امروز در کار جدید خودم به نکات مثبت و حال خوبی ها و خوبی های کار خودم بیشتر توجه کنم

    بیشتر به آنها نگاه کنم

    در کنار این نوع نگاه جدید آرام آرام کمبود ها و نقص ها را هم بر طرف کنم و آنها را به خوبی ها تبدیل کنم

    یادم باشد که همیشه آگاهانه حتی در مورد مشکلات زندگی خودم هم صحبت نکنم و آنها را بزرگ نکنم و نشینم برای دیگران مدام از مشکلات خودم صحبت کنم

    هرگز نباید با بزرگ نمایی کردن و جلب توجه خریدن و حس ترحم برای خودم خریدن را بخواهم نظر دیگران را برای خودم جلب کنم

    چقدر بارهای بار من در مورد مشکلات کار خودم صحبت کرده ام و نظر داده ام در مورد آنها

    بجای اینکه نکات خوب کار خودم ببینم و از آن لذت ببرم آنوقت است که خود به خود می توانم به راه هایی برسم که برایم راهگشا است

    از این لحظه به خودم قول می دهم و متعهد می شود که همیشه و همیشه در مورد مشکلات خودم صحبت نکنم و همیشه توانایی کنترل ذهن خودم را در دست داشته باشم

    در مورد مشکلات هرگز صحبت نکنم

    این صحبت های استاد و این فایل باز برای من خوب بود و یک یادآوری عالی برای من به وجود آورد

    سپاس از خدای هدایگر خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    سیما کشاورز گفته:
    مدت عضویت: 1382 روز

    سلام به استاد عزیزم و سرکار خانم شایسته عزیز و سلام به همه ی دوستان عزیز

    با گوش دادن به این فایل فهمیدم که چقدر تو در و دیوار بودم، حدود ده بار گوش دادم تا یک نکته واسم جا افتاد

    حالا چی هست؟!

    استاد میگن که از مشکلاتتون نه واسه خدا، نه خودتون نه دیگران چیزی نگید

    خوب من چی فهمیده بودم، اینکه فقط واسه در و همسایه در و دل نکنم(خخخخخ)

    واسه خدا و خودم که باید گفته بشه

    واسه همسرم و فرزندم که باید درد و دل کنم تا سبک بشم، الان که بهش فکر میکنم از همونا هم توجه و ترحم میخواستم

    بعد که خوب گوش دادم فهمیدم حتی توی ذهنم نباید از مشکلاتم حرفی بزنم چه برسه به بقیه

    فکر میکردم همسر و فرزندم بقیه نیستن

    الان سه روز هست که آگاهانه دارم زیپ دهنم رو میبندم که چیزی نگم

    البته یک جاهایی از دستم در میره و خیلی ناامید میشم اما باز به خودم میگم اشکال نداره یواش یواش باید کنترل بشه، تکاملش باید طی بشه

    خدا رو شکر که روز به روز داریم آگاهانه زندگیمون رو میسازیم

    خدا رو شکر بابت استاد عزیزمان که چشم و گوش ما رو باز کردن

    انشاالله که در پناه الله شاد، سالم و ثروتمند باشید

    ارادتمند شما :سیما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    مهرسا گفته:
    مدت عضویت: 1825 روز

    سلام استاد عزیز ، چقدر ازتون درس یاد می گیریم حتی موضوعاتی که بارها توضیح دادین بار دیگه از ابعاد مختلف بررسی می کنین و هر دفعه چیز جدیدی برای یادگیری هست تو این ویس اینکه اگه دوست داری توجه جلب کنی بجای گفتن درباره مریضی درباره اینکه چه طور تونستی مریضیت رو خودت از بین ببری صحبت کن خیلی نکته جالب توجهی بود

    استاد من دو سال پیش فهمیدم کنسر سینه دارم ولی با اطلاعاتی که از آموزشهای شما داشتم به خودم گفتم حالا که این مسیله پیش اومده من باید باهاش بزرگتر بشم

    با اینکه خیلی دکترها سعی می کردن وضعیت رو جدی و وخیم نشون بدن البته که بود ولی من با کنترل درونی قوی دوران بیماری رو خیلی بهتر و راحت تر از بقیه گذروندم و حتی یک نفر از خانواده خودم و همسرم از این جریان مطلع نشدن خدا هم منو یاری کرد و دقیقا دوران پندمیک پروسه یک ساله درمان انجام شد ، خیلی‌ها میگفتن مگه میشه خانوادت نفهمن باید خواهرت مادرت کنارت باشن تو این دوران تو کمک لازم داری ولی از اونجا که میخواستم این دوران باعث رشد من بشه گفتم خودم از پس همه چی بر میام و اصلا موضوع مهمی نیست آخر پروسه هم دکتر به من تبریک گفت و گفت جزو معدود افرادی بودی که دوره درمان این قدر عالی نتیجه داد به طوری که مشکلم به یک دهم کاهش پیدا کرده بود. یادم میاد تو دوران درمان همیشه حواس همسرم و بچه ها رو از بیماریم پرت میکردم و با اینکه حال خوبی نداشتم جو خونه رو با گذاشتن آهنگ و رقصیدن شاد نگه می داشتم.

    با تعریف این قسمت از زندگیم می خوام به دوستان عزیزم بگم حتی تو بیماری های سخت هم میشه با عدم توجه نتیجه رو خیلی خیلی بهتر کرد وکاری کرد که خدا و دنیا هم بهت افتخار کنن. خوشحالم که این حس خوب دادن ها باعث شد که بچه هام یاد بگیرن چطور با قدرت درونی بالا میشه مسایل زندگی رو حل کنن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    پرستو کرمانی گفته:
    مدت عضویت: 1198 روز

    بسم الله الرحمان الرحیم

    سلام استاد عزیزم سلام خانم شایسته ی عزیزم

    یسری هدف ما داریم ک باید تیکشون بزنیم و بعضیا به این هدف های ک باید تیک بخوره تا یه پله برن بالاتر بش میگن مشکل و انقدر بزرگش میکنن و برا بقیه میگن ک چیزی ک ب راحتی حل میشه و اوکی میشه ب بدبخت ترین شکل ممکن درش میارن با افکارشون و گوش دادن ب حرفا و تجربیات بقیه، همه رو دخیل میدونن و عوامل بیرونی رو و اسمشو میزارن بدبختی

    یسوال مشکل چیه ؟مشکل ینی چی اصلا ؟خیلی ها معنیشو نمیدونن و فقط ب زبون میارن

    ما با باورهای خودمون زندگیمونا میسازیم یه چیز جالب خیلی ها میگن چرا اگه ما به یه بیماری فکر کنیم خیلی زود دچارش میشیم ولی اگه درخواست یه کار مثبتی رو بکنیم بش نمیرسیم مشکل اینجاست ک ما ب چیز های منفی بیشتر ایمان و باور داریم و مسلما زودتر بش میرسیم ما انقدر جلب توجه رو دوست داریم ک کافیه یه مشکلی برامون پیش بیاد سریعا میدویم ب همه اطلاع رسانی میکنیم بخصوص الان ک دیگ مد شده همه ،همه چیشونا استوری میکنن

    )یه فیلمی بود یه اقایی رو ویلچر میشست و گدایی میکرد در صورتی ک سالم بود  و چون مردم دلسوزی میکردن بش پول میدادن بعد از یه مدتی همون اقای سالم دیگ نمیتونست از رو ویلچر بلند بشه چون خودش درخواست کرده بود )

    من خودم ۲۴سالمه از یه کمر درد ساده ک برای خودم بزرگش کردم و حال خودمو بد کردم رسوندمش ب دیسک کمر و خیلی راحت خودمو از پا و کمر انداختم تا دوماه استراحت کامل بودم و بهمراه این حال خرابم این ویروس رو گرفتم

    اینجا بود ک استارت من خورد و موتورم روشن شد و از شکر گذاری شروع کردم استاد من طی ۱ماه باورش سخته خودمو رسوندم ب بهترین حالت ممکن و منی ک نمیتونستم زانوهامو خم کنم شده بود برام ارزو رفتم مسافرت تهران و شمال تازه پشت فرمونم نشستم و ب لطف الله اوضام عالی و عالیتر شد

    ما از نسل های ک گذشتن کلی باور های اشتباه یاد گرفتیم و الان داریم خودمونا میسازیم با باورهای درست برای نسل های بعدی تا دنیا جای قشنگتری بشه

    من پدر و مادرم با دلسوزی و نگرانی هاشون بمن چیزهای رو یاد دادن ک خودمو با دستای خودم غرق کردم استاد و خداراشکر ک خودمو با باورهای درستی ک جایگزین شدن نجات دادم و یه دختر خودساخته شدم یه دخترقوی ک الان دیگ حتی خانوادمم نگرانم نیستن 

    بیاید متفاوت باشیم

    دنیای امروز شده دنیای جالب توجه

    ما اینجوری نباشیم

    خیلی کار داریم من اول از همه خودمو میگم خیلی باید باورهای محکمی رو خرد کنیم تا برسیم ب اون درجه ی متفاوت بودن

    استاد عزیزم خیلی ازتون سپاسگزارم ک جاهای زیبا رو پیدا میکنید و برای ما به تصویر میکشید تا ماهم لذت ببریم اینکارو هم من از شما یاد گرفتم و زیبایی ها رو ب تصویر میکشم و ذوق میکنم از وجود این جهان زیبامون خیلی دوستتون دارم ❤❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    صفورا کوشککی گفته:
    مدت عضویت: 1200 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان و همه ی دوستانم در بهشت عباسمنش

    وقتی که این فایل رو نگاه میکردم داشتم فکر میکردم ببینم کجاهای زندگیم خواستم نقش قربانی رو بازی کنم.داشتم به یاد می‌آوردم از بچگی حس شدید نیاز به جلب توجه رو تو خودم داشتم و خیلی وقتا فکر کردن به اینکه مریضی خاصی مثل سرطان شده بود عادت شبانه ی من یعنی من با این افکار همیشه به خواب میرفتم که سرطان گرفتم و بقیه خیلی دلشون برام میسوزه بعد من ادای این آدم قهرمانای زندگیمو در می‌آوردم میگفتم نه من خیلی قوی ام من اصلا ناراحت نیستم.ولی از درون خیلی دوست داشتم تمام دنیا بهم توجه کنن.ولی از دوسال پیش که من با قانون جذب آشنا شدم سعی کردم که دیگه به مریضی و مشکلات فکر نکنم .ولی با دیدن این فایل فهمیدم که زیادم موفق نبودم.من هنوزم دارم گاهی وقتا به این موضوع فکر میکنم ناخودآگاه و تنها چیزی که فرق کرده شخصیت‌هاییه که من تو ذهنم دوست دارم توجه و ترحمشونو جلب کنم.اینکه یه لذتی داره برام به این فکر میکنم سرطان میگیرم همسرم چقدر به اشتباهاتش پی میبره و دلش برام میسوزه و میفهمه نباید منو اذیت میکرده.یعنی این افکاریه که خودم از به زبون آوردنشون خجالت میکشم ولی مینویسم که بفهمم که بکنم تو مغزم فرکانس شوخی حالیش نیست…ادا درآوردن و نمایش بازی کردن حالیش نیست به هرچی که فکر میکنی داری فرکانسشو به جهان میفرستی و بی برو برگرد به سمتت برمیگرده.

    ویک موضوع دیگه صحبت کردن درمشکلات با دیگرانه که من از وقتی قانونو فهمیدم این نکته رو خیلی رعایت کردم و حتی با خونوادمم هیچ وقت درمورد مشکلاتم حرف نمیزنم.البته من از همون بچگی عادت نداشتم مشکلاتمو به کسی بگم و آدم تو داری بودم ولی خب بعد فهمیدن قانون این قضیه رو خیلی بیشتر رعایت کردم.ولی یه مشکل🥺

    من نمیدونستم نباید حتی با خدا هم درمورد مشکلات حرف بزنم و خیلی با خدا مکالمه داشتم در مورد مشکلاتم.

    ویه موضوع دیگه که امروز بهش پی بردم این بود که من همیشه با خودم میگفتم که چقدر خوب میشد که استاد یا آدمای موفق دیگه میومدن تو روز مرگیشون یه سری فایل ضبط میکردن و از مشکلاتشون میگفتن تا ما با دیدن استاد و اونا انگیزه بگیریم و بگیم که بابا استادم مشکل و مسئله داره ولی ببین چه قدر حالش خوبه و داره مسائلشو حل میکنه.در صورتی که فهمیدم امکان نداره آدم مدام در مورد مسائل و مشکلاتش حرف بزنه و حالش خوب باشه.چون ناخودآگاه توجه میره سمتش .دقیقا مثل همون آدمی که شما در موردش تو پادکست گفتین که مدام سرفه میکرد.الان فهمیدم که این اصلا قشنگ نیست.الان فهمیدم که چقدر عالیه که ما همیشه شمارو تو بهترین حالت ممکن می‌بینیم.و این انگیزه ای میشه برامون که هییییچ دلیلی برای صحبت از مشکلاتمون وجود نداره .هیچ دلیل و بهانه ای.

    شاد سعادتمند و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    آدیل گفته:
    مدت عضویت: 1557 روز

    سلام خدمت استاد عباسمنش و دوستان هم فرکانسی عزیزم

    من عادت نداشتم در مورد مشکلاتم با بقیه صحبت کنم، از وقتی با فایل های استاد شدم حتی کمتر هم کم کردم این موردو

    ولی ی چیزی که با گوش دادن به این فایل در خودم پیدا کردم اینه که درسته من سعی در جلب ترحم بقیه ندارم، ولی دقیقا سعی در جلب توجه و ترحم خدا داشتم، استاد یه کلید بود برام اونجا که گفتین«در مورد مشکلاتت حتی با خدا هم حرف نزن»

    و چه خوب ک فهمیدمش

    میدونم حذفش شاید همت زیادی بخاد

    اینجا نوشتم تا ردپایی از خودم بزارم و روزی که خیلی قویتر از الانمم بخونمش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    شاهرخ گفته:
    مدت عضویت: 2417 روز

    سلام، انصافا عجب آگاهی های گفته شد تو این فایل، بی نظیر ،عالی .

    پدر من در گذشته چنتا زمین داشت که اون موقع ارزش مالی زیادی نداشت و هی میگفت من تو زندگیم هیچی ندارم، به همه میگفت این حرفو،این جمله برای من خیلی آشناست که بارها و بارها گفته من تو زندگیم هیچی ندارم،کارگر به دنیا امدم و کارگرم میمیرم، بارها بارها این حرفو میزد ، درحال این حرفو میزد که اوضاع مالیش از تمام دوستاش و اشنایان بهتر بود، بسیار زیاد تحت تاثیر اخبار ، بخصوص اخبار رسانه های فارسی زبان که داخل ایران نبودن بود و هی میگفت تا این سیستم این رژیم نره ما هیچی نمیشیم. مردم ایران همه بدبختن چون این رژیم هست، این جمله مثل نقل روی زبونش بود و هی میگفت که بابا، چون ریس جمهور، فلان نماینده مجلس، استاندار و یا شهردار این کارو میکنه من پیشرفت نمیکنم و تا اینا از ایران نرن ما به هیجای نمیرسیم و مشکلات مالی من و عدم موفقیت من بخاطر این رژیمه. انگلیس، امریکا این رژیمو آورده و من بدبختم بخاطر این رژیم، نه فقط من کل مردم ایران بدختن، خلاصه همیشه یا اینارو میگفت یا داشت اخبار سیاسی فارسی زبان خارج از ایرانو گوش میداد، یعنی من تا اونجا که یادمه پدرم در دو حالت دیدم یا اخبار سیاسی خارجی گوش میداد که میگفتن آی ملت چرا نشستید ایران پر شده از بدبختی، فلاکت و گوشنگی، فقر بیداد میکنه و یه مشکل خیلی کوچیکو بزرگ میکردن یا این که در باره این حرفا به شدت و محکم و قدرت صحبت میکرد با همه، درباره این که چند صد میلیون دلار طلا و دلارو از مرزا بردن و یا دکل نفتی گم شده و یا فلان کس اختلاس کرده و تموم شد دیگه همه چیو بردن دیگه چیزی نمونده من بتونم بدست بیارم تازه اگرم چیزی مونده آقا زاده ها دارن میخورن فلان مدیر کل پول میفرسته برای پسرش تو سویس حال کنه پول تموم شده یا این که مملکت شده پارتی،همه جا پارتیه،میخوای کار کنی پارتی نداشته باشی وصل نباشی به سیستم کله پات میکنن و خلاصه این مثل نقل تو دهنش بود.

    اتفاقی که افتاد این بود که همه همکاراش با وضعیت مالی بسیار بد و سخت تر و بدبختر از پدرم همه صاحب خونه و ماشین ویلا شدن وحداقلش دیگه مستاجر نیستن، ولی پدر من با سی سال کار روزانه هنوز مستاجره، هنوز خونه اوله، هنوز نگران قیمت گوشت و مرغو و پودر لباسشویه ،هنوز از بدختیا حرف میزنه،هنوز میگه پولو میبرن لبنان یا فلسطین یا دیگه پولی نمونده، هنوز میگه چون نظارت رو مملکت نیست من هنوز مستاجرم، چون دولت مردا وزیرا کارشونو بلد نیستن من هنوز مستاجرم، من مستاجرم چون که پول ما خرج فلان کار میشه یا میفرستن فلان کشور،و کلی حرف شبیه این حرفا و اون چنتا زمینش که الان میلیاردها تومن ارزش داره فقط یه سال، یه سال قبل از رونق گرفتنش با ارزش خیلی کم آبش کرد و هیچی نداره ولی صاحب زمین فقط یکی دو سال بعدش میتونم بگم هزار برابر قیمتی که از پدرم خرید فروخت، پدرم سیزده میلیون تومن فروخت زمیناشو و نفر بعدش با این که همون زمینو بدون اینکه ساختمون کنه پنج میلیارد تومن فروخت هر زمینو.

    من با پوست و گوشت و استخونم درک کردم که صحبت از بدختی ،جز بدبختی بیشتر ثمره ای نداره و به خودم قول دادم تو راه پدرم قدم نزارم، پدرم الگو خوبیه برای من، چون میدونم هر کاری که کرده و هر حرفی که میزنه،راه مخالفش راه درسته. به خودم قول دادم که هیچ وقت، هیچ وقت از مشکلات صحبت نکنم حتی وقتی مثله یه تیکه چوب تو اقیانوسی از مشکلات شناورم بالاخره امیدی هست به ساحل خوشبتی برسم ولی صحبت کردن از مشکلات، انتقاد کردن از رهبران سیاسی و همه رو دزد خطاب کردن تمام مسئولان سیاسی، هیچ گره ای از مشکلات باز نمیکنه، این چیزیه که من تجربش کردم و عینا دیدم.

    آرزوی سلامتی و موفقیت دارم برای همه، بخصوص مسئولان سیاسی کشور چه خوب کار کنن چه نه، چون اینو میدونم که کلید حل مشکلات و رسیدن به موفقیت من، درون منه و هر لحظه با منه، نه اون بیرون و دست رهبران سیاسی کشور.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    فریبا فاضلی گفته:
    مدت عضویت: 2135 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیز و مریم بانوی شایسته

    و سلام به همه اعضای این سایت الهی

    ریشه جذب ناخواسته ها و راهکاری برای

    تغییر آن

    خدایا شکرت که بعد از یه وقفه طولانی موفق به

    نوشتن کامنتی دیگه شدم

    من از تاریخ 26 اردیبهشت 1403 دارم روی هدایت و توحید کار می‌کنم فایل‌های دانلودی و محصولاتی که خریداری کردم

    و ربط به این موضوع داره رو مرتب گوش میدم.تمرین ستاره قطبی ،سپاسگزاری ،توجه به نکات مثبت و زیباییها و حتی چالش هایی که تو زندگی دارم وباید با اونا مواجه بشم رو تو دفترم یاداشت کردم و خواهم کرد

    و نتایج خوبی هم گرفتم

    اما

    امروز از خداوند خواستم که هدایتم کنه که برم دیدن پدر و مادرم

    یه نشونه‌ای دیدم و فکر کردم که باید این کارو بکنم و رفتم

    اما پشیمون شدم فهمیدم که هدایت رو اشتباه گرفتم شاید با نجوای شیطان نمی‌دونم نتونستم تشخیص بدم من برای دیدن پدر و مادرم از خداوند هدایت خواستم وقتی برای دیدنشون رفتم با چالشی مواجه شدم با مسئله ناخواسته‌ای مواجه شدم که اصلاً دوست نداشتم اون اتفاق بیفته

    یه مدت کوتاه تو اون احساس بد بودم

    ولی بعدا خودمو کنترل کردم ،

    ورودی‌هام رو کنترل کردم حسمو عوض کردم ولی واقعاً موندم چه جوری باید هدایتو تشخیص می دادم

    البته من اون ناخواسته رو به الخیر فی ماوقع ربط دادم شاید باید من امروز اونجا میبودم

    و

    بعدش هدایت شدم به شنیدن

    فایل این جلسه

    که استاد تاکید داشتن در رابطه با مسائل و مشکلات با هیچکس صحبت نکنید حتی با خداوند هم درد دل نکنید منم این کارو کردم

    در مورد چالش امروزم با هیچکس صحبت نکردم و نخواهم کرد

    با اینکه خیلی سخته کنترل ذهن

    ولی دارم سعی خودمو میکنم که ذهنمو کنترل کنم قبل از رفتن به منزل پدرومادرم فایل بی نظیر توحید عملی 11 رو تو ماشین گوش دادم

    اخ که چقد این فایل بی نظیره

    به خودم گفتم من باید روزی یک مرتبه این فایل و گوش بدم تا تمام نکات کلیدی این فایل جزیی از وجودم بشه و بصورت عادت برام دربیاد وبتونم تو رفتارم اونو عملی کنم.

    وبعد از اون ناخواسته به خودم گفتم ذهنتو از روی نازیبایی‌ها و اون مسئله بردار و فقط توجهت رو روی زیبایی‌هابگذار

    امیدوارم خداوندهدایتم کنه که مسائل منزل پدری م به آسونی حل بشه

    البته بعدش با این جملات زیبا روبرو شدم

    هیچ وقت همه زندگی خودتون رو وقف دیگری نکنید

    یادتون باشه تو این دنیا هیچ چیزی وجود نداره و اگرم وجود داشته باشه ارزش اینو نداره که شما همه زیست و زندگیتون رو فدای اون بکنید هیچ وقت همه زندگی خودتون رو وقف دیگری نکنید و اگر اتفاقا می‌خواهید ارتباطات سالم‌تری داشته باشید به خودتون برسید مراقب خودتون باشید کلاس برید آموزش ببینید ورزش کنید خودتون رو تربیت کنید و خودتون رو شاد و سرحال و سرزنده نگه دارید و اون وقت باعث میشه که دیگران هم از ارتباط با شما لذت ببرند

    ما شاید 99 درصد مال همدیگه باشیم ولی یک درصدمون مال خود خود خود خود خودمونیم توی زندگی اشتراکی م این باید حفظ بشه میگه درخت‌ها مستقلند و بغل هم می‌ایستند و جنگل رو می‌سازند به هم نمی‌چسبند یادمون باشه هیچکس و هیچ چیزی تو این دنیا مهمتر از خودمون نیست

    خدایا شکرت بخاطر این سایت و این همه آگاهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: