علائم احساس عدم لیاقت | قسمت 1 - صفحه 9 (به ترتیب امتیاز)

487 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    عباس امیری گفته:
    مدت عضویت: 2178 روز

    سلام مجدد

    استاد وقتی داشتم بهتون گوش میدادم

    ندایی درونم منو شکه کرد

    ندا گفت:

    «تو منو بخاطر اهدافت میخوای

    تو باید منو بخاطر خودم بخوای»

    کلییی فکر کردم که یعنی چییییی !!!!!!

    دیدم درسته

    من دارم تقلا میکنم که با خودم آشتی کنم و خودمو دوس داشته باشم

    اما در پس ذهنم این هست که با این روش بتونم به اهداف بعدی ام برسم ….

    من می‌خوام به خودم برسم که بتونم به اهدافم برسم!!!!!!

    این ندا جواب سوال های زیاد اخیرم بود

    اره من باید خودم و بخاطر خودم بخوام نه اهدافم نه دستاورد هام نه میزان رضایت اطرافیان….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  2. -
    فاطمه شاکری گفته:
    مدت عضویت: 1974 روز

    سلام استاد عزیزم

    اولش خیلی ذهنم مقاومت داشت تو لیاقت داری خودتو هیچ وقت دست کم نمیگیری یه کم از فایل رفت فهمیدم ای داد بیداد منم تو این زنجیره هستم طرف مقابلم ناراحت باشه تمام سعیمو میکردم طرف مقابل از اون مشکل ناراحتی در بیارم و چوبشم خوردم و یاد گرفتم یادمه تو یکیاز لایو ها بچه هاکامنت گذاشتن که استاد حالمون خوب کنید و استاد درجواب اون کامنت گفت من فقط وظیفه دارم حال خودمو خوب کنم خوب نگه دارم اون موقعه نمیدونستم حرف استاد پشتش چی بود ولی الان میفهمم از خود باوری لیاقت می امد حرفتون من تو این مسئله که حال دوستمو خوب کنم هنوز مشکل دارم ولی بهتر شدم نصبت به قبل

    این مشکلم گفتین که نظر دیگران برام مهم بود هم داشتم خوشبختانه با اموزهای شما اشنا شدم خیلی خیلی بهتر شدم جوری که هر چیزی که خودم دوست دارم میپسندم میپوشم از اولش تو روابط جوری بودم به طرف مقابلم حس ازادی میدم چون معتقدم هر کسی برا خودش خلوتی داره یه دوستی داشتم همش نگران بود پارتنرش بهش خیانت کنه بهم میگفت نکنه این کارو کنه نکنه تو ذهنش به یکی دیگه فکر کنه بهش گفتم تو خیال اون ادمم کار داری تو چیکار داری اون چی فکر میکنه هر ادمی حریم شخصی داره و اون بارها بارها ضربه خورد هنوز داره داره ضربه میخوره البته من دیگه گوش شنوا ندارم برا حرفهاش

    میدونم خیلی خیلی کار دارم تو این مسیر ولی همین که مسائل قبلو ندارم این خودش پیشرفته الهی شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  3. -
    عصمت جعفری گفته:
    مدت عضویت: 1790 روز

    سلام و وقت به خیر خدمت شما استاد عباس منش. خانم شایسته و دوستان

    ازتون ممنونم بابت ضبط این فایل عالی و پر از اگاهی

    راستش در بخشی از زندگیم در حیطه روابط به یه چالش خورده بودم و از خدا خواستم بهم کمک کنه که چیکار کنم. وقتی اومدم سایت قرار بود بزنم روی نشانه امروز من ولی دلم بهم گفت که همین فایل رو گوش بدم.. گوش دادم و نوشتم مواردی رو که درونم حسش میکردم و الان با یه عالمه فکت و اطلاعات درمورد خودم رو به رو شدم که نمیدونم باید باهاشون چیکار کنم..

    فهمیدم مشکلی تو روابطم داشتم چیزایی بود که بهش اشاره کردید. چقدر ناخوداگاه باج دادم تا طرف منو بخواد و ولم نکنه، طردم نکنه و اتفاقا طردم کرد..یعنی واقعا حرفاتونو وقتی با واقعیت تطبیق میدادم میدیدم حقیقته. باید به احساس خود هنگام انجام یه عمل توجه کرد. واقعا احساسات ما راهنمای درونی ما هستن تا متوجه بشیم ک کاریو از رو عشق انجام میدیم یا ترس ؟

    حالا که به گذشتم نگاه میکنم و بهش فکر میکنم میبینم خیلی کارارو انجام دادم، خیلی باج دادم تا فقط به طرفم ثابت کنم دوسش دارم و برام ارزشمنده تا از دستش ندم. این کارارو کردم تا طرفم حالش خوب باشه و بازم بتونه بهم اون احساس ارزشمندی که نداشتم و میخواستم بهم بده رو بده. ولی من از درون احساس ارزشمندی نداشتم و جهان با شرایط و اتفاقات و همون فرد فرکانس ارسالی منو بهم برگردوند و ثابت کرد تو ادم بی ارزشی هستی و بازم احساس قربانی بودن و بی ارزشی بر من فائق شد.

    نخواستم توجه طرف رو، اون ابراز احساسات و دوست داشتناش رو از دست بدم پس سعی میکردم تا جایی که ممکن هست همراهش باشم و نه نیارم. حتی اگه خودم نمیخواستم..

    اون نگاه کمبود رو دارم که ممکنه وقتی پیش طرفم نباشم از عشق بینمون کم بشه و سعی میکنم برنامه بریزم باهاش باشم و تهش حس نگرانی دارم. واقعا چقدر این فایل اگاهی بخشه و منو بیدار کرده نسبت به اعمالم و احساساتم..

    من از درون احساس ارزشمندی نداشتم و طرفم با رفتاراش و نگاهش به من این حس ارزشمند بودن رو میداد. پس برای اینکه دوباره کسبش کنم باج دادم، نیازهای خودم رو فراموش کردم و از خودم گذشتم و نشون دادم به خدا که من لیاقت ندارم و خدا هم همین احساس رو مثل آینه به من برگردوند. دقیقا چیزی که میگید..خورد میشی وقتی میبینی از همون طرفی که انقدر بهش سرویس دادی ضربه محکم خوردی و پشتت خالی شده. اما بعد چند وقت سعی کردم از مقصر دونستن عوامل بیرونی برگردم به خودم و فکر کنم کجا اشتباه رفتم و الان با این فایل دارم میفهمم که احساس بی ارزشی داشتم و خودم باعث این مشکلاتم شدم…و همینکه هوشیار شدم خیلی خوبه. از خدا تشکر میکنم که بازم بهم نشون داد هیچ وقت تنهام نمیذاره و درست موقعی که به هدایت نیاز دارم و ازش میخوام جوابم رو میده.

    ترس از دست دادن رو داری و چون نمیخوای از دستش بدی به بهونه های مختلف براش هدیه میگیری و فکر میکنی عاشقی ولی وقتی با خودت بدون رودروایسی رو به رو میشی میبینی نه بابا تو اونقدرا عاشق نیستی تو میترسی، خلأ داری و طرف رو برای پر کردن خلأهات میخوای…برای ارضای نیاز هات میخوای نیاز هایی که از حد معمول فراتر رفته و تبدیل به خلأ شده.

    واقعا حرفتونو باید با اب طلا نوشت..احساس بی لیاقتی با تلاش فیزیکی حل نمیشه که هیچ بدترم میشه. چون تو توقع داری طرفت یکم از این لطف هارو جبران کنه و نمیکنه و تو خالی تر میشی.این احساس باید از درون بهبود پیدا کنه.

    اینکه تو دوست داری بوسیده بشی، بغل بشی چون فکر میکنی و میترسی که نکنه طرف منو نخواد که دیگه این کارارو نمیکنه..

    واقعا ممنونم از خدا بابت سریع الاجابه بودنش و شما بابت ضبط این فایل بی نظیر

    از خدا میخوام هوشیارم کنه و کمکم کنه از این اگاهی ها در عمل بهره ببرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
    • -
      اسما گفته:
      مدت عضویت: 2040 روز

      سلام عصمت عزیز

      چقدر با گفتن حرفات خودم رو دیدم و خلاهام رو و انگار من رو داشتی وصف میکردی در رابطه ،کامل برام یادآوری شد ک من هم همین عمل و رفتارهارو داشتم و نتیجه هم برای همه یکسان بوده هرکسی این رفتارها رو داشته هر کسی باج داده و احساس ترس داشته نشون داده ک قوانین جهان ثابت و غیرقابل تغییره و از سمت همون آدم طرد شده.‌.

      چقدر این حرفت درست بود و رنگی در درونم بود

      وقتی با خودت بدون رودروایسی رو به رو میشی میبینی نه بابا تو اونقدرا عاشق نیستی تو میترسی، خلأ داری و طرف رو برای پر کردن خلأهات میخوای…برای ارضای نیاز هات میخوای نیاز هایی که از حد معمول فراتر رفته و تبدیل به خلأ شده.

      دمت گرم .از خداوند راه و روش درست زندگی کردن رو برای هممون میخوام.و از همه مهم تر احساس لیاقت رو .

      ممنون بابت ب اشتراک گذاشتن آگاهی های قشنگت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    مجتبی کاظمی گفته:
    مدت عضویت: 3394 روز

    بنام خداوند مهربان

    سلام و درود و سپاس بر استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته گرامی و همه اعضا خانواده صمیمی عباس منش

    خداوند را شاکر و سپاسگزارم که مرا هدایت نمود در این جمع صمیمی و فوق‌العاده حضور داشته باشم و از نعمات این سایت الهی بهره‌مند گردم.

    من ارزشمندم و لیاقت دارم که در مدار دریافت این آگاهی‌های ناب قرار دارم و خداوند را از این بابت سپاسگزارم

    استاد تحسین میکنم شما را که آنقدر عمیق و دقیق روی خودتون کار کردید که این آگاهی‌ها را کسب کرده‌اید و اکنون با دل و جان آنها را در اختیار ما قرار میدید

    خیلی جالب بود که مثالهایی که میزدید در بین مردم و در جامعه تماماً به عنوان ارزش و اعتبار و احترام به طرف مقابل در نظر گرفته میشه ولی از نگاه و منظر شما بخاطر عدم ارزشمندی و عدم لیاقت شخص محسوب میشه

    و واقعاً این نگاه و این درک شما ستودنی است وقابل تحسین است

    وقتی داشتی مثالها را مطرح میکردید تمام وقت داشت این ذهن من مثل پتکی آهنین فرود می‌آمد و برام تداعی میشد و به عینه داشتم این موارد را در ارتباطاتم با بقیه مردم مرور میکردم و میدیدم خیلی از جاها کارهایی را انجام میدادم که به زعم خودم رعایت ادب و احترام و در نظرگرفتن حق و حقوق دیگران بوده ولی الان فهمیدم که داشتم خودم را مجاب میکردم و خودم را فریب میدادم که سرپوشی بگذارم برروی عدم لیاقتم

    من که بعنوان اشرف مخلوقات خداوند هستم و همین که خداوند اجازه ورودم به این دنیای مادی را داره با خودم لیاقت و ارزشمندی را بهمراه آورده‌ام، نیازی نیست متوسل بشم به عوامل بیرونی و زندگی را از دیگران بخواهم یا برای شاد بودن و آرامش داشتن به چیزی بیرون خودم احتیاج داشته باشم

    ای نسخهٔ نامهٔ الهی که توئی …..وی آینهٔ جمال شاهی که توئی

    بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست… در خود بطلب هر آنچه خواهی که توئی

    به احساس لیاقت داشتن به خودی خود میتوان اینگونه اطلاق کرد که:

    شادی بی سبب

    آرامش بی سبب

    وقتی من برای داشتن شادی و آرامش

    و برای داشتن احساس خوب

    و برای داشتن یک زندگی مطلوب و پراز نعمت و فراوانی

    به عوامل بیرونی نیازی نداشته باشم، بدنبال تایید گرفتن از دیگران

    بدنبال جلب توجه دیگران

    بدنبال کسب اعتبار در نگاه دیگران

    بدنبال خودنمایی

    بدنبال مقایسه خودم با دیگران و حسادت کردن

    برای اینکه حالم را خوب کنم نیستم

    چون من به خودی خود کامل هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  5. -
    هرمز بالي پور گفته:
    مدت عضویت: 2975 روز

    به نام خداوندی که قوانین ثابتی دارد

    سلام استاد عزیزم

    خدا رو هزاران بار شکر می کنم امروز منو در مدار دیدن و شنیدن این فایل بی نظیر قرار داد

    چقدر عالی استاد در مورد کمبود احساس لیاقت صحبت کردن و مطالب بسیار ارزشمندی را من یاد گرفتم که احساس لیاقت یعنی چی و چطور باید آن را در زندگی خودم بکار ببرم

    از آنجاییکه که جهان به افکار ما و احساس ما و فرکانس های ما جواب میده و همون فرکانس ها را به شکل آدم ها و‌ایده ها و شرایط وارد زندگی ما می کنه

    خدا رو شکر من روابط بسیار عالی را با همسرم دارم و هر وقت هم سرکار میرم یا به مسافرت میرم و یا به هر حال برای انجام کاری بیرون از خونه میرم همسرم خیلی کم به من زنگ میزنه و نه خودش رو ناراحت می کنه و نه منو

    و در طول روز نهایت یکبار یا دوبار با من تماس می‌گیره که چه خبر و کی میای خونه همین تمام و تا زمانیکه برگردم خونه تحت هیچ شرایطی با من تماس نمی گیره

    ولی واقعا باید حر فهای استاد را با طلا نوشت که دقیقا همچنین مواردی وجود دارد و خود من از نزدیک مشاهده کردم و با گوش خودم این صحبت ها را دیدم

    من یک دوست دارم که پسر خیلی خوبی هست ولی هر وقت میاد پیش من خانم اش هزار بار بهش زنگ می‌زنی که کجا هستی و کی میای و الان داری چه می خوری و چرا دنیای خونه و دوست من هم باید تمام وقایع رو بهش گزارش بده و بگه الان دارم چیکار کنم و قراره که کی بیام خونه و صحبت هاشون تموم میشه و دقیقا بعد از نیم ساعت دیگه باز هم تماس میگیره که داری چیکار می کنی و دیگه داشتم از خنده منفجر میشدم که بابا این الان که زنگ و همه چیز رو بهش گفتی و دوست میگه آره این خانم اینطوریه و به من شک داره و هر جا میرم منو مثل جی پی اس چک می کنه و جالب اینه که بیشتر مواقع هم با همدیگه در حال جر و بحث هستن و مثل دوتا دشمن باهم صحبت می کنن یکبار هم به شدت باهم دعوا کردن و حسابی خدمت همدیگه رسیده بودن و زنش قهر کرد و رفت خونه باباش جالبه اینه این دویت من تازه دوسال هست که ازدواج کرده خدا بهش رحم تا چند سال دیگه و واقعا من همیشه خدا رو شکر می کنم که من روابطم با همسر بی نظیر هست و عاشق همدیگه هستیم و نه دسته گل براش می گیرم و نه جشن تولد آنچنانی شاید باور نکنید استاد این دوست من هر سال باید برای زنش جشن تولد بگیره و دیجی بیاره و کلی شلوغ بازی کنه و اصلا خودش هم راضی نیست و حتی برای جشن تولد امسال هم حسابی با هم دعوا کردن و سر مسائل هیچ و پوچ دارن زندگی همدیگه رو خراب می کنن و این موردی بود که خودم هر روز دارم می بینم

    خدایا شکرت من هر چه دارم از تو دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  6. -
    فاطمه تقی زاده گفته:
    مدت عضویت: 2363 روز

    به نام خداوند مهربانم

    سلام استادعزیزم سلام مریم جانم

    سلام به همه ی خواهر وبرادرای عزیزم دراین سایت الهی

    استاد سپاسگزارم به خاطر این محصول بی نظیرتون وتمام محصولات وفایلهای رایگانتون.))))

    استاد زندگی من به دوبخش تقسیم میشه یه بخش قبل از آشناییم با سایت شما ویه بخش هم بعد ازآشناییم با سایت وعضو شدنم دراین سایت

    وقتی صحبت‌های شما رو گوش دادم ونشستم تمام مراحل زندگیم رو مرور کردم استاد مراحل زندگیم قبل آشناییم باسایت بی نهایت احساس عدم لیاقت موج میزد.استاد من آدمی بودم که اگه همسرم از شخصی( حالا اگه اون شخص حتی خواهر خودم هم بود)تعریف می‌کرد از آشپزیش از اخلاقش و…‌من بشدت بهم می‌ریختم.یااگه تو جمع خانوادگی یا مهمانی جایی همسرم بایکی گرم می‌گرفت حالمو بد می‌کرد.

    .استاد الآن که فکر میکنم میبینم چقدر مسیرم اشتباه بود وچقدر ضربه روحی خوردم بخاطر احساس عدم لیاقتی که داشتم،بجای اینکه تمرکزم رو زیبایی های اطرافم باشه وشکرگزار باشم تمرکزم روی نازیبایی ها بودوهمین ناسپاسی ها باعث شداز این نعمتها دور بشم.

    اما از زمانی که به لطف خدای مهربانم با سایت شما آشنا شدم واز فایلهای رایگان شما استفاده کردم و روی باورهام کار کردم وآگاهانه به زیبایی ها توجه کردم زمین تا آسمون تغییر کردم استاد به مرحله ای رسیدم که بدون اینکه بخام حالا به زور حال خودم خوب نگهدارم خیلی طبیعی دربرابر این مسائل الاوه بر اینکه ناراحت نمیشم وحالم بد نمیشه بر عکس خیلی احساسم خوبه واگه همسرم از شخصی تعریف کنه لذت میبرم وافتخار میکنم که همسرم به خوبی وزیبایی اون شخص توجه میکنه.

    هرچند که هنوز خیلی جای کار دارم.

    ولی هنوز استاد وقتی همسرم حالا به هر دلیلی حالش خوب نباشه ناراحت باشه یا عصابش به هم ریخته باشه منم احساس بد میشه فکر میکنم من مسئول خوب کردن حال همسرم هستم وبا خوب بودن حال او حال من خوبه.

    استاد من به شدت به این محصول نیاز دارم امید دارم که با کار کردن روی خودم وتوجه بیشترم روی نکات مثبت زندگیم وزیبایی ها انشاالله درمدار درست ودریافت این مطالب قرار بگیرم ومحصول بی نظیر شما رو تهیه کنم وبا جون دل به مباحثش عمل کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  7. -
    لیلا گفته:
    مدت عضویت: 1295 روز

    سلام به استاد عزیزم و دوستان نازنینم

    از زمانی که این فایل رو سایت قرار گرفت چندین بار گوش دادم و همه ی کامنتای فوق العاده ی دوستای عزیزمو خوندم و از هر کدومش کلی درس گرفتم واقعا خوشحالم و سپاسگزارم بخاطر این فضای فوق العاده .

    آنچه ما به جهان هستی ارسال میکنیم تبدیل میشود به موقعیت ها ، شرایط ، ایده ها ، افراد که وارد زندگی ما میشه

    وقتی ما فرکانس احساس لیاقت و ارزشمندی رو درتمام ابعاد ارسال میکنیم جهان هم مارو لایق روابط ، سلامتی ،ثروت و زندگی فوق العاده میدونه و این نعمت ها رو دریافت میکنیم ‌ پس ما باید و باید برای دریافت نعمت ها این احساس رو ایجاد کنیم .

    من با کمک فایل الگوهای تکرار شونده علاوه براینکه کلی باورهای مخرب رو پیدا کردم ، فهمیدم چقدر از احساس عدم لیاقت ضربه خوردم و تمرکزم رو میذارم که بهبود بدم خودمو دراین زمینه .

    ارزشمندی ما براساس عملکرد ما نیست  مهم نیست چه کارایی کردیم ، چه مدرک تحصیلی ای داریم و … ما از بدو تولد ارزشمندیم ‌

    همونطور که ما از آموزش های استاد یاد گرفتیم که عوامل بیرونی هیچ تاثیری در زندگی ما و رسیدن ما به اهدافمون نداره اینجا هم عوامل بیرونی ارزشمندی مارو تعیین نمیکنه .

    اصلا ارزش ما به چیزهای مادی نیست در درون ماهست ، ‌کارایی که ما میکنیم شاید بتونه اعتماد بنفس مارو تحت تاثیر قرار بده که من تونستم فلان کارو بکنم ولی نمیتونه ارزشمندی مارو تحت تاثیر قرار بده .

    متاسقانه این احساس در ما تخریب شده و خوشبختانه ما میتونیم ترمیمش کنیم .

    در مورد نشانه های کمبود احساس لیاقت که شما گفتید منم چندتا مثال میزنم

    نیاز به تایید ، تحسین ، توجه و تعریف دیگران :

    _ فردی از آشناهای ما هست در همه ی مهمونی ها سعی میکنه تمام کارهای میزبان رو یک تنه انجام بده و به خودش خیلی سختی میده و جالبه انقدر  علت این کارش واضح هست که همه میگن فلانی خودشو هلاک میکنه تا ثابت کنه خیلی خوبه و خودی نشون بده ( این کارو برای تایید گرفتن و تحسین شدن انجام میده )

    آدما باید تورو بخاطر خودت دوست داشته باشن نه بخاطر کاری که انجام میدی

    یک مورد از احساس عدم لیاقت وقتی کسی مارو به جایی دعوت میکنه یا به ما هدیه ای میده و ما قبول نمیکنیم  یا اگه با اصرار زیاد قبول کنیم باید حتما به سرعت جبران کنیم  من خودم این جبران کردن لطف دیگرانو حتی در مورد خانواده خودم هم به شدت دارم

    یا اونجایی که خودتو اذیت میکنی تا دیگرانو راضی نگه داری  . من وقتی در سریال زندگی دربهشت دیدم زمانیکه مهمان دارید خودتونو اذیت نمیکنید و خیلی راحت با هدف لذت بردن و خوش گذروندن مهمونی رو برگزار میکنید و از اون روز دیگه برا مهمونیا خودمو هلاک نکردم درصورتی که قبلا  ساعت ها وقت صرف میکردم و خسته میشدم تا کلی دسر و پیش غذا و تزیینات خیلی خوشگل و پیچیده درست کنم و چقدر هم خوشم میومد  و حس خوبی میگرفتم که دیگران کلی تعریف و تحسین میکردن (نیاز به تایید شدن)

    یه مورد دیگه وقتی کسی ناراحتت کرده و طوری وانمو میکنی که ناراحت نشدی که طرف ناراحت نشه ازاینکه تورو ناراحت کرده خخخخ

    و در آخر کسی که عمیقا خودشو باور داره نیازی نداره کسی تاییدش کنه کسی بهش بگه دوستت دارم ، کسی بهش توجه کنه

    البته که وقتی خودمون خودمونو دوست داریم و ارزشمند میدونیم بقیه هم دوستمون دارن بهمون توجه هم میکنن و برامون ارزش هم قائل میشن و اینا خود به خود اتفاق میوفته وقتی ما محتاجش نباشیم  .

    ما باید این احساس ارزشمندی درونی و بی قید و شرط خودمونو پیدا کنیم و اینو گره نزنیم به زیبایی و ثروت و توانمندی  چون همیشه افراد زیباتر و ثروتمندتری  هم هستن که اونموقع در مقابلشون احساس کمبود و ضعف میکنیم .

    من باید تلاش کنم آگاهی هایی که دراین مورد به دست میارم رو عملی کنم تا نتیجشو ببینم وگرنه دونستنش به تنهایی سودی نداره .

    ممنون استاد شما فوق العاده اید خیلییی دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  8. -
    سحر نصیری گفته:
    مدت عضویت: 1030 روز

    سلام به استاد عزیز و بانو شایسته و تمام دوستان این سایت بینظیر..

    وای استاد عجب فایلی من که دیونه شدم ،اول اینو بگم ک کل روز وقتایی ک خونه هستم فقط صدای شما تو خونست چون تنها هستم مشکل خاصی نیست اون روز از خواب ک بیدار شدم طبق عادت فایل پلی کردم و وارد سایت شدم هنوز کامنتی نبود و فایل رو دانلود کردم و پلی کردم (رو تکرار) میزارم و گوش میدم همینطور ک تورختخوابم بودم تو حالت خواب و بیداری یهو دیدم دارم اشک میریزم سریع از جام بلند شدم و نشستم صدای گوشی رو بلندتر کردم کمی ب عقب بردم فایل رو واااااای واااای ک هر چیو ک می‌گفتید من داشتم واقعا نمی‌دونستم اینا یعنی عدم احساس لیاقت من خودم رو خیلی با احساس لیاقت و با اعتماد ب نفس میدونستم…نمی‌دونید چقدرررر اشک ریختم چقدر خود نازنینم رو گول زده بودم (ناخواسته)چقدددرررر به خودم ستم کردم و از چه نعمت‌هایی محروم فک میکردم اینا یعنی عشق و علاقه ی بیشتر ،یعنی تداوم رابطه ،یعنی خیلی خوب بودن….بازم خدارو شکر میکنم ک تو شرایط خیلی خوبی این آگاهیها رو دریافت کردم من فوق العاده آدم شکاکی بودم تو رابطه ک تازه یکم بهترررر شدم ک جای خیلییییی رشد و پیشرفت دارم و باید هر روز رو این قضیه ک پاشنه آشیلم هست کار کنم دو روزه می‌خوام کامنت بنویسم از خودم خجالت می‌کشیدم ک بنویسم من تمام این موارد رو دارم ک البته قبل از این ک این فایل بیاد ب خاطر خودم تصمیم گرفتم ک خودم رو اصلاح کنم ک 5ماهی میشه دارم رو این قضایا کار میکنم با اهرم رنج و لذت و دوره ی عزت نفس و مخصوصا فایل عشق واقعی از دیدگاه استاد عباسمنش خیلی بهتر شدم ولی فقط کافیه دو روز فایل رو گوش ندم سریع افکار منفی ب سراغم میان واقعاااا انگار این موضوع خیلی ریشه داره تو ذهنم فقط نمی‌فهمم از کجا اینقدر تونسته تغذیه و رشد کنه خلاصه ک از روزی ک این فایل اومده رو سایت واقعا تصمیم گرفتم این مسأله رو به صورت ریشه ای و بنیادین حل کنم و هر لحظه هدایت می‌طلبم چون واقعاااا واقعاااا و به معنای واقعی داره عذابم میده و جالب اینکه من از لحاظ ظاهری و قد و هیکل واقعا چیزی کم ندارم نمی‌دونم واقعا نمی‌دونم چرا همش فک میکنم اگه مثلا تو رابطه ی عاطفی از پارتنرم دور باشم چند روز یا نبینمش یا تلفنی حرف نزنیم ممکنه رابطه ای دیگه داشته باشه،یا به حساب خودم همیشه باید طرفم کنترل بشه (وای ک چه زشت)اگه تو روز کمتر زنگ بزنه همش فکر میکنم سرش جای دیگه گرمه ک یادش از من نمیاد همش منتظر زنگ ،تلفن…وای خدای من حتی گفتنش خجالت داره ولی واقعا می‌خوام این قضیه رو کلی حل کنم من وابستگی به لباس و وسایل و خانواده و دوست و فرزند و خیلی چیزا رو به راحتی حل کردم و الان به یه شهر خیلی دورتر از خانوادم مهاجرت کردم و اصلا واسم مهم نیست ولی تو رابطه ی عاطفی این مسأله هست و اینکه من تا یکسال پیش 4سال بود ک تنها بودم و فکر میکردم این مورد حل شده و قراره این دفعه چه رابطه ی عاطفی خوبی رو تجربه کنم و خیلی خوشحال ک من خیلی تغییر کردم زهی خیال باطل زمانی که تصمیم به مهاجرت گرفتم اصلا نمی‌دونستم قراره کجا هدایت بشم فقط تمام وسایلم رو یا فروختم یا هدیه و با چند تا چمدون منتظر خخخخ ناگفته نمونه ک من حتی اسم این شهر رو هم نشنیده بودم(خوی نزدیک مرز رازی) که توسط برادرم ک مترجم زبان چینی هستند به اینجا هدایت شدم و قصدم از اومدن به اینجا رفتن به وان بود چون خیلی نزدیکه به اینجا گفتم یه سفر میرم تا ببینم خداجونم به کجا منو هدایت میکنه،اومدن همانا وان نرفتن تا الان ک یکسالی از اینجا بودنم میگذره همان و آشنا شدن با یکی از فرشتگان زمینی خداوند ک نگم این فرد چقدر محترم و مهربان و بسیار ایده آل از یه سری نکاتی ک تو ذهنم بود نه همش ولی نمیشه گفت بد خلاصه ک من به لطف الله مهربان و این دست بینظیر به خیلی جاهای دیدنی و تفریحی اطراف اینجا هدایت شدم و کلی خوش گذروندم ولی وای از این مشرک شدن و وابستگی و الان فهمیدم احساس عدم لیاقت همچی اول اوکی بود 3چهار ماهی ک من تنها شدم و امان از توقعات هرچند به زبون فقط میگفتم خدا ولی انگار ته دلم یه چی دیگه بوده,منی که توسط برادرم به اینجا هدایت شدم و خونه و وسایل ‌وهمه چی واسم مهیا کرد خداجونم بدون هیچ منت و دردسری و خودشون 4ماه پیش کللا رفتند و من موندم اینجا انگار با تصمیم مهاجرت خدا جونم یکی از دستای بینظیر دیگشو فرستاد تا همه کارهای من رو انجام بده و برگرده منی ک واسه یه سفر چند روزه اومده بودم مثلا و برادرم ک واسه موندن چند ساله…اینا همه معجزست واقعا که هر لحظه شکرگزارم واقعا جوری شده ک به معنای واقعی خودش کارها و واسم انجام میده حتی کرایه خونه رو هم برادرم با اینکه اینجا نیست پرداخت می‌کنه اینا اگه معجزه نیست پس چی هست؟خدارو هزاران مرتبه شکرگزارم ولی من تو این رابطه کلی به تضاد خوردم و فهمیدم چقدر من خواسته های دیگه دارم و توقعم از رابطه کلا خیلی فرق داره با قبلم،قبلنا فک میکردم رابطه همینه دعوا داره،قهر و آشتی داره و اگه بسازی هنر کردی منم ک کلی مهربون و از خود گذشته و فوق العاده احساسی و همسر دوست و بسیار وفادار و قابل اعتماد ولی شکاک نمی‌دونم چراااااا و اینقدر شک از کجا اومده الان ک دارم می‌نویسم ساعت ده دقیقه به یک بامداد و تاریخ 11/07/1402هست و دوهفته میشه ک رابطم رو کات کردم تو این مدت خوشی زیاد داشتم و اما خیلی خودم و این بنده ی خدارو رو سر

    بدبینی هام آزار دادم بیشتر خودم رو..و از جایی ک استاد جان میگن همه چی فرکانس خودمون هست و هر کسی هر برخوردی با ما داره نتیجه ی افکار خودمون هست من وجه ی عصبانیت زود گذر و در همون موقع عصبانیت بی احترامی کمی از این فرد رو انگار برانگیخته کرده بودم ک خودم نمی‌دونم با چه فرکانس ناخواسته ای،من اصلا نه بی احترامی میکنم و نه با این فرد بد رفتاری و عصبانیتی هم نداشتم ولی…(بازم ناگفته نمونه ک ایشون خودشون هم میگفتن ک من خیلی زود عصبی میشم و زود هم فروکش می‌کنه و شما به دل نگیر و سریع هم معذرت خواهی میکردند)ولی دو هفته پیش ک سر یه موضوع الکی خیلی زود از کوره در رفتند من فقط سکوت کردم و اشک ریختم و از فردای اون روز دیگه جوابشون رو ندادم الان خیلی خودم رو کنترل میکنم و آگاهانه فقط سعی میکنم به نکات مثبت و فراوانی ها توجه کنم(فقط سایت،سفر به دور امریکا،کامنت ها)روزای سختیه ولی خودم رو خیلی آروم میکنم که حتما و قطعا خیری هست و به قول استاد قراره همه چی بهتر بشه ولی از طرفی دارم فکر میکنم این من بودم ک با فرکانسهام این نتایج رو به وجود آوردم ک صد درصد همینه ولی نمی‌دونم باید چیکار کنم چون ایشون چند باری هم تماس گرفتن ولی من واقعا نه دل وردار دارم نه دل بزار از طرفی میگم خودم دیدم و درخواست دادم و دقیقا دو روز بعد به طرز عجیبی پیشنهاد از طرف ایشون داده و دوستی شکل گرفت و از طرفی خودم یه سری مسایل رو با باورهای نادرست خودم به وجود آوردم…اون چند روز اول ک چند باری تماس گرفتند و من جواب ندادم و ایشون هم دیگه تماس نگرفتند حتی الآنم با خودم فکر میکنم حتما وارد یه رابطه ی دیگه شده ،اون از اولم منو دوست نداشته و الکی می‌گفته و اینکه منتظر بهانه بوده و یا خیلی اما و اگر های دیگه ک ذهنم رو درگیر کرده،باز به خودم میگم سحر جان چرا باید همچین کاری رو بکنه کی بهتر از تو و اینکه مگه نمیگی به خدا سپردی و ایمان داری به خدا و برنامه هاش،مگه هر روز نمینوسی ک من لایق یک رابطه ی عاطفی پر از عشق و لذت و شادی ،پر از وفاداری و اعتماد بدون وابستگی مثل رابطه ی استاد و مریم جون می‌خوام پس چته حتما ک مدارت عوض شده و قراره یه رابطه ی ارزشمندانه آری رو تجربه کنی و ایمان دارم ک قراره بهتررررر بشه ولی نمی‌دونم چرا تا آرومم و فکر اینکه ارتباط دیگه داشته باشن یا حتی ریز ترین کارشون واسم اهمیت داره (البته خیلی کمتر شده)ولی همینم می‌دونم نباید باشه چه در بودن چه در نبودنشون واسه هر کسی اینارو می‌دونم همه رو می‌دونم ولی نمی‌دونم باید چیکار کنماصلا الان نمی‌دونم چی می‌نویسم فقط دارم می‌نویسم انگار پذیرفتنش واسم سخته ک یکی اینقدر راحت ازم کنار بکشه من همیشه طور دیگه باهام رفتار می‌شده قبل از آشنایی با این آگاهی ها البته و بعد آشنایی با استاد این اولین تجربه بود و این شد با اینکه هر روز شکرگزاری میکنم و نکات مثبت رو فقط می‌نویسم و یادآوری میکنم و وقتی فکر منفی میاد سریع یعنی خیلی بهتر از قبل کنترل میکنم نمیگم کلا فکر نمیکنم ولی خیلی بهتر از قبلم شدم ولی واقعاااااا خیلی راه دارم خیلییییی همون طوری ک استاد جان میگن پاشنه آشیل ها رو باید همیشه تغذیه کرد و فقط از خدا جونم هدایت می‌خوام کمکم کنه و شما عزیزانی ک اینقدر خوب قوانین رو درک کردین اگه راه حل یا تجربه ای دارید ک می‌تونه کمکم کنه ممنون میشم راهنماییم کنید،(آخه واسم خیلی سواله منی که اینجا رو نمی‌شناختم و اسم این شهر رو نشنیده بودم حتما و قطعا رسالتی بوده و هست ولی نفهمیدم خیلی هم پرسیدم شاید هنوز اونقدر قلبم باز نشده برای دریافت الهامات اینم ذهنم رو در گیر کرده همه بهم میگن از اونجا برگرد ولی همه درک نمیکنن ک همون‌جوری ک خودش منو آورده اگه قرار باشه برم جای دیگه بازم خودش به راحتی هدایتم می‌کنه نمی‌دونم اینا تو ذهن منه یا واقعا باید …اصلا نمی‌دونم باید چیکار کنم یه جا استاد گفتن وقتی دیدید شرایط داره تا دلخواه پیش میره باید مکانتون یا یه سری چیزها رو عوض کنید،منم درخواست دادم و یه جورایی دارم جاهای دیگه رو سرچ میکنم ولی به نظر خودم انگار نشونه ای برای رفتن بعدی نیست فعلا چون اینو پذیرفتم که وقتی به خودش سپردم خودش لحظه ای که قرار باشه همه چیو هماهنگ می‌کنه و انجام میشه دقیقا مثل هدایتم به اینجا..‌خیلی خوشحال میشم نظراتتون رو بخونم چون خودم واقعا یه جورایی سردرگمم)خودمم خیلی تو سایت دنبالم و کامنت میخونم و فایلهای تصویری رو میبینم انصافا تو خیلی موارد خیلی بهتر شدم،من فقط تو زمینه ی روابط اونم بدبین بودنم ک همه چیو بهم مربوط می‌کنه ک الان متوجه شدم اونم برمیگرده به همین حس عدم لیاقت و بحث پولسازی ک بازم همین حس لیاقت هست فک کنم و بقیه ی چیزها خیلی قابل قبولتره خداروشکر مثلا آزادی زمانی دارم،آزادی مکانی دارم،سلامتی کامل به لطف الله مهربانم،روابط خوب،طوری ک هر جایی ک میرم و هر جایی ک هستم و هر کسی ک باهام در ارتباطه فوق العاده دوسم دارن و تمام کارهام رو یه جورایی واسم انجام میدن،پول های دریافتی ک بازم از طرف انرژی جانم هست بیشتر از پولسازی خودم هست قبل ها خوشم میومد و یه جورایی عادت کرده بودم و به همینها راضی بودم ولی الان فقط دوست دارم خودم ثروت بسازم نه اینکه هدیه های خداوند رو نخوام ولی واقعا خیلی دوست دارم به آزادی مالی هم برسم و فکر میکنم همین حس لیاقت همون ترمزیه که نمیزاشته ماشین گاز بخوره و سرعت بگیره و از همون لحظه ک این فایل اومده رو سایت درخواست خریدش رو دادم ک امیدوارم به زودی در مدار تهیه ی این فایل ارزشمند قرار بگیرم ک مطمئنم خیلی از مسائلم رو میتونم حل کنم و شرایط ایده آل تری رو تجربه کنم..چقدر موضوع مهمیه این عدم احساس لیاقت واقعا هر چی نگاه میکنم به قبلم و الآنم میبینم من فقط در ظاهر همه چیو میگفتم ولی در الان بیشتر درک میکنم جمله ی استاد رو که میگن ایمانی ک عمل نیاورد حرف مفت است…ولی هیچ وقت نفهمیده بودم ک چرا بعضی شرایط اونطور ک می‌خوام پیش نمیرفتن اصلا به قول استاد فک نمیکردم به چیزی تازه از وقتی الگوهای تکرار شونده اومدن رو سایت من به خودم اومدم و از همون زمان هم تو رابطه به فکر بیشتر فرو رفتم و دیدم من واقعا انگار یه جورایی دارم خیلی چیزها رو به اسم صبوری و مهربون بودنم و اینکه باید با یه سری شرایط کنار اومد واقعا تحمل میکردم خیلی چیزها رو و فقط به خودم ستم کردم…ولی بازم خیلی خوشحالم ک تو جهل نموندم و خیلی آگاهی هام بعد از ورود و هدایت به این سایت الهی و آشنایی با استاد بیشتر شدن و اینکه حتما و قطعا خودم تو مدار درک نبودم و خدارو هزاران بار شکرگزارم ک تصمیم گرفتم هر مسئله ای رو به صورت بنیادین حل کنم که دیگه تکرار نشن واسم مخصوصا تو روابط ایمان دارم ک میتونم ک اگر غیر از این بود این همه تضاد و خواسته در من شکل نمی‌گرفت و همینکه پذیرفتم مسیولیت صد درصد همه چیزم رو و جایی ک هستم و شرایطی ک دارم و اینکه تعهد دادم هیچ ناخواسته ای رو تحمل نکنم و تغییر مثبت ایجاد کنم و باز از همه مهمتر اینکه تلاش کنم هر روز کمی بهتر از روز قبلم عمل کنم و تکاملم رو طی کنم اونم در اوج آرامش و لذت و شادی .. اینا همش به لطف الله مهربونم و این سایت الهی و آموزشهای استاد عزیز و کامنت های شما دوستان بینظیر ک بینهایت بهم کمک می‌کنه ک این مسیر زیبا رو متعهدانه ادامه بدم من قول دادم به خودم و خدای خودم که این مسیر رو ادامه و ادامه بدم تا بینهایت و یک زندگی جادویی و رویایی واسه خودم بسازم و به درستی مسیرم ایمان دارم و الان که تو شرایط بد روحی و کلی تضاد هستم بازم ایمان دارم ک همه چی درسته فقط من باید نوع نگاه و باورهام رو درست کنم و با اطمینان قلبی فقط جلو برم و رو عزت نفس و اعتماد ب نفس و خصوصا احساس لیاقتم بینهایت کار کنم ..امیدوارم تو این مسیر الهی ههمون در پناه آنکه باید شاد و سلامت پراز آرامش غرق در ثروت و خوشبختی و لیاقت و سعادتمند در دنیا و آخرت باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  9. -
    ناصر گفته:
    مدت عضویت: 1420 روز

    باسلام و درود

    سپاس از استاد گرامی بابت تولید چنین آگاهی های ناب و خالص

    خود من در خصوص احساس عدم لیاقت خیلی مسایل داشتم و درگیر بودم که با استفاده از آگاهی های استاد تونستم تا حدود زیادی این احساس لیاقت خودم رو افزایش بدم.

    مثلا قبلا وقتی تو اداره به یک قسمت دیگه زنگ میزدم و کاری یا خواسته ای داشتم ، فکر میکردم که نباید وقت طرف رو زیاد بگیرم و من لایق این نیستم که طرف از کارش بزنه و به حرفهای من گوش بده ،

    ولی بعدا روی این قضیه کار کردم و اینجوری تو ذهنم منطقی کردم که همونطور که وقتی به من زنگ میزنن و من کامل وقت میزارم و گوش میدم و کمک میکنم ، پس من هم لایق این قضیه هستم و دلیل بعدی برای ذهنم آوردم این بود که این فکر من یک توهم هست و تو خیال و ذهن من اینجوریه و طرف مقابل حاضر هست که کامل با حرف من گوش بده و حتی وظیفه اش گوش کردن کامل و سپس پاسخ به من هست ،

    و الان خیلی خیلی از این بابت راحت شدم .

    مورد بعدی تو روابطم با همسرمه که قبلا اگه از دستم سر یه قضیه به ناحق ناراحت میشد ، اکثرا من باید از دلش در میآوردم و فکر میکردم که ممکنه ترکم کنه ، ولی الان اگه ناراحت بشه و نظراتمون مغایر هم باشه ، من اصلا بهش کاری ندارم و با خودم میگم من اون رو نمیتونم تغییر بدم ، همونطور که من هنوز بعضی عادتهامو که میدونم اشتباهه ولی تغییر ندادم، و این که من باید رو خودم کار کنم و جهان به بی نهایت طریق میتونه عشق بده و این رو منحصر به همسرم نمیدونم و نتیجه این شده که معمولا خودش یواش یواش یخش آب میشه و رابطه مون درست میشه،

    مثال دیگه از رابطه ام با یکی ا دوستانم بود که همیشه تو اختلافاتی که بینمون پیش میومد حتی اگه حق با من بود باز حق رو به اون میدادم و اون با من قهر میکرد و من باید میرفتم منت کشی میکردم و عذرخواهی ، تا رابطه مون درست بشه و بعد که دقت کردم با خودم گفتم من هم دارای شخصیت مستقل هستم و عزت نفس باید داشته باشم و اون فرد فقط نیست که به من کمک کنه و خدا بی نهایت راه داره که به من کمک کنه و لذا تو آخرین بحث مون که تلفن منو جواب نداد من ریگه بهش زنگ نزدم و ارتباطمون قطع شد و من هم کاملا احساس آرامش و ارزشمندی دارم و ناراحتی از این بابت ندارم و خدا رو شاکرم که تونستم با لطف آموزه های استاد عزیزم تا حدودی احساس لیاقت رو در خودم رشد بدم و این مسیر رو ادامه خواهم داد.

    به نظرم اولین نتیجه احساس لیاقت، به وجود اومدن آرامش دایمی هست که بسیار لذت بخش هست .

    موفق باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  10. -
    محمدرضا بهبودی گفته:
    مدت عضویت: 2355 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    الهی ب امید تو

    سلام عرض میکنم خدمت بهترین ها در دنیا

    استاد عباس منش عزیزم و مریم جان شایسته مهربون و این سایت الهی مون ک بهترین منبع برای تجربه سعادت و خوشبختی واقعی در دنیاست و تمام اعضای خونواده ی صمیمی عباس منش

    و ب این خاطر بهترین نعمت ها در زندگی من وجود دارن ک « من لایق تجربه ی بهترین ها هستم چون من ذاتا لایق و ارزشمند بدنیا اومدم بدون قید و شرط »

    خیلی خوشحالم ک در جمع شما هستم و خدای مهربونم رو از صمیم قلبم سپاسگزارم

    وقتی سایت رو باز کردم دیدم فایل جدید اومده و شروع کردم ب نگاه کردن و ی حسی گفت ک دفتر بیار و بنویس آنچه تورو برمی انگیزه

    استاد عزیز من نشونه ام رو دریافت کردم برای تهیه دوره و خداروصدهزاربار شکر میکنم ک توانایی خرید دوره رو دارم اونم براحتی واقعاً

    چون مدتهاست دارم روی این باور بصورت عملی و با هر خریدی تقریبا کار میکنم ک : « من همیشه خیلی بیشتر از نیازم واقعاً پول و ثروت دارم توی زندگیم ک هرچیزی ک بخوام رو براحتی میتونم بخرم و داشته باشم و ازش استفاده کنم »

    و وقتی روی این باور دارم کار میکنم ، ب وضوح شرایط مالیم تغییر کرده و باور کنید ک این تغییر رو همین حالا متوجه اش شدم و درکش کردم چون مدتیه ک شرایط مالیم بهتر از قبل شده بصورت محسوسی

    و از این بابت خیلی خوشحال و شادم

    الهی صدهزار مرتبه شکر

    استاد توی دومین و سومین نشانه ای ک فرمودین ، اینکه برنامه ام رو طوری بچینم ک بتونم زمان بیشتری با طرف مقابلم باشم ، من نشونه ام رو دریافت کردم و مطمعنم ک باید توی این دوره شرکت کنم

    البته توی بقیه نشونه ها هم دیدم ک من این علائم رو هم دارم اما شدت و ضعف داره برام و باید در کل روی خودم کار کنم

    و استاد چقدر من ارتباط خوبی پیدا کردم با این علائم عدم احساس لیاقت در روابط با فایل جلسه 3 دوره فوق العاده عشق و مودت در روابط ک اونجا پیش فرض های درست و هماهنگ با قانون رو در مورد روابط فرمودین

    مثلاً اینکه اگه یکی از طرفین در روابط ب هر دلیلی حالش بد بشه ، اتفاقاً اون طرف مقابلش هم حالش بد میشه و اصلا ما فکر میکنیم ک طبیعیه ک حال ما هم بد باشه و باید اینطوری باشه و این یعنی دوست داشتن واقعی و ما باید شریک غم و ناراحتی هم باشیم و این یعنی انسانیت و رابطه درست انسانی و سالم و ما هم ب عنوان وظیفه ای ک احساس میکنیم داریم ، تمام تلاشمون رو میکنیم ک حال طرف مقابل و خوب کنیم

    و این طرز فکر ب این دلیل هست ک : « ما باور داریم ک : « ما مسئول احساس خوب طرف مقابل مون یا دیگران هستیم »

    و شما در فایل جلسه 3 دوره عشق و مودت فرمودین : « رابطه رویایی رابطه ای هست ک هر کدوم از طرفین فقط خودش رو مسئول حال خوب خودش بدونه و از دیگری توقع نداشته باشه ک حالش رو خوب کنه چون کسی غیر از ما نمیتونه حال ما رو خوب کنه

    ما هم نمیتونه حال کسی رو خوب کنیم

    ما فقط مسئول حال خوب خودمون هستیم

    و این آیه ب ذهنم رسید ک :کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته

    حالا فرق بین زندگی با استفاده از این آگاهی ها و بدون استفاده از این آگاهی ها دقیقاً فرق بین تجربه خوشبختی و سعادت و تجربه نقطه ی مقابلش هست

    خیلی خیلی ممنون و سپاسگزارم از شما استاد عزیزم و مریم جان شایسته برای تولید این محصول فوق العاده

    و بی نهایت از خدای مهربونم و هدایتگرم ب سمت خواسته هام سپاسگزارم ک منو ب طراط مستقیم خودش هدایت کرد و امیدوارم این حرکت و پیشرفت همیشه ادامه داشته باشه

    من دیروز ب یکی از مهم ترین خواسته هام ک مدتها بود میخواستم ، رسیدم و باید بگم ک براحتی هم رسیدم ، واقعاً ب سادگی بدون تقلا بدون تلاش فیزیکی خاصی و البته با گوش کردن و عمل کردن ب هدایت های واضح و روشن خداوند تجربش کردم و لذت بردم انصافاً و این نتایجم رو مدیون هدایت خدای مهربونم ب سمت شما استاد عباس منش عزیز و مریم جان شایسته هستم

    برای همگی آرزوی سلامتی شادی عشق ثروت و سعادت در دنیا و آخرت رو دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای: