علائم احساس عدم لیاقت | قسمت 1 - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/09/abasmanesh-16.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-09-29 00:22:482024-02-14 06:09:57علائم احساس عدم لیاقت | قسمت 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام الله مهربان
خداوند هادی و هدایتگر خداوند عشق
به نام خداوندی ک مرا از وجود ارزشمند خودش خلق کرد تا خلیفه و جانشین او در زمین باشم
به نام معبودی ک زیباست و مرا زیبا آفرید
به نام معبودی ک قدرتمند است و مرا قدرتمند آفرید
به نام معبودی ک ثروتمند است و مرا ثروتمند آفرید
به نام معبودی ک بی همتا ست و مرا بی همتا آفرید
به نام معبودی ک خودش عشق مطلق است و در وجود من عشق آفرید
سلام و درود به استاد عزیزم و مریم بانوی دوست داشتنی
چقدر این روزها زیبا سپری میشن
چقدر همه چیز عالی پیش میره
چقدر حالم عالیه
چقدر خودمو دوست دارم
چقدر برای خودم احترام قائلم
چقدر آرامش دارم
چقدر همه آدمهای اطرافم خوب هستن و همیشه میخوان منو خوشحال کنم
چقدر آدمهای اطرافم مشتاق دیدار و بودن با من هستن
استادم اینها رو من مینویسم آره من
منی ک یک روز برای شنیدن دوست دارم گریه میکردم
منی ک باور نمیکردم ک ارزشمند
وای از روزهایی ک شبانه روز منتظر یه توجه یه نشانه از دوست داشته شدن بودم
خدایا شکرت بابت تمام لحظه های ک کنارم بودی
و هستی
خدایا شکرت بابت آن چیز ک الان هستم و حتما بهتر هم میشم
روزهایی ک برای ی لباس پوشیدن باید نظر کل خانواده رو جویا میشدم
باورتون میشه من اونقدر خودمو لایق نمی دونستم ک مادرشوهرم واسم روسری انتخاب میکرد میخرید. میداد من بپوشم.
و من میپذیرفتم ک آره ایشون بهتر میدونن و من میپذیرفتم ک ایشون سلیقه بهتری دارن
چه شب و روزهایی ک ب جان خودم و همسرم زهر شد از بس میگفتم کجایی کجایی
چ روزهایی ک گرسنه سر به بالین میذاشتم و منتظر همسرم ک بدونه دوسش داشتم
چه خواسته هایی ک نگفتم چون میگفتم ن بابا بقیه واجب ترن
و…. استاد خیلی خیلی از این مثالها دارم اصلا من خودم ی نمونه ام برای هر آنچه ک بخواهید مثال بزنید
اما خدا رو شکر از زمانی ک توی دوره ها شرکت کردم بخصوص دوره عزت نفس بخصوص دوره دوازده قدم و بخصوص این فایلهای رایگانتون
هر چی دروس بیشتر پاس میکنم تازه میگم وای اینو اصلا نفهمیدم برم از اول
وکلی تغییرکردم
دیگ اون آدم قبل نیستم باورتون میشه منی ک بدون کرم و آرایش نانوایی هم نمیرفتم الان دیگ برام مهم نیست اصلا لوازم آرایشی ندارم دیگ به جز دو مورد
ک اونم هر زمان دلم خواست و خودم دوست داشتم قربون صدقه خودم برم میزنم
البته ک بدون اونها هم خودمو دوست دارم و قربون صدقه خودم میرم
خدایا سپاسگزارم ک من رو هدایت کردی به سمت مقصد درست
خدایا شکرت
استادم مهربانم سپاسگزارم ک دست خداوند شدید برای هدایت من و دوستان من
هنوز کلی باید بهتر از این باشم هنوز باید روی خودم کار کنم و پاشنه های آشیلم رو پیدا کنم
هنوز هم میشه روزهایی ک از کنترل ذهن خارج میشم و دنبال ی آغوش و ی محبت و توجه همسرمم و دقیق اون روز همسرم بیشتر دوری میکنن
اما زمانی ک حالم با خودم خوبه از تنهاییم لذت میبرم ایشون بسیار دلتنگ من میشن و میخوان با من وقت بگذرونن
بله استاد شما دارید چیزی رو تدریس میکنین ک تحول بزرگی توی زندگی همه آدمها میده و چ فرزندانی بشن بچههایی ک پدر و مادرهای قدرتمند و لایق دارن و چ دنیای زیبایی بشه دنیایی ک هر انسانی برای خودش احترام، لیاقت، ارزش قائل بشه و حالش با خودش خوب باشه
سپاسگزارم اینو مینویسم و میدونم ک خداوند به زودی منو در مدار خرید این دوره قرار خواهد داد و از ثروت بیکرانش برای من خواهد فرستاد تا تهیه آش کنم.
در پناه الله مهربان و ارزشمند پرشکوه و سرافراز باشیم.
من لیلام
سلام استاد عزیزم
سپاسگذار خداوندم که تو این برهه از زندگیم ،با یکی از ذستان خداوند توسط دوست عزیزم الهام این فایل به موقع دستم رسید.
همین چند شب پیش بود از همسرم ناراحت بودم مه چرا مثل قبل بهم هی نمیگه دوست دارم..چرا همش بدون اینکه من بگم منو بغل نمیکنه
اصلا این فایل چی بود که امروز من دیدمش🫂
چقدر دوست داشتم خودمو بگیرم و محکم بغل کنم و به خودم بگم لیلا..تو انقدرررر ارزشمند و کامل و با لیاقتی که هیچ نیازی به دیگران نداری تا احساس ارزشمندی داشته باشی.
یه نکته جالب یرام این بود که:
همش فکر میکردم که اگر من این حس نیاز به بغل و محبت و دوست داشته شدن رو در خودم خاموش کنم پس زندگیم از هم میپاشه و ممکنه همسرم هم همینطور بشه ،،همش میترسیدم .
جالبترش اینکه من جفتگوی درونی زیادی دارم ، همیشه چیزی درونم میگفت که لیلا تو اگر بخوای میتونی این نیازو خاموش کنی چرا نمیخوای
و مفزم میگفت خب اگر خاموشش کنی رشته محبت از بین میره ،این نیازا وابستکی میارن و وابستگی زندگی رو دوام میده!
از اونور همیشه حس قدرت رو دوست داشتم..ابنکه مستقل باشم
جالبه ،،قبلنا که میدیدم همسرم بدون من اصلا دوست نداشت جابی بره،حتی یه پیاده روی ساده..برام لذت بخش بود که از بودن کنار چقدر لذت مییره و این حس تو من خیلی خیلی بیشتر تر شد تا جایی که من رفتم تو اون جایگاه و جم و گور شدم ،دیگه نتونستم نبودن و کمتر لمس شدن رو تحمل کنم…یادم نمیره انقدر به خودم حس بی ارزشمندی دادم که برگشتم و این جمله گفتم که تو کارب کردی که من گدای محبتت بشم و ابن حس دوباره برگشت به خودم و احساس بی ارزشمندیم صد چندان شد!
اینارو فقط بعنوان یه گفتگوی درونی که چند وقت پیش تجربه کردم گفتم
اینایی که گفتم ،گفتن حتی توی خلوت به خودم و قبول کردنش و باور کردنش برای خودم سخت بود ،،ولی بعد گوش کردن این فایل اونم الان دیگه مطمینم شدم که باید با خودم روراست باشم و خودم حال خودم رو باید خوب کنم و ضعفی که پیدا کردم رو بایدددددد از بین ببرم.
و معجزه این فایلی که گوش کردم و جالبتر اینکه از لحظه ای که،،،از لحظهای ک به این خیانت علیه خودم آگاه شدم و پا پس کشیدم و خودم رو ارزشمند دوسنتم (من همسرم رو خیلی دوست دارم اون هم همینطور اینایی میگم مشکل باوری من بود فقط) جهان ورق رو برگردوند….
فرصتی پیدا کردم تنها برم سفر…من و فرزندم…
وقتی ظرف عشقت رو با عشق رب پر میکنی ,, زندگی برات قشنگتر هم میشه،،زندگی و عشق مادی برات لذت بخش تر و راحت تر و قشنگتر میشه بدون هیچ کمبودی….
من از اعماق وجودم برای داشتن دوست قشنگی مث الهام شکر میکنم…
برای شناخت استاد عباس منش عزیزم
برای روحی که از منبع عشق سرچشمه گرفته
برای لیلایی که هر لحظه داره هدایت میشه و هدایت ها به روشنی به سمتش میان،،سپاسگذارم
🫂🫂
سلام به استاد نازنینم و خانم شایسته مهربان و دوستان گلم در این سایت
استادجان چقدر خوشحالم که این دوره رو تولید کردین وقتی روز چهارشنبه اومدم تو سایت و دیدم قسمت اول معرفی دوره روی سایت اومده و همچنین دوره هم روی سایته بال در اوردم از خوشحالی ,سرکار بودم و با خوشحالی و صدای بلند گفتم اخ جون استاد گذاشت دوره رو ,همکارم گفت چیشد گفتم هیچی منتظره یه دوره بودم استادم تولید کرده همونجا درجا زنگ زدم به صاحب کارم گفتم لطفا امروز حتما حقوقم رو واریز کنین لازم دارم ,میخواستم باهاش دوره رو بخرم ,و امروز به لطف الله خریدمش ,خیلی خوشحالم که خداوند بهم کار و ثروت داده تا بتونم راحت بخرم دوره رو الهی هزاران مرتبه شکرت
استاد جان درمورد علایمی که تو این فایل گفتین تقریبا من 50درص شایدم بیشتر رو دارم ,مثلا همین نکته اول که فرمودین من همیشه از عزیزم میپرسم ,منو دوست داری هنوز ,اونم میگه اره چرا نداشته باشم ,درجوابش میگم واقعا دوستم داری ؟اون باز میگه اره ,,من دوباره میگم مطمعن مطمعنی ,اون میگه صد در صد که مطمعنم ,اما من ته ذهنم یه نگرانی دارم این نگرانی باعث میشه رفتارایی انجام بده که بهم ثابت بشه که من درست فکر کردم ,مثلا زنگ نمیزنه ,جواب تلفن نمیده پیام نمیده ,,این درصورتیه که اوایل رابطه شرایط خیلی خیلی عالی بود ,واقعا عالی ,همه چیز از روی,عشق و علاقه واقعی ,اما من اینقدر روی نکات منفی توجه کردم که دیدم همونا رو توی رابطم ,مثلا وقتی در هفته یه بار یا دوبار میشد که زنگم نزنه من به همون یه بار اینقدر توجه میکردم که میشد 2بار 3بار ,در صورتی که عزیز من همیشه زنگ میزد واول صبح تا بیدار میشد بهم پیام صبح بخیر میداد بعد میرفت سرکارش کاراشو انجام میداد تا من از خوابربیدار بشم جوابشو بدم ,حتی قشنگ یادمه یه روز صبح تا ساعت 9خواب بودم ,ودیده بود تا اون موقع من هنوز بهش جواب ندادم ,چون همیشه منم صبح زود بیدار میشدم و جواب پیامشو میدادم ,دیدم داره زنگم میزنه تو همون خواب و بیداری جواب دادم گفت عزیز تو هنوز خوابی پاشو منتظرم صداتو بشنوم از صبحه ,
اما همون عزیزی که این حرفا رو بهم میزد الان زنگ میزنم جواب نمیده چرا ,؟؟چون من فرکانسشو فرستادم وقتی دفعه اول جواب نداد توی ذهنم میومد اون دیگه دوستم نداره که جواب تلفنمو نمیده ,داره شمارمو میبینه که زنگش زدم اما زنگم نمیزنه ,چقدر بیمعرفته ,در صورتی که من خودم باعثش شدم چون من خودم رو قربانی میکردم و لذت میبردم از اینکه بهش احساس گناه بدم و از اینکه قربانی بشم ,
همیشه بهش میگم ,تو از اول هم منو برای ازدواج انتخاب کردی ,به نظرت من چه ویژگی مثبتی دارم ,چرا منو انتخاب کردی
احساس خوبم گره خورده به حرف زدن باهاش ,اگه یه روز باهاش حرف نزنم یا جواب تلفنم رو نده واقعا احساس بدی بهم دست میده ,اما وقتی جواب میده و باهاش حرف میزنم حالم بهتر میشه ,و این زنگ زدن و پیام دادن شده پاشنه اشیلم ,فکر میکنم اگه باهم حرف نزنیم رابطمون سرد میشه ازهم دور میشیم ,این عدم لیاقت چه میکنه باادم حتی من پیامایی که عزیزم برام میفرسته اسکرین شات میگیرم و دوباره میخونم ,ته ذهنم میگم نکنه دیگه این حرف قشنگ و این جمله عاشقانه ای که الان بهم گفت رو دیگه نگه حداقل اسکرین شات بگیرم بعدا بخونم بگم دیدی این حرف عاشقانه رو هم بهت زد ها
استاد جان عزیز من خیلی خیلی دست و دل بازه اما من با عدم احساس لیاقت کاری کردم که دیگه خیلی خیلی کم برام چیزی میگیره ,در صورتی که قبلا از شیر مرغ تا جون ادمیزاد برام میگرفت ,وقتی برام چیزی میخرید قیمتشو میدیذم میگفتم چرا گرون خریدی فلان جا قیمت مناسب تر هم داره ,یا تو ذهنم میگفتم نکنه فکر کنه من باسه پول میخوامش ,بذار کمتر چیز ازش بخوام تا به خرج نیوفته ,یا باهم میریم بیرون خوراکی ارزون تر بردارم ,غذای ارزونتر سفارش بدم یه وقت فکر نکنه من ول خرجم ,,وقتی ببینه من کمتر خرج میکنم میگه این زن زندگیه , در صورتی که من داشتم به جهان میگفتم لیاقت اینا رو ندارم و جهان هم ازم گرفت
هروقت باعزیزم میرفتم بیرون ,همیشه باید دستش تو دست من میبود چه موقع پیاده روی چه موقع رانندگی بعضی وقتا جاده شلوغ بود باید هواسش به جاده میبود ,یا تو خیابون نمیشد دستم رو بگیره فکرای بد میومد تو ذهنم بازم جهان جواب فرکانسامو داد ,
عزیزم وقای از چیزی ناراحته بروز نمیده ناراحتیشو اما من متوجه میشدم از لحن صحبت کردنش ازش سوال میپرسیدم از چیزی ناراحتی میگفت الان نمیخوام درموردش صحبت کنم بذار برای بعد ,اینو که میگفت دیگه من شروع میکردم من کاری کردم که ناراحتی من حرفی زدم ,من ناراحتت کردم اون میگفت نه عزیز چرا این فکرا رو میکنی بعدا میگمت ,بعد از چند روز که حالش بهتر میشد میگفت تو.محل کارم ناراحتی پیش اومده
وای استاد الان که دارم اینا رو مینویسم میگم فهیم تو چرا واقعا این کارا رو کردی چرا واقعا و جواب فقط عدم احساس خود ارزشی و عدم احساس لیاقته
استاد خیلی خیلی ازتون سپاس گزارم بابت تولید این دوره ان شاالله بتونم در عمل ازشون استفاده کنم و این فقط به خودم و تعهدم روی بهبود خودم برمیگرده
دوستتون دارم خیلییییییییییییییی زیاد استاد نازنینم
همگی درپناه الله یکتا شاد و سلامت و خوشبخت و با لیاقت باشین الهی امین
به نام خداوند بخشنده ومهربان
سلام به استاد عزیزم
چقدر خوشحالم که دوره بی نظیر احساس لیاقت روی سایت قرار گرفته
مطمئنم در بهترین زمان و به راحت ترین شکل ممکن این دوره رو تهیه میکنم و از آگاهای نابش استفاده میکنم
استاد عزیزم تو دوره فوق العاده عزت نفس در جلسه دوم در مورد احساس لیاقت صحبت کردن،بار اولی که من این جلسه رو گوش دادم گفتم خدای من چقدررر من ضعیف عمل کردم
و تلاش کردم تا جایی که درکش کردم عمل کنم
استاد این دوره عزت نفس با من کاری کرد،که خودم متحیر مونده بودم از رفتارم
همون روزای اول که داشتم کار میکردم،مربی باشگاهم بهم پیشنهاد داد که کمک مربی بشم ومن با اینکه ترس داشتم قبول کردم،خدا رو هزاران مرتبه شکر میکنم که این فرد در زندگیم هس
بعد من با همسرم به یه مسئله ای خوردیم که اونقدر متفاوت برخورد کردم،که همه جا خورده بودن
یجاهایی خودم شک میکردم که آیا دارم درست برخورد میکنم؟
اما استاد با تمام نجواهایی که مثل خوره داشتن مغزم رو میخوردن من عمل کردم به اونچه که در عزت نفس گفته بودن
از محکم صحبت کردن،از قوی بودن،از توکل از ایمان،از رفتن به دل ترسها،از باج ندادن و….
جوری شده بود که پدرومادرم نگران شده بودن
اما استاد نتیجه اون همه کنترل ذهن شجاعتی در من بوجود اومده که همیشه آرزوشو داشتم
اما باید همیشه روی خودم کار کنم تا این شجاعت بشه جزئی از شخصیت و رفتارم
_
استاد عزیزم منی که داشتم در خودم میگشتم تا ببینم کجاها دارم از نبود احساس لیاقت ضربه میخوردم که امروز این فایل جواب تمام سوالاتم رو داد
یجاهایی به خودم میومدم،میدیدم گونه هام خیسه
سپاسگزارم از شما استاد عزیزم
هر کجا که هستین در پناه خدای مهربان باشین
سلام سلام
استاد عزیز بازم ممنونم ازتون که باعشق این آگاهی های ناب رو در اختیار ما قرار می دید
ممنونم بابت کامنت های عالی تون دوستای خوبم
چقدر این فایل برام آگاهی بخش بود
چه چراغ هایی توی ذهنم روشن شد و چه حجاب هایی از جلوی چشمانم کنار رفت
وقتی توی فایل های استاد می شنیدم که ورودی های ذهن تون رو کنترل کنید
تا نتایج متفاوت بگیرید
یا وقتایی که استاد می گفت 99 درصد آدم ها مثل هم فک می کنن و اگه کلی آدم دارن یه مسیری رو می رن بدون که اون مسیر 100 درصد غلط ه
تازه الان یه بخشی از این آگاهی ها رو دارم متوجه می شم
بارها و بارها شنیده بودم که زن خوب زنی ه که حواس ش به مرد زندگی ش هست
باید مردها رو کنترل کرد مردها بچه ان
بچه های ریش دار
باس بهشون جهت داد
حواست نباشه مردت رو می دزدن
و و و
خدای من منو ببخش که اینقدر به خودم ظلم کردم
چه فرکانس داغونی بودم که این ورودیها رو می شنیدم
از طرفی توی روانشناسی مدرن بارها و بارها این ذهنیت ها رو شنیده بودم که اگه پارتنرت صب که از خواب بیدار می شه اولین کاری که می کنه دادن پیام صب بخیر و شب ها آخرین کارش دادن پیام شب بخیر به تو نباشه
یا مثلا تایپ کردن ” سلام عزیزم صب بخیر حالت چطوره؟” کمتر از یه دقیقه زمان می بره
اگه کسی بهت پیام نده
یا جواب پیام ت رو نده
یعنی تو براش مهم نیستی
یعنی این رابطه رابطه نیست
یعنی بزار برو از این رابطه بیرون بدون اینکه کلامی بگی
خخخخ
خدای من
چقد این روزا این این تفکرات خندم می گیره
و خدا رو شکر می کنم با فایل های بینظیرتون و دورهای یونیک و بی همتا تون
مثل عشق و مودت، 12 قدم، کشف قوانین زندگی ، عزت نفس و این شاهکار اخیر احساس لیاقت
دارم کم کم از بدنه ی جامعه جدا می شم
و با تفکرات همراستا به قوانین کیهانی همسو می شم
این یعنی نزدیکی و همراستایی و هم سویی و هماهنگی روح و ذهنم
یعنی صدای قلبم رو بلند کردن و ملوکت بخشیدن به صدای درونم
یعنی تغییر فرکانس م
باس برای این فرکانس خداگونه و فوق العاده ایی که الان توش هستم کلی چشن بگیرم
که دارم این آگاهی ها رو می شنوم بدون مقاومت
و سیمان های ذهنم کم کم داره شکسته می شن و چقدر آروم و زیبا بهشتی رو دارم برای خودم می سازم
چون من خالق زندگی خودم هستم و این جهان به فرکانس های قبل من کاری نداره و هوشنمد و جادویی عمل می کنه و با توجه به فرکانس های حال حاضر من به من نتیجه می ده
همین تفکر که جهان چقدر دقیق و عادلانه رفتار می کنه
قلبم رو باز می کنه و یه خنکی باحال تو قفسه ی سینه م حس می کنم
خدایا تو چقدر باشکوه و عظیمی
چقدر این نوع تفکر با کیفیت و اصیل ه
که من
تنها و تنها کسی هستم که وظیفه دارم حال خودم رو خوب کنم
که من
ناجی زندگی هیچ کسی نیستم و تنها ناجی زندگی خودم هستم
که من
ناتوانم از تغییر دادن زندگی کسی
که من
وظیفم اینکه هر لحظه حواسم به خودم و تنها خودم باشه و احساسم رو خوب نگه دارم
که من
وظیفه م اینکه بنده ی موحد باشم و قدرت رو به هیچ کس و هیچ چیز در دنیای بیرون از خودم ندم
که من
ارزشمندم و همین که به این دنیا اومدم لایق یه رابطه ی خوب، لایق یه زندگی با کیفیت و خداگونه و لایق بهترین نعمت ها و ثروت های کیهانی هستم
که من
بنده ی بی همتای خدا هستم که خدا عاشق منه، حامی منه، پشتیبان منه و دست من در دستان خداست و روی شونه هاش نشستم و خدا کل کار و زندگی ش رو تعطیل کرده و داره زندگی من رو مدیریت می کنه اونم با عشق اونم جوری که وعده داده منو راضی کنه
خدایا داد می زنم
فریاد می زنم راضی ام ازت
خدایا تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری و هدایت می طلبم
خودت بهم توفیق بده دریافت کننده ی خوبی باشم برای نعمت ها و ثروت ها و وعده های الهی ت
خودت بهم توفیق بده تا بنده ی موحد تو باشم با جون و دل و با شور و اشتیاق از تو بگم و تو رو زندگی کنم
خودت بهم توفیق بده تا جوری بندگی ت رو کنم که تو هم از من راضی باشی
الهی صدهزارمیلیارد بار شکرت
باسلام به آزاده خانم عزیز
تشکر از کامنت زیباتون واقعا مرور مطالب استاد بود و استفاده کردم ، لذت بردم که اینقدر خودتون رو متعهد میدونین تا طبق قوانین جهان حرکت بکنین ، رشد روزافزون و شادی و ثروت و ایمان و سلامتی براتون آرزومندم
سلام آقا ناصر
من فقط دارم سعی می کنم که قوانین جهان رو درک کنم و ازشون به نفع خودم استفاده کنم
من عاشق آموزش دیدن و آموزش گرفتن هستم
همیشه بودم و مشتاق بودم تا جهانم رو رشد بدم و یکم بهتر از روز قبل ش کنم
تا زمانی که با فایل های استاد عباسمنش آشنا شدم
فقط خدا می دونه که اینقدر از فرکانس این آگاهی ها دور بودم که حتی نمی تونستم صدای ایشون رو تحمل کنم
اینو واقعی می گم
ولی اینقدر به طرق مختلف در جریان هدایتم که از خدا طلب کرده بودم من رو کشوند به مسیر این آگاهی ها که داستان ش برای خودش جالبه که بلاخره استارت رو زدم
و فقط خدا می دونه که چه معجزه ها دیدم
من می دونستم که دارم تلاشم رو می کنم
ولی به میزان تلاشم دریافت نمی کنم
راحتی و آسونی در زندگی م جاری نیست
و همیشه ناامید می شدم و شکایت می کردم در درونم
تا اینکه تسلیم شدم و آروم گرفتم
و گفتم من دیگه کاری نمی کنم
خودت می دونی و خودت یا منو ببر از این دنیا یا خودت همه چیز رو مدیریت کن
الان یک سال و چند ماهه که تسلیم م و خدا داره زندگی م رو مدیریت می کنه
و فقط خدا می دونه که من دیگه به معجزه های هر روزش عادت کردم
و هر روز از خودم می پرسم
چرا متعهد نباشم وقتی این مسیر مستقیم رسیدن به فرکانس خداست ؟؟
چرا هر روز به این مفاهیم ارزشمند دل و جون ندم وقتی دارم می بینم که داره هدایتم می کنه، حمایتم می کنه و همه چیز و همه کس زندگی مه
الله اکبر از این مسیر سلوکم که خود خدا داره برام برنامه ریزی ش می کنه و من فقط دارم می گم راضی ام ازت
تازه من هنوز دارم تکامل م و طی می کنم
تازه گوشم اجازه پیدا کرده بشنوم
و یه کوچولو درک کنم و یکم اقدام
می دونم وقت تصاعد رسیده
نشونه هاش رو دارم می بینم
با این دوره ی بینظیر احساس لیاقت
جوووون تازه اومده تو رگ هام
قلبم احساس شعف داره و بیقرارم که ببنیم که چه شگفتی هایی رو خلق می کنم
منم براتون بهترین ها رو توی مسیرتون از خدا می خوام
موفق و شاد و خوشبخت و سلامت و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید
باسلام و درود
سپاس از استاد گلم و خانم شایسته مهربان و دوستای نازنینم
قبل از آشنایی با این مباحث، مطالب جسته گریخته ای از کتابها خونده بودم، اینکه انسان اشرف مخلوقاته، جانشین خداست ، انسان باید خودشو دوست داشته باشه ، و چیزهایی از این قبیل ولی این مطالب اونطور که باید، تاثیری تو زندگیم نداشت و اصلا نمیدونستم که این مباحث میتونه به این گستردگی که استاد بیان میکنن وجود داره،
مثلا قبلنا اصلا فکر نمیکردم که من هم میتونم ماشینهای لاکچری و گرون سوار بشم و ایده ای هم نداشتم و اصلا به خودم اجازه فکر کردن به این موضوع رو هم نمیدادم و اینطور توجیه میکردم که داشتن این ماشین ها اسرافه و گناهه و خدا خیلی ناراحت میشه
یا اینکه بخام فکر کنم که من میتونم تو یه خونه بزرگ و زیبا با امکانات لاکچری زندگی کنم،
یا من بخام تو یه کشور پیشرفته زندگی کنم
و وقتی ازدواج کرده بودم هم معمولا سر داشتن امکانات بیشتر بحث و اختلاف داشتیم و به همسرم میگفتم با این امکانات حداقلی باید زندگی بکنیم و به این دیدگاهم افتخار میکردم.
تا اینکه با استاد عباسمنش آشنا شدم و تازه فهمیدم که باورهای من کاملا اشتباهه و تازه متوجه شدم این تفکرات از احساس عدم لیاقت نشات میگیره یعنی چون من خودم رو لایق اون امکانات نمیدونستم برای همین با توجیهات خودساخته و توجیهاتی که تو محافل مختلف بیان شده بود به خودم این طور قبولونده بودم،
ولی الان با آگاهی های استاد گرامی، من خودم رو لایق بهترین ماشینها ، بهترین رابطه عاشقانه، بهترین دوستان، بهترین بدن و سلامتی ، بهترین ثروتها ، بهترین خونه ها و خلاصه بهترینهای جهان میدونم، چرا که خداوند خودش تو قرآن گفته که این نعمتها رو برای انسان آفریده، منی که جانشین خدا روی زمینم، منی که قدرت خلق کردن دارم.
وقتی انسان باور میکنه که لایق بهترین هاست ، افکارش متفاوت میشه
حرفهاش متفاوت میشه
عملکردش متفاوت میشه
و در نتیجه نتایجش هم متفاوت میشه.
به طور قطع میتونم اینو بگم که زندگی من در تمام جنبه ها ربطی به گذشته ام حتی ربطی یه یک سال پیش هم نداره ، و خیلی کیفیت زندگیم ارتقا پیدا کرده، چون من خودم رو لایق بهترین ها دونستم و گفتم از این بهتر هم میشه که باشه ،
وقتی افکار و زندگی مو با اطرافیان و فامیل مقایسه میکنم میبینم که فرسنگها فاصله وجود داره،
من خودم یه علاقه مندی که دارم اینه که با افراد صحبت میکنم و از نظراتشون درباره مسایل مختلف میپرسم، تقریبا قریب به اتفاق اون آدمها افکار و باورهای اشتباهی دارن و تو زندگی شون تو عذاب و غم و ترس دارن زندگی میکنن، خودشون رو لایق نمی دونن ، خودشون رو تحقیر میکنن، کاملا نگران آینده شون هستن،
وقتی اینارو میبینم به خودم میگم، من هم دو سال پیش اینجوری بودم ،
و اون لحظه خدا رو هزاران بار شکر میکنم که از اون زندگی ظلمانی به سمت نور هدایت کرد، یعنی
از زندگی سراسر ناشکری، سراسر ناامیدی، سراسر احساس عدم لیاقت، سراسر ترس و استرس ،
الان به زندگی سراسر شکر گذاری، سراسر شور و هیجان، سراسر شادی، سراسر آرامش رسیدم
تازه من هنوز به بعضی فایلهای دانلودی گوش کردم که اینقدر زندگیم بهتر شده،
اگه محصولات رو بتونم تهیه کنم و عمل کنم که چه پیشرفت های شگفت انگیز و معجزه واری رو خواهم دید، واقعا هیجان دارم تا اون شرایط رو تجربه کنم.
امیدوارم این مطالب بتونه کمک کننده باشه موفق باشین
یاحق
﷽
بنام خداوند بسیار بخشنده ، ستایش مخصوص پروردگار جهانیان است
سلام سلام سلام هزاران سلام به استاد عزیزم و سلام به مریم عزیز و سلام به تک تک دوستان همفرکانسی فوق العاده این سایت فوق العاده
صبح همگی بخیر صبح همگی پراز انرژی
امروز روز منه دست خدا تودستمه امروز روز منه یکروز ازروزهای پر از روزنه الهی شکر،
نگو نمیتونم پاشم امروز از اونروزهایی کههر کاری کنی عالیه امروز روز منه چونخوشبختی هاش داده به من
خدایا شکرت خدا میدونه امروز تا شب چه انفاقات فوق العاده شادی برای من می افته خدایا شکرت امروز روز منه الهی شکر
امروز تولده منه هر روز تولده منه
الهی شکر یکروز دیگه یک فرصت دیگه برای زندگی در ایندنیای زیبا خدایا شکرت امروز تا شب صدها لیتر اکسیژن مجانی مصرف میکنیم خدایا شکرت آفتاب مجانی نور مجانی شادی مجانی حال خوب مجانی سلامتی عالی شغل عالی ورزش فوق العاده روابط عالی وبی نظیر داریم تا شب
خدا میدونه شب که میخواهم بخوابم چقدر اتفاقات عالی دارم که بنویسم خداااااایا شکرت
خدایا شکرت بایت دیروز که بینهایت اتفاقات عالی توش بود خدایا شکرت که عادت کردمبه معجزات ونشانه های تو الهی شکر
خداااایا شکرت بایت فرصت زندگی امروز
اره امروز روز منه چوندسته خدا تودستمه
الهی شکر بابتخنده های دیروز وامروز خدارا شکر بابت حال عالی دیروز وحال فوق العاده امروز
امروز روز منه الهی شکر یک صبح فوق العاده دیگه یک فرصت عالی دیگه برای زندگی یک فرصتدیگه برای خلق اون چیزهایی که میخواهم خدااااااایا شکرت سپاس خدا جونم عاشقتم
الهی شکر بابت تکتکلحظاتامروزتا شب خدا میدونه چه اتفاقاتی عالی امروز درپیشه
خدا میدونه چه سفارشات عالی امروز دارم
خدا میدونه چهروابط فوق العاده ای امروز دارم
خدا میدونه امروز چه تمرین پر انرژی انجام بدم امروز
خدا میدونه امروز لبخند از صورتمقطع نمیشه
خدا میدونه امروز چهکسانی سورپرایز میشن از هدایایی که بهشون میدم الهی شکر خدای مهربان
خدایا توفوق العاده ای قوانین ات فوق العاده است الهی شکر
الهی شکر بابت استاد عزیزم الهی شکر بابت بچه های فوق العاده این سایت خدایا شکرت بابت تکتک مردم این جهان زیبا خدایا شکررررررررررررررررت
عاشقتم ده تا استیکر قلب زرشکی
امروز روز منهامروزهمونروزیه که سالها منتظرش بودم خدایا شکرت
در پناه رب العالمین جوان و شاد ، سالم و ثروتمند وموفق باشید
وحید ربانی
به نام خداوند مهربانِ مهربان
سلام
حقیقتش امروز از صبح که بیدار شدم، حال خوبی نداشتم. از دیشب دلم گرفته بود و نجواهای ذهنی زیادی داشتم و غمگین بودم ازینکه چرا هنوز با این سن، به استقلال کامل مالی نرسیدم و وابسته و نیازمند انسان هایی هستم که مثل خودم دارای هزاران باور محدود کننده و ترمز هستند. مثل خودم محدود هستند.
سعی میکردم ازین حال خارج بشم اما خیلی زیاد حال دلم رو خراب کرده بود.. سایت رو طبق روال هر روز باز کردم و این فایل جدید رو که هنوز ندیده بودم باز کردم. درمورد دوره ی جدید و باور احساس لیاقت بود. دوباره اینکه بعد اینهمه مدت هنوز توانایی خرید چیزهایی که دوست دارم رو به راحتی ندارم غمگین شدم و گفتم پس من دارم تو زندگیم چیکار میکنم؟
چرا انقدر تو وضعیت های نادلخواهم استاک شدم و هنوز که هنوزه خارج نشدم؟
وقتی که ادم بستر مناسب رو داشته باشه، فکرهای هماهنگ باهاش هم سرازیر میشن. بستر من در اون لحظه، بستر غم و احساس بد بود و پشت سرش به تناسب همین فکرهای بد سرازیر میشدند تا من بیشتر و بیشتر در این احساس بد غرق بشم.
سعی کردم دوباره کنترل ذهنم رو به دست بگیرم و منطقا به خودم بفهمونم که هروقت در انجام قانون مداومت داشتی نتیجه گرفتی و هربار هم که مثل این بار بعد از چند روز افسار ذهنت از دستت خارج شد و گذاشتی سیل افکار منفی سرازیر شه و ادامه ندادی، دوباره سقوط کردی و به طبع نتایج هم متوقف شده. پس هیچوقت نه کاملا بی نتیجه بودی و نه کاملا نتیجه دار.
فایل رو باز کردم و نگاه کردم. در حین نگاه کردن گفتم بذار از خدا طلب هدایت و نشونه کنم و با این نیت که با هدایتش ترمزهای اصلی درونم رو پیدا کنم، دکمه نشانه ی امروز رو زدم. نشانه ی امروزم قسمت 49 سفر به دور امریکا بود و گفتم بعد از تمام شدن این فایل میرم میبینمش.
این فایل جدید تموم شد و مشتاق شدم که کامنت های بچه هارو هم درموردش بخونم. رفتم پایین و دکمه ی کامنت ها با بیشترین امتیاز رو زدم و کامنت اقای رضا احمدی رو شروع کردم به خوندن..
هرچی پایین تر میرفتم انگار این کامنت کاملا با دغدغه و غم من در اون لحظه هماهنگ و جلوی چشم هام جایگذاری شده بود. دقیقا در مورد احساس لیاقت در مورد دریافت پول و آزادی مالی بدون وابستگی و نیاز به دیگران بود. خوندم و خوندم تا رسیدم به جمله ی “فَٱسۡتَجَبۡنَا لَهُۥ وَنَجَّیۡنَـٰهُ مِنَ ٱلۡغَمّ” و دیگه برام تیر آخر بود..
همزمان موزیک بی کلام زیبایی هم پلی بود و در اون لحظه ی همنوازی زیبای ساز ملودیکا و گیتار، انقدر حال دلم رقیق شد که اشک هام جاری شد.
با خودم گفتم: نوشین، این خدا هدایتش رو بر تو واجب کرده و هر لحظه و به طور طبیعی در خلال همون کارهای روزمره ت داره هدایتت میکنه، تو فکر کردی حتما باید بری قسمت خاصی و گزینه ی خاصی رو فشار بدی و نیتت رو واضح قبلش بیان کنی، تا آخر هدایتت کنه و راهی بهت نشون بده؟؟!
چرا احساس لیاقت نداری که هر لحظه و هر ثانیه بدون تلاش خاصی و کار خاصی اون خودش هدایت و راهنماییت میکنه؟؟
من هیچ کار خاص و اضافه ای نکردم و طبق روتین هروزم سایت و فایل جدید رو باز کردم و بعد خودش به کامنت ها و کامنت اقا رضای احمدی هدایتم کرد. به همین راحتی و روالی.
من با نیت پیدا کردن ترمز های اصلیم، دکمه ی نشانه ی امروز رو فشار دادم و خدا توی همین پست الانم، بهم بزرگترین ترمزم رو نشون داد..
این خودش باز یه نشونه بود که اشتباهم رو بهم گوشزد کنه. که فقط نباید انتظار دریافت هدایت از یک بخش خاص و راه خاص رو داشته باشی.
من خودم گفتم هرلحظه و از هزاران راه هدایتت میکنم بعد تو فقط هدایت من رو محدود به یک راه و از یک طریق کردی؟
چرا حرف منو باور نمیکنی و چرا بهم ایمان نداری؟ چرا فکر میکنی اونقدر برام باارزش نیستی که به محض یک ذهن مشغولی، از هزاران راه بهت نشونه برای رفعش بدم؟ چرا انقدر از رحمت و کمک من ناامیدی که انقدر دلت میگیره؟ چرا اصلا بهم باور نداری که من میتونم ناراحتی هات رو رفع کنم و بهتم میگم که باید چیکار کنی؟ چرا اصلا میذاری ناراحت و غمگین باشی وقتی من انقدر حواسم بهت هست؟ از چی غمگین میشی وقتی من هستم؟ چرا به من باور نداری و چرا باور نمیکنی که من میتونم کمکت کنم؟ میدونی وقتی غمگین و از رحمت من ناامید میشی من هزاران برابر غمگین میشم که چرا این بنده به من و خودش باور نداره؟ چرا منو دست کم میگیره؟ چرا خودشو دست کم میگیره؟ چرا فکر میکنه کم کسیه؟ چرا هرکاری براش میکنم، یه ذره هم منو باور نمیکنه؟ چرا وقتی منو داره، بازم فکر میکنه از رسیدن به خواسته هاش ناتوانه؟ چرا باور نمیکنه که از همون بدو تولد لیاقت تمام نعمت های این جهان رو داشته؟ چرا حتی برای شنیدن صدای من، احساس لیاقت نمیکنه؟
آره دوست های عزیزم، اتفاقا همین دیشب در حال مناجات با خدا بودم و میگفتم: لطفا بذار صدای تورو بیشتر و بهتر بشنوم. کمکم کن از میون هزاران نجوای ذهنی صدای تورو تشخیص بدم و به خواست تو عمل کنم. خیلی وقت ها هرچی تلاش میکنم صدایی ازت نمیشنوم، خیلی وقت ها به جای راه تو، راه خود محدود و بی اطلاعم رو دنبال میکنم. گوش هام رو شنوا کن به شنیدن صدای تو، گوش هام رو آشنا کن به صدای خودت.
دیشب به یک نفر که از من توحیدی تر بود حسودیم شده بود و ازش گله داشتم و میگفتم پس چرا اونجوری که با اون حرف میزنی و هدایتش میکنی، با من حرف نمیزنی؟.. چرا اونجوری منو هدایت نمیکنی؟..
الان دارم فکر میکنم من خودم با احساس عدم لیاقتم گوشامو گرفتم که صداشو نمیشنوم.. نه اینکه اون منو ول کرده و باهام حرف نمیزنه.. من خودم چون توی گوشم چیزی گذاشتم و راه شنواییم رو سد کردم، صداشو نمیشنوم.. وگرنه اون مدام در حال صحبت با منه..
واقعا باور به دوست داشتنی بودن برای خدا هم، احساس لیاقت میخواد.
باید درموردش احساس لیاقت کنی و باور داشته باشی که بنده ی دوست داشتنی و عزیز خدا هستی.
استاد، از بزرگترین ضررهای احساس عدم لیاقت برای ارتباط با خدا، احساس تنهایی عمیقه..
دارم فکر میکنم فاکتور اصلی برای بی نیازی به آدم های دیگه، همین ارتباط واقعی و مداوم با خدا ئه. یعنی وقتی مداوم با خدا در ارتباط باشی و باور داشته باشی که اون هر لحظه و همه جا باهاته و هدایتت هم میکنه، دیگه به کس دیگه ای خودت رو نیازمند نمیبینی.. دیگه به هیچکس نیاز نداری..
فکر میکنم علت اینکه من هنوز هم در ابعادی از زندگیم نیازمند و وابسته ی دیگران هستم، همین نداشتن ارتباط عمیق با خدا و نداشتن احساس لیاقت برای باور به اینه که من هم بخشی از اون و اون هدایتگر و کمک کننده ی منه.
همیشه به این باور داشتم که عدم عزت نفس و عدم احساس لیاقت از بزرگترین ترمزهای ما در دریافت نعمته. روز به روز هم این اصل داره محکم تر و واضح تر میشه برام. فکر میکنم قبل ازینکه در برابر دریافت نعمت ها احساس لیاقت داشته باشیم، مثل دریافت پول و ماشین و خونه و غیره، اول باید در مورد یکی بودن و از جنس خدا بودنمون احساس لیاقت داشته باشیم..
باور داشته باشم که این بزرگترین نیرو همواره با من و راهنمای منه، عاشق منه و مدام در حال صحبت با من و کمک منه.. باور داشته باشم که این نیرو در وجود من و خود منه.. برای رسیدن بهش و ارتباط باهاش نباید کار خاصی بکنم.. اون همیشه هست. منم که اکثر اوقات نیستم..
میانِ عاشق و معشوق هیچ حائل نیست
تو خود حجابِ خودی حافظ از میان برخیز
به نام خدا
سلام و درود به استاد عزیزم
خیلی مهم هست که در هر لحظه بتونیم اگاهانه احساس خوب رو درون خودمون ایجاد کنیم خیلی مهمه الان خیلی بیشتر از چند ماه قبل میفهمم که باید هر لحظه احساسم خوب باشه به هیچ عنوان نباید احساسم بد باشه
حتی با مرگ فرزند حتی با مرگ خاندان
حتی با بر شکست شدن به معنای واقعی که حتی جای خاب هم نداشته باشی
اصلا دیگه انقد سیلی خوردم از جهان که میترسم توی احساس بد بمونم چون شوخی نداره جهان باهام
دقیقا نقطه ی عطف زندگی من جایی بود که زن بابام از من شکایت کرد و رفتیم شورای حل اختلاف و من دیگه پامو خونه نزاشتم و الان فک کنم 4 سال میگذره و چقدر من رشد کردم و الان در میام پیش خودم میگم دستشون درد نکنه همشون داشتن به نفع من کار میکردن و من متوجه نبودم من فرکانس هایی رو ارسال کرده بودم و جهان هم فقط پاسخ دهنده هست و این نوع رفتار ها دقیقا در راستای رسیدن به اهداف اون زمان من بوده نتیجه فرکانس های اون زمان من بوده الان قشنگ درک میکنم
یعنی این اتفاق ها کاملا به نفع من شد دقیقا یاد گرفتم به شرایط جوری نگاه کنم یعنی تلاشمو میکنم توی این قضیه که جوری نگاه کنم که بگم این شرایط بنفعمه این سوخت منه برای ادامه مسیر این باعث رشد من میشه و وقتی تیکه های پازل رو کنار هم می چینم میبینم بنفعمه کی بنفعمه زمانی که نگرشمو در مورد شرایط به ظاهر سخت درست کردم
اخه حسین دانش خواه شرایط برای تو به ظاهر سخته خیلی ها هستن که اصلا اینو سختی نمیدون یا خیلی ها هستن که میگن کاش ما جای تو بودیم پس اصلا مشکلی وجود نداره این ها همه امدن تا تو رشد کنی
احساس نیاز به تایید دیگران دقیقا الان زمانی که ناخودآگاه توی یه لحظه کاری انجام میدم که تایید شم یا بخام دیده شم حالم رو احساسم رو بد میکنه و دارم روی خودم کار میکنم تا کاری رو واسه دیگران انجام ندم واسه خوشحالی و رشد خودم انجام بدم دنبال تایید کسی نباشم کاری رو که دوست دارم انجام بدهم
خب زمانی که من خود واقعیم باشم یعنی نقاب نزنم بازیگری نکنم
اون زمان من کاری رو انجام میدهم که خودم از درون دوست دارم اون کار رو انجام بدهم و هیچ هیچ هیچ کاری رو واسه عوامل بیرونی انجام نمی دهم عوامل بیرونی شامل همه چیز بیرون وجود من
اون موقع من دارم به جهان ثابت میکنم یعنی فرکانسشو دارم میفرستم و پست زمینه این فرکانس احساس شادی از درون هست که من همینی که هستم توی تمامی زوایا خودمو دوست دارم و خود واقعیم هستم و جهان هم کسانی رو سمت من میاره یا بامن برخوردشون میده که اونا هم خود واقعیشان هستن و همو میپذیریم به سادگی و از کنار هم بودن لذت میبریم وقتی پیش همیم لذت میبریم وقتی هم خاستیم هرکداممون جدا شیم به راحتی جدا میشیم و بازم لذت میبریم و من توی همچین زمانی میگم خدایا سپاس گذارم که مثلا چند ماه فلان دختر کنارم بود و الان رفته و میخاد یکی بهترش و زیبا ترش بیاد کنارم که باعث رشد و پیشرفت هم بشیم و لذت ببریم
من توی همچین مواردی خودمو محک زدم البته رابطه نبوده ولی یه چیز مهم تر از رابطه بود اونم زمانی بود که من دیپورت شدم از ترکیه سریع حال من خوب شد یعنی تونستم بپذیرم و 20 روز توی کمپ بودم و من توی اتاق آفریقایی ها بودم همه آفریقایی بودن و جوری من توی کمپ لذت میبردم که نگو و میتونم بگم بهترین و دل پاک ترین انسان هایی که باهاشون ارتباط برقرار کردم آفریقایی ها بودن
چقدر ما باهم توی این 20 روز بازی کردیم و حتی حرف هم رو نمیفهمیدیم ولی چقدر من لذت بردم و باورتون نمیشه وقتی منو صدا کردن که بیا میخایم دیپورتت کنیم (چون پورسه دیپورت اینجوری نیست که سریع دیپورت شی اول میبرنت کمپ که مشخص شه چرا موندی غیر قانونی توی کشور و موندن غیر قانونیم هم خب بخاطر باورهای اشتباه خودم بود) خب من اشک تو چشمام جمع شده بود انقد که من میتونم بگم کنار این آفریقایی ها از یکی بهترین تجارب زندگیم بود کنار ابراهیم از سنگال که من بهش می گفتم دوست دارم برم میامی و اونم صدام میکرد میامی کلا توی Ada ما (adaبه معنی محوطه ما 150 نفر بودیم) همه به من می گفتن میامی و ابراهیم عزیز هم میگفت من میخام برم LA لوسانجلس و NBA بازی کنم
خاستم بگم با تغییر زاویه دیدم اون محیط بسیار کثیف و بد شد محیطی که من می خاستم برم اشک تو چشام جمع شده بود و همو بغل میکردیم خدایا عاشقتم خدا از طریق اون مرد قد بلند سیاه پوست که اسمش ابراهیم بود و مال کشور سنگال بود و مسلمان هم بود خیلی به من محبت کرد بی نهایت سپاس گذار رب العالمین هستم و از همین جا برای ابراهیم عزیزم آرزوی بهترین هارو دارم و امیدوارم بره لوسانجلس و بشه بهترین بازیکن (NBA)
خدایا شکرت
دقیقا از زمانی که دارم روی خودم کار میکنم جهان هم دست به کار شده تا شرایط رو تغییر بده و من حسش میکنم خدایا شکرت که توی مسیرم واقعا سپاس گذارم
در مورد هدیه شما گفتین خیلی مثال زیبایی زدین یادم میاد قبلا
من با دوستانم که میرفتم بیرون حتما باید من حساب میکردم تا من خرج میکردم و اینو یه خوبی میدونستم مثلا پیش خودم می گفتم من لوتی هستم ولی کم کم جوری شد که دیگه افرادی دور من بودن که اگر خرج نمی کردم سریع واکنش نشان میدادن و میرفتن یعنی کسی یا دختری بخاطر خودم بامن نبود میگفت این مثلا خرج میکنه چرا چون خودم این شرایط رو به وجود آورده بودم چون فکر میکردم اگر خرج کنم همه عاشقم میشن و میگن wooooooooooooooooooooooooooooooooo
و من فکر
فکر
فکررررررررر میکردم با این کار ارزشمند تر میشوم و احساسم خوب تر میشود در صورتی که :
نه تنها ارزشمند ترررررررررر نمی شدم بلکه مسخرم میکردن و پشت سرم می گفتن این حماله و پولامم الکی میرفت و بعد یه مدت اون آدم ها جوری شده بودن که مثلا بهشون زنگ میزدم می گفتم فلانی بریم بیرون و میگفت نه و قطع میکردم و ده دقیقه بعد زنگ میزدم می گفتم فلانی بریم بیرون شام بخوریم حساب من بعدشم بریم مثلا شهر بازی حساب من و اون میگفت بریم و الان دیگه این جوری نیستم و همینی که هستم احساس لیاقت دارم خیلی انصافا بهتر شدم
حتی میخام با کسی برم بیرون میخایم چیزی خرید کنیم بهش میگم تو مال خودتو حساب کن منم مال خودم رو خدا شاهده فرق نمیکنه چه دختر چ پسر چون فهمیدم که من فقط مسول خودمم و همین خاه طرف ناراحت شه خاه خوشحال شه من مسول خودمم و البته جهان هم کسایی رو داره سد راهم قرار میده که این شکلی هستن و بی توقع باهم بیرون میریم تازه اسرار هم میکنن که بیا مهمون ما باش آقای حسین دانش خواه و من دارم میبینم از وقتی که شروع کردم به تغییر و احساس لیاقت رو 1 درجه بیشتر کردم یکم بیشتر احساس لیاقت کردم جهانم داره پاسخ میده
جنس درخاستو عوض کن ،پاسخ عوض میشه ،جهان جبر نداره ،فقط پاسخ داره میده به فرکانس های زمان حال من ،آقای حسین دانش خواه و من دیدم اینو به وضوح
خیلی زیبا بیان کردین که احساس لیاقت با گل جبران نمیشه ها دقیقا میفهمم چی میگین
با خانمی دوست بودم و ایشون مدام از من پول می گرفت باورتون نمیشه یه بار گفت که 20 میلیون نیاز داره و تقدیمش کردم هر ماه بدهکاری هاشو پرداخت میکردم هرماه 1 میلیون قسط داشت گوشی براش خریدم شد نزدیک به 9 میلیون خب
20 میلیون یا 9 میلیون یا 1 میلیون پولی نیست
ولی برای من 2 سال پیش یا یک سال نیم پیش پرداختش سخت بود
و من فقط این کارا رو میکردم چون احساس لیاقت نداشتم چون فکر میکردم دختر دیگه نیست ، خدایااااااااا شکرت الهی شکر که هدایت شدم وای یعنی فکرشم عذابم میده خداروشکر که توی مسیرم و متعهد تر میشم به مسیرم همین الان اعلام میکنم که صفت و سخت تر میچسبم به مسیر درست
کنترل کردن یعنی من یاد گرفتم هیچکس و هیچ چیز رو کنترل نکنم چون کنترل کردن یعنی چسبیدن به یه چیز خاص و وقتی به چیزی طبق تجربه من وقتی به چیزی بچسبی اون چیز به جای این که اسباب خوشی و راحتی تو بشه دنیاااااااااا رو برات جهنم میکنه
و احساس بی ارزشی هم میده یعنی اگر من الان مثلا برم چیزی رو گوشی مثلا دوست دخترم رو چک کنم احساس دورنم بشدت بد میشه یعنی اگر یکم ریز بین بشیم به احساساتمون موقع هرکاری میفهمیم که چه احساسی در اون زمان داریم
از آزاده عزیز یاد گرفتم که هر کاری میخام انجام بدم اول از خودم بپرسم چرا دارم این کارو انجام میدم به چه دلیل و نتیجه احساسی این کار چی میشه آیا احساس خوبی بهم میده یا احساس بد میده
و خیلی باید مراقب تر باشم که حتی کاری رو برای جلب توجه هم انجام ندهم
دقیقا شخص من خیلی توی گذشته خودم سیر میکردم یا در مورد گذشته طرف مقابلم و کسی که قبلا باهاش در ارتباط بوده سوال می پرسیدم تا خودمو مثلا بسنجم خب :
ولی الان کسی هم که بخاد در مورد گذشتم ازم سوال کنه هرکس میگم من توی زمان حال دارم زندگی میکنم و جوابی نمی دهم در کل جوابی نمیدم چون من توی زمان حالم دارم زندگی میکنم و دارم توی زمان حال فرکانس ارسال میکنم و خداوند هم داره به فرکانس زمان حال من پاسخ میده پس گذشته و آینده دور معنی نداره ولی من میتوانم با استمرار در مسیر درست کم کم و تکاملی آینده خودم رو اون جوری بسازم که میخام با تکامل در مسیر درست و یاد گرفتم پیش بینی نکنم توی لحظه حال زندگی کنم همین و همین لحظه درست زندگی کنم خدارو شکر
هروقت کسی حالش بد بوده یا جایی بحث بوده من سریع دور میشدم از اون فرد یا اون مکان و از شما استاد یاد گرفتم که اگه کسی خیلی حالش بده فقط بهش زمان بدم ذهن زیاد نمیتونه حال بد رو تحمل کنه خودش ،خودش رو آروم میکنه و من فقط باید حال خودمو خوب نگه دارم در هر لحظه اونم به وسیله کانون توجه ام به وسیله کنترل ورودی هام چون اگه نتونم کنترل کنم ورودی هامو نمیتونم خروجیمو کنترل کنم و این هم جز تجربیاتممم هست
واقعا استاد بی نهایت سپاس گذارم بابت این فایل من ارزشمند هستم اگر نبودم زاده نمی شدم اگر نبودم انسان نمی شدم من با احساس لیاقت به دنیا آمدم و من لایق همه ی چیزهای خوب توی جهانم چون من یک دونه هستم و من تکم
بی نهایت سپاس گذارم
سپاس گذارم
در پناه خدا شاد و موفق باشید
با سلام به استاد عزیزم و مریم بانو عزیز استاد عزیزم من در مورد این دوره احساس نیاز شدیدی پیدا کردم همه چیز از فایل سه برابر کردن درآمد شروع شد که من نجواهای پنهان وجودم رو شناختم بعد با تعحد تونستم دوره عزت نفس حل مسئله اصول کسب کار شخصی بخرم و در اون مدت یا حتی در الان نجوا های باور های غلط من هنوز وجود دارند و هرچه جلو تر میروم بیشتر می فهمم چرا چرا من در این شرایط هستم یا چرا من الان دارم رشد میکنم و پیشرفت می کنم استاد عزیزم من با دوره عزت نفس احساس لیاقت به دست آوردم ولی پایدار نبود انگار بیشتر کار داشته داره گفتگو های فکری من اقلب در تنهایی به سمت خوبی نمیره ولی خب من جلو شون میگیرم و ورودی هام رو کنترل میکنم ولی خب احساس میکنم که نیاز به تحد بیشتری دارم و باید با این نوع افکار نوع دیگه ای برخورد کنم به عنوان مثال توحید خود باوری و ربوبیت رو بیشتر روی خودم کار کنم ولی با این حال وقتی به یک فرکانس پایدار میرسم و وارد رابطه توحیدی میشم کمکم شروع به تحلیل رفتن میکنه و کم میشه و بعد اون رابطه توحیدی هارون موسایی به پایان میرسه لطفاً کمی در فایل بعدی توضیح بدید چون این در من به یک پترن تبدیل شد و من باید با شدت و جدیت تمام این موضوع رو حل کنم و انشالا من در هفته آینده در دوره جدید شما هظور پیاده می کنم و با زیبایی هرچه تمام با شما در این مسیر زیبا قدم بر میدارم
و به امید دیدار تا فایل جدید و حضور من در دوره جذاب و زیبای شما تقدیم شما با عشق