علائم احساس عدم لیاقت | قسمت 2 - صفحه 15 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/10/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-10-06 01:34:492024-02-14 06:09:30علائم احساس عدم لیاقت | قسمت 2شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
با سلام خیلی خوشحالم که دارم بروی خودم کار میکنم ودر بعضی از جاها که احساس میکنم ی کار و خوب انجام ندادم سعی میکنم رو کارهایی که درست انجام دادم تمرکز کنم چون من کارشناس زیر خاکی هستم و برای کارشناسی به جاهای مختلف دعوت میشم معمولا در بعضی جاها کار اونجور که میخوام پیش نمیره و در اون حالت سعی میکنم تمرکز و کانون توجه خودم رابگذارم به روی جاهای درست و زیبایی اون مسیر باستانی و این روش به من خیلی انرژی میده که هدایت بشوم در کارهای بعدی به روی زیبایی ها و در خودم این لیاقت را همیشه احساس میکنم که همه به من اعتماد دارن ومن همیشه کار خودم را به نحو احسن انجام میدم و این نقطه عطف در پیشرفت من هست
و همیشه هم هرجا که میرم سعی میکنم اول از همه روی زیبایی ها تمرکز کنم بعد میبینم بقیه کارها و پازل ها خودبه خود حل میشه
و من از شما استاد عزیزم تشکر و قدردانی میکنم بابت راهنمایی درست و عالی
سلام استاد عزیز
این خاصیت ذهنه و طبیعیه برای همه اتفاق میفته ، کلا زندگی همینه که باید بین دوتا رنج هر لحظه انتخاب کنیم ، رنج پیشرفت یا رنج پسرفت کردن ، و اینکه وقتی تو مسیر و تازه شروع میکنی مسیر رشد معممولا اولش ذنن خیلی توجت نمیکنه به نفص و اشتباهاتت ، ولی وقتی میرسی به تمام هدف هات و بیکار میشبنی ذهن اولین چیزی که میاد درگیرش میشه بدن آدم ، برای همین به اصطلاح ادمای موفق بیشتر عمل جراحی و زیبایی انجام میدن تا ادم هایی معمولی ، چون بیکارن و ذهنشون درگیر روزمرگی و بدنشون میشه و اینکه متنفر میشن از خودشون ، اینم تو دخترای که تو دوران مدرسه میتونیم ببینیم ، موفعی که در حال تحصیل و درس هست ، حتی خواستگارزیاد میاد براش ولی به محض اینکه دبیرستان یا دانشگاهش تموم میشه و خونه نشین میشه بشدت توانایی هاش پایین میشه جوری که حتی تو حرف زدن هم اشتباه میکنه ، ویا صورتش پر جوش میشه مریض میشه خواستگاراش کم میشن به مرور ، ویا میتونیم این چالش تو پدر و مادر بزرکمون که معمولا بیکار میشن تو سنین بالا، خیای دنبال جلب توجه از طریق بچه هاشون و نوه هاشون میشن ، و خبلی ها بهشون بی محلی میکنن ، این نشون میده که آدم وقتی بیکاره و هیچ هدفی ویا مشکلی نداره که حلش کنه ، ذهن پخش و پراکنده میسه و اولین کاری که میکنه ذهن میره و به بدن و زیبایی شخص گیر میده و جذابیت ادم کم میشه ، هر چند از لحاظ ظاهری اون ادم زیبا و خوشگل بنظر بیاد ، هدف و کار و مشکلات باعث میشه ادم عا جذاب بشن
اصلا یکی از دلایلی که ادم های پولدار زیاد مریض میشن و یا اینکه جذاب نیستن نسبت به ادم های معث لی که مشکلات ندارن ویا روابط ادم عای پولدار بده چه با مردم و چه تو خانواده و با پارتنرشون دلیلش همینه که ادم وقتی بیکار میشه تو زندگی و چیزی ندارا که ذهنش درگیرش کنه، ذهن اولین کاری ک میکنه میاد درگیر بدن وناتوانایی هات میشه و اون وقت عصبی و افسرده میشی ، و شروع میکنه ثثل خوره رابطه ات و سلامتی ات و نازیبایی هات بهت نشون میده ، ادم های معمولی که درگیر پول و کار هستن درسته رنجشون پول و کاره ولی از اون طرف سلامتی و روابط خوب دارند ، ادم های پولدار و مشکل پول ندارن رنجشون مریضی و روابط بد اینم ذهن این کار رو میکنه ، که مشکلات و چالش های زندگی باعث میشه تو جذاب بشی و ذهن متمرکز شه روی یک نقطه جای اینکه پخش شه روی ادم ها و بدن ات ، ، از اون ور وقتی مشکلی پیش میاد ادم های موفق رنج میکشن ولی بلاتکلیفی هم خودش رنج دردناکی هست ، زندگی رنجه ، اول رنج و حسرت رسیدن میکشی ، لعد که رسیدی یا رنج نگه داشتن چیزی که بهش رسیدی یا رنج بدست اوردن چیز بهتری باید انتخاب کنی ،
ادم پولدار اگه میخاد همیشه بالا باشه باید بره جایی که پولدارا زندگی میکنن ، اگه بره اونجا دست اوردهاش عادی میشه براش ، و رنج نداشتن و نازیبایی میکشه
اگه هم بخواد تو محله های قشر ضعیف بمونه ، اونجا موفقیت هاش میبینه ولی از اون سمت ترس از دست دادن بهش دست میده (ترس نکنه اینا بیان و ماشین ببرن و. . . ) یعنی خودش میتونه ببینه ولی بازم رنج ترس از مردم میاد سراغش ،
اگه هم بره بالا شهر و لای ادم های موفق زنزگی کنه ، دیگه رنجش میشه عادی شدن دست اوردهاش و بلانکلیفی و بی انگیزگی
رنج نمیشه حذفش کرد میشه کم کرد ، در کل رنج فقط شکلش و لباسش تغییر میده
و وقتی ادم به تمام خواسته هاش میرسه ، رنجش بیشتر میشه ، چون دیگه چیزی نداره ، که بهش فکر کنه موقع مشکلات و چالش ها و تفسردکی ،قبلا زیر خیمه خواسته هاش خودش رو اروم میکرد ولی وقتی به تمام خواسته هات میرسی هیچ امیدی دیگه نداری ، برای همین سخت تر میشه زندگی برات
اینم بودا میگه زندگی کلا رنج است ،
ذهن اتفاقات قشنک و زیبایی هت ازش سرسری میگذوه ولی اشتباهات رو با اینکه تکراریه هر ساعت میاد تکرارش میکنه
یا دنبال اهداف و رشد و پیشرفت و چیزای جدید تمرکز میکنی ، یا ذهن میاد روی نازیبایی بدن ات تمرکز میکنه
و در اخر هیچ خبری نیست ، لذت ببرید
سلام و درود خدمت استاد عباسمنش و خانم شایسته ی عزیزم
بی نهایت سپاسگزار خداوندم که شما رو مثل فرشته وارد زندگی من کرد
واقعا احساس لیاقت بیس و پایه ی رسیدن به تمام خواسته هاست
و من اگر بخوام به خودم نمره بدم زیر صفر میدم
البته تا یه مدت قبل الان خیلی بهتر شدم
تمام ورودی های من احساس بی لیاقتی رو در من تقویت کرده
و ترمز خیلی قویی هست در من این احساس بی لیاقتی
ولی ایمان دارم میتونم اصلاحش کنم میتونم یاد بگیرم خودمو لایق تمام خواسته هام بدونم
وقتی تمرکز میکنم روی این احساسم مدام به خودم میگم
فرزانه تو خیلی توانمندی تو خیلی قوی هستی زندگیتو خودت داری میسازی خودت داری پول میسازی خودت نیازای خودتو داری براورده میکنی با عشق داری تو شغل مورد علاقت فعالیت میکنی وقتی به خودت به خدای خودت میگی من دلم میخواد واسه خودم 206 البالویی بخرم بعد تو طول روز خدا و جهانش برات کلی 206 البالویی میزاره جلوت ینی چی؟
ینی اره که لیاقتشو داری شک نکن
وقتی خودتو لایق یه رابطه عاشقانه میدونی و میبینی رفتار پارتنرت کمی بهتر از قبل میشه باهات ینی چی؟
ینی اره فرزانه تو لیاقتش و داری که طعم یه رابطه ی عاشقانه رو با کسی که دوستش داری بچشی
وقتی تو شغلت موقعیت پولسازا همینجوری داره بیشتر و بیشتر میشه که اصن گیج میشی کدومو انتخاب کنی ینی اره فرزانه تو لیاقتته که درامد دلخواهتو داشته باشی
چه دنیای قشنگی میشه دنیام وقتی به معنای واقعی خودمو لایق خواسته هام بدونم
چه شیرینه دستیابی به خواسته هات
همین روزا میام و مینویسم که شد انچه که میخواستم
عاشقتونم
به نام خدا
سلام
استاد بزرگ ودوستداشتنی خودم
طبق جمع بندی حرف های شما و تجربیاتم
من چندین بار این مدل حرفا زدم
توجه کردن به کمبود هاست که به ما عطش برای پیشرفت میده به خصوص من که خیلی زود نمکگیر موفقیت هام وداشته هم میشم
همونطور که به داشته ها وموفقیت هامون مون توجه می کنیم و بهش فخر می ورزیم،احساس لیاقت پیدا میکنیم، به خوبی قدردانش هستیم وبابتش از منبع قدرتمون شکر گزاری میکنیم؛همنطور باید به کاستی هامون نگاه کنیم تا خودمون را همواره به نقطه ای که بهش فقیریم معطوف کنیم ومتوقف نشیم تا ازش اشتیاق بگیریم چون اهتیاج است که اشتیاق تولید میکنه.
این وجودیت سالم ماست که از نگاه کردن به کاستی ها عطش بسازه ونگاه کردن به داشته ها لیاقت مندی را
نه اینکه کمود ها حسرت وافسوس و داشته ها غناعت را تولید کنه. واینکه توجه مون چند درصد به کمبود ها وچند درصد به داشته ها باشه بستگی به طرف داره،خب من خودمم خیلی نمیدونم و چه قدر وچه گونه به خصوصیات و موقعیتم توجه کنم اما از قبل خیلی بهتر شدم ؛ (“از قبل بهتر شدم ” به قول شما عبارتی که بهتر از”خوب شدم”است چون به قولتون راه همیشه ادامه داره) ودر مورد این موضوع کم اندیشه
جمع بندی و تجربه دارم
مثلا وقتی از امتحان مستمری درس ریاضی نمره ی15 گرفتم ،نمره ام خیلی بیشتر از نفر دوم کلاس بود ومن به این دلیل فخر ورزیدم اما خوشبختانه و ناخوداگاهانه قانع نشدم وبه اختلاف نمره ام با نفر بعدیم بسنده نشدم وکمی ناراحت بودم بعد تلاش ودقتم(تمرکزم) را بیشتر کردم ودرست یادم میاددر امتحان پایانی نمره ام 20 شد این یک نمونش بود البته در مورد این درس باور های درستی هم در من شکل گرفته بود( نیم اگاهانه)
در کل استاد باید به قول شما مثبت اندیش باشیم یعنی از داشته ها وهم از کمبود ها بحره ببریم
البته عشق اسان نمود اول ولی…
چون این سلامتی فکری یک قلق ومهارت هست که به دست اوردنش اگاهی درست،اگاهی های لحظه ای وتابع شرایط ، و تمرین می خواد
ممنونم از شما استاد بزرگ
سلام به استاد جان و سلام به تمام دوستان خوبم !
آقا من گاهی می شینم ، نکات مثبت دیگران رو مینویسم تا حس خوب بگیرم یا اگر حس م بد باشه نسبت به یکی ، احساسم عوض بشه . که خوب هم نتیجه میده . چند روز پیش اومدم از خودم تعریف کنم نکات مثبت خودمو بنویسم کارهای خوب خودمو بنویسم ، من هیچی یادم نمیومد .مگر میشه یک نفر خوبی نداشته باشه اصلا ، این همه کار انجام دادم مگر میشه هیچ کدوم ش خوب نباشه ، آخر دیدم به نظر خودم ، نه دختر خوبی م ،. نه همسر خوبی ، نه مادر خوبی ، دیدم چه همه حس عذاب وجدان نسبت به همه خصوصا فرزندم دارم . این دیگه خیلی جای کار داره که آدم نتونه از خوبی خودش بگه از خودش تشکر بکنه ، آخه من طبق آموزه های سایت گاهی برای خودم کادو میگرفتم یا خودمو مهمون میکردم . حتی تمرین آگاهی بازرگانی رو هم انجام داده بودم . اما انگار اینکه بخوام با خودم رو راست باشم از خوبی خودم فقط برای خودم بگم فرق میکنه .
باید به نکات مثبت ظاهرمون توجه کنیم . من وقتی که مثلا به پوست خوبم فکر میکنم دلیل و هدفم ازین تمرکز اینه که به نکات مثبت فوکوس کنم تا نکات منفی تغییر کنه . مثلا به پوست خوبم تمرکز کنم تا اندامم بهتر بشه، منصوره خانم خودتو دوست داشته باش خودتو بپذیر همینی که هستی عالی هستی . باید یاد بگیرم خودمو همانطور که هستم دوست داشته باشم
بنام خدا
سلام به استادان عزیزم وهمه بچه های سایت
تاکید روی تواقص واشتباهاتمون باعث میشه اونها بیشتر وبیشتر بشن چون جهان از همون چیزی که بهش توجه می کنیم بیشتر وبیشتر وارد زندگی مون میکنه
این روزها احساس لیاقتم بیشتر شده احساس ارزشمندیم بیشتر شده، ریشه ها رو دارم پیدا میکنم باورهای اشتباه که احساس ارزشمندی ولیاقتم رو نشونه رفته
از باور های اشتباهم این که انسان باید خاکی باشه به همه خدمت کنه فدا کاری کنه، ایثار.. از جان گذشتگی و…
وبرای خودش ارزش قائل نباشه، اولویت رو بده دیگران از خودش بکنه، خودش رو نبینه…
از کجا اومده از ورودی هایی که داشتم لباس مندرس پوشیدن و…
یادمه خیلی تلویزیون نگاه میکردم واز اون باورهای ریشه داره که اگر تغییرش بدم زندگیم در تمام ابعاد رشد میکنه
وقتی تمرکزم میره روی اشتباهاتم از استعداد هام غافل میمونم
وقتی تمرکزم میره روی زشتی ها از زیبایی ها جا میمونم
وقتی تمرکزم میره روی ناشکری، نعمت ها رو نمیبینم، در نعمت ها به روی من بسته میشه
دیروز با پسرم داشتیم فیلم باب اسفنجی رو می دیدیم باب اسفنجی شاد با کلی اتفاقات خوب که براش رخ میداد، خودش رو دوست داشت احساساتش رو بیان میکرد و همش گل وبلبل بود حالش هم خوب
اختاپوس همیشه بلا سرش می یاد وخیلی غر میزنه ناشکری میکنه، می ناله وجهان هم از این جور اتفاقات ناجالب سر راهش قرار میده
قانون احساس خوب =اتفاقات خوب همه جا یکسانه
من این باور رو تو خودم کشف کردم وخود ارزشی رو معنوی کردم کسی که برای خودش ارزش قائله برای خداوند ارزش قائل هست
کسی که برای خودش ارزش قائله سپاس گذار خداونده
کسی که برای خودش ارزش قائله برای خودش احترام قائله خودش رو جاهای خوب میبره، خودش رو دوست داره با خودش مهربون و آسان گیره
کسی که خودش رو دوست داره، خدای خودش رو دوست داره خالق رو دوست داره
وقتی برای خودم خرید میکنم، برای خودم چیزی میخرم اولویت رو میزارم خودم احساس ام خوبه حالم خوب میشه من ارزشمندم
تو دوره عزت نفس برای خودم جایزه گرفتم، بهترین و باکیفیت ترین لباس ها رو خریدم یادمه تمام ظروفی که برای مهمون بود رو خودمون استفاده کردیم وحالا تو خونمون چیزی بنام وسایل مهمان نداریم چقدر احساس خوبیه حس ارزشمندی
خیلی وقتا انگار توانایی هامون برامون عادی میشه، نعمت هامون عادی میشه
یه زمانی من دوست داشتم مستقل باشم درآمد خودم رو داشته باشم به کسی وابسته نباشم با خودم میگفتم اگر بشه چه میشه، چه لذتی ببرم چقدر شکر گذار باشم
خدای من الان اون آرزوها محقق شده بهترش هم اومده تو زندگیم و عادی شده، خیلی وقتها از داشته هام نمیگم و خودم رو سرزنش میکنم برای اشتباه هاتم برای کار اشتباهی که همه انجام دادند، کیه که موقعیت های خوب رو از دست نداده باشه، کیه که ضعف نداشته، کیه که وسیله نشکسته باشه و..
گلهای زیباخیلی زیاده، گل خارهم داره وقتی توجهت میره روی خارهای ریزش دیگه سمتش نمیری گل رو هم پس میزنی
مثالی که شما زدید در مورد فوتبال دیروز تو بازی ما رخ داد
رفتم سالن ورزشی برای فوتسال خیلی خوب بازی کردم بعد از حدود دوازده سال واقعا به لطف قانون سلامتی خیلی نفس دار وقوی بودم بعد از بازی دوستان گفتند چرا توپ به پات نمی چسبید گفتم امروز یه گل زدم، دو تا پاس گل دادم تیممون برد چقدر خوب دویدم وچقدر موقعیت رو از حریف گرفتم، دفاع خوبی انجام دادم، تازه من سالهاست بازی نکردم و فوقالعاده بودم حال من که خوب شد دوستانم هم تحسین کردند کارم رو
وقتی توجهم رو بردم روی نکات مثبت احساسم عالی شد
از تحسین کردن خودم واقعا لذت میبرم از دیشب نکات مثبت رو دارم بولد میکنم
من احساس می کنم لیاقت این دوره رو دارم، لیاقت دارم سر کلاس احساس لیاقت بشینم از خدا میخوام منو در مدارش قرار بده چه طوری نمی دونم، پول توی حسابم هست خدارو شکر
طبق آموزش های استاد باید اول بدهی هام رو صاف کنم وحالم رو خوب نگه دارم خدا هدایتم میکنه برای داشتن این دوره
چقدر این سلسه فایل ها من رو به فکر برده وباعث شده یه کنکاشی در درون خودم شروع بشه، باور های مخرب رو جستجو کنم، بکشم شون بیرون و احساس ارزشمندی و لیاقت خودم رو بازیابی کنم
بسیار ازتون سپاس گذارم
بنام خدای قشنگ هدایتگرم به خوشبختی
کامنتی رو بدون شکرگزاری نمیتونم شروع کنم این ارزشگزاری منه به خداوندم و استاد و دوره ،
از وقتی تو سایت اومدم همه دورها رو لازمم میدونستم
اما سمت خرید ک میخاسم برم هر دفعه یچی میشد و دلم انگار قرص نبود
تا با هدایت خالقم و دسته بندی فایلها به یقین رسیدم پاشنه آشیل من کدوم ریشه تره
ایجور بهتون بگم ک بشکل معجزه واری لایق این دوره شدم
میتونم بگم در مبهم ترین موقعیت ی ک داشتم
من با عشق بسم الله گفتم
این اولین دوره ی منه،نمیدونم تجربه بچها از دورهای دیگه چتورن
اینجا میخام از تجربه جلسه دومم بگم
ک فقد گوش دادم نوشتم تمرین انجام دادم ونوشتم و
فایل تمرین رو گوش دادم شب و صب
همین یکار معمولی.
اینم بگم من از اون دسته ای هستم ک گفتگوهای ذهنی منفی غالب همیشگی دارم
و از یه صب پر از نجوا رسیدم به انتهای
روزی ک بشکل نامحسوس با احساس لیاقت حقوقی ک بهم نداده بودن به سادگی وارزشمندی اوکی شد،
میدونید چی میخام بگم
شما در این دوره بشکل ناخودآگاه ارزشمندی رو نشون میدید انجام میدید
تو مسیرش میرید بدون سنگلاخ
ببینید ارزشمندی شخصیت من به آرامی داره نهادینه میشه ،
اینه ک از همون جلسه نتیجه ها میان
واای خدای من
میدونی چ حسی دارم
میدونی چقد سپاسگزارتم
سپاسگزار اساتیدمم
سپاسگزاری همکلاسی هام
سپاسگزارم ک با لیاقت بندگیتو میکنم
اونجور ک لایقشی در اندازههای ظرفم ک هر جلسه بزرگتر میشه
من توحید رو میخام
بقیه اش حله
آرزو میکنم به این مسیر بهشتی هدایت بشید
از رشد آهسته و هموار خودتون لذت ببرید
سلام به بچه ها و استاد عزیز
زمانی که یادم میاد،اول دبیرستان بودم.
امتحان ریاضی ترم یک داشتم،من دفتر جزوه مو قورت داده بودم،کتاب ریاضی رو کسی نخونده بود چون همه تو دفترامون بود ولی من خوندم،موقع امتحان،برگه سوالات رو بهمون دادند،منم همینطور حل میکردم و میدیدم اسونه خیلی زیاد و برام کاری نداشت و چون دبیرمون نیومده بود ،مراقب گفت مشکلی نداره که یه نفر سوالات رو راهنمایی کنه به بچه ها،و من میگفتم و همه رو راهنمایی میکردم،در اخر چون احساسی داشتم که نباید اینقدر اسون باشه،چون خودم رو لایق نمی دونستم،در صورتی که ،استرس اینکه نباید اسون باشه،باعث شد که من نمره کامل رو نگیرم،
من تو نصف کارهای مهم زندگیم چون این هدف،هدف عالیه،باید توش زحمت کشید،رنج و تقلا و غیره به خودم میدادم،چون ارزشش رو تو سخت به دست اوردن به دست میاوردم،وقتی ج الگویابی میکردم و تکرارش میکردم با خودم میگفتم هدف به این ارزشمندی احتیاج به سختی زیادی داره،وخودم رو کافی نمی دیدم.و خودمو کم میدیدم،و چون رنج بیشتری به ذهنم میدادم،دیگه زورم نمی رسید و باعث شد رهاش کنم،
الان میفهمم اینا از کجا اب میخوره،من تو کارم هیچ وقت کم نذاشتم همیشه چک میکردم که اشتباهی رخ نده حواسم بود صادق و ووفادار و مسولیت پذیر بودم،من راس ساعت از شرکت خارج میشدم طوری که خودشون میگفتند و تحسینم میکردند،ولی به چشمم نمی امد،بعد کارای نرم افزاری زیادی رو انجام میدادم ولی چون به نظرم اسون میومد میگفتم همه بلدند،خوب حقه من همینه چون همه بلدند،در صورتی که بعضی ها 4 ساعت کار میکردند و حقوقشون از منی که 8 ساعت کار میکردم بیشتر بود.
چون اسونه،چون هدف با ارزشه،خودت رو باید بکشی،اینا عدم احساس لیاقته.
من دوستی داشتم که کاراش راحت پیش میرفت یعنی خیلی راحت،با شخصی که شاید همه بخوان با این چنین مردی که همچین موقعیتی داره ازدواج کنند.ولی این شخص به راحتی وارد زندگی دوستم شد به راحتی.
پس سخت گیری ،چون دیگه اون هدف تاپه،اینا همش باور کمبود احساس لیاقت.
خدایا سپاس گزارم
سلام و درود به شما استاد گرامی
اکثر وقتهایی که فرصت کافی برای مطالعه پیدا می کنم فقط فایلهای شما رو گوش میدم شما الگو مناسبی برای من شدید کلی ازتون یاد گرفتم از شما بسیار ممنونم امروز سر موضوع ناخواسته ای ذهنم در حال سرزنش کردن خودم و اطرافیانم بود به خودم آمدم دیدم احساسم خیلی بد شد یاد حرف شما افتادم که از خودم سوالهای مناسب بپرسم توی قلب و ذهنم غوغا بود ولی از خودم سوال پرسیدم جواب دادم پرسیدم جواب دادم حتی رفتم جای خلوت و بلند با خودم حرف زدم و در دفترم سوالات را پرسیدم و جوابها را نوشتم آرام آرام نمرگزم بر روی خواسته ها رفت و احساسم بهتر شد خدایا شکرت
به نام تنها عشق و برازندگی
سلام من به خانواده عزیزم
این احساس لیاقت و عدم لیاقت میتونه تا بی نهایت انسان رو به عمق ببره چه بالا چه پایین
منی که مدتهاست همیشه تلاش به کار کردن رو خودم دارم اما بااین حال این احساس عدم لیاقت و کم بینی هی رو مخم بود که یهو همین چندوقت پیش متوجه این ویروس طولانی مدت در خودم شدم که مدام داره بهم میگه ببین اگه تو ارزشمند بودی تا الان به اون اهداف بزرگ و دلخواه در ذهنت که همیشه میخواستی در کار علاقمندیت بهش برسی تا الان رسیده بودی پس تو بی ارزشی ،بی خاصیتی،تنبلی،بدردنخوری و از خیلی ها عقب تری تا اینکه همین چندوقت پیش یهو بخود اومدم گفتم چرا من دارم مدتها و سالها این ویروس میذارم در ذهنم هی پخش بشه و نجوای محدود کننده چرا اینطور میگی درسته که من قبلا مدتها بخاطر باورها و تفکرات اشتباهم از کار مورد علاقم دور بودم اما من همونم که هیچ زمان بی خاصیت نبودم بلکه در کارهای دیگه یه عالمه موفقیت و مهارت کسب کردم که خیلی ها همین الان هنوز نمیتونند مثل چندسال قبل من عمل کنند و نتیجه کسب کنند پس دیگه حق نداری هیچوقت به من بگی تو بی خاصیت بودی « نعععع» الان خود اون کارها برام مهم نیستند بلکه توانایی موفقیت و بالا بردن توانایی هام برام مهمه که همیشه سندها و منطق هایی برا شاهد ذهنم هستند که آقا من اونموقع تونستم،با اونهمه سختی و استرس هاش اما من تونستم انجامشون بدم و چقدر اسم در کردم و درخشیدم و هم برا خودم هم برا خانواده ام باعث افتخار شده بودم و موفقیت اون کارها باعث شد که من از یه مرحله به بعد همیشه خودمو به فرد هنرمند،توانا،و ارزشمند بدونم هرچند خیلی اوقات نمیتونم اما از بیس خودمو یه فرد زیبا چهره و هنرمند توانا میدونم چونکه مهمش اینه که من در وجود خودم ،خودمو موفق و ارزشمند میدونم فقط باید هرروز بیشتر برا خودم نمایانش کنم وگرنه در اعماق وجودم دارمش مثل خیلی های دیگه و این قسمت از خودشناسی من میتونه ایده و راهنمایی برا دوستان دیگه هم باشه
واقعا این جهان چقدر هوشمنده چندروز قبل یه نفر یه برخورد کمی تند باهام کرد اما من بعدش تصمیم گرفتم اون احساس رو بسمت دلخواهم هدایت کنم و با خودم گفتم از ارزش من چیزی کم نشد پس مگه دیوونه ام بخوام خودمو سرزنش کنم و از روز بعد با خودم گفتم من باید از این به بعد با یه برخورد متفاوتی باهاش برخورد کنم که واقعا خودم بیشتر باور کنم که من ارزشمندم و خیلی با احترام اما جدی باهاش برخورد کردم و گفتم من که بهش بی احترامی نمیکنم اما قرار هم نیست مثل قبل خیلی بذارمش رو سرم و همین رفتارم باعث شد که من سرسوزنی خودمو بیشتر ارزشمندتر بدونم و امروز دیدم خودش برام یه هدیه آورد تقدیمم کرد
اما صادقانه بگم من یکی از آدمهایی هستم که یه عمر خودشو بی ارزش میدونه یعنی احساس خودارزشی رو دارم اما بیشتر وجودمو احساس بی ارزشی فتح کرده
و مانند خیلی از باورهای دیکه مثل سیمان به مغزم چسبیده ان که نیازمند میلیونها ضربه پتک دارند
مثلا همین جایگاه فعلی در کار مورد علاقه ام رو تا الان خیلی ها با خیلی کارها و حتی پول میخواستند بدست بیارند و نتونستند اما من چونکه ذهنیت مخرب خاصی در وجودم نسبت به این موضوع نبود خیلی راحت و بدون هیچ هزینه و زور زدن و زیرآبی رفتن چند ماهه که الان دارمش و تمام همکارانم بهم تبریک میگن و البته یسری هام حسرتمو میخورن اما من همیشه میگم خدایا خودتی که به همه کمک میکنی
تهیه این دوره احساس لیاقت شده خواسته بعدی من که خدا خودش به موقع بهم تقدیم میکنه بی نهایت احساس لیاقت رو عشق بهش دارم چونکه یه عمر در محیط عدم لیاقت لیاقت بزرگ شدم
واقعا اگه این احساس لیاقت در وجود هر انسانی نباشه بنظر من اون فرد دیگه هیچ سرمایه باارزشی نداره
اما خبر خوب اینجاست که تمام این فایل ها و دوره ها چقدر باعث آماده تر و نزدیکتر شدنمون میشه برا دریافت و ساخت این احساس لیاقت درونی
و هرکدوم از دوره ها ارزش و کارایی خاص خودشو داره چونکه وجود هرکدوم از ما جوانب مختلف و بسیار داره که از زوایای مختلف سنجیده میشود
واقعا احساس لیاقت برا انسان از هر غذایی لذتبخش تر و ارزشمندتره
الان یهو متوجه کلمات و واژه های این کامنت خودم شدم که چقدر کلمه «ارزشمند» به کار بردم واقعا این ارزشمند بودن چه نعمت بالایی ست برا هرکسی
خداوند خود ارزشمندی هاست نیز بندگانش بی نهایت ارزشمندن،،پس بالاترین ارزشمندی هارو براتون میخواهم به اندازه خودم مثل همیشه با ارزش بسیار عاشقتونم.