اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوت - صفحه 30
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/04/abasmanesh-6.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-04-21 07:42:342024-05-10 05:52:37اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوتشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِیمِ
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالنَّصَارَىٰ وَالصَّابِئِینَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ
در حقیقت، کسانى که ایمان آورده، و کسانى که یهودى شدهاند، و ترسایان و صابئان، هر کس به خدا و روز بازپسین ایمان داشت و کار شایسته کرد، پس اجرشان را پیش پروردگارشان خواهند داشت، و نه بیمى بر آنان است، و نه اندوهناک خواهند شد.
=======================================================================================
خدای عزیز و شیرین و دلبرم،قدرتمندِ بی نیازِ بی نهایت بخشنده،مدیر کیهان و کهکشان ها،علم لایتنهایِ آگاه به شمار تمام موجودات،رزاقِ بی حساب و کتاب،هدایتگرِ جهانِ هستی،نورِ آسمون ها و زمین،اجازه ی صلات صادر کن که من به صلات تو،به گفت و گوی توحیدی،به نوشتن ازعشقت،از قرآن،از قانون،به وصل شدن و روشن شدن قلبم،همیشه محتاج و فقیرو نیازمندم.خدایا شیطان قسم خورده از چپ و راست وارد بشه و مارو از سپاسگزاری شما دربیاره اما شما گفتیإِنَّ عِبَادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطَانٌ ۚ وَکَفَىٰ بِرَبِّکَ وَکِیلًا پس مثل همیشه دست بنده ت رو بگیر و از نور خودت به من ببخش.
توکل برخدایت کن؛
کفایت میکندحتما؛
اگرخالص شوی بااو.
صدایت میکندحتما”؛
اگربیهوده رنجیدی؛
ازاین دنیای بی رحمی؛
به درگاهش قناعت کن؛
عنایت میکندحتما”؛
دلت درمانده میمیرد؛
اگرغافل شوی ازاو؛
به هروقتی صدایش کن.
حمایت میکندحتما”؛
=======================================================================================
سلام به استاد عباسمنش عزیزم،سلام به بانوی اول دربار استاد شایسته،سلام به تموم رفیق های نازنین غارحرای من
سلام و سلامتی و نور و عشق و رحمت الله به جسم و جان و روح توحیدی عزیزتون و قلب سلیم ارزشمندتون
دعا میکنم خداوند هیچ وقت سعادت صلات در سایت رو ازم نگیره،تنها جایی که توی کل این دنیا میشه بوی خدا رو استشمام کرد و گوشه ای از تصویر بهشت رو دید.
لَا یَسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوًا وَلَا تَأْثِیمًا ﴿واقعه٢۵﴾
در آنجا نه سخن بیهوده ای می شنوند، نه کلام گناه آلودی،
إِلَّا قِیلًا سَلَامًا سَلَامًا ﴿واقعه٢۶﴾
مگر سخنی که سلام است و سلام،
وَأَصْحَابُ الْیَمِینِ مَا أَصْحَابُ الْیَمِینِ ﴿واقعه٢٧﴾
و سعادتمندان چه بلند مرتبه اند سعادتمندان!
سلام و درود و تحیت الله به اصحبا یمین…به انسان های توحیدی کار درست،به بندگان صالح خداوند که از مشرکین رو برگردوند و با هم به غار اصحاب کهف پناه آورند و ایمان دارند بزودی هدایتی از سمت پرودگار خواهد آمد.
وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا یَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ فَأْوُوا إِلَى الْکَهْفِ یَنْشُرْ لَکُمْ رَبُّکُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَیُهَیِّئْ لَکُمْ مِنْ أَمْرِکُمْ مِرْفَقًا
واکنون که از آنان و آنچه غیر خدا می پرستند، کناره گرفته اید، پس به این غار پناه گیرید تا پروردگارتان از رحمتش بر شما بگستراند و در کارتان آسایش و آسانی فراهم آورد.
حقیقتش اینکه همین الان دارم براتون مینویسم یک بچه شیطان سمت چپم وایساده میگه بدو بدو دیر شد،وقت نداری،باید درس بخونی،بدو امروزت تموم شد،نمیخواد کامنت بنویسی و … و….
سمت راستمم یک فرشته هست که میگه:لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا ۖ میگه دختر خوب تو تموم این مسیر رو با صلات در سایت اومدی،اینجایی که هستی بخاطر تمرکزت روی آموزش های استاد و کامنت نوشتن و توحیده،کجا دنبال چی میگردی؟
تفاوت انجام کارها با قدرت توحید و بدون توحید به قول استاد شبیه باز کردن یک پیچ با دندون یا با پیچ گوشیتیه!
این وقتی که من دارم میزارم برای وصل شدن و نوشتن و اقامه کردن صلات الله،تموم امروز من رو رگلاژ میکنه و هدایتم میکنه که همه ی کارهارو آسون تر انجام بدم.
بازم به قول استاد اگر تموم جهان بیان بگن داری اشتباه میکنی! من نتایجمو میکوبم توی دهن جهان…
تازه اصلا نیاز من بکوبم…خودش داره کوبیده میشه…
میرسیم به همون حرف استاد: کاری به کسی نداشته باشید،فقط روی خودتون تمرکز کنید،نتایج که بیاد بقیه خودشون میان ازتون میپرسند چیکار کردی به اینجا رسیدی؟
کدوم بقیه؟همون بقیه ای که این 2 سال بهم میگفتند تو دیوونه شدی،افسردگی گرفتی،چرا مهمونی نمیای،این دفتر ومفتر ها چیه درو برت،چرا همه ش اتو گوشت هندزفریه…
همون بقیه امروز دارند بی اختیار و با تعجب تحسینم میکنند!
تازه من اصلا داستان کار جدیدم رو علنی نکردم،چون اولا از استاد یاد گرفتم تا نتیجه ی اصلی حاصل نشده،سکوت کنم، وهم قرآن میگه:
وَلَا تَقُولَنَّ لِشَیْءٍ إِنِّی فَاعِلٌ ذَٰلِکَ غَدًا
و هرگز درباره چیزی مگو که من فردا آن را انجام می دهم،
إِلَّا أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ ۚ وَاذْکُرْ رَبَّکَ إِذَا نَسِیتَ وَقُلْ عَسَىٰ أَنْ یَهْدِیَنِ رَبِّی لِأَقْرَبَ مِنْ هَٰذَا رَشَدًا
مگر اینکه [بگویی: اگر] خدا بخواهد. و هرگاه [گفتن ان شاءالله را] از یاد بردی، پروردگات را یاد کن و بگو: امید است پروردگارم مرا به چیزی که از این به صواب و مصلحت نزدیک تر باشد، راهنمایی کند.
این روزها منم و تلاش برای آموزش مسیر جدید،تسلط روی محصولات وارداتی شرکت،یاد گرفتن زیر وبمشون به صورت تخصصی…
چرا؟
چون قراره بشم مدیر فروش…نظارت روی کار فروشنده ها…
چرا؟
چون وصل شدم به یک مدیر عاملی که برام یک نسخه ی نزدیک به 90 درصد کپی برابر اصل استاده!
چون براش مهمه در لحظه زندگی کنه و نمیخواد تموم وقتش درگیر کار باشه …
دنبال یک آدم مطمئن میگشته تا یک سری مسئولیت های خودش رو بهش واگذار کنه ….
تو جلسه 4 قدم 6 استاد میگه:
توی هیچ زمینه ای دنبال عوامل بیرونی نباشید،شما باورهای مناسب در خودتون ایجاد کنید،جهان شرایط،آدم ها،ایده ها،کمک هارو میفرسته،هدایتون میکنه،این کاری که بدون شک انجام میده
تو جلسه 1 احساس لیاقت استاد میگه:
بعضی از افراد هستند،بسیار بسیار توانمند،بسیار بسیار کار درست،صادق،صالح،ولی توی مشاغلی کار میکند بسیار بسیار پایین وبدترین رفتار هارو باهاشون میشه
برمیگردم به شرایط خودم:
یک سعیده ای هست در شمال ایران،2 سال شاگرد استاد عباسمنشه،و داره روی خودش کار میکنه،جریان هدایت اون رو آورده تو اورژانس کودکان،شرایط بسیار بسیار سخت و طاقت فرسا،با حقوق پایین،با رفتارهای نامناسب و …
ولی سیعده با کار کردن مداوم روی خودش توی این 2 سال،ایمان داره این پلن خداونده،باید الخیر فی ماوقع رو توی عمل اجرا کنه و تسلیم باشه و همچنان روی خودش کار کنه تا هدایت بعدی رو دریافت کنه!
فقط بعد از 3 ماه ندای الله میرسه که از کار رسمیت انصراف بده!
میتونی به چیزی که توی دست منه و تو نمیبینی اعتماد کنی؟
تو بپر من قول میدم بغلت میکنم،ولی اول تو باید بپری!
من از اول اسفند ماه،درخواست انصرافم رو اعلام کردم و دیگه سرکار نرفتم و تمرکز لیزری گذاشتم روی سایت و دوره های استاد،شرایط ذهنی سختی بود ولی من تموم تلاشم رو کردم توکل کنم و ایمان داشته باشم بالاخره کمک الله میرسه.
این ازین سمت…
اون سر ایران،در جنوب کشور،جزیره ی کیش ،یک مدیرعامل فوق العاده کار درست و توحیدی هست که احتیاج به یک نیرویی داره تا یکسری کارها رو بهش محول کنه…
نه ایشون روحش از سعیده خبر داره،نه سعیده در رویایِ رویاش به زندگی و کار در کیش و کارکردن با همچین مدیر عاملی فکر میکنه!!!!
برگردیم به صحبت های الهی استاد در قدم هفت جلسه 3:
ما یکسری خواسته داریم،به خدا میگیم مارو هدایت کن،به ما ربطی نداره اون بیرون چه خبره،اصلا کار ما نیست!
ما باید بپذیریم یک جریانی هست که داره مارو هدایت میکنه،نه مارو،کیهان رو داره مدیریت میکنه،کهکشان هارو داره مدیریت میکنه،اون آگاهه،و تنها کسی که میتونه رو شمارو از مسیری به خواسته هاتون برسونه که بهترین مسیره
ازونطرف ما سوره ی شمس رو تو قرآن داریم که خدا 7بار قسم میخوره به خورشید و ماه وشب و روز و آسمون وزمین و نفسی که خلق کرده تا به ما ثابت کنه که خیر وشر ما بهمون الهام میشه:
فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا
و به او شر و خیر او را الهام کرد.
یا در سوره لیل میگه:
إِنَّ عَلَیْنَا لَلْهُدَىٰ
و البته بر ماست که (خلق را) هدایت کنیم.
خداوند برخودش هدایت مارو واجب دونسته،وظیفه ی خودش دونسته،الان یاد صحبت های استاد در جلسه هدف گزاری قدم 1 افتادم:
خدا مگه براش کاری داره؟من بندگیش رو میکنم،اون هم ارباب خوبیه!خودش توی قرآن گفته:ما وظیفه ی خودمون میدونیم که شمارو هدایت کنیم،کسی که بندگی مارو میکنه،به ما ایمان داره،میگه وظیفه ی منه که هدایتش کنم!
این رابطه ی ما با خالقه:تو ایمان بیار به خالقت!به فرمانروای کل جهان!اون وظیفشه!وقتی من کارم رو درست انجام بدم،توقع دارم از خداوند که کارش رو درست انجام بده!
برمیگردم به داستان خودم
وقتی من داشتم روی خودم کار میکردم،جهان داشت کارهارو انجام میداد،فقط 2 ماه طول کشید تا این اتصال انجام بشه…تازه اونم بخاطر اینکه من نتونستم خوب ذهنم رو کنترل کنم،یعنی اگر کسی با باور بهتر،توکل بیشتر روی خودش کار کنه،خیلی زودتر هدایت رو دریافت میکنه!
همون حرفی که استاد تو قدم 7 میزنه:
اگر باورها با خواسته ها،هم جهت باشه،میشه أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ
وقتی فرکانس های من به حد مناسبی رسید،جهان کارش رو به طرز شگفت انگیزی انجام داد،بدون هیچ تلاش بیرونی،بدون هیچ آشنای قبلی …که من توی کامنت های قبلیم گوشه ای ازین مسیر و قدرت هدایت الله رو نوشتم…
فروردین ماه وقتی من توی دفترم ویژگی های شغل دلخواهم رو نوشتم از مهمترین هاش این بود که به گسترش جهان توحیدی کمک کنه…برای همینکه انقدر اشتیاق دارم برای نوشتن…برای اینکه ایمان رو درقلب بقیه زنده کنم و بهشون انگیزه بدم برای پیشرفت،برای استفاده از قدرت توحیدی،برای استمرار در مسیر و گیوآپ نکردن
برای اینکه بدونند فارغ ازینکه الان توی زندگیشون توی چه شرایطی هستند،اگر به حرف های استاد ایمان بیارند و روی خودشون کار کنند،جهان بقیه کارهارو براشون انجام میده…قطعا این اتفاق میفته،لاجرم،بدون شک
خیلی دلم میخواد هر روز توی سایت کامنت بزارم،هر روز به همه ی نقطه های آبی قشنگم با عشق پاسخ بدم اما هدف اصلی من این روز ها آموزش مسیر جدید کاریمه و تقریبا بیشتر وقت از روز دارم درس میخونم.
کار کردن روی ایمان و باور و توکل و توحید بخش زیادی از داستانه…اما قرار نیست یک کیسه پول از آسمون بیاد پایین…باید توی هرکاری هستی بهترین خودت رو ارائه بدی…
اصلا یک دلیل خیلی مهم داشت که امروز دفترشکرگزاریم رو باز کردم بنویسم خدا بهم الهام کرد امروز وقت شکرگزاری و ستاره قطبیت رو به کامنت نوشتن اختصاص بده…منم گفتم چشم…
دیشب یک تماس داشتم با مدیرعامل عزیزم صحبت میکردم،چقدراین مرد با شخصیت و فروتن و کاردرسته…خدا حفظش کنه…من واقعا خودم رو کارمندش نمیدونم…خودم رو شاگردش میدونم…دارم ازش یاد میگیرم حتی مدل صحبت کردنش….
خلاصه که ایشون ضمن تشکر و رضایت از روند آموزش من،بهم گفتند سعی کن زودتر این مرحله رو تمومش کنی و میخوام از اول خرداد توی جزیره ساکن بشی تا کار رو باهم شروع کنیم.من به فروشنده هام گفتم که دارم به یک نیرو به صورت تخصصی آموزش میدم تا بیادکمکتون!و اون ها هم خیلی استقبال کردند و منتظر شمان…
امروز به تاریخ 21 اردیبهشت ماه،من از این سعیده رد پا میزارم:
کمتر از ده روزدیگه من باید با دوتا بچه توی جزیره ساکن باشم و کارم رو شروع کنم،درحالیکه هنوز اونجا نه خونه دارم ونه ماشین برای رفت و آمد…
من دارم تموم تلاشم رو میکنم سمت خودم رو عالی انجام بدم،ایمان دارم همون خدایی که من رو تا اینجا آورده،همون خدا برام همه کار میکنه،هم برام خونه میشه،هم ماشین زیرپام…
خدایی که داره کیهان رو به آسونی مدیریت میکنه،خواسته های من براش تیله بازی هم نیست!
اگر من دارم سمت خودم رو عالی انجام میدم،از خدا توقع دارم سمت خودش رو عالی انجام بده!
پس با همین ایمان و باور و توکل ….مهاجرت میکنم و به امید الله …مثل همیشه درها از جایی باز میشه که من حتی نمیدونستم اینجا دیواره…
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُولَٰئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ ۚ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ
یقیناً کسانی که ایمان آورده، و آنان که هجرت کرده و در راه خدا به جهاد برخاستند، به رحمت خدا امید دارند؛ و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
خدای عزیز و شیرین و دلبرم،یکبار دیگه از اراده ی کن فیکونت بر من ببار…و کمکم کن کل زندگیم رو با نور تو بسازم…
خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو کمک میخوام و ایمان دارم مثل همیشه با هزاران فرشته ی پی در پی ارسال شده به کمکم میای،خدایا خودت گفتی دوستان تو هیچ غم و ترسی ندارند…خودت ترس و اضطراب رو از ما بگیر و قلب مارو آروم کن.
وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا ۚ یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا ۚ وَمَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذَٰلِکَ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿نور ۵۵﴾
خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، وعده داده است که حتماً آنان را در زمین جانشین [دیگران] کند، همان گونه که پیشینیان آنان را جانشین [دیگران] کرد، و قطعاً دینشان را که برای آنان پسندیده به سودشان استوار و محکم نماید، و یقیناً ترس و بیمشان را تبدیل به امنیت کند، [تا جایی که] فقط مرا بپرستند [و] هیچ چیزی را شریک من نگیرند. و آنان که پس از این نعمت های ویژه ناسپاسی ورزند [در حقیقت] فاسق اند.
=======================================================================================
نقطه های آبی قشنگم،بی نهایت دوستون دارم و بی نهایت دلم میخواد برای هرکدوم از شما که برام حکم نوری از خدا رو دارید،چندین صفحه پاسخ بنویسم… انشالله در بهترین زمان و مکان در آرامش دوباره به فعالیت بیشتر در این غارحرا برمیگردم.
چندتا سوال هست که یادم مونده تا جواب بدم،دعا میکنم به دستان عزیزتون برسه:
حسن عزیزم که پرسیدی قرآن رو به صورت هدایتی میخونم یا ریشه ای:
اصل و اساس و شروع قرآن خوندن من از دوره ی مقدس دوازده قدم شروع شد و من به وسیله ی کلام الهی استاد،با شهد شیرین قرآن آشنا شدم و همون سال اول عضویتم دوسه بار ترجمه ی قرآن رو از اول تا آخر خوندم،خیلی نرم و آروم …هرچقدر بیشتر خوندم اشتیاقم بیشتر شد،هرچقدر بیشتر یاد گرفتم،بیشتر فهمیدم من هیچی نمیدونم،هرچقدر بیشتر قرآن رو خوندم،تشنه تر شدم…و این مسیر ادامه داره…خداوند چندین بار سعادت بهم داده تا به صورت ریشه ای هم دنبال مفاهیم قرآنی بگردم اما درحال حاضر بیشتر قرآن خوندنم هدایتیه…هرصفحه ای برام باز بشه میخونمش و سعی میکنم حتی شده یک کلمه از یک آیه رو خوب بفهمم.
و اما سوال بعدی اینکه چه جوری بهتر و واضح تر بفهمیم خدا داره چی بهمون میگه:
ببین خودت میدونی که این جریان که ما خدا مینامیمش…همیشه برقراره…خودشم توی قرآن میگه خدا هیچ وقت خوابش نمیبره،فراموش نمیکنه،خسته نمیشه …مثل یک موج رادویی که 24 ساعته و نان استاپ داره آهنگ پخش میکنه!
حالا ما چه جوری میتونیم صدای آهنگ رو دریافت کنیم؟
باید تنظیم بشیم روی اون موج …بعد راحت صدا میاد…بدون هیچ تلاشی میشنوی….
چه جوری تنظیم بشیم؟
با کار کردن روی خودمون و روی دوره های استاد …
چه جوری هردفعه بهتر و واضحتر از قبل صداشو بشنویم؟
با آزمون و خطا کردن،با عمل کردن به ایده فارغ از نتیجه،با به دست آوردن نتایج کوچیک و محکم تر شدن ایمان…
ابزار ذهن منطقه!
چه جوری میتونی ذهنت رو قانع کنی که این ایده الهامیه و فارغ از نتیجه باید انجامش بدم؟
وقتی از قبل نتیجه دستت باشه!
وقتی به همون ایده های کوچیک الهامی عمل میکنی و ذره و ذره ایمانت میره بالاتر….
مثل ایمان ابراهیم…
انقدر آزمون و خطا کرد که وقتی گفت چاقو روز بزار زیر گلوی بچه ت،گفت چشم!
چرا گفت چشم؟
چون بارها و بارها نتیجه ی عمل به ایده های الهامیش رو دیده بود…
مثل گلستان شدن آتیش،مثل درومدن چشمه ی زمزم زیر پای بچه،مثل زنده شدن پرنده هایی که تیکه تیکه شون کرده بود…
به قول استادابراهیم هم منطقی ایمانش رفت بالا تا رسید به مقامِ خلیل الله
=======================================================================================
سنای نازنینم که ازم پرسیدی آدم وقتی به اون چیزی که میخواد میرسه،آرامشش بیشتر میشه؟یعنی اون رسیدن به بیشتر شدن حس خوبش کمک میکنه؟تواناییش توی کنترل نجواهاش بیشتر میشه؟بیشتر توی حس خوب میمونه؟
آقای ظاهری عزیز یک درس خیلی قشنگی بهم داد،که همیشه یادم باشه با رسیدن به خواسته منتکرار میشم
چه توی پراید،چه توی لندکروز،چه با این همسر چه هرکس دیگه …
استاد میگه:
رسیدن به خواسته ها شمارو به احساس بهتر نمیرسونه،رسیدن به احساس بهتر،شمارو به صورت طبیعی و راحت به خواسته هاتون میرسونه
پس اصل مهم اینه:
اول درست کردن یک شخصیت درست،توحیدی،قدرت کنترل ذهن،داشتن آرامش،حفظ روحیه ی شکرگزاری وهماهنگ بودن با خدا
بعد که اتفاقات رخ میده و شما قدم به قدم به خواسته هات میرسی:
آرامشی که داشتی بیشتر میشه،توحید عملیت بهتر میشه،شکرگزارتر میشی،بیشتر عاشق خدا میشی،ایمانت بیشتر میشه،کنترل ذهنت قویتر میشه…و این سیکل مثبت ادامه داره و اتفاقات بهتر و قشنگتر رو جذب میکنی و به قول استاد میرسه به جایی که شما بهشت رو توی همین دنیا و ادامه ش در سرای آخرت تجربه میکنی
=======================================================================================
سمانه سادات عزیزم که ازم پرسیدی ترمز هایی که داشتم رو بگم والبته باور هایی که ساختم،از صمیم قلبم میخوام بهت بگم که ما آدم های متفاوتی هستیم با علایق متفاوت و خواسته های متفاوت…به جواب سوالت فکر کردم تا بتونم پاسخ درستی بهت بدم اما واقعا هرچقدر نگه میکنم میبینم من حتی دنبال اینکه چه ترمزی دارم یا چه باوری بسازم بهتر باشه نباشم،من فقط یک کار رو خوب انجام دادم اونم تمرکز لیزری روی دوره های استاد و هر روز عمل کردن به آموزش های استاد در حد توان…بعد هدایت میشم به یک فایلی که میفهمیدم این ترمز منه….یا فایلی که استاد داره یک باور بهتر بهم یاد میده…
اما اگر بخوام بگم دقیقابعد از دوسال کار کردن روی خودم،چطور تونستم به راحتی از کار سخت قبلی رها بشم و وارد یک شغل صدهابرابر بهتر بشم میتونم بگم،دوره ی احساس لیاقت به من خیلی کمک کرد تا ترمز ماشین خواسته هام کم و کمتر بشه و با سرعت بیشتری به سمت مدار های بالاتر حرکت کنه….
=======================================================================================
استاد عزیزتر از جانم،سپاسگزاری از شما به کلمات نمیاد،همیشه جزو بزرگترین آرزوهام این بوده به گسترش جهان توحیدی کمک کنم و با خلق نتایج دلخواه لبخند رضایت شمارو ببینم…
واین مسیر ادامه داره…
توکل بر الله مهربانِ هدایتگر…تموم تلاشم رو میکنم که توی مسیر ثابت قدم بمونم و هر روز بیشتر از روز قبل روی خودم کار کنم وخشت به خشت زندگیم رو با توحید بسازم.
بینهایت دوستون دارم و به امید دیدارتون در بهترین زمان و مکان…
رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیًا یُنَادِی لِلْإِیمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا ۚ رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ ﴿١٩٣ آل عمران﴾
پروردگارا! بی تردید ما [صدای] ندا دهنده ای را شنیدیم [که مردم را] به ایمان فرا می خواند که به پروردگارتان ایمان آورید. پس ما ایمان آوردیم. پروردگارا! گناهان ما را بیامرز، و بدی هایمان را از ما محو کن، و ما را در زمره نیکوکاران بمیران.
رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَنَا عَلَىٰ رُسُلِکَ وَلَا تُخْزِنَا یَوْمَ الْقِیَامَهِ ۗ إِنَّکَ لَا تُخْلِفُ الْمِیعَادَ ﴿آل عمران١٩۴﴾
پروردگارا، و آنچه را که به وسیله فرستادگانت به ما وعده دادهاى به ما عطا کن، و ما را روز رستاخیز رسوا مگردان، زیرا تو وعدهات را خلاف نمىکنى.
فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لَا أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ ۖ بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ ۖ فَالَّذِینَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ وَأُوذُوا فِی سَبِیلِی وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ ﴿آل عمران١٩۵﴾
خداوند، درخواست آنها را پذیرفت؛ (و فرمود:) من عمل هیچ عملکنندهای از شما را، زن باشد یا مرد، ضایع نخواهم کرد؛ شما همنوعید، و از جنس یکدیگر! آنها که در راه خدا هجرت کردند، و از خانههای خود بیرون رانده شدند و در راه من آزار دیدند، و جنگ کردند و کشته شدند، بیقین گناهانشان را میبخشم؛ و آنها را در باغهای بهشتی، که از زیر درختانش نهرها جاری است، وارد میکنم. این پاداشی است از طرف خداوند؛ و بهترین پاداشها نزد پروردگار است.
سلام سعیده ی عزیزم
ازت ممنونم ک با وجود مشغله زیاد بازم اومدی و برامون نوشتی
اگ بدونی چند نفر اینجا هر روز منتظر نوشته هات هستن دیگ بجای دفترات فقط اینجا مینویسی هم شکرگزاری هم ستاره قطبی و هم رد پا در این غار حرا
الهی ک مسیرت هموارتر از قبل بشه و زودتر خونه بگیری و مستقر بشی و بیای برامون بنویسی
که چجوری خدا برات همه چی شد
ایشاله ک زندگیت رو غلطک بیفته و بیشتر اینجا بیای و جواب همه ی کامنتها رو بدی
چون هر جوابی ک میدی کلی برامون آگاهی داره و من خودم تمام کامنتهای شما رو با عشق میخونم
باز هم جسارتتون رو تحسین میکنم ک با دوتا بچه کوچیک دارین مهاجرت میکنین
هم شغل جدید هم شهر جدید اینا همش استرس و ترس داره برای کسی که ایمانش قوی نباشه
در پناه خداوند مهربان شاد و سلامت باشید
سلام به سعیده عزیز و نورانی و دوست داشتنی
چراغ هدایتگر سایت
جای مهتاب به تاریکی شبها تو بتاب دوست قشنگم:)
سعیده جان خییییلی برات خوشحالم، برای نتایج قشنگت که حقته واقعا، برای استمرارت تو این مسیر بهشتی، برای کار جدیدت، برای حس و حال خوبت
و یک دنیا ازت ممنونم که همیشه برامون مینویسی، و نتایجتو باهامون به اشتراک میذاری، و بهمون امید و انگیزه میدی.
از همون اول کامنتت، با اون شعر قشنگی که نوشته بودی اشکام سرازیر شد، اول شعرشو برای خودم روی یه کاغذ نوشتم که بزنم روبروی تختم هرروز صبح ببینمش:) بعد با عشق و لذت کامنتت رو ادامه دادم.
خدا میدونه با کامنتهات و رد پاهای توحیدیت چقدر به چند نفر کمک کردی و ایمانشون رو قویتر کردی.
ایمانتو خیلی دوس دارم، اینکه سمت خودت رو هرجوری باشه تو هر شرایطی، تو اورژانس کودکان باشه، یا با نجواهای دیگران و دوری از بچه هات و … هر شرایطی که بوده، ایمانتو حفظ کردی و سمت خودت رو انجام دادی، بعد لاجرم نتایج اومده، چه نتایج زیبایی هم گرفتی هردفه
اینکه شرایط شغل دلخواهت رو مینوشتی تو دفترت خیلی خوبه، کلا نوشتن همیشه معجزه میکنه، من با اینکه اینو عمیقا و درونا بهش باور دارم ولی مدتیه انگار طلسم شدم هیچ کامنتی ننوشتم، یا مثلا خواسته هام رو نیومدم واضح و شفاف مکتوب کنم (البته همینجوری برای مثل میگم طلسم وگرنه اصلا به طلسم واینچیزا هیچوقت اعتقادی نداشتم)
ولی خداروشکر در حد ذهنی و شفاهی همیشه حواسم هست که توکلم به خدا باشه، روزمو با توکل به خدا شروع کنم و ازش هدایت بخوام. و هر وقت بیشتر حواسم بوده، کارام بهتر و راحت تر پیش رفته.
مخصوصا تو محیط کار خیلی مهمه آدم همش حواسش به قانون باشه.
مرسی سعیده ی عزیزم از این کامنت زیبا و پر از آگاهیت.
انشالا که زندگی خیلی قشنگ و توحیدی و موفقی تو جزیره ی زیبای کیش داشته باشی کنار بچه هات و تو کارت حسابی موفق باشی.
دوسِت دارم یه عالمه، هرچی بگم بازم کمه:)
به نام پروردگار الله یکتا تنها قادر مطلق مدیر مدبر کیهان و این جهان بینهایت.
رب العالمینی ک قدرت در دستان خودش است و هدایت و شفا و نجات دهندگی و رزق در دستان خودش است…
مگر خدا بخواهد
مگر به خواست خدا
مگر به مشیت خدا تعلق بگیرد
مگر خدا اراده کند
هیچ غیر ممکنی وجود ندارد…
پروردگارم من به شما خیلی اعتماد دارم درسته خیلی وقت ها خیلی جاها نجواها زمین گیرم کرده اما من به شما اعتماد دارم من به شما باور دارم پروردگارم پدرم ربم معبودم من در سخت ترین شرایط هستم با بیماری مادر عزیزم و حال ناخوش مادرم و این دریای تضاد اما من به شما اعتماد دارم پروردگارم من از این آزمون سر بلند بیرون خواهم آمد….
قطعا ما شما را می ازماییم با گرسنگی گرفتن جانها مال ها از دست دادن عزیزان بیماری ها تضادها و کسانی ک گفتند ما همه از خداییم و به خدا باز میگردیم سلام درود توجه بشارت تحیت الله به آنها خواهد بود…
سعیده جان عزیزم با کلمات نمیتوان توصیف کرد حس تحسین و قدردانی و سپاسگزاری ام رو نسبت به شما دختر پروردگار اما این رو بدون تک به تک کلماتتت جملات آیه ها نشانه ها تعریف کردنهایت همه و همه این روزها برای من چراغ راه هست برای من کلام خداست برای من نور الهی ست برای من آرامش بخش است در لحظاتی سخت ترسناک طاقت فرسااااحس میکنم به آخر رسیدم حس میکنم نمیتونم حس میکنم بغضی عجیب تمام وجودم رو فرا گرفته اما سعیده جان زیبا این رو بدون با تک تک نشانه ها و کلامت ادامه میدم میخونم تحسین میکنم سپاسگزاری میکنم به آرامش میرسم و با امید فراوان ادامه میدهم میگم اگر سعیده جان زیبا توانست در این دریای تضادها و چالشها ادامه بده من هم میتوانم
با توکل
با تقوی الهی
با توحید
با دعا کردن
با حساب کردن روی خدا
با هر کلام استاد عزیزم
با هرکامنت دوستان توحیدی عزیزم
میشود میشود میشود خداوند با صابرین است خداوند وعده داده وعده ای حق
خداوند آسان میکند
خداوند هدایت میکند
خداوند راه گشایی میکند
خداوند این بار گران را آسان میکند و بر میدارد
خداوند نور آسمان ها و زمین است
خداوند اراده ای مافوق اراده ی جهانیان دارد
خداوند رحمت و قدرتی بینهایت دارد
خداوندا من تسلیم امر فرمان شما هستم
خداوندم به هر خیری به هر نفسی فقیرم عاجزم من نمیدونم من نمیتونم شما قادر و مدیر کیهانی….
سعیده جان عزیزم بینهایت سپاسگزارم
بینهایت تحسین میکنم
بینهایت قدر دانم بابت هر کلام هر آگاهی هر تلاشی هر رشد و هر موفقیتی در جزیره زیبای توحیدی کیش
من با تمام وجودم سپاسگزارم و تحسین میکنم و پر قدرت ادامه میدهم…
آری وعده خداوند حق است…
پس اصل مهم اینه:
اول درست کردن یک شخصیت درست،توحیدی،قدرت کنترل ذهن،داشتن آرامش،حفظ روحیه ی شکرگزاری وهماهنگ بودن با خدا
این اصل رو باید طلا گرفت سعیده جان عزیزم دقیقا همینه اصل اساس یک زندگی اصولی زیبا و توحیدی همین است و لاغیر
وگرنه در تضادها در مشکلات و در چالشها کدامین نعمتهای مادی میتونه کمک کنه کدامین نعمتهای مادی میتونه به کنترل ذهن کمک کنه و به ما احساس آرامش بده پس بنابراین این شخصیت توحیدی تقوا توکل قوی بودن هست که نجات دهنده و هدایت گر راه ما خواهد بود و به احساس آرامش و اطمینان قلبی میرسونه….
الا بذکرلله تطمعن القلوب…
یک ایمان قلبی یک توحید عمیق یک تقوی الهی و توکل الهی هست که کمک رسان و نجات دهنده ما هست در سختی ها و تضادها و چقدر این اصل درست هست و چقدر این اصل منطق یک زندگی پر برکت و پر آرامش هست…
و چقدر همه چیز بر مدار توحید توکل و قدرت بینهایت رب العالمین هست و چقدر پاس کردن آزمون های توحیدی و الهی اول اینکه از ما شخصیت قوی تر و محکم تری رو میسازه و مارو به وجود الهی خودمان متکی تر میکنه و به فروتنی و تواضع بیشتر دعوت میکنه این شخصیت رو و چقدر محتاج تر و تشنه تر و تسلیم تر پروردگار خواهیم بود…
پروردگارم من به هر خیری به هر نفسی فقیرم
پروردگارم آسانمان کنید برای آسانی ها
پروردگارم دلمان را تسلیم امر و فرمان خودت قرار بده
پروردگارم قدرت جهان در دستان شماست من دیدم من حس کردم و هیچ برگی بدون اذن شما بر بروی زمین نمی افتد من با تمام وجود باور دارم پس خود شما آسان کنید و مشمول رحمت خودتان یا رب…
سعیده جان عزیزم توحید بینهایت آرامش بینهایت برکت بینهایت توکل بینهایت رزق بینهایت آسانی بینهایت اتصال بینهایت رو برای شما ارزو میکنم
الهی که هر نفس قوی تر پر قدرت تر و پر توکل تر ادامه دهید این راه توحیدی و مسیر موفقیت و ثروت و برکت با تمام وجودم خوشحالم تحسین میکنم و سپاسگزارم…
الهی امین
سلام سعیده جان
امیدوارم حالت عالی باشه عزیزم
نمیدونی وقتی دیدم جواب سوالات من رو دادی چقدر خوشحال شدم ، اونم نه اینکه بخوام در پاسخ به همون کامنتی که من برات نوشتم جواب منو بدی ، کاملاً توی کامنت اصلی ات جواب دادی به سوالاتم تا دیگران هم بتونند استفاده کنند
واقعاً ازت ممنونم سعیده خوش قلبم
از همون موقعی که این کامنتت رو خوندم از خدا هدایت خواستم تا بتونم جواب کامنتی که نوشتی رو بدم که الان احساس کردم می تونم برات بنویسم
سعیده عزیزم ، دو روز پیش داشتم شکرگزاریمو می نوشتم که همون وسط های نوشتن بودم که خدا یه آگاهی ای به من رسوند
نمیدونم باور میکنی یا نه ولی اینقدر سرعت دریافت این آکاهی بالا بود که من نتونستم به نوشتن شکرگزاریم ادامه بدم و کلاً نوشتن رو رها کردم و پشت سر هم فقط داشتم اون چیزی که خدا داشت به من میرسوند رو تکرار میکردم ، من فقط داشتم توی اتاقم با خودم تکرارش میکردم و مثال هایی هم برای منطق ذهنم کاملاً اون لحظه بیادم امد
به خودم امدم دیدم یکساعته دارم پشت سر هم اون آگاهی که خدا بهم داد رو با خودم تکرار میکنم
اینقدری که دیگه یه جورایی خسته شده بودم که داشتم مدام به شکل های مختلف تکرارش میکردم بابت همین گفتم بذار این چیزی که به من رسیده رو توی نت گوشیم بنوسم تا دیگه نخوام تکرارش کنم وقتی مکتوبش کردم اون موقع آرام تر شدم
دوست دارم متن رو برای تو بذارم تا اگر هم از گوشیم پاک شد اینجا پاک نشه
آگاهی که به من رسید این بود:
دقیقاً منطقیش اینه که طبق اون چیزی که خداوند به من میگه عمل کنم
نه اینکه بخوام به عقل خودم کاری رو انجام بدم
چون که سال ها به عقل خودم خواستم کارهایی که فکر میکردم درسته رو انجام بدم در حالیکه که بیشتر موقع ها هیچ نتیجه ای نمیداد و اگر هم نتیجه میداد پایدار نبود تازه همونش هم با کلی سختی و زجر کشیدن بود
در حالیکه وقتی به چیزی که خدا بهم میگه عمل میکنم نه تنها نتیجه میده بلکه ، هم راحت اتفاق میوفته و هم اینکه پایدار هستش
مثلاً استاد عباسمنش توی همون جلسه هدف گذاری قدم اول میگه دیگه ، اینکه اون زمان که توی بندرعباس بود و توی کشتی کار می کرد اضافه وزن میگیره ، استاد عباسمنش چیکار میکنه؟
میادش صبح تا شب ورزش های سنگین میکنه و فقط هم غذاهای گیاهی میخوره
درسته ، نتیجه گرفته بود کاملاً هم به وزن ایده آلش رسیده بود ولی اون موقع نتیجه پایدار نبود براش ، از طرفی هم خیلی با سختی به این نتیجه رسیده بود ولی همین دو سه سال پیش توی دوره قانون سلامتی چیکار کرد؟
خودش توی یکی از فایل های توحید عملی گفت که من منابع اطلاعاتی رو میخوندم بعد خدا بهش میگفت که نه اینو اصلاً کاریش نداشته باش مثلاً برو فلان چیز رو بیشتر مطالعه کن و در نهایت این شد که این بار نتیجه این شد که استاد نه تنها به راحتی به وزن ایده آلش رسید نه با سختی ها به راحتی بلکه نتیجه اش پایدار شد در حدی که سلامتی کاملش رو بدست آورد و دوستان دیگه ای هم که استفاده کردن از این دوره همین نتیجه رو گرفتن
حالا چرا این اتفاق افتاد چون که استاد امد اون چیزی که خدا بهش گفت عمل کرد نه اون چیزی که فکر میکرد درسته یا خودِ من اصن
من این همه سال توی شرکت های مختلف میرفتم کار می کردم و فکر می کردم کارهایی که دارم انجام میدم درسته ، در حالیکه اون کارهایی که من قبلاً انجام میدادم اصلاً کار مورد علاقه من نبودند بابت همین همیشه داستان داشتم و به هیچ نتیجه ای هم نمیرسیدم اگر هم نتیجه ای میداد با کلی زجر و سختی بود که همونش هم پایدار نبود ولی بعد از اینکه دوره عزت نفس رو که اولین دوره ای بود که من کار کردم روی خودم ، از خدا چندین بار پرسیدم که خدایا مسیر کاری مورد علاقه من چیه ، من به چه کاری علاقه دارم ، که همین باعث شد خداوند درخواست من رو اجابت کنه و به راحتی هدایتم کرد به کار برنامه نویسی سایت که اصلاً فکرش رو نمی کردم من به این کار ممکنه علاقه داشته باشم ولی خدا به راحتی اجابت کرد درخواست من رو ، تا قبل از اون درخواست از خدا چرا این اتفاق برای من نیوفتاد ؟؟؟
چون من داشتم به عقل خودم اتکاء میکردم نه اینکه بخوام با هدایت های خداوند پیش برم
این نشون میده منطقیش اینه که اون چیزی که خدا بهم میگه عمل کنم
=================================
این چیزی بود که مدام داشتم با خودم تکرارش می کردم
و باید به این چیزی که به من گفته شده عمل کنم
شعری که نوشتی از خدا خیلی قشنگ بود سعیده جان
بازم بی نهایت ازت سپاسگزارم که جواب سوالات منو دادی
انشالله بشه در یک زمان مناسب و در مکان مناسب ببینمت
دقیقاً این آیه از قرآن هم نشونه من بود امروز
سوره روم
بِنَصۡرِ ٱللَّهِۚ یَنصُرُ مَن یَشَآءُۖ وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلرَّحِیمُ (5)
به سبب نصرت و یارى خدا، هرکس را بخواهد یارى مى دهد، و تنها او تواناى شکست ناپذیر و مهربان است
وَعۡدَ ٱللَّهِۖ لَا یُخۡلِفُ ٱللَّهُ وَعۡدَهُۥ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یَعۡلَمُونَ (6)
خدا این وعده را داده است؛ و خدا از وعده اش تخلف نمى کند، ولى بیشتر مردم نمیدانند
باید توحید رو در عمل اجرا کنم ، اگر بوده باید بیشترش کنم
منتظر کامنت بعدیت هستم
میبوسم قلب نازنینت را
وَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِۚ وَکَفَىٰ بِٱللَّهِ وَکِیلٗا
و بر خدا توکل کن؛ و کافى است که خدا نگهبان و کارساز باشد
سلام خانم شهریاری عزیز. بسیار سپاسگذارم بابت زمانی که صرف میکنید و الهامات قلبیتون رو مینویسید تا چراغی باشه واسه هدایت دیگران، خانم شهریاری خیلی مشتاق هستم و برام مهمه اون بخشی که مربوط به جریان استعفاتون از کار هست رو بخونم ولی متاسفانه نتونستم پیداش کنم، خیلی ممنون میشم ازتون اگه لینکشو بزارید البته اگه توو بخش محصولات هست ممنون میشم در بخش دانلودها قرار بدین
به نام خدای که وعده اش حق هست
خدای عزیز و مهربانم پروردگار قشنگم خدای بزرگم خدای وهابم خدای شرین زبانم خدای خوش قلبم خدای روزی رسان من خدای مهربان من ، دلبر شرینم با تمام وجودم ازت سپاسگذارم برای قوانین زیبایت برای عدل بی نظیرت برای این جهان زیبایت برای نگاهی قشنگت
برای قانون فرکانس ازت سپاسگذارم
خدایا ازت سپاسگذارم که به درستی جواب میدهی
خدایا ازت ممنونم که همیشه کنارمان هستی
خدایا ازت ممنونم که این قدر مهربان هستی
خدایاا ازت ممنونم که همیشه اجابت میکنی
خدایا ازت ممنونم که خسته نمیشوی
خدایا ازت ممنونم که این قدر وفادار هستی
خدایا ازت سپاسگذارم که این قدر عاشق هستی
خدایاااا ازت سپاسگذارم که این قدر کریم هستی
سلامممم سعیده عزیزم سلاممممم سعیده مقبولم سلاممم سعیده شرینم چقدرررررر برایت خوشحال هستم
چقدرررررر ایمانم قوی شده که قوی ترین محکم ترین و تغییر ناپذیر ترین قانون جهان قانون فرکانس هست
اول از همه ازت میخایم با تمام وجود همین لحظه یک لبخند خیلییییییییییی بزرگ و قشنگ بزنی چون خدا هم با دیدن لبخند قشنگت خیلییییییییییییی شاد و خوشحال میشود
خدا خیلییییی مهربان هست خدای من با دیدن بنده هایش قند در دلش آب میشود
میدانی سعیده عزیزم خیلیییی برایت خوشحال شدم
همیشه با عشق تحسینت کردیم و برایت کف میزنم آفرین به تو عزیزم
آفرین به ایمانت
بیبیبیین چی میدانی شاید همین سال آینده کنار استاد باشی و از نتایجت بگویی و غرق باشی در احساس خوب و عشق خداوند
چشم هایت پر از اشک شوق شود و در دلت بگویی خدای عزیزم میدانم که همیشه وعده های تو حق حق هستن و امروز هم برایم ثابت کردی که تو همیشه عالی جواب میدهی مرسی که هستی بوس به کله قشنگت
سعیده جانننننننننن چقدررررر عکس پروفایلت زیباست چقدررر قشنگ هست من این همه زیباییی را با عشق تحسین میکنمممممم عزیزم
سعیده جان هم از خواندن کمنتتتتت خیلیی لذت بردم و هم اینکه از تغییرات خودم
نمیدانی چقدررر ارامش دارم اصلا عجله ندارم میدانی چرا ؟
چون سپردم دست خودش
چون بالایش بی نهایت ایمان دارم که حواسش خیلییی قشنگ و دقیق به من هست
اوایل که کمنت دوستان را میخواندم اگر از نتایج میگفتن خیلیی خوشحال میشدم و از خدا که پنهان نیست از شما هم پنهان نباشد دوست داشتم جای اون آدم باشم دوست داشتم من نتایج اون آدم را میگرفتم
ولی امروز قشنگ احساس خودم را نگاه داشتم که عالی عالی هست
اصلا چنان احساس ها را نداشتم چون من خدای واقعی و بزرگ خود را درک کردیم لمسش کردم
او بی نهایت هست
او همه جا هست
او برای همه میخواهد
او همیشه نعمت میدهد
او مثل نور آفتاب بالای همه میتابد
او مثل باران روی همه میبارد
او لطف و رحمتش بالای همه جاری هست
بیبیبین خیلیییی برایت خوشحال شدم عزیزم میدانم منم مثل شما و هزاران شاگرد استاد که نتیجه گرفتن میام و از نتایجم مینویسم با عشق مینویسم انشالله
خیلییی خوشحال شاد هستم برای نتایجت
الهی کرورررر کروررررررر شکرت
الهی صد هزار مرتبه شکرت
خدای عزیزم همین لحظه برای همین نور چشم هایم که نور خودت هست سپاسگذارم
خدای من شکرتتتتتتتتت
دوستتتتتت دارم عزیزم
قلب فراوان و رنگی به قلب پاکت
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِیمِ
وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضى لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ «55»
خداوند به کسانى از شما که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادهاند، وعده داده است که حتماً آنان را در زمین جانشین قرار دهد، همان گونه که کسانى پیش از ایشان را جانشین کرد، و قطعاً دینى را که خداوند براى آنان پسندیده است، براى آنان استقرار و اقتدار بخشد و از پى ترسشان امنیّت را جایگزین کند، تا (تنها) مرا بپرستند و چیزى را براى من شریک نگیرند، و هر کس بعد از این، کفر ورزد پس آنان همان فاسقانند.
سوره نور آیه 55
سلام بر سعیده دلبر و شیرین و عزیز
خدا روشکر برای این همه دستاوردی که بدست آوردی لیاقتت بیشتر از اینهاست انشاالله که در زمان مناسبش خلق میکنی
ممنونم ازت که جواب سوالم را دادی
اون هم جدای از پیامت تو یک باکس زیبا خیلی دوست دارم
سوالی که ازت پرسیدم چون خیلی مهمه و استاد تو تمام دوره ها میگن مهمترین چیز ساخت باور به صورت منطقی
جوابی که بهم دادی را بهش فکر کردم و جواب خوبی بهم دادی
چند هفته پیش هدایت شدم خودم به کامنت های خودم و دیدم چقدر خوب روی خودم کار کردم که اصلا باورم نمیشد که فرکانس خوبی داشتم
ولی زمانی که بعد از 16 سال زندگی مشترک وارد یک بیزنس شدم و کمتر از یک ماه خلق ثروت کردم و بعد جار زدم که من به درآمد رسیدم بهم ضربه وارد شد و بعد از طرف همسر که مخالفت شدید داره که من بخوام با جنس مخالف حرف بزنم یا فروش انجام بدم به مشکل برخوردم و ناسزا شنیدم و باعث شد استپ کنم و یا حتی به یک شخص اعتماد کنم هزینه براش بدم و هنوز اون شخص بهم نداده باشه و هر روز دست و پا زدم که نظر همسر را تغییر بدم یا حتی خودش را وارد این بیزنس کنم نشد که نشد و باعث شد از سایت دور بشم از کامنت نوشتن دور شدم از دوره های فوق العاده ای که خریدم دور بشم
ولی تو این چند ماه خواسته هام خیلی واضح تر شد خیلی بزرگتر شدم خیلی آروم تر شدم چون نزدیک دوماه همه چیز را به حالت خودش رها کردم
حالا چی را رها کردم
چون سر کار هم حال خوبی نداشتم به خاطر رفتار همسر و حرفهاش دیدم بهم که کمک نمیکنه بلکه داره ضربه میزنه پس نرفتم
با همسر الان نزدیک دوماه صحبت نمیکنم چون دوسال که از درخواست مهرم میگذره و من بهش اعتماد کردم و تمام مالش را بهش دادم و ایشون با کمال ناباوری کارهایی که نباید را میکرد ( ولی ناگفته نماند که من خودم به خاطر ناآگاهی ندونستن و سادگی باعث اینها شدم)
نزدیک دوماه هیچ صحبتی بین ما زده نمیشه حتی زمانی که بد دهنی میکنه یا میگه برو طلاق بگیر هیچ حرفی نمیزنم یا مثل قبل حتی پیام هم نمیدم چون قبل از عید دست به دامن برادرم ، پدرشون ، خواهر …. ولی به موقع متوجه شدم که وای بر من چقدر از خدا دور شدم و ایشون به هیچ عنوان حرف هیچ کس حتی خودم را باور نمیکرد
به این نتیجه رسیدم که باید یه مدت رها کنم و خیلی خیلی سخت بود ولی انجام دادم طوری بود که وقتی دیدگاهت را میخوندم ادامه نمیدادم حالم بد میشد نجواها میومد تا اینکه
الان به جایی الان رسیدم که آرامم سپاسگزاری با جان و دل انجام میدم داشته هام را میبینم وای دوره کشف قوانین را شروع کردم به صورت آرام نه با عجله و کدهایی که هر روز مینویسم و تیک میخوره و من نزدیکتر میشم به خدا را به خودم بازگو میکنم چقدر رابطه ام با خودم بهتر شده با خدای خودم بهتر شده
چقدر صحبتهای استاد را بیشتر متوجه میشم و درک میکنم و با خودم زمزمه میکنم و فکر میکنم و تو زندگیم میارم
در مورد زندگیم بگم چند روز پیش به خودم گفتم تو تمام تلاشت را کردی و دوسال هم گذشت اگه میخوای ادامه بدی با این همسر پس ادامه بده
دیدم نه به هیچ عنوان و چقدر از استاد تو این مدت شنیدم اگه داری با آدم سمی زندگی میکنی خوب تمام کن ولی اولش گفتم بزار ببینم من که آروم میشم و روخودم کار کنم و حتما ایشون هم تغییر میکنه ولی تصمیم من محکمتر شد براین که باید اقدام کنم و قدم بردارم
تو کتاب 21 قانون مولانا خوندم مهمترین اصل تو زندگی اعتماد که این اعتماد محبت میاره و متاسفانه یه ذره هم تو این ارتباط نیست
و الان دوست به راحتی و آسانی این اتفاق برام بیفته
ولی هیچ عجله ای ندارم و اینقدر فهمیدن قانون رو خودم کار کردن و با خدا بودن لذت بخشه برام که سپردم به خدا
انشاالله خدا در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین دستانش بهم کمک میکنه
عاشقتم سعیده عزیزم هر کجا هستی تنت سالم و در پناه خدا باشی
دیروز خیلی هدایتی تو عقل کل و فایل تصمیمات احساسی به دیدگاه رسیدم و چقدر به من کمک کرد
استاد عزیز تر از جانم و مریم جان عزیزم در پناه الله باشین که بهترین پناهگاه است
به نام خدای بزرگ و منزه و مهربان
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیزم
خانم شایسته عزیز
و همه دوستان نازنین و ارزشمندم
وقتی می گویم خداوند بزرگ و منزه و مهربان است ، یعنی هر اتفاتی در زندگی منی که در حال کارکردن و بهبود دادن خودم هستم و سعی می کنم احساس خوبی داشته باشم ، رخ بدهد ، تمام این صفات خداوند در درون اون اتفاق نهفته است.
یعنی اون اتفاقی که ظاهر بدی برای من داره ، توسط یک انرژی هادی منزه و مهربان و بزرگ ، سر راه من قرار گرفته تا من رو رشد بده .
من سعی می کنم این صفات خداوند رو در درون اون نوع اتفاقات و البته در تمام اتفاقات زندگیم دخیل و تاثیر گذار بدونم.
در زمان هایی که ظاهر اتفاق خوب هست و نتیجه لذت بخش هست ، احساس خوب داشتن و توکل و شکرگزاری از خداوند به مراتب کار راحتی تری هست.
اما زمانی که ظاهر و طعم یک اتفاق برای من خوشایند نیست ، باید مجددا این اتفاق رو از طرف خداوند بدونم که بزرگ و منزه و مهربان هست.
اگر هر روز هزاران بار این صفات خداوند رو تکرار کنم تا ایمانم قوی تر بشه ، در زمان رخ دادن اتفاقات به ظاهر بد ، بهتر می تونم ذهنم رو کنترل کنم .
در زمان بروز این دست اتفاقات باید به این موضوع بیشتر توجه کنم که خداوندی پشت این داستان هست که همه اون اتفاقات خوب دیگه زندگیم رو رقم زده ، حالا اگر ظاهر این داستان تلخ و ناراحت کننده است ، باید با آرامش فکر کنم و دنبال درسی که خداوند برای من در دل این اتفاق قرار داده رو پیدا کنم.
بله ، همون خدایی که بی نهایت نعمت به من عطا کرده و خواسته های من رو اجابت کرده ، حالا میخواد من رو تصاعدی رشد بده و برای رشد تصادی من نیاز به بزرگ تر شدن ، قوی تر شدن ، آگاه تر شدن ، شجاع تر شدن ، تسلیم تر و رهاتر شدن و درک صحیح از قوانین دارم و این مولفه ها می تونند در دل یک تجربه نازیبا و ناخواسته باشه.
این فایل بی نظیر از استادم این الهام رو به من داد که اتفاقات زندگی مثل یک مجسمه خام یا یک نقاشی بدون رنگ هستند ، و این من هستم که توانایی قلم به دست گرفتن رو دارم و هر جور که بخوام می تونم این نقاشی یا مجسمه رو رنگ کنم.
و کلمه زیبای استاد که شما به اتفاقات معنی می دهید بسیار برای من الهام بخش شد.
من انسانی هستم که باورهای بسیار عمیق و ریشه داری در ذهنم دارم و واکنش های من تا اینجای زندگی بر اساس این باور ها بوده.
مثلا مثل بقیه باید تو غم از دست دادن عزیزی گریه و زاری کنم و چندین بار در مجلس عزا طرف شرکت کنم و اگر نکنم فلان و بهمان.
یا موقع تحویل سال یا چه می دونم 5 شنبه آخر سال کنار رفتگان سر خاک باشم!!!
یا مثلا عزیزی مریض میشه باید حتما عیادت کنم و بیمارستان برم و دلسوزی کنم و همدردی کنم !!
از این دست مثال های در فامیل خودم میلیون ها مورد دارم.
تا یکی از عموها 2 دقیقه کنار هم بشینند و همدیگر رو پیدا کنند ، حرفها 50 سال پیش و بحث و دعواها رو نبش قبر می کنند و شروع می کنند به قضاوت و صدور و حکم و فلان …
.
.
.
به لطف الله مهربان از زمان حضورم در محضر استاد عباسمنش و مشق توحید و و شجاععت و موفقیت و احساس لیاقت و خودباوری و درک صحیح قوانین و تمرکز آگاهانه به آنچه که دوست دارم در زندگیم بیشتر و بیشتر اتفاق بیافتد ،
اتفاقات بد به قدری کم شده اند که خودم باور نمیشه.
ولی در شرایطی مثل تجربه خودم در زمان درگیری های مملکت در 2 سال پیش و بحث و جدل با یکی از همکاران قدیمی که مسئول شرکت هم بودند ، از دل این تجربه بسیار ناراحت کننده که نیاز به کنترل ذهن زیادی داشت ، چون هر روز کنار هم در یک میز می نشستیم وباید حضور و وجود طرف رو هضم می کردم ، من هدایت شدم به مسیری بسیار رویایی.
ایشان هر روز صبح نان سنگک می خریدن و 4 نفری صبحانه می خوردیم.
با درگیری لفظی شدیدی که بین ما پیش آمد من به همین دلیل که ایشان نان رو می خرید از صبحانه کناره گیری کردم . قبلش هم همیشه دنبال اندام و شرایط جسمی سالم بود و با دیدن نتایج استاد و فایل های معرفی دوره سلامتی ، همه این اتفاقات در کنار هم رسید به ترک صبحانه من و نخوردن نان!!
و تونستم ذهم رو از چند روز بعد کنترل کنم و نگاه مثبتی به موضوع داشته باشم و خداوند پاداش من رو عطا کرده و برای همیشه نان و غلات و پرخوری و وعده های زیاد رو تونستم ترک کنم و بعد وارد مسیر مطالعه بسیار بسیار عاشقانه و البته سنگین در مورد اصول تندرستی شدم و به لطف الله مسیر خلق ارزشی که از خداوند درخواست کرده بودم برای من روشن شد.
و چقد زیباست این مسیر
مسیر کنترل ذهن و توحید و اعتماد به خداوند
چند وقتی بود که به قلبم الهام شده بود و همیشه شروع کامنت هام رو با به نام خدای بزرگ و منزه و مهربان شروع می کردم. و تو این کامنت هدایت شدم به تفکر در مورد این سه صفت خداوند.
خداوندی که بزرگ و منزه و مهربان هست
صد در صد اتفافاتی که در این مسیر (بهبود تمام عیار شخصیتم) توسط خداوند بزرگ و منزه و مهربان برای من رقم می خوره ، بدون شک الخیر فی ما وقع هست . و در دل خودش درس ها و تجربه ها و راههای بسیار ارزشمند و بی نظیری رو داره . فقط من باید اعتماد کنم به پلن های خداوند.
خداوند بزرگ هست و بی نهایت مسیر و روش رو در اختیار داره تا من رو به سمت اهداف و خواسته هام هدایت کنه
خداوند منزه هست و تمام قوانینش بدون خطا هستند و هیچ خطایی رخ نمی ده و باید اعتماد خودم رو بیشتر کنم و تکرار کنم که خدا منزه هست و کار خودش رو بلده ، قضاوت نکنم و هر اتفاقی با هر ظاهر و طعم و شرایطی ، بپذیرم و حواسم باشه که این مسئله و این اتفاق دقیقا ، جواب سوالات و مسیر رسیدن من به خواسته هام هست.
خداوند مهربان هست و از من بیشتر دوست داره که من به خوشبختی و نعمت و ثروت و موفقیت برسم . از هر کسی حتی پدر و مادرم هم مهربان تر هست و اگر اتفاقی ظاهر و طعم خوبی نداره ، این رو هدیه از طرف خداوند بدونم و باور کنم که این تجربه از منبع بی نهایت مهربانی و نور و رحمت به من عطا شده ، هدیه رو تحویل بگیرم و باز کنم و شکر کنم . و با آرامش و امید و اطمینان و اعتماد به بزرگ و منزه بودن و مهربان بودن خداوند ، با آرامش و احساس خوب ، دنبال مغز اون تجربه باشم و گوهر و الماس درونش رو پیدا کنم.
الهی صد هزار بار شکر
الهی شکرت برای این فایل عالی و بی نظیر و زیبا
الهی شکرت برای حضورم در مسیر رشد و بهبود و توحید و موفقیت
در پناه الله بزرگ و منزه و مهربان شاد و ثروتمند و موفق و تندرست باشید
خدانگهدار
به نام خدای مهربان
سوال اول.هرشکستی میتواندیک تجربه باشدتامن به راحتی اول وآسانی از ان درس بگیرم وهرکدام رابه زندگی ام به کارببندم.
اکثریت این تجربه هاتو زندگی ام کمک کرده ودرادامه به یکی ازانهامیخوام اشاره می کنم واینکه ماخودمان خالق زندگی خودمان هستیم وبه قول شمااستاد الان هرشرایطی هستیم خودمون اون شرایط رو بافرکانسامون خلق کردیم.
من به خاطرازدواج ناموفق (کلمه ناموفق عوام به کارمیبرند) وتردازخانواده وبااینکه الان سالهاست برگشتم کنار خانواده ام الان فهمیدم یعنی بااین فایل وآگاهی فهمیدم که چون ذهنم دانسته وندانسته به گذشته تلخم وروزهای بدم برمی گشت والان هم درحال حاضربه خاطراون فرکانسام وافکارم همون زندگی رادارم وچقدراین فایل به من کمک کردو اول خدایم تشکرمیکنم برای این فایل وآگاهی وبعدازشما استاد عزیز وخانم شایسته مهربان وسخاوتمندم که همیشه مقاله های شماخانم شایسته سعی میکنم بخونم تشکر وقدردانی میکنم، و
سوال آخرتون پرسیدیددرعمل چکار انجام میدهم خودم راکنکاش میکنم وطبق آموزه های شما استاد عزیزیم به خودشناسی میپردازم.
سلام به استاد عباسمنش عزیز و مریم جان عزیز و همه دوستان خوبم
بارها با همسرم دعوام شده و وقتی فکر کردم دیدم به خاطر فرکانس های قبلی خودم بوده… مثلاً یه بار رفته بودم خونه ی بابام اینا و مادرم خیلی از همسرم گلایه کرد، البته قبلش خودم از داداشم و خانمش گلایه کرده بودم و به نظرم خیلی هم حق داشتم، بعد مادرم مثلاً اومد منو آروم کنه شروع کرد از همسرم گلایه کردن طبیعیه که حالم خیلی بد شد و اومدم خونه، همسرم خونه بود هیچی بهش نگفتم اما با بچهها دعوا میکردم همسرم چند بار ازم پرسید چی شده؟ من گفتم هیچی، اما دست بردار نشد شروع کرد به دعوا و سر و صدا و ظرف و ظروفا رو شکستن، دستش پاره شد و کل کف دستش خونی شد بعد با دعوا ساعت 12شب منو فرستاد داروخانه که چسب بخرم خلاصه دستش چسب زدم. فردا از سر کار سعی میکردم با گوش دادن به فایلهای استاد فرکانس خودم رو خوب کنم خوشبختانه توی بخشی کار میکردم که تنها بودم و میتونستم با هدفون هم فایل گوش بدم هم کارهام رو انجام بدم چندین ساعت به صحبتهای استاد گوش دادم و حالم خیلی بهتر شد ظهر که از سر کار برگشتم همسرم آروم تر شده بود و چون من آروم بودم و با بچهها داشتیم نهار میخوردیم و تلویزیون نگاه میکردیم.
چند دقیقه بعد صدام زد و به قول خودش کلی منو نصیحت کرد منم فقط گوش میدادم و میگفتم باشه درست میگی و حرفهاشو تأیید میکردم، این باعث شد آروم تر بشه.
من خیلی با خودم فکر کردم و گفتم به قول حضرت موسی به هر خیری از طرف تو به من برسه فقیرم و به خدا توکل کردم. شرایط من یک روزه عوض نشد اما هر بار که روی خودم کار میکردم نتایج مثبت هم توی زندگی و روابطم میدیدم و هر موقع از گوش دادن به فایل ها فاصله میگرفتم دوباره سر و کله ی روابط نامناسب و اتفاقات بد پیدا میشد اما من شاخک هام دیگه تیز شده بود و نمیذاشتم شرایطم خیلی بد بشه و زودتر از قوانین بدون تغییر خداوند برای بهبود وضعیت زندگیم کمک میگرفتم.
دیشب بعد از گذشت حدود یک سال همسرم بهم گفت تو باعث شدی من آروم تر بشم و شخصیتم تغییر کنه، من بهش گفتم حتماً این خواسته ی خودت بوده. اما اون میگفت نه تو دلیل اصلیش بودی.
خلاصه اینکه ما با افکارمون میتونیم باعث بروز وجه خوب افراد بشیم یا برعکس.
توی محل کارم هم چندین تجربه ی به ظاهر بد داشتم که با کنترل افکارم نقطه شروع موفقیت در کارم بود.
همه چیز باوره. وقتی باور میکنی که خودت خالق زندگی خودت هستی دیگه نه به شانس اعتقاد داری نه به چشم زخم نه به هیچ خرافات دیگه ای.
امیدوارم گفتن تجربه زندگیم به دوستانم کمک کنه که بیشتر قوانین کیهانی رو باور کنن.
خدایا بابت قوانین بدون تغییرات شکرت.
در پناه الله یکتا شاد، سالم ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
سلام و درود خدمت استاد عباس منش عزیز . عجب فایل جذابی ! من هم اتفاق به ظاهر بدی در زندگیم افتاد که تا اخر عمر از اون اتفاق به عنوان یکی از بهترین اتفاقات زندگیم یاد میکنم . 7 سال پیش بود که پای راستم بر اثر تصادف شکست و باعث شد 40 روز خانه نشین بشم ! خانه نشین شدن من باعث شد تا وقت ازاد بیشتری در طول روز داشته باشم و در همان روزها بود که من از طریق فضای مجازی با قوانین کیهانی و قانون جذب آشنا شدم . از اون روزها به بعد انگار دریچه جدیدی به زندگیم باز شد و تغییراتی در زندگیم رخ داد و درامدم بهتر شد ازدواج کردم و زندگیم خیلی بهتر شد . خدارو شکر میکنم بخاطر وجود شما استاد . خدارو شکر میکنم بخاطر وجود کامنتها و دوستان عزیزم در سایت . موفق و پیروز و سربلند باشید
سلام به استاد مهربان
سلام به دوستان خوب خودم
یک درس در ابتدای این فایل من یاد گرفتم و آن این بود که هر شکستی می تواند یک تجربه باشد تا من به راحتی و آسانی از آن درس بگیرم و آنرا در زندگی خودم بکار ببندم
نکته دیگر برای من این بود که من با هر اتفاقی که برای من در زندگی من رخ می دهد نشان می دهد که من چه نتیجه و چه باوری و چه نکاه متفاوتی از آن خواهم گرفت
متفاوت فکر کردن
نگاه و دید مثبت به آن داشتن
اینها درس هایی است که می توانم از این فایل من یاد بگیرم
آنوقت من بی شک به راحتی و آسانی می توانم به آرامش برسم و از آن درس بگیرم و برای خودم بهترین حال و آرامش را بسازم
یاد بگیرم که در اتفاقات بد زندگی خودم ذهن خودم را کنترل کنم
از کلمات مناسب استفاده کنم
از بهترین جملاتی که می توانم استفاده کنم تا به بهترین حال ممکن دست پیدا کنم
آنوقت آن اتفاق برای من یک تجربه خواهد بود و من را در مسیری قرار می دهد که باعث رشد و پیشرفت من خواهد شد
این بزرگترین درس برای امروز من بود
زمان هایی که در محل کار خودم یک اتفاق بد می افتد بی شک باید آن را جور و نوع دیگر ببینم و آنوقت من بی شک به بهترین نتایج دست پیدا خواهم کرد و من را به سوی موفقیت و آرامش هدایت می کند
ممنونم استاد مهربان بخاطر این فایل ارزشمند
سپاس از خدای هدایتگر خودم
سپاس از خدای زیبایی ها
سپاس از خدای فراوانی ها
به نام خداوند مهربان
سلام به همگی عزیزانم
سپاس گزار خداوندم بابت بودن در مسیر هدایتش
سپاس گزارم خدایا بابت بودن در فضای این آگاهی ها ،
سپاس گزارتم که قدرت خلق زندگیمو دادی به خودم و من با افکارم دارم خلق میکنم .
جهان هستی به فرکانس های هر لحظه من پاسخ میده ،البته به احساسی پاسخ میده که پشت اون فرکانسه ، و جهان هیچ گونه قضاوتی نداره در مورد خلق های من و هر باور من پاسخ داده میشه چون جهان دستگاه گیرنده ی فرکانس من و تبدیل فرکانس به اتفاقات و شرایط هم جنس است و هیچ چیزی از قبل مقدر نشده و خداوند هیچ چیزی برای من نمیخواد نه خوب نه بد ،بلکه قانون اینه که تصمیم گیرنده و فرستنده ی فرکانس منم و صاحب اختیار منم و پاسخ دهنده خداوند ،
همه چیز به من بستگی داره ،به نوع تفکر من و نوع باوره من و نوع نگرش من به اتفاقات هر لحظه ، حالا که همه چیز بستگی به من داره و هر باوری بسازم ،جهان بهش پاسخ میده ،پس باورهایی میسازم که در تمام لحظات زندگی احساس خوبی داشته باشم و در مواجه با تضادها اگر که بتوانم با کنترل ذهنم به احساس خوبی برسم ،میتوانم نتیجه اون اتفاق به ظاهر بد رو تغییر بدم به شکلی که میخواهم .
از کسب و کار خودم مثال میزنم که قبلاً هم مثال زدم و دوست دارم بازهم یادآوری بشه ،
پارسال یه پیشنهاد شراکت تو زمینه ملک و املاک از طرف دو دوست که فامیل دور هم بودیم به من شد و حسم گف که تجربه کسب کن و درسش رو یاد بگیر و وصل بودم و احساس خوبی داشتم ،خلاصه ما شریک شدیم و اینا اینور یه کاره دیگه را انداخته بودن و کلا من تو بنگاه و بازدید و اینور اونور بودم و معامله جور میشد و مدتی گذشت و اینا اونور بهم زدن و نتیجه نگرفتن و برگشتن سره اینکارشون و منم گفتم که فلانی اگه براتون نمیصرفه بگید و تعارف نکنید و …خلاصه همه جوره گفتم و گفتن نه بابا این حرفا چیه و اینا …. و یادمه منم پرانرژی ادامه میدادم و چنتا معامله خوب که کاراشون تموم شده بود و بحث یه کمیسیون خوب وسط بود ،این دو بزرگوار زدن زیره همه چی و همه چیو دبه کردن و دمشون گرم که دبه کردن و خلاصه وارد جزییات نمیشم ،گفتن که آره اونموقع شرایط اون بود حالا اینه و نمیصرفه و اینا و اصن آب یخ ریختن رو من و تو اون شرایط بد که اصن احساس اون کسی رو داشتم که بردن خونه خرگوش نشونش بدن و بعدش بنده خدا دیده بابا داستان یه چیز دیگس و اون لحظه واقعا به هم ریختم و ناراحت شدم ،اما دلم انقد قرص بود و انقد رو باورهای توحیدیم کار کرده بودم و در یک کلام در مدار درست بودم و خداوند هدایت کرد منو تا ذهنمود کنترل کنم ،چون تو اون شرایط که خیلیم عصبانی شده بودم اصلا یک کلام حرفی نزدم و سکوت کردم و گفتم تا عصر من جواب میدم ،چون مثلا پیشنهاد دادن که تو مثلا انقد ما برداریم و این درصد تو و اینا ……و من زدم بیرون از بنگاه و شروع کردم به سپاس گزاری و توجه به نعمت هام و تمام ذهنم رو گذاشتم رو درس های این داستان و تجربیاتم از این موضوع و با کنترل ذهن و ایمان به خدا و با کلی تشکر ازشون جدا شدم و انقد احساسمو خوب کردم که قبل جدا شدن دوتاشونم با تمام وجودم بخشیدم و تقاضای ثروت بی حساب کردم براشون ، و بعد که خودم استارت زدم معجزه ها اومد یکی پس از دیگری به اندازه ی ظرف من و تکاملی که طی شده بود و بعد از تقریبا یکی دوماه از اون موضوع من یک ملکی رو با قیمتی معامله کردم که اینا گوشاشون زنگ زده بود و اصن از دور منو میدیدم یه جورایی میرفتن برا خودشون ،اما انقد در مدار درست بودم که حتی یک بار هم به ذهنم نرسید که بگم آره من فلانم و شما اینطوری و من معامله میزنم و شما نشستی مگس میپرونی و خیلی حرفای دیگه که وقتی آدم در مدار خداوند باشه ،اصن بهشون فکرم نمیکنه ، و این تجربه ایمان منو به قانون و خداوند بیشتر و بیشتر کرد و باره دیگه فهموند که تو حالت خوب باشه و ذهنت رو کنترل کن بقیشو بسپار به من ،برات حلش میکنم .
خب خدارو شکر خیلی تغییرات رخ داده در وجودم نسبت به سالهای قبل که به غیر از یک مورد با همه ی کسایی که برهه ای مغازه داری کردیم و کار کردیم با قهر و دلخوری جدا میشدم
ولی هر چقدر که روی خودم کار کردم بهتر شد و تو اون مورد خاص دیدم که چقدر تغییر کرده افکارم و در عمل نشون دادم که من همونیم که میگم و فیلم بازی نمیکنم و خداوندم پاسخ میده به این جنس فرکانس .
یا یک بار به خاطر یک کاری که از دست دادم ذهنم نجوا میکرد و تونستم با کنترل ذهنم در عرض کمتر از 3ساعت هدایت بشم به جایی که یک پیشنهاد کاری خوب دریافت کنم و دو برابر کار قبلی دربیارم و اینها همه نتیجه کنترل ذهنه
حتی کارهایی که شاید کردیم و هی میگفتیم چرا نمیشه بعد که بیخیال شدیم و رها کردیم از یک جای بهتری به ما رسیده و داده شده .
کنترل ذهن یعنی کنترل زندگی
افکار ما قدرتمنده به شرطی که روشون کار کنیم و همواره نگرش مثبت متفاوتی به شرایط داشته باشیم و بدونیم که طبق قانون اگر در هر لحظه بتونیم به شرایط و اتفاقات رخ داده جوری نگاه کنیم که احساس خوبی داشته باشیم ما هدایت میشیم که حل مسأله و احساس خوب بیشتر .
و یک نکته راجب تضادها بگم ،اینکه اولا تضادها باید باشن تا خواسته ها متولد بشن ،یعنی تا زمانی که هوا سرد نباشه و من سردم نشه هیچ درخواستی ندارم برای بودن در هوای گرم و خاصیت جهان مادی اینه که هر چیزی رو از تضاد اون چیز میشناسیم و خودشو معرفی میکنه و اما اگر که ما با باورهای درست در مسیر درست باشیم ،همون مسیری که هدایت بشیم در زمان درست به مکان درست ،هر تضادی که پیش اومد ،برای اینه که مارو هل بده به سمت خواستمون ویا خواسته ی مارو واضح کنم و در کل سازندس این تضاد ،اما اگر در مدار مناسب نباشیم و رو خودمون کار نکنیم ،هر تضادی که پیش بیاد ،در راستای بدتر کردن اوضاع و شرایطه نه بهبود .
پس من با ساختن باورهای مناسب در تمام ابعاد زندگیم ،روابط ،ثروت ، معنویت ، سلامتی
میتونم در لحظه در یک احساس خوب پایدار باشم و البته که این باورها همواره باید روشون کار بشه و در نتیجه من با کنترل ذهنم و باورهای مناسب کل زندگیمو در اختیار دارم و میتونم لحظه به لحظه خلق کنم زندگیمو ،چون شرایط رو من رقم میزنم با باورهام و سپاس گزار خداوندم بابت قوانین ساده و بدون تغییرش .
در پناه الله یکتا .
سلام به خداوند با عشقم …
سلام به استاد عزیزم آقای عباسمنش و مریم جان شایسته عزیزم که الگوی یک زن قهرمانه…واقعا دوستت دارم و تحسینت میکنم️
منم هر زمان شرایط رو خوب معنی کردم سود کردم و هر زمان منفی ترجمه کردم اتفاقات بدی رخ داده
سال 1402 داداشمو توی حادثه انفجار از دست دادم و ایشون لقب شهید گرفت….و من واقعا خیلی زجه میزدم که چرا رفت چرا بهمون ظلم شده و ……چون باور داشتم وقتی کسی میره از دنیا یعنی بدبختی بازماندگان….اتفاق بد پشت سرش افتاد دخترم مریض بود مریض تر شد خودم تو حموم خوردم زمین پام لنگ میزد و دخترم بیمارستانی شد و هفت روز با اون پا و غم از دست دادن برادرم توی بیمارستان بودم
یه لحظه به خودم اومدم گفتم یادته استاد میگفت حال بد مساوی اتفاقات بد هست دیدی قانون درسته
اومدم کنترل ذهن کردم و خدا رو شکر کردم برای رفتن داداشم و رسیدن اون به آرزوی شهادت
برای لحظه انفجار که اون اونجا بوده …برای عزت و آبرویی که کسب کرده و اینو ما هم داریمش
برای هر چیز مثبتش
جالب اینجاست اطرافیانم توی درد و افسردگی و حال خرابن….
و منم توی حال خوب ….وضعیت مالی من و همسرم یهویی عوض شد و پول سرازیر شد به زندگیمون…اطرافیانم بهتر بع من احترام میذارن…رفتم مسافرت با بهترین امکانات….دوباره هدایت شدم گردش یه جای سرسبز تو ویلای قشنگ کنار رودخونه با بهترین غذا
امکانات که قرار بود مغازمو بزنم داره روبراه میشه
حالم از همیشه بهتره
خدا رو بهتر درک میکنم
و سپاسگذارش هستم که این توجه و لطفش رو در قالب شهادت داداشم به ما ارزانی کرد
اینو لطف و رحمت میبینم
هر چند اطرافیان میگن تو چطور پذیرفتی تو یعنی فراموش کردی؟شیطان بهم میگه تو بی احساس شدی…بی معرفت چرا گریه نمیکنی…یادته داداشت چقدر دوستت داشت…همین یه داداش رو داشتی….سنگ دلی بی خیالی
من همچنان کنترل میکنم و به لطف الله یکتا امسال سالی پر از برکت در پیش رو دارم میدونم امسال روانشناسی ثروت 1 رو میخرم و زندگیم کن فیکون میشه
دوستتون دارم همتون رو با عشق ️️️️️
باسلام خدمت تمام عزیزان و استاد محترم سید حسین عباسمنش و یاران گرانقدر ایشان
ابتدا تشکر میکنم از شما بخاطر این فایل ارزشمند که در اختیار ما قراردادهاید. برای من از هر کتابی که تا بحال مطالعه کردهام ارزشمندتر و آگاهیاش راهگشاتر بوده است.
نکتهی بسیار مهمی که در این فایل توجه من رو به خود جلب کرد؛ یادآوری این موضوع مهم بود که «تمام اتفاقات مالی زندگی من را باورهای من رقم میزنند».
چند سالی است که روی باورهای مالیام کار کردهام و نتایج به نسبت عالی گرفتهام؛ ولی موضوع مهمی که با شنیدن این فایل بر من روشن شد آن بود که من از آنچه در پس ذهنام میگذرد آگاه نیستم و در حقیقت نتایج زندگی من میتوانند نمایانگر این حقیقت باشند که در ناخودآگاه من چه میگذرد و داستان باورهای من از چه قرار است.
موضوع مهم دیگری که برای من بسیار ارزنده و مهم بود این سوال زیبا بود که «من چه تغییری در 1.باورها و 2.عملکردم باید ایجاد کنم تا شرایط من در زمینهی مالی (یا هر موضوع دیگری) تغییر کند؟»
این موضوع مهم برای من یاد آور شد که عملکرد من نشان میدهد که چه باوری در من ریشه دارد، نه حرفهایی که به زبان میآورم. به کار بردن حرفهای خوب در گفتار امر پسندیدهای است؛ ولی کافی نیست و زمانی ارزشمند است که با اقدامی هم راستا با آن دیدگاه درست همراه باشد؛ تا نتایج مطلوب حاصل شود.
اصل مهم دیگری که پس از گوش دادن به این فایل به خودم یادآور شدم این بود که من هیچ قدرتی در تغییر و اصلاح دیگران نداشته و برای موفقیت در زندگی باید ایرادات خود را پیدا و نسبت به اصلاح آنها اقدام کنم.
ممنون که تا پایان این پیام با من همراه بودید.
شب و روزگار بر همهی شما عزیزان خوش
سلام خدمت استاد و دوستانی که کامنت رو میخونند
دقیقا دقیقا دقیقا تمام جاهایی که حسم خوب بودا و شکرگزار خداوند به خاطر هر اتفاقی بودم هر اتفاقی که خیلی بد بوده در ظاهر اما بعدش دیدم که چقدر به نفعم بوده
البته که همه اتفاقات اون چیزی هس که ما میخواهیم چون خداوند اون جیزی رو میخاد که ما میخواهیم ب قول یکی از دوستان که در پایین تر کامنت گذاشته هر جایی که ظرف بزرگتر نشده یعنی درکم بالاتر نرفته وصبر نداشتم اون اتفاقی که برای خیر من بوده به نادانی خودم تبدیل به عذاب برای خودم شده یعنی اون اتفاق برای بهترشدن من بوده برای راحت تر شدنم برای ثروتمند تر شدنم اما من فک میکردم که خدا میخاد عذابم کنه درحالی که خداوند بارها و بارها گفته لا جناح علیکم بارها سعی کرده احساس گناه رو از ما دور کنه شیطانه که میخاد احساس گناه به ما بده
اگر واقعا لا اله الا الله رو باور داشته باشیم و باور کنیم که تمام اتفاقات رو اون داره رقم میزنه و باور کنیم که فقط منبع و نیروی خیر وجود داره و باور میکنیم که تمام اتفاقات خیر است و عمل ما میشه شکرگزاری برای هر اتفاقی در مسیر حرکت
با هر اتفاقی ما میفهمیم چی میخایم و ب قول یک نفر باید بگیم خدایا شکرت بابت این اتفاق من فهمیدم چی میخام و ناخوداگاه فرکانس ارسال میشه و اتفاقات بهتر و بهتر میفته
دقیقا تمام روزهایی که اینطوری فک کردم زندگیم رویایی شده و چقدر شیرینه دیگه به قول استاد میفتیم تو سیکل مثبت و رویایی خدایا من میخان سیکل مثبت و رویایی خودت حواست ب من باشه
دیگه روابط رویایی وارد میشن کار رویایی میشه پول درآوردن رویایی میشه از در و دیوار موقعیت ثروت زا میاد به صورت کاملا طبیعی
چون خدا میخاد و خواسته از قبل من بودم که جلوشو با استرس و اضطراب گرفته بودم
اکثر اوقات ابلیس به خاطر یکم نگرانی ما میاد بهمون میگه که ای وای نگران شدم حالا اتفاقات بد میفته در حالی که اصلا اینطور نیس بلکه یک ذره نگرانی خوبه چون ما خواستمونو میفهمیم و ناخوداگاه درخواست خواستمونو ارسال میکنیم و اتفاقات بعدی بهتر و بهتر میشن
و خدا میگه که شکر گزار باش بابت همه چیز
به علاوه به قول استاد با باور انا لله و انا الیه راجعون و این که این جهان فانیه و ارزش نداره
شاید در نظر به این فک کنیم که این باعث میشه که هیچ کاری نکنیم و حرکت نکنیم
در حالی که برعکس به قول استاد در حهان فرکانسی که فرکانس ها دارن کار میکنند عمل فیزیکی ما در مقابل عمل فکری ما هیچی نیس
در واقع این باور فانی بودن و آن لله داره به آرامش میده به قول استاد آرامشه گه باعث میشه همه چیزهای رویایی وارد زندگیمون بشن آرامش پایه موفقیت هاست
منی که دارم این هارو مینویسم یک انسان کامل نیستم در واقع اگر من بتونم اینارو به طور صد در صد اجرا کنم که زندگیم بی نهایت زیبا میشه و هیچ موقع من کانل نمیشم و فقط میتونم از دیروز بهتر بشم و این صد بی نهایت است خود استاد هم میگوید که من هیچ موقع نتونستم بخ طور کامل ذهنمو کنترل کنم و زندگی استاد رو هم کا داریم میبینم
در واقع ما هم نباید به شیطان فرصت بدیم و به خاطر یک نگرانی ریز نگران بشیم بلکه باید شکر کنیم با الگو کردن استاد
در واقع انسان وقتی کامله که خودشو کامل ندونه و فقط الله رو کامل بدونه
یقینا با توجه به قوانین هیچ موقع پیغمبر ما و ائمه ما ادعای کانل بودن نکردن بر خلاف چیزی که به ما گفتند که در واقع از طرف شیطان به ما گفتن
اونها الگوهای ما بودند و پیغمبر خودش گفت که منم بشری مثل شما هستم تا ما هم باور کنیم که میشه اونا الگوی ما بودند ن این که ب ما گفتند اونا فضایی بودن و خاص بودن و ما نمیتونیم شبیهشون بشیم در واقع این شیطانه که داره ب ما ضعف میده و میگه که ما نمیتونیم
اونا پیشرفت کردن که به ما انرژی بدن که میشه خواستن خدا رو بما نشون بدهند