«الگوهای موفق» در خانواده صمیمی عباس منش - صفحه 77

3987 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    بهنام خدا گفته:
    مدت عضویت: 1751 روز

    دمت گرم بهنامی که این مطلب خجمل مجمل را نوشتی البته خیلی چیزا بهنامی بدست اورده از ارامش .خوش اخلاقی.توکل.

    یاتوحیدیعنی چه

    عدالت یعنی چه و…..

    و چقدحالم خوبه خدایاشکرت

    وچندمدتی هست دارم زندگی میکنم زندگیاااا انگار اون اصل اساسی که روی زمین باید بدست میاوردم را بدست اوردم واگه ازاین به بعد بمیرم وبه مداروفرکانس بالاتر هم بروم خیلی خوشحالم که این آگاهی هارا دریافت کردم و خودم وخدای خودم را شناختم و ازترک کردن زمین خوشحال وراظی هستم چون اون اصل را فهمیدم ودرک کردم

    الحمدالله رب العالمین و رب البهنامی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    بهنام خدا گفته:
    مدت عضویت: 1751 روز

    به نام خدای مهربان و بخشنده که ظرف وجودی انسانها را بزرگ میکندتابه انهابیشتروبیشتر ببخشد.

    به نام خدایی که خدای چیدمان است ازنظر من انقدر ساده وبدیهی و طبیعی همه چیز را کنار هم میچیندتا من و شما به رویاهایمان برسیم و انقدر ساده به رویاهایمان می رسیم که یادم می رود حتی بگوییم خدایا شکرت

    و برای خدا فرق نمیکند که یک چیز کوچک مثل یک تسبیح برای شکر گزاری از او بخواهید یا یک ۴۰۵نقره ای خدای وهاب به یک اندازه توانایی دارد که انها را به من بدهد این باورهای من است که تعیین میکند من کی انها را خلق کنم و یابهشون برسم

    من ۶ماه است روی خودم کار میکنم البته مدت زیادی است که با استاد نازنین که حجت خدا است در روی زمین

    که حجت خدا است که میشود به هرچی بخواهی برسی که زندگی هرکسی دست خودش است .که راه راست کدام است. که خدا کیست که……..

    تواین ۶ماه به بیشتر هداف هایی که نوشته بودم رسیده ام اصلا باورم نمیشه که انقد زود بهشون رسیدم من یاد گرفتم که وقتی هدفی تعیین میکنم و روش تمرکزی کار میکنم و براش باور میسازم نیاز نیییییست حتما پول داشته باشم یا اول پول بسازم بعد با پولم خلقش کنم چون من این راه رامیبینم ولی خداوند بی نهایت راه و دست دارد تا ان رویا را برای من خلق کند من بیشتر چیزهایی گه بدست اوردم به رایگان یا با نصف قیمتشان بدست اوردم چون سرباز بودم این باور راساختم که اگر من راهی نمیبینم برای رسیدن به هدفم دلیلی نمیشود خداهم راهی نداشته باشد

    و الان که چند ماهی از سربازیم باقی مانده می خواهم ماشینی بخرم که تا ۱سال پیش که باسایت عباس منش که حجت خداست اشنا نشده بودم خریدش برای من فراتراز یک رویا بود حتی فکرش هم نمیکردم یک ۲۰۷iسقف شیشه ای بخرم

    من به اندازه ای که روی باور باور باور باور باور باور باور باور باور باورباور باور باور باور دوست دارم تاصدسال دیه تاهمین موقع بگویم باور باورهایم کار کردم زودتر به هدف رسیدم

    اینها چیراهایی بود که من از حجت خدا یاد گرفتم و تا همیشه ازخداسپاس گزارم بابت حجت خودش برما

    خدایا صدهزارمرتبه شکرت

    دوست دارم بازم بنویسم از تضادها مانند سربازی بجای الاف بودن برای من سرکوی پرتابی شد به ۵۰سال بعد

    البته من تکاملم را طی کرده ام برای خرید ۲۰۷ که اول خودم موتور داشتم بعد به پژو۴۰۵ نقره ای دست دوم در حدنو تبدیل شدوبعد به مزدا دوکابین صفرکیلومتر و الان اون مزدا مال من نیست که بخام بفروشم و ۲۰۷ بگیرم البته دوست داشتم یه ماشین خارجی بگیرم که قیمتش ۸۰۰تومن بود ولی دیدم ۲۰۷ بگیرم بعدش ماشین خارجی بگیرم

    بنظرم هیج وقت نباید عجله کرد خداوند به موقع همچی میده

    البته همه ی ایناها را من با گوش دادن به فایل های رایگان بدست اوردم با کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم و برنامه خوبی دارم برای خرید کتابهای الکترونیکی و پرینت بگیرم و بخونم و سپس دورها

    باسایت عباس منش دوست داشتنی این حجت خدا برای ما دیگر پیروزی نزدیک نیست بلکه آن را بدست اورده اید فقط باید استفاده کنید تادر عمل ان پیروزی را باجسم روحتان لمس کنید

    هعی ذخیره میکنم و بازم یادم میاد که بنویسم شاید یک نفر ازتجربه های من استفاده کرد حتی یک بار

    بنظرمن هرگز شریک نشوید در هیچ چیز اگه شریک خوب بود خداهم شریک داشت به خداوند وصل بشویم او برای ما کافیست

    و انسان فراموش کاراست هرگز نعمت هایی که خدا به شما داده را فراموش نکنید چون بنظر من از صرات مستقیم به طرف صرات مغظوب میرویم این را بیشتر به خودم گفتم وهمیشه سکرگزار باشید وصبح را باشکر گزاری آغاز کنید و اینم بگم دیه نیام هعی ویرایش کنم و بعد مدت طولانی که در سایت بودم تعغیر اساس من از زمانی شروع شد که استاد این حجت خدا دریکی فایل هایش اسم کتاب شکرگزاری راندا برن برد و من ان را دانلو کردم گوش دادم و به تمرینهاش عمل کردم عمللللللللل

    خدایاشکرت که اجابت کننده درخواست هایی👑🌹😂💞

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 53 رای:
    • -
      بهنام خدا گفته:
      مدت عضویت: 1751 روز

      دمت گرم بهنامی که این مطلب خجمل مجمل را نوشتی البته خیلی چیزا بهنامی بدست اورده از ارامش .خوش اخلاقی.توکل.

      یاتوحیدیعنی چه

      عدالت یعنی چه و…..

      و چقدحالم خوبه خدایاشکرت

      وچندمدتی هست دارم زندگی میکنم زندگیاااا انگار اون اصل اساسی که روی زمین باید بدست میاوردم را بدست اوردم واگه ازاین به بعد بمیرم وبه مداروفرکانس بالاتر هم بروم خیلی خوشحالم که این آگاهی هارا دریافت کردم و خودم وخدای خودم را شناختم و ازترک کردن زمین خوشحال وراظی هستم چون اون اصل را فهمیدم ودرک کردم

      وبی نهایت از خالق و رب خودم تشکر میکنم

      سپس ازخودم تشکرمیکنم که درجست جوی آگاهی بودم که بهم داده شد توسط استاد بزرگ

      وسپس ازاستاد بزرگ که حجت خداست برای ما تشکر میکنم ان شالله سالم وسلامت و سعادت مندباشه و خداوند حفظشون کنه برای ما وهمه انسانها که استفاده کنند از این آگاهی ناب

      الحمدالله رب العالمین و رب البهنامی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      مریم دستجردی گفته:
      مدت عضویت: 1846 روز

      به نام رب غنی سلام

      متشکرم دوست گرامی که این تجربیات را با ما به اشتراک گذاشتی و رب را بینهایت سپاس گزارم برای رسیدن شما به خواسته هایتان ان هم تنها از طریق فایل های رایگان و کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم ، چون انگیزه و آرامش قوی ایجاد می کند که اگر او توانست پس من هم می توانم به خواسته های خود برسم رب را سپاس می گویم که شما را دستی قرار داد برای این پیغام که نزدیک است بسیار نزدیک محقق شدن خواسته هایم و این احساس عالی .

      بسیار این جمالتان عالی و زیبا و هدایتگر بود «من این راه را میبینم ولی خداوند بینهایت دست دارد تا این را برای من خلق کند ».

      امیدوارم بیش از حال به رب وجودتان نزدیک شوید که نتیجه آن آرامش بیشتر و پایدار تراست و به خواسته های بیشتر و بیشتر برسید .

      در پناه الله یکتا شاد و ثروتمند و خوش بخت و سالم تر از اکنون باشید .

      منتظر خواندن نتایج فوق العاده ای که در این راه کسب میکنید هستیم .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      فاطمه گفته:
      مدت عضویت: 1888 روز

      سلام دوست عزیز

      واقعا چ باور قشنگیه و چقدر محدودیت ذهن مارو از بین میبره

      اینکه برای رسیدن به خواسته هام ، نیاز نیست که پولشو داشته باشم

      یا پولشو بسازم

      پول یکی از راه های رسیدن به خواسته هامه

      این یک راه از هزاااااران هزااااار راهه که من دارم میبینم

      ولی خدا بی نهااااایت راه و برنامه داره که منو به خواسته های قشنگم برسونه

      مرررسی که از نتایجت عالیت نوشتی

      ان شالله که هر روز با تصاعد رشد کنی در همهههه ی ابعاد زندگیت

      در پناه حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      محمد فتحی گفته:
      مدت عضویت: 3831 روز

      افرین بهنام .. احسنت

      عاشقتممم منن

      افرین

      چه الگوی خارق العاده ای

      چقدررر حال میکنم با هدایت ها که منو کشوند اینجا و به این فایل و این کامنت …

      منم همین الان سرباز پلیس راهم ..

      و چقدر الگوی خوبی شدی واسه من

      خداروشکررر

      اگر تونستی این چنین تغییر و تحول داشته باشی و ماشین به این خوبی اون چیزی که میخوای رو تهیه کنی پس منم میتونم

      چقدر تحسینت میکنم که محدودیت را نپذیرفتی اتفاقا درست یک جور دیگه نگاه کردی به مساله و خلق کردی …

      بهترین هااا رو واست ارزو میکنم هم پاره جانممم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  3. -
    فاطمه پورهدایتی گفته:
    مدت عضویت: 1506 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام استاد جان

    سلام دوستان عزیز

    من فاطمه پورهدایتی هستم، متولد 1355/3/4 از شهرستان رفسنجان از استان کرمان.

    استاد جان متشکرم که درس امروز هم با شادی و حس خوب و عالی بهم یاد دادین، و حسم رو عالی کردین، استاد منم به طرز معجزه آسایی وارد مسیر شما شدم، داستان من از این قراره که……

    سه سال پیش توسط داش کوچکم ، افتخار آشنایی با یکی از اساتید موفقیت که قانون جذب رو بهم معرفی کرد رو پیدا کردم، ایشون توی مطالب شون از انرژی و ارتعاش صحبت کردن و منو واسه اولین‌بار با اینکه این جهان از انرژی هست و همه چی از انرژی تشکیل شده آشنا کردن، وبعد دوباره با یکی دگه از اساتید، که در مورد قانون و باور درس می دادن، من آشنا شدم، چون من به‌شدت زندگی سختی داشتم و حدود دوازده سال بود که شوهرم ورشکست شده بود و ما زندگی پر از رنج و دردی داشتیم،و من دو فرزند داشتم و هر سال مهاجرت می کردم به شهرهای مختلف کشورم اما رشد نمی کردم، و از خانواده ی بسیار مذهبی هم بودم، قاری قرآن و مداح و مربی قرآن بودم، و خدا رو خییییییییلی بد اخلاق و خشک شناخته بودم، آدم نماز اول وقت خون، و نماز شب خون هم بودم، بارها و بارها تو سحرگاه از خدا کمک می گرفتم، اما خدا رو خییییییییلی اون دور دورا حس می کردم خیلی آدم خرافاتی بودم زود مردم رو قضاوت می کردم، با اینکه قرآن رو خیلی قبول داشتم اما عمل به قرآن نمی‌کردم، با اینکه به قول خودم نماز خون واقعی بودم اما از نمازم هیچ درک نمی‌کردم، وقتی داداشم زندگی افتضاح منو و غر زدن های هر روز منو می دید، بهم پیشنهاد کرد که بیا با قانونی آشنا ت کنم که می تونی زندگیت رو بسازی، من در واقع گوشی ساده‌ای داشتم، و اصلا این گوشی های لمسی و پیشرفت ه رو قبول نداشتم و طبق باورهای غلطی که داشتم، می گفتم این گوشی های جدید فقط واسه خراب کردن آدم وارد کشور شدن و می خوان دین ما رو ازمون بگیرن، به همین خاطر هم بود که من حرف های داداشم رو نمی فهمیدم ، تا اینکه یه روز واسه تفریح خانوادگی با خونه ی داداشم رفتیم داخل طبیعت ، ظهر که شد یه دفه یاد گوشیم افتادم دنبال گشتم که دیدم داخل کتری پر از آب افتاده، و اون گوشی دگه به درد من نخورد حتی تعمیر کاره هم گفت این دگه تعمیر نمیشه، و این بود که داداشم دوباره بهم گفت حالا بیا یه گوشی درست و حسابی بخر تا من با یه استادی که درس زندگی بهت میده تو رو آشنا کنم ، این بود که بلاخره قبول کردم که گوشی خوبی بخرم، و خریدم، حدود سه سال گذشت که با استاد های مختلف آشنا شدم ولی تغییر زیادی در زندگیم رخ نداد، تا اینکه عید نوروز امسال باز همون داداشم بهم پیشنهاد کرد که یه استادی هست به نام عباس منش که خییییییییلی آدم رو وارد مسیر راحت تری می کنه، منم چون سایت و وارد شدن به سایت رو بلد نبودم از طریق تلگرام با ایشون آشنا شدم و چندین فایل ازشون گوش کردم و حتی چندین دوره هم خرید کردم مثل دوره ی آفرینش، و دروازه قدم که قدم اول رو خرید کردم، اما اون نتیجه ای که می خواستم رو بدست نیاوردم، هی نتایج بد و هزینه‌های غیر مترقبه وارد زندگیم می شد، و نه پیشرفتی بود نه نتیجه ی خوبی، تا اینکه دوباره از خدا خواستم که خدایا هدایتم کن به مسیری که تو در آن مسیر هستی، خدایا کمک م کن چرا نتیجه نمی گیرم، ، تا اینکه بالاخره خدا جوابم رو داد، توسط خواهرم هدایت شدم به سمت خدا، و اون روز خدا بهم گفت تو کل کار رو اشتباه می رفتی، اونم از راه حرام به خاطر همین بود که مال حرام نتیجه تنیده اون روز اشکم خییییییییلی سرازیر شد که گفتم خدایا متشکرم که بهم گفتی مشکل کارم کجا بوده، و سایت رو واسم معرفی کردتوسط خواهرم و من به خدا قول دادم که دگه تلگرام رو واسه همیشه از گوشیم حذف می کنم، فقط خدایا تو کمک م کن و به بهترین راه ها هدایت م کن، منو خدا دو نایب دست به هم دادیم ، من گفتم قول میدم که به پیشرفت جهان تو از راه درست کمک کنم، خدا هم به من گفت منم خواسته هات رو بهت میدم و زندگیت رو آنطور که تو می خوای تغییر میدم، الآن حدود نزدیک به چهار ماه میگذره که من با سایت استاد عزیزم ، این رسول پروردگار م که واسه هدایت من اومده آشنا شدم و دارم حرف هایش رو گوش میدم و اجرا می کنم اینقدرررررررر به لطف خدا نتیجه ی ریز و درشتی دارم می گیرم که اینجا نمیشه ذکر کرد، فقط اینو بگم که هر روزی که فایل استاد رو می شنوم اول می نویسم، بعد واسه خودم هر چی که فهمیدم رو ضبط می کنم و صدای خودم رو گوش می کنم، و کامنت میزارم تا خوب و عالی اون درس رو یاد نگرفتم وارد درس بعدی نمیشم و زندگی من اینقدرررررررر آمیخته به این درس ها شده که آرامم شادم و تو مسیرم و اتفاقاتی واسم می افته که در راستای همون فایل روز اتفاق می‌افته که دارم تو زندگیم تجربه ش می کنم خدا رو هزاران هزار بار شکر گزارم که چقدررررر منو دوست داره و داره کمک م می کنه، و دارم رشد خودم رو می بینم در تمام زمینه ها ، از سلامتی از ثروت از آرامش از شادی، از روابط خوب و عالی، از خداوند متعال می خوام که کمک م کنه که بتونم دوره ی عزت نفس و دستیابی عملی به رویاها رو خرید کنم که موفق بشم و با شما دوستان عزیز هم در میان بگذارم استاد متشکرم متشکرم متشکرم

    خدا جونم مرسی که هستی مرسی مرسی مرسی مرسی

    خدایا کمک م کن که همیشه و همه جا تو رو بپرستم و فقط از تو یاری بجویم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 42 رای:
  4. -
    مصطفی گفته:
    مدت عضویت: 2424 روز

    سلام به استاد عزیزم عباسمنش ( یه توضیح بدم راجع به این کامنت – این کامنت رو من قبلا منتشر کردم توی دوازده قدم الان هممیخوام کاملترش کنم و از نتایج جدیدم بگم هم این کامنت رو اینجا هم منتشر کرده باشم که کمکی باشه به دوستان )

    من دوره دوازده قدم رو شرکت کردم خیلی خیلی عالی بود و امروز اومدم نتایج خودم رو بگم که به قول بعضی دوستان هم ذکات دانشی که کسب کردم رو پرداخت کنم و هم استاد با خوندن این مطلب که شبیه معجزه تو زندگی منه جگرش حال بیاد

    اول این موضوع رو بگم که چطور با استاد آشنا شدم

    من بواسطه یکی از دوستان با استاد آشنا شدم و چون محصولات به نظرم خیلی گرون میومد از این طرف و اونطرف محصول روانشناسی ثروت عزت نفس قانون آفرینش و عشق و مودت رو گیر آوردم بدون پرداخت هزینه که امیدوارم استاد حلالم کنه

    این فایل ها رو یکسال داشتم و فقط تونستم عزت نفس رو گوش بدم و بقیه رو اصلا نتونستم و چون بهاش رو پرداخت نکرده بودم زندگی من کوچکترین تغییری نکرد

    کم کم بیخیال شدم وشروع کردم فایل های رایگان رو گوش دادن چون با گوش دادن به اونها دیگه عذاب وجدان نداشتم و تو این مدت خیلی خوش رفتار و مهربون شده بودم منی که زود عصبانی میشدم به مدت زیادی دیگه عصبانی نشده بودم دو سه ماهی گذشت و دیده من خیلی عوض شد

    تو همین ایام یه روز سر زمین فوتبال رباط پام پاره شد ( الخیر و فی ما وقع ) توی سی ثانیه اول که خیلی درد داشتم به زمین و زمون فحش میدادم بعد یهو آموزه های استاد یادم اومد و پیش خودم گفتم خدایا شکرت یه خیری تو این کار برا من هست و حالم رو کنترل کردم و آروم شدم هر کی ازم میپرسید میگفتم خدا رو شکر خوبم عالی

    دو هفته بعد من پام رو عمل کردم و به مدت ۲ ماه خونه نشین شدم و همین شد شروع پیشرفت من توی این دو ماه خیلی تمرکزم روی فایل ها بیشتر شد و وقتی که تنها ۸۰۰ هزار تومن تو کارتم داشتم دوره ۱۲ قدم رو که فکر کنم ۷۰۰ تومن بود خریدم و شروع کردم به گوش دادن اینقد معجزات زیاده نمیدونم از کدوم شروع کنم

    تمام فایل هایی رو که بدون پرداخت هزینه دستم رسیده بود رو پاک کردم و با جون و دل به قدم اول پرداختم

    کم کم از خونه اومده بودم بیرون دنبال خرید خونه بودم

    کلا ۱۴۰ تومن داشتم و یه ماشین ۲۰۶ مدل ۸۶

    اینقدر حالم خوب بود که نگو چون نشونه ها هی داشت میومد که اگه بخوام اونا رو بگم تا فردا باید تایپ کنم

    یه زمین پسند کردم قیمتش ۱۴۲ میلیون بود گفتم میخرمش اونجا باشه تا ۴-۵ سال آینده بتونم بسازمش و برا بعد از ظهر قرار گذاشتم که برم پای معامله ظهر یه بنگاه دیگه زنگ زد که یه زمین نیمه ساز دارم بیا ببین منم گفتم عصر دارم میرم یه زمین دیگه رو بخرم و با اصرار خیلی زیاد اون اومدم سر زمینی که میگفت باورم نمیشد کلا ۵۰ متر با زمینی که میخواستم بخرم فاصله داشت انگار خدا داره باهام حرف میزنه و میگه بیا این پاداشت

    قیمت زمین نیمه ساز ۱۸۵ میلیون بود و من دیدم به نفعمه که این زمین رو بخرم چون بیشتر از این حرفا میاست خرج زمین خالی بکنم تا به اینجا برسه بعلاوه ۲تا ۳ ماه زمان

    خلاصه گفتم فکرامو بکنم بهت خبر میدم با خانومم اومدم سر زمین که اونم زمین رو ببینه که یکدفعه همسایه بغلی اومد بیرون

    من خودمو معرفی کردم و گفتم میخوام زمین رو بخرم اونم بدون هیچ مقدمه ای گفت این زمین رو من ۱۳۰ میلیون برات میخرمش ( دست خدا ) منو نگو داشتم شاخ در میاوردم مگه میشه یعنی اینقد ارزون در ادامه همسایه کناری بهم گفت برو بنگاه و بگو من اینو ۱۳۰ بیشر نمیخرم

    من رفتم بنگاه و گفتم من این زمین رو ۱۳۰ تومن میخوام اگه فروشنده مایل بود به من اطلاع بدین

    نیم ساعت بعد بهم زنگ زد بیا فروشنده اوکی داده من داشتم بال در میاوردم یعنی ۵۵ میلیون تخفیف عصر رفتم بنگاه و با اصرار فروشنده که ۱۳۵ بدی من راضیم منم ۱۳۵ دادم و خریدمش اونم طی سه فقره چک که هیچ کس باورش نمیشد که همه میگفتن این زمین حتما مشکلی داره

    خلاصه تو شک افتادم که چرا اینقد ارزون چرا اینقد راحت چرا با سه تا چک و گیر دادم به صاحب زمین که بیا زمین رو به نام من بزن و جالب اینجا بدون اینکه یک ریال پول بدم سند تک برگ رو زد به نام من ( وقتی فرکانی عوض شه آدمای اطرافت عوض میشن ) خداااا چی بگم از قدرتت که کارایی میکنی ما این قد نفهمیم و ناشکر به هر کی میگفتم میگفت تو این شهر تا الان همچین معامله ای نبوده اگه هم بوده ما ندیدیم خلاصه خونه رو خریدم

    برادرم بهم زنگ زد من ۵۰ تومن پول بیکار دارم فعلا دست تو باشه و باهاش کار کن یه ماهیانه ای به من بده من دوباره گفتم خداااااا شکرت

    شروع به کامل کردن خونه کردم که به خدا قسم میخورم هر قسمتش معجزه ای رخ داده برام که واقعا طولانی میشه بگم از کابینت ها گرفته تا برق و لوله کشی همه برام کار میکردن بدون چک و من میگفتم الان پول ندارم و اونا میگفتن هر وقت داری بده

    درآمد من هم حدود ۲.۵ تا ۳ تومن بود و ماهی ۱ تومن اجاره میدادم و خونه ۱۰۰تا ۲۰۰ تومن هنوز خرج داشت اینو میگم که باور کنین از جایی میرسه که فکرشو نمیکنید

    درآمدم کم کم داشت زیاد میشد و رسید به ماهی ۶ت۷ تومن که من اصلا وقت نمیکردم جواب مشتری رو بدم اصلا باورم نمیشد و هی خدا رو شکر میکردم

    خلاصه بگم براتون با یه کسب و کار جدید بوسیله معجزه آشنا شدم که ایشالا وقتی استاد امکان گذاشتن فایل صوتی رو ایجاد کرد کامل براتون میگم چون قدرت کلام فوق العاده ای دارم ولی تایپ کردنم به اون خوبی نیست

    تو این کسب و کار درآمد من خیلی رشد کرد و تا ماهی ۶۰ میلیون هم رسید که خودم هم هنوز باورم نمیشه من کم کم دلایل این پیشرفت رو فراموش کردم و درآمدم کم شد و الان روی ماهی ۳۰ تومنه( ده برابر روزی که شروع کردم )

    خلاصه الان از توی همون خونه دارم براتون کامنت میزارم که حدود ۷۰۰-۸۰۰ میلیون قیمتشه کلی بدهی داشتم که همه رو پرداخت کردم و یکی دو تا مونده که تا آخر اردیبهشت تسویه میشه یه وام بانکی داشتم به مبلغ ۸۰ میلیون که فقط ۱۰ تومن پرداخت کنم تسویه میشه

    خدا رو شکر بدون هیچ مشکلی دوره های روانشناسی ثروت یک و عزت نفس رو هم خریدم علاوه بر تمام دوازده قدم رو که هر موقع میاد سریع میخرمش

    ماشینم عوض کردم و ماشین بهتر خریدم موبایل آیفون و …… که بخوام بگم دوباره خیلی میشه

    فقط به دوستان عزیز اینو بگم موقعی که شروع کردم به کار کردن رو خودم خوش بین ترین فرد هم هرگز فکرشو نمیکرد با اینهمه هزینه من بتونم وام بانکی ام را تسویه کنم چه برسه به خونه و ماشین و …..

    خدا رو شکر که تو این مسیرم و تشکر فراوان از استاد عزیزم که یکی یه دونه منه دوست دارم از راه دور

    توی دریم بوردم عکس شما رو گذاشتم چون یکی از آرزوهام بغل کردن شماست ایشالا در آینده ای خیلی نزدیک میام و محکم بغلتون میکنم و اشک شوق میریزم دمت گرم استاد نازنینم

    و اما ادامه داستان موفقیت های من

    بعد از خرید خونه و عوض کردن ماشینم که ۲۰۶ بود با یه پارس اتومات که اونم از یه آشنا خریدم و بدون چک با چند تا سفته که سر موعد پولش رو پرداخت کردم و الان ماشینم یه پله بهتر شده بود ( قانون تکامل رو دقت کنید )

    دوباره کارکردن رو خودم رو شروع کرده بودم و نتایج دوباره شروع شد و جوری شد درامد من به ماهی حدودا ۲۲۰ تا ۲۳۰ میلیون رسید

    یه روز در مغازه یکی از دوستام بودم یه ماشین ماکسیما تمیز اونجا بود گفت میخوای برات بخرمش گفتم چجوری من الان پولش رو ندارم ( چون تازه به درامد ۲۳۰ رسیده بودم )

    خلاصه دقیقا یادم نیست چجوری شد و دوباره بدون چک من ماشین رو خریدم مابقیش رو هم همونجوری که قرارداد کردیم پرداخت کردم و نیم ساعت بعد معامله داشتم تو خیابون باهاش لذت میبردم

    چون به ماشین خیلی علاقه دارم با خرید اون ماشین انگار خیالم راحت شده بود و دوباره از این آموزه ها دور شدم ( این یه روند تکاملیه و اکثرا گول این قضیه رو میخورن )

    و همونجوری که حدس میزنید یه سری اتفاقات افتاد و درآمد من کم شد ولی چون حذف ورودی های منفی توی من انجام شده بود مثل حذف تلویزیون و انواع کانالهای خبری دوباره درآمد روی ۱۰۰ تومن رسید و من چند ماهی تو همین وضعیت بودم

    واقعا انسان خیلی فراموشکاره و زود دلیل این موفقیتها رو فراموش میکنه و برای اینکه توی این دام نیوفتین فقط باید توی هر مرحله که به خواسته ای میرسید خواسته ای جدید که دور از دسترس شماست رو هدف قرار بدین و روند کار کردن رو خودتون رو ادامه بدین

    خلاصه پیشرفت من خیلی آهسته شد و کم کم به خواسته هام میرسیدم ولی من خیلی بیشتر میخواستم

    ماکسیما قیمتش به ۶۰۰ میلیون رسیده بود ولی بعد با یه افت مواجه شد ولی من چون درامدم بالا بود اصلا برام مهم نبود

    کم کم قصد تعویض اون رو با سوناتا yf گرفتم ( البته عاشق جنسیس هستم اونم مدل ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ که مشکل کمک ندارن ) آخرین مدل پلاک ملی که تو ایران موجوده مدل ۲۰۱۳ هستش

    بوسیله یکی از آشناهام با یه واسط آشنا شدم که توی کار ماشین بود بهش زنگ زدم و گفتم یه سوناتا ۲۰۱۱ یا ۲۰۱۲ میخوام و گفت یک مورد هست بیا با هم بریم ببینیمش

    با هم که داشتیم میرفتیم سمت ماشین طرف زنگ زد که نیستم و بازدید کنسل شد همینجور داشتیم صحبت میکردیم گفت یه جنسیس ۲۰۱۲ هم هست قیمتش بالاست اگه میخوای بریم ببینیمش الله اکبر

    من هم گفتم حتما دیدنش که ضرر نداره

    خلاصه هماهنگ کردیم و رفتیم ماشین رو دیدیم و من فردای اونروز سوار اون ماشین داشتم لذت میبردم

    این ماشین رو هم شرایطی خریدم و در این لحظه که دارم باهاتون صحبت میکنم پولش رو تسویه کردم ولی توصیه اکید دارم بهتون هیچ جیزی رو شرایطی نخرید ( توصیه من به دوستان همون حرف استاده که تا پول کامل چیزی رو ندارید نخرید با خرید اون وسیله بصورت شرایطی ترس پاس نکردن چکها و از دست دادن وسیلتون باعث میشه لذتی که باید ببرین رو نبرین )

    تک تک حرفهای استاد گنجینه ای هست که اگه رعایت کنیم زندگی به شکل باور نکردنی زیبا میشه

    شرایط کاریم جوری شد که توی هم صنف های خودم بیشترین پیشرفت رو داشتم و بودن افرادی توی شغل خودم که درآمد بالاتری نصبت به من داشتن ولی هنوز خونه از خودشون نداشتن ( این که استاد میگن باور درست بشه نشتی ها برطرف میشه همینه ) و همه تعجب از اینهمه پیشرفت من داشتن و کسی جز من دلیلش رو نمیدونست من داشتم روی خودم کار میکردم هر چند محدود ولی من داشتم کار میکردم

    شرایط جوری شد تمام اطرافیان من درآمدشون صفر شد

    صفر میگم صفر مطلق جوری بود به ۵۰۰ تومن حیرون شده بودن ولی من بصورت کاملا معجزه آسایی که بخوام توضیح بدم طولانی میشه درآمدم کمتر شد ولی تا ۴۰-۵۰ میلیون در ماه بود و این فوق العاده بود

    قبل از صفر شدن درآمد اطرافیانم من به سمتی هدایت شدم که کاری رو توی شغلم انجام دادم که باعث شد درامد من بمونه و همه صفر بشن ( معجزه پشت معجزه )

    خلاصه بگم براتون الان تو خونه خودم با ماشینی که عاشقشم با گوشی اپل روز دنیا برا خودم و خانومم و خیلی چیزهای دیگه که خریدم و مسافراتهای فوق العاده ای که رفتم نشستم و دارم به شدت روی خودم کار میکنم

    دوره روانشناسی ثروت ۳ با کشف قوانین زندگی رو تازه خریدم و دارم ازشون لذت میبرم

    دوستان تجربه خودم رو بگم انسان فراموشکاره و این روند تکاملیه ماست که باید طی بشه اصلا خودتون رو شماتت نکنید

    ولی هرچه بیشتر متعهد باشین و روی خودتون کار کنین سریعتر پیشرفت میکنید و به آرزوهایی میرسید که حتی فکرشم نمیتونید بکنید چجوری

    خواسته هام خیلی بزرگتر شدن و قصد خرید خونه تهران رو دارم و میخوام ماشن لکسوس ۵۷۰ داشته باشم و جدیدا یه الهام بهم شد و اونو انجام دادم و هدایت شدم به سمت یه کسب و کار اینترنتی

    بر اساس جلسه ۱۳ رویاهایی که رویا نیستند شروع به باور سازی راجع به اون کسب و کار کردم و مدام مطالعشون میکردم صبح و شب

    فردای اونروزی که الهام بهم شده بود در مغازه یکی از آشناهام که ربطی به محصولی که من میخواستم تولید کنم نداشت کلی از اون محصولی که قرار بود تولید کنم رو دیدم و این نشونه رو دریافت کردم و مطمِن شدم مسیرم درسته

    روی هدایت کار کردم و توی دفترم نوشتم که خدایا محتاجم به هر هدایتی که از سمت تو میاد برای پیشبرد کارم و اونو شاخ و برگ دادم

    یه مشکلی داشتم و اون بسته بندی بود که به شکل معجزه آسایی انجام شد و اینقدر بسته بندی هام قشنگ شدن که کسی که این کار رو برام انجام داده بود گفت وقتی محصولتون آماده شد حتما برای من عکس بفرستین برا تبلیغ کار خودشون

    مشکل بعدی من کارتن بود و نمیدونستم باید چکار کنم در حال پیگیری کارای پرداخت در منزل بودم که متوجه شدم نه تنها یه شرکتی پرداخت درب منزل رو انجام میده بلکه انواع سایز های کارتن رو هم داره وای خدای من

    کلی هزینه و کار از جلوم برداشته شد

    روز قبل از انتخاب عکسهای پیجم دقیقا عکس آرم برندم و نوشته زیر او IN GOD WE TRUST رو پشت تیشرت یک موتور سوار دیدم که چشمام داشت از حدقه میزد بیرون و اونو فایل صوتی کردم که هی به خودم یاداوری کنم و به خودم گفتم اگر تنها همون نوشته رو دیده بودم برای من اتمام حجت بود که توی مسیر درستم حالا که دیگه لوگو برند من هم بالای اون نوشته بود ( خدایا شکرت )

    منتظر هدایت خداوند بودم برای استارت کارم ولی هدایتی نمیومد و نمیدونستم باید چکار کنم و گفتم حتما خیریتی داره تا فردا مشخص میشه

    نمیخواستم روی ذهن خودم حساب باز کنم و بر اساس تجربیات خودم عمل کنم و دوست داشتم خدا بهم بگه و من انجام بدم

    من از خدا خواسته بودم من چجوری کار رو استارت بزنم برای معرفی پیج

    ذهنم میگفت تبلیغات ولی من گفتم اگه هم قرار باشه تبلیغ کنم خدا باید نشونه بده و من استارت میزنم

    یکی دو روز بسته های من آماده پیج هم آماده و.لی خبری از هدایت نبود یعنی بود من دریافت نمیکردم

    فردای اونروز متوجه شدم تا ده روز آینده من یه سفر کاری حتما باید برم تهران و کاملا اینو فراموش کرده بودم و اگه تبلیغ میکردم در شروع کار به مشکل بر میخوردم و نمیتونستم اجناس رو تحویل بدمو اصلا دوست نداشتم در شروع کار بدقول بشم و گفتم خدایا شکرت ندادن هدایتت هم از رو دلیل و منطقه و حسابه

    اینو بدونین یه وقتایی صبر کردن بهترین کاره (البته محدود )

    خلاصه دست نگه داشتم برم تهران و برگشتم ببینم خدا چی میگه و چکار باید بکنم

    دوستان من بعد از سه سال هدایت رو درک کردم و دارم ازش استفاده میکنم اگر فقط همین باور رو ایجاد کنید که لایق هدایتید و حتما خداوند شما رو هدایت میکنه به سمت چیزی که میخواین چیزی نیست تو این دنیا که نتونید بهش برسید

    اخرین قسمت هدایت رو بگم و رفع زحمت کنم

    یکی از دوستای سربازیم که به من گفته بود توی کار پخش همون محصول تولیدی شبیه منه و میخواستم بهش زنگ بزنم ولی فراموش کرده بودم

    به الله قسم بعد از سربازی چند بار اونم با فاصله یک ساله یا دوساله با هم تماس داشتیم و آخرین تماسم با اون یادم نیست ولی یقین دارم بالای دوساله

    دو سه روز دیگه باید برم تهران و برنامه هامو دارم اوکی میکنم که برم پریشب گوشیم زنگ خورد نگاه کردم به گوشیم یه لحظه سکته ناقص زدم همون دوستم بود یا خدا

    چه کارایی از دست خدا بر میاد که ما روی اون حساب نکردیم الله اکبر

    جواب دادم گفت گوشیم رو عوض کردم شمارت رو نداشتم و از یه دوست مشترک گرفته بود و گفت چند روزی هست به یادت بودم میخواستم زنگت بزنم

    الان بهش فکر میکنم مو به تنم سیخ میشه که ما چه قدرتهایی داریم و فراموشش کردیم ما چه حامی و هادی داریم و فراموشش کردیم و روی چه چیزهای پوچ و بی ارزشی حساب باز کردیم

    به خودم گفتم و خواهم گفت فقط روی خدا حساب باز کن ولا غیر

    ((((( فکر میکنم هدف ما از اومدن به این دنیای مادی چیزیه که ۹۹% فراموش کردن و اون اینه که ما اومدیم تو این دنیا که یاد بگیریم چطور به خداوند اعتماد کنیم فقط همین تاکید میکنم فقط همین )))))

    ما دست خودمون رو از دست کسی بیرون میکشیم و روی عقل خودمون و حرف مردم حساب باز میکنیم که میگه عشق مادر به فرزند در مقابل عشق من به شما هیچه

    خدایا مارو ببخش هزاران بار دست ما رو گرفتی ببری اونجایی که میخوایم و ما با حساب کردن روی عقل منطق و حرف مردم دست خودمون رو از تو دست تو بیرون کشیدیم و گفتیم لازم نکرده خودم میدونم چیکار باید بکنم

    و قانون دنیا اینه که خدا هرچقدر هم عاشق ما باشه به خواسته ما احترام میزاره چون میدونه ما به زور بزرگ نمیشیم ما باید خودمون بفهمیم و آگاهانه دستمون رو توی دست خدا بزاریم

    ممنون از استاد عزیز و دوست داشتنی – در آینده نزدیک میام اونجا و بغلت میکنم کلی حرف داریم با هم بزنیم

    خدا نگهدار IN GOD WE TRUST

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 122 رای:
    • -
      ندا رنجبری گفته:
      مدت عضویت: 3367 روز

      فکر‌کنم‌من اولین نفری باشم که اینجا کامنت شما رو میخونم انگار خداوند شما رو فرستاد تا اینجا هم کامنت نتایجتون رو بنویسید، چون من از دوازده قدم فقط قدم اول رو دارم و خدا میخواست از طریق شما مسئله ی هدایت رو به من یادآوری کنه زمانی که ایمیل اومد که شما دیدگاه گذاشتید من توی یه مسیر بودم از جایی برمیگشتم که دو روز بود ورودی منفی دریافت میکردم، انرژیم اومده بود پایین اما با خودم حرف زدم و خودم رو آروم کردم و گفتم درسته که تو نمیدونی قراره چطور به خونه و ماشین دلخواهت برسی اما هدایت میشی هدایت میشی هدایت میشی اینو چند زار کفتم و همون موقع بهم الهام شد گوشیمو وردارم و اینترنتم رو روشن کنم و بلافاصلخ ایمیل اطلاع رسانی کامنت شما.

      تمام صحبت های شما صحبت هدی خدا با من بود و مت جثدر حس کردم حضور خداوند رو و بی نهایت از شما سپاسگزارم آقا مصطفی عزیز و از خدا براتون موفقیت بی نهایت میخوام. کامنت شما رو کپی میکنم و هر روز و هر لحظه مطالعه میکنم.

      خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        مصطفی گفته:
        مدت عضویت: 2424 روز

        سلام به شما دریا خانم عزیز

        ممنون از پاسخ قشنگتون به کامنت من

        اصلا نگران پایین بالا اومدن فرکانس و رفتن تو فرکانس منفی نباشید منم همیجورب بودم و هستم

        تو این شرایط به هیچ عنوان خودتون رو شماتت نکنید که به عزت نفستون ضربه میزنه

        وقتی روی خودتون کار میکنید گهگاهی ذهن چموشی میکنه و از این آگاهی ها فاصله میگیره و این روند تکاملی و طبیعیه همه است .

        انسانهایی موفق میشن که هر بار که بر میگردن به مسیر درست با قدرت بیشتری مسیر رو ادامه میدن و هر چند که دوباره هم این اتفاق میوفته و از مسیر دور میشین ولی دفعه بعدش دوباره قویتر ادامه میدین و بالاخره به اون چیزی که میخواین میرسین

        آرزوی موفقیت دارم برای شما

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
        • -
          محمدرضا باتقوی_1381 گفته:
          مدت عضویت: 1968 روز

          سلام دوست عزیزم مصطفی جان

          یه سوالی ازت داشتم

          میخواستم بپرسم که:

          من دربارتون خوندم نوشته بودین 200 میل درآمد دارید در ماه سوالم اینه از چه در آمدی به این درآمد رسیدین و چقدر طول کشید و از کدوم دوره ها استفاده کردین و در هر زمانی در چه دوره ای و جلسه ای بودین و با کدوم ایده و الهام و هدایتی به فلان درآمد رسیدید؟

          لطفا کامل توضیح بدین ازتون ممنونم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
          • -
            مصطفی گفته:
            مدت عضویت: 2424 روز

            سلام به شما دوست عزیز و گرامی

            دوست عزیز من اول از کتاب ها و فایل های رایگان شروع کردم

            بعد دوره ها رو شروع کردم

            اصلا نمیتونم دوره خاصی رو پیشنهاد بدم به این دلیل که تمام دوره ها در کل یه چیزی رو میگن قانون یکیه فقط جزئیات فرق میکنه

            معجزه دوره ها در اینه که دوره با اینکه خیلی به هم شبیهن ولی با اینحال با هم فرق میکنن

            من از درآمد ۳-۴ تومن در ماه به این درآمد رسیدم که در دفترم نوشته بودم رویام اینه به درآمد ۲۰ تومن در ماه برسم که به ده برابرش رسیدم ولی متاسفانه به دلیل گوش نکردن به حرفای استاد الان درآمدم بین ۷۰ تا ۱۰۰ هستش اینقد طبیعی به این اعداد میرسید که فراموش میکنید چی شد که به اینجا رسیدید و کارکردن روی خودتون رو رها میکنید و میشید مثل من و دوباره شروع میکنید

            یه موضوعی رو بگم باورتون قوی بشه موقعی که میخواستم اولین ماشین خارجی خودم رو بخرم یه پولی دستم رسید که خداشاهده هیچ ربطی به اون کاری که میکردم نداشت

            اونموقع درآمد من تقریبا ماهی ۲۰ تومن بود ماشین رو خریدم

            بعد یه معامله زمین جور شد که خریدار دو ماه بود دنبال زمین بود و کسی نتونسته بود براش زمین دلخواهش رو جور کنه

            اون منطقه ای هم که زمین میخواست تمام بنگاه ها رو گشته بود و از هر کی میشماخت پرسیده بود

            وقتی این موضوع رو به من گفت حدودا سه چهار روز فکر کنم دنبال این قضیه بودم و بطور معجزه آسایی معامله زمین جور شد و ۸۰ میلیون از اون معامله به من رسید این در صورتی بود که کار من یه چیز دیگه بود ولی این معامله جور شد

            کار خاص اصلا مطرح نیست

            ببینید با چی حال میکنید برید سراغ همون

            البته با درست کردن باورها و ایمان ایمان و ایمان

            ایمان قدرتیه که هر نقطه ضعفی هم داشته باشید میپوشونه

            چند تا از دوستان رو دیدم که از من نتیجه های بیشتری گرفتن وقتی صحبت کردم باهاشون متوجه شدم من از اونها قانون رو خیلی بهتر بلدم دانسته های اونها اگه کلاس پنجم بود دانسته های من دوران دکترای دانشگاه بود حرفهاشون حرفهای ابتدایی استاد بود ولی نتیجه های اونها بیشتر بود

            ریزتر که شدم متوجه شدم تفاوت اساسی در ایمان بیشتر اونها به خداست

            کارایی که اونا کردن من جرات انجامش رو نداشتم یا بهتر بگم ایمان انجامش رو نداشتم

            پس همه چی برمیگرده به میزان ایمان

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
            • -
              محمدرضا باتقوی_1381 گفته:
              مدت عضویت: 1968 روز

              سلام ممنون و سپاس از توضیحات قشنگتون

              اگه توضیحات بیشتر و کاملتری هم بدین از اینکه :

              1- چگونه استفاده از دوره هارو پیشنهاد میدین و همینطور فایل های رایگان

              2-به کدام یک از ایده هاتون عمل کردین که چنین نتایجی دادن و آیا ایده هایی بودن که نتیجه خاصی نداشته باشن براتون؟

              3-در مسیر چطور هدایت شدید و در زمان کار کردن رو چه موضوعاتی هدایت هایه مختلفی رو دریافت کردید؟

              4- نکته خاصی دوست دارید به من بگید به عنوان کسی که نتیجه مالی خوبی رو گرفته؟

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
            • -
              آرزو ملک فر گفته:
              مدت عضویت: 1423 روز

              سلام دوست عزیز

              چقد خوشحال شدم از خوندن کامنت شما و واقعا لذت بردم و خیلی خیلی خییییلی بهتون تبریک میگم و واقعا تحسینتون میکنم 😍🌹چقدددد حرفای شما بیشتر از قبل همه چی رو برام باورپذیرتر کرد😍🌹

              نتونستم کامنت ننویسم و تشکر نکنم🌺

              امیدوارم هرجا که هستید مثه همیشه بدرخشید و سلامت و ثروتمند باشید🌹🌺😍

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
            • -
              محمدرضا باتقوی_1381 گفته:
              مدت عضویت: 1968 روز

              سلامممم مصطفی جان خوبین؟

              من یه سوالی دارم از افرادی مثل شما که نتایج مالی خوبی گرفتن (200 میل یا 100 میل در ماه) از نظر من!

              چرا به افرادی در عقل کل که مثل خودم “فقط” و “فقط” به دنبال افرادین که “نتیجه” دستشونه و نه فقط حرف هایی که از استاد شنیدن و خوششون اومده و بهش باور دارن!

              کمک نمیکنید؟ و از تجربه هاتون نمیگین؟

              بیشتر کسایی که من دیدم از اصلا نتیجه خاصی ندارن و در عقل کل جواب میدن یا حداقل نمیگن از نتیجشون!

              در کل سوال من اینه همون حرفی که استاد زد و گفت یه سری افراد که نتیجه های بزرگ میگیرن دیگه به سایت سر نمیزنن حالا شاید همشون اینطور نباشن که یکیشونو میشناسم که با استاد لایو هم گذاشتن ! ولی غیر اون چرا افرادی مثل شما به کمک بقیه افراد نمیان؟ اونم شمایی که اصلا با نتیجتون حرف میزنید و باورتون نمیشه خودتونم که چه ایمانی در دل بقیه میتونید ایجاد کنید(خودم تجربه کردم وقتی نتیجه دارم چه ایمانی تو دل افراد ایجاد شده)

              آیا مشغله های کاری باعث میشه نتونید بیاید؟

              ممنونم ازتون

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      علی محمد رستاد_من با رشد کردن نفس میکشم گفته:
      مدت عضویت: 2281 روز

      کامنتت، نتایجت، قلمت عالی بود ولذت بردم از همه اونها

      خدارو شکر میکنم این فایل امروز استاد نشونه امروز من بود که امروز من کامنتت رو بخونم که اگر دیروز این اتفاق می‌افتاد، کامنتی ازت وجود نداشت، باید به زمان بندی خدا اعتماد کرد و الهامات رو پذیرفت،

      عاشق این جملات شدم که (ما اومدیم به این دنیا که یاد بگیریم چطوری به خدا اعتماد کنیم)

      فوق العاده ای

      کسی که به خدا اعتماد داره

      کسی که میدونه 2+2 میشه 4

      دیگه دغدغه جواز رو نداره

      دوستان من، اونایی که این پیام رو میخونید، حواستون به دسته بازی خ دتون باشه و به خدا اعتماد کنید

      به هرجا برد بدون ساحل همونجاست

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      میلاد فخری گفته:
      مدت عضویت: 1733 روز

      سلام خدمت بردار بزرگوار

      من از خواندن کامنت شما لذت بردم و روحیه ام عوض شد خیلی خوشحالم بابت این همه پیشرفت و همینطور درآمد بالا و رسیدن به خواسته هاتون خدا را شکر بابت اعتمادی که به خدا دارید، انشالا که من و بقیه دوشتان هم از این کامنت پر انرژی شما استفاده کنیم و نتایج موفقیت هایمان اینجا بنوسیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      مریم دستجردی گفته:
      مدت عضویت: 1846 روز

      سلام دوست گرامی

      این دومین باری که دیدگاه شمارا میخوانم . واقعا عالی بود عالی تمام نتایج فوق العاده ای که از تکیه به رب گرفتید فوق العاده بود

      خدا رو شکر میکنم که شمارا دستی از دستانش قرار داد به حقیقت انسان فراموشکار است شکرت خدا جونم شکر از خواندن نتایج شما و حرف هایی که در مورد رب توکل به رب زدید این چنین اشک شوق از چشمانم سرازیر شد که نتایج شما امروز حجتی بود برای من از سوی رب که میشود که باید صبور باشم و تکامل خود را طی کنم که او حی زنده پایدار و غنی است و تنها باید روی ربم رفیقم حساب باز کنم ولاغیر .

      یارب سپاس گزارم سپاس گزارم برای این حال خوب سپاس گزارم که میبینم این چنین نتایج عالی دوستان من با توکل بر تو با کار روی خود به آن رسیده و با ایمان قوی تر به سمت خواسته های بیشتر از تو در حرکت اند سپاس گزارم سپاس گزارم سپاس گزارم.

      در پناه او که تنها و بهترین پناهنده است غرق در ثروت بیشتر از اکنون در تمام زمینه های زندگی تان باشید .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      فاطمه گفته:
      مدت عضویت: 1888 روز

      سلااااام دوست عزیزم

      من دیوونه شدم اصلااااا !!!!!

      بابا باریکلااااااا

      همین الان بلند شدم و برات دست زدممممم !!

      خیلیییی حال کردم وقتی کامنتتو خوندم

      مررررسی مرررررسی مرررررسی که وقت گذاشتی و نوشتی

      عالیییییه

      داشتم از رو کامنتا رد میشدم که برم بالای صفحه و پر امتیاز ترینهارو بخونم یهویی کلمه موبایل آیفون نگاهمو جلب کرد و گفتم خودشه باید همین کامنتو بخونم

      چون من عاشق آیفونم و انشالله به زودیه زود به دستش میارم

      خیلی خوب بود که روند افزایش حقوقتو گفتی واقعا مرسی از توضیحاتت

      کلی ایمان در من ایجاد شد

      کلی امید

      کلی اطمینان

      عاشقتمممم

      انشالله که بیشترررر و بیشترررررر تر بترکونی و همینجوری با روند تصاعدی بری بالاااااا

      در پناه حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      میثم گفته:
      مدت عضویت: 1969 روز

      به به ، به به

      آقا مصطفی، دوست و هم خانواده عباس منشی ام، گوارای وجودت باشه

      هم نتایج مادی ای که گرفتی

      هم مهمتر از اون گوارای وجودت باشه اون احساس خوبی که از آموختن این قوانین ثابت و بدون تغییر خداوند نصیبت شده

      که باعث میشه روز به روز ظرفت بزرگ تر بشه و من و سایر دوستان هم بدونیم که این مسیر جذاب و پر نتیجه برای تمام کسانیه که طبق آموزشهای استاد عزیز باورهاشونو عوض کنن و با این فایلها عجین بشن اتفاق میفته…

      و چقدر زیبا روند تکاملی در کامنت پرمحتوای شما هویداس

      و اینم خودش درس بزرگیه که ما بدونیم که هر موقع شروع به کار کردن روی خودمون کنیم دقیقا رشد پلکانی نسبت به جایگاه قبلی خودمون اتفاق میفته و ما داریم دنیای خودمونو میسازیم و نباید دست به مقایسه با دیگرانی بزنیم که توی جایگاه های متفاوتی قرار دارن.

      روی خودمون کار کنیم و خودمون رو با خود قبلیمون مقایسه کنیم و از رشد و نتایج، پی به وجود قوانین ثابت خداوند ببریم و مسیرمونو با اشتیاق بیشتر تا بینهایت ادامه بدیم.

      الهی شکر بخاطر وجود استاد عزیز و آموزشهای بی همتاش، الهی شکر بخاطر وجود این سایت عزیز و بچه هاش، الهی شکر برای همه چیزای قشنگ و زیبا که مسخر ما شده در این دنیا.

      خدای من، رب من، ما رو در هرچه بیشتر یکی شدن با خودت توفیق بیشتر بده…

      آمین رب العالمین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      زهرا حسینی گفته:
      مدت عضویت: 1502 روز

      سلام به شما دوست عزیز

      کامنت شما بی نظیر بود آن شاالله که حال دل تون همیشه خوب باشه

      این جمله ی شما حک شد تو ذهن تا همیشه

      هدف ما از اومدن به این دنیای مادی اینه که ما اومدیم به این دنیا تا یاد بگیریم چطور به خداوند اعتماد کنیم ❤️

      بی نظیر بود درهایی از آگاهی رو برای من باز کرد

      سپاس گزار خداوندم و سپاس گزار نظر زیبای شما

      در پناه حق باشید 💐

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    محمود سقایی گفته:
    مدت عضویت: 1479 روز

    سلام ب استاد عباسمنش عزیز و همه دوستان🌷

    روز چهارمی هست ک دارم هدایت روزانه ام رو گوش میکنم و مطمئنا اول هر راه یک سری مسائل مثل ترس و باورهای نامناسب وجود داره ک امروز با گوش دادن ب این فایل این تصمیم رو گرفتم ک ب دنبال الگو هایی برم تا ذهنم رو آروم کنم و مطمئنا چ کسی بهتر از خود استاد واقعا بخش فوق العاده ایی هست و ب صورت خیلی زیبا من رو هدایت میکنه ب جواب سوالاتم

    سپاسگزارم از خدای مهربون از اینکه من رو با این سایت اشنا کرد و سپاسگزارم از بانی این سایت و کسانی ک فعالیت دارند.

    خدایا عاشقانه سپاسگزلرم

    خدایا عاشقانه سپاسگزارم

    خدایا عاشقانه سپلسگزارم

    🌷🌷❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  6. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2173 روز

    به نام خدا

    خدایا شکرت

    الگوهای موفق

    من با گوش دادن به این فایل رفتم سرچ کردم و نام/ مانی خوش بین/ اومد یکی از ثروتمندان ایرانی در آمریکا

    بیژن پاکزاد هم یکی از ثروتمندان موفق هسش

    زندگی نامه کوروش شاه پسند هم بسیار عالیه به عنوان فردی موفق و کوشا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  7. -
    حسین گرزدین گفته:
    مدت عضویت: 1919 روز

    سلام به همه امروز 1400/5/20 من اومدم با جرئت و ایمان بنویسم الان در چه شرایطی هستم تا اینکه چند ماه بعد همین کامنت را فروارد کنم و زیر آن از نتایج معجزه ای در زندگیم برای خودم و شما بنویسم.

    تا به اینجا ک گذشته من درابطه ی عاطفی خیلیییییییییییییییییی خیلییییییییی عالی با دوست دخترم هستم و از لحاظ سلامتی میتونم بگم 99.5 هستم از لحاظ رابطه با خودم خیلی خوبم و از خودم بودن خیلی خیلی راضیم و رابطه ام با خدام هر روز داره بهتر میشه ، فقط من مدتی در شرایط مالی درجا و عقب گرد داشتم ، همیشه شرایط مالیم خوب بوده ن بدهکار ن چیزی روال عادیب را داشتم معمولا هر چ خواستم خریدم برای خودم از ی جایی اندکی بذهکار شدم خیلی کم نزدیک 10 تومن الان شده تقریبا 7 تومن یه وام گرفتم ک تا حدودی یک سومش رفته و تو این قضیه نقطه خوبی ک هستش اینه ک فشار روحی خدا رو شکر اصلا روم نیست و دارم روند درستی رو طی میکنم.

    قول میدم به خودم و شما چند ماه دیگه کامنتی رو میزارم که نتایجم توش هست و الان از نوشتن این کامنت ذره ای ترس نداره و به قوانین بدون تغییر خدایم کاملا اطمینان دارم. شاد و سربلند و پیروز باشید.

    عالی هستی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  8. -
    parisa گفته:
    مدت عضویت: 1824 روز

    با سلام به استاد عزیزم و مریم جانم و تمام بچهای سایت

    خیلی خدا روشاکرم که در این جمع فوق العاده هستم و این بخشی از شکرگزاری های روزانه منه که با قانون آشنا شدم و با سایتی و با استادی با این کیفیت آشنا شدم.خداروهزاران بار شکککککر.

    خب بریم سراغ نتایجم از استفاده از محصولات و سایت استاد:

    من حدود ۳ سال هست که با قانون جذب آشنا شدم قبلش در دوره های اساتید دیگه بودم و با رشد مدارم در طی دوسال، حدودا یکسال پیش با استاد عباسمنش آشنا شدم.

    بعد از فارغ التحصیلی در مقطع ارشد حدود ۴ سال پیش تصمیم داشتم سرکار برم اما نه در شهرستان کوچیک خودمون من مرکز استان رو انتخاب کرده بودم سختم بود بعد از سالها استقلال و زندگی در شهرهای دیگه برگردم شهرستان کوچیکی که مجبور باشم با خانواده در محیط کوچیک خونه زندگی کنم که حتی اتاق مستقل هم نداشتم. سرکار میرفتم و در خوابگاه شاغلین زندگی کردم به مدت ۳ ماه. کاری که از ساعت ۱۵ شروع میشد و تا ۳۰ دقیقه بامداد من بیرون بودم و خیلی شبها ساعت ۱ میرسیدم خوابگاه. و درامدم فقط کفاف هزینه هام رو میداد اما اینقدر که در اون جمع و اون محیط با تایم زیاد کاری اذیت بودم دقیقا قبل از نوروز ۹۷ از اون کار بیرون اومدم رفتم تا عید رو شهرستان باشم و بعد عید دوباره دنبال کار باشم که دقیقا اول اردیبهشت بلاخره خانواده ام بعد از دوسال خواستگاری رضایت دادند!! با شخصی که از دوران کارشناسیم میشناختیم همدیگه رو ازدواج کردیم. خونه یکی از بستگان همسرم که خودش فوت کرده بود و فرزندانش ایران نبودند بمدت ۱ سال زندگی میکردیم ما تونستیم از چالش ازدواج موفق بیرون بریم و این کار انجام بشه اما همون اوایل با شرایط خیلی سخت مالی روبرو شدیم همش یاد حرفهای بقیه میفتادم که توی ازدواج فقط نباید علاقه رو درنظربگیری با کسی ازدواج کن که بتونه شرایط رفاهی خوبی ایجاد کنه وگرنه رابطه ی عاطفیت هم تحت تاثیر قرار میگیره. ولی یه امیدی ته دلم بود که میگفتم نه میتونیم در کنارهم رشد مالی عالی داشته باشیم بعد چند ماه در شرایط سخت مالی بودن از طریق خواهر عزیزم با قانون جذب و دوره یکی از اساتید آشنا شدم همسرم خیلی این مسایل رو قبول نداشت ولی من امیدی ته دلم بوود و خصوصا که استاد اون دوره تا حدودی به آیه های قرآنی هم اشاره داشت و باعث شد بیشتر باور کنم من ادامه دادم به گوش دادن فایل ها و نوت برداری و عمل کردن تا حدودی و این باعث شد اتفاقای مالی عجیب بیفته(یک روز که باید بدهی مون رو به کسی میدادیم و مبلغش حدود ۴ برابر حقوق یکماه همسرم بود، گفت بگو نمیتونیم واریز کنیم ولی من یه امیدی ته دلم بود که خودش تا فردا پس فردا درست میکنه و به اون دوستی که بهش مقروض بودیم هیچی نگفتم که نمیتونیم پرداخت کنیم. دقیقا فرداش از جایی که فکرش رو نمیکردیم حدود ۱۰ برابر حقوق یک ماه همسرم در یک روز به حسابم واریز شه بدون اینکه به کسی بگیم و یا دنبال پول باشیم. نه تنها قرض رو کامل پرداخت کنیم و کلی هم خرید کردیم و حتی تفریح رفتیم.) از اونجا که نتیجه دیدیم ایمانمون به قانون بیشتر شد خصوصا همسرم. تصمیم به مهاجرت تحصیلی داشتیم دقیقا یکماه قبل از عید ۹۸ پذیرش گرفتیم از یک دانشگاه رنک بالای اروپایی گفتیم بعد عید یه مجلس عروسی میگیریم و میریم اما هیچ پولی نداشتیم . تقاضای وام ازدواج چند هفته قبل داده بودیم توی شهرستان که دستان خدا یعنی متصدی بانک درخواست ما رو رد کرد (اون موقع مبلغ نفری ۱۵ میلیون بود.)و بعد چند ماه متوجه شدیم که رد کرده اولش ناراحت شدیم ولی ایمان داشتیم که بهترش پیش میاد. مدارک رو گرفتیم و گفتیم حالا بعدا درخواست میدیم وقتی قضیه مهاجرت جدی شد وخواستیم مجلس بگیریم دوباره پیگیر وام شدیم ولی مبلغ وام شده بود نفری ۳۰ میلیون (خدا بهتر میدوسنست زمان وام گرفتم ما رو هم بیشتر بکارمون اومد وومجلس خیلی خوبی گرفتیم و هم زمان بهتری بود ).قبل از عید ۹۸ تمام کارهای مجلس رو انجام دادیم و تمام خدمات تالار، آتلیه ، آرایشگاه و همه چی رو با تخفیف بیشتراز ۵۰ درصد قرارداد بستیم و برای هر کدوم ۱۰۰ تومن ۲۰۰ تومن پیش پرداخت زدیم و قرار بود تا آخر فروردین تسویه کنیم ولی عملا هیچ پولی نداشتیم و وام هم هنوز واریز نشده بود یادمه قرار به پرداخت بود برای فرداش من داشتم از آرایشگاه برمیگشتم خونه همسرم زنگ زد که رییس بانک گفته تا دو هفته دیگه نمیتونیم پرداخت کنیم گفتم نزدیک خونه ام الان میرسیم صحبت میکنیم. توراه گفتم خدایا ما مهمونها رو دعوت کردیم کارتها پخش شده همه چی رزرو شده و اگه تا فردا پرداخت نکنیم همه رزرو ها لغو میشه به من ربطی نداره تو خدایی درست کن توی کوچه بودم که این صحبت ها رو کردم باهاش و ۲۰۰ متر تا خونه فاصله داشتم دستم که رفت روی آیفون گوشیم زنگ خورد همسرم بود و گفت با آشنامون که دوست رییس بانک بود صحبت کرده و اون واسطه شده قراره تا فردا یکی از وام ها رو واریز کنه. خشکم زد گفتم خدایا این واسطه ها و این وسیله ها از طرف تویه من مطمنیم خودتی و سپاسگزارتم. خیلی خوشحال شدم خلاصح یه عروسی خیلی عالی گرفتیم جوری که فامیل ها همه تعجب کردند که این دوتا چطوری با دست خالی و بدون کمک گرفتن از خانواده ها همچین مجلس خوبی گرفتند ولی ما نبودیم خدا بود که قدم به قدم هدایت کرد و همه چی اوکی شد.

    قرار بود بعد ارز دوهفته بعد مجلس بریم و امان از این باورهای محدود کننده، باورهای اشتباه من که وای مهاجرت سخته،دوری از خانواده چی میشه و… شرایطی ایجاد شد که ثبت نام ما در دانشگاه بخاطر کسری مدرک لغو شد. به کسی نگفتیم و سعی کردیم اپلای کردن رو ادامه بدیم از طرفی چون همسرم مسیله سربازی داشت اگر تا مرداد کارش رو انجام نمیداد باید سربازی میرفت. و این استرس نمیداشت ما راحت روی خواسته مون تمرکز کنیم و با قدرت ادامه بدیم. فکر میکنم هفته سوم مرداد بود تصمیم گرفتیم بیخیال همه چی بشیم و بریم سفر فقط خوش بگذرونیم گفتیم نهایت نشه بریم بعد از سربازی مهاجرت میکنیم. رفتیم یک هفته تبریز بعدش گیلان و از اونجا مازندران کلی خوش گذروندیم و وقتی برگشتیم چون آروم بودیم و احساسمون خوب بود بعد از سفر الهامات رو میشنیدیم یه ایده اومد که حالا که پذیرش دکتری ما لغو شد بعنوان محقق بریم چه کاریه منتظر بمونیم استاده گفت من میز اتاق کار و اینترنت دانشگاه در اختیارتون میذارم اما شرمنده نمیتونم پولی بدم گفتیم همین رو انجام میدیم میریم خدا خودش ایده برای پول درآوردن توی اروپا هم میده بهمون. دقیقا ۲۶ مرداد بود و ۴ روز وقت داشت همسرم خواست بره تهران تا کارهای معافیت تحصیلی رو انجام بده حدود ۲۵ میلیون هزینه داشت ولی حسابش زیر ۲ تومن پول داشت. شب گفت چکار کنم گفتم نمیدونم فردا برو ایشالا اوکی میشه ۵ دقیقه بیشتر نشد یکی از فامیل ها زنگ زد چخبر نرفتین و.. گفتیم فردا میره تهران برای انجام کارا گفت پول اگه لازم دارین بزنم همسرم هم گفت آره ۵-۶ تومن هزینه داره یکم کم دارم ممنون میشم. طرف گفت فردا صبح میزنم برات و این هزینه های جانی اوکی شد فقط مونده بود هزینه وثیقه که فکر میکنم ۲۱-۲۲ میلیون بود گفته بودن که قبلا میشده کسی ضمانت کنه تا طرف پول نقد برای وثیقه نده اما الان قانونش رو برداشتن دوباره همسرم گفت من میرم میگم وثیقه ندارم اما ضامن با گردش حساب دارم ببینم چی میشه.(همین ایده ضامن گذاشتن هم خود طرف که ضامن ما شد پیشنهاد داد گفت همسرم ضامن فلانی که رفته برای تحصیل فرانسه شده اگه میخوای بری من ضامنت میشم یه وقت پول نقد ندی به بانک یعنی خدا تمام دستانش رو بسیج کرده بود که کارهای ما انجام بشه. هر وقت یادشون میفتم میگم خدای من تو چقدر قشنگ برنامه میریزی.) خلاصه روزی که کارهای معافیت تحصیلی همسرم انجام شد ۳۰ مرداد بور که اگر انجام نمیشد از ۱ شهریور باید برای اعزام به خدمت اقدام میکرد. ما آبان رفتیم اروپا تمام کارهامون به راحت ترین شکل ممکن انجام شد. ما هنوز ایران بودیم که استادم برامون خونه ۳ خوابه بزرگ اجاره کرده بود. دپوزیت خونه ررو از ۶۰۰ یورو به ۱۰۰ یورو کاهش داد برای ما. و ما با حدود ۱۰۰۰ یورو رفتیم اروپا که با پرداخت اجاره ماه اول و دپوزیت کمتر ۵۰۰ یورو باقی موند اما میگفتم خدا باید بده روزی ما رو و خودش میده. روز اول استادمون اومد دم در خونه دنبالمون مهمونمون کرد به یک رستوران برای صبحونه و گفت ساعت فلان بیاین برای اینکه چک بدم بهتون! چک چی؟ خدا دلها ررو نرم میکنه دستاش رو میفرسته همیشه. یه چک ۱۲۰۰ یورویی داد و رفتیم بانک دانشگاه و خوشحال و خندان پول رو گرفتیم.( همه اش دستان خدا بودن و صددرصد خدا فرستادشون اونم به موقع، از اون دوستی که خودش پیشنهاد داد پول وثیقه ندین من ضامن میشم بدون اینکه یک کلمه ما بگیم که میخوایم وثیقه بذاریم تا اون فامیل عزیز که دقیقا شب قبل از حرکت به سمت تهران زنگ زد و باز بدون اینکه ما بگیم گفت پول میزنم به حسابت و باز استادی که بدون صحبت ما خودش بیاد و چک بده بهمون و حتی پول بلیط و همون ۱۰۰۰ یورو بخشی از هدایایی بود که فامیل ها خودشون ۵۰یورو ۱۰۰ یورو هدیه دادن)

    و اما آشنایی با سایت استاد:

    بعد از ۶-۷ ماه از مهاجرت من توی اینستاگرام همش صحبت های استادی رو میشندیدم که صداش بشدت انرزی داشت و فرکانس ایمان رو از صداش دریافت میکردم دنبال بودم ببینم صدای کیه که از طریق یکی از شاگردان استاد که سپاسگزارشم (آقای رضوی عزیز) دیدم که اسم استاد رو گذاشته که فایل با صدای استاد عباسمنش و تمام فایل ها در سایتشون هست رفتم گوگل سرچ کردم و عضو سایت شدم هر روز فایل های رایگان رو گوش میدادم خصوصا که مصادف شده بود با قرنطینه و ما خونه بودیم و تایمم بیشتر بود. با فایل ها ایمان، و عزت نفسم خیلی بیشتر شد و زمانی که موقع ثبت نام دکتری بود من اصلا احساس خوبی نداشتم که این دوره رو شرمع کنم و انگار حسی از درونم میگفت ثبت نام نکن من ثبت نام نکردم و به همسرم گفتم ترجیح میدم مححق باشم که وقتم آزادتر باشه تا دانشجوی دکتری. همسرم ثبت نام کرد و باز هدایت خدا اینبار با اینکه مدارک کامل کامل بود و حضوری مدارک رو تحویل مسول ثبت نام داد و اینترنتی توی سایت بارگزاری کرد باز هم ثبت نامش کامل نشد روزی که استادم زنگ زد و گفت من از خوشحالی این خبر داد میزدم که خدایا شکرت این هدایت تویه شاید ما باید بریم شهر بزرگتر و دانشگاه بهتر.(چون من اصلا شهرهای کوچیک رو دوست ندارم و عاشق زندگی در کلان شهر هستم). دوستای ایرانی که اون دانشگاه بودند هنگ بودن که این اتفاق بدیه تو چرا اینقدر خوشحالی اما من جریان هدایت رو تاحدودی از فایل های رایگان استاد گرفته بودم و مطمین بودم این هدایت از جانب خودشه. با اینکه تا یک روز بعد مشکل ثبت نام حل شد وحتی ادمیشن رسمی رو برای امضا فرستادن اما همسرم گفت من امضا نمیکنم و میخوام دانشگاهای دیگه شانسم رو امتحان کنم.با اینکه استادمون خیلی لطف کرده بود به ما و هوامون رو داشت و یجورایی ناراحت شد که نخواستیم باهاش کار کنیم اما احساس خودمون عالی بود به اینکار. هدایته اومد که برو شهرهای دیگه حضوری و ببین چطوره اما حقیقت ترسه هم بود و باعث شد کاری نکنیم و چون ثبت نام نکرده بودیم نتونستیم ویزا رو تمدید کنیم خصوصا که بخاطر این بیماری سفارت ایران بسته بود که البته اینم باز هدایت بود.خلاصه ما برگشتیم ایران و به تضادی که من در روابط با خانواده ام خوردم باعث شد اولین دوره یعنی عزت نفس رو خریداری کنم. (که این تضاده خودش بشدت برای من درس داشت و خداروشاکرم بابت تمام درسهاش.) در نهایت بعد از چند ماه ایران بودن هدایت شدیم به شروع کسب و کار و همسرم بیخیال تحصیل شد و البتته خودم. ازش نشونه خواستیم و در عرض چند روز نشانه ها رگباری اومدن که باید بری ترکیه و دنبال کسب و کار خودت باشی با اینکه درآمد همسرم نسبت که سال قبل که به اروپا مهاجرت کردیم حدود ۳-۴ برابر شده بود اما باز هم پس انداز خاصی نداشتیم. دوباره دست خالی به ترکیه مهاجرت کردیم اما خدا هم پول شد هم سرمایه برای ثبت شرکت بین المللی ما و هم یک خونه شیک توی یکی از بهترین مناطق استانبول و توی یکی از بهترین برجهای این شهر با تمام امکانات رفاهی خونه ای شیک و تمیز و مجهز. من دوهفته آخر که ایران بودم سفر رفتم به اصفهان شیراز و کیش و همش در هتل های ۵ ستاره اقامت داشتم و باز اول که اومدیم ترکیه دو هفته تا خونه پیدا کنم توی هتل های ۵ ستاره استانبول بودم اما به جرات میگم خونه الانم از همه شون بهتره. از هتل اسپیناس تهران و بهترین هتل های استانبول هم بهتر، تمیزتر و مجهزتره. و این نتیجه لطف خدا و چند ماه کار کردن روی دوره عزت نفس و بتازگی قانون آفرینش هست . چون همین چندماه چیش توی ایران من خونه ای اجاره کرده بودم تقریبا یکسان با اجاره خونه الانم اما حتی تخت خواب مناسب یا ماشین لباسشویی هم نداشت و با دست لباس میشستم و برای من که سالها فاصله گرفته بودم از این شرایط واقعا سخت بود. اما الان با همون مبلغ توی استانبول توی بهترین خونه ساکنم و خداروشکارم که این همه کیفیت زندگیم رو تغییر داد بواسطه تغییر باورهام.

    درمورد تغییر روابطم بخاطر باورهای اشتباهم روابطم با خانواده ام تقریبا هر چند وقت یکبار یک مشاجره ای داشتم ولی الان خیلی روابط بهتری دارم و خیلی هم عاشقانه تر دوستشون دارم.

    در مورد مسایل مالی که در این مدت درآمدمون خیلی رشد کرده و البته هزینه هامون هم بشدت کاهش پیدا کرده که خودش ثروته.( از سال ۹۷ که با قانون آشنا شدیم درآمد همسرم نزدیک به ۱۰۰ برابر رشد کرده و درآمد من چند ده برابر شده.) در این یکسال که با استاد هستیم هم حداقل سه تا چهار برابر شده.

    رفاه توی زندگیم چندین و چند برابر شده.

    وضعیت سلامتیم بشدت تغییر پیدا کرده و الان چندین و چند وقته سالم سالمم.

    ایمانم به خدا، رابطه ام با خدا که کلا نسبت به قبل ۳۶۰ درجه بهتر شده خدا رو شناختم باهاش حرف میزنم عشق میکنم و بدون احساس گناه بدون ناله و زاری پیشش دوستانه باهاش عشق میکنم. من بیشتر از همه روی معنویتم دارم زوم میکنم و کار میکنم چون میدونم همه چیز ایمانه .جوری شده که من چند هفته پیش که پدرم رو از دست دادم در عرض چند ساعت آروم شدم و تونستم با باورهای توحیدی که استاد میگه به احساس سپاسگذاری برسم درسته روزهای بعدی باز نجواها بود و یکم بهم میریختم ولی باز تا بخوام به احساس خوب برسم چند دقیقه و کمتر از یک ساعت طول میکشید. و این نتیجه کار کردن روی باورهای توحیدیه. (فایل پیام ابراهیم و ایمان به رب توی روزای اول خیلی کمکم کرد)

    موضوع اساسی که در من تغییر کرده حرف مردمه که از ۱۰۰ فکر میکنم به ۵ رسیده و همین هم هنوز خیلی جای کار دارم.

    یکی دیگه از نتایج عالی انجام شدن تمام کارهامون و گرفتن اقامت ترکیه بود که همش به راحت ترین شکل ممکن انجام شد و در کوتاه ترین زمان ممکن.و البته همینطور کارهای ثبت شرکت که وکیله میگفت بابا شما خیلی خوش شانسین اینقدر راحت کارتون انجام شده و اینقدر سریع همچین چیزی توی ۱۱ سال سابقه کاری من در استانبول بی سابقه بوده. ولی من میدونم شانس نیس فقط خودشه که داره کارهام رو انجام میده. و سپاسگزار خداوندم و دست بینظیرش استاد جانم با این آگاهی های ناب.

    و این نتایج بخشی از نتایج کوچیک منه و میدونم تا یکسال بعد اونقدر نتایجم تصاعدی رشد میکنه که وقتی این کامنتم رو بخونم بگم بابا اینا که نوشته بودی نتیجه نبود.

    عاشقتونم استاد جانم مریم عزیزم، خانم فرهادی عزیز و آقای ابراهیم و همه دوستانم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 71 رای:
    • -
      حسین گرزدین گفته:
      مدت عضویت: 1919 روز

      کامنتت عالی بود پریساجون واقعا چقدر خوبه بچه هایی ک مثه تو میان نتایج رو مینویسن اول برا خودشون ردپا میزارن دوم ما رو چقد مصمم تر میکنن خیالمون چقدر راحتتر میشه و چقدر با خیال راحتتری زندگی میکنیم.خیلی من وقتی نتایجت رو میخوندم خوشحال میشدم ذوق کردم تو وسط خوندنش هم نجوا اومد یکم ها ک سه سوته ی چی یادم اومد سریع جمش کردم عالییییییییییی بود

      عالی هستی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      سیده آمنه یاقوتی گفته:
      مدت عضویت: 1674 روز

      سلام دوست عزیزم پریسای موفق وخوشبخت

      واقعا تبریک میگم تحسینتون میکنم

      وباهرجمله فقط این حرف استاد میومد تو ذهنم(ایمان ایمان ایمان همه چیزه،،،و هدایت که استاد نگاه ویژه ایی دارن و جزو اصل های زندگیشه)

      نتکه ی عالی که در کامنت شما بود اینکه چقدر تسلیم بودین

      چقدر بدون مقاومت هدایت هارو اجرا کردین

      دمت گرم

      هزاران بار میخونم کامنت شمارو بخودم قول میدم تا از اصل و اساسش وارد زندگیم بشه

      متشکرم از خدایی که خودش گفته

      (ان علینا للهدی)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        parisa گفته:
        مدت عضویت: 1824 روز

        آمنه ی عزیزم سپاسگزارم از کامنت زیبات از یادآوری نکاتی که شاید خودم فراموش کرده بودم

        خیلی وقتها ما موفقیتی کسب میکنیم و یا مسیری رو درست انتخاب میکنیم ولی بعد از مدتی که گذشت اون موفقیت برای ما کاملا معمولی میشه و چون از طرفی همیشه ذهن تمرکز به نکات منفی داره یادمون میره که قبلا تونستیم یکسری کاررها انجام بدیم و تمام تمرکز میره بسمت جاهایی که موفق عمل نکردیم. این هم هدایت خدا بود که شما به کامنت من پاسخ بدی و همین توجه مثبت شما یادآوری خیلی خوبی برای من بود. سپاسگزارم از خدا بخاطر تمام هدایت هاش و همینطور از شما دوست عزیزم که انرزی زیادی به من دادین. در پناه خدا صاحب بهترین ها باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          سیده آمنه یاقوتی گفته:
          مدت عضویت: 1674 روز

          سلام عزیزم

          هدایت هدایت هدایت.

          هدایتی که گفت بیام و پاسخ تمام عزیزانی که برای من پاسخ گذاشتن رو بدم و مجدد پیام اون صفحه رو بخونم ببینم چه خبره پیام های اولیه رو بخونم و خودم و محک بزنم.

          واقعا این کامنت شما هم بهم یادآوری کرد موفقیت هامو بیشتر و بیشتر بیاد بیارم و سعی کنم توکل و ایمانم بخدا بیش از پیش باشه

          خداجونم سپاسگزارم و از شما برای وقتی که گذاشتی سپاسگزارم و کامنت فوق العاده اتون

          ممنونم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      parisa گفته:
      مدت عضویت: 1824 روز

      حسین عزیز سپاسگزارم از کامنت شما و امیدوارم نتایج عالی بگیریم همگی در کنار هم و در کنار استاد عزیزمون

      من هم اول که این فایل رو دیدم، شروع کردم به خواندن کامنت ها و کلی احساس خوبی دریافت کردم ارز کامنت دوستای عزیزم و موفقیت هاشون. به خودم که اومدم دیدم بیشتر از 3 ساعته که دارم کامنت میخونم و اینقدر احساسم خوب شد و انرژی گرفتم که گفتم پس باید من هم کامنت بذارم تا دوستانم همین قدر انرژی بگیرند و انگیزه باشه برای بقیه عزیزانم برای عمل به هدایت و عمل به قانون .خداروشاکرم که هدایتم کرد به خوندن کامنت دوستانم و همینطور به نوشتم کامنت.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      میثم گفته:
      مدت عضویت: 1969 روز

      سلام دوست عزیز عباس منشی

      سلام به استاد جان و همراه گرامیش مریم عزیز

      سلام به همه دوستای هم فرکانسیم

      چه لذتی داره خوندن کامنتای نتایج زیبای بچه ها

      خداقوت، دمتون گرم که وقت میذارین و به این زیبایی مینویسین که حقیقتا مکمل آموزشهای استادمونه

      چه لذتی داره اقامت در هتل های ۵ ستاره

      چه لذتی داره مهاجرت به سبک هدایتی

      چه لذتی داره این همه سر سپردن به خدایی که همه چیزه…

      چه لذتی داره یاد گرفتن این قوانین و استفاده کردن ازشون

      یه وقتایی فکر میکنم دنیام کلا عوض شده، دیگه نگران خیلی چیزا نیستم

      هر روز مشتاق ترم برای بهتر شدن خودم

      منم دلم خواست، دلم خواست این تجربه های شیرینو داشته باشم، و میدونم که فروانی نعمت این امکان رو به همه ما میده

      منم میخام، نتایج بزرگ و بزرگ تر

      و روزی رو میبینم که بیام و بنویسم که من هم این لذت ها رو مستقیم تجربه کردم

      بهترین هارو آرزو میکنم برای استاد عزیز و مریم جان، خودم و تمام دوستای گلم تو این سایت عزیز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    نگار گفته:
    مدت عضویت: 1831 روز

    سلام به استاد مهر، استاد تغیبرات جاری و شیرین 🥰 سلام به مریم نازنین و دلنشین و تک تک دوستان خوب و عزیزم که بودن کنارتون و خواندن نوشته هاتون، شنیدن صداتون یکی از ده ها هدیه خدا برای من هست😍

    خدایا بخشنده مطلق شکرت، هزاران بار شکرت که به محض اینکه فعل خواستن، حرکت و تغییر رو در من دیدی، سریع به این مسیر هدایت ام کردی و به زیباترین شکل ممکن نه تنها به روح خسته و بی قرارم آرامش بخشیدی، بلکه دری به روم باز کردی که از لحظه اول با وجود اینکه تاتی تاتی راه میرفتم و کم کم داشتم شیرینی صحبت های استاد و تجربه میکردم، نعمت های زیادی بهم هدیه دادی، خوشحالم که کنارتون هستم و از ته قلبم شاکرم که یکی از ثروت های من بودن کنار شما عزیزان هست، امیدوارم و تلاش میکنم که فقط شاهد بیشتر شدن مدت عضویت ام در سایت نباشم و از نعمت های خدا بیشتر و بیشتر و بیشتر جایزه بگیرم. آمین 🤗

    چقدر قشنگ به این فایل هدایت شدم و ذوق دارم منم از نتایج ام بنویسم استاد ماه ام، الان ۲۹۸ روزه که کنارتونم و قبل از اینکه نتایج ام تا به این لحظه را بنویسم، دوست دارم یه نگاهی به شرایط زندگی ام قبل از آشنایی با شما و بچه های سایت و بنویسم، می‌دونم قطعا خیلی زیاد میشه اما خدا رو شاکرم که بهم لطف داشت استاد نمی‌دونم چطور تشکر کنم که الان اینجام و حرفی برای گفتن نتایج ام دارم، ذره ذره این نتایج برام عزیز و مقدس هست پس به پاس احترام و سپاسگزاری فقط تو دفترم نمینویسم دوست دارم هر چند طولانی اینجا یاد داشت کنم و دین خودم و نسبت به آموزه های شما در حد یک ارزن ادا کنم، تمام این نتایج و من با هدایت خدا و آموزه های شما و خوندن دیدگاه بچه ها بدست آوردم، کجای دنیا رو سراغ دارم که بیام اینجوری بنویسم و شکر کنم، استاد ممنونم ممنونم ممنونم🕊️

    🔹 زندگی ما از نظر روابط عاشقانه با همسرم، وضعیت مالی و امکانات رفاهی مثل خونه، محل زندگی، ماشین به ظاهر فقط به ظاهر عااااالی بود یعنی فقط یک ویترین بسیار زیبا و زرق و برق زیاد داشتیم اما از درون بسیار تلخ و پوچ.

    🔹 اعتماد به نفس افتضاح، موفقیت بدست میاوردم مثل ادامه تحصیل در رشته بسیار خوب اما از درون داغون و ناامید

    🔹بخاطر اعتماد به نفس کم و دل بستن به زرق و برق و راحتی، شدیدا زندگی ما وابسته به شخص دیگه شد، طوری که زود دست از مخالفت اینکه نه ما می‌خواهیم مستقل زندگی کنیم، دست برداریم و بخاطر زرق و برق این خونه اعیونی وابستگی رو انتخاب کنیم. ما حتی نمیتونستیم بگیم کدوم واحد این خونه رو بریم.

    🔹وابستگی و اعتماد به نفس داغون تا جایی پیش رفت که حتی وقتی همسرم میخواست با سرمایه خودمون کاری که عاشق اش هست رو شروع کنه تسلیم حرف ها میشد که نه!!! مگه دیوانه ای!!! به اندازه توانت قدم بردار!!!! فلانی فلانی رو ببین همین مدت ورشکست شدن … ما هم درجا، درجا و درجا زدن شده بود روش زندگیمون

    🔹 روابط بین من و همسرم بسسسسیار پر تنش، قفس مطلق برای من و تماما دنبال این بودم یکم خودم و از لحاظ روحی جمع و جور کنم که طلاق بگیرم و خودم و آماده جارو جنجال و دردسر های همسرم کنم چون شدیدا پرخاشگر و انتقام‌جو میدیدمش

    🔹روابط بسیار بد با بعضی از نزدیکان، تهدید شدن هم از جانب شخصی از نزدیکان که مدام بهم می‌گفت: اگر باب میل ما رفتار نکنی راحت این زندگی رو بهم میزنم و مدام مزاحمت تلفنی از فرد غریبه که بسیار وجهه بدی از من ساخته بود که چهره واقعی این آدم و بشناسید و …. ( من از طرفی خوشحال که بالاخره میرم دنبال زندگیم و از طرفی به شدت از جدایی میترسیدم، به شدت)

    🔹 از نظر مالی هم صفررررر مطلق

    🔹اضافه وزن داشتم نه خیلی زیاد و در عین حال که خدا بهم لطف داره و از هر نظر زیبایی ظاهری دارم، روز به روز به نظر خودم غمگین تر بودم و هر وقت خودم و می‌دیدم فقط کدر بودن میدیدم و غم.

    🔹 ارتباط ام با خدا فقط شده بود غم و گلایه و احساس گناه پیش خدا

    🔹 به حدی منزوی شده بودم که وقت معاشرت اصلا یادم نمیومد چطوری باید حرف بزنم منی که قبلاً بمب انرژی و نقل مجلس بودم.

    🔹خواب بسیار بد، کمیت و کیفیت خواب داغون، احساس گناه و اضطراب شدید بخصوص وقتی که بیدار میشدم

    🔹به شدت زود رنج، خودخور، خوشحال از موفقیت عزیزانم و حساس به موفقیت افرادی که دوستشون نداشتم و از سمت اونها اذیت شده بودم، اصلا برام معنی نداشت که خودم فرکانس فرستادم و جذب کردم، برام خیلی عذاب بود بخوام بابت توهین ها، دردسرهایی که برام درست کرده بودم بخوام حتی فکر کنم که یه روزی ببخشم ، حتی از شنیدن اسمشون هم بیزار بودم

    🔹 مظطرب از بیماری جدید، چقدر با وایتکس کفش، لباس هایی که حتی یکبار نپوشیده بودیم و داغون کردم🙈 به طرز احمقانه ای فکر میکردم سرطان سینه دارم یا در حال گرفتن هستم. مداوم دست درد و پا درد داشتم، بی حال و همیشه کارها پشت گوش انداخته میشد

    🔹 همیشه برای خرید و بودجه کم یا باید خسته و هلاک می‌شدیم دنبال جنس مناسب و قیمت خوب باشیم یا مثلا همسرم جایی خرج الکی میکرد که ما لنگ خیلی چیزهای اصلی و مهم زندگی می‌شدیم بخاطر اینکه همیشه حفظ ظاهر برامون مهم بود رفت و آمد هامون خیلی کم شده بود

    و اما بعد عضویت من ……🕊️🕊️🕊️🕊️🕊️🕊️🕊️

    اون زمان دود شد رفت هوا و کم کم با استفاده از فایل ها و تمرین طوری شرایط تغییر کرده که احساس میکنم اون نگار و شرایط برای خیلیییی سال های قبل هست خیلی دوره انگار برای ۱۰ سال پیشه، یا خیالات من بوده و واقعی نبوده انگار نه انگار برای ۲۹۸ روز پیش هست. استاد نازنین با افتخار سپاسگزارم که شاگرد شما هستم و سجده شکر به درگاه خدا که من این جام تا بگم از نتایج شیرین و امید به خدا بعدا هم بیام از اعجاز های از این به بعد و بنویسم.

    💜 احساس آرامش، امید و پاکی🌼🌼 مثل گل یاس

    یه مدت بعد از عضویت تا به الان نه تنها عالی می‌خوابم و خیلی از روزها خودم بدون زنگ ساعت نزدیک اذان صبح بیدار میشم، من عاشق نماز صبح ام، نمیگم هر روز میخونم نه اما لازم نیست ساعت کوک کنم خودم بیدار میشم. خیلی بارها همسرم میگه خواب چی میدیدی؟؟ وسط شب مثلا رفته آب بخوره دیده من تو خواب لبخند میزنم یا بارها شده ۳ ساعت خوابیدم اما همون ۳ ساعت اندازه ۱۰ ساعت بوده 🌟 اضطراب و احساس گناه کامل رفته خدارو شکر 🤗

    🌸🌸🌸🌸 🌸🌸ضربه فنی شدن توسط خدا و قطع ریشه وابستگی ما، خدا میدونست هنوز باورم قوی نیست اما درخواست تغییر دادم و دارم تاتی تاتی وار تو راه درست با کمک فایل های شما دارم راه میرم، معجزه وار کر و کورمان کرد که اساسی تغییر کنیم حالا چطور:

    🔹 من شروع کرده بودم به نوشتن اهداف، کم کم فهمیدن اینکه اصلا فرکانس چی هست! تمرین کنم که به نکات مثبت توجه کنم و عمل به فایل هایی که تا اون زمان دانلود کردم.

    🔹اون اوایل فکر میکردم من اهداف و بنویسم و بر اساس اولویت بهشون برسم، چشم انداز من آرامش، استقلال، حال خوب و نبودن سایه فرد دیگه تو زندگی ما بود و همش فکر میکردم اول باید کاری که دوست دارم رو جذب کنم، با پولش ۱۲ قدم و روابط عاشقانه را بخرم، بعد یا همسرم هست یا جدا میشم بدون ترس و من هم آزادانه میرم برای ساختن زندگی رویایی ام، اما فهمیدم خدا خودش میاد غربالگری می‌کنه و من نباید مسیر و بچینم

    اتفاقی که افتاد 👈👈👈👈هدف قرار گرفتن و قطع ریشه اصلی که وابستگی ما رو تغذیه میکرد💣 ناباورانه اگر اشتباه نکنم حدود دو ماه بعد از عضویت ام صاحب خونه بدون اطلاع قبلی گفت زود تخلیه کنیم و مدام به ما همون بنده خدا از بستگان نزدیک که من و هم همزمان تهدید می‌کرد می‌گفت زود یه جا پیدا کنید کوچیک هم بود بود!!! فعلا موقت برید تا بعدا ببینیم چطور میشه؟ بودجه ما ناچیز و شرایط خونه بسیار متغیر، من حالا بودم و خدا و فایل استاد و نوشته های بچه ها، خیلی ترسیده بودم و احساس بدی داشتم اما باید تمرین می‌کردم و کم کم شروع کردم به جمع و جور کردن افکارم پس:

    🔹تو اون روزها قوت قلب ام به شدت فایل «تنها روی خدا حساب باز کن بود» روزهای اول خیلی حالم خوب نبود اول سعی کردم به این فکر کنم و تجسم کنم صاحبخونه میگه بمونید و یکسال زمان هست که هم کار پیدا کنم و هم روی باورهام کار کنم، اما استارت تغییر خورده بود و جریان بسیار پر قدرتی راه افتاده و من بالاخره تسلیم شدم 👈👈👈👈

    🔹 یک روز صبح زود رفتم تو اتاقی که بهترین منظره از حیات و داشت و صدای پرنده ها به زیبایی هر چه تمام تر میومد و شروع کردم تو سالنامه زیبایی که نقاشی های مینیاتوری داشت، مشغول به نوشتن لیست درخواستم از خونه جدید شدم. ۱۳ موردی که از خونه جدید میخواستم و نوشتم و سعی میکردم حس کنم دارمشون و غرق لذت بشم، قرآن باز میکردم و میخوندم من ترسیده بودم و قرآن خیلی بهم قدرت میداد.

    🔹صبح ها پیاده روی میکردم و خونه های باشکوه و نگاه میکردم. فایل ها رو گوش می دادم و سعی میکردم به نشونه ها توجه کنم و مثلا اگر تبلیغ املاک می‌دیدم میگفتم حتما نشونه است برمی‌داشتم میومدم خونه کم کم لوازم جمع میکردم و به املاک زنگ میزدم.

    🔹گاهی می‌ترسیدم و سریع نتیجه فرکانس ام این میشد که با مشاورین املاک خونه های بدی میدیدیم یا میگفتم خانوم بودجه شما کمه و اصلا تو این مناطق با این متراژ نگرد (خونه سابق ما نزدیک ۱۴۰ متر بسیار بسیار جذاب و زیبا در محلی بسیار خوب بود) و من با کمک فایل ها فوراً اصلاح میکردم و میگفتم این یک تمرین است که بیشتر روی ترس هات کار کنی و تمرکزت روی فایل ها و چشم امید به دستان خدا بیشتر باشه. اما با رگه های ترس بود.

    🔹فکر کنم بعد سه هفته یه جا بر حسب تصادف معرفی کردند 🎊🎉

    خدایا شکرت خیلی خیلی شیرین و الهی، نه تنها دقیقا ۹ تا از اون درخواست های من که تو سالنامه نوشتم، جلوی چشمام بود، بلکه بیشتر هم خدا هدیه داد مثلا:

    🔹 پای قرارداد فرد دیگه ای بود که خودش میخواست سرویس های خونه رو بازسازی کنه و خانومش و سورپرایز کنه، اما ورق به نفع ما برگشت هم خونه را ما گرفتیم هم صاحب خونه با اینکه خانوم تنهایی هستند خودش با سلیقه ما در عرض ۱ هفته بازسازی کرد و چقدر هم از ما تشکر میکرد که باعث این تغییرات شدیم.

    🔹 بیشتر از درخواست من به ما داده شد: صاحبخونه لوستر های بسیار زیبا، پرده های زیبا، کمد دیواری بسیار جادار، آینه بسیار زیبا در سالن رو برای ما گذاشت، حتی گچ بری قشنگ تر از اون چیزی که من عاشق اش هستم، کاغذ دیواری و دکور خونه خیلی قشنگ تر از چیزی که من فکر میکردم پیدا کنیم.

    🔹همسایه های بسسسسیار عزیز همین دیروز همسایه اومد دم خونه و مادرانه و با عشق ۶ بسته باقالی پاک کرده، ۲ بسته شوید خورد شده و ۱ بسته نخود سبز آورد، بماند که چقدر از روز اول بده بستون غذا و محبت و …. داریم با هم، چقدر همسایه هامون عالی هستند و با ایمان.

    🔹استاد جانم من ناراحت بودم اوایل که چرا ۴ مورد از اون ۱۳ مورد برآورده نشد مثل متراژ خونه، نزدیک کوه بودن خونه و …و می‌دیدم ضعف داشتم توی ایمانم که اونها رو جذب نکردم اما همین هم توش برام درس بزرگی داشت:

    – خدا روز اول به طرز عجیبی ما رو کر و کور کرد که یکسری ایراد این خونه رو نبینیم، چون قطعا اگر میفهمیدیم اینجا نمیومدیم و باز می‌رفتیم جایی که دوباره وابستگی بدتری داشت، من بسیار در چیدمان و طراحی داخلی تبحر دارم و روز اول بازدید سالن اینجا رو بزرگ دیدم، من جای خونه رو اشتباه دیدم و اصلا نفهمیدم جایی هستیم که اگر آگاه میشدم عمرا من و همسرم میومدیم، نه اینکه محل بدی هست، نه اما دقیقا بعد از قرار داد وقتی برای بار دوم اومدیم خونه رو ببینیم فهمیدیم کجاست و سالن برای لوازم من خیلی کوچیکه و یک دست از مبل های دیگه ما و خیلی از لوازم اتاق مهمان اصلا جا نمیشه (خدا چشم و گوش مارو بست که ریشه وابستگی ما قطع بشه) و ما اومدیم به این خونه.

    – من و هسمرم دلمون شدید پیش اون ۴ تا درخواست باقی مانده بود، استاد ما در حال باز کردن و چیدن لوازم بودیم که بارون شروع شد و دیدیم بخاطر مشکلات فاضلاب این خونه بوی بدی پخش میشه، اول خیلی ناراحت شدیم اما با کمک فایل شما فهمیدم تضاد یعنی فرصت رشد، خدا میخواد ایمانم و قوی تر کنم و به اون ۴ تا درخواستم برسم. با اینکه صاحبخونه آنقدر کمک کرد که ۹۹ درصد بو برطرف شد، اما ما تصمیم گرفتیم دوباره با عشق دنبال خونه بگردیم، همه میگن دیوانه اید، صاحبخونه به این خوبی دارید، دوباره هزینه اسباب کشی و …. اما من دارم تمرین میکنم که نترسم و با ایمان اون ۴ تا رو هم از خدا جایزه بگیرم. خدا جونم عاشقتم… استاد این حال و مدیون شما هستم💜💙💚🧡💛

    🌈🌈🌈خیلی خیلی خیلی زیاد عاشق شنیدن موفقیت هام، قلبم از ذوق تند تند میزد و شادترین اشک و بغض و تجربه میکنم وقتی بچه ها از موفقیت هاشون میگن بخصوص تو فایل های گفتگو با دوستان که صدای بچه ها وقتی که از موفقیت ها شوند میگن عجیب منقلب او می‌کنه و خداروشکر میکنم که اجابت کرد و هدایت کرد من و به این جا. هزاران برابر ذوق میکنم میبینم افراد رشد میکنند، اتفاقا شدیداً دلم میخواد افراد موفقی و ببینم که تو زمینه هایی موفق هستند که اصلا حتی به ذهن من خطور نکنه مگه یک همچین دستاوردی هم هست. الان نه تنها خودم و از افراد موفق و مرفه قایم نمیکنم بلکه با شادی دلم میخواد بهشون نزدیک بشم چون وقتی من از خدای خودم نعمت میخوام، وقتی بارون رحمت اش جاری هست پس منم باید در مجاورت نعمت ها باشم، زیر بارون رحمتش خیس خیس بشم، ببین ام نعمت های دیگه رو و اینجوری منم تلاش کنم ظرف من هم بزرگتر بشه، دیگه موفقیت بقیه رو جدا از خودم نمی‌بینم، هر چه افراد موفق بیشتر هر چی موفقیت ها بزرگتر بشه جهان هم بهتر میشه. خدایا شکرت💖💝💜💙💚💛🧡 روابط ام با همون نزدیکان که بد بود آنقدر خوب شده که تعطیلات عید وقتی کنارشون بودم، بهترین لحظات و تجربه کردم، حتی دلم براشون تنگ میشه و دوست دارم کنارشون باشم، تونستم تا حدی بفهمم که خودم خلق کردم و جذب کردم. با توکل به خدا ترس و تو دلم کشتم و در برابر تهدید ایستادم و گفتم اگر قراره این زندگی به طلاق ختم بشه حتما مسیری باز میشه که من به اهدافم برسم، ایستادم و دیدم تمام اون تهدید ها عین حباب ترکید، فقط و فقط به لطف الله و آموزه های شما. هنوز هم اول راهم اما بی نتیجه هم نبودم 🤗💝

    🌼🌺💖 تو لیست اهدافم با توجه به مراحل تکامل 3 تا ماشین انتخاب کردم تا ۵ سال آینده و به dream board اضافه کردم:

    ماشین اول من 207 اتومات مشکی هست، من نمی‌دونستم اما همسرم متوجه شد که قرعه کشی و ثبت نام 207 پاناروما هست و خودش برای من ثبت نام کرد بعد 7بار ثبت نام (عاشق اعداد و نشونه هام) اسم من درومد و بهمن ماه تحویل میگیریم. درسته ماشین دنده ای نیست، رنگ مشکی که من تجسم کردم هم فعلا نیست و خاکستری هست اما مهمتر از همه سقف شیشه ای هست و میتونم آسمون و ببینم، اینکه من یک ریال پول نمیدم و همسرم گفت ماشین برای تو هست بنام من. و من علاوه بر شکرگزاری دارم تلاش میکنم رو باورم کار کنم که اینجوری آخر سال هم ماشین صفر میگیریم هم تا تحویل ماشین، یه ماشین سبک تر میگیریم که بدون وسیله نباشیم (همون لحظه این فکر اومد که اینجوری میتونیم به هدف دیگه که همیشه دوست داشتم لواسون زندگی کنیم نزدیکتر میشیم و اینجوری دوتا ماشین داریم برای رفت و آمد راحت تریم. خدایا شکرت 🌻🌸

    🧡💛💚💙💜 فرکانس من درباره روابط بین من و همسرم نمیگم ۱۰۰ درصد تغییر کرده ولی میتونم بگم به مدار آرامش تو روابط نزدیک تر شدم، دیگه بنده خدارو مانع اهداف ام نمیبینم، بلکه همراه بسیار خوبی هست و دستی از دستان خدا هست که لحظات زیبا و آرام زیادی داریم و خیلی جاها حتی در خصوص کار بهم کمک می‌کنه، خدایا شکرت 🌻 من که تا چند وقت پیش ازدواج ام و قفس و همسرم را زندانبان همیشه عصبانی و پرخاشکر و انتقام جو می‌دیدم و نتیجه انعکاس فرکانس های منفی و مداوم ام باعث شد روزهای تلخی رو داشته باشیم. پاییز آزمون مهمی داشتم، خدا بوسیله همسرم، طوری مسیر رو‌ برام هموار کرد که با وجود اینکه در زمان مصاحبه فهمیدم یک بخش بسیار مهم و نخوندم ناباورانه طوری خدا هدایت کرد که داورها بخاطر همین بیماری نگاه کوتاهی به کارم انداختند و فقط ۲۵ صدم از کل نمره را نگرفتم. اونم بخاطر اینکه اصل و از فرع تشخیص ندادم و جاهایی بخاطر اینکه به چشم داورها کارم غنی باشه زیاده روی کردم. همسرم با دل و جون همراهم بود طوری دنبال کارم بود که انگار خودش آزمون داره، این ویژگی رو بنده خدا همیشه داشت اما فرکانس من به قدری مخرب بود و ترمز هام روز به روز بیشتر شده بود که شدیداً تمام جوانب زندگیم رو تحت تاثیر قرار داده بود و لحظات بدی رو تجربه کردیم ♥️⁩💜💙💚💛 خدایا شکرت که مشتاق ام تحفه ناب « روابط عاشقانه » را بخرم، کیف میکنم استاد وقتی از روابط تون با مریم ماه میگید، لذت میبرم گفتگو هاتون با همدیگه رو می‌شنوم، عاشق وابسته نبودن در عین حال دستان خدا برای هم بودنتون هستم، یاد جمله آخر کارتون سیندرلا میوفتم «…. و باهم تا ابد با خوبی و خوشی زندگی کردند» همیشه عاشق این جمله ها بودم که تا ابد خوشبخت بودن، اینکه تا ابد خوشی، لبخند، شادی رو سیندرلا و شاهزاده داشتند، با قلب شون شاد بودند، حالا به واسطه گفته های شما علاوه بر این با «وابسته نبودن» آشنا شدم، من فقط آشنا شدم و برای یادگرفتن، نیاز دارم محصول و بخرم🤗

    🌷🌷🌷🌷🌷🌷دستاورد دیگه،درخواست کار دادم و تجسم کردم… کاری که بیشتر خونه باشم، لازم نباشه تو محیط کار باشم و آزادی عمل داشته باشم. خودم کارم و مدیریت کنم و قابلیت رشد مالی داشته باشه، بتونم ایده بدم و دغدغه مرخصی گرفتن و محدودیت برای سفر رفتن و زمان استراحت نداشته باشم، آزادانه به کارهای شخصی ام برسم، که اونم در ظاهر جور شد. رزومه ام رو برای مرکزی ارسال کردم و از بین ۱۱۵ نفر و انجام غربالگری ۱۴ نفر، به طور همزمان برای انجام کار و درآمد تصاعدی به مرور زمان در سه حوزه متفاوت قبول شدند و هر حوزه درآمد مجزا و خوب، بقیه افراد یا حذف شدند یا فقط میتونستند در یکی از حوزه ها فعالیت کنند. من هم جزیی از این ۱۴ نفر انتخاب شدم ( عاشق این اعدادم).

    نکته مهم 👈👈👈👈 فکر کردم به زودی کار شروع میشه و کم و بیش شروع کردم به مطالعه و شناخت نقاط ضعف ام و نحوه عمل اون ۱۳ نفر دیگه و ببینم چطور میتونم مهارت ام را بالا ببرم، در این زمان خیلی خوب دوباره رو اعتماد به نفس ام کار کردم، تا اینکه خبر دادند کلا فعالیت اون مرکز بدلیل نداشتن برخی مجوز ها لغو شده، استادمن ذره ای ناامید نشدم چون از شما یاد گرفتم تضاد یعنی فرصت رشد، همین جور نشدن باعث شد بخوام بر اساس الهامی که بهم شده کاری رو شروع کنم که هیچی هیچی هیچی ازش نمی‌دونم. استاد من همیشه فکر میکردم الهام یک چیز عجیب غریبه… شما و بچه هایی که میگید الهام تجربه کردید خیلی خیلی خاص عمل کردند که الهام داشتید.‌ همیشه فکر میکردم الهام وقتی بهم بشه از هیجان و ذوق سکته کنم🙈😅😅😅 اما نه من کلا اشتباه فهمیدم،دقیقا تعطیلات عید وقتی که رفتم تو طبیعت که اهداف سال جدید و بنویسم بهم الهام شد و من خیلی آروم و با آرامش فکر میکردم اااا این الهام هست؟؟؟ و دقیقا بعد تعطیلات فکر کنم دو هفته بعد از این الهام، پیام لغو همکاری برای ماها تو اون مرکز اومد و من الان در حال تحقیق و برنامه ریزی شروع همین کاری هستم که بهم الهام شده و به زودی میام نتایج و می‌نویسم، هنوز درآمدم صفر هست اما میدونم، مطمئن ام اعجاز در راه هست❤️

    💜💛💚💙 به لطف خدا خیلی بیشتر از انتظارم و مواردی که برای خرید عید خودم و همسرم نوشته بودم خرید کردیم، سفر رفتیم، هدیه های زیبا خریدیم، تا حد زیادی روی باورهام درباره این بیماری و سیستم ایمنی بدنم ساختم و با کلی لذت و درس از سفر برگشتیم 💐💐💐💐💐💐 من اصلا فکر نمی‌کردم که پول از کجا برسه که رسید، چون کارم شروع نشده و درآمد من صفر مطلق هست و هنوز کار همسرم قطعی نیست و موقت جایی مشغول شده، خدایا شکرت که دارم کم کم میفهمم چطور تغییر بدم، چطور درخواست بدم 🤗 اما حالا که دلم خرید میخواست فقط به خودم یادآوری میکردم که چطور زمانی که بچه بودم به اینکه بابا چقدر پول داره فکر نمی‌کردم اصلا ذهنم به اونجا نمی‌رسید و محدودیت نداشت، پس فقط دلم خرید میخواست چه جوری رو دیگه فکر نمیکردم. حالا هم خداروشکر نه تنها برای من بلکه برای همسرم هم پیش اومد‌، تمام لحظات خرید ما سرشار از شادی بود، ما از یه مغازه نصف بیشتر خریدهامونو کردیم و دیگه خسته از گشتن نبودیم و خوش میگذروندیم، حتی فروشنده ها هم بیشتر دوست داشتند ما باشیم و بیشتر بگیم بخندیم، شادی به وفووور نعمت هم زیااااد خدایا شکرت 🌻 آخر سر وقتی اومدیم خونه و باز میکردیم میگفتم اااا اینم خریدیم اصلا یادم نبود خریدیم 🤗🤗🤗🤗

    نکته مهم 👈👈👈 دلم کتونی از یه مارک که الان تحریم هست و میخواست خیلی گشتیم تا بالاخره تونستم روی ترس ام غلبه کنم و حالا که خیلی بهتر از درخواستم خدا بهم هدیه داده نترسم از قیمت کتونی و مثل سابق نگم بگذار ارزون تر بخرم تا بعدا از نظر پولی کم نیاریم، می‌ترسیدم که پول زیادی فقط برای کتونی بدم اما گفتم اگر الان جرات خرج پول نداشته باشی چطور میخوای برای خونه رویایی ات و اهداف بزرگی که نوشتی پول بدی اونها که صدها برابر بیشتر از این قیمت داره، فهمیدم نباید برای خود پول ارزش قایل باشم، نترسم از پرداخت بهای خواسته‌، قبلا میدونستم از شما شنیده بودم اما اینجا عملی انجام دادم. با ترس اما انجام دادم، خدایا شکرت💖

    🥳استاد ماه من، یکی دیگه از دستاوردهای من و الگو گرفتن از شما درباره سلامت و قوی بودن بدنم هست، من نسبت به بیماری کنونی خیلی خیلی خیلی نگاه ام عوض شده، هربار که یهو یادش میوفتم فورا جریان مورچه های پارادایس و دمپایی پا کردن شما، بیماری ام اس دوستانی که با قدرت باور معجزه وار برطرف کردن و به یاد میارم و به بدنم میگم: تو که قوی هستی، من تک تکتون و دوست دارم در مقابل بیماری می‌جنگید آفرین🎂⁦❤️⁩🤗 و همین تکرار و تکرار باعث شده وقتی میبینم بقیه دنبال اخبار هستند، دقیق اسم واکسن ها رو می دونند خیلی خیلی برام کار بیهوده ای شده. اوایل خودم کنترل میکردم که اخبار و خبرها رو از بقیه نشنوم اما از یه جایی به بعد که نمی‌دونم کی بود، نشنیدن اخبار بد روش زندگیم. دیگه به عمد اجتناب نمیکنم انگار اتوماتیک پاهام حرکت می‌کنه و من محیط و ترک میکنم، یا با اینکه صدای اخبار و خبر دادن بقیه میاد اما من دقیق نمی‌دونم چی میگن فقط صدا می‌شنوم اما نمیدونم چی میگن😊 گوش، چشم هام، تمام اعضا کمک میکنند که نشنوم. خیلی ها خبر این و می‌شنوند که واکسن تموم شده یا در حال زدن هستند، اما من می‌شنوم که دارونما تزریق میشه و قلبم شاد میشه آخ جووووون باز تحقیقات خوب درباره این که انسان با قدرت باور می‌تونه بر بیماری ها غلبه کنه، البته باید بگم در مدار کنونی ام در خصوص سلامت من هنوز ماسک میزنم و رعایت میکنم اما در حد خیلی خیلی معمولی، یادمه اوایل دلم میخواست کمتر خرید کنیم چون خسته جسمی و روحی میشدم از دقت برای استریل همه چیز، چقدر لباس، کفس خودم و همسرم و با وایتکس خراب کردم، چند تا از پریز خونه سابقی که بودیم و انقدر آب و وایتکس زده بودم که رنگ اون قسمت عوض شده بود 🤣😅🤭 کلا فکر کنم دو ماه که ممکنه مدتش کمتر باشه که بیشتر نیست که اینجوری بودم، از قبل آشنایی با شما و یکم بعد از اون خدایا شکرت 🌻

    دیگه از دست درد و بی حالی و افکار بیماری ندارم، فقط چند روز پیش دندان ام که پوسیدگی داشت درد گرفت عجیب که فک ام قفل شده بود، سعی کردم پیش از رفتن دکتر با ماساژ سرم و مراقبه کردن درد و آروم کنم، البته روز قبل که درد داشتم درد اوج گرفته بود و مسکن خوردم اما اصلا فایده نداشت و تونستم قبل از رفتن پیش دکتر و برطرف کردن پوسیدگی با ماساژ درستش کنم.

    خیلی طولانی شد اما خداروشکر میکنم حرفی برای گفتن داشتم و فقط فایل ها رو گوش ندادم بدون نتیجه، درسته من اول راه ام اما استاد با کمک الله و شما تونستم از اون شرایط اون نگار فاصله بگیرم

    🌻 دوستون دارم با تمام وجودم 💚😊🤗💖🌺🌼

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
    • -
      آزاده گفته:
      مدت عضویت: 2224 روز

      سلام نگار عزیز دوست گلم خیلی خوشحالم بابت این همه نتایج ریز و درشتت و خدا رو سپاسگذارم که امروز هدایت شدم و کامنتت خوندم ممنون بابت این کامنت زیبا من همیشه پیگیر این بخش از سایت هستم وقتی نتایج دوستامو می خونم خوشحال میشم ایمانم قویتر میشه همیشه پیروز و موفق باشی در پناه خدای بخشنده و مهربان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        نگار گفته:
        مدت عضویت: 1831 روز

        سلام آزاده جانم

        منم خوشحالم و هزاران بار خدارو شکر میکنم که به استاد و تک تک شما دوستان بی نظیرم هدایت شدم. آزاده جان منم عاشق خوندن دستاورد بچه ها هستم هم برای انرژی گرفتن دوبل و هم برای تقویت باورهام، دوست خوبم ممنون از انرژی خوبت به امید روزهای بهتر 🤗💖💐

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      حسین گرزدین گفته:
      مدت عضویت: 1919 روز

      واقعا خیلیییییییییییی نوشتی ولی من همشو خوندم خیلیییییییییییییییی خوب بودا از چند نظر کامنتت پر از باورای خوب بود از چند نظر تو زمان کم تونسته بودی درونت تغییرات ایجاد کنی خیلی عالی بود خیلی واقعا چقدر خوب و دقیق نوشتی با اینکه این همه نوشتی ولی خیلی خوب متن پاک و بی عیب بود خوانا بود من واقعا خیلی بهم چپید سر شبی متنت چندتا باور رو باهم تغذیه کردی ایولللللللل به تو.

      عال هستی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        نگار گفته:
        مدت عضویت: 1831 روز

        🤣🤣🤣🤣😅😅 سلام حسین جان

        عاشق خییییلی گفتنتم، اره خیلی زیاد شده اما چیکار میتونستم بکنم، من این تغییرات رو بعد از آشنایی با استاد تجربه کردم، تازه خیلی چیزها رو ننوشتم این شده🙈 خدارو شکر که دوستانی مثل تو عزیز دل دارم، خوشحالم که مفید بوده این نوشتن ها و مرور این نعمت ها تنها و تنها ذره کوچیکی از سپاسگزاری ام به خدا است از همه مهمتر اینکه با استاد آشنا شدم، دوستان عزیزی مثل شما رو دارم، خداروشکر🙏

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    فاطمه علیزاده گفته:
    مدت عضویت: 1951 روز

    نتایجی ک این مدت من ازسایت گرفتم چیا بودن؟ ( مزخوام بنویسم وببینم چقد بوده واقعا؟)

    اون روزا ک تازه اومده بودم توسایت من ازیع رابطه عاطفی جداشده بودم و ب ی ادم ب شدت وابسته طوری ک نیمه شبا بی خواب میشدم وتانزدیک صب کارم گریه بودو اینک چرا وضع من اینجوریه واین همه ادم چرا من باید تواین شرایط باشم . ک خوب بعدش تصمیم اون روزام این بود ک رابطه‌ای ک داره ازارم میده رو رهاش کنم وتو حال خودم بمیرم( تضاد اصلی اونروزای من درافتادن باصورتم بودو ظاهری ک داشتم و این موضوع باعث تنفرم شده بود ازخودم و حتی یادمه ب خودم گفته بودم یا درستش میکنم یا ک خودمو خلاص )ک خب الاتی ک اینارو مینویسم هرنوقع یاد رابطم بااون ادم میفتم چیزی ک میاد توذهنم اینه ک راضیم ازاون رابطه‌‌ای ک بود وترک کردنی ک انجامش دادم و همیشه ب چشم نقطه عطف زندگیم یادم میمونه. بعد اون رابطه من باسایت اشنا شدم و تمرین اینه ، نمیگم عالی ولی باکارکردن تو این مورد من الان دیگ خودمو میتونم تو اینه ببینم و تاحدی اون حس تنفرازابین رفته.تو نستم چادرمو بزارم کنارو الان نزدیک ترب چیزی باشم ک میخوام ینی یکی ازترسامو ازبین بردم سراین موضوع و چیزی شده ک الان هست .دوتا دوره ازسایت رو دارم ک هیچ کدومو کارنکردم تاالان ولی اینک دارمو میتونم هرموقع بخوام شروش کنم خیلی خوبه . از دانشگا و رشته‌ای ک میخوندم انصراف دادم تو ترم چهاردانشگام و باشناختی ک ازخودم پیدارکردم تاحدی ، علاقه‌ی این روزای من ورزشه و رشته شو هم میدونم ولی دنبالش نرفتم ( اون چیزی ک بده اینه ک میدونی ازکجا داری میخوری ولی تصمیم ب تغییر نمیگیری و ادامش میدی ) اینک میخوام مهاجرت کنم وهمم اینک میدونم ک نمیخوام این رفتن ، شکل فرار داشته باشم( از رو تحربم دارم اینو میگم) ی رابطه ی تقریبا خوب دیگ داشتم ک جالبیش برام اینه ک جذب خودم بوده جوری ک مطمئنم ازش و ی سری خواسته‌ی دیگ ک تو رابطه‌ برام واضح شدن( الان دیگ نیست )و این رابطه‌رم من بودم ک اومدم بیرون( چیزی ک ارخودم فهمیدم اینه ک رابطه رو خراب ک میشه میندازم دورو هیچ موقع نیومدم ک درستش کنم .و رابطه هام شکل سیکلی داره تهش..وچرا ادما زود برام تکراری میشن؟ واقعا) ازنظر سلامتی تو همون وضع شروعمم و فقط ضعف چشمم هست و بعضی ازدتدونام ک جای تعمیر داره وبقیه تنم توسلامتی کامله . رابطم باخونوادم الن بدنیست و بعد اون اتفاق ک الان نمیگم چی، بیشتر حواسشون ب منو حالم هست و براشون مهم ترم انگار. سه ماه کارکردم ی جا و تونستم ی دوره با چنتاچیز دیگ واسه خودم بگیرم و مهم ترش اینک منو ازلاک خودم اورد بیرون و الان دیگ ازادما بدم نمیادو فک نمیکنم ک اونام ازمن بدشون میاد. راحتترازگرتباط میگیرم بابقیه ولی اعتمادب نفسم خیلی باچیزی ک باید باشه فاصله داره . الانی ک مینویسم کارندارم و فک کنم شرایط فراهم شده تامن روخودم تمام وقت کارکنمو جایی ک باید باشم اینجاتوسایته( خواسته تقریبا یک هفته‌ پیشم ) دوستامو همشونو دیگ ندارم جز یکی و این موردم چیزی بوده ک من اقدام کردم وجهان تکمیلش( ینی من فاصله گرفتم علنی و اونام دیگ نیومدن سراغم ، هرچن تعدادادمایی ک باهاشون رابطه داشتمم کم بودن) باقضیه قدم کنار اودم و دیگ اون خفه کردن و تلاش واسه اینک چن سانت بیشترباشم دیگ نیست و حساس نیستم دیگ روشو .( بخش عقل کمکم کردو رابطه‌ای ک با پسرای قدبلند داشتم )

    دیگ اون مقاومتو نسبت ب سایت و اقای عباس منش ندارم و بیشتر ازقبل میشنوم حرفاشونو ( ینی انگارقبلن نمیشنیدم چی دارن میگن توفایلا و فایلو ک میشنیدم میگفتم خب ؟ ولی الان نه هرفایلو خیلی چیزا توش میبینم ک جای کارداره برام و لنگ میزنم – توکامنت نوشتن راحت نیستمو کامنتو صدبار میخونم بعدمیفرستم( کلا اینک خودمو برا کسی توضیح بدم کارسختیه واسم) دیگ نماز نمیخونم و روزم نمیگیرم چون نخواستم ادم قبلیه باشم وباچشم بسته قبول کنم حرف بقیه رو . ( روزای اولی ک توسایت راجع ب دین و چیزایی ک بهم گفته بودن میشنیدم حس ی جاهلو داشتم ک هیچی خودش حالیش نیستو منتظربوده ببینه چی میگن ک انجام بده ؛ مقاومتم نسبت ب سایتو خود استادم سرهمینه ک نخواستم دودفه ازاونجا بخورم. فک کنم دیگ بسه

    نمیگم هرچیو میشنوی قبول کن میگم اگ مقاومت داری برو دنبالش ببین کدومش درسته نکه رو هوا بمونی)

    فقط چرا شروع نمیکنم ؟ میدونی ک باید تغییرش بدی میبینی ک داره اوضاع بد میشه. پس ی کاری کن ک دف بعد ک اومدی بنویسی ندونی ازکجا بگی..

    تعهدمیدم ک درستش کنم( ب استاد)

    اینو این تهش اضافه میکنم ؛ ک گیجم ب خودم نمیتونم درک کنم چیزی ک هستم و ب قول علی تکلیفم باخودم معلوم نیس. واضحش کن این ادمو جوری ک بشه فهمیدش بشه نزدیکش شد. این کلاف سردرگم و بازش کن برام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      شمیم کردستانی گفته:
      مدت عضویت: 1531 روز

      سلام عزیزم

      منم خیلی شک داشتم به این حرفا

      به این قانون

      همش فک میکردم همه کسایی که دارن این آموزشا رو میدن برای پول دراوردنه.

      و از طرفی دلم میخواست سریعتر و ی جورایی به زور باورش کنم تا زودتر نتیجه بگیرم،اما ذهنم مقاومت میکرد و ناخوداگاه به جای اینکه به فایلا گوش کنم و عمل کنم ،میرفتم تحقیق میکردم ساعتها فکر میکردم که بفهمم اخه چطور با انجام اینکارها و تمرینات این اتفاقات میفته.

      ودر آخر فهمیدم که این چیزا علمیه

      و تو مغز ما چیزی هست به اسم RSI و کار این قسمت از مغز اینه که به هر چیزی که ما توجه کنیم ( توجه کردن یعنی،دیدن ،شنیدن ،فکر کردن ،حس کردن و…)

      داشتم میگفتم کار این قسمت از مغز اینه که به هر چیزی که ما توجه کنیم چه خوب باشه چه بد ،اون چیز رو از سریعترین راه ممکن پیدا میکنه،یعنی یه جورایی مثل وِیز عمل میکنه.

      من چیزای خیلی زیادی فهمیدم که بعضیاش رو هیچ جا تخونده بودم و انقدرررر به اون مسایل فکر کردم که معزم خودش جواب درست رو بهم داد

      خیلی برام جالبه من اصلا زیستم خوب نبود ولی انقد فکر میکردم که چطوری مغز کار میکنه و چطور پیامها رو انتقال میده و… مغز من بدونه اینکه کتابی بخونم و.. جواب رو پیدا میکرد و جالبه بعدش من این مطالب علمی رو تو کتابا و ویدیو ها میدیدم و میدیدم درسته.

      و من فهمیدم مغز چطور کار میکنه ،فهمیدم تمام این چیزها علمیه و خیالم راحت شد.

      و هم فهمیدم که دانشمندا چطوری خیلی چیزها رو کشف میکردن و مثلا می فهمیدن زمین گرده و…

      اونا انقدر رو یه موضوع فکر میکردن تمرکز میکردن ،مطالعه میکردن و…

      که به جواب می‌رسیدن

      میدونید راستش من فهمیدم نیازی به کتاب نیست ،ذهن ما میتونه جواب درست رو حتی راجب مسائل علمی پیدا کنه.

      شاید برای همینه که حتی تو قرانم همش میگه تعمق کن، فکر کن ،بیندیش و…

      من تا همین چن لحظه پیش ،قبل از اینکه کامنت شما رو بخونم ،فکر میکردم که اه چرا من شک داشتم ،چرا به جای اینکه عمل کنم ،تست کنم گفته های استاد رو،همش تحقیق میکردم.

      اما وقتی کامنتتون رو خوندم ،یهو متوجه شدم ،چقدر کارم درست بوده.

      و من فهمیدم این جزو روند تکامل من بوده.

      البته من راجب جهان هالگرافیک خونده بودم ،اما چون اون نظریه بود من قانع نمیشدم و دنبال ی چیز علمی و ثابت شده بودم و چیزهایی راجب کار کرد سیستم مغزمون یاد گرفتم و فهمیدم.

      من فهمیدم وقتی یه اطلاعات خاصی به مغزم میدم و مثلا دیدگاهم رو تغییر میدم راجب یه موضوع یا یک فرد ،ناااااخوداگاه واکنش ها و رفتارهام تغییر میکنه و چون واکنشهام و رفتارم با اون فرد یا موضوع تغییر کرده ،جهان و آدمها هم عکس العملشون نسبت به رفتار من تغییر میکنه و من چیز جدیدی خلق میکنم که دیگه تکراری نیست.

      من خیلی فکر کردم و خیلی چیزها فهمیدم و متوجه شدم حرفای استاد کاملا علمی و منطقیه و خیالم راحت شد.

      من چیزهایی راجب انتقال پیام ها تو مغزمون فهمیدم و متوجه شدم چطور یه عادت در مغز ما شکل میگیره و منجر به یک عمل تکراری و یا یک فکر تکراری میشه و چطور میشه که با این تمرینات اون افکار شکسته میشه و دقیقا چه اتفاقاتی توی مغز ما میفته و چطور الگوها در مغزمون شکل میگره و منجر به افتادن اتفاقات تکراری میشه،

      و فهمیدم چرااا همش ی مدل خاصی از افراد وارد زندگیم میشدن و آزارم میدادن .

      من راجب ژنها ی چیزهایی فهمیدم و یادگرفتم و متوجه شدم چطور با افکارمون ما یک ژن رو فعال و غیر فعال میکنیم و..

      و فهمیدم حتی بیمارها هم بدون دارو و با این روش قابل درمانه

      خدایا شکرت

      من فهمیدم ما به هیچی احتیاج نداریم ،جز خودمون و نیروی برتری که از ما دور نیست وهم درون ماست و هم همه جا ،توی همه چیز وجود داره ،اون نیرو توی من هست ،توی تو هست ،توی سنگ و گل و گیاه و… هم هست ،چون انرژیه

      اون نیرو قابل انتقال و قابل تغییر شکله و می‌تونه تبدیل بشه

      و برا همینه که استاد میگه خدا به شکل ظرف وجودیِ تو در میاد

      تو بگی خدا بداخلاقه ،خدای تو بد اخلاق میشه

      و اگه حس کنی مهربونه با تو مهربون میشه

      خدایا شکرت🙏💗

      اون نیرو به من الهام کرد و گفت تمام کامنتای این قسمت رو بخون و من دارم اینکارو انجام میدم.🧚

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: