قانون تغییر ناخواسته ها - صفحه 13 (به ترتیب امتیاز)

701 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2547 روز

    به نام خدایی که حامی منه در مسیر تغییر باورها و افکارم

    با سلام خدمت استاد عزیزم

    خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان این آگاهی ها همراه بشم و از اونها برخوردار

    قبل از اینکه برم سراغ مباحث این فایل دوست دارم تجربه ای رو به اشتراک بزارم که مربوط میشه به همین جریان قطعی اینترنت که این روزها داره اتفاق می افته و جریان هدایتی که حتی بعضی وقتها در ظاهری بظاهر نامناسب ما رو سوق میده به جهتی که بعدا منطقش و موهبتش رو درک میکنیم و همون آیه زیر میشه که :

    عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم

    جریان از این قرار بود که بعد از اینکه من دوره ثروت رو خریدم خواهرم هم دوست داشت ازش استفاده کنه چون کم و بیش از دوره های استاد استفاده میکنه .اما روش کار کردن ایشون با من فرق میکنه ایشون هر چند روز یکبار از من میخواستن که چند جلسه رو دانلود کنم و اکسترکت کنم و بندازم روی فلش براشون در صورتیکه من هنوز توی چند جلسه اول بودم .خلاصه این موضوع ی کم من رو اذیت میکرد اما بهر حال انجام میدادم و تا اون جایی پیش رفت که من 20 جلسه رو دانلود کردم و بهشون دادم .بعد این اتفاق ها توی ایران افتاد و اینترنت قطع شد تازه اونموقع بود که من متوجه شدم که اون دانلود کردن ها چقدر خوب شد که انجام شد و گرنه من با این قطع و ووصل شدن اینترنت من به مشکل بر میخوردم .اینجا بود که یاد صحبت های شما استاد افتادم در مورد پیامبران که هر وقت عذابی میخواسته نازل بشه اونایی که توی مدارش نبودن از اونجا میرفتن و بعد عذاب نازل میشده دقیقا مثل این اتفاقی که برای من افتاد اینجا بود که درک کردم وقتی شما میگین خداوند حواسش به همه چی هست یعنی چی

    علاوه بر این موضوع من دیشب توی قسمت نشانه ی من از خداوند خواستم که دقیقا بهم بگه برای رسیدن به یکی از خواسته هام باید چکار کنم و وقتی زدم رو دکه دوره به صلح رسیدن برای من باز شد

    . الان و امروز هم که اومدم توی سایت باز هم موضوع به صلح رسیدنه و این یعنی اون چیزی که من نیاز دارم و باید روش متمرکز بشم همینه بقول مریم جان این خشت اول باید درست بشه و اگر این درست نباشه میشه همین جریاناتی که هر چند وقت یکبار داره اتفاق میافته توی کشور .افرادی که با خودشون در صلح نیستن جذب افرادی میشن که اونا هم با خودشون در صلح نیستن و نتیجه میشه آشوب و اعتراض برای این دو دسته .

    اما بریم سراغ موضوع اصلی فایل :

    اولا خدا رو شکر میکنم که وقتی این جریان توی کشور افتاد من خیلی دیرتر از بقیه متوجه شدم چون توی جریان اخبار و اطلاعات دنیای بیرون نیستم و متمرکز شدم روی دنیای خودم و این یعنی من پیشرفت داشتم

    این اتفاقی که افتاد درسهای زیادی برای من داشت :

    من با این اتفاق فهمیدم که در زمینه در صلح بودن با خودم موفق بودم و واکنش گرایی من نسبت به قبل خیلی کمتر شده چون واکنش خاصی نسبت به این موضوعات نداشتم و اتفاقا توی این مدتی که اکثریت درگیر این موضوع بودن من متمرکز شدم روی خودم کار کردن با دوره ثروت و فایل های رایگان به صلح رسیدن با خودمان و ی اقدامی رو انجام دادم که خیلی وقت بود ایدش اومده بود اما جسارتش رو نداشتم اما اینبار رفتم تو دلش و دارم انجامش میدم

    من فهمیدم که تاثیر عوامل بیرونی توی زندگیم کمرنگ شده

    فهمیدم که بقول قرآن از میزان جهالتم کم شده

    فهمیدم که درکم از قانون بالاتر رفته که هر ملتی دارن با افکار و باورهای خودشون زندگیشون رو رقم میزنن و تا زمانی که ملت تغییر نکنن شرایط ی کشور عوض نمیشه

    فهمیدم که دیگه این باور :

    بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند

    چو عضوی بدرد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار

    که کاملا اشتباهه و از دیدگاه فلسفه اشتباه اگزیستانسیالیسم نشات میگیره رو قبول ندارم

    فهمیدم که مسیرم از اکثریت جدا شده و دیگه مثل گوسفند عمل نمیکنم

    ی نکته ای که همین جا به ذهنم رسید اینکه اونایی که سنگ هم وطن بودن و کمک کردن رو به سینه میزنن اگر ی ذره منطقی به این قضایا نگاه کنیم ضررهایی که داشته خیلی بیشتر از منفعتش بوده .آیا جز اینه که با این کارها واتس آپ .وتلگرام قطع شده و خیلی از هم وطن های همین هایی که سنگشون رو به سینه میزنن کار خودشون رو از دست دادن و بهشون آسیب وارد شده.

    و جدای از این چه نتیجه مثبتی داشته بقول استاد وقتی نتیجه چیز خوبی نیست یعنی مسیر اشتباهه

    ی نکته ی جالبی که استاد فرمودن اینه که اونایی که اعتراض میکنن زندگیشون پر از بدبختی وقتی که دقت کردم اون افرادی که توی روستای ما در جریان این اتفاقات بودن و دستگیر شدن از قشر بدبخت هستن و زندگی بسیار بدی دارن و حتی محتاج نون شبشون هستن ی سری آدم علاف و بیکار که هدفی توی زندگیشون ندارن و گرنه بقول استاد فردی که هدف داشته باشه توی زندگیش روی خودش و اهدافش متمرکز میشه کاری به دنیای بیرون خودش نداره

    ی تجربه هم دارم از متمرکز شدن بر نازیبایی ها که توی زندگی خود من رخ داد:

    من به شدت از سیگار و اعتیاد متنفرم و اصلا نمیتونم تصور کنم که ی فردی بتونه دود سیگار رو تحمل کنه و به خاطر همین تمرکزم روی این موضوع دقیقا خواستگارهایی رو جذب میکردم که با وجود اینکه چند تا از معیارهای من رو داشتن اما یا معتاد بودن یا سابقه ترک داشتن و اون موقع که قوانین رو نمیدونستم تعجب میکردم که چرا اینجوریه ولی الان میدونم دلیلش چی بوده من دقیقا اون چیزی رو جذب میکردم که بهش توجه میکردم چون این قانون جهانه

    اما در مورد تمرکز بر زیبایی ها :

    باید اعتراف کنم که این مفهوم برا من چیز عجیبی بود وقتی که اوایل توی فایل های رایگان استاد این رو شنیدم اما کم کم با سریال بهشت و سفر به آمریکا درک کردم و به همون نسبت هم تجربه کردم اتفاق های زیبایی که میدیدم توی این سریالها از جمله غروب های زیبا و تجربه های خرید کردن و حل مساله هایی که بااحساس خوب انجام میگرفت

    سپاسگزارم استاد و مریم جان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  2. -
    سمیه پیروز گفته:
    مدت عضویت: 2151 روز

    سلام به استاد عزیزم

    استاد چقدر جوون تر شدید واقعااااا لذت بردم از فایلی که زحمت کشیدید گذاشتید واقعا از ته دلم از شما و مریم عزیز تشکر میکنم بخاطر وقتی که گذاشتید و پنجاااااه دقیقه😁🤗 راجع به موضوعی که بالای ده بار تابحال از این جریان صحبت کردید بازم روشنگری کردیداستاد عزیز کسی که شاگرد معنویته کسی که شاگرد شماست نیاز به حرف تکراری نداره و میدونه مواضع شما چیه و هرگز کسی رو کنترل نمیکنه که کاری انجام بده اونم راجع به جریانی که مشخصه نظر شما چیه! استاد شما بارها گفتید باید روی زیبایی ها تمرکز کنیم و بقول شما همون آمریکا هم کسانی هستند که با دولت آمریکا در حال مبارزه هستند… بهرحال استاد از وقتی که گذاشتید و باز هم بیان کردید خیلی خیلی تشکر میکنم

    استاد من پارسال دقیقا موقع گوش دادن به یکی از لایوهای مشترک شما بم الهام شد تو همیشه از مادرت فراری بودی و اتفاقا بیشتز از همه با این شخص زندگی کردی همیشه پشت سرش غیبت کردی و بیشتر باش دمخور شدی بقول شما جنگیدن با هر چیزی اون رو قوی تر میکنه 🙂استاد من تنها کاری که کردم دست از جنگیدن برداشتم و رابطم رو با ایشون بهتر کردم و دنیا روی دیگه شو نشونم داد الان بعد سالها سر کار میرم دارم تکاملم رو طی میکنم و الحمدلله تمرکزم روی نکات مثبت افراده محل کارم هم همین بود تمرکزم روی نکات منفی کارفرما بود که الان کاملا برعکس شده و رابطم با اون افراد عالی شده

    استاد بقول نادر ترزا باید بجای شرکت در تظاهرات ضد جنگ در تظاهرات برای صلح شرکت کرد 😍

    از شما و مریم جون بخاطر سریال زندگی در بهشت هم ممنونم که یاد دادند روی نکات زیبا تمرکز کنم

    شاگردای شما مواضع شما رو میدونند و هرگز شما رو قضاوت نکردند و اصلا حتی منتظر نظر شما هم نبودند چون مواضع خودتون رو اعلام کردید…

    بازم از وقتی که گذاشتید تشکر میکنم عاشقتونم 💋💋💋

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  3. -
    Mah tab گفته:
    مدت عضویت: 1866 روز

    به نام خدا

    سلام

    استاد عزیزم ممنونم ازتون بخاطر فایل فوق العاده ای که گذاشتین مثل همیشه عالی و کامل بود.استاد وقتی اول فایل متوجه شدم که میخواین در مورد این موضوع صحبت کنید خیلی خوشحال شدم و لذت بردم از دیدنش و با هرجمله ای که میگفتین با خودم میگفتم آفرین،آفرین،آفرین… دقیقا همینه

    خیلی دوست داشتم تو این مدت شمام در مورد این موضوعات صحبت کنید و به خودم میگفتم اگر استاد بخواد نظرشو بگه قطعا موضوع اعراض و کنترل ذهن و عدم تمرکز به روی ناخواسته ها رو بیان میکنن.

    پس خودمم تا جایی که تونستم سعی کردم از این موضوعات دور بشم مثلا رفتن به فضای مجازی رو تقریبا به صفر رسوندم یا مثلا دیشب که خونه ی یکی از اقوام دعوت بودیم اکثر صحبت هایی که میشد طبق معمول درمورد درگیری ها بود و همچنین من دقیقا روبروی تلویزیون نشسته بودم که اخبار شبکه های مخالف پخش میشد و در رابطه با تعداد کشته ها و شهرهایی که درگیری به وجود اومده و … بود. من سعی میکردم حواسمو پرت کنم ولی ظاهرم رو حفظ کنم درواقع خیلی سطحی گوش میدادم و به عمق جریانات فکر نمیکردم و همش دقت میکردم که حسم بد نشه و کار دیگه ای که میتونستم انجام بدم تغییر مکانی بود که نشسته بودم چون اونجوری حداقل ناخواسته چشمم به اتفاقات ناراحت کننده نمی افتاد،یه سمتی نشستم که اصلا تلویزیون رو نبینم بنظرم تاثیر خوبی هم داشت و ناخودآگاه خودمو تحسین کردم.

    و درمورد تجربه ای که گفتین کامنت بزاریم، استاد من همین یه ماه پیش بود که به خودم اومدم و دیدم چند وقته داره رابطه ام با پدرم هر روز بدتر و بدتر میشه.همش غر میزد گیر میداد سرزنش میکرد تیکه مینداخت ، منم سریع عکس العمل نشون میدادم و جبهه میگرفتم که نهایتا دعوامون میشد خیلی کلافه بودم واقعا احساس عجز میکردم چون هرچقد میخواستم رابطمو خوب کنم نمیشد. خیلی اذیت میشدم همش میرفتم توی اتاقم که حداقل زمان کمتری پیش هم باشیم و نگران بودم که فقط چشممون به هم نخوره که دعوامون بشه چون دو کلمه هم نمیتونستیم باهم صحبت کنیم سریع دلخوری پیش میومد.

    و من تا دلخوریِ بعدی به این فکر میکردم که چرا بابا فلان حرفو زد چرا فلان رفتارو کرد چرا اخلاقش اینجوریه کاش درجوابش فلان حرفو میزدم ، یعنی تمام تمرکزم روی رفتارهای اشتباهش بود که باعث میشد هرروز دلخوریِ بیشتری پیش بیاد،همش یاد گذشته می افتادم که چقد رابطه ی خوبی با هم داشتیم چقد با محبت تر بودیم نسبت به همدیگه و باز ناراحت تر میشدم .

    یه روز یه فایل از شما گوش میدادم(عزت نفس)که گفتین من مسول تمااااام اتفاقات زندگیمم، هر برخوردی باهام میشه مسولیت تمام و کمالش با خودمه.من قبلا هم این جمله رو زیاد شنیده بودم ازتون اما واقعا ادم خیلی زود فراموش میکنه قانون رو.

    بمحض شنیدن اون جمله یه جرقه ای تو ذهنم بوجود اومد که رفتارهای بابا تقصیر خودته،تو به وجودشون میاری،تو تمرکز کردی رو بدی هاش، از همون لحظه تصمیم گرفتم تمرکزمو از روی نکات منفیش بردارم و اگه حرف ناخوشایندی بهم زد بی توجهی کنم خب اولش واقعا سخت بود که مثلا حرف بی حساب بشنوم و چیزی نگم

    اما بخدا خیییلی زود(فقط چند روز)همه چیز به طرز معجزه آسایی تغییر کرد ، بابا مهربون شد،کلمات و رفتار محبت آمیز میدیدم و یواش یواش اون گیر دادنا محو شد.خودم باورم نمیشد گفتم چی شد یهو؟! بابا که تا چند روز پیش همش با من درگیر بود الان چه اتفاقی افتاد که مهربون شد یه دفعه؟! من که کار خاصی براش نکردم!!!

    من فقط کانون تمرکز و توجهم رو تغییر دادم و دیگه نخواستم که بحث کنم و بجنگم.وگرنه بابا که همون آدمه منم که یه تغییر بزرگ شخصیتی درونم شکل نگرفته که بگم بخاطر اون بوده ، فقط یه کار خیلی کوچیک کردم.

    واقعا با تمام وجود درک کردم که مسول همه ی اتفاقات خوب و بد زندگیم خودم هستم.

    🌹با هرچیزی که بجنگی،فحش بدی و اعتراض کنی از جنس همون بیشتر وارد زندگی خودت میشه. بخاطر اینکه به هرچیزی که توجه میکنی تو زندگیت خلقش میکنی.🌹

    بخدا تمام حرفاتون رو باید با طلا نوشت باید بارها وبارها نوشت،باید بارها گوش داد باید تکرار کرد که توی وجودمون هک بشه و فراموش نکنیم چون راه حل خیلی از مسائل زندگیمون خیلی ساده ست اگه درک کنیم

    استاد عباس منش عزیزم بی نهایت ازتون تشکر میکنم و خداروشکر میکنم بخاطر وجود نازنینتون

    عاشقتونم، در پناه خداوند بی همتا باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  4. -
    بهناز احمدی گفته:
    مدت عضویت: 2675 روز

    سلام به استاد عزیز و دوستان سایت عباسمنش

    ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️

    بینهایت سپاسگزارم از شما استاد عزیز برای گذاشتن این فایل بسیااااار ارزشمند

    بله ما هم فراموشکاریم و هم متزلزل

    و این یعنی باید خیلی خیلی خیلییییی بیشتر از اینها روی خودمان کار کنیم

    از روزی که شما این فایل رو بر روی سایت گذاشتین من مثل داروی چرک خشک کن روزی چندین بار به طور مرتب گوش میکنم و هر چقدر بیشتر می‌شنوم بیشتر به ارزشمند بودن این فایل پی میبرم ❤️❤️❤️❤️❤️

    تمام داستان زندگی در همه ی جنبه ها با همین قانون تغییر ناخواسته است….اما ما فراموش میکنیم چون هنوز از درون محکم نیستیم فکر میکنیم قانون رو فهمیدیم اما در اصل ما فقط قانون رو شنیدیم باید آنقدر تکرار شود تا تمامی چرک ها خشک شود دقیقا مثل داروی آنتی بیوتیک که هر چقدر میکروب بیشتر باشد باید در فاصله زمانی کوتاه تر و با دوز بالاتر دارو را مصرف کنیم

    این فایل رو باید هر روز و هر روز بارها و بارها بشنویم تا بتوانیم به آن شیوه رفتار کنیم

    آنوقت چقدر همه چیز درست در جای خودش قرار میگیرد ❤️❤️❤️❤️❤️✨✨✨✨

    چقدر چرک‌ توی افکارم بود که خودم خبر نداشتم و با شنیدن این فایل خودش رو نشون داد

    استاد واقعا سپاسگزارم چقدررررر این آگاهی ها ناب است اگرچه که شما در مورد این مسائل قبلاً صحبت کردید و جدید نبود اما شاید با بیانی جدید و در مکان و زمان جدید تاثیر جدید و جادویی برای من داشت همین یک فایل برای من مثل یک دوره است که با هر بار گوش دادن قیمتی از وجودم درگیر میشود و تعمیم داده میشه به قوانین دیگر که همه مثل زنجیر بهم پیوسته اند

    در هر حال خیلی خیلی ممنونم که با اینکه اول فایل فرمودید سختتان است برای هر موضوعی دوباره قانون رو توضیح میدهید اما به الهامتون پاسخ دادید واین فایل سراسر نکته و کاربردی در تمام جنبه‌های زندگی رو برامون ضبط کردید که انصافاً در این زمان عجیب به جان و روح رسوخ کرد و میدانم که باید هزاران بار دیگر هم بشنوم هر روز و هر روز….

    خدایا ممنون برای هدایتم به سمته استاد عباسمنش عزیز و این سایت فوق العاده که دایرهالمعارف زندگیست 🙏🏻❤️❤️❤️❤️✌️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  5. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1225 روز

    سلام استاد عزیز

    سلام به دوستان خوب خودم

    صحبت های استاد در این فایل واقعا عالی و پر از نکته است

    توجه کردن به ناخواسته ها سبب می شود که ما انرژی های خودمان را از دست بدهیم

    سبب می شود که ما براحتی نتوانیم در جهت خواسته های خودمان حرکت کنیم

    هر چه بتوانم ذهن خودم را روی خواسته ها و داشته های خودم معطوف کنم من موفق تر خواهم بود

    به این نکته و این درس باید توجه داشته باشم که هرگز هیچ نیازی نیست که من طبق حرف ها و گفته ها و برخرود های دیگران عمل کنم

    هیچ نیازی نیست که دنباله رو باقی آحاد جامعه باشم

    متفاوت فکر کنم و متفاوت نتیجه بگیرم

    با هر چیزی که بجنگم از همان جنس بیشتر و بیشتر وارد زندگی من می شود

    پس بجای اینکه بخواهم دنبال جر و بحث و دعوا باشم به دنبال حال خوبی و احساسات خوب و زیبا باشم آنوقت است که از این جنس بیشتر و بهتر وارد زندگی من می شود و حال من خوب و خوبتر می شود

    قانون این جهان این است که به هرچیزی که توجه کنم از همان جنس بیشتر وارد زندگی من می شود و این همان قانون این جهان زیبا است

    اینجا است که من باید روی خودم تمرکز کنم و حس و حال خودم را خوب نگه دارم

    من با هر چیزی که بجنگم آن را از بین نمی برم بلکه آنرا ماندگارتر می کنم

    پس تنها راه داشتن خوشبختی و خوشبخت بودن فقط احساس خوب است و نه هیچ چیز دیگر

    هر جور به دنیا نگاه کنم همان جور برای من رقم می خورد

    قشنگی ها ببینم بی شک قشنگی ها وارد زندگی من می شود

    زشتی و نازیبایی و دعوا و بحث ها را ببینم از همان شکل بیشتر وارد زندگی من می شود

    این بزرگترین درس امروز برای من بود

    این موضوع در کسب و کار من هم خیلی اوقات به آن برخورد کردم

    زمان هایی که بدی کار خودم را می دیدم

    زمان هایی که مشکلات و گرفتاری های کار خودم را می دیدم آنوقت کار برای من سخت و سخت تر می شد

    اما اوقاتی که خودم را کنترل می کردم و به خوبی ها و حس های خوب و زیبایی های کار خودم تمرکز می کردم آنوقت چقدر حالم خوب می شد و چقدر دستاوردهایی عالی نصیب من می شد

    پاداش کنترل ذهن داشتن آرامش است

    پاداش کنترل ذهن احساس خوشبختی است

    پاداش کنترل ذهن رسیدن به خواسته ها و اهداف است

    احساس من بزرگترین قطب نمایی است که به من نشان می دهد که راه و مسیر من درست است و یا خیر

    سپاس از استاد عزیز بخاطر تهیه این فایل عالی

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  6. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 3026 روز

    بانام ویاد خداوند وهاب

    سلام به استاد ارجمندم ومریم بانوی شایسته ودوستان توحیدیم

    خدارا سپاسگزارم که باری دیگر در مدار درک آگاهی‌های این فایل ارزشمند قرار گرفتم

    وقتی کامنت های قبل خودم را خواندم گفتم خدای من ..چقدر این تغییرات آرام اتفاق افتاده من که آن موقعه به خودم می بالیدم در برابر رفتار همسرم واکنشی عمل نکردم الان با تمرکز بر روی زیبایی ها ونکات مثبت زندگی ام وسپاسگزاری بابت داشته هام واعراض از ناخواسته هام چقدر عالی تونستم در شرایط خیلی خیلی سخت نجوی های ذهنم را کنترل کنم وقتی بخاطر شرایط جسمانی ام در حین راه رفتن زمین میخوردم عوض اینکه ناله وگله وشکایت کنم همین که ذهنم شروع می‌کرد به نجوا که اینها تو بدتر شدی برخلاف اینکه مدام میگی من سالم وسالم تر شدم اگر اینجوریه چرا خوردی زمین ،میگفتم نه حتی این زمین خوردن هم در جهت رسیدن به سلامتی است

    منی که قبل از اینکه نجواهام را کنترل کنم دکترم به همسرم میگفت دوروزبستری بشه هزارجور فکر مزخرف میکردم وسناریوی ذهنم آخر فاجعه بود تونستم با توجه به زیبایی ها وکنترل کانون توجه ام روند بهبودی ام رو خیلی سریع تر از آنچه دکترم گفته بود طی کنم

    خداروشکر از وقتی تصمیم گرفتم به طور جدی رو خودم کار کنم دیگه کار ندارم که بقیه در چه مسیری اند وهیچ وقت از اوضاع بیرون اطلاعی ندارم واصلا درگیر اخبار وامور روزمره گی نمیشم چون تا قبل از این می دیدم یه موضوع حل نشده ،یه موضوع جدید را به چالش کشیدند وخود ودیگران را درگیر کردند تو یکسال جوری رفتار کردم که همسرم هم دیگه از اتفاقاتی که از بیرون میشنوه با من‌در میان نمیگذاره وواقعا آرامش درونی دارم که باهیچ چیز عوض نمیکنم چون پذیرفتم همانطور که من نمی تونم زندگی دیگران را تغییر بدم کسی هم نمیتونه زندگی من‌را تغییر بده پذیرفتم هر چه توجه میکنم عین همان را در زندگیم تجربه میکنم ووقتی قانون به این قشنگی داریم که من میتونم با توجه به زیباییها، با کنترل ذهنم زندگی ام را آنطور که دوست دارم خلق کنم ودیگه نگران امور اطرافم نیستم چون من آن چیزی تجربه میکنم که به آن توجه کردم

    در پناه حق شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت ولیاقتمند باشید در دنیا وآخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  7. -
    NK گفته:
    مدت عضویت: 1814 روز

    با سلام و عرض ادب

    در همان سالی که این فایل به اشتراک گذاشته شد که اگر اشتباه نکنم تقریبا برای یک سال و نیم پیش هست من وقتی این فایل را شنیدم تا حدودی قانع شدم و حرفهای شما را پذیرفتم اما چون در ایران در بحبوحه ی مسایل اعتراضی بودم و همین که خیلی خوب قانون را بلد نبودم برای همین سو سو حرفهای شما را پذیرفتم یعنی با اما و اگر فهمیدم ؛

    تا اینکه امروز مجددا این فایل را گوش دادم و تازه الان فهمیدم که شما چه می گوید قطعا کسانی هستند که با حرفهای این فایل شما مقاومت دارند و من به ان افراد پیشنهاد میکنم بحث نگاه ناظر در فیزیک کوانتوم را مطالعه نمایند اگر بخواهیم به مباحث شما از منظر اجتماعی یا فرهنگی توجه کنیم قطعا مخالفان زیادی پدیدار می شوند اما اگر بخواهیم به صحبت های شما از منظر خیلی بالاتری مثل فیزیک کوانتوم نگاه کنیم به انجا میرسیم که گفته می شود ((ما جهان را ان طور که هست نمی بینیم ما جهان را ان طور که هستیم می بینیم ))و این جمله یک جمله ی فلسفی نیست جمله ای است که فیزیکدانان حوزه ی کوانتوم از ان استفاده میکنند و مثال بارز این جمله همان دوست شما و دخترش هست که در کنار دریاچه با ازادی ورزش میکنند .

    صحبت های اکنون شما برای یک سال و نیم پیش است اما همین صحبت ها را در سال 91 در قانون افرینش که نتیجه ی الان در دست تان نبوده بیان کرده اید مثلا گفتید هرچیزی را که داری تجربه میکنی این یک باور است . یا انجا که شما در قانون افرینش می گوئید اگر ورودی هایمان را کنترل کنیم می توانیم باورهایمان را هم کنترل کنیم من یک مثالی در ذهنم نقش بست اینکه اگر بر روی یک درختی سیب هست و من گیلاس می خواهم نمی توانم بر سر درخت بروم و به سر و کله ی سیب بزنم تا گیلاس شود بلکه باید به سراغ قسمتی از درخت بروم که دیدنی نیست که در ریشه هست و انجا را تغییر دهم انجا به جای دانه ی سیب ،دانه ی گیلاس بکارم ؛پس در نتیجه برای تغییر چیزی نمی توانیم مستقیم سراغ خود ان چیز یعنی ان قسمت دیدنی برویم چون انچه متجلی شده نتیجه هست و ما باید به سراغ ورودی برویم پس من چه از این موضع شما خوشم بیاد چه نیاد باید بفهمم اگر میخواهم شرایطی که در حال تجربه ی ان هستم را عوض کنم نمی شود بروم و مستقیم با ان شرایط بجنگم یا روبرو بشوم باید تمرکز خود را از ان شرایط بردارم ننویسم نگویم توجه نکنم تا کم کم ان شرایط نادلخواه عوض شود؛ چه زیبا در بخش یک جلسه دوم قانون افرینش گفتید (( وقتی یک باوری رو داری وقایع مرتبط با ان باور را تجربه میکنی . ))یادم افتاد در یکی از محصولات گفتید من خواب رهبر ایران رو دیدم که ایشان گفت ان طوری که تو فکر میکنی من نیستم و گفتید از اون به بعد دیگه به ایشون نگاه بدی نداشتم خوب حالا چه شد الان شما کجا هستید شما الان جایی هستید که از حکمرانی ایشان خارج است . پس شما الان در ان شرایطی که می خواهید هستید نجنگیدید تمرکز و توجه رو عوض کردید کل این فایل میخواهد این رو بگه اما کسانی که مقاومت دارند تصور میکنند که شماپشت انها نیستید در صورتیکه من فهمیدم شما پشت مردم تان هستید اما نه به روشی که مردم از شما میخواهند از روشی که خودتان نتیجه گرفتید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  8. -
    مریم کرمی گفته:
    مدت عضویت: 1062 روز

    سلام به استاد عزیزم خیلی خوشحالم که بالاخره هدایت شدم عضو سایت بشم چون قبلش هر کاری میکردم هدایت نمیشدم که عضو شم.🤍

    استاد میخوام از تجربه های خودم در این خصوص بگم:

    اول اینکه از وقتی که به آموزه های شما عمل میکنم نه اخبار میبینم و نه با کسی راجب این موضاعات صحبت میکنم. من حتی نمیدونم این روزا چه اتفاقی افتاده چون تا جایی که شده ورودی هامو کنترل کردم. و دیشب بالاخره بعد یکسال عمل کردن به آموزه های شما تصمیم گرفتم اینستاگرامم رو پاک کنم حتی با وجود اینکه فقط افراد مثبت و موفق رو فالو میکردم(هیچ ایرانی جز استاد رو فالو نمیکردم) و توی اکسپلور رو نمی گشتم ولی بازم منم انسانم ممکنه وسوسه بشم چون حتی اون افراد هم داشتن در مورد اتفاقات که توی ایران افتاده استوری میزاشتن و من انفالو کردمشون و بعدم اینستاگرامم رو پاک کردم.

    حالا بریم سراغ روزایی که من با ناخواسته هام می جنگیدم:

    حدود دوسال پیش که من فقط استاد فالو میکردم ولی به آموزه ها عمل نمیکردم پسر خالم بیدارم کرد گفت بیا توی خونه رو به روییتون یه کارتن خواب رفته داخل و روی دیوار و من زنگ زدم به پلیس و خیلی بهش توجه کردم و حدودا هفته بعد دیدم همسایه بالاییمون داره داد میزنه دزد دزد و ما سریع رفتیم توی کوچه و همون کارتن خواب بود باز پلیس اومد و گرفتش و بعد دو یا سه روز بعد ۳ یا ۴ تا کارتن خواب اومدن و شد هر شب و به جایی رسید که دیگه پلیس هم نمیومد کانکس رو به روی خونه ما شده بود پاتوق کارتن خواب ها ولی از وقتی که من سعی کردم به ناخواسته هام توجه نکنم دیگه هیچ کارتن خواب یا دزدی توی کوچه ما نیومده و من دیگه هیچ کارتن خوابی رو ندیدم.

    من قبلا برای یه مدتی گیاه خوار بودم و خیلی هم جامعه ستیز شدم بودم و توی ذهن خودم یه جامعه پر از حیوون آزار رو تصور میکردم و همش با بقیه(هر کسی جز خودم) دعوا داشتم و حدود ۱ سال خورده گذشت و من به آموزه های استاد عمل میکردم ولی هنوز یکی از پاشنه های آشیل من حیوون آزاری بود ولی خیلی بهتر شده بودم.خونه رو به رویی ما رو خراب کرده بودن که ساختمون بسازن.یه روز عصر من داشتم غذا میخوردم و دیدم صدای یه سگ میاد از پنجره بیرون نگاه کردم دیدم یه توله سگ توی ساختمون رو به رویی سریع براش غذا بردم و با سگ دوست شدم و هر شب میرفتم پایین و باهاش بازی میکردم و یک سری نگهبان و کارگر هم توی همون کانکس ساکن بودن. یه روز ظهر دیدم ناله و زوزه و حق حق میاد اول فکردم صدای الاغ ولی صدا خیلی بلند بود از پنجره بیرون رو نگاه کردم دیدم رزی(همون سگ من واسش اسم گذاشته بودم) هست و روی افتاده و نگهبان مثل اینکه اونو زده بود و همه رفتیم پایین و نجوا خیلی توی سرم وحشت ناک بود خیلی و من همین طور دو دل بودم که برم پایین یا نه و بعد رفتم مامانم شروع کرد دعوا کردن با نگهبانه و استاد خیلی خیلی خیلی برای من سخت بود که ذهنم رو کنترل واقعا خیلی سخت بود ولی حتی یک کلام هم حرف نزدم و اعصبانیتم رو کنترل کردم و یکم رزی رو ناز کردم و اومدم خونه و خیلی دوست داشتم بتونم خودمو آروم کنم ولی به خودم گفتم اگه نتونی الان ذهنت کنترل کنی هر روز از این اتفاقات توی زندگیت بیشتر میشه و من تونستم ذهنم رو کنترل کنم با وجود اینکه خیلی برام سخت بود ولی تونستم و بعد چند ماه هم اون سگ و هم اون نگهبانه از اینجا رفتن و من دیگه چیزی جز عشق به حیوانات توی خیابون نمیبینم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  9. -
    سجاد طبسی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2888 روز

    به نام صاحب عشق و زیبایی ها

    سلام به‌ بهترین استادان و خانواده ام

    استاد من واقعا از وجود شما لذت میبرم چونکه منم مثل خود شما هستم اصلا درک نمیکنم از اینکه ملت چرا اینقدر ناسپاس هستن و اینقدر توجهشون رو نکات منفی ست

    یادمه سال گذشته بود داشتم میرفتم محل تمرینم که یه عابر پیاده رو سوار کردم و فصل تابستون هم بود اما بارون باریده بود و رودخونه راه افتاده بود و من از روی پل عبور کردم و چقدر خداروشکر کردم اما اون فرد گفت میبینی تو این فصل وقتی بارون میباره یعنی نشونه خشم خدا یعنی مصیبت چونکه بی موقع ست و من همینجور مات شده بودم و پیش خودم گفتم خدای من وقتی بنده هات اینقدر ناشکر هستند آخه چطور انتظار دارن نعمتهای بیشتری وارد زندگیشون بشه البته این نوع حرفارو که خیلی شنیدم میلیون ها بار یا اینکه یکی از اقوام خودم چندسال پیش یه شب باد خاک شدید میومد بعد اون میگفت فکر میکنی اینا باد و خاکن ،،نعع،، اینا همه مکافات خداوند هستند

    یا اینکه خیلی ها از همون بچگی شنیدم میگفتن همچنین الان میگن که دیگه اون رزق و روزی ها رفت و تمام شد

    باور کنید من حتی اون زمانی هم که هیچگدوم از این آگاهی هارو نداشتم اما بازم از اینجور آدمها اصلا خوشم نمیومد یا اگر هم دوستشون داشتم ولی اصلا از اینجور حرفاشون خوشم نمیومد و خیلی ازشون دلزده میشدم که چرا اینجور حرفهای کفرآمیز میزنن

    و اینقدر احساس منفی و بی ایمانی به من میدن واقعا الان خیلی بهتر درک میکنم که چقدر اکثر مردم غرق در منجلاب هستند و شرک آمیز زندگی میکنند،،

    یه نکته از همین کنترل ذهن از خودم بگم

    چندروز هست یکی از اعضای خانواده ام بابت یه موضوع داره از چندروز قبل از دریافت این فایل به من پیام میده و حرفشم اصلا بد نیست بلکه خیرخواهی ست اما من اصلا علاقه ندارم بخاطر اون سوال با کسی بحث کنم و منم بابت اولین پیامکش میخواستم منم جواب تند و شکایت آمیز براش ارسال کنم اما یهو این احساس بهم گفت مگه مجبوری خودتو اذیت کنی تو نباید باهاش بجنگی یا قانعش کنی بلکه بهترین کار اعراض کردنه

    و بعداز چندساعت خیلی بهتر متوجه شدم و الان دارم درک میکنم که خدای من بابت چیزهایی که دست من نیست بهترین کار اعراض کردنه و چقدر باعث میشه که احساسم و انرژیم بیشتر حفظ بشه

    و واقعا روز اول برام سخت بود و خیلی داشت ذهنمو درگیر میکرد اما انگار رفته بود تو ناخودآگاهم که من اگر میخوام حالم خوب باشه و بتونم با قدرت بیشتری ادامه بدم به روند پیشرفت و خواسته هام و. زیبایی ها باید بتونم ذهنمو کنترل کنم،،

    خب موضوع توجه به ناخواسته ها و شکایت ها

    یادمه هرزمان به نکات منفی و خراب کاری های بچه های اطرافم بیشتر توجه میکردم اتفاقا بیشتر رو مخم بودن

    یا اینکه من در طول زندگیم بدلیل کانون توجهم و عزت نفس پایینم خیلی با آدمهای منفی و نامناسب برخورد میکردم و بااینکه بهشون خوبی میکردم اما از اکثریتشون ضربه میخوردم و میگفتم خدایا چرا منی که دارم بهشون خوبی میکنم اما انگار اون همه خوبی کردن هامو اصلا ندیدن و میگفتم من باید این آدم نامناسب رو حذف کنم تا بعدی بهتر بشه و مدتها اینکارو میکردم اما بعدی بدتر بود بهتر نبود تا اینکه روزی نشستم با خودم فکرکردم که خدایا من احساس میکنم یه قانونی حساب و کتابی هست که داره اینجور اتفاقات ناخواسته تکراری برام رخ میده

    «این نشونه تکامل و آمادگی بیشتر من بود»

    کم کم با کتاب ها و مباحث مختلف آشنا شدم و بعداز مدتی با این خانواده آشنا شدم و آروم آروم روند زندگی من بهتر و بهتر شد چونکه روزی من ناخودآگاه پذیرفتم و از خداوند درخواست هدایت و جواب های متعدد کردم و یادمه از یه جایی به بعد با دیدن ناخواسته های تکراری پذیرفتم که یه چیزی درون من هست که داره باعث میشه اینجور افراد رو جذب میکنم وقتی هم خداوند اینجور انتقادپذیری و آمادگی منو دید هدایتهاش هم جذب من کرد،،

    واقعا هم همینطوره که با هرچی بجنگی باعث قدرتمندتر شدنش میشی

    یه جمله قشنگی تو هنرهای رزمی و دفاع شخصی هست که میگه

    « تو دعواکردن شما چه بزنی چه بخوری بهرحال بازنده هستی»

    چونکه داری جنگ میکنی و شروع کننده جنگ هم نشونه ضعفه نه قدرت،و چونکه جنگ از جنس خداوند نیست به همین دلیل هم زیبا نیست بلکه صلح زیباترین چیزه و وقتی من یه نازیبایی و ناخواسته ای میبینم یا در زندگی شخصی خودم رخ میده اگر بتونم اعراض کنم و از اون تضاد به پیشرفت زندگی خودم اضافه کنم و بتونم از اون اتفاق ذهنمو کنترل کنم میتونم زندگیمو کنترل کنم و خونسردی خودمو حفظ کنم

    و من قدرتمند هستم

    اگر که بخوام بجنگم درموردش همیشه حرف بزنم غر بزنم شکایت کنم

    یعنی من ضعف دارم که اینقدر مانند ساز چنگ به سر و صدا دراومدم،،

    امشب رفتم فایل توجه به نکات زیبا کردم که استاد درمورد زیبایی های خداوند حرف میزنه و میکس اون آهنگ ملکوتی با تصاویر طبیعت و زیبا باعث شد من خیلی عمیقتر و با احساس عبادت گونه با خدای خودم حرف بزنم و چندبار آهنگ اون فایل رو آوردم عقب و تکرارش کردم همش با احساس لطیف میگفتم خدایا من خودتو میخوام میخوام خودت در زندگیم حضور داشته باشی و من مهم احساس داشتن خودته و در آغوش خودت باشم این مهمترین موضوع زندگیمه،،

    یه موضوع دیگه از تجربه زندگیم یادمه چندسال پیش یه اتفاق بسیار شوکه کننده و بسیار غافلگیر کننده و بسیار تلخ و دردآور در زندگیم رخ داد اما چونکه به هیچ عنوان علاقه نداشتم در وجودم قدرتمندتر بشه اصلا به هیچ عنوان درموردش با کسی حرف نزدم و اصلا علاقه ای به مرورش نداشتم و جالبه بااینکه بعضی ها ازش مطلع بودن اما هیچوقت باهام درموردش حرف نزدن چونکه من در ذهنم اجازه ندادم که پخش فرکانسی بشه

    پایان صحبتها

    واقعا الان چقدر درک میکنم که من باید به اون تضادها برمیخوردم تا بهتر بفهمم و درک کنم که چه چیزهایی از زندگی میخوام و چگونه دنبال راه حل هاشون بگردم و بهتر بیدار بشم و خدارو در زندگیم پیدا کنم ،،

    و مدتهاست که میگم خدایا تو واقعا پیشرفت منو میخواستی و میخواستی که من فقط رو‌خودت حساب کنم که اون تضادها رو در زندگیم رخ داد وگرنه من که درک و ایمان الان رو نداشتم ،،

    پس بجای شکایت از همسر،فرزند،خانواده،همکار،همسایه،دولت، مردم و خداوند داشته باشیم که فقط باعث هلاکت بیشتر خودمون و زندگیمون میشه بیاییم بگیم مگه خدای ما خدای هدایت ها و پاسخ دهنده هر فرکانس و درخواستی نیست و مگه اون خودش هواسش به همه چیز در تمام خلقت نیست پس چرا دیگه من بخوام تو کار اون دخالت کنم و الکی خودمو خسته کنم بلکه من فارغ از هر اتفاقی که میفته فقط بگم خدایا من تلاش میکنم که جهان ذهن خودمو طبق دلخواه و بسیار زیبا بسازم و احساسم از جنس ایمان و سپاسگذاری باشه و تو هم که تمام وعده هات حقه و حق منو میدی خب حرف دیگه ای نمیمونه

    خدای ما خدای زیبایی هاست

    اگر نازیبایی میبینیم اون عدم احساس و ایمان به خداست

    خدای عزیزم منی که دارم اینجا تایپ میکنم و مسیرم جداست از اکثریت همین خودش داره اینو ثابت میکنه که من هدایت شده خودت هستم چونکه از یه زمانی به بعد دیگه نخواستم اجازه بدم اون‌ موج منفی منو به از خدای درونم دور کنه

    خانواده عزیزم واقعا بخاطر وجود ارزشمندتون بینهایت خداوند عظیم رو سپاسگذارم🤗❤️👍👏🇮🇷🇺🇸🥰.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  10. -
    ali گفته:
    مدت عضویت: 1160 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    استادعزیزامروزکه برای چندمین بارداشتم به این فایل گوش میدادم یادهمون جمله معروف افتادم که میگه:

    یابامائی یابرمائی

    انگارگزینه وسطی وجودنداره

    این چه تئوری اشتباهیه که اگرمن باشمانباشم این باشمانبودن به معنی برشمابودن شماست

    هرکسی آزاده عقیده شخصی خودش روداشته باشه واین هرگزبدین معنی نیست که دونفربادوذهنیت متفاوت مخالف ودشمن همدیگه هستندوبایدبرعلیه هم آشوب کنند

    من شخصیت شماروتحسین میکنم که درجریان اتفاقات اخیرتونستیدهمچنان به قوانین پایبندباشید وازتوجه کردن به این موضوعات ناخواسته اعراض کنید

    هرچندکه خیلی هابرشماتوپیدندوخواستندانگ منفعت طلبی رابرشمابچسبانندامادوستانی که باشمادراین سایت همراه هستندودرک درستی ازصحبت های شما کسب نموده اندبهترمیتونن دلیل سکوت شمادراین روزهارودرک کنند

    استاددرادامه صحبت های شماخواستم بگم من آدم سیاسی نیستم وتصمیم گرفتم که هیچ علاقه ای هم به سیاست نداشته باشم

    ولی خوب میدونم که مشکل ملت ایران سیاست های اشتباه حکومت نیست

    مشکل مااینه که خودواقعی مان رافراموش کرده ایم واین فراموشی چه بلاهاومصیبت هایی که برزندگی ماسرازیرنمیکند

    انگار ماملت ایران عادت کرده ایم که دلیل تمام ناکامی های خودمان رادرچیزی بیرون ازخودمان جستجوکنیم وهربارکه روی خوشی اززندگی ندیدیم یقه حکومت وسیاستمداران روگرفته وشکایت کنیم که این هاهستندکه زندگی مارونازیباکرده اند

    واین اصلاقصه امروزماایرانی هانیست

    ازدیربازوازصدهاسال قبل ایرانی هادقیقاباهمین نگرش بارهاانقلاب کرده وحکومت های مختلف روکنارزده اندتاشایدبدین وسیله زندگی خوبی رودراین جهان تجربه کنند

    وگویی این تراژدی نسل به نسل بروجودماایرانی هاسایه انداخته که هرگاه زندگی خوبی نداشتیم اولین ایده برای بهبودزندگیمان برکناری حکومت هاباشد

    وحال سوال اینه که کدام حکومت ازراه خواهد رسیدوزندگی ماایرانی هاروبه یک گلستان مبدل خواهدکرد؟

    به نظرمن نه حکومت،نه سیاست مداران ظالم ونه هیچ قدرتی توانایی این روندارندکه انسانی که به ماهیت وجودی خویش پی برده روازخوشبختی وازداشتن یک زندگی سعادتمند محروم نمایند

    بنابراین تغییرنه ازبیرون که بلکه ازدرون انسان ها آغاز میشودووقتی که ماملت ایران به قول قرآن ازدرون تغییرکنیم،جهان اطراف مان هم خیلی ساده وراحت تغییرخواهدکرد

    استادمن بابندبندوجودم بااین گفته شماموافق هستم که باهرچه بجنگیم آنراقویترمیکنیم

    بارهااتفاق افتاده که دخترم یه کاراشتباهی روانجام میده ومن هی بهش میگم دخترم نکن واون اصلاانگار گوش شنوایی نداره وبه این هشدارهای پی درپی من اصلا اهمیتی نمیده

    ولی یادگرفتم دراین جورمواقع می بینم که حرفم روگوش نمیکنه بهش یه هو برمیگردم میگم بکن واگه این کارونکنی من میدونم باتووجالبه همون لحظه دیگه ازاون کاردست میکشه ومیگه نخیرمن دوست ندارم این کاروانجام بدم😄

    شایدخیلی هادراین جهان مبارزه روبهترین ایده برای ازمیان برداشتن ناخواسته هابدانندولی متاسفانه مبارزه فقط مبارزه های بیشتررابه زندگی مامی آورد

    من اصلادوست ندارم آدم مبارزی باشم،بلکه دوست دارم انسان مصلحی باشم که خیلی راحت میتواند باهرشرایط وموقعیتی به صلح برسد

    استاددقیقابه نکته خوبی اشاره کردیدکه درمیانه تضادهابه اون تضادهاتوجه نکردن کارآسانی نیست که خودمم بارهاپاهام میلغزه وکنترل ذهنم روازدست میدم

    ولی امیدوارم خداوندازامشب به بعدتعهدی که درشماهست روکمک کنه که دروجودمن هم ایجادبشه تاتحت هرشرایطی بتونم به این قوانین پایبندباشم وازتوجه کردن به موضوعات ناخواسته اعراض کنم

    من تصمیم گرفتم بدورازاینکه اکثریت افرادجامعه چطورفکروتعقل می‌کنند،راه خودم روبرم واصلاکاری به افکارعمومی جامعه نداشته باشم چون من نیازی ندارم حکومت عوض بشه تاشایدزندگی من تغییری بکنه

    خداونددروجودمن قدرتی رونهادینه کرده که میتونم درزیرپرچم ظالم ترین حکومت هانیززندگی ایده آل خودم رورقم بزنم

    بنایراین تصمیم میگیرم اون انرژی که قراره صرف تغییرحکومت هابکنم روبرای تغییرخودم خرج کنم که خدامیدونه وقتی من تغییرکنم جهان اطراف ام نیز چقدربه خوبی تغییرخواهدکرد

    ازشماازبابت این همه آگاهی ارزشمندسپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      Ahmad گفته:
      مدت عضویت: 1465 روز

      تو ک اینجوری فکر میکنی،برو یه سر ب مهد کودک های ایران بنداز. ک از صب ب اونا مرگ بر ،،،ب کشورهای دیگ یاد میدن.

      یاد میدن ک بی تفاوت باشیم. یاد میدن ک کمبود هست. یاد میدن ک اعتماد ینی مرگ. یاد میدن پول ینی جرم.

      خودت میدونی ک خیلی چیزا یا میدن.

      حالا اگ ب نظرت همه اینها در تمام کتاب های درسیمون از فراوانیو الهی بودن صحبت کنن،میدونی چقد راحتتر میشه تا یه زندگی خوبو داشته باشیم.

      ما زحمت اینکارو ب دوش گرفتیم. خیالتون راحت.

      ازادی رو برای همه ایرانی ها رقم‌میزنیم و همه اونجا ازش لذت میبرن.همه سهم داریم از ازادی،ولی فک میکنم خیلیا سهمی تویه شجاعت ندارن.

      بشینن و تماشا کنین ک چطور ازادی رو رقم میزنیم.اعمال و حرف هایه شما درسته، پس اعمال و حرف های منه درسته

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: