دلیل نتایج پایدار - صفحه 16 (به ترتیب امتیاز)

717 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    الهه امینی گفته:
    مدت عضویت: 1010 روز

    سلام مجدد این دومین کامنت من برای این فایل فوق العادس:

    چند روزه مدام سپاسگزاری میکنم برای این سالها که من دارم در اون زندگی میکنم خیلی چیزها دور و برم بهم تلنگر میزنه و یکی از چیزهایی که مدام سپاسگزار خداوند هستم این پیشرفت تکنولوژی و گوشی لمسی اینترنت هست که در هر زمان و هر مکان میشه به استاد و فایلها دسترسی داشت این چند وقته هر وقت آلارم احساس بد زده میشه سریع خودمو به سایت می‌رسونم

    سر کلاس دین و زندگی دوران مدرسه معلم دینی موعظه میکرد راجع به حجاب عاقا همون موقع نهایت یه ساعت بعد حرفاش موثر بود بعد دوباره تا هفته بعد زنگ دین و زندگی تمام حرفهای معلم به فراموشی سپرده میشد یه بارم بهش گفتم خانم تا وقتی شما داری حرف میزنید من میگم آره راست میگه ولی زنگ که میخوره حرفای شما یادم میره …

    حالا به خودم میگم چقدر خوبه که با گوشی به این مکان مقدس وصلم البته که همیشه سعی میکنم خیلی حواسم به خودم باشه اما وقتی حواسم نیست احساس آرامش ندارم کلافه میشم سریع یه رجوع به درونم میکنم اگه علت پیدا نکنم سریع میام سایت خدا رو هزاران بار شکر برای این هم فرکانسی با دوستان الهی

    درباره سوال یک و دو من مدت زمان کوتاه حدود 260 روز که عضو سایتم و از روز شروع دارم اندازه توانم روی فایلها کار میکنم و هم از نظر درآمد هم روابط با اطرافیان هم آرامش خیلی نتایج خوبی دارم و هنوزم ثابت قدم دارم پیش میام و ول نکردم خدا کمکم کنه که ثابت قدم باشم

    اما راجع به سوال سوم یه اتفاقاتی که واسه خودم افتاد رو می‌خوام بگم: من شروع کردم جلو اومدم و به نسبت نتایج خوبی هم گرفتم اما یهو انگار رسیدم به برداشتن یه سری ترمز دیگه، تا نتایج بزرگتر بگیرم و« عدم درک درست نسبت به رفع موانع »منو ناامید کرد دو روز توی درو دیوار خوردم ولی وقتی رفتم وسط اون ترس وسط اون ترمز وسط اون حال خرابی وقتی از جنبه های مختلف موشکافی کردم و داستان حلش کردم قشنگ متوجه تغییر مدارم میشم متوجه سبک شدنم میشم ناگفته نماند فقط یکی دو روز طول می‌کشه اونم نه اینکه بخوام کلا بیخیال بشم اینکه دنبال جواب میگردم چرا حسم شاد و آرام نیست مثلاً از سری فایلهای الگوهای تکراری که این چند وقته روی سایت قرار می‌گرفت من چالش بزرگ روابطی رو به لطف آموزشهای استاد حل کردم هر روز بیشتر میگم خدا رو شکر که خودمو موشکافی میکنم من علم و آگاهیم در مقابل خداوند واقعا چقدره؟!بهش اعتماد میکنم که هوامو داره حتی وقتی حسم خوب نیست مدام بهش میگم می‌دونم به آرامش بعد طوفان میرسم…می‌دونم با ناآگاهی من واسه خودم ترمز ساختم اما تو با آگاهی رفع می‌کنی…

    الان که اومدم به این مسیر درست باید اعتماد کنم قبلا در مسیر اشتباه بودم وقتی یه مسیر اشتباه و برمی‌گردم حتما در مسیر برگشتم دارم به همونجا ها و مکانهایی که در رفت دیده بودم برمی‌خورم ولی اینبار باید بهش آگاه بشم درسمو بردارم ازش بگذرم حواسم باشه اینا اشتباهاتی بود که من توی مسیر غلط انجام دادم دیگه تکرارش باید منو یاد مسیر غلط بندازه…باید این ترمزها رو شناسایی و رفع کنم …

    به حقانیت این راه ایمان دارم …

    دست از طلب ندارم تا کام من برآید

    یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    زری گفته:
    مدت عضویت: 778 روز

    سلام استاد جان جانانم و دوستان گلم

    غافر 58

    《بینا و نابینا یکسان نیستند و اینان که ایمان آورده وکارهای شایسته انجام داده اند با بدکار برابر نمیباشند ،اندکی متذکر این حقایق میشوید

    59 رب شما گفت (ادعونی استجب لکم) بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را کسانی که از پرستش من تکبر می ورزند به زودی خوار در دوزخ در می آیند》

    قطعا کسی که به خداوند ایمان داره کسی که در مسیر درست در حرکته یکسان نیست با کسی که سینوسی حرکت میکنه این وعده الهیه خدا همه رو یکسان آفریده ولی همه رو به یک چشم نمی نگره بلکه به قلبت وبه فرکانست نگاه میکنه و این حقیقت تلخه که تو نه میتونی خودتو گول بزنی نه خدا و نه هیچکسی رو همه چیز بستگی به فرکانست داره و تا وقتی که متعهددددد نباشی تا وقتی که واقعا عمل نکنی هیچ اتفاقی نمیوفته و برای تغییر کردن باید واقعا با تمام وجودت تغییرو به آغوش بکشی

    استاد چقدر حالم بد شد و اشک از چشمانم سرازیر شد وقتی که گفتین چقدر سقف آرزوهات کوتاهه

    چقدر بهم برخورد

    چقدر دلم به حالا آرزوهام سوخت

    چقدر احساس تهی بودن کردم

    تو فایل سه برابر کردن در آمد شما گفتین وقتی خودت اونقدر برای خودت ارزش قائل نیستی که دوتا خطو بنویسی از جهان چه انتظاری داری از خدا از بقیه چه انتظاری داری

    چقدر منو اَمثال من در حق خودمون ظلم میکنیم چقدر خودمونو از دیدن زیباییها و از تجربه حال خوب از آرامش و از هماهنگی با اصلمون محروم میکنیم

    چند وقت پیش همش دعا میکردم خدایا کمکم کن بتونم دوره عزت نفسو بخرم بعد از چند روز یه ندایی بهم گفت تو از فایلهای رایگان چه استفاده ای کردی؟!!!!و از کتاب رویاها چی؟؟؟هروقت اونارو استفاده کردی و نتیجه گرفتی بیا بگو بقیشم میخوام

    و اونوقت من در دهنمو بستم و فهمیدم که باید بیشتر تلاش کنم باید بیشتر متعهد بشم و بهتر بفهمم که مسیر درست چیه

    و البته نباید نادیده بگیرم نتایج خوب این مدتمو و باید ازشون نردبون بسازم که بالارفتنم از مسیر راحت تر بشه

    من یه مدت خیلی خوب پیشرفت کردم خیلی احساس خوبی داشتم با نتایج خوب و دقیقا اون زمان متعهد بودم به کانون توجهم به صحبتهام به تمریناتم ولی کم کم رهاشون کردم به بهانه اینکه کار دارم وقت نمیکنم نمیرسم سرم شلوغه خستم حالا بزا بعدا و کم کم انگار اصلا قانون حذف شد از زندگی من انگار من شدم همون زری قبلی که عین سگ فقط پاچه میگیره همه ازش فرار میکنن همیشه از همه چیز شاکیه وخیلی سخت بود این برگشت به مسیر مثلا شاید یه ساعت مینشستم روبروی دفتر جزوه هام خیره میشدم بهش و اصلا دستم نمیرفت به نوشتن و تمریناتم ولی با اینحال نشانه ها میومدن پشت سرهم انگار که خدا میگه زری جات کنار من محفوظه هیج عیبی نداره از اول شروع کن صدبار اگر توبه شکستی باز آی

    نمیدونم دلیل این اتفاق تو زندگی من چیه یه مدت همه چیز خوبه تمریناتم تعهداتم قوانین سرجاست و یهو همه چیز بهم میریزه و رها میشه و من باز کلی زور میزنم چرخو به راه میندازم و دوباره یه طوفان وارد میشه با این مجموعه ی الگوهای تکرار شونده فهمیدم اینجا یه الگویی داره ایفای نقش میکنه ولی هنوز پیداش نکردم هنوز نمیدونم باهاش چیکار کنم اما میدونم که راه در رو نداره و بالاخره میاد تو چنگم

    استاد من عزیز من الگوی من ، واقعا که چقددددررشما لایق جایگاهی که دارید هستید محبوب دلها هستید شما الگوی مایی شما بسیار بسیار نزدیک به خدایی و بنده محبوب خدا

    اینو میشه از نوع زندگیتون از نحوه حرف زدنتون حتی از رانندگیتون فهمید من همیشه فایلارو اول صوتی چند بار گوش میکردم اما اینبار خیلی بی اختیار زدم رو دانلود تصویری و وقتی دیدم چقدر آروم با آرامش و ریلکس انگار رو کاناپه لم دادین و رانندگی میکنین واقعا حیرت زده شدم که چقدر جهان در هر موضوعی کرنش میکنه برای کسی که در مسیر درسته به یاد آوردم وقتی که یه موتور تنه جوشی داشتین یا یه تاکسی دنده آرژانتینی و جهان چقدر زیر و رو میکنه اشخاص و زندگی هارو با فرکانسهاشون

    الان میفهمم چرا سید علی خوشدل اینقدر معروف و محبوبه تو سایت الان میفهمم چرا رضا عطا روشن الان اینقدر رشد کرده الان میفهمم ازاده تو فایلهای مصاحبه چرا اینقدر تغییر در تمام جهات براش رخ داده و من ….و من…. و مننننننن

    هنوز اندر خم یک کوچه واسه تمرین انجام دادن و ندادن موندم هنوز تو چیزهای خیلی کوچیک و پیش پا افتاده موندم و حواسم نیست که شما دارین اصلو به من میگین دارین اساسو به من یاد میدین و من بی توجه به آموزشهاتون فقط اون چیزیو میشنوم که خودم میخوام بشنوم نه اونچه که شما قصد فهموندنشو دارین

    ولی چقدر خداروشاکرم که درمسیر درست قرار گرفتم چقدر شکر میکنم ربمو که منو آفرید منو خلق کرد و در ذره ذره وجود من نفوذ کرد که الا به ذکرالله تطمئن القلوب فقط با یاد خودش فقط و فقط خودشه که منو آروم میکنه فقط خودشه که تمام بند بند وجود من حضورشو فریاد میکشه فقط عشق خداست که در قطره قطره رگهای من جاریه

    نمیدونم چرا گاهی وقتا خدارو گم میکنم گاهی وقتا بهش میگم خدا خیلی دلم برات تنگ شده انگار خیلی دوری خیلی غیرقابل دسترسی انگار یه دیواری بین ما هست و بهم میگه من همینجاهستم و همینجا بودم درست توی قلبت تو تک تک حرفات تو تک تک نفسهات تو تک تک قدمهات من همینجا کنارتم من از رگ گردن بهت نزدیکترم این تویی که چشماتو میبندی تویی که جریانو قطع میکنی تویی که خودتو از بامن بودن محروم میکنی و جای تو کنار من محفوظه من تورو آفریدم برای خودم که تو تجلی من باشی روی زمین که تو نور من باشی که تو دست من باشی

    هستی؟؟؟

    زری ،هستی تجلی خدا؟

    هستی مظهر قدرت و جمال خدااااا؟؟؟؟

    شایسته تو نیست که بنده خدا باشی و اینقدر بی اراده شایسته تو نیست که آیینه خدا باشی و اینقدر بی ایمان و ساده

    تو باید جاری باشی و زلال

    باید جاری باشی و زلال

    زری قشنگم جاری باش و زلال

    انقدر زلال که مشخص باشه تو تکه ای از خدایی تو ذره ای از خدایی تو اشرف مخلوقات بی انتهای خدایی

    جوری زندگی کن که همه بفهمن چرا خدا انسانو اینقدر والا مقام آفرید و اینقدر به وجود ما میباله

    حداقل جوری رفتار کن و جوری زندگی کن که لایق این افتخار باشی

    خدایا مثل سلیمان ازت میخوام خودت هدایتم کنی که چطور سپاسگزارتو باشم اونجوری که من لایق دریافت نتایجش هستم

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    حیات گفته:
    مدت عضویت: 1228 روز

    سلام استاد عزیزم

    فایل های تشری تون بسیار عالی است و خیلی توی ذهن میمونه ، و من که برداشت های عالی ازش داشتم

    فقط یک مطلبی توی ذهن من زنگ زد

    گفتین باور داشتین که بچه ها تعهد ندارن که نتیجه نمیگیرن و توی قانون سلامتی بهتون ثابت شد که بله درست فکر میکردین

    خب استاد طبق اموزش های خودتون باور و پیش فرضی که داشتین همین را هم بهتون ثابت کرده

    انتظار نبوده غیر این هم یافت بشه در واقعیتتون که مشکل بچه ها از عدم تعهد

    معلومه که راهشو بستین و امکان نداره چیزی به جز اون باور خودتون ثابت بشه

    چرا این حرف و میزنم چون خود من مشکلی داشتم که با اموزش های شما حل نمیشد

    واسه همین هدایت شدم به یک روان شناس

    که اونم درخواست کردم از خدا برای حلش و معجزه وار اون سر راهم قرار گرفت بعد فهمیدم اون ریشه را فقط و فقط اون میتونست بهم نشون بده و شفا بده و هیج جا در اموزشهای شما ندیدیم

    و نمیدونم این حرف من نوی قانون سلامتی تون هست یا نه ولی چاقی ریشه های روانی هم داره

    اینهایی که توی کودکی بهشون گفتن چاق یا مسخره شدن یا چاقی برای برخی یک مکانیزم دفاعی است که بد ریخت باشن که جنس مخالف بهشون نزدیک نشه چرا که در کودکی و ناخواداگاهشون باعث شده از تجربه رابطه عاطفی یا.. بترسن

    و……دلایل بسیار که شاید یادشون نباشه و حتی خودشون ندونن

    اینها هرگز با رژیم و غذا و درست شدن هورمون درست نمیشن

    و به شدت قبل اضافه وزنشون بزمیگرده و ربطی به تعهد غذایی نداره

    و به محض اینکه اون ریشه روانی حل میشه اضافه وزنشون برای همیشه خوب میشه

    اینها را واقعا نمونه هاشو دیدم

    البته با استفاده از هدایت به نظرم میشه مشکلشون را حل کنن

    چون واقعا به قول شما سخته فهمید هرکی چه فکری و چه باوری داره و چه حرفاهایی در گودکی روشون اثر بد گذاشته شده

    البته که با اموزش های شما روند درست شدن راحت تر و لذت بخش تر و کامل تر شد

    عالی هستین در هرحال همیشه قابل تحسینین

    همیشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    یکتاپرست ‌ گفته:
    مدت عضویت: 825 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    با سلام خدمت استاد عزیزم راستش رو بخواین استاد من خیلی بلد نیستم به اون صورت کامنت بذارم و این اولین کامنت من توی سایت شما هست من از خیلی وقت پیش می‌خواست کامنت بذارم ولی خب توی ذهنم همش می‌گفتم باید فلان چیز آماده باشه باید فلان حرفو بزنم فلان و فلان یعنی راستش رو بخواید یه جورایی دچار کمالگرای شده بودم و بالاخره با خودم گفتم که باید از یک جایی شروع کنم و این کمال گرایی رو کنار بزارم . از خدای یکتا هدایت می‌خوام که بتونم این کامنتم رو به صورت فوق العاده عالی براتون ارسال کنم و انشاالله هم به کار خودم بیاد و هم به کار دوستان عزیزم .

    استاد من می‌خوام درباره یکی از رابطه‌هام صحبت کنم که توی سن فکر کنم 20 سالگی داشتم ، خوب راستش رو بخواید من تا اون سن با هیچ دختری رابطه نداشتم و از خیلی قبل‌تر از اون هم از قوانین اطلاع داشتم و یک روز که توی خونم نشسته بودم چشمم خورد به یه دفتر ساده و یه جورایی فکر کنم چرک نویس بود ، استاد انگار یه چیزی از درون هی به من می‌گفت و اون دفترو بردار بنویس پاشو اون دفترو بردار بنویس پاشو اون دفترو بردار و مشخصات دختری که می‌خوای رو بنویس و شروع کن به فرستادن ارتعاش‌هاش ، استاد من به الهامی که بهم شد گوش کردم و یادمه تا یه مدت با یک لذت خیلی زیاد من مشخصات دختر مورد علاقمو نوشتم یادمه که زیاد هم نوشته بودم ولی چون قضیه مال دو سال پیشه خیلی به اون صورت حضور ذهن ندارم ولی یادمه حتی من تا نخ دندون این دختر رو نوشتم نوشتم که خیلی به بهداشت دهان و دندونش اهمیت میده و کلاً خیلی آدم تمیزیه و بهداشتیه ، حتی یادمه که با خودم خیلی مطمئن بودم که این دختر خیلی پولداره ، خلاصه بگم همه جوره هم لذت می‌بردم و هم خیلی خوشحال بودم یعنی قشنگ یادمه تو اون زمان که تنها بودم و هیچ ایده‌ای هم نداشتم که این دختر می‌خواد از کجا بیاد من همیشه اون دفتر ساده رو برمی‌داشتم و با یک خودکار ساده تو دفترم می‌نوشتم که این دختر چه مشخصاتی داره و خیلی خوشحال بودم که این دختر رو دارمش ، یه نکته‌ای رو هم بخوام اینجا بگم من یادمه که از همه فضای مجازی دور بودم هم از تلگرام اگر اشتباه نکنم و هم از اینستاگرام فقط یادمه یه واتس آپ رو گوشیم نصب بود که اونم فقط با یه رفیقم صحبت میکردم و دلیل اینکه از فضای مجازی دور بودم و برای پیدا کردن پارتنرم به این‌ها متوسل نشدم این بود که من باور داشتم وقتی که من ارتعاشش رو اون کسی که می‌خوام رو بفرستم می‌دونم که حتی اگر طرف اون سر دنیا هم باشه خدا ما رو به همدیگه وصل می‌کنه باور داشتم که برای پیدا کردن شخص مورد نظر حتماً نباید از طریق فضای مجازی باشه یعنی یه جورایی رجوع کردم به درون خودم تا به ابزارهای بیرونی ، حالا خلاصه بخوام بگم من با هر طریقی که شده البته با لذت فوق‌العاده فراوان در نبود اون دختر بودنش رو حس کردم هم از اون مجردیم لذت می‌بردم و هم از اون ارتباط دو نفره که به چشم دیده نمی‌شد ، من هر طور شده هم فرکانس شدم با خواستم و استاد چیزی که خیلی عجیبه من به اجبار وارد یک رابطه شدم دوستم یه دختری رو می‌شناخت و خیلی اصرار داشت که من و اون دختر با همدیگه دوست شیم و یه جورایی می‌خواست به من خوبی کنه و استاد چیزی که واقعاً خیلی جالب بود این بود که می‌تونم بگم شاید 99 درصد اون مشخصاتی رو که من می‌خواستم رو اون دختر داشت و خیلی هم پولدار بود و از خانواده اصیلی هم بود حتی چشم هاشم دقیقا اونی بود که تو ذهنم و تصوراتم بود و حالا جالبیش اینه که من به دوستم می‌گفتم اصلاً نمی‌خوام وارد رابطه شم و اون حتی یه جورایی هم بهم گفت اگه با این دختر دوست نشی میام میزنمت استاد هر موقع به اینجای داستان فکر می‌کنم یاد کلمه ((لاجرم)) شما می‌افتم ، یادم نیست دقیقاً چی می‌گفتید ولی مظنون حرفتون این بود که وقتی که با خواستتون هم ارتعاش میشید (( لاجرم )) دنیا به شما اون رو عطا می‌کنه ، خلاصه این تجربه یکی از جذب‌های موفق زندگیم بود ولی نکته اصلی این داستان اینه که من بعد از یک مدتی دیگه ولش کرده بودم و به قول گفتنی رهاش کردم و با خودم نگفتم که این رابطه می‌تونه خیلی بهتر بشه خیلی قشنگ‌تر بشه خیلی تو سطح‌های بالاتری می‌تونم این رابطه رو تجربه کنم فقط یادمه مواقعی که احساس خطر می‌کردم از طرف پارتنرم سعی می‌کردم فرکانسامو جوری تنظیم کنم که این رابطه بهتر شه و این واقعا یکی از اون مسائلیه که خیلی توش مشکل داشتم که با خودم نگفتم من این رابطه رو بهتر کنم انگار یه جورایی خودم رو تو اون مقام بالاتر نمی‌دیدم و انگار باور نداشتم که می‌تونم به اون لِوِل دست پیدا کنم ، من تا قبل از اینکه این دختر بیاد یادمه خیلی ذهنمو کنترل می‌کردم خوب فرکانس‌های مناسب ارسال می‌کردم خوب با خواستم هم ارتعاش شدم و روزهای خوبی رو داشتم اما از وقتی که دنیا جواب فرکانس‌های منو داد و یک رابطه خوب برام شکل گرفت انگار دیگه بی‌خیالش شدم ، استاد شما حرف قشنگی تو همین فایلتون زدید و گفتید چقدر سقف آرزوهاتون کوچیکه ، الان که دارم فکر می‌کنم استاد انگار این شخصیت بیشتر تو نهادینه شده که باید سقف آرزوهامو بزرگ کنم باید خودم رو اول تو اون شرایط ببینم باور کنم که می‌تونم بهش دست پیدا کنم نباید اینطوری باشه که من هر موقع که شرایطم وخیم شد هر وقت که شرایط بد شد اون موقع به فکر چاره باشم و هر وقت که یه خورده اوضاع رو به روال رفت و پیشرفت کرد دیگه بیخیال بشم بخوام خلاصه بگم بعد از یه مدتی که گذشت ما از همدیگه جدا شدیم ، ولی خب این جدایی خیلی ماجراها و جزییات و نکات مختلفی داشت ولی چون زیاد مربوط به این مبحث نمی‌شه من توضیح دیگه راجع بهش نمیدم ، در کل خواستم این مسئله رو با شما و بچه‌ها هم در میون بزارم که تجربه‌ای باشه برای هممون انشاالله ، انشاالله که هممون یاد بگیریم که تو یک مسیر قدم برمی‌داریم مثل یه مرد پای هدفمون وایسیم و با لذت و شادی تا آخر به مسیرمون ادامه بدیم و هر روز شاکر خداوند بزرگ و متعال باشیم .

    رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَهً وَ فِی الْآخِرَهِ حَسَنَهً و َقِنَا عَذَابَ النَّارِ

    خداوندا در دنیا و در سراى دیگر به ما نیکى مرحمت فرما و ما را از عذاب دوزخ نگاه دار

    خدانگهدارتون .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    سارا صمدی پور گفته:
    مدت عضویت: 1561 روز

    روز پنجم تعهد من :)

    سلام استاد قشنگم، سلام دوستای هم فرکانسیم

    من برای اولین بار در زندگیم، 5 روزه اگاهانه دارم به تعهدم عمل میکنم!

    تعهدم چی بود؟

    هر روز دیدن یکی از فایل های دسته بندی اصل از فرع به صورت کامل و نوشتن یک کامنت + خوندن درس های زبانم به صورت کامل

    واقعا این 5 روز اتفاقات زیادی افتاد اما من هرطور بود به این دوتا تعهد عمل کردم و خیلی خوشحالم

    یکی دوشب که از خستگی نا نداشتم تایپ کنم و ویس گرفتم که اپلیکیشن تایپ کنه برام… ولی بازم انجامش دادم

    خداروشکر تو همین پنج روز حس میکنم واقعا داره مدارم هر روز عوض میشه، دارم با عزت نفس تر میشم، تغذیه ام سالم تر میشه ، رفتار دیگران با من بهتر شده

    اما امروز حس کردم که بکم شل شدم انگار ، مثلا 20٪

    واسه همین دوباره اومدم این فایل رو گوش دادم و نت برداشتم که از مسیر دور نشم، حتما توصیه میکنم دوستان این فایل رو دانلود کنن و هروقت حس کردن 1٪ دارن شل میشن از روش بنویسن

    و البته بارها یاداوری کنن که وقتی از مسیر دور شدن چقدر بلا و بدبختی سرشون اومده و مثل من نباشن که بخوان خودشون رو آسون کنن برای سختی ها

    من واقعا خوشحالم، دو هفته دیگه تولدمه اما من 5 روزه که دوباره متولد شدم

    تو همه عمرم حتی یک روز هم نتونسته بودم کاری رو پشت سرهم انجام بدم اما الان انجامش دادم و ثبتش هم کردم که یادم بمونه

    یعنی یه روزی میاد که بگم استاااااد ، من 365 روز متعهد بودم و فلان اتفاقات فوق العاده برام افتاده ؟ :)

    واقعا امیدوارم

    امیدوارم خدا کمکم بکنه و بتونم این یویو بودن رو ریشه کن بکنم، الان هم میرم خواسته هام رو بنویسم تا یادم بمونه چرا تصمیم گرفتم تعهد داشته باشم

    خدایا شکرت که یه روز دیگه هم به محضر خودت تعهد دادم، امضا زدم و با همه وجودم انجامش دادم

    عاشقتونم، مرسی استاد عزیزم که این اگاهی هارو در اختیار ما قرار میدی و مرسی از دوستان که وقت میذارن و مثال هایی از زندگی خودشون میزنن که ما بتونیم الگو سازی بکنیم

    پ.ن :

    الان چند دقیقه زمان باقی مونده تا تایم ویرایش کامنتم تموم یشه، اتفاقی چشمم افتاد به کامنت شب اول تعهدم! باورم نمیشه فقط تو پنج روز من انقدررررر تغییر کردم

    دوستای عزیزم حتما تو این سایت الهی ردپا بذارید از خودتون، همون 1٪ شل شدن هم کامل واسم از بین رفت وقتی خوندم و دیدم ارزوم بود یک شب فقط پای هدفم واستم ولی الان چند شب پاش واستادم و تو همین 5 روز واقعا معجزاتی واسم اتفاق افتاده!

    حتما از خودتون ردپا بذارید و برگردین بخونین اونارو که سوخت بشن واسه حرکتتون تا بی نهایت ، خدایا سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    پوریا گلستانی گفته:
    مدت عضویت: 1121 روز

    سلام و عرض ادب خدمت کلیه ی اعضا سایت ، بعد از گذشت 372 روز عضویت در سایت این اولین کامنتی هست که میذارم ،اما با نهایت عشق و تفکر در مفاهیم این فایل و همزمانی با اتفاقات و خواسته هام شد که تصمیم گرفتم بنویسم . اول میرم سراغ جواب 3 سوال مطرح شده و بعد توضیحات تکمیلی :

    سوال 1 : از زمانی که آگاهانه هدایت شدم سمت این سایت و به شدت عاشقانه عمل کردم به آموزه های فایل های رایگان به طور جد در طول ساعات زندگیم و هر فرصتی که پیدا میکرد . اولین نتایج از همون روز اول خودش رو نشون داد . با تنها دوستم و صمیمی ترین داشتم صحبت میکردم و گفت این هدایت خداست . چون بارها راجع به عباسمنش به من میگفت و هیچ توجهی نمیکردم . اما وقتی از جانب خدای خودم هدایت شدم به طور دقیق و کامل شروع کردم عمل به اموزش ها . نوشتن . کنترل ساعت خوابیدن و بیدار شدنم . از فیلم و سریال فاصله گرفتم . هر روز حال خودم رو خوب نگه می داشتم و تمام مسیر از منزل تا محل کارم فایل گوش میدادم . صبح ها به محض اینکه بیدار میشدم بعد از نوشتنم . شب ها با فایل های استاد با هندزفری میخوابیدم . بزرگترین نتایجم آرامش و احساس رضایت از خودم بود . احساس عمیقی از عشقی که به همسرم دارم و پسرم . دیگه اعصابم بهم نمیریخت کنترل بالایی روی رفتارم داشتم . و مسایلی که قبلا باعث جر و بحث میشد یا عصبی میشد به کل از بین رفت . با پسرم که کوچیک و خیلی شیطونه رفتارهاش برام ازار دهنده نبود و فقط میخندیدم . به طور معجزه اسا یه ادم دیگه شده بودم . از نظر مباحث مالی باید بگم به شدت اثرش رو از همون روز های اول گذاشت و نشانه های ورود مالی رو دیدم . با اینکه محل کار جدیدم هنوز اماده نشده بود تماس های معجزه اسایی داشتم از خارج ایران و کسانی به سمتم هدایت میشدن که فقط و فقط از جانب خدا بود و نشان دهنده ی حرکت درست من در مسیر . چون تمام وقت فایل های استاد رو گوش میکردم رایگان های توی سایت رو که همینجا به جرات میگم بی نظیرن و حتی یک بار به ذهنم این ایده رسید که اصلا کسانی که میخوان وارد سایت بشن بعد از یک هفته برای ادامه استفاده از این سایت باید حق عضویت پرداخت کنن چون واقعا بی نظیره این حد از اگاهی برای کسانی که درک کنن . بگذریم . بین فایل ها خیلی صحبت از روانشناسی ثروت میشد و یه جورایی احساس کردم به این فایل ها نیاز دارم و همچنین چون هر روز فایل های سایت رو گوش میدادم احساس کردم که پر شدم و نیاز به آگاهی های جدید دارم . اول رفتم دیدم محصول رو و شرایط خریدش رو نه که نداشته باشم . اما سخت بود پذیرفتنش برام . یهو یه ایده اومد برم تو یوتوب شاید باشه . دیدم فایل های روانشناسی ثروت هست . اولینش رو که باز کردم اولش استاد اومد گفت این محصول مربوط به سایت عباس منش هست و فقط کسی که بهای اون رو پرداخت کرده میتونه از این فایل استفاده کنه . یه حسی اومد که این پیام هم از بالا سری بود که بهم گفت از مسیر خارج نشو . پس قطعش کردم و گفتم من اگه بخوام میشود . مجدد شروع کردم به گوش دادن فایل های رایگان . دوست صمیمیم خیلی از دوره ها رو تهیه کرده بود و گفته بود ما مثل داداش هم هستیم و من بهت فایل ها رو میدم . ته دلم نمیتونستم بپذیرم تا اینکه همکارش یه سری فایل مربوط به دوره قانون افرینش رو برام فرستاد و گفت گوش بده . مجدد رفتم سراغش و جالبه بدونید برای من فایل ها باز میشد با تصویر استاد اما صدا نداشت . گفتم دیگه تمام . راه رو گرفتم . اقا نوشتم برای خودم از اولین قراردادی که بستم میام و فایل روانشناسی ثروت رو میخرم . و جالبه بدونید در کمتر از 10 روز من یه ورودی مالی 50 میلیونی داشتم که رفتم و محصول روانشناسی ثروت 1 رو خریدم . یکی از اعجوبه هایی که تا به حال تجربه کردم و به نظرم عجیب و دیوانه وار پر از آگاهی هست . خصوصا مبحث تضاد . به قدری خدا رو شکر کردم که تو چنین مسیری قرار گرفتم که فقط خودم میدونم و خدای خودم . البته بگم دوستان واقعا اگر بهای این محصولات رو نپردازی هرگز درک نمیکنی که چه ارزش بالایی داره . من چون بهاش رو پرداخت کردم و برای اگاه کردن خودم ارزش قایل شدم اون مباحث به قدری کمکم کرد که نگو و نپرس . فقط در این حد بگم به طور لاجرم قرارداد های 50 میلیون 100 میلیون من در کمتر از 6 ماه تبدیل به 400 تا 500 میلیون شد و تا اخر سال قبل رسید به بالای میلیارد . و خب همش به خاطر عمل کردن به اموزه های استاد تو فایل بود که من در مسیر استفاده کردم .خدا رو صد هزار بار شکر.حال من عالی حس من خوب و ورودی ها به شدت عالی . گرچه بگم خیلی از خصوصیات اخلاقیم از بچگی به شدت شبیه استاد هست . از بچگی خوب پول می ساختم و کار میکردم. احساس رضایت بالایی داشتم . 16 سالگی ازدواج کردم و الان 13 سال از زندگی مشترکم میگذره وعاشقانه از زندگیم لذت میبرم . بگذریم و از مبحث سوال دور نشیم . اقا در کل در جواب سوال اول به طرز معجزه اسا شرایط خوب شد و من به این درک رسیدم تا به امروز که اگر واقعا باور کنی مطالب رو نه اینکه بخونی حالت خوب بشه و فقط بنویسی و به قولی جو کاذب بگیری . این سایت روانشناسی زرد نیست پر از اگاهی هست مثل قران که فقط یک عده میتونن درک کنن . باور کنن و عمل کنن و نتیجه هاش رو ببینن . تمام

    سوال 2:خب من یه حال وحشتناک عالی داشتم . ورودی ها عالی . معجزات عالی . روابط بالاترین سطح . و جوری شده بودم که وقتی صحبت میکردم همه میگفتن ایول چه قدرت کلامی داری . اما .. این جای که اما داره . من هم فاصله گرفتم و دلیلش رو تو سوال سوم عرض میکنم خدمت همراهان . فقط بگم شرایط دوباره همه چیش عوض شد . من مجددا برگشتم به فیلم و سریال . خوابم بهم ریخت . ارامشم بهم ریخت . به غیر از خدا چشم بستم . گفتم اگه فلانی باشه اینطور میشه و فلانی اینجوری میشه و فلانی و و و . نمیگم کلا از مسیر فاصله گرفتم چون به شدت به اگاهی های این سایت پایبندم و عاشقانه دوسش دارم . اما گمراه شدم از مسیر و طبق اگاهی های قسمت 5 دوره جدیدی که بعد از یکسال شروع کردم 12 قدم قسمت اول. خدا در مسیرم ازمایش هایی قرار داد من رو که متاسفانه خوب عمل نکردم .کلی اتفاق خوب . کلی ورودی و نشانه های مالی خوب و من دلبسته بودم و انتظار میکشیدم فلانی که پول میده . اون کی میاد بخره و این کی میاد ببره و در کلام ساده تر گند زدم به دانسته هام . روابطم مثل قبل نبود نه اینکه عشق بین منو همسرم و فرزندم نباشه . نه . ولی من اون ارامش رو نداشتم .زود جوش میاوردم . سریع بحث شروع میشد . حوصلم کم شده بود و برای پسرم وقت نمیذاشتم . اخبار تو ایستاگرام باز برگشته بود . ورودی های چرند . چرت و جالبه بدونید زمانی که وقتتون رو میذارید تو اینستا یا تی وی یا سریال برای همون مدت به مغزتون اجازه میدید که فقط به اون موضوع توجه کنه چون به شدت دنبال میکنید و همه حواستون توی اون موضوع هست . اینه که گند میزنه به همه اگاهی های این سایت طلایی از نظر من البته که درکش میکنم و قبولش میکنم . نتایجم در همه زمینه ها افت کرد اما فاصله نگرفتم و فقط کنترل بالایی روی ذهنم نداشتم چون پس قلبم خدا بود و میدونست که من قبولش دارم فقط گمراهم . اقا در یک کلام تا زمانی که روی خودت کار نکنی اوضاع نمیماند . ایده نمی اید . و اگر باور کنی و عمل کنی دوستان همراه در شرایطی خیلی خیلی زود تر از استاد به این حد از ارامش میرسید . اما این بشر سید حسین یک اعجوبه به تمام معنا در اراده و عمل به اگاهی هاش . تحسین میکنم و لذت میبرم از اینکه همراه شدم . خب بسه دیگه . از حاشیه خوشم نمیاد بریم اصل موضوع بعدی .

    سوال 3: چه عاملی باعث میشه خیلی سادست . لایف استایل مزخرفی که هممون باهاش بزرگ شدیم . شرایط افتضاحی که توش قرار گرفتیم . به قول استاد که میگه من اگه تو قصر بزرگ میشدم هیچ وقت احساس نیاز نمیکردم . و همه ما اگر از کودکی چنین اگاهی هایی رو داشتیم هرگز به این سایت هدایت نمیشدیم . دلیل اینه همه ما میدونیم نواقصی داریم برای رشد و بهبود شخصی و فردی مون . اما عمل کردن بهش دوستان فقط و فقط و فقط و فقط نیاز به تکرار هر روزه داره . هر روز در تمام زمان ها . درست مثل نماز . ببینید چرا نماز 5 بار در طول دوره زمانی 24 ساعت هست ؟ چون 5 بار در فواصل زمانی باید روی خودت کار کنی و بگی تنها خدا رو میپرستم و تنها از او یاری میجویم . حالا این تقدیر الهی ما همراهان هست که یه مرد فوق العاده خوش کلام و خوش صحبت میاد این مباحث رو به شیوایی و کاملا دلنشین بیان میکنه . حالا این مطالب رو اگر مثل نماز روزانه تکرار کنی از مسیر خارج نمیشی و اتفاقات مثل معجزه و به قول استاد عزیز لاجرم وارد زندگیت میشه . من به معنی واضح کلمه ای لاجرم رو درک کردم . خب ادامه جواب سوال اخر . عرض کردم تنها دلیلش رشد فردی هریک از ما به هجمه ای از باور های غلط پیرامون زندگیمون . استپ هایی که در اطرافمون به شدت بالاست . مثل خونواده و حتی نزدیکترین اعضا هر فرد . تا میای تغییر کنی با هجوم این رفتار ها مواجه میشی ؟ چرا اینطوری شدی تو ؟ باز جوگیر شدی؟ اینا همش روانشناسی زرده ؟ وای تروخدا نمیخواد کله صبح بیدار بشی . باز شروع کرد به نوشتن . باز فلان چیز رو نمیخوره . باز نمیخواد تی وی ببینه . اینقدر جو گیر نباش . میانه رو باش . یهو همه چیز رو تعطیل نکن و ….. چیزایی که هر روز وقتی خودت رو میخوای بسازی بهت هجوم میارن و دوستان یکی از مواهب مهاجرت اینه که هیچ چیز دیگه در مقابل شما نیست که بخواد تغییرت بده به همون ادم سابق بی خودی که از خودت راضی نیستی و بهای خودت رو بالاتر میدونی از چیزی که هستی . من مهاجرت رو برای تایم کوتاهی تجربه کردم و باز برگشتم به خاطر باور های غلطم و اینکه مثل ناپلئون نبودم . اما راضی از جایی که هستم . خدا رو شکر میکنم و دوباره چنان با عزم راسخ برگشتم که خدا میدونه . لحظه ای نیست که روی خودم کار نکنم و اینم بگم دوستان وقتی مجدد برمیگردین به مسیر اتفاقات یکم با تاخیر میوفته و دلیلش اینه که شما اول باید گند کاری های سابق رو پاک کنی روی خودت کار کنی دوباره قوی بشی متعهد تر بشی . خیلی این مهمه ها . متعهد تر بشی تا باز نتایج مثل رگبار روی سرت خالی بشه و بفهمی وقتی استاد تو فایل ها با خنده میگه این قانون خیلی ساده است . عمل کنین واقعا به اون درک رسیده و واقعا خیلی سادست . خیلی خیلی . فقط باید شکارچی باشی هم در نکات مثبت . هم در اتفاقا و معجزاتی که خدا برات میفرسته و کور میکنی خودت رو و نمیبینی . باید نشانه ها رو ببینی . تا بفهمی خدا حواسش بهت هست منتهی اول باید قوی تر بشی از قبلی که بودی . چرا ؟ چون قبلا یه بار مسیر رو اومدی و لایق موندن در مسیر ندونستی خودت رو . الان باید بیشتر روی خودت کار کنی تا برگردی به درجات قبلی و اگر درک کنی این زمان هم خیلی خیلی کوتاه هست .از بین صحبتای استاد خیلی مطالب رو نوشتم رو کاغذ که بگم اما جواب همین سه تا خیلی طولانی شد . از خودم میخواستم بگم و اتفاقای بینظیری که افتاده . در کل اهل کامنت نیستم مگر اینکه نتیجه رو بخوام بازگو کنم . همه ماها که استاد عباس منش رو دنبال میکنیم چون هر دفعه کلی نتیجه میبینیم هم تو زندگیش هم تو اگاهی هایی که پیدا میکنه مثل همین فایل های اخر در مورد الگو های تکرار شونده که مثل یک معجزه به کمک من اومد و یه رشد وحشتناک کردم تو تصمیم گیری های کاریم . این فوق العاده بود . اگاهی فایل ها خیلی بالاست بچه ها . ای وای . هی میخوام حرف بزنم . سخته کامنت . گفتم من خیلی از جهات مختلف شبیه به استاد هستم . اگر میخواستم فایل پر کنم صحبت کنم نان استاپ 2 ساعت بی وقفه بدون اب خوردن حتی صحبت میکردم از این یک سالی که بودم با این سایت و این مرد شریف و دوست داشتنی . عاشقانه منتظر این فایل های با ارزش هستم که گوش بدم و در زندگی شخصیم پیاده کنم . هیچ چیز بالاتر از این نیست که به این سرعت به همه چیز میرسی . هم ارامش هم معنویت هم مالی . من همه جنبه ها رو با هم دریافت کردم از اموزه های استاد . ثروت 1 بی نظیره دوستان . بالای 4 یا 5 بار با دقت 35 تا فایلش رو گوش کردم . مخلص کلام . ارادتمند همه .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    Dorsa گفته:
    مدت عضویت: 791 روز

    به‌نام خدایی که بشدت کافیست:)

    سلاااااااااااااااااااااامممم خدمت همه دوستان گلم ، استاد عزززیزززممممم و مریم جوووووونم

    خدایا شکرتتتتتت که من رو هدایت کردی به سمت این فایل پر از آگاهی خدایا شکرت که الان در اتاقم که وسایل اطرافم به رنگ زیبای سفید رنگ هست و نور زیبای خورشید همه جا رو فرا گرفته و هوای اتاقم بسیار بسیار خنک و دلچسب هست و یک موزیک بسیار زیبای بی‌کلام درحال نواخته شدن دارم این کامنت رو با هدایت رب مینویسم…

    خب من حدود دو سال یا شاید یکم بیشتر هست که دارم روی خودم کار میکنم اما شاید اون موقع به بهانه درس بسیار بسیار کمتر وقت میذاشتم برای اندیشیدن و عمل کردن به این آگاهی ها…

    دیشب داشتم یه فایلی گوش می‌دادم مربوط به ایمان و عمل که چقدر خداوند در این‌باره تاکید کردن و چقدرررر زیاد این دو کلمه باهم در قرآن اومده…استاد هم در اون فایل گفتن که چقدررر از افراد هستن که حرفهای قشنگ زیاد میزنن و توی سایت کامنت های قشنگ مینویسن اما نتیجه در زندگیشون اشکار نمیشه

    اون موقع که سر من هم فقط و فقط گرم مدرسه بود حتی بصورت کاملا هدایتی و بداهه درباره قانون جذب و نوشتن مقابل تعداد زیادی از دانش‌آموزای مدرسه سخنرانی کردم(اینجا بگم که چقدر هم سخنرانی فوق‌العاده ای شد با اینکه اولین سخنرانی من بود و تعداد افراد کم هم نبود اما همه متحیر و درسکوت مطلق فقط و فقط به من نگاه میکردند چقدر خودم از اون آگاهی ها و اون لحظات سخنرانی خودم انرژی گرفتم خدایاشکرت)

    براشون درباره نوشتن و اثرات بی نظیر اون صحبت کردم

    اما خب خودم هم همیشه اون رو اجرا نمیکردم وقتایی که مینوشتم و سعی میکردم که کانون توجه خودمو کنترل کنم خب به طبع حتی توی نمره هام و روابطم با دوستانم هم نتایج خیلییی خیلییی عالی‌تری میگرفتم اما چون استمرار نداشتم گاهی هم از این مسیر اندکی خارج میشدم و…

    اما الان خداروشکر این برام یک اصل مشخص شده‌است که از اون‌جایی که ما داریم بافکار لحظه‌ به لحظه‌مون اتفاقات لحظه‌ به لحظه‌مون رو رقم میزنیم اگر حتی برای مدتی از این مسیر خارج بشیم نتایج دوباره تغییر میکنن چون جهان که برای هرکس یک سرنوشت بی چون و‌چرا قرار نداده بلکه خودمونیم که زندگیمونو خلق میکنیم

    اگه قبلا موزیک های باورخراب کن حتی به زبان انگلیسی گوش میدادم الان میدونم هرچیزی به هرزبانی هم که باشه اگر منفی باشه بازهم تاثیرخودشو میذاره و اون‌کاروهم دیگه انجام نمیدم

    چون نتایج پایدار به شرط تدوام مسیره!

    این چند مدتی که دارم سختگیرانه تر و یا بهتره بگم با جدیت بیشتر روی خودم کار میکنم و مثل قبل نیستم که یک روز و به آگاهی ها عمل کنم و یک روز نه،الان دارم تغییر چشمگیرتر نتایجمو میبینم

    بذارید یه مثال بزنم که درفایل های الگوهای تکرار شونده هم دربارش نوشتم …

    قبلا که بطور دائم روی این آگاهی ها کار نمیکردم،هنوز میزان گیر دادنم به بقیه و سختگیری من در روابط و حساسیت هایی که داشتم که دربارشون قبلا هم درسایت نوشتم به هییییچ‌وجه کم نمیشد یعنی آگاهی هارو میدونستما ولی درعمل هرکاری میکردم اصلا اصلااااا نمیتونستم به‌کار بگیرم

    اما الان همه‌چی خیلی برام راحت تر شده و بیشتر به این شعر حافظ توجه میکنم که میگه :

    “ آسان گیر بر خود کارها کز رویِ طبع

    سخت می‌گردد جهان بر مردمانِ سخت‌کوش “

    و هروقت که میخوام در شرایط ناجالب ذهنمو کنترل کنم میگم خب اگه الان استاد بود چیکارمیکرد؟!:)) و همونجا خداوند یکتا من‌رو هدایت میکنه خدایاشکرت:)))

    و الان خیلی حساسیتم و گیردادنمممم مخصوصا مخصوصااااا در روابط خیلیییییی کمتر شدهه و حتی اطرافیانم هم اونو احساس میکنن

    خدایاشکرت….

    راستی درباره اون دوره اعتراضات در ایران هم که درفایل صحبت کردید جا داره که درباره‌ تجربه خودم در اون‌دوره خداروشکر کنم حالا چرا؟!

    اون دورههه بشدت من و مادرم برای اینکه به اون مسائل توجه نکنیم روی ذهنمون کنترل داشتیم و خداوند مثل همیشه مارو اصلا به یک راه های دیگه ای هدایت میکرد

    مثلا یادمه من که توی اتاقم درس میخوندم و صدای شعار های بقیه از پنجره اتاقم میومد من مزیک بی کلام میگذاشتم و انقدر غرق در درس میشدم که متوجه نمیشدم که کِی سروصدا تموم شد

    یا بیشتر دوستام (به غیر از دوست صمیمی خودم که از اعضای سایت هم هست و اون موقع کنارم هم در کلاس مینشست) درباره این موضوعات حرف میزدن و منو دوستام حتی بصورت ناخواسته دربحثاشون نبودیم و

    درمورد عزت نفس و احساس ارزشمندی و توجه به اصل های خود و پایبندی بر اون: یادمه همون دوره دوستامون از من و دوست صمیمیم خواستن که توی مدرسه با اونها همراه بشیم و بریم شعار بدیم درحالی که ما اصلا توی اون وادی نبودیم و خیلی راحت و با هیچ ترسی از طرد شدن یا هرچیز دیگه ای بهشون نه گفتیم

    یه زمانی هم که بچه‌ها شروع کرده بودن توی مدرسه به شعار دادن و اینا خیلی برام جالب بود که انقدر مسیرمن باهاشون فرق داشت که اون لحظه من یک جای دیگه ای تز مدرسه بودم که حای صداشون رو هم نشنیدم:)

    خدایاشکرت:)

    خدایاشکرت که وقتی شروع میکنم به نوشتن دیدگاه در سایت یا حتی دفتر پراز آگاهی و حال خوبِ خودم ، انقدر قشنگ تو به من میگی و من فقط مینویسم…

    دوستتونننننن داررررم رفقا:)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  8. -
    عزت السادات هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 1393 روز

    سلام به استاد عززززززیزم و مریم جانم و دوستانم در سایت، س اول : من از وقتی که با استاد آشنا شدم زندگیم به کل عوض شد و خیلی حال دلم خوبه که یکی رو دارم که همه ی حرفاش عین واقعیته و استاد استادانه و همیشه دارم فایلارو گوش میدم و مینویسم و تا میتونم عمل میکنم و خیلی واضح میبینم از نظر احساسی و درک قوانین زندگی یه سر و گردن بالاتر از اطرافیانم هستم و بعد از عمل به دوره سلامتی و گرفتن نتیجه اش تازه فهمیدم عمل به آموزه ها چیه، حالا با مقایسه دوره کشف قوانین با اسن دوره راحتتر میفهمم عملی تر بایدکار کنم، من به خاطر چند ماه بیماری مادرم و بعدش فوتش قانون سلامتی رو به اجبار نتونستم خوب عمل کنم و الان دوباره متعهدانه شروع کردم و کلملا میدونم چقدر راحت نتایج عالی که گرفتی دو میشه از دست بدی،من چون مجبور بودم بیام از شمال به اهران و بیمارستان پیش مادزم باشم و بعد از دست دادنش نتونستم رعایت کنم ولی حالا تو خونه خودم با آرامش دوباره شروع کردم، خیییلی راضیم با اینکه همسرم پزشکه و صد در صد مخالفمه و کلینیک زیبایی هم داره من همچنان صورت لاغرمو دوست دارم و هر وقت میگه کاری رو صورتم بکنه میگم لازم ندارم به نسبت هم صورتم بهتر از قبل شده چون بعد چهل کیلو کاهش وزن یهو به نظر همه داغون بوذم برخلاف اجساس خودم چون به استاد صد در صد ایمان دارم و فقط به خاطر شرایطم بود که نتونستم خوب طبق دوره عمل کنم ، من خسلی قوی این دوره رو کار کردم برام حرف هیچکی مهم نبود همسرم همیشه با من مخالفت داره و همه هم از نخوردنم شاکی ولی برام مهم نیست و از اینه سالمم و با بیماری وبال گردن کسی نخواهم شد خوشحال و عمری طولانی و هیکلی زیبا و سلامتی کامل به همه اینها می ارزه، برای خوذتون ارزش قائل باشید سبک شخصی تو زندگیتون داشته باشید تخواهید همرنگ جماعت باشید و اصلا به کسی حرفی نزنید که چیکار میکنید و نتیجه خودش میگه که مسیری که ما با استادی استادمون داریم میریم زیباترین مسیره و پر نعمت و برکته از شما استاد عززززززززیزم بینهایت ممممنونم و مریم جاااان عززززیزم به امییید دیدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    علیرضا طاهرزاده اصفهانی گفته:
    مدت عضویت: 1741 روز

    سلام استاد عزیزم و مریم خانم شایسته عزیزم.

    و سلام به همه ی هم خانواده ای ها و هم فرکانسی های عزیزم.

    اول بگم چقدر خوب یادم هست که زمان مهرماه پارسال که تقریبا ابتدای راه خودم بود؛ در حقیقت ابتدای بازگشتم و کشف جدید راهم بود؛ و اشتیاق فراوانی داشتم برای تغییر و مهم ترین کاری که توی اون روزگاران اننجام دادم اعراض کردن بود. تا یه شبی که رفتم توی شبکه اجتماعی اینستاگرام و پست ها و استوری ها را دیدم… استاد تا 4 صبح خوابم نبرد و دقیقا یادم هست همون روز شما پستی در مورد اعراض کردن و توجه نکردن به این اوضاع و توجه و تمرکز بر خواسته هایمان. خلاصه انگار شما تو همون شب سنگ سنگینی از روی دوش من برداشتید…

    و مریم خانم خیلی خوب گفتند، منم خیلی از جاها بوده بخاطر اینکه دیگران را راضی نگه دارم از رژیم خودم دست کشیدم که به قولی ناراحت نشوند، مثلا نگویند که ببین فلانی این همه بخاطرش ما زحمت کشیدیم و … .

    سوال 1: درباره تجربیات شخصی خودت از زمانی بنویس که آگاهانه سعی داشتی آموزش های استاد را در زندگی ات اجرا کنی، چه نتایجی گرفتی و چه تغییرات مثبتی در هر جنبه از زندگی ات ایجاد شد؟

    استاد عزیزم من قبل از خدمتم اوضاع و شرایط به سامانی نداشتم و با تضاد دست به پنجه نرم میکردم :) خلاصه، مادرم در همون روزگار بسته های شما را داشتند کار میکردند و منم شروع کردم به کار کردن روی خودم و مخصوصا دوره روانشاسی ثروت 2؛ که منم نتایج خوبی گرفتم.

    از نتایجم بگم:

    1) شروع به ساختن عزت نفسم کردم و مستقل کار میکردم و در آمد خودم را داشتم و از آزادی ام لذت میبردم، مسافررت زیاد میرفتم و نگران آینده نبودم. ( البته در ابتدای کارم).

    2) درآمدم را از صفر در سال 96 به ماهانه 10 میلیون در رساندم حالا تقریبی میگم، بازهم در ابتدای کارم

    3) هر روز عشق می کردم از کار کردنم، من شب ها حتی خونه نمی رفتم و از صبح ساعت 6.30 با عشق بیدار میشدم و تا شب ساعت 10.30 با عشق کار میکردم، حتی ظهر سرپا ناهار می خوردم، بازهم چند ماه اول.

    سوال 2: (اگر در مورد شما صدق می کند) درباره تجربیاتی بنویس از زمانیکه از این فضا دور شدی؛ به مسیر قبلی خودت برگشتی و دیگر این آموزه ها را در عمل استفاده نکردی، شرایط شما چگونه تغییر کرد و نتایج به چه شکل اُفت کرد؟

    خب بریم سراغ جواب به این سوال.

    آخ آخ که چه دورانی را گذراندم، یعنی یادم میاد به روانشناسی ثروت 2 که استاد می فرمودید که بپا نخواهی بخوری زمین که بعد پاشی که بعد بخوای افتخار کنی به این مسیر…

    در ابتدای کار من فکر کردم خب علیرضا طاهرزاده تو دیگه راه را آموختی، دیگه مرغ تخم طلا را داری و نیاز به هیچگونه تمرینی نیست حالا اگر یه روز، یه دقیقه و یک ثانیه چیت دی توی کنترل افکارت داشته باشی اشکالی ندارد، یادمه به مادرم میگفتم ببین همه اساتید موفقیت یه چیز می گویند و استاد عباسمنش را من میدونم چی گفته فقط دیگه باید عمل کنم، نیازی نیست چیز دیگه ای گوش بدهم.

    خلاصه کمی مغرور شدم و شروع کردم به غر زدن، شروع کردم عوامل بیرونی را عامل اصلی ناموفقی من در فروشم دیدن و شروع کردم به انداختن علت بد شدن شرایطم گردن عوامل بیرونی، خلاصه استاد بگم، هر روز بدتر از دیروز شد، حتی من فکر میکردم شمکل از کارم هست و شغلم را عوض کردم، و رفتم به سمت تاسیس کارخانه ای که با مدار اون روزم که هیچ با مدار الانم خیلی فاصله داشت و داره.

    خلاصه بگم از روزی که فکر کردم دیگه نیازی نیست روی آموزشهای شما کار کنم، روی کنترل ذهنم کار کنم، روی احساس خوبم کار کنم، روی نکردن دستم توی آتش کار کنم، شرایط هر روز بدتر از قبل شد، تا جایی که اینقدر خورد شدم که هرگز فکر نمی کردم بتوانم از جایم بتوانم دوباره پا شوم و بتونم خودم را بسازم. اونم در عرض 1 سال و چقدر عالی بود این یکسال اخیر. خدارا بینهایت شکر و سپاس.

    کار بجایی رسید که استاد اتفاقی مشابه به شما در مورد انفجار تانکر واسم رخ داد و مرگ از یک سانتی متری من گذشت.

    سوال 3: به نظر شما، چه عواملی باعث می شود افراد بعد از اینکه مسیر درست را (در هر جنبه ای) می شناسند و از آن نتیجه می گیرند، آن را ادامه نمی دهند و دوباره به الگوهای قبلی خود برمی گردند؟

    1. غرور. استاد اینکه انسان کریدیت دست آوردن هایم را به خودم دادن نه به خدای خودم و قلبم. اینکه این من بودم که اینکارها را انجام دادم و من خودم را از صفر به اینجا رساندم.

    2. درک نکردن درست قوانین. استاد باورتون میشه من تا امسال درست نفهمیده بودم شما چی میگویید؟؟؟!!! من توحید را نفهمیده بودم، من هدایت را درست نفهمیده بودم، من یکتا پرستی را درست نفهمیده بودم، من موفقیت را رسیدن به نقطه B میدانستم نه لذت بردن از مسیر، من فکر میکردم یه کار خاصی منو به ثروت می رساند، در صورتی که الان فهمیدم اصلا اینطور نیست، تازه فهمیدم چقدر بهتر میشه از زندگی استفاده کرد، چقدر زندگی ام هدفمند تر از قبل شد. تازه فهمیدم ثروتمند شدن چیه؟ برای رسیدن به خدا باید ثروتمند شوم.

    3. کمبود عزت نفس، مسئله ای که همین الانشم ازش رنج میبرم ولی در تلاشم که با بهبودگرایی عزت نفسم را افزایش بدهم. با بهبودهای کوچک اما ادامه دار. با دوست داشتن بی غید و شرط خودم، با احترام گذاشتن به خودم و دیگران. با آموزشهایی که شما در این مورد دادید.

    4.تردید که یکی از بیماری های کمبود عزت نفس هست، تردید برای انجام کاری یا انجام ندادن کاری که میدونستم باید یا نباید انجام بدهم. تردید به عمل کردن.

    5. جدی نگرفتن کانون توجه و تمرکزم. این خیلی مهم بود، من خیلی ناسزا میگفتم و به راحتی کانون توجه و تمرکزم پخش می شد و این از بیماری خطرناک کمالگرایی من سرچشمه می گرفت. در حقیقت این بیماری الانم خیلی توی خیلی از کارها همراه من هست و نمیگذارد خیلی از کارهامو انجام بدهم یا اگر به کوچک ترین مسئله ای بر بخورم سریعا ناامید می شوم.

    خداروشکر به اندازه تک تک نوترون، الکترون و پروتون موجود در کل جهان هستی شکر و سپاس که با این مسیر آشنا شدم، در این مسیر قرار گرفتم، مسیری که همش آرامش، احساس خوشبختی، احساس عالی و سپاسگزاری است. خداروشکر خیلی عالی، ذوق کردم بخدا.

    بینهایت از شما و مریم عزیم سپاسگذارم که اینطور با عشق این فایل های عالی را آماده می کنید و عالی هستند این فایلها، من خیلی از فایلهای دانلودی استفاده کردم، اگر بخواهم فایلهای دانلودی را نکته برداری کنم فکر کنم تا 5 سال آینده باید بنویسم. اینقدر که این فایلها عالی هستند.

    استاد عزیزم بینهایت ازتون سپاسگزارم، مریم خانم عزیزم بینهایت ازتون سپاسگزارم، امیدوارم هرکجا هستید شاد باشید.

    عاشقتونم استاد عزیزم.

    ان شأالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    عارفه گفته:
    مدت عضویت: 1228 روز

    به نام خالقی که مرا خالق زندگی خود آفرید

    سلام و خداقوت

    مرسی استاد که با این بک گراند زیبا این حرف های فوق العاده را زدید و هنیشه به ما یاد میدید که چشمتون باید فقط زیبایی ببینه

    قبل اینکه بخوام جواب سوالات ابن فایل را بدم باید بگم چقدر خوشحالم معلم یا استادی مثل شما دارم که انقدر میدونه کجا و چطور و با چه مثال های خوبی شاگردهایش را از خواب بیدار کنه

    وگوش دادن این فایل و در کنارش فایل جلسه 7 دوره کشف قوانین و ابن همزمانی باعث آگاهی های بهتری برای رسیدن به خواسته هایم شد

    سوال اول:درباره تجربیات شخصی خودت از زمانی بنویس که آگاهانه سعی داشتی آموزش های استاد را در زندگی ات اجرا کنی، چه نتایجی گرفتی و چه تغییرات مثبتی در هر جنبه از زندگی ات ایجاد شد؟

    من بزرگترین آگاهی هایی که از استاد یاد گرفتم مبحث توحید بود اینکه بهم فهموند ند غیر خدا رو کسی حساب نکن واین موضوع چقدر منو بیدار کرد و بندهای وابستگیم را به مرور پاره کرد

    آگاهی بعدی این بود که خدا اندوه را دوست نداره و هرجا اندوهی باشه(ترس. اضطراب. نگرانی و…) شیطون هم همون جاست و اندوهگین بودن مثلکردن دستمون تو آتیشه و همین موضوع چقدر بهم یاد داد سریع خودم را خواسته از احساس بد بخوام دور کنم و صد درصد نتیجه های خوبی گرفتم. من خیلی با عارفه قبلی فرق دارم شاید از لحاظ درآمد مستقل نشده باشه ولی موفقیت تو قدم های اول همیشه مالی نیست و من پاشنه آشیل هایی داشتم که الان فکر که بهشون میکنم خندم میگیره

    الحمدلله

    سوال 2: (اگر در مورد شما صدق می کند) درباره تجربیاتی بنویس از زمانیکه از این فضا دور شدی؛ به مسیر قبلی خودت برگشتی و دیگر این آموزه ها را در عمل استفاده نکردی، شرایط شما چگونه تغییر کرد و نتایج به چه شکل اُفت کرد؟

    من شخصا خداراشکر از وقتی جدی با استاد آشنا شدم در سایت ثبت نام کردم نتونستم رها کنم چون همبن که هربار آگاهیم میره بالا و هی باعث میشه سعی کنم امروزم مثل دیروزم نباشه خیلی برام احساس خوبی داره

    و هیچ وقت و اصلا هم دویت ندارم به اون زندگی قبلی برگردم

    درسته به ظاهر زندگی خوبی داشتم ولی از درون عارفه پر از شرک و اشتباه های پی در پی بود ولی الان احساس میکنم مدارم تغییر کردم و اون اتفاقات قبلی که سال ها در مورد های مخالفت تکرار میشد دیگه دور شده ازم پس باز بیشتر رو خودم کار میکنم که زندگی رویایی خودم را بسازم

    سوال 3: به نظر شما، چه عواملی باعث می شود افراد بعد از اینکه مسیر درست را (در هر جنبه ای) می شناسند و از آن نتیجه می گیرند، آن را ادامه نمی دهند و دوباره به الگوهای قبلی خود برمی گردند؟

    یکیش میتونه این باشه که به خودشون میگند خب ما که راه را یاد گرفتیم نتیجه هم دیدیم پس اگه برگردم عقب بلدم چطوری برگردم

    یا درگیر یک نواختی میشند و چالش برای رشد بدی را برای خود در نظر نمی‌گیرند و هی عادی شدن زندگی اونا را به عقب برمیگردونه

    مثلا نجواهای فکر خودم در قانون سلامتی را بگم که اگه اشتباه بالای 7ماه هست تو این دوره هستم و خب نتیجه های جذابی هم دیدم

    مثل اینکه از 81کیلو رسیدم به 62

    قاعدگیم نامنظمم بعداز زمانی که یک خانم قاعدگیش شروع میشه منظم شد

    بوی عرق ازم دور شد

    هر بار برای سفر تو ماشین که می‌نشستم حال تهوع بهم دست می‌داد و فکر میکردم خب این چیزیه که همیشه همراهمه و قرص صکضد تهوع میخوردم در صورتی که الان هیچ نشانه ای ازش نیست

    موهای زائد. ترک های کف پا و خستگی خواب آلودگی بعد خواب و شب بیداری ها و… همه رفت کنار

    و چون من این نتیجه هارا زود بهشون رسیده بودم ولی مثلا لک های صورتم کامل نرفته بود یا میخواستم ترک های روی شکمم همون اندکی هم که بر اثر زایمان به وجد اومده از بین بره (که البته اینم میدونستم که تو آموزش های استاد بهمون یاد داده بودند وقتی بدن کامل چربی سوزی میکنه میره سراغ سلول های مرده و کار جوانسازی را انجام میده) ولی ذهن من تو اون لحظه همه این دستاورد هارا نمیبینه میگه حالا فلان چیز را هم بکم خوردی طوری نیست تو که به فلان چیز نرسیدی حداقل اینو لذت ببر و اون موقع ذهن میره سراغ مقاومت

    که به این نجواها گوش نده

    و هیچ وقت یادمون نره بارها خود خدا گفته انسان فراموش کاره

    ما درسته حافظه های خوبی خدا بهمون داده ولی تو این موارد فکر می‌کنیم همه چیز همین جوری بوده و هی باید به خودمون یاد آوری کنیم

    من نباید یادم بره که چقدر برده شکم بودم و غذا خوردن بهترین لذت دنیا بود برام

    من نباید یادم بره که پشت ناهارم حتی روی صندلی هم نشسته بودم خوابم می‌برد و بی حوصله بودم

    من نباید یادم بره این اواخر خجالت میکشیدم جلوی آینه بایستم و خودم را ببینم از بس چاق شده بودم

    من نباید یادم بره جقدر زمانم الکی سر درست کردن غذای های مختلف صرف میشد و چقدر نظر آدم ها درمورد طعم غذام مهم بود

    و

    و

    و

    استاد در بهترین زمان فایلی را گذاشتید که دقیقا نیاز داشتم بشنوم و بدونم چرا نتایجم تو ابعاد مختلف هنوز با زندگی رویاییم فاصله داره

    این فایل را باید بارها گوش داد

    خدا پشت و پناه شما باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: