دلیل نتایج پایدار - صفحه 22 (به ترتیب امتیاز)

717 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فرشته شریفی گفته:
    مدت عضویت: 1302 روز

    سلام استاد گلم

    الان که دارم تایپ میکنم خیلی خوشحالم چون نشونه رسیدن به خاسته ام رو هرلحظه دارم میبینم

    استاد گلم شما راست میگید ما تعهد نداریم

    .

    من خودم 6ماهی میشه که تعهد بستم ک باید به خاستم برسم

    تو این 6ماه انصافن خیلی روزاش حالم خوب نبود بخاطر گذشته ام و زمان کمتری رو در حال زندگی کردم

    نمیگم الان ک از 6ماه گذشته خیلیی میتونم تو اینده باشم اما میتونم بگم ک نتایجم تقریبا داره منو میبره به سمت خاسته ام

    الان تقریبا 1ماهه که حالم زیاد بد نشده کمتر از 3یا4 ساعت که خیلی زود خودمو اوکی میکنم

    تو این یک ماه حالم عالیه باخودم عشق میکنم

    خاسته هام تغییر کرده روابطم خیلی بهتر شده نتایجم بهتر شده

    پول راحت تر خرج میکنم

    درکم از قانون بهتر شده

    و نتایج دیگه ای ک الان حضور ذهن ندارمشون

    واقعن خودمم میدونم که اگه تعهد میداشتم اتفاقات بهتری هم برام میوفتاد

    ولی توجهم به فرعیات بود

    .

    عجیبه تو این یک ماه ک نتایجم بهتر از قبله بدلیل تعهد بیشترم دوتا به ستاره های فعالیتمم اضافه شده

    و این یکی از همون موردهاییه ک خیلی خوشحالم میکنه ازینکه دارم مسیر درست رو میرم

    وقتی میبینم نتایجم رو که داره تغییر میکنه خیلییی خوشحالم و از خودم راضیَم که دارم زندگیم رو میسازم

    استاد من هرگز سقف ارزوهام کوچیک نیست

    من میخام برم اون بالا بالاها

    من باید تو این مسیر بهبود همیشه باشم

    هرچقدر ک شرایط خوب باشه بازم من میخام ک بهتر بشه و میتونه ک بهتر بشه

    من رو دوش خدا نشستم خدایا منو ببر به مسیرهای نعمت ها و ثروتهات

    آمین

    درپناه الله یکتا شاد ثروتمتد و سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    زهره یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 1434 روز

    سلام و درود بر استاد عزیزم ومریم جان نازنین ام

    ودرود خدمت همه دوستان وهم خانواده من

    استاد دقیقا دارین این حرفها رو به من میزنین چقدر برام سخته بودن تو این شرایط ….

    که نمیدونستم که چکار کنم الان که دارین این حرفها رو میزنین میفههم به کلی از مسیرم خارج شدم ……

    ومقصر این قضیه منم والان گیر افتادم وهی دارم تو این شرایط دست وپا میزنم.

    من با خواهرم کار میکنم حدود ده سال میشه. ایشون بیشتر با دوستاشون خوش هستند وکلا اهل رفیق بازی به قول ما و من بیشتر متعهد به کار وزندگی شخصی خودم و اغلب دوستانی که در کنارشون هستند دوستانی واقعی که به پیشرفت آدم کمک کنند نیستند وفقط برای منافع خودشون در کنارش هستند ومن اینو به وضوح میبینم و ناگفته نماند که ایشون به من به چشم همون خواهر کوچولوی تو خونه نگاه میکنه وهمون رفتار رو هم با من داره وهر بار که از دستش ناراحت میشم به قول استاد وفایل های تکرارشونده با یه عذر خواهی ساده تمومش میکنه ومیدونه که من زود میبخشم وهی این مسئله رو تکرار میکنه یعنی دائم تو همون اشتباهه وهر چند وقت یکبار این اطرافیان به ظاهر دوست خودشونو نشون میدن ومن مجبور میشم وارد قضیه بشم ومرکز رو مدیریت کنم و به نوعی حال خودمو خراب کنمو خودمو توشرایط بد قرار بدم واز اصلم خارج بشم ،انگار استاد شما برای من امروز حرف میزدید نمیدونم چیکار کنم ،دقیقا ده ساله تو این شرایطم و تو زندگیم هیچ کاری نمیتونم بکنم وفقط هر روز گمراه وگمراه تر میشم ،وهر زمان که میخوام ازش دور شم باز احساسات ونگرانیا نمیذارهخلاصه استاد توی یه چرخه معیوب گیر افتادم وهر کار میکنم حالم خوب نمیشه یا به قول شما چند روز خوبم وچند روز دوباره بهم میریزم، خیلی به خاطر این شرایطم نارحتم ، دوست دارم بهم بگید الان چیکار کنم ،منتظر شنیدن نظرات دوستانم هم هستم،.البته فایل های تشخیص اصل از فرع که هدایت امروز من بود ممنونم استاد به خاطر وجودتون امیدوارم خداوند منو هدایت کنه وخیلی واضح وراسخ در راه خودم باشم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1191 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به دوستان خوب خودم

    صحبت های استاد واقعا عالی است و گوش دادن به این صحبت ها و عمل کردن به آنها واقعا زندگی من را تا به حال دگرگون کرده است و حال من را خوب کرده است

    وقتی که هرچیزی که در زندگی من رخ می دهد نتیجه باورها و افکار خودم است

    پس می توانم با ساخت باورهای خوب برای خودم زندگی دلخواه خودم را رقم بزنم

    وقتی که استاد عزیز توانسته است پس من هم می توانم براحتی و راحتی و حال خوبی به دستاوردهای خودم برسم

    دوره های عالی من شرکت کردم

    دوره قانون سلامتی که واقعا برای من خیلی مفید بود و اکنون در بهترین اندام خودم هستم

    دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها که باز برای من یک معجزه بود

    دوره کشف قوانین زندگی که واقعا برای من یک دوره ای است که خودم را خالق یافتم و دانستم که می توانم براحتی برای خودم بسازم

    یک نکته اینجا است که باید همیشه و همیشه روی خودم کار کنم

    اینگونه نباشم که با دریافت نشانه ها و حال خوب دیگر بگذارم کنار

    نه باید با دیدن نشانه ها متعهدانه تر روی خودم کار کنم و بیشتر و بیشتر روی خودم کار کنم

    این نکته مهمترین درسی که بود که از صحبت های استاد من یاد گرفتم

    تا وقتیکه در مسیر درست باشم و همیشه متعهدانه روی خودم کار کنم موفقیت از آن من است و خواهد بود

    این صحبت های استاد را من در قانون سلامتی استاد یاد گرفتم و خدا را شکر تا اکنون که هشت ماه از آن می گذرد همیشه و همیشه رعایت کرده ام و حالم خوب است

    سلامتی عالی و بهتری را هر روز در حال تجربه کردن آن هستم

    من قانون سلامتی را همیشه و همیشه بهترین الگو برای خودم قرار داده ام

    من که همیشه در حال پرخوری و هرزه خوری بودم اکنون به بهترین شیوه ممکن در حال رعایت اصول تغذیه خوب خودم هستم

    همیشه دنبال بهترین خودم هستم

    همیشه در همه جا در حال مراقبت از خودم هستم و می توانم براحتی و آسانی به هر چیزی که دوست دارم دست پیدا کنم

    همه این صحبت های استاد بر می گردد به داشتن احساس خود ارزشی و دوست داشتن خودم

    این بر می گردد به داشتن اعتماد به نفس خودم

    همه چیز از درون من شروع می شود

    من ذهنیت و باورهای من تغییر کند بی شک جهان بیرون من هم تغییر خواهد کرد

    بی شک صحبت های استاد همیشه و همیشه برای من بهترین چراغ راه بوده است و من همیشه با گوش دادن ب صحبت های استاد بهترین ها نصیب من شده است

    ممنونم از استاد مهربان

    سپاس از خدای خوبی ها

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1165 روز

    دلیل نتایج پایدار.

    سلام به استاد خوشتیپ وقشنگم ،استادخوش اندام وپرانرژی خودم و سلام به مریم عزیز ،خانم خوش قلب ومهربونو ودوست داشتنی.

    همیشه این سوال توذهن منم بود که چرا خیلیا مسیر استادو میرن ولی نتیجه ای که استادگرفته رو هیچکی نمیگیره؟!

    ودقیقن بعد ازفکرکردن‌وتمرکز کردن،به همین پاسخ استاد می‌رسیدم که هیچ کس مثل استادپایبندومتعهد به این قوانین واصولش نیس.

    پس همون استاد سزاوار همین پاداشهاوجایگاست.

    اتفاقا همیشه توصحبت کردنتون وتجربه دادنتون ،دقت کردم که چطور وقتی اصولی رومتوجه شدید،چطور پرقدرت ،خوب عملی کردید.

    استادما حرفهای شما روخوب میفهمیم وکاملا قبول داریم ،اما تو عمل همیشه اجازه تکراررفتارهاوافکاراشتباه روبه خودمون می‌دیدیم.

    چون فکر میکنیم هنوز فرصت داریم.

    خود ،من هروقت میخام کسیوقضاوت کنم یاتمرکزم رومنفی های طرف مقابلم میره،دقیقن همون لحظه الهام بهم میشه سکوت کن واقعن این صدا رو همیشه می‌شنوم اماتوجهی بش نمیکنم ومیگم حالا اندفه چیزی نیس.

    ازاین حالا اندفه ها ،هزاران هزار بار تکرار شده.وبعد ازاتمام اون رفتاربه خودم میگم نمیتونستی نگی؟!نمیتونستی جلو خودتو بگیری؟!تو که میدونستی کارت اشتباس چرا ادامه دادی؟!خیلی جالبه که آگاهانه ادامه میدم.

    گاهی هم اولش متوجه نمیشم اما وسط صحبتم همون الهام توذهنم میادوبهم یاد آوری می‌کنه .بعد من میگم حالا دیگه گفتم دیگه نمیتونم حرفمو بخورم .

    درسته به نسبت قبل خیلی خیلی بهترهستیم .اما واقعن میشه این اشتباهات هم نباشن.

    درسته این داستانمون همیشگی نیست و یه جاهایی اتفاق میفته اما باتمرکز بیشترواقعن شدنیه که رفتارسالم روداشته باشیم .

    همین اشتباهات کوچیک‌کوچیک یه جاهایی مانع ایجاد اتفاقات خوب میشه.

    شاید خودمون‌متوجه نشیم اما میشه.چون قانون درلحظه کارمیکنه ونمیشه ازدسش قسر در رفت.

    وقتی این فایل روگوش کردم خیلی خوشحال شدم وحس بسیار خوبی گرفتم .خیلی ازموضوعات برام روشن تر شد.ونقصهای کوچیکم بهم یاد آوری شد.

    میدونید روزایی که عالی عمل میکنم بخصوص تو جمع‌های خانوادگی ،بقدری اون احساس رضایت حالمو خوب می‌کنه که شبا ازهیجان وانرژی زیاد خابم نمیبره.

    چقدر تواون لحظه ها حس خدایی بهم دست میده .قشنگ خدا روتو وجود خودم حس میکنم انقد اون حالم قشنگه که دلم نمیادونمیتونم ترجیح بدم که بخابم.

    کاش همه ی شبام همون شکلی باشن.

    ازاونجایی که شما الگوی ما هستید،همیشه بعد ازهرفایلی غبطه عملکردهای شما رومیخورم.

    شما خیلی جدی وبدون ترس از کوچکترین قضاوتی وازدست دادن کسی بااراده ی قوی متعهدانه ومصرانه به مسیر خودتون ادامه دادیدوادامه میدید.

    ما همیشه یه ترسی تووجودمونه که نکنه اینجور نشه ! نکنه فلانی ازدستمون‌ناراحت بشه !

    بالاخره یه توهماتی تو ذهن ماهست که باوجود یقین دونستن وصحت حرفهای شما ،بازنمیتونیم صد خودمونو بزاریم.

    امان امان ازاین ریکشنهای مردم.

    امان ازاین قضاوت‌های مردم.

    امان ازاین دخالت کردنهای مردم.

    و امان از اهمیت دادن وبها دادن خودمون به بودن این مردم.

    داری مسیر درستو میری ،امروز اینو میبینی یه چیز بهت میگه ،روز دیگه یه نفر دیگه رومیبینی یه چیز دیگه بهت میگه .بعد میبینی همش تحت تاثیر این واون قرارگرفتی.

    وتوفکرمیکنی توجهی بهشون نداشتی ،اما غافل از اینکه اتفاقاتوجه هم داشتی.چون نتونستی رواصول رفتارکنی.

    الان که دارم تواین کامنت رومیزارم ،واقعن مثل اینایی که شرمنده وتسلیم هستن منم همچین حالی دارم.

    چون می‌دونم میتونم بهتر عمل کنم .

    می‌دونم لیاقتم بیشتر ازاین چیزایی که دارم.

    می‌دونم میتونم بنده ی شایسته تری برای خدای خودم باشم.

    خیلیم سخت نیست فقط کافیه یه کم دقت وتمرکزمو بالاببرم.

    یه کم خودمو بیشتر قبول داشته باشم واطمینان بیشتری به این مسیر! تا بااعتماد وایمان به الله وباهدایت خودش پله های ترقی رویکی پس از دیگری ،طی کنم.

    به قول استاد سقف آرزوهای ما کوچیکه .

    اگه بزرگ بود به همین مقدار بسنده نمی‌کردیم وتلاشمونو بیشتر میکردیم.

    ارزشهای خودمونو زیاد بالانمیدونیم.

    توقعمون هم ازاین جهان زیاد نیست که راکد همین جا موندیم دیگه !

    فقط من خیلی خوشحالم که تو روابط با همسرم ،چیزهایی که سالهاهم خودم آرزشو داشتم هم خودش ،بدست اووردم.

    ازنقاب زدن والکی احترام گذاشتن وفیلم بازی کردن خلاصی پیدا کردم.

    حالا خود واقعیم هستم بااحساساتی خوب وعالی.

    درحدی بودم که هیچ وقت به خودم نمیدیدم که تواین زمینه تغییر خاصی بکنم اما بالاخره اون اتفاقی که باید میفتاد، تو درون من افتادومن ازاستادعزیزبی نهایت سپاسگزارم .

    درسته چند سال طول کشید .وسالهای زیاد وتمرینات زیادی تواین زمینه کردم .یه جاهایی خیلی زور زدم .اما بالاخره معجزه رخ داد.

    امسالم روخوب شروع کردم .

    حتمن به افکاروباورهای دیگم فکر میکنم .حتمن به برخوردها وروابطهای دیگم با اطرافیان تمرکز میکنم تا نقص‌های ریز خودمو پیدا کنم.

    اینجا فهمیدم که نقطه ضعف من اینه که ایمان صد درصد خودمو برای این مسیر نزاشتم.

    ترس خیلی جاها دست منو بسته اما ازاین به بعد تا حس ترس به هر دلیلی برای هر موضوعی بیاد توذهنم ،حتمن مچشو میگیرم ومیگم برو بیرون ازوجودم .

    بش میگم که خدایی بزرگ و قدرتمند دارم .

    بش میگم من تنها نیستم .

    وبعد به یاری خدا ،پسش میزنم .

    من اگر بخام میشه راحت انجام داد.

    ثبات شخصیتی اینجا خیلی مهمه .

    حتمن جرعه تمرینات روزانم میکنم تا بهتر عمل کنم.

    استاد پرسیدن که کجاها نتایج خوبی داشتیدوکجاها نتایج خوبی نداشتید؟

    هرجا که قوانین رو رعایت کردم .

    توجه وتمرکزم روی خودم بوده .

    به زیبایی های جهان اطرافم توجه داشتم .

    ازکاه کوه نساختم.

    به قضایا اززوایه بهتری نگاه کردم.

    زود بخشیدم .

    ذهنمو درگیرموضوعی نکردم .

    به نجواها پر وبال ندادم .

    ورودیهای مناسب به ذهنم دادم.

    به خودم عشق دادم،خودمو زود بخشیدم.

    به خدا اعتماد کردم،رها کردم وباایمان سپردم به خدا.

    سپاسگزاری کردم .

    از منفی هاوخبرهای ناجالب اعراض کردم.

    هرجا افکارمثبت داشتم .

    هر جاباورفراوانی به نعمتها والطاف خداوند داشتم.

    هرجا که تجسمات خوب باخودم داشتم.

    هرجا که رابطم بامنبع الهی خوب بوده.

    هرجا که ازخواسته هام حرف زدم .

    در کل هرجا ،باهرشرایط وموقعیتی ،حال خودمو خوب نگه داشتم .

    بله اینجا نتایج خوب دریافت کردم.

    وهرکجا هم که این اصول روزی پا گذاشتم و توجهی بهش نکردم.قاعدتا نتایج خوبی هم دریافت نکردم.

    جایی که برای خودم دلیل تراشی میکنم ومنطقم وارد عمل میشه که به این دلیل واون دلیل شما حق داری ،الان احساست بد بشه ،ینی باخت دادم.

    باید یاد بگیرم که هیچ منطقی سوار بر احساس خوب من نباید بشه.

    تحت هر شرایطی وباپیش اومدن هراتفاقی یا هر رخدادی وهررفتاری به خودم بگم عزیزم حالتو خوب نگه دار.

    قشنگم نرو تو احساس بد.

    تو که میدونید هیچ‌ توجیه وبهانه ای قابل قبول نیست پس بیخود خودتو خسته نکن .برگردو حالتو عوض کن .تکرار وتکرار این اصول حتمن قدم به قدم ما روبه سمت رویدادهای عالی میبره.

    استادجونم ومریم جونم عاشق هردوتونم.

    خدا حفظتون کنه .

    در پناه الله یکتا باشید همیشه عزیزای دوست داشتنی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    Ramezani گفته:
    مدت عضویت: 2284 روز

    به نام خدای بخشنده ی مهربان

    سلام به استاد عزیزم و دوستان گلم

    دوباره این فایل تاثیر گزار روگوش کردم استاد..

    من همیشه به خودم فکر میکردم استاد و برام سوال بودکه چرا بااینکه مسیر درست رو میدونم و ازش نتایجی هم گرفتم ….

    واقعا چرا توی مسیر نمی مونم و هی میزنم جاده خاکی!!!!

    خیییییلی بعد از این فایل فکر کردم استاد یعنی از دیروز کع فایل اومده ذهنم رو درگیر کرده!!!

    دلایلی که متوجه شدم بعد از دیدن فایل رو میخام واسه خودم لیست کنم؛

    1_اولین و مهمترین دلیلش همین تعهده که شما گفتین!

    اول که بخودم تعهد میدم با قدرت حرکت میکنم بعد از یه مدتی شل میشم!!

    مث همون قضیه که اول سال جدید هر سال یه عالمه انگیزه و هدف میزاریم بعد یه مدت کوتاه دیگه یادمون میره و میوفتیم توی روزمرگی!

    چیزیکه به دهنم رسید اینه که هی این تعهد رو فِرش کنم ماهی یکبار یاد اوری کنم که تازه بمونه و انسان فراموشکاره دیگه!

    باید مث یاد آوری این مباحث اون تعهده رو هم یاد اوری کنیم تا توی مسیر بمونیم.

    2_شور و شوقه استاد…اولش باهمین شور و شوق شروع میشه بعدش هی کمرنگتر میشه انگیزه و شور وشوق!!

    حالاچرا این شور وشوق کمرنگ میشه دلیلش شماره 3و4هست!!

    3_من فهمیدم استاد دلیل اُفت شور و شوق اینه کع هدف بعدی رو تعین نمیکنم!

    یعنی به هدفم که میرسم دیگه اون انگیزه کمرنگ میشه!!

    4_یه دلیل بزرگ ومهم دیگه اینه که سقف خواسته ها و آرزوهای من خییییییییییییلی کوچیکه!!!!

    هنوزم وقتی از خدا درخواست میکنم یک چیزی رو و بهش میرسم ناخود اگاه دیگه تا چند وقت چیزی رو نمیخام !!!!

    ریشه ش رو پیداکردم استاد….

    همون جمله ی شماست که بخودم میگم دیگه پرو نشو خدابهت اینو داده حالایکم صبر کن بعد خواسته ی بعدیت رو بگو،پشت سر هم و زیاد نخواه دیگه!!!!!!

    واااای استاد فکر میکردم این باور رو حلش کردم اماااابعد از فکر کردن از لایه های زیرین ذهنم پیداش کردم!!

    فهمیدم حل نشده بلکه رفته اون زیر میرا قایم شده!!!!

    اصلا میترسم بزرگ بخام استاد،میترسم بزرگ فکر کنم!!!!

    هنوزم فکر میکنم اگه کم ازخدابخوام منو بیشتر دوست داره و بنده ی خوبی هستم!!!!!

    5_باور استاد همونیکه همیشه میگین !با اینکه نتیجه میگیریم اما هنوزم ایمانمون محکم نیست!!

    دارم فقط بخودم میگم هااااا

    ایمانم خیییییلی ضعیفه هنوز خدارو باورندارم که بتونه خواسته های بزرگی که برای من بزرگه رو بهم بده!!!!

    شرک دارم استاد،شرک دارم!!!!

    هنوزم ناخودآگاه روی دیگران بیشتر حساب میکنم تا خدا!!!!

    اینو از رفتارهام میفهمم استاد!

    با اینکه زبونی میگم فقط خدا اماااااامهم در عمله که چجوری برخورد و رفتار میکنم…

    اینم فکر میکردم تاحدودی حل شده!!!!

    اما اصلاحل نشده…

    6_وقتی که دیگه خییییلی مراقب ورودی هام نیستم تا یکزره شل میگیریم چن ما هنوز اول راهیم و شدت کنترل وروریهام باید بیشتر باشه چن ما هنوز از نطر فیزیکی شرایط بیرونی و آدمای زندگیمون هنوز آدما ی قبلی هستن مث خودمون هستن قبل از تعهد دادن و اومدن توی این مسیر ما زودتر تحت تاثیر عوامل بیرونی قرارمیگیریم!

    7_کمبود عزت نفس و احساس لیاقت وخودباوری و…..‌

    8_مورد بعدی اینه که یکم که قانون رو میدونیم و ازش استفاده میکنیم دیگه فکر میکنیم ما دیگه ته قانون رو دراوردیم و دیگه بقول شما اشکال نداره یکروزم تقلب کنیم!!!

    معرور میشیم که بابا من بلدم دیگه !!!!

    +همین امروز شروع میکنم به نوشتن و داشتن و خواستن آرزوهای بزرگ همین امروز 107 ارزوم رو کوچیک و بزرگ مینویسم،همین امروز تلاش میکنم خودم لایق تر کنم….

    همین امروز سعی میکنم کم کم ذهن بسته مو باز کنم….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    محمد گفته:
    مدت عضویت: 1434 روز

    سلام به همه دوستان و عزیزان

    امروز بیش از یک سال و نیم هست که ما (من و همسرم) به شیوه قانون سلامتی داریم زندگی میکنیم و الان بعد از گذشت این زمان کاملا به خودم حق میدم که بیام و نتایج و تجربیاتم رو با دوستان درمیون بذارم بخصوص افرادی که قصد دارند این دوره رو تهیه کنند.

    دوستان این دوره متفاوت ترین دوره استاد هست و بقول خودشون سخترین دوره ای که آماده کردند.

    دوستان عزیزم اگر شما تا به حال با استاد عباس منش دوره ای رو برنداشتید یا به فایل های رایگان ایشون گوش ندادید و تازه با ایشون آشنا شدید بهتون پیشنهاد میکنم یه مقدار صبر کنید و ابتدا فایل های رایگان استاد رو گوش کنید تا با باورهای زیبای ایشون آشنا بشید و اگر باورهاتون مشکل داره ابتدا باورهاتون رو اصلاح کنید و بعد از یک مدتی خودتون احساس خواهید کرد که الان موقع اش هست و اون موقع دوره رو تهیه کنید. البته این پیشنهاد و نظر بنده بود تصمیم نهایی با شما.

    ما از فروردین 1401 دوره رو خریدیم و شروع به عمل کردن به دوره کردیم.

    اینم بگم که من و همسرم اضافه وزن زیادی نداشتیم و از نظر عموم جامع فرد چاق محسوب نمیشدیم و کاملا معمولی بودیم! و باز هم از نظر مردم جامعه فقط یه مقدار شکم و پهلو و مقدار کمی چربی های اضافه داشتیم!

    البته یکسری مشکلات مثل خروپف های شبانه من یا مشکلات مربوط هضم غذا و رفلکس غذا مخصوصا در شب و مواردی گوارشی و بی خوابی های شبانه همسرم که شاید از نظر خیلی ها اینها همه طبیعی هست و همه میتونن این موارد رو داشته باشند.

    اما چیزی که باعث شد ما دوره رو تهیه کنیم اولا دیدن نتایج استاد بود و ثانیا من دیده بودم که همسرم چندین بار رژیم های مختلف رو امتحان کرده بود و نتیجه نگرفته بود یا مدتی نتیجه گرفته بود و بعد نتایج برگشته بودند. این بود که بخاطر اعتمادی که به استاد و باورهاش داشتیم این دوره رو خریداری کردیم. قیمت دوره اون موقع برای ما زیاد بود اما به لطف خدا تهیه اش کردیم. یکی از نکات مهم خرید دوره برای ما این بود که چون براش بها پرداخت کردیم با جون و دل گوش میکردیم و بهش عمل میکردیم.

    مهمترین قسمت صحبت من اینجاست.

    دوستان ما در این مسیر بخصوص 6 ماه اول حرف های زیادی از آشنایان و بخصوص خانواده ی خودم و همسرم شنیدیم. چون بشدت وزن مون شروع به کم شدن کرده بود و از نظر افراد، بسیار لاغر شده بودیم! این حرفای دیگران در این حد بود که یکبار خواهر من شروع به گریه کرد و با عصبانیت حرفای بسیار بدی به ما زد در کل صحبتش این بود که میگفت چرا اینقدر لاغر شدید! ما رومون نمیشه و خجالت میکشیم شما اینطوری میایید توی فامیل و جمع های خانوادگی! و اعضای خانواده هم تایید میکردند حرفاشو. من هم یکم تلاش کردم که بهشون بفهمونم که من زندگی خودم رو دارم و هر تصمیمی که میگیریم به خودمون مربوطه اما خب چون اونها در فرکانسش نبودند متوجه نمیشدند بنابراین تصمیم گرفتم یک مدتی باهاشون در ارتباط نباشم که حداقل آرامشون حفظ بشه و خداروشکر هم اوضاع بهتر شد و الان روابطمون بهتر شده و اعضاء خانواده هم متوجه اشتباهشون شدند. حتی یکسری افراد زنگ میزدند و یا ما رو میدیدند میگفتند دارید با خودتون چکار میکنید! این کار شما و این روشی که در پیش گرفتید باعث آسیب زدن به سلول هاتون میشه ! البته این رو بگم کسایی که این حرفارو میزدند اصلا هیچ سررشته ای از عملکرد بدن انسان نداشتند و فقط چیزهایی رو که از شبکه های اجتماعی یا افراد غیرمتخصص شنیده بودند رو میگفتند.

    دوستان عزیزم این یه بخشی از صحبت های افراد نزدیک به ما بود بماند که یکسری ها میگفتند چرا اینقدر پیر شدید! یا دچار بیماری خاصی شدید و …

    البته از این غافل نشیم که بسیاری از افراد مخصوصا غریبه ها، هم بسیار تحسین کردند اندام زیبای ما رو. حتی یکبار یادمه که وقتی داشتم پیاده روی میکردم آقایی که اصلا منو نمیشناخت تحسین کرد منو و بهم گفت که قدر این وزن و اندامت رو بدون! این حرف ایشون دقیقا توی همون زمانی بود که ما داشتیم اون حرفا رو از خانواده هامون میشنیدیم. همونجا بود که به همسرم گفتم خدا این شکلی با ما صحبت میکنه مطمئن باش مسیری که ما داریم میریم درسته و باید تمرکزمون رو بذاریم روی خودمون و اجازه ندیم حرفای دیگران روی ما اثر بذاره.

    دوستان بعد از این دوره ما از لحاظ مالی،ارتباطی،عاطفی و کلا شرایط واحساس خوب تجربیات بی نظیر و فوق العاده ای رو داشتیم و هر روز روی خودمون کار میکنیم که این روند رو حفظ کنیم و هر بار بهتر و بهتر عمل کنیم.

    در کل خواستم بگم اگر قصد تهیه این دوره رو دارید به هیچ عنوان اجازه ندید ذهنتون درگیر نظرات دیگران بشه. قطعا کار سختی خواهد بود بخاطر همین میگم اگر ندونید که چطور ذهنتون رو کنترل کنید ممکنه حرفای دیگران تاثیر بذاره روی شما و اذیت بشید مخصوصا اگر جزء افرادی هستید که از نظر عموم جامعه چاق محسوب نمیشید.

    در پناه خدای مهربان باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      مریم کرابی گفته:
      مدت عضویت: 1833 روز

      سلام اقا محمد. ممنون از کامنتی که گذاشتین و خداروشکر که شماو همسر عزیزتون جز اون دسته از افرادمتعهد در دوره سلامتی هستین وخواهیدبود . وانشالله هرروز بیستر وبیشتر از برکات فوق العاده این دوره بهره مندبشین.

      خیلی دوست داشتم طوماری از روندتون دراین مسیر روبخونم.

      میشه بگین که بعد از یکسال ونیم که دراین مسیر هستین بلطف خدا، سختی های مسیر از لحاظ کارکردن روی باورها،برداشته شده؟

      بیشتر منظورم اینه که بدن وقتی بحالت چربی سوزی میفته، دیگه ذهنت درگیر هوس ها هس یا نه؟

      یعنی میزانه کارکردن روی باورها در ادامه ی مسیر ، نسبت به اوایل مسیر، خیلی متفاوته و راحتتر میشه ، یا به همون میزان هس که در اوایل مسیر ، کار کردین؟

      من هنو درگیر ترمزهایی که دردرونم هس میشم، اولش خوب پیش میرم بعد سه هفته ذهنم درگیر هوس ها و احساس قربانی شدن و… میشه.

      نمیدونم چطورعمل کنم که ثبات داشته باشم و متعهد بمونم؟اگر ممکنه بیشتر برامون بگین ممنونتون میشم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        محمد گفته:
        مدت عضویت: 1434 روز

        سلام مریم خانم

        ممنونم از محبت شما.

        قبل از اینکه ما به این دوره هدایت بشیم بصورت ناخودآگاه یکسری کارها رو انجام میدادیم. مثلا قبل از دوره ما تقریبا شام یا نمیخوردیم یا شام های بسیار سبک میخوردیم.

        و اینکه ما جزء اون دسته از آدم هایی بودیم که خیلی زود، فکر میکنم بعد از 1 هفته تونستیم به یک وعده در روز برسیم، چون عرض کردم ما به لحاظ جسمی خیلی اضافه وزن نداشتیم.

        ببینید به نظر من، ما اول باید قبول کنیم که توی هر سنی که هستیم مثلا اگر الان 40 سالمونه، باخودمون کنار بیاییم که ما 40 سال به یک سبک و روش مشخص و مثل عموم مردم تغذیه داشتیم و زندگی کردیم، حالا که میخوایم این روش رو تغییر بدیم باید توقع مون از خودمون مشخص باشه.

        مطمئنا بعد از یک ماه شاید نتونیم عاداتی که 40 سال در ما بوده رو تغییر بدیم اما قطعا میتونیم شروع کنیم و یکسری عادت های کوچک رو کم کم تغییر بدیم تا بصورت کلی که اون عادت بره تو ضمیر ناخودآگاهمون قطعا زمان میبره باید به خودمون اجازه بدیم این زمان رو به خودمون بدیم و حتما و حتما ممکنه روزهایی باشه که ما اون روز برگردیم به عادت قبلیمون اصلا ایرادی نداره مهمه اینه که وقتی متوجه اشتباهمون شدیم سریع برگردیم به روش جدیدمون و اصلا خودمون رو سرزنش نکنیم و بپذیریم که اینها همه جزئی از این مسیر هست.

        قرار نیست اصلا توی این مسیر ما اذیت بشیم باید تغییرات ما همراه با لذت و حس آرامش و خوب باشه. اگر داریم اذیت میشیم احتمالا تکامل مون رو طی نکردیم یا توقع مون از خودمون بسیار بالاست.

        در مورد هوس ها تنها راهش اینه که ما حواسمون به ورودی هامون باشه. چیزی هایی که میبینیم ، میشنویم و در موردشون صحبت میکنیم.

        داستان توپ بازی،زمین بازی و هم بازی رو همیشه به خاطر داشته باشیم.

        یه مثال میزنم اگر من به خودم تعهد دادم که مثلا شیرینی نخورم و بطور تصادفی دارم از کنار خیابون رد میشم و یک شیرینی فروشی میبینم که توی ویترینش کلی شیرینی خامه ای و شکلاتی و کاکائویی گذاشته اینجا تصمیم با منه که به نگاه کردنم ادامه بدم، یا سرم رو برگردونم و به جای دیگه نگاه کنم. یا حتی میتونم مسیرم رو عوض کنم و قبل از اینکه به اون شیرینی فروشی برسم برم اونطرف خیابون.

        یا یه مثال دیگه اگر تو شبکه های اجتماعی تصویر یا فیلمی میبینیم که میتونه ورودی مخربی برای باورهامون باشه همون لحظه بهتره دیگه بهش توجه نکنیم. تمام این مثال هایی که گفتم رو ممکنه بارها پیش بیاد و نتونیم درست عمل کنیم مهم اینه که متوجه بشیم که اشتباه کردیم بپذیریم و دیگه تکرارش نکنیم.

        دوتا موضوع مهمی که به خود من خیلی کمک کرده و اونو تبدیل به باورش کردم البته که هنوز جای کار داره رو بهتون میگم.

        موضوع اول:

        ببینید ما تو جهانی زندگی میکنیم که به افکار و فرکانس های ما پاسخ میده. اگر من مدت زیادی یک فرکانس مشخص به جهان ارسال کردم و تکرار کردم، جهان شرایط و اتفاقات مشابه اون رو همیشه برای من بوجود آورده.

        این موضوع در مورد قانون سلامتی دقیقا صدق میکنه به محض اینکه شما تصمیم میگیرد که سبک و روش تون رو عوض کنید به شکل عجیبی میبینید که از فردای اون روز شرایط و اتفاقاتی بوجود میاد که برخلاف تصمیم شماست. مثلا اگر تصمیم میگیرد که از این به بعد شیرینی نخورید میبینید که مثلا به یک مهمونی دعوت میشید که اونجا بهتون شیرینی تعارف میکنند یا به جشن تولدی دعوت میشید که اونجا شرایط برای خوردن شیرینی فراهم یا شبکه تلویزیون رو عوض میکنید میبینید داره برنامه آشپزی پخش میکنه و داره یک کیک درست میکنه در حالی که تا قبل از اون، اون شبکه فقط مناظره و اخبار سیاسی پخش میکرده! شاید برامون عجیب باشه چرا داره این اتفاقات میافته!؟

        علتش اینه که همونطور که گفتم ما مدت زیادی فرکانسی غیر از فرکانس الانمون به جهان ارسال کردیم و هنوز اون شرایط و اتفاقات قبلی داره برامون بوجود میاد. حالا که فرکانس های جدیدی به جهان ارسال میکنیم باید اینکارو هم یه مدت زمانی تکرار کنیم یعنی به جهان نشون بدیم که واقعا آدم دیگه ای شدیم بعد کم کم میبینیم که جهان هم شرایط و اتفاقات جدید و همسو با افکار و باورهای ما رو برامون بوجود میاره. سیستم جهان این شکلیه و اینجوری کار میکنه. با تکرار کار میکنه. در کل باید به جهان ثابت کنیم که آدم دیگه ای شدیم و باور ها و ذهنیت مون رو عوض کردیم در نتیجه جهان هم از یه جایی به بعد شرایط و اتفاقات جدید رو برامون بوجود میاره و اتفاقات قبلی دیگه برامون اتفاق نمی افته.

        موضوع دوم:

        اعتماد به نفس و عزت نفس.

        چقدر میتونید در برابر نگاه ها و حرف های دیگران بخصوص افراد نزدیک خانواده و دوستان نزدیک، مقاوم باشید؟

        چون اولین افرادی که ممکنه مسخره کنند، افکار و باورهای اشتباهشون رو بهتون متذکر بشن یا بخوان نصیحتتون کنند که این مسیری که دارید میرید اشتباهه یا هر چیزی شبیه به این، همین افراد عزیز زندگیمون هستند!

        چقدر میتونید در برابر تصمیمی که گرفتید مصمم باشید و نیاز نباشه که به کسی توضیح بدید؟

        با تمام احترامی که برای تک تک عزیزانمون قائل هستیم اما نظرات منفی اونها که مخالف تصمیم گیری های ماست به هیچ عنوان اهمیتی نداره.

        فرض کنیم به یک شام یا ناهار در مهمانی خانوادگی دعوت شدید. و شما هم تصمیم گرفتید که سبک تغذیه خودتون رو داشته باشید.

        حالا افراد شروع میکنن به تعارف کردن که چرا غذا نمیکشی چرا فلان چیز رو نمیخوری و حتی ممکنه بعضی ها ناراحت بشن که ما این همه تدارک دیدیم برای شما و از این حرفا!

        چقدر میتونید در برابر نگاه ها، تعارف ها و حرفهای دیگران مقاوم باشید؟ چقدر میتونیم به خودمون و تصمیممون احترام بذاریم؟

        اینها همه و همه برمیگرده به عزت نفس و اعتماد به نفس.

        دوره عزت نفس رو بشدت بهتون پیشنهاد میکنم در رابطه با احساس گناه و احساسات مشابه موارد بالا که گفتم.

        فقط یادمون باشه که همه این باورها و کارهایی که انجام میدیم با تکرار نتیجه میده. اصلا مهم نیست که چند بار اشتباه کردید و از مسیر منحرف شدید مهم اینه که دیگه اون اشتباه رو تکرار نکنیم و خومون رو هرگز سرزنش نکنیم و خودمون رو دوست داشته باشیم با تمام اشتباهاتمون.

        قطعا من و همسرم هم توی شرایطی گاها قرار گرفتیم که از مسیر منحرف بشیم اما سریع به قول استاد گوش خودمون رو پیچوندیم و به مسیر برگشتیم.

        امیدوارم این نوشته ها بهتون کمک کنه و به زودی شاهد اتفاقات قشنگ از هر نظر سلامتی،مالی،روابط و … در زندگیتون باشید.

        در پناه خدای مهربان باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          مریم کرابی گفته:
          مدت عضویت: 1833 روز

          سلام خیلی خیلی ممنونم اقامحمد ازتون بابت نکات عااالی که یاداوری کردین. چقدعالی گفتین که الان وقتشه و لازمه که تکرار ی سری فرکانس های درست تر به جهان در راستای عملگرایی دقیق به این شیوه ی ثروت آفرین داشته باشیم.

          اینکار چندوقت پیش به ذهنم رسید و کم وبیش انجامش میدادم ولی با یاداوری شما ، به این کار ، خیلی جدی تر انجامش میدم، چون با تکرار این فرکانسهای مثبت به احساس عالی بیشتر و پایدارتر میرسیم و ب دمبالش جذب اتفاقاته هماهنگ با فرکانسمون رو دریافت میکنیم. مرسی اقا محمد

          خداروشکر در مورد عزت نفس و احترام به نطرخودم اوکی شدم بلطف خدا، که هرچه داریم ازونه. درصورتی که چالش هایی شبیه به شمارو ازطرف خانواده و دوستان داشتم.

          انشالله و بلطف خدایی که مارو تواین مسیر قرار داده ،من و دوستان امثال من براحتی بتونیم با چالش هوس ها ، کناربیایم .که قطعا میتونیم.

          مثل دوست عزیزمون ونوس جان که نوشته بود پدرم که اعتیاد داش،

          20 سال قبل فوتش ، یکدفعه مواد مخدر رو کنار گذاشت.

          پس من معتاد به نون، هم میتونم از کنار هوس هام براحتی بکمک خدای مهربونم ردبشم و احساس شعف و سرحالی رو درخودم تجربه کنم.

          ازخدای بزرگم میخام که با موندنمون دراین مسیر و قدمهای رو به پیشرفتمون، بتونیم باعث کمک بیشتربخودمون و افراد بیشتری دراین مسیر بشیم.

          بازهم تشکر میکنم از وقتی که گذاشتین و به من و دوستانم کمک کردین.

          خدا یارو یاور همیشگیتون باشه.

          استاد جان همینجا هم تشکرویژه ازشما و مریم جان میکنم بابت زحماتی که بابت این دوره برای ما کشیدین

          و تشکر ویژه استادجان بابت سختگیری هاتون تو این دوره مثال: که میگفتین توی دوهفته تکاملتون رو باید طی کنید و ترک نون وبرنجو …. کنید، نه اینکه یک یادوماه طول بکشه.

          که اگر سخت نمیگرفتین ، من الان دراین مسیر زیبا نبودم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      علی بهره ور گفته:
      مدت عضویت: 3245 روز

      سلام و درود بر آقا محمد عزیز.

      بسیار ممنونم بابت کامنت زیباتون و به اشتراک گذاشتن نتایج تون.

      یه سوالی داشتم ازتون و اون هم اینکه دوره قانون سلامتی برا افرادی که افسرده هستند مناسب هست و میتونن استفاده کنند.؟و این دوره براشون مشکلی ایجاد نمیکند؟

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        محمد گفته:
        مدت عضویت: 1434 روز

        سلام علی آقا

        خیلی ممنونم بابت اینکه کامنت من رو خوندی و سپاسگزارم بابت محبتت.

        در رابطه با افسردگی من اطلاعی ندارم.

        شاید تو بخش عقل کل بپرسید دوستان بتونن راهنمائی تون کنند.

        من تجربه ام رو در اختیار دوستان گذاشتم فقط اینو بدونن که نباید حرف دیگران و نظرشون براشون اهمیت داشته باشه حتی اگر نزدیکترین افراد خانواده شون باشند با تمام احترامی که برای افراد قائلند نباید نظرات شخصی افراد کوچکترین تاثیری روی هدف یا تصمیمی که دارند بذاره.

        اگر نظرات افراد، نظر مثبت و در جهت اهداف تون هست که خب خیلی هم عالی و میتونید اونها رو بعد از بررسی خودتون استفاده کنید.

        اما اگر نظرات منفی یا شخصی بودند نباید روی شما اثر بذارند. قبول دارم کار سختی هست چون ممکنه حرف زیاد بشنوند.

        اما شدنیه به لطف خدای مهربان و هدایتگر.

        در پناه خدا مهربان باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    ساحل خورشیدی گفته:
    مدت عضویت: 745 روز

    درود به استاد عباسمنش عزیز و مریم بانوی مهربان

    چقدر اینایی که گفتین من بودم ، داشتم با خودم فکر میکردم که چرا اینقدر فراموش کارم و. یادم میرفته هر بار ، و البته یکی از دلایل خیلی بزرگم همینه که سخت نه میگم

    اما هربار که توی مسیر بودم و و توجهم رو روی نکاتی که استاد میگن میزاشتم بلافاصله حتی در همون روز نتایج خودشونو نشون میدادن

    و امروز دوباره یاد گرفتم که بزرگترین و مهمترین معلم موفقیت فقط و فقط تکرار و ثابت قدم بودن هست ، چون تقریبا همه ی ما میدونیم که باید چه کارهایی انجام بدیم ، مثلاً من میدونم که باید توجهم رو فقط به نکات مثبت ببرم یا مثلاً یکی که داره زبان میخونه می‌دونه که باید هر روز مثلاً تمرین کنه و زمان بزاره روش و یا اینکه کسی که توی رژیمه می‌دونه که چه چیزایی براش مضر هست اما اینکه مداومت داشته باشم و هر روز و روز روش زمان بزارم رو ندارم

    اگر بتونیم همین یک کار رو (تمرین و تکرار روزانه ) روی هر موضوعی که میخوام و هدفمون هست هر روز و هر روز مداومت کنیم اتفاقات به بهترین نحو رقم میخوره ،

    مثال همین زبان ، مثلاً من میخوام زبانم عالی بشه اگر یک هفته هر روز زمان بزارم بعد باز مثلاً یک هفته به هر دلیلی بی خیال بشم باز دوباره ده روز روزی 4 ساعت تمرین کنم باز سه روز نکنم بعد یک سال چی میشه ، و بلعکس اینکه مثلاً هر روز حتما به مدت یک سال کامل ، روزی یک ساعت رو زمان بزارم و هر روز بلا استثنا همون یک ساعت رو مداومت کنم فکر کن بعد از یکسال در چه لولی قرار دارم..

    منم فکر میکنم دقیقا مشکل 90 درصدمون که نتیجه ای درست و ماندگار نمی‌گیریم دقیقا همینه که یک روز صد یک روز صفر هستیم و این صفر و صد بودنه باعث این جایگاه شده ، از خدا میخوام که به من همه دوستانم که این موضوع رو دارن کمک و هدایتمون کنه که تمام قد و هر روزه در مسیر الهی که تمام ثروت ها توشه ثابت قدم باشیم ، و توی این موضوع هم از استاد عباسمنش عزیز الگو برداری کنیم ، روی مداومت و تکرار و تمرین روزانه

    به امید خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    سمانه گفته:
    مدت عضویت: 1939 روز

    سلام به استاد عزیزم و همه دوستانم

    باز هم سپاسگزارم بابت فایلی که گذاشتین و باعث شدین که فکر کنیم به عملکردمون و خودمونو ارزیابی کنیم برای من خیلی جهش خوبی داره اتفاق میفته با چند فایل اخیر شما به خودشناسی بیشتری رسیدم و نتایجش کاملا مشهوده توی زندگیم به صلح بیشتری رسیدم هم با خودم هم دیگران

    خداروشکررررر

    حالا بریم سراغ سوالات

    جواب سوال یک :

    توی جنبه مالی وقتی فهمیدم چک و قسط و قرض و بدهی فرکانس نامناسب داره در صورتی که قبلا این باور رو بهمون بدون منطق انتقال داده بودن که پیامبران و امامان هم قرض میکردن ولی قرض رو باید ادا کرد و از این حرفا و منطقشون هم این بود که نماز و روزه ای که میخونیم و میگیریم قرض خداست بابت نعمت ها پس قرض بد نیست و ما هم هر جایی لازم بود قرض میدادیم و قرض میگرفتیم و کلی انرژی هم بابتش تلف میکردیم و حواسمون نبود چون آگاه نبودیم منتها از زمانی که از استاد یاد گرفتم که دیگه اینکارو نکنم و فقط و فقط توی مسیر درست باشیم و روی باورهای ثروت ساز کار کنیم الان بعد از 3 سال کل بدهی هامون رو دادیم مسافرت بالذت رفتیم . کارگاه همسرمو درست کردیم . تراس خونمون رو درست کردیم و هر چی میخوایم نقد و راحت میخریم و روز به روز مبلغ این نقدی خرید کردنمون بیشتر میشه همین دیروز نقدی واسه کارگاه اسپیلت خریدیم خیلی خوشحالم که ادامه دادم و ناامید نشدم و مهمتر از همه به حرف دیگران گوش ندادم چون توی این مدت اکثر ادمها بهم میگفتن نقدی که نمیشه چیزی خرید باید چکی یا اقساطی بخریم تا بتونیم صاحب چیزی بشیم ولی من مصمم روی حرفم موندم و خداروشکر خیلی عالی داریم پیش میریم و تارگت بعدی من دوره سلامتی هست که امروز به سمتش هدایت شدم و داستان این بود که من بین خرید یه سری لوازم آشپزخونه و دوره سلامتی مونده بودم و انتخاب برام یکم سخت شده بود به پسرم که عضو سایت هستن گفتم موندم چکار کنم گفت ببین کدوم برات مهمتره گفتم دوره سلامتی ولی خیلی وقته میخوام یه سری وسایل آشپزخونه بخرم. تا اینکه اومدم این فایل رو گوش دادم و دیدم چندین ک چند بار کلمه سلامتی توسط استاد عنوان شد و این را نشانه دیدم و گفتم خودشه و توی روابط هم از زمانی که فهمیدم اصل چیه و روی خود ارزشی و لیاقت کار کردم دیگه تایید و تحسین دیگران برام مهم نبود و فقط کاری رو که فکر میکنم درسته انجام میدم و جالبه بدونین بعد این مدت هیچ سواستفاده ای ازم نمیشه هیچ انتظاری کسی ازم ندارهو خیلی بااحترام باهام رفتار میشه و چند روز پیش که با یک گروهی به کمپ تفریحی رفته بودیم متوجه شدم که واقعا تایید و تحسین دیگران برام اهمیت نداره و فقط تمرکزم روی انجام کار درسته من توی اون تفریح همش از خودم میپرسیدم که چکار میتونم انجام بدم که هم مفید باشه هم خوش بگذره و چون آشپزی رو دوست دارم و خودم شکمو هم هستم کنار آشپز میرفتم و کمکش میکردم و جالب اینجاست همه حواسشون بهم بود که دارم کمک میکنم غیر از خودم حتی خود آشپز یهو بهم میگفت خیلی کمک کردی همه کارا رو تو کردی و زمانی که تموم شد همه ازم تشکر میکردن و منو تحسین میکردن و به خاطر خوشمزه شدن غذا تاییدم میکردن منم فقط ازشون قدردانی میکردم و اونقدر به خاطر تحسین و تایید هیجان زده نمیشدم کاملا متوجه این تغییر خودم شدم

    جواب سوال 2:

    من اصلا توی این مدت به صورت طولانی از مسیر خارج نشدم خیلی کوتاه بود در حد یک یا چند ساعت یا یکی دو روز که سریع متوجه میشدم و مچ خودمو میگرفتم خیلی یادم نمیاد توی این سه سال از مسیر به صورت کامل خارج شده باشم و ضربه خورده باشم

    جواب سوال 3:

    به نظرم زمانی که افراد روی عزت نفس خودشون کار نمیکنن و برای خودشون ارزش قائل نمیشن از مسیر دور میشن

    من خودم به شخصه وقتی میخوام کار یا رفتاری که مناسب نیست انجام بدم به خودم گوشزد میکنم که یادته قبلا هم اینکارو کردی چه اتفاقی افتاد؟ و دیگه اونو انجام نمیدم دقیقا زمانی که ادمها حواسشون به خودشون نیست و مراقب ورودی های ذهنشون نیستن و هر چیزی رو گوش میدن و افکار منفی میکنن خیلی زود از ریل خارج میشن و به مسیر قبل برمیگردن

    باز هم سپاسگزارم به خاطر این فایل های پرمحتوا

    و خدا رو هزاران بار شکر میکنم به خاطر این مسیر زیبا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    Fatemeh گفته:
    مدت عضویت: 1549 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی زیبا ودوستان هم فرکانس

    راستش من اول که با شما استاد عزیز آشنا شدم وآمدم عضو سایت شدم فایل ها شما رو همشه گوش نمی دادم مثلا 20 روز گوش می کردم و باز چندروز گوش نمی دادم وهر دفعه هم به یک دلیل، یک دفعه می گفتم امتحان دارم نمیشه، یک دفعه می گفتم باید اول فلان کار رو انجام بدم اگه وقت شد اون موقع میرم فایل گوش می کنم وکامنت می خونم و.. این باعث می شد همیشه یک موج سینوسی داشته باشم وچند روز اوضاع خوب باشه بعد دوباره خراب بشه این هم به قول ریحانه جان به خاطر این بود که من نه تنهاقانون رو صد در صد باور نکرده بودم بلکه شک هم داشتم وبعضی وقت ها تو ذهنم می گفتم یعنی واقعا میشه از این قانون استفاده کرد وبه همه چیز رسید. واین رونمی دونستم که‌ هر یک از ما به اندازه ای نتیجه می گیریم که این قانون رو باور داشته باشیم وبهش عمل کنیم این در حالی بود که من نه تنها به این قانون همیشه عمل نمی کردم بلکه صد در صد باور هم نداشتم وانتظار هم داشتم نتیجه هم بگیرم.

    وهمین باور نداشتن به طور صددر صد و شک داشتن به این قانون باعث شد من تعهد نداشته باشم ومدام وسوسه بشم وبگم بزار این یک فیلم رو تماشا کنم دیگه فیلم نمی بینم یا به خودم می گفتم من که نمی خوام تلویزیون تماشا کنم فقط می خوام تلویزیون رو روشن کنم که فوتبال ببینم وهمین جور خودم روگول می زدم وتقلب می کردم و وقتی به خودم آمدم دیدم دوباره دارم چرت وپرت گوش می کنم، حسادت می ورزم و زود ناراحت میشم و … و آشغال به خورد ذهنم می دم و انتظار هم دارم نتیجه هم بگیرم.

    ولی از وقتی که این قانون باور کردم و شک ندارم بهش نه تنها وسوسه نمی شوم بلکه متعهد تر هم شدم و همیشه هر جا می خواد احساسم بد بشه یا بد میشه و افکار منفی می یاد این مثال استاد رو به خودم یاد آوری می کنم :( اگه فرض کنیم از کوه داریم میریم بالا تو شرایط خاصی قرار می گیریم که می خواهیم بیافتیم تو دره و تردیدی نداریم که اگه نتونیم خودمون رو نگه داریم وپرت بشیم پایین صد در صد مردیم به این دلیل که تردید نداریم هر جوری شده هرکاری می کنیم مثلا یک بوته خاری ببینیم دستمون رو می کنیم تو بوته با این که دستمون داره خون می یاد ولی میگیریم که نیفتیم تو دره چون صددر صد مطمءن هستیم اگه نتونیم خودمون رو نگه داریم پرت می شیم پایین و می میریم افکار هم همین طور هستنداگه ما نتونیم افکارمون رو کنترل کنیم و در احساس بد بیافتیم وادامه بدم انگار داریم از کوه میافتیم پایین ) واین بهم کمک می کنه که احساس و افکار و ورودی های ذهنم رو کنترل کنم و تو احساس بد نمونم

    وهمچنین این حرف شما استاد عزیز که گفتین :نگاه مون رو در هر لحظه از زندگی جوری تغیر بدیم که احساس کمی بهتر به ما بدهدیعنی مثلا اگه رفتارنامناسبی از اطرافیان و.. ببینیم جوری نگاه کنیم که این رفتار نامناسب ما رو ناراحت نکند، جوری نگاه کنیم که رفتار نامناسب به ما احساس بهتری بدهدو حالمان بهتر باشه خیلی بهم کمک می کنه افکارم کنترل کنم وبه احساس بهتری برسم.

    شاد وثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  10. -
    محمدجواد گفته:
    مدت عضویت: 1745 روز

    به نام خالق زیبایی ها

    سلام خدمت استاد و همه دوستان عزیز

    این کامنت بعد تقریبا سه ماه که اصلا روی خودم توی این سه ماه کار نکردم دارم مینویسم.

    قبل این سه ماه من روی دوره دوازده قدم و به تازگی ها دوره عزت نفس رو خریده بودم و اول سال،سال رو برای خودم عزت نفس که پایه و اساس تمام موفقیت هاست نامگذاری کردم.

    زمانی که خدمت سربازی ام تموم شد اومدم و پایان دوره و دیگ بعد اومدن اصلا فایل گوش ندادم و دیگ روی خودم کار نکردم. خیلی واضع نتایج و بهتر بگم حتی حس حال و روز هایی که اون موقع داشتم چقدر عالی از روزهایست که الان که کار نکردم بود. حتی با این حال که سرباز بودم با تمام تو مخی های سربازی(اونایی که رفتن بهتر درک میکنن چی میگم. )و البته این هم یک باور بود که من عوضش کردم این باور برای من عالی سپری شد.

    واقعا چقدر قشنگ استاد اشاره کردن وقتی میفهمی راه درست چیه اصلا منطقی نیست که دوباره نمیه راه راهت رو عوض کنی. این سوال از خودم پرسیدم چرا واقعا اینجوره که چندین بار اومدم داخل مسیر و باز خارج شدم؟؟

    اولین جوابی که اومد به ذهنم این بود که هنوزم قشنگ این قانون باور ندارم هنوز هم بخوبی قوانین رو‌درک نکردم. هنوز هم توانایی کنترل نجوا های شیطان رو ندارم. هنوز هم اون تعهد لازم برای تغییر اساسی به خودم رو ندارم و چندین جواب که استاد هزاران بار بهشون اشاره کرده.

    امروز بعد این چند مدت کامنت نوشتم و اومدم شروع کنم با یاری خدا. از خداوند میخوام که این مسیر رو به بهترین شکل ادامه بدم.

    تشکر از استاد عزیز که همیشه بهترین و باکیفیت ترین فایل ها و مبحث ها رو برای اعضای سایت ارائه میدن.

    سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: