دلیل نتایج پایدار - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/07/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-07-09 05:51:142023-07-09 06:20:30دلیل نتایج پایدارشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استاد جان جان جان من و خانم شایسته عزیز جانم و دوستان بینظیرم
استاد این فایل جواب خواسته ی من از جهان بود که بیام از شما سپاسگزاری کنم به خاطر اینکه مسیر درست رو به من نشون دادید .
من قبل از آشنایی با شما دوره های مختلفی رو با اساتید مختلفی گذروندم. یکی از این دوره ها ، کلاس های مثنوی بود . استادمون داستان آشنایی شمس و مولانا را بهمون گفت و یک جمله ایی رو مولانا بعد از دیدارش با شمس میگه و اون جمله این بود : صراف عالم مرا دریاب .
صراف به کسی میگن که اصل رو از فرع تشخیص میده .
شمس اومد و با گفتن حقایق عالم ، تمام آنچه را که مولانا توی زندگیش بر پایه ی فرع ساخته بود رو از بین برد و یک زندگی بر پایه ی اصل بنا کرد و در اون پایدار موند و نتیجه اش ،مثنوی و غزلیات شمس و … شد .
من هم همیشه دوست داشتم مثل مولانا ،چنین استادی داشته باشم . و خداوند خواسته ی من رو اجابت کرد و شما رو در مسیر زندگیم قرار داد. و چون مولانا به شما میگویم : صراف عالم مرا دریاب. و شما استاد عباسمنش عزیزم، نشانم دادید .
من از وقتی که تعهد دادم که فقط در مسیر آموزش های شما باشم ،هیچ آموزش دیگه ایی رو گوش نکردم و روی تعهدم با افتخار موندم ، چون به اصل رسیدم .
بزرگترین دستاورد من تا به امروز اول آرامشم هست بعد رابطه ی خوبم با خدا ، رابطه ی خوبم با خانواده ام و هدفم رو مشخص کردم که میخوام کجا برم و چه کارایی رو باید انجام بدم و شور و ذوقی رو که در خودم ایجاد کردم و به من انگیزه میده تو این مسیر باشم تا به هدفم برسم .
استاد من بیش از 2 سالی هست که در مسیر خودشناسی هستم .با آموزش های شما تقریبا 6 ماه هست که تو این مسیر هستم . جالبه دیشب به همسرم میگفتم که اگر این 2 سال و نیم زندگیم رو تو یه کف ترازو و 37 سال گذشته زندگیم رو تو کفه ی دیگه ی ترازو بزارم ، اون 2 سال و نیم هزاران برابر سنگین تر هستش . مخصوصا از زمانی که تصمیم گرفتم فقط با آموزش های شما باشم.
استاد شما هیچ کم و کاستی روی آموزش هاتون نذاشتید .هیچ کس مثل شما این چنین آموزش و آگاهی در اختیار دانشجویانش قرار نداده و حجت برای همه ما تمام شده. فقط آنچه هست، عمل کردن به آموزش های شما و استمرار داشتن و پایبند بودن به این قوانین هست .
ان شاءالله در زمان و مکان مناسب من شما و مریم جانم رو از نزدیک ملاقات خواهم کرد ، به امید اون روز
دوستتون دارم آرامش من
در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی
خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی
دل که آیینه صافی است غباری دارد
از خدا میطلبم صحبت روشن رایی
سلام صدسلام براساتید گلمون استادعباسمنش عزیز وخانم شایسته نازنین
وسایرعوامل ودوستان عزیز درسایت توحیدی عباسمنش
خداوندرابسیارتابسیارشاکرم که یکباردیگه به من فرصت داد تاباتماشای فایل دیگری ازاستادعشق به اگاهی هایم افزوده شود وبه من یاداوری گردد تا به لطف الله مهربان به مسیری که هدایت شده ام روباقدرت وباجدیت هرچه تمامتر ادامه دهم
من ان شب تابستانی سال 1398راهیچگاه فراموش نمیکنم که بادیدن اولین قسمت سریال زندگی دربهشت که نقطه عطفی درزندگی ام بودووارد یه دنیای دیگری شدم دنیایی سرشار از احساس واقعی وجود خداوند .سلامتی ،اسایش ،خوشبختی محبت ،عشق ،زیبایی،ارامش ،فراوانی ولحظات شاد شگفت انگیز بوده وخواهدبودوبی نهایت خدواند راسپاسگزارم که دوستم داشت ومنو به این مسیرزیبا وپرخیربرکت تغیر هدایت کرد وشمااستادنازنین وخانم شایسته عزیز ودوستان عزیزم درخانواده توحیدی وصمیمی عباسمنش روسرراهم قرارداد
خدایا سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
استاد عزیزم ابتدای فایل کلی شماروتحسین کردم بااین اندام فوق العاده وچهره نورانیتون وهمچنین کیفیت بالاوسبک زندگی تون وتحسین کردم سرکارخانم شایسته نازنین رو که باعشق کارفیلم برداری رودرهرشرایط وموقعیت زمانی ومکانی انجام میدهند وبادتوضیحات ارزشمندشون برای درک بهترمطالب وهمچنین سرزمین الهی وپرازثروت وبرکت امریکارا که درهمین مدت نزدیک به 50دقیقه درطول مسیرشاهد این همه زیبایی وثروت ونعمت وفراوانی بودیم
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
اما درمورد سوال اول: اگه بخوام درباره تجربیات شخصی خودم از زمانی بنویسم که آگاهانه سعی داشتم آموزش های استاد را در زندگی ام اجرا کنم، چه نتایجی گرفتم و چه تغییرات مثبتی در هر جنبه از زندگی ام ایجاد شده؟
باید بگویم
زندگی من قبل ازاشنایی باقوانین (سال98)
درهمه حوزهها فاجعه بود از جمله سلامتی جسمانی ،سلامتی روحی وروانی ،ارامش،روابط، نداشتن خواب راحت
زیرا به دلیل عدم اشنایی باقوانین فکر میکردم روال زندگی همینه درکنارهرشادی وخوشی ناراحتی هم است درکنارثروت فقرهم است
درکنارهرخواب راحت بی خوابی هم است والا غیر وهمیشه این بیت شعر گواهی بود برباورای غلط وویران کننده که درطول سالیان سال درذهنمون ایجادشده بود
“جام می و خون دل هر یک به کسی دادند
در دایره قسمت اوضاع چنین باشد ”
واما بعداز اشنایی باقوانین الهی و بدون تغیر خداوند که ازبان افسونگرشمااستاد الهی جاری شد وبهرمندشدم انگارتازه متولد شدم ودارم روزشبهایی روتجربه میکنم که برام غیرقابل باوره واین روزهادرزمان بیداری وهوشیاری شکرخدا وسپاسگزاری وردزبونم شده وفکرمیکنم غیرازسپاسگزاری وتوجه وتمرکز برروی نکات مثبت زندگی وزیبایی ها کاردیگری نباید انجام دهم
خدایا صدهاهزاربارشکرت بابت حال خوبم دراین روزها بابت احساس فوق العاده خوبم بابت فرکانسهای عالی که میفرستم بابت ارامش درونم بابت شادیهای روزافزونم بابت اگاهی های نابی که هرروز دارم بیشتردریافتشون میکنم بابت توحیدی ترشدنم بابت رسیدن به درک بهترم ازقانون بابت سپاسگزارترشدنم بابت شورشوقی که دارم بابت ارام ترشدنم بابت رهاترشدنم بابت تسلیم ترشدنم بابت صبورترشدنم بابت زیبابین ترشدنم بابت شجاع ترشدنم بابت باایمان ترشدنم وبابت …………………………………………………………………….
استادعزیزم زبان قاصره نمیدونم با چه زبان وادبیاتی بایدازشماتشکرکنم شما باروح وروان من چه کردین؟
بعداز60سال زندگی تازه دارم طعم لذت ،طعم ارامش، طعم شادبودن درونی وواقعی رو میچشم واززندگی ام لذت میبرم
خدایا شکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
استادعزیزم اینقدراین روزها حالم خوبه سرذوق وسرشارازانرژی هستم وشورشوق دارم که حدنداره واین حال خوبم رو ابتدا ازلطف خداوند وهابم میدونم ودرثانی مدیون شمااساتیدنازنینم هستم ومتعهد شده ام ودرحد توانم تلاش میکنم تا لحظه ای ازاین مسیر الهی منحرف نشوم زیرا حاضرنیستم که حتی یک دقیقه به قبل برگردم
درطول این 4سال که کارکردن روی خودم رو بافایلهای دانلودی وسریالهای زندگی دربهشت وسفربه دورامریکا شروع کردم وسپس بادوره فوق العاده ثروت 1ودوره شگلفت انگیز دوازده قدم ادامه دادم وادامه خواهم دادودراین مدت انصافانتایج خوبی گرفته ام ازجمله درحوزه سلامتی جسمانی،سلامتی روحی وروانی،رابطه عاطفی وحتی درحوزه مالی هم نتایجی داشته ام
درکل واقعا به فرموده استادعباسمنش چرخ زندگی ام رونتر میچرخه
واگه بخوام یه چکاپ ازخودم بگیرم وخودمومقایسه کنم بادوران جاهلیت واقعا برام غیرفابل باوره ادمی که همیشه دچارانواع سردرد وسایربیماریهابود و20سال با داروی ارم بخش میخوابیده باذهنی بیمارووسواسی وداشتن حس ترحم به دیگران وزندگی کردن برای دیگران عدم احساس ارزشمندی ووووواگه بخوام بنویسم باید صفحه ها بنویسم چون ازنطرخودم بیان این موضوعات به شکلی تمرکز برنکات منفی است لذا به همین بسنده میکنم
و این روزها حاضرنیستم تحت هیچ شرایطی لحظه ای غفلت کنم وازاین مسیرالهی منحرف شوم هرچند دراین مدت هم اگه به تضادی برخورد کنم واحساسم بدبشه حالا هرچه میخواد منطقی باشه وبرام توجیه پذیرباشه که باید حسم بدباشه یادصحبت استاد عباسمنش عزیز میفتم که اگردستمو توی اتیش کنم قطعا میسوزه وتلاش میکنم به سرعت هرچه تمامتر به احساس خوب برسم زیرا به این باوررسیده ام که
“احساس خوب=بااتفاقات خوب
“احساس بد=بااتفاقات بد
جالب بدونین هرزمان که بنابه هردلیل حالم بدشده وبه احساس بدرسیدم به طورعجیبی ودرکسری ازثانیه خدا گوشمالی میده ویه پس گردنی ارومی میزنه که اقا حواست هست داری ازمسیرمنحرف میشی تو قول دادی وتعهددادی تازمانی که زنده هستی بامن باشی فقط صدای منو بشنوی صدایی که امید ،خوشبختی ،زیبایی، فراوانی، ثروت وزندگی ایده ال روفریاد میزنه
50سال که صدای شیطان روشنیدی چه جیز عایدت شد غیراز ناامیدی ،ترس ،اضطراب ،دلهره ،بیخوابی بوده پس بهوش باش شیطان منتظره که لحظه ای غفلت کنی ودوباره فریبت بده
پس سرقولم هستم ومتعهد میشوم که به یاری الله مهربان لحظه ای ازاین مسیرزیبا والهی منحرف نشوم زیرا تازه اول راهم وبدجوری دارم لذت روتجربه میکنم ومزه اش رفته زیر دندونم وحالا حالاها کاردارم وسقف ارزوهام هرروز داره بلندتر وبلندترمیشه
باوروایمان دارم به یاری الله مهربان وبااموزه های استاد گرانقدرمون روزهای شگفت انگیزی رو درهمه زمینهاتجربه خواهم کرد
عاشقتونم ودوستتون دارم خیلی زیاد
تادرودی دیگر بدرود
الله یارتان ونگهدارتان باد
ب نام الله یکتا
سلام ب همگی عزیزان
این موضوعی ک راجع بهش صحبت کردین و استاد،من با گوشت و پوست م تجربه ش کردم،
من خودم شخصا استاد نتایج یویویی هستم،درواقع دقیقا مدل م طوریه ک میرم سمت مسیر درست و به شیوه ی قانون عمل میکنم یه مدت ولی با اینکه نتایج و میبینم ک چقدر بهتر شده،چه ب لحاظ سلامتی،چه روابط،چه حال خووب خودم ولی بازم ب قول شما خوشی میزنه زیردلم و برمیگردم عقب،
همیشه فک میکردم دلیل ش اینه ک انضباط شخصی ندارم ولی گویا موضوع سر تعهده،
من هرکاری رو ک نیاز ب انضباط شخصی داشته باشه نمیتونم دنبال کنم،این اخلاقم باعث شده 4،5 روز یه مسیر درست و برم و نتایج عالی بگیرم ولی باز برگردم ب قبل و روز از نو روزی از نو و هربار ک برمیگردم ب قبل،برا از اول شرووع کردن باید کلی انرژی مصرف کنم،
درواقع ب نظرم اینکه یه مسیری رو شروو کنی و با تعهد ادامه ش بدی فقط در ابتدای مسیر ک هنوز برات جانیفتاده یکم سخته،بعدش دیگ میفتی تو سراشیبی ولی تو زندگی یویویی تو مدام بالا پایین میشی و هرچندروز یبار یه تلاش بزرگ واسه شرووع کردن لازم داری ک ب نظرم فرسوده ت میکنه،
علاوه براینکه چقد هربار ب عزت نفست،خودباوری ت و احساس لیاقت ت آسیب میزنی،الان مثلا من تصورم اینه ک نمیتونم ادامه بدم هرکاری ک شروو میکنم شو،چون تو 33سال سنم یادم نمیاد یه کار درستی رو شروو کرده باشم و بیشتر از یه هفته مونده باشم روش،اصن یادم نمیادها!
راجع ب قانون سلامتی هم من حداکثر تایمی ک تونستم روش بمونم یک هفته بود تو این یه سال و سه ماه!
و کمترین وزنی ک داشتم 73 کیلو بود درحالی ک امروز صب 82.800 بودم!
ب نظرم رو مسیر درست موندن خیلی راحت تر از ازین شاخه ب اون شاخه پریدنه،هم مسیر خوشحالیه،هم انرژی کمتری لازم داره،هم نتایج انقد عالی ن ک تو مدام داری کیف میکنی از دیدن نتایج ت،هم خودتو بیشتر دوس داری،هم عزت نفس و اعتماد ب نفس و احساس لیاقت ت تقویت میشه،باخودت میگی من لایق شم و میتونم و بهش میرسم،
ممنونم برا ب اشتراک گذاشتن این فایل ارزشمند استاد
بنام خدایی که من را آفرید تا خالق زندگی خود باشم
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته دوست داشتنی و تمام اعضای خانواده گلم که با خواندن کامنتاشون لذت میبرم و کیف میکنم
وای که چقدر در مورد این فایل مثال دارم برا خودم،
ولی من تمام حرفهای شما را قبلاً با گوشت و پوست و استخونم درک کردم و از این جهان یاد گرفتم،در مورد مواد که من الان 12سال که پاکم و بدترین و سختترین موادها را کنار گذاشتم و اوایل درک کردم که مهم نیست چقدر پاکی ولی با یک بار مصرف برمیگردم نقطه اولم و جالبیش برای مواد اینه که مصرفت از قبل اینکه ترک کنی هم بیشتر میشه برا همینه دور همشا یک خط قرمز کشیدم بقول یکی از دوستان تو کامنتا ی جمله از امام علی گفته بود که من نمیرم همچین جایی که بخوام رهنما کنترل کنم منم واقعا دیگه نرفتم که بخوام کنترل کنم چون واقعا چنان کولت میزنه که اصلا متوجه نمیشی،یادمه 10سال بود سیگارا ترک کردم بودم و تو یک شرایط خیلی بد وسوسه شدم ی نه بکشم و یک نفهمیدم چجوری یک نخ رسید به روزی 3تا پاکت اونم تو مدت زمان 2هفته منی که شاید قبلاً هم کهمیکشیدم شاید روزی یک پاکت میکشیدم،برا همین سریع به خودم اومدم و کنار گذاشتم اینم بگم استاد من چون ترک کردم و تو انجمنم چند بار رفتم متوجه شدم تا آدم ی مشکلی را از ریشه حل نکنه هیچ فایده ای ندارد فقط شکلش عوضمیشه،من فقط پاکی نمیخواستم چون میدیدم طرف پاک ولی سیگار میکشم و خیلی کار دیگه خب چه فایده ،برا همینم وقتی اومدم تو قانون سلامتی و کمی نشانه دیدم دیگه با خودم عهد بستم برنگردم و خدا را شکر تا الان که تقریبا یکسال میشه چیت نکردم با وجود تمام فشارها و حرفا چون واقعاً سلامتیم برام با ارزشتره تا حرف بقیه دقیقا پریروز بود که خونه مامانم بودم و کلی میوه از درختان تو خونمون چیده بود و گفت بخور گفتم مامان شما که میدونید من نمیخورم چرا اسرار میکنی ی لحظه گفت که چقدر لجبازی،ی لحظه خواستم ناراحت بشم ولی به خودم گفتم چقدر خوب معادن تو اینجور مسایل لجباز باشه لجبازی هم خوبه،خدا شاهده ی یکماه پیش بود که دیگه ذهنم داشت زیاد فشار بهم میاورد آخه بعد یکسال با وجود اینکه خیلی نتیجه گرفته بودم ولی هنوز قند ناشتام نرمال نبود و ذهنم میگفت دیگه بسه تا کی میخوای ادامه بدی این دوره برا دیابت نوع دو هستش نه تو که میگفتن نوع یک و خلاصه خیلی نجوای دیگه و نمیدونم چجوری هدایت شدم به فایل جلسه نهم دوره و اونجایی که شما میگفتید برا بعضی شاید زیاد طول بکشه تا خوب بشن شاید تا یکسال و گفتم راست میگه منی که 8سال فقط انسولین میزدم نباید توقع داشته باشم زود خوب بشم و ادامه دادم و چند روز پیش که آزمایش دادم قند 86بود،اینقدر خوشحال بودم که کم نیاوردم و ادامه دادم و ادامه خواهم داد و این شده برای من درس توی قانون زندگی هر جا میخوام نجوا کنه میگم من فقط باید ادامه بدم و اینجور خودما ها میدم تو مسیر من وقتی اومدم تو قانون سلامتی به خودم گفتم من بدترین موادا را ترک کردم اینا که چیزی نیست و میدونستم که اگه یکبار چیت کنم مثل مواد میمونه برمیگردم سر جای اولم،من وقتی سلامتی میخواستم فهمیدم که باید بهاشم بدم و ذهنما کنترل کنم و این کارا کردم و خواهم کرد،از اول دوره گفتم هر ماه ی فست 3روزه باید برم و تا الآنم هر ماه انجامش دادم فقط میخوام بگم روی اصل خودم و چیزی که یاد گرفتم موندم و ادامه دادم و دارم نتیجشا میبینم و به خودم عهد بستم باید توی تمام زمینه ها نتیجه بگیرم همش کنترل ذهن پس باید ادامه بدم به نظرم شاه کلید این مسیر فقط تکرار تکرار تکرار
عاشق همتون هستم ،نمیدوتم تونستم منظورما بگم یا ن چون خیلی اهل نوشتن نیستم الآنم ذهنم خیلی مقاومت میکرد که اینا چیه مینویسی یا خیلی حرف دیگه ولی گفتم بذار بنویسم تا یک ردی باشه برا خودم امیدوارم که مفید بوده باشه
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته
مشغول کار بودم ، همزمان داشتم این فایل رو هم گوش میکردم ، یعنی راستش حس و حال کار نداشتم گفتم یه فایل بزارم و کنارش کارمم انجام بدم ، اما چی بگم راجب این فایل فوق العاده ، این فایل مخصوص من بود ، چقدر به این یادآوری ها نیاز داشتم ، بخدا این فایل خودش یک دوره است … یک دوره کامل … خودش یک بروز رسانی برای تمام دوره هاست
قصد نداشتم کامنت بزارم ولی این قدر متحیر هستم از اتفاقات که نتونستم … متحیر از اینکه چقدر از خود ارزشی کمی برخوردارم … متحیر از اینکه چقدر در حل مسائل و درک قانون جهان و نتایج عباسمنشی سینوسی هستم …. گاهی تجربه زندگی عالی با اتفاقات عالی و گاهی تجربه اتفاقات تلخ با روحیه ضعیف …. چقدر تعهد و پایبندیم به اصول و رعایت یکسری الگوریتم ها و قوانین ضعیف هستش … گفتم که این فایل مخصوص شخص من بود … در رابطه با سوال های پرسیده شده مثلا من یه زمانی از بابت درآمد مشکل داشتم و درآمد کمی داشتم و تونستم با استفاده از فایل چگونه درآمد خود را 3 برابر کنیم ، درآمدم رو چندین برابر افزایش بدم و خودم رو لایق درآمد بیشتر بدونم ولی از یه جایی به بعد از یه حدود مبلغی بالاتر نرفتم ، دلیلش کاملا مشخصه ، آموزش هارو ول کردم ، اونم چرا ؟ جوابش ساده است : چون ذهن میگه دیگه بسه ، تو خودت عالم شدی ، حالا دو روزم عباسمنش گوش نکردی ، دو روزم ورودی هات رو کنترل نکردی ، دو روزم فلان … دیگه ادم رو میبره قعر جهنم زندگیش !!!!! باز وقتی میرسی ته خط ناامیدی ، باز شروع میکنی رو خودت کار کردن باز بعد یه مدت ذهن میگه ولش کن و این روند سینوسی در زندگی من لااقل باعث شده که خیلی تغییر زیادی نکنم … نمونه نزدیکش برمیگرده به دیشب ، با وجود اینکه میدونم فست فود بده با وجود اینکه میدونم چقدر مضرر هستش ( البته من هنوز دوره قانون سلامتی رو تهیه نکردم اما خب این مسئله ای هستش که تقریبا هممون میدونیم دیگه ) با وجود اینکه همسرم گفت از پارک بعد از ورزش بدمینتون و پیاده روی بریم خونه برای شام خونگی ، اما من بخاطر همین تحریک های ذهنی ( حالا یه شبه دیگه و… ) رفتم و فست فود تهیه کردم …. این تنها نمونه ای از این مدل اتفاق هاست ، یعنی استاد الان دلم میخواست محل کارم نبودم و به پهنای صورت اشک میریختم از اینهمه عدم آگاهی و اینهمه سهل انگاری که هرروز در حق خودم انجام میدم … من با وجود اینکه دوره نفیس و ارزشمند عزت نفس رو تهیه کردم اما هنوز موفق نشدم تمومش کنم … چرا ؟ مشخصه !! چون وقتم رو به بطالت گذروندم ، با فیلم های مسخره و شبکه اجتماعی و… حق کاملا با شماست … من فقط گفتم این مسائل قشنگه و از کنارش رد شدم ولی هیچوقت نتونستم متعهد بشم به تغییر واقعی ، به اون اراده راسخی که شما داشتین !! با وجود اینکه چند وقتیه تصمیم گرفتم غیبت ، قضاوت و تمامی کارهایی که سعی میکنه لطمه بزنه به ورودی های ذهنیم رو کلا حذف کنم اما چند شب پیش توی یک دورهمی که همش غیبت ، تهمت و سیاست و این باید بره ، اون باید بیاد ، اینا همشون فلانن ( همه تجربه اش رو داریم دیگه ، همه چیو میخوام بندازیم گردن دولت و بگیم اشتباه از ما نیست از اوناست ) متاسفانه جمع رو ترک نکردم و به اون اراجیف گوش کردم ، دائما هم نجواهای ذهنی میگفتن حالا یه بار ، حالا یه شبه ، حالا یه دورهمیه ، حالا … ای استاد چی بگیم از همین حالا از فردا گفتن ها … از همین از شنبه گفتن ها … بنظرم مشکل اصلی خیلی فراتر از اینهاست … مشکل اون چیزیه که شما فرمودین … خود ارزشمندی ، اینکه بتونی اعتماد بنفس لازم رو برای نه گفتن داشته باشی ، اینکه ایمان بدون عمل و حرف مفت نزنیم ، اینکه رعایت کنیم اگر جایی ورودی اشتباه میده اونجا رو ترک کنیم ، اینکه اگه کسی درخواست اشتباه و یا کلام اشتباهی به ما میگه اون فرد رو ترک و یا حداقل با ورودی درست اصلاحش کنیم … من همیشه میگم استاد تغییر سخته … قبل از اینکه یکساعت پیش بزنم این فایل پخش بشه … خالی کرده بودم از همه چیز … به خودم گفتم اینهمه ادم تو سایت استاد تونستن ، تو نتونستی ، ولش کن … ولی به یکباره با خوندن اتفاقی چند تا داستان هدایت دوستانم و همچنین این فایل فهمیدم نههههه ! خدا دستمو گرفته مثل بچه اول ابتدایی که اوایلش میترسه و گریه میکنه که بره مدرسه ، دستمو گرفت اورد تو مدرسه عباسمنش و گفت بشین و گوش بده …. نگران نباش چیزی یادنمیگیری … تکاملت رو طی کن … چند وقت دیگه ( حالا بستگی داره چقدر پاشنه آشیل های ذهنم قوی باشه ) بزرگتر میشی ، سطحت میره بالاتر ، درکت میره بالاتر ، علمت میره بالاتر ، پس مجموعه موفقیت میشه : تداوم در عمل ، صبوری در نتایج ، لذت بردن از کوچکترین تغییرات ، شکرگزار بودن نسبت به هر تغییر ریز و درشت …
استاد عزیزم ، خیلی از شما و خانم شایسته سپاسگزارم که با تولید این فایل کمک و تلنگر بسیار زیادی به من و امثال من زدید
در پناه الله یکتا شاد و پیروز باشید
سوره نسا آیه 48
إِنَّ اللَّهَ لَا یَغْفِرُ أَن یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِکَ لِمَن یَشَاءُ ۚ وَمَن یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَىٰ إِثْمًا عَظِیمًا ﴿۴٨﴾
مسلماً خدا، این را که به او شرک ورزیده شود نمیبخشاید و غیر از آن را برای هر که بخواهد میبخشاید، و هر کس به خدا شرک ورزد، به یقین گناهی بزرگ بربافته است. (48)
سلام به همگی
امیدوارم عالی باشید
قبل از هرچیزی اینو بگم که من یه مدت فعالیت نداشتم
چون به یه تضاد خوردم که اونم این بود که خیلی از کامنتهامو استاد لایک نمیکرد
منم گفتم هر تضادی یه خواسته ای رو واضح میکنه دیگه
برای همین تصمیم گرفتم سایت خودمو سر و سامان بدم و این مطالب رو اول روی سایت خودم منتشر کنم
بعد با یه تاخیر چن روزه جوری که روی سئو سایتم تاثیر بذاره بیام کپی کنم و اینجا هم قرار بدم
این اولین تصمیم بود
تصمیم دوم شروع کردم چون پرمیر بلد بودم شروع کردم به اینکه تمام کلیپهای موفقیتی از یه نفر رو از نت دانلود میکردم
بعد میومدم خلاصه شون میکردم فقط قسمت های مثبتشو نگه میداشتم و بعد اونا رو بخش بندی کردم چه جوری؟
مثلا تا حالا کلیپ بابک بختیاری و احد عظیم زاده کامل شده
مثلا گلیپ شروع میشه اولش یه کلیت به مخاطب میدم که این بابک بختیاری اصن کی هست مثلا مالک برند آیس پک
بعد میام شروع میکنم به درآوردن باورهای ثروتسازش
مثلا باور هروز فرصت ها داره بیشتر میشه
میام تمام قسمت هایی که توش بویی از هروز فرصتها برای ثروتمند شدن بیشتر میشه رو میبرم از تک به تک کلیپها
و میذارم توی این قسمت
باور بعد ایران بهشت پول درآوردن
مثلا بابک بختیاری توی یکی از گلیپها میگه چون ایران تحریم بود و مثلا مکدونالد نیومده بود توی ایران من تونستم اینجوری پیشرفت کنم باز دوباره از یه کلیپ دیگه یه تیکه دیگه اشو میبرم میذارم توی این قسمت
به زودی کلیپهای احد عظیم زاده و بابک بختیاری رو میذارم روی آپارات
احد عظیم زاده کل کلیپش نزدیک به دو ساعت و نیمه
و بابک بختیاری کل کلیپش نزدیک به چهار ساعته
ولی چهار ساعت خالص
خبری از باورهای منفی نیست
الان دارم روی عباس برزگر کار میکنم احتمالا تا یک ماه دیگه کلیپ اونم بیرون میاد
إِنَّ اللَّهَ لَا یَغْفِرُ أَن یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِکَ لِمَن یَشَاءُ ۚ وَمَن یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَىٰ إِثْمًا عَظِیمًا ﴿۴٨﴾
مسلماً خدا، این را که به او شرک ورزیده شود نمیبخشاید و غیر از آن را برای هر که بخواهد میبخشاید، و هر کس به خدا شرک ورزد، به یقین گناهی بزرگ بربافته است. (48)
این آیه رو من خیلی دوسش داشتم چون واقعا هرکسی رو دیدم که نتیجه گرفته
همیشه توی حرفهاش گفته به لطف خدا
برعکسش هرکی توی زندگیش در به در کمتر از خدا حرف میزنه
انگار این خداا یه چیزی این وسط که به تو نشون میده که
به میزانی که تو بهش قدرت بدی میتونی از این باغ پر از نعمت استفاده کنی
انگار کلید همه ی اون خواسته های ما دست خداست
انگار رمزش اینکه قدرت بدیم به خدا
اگه خدا گفته راه راست راه اونایی که بهشون نعمت داده شده
و از اون طرف این شکلی میاد میگه خدا هرچیزی به غیر از شرک رو بر بندگانش نمیبخشه
نشون میده که انگار نعمت و خدا یه جورایی به هم گره خوردن
ته راه رااست میرسه ب خدا
میرسه به بهتشتش
میرسه به جزو مقربان شدن خدا
از اون طرف
شرک نداشتن هم خدا گفته هرچیزی جز اونا میبخش
انگار اعمال ما یه مشت شرک
از انواع مختلف
مثلا شرک مهم بودن نظر بقیه
شرک مالی و قدرت دادن به اون مشتری پولدار
شرک قدرتی و احترام از سر حس بد گذاشتن به بزرگ فامیل
شرک دوستی وقتی که دنبال یار جمع کردن هستی برای اینکه جلو دشمنت کم نیاری
شرک تبلیغاتی برای اینکه پوز فلان مشتری رو بزنی بیای کلی هزینه کنی و انگار منبع رزق تو یه سری آدمن که نشستن یه گوشه دارن تو رو با رقیبات قیاس میکنن
و انواغ مختلف شرک
انگار اون نامه ی عملی که در موردش صحبت شده یه سری انواع ایمان داشتن توی شرایط مختلف
و یه سری انواع شرک داشتن توی قسمت بدشه
حالا اصن تکلیف بهشتی بودنت و جهنمی بودنتم با کیفیت زندگیت مشخص میشه
اگه مدام بی پولی روابط عالی نداری سلامتی کامل نداری بدون که ریشه اش توی شرکه
و اگه خلاصه این طرف داری جهنمو یه جورایی میبینی
بدون اون طرفم همین شکلیه
کسی که خدا بهش یه لامبورگینی داده که ذهن باشه
و بهش گفته فقط صد متر باهاش برو میرسی به برنده شدن
ولی ما باهاش دنده عقب میریم و مسافر کشی میکنیم
طبیعتا ثمره اش میشه جهنم توی هر دو تا دنیا
اونی ام وضع مالیش خوب روابطش سالمه عالیه سلامتیش کامل
قطعا اون دنیا هم برنده اس
قطعا اون دنیا هم همین کیفیت بهشتی که توی این دنیا هست رو تجربه میکنه
و قطعا چون خدا گونه روی زمین رفتار کرده با کارآفرینی با حل مسائل مردم
طبیعتا خدا هم براش اون طرف سنگ تموم میذاره و از مقربان خودش میشه
إِذْ یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ غَرَّ هَٰؤُلَاءِ دِینُهُمْ ۗ وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ﴿۴٩﴾
آنگاه که منافقان و کسانی که در دلهایشان بیماری بود میگفتند: «اینان [=مؤمنان] را دینشان فریفته است.» و هر کس بر خدا توکل کند [بداند که] در حقیقت خدا شکستناپذیر حکیم است. (49)
قشنگ خدا یه چیزو توی این آیه میگه
میگه که اونی که توی گروه خداست
قطعا پیروزه
چه بقیه بخان چه نخان
و قشنگ میکه
اونی که توکل کنه
توکل یعنی اونجایی که ترسیدی به خدا تکیه کنی
هرکی به خدا توکل کنه
قطعاااا پیروزه
و محال اتفاقی خلاف اون بیوفته
چون پشت بندش گفته خدا شکست ناپذیره
انگار اونی که بهش توکل میکنه با خدا یکی میشه
انگار توی یه تیم باهم قرار میگیرن
انگار چفت هم دیگه میشن
و خدا هم با تموم وجود از این محافظت میکنه
و چون رب این دنیاس
اصن اون طرف ضد ضربه میشه
خیلی لذت بردم از این آیه
همه ی ما بالاخره میترسیم
و توی جایی که میترسیم باید یاد بگیریم که توکل کنیم ب خدایی که بالای سرمونه
که بهمون اجازه داده هنوز روی این کره ی خاکی نقس بکشیم
وقتی توکل کنی
انگار ضد ضربه میشی
مهم نیس کجا میری
مهم نیس چی کار میکنی
مثل کسی که میدونه یه قدرت عجیب و غریب داره
هر جایی دلش بخاد میره
هرکاری دلش بخاد میکنه
و میدونه که هرجایی که ترسید خدا رو یادش میاد
قدرتشو یادش میاد
اینکه اون فرمانزوای این دنیاستا یادش میاد
و خدا هم درجا براش سنگ تموم میذاره
به نظرم زندگی کردن با یاد این خدا
اصن انگار آدمو دیوانه میکنه
که یه خدایی هست بالای سرت که از رگ گردن بهت نزدیک تره
هیچ کاری با رزق به غیر الحسابش ندارم
هیچ کاری با تواناییش برای اینکه منو جزو انعمت علیهم قرار بده ندارم
فقط همین یه مورد که خدا از رگ گردن بهم نزدیک تره
هرجا دلم لرزید ب خودش توکل کنم و قطعاااا بارمو نمیذاره رو زمین بمونه
و قطعا اگه واقعی توکل کنم
اگه با ایمان به قدرتش که رب این دنیاس توکل کنم
قطعا برام میترکونه و قطعا هر مشکلی یا هر ترسی باشه خودش حلش میکنه
من میشینیم روی دوش خدا
اون منو میبره میذاره اونجایی که من میخام
بدون اینکه آب توی دلم بجنبه
آیه 62 سوره عنکبوت
اللَّهُ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَیَقْدِرُ لَهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ﴿۶٢﴾
خدا بر هر کس از بندگانش که بخواهد روزی را گشاده میگرداند و [یا] بر او تنگ میسازد، زیرا خدا به هر چیزی داناست. (62)
این آیه خیلی خوشگل بود چون آخرش گفته خدا داناست
وقتی گفته که داناس
خیلی چیزها رو میرسونه
مثلا خیلی وقتا شده که یه نفر میگه که خدایا ببین پولا به کیا دادی
طرف مثلا شاید مال روستا باشه
یا یه ویژکی داشته باشه که با اون ویژگی هایی که اون فرد توی ذهنش متفاوت باشه
سریع بهش انگ میچسبونن که این شانس آورده که الان اینجاس
ولی توی این آیه
قشنگ هم با یشا
هم با علیم
خدا قشنگ ثابت کرده که
به راحتی هرکسی که توی مشیتش باشه خدا ثروتمندش میکنه
و وقتی که علیمو آورده یعنی یه جورایی حواسش هست
شما نیازی نیس توی کار خدا دخالت کنی
اون خودش کارشو بلده
میدونه چی به چیه
و یادمون باشه که ثروت
فقط یه مداری که ما باید بریم توش
به شرطی که بتونیم ذهنمونو کنترل کنیم
به شرطی که قبول کنیم میشه ثروتمند شد
به شرطی که الگو بیاریم
به شرطی منطقهای قوی داشته باشیم از کسایی که تونستن به راحتی با شرایط سخت تر از ما به ثروتهای خیلی زیادی برسن
این همه آدم بودن توی همین کشور تونستن ثروتمند بشن
هرزوزم داره اسمهای جدید میاد از ثروتمند هایی که همین چن سال تونستن به بی نیازی مالی برسن
نمونه اش بابک بختیاری
مثل چی توی شش ماه تونسته رشد کنه با آیش پک و صد و بیستا شعبه اضافه کنه
این قدر این بشر باور داشته
اون آیس پک که چیز خاصی نبوده
بستنی رو ب جای قاشق با نی میخوردن
ولی بابک بختیاری از طلبکاراش مهلت میگیره برای اینکه بیاد بیرون و پولشونو بده
و دقیقا توی همین تایم به ثروت میرسه
چون پلهای پشت سرش خراب شده بوده
چون راهی جز بردن نداشته
یا باید توی زندان اوین میپوسید
یا باید ثروتمند میشد
و تونس یه بدهی عجیب و غریب رو توی مدت کوتاه شش ماه بده
تازه نزدیک بیست برابرشم نقد توی حسابش باشه
أَلَمْ یَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُمْ وَأَنَّ اللَّهَ عَلَّامُ الْغُیُوبِ ﴿٧٨﴾
آیا ندانستهاند که خدا راز آنان و نجوای ایشان را میداند و خدا دانای رازهای نهانی است؟ (78)
این آیه خیلی زیبا بود
چون خیلی ریز داره میگه که خدا اون چیزی که توی دل تو هست رو میدونه
حالا چرا جالب بود واسم
ب خاطر اینکه همین چن وقته وقتی که کلیپهای بابک بختیاری و احد عظیم زاده رو ادیت میکردم
دیدم که خیلی ساده همه ی اینا مثل بچگی خودم
که حواسم بود یه موقع حرفی نزنم که خدا ناراحت بشه
دقیقا اینا هم همین شکلی ان
مثلا بابک بختیاری وقتی میخاد بگه از نتایچ محشرش
قبلش میگه به لطف خدا
انگار کامل میدونه اگه اینو نگه
اگه مغرور بشه دوباره خدا برش میگردونه به همون زندان اوین که توش بوده
یا مثلا احد عظیم زاده که لحظه به لحظه سه برابر بابک بختیاری روی کلامش حساسه
انگار خدا یه جورایی وایساده داره مو به مو کلام اینو چک میکنه
مثلا احد عظیم زاده توی یکی از کلیپها میگه که
من جز یه زمین چنتا دیگه چیزی توی شمال ندارم
بعدش سریع حرف خودشو قطع میکنه میگه
خدا رو شکر برای همینایی که دارم
انگار خدا وایساده به محض اینکه این کج رفت بگه خب دیگه خفت شدی
باید هرچی داری بدی بره
تو مغروز شدی
اینجوری از خدا میترسه
اینجور جاهاس که میتونی بفهمی که ثروت چه قدر باعث میشه که ما به خدا نزدیک بشیم
اینا ثروتمندن دیگه
اونم نه ثروتمند معمولی
اینا خیلی ثروتمندن
شاید ده هزار میلیارد ثروت داشته باشن الان
و چه قدر قشنگ اینا قانونو رعایت میکنن
چه قدر قشنگ و خالص
انگار فاصله بین دلشون با خدا انگار صفره
انگار خدا چسبیده به دلشون و حتی اون حرفهای درونی شون رو میفهمه
واقعا ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاس
واقعا خدا پسندانه ترین کار دنیاس
اینجور جاهاس که نشون میده
مگه ما چیزی جز تقوا میخایم
مگه ما چیز جز موحد شدن میخایم
اونی از خدا میترسه که خدا چیزی بهش داده باشه که قبلا نداشتنش
و همون چیز باعث شده که به چشم همه بیاد
یه جورایی با اون چیز بهش عزت داده
و همونم باعث میشه اگه یه کوچولو اون عامل عزت مندیش به خطر بیوفته
حتی سر سوزن سرش ریسک نکنه
اینجاهاس که نشون میده ثروت زیاد فقط باعث میشه تو به خدا نزدیک تر بشی
خدایا ما رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشون نعمت دادی
خدایا منو از اون متقینی قرار بده که فاصله ای بین حرف و عملشون نیس
دوستون دارم
درود و سلام خدمت آقا مجیدعزیز اول از اینکه خیلی غیبت داشتید که خودتون هم علت غیبت تون رو گفتید به امید خداوند همه ی تضادها تون برای رشد و پیشرفت هاتون در مسیر رسیدن به اهداف تون بسیج شدن ..و راه حل ها از راه رسیده و به بهترین و والاترین راه حل های الهی هدایت شده اید..
خواستم تشکر و قدردانی کنم بابت ادیت کردن داستان زندگی افراد سرشناس موفق و ثروتمند …ممنونم که چقدر هم الگوهای خوبی رو انتخاب و معرفی کردید حتما میرم در آپارات ویدیو های زیباتون رو میبینم
ممنونم برای آیه های قشنگی که به زیبایی و شیوا و روان توضیح دادید و من به درک و آگاهی بیشتری هدایت شدم ممنون و شکر گذارم
بهترینع بهترین ها رو در جهت رسیدن به همه ی اهداف و خواسته ها و اهداف تون رو برای شما دوست عزیز و برای همه ی ستارگان درخشان این سایت آرزومندم
روز و شبت تون بخیریت و سلامتی و خوبی و خوشی و ایام بکام تون شیرین و گوارا همراه با عشق
بننام خداوند بخشنده مهربان
سلام خدمت استاد عزیز وهمه دوستانم
من از زمانی ک توسایتم نتایج فوق العاده ای گرفتم ذهنم میگه مگه حالا چی بوده ولی مینویسم تا خاموش شه:
من بیشتر روی رابطه ای ایده الم کارمیکردم بعد یه ماه خداوند بهم گفت تو تمام تمرکزت بزار روی رشد و پیشرفتت اون ادم مناسب تو مسیرت قرار میگیره واین پیام خداوند بود برای حرکت کردنم شروع کردم به انجام کار مورد علاقه ام برنامه نویسی تونستم تو مدت خیلی کمی نسبت به بقیه دوستام پیشرفت خیلی خوبی داشته باشم،من توی روستا زندگی میکنم بااینکه خانواده ام وضع مالی خوبی دارند وتو شهرم خونه داریم ولی نمیزاشتن من برم تو شهر و کار کنم و تو این مدت روی این مسله هم کار کردم فقط کار کردم هاااا یعنی اصلا بحثی باهاشون نکردم ک من میخام برم من فقط خواستمو به خدا گفتم و روی ترمز هام کار کردم والان خیلی راحتتتتت ها بخدا مثل اب خوردن امدم شهر برای همیشه ک حتی خودشون هم بیشتر تشویقم میکنن بخدا همه چی خودمونیم فقط خودمونیم ک مانع ورود نعمت ها میشیم ، چندروز پیش رفتم برای کار پیدا کردن همش ذهنم میگف ن تو تاحالا کار نکردی وهی مانعم میشد منم میدونستم حالا ک ذهنم داره مقاومت میکنه حتما باید انجامش بدم رفتم چندجا و با خوشروی بهم گفتن بهت کار میدیم ک حتی میتونممم ببرم توخونه انجام بدم،درمورد باورهای روابط تو این مدت خیلییییی باگ از خودم پیدا کردم کلی مسله حل کردم از توجه نکردن به افراد نا مناسب و دل نسوختن براشون یا اینکه بخام مسله کسی حل کنم یا کمکش کنممم میدونمم باید بازهم روی خودم کار کنم و از امشب تعهد میدهم ک زمان های بیشتری بزارم برای خودم و قوانین،خیلی وقت بود این سوال از خودم میپرسیدم چرا بعضی ها تو سایت میگن بااینکه چند سال روی خودمون کار میکنیم نتیجه نمیگیریم و منم یه ذره ناامید میشدم ولی باز ادامه میدادم حالا بهتر درک میکنم ک فقط باید ادامه بدیم اونم مسیر درستو،من خیلی نتیجه های عالی دیگه هم دارم از پول های ک خداوند برام میفرسته تا هدیه های ک برام میخرند تا اعتماد بنفسی ک الان بهش رسیدم تا لپ تاپی ک خداوند رایگان در اختیارم قرار داده تا اینکه به راحتی یه ارزوی ک از بچگی داشتم بهش رسیدممم ومهم ترازهمه احساس عالی،شکرگذار بودنم فکر کردن به زندگیم به جهاننن ب ایه های قران بخدا قبل از این مسیر من تو عمرمم یه بار فکر نکرده بودم یعنی میخام بگم من بااین وضعیت داغونمممم با بودن تو این مسیر تونستمم پس بازهم میتونم برای خواسته های بیشترمم ازش استفاده کنم.
این فایل نمود همون حرفی ک استاد تو یکی از فایل هاشون گفتن: اقا مهم اینکه یک روند درست ادامه بدیم نتیجه هام داره میاد پس ادامه بدینننن
استاد عزیزم بی نهایت ازتون سپاسگزارم
سلام طاهره عزیز
دو تا جمله ت برای من کلید طلایی بود ازت فوق العاده ممنونم
1- من فقط خواستمو به خدا گفتم و روی ترمز هام کار کردم والان خیلی راحتتتتت ها بخدا مثل اب خوردن به خواسته ن رسیدم
2-روی این مسله هم کار کردم فقط کار کردم هاااا یعنی اصلا بحثی باهاشون نکردم ک من میخام … من فقط خواستمو به خدا گفتم
من باید ایمانم بخدا رو تقویت کنم و از خودش بخوام ترمزهای رسیدن به خواسته م رو بهم نشون بده
و با بقیه هیچ کاری نداشته باشم
لازم نیست از کس دیگه که خودش باورهای مخربی داره کمک بخوام ، یا راهنمایی بگیرم
تو این مسیر اگه از خدا بخوام ، خودش هدایتهای لازم رو از زبان افراد صالح به من میرسونه
مثل همین فایلهای استاد که گویی تک تک جملاتش و خطاب به من میگه
مثل همبن کامنتهای دوستان که گاها دو سه تا جمله ش میدرخشه برای من
و چراغ راهم میشه
کد امروزم رو همینجا مینوسم:
خدایا بابت تک تک نعماتی که بهم دادی سپاسگزارم
فقط در همین حد از زبان قادرم برمیاد ، بپذیر
خدایا سلیمان هم خطا کرد و فقط گفت من و ببخش و ملک عظیم بهم عطا کن
بلافاصله امیدوار شد که پس از بخشش عطاهای دیگه هم در انتظارش ه ، چرا؟
چون از خدایی خواست که وهاب ه
یا وهاب
بیشتر و بهتر از اون چیزی که ازت خواستم از زیباترین و لذت بخش ترین مسیرها بهم بده تا حسابی بچسبه بهم ( خخخخ)
با لذت بهم بده
به راحتی بهم بده
به شیرینی بهم بده
میخوام خاطرات شیرین این مسیر رسیدن به خواسته م تا ابد و تا لحظه مرگ شیرین ترین خاطراتم باشه
خدایا
اگه خواسته های من تو آسمونه نازل کن
اگه تو زمینه خارج کن از دل زمین
اگه دوره نزدیک کن
اگه نزدیکه آسون کن
اگه آسونه زیاد کن
اگه زیاده از دست بهترین بنده هات بهم برسون و پاک کن
اگه پاکه مبارک کن
و اگه همه اینها نیست به قدرتت قسم کن فیکون کن و همه اینها رو برام بساز
به حق رحمت بی انتها ت یا ارحم الراحمین
یاد ونام خداوندگار بی همتا که مرا آفرید ونیرو بخشید
خداوندا تو را سپاس که هر لحظه هدایتم میکنی تا از مسیر مستقیم برنگردم و ادامه بدهم که راهی جز راه راست نیست
خدایا برزبانم وقلبم جاریشو
تو قرآن یه آیه هست در بقره که میگه
کسانی که بعد از هدایت خداوند برگردند به راه مشرکان دیگه خداوند هدایتشون نمیکند
چقدر این آیه با این حرف های استاد برام واضح تر شد
اگر راهی که درسته میفهمم چرا بعد از یه مدت برمیگردم به مسیر قبل
آیا نتیجه داشته برام
پس راه قبل راه خوبی برام نبوده چون همش استرس بود همش افکار منفی
چقدر نیاز داشتم که یه چیزی تلنگر بزنه به ذهنم که بابا راهی که درسته برو دیگه لامسب
این ذهن همش میخواد برگرده به گذشته بعد هم هی حرف میزنه که دیدی انجام ندادی
کسانی که روی اصولشون هستندموفق هستند
من اعتراف میکنم که قانون آفرینش برام بی نظیر بوده ولی بعد ازیه مدت که تمام شد ادامه ندادم بعدهمه چیز برگشت
استاد این فایل مثل پتگ روی سرم بود که بد به خودم اومدم
1: درباره تجربیات شخصی خودت از زمانی بنویس که آگاهانه سعی داشتی آموزش های استاد را در زندگی ات اجرا کنی، چه نتایجی گرفتی و چه تغییرات مثبتی در هر جنبه از زندگی ات ایجاد شد؟
من اگر بخوام از تجربه شخصی خودم بگم از زمانی که وارد سایت از سه سال پیش شدم وقتی از قبل هم استاد را از طریق آقای عرشیان فر شناختم وبا دوره قانون آفرینش خیلی تاثیر داشت برام از همه نظر سلامتی روابط پول همه چیز تغییر کرد برام در بهشت بودم
فقط در خانه نشستم وردی دوره کار کردم وبا هیچ کس هیچ ارتباطی نداشتم وبه طرز عجیبی هر کس که در فرکانس نبودند دور شدند از من
فرکانس هام بالا رفت جذب هام بیشتر شد افراد نزدیک من فرزندانم همسرم هم فرکانس شدند وخیلی همه چیز عالی بود هرزمان که روی خودم کار میکردم نتایج بیشتر میشد
فایل های قانون آفرینش را مینوشتم و میشنیدم وچقدر حالم را خوب میکرد حتی الان هم میشنوم خیلی حالم خوب میشه
2: (اگر در مورد شما صدق می کند) درباره تجربیاتی بنویس از زمانیکه از این فضا دور شدی؛ به مسیر قبلی خودت برگشتی و دیگر این آموزه ها را در عمل استفاده نکردی، شرایط شما چگونه تغییر کرد و نتایج به چه شکل اُفت کرد؟
زمانی که دوره قانون آفرینش تمام شد من فکر کردم که قوانین را بلدم دیگه ومثا روز اول تشنه فایل ها نبودم وروی خودم وافکارم کار نکردم ووقتم تقسیم شده بود به مقداری فایل شنیدن ونقداری تفریح وخواب و در کل روزی شاید دو ساعت هم کار نکردم ونتایجم دیگه مثل قبل نبود و دیگه راضی نبودم از شرایط انگار هر چه دست و پا میزدم بدتر میشد همه چیز وپولی که میخواستم با زحمت بود
انگار این فایل امروز پیچاندن گوشم توسط جهان هستی بود که هواست نیست رو خودت زوم کردی یا بقیه مواظب افکارم نبودم وحتی دوره شیوه حل مسائل هم تهیه کردم ودر کار کردن روی این دوره هم باید بیشتر کار کنم چون نیاز دارم هرروز روی خودم کار کنم اگر نتایج عالی میخوام من از خودم راضی نیستم چون هم به توپ وهم بازی وزمین
بازی برگشتم
3: به نظر شما، چه عواملی باعث می شود افراد بعد از اینکه مسیر درست را (در هر جنبه ای) می شناسند و از آن نتیجه می گیرند، آن را ادامه نمی دهند و دوباره به الگوهای قبلی خود برمی گردند؟
توپ = ذهنیات قبل وباورهای قبل که میخواد مارا به قبل برگردونم ولذت های زود گذر را برامون بزرگ کنه و از تغییراتمون دور کنه
هم بازی= افرادی که قبلاً ارتباط داشتیم وروی افکار وباورهامون تاثیر میگذاشتند وبرگشتن انگار مثل ورود به چاه هست
زمین بازی=مکان های که قبلاً میرفتیم وانرژی ما را میگرفت ومارا برمی گردونه به سابق
استاد جان من یه هفته پیش به دوستی که قبلاً ارتباط داشتم را دیدم و دقیقا مثل قبلاً از غیبت و بدگویی دیگران میگفت
حالم تا چند روز بد بود همش میگفتم چرا اینطوری شدم
تا اینکه شما این فایل را گذاشتید و فهمیدم ای وای که من باید دور بشم تا همیشه ازاین افراد وگرنه مثل اونها میشم
نمیدونید چقدر این فایل دگرگونم کرده اشک ریختم که من دوره میخرم برای چی؟
برایاینکه تغییر کنم ونتایجم بهتر بشه ودورشم از افرادی که هم فرکانس نیستند
آزادی مالی ومکانی وزمانی فقط با کردن 15 ساعت سید علی خوشدل امکان پذیر میشه
خدایا هر لحظه هدایتم کن
مرا لحظه ای به حال خودم وانگذار
سلام به استاد عزیزم و همه ی دوستان
حدیث هستم
استاد جان من چندین روز بود به شدت ذهنم مشغول این سوال بود که واقعا چرا نتایج خیلی از کسانی که دارن دوره ها رو کار میکنند اینقدر لاکپشتیه و چه عاملی هست که تو زندگی شما این همه تغیر ایجاد میشه ولی ماها یا دوستان دیگه اینقدر دور خودمون میپیچیم درسته نتایجی هم تو دستمون داریم اما چرا اندازه ی شما موفق نشدیم
دیشب موقع خواب عمیق به این موضوع فکر کردم و خوابم برد و سحر که بیدار شدم این جواب به ذهنم اومد که ببین استاد دارن نتیجه ی تعهد صد در صدیشون رو تو زندگیشون تجربه میکنند چون جنس تعهد استاد با جنس تعهدات شماها فرق داره .و مهمترین وجه قضیه عمل کردن به تعهداتیه که به خودشون میدن .
با این جواب انگار یه اینه گذاشتم جلوی خودم و تعهداتی. که تا حالا به خودم دادم رو مرور کردم به خودم گفتم با خودت صادق باش انصافا چقدر به تعهداتت عمل کردی چقدر قوانینی که یاد گرفتی رو اجرا کردی چقدر محکم تو گوش نجواهاد زدی چقدر چقدر چقدر و نتیجه این شد که یاد حرف استاد افتادم که جهان هیچ اشتباهی نمیکنه هر جایی با هر شرایطی هستی همون جایی هستی که باید باشی پس استاد هم همون جاییه که باید باشه تو هم میتونی به اونجا برسی اگه اندازه ی استاد باور کنی و اندازه ی استاد عمل کنی این اگاهی مثل اب یخ بود که رو سرم ریخته شد .
و با خودم یه عهد جانانه بستم که حدیث اخه چقدر میخای شل کار کنی هر روز فرصت عمرت داره میره تو که راه رو یاد گرفتی چرا یه روز تو مسیری دو روز تو جاده خاکی. و حسابی خودم رو چوب زدم ….
ظهر امروز که باهمسرم سر میز نهار بودیم همسرم این فایل شما رو باز کرد و شروع به شنیدن کردیم و گفتم الله اکبر ببین خدا چطور نشونه بهم داره میده که اره بزرگترین نقطه ضعفم اینه که صد در صد به تعهداتم در مورد اموزه ها عمل کنم و با تغیر شرایط کوتاه نیام و شل نشم
استاد صحبتادون به جانم نشست و یه انگیزه ی هزار ریشتری تو وجودم بر پا کرد
الان فهمیدم چرا شما اسم تغیرات درونی رو جهاد اکبر یاد میبرید واقعا جهاد اکبره اگه ادم بتونه وقتی مطمعن شد مسیر خدا و نعمت و بهشت همینه با قاطعیت روش بمونه و ادامه بده
هزاران بار تشکر میکنم از اگاهیهای نابی که به ما میدین امیدوارم بتونم یکی از شاگرد زرنگای شما بشم
مریم جان بی نهایت دوستون دارم
بنام خدای مهربان و هدایتگرم
من باید شکرگزار باشم،شکرگزار همین لحظه،شکرگزار همین موقعیتی که در اونم،خدایا شکرت برای امروزم که بمن فهماندی با توهمه چیز دارم و بدون تو هیچ،خدایا شکرت که امروز را برایم روز آگاهی قرار دادی و مرا به خودم دعوت کردی،به خودت بازگرداندی و فهماندی که بیش از اندازه مغرور بودم ،فهماندی وجودم غرق در سیاهی بود،فهموندی که هیچی نمیدونم فقط اداشودر میارم فهموندی که تنها نیروی برتر نیروی ربّه که منو به حرکت وا میداره،من ثابت نبودم !پسرفت میکردم !به خیال خودم روی باورهام کار میکردم و هر روز عقبتر میرفتم،خدایا تو چقدر خوبی که عظمتت رو به رخم کشیدی و دستمو با توجهت گرفتی،فهموندی حواست بمن هست،فهموندی شکر واقعی وقتیه که حرکت کنم لطیفتر بشم مهربانتر بشم خوش اخلاق تر باشم،آرامشم بیشتر بشه فهموندی من برای خودم ارزشی قائل نبودم و فکر میکردم ارزش قائلم،فهموندی هیچ تعهد درستی ندادم و همه رو زیر پا گذاشتم ،چندین بار!از عمل به قانون سلامتی گرفته تا بقیه مسائل،فکر میکردم با حل کردن یک مسئله علامه دهر شدم و خوشحال و سرمست که من چنین و چنان کردم!من دوش حمامودرست کردم من باتری اسپیکر عوض کردم ، من مسئله حل کن بزرگیم!!کردم ولی ادامه ندادم ،حرکت کردم ولی ولش کردم،به بیراهه زدم ،گردو خاکی بپا کردم در مسیر غلط که خودم جایی رو نمیدیدم،و به خیال خودم راه راست ودرست همینه،خدایا منو بیخش،ممنونم که تلنگری محکم بمن زدی !ولی منو به صفر نرسوندی،ممنونم که همه نعمتاتو به روم نبستی،ممنونم که آب باریکه ها رو باز گذاشتی ،ممنونم که در وقت مناسبی به دادم رسیدی،صداتو شنیدم صدامو شنیدی!ممنونم ازت که به زمین سخت نخوردم و تو از راه رسیدی!الهی شکرت
باید از نو شروع کنم ،هر چی خراب کردمو از نو بسازم ،ولی من بدون تو عاجزم بدون تو توان حرکت ندارم،دستمو بگیر،قلبمو با حضورت روشن کن ،آرومم کن،منو ببر به مدار آرامش ،به مدار شادی ،به مدار ثروت و نعمت ،به مدار سلامتی،منو ببر به مدار بندگان خوبت که به اونها نعمت دادی ،هدایتم کن ! بسیار محتاج هدایتم،هدایتم کن که بی تو در تاریکی میترسم،بی تو هیچم خدا،چراغم شو در این تاریکی لحظه،منو ببر بسمت خوشبختی منو ببر بسمت آزادی منو رها کن از بند های خودم ،منو رها کن از اسارت،بتو محتاجم خدا …
سپاسگزار خدایم برای همین لحظه،برای همین حالم برای همین نگاهم ،سپاسگزارم که نفس میکشم و خدا هر روز بمن فرصت داد و بیش از 48 سال در تمام عمرم بمن خدمت کرد،سپاسگزارم برای تک تک سلولهای بدنم که مدام در حال بازسازی ونو شدنن،مدام درحال انجام وظایفشون جوانتر و جوانتر میشون،خدایا متشکرم برای چشمهام که میبینم ،برای پلکهام ،برای اشک چشمهام ،برای بزاق دهانم که اگر نبود زبان دردهان چوب میشد و از صحبت عاجز،خدایا متشکرم برای قلبم برای ریه هام برای گردش خونم برای عضلاتم برای مفاصلم که میتوانم حرکت کنم خدایا ممنونم برای مغزم که دنیایی از پیچیدگیست و کل وجودم رو مدیریت میکند ،خدایا متشکرم برای احساس پنجگانه ام که لذت زندگی را برایم بارها و بارها بیشتر کرده،خدایا متشکرم برای حس لامسه ام وقتی گلبرگ نازک یک گل رز را لمس میکنم ،وقتی لطافت پوست صورت و دستهای دخترمو درک میکنم،وقتی گرمای دوش آب گرم باشگاه رو در زمستان احساس میکنم و لذت میبرم ،خدایا شکرت برای خنکای آب رودخانه در روزهای گرم و شرجی که چقدر آرامش و ایمنی را به سلولهایم زیبا هدیه میداد،خدایا شکرت برای خانه ای پر از آرامش وبه دور از تنش که درآن با خانواده ام لذت میبرم،وقتی فهمیدم که چقدر در ناز ونعمتم که اونشب رفتم کمپ زدم و در چادر خوابیدم،تا صبح سردم بود و زیرم سفت و استخوانهایم ناراحت بود،وقتی بالشم گودی گردنم را پر نگرده بود ودر عین خستگی نتوانستم عمیق و با کیفیت بخوابم،خدایا شکرت برای دیدن چیزهایی که همیشه داشتم ولی نمیدیدم،خدایا شکرت برای پاهای سالمم برای مفاصلم و عضلاتم برای بند بند انگشتام برای ناخنهام که نوک انگشتامو حمایت میکنه،برای تک تک تاندونام که راه رفتن ایستادن نشستن و خوابیدن رو برام میسر کرده ،برای دستهام از تو ممنونم که هر کاری رو با اونا انجاممیدم،تمام شغلم و درآمدم در این سالها و عشقی که به کارم دارم وداشتم بخاطر وجودانگشتان هنرمندم بوده ،خدایا شکرت که چه آثار هنری خلق کردم چقدر ارزش ایجاد کردم چقدر از خودم رضایت داشتم وقتی کاری میکردم که خیلی از همکارام انجامش نمیدادم با جسارت انجامشو نداشتن،چقدر لذت میبردم از تابلوی لبخندی که بر چهره غمگین مراجعینم میکشیدم و احساس بدشون رو با لذتی وصف ناشدنی عوض میکردم،بارها اتفاق میفتادآدمایی بمن مراجعه میکردن که دندون جلویی اونا بهر دلیلی قابل نگهداری نبود و با این مواجهه ،انگار آوار بر سرشان خراب میشد و من با هنر ومهارتم بارقه های امید رو در دلشون زنده میکردم،وقتی کار تمام میشد و ظاهرشونو میدیدن دنیارو با سپاسگزاری بمن میبخشیدن و این حس چقدر قشنگ بود،دلم برای اون روزها تنگ شده!دلم تابلو میخواد!بوم سفید که بکشم و اثر خلق کنم،دلم برای لحظات ناب آفرینش تنگ شده،آفرینشی که خدا به وجودم بخشیده بود تا بتوانم ارزشمند باشم،تا دنیا رو جای بهتری برای خودمودیگران کنم،،دلم برای مطب تنگ شده برای لحظه های خوب با هم بودن ،دلم برای خودم تنگ شده برای عباس هنرمند ،خلاق ،ارزشمند … خدا میدونه که هرچی مینویسم اون میگه چون میخواد خالیم کنه میخواد بشوره قلبمو میخواد زلال شم،میخواد دستمو بگیره و ببره به دل زیباییها و من باید تن به این پاکی بدم تا به منبع وصل بشم،تا اجازه ورود پیدا کنم به حریم خودم به حریم خدا،باید بشناسم خودمو تا به او برسم باید گوهر وجودم رو تمیز کنم !باید بدرخشم والان یکی از همان لحظاتیست که اشک میریزم و دستمال میکشم تا الماس درونم رو ببینم!خدایا شکرت که دستمو گرفتی و منو آوردی بیرون تا در تنهایی با تو غرق شوم !خدایا متشکرم که مرا متوجه کردی! متوجه خودم !متوجه خودت!
بقول یکی از دوستان سایت من دنبال خدا میرم و ثروت ،سلامتی ،نعمت و آرامش دنبال من!خدایا من از تو خودتو میخوام ،فقط خودت ،وجودم رو سرشار از حضورت کن ،قلبمو پرکن از بودنت از نشونه هات از الهاماتت،از هدایتت،من بتو محتاجم …
سلام میکنم خدمت استاد عباسمنش و سرکار خانم شایسته عزیزم و همگی اعضای این خانواده عظیم سایت عباسمنش.
با دیدن فایل اگاهی بخش امروز که برام پر بود از نشونه !نشستم به شخم زدن افکارم که چرا مدتیه نه تنها در جا میزنم که انگار عقبگرد میروم،سال 1401 که تازه دوره قانون سلامتی اومده بود با وجود سلامت ظاهری اضافه وزنی ناچیز در حد 7-8 کیلو ولی بخاطر نتایجی که در حال درونیم بدنبال آموزشهای استاد بخصوص دوره 12 قدم ایجاد شده بود با خواهرم تصمیم گرفتیم این دوره رو تهیه کنیم و بعنوان سبکی از زندگی به آگاهیهاش عمل کنیم و بعد از 6 ماه نتایجو بررسی کنیم،خیلی خوب رعایت میکردیم و با سرعت فوق العاده ای تغییرات رو دیدیم هردومون،تغییرات در وضعیت سلامتی و مسائلی که بعنوان بدی آب و هوا و مسائل ژنتیکی و مادرزادی مثل رنگ و خشکی پوست ،سینوزیت و گرفتگی در بینی و ترشحات مدام،بوی بد دهان با وجود رعایت بهداشت دهان و دندانها،توده های پراکنده چربی و تکرر شبانه ادرار و خواب بی کیفیت و غیره پذیرفته بودیم باعث شد در همان 6 ماه اول منجر به دستاوردهایی عالی شد !ولی از یک طرف انگار ذهن من خودش را تنها برای 6 ماه از آن همه ممنوعات محروم کرده بود و از طرف دیگر ورودیهای نامناسب در ارتباط با دیگران ذهن افسار گسیخته من را بسمت تاریکی قبل از شروع دوره کشاند و جای اهرم رنجو لذت را در مغزم عوض کرد ،مدام نجوا میکرد که مگه میشه از میوه گذشت؟!مگه میشه ماکارونی رو نخورد!؟،مگه زندگی بدون نون و برنج مقدوره؟!اصلا برای چی به این دنیا اومدیم ؟!برای چی میخوایم زندگی کنیم!؟مگه هدف زندگی لذت نیست؟!تا کی میخوای ادامه بدی!؟چرا محرومیت؟مگه خدا مارو آورده که زجرمون بده و …بعد یواش یواش چیت کردن شروع شد و وقتی چیت میکردم خودمو برای چیت کردنای بزرگتر راضی میکردم؛حالا که این شکلاتو خوردم دیگه این بستنی رو هم بزن،حالا امشب رو بخور باز از فردا شروع کن،بابا یک شبه دیگه !همیشه که ازین جشنا نیستا!بعد میری رشت و هرجور بخوای زندگی میکنی دیگه!زندگی ارزش اینقدر سختی کشیدنو نداره!کجا رو میخوای بگیری!؟تو بدون این رژیم هم خوب بودی که ،مشکلات تو که اونقدر مهم و اذیت کننده نبود! از همین دوره فقط همینو فهمیدی که هر وقت مشکلی پیش اومد راه حلش نخوردنه!راهش استراحت دادن به بدنه!پس بخور دیگه !هر جا دیدی حالت یجوری شد دو روز چیزی نخوری ردیف میشه و…فهمیدم که ذهن از یک طرف در زمان گشنگی برات خوردن رو لذت بخش میکنه و بعدش اونقدر عذابت میده که وجدانت از درد نمیذاره به هیچ کاری درست برسی،هر کاری میخواستم با تمرکز انجام بدم یک طرف ذهنمو رو این نجواهای ذهنی که بخورم و بعد عذاب وجدان بکشم پر کرده بود،همون چیزی که استاد در شیوه حل مسائل زندگی بخوبی توضیحش دادن و باعث میشد قدرت تمرکز کم بشه،انرژی پخش بشه و همه کاره هیچ کاره بودم…یه وقتایی میفهمیدم که من تا در قانون سلامتی درست و حسابی متعهد نباشم هیچ تعهد دیگه ای در هیچ کدوم از موضوعات دیگه نمیتونم به خودم بدم،پایه و اساس تعهدم شل بود ،مدام میلغزید ،سیکل معیوب و از اون الگوهای تکرار شونده که وجودم رومدام آزار میداد و همین باعث شد در بحث درآمد و پیشرفت شغلیم کوتاهی کنم و نتایج روز به روز ضعیفتر بشه،تمرکزم از روی کار اصلیم برداشته شد در حالیکه هزاران نفر عاشق جایگاه حرفه ای منن !ولی من بدنبال چیزای دیگه بودم!!میگفتم دیگه از دندونپزشکی خسته شدم،میخوام برم سمت علایق دیگم و از اونا پول بسازم،میخوام تور گاید بشم!میخوام کافی شاپ بزنم و یک محیط لذت بخش و آروم داشته باشم و ازش پول بسازم ،میخوام با مریض و دندون درد و کمر درد و گردن درد بقیه عمرمو تلف نکنم،باورام داشت تغییر میکرد به همه میگفتم میخوام مهاجرت کنم دبی ولی نه با کار دندانپزشکی،دنبال یک راه دیگه بودم که خودمو درگیر کار و حضور فیزیکی نکنه!یه کاری که آزادی زمانی مکانی و مالی رو برام فراهم کنه!چه کاری!؟نمیدونم،تنها کاری که به ذهنم میرسید این که برم دوره های تور لیدری رو بگذرونم و از همین طبیعتگردیای کوچولو شروع کنم تا تکاملم طی شه و به درآمد برسونمش !با چنتا لیدر صحبت کردم ،چندتا سفر کوتاه یک روزه ودوروزه با نگاه آینده نگری رفتم و یهو متوجه شدم با برداشتن تمرکزم از روی کار اصلیم کم کم درآمدم نزول کرد،مشتریهام کم شدن،به صفر نرسیدم ولی نزدیک شدم به صفر در کارم!این جهان عجیب هوشمنده!در ذهنم یک سوال مدام زنگ میزد که چرا!؟چرا دیگه تو کلینیکی که بهترین مراجعینو میدادن بمن،کارهای زیبایی رو انجام میدادم و مشتریام راضی بودن ،پس چرا دیگه کسی نمیاد !چرا حتی برای ویزیت مراجعه ندارم!؟امروز فهمیدم چرا؟چون تمرکز نداشتم دیگه،چون تعهد نداشتم!چون به خودم قبولونده بودم که کار میکنم فقط برای درآمد،کار میکنم که زندگیم بگذره!نه برای خلق ارزش؟تا مریضم کارش تموم میشد مثل موشک در میرفتم که برم کافی شاپی جایی بشینم به خیال خودم روی باورام کار کنم!هر جایی بودم چه باشگاه چه کافی شاپ چه تو مسیر خونه و سر کار چه وقتی با خانواده بودم در همه این لحظات فایل گوش میکردم،خیلی قشنگ حرف میزدم ولی امان از نتیجه!عالم بی عمل شده بودم!همه دوست داشتن براشون حرف بزنم ،آرومشون کنم،یه وقتایی چیزایی میدیدم که نمیتونستم نگم ،فکر میکردم میتونم تغییر بدم اوضاع رو !میتونم روشون تأثیر بذارم ،میتونم با خوراک ذهنی که از استاد عباسمنش و قوانین درک ودریافت کرده بودم همه چی رو تغییر بدم …ولی چقدر ساده انگارانه نگاه میکردم!امروز با این فایل سیلی محکمی خوردم!!فهمیدم چقدر از مسیر اصلی دور شدم،فهمیدم چقدر کم، داشته هامو میبینم،فهمیدم شکر میکردم ولی با زبان نه با دل!فهمیدم بیراهه میرفتم و این از زمانی شروع شد که تعهدم رو به دوره قانون سلامتی بدست فراموشی سپردم!فهمیدم که باید دور بزنم!این راه که میروم به ترکستان است! همین فایل باعث شد برم پروفایلم رو کامل کنم و شرایط کنونیمو بنویسم و همینجا تعهد بدم که همیشه بهش دسترسی داشته باشم !
خدارو شکر میکنم بخاطر حضور استاد عباسمنش و سرکار خانم شایسته عزیز که چراغ رو بموقع روشن کردن،برای من بهترین زمان بود!چقدر همیشه از خدا میخواستم انسانهای ارزشمند رو در مسیرم بذاره،بندگان خوبش رو بسمت من هدایت کنه و منو در مدار ثروت در مدار لذت و خوشبختی قرار بده،اینجا در شهر رشت باوجودیکه یکسال و نیم از مهاجرتم میگذره با هیچ کس ارتباط نزدیکی که منجر به رفت و آمد بشه نگرفتم،احساسم میگفت این فرصتیه برای خودسازی،زیادن آدمایی که برای کمک بمن سر راهم سبز شدن ولی خدا بهم فهموند که توی همین سایت پر از ادمهای ارزشمندیه که همیشه آرزوداشتم وقتمو باهاشون بگذرونم ،وقتی کامنت بچه ها رو میخونم مخصوصا دوستان متعهدی مثل سید علی خوشدل،حمید امیری،محمد فتحی،سعیده ،فرزانه ،نفیسه،یاسمن و بسیاری از اعضای این خانواده الهی که اسماشون یادم نیست میفهمم که خدا منو با چه نعمت و ثروتی احاطه کرده،برای همگی سلامتی ،شادی،ثروت ،حال خوب،عشق و عمل به آگاهی از خداوند هدایتگرم مسئلت میکنم،منتظر خوندن نظرات شما هستم و خدا میدونه که چقدر در این زمان به این آگاهی ها نیاز دارم،
دوستتون دارم️
«وَالَّذِینَ جَاءُوا مِن بَعْدِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالْإِیمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلًّا لِّلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّکَ رَءُوفٌ رَّحِیمٌ»
ﻭ ﻧﻴﺰ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﻣﻰﮔﻮﻳﻨﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ !ﻣﺎ ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺑﺮ ﻣﺎ ﭘﻴﺸﻲ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﺑﻴﺎﻣﺮﺯ ،ﻭ ﺩﺭ ﺩﻝ ﻫﺎﻳﻤﺎﻥ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ، ﺧﻴﺎﻧﺖ ﻭ ﻛﻴﻨﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﺪﻩ . ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ! ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺗﻮ ﺭﺅﻭﻑ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻲ .(آیه ١٠ سوره حشر)
سلام و درود فراوان به شما جناب صادقیان گرانقدر ، بسیار بسیار شما رو تحسین میکنم و بهتون تبریک میگم. بخاطر این همه نتایج و دستاوردهای طلایی و بخاطر این چنین شخصیت ارزشمندی که از خودتون خلق کردین. خیلی اتفاقی کامنتتون رو خوندم. و چقدر تحسینتون کردم. جایگاه فعلی شما آرزوی خیلیهاست.
امروز داشتم فایلهای دوره ارزشمند عزت نفس رو گوش میدادم ، رسیدم به جلسه هشتم. اونجایی که استاد عباس منش در مورد تغییر کردن دل شرایط ایده آل صحبت میکنه. یکی از شاخصه های افراد با عزت نفس بالا اینه که وقتی همه چیز ایده آل هست اون لحظه حرکت میکنن برای ایجاد یک تغییر و من این ویژگی رو توی کامنت تون دیدم و خوندم و لازم دونستم تحسین تون کنم. لازم دونستم موفقیت های یه انسان ارزشمند و توحیدی رو تحسین کنم تا خودم هم رنگ و بوی توحید بگیرم.
چند سال پیش که هنوز با آموزشهای استاد آشنا نشده بودم یه دندون درد شدیدی گرفتم و رفتم پیش یه دکتر عزیزی بنام دکتر مشاوری توی بوشهر. مثل خود شما بسیار انسان شریف و ارزشمند، متخصصی بود. و بسیار هم شوخ طبع ، روی دندون من کار میکرد از شوخی هاش چیزی کم نمیشد. میگفت یه بی حسی بی حسی میخوام بزنم تو لثه ات اصلا نگرانش نباش در حد لگد یه مورچه درد داره. بعدی رو میخواست بزنه میگفت این یکی اندازه لگد کروکدیله. منم خنده ام گرفته بود، نمیتونستم بخندم. دهنم باز و ابزار دندون پزشکی توی دهنم. وقتی کارش تموم شد یه حس آرامش خاطری بهم دست داد که آخییییششش از اون همه درد راحت شدم. هم پیش خودش هم پشت سرش کلی براش دعای خیر کردم.
از کلینیک که اومدم بیرون دکتر رو دیدم یه ماشین گرون قیمت و عالی و تمیز داشت، از اعماق وجودم گفتم خدایا نووووووش جونش هزار برابر بهش ببخش. خدا میدونه این انسان ارزشمند با تخصصی که داره، درد رو از وجود چند نفر گرفته و بهشون آرامش هدیه داده. پس هر چی داشته باشه بازم کمه.
چند وقت بعد ، اوایل حضورم توی سایت بود، تو حین رانندگی بودم یه بنده خدایی کنارم نشسته بود ، بعد یه ماشین گرون قیمت کنارم رد شد شبیه ماشین دکتر ، تا دیدم گفتم الهی شکر نوش جونش. اون بنده خدا گفت مردم از کجا میارن ماشین های به این خوبی سوار میشن. گفتم این انسانی که سوار این ماشینه، لایق داشتنش هست که سواره. اگه بری ازش بپرسی به احتمال خیلی زیاد مثلا یه پزشک متخصصه. یه جراحه، یا یه دندون پزشک متخصص یا هر شغل ارزشمند دیگه. که بیش از سه دهه از عمرش رو صرف یادگیری کرده، صرف تلاش کرده، روی خودش کار کرده ، الان ما یکی از نتایجش رو داریم میبینیم. این انسان احتمالا یه درد رو از زندگی آدمها میگیره و آرامش رو بهشون هدیه میده. پس لایق داشتن این خونه و این ماشین و این نتایج عالیه. عدالت جهان بر این اصله که انسانهای ارزشمند شرایط عالی داشته باشن. این بنده خدا هر کی هست لایق داشتن این نتایجه پس نوش جونش.
الان که از کامنتتون خوندم شما یه دندانپزشک هستین، لازم دونستم برای رشد شخصیت خودم هم که شده شما رو تحسین کنم. و از درگاه خداوند بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو براتون درخواست کنم. شما با تخصصتون به انسانهای زیادی آرامش و طول عمر هدیه دادین. ازتون سپاسگزارم.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید، در بهترین زمان و مکان و شرایط در کنار توحیدی ترین انسانها.
بنام خدای مهربان
حمید عزیزم سلام،چقدر با دیدن اسمت وبارخوردیکه بهکامنت من داده بودی خوشحال شدم،امروز یکی از درخواستهای تمرین ستاره قطبیم خوندن و نوشتن کامنتهای سایت بود وتا اومدم که وارد سایت شم نوشته زیبای شما قلبمو روشن کرد،چقدر خوب مینویسی و من همیشه با خوندن کامنتات لذت میبرم،دریافت کامنتاتو تو ایمیلم فعال کرده ام بس که از نوشته هات کیف میکنم،نگاه توحیدیت،دستاوردهای مادی و معنویت،آرامش و اخلاق خوبت،اطلاعات چند بعدیت،ادبیات قشنگت،کاربرد آیه ها و اشعار در نوشته هات ومثالهایی که میزنی و انتشار اونچه که از قلبت بر میاد ،خیلی برام تحسین برانگیزه و کلی با کامنتات حال میکنم برادرو دوست خوبم!خیلی دوستت دارم و امیدوارم روزی که خیلی دیر نیست شما رو در جایی از این جهان ممکن ها ملاقات کنم…
در پناه خداوند شاد ،آروم ،سالم خوشبخت و ثروتمند باشی رفیق