دلیل نتایج پایدار - صفحه 8 (به ترتیب امتیاز)

717 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    احسان راضی گفته:
    مدت عضویت: 1215 روز

    سلام خدمت دوستان و استاد

    من. پارسال بود که همش استرس داشتم و ذهن بشدت منفی و درگیر مشکلات که هرزگاهی اتفاقات بد برام میافتاد و نمی‌دونستم که چرا این قدر استرس دارم و بهم الهام شد که دوره دوازده قدم رو بخرم چون مباحث قرآنی بود بیشتر با کنترل ذهن و من شروع کردم قدم اول که تموم شد و هی قدم های بعدی اصلا بعد قدم سوم من انگار داشتم تو بهشت زندگی می‌کردم روحم اونقدر لطیف شده بود روابطم با همه عالی شده بود و اعتماد به نفس فوق العاده و مشتریام زیاد شده بودند و درآمدم چند برابر تا آمدم قدم هشت و کم کم دیگه گفتم بلدم البته استاد هم تو یه فایلشون بود که میگفتند با یه مثلاً فکر منفی اوضاع بد نمیشه نگران نباشین و مثبت هم همینجور باید اینا زیاد تکرار بشن و منم بد برداشت کردم و چون دیگه پر شده بودم از خوبی میخواستم یکم تنوع بدم حالا گفتم یه روز تلویزیون نگاه کن ببین چجوریه یه آهنگ منفی گوش کن مگه چی میشه میگفتم ببین مثلا آدم بد ها چقدر ابوهت دارند تو فیلما و … خلاصه من کم کم دیگه فایل های شمارو کمتر گوش دادم و بعدش دیگه بعد عید کلا گوش ندادم و بهتون هم شک کردم که از کجا معلوم که این آقا راست میگه شاید راه های دیگه خوب باشد از کجا معلوم که. میگه افکار خوب اتفاقات خوب مگه می‌تونه علمی صد در صد ثابت کنه و اینا فقط شبه علم هستند و علم هم ثابت نکرده و تو دانشگاه هم تدریس نمیشه ول کن اصلا من افکار بد میپرورونم تو سرم ببینم اصلا چی میشه و حالم کم کم بد شد و ماه قبلی بود که ده میلیون از حسابم کلاهبرداری کردند و به. تقریبا ده روز ماشینم رو از جلو در خونه برداشتند و در حالی که قفل فرمان هم داشتم و از ماشین مشابه من هم تو کوچه چند تایی بود و بعدش چند تا اتفاقات کوچک بد دیگه اونم همش تو یک ماه خلاصه چون دیگه دوازده قدم رو هم عمل نمی‌کردم کنترل ذهن نداشتم همش تو احساس بد و استرس شدید بودم و همش به خودم میگفتم دیدی اینا شبه علم نیستند و راستند و استاد همه حرفاش درسته تو چرا این مسیر رو ادامه ندادی همش خودم رو سرزنش میکردم و نتونستم اغراض کنم و به بقیه هم گفتم و اونا هم همشپیگیری می‌کردند و من حالم بدتر میشد البته خدارو شکر لطف خدا بود که پولم پیدا شد و ماشینم هم همینجور اونم یه روزه ولی بهم ثابت کرد که قانون چقدر درست جواب میده همه هم میگفتند همش چرا تو بلا سرت میاد تو که اینهمه خوبی این اتفاق چی میخواد بهت بگه و منم میدونستم که دقیقا چرا این اتفاقات برام افتاده خلاصه این روزا همش می‌خوام دوباره روی خودم شروع کنم به کار کردن و این فایل بسیار بهم کمک کرد که نباید یک قدم هم به عقب برگشت و در حد یه آهنگ و تلویزیون هم نباید ورودی بد داد به ذهن

    سوال بعدی هم به نظر من آدما شک میکنند به قانون و ادامه نامیدند چون اوایل ذهنشون بازه و هر چیزی که استاد میگه قبول میکنند و بعدش میرن تحقیق و تحقیقات میگه که نه اینجوری هم می‌تونه باشه و اون باور خوبه از بین میرم کلا

    خیلی دوست دارم استاد این کامنت منو بخونه و بهش جواب بده و دربارش صحبت کنه و بگه که این جهان داره چجوری کار می‌کنه

    خیلی ممنون از استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  2. -
    شهلا صدوقی گفته:
    مدت عضویت: 1737 روز

    سلام به استاد عزیزم بارها و بارها این فایل رو گوش دادم ومث یک پتک منو شوکه کرد انگار یک آگاهی یک فهم از حرفهای شماکه قبلنا نمی‌فهمیدم این سوال رو چرا مسیر زندگیم یو یوس الان فهمیدم وعلت

    بالااومدن باور های تاریک برابر خجالت برابر ترس از خجالت وگاهی بخاطر دلسوزی کردن وخود رامسول قرار دادن خودت برای دیگران دوباره بازیچه ذهن وبرگشتن به حالت قبل برمی‌گردی مث همون معتاد بخاطر اینکه عدم لیاقت داره به محض اینکه مواد ببینه یادوستان قبلش بهش پیشنهاد بدهن دوباره برمیگرده …خیلی مثال واضحی بود ماهممون معتادین به بدبختی به بی پولی به بیماری به دعوا بحث بی احترامی اصلن معتادیم واگر هرچند ماه یک مرتبه یا هرروز اینا رو نوشیم انگار خماریم انگار شبمون روز نمیشه همون‌طور که معتاد خودش می‌ره دنبال مواد ماهم خودمون باپای خودمون میریم دنبال بدبختی فقر دنبال بی احترامی دیدن دنبال دردسر باچی باخارج شدن از مسیر حالا چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟بخاطر همرنگ جماعت شدن بخاطر مقدم کردن دیگران برخود به خاطر ریشه های که از عدم لیاقت میاد ..اگر میشد همه بتونن ذهن وعادتش رو کنترل کنن که دیگه همون الان بیل گیتس ورونالدو ایلان ماسک بودیم باید بیام بیشتر به خودم بپردازم و بیشتر رو ریشه ها ورفتارهام دقیق بشم ….

    من استادخیلی وقته متوجه خودم شدم که نمیتونم ولی نمدونستم چطور باید کنترل کرد ولی الان متوجه شدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  3. -
    اعظم م گفته:
    مدت عضویت: 1364 روز

    سلام وآرزوی سلامتی استاد نازنینم وهمه ی دوستان گلم

    از ترازو کم کنی من کم کنم

    تا تو بامن روشنی من روشنم

    مولانا

    واقعا که باکار نکردن روی خودمان سر خودمان را شیره می مالیم

    وخدا هم از زبان مولانا واززبان استاد نازنینم میگه اگه بخوای کم بزاری به همون اندازه که کم گذاشتی من وزندگی هم برات کم میاره واگه،روشن وواضح کارکنی روی خودت جهان هم روشن تر و الهی تر میشود

    احسنت به شما استاد عزیزم بابت تعهدتان بابت موحد بودنتان

    هرگاه فایلی می‌گذارید آن قدر نکات آموزنده وناب وکلیدی میگویید که متحیر میشوم وبا خود میگویم مگه باز هم استاد حرف دارند برای گفتن

    درصورتیکه همه ی چیز هایی،که باید میگفتند گفتند،،،ولی هر بار میبینم از یه زاویه ی جدید مساعل را موشکافی میکنند،،ممنونم،،،

    چه قدر عالی گفتید وقتی تعهدتان کم میشود نکات منفی در مورد اون کاری که بهش تعهد دارید را بیشتر به خودتان جذب میکنید. مثلاً در مورد قانون سلامتی اگه قانون زیر پا گذاشته شود و شیرینی خورده شود ،،تعداد دفعات شیرینی خوردن بیشتر میشود

    این را به همه ی تعهدات میشود تعمیم داد مثل وقتی که تعهد دادیم غیبت نکنیم ودروغ نگوییم ولی تا متعهد بودنمان را فراموش میکنیم،،بیشتر اتفاقات منفی به خود جذب میکنیم و بیشتر غیبت میکنیم.

    بیشتر بد بختی ها به خاطر عدم تعهد وعدم احساس لایق بودنمان برایمان رخ میدهد..چه قدر قوانین ساده و ناب هستند …وحتما از قبل از این دنیا این قوانین را می‌دانستیم و از یا د برده ایم ،،، ،،،

    اسیر عادت هایمان شدیم،اسیر نقطه ی امنی که بهترین جایگاه برای تنبل های کلاس دنیاست.،،،میپنداریم عقل جزویمان میتواند باعقل کلی ،خداوندی که تمام هستی را اداره می‌کند برابری میکند؟؟؟

    میترسیم،،به خداوند اعتماد نداریم…و دنبال حرف تازه ای میگردیم تا شاید زندگیمان عوض شود و معجزه رخ دهد ولی از نقطه ی امنمان،بیرون نیاییم.

    با تشکر وسپاس فراوان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  4. -
    شیدا و مهرک گفته:
    مدت عضویت: 1747 روز

    به نام خدایی که ما خیلی جاها فراموشش کردیم اما اون هیچ وقت هدایت کردن مارو فراموش نکرد

    سلام به استاد عزیزم و دوستانم

    اگر میتونستم با تصویر تو این کامنت بهتون نشون بدم شیدایی که قبل از شناخت قوانین و اجراش رو بعد از شناخت قوانین اونوقت متوجه تغییر در تمام ابعاد زندگیم رو میدید

    زمانی که با قانون آشنا شدم زندگیم از همه ی ابعاد بد بود جوری که اگر من یه رستوران میرفتم اطرافیانم تعجب میکردن که چجوری تونستی بری رستوران کسی مهمونت کرده؟دیگه شما عمق فاجعه رو ببینید

    با قانون که آشنا شدم اینقدر خوب روی قوانین کار میکردم شب و روز روز و شب حتی موقع خواب فایل پلی میکردم اینکه تاثیر داشت یا نه مهم نبود فقط میخواستم این حرف ها هی تکرار بشه برام یواش یواش شرایط زندگیم تغییر کرد و من داشتم نتایج رو میدیدم

    از ارتباطم با آدم ها بگم من اون موقع کار پنل پیامکی میکردم باورتون نمیشه چقدر مشتری پیدا کرده بودم و چه مشتری هایی که هر کدوم شغل مختلف داشتن یکیشون رو مثال بزنم

    یکی از مشتری ها تو ملارد کرج باغ رستوران داشت و ما رفتیم پیشش پنل رو حضوری یاد دادیم و پولو بگیریم بیایم وقتی از در وارد شدیم طرف انگار صد سال بود مارو میشناخت اینقدر گرم و صمیمی برخورد کرد کارمون که تموم شد خواستیم بریم گفت من اجازه نمیدم همیجوری برید باید غذای رستوران ما رو بخورید برامون یه میز چید چند مدل کباب سالاد ماست چند تا نوشیدنی و ما هرکاری کردیم که مبلغش رو پرداخت کنیم اجازه نداد

    نه فقط این مشتری 90 درصد مشتری ها دقیقا همین کارومیکردند و ما ذوق زده این که قانون داره جواب میده و اون مسیری که دنبالش بودیم رو پیدا کردیم

    از لحاظ مالی بگم تا 1 ماه قبلش ما پول این که گاز بزنیم به ماشین رو نداشتیم طرف آشنا بود قرضی اینکارو میکرد

    بعد از اجرای درست قوانین پول گاز چیه منو همسرم هرموقع اراده میکردیم میرفتیم سفر هر غذایی که دوست داشتیم رو میخوردیم و این برای ما تجربه جدیدی بود

    ما هیچ کاری نمیکردیم و از زمین و آسمون برامون ثروت و نعمت و اتفاقات خوب میومد

    کم کم رفتیم یه تخصص یاد گرفتیم و وارد حوضه طراحی و معماری شدیم

    باورهامون رو راجب آدم ها ثروت کارهای اداری و… تغییر داده بودیم

    و تو کمتر از یک سال مهاجرت کردیم

    آره دقیقا قانون اینقدر دقیق عمل میکنه

    همه کارهامون همونطور که میخواستیم پیش رفت تو فرودگاه قسمتی که چمدون هارو وزن میکنن یه آقایی بود که به شدت بد اخلاق بود وما نمیدونستیم که اظافه بار داریم اون سال تقریبا 2 ملیون میشد

    باورتون میشه با ما خوش رفتار که بود هیچ نزاشت اظافه بار پرداختت کنیم و برگه رو پاره کرد گفت شما برید

    داخل کابین هم که با دوستی آشنا شدیم که داشت فایل های استاد رو گوش میکرد و با اون دوست خوبمون کلی گپ زدیم و میخوام بگم همه چیز داشت تو مداری که بودیم اتفاق می افتاد

    همون خونه ایی رو گرفتیم که آرزوشو داشتیم و درجا شروع به کار کردن کردیم توکشورغریب تو کمترین زمان اقامت گرفتیم

    اماااا

    آره استاد جان متاسفانه من هم جز افرادی بودم که خوشی زد زیر دلش و فکر کرد قانون رو فهمیده باورهاش تغییر کرده

    یه تافت میزنه روی باورهاش همینجوری میمونه اما جهان اینطوری عمل نمیکنه

    یه جوری یواش یواش از مسیر دور شدم و روی خودم کار کردن رو بیخیال شدم که بعد از 2 سال دیدم وای من

    چرا آدم ها اینجوری شدن چرا دیگه دخل و خرج جور درنمیاد چرا برکت از زندگیم رفته و ما تو دوران پاندمی که همه بیکار بودن ما درامد و شغل داشتیم پاندمی که تموم شد دیدیم اوه اوه این ویروس رو نگرفتیم اما به جاش ویروس باورهای مخرب و محدود کننده رو گرفتیم بله دوستان به همین سادگی نتایج تغییر کرد

    دوباره تصمیم به کار کردن روی قوانین گرفتیم

    ولی یه نکته این جا هست هربار که از مسیر خارج میشی باورهای مخربت انگار بیشتر میشن و مقاومت درون از دفعه اول خیلی بیشتر میشه

    ما دوباره روی قانون کار کردیم و وارد دوره 12 قدم شدیم

    الله چقدر بخشندس چقدر مهربونه

    و دوباره نتایج خوووب اتفاق افتاد

    ولی یه انسان چقدر میتونه خودش رو کم لیاقت ببینه چقدر میتونه سقف خواسته هاش کوتاه باشه که باز مسیر رو رها کنه و ما باز رها کردییییم

    وااای به این انسان فراموشکار و ناسپاس

    و برای بار سوم که شروع کردم به خودم گفتم اگر اینبار مسیر رو رها کردی دیگه حق نداری برگردی این آخرین فرصته

    تو دنیا هرچیزی رو که انکار کنم نمیتونم این موضوع که تا وقتی روی خودت کار میکنی نتایج تغییر میکنه رو نمیتونم انکار کنم

    خداروشکر میکنم که هنوز تو این مسیرم

    علتی کامنت گذاشتن رو شروع کردم حتی وقتی چیزی برای گفتن به ذهنم نمیرسه اینه که به خودم بگم روزی که دست از کامنت گذاشتن کشیدی روزیه که قانون رو اجرا نمیکنی

    استاد عزیزم خانوم شایسته مهربونم بی نهایت ازتون سپاسگذارم و دوستتون دارم

    و اینو میدونه اگر یک زندگی سرشار از آرامش ثروت نعمت اتفاقات خوب رو میخوام فققققققط باید روی باورهام کار کنم فایل هارو گوش بدم کامنتهای شما دوستان عزیزم رو بخونم و تو همین مدار ادامه بدم همیییین

    استاد عزیزم تو فایل چگونه با کشف قوانین زندگی خواسته هایم را خلق کنم

    فهمیدم که چرا شما لایق این ثروت و زندگی خوب هستید و چرا خیلی ها این نتیجه رو نگرفتن

    مثل شما عمل کردن به قانون یه ایمان قوی به خدا میخواد یک احساس لیاقت زیاد

    کار کردن روی قوانین برای من اینبار توی اهرم رنج و لذت قرار گرفته و ذهنم کار نکردن روی قوانین رو رنج بزرگی میدونه

    به شما دوستانی که مثل من این تجربه رو دارید پیشنهاد میکنم یک اهرم رنج و لذت برای کار کردن روی قوانین برای خودتون بنویسید

    عاشقانه دوستتون دارم

    ومنتظرم کامنت ها رو بخونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  5. -
    زهرا راد گفته:
    مدت عضویت: 1851 روز

    سلام استاد عزیزم

    واقعا فایل جواب نیاز این روز های من بود .میگم خدایا من که اشتیاق دارم به رشد و پیشرفت چرا درجا میزنم؟چرا به قول استاد مثل یو یو دارم پیش میرم ؟

    شما حرف می‌زدید و من گریه میکردم .هر حرفتون جواب من بود و بس .مثل استادی که داره شاگردش رو توبیخ میکنه و من احساس کردم چقدر تعهد من مشکل داره .چقدر راه در رو برای خودم میزارم . و یا توجیه برای مغزم .من اسفند تعهد دادم به انجام تمرینات و گوش دادن فایل ها .ولی همیشه درگیر موضوع زمان بودم.دخترای دوقلو دارم .وارد کار شدم تا حدی پیشرفت داشتم ولی الان متوقف شدم .و چند روزی ساعت 5صبح پا میشدم و با انرژی فایل ها رو گوش میدادم و زمان داشتم ولی شرایطی پیش می‌اومد که تایمم محدود شد حال و احوال افکارم فرکانسهام عالی نبود که بتونه شرایط رو اون طور که میخوام بسازه و نداشتن زمان حالم رو بدتر میکرد .و این شرایط ادامه دار شد .نداشتن زمان و هر مورد دیگه فقط توجیه است چرا که من یاد گرفتم شرایط رو می‌سازم. تعهد رو فراموش کردم و دارم زندگی بسیار روزمره رو سپری میکنم .

    کارم مدیر فروش نرم افزارهای تحت وب مالی هست ولی بابت تخصصم و حرفه ای شدنم خیلی راه دارم که اقدامی انجام ندادم .دوست دارم آزادی زمانی و مالی و مکانی داشته باشم .دوست دارم در مسیر رشد باشم .حقیقت دوره سلامتی رو نگرفتم ولی دست و پاشکسته از توضیحات شما و اطلاعاتی که از باشگاه ورزشی دارم کلا خوردن شیرینی رو حدود 3ماه هست گذاشتم کنار در حالی که کلا از نظر اندام اوکی بودم ،انرژیم خوبه و اوکی هستم ولی فقط اینکه فهمیدم بدن من با شیرینی به مشکل میخوره،دیگه شیرینی و شکر مصرف نکردم .اون روز برای عید قربان شیرینی سر کارم آورده بودن یه لحظه دوست داشتم امتحان کنم ولی یه جمله ی شما که تو فایلی که در باشگاه بودید با دوستتون که همین جملات فایل رو مختصر تر میگفتید یادم اومد .گفتید من همیشه میخوام رو به صعود باشم هیچگاه به نقطه ی قبل بر نمیگردم .وقتی بدونم مسیر درسته ادامه میدم.دیگه نخوردم. از این بابت از خودم راضی هستم ولی من باید فراتر از شرایطی که هستم باشم من برای رشد اومدم و با تمام وجودم می خوام رشد کنم و شرایطم رو بسازم .

    هر چی نیاز دارم در اختیارمه .الان از نظر مالی رشد داشتم .سر کارم .شرایط رفاهی ام … ولی جایی برای توقف نیست واقعا .آره استاد حق با شماست وقتی نتایج عالی پیش میره واقعا خوشی میزنه زیر دلمون .

    همیشه اون جملتون که من وقتی قانون رو درک کردم دیگه ادامه دادم و همیشه نتایجی صعودی بوده یادم میاد .

    خیلی جاها که خیلیا با شرایط پیش رفتن من همراه نبودم. من تو اون شلوغی‌ها اونقدر از محیط دور بودم که حتی نمیدونستم تو چند خیابون اون طرف تر من چه اتفاقی افتاد.نه تلگرام و نه واتساپ و نه اینستاگرام دارم .باور کنید که اصلا درگیر فیلتر شکن حتی تا الان نشدم .شرایط اوکی دارم ولی من رشد میخوام و تغییر رو میخوام میخوام از این حالت سکون در بیام .روز در میون باشگاه میرم .سرکارم رو میرم .بچه هام هستن ولی میخوام زمانم در اختیارم باشه تا فایل هارو بیشتر و با تمرکز بیشتر کار کنم می خوام روی کارم تخصصی وقت بزارم و… من توهمین شرایط که قبلا تعهد دادم تونستم در بازه ای سال99پیوسته کامنت بزارم چرا که تعهد دادم.ولی همین که تعهدم کم رنگ میشه زمانم محدود میشه .باید تعهد من پیوسته باشه تا زمان هم برام درست بشه .نداشتن زمان توجیه هست فقط و بس .من میتونم .استاد تا آخر فایل فقط گریه کردم .چرا که همه حرفتون به من بود یه شاگردی که تعهد نداره و باید بهش بربخوره تا شاید تغییر بده شرایطش رو .باید گوشم رو بگیرم باید نهیب بزنم هر وقت از مسیر منحرف شدم.یه ذره که که از مسیر منحرف بشی ‌و ادامه بدی دیگه از راه اصلی فرسخ ها فاصله گرفتی عاشقتم استاد به خاطر بودنت به خاطر افکارت به خاطر درجه یک بودنت برای این حرفهایی که پشتش پر از پختگی و تفکر و تعمق هست شما کسی هستی که تا آخر عمر میتونم یاد بگیرم ازتون با این مسیری که با تعهد پیش می رید .مریم عزیزم عاشقتم که اینقدر عالی و درجه یک با تعهد عالی پیش میرید دوست دارم اون تغییرات شما رو هم بدونم که اینقدر عالی هستی که هم فرکانس با استاد هستید و این یعنی یه شاگرد درجه یک و عالی .

    واقعا برای این فایل جدی که آدم رو حسابی به فکر می ندازه ممنونم .

    خدایا سپاس واقعا ممنون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      فهیمه پژوهنده گفته:
      مدت عضویت: 2183 روز

      سلام به شما دوست ارزشمندم

      سلام به شما زهرا راد عزیز

      واقعا سپاسگزارم برای ردپایی که از خودتون گذاشتین و از خوند کامنت تون لذت بردم. واقعا ممنونم که تو این مسیر با تلاش و توجه های خوبت داری به سمت صعود و بهبودهای دائمی پیش میری…واقعا دمت گرم که به موقع مچ ذهنت رو میگیری و به خودت نهیب میزنی. اون احساس درک آگاهی و حس رشد طلبیدنت رو دوست داشتم و بهت افتخار کردم که نمیخوای درجا بزنی اهل رشدی چون تو لایق بهترین هایی و بهترین بودن ته نداره سقف نداره…مگر ذهن محدود ما و باورهای مخربی مثل کمبود بیاد و برای خواسته ها و پیشرفت هامون محدودیت و سقف بذاره.

      ازت سپاسگزارم یک بخش از کامنتت رو برای خودم اینجا تکرار میکنم که لازمش دارم بارها به ذهنم بگم اینکه از قول استاد نوشتی:

      من همیشه میخوام رو به صعود باشم هیچگاه به نقطه ی قبل بر نمیگردم .وقتی بدونم مسیر درسته ادامه میدم.

      ارادتمند شما فهیمه پژوهنده

      برات از الله یکتا بهترین بهبودهای درونی و بیرونی رو خواهانم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        زهرا راد گفته:
        مدت عضویت: 1851 روز

        سلام فهیمه عزیزم

        خیلی خوشحالم ،آخه تو یکی از خواسته های منی

        دنبال دوستان توحیدی میگردم و تو هدایت خدایی‌. ممنون برای محبت و مهربونیت .هممون یه دغدغه ی زیبا داریم که خیلی دوستش دارم قرار داشتن تو مسیر رشد و تکامل .

        به قول خودت ته نداره و چه لذتی بالاتر در مسیری صعودی و در حال رشد و درآغوش خداوند.

        خدارو شکر برای بودنتون .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    محمدامین سهرابی گفته:
    مدت عضویت: 2721 روز

    سلام

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و تمام بچه های گروه تحقیقاتی عباسمنش

    میخوام به این سوال ها جواب بدم چون این فایل دقیقا برای من هست.

    سوال 1: درباره تجربیات شخصی خودت از زمانی بنویس که آگاهانه سعی داشتی آموزش های استاد را در زندگی ات اجرا کنی، چه نتایجی گرفتی و چه تغییرات مثبتی در هر جنبه از زندگی ات ایجاد شد؟

    مهمترین پاشنه آشیل من تو بحث ثروت بود که باور قبلی م این بود که ثروتمند شدن معنوی نیست. استاد توی یکی از فایل ها گفتن که من وقتی رو این باور کار کردم درآمدم 100 برابر شد و من خودم متعهد کردم که رو این باور کار کنم و حتی به جایی رسید که منتظر درامد بیشتر شدم و از یک زمانی مثل بمب شروع شد و درآمدم 50 برابر شد و تازه دوماه از این موضوع میگذشت و من متوجهش شدم که این نتایجی که من دارم میگیرم بخاطر کارکردن روی باورهام بوده. اونجا بود که نتیجه کارکردن روی باورهام دیدم. مشتری از زمین و آسمون برام میومد و واقعا لذت میبردم. این بهترین نتیجه ای بود که از عمل به آگاهی ها گرفتم و حتی مسیر بعدی رو بهم نشون داد که باید یک پله رشد کنی و دارم خودم آماده میکنم برای پله بعدی.

    سوال 2: (اگر در مورد شما صدق می کند) درباره تجربیاتی بنویس از زمانیکه از این فضا دور شدی؛ به مسیر قبلی خودت برگشتی و دیگر این آموزه ها را در عمل استفاده نکردی، شرایط شما چگونه تغییر کرد و نتایج به چه شکل اُفت کرد؟

    همیشه وقتی یک پله رشد میکنم تا چندماه استپ میخورم انگار که انگیزه برای ادامه دادن ندارم وقتی نشانه ها شروع میشه متوجه میشم و میام کارکردن روی خودم ادامه میدم. مثلا تو بحث مالی درآمدم شروع میکنه به افت کردن و هزینه های بیخودی میاد تو زندگیم که باعث میشه احساس خوبم رو از دست بدم بازهم بین یک ماه تا دوماه زمان میبره تا خودم و جمع و جور کنم و ادامه بدم مسیر آگاهی ها رو.

    چیزی که من از مسیر دور کرده و هنوز نتونستم اصلاحش کنم سیگار کشیدن هست با اینکه با استفاده از اهرم رنج و لذت تونستم یکسال ترک کنم ولی باز شروع کردم. به محض اینکه از اهرم رنج استفاده میکنم به مرحله ای میرسم که کمتر از یک هفته حتی از بوی سیگار نفرت پیدا میکنم ولی بعد از یکماه دوباره مصرف شروع میشه و اعتراف میکنم هنوز نتونستم این موضوع رو حل کنم با این که میدونم چقدر به رشد من کمک میکنه.

    سوال 3: به نظر شما، چه عواملی باعث می شود افراد بعد از اینکه مسیر درست را (در هر جنبه ای) می شناسند و از آن نتیجه می گیرند، آن را ادامه نمی دهند و دوباره به الگوهای قبلی خود برمی گردند؟

    به نظر من فراموش کردن اصل قانون و اینکه کمرنگ شدن انگیزه ها باعث میشه مسیر درست رو فراموش کنیم. یکی دیگه اینکه میخوایم از این رشدی که استفاده کردیم استفاده کنیم وقتی من درآمدم 50 برابر شده برای این رشد درآمد روی خودم کار کردم و حالا میخوام از این نتیجه استفاده کنم و اینجاست که فراموش میکنم چی باعث شده من وارد این مسیر بشم و دوباره مسیر قبلی شروع میشه.

    امیدوارم این جواب ها کمک کنه که من همیشه روبه جلو باشم و از استاد میخوام کمک کنه تا ماهم به جواب برسیم

    مرسی از لطفتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  7. -
    ارمغان رضوی گفته:
    مدت عضویت: 1310 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلامی از جنس عشق خدمت اساتید بزرگ و عزیزم استاد عباسمنش بزرگ و مریم جون خوشگل و بینظیر و بهترین و نمونه ترین الگوهای من.

    سوال 1: درباره تجربیات شخصی خودت از زمانی بنویس که آگاهانه سعی داشتی آموزش های استاد را در زندگی ات اجرا کنی، چه نتایجی گرفتی و چه تغییرات مثبتی در هر جنبه از زندگی ات ایجاد شد؟

    سوال 2: (اگر در مورد شما صدق می کند) درباره تجربیاتی بنویس از زمانیکه از این فضا دور شدی؛ به مسیر قبلی خودت برگشتی و دیگر این آموزه ها را در عمل استفاده نکردی، شرایط شما چگونه تغییر کرد و نتایج به چه شکل اُفت کرد؟

    سوال 3: به نظر شما، چه عواملی باعث می شود افراد بعد از اینکه مسیر درست را (در هر جنبه ای) می شناسند و از آن نتیجه می گیرند، آن را ادامه نمی دهند و دوباره به الگوهای قبلی خود برمی گردند؟

    جواب سوال 1: استاد من از روزی که دوره های شما رو شروع کردم از اون روز با تعهدی آهنین اومدم پیشتون دوره هاتون رو شروع کردم تو تموم جنبه های زندگیم و شما و مریم جون خوشگل رو برای خودم الگو قرار دادم و منطقی شده بی نهایت واسم خداروشکر

    نتیجه تو دستمه بخداااا دارم با نتایج قابل لمس حرف میزنم اما بقول خودتون سقف آرزوهام خیلی خیلی بزرگ‌تر شده اول رابطه ی عاطفی مثل شما و مریم جون در نهایت عشق و مودت و آزادی و رهایی بدور از هرگونه وابستگی رو میخوام و خیلی زود میدونم ایمان دارم بهش میرسم نشونه های خوبی میبینم خدا رو بی نهایت شکر و هدف فلوریدا عه استاد بخدااااا با یارم منتها دوتایی اونجا مثل شما و مریم جون عشق دنیا رو کنیم و بیشتر و بیشتر با انگیزه ی بی نهایت باعث گسترش جهان بشیم دوتایی خدارو بی نهایت شکر

    درسته من وضع مالیم عالی بود همیشه و تو ثروت بی نهایت بزرگ شدم از همه لحاظو خدارو بی نهایت شکر مشکل مالی نداشتم هیچ وقت و ندارم و خداروشکر تو ثروت بی نهایت هستم اما استقلال مالی نداشتم آزادی زمانی مکانی مالی نداشتم که با شما دوره هاتون آشنا شدم وبعد دوره بینظیر کشف قوانین زندگی سایت آنلاین لنز های چشمی زدم و خدارو شکر توش موفق هستم اما بی نهایت جا داره باز تا موفق تر بشم

    تو همین حوزه خدارو بی نهایت شکر

    جواب سوال دوم

    نه استاد من واقعا خداروشکر اراده ی آهنین دارم تویه یه کار بگم بسم الله تا آخرش میرم با قدرت هر چه تمام تر و نه واقعا چیت دی اصلا به هیچ عنوان نداشتم از روز شروع دوره باهاتون تو دوره قانون سلامتی پا به پای شما و مریم جون اومدم تو روابط هر چی گفتین مو به مو دارم گوش میکنم و انجام میدم و نتیجه تو دستمه اما میگم هدف فلوریدا س استاد بیام از نزدیک ببینمتون شما و مریم جون رو بگم اینم شد و همون لحظه هدف و پلن بعدیمو مشخص کنم با یارم و به قول شما استاد حواسم بی نهایت هست به این موضوع که خوشی نزنه دلم رو و تا یه کم ببینم دارم از مدار خارج میشم به خودم میام میگم ارمغان مهم نیست با چه دلیل و منطق و برهانی حالت منفی و بده مهم اینه تو حال بد نباید به هیچ وجه بمونی و این قانونه بی تغییر جهان هستی هست

    و سریع خودم حال خودم رو خوب میکنم دوپامین رو خودم آگاهانه واسه خودم ترشح میکنم با دویدن و یا جلوی آفتاب میشینم 10مین تا دوباره دوپامین تامین بشه و فایل های بینظیره دوره هاتون رو مدام گوش میدم که دوپامین الاصله دوباره میام تو مدار مناسب

    جواب سوال سوم

    به نظر من عدم تعهد و اراده شون هست متعهد نیستن که واقعا زندگیشون رو تغییر بدن و عوامل بیرونی رو میبین و مقصر میدونن به جای اینکه بدونن خودشون خالق بی چون و چرای زندگی خودشون هستن اگر به این درک برسن و انجام بدن تو زندگیشون و فقط با تعهدی واقعی باوراشون رو تغییر بدن مثل من نتیجه ی قابل لمس نه توهم تو دستشون حرف می‌زنن و یه لحظه هم حاضر نیستن به شرایط قبل برگردن حتی یه لحظه من این آگاهی هاتون رو استاد دوره هاتون رو با هیچ چیزی تو این دنیا عوض نمیکنم چون هم این دنیا رو واسم میسازه هم آخرت رو و همه چی رو برام این آگاهی ها میاره خدارو بی نهایت شکرت برای وجود پاک و مقدستون تو زندگیم

    عاشقتونم روی ماه شما و مریم جون خوشگل رو میبوسم

    به امید دیدنتون فلوریدا خیلی زود

    در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید و خداوند یار و یاور همه ی ما باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  8. -
    نگین گفته:
    مدت عضویت: 1266 روز

    سلام

    وقتی ایمانمون هنوز ضعیفه یعنی هنوز داریم حرفای قشنگی میزنیم که اگه خودمون تک تک اون حرفها رو باور داشتیم کن فیکون میکردیم

    ولی به‌خودم سخت نمیگیرم و میگم خدا به نیت ها پاسخ میده

    تو همین لق لقه زبان رو که تا چند وقت پیش نداشتی ادامه بده ناامید نشو ، کم کم به یقین هم میرسی

    این روزا مینویسم باورهایی رو که دوست دارم به یقین برسم و مثل سیمان بچسبن به مغزم جای اون باورهای غلط گذشته

    و تو دل این نوشته ها خود بخود به نکات جالبی میرسم که میخوام از شما دریغ نکنم و به‌اشتراک‌ بزارم باشد که خدا بر قلم و زبان من جاری شود:

    اگه حرفای استاد بهت برخورد ، همین یعنی اینا پاشنه ی آشیل توئه ، مقاومت داری تو باورشون ، که مدتهاست سد شده برای رسیدن به خواسته هات

    ولی از حقیقت فرار نکن

    نزار به غرور سازنده ت بر بخوره بگه من چه قدرت‌هایی تو وجودش گذاشتم ازش استفاده نکرد

    وقتی دستت به نعمتی نمیرسه و رَوش بدست آوردنش و خواستنش از خدا رو نمیدونی،

    ننداز گردن خواست خدا و تقدیر و امتحان الهی و …

    اون دنیا همین خدا بهت میگه :

    ” تو از من خواستی بهت ندادم ؟؟؟؟؟

    اینهمه آدم این همه چیز خواستن بهشون دادم ، حتی مواد مخدر از من خواستن، من دادم.

    تو هم از صراط مستقیم رسیدن به نعمتهامو میخواستی میدادم ”

    و اون وقته که میفهمی روز حسرت یعنی چی

    یه نوزاد تنها کاری که بلده و ازش برمیاد تا گرسنگی شو برطرف کنه گریه کردنه

    هیچ مادری اون شیری که تو سینه شه و خودشم بهش نیاز نداره، و اصلا اون شیر رو برای همون بچه میخواد، ازش دریغ نمیکنه ، مگر اینکه طفل به دو سالگی رسیده و خوراک های بهتری از اون شیر برای بچه ش در نظر گرفته

    من و تو کافیه همون کاری که از دستمون برمیاد یعنی خواستن نیازهامون از خدا رو انجام بدیم ، راه رسیدنش رو خودش بهمون میگه

    خواستن ما دقیقا مثل گریه کردن اون نوزاده،

    تنها کاری که میتونیم، همین.

    اون نوزاد ایمان داره که اگر گریه کنه ، مادر با مهربانی تمام اون شیر رو که

    خودش هم نیاز نداره ( الله الصمد ) و حتی بیشتر از طفلش دلش میخواد سیرش کنه (الرحمن الرحیم) ، در اختیارش میزاره

    اگه ایمانهای من و تو رو دست کاری نمیکردن با خزعبلاتی که بنام دین به خوردمون دادن، الان ماهم مثل همون نوزاد ایمان داشتیم که

    کافیه بخوایم تا بشود ( کُن فَیکون )

    ایمان داشتیم که

    خدا از ما مشتاق تره تا ما به خواسته هامون برسیم

    این موهبت و از خودت دریغ نکن

    خدا به ما دست داده ، پا داده ، چشم داده ، گوش داده ، درسته یا نه؟؟؟

    آیا هیچوقت از ما خواسته که با اون پاهایی که بهتون دادم راه نرید ؟؟؟

    گفته که پاهاتون و ببندید و ازش استفاده نکنید و اگه دارید می بینید که بقیه دارن چقدر راحت و قشنگ از همون پاها استفاده میکنن، شما از من نخواید که اجازه بدم ازش (در راه درست) استفاده کنید و با اون پاها در راه های لذت بخش قدم بردارید ؟؟؟

    آیا هیچوقت به ما گفته که اون دستان زیبا و سالم و توانمندی که بهتون دادم رو با طناب ببندید ،

    چون هرکس که از نعمت های من استفاده نکنه و چشم پوشی کنه ، نزد من عزیزتره و من برای کسی که استفاده نکنه از نعمتهام و لذت نبره از اونها پاداش درنظر گرفتم؟؟؟

    نه

    خدا به داوود نبی گفت تو قدرت رو از من بخواه من آهن رو در دستان تو نرم میکنم تا با اون دستها زره پولادین بسازی

    اندام جنسی انسان هم دقیقا مثل همون دست و پا و گوش و چشم، برای استفاده و لذت بردن داده، نه برای حسرت بردن که بگه نگاه کن، اینهمه انسان تو کوچه و خیابون دارن ازش استفاده میکنن مورد غضب من هستن، تویی که چشم پوشی کردی و نخواستی از من ، مستحق پاداشی اونم معلوم نیست، اگر انسان خیلی خوبی باشی

    پای سالم داده اما جلوی راه آدم یک سنگ ، یک گودال ، یک مانع هست ، نمیگه پس متوقف شو ، قدم از قدم برندار تا من بفهمم بخاطر من از خواسته ت چشم پوشی کردی تا بهت پاداش بدم

    نه

    میگه عزیزم از روی مانع بپر

    از کنار گودال عبور کن

    ولی حرکت کن

    از اون پاهای سالم که بهت دادم استفاده کن و جهان من رو طی کن و لذت ببر

    من اینها رو برای تو خلق کردم

    و تو رو برای خودم

    تو رو وقتی که شادی برای خودم میخوام نه بنده ی حسرت کشیده ی افسرده

    و کی تو شادابی ؟

    وقتی که حسرت داشتن یک خواسته تو دلت نمونده باشه

    چرا خدا ستارالعیوبه؟

    چون رحمان ه و به ما فرصت جبران میده،

    چون میدونه ما انسانیم و خطا میکنیم

    آیت الله بهجت میگفت:

    چرا قیامت یوم الحسرته؟؟

    چون آدمها اونجا تازه میفهمن که چه چیزهایی میتونستن از خدا بخوان و بهشون بده و نخواستن

    و چون نخواستن بدست نیاوردن

    امشب از خدا خواستم همونطور که به ابراهیم قدرتش رو نشون داد به من و تو هم رحمتش و نشون بده

    ابراهیم پیامبر اولوالعزم بود

    خلیل الله بود

    ولی در مورد زنده شدن مردگان شک داشت

    از خدا خواست بهش نشون بده

    و

    خدا نگفت برو خجالت بکش ، تو پیامبر منی ، تو دیگه چرا؟؟ این خواسته رو تو دلت خفه کن تا بجاش اون دنیا بهت پاداش بدم

    نه

    ابراهیم صادقانه به خدا گفت من چنین خواسته ای دارم

    میخوام ایمانم قوی تر شه

    میخوام قدرتت رو بهم نشون بدی

    میخوام یقینم محکم تر شه

    و خدا با مهربانی تمام بهش نشون داد

    من امشب با تمام وجود از خدا خواستم رحمت و مهربانیش رو به من و تو نشون بده

    و باور کن

    خدا بهمون غضب نمیکنه که ازش رحمانیتش و خواستیم

    کدوم مادری مهربونیش و از نوزاد ناتوانش دریغ میکنه؟

    کدوم پدری که یه بستنی فروشی بزرگ داره و خودش ثروتمنده و نیازی به اون بستنی ها نداره و بچه ش یه بستنی کوچیک هوس کرده ازش دریغ میکنه میگه نه نخواه ، من بجاش بزرگ شدی برات شاید ماشین خریدم اگه پسر خوبی بودی؟

    اون الله ی که صمده و بی نیاز

    رحمان ه و مهربون

    از اون پدر و مادر سنگدل تر و بی‌رحم تره

    که خودش یه نیازی رو تو وجود بنده ش بزاره ، بعد بگه ساکت باشنخواه

    اگه نخوای و بنده ی خوبی باشی شاااید اون دنیا یه چیزای خوبی بهت دادم

    یَابنَ آدم خَلَقتَ الأشیاءَ لِأَجلِکَ وَ خَلَقتُکَ لِأَجلی؛

    ای فرزند آدم، همه چیز را برای تو آفریدم و تو را برای خودم ».

    همه چیز را ….

    دقت کن:

    همه چیز را.

    نگفته بعضی چیزا رو دست نزن

    همه ی چیزهای خوب رو برای تو آفریدم

    اصلا اگه غریزه جنسی بد بود و نباید میخواستیم چرا به این راحتی تو بدن تک تک ما قرار داد؟

    فقط برای زجر کشبدن؟

    درسته باید از راه درستش ازش بهره ببریم

    ولی وقتی شرایط اینطوریه که راه درستش رو ما نمیدونیم ، دلیل نمیشه اونم ندونه

    دلیل نمیشه ازش بخوایم و اون بدونه بهمون نگه

    پس راهها بسته نیست

    چرا فکر می‌کنیم خدا اینهمه زیبایی ها.و نعمتها و لذت‌های دنیا رو آفریده فقط برای اینکه به ما نشون بده و ما زجر بکشیم تا اون دنیا شاید بهمون بهشت بده؟؟؟

    مگه نه اینه که میگه من تمام نعمتهای دنیا رو برای شما آفریدم حتی همه آنچه در آسمانها و زمین ه اگه از من بخواید در تسخیر شما قرار میدم

    ( وَسَخَّرَ لَکُم مَّا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِ جَمِیعٗا)

    و شما رو برای خودم آفریدم؟؟

    ما اگه تو غم و رنج نرسیدن به خواسته هامون باشیم به چه درد خدا میخوریم؟.

    اون بنده ای میخواد که شاد باشه و راضی

    شادی و رضایت کی بدست میاد؟

    وقتی که تو ایمان داشته باشی خدایی داری که خالقه

    و تو رو هم مثل خودش خالق زندگیت آفریده

    ایمان داری هرچی بخوای بهت میده، هرررچی

    نه اینکه بد و خوب میکنه و اونایی که خیلی دوست داری رو بهت نشون میده تا زجر بکشی ولی بهت نمیده

    و این هم اصلا ممکنه تنها راه نباشه

    .این یه راه از صدها راهی ه که برای حل یه مساله وجود داره

    و برای خدا کاری نداره بهتر از این راه هم به بنده هاش الهام کنه

    وحی و الهام خداوند فقط مخصوص پیامبران نیست

    خدا خودش تو قرآن میگه ما به زنبور عسل وحی کردیم ، به عنکبوت وحی کردیم ، به مادر موسی وحی کردیم

    اِنا اوحَینا اِلی اُمِّ موسی

    مگه مادر موسی پیامبر بود؟؟

    تو سوال ت رو بپرس خدا هزاران جواب برای اون سوال داره

    در قلبت رو بروش باز کن

    خدا خودش گفته از من هدایت بخواین برای راه راست

    10 بار در روز تو نمازش میگیم :

    .خدایا من فقط تو رو میپرستم و فقط از تو کمک میخوام ، تو هم به راه راست هدایتم کن

    پس اگه الان که من و تو فقط به حرف خودش گوش دادیم نه شیطان و از خودش کمک خواستیم اون وظیفه شو که هدایت‌ه انجام نده چرا گفته از خودم هدایت بخواین راه درست و من بهتون میگم؟؟؟

    ایمان کجا معنا پیدا میکنه ؟؟؟

    همینجا..

    اینجاها که برای یه مساله عقل ناقص خودت به هیچ کجا نمیرسه و درمونده میشی

    اگه اینجا خدا نباشه

    اگه اینجا خدا هم راه حل اون مساله رو ندونه که خدا نیست ، قادر مطلق نیست

    اگه بهت جواب اون مساله رو که میدونه نگه که ارحم الراحمین نیست

    که محب توابین نیست

    خدای من این شکلیه

    جواب همه چیز رو میدونه

    به همه چیز احاطه داره

    راه راست رو خودش میدونه

    و بخیل نیست که به من نگه

    ظالم نیست که بگه تو توی این دنیا زجر بکش و تحمل کن اون دنیا من جبران میکنم

    خودش گفته ازم بخواید :

    ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الآخره حسنه

    خودش گفته هم در دنیا حسنه و بهترینها رو بخواید هم در آخرت

    اشتباه به ما گفتن که این دنیا خدا گفته زجر بخواید تا اون دنیا حسنه بهتون بدم

    خدایا همونطور که هدایتم کردی به گفتن و شنیدن این حرفها ، هدایتم کن به باور کردن

    و عمل کردن بهش

    آمین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      صالح گفته:
      مدت عضویت: 1264 روز

      سلام به دوست همفرکانسی

      کامنتت رو دوبار خوندم

      و هر بار به تک تک جمله هایی که نوشتی فکر کردم

      همون طور که اول کامنت هدایت خاستی که خدا در قلم ت جاری شد

      خیلی دقیق نوشتی

      مخصوصا وقتی برای تایید حرفات از آیه ها استفاده میکردی بی نظیر بود

      و اون مثالی که از کودک شیرخوار و مادرش زدی هم خیلی باحال بود

      درسته

      جهان مثل مادر ماست و ما اون طفل

      خیلی طبیعی باید نعمت ها وارد زندگی مون بشه

      به قول تو باید همیشه شاداب باشیم

      شاداب ازین که هیچ حسرتی تو دلمون نمونده

      و اون که گفتی خدا نعمت هارو از قبل افریده تا ما استفاده کنیم مثل دست و پا مون

      و به دروغ به ما گفتن هرکی بهره مند نشه اون دنیا اجر زیادی دریافت میکنه

      خیلی درست و منطقی بود

      تو سوالت رو بپرس اون هزار راه برای جواب داره

      در قلبت رو باز بزار

      ممنون از کامنت زیبات خیلی از شما یاد گرفتم

      در پناه خدا ..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        نگین گفته:
        مدت عضویت: 1266 روز

        سلام دوست گرامی

        خدا رو شکر که جملاتی که خدا بر زبان من جاری کرد به دل شما نشست

        داستان هدایتتون رو خوندم خیلی جالب بود مخصوصا اون‌گلدسته ها که خوب شد نیفتادن(خخخ)

        و

        مخصوصا آخرین خط های داستان هدایتتون که فرمودید بعد بیست سال کارمندی رو رها کردید، اولش با دیدن عکستون گمان کردم یک جوان 20 ساله اید ،من هم از کارمندی 21 ساله با شرایط عالی بیرون اومدم که کارمند خدا بشم و روی خودم‌ و باورهام کار کنم. اوایل کمی به در و دیوار خوردم تا کم کم خودم و پیدا کردم

        موفق و پایدار باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    محمد مفاخري گفته:
    مدت عضویت: 1401 روز

    حمد و سپاس خدایی را که تنها آفریننده آسمان ها و زمین است.

    سلام و سپاس فراوان خدمت استاد عزیزم،

    از زیبایی های این فایل میتونم اول به آگاهی ها و صحبت‌های مهم استاد اشاره کنم، آگاهی هایی که مثل یک پتک کوبید توی سرم،

    من قبلا هم در فایل های مختلف از عدم داشتن تعهد خودم گفتم و این رو به عنوان پاشنه آشیل خودم شناختم،

    وقتی که سالهای گذشته با عزم و اراده تصمیم گرفتم سیگار ترک کنم و واقعا هم خوب عمل کردم رو یادم میاد، اون زمان با تموم وجود به خودم قول دادم این عادت مضر رو تبدیلش کنم به عادت مثبت و سازنده،

    خیلی هم خوب عمل کردم، تا اینکه بعد از ماه‌ها توی یک جمع دوستانه وقتی دیدم دوستان سیگار میکشن وسوسه شدم و ب خودم گفتم فقط یه‌دونه میکشم، نه بیش‌تر، اما قضیه ب همون یک دونه ختم نشد و بعد از اون هم رفته رفته مصرف سیگار بیشتر شد، تا اینکه دیدم نمیتونم هیچ کنترلی داشته باشم که حداقل کمترش کنم، این اتفاق باعث شده بود اعتماد به نفس‌م به طرز عجیبی افت کنه و توی موارد دیگه هم نتونم خوب عمل کنم،

    این سیکل معیوب بارها و بارها برای من اتفاق افتاد و من درس مهم زندگی رو گرفتم از این داستان،

    .

    در موارد دیگه ای هم این اتفاق افتاد و به این دلیل که نتونستم تعهد خودم رو ارزشمند بدونم ضربه‌هایی خوردم که بعضا خیلی من‌رو دچار مشکل کردن، یکی از اون اتفاق ها ارتباط با کسایی بود که برای خودم ممنوع کرده بودم،خب نشستم با خودم دودوتا چارتا کردم دیدم ارتباط با یسری آدمای اطرافم نه تنها سودی برام نداره بلکه به مراتب کلی ضرر هم داره، تصمیم گرفتم و از خدواند خواستم در این مسیر من رو هدایت کنه و ازش درخواست کردم که افراد خوبی رو در مسیر زندگی من قرار بده، بعد از ماه‌ها دوباره اتفاقی افتاد که تصمیم گرفتم با یسری از دوستانی که آگاهانه ازشون فاصله گرفته بودم بریم مسافرت و خب بازهم این سیکل معیوب تکرار شد و طبق قانون بدون تغییر خداوند نتیجه‌ها هم دوباره برگشت به حالت قبل و در یسری موارد خیلی هم بدتر شد،

    .

    موارد دیگه ایی هم الان که دارم مینویسم میاد توی ذهنم و قانون رو بهم یادآوری میکنه،

    استاد عزیزم سپاس فراوان دارم از لطف بی کران شما که بازهم مثل همیشه گل کاشتی و کلی آگاهی ارزشمند رو با ما به اشتراک گذاشتی،

    ، ممنونم از دوستانی که کامنت های فوق‌العاده خوبی نوشتن و تجربه‌های شخصی خودشون رو به اشتراک گذاشتن،

    از فرمانروای جهان برای یکایک دوستان عزیزم طلب هدایت در مسیر رشد و بهبود رو دارم،

    امضای خدا پای تک تک ارزوهاتون،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
    • -
      مسعود مقصودی گفته:
      مدت عضویت: 1488 روز

      سلام و دروود

      یه ایده تازگیا به ذهنم زده و انجامش دادم و جواب گرفتم و گفتم شاید به کمکتون بیاد.

      من کلا توی شرایطی قرار میگیرم کع مجبور میشم که به هر دلیلی توی جمعی باشم که دوستان هستند،یک سری سوالات رو اماده کردم و میپرسم از افراد،اصلا تمرکز کل جمع رو میبرم سمت جایی که میخوام و فضا رو به نفع خودم تغییر میدم.

      سوالاتی مثل:

      مثبت ترین فرد گروه کیه؟

      کی فکر میکنه میتونه از پس هر کاری بر بیاد؟

      ‌اگه همین الان کارت بانکیت پر از پول بود،چیا میخرین باهاش؟

      و…

      اگه کسی پاسخش محدود کننده بود،بعد تو ذهنم نگاه شرایط فرد میکردم و میگفتم اهان،پس این فرد این باور مخرب رو داره که به هیچ جا نرسیده و ارتباطش میدادم به باورهای مخرب و توذهنم میگفتم خب من نباید این باور رو داشته باشم،چون نتیجش میشه زندگی این فردی که به هیچ جا نرسیده !!

      و بر عکس،اگه کسی شرایطش خوب بود و باور خوبی داشته باشه،ربطش میدادم تو ذهنم به اون قسمت از زندگی اون فرد که به حتی یه موفقیت کوچیک رسیده و میگفتم با خودم که:

      ببین،این اگه این دوستم چندتا نتیجه خوبی تو زندگیش گرفته،به خاطر همین چندتا باور خوبش بوده.

      و اینجوری به نفع خودم،باورهای خوبم رو تقویت میکردم فضا و به نفع خودم عوض میکردم.

      امیدوارم مورد استفادتون قرار بگیره.

      موفق باشی عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    خانواده ی رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1876 روز

    پدر خانواده:

    سلام عرض میکنم خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان هم فرکانسی

    با دیدن این فایل بی نظیر بر آن شدم که بیام تعهدات و موفقیت هام رو برای خودم مرور کنم تا موجب انگیزه بیشتر برای خودم بشه

    واین میتونه تمرین خوبی باشه و پیشنهاد میکنم دوستان هم اگر خواستن انجام بدن چون حتما موثره

    1_انجام دوره 6 ماهه قانون سلامتی بدون هیچ گونه تقلب و گذشت یک سال و 3 ماه بدون استفاده کردن از مواد غیر مجاز رو تا امروز سپری کردم

    و حدود یک سال است شام نخوردم یا یک وعده ای بودم یا دو وعده ای با اینکه اضافه وزن خاصی نداشتم

    2_تعهدی که به خودم داده بودم که نمازهایم را دقیقا اول وقت بخوانم که این روند 12 سال انجام شد که حتی به اندازه انگشتان یک دست هم زیر تعهدم نزدم با اینکه خانواده مذهبی نداشتم.والبته که لذت میبردم و حال خوبی داشتم و جهان بر طبق کلا نمد هااولا وهااولا داشت عمل میکرد حالا بماند که بعدا خداوند مرا با استاد و قوانین آشنا کرد و فلسفه اش رو فهمیدم و تغییر رویه دادم

    3_بیش از 5 سال است که اصلا اصلا تلویزیون نگاه نکردم و از اخبار و فضای مجازی و غیره دوری کرده ام

    4_حدود 5 سال است وام نگرفتم و ضامن نشدم و قسطی چیزی نخریدم و شریک نشدم

    5_قطع ارتباط چند ساله با فامیل و دوستان.والان یک سال و چند ماه است که حتی با خانواده ام رفت آمد ندارم و آخرین بار که دیدمشون عید 2 سال پیش بود

    6_در ماههای آخر مغازه داری ام بعد از28 سال چکی خرید نکردم و خدا مرا هدایت کرد به شغل املاک و سر تعهدم ماندم

    7_ با اینکه 22 سال سابقه بیمه دارم حدود 2 سال است که دیگه پرداخت نمیکنم و ولش کردم و منتظر نیستم یک روزی بازنشسته بشم

    8_چند سال است نه گفتن به درخواست دیگران رو از استاد یاد گرفتم و خودم رو ارجع میدانم

    9_قبل ازدواج به همسرم 30 سال پیش قول دادم در کنار هم به خوبی و خوشی زندگی خواهیم کرد و خدارو شک رابطه خوبی داریم و بچه های خوب

    10_تعهدات کوچک و بزرگ از مسواک زدن گرفته تا درست رانندگی کردن صادق بودن و ماسک نزدن وخود حقیقی ام بودن و000

    سپاسگزارم از آموزه های استاد

    سپاسگزارم خداوندم که ما را به راه راست راه کسانی که به آنها نعمت داده هدایت کرده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
    • -
      زهره برزه کار گفته:
      مدت عضویت: 901 روز

      سلام به خانواده رضایی عزیز واستاد عباس منش دوستداشتنی

      چقدر لذت بردم از پیام زیباتون چقدر قشنگ انجام دادین تمریناتتونو واقعا به آدم انگیزه شوروشوق میدین منم هروز تعطیلات میگم مگه چی میشه حالا اخر هفته است ولی امروز که این پست زیبای استادو دیدم و شنیدم گفتم به کمک الله دیگه لغزش نمیکنم و نمیدونین چقدر حالم خوبه چقدر حسم قشنگه و این کامنت های قشنگ تون بهم بیشتر انگیزه میده که زهره تو شادتر میشی اگه بیشتر روی خودت کار کنی ارامشت بیشتره اگه تعهد داشته باشی خدایا صد هزار مرتبه شکرت همش میگم خدای موسی خدای ابراهیم خدای یوسف خدای مریم خدای منم هست ومنم به بهترین بهترین مکان بهترین و شادترین آدمها هدایت میکنه خدای مهریونم شکرت شکرت شکرت هزاران بار سپاس گزارم هرصبح ساعت 6 بیدار میشم تمام تلاشم میکنم شکرگزاری هامو بنویسم و هرلحظه که نگاه میکنم مبینم که خدا چقدر نعمت بهم داده چقدر ثروت بهم داده چقدر زیبایی بهم داده چقدر ادمهای خیلی خوب و مهربان کنارم قرار داده خدایا شکرت خدایا لحظه لحظه عمرم زندگیم نفس کشیدنم تک تک سلول هام شکرت میکنن خدایا شکرت

      از شما هم بابت اینکه یادآری کردین که ما چی بودیم چی شدیم سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      محمد حسین تجلی گفته:
      مدت عضویت: 2249 روز

      سلام

      درود به شما آقای رضایی عزیز

      چقدر لذت بردم از مطالعه‌ی دل نوشته‌ی شما

      چقدر زیبا نسبت به خودتون آگاه هستید

      و چقدر زیبا مواردی که در اون متعهد بودین رو لیست کردید و نوشتید

      واقعاً درود بر شما

      و

      من چقدر از شما یاد گرفتم که بیشتر ویژگی های مثبت و توانمندی های خودم رو ببینم و بابت اون ها به خودم تبریک بگم

      چقدر مورد شماره 7 برای من تحسین بر انگیز بود و شجاعت شما رو تحسین کردم

      چون خیلیییی ها رو دیدم که در این مورد به شدت مشکل دارند

      پایدار باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        خوشبخت آزاد گفته:
        مدت عضویت: 1958 روز

        سلام آقای رضایی

        کامنت شما به شدت منو خوشحال کرد و واقعا تحسینتون کردم که تونستید انقدر متعهد و پایدار باقی بمونید و باور کردم که میشود

        من بیستو دو سالمه و باور دلرم تونستن ربطی به سن نداره فقط کافیه تقلب نکنیم

        و باور داشته باشیم که میشود بعضی چیزارو حذف کرد

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: