راهکارهای دوره عزت نفس برای ساختن عزت نفس

320 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1172 روز

    سلام استاد عزیز

    سلام دوستان خوبم

    واقعا عزت نفس یکی از کلیدی ترین و کاربرد ترین اصل در زندگی ما است

    مدتها فکر می کردم که عزت نفس بالایی دارم

    غافل از اینکه نه تنها اشتباه می کردم بلکه هنوز خودم را خوب نشناخته بودم

    همیشه می ترسیدم در مورد کوچکترین خواسته خودم به صاحب کار خودم حرف بزنم

    همیشه دنبال راه فراری بودم که با صاحب کار خودم کمتر روبرو بشوم

    هر سال روزهای بسیاری از مرخصی های من سوخت می شد چون شهامت گفتن آنرا نداشتم که به من مرخصی بدهید

    همیشه بهترین کار را می کردم و کمترین نتیجه عاید من می شد

    خداروشکر جهان هستی آنقدر فشار به من آورد تا خودم را شناختم و توانستم خودم را پیدا کنم

    از خداوند هدایت خواستم و خواستم که در این راه به من کمک کند و دستان استاد عزیز را در دستان من گذاشت

    حال براحتی حرف خودم را می زنم

    از حق خودم دفاع می کنم

    مرخصی می گیرم

    تا جایی پیش رفته ام که می توانم برای خودم صاحب کسب و کاری بشوم.

    از جای قبلی خودم بخوام استفعا بدهم و یا تقاضای حقوق بیشتری کنم

    همه اینها مدیون درسها و زحمات استاد عزیز هستم

    از خدای خوب خودم بخاطر هدایت در این مسیر هم سپاسگزارم

    ممنون خدای مهربان من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
    • -
      علی بهره ور گفته:
      مدت عضویت: 3226 روز

      سلام.و درود بر مرد فعال عقل کل

      خیلی لذت بردم از این کامنت زیبایی که نوشتین .چقد این مطالبی که گفتین برا ماها آشنا است و مشترک هست.

      چقدر بعد دوره عزت نفس میتونیم از حق و حقوق خودمون دفاع کنیم.و اینکه چرا بچه هایی که بهترین کار رو انجام میدن و زحمت میکشن چرا اون نتیجه عاید من نشود و دیگران استفاده کنند.ازتون ممنون م بابت این یادآوری

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1145 روز

    راهکارهای عزت نفس برای ساختن عزت نفس.

    سلام به استاد عزیز ونازنینم ومریم عزیزم.

    ممنون از مریم جون که خلاصه ومفید و تیتروار هر کدوم از تمرینات جلسات این دوره رو بیان کردن.

    خب! من دومین باری بود که این دوره رو کار کردم .

    برای بار اول خیلی پیشرفتها داشتم واین بار هم با توجه به آگاهی های جدید ویاد آوری موارد قبل ب نظر خودم پیشرفتهایی داشتم.

    استاد عزیزخیلی قشنگ توضیح دادن که گذشته ی ما هرچی بوده و هر کی بخصوص پدر ومادرامون هر کاری با ما کردن وهر رفتاری با ما داشتن که باعث سرکوب شدنمون می‌شده ،را فراموش کنیدواز این لحظه بدونید خودتون خالق شرایط هستیدوخودتون میتونید به راحتی شخصیت خودتون رو شکل بدید.

    که برای رسیدن به این هدف باید تک تک نکاتی رو که در هر جلسه گفتن رو رعایت وتمرین کنیم تا اون چیزی بشیم که خودمون دوست داریم باشیم .

    در واقع دنبال مقصر نگردید وهیچ‌عوامل بیرونی رو در نداشتن عزت نفس خودتون ،راه ندید.

    اگه من خودسازی دردرون خودم داشته باشم وروی توانایی های خودم کار کنم وخودمو با کسی مقایسه نکنم .حتمن ارزشهای وجودی خودم رو خواهم فهمید.

    اینکه خودمو قربانی ندونم وحس نکنم چون به چیزایی که میخاستم نرسیدم یا شرایط اونطوری که من میخاستم نشد،پس قربانی شدم.

    دنبال جلب ترحم و دلسوزی از سمت دیگران نباشم بخصوص همسر وفرزندانمون .که کاری بیهودس وبا اینکارمون فقط دامن به قربانی شدن بیشتر می‌زنیم .ونتیجه ای که دلمون میخاد بوجود نمیاد.

    قرار یاد بگیریم از درون خودمون رو اصلاح کنیم تا عزت نفس خودمونو پیدا کنیم.

    احساس گناه وسرزنش وعذاب وجدان رابعد از مرتکب هر خطا یا اشتباهی از خودمون دور کنیم .ینی حواسمون باشه که در چنین مواقعی ذهنمون رو کنترل کنیم و ورودیهای مناسب به ذهنمون بدیم تا از نجوا ها خلاصی پیدا کنیم .راحت خودم را ببخشم چون می‌دونم خدای منم بخشنده ومهربونه وبه قول استاد غفور و رحیمه .

    چرا وقتی با خدایی طرف حساب هستیم که چنین ویژگی بارزی داره ،خودمون خودمونو تنبیه کنیم .

    که این تنبیه ها روح وروان ما رو به هم میریزن وباعث میشن ما تو همون حس وحال منفی بود بمونیم در نتیجه نمی‌تونیم اقدام یا حرکت مثبتی داشته باشیم .پس به کمک ویاری خداوند وبا ایجاد افکار وباورهای خوب در مورد خودمون وخدای خودمون ،دست از اینکار احمقانه برمی‌داریم .

    از خودمون توقع زیادی نداشته باشیم هرتغییری مستلزمه زمان هستش .باید روند تکاملی هرچیزی بگذره تا ما رشد خودمونو ببینیم .

    همین که امروز این آگاهی ها رو میفهمیم ودرکشون میکنیم ،کافیه .

    ما گام به گام جلو می‌رویم تا انشالله اون عزت نفسی که میخواهیم رو بدست بیاریم.

    اگه خودمونو به جهان بسپاریم خودش هدایتمون می‌کنه ونیازی نیست نگران چیزی باشیم .

    دنبال تایید دیگران وجلب رضایت اونها نباید باشیم .که اگه باشیم باید دست از خودمون بکشیم وتمام‌تمرکزمون روی دیگران باشه و این ینی حماقت !

    اینجا هم باورهای توحیدی داشتن کاربرد خوبی داره.

    همه جا باورهای توحیدی کاربرد خوبی داره .واقعن همه جا در همه ی شرایط وبا پیش اومدن هر اتفاقی !

    وقتی دنبال تایید خداوند باشید از بند واسارت مردم رهایی پیدا میکنید وخیلی آزادانه تر زندگی میکنید.

    دیگران مقصر نیستن این ما هستیم که با یه سری افکار وباور غلط خودمونو تو این دام «تایید»انداختیم .

    پس نجات دهنده هم خودمون هستیم .

    باید احساس لیاقت رو چنان‌در خودمون ایجاد کنیم که جایی برای تایید کسی نزاره.

    اینجا هم باورهای محدود کننده نسبت به خودمون باعث عدم احساس لیاقت درمان شده .

    باز با اتصال با منبع که خداوند هستش میتونیم رهایی پیدا کنیم واون‌احساس را در خود زنده کنیم و زنده نگه داریم .

    زیبایی ها ومثبتها وتوانمندیهای خودمو ببینم .

    بدونم که من به خودی خودباارزش هستم.

    باور داشته باشم که خداوند در هر حالی منو دوست خواهد داشت.

    نترسم نگران چیزی نباشم خدا همه جا ودر همه وقت با ماست.

    حتمن نباید فکر کنم باید کاری کنم تا باارزش دیده بشم .اگه خودموهمبن طوری که هستم بپذیرم بهتر رشد میکنم .چون عیبهامو نمی‌بینم .بلکه دنبال دیده شدن مثبتهام هستم .هرچقدر بیشتر به مثبتهای خودم توجه کنم بیشتر کارای مثبت انجام‌میدم .

    هرچقدر تمرکزم روی اشتباهات ومنفی های خودم باشه باز بیشتر از همون جنس رفتارها را خواهم داشت.

    پس بهتره انتخابی درست داشته باشیم تا به رشد وپیشرفت بیشتری برسیم .

    با توجه به شناخت درونی خودمون اینکه صادقانه بدونیم چ خواسته وهدفهایی داریم بهتر میتونیم تصمیمات درستی بگیریم .

    تصمیمات صحیح ما بر اساس شناخت خودمون گرفته میشه.

    باید همه جوانب رو بررسی کنیم و صادقانه ببینیم ما چی میخواهیم وهدفمون از انجام هر کاری چیه ؟!اونوقته که درست تصمیم میگیریم وحرکتهای درست تری انجام‌میدیم .

    پس کم کم اشتباهات کمتری ازمون سر میزنه .

    چون تصمیمات ما با دلیل ومنطقهایی هست که از قبل اونا رو سنجیدیم .

    سریع وبا عجله واکنش یا برخورد نداشته باشیم. بلکه اول فکر کنیم بعد تصمیم بگیریم وبعد انجام‌بدیم .

    واما ترمز «کمال گرایی»که هممونو بیچاره کرده .

    خدا روشکر استاد کاری کردن که دیگه این توقع رواز خودمون نداشته باشیم .

    وبرای همیشه از کمال گرا بودن خداحافظی کنیم .

    چیزی که هیچ وقت در درون کسی وجود نداشته ونخواهد وجود داشت.

    ما هم از عدم آگاهی سمت کمال گرایی بودیم .

    پس ریشه کنش میکنیم .ومیپردازیم به تغییرات روزمره تا آرام آرام خود تغییرات رخ بده .

    همین که در صدد تغییرات خودمون هستیم کافیه ونشون دهنده ی انسان خوب وصالح بودنه .

    تا زنده هستیم دنبال تغییرات خودمون هستیم چون میدونیم همیشه نیاز به این آگاهی ها داریم که اگر روی خودمون کار نکنیم این آگاهی ها فراموش میشن.

    آگاهی ها تا وقتی که من روش کار میکنم باعث عمل درست میشن. وقتی فراموششون کنم اونا هم دیده نمیشن وباز من می‌افتم تو دام عدم آگاهی !

    وقتی عدم آگاهی باشه ،تکرار اشتباهات وخطاهای من زیاد میشه و دوباره تمامی نقص‌ها از وجودمون بیرون میان وبهمون هجوم میارن .

    بعد من میمونمو احساسات بد.

    با نگاه توحیدی داشتن دست از وابستگیهامونم برمی‌داریم .

    وابستگی به هر چیزی یا به هرشخصی باعث نابودی ما میشه .

    ما که نمیخاییم نابود بشیم پس وابستگیمونو با افکاروباورهای درست ونگاه توحیدی داشتن از بین می‌بریم .

    همه چیو ،همه‌ی نگرانی ها وهمه ی ترسهامونو می‌سپاریم به دستان قدرتمند خداوند.

    خودمونو رهای رها میکنیم تا از زندگی لذت بیشتری ببریم .

    ما همیشه ودر هرحالی محتاج هدایت خداوندهستیم .

    پس خودمونو از محتاج به دیگران بی نیاز میکنیم .

    جایی که نیاز داریم کمک میگیریم اما بااین نگاه که خداوند برای من کارها را آسان می‌کند .

    وهرجا که ناتوان بودیم باز از درگاه خودش ممد می‌جوییم تا مسیر بهمون نشون داده بشه.

    برای بدست اووردن عزت نفس باید به باورهای توحیدی چسبید.

    وقتی خدا بهمون عزت بده دیگه کسی نمیتونه ازمون بگیرتش.

    پس از خدا میخاهیم که بهمون عزت و عابرو و اعتبار بده .

    که دلنشین ترین وزیباترین عزتهاست .

    اونو که داشته باشیم همه چی تحت اختیار ما وبه اطاعت امر ما در میاد.

    متاسفانه ما انسانها همیشه مسیر ساده رو ول میکنیم ولقمه رو دور دهن خودمون میچرخونیم .

    کاش یاد بگیریم همه چی ازدرون ما وبا هماهنگی خدا شکل میگیره .

    میشه همه چیو داشت زمانی که باور کنی باید بین ذهن وروحت هماهنگی ایجادکنی .ودست به عملی بزنی .

    ایمانی که عمل بیاره.

    در واقع با عملکردهای مثبتمون‌ وفرستادن فرکانسهای مثبت داریم ایمان خودمون رو نشون میدیم .

    صبور بودن ومتوکل بودن وداشتن احساس خوب هم از ویژگیهای بارز ایمانه .

    انشالله با کمک ویاری خداوند ودریافت آگاهی از استاد عزیزمون بتونیم ، ‌همیشه با ایمان رفتار کنیم .

    استاد جونم ومریم عزیزم از هردوی شما نهایت سپاسگزارم که در این دوره باعث رشد ما شدید.

    وسطح آگاهی ودرکمون رو نسبت به باورهای توحیدی بیشتر کردید.

    همه جا و همیشه ودر همه حال خوش بدرخشید.

    عزیزای دلید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 34 رای:
  3. -
    سما گفته:
    مدت عضویت: 2458 روز

    به او خیره شده بودم …چشمانی قهوه ای، کشیده و درشت… با مژگانی بلند …

    چقدر زیباست …و چه جسارتی در چشمانش برق می زند

    بدون اینکه حرفی بزنم …در ذهنم با او سخن گفتم

    ▪متاسفم برای زمانهایی که هر آنچه داشتی را به کار بردی اما نتیجه آن نشد که می خواهیم و من یادم رفت تحسینت کنم

    ▪متاسفم برای لحظاتی که تو را با بقیه مقایسه کردم و تو باز هم اعراض کردی و به تلاشت ادامه دادی و من یادم رفت که تحسینت کنم

    ▪متاسفم برای آن لحظاتی که به خاطر تصمیم اشتباه من همه چیز خراب شد ومن تو را سرزنش کردم …و تو باز هم اعراض کردی و من باز هم یادم رفت تحسینت کنم

    ▪متاسفم که توانایی هایت را نادیده گرفتم و گفتم تا دهها مهارت جدیدی که برایت لیست کردم یاد نگیری ، توانایی ساخت ثروت را نداری …و حتی بعد از اینکه مهارتها را یاد گرفتی باز هم برایت بهانه ای جدید آوردم

    ▪متاسفم برای لحظاتی که به خاطر گرفتن تایید و تحسین دیگران، تو را تحت فشار گذاشتم

    ▪متاسفم که در آخرین لحظاتی که نتیجه داشت ظاهر می شد ..گفتم تو لیاقتش رو نداری ..دلایل تو برای داشتن این خواسته کافی نیست و همه چیز خراب شد و تو باز ادامه دادی

    ▪متاسفم برای لحظاتی که برایت احترام قائل نشدم و تو را پیش دیگران کوچک کردم

    ▪متاسفم که زندگی را برایت سخت کردم … تا جایی که زیر بار این همه سختگیری از نفس افتادی

    ▪متاسفم که ارزشمندی تو را درک نکردم و از داشتن تو احساس کمبود می کردم

    ▪متاسفم که ویژگی های مثبت و منحصر به فرد تو را ندیدم و مدام از تو ایراد گرفتم ، سرزنش کردم و با این اوضاع، شکایت می کردم چرا شاد نیستی !!!

    ▪متاسفم که به تلاشهای بی وقفه تو برای تغییر اوضاع اعتنایی نکردم و تو را برای عدم کسب نتیجه دلخواهم نادیده گرفتم

    ▪متاسفم که گفتم برایم کافی نیستی و این بار تو بغض کرده بودی

    ▪متاسفم که یادم رفته بود به تو بگویم عاشقت هستم

    تازه دارم می بینم

    کم کم دارم درک می کنم

    اگر تو تکه ای از خدا هستی …

    به کدامین دلیل تو را لایق بهترین نعمتهای خدا نمی دانستم ؟!!

    به کدام بهانه دنیا را برایت جهنم کرده بودم ؟!

    با کدام منطق تمام نتایج بزرگ و کوچک تو را در قدم آخر با گفتن ” تو لیاقتش را نداری ” دود می کردم ؟!!

    با کدام استدلال برای داشتن هر خواسته دهها ” اما ” و ” اگر ” برایت می آوردم ؟ !!

    با چه جراتی تو را ” ناکافی ” ، ” بی لیاقت ” می خواندم و نادیده ات می گرفتم ؟!!

    اگر” تو” تکه ای از خدا هستی و من ” تو ” را انکار می کردم …مگر جز این است که ” خدا ” را انکار می کردم

    چگونه می گویم به ” خدا ” ایمان دارم ولی ” تو” را که تکه از خدا هستی انکار می کنم ؟!!!

    همین امروز این بازی” شرک آمیز ” را تمام می کنم

    ” آنقدر در چشمانت خیره می شوم و تحسینت می کنم تا این جهان برایت سجده کند ”

    از نظر ” من ”

    تو لایق عشق هستی

    تو لایق احترام و محبت هستی

    تو لایق بهترین افراد برای ارتباط هستی

    تو لایق بهترین امکانات و بهترین کشور برای زندگی هستی

    تو لایق ثروت هستی

    تو لایق آسانی هستی

    از نظر ” من ”

    تو ارزشمندی

    تو خلاق هستی

    تو باهوش هستی

    تو رهبری جسور هستی

    تو انسانی مقتدر و دوست داشتنی هستی

    تو زیرک هستی

    عزت نفس برند شخصی تو است

    استعداد های تو نامحدود است

    ایده های تو خلاقانه و نا محدود است

    تو ذهنی ثروت ساز داری

    تو هر روز زیباتر ، جوانتر ، جذاب تر ، شاداب تر و سالم تر می شوی

    تو یک کارآفرین خلاق هستی

    تو دختر فوق العاده ای هستی

    و یادت باشد نظر” من ” برای ” تو ” کافیست

    چون تنها ” من ” در جهان ” تو ” وجود دارم

    ” سما ” در مقابل آینه 💖

    اردیبهشت ۱۳۹۹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 40 رای:
    • -
      سحر دیزجانی گفته:
      مدت عضویت: 1295 روز

      سلام و هزاران درود بر تو سما جاااان ،

      متشکررررم ازت بخاطر نوشتن این کامنت زیبا، بی نهایت سپاسگزارم ، امروز از صبح حس خوبی نداشتم بعداز ظهر دیگه بیشتر تشدید شد ، می دونستم که از کمبود عزت نفسه( چون به یک تضاد خورده بودم) ، هرچند که ی چند روزیه که دوباره دارم تمرین آیینه رو انجام میدم ولی اونطور که باید حسم رو خوب نمی‌کرد، از خدا هدایت خواستم و آمدم به صفحه کامنتهای عزت نفس و رفتم سراغ راهکار ها ، و کامنت قشنگ تو

      خیلی خیلی حالم رو خوب کرد چند بار خوندم و با اجازه می خوام بنویسمش که هر چند وقت یکبار بخونمش

      ممنونم ممنونم ممنونم

      امیدوارم که هرجا که هستی الان در بهترین شرایط باشی و با این عزت نفسی که برای خودت درست کردی بهترینها رو برای خودت رقم زده باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
  4. -
    بی نام گفته:
    مدت عضویت: 2423 روز

    یک روز توی خیابون یک نفر دیدم که از لحاظ جسمی وضع مناسبی نداشت

    یک لحظه شیطان ذهنم به من غلبه کرد و احساسی بدی در من شکل گرفت به خودم گفتم این چه گناهی داره

    این چطوری باید قوانین بدونه

    که خدا همون لحظه هدایتم کرد

    گفتم پروفسور استفهان هاوکینگ اون خم مثل این بود

    یا حتی ۱۰۰۰ درجه بدتر

    اما خواست

    و حتی خود خدا هم‌ به زور کسی هدایت نمیکنه

    یعنی فرقی نمیکنه که تو در چه لول جسمی و روحی قرار داری اگر بخوای هدایت میشی

    و هیچ‌گس نمیتونه جای کسی دیگه چیزی بخواد و دلسوزی نه تنها بدرد اون شخص مقابل نمیخوره بلکه خود من رو هم از نعمت محروم میکنه

    و چقدر این نگاه به من آرامش داد منی که این یکی از بزرگترین معضلات زندگیم بود و حالا یا درک قانون همیشه راحت احساسم رو هدایت میکنم

    ممنونم خدای خوبم برای این سامانه هدایت احساسی که درونم گذاشتی

    ممنون خانم استر هیکس که متو با این سامانه آشنا کردی

    ممنونم استادم که منو در شناخت این سامانه تقویت کردی

    و بالاتر از همه ممنونم خدای من که من هدایت کردی

    چون من عمیقا شایسته این هدایت بودم

    و لایق تجربه کمال بندگیت

    پس من رو به راه کسایی هدایت کن که به اونها نعمت بی حساب دادی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 44 رای:
    • -
      ناشناس گفته:
      مدت عضویت: 0 روز

      سلام خدمت شما ودوستان این دیگاه شما خیلی تو زندگی من البته زندگی قبلی من وجود داشت تا موقعی که با این سایت واستاد آشنا شدم خیلی تجربه های بدی بود و هر چقدر دلسوزی میکردم برای افراد معلولی که در خیابان تکدی گری میکنند هر روز افراد بیشتری از این قبیل سر راهم قرار میگرفت خدارو شکر میکنم بابت کسب این دیدگاه جدید وای آگاهی جدید.. یعنی نخوام از خدا در جایگاه بقیه چیزی بخوام و دلسوزی نداشته باشم …..در پناه الله شاد باشیم و موفق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        نگین نگین گفته:
        مدت عضویت: 2124 روز

        سلام

        خیلی جالبه چند ساعت پیش داشتم به همسرم میگفتم که دلسوزی کردن کار درستی نیست خدا مواظب همه هست پس ما نباید برای آدمها نگران و ناراحت باشیم، و الان، اینجا این متن شما رو دیدم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      منا سادات غیبی گفته:
      مدت عضویت: 3044 روز

      سلام دوست عزیزم امشب واقعا این متنی که نوشتید منو خیلی خوشحال و سپاس گزارتر از قبل کرد چون واقعا همینطوره به قول استاد کسی که خودش از خدا بخواهد خدا حتما هدایت میکند و از اینکه نوشتید عمیقا شایسته هدایت بودم خیلی بیشتر تحت تاثیر قرار گرفتم و اشک شوق ریختم چون واقعا این مورد و تو درونم فراموش کرده بودم که من عمیقا شایسته این هدایت بودم و هستم بسیار سپاس گزارم از خدای نازنین و مهربانم و سپاس گزارم از شما بابت این باور زیبا و عمیق و سپاس گزارم از استاد نازنین و عزیزم که مارو دور هم جمع کرده که زیبایی های بیشتر و دلچسبی از هم داشته باشیم در پناه حق به امید موفقیت روز افزون همه مان درود?????????????????????????

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    نوشا گفته:
    مدت عضویت: 3130 روز

    ب نام الله یکتا،

    من مدتیه ک متعهد شدم بیشتر از همیشه روی سایت کار کنم و کامنت بذارم،ورودی هامو سالهاست دارم کنترل میکنم و خیلی وقته با شما و محصولاتتون هستم،دقیقا میدونم چی درسته چی غلطه و رو خودم دارم کار میکنم ولی این حرف تونو ک میگید کنترل ذهن کار راحتی نیست و قبول دارم،

    امشب در راستای همین تعهدم برا کنترل بیشتر ورودی هام رفتم و یدونه کانال تلگرامی ک توش بودم و حذف کردم،اینستاگرامو هم ک مدتهاس بهش سر نزدم و فقط هرازگاهی میرم یه پست میذارم توش،واتسپ م روهم تصمیم گرفتم بعدازین هرروز هر روز status نذارم و ب جای اینکار تمرکزمو بذارم رو سایت و کار کردن رو کامنت ها و محصولات و فایل های دانلودی،از محصولات،روان شناسی ثروت ۱ ورژن جدید رو دوباره دارم کار میکنم(ورژن قبلی رو تموم کردم ش)،خلاصه ک میخام بگم متعهدم ب کامنت گذاشتن و کار کردن روی خودم،

    و اما عزت نفس،

    مدتیه دارم رو باور لیاقت م کار میکنم و جالبه ک باوجود تمام محصولاتی ک خریدم و فایل هایی ک گوش کردم،هیچ وقت ب اندازه ی الان متوجه نبودم ک چقدر عزت نفس و باور لیاقت بیس و پایه ی اصلی همه چیز هستن،باهاتون بسیار بسیار موافقم ک اگه عزت نفس رو تو یه کفه ی ترازو بذاریم و سایر باورهای دیگه رو تو کفه ی دیگه،عزت نفس مهم تره و نقشش پررنگ تره تو موفقیت فردی،من خودم تا همین چندوقت پیش تصور میکردم خیلی عزت نفس دارم و تو این مورد مشکلی ندارم ولی یه ذره ک بیشتر مطالعه کردم شخصیت مو متوجه شدم اصلا پاشنه ی آشیل م همینه و تصور میکنم پاشنه ی آشیل هممون باشه،بهرحال جامعه ای ک توش بزرگ شدیم،خانواده،مدرسه،تلویزیون،رسانه ها همه و همه ب نوعی بهمون احساس کافی نبودن،لیاقت نداشتن و کمبود دادن،من خودم تو خانواده ای بزرگ شدم ک تحقیر نشدم ب اون شکل،کتک نخوردم،فحش نشنیدم ولی ب وفور شاهد تحقیر مادرم توسط پدرم بودم،از کودکی دعواهای سنگین پدر و مادرم یادم هست و بی توجهی پدرم نسبت ب من،درواقع پدرم منو کتک نمیزد یا بهم فحش نمیداد ولی اصلا کاری هم ب کارم نداشت،یعنی انگار ک من دیوار بودم،نه صحبتی میکردیم باهم،نه حرف مشترکی بود،نه نیازهای روحی مو میدونست و متوجه میشد و نه میشد راجع به اینجور چیزها باهاش صحبت کرد،پدرم فقط تصور میکرد ک اگه پول بیاره تو خونه و میوه و گوشت و لباس ما ب راه باشه یعنی همه نیازهامون تامین شده دیگه،مامانم هم درگیر خودش بود،درگیر رابطه ی پر چالش شون و قهر و آشتی های مداوم و گریه زاری و احساس قربانی بودن و من سالها نظاره گر این سیکل معیوب بودم،تصورم این بود ک آدم ارزشمندی نیستم و ارزشمندبودنم مشروط بود،اونم بخاطر حرفای پدرم ک شنیده بودم ازش و مدام بهم گفته بود ک اگه درسخون باشی ارزشمندی یا اگه خانوم دکتر بشی لیاقت داری پول داشته باشی و …،بزرگتر ک شدم درسهامم خوندم،خانوم دکترم شدم ولی بازم احساس میکردم کامل نیستم،بعدش دیگه پدرم چیزی نمیگفت بهم ولی والد درون خودم بهم میگفت فقط در صورتی لایق نعمت و ثروت هستی ک لاغر بشی،وزن تو کم کنی،تخصص تو بگیری و …. و من هربار ک ب یکی از اهدافم میرسیدم باز باخودم میگفتم وقتی لایقم ک ب بعدی رسیده باشم و اینجوری بود ک احساس لیاقت من مدام ب تعویق می افتاد،متوجه نبودم اصلا ک عزت نفس ندارم ولی بعدها این موضوع خودشو تو روابطم خیلی نشون داد،من با ب تضاد خوردن تو روابطم برا اولین بار به فکر کار کردن رو خودم افتادم و اصلاح باورهام،حتی یادمه اولین محصولی ک ازتون خریدم دوره ی تندخوانی بود و بعدشم عشق و مودت در روابط،چون با همسرم ب مشکل خورده بودم و ب فکر جدایی بودم،الان ک سالها ازون روزا میگذره متوجه شدم ک چقدر احساس عدم لیاقت میکردم،چقدر خودمو دوست نداشتم و چقدر تصور میکردم ک دوست داشتنی و لایق نیستم،باوجودیکه کامنت های زیادی از اطراف دریافت میکردم ک زیبایی،خوشگلی،خوش تیپی،پزشک خوبی هستی ولی بازم خودم،خودمو باور نداشتم،تازگیا متوجه شدم اشکال کار کجا بوده،مدتیه رفتارهام کلا تغییر کردن و من گاماس گاماس دارم میرم ب سمت ساخت عزت نفسم،گمشده ای ک سالها دنبالش میگشتم،این روزا وارد یه مرحله ای شدم ک اسمشو گذاشتم دوره ی عشق ورزی ب خودم،برا خودم آشپزی میکنم (من سالها تنها زندگی کردم بخاطر درسم ک دور از خانواده بود و در تمام اون سالها هیچ وقت ب طور منظم براخودم اشپزی نکرده بودم و غذای سالم نمیخوردم چون نقش عزت نفس در احترام ب جسمم و درک نکرده بودم)،باشگاه ثبت نام کردم و ۱۲ جلسه درماه بطور منظم بدنسازی کار میکنم،منی ک سالها ته فعالیتم این بود ک برم سرکار و برگردم خونه و رو مبل ولو شم و تو سوشال نتورک علاف بچرخم،این روزا از سرکار ک میام،غذامو میخورم،میخابم،باشگامو سرساعت میرم و تو تمام تایمای دیگه م رو خودم و سایت کار میکنم،تو روابط م هدایت شدم ب رابطه ای ک سرشار از احترام و عشقه،جوری ب خودم احترام میذارم و براخودم ارزش قائلم الان (البته ک هنوزم جای کار دارم ها) ک اصلا اهمیتی نداره برام کسی ازم خوشش میاد یا نه ولی مهم ترین موضوع اینه ک بامن با احترام رفتار بشه،درغیر اینصورت رابطه رو ترک میکنم،سابقا دنبال تاییدگرفتن از دیگران بودم ب هر قیمتی،حتی اگه باهام بدرفتاری میشد یا بهم توهین میشد بازم تو رابطه میموندم برا اینکه ترکم نکنن و تنها نشم ولی الان تنهایی رو ترجیح میدم ب بودن با ادمی ک هم فازم نیست و معیارهامو نداره.

    درکل میخام بگم ک ارزش و اهمیت عزت نفس و تو کل ابعاد زندگی م درک کردم و جهاد اکبر راه انداختم ک اصلاح مسیر کنم،

    متشکرم ازتون برا ب اشتراک گذاشتن این آگاهی ها با ما،

    از الله یکتا تشکر میکنم هر روز و هر ثانیه ک مارو در زمره ی هدایت شدگان قرار داده ❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 45 رای:
    • -
      بانو قدرتمند گفته:
      مدت عضویت: 2296 روز

      سلام درود به نگارعزیزم آن شاالله که عالی باشی عزیزشده خدا❤️

      لذت بردم از خوندن کامنت اون قسمتی که گفتی به هر هدفی می‌رسیدم باز احساس ارزشمندی نمیکردم و لیاقت رو تو رسیدن به هدفها میدیدم وقتی به درونم نگاه کردم دیدم دقیقا منم این باور رو دارم کمرنگ هست اما هست 😉

      مررررررررسی مهربانم دستان خداوند شدی نوشتی 🙏🏻🙏🏻

      درپناه رب مهربان شاد آزاد ثروتمند و پایدار و تندرست باشی🙏🏻❤️🙏🏻❤️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      فائزه شهزاد گفته:
      مدت عضویت: 2503 روز

      سلام به شما نگار عزیز

      خیلی از خوندن کامنتت نکته و درس یاد گرفتم … واقعا نقش عزت نفس و هممون هر روز بیشتر درک می‌کنیم و به قول یکی از دوستان تو‌کامنتش رابطه خیلی تنگاتنگی هم داره عزت نفس با ثروت که منم کاملا بهش رسیدم …

      یک سالی تقریبا از کامنتت میگذره امیدوارم الان حالت عالی باشه و زندگی به کامت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    سمیه علی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2333 روز

    سلام خدمت استاد و خانم شایسته ی عزیز خیلی عالی مینویسید من به شخصه از خوندن مقاله ها سیر نمیشم و هر بار که میخونم یه چیز جدید دستگیرم میشه چه قدر من با این جمله که (هر کسی هر جا هست جاش مناسبه )مشکل داشتم اوایل اصلا نمیخواستم قبول کنم با خودم میگفتم مگه میشه کسی که تو زباله ها بازیافت جمع میکنه یعنی جاش همون جاست ؟ولی کم کم که با قوانین اشنا شدم و قوانین رو شناختم متوجه منظور شما شدم اینکه اون فرد تا وقتی که همین فرکانسها رو به جهان ارسال کنه اوضاعش تغیری نمیکنه مگر اینکه فرکانسهاشو عوض کنه و این هم در صورتی اتفاق میفته که خودش بخواد نه کس دیگه .

    (در یک کلام به خودی خود، احساس لیاقت درباره خودت نداری. دوست داری فرد مفیدی باشی و فکر می کنی حتما باید برای اطرافیانت کاری انجام دهی تا مفید واقع شوی. در نتیجه تصمیم گرفته ای مسئولیت شاد نمودن یا همدردی با آنها را بپذیری.) چه قدر من میخواستم فرد مفیدی باشم و با این کار ارامش رو از خودم میگرفتم

    خانم شایسه ی عزیز ممنون بابت جمع اوری مقاله ها. امیدوارم من وهمه ی دوستان که این مقاله رو میخونیم بتونیم تو زندگی ازش استفاده کنیم و ساده از کنار این اگاهی های ناب نگذریم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 63 رای:
  7. -
    سانیا رهبری گفته:
    مدت عضویت: 3209 روز

    سلام و درود به خانم شایسته عزیزم و استاد عزیز

    چه کلماتی ؟ قلمتان چه غوغایی تو وجودم به پا کرد ؟!

    زبونم بند اومده از شدت حیرت و رودر رو شدن با ضعف هایی که تو وجودمه !

    چقدر مطالب این مقاله برام سنگین بود ، وسطای خوندن همش با بهونه هایی که ذهنم برام می آورد میخواستم خوندنش رو به زمان دیگری موکول کنم و به اصطلاحی از زیرش در برم از بس که ضعف هام رو که مثل یک فیلم ضبط شده از جلو چشام رد می شدند ، حتی با چشم بسته بهم نشون می داد .

    تو قسمت هایی از متن که توصیه کردین حساب سر انگشتی بگیریم ، با حساب و کتاب کردن تازه می فهمم که چرا نتایج چشمگیر در زمینه مالی و روابط نمی گیرم .

    به خاطر عزت نفس سرکوب شده ام دارم های های به حال خودم اشک می ریزم ، اینکه کجاها خودم رو لایق ندونستم ، خودمو دوست نداشتم ، به خاطر همسر ، فرزند ، خانواده و دوستان از خودم گذشتم و خودم رو کوچیک کردم ، الان کجان اونایی که به خاطرشون از خودم گذشتم ، بیان اشکامو پاک کنند و بهم دلداری بدند و بگند تو ارزشمندی ، تو رو همین طور که هستی دوست داریم .

    این حرفا برام دلداری نیست بلکه از زهر برام سمی تره که بخوام دل خوش کنم ، می خوام اینا برام درس بشه که نخوام نقابی بزنم و پشت ضعف هام مخفی بشم .

    من هم تو تله عزت نفس جعلی که برای خودم ساختم گیر افتادم و فکر می کردم نیاز اضطراری به این محصول ندارم ، همیشه از اون نقطه ای که بی توجه بودم ، ضربه خوردم

    وای خدای من …. خانم شایسته نمیدونم چطور از خدای شما و شما به خاطر این مقاله ارزشمند تشکر و سپاس گزاری کنم که اصلی ترین پاشنه آشیل شخصیتم رو بهم نشون داده که نمیدونم از درک عمق ضعفمه که اشکم بند نمیاد یا از شدت ذوق کشف این ضعف بزرگ…

    یه نکته عالی دیگه که تو متن وجود داشت این بود که به محض وضوح یک خواسته ، قطعا از طرف خداوند برای اون خواسته هدایتی می آد ، اگر هدایت رو دریافت نمی کنی فقط به خاطر باورها و مقاومت های ذهنی خودته نه نبود هدایت .

    به خودم همین جا قول میدم که با مرور و تکرار روزانه این نکته ، به خواسته ای که تو وجودم ( دوره عزت نفس ) شکل گرفت ، قبل از سال جدید برسم تا سال جدید رو با عزت نفس بیشتر و تغییر کردن شروع کنم .

    الان برام جا افتاد که من عزت نفس نداشته باشم ، وضعیت مالیم ، روابطم تغییر نمی کنه و مثل آب تو هاون کوبیدنه !

    ببخشید که صحبتهام دلنوشته شد تا نظر دادن.

    وقتی این مقاله اینقدر حالم رو دگرگون کرده ، نمیدونم دوره عزت نفس رو استفاده کنم چی میشم ؟!

    الان دست و پا نمی زنم شرایط مالیم یا روابطیم رو خوب کنم بلکه فقط و فقط وظیفه دارم عزت نفس از دست رفته ام رو احیا کنم و خدا رو بی نهایت شکر این دوره هست که بهم کمک کنه .

    خانم شایسته عزیزم از شما سپاس گزارم که به این درک از قانون رسیدین و به الهامات توجه ویژه می کنید که محصول این توجه شده مقاله گرانسنگ و ارزشمند ” عزت نفس ” و همچنین استاد عزیز که گل سر سبد این محفل هستند و ازشون خیلی سپاس گزارم .

    این باور تو وجودم تقویت شده که هر کسی تو زمان درستش قانون رو درک میکنه و هدایت رو دریافت میکنه و این زمان الان برای من رسیده که از پایه فوندانسیون شخصیتی ام رو بچینم و تبدیل بشم به نمونه بهتری از خودم .

    خدایا شکر و سپاس که این فضا در اختیارم هست و بهش برکت بده .

    در پناه ربّ خوبیها شاد و سلامت و با عزت نفس باشیم . 🌸🌸🌸🌸

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 71 رای:
    • -
      شایان جهانگیر Sh_J گفته:
      مدت عضویت: 2222 روز

      سلام به صانیای عزیزم دوست صمیمی و ثروتمندم

      _

      این موفقیتت رو تحسین می کنم که موفق شدی به عزت نفس برسی .

      این بار قلم و صحبت تو در وجود من غوغا کرد .

      به خصوص که گفتی : به حال عزت نفس سرکوب شده ام اشک می ریزم و اینکه خودم رو به خاطر خانواده و دوستان و دیگران لایق ندونستم .

      عزت نفس جعلی که برای خودم ساخته بودم .

      صانیا جان ،

      مطالب و صحبت های مریم شایسته عزیز در این صفحه از یه طرف و مطالب و صحبت های تو در این صفحه از طرف دیگه دارن منو صاف می کنن . دارن منو قوی می کنن . دارن مقاومت هامو در مقابل تحقق خواسته هام می شکنند، انگار یه نیرویی می دونه من در قلبم چی دارم و می خواد من مطابق لیاقتم زندگی بکنم و منو با عزت نفس واقعیم آمیخته کنه .

      من در قلبم لیاقت داشتن خواسته هامو دارم و این نیرو می خواد لیاقتمو از قلبم به تمام جسمم و روحم برسونه و تمام وجودمو با لیاقت داشتن خواسته هام آمیخته کنه .

      من ایمان دارم افکارم به اجسام تبدیل می شن .

      من ایمان دارم که خواسته هام محقق می شن .

      _

      ازت سپاسگزارم که این صحبت ها رو بیان کردی و نوشتی چون خواسته هامو خیلی واضح تر احساس می کنم .

      _

      شاد و ثروتمند و سلامت باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        سانیا رهبری گفته:
        مدت عضویت: 3209 روز

        سلام دوست عزیزم

        🌸🌸🌸

        از حسن انتخاب کلمه ثروتمند و صمیمی برای من، از شما سپاس گزارم .

        خیلی خوشحالم که صحبت هایی که بیشتر دلنوشته بودند تونسته تاثیرگزار باشه و تو وجودتون غوغا به پا کنه

        براتون خوشحالم که به وضوح خواسته رسیدید و احساستون بهتر شد .

        من هم از شما سپاس گزارم که فیدبکی که از کامنت خوندن گرفتید رو بیان کردید.

        مواظب حال خوبت باش دوست عزیزم .

        حال و احساس خوب ( نه خوب معمولی، بلکه حالی که به وجدت میاره) گنجی ست که باید برای داشتن و نگهداریش تلاش کنیم .

        امیدوارم همیشه حالت خوب باشه.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    زهره سلطانی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2873 روز

    سلام عزیزانم

    وقتی که تمام تمرکزت را برای رسیدن به هدفت می گذاری از هزاران راه هدایت میشوی من چند روز بود از خدا خواسته بودم تا بر من واضح کند که چه باور هایی در وجودم نهادینه شده که نقش ترمز را دارند امروز که به همراه پسرم به سمت درگهان می رفتیم او در یک گفتگو با برادرش تمایل برای رفتن به بازیهای فینال فوتبال در دبی را تعریف میکرد من حتی نگذاشتم حرفشان تمام شود گفتم نمیشود تو پاسپورت نداری کارت را چه میکنی و دلیلهای دیگر که فرزندم به من گفت مادر این همه سال پول در آوردید چه کردید میخواهی ۷۰ ساله شوم تا به مسافرتهای دل خواهم بروم من از همین لحظاتی که دارم میخواهم استفاده کنم وقتی کمی تامل کردم دیدم چه باور ویا چه ترمز عجیبی در من نهادینه شده اول کمبود پول، دوم کمبود زمان ،سوم تصمیم گیری من بجای فرزندم واینکه زمام امور را من بدست بگیرم نه نیروی برترم اینها یعنی فرکانس کمبود را به جهان هستی میفرستم و مچ خودم را گرفتم از پسرم تشکر کردم که چه باوری را از وجودم بیرون کشید?،تمرین برای خودم : ایمان به خدا که همیشه و همه وقت راهنمای من است و دنیایی از فراوانی و ثروت را پیشروی من قرار دا ده ?وقت و زمان همیشه برایم وجود داره،? و من همیشه در بهترین زمان و بهترین مکان قرار دارم? و نیروی برترم خدای بخشنده و مهربانم همیشه هدایتگر من است? ‌پول و ثروت در زندگی من به وفور وجود دارد ?من توانمند و قدرتمند هستم ?من لیاقت رفتن به سفر های دل خواهم را دارم ? میگویند صدای خداوند گویا و پویاست من درخواست کردم از زبان پسرم دریافت نمودم خدایا شکرت ?تیم تحقیقاتی عباس منش دستمریزاد برای هماهنگی و ایجاد این فضا برایمان از آسمان و زمین برایتان نعمت ،برکت،سلامتی ، عشق و ثروت ببارد استاد جان از راه دور دستتان را می فشارم و همیشه دعاگویتان هستم در پناه یکتای بی همتا شاد سلامت و ثروتمند باشید ????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 123 رای:
    • -
      Beyond گفته:
      مدت عضویت: 2486 روز

      سلام خانم سلطانی نژاد زیبااندیش و ثروتمند

      حقیقتا تحسینتون میکنم

      که نتنها به مقاومت کردن ادامه ندادین بلکه یه پله حرفه ای تر عمل کردین و اون هم تشکر کردن بود.

      قطعا خیلی خوب دارین روی خوب کارمیکنید و واقعا بهتون تبریک میگم و احساس میکنم که خیلی دوستتون دارم.

      پسرتون چه جمله قشنگی گفت.منم خیلی وقتها از تفریحات میزنم که پول جمع کنم.

      بازم ممنونم🌷

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        زهره سلطانی نژاد گفته:
        مدت عضویت: 2873 روز

        سلام نیکوی عزیز

        ممنون که مطلبم را مطالعه نمودی امید دارم همگی بتونیم در مسیری که قرار گرفتیم موفق باشیم هرچند هم اکنون هم موفق هستیم چون آدم دیروز نیستیم امروز یک قدم بیشتر برای خودمان برداشتیم دوستتون دارم متشکرم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      سمیه گفته:
      مدت عضویت: 2071 روز

      سلام عزیزانم

      من اولین بار است که بعد از یکسال کار کردن روی باورهایم و آشنا شدن با این سایت بسیار عالی و استاد عباس منش دیدگاهم را می نویسم .

      همیشه از نوشتن فرار می کردم ولی امروز تصمیم گرفتم این ترسم رو کنار بگذارم و نظرمو بنویسم .خدایا صدهزار بار شکر …

      من پانزده سال هست که مداوم کار کردم تا بتونم به آرزوم که تاسیس یه داروخانه هست برسم و همیشه ترمز کمبود ثروت رو داشتم .اما در این یک سال گذشته تفکراتم تغییر کرده و حس میکنم به آرزوم خیلی نزدیک شدم .من هم مثل شما فرکانس کمبود رو به جهان هستی میفرستادم اما تصمیم گرفتم خیلی قویتر از گذشته این ترمز رو برطرف کنم .با ایمان به خداوند یکتا که همیشه هدایتگر من بوده و هست .استاد جان همیشه دعا گوی شما هستم امیدوارم همیشه شاد و سلامت و ثروتمند باشید .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      آرش گفته:
      مدت عضویت: 1334 روز

      به نام خداوند بخشنده‌ی هدایتگرم به سمت ثروت و سلامتی وشادی .

      سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و همه‌ی دوستان هم فرکانسی.

      این کامنت ذهن منو دکرگون کرد

      از شما دوست عزیز خیلی سپاسگزارم . سوالی ک چند وقته از خدا پرسیدم حوابشو با این کامنت گرفتم

      از شما استاد عزیز صمیمانه سپاسگزارم بخاطر این سایت عالی و تحقیقات بینظیرتون که باعث شدین زندگیا و باورهای اشتباه گذشته و از همه مهمتر شناخت خدا ، برای خیلی ها تغییر کنه. خداوندی که الان برای من خیلی زیبا تره شکر کردنش خیلی حس خوبی میده و دارم کم کم به این موضوع میرسم ک این خدایی ک الان دارم به واسطه‌ی شما و قرآن میشناسم عاشقشمممم.

      قدرت مطلق. فرمانروای کل.

      یه خدای عالی ک هرچی میخوای بهت میده.

      سپاسگزارمممم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    جواد رزمجو گفته:
    مدت عضویت: 2472 روز

    سلام به تیم تحقیقاتی عباس منش خداقوت

    یعنیا باید یکی ی مجسم طلای ۲۴ عیار از تک تک تیم استاد عباسمنش و خود استاد درست کرد و در کره ماه نصبش کرد

    حاجی شما این راهکارها رو از کجا اوردین پسر من ۳۵ شغل عوض کردم اوار بودم توی این شهر اون شهر از کیش تا مشهد از کرمانشاه تا کرمان اصفهان شهرکرد

    در به در دنبال کار پول بدبختی

    بخدا ی وقتای تو ذهنم میگم بابا اصلآ چیزی هم مونده ک استاد در موردش صحبت نکرده باشه

    بخدا هر چی بخوای اینجا هست هر چی تجربه تو هر زمینه ای تو هر جنبه ای سوال تو ذهنت بخوره بیای عقل کل فک کنم بیش از اون چیزی ک تصورش رو بکنی جواب هست راهکار هست تمرین هست

    من کلی نتیجه از فایلهای رایگان گرفتم در روابط سلامتی مالی معنویت وااای خدا از خدای ک درک کردم خیلی خوشم میاد حال میکنم بهاش بخدا

    خیلی بهاش راحتم

    دوستان اینجا بودن ما اتفاقی نیست بخدا هزار درصد دلیلش رویاها اهداف خواستهای ریز درشتی ک داریم

    اصلآ چیزی نیست تو دورها ک شما اینجا نگفته باشین

    یعنی هست؟ نمیدنم شاید باشه و ما باید بهاش رو بدیم تا بفهمیمش یا شاید تو مدارش نیستیم

    (پاراگرافی از کتاب کیمیاگر)

    سانیاگو یک دهم گوسفندانش رو داد ب ملک صدیق پادشاه سالیم تا بهش بگ چطور ب گنج پنهونش برسه

    تازه بعد از فهمیدنش ملک صدیق بهش گفت تو میدونستی کنج پنهونت کجاست و چطور ب افسانه ای شخصیت میرسی هم خودت و هم اون جادوگر پیر بهت گفته بود فقط میخواستی یک دهم گوسفنداتو بدی بمن تا منم تو تصمیم گیریت کمکت کنم.

    فکر میکنم تمام اونچیزای رو ک باید بفهمیم برا موفقیت استاد گفتن تو این متنها و توی این نظریات هست

    فقط عملگرد میطلبه برای رسیدن ب همش

    خداروشکر ک اینجام شما هستید راهنمایی میکنیم ممنونم از تیم الماس گونه ای عباسمنش

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 153 رای:
    • -
      کیمیا قاسم پور گفته:
      مدت عضویت: 2973 روز

      سلام

      واقعا از دیدگاهت لذت بردم

      چقد شما تجربه داری

      35 تا شغل!!! خخخ

      با این دیدگاهی شما نوشتی تصمیم گرفتم ..دیدگاه همه بچها رو بخونم

      واقعا این آگاهی تموم نمیشه ..کی هست که عمل کنه!!

      امشب هم یک حسی گفت بیام اینجا تا نظرات زیبا خانوم شایسته و بچها رو بخونم

      واقعا لذت بردم و بهش نیاز داشتم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  10. -
    Beyond گفته:
    مدت عضویت: 2486 روز

    بنام‌خدای مهربان

    سلام استاد عزیزم

    سلام خانم شایسته مهربون

    خیلی خیلی ازتون ممنونم که هم اینقدر زیبا به ما اگاهی میدین .هم کامنتامونو میخونید.شما خیلی مهربونید.خیلی خوبید.خیلی ماهیییییننننن.فرشته اید.از فرشته ها مهربونتر و بالاتر😢خدایا شکرت بخاطر دو فرشته ای که بهم هدیه دادی.

    کامنت طولانی شد

    بیشتر دلنوشته بودند.حرفایی که تاحالا به هیچکی نمیگم.خیلی دوستتون دارم‌خیلی

    درسهایی که از :چگونه هدف یا رسالت موردعلاقمو پیدا کنم:

    ما به دنیا نیومدیم که یه کار خاص مشخصی رو انجام بدیم و بهمونم تکیه کنیم و خیالمونو اینجوری راحت کنیم که همین دیگه بسه.

    نه !ما اومدیم که بفهمیم و درک کنیم بصورت عملی که ما محدود نیستیم به یه چیز یا یه کار خاص.

    امتحان ناشناخته ها!

    امتحان ناشناخته ها به یادمون میندازه که یه کار خاص یا مسیر خاص نیست که مارو به خواسته هامون میرسونه.

    استاد خیلی خوب اینو در زندگیشون دارند ایجاد میکنند.چقدر لذت میبرم از یاداوری زندگی استاد.

    استاد از قم مهاجرت کردند درحالی که یه زندگی ایده ال از نظرهمه داشتند و همه چیو رها کردند و هدایت شدند به یه زندگی بهتر در بندرعباس.اولش ظاهر قضیه بدتر شد ولی هدایت ها رسید.چون خدا به وعدش همیشه وعده میکنه.چون خدا تو قران گفته وقتی شما رو فرستادیم به دنیا رهاتون نکردیم.هدایت همیشه میرسه.هدایت برای همه هست.

    بازهم استاد وقتی دربهترین وضعیت از نظر همه در بندرعباس بودند و زندگی رو برای خودشون ایجاد کرده بودند که قاشق به قاشق جمع شده بود،همه رو رها کردند و رفتند تهران.بازهم اونجا یواش یواش هدایت رسید و باز وقتی دربهترین شرایط بودند مهاجرت کردند.

    استاد چقدر امروز یاداوری داستان زندگی شما زیبا به من اموخت که ما افریده نشدیم که محدود باشیم به چیز خاصی.

    مهم نیست  کدام کار فیزیکی رو انجام میدیم،مهم اینکه با چه حس و نیروی متافیزیکی داریم.

    خانم شایسته چقدر زیبا گفتید.مشکل اونجایی پیش میاد که ما میخوام قوانین متافیزیک رو با قوانین فیزیکی ثابت کنیم.

    اینه که مارو به اشتباه میندازه.

    .

    ما با تجربه ناشناخته ها به هیچ وجه وقتمون تلف که نمیشع که هیچ،کلی درس یادمیگیریم.کلی قویتر میشیم.کلی فرکانسهامون قوی میشه و هرچی فرکانسهامون قویتر بشه بهتر نتیجه میگیریم پس اگر بعدا مسیرمون عوض بشه و به چیزای دیگه ای هدایت شویم،خیلی سریعتر میتونیم توشون پیرفت کنیم و قدر کل زندگیمون ازشون نتیجه کسب کنیم.استاد تو یکی از فایلاشون میگفتند اصلا مهم نیست تا الان چقدر نتایج تو زندگیتون داشتید.میتونید درسال جدیدتون بیشتر از مجموع کل زندگیتون نتیجه بگیرید.و این اتفاق وقتی میوفته که بتونیم در بعد متافیزیکمون پیشرفت داشته باشیم‌.

    اساس جهان برهدایت استوار است.چه نکته مهمی!!!

    یعنی اگر میخوام کارخاصی انجام بدم،کاری که تاثیر گذار باشه و ۱۰۰%نتایج دلخواه وارد زندگیم کنه،اون کار هماهنگ شدن با قوانینه جهانه و قانونی که خیلی مهمه قانونه هدایته.

    .

    با فکر کردن که ادم نمیفهمه رسالتش چیه.با قدم گذاشتن در مسیر و با شروع به الهاماتی که بهمون میشه،یواش یواش میفهمیم که رسالتمون از زندگی چیه.حتی بنظرم استاد هم این مسیر فهمیدن رسالتشون چندسال طول کشید اما تا اون موقع که دست رو دست نذاشتن.خواسته های دیگشون رو بهشون رسیدند.مثه لاغر شد.مثه روابط خیلی خوب .رابطه خوب با خدا.دوستان خیلی زیاد و محبوبیت.مثه خریدن یه ملک با مبلغ خیلی پایین و خیلی زود سود کرد.و همه این خواسته ها یکی پس از دیگری با رسیدن بهشون باعث شد استاد کلی رشد فرکانسی داشتند و این رشد بسیار زیاد باعث شد با سرعت خیلی زیاد و از همه مهمتر استقامت زیاد به رسالتشون برسند.چون مهمتر از هرچیز اون ایمان و استقامته که مهمه برای رسیدن به یه خواسته ای.اون موقع که استاد میخواستند تو این حوزه مشغول به تدریس بشند،اصلا به عنوان یه بیزینس شناخته نمیشد و هیچ کس نتنها اون موقع حتی هنوز هم نتایج استاد رو نگرفته بود تو این حوزه.بخاطر همین خیلی مهم بود که استاد بتونه با ایمان ادامه بده این راه رو.و اونقدر شجاعت داشته باشه که به این قضیه فکر کنه.

    و استقامت و شهامت و هرچیزی که اسمشو بذاریم،چیزی که باعث شد استاد اونقدر ادامه بده تا به رسالتش بده،اون نیروی زیاد حاصل اون فرکانسی بود که قاشق به قاشق تو بندرعباس جمع شده بود.اولش بیشتر زمان میبره که ما بتونیم فرکانسها و باورهامونو قوی کنیم و تریدهارو بذاریم کنار.اما وقتی چرخ رو برسونیم به قله دیگه بقیش سرازیری میشه.یعنی کار خیلی ساده تر میشه.اما اون نیروی اولیه لازمه.

    .

    من درحال حاضر دانشجوی مهندسی برق هستم.اما یواش یواش به این نتیجه رسیدم که میخوام نقاشی بکشم .درواقع من توانایم تو فهمیدن ریاضی و فیزیک خیلی بالاست اما از وقتی که نقاشی رو شروع کردم احساس میکنم زندگیم یه رنگ دیگه ای گرفته.

    خیلی جالبه اون موقع که میخواستم مهندسی رو انتخاب کنم همه بلااستثنا میگفتند داری اشتباه میکنی و با اینهمه استعداد و هوشی که داری باید بری پزشکی یا داروسازی یا دندون.چون هم پول خوبی توشه هم میتونی خیلی خدمت کنی ازین طریق.

    ولی من تعریفم از خدمت به مردم در چیز دیگه ایه.

    من نمیتونم به مردم خدمت کنم اگر قبلش به خودم خدمت نکرده باشم.

    میدونید راسش دروغ چرا هنوز سختمه ازینکه میخوام مهندسی رو بذارم کنار.چون من الان دانشجوی ساپینزا هستم در رم‌.از نظرهمه من یه فرصت خاصی برام پیش اومده که باید ازش استفاده کنم وگرنه …..از دست میره و ضرر میکنم.

    همه این ادمهایی که یروزی بهم میگفتند نرو مهندسی برو داروسازی ،حالاکه میخوام برم سراغ نقاشی میگند،تو بهترین انتخابو کردی،مهندسی خیلی بهتر از داروسازیه.

    مطمئنم روزی خیلی زود ،خیلی زودتر ازونی که فکرشو میکنم،همین ادمها میگند کار درست رو تو کردی.پول تو هنره.تو زرنگ بودی.

    اره برای ادمها راحت اینکه بگند ،فلانی خوش شانس بود رفت فلان کارو کرد.نمیگند اون موقع که همه میگفتند این چه کاریه،اون سعی کرد یجور دیگه فکر کنه.

    یه مثال بزنم.

    دخترعمم یبار میگفت(خودش مهندس کامپوتره):پول توی پزشکیه.چون ما اینهمه درس خوندیم تهش نتیجه ای که باید میشد نشد.اگ همین وقتو میذاشتیم واسه پزشکی بهتر نتیجه میگرفتیم.شوهرم یه دوست داره که دکتر پوسته.این از بچگی میگفت من میخوام دکتر پوست شم.همه تو کلاس مسخرش میکردند.ولی این باوجود همه اون مسخره شدن ها،دکتر پوست شد.الان تنها کاری که میکنه،به خودش میرسه.به پوست خودش میرسه و همه خانوما دنبالشند و کلی پول بهش میدند تا پوست اوناهم خوب شه. و اینقدر راحت پول درمیاره.

    دخترعمم اینطوری به قضیه نگاه میکرد که اون اقا دلیل راحت پول دراوردنش،دکتر بودنشه.ولی من دلیلشو ایمان و اشتیاق به رسیدن هدف میدونم.دلیلشو متافیزیکی میدونم نه دکتر بودنش.

    نه فقط دخترعمم.همه اکثرااینجوری فکر میکنند.خود من هم خیلی وقتها یادم میره و میترسم.

    خیلی وقتها باوجود اینکه کلی در مسیر الهاماتم قدم برداشتم اما شب،با اون حس خوبی که باید نمیخوابم چون ناخوداگاه فکر میکنم چون درس نخوندم فایده نداره باید حتما درس بخونم.این همون شرک ورزیدنه.این همون چسبیدن به یه مسیر خاصه.

    چرا ادم به یه مسیر خاص میچسبه؟!چون میترسه.چون شرک میورزه.یادش رفته خدا،خداست.خدا تمام این کهکشان هارو داره مدیریت میکنه بااین همه عظمتشون.اونوقت تویه فسقلی رو نمیتونه مدیریت کنه جوری که خیلی راحت   طبیعی به همه خواسته هات برسی؟!

    استادجونم(اقای عباسمنش و خانم شایسته)😂😂😂کلا بااجازه خلاصه میکنم.

    استااااددددد من الان دانشجوی یه دانشگاه خفنم چیزی که همیشه ارزوشو داشتم و الان توشم.ولی میخوام رهاش کنم.مثه شما که زندگیتون توی بندرعباس رو که قاشق به قاشق ایجادش کردین ،کاملا بخشیدین و رها کردین همه اونارو و فقط با یه چمدون رفتین تهران.

    استاد الان که این حرفارو دارم میزنم دارم با گریه مینویسم.نمیدونم از ترسه یا حس ازادی از اسارتها از باورهای محدود کننده.نمیدونم

    ولی مینویسم

    چون مطمئنم یروزی اونقدر بزرگ میشم اونقدر ارزشها خلق میکنم،چنان نقطه عطف پیشرفت تکنولوژی میشم که همه باز فکر میکنند چون خوش شانس بودم یا یه ادم خاص با استعدادهای خاص بودم این شدم.ولی نه.من یه ادم معمولیم با ترسهایی که همه دارند.اما ایمان دارم.استادهایی مثه شمارو دارم که الگوی عملیم هستند و به راحتی این باوررو در من ایجاد میکنند که انسان بی نهایته و راه های رسیدنش به ارزوهاشم بی نهایته.وای به طرز معجزه اسایی بغضم تموم شد.خب معلومه چون ایمان جای ترسم رو گرفت.خوشحالم خوشحال.

    دوست دارم بنویسم بازم بنویسم.از استیوجابز

    استیوجابز نه تو مدرسه درس خوند نه دانشگاه رفت.حتی تو اون زمان رشته کامپیوتری هم وجود نداشت.حتی ایده خاصی هم نداشت.اما ایمان داشت و جسارت.جسارت فکر کردن به خواسته هاش.

    ایده ای که باهاش کارشو شروع کرد،همون کاری که شروعش از یه گاراژ بود،اون ایده از دوستش بود.

    اما چرا دوستش این ایده رو عملی نکرده بود و بجاش استیوجابز عملی کرد؟چون جسارتشو استیوجابز داشت.

    و اون ایده فقط یه شروع بود ازون پس خودش تخته گاز پیش رفت.

    و بعد از استیوجابز بود که کامپیوترها اینقدر پیشرفت کردند که الان اینهمه پیشرفت داریم تو همه چیز.رشته کامپیوتر در دانشگاه ها اومد.مارکرزاکربرگها و جف بزوسها اومدند و پولها ساختند و نتنها اونا بلکه تمام مردم دنیا دارند هرروز ازین ایده بهره میبرند.ایده ای که سالها بود در سرادمهای زیادی مثه دوست استیوجابز میگذشت اما عملی نشد تااینکه او عملی کرد.

    استیوجابزی که نه مدرکی داشت و نه حتی ایده کاملا استارتش از خودش بود.استیوجابزی که سرمایه ای هم حتی نداشت.هیچی.فقط جسارت.حتی اخلاقشم خوب نبود.حتی روابطش.

    میخوام بگم ادم میتونه هیچ امکان و شرایط خاصی برای تحقق خواسته هاش نداشته باشه،اما مهم نیست.همه چی جور میشه.

    استیوجابز درحالی شد نقطه عطف تکنولوژی تاکید میکنم نقطه عطف!که میلیونها ادم بغلش زندگی میکردند با شرایط و مهارتهای خیلی بیشتر‌ چون بقول استاد:استعداد مهم نیست

    استعداد مهم نیست

    استعداد مهم نیست

    خدایا شکرت😊

    .

    بنظرم اتفاقا دستترین کار درین لحظه و این زمان همینه.که بیخیال دانشگاهم بشم و رهاش کنم.و به چیزی که الان هدایت شدم دل خوش کنم نه حرف مردم.چون چیزی که مردم میگند،باورهای محدودکنندست و نمیتونه نتیجه باورمحدودکننده محدود نباشه نمیتونه!!!!

    بنظرم استاد هم همینکار رو کردند.حتی دنبال مدرک دانشگاهی واسه روانشناسی نرفتند.الانم که میخواستند خلبانی رو یادبگیرند ،بازهم رهاش کردند چون معتقدند به راه های لذت بخشتری هدایت میشند و الان کاریو میکنند که بیشتر ازش لذت میبرند.

    چون همینه زندگی.تو‌هر مداری قرار بگیری همون اتفاقات‌رو تجربه میکنی.

    استاد خودشون رو همیشه‌اگاهانه در مدار زیبایی ها و لذت و رهایی قرار میدهند.همیشه.حتی الان که به این همه نتایج عالی رسیدند.تا بازهم ازین زندگی لذتبخش تر و زیباتر و رهاکننده تر باشه.

    چقدر ارامش بخش کننده

    وای استاد

    چقدر زندگی زیباتر ازونیه که فکرشو میکردم

    اخیش

    احساس میکنم یکم رها شدم

    احساس میکنم الان میتونم با حس رهاتر و ارامش بیشتری بشینم پای نقاشی و کارهام

    استادجونم خیلی دوستتون دارم

    .

    چقدر قشنگ

    انسان بی نهایت استعداد داره.

    اره درسته.بااین بینش دیگ خودمو نمیخوام محدود کنم به گذشته ام.دیگه وقتشه جنبه های دیگه از زندگیمو تجربه کنم.

    تو مدرسه در ریاضی خیلی عالی بودم و فکر میکردم تو زبان داغونم.اما چندوقته به ایتالیایی خیلی علاقه مند شدم و دوست دارم اموزشش بدم و بنظرم خیلی پیشرفتم تو یادگیریش عالی بوده.تو کلاسمون یه سری از بچه ها اسپانیایی زبان هستند و چندساله ایتالیازندگی میکنند ولی من خیلی وقتها ازونا خیلی بهتر حرف میزنم بااینکه اسپانیایی خیلی شبیه ایتالیاییه و کاراونا خیلی راحتتره.

    .

    دنیا و سیستم خدا نه گذشته میشناسه و نه اینده و فقط به اکنونه ما کار داره!

    چه نکته مهمیه

    واقعا خیلی مهمه

    هم اینکه حسرت نخورم هم اینکه دلخوش نشم.

    یعنی دلخوش نشم که خب چون خیلی تااالان خفن بودم دیگه نیازی نیست الان کنترل ذهن داشته باشم.نه!

    گذشته فقط میتونه مفید باشه که بتونم الانم رو بهتر بگذرونم وگرنه حسرت خوردن یا تکیه کردن بهش ،به ضررمه.

    .

    شاید در ابتدای مسیر نیاز باشه که وقت و انرژی بیشتری بذارم

    اما باید ترس اینکه یوقت قدم اولی که میذارم ،رسالتم نباشه رو بذارم کنار و مطمئن باشم کلی منو به خواسته هام نزدیک میکنه

    به محض اینکه به خودم اجازه شک کردن بدم،شیطان چنان کارخودشو خوب انجام میده که کلا قیدشو میزنم.

    باید باقدرت قدم بذارم با قدرتتتتتتتتت و شک نکنم حتی لحظه ای.خدا کمکم میکنه.

    خانم شایسته مهربونم،استاد عباسمنش مهربونم،بی نهایت عاشقتونم و ازتون سپاس گزارم

    چه کاری باارزشتر از نقطه عطف زندگی دیگران شدن؟میدونید خودتون خوب میدونید که باماها چه میکنید.چون اول از خودتون شروع کردین.دارین تو بهشت زندگی میکنید و بهشتتون رو هرروز اباد میکنید و عاشقانه به ماهم یادمیدین که تو بهشت خودمون عاشقانه و رها زندگی کنیم.ازتون ممنونم.❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤از خدا ممنونم که منو در مسیر عشق و سلامتی و ثروت قرار داده.در مسیر درست.درمسیر کسانی که بهشون نعمت داده.

    دوستتدار شما نیکو ای که خیلی زود مثه شما به تک تک خواسته هاش میرسه و از همه مهمتر از لحظاتش خیلی بیشتر لذت میبره👼😎😎😎من یه انسان قطعا خفنم👼

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 264 رای:
    • -
      سما گفته:
      مدت عضویت: 2458 روز

      سلام نیکو جان 😊

      کامنتت عالی بود

      آفرین به جسارتت …راهت درسته

      اینو دارم برات مینویسم چون این شرایط رو دقیقا تجربه کردم ..و وقتی میوفتی تو این راه بقیه اش با خدائه …باید تعهد بدی بهش که هر چی بگه…. بگی چشم …در واقع بعدا متوجه میشی در مسیر در شرایطی قرار میگیری که هیچ کس قابلیت درک و هدایتت رو نداره ..جز خودش

      چون آغاز کننده این راه خودش بوده !!!

      من کم کامنت میذارم نه به دلیل اینکه نخوام به دلیل اینکه بیشتر با خودم صحبت می کنم …اما یه جمله ات منو هل داد تا بنویسم اینکه یه زمانی تو هم میشی نقطه عطف …اینقدر بزرگ میشی …

      میدونی من هم اونقدر عمیق به این جمله در مورد خودم باور دارم که هیچ اتفاقی و هیچ شکستی و هیچ تنها موندنی …و هیچ تحقیری … و هیچ …..چیز نمی تونه این باور عمیق رو از قلب و ذهن من پاک کنه …

      اینو دارم برات مینویسم عزیزم چون فک می کنم در فرکانس شنیدنش هستی و احتمالا باید بشنوی توسط دستی از دستان بی نهایت خدا

      اینو صد ها بار خدا در گوشم نجوا کرده که تو را برای انجام کارهای بزرگ و تاثیر گذار آفریدم …تو ادامه بده …اصن مهم نیست الان وضعت چیه …من دارم روی تو کار می کنم …من دارم استعداد هایی را از درونت بیرون میکشم که حتی خودت هم خبر نداری در درونت هست و چه تغییرانی با اون ها میتونی ایجاد کنی …

      یه خلاصه بگم …

      دو سال کار کردم و درس خوندم …با رتبه ۳۳ فوق لیسانس تربیت مدرس رشته بیوشیمی بالینی قبول شدم …من عاشق علم بودم …فک میکردم با ادامه تحصیل به هر چی بخوام میرسم …ولی با این که دانشجوی خوبی بودم … دیگه اشتیاقی برای شرکت در کلاسها را نداشتم …اینقدر از کلاسهام جیم شده بودم که استاد ها اخطاریه فرستاده بودن که تمام واحد هام را حذف میکنن …فقط بعضی وقتا سر یه کلاس میرفتم …چون هم استاد و هم درسش را خیلی دوست داشتم … استادی که میگفتن تو این ۲۰ سالی که تو این دانشگاه و دانشگاهای خارج از کشور بوده کسی نتونسته نمره کامل ازش بکیره … ومن ازش ۲۰ گرفتم !! استاده به بچه ها گفته بود بگید بیاد ببینمش ..این کیه ؟ …یادم نمیاد سر کلاسم دیده باشمش !!!

      میخوام اینو بهت بگم من استعداد و توانایی پیشرفت در این رشته را داشتم ولی اشتیاقش رو دیگه نه …و تا یه مدت فکر میکردم دختر تو دیونه شدی توی قوی ترین دانشگاه در رشته ات تو ایران قبول شدی اونوقت میگی دیگه اشتیاقی بهش ندارم !!!

      در این حین که داشتم با قلبم میجنگیدم …خودمو به دفاع رسوندم و اومدم بیرون …دیگه دنبال اصلاحیه و بقیه کارها نرفتم

      اینو بگم من کلا به خود درونی ام ( الهاماتم ) وصل نبودم …و نمی دونستم که خداوند با نشانه هاش باهام صحبت میکنه و…(به خاطر اینکه از بچگی احساساتم را سرکوب میکردم .)..ولی بعد از این تصمیم وارد یه جهان دیگه شدم …

      من حتی نمی دونستم چی میخوام ؟ کجا باید برم ؟

      تمام مدتی که سر کلاسهای دانشگاهم نمی رفتم …تو کتابخانه دانشگاه بودم …داشتم روانشناسی خودشناسی می خوندم تا راهمو پیدا کنم …

      خیلی سپاسگزار باش که قلبت تو را به سمت چیزی کشیده ..نقاشی ..این یعنی تو با خدای درونت وصلی …یعنی داری میفهمی چی میگه …و این عالیه …چون برای من یک سال و نیم طول کشید …من اون موقع در مدار استاد نبودم ..از کتاب ندای درون وین دایر شروع کردم به اتصال به خدای درونم

      و شنیدم و دیدم نشانه ها رو و جرات کردم به مرور زمان که بگم متوجه شدم …این راهی هست که باید برم ..

      هیچ وقت یادم نمیره ترسی که در حین اقدام کردن داشتم .قلبم به طور کامل داشت ازبدنم کنده میشد …از استرسی که داشتم ساعتها میشستم روبروی لپ تابم پشت میز و فقط خیره میشدم …

      من به سمت کار آفرینی هدایت شدم ….چیزی که نه تجربه ای داشتم …و توی خانواده و فامیلی بزرگ شده بودم که همه دکتر و مهندس بودن …این ذکر روزانه اونها بود …فقط درس …فقط درس بخون ..کار و ازدواج و شخصیت و موفقیت و آدم حسابی بودن فقط با درس خوندن میاد…الان که دارم فکر می کنم خدای اونها درس خوندن بوده …و این تصمیم برای منی که قبلا اینقدر تایید طلب بودم …عزت نفس پایینی داشتم ..سخت بود ..ترس داشت …هیچ چیز از کسب و کار نمیدونستم …هیچ چیز ..

      مشرک بودم و نمی دونستم …

      اون سما قبلی رو خیلی وقته کوبیدم …..دارم از نو می سازم :)

      نیکو جان

      بترس با تمام وجودت !!!

      ولی اقدام کن

      این که گفتم باید تعهد بدی بگی چشم …چون تو این مسیر جاهایی بهم گفته بیا بیرون از این کار …که اصلا منطق قبول نمی کنه الان وقت این تغییره !!! یا گفته بهم الان برو تو این حوزه که حتی فکر کردن بهش هم بهم استرس وارد میکرده ..چه برسه به انجامش ..

      الان که دارم نگاه میکنم به گذشته تنها عاملی که الان میتونم بگم هزاران برابر موندن در رشته ام و قبول شدن در دکتری ….رشد کردم … و یه آدم دیگه شدم … این بود که هر چی گفت ..گفتم چشم …و البته این راه تا آخر عمر ادامه داره

      دیگه رها کردم خودمو …من تسلیم شدم …من به هدایت خدایم محتاج هستم ..بدون اون نمی تونم ..من تسلیم شدم

      من تعریف و تحسین آشنا و فامیل و دوست و …نمی خوام دیگه ..من رضایت و تایید بقیه رو نمی خوام

      من احساس قدرتی رو می خوام که وقتی بهش وصلم حس می کنم ….تمام سلولهام سپاسگزاری می کنن و میگن مرسی که هدایت رو قبول کردی ..مرسی که به خدا وصل شدی..حسش کردی

      دارم میبینم داره چقدر مستقلم میکنه …عاشق جسارت هام شده …میخواد ایمانم رو بهش نشان بده …

      میگه مگه نمیخواستی نقطه عطف بشی ؟؟؟ دارم میسازمت دختر …ادامه بده ..

      نمیدونم چرا چیزهایی که فقط بین من و خدای من بود تا الان …برای تو نوشتم نیکو جان …چرا پایین کامنت شما نوشتم !!!

      توحید همه چیزه ..تازه درکش کردم …هر چی ترمز تا الان در آوردم وقتی گذاشتم روبروی توحید واقعی که تازه دارم درکش می کنم ..دیگه منطقی نداشت ….

      عظمت و قدرت خدا ستودنی است ..چقدر زیبا هر لحظه به افکارمون پاسخ میده ….من دارم عاشق این عظمت میشم 😢😢

      خدا هدایتمون میکنه ..هر لحظه …فقط جسارت چشم گفتن را ما باید ایجاد کنیم ..

      پاینده باشی و جسور دختر ❤🙋🏻‍♀️

      راستی …من هم دختر فوق العاده ای هستم… چون💖 خدای من فوق العاده است 💖

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
      • -
        Beyond گفته:
        مدت عضویت: 2486 روز

        بنام رب

        سلام سمای عزیزم

        عزیزدردانه خدا

        و من💖😍😍😍😍😍

        سمای عزیزم اینقدر کامنتت….

        حتی نمیدونم از چه کلمه ای استفاده کنم

        شاید ندونی چه غوغایی در من ایجاد کردی

        ۴ماه گذشته و من بازم نمیخواستم بنویسم چون فکر میکردم این کامنت اینقدر ارزشمنده که باید در پاسخش ی کامنت خیلی خفن هم بنویسم.

        اما امروز حسم گفت کمالگرایی بسته.

        من ۴ماه پیش شدیدا همون روز ک کامنتت اومد،روزش از خدا خواسته بودم که بهم بگه که واقعا راهم درسته یانه؟بهم واضح بگه کاملاااا واضح بگه که چی درسته چی غلط.باید چیکار کنم.

        چی بگم😢

        اخرشب بود که درخواستم اجابت شد توسط دست عزیزکرده خدا،سمای عزیزم*

        و من هق هقم درومد

        جوری که حتی مامانمم بیدار شد

        و بازم امروز هم اشکم درومد

        سمای عزیزم

        چقدر شبیه همیم و خانواده هامون شبیه همند

        تمام حرفی که میزدی رو با گوشت و پوستم درک میکردم ،میفهمیدم و مسائل من بود.

        پرسیدی نمیدونی چرا مینویسی اما

        من که خیلی خوب میدونم😢😢😭

        بعضی جوابا ،بعضی نوشته،بعضی چیزا، مثه کامنتت تو،فقط مال اون لحظه نیست.تاثیرشو همیشه میذاره.

        دوست دارم بغلت کنم و ازت تشکر کنم

        چه خوب گفتی چه قشنگ گفتی سماجونم

        منم دقیقا دانشگا که میرفتم،اتفاقا هم علاقه بود هم استعداد بسیار زیاد.دلیل اینکه خیلی وقتا شک میکنمم همینه.میگم نکنه مسیر قبلی خوب بود من که استعدادشو داشتم.

        اما حتی جواب این سوالمم تو این کامنت هست.

        با وجودم سازگار نبود.وجودم و روحم با مسیر جدیدم ارامش بیشتری داره.

        دقیقا منم بیشتر نگرانی هام بخاطر نگرانی از تایید نشدن توسط فامیلی که الان توش هستم بود.

        ولی چه زیبا گفتی سماجانم

        بابااااا من قرار نیست ،اصلااا قرار نیست و اصلا نمیخوام که تو این مدار بمونم ک!!!!

        من ازین مدار خیلی جدا میشم و از ادمهایی که توش هستند.

        چون ارزشهای دنیای من چیز دیگری هستند.

        و اگر بخدا ایمان دارم نه نگران میشم نه میترسم و نه غمگین میشم

        چون

        خدا

        خدا

        خدا

        هدایتم میکنه

        چون خدا همیشه باهامه همراهمه

        چون عاشقانه دوست داره منو به تمام ارزوهام برسونه

        از جمله نقطه عطف شدن و ارزش زیاد خلق کردن

        .

        بعدم حتی تو قران هم از شغل پیامبرا نگفته که

        اتفاقا چوپان بودن خیلیاشون

        چون شغل نیست، شغل نیست که !!!!!

        ارزش و ثروت رو تایین میکنه

        و ازونجایی که خدا اینده رو میدونه خیلی بهتر میتونه بهم بگه چی برام بهتره

        .

        مثلا استاد چون پیرو هدایت بود و هست،کسب و کارشو ب سمتی برد که الان تو شرایط عالی کنونی هم که خیلیا کسب و کارشون خوابیده،استاد داره بیشتر از قبل سود میکنه

        یا جف بزوس که دقیقا در همین زمان شد ثروتمندترین مرد جهان شد

        درحالی که باایده ای شروع کرد که نه نیازی به تحصیلات داشت نه هیچی.فقط تکاملشو طی کرد و به صبور بود در اجرای الهاماتش و دیدن نتایجش ادامه داد😍

        .

        ما نمیدونیم جهان به چه سمتی پیش میره

        اما قطعا باز هم ازین اتفاقات میوفته و بهم باز اثبات میشه و تنها راه به رضایت واقعی رسیدن،پیرو الهامات بودنه

        .

        سماجونم چقدر لذتبخشه برات نوشتن

        خیلی دوستت دارم

        و مطمئنم خیلی زود میبینمت

        چون تو خیلی ارزشمندی و چنان نقطه عطفی میشی درجهان که امکان نداره نبینمت😍

        درپناه الله مهربان

        (استادجونم مرسی خیلی دوستتون دارم)

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
        • -
          سما گفته:
          مدت عضویت: 2458 روز

          سلام نیکوی عزیزم😊

          دوست مهربونم😗💟

          ممنونم که به ندای درونت گوش دادی و برام پیام گذاشتی

          آنچه که در قالب پیام شما برایم فرستاده شده بود …دقیقا همان چیزی بود که در شرایط الانم دوباره نیاز به شنیدنش داشتم

          و اینکه کامنتت خیلی خفن بود دختر 💘💎

          منم تازه درک کردم که برای خفن بودن ، منحصر به فرد بودن و ارائه ی بهترین خودم نیازی به تلاش و تقلا نیست …فقط کافیه در زمانی که قلبت هدایتت میکنه کاری رو انجام بدی ، حرفی رو بزنی…. انجامش بدی …فقط همین ، به همین سادگی…

          کاری که من انجام دادم و شما هم به نحو احسنت انجام دادی …

          تقریبا ۴ ماه هست که دارم به طور متمرکز هر روز روی توحید کار می کنم و تو این مدت تضادها و بالا و پایین های زیادی را رَد کردم ..و انگار وقتی تمرکزت رو روی یه چیز میزاری جهان هم برای اینکه باورهای اشتباه و نقاط ضعفت رو بهت نشان بده تا رفعش کنی …سرعت اتفاقات را زیاد می کنه

          تو این سه چهار روزه داشتم روی تضاد جدیدی که تازه برخورد کرده بودم کار می کردم و راستش این روند سریع و پیوسته ی اتفاقات تو این مدت کمی منو خسته کرده بود

          😥

          داشتم تلاش می کردم که احساسم و ذهنم را کنترل کنم و اجازه بدم جهان بهترین راه حل را برام نمایان کنه …

          خلاصه اینکه پیام شما ،اشک منو درآورد 😢😢

          اشکهای من از دیدن نشانه قدرت خداوند بود

          من امروز ( جمعه ) بعد از اینکه کلی با خدا صحبت کردم وبهش گفتم من آماده ام که هدایت بشم ..من اجازه میدم که منو هدایت کنی به مسیر درست …من به هیچ کس و هیچ جا و هیچ شرایطی وابسته نیستم و تسلیم هدایت تو هستم ..

          و اینکه توی قلبم نیاز داشتم محبت خدا را ببینم ..در غالب یک نشانه ..و منتظر پاسخ خداوند بودم …😌

          پیام شما همان نشانه ی محبت و عشقی بود که از نظر روحی واقعا نیاز داشتم …که این بار از زبان شما ارزشمندی ام را یادآور بشه و اینکه در مسیر تحقق رویاهایم هستم و مسیرم درسته

          💟💟💟💟

          سپاسگزار خدایی هستم که عظمت و قدرتش رو به این سادگی به ما نشان میده 🏵

          من هم دوستت دارم نیکو جان 💟 و از دیدنت خوشحال میشم 🌹🏵

          پاینده باشی و جسور دختر🙋🏻‍♀️

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
        • -
          سما گفته:
          مدت عضویت: 2458 روز

          سلام نیکوی عزیز💟

          دوست مهربانم😗💟

          ممنونم که به ندای درونت گوش دادی و برام پیام گذاشتی

          آنچه که در قالب پیام شما برایم فرستاده شده بود …دقیقا همان چیزی بود که در شرایط الانم دوباره نیاز به شنیدنش داشتم

          و اینکه پیامت خیلی خفن بود دختر 💘💎

          منم تازه درک کردم که برای خفن بودن ، منحصر به فرد بودن و ارائه ی بهترین خودم نیازی به تلاش و تقلا نیست …فقط کافیه در زمانی که قلبت هدایتت میکنه کاری رو انجام بدی ، حرفی رو بزنی…. انجامش بدی …فقط همین ، به همین سادگی…

          کاری که من انجام دادم و شما هم به نحو احسنت انجام دادی …

          من تقریبا ۴ ماه هست که دارم به طور متمرکز هر روز روی توحید کار می کنم و تو این مدت تضادها و بالا و پایین های زیادی را رَد کردم ..و انگار وقتی تمرکزت رو روی یه چیز میزاری جهان هم برای اینکه باورهای اشتباه و نقاط ضعفت رو بهت نشان بده تا رفعش کنی …سرعت اتفاقات را زیاد می کنه

          تو این سه چهار روزه داشتم روی تضاد جدیدی که تازه برخورد کرده بودم کار می کردم و راستش این روند سریع و پیوسته ی اتفاقات تو این مدت کمی منو خسته کرده بود

          😥

          داشتم تلاش می کردم که احساسم و ذهنم را کنترل کنم و اجازه بدم جهان بهترین راه حل را برام نمایان کنه …

          خلاصه اینکه پیام شما ،اشک منو درآورد 😢😢

          اشکهای من از دیدن نشانه قدرت خداوند بود

          من امروز ( جمعه ) بعد از اینکه کلی با خدا صحبت کردم وبهش گفتم من آماده ام که هدایت بشم ..من اجازه میدم که منو هدایت کنی به مسیر درست …من به هیچ کس و هیچ جا و هیچ شرایطی وابسته نیستم و تسلیم هدایت تو هستم ..

          و اینکه توی قلبم نیاز داشتم محبت خدا را ببینم ..در غالب یک نشانه ..و منتظر پاسخ خداوند بودم …😌

          پیام شما همان نشانه ی محبت و عشقی بود که از نظر روحی واقعا نیاز داشتم …که این بار از زبان شما ارزشمندی ام را یادآور بشه و اینکه در مسیر تحقق رویاهایم هستم و مسیرم درسته 💟💟💟💟💟💟

          سپاسگزار خدایی هستم که عظمت و قدرتش رو به این سادگی به ما نشان میده 🌹

          من هم دوستت دارم نیکو جان 💟

          و از دیدنت خوشحال میشم 🌹🏵

          ان شالله در زمان و مکان مناسب هدایت میشیم …

          پاینده باشی و جسور دختر🙋🏻‍♀️

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        محمد حسین خیراندیش گفته:
        مدت عضویت: 2730 روز

        سما جان سلام انشالله هر روز جسارت وشجاعتت عالیتر شود واز نتایج خوب وعالی که میگیری بیای حتما برامون بگی حقیقتا بااین تیکه کامنتت حال کردم حتی نوشتمش که هر روز باخودم تکرار کنم…👇👇👇

        اینو صد ها بار خدا در گوشم نجوا کرده که تو را برای انجام کارهای بزرگ و تاثیر گذار آفریدم …تو ادامه بده …اصن مهم نیست الان وضعت چیه …من دارم روی تو کار می کنم …من دارم استعداد هایی را از درونت بیرون میکشم که حتی خودت هم خبر نداری در درونت هست و چه تغییرانی با اون ها میتونی ایجاد کنی …

        حتی بااین جمله آخرتون که نوشتین منم دختر فوق العاده ای هستم چوووووووون خدای من خدااااااای فوق العاده هس👌👌 خیلی حس خوبی بهم داد ومنم پسررررررفوق العاده ایم چون خدااااای من خدای فوق العاده است😊😊

        موفق وشاد باشین

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        ندا گفته:
        مدت عضویت: 1553 روز

        سلام سمای عزیز و مهربونم نمیدونی چقد کامنتت منو تکون داد خدا رو شکر که اومدی و نوشتی

        من چندین روزه که ذهنم درگیره اینه که چجوری الهامات رو متوجه بشم هرچقد هم فایل گوش میکنم و سعی میکردم متمرکز بشم نمیتونستم تا اینکه این تیکه از پیامت بدنمو لرزوند

        خیلی سپاسگزار باش که قلبت تو را به سمت چیزی کشیده ..نقاشی ..این یعنی تو با خدای درونت وصلی …یعنی داری میفهمی چی میگه …و این عالیه …چون برای من یک سال و نیم طول کشید …من اون موقع در مدار استاد نبودم ..از کتاب ندای درون وین دایر شروع کردم به اتصال به خدای درونم

        منم حس میکنم به خدای درونم وصل نیستم و امروز دومین باره که اسم این کتاب رو دیدم یکبار تو اینستاگرام و بار دیگه تو کامنت شما

        فکر کنم خدا هدایتم کرده که به سمت این کتاب که بیشتر متوجه بشم واقعا مهمه که ادم در مدار باشه تا بتونه دریافت کنه

        منم مهندسی عمران خوندم و فوق لیسانس دارم اما به هنر و موسیقی هم علاقه زیادی دارم رشته تحصیلیمم دوست دارم اما به ی دوگانگی رسیدم که این مسیری که دارم درسته یا ن؟ چون پارسال برای یادگیری موسیقی تقریبا هفت ماه وقت گذاشتم با اینکه حالم خوب بود اما پیشرفت چندانی نداشتم حتی یک کتاب رو هم تموم نکردم تو طول این مدتی که کلاس میرفتم اما با عشق تمرین میکردم هربار که تمرین میکردم چون از بچگی به پیانو علاقه داشتم اما بعد مدتی رهاش کردم انگار ک حس کردم استعدادی ندارم اما با وجود اینکه چندین ماه گذشته اما هچنان با شنیدن صدای پیانو تن و بدنم مبلرزه منو انگار رها میکنه از این دنیا ی حس و حال رهایی میده روحم انگار آزاد میشه از طرفی هم عمران رو دوست دارم کلا از محاسبه کردن و ریاضی و خلق کردن خوشم میاد و هنوز متاسفانه یا نمیدونم بگم خوشبختانه یک علاقه مندی خاص پیدا نکردم چون همه چیز رو دوست دارم

        تصمیم گرفتم و لیستی نوشتم که تک تک چیزهایی رو که میخوام تجربه کنم بقول استاد بعضی وقت ها تا به اون چیزی ک میخواستیم نرسیم نمیدونیم واقعا خواسته قلبیمون بوده یا نه شاید وقتی رسیدم بهش متوجه بشم این راه درسته یا ن

        بخاطر همین میخوام تا آخر مسیر رشتم یعنی دکترا ادامه بدم

        بعد برم فقط سراغ موسیقی

        و بعد هم برم سراغ گرافیک

        چقد کامنتم طولانی شد فقط خواستم تشکر کنم بابت اینکه اومدی و نوشتی

        موفق و پیروز و شاد و سالم در پناه خدا باشید….

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          سما گفته:
          مدت عضویت: 2458 روز

          سلام ندای عزیز

          امیدوارم که موفق باشی

          فقط من یه چیز به ذهنم اومد گفتم براتون بنویسم

          در حوزه رشته دانشگاهیت (عمران) برو سر کار

          آدم توی کار بهتر میفهمه این حوزه رو میخواد با تمام وجودش یا نه ؟

          چالشهاش رو دوست داره یا نه ؟ محیطش،،..

          مثلا اگه برات آزادی زمانی و مکانی الویت باشه …شاید توی بعضی حوزه ها امکانش نباشه یا کمتر باشه …

          خلاصه توی کار تضاد ها خودش رو به آدم سریعتر نشان میده و در نتیجه ما سریعتر میفهمیم چیو نمی خوایم …و چیو میخوایم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      محمد حسین خیراندیش گفته:
      مدت عضویت: 2730 روز

      سلام نیکو عزیزچه اسم قشنگ وزیبایی دارین خیلی لذت بردم از کامنتتون خیلی حس کردم قانون رو خوب دارین در عمل اجرا میکنین وبه لطف خدا منم بتونم بصورت عملی از آگاهی هایی که دارم در عمل بتونم ازشون استفاده کنم وبادرک قانون تکامل بیشتر مدارم رو تغییر بدهم ونتایج ایده آلتر وبزرگتری رو بگیرم…خیلی انگیزه وانرژی گرفتم از کامنت پر از احساس خوبتون…😊😊

      باتوجه به هدایتم به سمت کامنت شما به عنوان ی دانشجو گرافیک بهتون پیشنهاد میکنم میتونین درس تو زمینه هنری روبه صورت آکادمیک ادامه بدین وهم بصورت آزاد کار کنین با توجه به آگاهی های که نسبت به قانون دارم نمیگم تحصیلات دانشگاهی مهم نیس فقط باور مهمه ولی شاید بارفتن به اون دانشگاه یا کلاس خاص آدمها دستی از دستان خداوند میشن تا مهارتها وآموزشهاوتجربه هاشون رو در اختیار شما قرار بدهند تا سریعتر به خواسته وآرزوهاتون برسین وحتی همین زمینه هنر کلی شاخه های تخصصی هس وحتی همین نقاشی که شما بهش علاقه دارین کلی سبک های مختلف هس وبادیدن وکار کردن بیشتر میتونین علاقه هاتون رو شناسایی کنین وبسمتشون باانگیزه وباورهای مناسب حرکت کنین ونتایج خیلی عالی بگیرین و جهان رو جای بهتری برای زندگی کردن قرار بدین خیلی خوشحال میشم ی روز از نتایج بزرگتون باخبر بشم ومنم کلی باورهام قوی تر بشه واز شدت خوشحالی ذوق کنم وبگم باتمام وجودخدایا شکررررت بابت همچون هنرمندان بااستعدادی که جهان تورا هرروز زیباوزیباتر میکننن خدایا شکرت …خیلی طولانی شد بازم قانون رو حس میکنم شما بهتر درک کردین وبهتر میتونین از الهاماتتون استفاده کنین ودر عمل اجراشون کنین امیدوارم تونسته باشم ی نکته ریزی یا ی جرقه کوچولو به شما زده باشم انشالله به لطف خداشادوخوشحال وپراز انرژی مثبت باشین و ی هنرمند ثروتمند باشین😊😊

      ی چیز بگم همین الان به ذهنم رسید حتی شاید خود شماهم بهش فکر نکرده باشین الان شما ایتالیا زندکی میکنین یکی از قطب های هنرهای خوب جهان هست مخصوصا نقاشی وآثار فوق العاده زیبای هنری که از بزرگان هنر بودن در این کشور دیده میشه… این میتونه خود نشونه ای از هدایت خداوند باشه برای اینکه شما هدایت شدین به این کشور وبه سمت رسالتتون هدایت شده باشین ودیگه باتمام وجود ادامه بدین وهرروز نتایج بزرگ وعالیتر بگیرین خداوند روشاکر باشین بابت هدایت از قبلی که حتی شما نمیتونستین بهش فکر کنین به سادگی در اختیار شماقرار داده ومطمئنن صددر صد فرکانس های خوب وعالی خودتون بوده واز این موقیعت ایده آل استفاده کنین ولذت ببرین …انشاالله ی روز از نزدیک تو ایتالیا اثر های معروف وزیباتون رو ببینم وتحسین کنم وکلی باهم خوشحالی کنیم در پناه خداوند شاد باشین خدانگه دار

      ی باوری که من خودم زیاد تکرار میکنم اینه وظیفه الهی انسانی من است یک هنرمندی فعال،پویا،خلاق ،کنجکاو،شاد،پرانرژی سلامت وثروتمند باشم 😍😍

      نمیدونم‌چرا نمیخام برم ببخشید خیلی دیگه طولانی شد😅

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
      • -
        Beyond گفته:
        مدت عضویت: 2486 روز

        سلام محمدحسین عزیز

        حقا زیبا اندیشی و خیرخواه

        ازت یه دنیا که کمه،قدر جهانها که مدام درحال گسترشند ممنونم

        دوست خوبم اتفاقا از کامنتهای طولانی خیلی هم لذت میبرم بخصوص اینکه همشو برای من نوشتی.واقعا چی ازین لذتبخشتر؟!😍

        خیلی ممنونم از پیشنهادهای خیلی خوبت واقعا عالی بودند.

        راست میگی قطعا همه اینا نشونه هستند که مسیرم کاملا درست و لذتبخشه.

        خیلی تحسینت میکنم چه باورهای خوببی داری میسازی.ایول

        از خدا خواستم که بهم کمک کنه یه کامنت خوب برات بنویسم،فعلا همینقدر اومده.

        برات قلبی پر از حس شادی و ایمان قدرمند که با قدرت این مسیر شاد و لذتبخش و راحت رو سوت زنان ادامه بدی،ازخدای مهربان میخوام. چون هممون همین اول راه بهرحال نتایجی گرفتیم،اما وقتی این نتایج بزرگ میشند و مارو تبدیل به انسانهایی میکنند که تحول ایجاد میکنند که این مسیر رو ادامه بدیم.بقول استاد مدام به خودمون یاداوری کنیم که چه فرکانسهای خالصی داریم میفرستیم و این فرکانسها چقدر جهانمون رو باشکوه میکنند.اونقدر که حتی ایده اش رو هم نداریم قراره چقدر باشکوه بشه.چون هرچقدر هم عالی تصورکنیم بازم خودمونو محدود کردیم.باید ادامه بدیم باید ادامه بدیم.باید هرروز همونطور که از یه گل مراقبت میکنیم و بهش اب میدیم،باید به این دونه ای (خواسته ها)که کاشتیم،هرروز با ایمان و حال خوب اب بدیم ‌.وگرنه اگر وسط کار دیگه اب ندیم،این دونه دیگه رشد نمیکنه و درخت و میوه ای درکار نخواهد بود.💖💖💖

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      مریم درویشی گفته:
      مدت عضویت: 2849 روز

      سلام نیکو جان

      امیدوارم قلبت پر از یقین به خدا و هدایت هاش باشه

      خیلی برات خوشحال شدم

      و امروز واقعا هدایت شدم به کامنت تو

      منم دقیقا عین تو از بچگی تو مغزم رفته که با تنها درس خوندن جایی میرسی و

      مثل تو رشتم ریاضی بود اما وقتی رسیدم به کنکور انصراف دادم مثل شجاعتی که تو الان نشون داری میدی

      و فوتسال شروع کردم

      رهااا شدم و ازاد

      یقینم به خدا خیلی زیاد شد که از حایی که فکرش نمیکردم مامان و بابام نرم شد و هر روز مسیرم هموار تر

      تا اینکه دوباره این موضوع اساسی زندگی رو فراموش کردم و توی چرخه ای نگرانی ها افتادم

      ولی به لطف الله اردیبهشت امسال همه ترسا رو رها کردم و بهم الهام شد که بنویسمم و مثل توو واقعاا هیچ ایده ای ندارم تا دیشب که خدا هدایتم کرد که فهمیدم شک ها و تردید ها دارم و امروز کامتت تو رو خوندم

      میخوام اینو صد بار بهت بگم که ارزش ما به میزان تحصیلات نوع دانشگاه، شهر اون دانشگاه نیست

      ارزش من به انسان بودنم هست به ایمانمه به توکلم هست

      من با ایمانم ارزش خودم به جهان نشون میدم

      انسان بی هیچ دلیلی پیش خدا ارزشمنده

      نیکوی عزیزم برات بینهایت آرزوی قشنگ میخوام

      چه کامنت پر مفهوم و چه نکات مهم و چه آگاهی های نابی رو با خوندن کامنتت دارم بیاد میارم

      سپاسگزارم از خدای عزیزم

      از توام سپاسگزارم که با پیشرفتت دستی برای پیشرفت کسانی میشی که میخواهند پیشرفت کنند.

      هرجا هستی پر اززز یقییین یقیییین یقییین

      راستی میخواستم بگم خیلی دوستت دارم

      عزززیزم🥺😻

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
      • -
        نعیم پورشفقی گفته:
        مدت عضویت: 1714 روز

        سلام دوست عزیزم

        قسمتی از کامنتت منو به گریه انداخت البته اشک بی اختیار داره همین الانم میریزه

        نمیدونم چقدر این جمله برات معجزه ها کرده (انسان بی هیچ دلیلی پیش خدا ارزشمنده)

        ولی حال منو عجیب متحول کرد

        ازت سپاسگزارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      محمدامین سهرابی گفته:
      مدت عضویت: 2699 روز

      سلام نیکو جان

      برات خوشحالم که داری هدایت میشی😊 وقتی میگی دارم با اشک می نویسم حس ت رو درک میکنم🌹

      چون همین مقاله رو من هربار که میخونم باز هم بیشتر و بیشتر درکش میکنم و البته باز هم هدایت می شوم

      منم از دیروز تا حالا منتظر هدایت خداوند بودم میدونستم تا حالم عالی نشه هدایت نمیرسه تا اینکه اومدم و کامنت شما رو خوندم من هم باید رها کنم تا به قدم بعدی هدایت بشم😍

      ممنون که حس ت رو با اعضای خانواده ت به اشتراک گذاشتی😘

      خدایا هزاران مرتبه شکرت

      در پناه رب مقتدر (همونی که برگی بدون اذنش بر زمین نمی ریزه) شاد و سلامت باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
      • -
        Beyond گفته:
        مدت عضویت: 2486 روز

        سلام دوست الهی ام

        منم ازت ممنونم که حس خوبتو بهم دادی.

        راسش هنوز مقاومت هام زیاده.پاشنه اشیلمه دیگه.باید روش کار کنم.با یبار نوشتن و خوندن ،این طرز تفکری که از بچگی درمن ایجاد شده که راه رسیدن به سعادت فقط از درس خوندن میگذره،از بین نمیره.خیلی مقاومت دارم.

        اما ایراد نداره.اینا همش درسه‌.ایناهمش قراره پله هایی بشه برای تجربه زیبایی های بیشتر.

        الان اصلا نمیدونم قراره تو زندگیم چه اتفاقایی بیوفته. ولی قطعا هراتفاقی بیوفته عالیه.دقیقا برعکس چیزی که از بچگی بهم گفتند.همه از بچگی میگفتند اگر درس نخونی ،هیچی نمیشی.

        اما الان میدونم که اگر روی خودم کار نکنم هیچی نمیشم حتی اگر شبانه روز خودمو بکشم برای انجام یه کار فیزیکی خاص.

        من الان ایده ای ندارم قراره به چه مسیرهایی هدایت بشم.اما میدونم باید خوشحال باشم.باید اجازه بدم تکاملم طی بشه و ازهمین الان قدمهامو محکم بردارم.و ارام ارام هدایت میرسه

        هدف سفرِ ما به این دنیا،رسیدن به یه مقصد خاص نبوده.هیچ وقت نبوده. هدف لذت بردن بوده.هدف کشف خودمون بوده.

        اقا محمد راسش وقتی دیدم واسه این کامنتم ،دیدگاه اومده اصلا باورم نمیشد.ممنونم که وقت گذاشتی و برام نوشتی.واقعا ممونم.چون این هدایت خدا بود ازت ممنونم خیلی زیاد

        در پناه خدای مهربان همیشه ریسه کنان باشی از خنده و شادی.همیشه چشات برق بزنه از بس که تو همه چی زیبایی میبینی

        و اینکه دوست دارم بگم که دوستت دارم.چون با گفتن همین هم مقاومت دارم که یوقت مردم چی بگند😂😂😂😂باید یادبگیرم رو فرکانسهام توجه کنم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
        • -
          محمدامین سهرابی گفته:
          مدت عضویت: 2699 روز

          سلام

          تو این لحظه چه ذوق و شوقی از این بالاتر که ببینی چراغ آبی کنار اسمت روشن شده

          مرسی نیکو جان

          من هم برات دعا می کنم برق شادی همیشه تو چشمات باشه

          از این قلم زیبا و پر از آگاهی خانم شایسته عزیز من عاشق این جملات شدم و این خط از این مقاله بود که من رو هدایت کرد((یا حتی ممکن است رسالت شما در این لحظه انجام ندادن یک کار یا ترک عادت هایی باشد که تنها پس از ترک شان، به قدم بعدی هدایت می شوی))

          بخدا الان هم که این جملات رو میخونم اشک میاد تو چشمام

          اگر بهت الهام شده که باید درس خوندن رو ادامه ندی پس مطمئن باش تا این کار رو شروع نکنی هدایت بعدی از راه نمیرسه

          یعنی باید این اقدام عملی صورت بگیره تا هدایت بعدی از راه برسه.

          جلسه هفت قدم اول رو در این زمینه استاد توضیح دادند. برو و با دقت گوش کن عزیزم

          من هم دوست دارم من هم عاشقتم عزیزم

          و بسیار سپاسگذارم که تو هم برای من نوشتی و شاد خوشحالم کردی

          برات لبخند همیشگی(مثل خودم) آرزو میکنم

          در پناه الله یکتا شاد باشی

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
          • -
            Beyond گفته:
            مدت عضویت: 2486 روز

            سلام محمدامین عزیز🌹

            خداروشکر میکنم هزاران بار که دوست خوبی مثه تو رو دارم😍

            این کامنتت رو بارها خوندم و حتی لایکش کردم چون واقعا بهم ارامش داد و راه گشا بود.این چندروزه خیلی وقتها شکها سراغم اومد اما سریع حرف تو خیالمو راحت میکرد ممنونم ازت🌷

            من خیلی میترسیدم ازینکه به مامانم بگم دیگه نمیخوام درس بخونم.و تا الان نگفته بودم و همیشه میگفتم حالا بذار هدایت میشی.اگر‌اینقدر داره با فکر کردن بهش بهت فشار میاد پس نمیخواد فعلا بگی.

            ولی فکر کنم این‌فشارهای ذهنی بیشتر بخاطر شک ازین بود که واقعا تصمیمم درسته یانه.

            اما دیگه شک ندارم که درسته.چون میدونم خواسته ام اینکه با لذت و تفریح مهارتهایی که میخوام رو بدست بیارم.و هدایت این‌ویژگی رو داره. و اگرم استاد الان به این جایگاه رسیده که میره مسافرت و تفریح‌و هم پول میسازه هم درساشو میگیره، بخاطر اینکه از همون اول جوری زندگی میکرد که کاملا از ته دلش حس میکرد درسته حتی اگر همه مخالف بودند و کاری به عقاید بقیه نداشت کار به دل خودش داشت. و اون طرز فکری که از ابتدا داشت منجر به این نتایج شد.اون ریشه ها.

            وقتی تونستم شک رو بذارم کنار تونستم با ایمان به مامانم بگم

            خیلی خوشحالم

            چون تونستم تو دل ترسم برم

            خب مامانم مخالفت کرد.منم مقاومت نشون ندادم.

            فقط پیش خودم گفتم عب نداره فقط باید قدم اولو میذاشتم تا قدم بعد بهم الهام بشه.

            و الان ایده بعدی بهم الهام شده.

            بازم ازت‌ممنونم🌹

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
    • -
      نوشا گفته:
      مدت عضویت: 3130 روز

      سلام نیکوجان،

      امروز هدایت شدم ب خوندن کامنت ت،خیلی برام جالب بود ک همه مون ترس هامونو داریم،هرکی یجور،این راهی ک میخای بری سمت ش و من سالهاست دارم دست و پنجه نرم میکنم ک برم یا نع و درنهایت مدتیه تصمیم قطعی مو گرفتم،

      بذار از خودم بگم،منم دقیقا مثل خودتم،منم تو مدرسه ی تیزهوشان درس خوندم و از همون اول ب خاطر فشارهای چشم و هم چشمی خانواده با بچه های فامیل (خانواده ی مادری م اکثرشون پزشک و دندون پزشکن)،بخاطر رویاهای مامان و بابام ک خودشون آرزوشون بوده پزشک بشن و نشدن،منو مجبور کردن برم رشته ی تجربی و پزشکی بخونم،رفتم و خوندم ولی سیاه ترین روزهای زندگی م ترم اول دانشکده بود،هیچ یادم نمیره چقد عذاب کشیدم و چقد سخت بود برام،از همه چی حالم بهم میخورد،از تشریح جسد،بافت شناسی،آناتومی،بیوشیمی،هرچی ک فکرشو بکنی،تازه تو خوابگاهم بودم ترم اول و برامنی ک درونگرام و خلوت خودمو لازم دارم هر لحظه حضور بین اون همه آدم عذاب عظیم بود،یادم میاد یه شب رفتم رو راه پله درس بخونم،راه پله هایی ک ب سمت پشت بوم میرفت،در پشت بوم و قفل کرده بودن،پشت در نشستم و یکم درس خوندم،تازه داشتم نفس میکشیدم،لذتی بزرگ و احساس میکردم ازینکه یه خلوت دنج دارم ک فقط مخصوص خودمه،فقط برامنه و آرزو میکردم هیچ کس اینجارو یاد نگیره و نیاد پیشم،من فقط دنبال یه جای خلوت،یه فضای اختصاصی براخودم بودم و از جمع گریزون،باهر سختی و مشقتی بود درسم تموم شد،از دانشکده پزشکی فارغ التحصیل شدم،از جایی ک ب قول استاد مجتبی شکوری توش آلیس بودم در سرزمین عجایب،بعد فارغ التحصیلی م یبار نشستم برا تخصص خوندم علارغم میل باطنی م ولی انقدر حال بدی داشتم و شرایط بدی رو گذروندم ک سنگ کلیه گرفتم،سر جلسه ی امتحان با درد پهلوی راست دست و پنجه نرم کردم و بعدش ک رفتم سونو،بهم گفتن،نه یکی،نه دوتا ک ۳ تا سنگ داری تو کلیه ت،عجیب بود،برامن،تو این سن و سال،سنگ کلیه!

      یادم میاد انقد درد داشتم یه روز ک رفتم زیر دوش آب گرم،اونجا با خدا حرف زدم،بهش گفتم فقط دردم و خوب کن،بعدش من قول میدم بهت ک برم دنبال رویای خودم و تخصص ب شکل کلاسیک تو ایرانو رها کنم و الان ک دارم بهش فک میکنم مو ب تنم سیخ میشه ک از لحظه ای ک این جمله رو ب خدا گفتم دردم متوقف شد و الان ک ۳ سال ازون روزا میگذره من ثانیه ای درد نداشتم برا سنگ کلیه و این حرفا و چندوقت بعدشم ک دوباره رفتم سونوگرافی کنترل،بهم گفتن سنگ هاتون دفع شدن،خودشون اومدن و خودشون رفتن،بی دردسر،فقط انگار میخاستن منو متوجه خودم کنن،تو این ۳سال هرچندوقت یبار ب این فک کردم ک برا تخصص بخونم،یکی از اساتید حوزه ی کلاس های کنکور ازمون تخصص پزشکان،یه جمله ی قصار داره ک تو جزوه ها و فایلاش مدام تکرارش میکنه،میگه ‘ شما محکوم هستید ب رزیدنت شدن’،ب دانشجوی تخصص پزشکی میگن رزیدنت،خیلی وقتا ب این فک کردم ک برم دنبال عشق خودم و این جمله رو ثابت کنم ب همکارام و کسایی ک مث من متوجه شدن علایق دیگه ای دارن،ثابت کنم ک شما محکوم ‘نیستید’ ب رزیدنت شدن،من مدتهاست متوجه شدم حوزه ی علاقمندی من روان شناسیه،البته اونم نه ب شکل کلاسیک ش تو ایران،من دلم میخاد معلم باشم،یه معلم مثل استاد،ک دست ادمارو بگیرم بهشون مهارت های زندگی رو یاد بدم،کمک شون کنم از ترس هاشون گذر کنن،از ترس هاشون بزرگتر بشن،برن تو دل ترس هاشون،البته ک قبل ش خودم باید از ترس هام گذر کنم،تمام تلاشم و این روزا دارم میکنم ک ب اون چیزی ک قراره پس فردا تدریس ش کنم ابتدا خودم عمل کنم،شاید احمقانه باشه برا خیلیا ک پزشک مملکت،طبابت و گذاشته کنار میخاد معلم بشه،بنویسه،سفر کنه و حرفاشو ب گوش همه برسونه ولی این عشق منه،دلیل حال خوب منه و ایمان دارم بهترین ها در انتظارمه تو این مسیر،داستان خودمو براتون گفتم ک بدونید مثل شما کم نیستن،اساس و پایه ی داستان هامون شبیه همه فقط عنوان ها فرق میکنه،مهندسی ک تو ایتالیا میخاد دانشکده رو رها کنه و نقاشی کنه،پزشکی ک تو ایران میخاد طبابت و رها کنه و تدریس کنه و خیلیای دیگه ک مطمعنم تعدادشون تو همین سایت کم نیست،

      ب خودم میگم و ب شما و ب تمام کسایی ک این متن و میخونن،بریم دنبال علائق مون،برید دنبال عشق تون،حالمون اینطوری بهتر میشه و ازون جایی ک بنیان تمام آموزه های استاد اینه ک احساس خوب = اتفاقات خوب،بنابراین تمام نعمت ها و خوشبختی ها سراغ مون میان وقتی حال مون خوبه،

      دوستون دارم ❤

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
      • -
        Beyond گفته:
        مدت عضویت: 2486 روز

        سلام نگار عزیزم

        منم دوستت دارم خیلی زیاد

        اشک به چشام اوردی چه کردی با قلمت

        با دلت

        قشنگ حرفات از دل میومد

        از ته ته اعماق وجودت

        دلم میخواست خیلی بیشتر ازینا برات بنویسم و ازت تشکر کنم .واقعا یه دنیا ازت ممنونم.بی نظیری بی نظیر

        بقول استاد این اتفاقی نیست که تو بیای و اینقدر محکم و واضح بگی که مسیرمون درسته😍🥺

        جهان دقیق تر ازین حرفاست که این چیزا بخواد اتفاقی باشه

        خیلی جالبه یه هفته است که دارم دوباره برای خودم منطقی میکنم که چرا این مسیر رو انتخاب کردم

        مسیر علایقم رو میگم

        چون بااینکه دو سال گذشته اما هیچ وقت نشستم بصورت جدی و مداوم، این شکها رو برم تو دلشون

        شاید چون دو سال پیش نمیدونستم اصن باورسازی چیه و نیاز داشتم فقط فایلهارو گوش کنم

        اما تازه کم کم دارم میفهمم که باور سازی، یه بخش مهمش اینکه هر باوری که هی داره اذیتم میکنه و روی حرکت کردنم تاثیر میذاره، روی اون بیشتر کار کنم حتی اگر استاد توی فایلهاش نگفته باشه

        چون طبیعتا استاد نمیتونه بیاد باورهای مخرب شدیدا داغون همه رو توضیح بده که

        ولی من که از درون خودم خبر دارم بهتر میتونم بفهمم چه باوریه که از همه بیشتر داره سرعت رشدمو کند میکنه و منو از لذت بردن منع میکنه

        بااینکه دو سال پیش این کامنتو نوشتم تازه فهمیدم که عه این شک و نگرانی ها که چرا مهندسی ایتالیارو ول کردم که برم نقاشی، خیلی عمیقتر ازین حرفاست

        خیلی این شکها میاد سراغم خیلی زیاد

        پس باید خیلی روش کار کنم

        چون جامعه ام یکی دوبار که نگفتند.میلیاردها بار گفته اند فقط پزشکی و مهندسی خوبه

        خب طبیعتا برای اینک بخام یجور دیگه فکر کنم خیلی باید تکرار کنم یجور دیگه فکر کردنو

        عاشقتم

        دمت گرم که دنبال قلبت داری میری

        چقد ماجرای زندگیت زیبا بود

        چه زیبا گفتی که وقتی از منبع دور شیم، از اصل وجودیمون، از چیزی که وجودمون فریاد میزنه برو به سمتش اگر ازش دور شیم، مهم نیست چقدر جامعه پسند باشه.مهم نیست چقدر مردم به به و چه چه کنند. جز درد و رنج و عذاب چیزی برامون نداره ونهایتا شاید یذره ازهمون مردم بیشتر پول بیاد تو زندگیمون

        شاید پول باشه تو زندگیمون ولی بقول ایلان ماسک، فقیرای پولدار میشیم

        فقیری که بلد نیست پول بسازه

        پول داشتنش وابسته به تایید مردمه

        ولی الان که داریم مسیر قلبمون رو میریم، ثروتمندیم

        شاید درحال حاضر اون پول یا تاییده نباشه

        ولی موقتیه

        تازه یه ثروته ارزشمندتر داریم

        سلامتی و رابطه قشنگ با خدا و جهان

        و خیلی زود اهنربای ثروت هم میشیم.

        ولی اگر ملاک موفقیتمون حرف مردم باشه، ملاکهای مردم باشه،

        پس کجاند این مردم موقع درد و رنجهامون؟

        نگار عزیزم ، یه حسی درونت بود که باعث شد این حرفا گفته بشه از سمت منبع

        ازت ممنونم که برام نوشتی

        عاشقتم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      ابوالفضل حامدی گفته:
      مدت عضویت: 2398 روز

      سلام نیکو عزیز

      وااای که جز تحسین برای این کامتنت هیچی دیگه نمیتونم بگم کاش تعداد ستاره ها برای امتیاز دادن به کامنتت بیشتر بود تا ۵ به توان ۱۰۰۰ بهت امتیاز میدادم عالی بود عالی خیلی اگاهی بخش بود اصلا وقتی به بعضی جمله هات میرسیدم سرمو به نشانه ی تایید تکون میدادم و میگفتم افرین چه خوب قانون رو درک کرده افرین.

      ممنونم ازت.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        Beyond گفته:
        مدت عضویت: 2486 روز

        سلام دوست خوبم ابولفضل عزیز

        وااییی مرسییییییی😍😍😍😍چقدر مهربون چقدر با محبت.چقدر سخاوتمندی که میخای این همه ستاره بدی.مرسی واقعا.کلی ذوق کردم.الهی به حق این ذوقی که ایجاد کردی،در تک تک لحظاتت ذوق زدت کنه با یه عالمه حس خوب و شادی و اتفاقات زیبا.هزارااااننن ستاره به خودت 🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟×۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰

        اسمتو که دیدم خوشحال شدم😊ممنونم که همیشه بهم حس خوبی بهم میدی

        خداجونم شکرت بخاطر دوستان خوبی که بهم میدی

        میدونی وقتی کامنتت رو دیدم فهمیدم هدایت خداست و دوباره داره تایید میکنه راهمو و باید حتی یه درصد شکم رو بذارم کنار و با صد درصد یقین به این مسیر ادامه بدم.خیلی خوشحالم خیلی.

        بازم ازت خیلی خیلی ممنونم

        و از خدای مهربون دلی پر از شادی ،اینقدررررر پر که اصن هیچ جایی واسه شک و ترس نباشه.پر از یقین و پر از عشق باشه.چشمات پر از خنده باشه بس که تواناست در دیدن زیبایی ها🌷🌹

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      زینب اسماعیلی گفته:
      مدت عضویت: 1758 روز

      سلام نیکوی قشنگم؛

      امیدوارم هرکجای این جهان پر از زیبایی و فراوانی هستید غرق در احساس خوب، آرامش، عشق، لذت، سلامتی و خلق و تجربه نتایج شیرین تر از عسلت باشی✨💕

      خدایا قلم رو به دست تو میدم که وقتی تو می‌نویسی و جملات و کلماتت تراوش میشه همه چیز سرجای خودش به ترتیب قرار میگیره…

      نیکوی عزیزم، دوست مهربونم دیدگاه جسورانه و تحسین برانگیزت که همه از منشأ نشات گرفته مثل نگین الماسی در این صفحه میدرخشه که باعث هدایت شدنم به این کامنت پر محتوات شد و یه حسی درونم هست که با قدرت میگه بنویس و تا وقتی که ننوشتی نمیتونی حتی به خواب فکر کنی!!

      با اینکه دوسال از نوشتن کامنت شما دوست نازنینم میگذره اما نمیتونم این حجم از جسارت شما رو تحسین نکنم، این جسارت، این ایمان و این اقدام عملی در راستای اجرا کردن الهامات، اینکه با وجود نجواهای ذهن و با وجود تمام ترس ها و حرف ها تسلیم نشدی و گوش دادی به ندای قلبت، به چیزی که حسش کردی و ایمان آوردی بهش تا جایی که قدم گذاشتی در راهش. صمیمانه این جسارت و این شجاعتت رو تحسین میکنم.😎💥👌🏻😍👏🏻

      میخوام بعنوان یه ردپا این پاسخ رو بجا بزارم که سالها بعد که به رویاهام میرسم بیام این ردپا رو بخونم و مسیر تکاملم رو ببینم پس برخلاف ترسهام فقط می‌نویسم و جلو میرم… من درحال حاضر دانش آموز دبیرستان تیزهوشان هستم و برخلاف چیزی که خانواده ومدرسه از افرادی که در این مدارس به قولا خاص درس میخونن انتظار دارن که پزشک و مهندس بشن (بخاطر باورهای محدودکننده‌)، من عاشق هنر هستم! عاشق اینکه تجربیات متفاوت و گسترده‌ای داشته باشم، سفر کنم، نقاشی بکشم، طراحی کنم، ساز موردعلاقه‌م رو بنوازم، آهنگ هایی که دوست دارم رو بنویسم و بخونم، بازیگری کنم، زبان های متفاوت و حتی خوشنویسی اونها رو یاد بگیرم، تفریح کنم و از کارم لذت ببرم، به سبک شخصی و اصول خودم پایبند باشم و… در یک جمله واقعا زندگی رو در تمام ابعادش و عمیقا تجربه کنم و از همین یکبار فرصت زندگی کردنم نهایت استفاده رو ببرم برای اینکه خودم رو تجربه کنم و نه برای نشون دادنش به دیگران. نمیدونم چرا این جمله ها دارن همینطوری میان جمله هایی که بجز خودم به هیچکس دیگه نگفتم!!

      اما با وجود تمام ترس هایی که دارم، یه صدایی هست که تایید میکنه مسیرم رو، یه صدایی هست که مطمئنم میکنه که راهم درسته فقط ناشناخته‌ست همین! بخاطر همینه که بعضی وقتا نجواهای ذهن بلند میشن ولی اون صدا هنوز هست که میگه برو من هوای خودت و آرزوهات رو دارم! آرزوهایی که لا به لای سخت درس خوندن و در یک مسیر متفاوت بودن، اصلا نفهمیدم کِی و چطوری دوباره بیدار شدن و آتش خواسته ها دوباره در قلبم شروع به زبانه کشیدن کردن!!

      اوایل حتی نمی‌تونستم به این فکر کنم که قراره بجز پزشک چیز دیگه‌ای بشم اما میدیدم و می‌بینم که چطور هر روز روحم پرواز میکنه و لذت میبرم با قدم برداشتن در مسیر خواسته هام و پرورش دادن توانمندی ها و این ذوق و شوقی که دارم.. هنوز هم ترسهام رو دارم اما انگار که زنجیر محدودیت ها دارن کم کم شل میشن! دارم راحت تر میشم با خواسته‌هام، راحت تر میشم با تصویرهای ذهنی‌م، با افرادی که الگو قرارشون دادم در این مسیر و هر روز چقدررر در این باره حرف میزنم با خودم و خدای خودم. باورهای قوی دارن ساخته میشن در ذهنم، هربار با دیدن هر هنرمندی، محاله که تحسین نکنم این نبوغ رو و نکات مثبت این افراد میاد جلوی چشمام و از ذهنم عبور میکنه.. اینکه چقدر این افراد تحسین برانگیز هستند و از چه باورهای قدرتمندکننده‌ای برخوردار هستند که دنبال عشق و علاقشون رفتن و به همه چیز هم رسیدن؛ اینکه چقدر این افراد توحیدی و با عزت نفس بالا هستند که انقدر به خودشون و مسیرشون باور دارند بدون اینکه حتی نظر دیگران براشون مهم باشه فقط با عشق ادامه میدن راهشون رو و جهان هم پاسخ این ایمان و احساس خوبی که در مسیر دارن رو بهشون میده.. چقدرر هنرمندای ثروتمند، شاد، موفق، توانمند و مورد احترام و تحسین برانگیز در جهان داریم که دارن خوب زندگی میکنن و واقعاا جهان رو به جای زیباتری برای زندگی کردن و لذت بردن تبدیل میکنن😍😍

      فقط میخوام یادآوری کنم بحث تنها و تنها به باورهای خود ما برمیگرده همین. اینکه تصمیم بگیریم از چه دریچه و با چه لنزی اتفاقات و افراد رو ببینیم، چطور باورهامون رو قدرتمندتر میکنیم و چطور محدودکننده ها رو درجهت رسیدن به خواسته‌هامون و به نفع خودمون تغییر میدیم:)

      خیلی انگیزه دارم، خیلی امید دارم، خیلی ایمان دارم به تمام رویاها و آرزوهای تک تک افراد این خانواده شگفت‌انگیز و واقعا متفاوت و امیدوارم که خداوند همه ما رو در مسیر رسیدن و تجربه کردن خواسته هامون به لذت‌بخش‌ترین، آسان‌ترین، شگفت‌انگیزترین و زیباترین شیوه و مسیر ممکن هدایت کنه💓✨😃

      و بازم سپاسگزار شما نیکوی عزیزم هستم که کامنتت من رو واقعا تکون داد و باعث شد جدی تر فکر کنم! و اینکه می‌خواستم بگم حتی برای خوندن کامنت شما خیلی جالب بواسطه تعهد جدیدی که برای ساختن عزت نفس به خودم دادم، قدم قدم هدایت شدم و این یک درس رو به من یادآوری کرد که هیچ مسیری از قبل مشخص نیست بلکه این ماییم که با اولین قدم جادویی‌مون، با آن تعهد و در راستای آن توجه کردن به زیبایی ها و نگه داشتن خودمون در احساس خوب و لذت بردن در زمان حال، ادامه مسیر رو می‌سازیم و به قدم های بعدی هدایت میشیم.. همه چیز با همون قدم اول و جسارت و ایمان مصممی که برای شروع مسیر و برداشتن قدم اول از خودمون نشون میدیدم، شروع میشه.

      امیدوارم با جسارت، امید، ایمان و اطمینان قلبی بیشتر این مسیر رو ادامه بدید و از نتایج عالی که رقم می‌زنید برای ما هم بنویسید😃

      در پناه الله یکتا باشید💜

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      یاسین اسدی گفته:
      مدت عضویت: 2018 روز

      سلام نیکوی عزیز و مهربان

      ممنون که اینقد با انرژی نوشتی و خیلی من انرژی گرفتم

      راستش من امروز مث همیشه زدم روی نشانه ی امروز من و این صفحه اومد و نظر من ب نوشته ات جلب شد خیلی عالی بود

      و فکر کردم چقد شبیه من دنبال هدفتی و من هم مث تو خیلی روی این موضوع کار میکردم و میکنم وقتی استاد عزیز رو شناختم خیلی خیلی عالی تر شد همه چیز و بیشتر هدایت شدم واقعا نعمت الهی هستن ایشون برای من و همه ی دوستان امیدوارم که از درس هاشون بتونم ب صورت عملی استفاده کنم

      میخواستم ی موضوعی ک خودم پیدا کردم رو بهت بگم شاید بدردت بخوره توی پیداکردن هدف و ارزش اصلی زندگی

      من خیلی دنبال این بودم همون طور ک گفتم و ی چیز عجیب از نظر من ! شاید از نظر بقیه نه! پیدا کردم و اون اینکه هرگز هیچ وقت در هیچ زمانی در طول تاریخ جایی و کسی رو ندیدی که بتونه بره و هدفشو پیدا کنه چون اصلا این غیر ممکنه بتونی چیز رو بیرون از خودت پیدا کنی برای اینکه واضح تر بگم اینو اینطوری میگم که

      هرگز ما نمیتونیم هدفمونو پیدا کنیم بلکه باید از نیروی ک خداوند مهربان در درون ما قرار داده استفاده کنیم که اسمش تعقل هست و اونو خلق کنیم

      مهم نیست چی هست بیرون چی میشه مهم اینه چی رو میخای خلق کنی و وقتی اینو بفهمی دیگ فقط باید بشینی با خودت فک کنی و دنبال نشونه ها باشی تا تورو راهنمایی کنن

      من خودم توی موضوعات هنری بشدت از کودکی علاقه و استعداد دارم و همچنین در موضوعات فلسفی و همچنین در موضوعات مهندسی رشته ی خودم کامپیوتر هست

      ببخشید زیاد دارم حرف میزنم ولی ی چیزی پیدا کردم حتما فک میکنم بدردت بخوره

      منم مث تو بودم فکر میکردم بهتره رشتمو عوض کنم و خیلی تحقیق کردم رو خودمو فکر انسان و چگونگی اون که هنوزم با اینهمه چیز من اول راهم

      موضوع مهم این بود من فهمیدم مهم نیست چی میکنی رشتت چیه کجایی چی میکنی تو باید بتونی اولا عشق رو توی اون پیدا کنی و باز با توجه ب قانون اسباب و وسایل خدا که در دنیا قرار داده با عقلت خلاقیتت رو شکوفا کنی و ببینی اون چیزی که عشق داری رو چطوری میتونی توی کارت بکار بگیر طوری که تا حالا کسی بکار نگرفته طوری که بتونه با ی خلاقیت جدید عاشقانه و خلاقانه هنر و صنعت رو بهم پیوند بده… اگر توجه کنی استیو جابز هم تونست با استفاده از هنر خوشنویسی اولین فونت های زیبا رو توی مک استفاده کنه اونم ب واسطه کلاس خوشنویسی که رفته بود

      ولی من میخام ی چیزی رو بهت بگم وقتی تا ی جایی اومدی اونو ادامه بده منظورم اینه مهم هدفته و برای رسیدن به هدفت هم مهم نیست مسیرت از کجا میره

      تو میخای از خونت بری سر کلاس شاید از هزاران راه بری و برسی از پارک بازار اتوبان شاید حتی ممکن باشه بری از قطب جنوبم ی دیدن کنی ! بعد بری سر کلاست !!

      ولی مهم اینه جایی ک میری مشخصه و هدفت معلومه حالا بجای اینکه بخوای از مسیر طولانی تری بری ب نظرم همین مسیر رو ادامه بده نه ب این دلیل ک بترسی بلکه ب دلیل اینکه میخای شجاعانه کاری خلاقانه کنی

      من خودم دقیقا دارم همین کار رو توی شاخه ی کامپیوتر میکنم حتی دوست داشتی بازم سوال کن من جوابتو میدم و میگم چ حوزه هایی هستن ک هنوز دست نخورده هستن و علم و هنر و صنعت به و ادمای خلاق عاشق و خوبی مث تو که میخان با خدمت ب همه لذت زندگیشونو به بقیه هم اعطا کنن نیاز داره که باید توش تلاش کنن

      من مطئنم میتونی راه درست رو نه پیدا کنی بلکه با فکرت خلقش کنی و اینطوری هم تونستی عاشقانه هدفتو با مسیر که الان داری توش قدم میذاری به اون چیزی تبدیل کنی که دوست داری

      اگر دوست داشتی بیشتر توضیح میدم در این مورد

      دیگ گفتم زیاد ننویسم که خسته هم نشی

      پس یادت نره موضوع این نیست راهتو پیدا کنی موضوع اینه راهتو بسازی اونم خودت و با چیزایی ک داری تاحالا

      و یادت نره هیچ راهی واقعا برای رسیدن ب خوشبختی وجود نداره چون خوشبختی دقیقا یک راهه

      شاد موفق خلاق عاشق و ثروتمند و سعادتمند باشی

      با بهترین ارزو ها برای تو عزیز مهربان

      نور مهربان پروردگار متعال بر زندگی زیبایت تابنده تر از همیشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      مریم یوسفی گفته:
      مدت عضویت: 2916 روز

      سلام نیکو جان

      واقعا نمیتونم بگم چقدر از خوندن کامنتت حس خوب و شادی همراه با اشک ریزان داشتم☺ فقط میتونم بگم ک درکت از قانون و عمل ب دانسته ها و یاد گرفتن درسهای استاد عالی بود و خوشحالم دوستانی مثل شما اینقدر میتونن دانسته هاشون و اینجا برامون ب رشته تحریر دربیارن تا ما هم استفاده کنیم.چقدر برات خوشحالم ک در کشور زیبایی و رویایی و هنر داری تحصیل میکنی .یکی از کشورهایی ک خیلی دوس دارم سفر کنم ایتالیاست و میدونم ک حتما بهش سفر خواهم داشت . برات بهترینها رو ارزو دارم عزیزم و موفقیت در هر کار هنری از جمله نقاشی ک یکی از علاقمندیهای منم هست.

      شاد و خوش باشی همیشه🌷🌹💐😘

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        Beyond گفته:
        مدت عضویت: 2486 روز

        بنام رب

        سلام مریم جونم دوست خیلی خیلی خیلی مهربونم

        ممنونم بخاطر اینهمه محبتی که داری

        یبار دیگه هم کامنتت رو جواب دادم اما نمیدونم چرا ارسال نشد.رهاش کردم و گفتم حتما درستش همینه.

        بانام خدا شروع کردم چون میخواستم به خودم یاداوری کنم که هرچی نوشتم ،رو خدا گفته بود و میگه.

        راستش اینایی که نوشتم هنوز اونقدر که باید به اقدام و عمل نرسیده و خیلی جای کار داره اما دلم میخواست که ردپایی بشه که بعدا بدونم با چه احساسات و شرایطی به کجا رسیدم.

        مریم جون واقعا ازت ممنونم.

        ممنونم که یادم انداختی همین الانم مشغول تجربه ۱۰۰ها ارزومم که واسه هیچ کدومشون تقلای خاصی نکردم و خودشون وارد زندگیم شدند.مثه گوشی خوب،سلامتی خیلی بیشتر از قبل،اخلاق خیلی بهتر،حال خیلی خوب و همچنین ایتالیا.

        یادم انداختی که بیخود نگران ایندم نباشم.نگران این نباشم که الان چه انتخابی میکنم و چیکار میکنم.بجاش از ارزویی که بهش رسیدم تا میتونم لذت ببرم.بقیه چیزاخودشون میاند در درستترین زمان همینطور که اجابت شده های کنونی ام خودشون اومدند.

        پس الکی بخودم گیر ندم و تا میتونی لذت ببرم

        همون چیزی که همیشه استاد میگند ولی هرروز نیاز به یاداوری دارم.خدایاشکرت امروز این نکته مهم رو یادم انداختی و هرروز یادمون بنداز.خیلی مهمه خیلی.فقط و فقط تا میتونم باید لذت ببرم و اگر میخوام خیالم راحت باشه که درین لحظه دارم نتیجه بخشترین کار رو انجام میدم یانه،باید به حسم نگاه کنم.بخاطرهمینم خیلی مهمه واسه حفظ وایجاد احساس خوب وقت گذاشتن چون دراین لحظاته که باورهای درست داره ساخته میشه.

        خیلی دوستت دارم و حس میکنم درخشان بودنتو هم الان و همیشه💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      علی اکبر شفیعی گفته:
      مدت عضویت: 1715 روز

      سلام دوست عزیز

      واقعا که لایق این اسم و فامیل هستی

      هم نیکو

      و هم دانشمند

      این کامنت را ذخیره کردم و خدا را شکر میکنم که دارم تو دلم شما را به خاطر این تصمیم بزرگ و این تغیرات تحسین میکنم چون اگه یک سال پیش این کامنت را میخوندم میگفتم این بنده خدا یه تختش کمه 🙈

      اما امروز با هدایت خدا به واسطه آموزش های استاد عباس منش عزیز کلا نگاهم به جهان عوض شده

      دوست بزرگوار از خدا بهترین ها را برات میخوام و ممنون به خاطر این دیدگاه عالی که حسابی منا تو فکر برد 🙏💐

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      نعیم پورشفقی گفته:
      مدت عضویت: 1714 روز

      سلام نیکوی عزیز

      نمیدونم الان کجایی و چیکار میکنی و مطمعنم در بهترین لحظات زندگیت هستی

      امیدوارم بعد یک سال از این کامنتی که نوشتی به یه نقاش حرفه ای تبدیل شده باشی شایدم در مسیر هدایت شدی به یه مسیر عالی تر

      امیدوارم هرجا هستی به موفقیتهای روز افزون رسیده باشی

      نیکو جان چند بار میان کامنتت چشمانم خیس شد از شوق از هدایتت از جسارتت بهت تبریک میگم تحسینت میکنم

      یه سال از این کامنتت میگذره با آگاهی های یک سال قبلت الان حتما در مداری خیلی بالاتر قرار داری

      کامنتت جز همون کامنتهاییه که استاد میگن از هزاران کتاب موفقیت ارزشمندتره

      امیدوارم موفق باشی

      اگه از جایگاه امروزت برام بنویسی و وقت گرانبهاتو برای جواب دادن به کامنتم بزاری سپاسگزارت هستم

      در پناه الله یکتا دوست من

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      میلاد شریفی تهرانی گفته:
      مدت عضویت: 1397 روز

      سلام خانم دانشمند

      ای کاش من همون سال 98 که شما این کامنت رو گذاشته بودید میخوندمش. انگار این کامنت مخصوص من نوشته شده بود. درست لحظه به لحظه ش داشت با من صحبت می کرد. منی که همیشه در زندگیم از زمانی که یادم میاد فقط دنبال درس و علم و هرچیزی که مربوط به این حوزه بود بودم و خودمو از تجربه ی هدایت ها، ناشناخته ها و … محروم کردم. همه چیزو با نگاه علمی میدیدم. به خاطر مشکل عزت نفس میگفتم هیچ کاری بدون مدرک دکتری فایده نداره. مثلا طرف اگه میخواد شغلش آشپزی هم باشه باید مدرک دکتری آشپزی بگیره. چقدر دور بودم از زندگی ای که ساده میشه برای آسانی ها. البته خدا رو شکر الان خیلی تغییر کردم. با اینکه همیشه آرزوم این بود که به بالاترین مدارج علمی در بهترین دانشگاههای جهان برسم، الان تونستم به راحتی از دانشگاهی که توی آمریکا درس میخوندم (که همیشه آرزوم بود) انصراف بدم تا بتونم بعد از سالهای سال که فقط توی یک مسیر دست و پا میزدم و فکر میکردم فقط همین یه مسیر در دنیا وجود داره یه نفس راحت بکشم و به وجودم اجازه بدم که بخش دیگری از خودشو نشون بده.

      خیلی کامنت تاثیرگذاری بود برای من. میتونم بگم بهترین کامنتی بود که تا الان خوندم البته تا جایی که ذهنم یاری میکنه.

      در پناه رب العالمین الله یکتا الگوی ارزشمندی برای سایر افراد باشید. خدانگهدار.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      علی صفری گفته:
      مدت عضویت: 965 روز

      سلام ب همه عزیزان دلم و نیکو جان عزیز چقدر کامنت زیبایی نوشتی فوق العاده بود چقدر با احساس و پر از احساس زیبا بود بینظیربود که داشتم همینجور میخوندم اشک تو چشمام جمع شد چه اگاهی نابی دادی باحرفات قطعا ویقینن این حرفای ناب خداونده که در زبان تو جاری شد و گفته شد و حتما منم استفاده میکنم این اگاهی ناب این حرفای ارزشمند.خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت .خداوندثروتمندوسعادتمندکنه همه مارو در دنیا واخرت.الهی آمین.چقدر حرف استادو دوست دارم که میگه زیبا زندگی کنیم و کمک کنیم جهان جای زیباتری برای زندگی دیگرانم باشه.چقدر زیبا گفت خدایاخودت کمکم کن خودت تنهاتورامیپرستم وتنها از تو یاری میجویم ️️️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      علي حسين نيا ابكناري گفته:
      مدت عضویت: 1503 روز

      سلام خانم نیکو عزیز.

      خیلی خوشحالم از اینکه موضوع را خوب فهمیدین و درک کردین و با هدف و اگاهی دارید قدم بر میدارین و چقدر لذت بردم از اینکه با وجود اینکه در یکی از بهترین دانشگاههای مهندسی در حال تحصیل هستی ولی باز هم قانع نیستی و دوست داری که بیشتر رشد و تعالی داشته باشی و پیشر فت کنی. این همون باور توحیدیه. یعنی اینکه قدرت را فقط به خدا دادن و توکل به او و نه غیر او.وقتی میگی دارم با اشک این موضوع رو مینویسم این اشکهای شما نتیجه هدایت و وصل شدن به هدایت الهی است یعنی اینکه در مدار آن قرار گرفته ایید. این نشانه ایمان واقعی به خداونده. چرا میگم درک میکنم شما رو چون خودم هم در کشوری غیر از وطن خودم زندگی میکنم و واقعا سخته اگه ادم بخواد قدم نسنجیده و بدون آگاهی برداره ولی خب خدا را کرور کرور شکر که شما با توکل بخدا و عزت نفس داری قدمهاتو عالی و مستحکم بر میداری. البته خدای بزرگ به منم عنایت بزرگی داشت و داره که باعث شد منم در سن ۳۸ سالگی شروع به تغییر کنم و به قول معروف از نقطه امن خودم بقول استاد عزیزم خارج بشم و البته با هزار تا حرف نا امید کننده از طرف خانواده. دوستان و آشنایان که بجای دلسوزی فقط تخریب بود ولی فقط خدارو دیدم و توکلم به اون بوده و هست و بس و تصمیم به مهاجرت گرفتم و الان ده سال از اون موقع میگذره و قطعا که اسون نبود و من شرایطی را از دست دادم ولی خب ارزشش خیلی بالا بود و همچنان و بشدت تشنه تغییرم و باور دارم که خداوند منو در این مسیر به طور بسیار بسیار اتفاقی قرار داد و بنده این افتخار را دارم که مدت دوسال است که با استاد عباسمنش عزیزم و خانم شایسته بسیار شایسته و خانواده بسیار عالی و خداگونه عباسمنش آشنا شدم و واقعا به قول استاد عزیزم که تمام این قوانین و الهامات و دوره ها مانند وحی منزل است و به نظرم بمانند یک کتاب اسمانی به زبان فارسی است که خداوند توسط استاد عباسمنش عزیز برای ما فرستاده که مارو به سر منزل سعادت هدایت کنه. من شاکر خداوندم که انسانهایی موجه و دوست داشتنی مانند شما را عضو این خانواده قرار داده که با ایمان قلبی بالاتون خیلی تاثییر گذارید برای افرادی که هنوز شک و تردید دارند برای اهدافشون.

      در پناه خدای بزرگ و مهربان🙏🙏

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      حسن کاظمی گفته:
      مدت عضویت: 2568 روز

      سلام و درود فراوان بر بانو نیکو عزیز🌹🙏🏻

      خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر وجود استاد عباسمنش و خانم شایسته و این خانواده هم فرکانس و صمیمی و بسیاربسیار دوست داشتنی♥♥♥♥

      نیکو جان یه روز خوب میاد عزیزم که شیرین تر از عسله برات، چون در مسیر درستی قدم گذاشتی.

      مهم اینه که با خودت در صلح و هماهنگی و آرامش رسیدی.

      از صمیم قلبم تحسینت می کنم بابت تصمیم زیبا و تاثیر گذارت و بابت شجاعتی که در عمل به تصمیمی که گرفتی و اقدام کردی، هزار آفرین بر تو بانوی شجاع دل

      🥇🎁

      متن بسیار زیبا و تاثیرگذاری نوشتی، والبته صادقانه و دلی، خیلی ازش الهام گرفتم.آفرین

      به لطف خدا با تمرکز روی خواسته ت ادامه بده.💪🏻 در مسیری لذتبخش و پر از اتفاقات خوب خدا تو رو سورپرایز میکنه.

      منتظر معجزاتش باش عزیزم👌🏻

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      مسعود تربتی نژاد گفته:
      مدت عضویت: 1690 روز

      به نام خدا

      به به به به چقدر لذت بردم از کامنت بسیار ارزشمند شما نیکو جان عزیز واقعا تو یک صفحه کل دوره های استاد و قوانین خداوند رو خیلی عالی توضیح دادین قطعا همینجوری که گفتین من از همینجا از تو مترو که الان ساعت 9صبح هست دارم میرم سر کارم و چنان انرژیه از صحبتهاتون گرفتم وچنان ایمانم قویتر شد که نگو و ازتون سپاسگزارم بخاطر این وقتی که گذاشتین و ما رو تو تصمیم زندگیتون سهیم دونستین ومن از اینجا دارم موفق شدنتونو میبینم و مطمعنم که اون ایمان قوی که شما دارید و اون شناختی از خدا و قوانینش دارین به تمام خواسته هاتون میرسین وبراتون ارزوی سلامتی دارم ممنونم بخاطر کامنت قشنگ و پرمحتواتون 🙏🙏🙏

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      علی طالبی گفته:
      مدت عضویت: 1959 روز

      سلام نیکوی عزیزم خیلی خوشحالم که پاگذاشتید روی ترستون و تصمیم درست راگرفتید واقعا خیلی شهامت میخاد کاری که شما کردید واقعاتحسینتون میکنم جایگاهی که شما دارید توی دانشگاه معتبر و خاسته باشید رها کنید واقعا شجاعتتون تحسین برانگیزه سپاسگذارم از شما دوست عزیز که ماهم یاد بگیریم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      Zahra گفته:
      مدت عضویت: 1687 روز

      سلام

      از خدا سپاسگزارم که همواره اجابتم میکنه ازش هدایت خواستم برا بهتر شدن لحظه لحظه زندگیم و پیشرفت هر روزه و ازش خواستم هادی من باشه و منو به شرایط افکار و کامنت ها و فایل‌هایی امروز هدایت کنه که به درک بهترم از خودش و خودم و قانون کمک کنه رب مهربانم هم به من جواب داد و منو هدایت کرد به اینجا و کامنت شما ممنونم به خاطر وقتی که گذاشتی و این کامنت رو با هدایت الهی نوشتی.

      دوست عزیزم در پناه رب مهربان شاد و پیروز و موفق باشی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      علی اکبر شفیعی گفته:
      مدت عضویت: 1715 روز

      سلام دوست عزیز

      واقعا که لایق این اسم و فامیل هستی

      هم نیکو

      و هم دانشمند

      این کامنت را ذخیره کردم و خدا را شکر میکنم که دارم تو دلم شما را به خاطر این تصمیم بزرگ و این تغیرات تحسین میکنم چون اگه یک سال پیش این کامنت را میخوندم میگفتم این بنده خدا یه تختش کمه 🙈

      اما امروز با هدایت خدا به واسطه آموزش های استاد عباس منش عزیز کلا نگاهم به جهان عوض شده

      دوست بزرگوار از خدا بهترین ها را برات میخوام و ممنون به خاطر این دیدگاه عالی که حسابی منا تو فکر برد 🙏💐

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      سولمازجونی گفته:
      مدت عضویت: 877 روز

      سلام نیکوجونم

      واقعا لذت بردم از کامنتت

      چقدر خوب قانونو درک کردی اونجا ک گفتی وقتی خودتو محدود میکنی یعنی داری شرک میورزی دقیقا درس امروز من بود دمت گرم عزیزم️️️

      منم دقیقا توی همین دوراهی گیر کردم ک میخام از شغل ارایشگری برم توی کار اهن با ی شرمایه ی کم با اینکه نمیدونم کارم درسته یا نه با اینک میدونم خیلیا میگن نکن بابا تو نمیتونی بچشب ب کار خودت اما نمیدونم چرا حس خوبتری دارم ب کارای مردونه مثل اهن مثل ساختو ساز و میخام جسارتمو نشون بدم و با ایمان و توکل با سرمایه ی کم شروع کنم خدا کمکم میکنه درارو باز میکنه مطمئنم

      خلاصه ک کامنتت عالی بود موفقیتاتو ببینم عزیزدلم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      سهیلا گفته:
      مدت عضویت: 1143 روز

      نیکوی عزیز سلام

      وقتی داشتم جملاتی که از ته قلبت حک کردی رو این صفحه ی زیبا رو می‌خوندم خداروشکر کردم که هدایت شدم به این صفحه و به جملات بینظیر شما چقدر عالی و روان توضیح دادید چقدر اون حس واقعی خودتون رو خوب انتقال دادید چه مثالهای واقعی و تاثیر گذار از خودتون و دختر عمتون نوشتید ،چقدر آگاهانه به مثالهای خودتون سمت و سو دادید ،و به روانی رود توضیح دادید،خداروشکر میکنم در جمع خانواده ی فهیم و باشعور و آگاه عباسمنش دات کام هستم،خدایا شکرت که در مسیر هدایتم با افراد نازنین مثل نیکوجان آشنا میشم،عزیزدلم هرجا هستی خوب و خوش ،سرشار از زندگی آزاد و رها باشی🌹🌹🌹🌹

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      سارا محمدی گفته:
      مدت عضویت: 1457 روز

      سلام دوست عزیزم

      خیلی خوشحالم که این متن رو خوندم

      خیلی دوست دارم بدونم که الان کجا هستید و چه می کنید؟؟ موفقیت ها تون رو بشنوم و مجدد قانون رو برای خودم یاد آوری کنم

      دوست عزیزم اگر براتون امکان داره برام پیام بزارید از وضعیت اکنون تون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      حسن کاظمی گفته:
      مدت عضویت: 2568 روز

      سلام و درود فراوان بر بانو نیکو عزیز🌹🙏🏻

      خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر وجود استاد عباسمنش و خانم شایسته و این خانواده هم فرکانس و صمیمی و بسیاربسیار دوست داشتنی♥♥♥♥

      نیکو جان یه روز خوب میاد عزیزم که شیرین تر از عسله برات، چون در مسیر درستی قدم گذاشتی.

      مهم اینه که با خودت در صلح و هماهنگی و آرامش رسیدی.

      از صمیم قلبم تحسینت می کنم بابت تصمیم زیبا و تاثیر گذارت و بابت شجاعتی که در عمل به تصمیمی که گرفتی و اقدام کردی، هزار آفرین بر تو بانوی شجاع دل

      🥇🎁

      متن بسیار زیبا و تاثیرگذاری نوشتی، والبته صادقانه و دلی، خیلی ازش الهام گرفتم.آفرین

      به لطف خدا با تمرکز روی خواسته ت ادامه بده.💪🏻

      در مسیری لذتبخش و پر از اتفاقات خوب خدا تو رو سورپرایز میکنه.

      منتظر معجزاتش باش عزیزم👌🏻

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      آلا گفته:
      مدت عضویت: 2287 روز

      سلام نیکو جان

      درروزی که افکارم این بود که من کاری نمیتونم توی هنر انجام بدم، صبح هدایت شدم به این جمله از ونگوک؛ اگر صدای درونت بهت گفت نمیتونی نقاشی کنی ، پس فقط نقاشی کن و ادامه بده، و اون صدا ساکت میشه.

      و عصر هم هدایت شم به این کامنت شما.

      من هم مهندسی خوندم و ارشد و هم ادامه دادم و ۱۰ سالم تجربه کاری دارم باهاش، تااینکه یه جا به خاطر یه تضاد سخت، مجبور شدم فکرکنم به علایقم که بسیار درزیر خاک ها دفن شده بود ‌و پیداش کردم؛ نقاشی خط!

      دارم انجامش میدم و باخودم میگم من هنوز خرفه ای نیستم پس تاحرفه ای بشم بهتره برم بااون مدرک و تجربه قبلی م یه کار پاره وقت داشته باشم و در کنارش هنر و ادامه بدم!!

      باور اینکه مهندسی خوبه و هنر دومه و طول میکشه تا به ثمر برسه!

      اما باانگیزه این راه زیبای رنگارنگمو ادامه میدم.

      ممنون ازت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        Beyond گفته:
        مدت عضویت: 2486 روز

        سلام دوست عزیزم

        بااینکه کل تمرکزم رو در حال حاضر گذاشتم برای هنر ولی بازم میبینم کلی پاشنه اشیل دارم درونش

        باورهای مخربی که از بچگی به خوردمون دادند، به این سادگی ها و‌با یه بار و دوبار، جاشونو به باورهای خوب نمیدن

        تا وقتی که باورمون اینکه مهندسی تنها راه موفقیته حتی اگر هم بریم مهندسی بازم نتایجمون محدود میشه.چون نتیجه باور محدودکننده ،فقط محدودکنندست

        فقط حس قلبیم گفت برات بنویسم که به خودم بخصوص یاداوری بشه که این مسیر،

        جدیت زیاد میخواد

        درسته که به این اگاهی رسیدیم، حقیقت جهان چیز دیگه ایه

        حقیقت جهان اون حقیقتی نیس که از بچگی بهمون گفتند اما صرفا این اگاهی کافی نیس

        هرچی میگذره بیشتر به اهمیت باورها و‌پاشنه اشیل ها پی میبیرم

        بیشتر پی میبرم تا وقتی ته دلم میگم نکنه اونا درست میگفتند، چقدر جلوی نعمتها به زندگیمو میگیره

        اره درست میگفتند اما اونا برای زندگی خودشون درست میگند.من حقیقتی که پیکاسو یا جف بزوس که باایده های ساده یا ریچاربرانسون یا حتی ادیسون که بدون تحصیلات مخترع شد رو میپسندم

        و این حقیقت رو برای جهان خودم میخوام

        میخواستم فقط بگم تو این مسیر باید جنگید

        نه با دعوا یا بحث کردن یا بد دونستن ادما

        بلکه با تغیر باورها، درکنار درصلح قرار گرفتن با جهانمون

        تغیر باورها نیاز به جدیت خیلی خیلی زیاد میخواد خیلی زیاد….

        دوست عزیزم بهت تبریک میگم و تحسینت میکنم و مشتاق نتایجت هستم🌷

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        گزارش نقض قوانین سایت
        • -
          آلا گفته:
          مدت عضویت: 2287 روز

          سلام دوست عزیزم. امروز پاسخ شمارو خوندم و نمی‌دونم چرااینقدر دیر و چرا الان… قطعا دلیلی داشته. دوست داشتم برات از تغییر باورهام و نتایجی بگم که برای خودم سایت هنری زیبا زدم و روزی که شروع کردم فقط ۵تا عکس داشتم و نمیدونستم چطور صفحه مو پر کنم و الان دارم ویدیوی آموزشی از خودم می‌گیرم. کلی اعتمادبه نفس پیدا کردم و از خودم کلی ویدیوی معرفی به چند زبان گرفتم و یه عااااالمه عکس زیبا از محصولاتم تو سایت گذاشتم. هدایت شدم به تولید محصولات زیبا و خاص و تونستم ۱۵ تا بفروشم. من ۱.۵ ساله کلا هنرو شروع کردم و این حجم نتیجه زیبا.☺️ هدایت شدم به هنر دیجیتال و خلق کردن که چقدر زیباست….

          و چقدر مقاومت ذهنی برای هنر و چقدر ذهنم عاشق کارمندی و مهندسی بود. یه دوست قدیمی م بعد یکسال یهو بهم مسیج داد که کارهاتو تو اینستا دیدم چقدر قشنگن ولی راستش کسی واسه هنر پول نمیده و تو همیشه بچه زرنگ کلاس بودی و من فکرمیکردم تو بیزینس وومن میشی نه هنرمند!!!

          من فقط دفترمو آوردم و حرفهای دوستمو نوشتم چون میدونستم نشونه ست و باورهای منو داره میگه.

          سر این باورها خیییییییلی طول کشید تا راهمو پیدا کنم و تا مدتها باورم نمی‌شد من هنرمندم. الانم که میگم دلم یه جوری میشه.

          قطعا حرفت درسته که تلاش بسیار لازمه و تکامل. تایم زیادی روزانه میذارم برای باورهام. هم ترمز ها در مورد هنر و هم تغییر ارزش از کارمندی و به کارآفرینی. هرروز با خودم تکرار می‌کنم که باید شخصیتت تغییر کنه….

          امیدوارم بار دیگه که کامنت میذارم هدف بعدیم که فروش جهانی هست محقق شده باشه و برات بنویسم از تغییرها…..

          روزت به خیر و شادی

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      زهرا حسینی گفته:
      مدت عضویت: 2334 روز

      به نام خدا و سلام به شما دوست عزیزم

      چقدر عالی نوشتی

      چقدر لذت بردم که اینقدر جسارت داری و میخوای یه تصمیم بزرگ و عالی بگیری

      نمیدونم الان که مینویسم کجایی و به چه موفقیت هایی رسیدی اما هزاران آرزوی زیبا برات دارم و اینکه همواره شاد سالم و ثروتمند باشی در آغوش یکتای بی همتا🤩🤩♥️♥️💫💫💐💐✌✌

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      وحید مفید گفته:
      مدت عضویت: 3596 روز

      سلام و عرض ادب سرکار خانم نیکوی عزیز

      بسیار بسیار بهتون تبریک میگم که همچین کامنت توحیدی و متافیزیکی را قرار دادید و واقعا فوق العاده بود من خط به خط این فایل رو با دقت خوندم وواقعا از ایمان وباورتون نهایت لذت رو بردم.سپاس سپاس سپاس

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      زهرابانو گفته:
      مدت عضویت: 1768 روز

      سلام دوست عزیز

      خدا راشکر بخاطر استاد عشق ومریم جاااااان،خدا راشکررررر بخاطر این جمع صمیمی واین همه نگاه زیبااااااا

      واقعااااااا مطالبتون دلنشینه ولحظه لحظه آدمو آرومتر میکنه،جسارت تزریق میکنه،اینقدر سرسختی تو وجودم حس میکنم ولی آگاهیهای شماکمکم میکنه، حقا که شاگرد مکتب استادعشقی وچقدر عاااااالی آموختی به استاد عباسمنش عزیز تبریک میگم

      که همراهانشون هم بسیار پرانرژی ومحشرن

      براتون خیلی خوشحالم نیکوجان

      وبهترینها رو آرزو میکنم

      🌹🌹🌹🌹🌹🥰🥰👏👏👏👏

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      علی صفری گفته:
      مدت عضویت: 965 روز

      چه حرفای فوق العاده ای زدی نیکو خانوم .این حرفایی که زدی سال 1398 و الان من دوباره متن تورو توی سال 1403دارم میخونم یه بار دیگم خونده بودم.نمیدونم این نشانس چیه ولی خیلی حس خوبی بود واقعا حرفات خدایی بود.نمیدونم الان در چه جایگاهی از زندگیت هستی توی این چن سالی که گزشته نمیدونم ب سمت عشقو علاقت رفتی و رسیدی و داری توی رویای چن سال پیشت زندگی میکنی یان ولی از خدا میخوام به هرچی ک دوس داری برسی هم در دنیا و هم در اخرت ثروتمندو سعادتمندسربلند شی خیلی حرفای قشنگی زدی ممنونم ازت منم توی یه برهه از زندگیم هستم و میدونم بزودی میام نقطه عطف زندگیمو و دگرگون شودن زندگیمو تعریف میکنم و مینویسم باشوق ذوق در بهترین شرایط ممکن زندگیم توی خوشبخترین حالت ممکن وبااشک ذوق میام از خدایی مینویسم که زندگیمو درگون کرد ازین رو ب اون رو کرد هدایت کرد الهام کرد و حرکتم داد راه رو برام باز کردو‌نشون داد با لذت شادی باشکر گزاری با توکل بهش باایمان و عمل صالح رسیدم و همینجور دارم بیشتر و بیشتر بهش نزدیکتر میشم خدایاشکرت خدایاشکرت خدایا هرکی این کامنتو میخونه در دنیا و اخرت ثروتمندو سعادتمندش کن سربلندش کن خوشبختش کن در دنیا واخرت طول عمر باعزت بهش بده.استاد جونم خانوم شایسته عزیز خیلی خیلی خوشحالم دارمتون و هر روز دارم نگاهتون میکنم باهاتون زندگی میکنم به حرفاتون گوش میدم عمل میکنم و نتیجه های کوچیکو بزرگ میگیرم خدایا شکرت خدایا خوشحالم خدایا ممنونم که داری هدایتم میکنی حمایتم میکنی نگهدارمی بفکرمی تو بیشتر از من میخای من به بهترین حالت زندگی خودم برسم خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت فقط هدایتم کن من تسلیم تو هستم هرخیری از تو به من برسه من فقیرم خدایااامیدونم میبینی میشنوی میفهمی خبر داری ازم خودت منو هدایت کن به راه راست به راه کسانیی که به انها نعمت فراوانی زیبایی شادی ثروت محبوبیت معنویت بالا طول عمر باعزت سعادت در دنیاواخرت دادی به من هم عطافرما خدایا زندگی مرا توحیدیتر کن من باتمام وجودم تسلیم تو هستم و تورا میپرستم و شکر گزارتوهستم و از تو یاری میجویم خدایاکمکم کن کمکم کن عاشقتم ️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: