«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش - صفحه 116 (به ترتیب امتیاز)

2070 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهربان گفته:
    مدت عضویت: 1495 روز

    روز سوم هست که فایل رو‌گوش میکنم مقایسه میکنم با حضرت ابراهیم خودم رو که چقدر ایمانو توکل به خداش قوی بوده یه توکل بدون خرده شیشه ما وقتی که کارامون جوره خیلی راحت میگیم کاررو من انجام دادم وقتی دودلیم یا کار بلد نیستیم میگیم توکل به خدا و دقیقا تفاوت سر همین قضیست توکل از ته دل دل

    خیلی دوست دارم من هم بتونم ایمانم رو قوی کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1337 روز

    بنام الله آفریننده یگانه💖

    سلام خدمت همه دوستان عزیز

    من همیشه از بچگی علاقه شدید به قصه داشتم و تا یک سنی محبوبترین سخنان خدا در قرآن پیش من قصه های پیامبران بود.

    و تقریبا تمام قصه های قرآن حتی اون قصه های که بنام شخص معینی نبود و نسبت میدادن(مثل ذوالقرنین که به کوروش نسبت میدادن) رو میخوندم ولذت میبردم و خیلی سوال برام پیش میومد که چطور کسی که میزنه یکی رو میکشه پیامبر میشه،چطور کسی که پیامبر هست خدا برای تنبیهش میفرسته تو شکم ماهی،چطور طرف پیامبر هست ولی نمیتونه بچه خودش رو به راه راست هدایت کنه یا زنش رو،وخیلی مثالهای دیگه تا اینکه الان فهمیدم هیچکس نمیتونه تورو تو مسیر خدا قرار بده الا خودت و اینکه همه پیامبرها هم انسان بودن و اینکه هیچکی قادر نیست دیگری رو تغییر بده مگر خود طرف بخواد که تغییر کنه

    در مورد حضرت ابراهیم که میدونستم به خاطر مقامش پیش خدا بهش لقب خلیل الله دادن،اما برام سوال بود که چرا این پیامبر بزرگ از خدا میخواد که زنده شدن مردگان رو بهش نشون بده مگه پیامبر خدا نبود،حالا میفهمم که حضرت ابراهیم هم انسان بوده ومیخواسته میزان ایمانش بیشتر بشه چون میزان ایمان لایتناهی هستش و یجورایی با خدا عشقبازی میکرده.

    از خدا میخوام وقتی ازش چیزی میخوایم،کمکمون کنه که به نجواهای ذهن(شیطان) گوش ندیم که میگه بهمون خوب اینو از خدا خواستی پس بهش ایمان نداری و تکرار اون باعث بشه این تکرارها تبدیل به باور بشه و مارو از خدا دور کنه.

    دوستون دارم و به امید روزی که انسان با ایمانی قوی بشیم🌹

    🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    مری گفته:
    مدت عضویت: 2360 روز

    روز سوم

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته‌ی دوست داشتنی.

    «بچه»

    یکی از نعمت‌های خدا برای بیشتر لذت بردن از زندگیه. نه برای محدودیت ایجاد کردن. برای اینکه وقتی می‌بینیمش احساسمون خوب بشه؛ که خدا رو شکر کنیم؛ که سپاس‌گذارتر بشیم.

    نه اینکه از خودمون بزنیم برای بچه‌ها. نه اینکه یه مسافرت نریم چون بچه‌ها درس دارن. بچه‌های ادم زندگی خودشون رو دارن و خدا رو دارن.

    چقدر ادم هستن که بچه‌هاشون برای خودشون تبدیل به یه سد کردن. که شرک می‌ورزن و خدا رو باور ندارن.

    «قُلْ صَدَقَ اللَّهُ ۗ فَاتَّبِعُوا مِلَّهَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ» ال‌عمران-۹۵

    بگو: خدا راست گفت. از آیین ابراهیم که یکتاپرست و حق گرا بود و از مشرکان نبود، پیروی کنید.

    وقتی به خدا اعتماد داریم شجاع میشیم. میریم تو دل ترس‌هامون. قدم برمیداریم برای هدف‌هامون.

    نشانه‌ی ایمان تسلیم بودن و احساس خوبه.

    «الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» رعد-۲۸

    آنها که به خدا ایمان آورده و دلهاشان به یاد خدا آرام می‌گیرد، آگاه شوید که تنها یاد خدا آرام‌بخش دلهاست.

    هر چه ایمان بیشتری داشته باشیم آرامش قلبی بیشتری داریم. خدایا ما رو به راه راست هدایت کن. به راه کسانی که به انان نعمت دادی نه گمراهان.

    (هر کسی به هر موفقیتی رسیده ما هم می‌تونیم اگه مثل اون باور کنیم و مثل اون عمل کنیم.)

    این بار چه عزت نفس، چه خداباوری ای در ما ایجاد میکنه. ‌

    چقدر اگه باورش کنیم و بهش عمل کنیم می‌تونیم زندگی‌ خودمون رو زیباتر کنیم.

    ♥️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    لیلا عفت گفته:
    مدت عضویت: 2081 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    بنام رب ابراهیم که حنیف بود ومشرک نبود

    بنام رب عباسمنش که ایین ابراهیمی را ازاو بااو وآگاهی هایش بهتر درک کردم وبهترعمل خواهم کرد استاد از صمیم قلبم سپلسگزار وقدردان شما هستم بابت اخلاص وتوحیدی که درعمل دارید واونو به ما عاشقانه آموزش میدید

    بنام رب مریم بانو که با عشق توحیدی روکه ازاستاد یادگرفته عاشقانه بما یاد میده سپاسگزارم مریم عزیزم که شایسته قدردانی عمیقم هستی

    بنامرب دوستان عزیزم که آگاهی های ناب رو ازاونها دارم تواین مسیر توحیدی یادمیگیرم سپاسگزار تک تک شما عزیزانم هستم از اعماق جانم

    به نام رب مهربان خودم که در درونمه وداره میگه که چی بنویسم

    به نام رب دوست داشتنی ام که منو باعشق عازم این سفرزیبا کرد وخودش داره یادم میده که چطوری سفرنامه مو بنویسم تا برای خودم ودوستان عزیزم ردپایی توحیدی بزارم خودش بهم یاد دادکه چطوربرای نوشتنم انگیزه بگیرم از دست مهربان یک عزیز بهم یادداد که باخدامعامله کن برای نوشتنت که تو شادی روبه دل دوستانت بیاری بانشرآگاهی واوبه تو پاداششو بده هرپاداشی که اوداد بهترینه

    به نام رب سفر که خودش گفت سیروا فی الارض کیف …….

    ومن دارم سفر میکنم به سرزمین درون زیبا وپهناور والهیم وچه سفری لست این سفر وچه شهرهایی زیبا وسبزوخرم وپرازآگاهی داره سفرم

    امروز رسیدم به شهر زیبای تسلیم وتوحید وتوکل وسرسپردگی محض بی هیچ چون وچرا وسوال ؟

    رسیدم به شهری که ابراهیم باعبورش ازاین شهر وتوقف کاملش دراین شهر خلیل خداوندش شد برگزیده شد والگو شد برای تمام انبیاء بعداز خودش واقعا چه شهر پررونق کپربرکتو ثروتی خدایا منم میخوام ساکن این شهر بشم برای همیشه واینجا بمونم ومنزل همیشگیم اینجا باشه تا دوست تو بشم مثل ابراهیم مثل عباسمنش که آرزوشه ابراهیمت بشه خدایا منم دوست دارم خُب دوست دارم ساکن این شهر بشم وبه شهرهای دیگرت هم بااین درک سفر کنم تا درسهای عمیقتری بگیرم تا عامل تربشم به آگاهی هام تا از حرف مفت خارج بشم تا یاد بگیرم از پرتگاه ها ودره های سفر حواسم باشه که توشونو نیفتم تو پرتگاه عجله نیوفتم تو پرتگاه احساس قربانی بودن تو پرتگاه گول شیطانی که خودش میگه کارش خُلف وعده است رو نخورم خدایا ممنونم که بهم بصیرت دادی وپرده ازچشمانم برداشتی که اگر گولشک بخورم اون دنیا قرار بهم بگه خودت کردی ومن اصلا از کارهای توکه به من قدرت دادی بیزارم وای ممنونم بابت این اگاهی وممنون ازدوست عزیزم که اینقدر این مطلبو زیبا توضیح داده بود که من لذت برم از آگاهی نابش

    خدایا سپاس که بهم یاد داری میدی که تو این سفر زیبا مرکب رهوار وپرازقابلیتم ومجهز به توحیدم به ذهنم چقدر ایمان داشته باشم که چقدر قدرتمنده که اگر مراقبش باشم وخوراک خوب وخالص وتوحیدی بهش بدم چه زیبا وسریع وعالی قراره منو به مقصد زیبام که باورخودم وتوهست برسونه تا همیشه به تو متصل باشم تا همیشه دراحساس خوب باشم که بزرگترین کیا تنها هدف زندگیم باید باشه چون وقتی حسم خوبه میتونم زیباییهارو ببینم کاری که تو منو براش آفریدی وخواستی که زیباییهای جهانتو با چشمان من ببینی خدایا سپاس بابت این سفررویایی وجذاب وزیبام که نه محدودیتی بداش دارم کنه هزینه ای مادی میپردازم براش با خرج تو دارم به این سفر زیبا میرم تو یهچشم بهم زدن پرواز میکنم باتو باروحی که بهم هدیه دادی وبه زیلاییهاش وشهرهای قشنگش پرمیشکم اقامت میکنم لذت میبرم وراه میوفتم به قصد شخرزیبای بعدی ومدام هجرت میکنم ازشهری به شهر زیباتر واز مداری به مدار قشنگ تر از قشنگیهاشون لذت میبرم کبه هیچ کدوم نمیچسبم ویاد میگیرم که پرتگاه های مسیر راهم رو بشناسم وفقط درسهاشونو بگیرم وازشون عبور کنم خدایا سپاس که سفرنامه سوم روهم برامون نوشتی

    سپاسگزارم رب مهربان ودست داشتنی ابراهیم وهمه ی ما که دوست داریم مثل ابراهیم ماروهم به دوستی انتخاب کنی وما لایق دوستی تو بشیم خدایا سپاس بابت برگ زیبای دیگر سفرنامه ام

    لیلای عزیز خدا 1400/11/20❤❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    مهدیه یگانه گفته:
    مدت عضویت: 1341 روز

    ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده

    درشب ظلمانی‌ام ماه نشانم بده

    با نام خدا♥️و درود به همه ی دوستای مهربونم

    من تازه به این جمع پیوستم و خدارو شاکرم که من رو لایق بندگی دونست و هدایتم کرد که الان در این جمع باشم و بتونم از این فایل ها و نظرات دوستان استفاده و لذت ببرم

    امیددارم به روزی که بتونم جنس عشق ابراهیم به خدا رو در وجودم حس کنم و برای همتون این عشق الهی رو آرزو مندم 🌹ممنون از استاد عزیز و همه ی شما دوستان هم فرکانسی بابت نظرات خوبتون

    عاشقتونم♥️♥️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    وجیهه جان گفته:
    مدت عضویت: 1262 روز

    روز سوم سفرنامه

    سلام خدمت دوستان گل و همه هم فرکانسی های عزیز.یکی از نکات بسیار بسیار بسیار مهم زندگی اینه که ما هیچ مقاومتی در برابر جریان زندگی نداشته باشیم. وقتی ما هیچ مقاومتی نداشته باشیم جهان هم در برابر ما هیچ مقاومتی نداره برای اینکه این مقاومت کامل از بین بره ما باید حضور کامل در لحظه حال داشته باشیم. به تمام آنچه که در اطراف ما هست در لحظه توجه داشته باشیم. وقتی این توجه و دقت در لحظه وجود دارد احساس میکنی همه چیز در اطراف تو جان دارد حتی گل های بی جان قالی.هنگامی که با افراد صحبت میکنید ذهن را کامل کنار گذاشته تجزیه و تحلیل نکنید که الان چی باید بگم فقط اون لحظه گوش باشید و گوش کنید. تنها در جنبه عملی و هدف گذاری ها و تجربه کسب کردن از نتایج گذشته گریزی به زمان بزنیم. بعد ذهن را کنار گذاشته مجددا به لحظه و حضور کامل برگردیم. و اینگونه ما در تمام زمینه ها اعم عزت نفس و روابط. سلامتی و ثروت پیشرفت فوق العاده ای خواهیم داشت. چون در درون با همه چیز در صلحیم و با هیچ چیز سر جنگ نداریم. موفق و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    سجاد سامع گفته:
    مدت عضویت: 1812 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام استاد عباسمنش عزیز دل و سلام استاد شایسته بزرگوار

    سپاسگذارم از خداوند متعال که تونستم روز سوم روز شمار تحول زندگی من.در خدمت شما عزیزان و هم فرکانسی های عزیزم باشم.تسلیم بودن در برابر خداوند ایمان داشتن به خداوند به قول استاد با احساس خوب همراهه. ما وقتی در این مسیر تسلیم باشیم قطعا حس خوبم همراهشه و این حس خوب اگه ادامه دار باشه چه شگفتی های در مسیر زندگیمون رقم میزنه و چه مهربانی خدایی که وقتی تسلیم درگاهش باشیم باز برای خودمون اتفاقات عالی رقم میخوره خدا عاشق ماست خدا بی نهایت مار رو دوست داره بی نهایت به ما عشق میورزه دست های خداوند همیشه در زندگی ما وجود داره کافیه رو باورهامون کار کنیم احساسمون رو خوب کنیم تا این دست های خداوند جان رو حس کنیم با تمام وجود بفشاریمش و رهاش نکنیم

    الهی صدهزار مرتبه شکر.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    Miss love گفته:
    مدت عضویت: 1452 روز

    بسم حبیب

    قدم سوم👣

    سلام به استاد عزیز و مریم جان و دوستان عزیزم💓💓

    این فایل و فایل قدم دوم فایل هایی هستند که من اگر روزی ده بار هم گوش بدم کمه

    توکل …

    اعتماد…

    من اون اوایل که وارد سایت شده بودم انقدررر حالم خوب بود و توکل نسبتا خوبی داشتم که انگار رو ابر ها بودم دیگه چیزی منو ناراحت نمیکرد

    الان هم از گذشته بهترم دیگه اونی نیستم که بخوام یکسره اون نگرانی داشته باشم اما اون حجم از توکل قبل رو هم ندارم

    مثلا قبلا واسه کوچکترین چیز ها استرس داشتم یکی نیاد خرابش کنه یا این مجوزش دسته اینه و

    … اما حالا این ها رو ندارم به لطف خدا شکر شکر شکر😍

    ولی نقطه ضعفم اینکه مثلا فلان خواسته رو که دارم خواسته الانم روابطه هی نجوا های ذهنی زیادی دارم تا حدی که میخواستم به پارتنر قبلیم پیام بدم و این باور کمبود رو داشتم که همون خوب بوده و کسی دوستم نداره( عزت نفس) و تمارین رو انجام میدادم رها نبودم میگفتم نه از اول از اول خدایا حواست هست؟؟!! و از این دست😥

    خدایا شکر شکر شکز که هستی شکر که به بهترین مسیر ها هدایتم میکنی

    خدایا شکرت🤝💓😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    متین گفته:
    مدت عضویت: 1711 روز

    به نام خدای هدایتگر

    روز سوم از روزشمار زندگی من

    سلام به استاد عزیزم و دوستان همراه

    استاد چقدر خوب توضیح میدید شما وقتی در مورد قران و آیات خدا و پیامبران صحبت میکنید با جون و دل عاشق خدا و قران میشم . من یاد موقعهایی میوفتم که تلویزیون افراد خارجی که مسلمان شده بودند رو باهاشون مصاحبه میکرد همش میگفتم چقدر قشنگ حرف میزنن چقدر با حرفاشون حالم خوب میشه چقدر خوب خدا و قران رو درک کردن ولی زمانی که حرفای یه آخوند میشنیدم یا آدمهای مذهبی اصلا نمیتونستم ارتباط برقرار کنم و حاضر نبودم صداشونو بشنوم …

    چقدر عالی درباره عیدقربان گفتین . عید بزرگی که تنها چیزی که ازش میدونم حاجی ها میرن گوسفند قربانی میکنن .کی از ابراهیم و از ایمانش به خدا صحبت کرده بود .

    حرفهاتون رو میشه بارها گوش داد بدون اینکه خسته شد.

    در مورد اینکه گفتید عشق والدین به فرزند یه چیز خاصی هست و حضرت ابراهیم چقدر تسلیم خداوند بود و ایمان قوی داشت دلم میخواد ذره ای از اون ایمان و تسلیم بودن در من هم بوجود بیاد . آرامش . عشق به خدا چقدر خوبه مه اجازه بدیم خدا راهو به ما بگه حتی اگر اون راه قربانی کردن فرزند باشه .

    کجا من تسلیم خدا بودم؟

    هیچوقت ، همیشه استرس و نگرانی . نگرانی از دست دادن پدرو مادر . از دست دادن اموال ، نگرانی تنها موندن ، نگرانی از آینده ، حتی نگرانی از کوچکترین چیزها مثل انجا م نشدن کارهام و استرس داشتن از خریدی که کردم و هنوز برام فرستاده نشده ….

    متاسفانه ایمانم ضعیفه ولی با تمام وجود سعی میکنم در اینجا باشم تا یاد بگیرم و رشد کنم .

    همیشه فکر میکردم پیامبران افراد خاص بودن و خب اونا باید انقدر ایمان قوی داشته بودن ولی اینکه شما میگید وقتی حضرت ابراهیم تونسته انقدر تسلیم امر خدا باشه شما هم باید روی خودتون کار کنید تا به اون حد برسید و خودتون رو جدا نمیدونید این یه درس بزرگه برام .

    اگر کسی تونسته منم میتونم . اگر بخوام خودمو جدا کنم پس هیچ تلاشی نمیکنم . مثل زمانی که میگید عوامل بیرونی اگر بهش باور داشته باشی در خلق زندگیت تاثیر دارن هیچ قدمی برنمیداری . اینجا هم باید بگیم اگر این حد از تسلیم و ایمان ابراهیم بوده پس منم میتونم . هرچند که باورش سخته برام ولی باید یاد بگیرم و بگم که منم میتونم هرروز ایمانمو قوی کنم آرامشم رو حفظ کنم .

    همیشه وقتی از طرف والدین یا مادربزگم بهم میگفتن تو کارهات خدارو در نظر داشته باش دچار ترس و نگرانی میشدم که یوقت کار اشتباهی ازم سر نزنه . ولی چقدر عالی من رو با خدا آشنا کردید .

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    بهاره صرام گفته:
    مدت عضویت: 1306 روز

    به نام خداوند مهربان و بزرگم ،

    خداوندی که رهاست و رهایی و به من آموخته و از این رها بودن دارم نهایت لذت و میبرم ، خدایاشکرت ای مهربانم .

    سلام به استاد عزیز و همه ی دوستای عباس منشی

    رها بودن و تسلیم بودن و از پارسال یاد گرفتم از جایی که هروز و هرشبم شده بود اصرار و خواهش و تمنا به خدای بزرگ که راه درست و به من نشون بده ، راهی که توش حالم خوب باشه راهی که آزادی فکری و آرامش داشته باشم ،

    وقتی خودم و سپردم بهش یجوری حالم و تغییر داد که اصلا نفهمیدم که اااا زندگی منه ها ، چیجوری به اینجا رسیدم و نفهمیدم ،

    دقیقا امروز زمستان 1401 ، من بعد از ظهر توی بارون یهویی تصمیم گرفتم برم پیاده روی قدم زنان برای خودم ، واااای از تمیز بودن و از زیبایی هوا و پاک بودن هوای شهرم ، وای که چقدر خداروشکر کردم ،

    انگار روی ابرا بودم ، توی مسیر برگشت به خودم گفتم ( مثل همیشه که من باخودم صحبت میکنم ، کلا از بچگی بهار باخودش صحبت میکرد و کلی لذت میبرد )

    به خودم گفتم حواست هست؟؟

    تویی که یه دختر بودی بدون عزت نفس و اروم همیشه باید یکی دنبالت بود تا بیرون میرفتی چقدر با خودت داری حال میکنی ،

    چقدر حالت خوبه ،

    تنها با آهنگ دلخواهت ،

    با حجابِ دلخواهت ،

    با طرز فکر خودت ،

    با مسیرهای انتخابی خودت ،

    با سبک زندگی درستت ،

    شیوه ی سلامتی که جدیدا خودت انتخاب کردی ،

    با هنر جدیدت که موسیقیه و ساز زدن ،

    داری زندگی میکنی ،

    داری شعر میخونی بلند بلند میخونی و پیاده راه میری توی این هوا ،

    وااااای خدایا چقدر لذت بردم چقدر خداروشکر کردم ، اصلا باورم نمیشه ، همش یاد فایل استاد میفتم که گفتن توی مسیر تکاملم سوت زنان توی جنگل سرسبز برای خودم حرکت کردم و به اینجا رسیدم …

    این به نظرم تسلیم بودنه که شروع شده ، رها بودن و آغاز راه و هروزم به خودم گوش زد میکنم که ببین بهااااار ،

    عجله نکن ،

    آروم آروم ،

    همه چیز به موقعش ،

    فقط تنها کاری که میتونی بکنی اینه که روی خودت سرمایه گذاری کنی و مهارتتو افزایش بدی و بری جلو ،

    فقط آرامش داشته باش و به کسی توی این مسیر توجه نکن ،

    ببین چیا رو باید قربانی کنی تا برسی بهش ،

    از زمانت ؟

    از وقت هدر دادن ؟

    از کدوم حرفا باید بگذری ؟

    از کدوم آدما ؟

    از کدوم برنامه ها ؟

    باید از کویر بگذری تا برسی به دشت پر از گل ،

    ولی این وسط کویرم میتونه لذت بخش ترین باشه واست ،

    پس مسیری و برو که دلت داره میگه درسته ، چون دل جای خداست ، محل امنِ پروردگار بزرگه ،

    کاری نکنم که آرامش این دل به هم بریزه ،

    کاری نکنم که یکم از مسیر کج بشم ،

    اگر هم کج شدم انقدر پایه و ستون بندی کرده باشم که تحمل کنم و زود برگردم به مسیر مستقیمی که داشتم توش قدم میزدم ،

    من میتونم برسم به جایی که قله ی این مسیره ،

    جایی که خیلیا با موندن و استقامت توی مسیر رسیدن بهش ،

    جالبه که به آسانی رسیدند ، با لذت رسیدند ، و یهویی میبینی اصلا حواست نیست حتی نفس نفسم نزدی و رسیدی به قله ،

    کنار اون آدم هایی هسی که اونام از مسیر لذت بردن و رسیدن ،

    به نظرم هروز باید گذشت و رها کرد و تسلیم بود ،

    همین که من میتونم مقاومت کنم و غیبت نکنم یعنی از اون لحظه ی حرف منفی گذشتم ،

    همین که با صبر و حوصله به صحبت دوستم ، مامانم ، خواهرم و… گوش کنم یعنی یکی از خصلت های خداوند و دارم توی خودم پرورش میدم که خالصانه از صبح تا شب به ما گوش میکنه ،

    مثل خداوند باشیم رها و آزاد .

    در پناه خداوند بزرگ سعادتمند و خوشبخت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: