چه افرادی برای مهاجرت کردن، مناسب ترند | قسمت 2 - صفحه 13 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/07/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-07-13 02:21:542024-07-13 02:41:17چه افرادی برای مهاجرت کردن، مناسب ترند | قسمت 2شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد عباس منش عزیز ،مریم جان و دوستان خوبم
استاد واقعا بهترین فایل را در بهترین زمان برامون تهیه کردین .و بابتش ازتون تشکر میکنم.
این روزها موج مهاجرت و صحبت در موردش بسیار زیاد شده.و خیلی ها توفکرشن و یا در حال اقدام هستن و یا اینکه مهاجرت کردن.
من و بقیه دوستان هم که فایل های زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا را میبینیم علاقه مون به مهاجرت مخصوصا آمریکا زیاد شده.
من مدتی بود که مدام در یوتیوب کانال های مهاجران ایرانی را دنبال میکردم که ببینم واقعا شرایط زندگی در کشورهای دیگه چطور هست و آیا مناسب من هست یا نه .یه دسته فوق العاده راضی و یه دسته همناراضی بودن و این باعث میشد به نتیجه خاصی نرسم .
در مورد خودم یه وقتایی واقعا خواسته ام زندگی در یه کشور منظم تر ،تمیز تر و قانون مند بوده.مثلا وقتی وضعیت رانندگی تو خیابون ها را میبینم واقعا افسوس میخورم که قانون رعایت نمیشه و یا آدما به راحتی با جون خودشون و بقیه بازی میکنن .وقتی میبینم جوون ها توی اتوبان با موتور تک چرخ میزنن و یا کارهای خطرناک میکنن مبهوت میشم که ما کجا داریم زندگی میکنیم.
رانندگی قانون مند با ماشین های امن یکی از خواسته های من در زندگیه که در ایران خیلی نمیشه بهش رسید.حداقل کاری که میتونم بکنم اینه که خودم قانون را رعایت کنم چون متاسفانه کم کم رفتار بقیه هم رو آدم اثر میذاره و باعث میشه ما هم قانون مند نباشیم.
مسئله دیگه اینکه مرگ های ناگهانی و بیماری ها ی سخت حتی بین جوون ها تو ایران خیلی زیاد شده و هر جا بری ازش صحبت میشه.البته نمیدونم تو کشورهای پیشرفته دقیقا اوضاع چطوره ولی ایران که از حد طبیعی خارج شده.این مسئله هم روی روح و روان آدم تاثیر خودش را میذاره .البته که متاسفانه یا خوشبختانه مردم هم یه جورایی محکم تر از قبل شدن و بهتر با مصیبت های زندگی کنار میان.
مسئله دیگه بحث محیط زیست هست .چه آلودگی هوا و چه خشک شدن یه سری رودخونه ها و دریاچه ها و یا کثیفی محیط زیست که متاسفانه مردم هم رعایت نمیکنن .
وقتی رودخونه خشک زاینده رود را میبینم واقعا دلم میسوزه و تو رویاهام زندگی در شهری با رودهای جاری را تصور میکنم .ولی فکر میکنم هیچ رودخونه ای به اندازه زاینده رود اون حس دوس داشتنی و آرامش و نوستالژی را به من نده .پس دلیل خوبی برای مهاجرت نمیتونه باشه و هنوز میتونم به جاری شدنش امید داشته باشم.
در مورد اینترنت به هر حال فیلترینگ و سرعت دغدغه مهمیه .ولی ناچارا با فیلترشکن های پولی که حداقل قطعی کمتر و سرعت بیشتری دارن برای خودم حلش کردم و یه جورایی کنار اومدم.قطعا برای خیلی ها اهمیتش چندین برابره و خیلی براشون سخت تره.
آزادی پوشش هم چیزی نیس که به خاطرش مهاجرت کنم و الان هم پوششم از حد متوسط جامعه بیشتره.البته سادگی و راحتی کشورهای دیگه و اینکه زیاد آهل آرایش نیستن را خیلی دوس دارم.و البته دوس دارم نگاه سالم تر و بهتری به خانوم ها تو ایران بود که متاسفانه به دلایل زیادی وجود نداره .
خواسته دیگه ام امنیت و آرامش بیشتره که خیلی مهمه.در مورد آرامش یه بخشیش را همین ایران هم میتونم داشته باشم و یه بخشش را نه.
یه سری آزادی ها مثل اینکه خانوم ها هم بتونن ورزشگاه و استادیوم های فوتبال برن هم واسم مهم بوده که کم کم داره شرایط بهتر میشه و با وجود همه سختی هاش امسال چند باری تجربه کردم که حس خیلی خوبی داشت.و فکر میکنم حس تشویق کردن تیم مورد علاقه ام در شهر و ورزشگاه خودمون را هیچ کشور دیگه ای نتونم داشته باشم.حتی اگه بهترین استادیوم دنیا هم برم بعد یه مدتی واسم تکراری میشه.
اما در مورد سبک زندگی هم مقاومت هایی دارم که مهاجرت را واسم سخت میکنه.بحث دستشویی و بهداشتش،نگه داری حیون خانگی که ایرانم هست ولی خارج کشور دیگه خیلی بیشتره،اینکه اکثر مهمونی ها الکل میخورن ،زیاد کارکردن (هرچند به قول شما آخر هفته ها هم حسابی تفریح میکنن.)،رک بودن زیاد ، آزادی بیش از حد،اینا چیزاییه که دوس ندارم و نمیتونم راحت باهاش کنار بیام.
در مورد زبان مقاومتی ندارم و مخصوصا زبان انگلیسی را خیلی دوس دارم و الان هم فیلم های زبان اصلی را هم برای تقویت زبان و هم سرگرمی میبینم .ولی اینکه بخوام زبانی غیر انگلیسی یاد بگیرم حداقل با شرایط فعلی در خودم نمیبینم و ترجیح میدم همون انگلیسی را تقویت کنم .
در مورد بحث کار حدودا یه سالی میشد که توی لینکدین فعالیت داشتم که بتونم هم درآمد دلاری داشته باشم و هم نیم نگاهی به مهاجرت .وقت زیادی هم گذاشتم و سعی کردم با برنامه جلو برم.البته که کار سختیه و رقابت خیلی خیلی زیاد.با تضاد های زیادی هم مواجه شدم .اینکه چقدر با هویت ما ایرانی ها مشکل دارن و باید هویت خودمون را پنهان کنیم و مسائل دیگه.فکر میکنم کار کردن تو این محیط از یه طرف باعث زیاد شدن اعتماد به نفسم میشه و از طرفی سرخوردگی ها و دلسردی هایی واسم داشته که بیشتر یه حالت موج سینوسی شده که گاهی به طور جدی دنبالش میکنم و گاهی رهاش میکنم .
بحث دیگه مسئله دلبستگی ها و نوستالژی هاس.مثلا الان که ماه محرم هست من میدونم اگه مهاجرت کنم دلم برای هیئت ها و مراسم هایی که میرم و حال و هوای شهر تنگ میشه.(هر چند با یه سری چیزها ش مخالفم).یا مثلا ماه رمضون که میشه به خودم میگم من حس و حال اینجا را با هیچ جا عوض نمیکنم.در مناسبت های مختلف هم همین حس را دارم.
و یا اینکه چقدر چهارفصل بودن کشور و شهرمون را دوس دارم.
بحث خانواده ودوستان و فامیل هم با وجود اختلاف نظرها رابطه خوبی باهاشون دارم و رفت و آمدمون زیاده .و اگه بخوام مهاجرات کنم حتما ذهنم درگیر این طرف خواهد بودو مقایسه میکنه و دلتنگ میشم .
هر چند این اواخر دارم سعی میکنم وابستگی هام را کمتر کنم و جاهایی داخل شهر که قبلا تنها نمیرفتم خودم برم که تجربه خوبی بوده.مسافرت خارج شهر هنوز تنها نرفتم و حداقل یک نفر همیشه باهام بوده .
دغدغه بعدی مسائل اقتصادی و قدرت خرید هست .که ما به عنوان شاگرد شما نباید این مشکل را داشته باشیم ولی خب من هم باورهای اشتباهی تو این زمینه داشتم و هم اینکه همیشه الویتم کسب درآمد نبوده پس نه میتونم کامل خودم را سرزنش کنم و نه جامعه و کشور را.هر چند ته دلم زندگی در کشوری با شرایط اقتصادی با ثبات تر را میخواد.
هرچند زندگی در کشوری با نظم و قانون را دوس دارم ولی از مقرراتی بودن افراطی هم گریزانم و مناسب روحیه من نیس.و دوس ندارم زندگی حالت ربات گونه و ماشینی باشه.
در کشور خودمون به مهاجرت به شهر دیگه ای فکر نمیکنم و به نظرم اصفهان واسم مناسب تره.دو سه ماهی هست سعی کردم بیشتر تو شهر و اطراف بگردم و جاهایی که نرفتم یا کمتر رفتم سر بزنم.و تلاش کنم سفر به کشورهایی مثل ترکیه که واسم راحت تره در آینده تجربه کنم.تلاشم این بوده که با وجود همه سختی ها و اخبار بد و مشکلات از کوچیک ترین چیز ها لذت ببرم که آموزش های شما هم بسیار کمک کننده است .
به هر حال هر جایی خوبی و بدی های خودش را داره و فکر میکنم حداقل در شرایط الانم ایران واسم مناسب تره و در خودم نمیبینم که به تنهایی بخوام مهاجرت کنم کشور دیگه ای.
بازم ممنونم از فایل به موقع و عالی شما.که با قدرت بیان عالی و پشتوانه تجربیات بسیار زیاد مسیر را به ما نشون میدین.و باعث میشین به بیراهه نریم و تقلای اشتباه تو زندگی نداشته باشیم.
سلام استاد عزیز ومریم جون امیدوارم حالتون خوب باشه
همزمانی الهام شدن ایده مهاجرت کردن و آپدیت جلسه اول این فایل عالی بود برام ایمانم رو قوی تر کرد که من لایق دریافت الهامات خداوند هستم
استاد عزیز من اززمان دانشجو شدنم شهر دیگه ای بعدش شروع طرحم شهر دیگه کارکردن رو شخصیتم باعث شد قدم بزرگتری برای مهاجرت کردن به تهران بردارم وجز خدارو کمک کسی حساب نکنم من تونستم بابا ورهای توحیدی و حساب کردن رو هدایت وکمک خدا قدم بردارم مهاجرت به تهران برای من خیلی قدم بزرگی بود خداروشکر تونستم از پسش بربیام استاد عزیز من ویژگی هایی که یک شخص برای مهاجرت کردن دروجود خودش داره رو تاحد یادی باتوجه به آزمونی که دادم دارم و یه کوچولو ترمز های ذهنی رو باید برطرفش کنم که بتونم قدم بردارم اما حرف مهمی که میخوام بگم این هست که من باید هدف داشته باشم تا بخوام قدم بردارم برای مهاجرت کردن به خارج از کشور حتی وقتی تهران اومدم هدفم این بود که بتونم هدفهای جدید برایخودم تعیین کنم و قدم بردارم وواقعا با تضاد هائیکه برخوردم خیلی عالی باباورهای توحیدی تونستم از پسش بربیام وواقعا من رشد کردم از لحاظ شخصیتی. استاد عزیز میخوام بگم هدف اصلیم همونطور که خودتون گفتین برای مهاجرت این بود که بتونم رو خداحساب کنم ایمانم قویتر بشه وخداهم کمکم کرد وباعث شد برای انجام هرکاری بدون مقاومت وبا قدم های محکم برم تو دل ناشناخته ها. استاد میخوام بگم من خوشبختم همین جایی که هستم. من میتونم پیشرفت رو همینجا هم داشته باشم با پشتکاری که قرار هست کشور دیگه ای داشته باشم من برای به دست آوردن پول ورسیدن به خواسته هام همین جایی که هستم میتونم باساختن باورهای درست وتوکل بر خداوباورهای توحیدی قدم بردارم من همین کشور هم میتونم یه زبان دیگه ای یاد بگیرم اگر علاقه ای به یادگیری زبان دیگه ای دارم. استاد عزیز مهاجرت باعث رشد شخصیتی من شده وقوی ترشدن ایمانم به خدا.
بی نهایت سپاسگزارم از شما بابت آپدیت این فایل زحمتی که میکشین
سلام به استادعزیزم ومریم جون مهربون وهمه بنده های خوب خدا تواین سایت
چقدر طبق قوانین جهان هستی عمل کردن ونتیجه گرفتن لذت بخشه
درسته که تومسیر به تضاد وچالش برمیخوریم ولی اگه حواسمون باشه وتودام نجواهای شیطان نیوفتیم پاداش ها از راه میرسه وچقدرهم دلچسبه
استادعزیزم من میدونم که الان شخصیتم برای مهاجرت اصلا اماده نیست ومیدونم که هنوزخیلی جای کار دارم وفعلا هم برنامه ایی برای مهاجرت ندارم چون میخوام تو کارم همین جایی که هستم نتیجه بگیرم
چون میخوام به حس خوشبختی پایداربرسم
من الانم خیلی مواقع این حس رو دارم ولی احساس میکنم همیشگی نیست تو وجودم
چون با برخورد با تضاد اون حسم از بین میره
اگه به ثبات رسیده باشه که با یه تضاد نباید همه چی یادم بره
پس من باید شخصیتم رو حسابی زیرو رو کنم
امشب ازخداخواستم تا کمکم کنه بتونم هرلحظه این حس شکرگزازی عمیق و احساس خوشبختی رو داشته باشم که میدونم به تمرین نیاز داره
به کنترل ذهن نیاز داره
به تشویق وتحسین خوم تومسیر نیاز داره
من خوشبختم چون خداهدایتم کرده وراه درست رو نشونم داده
خوشبختم چون خداوندحامی وپشتیبانه منه
سپاسگزارتونم استادعزیزم
سلام به همه خانواده صممیمی عباس منش عاشق همتون هستم استاد واقعا ممنون چون این موضوع مهاجرت سوالی بود که ما همیشه برامون مطرح بود و به جوابهایی هم میرسیدیم ولی این که دور هم بشینیم ودربارش حرف بزنیم یه چیز دیگه هست .
البته مهاجرت فقط سوال درباره خود مهاجرت نیست ما اگر حتی بخایم بریم تو شغل مورد علاقمون هم فعالیت کنیم و از نقطه امنی که درست کردیم بیایم بیرون این خودش مهاجرت محسوب میشه و تمام این شرایط که استاد کفتند را ما باید داشته باشیم واگه نداریم باید شخصیت وشرایطمون را تغییر بدیم وگر نه نباید حرکتی کنیم حالا مهاجرت به کشور دیگه هم همینطور خیلی کارا شبیه مهاجرت هست حتی یه تصمیم مهم زندگی .
به امید موفقیت و شادی همه دوستان عاشقتونم .
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ»
«أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ»
سلام به استاد عزیزم خانم شایسته نازنینم و دوستان گرامی
سپاسگزارم برای این دو فایل عالی و آزمون عالی که چقدر چراغ راهم شد تا با همین توضیحاتی که بعد آزمون برام اومد بتونم بفهمم ایرادم کجاست و دارم تو کویر برنج میکارم و تمرکزم علیرغم اینکه فکر میکنم دارم اعراض میکنم جای اشتباهی داره خرج میشه.
اول اینکه استاد با صحبتهای شما متوجه شدم چه خوب که تا حالا خواسته مهاجرتم نه تنها اتفاق نیفتاده بلکه فعلا نشونه ای هم ازش نیست. من اصلا نمیخوام چالشهایی که میتونم اینجا رفعشون کنمو بعد مهاجرت و در جریان مهاجرت رفع کنم. دوست دارم ظرفم کامل آماده باشه تا آسانی رو در مسیر تجربه کنم تا لذت ببرم درسته آرزوی قلبیم و خواسته ام مهاجرت هست و با ورود به مسیر مهاجرت اهداف بعدیم هم محقق میشه اما دوست دارم برام همراه با لذت باشه.
برای راهنمایی هاتون استاد عزیزم سپاسگزارم بینهایت چون خیلی چراغهارو در ذهنم روشن کرد هر چند ابتدا ازین که درباره توکل و زدن به دل ترسها و ایمان و حرکت و اون چیزهایی که درباره مهاجرت همیشه میگید نگفتید، تعجب کردم اما با خوندن کامنت دوستان عزیزم و فکر و صحبت با خودم کج فهمیم رفع شد و بعد چقدر بیشتر و بارها تو دلم شمارو و توانایی بی نظیرتون در تشخیص اصل رو تحسین کردم بارها بهتون افتخار کردم و خوشحال شدم که شاگرد شما هستم ، استاد میدونم خودتون میدونید اما دوست دارم بگم که شما فوقالعاده هستید و چقدر این فایلها بهم در رفع نگاههای اشتباهم و صبور بودنم کمک کرد .الهی شکرت
نتیجه آزمون برام این بود که شخصیت مناسبی برای مهاجرت دارم اما جمله به جمله توضیحات دینگ دینگ دینگ صدا میکرد تو وجودم و منو به درک و تصمیمی رسوند که دوست دارم بنویسم.
«…..درست است که شما ویژگیهای شخصیتی قویای برای رشد دارید، اما ترمزهای ذهنی مخفیای نیز دارید که در مقابل آن ویژگیهای مثبت قرار گرفته و مسیر پیشرفت را برای شما ناهموار کرده است. به احتمال زیاد، شما از این ترمزها آگاه نیستید. اما مهم است که بدانید این ترمزهای ذهنی، بر علیه شما کار می کنند و مرتباً یک سری الگوهای نادلخواه را برای شما تکرار میکنند. “””وگرنه با این همه نقاط قوت، مسیر پیشرفت شما باید بسیار هموارتر از اینها باشد.””” به عنوان مثال:
با اینکه روی خود کار میکنید و به دنبال رشد هستید، هرچند وقت یکبار در جایی از مسیر متوقف میشوید؛
هر چند وقت یکبار از مسیر خارج میشوید، کنترل خود را بر اوضاع از دست میدهید و ناامید میشوید. اما به خاطر نقاط قوت شخصیتی که دارید، دوباره به خود میآیید و به حرکت رو به جلو ادامه میدهید»
این جمله ها همچنان که داشتن به وجودم نفوذ میکردن ترمزهامو بهم نشون میدادن ، تک تک این جمله ها زندگی من هست تو مدت شاید دوسال اخیر، یک الگوی تکراری ،اوایل برام سخت بود کنترل ذهن به خدا می گفتم برم برمیگردم ، بعد یه مدت میگفتم میرم ولی برمیگردم الان اما میخوام با همه توانم تلاش کنم فقط برای موندن چون این جمله ها چنان نوری از امید به وجود خسته من تابوند که نمیتونم وصف کنم و حرفهای این روزهای خداوندبهم همه نوید میده که میتونم مسیرمو هموارکنم
……………………………………………………………….
وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌۖ أُجِیبُ دَعۡوَهَ ٱلدَّاعِ إِذَا دَعَانِۖ فَلۡیَسۡتَجِیبُواْ لِی وَلۡیُؤۡمِنُواْ بِی لَعَلَّهُمۡ یَرۡشُدُونَ
……………………………………………………………….
«….کمی کار کردن روی بهبود این شخصیت، مسیر تغییر و رشد را برای شما بارها هموارتر می کند. به گونه ای که:
خیلی از قدمها را به راحتی بر میدارید قبل از آنکه مجبور شوید؛
خیلی از مسائل و چالشها اصولاً برایتان پیش نمیآید چون دربارهی آن، ترمزی در ذهن خود ندارید؛
به صورت مستمر در مسیر رشد حرکت میکنید بدون اینکه توقف یا سکونی در کار باشد؛و مهمتر از همه، با تلاش فیزیکی کمتر و لذت بخشتر، نتایج قویتری به بار میآورید؛
چون هرچه این ترمزهای ذهنی را بشناسید و از ریشه حذف کنید، ظرف وجود شما رشد می کند و بارها از مسائل پیش رو بزرگتر می شوید. به همین نسبت، نگرانی شما درباره مسائل آینده کمتر میشود. سپس طبق قانون، این ذهن آرام، بطور مداوم شما را به سمت ایدههای کارسازتر و مسیر هموارتر هدایت میکند. »
این جمله ها خیییییلی برام با ارزشن چون نمیتونم توصیف کنم چقدر گاهی خسته میشدم از مدام و مدام و مدام رفتن و برگشتن که باید از اول شروع میکردم اما همه اینها برام پیام آور اینه که اینقدر ایمانم به درستی این مسیر کامله که هنوز اینجام و دارم ادامه میدم و حالا با نگاهی و قلبی آرامتر و مطمئن تر میخوام ادامه بدم.
فعلا دوره کشف قوانینو نمیتونم تهیه کنم اما خدا برای هدایت من کافیه کلی دوره دیگه دارم قراره خداوند با اونها بهم در جهت رشدم و رفع ترمزها کمک کنه.
استاد من میخواستم تو کویر برنج بکارم و این تمرکزمو داغون میکرد حالا هدایت شدم به کار روی دوره عشق و مودت، و قانون آفرینش و جلسات مربوط به فراوانی ثروت 1، قطعا خداوند به من از من آگاهتره ،چشم گفتم و فعلا تمرکزم رو از هدف مهاجرت برداشتم ولی همچنان به یادگیری انگلیسی ادامه میدم و روی آنچه خداوند بهم گفته کار میکنم تا قدم های بعدی بهم گفته بشه.
عاشقتونم استاد عزیزم، مریم نازنینم براتون سعادت دنیا و آخرت رو در بالا ترین درجات آرزو دارم.
……………………………………………………….
دوست دارم نتیجه آزمون رو هم اینجا بذارم :
آزمون تشخیص شخصیت مناسب مهاجرت
بر اساس پاسخهایی که به سوالات آزمون دادهاید، شما فرد نسبتاً مناسبی برای مهاجرت هستید. شخصیت شما به گونهای است که شاید در برخورد اول، مواجهه با چالشها شما را ناامید کند. اما تمایل درونی شما این است که: به جای ناامیدی، تمام تلاش خود را صرف مدیریت آن چالش میکنید. زیرا میدانید این تجربه در نهایت شما را رشد میدهد و توانایی شما در حل مسائل را بیشتر میکند.
با اینکه متمایل به حفظ ثبات و ماندن در ناحیه امن هستید، اما وقتی پای رشد به میان میآید، اولویت شما تغییر میکند، از منطقه امن خود خارج میشوید و پا به دل ناشناختههایی میگذارید که لازمهی تحقق اهدافتان است.
با اینکه در مواجهه با شرایط استرسزا و غیرمطمئن، عصبی میشوید یا حتی کنترل ذهن خود را از دست میدهید اما در نهایت به خاطر روحیهی خوشبینی، راهی برای تسلط دوباره بر ذهن پیدا میکنید.
این ویژگیها نشاندهنده قدرت انعطافپذیری و توانایی شما در کنترل ذهن است و نشان میدهد که شما جسارت خوبی برای حرکت کردن دارید حتی با وجود ترسیدن و ناامید شدن.
با اینکه ترجیح شما تجربه شرایط با ثبات است اما به خاطر ویژگیهایی مثل “کنجکاوی” و “تمایل به رشد و یادگیری”، در نهایت تغییرات لازم را ایجاد میکنید و وارد این نوع چالشها میشوید.
درست است که تغییر یک سری عادتها و عقاید یا ترک یک سری تمایلات برایتان سخت است، اما وقتی در موقعیتی قرار میگیرید که رشد شما وابسته به رهایی از آنها میشود، با قدرت از ” تغییر” استقبال میکنید و تمایلات جدیدی را در شرایط جدید پیدا میکنید که جایگزین دلبستگیهای قبلی میشود.
جمع همه این ویژگیهای شخصیتی نشان میدهد که “مهاجرت”، در نهایت موجب پیشرفت بیشتر شما میشود. اما تجزیه و تحلیل پاسخهای شما، این کلید مهمتر را نیز در بر دارد که:
درست است شما ویژگیهای شخصیتی قویای برای رشد دارید، اما ترمزهای ذهنی مخفیای نیز دارید که در مقابل آن ویژگیهای مثبت قرار گرفته و مسیر پیشرفت را برای شما ناهموار کرده است. به احتمال زیاد، شما از این ترمزها آگاه نیستید. اما مهم است که بدانید این ترمزهای ذهنی، بر علیه شما کار می کنند و مرتباً یک سری الگوهای نادلخواه را برای شما تکرار میکنند. وگرنه با این همه نقاط قوت، مسیر پیشرفت شما باید بسیار هموارتر از اینها باشد. به عنوان مثال:
با اینکه روی خود کار میکنید و به دنبال رشد هستید، هرچند وقت یکبار در جایی از مسیر متوقف میشوید؛ هر چند وقت یکبار از مسیر خارج میشوید، کنترل خود را بر اوضاع از دست میدهید و ناامید میشوید. اما به خاطر نقاط قوت شخصیتی که دارید، دوباره به خود میآیید و به حرکت رو به جلو ادامه میدهید.
خبر خوب این است که:
کمی کار کردن روی بهبود این شخصیت، مسیر تغییر و رشد را برای شما بارها هموارتر می کند. به گونه ای که:
خیلی از قدمها را به راحتی بر میدارید قبل از آنکه مجبور شوید؛ خیلی از مسائل و چالشها اصولاً برایتان پیش نمیآید چون دربارهی آن، ترمزی در ذهن خود ندارید؛به صورت مستمر در مسیر رشد حرکت میکنید بدون اینکه توقف یا سکونی در کار باشد؛و مهمتر از همه، با تلاش فیزیکی کمتر و لذت بخشتر، نتایج قویتری به بار میآورید؛
چون هرچه این ترمزهای ذهنی را بشناسید و از ریشه حذف کنید، ظرف وجود شما رشد می کند و بارها از مسائل پیش رو بزرگتر می شوید. به همین نسبت، نگرانی شما درباره مسائل آینده کمتر میشود. سپس طبق قانون، این ذهن آرام، بطور مداوم شما را به سمت ایدههای کارسازتر و مسیر هموارتر هدایت میکند.
بر این اساس، اگر خواستهی شما مهاجرت به یک کشور جدید و تجربه شرایط دلخواهتر است، به عنوان قدم اول، تمرکز خود را بر شناسایی و حذف این ترمزهای ذهنی بگذارید تا مسیر مهاجرت از شرایط کنونی به شرایط دلخواه، برای شما هموار شود.
در این خصوص، پیشنهاد ما کار کردن با آگاهی های دوره کشف قوانین زندگی است.
آگاهیها و تمرینات دوره کشف قوانین زندگی، منطق هایی قوی در دست شما قرار میدهد تا این ترمزهای ذهنی مخفی را بشناسید و حذف کنید. به اندازهای که این ترمزها حذف میشوند، میزان هماهنگی باورهای شما با خواستههایتان بیشتر میشود. این هماهنگی میان خواستهها و باورها، شما را به ایدهها، راهکارها، فرصتها و معجزاتی هدایت میکند که مسیر پیشرفت را هموار و لذتبخش میکند.
زیرا مهمترین اصلی که نهتنها خواستهها را محقق میکند، بلکه میزان همواری مسیر را نیز مشخص میکند، ” میزان هماهنگی باورهای شما با خواستههایتان” است.
سلام استاد عزیزم دورود
وااای واای استاد وقعا سپاسگزارم ازت این فایل واقعا میلیاردمیلیارد ارزش داره و چقدر شما راحت دراختیارمون قراردادی و واقعا ازتون ممنون و سپاسگزارم استاد من اصلا همیشه فکر میکردم چون دارم به فایلهای عباسمنش گوش میدم و اون مهاجرت کرده پس منم قطعا باید مهاجرت کنم تا طعم خوشبختی رو بیشتر بچشم .ولی استاد چقدر قشنگ توضیح دادین این سیمانهای ذهنم تازه یکم ترک خورده از گوهرهایی که از دهان شما خارج شده .من الان تازه متوجه شدم که من همین الان همینجایی که هستم خیییلی خوشبختم من دوست دارم تعغیر کنم به خاسته هام برسم ولی از همینجایی که هستم باید لذت ببرم و خوشبخت زندگی کنم و لزوما نیاز به مهاجرت ندارم .من حرکت کردن و دوست دارم ولی لزوما نه حتما با مهاجرت من ثروتمند شدن و دوست دارم ولی نه لزوما با مهاجرت کردن .واای استاد یک دنیا ازتون ممنونم بخاطر این گوهرهای زیبایتان که همیشه مسیر زندگی رو برامون لذت و لذتبخش تر میکنین .انشالا همیشه سالم و سلامت باشین
سلام به شما استاد عزیزم و سلام به شما مریم شایسته عزیز
استاد و بچه های عزیزی که کامنت منو میخونین من حرف برای گفتن باهاتون زیاد دارم تو این مدت زیادی که عضو سایتم فقط یه کامنت از شرح حال خودم گذاشتم و خیلی کم سر میزدم به سایت
من هم مهاجرت کردم گرچه به یه شهر نزدیک ولی خوب چون تک دختر بودم و به خاطر تعصبات خاص خانوادم اجازه بیرون رفتن تنهایی هم نداشتم چه برسه به اینکه بخوام تنها به یه شهر دیگه برم باید به خودم آفرین بگم من اگه بخوام از صد به خودم نمره بدم تو این موضوع هفتاد رو میدم خوب من اکثر موقع ها اکی بودم با موضوع غریب بودنم تو شهر قم ولی مواقع بارداریم اون ماهای اولش خصوصا تو بارداری دومم خیلی دوس داشتم خونه مامانم نزدیکم بود میتونست بیاد پیشم زود به زود و من برم خونشون اون موقع من تنهایی رو حس کردم بقیه مواقع تقریبا همه چیز خوب بوده اما زندگی تو یه شهر غریب محاسنش برای من فوقالعاده زیاد بودن مهمترینش اینکه سرم تو زندگی خودمه و فامیلامون نزدیکم نیستن که بخوان مدام رفت و آمد کنن و دخالت کنن و سر از زندگیم دربیارن چون اخلاقشون با من تفاوت زیادی داره و اینکه شهر قم شهر زنده و شلوغیه ومن هم عاشق شهرایشلوغم عاشق اینم که وقتی شب میریم بیرون مغازه ها باز باشن و اینکه این دور بودن از خانوادم (یه توضیحی بدم الان اکثر دخترای همسن من به شدت تاکید میکنم به شدت وابسته به خونوادشونن مخصوصا دوستام و دخترای فامیلامون یعنی تو هر کاری مامان و خانوادشون بهشون کمک میکنه تو خونه داری بچه داری و … انگار مسئولیتای زندگیشون و با خانوادشون تقسیم میکنن)زندگی تو شهر دیگه باعث شد که من تمام کارهام رو خودم انجام بدم حتی تو دوران بارداری بچه دومم و زمانی که دو ماهش بود ما به خاطر شغلمون سه بار اسباب کشی کردیم و من و همسرم به تنهایی از عهدش بر اومدیم اگه تو زندگیم برام مشکلی پیش اومد برای من زندگی تو شهر دیگه این حسن رو داشت که بدون اینکه کسی بفهمه مشکلاتم حل کنم درسته که فاصله شهر من تا قم زیاد نیست ولی به هر صورت اونطوریم نیست که به راحتی بتونم برای هر کاری به خانوادم وابسته باشم من چون از زمانی که دارم روی خودم کار میکنم از اخبار و حاشیهها سعی دارم خودم رو دور نگه دارم تو این موضوع هم بهم خیلی کمک کرده و من از حاشیهها خودم رو دور نگهداشتم و عاشق همسر و بچههامم و بهترین دوستم برام فقط و فقط همسرم چون حرف همو خوب میفهمیم جفتمونم تو مسیریم انگار که چون نودو نه درصد جامعه همش درگیر اخبار و حاشیه و ناله کردنن من وقتی با یکی که یه کم ناله میکنه و غر میزنه همصحبت میشم تا چند روز به صورت ناخودآگاه به حرفاش فک میکنم و به قول استاد که میگن محال شما چیزی رو بشنوین و ببینین و بهش فکر نکنین من اینو با تمام وجودم درک میکنم و این دور بودن بهم کمک کرده بتونم بیشتر رو خودم کار کنم
من چون عاشق ایرانم و عاشق شهر قمم و کاملا از جایی که هستم احساس رضایت دارم فکر نمیکنم که روزی به مهاجرت به خارج از کشور فکر کنم اما اگه دوباره بهم بگن انتخاب کن من قطعا زندگی تو یه شهر دور از خانوادم رو انتخاب میکنم چون خیلی به رشدم کمک کرده به استقلالم کمک کرده و میدونم خدا خیلی خیلی منو دوست داشته که این شرایط زندگی رو برام فراهم کرده چون یه روز بعد از اینکه واقعا از شرایط زندگیم خسته شده بودم و به خدا گفتم واقعا نمیدونم چیکار کنم و تسلیم شده بودم و فقط از خودش کمک خواستم خدا همسرم رو سر راهم قرار داد به طرز معجزه آسایی و به طرز معجزهآسایی داستان آشنایی و ازدواج ما رقم خورد
زندگی تو یه شهر دیگه به توحیدی تر شدن من خیلی کمک کرده خدایا سپاسگذارم
شاد و سلامت باشید
سلام به استاد عزیزم و مریم خانم نازنین
استااد یه چیزی در مورد خودم فهمیدم، من همیییشه دوست داشتم برم شهر بزرگ، شاید هم بخاطر مقایسه کردن خودم با بقیه بوده نمیدونم، چون الان که این فایل رو دیدم میبینیم خیلی هم از جایی که هستم لذت میبرم، محیط شهری نزدیک طبیعت، آدمهای آروم، ترافیک کم، مسیرها کوتاه(هرچند هنوووز هم ته قلبم دوست دارم مهاجرت و تغییر کنم)، ولیییی یه چیزی یادم اومد که قبلا خیلی تکرارش میکردم میگفتم من دوست دارم تو شهر بزرگ زندگی کنم شهری مثل اصفهان یا همدان، هم شهر بزرگن و امکانات دارن، هم اینکه هنوز اون حالت خانوادگی و سنتیشون رو حفظ کردن، چرا؟ چون رفتار تمااام کسانی که از تهران یا کرج دیده بودم من رو میترسوند، همه آدمهایی بودن که روابطشون با جنس مخالف اون چیزی نبود که من میپسندیدم، نوع لباس پوشیدنشون خیلی متفاوت از من بود، حتی تفریحاتشون اون مدلی بود که من دوست نداشتم مشروب، سیگار، قلیون، اماا تو شهرهای دیگه هر کسی رو میشناختم مثل خودم بود، واسه همین این روابط و نوع تفریحات تو شهر بزرگ (بخصوص تهران یا کرج) برام شده ترمز ذهنی.
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گلم
استاد مثل همیشه تحسینتون میکنم که چقدر عالی توضیح میدین و چقدرخوب ودقیق اون باورهای رو که نیاز به خودشناسی اشاره میکنی بهش .
استاد تو فایل قبلی هم کامنت نوشتم و اینجا هم در تکمیلش مینویسم تا به خود شناسی بیشتر برسم
من فکر میکردم خیلی تغیر کردم اما چند تا تضاد پیش اومد و واقعا فهمیدم که درجا میزنم یعنی روی خودم کار میکنم فایل هارو گوش میدم نوشته ونکاتی رو که یادداشت کردم رو میخونم و حالمو به ذور نوشتن و خوندن و گوش دادن وکنترل ورودی ها خوب میکنم
میگم به ذور منظورم اینه که چون واقعیت خیلی وقتا احساس بد رو دارم و همیشه در تلاشم که کاری کنم احساس خوب رو ایجاد کنم
بخصوص فشار مالی بیشتر این احساس رو ایجاد میکنه
اینارو نوشتم تا بگم
خیلی از ویژگی های رو که برا ی مهاجرت نکردن هست رو دارم
از موقعیت جدید و کار کردن با افراد جدید خیلی زود افسرده میشم و سخته برام
همین چند وقت پیش بود وارد یه شرایطی شدم که با افراد جدید اشنا شدم چند روزی هم کار کردم از تجربیاتشون خوب هم استفاده کردم اما از درون سختم بود داشتم زجر میکشیدم .
خودمو باشون مقایسه میکردم احساس ناتوانی داشتم در مقابلشون چون من ادمهای رو که یه ذره هم موفق باشن خیلی بلد میکنم تو ذهنم وناخوداگاه بت میسازم ازشون .
مورد بعدی بحث وابستگی هست که فکر میکردم خیلی بهتر شدم اما یه اتفاقی افتاد فهمیدم که چقدر حالم بد شد و دلتنگ میشدم مثل قبلا هام که احساس خفگی میکردم
یا اینکه در همین چند روز که رفته بودم تو فضای مهاجرت خود به خود هنوز که نرفتم احساس دلتنگی میکردم
مورد بعدی بحث ارتباط بر قرار کردن با افراد جدیده که خیلی سختمه واقعا
چون میترسم .میترسم سرم کلاه بذارن میترسم از ادمهای جدید
وتو ذهنم اینه که ادم چرا الکی باید محبت کنه به کسی دیگه ای حتما طمعی کاری داره با هاش
اینا همش ناخود اگاه همش برمیگرده به باورهای قبلیم
ولی من اگاهانه دارم روی دوره ها و فایل های شما کار میکنم و خیلی هم تغیراتم خوب بوده ولی راضی کننده نبوده
خلاصه استاد از هر لحاظی که شما فرمودین واقعیت اینه که من ویژگی های برای مهاجرت کردن ندارم
اما بصورت هدایتی شرایطی پیش اومد که تو کامنت فایل قبلی نوشتم رفتم گذرنامه گرفتم
و از خداوند خواستم که اگر این پیشنهادی که بهم شد کاملا هدایتی هم بود برای مهاجرت به کشور عراق برای کار باعث پیشرفت من میشود نشونه هاو کارهای بعدی رو هم بسادگی انجام دهد برام .
استاد درسته ویژگی های مهاجرت رو خیلی کم دارم
اما یه چیزی تودرونم میگه برو من کمکت میکنم تو برو حرکت کن
و اینم بدون که قطعا چالش ها هستن مشکلات هستن ادم های جدید ترسهای جدید شرایط جدید باید خودتو مهک بزنی با کار کردن روی باورهات با ایمان داشتن و توکل کردن میتونی خودت رو بهبود بدی.
و هدف های که از این تصمیمی که گرفتم برای مهاجرت (البته که خودمو سپاردم به خداوند که اگر قراره برم کارهارو به اسانی انجام بده برام )
هدفهام واقعا به دیگران ربطی نداره
برای چشم و هم چشمی شعاف دادن نیست
و در واقع اصلا من کلا فکر نمیکردم به مهاجرت اما این پیشنهاد که از طرف دوستم شد برای کار
این ایده اومد که از طرف خداونده و دقیقا ام بعد چند روز این فایل شما هم اومد یعنی همه چی با هماهنگی بوجود اومد
و هی می اومد که برو حرکت کن تو دل ناشناخته ها برو تو دل ترسهات برو که ظرف وجود ت بزرگ تر بشه برو .
و چون در مورد مهارت کارمم هم هست و ربط داره به شغلم قطعا درامد خیلی خوبی رو هم کسب میکنم احساس میکنم اماده ام برای یک جهش مالی و اینکه اینو همیشه به خودم میگم که این باورهای منه که زندگی رو بوجود میاره با ایمان داشتن به خدا قطعا پیشرفت میکنی و تازه من هیجی رو نمیفروشم برای رفتنم
میرم برای کار یک سفری میرم یک ماهه که هم خودمو مهک بزنم و هم خودشناسی بهتری داشته باشم و اگر هم فهمیدم که میتونم ادامه بدهم بازم هر ماه یه بار که میام کشور خودم بخاطر تمدید گذرنامه
خلاصه میفهمم چند مرده هلاجم و اینکه اینا از طرف خداوند اومده شک نکنم چون واقعا همش هدایتی شد
قطعا از تمام جنبه ها
اعتماد بنفس
عزت نفس
ظرف وجود
شرایط مالی
در تمام جنبه ها براحتی میتونم پیشرفت کنم
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامی
خواستم بگم موضوعی که تو مهاجرت خیلی تعیین کننده هست و استاد بارها بهش اشاره کردند اینه که انسان روی خودش سرمایهگذاری کرده باشه، یه وقت هست من تو ایران سرمایه خیلی زیادی ساختم، یا کسب و کارهایی ایجاد کردم، اگر این کسب و کارها و سرمایهگذاریها اساسش خودم باشم با یک نگاه توحیدی، هر جای دنیا هم برم میتونم همین طور راحت به ثروت برسم، درک این موضوع که من با میلیاردها دلار ثروت اگر ورشکسته بشم چقدر طول میکشه که بتونم دوباره اون ثروت رو بسازم، و پاسخ به این سوال که من برای ایجاد این ثروت چقدر به شرایط محیطی وابسته هستم و یا اینکه چقدر با توکل به خداوند به خودم متکی هستم، در مورد خودم بعد از مدتها بالا و پایین کردن به این نتیجه رسیدم که با کسب مهارت در زمینهای که بهش علاقه دارم و توانمندیشو دارم یعنی طراحی صنعتی و مدل سازی سه بعدی میتونم حتی با یه دونه ساک مهاجرت کنم، وقتی شما یک مهندس یا خیاط یا پزشک توانمند باشید شما به هیچ جای خاصی تعلق ندارید، یا اینکه مثلاً کسب و کار آنلاین داشته باشید و درآمد دلاری داشته باشید، اما این کار برای مشاغلی که وابسته به این آب و خاک باشه شاید کار سخت تری باشه… خواستم بگم مهمترین موضوع در بحث مهاجرت ینه که ما روی خودمون سرمایهگذاری کرده باشیم که این باعث میشه به هیچ جایی و به هیچ فرهنگی و به هیچ شرایطی وابسته نباشیم و با توکل به خداوند بتونیم در هر شرایطی ثروت بسازیم…