چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 2 - صفحه 10 (به ترتیب امتیاز)

939 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آذین گفته:
    مدت عضویت: 1108 روز

    بنام پروردگار پاک و هدایتگرم

    سلام بر استاد و مریم عزیزم

    استاد چقدر دوستت دارم و چقدر لذت بردم از این فایل عالی خدایی دمتون گرم

    استاد جانم من عذاب وجدان داشتم بابت قطع ارتباطم با یک نفر و توجیهمم برای خودم این بود ک این آدم با اینکه خیلی خوبه ولی تمام توجهش روی منفیاست و من هر دفعه کلی از خودم مایه میزاشتم تا این آدم فکرای خوب بکنه و بهتر بشه زندگیش ولی از ی جایی ب بعد دیگه نتونستم گفتم من نمیتونم اونو تغییر بدم و شما هم گفتین باید ورودیهامو کنترل کنم پس من این بها را برای بهبود شرایط خودم باید میپرداختم و من دلم انسانهای عالی ک همه جوره راه زندگیشون را درست کردند و دارن روی خودشون کار می‌کنند مثل خودم را میخوام.

    الهی شکرت

    استاد جان ممنونم از این فایل عالی

    مریم جان ممنونم

    دوستتون دارم

    خدایا شکرت

    عاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  2. -
    محمد مردان نژاد گفته:
    مدت عضویت: 1167 روز

    به نام خداوند غفور رحیم

    سلااااام سلااااااااااامی پر از انرژی مثبت پر از خبر های خوب خیلی دلم تنگ شده بود برای کامنت گذاشتن و به اشتراک گذاشتن خبر های خوب نتایج خوبم و توجه کردن به نعمت ها و بهبود ها

    اقا اومدم دسته پرم اومدم استاد جون خیلی ارادت دارم خانم شایسته خیلی مخلصیم

    دوستان خیلی ممنونم بابت حضورتون با پاسخ های قشنگتون این حس خوبمو به خودم برگردونید خوشحال میشم نظرتون رو راجب کامنتم بدونم

    خدارو شکر خدارو شکر

    خب من چهار ماه پیش اینجا کامنت گذاشتم زیر این فایل در مورد تصمیمی که گرفته بودم یا بهتره بگم خواسته ای که در من ایجاد شده بود خب من از تقریبا 17 سالگی خیلی مذهبی شده بودم و چون ورزش قهرمانی هم میکردم خیلی درگیرش بودم اصلا دوست نداشتم وارد رابطه عاطفی بشم ترمز هایی مثل وقتمو میگیره مثل مسائل مالی که باید پول خرج کنی از کار کاسبی میفتی از ورزش میفتی یعنی از هفت سال پیش تا الان که بیستو چهار سالمه تو رابطه نبودم تو این یکسالو نیمی که پای درس های استاد نشستم ذره ذره تغیراتی در من ایجاد شد که خیلی از ترمز هام برداشته شد اصلا نگاهم نسبت به رابطه و چیزی که ازش میخوام تغییر کرد ترمز مثلا من فکر میکردم باید وضع مالیم خوب و پرفکت بشه بعد وارد رابطه بشم که تو دوره عزت نفس اصلا استاد گفت الان وضع مالیت خوب نیست مگه قراره اینجوری بمونه سرو بگیر بالا برو با عزت نفس دست بزار رو بهترین دختر

    یا خیلی از ترمز هایی که داشتم مربوط به باور های مذهبیم بود که برطرف شد و مندچهار ماه پیش خواستم با تمام وجودم از خدا خواستم یه روز یه دختررو دیدم خوشم اومد رفتم باهاش صحبت کردم گفت تو رابطس منم ارزوی خوشبختی براش کردم و خدافظ بعد از ظهرش اومدم تو سایت دیدم استاد این فایلو گذاشته خیلی هدایتی یعنی شما فرض کنید بعد سال ها یه تصمیمی میگیری یه اقدامی میکنی بعد دو سه ساعت بعد میای تو سایت میبیتی استاد راجب همون موضوع فایل گذاشته این برام نشونه بود که خدا گفت من کمکت میکنم

    خب من یه چند روزی چسبیدم به این موضوع این خواستم همش فکرم شده بود وارد رابطه بشم دیگه غافل شده بودم از قانون چند باری به چند نفر پیشنهاد دادم از همشون یه جمله شنیدم یا متاهل بودن یا تو رابطه بعد یه زنگی تو سرم صدا کرد گفتم محمد داری چیکار میکنی پس خدا چیکارست تو میخوای همه کارارو خودت انجام بدی مگه فیزیکیه این سازو کار این دنیا مگه استاد نگفته فیزیکی نیست مگه نگفته ذهنیه تو روی خودت کار کن عزت نفست چیه به هرکی میرسی درخواست میدی

    بعد یه نکته رو هم بگم من دوست داشتم یه حسی داشته باشم به اون شخص میفهمید منظورمو یعنی دوست داشتم عاشق بشم بعد وارد رابطه بشم و دوست داشتم اون ویژگی های اخلاقی و درونی که میخوام رو ببینم توی طرف مقابلم بعد خیلی هدایتی هدایت بشم به سمت اون شخص خب من رها کردم این موضوع رو یعنی من دیگه هر روز تو تمرین ستاره قطبیم این درخواستو ننوشتم رهاش کردم ولی خب گوشه ذهنمم بود

    توجهمم گذاشتم روی کسانی که به راحتی توی یه راببطه درجه یک هستند توجهمو گذاشتم روی دختر های خوبو درجه یکی که تو رابطه هم نیستند خیلی هم ادم حسابی هستند و مثلا میگفتم ببین هست و این جمله که در این جهان فراوانی هست و خدا هم شخص مناسب منو به سمتم هدایت میکنه رو به خودم میگفتم

    و توجهم رو گذاشتم روی ارزش های خودم که چقدر ادم قابل اعتمادی هستم خدارو شکر چقدر ادم صادق خاکی خوش اخلاق همراه و خوش قلبی هستم به لطف خدا چقدر ادم فعال تلاشگر و ادمی که همیشه دوست داره رو به جلو باشه پیشرفت کنه و توسعه بده چقدر روی خودم کار میکنم و متعهد هستم در این مسیر زیبا چقدر مثبتم و فقط دوست دارم شادی هامو با دیگران و عزیزانم به اشتراک بزارم و مسائلم رو تنهایی با یاری الله حل میکنم چقدر قابل اطمینان و امانت دار مردم هستم و چقدر سعی میکنم پولی که میسازم حلال باشه الهی شکرت و چقدر زیبا سالم خوش تیپ خوش استایل و خوش سلیقه ام و البته ورزشکار الهی شکرت این ها همه لطف خداست و من هم با دونستن ارزش های خودم باید سپاسگذاری رو بجا بیارم و خودم رو لایق یه شخص فوق العاده بدونم

    ببینید من یه سری ویژگی ها تو سرم بود مد نظرم بود برای اون شخص

    دوست داشتم اونجوری باشه قبلا از خدا خواسته بودم ولی دیگه یادم رفته بود که اونارو خواستم

    کاری نداریم دو سه ماه گذشت تا سه هفته پیش که رفتم دارو خونه نزدیک فروشگاهمون یه شامپو بخرم رفتم تو یه دختر خانم اونجا بود به عنوان فروشنده و من اصلا حواسم بهش نبود و توجه نکردم بهش خریدمو کردم اومدم بیرون تا اینکه فردا صبحش از جلوی فروشگاهم رد شد و من خیلی اتفاقی باهاش چشم تو چشم شدم هم من خیلی نگاش کردم هم ایشون خیلی منو نگاه کرد به رسم ادب چون ازش خرید کرده بودم یه سلام هم دادم ولی جواب نداد خخخ رفت من خوشم اومد از جذبش

    اقا گذشت تا فردا صبح دوباره راس ساعت پنج دیقه به یازده دوباره از جلوی مغازه رد شد همونجوری همو نگاه کردیمو رفت ولی من هوری دلم ریخت ضربانمم رفت بالا یه حسی توم ایجاد شد خیلی باهاش حال کردم با سادگی پوشش با چهرش با جذبه بودنو سنگین بودنش دلبر بودنش با نمک بودنش وزه یزره هم شیطونه خخخخ

    از لحاظ ظاهر اول ازش خوشم اومد بعد اصلا فهمیدم من این چهره رو شبیهشو تو یه فیلم دیده بودم خیلی هم ساده هستا اصلا مثل این دخترای امروزی که هزارتا برنامه رو فیسشون پیاده میکنن نیست یه فیس دست نخورده

    موها فر و بور پوست سفید بانمک

    کاری نداریم فهمیدم من اینو قبلا خواسته بودم و گفتم مثلا چقدر خوب میشه چهرش اینجوری باشه

    دیدم خودشه خب حالا به اندازه ای که چهره برام مهم هست سلیقم باشه بیشتر از اون شخصیت و اخلاق و باوراش برام مهمه و کنجاو بودم ببینم چجوریه

    خب روز سوم چهارم بود دامادمونم همیشه با من در مغازس اونو رد کردم بره نون وایی چون دوست نداشتم جلوی اون با این خانم صحبت کنم الکی بهش گفتم برو نون بخر راس همون ساعت اومد من صداش کردم گفتم خانم محترم وایساد گفتم یه لحظه تشریف میارید یهو برگشت رفت نیومد بعد همسایه هامونم کنج کاو شدن ممد اقا عاشق شدی منم خیلی بداهه گفتم ن مشتریمونه جنس مرجوع کرده منم باهاش بحثم شده اونم پولشو نگرفته جنسو گذاشته رفته الان صداش کردم پولشو بدم نیومد خب خلاصه خدا بخیر گذروند من دوست نداشته جلو کاسبا اونجا یکم صورت خوشی نداره جلو دختر مردمو بگیری بعد تو ذهنم گفتم کار خدا باید راحت انجام بشه من دیگه صداش نمیکنم نگاهشم نمیکنم جلو مغازه دارو خونه هم نمیشه بری اکر خدا بخواد و صلاح من ایشون باشه هدایتی یجوری یه جایی میبینمش و رها کردم اقا گذشت دو سه روز بعد رفتم سرویس دم میدونمون دم سرویس یهو باهم رو به رو شدیم ایشون داشت جلوی مسجد با موبایلش حرف میزد منم صبر کردم تلفنش تموم بشه و بعد رفتم جلو گفت جانم اول من یه عذر خواهی کردم بابت اون روز گفتم شاید جای مناسبی نبود من صداتون کردم ولی شما چرا نیومدی مگه میدونستی من باهاتون چیکار دارم گفت ن نمیدونستم ولی دوست نداشتم اونجا بین اون همه ادم وایسم منم تشکر کردم که واینستاد و خوشمم اومد از این حرکتش و تحسینش کردم یعد موضوع رو باهاش مطرح کردم گفتم واقعیت من ازتون خیلی خوشم اومده گفت ن من نمیخوام وارد رابطه بشم گفت ادمیم که دوست دارن گاهی تنها باشم و از تنهاییم لذت ببرم گفتم عه این اصلا خواسته منه که طرف مقابل اینجوری باشه و درک کنه که منم دوست دارن این جوری باشم و رابطمون بدون وابستگی باشه و لحظاتی در کنار همیم لذت ببریم ولی من فهمیدم داره ناز میکنه و اصلا این نازشو دوست داشتم دوست نداشتم راحت قبول کنه به مثلا یه نفری که تو خیابون بهش درخواست داده و شناختی هم روش نداره بازم بهش گفتم من دوست ندارم مزاحمتون بشم اگر نظرت برگشت خودتون یجوری بهم بگید

    گذشت دو سه روز گذشت من داشتم میومدم مغازه صبح ساعت نزدیک یازده بود گفتم بزار برم تومترو ببینم میبینمش حدس زدم از مترو بیاد حسم بهم گفت ممکن بود از بی ارتی هم بیاد چون جفتش ایستکاهش نزدیک مغازه ماست ولی هدایت شدم مترو رفتم تو مترو پنج دیقه تو محوطه ایستادم یهو دیدم اومد رفتم جلوش جا خورد لبخند زدم اونم لبخند زد گفتم میشه خواهش کنم سه چهار دیقه وقتتونو به من بدید گفت اینجا چیکار میکنی اتفاقی منو دیدی گفتم ن اومدم منتظرت وایسادم از اونیکی در مترو بردمش بیرون و تو یه کوچه خلوت وایسادیم صحبت کردم باهاش و حسمو بهش گفتم گفتم شمارمو بگیر و فکراتو بکن هر موقع دوست داشتی پیام بده

    خلاصه شماررو دادم دو سه روزی روزی گذشت و من هر روز میرفتم مترو اونم میومد پیشم صحبت میکردیم و یه سری خصلت هاش خیلی خوشم اومد اینکه به کارش متعهد بود هر روز انتایم حاضر میشد و یه سری جزئیات اخلاقی دیگش توجهمو جلب کردکه من قبلا خواسته بودمشون و و دوازدهم ابان یه شاخه گل بهش دادم خیلی خوشحال شد و خیلی تشکر کرد توجهش کلا روی زیبایی هاست با اینکه من اصلا راجب این موضوعات صحبتی نکردم باهاش و خیلی سپاس گذار بود بهش گفتم چرا پیام نمیدی همچنان گفت نمیخوام وارد رابطه بشم و من ب6ش گفتم فردا یک ساعت زود تر بیا این نزدیک یه کافه دنج هستش بریم اونجا یکم صحبت کنیم اولش گفت ن و من بهش گفتم فردا ده صبح پای این درخت منتظرتم فردا صبح من رفتم اونجا راس ساعت ده شمارشم نداشتم دیدم ایشون هم راس ساعت ده حاضر شد دیدمش خیلی خوشحال شدم یه شاخه گل رز ساده دیگه بهش دادم و گفتم گل برای گل خیلی خوشحال شد ذوق کرد کلا ادم خوش ذوقیه من اینجور ادمارو خیلی دوست دارم رفتیم کافه نشستیم حال احوالی کردیمو بهش گفتم ببین من ازت خوشم اومده اون ویژگی هایی که میخوامو داری حسم بهت خیلی خوبه گفتم تا الانم به نظرم خدا کمکم کرده که با تو اشنا بشم مثل اونروز دم مسجد دیدمت میتونست یک دیقه اینور اونور بشه و تو خیابون نبینمت تا صحبت کنیم باهم یا مثلا تو مترو دیدنت یه سوال ازت میکنم

    دلیل این که شماررو گرفتی و پیام نمیدی رو نمیدونم اما اگر از من خوشت نمیاد تو سلیقت نیستم به هر دلیلی فیسم اخلاقم یا هر چیز دیگه ای چون من محتاج رابطه نیستم تنهایی هم حالم خوبه دوست دارم وارد رابطه بشم ولی نه به هر شکلو بزور التماس و … من ناراحت نمیشم و پا میشم میرم دیگه هم جلوتو نمیگیرم و براتم ارزوی خوشبختی میکنم و تو این یه مورد بحثی نمیمونه چون من همینیم که داری میبینی و عاشق خودمم هستم الانم تلاشمو کردم که باهات اشنا بشم و سعی کردم درست رفتار کنم که اعتماد کنی ولی در مورد وابستگی بدون من هر کسی که بخواد از زندگیم بره بیرون و نخواد در کنارم باشه در رو براش باز میکنم و میگم بفرما به سلامت چون لذت برام اولویته و تا زمانی که از وجود هم عاشقانه لذت میبریم در کنار هم میمونیم هیچ اجبار و تحمل کردنی در کار نیست

    و جوابی که داد گفت خوشم میاد ازت و منم دوستت دارم از همه چیزت فقط اصلا دوست ندارم تو محل کارم کسی مطلع بشه فعلا من هم گفتم موافقم چون این منطقه هم محل کسب و کار منه و خیلی ساله جزو کاسب های قدیمی اینجا هستم و شما هم محل کارتونه فعلا کسی متوجه نشه به صلاحه فکر میکنم و بابت این دقت و حواس جمع بودنش تحسینش کردم و و گفتم مشخصه که دختر خانواده داری هستی که که این چیزا برات مهمه بعد متوجه یه ویژگیش شدم که قبلا از خدا خواسته بودم اینجوری باشه خیلی هم صحبت خوش ذوق و خوش مشربیه وقتی پیش همیم خیلی باذوق با هم حرف میزنیم و متوجه نمیشیم زمان چجوری میگزره و قالب صحبتامونم در مورد زیبایی هاس تحسین گر هستش و هر زیبایی میبینه چه تو من چه تو هر چیز دیکه ای در موردش صحبت میکنه و به زبون میاره بدون اینکه من در مورد اینکه تو قانون باشم باهاش صحبتی کرده باشم احساس میکنم خدا شخص هم فرکانسمو هدایت کرده به سمتم

    البته ن اینکه من فقط دنبال شباهت باشم ن من به تفاوت های سلیقه هر کسی سعی میکنم احترام بزارم و با تفاوت ها ادم هارو بپذیرم قطعا من بی نقص نیستم ایشون هم بی نقص نیست هیچ ادمی کامل نیست و من فقط سعی میکنم زیبایی هارو ببینم نمیگم اینکارو خوب انجام میدم ولی به اندازه ای که انجام میدم دارم لذت میبرم از زندگیم

    لذت بخشه باهاش هم صحبت شدن

    اون روز صبح از حضور هم لذت بردیم بعد من رفتم پی زندگیم تا شب هیچ پیامی به هم ندادیم لحظهرو لذت بردیم و طول روز هم به زندگیمون کارمون رسیدگی کردیم بدون وابستگی و همین روند هم ادامه داره و از این ازادی تو رابطمون لذت میبریم پیام بده هر وقت بتونم جواب میدم و برعکس من هم پیام بدم ایشون هر وقت راحت باشه جواب میده و جفتمون این هارو تو رابطه میخواستیم و الان که با هم اشنا شدیم اینجوری هستیم ن اینکه بخوایم تغیر بدیم هم دیگرو

    اون شب تا صبح با هم چت کردیم خیلی هم لذت بخش بود خدارو صد هزار مرتبه شکر میکنم بابت این اجابت قشنگش

    بعد متوجه یه موضوع شدم من قبلا دوست داشتم پارتنرم یا همسرم هم صنف من باشه تو حوضه ی کاریم من کارم پوشاکه بعد فکر میکردم ایشون دانشجوی پزکیه که تو دارو خونه کار میکنه گفتم دانشگاه چی میخونی گفت طراحی لباس اقا من کپ کردم انقدر خداوند جزئیات خواسته منو اجابت کرده دیگه از این به بعد خواسته هامو از خدا با جزئیات خیلی بیشتری درخواست میکنم به خودشم گفتم گفتم ببییییییین من اینارو از خدا خواسته بودم باورت میشه ؟؟؟؟

    اونم با تعجب و ذوق میگفت چه جالب اونم گفت من چند وقت پیش یه جا خوندم رابطه اذر ماهی ها با خردادی ها خیلی خوب میشه الان تو خردادی چه باحال

    خلاصه خیلی داره خوش میگذره

    و یه چیز دیگ من یه خانومی رو تو فضای مجازی دیده بودم شاعر بود خانم نیکراه خیلی هم صداش قشنگ بود خیلی وقت پیش بعد همونجا تو دلم گفته بودم چی میشه مثلا همسر یا پارتنر منم اینجوری شاعر باشه صداشم قشنگ باشه همینقدرم مهربون اقااااا باورتون میشه یجوری شعر شعر میخونه یه صدایی دااارهه که صداش با روحو روان بازی میکنه خخخخ گفتم عععععععع خدااااااااییااااااااا مگهههه میشه شککککککرتتتتتتتت که انقدر به جزئیات خواسته من توجه داشتی شکرت میدونید این نتیجه این اجابت خداوند باعث شده صبحا که خواسته هامو مینویسم دیگه با یه حس خیلی بهتری مینویسم میدونم که چند وقت دیگه یهو میبینم توی داشتن اون نعمتم حالا اون نعمت میتونه هر چیزی باشه چجوریشو کاری ندارم من چجوری میتونستم یه شاعر پیدا کنم یه نفرو پیدا کنم که تا این حد ازادی تو رابطرو بخواد تا این حد شعور داشته باشه راستی گفتم شعور الان مد شده پسرا دخترا رو که میبرن بیرون خیلی هزینه میکنن یا خیلی دخترا خیلی مثلا براشون مهمه که پسره ماشین موتور داشته باشه اهل برنامه باشه و …… خب من زیاد با این اخلاقا حال نمیکنم و

    ولی من تو پرو فایل ایشون یه متنی گذاشته بود خوندم خیلی زیبا بود نوشته بود من همیشه سادگی رو ترجیح میدم به تجملات و و زیابیی که سادگی برایم داشته تجملات ندارد و کتاب ها و سادگی تنهایی و بودن با کسی که من را بفهمد را دوست دارم خب من عشق کردم اینو خوندم بعد توجه کردم ببینم رفتارشم همینجوری هست دیدم اصلا نه میپرسه ماشینت چیه ن موتورت چیه ن راجب مسائل مالی حرف میزنه بعد دفعه دوم که رفتیم کافه من صبحونه خوردم اون چیزی نخورد فقط یه شات قهوه خورد بعد بلند شد بزور میخواست حساب کنه منم نزاشتم و خیلی خیلی خیلی حال کردم از این رفتارش هر جا هم میریم پیاده میریم من وسیله ندارم

    خیلی هم خوش میگذره

    و البته ظاهر ایشون هم خیلی سادست بدون ارایش و ساده ساده لباس ها ساده و من خیلی میپسندم این سادگی رو

    ببینید خیلی وقت نیست تو رایطه ایم ولی انصافا تا اینجاش تا همین الان من به جز زندگی استاد با خانم شایسته رابطه ای با این کیفیت ندیده بودم همش به نکات مثبت همدیگه اشاره میکنیم ذوق میکنیم و لذت بخشه برام یجورایی تجربه اولمم هست که تو رابطه عاطفی ان البته تو قبل هفده سالگی تو نوجونی با دخترای همسایه شیطونی میکردیم خخخخ ولی ن حسی بود ن درکی بود ن چیزی و این لذتی که الان دارم میبرم از رابطه رو اول از خدا ممنونم بعد از استاد عزیز استاد جان دست بوستم خانم شایسته دستبوسم ممنونتونم که زیبایی های زندکیتونو با من به اشتراک گذاشتید تا خواسته ها شکل بگیره در من و اینطور زیبا خواسته ها خلق بشه الهی شکرت برای همتون چنین رابطه رویایی رو ارزو میکنم اگر نکته ای هست که احساس میکنید من باید رعایت کنم یا اشتباهی انجام دادم بهم بگید برام کامنت بزارید کانتاتون انرژیمو بیشتر میکنه تا باز زیبایی های زندگیمو اینجا به اشتراک بزارم ممنونم ازتون الهی شکرت منتظر خبر های خولم باشید استاد نگفتم مخ یه دختر خوشگلو درجه یکو میزنم الوعده وفا خخخخخخخ عااااااشتم استاد جون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
    • -
      زیبا گفته:
      مدت عضویت: 2513 روز

      سلام

      به نام خالق عشق

      آقا محمد سلام

      وای چه قدر قشنگ نوشتی

      اصلا فقط میگم ایول

      چه خوب خودت رو کنترل کردی

      هر لحظه قانون رو به یاد آوردی

      اصرار نکردی خودت بودی و اجازه دادی خودش باشه

      داداش خیلی ذوق داشت تعریف کردنت

      یعنی انگار یه نفر جلوم نشسته و میگه خنده هات

      لحظه ایستادن و دیدنش

      لحظه گل دادن بهش

      تو کافه بودن و خندیدنتون

      همه رو میشه احساس کرد

      قلم شیوا و رسایی داری

      بهت تبریک میگم

      و امید دارم بهترینها برات رقم بخوره

      استیکر خنده و شیطنت

      شاد موفق و ثروتمند باشید در دنیا و آخرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        محمد مردان نژاد گفته:
        مدت عضویت: 1167 روز

        به نام خداوند غفور رحیم

        زیبا خانم سلام خواهر هم فرکانسی گلم خیلی خیلی ممنونم بابت تبریکتون خدارو شکر برای حضور ادم های پر انرژی خیر خواهی مثل شما من راجب خنده هام تو کافه و لحظه دیدنش چیزی ننوشتم ولی چه خوب شما حدس زدید و احساس کردید مشخصه که خودتون خیلی روی خودتون کار کردید و در مدار فوق العاده خوبی قرار دارید انشالله زندگیتون هر لحظه پر از نعمت شادی و حس خوب باشه اره من اصرار نکردم کلا از چیزی که به اصرار الوده باشه خوشم نمیاد و کار خدا باید اسان و در رهایی انجام بشه و خدارو شکر میکنم که انجام شد الانم که در رابطه ایم جدا از لذتی که میبرم چیز هایی کا میخوام توی اون شخص ببینم رو از اون نمیخوام بلکه از خدا میخوام و فقط دارم روی خودم احساس لیاقتم تجسماتم و ورودی هام کار میکنم سعی میکنم ناظر باشم روی افکارم تشکر تشکر زیبا خانم زندگیت پر از زییایی مثل خودت ممنون بابت تحسینتون البته که شما هم برای این شخصیتتون قابل تحسین هستید

        یا حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مجید عزیزی پیردوستی گفته:
      مدت عضویت: 1506 روز

      به نام خدای مهربان

      سلام محمد عزیزم

      خیلی ذوق کردم از این کامنتت

      آفرین بهت باعث شدی که در من هم شوقی برای ایجاد برقراری یک رابطه به وجود بیاد بهت تبریک میگم که اینطور به رب العالمین سپردی و اینطور ساده و راحت همه چیز داره واست پیش میاد داداش خوبم شک نداشته باش که به این خواسته که رسیدی با همین روش به سادگی به هرچیزی دیگر میرسی

      کامنت تو هدایت الله بود و کلی لذت بردم تحسینت میکنم که چنین آزاد و رها رابطه ای را شروع کردی و قرار کلی کن فیکون دیگه هم به وجود بیاری

      خیلی دوست دارم بازم از این مسیر لذت بخش و نتایج فوق العادت بنویس و منم بیشتر لذت ببرم و باورم قویتر بشه

      عاشقتم محمد عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        محمد مردان نژاد گفته:
        مدت عضویت: 1167 روز

        به نام خدا

        سلام اقا مجید ارادت دارم عزیز ممنونم بابت تبریک و تحسینت ممنونم بابت حس خوبی که بهم دادی تشکر دم شما گرم که انقدر خون گرمو مشتی هستی و انقدر تمرکزت به نکات مثبته و خدارو شکر میکنم که خبر من از این نعمت در زندگی پیامی بوده دلگرم کننده برای خواسته های شما الهی شکر حتما خبر خوب نعمت هایی که خدا بهم میده رو در سایت قرار میدم انشالله که زندگی شما هم سراسر نعمت باشه و به شخصی که هم مدار شماست و لایق شما هست هدایت بشید توسط خدای مهربون شاد باشی رفیق

        یا حق

        تشکر

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    سعید طهماسبی گفته:
    مدت عضویت: 1095 روز

    سلام به استاد عزیزم و دوستان گرامی

    واقعا نمیدونم چی بنویسم، گاهی وقتا کلمات و جملات کم میارن

    دیشب داشتم با خدا صحبت میکردم و در مورد ازدواج نشانه میخواستم، گفتم خدایا تا فردا بهم نشانه بده و منو هدایت کن که تصمیم برای ازدواج با شخص مورد نظر درست هست یا خیر، اینم بگم که تازه در مرحله فکر کردن به این موضوع بودم،

    صبح که بیدار شدم این فایل رو دیدم، من همیشه فایل هایی که روی سایت میاد رو سریع دانلود میکنم ولی گاهی وقتا ممکنه یکی دو روز یا بیشتر طول بکشه که ببینم ولی امروز بعد از یک زمان کم فایل رو دیدم و زمانی که شما شروع کردید درباره موضوع صحبت کردن واقعا نمیدونم چطور بگم که چه حسی بهم دست داد، هدایت و نشانه از این بهتر ؟؟ مگه هست دیگه؟؟ دقیقا 2 تا از مواردی که توی این فایل گفتید ترمزهای من هستند که هیچوقت فکرش رو نمیکردم که این ها مهم باشن، من روز اول آپدیت این دوره را خریداری کردم و الان دارم برنامه ریزی میکنم که چطور میشه زودتر شروعش کنم، باتوجه به اینکه دوره های دیگه شما رو دارم آموزش میبینم

    خیلی سپاسگزارم از خداوند متعال به خاطر وجود ارزشمند شما

    موفق و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  4. -
    سودا مختاری گفته:
    مدت عضویت: 1970 روز

    به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی و زیبایی و عزتمندانه و به صورت کاملا طبیعی و بدیهی

    سلام به استاد و مریم عزیزم و دوستان عزیز

    استاد جان ومریم عزیزم عاشقانه از شما دو عزیز دل تشکر میکنم که انقدر عالی روی بهبود دائمی همه محصولات فایلهای دانلودی و در همه بخش‌های سایت با عشق کار می‌کنید و این آگاهی های زیبا در راستای رشد ما و جهان هستی رو منتشر میکنید سخاوتمندانه در اختیار ما قرار میدید تا مسیر رسیدن ما به خواسته هامون رو راحتر ،زیباتر ،لذت بخش تر و عزتمندانه تر کنید

    در این فایل ترمزها و باورهای محدود کننده که مانع تجربه رابطه عاطفی عاشقانه و به دور از وابستگی شده رو عالی گفتید و باور قدرتمند کننده و درست رو هم در مقابلش گفتید و فوق‌العاده آگاهی دهنده بود و همه این موارد تو ذهن من بود و البته از زمانی که تو این سایت اومدم خیلی زیاد هدایت شدم به این باورهای نادرست و در موردش با خودم و خواهرم که هم مسیر هستیم صحبت میکردیم و سعی کردیم الگوهای درست رو پیدا کردیم و بهش توجه و تحسین و تائید کردیم که مهم ترین و ارزشمندترین و بهترین الگو درست در همه زمینه‌ها شما استاد جان و عزیز دلتون هستید و تو زمینه روابط عاطفی واقعاهنوز الگویی فراتر از رابطه عاطفی شما ندیدم ولی همین که ابن رابطه رو دیدم و به درک درست از رابطه با باورهای درست رسیدم در ابتدا اصلا خواسته رابطه عاطفی درست در من ایجاد شد و الگو دادم به ذهنم که می‌شود و هست و امکان پذیر ه که چنین رابطه عاطفی رو تجربه کرد و به الگوهای بیشتر هم با این تغییر باور و ایجاد خواسته هدایت شدم که ببینم

    باور کردن فراوانی جهان در همه زمینه ها باعث شده من هرروز در مسیرم رابطه عاشقانه زیبا و ثروت و فراوانی جاری و کسب وکارهای موفق رو ببیننم و تحسین و تائید میکنم

    دیدن این الگوهای موفق باعث شده کانون توجه من به خواسته هام باشه و این باورهای درست احساس منو خوب و آرامش منو بیشتر کرده و تمرکزم رو بزارم روی خواسته هام و از مسیر رشد و بهبود دائمی شخصیتم لذت ببرم و نتیجه گرا نباشم ایمااااان دارم بودن در این مسیر الهی کارکردن روی خودم و ادامه دادن این مسیر با احساس خوب و تغببر افکار و فرکانسهام منو هدااااایت میکنه لاجرم خودبه خود به تجربه خواسته هام

    در زمینه روابط عاطفی ، آزادی مالی ،سلامتی ،آرامش وآزادی من خیلی بهتر شدم در مدار بالاتری هستم و این مدار با رشد شخصیت و باورهای توحیدی و درست من داره تکاملی آروم آروم بهتر وبهتر میشه و من این روند رو ادامه میدم با درک قانون الهی و عملگرایی من در مسیر درست رها و تسلیم هستم

    درک قانون و قدرت باورها باعث شده من تلاش ذهنی و باورها رو بسیار جدی تر و مهم تر از تلاش فیزیکی سخت و رنج آور در همه زمینه ها بدونم و سعی میکنم با این دوره های عالی که خداوند در بهترین زمان برام خریده بهتر وبیشتر قانون رو درک و عمل کنم و کنترل ورودیهای که در این آزادی وآرامش بیشتر که دارم فوق‌العاده عالی و زیباتر و راحتتر شده

    پاشنه آشیل من هم باور فراونی و لیاقت هست و من سعی میکنم تو هر خواسته ای که دارم این دو باور رو بیشتر روش کار کنم و با دیدن الگوهای درست برای ذهن من منطقی میشه که هست ،فراوانه، می‌شود لایق بی قید و شرط راحته ،آسونه چون خدا کارها رو برام انجام میده و من فقط در مسیر درست الهامات و هدایت‌های الهی رو دریافت و عمل میکنم

    استاد جان من سعی میکنم درک کنم کارکردن روی باورهام مهمترین کار دنیاست برای من و این رو خیلی مهم تر و فراتر از کار فیزیکی بدونم که با باورهای نادرست بی نتیجه هست

    درک کردم کار جهان هدایت من به سمت باور هایم هست و ثابت کردن باورهایم چه محدود کننده و چه قدرتمند کننده به من هست و باورهای درست مسیر رسیدن من به خواسته هام رو راحتر، لذت بخش تر و عزتمندانه تر میکنه هدایت میکنه به ایده های عالی به زمان و مکان درست و با یه اقدام ساده وراحت به خواسته ام لاجرم هدایت میشم و باورهای نادرست مسیر سخت تلاش فیزیکی سخت و رنج آور و ایده ای نادرست زمان و مکان نادرست هم لاجرم جهان خداوند هدایت میکنه

    انشالله در این مسیر با توکل و ادامه دادن و بهبود دائمی لاجرم هدایت میشم به تجربه خواسته هام عاااااشقتونم خدایا عاشقتم که عاشقمی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
  5. -
    SAEID987645 گفته:
    مدت عضویت: 836 روز

    سلام دوستان

    امیدوارم حال دلتون خوب و خوش و خرم باشه

    امروز من با یک تیم کوه نوردی جای همه دوستان خالی در دل طبیعت بودم

    شعار این تیم این هست در دل طبیعت ساعاتی رو بدون دغدغه به چیزهای بی ارزش سپری کن

    واقعا گروه قشنگی هست با هزار عقیده و تضادهای فکری و رفتاری و گفتاری

    امروز من در یه جمع مشارکت عمومی سوال آقای عباس منش رو مطرح کردم همین که چرا با تمام تلاش هایم به خواسته هایم نرسیدم؟؟؟؟

    میدونی چرا؟ چون ما گاهی نا خودآگاه در ضمیر روزمرگی خود برا خودمون ترمز می‌سازیم

    ترمزهای تکثیری به صورت تهاجمی

    اینکه بهمون گفتن برای حقت بجنگ برای اینکه بهمون گفتن حق گرفتنی هست نه دادنی برای اینکه بهمون نگفتن ارزش هر چیزی رو بسنج ببین اون چیز ارزشش چیه!

    گاهی برای مسائل بی ارزشی ما برای حتی چیزی که حقمون هست می‌جنگیم که ارزش گرفتن نداره؟ ، برای افرادی محبت های الکی میکنیم که لیاقت محبت نداشتن یا سر همونا با کلی آدم اطرافیانت میجنگی بات دشمن میشن به خود میایی میگی این دشمنان ارزش جنگیدن دارن یا نه؟ ، یا تهش برای مسائلی اعصاب خودمون خرد میکنیم که میگیم این چیز ارزش اعصاب خردی رو داشت یا نه؟ یا کاری رو میکنیم از روی عصبانیت از روی شتابزدگی میگیم ارزش انجام دادن اون کار رو داشت یا نه یا فکری به ذهنمون میاد بعدش میگیم ارزش فکر کردن به اون رو داشت یا نه؟

    که من کمابیش تو کامنت دوستان همین چیزها رو خوندم که خیلی هاشون حتی خودم مفهوم ارزش و وقت و طلا رو نمیدونستیم

    اگر وقت خودمون رو طلا بدونیم دیگه برای هر چیزی بی ارزشی وقتمون رو تلف نمی‌کنیم دنبال مسائل حاشیه ای که وقتمون بسوزه نمیریم

    خیلی از اوقات ما هر چیز با ارزشی رو بی ارزش و هر چیز بی ارزشی رو با ارزش کردیم این یعنی ترمز به خواسته هات نرسیدن

    مفهوم ارزش رو این جمله هام میتونی بفهمی چیه

    ارزش یعنی:

    ارزش یک خواهر را، از کسی بپرس که آن را ندارد.

    ارزش ده سال را، از زوج هائی بپرس که تازه از هم جدا شده اند.

    ارزش چهار سال را، از یک فارغ التحصیل دانشگاه بپرس.

    ارزش یک سال را، از دانش آموزی بپرس که در امتحان نهائی مردود شده!

    ارزش یک ماه را، از مادری بپرس که کودک نارس به دنیا آورده!

    ارزش یک هفته را، از ویراستار یک مجله هفتگی بپرس.

    ارزش یک دقیقه را، از کسی بپرس که به قطار، اتوبوس یا هواپیما نرسیده است.

    ارزش یک ثانیه را، از کسی بپرس که از حادثه ای جان سالم به در برده است.

    ارزش یک میلی ثانیه را، از کسی بپرس که در مسابقات المپیک، مدال نقره برده است.

    زمان برای هیچکس صبر نمیکند.

    قدر هر لحظه خود را بدانید قدر آن را بیشتر خواهید دانست

    ارزش یعنی دانستن اینکه وقت طلاس

    وقتی که ایکاش کنار طلای سرخ و سیاه و زرد یه لقب بهش میگفتن

    چیزی که اگر هر روز ازش استفاده نکنی پایان هر شب میسوزه دیگه تکرار شدن برات نیست

    وقتی ما برای خودمون ارزش قائل نمیشیم ارزش های زندگی و هدفمون رو نمیتونیم بشناسیم و دائم در حال تزلزل شخصیتی میشیم دائم اهدافمون رو در نطفه خفه میکنیم و بهش به چشم حسرت و آه نگاه میکنیم

    هیچ وقت فکر نکردیم وقتی به یه عظمت چیزی یا کسی پی می‌بریم و بهش حس تحسین پیدا میکنم اون ویژگی در ما هست که تونستیم پیداش و حسش کنیم و توجه مون جلب بهش بشه

    ولی در مقابلش هم وقتی یکی رو قضاوت و تحقیر میکنیم یعنی اینکه ما تو وجودمون اون چیز رو کم داریم اون قسمت از وجودمون نیست و دنبال تخریب بقیه هستیم

    پس باید ترمزهای ذهنیمون رو برداریم

    گاهی برای آینده نگرانیم

    برای اهدافمون نگرانیم

    نگرانی های هیچ و پوچ

    نگرانی هایی که اصلا هیچ وقت به واقعیت و حقیقت نپیوستن و ما رو از هدف دور کرده

    این نگرانی ها باید با خودمون حل کنیم همین نگرانی و اضطراب برای آینده سبب ترمزهای ما شده

    آینده یعنی چی:

    یعنی حالی که الان داریم برای اون هدف تلاش می‌کنیم

    پس نباید برای هدف هامون ترمز بسازیم چرا که هر چقدر ترمز بسازیم هر چقدر برابر اون ترمز ها تلاش کنیم قطعا بی فایده میشه

    ولی خب ما خودمون رو هیچ وقت نشناختیم اگر قراره پیشرفت کنیم باید به قولی اول خودمون رو پذیرا باشیم اول به خودمون عشق بورزیم اول خودمون رو پیدا کنیم

    من یه برهه تو کار خودم برای خودم ترمز ساخته بودم تازه فهمیدم که ترمزهای الکی بودن ترمزهایی هیچ و پوچی

    ترمزها میدونی نقششون چیه؟ اینکه که هدفت که گلوله برفی یخ زده هست رو تو دستت آب کنه و دیگه برات یه گلوله نباشه بخار کنه و دلت سرد کنه برای تلاش و رسیدن بهش

    من جملات انگیزشی نگفتم عین واقعیت گفتم چون خودم بهش رسیدم من یک مهندس عمرانم که فارغ تحصیل ارشد از دانشگاه خوب… دارم میشم تا الان هدفم کارشناس رسمی دادگستری و نظام مهندسی… بود ولی نگرانی و ترمزهایم این بود نمیشه نمیتونم با اینکه کلی شرایطش رو داشتم ولی الان 5 ساله خودمو از این نعمت محروم کرده بودم و اونو از خودم محروم تر

    تازه فهمیدم چه کسی بهتر از من میتونه تو این رشته که 10 الی 12 سال تجربه داره نتونه صاحب مهر و پروانه باشه

    چه کسی جز من لایق بهترین هاست

    من رفیق خودم وقتی دیدم با لیسانس داره سالی 300 الی 500 تومن با هفته ای 3 ساعت نظارت و مجری در میاره چرا من هدفم رو از باور های غلطم غیرممکن کردم

    منی که لایق اینم دفتر نظام مهندسی داشته باشم منی که لایق اینم تجربه 10 12 ساله ام رو تو کارم منسجم تر کنم

    برای همین تابو های منفی گرایی و ترمزهای غلط رو شکست امسال رو برای خودم سال سرنوشت موقعیت جایگاه شغلی نامیدم و گفتم باید بتونی

    نشدنی در کار نیست

    باید بشی اونی که لایق توست

    به قولی خیلی ها 4 سال بلکه 6 سال درس میخونند از روی همین ترمزها و باورهای غلط رفتن سراغ کار غیر مرتبط منم یه برهه داشتم همون بی راهه میرفتم یکی بهم تلنگر زد که تو درس نخوندی اونم دانشگاه خوب اونم با 10 12 سال سابقه کاری بالا بری غیر مرتبط بشین منطقی به اشکالات فکر کن و راه منطقی براش پیدا کن

    تصمیم گرفتم اشتباهم رو جبران کنم ترمزهام رو یکی یکی حذف کنم تا برسم به هدفم

    حکایت اینکه اهو چرا طعمه شیر میشه همه ما شاید شنیدیم، اهو با ترس تو قلمرو شیر میچرخه ترس هاش سبب طعمه شدن میشه با اینکه سرعت فرار بالایی داره ولی چون هی پشت سرش میبینه شیر شکارش میکنه

    پس نذار ترس هات ببرت به گذشته ای که یک عمر تو رو به بیراهه برد

    بدون از کجا آمدی به کجا ولی گذشته برا خودت باز نکن

    شکر کن که تغییرات داری میکنی

    شکر کن که جز نفرات خاص هستی و زود فهمیدی باید نگرشت عوض کنی

    شکر کن که اگر الان جای اینجا جایی بودی با هزار فرکانس منفی… چی سرت میامد

    یه شعر میگن

    بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست

    در خود بطلب هر آنچه که خواهی تویی

    چوپرا چی میگه:

    جهان فقط چیزهایی را به ما می دهد، که از ته دل باور داریم،می توانیم داشته باشیم

    پس اول خودتو باور کن دوم برای باورهایت چیزهای بی ارزش رو همون بی ارزش نگه دار با ارزش ها رو بارزش تر بدون

    إِنَّمَا أَمْوَالُکُمْ وَأَوْلَادُکُمْ فِتْنَهٌ وَاللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ .

    اموال شما و فرزندانتان صرفا [وسیله] آزمایشى [براى شما]یند و خداست که نزد او پاداشى بزرگ است

    التغابن ایه15

    این آیه چقدر قشنگ برامون میگه خدا برای بنده هاش چه اهداف بزرگی ساخته که براش این همه پیامبر… آورد این همه تاریخ رو به نثر کشید تا بهمون بگه تو اشرف مخلوقاتی

    خیلی از اوقات خدا ما رو آزمایش الهی میکنه ببینه چقدر ما ظرفیت داریم چقدر برای هدف بزرگتر آماده دریافتیم و بهای بدست آوردن اون هدفمون تلاش می‌کنیم

    حرفمو با این جمله تموم کنم

    مثل کبریت کشیدن در باد

    زندگی دشوار است (این دشواری بسته به نگرش ماست که چقدر ازش به راحتی و آسونی بگذریم)

    من خلاف جهت آب شنا کردن را،مثل یک معجزه باور دارم

    آخرین دانه کبریتم را میکشم در این باد

    هرچه باداباد!

    از سهراب سپهری عزیز

    یکم روی حرفام دوستان تمرکز کنید شاید خیلی از جاهای حرفم برای شما هم اتفاق افتاده

    شب دوستان بخیر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
  6. -
    SAEID987645 گفته:
    مدت عضویت: 836 روز

    سلام بر همه دوستان خوب

    سلام بر آقای عباس منش عزیز و همسر گرامی ایشون مریم خانم

    اگر بخوام به دوران بچگی خودم برگردم یه دورانی که خیلی سختی هایی رو کشیدم و چطوری تو اون سختی ها تونستم به اینجا به لطف خدا برسم این بود که خیلی جاها اگر اگر کم گذاشتم زود جبران کردم این جمله ام رو آخر مجددا تفسیر مفصل میکنم

    من بجه ای بودم که خانواده هم از هم جدا شدن پدر و مادرم در سن کم جدا شدن سنی که خیلی اوقات بهش فکر میکنم واقعا مستحق پدری و مادری نبودم

    من زندگیم بالا و پایین داشت از بچگی بهم یاد دادن فقط کار کن از 8 9 سالگی تقریبا کار کردم کارهایی که برای یه بچه زود بود

    ولی این سختی ها برام هم معایب داشت هم مزایا

    من از ترمزهای مهمم این بود چون خانواده ام جدا شدن عزت نفسم پایین آمده بوده با اینه به سن خودم ماشین برند خونه فلان یه برهه حقوق بهمان ولی اونقدر اعتماد به نفسم پایین بود که بچه طلاق هستم در هر خونه ای برم بهم میگن نه چون بچه طلاقی در حالی نکات زیبایی خانوادم ندیدم که اگر جدا شدن ولی هر کدوم پرستیژ شغلی و اجتماعی دارن هر کدوم زندگی خوب خودم شرایط خوب دارم

    باز از اون ترمز جون نمیتونستم برای خودم حلش کنم آمدم ترمز دیگه ای ساختم که زن نگیرم دنبال ازدواج نباشم با اینکه به کلی پیشنهاد بهترین مورد ها ولی همیشه به خودم میگفتم نه اگر بگیرم اینا هم دنبال مال و منال من هستند اینا هم دنبال طلاق… بعد یه روز رفیقم داشت ازم کمک برای ازدواج میکرد من خیلی قشنگ داشتم بهش راهنمایی میکردم به لحظه رفیقم گفت تو که خودت بلدی چرا خودت دنبال ازواج کردن نیستی

    واقعا اونجا باز منو بیدار کرد از اینکه از ترمز هام رو بشم ترمز نسازم

    دیدم خیلی از رفیقام نه از پوشش لباس تا فهم و شعور تا خانواده تا مالی حد کن نیستند ولی اونا عزت نفس دارن اونا حتی اگر موهاشون سفد شده حتی ریخته حتی هر چی خودشون نباختن من فقط دنبال اینم نازیبایی خودمو تو چشم خودم بیارم وقتی هم بیارم دیگران هم قطعا میگن چون تو برا خودت ارزش قائل نیستی ما هم نمیشیم

    دیدم این ترمز من بر میگرده همون سالهایی که من خودمو ول کردم

    یه برهه بهترین لباس

    بهترین سفر گردی داخلی و خارجی

    بهترین حس های خوب داشتم

    باورتون نمیشه یه برهه وقتی آخر هر سال حساب و کتاب داشتم میدیدم کلی خرج و برج داشتم ولی اصل مالمم داره سود میسازه هی میگفتم از کجا از کجا مگه میشه یه آدم عرفانی بهم گفت هی چرتکه ننداز داره اونی که بهت میده میده تو خرج کن تو چکار داری از کجا یه برهه به حرفش گوش دادم ولی بعدش نه و با کله آمدم پایین

    یه برهه بود من بهترین کت و شلوار بهترین عطر بهترین سفر

    بهترین چیزها حتی به کلی آدم کمک میکردم چون خودمو باور داشتم

    چون میگفتم من عین برکتم

    من عین رزقم

    خیلی ها برکت دارن ولی رزق نه

    میلیارد در میارن ولی یه نون نمیتونند بخورن معده ندارن جون ندادن دندون ندارن کسی ندارن با دل خوش کنارشون بخورن

    ولی یه عده اونقدر رزق دارن که رزقه کم کم برکت براشون میشه چون باور دارن به خدا و خودشون نه به بنده خدا نه به خلق خدا

    فهمیدم اشتباه من این بود وقتی چرتکه الهی میفتاد برام جفت شش میامد من دنبال این نبودم فقط لذت ببرم دنبال پرتقال فروشه بودم از کجا میاد

    ترمز های این دو موردم رو حل کردم فهمیدم اعتماد به نفسم بالا ببرم بتونم برا زندگی آینده ام به نکات مثبت خودم فکر کنم اگر به زیبایی های خودم فکر کنم تو مرحله آشنایی با دختری هم دنبال زیبایی های اونم نه دنبال عیب و ایرادهاش

    امروز من تو وزارت دادگستری یه جمله ای بهم یه استادی گفت واقعا حرفش برام طلا بود گفت کسی که تو موضوعی مالی جنسی عاطفی هر چی کمبود داره در حد فقر هر فرصتی برا خودش غنیمت یه طرفه میکنه و قطعا به بقیه آسیب میزنه چون به هر زور و طریقی شده با دندون بهش می‌چسبه و اون برا خودش فقط کنه منفعت و فرصت طلبه راستم میگه برای ما همه اتفاق افتاده این موضوع یا خودمون شدیم یا اطرافیانمون

    ما هیچ وقت نباید روغن و بنزین هر خصایل وجودمون رو به چراغ قرمز شدنه برسونیم که سبب بشه تک رای و خود رای بشیم اونقدر عزت نفسمون پایین بیاریم که سبب بشه دنبال فرصت های تک محوری باشیم هر فرصت به نفع خودمون احاطه کنیم و تصرف بی اجازه و رضایت کنیم

    یکی از ترمزهام من یه برهه فقط جمع میکردم بعد اینکه از بالا افتادم

    فکر میکردم باید فقط جمع کرد باید با جمع کردن رشید باز به اونجا دیدم باز اشتباه میکنم همین چند روز پیش من جا همه دوستان خالی رفته بودم خرید رفتم یه رستوران خوب تو تجریش دیدم یه آقایی از سر واقعا نیاز طلب یه لقمه ازم غذا کرد من براش غذا خریدم باورتون نمیشه همین پولی که دادم خدا بهم یه شه الی چهار روز نرسید دو برابرش برام آمد

    خدا واقعا گاهی به بنده هاش میگه خرج کن استفاده کن تا بدمت همیشه پدر پدرم خدا رحمت کنه میگفت همیشه تو زندگیت وسط باش

    نه جمع کن نفهمی چی شد و متکبر بشی

    نه ولخرج شو که گدایی بیفتی

    میگفت دو نفر از خدا طلب ماهی یه گوسفند رو کردن

    یکی هفته به هفته هی طلب کرد خدا داد تا تو یه ماه چهار تا گرفت یکی هی آمد بخوره گفت هفته بعد هفته بعد تا رسید به جایی همون آخر ماه گوسفندش خورد رفت به خدا گفت چهار تا بده خدا گفت اون چون هر هفته خرج کرد دادم و باید میدادم تو که خرجی نکردی همون یکی کافیه

    یعنی ما خودمون هستیم که کانال منبع الهیمون رو تعیین میکنیم سوراخ اون منبع چی باشه قطره قطره بیاد یا عین سد باشه

    یه روز بلند شدم یه سری لباس هایی که سالها داشتم رد کردم نو خریدم اصلا مهم نبود برام دارم یا نه گفتم وقتی لباسم نو بشه منبع مالی نو هم برام میاد

    ترمز بعدی من تحصیلات بود

    یه برهه فقط میگفتم باید تا دکتری برم

    اگر نرم زندگیم زندگی نیست

    یه برهه میگفتم فقط دانشگاه معتبر

    تهش فهمیدم این باورهای غلط یعنی ترمز یعنی بهانه و تبلیغ به اینکه اگر تا دکتری نرم ارشد نخونم

    اگر دولتی نباشم اونم معتبر پس درس نخونم در حالی رفیق خودم دکترا عمران آزاد هست الان دفتر داره فهمیدم خودم برای خودم صورت مسئله رو اشتباه نوشتم اشتباه خوندم اشتباه دنبال جواب بودم و برای جواب دادنش وقت نذاشتم و تهش هم غلط جواب دادم

    اینکه اگر با دید بهتر با صبر و حوصله میخوندم با منطق جواب میدادم غلط نمی‌دادم که بعد بشم چرا من هر چی تلاش می‌کنم به نتیجه نمیرسم؟؟؟؟؟؟ چون: صورت مسئله زندگی مون رو اشتباه میخونیم عین دانش آموزی که روز امتحان تاریخ حواسش نیست تاریخ داره میشینه یه روز 12 ساعت علوم میخونه سر جلسه میبینه اشتباه کرده با کلی تلاش

    مشکل ما اینه برای زندگیمون هدف هم اگر میزاریم براش اونقدر ترمز می‌سازیم نکات نشدن نمیشه نمیرسم میزاریم بعدم میتازیم بهش با سرعت های شتابزده تهش هم چپ میکنیم

    خیلی از اوقات گاهی ما اصلا هدفمون غلطه گاهی ما اصلا برای اون هدف غلط اشتباهی تلاش می‌کنیم

    گاهی هم نه هدف ما هدف درسته ولی باور نداریم که برای اون هدف ساخته شدیم باور نداریم که برای رسیدن به اون هدف با تلاش میشه بهش برسیم

    مگر بقیه نرسیدن ما چرا نرسیم

    من ترمز های زندگیم که دارم پیدا میکنم همه ما هم ترمز داریم مگه میشه نداشته باشیم

    گاهی بی اختیار می‌سازیم

    ولی باید دید با این ترمز چطوری رفتار کنیم

    گاهی اگر اون ترمز رو خیلی زود پیشگیری کنیم حکایت از کاه کوه ساختن نمیشه حکایت حسرت شدن نمیشه گاهی دلسرد نمیشیم و نا امید بشیم

    من یه راهی برا خودم جدیدا درست کردم یه سری باورهای خیلی بد دارم که متاسفانه نهادینه برام شده دست خودمم نیست شاید خیلی ها این ترمز و ترس ها داشتن من به عنوان یه دوست مشاوره دادم و حل براشون شده ولی خودم نه

    حکایت وکیلی که کلی پرونده طلاق رای گرفته ولی تو پرونده خودش مونده

    یا به قولی دکتری که سرطان خوب میکنه ولی خودش سرطان داره

    وووووو

    الانم همین من این افکار بد برام نهادینه شده و شدن ترمز

    یه کش دور دستم بستم و هرگاه هر کاری میخوام کنم هر فکری کنم که این ترسهام نذارن من به نکات زیبایی اون هدف یا فکرم یا کارم توجه کنم یکم کش میکشم رو دستم بزنه کم کم این افکار منفی ازم بره شاید خیلی ها یه روشم. ایراد بگیرن ولی من یه بار دیگه این برام جواب داده

    ترمز های زندگیمو دارم حل میکنم

    چون گاهی سبب میشه نه تنها منو به قهقرا ببره بلکه سبب بشه بقیه هم به رنج بکشم با افکار منفیم

    با تصمیمات غلطم

    با ترمزهای کلکی و ناگهانی ترمز زدن

    گاهی ترمز های ما حکایت جاده بارونی و زمین روغن ریخته و لیز هست جوری جفت پا تو مسیر موفقیت که داریم تلاش می‌کنیم روی ترمز میریم که قشنگ چپ میشیم

    همه اینا وقتی میگیم نمیشم نمیتونم من برا این کار نیستم وووو شروع همون ترمزها هست

    نمیخوام خیلی سر دوستان رو درد بیارم ولی من تازه فهمیدم وقتی عزت نفس و اعتماد به خودم و باور خودم از بین میره دیگه نمیتونم حس رضایت از خودم کنم دیگه تو آینه خودم برا خودم کوچک میشمارم

    دنبال فقط توجه دیگرانم

    برای دیگران زندگی میکنم

    میشه تهش اینکه بنده بنده ها میشی

    وابسته میشی وابسته به دنیا و متعلقات

    دوستان خودتون باور داشته باشید

    ولو اگر نقصی هم دارید دنیا با نواقص ها به انسان تحویل داده شد تا خودش با تضاد های خودش برای تبدیل بد ها به خوبی ها زشتی ها به زیبایی ها وووووو تلاش کنه

    اینکه هر کی با یه نرسیدن یا یه تلاش نکردن فوری دست از ادامه حیات و تلاش مجدد بکشه یعنی باختن

    یعنی باور نداشتن خودش و اون جدایی که براش کافی هست

    من خودم اینستا… دارم ولی متعادل رفتار میکنم الان مثلا برا خودم برنامه گذاشتم یا روزی 15 دقیقه یا اونم هفته ای 1 ساعت فقط اینستا اونم من خودم انتخاب می‌کنم چی ببینم چی نه

    نه اینکه اون منو به بازی بطالت وقت بنده بگیره

    یا فقط مثلا روزی جدیدا 1 ساعت نهایت 2 ساعت ایتا میام

    کلا ابدا چیزی که ببینم منو معتاد میکنه و ماهیت تکیه گاهی نداره بهش دیگه براش زمان گذاری و محدودیت میذارم

    خیلی جواب داده حتی گاهی یه روز گوشی دست نگیری به خصوص تو مترو…. خیلی ها صبح 6

    یا شب 9

    حت تو مترو هم معتاد گوشی به دست شدن

    من خب به جا اون همون تایم رو برای برنامه ریزی ذهنی فردام که چکار کنم چکار نکنم وقت میذارم

    امیدوارم که حرفام مفید باشه

    وقت همه خوش و خرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
  7. -
    جواد صنمی گفته:
    مدت عضویت: 1958 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام استاد عزیزم

    استاد مهربان

    استاد آگاه

    و مریم بانوی دوست داشتنی و عاشق

    سلام دوستان عزیزم

    خدایا شکرت بابت این سایت الهی که همش از لطف خودت هست و بس

    و این سایت همانند قرآنی نیست برای هدایت انسان های که تشنه تغییر هستند

    تشنه یادگیری هستند

    تشنه بهتر شدن و بهتر کردن زندگی خودشون هستند

    خدایا چقدر تو کارت درسته که همیشه پاسخ میدی به خواسته های ما اما من بعضی وقت ها فراموش میکنم و‌ناسپاس میشم

    همین چند روز پیش بود که از خدای بزرگ خواستم که خدای من من نمی‌دونم تو بهم بگو تا ترمز های ذهنیم رو بفهمم چون من نمی‌دونم

    این جمله رو نوشتم و بعد از دوسه روز خدای بزرگ از دهان استاد بامن حرف زد و گفت این هم جواب سوالات تو

    لقمه حاضر آماده رو گذاشت در دهانم و چه چیزی از این بهتر

    که تو فقط بخواه من میگویم چشم

    و چقدر مسیر رشد و پیشرفت برای من هموار تر و راحت تر شد و اگر عمل نکنم به این آگاهی ها به خودم ظلم کردم و برای خودم اینجا رد پا میگذارم تا بعد ها که دیدم خودم رو بسنجم که ببینم کجای کار هستم آیا رشدی بوده یا نه

    اگر بوده که خدارو شکر ولی اگر نبوده

    واااای بر من

    بعضی از این ترمز ها خیلی شدید هست در من ولی بعضی ها خدارو شکر کمتر و بعضی ها هم اصلا نیست اما باید مراقب باشم

    برای خودم توی ذهنم الویت بندی کردم که کدوم ها شدید هستند و درجه دادم ولی در اینجا فقط مینویسم این ترمز ها رو و توضیحی از خودم میدم

    به لطف و یاری خدا و از خدای خودم مدد می‌خوام که کمکم کنه

    به نام خدا

    ترمز های روابط عاطفی:

    1.به لحاظ ظاهری خودم رو دوست ندارم

    این مورد رو قبل از دوره و این سایت خیلی شدید دانم و چقدر خودم رو زشت میدونستم و چقدر از خودم و قیافه ام بدم میومد و همیشه به خودم بد و بیراه میگفتم که قیافه جذابی ندارم و بخاطر همین هست که رابطه های زیادی هم ندارم

    ولی از وقتی که با این سایت و دوره عزت نفس آشنا شدم فهمیدم که باید خودم رو همینجوری که هستم دوست داشته باشم و این قیافه و چهره نقاشی خدا هست و نباید بی احترامی کنم به نعمت خدا و از اونجا به بعد روی خودم کار کردم و خودم رو همینجوری که هستم پذیرفتم البته که بهتر شدم ولی باز هم باید بهتر بشم و هنوز اول کار هستم

    2.من توانایی خاصی ندارم :

    این مورد خدارو شکر در من زیاد قوی نیست اما حس میکنم باز هم آتش زیر خاکستر هست و باید حواسم بهش باشه

    من توانایی های خودم رو می‌دونم و خیلی ها هم بهم گفتن اما چرا دروغ بعضی وقت ها برای خودم این توانایی ها آنچنان مهم هم نیست

    و نکته مهم : اگر من برای خودم ارزش قائل باشم جهان برای من ارزش قائل هست

    3.همه دختر و پسر های خوب ازدواج کردند و این خیلی کم هست

    به لطف خدا این هم زیاد نیست در وجودم چون دارم میبینم دختر ها و پسرهایی که خیلی خوب هستند و روابط خوبی دارند و هنوز هم ازدواج نکردند

    نکته مهم : هر چیزی رو که باور می‌کنی میبینیش و هر چیزی رو که باور می‌کنی تجربش می‌کنی

    4.من لایق یک رابطه عاشقانه نیستم :

    وااای خدای من این پاشنه آشیل من هست

    و چقدر خودم با دست خودم رابطه ام رو خراب کردم خدا منو ببخشه

    توی رابطه ای که بودم همه چیز خوب بود اما یک جاهایی به خودم میگفتم که خدای من چقدر روابطم خوبه چقدر طرف از من سرتره و یکجورایی خودم رو لایق نمی‌دونستم و خودم رو کوچک می‌دیدم و اون طرف رو بزرگ و خوب و چقدر از طرف مقابلم تحقیر و توهین شنیدم که البته خودم باعثش بودم جهان افکار خودم رو بهم نشون داد وگرنه طرف خیلی دختر خوب و مهربان و زیبایی بود

    در مورد مسائل مالی هم این اتفاق برای من افتاد خیلی وقتها مشتری عایی رو خدا برام میفرستاد که پول های خوب و راحت و زیادی میدادند اما من حالم بد میشد که نکنه زیادی ازش گرفتم و این حق الناس هست حتی یک جاهایی مقداری از اون پول رو بر می‌گردوندم و به این طریق نعمت های خداوند رو پس میزدم و خودم رو لایق بدست آوردن پول راحت نمی‌دونستم

    5.همیشه آدم های نا مناسب رو‌جذب میکنم :

    نمی‌دونم این باور رو بگم خوبم یا بد

    چون در ارتباط با افراد غریبه و یا مرد ها و حتی یک جاهایی در مورد خانم ها خیلی خوب عمل کردم و میکنم ولی در مورد خانم ها کمتر چون ترس ارتباط برقرار کردن دارم که بر میگرده به عزت نفس پایینم

    ولی در مورد این موضوع یعنی رابطه عاطفی فقط همین یک مورد بوده که اون هم ایراد از خودم بوده

    6. تمام روابط آخرش به جدایی رنج و قصه تبدیل میشه :

    کمی توی ذهنم این باور داشت جولان میداد و یکجورایی نهال نو‌پا بود ولی داشت به سرعت رشد میکرد که از طریق این فایل به لطف خدا متوجهش شدم و باید از ریشه قطع کنم این باور مخرب رو

    واین افکار بود در ذهنم که اگر دوباره ازدواج کنم و آخر دوباره برسم به جدایی چی ؟

    اگر دوباره برسم غم و قصه چی ؟

    اگر دوباره به این مرحله برسم چی ؟

    و به قول استاد برای اینکه اون اهر بد رو تجربه نکنم این اول خوب رو هم شروع نمیکنم و ترس دارم از شروع یک رابطه

    در این زمینه خدارو شکر الگو هایی رو دارم که یکیش اسناد عزیز هست و دو سه تا از دوستان خوبم که چندین سال هست که رابطه های خیلی خوب ی دارند

    باور مناسب :

    _اگر در مسیر درست و خوب باشم قطعا رابطه تو خوبتر و بهتر میشه

    _ اگر توی مسیر درستی باشی این خوشی ها فقط میتونم بهتر و بهتر بشه

    و این ترس و باور دیگه هم هست که اگر ازدواج کنم و خدا نکرده به جدایی بکشه باید مهریه ی سنگین بدم و خودم رو اذیت کنم و همین ترمز نزاشته که حرکتی کنم

    7.من برای شروع یک رابطه عاشقانه خیلی جوان یا پیر هستم :

    این باور خدارو شکر زیاد نیست در من

    اما در مرد مهاجرت هست که خیلی ها گفتند که سنت زیاد برای مهاجرت و تو اگر الان رفتی دیگه رفتی اما یکی دو سال دیگ نمیتونی بری

    اما من باور نکردم این مورد رو و بارها به خودم میگم استاد هم با سنی بیشتر از من حتی مهاجرت کرده به آمریکا

    ذهنم میگه : خوب استاد پول و سرمایه زیادی داشته

    اما استاد توی یکی از فایل هاش گفت که اون خانم برای مهاجرت ایشون حتی مدارک رو نگاه نکرد و حتی ب ایشون هم گفته که من دوست دارم شما رو بفرستم به آمریکا

    پس سن ملک و املاک و دارایی مهم نیست

    فقط به باورهام بستگی داره

    8.من باید عالی باشم برای شروع یک رابطه خوب و بی نقص باشم

    باور مناسب :

    هیچکس در این جهان بی نقص نبوده و نیست

    در این مورد هم ایراد دارم و همیشه به خودم میگم که باید عالی باشم تا کسی که وارد رابطه با من میشه هم عالیو بی نقص باشه

    همه ما نقص هابی داریم و نباید خودم رو محدود کنم و باید خودم رو با نقص هام دوست داشته باشم و بپذیرم و دوست داشته باشم و سعی کنم بهتر روی خودم کار کنم

    9.افراد همیشه خیانت می‌کنند:

    این مورد خیلی باید کار کنم و پاشته اشیلم هست نمیتونم اینجا چیزی بنویسم ولی در دفترم نوشتم برای خودم فقط خدا کمکم کنه

    10. من پولدار نیستم :

    من توی محله ضعیفی زندگی میکنم و اگر یک دختر زیبا و خوب حتی از محله های بالاشهر اگر باشه با من ازدواج نمیکنه اگر بفهمه من بچه پایین شهرم

    باور خوب : ارزش ما به وجود ما وابسته است ن مدرک نه به محل زندگی نه به خونه ماشین و یا درآمدم و هر روز میتونم پیشرفت کنم و بهتر بشم در هر زمینه ای

    همینطوری که توی رابطه قبلی برام اتفاق افتاد که با دختری ازدواج کردم که از یک محله بالاشهر بود و همیشه دوست داشتم با چنین دختری باشم

    11. من بهتره که تنها باشم

    اوایل این مورد رو داشتم ولی بیشتر دوست داشتم تنها باشم که بیشتر روی خودم کار کنم و بهتر بشم بعد ازدواج کنم چون دوره عزت نفس رو هم گرفته بودم سعی میکردم روی این دوره تمرکز کنم و بهتر بشم اما حالا دوست دارم ازدواج کنم البته که باز هم ترس‌هایی هستند ولی دارم کار میکنم که برم توی دل این ترس ها

    12. سرنوشت من نوشته شده (عشق به من نمیاد)

    خداروشکر هم این ترمز در من نیست ولی باز هم باید حواسم بهش باشه

    باور مناسب :

    هیج چیزی از قبل برای من نوشته نشده

    ما انسان‌هایی هستیم که با افکار و باورهامون داریم شرایط خودمون رو خلق میکنیم

    خواسته خداوند این هست که ما به خواسته هامون برسیم

    من خالق زندگی خودم هستم و هر آنچه که خواسته باشم میتونم خلقش کنم و تجربش کنم

    13. من بلد نیستم که ارتباط برقرار کنم و با یک دختر حرف بزنم :

    من میتونم این تمرین رو انجام بدم و هر روز سعی کنم که بهتر بشم در ارتباط برقرار کردن

    من نوشتن خواندن و کار کردن و پول ساختن رو هم بلد نبودم ولی کم کم توی مسیر قرار گرفتم و کار کردم و تمرین کردم بهتر شدم

    پس در این زمینه هم من میتونم فقط باید تمرین کنم و زود ما امید نشم و ادامه بدم و بذارم تکاملم طی بشه

    چون هر چیزی قابل یادگیری هست

    الگوی عالی در این زمینه : استاااااااااد عزیزم

    14. اگر من وارد رابطه بشم آزادیم رو از دست میدم

    خدااااای من این هم پاشنه آشیل من هست

    چقدر. توی این مدت خودم رو محروم کردم از ایجاد یک رابطه خوب چون همیشه بهانم این بود که چون می‌خوام مهاجرت کنم پس نباید سرب به پاک ببندم البته در ناخودآگاه من بود ن در زبانم

    باور خوب:

    اتفاقا اگر ازدواج کنم راحتتر میتونم مهاجرت کنم به آمریکا

    الگو: استاد و مریم بانو

    دوستم و همسرش که همیشه برای هم احترام دارند و آزادی بهم میدند و به ارزش های همدیگه احترام می‌گذارند

    15. اگر خودم رو باز کنم و وجودم رو در رابطه بذارم حتما صدمه میبینم

    16. برای ایجاد یک رابطه خوب باید کلی زحمت بکشم :

    این مورد رو هم تا حدودی دارم

    اما باور خوب

    رابطه خوب خیلی ساده راحت و آسان بدست میاد و من براحتی به چنین رابطه ای میرسم

    17. اگر وارد رابطه بشم وابسته میشم :

    این هم ترسی هست که جلو ی من رو گرفته چون به نفر قبلی وابسته بودم

    البته که درسش رو هم گرفتم و الان به لطف خدا یاد گرفتم که به هیچ چیز و هیچکس وابسته نشم و نباشم البته تا الان که موفق بودم به لطف خدا ازین به بعد هم بتونم روی خودم کار کنم

    استادم ازت بسیار ممنونم که این آگاهی ها رو بهمون یاد دادی چقدر مسیرم کوتاهتر راحتتر ساده تر و لذت بخش تر شده الان فقط باید این ترمز ها رو به خودم یکسره بگم و باورهای خوبی رو ایجاد کنم .حتی باور ساختن رو هم سپردم به خدای بزرگ و خودش همه کارها رو انجام میده

    البته که من هم باید حرکت کنم و ادامه بدم

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
  8. -
    یاسمن زمانی گفته:
    مدت عضویت: 2409 روز

    به نام خدای یکتا و بی نیاز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان و هم خانواده ای های دوست داشتنی!

    خدا رو شکر که بالاخره بعد از چندین روز خدا این فرصت رو برام فراهم کرد که این فایل فوق العاده رو ببینم و در موردش بنویسم!

    چقدر این کلمه ی “هدایت” رو من دوست دارم… باورهای درست باعث میشه که من “هدایت شوم” به ایده های صحیح با آدم های مناسب در مکان مناسب…و اون وقته که تلاش ها جواب میده.

    اون قسمت که گفتین ما در باره یه سری مسائل باورهای بهتری داریم…میخوام یه تجربه ی خودم رو share کنم و به خودم هم یادآوری کنم…

    من در زمینه ی مهاجرت خیلی باورهای خوبی داشتم و دارم…من مطمئن بودم بالاخره مهاجرت میکنم و بدون کمترین دردسر یا حتی میتونم بگم بدون هیچ دردسر مهاجرت من به کانادا اتفاق افتاد و دقیقاً بعد از اینکه پرونده ی مهاجرت من قبول شد کلاً برنامه های مهاجرتی استان کبک که من از اون طریق اومده بودم تغییر کرد و کلی پرونده ریجکت و بسته شد!

    یه موضوع دیگه اینکه خیلی ها اوایل که مهاجرت میکنن خیلی سختی میکشن ولی من خیلی راحت اومدم خونه ی خواهرم، یه خونه ی ویلایی خیلی بزرگ با 4 تا اتاق خواب و یه بیسمنت مجزا…با همه ی امکانات..همه ی کارای اداری و غیره و ذلک رو با کمک خواهرم که سال هاست اینجا زندگی میکنه انجام دادم بدون کوچکترین استرس یا دردسری…و خلاصه به قول بعضی ها خیلی لاکچری وار مهاجرت کردم… خدایا شکرت و خدایا ببخش که من خیلی راحت نعمت هات رو فراموش میکنیم و در دام ذهن نجواگر میوفتم و به نداشته هام فکر میکنم!

    خدایا شکرت که استاد توی این فایل در مورد مسئله ای صحبت کرد که دقیقاً مسئله ی من هم هست! البته دوره ی عشق و مودت خیلی داره بهم کمک میکنه…خیلی چیزها رو در خودم پیدا کردم که نمیدونستم اینا ایراد کار من هستن…اکثر وقت ها هم وقتی استاد در مورد ترمزها صحبت میکنن همون لحظه ذهنم میگه خوب من که اینجوری نیستم…اما یه ذره که بیشتر به خودم فرصت میدم و عمیق تر میشم میبینم نه..منم به یه شکلی این ترمزها رو دارم.

    چند تا از ترمزهایی که استاد توی این فایل بهش اشاره کردن:

    – من از لحاظ ظاهری آدم جذاب و خوشگلی نیستم

    من اول فکر کردم که این ترمز رو ندارم، چون واقعاً باور دارم که ظاهر زیبا و جذابی دارم و مدام هم اینو از اطرافیان میشنوم…ولی وقتی فکر کردم دیدم که یه چیزایی هست که گاهی پس زمینه ی ذهنم میگذره…مثلاً فکر میکنم اگر من پوست بهتری داشتم حتماً خیلی جذاب تر بودم، یا حتماً اگر کمی از این چاق تر بودم جذاب تر بودم…خیلی دارم روی عزت نفسم کار میکنم و میدونم که کلید یا یکی از کلیدهای پیدا کردن رابطه ی فوق العاده اینه که تو خودت با خودت در صلح و آرامش باشی…اگر یه زندگی یا آدم جذاب و جالب میخوای همین الان باید زندگی خودت جالب و جذاب باشه، نه اینکه منتظر باشی یکی بیاد بعد زندگیت جذاب بشه…ولی خوب اون افکار هم از ذهنم میگذره، یا شاید هم اون پُشت مُشت های ذهنم همینجوری نشسته :)))) که باید بیرونشون کنم کاملاً! و به قول استاد “باید روی خود ارزشمندی، عاشق خودت بودن و احترام به خودت کار کنی با همون ظاهر و اندامی که داری”

    – باور اشتباه بعدی اینه که من توانایی خاصی ندارم و چیز خاصی بلد نیستم!

    اگر تو در ذهنت، خودت برای خودت ارزش قائل باشی جهان برات ارزش قائل میشه

    – همه ی آدمای درست و حسابی ازدواج کردن رفتن: باور کمبود!

    هیچ وقت نیست که توی جهان کمبود باشه! همیشه آدم فوق العاده هست. اما اگر باور ما این باشه که نیست، ما پیداش نمیکنیم، ما هدایت نمیشیم به سمتش!

    – من لایق یه رابطه ی عاشقانه نیستم.

    من خیلی این ترمز رو داشتم، شاید هم از خود کم بینیم بوده…وقتی یه آدم فوق العاده میومد تو زندگیم، اولش تعجب میکردم که این برای من پیش اومده! مگه میشه؟ بعد ذهنم هی میگفت حتماً یه ایرادی یه گرفت و گیری چیزی بعداً پیدا میشه…به قول اینجایی ها too good to be true

    چقدر این جمله ی مزخرفیه! باید بگیم too good and definitely true!

    وقتی تو فکر میکنی لیاقت عشق رو نداری جهان بهت ثابت میکنه که نداری.

    – من باید پرفکت باشم باید بی نقص باشم برای اینکه یه رابطه رو شروع کنم

    هیچ کس در این جهان بی نقص نیست، برای اینکه باید پیشرفت کنیم. تو خودت رو با نقص های خودت بپذیر، روشون کار کن، بدون که این یه مسیر همیشگی برای پیشرفته، با خودت در صلح باش، خودتو لایق بدون با اونی که هستی، با کمی ها و زیادی هات، با نقص هات و نقاط قوتت، اون وقت ببین که جهان چقدر آدمای فوق العاده ای رو وارد زندگیت میکنه.

    – افراد همیشه خیانت میکنن!

    اینهمه آدم هستن دارن زندگی میکنن سالم و درست…چرا فکر میکنیم همه نامناسب هستن؟!

    – من پولدار نیستم، وضعم خوب نیست…کدوم پسری میاد سراغ همچین دختری؟!

    ولی وقتی نگا میکنی به دور و برت میبینی نه، خانمی بوده از شهرستان با یه فرد بسیار موفق ازدواج کرده و زندگی فوق العاده ای هم داره، و برعکس…

    – من بهتره تنها باشم، دوست دارم تنها باشم!

    اینکه انتخاب کنی تنها باشی هیچ ایرادی برش نیست. ولی خیلی مواقع این حرف و این جمله از انتخاب نمیاد از ترس داره میاد! از اینکه تلاش کردی یا خواستی ولی نشده و الان میگی که آقا من خودم انتخاب کردم که تنها باشم.

    – اصلاً تو سرنوشت من این نوشته شده…عشق اصلاً به من نمیاد…مقدر شده!

    هیچ چیزی برای ما مقدر نشده…اما اگر باور داشته باشیم مقدر شده، جهان ثابت میکنه که مقدر شده!

    – من اصلاً تو روابط خوب نیستم، اصلاً بلد نیستم چه جوری ارتباط برقرار کنم!

    و این باور باعث میشه که اصلاً نخوایم رابطه برقرار کنیم. ما از اول هیچی بلد نبودیم، یاد گرفتیم. روابط هم همینجوریه، آدم یاد میگیره. هر چیزی قابل یادگیریه!

    – اگر من وارد رابطه بشم آزادیمو از دست میدم!

    چون فکر میکنیم رابطه یعنی کنترل شدن. در صورتیکه رابطه ی واقعی و درست، رابطه ایه که هر فردی آزادی عمل خودشو داره علایق و سلایق خودشو داره و هر دو نفر احترام میذارن به سلایق همدیگه.

    خدایا شکرت برای این فایل عالی و آگاهی هایی که ازش دریافت کردم!

    استاد جان بی نهایت ازتون ممنونم!

    عاشق شما و مریم جان و دوستان بی نظیرم در این خانواده ی صمیمی هستم!

    در پناه خدا باشید!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
    • -
      رویا مهاجرسلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2210 روز

      درود و سلام خدمت یاسمن عزیز و زیبا..‌ یاسمن عزیزم ممنونم که لیست وار این باورهای محدود کننده رو اینجا نوشتی و گفته های استاد رو یاد آوری کردی عزیز در ضمن برای باورهای خوب و مثبتت برای مهاجرتی که داشتی تحسینت می کنم‌.. خدا رو شکر که همه ی کارهات براحتی و به آسونی و به زیبایی انجام شد.. اینکه خداوند پیشاپیش آدم حرکت میکنه و تمام کارها رو آسون میکنه واقعا بزرگترین نعمتی هستش که قابل ستایش هستش قبل از اینکه نگرانش باشی و قبل از اینکه تو به خواسته ات برسی همه ی شرایط رو فراهم کرده مانند خواهر نازنینت که دستی از دستان قدرتمند خداوند برات بود و بلطف خدای مهربان خواهر مهربانت زودتر از تو به اونجا مهاجرت کرده بود تا جاده ای رو برای توی عزیز دل فراهم کنه بازم بهت تبریک می گم و تحسینت می کنم که خداوند ترا آسان کرد برای آسانی های مهاجرت بینظرت .. خدارو صد هزار مرتبه شکر که تو الگویی شدی برام که می توان آسانی رو در زندگی مون تجربه کنیم.‌ شاد و موفق و سربلند و سلامت باشی عزیزم

      اول خواستم فقط امتیاز پنج ستاره بدم ولی گفتم حتما یک کامنت هم بنویسم و تحسین ت کنم و بازم بیا از موفقیت هات بنویس یاسمن جان عزیزم . از قول منم به خواهر عزیزت سلام برسون و بگو که ما هم دورادور بخاطر فرکانس بالایت تحسینت می کنیم..

      ممنون و سپاس روز و شبت بخیریت و جشن و شادی و ایام بکامت شیرین و گوارا همراه با عشق الهی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        یاسمن زمانی گفته:
        مدت عضویت: 2409 روز

        سلام به شما رویای عزیز!

        اول بگم چه اسم زیبایی دارید! من از بچگی یادمه این اسمو خیلی دوست داشتم و توی خاله بازی ها اسممو میذاشتم رویا :)))

        خیلی ممنونم که وقت گذاشتین و برای دیدگاه من پاسخ نوشتین و این حس قشنگ رو به من منتقل کردین (قلب)!

        تعبیر خیلی جالبی نوشته بودین:

        باور به اینکه خداوند پیشاپیش ما حرکت میکنه و کارها رو برای ما آسون میکنه!

        چقدر زندگی لذت بخش میشه اگر ما واقعاً به این جمله باور داشته باشیم و همیشه تو ذهنمون مرورش کنیم!

        خدا رو شکر میکنم به خاطر این سایت و فضای فوق العاده ای که توش هستیم و میتونیم خیلی خوب از هم الگو و انگیزه و کلی حس خوب دریافت کنیم…

        در پناه خدا بهترین ها رو برای شما آرزو میکنم رویا جان :-*

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          رویا مهاجرسلطانی گفته:
          مدت عضویت: 2210 روز

          درود و سلام خدمت یاسمن عزیز دلم ممنون و سپاسگذارم که برام نوشتی و وقت ارزشمندتو در اختیارم گذاشتی سپاس..

          ممنونم که از اسمم خوشت اومده واقعا خودمم همیشه رویا رو ددوست داشتم ولی چند سالی هستش که یک ل بهش اضافه کردم که بشم تجملی ROYAL تجمل به معنای ثروتمند بودن برام معنا داره نه به اون معنای زرق و برق .. و خیلی احساس قدرت و ثروت بهم میده و رویای خالی بهم تجسم سازی رو میده حتی دخترم بهم میگه رویایی فکر می کنه چون تجسم سازی مو با صدای بلند ابراز می کنم و باید اعتراف کنم دست خودم نیست دوست دارم تجسمم رو فریاد بزنم ولی بعضی وقت ها خودمو کنترل می کنم چون نزدیک ترین افراد هم می تونند در مدار افکار ما نباشند..

          ممنون یاسمن جون برام نوشتی عزیزم..

          راستی می خواستم بدونم نسیم و سمیه زمانی خواهرهای شما هستند؟؟؟

          گویا خانودگی در سایت خانواده گرم و صمیمی عباسمنش حضور پُر رنگی دارید .. چون خیلی چهره تون به هم شبیه هستش ..

          در هر صورت بهترینع بهترین ها رو برای تو دوست عزیز یاسمن جان و برای همه مون آرزومند م

          ممنون و سپاس

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          • -
            یاسمن زمانی گفته:
            مدت عضویت: 2409 روز

            سلام به رویای عزیز،

            انشالله همونطور که اسم ROYAL رو برای خودتون انتخاب کردین برازنده ترین و شیک ترین ثروت ها و نعمت ها نصیبتون بشه!

            بله نسیم زمانی و سمیه زمانی خواهرام هستن و فاطمه سلیمی مامانم (لبخند با گونه های گل انداخته)

            مرسی از اینکه notice کردین!! واقعاً لذت میبرم که چنین دوستان ریزبین و نکته سنجی دارم تو این سایت…خدایا شکرت!

            واقعاً برای ما لذت بخشه که باهم عضو این سایت هستیم و کلاً همش داریم در مورد قانون و پیشرفت هایی که داشتیم یا حس خوبی که از فلان فایل یا فلان کامنت گرفتیم صحبت میکنیم به جای حرفای چرت و پرت…البته پیش هم نیستیم، من و نسیم کانادا هستیم، سمیه آمریکاست و مامانم فعلاً ایران…ولی هر روز از طریق اسکایپ صحبت میکنیم و از هم صحبتی هم لذت میبریم…و این واقعاً یکی از شکرگزاری های هر شب منه!

            باز هم از شما ممنونم رویا جان به خاطر وقتی که گذاشتید و پاسخی که به کامنتم دادید.

            در پناه خدا بهترین ها نصیبتون بشه :)

            پی نوشت: استاد کاشکی قابلیت ایموجی رو به صورت محدود میتونسین بذارین تو سایت! آقا ابراهیم که خدای برنامه نویسه، یه کاری کنه هر کس تو کامنتش مثلاً ماکزیمم 5 تا ایموجی بتونه بذاره (خخخ)

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
            گزارش نقض قوانین سایت
  9. -
    سیدعلی موسوی ارشد گفته:
    مدت عضویت: 1565 روز

    بنام الله مهربان

    سلام خدمت استاد عزیز و مریم خانم گل

    به به بازم فایل جدید و آگاهی های ناب و خالص

    امروز از خداوند خواستم خدایتم کنه تا آگاهی های ناب تجربه کنم در مسیر رشد و تعالی و سعادت و خداروشکر در مسیر زیبای بروجرد به همدان رسیدم به این فایل و در شرایطی که از مسافرت لذت میبرم از این آگاهی ها هم لذت بردم واقعا خداروشکر.

    استاد عزیز و گرامی نمیدونم شاید درست نباشه اینو بگم ولی دلم میخواد خیلی سفت و آب دار صورت ماهت رو ببوسم و بگم دمت گرم خیلی گلی خیلی قلب بزرگی داری که با این وضوح و بدون هیچ نگرانی داری یکی از موضوعات مهم و ترمز مهم خیلی از افراد را کاملا رایگان توضیح میدی.

    واقعا عشقی و خوشبحال ما که شما استاد ما هستید.

    استاد عزیز خداروشکر من در این زمینه اصلا مشکلی ندارم و یه عزیزدلی دارم فرشته و اینقد همدیگه را دوست داریم که ده روز پیش به دلیل مسائل کاری مجبور شدم عزیزدلم را بذارم خونه پدریش و برگردم خونه ولی اینقد این ده روز سخت گذشت برامون که الان با اینکه میدونم کمتر از 4ساعت دیگه میرسم پیش عشقم ولی دلم تاپ تاپ میزنه.

    واقعا خداروشکر میکنم بخاطر این رابطه ای که با عشقم دارم و دلیل این رابطه هم برمیگرده به باورهام که خداروشکر در این مورد خوب بود.

    من یادمه در دوران دبیرستان معلم دینی داشتیم که گفتن در حدیثی امام صادق گفتن اگر کسی در رابطه فقط دنبال زیبایی و اندام طرف باشه به هیچ کدوم از اینها نمیرسه ولی اگه کسی به دنبال کسی باشه که باخدا و دل پاک باشه به همه چیز ازجمله زیبایی میرسه(من نمیدونم این حدیث راسته یا نه ولی حس خوبی بهم داد و از همون اول مسیر را برام مشخص کرد که به دنبال یه دختر باخدا و مهربون باشم بقیه چیزها از جمله زیبایی خود به خود حل میشه)

    یه باور دیگه که وحشتناک تاثیر گذاشته بود و همیشه یادم میاد این بود که یکی از معلمان دوران راهنمایی می‌گفت خانم ها به ظاهر مرد زیاد اهمیت نمیدن و همین که مرد اهل زندگی و کار باشه عاشقش میشن و چون منم خیلی کاری بودم از همون دوران راهنمایی مطمئن بودم همسر خیلی خوبی گیرم میاد.

    و خداروشکر الان در رابطه ای هستم با عزیزدلم که همه فک‌ و فامیل که روزی مخالف این رابطه بودن دارن حسرت میخورن.

    اینقد همدیگه رو دوست داریم که هروقت یک روز از هم دور میشیم بشدت دلمون تنگ میشه.

    خدارو صدهزار مرتبه شکر که در این مورد باورهام خوبه و لازم نیست انرژی صرف بهبود باورهام داشته باشم.

    الهی صدهزار مرتبه شکرت بابت تمام اتفاقات زندگیم..

    الهی صدهزار مرتبه شکرت بخاطر وجود استاد نازنین و مریم خانم گل.

    الهی صدهزار مرتبه شکر بخاطر این آگاهی ها.

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
  10. -
    محمد مردان نژاد گفته:
    مدت عضویت: 1167 روز

    به نام خداوند بخشنده پاکننده و مهربان

    سلااام

    سلامی پر از انرژی و ذوق خدمت عزیزان جان

    استاد بزرگوار سلام عرض میکنم خیلی ارادت دارم عرض ادب خانم شایسته نازنین

    دوستان گل هم که دیگه خود عشقین

    ساعت سه صبحه 14 ساعت پای کار بودم خدلرو شکر خیلی خوش گذشت کلی بهبود دادم دوساعت هم هست دارم فایل گوش میدم دوبار الان گوش دادم این فایلی الهی رو یک بار هم ظهر

    حالا چرا الهی

    خداوند داره با من حرف میزنه

    خدارو شکر من لایق دریافت معجزه همزمانی هستم و خدا در زمان مناسب داره من رو در مکان مناسب قرار میده

    دوستانی که کامنت های من رو میخونن باید در جریان باشن که من چه تعهداتی در فایل نتایج دوستان اقای رضا عطار روشن دادم که نتایج فوق العاده ای هم گرفتم از اون فایل ها یاد گرفتم دسته چک نداشته باشم و پول قرض نکنم و کلی اصول دیگه رو وارد زندگیم کردم درست در زمانی که من داشتم اشتباهاتم رو تکرار میکردم اون فایل مانع من شد

    این روز ها بعد از چندین سال که من خودم رو از داشتن رابطه عاطفی محروم کهرده بودم تقریبا از هفده سالگی من رابطه نداشتم تا الان که بیستو چهار سالمه به دلیل داشتن ترمز های بسیار مثل باور های مذهبی شدید و مثل این که زمان منو میگیره مثل این که از کار کاسبی منو میندازه و غیره خیلی از ترمز هام هم در طول این یکسال اشنایی با استا رفع شده مثل این که در دوره عژت نفس گفتن الان شرایط مالی خوبی نداری قرار نیست همیشه اینطور بمونه و …

    اقا کار نداریم من بدون دیدن هیچ فایلی در رابطه با این موضوع موضوع داشتن پارتنر

    چند روز پیش تصمیم گرفتم که از خدا بخوام که یک عشق واقعی و یک شخص عزیز با یه عالمه ویژگی خوب وارد زندگیم کنه دیروز تو خیابون یه دختر خانمی رو دیدم خیلی خوشم اومد ازش رفتم صداش کردم گفتم عذر میخوام من از شما خوشم اومده ایشون هم با لبخند و روی خوش گفتند که تو رابطه هستند و نمیتونن که شماره منو قبول کنند من هم ارزوی خوشبختی کردم براش و عذر خواهی کردم و رفتم به خودم گفتم محمد این خیلی خوبه که تو بعد از سال ها که با هیچ دختری راجب مسائل عاطفی صحبتی نکرده بودی تونستی این اقدام رو بکنی و درخواست کنی و صحبت کنی اما اجازه بده به خدا لابد شخص بهتری رو قراره وارد زندگیت کنه به شکل بهتری هدایتی تر و باید یه مقدار رو خودت کار کنی خب این اتفاق دیروز افتاد من امروز این فایلو دیدم استاد بین این همه موضوع که میتونست راجب گاز ترمز در اون موضوع ها مثال بزنه ولی راجب موضوع رابطه عتطفی صحبت کرد درست یک روز بعد از این که من تصمیم گرفتم یه نفر وارد زندگیم بشه خدا از دهن استاد با من حرف زد و حسابی اگاهی و استاندارد های من رو بالا برد خدایا شکرت

    شکرت اوس کریم

    دمت گرم که انقدر حواست به من هست

    خدایا شکرت خیلی این فایل روی عزت نفسم تاثیر گذاشت خیلی نگاهم رو نسبت به خودم و وضعیتم تغیر داد حتما چند بار دیگه گوشش میکنم و تا چند روز دیگ خبر عشقی که خداوند داره برام اماده اش میکنه تا وارد زندگیم بشه براتون کامنت میزارم و خبر ورودش به زندگی زیبای خودم رو بهتون میدم

    خخخخخ اصلا استاد میخوام باهات شرط بندی کنم قربون شکلت میخوام زیبا ترین دختر رو باهاش ارطبات بر قرار کنم زیبایی شامل همه چیز میشه هم درون هم بیرون انشالله خخخ استاد شیطون بودیا خودمونیم خخخ عاشقتم که انقدر صادق و خاکی و مشتی هستی الهی شکرت

    معجزه هم زمانی

    خدا حواسش بهم هست

    من موجودی رها شده نیستم

    وضحی …

    استاد جونم مرسی خدارو شکر برای حضورت در زندگیم

    مرسی که در همه ی ابعاد زندگی با شاگردانت کار میکنی دمت گرم

    خدارو شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
    • -
      سید محسن فاطمی گفته:
      مدت عضویت: 2256 روز

      سلام داداش

      دمت گرم چقدر راحت اقدام کردی

      ماشالا آفرین داداش همین اقدام

      کردن پاشنه اشیلمه ولی تو خیلی

      راحت رفتی و درخواست دادی

      فارغ از اینکه اون چه جوابی میده

      دمت گرم من دارم کار میکنم روی

      خودم ک راحت درخواست کنم

      و برم جلو

      موفق باشی داداش

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        محمد مردان نژاد گفته:
        مدت عضویت: 1167 روز

        به نام خداوند بخشنده و مهربان

        سید جان سلام عرص ادب

        واقعیتش درخواست برام راحت ترم شد یه ده دوازده تا درخواست دیگه هم دادم دیگه خندم گرفته بود الانم دارم میخندم هر روز کارم شده بود قبل اینکه برسم در فروشگاهم یا تو راه باشگاه دو سه تا درخواست میدادم منی که اخرین بار هفت سال پیش تو سن هفده سالگی شماره دادم اره خلاصه خیلی راحت تا چند روز این کار رو کردم از لحاظ راحتی تو ذهنم راحتش کردم اول ارزش های خودمو مرور کردم تو ذهنم و دیدم خب یه دختر خوب باید از خداشم باشه با من وارد رابطه بشه خب یه چیز طبیعی هم هست معمولا من به عنوان یه اقا باید اقدام کنم و پیشنهاد بدم ولی دیدم من از هرکی خوشم میاد و میرم میگم یه جواب رو میشنوم ببخشید من تو رابطه ام خلاصه یه دختررو دیدم خیلی خوب بود از نظر من خیلی به دلم نشست اصلا همونی بود که میخواستم رفتم دنبالش صداش کردم و گفتم که من ازش خوشم اومده اونم با روی خیلی خوش شمارمو قبول کرد سید من انقدر محو این دختره شدم بعد نیم ساعت فهمیدم شماررو اشتباه دادن اقا از خنده مرده بودم

        یه زنگی تو کلم به صدا در اومد

        یاد حرف استاد افتادم استاد گفت اگر یچیزی داره تکرار میشه بدن یه چیزی داره تو کلت کار میکنه یه باور اشتباه سید من اعتقاد دارم کار های من چون توکلم به خداعه باید راحت بره جلو وقتی من ده دوازده بار درخواست دادم هیچ نتیجه ای نداد به خودم گفتم نباید انقدر سخت انجام بشه کاری که قرار توسط خدا انجام بشه این هم این موضوع که مهم ترین انتخاب زندگیمه چون رو راست من دنبال دختر بازی که نیستم من دنبال شریک زندگیمم شریک عاطفیم و یه شخص فوق العاده با ویژگی های مد نظرمو از خدا میخوام و دیگه درخواست نکردم و به خدا گفتم باید بهم نشونه بدی یعنی اگر کسی رو دیدم و خوشم اومد یه نشونه ای بهم بدی د که بهمم این خود خودشه بعد برم جلو حالا هم منتظر نشونه ام و چند از پا فشاری روی این درخواستم دست برداشتم که در عین شایستگی این نعمت توسط خدا بهم داده بشه و هرلحظه که نشونه رو ببینم اماده پیشنهاد یا اقدام هستم و ولی با این تفاوت که این سری دیگه جواب میده خخخخ سید جون اقای فاطمی ممنون بابت تحسبنت دمت گرم که ورزشکار هستی از عکس پروفایلت فهمیدم ماشالله پک مک کارو ساختی منم عاشق ورزشم عاشق تمرین و عاشق هرچی ورزشکاره دمت گرم انشالله خدا کسیرو به سمتت هدایت کنه که لیاقتتو داشته باشه و در کنارش از لحظه لحظه زندگی بیشار لذت ببری

        یا حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          سید محسن فاطمی گفته:
          مدت عضویت: 2256 روز

          سلام داداش

          اینکه باید کار آسون وراحت

          پیش بره درسته ولی بعضی

          موقع ها طرف اصن معلومه

          ک میگه بیا باهام صحبت کن

          ب اصطلاح آمار میده ولی من

          سختمه برم ارتباط گیری کنم

          انگار میخوام برم موشک هوا

          کنم خخخ ولی خوب دارم

          کارمیکنم یکم بهتر شدم و راحتر

          میگریم

          خیلی ممنون داداش بابت

          تحسینت واین پک و بدن

          نتیجه دوره قانون سلامتی

          و ایشالا یه دختر فوق العاده

          و عالی پیدا کنی

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: