چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 2 - صفحه 11 (به ترتیب امتیاز)

939 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ندا گفته:
    مدت عضویت: 2846 روز

    باسلام و خدا قوت به استاد عزیزم

    چی بگمممم !! ازکجای این فایل فوق العاده بگم که به تنهایی خودش به اندازه یک دوره چند میلیونی میرزه!

    همزمانی این فایل با کارکردن مجددم روی دوره روابط رو واقعا به فال نیک میگیرم.و نشونه ای از نشونه های خدای خودم میدونم! وقتی گفتین میخواین در مورد روابط صحبت کنید تقریبا داشتم بال در میاوردم.

    واو به واو کلماتتون رو دراین فایل با گوش جان نوش کردم و نت برداری کردم..واو به واو کلماتتون حق بود و به جا. واو به واو کلماتتون راه گشا بود و دل نواز..انگار با گفتن هرکدوم از این باورها رگی از رگهای بدنم به جریان میفتاد.و زندگی در درونش پر تلاطم تر میشد..دمت گرم استاد دمت گرم.

    چقدر درسته این حرف که وقتی با باورهای اشتباه و پس زمینه ذهنی نادرست داری حرکت میکنی،اصلا مهم نیست چقدر میدوی،چقدر گاز میدی،چقدر تلاش میکنی ، تو نمیرسی!!باورکن که نمیرسی!!

    من در شرایط کنونی خودم که واقعا دارم روی ذهن خودم دریک لول بالاتر در مورد ساخت یک رابطه عاشقانه کار میکنم چند تا ازاین باورها رو بطور پررنگ ،-یچیزی شبیه نارنجی پررنگ – کاملا حس کردم.

    استاد چقدر مهمه این باور احساس ارزشمندی،باور فراوانی و ساخت یک عزت نفس برای ساختن یک زندگی عالی. ضعفی که هرچقدر روش کارکنیم باز کمه.باز بیشتر،بازبیشتر و این کارکردن انتهایی نداره!

    باورهایی که در پس زمینه ذهنم به رنگ نارنجی پررنگ پیدا کردم:

    1-من دیگه از سنم کم کم داره میگذره که بتونم یک رابطه عاشقانه و عالی ایجاد کنم.

    2-اگر من وارد یک رابطه جدید بشم و بخوام بافرد جدیدی باشم واقعا دیگران درموردم چه فکرمیکنن!!!(پاشنه آشیل گند زن همیشگی من .چیزی بنام حرف و نظر دیگران!!)

    2-من اونجور که باید زیبا و دوست داشتنی نیستم: لازم میدونم در مورد این بنویسم که من همیشه میگفتم بابا منکه شخصیتا خودم رو خیلی قبول دارم.یعنی از نظر ویژگیهای شخصیتی اوکی هستم و این به من اثبات شده .پس گیرم کجاس که باز تهش فکرمیکنم دوست داشتنی نیستم.تااینکه موقع نوشتن یک تمرین که میخواستم از ویژگیهای مثبت ظاهریم بنویسم دیدم ای دل غافل ذهنم داره کلی بیل و کلنگ به سمتم پرت میکنه که ننویس اینارووو.توکجات خوشکله آخه.و متوجه شدم من واقعا ظاهرخودم رو برای دوست داشتن کافی نمیدونم.واین بود اون ضعفی که مدتها دنبالش بودم ،پیدا کردم و چقدر باید روش کارکنم..من از بچگی این رو شنیده بودم که زیبانیستم.دوست داشتنی نیستم.و این رفت نشست در پس زمینه ذهنم.بعد هی تو روابطم هم همین رو میشنیدم.چون توجهم رو ایرادها بود.و اونها رو ضعف خودم می دونستم.نه اینهمه ویژگی مثبت ظاهری و باطنیم رو.

    3-اینکه من بخاطر شخصیت حمایت گرم همیشه آدمهای نامناسب رو جذب میکنم از نظر اخلاقی.و دقیقا بخاطر احساس عدم لیاقت.

    4- دقیقا بخاطر تمرکز بر ضعف های ظاهری خودم رو لایق یک انسان فوق العاده و یک رابطه فوق العاده نمی دیدم..

    5-و یکی دیگه از ضعف هام طبق معمول کمالگرایی بود.که تا وقتیکه من کامل نباشم آدم درستی سراغم نمیاد یا سرراهم قرار نمیگیره.

    وای استاد داشتم فکرمیکردم همینکه این ترمزهارو پیدا کردم و فهمیدم گره کارم کجاس و دقیقا بعد شنیدن این فایل چه نشونه ها و اتفاقات جالبی رو تجربه خواهم کرد.که صددرصد جهان به کانون توجهات ما پاسخ میده.

    6 من خدارو شکر در فراوانی رابطه شک ندارم و براحتی آدمها جذب من میشن..اما مشکل اینجاست که تاالان آدم دلخواهم رو به دلایل ترمزهام نتونستم پیداکنم که اون هم به لطف خدا و این فایل فوق العاده شما بزودی محقق خواهد شد.

    7-یه خرده این ترمز هم در من هست که من اونقدرها ثروتمند نیستم.و این نقطه ضعف منه.درحالیکه خدا وکیلی همیشه در حال پیشرفت بودم.و همیشه دارم رو خودم کارمیکنم.و روندم روبه رشد بوده.اینم باید روش کاربشه .

    7درمورد تنها بودن ،باید بگم واقعا الان تعمدا تنهایی رو انتخاب کردم تا مدتی فقط ببینم باخودم چند چندم.یه ریستار بشم.باورامو محکمتر بسازم.و به امید خدا بخوام وارد رابطه ای بشم که نه تنها لذتها و عشق به زندگی و خدامو درمن اضافه کنه بلکه اون آزادیه و استقلال من هم به بهترین شکل دراون حفظ بشه و همین حق رو صد البته برای عشقم قایل خواهم بود.

    من نقطه ضعف های اصلیم بی ارزش دونستن خود،تایید و نظر دیگران،کمالگرایی کورکورانه، بحث سن هست که البته اینم الان اومد به ذهنم که بنویسم ،من وقتی 20سالمم بود باز خودم رو انسان دوست داشتنی نمی دیدم. و فکرمیکردم برای من رابطه ای نیست.در حالیکه دراین 5سال که با آموزشهای شما روی خودم کارکردم هزار برابر اون موقع زیباتر و جذاب ترشدم.چون خودم رو هزاربرابر اون موقع دوست دارم.ولی باز باید انگار روش کارکنم.و کارکردن روی پاشنه آشیل ها تموم شدنی نیست .

    8-اینکه گفتین ته هررابطه ای جداییه و این باور یک باور کاملا مخرب و ضربه زنندست..چقدرررر توضیحاتتونو دوست داشتم که معادل این بیت شعر از فروغ بود:

    آری آغاز دوست داشتن است

    گرچه پایان راه نا پیداست

    من به پایان دگر نیندیشم

    که همین دوست داشتن زیباست.

    بخدا قسم وقتی وارد رابطم شدم 4سال پیش نه مهریه گذاشتم نه هیچ چیز دیگه.گفتم تاوقتی باهم باشیم که لذت دو طرفه باشه.و تا همین یکماه پیش که تصمیم به جدایی گرفتم.و تمومش کردم. به همسر سابقم گفتم درسته تموم شده اما ما یک سفر باید باهم بریم.به جایی که تاحالا تو عمرتم ندیدی تو شمال خودمون.و ایشونم قبول کرد. و رفتیم بهشت!! یک جای بینهایت زیبا. دریک فضای کوهستانیه جنگلی که جایی که اسکان داشتیم روی آب روان بود.آب رودخانه ای که از چشمه جریان داشت.ساعتها روی تراسش نشستم و به آب خیره شدم و با خدا حرف زدم، با آب حرف زدم.آّبی که براش مهم نبود من الان درچه شرایطی دارم بهش نگاه میکنم.و درمورد چی فکرمیکنم.اون فقط از دل سنگها و از لابلای اونها جریان داشت ،چقدر لذتبخشه بااون صدا بخوابی.و صبح روی آب بیداربشی.شاید باور کردنی نیست اما سفری که من برای بعد جداییمون تدارک دیدم بهترین سفر رابطمون شد.بی اغراق بهترین و لذتبخش ترین سفر.

    پس ترس از جدایی،واقعا بی معنیه.ما برای لذت بردن به این دنیا اومدیم.واقعا برای خدا و جهان چه تفاوتی داره تو در چه وضعیتی از رابطه هستی.تو فقط لذت ببر اونوقت خدا وظیفشه بتو بهترشو بده.خودش قسم خورده که میدم.تو لذت ببر و باقیشو بخودش بسپار.چون خدا استاد برنامه ریزیهاست.

    استاد عزیزم دوره فوق العاده روابط ، همینجورشم یک دوره استثنایی و بی نظیره ..ومن دارم فکرمیکنم که اگر یک آپدیت روش بیاد دیگه چی مییییشه!!!

    بیصبرانه منتظر یک آپدیت روی این دوره هستیم..

    ارادتمند همیشگی شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
    • -
      سید عظیم بساطیان گفته:
      مدت عضویت: 825 روز

      بنام الله مهربان

      سلام دارم خدمت خواهر گرامیم ندای بی نهایت

      کامنت شما رو خوندم و کلی نکات مثبت داشت…

      البته کامنت های قبلی شما رو مطالعه میکردم ولی متاسفانه جهان اجازه نمیداد. براتون بنویسم…

      و توی فرکانس شما نبودم

      اتفاقا من یک تجربه دارم از عدم لیاقت… که استاد تو ی فایل بهش اشاره کردن من چند سال پیش وارد یک رابطه شدم که خودم میگفتم من لایق این دختر نیستم و این کجا و من کجا ….

      و جهان اجازه نداد و بهم ثابت کرد …البته اون زمان با حرفهای استاد آشنا نبودم

      مرسی از که نوشتید

      مرسی که هستید

      انشاءالله خداوند شما رو هدایت کنه به بهترین مسیر و از ثانیه به ثانیه های زندگیتون لذت ببرید!!

      دنیا رو براتون شاد شاد و

      شادی رو برایت دنیا دنیا آرزومندم…

      انشاءالله بهتر ینها رو تجربه کنید و از زندگیتون بی نهایت لذت ببرید …

      خدا وند رو شاکرم برای وجود شما… خواهر گلم

      زندگی تون همیشه گوهر

      منتظر کامنت های قشنگ و تاثیر گذار تون هستیم.

      سایتون برقرار

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      احمد آقا خان گفته:
      مدت عضویت: 1894 روز

      سلام ندا خانم گوهری عزیز و زیبا و موحد

      اونجا که گفتید به همسرم گفتم بعد از اتمام رابطه باید یک مسافرت بریم اونم شمال.

      من فکر می کردم بعد از جدایی طرفین دوست ندارند ریخت هم ببیند که این جمله شما خلاف شنیده ها به من حالی کرد

      خیلی ممنونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    سارا مرادی همت گفته:
    مدت عضویت: 1065 روز

    وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا یَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ فَأْوُوا إِلَى الْکَهْفِ یَنْشُرْ لَکُمْ رَبُّکُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَیُهَیِّئْ لَکُمْ مِنْ أَمْرِکُمْ مِرْفَقًا

    وقتیکه به خدا پناه میبریم ،خداوند از رحمت خودش برای ما میگستراند و از فرمان ما برایمان آماده می‌کند .

    من میخوام هر ترمزی و که پیدا می‌کنم بیام و زیر این فایل بنویسم تا هم خودم بهتر درک کنم قوانین و هم با همه بچه های عشقولی این احساس بینظیر باز شدن قلبم مو مشترک بشم .

    خدایا بینهایت سپاسگزارتم

    ترمزهای روابط عاطفی

    1- مرد خوشتیپ و جذاب ،همه زن‌ها دنبالشن و اگه مرد هم خودش نخواد زن ها با عشوه و نقشه از راه به درش میکنن

    چون چند تا از پسر عموهای پدرم خیلی خوشتیپ و پولدار بودن و همه شون خانوم باز و اهل مشروب و مواد بودن و مادربزرگم همیشه میگفت چون خوشتیپ و خوش چهره و پولدار هستن زن‌ها ولشون نمیکنن

    نتیجه این باور؛ همیشه با آدم های بد قیافه و معمولی و قد کوتاه بودم .

    حتی پسرهای خوشتیپی که از فامیل ازم خواستگاری میکردن من میگفتم چون از فامیلِ دوست ندارم من میخوام با غریبه ازدواج کنم .

    و کلا مرد جذاب = با مرد بد

    2-زن خوب و موفق ، زنی که با سیاست باشه .

    چون مادربزرگم زن پسر دایی پدرم رو همیشه مثال میزد و ی جورایی تو فامیل زبانزد بود همیشه با عنوان یک زنِ با سیاست مثال میزد و جالبه که اصلا این خانوم نه سواد داشت نه قیافه داشت نه هیکل اما شوهرش مثل پروانه دورش بود و بسیار ثروتمند بودن و محبوبِ کل فامیل ،همیشه هم خونه شون پر مهمون بود و یه جورایی قطب تعیین تکلیف فامیل ،با اینکه جوان بود و همه این موفقیت ها رو مادربزرگم به سیاست ِ این خانوم ربط میداد

    و مامان من که هم با سواد بود و اهل مطالعه ، از خانواده سرشناس ، بسیار زیبا و قد بلند خوش چهره بود اما بسیار ساده و بی سیاست ، و در همه ابعاد زندگیش افتضاح بود از رابطه ، از ثروت و مادربزرگم (مادر پدرم)بهش میگفت ؛

    زهره تو چون سیاست نداری ،بلد نیستی حسین و تو دستت مثل موم داشته باشی چون پدرم شرایط مالی خوبی داشت اما مامانم هیچوقت پول نداشت هیچ توقعی هم نداشت (البته الان میفهمم چون مادر آدم مذهبی بود و شیک بودن و لوکس زندگی کردن و درخواست از شوهر براش نشانه دوری از خدا بود )

    نتیجه این باور برای من ؛

    چون من شخصیت ساده یی دارم و دوست دارم بدون سیاست در لحظه خودم باشم مثل بچه ها ، یعنی اگه الان میخوام بخندم یا ی لباس ساده بپوشم یا با دست غذا بخورم و اینا مخالف باور من بود که زن با سیاست ،زن ِ موفقی ِ ،بنابراین هر وقت که میخواستم با سیاست باشم به شدت مورد عذاب و دوگانگی شخصیتی قرار میگرفتم و احساسم افتضاح بود و زمانیکه هم خودم بودم فکر میکردم آدم احمق و ساده لوحی هستم که لیاقت رابطه ی موفق و نداره

    و سیاست و دورویی ، دروغ گفتن و فیلم بازی کردن میدونستم

    شما عمق عملکرد باورها را ببینید فقط

    3-مردم نمی بینن تو شکمت چیه اما لباس تنت و میبینن .

    مادر بزرگم میلیاردها بار این و گفته بود ، اما چون پدرم باور نداشت خداروشکر وضعیتِ خوراکمون خوب بود اما ضربه این باور ، این بود که پدرم بخاطر مردم زندگی میکرد نه خودش

    زن پدرم خیلی اذیتش میکرد اما پدرم بخاطر حرف مردم که نگن باز هم طلاق گرفته یا اینکه زن اول بد بود زن دوم چی و پدرم و مقصر بدونن همیشه تحمل کرد

    نتیجه برای من ؛

    همیشه تو روابط عاطفی ، روابط دوستی ،روابط کاری

    یا باج میدادم یا پدر خودم و در میاوردم که مورد تایید بقیه باشم و اسمش هم گذاشته بود مهربونی یا دلسوز بقیه بودن

    و چقدر خداوند قشنگ میگه که اونها خودشون به خودشون ظلم میکنن

    4- زن خوب ،زنی که موقع نداری و بدبختی کنار شوهرش باشه

    نتیجه این باور برای من ؛

    من چون باور این و داشتم که خوش روزی و خوش قدم هستم همیشه در شرایطی قرار میگرفتم که پول بود رفاه برای من جور میشد ،اصلا ربطی به شرایط بیرون هم نداشت

    اما اما اما چون باور دااشتم زن خوب زنی که موقع سختی کنار مردش ِ ، همیشه آدم هایی و جذب میکردم که پر از مشکل شخصیتی یا پولی بودن و من میخواستم حلال مشکلاتشون باشم چون درونم میخواست با این کار به خوب بودن برسه

    و ی موضوع دیگه که داشت ؛

    من چون شرایط رفاهی ام جور بود احساس بد بودن میکردم و باعث میشد فکر کنم چون پول هست رفاه هست پس من آدم بد و بی ارزشی هستم چون زمان سختی کنار این آدم نبودم

    و الان که پولداره من هستم دارم ازش سواستفاده میکنم واسه همین اگه برام کادو میخرید باید جبران میکردم به هر طریقی که میتونستم و اصلا محبت دیدن و خدمات طرفم و باعث عذاب وجدان میشد که الان فکر میکنه من آدم سواستفاده گری هستم و دقیقا همین اتفاق هم میافتاد با اینکه من تمام تلاشم و میکردم که محبت و جبران کنم در آخر طرف میگفت تو دنبال منافع خودتی و همین باعث ی کدورت بزرگ و شروع بحث که من بخوام ثابت کنم بابا من این مدلی نیستم داری اشتباه میکنی و در نهایت بهم خوردن رابطه

    و این فکر بد بودن باعث میشد فکر کنم کافی نیستم

    باید ی کاری بکنم ، برای اینکه کافی بشم همش لباس میخریدم باورتون نمیشه گاهی روزی 4 یا 5 بار لباس عوض میکردم چون فکر میکردم خوب نیستم

    موهام فرفری و فوق العاده اس اما میرفتم کراتینه میکردم که صاف شه تا بلکه خوب یا کافی بشم

    الله اکبر

    بخدا اصلا مبهوبتم

    چقدر خودشناسی مهمه

    خدایا نمیدونم چی بگم خودت از حال و احوالم باخبری

    5- زن اگه از مرد سنش بیشتر باشه نشانه خراب بودنِ زنه

    زن پدرم هر زنی که از شوهرش کوچیکتر بود میگفت زن خرابیه و با هزارتا نقشه زن یارو شده تا زندگیش و بالا بکشه و من این حرف و هزاران بار شنیدم

    نتیجه برای من ؛

    به شدت مقاومت داشتم با کسی که از خودم کوچیکتره دوست شم و برای خودم در قالب کلمات روشن فکرانه توجیه میکردم که

    پسرا از لحاظ عقلی و منطق از دخترها عقب هستن و مرد اگه کوچکتر باشه آدم و درک نمیکنه و زندگی میشه بچه بازی

    تجربه من ؛

    بارها پسرهای فوق العاده اما کوچیکتر بهم پیشنهاد دادن اما با جدیت برخورد کردم که شما در حد فهم و شعور من نیستین

    تو یکی از کمپ ها پسری بود که هفت سال از من کوچیکتر بود و بسیار خوش چهره و خوش اندام و فوق العاده مودب و توانمند ، مهربان طوری که همه دخترای کمپ عاشقش بودن و بهش میگفتن مرتضی هلو

    آقا این پسر عاشق من شد و از طریق اینکه به دخترم گیتار آموزش بده دوست داشت بیشتر با من در ارتباط باشه ، میخواست بره خرید می اومد دم اتاقم میپرسید چیزی لازم نداری و کلی محبت میکرد اما خدا شاهده ذره یی برای من جذابیت نداشت که بخوام بهش توجه کنم و دیگه بنده خدا بعد از فکر کنم 7 الی 8 ماه پیشنهاد داد میشه شماره شما رو داشته باشم بیشتر همدیگرو بشناسیم من بهش گفتم چرا ؟؟؟؟

    بعد بهش گفتم شما خیلی از من کوچیکتری و اصلا نمیتونم و جالبه رفتم با ی پسر خیلی معمولی بد اخلاق و غر غرو دوست شدم که شش سال از من بزرگ‌تر بود کل کمپ هنگ کرده بودن که سارا دیوانه اس

    اما من دیوانه نبودم باورهام و مداری که توش بودم طبق قانون داشت عمل میکرد

    و اتفاقا اون تضاد باعث شد با تمام وجودم از خدا کمک بخوام و بگم خدایا من خسته شدم من نمیدونم

    خودت نجاتم بده

    من به آنچه از تو برسه فقیرم

    خدایا دیگه تسلیمم

    این آغاز هدایتم به خودشناسی بود

    خدایا بابت تک تک لحظه ها تک تک تجربه هام سپاسگزارتم

    استاد قربونت برم که میگی تضادها اومدن تا ما رو بزرگ کنن تا ما رو به خواسته هامون برسونن

    خب تا ترمز های بعدی و موفقیت های بعدی و کامنت های بعدی همه تون و به خدای مهربونم میسپرم

    عاشقتونممممممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  3. -
    حمید معدندار گفته:
    مدت عضویت: 1002 روز

    بنام خدای یکتا

    سلام به استاد نازنین و خانم شایسته مهربان

    سلام به همه دوستان خوبم

    استاد این فایل بینظیر رو دیدم و لذت بردم

    خیلی آگاهی های زیادی دوباره برام مرور شد

    چقدر خوبه که تو یه فایل رایگان این همه ترمز و باور مخرب رو با این دقت توضیح دادین

    و باورهای مناسب برای اون ترمز ها رو هم کامل بیان کردین

    واقعا ممنونم ازتون که انقدر خوب حق مطلب رو ادا میکنید اونم بدون چشم داشت

    هر کسی که قانون رو بشناسه ، میدونه که با این همه آگاهی که تو این فایل گفته شد میشه چه ها کرد

    این فایل خودش یه جلسه کامل از یک دوره بینظیره

    استاد عزیزم ازتون ممنونم که اولا الگوی بسیار خوبی برای ما هستید دوما انقدر عااالی آموزش میدین که راحت قابل درک و فهم باشه و بشه خیلی راحت به این آگاهی ها در زندگی عمل کرد و نتیجه گرفت

    خدایا شکرت که همیشه برای بنده هات آسانی میخواهی و خیلی خوب هدایت میکنی

    خدایا بینهایت سپاسگزارم بخاطر تمام نعمت هایی که بهم دادی

    خدایا بینهایت سپاسگزارم برای اینکه همیشه هدایتم میکنی

    خدایا بینهایت سپاسگزارم که همه چیز رو برام آسان میکنی

    خدایا بینهایت سپاسگزارم برای سلامتی که دارم

    خدایا بینهایت سپاسگزارم برای حال خوبی که دارم

    خدایا بینهایت سپاسگزارم برای رابطه عاشقانه ای که با همسر و فرزندم دارم

    خدایا بینهایت سپاسگزارم برای زیبایی هایی که میبینم و شکر گزارتم

    خدایا بینهایت سپاسگزارم بخاطر اینکه در مسیر زیبا ، عااالی و در مسیر خواسته هام در حرکتم و دارم لذت میبرم

    خدایا بینهایت سپاسگزارم برای اینکه عاشق خودمم و خودم رو دوست دارم

    خدایا بینهایت سپاسگزارم برای فراوانی که همیشه وجود داره و هر روز داره بیشتر میشه

    خدایا بینهایت سپاسگزارم بخاطر خودشناسی که بهش رسیدم

    خدایا بینهایت سپاسگزارم برای عزت نفسی که پیدا کردم و خودم رو دوست دارم

    خدایا بینهایت سپاسگزارم برای اینکه خودت رو بیشتر دارم میشناسم

    خدایا بینهایت سپاسگزارم برای اینکه دارم قانون رو میشناسم و میتونم تو زندگیم عمل کنم به قوانین

    خدایا بینهایت سپاسگزارم برای اینکه استاد عباس منش رو به عنوان آگاهی دهنده و الگویی بینظیر برامون قرار دادی

    خدایا بینهایت سپاسگزارم برای آزادی زمانی و آزادی مکانی که دارم و به لطف خودت بزودی به آزادی مالی هم میرسم

    خدایا شکرت برای هر چیزی که تو زندگیم هست و اینکه هر روز و از هر لحاظ دارم بهتر وبهتر میشم

    خدایا ما را به راه راست هدایت کن ، به راه کسانی که به آنها نعمت دادی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
  4. -
    مریم پهلوان گفته:
    مدت عضویت: 2036 روز

    به نام خدای مهربانم.

    سلام براستادگرامی و دوستان همراه

    میخوام یه موردی رو تعریف کنم که ازدواج با یه مورد دلخواه فقط به باورهای طرف بستگی دارد نه ظاهر ومدرک وعوامل بیرونی.

    دختر دایی من تو یه روستای کوچک از یه شهرستان کوچک زندگی میکنه که تا پنجم ابتدایی خونده واز نظر قیافه از معمولی هم معمولی تره.ولی دختر فعالی هست رییس شورای روستاشون هست .دختر اجتماعی وباسلیقه وهنرمند،کل خونه وخونواده رو این میخرچونه با وجودی که 3تا برادر داره .حتی کارهایی که مربوط به ساختن خونه میشه کارهاشو این آدم ترتیب میده وحرفش همیشه اینه که به هر چی میخوام میرسم.بعد از فوت مادرش با شخصی از دواج میکنه که مرکز استان زندگی میکنه تحصیلات دانشگاهی داره کارمند شرکت هست از نظر ظاهر وقیافه وتیپ خیلی عالیه.آدمی به شدت اجتماعی ومسئولیت پذیره.وقتی دقت میکنم میبینم خصلت مشترک این زوج عوامل درونی هست واز نظر عوامل بیرونی هیچ ربطی بهم ندارن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  5. -
    زهره آرزومندی گفته:
    مدت عضویت: 1698 روز

    بنام خالق ثروت افرین

    سلام به استادعزیزم وخانم شایسته مهربان

    خدایا برا دریافت این اگاهی ها ازت بی نهایت سپاسگذارم

    امروز تو کدنویسی هام نوشته بودم

    خدایا مرا به درک بهتری از قوانین جهان هدایت کن و خداوندچقدرزیبا امروز منوبه این فایل ارزشمند هدایت کرد

    ( خداوند همیشه پاسخ میده پاسخ هایی خداوند راهکارهایی خداوند بسیار سادس و لذتبخشه )

    قبل ازاینکه بخوام برا اولین بار در مورد روابط صحبت کنم و ازخودم بگم

    دوس دارم بارها وبارها از استاد عزیزم برا این فایل ارزشمندوبسیارپرمحتوا تشکرکنم استادازتون بی نهایت سپاسگذارم

    استاد این فایل بنظرمن جزو ی محصوله که بسیار ارزشمنده و باید به دوره عشق و مودت اضافه بشه

    بینظیربود

    این فایل هم درست مثل فایل لایو35 باید ادیت کنم و به اول فایل ادیت شده محصولاتم اضافه کنم و بارها وبارها گوش بدمش خدایاشکرت

    شما درمورد بینظیرشدن محصول کشف قوانین زندگی میگید بنظرمن ومطمئنن تمام دوستان هیچ فرقی بینه محصولات نیس اصلا نمیشه گفت کدوم بهتره همشون عالی هستن همشون بینظیرن منکه وابسته به تمام این اگاهی هاشدم

    اصلا نمیتونم مثل قبلم باشم اینقدرکه این مسیر مسیرزیبایی هست

    خدایاشکرت برا هدایت به این مسیرالهی

    خدایاتو پاسخ دادی به تمام خواسته هام

    تو اجابت کردی تمام درخواست هایی منو

    خدایا تو بزرگترین سپاسگذاری من هستی

    تو همه چیزی تو تمام منی

    خدایاشکرت

    اگه بخوام از تجربه خودم درروابط بگم

    در گذشته من خیلی ادم با اعتمادبنفسی نبودم

    یادمه با ی پزشکی کارکردم که بشدت اعتمادبنفس بالایی داشت

    البته از نظرمن کاذب بوداصلا خداروبنده نبود

    بااینکه فرزندشهیدبود

    ولی رفتاراش بسیار تعجب اوربود

    یادمه پایان شیفت به تمام ادرسایی افرادی که بنظرش وضع مالی خوبی میومد

    میرفت ونگاهی به شرایط خونه محله اونا مینداخت وبعد با توجه به وضعیت طرف ازش دریافتی داشت

    چیزی به عنوان تعرفه برااین پزشکی معنی نداشت

    خیلی به ظاهرش اهمیت میداد

    خیلی قوی صحبت میکرد خیلی محکم قدم برمیداشت دیرمیومدتامردمان زیادی منتظرش بشینن و اونوقت میومدتا جلوپاهاش بلندبشن

    باتمام ویژگی هایی که این فردداشت و من اصلا دوس نداشتم

    ولی استاد کارکردن من با این فرد خیلی به من کمک کرد

    خیلی منوتغییر داد

    باعث شد تامنم قوی عمل کنم محکم صحبت کنم خودموارزشمند بدونم وباعث فعالیت من دراین حوزه به بالایی 10سال رسید

    یادمه تو ی شیفتی یکی از پزشکا بهم گفت ارزو چندساله تواین حرفه هستی

    گفتم از زمانی که شما تازه فارق تحصیل شدید و برا یادگیری اومدید من از اون زمان شمارومیشناسم والان شما ی پسردارید

    گفت دلیل پایداریت چیه بدون اینکه اسمت بد دربره؟منظورش سالم نبودن محیط کاری اونم با پزشکا بود

    گفتم دلیلش تمرکز رو کارم بوده

    اینکه به هرحرفی یا داستانی که شما تعریف میکنید من نمیخندم و وانمود میکنم که دارم گوش میدم

    اینکه خودموبا شما مساوی میدونم

    واونجابود که دکتر تحسینم کرد وگفت تو ادم موفقی میشی

    من با افراد زیادی درارتباط بودم فن بیان خیلی قوی دارم

    به راحتی میتونم ی کسب وکاربوراه اندازی کنم

    همیشه پزشکا ازم میخواستن تا باهاشون همکاری کنم اونم بدلیل اون نگاه مساوی بودنه بوده اینکه من چیزی از اوناکم ندارم

    این تو اون زمانی بود که من لذت میبردم از کارم

    ولی همین منی که همه دوس داشتن بامن باشن شد فراری بودن ازمن

    چون دیگه کارمودوس نداشتم

    چون نگاهم به پزشکا تغییرکرد

    اصلا حالم خوب نبود اون احساس خوب و نداشتم

    و خداروشکر بمحض کارکردن روفایل ها من براحتی ازاین محیط اومدم بیرون

    و وارد مرحله زیباتری از زندگیم شدم

    تازه خداوفهمیدم

    خدایاشکرت

    یادمه استاد بهم میگفتن که اگه تو قنوت از خداوند هرچی بخوایی بهت میده

    ومن همیشه تو قنوتم از خداوند

    همسرموفق و فرزندانه نخبه میخواستم

    همیشه این خواسته رو داشتم

    و همیشه دوس داشتم تغییرکنم

    وخداوند منوهدایت کرد به این مسیرالهی وسایت بینظیرشما

    خدایاشکرت

    همیشه دوس داشتم ی خواستگار پیگیر داشته باشم و همیشه به زبون میاوردم

    یادمه اولین پسری که تو زندگی من اومد توزمان دانشجویی من بود و من اون زمان اصلا چیزی نمیدونستم تازه من دلیل فرق بینه خانم ها و اقایون تو دانشگاه فهمیدم

    و اون‌ زمان ی دختری خیلی شادی بودم رهابودم اصلا چیزی از حجاب اینا نمیدونستم

    این پسر شد خواستگارمن

    ایشون تو بیت رهبری کارمیکردن و پدرشون امام جمعه بروجردبود

    خانواده سرشناسی بودن

    این پسر خیلی دوس داشت با دختری ازدواج کنه که بنظرخودش بی حجاب باشه وایشون اون خانم با حجاب و خدایی کنه

    وقتی من این نگاه ایشونوفهمیدم جواب رد دادم

    بماند که ایشون سال ها وسال ها به پدرم پیام تبریک مناسبت هایی تقویم میدادن و ول کن نبودن

    اینجابود که دیگه دوس نداشتم خواستگار پیگیری داشته باشم دیگه به زبون نمیاوردم

    درمورد ترمزهایی که استاد شما مطرح کردید

    * من از لحاظ ظاهری ادم خوشگلی نیستم جذابی نیستم. ( اصلا مهم نیس افرادیوبه چشم دیدم که بسیار چهره ساده ای دارن ولی ازدواج بسیارموفقی داشتن خوشگلی وزیبایی ی نوع نگاهه خداوند زیباس و همه چیزو زیبا خلق کرده زیبایی به درون ادم هاس بنوع نگرش ادم هاست )

    * من توانایی خاصی ندارم و جذابیت خاصی ندارم

    استاد دراین مورد من چندین ساله پیش با ی فردی اشناشدم که ایشون پزشک عمومی بودن و بعدازاشنایی بامن و درخواست من از ایشون براکیفیت کاری بیشترو درامدبیشتر ایشون خوندن برا تخصص و الان رزیدنت مغزو اعصاب هستن این ترمز استاد قبل اشنایی باشما درمن بود اینکه ایشون متخصص هستن و من پزشک نیستم من از ایشون ازنظر تحصیلی پایین هستم بااینکه استاد پزشکایی زیادی و میدیدم که همسرشون خانه دارهستن ولی این ترمز ذهنی رو داشتم واین ترمز باعث شد ایشون بزبون بیارن این فرکانسی که من ارسال میکردموولی بعدازاشنایی باشما فهمیدم

    همه چیز دراین جهان بی انتهاس

    حتی افراد فوق العاده

    ودیگه رهاش کردم و تصمیم گرفتم به عنوان ی فرد موفق نگاهش کنم و ازش یادبگیرم تامنم موفق باشم خدامیدونه چه افراد فوق العاده ترازایشون تومسیرزندگی من قرارمیگیره با اینکه سال هاس ایشون میشناسم و ایشون فرد بسیارخوبی هستن ولی برامن همیشه فرصت ها بسیارزیاده

    خداوند افراد بهترازایشون رو به سمت من هدایت میکنه من در حوزه مورد علاقه خودم موفق میشم

    استاد من از وقتی خداروفهمیدم از خیلی چسبندگی ها رها شدم

    حتی تو روابط

    عشق و درون خدا دیدم

    و دوس دارم ی فردی به سمتم هدایت بشه که تو این مسیرالهی باشه ی فردی که موفق باشه و روخودش کارکنه

    * دختر خوب و پسرخوب تموم شده این باورومن خیلی شنیدم حتی خودمم باتوجه به شنیده هام داشتم ولی با توجه به اموزه هایی شما استاد دیدم من خودم ی دختر بسیار زیبا موفق و مستقل هستم افرادی که دوربرمن هستن دخترانی موفق و بسیارسالمی هستن تو همین سایت چقدردختروپسرخوب هست که دارن براموفق شدن تلاش میکنن پس هست خیلی بیش ازانچه که من فکرمیکنم فرصت ها موقعیت ها ثروت ها افرادموفق بیشتروبیشترمیشه روز بروز همه چی داره بهتروبهترمیشه حتی نگرش افراد

    * من لایق ی رابطه عاشقانه نیستم من لایقه داشتنه تمام چیزهایی عالی و با کیفیت بالاهستم چون خداوند درون منه و مرا خالق زندگی خودم قرارداده

    * من همیشه افراد نامناسب جذب میکنم

    تو این ترمز استاد افرادی که سمت من میان افرادی هستن تو سطح متوسط رو به بالا یا افرادی با وضع مالی عالی منتهی استاد به محض اشنایی بامن این فرد یا ورشکست میشه یا درگیرمشکل مالی میشه جوری که ازمن طلب پول میکنن

    فک میکنم استاد اینجا ی ترمز دیگه ای هم باشه اینکه پسرا دنبال دخترایی شاغل هستن تا ازشون استفاده مالی کنن

    این ی ترمزی هست که بنظرمن دارم باید روش کارکنم چون هرکی سمت من میاد ازم طلب پول میکنه و این باعث میشه تا من ردشون کنم و این باور پررنگتربشه تو ذهنم

    اگرمن باورهاموتغییربدم و باورهایی مناسبی رو بسازم به سمت بهترین افراد و موفقترین افرادهدایت میشم

    * ی ترمز دیگه ای که اکثر اقایون میگن و من بارها ازشون شنیدم ناخواسته اینکه وقتی با ی دختر ارتباط جنسی برقرارکنی اون فردو جذب خودت میکنی عاشقه خودت میکنی و این باور کاملا اشتباس

    * تمام روابط اخرش به رنج و جدایی تبدیل میشه. اینطور نیس روابطی مثل روابط استادکه هرروز داره کیفیتش بهتروبهترمیشه من اگر رویی خودم کارکنم میتونم روابط عالی رو تجربه کنم من اگر نگاهموتغییر بدم و درمسیر درست باشم تمام لحظاتم لحظات شادی هست این قانون جهان هستیه

    * من برا روابط عاشقانه سنی ازم گذشته هرچی سن ادم بالاترمیره به درک بهتری از جهان میرسه ادم پخته ترمیشه و میتونه تصمیمات عالی بگیره و روابط فوق العاده تری و داشته باشن

    * من باید عالی باشم بعدازدواج کنم هیچ کس تو این دنیا کامل نیس من میتونم با فردی ازدواج کنم که اونم دراین مسیرالهی باشه وهردو درکنارهم برا بهتربودن خودمون تلاش کنیم و ازکنارهم بودن هم لذت ببریم مثل استادم

    * افراد همیشه خیانت میکنن این باور برا منی که تو ی محیطی کارکردم که زیاد دیدم بسیار تغییردادنش زمان زیادی ازم برد و این باعث میشد موردهایی عالی زیادی رو ردکنم فقط بدلیل این ترس و این نوع نگاه ولی بعدش دیدم همه چیز تو ذهن ما ادماس من اگر ذهن بیماری داشته باشم بیمارجذب خودم میکنم واگر ذهن سالم و پاکی داشته باشم افرادی به سمت من میان که ذهنیت سالمی دارن افرادزیادی رو دیدم که چقدرسالم زندگی میکنن و اصلا طرز نگاهشون چیز دیگه اس من باید مدارموتغییربدم

    افرادیومیشناسم که خودشون با اون باور اشتباهی که دارن باعث ایجاد این خیانت شدن و جالبه دلیلشوچشم زدن مردم میدونن و حتی میرن دعامیگیرن تا زندگیشون درست بشه این شرکه بنظرم خدایاشکرت به این سایت الهی که باعث شد بفهمم که منم که دارموزندگیموخلق میکنم نه کس دیگه ای

    یا حتی این باور درمورد همین مهاجرت من به تهران که میگفتن تهرانیا همه گرگن همه اونجا ادمایی ناسالمی هستن ولی باورمن این بود که خداوندمنوهدایت میکنه به بهترین افراد موقعیت ها شرایط زمان مکان لوکیشن ها اون هدایتگرمنه

    * من پولدارنیستم محله زندگی ما خوب نیس تو این ترمز افرادی هستن که من دیدم تو قسمت پایین شهرزندگی میکردن ولی با ی فرد خیلی خوب ازدواج کردن یا اینکه این محله زندگی خانوادم هست قرارنیس من اینجا زندگی کنم

    * بهترتنها باشم. استاد دراین مورد من واقعا از تنهایی خودم لذت میبرم و خودم انتخاب کردم ولی ازاینکه ی رابطه خوبی هم مثل روابط شما رو داشته باشم و موفق باشم و با ی فردموفق زندگی کنم فراری نیستم من رویی خودم کارمیکنم و خداوندمنوهدایت میکنه به ی فرد عالی

    * اصلا سرنوشت مانوشته شده به ما عاشقی نیومده چیزی نوشته نشده من خالق صددرصدی خودم هستم من به هرانچه که درخواست میکنم خداوندپاسخ میده خواستم شد میخوام میشود خواسته خداونداینکه مابه خواسته هامون برسیم تصمیم شما تایید میشود

    * من اصلا بلدنیستم ارتباط برقرارکنم وارد روابط بشم برابرقراری روابط عالی کارمیکنم یادمیگیرم باهمین محصولات استاد دارم یادمیگیرم چجوری ذهنموکلامموافکارموکنترل کنم و هرروز بهتراز دیروزم میشم خدایاشکرت

    * دخترتا ی سنی خواستگار داره من خالق زندگی خودم هستم فرصت ها موقعیت ها شرایط ها هرروز بیشتروبیشترمیشه افراد تو سن بالا ازدواج هایی موفق تری دارن

    * اگرمن وارد روابط بشم ازادیموازدست میدم من بافردی ازدواج میکنم که بدون هیچگونه وابستگی درکنارهم عاشقانه زندگی میکنم مثل استادم

    * ی ترمز که من دیدم اقایون بیشتر دارن من از پس خرج خودم برنمیام حالا بیام ازدواجم کنم

    * برا ی رابطه باید کلی سختی کشید پایه واساس جهان به اسونی و راحتیه

    * تو روابط به کسی نمیشه اعتماد کرد من باید به خداوند ایمان داشته باشم و خداوندمنوهدایت میکنه به بهترین افراد

    * من باید با ی فردی ازدواج کنم که منوبه تمام خواسته هام برسونه من این باور زیاد دیدم که اکثرخانوم ها دارن من بدلیل مستقل بودنم این باورندارم ولی باز گازشومینویسم هیچکس مسئول خوشبختی شادی موفقیت و حتی رسیدن به خواسته هایی منو نداره من مسئول تمام انچه که میخوامویا دارمودارم من خالق زندگی خودمم

    * باید با فردی ازدواج کنم که باعث کاملی من بشه من انسان کاملی هستم من برا کامل بودن به هیچ فردی نیاز ندارم من انسان کاملی هستم و ایشونم کامل هستن درکنارهم لذت بیشتری میبریم

    * اگر وارد رابطه بشم وابسته میشم افرادی هستن مثل استاد بدون هیچ وابستگی دارن از روابط لذت میبرن من با کارکردن رو خودم و تغییرنگاهم و رشد خودم باعث ایجاد روابطی بدون وابستگی میشم

    * خانم ها تا ی سنی میتونن بارداربشن بدون فرزندم میشه از زندگی لذت برد با قانون سلامتی میشه درهرسنی اقدام به بارداری کرد

    * پسرا دخترارو فقط بخاطر روابط جنسی میخوام افرادی هستن که مسافت زیادی باهم دارن ولی روابط خیلی عاشقانه وپایداری باهم دارن

    ممنونم ازشما استاد عزیزم برا این فایل ارزشمندکه باعث شدم کلی درموردش فکرکنم و با خوندنه کامنت دوستان به کلی از ترمزها برسم و با کشف قوانین زندگی اوناروحل کنم

    خدایاشکرت

    پایدارباشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
    • -
      ذبیح الله کریمی گفته:
      مدت عضویت: 1425 روز

      سلام به شما زهره آرزومندی

      واقعا از کامنت تون لذت بردم

      مرسی این قدر به زبیا تموم و کامنت

      کیفیت نوشته کردیت

      بارها و بارها این کامنت میخوام

      همین ترمز که شما گفتید من هموش داره

      بازهم ازتو سپاسگزارم بابت کامنت قنشتگ تو مرسی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 2984 روز

    بنام خداوند بخشنده ومهربان

    سلام به استاد عزیز وخانم شایسته گرامی

    سلام به همه دوستان ارزشمندم دراین سایت الهی که با بودنشان ونوشتن نکات ارزشمند به من نوعی حال واحساس فوق العاده می‌دهند ویاد می‌دهند که چطور وچگونه از این بهتر عمل کنم بخاطر وجود تک تک این عزیزان از خداوند منان سپاسگزارم وبرای یکایک آنها بهترینها را خواستارم

    چکیده ای از مضمون فایل :

    اگر ما باورهای درستی در مورد اهداف وخواسته هامون نداشته باشیم اینکه چقدر تلاش می‌کنیم وبدوبدو میکنیم مهم نیست تا وقتی تغییرات اساسی در مغز وذهنمان ایجاد نکنیم تلاش‌های ما مثل دویدن روی تردمیل است یعنی شما باید آن ریشه اصلی باورها رو درست کنید آن کد اصلی باورها از همه مهمتره ووقتی ما باورهای درستیایجاد کنیم ما هدایت می‌شویم به افراد مناسب ،ایده های مناسب،در زمان ومکان مناسب

    وقتی تلاشی انجام می‌دهی که باوردرست وایده مناسبی داره ودر زمان مناسب ومکان مناسب وآدمهای مناسب است نتیجه آن تلاش فوق العاده است

    از بچگی بمباران شدیم بازارهای نامناسب توسط خانواده،دوستان،معلمان،شبکه های اجتماعی ورسانه ها که این باورهای مخرب یک شبه در ذهن ما شکل نگرفته ویک شبه هم درست نمیشه

    یکی از عناوین در جهت رسیدن به خواسته ها استفاده از

    استعاره گاز وترمز هست

    ما برای رسیدن به خواسته هامون ترمزها را بشناسیم وباباورهای مناسب آنها اصلاح کنیم

    بطور مثال :

    پیدا کردن فردی برای روابط عاشقانه

    1_بزرگترین ومخرب ترین باور این است که من از لحاظ ظاهری جذاب نیستم که این باور مخرب از کمبود عزت نفس میاد

    افرادی که این باور را دارند میگن چون من جذاب نیستم نمیتونم آدم مناسبی را جذب کنم به همین دلیل به ضمن خودشون فکر می‌کنند با عمل بینی ،استفاده از وسایل آرایش پروتز لب و..خیلی کارهای دیگه که خداروشکر اسمشون هم بلد نیستم تا وقتی باورت این باشه که آدم جذابی نیستی هر تلاشی بکنی به نتیجه دلخواه نمی رسید

    زیبایی به ظاهر نیست به درون آدماست

    وقتی زیبایی خودت را به ویژگیهای بیرونی پیوند ندی بلکه به ویژگی‌های درونی پیوند بزنی روابط فوق‌العاده ای راتجربه میکنی

    میتونی با پیدا کردن الگوهای مناسب که ظاهر زیبایی ندارند ولی آنقدر رو احساس لیاقت وارزشمندی خود کار کرده اند که دارند روابط عالی را تجربه می‌کنند

    2_دومین باور مخرب اینکه من توانایی خاصی ندارم دکتر نیستم یا مهندس یا….که با پیدا کردن الگوهایی که یه کارمند ساده اند ولی روابط عاشقانه ای دارند وتوانایی های درونی خود را افزایش دادند

    3_باور مخرب دیگه اینکه همه آدمهای درست وحسابی رفتند ودیگه کسی نمونده که این از باور کمبوده که اگر در ذهن ما باور کمبود باشه جهان هم این باور را به ما نشان میده

    اگر خودمون را باارزش ندونیم جهان هم به ما ثابت میکنه ارزشمند نیستیم

    هیچ‌چیز از قبل برای ما نوشته نشده این ما هستیم بر اساس افکار وباورهایمان فرکانسهایی را به جهان ارسال میکنیم وشرایط واتفاقاتی بر پایه واساس آن فرکانسها را به زندگی دعوت میکنیم یعنی جهان مثل آینه عمل میکنه

    هرچیزی قابل یادگیری است ما باید یاد بگیریم موفقیت دیگران را تحسین کنیم ،باور کنیم جهان پراز ثروت ونعمت وفراوانی است،هرروز ویژگی‌های مثبت وتوانایی های خودمون را لیست کنیم بابت هرکدام از آنها سپاسگزار باشیم

    استاد در خصوص این فایل من تجربه شخصی زندگی خودم را میگم که دو دوره است یک دوره مربوط میشه به قبل از آشنایی با سایت وشما ودوره ای که بشدت احساس عدم لیاقت وارزشمندی را داشتم ودوره بعد که با سایت و شما آشنا شدم

    در در تجربه زندگی زناشویی اول چون این باور را داشتم چون بابام وضع مالی خوبی نداره پس قرار نیست یه شخص خوب ودرست حسابی به خواستگاریم بیاد آنقدر ذهنمون را خراب کرده بودند که اصلا میگفتند توخواب ببینی کسی به خواستگاریت بیاد آنقدر این ترس را تو وجودم داشتم تو دوران دانشجویی یکی از هم کلاسیهام از من برا خواهرزاده اش خواستگاری کرد ولی من به خاطر اینکه بابام وضع مالی خوبی نداره وارزشمند بودن خودم را پیوند زده بودم به وضعیت مالی واقتصادی خانواده ام وبه ایشون جواب رد دادم هرچند که ایشون اصرار کردند تو تمام فاکتورهای موردنظر خواهر زاده ام رو داری ولی من قبول نکردم گذشت دانشگاهم که تمام شد همسر سابقم که از خانواده سطح بالایی بودند بواسطه یکی از آشنا معرفی شدند ولی مامانم بشدت مخالف بودند که هم سطح هم نیستیم واز این حرفا تا بلاخره ازدواج کردیم بعد از ازدواج متوجه شدم که ایشون اعتیاد دارند ودوباره همون باورهای اشتباه که باید بسوزی وبسازی این سرنوشت خودت بوده و….یکی از فامیلهای ایشون بودند مدام به من میگفتند فهیمه تو هم تحصیلکرده ای هم شئونات اخلاقی رو رعایت میکنی دستت به جیب خودته از لحاظ ظاهری هم مشکلی نداری حیف خودت بیاد میگفتم نه زندگی که نمیشه به همین سادگی بزاری کناربعد گفت تو نگاه به دور وبرت بنداز از همه فامیل سرتری چرا خودت را دست کم می‌گیری دیگه تو احوال اطرافیان دقیق شدم دیدم نه واقعا من خودم مسبب تمام اتفاقات وشرایط هستم دیدم اوضاع هم روز به روز بدتر وبدتر میشه چون من میخواستم ایشون را تغییر بدم یه نگاه به درون خودم نمی انداختم فکر میکردم هرچه بیشتر تلاش کنم وکار کنم میتونم زندگیم را سر سامان بدم زن خود بودم ومرد خود تا بلاخره وقتی خانواده ام از مشکلات اساسی ام خبردار شدند گفتند طلاق بگیر که این پروسه هم بخاطر همون باورهای مخرب یکسال طول کشید وفهمیدم برا اینکه بیشتراز این چک ولگد از جهان نخورم باید این زنجیر رو از پام باز کنم وطلاق گرفتم یه ماه بعد از طلاقم به اصرار یکی از دوستان عضو سایت شدم ولی بطور اصولی رو خودم کار نمیکردم یعنی اصلا بلد نبود چه جوری باید عمل کنم شایدهم اصلا در مسیر دریافت آگاهیها نبودم دوره عشق ومودت را از طریق کانال تلگرام از یک شخص غریبه باقیمت خیلی پایین خریدم وفکر میکنم به اندازه بهایی که داده بودم ازش نتیجه گرفتم که البته وقتی بیشتر با سایت آشنا شدم فهمیدم که از منبع درست تهیه نکردم و کل فایلها را پاک کردم کم کم مدارم که رفت بالاتر فایلهای رایگان را مرتب گوش میکردم هر روز فایل چگونگی کنترل ذهن را گوش میکردم ومینوشتم وسپاسگزاری میکردم از آن دوره یاد گرفتم خصوصیت شخصی که میخوام را بنویسم وتجسم سازی کنم واز فایلهای رایگان متوجه شدم ورودیهای ذهنم را کنترل کنم به همین دلیل تمام شبکه های اجتماعی را حذف کردم ،تلویزیون رابه کل نگاه نمیکردم سعی کردم باورهای درستی را در خودم نهادینه کنم اینکه من ارزشمندم ،من بهترینم ولایق بهترینها

    یاد گرفتم اول از همه خودم را دوست بدارم وعاشق خودم باشم ونتیجه این کار کردن شد جذب همسری که بی‌نهایت دوستش دارم ودوستم داره وعاشقمه ،تحصیلکرده ،ورزشکار،خوش تیپ ،خوش اخلاق ،پشتوانه وتکیه گاه محکمی هست وقبل از اینکه همسرم باشه دوستم هست به جرأت میگم تنها دوست صمیمی که میتونم تمام حرفها م را بهش بگم همسرم هست تو تمام تمرینات چکاپ ها جواب سوال استاد که پرسیدند تعداد دوستان صمیمی خودرا بنویسید من جواب دادم یکی خداروشکر در کنار آموزه های استاد ایشون هم بهم کمک کردند تا عزت نفس واعتماد به نفس از دست رفته ام را بدست بیارم ودر تمام زمینه ها پیشرفت کنم ادامه تحصیل بدم و….

    اینم برای باور پذیر بودن دوستانی میگم که شرایط من را دارند همسرم مجرد بودند واز من کوچکترندوبا خانواده اشون به خواستگاری من آمدند وباعزت واحترام تمام تواین 6 سال با من رفتار کردند چون من لایق عزت واحترامم چرا که تکه ای از وجود خداوندم

    درپناه حق شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
  7. -
    عباس منصوری گفته:
    مدت عضویت: 1582 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد گرانقدر و خانم شایسته گرامی و همه دوستان عزیز

    اول از همه خدا را بی نهایت شکرگزارم بخاطر این سایت که گنجینه ای راه گشا برای بهبود دائم در زندگی و مسیر درست را در اختیارم قرار داد.

    باز هم استاد در ابتدای صحبت به بهبود دوره کشف قوانین زندگی و کیفیت بیشتر هر دوره اشاره داشتند و به من یاد آور شد که باید هر روز به کیفیت کارها و بهبود در عمل فکر کنم.

    یکی از کلیدی ترین صحبت های استاد بحث گاز و ترمزی است که در رسیدن به خواسته ها نقش مهمی را ایفا می کند. اگر من باورهای محدود کننده برای رسیدن به خواسته هایم داشته باشم مهم نیست که چقدر تلاش می کنم ولی باز هم به هدف نهایی نمی رسم. پس من بیشترین تلاشم را باید برای شناسایی و از بین بردن باورهای محدود کننده انجام دهم تا هدفم دست یافتنی شود. چقدر این جمله استاد زیبا بود اگر باورهای درست در مورد یک موضوع ایجاد کنید شما هدایت می شوید به ایده های مناسب به افراد مناسب در زمان مناسب در مکان مناسب و تلاشی را انجام می دهید که ایده مناسبی داره در زمان مناسبه در مکان مناسبه با افراد مناسبه بعد این تلاش به نتیجه فوق‌العاده می رسد.

    بهترین الگو برای ایجاد باورهای مناسب قطعا استاد عزیز هستند که در همه ابعاد زندگی به نتیجه عالی دست یافتند. امیدوارم بتوانم در همه ابعاد زندگیم از این الگوی بی نظیر استفاده کنم. با باورهای مناسب و از بین بردن باورهای محدود کننده استاد به ایده مناسب و افراد مناسب برای طراحی بهترین سایت بدون تبلیغ و با کمترین کارمند و استقلال زمانی و مکانی رسیدند.

    خداوند ما را مسخر زمین و آسمان قرار داده یعنی ما هر چه اراده کنیم انجام می شود. اگر انجام نمی شود یا دیر می شود یا با بدبختی می شود برمیگرده به ترمزها که باید باورهای نامناسب را شناسایی و بجای آن باورهای مناسب جایگزین شوند. این فایل را باید بیش از صد بار گوش داد و چراغ راه زندگی خود قرار دهم.

    از استاد آموختم که ارزشمند بودن یک صفت درونی است و با هیچ ابزار بیرونی بدست نمی آید و هر تغییر ظاهری مانند نقابی است که احساس ارزشمند بودن ایجاد نمی کند. با تغییر افکار و باورهای مناسب می توان احساس لیاقت و ارزشمندی را خلق کرد و لذت آن دائمی است.

    باورهای منفی ذهن من مثل یک ویروس کامپیوتری چنان تکثیر و رشد کرده‌اند که اجازه برنامه ریزی برای مسیر درست را گرفته اند. تنها راه خلاص شدن از این ویروس هاکنترل خیلی زیاد ورودی های ذهن است و از بین بردن ریشه باورهای نامناسب تا محیطی سالم برای رشد باورهای مناسب فراهم کنم. خدایا شکرت بخاطر آموز هایی که در این فایل استاد درک کردم.

    برای استاد عزیز و خانم شایسته گرامی و همه دوستان سلامتی و شادی و خوشبختی و ثروتمندی و سعادتمندی در دنیا و آخرت را آرزو دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  8. -
    سید عظیم بساطیان گفته:
    مدت عضویت: 825 روز

    بنام خداوند بخشنده ی مهربان

    اگر ذره بین نگاهمون قوی باشه ، در تمام صفحه های ورق خورده ی زندگی اثر انگشت او دیده می شود ،چه بچه گانه است .که فکر کنیم همه اش رو به تنهایی رنگ کرده آیم.

    کوله بار گناهآنم بر دوشم سنگینی میکرد .

    ندا آمد بر در خانه ام بیا .

    آنقدر بر در بکوب تا در به رویت وا کنم .

    بر در خانه اش رسیدم هر چه گشتم در بسته ای ندیدم ،هر چه بود باز بود ،

    گفتم خدایا بر کدامین در بکوبم !!!

    ندا آمد گفتم بیایی؟ و گرنه هیچ‌وقت در ها رو به روی هیچ کس نبسته بودم ؟

    کوله بارم بر زمین افتاد و پیشانی ام بر خاک …

    استاد عزیز ممنونم بابت این فایل خداوند بهتون نعمت و ثروت بیشتر بده …خداوند رو شاکرم برای وجود شما…

    همانطور که استاد عزیزم گفتند ، نه در مورد روابط ، بلکه در مورد مسائل مختلف میشه از این حرف های استاد استفاده کرد و این ماییم در ها رو بسته مپنداریم وگرنه درها همه بازه …

    و ایراد از ماست و گاها ترمزهای سخت و مقاومت های زیادی داریم … و انتظار داریم بهترین نتیجه رو بگیریم …

    این فایل رو باید همیشه گوش بدیم و اونو تو مسایل دیگر زندگی بکار ببریم …

    و اگر نتیجه حاصل نشد … ترمز ترمز

    الهی ای خالق بی مدد ،و ای واحد بی عدد،ای اول بی هدایت و ای آخر بی نهایت،

    ای ظاهر بی صورت وای باطن بی سیرت

    ای ح…..ی بی ذلت

    ای داننده رازها ، ای شنونده ی آوازها،

    ای بیننده ی نمازها ها .

    ای مبرا از عوایق

    ای مطیع حقایق

    ای مهربان بر خلایق ….

    ما رو به راه راست هدایت فرما …

    کامنت های قشنگ و تاثیر گذار دوستان رو خوندم.

    دست شما دوستان عزیزم رو به گرمی میفشارم و با تک تک سلول هایم از شما

    سپاسگزارم .

    و خداوند رو شاکرم برای وجود استاد

    خانم شایسته،

    به خاطر وجود شما دوستان

    که اینقدر مسلم و موحد هستید .

    واون لحظه رو براتون آرزومندم که خدا بهتون بگه ؟ خواستتون بهت دادشد !!!

    امضای خدا وند پای تمام

    آرزوهاتون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
    • -
      زینب مرادی گفته:
      مدت عضویت: 1006 روز

      سلام دوست عزیزم لذت بردم از کامنت قشنگتون واشک توچشمام نشست واون جملاته زیبایی که راجبه خداوند گفتیت سپاسگذارم.وقتی فک میکنم که چه گذشته ی داشتم ونگاهی به خدا داشتم حس میکنم فقط داره معجزه برام به وجود میاد تمام اتفاقات رومعجزه میدونم همه چی داره بهتر میشه زیباتر میشه وهمه ی اینا از لطف خداست و تعقیر افکارمون.به خدا میسپارمتون دوست عزیز.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        سید عظیم بساطیان گفته:
        مدت عضویت: 825 روز

        بنام الله مهربان

        سلام گرم دارم خدمت خواهر توحیدیم زینب عزیز و دوست داشتنی

        مرسی که وقت گذاشتید و کامنت بنده رو مطالعه کردید، به این روحیه ی لطیف و پراز احساسی که دارید و کامنت ها رو می خونید و اشک میریزید قطعا تمام زندگیتون سراسر از معجزه میشه…

        خوشحالم که در یک مسیر یم وداریم حرکت میکنیم.

        روزگارت برمراد

        روزهایت شاد شاد

        آسمانت بی غبار

        سهم چشمانت بهار

        قلبت از هر غصه دور

        بزم عشقت پر سرور

        بخت و تقدیرت قشنگ

        عمر شیرینت بلند

        سرنوشتت تابناک

        جسم و روحت پاک پاک

        دوستتون دارم

        و عاشقتونم

        بهترینها رو براتون از خداوند متعال خواستارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          زینب مرادی گفته:
          مدت عضویت: 1006 روز

          سلام ممنونم دوست عزیز به خاطر دعاهای قشنگی که برام کردی چقد خوبه ماکه اصلا هیچ وقت هم روندیدیم انقد از نظر فرکانسی بهم نزدیکیم اینا همه لطف خداست وگرنه چرا قبلا اینجوری نبود چراقبلا یک درصد از احساس نزدیکی با خدا روکه الان دارم نداشتم چرا همه ش مهتاج ترحم وتوجه بقیه بودم والان فقط دوسدارم تنها باشم وذره ی تعریف بقیه رو نمیخوام.به خاطر اینکه خدا جای همه ی اینارو گرفته دیگه حسرته چیزی نیس .سپاسگذارم ازشما دوست عزیزم که بهم احساس خوب دادی باکامنت قشنگت

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
          گزارش نقض قوانین سایت
          • -
            سید عظیم بساطیان گفته:
            مدت عضویت: 825 روز

            بنام الله مهربان

            سلام و درود فراوان بر زینب عزیز

            امیدوارم حالتون عالی و متعالی باشه.

            نقطه آبی شما رو دریافت کردم و خیلی خوشحال شدم.

            میدونی زینب جان؛

            من همیشه دنبال یه دوست خوب بودم و و قتی اومدم توی این سایت گفتم خدایا شکرت. خدایا هزار بار شکرت

            باورت میشه…

            زینب عزیز ، منم مثل شمام و همین حس رو دارم .

            چه رفیقی بالاتر

            چه رفیقی بهتر از اون

            مگگگگگگه دارررررریم.

            من وقتی با دوستانم حرف میزنم ، بیشتر و بیشتر به وجود خدا پی میبرم و بیشتر عاشقش میشم…

            دوستانی که تو سایت دارم .لنگه ندارن و جنس شون و نوشته ها شون و اون حس و حالشون فرق میکنه، ما قطره ای از وجود خدا هستیم.

            زینب جان عزیز ،

            اینجا به قول یکی از دوستان مثل غار حرا میمونه و ما داریم برای خودشناسی خودمون و درون خودمون حرکت میکنیم.

            انشاءالله که وجودت غرق خدا بشه…

            اندازه ی اون حس قشنگت

            دوست دارم .

            در پناه جان، جانان

            الله مهربان باشی …

            سایتون برقرار

            زینب توحیدی

            هر الان اگه این کامنت و نوشته رو برای یکی خارج از سایت بگی، (چون در فرکانس تو نیست )بنویسی شاید کلی بهت بخنده و تحقیر بشی، ولی توی سایت واقعا تک تک بچه ها بی نظیر و فوق العاده هستن…

            فرشته ی عاشق زینب

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
            • -
              زینب مرادی گفته:
              مدت عضویت: 1006 روز

              سلام عظیم جان مهربان.خیلی سپاسگذارم که انقد قشنگ برام نوشتین راستش وحس خوب بهم دادین .خداروشکر که میتونیم تواین سایت حرف قلبمونوبگیم واین سایت بهترین راه رسیدن به خداست کاش میشد به همین راحتی که حرف میزنیم بتونیم عمل کنیم دوسداارم اونقد غرق در عشق خدابشم که دور بشم ازهمه چی دوسدارم باتکتک سلول هام بگم خدا.همه چی راباخدایادگرفتم باخدادارم یادمیگیرم قوی بودنو دارم کمکم نعمتهاشومیبینم تاحالانمیدیدم اون هدایتم کرد به سمت این سایت که عوض بشم حالم خوب باشه دوستای خوب مثه شما عزیزانم داشته باشم ممنونم ازشما وکلام زیبای شما دوست مهربان.

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    حمید رضا نارنجی ثانی گفته:
    مدت عضویت: 1989 روز

    سلام به استاد عزیزم

    استادی که برای من و احتمالا همه بچه های این سایت پیامبر و پیغام آور کلام خداست‌

    خدایی که هیچ شباهتی به خدای موهومی که تو ذهنم ازش ساخته بودم نداره.

    خدایی که آروم آروم دارم فکرشو میخونم و برعکس گذشته این خدا تاس نمی‌اندازه .

    فایل قبلی که به ما هدیه دادین انقدر برای من پر از آگاهی و خیر و برکت بود که به تنهایی یک دوره بحساب میومد.

    فایل قبلی با سوال هایی که در ذهنم ایجاد کرد منو با بخشی از ترمزهام روبرو کرد که فکر نمیکردم وجود داشته باشن.

    و به لطف و عنایت خدا دارم روش کار میکنم‌

    و اما این فایل:

    اولش خیلی دوست داشتم در مورد مساعل مالی صحبت کنید .ولی ازون جایی که من بنده خاص خداوندم. ازون جایی که من همیشه باید بهترینها رو دریافت کنم. خدا از طریق پیامبرش بااجازه هم مثل همیشه به بهترینها هدایتم کرد‌

    موضوعی که شما در موردش صحبت کردید گنج بود.

    نه تنها در زمینه روابط بلکه در مورد تمام مساعل.

    و ازون جایی که من موضوع مهم زندگیم موضوعات مالیه ، تصمیم گرفتم علاوه بر درس هایی که برای روابط ازش گرفتم تک تک نکاتی که گفتید در مورد مساعل مالی هم ازش الگو برداری کنم.

    پس میخام مورد به مورد در باره مساعل مالی بنویسم.

    که این ترمز ها دقیقا در مساعل مالی هم بچشم میخوره.

    1. ترمزی بسیار بزرگ ، اینکه من ویژگیهای ظاهری عالی ندارم.

    این مساله نه تنها در روابط بلکه در مباحث کاری هم بشدت میتونه ادمهارو از اصل دور کنه و درگیر فرعیات بیهوده ای بکنه که دقیقا وارد یک دور باطل بشن.مثال کاملا آشکارش زندگی کاری خودمه.

    سالها پیش که هنوز دفتر کار نداشتم و با دوستانم بصورت شراکتی و پروژه ای کار می‌کردم همیشه این فکر تو سرم بود که من چون دفتر ندارم درامد ندارم.

    ببین فلانی و فلانی و فلانی که یه دفتر شیک دارن چطور دارن پول پارو می‌کنند.

    ببین فلانی که دفتر داره مشتریها براش صف میبندن.

    اون زمان تمام عامل بدبختی ها و بیپولیهامو نداشتن دفتر کار میدونستم و توجیح ام هم این بود که مگه میشه یه مهندس دفتر کار نداشته باشه.

    بالاخره تصمیم گرفتم شرافت رو کنار بزارم و تنهایی دفتر مستقل بزنم .اما آیا دفتر باعث شد من پیشرفتی بکنم؟ هرگز .

    تا زمانی که تو یک عالی بیرون از خودت رو باعث خوشبختی یا بدبختی‌های زندگیت میدونی داری از اصل دور میشی و مهم نیست چقدر تلاش فیزیکی میکنی ، اگر باورهات تغییر نکنه هیچ چیز تغییر نمیکنه.

    مساله اینجاست که کسی که شرایط بیرونیو عامل میدونه ، هیچ وقت این عوانل تو ذهنت تموم نمیشه.

    و تمام اون روزهایی که من دفتر داشتم ولی هنوز با استاد آشنا نشده بودم بااجازه هم به دنبال یه عاملی میگشتم که اونها رو باید تغییر بدم مثلا چون تبلیغات نگردم مشتری ندارم .چون دفترم شیک نیست مشتری ندارم چون مثلا کت و شلوار نمیپوشم چون ماشین فلان قیمتی ندارم چون گوشی آیفون ندارم چون …… ندارم مشتری ندارم.

    و همون زمان‌ها یادمه رفتم بزرگترین و بهترین و گرانترین بیلبورد شهرو واسه تبلیغات گرفتم و دو ماه تبلیغات کردم ولی یک نفر ( حتیییییی یک نفرررر ) هم مشتری برام نیومد.

    چون اصلا مهم نیست چقدر عوانل بیرونیو تغییر میدی .اگه باورهات تغییر نکنه هیچ نتیجه ای حاصل نمیشه.

    2. یه ترمز دیگه اینه که من چون توانایی خاصی ندارم مشتری ندارم و پول ندارم. چون مدرک خاصی ندارم استعداد خاصی ندارم ثروتمند نشدم.

    هیچ انسانی وجود نداره که هیچ استعداد و توانایی نداشته باشه اما مساله اینجاست که ما چون خودمونو ناتوان و بی استعداد و بیعرضه میدونیم دنیا هم همینو به ما اثبات میکنه.

    من هرگز آدم ناتوان و بی استعدادی نیستم و قبلا هم نبودم اما هیچ وقت خودمو یه آدم توانا نمیدونستم .البته الان کمی بهتر شدم ولی هنوز هم خیلی حای کار دارم‌.

    من در دانشگاه تمام ترمها یا شاگرد اول بودم یا شاگرد ممتاز.من با معدل 19/15 از دانشگاه فارق التحصیل شدم.اما میدیدم تقریبا اکثر هم دوره ای هام که بزور نمره قبولی می‌گرفتند الان همشون آدمهای بسیار فعال و موفقی شدند و زندگی‌های خوبی دارند.

    با استعداد و توانایی‌هایی در حد یک دهم من.

    اما وافی بود باهاشون ده دقیقه هم کلام بشی. آنچنان کارشون و خودشونو قبول داشتند که قبلا که قوانینو نمیدونستم کلی بهشون میخندیدم و مسخرشون میکردم.من میدیدم طرف تو دانشگاه یه خط صاف نمیتونه بکشه الان کلی هنرها و خلاقیتهاش داره تعریف میکنه.

    منی که همیشه طرحهام جزو بهترین‌های دانشگاه بود هنوز باید واسه دو قرون دوزار با کارفرما چونه بزنم یا با تقلا و تلاش فراوان کارو به تاییدش برسونم.( در زمینه معماری). اما فلانی که بزور درساشو پاس می‌کرد الان یجوری کارفرما ها براش خم و راست میشن انگار جلوی خدا وایستادن.

    باز هم بعد از شناخت قوانین فهمیدم مهم نیست چقدر توانایی داری مهم اینه که چقدر خودت به خودت ایمان داری و چقدر خودت برای خودت و تواناییهات ارزش قاعلی.

    اگر تو بهترین آرشیتکت دنیا باشی ولی خودتو باور نداشته باشی برای سیر کردن شکمت لنگی.

    3. ترمز بعدی اینه که همه آدم خوبا و مشتری خوبا رو قبلا بردن و اونا دیگه نمیان با تو کار کنن. همه خوبها تموم شدن.

    این ترمز داره فریاد میزنه باور به فراوانی نداری.

    مشتریهای خوب یه تعداد محدودی بودن و اون یه عده هم توسط یه سری معمار خوش شانس جذب شدن و دیگه سر تو بی کلاه مونده.

    پس هر چقدر تلاش کنی فایده نداره.

    یعنی انگار باورها و نقش باورهای تو در این زمینه هییییچ تاثیری در شرایط و درآمد تو نداره.

    در صورتی که این یک دروغه

    اینکه تو این موضوعو باور کردی باعث شده اغلب مشتری خوبی بسراغ تو نیاد.

    یا اگرم بیاد بواسطه همین افکار و باورها بره پشت سرهم نگاه نکنه

    در همین لحظه علت این موضوعو درک گردم که علت اینکه بسیاری از مشتریهای ظاهرا خوب به من مراجعه می‌کردند ولی در نهایت منجر به قرار داد نمیشد احتمالا یه بخشیش مربوط به همین ترمز بوده‌

    یعنی کارفرما میومد و ظاهرا با همه جیز اوکی بود. با مبلغ اوکی بود با کیفیت کار اوکی بود. اما یدفعه دیگه غیبش میزد.

    و من میموندم و این سوال که آخه چرا؟.

    اون که با همه جیز موافق بود‌. چیشد یهو؟

    وقتی تو عمیقا باور داری مشتری خوبا تموم شدن

    همین طرز فکر باعث میشه حتی اگر کسی هم بهت مراجعه کنه یهو غیب بشه.

    نه به این دلیل که مشتری خوب وجود نداره بلکه تو این شرایطو خلق کردی. تو کدشو نوشتی.

    الان که به لطف خدا دوره کشف قوانینو تهیه کردم میفهمم این کدها داره توسط خودم ران میشه.

    و مهم نیست چقدر سعی میکنی عوانل بیرونیو تغییر بدی. تا زمانی که باورهات عوض نشه نتیجه همونیه که قبلا بوده.

    4 ‌. من لیاقت یه مشتری خوب و ثروتمند و خوش حسابو ندارم .

    یه گام بعد از ترمز بعدی ممکنه باز این ترمز خودشو نشون بده.

    یعنی تو با خودت بگی اوکی درسته که مشتریهای خوب زیادن ولی من به فلان دلیل لیاقت داشتن این مشتری خوبو ندارم.

    با دلایلی که همش بخاطر بیماری کمال‌گرایی در ما ایجاد شده مثل اینکه :

    من تخصص کافی ندارم

    من به اندازه کافی مهارت ندارم

    من تجربه ندارم

    من دفتر شیک و خفن ندارم

    من چون عضو نظام مهندسی نیستم پس مشتری خوب سمتم نمیاد

    من چون پارتی ندارم و ….. تا دلیل بی‌ربط دیگه.

    مثلا من همین الان نزدیک به یک ساله که بصورت جدی هر روز دارم روی توانایی‌ها و تخصصم وقت میزارم.

    حدود سه ماه بصورت شبانه روزی اینکارو کروم الان هم هر روز حداقل یه جیز جدید تو کارم یاد میگیرم

    حالا میخاد یه نکته در مورد طراحی باشه یا ضوابط نظام مهندسی باشه ضوابط شهرداری باشه یه نرم افزار جدید معماری باشه یه نکته اجرایی باشه یا هر چیزی شبیه به این.

    در صورتی که دارم میبینم بیش از نود درصد هم صفهای من حتی یک کلمه در مورد کارشون نسیت به ده سال پیش تو دانشگاه رشدی نداشتن.

    اما مساله اینجاست که کمال‌گرایی همیشه تو رو محکوم به کم بودن میکنه‌

    همیشه ته ذهنت نجوا میکنه میگه تو کمی تو ناکافی هستی نو بدردبخور نیستی تو لایق نیستی.

    اصلا مهم نیست همین الان تو از نود و نه درصد همکارهات قویتری اما از دریچه دید کمال‌گرایی تو کلا ضعیفی و بدر نمیخوری.

    با بررسی خیلی موارد توی زندگی خودم بوضوح دارم میبینم من تقریبا تو تمام موارد همین افکارو داشتم و فقط با کمی تغییر چه درهایی رو به زندگیم باز شد.

    همیشه میگفتم آدم خوب وجود نداره.اما الان در طول روز آدمها بزور میخان به ثابت کنند که جقدر خوبن.

    از در و دیوار از زمین و آسمون برخوردهای خوب و محبت آمیز دریافت میکنم

    یا مثلا من قبلا میگفتم من لیاقت سلامتیو ندارم

    اما واقعیت چیز دیگه ای بود.

    باز یک الگو از داستان های قرآن رو بیاد آوردم.

    چون تمام داستانهای قرآن واسه اینه که یه باوری در ما بسازند که معمولا ما خلاف اونو فکر می‌کنیم.

    حضرت عیسی در گهواره سخن گفت‌ و مهم تر اینه که چی گفت.

    گفت من بنده پاک و خاص خداوندم. من مایه خیر و برکت جهانیان هستم.

    این که یه نوزاد در گهواره حرف بزنه و اولین چیزی که میگه داره این باور برامون میسازه که احساس لیاقت احتیاج به هیچ پیشنیازی نداره.

    ما همین که متولد میشیم لیاقتمندی و ارزشمندی هم با ما زاده میشه. یعنی لیاقت جزو خصوصیات ماست. ولی ما همش دنبال یه عاملی میگردم که بواسطه اون برایم برای خودمون توجیحی بیاریم که به فلان دلیل لیاقت دارم.

    5. من همیشه آدمهای نامناسیو جذب میکنم.

    همیشه در گذشته روابط کاری خودم دقیقا بد ترین بدحسابترین بد سلیقه ترین غر غرو ترین ایرادگیر ترین و مشکل‌ساز ترین کارفرماها رو داشتم .

    یعنی با این که به دلیل باورهای مخرب حتی یک دهم بقیه پول میگرفتم ولی باز هم همیشه طلبکار بودند.

    همیشه ایراد می‌گرفتند و باز همون دو قرون پولو نصفشو هم آخر کار نمیدادن چون یه دلیلی واسه اینکار پیدا می‌کردند.

    و دارم میبینم که هر چی تونستم این نگاه تغییر بدم چه مشتریهای با شخصیت خوش حساب و محترم تری وارد دنیای کاریم شده و چقدر ارزش کارمو میفهمن و چقدر سپاسگزار ترن.

    6 . تمام مشتریها آخرش با ناراحتی و دلخوری کارهاشونو با من قطع می‌کنند.

    مهم نبود من واسه نگه داشتنشون چقدر باج میدم یا تلاش و تقلا میکنم. در نهایت یه دلیل مسخره ای برای ناراحتی و دلخوری وجود داشت.

    چون من عمیقا به این مساله باور داشتم.

    هر چقدر هم بیشتر سعی در حفظشون میکردم آخرش بیشتر می‌سوختم.

    دقیقا مثل وابستگی تو روابط میمونه.

    مهم نیست تو چقدر به طرفت میچسبی در نهایت تو نمیتونی اونو راضی نگه داری.

    چون تو هیچ توانایی در خوشحال گردن اون نداری.

    مشتری هم همینه.

    مهم اینه گه تو چقدر خودتو و آرزوهاتو و تخصصتو باور داری و براش ارزش قاعلی‌

    اگر غیر ازین باشه هر چقدر تلاش کنی نتیجه معکوس میگیری.

    7 . من خیلی پیرم یا خیلی جوانم برای داشتن یه کسب و کار موفق و پولساز.

    این هم یه باور مخربه که نجواها میخاد تو رو با این روش از موفقیت دور کنه.

    اون هم با دلایل واهی.

    چون که همین الان خیلی ها با سنی بسیار کمتر یا بسیار بیشتر از تو هستند که دارن تو کسب و کار خودشون پول های بسیار زیادی می‌سازند.

    چیزی که پای ثروت و موفقیتو به زندگیت باز میکنه سن و سال نیست بلکه باورهای خودمونه.

    اگه تو ذهنت داری با این توجیح دست به هیچ اقدام عملی نمیزنی چون فکر میکنی که سنی ازت گذشته ایم عامل نمیزاره هیچ رشدی در زمینه کاری یا مالی داشته باشی‌ نه به این دلیل که این قانونشه بلکه بخاطر اینه که تو این باور داری .پس عملا دنیا بهت ثابت میکنه که درست فکر میکنی.

    8 .من باید بی‌نقص و پرفکت باشم تا بتونم یه شرایط فوق العاده در کار و بیزینس رو تجربه کنم.

    این هم باز به خاطر همون بیماری کمال‌گراییه .

    یعنی کمال‌گرایی جلوی هر گونه اقدام و فعالیت جدیدی میگیره با این توجیح که تو هنوز بی‌نقص نیستی.

    بقول استاد در دوره حل مساعل ،کمال‌گرایی استاد هدر بردن انرژی توئه.

    استاد پرت کردن تو از مسیر درسته.

    بدترین مشاوریه که میتونه وارد افکارت بشه و تو رو از حرکت و تغییر دور نگه داره.

    در حقیقت هیچ چیز کاملی در دنیا وجود نداره

    تمام بیزینسها با تمام نقصهاشون با تمام سوتی ها و ایراداتشون دارن قله های موفقیت فتح می‌کنند.

    اگر غیر ازین بود که مثلا بنز مثلا فورد ، تسلا ، اپل ، گوگل ،آمازون و … باید فقط و فقط یه محصول تولید میکردن و میگفتن این دیگه ته ته کیفیت و تکنولوژیه و تا آخر دنیا دیگه نباید هیچ تغییری در محصولاتشون ایجاد می‌کردند.

    اما ما می‌بینیم در واقعیت همه غول های دنیا هر محصولی تولید کردن چهار روز بعدش باز یا آپدیتش کردن یا فراخوان دادن کاسه رفع باگ ها و ایراداتشون.

    چون هیچ چیزی پرفکت نیست و آدم با قدم برداشتن متوجه نواقص و ایراداتش میشه.

    این باید یه الگوی خوب باشه برای اینکه من هیچ وقت به بی نقص بودن نمیرسم بلکه همیشه میتونم بهتر از قبل خودم باشم.

    و اتفاقا این نواقص برای دنیا کاملا پذیرفته اس.

    و فقط ما باید با ایرادات و ضعفهای خودمون به صلح برسیم و همیشه سعی کنیم یه درجه از روز قبل خودمون بهتر باشیم.

    9. همه در نهایت پولمو میخورن همه آخرش ارزش کار آدمو نمیدونن.

    این مورد هم من زیاد تجربه کردم

    نه بخاطر اینکه قانونشه .

    بلکه بخاطر اینکه من همرو همینطوری میدیدم

    من چندین ماه پیش این ترمز کشف کردم.

    یعنی دیدم من تمام ادمهارو دزد و کلاهبردار میدونم و هر کسی هم که به من مراجعه می‌کرد دقیقا همین کارو می‌کرد.

    یعنی من با افکار خودم اکه تو بهشت هم کار می‌کردم باز یه عده کلاهبردار بهم مراجعه میکردن که پولمو میخوردن.

    چون من با افکارم اونها رو دزد می‌کردم.

    باورهای عمیق ما داره شرایط و دنیای اطراف مارو می‌سازه.

    یقینا اگه خود خدا هم مشتری بود خدا هم باز کلاهم بر می‌داشت خخخخخخخ.

    میخام بگم این ساز و کار دنیاست که باورهای ما به ما اثبات میشه.

    در واقع تو اون شرایطو با افکارت خلق کردی.

    10. من پولدار نیستم وضعم خوب نیست بابام بهم پول و سرمایه نداده پس عملا نمیتونم موفق و ثروتمند بشم.

    عاشق این جمله استادم:

    این یک توهم است.

    اصلا مهم نیست چقدر بواسطه عوامل بیرونی میخای وضعیتت رو تغییر بدی.

    اگه افکار و باوراات تغییر نکنه در نهایت شرایط تو هیچ تغییری نخواهد کرد.

    یک نمونه خیلی نزدیک و واضحش یوی از بهترین دوستان خودمه.

    که قبلا خیلی هم بهش حسادت می‌کردم

    ما با هم شریک بودیم

    ایشون حدود سه سال پیش با فروش خونه خودش و فروش خونه پدرش اقدام به ساخت و ساز کرد اونهم به شکل مشارکت در ساخت.

    دقیقا همون زمانی که من اقدام به شروع تغییرات در خودم کردم بواسطه آشنایی با استاد

    ایشون بدون طی تکامل و یا ایجاد تغییر در باورهاش صرفا چون دوست داشت اسمی در سطح شهر در کنه و احتمالا موفقیت‌هایی چماق کنه و بزنه تو سر پدر زنش ( چون یکی از شرایط ازدواجشون داشتن خونه بود که باید به نام عروس میزد ) یجورایی میخواست با این حرکت دهن ایشونو ببنده .

    خلاصه شروع بکاری کرد که قبلا حتی کوچکترین تجربه و تکاملی در این زمینه طی نکرده بود.

    کاریو شروع کرد که همه میگفتند پول توش هست.

    حدود یکماه پیش چند ساعتی باهم بودیم و بهم گفت تو داری با یک ورشکسته حرف میزنی.

    استاد باورت ن نمیشه در یک لحظه تمام این ده سال اخیر تو ذهنم مرور شد

    تمام اون حسادتهای درونیم نسبت بهداین دوستم

    تمام اون عوانلی که همیشه اون عوانلو باعث رشد و پیشرفت میدونستم

    تمام اون کمک خای پدرش برای خرید خونه با زور قسط و وام

    تمام تلاش‌های پدر زنش برای اجبار به خرید خونه برای دادن جواب مثبت.

    تمام این سه سال زحمت دوستم برای انجام کار فیزیکی بدون تغییر باورها

    و در این لحظه دیدن حال و روز دوستم بعنوان یک ورشکسته.

    تمام حرفهای استاد تو سرم میچرخید

    این یک توهم است که فکر کنی میتونی بدون تغییر باورهات نتایج متفاوتی از قبل بگیری.

    مهم نیست پدر زنت بزور خونه دارت میکنه نصفشو به نام دخترش میزنه تا خوشبختیشو تضمین کنه.

    مهم نیست پدر و مادرت تمام سرمایه یک عمر کارمندی و بازنشستگی شونو که یه خونست میفروشن و در اختیارت میزارن

    مهم نیست با پول پدرت ازدواج میکنی.

    مهم نیست چقدر سعی میکنی قانونو دور بزنی.

    مهم نیست چقدر میخای تکاملو دور بزنی

    مهم نیست چقدر نقش باورها در ایجاد شرایط جدید در زندگیتو بی تاثیر میدونی

    مهم نیست چقدر بخاطر حرف دیگران ظاهرت شبیه آدم های ثروتمند میکنی چون فکر میکنی اینه که اسم تو رو گنده میکنه

    هیچ کدوم مهم نیست.

    حالا چی مهمه؟

    همین باورهاست که مهمه‌

    درست سه سال پیش اون شروع به ساخت و ساز کرد

    من هم شروع به ساخت و ساز کردم

    اون ساختمونشو من هم خودمو.

    روزهای اول شرایط بیرونی ما هیچ ربطی بهم نداشت.

    اون در عرض چند هفته با نقدینگی که داشت ماشین جدید خرید سر و شکل زندگیش زیر و رو شد چهار پنج تا کارمند استخدام کرد دورش شلوغ شد اسمش کم و بیش بین مردم شنیده می‌شد

    ولی من هیچ کدوم اینها رو نداشتم

    سه سال پیش من یه آدم بی‌پول بودم که وضعیت زندگیم فاجعه بود روابطم فاجعه بود سلامتیم فاجعه بود کسب و کارم فاجعه بود هیییییچ چی نداشتم

    یه زندگی در شرف طلاق

    یه جسم بیمار که هر روز هم بدتر میشدم

    بزور پول واسه گذران زندگیم داشتم

    اما الان چی

    الان هم هیچ شباهتی به هم نداریم.

    اون همه چیزو از دست داده

    پدر و مادر و همسر و پدر همسرش از ورشکستگی هنوز اطلاعی ندارند

    یعنی فکر می‌کنند قرار بعد از دوسال سرمایشون چند برابر شده باشه.

    بقول خودش شبها خواب نداره و کلی قرص میخوره

    خانواده همسرش که شرط ازدواجشون خونه بوده احتمالا با این قضیه به راحتی کنار نخواهند اومد.

    نه خودش و نه مدر و مادرش دیگه خونه ای ندارند.

    مقداری پول براش مونده که احتمالا بتونه ساختمونو به پیش خریداران تحویل بده .تازه اگه بدهکار نشه‌

    و اما من چی.

    در تمام زمینه ها بصورت غیر قابل تصوری رشد کردم که هییییچ شباهتی به گذشته خودم ندارم

    بالاخره بعد از سه سال دلیل تمام ناکامی‌های مالیمو پیدا کردم.و به لطف خدا دارم نشانه های تغییر مالیو تو همین چند هفته میبینم

    یکساله نه قرص و دارویی مصرف کردم نه بیماری داشتم

    روابط ام با همه به شکل باورنکردنی خوب شده

    چیزی بجز عشق و محبت از دیگران نمیبینم.

    هزاران هزار ایراد در وجودم پیدا کردم که یا برطرف شدن یا دارم سعی میکنم برطرف کنم.

    این برای من یک درس بسیار ارزشمند بود.

    که تا باورهات تغییر نکنه هیچ چیز اون بیرون نمیتونه بصورت پایدار زندگیتو تغییر بده.

    تغییر در ما بواسطه افکار و باورهای ما اتفاق میفته نه پول پدر و ….

    11 .من بهتره تنها باشم

    چون تنهایی در بحث مالی خیلی مصداق نداره میخام اینطوری به قضیه نگاه کنم:

    من بهتره بی‌پول باشم.

    چون اونی که تنهاست هزار بار سعی کرده ولی هر بار نتیجه نگرفته دیگه واسه این که جلوی رنج خودشو بگیره میگه من بهتره که تنها باشم.

    نه به این خاطر که انتخابش این بوده بلکه چون راهی بجز این نداره

    دقیقا مثل من تا قبل از دوره شیوه حل مساعل.

    من تا قبل ازین دوره تونسته بودم تمام ابعاد زندگیم رو بصورت بنیادین تغییر بدم اما در زمینه مالی اوضاع هر روز بدتر از قبل میشد

    یعنی من هزار بار سعی کرده بودم ولی چون نتیجه نمیگرفتم تصمیم گرفتم تسلیم بشم و بمیرم که اقاااا این یکی دیگه راهی نداره.

    انگار اصلا قرار نیست من پولدار بشم.

    چون من یه ترنز بسیار بزرگ تو وجودم بود.

    این ترنز انقدر بزرگ بود که من هر جقدر هم باورهامو تو دوره ثروت یک تغییر می‌دادم به اندازه یک میلیمتر میرفتم جلو ولی دو هفته بعد سه متر میومدم عقب.

    اون ترمز هم باور های اشتباه در مورد خدا بود.

    12 .تو سرنوشت ما مقدر شده وارد یک رابطه عاشقانه نشم.

    باز هم بی‌ربط به مورد قبلی نیست

    یعنی خدا چیزیو از قبل مقدر نکرده

    بلکه خدا بارها میگه من به بندگانم ظلم نمیکنم

    این یک دروغه

    صلاح و مصلحتی وجود نداره

    خواسته خداوند اینه که ما به خواسته مون برسیم

    کلا نمد ….

    اما چون ما دلیل اتفاقات زندگیمونو نمیدونستیم چون نمیدونستیم خودمون ناآگاهانه داریم با افکارمون زندگیمونو به بدترین شکل ممکن خلق میکنیم فکر می‌کردیم به صلاحمون نیست که موفق بشیم.

    و تازه چقدر هم بخودشون افتخار می‌کردیم که من چقدر خوبم که تسلیم امر پروردگار شدم.

    در صورتی که نهایت تسلیم بودن ما اینه که رشد کنیم و به آنچه میخایم برسیم.

    13 من اصلا تو بیزینس خوب نیستم و من اصلا بلد نیستم.

    هیچ کسی در بدو ورودش به این دنیا با توانایی خاصی به دنیا نیومده

    همه مثل هم بودیم

    همه مون بخاطر اوضاع و شرایط و رفتارها و برخوردهای خانواده و مدرسه و فرهنگ و مذهب در یه زمینه هایی رشد کردیم و تو یه زمینه هایی ضعف داریم.

    باز مثال واضحش خودم هستم

    من قبلا کامپیوتر میخوندم

    هیییچی هم از کامپیوتر نفهمیدم

    ده ترم درس خوندم ولی به اندازه یه کاردانی واحد پاس کرده بودم.

    تقریبا هر ده ترم مشروط شدم

    عاشق ساختمون بودم

    کار پدرم هم همین بود

    ساخت و ساز می‌کرد

    دهه شستیها میدونن زمان ما ورود به دانشگاه غولی بود واسه خودش

    و انصراف هز دانشگاه یه کار خبط و یه عمل قبیح بحساب میومد .

    یعنی اگه طلاق میگرفتی خبرش کمتر از انصراف از دانشگاه بود.

    اونهم پسر خانواده فلانی

    مامانم گریه میکرد

    بابام مخالف بود

    خلاصه اوضاعی بود تو خونه

    ولی من تصمیمم گرفته بودم.

    برای اولین بار تو زندگیم میخاستم تصمیمی بگیرم و انجامش بدم که رضایت بقیه برام‌مهم نبود

    وقتی کارای انصراف تموم شد دقیقا سی روز تا کنکور معماری زمان بود.

    دو روز طول کشید که کتاب‌ها و منابع تهیه کردم

    و با ببست و هشت روز زمان شروع کردم به درس خوندن

    عملا تو عمرم تا بحال درس نخونده بودم

    اما اینبار من درس نمیخوندم بلکه داشتم عششششق می‌کردم

    متوجه گزر زمان نمی‌شدم کتابارو می‌بلعیدم.

    در عرص بیست و هشت روز آدمی که بالاترین نمره دوران دانشگاهش ده بود ادمی که نمره یک و دو هم تو کارنامه هر ترمش بود آدمی که معدل دیپلمش 10/57 بود شد رتبه نه کنکور معماری

    روزی که وارد دانشگاه شدم حتی تلفظ کلماتی بلد نبودم .اصطلاحاتی وجود داشت که من تو اون بک ماه فقط تو کتابا خونده بودم و تلفظ درستشون نمیدونستم و همه بهم میخندیدن.

    این آدم پنج ترم شاگرد اول دانشگاه شد.

    این آدم حتی ترم اول که پدرش فوت کرد باز هم شاگرد اول شد.

    مگه من چیزی از قبل بلد بودم

    تمام هم دانشگاه‌هام هم در هنرستان و هم کاردانی معماری خونده بودن.

    اما اونها به گرد پای من هم نمیرسیدن‌

    چون من یاد گرفتم. فقط خواستم و یاد گرفتم

    تمام زندگی همینه

    هیچ کس از اول چیزی بلد نیست

    فقط باید ادامه بدی و یاد بگیری

    14. اگه وارد رابطه بشم من آزادی‌هامو از دست میدم.

    این مورد هم باز در مورد خودم صادقه

    چند ماه پیش متوجه این ترمز هم شدم.

    که اگه در زمینه کسب و کار رشد کنم و سرم شلوغ بشه دیگه وقت ندارم زندگی کنم وقت ندارم دوره های استادو کار کنم.

    یعنی در یک کلام اگه کسب و کارم رونق بگیره من دیگه وقت واسه هیچ کار ندارم.

    آزادی‌هایی از دست میدم

    اما این یک اشتباهه.

    از دست دادن آزادی ارتباطی به روابط یا کسب و کار نداره

    من حتی خیلی شفاف اینو تو روابطم هم تجربه کردم

    آنچه آزادی های تورو میگیره غل و زنجیرهای ذهنی و درونیه.

    اگر تو این طوری باور کردی این اتفاق برات میفته.

    مهم نیست تو تنهایی یا رابطه ای داری

    اون غل و زنجیرها نمیزاره تحرکی بکنی

    اگر تو ادنی هستی که برای خودش وقت نمیزاره مهم نیست تو رابطه باشی یا تنها باشی بالاخره قوی پیدا میشه که بهت اینو ثابت کنه.

    اگر تو وابسته ای و وابستگی بخشی از شخصیت توئه مهم نیست رابطه دوستی باشه یا عاطفی یا دو تا همکار باهم. خلاصه تو وابسته هستی و ازین وابستگی رنج میکشی.

    اگر تو فکر میکنی کسب و کار آزادی تو رو میگیره خلاصه یه مساله بی ارزش و بی اهمیت تو کسب و کارت آزادی تو رو میگیره‌

    پس تصمیم با خودته که آیا میخای پول در بیاری و سرت به کسب و کارت گرم باشه یا میخای از بیکاری مگس بپرونی و درگیر یه مشکلی تو کسب و کارت باشی.

    تو خلاصه آزادی نداری .چون تو اینو باور کردی‌

    کسی و کارت آزادی تو رو نمی‌گیره بلکه افکارت جلوی آزادی‌ها تو میگیره.

    15. اگه من خودمو باز کنم و آزاد باشم تو رابطه حتما صدمه میبینم.

    مصداقش تو کسب و کار و بیزینس اینه که اگه من آزاد باشم حتما یکی کلاهم بر میداره و پولمو میخوره

    اما باز دلیلش باورهای ماست.

    من هم همینطوری فکر میکردم

    چون عامل اون اتفاقات تو کارمو به دزد بودن دیگران ربط می‌دادم

    میگفتم ببین تا به کسی اعتماد میکنی پولتو میخوره

    اما اصلا بحث چیز دیگه ای بود

    من به حق و حقوقم نمی‌رسید بخلطر افکار بیماری زای خودم

    ولی اینو به چیز دیگه ربط می‌دادم

    دقیقا مثل کسی که فکر میکنه من عالی و بی‌نقص اما چون خودمو آزاد گذاشتم همه میان یه آسیبی به من میزنند.

    نه اون آسیب ها بدلیل باورهای خودته .

    وگرنه اگر تو باورهات مناسب باشه مهم نیست چقدر شلی یا جقدر سفتی. لاجرم تو اتفاقات خوبو تجربه میکنی

    باز مثال استاد که میگه من قبلا هزززاد جور سعی می‌کردم و پرس و جو میگردم آخرش تو هر معامله ای ضرر می‌کردم اما الان چشم بسته معامله میکنم ولی سود میکنم

    16.واسه یه رابطه خوب باید کلیییی تلاش کنی اما آخرش هم معلوم نیست چی میشه.

    واسه یه کسب و کار خوب کلی تلاش میکنی ولی آخرش ضرر میکنی و ورشکست میشی.

    آیا این قانونشه؟ نه هرگز

    الان اون دوست من که مثالشو بالاتر زدم میتونه نمونه عینی این موضوع باشه.

    وقتی با باورهای نادرست کاریو انجام بدی مهم نیست چقدر تلاش میکنی .تو هیچ وقت به نتایج پایدار نمیرسی.تلاش فیزیکی نیست که تو رو ارتقا میده

    باورهای درست تو رو به مسیری هدایت میکنه که تو به ساده ترین کم تقلا ترین و بدون مشکل ترین مسیر برای رشد دست پیدا میکنی.

    17 . من اگه بخام وارد رابطه بشم باید ماسک بزنم و شخصیتمو تغییر بدم.

    باز هم تجارت شخصی من در زمینه کسب و کار نشان دهنده اینه که اینها تفکرات اشتباهه که بین مردم رایجه

    چون ما فکر می‌کنیم موفقیت ما به یه سری عوامل و ظواهر بیرونی ارتباط داره و ما باید برخلاف میل باطنی مون خودمونو بزور تو اون غالب جا بدیم احساس می‌کنیم یا باید ماسک بزنیم یا از موفقیت دور میشیم.

    در صورتی که اینها همش فرعیات هستند.

    یکی لباس اسپرت میپوشه و یه کار آفرین موفقه و یکی کت و شلوار میپوشه و موفقه .

    اما چون ما دلیل موفقیتشو نمیدونستیم به لباسش ربطش می‌دادیم

    یکی سیگار میکشه یکی نمی‌کشه

    یکی ورزش میکنه یکی نمیکنه

    یکی نظم شخصی داره یکی نداره

    هزاران تا عامل وجود داره که هنه دنیا میخان اونها رو عانل موفقیت بدونن و اونها رو به عنوان یک غالب برای موفقیت اعلام کنگ بنابراین سعی می‌کن بزور خودشون اون شکلی کنن.

    اما اونها هیچ اهمیتی نداره

    چون خودم تماااام اون راه‌ها رو رفتم

    ولی دریغ از ذره ای نتیجه.

    حالا عامل چیه؟

    همین باورها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
    • -
      حمید رضا نارنجی ثانی گفته:
      مدت عضویت: 1989 روز

      19 من نیاز دارم که یکی دیگه منو کامل کنه چون من کامل نیستم.

      باز مصداقش در کسب و کار داشتن شریکه.

      یعنی به یه دلایلی که خودتو کم ک ناکافی میدونی به دلیل عدم عزت نفس به دلیل عدم احساس لیاقت خودتو برای رسیدن به موفقیت ناکافی میدونی.

      پس سعی میکنی دنبال یه نینه ای بگردی که تو رو کامل کنه

      حالا اون نیمه یا پول و سرمایه داره که تو نداری

      یا پارتی داره که تو نداری

      یا موقعیت اجتماعی داره که تو نداری

      یا مقبولیت اجتماعی و مدرک و … داره که تو نداری.

      خلاصه بدلیل کافی نبودن خودت در دیگری بدنبال یه چیزی میگردی که نواقصتو پوشش بده تا تورو کامل کنه

      که همه اینها به عدم احساس لیاقت برمیگرده

      در صورتی که من اگه خودم و قدرتی که خدا در وجودم قرار داده باور کنم میدونم برای موفقیت کافی هستم.

      و با این نگاه با این خود باوری در کنار هر مشتری قرار بگیرم احساس کمبود نمیکنم

      بلکه من ارزشمندم و اون هم ارزشمنده و این ارزشمندی باعث خلق یک پروژه ارزشمند میشه.

      20. اگه وارد رابطه بشم وابسته میشم‌.

      در زمینه کسب و کار میشه اینطوری به موضوع نگاه کرد که مثلا اگر وارد یک رابطه کاری با فلان مشتری بشم باید برای نگه داشتنش باج بدم باید به خواسته های غیر معقول اش تن بدم.

      باید درخواست‌های اشتباه و غیر حرفه ای شو بپذیرم.

      در صورتی که من اگه احساس لیاقت و ارزشمندی بکنم نیازی نیست برای حفظ یه مشتری بهش باج بدم.

      بلکه من بواسطه کار ارزشمندم با اون مشتری کاری کردم که عملا بدلیل تخصص و ارزشمندیم نمیتونه با کس دیگه ای بجز من کار کنه‌.

      و اگر یک درصد هم اون مشتری در مدار من نبود. اوکی به سلامت .

      اونی که ضرر میکنه اونه نه من‌.

      الان نمونه واضحش باز خود استاده

      آیا استاد برای این همه کاربر در سایتش به کسی باج داده؟ آیا برای خوش اومدن یا نیومدن کسی حرفشو تغییر داده. آیا بزور خواسته کسیو راضی نگه داره.

      آیا اصلا اگر اینکارو می‌کرد امروز تو این جایگاه بود.

      ما زمانی به یه شخص یا به یه شرایط کاری وابسته میشیم که خودمونو ناکافی میدونیم و بدلیل باور به کمبود فکر می‌کنیم همین یه نفر همین یه مشتری همین یه موقعیت وجود داشت و اگر از دست بره دیگه من بدبخت میشم.

      اما این یک توهمه.

      مثل یه فوتبالیست که بجای اینکه سعی کنه توانایی‌ هاشو ارتقا بده بره با التماس و با با کادو و رشوه مربی راضی نگه داره.

      من به این نتیجه رسیدم که بجتی اینکه بخام دیگرانو راضی نگه دارم کیفیت کارمو انقدر بالا ببرم که آدم‌ها نتونن منو نادیده بگیرن.

      آدمها نتونن به جز من با کسی کار کنند.

      دقیقا مثل کاری که استاد با همه ما کرده.

      استاد عزیزم

      این فایل باز هم برای من پر از درس و آگاهی بود.

      و چقدر خدا رو شکر می‌کنم که این فایل گذاشتید.

      آگاهی‌های این فایل برای من که جلسه اول دوره کشف قوانین هستم خیلیییی ارزشمند بودم

      انگار یجورایی مکمل اون جلسه بود.

      بینهایت از شما سپاسگزارم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      سارا مرادی همت گفته:
      مدت عضویت: 1065 روز

      سلام به حمید رضای عزیز

      یعنی میخوام ازتون تشکر ویژه داشته باشم که دست و دلبازانه مینویسین

      خیلی لذت میبرم از کامنت های شما و مثال هایی که میزنین

      خداوندا به عظمت و بزرگیت توفیق فهم درست قوانین و بهمون بده و حمایتمون کن به قوانین درست عمل کنیم

      خدایا به شکوه و جلالت بهمون شکوه و جلال بده

      خدایا قطره وجودم و به اقیانوس بیکران وجودت پیوند میزنم و تنها از تو یاری میجویم خدایا خودت کمکون کن تا بهشتمون و خلق کنیم و لذت ببریم

      ایشالا که بیای و با شادی و احساس بینظیرت از خلقِ زندگی رویایی ات بنویسی و ایمان میلیون ها نفر برای حرکت کردن و خلق کردن محکم تر کنی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        حمید رضا نارنجی ثانی گفته:
        مدت عضویت: 1989 روز

        سلام سارای عزیز و دوست داشتنی

        هر بار که برام کامنت گذاشتید انقدر پر از مهر و عشق بوده که تمام وجودمو لرزانده.

        من هم از صمیم قلب براتون بهترینها رو آرزو میکنم

        کامنتتون تو جلسه اول کشف قوانینو خوندم ولی چدن سفر بودم هنوز نتونستم تمرین شروع کنم.

        بی‌پروا نوشتن تون و شجاعتتون توی نوشته هاتون هر کسیو میخکوب میکنه.

        این دوره قرار بد جور نتایجمونو زیر و رو کنه.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سعيده رضايى گفته:
      مدت عضویت: 2016 روز

      درود فراوان به شما آقای نارنجی ثانی پرجرأت و مخلص

      پرجرأت چون با شجاعت به منِ قبلیتون حمله کردید و اون رو در هم شکستید و مخلص چون خیلی صادقانه ریز درونیاتتون رو بیان کردید.

      من هم مثل شما از نگاه کسب و کار به این فایل استاد دقت کردم ولی کامنت شما بسیار پربارتر و عمیقتر بود. به همین خاطر برای من خیلی کاربردی بود. و از جنبه هایی اون ترمزها رو تبدیل به مسأله کسب و کار کردید که خیلی به درد من خورد.

      من در مورد شریک داشتن خیلی نیاز به راهنمایی داشتم و در کامنت خودم هم اشاره کردم که باگ دارم ولی با خوندن نظر شما دیدم حرفتون درسته. حتی گوگل و اپل و بنز هم همیشه درحال اصلاح محصولاتشون هستند پس اصلا عجیب نیست که بتونیم محصولی تولید کنیم با این حد از آگاهی که الان داریم و اون محصول باگ هم داشته باشه ولی بعدا به مرور با آپدیت کردن خودمون محصولمون رو هم آپدیت کنیم و این چیزی از ارزش محصول ما کم نمیکنه.

      خیلی خوب اشاره کردید به زیبا بودن از نگاه کسب و کار. من اصلا اینطوری بهش نگاه نکرده بودم ومتوجه شدم بله من هم باگ دارم اینجا. گاهی که سایت های مشابه ایده کاری خودم رو نگاه می کردم از دم و دستگاه استودیو و فیلمبرداریشون و نحوه اجرای کارشون یهو ترسی در دلم میفتاد که ناخودآگاه عقب می نشستم و می گفتم من که اصلا امکانات اینها رو ندارم پس شروع نکنم بهتره. کی میاد ویدیوی ساده منو که توی خونه خودم با موبایلم گرفتم ببینه ولی به یاد سریال زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا و بقیه محصولات استاد که میفتم دوباره جون می گیرم و میگم هیچ ربطی به امکانات و شیک بودن نداره. اینا فقط بهانه است.

      به هرحال بسیار ممنونم از آگاهیهایی که سخاوتمندانه و پر وپیمون در اختیارمون گذاشتید.

      شادکام و موحد باشید در پناه حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        حمید رضا نارنجی ثانی گفته:
        مدت عضویت: 1989 روز

        سلام دوست عزیزم

        بسیار بسیار سپاسگزارم از لطفتون.

        اول که استاد فایلو گذاشتن روی سایت با خودم گفتم ای کاش از کسب و کار میگفت.

        اما بعد دیدم پرداختن به موضوع روابط باعث شد بشه از جنبه هایی به کسب و کار ارتباطش داد که خیلی خیلی جامع تر و ارزشمندتره .

        و برای خودم هم خیلی کاربردی تر بود.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      عارفه محمودی گفته:
      مدت عضویت: 1447 روز

      سلام و درود فراوان به آقای مهندس ثانی،

      دیشب کامنت تون می خوندم خوابم برد نشد که کامنت بزارم.

      باورتون میشه که من نیاز به این تجربه شما داشتم.

      منم مثل شما مهندسی خوندم

      مهندسی شهرسازی ارشد دارم و عضو سازمان نظام مهندسی هم هستم.

      اما باورهای مخربی که در من هست و پیشنهاد کار بهم نشد به دلیل اینکه سابقه کار ندارم.

      مقاله زیاد دارم چه علمی پژوهشی وچه isc ویه کتاب هم در حال تدوین وبرای چاپ دارم و 2تا مقاله درحال انجام

      از لحاظ نرم افزاری هم به اتوکد و gis و کورل تسلط دارم واسکچاپ کمی کار کردم

      هیچ کدوم اینااا که عوامل بیرونی هستند وقتی دنبال کار رفتم بعد دفاع پایان نامه که از آذر ماه اکثرجاها به دلیل سابقه کار نداشتن بهانه میشد

      و دومین باور مخرب من به خاطر چادری بودن چون چند دفتر مهندسی که در بهتری نقاط شهرمون بود وقتی رزومه فرستادم و عکس توی رزومه رو دیدند در آن واحد برای مصاحبه برای فرداش قرار می ذاشتن وقتی منو با چادر می دیدند متوجه میشدم که منظورشون از ظاهر آراسته یعنی چه :)

      عکس با مقنعه توی رزومه ،باعث شدچادری بودنم بشه برام یه باور مخرب و مانع گفتم خو خودم زنگ می زنم بنیاد مسکن درخواست طرح می دم و… وقتی زنگ زدم اینم بگم همزمان داشتم روی باورهای توحیدی و باور روابط کار می کردم با خودم اما نتایج ریز بود.

      زنگ زدم بنیاد مسکن مهندسی رو بهم معرفی کردند و شماره شو بهم دادند اینم بگماا چون سابقه کار ندارم گفتم از

      پروژه های طرح هادی روستایی شروع کنم.به این خاطر زنگ زدم بنیاد مسکن

      شماره یه مهندس بهم دادند. شمارشو سیو نکردم اما زنگ زدم بهش همان تلفنی یکسری سوالات پرسید و سابقه کار پرسید گفتم ندارم و….

      گفت اشکال نداره شما اجازه بده من برم دفتر باهمکارم صحبت کنم خبرشو بهتون می دم.به نظرم از تن صداش لحن برخوردش توی تماس خوب آمد،به خاطر اینکه اینم مثل بقیه سوتفاهم براش پیش نیاد بهشون گفتم که چادری هستم گفت خانم منم مسلمانم اعتقادات شما برام قابل احترام

      گفت که 7تا طرح هادی دارم یکی شو می دم بهت گزارش نویسیشو انجام بده تا انشالله برای قراردادهای بعدی یه طرح هادی صفترتا100 می سپرم به خودت فقط اجازه بده من با همکارم یه مشورتی کنم. گذشت 3 هفته خبری نشد بهشون یکبار زنگ زدم گفت فایل می فرستم‌براتون بازم گذشت 1 هفته خبری نشد.منم دیگه بی خیال این مهندس خوب شدم. گفتم هیچ اشکالی نداره خیر توی سایت همان روزا کامنت آقای نوروزی رو می خوندم که ایشونم مهندس معمار هستند ازتجسماتش پروژ برداشتن دریه منطقه لوکس مازندارن نوشته بود کلی ذوق کردم …

      اتفاقی که افتاد مهندس زنگ زد گفت که حضوری بیا دفترم باهم صحبت کنیم و… با دوستم رفتم دوستم چادری اهل حجاب نیست حجابش طوری بود که همیشه حراست دانشگاه گیر می داد کم ازاین دوستا نداشتم چه کارشناسی چه ارشد وقتی به دوستم گفتموبه نظرت بی چادر بیام. گفت عارفه تو عاشق چادرتی خودت باش همانی دوست داری نزار مسائل دیگه تاثیروفشارش اذیتت کنه

      باچادر ساق دست مثل همیشه محجبه رفتم.

      چقدر برخوردش باهمون خوب بود چقدر دفترش بهم احساس خوبی داد چقدر همکارش خوب بود باورتون میشه دنبال کسی بودم دانشگاه شهید بهشتی تحصیل کرده باشه.دیروز که تلفنی بابت کار باهشون صحبت می کردم متوجه شدم شهیدبهشتی تحصیل کرده و..

      یه مهندس فوق العاده بود حتی قبول کرد من کارم خونه انجام بدم براشون ارسال کنم در مجموع منو باهمکارش معرفی که در ارتباط باهش باشم.

      یکسری باورها مخرب دارم که باید اصلاحشون کنم چون سابقه کار ندارم در رابطه بازپرداخت پروژ صحبت نکردم یعنی نشد با اینکه کلی مهارت دارم به خاطر سابقه ندارم باعث میشه در رابطه با حق حقوق صحبت نکنم وقتی دعوت به مصاحبه میشم.

      2بار کامنت تون خوندم.وقتی من یه ذره باورهام تغییر کرد و روی خودم کار کردم خداهم کسی رو برام فرستاد که واقعا همکاری باهش بهم احساس خوب داد.باورتون میشه وقتی ازشون پرسیدم مهندس واقعیت من فکر کردم شما دیگه بهم زنگ نمی زنیدو… گفت فراموش کرده بودمت چی میشه طرف منو فراموش می کنه منم طی این مدت روی خودم کار می کردم و خدا کاری کرد که منو یادش اورد زنگ زد.

      ازاینکه قدیه اپسیلون تغییر کردم خداهم آدم خوبه شو برام فرستاد همان روز هم جواب پذیرش مقاله ای که از پایان نامه ام داد بودم آمد و 2تا اتفاق خوب دیگه،

      راستی دیگه برای این مهندس رزومه مو بعد از مصاحبه حضوری فرستادم :)

      باید باورهام ریشه یابی کنم و روی خودم کار کنم وقتی دوستانی چون شما که مهندس هستند وچنین کامنت هایی می نویسید به ماها که اول کار هستیم هم انگیزه می ده هم باعث میشه باورهامو بهتر بشناسم.

      براتون آرزوبهترین ها وقراردادهای عالی دارم.منتظر نتایج وکامنت هاتون هستم سپاسگزارم‌که کامنت نوشتید. کامنت دوم تون خوندم.در مورد روابط کی هست که دراین زمینه مشکل نداشته باشه.توی زمینه روابط باید روی خودم کار کنم چه اجتماعی چه برای خلق یه رابطه عاطفی توام باعشق تعهد وفاداری همراه همدل هم بال هم پرواز هم باشیم درهمه جنبه های زندگی.

      درپناه الله مهربان شادسلامت وثروتمند خوشبخت وسعادتمند در دنیا وآخرت باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    علیرضا فول‌انرژی گفته:
    مدت عضویت: 709 روز

    به نام کامل ترین خالص ترین پرانرژی ترین عشق دنیا خدای خوبم

    سلام استاد عزیز و‌خانوم شایسته مهربون

    سلام به بچه های باعشق سایت

    علیرضام پسره فول انرژی ،به به چه پسری

    خداروشکر که هدایت شدم به این فایل

    اصن من خالق زندگیم هستم صد در صد خداروشکر

    من تو‌مغازم یه موزیک پلیر دارم ،دیدم نمیشه فایل گوش بدم موقع کار هدایت شدم به اینکه بلوتوثیش کنم که راحت با گوشیم وصل شم بهش تا راحت فایلا رو‌گوش بدم خداروشکر که راحت دارم گوش میدم چون واقعا قانونه خدا همینه همه چیز باید راحت باشه برای من خداروشکر

    تضاد رابطه خیلی باحال شد اصن وقتی که این فایلو گوش دادم خیلی حال کردم مثه همیشه با عشق گوش دادم و تا الان چن دفه گوش دادم

    واقعا من خیلی ترمز دارم نسبت به رابطه و فهمیدم که اصن من دلی نخاستم بخاطره ترمزا و هیچ لذت تو رابطه ندارم بخاطره باورهای قبلی البته که چهار سال با هیچ دختری صحبت نکردم .و اصن بدم میومد از این خاله زنک بازیا .از وقتی وارد سایت شدم تمرکزه صدر صد مو گذاشتم که خودمو تغییر بدم و دارم تلاش میکنم که بتونم تمامه انرژیمو بذارم و واقعا دارم لذت میبرم و اعتماد به نفسم و احساسه لیاقتم و ارزشمندیم هر روز بالاتر میره

    من دیگه فهمیدم‌که زندگی تجربست و واقعا باید لذت ببری ازش این عمر داره میگذره چی خوب که با خوشی و شادی باشه حالا که من اومدم تو فازه رابطه اصن فقط نشونه میبینم تو‌خیابون میبنم زنو شوهرهایی که دست به دست میرن اها اینو بگم دوتا ازدوستام که متاهل هستن تا الان نشده بود که با خانوماشون بیان مغازم اصن خداروشکر تا حالا دو دفعه اومدن و من سریع خداروشکر کردم و تحسین کردم و‌گفتم این خیلی باحاله خداروشکر

    اصن خدایی زندگی باحاله واقعا وقتی کده درست بزنی اتفاق میوفته با باوره درست واحساسه خوب

    منم خیلی باوره مخرب دارم نسبت رابطه و به لطفه خدا دارم کار میکنم روی خودم من ویژگیهای مثبت زیاد دارم یکیشون که خیلی خودم حال میکنم باهاش قدرت تمرکزمه و وقتی تمرکز بذارم صد در صد با لذت بردن از مسیر بهش میرسم الانم تمامه تمرکزمو گذاشتم که یه رابطه اگاهانه عاشاقانه عباس منشی (خداپرست توحیدی )خلق کنم و به لطفه خدا خلق میشه .

    جهان به احساسه من پاسخ میده خداروشکر من صبح که بیدار میشم اول یه دوش میگیرم تمامه انرژی مثبته جهانو دریافت کنم بعد شکرگزاری مینویسم بعد خاسته هامو مینویسم بعد فایل میذارم پخش شه بعد صبحونه بعد پیاده روی به سمته مغازه همیشه فایل در حاله پخشه .یه اخلاقه جدید که از وقتی تغییر کردم یادگرفتم تمرکز روی نکات مثبت و تحسین کردن و باوره فراوانیه خداروشکر هر روز تمرین کنم و مطمعنم که بقوله استاد اینکه ما داریم روی خودمون کار میکنیم و جهان سهمه خودشو به نحوه احسنت انجام میده منم باور کردم و دارم با لذت فراوان انجام میدم

    امروز خداروشکر بازم یه پیشرفت عالی داشتم و تونستم 52میلیون برای دکورم بریزم تا این لحظه که فعلا تصفیه کردم چون بقوله استاد باید نقد بگیرم من میسازم اول پولو بعد میخرم بقیه کاره دکورمم بعدا انجام میدم خداروشکر

    راستی اینم بگم که من مغازم تو شهرمون که کوچیکه تو یه پاساژیه که 35 تا مغازه داره فقط 6 تا مغازش بازه بقیه خالیه و پاساژمون اصن رفت وامد زیاد نیست و اصن سرو‌وضع درست حسابی نداره ولی من طبق گفته استاد از همینجایی که هستم شروع کردم و دارم لذت میبرم و شروع کردم به تعمیر مغازم و واقعا مغازه من خیلی انرژی بالایی داره و عالیه و واقعا لذت میبرم از صبح تا شب و وقتیکه پرده سفارش دادم دو طرفه سفارش دادم با طرحه شونه و قیچی که کلا مغازمو گرفته یعنی از بیرون دید نداره حتما مشتری باید درو واکنه تا من ببینم کی میاد .اینو برای این زدم که خودمو به خدا ثابت کنم که دیگه نمیخام مشرک باشم فقط میخام چشم به خدا باشه و فقط از خدا بخام واینم بگم که واقعا خدابزرگه واقعا از وقتیکه قدرتو دادم به خدا و سعی میکنم مشرک نباشم و چشم امیدم به خدا باشه خدا برام ترکونده من هر ساعت مشتری دارم و لذت میبرم ومشتریا هم راحت پول میدن اصن جهان داره طبقه فرکانسه من میسازه برام

    واقعا همین باوره دارم میسازم که همینجوری که خدا هر لحظه برام مشتری میفرسته از هر جاییه که خودش میدونه صد در صدمنو وارد رابطه عاشاقانه میکنه .به به اون تبکه که استاد گفت رابطه به زندگیه ادم اضافه میکنه و خیلی لذت بخشه اصن به دلم نشسته و اینو همش میگم که رابطه عاشاقانه یعنی هر ثانیه با خدا بودن با خدا حرف زدن با خدا راه رفتن با خدا غذا خوردن با خدا مسافرت رفتن با خدا تفریح کردن با خدا خرید کردن با خدا قهوه خوردن همش با خدا بودن خیلی باحاله واقعا لذت بخشه

    خدایا شکرت اصن این تضاد رابطه اومد که منه علیرضا بیشتر خدارو درک کنم بیشتر با خدا حرف بزنم بیشتر با خدا عشق بازی کنم واقعا حسش کنم با تمامه وجودم خدایا شکرت من خودتو میخام

    واقعا خود شناسی خوده خداشناسیه

    خداروشکر که دارم لذت میبرم از این مسیر خدایی

    صد در صد که جهان داره شجاعته منو میبینه که چقد از فرعیات جداشدم و چسبیدم به اصل که خدا باشه

    الانم هر روز تجسم میکنم که تو رابطه هستم جدیدا تجسم میزنم که دستای عشقمو تو بازار موقع پیاده روی میگیرم یا میام از خونه خارج یا وارد شم اول ممیذارم عشقم بره و واقعا همه خانواده و فامیل دیگه باور کردن که من وارد رابطه شدم انقد خودم باور دارم حتی مثلا زنگ میزنم به خاله هام با دخترخاله هام اولین جیزی که میپرسن اینه خانومت خوبه سلام برسون .

    واقعا حال میده تجسم و لذت بردن در لحظه از زندگی

    من فقط اینو فهمیدم که بابد لذت ببری لذت لذت لذت لذت لذت لذت لذت از زندگی

    فقط شادی شادی شادی شادی تو زندگی

    فقط ارامش ارامش ارامش ارامش ارامش تو زندگی

    فقط خدا خدا خدا خدا خدا خدا خدا خدا خدا خدایی بودن ودر مسیر راستای اراداه خداونه زندگی کردن یعنی هر خاسته ای داریم باید اراده خداوند هدف باشه و‌تمام

    من برم که عشقم برام میوه پوست کنده

    استاد خانوم شایسته مرسی که هستین

    بچه ها دمتون گرم

    لذت ببرین شادی کنین الکی بخندین

    فعلا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
    • -
      ‌‌‌🌸زهرا سلطانی🌸 گفته:
      مدت عضویت: 3048 روز

      سلام

      علیرضای عزیز با خوندم کامنتت خیلی حالم خوب شد و حس خوبی بهم دست داد

      از یه طرف چون فرکانس خوبی رو که داری می فرستی گرفتم و از یه طرف هم به خاطر اینکه می بینم یه اقایی که شغلش ازاده و مغازه داره چقدر عالی و خوب داره روی خودش کار می کنه شاید این حرفم برات عجیب باشه

      بزار بیشتر توضیح بدم

      من چون توی یه خانواده ای بزرگ شدم که همه خواهر برادارم کارمندای دولتی هستن و شغل ازاد نداریم توی خانواده به غیر از خودم که این طلسم رو شکستم :) و وارد فضای کاری و شغل ازاد شدم

      این ذهنیت از بچگی برام ایجاد شده بود و همیشه فکر می کردم کسانی که شغل ازاد دارن و مثلا مغازه دارن ادم هایی هستن که از صبح تا شب بیکارن و وارد روابط با ادم های مختلف می شن (باور اشتباه و یه جور ترمز ) و با عرض معذرت زیاد، اصلا از نظر اخلاقی هم مشکل دارن و چون این باور رو داشتم جهان هم منو هدایت می کرد به دیدن این مدل ادم ها

      از وقتی که دارم روی قوانین تمرکزی تر کار می کنم دارم برای خودم باور پذیر می کنم که شغل ادم ها ربطی نداره به نوع نگرششون توی هر شغلی ادم های فوق العاده ای با باورهای درست هست و ادم های سطح پایین هم از نظر فکری هست

      وقتی کامنت ارزشمند شما رو خوندم خیلی بهم چسبید که یه اقایی مثل شما متعهدانه داره روی خودش کار می کنه و اصولی رو برای خودش تعریف کرده

      ممنونم از حس قشنگی که به اشتراک گذاشتین

      با خوندن این مدل کامنتها انگار یه جورایی باور کمبود پسر خوب توی ذهنم شکسته می شه و اینکه هستن اقایونی که دارن خوب روی خودشون کار می کنن و اینجور دارن ظرفشونو برای ورود یه رابطه رویایی به زندگیشون اماده می کنن

      خداروشکر که امروز چقدر هدایتی به سمت کامنتهای ارزشمند این فایل اومدم

      سپاس گزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        علیرضا فول‌انرژی گفته:
        مدت عضویت: 709 روز

        سلام به خدای خوبم

        سلام به استاده عزیز و خانوم شایسته مهربون

        سلام به شما زهرا جان

        انشاله که در سلامتی کامل باشید و لذت فراوان

        مرسی از توجهتون مرسی از انرژیتون

        صد درصد وقتی با خدا معمامله میکنی و تمرکز میذاری روی خودت صد درصد جهان هم طبق شجاعت شما بهتون برمیگردونه فرکانسهای عالی رو

        احسن به شما که انقد بذای خودتون ارزش قاعلین و درحاله کنکاشه خودتون هستین

        انشاله که همیشه شادو پیروز ثروتمند باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      فاطی احمدی گفته:
      مدت عضویت: 2337 روز

      سلام به هم خانواده عزیز

      واقعا کامنت تون مث اسم پروفایلتون پر انرژی بود و واقعا حس خوبی داشت و تحسین میکنم اینمه تغییرات ک فقد با توجه به خودتون و بالا نگه داشتن انرژی تون به مدار بالاتر رسیدید

      از روند ی ک در پیش گرفتید ایده گرفتم

      و منتظر نوشتن از نتایج عالیتون هستم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        علیرضا فول‌انرژی گفته:
        مدت عضویت: 709 روز

        سلام خدا

        خداروشکر

        سلام به رفیقه همفرکانسیه عزیزم

        ماشاله به این زیبای شما که واقعا زیباییی که از خوده خدا نشات گرفته ماشاله

        مرسی از انرژیتون مرسی از توجهتون

        من سه هفتست نیومدم کامنت بخونم خداروشکر از ساعت شیش صبح تا دوازده شب دارم لذت میبرم و روی خودم کار میکنم

        اعتماد به نفسم خیلی بالا رفته عشقم زیاد شده نسبت به جهان و ذهنم اروم و سعی میکنم در لحظه و بدون قظاوت باشم

        خیلی با خودم حال میکنم من تا حالا اینستا فعالیت نکردم ولی از وقتی تظاده رابطه اومده الان سه ماهه که دارم تو اینستا هم کلیپ فان هم انگیزشی درست میکنم هم صبحا ساعت شیش موقع پیاده روی صحبت میکنم از شکرگزاری و میذارم تو‌پیجم خیلی حال میده عشق بازی با جهان

        مرسی که هستین انساله بترکونین

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
        • -
          فاطی احمدی گفته:
          مدت عضویت: 2337 روز

          سلام به آقا علیرضا فول انرژی

          رفیق عزیز هم فرکانسی توحیدی

          حس قشنگیه با سلام خدا شروع می‌کنید

          این حس خوبی ک با خودتون دارید ،این صلح با خود ،

          از پایه های ارزشمندی نشات میگیره

          و این جهان جادویی بسرعت جواب فرکانس ما رو میده .

          تحسین میکنم این ذهن مثبت اندیش ت

          ک تو رو در مداری بالاتر میرسونه و طبق قانون بدون تغییر خالق یکتامون یه عالمه معجزه منتظرن وارد زندگیت بشن و بترکونی بیشتر

          فول انرژی بودنتون از کامنت میشه حس کرد و لذت برد .

          وتحسین میکنم نگاه زیبابین ت ، وسپاسگزارم از تعریفت ،

          کلا دیدن تیک آبی حس قشنگیه و من لذت بردم ،

          امیدوارم با نشانه‌ های واضح به دوره ارزشمندی هدایت بشی و اونجا همکلاسی باشید و ازتون یاد بگیریم

          مرسی ک هستید انشالله بترکونید بیشترترررر

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
          • -
            علیرضا فول‌انرژی گفته:
            مدت عضویت: 709 روز

            سلام خدای خوبم

            سلام به استاد عزیز و‌خانوم‌شایسته مهربون

            سلام به شما فاطی جان

            انشاله که هرروز سالو‌شادو سرحال باشید و لذت ببربد از زندگی

            امروز خداروشکر من بیستو یکمین روزه شکرگزاریمو تو اینستام به لطفه خدا گفتم و‌انرژیو‌فرستادم به جهان و جهان هم که میترکونه

            من دیگه این کدو‌فهمیدم که فقط باید مثه خدا باشم عشق بدم بلاعوض و لذت ببرم صد در صد خدا خودش بهترینه بهترینا رو هم رقم میزنه

            بنظره من باید در روز فقط باید برقصیو شاد باشی

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
            • -
              فاطی احمدی گفته:
              مدت عضویت: 2337 روز

              سلام خدا

              سلام آقا علیرضا مهربون ک تیک آبی هدیه دادی و دستان خدا شدی

              خاسم بهت تبریک بگم ک تو محیط مجازی یک الگوی توحیدی شدی و پست های شکرگزاری میزاری

              و اینم بگم ایده شده ک منم اینجا تو کامنت ها با

              سلام خدا شروع کنم

              ک اینم هدایت خالقم بود

              چقد بموقع کد رو یادآوری کردید

              امیدوارم به دوره ارزشمندی هدایت بشی ک مث بمب میترکونید

              دوست خدایی من

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: