چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 2 - صفحه 12 (به ترتیب امتیاز)

939 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ایسن خرمالی گفته:
    مدت عضویت: 890 روز

    به نام خداوند یکتا

    خدایی که همیشه عاشقم هست و منو همیشه به آغوش گرفته.

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان

    دستان شما پیام رسان خدا را می‌بوسم.

    سلام دارم خدمت تک تک دوستان توحیدی .

    استاد جان، من همیشه خجالتی بودم و یکم از این رفتارم همچنان هست ،از پیام فرستادن خجالت میکشم.

    همیشه دوست داشتم مثل آقای خوشدل ،آقای امیری ،فرزانه خانوم زیبااا بنویسم و جوری بنویسم که حرفام از اعماق دلم باشه و مخاطب و دوستای عزیزم لذت ببرن از کامنتم.

    الان با دیدن این صحبتهای شما استاد بینظیرم ،تصمیم گرفتم ،راحت و بدون نگرانی کامنت بفرستم ،میخوام بگم که استاد ، صحبتهایتان را باید طلا گرفت،من چند ساله کلی وقت گذاشتم و کلی هزینه کردم برای رشد خودم برای رسیدن به حال خوب ،برای رسیدن به خواسته هام ،هیچکدام از دوره هایی که تهیه کردم هیچکدام درمورد قوانین ابدی خداوند متعال صحبت نمیکرد،برعکس منو درگیر حاشیه هاکرده بودند.

    خداوند متعال را سپاسگزارم که به سمت استاد گرانقدرم هدایت شدم .استادجان ،نمیدونید چقدر با ذوق چقدر مشتاقانه صحبتهای دلنشین شما رو گوش میدم و تک تک کلمه ها و گفته های شما را مینویسم.

    شما چقدر زیبا ،چقدر ساده بیان کردید و گفتید ترمزهامون را بشناسیم .هرشخصی ترمزهای مربوط به خودش را داره و باید بشینه و ترمزهاشو شناسایی کنه و باورهای مربوط به اونو درخودش ایجاد کنه.

    استاد واقعا ممنونم بابت این همه اطلاعات ناب که رایگان در اختیار ما میگذارید، شما فرشته اید.

    دوستتان دارم

    در پناه حق تعالی شاد،سلامت،سعادتمندو ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
    • -
      حمید امیری Maverick گفته:
      مدت عضویت: 1281 روز

      «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَىٰ کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلً»ا

      ما فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم و بر دریا و خشکى سوار کردیم و از چیزهاى خوش و پاکیزه روزى دادیم و بر بسیارى از مخلوقات خویش برتریشان نهادیم. (سوره اسراء آیه 70)

      سلام و درود مجدد به شما انسان ارزشمند و توحیدی. بسیار بسیار تحسین تون میکنم که اینقدر عالی و متعهدانه دارید توی سایت فعالیت میکنید و روی خودتون کار میکنید. چرا باید از پیام دادن خجالت بکشیم درحالیکه خداوند ما رو بینظیر خلق کرده ، شما کل 8میلیارد انسان روی این سیاره رو بگردی تنها نسخه موجود هستین. شما تنها مخلوق خداوند هستین که میتونید «من» صداش کنید‌. و بقیه همه دیگرانند. همه ما به یک اندازه به خداوند دسترسی داریم. این آیه رو توی پاسخی که برای خانم سعیده شهریاری نوشته بودم براشون نوشتم. و الان برای پاسخی که میخواستم برای شما بنویسم به دلم افتاد برای شما هم بفرستم و امیدوارم که احساس خوب و مثبتی رو در قلب شما تداعی کنه.

      پیشنهاد میکنم کتابهای الکترونیکی که روی سایت هست رو تهیه کنید و بخونید و دوره عزت نفس رو هم حتماً تهیه کنید. خود استاد خیلی تاکید روی دوره عزت نفس میکنه، پیشنهاد میکنم فایلهای آگاهی دوره عزت نفس رو ببینید. عزت نفس پاشنه آشیل اکثرمون هست. من خودم توی عزت نفس جا داره تمرکز جدی بذارم. اینو به این خاطر نوشتم که توی کامنتتون نوشته بودین خجالتی بودین. جامعه این خجالتی بودن رو امتیاز می‌دونه و تحسینش می‌کنه ، و باعث میشه ما بیشتر و بیشتر به این ویژگی اهمیت بدیم. من از بچگی وقتی میرفتم جایی بهم میگفتن فلانی خجالیته، معنیش رو نمی‌فهمیدم، ولی این مفهوم توی ذهنم میموند. جامعه با کلماتی مثل محجوب، باوقار ، با حیا، سر به زیر و … به این خجالتی بودن ما دامن میزنند و تاییدش میکنن و ذهن ما هم میگه چقدر خوبه، من تونستیم توی یه زمینه ای تایید بشیم، و ذهن ما رو می‌بره توی این فضای خجالتی بودن، آخرش هم کار به جایی میرسه که بخاطر خجالتی بودن ما نتونیم درخواست کنیم ، نتونیم کامنت بنویسیم، نتونیم نظر و عقیده مون رو ابراز کنیم، و جایی که حقی شامل مون میشه از حقمون دفاع کنیم. ذهن برای اینکه راحتترین کار رو انجام بده همیشه تلاش می‌کنه ما رو گول بزنه و توی تله بندازه. ذهن کارش حفظ بقا و حفظ انرژیه، و شیطان میاد سراغ ذهن برای نجوا، ولی هدایت الهی به قلب انسانه، قلب جایگاه خداست، شیطان نمیتونه وارد قلب بشه، قلب کارش حرکت کردنه، منظورم صرفاً اون عضلات پمپاژ خون نیست، منظورم اون جایگاه روح خداست که خداوند فرموده روح خودم رو در انسان قرار دادم. اون انرژی، اون روح، اون قلب کارش حرکت کردنه، کارش پویا بودنه، کارش خلق کردنه، همه آدمهای موفق میگن ما توی قلبمون یه حسی رو احساس می‌کردیم که من رو به طرف فلان موضوع میکشید. و رفتم انجام دادم و الان موفق شدم.

      همه انسانها این هدایت الهی رو در قلبشون دارن به شرط آرامش ذهن. وقتی نجوای ذهن ساکت شد صدای قلب شنیده میشه و نشانه هدایت الهی به قلب انسان اینه که بعد از دریافت احساس آرامش می‌کنی.

      برخلاف نجوای ذهن که باعث استرس و اضطراب و عجله میشه. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید و با احساس خوب و آرامش دریافت کننده الهامات الهی باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
      • -
        ایسن خرمالی گفته:
        مدت عضویت: 890 روز

        به نام خداوند یکتا

        سلام جناب آقای امیری ،عرض ادب و احترام دارم خدمتتان

        خیلی خیلی ممنونم از کامنت بسیار زیبایتان،که وقت گذاشتید و کلی راهنمایی‌های ارزشمند برام ارسال کردید.

        همیشه هدایت خدا شامل حالمون هست به شرطی که آرام باشیم و درلحظه حضور داشته باشیم.

        یه حسی بهم گفت،بیا مجدد چک کن کامنت هارو، هدایت شدم به پاسخ بسیار قشنگ و پرمحتوای شما انسان بزرگ و عزیز.

        دقیقا موافق صحبتهای شما دوست عزیز هستم،من در جامعه و خانواده ای بزرگ شدم که خجالتی بودن جزو نکات ارزشمند و خوب اون جامعه بود، و البته بگم که درحال حاضر خیلی خیلی بهتر شدم و رفتارم را توانستم تغییر بدم ولی گاهی اندک این حس میاد سراغم و به قول شما دوست عزیز و ارجمندم،مانع میشه تا بتونم حرفم را بزنم و یا از حقم دفاع کنم .

        آقای امیری ،پیام پرمحتوای شمارا دردفتری که مخصوص استادعباسمنش عزیزم هست، به عنوان یک راهنمای ارزشمند برای زندگیم ثبت کردم و به زودی دوره عزت نفس استاد عزیزمان را تهیه میکنم و یقین دارم موفق خواهم شد.

        چقدر خدا زیبا هدایت می‌کنه بنده هاشو، من دیروز کامنت شما را درمورد فایل استاد چند مرتبه خواندم و حتی وارد پروفایلتان شدم چون اونقدر زیبا نوشته بودید و اطلاعات بسیار خوبی از قوانین الهی داشتید که منو خودبخود برد توی تمام پیامهایی که شما دراین سایت ارسال کردید، من محو خواندن پاسخهای شما شدم و گفتم آفرین ،آفرین .

        خصوصا پاسخ عقل کل شما درموردترسها و باورهای ریشه ای من از ثروتمند شدن،که منم تصمیم گرفتم همین راهنمایی شما را انجام بدم.

        جناب آقای امیری،اینکه شما به این زیبایی و پرمحتوا دارید کمک میکنید به دوستان سایت و به اشتراک می‌گذارید تمام دانش و آموخته های نابتان را ، بسیار تحسین برانگیز هست ،ازخداوند متعال بهترینها را برای شما دوست توحیدی ومهربانم آرزومندم .

        از خداوند متعال بینهایت سپاسگزارم که منو هدایت کرد به این سایت زیبای توحیدی ،به استاد عباسمنش دوستداشتنی و مریم جان زیباا و مهربان ،به دوستان بسیار خوب و متعهد به آموزه های استاد ارجمندم.

        دوست عزیز ،همیشه شاد ،سلامت،سعادتمند و ثروتمند باشد.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        زهرا وثوقی گفته:
        مدت عضویت: 1250 روز

        به نام خداوندی که من را انسان آفرید

        سلام آقا حمید گل

        امیدوارم که حالتون عالیییییییییییییییییی باشه

        چقدر خوب درمورد عزت نفس و خجالتی بودن نوشتین

        من هم خیلی توی این مورد اشکال داشتم خیلی بهتر شدم و بازهم جای کار داره

        ازتون سپاسگزارم

        عاشقتونمممممممممممممممم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          حمید امیری Maverick گفته:
          مدت عضویت: 1281 روز

          سلام و درود به شما زهرا خانم بزرگوار.

          سپاسگزارم بابت کامنت ارزشمندتون. و همینطور سپاسگزارم بخاطر لطف و محبت تون.

          من مدتها بود که میدونستم عزت نفس پاشنه آشیلم هست و توش مسئله دارم. و دیروز بالاخره بعد از مدتها دوره عزت نفس رو تهیه کردم.

          و تصورم این بود که بریم بترکونیم و عزت نفس رو ببریم روی تاپ امتیاز … باورتون میشه از دیروز بالای پنج بار جلسه اولش رو گوش دادم اینقدر فرکانس آگاهی استاد عباس منش بالاست که نمیتونم بفهمم استاد از کدوم سیاره اومده و چی‌ داره میگه. خانم شایسته یه سری سوالات می‌پرسه ، انگار یه زبون دیگه دارن حرف میزنن. اینقدر توی این موضوع من باید تلاش کنم و تمرکز بذارم و این دو انسان توحیدی چقدر مدارشون بالاست. من فایلهای دانلودی میبینم فکر میکنم دیگه همه چیو فهمیدم میرم توی آموزش دوره ها میبینم چقدر مدارم پایینه.

          واقعاً عزت نفس یکی از اساسی ترین موضوعاته که باید روش کار کنیم.

          از شما ممنون و سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمند تون. از درگاه رب العالمین شادکامی و موفقیت و ثروت براتون درخواست میکنم.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    مهدی رجبی گفته:
    مدت عضویت: 3860 روز

    سلام و صد سلام دارم به

    استاد عزیز و نازنین و سرکار خانم شایسته گرانقدر و هم خونواده ای های باحال در جای جای سایت عباس منش دات کام.

    نمی‌دونم چطور تشکر و قدردانی کنم از شما استاد گرامی ام.

    از خداوند بخاطر حضور شما بخاطر مهربونی شما بخاطر بخاطر آگاهی های ناب شما بخاطر این همه پختگی شخصیت شما بخاطر تواضع شما بخاطر شهامت شما، بخاطر اینقدر صداقت و درستی و حقیقت گویی و حقیقت جویی شما بخاطر این همه خیرخواهی شما بابت تهیه و تدارک این فایل که یک گنجینه ست رو با نهایت عشق و خیرخواهی آماده کردید و در اختیار ما قرار دادید

    مدام پیش خودم موقع دیدن فایل میگفتم، اگه تهیه و انتشار این فایل عشق نیست پس چیه؟ اگه خیر خواهی صادقانه نیست پس چیه؟ اگه مهربانی نیست پس چیه؟ که اینقدر با تمرکز و دقت و با حوصله عین یک جلسه کلاسی و یک جلسه دوره پولی آنلاین اینقدر زیبا و حرفه ای آموزش میدید و دونه به دونه باورهای کلیدی و ترمزها رو در خصوص روابط و سایر موضوعات رو میکنید این نشون میده چقدر ارزش قائلید

    یکی از بهترین فایل های رایگان ولی بنظرم قیمتی و گرانبها بنظر من البته، همین فایل بود.

    من باید صدها بار این ویدیو رو بخصوص بعضی قسمتهاشو بیشتر برش بدم گوش بدم

    و چقدر بک گراند سیاه و استایل تون زیبا یک هارمونی جذاب مشکی بود.

    یکی از کارها و تمریناتی که من انجام میدم بعنوان اصل اساسی (ساختن حس ارزشمندی و عزت نفس، حس خوبتر نسبت به خودم) که ریشه تمام مسائل هست صحبت با خودم در مورد دوست داشتنی بودنم و تقویت ویژگی های مثبت و خوشایند در خودم هست.

    حالا چه جلو آیینه چه بخصوص وقتی پیاده روی میرم یا تو جنگل که هم پیاده روی و یا دویدن رو انجام میدم یا میشینم تو خلوت مراقبه انجام میدم تا ذهنم رو ساکت کنم و در پایان شروع میکنم به صحبت با خودم و بعد برمی‌گردم و کمی می‌دوم.

    بزارید حالا این تجربه چند روز پیش جمعه رو بگم خلاصه:

    حدود یک ساعت نشسته بودم روی زمین برای مراقبه و دعا و عبارت تأکیدی که با خودم بیشتر داشتم صحبت میکردم

    دیگه کم کم میخواستم پاشم برگردم در همین حین دیدم یک جوانکی با موتورش داره میاد سمتم و درست پشت سرشم با موتور دیگه ای دونفر نیروی انتظامی داشتن میومدن که نگهش دارن بعد من دیدم دارن واقعاً میان سمت من…

    بعد با خودم درونم آگاه بودم به خودم گفتم وایستا نرو (شهودم) گفت وایستا.

    گفتم حتماً یک خیری هست و حتما یک ارتباط خوشایندی با من داره این موضوع!..

    گفتم شاید همین یک نشونه ست به فال نیک میگیرم بزار ببینیم چیه.

    خدا رو شاهد میگیرم دررررست و دقیق اومدن اومدن جلوی پای من ایستادن.

    و گروهبان بود فکر کنم اومده بود میخواست موتور این جوانک رو بخوابونه و ازش مدارک خواست (دلیلش بماند)

    و ساکشو گشتند که این بنده خدا هم از ورزش والیبال داشت برمیگشت.

    و منم همین طور دست به سینه داشتم نگاهشون میکنم چون درست فاصله مون شاید یک متر بود فقط.

    همون لحظه درونم داشتم به خودم میگفتم (یه حسی بهم داشت پیام میداد) چقدر جالبه مهدی، انگار خدا اینا رو کشونده کشونده کشونده درست تا جلوی پای تو.

    بعد یک آن دیدم یکی از اون مأمورهای نیروی انتظامی رو کرد به من گفت:

    آقا نظر شما چیه؟؟!! من یه لحظه گفتم نمی‌دونم والا هر طور صلاح میدونید.

    باز دوباره گفت هر کار شما بگی من همون کارو میکنم!!!!

    اصلا انگار اصرار داشت من بگم.

    که من گفتم حالا اجازه بده بره از فلان موضوع اطلاعی نداشته.

    بعد رو کرد به اون جوان گفت فقط به احترام این آقا میزارم بری.

    خدا رو گواه می‌گیرم درست موقعی که قبلش داشتم مراقبه و نیایش میکردم و عباراتی رو با خودم تکرار میکردم که مربوط به عزت نفس و خودارزشی من میشد.

    دقیقا این اتفاق مربوط به عباراتی میشد که با خودم حرف میزدم.

    نه بخاطر اینکه حس منیت کنم بلکه بخاطر نوع کیفیت ارتباط درونی خودم و رابطه خصوصی من با خالقم با خداوند رو بهتر فهمیدم کیف کردم نشونه دیدم هدایتشو بازم دیدم به یه شکل دیگه. خداوند از بی نهایت راه و شکلهای متنوع و خلاقانه با آدم حرف میزنه و هدایت می‌کنه و خودشو نشون میده..

    بعد با عزت و احترام خداحافظی کردن از من و رفتن.

    اصلا همون لحظه گفتم خدایا تو کی هستی؟؟!

    انگار خدا داشت باهام حرف میزد. اصلا اون لحظه به این افراد بعنوان یک نگاه انسانی که اغلب به آدمها نگاه می‌کنه ذهن منطقی و زمینی من، نگاه نکردم یک حس خاصی بود.

    یعنی یک ارتباط حسی زیبا. با خدا با درونم.

    معنای عجیبی بود این همزمانی. فقط گفتم به خودم بفرما اینم خدا اینم نشونه اینم هدایت

    اینم لطف الله اینم اجابت دعا اینم عشق و زیبایی.

    باز برو ناامید شو باز برو کوچک فکر کن باز برو …

    همش گفتم الله اکبر الله اکبر … واقعاً خیلی خدا بزرگه خیلی بی نهایت بزرگتر از هر چیزیه که آدم فکرشو بکنه

    ذکر جدیدمه، طبق الگوبرداری از استاد دانا.

    لا اله الا الله…

    اخیرا با گوش دادن و دیدن فایلها و کامنت های دانشگاه سایت عباس منش دات کام چقدر دارم امیدم و اشتیاقم زنده تر میشه و این باور و ایمان در حال تقویت و شکل گیریست که بابا هر شکلی بخوای میتونی بدی به جهانت، به خداوند به زندگیت به روابطتت،

    تو دوست داری به روابطتت چه شکل و فرمی بدی؟

    اینو من قبلاً اصلا نمی‌دونستم یا بهتره بگم اصلا درکش نمی‌کردم.

    از وقتی بهتر درک کردم یعنی من میتونم اجازه دارم و میتونم هر شکلی و فرمی بدم؟ مثلا در روابط هر کسی با هر ویژگی ظاهری و باطنی و خانوادگی و مالی و معنوی … رو بخوااام؟ اونم فارغ از گذشته و وضعیت ظاهری و تحصیلی و مالی و… ام؟؟؟

    همین بیشتر باعث ذوق و شوق آدم میشه امید میده آرامش میده دوستی با خالق میده درک بهتر میده خودشناسی بیشتر میده معنا و طعم زندگی رو عوض می‌کنه خودباوری میده و باعث درک عظمت خویشتنم میشه باعث درک شکوه روحم میشه.

    یعنی وقتی استاد داد میزنن از ته دلشون با همه ی وجودشون که : باباااا توووو خدااا رو باووررر کن بعد ببین چی کار می کنه برات اون همه کار می‌کنه. همه چیز میشود همه کس را.

    تو فقط رو ذهنت رو شخصیتت رو عزت نفس و ایمانت رو احساساتت، رو کلامت رو قلبت رو بصیرت و باورهات و جهان بینی هات کار کن دیگه بسپار به الله یکتا رب العالمین به کسی که مالک این جهان و اون جهان ست.

    خدایا سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

    استاد گرانقدرم واقعاً سپاسگزارم. عاشقتونم.

    چقدر چسبید این ویدیو مثل بقیه فایل ها.

    خداوندا بطور مدام منو هدایت کن در جاده دیدن خوبی ها، زیبایی ها، برکات و نعمات مادی و معنوی و ما را نه از گمراهان و جاهلین، که از دوستانت که نه غمی دارند و نه ترسی، و از تسلیم شوندگانت، به آنان که نعمت داده ای (مادی و معنوی)

    فقط تو را میپرستم و فقط از تو یاری می خواهم.

    یا حق.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  3. -
    سمیه زحمتکش گفته:
    مدت عضویت: 949 روز

    به نام خداوند بخشاینده بسیار مهربان و هدایتگر

    پروردگارا تو را سپاس با تمام وجودم به خاطر بودنم در این کره خاکی بسیار بزرگ وپهناور وتو را سپاس به خاطر قوانین پایدار وعادل وثابت که به هر کس به میزان باورش بخشیده می‌شود ومرغ خالق زندگی خودم قرار دادی

    قلبم رااز مهربانی ات ولطفت بزرگ وظرف وجودم را بزرگ کن ورشدم بده که تو بی نهایت وهابی

    ای خالق جهان

    ای نقاش پر پروانه ها

    ای که بی نهایت زیبایی

    تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جویم

    ما را به راه راست هدایت فرما

    خداوندا خدایان کن که برزبانم جاری باشی هر لحظه وانچه تو میخواهی بنویسی

    درود و سلام فراوان به استاد توحیدی واستاد مریم بانوکه الگوی من هستند

    استاد اولین قسمت این چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ قسمت 1من را دیوانه کرد بارها شنیدم وشنیدم در این چند روز اینقدر تاثیر گذاشت در درونم که همش به ترمز هام فکر میکنم ودارم جایگزین میکنم الگوها را

    چیزی که بیشتر فهمیدم این بود که همه چیز باور ما هست چه خوب چه بد

    از خانواده رسانه ها جامعه مدرسه و….

    پس ورودی نامناسب خروجی نامناسب داره

    استاد. جان از صمیم قلبم از شما سپاسگزارم که قانون هارا اینقدر راحت وقابل درک کردید برای ما دانشجویان

    باورتون میشه دوره قانون آفرینش که مرا 180درجه تغییر داد

    با این قسمت دوم که الان شنیدم چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟

    انگار قانون آفرینش کلا برام مرور شد مخصوصا قسمت روابط بخش 9و10

    یکی از بهترین بهش های قانون آفرینش این دو بخش هست که همیشه گوش میدم

    آخ چقدر ترمز در روابط پیدا کردم

    چقدر در زمینه ثروت وفراوانی ترمز پیدا کردم و هنوز دارم

    استاد من تو زمینه سلامتی اومدم باورهاوترمز هام را پیدا کردم وسلامتی اومد اندام عالی اومد

    در زمینه روابط همیشه باید موهایم را رنگ میزدم تا سفیدی موهام مشخص نباشه تا از دید بقیه خوب جلوه کنم وتایید بشم با شنیدن بهش های 9و10قانون آفرینش اومدم دیگه رنگ نزدم وگفتم من این موهای سفیدم را دوست دارم و4سال میشه دیگه رنگ نزدم با اینکه اطرافیان خیلی حرف ها میزنند ولی به خدا من عاشق موهام شدم

    استاد. تا زمانی که ما خودمون را همین جوری که هستیم نپذیریم هیچ کس نمیپذیره

    می‌خوایم ظاهرمون را درست کنیم تا درونمون زیباتر بشه ولی تا درون درست نشه تو زیبانمیشی البته وقتی خودمون بشیم ظاهرمون هم انگار زیباتر میشه

    عاشق خودم شدم با حرف های شما عزت نفسم بالا رفت افراد مناسب تر به سمتم اومدند

    من همیشه فکر میکردم من هیچ توانایی ندارم چون برای خودم ارزش قائل نبودم وهوش واستعداد خودم را کمتر از بقیه وخای همسرم می‌دیدم ونتیجه اش تحقیر و کم شدن اعتماد بنفسم بود هنوز هم جای کار دارم وباید خیلی روی عزت نفسم کار کنم

    وقتی خودم را باور کردم که مغز همه به یک اندازه است این که دونفر در یک کار شبیه به هم دوتا نتیجه متفاوت میگیرند فقط در ترمزها وباورهاسون هست که چقدر خودشون وتوانایی هاشون را باور دارند

    ترمز بعدی دیگه باور کمبود که خیلی ترمز دارم همش فکر میکردم که زمین وخونه وثروت تموم میشه وکم میشه ولی دارم روی این باور کار میکنم که فراوانی هست چون من باید باور کنم تا ببینم وتو موقعیتش قرار بگیرم

    هرروز مواد غذایی بیشتر میشه آب فراوان هست ثروت بی نهایت هست وجهان هستی با هر پلک زدن ما بزرگتر میشه همه چیز داره بهتر وبیشتر میشه

    ترمز بعدی لایق ندانستن خودم در روابط در زمینه ثروت هست

    این باور را دارم که روابط خوبم دائمی نیست وثروت برام پایدار نیست ولیاقت ثروت زیادو بی نهایت را ندارم و وقتی پول سمتم اومد من خودم را لایقش نتونستم وبرگشتم به قبل

    زمانی در بچگی تحقیر شدم و باعث شد عزت نفسم پایین بیاد ونتونم تو جمع صحبت کنم الان با صحبت های شما بیشتر متوجه ترمز هام شدم که از کجا ای باورها آب میخوره

    ترمز بعدی کمالگرا بودنم هست که می‌خوام کارم باید عالی باشه اصلا از شکست میترسم ومیگم اگر نتیجه نده دیگه بقیه حساب نمی‌کنند رو حرف هام و یه کار را تا آخر انجام نمیدم

    در صورتی که باید حرکت کنم تا خدا هم هزاران قدم برام برداره ودرس یاد میگیرم وتحربه کسب میکنم

    باید بازوی ایمانم را قوی کنم وحرف های استاد را گوش کنم اگر نتایج عالی تر می‌خوام

    ترمز بعدی باورم این بود که من بچه هستم در بیزنس شروع کردن وهیچ الگویی نمی‌دیدم چون در فرکانسش نبودم که از سن کم شروع کردن وموفق شدند همیشه دنبال یه حامی بودم وکسی نبود با اینکه خیلی توانایی داشتم ولی جرات شروع کردن نداشتم

    استاد یه حرفی در ثروت دو وقانون آفرینش گفتید که من خیلی دوستش دارم اینکه نقطه قوت خودمون را قوی تر کنیم نقاط ضعفمون کم رنگ میشه

    ترمز بعدی دید بدی که نسبت به بقیه داشتم ودیدن رسانه وتلویزیونودوستان نامناسب بود که همش ورودی های محدودی بهم میداد وگذاشتم کنار ونتایجم عالی شد وباوره بهتری جایگزین شد با شنیدن صحبت های شما

    ترمز بعدی من باور نداشتن اینکه همسرم می‌تونه ثروت بسازه من نمیتونم

    ولی وقتی پذیرفتم که هرکس خودش زندگیش را خلق می‌کنه ثروت هم خلق کردم

    ترمز بعدی پذیرفتن شرایط موجود ومیگفتم خدا برای بعضی ها خواسته برای من نخواسته یا فقر را ارزش میدونستم و هنوز این باگ را دارم وهرچیزی که میخرم یه احساس بدی دارم که بقیه ندارن من دارم واحساس عدم لیاقت را در وجودم پیدا کردم حتی النگو دو روز پیش خریدم در اتوبوس که بودم بعد از خرید مخفی میکردم که کسی نبینه وهمون جا مچ خودم را گرفتم که چرا باید مخفی کنم هرمس هر جا هست جای درستش همون جاست

    یا خونه ای که 15سال بودم وامکانان هیچ نداشت ومن میگفتم خب خیلی ها امکانات ندارن تا اینکه با دوره شیوه حل مسائل خداوند. هدایتم کرد به منزل استیجاری بهتر ومنطقه عالی تر چون دیگه نپذیرفتم شرایطم را وگفتم باید خلق کنم ومن لایق بهترین منزل وخونه وثروت هستم

    ترمز بعدیم میگفتم هیچی بلد نیستم چون همیشه مادرم را مقصر میکردم که هیچی از روابط یا باور درست یادم نداده که با دوره قانون آفرینش یاد گرفتم مادر و پدرم هم هیچی بیشتر از من نمی‌دونند ومن میتونم جدا از اینکه در چه خانواده ای باشم پیشرفت کنم وثروتمند بشم

    ترمز بعدی اینکه باور داشتم اگر ازدواج کنم باید هرچی همسرم میگه انجام بدم یا هرجا گفت برم جایی میاد من هم نرم باید تو خونه بشینم خونه داری کنم جلو شوهر بهترین ها را بزارم تا راضی باشه وخدا هم راضی باشه از من نتیجه اش ندیدن علایق خودم بود وفراوموش کردن خودم که با دوره قانون آفرینش قوی شدم وهرحا دوست دارم میرم بدون ترس واعلام میکنم به همسرم که من می‌خوام فلان جا برم وراحت با ماشین میرم

    استاد فکر میکردم باگ در مورد روابطم کم هست وبیشتر در مورد ثروت ترمز دارم ولی فهمیدم باید در روابط ترمز هام را شناسایی کنم تا عزت نفسم بالا بیاد واحساس لیاقت باعث بشه ثروت به راحتی بیاد به امید خدا کار میکنم رو ترمز هام وقول میدم که هرروز کار کنم روی خودم

    من لیاقت بهترین ها را دارم

    استاد. بی نهایت سپاس از این قسمت که یه دوره بی نظیر بود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  4. -
    حامد میرمحمدی گفته:
    مدت عضویت: 1183 روز

    سلام استاد عزیزم خسته نباشید برای این زحمتی که برای ما میکشید و با لذت با عشق این آگاهی های ارزشمند رو در اختیار ما قرار میدید و همین فایل خودش یه محصول ارزشمند بود که چقدرررر پاسخ سوالات منو داد که ترمز هام کجاست و چقدر احساس آرامش بهم داد که من تنها نیستم که این شکل زندگی رو دارم و میتونم با تغییرشون زندگیم رو متحول کنم استاد من برای اینکه بتونم درکم رو از این فایل به اشتراک بزارم نیازه که یه مثالی از زندگی خودم بزنم.

    استاد من الان 1,5 ساله که با شما آشنا شدم و البته کلی تغییرات داشتم و شروع آشنا من با شما زمانی بود که طلاق گرفتم و در شرایط روح ما جالبی بودم و با شما آشنا شدم.

    حالا چرا طلاق گرفتم:

    دلیلش تمام این باور های بود که الان گفتید من نه تنها توی زندگی متاهلیم بلکه توی روابط دوستی با دخترهای قبل و حتی بعد از جداییم هم دارم داشتم تجربه ش میکردم و همه ش همین هوایی بود که توضیح دادید من مرتب خیانت رو تجربه کردم چون صبح تا شب در مغازم کاسب ها جمع میشدن و ازین چرا و پرت ها میگفتن و منم می‌شنیدم و چنان ضربه ای تو همین مورد خوردم که دیگه حالم جا اومد و اینطوری بگم استاد تمام باورهایی رو که الان گفتید من دارم و به عینه در زندگیم تجربه شون کردم و الان از وقتی که با شما آشنا شدم خیلی خیلی تغییر کردم و در بحث روابط هم ترجیح داده بودم که تنها باشم تا بتونم خودمو تغییر بدم چون واقعا میترسم دوباره ضربه بخورم و اینم امروز فهمیدم که یه ترمزها!!! دیگه بیشتر توضیح نمی‌دم که بخوام عمیق وارد این موضوع بشم ولی اینو میدونم و همیشه میگفتم خدایا من که از نظر ظاهری عالی هستم،ادم صادقی هستم،چشم پاکم،نجیبم،حلا خورم ولی چرا آنقدر در روابط به من ظلم میشه و دریغ از این که من فرکانسش رو دارم تا خودآگاه می‌فرستم و امروز متحول شدم.

    حالا درکم از باور چیه:

    باور به اینصورت عمل می‌کنه که وقتی ما شروع میکنیم در مورد هر موضوعی درست فکر میکنیم یا فکر درستش رو در ذهنمون اجرا میکنیم و باورهای مخرب قبلی رو دیگه نمی‌پذیریم و بهش الگو نشون میدیم آرام آرام هدایت میشویم به انجام کارها و رفتارهایی به صورت ناخودآگاه انجام میدهیم و اونوقت نتایج متفاوت میشه و ما بیشتر باور میکنیم که داره جواب میده چون جهان مارش ثابت کردن افکار ماست و بعد این سیکل بیشتر و بیشتر ادامه پیدا می‌کنه و ما باید اینو بدونیم که درسته که الان با توجه به آگاهی های این فایل خودمون رو لایق نمی‌دونیم و نمی‌تونیم خودمون رو بپذیریم ولی به محض اینکه باورهای جدید رو در رهنمون مرور کنیم اونوقت یک احساس متفاوتی در وجود ما شکل میگیره و رفتارهای جدیدی انجام میدهیم و باید اینم گوشه رهنمون داشته باشیم که تجربیات تلخ گذشته به خاطر باورهای گذشته س و این به ایمان ما به قوانین بستگی داره که چقدر قانون باورها رو باور کردیم و درک کردیم.

    باورها برنامه های هستند در ذهن که وقتی مینویسیشون در تمام زمینه ها وی ما تاثیر میزارن یعنی اگر باور داشته باشیم که ما چون خیلی جوون یا خیلی پیر هستیم و نمی‌تونیم رابطه درستی داشته باشیم به این دلیل اونوقت همین باور در کسب و کار و ارتباطات و مسافرت و ورزش و در تمام ابعاد زندگی ما تاثیر میزاره و خبر خوب اینه که وقتی این نوع باورهای تغییر کنن خیلی از ابعاد رفتاری ما تغییر می‌کنه و در اصل باورها گرداننده های چرخ روزگار برای ما هستن و وقتی باورها از نگاه درست حرکت کنند در ذهن ما اونوقت ما دیگه اون آدم ثابق نیستیم و اون نوع احساسات مخرب رو نداریم چون باورهامون تغییر کرده و سر همینم رفتارهای متفاوت انجام میدهیم یعنی من اینطور متوجه شدم که باورها تغییر کنن تو هم درونا جور دیگه ای احساس می‌کنی و تنها راه درک این موضوع اینه که تجربه ش کنی یعنی بیای روی یک باور کار کنی و اونوقت رفتار متفاوت رو در درونت ببینی و بعد میفهمیم که بحث حقیقی تغییر باور ها یعنی چی.

    من برای خودم الان یک راهکار به ذهنم رسید:

    به این دید رسیدم که خب برای من یه دفعه تغییر این همه باور سخته و تصمیم گرفتم یکی از این باورهایی رو که مثال زدید و من در خودم دارم رو بیام به صورت تمرکزی روش کار کنم و بعد که نتیجه گرفتم با احساس قوی تر برم سراغ بعدی و می‌خوام متعهدانه بیام و یک هفته روی کی از این باورها کار کنم و حتما نتیجه ش رو توی همین فایل میزارم و اونوقت دونه دونه همه رو امتحان کنم.

    حالا برای یادآوری به خودم باورهایی رو که با لطف فراوان اعلام کردید رو می‌نویسم که در ذهنم بیشتر ثبت بشه:

    1.ترمز:

    من از لحاظ ظاهری آدم خوشگل و جذابی نیستم (این باور از کمبود عزت نفس و احساس عدم لیاقت میاد) یعنی فرد خودش رو دوست ندارم و آنقدر توی ذهن خودش از خودش ایراد گرفته و این باور در ذهنش قدرت گرفته و سر همین همیشه فکر می‌کنه باید یه چیزی در ظاهرش تغییر کنه تا دخترها یا پسرها آزیتا خوششون بیاد.

    باور درست:

    زیبایی به ظاهر نیست و به درون منه و هر کسی به شکلی زیباست و همه آدمها زیبا آفریده شدن و هر کسی زیبایی درونی منحصر به فرد خودش رو داره و من نیاز ندارم خودم رو با کسی مقایسه کنم و شبیه کسی باشم چون من خودم ارزشمند هستم و لایق هستم و خودم رو دوست دارم به خاطر توانایی ها و ارزش های درونیم و ارزش های خودم رو بسته به ویژگی های درونی خودم میدونم حالا هر چیزی که دارم .

    2.ترمز:

    من توانایی خاصی ندارم ،ویژگی خاص و دوستداشتنی ای ندارم،با نمک و خوب نیستم و کسی نمیخواهد با من باشه و نمیتونه با این ویژگی های تا جالب در کنار من لذت ببره.

    باور درست:

    باید الگوهایی رو پیدا کنیم و ببینیم که آدمهایی هستن که خیلی هم معمولی هستن و روابط فوق‌العاده ای دارن و نباید به استانداردهایی که جامعه مشخص می‌کنه برای روابط خوب باور داشته باشی و من باید درونا برای خودم ارزش قایل باشم و خودم رو درونن انسان بزرگی بدونم و باید توانایی های درونی خودم رو ببینم.

    3.ترمز:

    همه آدمهای خوب و درست حسابی رفتن و دختر خوبی نیست و…(این باور از باور کمبود نشات میگیره.

    باور درست:

    در جهان میلیاردها نفر دختر و پسر خوب هست که عاشق شخصی با ویژگی های کنه چون من هم انسان ارزشمندی هستم و نروژ هم این دخترها و پسرها تعدادشون بیشتر و بیشتر میشه و هستن دخترها و پسرهایی که عاشقانه منتظر این هستند که مثل من رو پیدا کنند و در زمان و مکان مناسب به این رابطه هدایت میشم.

    4.ترمز:

    من لایق رابطه عاشقانه نیستم و مناسب نیستم و ایراد دارم و لیاقت ندارم که یک رابطه عاشقانه داشته باشم.

    باور درست:

    این باور بر میگرده به دوران بچگی و تو سری هوایی که خوردیم از جامعه،مدارس،والذین،دوست ها و باور کردیم که لیاقت نداریم و بی ارزشیم و ما باید خودمون رو لایق بدونیم و احترام برای خودمون قایل باشیم تا جهان افراد مناسب رو وارد زندگیمون کنه چون در هر صورت برای جهان فرقی نمیکنه که ما چه فکری میکنیم جهان فقط به افکار ارسالی ما پاسخ میده باید امتحان کنیم آگاهانه تا نتیجشو ببینیم خودمون رو لایق بدونیم و اینجوری فکر کنیم آرام آرام بیرون تغییر می‌کنه و اصلا هم نباید به چطور و چگونه ش کاری داشته باشیم و خودمون رو نباید با تجربیات قبل محک بزنیم چون بعد از تغییر این فکر شرایط تغییر می‌کنه و رفتارهای ما هم تغییر می‌کنه یعنی به محض نپذیرفتن باورهای تا جالب و مخرب و ایجاد باورهای خوب ناخودآگاه رفتارهای ما تغییر می‌کنه و اونوقت فرکانسهای متفاوت به جهان می‌فرستیم و چون ما داریم جدید و خوشبینانه فکر میکنیم جهان هم به ما ثابت می‌کنه افکار ما رو که ما لایق و ارزشمند هستیم و بر عکس.

    5.ترمز:

    من همیشه آدمهای تا مناسب رو جذب میکنم و هر دختر یا پسری که میاد توی زندگیم میخواد بهم خیانت کنه،از من سو استفاده کنه و …و ازین باور میاد که من شانس ندارم و آدم خوب هیچوقت سمت من نمیاد کلا من لایق آدمهای ما جالبم و تقدیر من اینه و… و اونوقت جهان هم ثابت می‌کنه که درست میگیم؟

    باور درست:

    ما باید این الگو رو در رهنمون بشکنیم و به خودم.ن بگیم که من به خاطر باورهای قبیلیم و ویژگی های قبلیم فرکانسهای مخرب قبلیم بوده که این آدمها رو جذب کردم و از زمانی که من شروع کردم و فکر و باورهای رو عوض کردم و باور فراوانی رو در ذهنم ایجاد کردم شرایط هم تغییر می‌کنه و تجربیات کن همش به خاطر این بوده که منم آدم جالبی نبودم و الان باور دارم که انسان جالب و ارزشمندی هستم و جهان هم همینو ثابت می‌کنه و این یک قانون باید بپذیریم که خود ما به واسطه افکارمون داریم ایندمون رو خلق میکنیم.

    6.ترمز:

    تمام روابط آخرش به جدایی و بدبختی و رنگ ختم میشه و این باور بر میگرده به شنیده های ما که شنیدیم و پذیرفتیم و همش به این فکر میکنیم که آخرش بد میشه و همین باور حتی نمی آره که بخوابیم رابطه ای رو شروع کنیم چون باور داریم آخرش بدبختی داره و…؟

    باور درست:

    باید ببینیم که روابطی هستن که تا آخرش لذت بردن و دارن لذت میبرم و این نگاه رو داشته باشیم حتی اگر جدا هم بشم اول اینکه خب دختر یا پسر خوب زیاده و جهان بر پایه فراوانیه و انسانهای خوب بیش از حد وجود داره و من اگرم جدا شدم در رابطه ای باعث شده من بزرگتر بشم با تجربه تر بشم آگاه تر بشم برای رابطه فوق‌العاده بعدی و باعث رشد من شده هر چی که بوده،هر چند که اگر این باور رو نداشته باشی هرگز جدایی رو تجربه نمیکنی و اگرم تجربه کنی معنای خوبی داره یعنی اینکه قراره یه کیس بهتر بیاد تو زندگیت و ما اگر در مسیر درست باشیم یک رابطه می‌تونه برامون خوشی بیشتر و بیشتر بیاره.

    7.ترمز:

    من باید پرفکت باشم،من باید کامل باشم،من باید بی نقص باشم برای اینکه بتونم یک رابطه رو شروع کنم (این باور مخرب از کمال گرا بودن میاد)؟

    باور درست:

    هیچ کسی در این دنیا نیست و نبوده و نخواهد بود که کامل بوده باشه و کلا انسان موجودی هست که ناقصه و به سمت کمال حرکت می‌کنه و هرگز کامل نخواهد شد این ماهیت انسانه و در کل کیهان هیچکس نیست که کامل باشه و همین رو مرور کنیم در ذهن و بپذیریم اونوقت جهان هم شرایط بیرون ما رو تغییر میده.

    8.ترمز:

    افراد همیشه بهم خیانت میکنن آدمها خیانت کار شدن و…همین باور جلوی تجربه یک رابطه صادقانه و پاک رو از ما میگیره چون جهان به باورهای ما پاسخ میده همین باور باعث شده اصلا وارد رابطه نسیم چون می‌ترسیم که دوباره رنج بکشیم؟

    باور درست:

    این همه آدم هستن توی اقوام تو خانواده که دارن سالم و زیبا و عاشقانه زندگی میکنن و دارن لذت میبرم در کنار. هم ما باید اینو بپذیریم و مرتب به رهنمون بگیم که رابطه های عاشقانه بینهایت هست و اونوقت جهان هم به ما ثابت می‌کنه که درسته و آدمهای صادق و خوب و دوستداشتنی و متعهد رو وارد رابطه ت می‌کنه وقتی باور میکنیدپسر و دختر خوب هست همه پسرها و دخترها عالین،صادقن،پاکن اونوقت جهان هم میاره ش توی زندگیت تا تجربه ش کنی.

    9.ترمز:

    من پسر پولداری نیستم یا دختر نداری هستم و ضعیفیم و ازین حرفا؟

    باور درست:

    ارزش من به وجودمه من یک انسانم با وجود ارزشمند الهی که قدرت خلق داره و هر لحظه اراده کنه می‌تونه زندگیش رو خلق کنه و من ارزش خودم رو به شرایط بیرونی ربط نمی‌دم شاید الان شرایط مالی خوبی نداشته باشم ولی قرار نیست تا ابد اینطوری باشم و میتونم با باورهای شرایط مالی و زندگیم رو تغییر بدم چون من با افکار و باورهای دارم زندگیم رو خلق میکنم و خداوند هم عادله . به من این اجازه رو داده که خودم زندگیم رو خلق کنم و باید الگوهایی رو ببینیم که طرف معمولی بوده ولی یک رابطه فوق‌العاده عالی رو داره با یه آدم عالی تجربه می‌کنه.

    10.ترمز:

    من بهتره تنها باشم ،من دوست دارم تنها باشم،تنهایی پیشرفتم بهتره؟

    باور درست:

    اینکه انتخاب کنیم تنها باشیم اصلا ایرادی ندارد ولی باید تشخیص بدیم که این باور داره از چه فکری نشات میگیره از همون افکاری که در قبل توضیح داده شد یا نه واقعا از خواسته درونیه،یعنی من میتونم ارتباط بگیرم از نه شنیدن نمی‌ترسم و اراده کنم دوست خوب پیدا میکنم ولی الان ترجیح دادم که یه مدت تنهایی رو تجربه کنم باید اینو بتونیم تشخیص بدیم.

    و در ضمن اینم بدونیم انسان یک موجود اجتماعیه و داشتن روابط می‌تونه زندگی رو شیرین تر کنه یعنی تو لذت میبری و اگر هم یکی باشه در کنار هم لذت میبرید و خیلی هم شیرینه رابطه داشتن اینکه بری یه مهمونی و جایی یه لیدی زیبا هم کنارت باشه خب خیلی لذت بخشه و… ولی باید بدونیم از روی نام توانی تنهایی رو انتخاب کردیم یا از روی خواست خودمون.

    11.ترمز:

    توی سرنوشت ما نوشته شده و ما فامیلی همین و این تقدیر بوده که ما رابطه نداشته باشیم و تنها باشیم و…؟

    باور درست:

    هیچ چیزی برای ما مقدر نشده و ما انسانهایی هستیم که به واسطه افکار و باور هامون در لحظه آینده خودمون رو خلق میکنیم و خداوند هم هرگز سرنوشت مقدر نکرده و اگه اینجوری بود که اصلا نمیشد به خدا گفت عادل خدا فقط پاسخ میده به درخواست‌های ما

    کلنمد هوالا و هوالا

    (ما شما را هدایت میکنیم به هر سمتی که بخواهید)

    12.ترمز:

    من اصلا تو روابط خوب نیستم و بلد نیستم با یه دختر یا پسر چطوری ارتباط بگیرم و صوتی میدم و…و خب چون بلد نیستم اصلا چرا برم انجامش بدم؟!

    باور درست:

    مگه ما قبل از به دنیا اومدن توی شکم مادرمون چیزی بلد بودیم کلا همه ما آدمها؟!!!

    ما انسانیم یاد میگیریم کلا به این جهان اومدیم برای پیشرفت و یادگیری و تجربه کردن باید تجربه کنیم تا یاد بگیریم و هیچ انسانی کامل نیست که از قبل بلد بودن باشه فقط تفاوتش اینه که اون تکاملش رو در این موضوع طی کرده و ما باید آشنا بشیم تجربه کنیم و هر بار خودمون رو بهبود بدیم کلا با تجربه کرده که میتونیم یاد بگیریم مثل راه رفتن که کلی زمین خوردیم تا تونستیم راه بریم اگه اینجوری بود و در بچگی تلاش نمی‌کردیم که راه بریم و از زمین خوردن میترسیدیم الان همه مون باید چهار دست و پاه راه می‌رفتیم پس باید بدونیم که هیچکسی مادر زاد عالی نبوده و تجربه کرده تا یاد گرفته. خود من توی این موضوع پاشنه آشیل زیادی دارم و علتشم اینه که نظر مردم و اینکه چه قضاوتی بشم برام خیلی مهمه و همین ترمز کلی ترمز دیگه رو برام ایجاد کرده که خیلی هم دارم روش کار میکنم.

    13.ترمز:

    اگر وارد رابطه بشم آزادیم رو از دست میدم خب چرا برم خودمو اسیر کنم چون فکر میکنیم رابطه عاشقانه یعنی اسارت و محدودیت (که هر چند استاد من فکر میکنم این باور هم از ناتوان بودن در پیدا کردن رابطه در من شکل گرفته وگرنه کسی دوست ندارن تنها باشه)؟

    باور درست:

    ما باید یاد بگیریم و اینطوری فکر کنیم که قرار نیست وقتی رابطه ای ایجاد شد همدیگه رو حبس کنیم و آزادی همدیگه رو بگیریم باید بگیم هم مندازادم هم اون آزاده و محدودیتی نیست ما قراره در کنار هم لذت ببریم و شما زندگی شخصی خودتو داری و منم همینطور و ما با هم دوستیم و نباید دوستمون آزادی همدیگه رو بگیره و به هم دیگه تعهد داریم و اگر این باور رو داشته باشی فردی به سمتت میاد که بهت ثابت کنه باورت رو

    مثال: زندگی شیرین خود استاد و خانوم شایسته .

    و باورهای فراوااان.

    استاد عزیزم بینهایت از شما سپاسگذارم و همچنین از خانم شایسته عزیز که آنقدر با عشق این دوره ها و فایلها رو برای ما آماده میکنید.

    خدای عزیزم ممنونم و سپاسگذارم ازت که منو در این مسیر زیبای سبز هدایت کردی و زندگی منو دگرگون کردی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  5. -
    آوا طالب گفته:
    مدت عضویت: 1287 روز

    سلام به همگی

    سلام به استاد نازنینم استاد عباس منش و خانم شایسته ی عزیزم .

    استاد عزیزم خیلی خیلی سپاسگزارم بابت این فایل بی نظیر من چندین بار این فایلو گوش دادم الان هم داشتم فایل الگو های تکرار شونده توسط دیگران رو گوش میدادم ک بعداز اتمامش یاده یه موضوعی افتادم که مرتبط با این فایل بود و گفتم که شاید اینجا باید در موردش صحبت کنم ‌‌‌‌که ردپایی باشه برای خودم و امیدوارم برای بقیه دوستانم هم مفید باشه .

    استاد تو بخشی از صحبت هاتون اشاره کردین به موضوعی که نشان از احساس عدم لیاقت میداد . و درموردش توضیح دادین .

    من یه مثال از خودم میخوام برای این موضوع بزنم که فکر میکنم البته خیلی ها متاسفانه مثل من درگیر این احساس شدن .

    من بعد از یه مدت طولانی ک علاقه ای نداشتم وارد رابطه ی عاطفی بشم حالا به لطف الله به شخص فوق العاده ای تو مسیر زندگی من قرار گرفت و من علاقمند شدم به ایشون بعد یه مدت بین ما یه رابطه ای شکل گرفت ایشون برخلاف اون تصویری که همیشه ازشون میدیدم دیدم که توی رابطه چقدر مهربونه چقدر محبت میکنه با کلامش و چه قلب بزرگی داره اینقدر این تصویرش برای من غریب بود که از شدت دریافت این همه لطف از اون ادم گاهی به حالت های احساسی شدید مثل گریه کردن میوفتادم دلیلشم این بود که اون اقا رو خیلی از خودم بالاتر میدونستم و برای من مثل به رویا بود دریافت اون همه محبت و توجه و اشتیاق از سمت ایشون ، همه چیز خیلی شیرین داشت پیش میرفت تا اینکه من استاپ کردم با این تصور که من واقعا مناسب این فردم؟ احساس کمبود شدیدی میکردم واقعا خودم و لایق دریافت محبت از این ادم نمیدونستم به حدی که برای توجیه خودم ،چون نمیتونستم ارزش خودمو بدونم شروع کردم به توجیه رفتارش با این مضمون که این ادم با همه همین طوری برخورد میکنه!! این ادم کارش همینه!

    داره با کلمات بازی میکنه ! احساسی توی رفتارش نیست!!! چرا؟؟؟ فقط و فقط ب خاطر اینکه اصلا خودمو قد و قواره ی اون ادم نمیدیدم اصلا باور نمیکردم ک به من علاقه ی قلبی داشته باشه ! و خب نتیجه رو فکر میکنم میتونید حدس بزنید خیلی ناخوداگاه رابطه شروع به سرد شدن کرد از سمت ایشون ، تعداد پیاما کمتر و کمتر و کمتر شد رفتار ها سرد و سردتر دیگه از اون همه محبت و گرما توی نگاهش خبری نشد از اینور من داشتم بیشتر خودمو به در و دیوار میزدم داشتم تلاش میکردم ها ولی همه چیز برعکس جواب میداد. من هنوز به اون فرد علاقه دارم ولی هنوز هم خودمو در حد و اندازه ای نمیدونم که اون شخص دوستم داشته باشه! اینطوریم که نه من که فلان تحصیلاتو ندارم کسب و کاری برای خودم ندارم من حتی حرفی برای گفتن ندارم احساس میکنم از تو خالیم وقتی که فکر میکنم که ایشون چرا باید ب من علاقه داشته باشه چیزی پیدا نمیکنم!! خیلی غمناکه این احساس و همیشه وقتی دارم به این موضوع فکر میکنم احساسات شدیدی رو تجربه میکنم یه احساس بی ارزشی که منو زیر فشار خودش له میکنه .وقتی در مورد این باور مخرب توی این فایل صحبت کردین من با تمام وجودم میفهمیدم دارید از چه باور مخربی صحبت میکنید میخواستم بگم که ما با داشتن باورهای نا مناسب هدیه های ارزشمندی که خداوند بهمون میده با دستای خودمون پس میزنیم و بعد میشینیم با حسرت نگاهش میکنیم .

    امیدوارم الله مهربانم یار و یاور همه ی ما باشه که بتونیم از درون خودمونو اصلاح کنیم که اینقدر خودمون به خودمون آسیب نزنیم .

    مرسی از زمانی که گذاشتین و تجربه ی من رو مطالعه کردین .

    استاد عاشقتونم امیدوارم در پناه الله مهربان شاد باشید و سعادتمند در دنیا و آخرت️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
    • -
      زهرا سعیدی گفته:
      مدت عضویت: 2325 روز

      سلام دوست عزیز

      خیلی وقتا اون دیدی که به خودمون داریم، ناشی از ناآگاهی افراد اطراف و والدین و مدرسه و محیط و … بوده که حس خوب بودن و کافی بودن رو از ما گرفته.

      باید خودمون به خودمون انرژی بدیم و خودمون خودمون رو قبول داشته باشیم، تا انعکاسش در جهان اطرافمون هم بازتاب پیدا کنه.

      من نمیدونم شما کی هستی و چه تحصیللاتی داری و چه کاره ای و اصلا هم اینها مهم نیست.

      فارغ از اینکه آیا تحصیلکرده ای یا نه- از خانواده ثروتمندی هستی یا نه- چه چهره زیبایی داری یا نه- و……

      فقط به این فکر کن که تو آفریده دست خدای مهربونی هستی که هیچ کاری رو بی دلیل نمیکنه

      به این فکر کن که خدا از آفرینش تو منظور خاصی داشته و بدون وجود تو، پازل این عالم کامل نمیشده و نمیشه

      به این فکر کن که حتما حتما حتما، اون عالِمِ قادر، توانایی هایی رو فقط در وجود نازنین تو قرار داده نه هیچکس دیگه

      و تو برای اینکه بابت اینهمه نعمت، قدردان و شاکر باشی، فقط و فقط باید خود درونت رو پیدا کنی و باور کنی و از آن همه نعمت و برکت و فراوانی ای که در وجودت قرار داده استفاده و به این ترتیب شکرگزاری کنی

      اینو بدون که به یقین تو بی دلیل خلق نشده ای

      تو باید در این دنیا کاری انجام بدی که فقط تو از پسش برمیای- نه هیچکس دیگه

      حالا فکر نکن این کار موشک هوا کردنه

      نه

      این کار ممکنه کاشت یک گل زیبا، غذا و آب دادن به حیوونا، کمک کردن به اعضای خانواده ات، مهربون بودن با اطرافیانت، سبک کردن درد و غم دل کسی یا …. هرچیز ساده و به ظاهر کوچک دیگه ای باشه.

      به خودت یک نگاه جدیدی بنداز و توانایی های خودت رو کشف کن

      خودت رو دوست داشته باش و برای خودت، همینطور که هستی ارزش و احترام قائل باش و باور کن که تو مهم بودی برای خدا

      بدون که تو مهمی وگرنه خدای مهربون از روح خودش در تو نمیدمید

      بدون که تو مهمی وگرنه الان اینجا نبودی.

      پیشنهاد میکنم

      یک لیست از نکات مثبت در خودت بنویس

      اعم از ظاهری – رفتاری- مادی- معنوی- توانایی ها

      و تمام کارهای خوبی که قبلا کردی و تجربیات خوبی که داشتی رو برای خودت بنویس

      حتی به ظاهر خیلی کوچک

      مثل قبولی در کلاس اول دبستان- پیدا کردن دوست خوبی در مدرسه یا حتی مهدکودک- کمک کردن به کسی …

      همینطور از بچگی بنویس و بیا بالا

      مطمئنم که بالای هزار مورد رو میتونی پیدا کنه

      هرچیزی که هرچند به نظرت کوچک و بی اهمیت بیاد و اون لیست رو یک جا بزن که مرتب ببینی و بخونش

      مثلا روی یخچال- به درب اتاقت- توی جانمازت- کنار مسواکت و …. و مرتب اینو ببین و با صدای بلند برای خودت بخون

      خودت رو دوست داشته باش

      خودت رو بغل کن

      مرتب به خودت بگو که من دوستداشتنی و کافی هستم

      و هرکاری میتونی بکن که حال خودت رو خوب نگه داری و شکرگزار باشش

      هدایت میشی به مسیرهایی که رسالتت رو پیدا میکنی و افراد خوب و خوب و خوبتر وارد زندگیت میشن

      چون تو کافی و خوب هستی

      چون تو زیبا و دوست داشتنی هستی

      با هرقیافه و هیکلی

      چون تو آفریده و انتخاب خدای مهربون قادر و توانا هستی

      به خودت ایمان داشته باش

      تو بی نظیری.

      و کار دیگه ای که میتونی بکنی: جملات مثبت و انرژی دهنده در مورد خودت بنویس و اونها رو با صدای خودت بخون و ضبط کن و اجازه بده مرتب توی گوشهات (حداقل یک گوشت- در طول روز) پخش بشه- حتی با یک هندزفری- حتی در خواب

      این معجزه میکنه

      من امتحانش کردم.

      تو هم امتحانش کن و معجزه اش رو ببین

      دوستت دارم آفریده زیبا و دوستداشتنی خدای مهربون.

      نو بهنترینی و لایق بهترین هایی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        علیرضا رستاخیز گفته:
        مدت عضویت: 1798 روز

        سلام دوست عزیزم

        خداروشکر که به کامنت پر از عشق شما هدایت شدم .

        چقدر زیبا باور های مثبت رو نوشتین ،باور هایی که ریشه در عزت ‌‌‌‌‌و ارزشمنذی ما داره .

        تحسین میکنم این حس حمایتگرتون رو که ساعت ها با عشق تایپ کردین .

        من واقعا لهتون تبریک میگم که به این درک بالا از قوانین هستی رسیدین .

        من خودم تو همین بحث احساس لیاقت مشکل دارم با این اینکه تقریبا هر روز تمرین آگهی بازرگانیو انجام میدم و یه لیست بلند بالا از ویژگی های ظاهری و باطنی خودم نوشتم .

        من برای جمع زیادی این آگهی رو خوندم اما با این همه باز هم روابط عاطفی دلخواهم رو تجربه نکردم اما در مقابل اعتماد به نفسم خیلی بیشتر شده ، خیلی بیشتر از قبل خودم رو دوست دارم .

        باز هم ازت ممنونم بابت این کامنت و دوست دارم یه باره دیگه بخونمش .

        خدایاشکرت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    ندا گلی گفته:
    مدت عضویت: 1823 روز

    سلام

    راجع به این موضوع که توضیح دادین استاد من یه تجربه ای بگم از خودم کلن بچه مثالی هستم چون خودم از کامنتهایی که بچه ها تجربه هاشون و میگن خیلی خیلی استقبال میکنم بهمین خاطر خودمم بیشتر سعی میکنم تجربه های مشابه با موضوع فایل ها رو بگم که هم بیشتر برای خودم جا بیفته هم اگه کسی کامنت منو خوند استفاده کنه

    من قبل اشنایی با قوانین یکی از اولویت های ظاهریم تو روابط داشتن هیکل ورزشکاری بود جذابیت و کلن تو این موضوع میدیدم و ازونجایی که قوانین کاملا درست عمل میکنه و توجه من رو این موضوع بود با هرکسی وارد رابطه میشدم حتی مدت کوتاهی فکر ذکرش باشگاه بود یا همیشه اندام متناسب داشت و این روند همینطور ادامه داشت و من بعد اشنایی با قوانین و سایت شما و کار کردن تو این زمینه تونستم در کنار این اولویت شکل شمایل دلخواه رابطمو هم در زمینه های دیگه بسازم وموندگاریش بیشتر شد من کار خاصی نمیکردما رو خودم کار میکردم اونا اتفاق میفتاد تا اینکه به تضاد برخوردم و وابستگی و عدم لیاقت و شرک و همه ی اینها تو روابطم پدیدار شد البته اینم بگم میدونستم دیگه اون ادم ادم مناسب من نیست اما خودمو گول میزدم تا اینکه وقتی رابطه مون و کات کردیم من متوجه شدم تو روابطم مشکل دارم و هدایت شدم به خرید دوره عشق و مودت بعد از اون اصلا دنیای فکریم زیر و رو شد فهمیدم هیکل و ظاهر زیبا نیست که میتونه منو عاشق کنه یا موندگار کنه یا ارامش تو روابطم ایجاد کنه ( اینم بگم نمیخوام بگم کسایی که ورزشکار یا هیکلی هستن ادمهای مناسبی نیستن اتفاقا الگوشم فراوان دادم که در جایگاه شوهر و چندین ساله وفادارانه دارن زندگی میکنن یا پارتنر سابق من یه ادم فوق العاده بود این من بودم که توجه و اولویتم اینقدر رو این موضوع بود ملاک های دیگه به چشمم نمیومد) من متوجه شدم که نباید به شخص خاص رفتار خاص ملاک خاص زوم کنم یا فقط بخوام اونو داشته باشم من یه ادم با ویژگی های بینظیر میخوام خودمو بینظیر میسازم که روابطم بینظیر بشه و واقعا استاد تو دوره هم میگن واژه خود به خود و خیلی تکرار میکنن خود به خود ادمی وارد زندگی من شد که بدون اینکه من ازش بخوام مطابق سلیقه من بود هیکلش ورزشکاری نیست اما اندامش متناسبه فکرش متناسبه طرز زندگی و فکر کردنش متناسبه و حتی از دید من جذابترین پسری هست که تابحال تو زندگیم بوده قیافشم ب دید من کیوت ترینه جوری که بعد دو سال وقتی پارنتر قبلیمو اتفاقی دیدم اصلا دلم نمیخواست باهام همکلام بشه و نگاش کنم نه که ازش بدم بیاد احساس میکردم اصلا نباید باهاش همکلام بشم کسی که دو سال قبل نبودش ندیدنش اذیتم میکرد با ارامش خاطر از کنارش کذشتم بدون اخم و بدرفتاری کردن تازه کلی هم احوالپرسی کردم باهاش اما بعدش خدانکهدار موفق باشی

    این فایل خودش چکیده دوره عشق و مودت بود ️

    در رابطه با احساس لیاقت هم یکی از دوستانم تعریف میکرد که پسری که باهاش تو رابطه بود بهش گفته بود نمیدونم چه کار خوبی تو جهان کردم که تو نصیبم شدی یا تو پاداش کار خوب منی و هی اعلام میکرده که تو خوبی من لیلقت دوست داشتنت و ندارم و رابطه تو مدت کوتاهی با اینکه ظاهر خیلی خوبی داشت و مدت دار بود و همه فکر میکردن اونا دیگه باهم ازدواج میکنن از طرف دختر به شکل عجیبی کات شد جوری که پسره هنوز تو شوک بود

    استاد عزیزم اینجوری که از پشت دوربین چشم تو چشم باهامون صحبت میکنی اصلا قربونتون میرم من

    در رابطه با اینکه میگین یوقتا بهونه میارین مثل تنهایی میترسین از رابطه اما میگین دوس دارسم تنها باشیم من مثالش و در ثروت میگم قبلنا چون نمیتونستم برای خودم زنجیر طلا انگشتر یا گوشواره داشته‌باشم هرجا میرسیدم میگفتم من از طلا خوشم نمیاد در صورتی که بعدها برای خودم خریدم و دستم به گوش نمیرسید میگفتم پیف پیف بو‌‌ میده

    مورد بعدی هم من توش ترمز داشتم اینکه ازادی هامو از دست میدم و بطرز جادویی حل شد جوری که من الان بهش فکر کردم که قبلا این ترمز و داشتم چون وارد رابطه محشری شدم که در عین عشق و علاقه و احترام هیچگونهه محدودیتی برای هم تعیین نکردیم البته چون خودم قبلا این ترمز و داشتم من بیشتر محدودش کردم اما ایشون به هیچ عنوااان جوری که من اصلا خودم دلم نمیخواد یسری چیزها رو تجربه کنم به تنهایی و همیشه دلم میخواد با ایشون تقسیمش کنم یا حد خودمو همیشه میدونم با توجه به فرهنگی که توش قرار دارم اینم بلطف اموزه های فوق العاده شماست

    واقعا ازتون ممنونم استاد عزیزم بابت این همه اگاهی های ناب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  7. -
    الهام رمضانی گفته:
    مدت عضویت: 1471 روز

    سلام بر عشق

    سلام بر استاد عزیزم

    سلام بر خانم شایسته

    سلام بر دوستان فعال مننننن

    چه فایلی بود چه فایلی

    این یک دوره ازدواج بود کامل کامل

    یه عالمه اگاهی بود

    راستش من اولش امدم گوش بدم گفتم خب موضوع من نیست زیاد ولی گوش میدم و موضوع دلخواهمو که برای کسب و کار و ساختن پول هست رو جایگزین مینمایم

    چندتا ترمز اول رو هم نداشتم

    اما اما

    از وسطای فایل

    سطل اب یخی بود که روم ریخته میشد

    من اصلا یه حال و هوای عجیبی داشتم

    گفتم عهههه

    این که فکر منه این که داره حرفای ذهن منو داره میگه

    که با افتخار میگفتم هم به خودم هپ به بقیه

    ….نه من الان ازدواج نمیکنم باید به اهدافم برسم….

    نه من خودم میخوام تنها باشم روی خودم کار کنم….

    با غرور و این فکر که اینا 100 درصد درسته من چقدر زرگم

    عاشقتم خدا که منو سوپرایز میکنی

    هر روز

    یه ترمز باحالی که داشتم این بود که

    عه عیبه زشته دختر بخواد ازدواج کنه

    عخ الهام چه حرفیه

    زشته ساکت

    من خواستار ازدواج رو به وقیحانه ترین حالت پمکن زشت میدونستم

    زشت یعنی خیلی زشت

    ولی یه مثال پیدا کردم از اینکه

    من یه خواهر کوچکتر خودم دارم

    یه بار که حرف میزد که میخوام ازدواج کنم فلان کنم

    5 سالش بود فک کنم

    مادرم بهش گفت محیا زشته عههههه

    خواهرمم با اون زبون بچگونه اش به مادرم گفت که

    اگه زشته خودت چرا ازدواج کردی؟؟

    اقا ما سکوت سکوت

    مامانم که دیگه نگو محو شد محو

    برای همین وقتی داشتم ترمز ها مو بهش فکر میکردم این

    ایده امد که

    تو اصلا زشت میدونی که یه دختر بخواهد ازدواج کند

    و منم این

    جمله خواهرمو بهش کوبیدم تا بره و دیگه برنگرده

    که

    اگه زشته چرا

    پدر و مادرت

    خاله هات عمه ات

    زندایی هات

    یا عالمه خانم دیگه همه و همه ازدواج کردن

    همه امام ها و پیامبرا

    ازدواج امر مقدسی هستش

    و جزعی از تکامل انسان

    و اصلا هپ زشت نیست که الهام جان خواهان ازدواج باشی

    (که ریشه اش توی مهم بودن حرف مردمه

    با دروغ نگفتم که بگم همین الانم که دارم مینویسم این نجوا میاد که اگه یه نفر بخونه چه فکری میکنه

    اگه بشناستت که دیگه واویلا…..)

    این یک پون مثبته یعنی شما اعتماد به نفست بالاتر رفته یعنی تو اماده تر شدی

    یعنی تو عاقل تر شدی

    یعنی تو جسور تر و جرعت مند تر شدی که میخواهیی یک رابطه کاملا متفاوت از همه روابطتت که داشتی را تجربه بفرمایی

    عاشقتم دختر

    تو بی نظیری الهامم

    بچه ها امیدوارم شاهد ازدواج و برقراری رابطه ی فوق عاشقانه

    یَک یَکتون باشم

    و شما هم شاهد رابطه فوق عاشقانه من با عشقم باشید

    انشالله بییایم پایین همین فایل فوق العاده از نتایجمون بنویسیم

    از احساس فوق العادمون

    از اعتماد به نفسی که بالاتر رفت

    از بزرگتر شدن ظرف وجودیمون

    از بهترین تجربه هامون

    این فایل فوق العاده اس

    و بچه ها شما ها همه فوق العاده اید و لایق تجربه بهترین روابط بهتریییییییین

    مرسی از استاد و دوستان گلم با کامنت های بی نظیرشوننننن

    Thank you very much

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
    • -
      مهدی رجبی گفته:
      مدت عضویت: 3860 روز

      سلام خانم رمضانی عزیز

      آفرین چقدر خوب مچ ذهن رو گرفتید

      و چقدر عالیه که این ترمز مربوط به عزت نفس رو در حال تقویتش هستید چون با روراست بودن و صداقت بی رحمانه و البته مهربانانه با خود یکیش همینه گاهی قبلا شاید تا یکسال پیش یا بخصوص قدیمتر که زشته آدم حرفشو بزنه باید بقیه بگن و …

      ولی هر موضوع طبیعی در این جهان اصلا زشت نیست این هم طبیعیه

      اینکه ادم باهاش احساس راحتی و صلح بیشتر میکنه نشان از عزت نفس بیشتر است

      براتون همسر و رابطه ای شیرین و عالی و مناسب و دلخواه آرزو دارم

      خوشبخت و پیروز باشید و البته ثروتمند

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        الهام رمضانی گفته:
        مدت عضویت: 1471 روز

        سلام مهدی جان

        مچکرم از کامنتت بسیار لذت بردم

        از نگاه اینکه ممکنه مربوط به عزت نفس باشه بهش نگاه نکرده بودم

        ولی الان متوجه شدم چقدر عزت نفس حیاتیه

        و توی همه جنبه های زندگی ما میتونه تاثیر گذار باشد

        اره واقعا یک نوع در صلح بودن با خود هستش

        مرسی مهدی عزیزم که به چنین نکته ظریف و به جایی دقت نمودی

        و اونو با من به اشتراک گذاشتی

        مچکرم برای دعای عالی ات

        و من هم برای شما

        ارزو مینمایم

        که رابطه ای سرشار از عشق و لذت و فراونای و ارامش و ازادی و رهایی را تجربه نمایی

        تو لایقش هستی…

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      ‌‌‌🌸زهرا سلطانی🌸 گفته:
      مدت عضویت: 3048 روز

      سلام الهام عزیزم

      ممنونم از این کامنت زیبات

      وقتی کامنتتو خوندم دیدم ای بابا منم دقیقا این مشکل رو داشتم واقعا هیچ وقت جرات نمی کردم حرف از ازدواج بزنم تو رابطه هاییکه داشتم احساس می کردم غیر از دوستی نباید چیزی بخوام ولی تو وجودم یه رابطه ازدواجی رو فریاد می زدم و چون جرات به زبون اوردنش رو نداشتم چون فکر می کردم زشته الان طرفم چی فکر می کنه باعث میشد همیشه توی روابطم نقش قربانی رو بازی کنم و رابط در نهایت خیلی بد تموم میشد

      ممنونم عزیزم که باعث شدی این اشغال زیر مبل رو بکشم بیرون

      ماچ ماچ

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        الهام رمضانی گفته:
        مدت عضویت: 1471 روز

        سلام زهرا جان

        به قول خواهرم

        اگه زشت بود پس چرا این همه ارما تا حالا ازدواج کردن؟

        ما اینو باید سر لوحه کارمون قرار بدیم

        خیلی خوشحالم که ترمزمون رو پیدا کردیم

        و اگه ما این ترمز رو داشتیم یعنی خیلی های دیگه هم داشتن و حلش کردن

        پس ما هم میتونیم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      سمانه جان صوفی گفته:
      مدت عضویت: 1915 روز

      سلام الهام جان

      خیلی قشنگ نوشتی

      تحسینت کردم که انقدر شفافی با خودت

      اعتماد به نفس و عزت نفست بالاست که گفتگوهای درونی تو نوشتی اینجا و بین همه مون به اشتراک گذاشتی.

      دَمِت گرم دختر…

      برات دنیا دنیا از خدا میخوام با همسفر خیلی خوب و پایه و خفنی آشنا بشی و زندگیت رو با عشق آغاز کنی و بسازیش.

      چقدر قشنگ از ترمزهات گفتی، چه عالی که شناسایی اش کردی.

      در ظاهر ترمزها ترسناکن، اما وقتی شناسایی میشن به نظر من شیرین میشن، چون راهِ درمان باز میشه برای آدم.

      ماچ به روی همچون ماهت.

      در آغوشِ خدا باشی همیشه.

      انقدر دوست دارم بچه های اینجا انقدر قشنگ روی خودشون کار میکنن و باورهای توحیدی شونو تقویت میکنن که نگووو.

      خدایا دوستت دارم

      خدا رو شکر برای همه چیز

      خدا رو شکر برای همیشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        الهام رمضانی گفته:
        مدت عضویت: 1471 روز

        سلام سمانه صوفی قشنگم

        چقدر از لفظ همسفرت خوشم امد

        من همیشه با واژه همسر و شوهر و شریک زندگی خیلی مقاومت داشتم

        ولی این واژه زیلای همسفر چنان به دلم نشست که انگار

        تکیه از پازل ام تکمیل شده و خیلی خوشحالم

        انگار یه کار نیمه تمام رو تمام کردم

        خیلی لذت بردم

        خیلی ممنونم برای تک تک کلمات انرژی بخش و برخواسته از روی قلبت

        منم برای شما رابطه ای سرشار از عشق و ازادی لذت و ثروت و فراوانی ارزومند هستم…

        موعق باشی عزیزم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    علی احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1614 روز

    به نام خدایی که مراانسان آفرید سلام بر استاد عباسمنش وخانم شایسته چه فایل زیبا وپرمفهوم وقشنگی بود چرا با وجود تلاش فراوان به خواسته هایم نرسیدم مثل قسمت اول استاد خیلی جامع وکامل وپرمفهوم این فایل را توضیح وتبیین کردند یه چیزی که میخواستم بگم اینه که دوستان واقعا همه چی از افکار ما نشات میگیره همه چی از فکر ماست از باور ماست از فرکانس ماست از احساس خوب ما به جهانه از تمرکز بر روی زیبایی هاست از ایمان داشتن به الله یکتاست باید باور داشته باشیم که خداوندی که این جهان را در اختیار ما قرار داده ما را به خواسته هایمان می رسانه اگه خودمون هم بخواییم ومیشه ومن ایمان دارم بهش باید بتونیم ذهنمون را سوق بدیم به چیزایی که میخواییم به خودمون باور داشته باشیم ما با ذهنمون خلق میکنیم چیزایی را که میخواییم اگه استاد تونست ما هم می تونیم ومیشود به هرچیزی که میخواییم بهش برسیم بازم ممنون هرکجا هستین در پناه الله یکتا شاد وپیروز باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  9. -
    فرحناز کریمی گفته:
    مدت عضویت: 1088 روز

    گذشته‌هایت را ببخش.

    زیرا آنان همچون کفش‌های کودکی‌ات نه تنها برایت کوچک هستند،

    بلکه تو را از برداشتن گام‌های بزرگ باز می‌دارند.

    سلام و درود بر استاد عزیزم وخانم شایسته مهربان

    چقدر آگاهی ،چقدر نکات بی نظیر به قول معروف استاد دست مریزاد عالی بود

    چندین بار امروز این فایل را گوش دادم ،فایل قبلی وکامنت های بی نظیر فایل قبل کتابی بی نظیر بود برای من

    اما این فایل کامل و جامع ،هزاران بار گوش بدهیم کم

    استاد من از تجربه زندگی خودم بگویم این فایل من را به سال 1380برد خیلی دوست دارم تجربه زندگیم را برای دوستانم بنویسم

    من فرحناز دختر اول یک خانواده شش نفری پدرم از لحاظ مالی ضعیف وزندگی ساده

    اما فرحناز با روحیه کودکانه اما بلند پرواز ،یادم دیدگاه من برای زندگی در اون سالها خیلی فراتر از افکار م بود وهمیشه تصوراتم زیبا بود در حالی که شرایط زندگی ما ضعیف بود

    استاد در سن نوزده سالگی بلند نظر بودم اما خانواده و اطرافیانم بر عکس من فکر می کردند و هر زمان موقعیت ازدواج برای من پیش می آمد ،صحبت میشد باید قانع باشی وشرایط زندگی خودت را در نظر بگیری اما من دید گاه دیگری داشتم. ومی گفتم من زندگی زیبایی از خدا می‌خوام

    استاد جان دایره گردون زندگی گشت و انسانی در مسیر من قرار گرفت از لحاظ مالی عالی و مهربان و عاشق ومن ازدواج کردم زندگی زیبا ،شادی ،عشق ،همه چی اوکی یادم زندگی من شده بود زبانزد فامیل و محله دوستان ،می گفتند اگه کسی خوشبخت شده اونم تو هستی

    نمی دونم استاد اما ترس از دست دادن عشق در من شکل گرفت فکر های اشتباه که مبادا من اون را از دست بدم ،من لایق این همه خوشبختی هستم یادم حرفهای اطرافیانم ترس را در وجود من کاشت ودقیقا یک سال از زندگی من نگذشته بود که همسرم در اثر سانحه تصادف فوت کرد وزندگی رویایی من تمام شد وهمه چیز یک شبه فرو ریخت ،ترس هام دیگه با اون اتفاق تمام شد،ترس از دست دادن ،ترس جدایی ،ترس این همه خوشبختی

    نمی خوام از گذشته بگم می خوام بگم اون چیزی که ورودی شد به ذهنم برام رقم خورد

    یک سال در تنهایی خودم زندگی کردم واز همه دور شدم یادم خوب فکر کردم و گفتم تو با خودت چه کردی اون همه دیدگاه عالی چی شد چرا خودت را دادی دست افکار همه گذشت تمام ناراحتی و سنگینی این غم من را قوی کرد

    دوباره تصمیم گرفتم ویادم اولین تغییر خودم بیرون اومدن از لاک تنهایی ورفتم آموزش رانندگی و تصمیم گرفتم ادامه بدم

    در سن بیست ویک سالگی دنیای تاریکم را عوض کردم و گفتم زندگی رویایی خودم را می سازم

    چند ماهی گذشت و به خاطر زندگی خوبی که قبلاً داشتم یکی از دوستان فردی را معرفی کرد ومن با ایشون صحبت کردم و چندین بار ایشون را دیدم وبا دید گاهی که داشتم در حالی که یادم خانواده‌ام راضی نبودند ولی من تصمیم را گرفتم وبا ایشون ازدواج کردم استاد زندگی زیبایی ساختم الان بیست سال دارم با همسرم زندگی میکنم عالی موردی نمونه ،زندگی خودم را این بار ساختم و تمام ورودی های ذهنم را روی تمام افکار دیگران بستم و خودم را به خدا و الهامات قلبم سپردم ثمره این زندگی زیبای سه فرزند موفق وعالی

    خدا را شکر میکنم

    استاد می‌خوام بگم تمام حرفهای شما درست اگه مواظب ورودی ها ونجواهای ذهنت نباشی آنوقت افسار زندگیت را به ذهنت می سپاری و دیگر تو کاری نمی توانی بکنی الان 43سال دارم ولی زیبا و شاد زندگی میکنم از زمانی که با شما آشنا شدم حدود پنج سال وقتی آموز های شما را می شنوم به خودم می بالم ومی گویم آفرین تونستی دوباره زندگی بسازی زیبا تر از اون زندگی قبل اما با آگاهی بیشتر وفا غ از ترس های بیهوده فارغ از وابستگی فارغ از سپردن دل به واگو یه های دیگران دور شدن از تمام افکار بیمار وزندگی که خودم ساختم زیبا و عالی

    استاد این تجربه من بود

    امروز با گوش دادن به این فایل زیبا تون در س های بیشتری گرفتم

    خواستم تجربه ام را بگویم به دوستانم که من هم روزی تر سیدم اما با ترس هایم مقابله کردم وارد تر س هایم شدم‌وباورش کردم و به قلبم رجوع کردم وباورش کردم که برایم دوباره زندگی میسازه زیباتر از زندگی گذشته ام ،ونعمت های بیشتری به من هدیه داد

    با تمام وجودم سر تعظیم بر درگاهش می گذارم وستا یشش میکنم که با امید به خودش وتوکل بر عظمت بی گرانش ظرفی بزرگتر ونعمت هایی زیباتر در زندگیم جاری کرد

    به امید خودش قدم بر دارید که همیشه با شما قدم بر می دارد

    استاد ممنونم از شما از خانم شایسته به امید روزی که در پرادایس زیبا مون میزبان شما عزیز گرامی وخانم شایسته باشم در کنار دوستانمان

    شهرکرد ،پل زمان‌خان ،روستای زیبای هور ه

    به امید دیدار شما عزیز مهربان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  10. -
    فاطمه پورهدایتی گفته:
    مدت عضویت: 1502 روز

    سلام خدا جونم خوبی منم خوبم

    استاد عزیزم متشکرم

    مریم جون از زحمات ت، متشکرم

    بچه‌هایی که تو مدار من هستین متشکرم که حالم رو خوب می کنید.

    این روزا خیییییلی خوب دارم درس ها رو می گیرم، خدا در غالب استاد عباس منش خیییییلی چیزا رو داره یادم میده، چون فقط اونه که همه چی خبر داره و خوب می شنوه، خوب می بینه، به خاطر همین میاد در غالب یه آدمی مثل عباس منش و باهم حرف میزنم و بهم راهکار میده ،

    خدایا متشکرم

    چند روز ه، که خیییییلی یه ناخواسته هی داره تکرار میشه ، که فاطمه تو شایسته نیستی، تو لیاقت نداری

    هم در مورد روابط

    هم در مورد مالی

    در مورد روابط که از خدا خواستم چرا هی این وارد زندگیم میشه ،،،،،

    فاطمه تو خیلی خوبی همسرت بده

    فاطمه اگه به همسرت، روی خوش نشون بدی، او سواستفاده می کنه ازت ، مثلاً ازت خیلی کار می کشه، هیچی برات تهیه نمیکنه میگه این به همه چیز راضی ه وووو

    به همین دلیل رابطه من با همسرم خیییییلی سرد بود ، هیچ علاقه ای ، عشقی بین ما نبود، هی از طرف همون من ضربه می خوردم، یا خرد می شدم، بی احترامی ، یا اینکه عامل تمام بدبختی من تو زندگیم تو هستی….

    استاد این خیییییلی تکرار میشد، خیییییلی ، اما تو باغ نبودم که بابا این ضربه ها ، این تیرها چرا اینققققققققدر منو هدف میگرن.

    تا اینکه فهمیدم اینو از یه فایل متوجه شدم ، که گفتین ، چیزی که تو زندگی تون هی داره تکرار میشه اینا پاشنه آشیل های شما هستن ، باید رو اینا خیلی کار کنید ، از خدا درخواست کردم که خدایا مشکل کارم کجاست چرا نمی‌فهمم ، چند روز پیله کردم بهش، تا اینکه جواب م ، داد …

    فاطمه کل داستان خودتی،

    آیا هیچ علاقه ی، خاصی به همسرت داری.

    آیا باهاش خوش رفتاری می کنی

    چرا رو خوبتو بهش نشون نمی‌دی.

    آیا باهاش جفت و جور هستی.

    آیا بهش احترام میگذاری.

    وقتی درست فکر کردم دیدم جواب تمام این سوالات و خیلی سوالات دیگه منفی ه.

    گفتم پس ایراد از منه، از من، من من.

    دوباره پیله کردم به خدا و گفتم خدا جونم تمام این مسئله ریشه ش در منه، خدایا ازت می‌خوام یه رابطه ی عاشقانه

    ازت می خوام گرمی این رابطه رو از سمت تو در غالب همسرم حس کنم ، اما نمی‌دونم از کجا شروع کنم ، من که بلد نیستم تو خدای منی، تو رب منی، تو همه چیز می‌دونی بهم بگو.

    می خوام خیییییلی بهش احترام بگذارم

    می‌خوام خیییییلی دوست ش داشته باشم

    می خوام باهاش خیییییلی خوش اخلاق باشم.

    می خوام در برابر اخم و تخمش، عالی واکنش مثبت نشون بدم که خودم لذت ببرم

    می خوام مثل دوران نامزدی وقتی وارد خونمون میشد کل زندگیم همسرم میشد

    لذت می بردم از اینکه باهاش سر یک سفره غذا می خوردم

    لذت می بردم از اینکه پام به پاش می چسبید ، گرمی وجودش آرومم می کرد و خیییییلی خدا رو شکر می کردم

    کنارش می‌نشستم لذت می بردم هی دوست داشتم باهاش حرف بزنم، هی دوست داشتم باهاش برم بیرون ، مهمونی ، تفریح تو کوچه خیابون، هی هم قدم بشم باهاش خیییییلی لذت بود

    خیییییلی عشق بود

    خیییییلی حال خوب بود

    از اینکه می خواست بره ، شهرش، اشکم در میومد

    میگفتم کاش همیشه در کنارم باشی لذت ببرم

    تا اینکه الان اگه بخواد جایی بره دلم اینقدر سرد بود که می گفتم کاش بره تا مدت ها نبینمش.

    آره خدا جونم متشکرم که بهم میگی چکار کنم.

    استاد از اون لحظه ای که متوجه شدم و خدا از طریق شما بهم گفت فاطمه تو باید سمت خودت رو درست کنی، و من فهمیدم و شروع کردم….

    من خنده ی همسرم رو دیدم

    من مهربونی ش رو دیدم

    من عشق رو دوباره دارم لمس می کنم

    من ارزشمندی رو دارم می بینم

    استاد به خدا قسم اینکه شما میگید تمام دنیای شما افکارتون ه، و همه چیز از سمت خودتون ه، دارم تو زندگیم عالی می بینم.واضح، روشن

    جهان مثل آینه ست، تمام رفتارهای خودم رو بهم نشون میده

    همسر من ، نه مشکلی داشت نه مسؤل چیزی، نه مقصر،

    همسر من فقط ماموریت داره که از جانب خدا جواب افکار من ،جواب فرکانس های من، رو بده

    اون بنده خدا فقط مامور ه، که منو رشد بده، منو تربیت کنه

    من دارم یاد می گیرم که چگونه زندگی کنم

    من دارم یاد میگیرم که چگونه این ذهن رو تربیت کنم

    من دارم یاد می گیرم چگونه عشق بورزند.

    حتی یه روز سفر غذا پهن کردم همه بچه‌ها ،همسر، خودم داشتیم غذا می خوردیم خدا بهم گفت حالا که اونی خودت دوست داری به همسرت میدی، به بچه‌ها ت میدی، بیا برا خودت هم ای لیاقت رو بده خوبشو به خودت بده و بخور و لذت ببر

    خواستم تو لیوان پسرم آب بخورم، حسن گفت نه.

    تو باید تو یه لیوان شیک، تر تمیز فقط مال خودت ، آب بخوری

    بچه‌ها داشتن میوه می خوردن ، تهشو گذاشتن و رفتن، ذهن م می گفت حیف تهش بخور…

    خدا بهم گفت نه ،برو خوبشو بردار،و بخور

    آره استاد خدا این روزا خیییییلی داره باهام حرف میزنم میگه…

    یک لیوان یا یک میوه شاید مسخره بیاد

    اما داری با این کارهای کوچک و ریز ریز به جهان ثابت می کنی تو ارزشمندی ، تو محترمی ، ت لیاقت شو داری،پس ادامه بده تا رشد کنی و برسی به چیزهای بزرگتر و بهتر

    انسان از همین قدم های کوچک ، ریز ، کم کم بزرگ می شود ، و روزی مثل استاد عباس منش جون می گیرد.

    استاد متشکرم که اومدی مأمور شدی و جواب های منو از سمت خدا آوردی

    خدا جونم متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای: